جنبش راه سبز - خبرنامه

جرس : صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه با تمجید از روند رسیدگی به پرونده بازداشتگاه کهریزک گفت: بعد از طي مراحل قضايي و بسته شدن بازداشتگاه کهریزک عوامل اين حادثه شناسايي و محاکمه شدند. اين قضيه را با نحوه برخورد مدعيان حقوق بشر در آمريکا مقايسه کنيد.

به گزارش ایلنا ، لاریجانی طی سخنانی در جمع مسئولان عالی قضایی مصاحبه وزير خارجه و وزير خزانه‌داري آمريکا با رسانه‌ها درباره اعمال محدوديت‌هاي مالي و مسافرت براي بعضي مسئولان کشورمان اشاره کرد و افزود: وضع اين نوع محدوديت‌ها به بهانه نقض حقوق بشر به علت برخورد با عوامل آشوب‌هاي انتخابات سال گذشته، بحثي انحرافي و دروغي بزرگ است.

رئيس قوه قضاييه با ذکر بعضي از موارد نقض آشکار حقوق بشر در کشورهاي هم‌پيمان نظامي آمريکا در منطقه به ويژه جنايت‌هاي رژيم غاصب و جنايتکار صهيونيستي گفت: آوارگي‌، کشتار و محاصره نظامي مردم مظلوم و بي‌دفاع فلسطين در طول دهها سال و حمايت آمريکا و اروپا از آن با کدام منطق و معيار حقوق بشري قابل توجيه است.

 لاريجاني با اشاره به دستور آقای خامنه ای درباره فاجعه کهريزک گفت: بعد از دستور معظم‌له و بعد از طي مراحل قضايي و بسته شدن اين بازداشتگاه عوامل اين حادثه شناسايي و محاکمه شدند. اين قضيه را با نحوه برخورد مدعيان حقوق بشر در آمريکا مقايسه کنيد آنها با بانيان و عاملان شکنجه زندانيان زندانهاي ابوغريب و گوانتانامو چه برخوردي کردند ؟ گفته مي‌شود از ميان پانزده متهم اين جريان فقط يک نفر مجازات شده است و آيا بعد از وعده اوباما رئيس جمهور آمريکا بر تعطيلي آن زندان‌هاي مخوف، وعده‌ها عملي شده است؟ اگر چه رسانه‌هاي وابسته به صهيونيست اين تناقضها را مي‌پوشانند اما بالاخره مردم دنيا حقايق را مي فهمند و فجايع اتفاق افتاده و نحوه برخورد مسئولان آمريکايي از حافظه ملتها محو نخواهد شد.

جرس: حيدر مصلحي وزير اطلاعات از شناسایی و کنترل یک ویروس جاسوس خبر داد.

به گزارش خبرگزاری فارس، وزیراطلاعات در حاشيه چهارمين همايش سراسري مشاوران جوان كشور خاطرنشان كرد: اين ويروس شناسايي و كنترل شده است.

مصلحی همچنین تاكيد كرد: مجموعه‌اي كه مي‌خواستند از اين ويروس استفاده كنند نتوانستند هيچ استفاده‌اي از آن ببرند.

وزیر اطلاعات  ماهیت این ویروس جاسوس و هدف این ویروس را اعلام نکرد.

جناب کشاورز می خواستم نظرتان را درباره مشکلاتی که برای وکلا در دفاع از موکلین شان پیش آمده بپرسم، همانطور که مستحضر هستید خانم ستوده در زندان هستند و دست به اعتصاب غذا زده اند، آقای محمد سیف زاده تفهیم اتهام شدند و به تازگی آقای دادخواه به دادگاه دیگری احضار شده اند، نظر شما درباره وضعیت فعلی و محدودیت هایی که برای وکلا به وجود آمده چیست ؟

علی رغم اینکه دلم می خواهد پاسخگوی شما باشم ولی حقیقت این است که به هر حال درباره همین دوستانی که فرمودید ما وظایفی داریم که در حال انجام هستیم در حد توانمان و انجام این وظایف با هر اظهار نظر رسانه ای از جانب بنده تناقض و تعارض دارد، تا بتوانم وظیفه ام را درباره این دوستان انجام دهم هر چند کم فایده یا بی فایده باشد. امیدوارم وقتی اقداماتم احیانا نتیجه داد، بتوانم بگویم که ما چنین کاری را کردیم و این نتایج حاصل شد.

