جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


نماهنگی به مناسبت تولد مجید توکلی دانشجوی دربند

Posted: 20 May 2011 08:57 AM PDT

شورای نگهبان سرپرستی محمود احمدی نژاد بر وزارت نفت را خلاف قانون اعلام کرد

Posted: 20 May 2011 02:34 AM PDT

جــرس: در پی اخراج وزیر نفت از گردونه دولت و اعلام سرپرستیِ محمود احمدی نژاد بر آن وزارتخانه، شوراى نگهبان، سرپرستى وی بر وزارت نفت را خلاف قانون اساسى دانست.


محمود احمدی نژاد، طی نامه‌هایی که صبح شنبه ٢۴ اردیبهشت ٩۰ به صادق محصولی، علی اکبر محرابیان و مسعود میرکاظمی ارسال کرد، از پایان دوران مسئولیت این سه وزیرِ رفاه، صنایع و نفت خبر داده و بلافاصله خود سرپرستی وزارت نفت را بر هفته گرفته بود.


به گزارش خبرگزارى فارس، شورای نگهبان، سرپرستی رییس دولت بر وزارت نفت را خلاف اصل ۱۳۵ قانون اساسى تشخيص داده است.


بر اساس اصل ۱۳۵ قانون اساسى ، وزرا، تا زمانى‏ كه‏ عزل‏ نشده‏ اند يا بر اثر استيضاح‏ يا درخواست‏ راى‏ اعتماد، مجلس‏ به‏ آنها راى‏ عدم‏ اعتماد نداده‏ است،‏ در سمت‏ خود باقى‏ مى‏ مانند و رييس‏ جمهوری می تواند براى‏ وزارتخانه‏ هايى‏ كه‏ وزير ندارند حداكثر ظرف‏ سه‏ ماه‏ سرپرست‏ تعيين‏ کند.


به گزارش خبرگزاری فارس، شوراى نگهبان تاكنون این تفسیر را منتشر نكرده است.


احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش های مجلس به خبرگزاری مهر گفته است:شورای نگهبان احتمالا روز شنبه این تفسیر خود را اعلام خواهد کرد.


گفتنی است در پی چالش های پیش آمده میان دولت و مجلس بر سر ادغام چهار وزارتخانه کشور در یکدیگر و تاسیس وزارتخانه های جدیدی تحت عنوان «راه و مسکن»، «نیرو و نفت»، «صنایع و معادن و بازرگانی» و «رفاه و کار و امور اجتماعی»، هفته گذشته نیز، دبیر شورای نگهبان نیز با ارسال نامه‌ای به رئیس مجلس، نظر آن نهاد را درباره ادغام وزارتخانه‌ها به مجلس اعلام و تاکید کرد "هرگونه تغییر در وظایف و اختیارات قانونی و نیز ادغام دو یا چند وزارتخانه باید به تصویب مجلس برسد و تا قبل از تصویب مجلس، تغییری در مسئولیت و اختیارات وزیران و وزارتخانه‌های قبلی به وجود نخواهد آمد."

این دستور در حالی صادر شد که محمود احمدی نژاد به صورت یک طرفه سه وزیر را عزل کرد و خود سرپرستی وزارت نفت، که وزیر آن باید در اجلاس اوپک شرکت داشته باشد را بر عهده گرفته است.

 

سفیر لیبی در آلمان، به اردوگاه مخالفان معمر قذافی پیوست

Posted: 20 May 2011 02:16 AM PDT

افشای صدور اسلحه توسط روسیه و چین برای حکومت لیبی

جرس: بعد از خروج وزیر خارجه لیبی از مجموعه حکومت آن کشور و در ادامه ملحق شدن گروهی از دولتمردان آن کشور به اردوگاه مخالفان، سفیر لیبی در آلمان عدم تعهد خود را به دولت قذافی اعلام کرد .


همزمان گزارش ها از اوج گیری درگیری میان نیروهای حکومت معمر قذافی و نیروهای ناتو خبر داده و اخباری نیز پیرامون ارسال مقدادیر متنابهی اسلحه از سوی روسیه و چین و بلاروس برای حکومت لیبی منتشر شده است.


به گزارش اشپیگل، جمال علی عبد البراق، سفیر لیبی در برلین، طی مصاحبه ای با این نشریه، حکومت معمر قذافی را سرکوبگر خواند و گفت این رژیم دیر یا زود متلاشی خواهد شد، زیرا برعلیه ملت خود می جنگد.+


براق می گوید : من مدت هاست که از رژیم قذافی جدا شده ام، اما به توصیه عبدالرحمان شلغم، نماینده سابق لیبی در سازمان ملل در پست خود ماندم تا به امور هفتصد دانشجویان لیبی در آلمان رسیدگی کنم.


گفتنی است عبدالرحمان شلغم، نماینده سابق لیبی در سازمان ملل جزء اولین کسانی بود که به جبهه مخالفان قذافی پیوست.


بر اساس گزارش فوق، براق در این مصاحبه می گوید که بودجه فعلی ما در آلمان تا اوایل تابستان کفایت می کند و بانک فرانکفورت دیگر حاضر به واریز کردن پول به حساب ما نیست.


لازم به ذکر است دراوایل ماه آوریل، دولت آلمان پنج دیپلمات لیبیایی را به اتهام جاسوسی علیه مخالفان قذافی، از آلمان اخراج کرد.


سفیر لیبی در آلمان همچنین تاکید می کند که من از اعمال رژیم قذافی متنفرم و دیگر حاضر به پذیرش آن نیستم.


نبردها ادامه دارد
همزمان و به گزارش خبرگزاری آلمان، نیروهای ناتو در حملات هوایی تازه‌ خود، هشت کشتی جنگی نیروی دریایی معمر قذافی را در سواحل تریپولی، الخمس و سرت غرق کردند.


بر اساس این گزارش، جنگنده‌های ناتو شامگاه پنجشنبه (۱۹ مه/۲۹ اردیبهشت) به کشتی‌های جنگی نیروی دریایی لیبی در آب‌های این کشور حمله و هشت کشتی را غرق کردند. دریاسالار راس هاردینگ اعلام کرد که با توجه به افزایش فعالیت‌های جنگی نیروی دریایی لیبی، نیروهای ناتو انتخابی دیگر نداشتند، جز این‌که با اقدامی قاطعانه، از جان غیرنظامیان لیبی محافظت کنند.


به گفته‌ی وی، همه‌ هدف‌های ناتو در سواحل لیبی نظامی بوده‌اند و در رابطه‌ی مستقیم با حملات مستقیم نیروهای قذافی به مردم لیبی قرار داشته‌اند. وی تاکید کرد که همه‌ی کشتی‌های غرق شده نظامی بوده‌اند.


به گفته‌ی ناتو، نیروی دریایی لیبی در هفته‌های گذشته مین‌های دریایی کار گذاشته و به قهر نظامی متوسل شده است.

این امر کار کمک‌رسانی بشردوستانه به مردم لیبی و نیز نیروهای ناتو را به مخاطره افکنده است.


گزارشگر خبرگزاری فرانسه نیز، شامگاه پنجشنبه از یک کشتی مشتعل در سواحل طرابلس خبر داد. در ساعات بامدادی امروز جمعه (۲۰ مه) نیز از پایتخت لیبی صدای انفجار به گوش می‌رسیده است. طرابلس تقریبا هر روز آماج حملات هوایی ناتوست.


ارسال تسلیحات برای رژیم قذافی
از سوی دیگر، به گزارش رسانه‌ها، امر ارسال مهمات و تجهیزات جنگی برای رژیم قذافی دچار وقفه نشده و همچنان در جریان است. به گزارش روزنامه‌ی آلمانی «زود دویچه»، صادرکنندگان تجهیزات نظامی به لیبی، در حال حاضر کشورهای روسیه، روسیه‌ی سفید، اوکرائين، صربستان و چین هستند.


