جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


پرسش سیاستمداران کهن سال: آیا تسلیت و ترحیم و نماز، امنیت ملی را به خطر می اندازد؟

Posted:

جرس: احمد صدر حاج سید جوادی، عزت الله سحابی و حسین شاه حسینی سه تن از چهره های فعال سیاسی قدیمی عصر امروز با صدور نامه ای مشترک با عنوان " ترحیم و تسلیت، جمعه و جماعت امنیت ملی را به خطر می اندازد؟!" نسبت به دستگیری چند تن از اعضای شاخص نهضت آزادی اعتراض کردند.


در ابتدای این نامه آمده است: دکتر ابراهیم یزدی، مهندس هاشم صباغیان، دکتر علی اصغر غروی و جمعی دیگر از دوستان و فعالان سیاسی عضو نهضت آزادی ایران، در اصفهان بازداشت شدند. اما تاکنون هیچ توضیح رسمی و قانونی برای این عمل از سوی دستگاه قضایی یا امنیتی ارائه نشده است. اما آیا شرکت در مراسم ترحیم دختر جوان یکی از فعالان اصفهان جرم است؟ و یا از کی خواندن نماز جماعت و جمعه توسط جمعی معدود از مسلمانان در یک محیط بسته و محدود نیاز به مجوز دارد؟ آیا ترحیم و تسلیت به خانواده ای عزادار توسط دوستانی نزدیک و دسته جمعی خواندن نماز جمعه و جماعت توسط آنان امنیت ملی را به خطر می اندازد؟! ما بسیار متأسفیم که سرنوشت ملک و ملت دچار چنین افراط گری ها، تنگ نظری ها و سیاست های حذفی شده که بویژه در یک سال و نیم اخیر در کشور ما غالب شده است.

متن کامل این نامه که در اختیار جرس قرار گرفته به شرح زیر است:

به نام خدا

 

آیا ترحیم و تسلیت، جمعه و جماعت امنیت ملی را به خطر می اندازد؟!

 

دکتر ابراهیم یزدی، مهندس هاشم صباغیان، دکتر علی اصغر غروی و جمعی دیگر از دوستان و فعالان سیاسی عضو نهضت آزادی ایران، در اصفهان بازداشت شدند. اما تاکنون هیچ توضیح رسمی و قانونی برای این عمل از سوی دستگاه قضایی یا امنیتی ارائه نشده است. اما آیا شرکت در مراسم ترحیم دختر جوان یکی از فعالان اصفهان جرم است؟ و یا از کی خواندن نماز جماعت و جمعه توسط جمعی معدود از مسلمانان در یک محیط بسته و محدود نیاز به مجوز دارد؟ آیا ترحیم و تسلیت به خانواده ای عزادار توسط دوستانی نزدیک و دسته جمعی خواندن نماز جمعه و جماعت توسط آنان امنیت ملی را به خطر می اندازد؟!

ما بسیار متأسفیم که سرنوشت ملک و ملت دچار چنین افراط گری ها، تنگ نظری ها و سیاست های حذفی شده که بویژه در یک سال و نیم اخیر در کشور ما غالب شده است. آیا دست اندرکاران این نوع امور در حوزه سیاسی و امنیتی داخلی نیز به سان دیگر مسائل کشور هم چون مسائل مهمه ای چون امور اقتصادی و سیاست خارجی؛ به رفع و رجوع روزمره، بی برنامگی و متکی به ضرب و زور برای حل معضلات متعدد خود دست می زنند و تنها به حفظ امروزه قدرت می اندیشند و توجهی به فردایی که از پس امروز است، ندارند. آیا برای حفظ دو روزه قدرت در این دنیا باید همه منافع ملی و حتی مصالح حاکمیت را فدای یک جریان افراطی کرد که چه در میان طیف های وسیع منتقد در درون حاکمیت و چه در بیرون آن، و چه در میان طیف های مختلفی از مردم در ایران و چه در میان افکار عمومی مستقل در جهان، از حیثیت و اعتباری برخوردار نیست.

ما دست اندرکاران امور را دعوت و نصیحت به بازنگری در این شیوه های بی حاصل و درس آموزی از تجارب تاریخی می کنیم و مصرانه می خواهیم تأمل کنند که از سه بار بازداشت پیرمردی هشتاد ساله و بیمار در یک سال چه حاصل و نتیجه ای به دست آورده و خواهند آورد؟

خداوند طراح آزمون های الهی و وجدان پاک و هوشیار مردمان، با بصیرت کامل ناظر بر چرخه و تداول ایام در میان آدمیان است. بیش از این خدا و مردم را ناراضی نکرده و ریزش وسیع دوستان (سابق) و اقشار مختلف اجتماع را از خود تشدید نکنید. با حذف همگان و تنها با اقلیتی محدود و یک دست نمی توان بر مردم و کشور بزرگی هم چون ایران حکم راند و با معضلات مهم داخلی و خارجی روبرو شد.

گرد پیری بر سر همه ما نشسته است. بنابراین شائبه قدرت طلبی بر ما نمی رود، لااقل در نصیحت مشفقانه ما اندکی تأمل کنید؛ این حافظ منافع ملی و حتی منافع شماست. پس این تجدید نظر را با آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، از کلیه طیف ها، آغاز کنید.

13 مهر 1389

احمد صدر حاج سید جوادی، عزت الله سحابی، حسین شاه حسینی

 

نامه جبهه مشارکت ابه کمیسیون ماده 10: توقیف پروانه حزب منتفی است

Posted:

جرس: جبهه مشارکت ایران اسلامی  از احزاب شاخص اصلاح طلب با ارسال نامه ای به کمیسیون ماده ۱۰ احزاب به این کمیسیون اعلام کرد که براساس رای دادگاه رای این کمیسیون مبنی بر توقیف پروانه جبهه مشارکت لغو شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نوروز متن کامل این نامه به شرح زیر است:

دبیر محترم کمیسیون ماده ۱۰ احزاب با سلام مستحضر هستید که به دنبال تصمیم آن کمیسیون دائر بر توفیف پروانه فعالیت حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی و دستور توقف همه فعالیتهای حزبی ، شکایتی از سوی حزب بر اساس تبصره ۲ ماده ۱٥ قانون" فعالیت احزاب ، جمعیتهای سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیتهای شناخته شده" (که مشروعیت آن کمیسیون وابسته به همین قانون است) ، علیه تصمیم آن کمیسیون در محاکم دادگستری اقامه شد.

اینک شعبه بیست و هفتم دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی شهید بهشتی تهران رای قطعی خود را به شماره دادنامه ٨٩۰٩٩۷۰۲۲٨۷۰۰۴۱٩ صادر نموده است. به موجب این حکم تصمیم مورخ ۲٣/۱/۱٣٨٩ آن کمیسیون ابطال شده است.

علیهذا خواهشمند است به همه مراجع ذیربط که به دنبال رای آن کمیسیون تضییقات زیادی برای حزب ایجاد کرده و با اقدامات خود فعالیت طبیعی یک حزب قانونی را مختل کرده اند ابطال آن تصمیم را ابلاغ فرمایید و با به رسمیت شناختن همه حقوق مصرح در قانون اساسی و قانون احزاب ، به رای دادگاه تمکین کنید.

