جنبش راه سبز - خبرنامه |
- انتخابات آزاد با همه مولفه هایش یا عدم شرکت؛ راه وسط نداریم
- رسیدگی دقیق و بی طرفانه به پرونده فوت هاله سحابی و هدی صابر
- بازگشت میلاد اسدی، فعال دانشجویی، به زندان
- دکتر محمد ملکی: همه پرسی تنها راه پیش روی حاکمیت
- اعتراض به قتل یک بازاری در شهرستان جوانرود
- مصباح یزدی: از واژه “مطلقه” در ولایتفقیه، برداشت دیكتاتوری می کنند
- درخواست حامیان رهبری برای بازداشت و برخورد با محمدرضا خاتمی
- تحریم مشترک ناقضان حقوق بشر در ایران توسط آمریکا، کانادا و بریتانیا
- انتقاد رهبر جمهوری اسلامی ازطیف مدعی دیدار امام زمان: دروغ و تخیل ذهنی است
- فاجعه كوي دانشگاه
انتخابات آزاد با همه مولفه هایش یا عدم شرکت؛ راه وسط نداریم Posted: 09 Jul 2011 08:25 AM PDT سیدمصطفی تاج زاده جرس: سید مصطفی تاج زاده، فعال سیاسی سبز که از زمان کودتای انتخاباتی سال ۸۸ زندانی است، تاکید میکند که ظهور جنبش سبز در ایران و همچنین بروز شرایط جدید در منطقه، راه حل میانه برای انتخابات را بیمعنا کرده و همانطور که آقای خاتمی نیز تاکید کرده، اصلاحطلبان و سبزها تنها باید در یک انتخابات آزاد با ساز و کارهای خودش شرکت کنند.
او می گوید: تا پیش از ۲۲ خرداد طرفدار این بودم که حتی الامکان در هر انتخاباتی با هر شکلی شرکت کنیم و حتی کسب اقلیت نمایندگی مجلس را نیز در نظر بگیریم، یعنی در عین حال که به شیوه برگزاری انتخابات اعتراض داریم اما در آن شرکت نیز کنیم. داستان جنبش سبز اما نظر من این امر را به شکل دیگری در آورد. در واقع جنبش سبز راه وسط را از بین برده، یا انتخابات باید آزاد باشد با همه مؤلفه ها یا ما نباید در آن شرکت کنیم و اجازه دهیم خودشان آن را برگزار کنند. به گزارش کلمه این عضو جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، اما معتقد نیست که برای رسیدن به چنین هدفی لزوما باید ابتدا قانون اساسی تغییر کند؛ بلکه تصریح میکند: اگر مردم در صحنه باشند، انتخابات آزاد با همین قانون اساسی نیز برگزار می شود. مهم تفسیر قانون است، می توان از قانون اساسی تفسیر دموکراتیک داشت و در عین حال می توان به دلیل انفعال مردم، حاکمیت تفسیر استبدادی از قانون اساسی داشته باشد.
با توجه به گذشت دو سال از شروع جنبش سبز و اتفاق هایی که در این دوسال رخ داده، اینک وضعیت جنبش را به چه شکل می بینید و چه تحلیلی از فضا می توان داشت؟ گذشت زمان را در مجموع به سود جنبش سبز می دانم، پیش از این نیز گفته ام که اقتدارگرایان با بحران های متعددی رو به رو هستند و در موضع ضعف قرار دارند. با وجود آنکه در تمامی این مدت در قرنطینه به سر می بردم اما به هرحال با افرادی سر و کار داشته ام که یا در طیف اقتدارگرایان قرار دارند و یا از مسوولان زندان و بهداری هستند و به هر صورت به آن سمت گرایش داشتند. کاملا می توان متوجه شد که با گذشت زمان، برخورد آنان نسبت به مسائل و حتی دیدشان به ما تغییر کرده است. سال ها به ما بی بصیرتی و گام زدن در خط آمریکا را نسبت می دادند، اما با حوادثی که اخیرا پیش آمده یک نوع شرمندگی را می توان در چهره آنان دید که هرچند نمی خواهند به صراحت آن را بیان کنند اما در واقع با زبان بی زبانی می گویند که اشتباه کرده اند و حق با اصلاح طلبان بوده است، مسیری که رفته اند اشتباه بوده و باید به فکر کشور بود. از طرفی دیگر جنبش سبز نیز در حال حاضر موقعیت خوبی پیدا کرده و باید به آینده امیدوار باشد. من در زندان به دلیل آنکه در شرایط قرنطینه به سر می برم بسیاری از دوستان را نمی بینم اما دورادور متوجه شده ام که روحیه ها روز به روز بهتر می شود چرا که آنان مطمئن هستند که آینده متعلق به آنها ست و نگاه اصول گرایان به ما نیز این است که دیر یا زود برای سامان دادن به اوضاع باید از ما دعوت به کار کنند. جای هیچ نگرانی نیست و نباید هول شد. باید طبیعی باید رفت جلو و اجازه داد زمان، آنها را از درون آسب پذیر کند و در عین حال ما نیز کارها را به خوبی دنبال کنیم. باید دقت کرد که در آن طرف اختلافات رو به گسترش و دعوا به طور جدی در جریان است. از این اختلاف ها زیاد صحبت می شود، دلیلی این اختلاف ها چیست و آیا تاثیری بر جنبش سبز دارد؟ اختلاف آنان در مورد منبع کمیاب قدرت است و هرکس می خواهد حرف اول را بزند. از سوی دیگر مشکلات اقتصادی حرف اول را می زند و می دانند که نمی توانند از پس مشکلات بر آیند و همین امر نیز اختلافات را تشدید کرده است. اختلافات فرهنگی نیز به قوت خود باقی است و بسیاری از آنان در بحث های خصوصی اعلام می کنند که روش های قهری و اجباری جواب نداده و باید فکر دیگری کنند. ۶ سال از این دولت می گذرد و با معیارهایی که آنان دارند اوضاع از نظر فرهنگی بسیار بدتر از آنچیزی شده که در دوره اصلاحات بوده است. از نظر بین المللی نیز مشکلات عدیده ای وجود دارد، اقتدارگرایان فکر نمی کردند که آمریکا پس از زمین گیر شدن در افغانستان و عراق امکان دخالت در دیگر کشورهای مسلمان را داشته باشد و در واقع جنگ عراق و افغانستان را پایان دخالت های آمریکا در منطقه می دانستند. با حوادثی که اخیرا رخ داد، خصوصا با اتفاق های لیبی معلوم شد که داستان به هیچ وجه این طور نیست و خطری که اصلاح طلبان از حضور آمریکا احساس می کردند جدی بوده است. البته طنز تاریخ این است که اقتدارگرایان همه اتفاق ها را به دشمن منتسب می کنند اما درواقع دشمن را جدی نمی گیرند، اما ما تمام اتکایمان به داخل بوده و در عین حال می گفتیم که تهدید و خطر آمریکا جدی است. اتفاقی که در لیبی ممکن است در سوریه هم رخ دهد، چرا که همه متوجه شده اند که در کشورهایی که دولت هایشان با آمریکا بر سر مهر نیستند اگر تظاهرات مردمی و به دنبال آن سرکوب رخ دهد، هر لحظه باید منتظر دخالت نظامی غرب و خصوصا آمریکا باشند. در خصوص سوریه نیز اگر تا کنون کشورهای غربی دخالت نکرده اند بیشتر به این دلیل است که امریکا و اسراییل بیشتر نگران این موضوع هستند که جایگزینی مناسب برای بشار اسد ندارند و ممکن است که جانشین او به مراتب ضد آمریکایی تر و ضد اسراییلی تر باشد تا سیستم بعث کنونی، لذا با احتیاط برخورد می کنند. از طرفی دیگر نماینده ویژه حقوق بشر نیز برای ایران انتخاب شده و به نظر می رسد پرونده ما این بار نه به دلیل مساله هسته ایی که به دلیل نقص حقوق بشر که جهانپسندتر است در شورای امنیت مطرح شود. فشار های اقتصادی نیز خود اظهر من الشمس است. در حقیقت پیشبینی اصلاح طلبان و سبزها درست در آمد و جالب این است که اقتدار گرایان مخالف احمدی نژاد به حرف های اصلاح طلبان و مخالفان سبز او استناد می کنند و در انتقاد از او همان اظهارات را بر زبان می آورند و جالب تر آنکه باند خود احمدی نژاد نیز حرفهای ما در نقد جامعه مدرسین و آیت الله مصباح و روحانیت مبارز را تکرار می کنند و با همان ادبیات آنان را مورد نقد قرار می دهند. گویی پذیرفته اند که سخن اصلاح طلبان در باره هر دو گروه یعنی اصول گرایان و باند احمدی نژاد درست بوده، منتها جالب آن که باید توجه کرد جریان انحرافی مطرح شده در واقع همان باند قدرت است و نباید از آن تحلیل اشتباهی ارائه داد. به نظر من تحلیل درست این است که این جریان انحرافی و یا به واقع باند قدرت به این دلیل به قدرت رسید که ترس موهومی از اصلاح طلبان و انتخابات آزاد در بین اصول گرایان وجود داشت و در نتیجه آنان به یک انتخابات فرمایشی تن دادند. نتیجه این انتخاب نیز این بود که جریان انحرافی یا به نظر من یک باند بی کفایت قدرت بر مسند امور تکیه بزند. اگر انتخابات آزاد بود این باندها نمی توانستند از موقعیت به این راحتی استفاده کنند و در صحنه سیاسی کشور جا پیدا کنند. با توجه به این تعاریف و تحلیلی که شما از فضای موجود دارید در حال حاضر فعالان اصلاح طلب و جنبش سبز چه گونه می توانند عمل کنند تا جنبش به اهداف خود نزدیک شود؟ به نظرم در این باره دو وظیفه داریم. یک بعد نظری است که نقطه قوت و اقتدار اصلاح طلبان است چراکه آنان همیشه در طی این سه دهه حرف های نو، جدید و اساسی داشته اند و اکنون نیز جامعه انتظار دارد که از زبان آنان سخنان نو وره گشا بشنود. باید تببین درستی از اتفاقات به جامعه عرضه کنیم و به جای آنکه از این دعوا ها خوشحال باشیم و ذوق کنیم باید با ارائه تحلیل های مناسب جامعه را درست هدایت کنیم و این بحث را بشکافیم که چرا بعد از ۳۳ سال این مشکلات پیش می آید. به علاوه مساله اصلی که نباید فراموش شود این است که چه اقتدارگراها اختلاف پیدا کنند و چه اختلاف پیدا نکنند جریان سبز که ریشه در جریان های اصیلی چون مشروطه و نهضت ملی شدن نفت و اصلاح طلبی دارد و باید با قوت به راه خود ادامه دهد. اصلاح طلبان تنها جریانی بوده اند که استقلال و آزادی را توام با خود می خواستند و از هردوی آن ها دفاع می کردند. یعنی همزمان هم با استعمار خارجی و هم با استبداد داخلی مخالف بوده اند. اصلاح طلبان و طرفداران جنبش سبز از آزادی دفاع می کنند و بر این اعتقاد نیستند که بررای مبارزه با استبداد داخلی باید به دامان نیروهای خارجی پناه برد و نه بر این اعتقاد هستند که به دلیل مبارزه با استعمار خارجی می توان با استبداد داخلی موافقت کرد. ما با استعمار و استبداد مخالف هستیم و استقلال و آزادی شعار و ماهیت اصلی جنبش مشروطه، نهضت ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی و دو خرداد است. اما تمام هنر اقتدار گراها این است که به نام مبارزه با آمریکا و با الویت دادن به عدالت، ضد آزادی عمل کنند . ما باید تببین کنیم که راه نجات کشور آزادی و استقلال است و هیچ راه دیگری نیز نداریم. خصوصا کسانیکه نگاهشان به خارج و دخالت خارجی است باید بدانند نهایتا کشور دو دهه در جنگ های داخلی خواهد سوخت و اینگونه نیست که خشونت پایان یابد و دموکراسی حاکم شود، نمونه بارز آن نیز عراق و افغانستان است. به باور من سال های سال این دو کشور درگیری های خونین خواهند داشت و اگر آمریکا این دو سرزمین را ترک کند خطر جنگ داخلی وجود دارد و اگر ترک نکند تفکرات طالبانیسم برای مقابله با آمریکا بوجود خواهد آمد. ما به عنوان اصلاح طلب و جنبش سبزی باید گفتمان خود را اعلام کنیم، خصوصا که هر دو طرف دعوا مجبورهستند که به اصلاح طلبان استناد کنند و حتی اگر هم نخواهند حقیقت را بیان کنند، جامعه خود می فهمد و انتقاد می کند. اصلاح طلبان ۶ سال است که احساس خطر کرده اند و اکنون ما بهترین فرصت را برای مطرح کردن بحث های نظری پیدا کرده ایم و می توانیم آن ها را دامن بزنیم الان جامعه پذیرای شنیدن دیدگاه های مختلف است.
از نظر عملی هم شعار استراتژیکی برای جنبش سبز ایجاد شده که از مشروطه تا کنون نیز خواست اصلی اصلاح طلبان و تمامی آزادی خواهان بوده است. حق حاکمیت ملی و انتخابات آزاد دو شعار استراتژیک و راهبری اصلی جنبش سبز است. انتخابات آزاد تنها راه نجات کشور است. نجات کشور در ایجاد دولت وحدت ملی و برقراری آشتی ملی تحقق پیدا نمی کند. البته بعضی ها این بحث های انتزاعی را مطرح می کنند که جامعه نیز متوجه منظور آنان نمی شود. با تفاهم های ظاهری و بده بستانهای موجود نمی توان مشکلات را حل کرد. ما معتقدیم که کشور ایران یک راه برای سعادت دارد که آن نیز انتخابات آزاد است. انتخابات آزاد نیز موئلفه های خاص خود را دارد. انتخابات آزاد یعنی آزادی قلم، اندیشه و بیان و سبک زندگی، یعنی آنکه احزاب آزاد باشند، آزادی تجمعات وجود داشته باشد، اتحادیه ها و تشکل های غیر دولتی و سندیکاها آزادی عمل داشته باشند. به نظر من انتخابات آزاد تنها راه رهایی کشور است و باید نیروهایمان را به آن سمت سوق دهیم. انتخابات آزاد بخشی از مشکلات کشور را حل مید کند. استراتژی عملی جنبش سبز باید رسیدن به انتخابات آزاد باشد. از نظر تاکتیکی نیز روزه، اعتصاب غذا، اجتماع خیابونی و کارهای اینچنینی می تواند بسیار مفید باشد. به هیچ وجه نباید سکوت کنیم و از طرفی نیز معنی ندارد که طرف یکی از جناح های اقتدار گرا را بگیریم . هر دو گروه مسبب وضعیت کنونی هستند اما نباید چنان رفتار کنیم که ترس از اصلاح طلبان سبب شود این اتحاد مصنوعی ایجاد شده بین طیف های مختلف اصول گرا که یک وجه مشترک دارند و آن دشمنی با اصلاح طلبان است بوجود آید. طنز تاریخی این است که وجه مشترک ضدیت با اصلاحات تبدیل شد است . در نهایت شرایط به سود جریان دموکراسی خواهی خواهد بود. تند شدن فضا خواسته ی نظامی ها است و کسانیکه می خواهند با نظامی گری با آزادی و حقوق ملت بجنگند.
