جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


تابش: باید به فکر برون رفت از بن بست باشیم

Posted: 22 May 2011 05:47 AM PDT

جرس: محمدرضا تابش با اشاره به جایگاه اجتماعی سیدمحمد خاتمی می گوید: به واسطه پشتوانه اجتماعي بسيار وسيعي كه جبهه اصلاحات و طبيعتاً آقاي خاتمي در ميان مردم دارند، اين حرف‌ها بر دل كساني كه قصد اصلاح دارند، مي‌نشيند و ان‌شاءالله مفري شود براي نجات كشور و برون‌رفت از اين بن‌بست.

 
وی در گفت و گو با روزنامه روزگار نو به اظهارنظر اخیر خاتمی پرداخته و می افزاید:  بايد راه مصالحه بر مبنا و مدار قانون را در پيش بگيريم و البته بايد همواره اتكا به راي مردم داشته باشيم. حاكميت بايد كاري كند كه راي و اراده مردم تجلي داشته باشد.

متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است
:


صحبت‌هاي اخير آقاي خاتمي با واكنش‌هاي متفاوتي از طرف جناح‌هاي مختلف سياسي مواجه شده. نظر شما در مورد اين صحبت‌ها چيست؟

بنده چند بار صحبت‌هاي ايشان را مرور كردم و هيچ نقص و ضعفي در آنها نديدم. اين صحبت‌ها مبتني بر عقلانيت و واقع‌گرايي بود و براي برون‌رفت از وضعيتي كه عرصه سياسي كشور با آن مواجه است، عمل به اين توصيه‌ها از سوي هر دو طرف مي‌تواند گره‌گشا باشد لذا عقيده دارم صحبت‌هاي ايشان كاملاً درست و منطقي بود.

اكثر اصلاح‌طلبان در روزهاي اخير از اين گفته‌ها استقبال كرده‌اند ولي در عين حال برخي افراد هم نسبت به بخشي از اين صحبت‌ها واكنش منفي نشان دادند. در مورد اين موضع‌گيري‌ها چه نظري داريد؟

بايد توجه داشت كه بسياري از سران اصلاحات به واسطه پايبندي به اصول انقلاب و حفظ و رعايت حقوق شهروندي، در تمام اين سال‌ها فعاليت كرده‌اند و بعضاً در اين راه تحقير شده‌اند و هزينه داده‌اند. البته من قصد تخطئه افراد خارج از كشور را ندارم چرا كه آنها هم بعضاً هزينه داده‌اند و به خاطر برخي محدوديت‌ها مجبور به ترك وطن شده‌اند اما خواهش من اين است كه با توجه به فضاي درون كشور و واقعيت‌هاي موجود در عرصه سياسي اظهارنظر كنند چون اين نوع واكنش‌ها در تفكر اصلاح‌طلبي دور از انتظار است. ضمن اينكه به واسطه پشتوانه اجتماعي بسيار وسيعي كه جبهه اصلاحات و طبيعتاً آقاي خاتمي در ميان مردم دارند، اين حرف‌ها بر دل كساني كه قصد اصلاح دارند، مي‌نشيند و ان‌شاءالله مفري شود براي نجات كشور و برون‌رفت از اين بن‌بست.

 

فكر نمي‌كنيد برخي تندروي‌ها باعث شده افراد يا گروه‌ها‌يي به اين نتيجه برسند كه نظام ظرفيت اصلاح ندارد و بر اين اساس از موضع اصلاح‌طلبانه آقاي خاتمي استقبال نمي‌كنند؟

ممكن است برخي‌ها اين تفكر را داشته باشند ولي ما هنوز به اين موضع نرسيده‌ايم. ما معتقديم هنوز در چارچوب همين قانون اساسي كه البته مكانيسم تغيير هم در آن پيش‌بيني شده، مي‌توانيم حركت‌هايمان را سامان بدهيم. همين قانون اساسي اگر به نحو صحيح اجرا شود، دستاوردهاي بسيار عظيمي براي ملت خواهد داشت. در هر صورت نمي‌توانيم بگوييم چون ما اين‌گونه مي‌خواهيم پس نقش ديگران را ناديده بگيريم و بخواهيم افكار و عقايد خود را به كرسي بنشانيم. كشور ما پهنه‌اي گسترده از اقوام مختلف است و در ساختار حاكميت هم يك فكر و سليقه و نظر حاكم نيست. بنابراين با توجه به تنوع آرا و افكار فكر مي‌كنم بهترين راه همين حركت بر مدار عقلانيت است تا بتوانيم دل‌ها و قلب‌ها را به هم نزديك كنيم و از تماميت ارضي كشورمان كه در اين مقطع حساس مورد تهديد است و از دين و اعتقادات‌مان حفاظت كنيم.

آقاي خاتمي در صحبت‌هاي خود به اتفاقاتي كه در اين دو سال افتاد، اشاره كرده بودند و پيشنهاد گذشت داده بودند. اين گذشت از كجا بايد شروع شود؟

فكر مي‌كنم پيشنهاد آقاي خاتمي بسيار خوب است. در هر صورت «اگر» ظلمي به حاكميت شده، حاكميت بايد از ظلم‌هايي كه به زعم آقايان بر آنها شده است، بگذرد و بعد از آن در اين طرف هم ملت ما در هر صورت همواره بر مدار تساهل و تسامح امور خود را پيش برده و مي‌تواند بگذرد تا بتوانيم به يك نقطه مشترك برسيم و آن وقت حرف‌هايمان را بزنيم.

 

اين نقطه مشترك كجاست كه اگر به آن برسيم مي‌توانيم حرف‌هايمان را بزنيم؟

براي اينكه در آينده بتوانيم مشاركت جدي داشته باشيم، اولين مرحله انتخابات است. انتخابات مي‌تواند تجلي وحدت مردم باشد «اگر» درست و عادلانه برگزار شود. اگر گروه‌ها و دسته‌هاي مختلف بتوانند در آن حضور داشته باشند و محدوديت‌هاي خودساخته مانع مشاركت آنها نشود. اگر نهادهاي حاكميتي ما مانند قواي سه‌گانه از ابتدا به نحو موثري عمل مي‌كردند و از بعضي جاها به آنها سفارش نمي‌شد كه اينجا را شل بياييد و آنجا را سفت بياييد، اين وضعيت در كشور ايجاد نمي‌شد.


شما خود عضو  يكي از قواي سه‌گانه هستيد. با اين تعريف شما عملكرد قوه مقننه هم مورد سوال قرار مي‌گيرد. مجلس چه نقشي در رسيدن امور به اين وضعيت داشته؟

به عنوان نمونه من يك موضوع را شرح مي‌دهم. بعد از جريان انتخابات كه بحث «تقلب» مطرح شده بود، من شخصاً اعتقادي به نحوه بيان مساله نداشتم. اما اعتقاد داشتم گردش مالي و پولي وسيع، تاثير بسيار زيادي در روند انتخابات داشته است. به همين دليل ما بلافاصله طرح «تحقيق و تفحص از چگونگي واگذاري سهام عدالت» را داديم. اما جو در آن زمان آنقدر سنگين بود كه اجازه طرح اين مساله در مجلس داده نشد. در همين مجلس شوراي اسلامي كه خاستگاه راي و اراده و نظر مردم است، اين طرح تحقيق و تفحص با تعلل مواجه شد و به ما فشار آوردند كه طرح را پس بگيريد و در نهايت از دستور كار خارج شد. حالا امروز كه اين مشاجرات شكل ديگري پيدا كرده، بعد از دو سال مي‌گويند مي‌خواهيم آن تحقيق و تفحص را به جريان بيندازيم. اگر مجلس آن روز توانسته بود كاركرد واقعي خودش را داشته باشد، ما امروز با اين مسائل و مشكلات در عرصه مديريتي و اجرايي كشور مواجه نمي‌شديم. من نمي‌گويم حتماً‌ تخلفي انجام شده ولي اگر آن مساله رسيدگي مي‌شد و نمايندگان مردم تحقيق و تفحص مي‌كردند و نتيجه آن را به مردم گزارش مي‌دادند يا ده‌ها موضوع ديگري كه مجلس و قوه قضائيه مي‌توانستند پيگيري كنند يا حتي قوه مجريه متناسب با اختياراتي كه دارد، كارهايي كه بايد را انجام مي‌داد و به طور كلي اگر كاركرد صحيح و مطلوب نهادهاي حاكميتي را داشتيم، كمتر شاهد بروز و تجلي اين مسائل و مشكلات در كشور بوديم. اميدواريم وقايعي كه اتفاق افتاد، مجموعه حاكميت را به اين نتيجه برساند كه آن حق و گذشتي كه آقاي خاتمي گفتند به جاي خود،‌ ولي به نقطه‌اي برسند كه محور اصلي، قانون اساسي باشد و نهادهاي حاكميتي هم بتوانند متناسب با شرح وظايفي كه در قانون براي آنها پيش‌بيني شده، بدون اغماض مسووليت‌ها و كاركردشان را در جهت ايفاي حقوق مردم داشته باشند.

شما حرف‌هايي زديد كه تاكنون بارها گفته شده. سوال من اين بود كه شروع اين حركت از كجا بايد باشد؟

قبل از اين حرف‌هايي بود كه زده مي‌شد و هشدارهايي بود كه داده مي‌شد ولي جدي گرفته نمي‌شد اما الان اتفاقاتي افتاده و تجربه‌هايي شده است. ما الان داريم در مورد واقعيت‌هايي كه تجربه شده، حرف مي‌زنيم. الان فكر مي‌كنم ديگر بر همه واضح و مبرهن شده باشد كه اتكا به قانون و عملكرد دستگاه‌ها بر مدار قانون يك ضرورت بسيار محرز است كه بايد به آن توجه كنيم و به آن پايبند باشيم.

لازمه اين كار اين است كه هر دو طرف به اين صحبت‌ها روي خوش نشان دهند. الان در چنين وضعي هستيم؟

بعد از اين همه وقايع و اتفاقات تلخ و ناگوار و اين همه هزينه‌هايي كه ملت هم به لحاظ مادي و هم به لحاظ معنوي پرداخته، اگر كساني هنوز به اين نقطه نرسيده باشند بايد خدمت‌شان عرض كنم «اين ره كه تو مي‌روي به تركستان است».