در حال حاضر کانون وکلا چه برنامه ای در اینباره دارد ؟

کانون وکلا را من اطلاع ندارم، چون من در کانون وکلا نقشی ندارم و رییس کانون جناب آقای جندقی است. من مسئول اتحادیه سراسری کانون وکلا هستم. نهادی که از مجموع کانون وکلا های ایران تشکیل شده و اقدامی هم اگر می کنم از این سمت است.

جناب کشاورز در حال حاضر مصونیت وکلا در دفاع از موکلینشان چه سرنوشتی پیدا کرده و آیا این مصونیت  در پرونده های سیاسی اصلا رعایت می شود؟

اگر منظورتان از مصونیت بند سه ماده واحده انتخاب وکیل از سوی اصحاب دعواست که می گوید وکلا در دفاع ، از همان امنیت قضات برخوردار می شوند، نقل به مضمون می کنم. این همیشه  محل بحث ما با دادگاهها و قوه قضاییه از سالها پیش بوده است. ما معتقدیم که اگر وکیل در مقام دفاع چیزی می گوید یا می نویسد که  از نظر مقامات قضایی عنوان مجرمانه دارد ، ابتدائا باید به کانون ارائه شود تا بعد به وکیل ارجاع شود و اگر به این نتیجه رسیدند که وکیل متخلف است، وکیل را معلق کنند و به مقام قضایی اطلاع دهند که می تواند وکیل را تحت تعقیب قرار دهد. در مسائلی که مربوط به موضوع دفاع نیست، وکلا مصونیتی ندارند. اگر مزیتی هست فقط در مسائلی است که وکیل ممکن است در موضع دفاع باشد و عملا هم من تا به حال جز یک مورد که سال 82 یا 83 ،  به من اعلام کردند در زمانی که متصدی کانون بودم و بعد هم قضیه فیصله پیدا کرد ،مورد دیگری را یادم نمی آید .

قوه قضاییه چندین بار سعی کرده استقلال کانون وکلا را مخدوش کند و کانون را ساقط کند، چرا نسبت به وکلای مستقل این حساسیت وجود دارد ؟

اینکه سعی کرده که ساقط کند، از این سقوط خبری ندارم، الا آن فاصله 59 تا 76 که انتخابات انجام شد و بعد از آن با همین قانون پروانه وکالت استقلال نسبی پدید آمد. یک چیزی که ما البته به عنوان یک استقلال کامل قبولش نداریم، برای اینکه برخی تضییقات هست که باید برداشته شود . فی الجمله  کانون استقلال نسبی تا الان داشته است، آن لایحه ای هم که مطرح بوده ، نشده و خوشبختانه با نظر مجلس منتفی شده است و الان هم یک آیین نامه هست که مضیق و به نوعی نافی استقلال است آن  را هم روسای سابق و فعلی اجرایش را معلق کردند وبه دیوان عدالت هم دادخواستی داده شده و امیدواریم که  رای لغو این آیین نامه صادر شود، مضافا اینکه خود رییس محترم قوه قضاییه هم شخصا می تواند این آیین نامه را ملغی کند . به طور کلی در طی تاریخ هم همیشه همین طوربوده که بین قوای حاکم و کانون وکلا به نوعی تعارض و تباین وجود داشته است . در کشور ما هم چه گذشته و چه حال با تفاوتهایی چنین حالتی بوده اما تا الان که کانونهای وکلا مقاومت کرده اند و مقاومتشان هم موثر بوده است. بعد از این هم همین طور خواهد بود و سیر قضایی دنیا  در روند محدودیت دفاع نیست و در کشور ما هم نمی تواند اینگونه باشد .