جبهه مشارکت ایران اسلامی

نوری بر بخشهای تاریک جمهوری اسلامی از  زبان فرزند آیت الله منتظری

Posted:

ایران فروهر
جرس: پدر  معنوی جنبش سبز سالها در حصر خانگی بود. سالها در محافل خانوادگی و سیاسی از او به عنوان یکی از مسئولان کنار گذاشته شده جمهوری اسلامی یاد می شد که قربانی صداقت شده است. اما پس از حوادث انتخابات، مردم آنچه را درباره این مرجع عالی قدر در دل داشتند بیان کردند. او کسی نبود جز آیت الله منتظری. مردی که آسایش خود و خانواده اش را در راه به ثمر نشاندن درخت نظام جمهوری اسلامی از دست داد و سالها به دلیل پایداری و اصرار بر حق، گوشه نشینی و انزوا  در خانه را به جان خرید. او سالها در حصر خانگی ماند اما از سخن حقش کوتاه نیامد.به مناسبت سالروز تولد ایت الله منتظری عده ای از همراهان جنبش سبز با  حجت الاسلام والمسلمین احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری درباره زندگی  و کنار گیری این مرجع عالی قدر  گپ و گفتی داشتند که در پی می آید:  

 

 

امام از قتل های سال 67 مطلع بودند یا خیر؟

آنچه ما می دانیم اینست که در آن زمان تصویر متن حکم ایشان در مورد اعدام آنان را بر روی هر پرونده  می گذاشتند. اگر تشخیص می دادند که زندانی به اصطلاح سر موضع است اعدام می شد. می گفتند زندانی مصاحبه کند تا اعدام نشود. متاسفانه اعمال قبیح خود را به اسم دین و تشیع انجام می دهند. آقای منتظری  تا آخرین لحظه امیدوار بودند که کسانی که در راه انقلاب زحمت کشیدند رنگ تحول را ببینند  اما هنوز متاسفانه خبری از تحول نیست. به اسم دین و مذهب شکنجه صورت می گیرد.

 

یک بار آخر شب به اتاق آیت الله منتظری رفتم. دیدم پدر در حال نوشتن نامه ای هستند. پیش نویس آن را به من دادند. یک نامه به امام درباره قتل های 67 نوشته بودند. من به ایشان گفتم که اینها را صلاح نیست که در کاغذ بنویسید. اینها مطالب فوق سرّی است که باید شفاهی به امام بگویید نه اینکه مکتوب کنید. ایشان فرمودند همه چیز تمام شده است. آیت الله منتظری گفتند که با خونی که به ناحق ریخته می شود همه چیز تمام می شود، این محرمانه نیست و حق کسی که خونش ریخته شده نباید پایمال شود.

 

یعنی شما فکر می کنید که امام از قتل های 67 مطلع نبود؟

نامه ها را مسئول دفتر یا حاج احمد آقا می گرفتند. به همین دلیل ممکن است برخی از نامه ها به امام نرسیده باشد. به طور مثال آیت الله منتظری در تاریخ 4/1/ 68 نامه ای به امام نوشتند که من شرعا و قانونا نظر شما را بر نظر خودم مقدم می دانم. امام می توانست زیر آن نامه بنویسد خودت گفتی برو کنار و سیاست و ریاست را کنار بگذار. اما ایشان در تاریخ 6/1/68 نامه ای نوشتند که والله من بازرگان و بنی صدر را از اول قبول نداشتم، واللّه من از اول با قائم مقامی تو مخالف بودم. خلاصه اینکه جواب آن نامه متواضعانه، این نامه تند نبود. علاوه براین نامه 6/1/68 صد در صد دست خط امام نیست.

 

اختلافات احمد آقا و آیت الله منتظری از کجا ریشه می گرفت؟

حاج احمد آقا همواره می خواست تاکید کند که امام اشتباه نمی کند. به طور مثال امام گفته بود که این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستادگی می کنیم. ایشان به کسانی که می خواستند نزد امام بروند می گفتند که از جنگ صحبتی نکنید. در جلسات سران سه قوه می گفتند که حرف صلح را مطرح نکنید. حتی آیت الله طاهری اصفهانی می خواست نزد امام برود و درباره کمبودهای جبهه صحبت کند. خیلی از  وضع جبهه ها گلایه داشت اما در ملاقات هیچ صحبتی از جبهه نکرده بود چون حاج احمد آقا گفته بود که  درباره مسایل جنگ به امام حرفی نزنید.

 

آیا آقای حاج احمد خمینی به دلیل اینکه مواضع درستی درباره آیت الله منتظری نداشتند، پیش از مرگ ابراز پشیمانی کردند و پیش آیت الله منتظری آمدند؟

ابراز پشیمانی نکردند. در مجلس ختمی که به قم آمده بودند آیت الله منتظری و احمد آقا خمینی همدیگر را می بینند و خیلی احمد آقا به ایشان احترم گذاشته بود و مثل سابق رفتارشان نبود. اما اینکه نزد پدرم بیاید و ابراز پشیمانی کند نبوده است. همچنین تنها آیت الله منتظری گفته بودند که استقراض از کشورهای خارجی نکنید که احمد آقا خمینی در سال پایانی عمرش - در مصاحبه یا سخنرانی - گفته بود که دوستداران واقعی انقلاب گفته بودند که استقراض از کشورهای خارجی نکنید.

 

بعد از بایکوت کردن آقای منتظری چه واکنش هایی صورت گرفت؟ کاری انجام نشد و اعتراضی صورت نگرفت؟ چرا بعد رسانه ای نداشت؟

حملات یکطرفه بود. رنجنامه احمد آقا در تیراژ بالا منتشر شد اما امکان پاسخگویی برای ما وجود نداشت. این جوی که  در فضای سایبری و اینترنتی الان هست آن زمان نبود که به راحتی بتوان اطلاع رسانی کرد. فضای مجازی نبود و دوستان آیت الله منتظری بایکوت خبری صد در صد بودند.

 

در تاریخ 18/2/68  نامه ای را آیت الله منتظری نوشتند که من به همراه آقای دری نجف آبادی که آن زمان مسئول دفتر بودند رفتیم  که نامه را برسانیم. اما گفتند  که حال امام خوب نیست و امکان ملاقات نیست. حاج احمد آقا نامه را گرفت ولی اجازه ملاقات نداد. آقای دری به حاج احمد آقا گفت که "دیگر آیت الله منتظری قائم مقام رهبری نیست  ولی این فضاحتی که روزنامه ها درست کرده اند کل روحانیت را خراب می کند. مردم می گویند این شخص که دومین شخصیت انقلاب بوده است اگر واقعا اینقدر آدم بدی است پس وای به حال بقیه آنان". حاج احمد آقا در جواب گفت "ببین آقای دری بالاخره آقای منتظری گفته که امام زن های بچه دار را اعدام کرده است حالا ما باید بگوییم کسی که این حرف را زده یک مجتهد جامع الشرایط است و یا یک ضد انقلاب؟"

 

چه کسانی از عزل آیت الله منتظری حمایت نکردند؟

روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین قم از عزل آیت الله منتظری حمایت نکردند اما مجمع روحانیون مبارز بیانیه تندی دادند که الفاظ زشتی هم در آن به کار بردند.

