جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


هاشمی رفسنجانی: منشور حقوق شهروندی یادآوری حق مردم در قانون اساسی است

Posted: 01 Dec 2013 08:45 AM PST

 جرس: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به نقش مردم در مراحل گوناگون انقلاب اسلامی و حق آنان برای برخورداری از حقوق کامل شهروندی مطابق قانون اساسی و یک زندگی کامل، گفت: منشور حقوق شهروندی یادآوری حق مردم در قانون اساسی است.  

 

به گزارش ایرنا، اکبر هاشمی رفسنجانی امروز یکشنبه در دیدار اقشار مختلف مردم از شهرهای استان کرمان با بیان این مطلب تصریح کرد: هیچ کس حق ندارد با سلب این حقوق، در نان مردم خرده شیشه بریزد.

 

هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه «دولت به شعارهای خود پایبند است»، به منشور حقوق شهروندی اشاره کرد و گفت: در قانون اساسی که مصوّب مجتهدین خبرگان است و امضای امام راحل و مراجع را دارد و دوبار هم در رفراندوم به تایید مردم رسیده، به حقوق کامل و آزاد مردم اشاره شده که باید رعایت شود.

 

وی افزود: منشور حقوق شهروندی یادآوری اصول قانون اساسی است تا کسی با توجیهات امنیتی، به مردم تهمت نزند و برایشان شنود نگذارد.

 

عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه جمله «رأی مردم حق الناس است» را برخاسته از اجتهاد سیاسی مقام معظم رهبری دانست و گفت: اگر این جمله تبدیل به فرهنگ سیاسی شود، دیگر به هیچ انتخاباتی خدشه‌ای وارد نخواهد بود و در مقدمات هیچ انتخاباتی، مردم تبلیغات دروغ نمی‌شنوند.

 

هاشمی رفسنجانی با یادآوری ماجرای یک پیامبر دروغین که نزد حضرت موسی اظهار ندامت کرده بود، گفت: غصب تفکرات و ایجاد انحراف در عقاید مردم بد‌ترین گناه است و خداوند از حق خود می‌گذرد، اما از حق الناس نمی‌گذرد، زیرا اظهار پشیمانی در درگاه خداوند برای ضایع کردن حق مردم، به خصوص حقوق فکری و دینی سودی ندارد، مگر اینکه همه کسانی را که با سخنان خویش فریب داده، به راه حقیقت برگرداند.

 

وی با مثبت ارزیابی کردن عملکرد دولت در ۱۰۰ روز گذشته و گزارش رییس جمهوری به مردم، گفت: روحانی با نجابت سیاسی و اخلاقی گزارش خود را بیان کرد و از کنار بسیاری از ناگفته‌ها به دلیل بار روانی سنگینی که روی مردم در ابعاد داخلی و خارجی دارد، گذشت.

 

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام دستاوردهای سیاست خارجی را مقدمه تحولات داخلی دانست و ابراز امیدواری کرد که حماسه اقتصادی مورد نظر مقام معظم رهبری با همکاری مردم و مسوولان، مکمّل حماسه سیاسی انتخابات شود.

 

هاشمی رفسنجانی با مقایسه شرایط امروز کشور با سال‌های پس از جنگ، گفت: آن خرابی‌ها معلول یک جنگ هشت ساله بود و در هشت سال گذشته هم شرایطی داشتیم که در مقابل بدهی‌های ۱۲ میلیاردی سال ۶۸، رییس جمهوری از بدهی‌های چند ۱۰۰ هزار میلیاردی می‌گوید که مطمئناً جبران آن‌ها سال‌ها طول می‌کشد.

 

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیروی انسانی و منابع غنی را سرمایه ایران برای حرکت به جلو و اصلاح امور خواند و تاکید کرد: در شرایط تعامل با جهان، اوضاع اقتصادی کشور هم متحول خواهد شد.

 

دردمندی این بدن های آسیب خورده برای ما طاقت فرسا شده است

Posted: 01 Dec 2013 08:25 AM PST

یادداشت زهرا موسوی برای مهدی کروبی
جرس: زهرا موسوی فرزند دوم زهرا رهنورد و میرحسین موسوی در یادداشتی با اظهار نگرانی از وضعیت مهدی کروبی نوشته است:در گوشم صدا و نگاه پر از نگرانی خانم کروبی ست، وقتی او با همه صبر و خود داریش از بیان آن همه دشواری و سختی وقتی میگوید که پیرمرد دو ماه است که راه نمی رود و جز برای نماز توان ایستادن ندارد.  

 

در این یادداشت که در وبسایت کلمه منتشر شده، همچنین آمده است: این روزها بیش از هر زمان؛ آنچه به چشم ما که ناظرانی نزدیکیم می رسد جان های تعالی یافته عزیزانمان است در قالب جسم هایی به حقیقت تحلیل رفته… راست است که آنها با خدا معامله ای سخت کرده اند. آنها این معامله به عشق کرده اند. اما دردمندی این بدن های آسیب خورده برای ما طاقت فرسا شده است. راحت نیست پرنده در قفس دیدن آنهم وقتی شمع وجودشان بیرحمانه آب می شود.

 

متن کامل این یادداشت در ادامه آمده است:

 

 زمستان سال ۱۳۸۹ است. چند روی به حصر مانده و لباس شخصی ها در سایه حمایت غیر شخصی ها به خانه آقای کروبی حمله کرده اند. همراه با آشنایانی به طرف آنجا می روم. در طول راه فکر می کنم حتما وقتی خبر در فضای اینترنت پخش شده باید زیاد باشند کسانی که در اطراف خانه مواظب یارانشان باشند. اما کوچه های اطراف آرام، خلوت و خاموش است.

از جهت و مسیر موتور سواران تندرو و درشت هیکل خانه را پیدا می کنیم. در کوچه عده ای با رفتاری تند و عجیب مشغول هتاکی اند. عده ای هم در کنارشان نشسته بر زمین و تکیه داده بر دیوارها با جدیت زیارت عاشورا می خوانند. بر دیوارها فحش نوشته شده و رنگ پاشیده اند. فضا پر از «مرگ بر» هاست … چندین مرد سیاه پوش با یقه های باز، چند نفر روی بسته، مواظبند که کسی نزدیک نشود. چند تایی هم سوار ماشین ها هستند بازهم سیاه پوش، به سرعت پیاده می شوند و اسلحه نشان مان می دهند. چند سرباز هم دم در خانه نشسته اند می پرسند کجا می روید می گویم خانه آقای کروبی. می گویند نمی شود جان آنها در خطر است ما ماموریم و مواظب تا آنها بیرون نیایند و آسیب نبینند! می گویم این چه زیارت عاشوراییست که آهنگ هم دارد آنهم با فحش. اصلا شما چرا به جای بستن ورودی خانه و اسیر کردن ساکنانش این ها را پراکنده نمی کنید؟ این آدمهای خطرناک با ظاهر رعب آور شان و رفتار خشونت آمیزشان؟ سرباز ها مثل مجسمه هایی مومی زل می زنند و نگاه می کنند. در دلم می گویم چقدر ساکنان این خانه غریبند و مظلوم. یعنی در این شهر هیچ کس نیست تا بدادشان برسد؟

همسایه ای با چشم هایی بهت زده سرک می کشد او را هم بی نصیب نمی گذارند و فحشی نثارش می کنند. ماشینی به کندی و از بین جمعیت، رد می شود راننده خانمی ست از دیدن مامورها و این جمع فریادکش و سیاه پوش می ترسد. شالش را جلو می کشد و می گوید: اهه باز هم گشت ارشاد است؟! می گویم اینها نهایت ضد ارشادند. با شما هم کاری ندارند اینها به قصد جان دو نفر، آقا و خانم کروبی چنین لشکرکشی کرده اند… خدایا ! تو خدایی کن. اینجا زن و مردی تنها هستند و فقط تو هستی.الهی من لی غیرک.

داخل ماشین با نگرانی می نشینم. به آن خانه غریب نگاه می کنم. ذهنم به سال های دور می رود به سال های بچگی … به حضور گاه گاه و مهربانانه خانم کروبی در خانه‌مان، به حرف های مادرم که همیشه مدیریتش را می ستود. به بیمارستان مجروحان شیمیایی در سال های سخت جنگ، به خانم کروبی که زخم های بیماران شیمیایی را که کسی طاقت دیدنشان نداشت که عفونت زخم های به ظلم نشسته برتنشان و ناله های پردردشان، هر مرهم گذاری را از آن فضا دور می کرد او خود آستین همت بالا زده بر آن زخم ها و تاول ها، مرهم می گذاشت. در جستجوی درمانشان بود، هر لحظه نا آرام و بیقرار تا در آن مصیبت نبودن دارو و هجوم مشکلات، یاریگر بی ادعایشان باشد. به سرکشی های آقای کروبی فکر می کنم به مدرسه شاهدی که می رفتیم به فرزندان شاهد و هزار هزار مشکل که دست به گریبانش بودند و به پدری های مهدی کروبی، سخت گیریش برای درسشان، سلامتشان و شانشان. به دل جویی هایش از خانواده های اسیران دربند به تمام تلاشی که دو پاره درون نظام را به هم آشتی دهد بدوزد… و با خودم فکر می کنم این زوج عزیز همانطور که پدر و مادرم و همه آنها که اکنون گرفتار اینهمه نامردمی هستند می توانستند به جای اینهمه رنج و بلا چه آرامشی داشته باشند. آفرین بر همتی که آسایش دیگری بر آسایش خویشتن برمی گزیند.

صدای مشتی که بر ماشین کوبیده می شود برم می گرداند به میانه میدان! با خودم می گویم این قداره کشان هتاک خود نمی دانند حتما در گرماگرم غوغای لشکرکشی انبوه شان بر علیه دو تن بی دفاع، آن دو جان شیفته سرگرم راز و نیاز گویی با خدای خودند. که هرجا انسانی اشهد ان لا اله الا الله به قلب و زبان هر دو بگوید بهشت سبز الله اکبر بر روی او در می گشاید. راستی چه باک کسانی را که به غیر الله «نه» گفتند و حاضر به بندگی غیر او نشدند. خوب می شود فهمید که قدرت در ما آدمها به تعداد مان نیست که اگر چنین بود لزومی نداشت برای تنها دو نفر چنین نمایش گسترده و زشتی تهیه ببینند. همینطور هم پیروزی ممکن است بیش از رسیدن به مقصد، انتخاب یک هدف درست و نیز پیمودن مسیر صحیح رسیدن به آن باشد. در این صورت چه باک اگر به مقصد نرسیم که در طول مسیر شعف پیروزی بر جانمان خواهد نشست. بارخدایا اهدنا الصراط المستقیم.

سایه درخت های بی برگ، بر در و دیوار خاموش این غمکده پهن شده و با باد تکان می خورد. نه کاری از دست ما که آمده ایم برمی آید و نه دل رفتن داریم و گرد و غبار حمله کنند گان هم همچنان بر هواست. از شیشه ماشین آنها را نگاه می کنم .آنها مقابل چه کسانی ایستاده اند؟ در این جنگ برنده و بازنده کیست؟ این سوی و آنسوی خاک ریز کجاست؟ چه تاسف برانگیز است که تصویر را وارونه نشان این جوانان داده اند و تیر و تفنگ بر خودی میگشایند و بی دردان منفعت جوی باغبان درختان مسموم تبعیض طبقاتی و فقر و ظلم و دروغ و مرگند…

حالا بیش از هزار روز از حصر گدشته است. خواهرم نرگس نوشته بود ۱۰۰۰ روز یعنی خیلی…

١٠٠٠ روز گذشت و ما این طرف دیوار …این خیلی را باید دیده باشی تا درکش کنی.

از میان ۴ نفر که محصوردر بی ضابطه و قانون ترین رفتارها گشتند، تنها خانم کروبی رها شده و چه آزادشدنی که در این رهایی نیز جز رنج بر او روا نبوده است. چه حکایت های پر درد، چه مشکلات که صبوریش و متانتش او را از بیانشان منع کرده است. کسانی که نه تاریخ عمرشان نه قد روحشان به پای این بانوی پرتلاش و متعهد نرسیده است همان جوانهای تصویر وارونه دیده زیارت عاشورا خوان در روزهای پیش از حصر، به زوج کروبی و پدر و مادر در بند ما چه ستمها که روا نداشته اند. که هر روزش روایت تلخیست از نامردمی ها. گویی هزاره ای پیش است و قومی غریبه بر شهری تاخته و پیروز میدان شده است که بر اسیر چنین روا داشته اند. با چنین تصوری، الحق آن قوم بر شهری غنی تاخته اند و چه گرانقدر گوهرهایی که ربوده اند!

این روزها بیش از هر زمان؛ آنچه به چشم ما که ناظرانی نزدیکیم می رسد جان های تعالی یافته عزیزانمان است در قالب جسم هایی به حقیقت تحلیل رفته… راست است که آنها با خدا معامله ای سخت کرده اند. آنها این معامله به عشق کرده اند. اما دردمندی این بدن های آسیب خورده برای ما طاقت فرسا شده است. راحت نیست پرنده در قفس دیدن آنهم وقتی شمع وجودشان بیرحمانه آب می شود.

در گوشم صدا و نگاه پر از نگرانی خانم کروبی ست، وقتی او با همه صبر و خود داریش از بیان آن همه دشواری و سختی وقتی میگوید که پیرمرد دو ماه است که راه نمی رود و جز برای نماز توان ایستادن ندارد…

بلاتکلیفی درباره فیس بوک؛  یک بام و دوهوای شبکه‌های اجتماعی

Posted: 01 Dec 2013 08:23 AM PST

مهدی تاجیک
جرس: زیر پست‌هایی که محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه ایران در صفحه فیس بوکی‌اش می‌گذارد معمولا کامنتهای فراوانی با این مضمون وجود دارد که اگر استفاده از فیس بوک ایراد ندارد پس چرا هنوز فیس بوک در ایران فیلتر است؟  

کلیدی در قفل فیس بوک؟


دولت می‌گوید که در حال تلاش برای رفع فیلتر فیس بوک است. تعیین تکلیف در این زمینه به عهده «کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه» است که ۱۳ عضو دارد و ۶ تن از این اعضا، سهم دولت است؛ وزیر یا نماینده وزیر اطلاعات، وزیر یا نماینده وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر یا نماینده وزیر دادگستری، وزیر یا نماینده وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر یا نماینده وزیر علوم تحقیقات و فناوری و وزیر یا نماینده وزیر آموزش و پرورش کسانی هستند که نظر دولت را در این کارگروه اعمال می‌کنند. سایر اعضای کارگروه شامل دو نماینده مجلس شورای اسلامی به همراه دادستان کل کشور (رئیس کارگروه)، فرمانده نیروی انتظامی، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، رییس سازمان صدا و سیما، و نماینده دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌شود.

دولت امیدوار است که نظر سایر اعضای کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه را جلب کند تا در ‌‌نهایت فیس بوک از لیست سایت‌های مسدود شده بیرون بیاید اما این تلاش‌ها با واکنش‌های شدیدی از سوی محافظه کاران روبرو بوده است. برای نمونه فاطمه آلیا عضو مجلس شورای اسلامی دوم آذر ماه در واکنش به جلسه «محمدرضا صادق» مشاور رییس جمهور با ۶ عضو دولتی کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه گفت: «توقع می‌رود با توجه به حضور مبتکران، نخبگان و دانشمندان جوان کشورمان، به جای آنکه نسخه‌های غربی و شبکه‌های این‌چنینی را ترویج کنیم، فضای مجازی داخلی را برای خودمان باز کنیم که جایگزین این دست شبکه‌های اجتماعی شوند.» اظهارات روز یکشنبه (۱۰ آذرماه) حجت الاسلام حمید شهریاری رئیس مرکز آمار و انفورماتیک قوه قضاییه درباره فیس بوک هم حاکی از مخالفت وی با رفع فیلتر این شبکه اجتماعی بود. او در یک کنفرانس خبری گفت که «به طور قطع ما با شبکه فیس بوک مخالف نیستیم بلکه با فسادی که در این شبکه انجام می‌گیرد و اقداماتی که بر علیه امنیت ملی در آن شکل می‌گیرد مخالفیم.» شهریاری همچنین با اشاره به حضور برخی از مقامهای دولتی در شبکه فیس بوک گفت که «استفاده چهارتا مسئول، مجوز استفاده از شبکه‌های اجتماعی همچون فیس‌بوک نیست.» او نیز همچون فاطمه آلیا خواهان طراحی شبکه ملی اطلاعات شد که در واقع جایگزینی برای شبکه‌های اجتماعی جهانی باشد.

ترس از بسیج اجتماعی


مخالفت محافظه کاران با رفع فیلتر شبکه اجتماعی فیس بوک محصول هراسی است که آنان از کارکرد شبکه‌های اجتماعی در جریان اعتراض‌های جنبش سبز پیدا کردند. آن زمان گرچه هنوز فیس بوک و سایر شبکه‌های اجتماعی نظیر تویی‌تر و یوتوب به اندازه حال حاضر گستردگی پیدا نکرده بودند اما امکانی منحصر به فرد در اختیار کاربران ایرانی گذاشت تا مشاهدات و خبرهای خود از اعتراض‌ها را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. هراس مقام‌های امنیتی و قضایی از کارکرد شبکه‌های اجتماعی مجازی به اندازه‌ای بالا گرفت که در کیفرخواست برخی از بازداشت شدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ موضوع عضویت در فیس بوک به عنوان یکی از موارد اتهامی ذکر شده بود. برنامه‌های به ظاهر مستندگونه تلویزیونی نیز با هدف ترساندن کاربران از عواقب عضویت در این شبکه تهیه شد. هراسی که هنوز هم ادامه دارد چنانچه آقای خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی نیز روز (... آبان) در جمع بسیجیان این نگرانی را البته با ادبیات خاص خود بازتاب داد و گفت که «آن‌ها (دشمنان) در این خیال خام و احمقانه بودند که شبکه‌های اجتماعی توئی‌تر و فیس‌بوک می‌تواند نظام اسلامی را براندازد، به همین علت تمام امکانات خود را به خط کردند» در واقع مبنای ادعای مقام‌های جمهوری اسلامی برای فیلتر شبکه‌های مجازی اینترنتی در همین تلقی نهفته است. آن‌ها شبکه‌های اجتماعی را به عنوان ابزار جاسوسی غرب می‌بینند و با همین بهانه هم مانع فعالیت آزادانه کاربران در آن می‌شوند. ادعای جاسوسی شبکه فیس بوک در سخنان رئیس مرکز آمار و انفورماتیک قوه قضاییه هم مشاهده می‌شود. چنانکه او برای دفاع از فیلتر فیس بوک می‌گوید: «از دیگر تهدید‌های شبکه اجتماعی، تجمیع اطلاعات ملی است در اختیار شبکه جاسوسی نظام سلطه قرار می‌گیرد»


مزیت برای دولتی‌ها


برخی مقام‌های دولت روحانی که در شبکه فیس بوک عضویت دارند به دنبال هراس زدایی از این شبکه اجتماعی هستند. علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به تازگی در اظهاراتی گفته بود عضو فیس‌بوک است و این شبکه اجتماعی را «جزو مصادیق مجرمانه» نمی‌داند. او همچنین تصریح کرده بود که «امروز انتقال آزاد اطلاعات به راحتی صورت می‌گیرد و ماهم چاره‌ای جز تسهیل این انتقال نداریم. با فیلترینگ نمی‌توان جلو دسترسی آزاد به اطلاعات را گرفت.» سخنان او با واکنش شدیدی از آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی روبرو شد و او اظهارات وزیر ارشاد را نگران کننده دانست. با این حال واکنش‌ها به عضویت مقام‌های دولت در فیس بوک هنوز باعث نشده که آنان از این میدان پا پس بکشند. صفحه فیس بوک محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه با نزدیک به ۷۵۰ هزار عضو یکی از محبوب‌ترین صفحه‌ها در میان صفحات فارسی زبان فیس بوک است و حالا که دولت به اهمیت شبکه‌های اجتماعی در جلب محبوبیت پی برده است بسیار بعید است که بخواهد از آن عقب نشینی کند. با این حال کاربرانی که برای استفاده از فیس بوک و سایر شبکه‌های اجتماعی ناگزیر به پشت سر گذاشتن سد سانسور هستند این اوضاع یک بام و دوهوا را خوش نمی‌دارند. اوضاعی که مقام‌های دولتی امکان حضور و بهره گیری از فیس بوک را داشته باشند اما کاربران عادی بابت عملکردشان در این شبکه مورد تهدید قرار بگیرند و فعالیتشان مجرمانه تلقی شود.
 

وضعیت وخیم اسماعیل برزگری در پی اعتصاب غذا

Posted: 01 Dec 2013 07:49 AM PST

جرس: وضعیت جسمانی اسماعیل برزگری زندانی سیاسی در آستانه چهلمین روز اعتصاب غذا وخیم گزارش شده است.  

به گزارش جرس، اسماعیل برزگری هنرمند و و موزیسین آذری زبان از سوم آبان ماه 92 در اعتراض به عدم رسیدگی و بی توجهی مسئولان دادستانی تهران و زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده است و خواستار محاکمه عادلانه و نیز رسیدگی به وضعیت درمانی و پرونده پزشکی خود شده است.


برزگری پنجم آذر ماه در پی اعتصاب غذا به سلول انفرادی منتقل شد و مسئولان به وی اعلام کرده اند تا زمانی که اعتصاب غذای خود را ادامه دهد به بند عمومی 350 بازگردانده نخواهد شد.

 

این موسیقیدان اردیبهشت ماه سال 92 توسط اداره اطلاعات سپاه در تبریز دستگیر و به بند 2-الف سپاه در زندان اوین منتقل شد. وی 6 ماه را در سلول‌های بند امنیتی 2-الف می گذراند و نهایتا به اتهام ارتباط با بیگانگان و اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام توسط قاضی پیرعباسی رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۷ سال و ۶ ماه حبس محکوم می شود.

 

محاکمه وی همچون بسیاری از زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی در دادگاه انقلاب بدون حضور وکیل و نماینده دادستان و بدون صدور کیفرخواست، تنها در عرض پنج دقیقه انجام گرفت.

 

 

باهنر: برخی‌ها چه توقعی دارند که می‌گویند حصر خانگی باید کم شود؟

Posted: 01 Dec 2013 04:22 AM PST

جرس: نایب رئیس مجلس از دریافت پیامک​هایی درباره حصر خانگی موسوی و کروبی سخن گفت.  


محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفت: این روزها عده‌ای به ما پیامک می‌زنند که چرا حصر خانگی به این شکل است؟ ما می‌گوییم آنها جنایت و ظلم کردند و حداقلش این است که بگویند ما اشتباه کردیم. اما همین را هم حاضر نیستند بگویند. بنابراین برخی‌ها چه توقعی دارند که می‌گویند حصر خانگی باید کم شود؟ فردی که این همه ظلم کرده و حاضر نیست بگوید اشتباه کرده‌ام و یا حتی بگوید که من نبودم در حالیکه همه می‌دانیم آنها بوده‌اند.


علی سعیدی، نماینده رهبر در سپاه پاسداران، نیز دیروز گفته بود که "مردم اجازه نمی دهند از مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد گذشت شود."

 

احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز ده روز پیش، با اشاره به اینکه مهدی کروبی و میرحسین موسوی هنوز بر مواضع خود پافشاری می کنند، گفت: اگر رأفت اسلامی نبود این افراد باید اعدام می شدند.

 

این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت حسن روحانی، در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد که روز پنج‌شنبه، هفتم آذر منتشر شد، خواستار اعتماد جامعه به وعده‌های حسن روحانی درباره گشایش فضای سیاسی در کشور شد و تاکید کرد در سکوت خبری رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی را دنبال می‌کند.


در ادامه اهم سخنان نایب رئیس مجلس در گفت و گو با فارس آمده است:

شاید 30درصد رفتارهای مجلس سیاسی باشد ولی 70 درصد آن تخصصی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی است. آقای روحانی از این خلأها استفاده کرده و کارها را خوب پیش می‌برد. درکارهای سیاسی که جناح‌ها با یکدیگر اختلاف و دعوا دارند می‌توان با اعتدال و تفاهم کارها را پیش برد از این رو جلسه عقلایی که آقای روحانی برگزار می‌کرد کارآمد بود. بنابراین مردم از دو دوره 8 ساله افراط و تفریط خسته شده و به اعتدال پناه بردند.
در اینکه روحانی در این 100 روز چه کار کرده و از نیروهای معتدل در بین وزرا و استانداران استفاده کرده یا خیر، دو حاشیه وجود دارد، اول اینکه آقای روحانی گفته بود که من فراجناحی هستم و این به معنای آن است که از معتدلین دو جریان باید استفاده شود در حالیکه چنین چیزی دیده نمی‌شود و عموماً از یک جریان استفاده شده است؛ یعنی بیشتر از جریان اصلاح‌طلبان و کارگزاران استفاده شده است و نیروهای رادیکال به میدان نیامده‌اند. اما ممکن است برخی موارد رد پای آنها دیده شود اما در سطح کلان اینطور نیست.


در کشوری که یک حزب شکست می‌خورد و حزب دیگری روی کار می‌آید، فرض کنید ما در کشور 150 تا 200 پست سیاسی داریم و طبیعی است که هر دولتی وقتی روی کار بیاید این 200 پست سیاسی را تغییر داده و افرادی از جریان خود را روی کار می‌آورد اما اگر این 200 پست بخواهند به عمق رفته و به 20 هزار و 50 هزار تغییر برسند، تغییر اتوبوسی اطلاق می‌شود. اما دیگر کار از این حرف‌ها گذشته است. به صورت جزئی که نگاه کنیم شاید این استدلال درست باشد اما در صورت کلان این جابه‌جایی‌های گسترده کار اشتباهی است.

 

آقای روحانی همان زمان و در زمان انتخابات تأکید داشت که من اتوبوسی نمی‌آیم اما برخی بدون بلیط سوار اتوبوس شده‌اند.

 

دولت آقای روحانی شعار اعتدال داده و در مجموع نیز از نیروهای معتدل استفاده کرده است اما اشکالش این است که فقط از نیروهای معتدل یک جناح استفاده کرده و به شعار فراجناحی عمل نکرده است.

 

من فکر می‌کنم آقای روحانی خیلی نیاز ندارد که کار سیاسی انجام دهد چون مسائل مبتلا به این کشور اقتصادی است و همه نیز می‌دانند که مهمترین دغدغه مردم، اقتصاد خانوار است.
اظهارات هاشمی درباره تکذیب سخنان درباره سوریه ابراز پشیمانی بود لذا نباید در اینجا سخت‌گیری کرد.

 

حقوقی که ما دریافت می‌کنیم با کسری حدود 2 میلیون و 500، 2 میلیون و 800 هزار تومان است. درآمد جانبی ندارم، بنده مهندس معمار هستم ولی تقریباً‌ ظرف 27 سالی که نماینده بودم یک نقشه شهرداری هم امضاء نکرده‌ام. چرا که زمانی امضای نقشه‌های شهرداری هم قیمت داشت.

 

این بحث که مرحوم عسگراولادی به صورت نمادین دبیرکل باقی بماند را من خود مطرح کردم، ما چون با آقای عسگراولادی نزدیک کار کرده بودیم نمی‌توانیم جایگزینی برای ایشان تصور کنیم، آقای عسگراولادی هنوز وجوه ناشناخته‌ای برای مردم دارد که باید شناخته شود از این رو پیشنهاد کردیم که ایشان به صورت نمادین دبیرکل باقی بماند.

 

به نظر بنده اصولگرایان و اصلاح‌طلبان جامعیت گذشته را ندارند و هر کدام از آنها گروه گروه شده‌اند از این رو باید هماهنگ شوند.

 

آقای فرجی دانا باید بتواند به رفتارهای خود پاسخ دهد و در عین حال به رئیس‌جمهور و مجلس پاسخگو باشد. وزیر می‌تواند معاونین خود را انتخاب کند، اما اگر ما جایی رفتار وزیر را به مصلحت جمهوری اسلامی ندانیم از امکانات نظارتی مجلس استفاده می‌کنیم. توصیه ما این است که آقای فرجی‌دانا اعتدال را رعایت کند و اگر تحت فشار جریاناتی قرار دارد، بیاید و آنها را بگوید چرا که مجلس کمک خواهد کرد تا این جریانات فشار نیاورند.
جدیدترین لابی‌گری بنده ظرف در 10 روز گذشته این بوده که حداقل با 8 وزیر دولت روحانی جلسه تک نفره و و سه نفره داشتیم.


من به حرف‌های اولیه آقای روحانی برمی‌گردم یکی از شعارهای ایشان اعتدال بود؛ اما اینکه در وزارت علوم از اصلاح‌طلبان استفاده شود یا اصولگرایان ممکن است بگویند اعتدال در هر دو طرف وجود دارد اما اگر دست بنده بود قطعا وزارت علوم را به اصلاح‌طلبان نمی‌سپردم. دولت باید حداقل به این اعتدال پایبند باشد بخشی از تندروی‌های دوران اصلاحات اتفاقات سال 78 بود لذا از آن زمان تا سال 92 خود دانشجویان و حتی دانشجویان سیاسی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که با ساختارشکنی نمی‌توان کارها را پیش برد، البته که دانشجو باید سیاسی باشد و تحلیل کند. و در نهایت باید گفت دانشگاه مرکز علم، فرهیختگان و نخبگان است، حرکت‌های تند دانشجویی بر نخواهد گشت و مردم این روش‌ها را دیگر بر نمی‌تابند؛ اگر قرار باشد اصلاح‌طلبان از نوع رادیکال دوباره دانشگاه را بگیرند، مجلس بسیار جدی می‌ایستد و ما این را نیز به مصلحت دولت یازدهم نمی‌دانیم. ممکن است برخی اساتید بازنشسته شده باشند که اجحاف است و باید برگردند و بر عکس به برخی افراد بورس داده شده است، همان اوایل در دوران دکتر توفیقی اعلام شد تمام بورسیه‌های سال جاری ملغی شود،‌این مثل میوه فروشی نیست که بگویند از دم باید بروند؛ کسانی که بورس گرفته‌اند اگر غیر حق است بورس‌شان باید لغو شود، یا کسانی بازنشسته شده‌اند اگر کسی به آنها اجحاف کرده است، باید برگردند اما اینکه هر فردی که بازنشست شده برگرد، خیلی حرف سستی است؛ ما توقع نداریم کسانی که در فتنه بودند، حداقل این است که بگویند ما در این فتنه نبودیم و اگر بودیم و چنین کاری کردیم عذرخواهی می‌کنیم.
 

سخنگوی اشتون: اتحادیه اروپا آماده حذف تحریم‌های ایران است

Posted: 01 Dec 2013 01:47 AM PST

ظریف: دو تا سه هفته دیگر تحریم‌‌ها کاهش می‌یابد
جرس: سخنگوی کاترین اشتون گفته است که "اتحادیه اروپا آماده وضع قوانین مناسب برای برداشتن تحریم های ایران در اولین فرصت است و ما بر پایبندی به تعهدات داده شده از سوی تهران نیز تاکید می کنیم."  

