جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


حقوق زنان در اسلام

Posted: 27 Dec 2013 09:28 AM PST

گفتگو با محسن کدیور
  فقه سنتی خود را در “اجتهاد در فروع” محصور کرده است. تفقه من مبتنی بر “اجتهاد در مبانی و اصول” است


دکتر محسن کدیور، محقق، نویسنده، اندیشمند دینی و فعال سیاسی اصلاح طلب است. او که پس از انقلاب بهمن ۵۷، تحصیل در رشته‌ی مهندسی را نیمه تمام رها کرد و در سال ۱۳۵۹ تحصیل علوم دینی را در شیراز آغاز کرد و نیمه ی خرداد ۱۳۶۰ به حوزه علمیه ی قم رفت، از شاگردان آیت‌الله منتظری و جوان‌ترین مجتهد دینی ایرانی محسوب می شود.

با محسن کدیور در رابطه با حقوق زنان از دیدگاه اسلام و همین طور تفاوت دیدگاه های سنتی فقهی با نواندیشان دینی، گفتگوی داشتیم.

آقای کدیور معتقد است که مراد از حق آزادی پوشش “آزادی مطلق” نیست و می گوید: ” قرار نیست هیچ اشتراکی بین دیدگاه های مختلف اسلامی وجود نداشته باشد!


آقای کدیور، آیا اسلام با آن‌ چه امروزه جهان آزاد و فعالان حقوق زنان از حقوق مسلم زنان می‌دانند سازگاری دارد یا اسلام تعریف ویژه و متفاوتی برای ‪حق زن‪ قائل است؟
اولاً، در هر دو سو مسئله به آن وضوحی که در سوال ترسیم شده نیست. آن چه حقوق مسلم زنان در جهان آزاد و فعالان حقوق زن خوانده شده طیفی متنوع از رادیکال، معتدل و محافظه کار را تشکیل می دهد. مسلمانان نیز در این زمینه در سه گروه محافظه‌کاران سنتی، معتدلان غایت‌گرا و متجددان رادیکال قابل تقسیم هستند. هر یک از این سه گروه نیز طیفی را تشکیل می دهند.

ثانیاً، من تنها می توانم فهم خودم را از هر دو مقوله با هم مقایسه کنم، با توجه به این که نظرهای دیگری هم از هر دو سو هست. آن چه در دیدگاه معتدل از حقوق بشر، حقوق مسلم زنان شناخته می شود، با دیدگاه معتدل مسلمانان از حقوق بشر سازگار است. در کتاب حق الناس (۱۳۸۷) در این زمینه به تفصیل بحث کرده‌ام. کافی است به مقدمه‌ی آن مراجعه شود.

ثالثاً، کلیه ‌ی حقوق بشر منوط به عدم اضرار به غیر و عدم تنافی با بهداشت، اخلاق و امنیت عمومی است. از منظر اسلامی ‌إعمال حقوق زنان و مردان نباید به نقض عفاف و نجابت (modesty‪/ chastity) بیانجامد. موازین اسلامی عفاف یا نجابت محدودیت هایی را در نگاه و لباس به مردان و زنان مومن ایجاب می کند. پاکدامنی از ارزش های ثابت اخلاقی شریعت اسلامی است. اگر این اصل رعایت شود اسلام در حد فهم من با هیچ یک از حقوق مسلم زنان مشکلی ندارد.
 

در سایت شخصی شما بعضاً با فتاوایی مواجه می‌شویم که چندان تفاوتی با نگاه مراجع سنتی در آن زمینه ‌ندارد. برای مثال در مورد پوشش زنان، شما پوشیدن شلوار جین تنگ را برای زنان نهی کرده‌اید و در این زمینه حتی عرف جامعه را نیز دخیل ندانسته ‌اید، علت این هم ‌پوشانی چیست؟

اولاً، قرار نیست هیچ اشتراکی بین دیدگاه های مختلف اسلامی وجود نداشته باشد! این گونه هم نیست که مراجع سنتی سیاه و غیر آن سفید باشد. در “ارزش ها و احکام ثابت اسلامی” فقیهِ سنتیِ محافظه کار با فقیهِ معتدلِ غایت ‌گرا اشتراک نظر دارند. البته مراجع سنتی اغلب قریب به اتفاق احکام شرعی استنباط شده توسط فقهای گذشته را از ثوابت می دانند، حال آن که من با موازین مشخصی که در اصول فقه خود اعلام کرده ام، به احکام زمان ‌مند و متغیر بسیار بیش تری از دیدگاه سنتی قائل هستم، و معتقدم بسیاری از آن چه حکم شرعی ثابت پنداشته شده از مقتضیات عرفی زمانی مکانی عصر نزول بوده است. اما واضح است که بر خلاف متجددان رادیکال من به اسلام منهای شریعت قائل نیستم و در نتیجه تمامی فقه را عرَضی، متغیر، منسوخ و مربوط به گذشته‌ ی سپری شده نمی دانم. بر این اساس موضع دینی من بین دو گروه یاد شده است.


ثانیاً، نظام حقوق بشر همانند دموکراسی و سکولاریسم دین یا ایدئولوژی نیست که جانشین ادیان، آئین ها، مکاتب و ایدئولوژی ها شود. مطابق موازین مسلم حقوق بشر، دموکراسی و سکولاریسم پیرو هر دین و آئینی حق دارد موازین دینی و اخلاقی معتبر در دین و آئین خود را رعایت کند و توصیه نماید؛ آن چنان که اگر اهل عمل به تعالیم دینی خود نیست، یا اصولاً بی دین است، در هر سه صورت این از حقوق پایه‌ی بشر است که کسی را به دلیل باورها و اعمال دینی یا بی دینی نمی توان بر خلاف نظر خود مجبور کرد یا تخطئه نمود. اگر اعلام و توصیه به این موازین دینی و اخلاقی با اجبار و مجازات دنیوی در صورت تخلف همراه نباشد، به صرف این که سلیقه ‌ی کسانی آن موازین را برنمی تابد، نمی تواند آن ها را خلاف حقوق بشر اعلام کرد.


ثالثاً، حتی در مضیّق ترین دیدگاه سکولار که دین امری شخصی است، رعایت اختیاری و آزادانه ‌ی تعالیم دینی ارتباطی به حقوق بشر ندارد تا مورد چالش و تخطئه قرار گیرد.


رابعاً، دختر جوانی از من تکلیف دینی خود را در مورد پوشاک خاصی پرسیده است. من نیز “بدون تعیین هرگونه مصداق” به موازین پوشش اسلامی در حد فهم خود اشاره کرده ام. مؤمنی که به تشخیص اسلامی مفتی باور داشته، به تخصص وی در این حوزه اذعان دارد، نظر او را می پذیرد و کسی که به هر دلیلی نظر یا فتوای او را نمی پذیرد، الزامی به عمل به آن ندارد. مگر کسی از غیر باورمند دعوت کرده که به نظر مفتی عمل کند!؟ بر من واضح نیست این پرسش چه ربطی به حقوق بشر دارد. قرار نیست “ایدئولوژی حقوق بشر” جای شریعت اسلامی و هلخه ‌ی یهودی را بگیرد.


خامساً، عرف جامعه – آن هم جامعه ‌ی غیرمسلمان – در جایی که شرع ارزش ثابت و حکم الزامی دارد، قابل استناد نیست. موارد رجوع به عرف در اصول فقه به دقت تعیین شده است. آیا انتظار دارید به صرف عرف غالب غیرمسلمانان، ارزش ها و احکام ثابت اسلامی تحت الشعاع قرار گیرد؟


آیا اصولاً از نظر اسلام حق آزادی پوشش برای زنان به رسمیت شناخته شده است؟ برای مثال با توجه به تاریخ صدر اسلام آیا اطلاعی در دست هست که پس از آیه ی حجاب، برخورد پیامبر با زنانی که به هر دلیل نمی ‌خواستند پوشش مورد قبول شریعت را رعایت کنند، چه بوده است؟

پرسش شما دو قسمت دارد. در پاسخ به قسمت اول باید بگویم، بی شک مراد از حق آزادی پوشش “آزادی مطلق” نیست، چرا که در کلیه‌ی جوامع، پوشش شهروندان چه زن و چه مرد حدودی دارد. به عنوان مثال در امریکا عریان ظاهر شدن در جوامع عمومی جرم است. حداقلِ پوشش در جوامع عمومی در فرهنگ های مختلف متفاوت است. از آن سو، کسی را نمی توان به پوشیدن اونیفورم خاص یا استفاده از رنگ خاصی در پوشاک مجبور کرد.


اسلام به عنوان مقدمه‌ی لازم عفاف و پاکدامنی برای زنان و مردان مؤمن (نه فقط زنان) حداقلی از پوشش را لازم دانسته است. این حداقل در حد فهم من برای بانوان مسلمان پوشش از زیر گردن تا زیر زانوست به نحوی که مواضع زینت طبیعی بدن پوشیده باشد. در صورت رعایت این حداقل، زن و مرد مسلمان شرعاً از حق آزادی نسبی پوشش برخوردارند. این الزام، الزام دینی است، نه اجبار حقوقی و قانونی قابل مجازات.


ضمن این که حداقلِ پوشش در هر جامعه به قانون گذار و فرهنگ پذیرفته شده‌ی آن بستگی دارد. حداقلِ قانونیِ پوشش می باید از حداقلِ دینی آن کمتر باشد تا، اولاً اختیارِ آزادانه‌یِ مومنان معنی داشته باشد، ثانیاً حقوق شهروندان غیرباورمند به آن دین نیز رعایت شود. در هر صورت “حجاب اجباری فاقد دلیل معتبر شرعی است” (تیر ۱۳۹۱).


اما درباره ی قسمت دوم پرسش: پس از نزول آیات پوشش هیچ سندی دال بر نافرمانی و عدم رعایت بانوان مسلمان از موازین اسلامی از یک سو و اجبار و مجازات متخلفان از سوی پیامبر (ص) یا ائمه (ع) یا خلفا در دست نیست. ضمناً آخرین دیدگاه های من درباره‌ی پوشش بانوان، در سلسله مقالات “تأملی در مسئله‌ی حجاب” (۱۳۹۱) قابل مطالعه است.


آیا یک زن، بدون این که بخواهد به احکام فقهی ِ اجتماعی مربوط به زنان عمل کند، می‌تواند هم ‌چنان مسلمان باقی بماند؟

این مسئله اختصاصی به بانوان ندارد. هر مرد و زنی مشمول این حکم می شوند. فقه بخش عملی اسلام است. مسلمانی که اولاً به اعتقادات اسلامی باور داشته باشد، ثانیاً احکام عملی ملازم با نبوت را نیز انکار نکند و حداقل بخشی از مناسک و عبادات اسلامی را به جا آورد، ثالثاً برخی وظایف شرعی خود را عمل نکند، هم چنان مسلمان است، و چون شهادتین را نظراً و عملاً انکار نکرده است، احدی حق ندارد او را نامسلمان بداند.