يعني معتقديد جناح مقابل نيز الان به برخي اشتباهات خود پي برده و قصد جبران دارد؟

من نمي‌خواهم روي اين مساله جوري تاكيد كنم كه باعث شود جناح مقابل هم روي مواضع خود پافشاري كند. همان بحث عفو و اغماض و گذشت در باطن امر حتي اگر در ظاهر نخواهند به زبان بياورند اما بايد در عمل نشان دهند كه قبول دارند اشتباهاتي صورت گرفته. اما پافشاري روي اينكه ما اشتباه كرديم يا شما اشتباه كرديد، ضرورتي ندارد. مسائل گذشته در حافظه ملت و تاريخ كشور خواهد ماند. اينكه چه گذشت و چه كسي برحق بود و چه كسي ناحق بود و چه مظالمي اتفاق افتاد، در حافظه ملت خواهد ماند. چيزي كه مهم است، وحدت در كشورمان است كه امروز آماج تهديدهاست و ايران عزيز را تهديدهاي مختلفي مورد هجمه قرار داده است. لزوم اين يكپارچكي و وحدت براي حفظ انقلاب و اسلام و ايران باعث مي‌شود ديگر به دنبال گروكشي نباشيم. بايد راه مصالحه بر مبنا و مدار قانون را در پيش بگيريم و البته بايد همواره اتكا به راي مردم داشته باشيم. حاكميت بايد كاري كند كه راي و اراده مردم تجلي داشته باشد.

*ما قبلاً هم سابقه اتكا به راي مردم را داشته‌ايم ولي به وضعيت كنوني رسيده‌ايم بنابراين همه چيز در راي مردم خلاصه نمي‌شود. براي رسيدن به نقطه مطلوب كه مد نظر شماست، چه راهي را بايد در پيش بگيريم؟

با توجه به اينكه در آستانه دوم خرداد قرار داريم، به همين روز اشاره مي‌كنم. دوم خرداد يك «نقطه عطف» در تاريخ ايران است كه در آن مردم آمدند و با تمام وجود در صحنه حضور پيدا كردند و آنچه را خواسته قلبي‌شان بود و اعتراضاتي را كه داشتند با انتخاب فردي كه روي آن شناخت زيادي نداشتند، به منصه ظهور رساندند. حتي اگر در انتخابات‌‌هاي بعدي، تعداد شركت‌كنندگان بيشتر هم بوده است، به هيچ وجه نمي‌توانيم آنها را نقطه عطف بخوانيم. تمام انتخابات‌هاي بعدي در هر صورت مهندسي شده بود به اين معنا كه از طرف مردم يا از طرف جناح‌ها و گروه‌هاي سياسي يا از طرف مجموعه حاكميت زمينه‌هاي حضور گسترده مردم فراهم شده بود ولي دوم خرداد تنها نقطه عطفي بود كه ملت ايران بعد از انقلاب در مسير انتخابات به وجود آورد. اگر ما در همان زمان به راي و نظر و اراده مردم تمكين كرده بوديم و خواسته‌ها و مطالبات‌شان را مورد نظر قرار داده بوديم، مملكت بسيار خوب اداره مي‌شد و دلبستگي مردم به نظام و انقلاب اسلامي بيشتر مي‌شد. مطالبات و خواسته‌هاي مردم به خصوص جوانان را كه امروز در كشورهاي ديگر به صورت انقلاب‌هاي مردمي تجلي پيدا مي‌كند، ما با كمترين هزينه متجلي كرده بوديم. اگر به خواسته‌هايشان احترام گذاشته بوديم و در جامعه ما هم شرع و دين و هم خواسته‌هاي رايج در يك جامعه مدني نظير حقوق شهروندي مراعات شده بود، مي‌توانست با كمترين هزينه، بيشترين دستاورد را براي ما داشته باشد. ولي از جايي كه به راي و خواسته مردم تمكين نشد و مساله را جور ديگري تلقي كردند، به اينجا رسيديم كه تبعات سوء آن، گريبانگير كشور شده و به اين سادگي‌ها هم نمي‌شود جمع و جورش كرد اما باز هم معتقدم حركت بر مدار عقلانيت و دين و علم و در پيش گرفتن راه تساهل و تسامح و گذشت و صبوري از طرف مردم مي‌تواند ايران عزيز را در اين مقطع حساس از آسيب‌ها مصون نگه دارد. اميدواريم اين كار انجام شود و بازگشتي باشد به اصل انقلاب اسلامي و شعارها و آرمان‌هاي امام و مردم كه براي آن آرمان‌ها قيام كردند و جان خود را فدا كردند.

نکاتی از اتفاقات پس از فتح خرمشهر از زبان آیت الله هاشمی رفسنجانی

Posted: 22 May 2011 05:21 AM PDT

آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به نقاط كلیدی تصمیم گیری درباره جنگ ایران و عراق، برخی نكات كه حتی بعد از بیان خاطراتش مبهم مانده را رمزگشایی می كند.

 

آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت و گو با «آینده»، با اشاره به جلسه سرنوشت ساز پس از فتح خرمشهر می گوید: پس از فتح خرمشهر یك بار جلسه شورای عالی دفاع در خدمت امام تشكیل شد كه برای ادامه جنگ چه كار كنیم؟ امام در آن جلسه روی ادامه جنگ تأكید داشتند و كسی مخالف ادامه جنگ نبود. 

در ادامه جلسه، بحث شد كه اگر قرار است جنگ را ادامه دهیم، باید وارد خاك عراق شویم. چون در آن مقطع حالت تهاجمی داشتیم. امام مخالف ورود به خاك عراق بودند. ...
فرماندهان نظامی پس از اینكه امام مخالفت خودشان را از ورود به خاك عراق در آن جلسه اعلام كردند، گفتند: این نمی‌شود. چون اگر عراق مطمئن شود ما وارد خاكش نمی‌شویم، احساس امنیت می‌كند و لشكریانش را بازسازی، نیروهایش را آماده و تجهیزاتش را قوی می‌كند. الان هم نیروهایش آسیب دیده اند و هم استحكاماتش ضعیف است. اگر وارد نشویم، عراق دوباره كارهایش را شروع می‌كند.


متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است: 

○  مصاحبه‌ای در دهه فجر سال 67 یعنی حدود شش ماه پس از پایان جنگ داشتید كه مصاحبه كننده از شما می‌پرسد: «اگر تجریه این 10 سال انقلاب و مدیریت 10 ساله كشور را داشتید و به آن دوران برمی گشتید، چگونه عمل می‌كردید؟ آیا در تصمیمات و عملكرد خود تغییراتی می‌دادید؟» شما در پاسخ می‌فرمایید: «اگر تجربه امروز را داشتیم و می‌دانستیم دشمن می‌خواهد جنگی را به ما تحمیل كند، تدابیری اتخاذ می‌كردیم تا جلوی شروع جنگ علیه كشور را بگیریم.»
به عنوان سؤال اول و بحث آغاز جنگ، آیا واقعاً از نظر شما این امكان وجود داشت كه با اتخاذ تدابیری جلوی آغاز جنگ گرفته شود؟ اگر این امكان وجود داشت، چه كسانی بیشتر ظرفیت داشتند كه جلوی این اتفاق ناگوار برای كشور را بگیرند؟

  پیش از آغاز جنگ، مخصوصاً چند ماه قبل از شروع این حرف همیشه مطرح بود كه سناریوی بعدی آمریكایی‌ها، بعد از شكست در طبس یك جنگ است. این تصور برای خیلی‌ها بود و گاهی می‌توانستیم از حرف‌های آنها بفهمیم كه توطئه بعدی آنها یك نوع خاص است كه نمی‌توان جلوی آن را گرفت.
یك طرف درگیری ما عراق بود. نظر ما به عراق خوب نبود. چون معتقد بودیم كه رژیم بعث ستم‌های زیادی در حق مردم عراق می‌كند. آوارگان زیادی به ایران آمده بودند. امام(ره) به خاطر سالها اقامت در عراق، بعثی‌ها را خیلی خوب می‌شناختند. مظلومیت اكثریت مردم عراق را كه شیعه هستند، از نزدیك لمس كرده بودند. خشن بودن حزب بعث برای همه روشن بود. دل كسی نمی‌خواست كه حاكمان بعث به حكومت خود ادامه دهند. اما اینكه راه حل چیست، از بحث‌هایی بود كه مطرح می‌شد.
البته ایران در آن شرایط اصلاً آماده جنگ نبود. ارتش ما در حال تصفیه بود. سپاه یك نیروی جوان و در حدّ تأمین امنیت داخلی و نهایتاً در بعضی از مناطق مرزی بود. نیرویی نداشتیم كه بخواهیم بجنگیم. باید عقلاً چنین فكر می‌كردیم و اگر مطمئن بودیم كه جنگ شروع می‌شود، می‌بایست اقداماتی می‌كردیم. چون از كینه عراق و اربابان عراق خبر داشتیم.
البته یك فرصت سیاسی هم پیش آمده بود كه استفاده نكردیم. یك مركز تصمیم‌گیری ساختاری نداشتیم. بنی‌صدر، رئیس جمهور بود و ما هم در مجلس بودیم. بین مجلس و دولت و حزب جمهوری اسلامی و احزاب ملی‌گرا اختلاف بود. تمركزی روی برنامه‌ها نبود، ولی هر چه كه امام می‌گفتند، همه عمل می‌كردند.
شورای انقلاب هم قبل از تشكیل مجلس تصمیم‌گیری می‌كرد، ولی دوره آن با آغاز كار مجلس تمام شد. فرصتی كه می‌گویم، ابراز تمایل رؤسای عراق برای سفر به ایران بود. این بحث در محافل ما مطرح شد. اینكه چه كسانی مخالفت و چه كسانی موافقت كردند، بحث دیگری است و نمی‌خواهم وارد آن شوم. نهایتاً تصمیم این شد كه نپذیریم.
نمی‌دانم اگر می‌آمدند، وضع چگونه بود و چه می‌شد. فرصتی بود كه آنها می‌خواستند بیایند و ما نمی‌خواستیم. شاید همان موقع هم می‌توانستیم كار سیاسی و دیپلماسی كنیم تا با كسانی كه عراق را تحریك می‌كردند، مذاكره شود. عراق قبلاً در یك جمع از كشورهای عربی حضور یافته كه در آن جمع چنین تصمیماتی گرفته شده بود. در غرب هم كسانی بودند كه تمایل داشتند با ایران همكاری كنند. چنین فرصت‌هایی بود كه در جهت استفاده از آنها اقدام نكردیم.
اینكه گفتم اگر تجربه فعلی را داشتیم، آن موقع اقدامات جدی می‌كردیم، قاعدتاً همین بود. البته ما اقدامی نكردیم كه عامل جنگ شود و عراق را برای شروع حمله تحریك كند. تقریباً از 6 ماه اول سال 1359 تجاوزات مرزی عراق شروع شده بود. همان موقع وزارت خارجه ما حدود 600 نامه اعتراضی به خاطر اقدامات مرزی به مسئولان عراقی نوشت. از كارهای ایذایی عراق در مرز به سازمان ملل شكایت كرده بودند.
شاید اقدامات آنها شناسایی برای رزم بود و یا می خواستند ما را عصبانی كنند كه اقدامی بكنیم تا آنها شروع كننده جنگ نباشند و اقدام ما را بهانه‌ای برای آغاز حملات خود قرار دهند. آنها در آن شرایط، یعنی در اهداف مهم خود دو سه نكته را دنبال می‌كردند. شاید فكر می‌كردند كه بدون جنگ نمی‌توانند آن نكات را به دست آورند. یكی قرارداد 1975 الجزایر بود كه می‌خواستند بر هم بزنند. مورد دیگر ادعای آنها در مورد خوزستان بود كه به خرمشهر، آبادان و به خصوص سوسنگرد نظر داشتند. مورد سوم هم مسائلی درباره اروند بود كه این موضوع هم براساس قرارداد الجزایر بود.
شاید انگیزه بسیار مهم آنها كه فكر می‌كردند حتماً به دست می‌آورند، این اهداف بود. البته باید در اسنادی كه اخیراً از عراق به دست آمده، تحقیق شود. صحبت‌های آن موقع ما در حدّ حدس و گمان بود.
نظرم به مجموعه این مسائل بود كه در آن مصاحبه گفتم اگر تجربه الان را داشتیم، شاید می‌توانستیم جلوی جنگ را بگیریم.