در انتخابات آزاد حرف اول را مردم می زنند. اگر فضا عمومی به گونه ایی باشد که جامعه مطالباتی داشته باشد حکومت ها چاره ایی ندارند جز آنکه پاسخ مطالبات مردم را بدهند .ما این را در دوران شاه و هم در دوران جمهوری اسلامی تجربه کردیم. اما باید به مردم درست توضیح داد که انتخابات آزاد که صحبت آن را می کنیم چیست. یکی از ابعاد انتخابات آزاد و سالم این است که مجریان و برگزار کنندگان یا باید کاملا بی طرف باشند یا آنکه در برگزاری انتخابات از تمام گرایشاتی که نامزد دارند بر سر صندوق های رای و شمارش آراء حضور داشته باشند. نمی توانیم بگوییم انتخابات سالم است اما رییس هیات بر نظارت آن آقای جنتی باشد که برای اصول گرایان جلسه می گذارد تا وحدت خود را حفظ کنند. یا آنکه آقای یزدی نایب رییس شورای نگهبان باشد درحالیکه خود رسما یک طرف دعوا با اصلاح طلبان و حتی نامزهای مستقل است. طبق قانون نباید کسانی که در هیات نظارت حضور دارند وارد انتخابات شوند و اکنون مساله ایی که مخالفان احمدی نژاد نگران آن هستند نیز همین موضوع است و جالب این است که همان اظهارات ما را در خصوص سلامت انتخابات تکرار می کنند. اکنون آنان نیز به فکر تشکیل کمیته صیانت از آرا افتاده اند و از پخش میلیارد ها پول در میان مردم نگران هستند چرا که این پول ها می تواند در رای مردم تاثیر بگذارد و این نگرانی به حق است. اما این نگرانی ها فقط درباره دولت نیست و در خصوص هیات نظارت و شورای نگهبان نیز و همچنان در باره کمیته امداد وجود دارد. وقتی گفته میشود انتخابات آزاد باید سازو کارهایی را در نظر گرفت، یعنی از همان ابتدا باید به تمام امور دقت کرد، از تایید صلاحت ها گرفته تا هیات اجرای و نظارت، رادیو و تلویزیون و مطبوعات، همه باید در مسیر برگزاری انتخابات آزاد قرار گیرند و قوای حکومتی نباید این امکان را داشته باشند که به نفع یک گروه و یا جریان خاص وارد انتخابات شوند. اکنون این شبهه است که دولتی ها در انتخابات به ضرر بخش دیگری از اصول گراها تقلب خواهند کرد، برای این امر می توان راه حل نهایی پیدا کرد اما نمی توان با گفتن تو را به خدا تقلب نکنید و آنها هم بگویند نه نمی کنیم این مساله را تمام شده بدانیم. مطمئنا اگر در هیات نظارت نماینده تمامی جناح ها حضور داشته باشند آنها نیز نمی توانند تقلب کنند. اصرار بر یک دست بودن هیات ها برای این است که تقلب کنند وگرنه از نظارت که نمی ترسند و همه را برای امر نظارت دعوت می کنند. شرایط انتخابات آزاد پیچیده نیست ودنیا آن را تجربه کرده و دیده است. اما اینکه اقتدار گراها به آن تن نمی دهند به این دلیل است که از اقتدار آنان کم می شود. اما از سوی دیگر هرچقدر که قدرت اقتدارگرایان بیشتر شود، نارضایتی مردم نیز بیشتر می شود، فساد آشکار تر و فشارهای بین الملی و حقوق بشر نیز به همان میزان بیشتر خواهد شد. باید این موضوع مهم نیز را در نظر بگیریم که فضای منطقه این مطالبه را دنبال می کند و روز به روز نیز بیشتر می شود و به همین میزان احتمال آنکه حکومت نیز به برگزاری انتخابات آزاد تن دهد بیشتر خواهد شد.
تا پیش از ۲۲ خرداد طرفدار این بودم که حتی الامکان در هر انتخاباتی با هر شکلی شرکت کنیم و حتی کسب اقلیت نمایندگی مجلس را نیز در نظر بگیریم ، یعنی در عین حال که به شیوه بر گزاری انتخابات اعتراض داریم اما در آن شرکت نیز کنیم. داستان جنبش سبز اما نظر من این امر را به شکل دیگری در آورد. در واقع جنبش سبز راه وسط را از بین برده، یا انتخابات باید آزاد باشد با همه موئلفه ها یا ما نباید در آن شرکت کنیم و اجازه دهیم خودشان آن را برگزار کنند تا اختلافات نیز تشدید شود. ما با عدم شرکت خودمان در انتخابات غیر آزاد باید مشروعیت انتخابات را زیر سوال ببریم و آن را از رسمیت بی اندازیم. در عصری که از بحرین تا مصر ملت به دنبال انتخابات آزاد هستند، در کشور ما جریانی حاکم شده که روش آن مانند دیکتاتورهای منطقه است، از این رو اگر آنان احساس کنند که ما شرکت نمی کنیم مجبورمی شوند تصمیمی استراتژیک بگیرند بدین معنی که یا باید اصلاح طلبان را حذف کنند و تن به اختلاف گسترده داخلی دهند. از آنجاکه حریم ها و حرمت ها را نیز رعایت نمی کنند و از خدا، شرع و اسلام مایه می گذارند و انواع تهمت ها و اتهام را متوجه هم می کنند و به این ترتیب این وضعیت برای آنان مشکل ساز خواهد بود. و اگر غیر از این نیز بخواهند رفتار کنند باید اصلاح طلبان را وارد بازی کنند، آنهم تمام و کمال، همان طور که هستند و نباید چاره ایی غیر از این بگذاریم. من صحبت های آقای خاتمی را هم در همین راستا می بینیم. راه وسط نداریم اصلاح طلبان و سبزها در انتخابات آزاد با ساز و کارهای خودش شرکت می کنند.