به عبارت دیگر مسلمان بر دو قسم است: اول مسلمان عامل که، مومن خوانده می شود، دوم مسلمان تارک (ترک کننده‌ی برخی وظایف دینی) که بی عمل است. مسلمانی که تارک برخی احکام دینی است، اگر خود در علوم دینی متخصص است، که بحثی نیست، در غیر این صورت عذر بی عملی وی تنها در صورتی مقبول است که از نظر یک متخصص علوم دینی (مجتهد) دلیل موجهی بر ترک آن حکم شرعی اقامه شده باشد.


آیا در نگاه یک مسلمان باورمند، حقوق بشر باید خود را به چارچوب‌ احکام شریعت محدود و محصور کند یا بالعکس؟

اولاً، ده سال قبل در نوشتار “حقوق بشر و روشنفکری دینی” (آفتاب، تابستان ۱۳۸۲، و سپس کتاب حق الناس، ۱۳۸۷) به تفصیل بر تقدم اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر بر فهم غالب فقها از شریعت (اسلام سنتی)، استدلال کرده ام. دلیل این تقدم عقلائی بون، عادلانه بودن، اخلاقی بودن و کارآمدتری مفاد اعلامیه‌ی یاد شده بر برخی فتاوای ماضی بوده که بدون اجتهاد جدید در شرایط متفاوت با ظرف استباط اولیه، تکرار شده اند.


ثانیاً، اگر شریعت را ارزش های اخلاقی بدانیم (نه نظام حقوقی)، در این صورت واضح است که برای یک مسلمان مومن رعایت این ارزش های ثابت اخلاقی قابل ترک نیست و حقوق بشر مورد قبول ایشان، نمی تواند با این ارزش های ثابت اخلاقی منافاتی داشته باشد. نگاه من به شریعت این گونه است. واضح است که بحث درباره ی حقوق مسلم بشر است، یعنی مواردی که سند معتبر بین المللی بر به رسمیت شناخته شدن آن در دست است، نه هر چیزی که بدون سند معتبر بین المللی به عنوان حقوق بشر معرفی می شود.


آقای کدیور، آیا یک مرد، به صرف همسر یک زن بودن از نظر اسلام این حق را دارد که نوع پوشش و شکل مراودات همسر خود را تعیین کند؟

الف. عقد ازدواج حقوق و تکالیف طرفینی دارد، اگر در ضمن عقد شرطی گذاشته نشده باشد، زوجین نمی توانند بیش تر از حقوق دینی از هم انتظاری داشته باشند.


ب. حقوق اسلامی (در حد فهم من) در این زمینه حق خاصی به مرد نداده است، هرچند برای هر دو زوج تکالیفی را در این زمینه تعیین کرده است. به زبان دیگر شوهر بر همسر خود ولایت ندارد تا بدون رضایت و اختیار زن برای وی تعیین تکلیف کند.


پ. حداقل های پوشش و مراودات فرد متاهل اموری دینی هستند که کم و زیاد کردن آن به دست مرد یا زن نیست. باور دینی و میزان پابندی هر یک از زوجین تعیین کننده‌ ی این حداقل هاست.


ت. زن و شوهر، به عنوان یک مسلمان، می توانند از فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر همانند دیگر مسلمانان نسبت به شریک زندگی خود استفاده کنند، اما ‌اعمال این فریضه امری متفاوت از حقوق و تکالیف متقابل زناشویی است.


ث. واضح است که زندگی زناشویی فارغ از حداقل های حقوقی به تفاهم طرفینی نیاز مبرم دارد.


و در پایان مبانی معرفتی فقه سنتی چه تفاوتی با فقه نواندیشان دینی‌ ای چون شما دارد؟

اولاً، فقه سنتی خود را در “اجتهاد در فروع” محصور کرده است. مبانی معرفتی این گونه اجتهاد جهان‌شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و الهیاتی است که مورد “بازخوانی انتقادی” قرار نگرفته است. در این رویکرد قرآن “کتاب قانون” و شریعت “نظام حقوقی” است و کتاب و سنت “منتزع از تاریخ” مورد استناد قرار می گیرند. حق عقل در اجتهاد، عملاً رعایت نشده و اخلاقی و عادلانه بودن فتوا، دغدغه‌ی زمان استنباط فقیه نبوده است.


ثانیاً، تفقه من مبتنی بر “اجتهاد در مبانی و اصول” است. “اجتهاد در مبانی” یعنی اجتهاد در مبانی جهان‌شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و الهیاتی و توجه به دستاوردهای فلسفه‌ی اخلاق، فلسفه‌ی حقوق، فلسفه‌ی سیاست و به ‌طور کلی علوم مرتبط با موضوع حکم شرعی. “اجتهاد در اصول” یعنی اجتهاد در اصول فقه از قبیل توجه به اصول هرمنیوتیک، “نگاه تاریخی” به متن، بازخوانی متن در زمینه، قرآن به مثابه‌ی “کتاب هدایت” (نه کتاب قانون)، شریعت به مثابه‌ی “ارزش های اخلاقی” (نه نظام حقوقی) و رعایت چهار اصل لزوم عقلائی بودن، عادلانه بودن، اخلاقی بودن و کارآمدتر بودن نسبت به راه حل های رقیب در زمان استنباط حکم شرعی.
 

ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. 

منبع: خط صلح 
 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

تداوم شرایط بحرانی خواست تندروها

Posted: 27 Dec 2013 09:28 AM PST

بهرام پرتوی


به دنبال توافق مقدماتی اتمی در ژنو، موجی از مخالفت‌ها و مقابله از جانب تندروهای افراطی داخلی و خارجی شکل گرفته تا شاید بتوانند در روند تحقق کامل توافق صورت گرفته خلل ایجاد کرده و منافع و مقاصد خود را تداوم بخشند.

در آمریکا لابی قدرتمند اسراییل و کمپانی‌های بزرگ تسلیحاتی میکوشند (علیرغم تهدید اوباما به وتوی تحریم‌های جدید) فضا را آشفته کرده تا با بهره برداری از لولوی اتمی ایران مقادیربیشتری تسلیحات جدید را در منطقه ی آشوب زده ی ما بفروش رسانند و سایه ی شوم جنگ و خونریزی را تداوم بخشند و عوامل منطقه ای نظیر عربستان نیز در این زمینه فعالانه تلاش مینمایند.

در کشورمان ایران عوامل افراطی تندرو، چه در مجلس فرمایشی"با طرح غنی سازی شصت درصد در صورت بن بست مذاکرات" و چه در قوه به اصطلاح عدلیه و اقمار آن بر همان طبلی میکوبند که سناتورهای افراطی در آمریکا.

سران نظامی در کشور نیز با چنگ و دندان نشان دادن و تهدیدات تو خالی با همراهی بلندگو‌های تبلیغاتی خود "کیهان حسین بازجو و ..." تلاش وافر دارند تا نقش لابی گری اسراییل را ایفا نمایند.

براستی آنها از چه می هراسند؟ سالهای متمادی است که آنها از شرایط بحرانی بوجود آمده بهره گرفته و سود‌های کلان به جیب زده و با تملک بنگاههای بزرگ مالی زیر ساخت‌های کشور را تخریب نموده اند. طبیعی است که روند تنش زدایی میتواند منافع آنان را با مخاطرات جدی مواجه نماید.

فضای خفقان آور داخلی نیزنتیجه کوشش برای حفظ منافع افراطیونی است که برای سودجویی بیشتر دست به هر جنایت و خیانتی زده و میزنند.

تشدید روند اعدامها و بازداشت‌ها پس از روی کار آمدن دولت روحانی، موج جدید حملات تبلیغاتی بر علیه جنبش سبز مردمی و رهبران در حصرآن و اعتراضات جنون آمیز به ملاقات نسرین ستوده و جعفر پناهی با نمایندگان اروپایی ، از جمله تلاشهای افراطیون تندرو است که منافع مادی و فکری خود را در مخاطره می بینند.

آنها خواستار تداوم شرایط بحرانی هستند، چرا که منافع و مصالح خویش را در گرو ادامه ی شرایط جنگی و تشنج می دانند. آنها به خوبی میدانند پس از رفع تنش با دنیای خارج ، نوبت رسیدگی به گزینه‌های حقوق بشری و احتمالا چپاول‌های بزرگ داخلی خواهد بود.

مردم کشورمان از خواستهای قانونی خود که بخشی از آنها در شعارهای انتخاباتی روحانی تبلور یافت و بر همان اساس او را بر گزیدند کوتاه نخواهند آمد و امید است که روحانی نیزبه وعده‌های خود عمل نماید و از توان و قدرت مردم برای غلبه بر اقلیتی ناچیز و تندرو سود جوید.

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

مهدی محمودیان؛ کاش از سال ۸۶ درباره کهریزک حساس بودیم

Posted: 27 Dec 2013 08:57 AM PST

جرس: مهدی محمودیان فعال حقوق بشر، عضو کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت و انجمن دفاع از حقوق زندانیان است که نقش به سزایی در افشای جنایات و فجایع رخ داده در بازداشتگاه کهریزک قبل و بعد از انتخابات داشت.  

مهدی محمودیان فعال حقوق بشر، عضو کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت و انجمن دفاع از حقوق زندانیان است که نقش به سزایی در افشای جنایات و فجایع رخ داده در بازداشتگاه کهریزک قبل و بعد از انتخابات داشت.
او نخستین کسی است که پس از انتخابات درباره اعمال روش‌های غیرانسانی و غیرقانونی با مته‌مان در این بازداشتگاه، اطلاع رسانی کرد و پس از انتخابات سال ۸۸ چندین بار درباره کشتار مردم معترض در خیابان‌ها و دفن‌های شبانه و غیرقانونی شهدای جنبش سبز با رسانه‌های مختلف گفتگو کرد. افشاگری‌هایی که هزینه‌های سنگینی از جمله شکنجه و زندان برای او دربرداشت.
گفتگویی را که با هم می‌خوانیم در شهریور سال ۹۱ با مهدی محمودیان در خصوص جنایات بازداشتگاه کهریزک و کشته شدگان جنبش سبز پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ انجام شده است.