روزنامه‌ یاد شده این خبر را به نقل از محافل آگاه در پاریس منتشر کرده است. این گزارش می‌افزاید که قذافی از کشورهای شرق اروپا و یوگسلاوی سابق صدها مزدور و متخصص فنی را به خدمت گرفته و به آنان دستمزدهای خوبی می‌دهد. این افراد بدون اطلاع دولت‌های متبوع خود به استخدام قذافی درآمده‌اند و در واحدهای ویژه و جدا از ارتش منظم لیبی خدمت می‌کنند.


چینی‌ها نیز تجهیزات خود را عمدتا از طریق کشورهای آفریقا در اختیار رژیم قذافی می‌گذارند. آنان همچنین اطلاعاتی را که از طریق تجسسات الکترونیکی خود از عملیات ناتو به دست می‌آورند، به رژیم قذافی می‌رسانند.


هنوز از تایید یا تکذیب گزارش های فوق، خبری منتشر نشده است.
 

طرح مجلس شورای اسلامی برای بررسی صلاحیت روزنامه‌نگاران کشور

Posted: 20 May 2011 01:58 AM PDT

جــرس: مشاور کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی از تدوین طرح قانون جامع رسانه‌ها از سوی کمیسیون فرهنگی مجلس خبر داد، تا به موجب آن طرح، اجازه فعالیت‌رسانه‌ای فقط برای کسانی صادر شود که صلاحیت‌شان در "هیئت صدور پروانه رسانه‌نگاری" تایید شده باشد.


به گزارش مهر، جلال فیاضی این طرح را شبیه نظام پزشکی یا نظام مهندسی کشور اعلام کرد.


بر اساس این گزارش، جلال فیاضی، مشاور کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم شورای اسلامی، از تدوین طرح قانون جامع رسانه‌ها از سوی کمیسیون فرهنگی مجلس خبر داده و گفته است "پس از تصویب این قانون، هیات صدور پروانه روزنامه‌نگاری تشکیل می‌شود تا صلاحیت افراد متقاضی را بررسی کند و پروانه رسانه‌نگاری را به افراد تایید شده بدهد."


این نماینده اصولگرا ادعا کرد "سازمان نظام رسانه‌ای بناست سازمانی شبیه نظام پزشکی یا نظام مهندسی باشد که فعالیت‌های مربوط به صدور مجوز، نظارت و رسیدگی به تخلفات صنفی رسانه‌ها را زیر پوشش بگیرد."


مشاور کمیسیون فرهنگی مجلس یاد‌آور شده که امروزه هر فردی با هر رشته تحصیلی و تخصص و تجربه می‌تواند به عرصه فعالیت رسانه‌ای وارد شود و افزوده که با قانون جدید، ورود به عرصه روزنامه‌نگاری، ضابطه‌مند و بسامان خواهد شد.


جلال فیاضی هم‌چنین از منشور اخلاقی رسانه‌ها در "قانون جامع رسانه‌ها" نیز خبر داده و گفته که طبق قانون جدید، تخلف رسانه‌ای از جرم رسانه‌ای متفاوت و جدا خواهد شد. او تاکید کرده که پس از این، هر متخلف رسانه‌ای که از قوانین عادی جاری کشور تخلف کند، مجرم رسانه‌ای شناخته شده و برای جرم او پرونده قضایی تشکیل خواهد شد. فیاضی افزوده که تخلفات رسانه‌ای تنها در قالب هیئت رسیدگی به تخلفات بررسی و پیگیری خواهند شد.


بر اساس این گزارش، جمعی از نمایندگان قوای سه‌گانه، نهادهای موثر در عرصه مطبوعات کشور و هم‌چنین نمایندگان منتخب رسانه‌ها از مدیران و روزنامه‌نگاران در این هیئت شرکت خواهند داشت.


این نماینده مجلش هشتم همچنین افزود "قانون جامع رسانه‌ها به گونه‌ای است که رسانه‌های جدید الکترونیکی و مجازی را نیز تحت پوشش قرار می‌دهد و امکان ثبت و دریافت مجوز برای رسانه‌های جدید را نیز به منظور قانونی بودن و ضابطه‌مند بودن آنها فراهم می‌کند."


در همین زمینه کامبیز نوروزی وکیل دادگستری، طی یادداشتی در روزنامه «روزگار»، در باره این طرح گفت "موضوع مورد طرح، به‌طور کلی با آزادی بیان مغایرت دارد" و خاطرنشان کرد "ما نمی‌توانیم اجرای حق آزادی بیان توسط شهروندان را موکول به اخذ پروانه یا چیزی شبیه آن کنیم."


نوروزی روزنامه‌نگاری را شغلی دانسته که از حق آزادی بیان شاخه می‌گیرد و حق آزادی بیان نیز با هیچ بند، تبصره و صدور پروانه‌ای خدشه‌پذیر نیست" و مشروط کردن حرفه روزنامه‌نگاری به صدور پروانه از سوی دولت، بدون شک نمایشی از اعمال قدرت دولت بر روزنامه‌نگار خواهد بود و استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگار را به‌طور جدی به مخاطره خواهد انداخت."

 

احمد توکلی: اصلی‌ترین افراد دور احمدی نژاد یا منحرفند یا متهم به فساد مالی یا هردو

Posted: 20 May 2011 01:35 AM PDT

جرس: رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی معتقد است "طی چند سال اخیر برخی نیز به دلیل تایید رهبری، فكر می كردند كه اگر ملاحظۀ دولت را كنند مناسبتر است. نتیجه این رفتارها این شد كه احمدی نژاد تصور كرد هر كاری را كه درست می داند می تواند انجام دهد. اما شرایط امروز تغییر كرده است؛ چرا كه هم احمدی نژاد دیگر آن احمدی نژاد سابق نیست و هم كشور بیش از این تحمل برخی قانون شكنی ها را ندارد."


در ادامه واکنش ها نسبت به اقدامات دولت، همچنین عزل وزرای وزارتخانه های ادغام شده توسط رئیس دولت، رییس مركز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه "این كار خلاف مصلحت بوده"، تاکید می کند"موضع مجلس در برابر رئیس دولت دیگر همانند گذشته نیست و حلم گذشته مجلس در برابر قانون شكنی‌ها تكرار نخواهد شد."


وی در عین حال با برخی دیگر هم عقیده است كه احتمالاً عزل سه وزیر نفت، صنایع و رفاه به دلیل مساله داشتن آنها با فرد معلوم‌الحال كنار محمود احمدی نژاد (اسفندیار رحیم مشایی) بوده است.


احمد توکلی با تصریح بر اینكه اكنون با دولت اختلاف مبنایی دارد، چون اصلی‌ترین افراد دور احمدی نژاد "یا منحرفند یا متهم به فساد مالی یا هردو"، برای اولین بار دلیل اضطرار خود برای رای دادن به احمدی نژاد در انتخابات سال ٨٨ را فاش می كند.


به گزارش فارس، احمد توكلی نماینده اصولگرای تهران در دوره های هفتم و هشتم مجلس، طی گفتگویی به برخی سوالات از جمله در خصوص ادغام وزارتخانه ها و انتقاداتی كه نسبت به مواضع او وارد می شود پاسخ گفته و ضمن بیان ریشه های اختلاف دولت و مجلس در این قضیه، دلایل خلاف مصلحت بودن عزل وزرا را شرح می دهد.