بله، در همین قانون اساسی دوم خرداد و شوراهای اول و دوم شکل گرفت. در انتخابات شوراهای دوم شکرت کردیم و شکست هم خوردیم. آن انتخابات آزاد ترین انتخابات صد سال اخیر بود و هیچ کس به خاطر سلیقه، نوع نگاهش و خواستگاه سیاسی و غیره از شرکت در انتخابات منع نشد.در آن انتخابات نه جناح پیروز و نه جناح شکست خورده هیچ کدام اعتراضی نداشتند و انتخابات صد در صد سالم بود. ما شکست خوردیم و نتیجه انتخابات را نیز به رسمیت شناختیم که البته دلیل شکست ما رای بالای رقیب نبود بلکه فقط ۱۱ درصد مردم تهران درانتخابات شرکت کردند. به هرحال یکی از آزاد ترین انتخابات در دوره ما برگزار شد . اگر مردم در صحنه باشند، انتخابات آزاد با همین قانون اساسی نیز برگزار می شود. مهم تفسیر قانون است، می توان از قانون اساسی تفسیر دموکراتیک داشت و در عین حال می توان به دلیل انفعال مردم حاکمیت تفسیر استبدادی از قانون اساسی داشته باشد. قانون اساسی یک متن یا یک کتابچه است و تفسیر آن در دست خودمان است . همیشه گفته ام قانون اساسی امریکا یک قرن قبل از برچیده شدن برده داری در این کشور نوشته شده است و هنوز اجرا می شود هرچند که آن قانون اساسی متمم هایی داشته است اما به هرحال همان قانون است که درست تفسیر می شود. البته این صحبت به این معنی نیست که نبایدقانون اساسی را اصلاح کرد، در یک فرصت مناسب باید این اتفاق بیفتد اما برگزاری انتخابات آزاد را منوط به تعییر قانون اساسی نمی کنیم.
|
رسیدگی دقیق و بی طرفانه به پرونده فوت هاله سحابی و هدی صابر Posted: 09 Jul 2011 07:18 AM PDT درخواست سیصدو شصت تن از فعالان سیاسی از مسئولان جــرس: در چهلمین روز درگذشت مرحوم مهندس عزتاله سحابی، سیصد و شصت تن از فعالان سیاسی در بیانیهای یاد او را گرامی داشته و ضمن ارج نهادن به شش دهه مبارزه و تلاش بی وقفۀ آن فعال ملی- مذهبی، خود را همسو با مشی اخلاقی – سیاسی و منش انسانی وی خواندند.
دربخشی از این بیانیه آمده است "ما امضا کنندگان این بیانیه، شش دهه مبارزه و تلاش بی وقفه مهندس عزت الله سحابی برای سربلندی مردم و میهناش را از صمیم قلب پاس میداریم و خود را همسو با مشی اخلاقی – سیاسی و منش انسانی او، علیرغم همه تکثر و تنوعی که اینک در جامعه ما و از جمله در حوزههای سیاسی – مدنی وجود دارد؛ گرانقدر و راهگشا میدانیم و فقدان او را به خانواده و دوستان همراهاش سوگوارانه تسلیت میگوییم."
|
بازگشت میلاد اسدی، فعال دانشجویی، به زندان Posted: 09 Jul 2011 07:31 AM PDT جرس: میلاد اسدی، فعال دانشجویی که برای گذراندن امتحانات پایان ترم دانشگاه، به مرخصی ده روزه آمده بود، با عدم تمدید مرخصی اش به زندان بازگشت. حراست دانشگاه به واحد آموزش این دانشگاه اخطار داده است که نباید نمره های میلاد اسدی را در پرونده آموزشی اش ثبت کند. این کار حراست خلاف قانون است اما مسوولان آموزش گفته اند به خاطر فشارها و تهدیدها ممکن است که تمامی امتحان های این دانشجو را انجام نشده تلقی کنند. دادگاه میلاد اسدی در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ماه برگزار شد. در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ گزارش شد میلاد اسدی به هفت سال زندان محکوم شده است که بعد به پنج سال تقلیل یافت. میلاد اسدی پس از نزدیک به ۱۶ ماه حبس بدون حق استفاده از مرخصی، ۲۹ اسفند گذشته در آستانه سال جدید به مرخصی آمد که در ۶ فروردین ۹۰ اعلام شد مرخصی وی تا ۸ فروردین تمدید شده است. وی در نهایت در روز هشتم فروردین به زندان بازگشت و چندی پیش نیز توانست از مرخصی تحصیلی زندان استفاده کند. |
دکتر محمد ملکی: همه پرسی تنها راه پیش روی حاکمیت Posted: 09 Jul 2011 05:55 AM PDT جــرس: دکتر محمد ملکی با بیان اینکه "بیش از پانزده سال است که روش مسالمت آمیز «رفراندوم» با شرایط ویژه آن پیشنهاد شده و من بارها تکرار کرده ام که در هر حال حاکمیت باید یک راه را انتخاب کند. بدیهی است رفراندوم باید شامل هر ایرانی که شناسنامه ایرانی دارد گردد و در شرایط آزاد برگزار گردد"، خاطرنشان کرد "خدا کند حاکمیت راه بدون خشونت «همه پرسی» را انتخاب کند."