 

در زمان آقای خاتمی آیت الله منتظری در چه وضعیتی قرار داشتند؟

نامه حصر آیت الله منتظری را آقای خاتمی امضا کرده بودند و در این باره دستور داده بودند.

 

آیت الله منتظری چه شد که نظریه ولایت فقیه را ارایه دادند؟

نظر آیت الله منتظری این چیزی نبود که امروز اجرا می شود. اینکه یک نفر بگوید و بقیه اجرا کنند نبود. ایشان می گفتند فقیه یعنی متخصص فقه، یعنی فقیه باید نظارت کند که مجلس و دولت و دستگاه قضایی مطابق شرع عمل کنند.

 

دو سال پیش آیت الله منتظری از چه کسی در انتخابات ریاست جمهوری  حمایت کرد؟

همیشه ایشان می گفتند که رای مخفی است و نمی گفتند به چه کسی رای داده اند. اما علی القاعده ایشان به آقای موسوی و یا آقای کروبی رای دادند.

 

بعد از انتخابات ریاست جمهوری چه شد که مردم نسبت به آیت الله منتظری نظرشان تغییر کرد و دوباره به گفته های این بزرگوار استناد کردند؟

فکر می کنم در طول بیست سال به تدریج مردم آگاه شده بودند که بسیاری از تبلیغات علیه آیت اللّه منتظری یکطرفه و خلاف واقع بوده است. بعضی هم که آگاه بودند فرصت اظهار نظر پیدا کردند. ان شاءاللّه موفق باشید.

 

هر روز یک مادر می میرد

Posted:

جرس: مدير كل دفتر سلامت و جمعيت خانواده‌ و مدارس وزارت بهداشت  گفت که در ایران در هر روز یک مادر فوت می کند.

اسماعیل مطلق امروز در نشست روزجهانی کودک گفت: در ايران هر روز يك مادر فوت مي‌كند و ما در تلاش هستيم تا اين آمار را كاهش دهيم تا زماني برسد كه هيچ مادري فوت نكند، چون فوت مادر باعث از هم پاشيدن نهاد خانواده‌ مي‌شود.

بنابراين از سال جاري آموزش‌هاي قبل از ازدواج  به همه زوج‌ها داده مي‌شود، البته اين آموزش‌ها بايد گسترش يابد.

وي افزود: طبق آمار سال 88 بيشترين علل مرگ و مير كودكان زير پنج سال به ترتيب ابتلا به ناهنجاري مادرزادي و كروموزمي (20 درصد)، حوادث و سوانح غيرعمدي(19 درصد)، بيماري‌هاي دستگاه تنفسي ( 15 درصد)، بيماري‌هاي عفوني و انگلي(10 درصد)، بيماري‌هاي قلبي عروقي(9 درصد) و بيماري‌هاي دستگاه عصبي(6 درصد) بوده است.

به گزارش ایسنا، مطلق همچنین خبر داد که از سال جاری آمورش های قبل از ازدواج و روابط جنسی به همه زوج ها داده می شود.

بعد از دلار نوبت به درهم رسید

Posted:

بازار ارز همچنان متلاطم است

جرس: درهم تنها ارزي است كه همچنان در بازار ناياب است و اين روند گويا همچنان ادامه خواهد داشت.

خبرگزاری کار ایران - ایلنا- با انتشار گزارشی به وضعیت بازار ارز تهران پرداخت و نوشت: عمده افرادي كه به صرافي‌هاي اخير مراجعه مي‌كنند يا مي‌خواهند از قيمت دلار و ساير ارزها باخبر شوند يا براي فروش سكه‌هايي آمده‌اند كه پيشتر خريداري كرده بودند و حال فكر مي‌كنند كه زمان فروش آنها فرا رسيده است.

بانك مركزي از روز پنجشنبه گذشته تزريق دلار به بازار ارز را آغاز كرده است به همين دليل دلار كه تا پيش از اين به بيش از 1250 تومان نيز رسيده بود امروز به 1075 كاهش يافته است. البته ميزان زيادي از اين كاهش را بايد مديون كاهش بهاي دلار در بازارهاي جهاني بود. بازرسان بانك مركزي اين روزها مرتب به چهارراه استانبول مي‌روند تا قيمت دلار را بر تابلوي صرافان رصد كنند. در اين ميان شديدا با صرافاني كه نرخ بانك مركزي را رعايت نكنند برخورد مي‌شود.

باطل كردن جواز كسب صرافي‌ها يكي از اقدامات بانك مركزي در اين خصوص است اما معلوم نيست بانك مركزي چگونه مي‌خواهد با صرافي‌هاي بدون مجوز برخورد كند. خان‌زاده يكي از صرافان چهارراه استانبول است. او در گفت‌وگو با ايلنا از وضعيت بازار ارز مي‌گويد: با تزريق دلار توسط بانك مركزي وضعيت بازار تا حدودي بهبود يافته است. دلار حدود 100 تومان نسبت به روزهاي گذشته افت كرده است. خان‌زاده انتقادي را نيز مطرح مي‌كند: با اين اقدام بانك مركزي فاصله نرخ آزاد ارز و نرخ بانك مركزي زياد است و هرچه اين فاصله كمتر باشد از سودجويي بسياري از افراد جلوگيري مي‌شود. به نظر مي‌رسد با اين شكاف قابل توجه ميان ارز آزاد و ارز دولتي هنوز هم راه براي سودجويان باز است.

بسياري از صرافان خريد و فروش دلار را به ميزان ارز دريافتي از بانك مركزي محدود كرده‌اند. در اين بين مردم نيز كمتر نسبت به فروش ارزي كه در روزهاي گذشته خريداري كرده‌اند اقدام مي‌كنند زيرا هنوز هم منتظرند كه قيمت دلار افزايش يابد. افرادي كه به ميزان زيادي ارز نياز دارند اقدام به خريد ارز در شرايط فعلي مي‌كنند.

گفته مي‌شود بخشي از معاملات هنوز هم با نرخ آزاد انجام مي‌شود. يكي از صرافان در اين خصوص مي‌گويد: خريد دلار از صرافي بانك ملي دردسر دارد. ما ابتدا بايد پول را به حساب صرافي بانك ملي واريز كنيم و سپس حدود 2 تا 3 ساعت از وقت خود را در صف جلوي صرافي بانك ملي تلف كنيم تا بتوانيم به ميزان پول واريز شده، دلار دريافت كنيم. اين ازدحام تنها در مقابل صرافي بانك ملي ديده نمي‌شود بلكه تعدادي از صرافي‌ها نيز با همين ازدحام روبرو هستند.

