جنبش راه سبز - خبرنامه |
- آیت الله استادی: وقتی با نصایح بزرگان جور دیگری رفتار می شود، وقایع اخیر رخ می دهد
- هشدار رئیس فراکسیون روحانیون به احمدی نژاد: مردم رای خود را پس می گیرند
- علم الهدی: کسی که از حکم ولی فقیه اطاعت نکند طاغوت پرست است
- مکارم شیرازی: نگذاریم بیگانگان در مقامهای حساس كشور نفوذ كنند
- ادامه روزه های اعتراضی سیدمصطفی تاج زاده
- ابوالقاسم خزعلی از مداخله ماسونها درامور کشور خبر داد
- بن لادن از منظری دیگر
- جنبش سبز و تضاد در اردوی استبداد
- این جبهه ی عشق
- همه باید «محمد نوریزاد» باشند!
آیت الله استادی: وقتی با نصایح بزرگان جور دیگری رفتار می شود، وقایع اخیر رخ می دهد Posted: 07 May 2011 04:28 AM PDT انتقاد ازبی تفاوتی و عدم استقلال حوزه های علمیه جرس: امام جمعه قم با سكوت وبي تفاوتي حوزه علميه درقبال حوادث اخير كشور ناشی ازخدشه اي كه به استقلال حوزه وارد شده است، دانست وتصريح كرد وقتي با نصايح بزرگان جور ديگري برخورد مي شود وقايع اين دو هفته پديد مي آيد. به گزارش 19 دی، آیت الله رضا استادی شامگاه جمعه در مراسم بزرگداشت چهارمین سالگرد ارتحال آیت الله فاضل لنکرانی از مراجع فقید تقلید که در مسجد اعظم قم برگزار شد ، حفظ استقلال در حوزه را از دغدغه های آیت الله فاضل لنکرانی برشمرد و افزود: ایشان ناراحت بودند که حوزه استقلال خود را از دست بدهد واز دولت کمک های مختلفی دریافت کند. استاد حوزه علميه قم با اشاره به اينكه آيتالله فاضل لنكراني بر استقلال حوزه تاكيد بسياري داشت، ادامه داد: امروز در بحرين تونس، مصر و ديگر كشورهاي اسلامي شاهد خيزش اسلامي هستيم ولي در بعضي از اين كشورها شركت اهل علم كمرنگ است و اين مسئله به دليل آن است كه روحانيت وابسته به قدرت است. |
هشدار رئیس فراکسیون روحانیون به احمدی نژاد: مردم رای خود را پس می گیرند Posted: 07 May 2011 03:17 AM PDT جرس: در ادامه واکنشها نسبت به سرپیچی احمدی نژاد از حکم حکومتی، رئيس فراكسيون روحانيون مجلس با بيان اينكه اگر هر حكومتي و در هر جايگاهي به ولي امر و فرمان ايشان بياعتنايي كند مشروعيت خود را از دست ميدهد، گفت: مردم راي خود را از كسي كه از وليفقيه اطاعت نكند پس ميگيرند. محمدتقي رهبر نماينده مردم اصفهان و رئيس فراكسيون روحانيون مجلس شوراي اسلامي در گفتوگو با فارس، با تاكيد بر ولايت مداري و ولايت پذيري مدعی شد: ولايت پذيري در نظام اسلامي ما داراي جايگاه ويژهاي است و در واقع رمز مشروعيت نظام و نهادهاي نظام است. |
علم الهدی: کسی که از حکم ولی فقیه اطاعت نکند طاغوت پرست است Posted: 07 May 2011 02:57 AM PDT جرس: امام جمعه مشهد گفت: كساني كه در برابر ولي فقيه بايستند و از فرمان ولي فقيه اطاعت نكنند و در مقابل نظام ولايي الگوي ديگري را مدنظر داشته باشند، طاغوتپرست هستند.