به گزارش دانشجو نیوز، با توجه به فرا رسیدن سالگرد ١٨ تیرماه، به عنوان یکی از مهم ترین روزهای تاریخ جنبش دانشجویی ایران، دکتر محمد ملکی، اولین رییس دانشگاه تهران پس از پیروزی انقلاب، طی مصاحبه ای تاکید می کند "ما تا از تاریخ ٣٢ سال اخیر درس نیاموزیم و تعریف جدیدی از مبارزه خشونت آمیز و غیر خشونت آمیز نداشته باشیم، هرگز به تعریف صحیح بین «خشونت ورزی» و «استقامت و ایستادگی» نخواهیم رسید. "
حال طراحان تفکیک جنسیتی باید پاسخگو باشند که چگونه می شود این کار را کرد؟ تاکنون برنامه هائی را که در این زمینه اجرا کردند چقدر موفقیت آمیز بوده؟ نظام مطلقه ولائی اگر بتواند در خیابانها و شهرها این عمل را انجام دهد، در دانشگاه ها هم می تواند. من به دانشجویان عزیزم اطمینان می دهم که این اندیشه بی معنا هم مانند دیگر تفکرات این جماعت عملی نیست و حکومت چنان در تارهائی که دور خود تنیده گرفتار است که تلاش هایش جز گرفتاری بیشتر نخواهد بود. از دانشجویان می خواهم که این سخنان را جدی نگیرند و بدانند این برنامه هم مانند دیگر ذهنیات استبدادیان تحقق نخواهد یافت.
|
اعتراض به قتل یک بازاری در شهرستان جوانرود Posted: 09 Jul 2011 06:50 AM PDT جرس: در پی قتل یک بازاری در شهرستان جوانرود پس از سه روز بیخبری بازاریان و کسبه منطقه امروز در این شهر اعتصاب کردند. بعد از سه روز بیخبری کامل خانواده از سرنوشت وی، روز جمعه جنازه این شهروند کرد در منطقه «کچل آوا» در حاشیه شهر جوانرود پیدا میشود. بازارچه مرزی این شهر و بیشتر مغازههای این شهر امروز تا لحظه مخابره این خبر در اعتصاب به سر میبرند. مراسم تشیع جنازه این شهروند کرد امروز صبح ساعت ۹: ۳۰ صبح با شرکت هزاران تن از شهروندان جوانرود و اطراف در مسجد جامع این شهر به سوی قبرستان برگزار گردید. تشیع کنندکان خواستار رسیدگی فوری به این جنایت از سوی دستگاههای ذیربط شدند. |
مصباح یزدی: از واژه “مطلقه” در ولایتفقیه، برداشت دیكتاتوری می کنند Posted: 09 Jul 2011 05:21 AM PDT جــرس: مصباح یزدی با ادعای اینکه "وجوب پیروی از ولایتفقیه از جانب خداست"، اظهار عقیده کرد "یكی از ابهامها قید مطلقه در ولایتفقیه است كه سبب شده افراد از آن برداشت دیكتاتوری کنند و هنوز برخی نمیدانند حوزه اختیارات ولیفقیه کدام است و مطلقه بودن ولایتفقیه در برابر كدام مقیده است و برخی از خودیها ولایت را به مسائل شخصی هم سرایت میدهند... بنابراین عدم درك صحیح از ولایتفقیه سبب ایجاد نوعی بدبینی نسبت به نظام و ولایتفقیه شده است.
|
درخواست حامیان رهبری برای بازداشت و برخورد با محمدرضا خاتمی Posted: 09 Jul 2011 04:50 AM PDT بدنبال اعتراض به عملکرد سیاسی سپاه جــرس: در واکنش به نامۀ روشنگرانۀ محمدرضا خاتمی خطاب به فرمانده کل سپاه و هشدار به وی پیرامون رعایت حدود دخالت ها و اقدامات سپاه و نهادهای نظامی، یک عضو شورای مركزی قرارگاه موسوم به «عمار»، این نامه را "هتاكانه" خوانده و مدعی شد "اینگونه تحركات با هدف هجمه به اصل و كیان نظام صورت میگیرد."
|
تحریم مشترک ناقضان حقوق بشر در ایران توسط آمریکا، کانادا و بریتانیا Posted: 09 Jul 2011 04:20 AM PDT جــرس: در تداوم تحریم و اعمال محدودیت برای مقامات و شخصیت هایی از جمهوری اسلامی که متهم به دخالت در سرکوب شهروندان و نقض حقوق بشر شده اند و یک روز پس از آنکه وزیر خارجه بریتانیا اعلام کرد که بیش از ۵۰ شهروند ایرانی با محدودیت صدور روادید مواجه خواهند شد، وزیر خارجه ایالات متحده نیز با صدور بیانیهای اعلام کرد که آمریکا و بریتانیا همراه با کانادا برای مقامها و دیگر افراد ایرانی که در نقض حقوق بشر در ایران دخیل بودهاند، محدودیت صدور روادید اعمال کرده و این اقدام بیانگر آن است که این کشورها در کنار مردم ایران هستند.
ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا در این باره گفت: "این افراد دانشمندان، مهندسان و عناصری را شامل میشوند که در تامین مواد و تجهیزات لازم برای برنامههای هستهای و تسلیحاتی ایران مشارکت دارند."
۲. حسين اللهکرم: از روسای گروه انصار حزبالله و سرهنگ سپاه پاسداران. وی از پايهگذاران انصار حزبالله بوده که مسئول خشونتهای بیسابقه برای سرکوب اعتراضهای دانشجويی در سال ۱۹۹۹، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۹ است. ۳. عبدالله عراقی: معاون نيروی زمينی سپاه. وی مسئول مستقيم سرکوب تمام اعتراضهای سال ۲۰۰۹ ايران است. ۴. علی فضلی: معاون فرمانده بسيج و فرمانده سابق سپاه سيدالشهدای استان تهران (تا فوريه ۲۰۱۰). سپاه سيدالشهدا مسئول امنيت استان تهران است و نقش کليدی در سرکوب وحشيانه اعتراضهای سال ۲۰۰۹ ايفا کرد. ۵. حسين همدانی: فرمانده سپاه محمد رسولالله از سال ۲۰۰۹. سپاه محمد رسولالله امنيت تهران بزرگ را برعهده دارد و نقش اساسی در سرکوبهای خشونتبار سال ۲۰۰۹ داشته است. اين سپاه همچنين اعتراضهای روز عاشورا در دسامبر ۲۰۰۹ و پس از آن را سرکوب کرد. ۶. محمدعلی جعفری (عزيز جعفری): فرماندهکل سپاه پاسداران. سپاه و قرارگاه ثارالله از سوی محمدعلی جعفری فرماندهی میشوند. وی در انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ به طور غير قانونی دخالت کرد و نقش مهمی در بازداشت و دستگيری فعالان سياسی و همچنين سرکوب اعتراضهای خيابانی داشت. ۷. علی خليلی: فرمانده سپاه پاسداران و مسئول واحد درمانی قرارگاه ثارالله. وی با ارسال نامهای به وزارت بهداشت جمهوری اسلامی در روز۲۶ ژوئن ۲۰۰۹، از آن خواست تا هيچگونه سند يا گواهی پزشکی برای مجروحان و کسانی که به دليل اعتراضهای خيابانی بستری میشدند صادر نکند. ۸. بهرام حسينی مطلق: فرمانده سپاه سيدالشهدای استان تهران. ۹. محمدرضا نقدی: فرمانده کل بسيج. وی به عنوان فرمانده بسيج از اين نيروها برای سرکوب خشونتبار اعتراضهای روز عاشورا سوء استفاده کرد که در نتيجه اين خشونتها، ۱۵ نفر کشته و صدها نفر نيز بازداشت شدند. وی پيش از انتصاب به عنوان فرمانده بسيج در اکتبر سال ۲۰۰۹، مسئول امور اطلاعاتی اين نيرو بود که از بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات بازجويی میکرد. ۱۰. احمدرضا رادان: معاون فرمانده پليس امنيت ايران. وی که از سال ۲۰۰۸ به اين سمت منصوب شده است مسئول ضرب و شتم، قتل، بازداشتهای خودسرانه و دستگيری معترضان است. ۱۱. عزيزالله رجبزاده: فرمانده پيشين نيروی انتظامی تهران بزرگ (تا ژانويه ۲۰۱۰). وی به عنوان فرمانده نيروی ضربتی پليس تهران بزرگ، بالاترين فرمانده متهم در پرونده کشته شدن بازداشتشدگان در کهريزک است. ۱۲. حسين ساجدینيا: فرمانده نيروی انتظامی تهران، معاون سابق پليس امنيت ايران که مسئوليت عمليات نيروی انتظامی را بر عهده دارد. وی متهم به همکاری با وزارت اطلاعات در اقدامهای سرکوبگرانه در پايتخت ايران است. ۱۳. حسين طائب: فرمانده سابق بسيج (تا اکتبر ۲۰۰۹). وی در حال حاضر معاون فرمانده سپاه در امور اطلاعاتی است. نيروهای تحت امر وی در ضرب و شتم وسيع، کشتار، بازداشت و شکنجه معترضان دست دارند. ۱۴. سيدحسن شريعتی: رييس دادگاه انقلاب مشهد. محاکمههای فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام میشد، بدون اينکه متهمان از حقوق اولیه برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف میشدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است. ۱۵. قربانعلی دری نجفآبادی: دادستان کل کشور تا سپتامبر سال ۲۰۰۹ (وزير اطلاعات دولت محمد خاتمی). وی در مقام دادستانی کل کشور دستور برگزاری دادگاههای فرمايشی را پس از اعتراضهای اوليه به نتايج انتخابات رياست جمهوری صادر کرد. در اين دادگاه متهمان از حقوق اولیه و دسترسی به وکيل محروم بودند. وی همچنين مسئول آزار و اذيتهای رخ داده در کهريزک است. ۱۶. حسن حداد(الياس حسن زارع دهنوی): قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران. وی مسئول پرونده بازداشتیهای پس از انتخابات و ارعاب خانوادههايشان برای وادار کردن آنها به سکوت است. حسن حداد از افرادی است که دستور فرستادن بازداشتیها به کهريزک را صادر کرده است. ۱۷. سيدمحمد سلطانی: قاضی دادگاه انقلاب در مشهد. محاکمههای فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام میشد، بدون اينکه متهمان از حقوق اولیه برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف میشدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است. ۱۸. علی اکبر حيدریفر: قاضی دادگاه انقلاب تهران. وی در محاکمههای پس از انتخابات مشارکت داشت.