صف‌هاي مقابل برخي صرافي‌ها در برخي مواقع به 10 متر نيز مي‌رسد به طوري كه صفوف ايجاد شده، در ساير صرافان را نيز در بر گرفته است. آنچه كه در اين بين جالب توجه است اين است كه با وجود سركشي هر روزه بازرسان بانك مركزي، جاي قيمت فروش دلار بر تابلوي بسياري از صرافي‌ها خالي است و عددي بر آن نوشته نشده است. صرافان معتقدند در حال حاضر بيشترين ارزهاي موجود در بازار دلار و يورو هستند و ساير ارزها به صورت محدود در بازار وجود دارند. زيرا ارزهاي متفرقه مانند فرانك سوئيس، دلار استراليا، دلار كانادا و... را صرافي‌ها از دوبي مي‌آورند كه در حال حاضر اين امكان وجود ندارد. درهم تنها ارزي است كه همچنان در بازار ناياب است و اين روند گويا همچنان ادامه خواهد داشت.

برگزاری اولين جلسه رسيدگي به پرونده متهمان حوادث كوي دانشگاه

Posted:

جرس: اولين جلسه‌ رسيدگي به پرونده‌  اتهامات 27 نفر از دانشجویان در جریان حوادث كوي دانشگاه سال گذشته صبح امروز در شعبه‌ دوم دادگاه نظامي يك تهران برگزار شد.

محاکمه دانشجویان درحالی صورت می گیرد که دانشگاه تهران، تحت ریاست فرهاد رهبر سال گذشته و یک روز پس از وقوع حوادث دلخراش کوی دانشگاه  در تاریخ 25 خرداد 88با صدور بیانیه ای تاکید کرد: "برهمه ملت غیور و دانشجویان عزیز روشن است که دانشجویان، این فرزندان فرهیخته ملت ایران هیچ گاه اخلال گر نبوده و تفکیک صفوف آنان از سایرین برای حفظ ساحت مقدس علم ضروری است."

به گزارش روابط عمومي سازمان قضايي نيروهاي مسلح، متعاقب اطلاعيه‌ مورخ 9/4/89 سازمان قضايي نيروهاي مسلح پيرامون صدور كيفرخواست در مورد اتهامات 27 نفر از متهمان حوادث كوي دانشگاه، اولين جلسه‌ دادگاه رسيدگي به اين پرونده برگزار شد.

در اين جلسه كه 23 نفر از متهمان حوادث كوي دانشگاه و وكلاي آنان و تعدادي از شكات حضور داشتند، رييس دادگاه با اشاره به روند رسيدگي به اين پرونده و بيان برخي از مقررات آيين دادرسي كيفري، با تاكيد بر ضرورت رعايت ماده‌ 327 قانون آيين دادرسي كيفري مصوب 1290 اعلام كرد كه مطابق قانون، انتشار اسامي متهمان پس از قطعي شدن حكم دادگاه ميسر خواهد بود.

در ادامه، كيفرخواست صادره عليه متهمان پرونده قرائت شد و موضوع اتهامات و دلايل آن توسط رييس دادگاه به متهمان تفهيم شد. سپس شاكيان و وكلاي آنان و نماينده‌ حقوقي وزارت علوم، تحقيقات و فن‌آوري و نماينده‌ حقوقي دانشگاه تهران شكايت خود را مطرح كردند، يكي از متهمان و وكيلش به دفاع پرداختند و نماينده‌ دادستان نيز از كيفرخواست دفاع كرد. جلسات بعدي دادگاه جهت رسيدگي به اتهامات متهمان در روزهاي بعد برگزار خواهد شد. گفتني است؛علاوه بر رسيدگي به اتهامات 27 نفر از متهمان كه رسيدگي به اتهام آنان در دادگاه آغاز شده است، تحقيقات در مورد 17 متهم ديگر پرونده نيز در دادسراي نظامي پايان يافته و پرونده‌ اين متهمان به زودي با صدور كيفرخواست به دادگاه ارسال خواهد شد.

گفتنی است که آقای خامنه ای حمله به کوی دانشگاه را فاجعه خوانده و خواستار پیگیری آن شده بود. چند ماه پیش نیز تلویزیون فارسی بی بی سی تصاویری را برای اولین بار به نمایش گذاشت که در آن تصاویر ماموران گارد ضد شورش دیده می شد که دانشجویان را به طرز وحشیانه ای کتک می زدند.

بسیاری از دانشجویان همان شب به طبقه منفی چهار وزارت کشور منتقل شدند و تحت شکنجه قرار گرفتند. برخی از این دانشجویان نیز همچون عباس کاکایی اکنون و با گذشت بیش از 300 روز از بازداشت خود از ملاقات محروم است.

شیرین عبادی در دیدار با نمایندگان نوکیا - زیمنس، خواستار توضیحات آنان شد

Posted:

جـــرس: با گذشت چندین ماه از شکایت عیسی سحرخیز از شرکت مخابراتی نوکیا- زیمنس، بدلیل فروش تجهیزات شنود و کنترل ارتباطات شهروندان، و علیرغم رد شکایت از سوی آن شرکت، شیرین عبادی، وکیل مدافع ایرانی و فعال حقوق بشری، ضمن دیدار با نمایندگان و عضو ارشد هیئت مدیره نوکیا زیمنس، خواستار آن شد که در خصوص فعالیتشان در ایران توضیحاتی را ارائه دهند.


عیسی سحرخیز، مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در دولت اول محمد خاتمی که در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته دستگیر شد، در دادخواستی علیه شرکت مخابراتی نوکیا – زیمنس، آن شرکت را به دلیل فروش فن‌آوری کنترل ارتباطات تلفنی و اینترنتی به جمهوری اسلامی، به مداخله در "نقض حقوق بشر در ایران و فراهم سازی شناسایی و بازداشت مخالفان" متهم کرده بود. این شکایت علیرغم اعتراف سخنگوی آن شرکت به ارسال تجهیزات به ایران، بعدا رد شد.
لازم به ذکر است سخنگوی شرکت نوکیا - زیمنس، چندی پیش از شکایت رسمی سحرخیز، ضمن تایید فروش و صدور محصولات فوق به دولت ایران، اعتراف کرده بود "امکانات محصول ارسال شده، به کاربران آن اجازه می دهد روی ای میل، تماس های تلفنی، پیام های متنی، پیام های ارسال شده توسط ابزارهایی مانند یاهو مسنجر و شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک «شنود» داشته باشند.


به گزارش منابع خبری جرس، در همین راستا، چندی پیش نمایندگان شرکت فوق الذکر، بعلاوه بری فرنچ (عضو هیئت مدیره)، با شیرین عبادی وکیل ایرانی و مدافع حقوق بشر دیدار و طبق خواستۀ وی، گزارشی از فعالیت های خود را به این برنده جایزه صلح نوبل ارائه نمودند.


بری فرنچ از طرف شرکت نوکیا زیمنس مواردی را به شیرین عبادی به شرح زیر ارائه و خاطرنشان کرد:


- شرکت نوکیا زیمنس نت ورکس از گزارش های موکد آگاه است که مقامات ایرانی از تکنولوژی ارتباطات برای فعالیتهای سیاسی در مسیری استفاده می کنند که با قوانین حقوق بشر سازگاری ندارد.


در نتیجه این گزارش های موثق، شرکت نوکیا زیمنس تمام کارهای مرتبط به مانیتورینگ در ایران را در سال 2009 متوقف کرده و از آن پس هیچ مرکز مانیتورینگ را برای هیچ کشوری راه اندازی نکرده و کار خود را با ایران از طریق عدم پذیرش مشتریان جدید و منحصر کردن فعالیتهای مشتریان فعلی محدود کرده است.