مستحضر هستید که هنوز جرم سیاسی در ایران تعریف نشده و از طرفی تعداد زیادی زندانی در ایران که به وضوح سیاسی هستند، شما فکر می کنید که عدم تعریف قانونی جرم سیاسی، این حق را به حاکمیت می دهد که دست به اجرای احکام سنگین بزند؟

دیدگاه من به این قضیه یک دیگاه حرفه ای است. در گذشته و در قانون اساسی مشروطیت هم داشتیم که باید به جرایم سیاسی و مطبوعاتی با حضور هیات منصفین رسیدگی شود ولی خب هرگز این اتفاق نیفتاد. جرم سیاسی تعریف نشد و هیات منصفه هم در دادگاه متهمین سیاسی آن زمان حاضر نبودند و الان هم داستان همین است. آنچه الان مطرح است این است که اگر شما به درخواستهای قرار مجرمیت مراجعه کنید ، متوجه می شوید که عناوین مطروحه از فصل پنجم مجازات اسلامی آمده که جرایم بر علیه امنیت داخلی و خارجی کشور است. اینها بیشتر صبغه سیاسی دارند و مردم و جامعه هم می دانند که صبغه سیاسی دارد، ولی چون جرم سیاسی تعریف نشده، اینکه هیات منصفه ای حاضر باشد میسر نیست. اما بدیهی است که این موکلین هم باید بتوانند با همه شرایط از خدمات وکلای مدافع برخوردار شوند  و در اجرای حکم هم بدیهی است که باید از همه مزایایی که در آیین نامه زندانها، پیش بینی شده بتوانند استفاده کنند . اما اینکه بگوییم باید در این جرایم هیات منصفه حاضر باشد، از لحاظ آرمانی و ایده آلی حرف خوبی است، اما تا زمانی که  جرم سیاسی تعریف نشود که فی الواقع از مجلس ششم تعریف شدن جرم سیاسی مطرح است ، نمی توانیم به هیات منصفه قائل شویم . علاوه بر این در قانون برنامه چهارم توسعه یکی از وظایفی که برای قوه قضاییه ذکر شده ، تعریف جرم سیاسی است و علی رغم اینکه مهلت اجرای این برنامه تمام شده، هنوز قوه قضاییه به این قسمت از وظایفش عمل نکرده است.

جناب کشاورز وکلا در بسیاری از کشورها دیده بان حقوق بشر و عدالت هستند. چرا در ایران چنین حالتی را نمی بینیم و اکثر وکلا ترجیح می دهند، کمتر اظهار نظر بکنند؟

وکلای ایران در حد توان و امکاناتشان به وظایف خودشان در قبال حرفه و صنف و مردم عمل می کنند، در حدی که قانون  به آنها اجازه می دهد و در عین حال همیشه باید توجه داشت که افراد با مقتضیات زمان و مکان و مسائل محیطی کار و زندگیشان فعالیت می کنند. اگر شما در ایران باشید لاجرم باید متوجه باشید که شرایط کار، چه وکیل و قاضی و چه دیگران به هر حال باید با رعایت مقتضیات ایران باشد . همین مقدار که همکاران ما فعالیت می کنند و دفاع می کنند اعم از سیاسی و غیر سیاسی، بنده تصور می کنم با وضع موجود و حاکم، قابل تحسین است و بیش از این هم نباید از آنها انتظار داشت.

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس قرار دادید

جرس:روزنامه جمهوری اسلامی با انتشار نامه‌ای به قلم همسر یک جانباز درددل‌های وی را منتشر کرده است.

در بخشی از این نامه تاکید شده است: ۲۰ سال صادقانه با یک جانباز ۷۰ درصد زندگی کردم و خدا می‌داند که در این مدت چه رنج‌ها و مشقت‌هایی را متحمل شدم. اما او چون دچار بیماری اعصاب و روان است دیگر من و فرزندانش را نمی‌پذیرد و ما اکنون حدود ۵۰ روز است که در به در خیابان‌ها هستیم.