عزل سه وزیر با استناد به ماده 53 برنامه پنجم تعجب‌آور است
با وجود آن كه شورای نگهبان در خصوص ادغام وزارتخانه ها نظر خود را اعلام كرده است، اما باز هم شاهد برخی اختلاف نظرها میان دولت و مجلس هستیم. این اختلاف نظرها بر سر چیست؟

- فكر می كنم علت این موضوع به اصرار احمدی نژاد به روشی كه از ابتدا درست می دانست، بازمی گردد و می خواهد این روش را بازسازی كند. به عنوان مثال هنگامی كه وی در حكم عزل وزیران صنایع و معادن، نفت و رفاه به ماده پنجاه و سوم قانون برنامه پنجم استناد می كند و در حكم سرپرستی غضنفری و شیخ الاسلامی همین جمله را تكرار می كند، واقعا تعجب آور است. چرا كه عزل یك وزیر یا سرپرستی یك وزیر دیگر بر یك وزارتخانه از لوازم ماده 53 برنامه پنجم نیست.


برداشت رئیس جمهور از ماده 53 برنامه پنجم از ابتدا اشتباه بود
یعنی بر اساس قانون وزرای جدید باید بعد از تصویب شرح وظایف به مجلس معرفی شوند؟

- اگر شما شرح وظایف یك وزارتخانه را ندانید، می توانید وزیر پیشنهادی را ارزیابی كنید؟ هنگامی كه شما به كسی گواهینامه پایه 2 می دهید و او می تواند از ماشین سه چرخ تا خاور پنج تن را براند، آیا برای آن كه یك تریلی را به او بدهید دوباره او را آزمایش نمی كنید؟ آیا ارزیابی نمی كنید كه این شخص می تواند گواهینامه پایه یكم بگیرد یا نه؟ این مثال را از آن جهت مطرح كردم كه به روشنی نشان می دهد كه اگر مجلس به فردی مانند نامجو برای وزارت نیرو رای اعتماد داد، دلیل بر این نمی شود كه اگر وزارتخانه های نفت و نیرو با یكدیگر ادغام شوند و وزارت انرژی تشكیل شود، توانایی اداره آن را نیز دارد؛ بلكه باید دوباره ارزیابی و رای اعتماد داده شود. بنابراین ما مسئولیت ها را مشخص می كنیم و بر حسب مسئولیت، توانایی فرد معرفی شده را می سنجیم.


استدلال احمدی نژاد در گفت وگوی ویژه تلویزیونی هفته گذشته این بود كه چون این فرآیند طولانی است، نمی توان 8 ماه یك وزارتخانه را سرگردان كرد و كار آن را لق كرد. اما چون مشخص نیست كه كدام وزارتخانه ها در یكدیگر ادغام می شوند، تمام وزارتخانه ها سست می شوند. سوال من این است كه اگر مسیری قانونی شد، آیا باید عمل كنید یا عمل نكنید؟ و اگر مسیری منطقی شد باید به آن عمل كرد یا نه؟ اگر ایشان می خواهد وزارتخانه ها را در یكدیگر ادغام كند، باید كار مطالعاتی انجام دهد و همانطور كه شرح داده شد، در آن مسیر طی طریق كند.


احمدی‌نژاد می‌خواهد مجلس را در برابر عمل انجام شده قرار دهد
همان طور كه شورای نگهبان اعلام كرده وزارتخانه ها باید بر اساس قانون به كار خود ادامه دهند و اگر قرار است وزارتخانه ای منحل شود، باید قانون اجازه دهد. ایشان با این كار در حقیقت می خواهد مجلس را در برابر عمل انجام شده قرار دهد؛ در حالی كه ممكن است مجلس چنین كاری را به مصلحت نداند. وزارتخانه ها باید كار خود را ادامه دهند.
وی مدعی است كه اگر قرار بر ادغام باشد، چون وزیر نمی داند كه در كابینه باقی خواهد ماند یا نه، در كار انجام وظایف خود سست می شود.


عزل همزمان سه وزیر خلاف مصالح ملی بود
شما و برخی نمایندگان در اظهارنظرهای خود اعلام كردید كه عزل وزرا غیرقانونی است. چه مستندات و استدلالاتی برای این صحبت شما و برخی نمایندگان وجود دارد؟

- من نگفتم كه عزل وزرا غیرقانونی است؛ بلكه تصریح كردم كه عزل وزرا قانونی است اما با مصالح ملی مغایرت دارد. علتش هم روشن است. در حالی كه ما از سوی كشورهای بیگانه به وسیله تحریم و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی تحت فشار هستیم، در داخل با مشكلات اقتصادی جدی دست و پنجه نرم می كنیم، رییس جمهور به یكباره 3 وزیر اقتصادی - اجتماعی را عزل می كند. پیام این كار برای جامعه و خارج از كشور چیست؟ آن هم وزیر نفت كه یك وزیر كاملا اقتصادی، سیاسی و فنی است. از این لحاظ سیاسی است كه ما در بازار تمام سیاسی نفت نقش داریم و پس از 38 سال نقش جدیدی را كه حق ما بود و باید به ما می دادند، بعد از سال ها به ما واگذار كرده اند و آن هم ریاست اوپك است.


هم‌نشینی با وزرا یا معاونان وزرای اوپك در شان رئیس جمهور ایران نیست
در این شرایط می بینیم كه رییس جمهور سرپرستی وزارت نفت را بر عهده می گیرد؛ آیا در شان رییس جمهوری اسلامی ایران هست كه با وزرای كشورهایی كه هم سطح او نیستند یا با قائم مقام وزرای اوپك در یك جلسه بنشیند؟ معنای این كار رییس جمهور این است كه ما در واقع نمی توانیم ریاست اوپك را به خوبی بر عهده داشته باشیم. كدام مصلحت ملی اقتضا می كرد كه ایشان وزیر نفت را عزل كند؟ آیا اشكالی داشت كه وزیر نفت وزارت خود را ادامه دهد و اگر روزی مجلس پذیرفت كه وزارت نفت با وزارت نیرو ادغام شود، در این صورت رییس جمهور نامجو یا هر كس دیگری را كه مد نظرش بود به مجلس معرفی می كرد و مجلس هم اگر صلاح می دید به وزیر پیشنهادی رای اعتماد می داد.

از سوی دیگر آیا درست است كه وزیر صنایع كه برای مذاكرات سیاسی - اقتصادی عازم سفر چین بود، عزل شود و ما در برابر طرف خارجی كه ارتباطات زیادی با آن داریم، كوچك بشویم؟ چه لزومی داشت؟ همان طور كه رییس جمهور اعلام كرد، وزیر صنایع از دوستان احمدی نژاد بود؛ حالا اگر دو - سه ماه دیگر ایشان در وزارت صنایع می ماند این وزارتخانه بهتر اداره می شد یا سرپرستی غضنفری كه همزمان مسئولیت سنگین وزارت بازرگانی را نیز برعهده دارد؟ كدامیك به مصلحت نزدیكتر بود؟ البته من به محرابیان برای وزارت صنایع رای ندادم اما حالا كه وزیر شده، عزل او را در این وضعیت به مصلحت نمی دانستم. چرا ما فردی را كه در ابتدا چندان كاردان نبود و با افت و خیز تجربه اندوخته، عزل می كنیم و فرد دیگری را كه مسئولیت سنگین دیگری بر عهده دارد را جایگزین او می كنیم؟


حلم گذشته مجلس در برابر قانون شكنی‌ها تكرار نخواهد شد
شما اخیرا در اظهارنظرهای خود اعلام كردید كه برخورد مجلس از این پس تغییر خواهد كرد و دیگر شاهد رفتار گذشته مجلس در برابر دولت نخواهیم بود. بر این اساس شاهد چه تحولاتی در روند تعاملات دولت و مجلس در آینده و در 2 سال باقی مانده از عمر دولت خواهیم بود؟

- من فكر می كنم كه مجلس به اندازه كافی حلم به خرج داده است. از اعتراضات سنگینی كه ما در فضای مجلس به طور خصوصی می شنویم، برداشت من این است كه مجلس مانند گذشته رفتار نخواهد كرد. بعد از حوادثی كه در یكی دو ماه اخیر در خصوص وزارت اطلاعات رخ داد و آزمایش هایی كه افراد پس دادند، مجلس دیگر دلیلی نمی بیند كه حلم گذشته را به خرج دهد.


این كه رهبری در این شرایط بر اجرای قانون تاكید می كنند پیام روشنی دارد و مجلس نیز اصرار دارد كه دیگر مسیر گذشته تكرار نشود. در سالهای پیش قانون شكنی هایی صورت گرفته است كه مجلس حلم به خرج داد و به تعبیر برخی دیگر از خود ضعف نشان داد كه شاید هر یك از این تعابیر به نحوی درست باشد.


دلیل حمایت مجلس از دولت امید به اصلاحاتی بود كه توان آن را در احمدی‌نژاد می‌دید
چرا مجلس اصولگرا كه در شش سال اخیر همواره این رفتار را در پیش گرفته بود، اكنون در پی تغییر رویه است؟ آیا سكوت مجلس در برابر برخی اقدامات دولت دلیل خاصی داشت؟

- این رفتار مجلس علل مختلفی داشت. یكی از دلایل، امید به اصلاحاتی بود كه توان آن را در آقای احمدی نژاد می دیدند؛ نمایندگان سخت گیری را لازم نمی دیدند و فكر می كردند كه اگر از ایشان پشتیبانی شود بهتر است. عده ای نیز با اعمال نفوذ دولت، همراهی بیش از حد نشان می دادند. برخی نیز به دلیل تایید رهبری و تشخیص موضوع، فكر می كردند كه اگر ملاحظه كنند مناسبتر است. نتیجه این رفتارها این شد كه احمدی نژاد تصور كرد هر كاری را كه درست می داند می تواند انجام دهد. اما شرایط امروز تغییر كرده است؛ چرا كه هم احمدی نژاد دیگر آن احمدی نژاد سابق نیست و هم كشور بیش از این تحمل برخی قانون شكنی ها را ندارد.


جزئیات تازه‌ای از نشست لاریجانی و احمدی‌نژاد در حضور رهبری
لاریجانی اخیرا اعلام كرد كه وی و احمدی نژاد در حضور رهبری در خصوص ادغام وزارتخانه ها صحبت كرده اند. در این جلسه چه مباحثی مطرح شده است؟

- آنچه كه من می دانم این است كه نظر شورای نگهبان با صراحت مطرح شد و رهبری از نظر شورا دفاع حقوقی كرد. وی تصریح کرد كه وقتی شورای نگهبان نظری می دهد همه باید اطاعت كنند و من هم باید اطاعت كنم. اینگونه نیست كه شما وزارتخانه ها را ادغام كنید و سپس شرح وظایف را ارائه كنید.

اما می بینیم كه احمدی نژاد از طرق به ظاهر قانونی دارد آن حركت قبلی خود را شبیه سازی می كند؛ یعنی عزل وزرا را انجام داد و از عبارت "پایان ماموریت " كه در قانون اساسی جایگاه حقوقی ندارد استفاده كرد. در سرپرستی وزارتخانه ها نیز مانند گذشته عمل كرد و اكنون پس از انجام تمام این كارها می خواهد شرح وظایف را به مجلس ارائه دهد.


تشكیل كمیته مشترك برای وزارت ورزش وقت تلف كردن است

در خصوص وزارت ورزش نیز در این جلسه صحبت شده است؟
- بله؛ درباره تشكیل وزارت ورزش رهبری صراحتا و قاطعانه اعلام كرد كه باید وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی شود و اگر ابهامی نیز وجود دارد با همكاری مجلس این ابهامات را برطرف كنید. احمدی نژاد در صحبت های هفته گذشته خود خبر دادند كه كمیته مشتركی مسئول این كار شده است كه البته من اطلاعی از آن ندارم. اما به نظرم تشكیل این كمیته نیز وقت تلف كردن است؛ باید وزیر به مجلس معرفی شود و خود وزیر به مجلس بیاید .


حدس می‌زنم 3 وزیر عزل شده با فرد معلوم‌الحال كنار آقای احمدی نژاد مساله داشتند
عده ای بر این عقیده اند كه احمدی نژاد در خصوص وزارتخانه هایی كه تمایلی به ادامه همكاری با وزرای آنها را نداشتند، این طرح را اجرا كردند و وزارتخانه هایی همچون ارتباطات و تعاون را كه پیش از این بحث ادغام آنها مطرح بود را از این طرح مستثنی كردند. شما چنین نظری را قبول دارید؟

- من هم حدس می زنم كه همین طور باشد. به دلیل این كه عزل وزیران با آن حكم اول كه قانونی هم نبود و موجب اعتراض نمایندگان شد، این تصور را پیش آورد كه چرا چنین كاری انجام شده است. یكی از فرضها كه فكر نمی كنم چندان اشتباه باشد و من هم اجمالا به درست بودنش اعتقاد دارم این است كه این 3 وزیر با فرد معلوم الحالی كه كنار احمدی نژاد است مساله داشتند و به همین دلیل از صحنه حذف شدند.


تجربه ادغامهای گذشته خلاف رویه كنونی را ثابت می‌كند
ما در دولتهای گذشته نیز شاهد ادغام برخی وزارتخانه ها بودیم. آیا در آن زمان نیز چنین بحث ها و اختلافاتی میان دولت و مجلس وجود داشت؟

- خیر! هرگز چنین اختلافاتی نبود. من 3 وزارتخانه را كه رییس جمهور 2 تای آنها را مثال زد و متاسفانه اطلاعات اشتباه به ایشان داده بودند یا تعمدا تغافل صورت گرفت، برای شما مثال می زنم. در دولت محمد خاتمی، مطالعات در خصوص وزارت جهاد كشاورزی كه قرار بود از ادغام وزارتخانه های جهاد سازندگی و كشاورزی ایجاد شود، انجام شد؛ لایحه تشكیل وزارتخانه تقدیم مجلس شد و مجلس پس از بررسی در سال 79 به آن رای داد. تشكیل این وزارتخانه متكی به ماده 2 برنامه سوم بود كه دولت را ملزم می كرد در حوزه كشاورزی و عمران روستایی یك وزارتخانه داشته باشد. در خرداد 79 یعنی هفت، هشت ماه بعد از تصویب برنامه سوم، دكتر عارف معاون اول رییس جمهور وقت لایحه تشكیل این وزارتخانه را به مجلس برد.


همین اتفاق در خصوص وزارت صنایع و معادن نیز رخ داد. محلوجی وزیر معادن و فلزات و نعمت زاده وزیر صنایع بودند اما خاتمی برای وزارتخانه جدید نعمت زاده را برای تصدی وزارت صنایع و معادن به مجلس معرفی كرد.


در خصوص وزارت صنایع و وزارت صنایع سنگین كه در سال 73 بر اساس برنامه دوم با یكدیگر ادغام شدند نیز همین سیر طی شد. آن زمان دو نفر وزیر صنایع و صنایع سنگین بودند اما پس از ادغام شخص سوم، یعنی آقای اسحاق جهانگیری به عنوان وزیر انتخاب شد. ابتدا براساس قانون وزارتخانه تاسیس شد، سپس زیر پیشنهادی به مجلس معرفی شد. نه عزلی در كار بود ونه ادغامی پیش از تصویب مجلس.


پاسخ به منتقدانی كه می‌گویند توكلی نسبت به تمام اقدامات دولت گارد منفی می‌گیرد
اجازه می خواهم كه خارج از این بحث در خصوص برخی مسائلی كه در خصوص مواضع شما مطرح می شود سوال كنم. عده ای این انتقاد را نسبت به مواضع شما مطرح می كنند كه نسبت به تمام اقدامات و سیاست های دولت گارد منفی می گیرید. پاسخ شما به این منتقدان چیست؟

- اگر همین مصاحبه را یك بار دیگر مرور كنید، متوجه می شوید كه این انتقاد وارد نیست...من با مطلق انگاری مسئولان حكومتی مخالفم چرا كه اسلام با این كار مخالف است. ما افرادی غیر معصوم هستیم كه گاهی اوقات كارهای خوب ما با كارهای بد آمیخته است و در مقابل كارهای بدی از ما سر می زند كه وجوه خوبی در آن ها دیده می شود. این مساله در باره من، شما و احمدی نژاد نیز صدق می كند.