- قبل از ایجاد مرکز مانیتورینگ برای اپراتور موبایل در ایران در سال2008 این شرکت معتقد بود مفاهیم حقوق بشر در ایران بهتر درک می شود.


- شرکت نوکیا زیمنس انتظار دارد در جایی که تکنولوژی جدیدی را تامین کرده است از آن بصورت قانونی و در راستای حقوق بشر استفاده گردد.
این شرکت با ایجاد هر تکنولوژی سعی دارد تطابق با آئین نامه انضباطی شرکت و سیاستهای حقوق بشررا تضمین کند.


عضو هیئت مدیره این شرکت ارتباطی، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد فعالیت شرکت نوکیا زیمنس در ایران، لینک آن شرکت را نیز برای علاقه مندان معرفی نمود.


گفتنی است شیرین عبادی در اسفندماه گذشته نیز، شرکت نوکیا زیمنس را به ارائه فن‌آوری کنترل مکالمات تلفنی به ایران و همکاری با جمهوری اسلامی در جریان "سرکوب و سانسور" اعتراض‌های پس از انتخابات متهم کرده بود؛ که آن شرکت پس از اظهارات خانم عبادی اعلام نمود که فن‌آوری این شرکت "به تقویت آزادی بیان، توسعه جوامع و پیشرفت دموکراسی کمک می‌کند" و سوء استفاده از تجهیزات ارتباطاتی" به هیچ وجه مورد تأیید این شرکت نیست."


گفتنی است شکایت‌نامه سحرخیز علیه شرکت نوکیا زیمنس، اوایل هفته گذشته توسط مهدی سحرخیز، فرزند او، و به نیابت از پدر خود که از ژوئیه ۲۰۰۹ در زندان به‌سر می‌برد، تنظیم شده بود، که بر اساس آن، دولت ایران با به ‌دست آوردن فن‌آوری‌های لازم از نوکیا- زیمنس، توانسته بود "مراکز جاسوسی" بر پا کرده و تماس‌های تلفنی عیسی سحرخیز و مخالفان را شنود کند.


و در حالیکه سخنگوی شرکت نوکیا – زیمنس نیز، فروش محصولات شنود وکنترل تماس های تلفنی و مجازی به جمهوری اسلامی را پذیرفته و اظهار تاسف کرده بود، روز جمعه ٢۹ امرداد ماه، آن شرکت اروپایی اعلام کرد که شکایت مذکور رد شده است.


حمایت ستارگان سینمای ایران از مدیرعامل خانه سینما

Posted:

در واکنش به فشارهای وزارت ارشاد صورت گرفت:

جرس : در پی بالا گرفتن اختلافات میان معاونت سینمایی وزارت ارشاد و خانه سینما عصر امروز خبرگزاری کار ایران - ایلنا - نامه حمایت دهها چهره شاخص سینمای ایران از محمد مهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما را منتشر کرد.

در متن اين نامه‌ يك خطي آمده است: "براي حفظ سينماي ارزش‌مدار ايران و جامعه‌ي اصناف سينمايي دركنار مديرعامل منتخب خود(خانه سينما) ايستاده‌ايم"

معاونت سینمایی وزارت ارشاد دو روز پیش با صدور بیانیه ای  با اشاره به نامه عسگر پور به وزیر ارشاد و حمایت او از سینماگران ایرانی ، ادبیات مدیرعامل خانه سینما را "توده ای مسلک، لیبرال منش و هتاک و بی ادب همچون سازمان مجاهدین خلق" عنوان کرده بود. شمقدری همچنین چندی پیش دفتر مدیرعامل خانه سینما را "اتاق جنگ روانی" معرفی کرده بود.

عسگرپور چند روز پیش در نامه ای خطاب به وزیر ارشاد نوشت :" دیری است اتهام براندازی نظام به منتقدان بی کفایتی و سوء تدبیر در مدیریت رنگ باخته است."

 نامه ای که امروز منتشر شد  را هنرمندان زیر امضا كرده‌اند:

داريوش مهرجويي – بهرام بيضايي - ناصر تقوايي - رخشان بني اعتماد – مجيد مجيدي – كامران شيردل – نورالدين زرين كلك -پرويز پرستويي – كمال تبريزي – محمدرضا موئيني – منوچهر محمدي – مرتضي شايسته- مجتبي راعي – تهمينه ميلاني – رضا كيانيان – غلامرضا موسوي - رضا ميركريمي – همايون اسعديان – محمد رحمانيان – عبدالحسن برزيده - منوچهر شاهسواري– محمدرضا دلپاك – محمدرضا مقدسيان – هايده صفي ياري – كامبوزيا پرتوي – حسن حسندوست – محسن شاه ابراهيمي – كامران قدكچيان – بهرام دهقاني – رويا نونهالي – امير اثباتي – مازيار ميري – يداله نجفي – فرشته صدرعرفائي – محمدعلي سجادي – مونا زندي – مهرداد ميركياني – داريوش فرهنگ – بهرام بدخشاني – ژيلا ايپكچي – مصطفي احمدي – عليرضا شجاع نوري – بهمن اردلان – نغمه ثميني – آتوسا قلمفرسايي – مسعود ميمي – مهران ملكوتي– مهتاب نصيرپور - بهروز شعيبي – مهدي ميامي – ايرج تقي‌پور – رضا بختياري – محمد جعفري – شيوا رشيديان – رويا جاويدنيا – فرهاد آئيش – غزاله معتمد – مجيد كريمي – پارسا پيروزفر – پويان شاهرخي – ايرج شهرزادي - مائده طهماسبي – بهرام عظيم‌پور – مريم بوباني – بيژن ميرباقري – رضا بهرامي‌نژاد – مصطفي خرقه‌پوش – حبيب رضائي – مهرداد زاهديان – محبوبه هنريان – محسن عبدالوهاب – پيروز كلانتري – شيرين وحيدي – فرهاد اصلاني – شادمهر راستين– بهمن كيارستمي – رضا حائري – محمد تهامي‌نژاد- محمد رسول‌اف – فردين خلعتبري – ياور تورنگ - پريوش نظريه – كيوان عليزاده كياني – عليرضا قاسم‌خان – همايون امامي – افشين هاشمي – رخساره قائم مقامي – مهدي گنجي – پدرام اكبري – معصومه شاه‌نظري – رضا شيرواني – جعفر پناهي - رضا فياضي – مريم فخيمي – مجيد برزگر – محسن ملكي – معصومه ميرحسيني – حسين قناعت – محمود جعفري – اميررضا دلاوري – منوچهر مشيري – رضا مهرابي – محمد احساني – شراره عطاري – مريلا زارعي- محمدرضا منصوري – مستانه مهاجر – فرامرز هوتهم – ارد زند – هوشنگ آزادي‌ور – مهناز محمدي – حسين دلير – اسماعيل امامي - ماني حقيقي – سعيد رشتيان – مرتضي رزاق كريمي – مهناز افضلي -كتايون شهابي – علي علايي – بهناز نازي – محمد آلادپوش – محمدصادق آذين – ابراهيم مختاري – امين تارخ – كامران ملكي – مرتضي رزاق كريمي – نازنين مفخم- محمد سرير - مهرداد حجتي – رعنا اميني - بيژن محتشم – نويد فرح مرزي – ناهيد علامي – پروين صفري –– علي نيك رفتار – منوچهر مشيري – شاليزه عارف پور -ناصر صفاريان – حسن فتحي - سهراب ميرسپاسي – نظام الدين كيايي- سارا قراچه داغي – مريم هژيروند – پريسا گرگين – آيدا پناهنده – منيژه حكمت – باران كوثري - فرهاد توحيدي- مجتبي ميرطهماسب- پگاه آهنگراني – مهوش شيخ الاسلامي - علي واجد سميعي – غلامرضا بابائي نامي – كتايون ارسنجاني – كيوان كثيريان – جواد طوسي – محمدرضا سكوت - كارن همايونفر – اصغر هاشمي – اميرحسين علم الهدي – سپيده عبدالوهاب- فرشيد موتمني آذر – امير شهاب رضويان - محمد صابري – آناهيد آباد – اصغر همت - مازيار شيخ محبوبي و زهرا مشتاق.