 

روزنامه ایرنا به نقل از روزنامه لبنانی النشره روز یکشنبه در این باره نوشت: مان در یک گفت و گوی رسانه ای اعلام کرد چندین نشست بین ایران و طرف های بین المللی در طول 6 ماه آینده برای دستیابی به مذاکرات در خصوص توافق نهایی هسته ای ایران برگزار می شود و هنوز زمانبندی مشخصی برای این گونه دیدارها تعیین نشده ولی ما طی هفته های آینده برای مشخص کردن زمان این گونه دیدارها با مقامات ایران تماس می گیریم.


وی افزود: وقتی به توافق انجام شده در ژنو هسته ای نگاه شود می بینیم که این اقدام یک پیروزی برای همه بود بدون اینکه طرف پیروز یا شکست خورده وجود داشته باشد.


سخنگوی اشتون گفت: در این توافق نه تنها گام های اولیه آن مشخص شده بلکه مسیر توافق نهایی نیز تعیین گردیده و انتظار می رود در طول یک سال به توافق نهایی برسیم.


سخنگوی کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همچنین در باره اهداف برگزاری نشست ژنو 2 در مورد سوریه گفت: تنها انتظاری که از نشست ژنو 2 وجود دارد پیدا کردن راهی برای توقف جنگ در سوریه است.


مان در باره پرونده سوریه گفت که به نظر وی اعلام آمادگی همه گروه های درگیر در سوریه برای مشارکت در ژنو 2 یک نوع موفقیت است زیرا آنان هستند که تصمیم می گیرند در کنار یکدیگر بنشینند و همدیگر را به رسمیت بشناسند.


سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با این حال تاکید کرد که نتیجه نشست ژنو 2 باید ایجاد راه حلی برای توقف جنگ باشد.


مان با تاکید بر این که موضع اتحادیه اروپا در باره مسایل مربوط به درگیری های فلسطین و اسراییل ثابت است، گفت، ما مشتاقانه منتظر استقلال و برقراری دموکراسی پایدار در فلسطین و زندگی همراه با صلح در این سرزمین هستیم.


ظریف: دو تا سه هفته دیگر تحریم‌‌ها کاهش می‌یابد

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشور در گفت‌وگویی مفصل با وبسایت "تابناک" گفته است که تحریم‌ها دو تا سه هفته یگر کاهش می‌یابد.


ظریف تاکید کرده است: در طول دو تا سه هفته آینده، غربی‌ها بعد از اینکه توانستند، ساختار تحریم‌ها را تغییر بدهند تحریم‌ها کاهش خواهد یافت. پس از قدم اول غربی، ما باید مذاکرات نهایی را شروع کنیم و به پیش رویم؛ بنابراین ما در‌ دو هفته تا سه هفته باید شاهد گام‌های اولیه گروه ‌۵+۱‌ باشیم.


وی در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود تاکید کرده: اختیاراتی که بنده ـ چه در مذاکرات چند‌جانبه و چه دو جانبه ـ داشتم، محدود به موضوع هسته‌ای بوده ‌ و جز‌ درباره مسأله هسته‌ای هم مذاکره نکردیم.

ظریف گفته است: تفاهم نهایی در مذاکرات‌‌ هنوز آغاز نشده است. مذاکرات‌ در آن مرحله بسیار دشوار‌تر از این خواهد بود. من پیشتر نیز تکرار کرده‌ام که این گام نخست است و گام‌های بعد‌‌ دشوار‌تر، پرچالش‌تر و پرفراز و نشیب‌تر خواهد بود، چون ‌ما نمی‌خواهیم درباره یک کار شش ماهه صحبت کنیم، بلکه‌ می‌خواهیم در مورد یک موضوع دراز‌مدت صحبت کنیم.

وی تاکید کرده است: در گام نهایی نیز توافق نامحدود نیست. ما حداکثر برای یک سال‌‌ شروع به انجام اقداماتی می‌‌کنیم و در یک محدوده زمانی متناسب با اقداماتی که ما انجام می‌دهیم، تحریم‌ها به پایان می‌رسد.

ظریف گفته است: در پایان این دوران برنامه هسته‌ای کشورمان، مثل برنامه هسته‌ای دیگر کشور‌ها می‌شود. دیگر هیچ موضوعیت ندارد، که در مورد برنامه هسته‌ای ایران صحبت کنند. درباره اینکه طول این دوران چند سال باشد، دیدگاه‌های گوناگونی هست که خود این موضوع، محل نزاع خواهد شد، زیرا از پنج سال تا بیست‌ سال گفته‌اند.


عراقچی: دسترسی به ۱۵ ميليارد دلار از درآمدها با اجرای توافقنامه ژنو


عباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بين الملل وزير امور خارجه ايران، روز شنبه ۹ آذرماه با اشاره به اين که «توافقنامه ژنو» از اواخر دسامبر يا اوايل ژانويه همزمان با آغاز سال جديد ميلادی اجرايی می شود، گفته است: با اجرای اين توافقنامه، حدود ۱۵ ميليارد دلار از درآمدهای نفتی طی ۶ ماه قابل دسترسی می شود.


عضو ارشد تيم مذاکره کننده هسته ای ايران در گفت و گو با خبرگزاری جمهوری اسلامی،‌ايرنا، اضافه کرده است: از مجموع ۱۵ ميليارد دلار، حدود ۱۰ ميليارد دلار آن که پيش از اين، صرف خريد مواد غذايی و دارويی می شد، قابل دسترسی خواهد شد.


عباس عراقچی تصريح کرد: همچنين حدود ۴.۶ ميليارد دلار ديگر از درآمد نفتی که به بانک مرکزی واريز می شد، قابل دسترسی خواهد خواهد بود.


معاون وزير امور خارجه ايران اضافه کرده است:« همچنين با پرداخت مستقيم شهريه به دانشگاه ها و دانشکده ها برای دانشجويان ايرانی شاغل به تحصيل در خارج از کشور برای يک دوره ۶ماهه توافق شده که بر اين اساس، ۴۰۰ ميليون دلار درآمد ناشی از فروش نفت که با توجه به تحريم ها برای دانشجويان هزينه می شد، قابل دسترسی خواهد بود.»


در همين حال، عباس عراقچی روز شنبه در گفت وگو با خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، گفته است: مديران کل وزارت خارجه ايران و ۱+۵ برای هفته آينده نشستی برای بررسی جزييات اجرای توافق‌نامه ايران و ۱+۵ برگزار می‌کنند.


عضو ارشد تيم مذاکره کننده هسته ای ايران همچنين گفته است:«براساس توافقی که در ژنو کرديم دو طرف برای آماده کردن مقدمات اجرای گام اول به چند هفته وقت نياز دارند. اتحاديه اروپا و آمريکا برای اين که بتوانند قوانين مربوط به تحريم‌ها را تغيير دهند و ايران و آژانس هم نياز به وقتی داشتند تا مکانيزم‌های لازم را برای اجرايی شدن تفاهم‌نامه طراحی کنند. »

عباس عراقچی ابراز اميدورای کرده است مفاد توافق ژانو اواخر دسامبر يا اوايل ژانويه اجرا شود. وی گفته است:« اگر تاخيری هم صورت گيرد به دليل امور فنی و اجرايی بوده است. »

وزيران خارجه يران و شش قدرت جهانی بامداد روز يکشنبه ۳ آذر در ژنو در خصوص مناقشه هسته ای جمهوری اسلامی به توافقی دست يافتند.

طبق اين توافق در يک دوره زمانی ۶ ماهه، ايران فعاليت های هسته ای خود را گسترش نخواهد داد و بخشی از اورانيوم ۲۰ درصدش را رقيق خواهد کرد. در مقابل تحريم های جديد عليه ايران اعمال نشده و بخشی از تحريم ها نيز کاهش می يابد. 

طبق قانون اساسی، هیچ‌کس حق ندارد آزادی‌های مشروع را سلب کند

Posted: 01 Dec 2013 12:14 AM PST

استاد دانشگاه حقوق در سالروز تصویب قانون اساسی
جرس: یک حقوقدان با اشاره به مورد توجه قرار گرفتن آزادی در قانون اساسی ایران تاکید کرد که آزادی احزاب، انجمن‌ها و اجتماعات آب حیات جامعه است.  

 

سیدمحمد هاشمی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: مراد قانون اساسی در درجه اول انتظام رابطه حکومت و مردم است و به این اعتبار، تنظیم قدرت از یک سو و تضمین آزادی مردم از سوی دیگر است. یعنی اینکه قدرت حکومت محدود شود تا از زیاده‌روی‌های قدرت‌طلبانه جلوگیری کند و از سوی دیگر حقوق مردم که در مقابل قدرت حکومت ضعیف است یا ضعیف می‌شود، تضمین شود.

 

وی با بیان اینکه قانون اساسی ما از نظر شکلی و ماهوی می‌تواند با قانون اساسی دیگر کشورها قابل مقایسه باشد، گفت: پیش‌نویس قانون اساسی ما برگرفته از قانون اساسی 1958 فرانسه است و بنابراین برخی از اصول آن شبیه هم هستند منتهی قواعد اسلامی در قانون اساسی ما اضافه شده است.

 

این حقوقدان درباره اجرا نشدن برخی از اصول قانون اساسی، گفت: بعضی از اصول قانون اساسی سریع‌الاجرا هستند و اجرای برخی از آنها مستلزم گذشت زمان است و مسلم است که قانون اساسی ما در رابطه با زمامداری و حکومت اجرا شده است و در زمینه پاره‌ای از اصول اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مستلزم گذشت زمان است.

 

این استاد دانشگاه افزود: قانون اساسی برای اجرا شدن نیاز به قوانین متعدد اجرایی دارد. مثلا آزادی مطبوعات در قانون اساسی احتیاج به قانون مطبوعات خوب و شایسته دارد.

 

وی تصریح کرد: مشکلی که در قانون اساسی ما وجود دارد اقتصادی است؛ زیرا قانون اساسی ما اقتصاد را دولتی کرده و اقتصاد دولتی آفات زیادی به بار آورده است و در واقع می‌توان گفت که اصل 44 قانون اساسی کپی ماده 11 قانون اساسی یوگسلاوی سابق است که آمده‌اند اقتصاد را به ترتیب دولتی، تعاونی و خصوصی کرده‌اند. پس از آن که دولت دست‌اندرکار بسیاری از کارخانه‌ها شد، آفات آن را مشاهده کردیم و دیدیم چه خساراتی وارد شد تا جایی که به فکر خصوصی‌سازی افتادند.

 

این حقوقدان معتقد است که خصوصی‌سازی خلاف قانون اساسی است ولی قانون اساسی باید اصلاح شود.

 

هاشمی گفت: لازمه اجرای درست قانون اساسی باور و اعتقاد مردم و وجود فرهنگ قانونگرایی در جامعه است.

 

این استاد دانشگاه گفت: بسیاری از اصول قانون اساسی اجرا شده، اما اجرای برخی از اصول آن مثلا خانه‌دار شدن، بهداشت عمومی،‌ رفاه و آسایش عمومی، کار و اشتغال و ... مستلزم گذشت زمان است و با قانون اساسی درست نمی‌شود بلکه نیازمند برنامه‌ریزی است و از طرف دیگر روابط داخلی و بین‌المللی باید به نحوی باشد که مردم از برکت این روابط درست بتوانند به حق و حقوق‌شان برسند.

 

این حقوقدان در رابطه با توجه قانون اساسی به موضوع حقوق بشر، گفت: به طور کلی فصل سوم قانون اساسی ما موضوع حقوق بشر را به خوبی مطرح کرده است، منتهی اجرایی کردن اصول این فصل با پاره‌ای از چالش‌ها مواجه است. به عنوان مثال آزادی مطبوعات، بیان،‌ قلم، اجتماعات، احزاب و ... در قانون اساسی پیش‌بینی شده‌اند اما وقتی در خصوص آزادی‌ها صحبت می‌کنیم می‌بینیم آزادی احتیاج به نهاد دارد.

 

هاشمی تصریح کرد: جالب است که قانون اساسی در ذیل اصل 9 به زیبایی می‌گوید هیچ کس حق ندارد آزادی‌های مشروع را حتی با وضع قانون سلب کند. این در حالیست که در برخی موارد مجلس از طریق لوایح دولت، قوانینی را تصویب کرده که آزادی‌های مشروع مردم سلب شده است.

 

این استاد دانشگاه افزود: ما می‌گوییم اداره امور کشور با اتکا به آرای عمومی است ولی با نبودن احزاب، اجتماعات و رقابت‌های سالم سیاسی اصلا دموکراسی وجود نخواهد داشت و حالت فرمایشی خواهد داشت. 

محسن میردامادی از زندان اوین به مرخصی آمد

Posted: 30 Nov 2013 11:00 PM PST

جرس: محسن میردامادی، دبیر کل جبهه مشارکت ایران اسلامی به مرخصی آمد.  

 

به گزارش جرس، محسن میردامادی در دادگاه بدوی به شش سال حبس و ده سال ممنوعیت از فعالیت حزبی و مطبوعاتی محکوم شده بود و اکنون دوران محکومیت خود را در بند ۳۵۰ زندان اوین می گذراند به مرخصی آمد.

 

میردامادی در پی پیامدهای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران و دستگیری فعالان سیاسی در روز ۲۳ خرداد بعد از جلسه حزب مشارکت بدون هیچ گونه حکم قضایی به همراه سایر اعضا بازداشت شد. وی پس از ۲۴ ساعت به همراه آزاد ولی چند روز بعد دوباره به صورت غیر قانونی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

 

میردامادی  تا اسفند ۸۸ که به مرخصی بیاید را در سلول های بند دو الف ویژه سپاه سپری کرد. پیش از این وکیل میردادمادی، اتهامات موکل خود را اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام اعلام کرده و گفته بود: ‌دادستان در ادعا نامه ‌خود با استناد به مواد ۵۰۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی ،خواستار مجازات موکلم شد. در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه محسن میردامادی در دادگاه بدوی به شش سال حبس و ده سال ممنوعیت از فعالیت حزبی و مطبوعاتی محکوم شد. 

آرمان‌هاي اصلاحات سر جايش است

Posted: 30 Nov 2013 10:34 PM PST

گفتگو با محمدرضا خاتمی
تدليس را كه اگر كسي بفهمد، بدتر از تقلب است  


ساسان آقايي
/ در طبقه پنجم يكي از قديمي‌ترين بيمارستان‌هاي دولتي ايران، دفتر كار كوچك برادر رييس‌جمهور پيشين ايران قرار دارد. بيمارستاني به‌شدت شلوغ با مردمي گرفتار بروكراسي اداري و هزينه‌هاي گران دارو و درمان. «محمدرضا خاتمي» كه رييس بخش كليوي بيمارستان امام در مركزنشين تهران است، خودش مي‌گويد كه اين «توفيق‌اجباري» است. وقتي به بيماران و قشرهاي مختلف اجتماعي در بيمارستان اشاره مي‌كند، مي‌خندد و به كنايه مي‌گويد كه «آن‌وقت مي‌گويند ما با مردم ارتباط نداريم، خودمان را جدا كرده‌ايم، من اينجا در دل مردم هستم». شايد همين مجال گرانبهاي زندگي با دردهاي مردم در ساختمان كهنه بيمارستاني باقدمت و پياده بالا رفتن از پنج طبقه، وقتي كه آسانسور قديمي به روال هميشگي خراب است، باشد كه محمدرضا خاتمي را پخته‌تر از هميشه نشان‌مان مي‌دهد اما از بخت بد «بلوغ سياسي اصلاح‌طلبان» كه در اين گفت‌وگو نشانه‌هايش هويداست، زماني سراغ آنها آمده كه سوداي قدرت هم از خيلي از آنها رخت بسته است. بازي سياست اما هميشه به يك‌سان نيست، شايد بخت اصلاح‌طلبي بار ديگر باز شود و اگر بار ديگر شاهين دولت بر شانه آنها بنشيند، دولت اصلاح‌طلب ميراثي ماندگار از گذشته داشته باشد.


صبح‌تان به‌خير، گزارش آقاي روحاني را ديديد؟

بله، از اندك وقت‌هايي بود كه تلويزيون ايران را ديدم. ا‌ن‌شاءالله از اين پس بيشتر هم بشود تلويزيون ايران را ديد.


وقتي گزارش را شنيديد، واكنش‌تان چه بود، جا خورديد؟ فكر مي‌كنيد آمار و ارقامي كه آقاي روحاني ارائه داد، حقيقت جاري كشور بود يا بخشي از بخشي گذشت و آمارها مي‌توانست بدتر از اين هم باشد، رييس‌جمهور بخشي را به شيريني نگفت. انتظار داشتيد كشور در همين وضعيت باشد يا بدتر از اين وضعيت؟

فكر نمي‌كنم فعالان سياسي، اقتصادي و اجتماعي كه در جريان وضعيت كشور قرار دارند از اين گزارش جا خورده باشند. احتمالا كمي روحاني را تحسين كرده‌اند، به اين دليل كه از بازگو كردن برخي واقعيت‌ها خودداري كرد چرا كه بخشي از آنچه وجود دارد به‌راستي تكان‌دهنده است. اگر اينها را روحاني مي‌گفت شايد اين نگراني را در مردم ايجاد مي‌كرد كه آيا اصلا مي‌شود اين همه خرابي را اصلاح كرد يا نه؟ در مجموع گزارش معتدلي بود و همه موردهايي كه بايد گفته مي‌شد، بيان نشد اما موردهاي اساسي به ويژه در زمينه اقتصاد براي مردم بازگو شد و اگر در باقي زمينه‌ها هم اشاره داشت آقاي روحاني مي‌فهميديم كه خرابي در آن حوزه‌ها هم همين قدر است. من از اين گزارش جا نخوردم و فكر مي‌كنم براي اينكه ما توقعات خود را كنترل كنيم و بدانيم كه با اين وضعيت كشور، سرعت رشد و پيشرفت تا چه ميزان خواهد بود، گزارشي قابل‌قبول و منطقي بود.


فكر مي‌كنيد كه بخش مهمي از اين نابساماني به وجود آمده در بخش‌هاي مختلف سياسي و سياست خارجي و اجتماعي و به ويژه در بخش اقتصاد مربوط به دولت نهم احمدي‌نژاد است يا دولت پس از نهم وي؟

ما وقتي بازتاب‌هاي اين گزارش را در ميان اصولگرايان مي‌بينيم، خيلي جالب است كه همه آقايان دارند فرار به جلو مي‌كنند و اين گزارش را «انتقاد از عملكردهاي دولت احمدي‌نژاد» مي‌دانند، خب اين كمي بي‌انصافي است چون در اين نابساماني‌ها تنها دولت آقاي احمدي‌نژاد مقصر نبوده است، اركان و نهادهاي ديگر قدرت هم در اين شرايط تاثير جدي داشتند. مگر زماني كه آقاي احمدي‌نژاد بر سر كار آمد، بيان نشد يا گفته نشد كه اين دولت برنامه ندارد، ناكارآمد و چه و چه؟ مگر همين شرايط را خيلي‌ها پيش بيني نكردند. دستگاه‌هاي مملكتي، اين سازمان‌هاي عريض و طويل حكومتي پس در اين هشت سال چكار مي‌كردند؟ بنابراين در اين وضعي كه امروز ايجاد شده است، بايد منصف باشيم تنها آقاي احمدي‌نژاد مقصر نيست بلكه بسياري از اشخاص و اركان ديگري هم بايد پاسخگو باشند. اين روند از سال ۸۴ شروع شد، روند هم تصاعدي بود، يعني اگر مشكلات كم بود هر روز بيشتر و بيشتر شد و به اينجا رسيد. طبيعي بود كه حوادث سال ۸۸ به دليل تكميل كردن بي‌اعتمادي بين حاكميت و جامعه ايراني در تشديد اين روند خيلي موثر بود و البته نتيجه سياست‌هاي نابجاي دولت در چهار سال اول هم در چهار سال دوم در مسائلي چون برنامه هسته‌يي، سياست خارجي و... نمايان شد. من اين را يك حلقه به هم پيوسته مي‌دانم و اگر حوادث سال ۸۸ هم اتفاق نمي‌افتاد و همان دولت احمدي‌نژاد ادامه طبيعي مي‌يافت، كماكان ما همين وضعيت را داشتيم چرا كه اداره كشور ما با عقل و تدبير و برنامه انجام نگرفته بود و با چنين شرايطي هم وضعيت موجود براي هر كشور طبيعي است.


در گزارش آقاي روحاني، يك نقطه خالي و يك حفره وجود داشت. در گزارشي كه داد تنها درباره اقتصاد و دستاوردهاي اخير دولت در پرونده هسته‌يي صحبت كرد. نگران جاي خالي برنامه‌هاي دولت براي توسعه فضاي باز سياست داخلي نيستيد؟

البته آقاي روحاني خودشان هم منصفانه و هم فروتنانه اعلام كردند كه ما براي سياست داخلي و براي مساله‌هايي چون مسائل فرهنگي هنوز فعاليت خاصي انجام نداده‌ايم و تنها كاري كه انجام گرفته برداشتن آن فضاي امنيتي و مداخله‌گرايانه دولت در اين حوزه‌ها بوده است. خود اين هم دستاورد مباركي است...


سايه فضاي امنيتي از سر اصلاح‌طلبان و شما در جبهه مشاركت برداشته شده؟

بايد انصاف داشته باشيم، فضاي ويژه‌يي كه وجود داشت، امروز به فضاي قابل قبول سياسي تبديل شده است. آن فشارها، آن تنگناها و آن مداخله‌گري‌هايي كه در فضاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي و فعالان داشتند، كمرنگ شده اما آنكه بگوييم يك اقدام فعالانه و با برنامه‌يي وجود داشته براي رسيدن به اين مسير، هنوز شاهد آن نبوده‌ايم. خود دستاورد كنوني نتيجه ؟؟ خرداد است؛ آنقدر ۲۴ خرداد در جامعه پرطنين بوده كه خود به خود اين دستاورد را براي كشور داشته است. البته آقاي روحاني اهداف خيلي بلندي را براي توسعه سياسي و فرهنگي تدوين و بيان كردند و برنامه‌هايي هم براي آن دارند كه اميدواريم شاهد عملي شدن و به اجرا درآمدن آنها باشيم، نه اينكه به خود فعالان سياسي، اجتماعي و فرهنگي واگذار كنند. البته اين نكته را از ياد نبريم كه بايد واقع‌نگر بود. اگر فضاي سياسي و فرهنگي در دوران احمدي‌نژاد بسته شده بود اين تنها به سبب دولت احمدي‌نژاد نبود بلكه قوه مجريه در آن دوران هماهنگ شده بود با ديگر ارگان‌ها و جريان‌ها در بستن فضا اما فشار اصلي در همان دوران هم روي فعالان، در حقيقت از سوي ارگان‌هايي به جز دولت بود، خب دولت احمدي‌نژاد هم با آنها همراهي مي‌كرد. براي نمونه همين هيات نظارت بر مطبوعات را ببينيد، سهم دولت در آن چقدر است، چند نفر آن را دولتي‌ها تشكيل مي‌دهند؟ قواي ديگر و نهادهاي ديگر به‌شدت بر اين مسائل تاثيرگذارند. آنچه در ۲۴ خرداد اتفاق افتاده، تنها تغيير قوه مجريه است و روي كار آمدن دولتي كه به آن سياست‌ها اعتقادي ندارد و در پي اين است كه رويه‌ها را تغيير دهد اما ما بايد در انتظار بنشينيم تا ببينيم كه نهادهاي ديگر تا چه ميزان اين پيام را دريافت كرده‌اند. اميدواريم پيام ۲۴ خرداد در اين دستگاه‌ها هم كارآمد و تاثيرگذار باشد. البته نمي‌توان اين را هم ناديده گرفت كه دولت در تقابل با نهادهاي ديگر مي‌تواند آنها را از مشي‌هاي تند و افراطي باز بدارد و با خود همراه و مشي آنها را تعديل كند اما در هر حال اين واقع نگري را بايد داشت كه هنوز هم اين قوا و ساير نهاد‌ها مي‌توانند در راه توسعه فرهنگي چوب لاي چرخ دولت بگذارند و اجازه ندهند آن چيزهايي كه به دنبال آنها هستيم، محقق شوند.


به نظر مي‌رسد، شما خوشبين هستيد كه آقاي روحاني در ۲۰۰ روز آينده كه گزارش يك سال دولتش را مي‌دهد، بخش بزرگي از فعاليت‌هاي خود را متمركز فضاي داخلي كرده باشد...

۲۰۰ روز چرا، ان‌شاءالله همين هفته بعد...


اين خوش‌بيني فكر مي‌كنيد كه المان‌هاي حقيقي هم دارد؟

ببينيد ساختن اقتصاد سخت است. در سياست خارجي اعتماد‌سازي خيلي سخت است اما آزادي زندانيان سياسي كار زيادي ندارد، با يك امضا شدني است. البته گفتم كه اين در اختيار دولت نيست اما تلاش و رايزني‌هاي او مي‌تواند منجر به اين اتفاق‌ها شود. دولت به تنهايي نمي‌تواند ولي اين را مي‌تواند كه با تعامل سازنده با ساير نهاد‌ها و قوه قضاييه، همين مورد را شتاب دهد. شما فكر كنيد كه آزادي زندانيان سياسي تا چقدر فضاي سياسي كشور را تغيير مي‌دهد، ۱۸۰ درجه دگرگون خواهد شد. همين كه آقاي روحاني مي‌گويد كينه نباشد، نفرت نباشد و دوستي و برادري باشد در عين حال كه رقابت باشد، ، با يك اقدام ساده تحقق پيدا مي‌كند. بنابراين ما صبر داريم؛ حالا ده روز، صد روز، دويست روز، چهار سال. نخستين چيزي كه مي‌خواهيم اين است كه اين فضا بسته نشود. توسعه سياسي بايد به دست خود فعالين سياسي و نهادها و سازمان‌ها و احزاب انجام بگيرد، دولت تنها نقشي كه مي‌تواند داشته باشد، اين است كه سنگ جلوي پاي آنها نيندازد. دولتي كه اينجا مي‌گويم، به مفهوم حاكميت است كه نبايد سنگ‌اندازي و كارشكني كند. اگر همين عدم دخالت دولت كه آقاي روحاني بيان كرد، در حوزه‌هاي فرهنگ و ورزش نباشد، به نظرم جامعه سياسي ما هم اين ظرفيت را دارد كه در راه توسعه سياسي قدم بردارد. من مي‌خواهم انتظارم را از دولت حداقلي كنم كه اين دولت در اين مسير خيري برساند اما اگر به دليل آرايش سياسي موجود نتوانست خيري برساند، انشاالله شري هم نرساند.


جمله‌يي گفتيد كه انتظار توسعه سياسي از دولت داشتن نابجاست. فكر مي‌كنيد كه اين نتيجه تجربه سياسي اصلاح‌طلبان در اين ؟؟ سال است. به هر ترتيب توسعه سياسي از محورهاي اصلي دولت آقاي خاتمي بود و آن زمان گفته مي‌شد كه دولت متولي توسعه سياسي است. حالا آن تجربه انگار اصلاح‌طلبان را واقعگرا كرده است.

ببينيد من اين تجربه را با توجه به تجربه ساختار قدرت در ايران مي‌گويم وگرنه از دولت توسعه‌گرا حتما انتظار مي‌رود كه توسعه سياسي را هم در دستور كار خود قرار دهد. در همين دولت اصلاحات درست است كه شعارش توسعه سياسي بود اما بيشترين دستاوردش در اقتصاد بود، در زمينه سياست خارجي هم كه يك نتيجه درخشاني داشت. وقتي به آرايش قدرت در ساختار سياسي كشورمان نگاه كنيم، مي‌فهمم موانع و سدراه‌ها را، با توجه به تجزيه و تحليل ساختار حقيقي قدرت، خيلي انتظار نداشتم از اين دولت. ما مي‌گوييم كه نه حمايت مادي كنند، نه حمايت معنوي، من حداقل را گفتم، حداقل اين است كه مانعي در راه ايجاد نكند، حالا اگر از نظر وضع قانون است، از نظر به وجود آوردن فضاي امن است يا هر چه كه لازم دارد.


با توجه به اينكه ۱۶ سال پيش اينقدر حداقلي فكر نمي‌كرديد، مي‌شود نتيجه گرفت كه اصلاح‌طلبان به بلوغ رسيده‌اند؟

آن‌ زمان هم بلوغ داشتند، نه اينكه الان دچار بلوغ شده‌اند اما مي‌شود گفت كه واقعگراتر شده‌اند. اصلاح‌طلبان از آرمان‌هايشان دست نكشيده‌اند، آرمان‌هاي ما سر جايشان است اما برآورده شدن اين آرمان‌ها نيازمند امكانات خاص خودش است. ما به اين نتيجه رسيده‌ايم كه براي دستيابي به همه آرمان‌هايمان امكاناتي لازم است كه همه آنها در كشور ما وجود ندارد، بنابراين بيشتر با واقعيت‌ها سر و كار داريم، توقعات خود را محدود مي‌كنيم، به اين باور رسيده‌ايم كه بايد قدم‌هاي كوچكي ‌برداريم. نمونه‌اش همين انتخابات ۲۴ خرداد بود كه اصلاح‌طلبان خيلي حداقلي فكر كردند اما دستاورد خيلي خوبي هم داشت.


اگر بخواهيد در پرانتز جواب دهيد، دولت آقاي روحاني را شبيه دولت آقاي خاتمي مي‌دانيد يا آقاي هاشمي؟

هيچ‌كدام. دولت آقاي روحاني دولت آقاي روحاني است.