علت اضطرار توكلی در رای دادن به احمدی‌نژاد فاش شد
انتقاد دیگری كه نسبت به شما مطرح می كنند این است كه احمدی نژاد در انتخابات سال 84 و 88 همان شعارهای توكلی را در انتخابات 72 و 80 مطرح كرد و توكلی با وجود حمایت از احمدی نژاد در مرحله دوم انتخابات نهم و انتخابات ریاست جمهوری دهم، باز هم با سیاست های رییس جمهور و دولت مخالفت می كنند. آیا انتقادات شما نسبت به سیاست های دولت است یا این كه با گفتمان دولت و رییس جمهور مشكل دارید؟

- ابتدا باید سوال شما را تصحیح كنم. در انتخابات سال 84 همان طور كه اشاره كردید، من در دور دوم از احمدی نژاد در مقابل آقای هاشمی رفسنجانی حمایت كردم؛ چرا كه در آن زمان رویكردهای احمدی نژاد بسیار قابل دفاع بود و امید می رفت كه كاركردهایش هم درست باشد. اما در انتخابات سال 88 من به هیچ وجه از ایشان دفاع نكردم و به بزرگان كشور نیز اعلام كردم كه حمایت از ایشان را بر خودم حرام می دانم. در عین حال اعلام كردم كه اضطرارا به ایشان رای می دهم؛ علت این رای اضطراری را آن زمان اعلام نكردم اما الان برای اولین بار در شكل رسانه ای می گویم.

آن روزها به مسئولان ستادهای سابقم در استانها و دوستانم كه هنوز رابطه ای با هم داریم، گفتم كه آقای موسوی دارای پایگاه اجتماعی‌ای است كه ولو نخواهد، قدرت ایجاد تحریك اجتماعی در برابر رهبری را دارد و احمدی نژاد دارای پایگاه اجتماعی است كه ولو بخواهد، قدرت تحریك اجتماعی در برابر رهبری را ندارد. به همین دلیل گفتم كه چون رهبری را ركن ركین كشور می دانم و هم از نظر اعتقادی و هم از نظر سیاسی اعتقاد دارم كه باید از ایشان تبعیت كنیم و ایشان با قدرت جامعه را هدایت كنند، چون مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه می دانم، اضطرارا به كسی كه حتی اگر بخواهد نمی تواند كاری كند رای می دهم و به كسی كه می تواند این تحرك را ایجاد كند ولو نخواهد رای نمی دهم گرچه مزیتی برای احمدی نژاد بر موسوی قائل نیستم به همین دلیل اضطرارا به احمدی نژاد رای می دهم.


حوادث بعد از انتخابات و حوادث اطراف موضوع وزیر اطلاعات، صحت این عرض من را نشان داد كه متاسفانه اولی خواست و كرد ولی ناكام ماند و ظاهرا دومی هم خواست و چنان كه پیش‌بینی می شد بحمدالله، نشد. بنابراین اینگونه نیست كه من در انتخابات دهم از احمدی نژاد حمایت كرده باشم... اخیرا هم انحرافات فكری در اطراف ایشان زیاد شده و من از این كه در سال 88 از ایشان حمایت نكردم، پشیمان نیستم.


اكنون اختلاف ما با دولت مبنایی است
پس می توانیم نتیجه بگیریم كه مشكل اصلی شما با سیاست های دولت است و نسبت به گفتمان دولت انتقادی ندارید...

- چرا! در همین مسائلی كه اشاره كردم اختلاف مبنایی هم هست. من معتقدم كسی كه اعتقاد شیعه را تضعیف می كند با او اختلاف مبنایی پیدا می كنم. كسانی كه ما به حق آنان را معصوم می دانیم، مانند علی بن ابی طالب وقتی می خواستند حكومت كنند، از مغیبات در اداره جامعه داخل نمی كردند چه رسد به مدعیان معناگرایی دروغینی كه بخواهند در اداره جامعه به ما خط بدهند. بنابراین اختلاف ما با دولت مبنایی است. چرا كه من این نوع برخورد را یك "برخورد سكولار " می دانم. عقلانیت نیز كه از حجت های شرعی ماست، كنار گذاشته شده و به مغیبات متوسل میشوند.


اصلی‌ترین افراد دور دكتر احمدی نژاد یا منحرفند یا متهم به فساد مالی یا هردو
شما می گویید كه با دولت اختلاف مبنایی دارید، اما شعار اصلی این دولت عدالت است؛ آیا شما از عدالتخواهی كوتاه آمده اید؟

- نخیر! هرگز كوتاه نیامده ام. "شعار " دولت عدالت است اما عدالت را یك عدالت توزیعی مساله دار تعریف می كند. در حالی كه من این تعریف را قبول ندارم. در واگذاری قدرت نیز عدالت مطرح است و فقط نباید عدالت را در توزیع ثروت دید. الان اصلی ترین افراد دور احمدی نژاد را نگاه كنید، یا منحرفند یا متهم به فساد مالی یا هردو. این عدالت در توزیع قدرت است؟


در توزیع ثروت نیز كار و اكرام انسان ها به عدالت نزدیكتر است تا اعانه پرداخت كردن. طرح سهام عدالت كه من در سال 84 قبل از آقای احمدی نژاد و دیگران مطرح كردم، اصلا اینگونه نبود. اهدافی داشت كه مشاركت مردم را در تشكیل سرمایه بالا ببرد و منبع كسب درآمد را با این مشاركت برای اكثریت ملت ایران متنوع سازد تا كارایی و عدالت با هم تعقیب شود. در حالی كه هم اكنون این شیوه احمدی نژاد ضد كارآیی عمل می كند و با ایجاد درآمد بدون مشاركت در بلند مدت ضد عدالت نیز خواهد شد.
وقتی می گویم رویكردها با كاركردها سازگار نیست یكی از مصادیقش همین است. وقتی تولید نابود شود و منابع نفتی ابزار توزیع قدرت مصرف گردد این كه عدالت نیست. این نه تنها در نگاه بلندمدت كه در نگاه میان مدت نیز فاجعه آفرین است. من از شعارهایم دست نكشیده ام بلكه افتخار می كنم كه از تفكر عدالتخواهانه اسلام دفاع كرده ام و می كنم؛ اما پیچیدگی های تحقق این شعارها به گونه ای است كه ساده سازی آن در حد توزیع قدرت خرید به تنهایی نمی تواند موجب تحقق عدالت شود.
 

عدالت آن نیست که ماهيانه چيزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند

Posted: 20 May 2011 01:05 AM PDT

جرس: آیت الله دستغیب در جریان دروس هفته اخیر خود خاطرنشان کرد "جامعه بايد شاهد عدالت علوى باشد يا در مسير آن حركت كند، نه آنكه ماهيانه چيزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند. امروزه توليد و اشتغال به عنوان اساسى‏ترين شرط پيشرفت در تمام دنيا پذيرفته شده. اگر حكومتى خواهان پيشرفت است نمى‏تواند كارخانجات را تعطيل كند، كشاورزى را از رونق بيندازد و توليد را متوقّف سازد و تبديل به كشورى صرفاً مصرف‏كننده كالاهاى خارجى، آن هم با مصرف منابع اصلى ثروت و سرمايه شود."