  ازآنجاكه برتعداد اسامي امضاكنندگان اين نامه افزوده مي‌شود، در اين نامه اعلام شد: متعاقبا نام سينماگران ديگري بر اين سياهه افزوده خواهند شد.

گزارش تصویری - تعدادی از افراد بی خانه در ایران

Posted:

  Get the Flash Player to see this rotator. var s1 = new SWFObject("http://www.rahesabz.net/picstories/image/88/tir/Base/simpleviewer.swf","flashContent", "600", "600", "9.0.124"); s1.addParam("allowfullscreen","true"); s1.addVariable("galleryURL" , "http://www.rahesabz.net/picstories/image/88/mehr/bikhaneh man ha/gallery.xml"); s1.addVariable("width","600"); s1.addVariable("height","600"); s1.write("container");

موسوی: نظام دچار توهمات خطرناکی است

Posted:

رفراندوم برگزار کنید ببیند آیا مردم این سیاست های ویرانگر را قبول می کنند یا خیر
جرس: میرحسین موسوی  گفت: " نظام امروز دچار توهمات خطرناکی است و مشغول خراب کردن همه پل های کوچک و بزرگ پشت سر خود است" . او همچنین خواهان برگزاری یک رفراندوم در کشور شد و تاکید کرد که " رفراندوم برگزار کنید ببیند آیا مردم این سیاست های ویرانگر را قبول می کنند یا خیر".

 

آخرین نخست وزیر ایران در گفتگویی که دقایقی قبل در وبسایت کلمه منتشر شد به تشریح ویژگی های جنبش سبز پرداخته و این جنبش را ما حصل مطالبات معطل مانده یکصد ساله اخیر و جنبشی سر زنده، آزادی خواه و رهائی بخش و معاصر با نگاه به سنت و گذشته توصیف کرد که روز به روز ریشه های آن عمیق تر می شود. موسوی در این مصاحبه که به تازگی انجام شده، خطاب به اقتدارگرایان گفته است که «فرض کنید ما همه دشمن و یا فریب خورده دشمن باشیم، شما با بازگشت به سمت مردم و قانون و دوری از استبداد خودتان پرچم سبز را بلند کنید.»

میرحسین در همین مصاحبه از دولتمداران پرسیده است که «چه کسی به شما اختیار داده است که با ماجراجوئی واستبداد رای کشور را در مقابل همه جهان قرار دهید واین شرایط وخیم را در وضع اقتصادی و سیاسی کشور ایجاد کنید؟ و در ادامه به آنها گفته که خودتان برای خودتان هورا نکشید! رفراندوم برگزار کنید تا ببینید آیا مردم این سیاستهای ویرانگر را قبول می کنند یا نه؟»

موسوی آبروی امروز نظام را در گرو عمل به قولها و قانون در مورد پرونده هایی چون فجایع کهریزک و یا جنایات حمله به کوی دانشگاه و پیگیری نامه های زندانی های مظلوم سیاسی از جمله عبدالله مومنی و حمزه کرمی و آریا آرام نژاد و فعالین مازندرانی دانسته است. نخست وزیر دوران جنگ در این گفتگو به مشکلات اقتصادی کشور نیز پرداخته و گفته است که گذشته از خطرات امنیتی و اقتصادی بیرونی که کشور در معرض آن قرار دارد، یک مشکل اساسی امروز«کوتاه شدن دست کشور در استفاده ازنیروهای کارآمد برای مدیریت بحران در سطح سیاسی و اقتصادی و احتماعی است.نیروهای کارآمدی که به عوض انکه مشغول حل مشکلات و از بین بردن اثرات خرابکاریهای اقایان باشند یا در زندانها هستند و یا در انزوا.»

مشروح مصاحبه  وبسایت کلمه با میرحسین موسوی را در ادامه می خوانید:

 

یکی از بحثهای حساس در فضای ملی وضعیت جنبش سبز در شرایظ کنونی است . تحلیل شما از وضعیت کنونی جنبش چیست و آینده انرا چگونه پیش بینی می کنید؟

 

 

 جنبش سبز سر زنده است و روز به روز ریشه های آن عمیق تر می شود. جنبش سبز کلمه سبزی است که از دل پرمهر ملت ما جوشیده و ماحصل مطالبات بر زمین مانده یکصد سال اخیر بویژه مطالبات بر آمده از انقلاب اسلامی است . ازهمه مهمتر یک جنبش مدرن و متناسب با شرایط و ضروریات جهان امروزی است. اگر دقت کنید شعار ها و مطالبات در جنبش به گونه ای بیان شده است که مخالفت علنی با آن را برای اقتدار طلبان مشکل می کند.

 

دقیقتر بفرمایید که چه شعار و مطالبه ای است که مخالفت علنی با آن را برای جناح اقتدارگرا دشوار می کند ؟

 

 

 چه کسی می تواند آشکارا با آزادیخواهی و عدالت طلبی و یا انتخابات غیر گزینشی آزاد و رقابتی مخالفت کند. یا چه کسی می تواندتکیه بر ارزشهای فرهنگهای متنوع قومی را رد کند و یا به به راحتی و باصدای بلند بگوید که کرامت ذاتی انساتها را قبول ندارد و یا نمی خواهد مردم حاکم بر سرنوشت خود باشند و یا بگوید باز تولید استبداد آن هم به قول مرحوم علامه نائینی بد ترین نوع استبداد امر مطلوبی است؟

 

ما می دانیم درضمیر و باطن انسانی هیچ کس حتی در میان نیروهای امنیتی، نظامی و بسیجیان سیاهپوش امروزی راضی به کشتن و سرکوب ومحبوس کردن فرهیختگان، معلمان، کارگران و زنان و مردان نیست، مگر یک عده بیمار و یا وابستگان به قدرت و سودبرندگان از غارت منابع ملی. به همین دلیل وقتی مخالفان جنبش نمی توانند با خواسته های جنبش مقابله کنند دشمن تراشی می کنند. دشمن تراشی هایی از جنس آنچه در نوار سردار مشفق بود. از این نظر نوار سردار مشفق به عنوان یک سند تاریخی دارای اهمیت هم هست.