○ بحث دیگر درباره فرماندهی جنگ است. در سال پایانی جنگ یك حكم رسمی از رادیو و تلویزیون قرائت شد كه شما با پیشنهاد آیت‌الله خامنه‌ای از طرف امام به عنوان جانشین فرمانده كل قوا و فرمانده جنگ منصوب شدید. ولی در متن خاطراتی كه از جنابعالی منتشر شده، مطالبی است كه نشان می‌دهد تقریباً از 1 سال و نیم پس از آغاز جنگ، خیلی از تصمیمات كلیدی توسط شما مدیریت می‌شود. فرماندهان عالی رتبه ارتش و سپاه در تهران و قرارگاه‌ها باشما جلسه می‌گذارند و تصمیمات مهم را با آنها می‌گیرید.
اما آقای محسن رضایی در یك مصاحبه گفتند: فرماندهی جنگ در مقاطع مختلف متفاوت بود. در مقطعی من، در مقطعی آیت‌الله خامنه‌ای و در مقطعی آقای هاشمی فرمانده جنگ بودیم و این‌گونه نبود كه فرماندهی جنگ در اختیار یك فرد باشد.
از طرف دیگر هم وقتی وقایع بررسی می‌شود، می‌بینیم آیت‌الله خامنه‌ای با توجه به ناراحتی جسمی كه به خاطر ترور پیدا كرده بودند و علی رغم منع امام، همیشه به جبهه‌ها می‌رفتند. آیا امام نظری داشتند كه موضوع جنگ از طریق شما حلّ و فصل شود؟ به نظر شما ساختار جنگ چگونه بود؟ در چه مقاطعی تغییر كرد؟ این تغییرات چه بود؟ علت تأكید امام مبنی بر اینكه مسائل جنگ از طریق شما پیگیری شود، چه بود؟ حتی می‌بینیم كه آیت‌الله خامنه‌ای پیشنهاد فرماندهی شما در جنگ را به امام می‌دهند. لطفاً این موضوع را كمی باز بفرمایید.

 همان‌گونه كه گفتید، فرماندهی جنگ از آغاز تا پایان مراحلی داشت. در مرحله اول فرماندهی جنگ با آقای بنی‌صدر بود. تا زمانی كه ایشان رئیس جمهور و در ایران بود، از طرف امام جانشین فرماندهی كل قوا بود و جنگ را اداره می‌كرد. رفقای ما مانند دكتر بهشتی به امام پیشنهاد كردند حالا كه جنگ شد و رئیس جمهور هم اختیارات زیادی دارد، بهتر است فرماندهی جنگ هم با ایشان باشد. قبل از آن هم وقتی بنی‌صدر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، آقای بهشتی كه رئیس شورای انقلاب بود، خودش پیشنهاد كرد كه بهتر است بنی‌صدر باشد تا مسائل بهتر پیش رود. چون آن موقع شورای انقلاب هم اجرایی و هم قانون گذاری بود. لذا فرماندهی ایشان در جنگ هم با پیشنهاد جمع ما بود.

من در همان دوره هم در جریان اخبار جنگ بودم. اولاً وقتی جنگ شروع شد، امام گروهی را تعیین كردند كه عضو شورای دفاع یا شورای عالی دفاع باشند. من هم به عنوان رئیس مجلس عضو آن شورا بودم. طبعاً به خاطر عضویت در آن شورا از اول در جریان فراز و نشیب‌های اتفاقات جنگ بودم. ثانیاً چون بعدها مدتی نماینده امام در شورا بودم، دائماً سیاست‌های جنگ را از امام می‌گرفتم و به اعضای شورای می‌رساندم و اخبار محرمانه را هم از شورا می‌گرفتم و به امام می‌رساندم. البته امام مدتی دو نماینده دیگر هم داشتند كه آیت‌الله خامنه‌ای و دكتر چمران بودند. آیت‌الله خامنه‌ای از اول انقلاب و بیش از من در جریان مسائل نظامی بودند. فكر می‌كنم ایشان همزمان با عضویت در شورای انقلاب، معاون وزیر دفاع بود. حتی در ستاد مشترك ارتش دفتر داشت.

 

○ قبل از مجلس اول؟

 از اول انقلاب ایشان در مسائل نظامی بودند. بعد كه جنگ شروع شد، ایشان و آقای چمران بیشتر از ما به جبهه می‌رفتند و غالباً نیروهای مردمی را سازماندهی می‌كردند. یك گروه جنگ‌های نامنظم بود كه آیت‌الله خامنه‌ای و دكتر چمران فرماندهی می‌كردند. من آن موقع بیشتر در تشكیل سپاه مؤثر بودم. چون گروه‌هایی كه سپاه را تشكیل داده بودند، نوعاً كسانی بودند كه در دوران مبارزه اكثراً با من سروكار داشتند. آن گروه در جمشیدیه جمع شدند و من از طرف شورای انقلاب مأمور شدم و به آنجا رفتم و تشكیلات آنها را درست كردم. رابط بودم و اگر كاری بود، به آنها می‌گفتم تا به مرور زمان شكل گرفت. وقت من برای امور نظامی بیشتر صرف این كار می‌شد. به ارتش و نیروهای دیگر كاری نداشتم. در دست آیت‌الله خامنه‌ای بود.
وقتی جنگ شروع شد، آیت‌الله خامنه‌ای به خاطر حضور در گروه جنگ‌های نامنظم بیشتر از من در جبهه بودند. در سفرهایی كه برای جنگ به جنوب و غرب می‌رفتم، مسائل مربوط به جبهه‌ها را رسیدگی می‌كردم.
سومین علت برای آگاهی كامل من از اخبار جنگ، عنوان سخنگویی شورای عالی دفاع بود. شاید به خاطر اخباری كه من با این مسئولیت از جنگ به مردم می‌دادم، در جامعه این تلقی درست شد كه تصمیم‌گیری‌ها با من است. در حالی كه تصمیمات جنگ با شورا بود. تا زمانی كه بنی‌صدر بود، فرماندهی با ایشان بود. وقتی او رفت، فرماندهی كل برای همه قوای نظامی نداشتیم. سپاه و ارتش برای خودشان فرمانده داشتند و با هم كار می‌كردند. ما هم كمك می‌كردیم كه اینها با هم باشند و هماهنگ می‌كردیم.
حتی زمانی كه بنی‌صدر بود، با اینكه شهید صیاد شیرازی در ارتش بود، ارتباط زیادی با سپاه داشت. شهید كلاهدوز، یك افسر ارتش بود كه عضو سپاه شد و به نیروها آموزش می‌داد. ارتباط حزب‌اللهی‌های ارتش با سپاه خوب بود. گاهی كه سپاه نیازهایی داشت و بنی‌صدر نمی‌داد، فرماندهان ارتش خودشان از انبارها می‌دادند. مشكلی در فرماندهی جنگ نداشتیم. چون خودشان اداره می‌كردند. ولی فرماندهی كل نداشتند. فرماندهی با امام(ره) بود كه نائب خودشان و برای میدان هم كسی را تعیین نكرده بودند.

 

○ كی؟

 بعد از بنی‌صدر. ارتش و سپاه تا مقطعی با هم خوب بودند. از مقطعی اختلاف آنها شروع شد. فكر می‌كنم نقطه آغاز اختلاف آنها، عملیات رمضان بود كه هماهنگی نداشتند و توفیقات آن عملیات هم كم بود.

○ آقای محسن رضایی می‌گویند قبل از عملیات رمضان ایشان فرمانده جنگ بود.

 یادم نیست. اگر هم بود، شاید بین خودشان و به صورت داخلی بود. تا جایی كه به ما مربوط می‌شد، می‌دیدیم عملیات آنها شروع شد. صیاد و ایشان دوست هم بودند.
به هر حال عملیات رمضان تمام شد و پس از آن، عملیات والفجر مقدماتی شروع شد. واقعاً عملیات ناموفقی بود و خسارت و تلفات زیادی دادیم. اول والفجر یك بود كه وقتی ناموفق شد، گفتند والفجر مقدماتی است. بعد از آن، اختلافات بروز كرد.
تا آن موقع در حد عضویت در شورای عالی دفاع و سخنگویی آن و نمایندگی امام(ره) كار می‌كردم. اختلافات به گونه‌ای شده كه قابل تحمل نبود. عملیات خیبر كه طراحی شد، از نوع عملیاتی بود كه ارتش نمی‌پسندیدند و سپاه می‌پسندید.
علت اصلی اینكه برای عملیات خیبر و رمضان آن منطقه را انتخاب كرده بودیم، این بود كه پس از فتح خرمشهر یك بار جلسه شورای عالی دفاع در خدمت امام تشكیل شد كه برای ادامه جنگ چكار كنیم؟ امام در آن جلسه روی ادامه جنگ تأكید داشتند و كسی مخالف ادامه جنگ نبود. 
در ادامه جلسه، بحث شد كه اگر قرار است جنگ را ادامه دهیم، باید وارد خاك عراق شویم. چون در آن مقطع حالت تهاجمی داشتیم. امام مخالف ورود به خاك عراق بودند. من و آیت‌الله خامنه‌ای هم در آن جلسه بودیم، اما وقتی بحث تخصصی شد، بیشتر فرماندهان نظامی صحبت می‌كردند. نتیجه بحث آنها قانع شدن امام بود.
فرماندهان نظامی پس از اینكه امام مخالفت خودشان را از ورود به خاك عراق در آن جلسه اعلام كردند، گفتند: این نمی‌شود. چون اگر عراق مطمئن شود ما وارد خاكش نمی‌شویم، احساس امنیت می‌كند و لشكریانش را بازسازی، نیروهایش را آماده و تجهیزاتش را قوی می‌كند. الان هم نیروهایش آسیب دیده اند و هم استحكاماتش ضعیف است. اگر وارد نشویم، عراق دوباره كارهایش را شروع می‌كند.

 

○ ارتش و سپاه موضع مشترك داشتند؟

 بله، ما، یعنی من و آیت‌الله خامنه‌ای هم قبول داشتیم، ولی در بحث شركت نكردیم. بالاخره امام منطق نظامیان را پذیرفتند كه باید وارد خاك عراق شویم. البته استدلالات امام قوی بود، ولی با منطق نظامیان ناسازگار بود. بحث شد كه چه كار كنیم؟ اینكه جنگ را ادامه دهیم و وارد خاك عراق نشویم، نمی‌شود. این كار ما دادن مهلت به دشمن است كه دوباره خود را تجهیز كند.

 

○ استدلالات امام چه بود؟

 سه چهار دلیل داشتند:
1-    الان مردم عراق موافق جنگ نیستند و با صدام همراهی نمی‌كنند. اگر وارد خاك عراق شویم، مردم هم با حس وطن‌دوستی حمایت می‌كنند كه حرف درستی بود.
2-    دنیا تحمل نمی‌كند ما عراق را اشغال كنیم. جهان بین‌الملل و كشورهای عربی نمی‌خواهند توازن سیاسی منطقه به نفع جمهوری اسلامی باشد. تا آن موقع و از زمان رژیم پهلوی بین ایران و عراق تعادل بود. اگر ما عراق را می‌گرفتیم، جغرافیای سیاسی منطقه عوض می‌شد. نفت، خلیج فارس، قدرت ایران و همسایگی خاكی با كشورهای جنوب خلیج فارس، از مسائلی بود كه اتفاقات سیاسی را به نفع ایران می‌كرد. امام می‌گفتند: عرب‌ها و ابرقدرت‌ها تحمل نمی‌كنند.

3-    اگر جنگ را به خاك عراق ببریم، مردم عراق آسیب می‌بینند. الان مردم عراق، به خصوص در جنوب عراق كه شیعه نشین و منطقه جنگی بود، بالقوه با ما هستند. چگونه می‌توانیم در شهری مثل بصره بجنگیم و مردم آسیب نبینند؟! این استدلال ایشان با هدف جنگ ما سازگار بود و تا آخر هم به این منطق خویش پایبند بودند. واقعاً در طول دفاع تا جایی كه می‌توانستیم، به جز در مواردی كه برای مقابله به مثل مجبور بودیم، سعی می‌كردیم به مردم عراق آسیب نرسانیم.

فرماندهان نظامی پس از شنیدن استدلالات امام گفتند: با این شرایطی كه می‌فرمایید، نمی‌توانیم بجنگیم. هنوز حدود بیش از هزار كیلومتر از خاك ایران، آن هم ارتفاعات سوق‌الجیشی مهم كه جزو امتیازات مرزی ماست، در دست عراق بود. با آن ارتفاعات، داخل عراق را كنترل می‌كردیم كه در آن مقطع برعكس شده و در دست عراق بود. در طول مرز ما این‌گونه بود و می‌توانستیم برای بازپس‌گیری آنها بجنگیم، ولی نمی‌توانستیم حالت تهاجم وسیع خود را ادامه دهیم. این هم جزو مباحث آن جلسه بود.

به هر حال امام(ره) گفتند: «در جاهایی وارد شوید كه مردم آسیب نبینند» این اصلی‌ترین نتیجه آن جلسه بود. لذا از آن موقع به بعد، سیاست جنگ این شد كه در جاهایی وارد شویم كه مردم كمتر آسیب ببینند. البته جنگ بود و نمی‌توانیم بگوییم مردم آسیب نمی‌دیدند. ولی در مناطقی وارد خاك عراق می‌شدیم كه تخلیه آن منطقه برای مردم آسان باشد.

با همین سیاست ما، عملیات بعدی در هور و دجله بود كه سپاه انجام داد. قرار ما به عنوان هدف اصلی عملیات این بود كه از هور عبور كنیم و اراضی خشكی بین دجله و هور را بگیریم و كنار دجله باشیم و راه بصره- بغداد را تصرف كنیم. یعنی از صالح‌آباد به پایین را بگیریم كه عملاً بصره از عراق جدا می‌شد. البته راهی از ناصریه به بصره داشتند كه خیلی مهم بود. ولی فكر می‌كردیم اگر لب دجله باشیم، آن منطقه هم زیر آتش ماست. البته آن طرف دجله منطقه هور بود كه بیشتر باتلاق بود. نیازی به لشكركشی نداشت، می‌توانستیم با نیروهای جنگ نامنظم از باتلاق‌ها عبور كنیم و آن جاده را هم ببندیم یا ناامن كنیم كه رابطه عراق با دریا و جنوب به كلی قطع می‌شد.

 

○ آن سؤال را كه ابتدای مصاحبه مطرح كردیم، اینجا بپرسیم كه پس از فتح خرمشهر موازنه قوا به نفع ایران به هم خورده بود. اگر امروز به آن موقع نگاه كنیم، به نظر شما امكان نداشت با راه حل‌های سیاسی- یعنی با همان كارهایی كه در سال 67 كردیم- جنگ را تمام كنیم؟ درست است كه قطعنامه 598 را نداشتیم، ولی آیا نمی‌توانستیم همین نتیجه را برای ایران مهیا كنیم؟ یا فكر می‌كردیم با توانمندی‌های خود می‌توانیم صدام را سرنگون كنیم؟

 گفتم اولاً هنوز جاهای حساس ما در كنترل دشمن بود. ثانیاً حداقل كاری كه می‌بایست در سازمان‌های بین‌المللی می‌شد، مشخص شدن متجاوز و تعیین میزان خسارت به ایران بود. تا آن موقع كه شكی روی متجاوز بودن عراق نبود. خواست امام هم همین بود. می‌گفتند: «باید صدام را محاكمه كنید و غرامت ما را بپردازید.»
از جمله شروطی كه برای پایان جنگ اعلام كردیم، اینها بود. گروه‌هایی كه برای میانجی گری و وساطت می‌آمدند، مثل ده نفر از سران كنفرانس اسلامی و دیگران، جواب ما این بود كه تضمین كنید غرامت ما را می‌دهند و صدام را محاكمه می‌كنند.
از سازمان ملل هم گروه‌هایی می‌آمدند و همین حرف را می‌گفتیم. اما به نظرم هدف امام(ره) این بود كه مردم عراق را از شرّ صدام و حزب بعث آزاد كنند. این جمله را گاهی در حرف‌های خویش می‌گفتند، اما هیچ وقت به عنوان هدف جنگ معرفی نمی‌شد. 
زمینه‌ای هم بود. اكثر مردم عراق حاضر بودند. هدف مقدسی بود كه اگر می‌شد، نه تنها غرامت جنگ نمی‌خواستیم، بلكه كمك می‌كردیم تا عراق مشكلاتش را حل كند. ولی هم شرق و هم غرب نمی‌خواستند صدام سرنگون شود. واقعاً در آن شرایط مایل نبودند، چون می‌دانستند اگر این پیروزی اسلامی در عراق به دست بیاید، ادامه می‌یابد و متوقف نمی‌شود و دومینوی سقوط دولت‌های وابسته پیش می‌آید.

 

○ اگر این موضوع را جزو اهداف خود در نظر نمی‌گرفتیم و در پیش شرط‌ها، كمی انعطاف داشتیم كه مثلاً اول آتش بس برقرار و پس آن متجاوز مشخص شود، امكانش بود یا جنگ دوباره شروع می‌شد؟

 دو سه مسئله است. اولاً با آن پیروزی‌های پی در پی ما و شكست‌های عراق و تبلیغاتی كه شده بود مبنی بر اینكه عمده ارتش عراق منهدم شد، هیچ زمینه‌ای در رزمندگان، مردم و سیاسیون نبود كه بگوییم جنگ تمام شود. مگر گروه‌هایی مثل نهضت آزادی كه چیزهایی می‌گفتند. به نظرم واقعاً زمینه نداشت. ثانیاً در ذهن امام(ره) هم قابل قبول نبود كه جنگ را تمام كنیم. در ذهن ما هم نبود. حتی در آن جلسه كه در خدمت امام بود، درباره پایان جنگ بحث نشد. نظامیان می‌گفتند: اگر می‌خواهیم جنگ تمام شود، باید وارد شویم. حتی كسانی كه بعدها مدعی شدند كه آن روزها به ما گفتند، در آن جلسه چیزی نگفته بودند.
در همان مقطع شایعه‌ای پخش شده بود كه هنوز سندی پیدا نشد. می‌گفتند: كشورهای عربی اعلام آمادگی كردند كه 50 میلیارد دلار به عنوان غرامت جنگ می‌پردازیم. با اینكه امام و مسئولان نظام به هیچ وجه قبول نمی‌كردند كه در قبال دریافت پول، جنگ را تمام كنند، ولی شایعه سازان مطرح كردند. حتی نماینده نجف‌آباد در مجلس به من گفت كه آیت‌الله منتظری می‌گویند: كسانی می‌خواهند جنگ را متوقف كنند كه بوی دلار به مشامشان خورده. حتی این زمزمه از آقای منتظری به گوش می‌رسید كه ظاهراً حرف ایشان بود، چون هیچ وقت تكذیب نكردند. ما هم نمی‌خواستیم این حرف را پخش كنیم و هیچ وقت مطرح نكردیم.
به نظر من شرایط و وضع به‌گونه‌ای بود كه بحث پایان جنگ هیچ زمینه‌ای نداشت و هیچ كس نمی‌توانست صحبت از آتش‌بس كند. خیلی طبیعی بود كه برنامه‌ریزی می‌كردیم تا جنگ را به آن صورتی كه امام می‌خواستند، ادامه بدهیم.

مشاور سابق احمدی نژاد خبر داد: دو سال آخر دولت،  زمان ساختار شكنی است

Posted: 22 May 2011 04:40 AM PDT

جرس: سقای بی ریا مشاورسابق احمدی نژاد در امور روحانیت بیان داشت: آنهایی که از جریان انحراف حمایت کردند باید جبران کنند، نه اینکه بتازند و جلو بروند و به کار خود ادامه دهند.


به گزارش مرکز خبر حوزه،  وی با بیان ناگفته هایی از نقشه ها و طرح های جریان انحرافی افزود: این جريان انحرافي 6 سال اول برنامه خود را مدارا با نظام و دو سال آخر را ساختار شكني قرار داده است، اگر اين درست باشد و بنا باشد ساختارشكني کنند و با خلاف قانون نظام را دچار چالش نمایند و نظام را بشكنند، باید خیلی مراقب باشیم، آنها آرام آرام منويات خود را نشان می‌دهند و رو در روي آقا می ایستند! بعيد نيست این کارها صورت بگیرد، بايد مراقب باشيم؛ حوزه بايد چشم بيدار و ذهن هوشيار نظام باشد.وی افزود: حوزه های علمیه و روحانیت باید در این شرایط چشم بیدار و ذهن هوشیار نظام باشند، تحولات را رصد کنند و ساده از کنار آن نگذرند و نقش خود را در روشنگری و هدایت مردم و جامعه به درستی ایفا کنند.

رییس مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با اشاره به اصلاح طلبان مدعی شد: ، فكر مي كنند با این اتفاقات جايگاهی پيدا كردند، اينها مي خواستند اسلام را پاي مدرنيته ذبح كنند، ولی حافظه ملت اين خيانت ها را از ياد نبرده است، چگونه مي خواهند وارد عرصه شوند با مظلوم نمايي نمي شود، ملت و نظام آنان را نمي بخشد.

وی بیان داشت: اینها کور خوانده‌اند، حافظه قوی ملت ایران خیانت های اینها (اصلاح طلبان) نسبت به نظام را فراموش نمی کند، دست اینها به خون برخی از جوانان تا مرفق آغشته است چطور می خواهند به صحنه برگردند و با طرح آشتی جلو بیایند.

رفع حصر ها و حبس ها و تأمین آزادی های اساسی  شرط برگزاری انتخابات سالم

Posted: 22 May 2011 04:40 AM PDT

سیدمحمد خاتمی در دیدار با جوانان اصلاح طلب
جرس: در آستانه دوم خرداد، سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از جوانان اصلاح طلب با اشاره به پیوند اصلاحات و انقلاب اسلامی گفت: در فضای بسته و آشفته زمینه ضربه زدن به نظام و انقلاب و کشور برای دشمنانی که در بیرون کمین کرده اند آسان تر و کم هزینه تر می شود. وی بار دیگر تاکید کرد که رفع حصر ها و حبس ها به وِیژه در مورد زنان به میمنت ولادت حضرت زهرا و تأمین آزادی های اساسی و مدنی شرط برگزاری انتخابات آزاد است. 


به گزارش سایت سید محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران در این دیدار با تبریک زادروز حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به همه رهروان راه سعادت و خواستاران فضیلت و آزادگی و سربلندی و نیز به ملت شریف ایران بخصوص زنان بزرگوار، سالروز آزادی خرمشهر، نماد مقاومت و ایمان و دینداری و وطن خواهی ملت ایران را گرامی داشته، به روان پاک شهیدان درود فرستاد.

 متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در این دیدار صمیمانه در پی می آید:

خوشوقتم که امروز در جمع شما جوانان عزیز که نمونه ای از نسلی سرافرازید هستم؛ نسلی که بیش از 70 درصد جمعیت رو به آینده ما را تشکیل می دهد و خوش آمد می گویم به شما که در میان همه راههای رسیدن به هدفهای والای الهی و انسانی زندگی، اصلاح طلبی را برگزیده اند. بهره مندی از نظرات شما برای من غنیمت است.
در باب "دوم خرداد" کم و بیش گفته ایم و گفته اند، از جمله در سال 1388 در جمع انبوه بزرگوارانی که شور انتخابات و امید به آینده بهتر آنان را پر نشاط گرد هم آورده بود مطالبی را عرض کردم که مراجعه به آن را برایتان مفید می دانم.

 دوم خرداد 1376 یکی از سی و چند روزی است که به برکت انقلاب اسلامی که هدفش حاکمیت انسان ایرانی بر سرنوشت خود بود انتخاباتی صورت گرفت که صرف نظر از نتیجه آن آنچه مهم بود و در همه انتخابات مهم است حضور مردم و اعمال اراده آزاد آنان است. امری که اگر بود و مردم بتوانند آزادانه رأی و نظر خود را ابراز و مبنای عمل اجتماعی قرار دهند و معتمدان خود را به عنوان نمایندگان خود در جایگاه مسؤولیت بنشانند. "مردم سالاری" که خواسته مردم روزگار و نیز مورد نظر انقلاب اسلامی و امام ما بوده است تحقق یافته است. گرچه استقرار مردم سالاری امری است و پاسداری از آن تا مورد تحریف و انحراف قرار نگیرد امری دیگر است. اما اهمیت دوم خرداد را در این می دانم که واقعه ای که در آن روز اتفاق افتاد نماد روح تاریخی ملت است که همواره در جستجوی عدالت و آزادی بوده است. 

دوم خرداد نیز خود نمادی دارد که در آیینه آن باید واقعه را دید و شناخت و آن را پاس داشت.
بعد از دوم خرداد دو اصطلاح بیش از پیش رایج شد که در واقع نماد دوم خرداد است. یکی اصلاحات و دیگری گفت و گوی تمدن ها.
درباره دومی که در واقع ارائه دهنده سرمشق رابطه میان انسان ها و ملت ها در جهان به هم پیوسته امروز بوده و هست در جای دیگر سخن گفته ام و باز هم خواهم گفت و امروز بیشتر به عنوان اول یعنی "اصلاحات" می پردازم که آن را روح دوم خرداد می دانم که متأسفانه در عرصه رسمی مورد بی وفایی های فراوان قرار گرفته است و امروز هم می بینید که در تبلیغات رسمی و محافل خاص چه تهاجمی به اصلاحات و اصلاح طلبان می شود. البته از نظر دور نداریم که به نام اصلاحات هم کج فهمی و کژتابی و احیاناً جفا کم نبوده است.

اصلاحات در مرحله اخیر تاریخ ما هنگامی مطرح می شود و رواج می یابد که در ادبیات رایج سیاسی و فکری امروز، "عنوان" اصلاحات با معانی و مفهوم های گوناگون و پیشینه ای متفاوت از آنچه در جامعه ما است مطرح است و اگر دقت نشود ممکن است موجب پاره ای سوء تفاهم ها هم بشود. گرچه اصلاحات در هر جا که باشد و به هر عنوان مشابهتهایی میان آنها هست ولی عین یکدیگر نیستند.
همه می دانیم که اصطلاح "رفرم" و "اصلاح دینی" در غرب مدرن جایگاه مهمی دارد که به نظر بسیاری از جامعه شناسان و فیلسوفان اجتماعی منشاء اصلی دنیای جدید یا دست کم از مهم ترین عوامل پیدایش آن است.
و این واقعه متعلق به تاریخ و جامعه غربی است و سرایت دادن آن به جوامعی با پیشینه و خصوصیات دیگر ممکن نیست و اگر باشد مطلوب نیست.
از سوی دیگر اصلاح و اصلاحات در برابر واژه "انقلاب" مطرح می شود و مراد از آن دگرگونی های تدریجی و به تعبیر مارکسیستی روبنایی است که البته هم در مفهوم انقلاب و هم مصداقهای روبنا و زیربنا آنگونه که مارکسیست ها می گویند حرف و حدیث و چون و چرای فراوان وجود دارد.
ولی به هر حال اصلاح و انقلاب به این معانی مفهوم جدیدی است که در ظرف تحولات غربی معنی پیدا می کند.
همچنین در تحلیل ها و بحث های جدید نوعاً این تلقی از انقلاب وجود دارد که همراه با خشونت است، در حالی که اصلاح، با خشونت بیگانه است.

در حوزه فرهنگی، فکری و سیاسی جامعه خودمان نیز اصطلاحات اصلاح و احیاء اندیشه و اندیشه دینی اصطلاحاتی آشنا است که می توان در آثار دویست سال گذشته از بزرگانی سراغ گرفت که پیشگامان یا رهروان جریان اصلاح و احیاء بوده اند.
اصلاحاتی که در دوره اخیر در اینجا مطرح شده است گرچه می تواند با همه این موارد از جهاتی مشابهت و همسویی داشته باشد ولی عین آنها نیست.
اصلاحات در ایران به نو اندیشی دینی می اندیشد و دین را پایه اصلی فرهنگ و هویت تاریخی ملت می داند با این تذکر که اندیشه دینی امری بشری است و مراد از نواندیشی دینی و نوسازی آن دگرگون کردن و تحریف گوهر دین که امری حقانی و قدسی است نیست، بلکه تلاشی است برای نزدیک تر شدن به آن گوهر که همواره دیدار می نماید و پرهیز می کند و نیز روزآمد شدن و کارآمدتر شدن موازین دینی برای رفع نیازهای بشری و پاسخگویی به پرسش هایی که در این زمان و حتی فردا برای بشر امروز و فردا پیش می آید و دین که جاودانه است باید بتواند به آن نیازها و پرسش ها پاسخ دهد و در مصاف به پاسخهای دیگر جذاب تر و کارآمدتر باشد. البته اصلاح و نوسازی اندیشه دینی با بوالهوسی میسر نمی شود و نیازمند اندیشه های نوی است که هم در سنت و میراث دینی ریشه دارند و هم جهان امروز و نیازها و پرسش های روزگار را می شناسند.

اصلاحات با انقلاب اسلامی نیز پیوندی استوار دارد و برخلاف اصطلاح رایج حتی انقلاب اسلامی را نیز صورتی از اصلاحات می داند، همچنانکه نهضت مشروطیت نیز یک حرکت اصلاحی است و ایرانی در سایه این دو نهضت بخصوص انقلاب اسلامی توانسته است خواست تاریخی خود را با هویت تاریخی اش که بنیاناً دینی است همسو کند.
و جنبش اصلاحی جنبش ضد خشونت است که جز به شیوه های مدنی برای رسیدن به خواستهای خود نمی اندیشد، همچنانکه انقلاب اسلامی فارغ از خشونت بود، بلکه در برابر رژیمی صورت گرفت که ابزاری جز خشونت و سرکوب و تحقیر ملت نداشت و اگر احیاناً خشونتی در جریان انقلاب رخ داده است امری عرضی است و خشونتگران با این انقلاب همسویی و همراهی نداشته اند و اگر ادعای وابستگی به انقلاب کنند ادعای باطلی است. رهبر بزرگ انقلاب نیز هیچ گاه حرکت های خشونت گرا و قهرآمیزی که پیش از انقلاب بود روی خوش نشان ندادند و مردم را به خشونت ترغیب نکردند و نتیجه اینکه انقلاب ما انقلاب کلام در برابر سلاح و گل در برابر گلوله بود.

 آنچه در خور یادآوری است اینکه آنچه به نام اصلاحات طرح و جاری شده است به اصطلاح یک "پروژه" و یک برنامه تنظیم و دیکته شده از یک فرد و یک مرکز نیست. اصلاحات را آنگونه که من می فهمم و به آن پای بندم استنباطی است از روح تاریخی ملت ما و جهتی که حرکت این ملت در یکی دو قرن اخیر داشته است و چون در عمق وجدان اکثریت جامعه ما و بخصوص فرهیختگان و نسل جوان و نو جو ریشه دارد و همسو با این پدیده تاریخی است ماندگار است و با حذف اصلاح طلبان هرگز از صحنه خارج نخواهد شد. هر چند که ایستادن در برابر اصلاح طلبان و تلاش برای خارج کردن آنان از صحنه سرنوشت در کوتاه مدت دو اثر منفی را به بار خواهد آورد.

اولاً: در غیاب اصلاحات و پرهیز از انتخابات آزاد و مطلوب و فراگیر و با محدود کردن اصلاح طلبان واقعی چه بسا که دروغ و ناکارآمدی و هدر رفتن سرمایه های ملی و نادیده انگاشتن حقوق اساسی مردم و بی اعتبار شدن قانون، بخصوص قانون اساسی و مهجور ماندن بخشهایی که به حقوق ملت مربوط است رایج شود و موجب دلسردی و حتی بدبینی بخشهای مهمی از جامعه بخصوص فرهیختگان نسبت به نظام و حاکمیت شود.

ثانیاً: موجب نوعی یأس و ناامیدی از کارآمدی اصلاحات گردد و زمینه رشد بینش ها و گرایش هایی را فراهم آورد که راه کار را قهر انقلابی می دانند و گرایش هایی که به تغییر نظام می اندیشند و تجربه نشان داده است که این گرایش ها اگر غلبه پیدا کنند بر نا امنی می افزایند و هزینه های فراوانی را به جامعه تحمیل می کنند و خود نیز در صورت غلبه به قدرتهای جباری مبدل می شوند که عرصه را بر جامعه تنگ می کنند.

به هرحال در فضای بسته و آشفته زمینه ضربه زدن به نظام و انقلاب و کشور برای دشمنانی که در بیرون کمین کرده اند آسان تر و کم هزینه تر می شود.
البته معتقد نیستم که جریان اصلاحات از عیب و کاستی خالی بوده است، چه در دورانی که بخشی از حکومت را در دست داشته و چه پیش و پس از آن و با همه ناروایی ها و جفاهایی که بر ما می رود هیچگاه باب نقد را بر خود نمی بندیم و اصلاحات را نیز امری می دانیم که از اصلاح مداوم بی نیاز نیست.
باری؛ اصلاحات پای بندی به اسلام و متکی به چهره رحمانی دین خداست که چهره غالب آن است و مگر نه اینکه خداوند سبحان از میان همه اسماء و صفات خود طلیعه سوره های کتابش را با صفت رحمان و رحیم متبرک کرده است نه با اسم جبار و قهار و منتقم.

اصلاحات به انقلاب اسلامی وفادار است و آن را مهم ترین رخداد تاریخی معاصر ایران می داند و نقطه عطف درخشانی برای گذر از دوران خودکامگی و فساد و وابستگی و بداخلاقی به فضایی که در آن انسان آزاد با تکیه بر اخلاق و معنویت و همت والا برای پیشرفت همه جانبه کشور و جامعه حضوری چشم گیر دارد و باید داشته باشد. اصلاحات خواستار جامعه ای است آزاد و پیشرو که اساس رابطه میان مردم با مردم و مردم با حکومت در آن عدالت، اخلاق و حرمت نهادن به یکدیگر و پاسداشت حقوق متقابل است.

اصلاحات اگر در حرکت مردم ایران ریشه دارد و آیینه آن است نمی تواند نسبت به خواست بنیادین و تاریخی این مردم بی تفاوت باشد. همچنانکه انقلاب اسلامی در جهت تحقق این خواستها رخ داد و چنانکه بارها گفته ام این خواست از جنبه سلبی آن عبارت است از نفی استبداد با هر شکل و هر توجیه و نفی وابستگی در هر صورت آن و نفی عقب ماندگی که با حاکمیت استبداد وابسته به استعمار تعمیق هم شده بود و طبعاً در جنبه ایجابی عبارت است از آزادی خواهی و طلب حق حاکمیت بر سرنوشت و استقلال طلبی و پیشرفت جویی.
تا در سایه حکومتی برآمده از اراده مردم و مسؤول در برابر آنان و معطر شدن فضای آزادی با معنویت و اخلاق، ملت ایران نه تنها آرمانهای خود را تحقق یافته ببینند بلکه الگویی باشد برای کشورهای تحت ستم، به خصوص در منطقه و جهان اسلام.

و اگر درد بزرگ تاریخی ما استبداد زدگی است اصلاحات نیز همواره این دغدغه را داشته است که مبادا در اثر غفلت دوباره حاکمان و مردم در طاس لغزنده استبدادزدگی که مزمن و عمیق است سقوط کنند. از این جهت است که اصلاحات همواره بر تعمیق و گسترش فرهنگ مردم سالاری و بالابردن دامنه تحمل یکدیگر و همکاری و احترام به حقوق فرد و جامعه تأکید داشته و دارد.
و در اینجا به نکته پایانی این بحث برسم و آن اینکه اگر هیچ حرکتی جز بر پایه خواستهای اصیل یک جامعه و تأمین آنها به نتیجه نمی رسد و اگر هدف اصلی مردم در حرکت دو قرنه خود استقرار مردم سالاری سازگار با دین و اخلاق و عدالت بوده است، پافشاری بر امر انتخابات آزاد و سالم و فراگیر را دقیقاً مسؤولیت شرعی، قانونی و انقلابی و ملی خود می دانیم و معتقدیم که هیچ نیرویی با هیچ توجیهی حق ندارد که ملت و بخش های مهمی از آنان را از حقی که خدا و انقلاب به آنان داده است محروم و یا زمینه اعمال آن را محدود کند. و این امر نه به منظور رسیدن به قدرت، بلکه به عنوان یک وظیفه الهی و ملی است که بر آن تأکید می شود.

و انتخابات مطلوب و سالم در هر مقطعی آن است که به بهانه احراز صلاحیت بخشهای مهمی از جامعه و آنان که به هر حال با سلیقه ای متفاوت هستند و برای بهبود وضع مملکت و در جهت تأمین مصلحت و خواست های ملت دارای نظر، انتقاد و اعتراض هستند از حضور در عرصه منع و محدود نشوند و نیز باید جلوی دخالت نیروها و نهادهایی که شرعا و قانونا در امور سیاسی و بخصوص انتخابات منع شده اند، نظیر نیروهای نظامی و امنیتی جلوگیری به عمل آید و برگزار کننده انتخابات همانگونه که در قانون آمده است معتمدان واقعی مردم متشکل از همه طیف ها و گرایش ها باشند و نمایندگان نامزدهای مختلف در همه مراحل انتخابات قبل از انجام تا مرحله شمارش و اعلام نتایج انتخابات حضور فعال و مؤثر داشته باشند و امید آنکه چنین شود و طبعاً ایجاد فضای امن و آزاد و گذر از فضای امنیتی به فضای سالم سیاسی و تأمین آزادی های مشروع و در طلیعه آن آزادی زندانیان سیاسی و فضای پرنشاط و پرامیدی را فراهم خواهد آورد که بیشترین بهره آن را خود نظام خواهد برد.
امیدوارم به عنوان گام اول به سوی رفع حصر ها و حبس ها و ایجاد و تأمین آزادی های اساسی و مدنی به میمنت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها شاهد آزادی همه زنان زندانی باشیم که زندگی آنان و بستگان و خانواده هایشان با این وضع تلخ تر از دیگران است.