متن این گفتگو در پی می‌آید:


آقای محمودیان شما همزمان با اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی و دستگیری اراذل و اوباش در مصاحبه‌ای هشدار دادید که این طرح زمینه‌ای برای برخورد و دستگیری فعالان سیاسی و مدنی است. چطور شد که وارد این قضیه شدید و اطلاعات چطور بدست شما رسید؟


اردیبهشت سال ۸۶ بود که از سوی نیروی انتظامی به خانه‌ها هجوم آوردند و افراد را با شیوه‌هایی مثل آفتابه به گردن انداختن بازداشت کردند. پس از آن خانواده‌های کسانی که تحت عنوان اراذل و اوباش بازداشت شده بودند در مقابل دادگاه انقلاب تجمع کردند. آن زمان من با «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» همکاری می‌کردم و بطور اتفاقی جلوی دادگاه انقلاب بودم و این خانواده‌ها را دیدم. از آن‌ها خواستم به انجمن بیایند و طبق روال فرم پر کنند و اطلاعاتشان را بدهند، تا کار‌هایشان پیگیری شود. آن روز جلوی دادگاه یک افسر نظامی از من شماره خواست و از آنجایی که کار انجمن کاملا قانونی بود شماره موبایل خودم را دادم. بعد از چند روز او با من تماس گرفت و اطلاعاتی از داخل زندان به من داد که واقعا تکان دهنده بود که مفصلا در مصاحبه با رادیو آلمان آن شرایط را مطرح کردم. وضعیت در آنجا به حدی فاجعه آمیز بود که برای نمونه وقتی یکی از آن‌ها فرزندش در آنجا فوت کرد مرگ فرزندش را اعلام نکرد تا جیره غذایی او را بگیرد و بخورد. آن پدر الان هست و یک روز یک مصاحبه مفصلی در خصوص شرایط با او انجام خواهم داد. از آن زمان مصمم شدم خانواده‌ها را ملاقات کنم. بعد از آن با حدود ۱۲۰ خانواده مصاحبه کردم و حدود ۱۲۰ فرم با سوالات شفاهی کنار آن پر شد و افسر نظامی هم تمام آن‌ها را مورد تایید قرار داد. خلاصه گزارشی تهیه کردم و به انجمن ارائه دادم. آن زمان آقای عمادالدین باقی در زندان بودند و انجمن توسط دیگر دوستان اداره می‌شد. متاسفانه انجمن موافقت نکردند و گفتند به علت اینکه پرونده اراذل و اوباش است فعالیت در این زمینه برای آن‌ها هزینه زیادی دارد.


یعنی به هیچ شکلی از خانواده‌ها حمایت نکردند؟


البته وکیل در اختیار بسیاری از خانواده‌ها قرار دادند، اما انجمن حاضر به کار رسانه‌ای نشد.


آن زمان «کانون مدافعان حقوق بشر» هم فعالیت داشتند، به آنجا هم مراجعه کردید؟


بله، مراجعه کردم و گزارش را هم دادم و خواستم آن را اعلام کنند، اما باز گفتند این‌ها اراذل و اوباش هستند و برایشان هزینه دارد. در عین حال انجمن یک نامه به امضاء خانواده‌ها تهیه کرد و به مراجع ذی صلاح وزارت اطلاعات، دفتر ریاست جمهوری، نیروی انتظامی ارسال کرد. اما هیچ جوابی به این نامه‌ها داده نشد. همزمان در حزب مشارکت «همایش‌های حقوق شهروندی» برگزار کردیم که آیا این رفتار‌ها با زندانیان قانونی است؟ اما این فعالیت‌ها کافی نبود و واکنشی را از سوی نیروی انتظامی در بر نداشت. تا اینکه مصاحبه‌ام با رادیو آلمان در این خصوص خوشبختانه بازتاب گسترده‌ای داشت والبته هزینه زیادی هم برایم داشت. پس از آن، دفتر تحکیم و جبهه مشارکت برنامه‌هایی برگزار کردند تا اینکه بیست روز بعد، تقریبا صد در صد آن جمعیت ۴۰۰ نفری که در بازداشتگاه کهریزک بودند را از آنجا خارج کردند و به زندان اوین و رجایی شهر و زندان‌های دیگر منتقل کردند و بعد از یکی و دو ماه همه را آزاد کردند.


اشاره کردید افشاء اتفاقات رخ داده در کهریزک با اراذل و اوباش برای شما هزینه زیادی داشت می‌توانید از برخوردهایی که با شما شد صحبت کنید؟


در حقیقت، چند پرونده برای من باز شد. یکی از آن‌ها شکایت رادان، کسی که به نام مرد هلیکوپتری شناخته می‌شد و دیگری، شکایت نیروی انتظامی. حدود پنج، شش بار احضار شدم و در مورد این موضوع با من صحبت کردند؛ اما پرونده رسمی که تحت پیگرد قرار گیرم نبود و فقط تهدید شدم. علت آن هم این بود که این‌ها اراذل و اوباش بودند.


حالا برگردیم به سال هشتاد و هشت، از انتقال بازداشت شدگان به کهریزک بعد از انتخابات برایمان بگویید؟


در حقیقت دانشجویان در سالگرد هیجده تیر راهپیمایی می‌کردند و به سمت وزارت کشور حرکت کرده و در آنجا تجمع کردند. از آنجا درگیریهای کوی دانشگاه شکل گرفت و نیروی انتظامی مداخله کرد و از سه طرف خیابان‌ها را بستند و به سمت دانشجویان حمله کردند. در زیرزمین وزارت کشور اتفاقات ناگواری افتاد و خیلی وحشیانه دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد‌ها بسیاری از بچه‌هایی که آنجا بودند از آن وقایع سخن گفتند. زمانی که بچه‌ها در آنجا به شدت ضرب و شتم می‌شدند بسیاری از آن‌ها را بازداشت کردند و جالب اینکه تا فردای آن روز همچنان بچه‌ها را بازداشت می‌کردند. بعد از آن به دلیل اینکه ظرفیت زندان اوین اجازه نمی‌داد که همه این بازداشت شدگان را به آنجا منتقل کنند، به دستور مرتضوی و حیدری فرد این افراد به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند. این اتفاقاتی که برایتان می‌گویم در هجدهم و نوزدهم اتفاق افتاد. بازداشت شدگان را در دو مرحله در مجموع حدود پانصد نفر را به کهریزک منتقل کردند، در صورتی که ظرفیت آنجا هشتاد نفر بود. سربازان آنجا فکر می‌کردند هرکس که به آنجا منتقل شود باید با آن رفتار ناشایست صورت دهند، از نیروی تعدادی از اراذل و اوباشی هم که در آنجا نگهداری می‌شدند برای اذیت و آزار بازداشت شدگان استفاده کردند. بعد از ورود بازداشت شدگان به داخل بازداشتگاه طبق روال همه زندانهای ایران از برخی از بازداشت شدگان خواسته شد، جهت بازدید بدنی عریان شوند و لباس‌های خود را از تن درآورند. این نکته را تاکید کنم که این افراد با قرار شفاهی مرتضوی در آنجا نگهداری می‌شدند. این در حالی است که بازداشتگاه کهریزک زندان نبود و مرتضوی حق اینکار را نداشت. شب اول که بازداشت شدگان را به آنجا منتقل کردند حدود یکساعت هم جلوی درب بازداشتگاه معطل شدند و افسر نگهبانی اجازه ورود آن‌ها به کهریزک را نداده و می‌گفت دستوری مبنی بر نگهداری این افراد ندارد. تا اینکه مرتضوی با آنجا تماس گرفت، اما افسر نگهبانی پاسخ داد که تنها با دستور مستقیم افسران ما فوق انتظامی این کار را انجام خواهد داد. بعد، با مداخله شخصی بنام سرهنگ سجادی قرار بر این شد تا بازداشت شدگان را تا مدت ۲۴ ساعت در آنجا نگه دارند که این زمان تا سه روز به طول می‌انجامد. در این مدت، بازداشت شدگان بشدت مورد آزار و اذیت جسمی، جنسی و روحی قرار گرفتند.


شما چطور در جریان این وقایع قرار گرفتید؟


یکی از پرسنل نیروی انتظامی که در جریان کهریزک سال ۸۶ با او آشنا شده بودم (که به خاطر مسائل امنیتی نمی‌توانم نامش را ذکر کنم) با من تماس گرفت و بخشی از اتفاقات ۲ روز اول یعنی ۱۹ تیر و ۲۰تیر را برایم بازگو کرد. من نیز از آنجا که عمق فاجعه بسیار دردناک بود،‌‌ همان شب با بی‌بی سی مصاحبه کردم و نسبت به تکرار فجایع سال ۸۶ را هشدار دادم. لازم به ذکر است که در اتفاقاتی که در داخل کهریزک در سال ۸۶ رخ داد حدود سی نفر کشته شدند. بعد از آن مصاحبه، شخصی بنام سروان «سین» که در شب ورود بازداشت شدگان به آنجا حضور داشت به دفتر آقای کروبی مراجعه کرد که از آنجا (کهریزک) اطلاعات و فیلمی تهیه کرده بود و به دفتر آقای کروبی تحویل داد. البته بسیاری از فیلم‌ها به دلیل عدم رعایت مسائل امنیتی از دست رفته است.


در گزارشاتی که منتشر شد بر روی تجاوز جنسی بعنوان یکی از شکنجه‌ها خیلی تاکید شد و دفتر آقای مهدی کروبی اسنادی را بر صحت این قضیه ارائه داد. از جزییات آن اطلاع دارید؟


آنچه در کهریزک اتفاق افتاده از نظر تحقیر و آزار جنسی و نه تجاوز جنسی است. البته میزان آسیب پذیری این نوع رفتار‌ها در هر جامعه‌ای به فرهنگ آنجامعه و یا حتی ارزش‌های فردی شخص قربانی باز می‌گردد. در جامعه‌ای مثل ایران که رفتارهای جنسی مثل یک تابو است، تحقیر و آزار جنسی تاثیرات منفی زیادی در بر خواهد داشت. زمانیکه کسی مورد تحقیر و آزار جنسی قرار می‌گیرد، حس می‌کند در شرایطی قرار دارد که نمی‌تواند از کرامت خود دفاع کند؛ فارغ از اینکه مورد تجاوز قرار گرفته است یا خیر. در بازداشتگاه کهریزک، در برخی موارد سربازان از اراذل و اوباشی که در کهریزک زندانی بودند برای این آزار و اذیت‌ها کمک می‌گرفتند. هر چند برای افکار عمومی شنیدن این آزار‌ها دردناک است اما ناچار هستم بیان کنم تا شاید کمی عمق فاجعه مشخص شود. لمس آلت جنسی زندانیان، زدن باتوم به باسن و زیر آلت جنسی آن‌ها با الفاظ رکیک و رفتارهای زشت جنسی که بعنوان تعرض جنسی مطرح می‌شد، نمونه‌ای از این رفتار‌ها بود؛ آزار جنسی که حتی توسط خود استانداری و نیروی انتظامی مورد تایید قرار گرفت.


شما قبل از بازداشت لیستی از شهدای جنبش سبز منتشر کردید، آیا کشته شدگان پس از حوادث انتخابات تنها هفتاد و دو تن بود؟


لیست کشته شدگان حاصل زحمت کمیته پی گیری بازداشت‌ها و انجمن دفاع از حقوق زندانیان و تلاش‌های فردی، یکی و دو تن از فعالان حقوق بشر بود که توسط من جمع بندی و در سایت نوروز منتشر شد. البته اینجا لازم است تقدیری هم از خانم عاطفه عاطفی که هم اینک ساکن آلمان هستند داشته باشم که زحمت تدوین این اسامی را بر عهده گرفتند. و البته تشکر از برخی دوستان که در آن روزهای سخت با تک تک این خانواده‌ها ارتباط برقرار کردند و سلامت و صحت این اسامی را مورد تایید و تقویت قرار دادند. اما در مورد سوال شما واقعیت این است که من نمی‌توانم با اطمینان از تعداد کشته شده‌ها صحبت کنم، اما با اطمینان می‌توانم بگویم متاسفانه هر ۷۲ شهید ذکر شده در آن لیست در درگیریهای بعد از انتخابات به شهادت رسیده بودند.


بعد از انتشار این لیست بار‌ها گفته شد که عدد ۷۲ با عدد شهدای کربلا شبیه سازی شده است. در این زمینه صحبتی دارید؟


در ابتدا لیست ۶۹ نفره بود و تنها چند دقیقه قبل از انتشار، آقای بهشتی نام سه شهید دیگر را گفتند و کاملا بطور تصادفی تعداد شهدا به هفتاد و دو نفر رسید. در طول بازجویی نیز بخاطر این مسئله بار‌ها تحت فشار و مورد بازخواست قرار گرفتم. بازجو می‌گفت اگر هفتاد و یک یا هفتاد و سه را در سایت نوروز درج می‌کردید زیاد ناراحت نمی‌شدیم اما عدد هفتاد و دو بعنوان تعداد کشته شدگان کار خیلی بدی بود. در حالیکه این تعداد کاملا اتفاقی به ۷۲ رسید و تا زمان انتشار خبر اصلا در جریان تعداد نبودیم. جالب این بود که زمان انتقال به بند امنیتی من را به اتاق ۷۲ بردند و دقیقا در هفتاد و دومین روز انفرادی مصادف با روز عرفه از انفرادی به سوئیت سه نفره منتقل شدم. به بازجو هم گفتم اگر تعداد ۷۲ شهید برنامه ریزی بوده، پس شماره اتاق ۷۲ و در هفتاد و دومین روز خروج از انفرادی هم عمدی بوده است.


بعد از بازداشت در آن زمان بیشتر حساسیت‌ها بر روی انتشار اخبار کهریزک بود؟ از محور بازجویی‌های خود بگویید؟


من چهار سری بازجویی داشتم. یکسری از بازجوی‌هایم حول محور کهریزک بود که در واقع جزو خشن‌ترین بازجویی‌هایم بود. در این دوره یک بازجوی خیلی خشنی داشتم که رفتار بسیار بی‌ادبانه‌ای داشت. زیر گلویم را بشدت فشار می‌داد و پس کله‌های وحشتناکی می‌زد. حتی در یک مورد نگهبانان فکر کردند که من بازجو را هل داده‌ام و چند نفری ریختند سرم و بطرز وحشیانه‌ای کتکم زدند تا جاییکه لباس‌هایم پر از خون شد. اما بعد به دلیل اتهامات غیراخلاقی که به من زد دیگر حاضر به پس دادن بازجویی به او نشدم. بعد از او یک بازجوی دیگر آمد که رفتارش کمی قابل تحمل‌تر بود و حداقل فشار جسمی از روی دوشم برداشته شده بود. البته از نظر روحی بیشتر تحت فشار قرار گرفتم. برای نمونه برای دیدن دخترم شرایط می‌گذاشتند که تن به خواسته‌هایشان بدهم و در ‌‌نهایت گفتم من اصلا دختر ندارم و شش ماه اجازه ملاقات با دختر خردسالم را پیدا نکردم. یکی دیگر از اعمالی که خیلی آزارم داد خبر دروغ بازداشت برادرم بودم. به گونه‌ای برنامه ریزی کرده بودند که من پرونده پزشکی برادرم را روی میز بهداری ببینم و از این بابت چند روزی تحت فشار بودم. یا می‌گفتند مادرم را بازداشت کرده‌اند البته با توجه به حضورم در انجمن دفاع از حقوق زندانیان تا حد زیادی با این شگرد‌ها آشنا بودم اما بازهم دچار مشکل می‌شدم. می‌خواستند اعتراف بگیرند که مثلا ما فریب آقای موسوی را خوردیم و فکر می‌کردیم که او خط امامی است و برایش کار کردیم و حالا فهمیدیم که اینطور نیست و از کرده خود پشیمانیم. با این فشار‌ها می‌خواستند که حرفهای دیکته شده آن‌ها را بگویم اما خوشبختانه به خواست و کمک خداوند توانستم آن روز‌ها را پشت سر بگذارم. از نظر مشکلات جسمانی نیز با توجه به اینکه دو بار بدون لباس و به مدت طولانی در هواخوری و زیر بارون نگهداری شدم دچار تنگی نفس و کاهش حجم ریه شده‌ام...


علت تبعید شما از اوین به زندان کچویی چه بود؟


به نظرم انتقام بازجو‌ها در این گونه اقدامات خیلی تاثیر دارد. آن زمان در زندان اوین خبر اعدام پنج زندانی کرد پخش شد و این‌ها فکر کردند ما برنامه‌ای داریم و قصد داریم که کاری انجام دهیم. درصورتیکه اصلا اینطور نبود. خلاصه با انتقال ما و ایجاد رعب و وحشت تا حدی به قول خودشان می‌خواستند جلوی یکسری از اقدامات را بگیرند. همزمان با انتقال من بیست نفر دیگر را از جمله آقایان سلیمانی، طبرزدی، رفیعی، رسول بداغی، سحرخیز را به زندان رجایی شهر و کچویی منتقل کردند. البته این انتقال برای من بسیار خوب بود و باعث شد وضعیت زندانهای دیگر را هم ببینم و گزارش بنویسم. محصول آن شد نامه‌ای که خطاب به رهبری در مورد وضعیت زندان‌ها نوشتم.


آقای محمودیان در پایان ناگفته‌ای مانده است؟


گفتنی‌ها که زیاد است اما در این فرصت کم نمی‌گنجد. نکته‌ای که باید اشاره کنم این است که متاسفانه بسیاری از فعالان حقوق بشری یا فعالان سیاسی حزبی به شکل قبیله‌ای فکر می‌کنند، در حالیکه باید ملیتر فکر کنند. به عبارت دیگر به جای اینکه به فکر آزادی به معنای کلی باشند به فکر آزادی یک فعال حزبی یا یک فعال حقوق بشری هستند. مانند آن حکایت که ریختند کمونیست‌ها را بردند و ما گفتیم خدا را شکر کمونیست‌ها را بردند و ما را نبردند، بعد یهودی‌ها را بردند دوباره گفتیم یهودی‌ها را بردند و ما را که نبردند، و به همین شکل دست راستی‌ها و دست چپی‌ها را بردند و ما اعتراضی نکردیم تا اینکه آمدند خودمان را ببرند و تا خواستیم فریاد بزنیم و کمک بخواهیم دیدیم دور و بر ما کسی نیست و همه را برده‌اند. به نظرم مشکل ما عین همین مسئله است. اگر آن زمان که اراذل و اوباش را دستگیر می‌کردند ما همه با هم فریاد می‌زدیم؛ لازم نبود امروز برای آزادی دانشجویان و وکلا فریاد کنیم.

مژگان مدرس علوم

در دفاع از آزادی

Posted: 27 Dec 2013 08:55 AM PST

علی مزروعی
امثال آیت الله مکارم که الحمدلله بسط ید هم دارند می توانند  در نقد و رد نظر دکتر غروی وارد شوند تا طالبان این بحث دریابند کدام نظر از قدرت و قوت استدلال بیشتر برخوردار است 


١- در سال های نوجوانی دهه پنجاه، که مشغول تحصیل در دبیرستان و کنجکاو بودم به همه مجامع و محافل مذهبی اصفهان سرک بکشم، از یکی از همشاگردی ها شنیدم که آیت الله غروی نائینی در محلی مجاور مارچین ( محل زادگاه و زندگی ام ) نماز جمعه می خواند. منهم از روی حس کنجکاوی به این محل مراجعه کردم و دریافتم یک انبار چوب ( اصطلاحاً چوبدانی می گفتند ) است که در روزهای جمعه برای خواندن نماز جمعه استفاده می شود و جمعی که از ظاهرشان پیدا بود غالباً تحصیلکرده و معلم هستند از اصفهان برای شرکت در نماز جمعه به امامت آیت الله غروی به این محل می آمدند. از آن پس گهگاه به این نماز جمعه می رفتم تا زمانی که قبل از انقلاب نمی دانم به چه علتی تعطیل شد. واقع اینکه الان از محتوای خطبه هایی که آیت الله غروی می خواند هیچ یادم نمی آید با اینکه درهمان ایّام می شنیدم که در اصفهان نسبت به ایشان از سوی برخی روحانیون نظر مثبت و مساعدی وجود ندارد اما من هیچگاه متوجه حرف و سخن غیرمتعارفی از سوی آن مرحوم نشدم.

٢- در تابستان سال ١۳۵۷ آیت الله مکارم شیرازی و تعداد دیگری از روحانیون قم به شهر انارک تبعید شده بودند. من بهمراه سه دوست همدل در روزی اواخر شهریورماه یا اوائل مهر عازم این شهر در دل کویر برای دیدار با این روحانیون تبعیدی شدیم. حوالی ظهر به شهر رسیدیم و با پرسیدن آدرس به دیدار آیت الله مکارم رفتیم. ایشان با روی باز ما را پذیرفتند و به نهار دعوت کردند. در مدتی که تا تهیه و صرف نهار مانده بود بحث های روز مطرح شد که از آن دو نکته اش بر ذهنم مانده است. اول اینکه سخن از نقش دکتر شریعتی در احیای اندیشه دینی و انقلاب شد که آیت الله سخت منتقد اندیشه های ایشان بود؛ و دیگر اینکه وقتی سخن از نقش آیت الله خمینی و حوادث انقلاب شد ایشان بشدت منتقد مشی تند امام در رویا رویی با رژیم پهلوی بود و می گفت چه کسی مسئولیت این خون های ریخته شده را به عهده می گیرد؟ خلاصه اینکه ایشان در این دیدار به گونه ای سخن می گفت که به تعبیر امروزی طرفدار راهبرد اصلاح طلبانه و نه انقلابی بود.

۳- در زمستان سال ١۳۷٨ و درایّام تبلیغات انتخاباتی مجلس ششم انجمن اسلامی دانشگاه اصفهان مرا به همراه آقایان شیرزاد و فلاحیان برای سخنرانی دعوت کردند و ما در سالن دکتر شریعتی دانشگاه علوم پزشکی حضور یافتیم با خیل جمعیت دانشجویان. وقتی بحث به موضوع قتل های زنجیره ای و زندانیان سیاسی کشید آقای فلاحیان در عکس العمل به این بحث مدعی شد که در دوره وزارتش این اتقاقات نیافتاده و وزارت با دانشگاهیان کاری نداشته است. دراین هنگام بود که دکتر سید علی اصغرغروی که در سالن حضور داشت بلند شد و خطاب به فلاحیان گفت من شاهد زنده بر دروغگویی شما هستم و به شرح بازداشت و زندانی انفرادی و شکنجه خود در دوران وزارت فلاحیان پرداخت، و البته فلاحیان پاسخ داد که اطلاعی از این موضوع ندارد! البته ایشان پس از این واقعه با عذر از اینکه باید سر وعده دیگری برود جلسه را ترک گفت و بعدها هم از من و شیرزاد بدلیل تهمت و توهین به خودش شکایت کرد!

٤- اینها را یادآور شدم تا به اینجا برسم که حالا واقعه ای آیت الله غروی، آیت الله مکارم شیرازی، و دکترغروی را برای من در کنار هم نشانده است، و آن سخنان اخیر آیت الله مکارم ( و برخی مراجع محترم دیگر ) در عکس العمل به نوشته دکتر غروی در روزنامه بهار و در پی آن تعطیل این روزنامه و بازداشت دکتر غروی است. برای من که آن خاطره را از آیت الله مکارم و تاکید ایشان بر روش اصلاح طلبانه در آن دوران دارم گفتن این سخنان عجیب و غیرقابل هضم است :" روزنامه بهار که به ساحت مقدس حضرت علی(ع) اهانت کرد، به کل شیعه نیز اهانت کرده و شیعیان را انسان‌های جاهل نامید، معنای حرف آنها این است که همه فقها، علمای شیعه و اصحاب ائمه(ع) هم در جهالت بودند...این مسئله از نظر ما مسئله‌ای مهم و قابل تعقیب است، به خصوص این که بعضی مسئولان از این مقاله دفاع کرده و از توقیف روزنامه اظهار تاسف می‌کنند!"

تا جائیکه من می شناسم و می دانم خانواده دکتر غروی اهل فضل و دین و محب اهل بیت بوده اند و چون براین مشی و عقیده بوده اند هم پدر و هم پسر هزینه بسیار در اینراه پرداخته اند و برخلاف برخی که از راه دین نان خورده و می خورند نان خور دین نبوده اند، و همین ویژگی این آزادی و آزادگی را به آنها داده است تا عقیده خود را آنچنان که دریافته اند برای بحث و نظر عرضه کنند. نوشته ایشان در روزنامه بهار نیز در برگیرنده هیچ توهینی به ساحت حضرت علی یا شیعیان یا جهالت فقها و علما و اصحاب ائمه نیست بلکه یک نظر و برداشت و تفسیر از یک واقعه تاریخی است، و امثال آیت الله مکارم و دیگر آیات معظم هم که نظر دیگری دارند و الحمدلله بسط ید هم دارند می توانند به هرگونه که لازم می دانند در نقد و رد این نظر وارد شوند تا طالبان این بحث دریابند کدام نظر از قدرت و قوت استدلال بیشتر برخوردار است. از آیت الله مکارم که روزگاری در پی نجات نسل جوان از شبهات و پاسخگویی به سئوالاتی از قبیل نماز در قطبین و کره ماه و... بوده و مجله و کتاب منتشر می کرده، بعید می نمود که اینگونه وارد میدان مبارزه با فرد و موضوعی شود و درعمل بجای روش اصلاح طلبانه قدیم بر روش اقتدارگرانه حاکم مهر تایید زند و برآتش این اقتدار بیفزاید!

در پیشگاه آیت الله زیره به کرمان بردن است که یادآور شوم درهمان انقلابی که شما، بدانگونه که یادآور شدم، بدان باور نداشتید شعار اصلی مردم این بود : " استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی "، و جمهوری اسلامی بدون ایندو هیچ فرقی با دیگر حکومت های استبدادی ندارد، و البته بدون ایندو می تواند استبدادی بدتر از استبداد حکومت های سکولار باشد چون بنا به گفته اهل نظر استبداد دینی بدترین نوع استبدادهاست!

سخن آخر اینکه خداوند هدف از ارسال رسل و انزال کتب را دعوت مردم برای قیام به قسط و عدل دانسته است، و تحقق " عدالت " باید چراغ راهنمای علمای دین و حکومت دینی باشد. اجرای " عدالت " ارج نهادن به حقوق پایه و بنیادین انسان را می طلبد، و " آزادی بیان و عقیده " یکی از حقوق بینادین بشری است که در حکومت دینی باید بیش از دیگر انواع حکومت پاس داشته شود. واسفا که حاکمیت کنونی این حقوق بنیادین را زیر پا نهاده است، و آیت الهی که باید منتقد این وضعیت و پاسدار حق آزادی باشد در واپسین سال های عمر به نفی آزادی و دفاع از اختناق رسیده است. بر آیت الله است که در بازنگری به این رفتار در پی جبران مافات برآید و در « دفاع از آزادی و آزادگی » رهایی دکتر غروی را خواستار و میدان بحث و نظر را جولانگاه اندیشه ورزی قرار دهد تا طالبان حقیقت را سیراب این آیه کنند : " پس بشارت دهید بندگان مرا، آنانی که سخنان را می شنوند و بهترین را پیروی می کنند."

 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

ادامه حملات بخشی از حاکمیت به معترضان به نتایج انتخابات ۸۸

Posted: 27 Dec 2013 08:35 AM PST

از تریبون‌‌های نماز جمعه
 جرس: با نزدیک شدن به روز نهم دی، حملات بخش‌هایی از حاکمیت به معترضان سال 88 ادامه دارد و امروز از تریبون‌‌های نماز جمعه بارها "فتنه" شنیده شد.

 

خطیب موقت نمازجمعه تهران گفت: در سال ۸۸ یک جماعتی در جهالتی بودند که استکبار نیز پشت آنها ایستاد. آنهایی که این بساط را در داخل فراهم کرده بودند به جای اینکه متنبه شوند، بر اشتباه و غلط خود اصرار کردند.

 

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران نیز گفت: بعضی از عناصری که پشت صحنه فتنه ۸۸ قرار داشتند، امروز در جاهای مختلف شروع به فعالیت کرده‌اند.

 

علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی سخنانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه با اشاره به حدیثی از امیرالمومنین که می‌فرمایند "هیچ‌گاه حق را نخواهید شناخت مگر آن کسانی که حق را ترک کردند، بشناسید و هرگز نمی‌توانید به پیمان قرآن وفادار باشید مگر آنکه پیمان‌شکنان را بشناسید" اظهار داشت: یکی از حوادث بسیار تلخ و چالش‌برانگیز در مسیر حرکت انقلاب اسلامی فتنه‌ای بود که در سال 88 توسط برخی عناصر قدرت‌طلب و هنجارشکن طراحی و به مرحله اجرا در آمد. در کنار فتنه 88 ملت ایران مثل همیشه در 9 دی سال 88 حماسه‌ای را خلق کردند که در تاریخ ماندگار شد.

 


وی درباره "مولفه‌های شکل دهنده فتنه" گفت: کدام بخش از حرکت سران فتنه در مفهوم فتنه قرار گرفت؟ مسلما کاندیداتوری در انتخابات، ورود در عرصه رقابت، اعتراض به انتخابات، جزو مولفه‌های فتنه نبود، اما آنچه که فتنه را شکل داد یک همسویی و همکاری بین محافل داخلی و خارجی و همبستگی بین جریان قدرت‌طلب و هنجار شکن با نظام سلطه بود.

 

علی سعیدی، نماینده رهبری در سپاه، در سخنرانی پیش از خطبه نماز جمعه امروز تهران، ششم دی، رنگ سبز نماد معترضان را به شتر عایشه، همسر پیامبر اسلام، تشبیه کرد.

به گزارش تسنیم، آقای سعیدی گفته است: "در [جنگ] جمل شتر همسر پیامبر را قداست بخشیدند و بنده در تاریخ طبری دیدم که در آنجا خلق‌الله پشکل شتر را بر می‌داشتند و نصف می‌کردند و می‌گفتند پشکل شتر مادرمان عایشه بوی مشک می‌دهد. در اینجا نیز در مسیر ایجاد فتنه رنگ سبز را به عنوان تقدس انتخاب کردند."

 

در قم آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری در خطبه‌های نماز جمعه قم،با اشاره به در پیش بودن سالروز نهم دیماه، اظهار داشت: ۹ دی در حقیقت تجلی اداره خدا توسط ملت ایران و حماسه‌ای فراموش نشدنی بود که دوستان و دشمنان انقلاب و نظام اسلامی شناخته شدند.

 


وی افزود: در این روز کار بزرگی صورت گرفت و ملت ایران ارادت خود را به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین(ع) نشان دادند و ثابت کردند که ملت ایران توهین به مقدسات را بر نمی‌تابد.

 

احمد علم الهدی خطیب نماز جمعه مشهد هم در خطبه های نماز جمعه این شهر با اشاره به9 دی گفت:مردم ما همیشه در عرصه‌های مختلف انقلاب حضور داشته اند، اما حماسه 9 دی یک زیبایی خاصی داشت و این زیبایی به خاطر این بود که مردم فقط برای دینشان به میدان آمده اند و در این راهپیمایی روح دین حاکم بود.

 

علم الهدی که می گفت در آن روز« مردم برای هیچ جناح، شخصیت و هیچ گروه سیاسی به میدان نیامده‌اند»، افزود:مردم برای مقام معظم رهبری که وصل و اتصال این نظام به دین است به میدان آمدند.

 


امام جمعه مشهد تصریح کرد: این فتنه اول به بهانه تقلب در انتخابات راه افتاد مردم فکر کردند حرکت، حرکت سیاسی است اما پس از این اینها در قالب حرکت سیاسی، شعار جمهوری ایرانی و نه غزه و لبنان سر دادند.
 

 

امام جمعه تبریز نیز با بیان اینکه اگر مردم با ایمان دینی در صحنه حاضر باشند بالاترین دشمنی‌ها را نابود و بزرگ‌ترین کوه‌ها را می‌توانند جابه‌جا کنند، گفت: استکبار جهانی و دشمنان خارجی در حوادث و مشکلات پس از انتخابات 88 نقش داشتند.

 

آیت‌الله مجتهد شبستری، همچنین در ادامه با اشاره به نزدیک شده به روزهای 8 و 9 دی بیان کرد: این روزها در تاریخ ایران به نام روز بصیرت و میثاق با ولایت ثبت شده و در سراسر کشور روز با عظمتی است به طوری که چنین عظمتی تنها در تشییع جنازه امام مشاهده شده بود، مردم آمدند و از ارزش‌های اسلام حمایت کردند.

 

مجتهد‌شبستری افزود: در تبریز نیز هشتم دی روز با اهمیتی است، روزی است که توطئه دشمنان با حضور مردم در صحنه بر‌ملا شد.

 

وی افزود: توطئه‌هایی که از قبل برنامه‌ریزی شده بود و یکسری نیز در داخل ابزار دشمنان کشور شده بودند و با مطرح کردن بحث تقلب از 22 خرداد تا 6 دی ماه کشور را دچار آشوب کردند و عده‌ای غافل و نا‌آگاه و عده‌ای دیگر به عنوان مزدور وارد میدان شدند و قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را داشتند.

 

نماینده ولی‌فقیه در استان آذربایجان‌شرقی گفت: اما مردم بیدار شدند، مخصوصا بعد از عاشورا که اعمال زننده‌ای از سوی آنها سر زد و به عزاداران امام حسین اهانت کردند بصیرت مردم شکوفا شد و تصمیم گرفتند وارد صحنه شوند.

 

 

امام جمعه دزفول نیز امروز گفت: 9 دی روح دیانت بر قلب‌های مردم مسلمان و مؤمن کشورمان را نشان داد.


سیدمحمد علی قاضی دزفولی در خطبه‌های نماز جمعه این هفته شهرستان دزفول با اشاره به تظاهرات دولتی نهم دی اظهار داشت: عوامل خارجی فتنه اصل نظام را نشان گرفته بودند و عوامل داخلی رهبری و ولایت را نشانه رفته بودند.

 

وی افزود: فتنه‌گران در گام بعدی‌شان به دنبال حمله مسلحانه به نظام بودند که 9 دی این توطئه را خنثی کرد و با اینکه دشمن اوج رذالت خود را علیه عاشورا و حضرت امام حسین(ع) نشان داد شکست و نابودی اش را به نظاره نشست.

 

در همین حال، رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش با بیان این که "عبور از فتنه ۸۸ آزمونی بزرگ برای ملت ایران بود و کشور را واکسینه کرد"، مدعی شد: کنار عبرت‌های این فتنه، تبعات و پیامدهای منفی نیز به کشور تحمیل شد که برخی از آنها قابل جبران نیست.


سید محمدعلی آل‌هاشم رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، صبح امروز در جمع کارکنان و دانشجویان دانشگاه افسری امام علی اظهار داشت: در انتخابات سال 88 بیش از 40 میلیون نفر در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند که این میزان مشارکت می‌توانست علاوه بر استحکام بیشتر داخلی، در افقی وسیع‌تر دامنه نفوذ جهانی ایران را به‌عنوان الگوی مردم‌سالاری دینی گسترش دهد، اما وقایع 88 که در قالب فتنه‌ای از پیش طراحی شده به‌بهانه تقلب در انتخابات به منصه ظهور رسید، مشکلات فراوانی برای کشور به وجود آورد.


نماینده ولی فقیه در ارتش با بیان این که فتنه 88 نتیجه طراحی و برنامه‌ریزی طولانی‌مدت و بسیار پیچیده سرویس‌های اطلاعاتی دشمنان ملت ایران و در رأس آنها آمریکا بوده است، تأکید کرد: مقام معظم رهبری، ولی امر مسلمین در یکی از سخنرانی‌های خود در آن سال فرمودند که طراحی و مدیر صحنه این فتنه در بیرون از مرزها قرار دارد و در داخل نیز برخی دانسته و برخی نیز ندانسته با آنها همکاری کردند.

 

همزمان، حمیدرضا مقدم‌فر با عنوان "کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی" با حضور در برنامه زنده "سپهر سیاست" که ساعتی پیش از شبکه 4 سیما و با موضوع 9 دی پخش شد، در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر ویژگی‌های انتخابات سال 88 گفت: علاوه بر 9 دی که یک حماسه‌آفرینی بزرگ از سوی ملت ایران بود، انتخابات 88 نیز به معنای واقعی یک حماسه بوده و از ویژگی‌های خاصی برخوردار بود.

 

به ادعای مقدم‌فر، انتخابات 88 "اوج دموکراسی بود که با نشاط و در امنیت کامل برگزار شد و این حجم مشارکت، شور و هیجان مردم می‌توانست قدرت ملی فوق‌العاده‌ای را تولید کند که متاسفانه به دلیل رفتارهای خودخواهانه برخی‌ها تبدیل به چیز دیگری شد."

 

بازداشت هفت شهروند مسیحی، درویش و بهایی در نقاط مختلف ایران

Posted: 27 Dec 2013 05:10 AM PST

اجرای حکم حبس سیدعلی ابطحی
جرس: در ادامه فشارها و آزار دگراندیشان و اقلیتهای مذهبی، طی روزهای گذشته یکی از دروایش اهل حق در غرب ایران و پنج تن از نوکیشان مسیحی در شرق تهران بازداشت شدند. یکی از شهروندان بهایی نیز در گرگان بازداشت شد. همچنین فعال منتقد، سيد على ابطحى نیز، براى گذراندن حکم ۶ ماه حبس خود که به اتهام توهين به احمدی نژاد و مقامات صادر شده بود، روانه زندان خمينى شهر شد. فشار بر فعالان و اقلیت های مذهبی و عقیدتی در ایران همچنان ادامه دارد.  

 

به گزارش جرس، طی روزهای گذشته یکی از دراویش اهل حق و فعال در حوزه مجازی بازداشت و همزمان پدر یکی از دراویش محبوس نیز به دلیل فشارهای وارده، دچار سکته توامان مغزی و قلبی شده است.

  

بر اساس این گزارش، امیرعلی مهران نیا، از دراویش اهل حق (یارسان) ساکن کرمانشاه، روز چهارشنبه چهارم دی ماه ۹۲ مورد بازداشت ماموران امنیتی لباس شخصی قرار گرفت.

  

این گزارش افزود که ماموران مجهز به بیسیم و سلاح، با هجوم به منزل این درویش و فعال وبلاگ نویس، ضمن ضرب و شتم آقای مهران نیا، اقدام به بازرسی منزل کرده و کامپیوتر، فایلهای رایانه ای، سی دی و جزوات موجود را همراه با نامبرده منتقل نمودند.

 

ماموران امنیتی همچنین خانواده این درویش اهل حق را تهدید کردند که از رسانه ای شدن این دستگیری اکیدا خودداری کنند.

  

تا کنون از علت بازداشت، محل نگهداری و وضعیت این درویش و نویسنده وبلاگ «یاری»، خبری در دست نمی باشد.

  

سکته مغزی و قلبی پدر یکی از دروایش بازداشتی

همزمان منابع خبری جرس گزارش داده اند که پدر حمیدرضا مرادی سروستانی، از دراویش نعمت اللهی (گنابادی) محبوس در زندان اوین به دلیل فشارهای روحی ناشی از وضعیت فرزندش دچار سکته قلبی و مغزی شد.

 

 بر اساس این گزارش، آقای خلیل مرادی که فرزندش حمیدرضا مرادی با حکم قاضی صلواتی (شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران) به ۱۰ سال و نیم زندان محکوم شده، با وجود گذشت دو سال، ‌ به دلیل وضعیت بد جسمانی تا کنون موفق به ملاقات با فرزندش نشده است.

  

پدر آقای مرادی همزمان به دو سکته قلبی و مغزی دچار شده و اینک در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان در شیراز بستری است.

 

منابع خبری گزارش داده اند که درویش زندانی، حمیدرضا مرادی نیز، خود به دلیل انسداد عروق در بیمارستان شهدای تجریش تهران بستری است و ادامه درمان او به رغم توصیه پزشکان، به دلیل دخالت مقامات قضایی و امنیتی به تعویق افتاده است.

  

طی سالهای اخیر، فشار بر دراویش و پیروان این طریقت رو به افزایش بوده، و تعداد زیادی از طیف های مختلف دراویش ایران مورد احضار، بازداشت، تحقیر و بازداشت قرار گرفتند.

 

یورش ماموران و بازداشت پنج تن از نوکیشان مسیحی در شرق تهران

همزمان منابع حقوق بشری گزارش داده اند که در ادامۀ فشارها بر نوکیشان مسیحی در ایران، پنج تن دیگر از هموطنان نوکیش مسیحی در مراسم کریسمس امسال در یکی از کلیساهای خانگی شرق استان تهران بازداشت شدند. اِعمال محدودیت، فشار و آزار نوکیشان مسیحی در ایران همچنان ادامه دارد.

  

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، روز سه شنبه سوم دی ماه - در آستانه مراسم کریسمس، ماموران امنیتی با هجوم به منزل مهندس حسینی، اقدام به بازداشت وی و چند تن از نوکیشان مسیحی به نامهای احمد بازیار، فائقه نصرالهی، مستانه رستگاری و همچنین امیرحسین نعمت اللهی نمودند.

  

گزارش ها می گوید: این افراد برای دعا و نیایش و مراسم کریسمس، تولد عیسی مسیح در آن محل حاضر شده بودند.

  

بر اساس این گزارش، ماموران لباس شخصی مجهز به بیسیم و سلاح کمری، ضمن اهانت و بازرسی افراد حاضر در آن محل، همزمان به تفتیش منزل مذکور پرداخته و کتب و سی دی ها و لب تاپ های آنان را ضبط کردند. همچنین دستگاه ریسیور ماهواره منزل را نیز همراه با وسایل مذکور انتقال دادند.

 

 ماموران امنیتی همچنین به بازرسی منزل یکی از همسایگان مهندس حسینی که در حال رویت هجوم و اقدامات ماموران بود، پرداخته و ضمن اهانت و ضرب و شتم پدر آن خانواده، آنان را تهدید به سکوت کردند.

  

هنوز از محل بازداشت و وضعیت این بازداشت شدگان مسیحی خبری منتشر نشده است.

  

همه ساله با فرارسیدن ایام کریسمس ضمن كنترل و نظارت بر كلیساها و اعضا و ایمانداران مسیحی فشار و تهدیدهای خود را به شدت افزایش می دهد. در این ایام همچنین بسیاری از نوکیشان مسیحی مورد آزار و فشار و تهدید و بازداشت واقع می شوند، که از جمله می توان به اقدام هماهنگ و بازداشت جمعی از نوكیشان مسیحی ساكن تهران طی سالهای گذشته اشاره کرد.

  

چند روز پیش، تارنمای «محبت نیوز» از هجوم ماموران امنیتی به منزل بهنام ایرانی از نوکیشان مسیحی محبوس در زندان و دو تن دیگر از دوستان وی به نام های «امین خاکی» و «رضا ربانی» ملقب به سیلاس، خبر داده و گزارش داد "در شرایطی که همسران و فرزندان آنها در خانه بودند، حتی لوازم شخصی افراد را تفتیش کردند و یک کامپیوتر لپ تاپ، کتاب مقدس و دست نوشته ها و جزوات مسیحی این افراد را نیز با خود بردند."

کشیش بهنام ایرانی، که هم اکنون در زندان کرج دوران محکومیت شش ساله خود را می گذراند، از داخل زندان شکایت نامه ایی در این خصوص به کمیساریای عالی حقوق بشرو سایر سازمان های حقوق بشری تنظیم و ارسال نموده است.

  

همچنین بنا به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، کشیش «ورویر آوانسیان» را به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی"، به تحمل سه سال و نیم حبس محکوم کرده است.
کشیش ورویر، ۶۱ ساله، روز هفتم دی ماه سال گذشته (۹۱) و در آستانه کریسمس، طی یورش به یک کلیسای خانگی در تهران، به همراه تمام حاضران بازداشت شد، که تا مدتها در حبس انفرادی به سر برد.

  

چندی پیش، احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل، سومین گزارش خود درباره وضعیت حقوق بشر درایران را به کمیته سوم سازمان ملل ارائه داد، که در آن از وضعیت حقوق بشر در ایران همچنان ابراز نگرانی و گفته شده بود که "محدودیت حقوق اقلیت های مذهبی، آزادی بیان و فعالیت های دینی پیروان مسیحیت، بهائیت، مسلمانان سنی، دراویش و دیگر جوامع دینی غیر شیعه همچنان ادامه دارد و وضعیت حقوق بشر در ایران رو به بهبود نیست."

طی روزهای اخیر و همزمان با کریسمس امسال نیز، وینست نیکلاس، اسقف کلیسای کاتولیک در انگلستان و ولز در پیام خود به مناسبت کریسمس گفت که بسیاری از مسیحیان جهان به ویژه در خاورمیانه برای نیایش و دعا، با خطرات جانی روبرو هستند.

همچنین جاستین ولبی، اسقف اعظم کلیسای کانتربری (کلیسای انگلیکان، پروتستان) نیز نحوه رفتار با مسیحیان خاورمیانه را مورد انتقاد قرار داد و گفت: "آنها مجبور به رفتن به زندگی در تبعید و ترک مکانی می‌شوند که حضورشان در آنجا همواره ضروری بوده است."

  

بازداشت یک شهروند بهایی

منابع حقوق بشری همچنین گزارش داده اند که مژده ظهوری همسر فرهاد فهندژ توسط اداره اطلاعات گرگان بازداشت شد.

 

به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز سه شنبه ۳ دی ماه ۹۲ ماموران اداره اطلاعات گرگان با دردست داشتن حکم بازداشت مژده ظهوری (فهندژ) به منزل نامبرده وارد شده و پس از تفتیش منزل و ضبط کتب مذهبی، موبایل و بعضی وسایل شخصی، نامبرده را بازداشت و به نقطه نامعلومی انتقال دادند.

 

مژده ظهوری همسر فرهاد فهندژ یکی از زندانیان بهایی رجایی شهر است که در حال گذراندن محکومیت ده ساله در زندان مزبور می باشد.

 

فرهاد فهندژ به همراه پنج شهروند بهایی دیگر در مهر ماه سال گذشته در گرگان بازداشت شد ولی دوران محکومیت را در زندان رجایی شهر به حالت تبعید می گذراند.

  

احضار و بازداشت سید علی ابطحی به اتهام توهین به رئیس دولت دهم

 در گزارشی دیگر اینکه؛ سيد على ابطحى پس از احضار اجراى احکام دادگاه انقلاب اصفهان، ظهر روز چهارشنبه چهارم دی ماه، براى گذراندن حکم ۶ ماه حبس خود که به اتهام توهين به احمدی نژاد و مقامات صادر شده بود، روانه زندان خمينى شهر شد.

  

بنا بر اطلاع "سودويند"، دادگاه تجديد نظر استان اصفهان پيشتر در دى ماه سال ١٣۹٢ حکم بدوى شش ماه زندان سيدعلى ابطحى و سيصد هزارتومان جريمه نقدى، صادره از دادگاه خمينى شهر را تاييد کرده بود.

  

سيد على ابطحى فرزند سيد مجتبى ابطحى، از رزمندگان جنگ ٨ ساله و عضو کانون معلمان خمينى شهر، در ٢٠ خرداد ۹٢ طى يورش نيروهاى امنيتى به منزل ايشان دستگير و تعداد زيادى رايانه موجود در منزل وی، توسط ماموران ضبط شد.

 

پیام تسلیت مجید دری، زندانی تبعیدی در اهواز به پیمان عارفی زندانی تبعیدی در مسجد سلیمان

Posted: 27 Dec 2013 02:16 AM PST

جرس: مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل و زندانی سیاسی تبعیدی در زندان کارون اهواز در پیامی درگذشت مادر و همسر پیمان عارفی زندانی سیاسی تبعیدی در زندان مسجد سلیمان را تسلیت گفت.  

 

به گزارش جرس، مجید دری از روز هیجدهم تیرماه سال ۸۸ در زندان در به سر می‌برد. این دانشجوی محروم از تحصیل در دادگاه بدوی به ده سال زندان محکوم شد که طبق حکم، پنج سال از آن را باید در تبعید بگذراند. این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش سال تغییر یافت.


همسر و مادر پیمان (محمدرضا) عارفی، زندانی سیاسی تبعید شده به مسجد سلیمان، بیست‌وهشتم آذر ماه، در راه برگشت از ملاقات پیمان، در جاده اهواز به تهران دچار سانحه شدند و جان خود را از دست دادند.

متن نامه مجید دری به پیمان عارفی به شرح زیر است:

عرض تسلیت هم سخت است چنین دردی را.

شاید ما بیشتر یکدیگر را بفهمیم که استرس چه بلایی می آورد وقتی خانواده ات در راه اند و تو این سو نگران.

ما را که تبعید کرده اند می فهمیم چه جنایتی است و چه ظلم کثیف و افسونی.

لعنت بر بانیانش که اگر ذره ای انسانیت داشتند ...

با تمامی سختی ابراز همدردی مرا بپذیر. به زبان هم آسان نیست گفتنش اما باید گفت طاقت بیار


امضا:مجید دری، زندانی سیاسی تبعیدی در زندان اهواز
 

سید محمدخاتمی: شهیدان را وجه‌المصالحه مسائل سیاسی نکنیم

Posted: 27 Dec 2013 01:25 AM PST

جرس: رئیس دولت اصلاحات گفت: انشالله عظمت و بزرگی شهیدان بزرگوار انقلاب همچون شهید تندگویان را وجه المصالحه مسائل تنگ و کوچک سیاسی نکنیم و فقط به انقلاب و کشورو سربلندی ایران بیندیشیم و به ارزش هایی که این دوستان به آن پایبند بودند و برای آن جان دادند بیاندیشیم وکشور را در مسیری که خواست خداوند است و متناسب با شان ایران و ایرانی است پیش ببریم.  

 

در سالروز شهادت شهید محمد جواد تندگویان؛ حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی با حضور در خانواده آن شهید دیدار کرد و یاد او را گرامی داشت.

 

رئیس‌جمهور اسبق کشورمان در این دیدار با اشاره به نقش افرادی چون شهید تندگویان در ابتدای تجاوز عراق به خاک میهن‌مان در ایستادگی در برابر دشمن، گفت: «در آن ایام به تازگی انقلاب شده بود و هنوز اوضاع سر و سامان نیافنه بود و فقط ایمان و حضور مردم و رهبری ممتاز امام راحل بود که حماسه مقاومت و دفاع مقدس را از همان ابتدا رقم زد.»

 

به گزارش آفتاب، وی افزود:« در آن زمان وضعیت ارتش آشفته بود و سپاه نیز هنوز در آغاز شکل گیری قرار داشت و عزیزانی مثل شهید تندگویان در حساس‌ترین زمان به میدان آمدند و شانه زیر بار گذاشتند و مسئولیت‌های بزرگ را عهده دار شدند.»

 

رئیس بنیاد باران ادامه داد:« امروز چند عزیز از دولت شهید رجایی در میان ما نیستند که شهید تندگویان از جمله آنهاست، در آن دورانی که می بایست همه ذهن ما درگیر سامان دادن کشور باشد ان حمله کذایی شکل گرفت و تقدیر این بود عزیزی مثل تندگویان که این شایستگی را داشته باشد که نقش مهمی از مدیریت کشوری انقلابی و سخت درگیر و مسائل و مشکلات را به عهده بگیرد و جزو اولین مسئولان نظام جمهوری اسلامی باشد که به چنگ دشمن بیافتد و مقاومت افسانه‌ای این عزیزان بخصوص شهید تندگویان یک حماسه بود که در نهایت هم این عزیز به افتخار شهادت نائل شد.»

 

وی تصریح کرد:« بنای اسطوره‌سازی ندارم، بلکه واقعیات را باید ببینیم و بر اساس این نگاه می‌گویم که شهید تندگویان یکی از برجسته‌ترین افرادی است که همواره باید به یاد ما باشد و یاد ایشان را گرامی‌ بداریم و امیدوارم خداوند روح ایشان را با اولیاش محشور بگرداند، به ویژه در این روزها که مصادف با ماه محرم و صفر است وبه نام ابا عبدالله(ع)است ؛ایشان هم عاشق امام حسین(ع) بود امیدوارم با عبدالله محشور شود وخداوند به خانواده ایشان صبر دهد.»

 

خاتمی افزود: «‌مخصوصا در اینجا باید از پدر و مادر ایشان یاد بکنم که صبورانه مسائل و مشکلات را تحمل کردند و نیز همه بستگان و فرزندان ایشان که با صبر و تحمل راه او را ادامه دادند، اینها قابل تقدیر است و امیدوارم خداوند همه ما را قدردان این شهیدان قرار دهد .»

 

رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« انشالله عظمت و بزرگی شهیدان بزرگوار انقلاب همچون شهید تندگویان را وجه المصالحه مسائل تنگ و کوچک سیاسی نکنیم و فقط به انقلاب و کشورو سربلندی ایران بیندیشیم و به ارزش هایی که این دوستان به آن پایبند بودند و برای آن جان دادند بیاندیشیم وکشور را در مسیری که خواست خداوند است و متناسب با شان ایران و ایرانی است پیش ببریم.»
در این دیدار خواهر شهید تندگویان گفت:«تمام تلاش ما به عنوان خانواده ایشان تا به حال همین بوده است که اجازه ندهیم جواد ابزار یک جریان شود و به عنوان یک ارزش ملی برای جامعه باقی بماند.»

 

وی افزود:«در همان مدت کوتاه مسئولیت شهید تندگویان وقتی تاثیر ایشان و صحبت‌هایی که داشتند را می‌‌بینیم به این نکته پی می‌بریم که دغدغه‌های آن روزهای شهید، امروز بازتولید شده است و باز مظلومیت‌ها به شکل دیگر آشکار شده است و افرادی چون تندگویان با ان جسارت و شجاعت را امروز جامعه ما نیاز دارد که بتواند فضای تنگ و بسته را بشکند و چهره حقیقی اسلام را آشکار بکند.»

 

در این دیدار دقایقی از سخنان شهید تندگویان در بین کارمندان نفت پخش شد.

 

به گزارش روابط عمومی دفتر حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی ؛رئیس موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگها و تمدنها در پایان این دیدار یادداشتی خطاب به خانواده محترم شهید تندگویان نوشت که متن کامل آن بدین شرح است:


"بسم الله الرحمن الرحیم

یاد عزیز اسطوره مقاومت، روشن بینی و ایثار شهید محمد جواد تندگویان را گرامی می داریم.
عزیزی که مظهر مظلومیت در عین حال سربلندی ملت شریف و انقلابی ایران بود.

و چه خالیست جای عزیزی چون او در این روزگار که بیش از هر زمان به راستی و صفا و پایداری در راه آرمانها و دوری از ریا و دروغ نیازمندیم.

به خانواده بزرگ تندگویان، به خصوص خواهر و فرزندان شایسته او سپاس می گویم."

گفتنی است، آقایان محسن مهرعلیزاده و رحیم عبادی حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی را در این دیدار همراهی می کردند. 

ضرورت حجاب در جامعه و عدم سازش با مستکبران در دوران اصلاحات زیر سوال رفت

Posted: 26 Dec 2013 11:31 PM PST

حمله مصباحی مقدم به اصلاح‌طلبان و خاتمی
جرس: یک نماینده مجلس با بیان اتهاماتی نسبت به محمدخاتمی و اصلاح‌طلبان مدعی است "ضرورت حجاب در جامعه، امام راحل (ره) و عظیمت روز عاشورا و استقلال به عنوان شعار انقلاب اسلامی در دولت اصلاحات زیر سوال رفت."

 

 

به گزارش فارس، مصباحی مقدم در بخشی از سخنان خود که در مراسم دهه آخر صفر که به همت حزب موتلفه اسلامی برگزار شده به انتقاد از عملکرد دولت اصلاحات پرداخت و گفت: در دولت اصلاحات عده‌ای قرآن را زیر سوال می‌بردند و می‌گفتند قرآن کلام خدا نیست بلکه کلام پیغمبر است. 

 

وی افزود: ضرورت سازش از مواضع ضعف مقابل مستکبران برای ایجاد فشار به جمهوری اسلامی از مواردی بود که اصلاح‌طلبان در ۸ سال دولت خود آن را تعقیب می‌کردند.

 

نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی ادعا کرد: در دوران اصلاحات گفته می‌شد که باید با رژیم صهیونیستی کنار آمد و ما هنوز سخن یکی از بزرگان اصلاحات را که امروز بعد از مدت‌ها صدایش شنیده می‌شود را فراموش نکرده‌ایم که می‌گفت ما در مورد قضیه فلسطین کاسه داغ‌تر از آش شده‌ایم چرا که فلسطینی‌ها خودشان به دنبال سازشند اما ما این را قبول نداریم بنابراین معتقدم اظهار اینگونه سخنان نیز زمینه شعار «نه غزه و نه لبنان» را فراهم کرد.

 

وی با بیان اینکه "لیدر اصلاحات می‌گفت ما قرائت مختلف از اسلام داریم" اظهار داشت: لیدر اصلاحات قبل از اینکه رئیس‌جمهور شود چنین اظهاراتی را در جلسه‌ای بیان کرد که بنده بلافاصله به او گفتم اسلام یعنی اسلام امام بنابراین امروز آنان خیال می‌کنند ما مسائلی را که زیر چتر دولت اصلاحات اتفاق افتاد را فراموش کرده‌ایم.

 

مصباحی مقدم "لیبرالیسم فرهنگی، اباحی‌گری و تکثر‌گرایی دینی" را از اهداف موردنظر دولت اصلاحات دانست و آن دوران را "دوران تلخی" خواند و اضافه کرد: اصلاحات نه تنها از افکاری که در دولت خود مطرح شد انتقاد نکرد بلکه به این سخن بسنده کرد که برخی‌ها تندروی می‌کنند و این به معنای این است که اظهار اینگونه سخنان زود است و باید شرایطش فراهم شود.

 

سخنگوی جامعه روحانیت مبارز ادعا کرد: افکار و مواضع اصلاحاتی‌ها پس از اتمام دوران اصلاحات فروکش و شخصیت‌های آن در لاک خود فرو رفتند اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و روی کار آمدن آقای روحانی دو مسئله جان گرفته و به میدان آمدند. مصباحی مقدم همچنین معتقد است که مطبوعات و رسانه‌های مجازی اصلاح‌طلب به اساس تشیع حمله می‌کنند.

 

وی در همین زمینه به یادداشت دکتر غروی در روزنامه بهار در مورد واقعه غدیر اشاره کرد و گفت: اصلاح‌طلبان با ضروری‌ترین مسئله تشیع معارضه می‌کردند البته آن نویسنده دستگیر شد اما یکی از آقایانی که امروز دارای مسئولیت عالی در کشور است می‌گوید که این روزنامه را نباید تعطیل می‌کردند و به تعطیل شدن این روزنامه رای نداد.

 

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اضافه کرد: برخی‌ها حجاب را امری شخصی تلقی می‌کنند و می‌گویند بعد اجتماعی آن ضرورت ندارد البته این افراد در همین راستا خوانندگی زن را برای مرد‌ها تجویز می‌کنند.

 

مصباحی مقدم با بیان این که "آیا مسائل و گرفتاری‌های کشور مسائلی که برخی از آقایان مطرح می‌کنند است؟" گفت: مشکل امروز کشور ما اقتصاد و مدیریت است بنابراین از مدیریت جدید اجرایی کشور انتظار داریم جلوی این مسائل را بگیرد چرا که انتظارات مردم مسائل مادی و معیشت است.

 

وی با تاکید بر اینکه به طور جد معتقدم که آقای روحانی با مواضع اینگونه افراد هماهنگی ندارد اظهار کرد: این اظهارات جنبه تست دارد و می‌خواهند جامعه را بسنجند که اگر واکنشی به دنبال داشت مواضع خود را تعدیل و اگر خیر، قوی‌تر و محکم‌تر ارزش‌ها را زیر سوال قرار دهند.

 

سخنگوی جامعه روحانیت مبارز اضافه کرد: این اظهارات نشان بارز نفاق است و باید با این گروه منافق برخورد مناسب صورت گیرد البته ما نمی‌گوییم حق حیات از اینها گرفته و یا قلع و قمع شوند بلکه می‌گوییم اینها سر جای خود بنشینند و ارزش‌های انقلاب، اسلام و شیعه را زیر سوال نبرند.

 

مصباحی مقدم در ادامه سخنان خود به اظهارات اخیر سعید حجاریان اشاره و انتقاد کرد: آقای تئوریسین گفته است که یک مجلس فرمایشی سر کار بیاید و نمایندگان هرچه رئیس‌جمهور بگوید بگویند بله قربان! مجلسی که به وسیله رئیس‌جمهور منحل و نمایندگانی هماهنگ با دولت به پارلمان راه یابند استقلال ندارد.

 

وی تاکید کرد: از آقای رئیس‌جمهور می‌خواهم که قویا جلوی این مسائل را بگیرد چرا که این کارها نشان از این دارند که این افراد می‌خواهند مجددا بلبشوی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را تشدید کنند. 

پرونده مرتضوی آن قدر شاکی دارد که نیازی به شکایت ما نیست

Posted: 26 Dec 2013 11:11 PM PST

رییس دیوان عدالت اداری
رییس دیوان عدالت اداری درباره وضعیت پرونده شکایت سردفتران از سازمان ثبت اسناد و املاک کشور توضیحاتی ارائه کرد.  

 

منتظری در جمع خبرنگاران و در واکنش به صحبت‌های احمد تویسرکانی که اجرای حکم دیوان عدالت اداری درباره سردفتران را منوط به دستور رئیس قوه قضاییه دانسته بود، گفت: ما این حرف را به صورت مطلق قبول نداشتیم و لذا در جلسه‌ای که با آقای تویسرکانی داشتیم آن را حل کردیم.

 

وی ادامه داد: یکسری پرونده‌ها در این زمینه وجود داشت که به حمدالله بخش عمده‌ای از آنها حل شد. یک بخش مربوط به تصمیمات رئیس قوه قضاییه است و یک بخش هم مربوط به آقای تویسرکانی که ایشان باید اقداماتی انجام دهند.

 

منتظری در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه آیا به عنوان شاکی خصوصی از مرتضوی شکایت نمی‌کنید، گفت: خیر. ولی اگر قرار باشد رسیدگی شود آنقدر شاکی وجود دارد که احتیاجی به شکایت ما نیست و امیدواریم زودتر به این پرونده رسیدگی شود.

 

رییس دیوان عدالت اداری همچنین درباره جلسه خود با رئیس سازمان میراث فرهنگی گفت: در جلسه با رئیس سازمان میراث فرهنگی درباره موضوعاتی مانند تاکید بر حفظ حقوق مالکان خصوصی و حفاظت از میراث فرهنگی صحبت کردیم و قرار شد کار کارشناسی در این باره انجام شود.

 

به گزارش ایسنا، منتظری همچنین گفت: پرونده شکایت کارگران درباره میزان افزایش دستمزدشان در نوبت رسیدگی هیات عمومی دیوان عدالت اداری قرار دارد.