 

 برای چندمین بار است که شما به اهمیت نوار سخنان سردار سردار مشفق اشاره می کنید، همان سخنانی که موجب شکایت هفت اصلاح طلب علیه کودتای انتخاباتی نیز شد، اولا اهمیت آن سخنان در چیست ؟ ثانیا به نظر شما دلیل عصبانیت اقتدارگرایان از شکایتی که بر پایه سخنان سردار مشفق استوار بود، چیست؟

 

 

 سخنان سردار مشفق علاوه برآنکه سندی برای اثبات تقلب و کودتای انتخاباتی است برای نشان دادن انحطاط فکری دشمنان مردم بسیار مهم است. دلیل عصبانیت اقتدار طلبان از شکایت بر پایه سخنرانی کذائی همین است. اما ما در مقابل این عصبانیت می توانیم بگوییم که فرض کنید ما همه دشمن و یا فریب خورده دشمن باشیم شما بدون توجه به ما میثاق بین خود و مردم را که رعایت حقوق مردم و حفظ آزادی ها واجرای بدون تنازل قانون اساسی و حق حاکمیت مردم بر سر نوشت خودشان است، رعایت کنید. شما با بازگشت به سمت مردم و قانون و دوری از استبداد خودتان پرچم سبز را بلند کنید. چه کسی به شما اختیار داده است که با ماجراجوئی واستبداد رای کشور را در مقابل همه جهان قرار دهید واین شرایط وخیم را در وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور ایجاد کنید. خودتان برای خودتان هورا نکشید! رفراندوم برگزار کنید ببینید آیا مردم این سیاستهای ویرانگر را قبول می کنند یا نه؟

 

 مهم ترین ویژگی های جنیش سبز را در شرایط فعلی چگونه بیان می کنید؟

 

 

 در خلاصه ترین حالت باید بگویم جنبش سبز یک جنبش آزادی خواه و رهائی بخش کاملا معاصر است و نگاه به سنت و گذشته درآن به شیوه ای است که دست و پای آنرا نبسته و امید به آینده هم به نوعی نیست که آنرا دچار خیالپردازی کرده باشد. سیاستهای ویرانگر دولتمداران هم البته نقش اساسی در توجه دادن مردم به شعارها جنبش داشته است و بتدریج انرا بصورت تنها بدیل برای وضعیت موجود در آورده است

 

 می شنویم که آقایان در تبلیغات رسمی خود می گویند که جنبش سبز را جمع کرده اند البته برخی اوقات خیلی راحت هم از لفظ «سرکوب» استفاده می کنند؟ نظر شما در باره این ادعا چیست؟

 

 

امتحان این ادعاخیلی ساده است. بگذارند بدون پر کردن خیابانها از نیروهای سیاهپوش و مسلح در مراسمی مثل شانزده آذر و یا بیست پنچ خرداد مردم نظر خود را با استفاده از حقوقشان که در اصل بیست و هفت قانون اساسی آمده است، نشان بدهند. با دلخوشی به تجمعاتی که با حاضر غایب کردن در ادارات و یا تشویق و ترساندن و با هدایت احزاب و تشکلهای پادگانی ترتیب داده می شود، مشکل حل نمی شود.

 

همین تکبیرهای خودجوش روز دوشنبه آخر شهریور به تنهائی پاسخ آن همه تجمعات مهندسی شده را داد. بنده به اختصار در پاسخ این ادعا بگویم که اثراتی که جنبش سبز تاکنون داشته جمع کردنی نیست. شما به ترک هائی که در بدنه آلوده به فساد و ظلم ایجاد شده نگاه کنید. این ترکها در جاهایی به شکافهای غیر قابل ترمیم تبدیل شده است.

 

 

آنها برای پوشاندن این شکافها بطور مرتب به دروغگوئی وادار می شوند. آبروی نظام امروز در گرو عمل به قولها و قانون در مورد پرونده هائی چون فجایع کهریزک و یا نامه های زندانی های مظلوم سیاسی و یا جنایات حمله به کوی دانشگاه درآمده است و کاملا مشهود است که دولتمداران راه حلی را در این زمینه ندارند و برای همین دروغ ها هر روز درحال افزایش است و هر روز بیشتر از روز پیش مشت اینان در مقابل مردم ایران و جهانیان باز می شود. به نظر من تبدیل دروغ بعنوان روش اداره کشور هم نشان خوف است و هم نشان زوال. اینها نه تنها از تجمع ها و راهپیمایی های خیابان که حتی از مچ بند سبز هنرمندان و ورزشکاران و جوانان نیز می ترسند.

 

 

باید به یاد داشته باشیم که در نبود جنبش این فساد و ظلم ساختاری و خودرایی ممکن بود برای مدت طولانی پنهان بماند ودر آینده کشور را در معرض خطرهای علاج ناپذیر قرار دهد. خلاصه بگویم اینکه ما در مقابل میلیاردها انسان در مقر سازمان ملل بگوییم در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد و اینهائی که زندانی هستند می خواسته اند پلیسها را بکشند و یا ترس خود را از مچ بند سبز ورزشکاران و هنرمندان نتوانیم پنهان کنیم نشان می دهد که جنبش در همه حال و همه جای ایران و جهان حضور دارد و اینان را راحت نمی گذارد و عرصه را آن چنان برای ظالمان تنگ کرده است که تصدیق بدیهیات از سوی اینان مساوی رها کردن قدرت خواهد بود وبه همین دلیل بسط آگاهی ها برای آینده کشور و جنبش نقش حیاتی دارد. نیروهای مسلحی که درآستانه روز قدس برای ترساندن مردم به خیابانها آورده شدند نشان می دهد که اقتدار گرایان از سرزندگی جنبش اطلاع کامل دارند. حالا اگر یک وزیر بی اختیاری تعادل خودرا در مقابل مچ بند سبز سینماگرها از دست می دهد نباید آنرا جدی گرفت.

 

 به مساله ی اقتصادی بپردازیم. در کشور علاوه بر بحران سیاسی نشانه های آشکاری از بحران اقتصادی دیده می شود. نرخ ارز و طلا و توقف گشایش اعتبارها و کم شدن فروش نفت و اعتصاب ها در چند ماه اخیر در بازارهای کشور اتفاق افتاده است وبیکاری، تورم ومشکلات روز افزون معیشتی نیز کاملا برای مردم ملموس است. اما در مقابل گفته می شود این تحریم ها به نفع کشور است و ما تحریم ها را دور می زنیم و از این قبیل بحثها. نظر شما به عنوان کسی که در هشت سال از بحرانی ترین دوران کشور دولت را اداره کردید در باره بحران های فعلی اقتصادی و ادعاهای دولت چیست؟

 

 

 بنده بلافاصله بعد از قطعنامه ۱۹۲۹ در یاداشتی گفتم که این قطعنامه و قطعنامه های قبلی قابل اجتناب بودند و گزافه گوئی هاو ماجراجوئی ها در سیاست خارجی برای استفاده داخلی منجر به صدور این قطعنامه و پیامدهای آن شد و متاسفانه هنوز هم رویه سابق ادامه دارد. می شود سخنرانی هاو مواضع اخیر در نیو یورک را از زاویه تامین منافع ملی بین استادان و صاحبنظران و حتی کارشناسان زبده وزارت خارجه به بحث و گفتگو گذاشت تا معلوم شوداین مواضع چقدر به نفع مصالح ملی ما بوده است.