دستهایم از شدت کار مجروح شده و سرپناهی ندارم تا خود و فرزندانم در آن زندگی کنیم. بیمار و ناتوان شده‌ام و فرزندانم از تحصیل باز مانده‌اند. یکی از فرزندانم ازدواج کرده، لکن قادر نیستم او را به خانه بخت بفرستیم. آیا فریادرسی وجود دارد؟ آیا بنیاد جانبازان و ایثارگران و سایر نهادها و ارگان‌ها و افراد خیر برای رضای خدا مرا یاری خواهند داد؟

جرس: به گزارش خبرنگار جرس از تهران، وزارت اطلاعات با محدودیتهای تازه ای مواجه شده است و عملا از صحنه امنیتی داخل کشور حذف و به عملیات برون مرزی محدود شده است. وزارت اطلاعات همواره در معادلات قدرت در جمهوری اسلامی نقش مهمی ایفا کرده است. در دهه اول پس از انقلاب نخستین وزیر اطلاعات محمد محمدی ری شهری در تغییر رهبری نقش غیرقابل انکاری را ایفا کرد.

در دوران زعامت سید علی خامنه ای وزیر اطلاعات همواره با نظر مستقیم وی نصب شده است و همراه با وزارت نفت، ارشاد، کشور و خارجه به "وزارت های خُمس آقا" مشهور بوده که مستقیما به رهبری پاسخگو بوده اند و نه به رئیس جمهور. احمدی نژاد پس از کنار زدن غلامحسن محسنی اژه ای، نخستین رئیس جمهور ربع قرن اخیر ایران است که عملا زمام وزرات را بدست گرفته است. حیدر مصلحی در درجه اول مامور احمدی نژاد است و گزارشها را از کانال رئیس جمهور به مقام رهبری ارسال کرده است نه مستقیما با بیت رهبری

آقای خامنه ای در نخستین اقدام به شورای امنیت ملی دستور داد امنیت داخل را از وزارت اطلاعات جدا کرده و دربست در اختیار سپاه قرار داده شود و وزارت اطلاعات منحصرا اداره امنیت خارج از کشور یعنی جاسوسی و ضد جاسوسی را عهده دار شود. معنای این فرمان تازه محدود کردن رئیس جمهوری است که از رهبری امتیاز می گیرد

دومین رخداد مهم چند ماه اخیر در این رابطه شنود شدن مکالمات احمدی نژاد و مشائی و دیگر مردان تیم رئیس جمهوری به فرمان مستقیم رهبری توسط سپاه است. رهبری هیچ فعالیت مستقل از خود را در کشور تحمل نمی کند، حتی از جانب تیم احمدی نژاد- مشائی

چالش بین ماموران وزارت اطلاعات و سپاه همواره به نفع جنبش و معترضان بوده است. در وقایع اخیر وزارت اطلاعات شدت عمل بیشتر نسبت به سپاه از خود بروز داده و خواستار سرکوب بیشتر بوده است. دستور انحلال احزاب، کار وزارت بوده که با نظر مساعد سپاه مواجه نشده است

به هر حال سپاه در عرصه امنیت داخلی فعلا فعال مایشاء است و مشخص نیست با ازدیاد قدرت سپاه در عرصه های اقتصادی، سیاسی، انتظامی، امنیتی، قضائی و فرهنگی آیا آقای خامنه ای توان کنترل نظامیان قدرتمند را دارد یا نه؟ و آیا تجربه ارتش پاکستان و ترکیه در انتظار ایران است یا نه؟
 

جرس: احمد قابل در آخرین تماس تلفنی با خانواده اش از بند عمومی زندان وکیل آباد مشهد، خبر داده است که  در دهه سوم مهر ماه در دادگاه محاکمه خواهد شد.

به گزارش جرس، احمد قابل اسلام شناس وپژوهشگر مسائل دینی و از شاگردان نزدیک آیت الله منتظری مرجع منتقد حاکمیت ایران، 23 شهریور ماه، پس از احضار به دادسرای انقلاب مشهد، بازداشت شد.

بازداشت احمد قابل در حالی صورت می گیرد که او پیش از این در سال جاری در حالی که در راه عزیمت برای شرکت در مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری عازم شهر قم بود، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شده بود. او سرانجام پس از تحمل حدود 7 ماه حبس به قید وثیقه از زندان آزاد شده بود.

این بار احمد قابل به دنبال احضار از سوی شعبه ۹۰۳ دادسرای انقلاب مشهد، به دادسرا مراجعه کرد که پس از تفهیم موارد جدید از اتهام که به سخنرانی وی در شهرستان نجف آباد و مطالب منتشره ومصاحبه ها و به ویژه مسئله اعدام های زندان وکیل آباد مشهد مربوط می شد، مقام های قضایی او  را روانه زندان وکیل آباد مشهد کردند.
 

جرس: حدود 100 نفر از کارگران شرکت نازنخ قزوین برای گرفتن شش ماه از حقوق سال جاری و دو ماه حقوق معوقه سال گذشته صبح امروز یکشنبه، در مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کردند.

به گزارش مهر، به گفته یکی از کارگرانی که در این تجمع حضور داشت این شرکت از ابتدای سال جاری بی دلیل تعطیل شده که این موضوع سبب بیکاری عده زیادی از کارگران این شرکت تولیدی شده است.

تجمع کنندگان که حدود 100 نفر می باشند از مسئولین می خواهند تا درخصوص حقوق معوقه آنان به آنها توضیحاتی ارائه داده و درباره علت تعطیلی این واحد تولیدی نظر خود را اظهار دارند.
 

جرس: رئيس قوه قضاييه اصلي‌ترين چالش حقوق بشر مورد قبول آمريکا و غرب را تحميل يکسويه آن دانست و گفت: اينکه دولتي با يک مرام ليبرالي، حقوق بشر مورد قبول و نظر خود را بر همه ملتها تحميل کند، خود بزرگترين نقض حقوق بشر است.

به گزارش ايسنا، آيت الله صادق آملي لاريجاني در جمع مسئولان عالي قضايي گفت:‌ همانطور که حج نماد وحدت مسلمانان است، اين نماد بايد در همه مظاهر و روابط کشورهاي اسلامي حفظ شود، البته ما در پيروي از مسلک حق اهل‌بيت ترديدي نداريم ولي بحث دفاع از حق منافاتي با وحدت به منظور حفظ اصل کيان اسلام ندارد، چرا که کفر با همه توان به مقابله با اصل اسلام برخاسته است و ما بايد موجبات تفرقه مسلمانان را از بين ببريم.

رئيس قوه قضاييه در ادامه به مصاحبه وزير خارجه و وزير خزانه‌داري آمريکا با رسانه‌ها درباره اعمال محدوديت‌هاي مالي و مسافرت براي بعضي مسئولان جمهوری اسلامی اشاره کرد و اظهار عقیده کرد: وضع اين نوع محدوديتها به بهانه نقض حقوق بشر به علت برخورد با عوامل آشوبهاي انتخابات سال گذشته، بحثي انحرافي و دروغي بزرگ است.

لاريجاني با ذکر بعضي از موارد نقض آشکار حقوق بشر در کشورهاي هم‌پيمان نظامي آمريکا در منطقه به ويژه اسرائیل گفت: آوارگي‌، کشتار و محاصره نظامي مردم مظلوم و بي‌دفاع فلسطين در طول دهها سال و حمايت آمريکا و اروپا از آن با کدام منطق و معيار حقوق بشري قابل توجيه است.

رئيس قوه قضائيه به مقايسه وضع حقوق بشر در ايران و آمريکا پرداخت و مدعی شد: اين نشريه به تشريح جنايات نظاميان آمريکايي که از روي تفريح مردم بي‌گناه افغانستان را مي‌کشند و بعد قطعه قطعه مي‌کنند و يا در زندان ابوغريب و گوانتانامو که بدترين نوع جنايات عليه بشريت صورت مي‌گيرد، پرداخته است.

آملي لاريجاني با اشاره به دستور رهبری درباره فاجعه کهريزک گفت: بعد از دستور وی و بعد از طي مراحل قضايي و بسته شدن اين بازداشتگاه عوامل اين حادثه شناسايي و محاکمه شدند. اين قضيه را با نحوه برخورد مدعيان حقوق بشر در آمريکا مقايسه کنيد. آنها با بانيان و عاملان شکنجه زندانيان زندان‌هاي ابوغريب و گوانتانامو چه برخوردي کردند؟ گفته مي‌شود از ميان پانزده متهم اين جريان فقط يک نفر مجازات شده است و آيا بعد از وعده اوباما رئيس جمهور آمريکا بر تعطيلي آن زندانهاي مخوف، وعده‌ها عملي شده است؟ اگر چه رسانه‌هاي وابسته به صهيونيست اين تناقضها را مي‌پوشانند اما بالاخره مردم دنيا حقايق را مي فهمند و فجايع اتفاق افتاده و نحوه برخورد مسئولان آمريکايي از حافظه ملتها محو نخواهد شد.

طی ماه گذشته و پس از صدور حکم برای چندین تن از ماموران انتظامیِ دخیل در فجایع بازداشتگاه کهریزک، رسانه های خبری از صدور حکم تعلیق سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، و دو مقام قضایی دیگر (حسن دهنوی، مشهور به قاضی حداد، معاون امنیت وقت دادستان تهران و حیدری‌فرد دادیار سابق دادسرای ویژه امنیت تهران)، به دلیل تخلفاتشان در پرونده مربوط به بازداشتگاه کهریزک گزارش داده بودند.

در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، تعداد زیادی از بازداشت شدگان اعتراضات روز ۱۸ تیر، با دستور مقامات فوق، بویژه سعید مرتضوی، به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند و در آنجا مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار گرفتند.

بلافاصله بعد از چند روز چندین نفر از متهمان بر اثر شدت شکنجه ها جان باختند و پس از درز اخبار آن فجایع، رهبر جمهوری اسلامی، در روز پنجم مردادماه، دستور تعطیل شدن بازداشتگاه کهریزک را به دلیل "غیراستاندارد" بودن صادر کرد.

بعد از انتشار اخبار گسترده ای پیرامون شکنجه و آزار بازداشت شدگان در جنوب تهران و دستور ناگهانی رهبر ایران برای تعطیلی آن محل، صداوسیمای جمهوری اسلامی نیز، با نمایش تصاویر محسن روح الامینی، امیر جوادی فر و محمد كامرانی، از كشته شدن سه نفر در بازداشتگاه كهریزك و بدلایل "نام معلوم" خبر داد.

همزمان قوه قضائیه و مجلس نیز، دستور پیگیری حوادث آن بازداشتگاه را صادر و هئیتی را مامور آن کرده بودند و همزمان مهدی کروبی، نامزد اصلاح طلب معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، با استناد به شواهدی، از شکنجه و آزار جنسیِ بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات خبر داد.

با مراجعات مکرر و مستندات و شکایت خانواده فردی جانباخته بنام رامین آقازاده قهرمانی که در جریان اعتراضات بعد از انتخابات، توسط مامورین دستگیر و به بازداشتگاه كهریزك برده شده بود، مشخص شد که آمار کشته شدگان در آن محل، بیش از اعلام و اعلان رسمی است.

در گزارشی که کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی برای پیگیری حوادث پس از انتخابات تهیه کرد و اواخر دی ماه از جلسه علنی مجلس قرائت شد، سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران به عنوان یکی از صادرکنندگان دستور انتقال بازداشت شدگان به بازداشتگاه کهریزک معرفی شد.

مرتضوی پیش از آن گفته بود که دلیل انتقال بازداشت شدگان به کهریزک، "فقدان ظرفیت زندان اوین" و علت مرگ کشته شدگان هم "بیماری مننژیت" بوده است، اما کمیته ویژه مجلس در گزارش خود هر دو این اظهارات را خلاف واقع اعلام کرد.

مرتضوی که توسط برخی مقامات قضایی کشور، به عنوان آمر و نفر اصلی فجایع رخ داده در بازداشتگاه کهریزک معرفی و تصمیم به تعلیق وی گرفته شده بود، اینک پس از مدتها وارد محافل شده و در اولین حضور، نشستی با موضوع پیشگیری و مبارزه با قاچاق و عرضه خارج از شبکه فرآورده‌های نفتی را انتخابات کرد و به سخنرانی پرداخت.
 

"من مخالف ساختن" مسجد" در نزدیکی محل برج های دوقلو هستم."

من موافقم که در محل برج های دوقلو مسجد ساخته شود.

چرا؟ چون من به آمریکایی باور دارم که حامی قربانیان نفرت و تعصب است. من به آمریکایی باور دارم که می گوید شما حق دارید هر خدایی را در هر مکانی بپرستید. و به آمریکایی باور دارم که به مردم جهان می گوید ما مردمانی بخشنده و با محبت هستیم، و چنان چه مشتی جنایتکار دین شما را به یغما برده اند تا از آن بهانه ای برای کشتن 3 هزار نفر بسازند، می خواهیم به شما یاری کنیم تا دینتان را باز پس بگیرید و می خواهم آن را به همان جایی که از آن دزدیده شده برگردانم.

تا به حال سخنان بسیاری درباره این مجادله مصنوعی گفته شده است و من نمی خواهم بیش از این با سخن گفتن از آنها وقت را هدر دهم. اما من از تعصب متنفرم، از دروغگوها متنفرم،و چنانچه حقیقت را در این باره از یاد برده اید، بگذارید به چند واقعیت اشاره کنم:

1.من عاشق کارخانه برلینگتون کت هستم.تا به حال چند کت زمستانی عالی با قیمت مناسب از آنجا خریده ام.مسلمان ها از سال 2009 نماز روزانه شان را آنجا برگزار می کنند.هیچ گاه کسی شکایتی از این مسئله نداشته است. قرار نیست که آنجا تبدیل به "مسجد" بشود، قرار است یک مرکز اجتماعات باشد و یک نمازخانه در آنجا خواهد بود نظیر همین که هم اکنون هم هست.اما حتی اینکه بخواهیم مردم را مطمئن کنیم که مسجدی در کار نخواهد بود توهین آمیز و برخورنده است، من حالا امیدوارم که مسجدی 111 طبقه در آنجا ساخته شود. این بهتر از شکل بی مزه و مشمئز کننده کنونی گرند زیرو است، که سازنده آن را به شکل حفره ای خالی رها کرده است. اجساد 1100 نفر هنوز یافته نشده است. آنجا مکانی مقدس است که ساختن بنای یادبود دیگری در آن توهین به مقدسات محسوب می شود.چرا تمامی محوطه به یادبودی برای صلح تبدیل نمی شود؟

2.حدس بزنید چه کسی به مسلمانان برای طراحی مرکز اجتماعات کمک کرد؟ مرکز اجتماعات یهودی منهتن! خاخام آنجا از ابتدا به آنها مشاوره می داد. این یک نمونه عالی از تصویر جهانی است که همگی می خواهیم در آن زندگی کنیم. پیتر استویوسنت، بنیانگذار نیویورک بر آن بود تا اولین یهودیانی که به نیویورک آمدند را بیرون بیاندازد. بعد فکر کرد که کمی زیاده روی است.پس گفت، باشد بمانید، اما نمی توانید در هیچ کجای منتهتن کنیسه بسازید. آن مراسم احمقانه شب جمعه تان را هم در خانه برگزار کنید. اولین معبد یهودی تا سال 1730 اجازه ساخت نگرفت.سپس انقلابی در گرفت و پدران بنیانگذار گفتند که این کشور می باید سکولار باشد. جرج واشنگتن که می خواست برای اولین سال تصدی اش جملاتی بگوید این را برای یهودیان آمریکا نوشت:

"شهروندان ایالات متحده حقا می توانند خود را تحسین کنند، برای ارائه نمونه های عالی سیاست مداری توسعه یافته و لیبرال، سیاست هایی که شایشته پیروی اند...