از كدام اينها بيشتر ارث برده است؟

ببينيد من فكر مي‌كنم كه دولت آقاي روحاني به واقعيت‌هاي جامعه ما توجه دارد و بايد هم داشته باشد. اين‌گونه كه فكر كنيم يك دولت تنها دولت توسعه اقتصادي خواهد بود، درست نخواهد بود. اين هم كه بگوييم دولت توسعه سياسي محض هم خواهد بود، اين گونه نخواهد بود. به نظر من آن شعار اصلي اصلاحات و دولت آقاي خاتمي كه اصلاحات به معناي يك توسعه متوازن بود، مدنظر دولت آقاي روحاني قرار دارد، تركيب كابينه هم اين را نشان مي‌دهد اما مساله مهم در اين است كه اولويت‌هاي دولت كجاست. كشور در شرايطي است كه مردم از نظر اقتصادي و معيشتي بسيار در تنگنا قرار دارند بنابراين توافق همه عقلا بر اين است كه دولت گام‌هاي نخست خودش را براي مهار تورم، افزايش رشد اقتصادي و اشتغال بردارد. به نظر مي‌رسد كه دولت متوجه اين نكته هم هست كه بدون نيم نگاهي به توسعه سياسي و اجتماعي، اين توسعه اقتصادي هم روي نخواهد داد. جالب است كه آقاي روحاني در تمامي سخنراني‌هاي خود تاكيد بر سخنان و آرمان‌هاي زمان انتخابات خود دارند و مداوم تاكيد مي‌كند كه من فراموش نكرده‌ام در حوزه سياست چه گفته‌ام، در حوزه اجتماعي چه گفته‌ام. ممكن است كه كمي تاخر و تقدمي داشته باشد، يك اولويت‌بندي حتما وجود دارد اما فكر مي‌كنم رسيدن به كمي ثبات در سياست خارجي و آرامش در اقتصاد در اين شرايطي كه سياست‌هاي اصلي اقتصادي دولت هم تدوين شده، اين انتظار هست كه ما شاهد تحقق عملي وعده‌ها و برنامه‌هاي دولت در سياست داخلي و حوزه‌هاي اجتماعي هم باشيم. در اين مرحله هم ما بايد در ابتدا شاهد فضا دادن به فعالان سياسي و اجتماعي باشيم. دولت بايد از اين حق قانوني آنها دفاع كند تا بتوانند در عرصه سياست و اجتماع بدون نگراني‌هايي كه پيش از اين وجود داشت، حرف خود را بزنند و فعاليت كنند.


اشاره كرديد به تركيب كابينه، يك گرانيگاه جدي براي شناخت دولت كه البته مورد انتقاد برخي اصلاح‌طلبان هم هست. به اين دليل كه در كابينه ما ژنرال‌هايي تنومند و تكنوكرات اقتصادي داريم اما در بعضي وزارتخانه‌ها نگراني‌هايي وجود دارد.

اين يك قضاوت است درباره اشخاص و ممكن است خيلي‌ها اين قضاوت را قبول نداشته باشند. ما اعتمادمان به خود آقاي روحاني است، بايد به اين اعتماد كرد. آقاي روحاني تنگناهايي دارند، مشكلاتي دارند كه براي عبور از اين بحران كابينه‌يي لازم است و ممكن است اين كابينه باب ميل هيچ‌كس هم نباشد. اكنون همان‌گونه كه اصلاح‌طلبان از بخشي از كابينه انتقاد مي‌كنند اصولگرايان هم از بخش ديگري انتقاد مي‌كنند، حتي تندتر، مي‌خواهند استيضاح كنند و نظير اينها، برخوردها را ديده‌ايم. بنابراين بايد به تدبير و به درايت روحاني تكيه كنيم. ممكن است كه درقبال برخي وزرا انتقادهايي وجود داشته باشد و من فكر كنم كه اين چهره نمي‌تواند آن برنامه‌هاي مورد وعده آقاي روحاني را اجرا كند اما نبايد اين نكته را فراموش كرد كه بيش از هر كسي خود آقاي روحاني به موفقيت خودش علاقه‌مند است و هدايت و نظارتي كه بر اركان مختلف دولت خواهد داشت، ما را به جلو مي‌برد. البته جاي اين وجود دارد كه به‌تدريج بحث شود كه در اين توسعه همه‌جانبه، در حوزه‌هاي مختلف از ديد دولت چه ميزان توسعه نياز است؟ براي نمونه اگر در حوزه اقتصادي بايد ۱۰۰ درجه پيشروي كنيم آيا در حوزه سياسي هم نياز به همان ميزان پيشروي هستيم يا تنها ؟؟ درجه پيشرفت نياز داريم. خب خود?? درجه هم يك پيشرفت است. به نظرم نبايد از پيشروي‌هاي محدود هم نااميد شد، بايد به دولت فرصت داد.


شما افزون بر شخصيت حقيقي يك شخصيت حقوقي هم داريد. شايد متر و معياري از اين پرسش به دست آوريم. فكر مي‌كنيد كه برگزاري كنگره جبهه مشاركت كه منحل اعلام شده است، چند درصد اين پيشرفتي است كه شما مي‌گوييد. اصلا جزيي از مطالبه حزبي شما از دولت آقاي روحاني است يا نه و اگر اين اجازه صادر نشد، آن‌وقت چگونه درباره كارنامه سياسي دولت داوري مي‌كنيد؟

مطالبه ما از آقاي روحاني دو چيز است؛ اول اجراي برنامه‌ها، هر كه مي‌خواهد انجام دهد مهم نيست، تنها اجراي برنامه‌ها و دوم جايگاه رييس‌جمهور به عنوان مجري قانون اساسي است. اين مطالبه جايگاه آقاي روحاني را از جايگاه ديگر قوا بالاتر مي‌برد و اين اصل قانون اساسي حقي به وي مي‌دهد كه در برابر انحراف قانون اساسي با راهكارهايي كه خودشان دارند، برخورد كند. ما اين را مي‌خواهيم، البته با آرامش، بدون تنش و بدون جنجال اين بايد دنبال شود. ما در جبهه مشاركت به دنبال اين هستيم كه حق خود را بگيريم، به‌دنبال تنش‌‌آفريني و ايجاد جنجال نيستيم. بر اين باوريم كه حق ما پايمال شده اما اين حق را از راه تعامل و گفت‌وگو نه‌تنها با دولت كه با ديگر اركان مختلف قدرت دنبال خواهيم كرد. بنابراين برگزاري كنگره جبهه مشاركت در اين راستاست و اگر اين مراسم برگزار شود، بي‌شك تاثير بزرگي در راه توسعه سياسي خواهد داشت، گام بزرگي است...


و اگر برگزار نشود؟

ما به اين فكر نيستيم كه بايد به هر قيمتي، با تنش، با جنجال كار خود را پيش ببريم. مي‌خواهيم تعاملي رخ دهد و البته در جريان همين رايزني‌ها و تعامل به اين نتيجه رسيده‌ايم كه احتمال برگزاري كنگره زياد است.


من مي‌خواهم دريابم كه متر و معيار شما در سياست چيست. در اقتصاد ما يك شاخص‌هايي داريم كه خب قابل اندازه‌گيري است، گرچه دستكاري در همان‌ها هم كار ساده‌يي است. اين شاخص در فضاي سياسي چيست كه اگر اين اتفاق بيفتد، مي‌گوييم مثبت است و اگر اتفاق نيفتد، مي‌گوييم يك عقبگرد است.

يكسري مسائل روزمره و كوتاه مدت داريم. من مي‌گويم اگر كسي يك مقاله اعتقادي در روزنامه‌يي نوشت و آن روزنامه بسته نشد و آن فرد دستگير نشد، فكر مي‌كنم كه اين گام مهمي در توسعه سياسي است. اگر ديدم، فردي انتقاد كرد و خائن ناميده نشده، متصل به بيگانه خوانده نشد، فكر كنم كه اين يك معيار خوبي است. اگر ديديم كه دولت از انتقادها استقبال كرد و از مخالفان خود شكايت نكرد، بلكه به آنها پاداش هم داد، فكر مي‌كنم كه اينها را مي‌توان قدم‌هاي مثبتي دانست. اينها يكسري شاخص‌هايي است كه در زندگي روزمره مي‌توان ديد اما در درازمدت، نگاه ما به انتخابات است. اگر بشود انتخاباتي برگزار كرد كه همه كساني كه واجد شرايط هستند، بتوانند در آن شركت كنند و احزاب در آن جايگاه خود را داشته باشند، به نظرم ما در راه توسعه سياسي گام مهمي برداشته‌ايم. برگزاري انتخابات آزاد به اين معنا نيست كه ما ديگر مشكل سياسي نداريم اما نشان مي‌دهد كه قطار ما در ريل افتاده و در نهايت مي‌توان به جاهاي خوبي رسيد. بنابراين در كوتاه‌مدت و ميان مدت و درازمدت شاخص‌هايي داريم كه بخشي از آنها تا حدودي تحقق پيدا كرده و بايد اميدوار بود كه مابقي هم به مرور رخ دهد. البته توسعه سياسي در زماني اتفاق مي‌افتد كه همه نهادها با يكديگر همراهي داشته باشند و به اين نتيجه رسيده باشند كه توسعه سياسي لازمه جامعه امروز ما است. اگر اين توافق وجود نداشته باشد، ما اگر يك دولت توسعه‌گراي خيلي خوب هم داشته باشيم، با وجود قوه ديگري كه به اين توسعه سياسي باوري ندارد، مي‌توان گفت همه رشته‌ها، پنبه خواهد شد.


آنچه شما ليست كرديد را مي‌شود، سرليست مطالبه اصلاح‌طلبان از روحاني قلمداد كرد يا چيزهايي از قلم افتاد؟

ما در شرايط كنوني مطالبه‌يي از دولت آقاي روحاني نداريم، مطالبه ما برنامه‌هاي آقاي روحاني و اجراي همان‌هاست. من شاخص‌هاي كلي توسعه سياسي را گفتم. كه همه بتوانند در انتخابات آينده شركت كنند اما مهم قدم گذاشتن در اين راه است. به نظر مي‌رسد كه برنامه‌هاي آقاي روحاني به‌گونه‌يي طراحي شده كه ما را مي‌تواند در اين مسير به پيش ببرد. در نهايت مطالبه ما انجام برنامه‌هاي دولت است.


اصلاح‌طلبان چقدر در پيروزي آقاي روحاني نقش داشتند؟ چند درصد سبد راي وي براي اصلاح‌طلبان بود؟

نبايد سهم‌خواهي كنيم، نمي‌خواهيم هم وزن‌كشي كنيم. مردم همه مي‌دانند كه هر كسي چقدر وزن داشته، اين چيزي نيست كه كسي بخواهد بگويد اصلاح‌طلبان تاثير داشته‌اند يا نداشته‌اند. اين بحث‌ها گذشته و مساله اصلي، نجات كشور است، اين بايد در اولويت باشد. هركسي در پيروزي آقاي روحاني تاثير داشته، دستش درد نكند، كار مثبتي انجام داده، كار خيلي خوبي كرده چون كشور را از سراشيبي نجات داده است، الان هم همين است، هر كسي كه مي‌تواند به دولت كمك كند، بايد كمك كند و ما بايد از وي تقدير كنيم. گفتم كه مهم نيست، اصولگرا در كابينه باشد يا اصلاح‌طلب بلكه مهم اين است كه هركسي مي‌آيد بتواند برنامه‌هاي آقاي روحاني را پياده كند.


با توجه به پاسخ قبلي و بحث‌هاي ديگر اين‌گفت‌وگو، فكر نمي‌كنيد كه اصلاح‌طلبان يك چك سفيد براي آقاي روحاني كشيده‌اند؟

اصلا اين‌جوري نيست. ببينيد ما مساله را اهم و مهم مي‌كنيم. ما درك مي‌كنيم كه كشور در چه شرايطي است. امروز روز مطالبات حزبي، روز مطالبات فردي و جناحي نيست بلكه امروز روز مطالبات ملي است. امروز منافع ملي ما كه به شكل جدي در خطر است، ما داريم بر اين اساس از دولت پشتيباني مي‌كنيم. البته اگر احساس كنيم كه در جايي، اتفاقي در دولت افتاده كه مخل دستيابي ما به منافع ملي است يا روندي كه دولت دارد، زيان‌بخش به حال كشور است، آن ‌وقت حتما حرف خود را خواهيم زد. ما تجربه دولت آقاي احمدي‌نژاد را داريم. تجربه‌يي كه اصولگرايان چشم خود را به روي همه واقعيت‌ها بستند و چشم‌وگوش بسته از همه كارها و رفتارهاي دولت احمدي‌نژاد تمام قد دفاع كردند و در برابر انحراف‌ها و خطاهاي او حتي تذكري هم ندادند. اين تجربه، تجربه بسيار گرانبهايي است. اصلاح‌طلبي داراي پرنسيب خودش است، داراي اصول و مطالبات خودش است و روي اينها كار مي‌كند اما در شرايط كنوني، مساله اساسي ما نجات كشور است آن هم در همه حوزه‌هاي مختلف. مساله اصلي اين نيست كه ما در اقتصاد منهاي ۷/۵ رشد منفي داشته‌ايم، در سياست داخلي هم همين رشد منفي را داشته‌ايم، حتي شايد بيشتر. همه ما بايد تلاش كنيم كه برسيم به صفر. من فكر مي‌كنم كه در سياست خارجي رسيده‌ايم به صفر، آقاي روحاني گفته‌اند كه اميدواريم آخر امسال رشد اقتصادي هم به صفر برسد، خيلي خب، اميدواريم كه سياست داخلي را هم به صفر برسانند. مفهومش اين است كه فضاي سياسي داخلي از منفي ۷/۵ كه خيلي هم بيشتر منفي بوده، تلاش كنند، اين را برسانند به همان صفر. اين قابل تحقق است اگر اجزاي دولت به شعارهاي روحاني باور داشته باشند.


پس اصلاح‌طلبان همچنان جزو فعالان كمپين «روحاني مچكريم» باقي مي‌مانند؟

ما همراه مردم هستيم. اصلاح‌طلبان چشم‌هاي بيدار و گوش‌هاي شنواي مردم هستند. ممكن است برخي چيزها با تاخير به گوش مردم برسد اما چشم‌ها و گوش‌هاي اصلاح‌طلبان كار مي‌كند و با اين مسائل روبه‌رو خواهند شد تا از راه تعامل با دولت مساله‌ها حل بشوند. ما به شكل انتقادي، و با ارائه راهكار با دولت تعامل خواهيم داشت، اين‌گونه نيست كه هركاري كه دولت كرد بگوييم روحاني مچكريم!


فكر مي‌كنيد كه ماه عسل دولت با نهادهاي قدرت كي تمام بشود؟

ماه عسل معمولي، چند روزه!؟ ما اميدواريم كه همه اين ۴ سال ماه عسل باشد. به نظرم تمامي جناح‌ها وبه ويژه اصولگرايان به اين نتيجه رسيده‌اند كه ادامه روند قبلي غيرممكن است. يك اقليتي وجود دارد در آن سو كه البته اين اقليت قدرت هم دارد، اينها منافعي داشته‌اند و احساس مي‌كنند كه آن منافع با اين سياست‌ها به خطر بيفتد. خب اگر عاقل باشند، بايد به سود ملت و كشور از آن بگذرند. بخش اصلي اصولگرايان اين وظيفه را دارند كه اين بخش تندرو و افراطي درون خودشان را كنترل كنند. به نظر مي‌رسد تا حدي اين اتفاق در حال افتادن است. بنابراين وقتي همه به لزوم تغيير رسيده‌اند، تنها كار ما اين است كه با هم به گفت‌وگو و تعامل بپردازيم تا درباره شدت و سرعت و درجه تغيير به تفاهم برسيم. ممكن است ما بگوييم كه كشور ۱۸۰ درجه منحرف شده بود، آنها ممكن است بگويند كه ۹۰ درجه، خب ما جواب مي‌دهيم كه بياييد همان ۹۰ درجه‌يي كه قبول داريد را اصلاح كنيم. اين لازمه ادامه اين ماه عسل است.


‌‌ فكر نمي‌كنيد كه به همين آساني نيست. تجربه نشان داده كه وقتي منافع به خطر افتاد، همان نيروهاي پرقدرت تندرو، بر بستر تابلوهاي كاذبي سوار مي‌شوند تا دولت را زمين گير كنند.

ببينيد، يك پايه‌يي بايد باشد كه بنشينيم روي آن پايه دعوا كنيم. وقتي اين پايه لرزان و در حال فرو ريختن است، ديگر دعوا بر سر منافع معني ندارد، اين نكته‌يي بود كه من گفتم. بخشي از اصولگرايان به اين نتيجه رسيده‌اند كه اين پايه به ميزاني سست شده كه ما بايد از خيلي چيزهايي كه فكر مي‌كنيم درست است، بگذريم. اصلاح‌طلبان هم به همين نتيجه رسيده‌اند.

ما بايد همه با هم همكاري كنيم تا اين پايه‌هاي لرزان مستحكم شود، وقتي كه درست شد، آن‌وقت آن بالا با هم دعوا هم مي‌كنيم. به باور من اكثريت اصولگرايان پيام ۲۴ خرداد را درك كرده‌اند و اين پديده مباركي است. اما آن اقليت هنوز هستند. ما بايد مسيري را برويم كه مبنايش ترساندن طرف مقابل نباشد، و تحقير طرف مقابل نباشد، اگر اين مسير را رفتيم، روز به روز دايره اين اقليت افراطي و تندرو تنگ‌تر و كوچك‌تر خواهد شد و ان‌شاءالله كاري از دست‌شان برنخواهد آمد.


اگر به ماجراي انتخابات ۹۲ برگرديم. فكر مي‌كنيد، مسيري كه اصلاح‌طلبان پيمودند، درست بوده يا قابل مديريت بيشتري هم بود؟

يك روند را مي‌شود دو جور نگاه كرد. يكي روند گام به گام است، يكي ديگر هم نتيجه و محصول روند. خب اگر به محصول انتخابات ۲۴ خرداد نگاه كنيم، مي‌بينيم كه راه درست آمديم، با وجود همه كاستي‌ها و اشتباه‌ها و عدم انسجام‌ها و... اما وقتي به محصول ۲۴ خرداد نگاه مي‌كنيم، به نظرم من اصلاح‌طلبان از۲۰ ، ۲۰ گرفته‌اند...

۲۰ از۲۰ !


در اين مسيري كه آمدند، بله. به اين دليل كه شرايط كشور به گونه‌يي بود كه بيشتر از اين نمي‌شد به دست آورد.

‌‌
يك دوره از يا هاشمي يا خاتمي به تحريم رسيديم و باز دوباره شركت در انتخابات...

اين‌ هم يكي از تاكتيك‌ها بود و تحريم هم هيچ‌وقت در آن مرحله‌يي كه شما به آن اشاره داريد، در دستور كار قرار نداشت. مساله اين بود كه جامعه ما به يك دلسردي رسيده بود و اميد به اصلاح و تغيير را از دست داده بود. اصلاح‌طلبان بايد شوكي ايجاد مي‌كردند كه اين شوك به جامعه با تاكتيك‌هاي ويژه و موردي به وجود آمد كه اوج آن آمدن هاشمي بود. در نهايت موجي كه به وجود آمد، قابل انتقال به سبد راي كانديداي واحد اجماعي بود، همان جوري كه پشت سر آقاي روحاني قرار گرفت. همان ابتدا هم نظر ما اين بود كه در انتخابات تنها و تنها با يك كانديداي واحد البته در مرحله اول حداكثري و در مرحله بعدي كانديداي اجماع شركت كنيم.


من فكر مي‌كنم كه شما مسير را از ۲۴ خرداد به عقب مي‌خوانيد. بياييد از كمي قبل‌ترش آغاز كنيم مرورمان را. شب ۲۷ ارديبهشت كه هاشمي ردصلاحيت شد، شخص شما چه احساسي درباره ۲۴ خرداد داشت، فكر نمي‌كرد كه آن روز پاي صندوق غايب است؟

ببينيد با رد صلاحيت شدن آقاي هاشمي يك فضاي سردي در تمام اردوگاه اصلاح‌طلبان حاكم شد. نمي‌دانستيم بايد چه كار كنيم. گروهي مي‌گفتند شركت نكنيم، يك سردرگمي بزرگي به وجود آمد اما اين منجر به اين نشد كه اصلاح‌طلبان فردا به شور ننشينند كه راه چاره‌يي بيابند. وقتي ما ارزيابي كرديم و شوراي مشورتي گردهم آمد، با جمع‌آوري خبرها از استان‌ها وشهرستان‌ها به اين نتيجه رسيدند كه فضا براي اجماع و شركت بسيار مثبت است. البته بايد اعتراف كرد كه در اين راه نقش نيروهاي شهرستان بسيار موثر بودند و فضاي دلمردگي در تهران بسيار بيشتر از شهرستان‌ها بازتاب داشت. مي‌شود گفت كه حماسه ۲۴ خرداد را نيروهاي فعال شهرستاني آفريدند. وقتي نيروهاي شهرستان فضاي آنجا را منتقل كردند و در مركز به رهبران فشار وارد كردند كه فضا مثبت است منجر به اين شد كه رهبران اصلاح‌طلب بتوانند تصميم درست را بگيرند و با اجماع شركت كنند.


تا جايي كه من مي‌دانم كه چهار نفر از شوراي مشورتي هفت نفره تا روزهاي آخر، هوادار عدم شركت بودند...

شوراي مشورتي حتي پيش از آمدن آقاي هاشمي به اين نتيجه رسيده بود كه بايد ميان كانديداهاي ديگر به جز آقاي خاتمي و هاشمي، يعني بين عارف، جهانگيري، روحاني و ديگران يكي را انتخاب كنند. حتي سازوكارش را هم درست كرده بودند. آقاي خاتمي كه گفت نمي‌يايم، اگر آقاي هاشمي هم نمي‌آمد، شوراي مشورتي البته حتما يك نفر را انتخاب مي‌كرد از بين آقايان، البته اما اين حماسه ممكن بود آفريده نشود. اين را هم بگويم كه من مدعي نيستم، همه آنچه در انتخابات رخ داد، برنامه‌ريزي شده بود از سوي ما، خيلي از بخش‌هايش هم امدادهاي غيبي بود. اما دو، سه نكته اصلي داشتيم. عزم ماشركت در انتخابات بود، عزم ما شركت با يك كانديداي واحد بود و تلاش‌شان براي آمدن با كانديداي حداكثري‌شان بود.


شما عضو شورايي بوديد كه نظر نهايي را داد. زماني كه چند روز مانده به انتخابات به اين نتيجه رسيديد كه روحاني بماند و مورد پشتيباني خاتمي و هاشمي قرار بگيرد و نظر نهايي را به اين دو منتقل كرديد، نگران آبروي اين دو نفر نبوديد؟ نگراني نداشتيد كه اعتبار سياسي آقايان را هزينه فردي كنيد كه انتخابات را مي‌بازد؟

هيچ‌كس نمي‌توانست صددرصد پيش‌بيني كند كه چه اتفاقي مي‌افتد اما به قولي پرچم‌هاي پيروزي از دور نمايان بود، البته كمي هم مبهم بود كه اين پرچم‌ها به سود چه كساني بالا مي‌رود. ما به اين نتيجه رسيده بوديم كه پيروزي كانديداي اصلاح‌طلبان به شرط برگزاري يك انتخابات سالم و درست، قطعي است، هر كانديدايي كه باشد، البته به شرط اينكه يك كانديدا باشد. نشانه‌هايي از درون حاكميت به ما رسيد كه اين انتخابات به اينگونه خواهد شد. بنابراين برداشت ما هم از همه ظرفيت‌ها اين بود كه شركت در اين انتخابات به ريسكش مي‌ارزد. اين را هم مدنظر داشتيم كه اگر در انتخابات كانديداي پيروز نداشته باشيم، خب به جايش يك برنامه پيروز داريم.


البته من فكر مي‌كنم تمام اصلاح‌طلبان بعدازظهر جمعه متوجه شدند كه آقاي روحاني مي‌تواند پيروز بشود.

اين‌جوري نيست...


يعني شما پيش از جمعه پيش‌بيني پيروزي آقاي روحاني را كرده بوديد؟

من گفتم، ما مطمئن بوديم كه اگر انتخابات با معيارهاي قانوني، درست و سالم برگزار شود، پيروزي ما قطعي است. دوم اينكه از روزهاي قبل خبرهايي از سوي حاكميت به ما رسيد كه در اين انتخابات، حوادث سال ۸۸ اتفاق نخواهد افتاد، ما مطمئن نبوديم اما اميدوار بوديم كه به نتيجه‌يي كه مي‌خواهيم برسيم.

از دوشنبه اين خبرها شدت گرفت و بر اميدواري‌ها افزود. به تدريج وقتي جلوتر آمديم، در سه‌شنبه و چهارشنبه ديگر خيلي اميد پيروزي فزوني گرفت. آن روزها ديگر تنها نگراني اين بود كه اين بازي شطرنج به هم بخورد. اينجايش را ديگر توكل كرديم به خدا.


تصميمي كه منجر به حذف آقاي عارف شد تا چه ميزان درست بود؟

اينها گذشته است... ما به اين نتيجه رسيده بوديم كه بايد با يك كانديدا شركت كنيم. وقتي قصه صلاحيت‌ها تمام شد، دو نفر بيشتر نمانده بودند؛ آقاي روحاني و آقاي عارف. درست است كه آقاي روحاني از ابتدا گفته بود كه اصلاح‌طلب نيست اما صحبت‌ها و برنامه‌ها و مواضعي كه گرفته بود، در عمل نشان مي‌داد كه برنامه، برنامه‌يي اصلاح‌طلبانه و بسيار خوب است. بنابراين بي‌انصافي بود كه ايشان در درون جبهه اصلاحات معرفي نشود ولو اينكه خودشان آن بيان را داشتند. گفتم كه بحث ما بر سر منافع ملي بود. ما ناچار بوديم ميان اين دو، يكي را انتخاب كنيم. يك حالت داشت كه تمايل شخصي را دخالت دهيم، يكي با آقاي عارف رفيق‌تر است، يكي با آقاي روحاني، يكي را نزديك‌تر به اصلاحات مي‌دانيم و چيزهايي از اين قبيل. براي اين‌كار بايد درون جبهه اصلاحات بين نخبگان رايزني مي‌شد كه نتيجه‌اش هم معلوم نمي‌شد. يك راه ديگر هم اين بود، ميان اينها كه مناظره‌هايشان را كرده‌اند، حرف‌هاي‌شان را زده‌اند، سفرهاي‌شان را رفته‌اند، نظرسنجي شود و به مردم واگذار شود، با يك روش كاملا علمي. در ۱۰ استان ما راي‌گيري كرديم ميان مردم عادي كه كدام يك راي مي‌آورند. خب تفاوت اينجا آنچنان قابل توجه نبود...


در حدود يك درصد...

نه بيشتر از يك درصد بود. تفاوت زيادي نداشتند اما به هر روي اين يك معياري است براي ما. معيار ديگري نداشتيم كه بشود همديگر را با آن قانع كرد. ما تجربه سال ۸۴ را داشتيم كه اگر انتخاب كانديداي اصلح را به افراد خاص و خودشان واگذار كنيم، هيچ‌وقت كسي قبول نمي‌كند كه من نسبت به ديگري ارجح نيستم. همين يك درصد هم خودش ملاك است، مجبور بوديم كه به اين اعتنا كنيم. اين فصل‌الخطاب ما شد. البته اين را مطمئن بوديم كه اين ۵ درصدي يا ۱۰ درصدي كه مردم گفتند راي مي‌دهيم، مربوط به زماني است كه پشتيباني آقايان خاتمي و هاشمي نباشد. وقتي آنها آمدند وسط، آن موجي كه اصلاح‌طلبان در سه ماه به تدريج ايجاد كرده بودند، پشت سر كانديداي واحد ايجاد شد. من اينجا بگويم كه اگر كانديداي ما آقاي عارف هم بود، همين اتفاق مي‌افتاد اما ما مجبور بوديم كه بين اين دو، يكي را انتخاب كنيم، يكي را انتخاب مي‌كرديم!؟ معيار ما نظر مردم بود.


مديريت آقاي عارف براي اصلاح‌طلبان آسان‌تر نبود؟

اينها ديگر ملاك‌هاي شخصي است. خب اصلاح‌طلبان جريان‌هاي مختلفي هستند و ديدگاه‌هاي خودشان را دارند. حتي در شوراي مشورتي آقاي خاتمي كه راي‌گيري مي‌شد، نه عارف و نه روحاني، هيچ كدام برتري غالبي بر يكديگر نداشتند، اگر آنجا يك برتري وجود داشت، شايد يك سري مي‌گفتند كه ديگر نظرسنجي هم نكنيم. بسياري از اصلاح‌طلبان شناخته شده، هزينه داده، مورد قبول و مورد احترام، اصلاح‌طلبان پايدار در ستاد آقاي روحاني بودند، خب گروه ديگري هم طرفدار عارف بودند. اگر بحث نظر شخصي من باشد، ممكن است يك چيز را بگويم، اگر منظور جريان اصلاحات باشد، كه بايد برآيند همه نيروها را داشت. اين جريان هم تندرو دارد و هم كندرو، همه جور داريم، به‌راستي يك نظر كلي درنمي‌آمد از دل جريان اصلاحات كه كدام را بايد انتخاب كنيم پس راي مردم شد فصل‌الخطاب.


شما به عنوان كسي كه در اين مناقشه تا آخرين لحظه‌ها هم حضور داشتيد، به نظرتان اگر راي شوراي مشورتي آقاي عارف بود، آقاي روحاني هم از راي آقاي هاشمي پيروي مي‌كرد و حاضر به كناره‌گيري مي‌شد؟

والله من نه در ستاد آقاي روحاني بودم و ملاقاتي جز يك نيم ساعتي پس از پيروزي ۲۴ خرداد با وي نداشتم. اطلاعي ندارم كه آن‌وقت چه اتفاقي مي‌افتاد. من فكر مي‌كنم كه اگر مبناي منطقي داشته باشيم، هر دو هم مي‌پذيرفتند و اين مبناي منطقي، راي مردم شد. حالا هم كه خوب شد ديگر آخرش. نشان مي‌دهد كه مسير را درست آمديم.
 

‌۲۴ خرداد را ادامه كدام يك از دوره از انتخابات رياست‌جمهوري مي‌دانيد؛ ۲ خرداد يا ۲۳ خرداد؟

بيشتر شبيه دوم خرداد است.


به چه دليلي، اعلام نتيجه!؟

به اين دليل مي‌گويم كه دوم خرداد كه بايد شرايط كشور را مقايسه كنيم. در آن سال هم ما به ويژه در سياست خارجي بحران‌هاي بزرگي داشتيم. انتخابات آن سال، برون‌رفتي از آن بحران‌ها بود اما انتخابات ۲۲ خرداد، بحران‌هاي كشور را عميق‌تر كرد. اين انتخابات ۲۴ خرداد، باز مرحله مهمي بود براي آغاز مسيري كه كشور را از اين بحران‌ها نجات دهد.


فكر مي‌كنيد اگر ۲۲ خرداد، برنامه اصلاح‌طلبان نتيجه مي‌رسيد، مي‌شد جلوي اين روند تخريب را گرفت؟

قياس بگيريد. اكنون گفته مي‌شود كه اگر اين دولت از بهترين افراد استفاده كند، هيچ مانعي هم سر كارش نباشد، ۴ سال ديگر ممكن است ما به سال ۲۲ بازگرديم، خيلي هم همين را بعيد مي‌دانند.

ما در سال ۸۸ در شرايطي بوديم كه تخريب‌هاي بسياري انجام گرفته بود اما بحران‌هاي كنوني را نداشتيم. درآمد‌هاي نفتي ما هنوز بالا بود، تخريب‌ها وسعت نداشت و در سال ۸۸ ما مي‌توانستيم جلوي سوءمديريت را بگيريم. اگر آن زمان برنامه اصلاح‌طلبان اجرايي مي‌شد امكان داشت كه از نقطه‌يي كه اكنون در آن هستيم، جلو‌تر مي‌بوديم و حتي بخش‌هايي از سند چشم‌انداز برآورده مي‌شد. كشور اين فرصت را از دست داد.


اصلاح‌طلبان مي‌خواهند سال ۸۸ را به عنوان يك طلب هميشگي از نظام با خود داشته باشند يا از آن عبور مي‌كنند؟
اصلاح‌طلبان در همان سال ۸۸ از طلب‌شان گذشتند. طلب ما اين بود كه زندان و حصر و اينها نباشد. ما طلب‌مان اين بود اين كارها نشود، طلب‌مان اين نبود كه بيايند ما را وزير و وكيل كنند. مي‌گفتيم ظلم را بايد كم كرد. اگر هم طلبي وجود داشته باشد، مردم پاداش اصلاح‌طلبان را در ۲۴ خرداد دادند، بنابراين امروز اصلاح‌طلبان از هيچ كس طلب ندارند، هيچ ادعايي ندارند و حتي در شرايط كنوني كه بخشي از حقوق اوليه آنها هم گرفته شده، باز راضي هستند و صبوري مي‌دارند و پايداري مي‌كنند و پيش مي‌روند. به اين دليل كه احساس ما بر اين است كه بايد خيلي از حقوق خود بگذريم چرا كه منافع ملي ما در خطر است.

تدليس انتخابات كه آقاي حجاريان گفت، پالسي از سوي اصلاح‌طلبان براي همين عبور از سال ۸۸ بود يا ديدگاه شخصي‌اش؟

تدليس را كه اگر كسي بفهمد، بدتر از تقلب است (با خنده). همه اينها به اين معناست كه بايد تاريخ را بخوانيم و پند گيريم، نه اينكه در تاريخ بمانيم و كينه‌ورزي كنيم و بخواهيم انتقام‌گيري كنيم. اصلاح‌طلبان به بيان‌هاي مختلف و در راس همه آقاي خاتمي، مساله گذشت را بيان كرده‌اند و اين پيام‌شان بود كه سال ۸۸ يكي از اتفاق‌هاي مهم و تلخ در تاريخ جمهوري اسلامي و تاريخ اين كشور است اما گذشته است. گذشته است نه اين معنا كه ما نبايد از آن پند بگيريم و آن را فراموش كنيم بايد از آن پند بگيريم، درس بگيريم تا آن اشتباهات بار ديگر تكرار نشود. من ممكن است بگويم طرف مقابل اشتباه كرده، آنها هم بگويند كه من اشتباه كرده‌ام، خيانت كرده‌ام، ايراد ندارد. ما نمي‌خواهيم نظرات يكديگر را عوض كنيم اما مهم اين است كه برگي ورق خورده، همانند تمامي برگ‌هايي كه ورق خورده است. هرچند آن حوادث خيلي مهمي بود اما بايد با درس گرفتن از آن سال، مسير جديدي را پيگيري كنيم.


فكر مي‌كنيد كه تلاش اصلاح‌طلبان براي عبور از گردنه ۸۸ ، با مرافقت و موافق موسوي و كروبي هم همراه است؟

بي‌ترديد همين گونه است. براساس اطلاعاتي كه من دارم هر دو اين بزرگواران، آقايان موسوي و كروبي، از شرايط پيش‌ آمده خشنودند، از شرايط خودشان ناراضي‌اند اما گفته‌اند كه از شرايط به وجود آمده در ۲۴ خرداد راضي هستند.


فكر كنم اين ديگر پرسش آخرم باشد. امروز با چه كسي گفت‌وگو كردم؛ با يك دبيركل مستعفي يك حزب منحل‌شده كه اپوزيسيون داخل كشور به‌شمار مي‌آيد يا يك اصلاح‌طلب وفادار به چارچوب نظام!؟

(فكر مي‌كند) من اين فرصت را داشته‌ام كه وقتي به زور نه تنها از حكومت كه از سياست‌ورزي هم كنار زده شده‌ام؛ بيشتر روابط اجتماعي‌مان را تقويت كنم. بنابراين من الان كه اينجا نشسته‌ام، يك انسان عادي در اين جامعه هستم كه يكسري تجربه‌ها و دانش و تحليل‌هاي خاص خودم را دارم، خودم را عضوي از همين جامعه عادي كشور مي‌دانم. من با مردم ضعيف، فقيرترين قشر كشور، دانشجويان، اساتيد، كارمندان و... در اينجا برخورد دارم كه همه‌شان برشي از جامعه ايران است و از طبقه خاصي هم نيست. با اين وجود، به هر حال روابط سياسي خودمان را هم دارم، حزب‌مان را هم داريم و قانوني است، هيچ ايرادي هم بر فعاليت آن نيست، گرچه ما به دنبال تنش نيستيم و مي‌خواهيم با گفت‌وگو و تعامل مشكلات را از سر راه ‌برداريم. يك اراده‌يي سياسي بر سر راه فعاليت حزب است كه فكر مي‌كنيم با گفت‌وگو مي‌شود آن را دنبال كرد و ما اين مساله را دنبال مي‌كنيم. شما گفتيد كه اصلاح‌طلبان به بلوغ رسيده‌اند، فكر مي‌كنم ما نسبت به آن سال‌ها، پخته‌تر شده‌ايم. من خوشحالم كه يك فرصت بادآورده‌يي براي من به وجود آمد كه شكل جديدي از تعامل با جامعه ايراني را تجربه كنم.


مردم، اينجا چقدر شما را مي‌شناسند!؟

متاسفانه، مريضان همه من را مي‌شناسند، اگر هم نشناسند، يكي بالاخره معرفي مي‌كند.


به آقاي خاتمي هم سلام مي‌رسانند!؟

حالا كه خيلي زياد، ديگر آن ترس امنيتي هم برداشته شده است. البته ديدن و گفت‌وگو با من، شايد خيلي واقعي نباشد اما من اين را دو سال پيش به آقاي خاتمي گفتم كه از هر صد نفري كه مرا مي‌بيند، ۱۰ نفر مخالف شماست، بد مي‌گويند، نفرين مي‌كنند و نظير اينها اما ۹۰ تاي ديگر، نگران وضع موجودند و از شما مي‌خواهند كه كاري كنيد و شما را قبول دارند. البته در اين ۹۰ درصد هم متفاوت است نظرها، برخي مي‌گفتند بايد بيا‌يند و كاري كنند، برخي مي‌گفتند نمي‌ذارند كاري كنند. البته گفتم كه برخوردها با من كمي غلو شده است، شايد ملاك واقعي جامعه ايران نباشد.
حال آقايان موسوي و كروبي را هم از شما مي‌پرسند؟

حتما! هر كس ما را مي‌بينيد و مي‌شناسد، حال آنها را از ما مي‌پرسد كه ما هم مي‌گوييم، مثل شما از آنها خبر نداريم


اعتماد


نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

 

دولت دهم ۴۶ نشریه را توقیف کرد

Posted: 30 Nov 2013 09:53 PM PST

جرس: ماه‌هاست که دولت دهم تمام شده و آمارهای گوناگون از حوزه‌های مختلف در زمان فعالیت این دولت منتشر شده است. در این میان، مطبوعات هم آماری دارند که با مرور کردن‌شان ممکن است مخاطب کمی به فکر فرو رود، تعداد زیاد نشریات توقیفی، لغو مجوزشده و تذکرگرفته، ذهن را به خود مشغول می‌کند.  

 

به گزارش ایسنا، در حوزه‌ی مطبوعات در آغاز فعالیت دولت دهم، چهره‌ای فعالیت می‌کرد که اگر نگوییم بیشتر از شخص رییس‌جمهور - محمود احمدی‌نژاد - دست کم به اندازه‌ی او، برای بسیاری شناخته‌شده است؛ محمدعلی رامین، مرد توقیف‌های دولت دهم است. کسی که در اولین روز پس از انتخاب شدنش به‌عنوان معاون مطبوعاتی و پیش از گرفتن حکم رسمی و برگزاری مراسم معارفه‌، امتیاز انتشار یک روزنامه را لغو کرد.

 

اما پیش از حضور رامین در معاونت مطبوعاتی دولت دهم و در زمان علیرضا ملکیان نیز چند روزنامه توقیف شدند. این گزارش به بررسی روزنامه‌های توقیفی، لغو امتیازشده و تذکرات داده‌ شده به نشریات در دولت دهم می‌پردازد.

 

سه تذکر، سه توقیف و یک لغو مجوز در دوره‌ی ملکیان

 

از 17 مرداد تا 10 آبان‌ماه 1388 علیرضا ملکیان عهده‌دار سمت معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. در مدت سه‌ماه نخست فعالیت دولت دهم، دو روزنامه تذکر گرفتند، دو روزنامه توقیف شدند و یک روزنامه لغو مجوز شد. در 16 شهریورماه 1388 اداره کل مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی به روزنامه‌های «اعتماد» و «آفتاب یزد» تذکر داد.

 

در 26 مردادماه 1388 روزنامه‌ی «اعتماد ملی» به مدیرمسوولی محمدجواد حق‌شناس توقیف شد و 13 مهرماه 1388 نیز روزنامه‌ی «فرهنگ آشتی» به مدیرمسوولی محمدمهدی امامی ناصری، پس از سه‌ماه انتشار در دوره‌ی جدید و همچنین روزنامه‌ی «آرمان روابط عمومی» به مدیرمسوولی هوشمند سفیدی توقیف شدند. امتیاز روزنامه‌ی «تحلیل روز» به مدیرمسوولی بهمن حاجات‌نیا چاپ شیراز نیز پس از انتشار 756 شماره به‌دستور هیئت نظارت بر مطبوعات استان فارس با استناد به ماده‌ی 6 قانون مطبوعات لغو شد.

 

 

۶۱ تذکر کتبی، ۹ لغو امتیاز و ۱۵ توقیف حاصل کار رامین

 

در هیئت‌های نظارت بر مطبوعاتی که محمد‌علی رامین ریاست آن‌ها را برعهده داشت، چه بر سر مطبوعات آمد؟

 

11 آبان‌ماه 1388، نخستین جلسه‌ی هیئت نظارت بر مطبوعات با حضور محمد‌علی رامین برگزار شد. در این جلسه، امتیاز روزنامه‌ی «سرمایه» به مدیرمسوولی حسین عبده تبریزی به استناد تبصره‌ی 13 ماده‌ی 11 قانون مطبوعات لغو شد. دلیل لغو امتیاز این روزنامه، تخلفات مکرر از مفاد ماده‌ی 9 قانون مطبوعات اعلام شد.

 

در گزارش روابط عمومی معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی درباره‌ی لغو مجوز این روزنامه آمده است: روزنامه‌ی «سرمایه» علاوه بر تخلفات فوق‌الذکر خارج از زمینه‌ی مصوب (به‌عنوان نشریه‌ای تخصصی با زمینه‌ی علوم انسانی و روش آموزشی و پژوهشی) منتشر می‌شد و مشخصات شکلی مندرج در پروانه‌ی انتشار، از جمله قطع و روش نشریه را نیز بدون اخذ مجوز لازم و تأیید هیئت نظارت بر مطبوعات تغییر داده بود. 

 

دوم آذرماه 1388

 

هیئت نظارت بر مطبوعات در این روز به روزنامه‌های «همشهری» و «خبر» به‌علت درج مطالب مغایر با قانون مطبوعات، تذکر کتبی ارسال و موضوع برای رسیدگی قانونی، به مرجع قضایی ارجاع شد.

 

البته روزنامه‌ی «خبر» در همین روز انتشار خود را متوقف کرد. محمد مهاجری - سردبیر این روزنامه - در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایسنا این موضوع را تأیید و اظهار کرد که زمان انتشار دوباره‌ی روزنامه مشخص نیست. او همچنین این موضوع را که شنیده شده وجود برخی فشارها در توقف انتشار روزنامه بی‌تأثیر نبوده است رد نکرد.

 

در این روز همچنین نشریه‌ی «بهار» بروجرد توقیف شد که در گزارش رسمی منتشرشده از سوی دبیرخانه‌ی هیأت نظارت بر مطبوعات، نامی از آن برده نشده است.

 

16 آذرماه 1388

 

هیئت نظارت بر مطبوعات روزنامه‌ی «حیات نو اجتماعی» را توقیف کرد.

 

30 آذرماه 1388

 

روزنامه‌ی «اندیشه نو» به‌دلیل تخلف از مفاد ماده‌ی 6 قانون مطبوعات، به استناد تبصره‌ی ماده‌ی 12 این قانون توسط هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف و مقرر شد، پرونده‌ی تخلفات این نشریه به‌منظور رسیدگی، به مراجع قضایی فرستاده شود.

 

7 دی‌ماه 1388

 

معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد به‌دلیل چاپ مطلبی تحت عنوان «ممانعت از سخنرانی خاتمی، خودجوش یا ...!؟» در روزنامه‌ی هفتم دی‌ماه «آفتاب یزد» به این روزنامه تذکر داد.

 

14 دی‌ماه 1388

 

هیئت نظارت بر مطبوعات در جلسه‌ی 14 دی‌ماه، به شش روزنامه‌ی «جمهوری اسلامی»، «فرهنگ آشتی»، «آرمان روابط عمومی»، «کارون»، «آفتاب یزد» و «اعتماد» و همچنین هفته‌نامه‌ی «پنجره» تذکر داد.

 

16 دی‌ماه 1388

 

هفته‌نامه‌ی «آفتاب لرستان» توقیف شد.

 

28 دی‌ماه 1388

 

لغو امتیاز سه نشریه به‌طور همزمان و تذکر دادن به دو روزنامه از دستاوردهای هیئت نظارتی بود که 28 دی‌ماه سال 1388 تشکیل جلسه داد.

 

معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد در این روز اعلام کرد که در جلسه‌ی 28 دی‌ماه هیئت نظارت بر مطبوعات، روزنامه‌ی «فرهنگ آشتی» و هفته‌نامه‌های «همت» و «موج اندیشه» لغو امتیاز شدند. این هیئت همچنین روزنامه‌ی «فرهنگ آشتی» را با توجه به تخلفات مستمر از مفاد قانون مطبوعات به استناد تبصره‌ی ماده‌ی 11 این قانون، لغو امتیاز کرد. همچنین هفته‌نامه‌های «همت» و «موج اندیشه» به‌علت تخلف از مفاد مختلف قانون از جمله توهین به برخی شخصیت‌های نظام - با وجود اصلاحات اساسی در آخرین ویژه‌نامه‌ی مربوطه با نام «به یاد شهید همت موج اندیشه» براساس ماده‌ی 27 و تبصره‌ی ماده‌ی 11 این قانون لغو امتیاز شدند.

 

در این جلسه مقرر شد به روزنامه‌ی «آفتاب یزد» به‌علت روند محتوایی پرتخلف، از جمله مطالبی که موجب تبلیغ و تشویق به شرکت در اجتماعات غیرقانونی منجر به اغتشاشات می‌گردد، برای بار دیگر تذکر جدی هیئت نظارت را بگیرد. همچنین برای روزنامه‌ی «اعتماد» به‌دلیل درج مطلبی تحت عنوان «دولت بی‌صدا» در صفحه‌ی چهارم ضمیمه‌ی روز 26 دی‌ماه و به‌کارگیری تعابیر اهانت‌آمیز و منشاء فتنه دانستن دولت جمهوری اسلامی، به استناد تبصره‌ی 4 ماده‌ی 9 و تبصره‌ی ماده‌ی 3 قانون مطبوعات تذکر کتبی هیئت نظارت بر مطبوعات ارسال شد.

 

10 اسفند 1388

 

هیئت نظارت بر مطبوعات در جلسه‌ی دهم اسفندماه خود پروانه‌ی هفته‌نامه‌ی سراسری «ایراندخت» و نشریه‌ی استانی «سینا» را لغو کرد و به توقیف روزنامه‌ی «"اعتماد» رأی داد.

 

در این جلسه به‌خاطر تحریف طنزآلوده‌ی عبارات دینی به مدیرمسوول روزنامه‌ی «کیهان» تذکر داد. همچنین به‌خاطر عدم احترام لازم به شعایر دینی در مطالب منتشرشده، به مدی مسوول روزنامه‌ی «عصر مردم» تذکر داده شد.

 

23 فروردین‌ماه 1389

 

نشریه‌ی «سرو» متعلق به منطقه‌ی ابرکوه توقیف شد.

 

30 فرودین 1389

 

براساس مصوبه‌ی جلسه هیئت نظارت بر مطبوعات، روزنامه‌ی «بهار» توقیف شد و نشریه‌ی «پنجره» تذکر گرفت.

 

12 اردیبهشت 1389

 

در جلسه‌ی این روز هیئت نظارت بر مطبوعات، به روزنامه‌ی «روزان» و پایگاه اطلاع‌رسانی «حقیقت‌نیوز» تذکر داده شد.

 

27 اردیبهشت‌ماه 1389

 

روزنامه‌ی «خبر ورزشی» به‌دلیل درج مطالبی که تحریک‌آمیز دانسته شد، تذکر کتبی گرفت.

 

10 خردادماه 1389

 

براساس تصمیم هیئت نظارت بر مطبوعات، یک روزنامه‌ی ورزشی و یک ماهنامه‌ی محلی توقیف شدند و به 14 نشریه تذکر داده شد.

 

روزنامه‌ی «گل» به‌دلیل انتشار تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی و تخلف از بند 2 ماده‌ی 6 قانون مطبوعات و به‌علت اصرار بر تخلفات، به استناد تبصره‌ی ماده‌ی 12 آن قانون و ماهنامه‌ی محلی «بدر» به‌دلیل افترا به مقامات، نهادها و ارگان‌های کشور و پخش شایعات و مطالب خلاف واقع به‌دلیل تخلف از بندهای 8 و 11 ماده‌ی 6 قانون مطبوعات، به استناد تبصره‌ی ماده‌ی 12 آن قانون توقیف شدند.

 

روزنامه‌های «البرز ورزشی»، «وطن امروز» و «فرهیختگان» هریک دو تذکر به‌دلیل دو مورد تخلف از مفاد ماده‌ی 6 قانون مطبوعات دریافت کردند. به روزنامه‌های‌ «مردم‌سالاری»، «آفتاب یزد»، «جهان اقتصاد»، «آرمان روابط عمومی»، «جمهوری اسلامی»، «جهان صنعت»، «کارون»، «البرز ورزشی» و «خبر ورزشی» و همچنین نشریات «بهداشت روان و جامعه»، «هنر موسیقی» و «راه» به‌دلیل تخلفات محتوایی و شکلی تذکر داده شد.

 

24 خرداد 1389

 

هیئت نظارت بر مطبوعات به شش نشریه تذکر داد. روزنامه‌های «آفتاب یزد»، «وطن امروز»، «جمهوری اسلامی»، «پول» و هفته‌نامه‌ی «بصیرت جوانان» از هیئت نظارت بر مطبوعات تذکر گرفتند.

 

31 خرداد 1389

 

مجوز فصلنامه‌ی «فرهنگ آموزش» به‌دلیل انتشار مطالب مخالف موازین اسلامی به استناد بند 1 ماده‌ی 6 قانون مطبوعات و تبصره‌ی ماده‌ی 11 آن قانون لغو شد و ماهنامه‌ی «فردوسی»، هفته‌نامه‌ی «رودکی» و ماهنامه‌ی «گلستانه» تذکر گرفتند.

 

14 تیر 1389

 

دوهفته‌نامه‌ی «مدینه گفتگو» با گستره‌ی توزیع استان مرکزی به‌دلیل افترا به مقامات و نهادهای کشور و پخش شایعات و مطالب خلاف واقع، توقیف شد. همچنین نشریات «نسیم بیداری»، «رزم‌آور» و «دنیای کاراته» به استناد بند 1 ماده‌ی 6 قانون مطبوعات تذکر دریافت کردند.

 

5 مهر 1389

 

مجوز روزنامه‌ی «اندیشه نو» به استناد ماده‌ی 27 و تبصره‌ی 2 ماده‌ی 6 قانون مطبوعات و هفته‌نامه‌ی «بهار زنجان» به‌دلیل انتشار مطالب خلاف عفت عمومی و توهین به مقامات کشور لغو شد.

 

19 مهر 1389

 

نشریه‌ی «تالش» توقیف شد و به سه نشریه‌ی «قاصدک شهر»، «کتاب هفت» و «سرنا» و روزنامه‌ی «جمهوری اسلامی» تذکر داده شد.

 

1 آذر 1389

 

نشریه‌ی «چلچراغ» به‌دلیل انتشار مطالب خلاف عفت عمومی و اصرار بر تخلفات، مشمول بند 2 و تبصره‌ی 2 ماده‌ی 6 قانون مطبوعات شناخته شد و به استناد تبصره‌ی ماده‌ی 12 قانون مطبوعات توقیف شد.

 

روزنامه‌های «فرهنگ آشتی»، «آرمان روابط‌ عمومی» و نشریات «نسیم دوستی»، «پردیس»، «خانه بخت»، «فرهنگ مردم» و «خانواده و سرگرمی» نیز تذکر گرفتند.

 

22 آذر ماه 1389

 

این تاریخ، آخرین روز حضور محمدعلی رامین در هیئت نظارت بر مطبوعات به‌عنوان معاون مطبوعاتی بود. در این جلسه، به روزنامه‌ی «فرهنگ آشتی» به‌دلیل به‌کار بردن ادبیات نامناسب درباره‌ی معصومین و مراجع عظام، به روزنامه‌ی ورزشی «گل» به‌دلیل انتشار مطالب خلاف عفت عمومی و به نشریه‌ی «گزارش» به‌دلیل عدم پایبندی به رسالت مطبوعاتی، بویژه ضرورت مبارزه با مظاهر فرهنگ استعماری درباره‌ی طرح رسانه‌های بیگانه، تذکر داده شد.

 

در یک سال و یک ماه حضور رامین در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم، نشریه‌ی «خیام‌نامه»، روزنامه‌ی «آسیا» و نشریه‌ی «نصیر» متعلق به استان بوشهر نیز توقیف شدند که مانند برخی از موارد دیگر، در گزارش‌های رسمی هیئت نظارت بر مطبوعات آورده نشد.

 

42 تذکر، دو لغو مجوز و توقیف 17 نشریه در دوره‌ی محمدجعفر محمدزاده

 

پس از برکناری رامین، محمدجعفر محمدزاده - رییس وقت دفتر محمدرضا رحیمی، معاون اول رییس‌جمهور - معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. او در پایان فعالیتش اعلام کرد که فقط یک روزنامه در زمان حضور او در این معاونت توقیف شد، اما آمارها در این زمینه چه می‌گویند؟

 

6 دی ماه 1389

 

در اولین جلسه‌ی حضور محمدزاده در هیئت نظارت بر مطبوعات، روند تذکرات همچنان ادامه داشت. در این جلسه به نشریات «رویش»، «چه خبر»، «رونا»، «خط فاصله»، «همسایه سبز» و «آفتاب اسرار» تذکر داده شد.

 

14 دی ماه 1389

 

فصلنامه‌ی «سیاووشان» توقیف شد اما خبر توقیف آن رسما اعلام نشد.

 

23 اسفند ماه 1389

 

در حالی که گزارش هیئت نظارت بر مطبوعات بیرون آمد، اما در آن خبری از توقیف نشریه‌ی «صدرا» نبود؛ ولی این نشریه در همان تاریخ توسط هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف شد.

 

23 خرداد 1390

 

هیئت نظارت بر مطبوعات نشریه‌ی «9 دی» به مدیرمسوولی حمید رسایی را توقیف و پرونده‌ی آن را برای رسیدگی قضایی به دادگاه ارسال کرد.

 

6 تیر 1390

 

در این جلسه به 9 نشریه به‌دلیل تخلفات مطبوعاتی و عدول از قانون مطبوعات مانند سیاه‌نمایی فضای جامعه، استفاده‌ی ابزاری از تصاویر، ترویج خرافات، انتشار اخبار بدون منبع خبری و نشر اکاذیب تذکر داده شد؛ اما نامی از آن‌ها برده نشد.

 

24 مرداد 1390

 

در این جلسه به روزنامه‌ی «ایران» به‌دلیل انتشار مطالبی خارج از حدود مقرر در ماده‌ی 6 قانون مطبوعات تذکر داده شد.

 

14 شهریور 1390

 

هیئت نظارت بر مطبوعات در جلسه‌ی این روز، نشریه‌ی «شهروند امروز» را به‌دلیل انتشار مطالبی خارج از حدود مقرر در ماده‌ی 6 قانون مطبوعات توقیف و به دادگاه معرفی کرد. در این جلسه همچنین هفته‌نامه‌ی «شهر آفتاب» توقیف شد، اما خبر آن رسما از طریق هیئت نظارت بر مطبوعات اعلام نشد. در همین روز براساس دستور صادره از شعبه‌ی 9 بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه، روزنامه‌ی «روزگار» نیز به‌مدت دو ماه توقیف شد.

 

26 دی ماه 1390

 

به پایگاه اطلاع‌رسانی «خبر آن‌لاین» و روزنامه‌ی «اطلاعات» به‌دلیل درج مطلبی با عنوان «19 دی از نگاهی دیگر» در تاریخ 19 دی‌ماه 90 تذکر داده شد.

 

از دی‌ماه 1390 تا تیرماه 1391، رسانه‌ها پس از گذراندن یک دوره تنش، چندماه طعم آرامش را چشیدند.

 

5 تیر 1391

 

هیئت نظارت بر مطبوعات در این روز به دو روزنامه‌ی سراسری غیردولتی با تخریبی دانستن رویکرد آن‌ها نسبت به منافع ملی و عدم لحاظ کردن مصالح جامعه با استناد به ماده‌ی 3 و ماده‌ی 6 قانون مطبوعات تذکر داد.

 

همچنین محتوای دو هفته‌نامه‌ی سیاسی بررسی و مقرر شد به‌دلیل سیاه‌نمایی و داشتن رویکرد تخریبی، نسبت به نهادهای حاکمیتی و ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه به استناد تبصره‌ی 2 ماده‌ی 5 قانون مطبوعات و نیز تبصره‌ی 4 ماده‌ی 6 این قانون تذکر داده شود.

 

5 مهر 1391

 

صبح روز چهارشنبه پنج مهرماه، اداره کل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به روزنامه‌ی «شرق» به‌دلیل انتشار یک کاریکاتور در صفحه‌ی آخرش تذکر داد؛ اما به‌دنبال این تذکر، هیئت نظارت بر مطبوعات جلسه‌ی اضطراری تشکیل داد و تصمیم به توقیف روزنامه‌ی «شرق» گرفت. مدیرمسوول و کاریکاتوریست این روزنامه نیز بازداشت شدند.

 

17 مهر 1391

 

خبرگزاری «وفا» لغو مجوز شد و همچنین نشریه‌ی «کیهان کاریکاتور» به‌دلیل انتشار کاریکاتوری درباره‌ی حضرت یوسف (ع) که موهن دانسته شد، با استناد به مواد 6 و 12 قانون مطبوعات توقیف شد.

 

13 آذر 1391

 

هیئت نظارت بر مطبوعات در جلسه‌ی این روز، کاریکاتور منتشرشده در روزنامه‌ی «مغرب» در تاریخ دوم آذرماه را بررسی کرد و آن را مشمول ماده‌ی 6 قانون مطبوعات تشخیص داد و با توجه به تخلفات عدیده‌ی این روزنامه، حضور نداشتن مدیرمسوول و عدم امکان ایفای مسوولیت محوله، تصمیم‌گیری نهایی درباره‌ی این روزنامه را به تعیین تکلیف مدیرمسوول آن از سوی مرجع قضایی موکول کرد.

 

21 اسفند 1391

 

در این جلسه‌ی هیئت نظارت بر مطبوعات، امتیاز روزنامه‌ی «مغرب» به‌دلیل نقض حدود قانونی مطبوعات لغو شد و برای نشریه‌ی «رشد معلم» به‌علت درج مطالبی که مصداق تخلف از ماده‌ی 6 قانون مطبوعات تشخیص داده شد، تذکر کتبی فرستاده و مراتب تخلف آن وفق ماده‌ی 12 قانون مطبوعات برای پیگرد قانونی به دادگاه تقدیم شد.

 

23 اردیبهشت 1391

 

روزنامه‌های «شرق»، «بهار»، «قانون»، هفته‌نامه‌ی «ستاره صبح»، ماهنامه‌های «گزارش» و «سلام ابرکوه»، همچنین پایگاه‌های اطلاع‌رسانی «الف» و «بولتن‌نیوز» به‌دلیل آنچه تخلف از ماده‌ی 6 قانون مطبوعات اعلام شد، تذکر گرفتند.

 

30 اردیبهشت 1392

 

به روزنامه‌های «بهار»، «تابناک»، «حزب‌الله»، «شهروند»، «کیهان»، «وطن امروز» و فصلنامه‌ی «زنده‌رود» به‌دلیل تخلف از ماده‌ی 6 قانون مطبوعات تذکر داده شد.

 

6 خرداد 1392

 

به روزنامه‌های «شهروند»، «ایران»، «هفت صبح» و «مردم‌سالاری» به‌دلیل تخلف از ماده‌ی 6 قانون مطبوعات تذکر داده شد.

 

دوران حضور محمدزاده در معاونت مطبوعاتی، دورانی بود که دولت به روزنامه‌ی خودش - ایران - نیز یک‌بار تذکر داد و حتی یک‌بار این روزنامه تا مرز توقیف پیش رفت.

 

دوماهنامه‌ی «هابیل» و نشریه‌ی «نسیم بیداری» 10 اردیبهشت 90، نشریه‌ی «پردیس» 9 مهرماه 90، هفته‌نامه‌ی «آب» 26 دی‌ماه 90، هفته‌نامه‌ی «ماه‌رویان» 17 بهمن‌ماه 90، روزنامه‌ی «بامداد» چهارم اسفندماه 90، هفته‌نامه‌ی «اقتصاد و زندگی» سوم مهرماه 91، ماهنامه‌ی «عروسک سخنگو» چهارم دی‌ماه 91 و دوهفته‌نامه‌ی «عبور» 25 دی‌ماه 91 توقیف شدند و توقیف آن‌ها از سوی دبیرخانه‌ی هیئت نظارت بر مطبوعات اعلام رسمی نشد.

 

البته هرچند که آن سخن محمدزاده را مبنی بر توقیف تنها یک نشریه طبق اسناد موجود نمی‌توان تأیید کرد اما واضح است که دوره‌ی مدیریت او یک تغییر رویکرد واضح را در این زمینه نسبت به دوره‌ی مسوولیت رامین ایجاد کرد.

 

در مجموع، توقیف 35 نشریه شامل روزنامه، هفته‌نامه، ماهنامه و فصلنامه، لغو مجوز 11 نشریه و یک خبرگزاری و دادن 106 تذکر کتبی به رسانه‌های خبری حاصل کار دولت دهم در حوزه‌ی مطبوعات و رسانه‌هاست.