 

البته ممکن است در قهوه خانه های بعضی از کشور های عربی به به و چه چه هم بشنویم. ولی اثرات واقعی این مواضع درسفره های محرومان و مستضعفان جامعه و بازار و اقتصاد ملی روز بروز بیشتر حس خواهد شد. گذشته از خطرات امنیتی و اقتصادی بیرونی در داخل هم ما مشکل اساسی تری داریم که ممکن است در نگاه اول به نظر نیاید و آن کوتاه شدن دست کشور در استفاده از نیروهای کارآمد برای مدیریت بحران در سطح سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است. نظام امروز دچار توهمات خطرناکی است و مشغول خراب کردن همه پلهای کوچک و بزرگ پشت سر است و گرنه در داخل این معرکه بزرگ به فکر حذف روز گفتگوی تمدنها از تقویم های کشور نمی افتادند.همین اقدام به ظاهر کوچک به خوبی نگاه کوتاه نگرانه و جناحی را که کشور دچار آن شده است، بخوبی نشان می دهد. حضرات فکر می کنند عرصه سیاست داخلی و خارجی مثل سر گذرهای کوچک محلات قدیمی است که با اشتلم و فحش و دعوا حریف را از میدان بدر می کردند.

 

مشکل در این است که مقیاسها اشتباه گرفته شده است و بین منافع بزرگ ملی و منافع حقیرانه شخصی و صحنه پیچیده بین المللی و جدالهای کوچک سرمحله ای خلط شده است وگرنه با احتیاط و تدبیر بیشتر عمل می شد. در این بین فریاد شعارهای ارزشی و دینی بیش از همیشه بلند است و من میگویم اگر واقعا اسلام و ایران برای ما اهمیت داشت این همه نیروهای نخبه را از نظام نمی راندیم آیا امروز جای امین زاده باید در زندان باشد یا وزارت خارجه ؟ و آیا امروز صفائی فراهانی در زندان و بیمارستان باید باشد و یا در وزارت اقتصاد و دارایی؟ اقتدارگرایان خواه خوششان بیاید و یا بدشان بیایداکثریت نیروها و مدیرانی که امروز می توانستند در این بحران نقش آفرین باشند درحزب مشارکت و مجاهدین انقلاب و کارگزاران واعتماد ملی و سایر تشکلهای مشابه هستند و در این بین مساله عمده دادستان کشور و سخنگوی قوه قضائیه و در حقیقت سخنگوی کل نظام اعلام غیر قانونی بودن این تشکیلات ها و دستگیری اعضای آنهاست.

 

بنده متاثر می شوم وقتی می بینم مدیران برجسته کشور عوض آنکه مشغول حل مشکلات و از بین بردن اثرات خرابکاریهای آقایان باشند یا در زندانها هستند و یا در انزوا. همه ما شاهد آن بوده ایم که بعضی از این مدیران در سطح اجرا چه معجزاتی آفریده اند. امروزهمه زنان و مردانی که گمنام و یا مشهور تحت تعقیب و یا در زندان هستند می توانستند گره های بسیار ازمشکلات کشور باز کنند. بنده از روی دلسوزی توصیه میکنم که این روزهای سخت که سختتر هم خواهدشد تاجائی که میتوان آن هزاران مدیر و نیروی کار امدی که از همه دستگاهها تصفیه شدند مورد توجه قرار گیرند و از تجربیات آن ها استفاده شود. گرچه می دانم که نباید انتظار داشته باشم که میخ‌ آهنین رود در سنگ.

 

 در مورد ادعاهای رسمی در مورد حل مشکلات کشور که زیاد این روزها از رسانه های رسمی شنیده می شود ،چه نظری دارید؟

 

 

 در این باره باید بگویم شفافیت و اذعان بوجود بحران بخشی جدائی ناپذیر از راه حل است. با پوشاندن مسائل و رجزخوانی نفتی نخواهیم داشت که آنرا بر سر سفره های مردم ببریم و یا امنیت ایران عزیز را تامین کنیم. دروغ و وارونه سازی حقایق باید متوقف شود تا ما همه مردم را پشت نظام داشته باشیم. باید بدانیم در دراز مدت برای مردم مهم تر از اسم حکومت تامین حقوق حقه آنان و احترام به کرامت ذاتی آنهاست. اگر می خواهید اسلام را حفظ کنید بطور عملی باید نشان بدهید که اسلام از تامین حقوق مردم و حق حاکمیت انان بر سرنوشت خود وحل مشکلات کشور عاجز نیست ومخالف ظلم وفساد و زورگوئی وفامیل بازی و اختناق است. هیچ دولت و نظام سیاسی نمی تواتد جز با ایجاد وحدت بین ملت خود در خطرات جدی از خود دفاع کند.

 

راه حل جذب مردم در این است که به آنها اطمینان داده شود که رای آنها دزدیده نخواهدشد و آنها خواهند بود که باید تصمیم بگیرند نماینده اشان در سازمان ملل چگونه سخن بگوید و با کدام کشور دوست باشد و با کدام دشمن. ونمایندگان آنها خواهند بود که تصمیم بگیرند چه زمانی ازدولتمداران حمایت کنند و چه زمانی استیضاح. وگرنه با دادن دو اطلاعیه متناقض دریک روز در مدح و ذم دولت مردم از جنبش سبز جدا نخواهند شد.

 

 به تازگی یکی از سخنگویان موتلفه گفته است که باید بدنه مردم را از موسوی و خاتمی و کروبی جدا کنیم تا مشکل فتنه حل شود. به نظر می رسد این استراتژی تازه آقایان باشد. ارزیابی شما از استراتژی تازه شان چیست؟

   به نظر من استراتژی عاقلانه ای است ولی مردم جذب تشکلهایی می شوند که مردم را بخاطر منافع خودشان با دگر سازیهای بی مورد خودی و ناخودی نکنند واز حقوق مردم دفاع کنند. چه اشکالی دارد موتلفه هم از رسیدگی به نامه های حمزه کرمی و عبدالله مومنی و به دفاعیه آریا آرام نژاد و فعالین مازندرانی توجه و رسیدگی کند و هم مخالفت صریح خود را با شکنجه و اعتراف گیری و تواب سازی اعلام کند. و یا بعنوان یک حزب قدیمی به دستگیری غیر قانونی اغضای نهضت آزادی که آن هم یک تشکل و حزب قدیمی است اعتراض کند؟ مشکل موقعی حل می شود که ما چشممان را به تمایزهائی که خودی و ناخودی کردن ایجاد می کند ببندیم و از حق دفاع کنیم، حتی اگر به ضرر خودمان باشد. من یقین دارم اگر شهید بزرگوار عراقی امروز زنده بود از حق وعدالت دفاع می کرد حتی اگر به ضررخود ویا دوستانش بود.