جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


گزارش تصویری - مجلس ترحیم زنده یاد ناصر حجازی

Posted: 27 May 2011 08:37 AM PDT

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

افزایش فشارها بر زندانیان سیاسی شکایت کننده از سپاه و وزارت اطلاعات

Posted: 27 May 2011 08:09 AM PDT

جرس: مقامات امنیتی و قضایی با احضار برخی از زندانیان سیاسی و خانواده های آنها که نامه اخیر ۲۶ امضایی را منتشر کردند، آنها را به تبعید و عدم ارایه ملاقات حضوری و مرخصی تا پایان دوره محکومیت تهدید کردند.

 

به گزارش کلمه، مقامات قضایی با فشار بر خانواده ها از آنها خواسته اند تا نامه تکذیبیه از عزیزان زندانی شان گرفته و منتشر کنند وگرنه با عواقب سختی مواجه خواهند شد.

زندانی سیاسی در نامه خود نوشته بودند که غالب بازداشتها با اعمال خشونت، توهین و تحقیر همراه بوده به طوری که برخی از متهمان هنگام دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.
 

این زندانیان همچنین اظهار داشته بودند:«ما امضا کنندگان این شکواییه تحت شکنجه قرار گرفته ایم. یکی از متداول ترین شکنجه ها نگهداری ما در سلول های انفرادی بسیار کوچک بوده است . روشی که به اذعان همه مسوولان عالی کشور شکنجه تلقی می شود و بازجویان و زندان بانها نیز تایید می کنند که متهم پس از چند هفته نگهداری در سلول انفرادی دچار اختلالات جسمی و روحی شدید می شد .
شکنجه های شدیدتر از جمله فرو کردن سر متهم در توالت، خوراندن کاغذ بازجویی به متهم و مواردی امثال نیز علیه برخی از ما اعمال شده ، که برخی از شاکیان و زندانیان در گزارشهای جداگانه جزییات آن را منتشر کرده اند.»
 

امضا کنندگان این شکواییه همچنین نوشته بودند که ما بدون استثنا با رفتار غیر اخلاقی و غیر اسلامی بازجویان مواجه بوده ایم . شکنجه های روحی و فیزیکی فحاشی های شرم آور نسبت به متهم و خانواده و عزیزان او و طرح اکاذیبی چون روابط غیر اخلاقی در غالب بازجویی ها به کرات انجام شده است . رفتاری که باعث فشار روحی زیاد به متهمان نیز بوده است.


نویسندگان این نامه گفته اند که که آنچه در این نامه آمده عمق عملکرد فاجعه آمیز نسبت به متهمان و محکومان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را مشخص نمی کند.

امضا کنندگان این بیانیه محسن امین زاده ، محسن میر دامادی، بهمن احمدی امویی، عبدااله مومنی، میلاد اسدی، عبدالله رمضان زده، عماد بهاور، مصطفی تاج زاده، مجتبی تهرانی، علی جمالی، محمد حسین خوربک ، محمد داوری، امیر خسرو دلیر ثانی، کیوان صمیمی، اسماعیل صحابه، محمد فرید طاهری قزوینی، فیض الله عرب سرخی،بهزاد نبوی، ابولفضل قدیانی ،مجید دری ،ضیا نبوی، مهدی کریمیان اقبال، محمد رضا مقیسه، علی ملیحی، محمد جواد مظفر و حسن اسدی زید آبادی، هستند.

 
http://kaleme-dev.s3.amazonaws.com/ver2/images/27.gif); background-attachment: initial; background-origin: initial; background-clip: initial; background-color: initial; z-index: 5; background-position: 0% 0%; background-repeat: no-repeat no-repeat; ">
 
 
 
 

احمد خاتمی: مردمسالاری به معنای واقعی آن در هیچ كجای جهان به جز ایران وجود ندارد

Posted: 27 May 2011 05:23 AM PDT

جــرس: امام جمعه موقت تهران با بیان اینكه همه مسئولان در نظام جمهوری اسلامی بدون استثنا یا بدون واسطه و یا با واسطه توسط مردم انتخاب می شوند، مدعی شد "مردمسالاری به معنای واقعی آن در هیچ كجای جهان به جز ایران اسلامی وجود ندارد."


به گزارش ایرنا، احمد خاتمی همچنین كارنامه مجلس هشتم را "درخشان" توصیف كرد و با اشاره به غیبت های مکرر نمایندگان این مجلس گفت "نمایندگان با نظم و انضباط بیشتری رفتار كنند تا دیگر شاهد خالی بودن صندلی های مجلس نباشیم و اعلام نشود كه جلسه ای به دلیل غیبت و یا تاخیر نمایندگان با تاخیر آغاز می شود."


وی ضمن ابراز امیدواری برای تعامل بیشتر میان مجلس با قوه مجریه و قضاییه تاكید كرد: نمایندگان باید با پرهیز از بخشی نگری، كلان نگر باشند .


خاتمی همچنین به زعم خود به تحلیل "جریان های انحرافی را از ابتدای انقلاب" پرداخت و آنرا دارای پنج ویژگی مختلف دانست و گفت: "كم رنگ كردن دین در جامعه اولین ویژگی جریان های انحرافی از ابتدای انقلاب بوده است. فتنه گران سال ٨٨ با طرح سكولاریسم، دین زدایی را دنبال می كردند و برخی دیگر نیز با بها دادن به عناصر دیگر و بزرگ كردن عناوین كهنه مانند مكتب ایرانی و ایرانیت. "


خاتمی با بیان اینكه "بت كردن ایران و طرح ایران منهای اسلامی خیانت به انقلاب اسلامی است"، به اظهارات ادعایی یكی از سفرای كشورهای اسلامی در مصر كه گفت "ایرانی ها بدنبال احیای امپراطوری پارسی هستند و دنبال اسلام نیستند" اشاره کرد و با حمله به اسفندیار رحیم مشایی و دولتی ها اظهار داشت: "کسانی كه صحبت از مكتب ایرانی و ایران منهای اسلام می كنند، حرف و سخنشان ربطی به نظام و انقلاب ندارند و سلیقه شخصی خود را مطرح می كنند."

 وی استفاده ابزاری از مقدسات را دومین ویژگی جریان های انحرافی از ابتدای انقلاب اسلامی تاكنون عنوان كرد و مدعی شد "شاهد بودیم كه جریان فتنه ٨٨چگونه در پشت نام امام سنگر گرفته و نظام ولایت فقیه را هدف گرفته بودند."


خطیب نماز جمعه تهران مقابله با عالمان دین و به ویژه روحانیت با بصیرت را سومین مشخصه بارز جریان های انحرافی اعلام كرد و گفت: همه جریان های انحرافی از ابتدای انقلاب به تخریب عالمان دین و روحانیت با بصیرت پرداخته اند.


امام جمعه موقت تهران با بیان اینكه مقابله با ولایت فقیه چهارمین ویژگی جریان های انحرافی است، خاطرنشان كرد: همه جریان های انحرافی از ابتدای انقلاب به مقابله با اصل ولایت فقیه پرداخته اند، حال یا مانند منافقین شمشیر را از رو بسته اند و یا مانند برخی از جریان های دیگر در نهان با آن به مقابله می پردازند.


خاتمی اظهار داشت: ترویج اباهه گری و ابتذال مشخصه پنجم جریان های انحرافی است و نقشه اعلام شده دشمن نیز ترویج بی حجابی، بد حجابی و اندلس سازی كشورهای اسلامی است.


خطیب نماز جمعه تهران در بخشی از سخنان خود با اشاره به ادعای دستگیری و شناسایی شبكه جاسوسی آمریکا توسط وزارت اطلاعات، گفت "از اهدافی كه این شبكه دنبال می كرد، ایجاد نارضایتی میان مردم بود تا فریاد ملت علیه نظام بلند شود.


اظهارات این عضو خبرگان درحالیست که وزارت اطلاعات طی بیانیه ای رسمی، اقدامات و عملکرد این شبکه را، "اخذ ویزای تحصیلی، امور مهاجرتی و کاریابی" اعلام کرده بود.


احمد خاتمی مجددا جنبش های آزادی خواهانه مردم منطقه را "بيداري اسلامي" نامید و بدون اشاره به کشتار مردم سوریه توسط حکومت متحد جمهوری اسلامی، خاطرنشان کرد "منطقه همچنان در آتش زياده طلبي هاي آمريكا مي سوزد و آمریكا، آل سعود و آل خلیفه، بحرین را به یك زندان بزرگ با اعمال شاقه تبدیل كرده اند."


وی با اشاره به شكنجه گسترده معترضین بحرینی در زندان های آل خلیفه تصریح كرد: در زندان های این كشور شكنجه های قرون وسطایی با مدیریت آمریكا صورت می گیرد و پای فردی را با مته سوراخ كرده و بدن فرد دیگری را سوزانده اند.


خطیب نماز جمعه تهران مدیریت شكنجه معترضین در بحرین را با عوامل انگلیس و صهیونیسم دانست و مجری آن را نیز نیروهای بعثی حامی صدام حسین و صهیونیست ها خواند.


خاتمی با اشاره به سفر اخیر نخست وزیر اسرائیل به آمریكا اظهار داشت: اوباما حرفی آبكی در رابطه با تشكیل كشور مستقل فلسطینی در پشت مرزهای 1967 زد اما از همان حرف هم تحت فشار صهیونیست ها برگشت.


وی با بیان اینكه نمایندگان كنگره آمریكا نتانیاهو را حتی بیش از اوباما تحویل گرفتند، تصریح كرد: این امر میخی بر تابوت بی حیثیتی آمریكا بود و نشان داد كه آنها تا چه اندازه در نوكری صهیونیست ها بی اختیار هستند.


خطیب نماز جمعه این هفته تهران در پایان با اشاره به روز هفت خرداد سالروز افتتاح اولین دوره مجلس شورای اسلامی در سال ۵٩ اظهار داشت: مجلس به تعبیر امام در راس امور است زیرا در نظام اسلامی و در چارچوب مقررات مردم در راس هستند و زمام امور در دست آنهاست.

 

آیت الله بیات زنجانی: مهمترین وظیفه روحانیت جدا کردن حساب خود از متملقان و جاعلان است

Posted: 27 May 2011 04:20 AM PDT

جــرس: آیت الله بیات زنجانی با انتشار یادداشتی پیرامون اقدامات محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوریش ضمن تقدیر از تلاش های وی در "عینیت بخشیدن به مردمسالاری دینی"، همزمان از حضور موثرش در شکستن حصر وقتِ مرحوم آیت الله العظمی منتظری به نیکی یاد کرد و خاطرنشان ساخت "اگرچه وی با جریان تلخ حصر فقیه عالیقدر آیت الله العظمی منتظری مواجه گردید و شدیداً از آن رنج می برد، ولی برای شکستن این حصر کوشش فراوان از خود نشان داد و به اعتقاد من، بدون تردید اگر شخص خاتمی در جایگاه ریاست جمهوری نبود، وضعیت حصر نیز مشخص نبود به کجا منتهی می شد."


به گزارش تارنمای رسمیِ این مرجع تقلید، وی در پاسخ به سؤالات تعدادی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف پیرامون دولت اصلاحات و تعامل آن با علما و مراجع، حصر مرحوم منتظری در آن دوره و نیز نقش مراجع و علما در رخدادهای سیاسی- اجتماعی، طی یادداشتی کوتاه چنین پاسخ گفت:


بسم الله الرّحمن الرّحیم
پس از سلام و تحیت؛ برای پاسخ به پرسش های ارسالی، به نکته هائی اشاره می کنم که در بردارندۀ پاسخ عمدۀ سئوالات خواهد بود.
انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی، تا سال ٧۶ آثار و برکات زیادی را برای مردم مسلمان ما داشت و این برکات نیز، دارای ابعاد گوناگونی بود که مهمترین آنها، بازگشت امت اسلامی ایران، به هویت ایرانی- اسلامی بود که نتایجی همچون اعتماد به نفس را در بین عامۀ مردم، به ارمغان آورد. با شروع دوره اصلاحات و روی کار آمدن جناب حجة الاسلام والمسلمین خاتمی، حرکت انقلاب اسلامی و نیز مردم، وارد مرحله دیگری از حیات سیاسی و فرهنگی و مدیریتی گردید و وضعیت به شکلی درآمد که این اعتماد به نفس بوجود آمده، فرصتی را برای طرح شدن در سطح بین المللی بدست آورد و ملت ایران توانستند در صحنه های گوناگون آنگونه که متناسب گذشته روشنشان بود، خود را نشان داده و معرفی کنند.


ریاست جمهوری این فرزند فاضل امام، با مدیریت های متناسب، انقلاب اسلامی را بسوی اهداف بلند خود هدایت کرده و مردم سالاری دینی و جمهوری اسلامی را از حیث شکل و محتوا، در حد توان بصورت قابل دفاع عرضه کرده و عینیت بخشید و برای دوران معاصر، حکومت دینی را بصورت زیبا و مطلوب ارائه داد. در کنار موفقیت های عظیم در عرصه های بین الملل، یکی از ارزشمندترین فعالیت های این دولت، تلاش برای ارتباط و تعامل مستمر با زعمای حوزه های علمیه و بالخصوص مراجع عظام تقلید بود که به اعتقاد بنده در این جهت موفقیت های زیادی هم بدست آورد و شاهد آن، استفاده از نظرات زعمای حوزه های علمیه، در عرصه های مختلف بود.


بنده معتقدم که در دوران اصلاحات، تلاش های فراوانی برای آشتی میان دین و مفاهیم دینی با سیاست مردمی و مردم سالارانه شد، کمااینکه رسیدن به هدف متعالی تلایم میان عقلانیت و وحیانیت به صورت مستمر پیگیری شد؛ از طرفی دیگر سعه صدر کامل و انبساط خاطر، به کنترل و هدایت کشور در زمینه های مختلف، در آن دوره کمک کرد و برای مثال، اگرچه با جریان تلخ حصر فقیه عالیقدر و مجاهد نستوه حضرت آیت الله العظمی منتظری مواجه گردید و شدیداً از آن رنج می برد ولی برای شکستن این حصر کوشش فراوان از خود نشان داد به صورتی که به اعتقاد من، بدون تردید اگر شخص جناب آقای خاتمی در جایگاه ریاست جمهوری نبود، وضعیت حصر نیز مشخص نبود به کجا منتهی می شد.


در پایان لازم می دانم متذکر گردم که امروز مهمترین وظایف روحانیت این است که در برابر این تهاجمات خرافه گرایی و قلب حقایق و وارونه کردن مفاهیم دینی و ارائه حکومت دینی بصورت نامطلوب، قد علم کرده و مفاهیم دینی را صحیح و علمی بیان کرده و مرز میان این دو را با دقت مشخص سازند.


مراجع بزرگوار تقلید و نیز علما، در طول تاریخ به این دلیل که امینان رسولان خداوند بر حلال و حرام الهی بوده اند، با حفظ استقلال در برابر نهادهای حکومتی، در برابر تهاجمات به اصل دین و دینداری، ایستادگی کرده و با آنها مقابله کنند و مانند همیشه تاریخ، در کنار مردم ایستاده و مامن آنان باشند چراکه بیت مراجع و روحانیت همیشه برای مردم و از آن مردم بوده است.


در عین حال لازم به تاکید است که در کنار موارد مطرح شده، روحانیت اصیل و مردمی باید حساب خودشان را از یک عده مداح و متملق و جاعل مطالب سست و بی مبنا جدا کنند، که این موضوع نیز باید به عنوان یک اصل مهم، مورد توجه قرار گیرد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 

برگزاری مراسم بزرگداشت ناصر حجازی تحت تدابیرامنیتی

Posted: 27 May 2011 03:56 AM PDT

جــرس: بعد از حضور گسترده مردم و علاقمندان به ناصر حجازی در مراسم تشییع و خاکسپاری وی، روز جمعه ششم خرداد ماه نیز، جمع کثیری از آنها، با حضور در مراسم بزرگداشت این اسطورۀ ورزشی و قهرمان ملی، همدردی خود را با خانواده آن مرحوم و همچنین ادای احترام به صداقت و مردمی بودن وی ابراز داشتند.


به گزارش رسیده به جرس، مراسم ترحیم ناصر حجازی، بنا به اعلام قبلی و دعوت خانواده آن مرحوم، از ساعت ده صبح تا دوازده ظهر امروز جمعه (ششم خرداد ماه) در مسجد جامع شهرک غرب در شرایطی برگزار شد که جو سنگین امنیتی در خیابانهای منتهی به مسجد جامع شهرک غرب بسیار نمایان و چشمگیر بود.


گزارش ها همچنین خاطرنشان می کند نیروهای یگان ویژه پاسداران و لباس شخصیهای امنیتی، با آرایش نظامی و همچنین ایجاد ارعاب، از ساعتها قبل از آغاز مراسم در منطقه شهرک غرب مستقر شده بودند .


بر اساس گزارش شاهدان عینی، علیرغم برقراری جو امنیتی – پادگانی، چندین هزار نفر از مردم بی اعتنا به شرایط موجود در مراسم بزرگداشت اسطوره ورزش و شخصیت دردآشنای کشور شرکت کردند به گونه ای که نه تنها امکان ورود مردم به داخل مسجد نبود، بلکه شرایط طوری شد که افراد جدید و چهره های برجسته ورزشی نیز نمی توانستند به داخل مسجد وارد شوند.


در ادامه آمده است "از مهمانان اصلی نیز که برای شرکت در ختم آمده بودند خواسته شد تا بیشتر از پنج دقیقه در مسجد حضور نداشته باشند تا بقیه مهمانان هم بتوانند در مراسم شرکت کنند."


بر اساس گزارشی دیگر، حضور پر تعداد هواداران در شهرک غرب باعث شده بود تا ترافیک سنگینی در اتوبان شیخ فضل الله و میدان صنعت ایجاد شود.

روبروی در مسجد عکس بزرگی از اسطوره فوتبال نصب شده بود و همچنین دوستداران او پارچه ‌نوشته‌های را به عنوان پیام تسلیت روی دیواره‌های مسجد نصب کرده بودند.


همچنین علاقمندان به حجازی همچنین با چسباندن اعلامیه و تصاویر او به شیشه اتومبیل هایشان در خیابان های اطراف در تردد بودند و در پایان این مراسم نیز مجری برنامه از طرف خانواده حجازی از تمامی مردم و نیروی انتظامی تشکر کرد.


گزارش های دیگر از شهرستانها نیز حاکی از آن است که بعد از ممانعت و برخورد خشن ماموران و مقامات امنیتی شهر رشت با برگزاری مراسم بزرگداشت آن مرحوم در روز پنجشنبه، که قرار بود در مسجد چینیچیان این شهر صورت گیرد، امروز (جمعه) در شهر لاهیجان هم مقرر شده تا مراسمی از سوی کسبه شهر برگزار شود .


به گزارش تارنمای رسمی «ناصر حجازی»، خانوادۀ آن زنده یاد، ضمن سپاسگزاری و قدردانی از حضور باشکوه مردم در مراسم "وداع آخر"، در پیام خود که با امضای آتیلا حجازی، فرزند بزرگ وی منتشر شده، خاطرنشان ساخته بودند: "بی شک پدرمان دیروز خوشحال و همراهمان بود و تا همیشه با ما می ماند. با ما فرزندانش و با شما مردم عزیز کشورمان که همیشه دوستش داشتید و دوستتان داشت. ما خانواده حجازی تا همیشه حضور گرمتان را در یاد خواهیم داشت و سپاسگزاریم."


گفتنی است در جریان مراسم روز چهارشنبۀ تشییع و خاکسپاریِ این قهرمان ملی، درحالیکه مردم به تاسی آن مرحوم، رک گویی و شفافیت پیشه کرده و زبان به انتقاد از شرایط فعلی و آزادی زندانیان گشوده بودند، گروه زیادی بازداشت و روانه محل های نامعلوم شده اند، که خبری از آنها در دست نمی باشد.

 

ادای دین به دروازه بان شرافت

Posted: 27 May 2011 03:10 AM PDT

نادر مرزبان
جرس: طنین شعارهای سبز ده ها هزار شهروندی که در مراسم تدفین "ناصر حجازی" اسطوره فوتبال ایران حاضر شده بودند شوکی تازه به حکومت وارد کرد. حجازی دوشنبه هفته گذشته پس از تحمل دو سال بیماری چشم از جهان فروبست و در حلقه عزادارانش هزار هزار مردمی گردآمدند که شرافت او برای تن ندادن به مناسبات ناسالم ورزشی- سیاسی و صراحت لهجه اش در پاسداری از حقوق مردم را تحسین می کردند.  

 

حکومتی که از سوگواری ترسید

خاکسپاری ناصر حجازی توسط انبوه شهروندان سیاه پوش با بغضی در گلو و اشکی بر گونه ها آغاز شد. ساعت 9 صبح ورزشگاه آزادی تهران در یک روز غیر تعطیل بیش از 15 هزار نفر جمعیت را به خود می دید که برای خداحافظی با یکی از اسطوره های فوتبال ایران آمده بودند. وداع با مردی که محبوبیت اش را نه فقط به خاطر پاسبانی از دروزاه تیم ملی فوتبال ایران بلکه به دلیل پاسداری از شرافت در روزگار زد و بندهای لجام گسیخته به دست آورده بود. خانواده حجازی خواهان آن بودند که مراسم تدفین وی از ورزشگاه شهید شیرودی واقع در خیابان مفتح تهران آغاز شود اما شورای تامین استان تهران با این درخواست مخالفت کرد. مخالفتی که مبنای آن چیزی جز آگاهی از سرازیر شدن سیل جمعیت به این مکان نبود. آنها مراسم را به ورزشگاه آزادی منتقل کردند اما باز از ترس این که مبادا قادر به مهار جمعیت در این مکان نباشند از اعلام ساعت و زمان برگزاری آن در رسانه های حکومتی خودداری شد. صدا و سیما در هیچ بخش خبری خود اشاره ای به زمان برگزاری مراسم نکرد و این سکوت نشانه ای از تلاش برای مصادره مراسم سوگواری حجازی بود. پیکر او در ورزشگاه آزادی در حالی که هوادارانش در جایگاه تماشاگران نشسته بودند بر دوش گروهی از نیروهای نظامی در اوج بی نظمی تشییع شد و ساعتی بعد تدفین او در بهشت زهرا در شرایطی انجام گرفت که خانواده اش هنوز به آن محل نرسیده بودند. این عجله برای تدفین و پایان دادن به مراسم، محصول مستقیم نگرانی از شعارهایی بودند که عزاداران وی در وزرشگاه آزادی تهران و بهشت زهرا سر می دادند.


شهروندانی که باز سبز شدند
 

حجازی حدود یک ماه پیش در اوج بیماری طی مصاحبه ای به انتقاد صریح از عملکرد سیاسی و اقتصادی حکومت پرداخته بود. او در آن مصاحبه گفت :" من ناصر حجازی هستم‌، سرد و گرم روزگار را چشیده‌ام‌. عمری از من گذشته است. هیچ ابایی هم ندارم که اگر من را ببرید و با شلیک دو تیر به زندگی‌ام خاتمه دهید. حرف‌هایم از سر دل‌سوزیست. کمی مراعات مردم را کنید. مردم را دوست داشته باشید تا آن‌ها هم شما را دوست داشته باشند. مردم معنای خدمت را می‌دانند و اگر آن را احساس نمایند پا به پای دولت می‌ایستند و اگر نمی‌توانید رفاه مردم را فراهم سازید‌، بروید‌."

 

برخی پایگاه های خبری حکومت پس از انتشار این مصاحبه به حجازی هشدار داده بودند که پا از حد خود فراتر نگذارد. پایگاه خبری رجانیوز در یادداشتی مدعی شده بود که حجازی شاخصه های لازم برای اظهار نظر در خصوص مباحث کلیدی را ندارد "پس باید او را به سکوت دعوت کرد چرا که اگر غیر از این باشد جامعه درباره او فکرهای بدی خواهد کرد." بطلان ادعای رسانه های حکومت را هزاران هزار شهروندی برملا کردند که با شعار " حجازی با غیرت، زدی تو حرف ملت" در سوگ او حاضر شدند. شعارهای مردم آرام آرام صریح تر شد. در ورزشگاه آزادی طنین " اسطوره مردمی همینه همینه"، به " زندانی سیاسی آزاد باید گردد" گره خورد و ساعتی بعد قطعه نام آوران بهشت زهرا مملو از هزاران نفر شهروندی بود که شعار " ناصر ما نمرده، این دولتِ که مرده " را به " ننگ ما ننگ ما صدا و سیمای ما " پیوند زدند. شاهدان عینی گزارش داده اند که با سیاسی شدن شعارها، ماموران امنیتی به سمت عزاداران حمله کرده و گروهی را مورد ضرب و شتم قرار دادند اما این به منزله جرقه ای بود برای " یا حسین – میرحسین " گفتن و " تشبیه نیروی انتظامی به پلیس آل سعود " و شعار" موسوی و کروبی آزاد باید گردند" که در نهایت به " مبارک بن علی نوبت سید علی" و یار دبستانی خواندن و سرود ای ایران ختم شد.


فریاد بی قراری یک ملت


در مراسم خاکسپاری ناصر حجازی حرکت خودجوش و هماهنگ مردمی قابل مشاهده بود که شیوه های ابراز اعتراض را طی دو سال گذشته به خوبی فرا گرفته اند. شعارهای سبز در این مراسم یکی از جلوه های مهم اعتراض بعد از راهپیمایی سراسری 25 بهمن ماه سال گذشته محسوب می شد. یکی از حاضران در مراسم در گفت وگو با "جرس" به این نکته اشاره می کند که شهروندان در مراسم ختم حجازی از یک هارمونی و نظم درخور تحسین برخوردار بودند. او می گوید:" مردم همدیگر را پیدا می کردند. برای طرح شعارها بی گدار به آب نمی زدند. شعارهای سیاسی زمانی سرداده شد که مردم نسبت به هویت افراد همجوار خود اطمینان پیدا کردند. برای مثال فریاد " یا حسین- میرحسین " و " موسوی و کروبی آزاد باید گردند" زمانی سرداده شد که حاضران در مراسم مطمئن شده بودند جمعیت نسبتا یکدستی را تشکیل می دهند. " یکی از تحلیلگران مسایل اجتماعی هم به نکاتی درباره اهمیت مراسم ختم حجازی اشاره می کند که از نظر وی نشان دهنده تثبیت موقعیت و مطالبات جنبش سبز است. او به جرس می گوید:" در این مراسم نفوذ اجتماعی جنبش سبز را به خوبی می شد احساس کرد. جمعیتی که گردآمده بودند نه متعلق به یک طبقه اجتماعی و نه متعلق به یک گرایش فکری بودند. این جمعیتی بود که در آن علاقه مندان به فوتبال در حاشیه شهر، طبقه متوسط شهری و بخشی از گروه های پیشرو در اعترض ها نظیر دانشجویان و فعالان مدنی را شامل می شد. با این حال در جمعیت یک همصدایی کم نظیر بود. گویی که مردم برای ابراز اعتراض بی تابی می کنند و مترصد فرصتی هستند تا فریاد خود را بر سر حکومت بلند کنند. تبلور این بی تابی را می شد در شعار" حجازی بلند شو، ایرانی بی قراره " مشاهده شد. " به گفته این جامعه شناس، از مفهوم بی قراری نباید به سادگی گذشت. مردمی که این شعار را سرمی دهند واقعا برای اعتراض بی قرار هستند.
 

نشانه های اندوهبار یک خاکسپاری
 

یکی از جلوه های معنا دار مراسم خاکسپاری حجازی حضور زنانی بود که بر خلاف همیشه امکان نشستن بر سکوی وزرشگاه آزادی را پیدا کردند. در عین این که تفکیک جنسیتی برای نشستن زنان و مردان روی سکوهای ورزشگاه اعمال شده بود، این ورزشگاه یک اتفاق بی سابقه را بعد از انقلاب اسلامی تجربه کرد. مردان در سویی از ورزشگاه بخشی از شعار را می دادند و زنان در سویی دیگر شعار را تکمیل می کردند. این اتفاق ممکن است تا مدتها دیگر تکرار نشود اما در همین حد هم نشان دهنده بلوغ اجتماعی زنان و مردانی است که حکومت مدعی است اگر با هم به استادیوم ها بیایند هنجارهای اجتماعی را خدشه دار خواهند کرد. برخی از دخترانی که در مراسم دیروز حضور پیدا کرده بودند در شبکه های اجتماعی مجازی از حس غریب خود هنگام نشستن روی سکوهای استادیوم آزادی نوشته و به این نکته ظریف اشاره کرده بودند که حکومت تنها برای عزاداری زنان را مجاز به ورود به استادیوم کرده است. یکی از دختران حاضر در وزرشگاه آزادی در صفحه فیس بوک خود نوشته بود:" با تمام وجود فریاد می زدم . اشک بی اختیار می آمد. زمانی که همسر ناصرخان چمن جلوی دروازه را به نشانه ادای احترام به همسرش بوسید بی اختیار به این فکر افتادم که او این همه سال از تماشای هنرنمایی همسرش محروم بوده است. حالا که ناصر رفته است او را به ورزشگاه راه داده اند."