در آغاز این دیدار چند تن از حاضران از خاطرات خود از دوم خرداد 1376 و تأثیری که در زندگی اجتماعی، فکری و سیاسی آنان داشته و نیز بیم ها و امیدهای جوانان امروز سخن گفتند و یاد عزیزانی را که در حصر و حبس به سر می برند گرامی داشته، اظهار امیدواری کردند که هر چه زودتر شاهدی آزادی آنان و ایجاد فضای مناسبی باشیم که در آن هم حقوق مردم و آزادی های اساسی پاس داشته شود و هم مصالح کشور و نظام تأمین گردد.
همچنین از رنجهای فراوانی که خانواده های زندانیان سیاسی متحمل می شوند سخن به میان آمد و در عین حال از رشد عمیق آگاهی و بیداری در جامعه و بخصوص زنان و نیز پافشاری بر راههای مسالمت جویانه با حفظ اصول و آرمانها و خواستهای اساسی تأکید شد.

در این نشست جوانان مخالفت خود را با هرگونه خشونت ابراز نموده، اصلاحات و جنبش سبز را در ذات خود حرکتی در چارچوب قانون و براساس شیوه های مدنی دانستند.
همچنین بر لزوم نقد اصلاحات و جنبش و نقد خویشتن به عنوان یک اصل مهم دینی، انقلابی و اصلاحی در همه حال و همه جا تأکید نمودند.

صفارهرندی:  احمدی نژاد نماینده تفکر ولایی است

Posted: 22 May 2011 04:19 AM PDT

 جرس: محمد حسین صفار هرندی از منتقدان جدی رحیم مشایی، احمدی نژاد را نماینده تفکر ولایی خواند و مدعی شد او کسی است که خجالت نمی کشد بگوید که مدافع نظران رهبری است. 


 اظهارات این مقام سپاه  و مقاله نویس کیهان در حالی صورت می گیرد که حامیان رهبری طی روزهای اخیر حملات گسترده ای را به دولت احمدی نژاد وارد کرده و او را تهدید به عدم کفایت سیاسی نیز کرده اند.

مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: چند سال عده ای به رهبری می گفتند چرا اینقدر از دولت حمایت می کنید و ایشان می فرمودند چون این دولت خجالت نمی کشد بگوید مدافع اسلام و نظرات امام و رهبری است حال کار به جایی رسیده که عده ای در دولت به جای نهج البلاغه منشور کوروش بلند می کنند.

به گزارش مهر، محمد حسین صفار هرندی در همایش سراسری هیئت رزمندگان اسلام در مشهد مقدس سخنانی را با موضوع بررسی شرایط سیاسی و اجتماعی با توجه انتخابات سال 90 ایراد کرد.

وی آفت غفلت و بی خبری از وضع زمانه را بزرگترین آفت تشکلها دانست و گفت: از تاریخچه حوادث اخیر نباید غفلت کرد.

صفار هرندی با شبیه سازی افزود: مشابه اتفاقاتی که در این دوره ریاست جمهوری افتاد در تمام دولتهای پیشین نیز افتاده بود و نباید فراموش کنیم که در اوایل سال 74 هنوز 3 روز از سیاستهای اقتصادی دولت نگذشته بود که قیمتها به شدت افزایش یافت در حالیکه برنامه های تعدیل اقتصادی و هدفمندسازی در این دولت بصورت خردمندانه ای انجام شد.

صفار منشاء  ادعا کرد که فاصله طبقاتی و ریشه تهاجم فرهنگی  در دوران دولت ششم و هفتم  شکل گرفت و  اظهار نظر کرد که اصلاح طلبان سعی می کردند این تفکر را در جامعه رواج دهند که مردم از انقلاب خسته شده اند.

وی بدون اشاره به تبعیض ها، فساد اقتصادی گسترده و اقدامات غیرقانونی دولت، مدعی شد: در همان دوره مفاهیم و ارزشهای عدالت، مبارزه با فساد، زاویه گرفتن با افراد بیگانه از انقلاب، بازگشت به دوران ابتدایی انقلاب شعارهایی بود که حضرت آقا هوشمندانه بعنوان معیار و ملاک دولتها فرمودند و هنر جریان اصولگرا و رئیس جمهور فعلی این بود که بر مقدرات سیاسی جامعه به درستی سوار شد و آن شعار ها را توانست به درستی در ذهن مردم جا بیندازد.

مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: چند سال عده ای به  رهبری مدام می گفتند که چرا اینقدر از دولت فعلی حمایت می کنید و آقا فرمودند چون این دولت خجالت نمی کشد که بگوید مدافع اسلام و نظرات امام و رهبری هستم حال متأسفانه کار به جایی رسیده است که عده ای در دولت به جای نهج البلاغه، منشور کوروش بلند می کنند.

وی احمدی نژاد را نماینده تفکر ولایی دانست و گفت: به همین دلیل است که الان هم با وجود بسیاری از اتفاقات ناراحت کننده در دولت می گوییم اینها عارضه است و از جایی رسوخ کرده و جوهره نیست.

برداشت غیرقانونی ۵ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی برای یارانه های نقدی

Posted: 22 May 2011 04:03 AM PDT

 جرس: رئیس کمیسیون ویژه مجلس شورای اسلامی از تخلف دولت در برداشت پنج هزار میلیارد تومان از منابع داخلی بانک مرکزی برای پرداخت یارانه های نقدی خبر داد و گفت:‌ این مبلغ تحت عنوان تنخواه برداشت شده است.

به گزارش مهر ، غلامرضا مصباحی مقدم در حاشیه جلسه علنی امروز مجلس در جمع خبرنگاران بااعلام این خبر گفت: این اقدام دولت تخلف از قانون است و در گزارش دیوان محاسبات به مجلس به آن اشاره شده است.

مصباحی مقدم یادآور شد: دیوان محاسبات از طریق مستشاران و قضات خود موضوع تخلف دولت از هدفمندی یارانه ها را همچنان پیگیری می‌کند.

در همین حال ثروتی عضو کمیسیون برنامه و بودجه با اعلام اینکه دخل و تصرف مالی دستگاههای دولتی از امروز ممنوع است، گفت: احمدی نژاد باید قانون را برای اجرا به دستگاه‌های دولتی هرچه سریع‌تر ابلاغ کند و گرنه طبق قانون با منقضی شدن دو ماه از تنخواه 20 هزار میلیارد تومانی مجلس برای دخل و خرج دوماهه، دولت نمی‌تواند هیچ‌گونه دخل و تصرفی در بودجه کشور انجام دهد. 

واکنش رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس به اظهارات اوباما: حرفهایش بی ربط بود

Posted: 22 May 2011 02:47 AM PDT

جــرس: در ادامه واکنش های مقامات جمهوری اسلامی به اعلام مواضع و استراتژی دولت ایالات متحده توسط باراک اوباما و بیان مطالب در خصوص قیام های منطقه و ایران، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز، اظهارات اخیر رئیس جمهور آمریکا علیه جمهوری اسلامی را "بی ربط" و "با هدف فرا فکنی افکار عمومی" نسبت به معیار دوگانه آمریکا در برابر انقلابهای منطقه خواند و گفت: "ما کشور بازی هستیم که مردم از اقشار مختلف به خارج از کشور تردد دارند. بنابراین آمریکایی ها تلاش می کنند با هر وسیله ای از جمله دادن ویزا افراد موثر را در کشور بکارگیرند."


به گزارش مهر، علاء الدین بروجردی در حاشیه برگزاری جلسه علنی روز یکشنبه اول خرداد ماه، در گفتگو با خبرنگاران پارلمانی، در پاسخ به اینکه ارزیابی شما از پیش بینی رهبری مبنی بر گسترش تحولات منطقه به اروپا چیست؟ ادعا کرد: این پیش بینی تکرار همان پیش بینی های امام درباره تحولات سیاسی زمان خود است که فرمود فروپاشی کمونیسم نزدیک است.


وی گفت: این پیش بینی نیز بر اساس چنین جایگاه والایی است که رهبری از آن برخوردارند و این پیش بینی زمانی اعلام می شود که برای بسیاری علامت سئوال بود که چگونه تحولات شمال آفریقا و منطقه در اروپا گسترش می یابد اما تحولات اسپانیا و پرتغال نشان از دید ژرف الهی رهبری از تحولات است، این اتفاقی است که در بخشی از اروپا واقع شده به لحاظ سیاسی حائز اهمیت است.


رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در خصوص نقض حقوق بشر در بحرین نیز گفت: باید به اوباما که دم از حقوق بشر می زند و مدعی سردمداری دفاع از حقوق انسان است گفت که آیا نمی بیند در یکی از کوچکترین کشورهای دنیا باز به کشوری که مردم آن حداقل امکانات دفاعی دارند، لشکر کشی شده است و چگونه حقوق بشر درباره زنان، پزشکان، اساتید و کودکان در آنجا نقض می شود.


وی بدون اشاره به اظهارات اوباما در مورد هشدار به مقامات بحرین، ادامه داد: آمریکایی ها در قبال این اتفاقات یا سکوت می کنند یا به نوعی تایید می کنند اما در هر صورت این اقدامات به شدت محکوم است با توجه به اقامه دعوی لاهه توسط حقوقدانان بحرینی، حاکمان بحرینی باید پاسخگوی این نقض حقوق باشند.


بروجردی همچنین در پاسخ به سئوالی که نظر وی را درباره اظهارات اخیر اوباما علیه جمهوری اسلامی جویا شد، گفت: "... اوباما چشم هایش را بر واقعیت باز کند این اظهارات در جهت توجیه نادرست عملکرد آمریکایی ها است که در مقابل حوادث منطقه سکوت کرده و یا تایید می کنند، این فرافکنی است و آمریکا افکار عمومی را با این اظهارات به انحراف می کشد. "


گفتنی است در پی ماه‌ها ناآرامی در کشور‌های خاورمیانه و شمال آفریقا، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا پنجشنبه گذشته، سیاست‌های دولتش را درباره خاورمیانه و جهان عرب اعلام کرد و گفت که مردم ایران مستحق برخورداری حقوقی مساوی با دیگر مردم جهان هستند و دولت این کشور نباید مانع دستیابی آرزوهای مردم ایران باشد.


در همین رابطه، دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی به این اظهارات واکنش تندی نشان داده و گفته بود "استیصال، تناقض و فریب به روشنی در صحبت‌های باراک اوباما مشهود است و اظهارات وی ماهیت نژادپرستی سیاست‌های آمریکا را نشان داده است."


به گزارش مهر، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، در ادامه اظهارات روز یکشنبه خود در برابر خبرنگاران، همچنین درباره اظهارات اخیر وزیر خارجه آمریکا پیرامون برقراری تسهیلات ویزای دانشجویی برای ایرانیان و همزمان خبر دستگیری جاسوسان توسط وزارت اطلاعات نیز ادعا کرد: "ما کشور بازی هستیم که مردم از اقشار مختلف به خارج از کشور تردد دارند. بنابراین آمریکایی ها تلاش می کنند با هر وسیله ای از جمله دادن ویزا افراد موثر را در کشور بکارگیرند، یک فرد ممکن است مسئولیت رسمی دولتی نداشته باشد اما آنها برای تاسیس شبکه جاسوسی از این افراد استفاده می کنند، غافل از اینکه چشم بینای دستگاه اطلاعاتی بر تحرکات آمریکا مسلط است."


وی مدعی شد: بسیاری از توطئه ها شناسایی و خنثی می شود اما اعلام نمی شود این بخشی از قدرت نمایی جمهوری اسلامی در برابر طراحی گسترده بسیاری از سازمان های اطلاعاتی قدرتمند دنیاست.


گفتنی است دو روز پس از هشداری رئیس جمهور آمریکا و یک روز بعد از آنکه وزیر خارجه آن کشور از "تسهیلات ویزا برای دانشجویان ایرانی" خبر داد، روابط عمومی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با صدور اطلاعیه ای، از "کشف و انهدام یک شبکه جاسوسی وابسته به آمریکا و بازداشت سی نفر که با استفاده از پوشش‌ ارائه‌ ویزا، وعده‌ اقامت، اشتغال و تحصیل در خارج از كشور و كاریابی، در صدد فریب شهروندان، تخلیه‌ اطلاعاتی و به جاسوسی واداشتن آنها بودند"، خبر داد.

 

جانشین فرمانده ناجا: نیروهای انتظامی برای جمع‌آوری ماهواره وارد منازل می شوند

Posted: 22 May 2011 03:23 AM PDT

جرس: در ادامه طرح جمع آوری ماهواره، سردار احمدرضا رادان گفت: قانون به پلیس اجازه می‌دهد برای جمع‌آوری ماهواره ورود به منازل هم داشته باشد اما فعلا تنها به مکان‌هایی که دیش ماهواره نمایان است ورود داریم.


به گزارش خبر آنلاین، به گفته جانشین فرمانده نیروی انتظامی پلیس برای ورود به مشاعات مجوز قانونی گرفته است و ورود نیروهای پلیس به پشت‌بام‌ها و مراکزی که تجهیزات دریافت ماهواره به صورت آشکار در آنها وجود دارد با اخذ مجوز قضایی و توأم با اخلاق صورت می‌گیرد. 


این در حالی است که طی روزهای اخیر بیش از دو هزار دیش ماهواره ای در غرب تهران جمع آوری شده است. 


رادان در حاشیه همایش «پلیس ملی زن و مواد مخدر» گفت: اولویت پلیس جمع‌آوری دیش‌های آشکار است و پس از آن سایر دیش‌ها را جمع‌آوری خواهد کرد و فکر می‌کنم مردم نیز اجرای قانون را از پلیس می‌خواهند و پلیس نیز هیچ تردیدی در اجرای قانون نخواهد داشت. 

به گفته رادان جمع‌آوری تجهیزات ماهواره مربوط به منطقه خاصی نیست، او همچنین در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا ماموران پلیس می‌توانند در صورت نبودن صاحب‌خانه وارد پشت‌بام یا غیره برای جمع‌آوری این تجهیزات شوند، گفت: پلیس برای ورود به مشاعات هم مجوز قانونی گرفته است و ورود نیروهای پلیس به پشت‌بام‌ها و مراکزی که تجهیزات دریافت ماهواره به صورت آشکار در آنها وجود دارد با اخذ مجوز قضایی و توأم با اخلاق صورت می‌گیرد. 

برخورد با رمالان خانگی 

 رادان در خصوص رمالها و فال بین ها،  گفت: برخورد با فالگیرها، رمال‌ها و موضوعاتی از این قبیل به صورت جدی در دستور کار پلیس آگاهی و پلیس امنیت قرار دارد که خوشبختانه در این رابطه باندهای بزرگی متلاشی شده است. یکی از ماموریت‌های پلیس برخورد با افرادی است که اقدام به رمالی، فالگیری و غیره می‌کنند و این موضوع پیگیری می‌شود البته یکسری گروه‌ها در این ‌رابطه شناسایی و دستگیر شدند و گروه‌های دیگر که به عنوان گروه‌های خانگی محسوب می‌شوند، شناسایی شده و در آینده بسیار نزدیک دستگیر خواهند شد. 

رادان در هشداری به شهروندان گفت: اینگونه افراد که در قالب فالگیر، پیشگو و غیره افراد را تسخیر می‌کنند در واقع شیادانی هستند که هیچ‌گونه دانسته‌ علمی را در چنته ندارند و اقدام به فریب دادن افراد عادی و حتی صلاحیت‌دار می‌کنند. 

 با بدپوششی برخورد می‌کنیم 

رادان همچنین درباره برخود با مساله بد حجابی گفت: طرح زمانی تشدید می‌شود که سرریز‌هایی را در بعضی از نقاط کشور شاهد باشیم و طبیعتا اقدامات پلیس هم با توجه به وضعیت جامعه صورت می‌گیرد که در این رابطه احساس مردم و مسئولان آن است که یک مقدار سرریز در حوزه امنیت اخلاقی داشته‌ایم و گشت‌های پلیس آماده‌باش هستند و با مقوله بدپوششی و بدحجابی برخورد خواهند کرد. 

کلانتری زنان، فعلا منتفی شد 

جانشین فرمانده نیروی انتظامی درباره راه‌اندازی کلانتری زن هم گفت: وجود یک کلانتری که بخواهد امور مربوط به زنان را در پایتخت انجام دهد هیچ چیزی را به دنبال نمی‌آورد چون موضوع جغرافیا و جابه‌جایی نفرات بسیار سخت و دشوار خواهد بود در نتیجه راه‌اندازی یک پلیس و کلانتری زن از اولویت‌های ما نیست اما در تمام کلانتری‌های تهران و برخی کلانتری‌های کلانشهرها از نیروهای زن استفاده می‌شود. البته یکی از مطالبات به حق مردم در نیروی انتظامی وجود نیروی زن در ماموریت‌های اخیر بوده است که با حضور پلیس زن ماموریت‌های مختلف از جمله موضوعات خدماتی، امنیتی، مراقبتی، مقابله، پیشگیری و غیره انجام شد.

همسر دکتر فاطمی آزاد شد

Posted: 22 May 2011 03:23 AM PDT

 جرس:  پریوش سطوتی همسر دکتر فاطمی، چندی قبل به علت اتهامات امنیتی دستگیر شده بود. 


به گزارش خبر آنلاین، سطوتی به درخواست اسفندیار رحیم‌مشایی از فروردین سال 1388 به تهران بازگشته و تا زمان دستگیری در هتل لاله اقامت داشته است. 


دادستان تهران چندی قبل در پی دستگیری سطوتی اظهار کرده بود: وی بازداشت است. گزارشات بسیاری در مورد وی به ما واصل شده است. در خصوص اقداماتی که در رابطه با اموال برخی ایرانی‌ها، ‌ملاقات‌هایی که انجام داده و طلاهایی که به همراه داشته تحقیقات مفصلی صورت گرفته و تحقیقات ما همچنان ادامه دارد.


در خبرها آمده بود وی جاسوس انگلیس است. 

خودکشی عباس امیری فر، امام جماعت نهاد ریاست جمهوری در زندان

Posted: 22 May 2011 02:52 AM PDT

 جرس: عباس امیری فر یكی از بازداشت شدگان اخیر كه مرتبط با رحیم مشایی بوده،  اقدام به خودكشی نافرجام كرده است. 


سایت جوان نزدیک به سپاه پاسداران نوشت: «ع.تبر» كه از اعضای حلقه یك جریان انحرافی بوده و وظیفه انشقاق در برخی تشكل‌های ارزشی را برعهده داشت چندی پیش به اتهاماتی چند دستگیر شده بود كه اخیرا در زندان پارچ پلاستیكی را به صورت چاقو درآورده و اقدام به خودكشی كرده بود كه باهوشیاری ماموران نجات پیدا كرده است. 

گفته می‌شود دلیل این اقدام وی، عملی نشدن وعده‌های عناصر موثر جریان انحرافی برای آزادی وی بوده است.

بر اساس اطلاعات منتشر شده در فیس بوک نزدیکان این زندانی،  این فرد عباس امیری فر امام جماعت مسجد نهاد ریاست جمهور است. 

 در ادامه اختلافات اصولگرایان، دوازده اردیبهشت ماه، عباس امیری فر از نزدیکان رحیم مشایی و امام جماعت نهاد ریاست جمهوری به جرم همدستی در تهیه سی دی ظهور نزدیک است بازداشت شد.