به گزارش تارنمای «حدیث سرو»، این مرجع تقلید مردمی، در ادامۀ دروس هفتگی خود که در شیراز برگزار می شود، در تایید مالکیت خصوصی تصریح کرد: "ثروت و مال به خودى خود به هيچ وجه بد نيست و قرآن آن را «خير» قلمداد مى‏كند لكن استمرار خوبى آن يا بدشدنش بستگى به صاحب مال دارد. اگر كسى مال و ثروت را در جهتى غير از خشنودى پروردگار به كار انداخت يا آن را انباشته كرد و به تكاثر پرداخت، مذموم است و آن مال برايش هيچ خيرى ندارد اما اگر كسى دل به مال نبست و محبّت ثروت در قلبش وارد نشد و توانست آن را در آنجا كه خدا راضى است به كار اندازد؛ يعنى حقوق واجبى كه به گردن دارد ادا كند و انفاقات مستحب نيز بپردازد، ممكن است حتى در شمار اولياى خدا وارد شود."


آیت الله دستغیب در مورد مقام نیز خاطرنشان کرد "در مورد مقام نيز همين قاعده جارى است؛ يعنى مقام و منصب به خودى خود بد نيست اما مهم اين است كه چه كسى رئيس مى‏شود. "


اموال عمومى‏
این مرجع تقلید منتقد حکومت، همچنین با بیان اینکه "اموال عمومى يا بيت‏المال بر دو قسم است: اول آنها كه در دست افراد است و دوم آنها كه در دست شخص خاصّى نيست و متعلق به همه مسلمين است و انفال نام دارد"، در مورد گروه دوم تصریح کرد:
"اگر اين ثروتها به تصرّف عده خاصى درآيد مسلّماً سايرين از آنها بى‏بهره مى‏مانند و معاش عده زيادى از مردم و بالتبع اقتصاد كل جامعه با مشكل مواجه مى‏شود لذا بر عهده حكومت است كه اين ثروتها را به شكل عادلانه ميان همه مردم تقسيم كند. اما اين شكل عادلانه چگونه است؟ در ابتداى پيروزى انقلاب اسلامى عده‏اى از بزرگان مثل بهشتى، باهنر و تعدادى ديگر از مسؤولين، به راهنمايى امام خمينى‏، پس از مشورتهاى مختلف به اين نتيجه رسيدند كه براى تقسيم عادلانه بيت‏المال بين مردم، گروهى را به عنوان متعهّد تربيت كنند تا آنها راهكارهاى كارشناسى شده و عادلانه ارائه دهند. دقّت كنيد، صحبت از آوردن جوانها به ميدان نيست، صحبت از تربيت نيروهاى متخصّص و كاردان و در عين حال مؤمن و متعهّد است."

 دستغیب پیرامون وضعیت فعلی اقتصاد کشور خاطرنشان کرد "شرط مهمّ تحقّق يك اقتصاد صحيح و اسلامى اين است كه صاحب منصبان اين عرصه، مهذّب و از حبّ دنيا خالى باشند و در پى اندوختن ثروت نباشند... و جامعه اسلامى بايد شاهد عدالت علوى باشد يا در مسير آن حركت كند، نه آنكه ماهيانه چيزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند. امروزه توليد و اشتغال به عنوان اساسى‏ترين شرط پيشرفت در تمام دنيا پذيرفته شده. اگر حكومتى خواهان پيشرفت است نمى‏تواند كارخانجات را تعطيل كند، كشاورزى را از رونق بيندازد و توليد را متوقّف سازد و تبديل به كشورى صرفاً مصرف‏كننده كالاهاى خارجى، آن هم با مصرف منابع اصلى ثروت و سرمايه شود! در زمان شاه نفت را مى‏فروختند و به جاى آن كالاهاى مصرفى وارد مى‏كردند و به مردم مى‏گفتند: ما اين نفت بدبو و كثيف را مى‏فروشيم و به جاى آن يخچال و تلويزيون و اتومبيل وارد مى‏كنيم و با اين كار خارجيها را به نوكرى خود مى‏گيريم!!
اين رويه علاوه بر همه مفاسدش، مردم را اسرافكار بار مى‏آورد و با تبليغات رنگارنگ آنها رابه مصرف بيشتر وا مى‏دارد. همچنين موجب ترويج فرهنگ تبليغ در مهمترين ركن سياست يعنى انتخابات مى‏شود و اين به هيچ وجه بر مبناى اقتصاد اسلامى نيست. اينكه عده خاصى مثل ارتش يا سپاه يا ديگران از جهت اقتصادى همه امكانات را در دست گيرند و ساير مردم نوكرى آنها را بكنند چيزى نيست كه ملّت به دنبالش بودند!"

 

شنیداری - سخنرانی مهندس بازرگان در سال  1340- قسمت اول

Posted: 19 May 2011 11:40 PM PDT

این مجموعه سه قسمت میباشد

متن سخنرانی مرحوم آقای مهندس مهدی بازرگان در روز تاسیس نهضت آزادی در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰، خوانده شده دقیقا در همان روز پنجاه سال بعد، به مناسبت گرامیداشت آن انسان بزرگ

 

قسمت اول

 

 

 

قسمت دوم

 

خاتمی چه گفت؟

Posted: 19 May 2011 10:44 PM PDT

رضا رییسی
خاتمی با نگاهی معقولانه به واقعیت‌های ایران می کوشد تا گام اول را برای تغییر فضای انسدادی موجود بردارد.

 

سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی با واکنشهای مختلف و متفاوتی روبرو شده است، از تایید و تعریف این سخنان تا نفی و ایراد بر آن. در این میانه کسی بر ضرورت نقد و نقادی بعنوان یکی از اصول بدیهی جامعه مدنی ایرادی ندارد و طرفداران آقای خاتمی هم همچون خود او به گفتمان سازنده و تعاملی با مخالفین و منتقدین التزام دارند و نقد را نفی نمی کنند. اساسا یکی از پایه های فکری خاتمی اهتمام به گفتمان میان اندیشه ها و راهبردها است و هر کسی که او را بری از نقد بداند نمی تواند مدعای همراهی و همدلی با او را داشته باشد؛ اما کیست که نداند فاصله میان نقد منصفانه و مستدل با نقد تخریبی و تخطئه مدارانه بسیار است.
 
متاسفانه برخی از مخالفان ایشان از هر فرصتی بهره می جویند تا بر شخصیت خاتمی حمله و هجمه وارد کنند. برای آنان اصل کلام و مرام او اهمیتی ندارد؛ آنان منتظرند تا فرصتی بیابند و او را آماج حملات خود قرار دهند. البته نگارنده معتقد است اکثر منتقدین سخنان اخیر آقای خاتمی از این دست نبوده و خیرخواهانه به نقد نشسته اند اما در یک اشتباه راهبردی بدون توجه به متن سخنان ایشان با التفات به بازتاب رسانه ای سخنان وی موضع گیری نموده اند و در دام مغالطه نخواسته افتاده اند. آنچه را که دوستان از آن مستفاد می فرمایند بلاموضوع بوده و جای ایراد فراوان دارد. در هجمه احساسی که نسبت به سخنان خاتمی صورت گرفته بسیاری از منتقدان عزیز آنچه در سخنان ایشان گفته شده است را موشکافی ننموده و با استنتاجی احساسی و ملهم از شانتاژ رسانه ای به آن پرداخته اند.
 