حلقه های زنجیر آرمان آزادی


اسطوره فوتبال ایران حالا در قطعه نام آوران بهشت زهرا خفته است و از ابراز احساست مردم می توان دریافت که نام او بلند آوازه خواهد ماند. 250 فعال سیاسی در پیامی به مناسبت درگذشت حجازی او را با "غلامرضا تختی" مقایسه کرده اند که زیر بار زور سر خم نکرد. در پیام فعالان سیاسی آمده است:" سالها پيش از اين، تختي، نماد مليت‌خواهي و زبان آرزوهاي مردم ايران براي آزادي و عدالت بود و ناصر حجازي نيز در واپسين روزهاي زندگي، همان بانگي را برآورد که از فراسوي روزگاران شنيده مي‌شود: " سربلندي و احترام شايسته همه‌ي مردم ايران است." "محمد خاتمی" رییس جمهوری پیشین ایران نیز در پیامی به مناسبت درگذشت حجازی از او به عنوان فردی یاد کرده که علاوه بر پاسداری از دروازه فوتبال، "شرافت و آزادگی و والا منشی را نیز دروازه بانی امین و توانا بوده است. از دید ناظران این منزلت و احترام برای یک قهرمان ورزشی که پیوند خود را با دردهای هموطنانش از دست نداد نشان دهنده روح قدر شناسی جامعه است. جامعه ای که برای تحقق آرمانهایش خود را متعهد به پشتیبانی از همه کسانی می بیند که در مقابل زور استقامت کردند. شاید از همین رو مراسم خاکسپاری حجازی به صحنه ای برای حمایت از رهبران جنبش سبز و سایر زندانیان سیاسی نیز تبدیل شد. گویی که این ها حلقه هایی از یک زنجیرند.

 

هاشمی رفسنجانی: آمار و ادعای دروغ و بیت‌المال را به غارت بردن برای خرید چند رای دیگر جواب نمی‌دهد

Posted: 27 May 2011 03:00 AM PDT

جــرس: رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این که "فریبکاری ها موقتی خواهد بود"، به عملکرد دولتی ها طی سالهای اخیر اشاره کرده و می گوید "آمار دروغ دادن، ادعای دروغ کردن، پول بیخودی مصرف کردن که مردم می‌فهمند یک بازی است و بیت‌المال را به غارت بردن برای خرید چند رای و امثال این چیزها دیگر در مردم جواب نمی‌دهد. حتی اگر مردم نیاز داشته باشند این پول را می‌گیرند، ولی لعنت‌شان هم می‌کنند."

 


آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت : فریبکاری‌ها موقت است آمار دروغ دادن، ادعای دروغ کردن، پول بیخودی مصرف کردن که مردم می‌فهمند یک بازی است و بیت‌المال را به غارت بردن برای خرید چند رای و امثال این چیزها دیگر در مردم جواب نمی‌دهد حتی اگر مردم نیاز داشته باشند این پول را می‌گیرند ولی لعنت‌شان هم می‌کنند.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ؛ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مراسم بزرگداشت حماسه‌سازان جامعه پزشکی در دوران جنگ تحمیلی که  شامگاه پنج شنبه در سالن همایش‌های روزنامه اطلاعات برگزار شد، با بیان اینکه خداوند در هشت سال جنگ تحمیلی به وعده خود عمل کرد و می توان امروز نصرت خداوند را از آنچه بر سر حزب بعث عراق، صدام، نظامیان مقصر عراقی و منافقان جاسوس آمده را دید تاکید کرد : باید به اعتماد، عشق مردم به نظام و مدیریت بی‌نظیر امام(ره) که حقیقتا الگوی بسیار موفق رهبری و فرماندهی در تاریخ اسلام بودند، بالید. خداوند این هدیه را با رهبری امام(ره) به ما داد که ما توانستیم مقاومت کنیم و مردم نیز فداکاری کنند.
 

 متن کامل سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی بدین شرح است :

 

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام  شرایط جامعه را بر وضعیت اعتماد مردم موثر دانست و بر ضرورت حضور مردم درصحنه بیش از گذشته تاکید کرد و افزود : فداکاری‌های مردم در دوران جنگ ناشی از اعتماد آن‌ها به نظام بود که با عشق و اعتماد به قتلگاه رفتند. ما از این سرمایه و اعتماد در همه مبارزات استفاده کردیم و تا این اواخر از آن استفاده می‌نمودیم. 

 

آیت الله هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: اگر بخواهیم امروز یک حرف درستی بزنیم و نصیحتی انجام بدهیم آن است که نظام و به طور کلی همه باید تلاش کنیم که اگر اعتماد بخشی از مردم از بین رفته و به تردید افتاده‌اند اعتماد آن‌ها را برگردانیم و صفای بین دولت و مردم، نظام و مردم و حکومت و مردم را ایجاد کنیم. این کار آسان‌تری است چون مردم آگاه آسان‌تر برمی‌گردند و لجبازی نمی‌کنند بشرط آن‌که واقعیت را ببینند. 

وی خاطرنشان کرد: ان‌شاءالله آن‌قدر احساس وظیفه در بین مسوولان باشد تا سرمایه مهمی که ما ۵۰ سال به آن تکیه می‌کنیم و در میدان مانده‌ایم را حفظ و تقویت کنند. بدانید که امروز دشمنان ما چهار چشمی ما را نگاه می‌کنند و دنبال رخنه می‌گردند تا حضور بیشتری پیدا کنند. این چیز روشنی است و همه می‌توانند آن را بفهمند. خدا کند که ما هم این چشم باز را داشته باشیم. 


هاشمی در بخشی از سخنان خود با اشاره به اوضاع منطقه و با بیان این‌که «در حال حاضر دنیا عوض شده است» یادآور شد: می‌توان منطقه را دید که مردم هوشیار، آگاه، مجاهد و مبارز شده‌اند. مردم یمن ماه‌هاست در خیابان هستند و شهید می‌دهند. در لیبی نیز مردم می‌جنگند و کشته می‌دهند. در سوریه نیز مردم مقاومت می‌کنند. در بحرین که یک مظلمه‌ای است و هیچ پناهی نیز در این دنیا ندارند. در مقابل مردم در مصر موفق شدند و در جاهای دیگر حرکت آغاز شده و این‌گونه حرکات ادامه دارد، چون مردم آگاه شده‌اند و حاضر نیستند که استبداد و وابستگی به استعمار را بپذیرند. 

وی در ادامه افزود : مردم با علم وارد شده و تحصیل‌کرده‌ها نیز مردم را روشن‌تر می‌کنند. در این بین کانال‌های فراوان رادیو و تلویزیونی و سرعت انتشار اخبار اینترنتی و وب‌ها همه در اختیار مردم است. اگر حادثه‌ای در هر گوشه از دنیا اتفاق افتد همه مردم در همه جای دنیا می‌توانند آن را ببینند و تحلیل کنند. این‌چنین مردم آگاه دیگر زیر بار استبداد و استکبار نمی‌روند و فقط می‌توان با خدمت درست و با صداقت اعتمادشان را به دست آورد. 
 

 رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه سخنان خود با تاکید بر این‌که جنگ تحمیل شده به ایران اهداف بسیار شومی داشت، گفت: دشمنان ما پیش از به راه انداختن جنگ تلاش کردند از راه‌های بسیاری همچون کودتا، شورش مسلحانه و تحریم‌های مختلف انقلاب را از بین ببرند که به دلیل آنکه نتوانستند از این راه‌ها بجایی برسند شرق، غرب، ارتجاع عرب و دولت بعثی عراق با متحد شدن تصمیم گرفتند، علیه ایران جنگ کنند. 

ایشان خاطر نشان کرد : البته پس از پیروزی انقلاب شیعیان عراقی با الهام از انقلاب ایران می‌خواستند نهضت خود را شروع کنند که بعثی‌ها آنها را تار و مار نموده و عده بسیاری را شهید و زندانی نمودند. با وجودی که شعله‌های قیام مردم عراق را خاموش کردند، اما تصمیم گرفتند که با جنگ علیه ایران بجای این‌که ایران الگوی جهاد مردمی در تاریخ باشد آن را عبرت تاریخی کنند. 
 

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام  تصریح کرد : هدف اولیه آنها از جنگ انهدام انقلاب و پس از آن تصرف خوزستان بود. یعنی این هدف را برای خود تعیین کرده بودند که اگر نتوانند انقلاب را انهدام نمایند خوزستان را تصرف کنند؛ چرا که باورشان این بود با تصرف خوزستان بسیاری از منابع مالی ایران از بین می‌رود و دیگر نمی‌توان کشور را اداره کرد. آخرین قطعه از پازل‌شان نیز گرفتن خرمشهر و آبادان بود که با این هدف جنگ را شروع کردند. 

هاشمی  افزود: شرایط داخلی آن روز ایران وضعیتی بحرانی و دارای اختلاف بود. در آن دوران اختلافات بسیار جدی بنی‌صدر و تاخت و تازهای منافقان وجود داشت و می‌خواستند چند منطقه همچون خوزستان، بلوچستان و ترکمن صحرا و بخش‌هایی از آذربایجان را تجزیه نمایند. این اختلاف بسیار در داخل کشور و شرایط ارتش آن زمان ایران که در حال تصفیه بود و سران و فرماندهان ارتش دستگیر شده یا فرار کرده بودند و از سوی دیگر سپاه تازه در حال شکل‌گیری بود، در مجموع شرایطی را به وجود می‌آورد که بعثی‌ها تصور می‌کردند می‌توانند حمله موفقی را داشته باشند. 
 

وی افزود: البته عراقی‌ها شش ماه قبل از آغاز جنگ با انجام حدود ششصد عملیات به ایران تجاوز کردند که در همه عملیات‌ها ایران اعتراض خود را انجام داده است. بالاخره عراق به بهانه قرارداد الجزایر جنگ را شروع کرد. آنها فکر می‌کردند در روز اول با انهدام پایگاه‌های دفاعی هوایی ما را زمین‌گیر می‌کنند و دیگر نمی‌توانیم پرواز کنیم. 

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به حضور عرفات در ایران، گفت: در آن دوران مرحوم عرفات به ایران آمد و به خود بنده گفت که در اطاق جنگ عراق دیده است که هدف فوری آنها گرفتن بهبهان و مسجدسلیمان و بدست گرفتن همه خوزستان بود. منتهی قبل از این‌که ایشان چنین حرفی را بزنند ما عراقی‌ها را در پشت جاده اندیشمک و آبادان متوقف کردیم. 

هاشمی رفسنجانی با اشاره به ادعای صدام مبنی بر گرفتن یک هفته‌ای تهران پس از شروع جنگ، گفت: صدام با پشتوانه پولی و تبلیغاتی آمریکا، اروپا، روسیه، چین و ارتجاع عرب وارد جنگ علیه ایران شد و به همین دلیل ما به حق نام آن را دفاع مقدس گذاشتیم. چون ما فقط در این جنگ دفاع می‌کردیم و حداکثر خواسته‌مان نجات مردم عراق از دست بعثی‌ها بود. 
 

وی با بیان این‌که نکته اساسی و مهم آن دوران اعتماد مردم به انقلاب بود، گفت: بعد از عزل بنی‌صدر وحدتی در جامعه بوجود آمد، بطوری که مردم با اعتماد و عشق به نظام و با دست خالی و امکانات کم در صحنه حضور داشتند. حضور مردم در صحنه ضعف ارتش و کمبود سپاه را حل کرد و مردم بسیج عمومی را تشکیل دادند و نیروهای مردمی در جبهه‌ها حاضر شدند. در واقع نقطه قوت ما در جنگ داوطلبان دفاع بود. 

هاشمی گفت: باید به اعتماد، عشق مردم به نظام و مدیریت بی‌نظیر امام(ره) که حقیقتا الگوی بسیار موفق رهبری و فرماندهی در تاریخ اسلام بودند، بالید. خداوند این هدیه را با رهبری امام(ره) به ما داد که ما توانستیم مقاومت کنیم و مردم نیز فداکاری کنند. 
 

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با اشاره به آمار ارایه شده در مورد شهدا، گفت: شنیده می‌شود که از تعداد شهدا ارقام نجومی بیان می‌شود که این موضوع صحت ندارد. مجموع شهدا از ابتدای قیام در سال ۴۰ به بعد تا دوران جنگ و بعد از آن و بمباران و همه حواشی آن به ۲۰۰ هزار نفر شهید نمی‌رسد که بیشتر آنها در بمباران و قبل از انقلاب شهید شدند. بنابراین صحبت از میلیون‌ها شهید در این دوران درست نیست. 

هاشمی رفسنجانی همچنین تاکید کرد: تلفات ما در دوران جنگ بسیار کمتر از تلفات رانندگی در جاده‌هاست. به گونه‌ای که سالانه ۲۵ هزار نفر به صورت مستقیم در تصادفات می‌میرند که این میزان دو برابر تلفات جنگ است. جنگ هشت ساله‌ای که مردم با دست خالی در برابر ابرقدرت‌ها و ابرثروت‌ها جنگیدند و چنین نتیجه مهمی را بدست آوردند. 
 

وی با تاکید بر این‌که خداوند در هشت سال جنگ تحمیلی به وعده خود عمل کرد، گفت: چه کسی باور می‌کرد که ایران در سازمان ملل بتواند عراق را محکوم کند. اکثر کشورها در سازمان ملل با ما موافق نبودند، ولی به دلیل قدرتی که ما در جنگ نشان دادیم و با مقاومت‌هایی که در مقابل حملات آمریکایی‌ها و حملات وسیع عراق انجام می‌دادیم، نشان می‌دادیم که قدرت دفاعی‌مان بسیار است و به همین دلیل سازمان ملل پذیرفت که عراق یک متجاوز بوده و ما را ذیحق برای گرفتن غرامت دانست. با وجودی که هنوز این غرامت پرداخت نشده، ولی در سازمان ملل به تصویب رسید. 

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، افزود: البته دبیر کل وقت سازمان ملل فردی شجاع و منصف بود که برای تهیه قطعنامه‌ای برای متوقف کردن جنگ تلاش می‌کرد. البته ما در آن دوران توانستیم امام(ره) را برای متوقف کردن جنگ قانع کنیم، بطوری که در یک جلسه با حضور پنج نفر از سران خدمت امام(ره) رفتیم و وضع را تشریح کردیم. امام(ره) نیز خیلی سریع فهمیدند و آن نامه عجیب و تاریخی را نوشتند و خودشان مسئله را حل کردند. 
 

وی افزود: البته می‌توان اینگونه به جنگ نیز نگاه کرد که اگر عراق شهرهای مهم چون تبریز، کرمانشاه و حتی تهران را همچون حلبچه بمباران شیمیایی می‌کرد، چه بر سر مردم می‌آمد؟ همان موقع بمباران شیمیایی تهران برای عراق با داشتن هواپیماهای بلندپرواز روسیه کار آسانی بود. اگر بمباران شیمیایی می‌کردند شاید ده‌ها هزار نفر شهید شیمیایی داشتیم و اکنون به اینجاها نمی‌توانستیم برسیم. 

هاشمی رفسنجانی همچنین تاکید کرد: نصرت خداوند را می‌توان دید از آنچه بر سر حزب بعث عراق، صدام، نظامیان مقصر عراقی و منافقان جاسوس آمده است. دیگر وعده نصرت خدا بهتر از این نمی‌شد. 
 

وی در ادامه با مرور خاطر‌اتی از عملیات کربلای ۴ به بیان خاطره‌ای از عملیات حلبچه در خاک عراق پرداخت و گفت: هنگامی که نیروهای ایرانی حلبچه را تصرف کردند عراقی‌ها بسیار عصبانی و دیوانه شدند و مردم خود را بمباران شیمیایی نمودند. این برای من بدترین صحنه جنگ بود. عراقی‌ها با داشتن پیشرفته‌ترین سلاح شیمیایی که حتی در جنگ جهانی دوم نیز بکار برده نشده بود، مردمان‌شان را تنها به این دلیل که با نیروهای ایرانی نجنگیدند، بمباران شیمیایی نمودند. 

هاشمی افزود: در آن دوران پنج هزار نفر از مردمان عراق در حلبچه شهید شدند و ما همه مصدومان‌شان را برای معالجه به ایران آوردیم. آن وقت بود که دنیا قدرت پزشک ما را فهمیدند و پزشکان این مردمان را همچون بقیه رزمندگانمان معالجه کرده و نجات دادند که با بهبودی‌شان بسیاری از آنها به عراق بازگشتند. 
 

 رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه سخنانش گفت: بسیار از این فرصت پیش آمده برای حضور در بین پزشکانی که در جنگ حضور داشتند خوشحالم. شما پزشکان در یک دوره‌ای بهترین خدمت‌ها را به اسلام و انقلاب کرده‌اید که بنده تاکنون این توفیق را پیدا نکرده بودم که دست جمعی از شما تشکر کنم. من به عنوان مسوول جنگ تشکر بسیار جدی‌ای را به شما پزشکان بدهکارم،ا گر چه شما برای تشکر در جنگ نبودید. شما با تشخیص وظیفه در هشت سال جنگ تحمیلی در کنار رزمندگان حضور داشتید. 
 

وی با اشاره به مطالب مطرح شده در این همایش و خاطره‌های برخی پزشکان، گفت: مطالب امروز شما برای من جالب و آموزنده بود. اظهارات خاطره‌گونه و مسائل جدی‌ای را مطرح کردید که می‌توان به اظهارات دکتر ظفرقندی، دکتر خزعلی، دکتر معصومی، دکتر فاضل، دکتر علیزاده و ... اشاره کرد. 

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام  خطاب به پزشکان حاضر در جلسه، گفت: تقاضا دارم تا خاطره‌های پزشکان حاضر در جنگ را جمع‌آوری کنید. مطمئنا مجموعه خاطرات‌تان می‌تواند دائره‌المعارف عالمانه‌ای برای متخصصین باشد. 
 

هاشمی رفسنجانی با بیان این‌که پزشکان در طول جنگ کار بزرگی را انجام دادند، افزود: نباید رزمندگان خط مقدم را فراموش کرد و گفت که کار شما پزشکان از آنها مهمتر است، ولی با این وجود تاثیر کار شما بسیار سودمند بود. بطوری که نگرانی ما در عملیات‌های بزرگ از مجروحان و آسیب‌دیده‌ها بود که شما در آن دوران بخوبی این موارد را اداره می‌کردید. 
 

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در تشریح وضعیت آن دوران، گفت: در دوران جنگ بسیاری از پزشکان حاذق از کشور رفته بودند و تعداد باقیمانده نیز همچون این روزها متخصص نبودند، ولی با این وجود همین افراد در جبهه‌ها، بیمارستان‌ها را با پرستاران و تیم‌های پزشکی‌شان اداره می‌کردند و از این رهگذر به دانش خود اضافه می‌نمودند. بطوری که پزشکان در دوران جنگ رشد و تجربه بی‌نظیری کسب کردند. 
 

وی با بیان این‌که پزشکان در دوران جنگ تجربه‌های بسیاری را کسب کردند، گفت: می‌توانیم تجارب خود را دائره‌المعارف دنیا ثبت کنیم تا مورد استفاده بشریت قرار گیرد. شما در آن دوران کار بزرگی کردید، اما به نظر می‌رسد که این کار شما کمتر در حال فراموشی است. وظیفه شما در این برهه آن است که اتفاقات رخ داده و کارهای پزشکان را در دوران جنگ به مردم بگویید. این کار با جمع‌آوری خاطرات از همه پزشکان میسر می‌شود. 

هاشمی رفسنجانی با بیان این‌که تاکنون مراسمی برای تجلیل از پزشکان دوران جنگ برگزار نشده است، گفت: مراسم‌های گوناگونی در شهرها و استان‌ها برای تجلیل از بخش‌های مختلف درگیر در جنگ همچون دانشگاهیان، علما، طلبه‌ها و بانوان برگزار شده که بسیار بجا نیز بوده است. پزشکان نیز باید اینگونه مراسم‌ها را بصورت عمومی‌تر برای مردم برگزار کنند تا اینگونه کارهای بسیار مهم در تاریخ ثبت شود. 
 

شایان ذکر است پیش از سخنان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور دکتر ظفرقندی، دکتر فاضل، دکتر فرهادی و حجت‌الاسلام دعایی از خانواده شهید دکتر کاظمیان، جانباز حبیب حاج‌میرآقا، آزاده دکتر رضا یوسفیان و ایثارگر زرین‌تاج کیهانی‌دوست از ایثارگران جامعه پزشکی با ارایه لوحی تقدیر شد. 

درشگفتم که تو در بند باشی

Posted: 27 May 2011 02:26 AM PDT

نامه نوری زاد به موسوی
جــرس: محمد نوری زاد، مستند ساز و وبلاگ نویس که اخیرا از زندان آزاد شده، با ارسال و انتشار نامه ای خطاب به میرحسین موسوی، ضمن بر شمردن و یادآوری آنچه وی طی دو سال اخیر مدام بر زبان آورده و نسبت به آن هشدار داده بود، خطاب به این راهبر جنبش سبز که در صدمین روز حصر خانگی به سر می برد، خاطرنشان می کند "من از این در شگفتم که تو و همسرت در بند باشی و آنانی که شیر نفت بی زبان ملت ما را به جیب مبارکشان متصل کرده اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه های بی بازگشت این مردم اند، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند. عجبا که ما تو را به جرم های احمقانه ای متهم کردیم و در دادگاههای تشکیل نشده محکومت کردیم و به اجرای حکم خود فرموده خودمان نیز اقدام کردیم ."


در این نامه که در سایت رسمی نوری زاد منتشر شده، وی خطاب به میرحسین موسوی، ضمن بیان این نکته که "زمان با شتاب، به نفع تو و سلامت تو و سلامت راه تو سپری می شود و تو قطعا سرفراز فردایی هستی که جهان هستی، برای تو تدارک دیده است"، از رهبر جمهوری اسلامی خواستار آزادی فوری وی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد شد.


متن کامل این نامه به شرح زیر است:


سید سلام ،
چه خوب که می شود بدون هیچ دخل و تصرف در اوزان آسمانی آدمیان ، تو را با همین مختصر خطاب کرد :

” سید ، سلام” !
به ما بگو حال و احوال هم بندی ات چگونه است ؟ امید که به همین زودی ، بند از دست و پای تو و هم بندی ات بگسلد ، وما شما را مثل سابق ، در کنار مردم دربندخود ببینیم. و باز به امید روزی که بند از دست و پای مردم ما نیز بگسلد، و راه برای رشد مردمی که سالها از رشد ، باز داشته شده اند ، هموار گردد.
تو، سید عزیز، باید، آری باید، طعم بند را می چشیدی. و با رگ و پی ات ، با درد و داغ مردم دربند، می آمیختی .
از این پس ، هم تو ، و هم همسرت ، هرکجا اگر سخن از آزادی بگویید، و یا هرکجا از حقوق فردی و جمعی مردم سخن به میان آورید ، حتما به سمت و سویی اشاره می کنید که همانجا کانون آسیب ها و کاستی های مکرر ماست . جایی که مردم ما ، دراین سالهای پس از انقلاب ، مرتب بدان انگشت می نهاده اند و برآن تاکید می ورزیده اند و نگاه ما و شما و جهانیان را بدان سو می خوانده اند و ما و شما ، درک درستی از آن نداشته ایم . و یا بنا به مصالحی که تمامی نداشت ، از تماشای فاجعه ها رو می گردانیده ایم .

تو اما ، سیدعزیز، مگر چه می گفتی و یا چه می خواستی که از چهار اطراف ، برتو و براطرافیان تو سنگ باریدند ؟ وحضور تو را درکانون قدرت برنتافتند؟


تو می گفتی:
با رمالی و کف بینی و هاله ی نور و اوهامی چون مدیریت برجهان نمی شود کشور را اداره کرد. روزی که در “بند دو الف ” زندان اوین ، سرکرده ی رمالان دولت را به بند مجاور من منتقل کردند، من از غربت سیادت تو به گریه افتادم . تو ، افق هایی را نشان ما می دادی که از چشم ما پنهان بود .


تو می گفتی :
یک بار و برای همیشه باید از رویه ی جاری و متداول پرونده سازی ، و ورود به حوزه های خصوصی مردم دست شست . من خود شخصا در زندان اوین ، دریافتم که خندیدن به حریم خصوصی مردم ، و ورود هماره و بی دلیل و غیرقانونی به این حریم ، زنگ تفریحی است که جماعتی از ما بدان معتاد شده ایم و در آن هوا حتی تنفس می کنیم .


تو می گفتی :
دست دزدان را باید از کیسه ی مردم بیرون کشید .


تو می گفتی :
نمی شود دست یک دزد بی نشان را به ساطور قانون سپرد و دست دزدان صاحب نامی چون رییس جمهور و معاون اول او را واگشود. درزندان بودم که نامه ی آقای توکلی به رییس قوه ی قضاییه مبنی بر دزدی های کلان معاون اول رییس جمهور را دریکی از روزنامه های رسمی کشور خواندم . مگر خود من چیزی غیر از این به رییس قوه ی قضاییه نوشته بودم که من اکنون در زندان باشم و آقای توکلی درمجلس؟ این دوگانه نگری به قانون درامتداد همان یک بام و دوهوایی است که خود ما ردش را در آژانس انرژی هسته ای نشان مردم دنیا می دهیم و ناله سرمی دهیم . که : ای مردم جهان ، می بینید آمریکای جهانخوار به انرژی هسته ای ما و انرژی هسته ای اسراییل چگونه با دو رویکرد مغایر می نگرد ؟


تو می گفتی :
ورود سپاهیان ونظامیان ، طبق قانون به عرصه های سیاسی و اقتصادی ممنوع است . درست همان عرصه ای که امروزه در تعلق محوری دوستان ما بوده و هست . عقل جمعی ، درست تشخیص می داده است که اسلحه بدستان اگر به هر عرصه ای ورود کنند ، بدیهی ست که دیگران از آن عرصه ها گریز خواهند کرد . که در این ورود مسلحانه و گریز هراس ناکانه ، نه سلامتی برای رفتار سیاسی ما باقی خواهد ماند و نه سلامتی در حوزه های اقتصادی ، و نه هیچ سلامتی در هیچ حوزه ای . در دوسال گذشته ، درست پیش چشم مردمان دنیا ، همین خود ما نشان همه دادیم که چگونه می شود پوست از تن قانون درید و همان پوست دریده شده را برتن هر کودن دلخواه کرد .


تو می گفتی :
وقتی با اشاره به تاریخ ، و حکومت امام علی ، رقیبان خود را بی هیچ تخفیفی در صف خوارج نهروان جا می دهیم و با همین تطبیق هردمبیل، دنیا را برسر رقیب خود آوار می کنیم ، ابتدا باید علی بودن خود را ثابت کنیم . وگرنه هرکسی می تواند بدین ریسمان آویخته از تاریخ دست ببرد و با اشاره به خوارج نهروان ، سرضرب ، جایگاه علی را برای خود بلوکه کند .


تو می گفتی :
همه در برابر قانون یکسان اند . و روی کلمه ی “همه” ، تاکید می کردی . که یعنی بدون استثنا ! ویعنی : قانون ، به رهبر و رییس جمهور و همه ی رییس ها از یک طرف ، ویک روستایی از طرف دیگر ، به یک چشم می نگرد . درست همان نگرش امام علی . و درست همان نگرشی که در قانون اساسی ما هست و ما از اساس بیرونش کشیده ایم و به قهقرایی دور و نا پیدا پرتابش کرده ایم تا کسی سراغش را نگیرد . ما با غرور بر منبرها از امام علی و آن یهودی گمشده در تاریخ یاد می کنیم که به قاضی القضات خود امام علی مراجعه می کنند و امام علی – شکست خورده – از آن محکمه خارج می شود . و در این زمان ، آنچنان هیبتی از عدالت افراخته ایم که : حتی تجسم طرح شکایت یک روستایی بی نشان و آسیب دیده ، از رهبرمان یا از رییس جمهور، یا از هر رییس صاحب نام ، خنده دار یا : کفرآمیز تلقی می شود .


تو می گفتی :
باید غبار غلیظ نشسته بر چهره ی قانون را زدود و قانون را از زیر پای مجریان قانون بدر کشید و سرجای بایسته اش نشاند .


تو می گفتی :
چهره ی مخوفی که ما و بزرگان و حکومتیان از دین پرداخته ایم ، هیچ ربطی به ذات دین ندارد . که دین ، هرچه دارد ، جز زیبایی نیست و زشتی های نشسته به چهره ی آن ، فضولاتی است که خود ما به آن افزوده ایم .


تو می گفتی :
درپیشگاه قانون ، اقلیت سنی و مسیحی و زردشتی و یهودی و حتی کافران کمونیست، همان حقوقی را دارند که اکثریت شیعه . این وعده ها را ما ، در روزهای آغازین این نظام ، به مردم خود دادیم و رای آری آنان را ربودیم و بلافاصله بعد از کسب رای ، بنای ناسازگاری با مردم خود را پی نهادیم.


تو می گفتی :
باید به روی ایرانیان آواره و قهر کرده و عبوس و عصبانی آغوش گشود و نازشان را کشید و بخاطر سالها بد اخلاقی ، از آنان دلجویی کرد و به میهن بازشان آورد . تو می گفتی : نخبگان فراوانی که به هر دلیل به ما پشت کرده اند و راهی هر کجا غیر از وطن خود شده اند ، حراج ظالمانه ی استعداد ها و سرمایه های این سرزمین بحران زده اند .


تو می گفتی :
ادبیات هتاکانه و بی شرمانه و وقیحانه و دهشتناک رسانه های ملی و حکومتی را باید روفت ، و به جای آن : ادب انسانی را برکشید .


تو می گفتی :
اگر ریسمان دزدانی چون معاون اول رییس جمهور را بگیریم و بکشیم، بزرگان و صاحب منصبانی به صحنه آورده می شوند که هم اکنون برمسندهای بظاهر زوال ناپذیر خویش آرمیده اند و سردر اموال مردم فرو برده اند . و می گفتی : به محض افشای دزدی های آنان ، بزرگان مخفی شده ، مفتضحانه از اریکه های دروغین شان به زیر می غلتند.


تو می گفتی :
عنوان و درشتی عنوان آدمها، نباید برای آنان مصونیت ایجاد کند . و می گفتی : آدمها هرچه از پله های یک مسندبالاتر می روند ، پاسخگویی و شفافیت عملکردشان باید بیشتر باشد .


خلاصه سید عزیز،
تو ازهمین ها می گفتی که طرف مقابل ، تو را برنتافت . چرا که طرف مقابل ، اتفاقا بنا برهمین ویژه خواری ها و ویژه سالاری ها داشته و دارد .از همان ابتدا هم معلوم بود که مواضع مته گون تو، و حضور نامحرم تو در خلوت غارتگری آنان، تحمل شدنی نیست.


تو می گفتی :
اگر یک شهروند بی نشان ، تقاضای حسابرسی از خلوتگاه مالی شهرداری و ادارات و وزارتخانه ها و ریاست جمهوری و آستان قدس رضوی و بنیاد مستضعفان را داشت ، نباید آن شهروند بی نشان را ، و زن و بچه و خویشاوندان او را ” پودر” کرد.


تو می گفتی :
طبق آیه های قرآن ، کشتن یک نفر بی گناه ، بمثابه کشتن همه ی مردم روی زمین است . و می گفتی : ما با قتلهای زنجیره ای ، و قتلهای بی سرو صدای دیگر، هزاران بار ، بشریت را به اسم اسلام ازپا درآورده ایم . و می گفتی : یک چنین خوی و خصلتی اگر از هر کشور و تمدنی برآید ، از ما که به شوق شهد دین خدا کام گشوده ایم ، پذیرفتنی که نیست، بخشودنی نیز نیست .


سید عزیز ، می گفتی : ما با قتلهای زنجیره ای ، و قتلهای بی سرو صدای دیگر، هزاران بار ، بشریت را به اسم اسلام ازپا درآورده ایم . و می گفتی : یک چنین خوی و خصلتی اگر از هر کشور و تمدنی برآید ، از ما که به شوق شهد دین خدا کام گشوده ایم ، پذیرفتنی که نیست، بخشودنی نیز نیست .


سیدعزیز ، گذران شب ها و روزهای حصاری را که در آن گرفتاری شماره کن و انگشت بر روزی بگذار که سرفراز ، از میان بندهای گسسته ، پای بیرون می گذاری .


سنگینی دیو سیرتی رسانه های وقیح حکومتی را برشانه های خودشان وابگذار، که آنان در ابراز فهمی که لابد از دین خدا برداشته اند ، عکس سربرهنه ی همسر تو را برصفحه ی اصلی پرده ی نقالی خود گذاردند . ما اما ، از آبشار آسمان فهم، آموخته ایم که سربرهنگی را بر: برهنگی فهم ، و بر: بی فهمی و جهلی که چهره ی کریه خود را بزک کرده ، شرف و برتری بدهیم . ما ، با خزیدن به سایه ی سلامت و درستی ایمان همسرتو ، خود را در پناه پاکی ها و شایستگی ها می بینیم . درست همان سلامتی که بسیاری از مدعیان امروزین دین از او بی نصیب و بی بهره اند .


سید عزیز،
زمان ، مرگ پدر شریف تو را به تعویق انداخت . او می توانست سه سال پیش از دنیا برود . او زنده ماند تا تو را درحصار کسانی ببیند که خود ، آنان را درسالهای تلخ و تاریک پهلوی پناه داده بود .


سرت سلامت سید،
به خودت ، به همسرت، و به مردمی که چشم به راه تو اند ، نیک بنگر! جماعتی ، به زعم خود، آبروی تو را زیر پا نهادند و برآن پای کوفتند. آنان ، نابینا تر از آنند که برکشیده شدن تو را و آبروی تو را ببینند و باور کنند .


سید عزیز،
چشم به راه توایم . همپای روزگار. که او نیز با بازی های پنهان و آشکارخود ، چشم به راه توست.
تا ده سال دیگر ، بیست سال دیگر ، بسیاری از کسانی که با فهم تو گلاویز شدند ، همچون خود تو به دیار باقی خواهند شتافت . و دنیارا ، با همه ی اطوارش ، برای آیندگان باقی خواهند گذارد . آیندگانی که بنا ندارند سربه انبان فریب فرو برند و از آن سیر بخورند . آیندگانی که برباورهای درست خانه خواهند ساخت. و بسیاری از فضولات فکری و اعتقادی امروز ما را دور خواهند ریخت . و به ناب فهم و عقل و عشق ، دست خواهند برد .


بدا به حال من ، که از همین امروز، در رکاب فهم و عقل و عشق نباشم.
من، همینجا، از موضع یک کوچک تر ناپیدا ، از رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران، تقاضا می کنم به یمن خاطره های خوب و صادقانه ای که از تو و پدرشریف تو دارند ، تو را ، همسرت را ، و جناب کروبی را ، از حصار بدرآورند.


فرمان آزادی شما توسط ایشان ، قطعا برمقبولیت ایشان خواهد افزود و فضا را برای گشایش هرچه بیشتر خواهد گشود. ما با هر تعدادی که داریم ، سیزده ملیون ، کمتر یا بیشتر ، مصرانه این تقاضا را به آستان رهبرمان تقدیم می داریم و ابراز بزرگواری ایشان را انتظار داریم . چرا که اصرار برتداوم حبس و حصار شمایان ، هرگز به نفع نظامی که ضرورت بقایش را شعار می دهیم نیست . انتظار ما از رهبر عزیزمان مدیریت بر بحرانی است که چون سیل به سمت ما هجوم می آورد . بحرانی که اگر صبوری اش سرآید ، نه اسلحه خواهد شناخت و نه چیزی به اسم اسلام . و قطعا همه ی ما را خواهد روفت و به دره ای بی انتها در خواهد انداخت . بحرانی که زنگ هشدارش در کشورهای منطقه به صدا در آمده است و ما متعمدانه اما نابخردانه ، با رویگردانی از عبرت پذیری ، خود را از مسیر آن بدر می بریم .


سید عزیز ،
پنجشنبه ی هفته ی گذشته ، با هزار مکافات ، و البته با همراهی و همکاری و تصویربرداری لحظه به لحظه ی حراست بیمارستان مدرس ، به دیدن مردی رفتم که سالها ، در آن رژیم و در این رژیم ، زندانی بوده است . مردی که اکنون ، نفس های پایانی عمر پرفراز وفرود خود را فرو می برد و برمی آورد .


مردی که غریبانه ، چشم بردنیای پرفریب، و فریب کاری امثال من، بسته است تا همان چشم را چند روز دیگر ، به محشری از آسمان خدا بگشاید. عزت الله سحابی ، اکنون، با نفس های پایانی عمرخود، میزان فهم ما را ، میزان شعور ما را، ومیزان درستی دین و انسانیت و آزادگی ما را به احتجاج آورده است .


این روزها ، چه خوب که اخبار بیماری و درگذشت یک فوتبالیست در رسانه های ما تاب خورده و همه حساسیت ها و حیثیت رسانه ای و مملکتی ما را متاثرساخته است و چه بد ، که عزت الله سحابی ، بی سرو صدا، رخت از این دنیا بر می بندد، تا دنیا را ، با همه وسعتش ، برای ما باقی گذارد. او اگر بجای سیاست در آن دوران تاریک ، می رفت و به کار دیگری روی می برد ، با استعدادی که داشت ، امروز رسانه ها ، اخبار ضربان قلب ثانیه به ثانیه او را رصد می کردند . ما اما با اطلاق جاسوسی و وطن فروشی ، او را و دیگرانی چون او را فرو کوفتیم تا خود بر فراز آییم . بر بالین او ، به چهره ی رنجور و فرسوده و بیمار و چشمان بی فروغ او که نگریستم، این چند جمله را از او دریافتم :
ای همه ی دنیا خواهان،
دنیا به کامتان!
من راه خویش برگزیده ام ،
و در کشاکش این راه،
بندها را ،
با مرگ خود، بریده و رفتم .
دنیا برای شما.
سیراز آن بخورید.
سخت که سیر شدید،
حالا کمی بیاندیشید.
کار سختی ست ، نه؟
به این بیاندیشید که :
مرگ شما نیز در راه است .


سید عزیز ،
زمان با شتاب ، به نفع تو و سلامت تو و سلامت راه تو سپری می شود . تو قطعا ، سرفراز فردایی هستی که : جهان هستی ، برای تو تدارک دیده است . من از این در شگفتم که : تو ، و همسرت ، در بند باشی ، و آنانی که شیر نفت بی زبان ملت ما را به جیب مبارکشان متصل کرده اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه های بی بازگشت این مردم اند ، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند . عجبا که ما تو را به جرم های احمقانه ای متهم کردیم و در دادگاههای تشکیل نشده محکومت کردیم و به اجرای حکم خود فرموده ی خود مان نیز اقدام کردیم . باورم براین است که سید عزیز ، بسیاری از بزرگان صاحب نام و انقلابی ما و نمایندگان ما و دستگاه قضایی ما ، در نسبت با تو و همسرت و آقایان خاتمی و کروبی و حرکت معترضانه ی مردم ، و خون هایی که به ناحق در این دوسال ریخته شد ، به آنچنان آزمونی از آزمونهای الهی در افتادند که جز روسیاهی برای آنان نمانده است . در فردایی که همین نزدیکی هاست ، ما و تاریخ و جهانیان ، تماشاگر این روسیاهی دسته جمعی خواهیم بود . و البته تماشاگر رو سپیدی شمایان . صبور باش دوست ما . صبور .


من از این در شگفتم که : تو ، و همسرت ، در بند باشی ، و آنانی که شیر نفت بی زبان ملت ما را به جیب مبارکشان متصل کرده اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه های بی بازگشت این مردم اند ، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند . عجبا که ما تو را به جرم های احمقانه ای متهم کردیم و در دادگاههای تشکیل نشده محکومت کردیم و به اجرای حکم خود فرموده ی خود مان نیز اقدام کردیم .

سید ، سرت سلامت و آسیب از تو دور . ما و همه ی مردم ، چشم به بیت رهبرمان می دوزیم تا به یک اشاره ی حضرت ایشان ، راه آزادی بر شمایان گشوده شود . گرچه چشم ما ، پیشتر به آسمان خداوند است . تا مگر ما را از بارش برکاتش متنعم سازد . که سرزمین فلک زده ی ما ، امروز، بیش از هر زمان دیگر، به این برکات محتاج است . آیا رهبر گرامی ما صدای ما را می شنوند؟ این ما ییم و فریاد تقاضامندی ما . ما مگر چند نفریم ؟ حداقل سیزده ملیون نفر. و جمعیتی به کثرت تاریخ . و آرزوهایی که برای برآورده شدن پای می کوبند . آیا ما همین امروزها خبر خوبی از بیت ایشان خواهیم شنید؟


 

روحیه عالی نسرین ستوده هنگام ملاقات با فرزندانش

Posted: 27 May 2011 02:03 AM PDT

جــرس: در پی دیدار هفته اخیر تعدادی از زندانیان سیاسی زن که به مناسبت «روز مادر در ایران» انجام شد، رضا خندان، همسر نسرین ستوده، از قول همسرش از برگزاری کلاس‌های تخصصی و تدریس "حقوق شهروندی" توسط وی به زندانیان خبر داده است.

همزمان منابع حقوق بشری خاطرنشان کرده اند "ستوده با وجود تحمل مدتها اعتصاب غذا و فشارهای داخل زندان و علیرغم اینكه بلحاظ جسمانی ضعیف شده و به شدت وزن كم كرده بود، اما همانند همیشه چابك و بردبار و از روحیه سرشار و عالی برخوردار بوده و در نهایت اشتیاق با خانواده و فرزندانش دیدار داشته است."


روز سه‌شنبه سوم خرداد به مناسبت روز مادر در ایران به ۱۲ زندانی سیاسی زن اجازه داده شد تا با خانواده‌هایشان ملاقات حضوری داشته باشند. نسرین ستوده، بهاره هدایت و مهدیه گلرو از جمله این زندانیان بودند.

به گزارش خبرگزاری آلمان، رضا خندان همسر نسرین ستوده درباره این دیدار گفته است: "۹ ماه بود که نتوانسته بودم جز در برخی جلسات دادگاه و به طور اتفاقی نسرین را حضورا ملاقات کنم. بالاخره بعد از ۹ ماه توانستم او را از نزدیک ببینم. در حال حاضر ۳۲ زندانی سیاسی و عقیدتی زن در سالنی ۴۰ تا ۵۰ متری در بند قرنطینه اوین نگهداری می‌شوند. رضا خندان به نقل از نسرین ستوده می‌گوید، پس از انتقال هشت زندانی سیاسی از قرچک ورامین به این بند، فضا بسیار تنگ‌تر شده به طوری که برخی از زندانیان "کف خواب" هستند یعنی مجبورند روی زمین بخوابند.

به نقل از وی، نسرین ستوده همچنین از برگزاری کلاس‌های تخصصی برای دیگر زندانیان گفته و خاطرنشان می کند "خانمها به تناسب تخصصی که در رشته‌های مختلف دارند به عنوان استاد در رشته خودشان تدریس می‌کنند و نسرین در زمینه حقوق شهروندی کلاس‌ها‌یی را برای سایر زندانیان برگزار می‌کند که می‌گفت با استقبال خوبی مواجه شده است."


همزمان کانون «حمایت ازخانواده جان باختگان و بازداشتی ها» نیز گزارش داده است "طی ملاقات نیم ساعته فوق الذکر، فرزندان خانم ستوده بی تابی زیادی داشتند و ایشان نیز بایستی در نهایت دقت با فرزندان خود تنظیم میكرد، نیما پسر خردسال خانم ستوده با احتیاط كامل به مادرش نزدیك شد و گویا خوب به یادداشت و فهمیده بود كه نزدیكی اش به مادر زندانی، بی قید و شرط و بی نهایت نیست و محتاطانه این كار را كرد و حس می كرد كه می بایستی بعد از دقایقی مجددا از مادرش جدا شود.
خانم ستوده طی این مدت بر اثر فشارهای داخل زندان و اعتراضاتش نسبت به اعمال غیر قانونی مأموران در داخل زندان به مدت پنج دوره دست به اعتصاب غذا زده بود كه دو نوبت آن، اعتصاب خشك بوده است. علیرغم اینكه وی بلحاظ جسمانی ضعیف شده و به شدت وزن كم كرده بود، اما همانند همیشه چابك و بردبار و ازروحیه سرشار و عالی برخوردار بوده و در نهایت اشتیاق با خانواده و فرزندانش دیدار داشته است. نسرین ستوده این وكیل انساندوست و مردمی كه وكالت تعداد زیادی از زنان و كودكان را بعهده داشت، در نهایت دقت و ریزبینی و حساسیت با دو فرزندش طی این نیم ساعت، ملاقات نمود كه هیچكدام از آنان در دنیای خود احساس كمبود ننمایند. وی هم اكنون در بند زندانیان سیاسی زن در اوین معروف به بند متادن محبوس می باشد."

 

 

انتقال مصطفی تاج زاده  به بیمارستان

Posted: 27 May 2011 02:03 AM PDT

جــرس: پس از پی گیری های مکرر خانواده سید مصطفی تاجزاده، ماموران زندان اوین او را روز دوشنبه برای انجام مراحل «ام ار آی» و «سی تی اسکن» در ناحیه گردن که با وجود توصیه پزشکان تا بحال با آن موافقت نشده بود، به بیمارستان انتقال دادند.


به گزارش تحول سبز، در بخش رادیولوژی بیمارستان نیز، پس از معاینه پزشک متخصص مغز و اعصاب اقدام به انجام ام آر آی و سی تی اسکن شد که تشخیص پزشک، مبنی بر آرتروز شدید بود که بر روی نخاع فشار وارد می آورد.


دستورات پزشک مبنی بر استفاده شبانه روزی از گردن بند طبی، استفاده از تشک و بالش طبی، رفتن به استخر و استفاده کافی از نور آفتاب و نیز انجام حداقل ده جلسه فیزیو تراپی نشانگر آن است که تاجزاده باید بتواند از مرخصی برای معالجات خود استفاده کند که در این زمینه هنوز اقدامی نشده است.


همچنین تاجزاده به محض ورود به بیمارستان از دندان درد شدید که مدتی‌ است او را آزار می دهد هم شکایت داشت که چون بخش دندان پزشکی در بیمارستان نبود، ماموران به دلیل نداشتن حکم قضایی حاضر به بردن او به دندان پزشکی نشدند.


لازم به ذکر است این خروج از زندان و انتقال به بیمارستان و استفاده از امکانات پزشکی، با تلاش و هماهنگی خانواده و همچنین هزینه شخصی خود وی صورت گرفته و برای تحقق این امر نیز ماه ها پی گیری انجام شد.


بر اساس گزارش مذکور، خانواده تاجزاده به نیت سلامت وی و دیگر زندانیان سیاسی، قصد برگزاری مراسم ختم قرآن و دعا در روز ولادت دختر پیامبر در منزل پسرعموی شهید مصطفی را داشتند، که متاسفانه با ایجاد مزاحمت از سوی ماموران امنیتی مواجه شد و ماموران که در ابتدا مانع حضور تعدادی از میهمانان از اقوام و بستگان و آشنایان در منزل آن شهید شده و مهمانان را بازگردانده بودند، ساعاتی بعد با هماهنگی های به عمل آمده با نهادهای دیگر امنیتی اعلام کردند که مشکلی برای برگزاری نیست و این مراسم معنوی در نهایت با در آرامش کامل برگزار شد.


حضور نیروهای امنیتی و انتظامی در مقابل منزل شهید و تمام منطقه حاشیه ای آن موجب بهت و حیرت همسایگان، کسبه و عابران شده بود. این در حالی‌ بود که در تمام این مدت یکی‌ از مأمورین مشغول فیلم برداری از چهره شرکت کنندگان در مراسم بود.