"باشد که فرزندان ابراهیم که در این سرزمین سکنی گزیده اند در کرامت زندگی کنند، و از حسن نیت دیگر ساکنان آن بهره مند شوند، در آن هنگام که هر کس در امن سایه درخت انجیر خود آرمیده است و نخواهد بود چیزی که به او بیم راه دهد.."

3.امام جماعت بانی این طرح خوش خلق ترین آدم هاست، که نمی خواهید مصاحبتش را از دست بدهید. درباره گذشته او می توانید اینجا بخوانید.[1]

4.نزدیک 60 مسلمان در ساختمان مرکز تجارت جهانی در یازده سپتامبر جان باخته اند. صدها عضو خانواده آنها همچنان عزادار هستند. آن 19 قاتل برایشان فرقی نمی کرد که قربانیان چه دینی دارند وقتی جانشان را می گرفتند.

5. هیچ وقت تیتری ناراحت کننده تر از این در نیویورک تایمز ندیده بودم: مسلمانان آمریکایی می پرسند، آیا ما هرگز به اینجا تعلق داشته ایم؟ این باید همه ما را شرمنده کند که حتی یکی از شهروندان نگران تعلقش به اینجا باشد.

6. دو پلاک آن طرف تر از گراند زیرو یک شعبه مک دونالد هست، باور کنید مک دونالد تا حال بسی بیش از تروریست ها آدم کشته است.

7. در دوران رکود اقتصادی یا جنگ، فاشیست ها به شدت به ترس و تنفر دامن می زنند و طبقه کارگر را به آن جا می رسانند که به خاطر مصائبشان "دیگران" را سرزنش کنند.دشمنان لینکلن به سفیدپوست های فقیر جنوبی می گفتند که او یک کاتولیک بوده است. مخالفان فرانکلین روزولت می گفتند که او جود بوده، و او را جوزولت (Jewsevelt)  خطاب می کردند. یک نفر از هر پنج آمریکایی فکر می کند که اوباما مسلمان است، و 41 درصد از جمهوریخواهان بر این باورند که او اینجا زاده نشده است.

8. سرزنش همگی اعضای یک گروه به خاطر خطای یکی از اعضای آن روشی ضد آمریکایی است.تیموتی مک وی کاتولیک بود. آیا ایالت اوکلاهاما باید ساختن کلیسای کاتولیک در نزدیکی ساختمان فدرال را که مک وی منفجر کرد ممنوع می کرد؟

دوستان! ما همگی، همین حالا، مسئولیم که اطمینان حاصل کنیم مرکز اجتماعات مسلمانان ساخته خواهد شد.بار دیگر، 70 درصد کشور-دقیقا همان تعدادی که از حمله به عراق حمایت می کردند-در طرف اشتباه قرار دارند و می خواهند که محل "مسجد" تغییر کند. فشارهای بسیاری بر امام مسجد وارد می شود تا تصمیمش را عوض کند. ما باید ورق را برگردانیم. آیا می خواهیم بار دیگر قلدرها و آدمکش ها پیروز شوند؟ دیگر بسمان نیست؟کی می خواهیم کشور را از چنگ نفرت پراکنان در آوریم؟

می گویم همین حالا با اهدای کمک به ساخت مرکز اجتماعات ابراز وجود کنیم. این یک پروژه غیر انتفاعی و معاف از مالیات است که می توانید با اهدای یک دلار، ده دلار یا هر مقدار دیگر از آن حمایت کنید. اگر هر کدام از شما که این مطلب را می خوانیدچند دلاری اهدا کنید بیش از 6 میلیون دلار جمع آوری خواهد شد. بجنبید، به کمک آنها بشتابید که برای انجام کاری نیکو خوار شده اند. می توانیم به اتفاق بذر عشق بپراکنیم در این روز بزرگ.

در روز یازده سپتامبر همکاری را از دست دادم. امروز نوشتم به خاطره او.

* مستندساز و نویسنده آمریکایی

منبع: سایت نویسنده

[1] http://www.nytimes.com/2010/08/22/nyregion/22imam.html?_r=1