حيدریفر از سوی قوه قضاييه به دليل پرونده کهريزک مورد بازخواست قرار گرفت. وی از جمله افرادی است که دستور اعزام معترضان بازداشتی به کهريزک را صادر کرده بود. ۱۹. عباس جعفری دولتآبادی: دادستان تهران از سال ۲۰۰۹. دادستانی زير نظر وی عليه شمار زيادی از معترضان از جمله شرکتکنندگان در تظاهرات روز عاشورا (دسامبر ۲۰۰۹) اعلام جرم کرد. وی دستور تعطيلی دفتر مهدی کروبی در سپتامبر سال ۲۰۰۹، بازداشت دهها فعال سياسی را صادر و فعاليت دو حزب سياسی اصلاحطلب را در ژوئن ۲۰۱۰ ممنوع کرد. اين دادستانی، معترضان را به محاربه متهم کرد که حکم آن مرگ است. دادستانی تهران همچنين دستگيری فعالان اصلاحطلب و حقوق مدنی و روزنامهنگاران را به عنوان بخشی از سرکوبهای پس از انتخابات در دستور کار خود قرار داده است. ۲۰. محمد مقيسه (مشهور به ناصريان):قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران. وی يکی از دست اندرکاران پروندههای متهمان بازداشتی پس از انتخابات است. مقیسه در جريان محاکمههای ناعادلانه برای فعالان سياسی، اجتماعی، روزنامهنگاران، احکام طولانی مدت حبس و چندين حکم اعدام نيز برای برخی ديگر از اين فعالان صادر کرده است. ۲۱. غلامحسين محسنی اژهای: دادستان کل کشور از سپتامبر سال ۲۰۰۹ و سخنگوی قوه قضاييه (وزير سابق اطلاعات در دولت اول محمود احمدینژاد). زمانی که وی مسئوليت وزارت اطلاعات را در دوران انتخابات بر عهده داشت، عوامل اطلاعاتی زير نظر وی مأمور دستگيری، شکنجه و اخذ اعترافهای دروغين از صدها تن از فعالان، روزنامهنگاران، ناراضيان و سياستمداران اصلاحطلب بودند. علاوه بر اين، خانوادههای افراد بازداشتشده هدف باجگيری، ارعاب و آزار و اذيت مأموران وزارت اطلاعات قرار داشته اند. ۲۲. سعيد مرتضوی: رئيس فعلی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و دادستان پيشين تهران تا ماه اوت ۲۰۰۹. وی به عنوان دادستان تهران احکام بازداشت صدها تن از فعالان، روزنامهنگاران و دانشجويان را صادر کرد. پس از اينکه نقش وی در کشته شدن سه تن از معترضان در کهريزک به اثبات رسيد در اوت ۲۰۱۰ از مقام خود کنار گذاشته شد. ۲۳. عباس پيرعباسی: قاضی شعبه ۲۶ و ۲۸ دادگاه انقلاب تهران. وی از مسئولان رسيدگی به پروندههای پس از انتخابات است و در جريان محاکمههای ناعادلانه بر ضد فعالان حقوق مدنی احکام طولانی مدت زندان و همچنين اعدام برای معترضان صادر کرده است. ۲۴. امير مرتضوی: معاون دادستان مشهد. محاکمههای فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام میشد، بدون اينکه متهمان از حقوق اولیه برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف میشدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است. ۲۵. ابوالقاسم صلواتی: قاضی و رئيس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب. وی قاضی دادگاههای نمايشی معترضان انتخاباتی در تابستان ۲۰۰۹ است. وی برای برخی از سلطنتطلبها که به دادگاه آورده شده بودند احکام اعدام صادر کرد. صلواتی برای بيش از يکصد زندانی سياسی، فعال حقوق مدنی و تظاهرکننده احکام طولانی مدت زندان صادر کرده است. ۲۶. اژدر ملک شريفی: رئيس دادگستری آذربايجان شرقی. وی مسئول محاکمه سکينه محمدی آشتيانی است. ۲۷. احمد زرگر: قاضی شعبه ۳۶ دادگاه تجديد نظر تهران. وی مسئول تأييد احکام حبس طولانی مدت و اعدام صادره عليه معترضان است. ۲۸. علی اکبر يساقی: قاضی دادگاه انقلاب مشهد. محاکمههای فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام میشد، بدون اينکه متهمان از حقوق ابتدايی برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف میشدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است. ۲۹. مصطفی بزرگنيا: رئيس بند ۳۵۰ زندان اوين. وی مسئول خشونت نامتعارف عليه زندانيان است. ۳۰. غلامحسين اسماعيلی: مسئول سازمان زندانهای ايران. جرم وی همدستی در بازداشت وسيع معترضان سياسی و همچنين فراهم کردن پوشش برای آزار و اذيت زندانيان است. ۳۱. فرجالله صداقت: دستيار مديرکل سازمان زندانها در تهران و رئيس سابق زندان اوين تا اکتبر ۲۰۱۰ است که در دوران رياست وی بر اين زندان، شکنجه اعمال میشده است. وی بارها زندانيان را مورد تهديد و فشار قرار داده است. ۳۲. محمدعلی زنجيری: معاون رئيس سازمان زندانها که مسئول آزار و اذيت و محروم ساختن زندانيان از حقوق اوليه خود است. وی دستور داده بود که بسياری از زندانيان به سلول انفرادی منتقل شوند.
|
انتقاد رهبر جمهوری اسلامی ازطیف مدعی دیدار امام زمان: دروغ و تخیل ذهنی است Posted: 09 Jul 2011 04:10 AM PDT جــرس: رهبر جمهوری اسلامی با اشاره تلویحی به برخی اتهامات وارده به طیف دولتی ها گفت "برخی ادعاها و مطالب عامیانه درخصوص انس با حضرت، از طریق دیدار حضوری، غالباً دروغ و یا تخیلات ذهنی است."
|
Posted: 09 Jul 2011 04:32 AM PDT صدیقه وسمقی حمله به كوي دانشگاه و آفريدن آن فاجعه بزرگ بود.
احضار به دادگاه
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |