جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


نامه همسر شهید باکری به همسر شهید همت: خدا را شکر که ظلم را توجیه نکردیم و ذلیل نشدیم

Posted:

جـــرس: در واکنش به اهانت و بی حرمتی های حکومت و رسانه ها و عوامل آن به خانواده های سرداران جنگ، همسر شهید حمید باکری در نامه‌ای به همسر شهید همت، ضمن یادآوری گوشه‌ای از خاطرات تلخ گذشته و ناگفته‌هایی از این شهدا، ادعای حسین شریعتمداری که گفته بود این شهدا را بهتر از همسرانشان می‌شناسد، مورد اشاره قرار داد و پرسید: چرا در این بنده خدا از صفات بارز شهدا دیده نمی‌شود؟!

 


به گزارش سامانه خبری- تحلیل کلمه، فاطمه امیرانی در نامه‌اش به ژیلا بدیهیان، به صحبتهای شهید همت در آخرین تماس تلفنی‌اش اشاره کرده که گفته بود: “بچه‌ها تو را دارند که مادر بسیار خوبی هستی و خواهی بود. ولی نمی‌دانم چگونه زن جوانم را در دنیایی تنها بگذارم که یک مرد در آن پیدا نمی‌شود؟!”


همسر شهید باکری همچنین در پاسخ به اظهارات اهانت‌آمیز کوثری نماینده مدعی اصولگرایی مجلس، نوشت: خوشبختانه ما به کمک خدا و شهدا ۲۶ سال، نه با بیت المال بلکه با حقوق حلال معلمی، در خانه خود برای شهیدانمان سالگرد گرفته‌ایم و احتیاج به سرکشی ایشان هم نداشته‌ایم. سرپرست ما خدا بود و ارواح مطهر شهدا که به تایید اطرافیانمان هیچ‌وقت ما را تنها نگذاشته اند. اگر ایشان به سرپرست نیاز داشتند، می‌توانند روی ما حساب کنند.


وی همچنین درباره علت نگارش این نامه هم توضیح داد: چند روز در فکر این بودم مطلبی برای کسانی که در حق تو جفا کرده‌اند، بنویسم. اما نه برای اینکه بخواهم از تو دفاع کنم. بلکه به خاطر کسانی که این صحبت‌ها را می‌شنوند و به غیبت و گناه می‌افتند. ما همیشه سعی کرده‌ایم اخلاق را رعایت کنیم. نمی‌دانم چرا دوست دارند مجبورمان کنند خاطراتی را تعریف کنیم که ممکن است آبرو از خیلی‌ها ببرد. اینها را برای آن نگفتم که دلمان خنک شود، فقط نیتم این بود که مردم بی‌گناه در راه رسیدن عده‌ای به خواسته‌های دنیایی‌شان، به گناه نیفتند.


متن کامل نامه همسر شهید حمید باکری را که در اختیار کلمه قرار گرفته، در ادامه می‌خوانید:
بسم رب الشهداء والصدیقین
خدمت همسر بزرگوار شهید ابراهیم همت، خانم بدیهیان
عزیزتر از جانم سلام.
مطالبی که این روزها درباره من و تو گفته یا نوشته شده، یک بار دیگر خاطرات تمام این سالها را به یادم آورد. شاید بهترین کسی که حرفهایم را می‌فهمد و می‌توانم با او درد دل کنم، خودِ تو باشی.


من و تو همیشه غم سنگینی را با خود می‌کشیدیم. اما غمی شیرین بود و به آن افتخار می‌کردیم. چون در این غم ما با انسانهایی مانوس بودیم که همانند شهدای کربلا صعود کردند. به روز عاشورا که فکر می‌کنم، می‌بینم عاشورا با تمام زشتی‌هایش، زیبا هم هست. رشد انسانها و بهترین روابط انسانی را در آن روز می‌توان دید. در آن روز حر با یک انتخاب به قله انسانیت صعود می‌کند. در دفاع مقدس هم انسانهایی که اغلب آنها معمولی بودند، با انتخاب درستی که کردند، از عالم زمینی بریدند و پرواز کردند. خوش به حال شهدا که در آن زمان شاهد رشد و صعود انسانها بودند.


اما ما این روزها شاهد سقوط انسانها هستیم. شهدا یک یک خاکریزهای اخلاق را فتح می‌کردند و برعکس، این دوستان دیروز ما از خاکریزهای بی‌اخلاقی عبور می‌کنند. و بدتر از همه، فکر می‌کنند برای اسلام است و اشکالی ندارد! یکی از کسانی که این روزها ما را از تراوشات ذهنیشان بی‌نصیب نگذاشته‌اند، آقای حسین شریعتمداری است. ایشان چندین سال در راس رسانه‌ای قرار گرفته‌اند که به راحتی در اختیار تمام مردم ایران قرار می‌گیرد و در این مدت تلاش کرده‌اند طرحی برای تمامی ایرانیانی که در این سرزمین زندگی می‌کنند، بدهند تا به آن‌جایی برسند که ایشان در نظر دارند! انگار متوجه نیستند که انسانها زمین نیستند و نمی‌توان برای ساختن آنها نقشه داد. و تعجبی ندارد که طبق روال شهرداری فکر می‌کنند هر کس در طرحشان نباشد باید از صحنه روزگار حذف شود! آقای شریعتمداری فکر می‌کنند در این سالها کار فرهنگی کرده‌اند تا مردم را به دینی که پیامبرش رحمه للعالمین است، هدایت کنند. اما با کلام قهرآمیزشان همیشه دیگران را آزار داده اند و به بدترین ها متهم کرده‌اند. ایشان ادعا کرده‌اند که شهدا را بهتر از ما می‌شناسند. اما این حکمشان یک نقیض دارد که: چرا در این بنده خدا از صفات بارز شهدا دیده نمی‌شود؟! من واقعا برای سقوط افرادی مثل ایشان غصه می‌خورم. و بدتر از آن فکر می‌کنم فرصتشان تنگ است. ایشان خیلی “من” شده‌اند و به فرموده امام خمینی” من شیطان است.”


بگذریم. می‌خواهم از تو بنویسم. از زن جوانی که سال ۶۲ در پادگان الله اکبر اسلام آباد دیدم. قد بلندی داشت و خوب صحبت می‌کرد. دانشجوی شیمی بود. و شوهرش یکی از آن مردان مرد بود که خیلی ها آرزوی دیدنش را داشتند. یادم هست تعریف می‌کردی که حاجی گفته بود: “وقتی به حج مشرف شدم، از خدا سه چیز خواستم. اول تو را، دوم آنکه خدا دو پسر به من بدهد که ادامه دهنده راهم باشند و سوم برای یک لحظه هم شده زودتر از امام از دنیا بروم و در کشوری که نفس امام در آن نیست، زندگی نکنم!” راستی او چه خوب آینده را پیش‌بینی کرده بود!!! به نظرت اگر امروز حضور فیزیکی داشت، در پاسخ به کسانی که به خود اجازه می‌دهند برای اثبات تفکراتشان به شعور و انتخاب او توهین کنند، چه پاسخی می‌داد؟! شنیده‌ای که آقای کوثری، همان فرمانده سابق سپاه محمد‌رسول‌الله، افاضات فرموده که: “حاجی فرصت نکرد تا سببی ها را مثل خانواده نسبی‌اش تربیت کند.” عزیز دل! واقعا جا دارد از همه زنان هم‌وطن عذرخواهی شود که نماینده مجلس ما این‌گونه فکر می‌کند.


آن روزی که شما را در اسلام آباد دیدم، مهدی یک ساله و مصطفی عزیز در راه بود. با شوق و ذوق از این‌که در دانشگاه کرمانشاه دانشجوی مهمان شده بودی، حرف می‌زدی. چون تو دوست نداشتی از تحصیل عقب بمانی، او هم دوست نداشت از تو دور بماند.


حمید همیشه از تنها ماندن من ناراحت بود و فکر می‌کرد که عمر من در انتظار بازگشت او به هدر می‌رود. یادم هست توصیه می‌کرد کتاب بخوانم و وقت خود را با مطالعه پر کنم. وقتی تو را دیدم، چقدر خوشحال شدم که هم‌صحبت خوبی پیدا کرده‌ام و با هم رفیق شدیم. مدتی نگذشت که حمید شهید شد. آن زمان شما در اصفهان بودید. من تنها و بدون حمید به ارومیه برگشتم. یادم هست وقتی با من تماس گرفتی، چقدر از غم من اندوهگین بودی! اما فردای آن روز، عزیز تو هم با قافله مجنون همراه شد. و این غم عمیق مشترک، ما را به هم نزدیک‌تر کرد. مدتی که گذشت، بدون آنکه با هم صحبتی کرده باشیم، هر دو تصمیم گرفتیم به هجرت! احساس می‌کنم هر دو فرار می‌کردیم. قبلا برایت گفته‌ام که حمید در آخرین سفرمان به ارومیه از من قول گرفته بود که هیچ وقت به ارومیه بر نگردم. من از جایی فرار می‌کردم که حمید را آزار داده بود … تو از چه فرار می‌کردی؟؟


یادم هست آقا مهدی برای کمک به اسکان ما به قم آمده بود. خیلی نگران بود که من و تو چگونه می‌خواهیم چهار فرزندمان را که سه تای آنها شیرخوار بودند، در شهری غریب بزرگ کنیم. نمی‌دانم می‌خواست خودش را آرام کند یا ما را، وقتی آن حدیث قدسی را برایمان گفت که خداوند می‌فرماید: “هر شهیدی که می‌رود، من جای او را در آن خانه می‌گیرم.” به کمک آقا مهدی در منزل شهید زین‌الدین ساکن شدیم. می‌دانم تو هم فکر می‌کنی که آقا مهدی باکری، چه “نسبی” خوبی برای بچه‌ها بود! در همان یک سال بعد از حمید هر کاری می‌توانست برای ما انجام داد. مهمتر از همه، به فکر ما احترام می‌گذاشت. وقتی همه فامیل با رفتن من به قم اعتراض کرده بودند، گفته بود: “هر کجا فاطمه راحت‌تر می‌تواند بچه‌هایش را بزرگ کند، آنجا خوب است.” یادم هست برادر صالحی همراه تو آمده بود. یک بسیجی کم سن و سال از دوستداران حاجی بود. آن اوایل تا مدتی از تهران برای ما آب می‌آورد تا بچه هایمان کم کم به آب قم عادت کنند! و هر کاری داشتی سعی می‌کرد برایت انجام دهد. و چه شیرین! که هنوز هم بچه ها به ایشان عمو می‌گویند و برای من و شما هم هنوز برادر صالحی است! بعد از رفتن آقا مهدی و بقیه، من و تو در آن خانه با بچه‌هایمان تنها ماندیم. در غم و شادی های هم شریک شدیم. تو که در اوج غصه‌هایت، ذوق و شوخ‌طبعی اصفهانی داشتی، گاهی باعث می‌شدی خنده ای بر لبان من بیاید. می‌گفتی: “فاطمه! مثل حاجی می‌خندی! با او هم شوخی می‌کردم، مثل تو می‌خندید.”


عزیزتر از جانم! همیشه زحمت‌ها و امتحان‌ها و غصه‌های تو بیشتر از من بود. ای فامیل سببی همت‌ها! یادت هست مجبور بودی برای گرفتن مستمری شهید، هر ماه در آن شرایط سخت جنگ، ساعت‌ها با دو بچه شیرخواره و یک ساک بر روی شانه، در میان مردان در ترمینال منتظر وسیله‌ای باشی! و ناراحت بودی از آنکه تنها می‌توانستی مصطفی را بغل کنی و مهدی پسر یک ساله و نیمه‌ات مجبور بود خودش راه بیاید. طفلک وقتی گریه می‌کرد و بغل تو را می‌خواست، مجبور بودی به او بگویی: “مهدی! تو دیگر مرد شده‌ای! خودت باید راه بیایی!!!” … خاطرم هست یک بار وقتی برگشتی، دیدم با حالتی آشفته، در حالی که هر دو بچه‌ات تب کرده بودند، در آستانه در ایستادی و گفتی: “(نسبی‌ها) گفتند برای آینده بچه ها پس‌انداز می‌خواهیم بکنیم!” و حقوقت را ندادند! آن سه هزار و چهارصد تومان را !!! گفته بودند برای آینده بچه ها یک دستگاه یخچال خریده‌اند! بغلت کردم و با هم گریستیم و گفتم ناراحت نباش با کمک هم زندگی می‌کنیم!!!!


و بالاخره قانون‌ها عوض شد و تو با هوش و مدیریتی که همیشه از آن بهره‌مند بودی، توانستی یادگاران شهید همت را در بهترین شرایط بزرگ کنی. هر دو افتخار می‌کردیم که یادگاران شهدا پیش ما هستند و آنها بهترین امانت‌هایشان را به ما که سببی بودیم، سپردند. عزیز دل! چقدر دینداری برای من و تو سخت بود! امکانات زیادی برای تو از طرف خانواده خودت می‌توانست فراهم باشد. امکاناتی که داشتنش برای خیلی‌ها بزرگترین آرزو بود، اما تو به خاطر آرمان‌هایت همه را پس زدی! اگر برای دیگران دینداری حج عمره و سفر کربلا و مشهد بود، برای من و تو داغ دل و هجران و دویدن بود. تو که بیشتر از همه درد کشیده بودی، بیشتر با مردم همدردی می‌کردی. می‌گفتی وقتی حاجی را به خاک می‌سپردند، از خدا خواستی مثل او در دنیا به تو راحتی ندهد. البته بعدها شوخی می‌کردی که خدا چه زود حاجتت را داد!


فراموش نمی‌کنم آن زمان اگر بچه‌های جنگ و جبهه می‌خواستند ازدواج کنند، به کمکشان می‌رفتی! یادم نمی‌رود همیشه از تو تعجب می‌کردم که چرا برای زنانی که شوهرانشان به جبهه رفته بودند، خرید می‌کنی، در حالی که خودت تنهایی! خاطرت هست چگونه برای همسران شهدا که با نامردی از خانه‌هایشان بیرون شده بودند، در به در دنبال خانه می‌گشتی!


اما مهم‌تر از همه، آنچه باعث شد شهید همت در بین جوان‌هایی که او را ندیده بودند، شناخته شود و جایگاهی پیدا کند، مصاحبه تو با روایت فتح بود. چقدر زیبا از چشمان همت گفتی! چه محجوب از عشقتان گفتی! داستان آن جمله آخر همت در پشت تلفن را همیشه به یاد دارم که به تو گفته بود: “کاش اینجا بودی و برای حتی ساعتی تو را می‌دیدم!” یادت هست که همیشه به من می‌گفتی حاجی نگرانت بوده و می‌گفته: “بچه‌ها تو را دارند که مادر بسیار خوبی هستی و خواهی بود. ولی نمی‌دانم چگونه زن جوانم را در دنیایی تنها بگذارم که یک مرد در آن پیدا نمی‌شود؟!” و چه نگرانی بجایی بود!…


عزیزتر از جانم! هیچ‌گاه روزی را که تنها و غریبانه به تهران آمدی تا استخوان‌های برادر ۱۸ ساله‌ات را که در اسفند سال ۶۲ در مجنون شهید شده بود، بعد از سالها تحویل بگیری، فراموش نخواهم کرد. به یاد دارم من مدرسه بودم و نمی‌توانستم همراه تو بیایم. و تو به تنهایی باقی‌مانده جنازه برادرت را به اصفهان بردی. یادت هست از کارمندی در بنیاد شهید سوال کرده بودی که “برنامه‌ای برای تشیع ندارید؟!”و او به طعنه گفته بود: “می‌خواهی از این هم سردار رشید بسازی؟؟” کسی خبر دارد که مجبور شدی تا آخر عمر مادرت، شهادت برادرت را از او مخفی کنی و همیشه سنگینی غم‌ها را به تنهایی بر دوش بکشی؟!


من همواره افتخار می‌کنم که توفیق داشتم در کنار فرزندان همت بمانم و شاهد بزرگ شدن آنها باشم. من با خانواده شما نسبت خونی ندارم. ولی خدا را شاکرم که اعتقادات و آرمان‌های مشترکمان باعث شد رابطه ما مثل دو خواهر باشد. حیف که خانواده نسبی حاجی، قدرتان را ندانست و باید شرمنده روی او باشند!


خدا را شاکرم که دو ارثیه نیک از شهدا به ما عطا فرمود. یکی قلب شکسته که قیمت دارد و شاید باعث شود آفت قسی‌القلب شدن از انسان دور شود. که نتواند ظلم را ببیند و چیزی نگوید و حتی توجیه کند! و دوم آنکه دنیا از چشم ما افتاد! به قول آقا مهدی: “دنیا برای معصومین چه بوده که برای ما چیزی باشد!” خدا را شکر به خاطر خواسته‌های دنیایی ذلیل نمی‌شویم!


راستی باید به آقای کوثری هم تذکر بدهیم که کمک به خانواده شهید، گرفتن مراسم سالگرد نیست. خوشبختانه ما به کمک خدا و شهدا ۲۶ سال، نه با بیت المال بلکه با حقوق حلال معلمی، در خانه خود برای شهیدانمان سالگرد گرفته‌ایم و احتیاج به سرکشی ایشان هم نداشته‌ایم. سرپرست ما خدا بود و ارواح مطهر شهدا که به تایید اطرافیانمان هیچ‌وقت ما را تنها نگذاشته اند. اگر ایشان به سرپرست نیاز داشتند، می‌توانند روی ما حساب کنند. و الحمد لله که اگر سواد و علم ما از ایشان بیشتر نباشد، کمتر هم نبوده که به هدایت و راهنمایی امثال ایشان نیاز داشته باشیم!


چند روز در فکر این بودم مطلبی برای کسانی که در حق تو جفا کرده‌اند، بنویسم. اما نه برای اینکه بخواهم از تو دفاع کنم. بلکه به خاطر کسانی که این صحبت‌ها را می‌شنوند و به غیبت و گناه می‌افتند. ما همیشه سعی کرده‌ایم اخلاق را رعایت کنیم. نمی‌دانم چرا دوست دارند مجبورمان کنند خاطراتی را تعریف کنیم که ممکن است آبرو از خیلی‌ها ببرد. اینها را برای آن نگفتم که دلمان خنک شود، فقط نیتم این بود که مردم بی‌گناه در راه رسیدن عده‌ای به خواسته‌های دنیایی‌شان، به گناه نیفتند.

والسلام
دوستدارت
فاطمه امیرانی
مهر سال ۸۹

واگذاری بزرگترین پروژه راه سازی ایران به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران

Posted:

جـــرس: در راستای واگذاری پروژه های بزرگ و سودآور کشور به سپاه پاسداران و با گذشت حدود یک ماه پس از واگذاری پروژۀ توسعۀ جاده هراز (شمال شرق تهران) به قرارگاه خاتم الانبیاء (وابسته به سپاه)، ساخت بزرگراه قم به مشهد نیز- بعنوان یکی از بزرگترین پروژه های کشور- توسط دولت به شرکت «تهران گسترش»، وابسته به قرارگاه خاتم الانبیاء واگذار گردید.


به گزارش ایسنا، این بزرگراه که "حرم تا حرم" نامگذاری شده، یک هزار و صد کیلومتر طول دارد و محمود احمدی نژاد در مراسم کلنگ زنی آن در روز شنبه ۱۷ مهر (۹ اکتبر)، با بیان اینکه "بزرگراه حرم تا حرم بزرگترین پروژه در تاریخ کشور و منطقه است"، خاطرنشان کرد "پیش از این چشم ما به دست چند شرکت خارجی و پول بانکهای غربی بود که با منت زیاد سرمایه گذاری می کردند و هر روز هم به یک بهانه کار را متوقف می کردند؛ اما حالا همه به صف شده اند.

رئیس دولت با اشاره به اینکه با راه اندازی این پروژه سالانه پانزده میلیون نفر در سال از این مسیر استفاده خواهند کرد، گفت: "به نظر من این کار مورد عنایت است چون در میلاد حضرت معصومه آغاز شده و انتهای این مسیر هم آستان قدس رضوی است و نور هدایت امام رضا دست کم سیصد میلیون انسان دلداده و چند میلیارد انسان خداپرست را دلگرم می کند."


گفتنی است در دولت های نهم و دهم پروژه های بسیاری با تبلیغات فراوان افتتاح شده اند که غالب آنها بعد از راه اندازی، با مشکلات جدی روبرو شده است؛ از جمله پروژه راه آهن اصفهان _ شیراز، کرمان _ زاهدان و هم چنین بزرگراه تهران _ پردیس؛ که تنها چند ساعت پس از راه انداری بسته شده اند.


به گزارش ایسنا، در ادامه این مراسم حمید بهبهانی، وزیر راه و ترابری، با بیان اینکه "هزینه این طرح بین ۱۳ تا ۱۵ هزار میلیارد تومان خواهد بود، خاطرنشان کرد "این بزرگراه با مشارکت وزارت راه، بانک ملی ایران و قرارگاه خاتم الانبیاء احداث می شود."


گفتنی است قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء، پس از آغاز ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، فعالیت های خود را در حوزه های مختلف گسترش داده و توانسته پروژه های بسیاری را با کمک دولت ایران در دست بگیرد.


در یکی از آخرین قراردادهایی که وزارت نفت طی آن ۲۱ میلیارد دلار پروژه میدان گاز را به شرکت های داخلی واگذار کرد، سهم عمده به شرکت خاتم الانبیاء رسید و همزمان شرکت نفت و گاز پارس، مجری بزرگترین میدان گازی ایران نیز، با دستور دولت، اجرای پنج فاز توسعه این میدان را به قرارگاه خاتم الانبیاء وابسته به سپاه واگذار کرد.


امرداد ماه امسال نیز، اجرای بخشی از عملیات توسعه محور هراز در استان مازندران، به قرارگاه خاتم الانبیا سپرده شد و رسانه های خبری گزارش داده بودند که محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس دولت، زمینه های اجرایی شدن این واگذاری را فراهم کرده است. زمان اجرای پروژه ۲۰ ماه و هزینه اجرای آن ۱۲۴ میلیارد تومان پیش بینی شده بود.


لازم به ذکر است حضور گسترده سپاه در فعالیت های اقتصادی و عمرانی، می تواند پیمانکاران داخلی و شرکت های خصوصی را که در اجرای برنامه های عمرانی محدود و کوچکتر مشارکت دارند با مشکل مواجه کند.


سرلشکر رحیم صفوی فرمانده وقت سپاه پاسداران، چهار سال پیش در زمان امضای قرارداد خط لوله انتقال گاز از عسلویه به ایرانشهر در پاسخ به انتقادها گفته بود: "ما تاجر نیستیم و اگر درآمدی هم حاصل شود در جهت دفاع از مملکت است".

زندانیان سیاسی را آزاد کنید

Posted:

طراح : ایمان نبوی

مدیر خانه سینما: برخي مسئولان خود را مستغني از مشورت با صنف مي‌دانند

Posted:

جرس: محمدمهدي عسگرپور، مديرعامل خانه سينما، از همكاران خود در سينما به دليل حمايت از كيان صنفي سينما تشكر و قدرداني كرد.


وی پیش از این در نامه ای سرگشاده به وزیر ارشاد, نسبت به سیاست های دوگانه این وزارتخانه با سینماگران شکوه کرده بود و این نامه که مورد انتقاد مسئولان ارشاد قرار گرفت با حمایت گسترده اهالی سینما روبه رو شد.


به گزارش روابط عمومي خانه سينما، متن سپاس‌نامه‌ عسگرپور در حمايت صنفي اعضاي جامعه اصناف سينمايي به شرح زير است:


همكاران گرانمايه


سپاس خداي را كه درميان همكاران هنرمند و منزلت‌شناسي، حيات مديريتي خود را سپري مي‌كنم كه هركدامشان باعث سربلندي كشورمان هستند.


بدون شك حمايت روشن و منزلت‌مدار شما؛ كار را براي من و مديران بعدي خانه‌مان دشوار كرد. بي‌شك هركس كه علاقه‌اي و لو اندك به سينماي ايران داشته باشد از اين همه صداقت و حميت صنفي به وجد مي‌آيد. من نيز به درگاه خداوند متعال براي اعطاي امكان شايستگي به خودم براي صداقت خدمت و براي پيوستگي پيروزي سينماي ارزشمدار ايران – اسلامي دعا مي‌كنم.


ذات كار و فعاليت صنفي سينما در شناخت، دسته‌بندي و الويت‌گذاري نيازها و خواسته‌هاي فعالان عرصه سينماست و پس از آن تدوين برنامه و پيگيري و پايمردي براي اجراي آنهاست. نيازها و درخواست‌هايي كه از حداقل تامين رفاه اجتماعي چون بيمه بيكاري، و از كار افتادگي(مصرح در ميثاق ملي و قوانين موضوعه كشوري) آغاز و با تامين مولفه‌هاي امنيت شغلي پيوستگي و تا ضرورت مشاركت موثر در تدوين آيين‌نامه‌ها، ‌مقررات و لوايح و طرح‌هايي كه به فعاليت سينمايي مربوط مي‌شود، گسترش مي‌يابد.


همكاران ارجمندم، آنچه در طي اين دو سال و اندي برعهده هيات‌مديره خانه نهاده بوديد با همفكري و هم‌انديشي، مدون و مستند شد. اندكي از آن به نتيجه رسيد و انبوهي از آن عليرغم پيگيري‌‌هاي مستند از مسئولان دولتي و عمومي برجاي ماند. برخي مسئولان با اين توهم كه همه آنچه را كه سينماي ايران مي‌خواهد، مي‌دانند خود را مستغني از مشورت با صنف قلمداد مي‌كنند و خواسته‌ها و مطالبات صنفي را به جبران سوء‌تدبير و بي‌كفايتي‌شان، سياسي تلقي مي‌كنند. اين جاست كه بايد با هوشياري نقادانه بكوشيم تا با گفتار و رفتارمان خداي ناكرده به بدخواهان پراكنده در كمين سينماي انساني و ارزشمدار ايران بهانه‌اي ندهيم.


سينماي ارزشمدار ايران برخاسته و برآمده از اصول چهارگانه جمهوري اسلامي يعني: استقلال، آزادي، جمهوريت و اسلاميت است به خود و همگان ازجمله مسئولان دولتي و عمومي كه به وكالت مسئوليت تدبير جامعه را برعهده دارند، سفارش مي‌كنم كه مشورت روشمند در اموري را كه به معيشت و آينده شاغلان يك حرفه سرو كار دارد سرلوحه مشي و منش‌شان قرار دهيم.


همكاران گران‌سنگ؛ بار ديگر حميت صنفي و شهامت پايمردي در حمايت از كيان صنفي‌تان را مي‌ستايم.


محمدمهدي عسگرپور

 

 

حکومت در سینما هم به دنبال فتنه گران می گردد!

Posted:

سعید زندگانی
جرس – وزیر ارشاد دولت احمدی نژاد، معاون سینمائی او و فیلمسازان انگشت شمارطرفدار دولت، می خواهند هواداران جنبش سبز مردم ایران را در عرصه فیلمسازی نیز سرکوب کنند. چهاردهمین جشن خانه سینما و رویدادهای پس از آن، فرصتی فراهم کرد تا عوامل سرکوب به دنبال یافتن "عناصر فتنه" در خانه سینما باشند، اما حمایت گسترده اهالی سینما از مدیر عامل منتخب خود، امکان استفاده از این فرصت را تاکنون از دولت گرفته است.  

 

هنوز مرکب چاپ سخنرانی ابوالقاسم طالبی فیلمساز طرفدار دولت احمدی نژاد و به قول خودش "حزب الهی" در روزنامه های دولتی خشک نشده بود که اهالی سینمای ایران در برابر حرفهای او موضع گرفتند و با امضای یک بیانیه با متنی بسیار کوتاه حمایت خود را از مدیر عامل منتخب خود در "خانه سینمای" اعلام داشتند. تا زمان نوشتن این گزارش، عوامل سینمای ایران در شاخه های مختلف تولید، در سه نامه جداگانه بیانیه حمایت از مدیر عامل خانه سینما را امضا کرده اند که که تنها حاوی یک جمله است: "برای حفظ سینمای ارزش‌مدار ایران و جامعه‌ی اصناف سینمایی درکنار مدیرعامل منتخب خود (مهدی عسگر پور) ایستاده‌ایم". در میان امضا کنندگان تقریبا نام همه چهره های بزرگ و نامدارسینمای ملی ایران در کنار چهره های جوان و کمتر شناخته شده به چشم می خورد.

 

مدیرعامل خانه سینما به وزیر: ده سال دیگر هم فرقی به حالتان نخواهد کرد!

 

در گزارشهای قبلی خواندید که پس از چهاردهمین جشن خانه سینما، به دستور مستقیم علیرضا سجاد پور مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمائی وزارت ارشاد، پروانه ساخت فیلم جدید اصغر فرهادی "جدائی نادر از سیمین" بخاطر سخنان این فیلمساز در آن جشن لغو شد. اگرچه پس از توضیح فرهادی که سخنانش تنها جنبه "سینمائی" داشته است، ساخت این فیلم ادامه پیدا کرد اما محمد حسینی وزیر ارشاد در یک نشست رسانه ای، سخت به این جشن تاخت و گفت: "آقاي فرهادي در حال حاضر متوجه نامناسب بودن حرف‌هايش شده است اما برخي حركاتي كه ديگران در آن مراسم انجام دادند، به طور مثال مچ‌بندسبز خود را بالا بردند در حاليكه اين حركات بعد از گذشت يك سال و سه ماه از جريان انتخابات و اين كه همه فهميدند جنبش سبز به سلطنت طلب‌ها، كومله‌ و ساير بيگانگان پيوسته است، قابل پذيرش نيست. پيش از اين مي‌گفتيم هنرمندان به خاطر روح لطيفي كه دارند حرف مي‌زنند، اماالان با گذشت زمان اگر كسي بخواهد جنبش مرده را زنده كند و فردي ضد انقلاب (محسن مخملباف) را برگرداند و ما براي او فرش قرمز بيندازيم غير قابل قبول است. فردي كه خواهان برگردندان اوست، از نظر اخلاقي و حرفه‌اي نزول كرده است و اگر كسي خواهان بازگشت او باشد، موضوعي صنفي و سينمايي را مطرح نكرده‌ است."

 

این حرفها بر محمد مهدی عسگرپور که خود فیلمساز و مجموعه ساز موفقی نیز هست و به عنوان یک چهره ارزشی هم شناخته می شود که ماه رمضان گذشته شاهد مجموعه "جراحت" از او بودیم، گران آمد تا در یک نامه سرگشاده ناآگاهی وزیر را به رخ او بکشد و بنویسد: " متأسفم كه بايد بگويم جنابعالي به هيچ عنوان امكان تسلط پيدا كردن به موضوعات مختلف تحت مسووليت‌تان را فراهم نكرديد. هم شما هم خدايتان و تا حدي امثال ما مي‌دانيم كه حداقل در حوزه‌ي سينما تعداد نشست‌هاي جدي و تخصصي‌تان با دست اندركاران به تعداد انگشتان يك دست هم نمي‌رسد؛ و لابد تصور كرديد مجبوريد كار را به شكل پيمانكاري به معاونان‌تان از جمله معاونت سينمايي واگذار كنيد. به همين اعتبار و به دليل عدم تعلق خاطر به حوزه‌هاي مختلف هنري (نمي گويم فرهنگي چون عنواني است كلي و تفسيربردار) تسلط امروزتان به اوضاع سينما، تئاتر، موسيقي و هنرهاي تجسمي حدودا مثل روز اوَلي است كه همديگر را ديديم. همان موقع كه هنوز نامزد احراز پست وزارت بوديد و درخواست كمك كرديد و بنده و تعدادي از اعضاي هيأت مديره خانه سينما و رؤساي صنوف عليرغم فشارهاي زياد آن روزها صادقانه و با برنامه‌اي مشخص و به قصد تعامل به ديدارتان آمديم. با اين روشي كه در پيش گرفته‌ايد ده سال بعد هم فرقي به حال‌تان نخواهد كرد"!

 

خانه سینما یا اتاق جنگ؟

 

"پیمانکاری" که عسگر پور از او نام برده بود " جواد شمقدری" معاون سینمائی وزیر ارشاد بود که چاره را در بکار بردن سلاح دیرین تهمت زنی دید و در جوابیه ای ضمن اینکه نوشت نامه مدیر عامل خانه سینما ادبیات "توده مسلکی و منافقین و لیبرالها" را دارد، افزود: "مديريت فعلي خانه سينما، دفتر مدير عامل را به اتاق جنگ براي تحقق خواسته‌هاي جناحي و ترميم شکست‌هاي سياسي باندي که به آن وابسته است قرار داده است.امور صنفي و رفاهي و معيشتي اهالي سينما که در چارچوب امنيت شغلي مي‌توان به آن اشاره کرد مطالباتي نيست که دولت و نظام خود را نسبت به تحقق آن متعهد نداند. اگر چه در طول همه سالهاي گذشته زير ساخت‌ها و روش‌هاي اجرائي تحقق اين امر از سوي مديران سينمايي جدي گرفته نشده است."

 

چند روز پس از این نامه ابوالقاسم طالبی به قم رفت تا در همایش سینمائی مربوط به دفاع مقدس سخنرانی کند. او که گفته می شود فیلمی بنام "اينجا غبار روشن است" را درباره مسائل پس از انتخابات در دست توليد دارد، با بيان اين كه امروز افراد مشخصي خانه سينما را به دست گرفته‌اند و از آن به نفع خود استفاده مي‌كنند، تأكيد كرد: "اگر مسئولان خانه سينما بخواهند به اين روند خود ادامه بدهند، بايد بدانند كه اهالي سينما در مقابل آنها ساكت نخواهند نشست و اجازه نمي‌دهند كه اين افراد هر كاري مي‌خواهند انجام بدهند. البته معلوم نيست كه با اين روندي كه امروز اين افراد گرفته‌اند، دادستاني چه تصميمي در مورد آنها خواهد گرفت ولي در حقيقت، بر اساس رفتار و گفتار و بيانيه‌هاي اخير هيئت مديره خانه سينما، اين افراد بر اين عقيده‌اند كه اگر قرار است خانه سينما در اختيار جناح‌شان نباشد، بايد نابود شود."

 

سایت هنر نیوز نیز که در محافل سینمایی به عنوان رسانه نزدیک به مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی وزارت ارشاد شناخته می‌شود، هنرمندان و سینماگران امضاکننده نامه حمایت از مدیرعامل خانه سینما را "عوامل نفوذی و سربازان جنگ نرم در جبهه دشمن" نامید و از زبان فردی که او را یک مقام مسئول توصیف کرد، آنها را تهدید کرد که شناسائی می شوند:  "اتفاقاً از این بیانیه‌ها استقبال می‌کنیم و اسامی را به دقت مورد توجه قرار می‌دهیم. برای ما اهمیت دارد که بتوانیم سربازان جنگ نرم در جبهه دشمن و عوامل نفوذی را شناسایی کنیم و در فعالیت‌های آتی‌مان به دقت این موضوع را مورد نظر قرار دهیم." حتی کار این "جنگ نرم" را به جائی رسانده بودند که به گزارش خبرگزاری مهر، سایت خانه سینما که متن همه این نامه ها در آن قرار دارد، یکشنبه 11 مهرماه هک شد و پس از تلاشی یکروزه دوباره به راه افتاد.

 

مجمع فیلمسازان: ردای سیاست به تن سینما تنگ است!

 

آخرین خبر این است که همزمان با اعلام حمایت اهالی سینما از عسگرپور، مجمع فیلمسازان سینمای ایران نیز در نامه سرگشاده ای خطاب به معاون سینمائی ارشاد و مدیرعامل خانه سینما نوشته است که دست از سیاسی کاری بردارند چرا که ردای سیاست به تن سینما تنگ است. این نامه اگرچه بنام هردوطرف دعواست، ولی سطر به سطر آن سیاستهای سینمائی دولت احمدی نژاد را زیر سوال می برد، بویژه آنجا که می نویسد: " حال سینما خوب نیست. این سینما اینک در احتضار است و بعید است با این گونه دعواها دوباره به زندگی برگردد. والبته باید بگوییم این احتضار و این حال زار اتفاقا در دوران شما وخیم‌تر شده است. این در حالی است که شما بیش از همه می دانید که سینما می توانست در شرایط سختی که مردم در محاصره مشکلات داخلی و خارجی قرار گرفته اند، امنیت خاطر بسازد و تفاهم ملی ایجاد کند. سینما قدرت آن را داشت تا بر نقاط کور اجتماعی پرتو بیافکند و برای حل معضلات پیچیده، مردم را همدل و همراه کند."

 

در این نامه آمده است: "آقای شمقدری و جناب عسگرپور، آیا تصدیق می‌کنید که ردای سیاست به تن سینما تنگ است؟! و اگر قبول دارید، چرا اصرار دارید این جامه تنگ را به تن سینما کنید؟ تن رنجور و حساس سینما با پوشیدن این لباس بی‌قواره به تنگی نفس می افتد. اما شما با دعواهای‌تان چنین کردید و با عملکردتان پای دسته‌ها و گروه‌های سیاسی‌ای را به سینما باز کرده‌اید که درک کاملی از مدیوم سینما ندارند و بعضا گمان می‌کنند وارد اتاق جنگ شده‌اند. حال آن که صبغه سینما با جنگ و جدال‌های مرسوم در عرصه سیاست فرق دارد. اگر متاع سیاست قدرت است، باید بدانید که متاع سینما فرهنگ است و این دو یعنی قدرت و فرهنگ تناسبی با هم ندارند. اگر با دعواهای‌تان پای شیفتگان قدرت را به عرصه فرهنگ باز کرده باشید، که کرده‌اید، شک نکنید که سینما تاب و تحمل قدرت خواهان را ندارد و به زودی این جسم نیمه جان خواهد مرد.

 

آقای عسگرپور و جناب شمقدری، هیچ کدام از سینماگران تسلط بی‌چون و چرای دولت را بر سینما نمی‌پسندند و همه متفقند که تولیت خانه سینما می‌بایست همچنان به عهده اهل آن باشد. اما این دعوای شما پایه‌های این خانه را لرزانده است. به قول معروف "یکی بر سر شاخ بن می برید ". شما در حالی این دعوا را به اوج رسانده‌اید که می‌دانید تا انتخابات هیات مدیره این خانه زمان بسیار اندکی باقی است. آیا بهتر نبود می‌گذاشتید تا این روند سیر طبیعی خود را طی کند و هیجان‌های ایجاد شده فضا را مشوش نسازد و موجبات بهره برداری قدرت خواهان را فراهم نکند؟

 

آقای شمقدری و جناب عسگرپور، در حالی بر طبل جنگ می‌کوبید که سالن‌های سینما خالی از تماشاگر شده، عرصه‌های جدیدی چون بازار ویدیو از دست رفته است، ماهواره ها با مهواره های کذایی شان اوقات تماشاگران را پر کرده اند، و امنیت سرمایه گذاری در سینما مخدوش شده و از همه بدتر عده ای فرصت طلب که خوب می‌دانند چگونه از آب گل‌آلود ماهی بگیرند، بر طبل ورود بی چون و چرای فیلم خارجی و تصرف سالن‌ها به دست محصولات بیگانه می‌کوبند تا تیر خلاص را بر سینمای ملی خالی کنند و بر سر این جنازه بی‌جان، جشن بگیرند. "خانه از پای بست ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است "!

 

رحیمی: فرانسه با یک اخم ایران فرو می پاشد و به وضعیت صد سال پیش بر می گردد

Posted:

جـــرس: معاون اول محمود احمدی نژاد و سخنگوی دولت وی، با اعلام "توانمندی جمهوری اسلامی در تنبیه اقتصادی دولت‌های تابع آمریكا در بحث تحریم ها"، اظهار عقیده کرد"به عنوان مثال اقتصاد فرانسه با یك اخم ایران فرومی‌پاشد و به وضع صد سال پیش خود برمی‌گردد."


به گزارش فارس، محمدرضا رحیمی معاون اول بعدازظهر شنبه ١۷ مهر (نهم اکتبر)، طی سخنانی در مراسم اختتامیه دهمین نمایشگاه بین‌المللی صنعت تهران با اشاره به اعمال تحریم های جهانی علیه جمهوری اسلامی گفت: در این مراسم بنا نداشتم در خصوص تحریم صحبت كنم ولی از آنجایی كه مهمان‌هایی از اروپا در این مراسم شركت دارند بد نیست پیام ما را به مسئولان و دولتمردان اروپایی برسانند.


وی ادامه داد:‌ برخی كشورهای اروپایی فرای قطعنامه و به تبعیت از آمریكادر تحریم علیه كشورمان شركت كردند در حالی كه مبادلات ما با كشورهای اروپایی چیز زیادی نیست و ٢٣ میلیارد دلار می باشد كه بخشی را صادرات ما تشكیل می‌دهد كه فرانسه، ایتالیا و آلمان از جمله این كشورها هستند.


معاون اول رئیس دولت بابیان اینكه اگر فقط یك اخم در پاسخ به تحریم اروپایی‌ها كنیم بخشی از صنعت فرانسه فرو می ریزد با اشاره به مثالی در این خصوص تصریح كرد: مثلا اگر وزیر صنایع ما تصمیم بگیرد واردات قطعات خودرو پژو از فرانسه را لغو كند 2.5 میلیارد واردات ما پایین می‌آید بنابراین در فرانسه چه اتفاقی می افتد؟ به باور بنده صنعت خودرو فرانسه فرو می ریزد.


رحیمی در ادامه سخنان خود یادآور شد: رشد بیكاری در اروپا آنها را وادار كرد مثلا در فرانسه سن بازنشستگی را بالا ببرند كه این درست برخلاف ایران است در حالی كه ما پذیرفتیم كارمندان پنج سال زودتر از موعد مقرر خود را بازنشسته كنند و دولت پذیرفت هزینه بازنشستگی را پرداخت كند و این موضوع در این كشور اروپایی بیكاری به وجود آورد ودر ایران یك میلیون و صدهزار شغل اضافه شد.


وی افزود: دولت فرانسه در بعضی از بخشها مثل كشتیرانی مزاحمت‌هایی برای ما ایجاد كرده كه اگر وزارت صنایع ما ترش‌رویی كند دولت فرانسه دچار مشكلات عدیده‌ای خواهد شد.


فرانسه در صورت تصمیم دولت ایران دچار مشكلات عدیده‌ای می‌شود
معاون اول محمود احمدی نژاد تأكید كرد: یكی از كشورهای كوچكی كه از سایه رشد و بالندگی ایران به جایی رسیده است در روزهای اخیر در صدد اخلال در كشور ما بود. بنابراین اگر قرار باشد او را مورد بی‌مهری قرار دهیم دچار این وضعیت می شود كه او را به صد سال قبل می‌برد.


قادریم كشورهای زورگو و كشورهایی كه با چشم بسته از آمریكا تبعیت می كنند را به سختی تنبیه كنیم
رحیمی با بیان اینكه قادریم كشورهای زورگو و كشورهایی كه با چشم بسته از آمریكا تبعیت می كنند را به سختی تنبیه كنیم گفت: اما ما راه تعامل را با این كشورها در پیش گرفته‌ایم ولی اگر راهی بخواهند در لباس زورگویی وارد شده و به ایران زور بگویند در جا تنبیه می‌شوند.


وی مجددا تأكید كرد: این چند كشوری كه اسم یكی از آنها را بردم و به یكی كنایتا اشاره كردم اگر در راهبرد خود در مقابل ایران تجدید نظر نكنند باید منتظر تنبیه باشند.


رحیمی طی چند ماه اخیر، طی سخنانی در اجلاس رؤسای آموزش پرورش سراسر کشور که در سالن اجلاس سران در تهران برگزار شد، مردم انگلستان را "یک مشت احمق و خرفت"، استرالیایی ها را ""گلّه دار"، و اوباما را "احمق" خوانده بود و بعد از همراهی کره جنوبی با تحریم های جهانی، خاطرنشان کرده بود "آنها نیز باید سیلی بخورند تا آدم شوند."

معاون اول احمدی نژاد در جریان کنفرانس مزبور، شکستن تحریم های جمهوری اسلامی را "مقدمه‌سازی ظهور امام زمان" دانست و گفته بود: "یکی از فرصت‌هایی که به دست ما آمده و می‌توانیم خودمان را برای مدد از حضرت مهدی آماده کنیم شکست تحریم است."

گزارش خبرگزاری ها از ممنوعیت عرضه و فروش ارز دولتی به افراد عادی

Posted:

جـــرس: در حالیکه بازار ارز ایران پس از گذشت دو هفته التهاب و با وجود وعده های مسئولان و مقامات سیاسی و اقتصادی و بانکی کشور مبنی بر "وجود و عرضه ارز به اندازه کافی"، همچنان در نوسان و بی ثباتی به سر می برد، و صف‌های خرید دلار دولتی نیز با قوت پابرجاست، آخرین گزارش ها حاکی از آن است که صرافی های مستقر در بانک های دولتی، فروش ارز به افراد عادی را ممنوع اعلام کرده‌ و تابلوی "به اشخاص حقیقی (افراد عادی) ارز پرداخت نمی‌شود"، نصب کرده اند.


همزمان بسیاری از صرافی ها، از عدم وجود ارز و نتیجتا عدم توانایی ارائه آن به مردم و متقاضیان سخن گفته و در توزیع نبود ارز در صرافی‌های خود منتقدانه می‌گویند: "دلار نیامده و منتظریم بانک دلار و نرخ آن را اعلام کند."


به گزارش فارس، روز شنبه ١۷ مهرماه، تا حوالی ظهر دلار دولتی در اختیار هیچ‌کدام از صرافی‌های ملی و ملت و هم‌چنین صرافی‌های دارای مجوز از بانک مرکزی قرار نگرفته بود و سرانجام این امر موجب تجمع و ازدیاد جمعیت در مقابل صرافی‌ها گردید.


از ساعت هفت صبح در صف ایستادم
یکی از مردمی که در صف ایستاده به خبرنگار فارس می‌گوید: از ساعت 7 صبح اینجا هستم و الان ساعت 11 و 15 دقیقه است اما هنوز هیچ خبری از دلار نیست.
وی اضافه می‌کند؛ هنوز هم متوجه نشده‌ام دلاری که هفته گذشته 1040 تومان بود چطور یکباره به 1250 تومان رسید و یک دفعه پایین آمد.
وی می‌گوید: فکر می‌کنم دولت از روی عمد دلار را گران‌ کرد تا از این طریق دلارهای خود را به فروش برساند.


درد دل‌های یک دلال؛ اگر روزی شش بار در صف نایستم چه کنم!
علی یکی از دلالانی است که روزانه به دفعات و در ساعات مختلف در صف خرید دلار دولتی می‌ایستد البته این موارد با استناد به گفته‌های وی ذکر شد.
وی در توضیح اقدام خود مبنی بر ایستادن در صف‌های مختلف برای خرید دلار دولتی می‌گوید: مجبورم؛ اگر این کار را نکنم چه کنم؟!
وی اضافه می‌کند: این کاری است که دولت درست کرده ولی من هم زندگی دارم و باید خرج خانواده‌ام را در بیاورم.
وی تاکید می‌کند: هر کسی شغلی دارد و این هم شغل من است.


ممنوعیت فروش ارز به اشخاص حقیقی
امروز صرافی ملت روی تابلوی خود به فاصله‌های منظم برچسب‌هایی را با عنوان "به اشخاص حقیقی (افراد عادی) ارز پرداخت نمی‌شود" چسبانده بود و اعلام کرد فقط صرافان می‌توانند دلار بخرند آن هم با آوردن مدارک خاص خود.
یکی از فعالان این صرافی به خبرنگار فارس می‌گوید: به خاطر اینکه دیدیم هر روز مردم عادی و صرافانی که به دلار احتیاج دارند در صف باشند دلالان در صف می‌ایستند و آن هم درگیری‌های خاصی را ایجاد می‌کند تصمیم گرفتیم که فقط به صرافان دلار بفروشیم.
وی اضافه می‌کند: دلار ساعت 11،20 دقیقه رسید و قرار است به صرافان با قیمت 1055 تومان و بدون محدودیت ارز بفروشیم.
وی می‌گوید: صرافان باید دلار را به مردم با قیمت 1060 تومان بفروشند.
این کارمند صرافی ملت با اشاره به صف‌های ماقبل سایر صرافی‌های فروشنده دلار دولتی تاکید می‌کند، الان که صرافان دلار خود را تهیه کرده‌اند دیگر صفی مقابل صرافی‌ها دیده نخواهد شد.


بخیل نیستیم؛ اگر می‌توانند دلار را ارزان کنند
زهره دختر جوانی که به همراه دیکشنری خود در صف خرید دلار ایستاده است، به خبرنگار فارس می‌گوید: سفر خارجی در پیش دارم و باید هر چه سریع‌تر دلار تهیه کنم.
وی تاکید می‌کند، گفته‌اند که دلار را ارزان می‌کنیم ولی من نمی‌توانم به تصمیمات و این حرف‌ها اهمیت دهم.
وی اضافه می‌کند، بخیل نیستیم اگر می‌توانند دلار را ارزان کنند.


لزوم همیاری آژانس‌های هواپیمایی با دولت برای فروش دلار
سیما یکی دیگر از مشتریانی است که به گفته خود از ساعت 7 صبح برای خرید دلار دولتی در صف ایستاده و به خاطر اینکه هفته دیگر مسافرت به اروپا را در پیش دارد باید دلار بخرد.
وی با انتقاد از عملکرد دولت در روزهای اخیر برای کنترل بازار دلار می‌گوید: من نباید الان در صف خرید دلار در مقابل صرافی بایستم. دولت می‌تواند، از طریق در اختیار دادن دلار به آژانس‌های هواپیمایی این اقدامات را انجام دهد.
وی اضافه می‌کند: از این طریق آژانس‌های هواپیمایی می‌توانند در کنار ارائه بلیط به مشتریان هر میزان که دلار احتیاج داشته باشند به آنها بدهند.
وی می‌گوید: روز پنجشنبه تا ساعت 13 در صف بودم ولی گفتند که دلار تمام شده و بروید شنبه بیایید؛ من هفته آینده بلیط دارم و از ترس اینکه دلار پیدا نکنم باید از صبح زود در صف بایستم.


مشکلات مسدود بودن حواله‌های ارزی
رضا که به گفته خود پدر دو فرزند مقیم آمریکا است از بسته بودن حواله‌های ارزی گله‌مند است و می‌گوید: با این وضعیت نمی‌دانم چه جوری باید شهریه دانشگاه بچه‌هایم را بفرستم.
وی اضافه می‌کند الان باید کلی هزینه کنم از وقت تا پول گرفته و از این طریق و منتظر ماندن در صف‌های طولانی دلار بخرم و با ریسک بالا برای بچه‌هایم ارسال کنم.
وی با انتقاد از محدودیت فروش دلار می‌گوید: دولت باید راه‌حل منطقی را برای فروش دلار در این ایام اتخاذ کند؛ به عنوان مثال باید شعب بانک‌ها را نیز برای فروش دلار به مردم معرفی کند.


از نظر امنیتی خطر بالایی را باید به جان بخریم
محمد نیز از افرادی است که ساعت‌ها در صف خرید دلار دولتی ایستاده است؛ وی به خبرنگار فارس می‌گوید: دولت روش غلطی را برای فروش دلار انتخاب کرده است.
وی اضافه می‌کند، حتما باید پاسپورت داشته باشی تا از بعضی از صرافی‌ها دلار بخری؛ البته باید بلیط پرواز نیز برای 24 ساعته آینده باشد.
وی می‌‌گوید: در غیر این‌صورت صرافی‌ها به مردم (مسافران) دلار نمی‌فروشند.
وی تاکید می‌کند: از طرفی خرید دلار از صرافی‌ها خطرات زیادی را دارد؛ من باید این خطر را به جان بخرم تا دلار را به سلامت به فرودگاه ببرم.


صف دلار هم خواهران - برادران شد
مشاهدات خبرنگار فارس حاکی است ازدحام جمعیت در مقابل برخی صرافی‌ها طی روز جاری به حدی است که مردم تصمیم گرفته‌اند در دو صف خواهران و برادران منتظر خرید دلار دولتی باشند.
همچنین برخی از صرافی‌ها برای جلوگیری از دعوا بین مشتریان خود بر سر نوبت، تصمیم گرفتند که لیستی تهیه کرده و نام مشتریان را به نوبت در آن ثبت کنند و از این طریق با نظم و هماهنگی بیشتری به فعالیت خود بپردازند.


هنوز دلار نیامده؛‌ فکر کنم امروز ارزان‌تر از پنج‌شنبه باشد
پیرمردی که در نوبت اول یکی از صف‌های خرید دلار دولتی در مقابل صرافی مجاز بانک مرکزی ایستاده است به خبرنگار فارس می‌گوید: هنوز دلار نیامده از صبح آمدم تا دلار بخرم اما مدیر این صرافی می گوید هنوز دلار نیامده است.
وی اضافه می‌کند:‌ با توجه به اخباری که تلویزیون نشان می‌دهد فکر می کنم دلار امروز از روز پنج‌شنبه ارزان‌تر شود.
وی می‌گوید: به نظر نمی‌رسد که مردم به این راحتی دست‌بردار دلار دولتی شوند.


گفتنی است بعد از فروکش کردن موج افزایش قیمت ارز در بازار کشور و در حالیکه قیمت مصوب دلار توسط بانک مرکزی و همچنین تابلوی صرافی‌ها ١۰۶۰ تومان اعلام و درج شده است، اما نرخ دلار آمریکا در بازار آزاد ایران، کماکان ١۰۹۰ تومان است و اکثر صرافی‌ها نیز بدلیل بازار بحرانی و کمبود ارز، از فروش آن امتناع می کنند.

بی‌خبری از فاطمه رهنما پس از اجرای حکم تبعید

Posted:

جرس: با گذشت یک هفته از اجرای حکم تبعید فاطمه رهنما که به ۱۰ سال زندان نیز محکوم شده، از وی خبری در دست نیست.

 

به گزارش رهانا، فاطمه رهنما از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات که در یک سناریوی امنیتی بازداشت و به ۱۰ سال زندان و تبعید به شهر ایذه محکوم شد. حکم تبعید این زندان که در بند عمومی زنان زندان اوین به سر می‌برد چهارشنبه هفته گذشته اجرا شد.


با گذشت یک هفته از اجرای حکم تبعید، وی تا کنون تماسی با خانواده خود نداشته و خانواده وی در نگرانی از وضعیت و محل نگهداریش به سر می‌برند.


رهنما به شهر ایذه تبعید شده است، با توجه به این‌که شهر ایذه زندان ندارد، مشخص نیست که وی اکنون در کدام زندان نگهداری می‌شود. در روز اجرای حکم تبعید نیز در برگه انتقال وی از زندان اوین اشاره‌ای به محل نگهداری وی نشده بود.


فاطمه رهنما در تاریخ هفتم مرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت و در یک پروسه امنیتی به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او هم پرونده شاپور کاظمی برادر زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی بود.
 

وضعیت وخیم جسمانی حسین رونقی ملکی در پی اعتصاب غذا

Posted:

جرس: وضعیت جسمانی حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال دانشجویی در زندان اوین که به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است، بسیار بد عنوان شده است.

 

به گزارش رهانا، حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال دانشجویی که در اعتصاب غذا در زندان به سر می‌برد با شرایط جسمانی وخیمی روبه رو شده است.


وی که به تاز‌گی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است و هم‌چنان در سلول‌های انفرادی زندان اوین نگه‌داری می‌شود، در تماس کوتاهی که شب گذشته با خانواده‌ خود برقرار کرده، از وضعیت بد جسمانی خود خبر داده است.


زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی در این خصوص گفت: زمانی که حسین با منزل تماس گرفت، آن‌قدر حال‌اش بد بود که نمی‌توانست به درستی صحبت کند، فقط گفت که حال‌اش بسیار بد است.


هم‌چنین محمدعلی دادخواه، وکیل این وبلاگ‌نویس زندانی گفت: روز جاری حکم ۱۵ سال زندان حسین رونقی ملکی به دست من رسیده است و من در اولین فرصت بر این حکم اعتراض خواهم کرد.


حسین رونقی ملکی در ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ بازداشت شده است و پس از گذشت ۱۰ ماه هم‌چنان در بند دو الف زندان اوین به سر می‌برد. علیرغم صدور حکم و بازداشت طولانی مدت وی هنوز به بند عمومی منتقل نشده است.


وی از چند روز گذشته درست به اعتصاب غذا زده و خواسته خود را دیدار با دادستان اعلام کرده است.
 

رئیس انجمن پزشکان عمومی کشور: هشت ماه است که بدهی دولت به پزشکان پرداخت نشده است

Posted:

جرس: رئیس انجمن پزشکان عمومی کشور خواستار پرداخت هر چه سریعتر مطالبات معوقه جامعه پزشکی شد و گفت: پزشکان و مراکز درمانی از هشت ماه پیش وجهی از بیمه ها دریافت نکرده‌اند.


به گزارش ایلنا، حسن هویدا، در نامه‌ای از صادق محصولی، وزیر رفاه و تأمین اجتماعی درخواست کرد با توجه به مشکلات و هزینه‌های سنگین اداره مطب‌ها و مراکز درمانی، اقدامات لازم برای پرداخت هر چه سریعتر مطالبات معوقه جامعه پزشکی توسط سازمان‌های بیمه گر صورت گیرد.


در این نامه آمده است: علیرغم مکاتبات عدیده با وزارت رفاه و تأمین اجتماعی متأسفانه هنوز شاهد تأخیر در پرداخت مطالبات ناچیز پزشکان از سوی بیمه‌های پایه هستیم.


وی اضافه کرد: نزدیک ۸ ماه است که پزشکان و مراکز درمانی وجهی را بابت خدمات ارائه شده به بیماران دریافت نکرده‌اند. آیا فکر شده است که این افراد هزینه‌های زندگی خود و فرزندان، حقوق و حق بیمه منشی، بهاء آب و برق و تلفن و سایر خدمات را چگونه و از چه محلی باید پرداخت کنند. مطمئناً مستحضر هستید که تأخیر در پرداخت هزینه‌ها پزشکان را با چه جریمه‌هایی نظیر قطع آب، برق، تلفن و … روبه‌رو می‌کند.


هویدا در این نامه افزود: انجمن پزشکان عمومی ایران با توجه به مشکلاتی که برای همکاران به وجود آمده مصراً از حضرتعالی استدعا دارد دستور فرمائید سازمان‌های بیمه‌گر هر چه سریعتر نسبت به تأمین اعتبار و پرداخت مطالبات معوقه این گروه از جامعه پزشکی که عمدتاً در اداره امور زندگی با مشکلات عدیده‌ای رو به رو هستند، اقدام کنید.