|
مکارم شیرازی: نگذاریم بیگانگان در مقامهای حساس كشور نفوذ كنند Posted: 07 May 2011 02:57 AM PDT جرس: آیتالله مكارم شیرازی گفت: نگذاریم بیگانگان در مقامهای حساس كشور نفوذ كنند. اجازه ندهیم چهره اسلامی شیراز و فارس را عوض كنند و مفاسد اخلاقی آشكار كنند. |
ادامه روزه های اعتراضی سیدمصطفی تاج زاده Posted: 07 May 2011 12:20 AM PDT جرس: سید مصطفی تاج زاده با اعتراض به محدودیتهای غیرقانونی اعمال شده در خصوص وی اعلام کرد که کماکان به روزه های اعتراضی خود که از آذر ماه آغاز شده ادامه خواهد داد. این در حالی است که پس از انتقال تاجزاده به قرنطینه، حق ملاقات منظم و هفتگی وهمچنین امکان تماس تلفنی وی قطع شده است و اجازه دسترسی به روزنامه ها و مجلات درخواستی خود را نیز ندارد. همچنین با گذشت نزدیک به ۵ ماه از توصیه پزشکان زندان مبنی بر ضرورت انجام “ام. آر. آی” هنوز اجازه این امر صادر نشده است. |
ابوالقاسم خزعلی از مداخله ماسونها درامور کشور خبر داد Posted: 06 May 2011 08:18 PM PDT جرس: عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به جایگاه ولایت فقیه با ادعای اینکه اجرای حکم نائب امام زمان(عج) بر فقیه اعلم هم واجب است از مداخله ماسونها در امور کشور خبر داد. خزعلی با اشاره به ویژگیهای رهبری ادعا کرد: هنگامی که 20 سال پیش در دور چهارم مجلس خبرگان، آیتالله خامنهای را به رهبری انتخاب کردیم، ایشان فردی زبده بود اما معظم له هرسال نسبت به سال قبل زبدهتر می شود. وی با بیان اینکه دشمن غافل نیست، ماسونیها در امور مختلف دخالت می کنند و از هیچ کاری برای ضربه زدن به نظام دریغ نمی کنند، عنوان کرد: جریان مخالف، دست بردار نیست و فعالیت گسترده ای برای رسیدن به هدفش انجام می دهد. خزعلی با تأکید بر اینکه دشمنان غافل ننشستهاند و می خواهند مکتب ایران اسلامی را که روحانیت شیعه پایهگذار آن بود، از بین ببرند، بیان کرد: امروز وظیفه روحانیت و طلاب است که با تلاش و کوشش، قدردان انقلاب اسلامی باشند و در زمینه کسب معارف اسلامی بکوشند. |
Posted: 06 May 2011 06:13 PM PDT نسیم الهیان
هنوز اوباما به کاخ سفید نرسیده که هزاران امریکایی با شادی زاید الوصفی مهمان خیابانهای واشنگتن هستند. هلهله و غریو شادی است که سکوت شب تاریک امریکا را بر هم می شکند.
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
جنبش سبز و تضاد در اردوی استبداد Posted: 06 May 2011 06:08 PM PDT بهرام حسینزاده بدون جنبش سبز، اوج گرفتنِ تضادهای درونی حکومت و شقه شقه شدن آن، به اینجا نمیرسید.