اولین مولفه برای یک نقد متعارف و معقولانه اهتمام به ساختار جمله ای است که می خواهیم آنرا به نقد بکشیم. باید بدانیم خاتمی چه گفت تا آنگاه بتوانیم سخن او را با پرسشگری و نقد به چالش بکشیم و نظرات خود را در قبال آن بیان کنیم. البته در نقد سخنان یکی از شروط لازم برای انتقاد توجه به جایگاه و منش رفتاری گوینده و توجه به الزامات و قیود پیرامونی اوست. در صورت عدم توجه به این مهم نقد نمی تواند دربرگیرنده تمامی جوانب باشد و می توان بر ساختار آن ایراد داشت. در این نوشتار برآنم که با ارجاع به متن سخنرانی ایشان در وهله اول ببینیم ایشان چه گفت و سپس از منظر خود چرائی سخن ایشان در این برهه زمانی را تحلیل نموده و پاسخی به منتقدان ارائه نمایم:
 
اول: جدای از اکثریت قریب به اتفاق سخنان پیشروانه خاتمی (نسبت به موضع گیری های قبل) که صراحتا با بیانی مستند و مستدل نقد خود را به وضعیت موجود ارائه نمود و بسیاری از دوستان آنرا نادیده گرفتند آن بخش از سخنان ایشان مورد انتقاد است که با ارائه پیشنهادی خیرخواهانه دو طیف درگیر منازعه در سپهر سیاسی ایران را دعوت به عفو و چشم پوشی می نماید. متاسفانه این بخش از سخنان خاتمی هم مورد تحریف در برداشت قرار گرفته و با متن سخن او همخوانی ندارد. عزیزان منتقد واقف اند که جدا سازی یک پاراگراف از سخنان ایشان و مانور بر روی آن عملی حرفه ای و اخلاقی نیست برای دست یافتن به یک تحلیل درست باید قبل و بعد این سخن را هم لحاظ نمود تا به یک برداشت صحیح از این سخنان دست یافت.
 
خاتمی پس از تشریح وضعیت و تاکید بر شروطی که بارها آنرا مطرح نموده از جمله: گشایش در فضای سیاسی و آزادی عملکرد برای احزاب و گروه ها، آزادی زندانیان سیاسی که در حق آنها اجحاف های مضاعف صورت پذیرفته، تضمین برای سازو کار انتخاباتی سالم، و... می گوید: "اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد."
 این سخن چند گزاره قطعی را به همراه خود دارد: ظلم بر مردم در آن قطعی دانسته شده است. مردم و نظام به عنوان دو گزینه متفاوت هر کدام از دو رویکرد واجد تعامل هستند؛ مردم در اینجا باید عفو کنند و حاکمیت هم اگر (این گزینه شرطی است و با اثباتی آن تفاوت اساسی و مبنائی دارد) می پندارد مورد ظلم قرار گرفته از این موضع خود چشم پوشی کند.
 
متاسفانه دوستان با خلط مبحث اولا جمله شرطی را قطعی گرفته اند و بر اساس آن تحلیلها و نقدهائی را وارد می سازند که بر اساس شرطی بودن جمله فاقد وجاهت است؛ و در ثانی بسیار فرق است میان عفو مردم تا چشم پوشی نظام. هر کدام از این دو گزینه در پیش فرض و راهبرد خود واکنشی برآمده از یک کنش متفاوت صورت پذیرفته هستند. در بسیاری از نقدها و هجمه ها جای این دو جمله با هم عوض شده و دوستان طوری مطرح می کنند که گوئی خاتمی گفته است زندانیان و یا دیگر کنشگران مرتکب جرمی شده اند که باید مورد عفو از سوی حاکمیت قرار بگیرند در حالیکه این حق عفو برای مردم بیان شده است و نه بر عکس آن.
 
دوم: پیشنهاد خاتمی برای برون رفت از وضعیت موجود را می توان از دو منظر تحلیل نمود:
الف- رویکرد او را مبتنی بر توصیه اخلاقی دانست چرا که او بعنوان یک مصلح اجتماعی و ناظر بر وضعیت موجود دغدغه تلطیف فضای پر از مخاصمه را دارد و می خواهد برای جلوگیری از گسست موجود که به انشقاق و شکاف اجتماعی منجر خواهد شد راه حلی ارائه بدهد و دو طیف ماجرا را ترغیب به چشم پوشی بر گذشته و نگاه به آینده می کند. از این دیدگاه، سخن او ناظر به دغدغه ای است که اغلب جامعه شناسان و خیرخواهان داشته اند و به انحاء مختلف ادامه این روند را خسران آور و فرصت سوز دانسته اند و برای برون رفت از این وضعیت ارائه راهکار واقع گرایانه را خواستار بوده اند. شخصیت و عملکرد خاتمی او را واجد شرایط ترین شخص برای بیان این دغدغه و ارائه دهنده راهکار برای برون رفت از این وضعیت بغرنج قرار داده است. بی شک خود خاتمی هم زیرک تر از آنست که نداند بیان چنین موضع حساسیت برانگیزی تبعات و واکنشهای تندی را برخواهد انگیخت؛ اما او که سالها عمر خود را برای اعتلای این آب و خاک مصروف داشته ابائی ندارد تا خود را آماج حملات تندروان هر دو طیف قرار دهد؛ شاید که طرح این دغدغه عقلای دو طیف را به بازنگری در رفتارگزینی خود وادارد و فرجی حاصل گردد. او با همه محدودیت ها و اجحاف هائی که در حق وی صورت پذیرفته آنچه در بضاعت دارد را برای اصلاح وضعیت بیان می کند.  این رویکرد اخلاقی خاتمی شایسته ستایش و تامل است نه آنکه او را به اتهام های بی اساسی چون خیانت به مردم و چشم پوشی بر ظلم ها متهم کنیم و در جاهائی به هتاکی و گستاخی دست یازیم. اتفاقا واکنش های صورت پذیرفته در قبال این سخنان نشان می دهد سپهر سیاسی جامعه ما تا چه حد گرفتار بی اخلاقی و بی ملاحظه گری است و نگاه امثال خاتمی گمشده این روزهای عرصه سیاست ورزی ماست.
 
ب- اگر رویکرد این سخنان را تاکتیکی در چهارچوب زمینه سازی برای مذاکره هم بدانیم موضع او واجد گزاره سیاست ورزی معقولانه و کارآمد است. او بعنوان یک سیاستمدار عمل‌گرا با لحاظ محدودیت‌ها و پیامدهای مختلف گریبانگیر کنش سیاسی واقف است که برای برون رفت از این وضعیت باید راهکاری اندیشید. انفعال و سکوت و یا بیان شعارهای ایده آلیستی جوابگوی مطالبات مردم نیست. اهتمام به کنش سیاسی اصلاح‌طلبانه در وضعیت موجود قواعد و ضوابطی دارد که نمی توان آنرا از از نظر دور داشت.
برای برون رفت از وضعیت انسدادی موجود دو راهکار در روبروی ما است: یا اینکه کنش اصلاحی و حرکت در چهارچوب های موجود را بپذیرم و یا اینکه از اساس در پی تغییر و دگرگونی باشیم. به نظر می رسد که نگاه اول واقع بینانه و کاربردی است، و نگاه دوم در فضائی انتزاعی و متوهمانه و به دور از واقعیات اجتماعی ایران سیر می کند. ضمن اینکه همگان میدانیم اصلاح تنها راه کم هزینه و ماندگار است که می تواند منفعت آوری عمومی را به همراه داشته باشد.
با نگاه به ساز و کارهای موجود و اوضاع اجتماعی و سیاسی پیرامون جامعه هرگونه تندروی و اصطکاک فزاینده جز وضعی نامعلوم و مغشوش را رقم نخواهد زد. در این روند کلیت جامعه اولین قربانی خواهد بود. باید توجه داشت که ما یگانه تصمیم گیرنده و کنش کننده نیستیم. عرصه سیاسی ایران دو طیف بازیگر دارد و نمی شود آنچه خودمان مطلوب می دانیم را یک‌سویه و یک‌طرفه مصداق عمل قرار دهیم و بدون توجه به طرف مقابل ارائه راهکار کنیم، که اگر این شود، به نظر می رسد دچار شعارزدگی مفرط گردیده و درگیر در فضای فانتزی خواهیم شد و راه بجای نخواهیم برد.
خاتمی با نگاهی معقولانه به این واقعیت ها می کوشد تا گام اول را برای تغییر فضای انسدادی موجود بردارد. او بدون عدول از مواضع راهبردی خود از موضع یک اصلاح طلب به مذاکره متقابل در فضای می اندیشد که شرط اولیه آن اهتمام حاکمیت به احقاق حقوق مردم و تحقق خواسته هائی آنان است؛ خواسته هائی که در شروط خاتمی به صراحت بیان شده است. عجیب است که دوستان منتقد، خاتمی را به خیانت و عدول از مواضع متهم می کنند اما تصریح او بر این شروط را نمی بینند. متاسفانه در فرهنگ ما هرگونه مذاکره به مثابه خیانت و اهمال دیده می شود؛ تابوئی که باید شکسته شود و خاتمی در این راه پیشقدم شده است.
 
در پایان و برای دوری از اطاله کلام باید گفت: خاتمی به عنوان یک سیاستمدار محبوب و اخلاق مدار از منظر خود به تحلیل اوضاع پرداخته و راهکارهائی را ارائه داده است. دوستان منتقد به جای اینکه ایشان را بخاطر بیان مواضعش مورد انتقاد قرار بدهند و حق بدیهی او را بعنوان یک سیاستمدار و فراتر یک انسان در بیان نظراتش نادیده بگیرند بهتر است از موضع انتقاد سازنده ایرادات شکلی و راهبردی چنین سخنانی را بیان نمایند. اتهام زنی های بی مورد نه شایسته است و نه مورد قبول مردم قرار می گیرد. کاش توصیه خیرخواهان را بشنویم و سرمایه هائی چون خاتمی را با هیجان زدگی های بی مورد آماج حملات و نقدهای غیر منصفانه قرار ندهیم. در هیچ جامعه ای با خیرخواهان و اندیشمندان اینگونه برخورد نمی کنند که ما بی محابا و بدون تامل بر آنان می تازیم.
 
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

پیام خانم شیرین عبادی برای مراسم یادبود سیامک پورزند

Posted: 19 May 2011 10:15 PM PDT

گر مسلماني از اين است كه حافظ دارد!؟...

Posted: 19 May 2011 10:10 PM PDT

جهانسوز مهربخش

 

" ... اگر ظلمی شده است که شده است همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و" اگر" به نظام و رهبری ظلم شده استبه نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هماز" ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است"می گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد. البته همه بکوشیم برای آینده روی فضای سالم و امن و آزاد و تأمین حقوق مردم همراه و زمینه ساز شویم... " –  سيد محمد خاتمي
 
 من  از سخنان اخیر آقای سید محمد خاتمی که موجب جار و جنجال شده است، خبری نداشتم. و به همین خاطر گمان بردم فاجعه ای رخ داده است و این سید اهل تساهل دست به اقدامی خیانت بار و نابخشودنی زده که از او بعید بوده است.  و واقعاً متأسف شدم. من همیشه فکر می کردم که محمد خاتمی  شخصیتی ماندگار همچون دکتر محمد مصدق و چهره های ملی و آزاده ی دیگر در تاریخ ایران خواهد بود. اما با این یقه دارنی ها و وامصیبتایی که به راه افتاده است،  چنین به نظرم آمد که برخلاف تصور و برداشت من، اين سید خوشرو در زنده بودنش، دست به خودکشی  سياسي زده، و نام نیکش را با دست خویش از فهرست مبازان جنبش دموکراسی خواهی ایران پاک کرده است.!
 
 رفتم و سخنانش را یافتم و خواندم. از خواندن سخنانش واقعاً متعجب شدم!.. اما... نه از آنچه که خاتمی گفته بود. بلکه از اینهمه قشقرقی که برپا شده است!.. از عربده های دموکراسی خواهانه ای که به خاطر "ابراز نظر شخصی" این رئیس جمهوری اصلاحات، آسمان ها را به لرزه در آورده است ( رئيس جمهور منتخب مردم، ) و از دود پستانهای چسبیده به تنور عشق به دموکراسی ، که تمام فضای سبز جنبش ایران سیاه کرده است.  واز بوی کز جگرهای سوخته از عشق ملت که مشام کروبیان را نیزمی آزارد!
 
من در سخنان جناب آقای خاتمی هیچ چیز دور از انتظاری نیافتم!.. خاتمی سخنان " سید محمد خاتمی" را بیان کرده است. سخنان همان رئیس جمهوری را که همچون میرحسین موسوی خودمان به او رأی دادیم و من گمان می کردم همه ما می شناسیمش و بي شك فريب نخورده ايم ...
 
بیان این سخنان از سوی خاتمی اصلاً عجیب نبود... أن هنگام عجیب بود که آقاي خاتمي : سخنان بن لادن و شیخ محمود حلبی را بر زبان می آورد، که حرفهای مسعود رجوی و رضا پهلوی را بیان می کرد، که گفته هایش برگرفته از آموزه های رژی دبره  و مائو و تروتسکی بود. که کلام مارکس و انگلس و لنین را بر زبان جاری می ساخت!..
 
آقایان سوپر دموکرات!..
یعنی این آقا، نه به عنوان رئیس جمهور اصلاحات که 22 میلون رأی خالص و بی تقلب این ملت را پشتوانه داشته است ، نه به عنوان تنها مقام رسمی جمهوري اسلامي در فاصله ي سال 57 تا سال 75 ، که در برابرجریان های به اصطلاح "خودسر" ایستاد و جنایات زنجیره ای را افشا کرد،  نه به عنوان کسی که هنوز هم بسياري از مردم این مرز و بوم و نیروهای سیاسی دموکراسی خواه گوناگون او را در جبهه ی خود می دانند، بلکه به عنوان یک انسان عادی و یک شهروند معمولي ایرانی، و به اتکاء اعتقاد و بینش سیاسی خویش، آيا حق ندارد صادقانه نظرش را باز گو کند!؟
 
متأسفانه اغلب اعتراض ها و حنجره دریدن ها به استناد سخنان خاتمی نیست، بلکه برمبنای تحریف و تفسیرهای غیراخلاقی و غیرمنصفانه از سخنان اوست. خاتمی براساس دیدگاه سیاسی روشن خود، با جملاتی" مشروط" در مورد ظلم به نظام و رهبری، و"موکد" در مورد ظلم به ملت و فرزندانش، همگی را به گذشت و عفو متقابل دعوت کرده است.
 
من به عنوان نگارنده این سطور با دیدگاه آقای خاتمی موافق نیستم.  من دعوت خاتمی به سازش را، دعوت به محال مي دانم. و فكر مي كنم كار ايشان، همچون تلاش پزشکی است که سعی در پیوند زدن عضوی، به بیماری نیازمند دارد، بدون توجه به گروه خونی دهنده و گيرنده ي عضو... اما بیش از سخنان آقای خاتمی، با دیدگاه هایی مخالفم که جز نگرش و اندیشه ی خود هیچ اندیشه ی دیگری را بر نمی تابند. در حالی که خود اسیر اختناق اند، در کنار گود خارج از کشور نشسته و فضای ابراز نظر را برای کسانی که در داخل گودند مختنق تر از آنچه که هست می خواهند.
 
بي ترديد، اگرخاتمي حرفش را به صورت "مرده باد فلان و زنده باد بهمان" مي گفت، آنوقت دوستان مرده پرست و امت قهرمان پرور و نيز دشمنان خشك مغزجنبش دموكراسي خواهي، كه هم اينك نيز به خاطر تنش پيش آمده، با دمشان گردو مي شكنند ، همگي خوشحال مي شدند. چرا كه اينان پيراهني براي بر سر نيزه كردن. و آنان آماجي براي تيرهاي زهرآلود خود يافته بودند!
 
آقایان ماوراء انقلابي!
 
توصیه می کنم تشریف ببرید وبه فكر برنامه ریزی برای انشعابات آینده ی خود باشيد!.. و به اين بيانديشيد که روزی تنها خودتان خواهید ماند و آینه ی شکسته ای که شما را به داشتن همراهانی همچون خودتان امیدوار سازد!
 
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.