درگیری اخیر خامنهای و احمدینژاد، در شرایط فعلی ادامۀ روندیست منطقی و محتوم. مکانیزم قدرت سیاسی در تمام جهان، مبتنی بر یک سری قراردادهاست؛ یکی از این قراردادها در دوران معاصر، قانون اساسی هر کشور است. در جایی که هیچ قراردادی محترم شمرده نشود و هیچ قانونی رعایت نگردد، تنها پارامترِ عمل کننده "نیروی قهریه" است و بس. یعنی چیزی مانند جنگل که هر که تواناترست به دریدن ضعیفترها میپردازد. نکتۀ بسیار مهم در اینجاست که نیروهای اجتماعی، اعم از قهریه یا هر نوع دیگر، مقولاتی جمعی و مبتنی بر قواعدی هستند که آن قواعد با اعمال اتوریته بر عاملین خود، تمامی آنان را به دور محوری مشترک نگه می دارند. یعنی در جامعه برخلاف جنگل که نیروی عضلانی و نیروهای طبیعی حرف آخر را می زند، نیروی برآمده از جمع و قرار و مدارهای در میانشان است که تعیین تکلیف مینماید. چون در جامعۀ سیاسی حاکمیت ایران، تمام قراردادها برچیده شده و تنها "فصلالخطاب"، "خواست" شخص خامنهای است، یگانه سرنوشت ممکن، از هم پاره شدن نخ این تسبیح است و رها شدن تمام دانههای آن. حکومت کردن در هیچ زمانی از تاریخ، امری تکنفری و شخصی نبوده است و هر چقدر که یک حاکمیت نمایندگی تعداد کمتری از شهروندان را داشته باشد، چارهای ندارد بجز تمایل به استبداد و سرکوب، و در نتیجه سرنگون شدن. اگر در نظر بگیریم که حکومت کردن یک عمل است و نه یک انفعال، نتیجه جبری ازین گزاره چنین میشود که پس، برای اعمال حاکمیت سیاسی، لازم است که میزانی کار مشخص صورت بگیرد و این کارها نیازمند نیروی انسانی خاص خود است، و اینگونه نیست که بتوان با هر نیروی کاریِ جایگزینی،جای آن نیروی خاص مدیریت اجتماعی را پر کرد. این به معنای آن است که "کیفیت" کار و عمل نیرویهای اعمال کننده و سازمان دهنده حاکمیت امری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. با افرادی که تخصصی در امور اجتماعی ندارند نمی توان آن امور مدیریتی را پیش برد یعنی نمی توان از چماق توقع کاری داشت که انجامش را بر عهدۀ "قلم" گذاشتهاند. اما در موضوع حاکمیتها، این فقط و تنها، کیفیت نیروهای اقدامکننده نیست که نقش مهمی را بازی میکند بلکه "کمیت" این نیروها نیز دارای اهمیتی بسزاست. واقعیتی ظریف در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی حاکمیتها حضور دارد که میگوید: « در هنگامه خیزش جنبشهای ضدخشونت، حکومتها از بسیاری و فراوانی مخالفینشان نیست که سرنگون میگردند، بلکه از کاهش و ریزش نیروهای خودی است که دیگر توان حکومت کردن را از دست داده و سرنگون میشوند.» وقایع اخیر نشان میدهند که جمهوری اسلامی روز به روز، نیروهای بیشتری را از دست میدهد و دایرۀ "خودی"هایش هر بیشتر تنگ میگردد. این روند به معنای آناست که این استبداد، هرچه بیشتر خود را از نیروی کارِ لازمۀ یک حکومت، محروم میسازد. اینکه میرحسین، در آخرین پیامش تاکید بر "صبر" کرده است تاکیدی است بر همین روند فروریزی نیروهای سرکوب. در یک سوی این جدال، "مردم" دورۀ آموزش دموکراسی و تسامح و تساهل را میگذرانند و با آموزش دیدن خود، هزینههای دوران پس از فروپاشی جمهوری اسلامی را به حداقل میرسانند، و همزمان در سوی دیگر، انفجاری درونی نیروهای حاکمیت را از هم میپاشد. این روند، فقط و فقط نیازمند حضوری محسوس جنبش ماست و آنهم نه حضوری پرهزینه. حرکتهای پرهزینه، الزاما به نتایج بهتری نمیانجامند، همانگونه که حرکتهای سنجیدۀ کمهزینه نیز، بیتاثیر نیستند. همین که شبح جنبش سبز بر سر جامعه ایرانی سایه افکنده و کسی را یارای نادیده گرفتنش نیست کافی است که اردوی مقابل بهم بریزد. آنان که خیال میکنند اوج گرفتنِ تضادهای درونی حکومت و شقه شقه شدن آن، بدون حضور جنبش سبز هم به همینجا میرسید، به یاد بیاورند که چرا حاکمیت در سالیان پیش، که جنبشی این چنینی حضور نداشت دچار چنین التهاباتی نمیشد؟ در نبود چنین جنبشی، حتی دولت و مجلسِ اصلاحات هم نتوانسته بود، حکومت استبداد را تا این حد به ضعف و سستی بکشاند. و حالا این جنبش سبز با حضور استوار خود، اردوی استبداد را به تشنج کشیده است. سبزها فراموش نکنند که همین "بودنشان" هم خودش کاری است که دارد نتیجه میدهد. آنکه شکیبا نیست نظر بر عاقبت کار ندارد. *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
Posted: 06 May 2011 05:55 PM PDT صادق شکیب
پـیروزتر از گذشـته ها مـی خوانـیم شادیم که استوار تر می مانیم با خلق بپا خاسته ـــ این جبهۀ عشق ـــ بر گسترۀ سپیده ها می رانیم واگویه ی فرد مبارز اسیر در چنبره ی مشقات زندگی با خود : باز هم این دل لاکردارم گرفته ، علتش را نمی دانم . نه هدفی برای خود در زندگی می توانم معین کنم نه دور نمای روشنی پیش رو می بینم . جز پوچی و نیستی .... عیبش نیز درست در همین مطلب است . زندگی را با تلاش ، کوشش و ایمان آغازیدم . اینک در این برهه ، این احساس بیهودگی رنجم می دهد . زیبایی را دوست دارم ، به کار و تلاش عشق می ورزم . شور و شوق هدف و آرمانی والا داشتن را می پرستم . زحمت و رنج برای رسیدن به اهداف انسانی را به جان پذیرایم . با همه ی این ها حوزه و میدانی برای فعالیت و عرصه ای برای رزم نیست . استعداد ، عشق و توان آدمی هر روزه می پوسد . درک این نکته عذاب آور و کشنده است. آه ، چه بودیم و به کجا رسیدیم . عشق ، این پاک ترین و زیبا ترین احساس انسانی را چه بی رحمانه به صلابه کشیده و به دارش آویختند . چه ناجوانمردانه مغلوب ، مسخ و نابودش کردند . اراده ی ما انسان ها با همه ی جان فشانی ها در جلوگیری و ترمیم آن هیچ دخالتی داده نشد . انسانیت را باور نداشتند . بگذریم ، مطلبی که هرگز بر ذهنم خطور ننموده ، مطمئناً تا آخر عمر نیز به آن تن نخواهم داد ، تسلیم است . این زشت ترین و پست ترین کلمه . ولی چه باید کرد ؟ مرز بین عدم تسلیم ، پیش روی ، پیروزی و سر فرازی چیست و در کجاست ؟ ندانستن ، نفهمیدن و نیافتن پاسخ این موضوع برایم موجب سردرگمی است . پی آمدش هزاران مشکل روحی و روانی ... هر روزی که می گذرد از عمرمان کاسته و قدمی به سوی مرگ و نیستی بر می داریم . تأثیرات رکود جامعه و در دنباله اش احساس بی هویتی ، تلخ کامی و ناسرانجامی گریبانم را گرفته است . گویی بی خانمانی !! سرنوشت گریز ناپذیر ماست . بعضاً آرزوی ظهور نویسنده ای چون صادق هدایت را کرده و می گویم : ای هدایت کجایی تا بر این احوالمان نگریسته ، بوف کور دیگری برایمان بنگاری . ولی تحلیل و پنداشت های حاکم در اثر درخشان و جاودانه ی هدایت که خطابش سایه ی خود بر دیوار می بود ، چاره گر مشکلات روحی و روانی ام در این شرایط هست .... ؟ دو دلی و اضطراب باز هم سراپای جانم را مُسخر می کند . می اندیشم با همه ی شکست و عقب گردها، نامرادی های زندگی ، زخم زبان اطرافیان بر همچومنی که روزی با شور ، شوق و هزاران امید و آرزو دست یابی به صلح و عدالت اجتماعی ، این انسانی ترین آرمان بشری را در چند گامی خود دیده و مسرورانه آن را در چند قدمی خویش حس می کردیم . با عقب گردهایی که در عرصه ی جهانی و داخلی اجباراً تحمیلمان شد و مستمسکی گشت برای بد خواهان تا به تمسخرمان پرداخته ، ما را آرمان گرایان تخیلی که در اوهامشان سیر می کنند ، بنامند . و به ریشمان بخندند ... دوستی می گفت : روحیه ات را نباز . هدف انسان دوستان آزادی خواه حق ، و راه آنها درست است . در تداوم تاریخ پیروزی نهایتاً با آن هاست . مشکل تو عجله است . گمان می بری همین فردا بلادرنگ خواهی توانست سعادت توفیق را در آغوش کشی . هر گاه به روند تحولات اجتماعی با دیدی علمی و عقلانی بنگری این عقب گردهای موقتی و مشکلات ناشی از آن در حوزه های مختلف زندگی برایت امری طبیعی جلوه نموده با هضم منطق فولادین حاکم بر روند تکامل جامعه با نگرشی تاریخی همه ی این موارد برایت عادی و قابل درک خواهد شد . آنگاه با خویشتن داری و زدودن موریانه هایی که روانت را می خورند و هر دم می پوسانندت به پالایش روحی خویش نایل خواهی شد و دوباره به زندگی و آینده امیدوار .... وبازی گر شایسته ی شخصیت انسانی ات در عرصه ی زندگی اجتماعی خواهی شد . آری لحظه ای تأمل ، درنگ و تفکری ژرف ، باز هم جست و جو .... می بایست تا خود را از این بن بست روحی و فکری وارهانید . در خود، با خود و برای خود گفت : دوباره هدف مند و امیدوارانه می توان زندگی کرد و با متانت وخونسردی دلیرانه به سوی پیروزی پیش رفت... *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
همه باید «محمد نوریزاد» باشند! Posted: 06 May 2011 05:46 PM PDT علی شکوهی دیروز در خبرها خواندم که محمد نوریزاد با قید وثیقه از زندان آزاد شد و در واقع به مرخصی آمد. در حالی که در این یکی دو سال از زندانی شدن اکثر قریب به اتفاق چهرههای سیاسی و رسانهای دلگیر و ناراحت بودهام اما از زندانی شدن محمد نوریزاد بیش از دیگران ناراحتم. دلیل آن هم روشن است. او چهره دلسوزی است که در تمام سالهای بعد از انقلاب در خط مقدم مبارزه با دشمن، نفاق، سرمایهداری، فقر و فساد قرار داشته و با قلم و دوربین خود در تلاش تثبیت دستاوردهای انقلاب بوده است. دستگیری او به خاطر نوشتن چند نامه به رهبری و مسئولان نظام اتفاق افتاده که انگیزه خالص وی در همه آن نامهها قابل رویت است. وی اکنون به سند کمتحملی مسئولان نظام در مقابل انتقادهای دلسوزانه و خیرخواهانه یاران قدیمی خود مبدل شده است. مرحوم دکتر علی شریعتی میگفت که وقتی «نهضت» به «نظام» تبدیل میشود، تحرک و پویایی خود را از دست میدهد و حفظ قدرت اصل میشود و رنگ اعتقادی نهضت از دست میرود. وی برای جلوگیری از این آفت بزرگ، دو عنصر را مد نظر داشت: اول، اجتهاد دائمی تا اندیشه جدید تولید شود. دوم، نظارت اجتماعی مردم یا همان امر به معروف و نهی از منکر که جلوی انحرافات قدرت را میگیرد. امر به معروف و نهی از منکر حقیقی برای اصلاح امور مسلمین و دفاع از حق مظلوم و مقابله با انحرافات اگر نباشد، یک نظام اساسا سالم هم بتدریج دچار انحراف میشود.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |