جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


روایت اصولگرایان:طعم ژنو، رنگ اوکراین، بوی تایلند

Posted: 19 Dec 2013 08:00 AM PST

رضا حقیقت نژاد
جرس:«فتنه جدید در راه است.» این جمله تازه یا عجیب نیست. پس از کودتای انتخاباتی ۸۸، اصولگرایان ایرانی بار‌ها به بهانه‌های مختلف خبر از فتنه‌های مختلف داده‌اند، فتنه‌هایی که سرچشمه در همه جا داشته‌اند، از بیت مراجع تقلید شیعه در قم تا دفتر اسفندیار رحیم مشایی. شخصیت ثابت قصه هم آمریکا بوده و اعوان و انصارش، در «فتنه جدید» هم چنین است.  


از اوکراین تا تایلند


«نحوه انعکاس وقایع اوکراین در برخی رسانه‌های اصلاح طلب داخلی و تکرار برخی خواسته‌های اغتشاشگران اوکراینی در کلام عددی از عناصر داخلی نیز تا آن اندازه قابل تأمل هست که فرض این تحلیل مبنی بر الگوگیری عمدی کسانی از حوادث اوکراین را قوی‌تر می‌سازد... برخی رسانه‌های اصلاح طلب داخلی تا آن اندازه به روزهای آخر حوادث تایلند توجه نشان دادند که حتی از آن با عنوان تجمع معترضان تایلندی در دفتر نخست وزیری! یاد کردند و یا تصاویری از این رخداد وارونه را نیز برگزیده و منتشر کردند.» این چند خط چکیده تحلیل مفصلی است که چند روز پیش در خبرگزاری فارس منتشر شد. این خبرگزاری همچنین دوشنبه ۲۵ آذرماه هم در تحلیلی دیگر به قلم رضا سراج، کار‌شناس وابسته به دستگاه‌های امنیتی حکومت ایران نوشت در صورتی که غرب در فرایند مذاکرات هسته‌ای، «نتواند فرآیند تغییر رفتار جمهوری اسلامی را رقم بزند، پروژه بی‌ثبات‌سازی ایران با الهام‌گیری از مدل اخیر اوکراین در وادار ساختن دولت این کشور به خواسته‌های طرف آمریکایی و اروپایی از طریق بی‌ثبات‌سازی این کشور توسط شبکه‌های سازماندهی شده در دستور کار قرار گیرد.» کیهان نیز در سرمقاله روز دوشنبه ۲۵ بهمن نوشت: «این پروسه به شکل غیررسمی یا نیمه‌رسمی آغاز شده و احتمالا در آینده به طور ویژه دنبال خواهد شد. مشابه پروسه‌ای که این روز‌ها در کشور اوکراین و با طرح شرط آزادی یولیا تیموشنکو، رهبر اپوزیسیون و آخرین نخست‌وزیر نارنجی‌ها دنبال می‌شود. این رویکرد البته در اوکراینکه از ساختار مردمی و مستحکمی نظیر جمهوری اسلامی برخوردار نیست، خیلی زود جواب داد و دولت اوکراین از مواضع خود در برابر غرب عقب‌نشینی کرد.»


ریشه‌های یک سناریو


روایت اصولگرایان از ریشه‌های «فتنه جدید» اما منشا داخلی دارد. به اعتقاد آن‌ها، غرب در فاز تازه برخورد با ایران به دنبال براندازی با توسل به راهبردهای اقتصادی است. این گزاره البته تازه نیست. آذرماه ۹۰، یدالله جوانی، مشاور عالی نماینده ولی‌فقیه در سپاه با اشاره به اینکه آمریکا در سه جنگ قبلی خود علیه ایران شکست خورده، از جنگ اقتصادی به عنوان گام نهایی دشمن علیه نظام اسلامی یاد کرد و گفت: «دشمنان می‌خواهند بر روی توده‌های مردم فشار آورند چون آنان حامیان اصلی نظام هستند.» رسانه‌های وابسته به سپاه، روش تیم احمدی‌نژاد در سال آخر دولتش را بازی در زمین طراحی شده توسط غرب برای تحمیل جنگ اقتصادی ارزیابی می‌کردند. این ارزیابی در حال حاضر درباره دولت روحانی نیز وجود دارد. در سرمقاله ۲۵ آذرماه کیهان این ارزیابی به دقت تشریح شده است: «گره زدن تمام مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم به موضوع هسته‌ای، با هدف تبدیل آن به مسئله‌ای «حیاتی» (نه صرفا ملی) برای مردم صورت گرفته است؛ تا بدین ترتیب این گونه نتیجه گرفته شود که یگانه راه رسیدن به هدف مطلوب، که داشتن ایرانی پیشرفته است، از مسیر سیاست خارجی می‌گذرد و حلال مشکلات پیش روی این مسیر نجات‌بخش نیز خود آمریکاست! به نظر می‌رسد، «مقصد» مرحله نخست رساندن مردم به این «باور» بود که اگر با آمریکا به اصطلاح «ببندیم» و موضوع هسته‌ای را - که مسئله زیاد مهمی هم نبود! -‌‌ رها کنیم نه تنها چیزی از دست نخواهیم داد بلکه، امتیازات زیادی به ویژه در حوزه اقتصادی به دست خواهیم آورد، چرا؟ چون سرنوشت اقتصادی و امنیتی کشور به این مسئله گره خورده است! چون آمریکا کدخدا است! چون این کشور می‌تواند با یک بمب تمام ساختار دفاعی ما را نابود کند و...» البته این نخستین بار نیست که چنین تفسیری درباره حرکت دولت روحانی مطرح می‌شود. انتقادهای گسترده کیهان از به کار بردن عبارت «خزانه خالی» توسط حسن روحانی، نامربوط خواندن مشکلات اقتصاد داخلی با تحریم‌ها، انتقاد از وعده لغو تحریم‌ها و ابراز نگرانی از تمرکز ویژه دولت بر روی مذاکرات هسته‌ای، سه سرفصلی است که در ماه‌های اخیر مورد توجه طیف‌های مختلف اصولگرا قرار گرفته است. بر اساس این سناریو، آن‌ها اعتقاد دارند برآیند فعالیت تیم روحانی، در این محور‌ها خلاصه شده است: مشکل اقتصادی ایران، تحریم است. تحریم‌ها می‌تواند ظرف شش ماه آینده لغو شوند. لغو تحریم‌ها به رونق اقتصادی گسترده می‌انجامد. دولت موافق تفاهم است ولی دست‌هایی خارج از دولت، کارشکنی می‌کنند. دست‌های خارج از دولت، به طور طبیعی در میان افکار عمومی نمی‌توانند اصلاح طلبان باشند، به همین جهت افکار عمومی متوجه بخش‌های بالادستی نظام می‌شود. بر اساس این سناریوسازی، در ‌‌نهایت این سیر حرکتی، وضعیتی شبیه روزهای نارنجی اوکراین را رقم می‌زند، گره خوردن مشکلات اقتصادی با امتناع دولتی از امضای موافقت نامه تجاری با اتحادیه اروپا، به فراهم شدن فرصت برای اپوزیسیونی که رهبرش در زندان است منجر شده و کار به زد و خوردهای خیابانی ختم می‌شود. در مدل تایلندی نیز نافرمانی مدنی معترضین در مقابل شاه، شیوه برخورد متفاوت آن‌ها با پلیس مانند دادن گل و... به عنوان محور نگرانی اصولگرایان مطرح شده و ادعا شده است این مدل سازی برای توجیه بخشی به تظاهرات خیابانی و همچنین برجسته کردن عنصر مقاومت صورت می‌گیرد. بدین ترتیب برآیند تحلیل اصولگرایانه از عملکرد دولت روحانی در پرونده هسته‌ای چنین می‌شود: «آن‌ها دانسته یا نادانسته در حال جرقه زنی برای بروز دادن ناآرامی اقتصادی به منظور هدفی هستند که در سال‌های ۷۸ و ۸۸ به آن دست نیافتند.» (فتنه آینده؛ از محتوای‌ اوکراینی تا مدل‌ تایلندی / فارس / ۲۴ آذرماه)

متهمان وضعیت جدید


در جستجوی بازیگران داخلی «فتنه جدید»، انگشت اشاره رسانه‌های اصولگرایان تندرو از‌‌ همان ابتدا محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت یازدهم را نشانه رفته بود. این نشانه گیری اما به تدریج در رسانه‌های میانه روی اصولگرا نیز دیده می‌شود: «خیز ملموس زیادی خواهی‌های رؤسای دیپلماسی آمریکا و غرب نسبت به ایران محصول سبک دیپلماسی اخیر دولت جدید است که اکثر اوقات در اینگونه مذاکرات خود با مستکبران و استثمار گران به معنای واقعی کلمه با لبخند و گاهی قهقهه! برخورد می‌کنند! و اینگونه رفتار کردن با آنان سوخت ریختن در موتور استثمار‌گری و استکبار آنان است.» (جناب کری، لطفا ما را به غلامی خود بپذیرید / سایت الف / ۲۳ آذرماه) انتقاد‌ها به ظریف اما تنها متوجه قهقهه، حرف‌هایش درباره قدرت نظامی آمریکا و... نیست، بلکه سایت ایران هسته‌ای، وابسته به تیم پیشین هسته‌ای ایران، از تفاوت‌های ساختاری سخن می‌گوید: «آقای ظریف اظهاراتی بیان می‌کند که مستقیما در راستای اهداف عملیات روانی طرف خارجی علیه ملت ایران است... روند فاصله گیری وزارت خارجه از اهداف امنیت ملی نظام سرعت زیادی گرفته و به زودی وضعیت جدیدتری هم پیدا خواهد کرد.» (وزیر خارجه به کجا می‌رود؟ / ایران هسته ای/ ۲۵ آذرماه) وضعیت جدید از نگاه رسانه‌های اصولگرا البته تنها متوجه ظریف نیست: «متاسفانه همسو با دشمن، عده‌ای از شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌ای داخلی نیز این مسیر را با در دستور کار قرار دادن مواردی چون، حقوق شهروندی، ارسال نامه‌های سرگشاده برای آزادی فتنه‌گران (حقوق‌بشر)، لزوم توقف تشکیک در هولوکاست برای حمایت از مردم فلسطین (تروریزم) و اظهارات تحریک‌آمیز در خصوص وضعیت اقلیت‌ها و... در پیش گرفته‌اند.» (آغاز و پایان این راه/ روزنامه کیهان/ ۲۵ آذرماه) خبرگزاری فارس هم امروز از مسائلی چون تلاش برای رفع فیل‌تر فیس بوک، تحرک‌های سازمان یافته در دانشگاه‌ها و دیدارهای حقوق بشری هیات پارلمانی اروپایی از دیگر حلقه‌ها و نشانه‌های وضعیت جدید یاد کرده است. رسانه‌های اصولگرا در روزهای اخیر از واکنش احتمالیشان به وضعیت جدید کمتر سخن گفته‌اند، با این حال روشن است که آن‌ها از چنین وضعیتی به شدت استقبال می‌کنند ولی دارند سعی می‌کنند با تدبیر و اعتدال بیشتری به سراغش بروند. 

قدم بعدی در مذاکره با ایران

Posted: 19 Dec 2013 08:00 AM PST

گریک تایلمن
جرس:در بامداد ۲۴ نوامبر٬ مقام‌های ایران٬ آمریکا و پنج قدرت جهانی٬ توافق‌نامه‌ای را امضا کردند. 

توافق اولیه بسیار با اهمیت تلقی می‌شود٬ زیرا پس از گذشت سال‌ها، شانس‌های خوبی را برای مذاکره پیرامون رسیدن به یک توافق نهایی برای جلوگیری از دست‌یابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای٬ ایجاد می‌کند. 

موفقیت قابل توجه دیپلمات‌ها در رسیدن به این توافق٬ با دانستن آن‌که گام‌های بعدی سخت‌تر از مرحله فعلی خواهد بود٬ زیر سوال نخواهد رفت. ایجاد چهارچوبی برای توافق در دل این توافق‌نامه قرار دارد٬ گرچه باید دانست که شیطان در همین جزییاتی نفوذ می‌کند که هنوز پر نشده است.

این توافق تاریخی٬ برخی مقدمات اولیه را مشخص می‌کند که قرار است ظرف شش ماه حل شوند و زمینه برای مذاکره نهایی را در کم‌تر از یک سال فراهم می‌کند. مراحل ابتدایی شامل تعلیق برخی فعالیت‌های هسته‌ای ایران و عقب‌نشینی از برخی پیشرفت‌های نگران‌کننده در برنامه‌ی اتمی ایران است که می‌تواند برای تولید سلاح هسته‌ای مورد استفاده قرار بگیرد. این توافق‌نامه همچنین به بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی امکان بیشتری برای نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران می‌دهد.

اولین شرط برای قدم گذاشتن در راه موفقیت و رسیدن به یک توافق نهایی٬ آن است که در مرحله با وسواس و دقت عمل کرده و کلمات را انتخاب کنیم. برای ایران٬ این بدان معناست که آن‌ها به کارهای خود برای به پایان رساندن مشاجره٬ ادامه می‌دهند و اورانیوم ۲۰ درصد غنی‌سازی شده را از بین می‌برند که در حال حاضر مهم‌ترین خطر و تهدید است.

برای آمریکا٬ این کار به معنای آن است که نه تنها برخی تحریم‌های قبلی را به حال تعلیق در بیارود٬ بلکه باید جلوی تصویب تحریم‌های جدیدی که توسط سناتور ادوارد مندز (و دیگر همکارانش) پیشنهاد شده٬ را نیز بگیرد.

نیاز بعدی خلاص شدن از شر سخنان زیاده‌خواهانی نظیر بنیامین نتانیاهو٬ نخست‌وزیر اسراییل و برخی اعضای کنگره آمریکا است. درخواست تعلیق غنی‌سازی از سوی ایران - حتی برای مقاصد صلح‌آمیز - غیرواقع‌بینانه خواهد بود. چنین توافقی از نظر سیاسی در ایران غیرقابل قبول خواهد بود. این مساله می‌تواند تلاش‌های آشتی‌جویانه حسن روحانی و چشم‌انداز رسیدن به یک توافق نهایی را از میان ببرد و امکان وقوع یک جنگ بزرگ یا مجهز شدن ایران به زرادخانه هسته‌ای را افزایش خواهد داد.

به جای آن‌که به دنبال تسلیم شدن ایران در میز مذاکرات باشیم٬ شش قدرت جهانی باید بر حق ایران برای داشتن یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز تاکید کنند. همان‌طور که اخیرا مشاوران سابق امنیت ملی٬ هنری کسینجر و جرج شولتز٬ در مقاله‌ای چنین کردند؛ این بدان معناست که تلاش ما محدود کردن ایران به یک برنامه هسته‌ای امن و صلح‌آمیز است که قادر به ایجاد تهدید نخواهد بود. هدف نهایی باید این باشد که تهران را به سمت تولید سلاح‌های هسته‌ای٬ رهنمون نسازیم.

جامعه اطلاعاتی آمریکا از سال ۲۰۰۷ اعلام کرده است که ایران توانایی ساخت سلاح هسته‌ای را دارد و تنها باید تصمیم به انجام چنین کاری بگیرد. تلاش‌های فعلی باید بر منصرف کردن تهران از گرفتن چنین تصمیمی معطوف باشد.

موافقت با ادامه یافتن برنامه هسته‌ای ایران در شکل صلح‌آمیز و پایان دادن به برخی تحریم‌ها در ارتباط با برنامه هسته‌ای٬ قیمت قابل قبولی برای آن است که ایران برنامه هسته‌ای خود را تنها در شکل صلح‌آمیز ادامه دهد و برای اطمینان یافتن از پای‌بندی ایران به چنین هدفی٬ می‌توان از امکان بازرسی‌های گسترده و سرزده بازرسان آژانس استفاده کرد.

باتوجه به نیاز محدود ایران به اورانیوم غنی‌سازی شده برای سوخت راکتورهای هسته‌ای٬ کاهش توان غنی‌سازی ایران - از ده هزار سانتریفیوژ به سه هزار و کمتر - می‌تواند برای مقاصد صلح‌امیز این کشور کافی باشد. ایران همچنین مجبور است برخی محددیت‌ها پیرامون سایت تولید اب سنگین در اراک را بپذیرد تا دنیا را مطمئن سازد که از آن (پلوتونیوم) به عنوان یک راه جایگزین برای ساخت بمب هسته‌ای استفاده نمی‌کند.

در نهایت٬ ایران باید به بازرسان بین‌المللی اجازه دهد که از تمام تاسیسات این کشور بازدید کنند تا دست به تولید مخفیانه سلاح هسته‌ای نزند. چنین اقدام‌هایی٬ این امکان را به ما می‌دهد که هم از جنگ و هم از ایران مجهز به سلاح هسته‌ای٬ اجتناب کنیم. اگر مقام‌های رسمی ایران چیزهایی را که می‌خواهیم به ما ندهند٬ حداقل یک تجربه را در اختیار ما خواهند گذاشت: مهم است که تفاوت‌ها را به خاطر داشته باشیم.

منبع: ایران در جهان
منبع اصلی:استار لِجر
مترجم:زهرا علی‌پور

آیات الله ارسنجانی از  بیان هر اندیشه استقبال می‌‌کردند

Posted: 19 Dec 2013 07:36 AM PST

گفتگو با هدایت الله آقایی:
جرس- مژگان مدرس علوم:آیت‌الله سیدمحمدحسین حسینی ارسنجانی، روز یکشنبه هفدهم آذر ماه بر اثر کهولت سن دارفانی را وداع گفت. مراسم تشییع و تدفین پیکر مطهر آیت‌الله ارسنجانی، با حضور پرشور مردم در فضایی عاطفی برگزار شد.  


فرزند ارشد آیت الله در این مراسم با بیان ویژگی‌های شخصیتی-اعتقادی پدرش تاکید کرد: «ایشان هیچ وقت از حق خدا و مردم نگذشت و دینش را به دنیای هیچ کس نفروخت. آنجا که غیر خدا بود حتی با فرزندانش نیز همراهی نمی‌کرد.»
مرحوم آیت الله ارسنجانی پس از پیروزی انقلاب به حکم آیت الله خمینی به عنوان نخستین امام جمعه‌ فسا منصوب شد، اما در سال ۱۳۸۱ توسط رهبری از امامت جمعه‌ فسا عزل شد. این عالم ربانی همچنین در دوره‌ دوم و سوم مجلس خبرگان رهبری (اسفند ۱۳۶۲ تا اسفند ۱۳۸۵) نماینده‌ مردم فارس در این مجلس بود که باز بدلیل مواضع و دیدگاههای مستقل و مردمی در انتخابات دوره‌ چهارم مجلس خبرگان رهبری از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
وی در نامه‌ سرگشاده‌‌ای به فقهای شورای نگهبان به ظلم نظام در حق خود اعتراض کرد و نوشت: «باید اشاره کنم به اینکه در این عمر دراز همه تلاشم بر آن بوده است که سیاستم از دیانتم نبرد، و دیانتم با توجه به سیاستهای امامان معصومم رنگ سیاستهای دنیایی پوچ را به خود نگیرد، و این‌ها همه صفاتی هستند که جز با یاری محبوب و اخلاص در مطلوب و رنج بیشمار به دست نمی‌آید.»


به همین مناسبت «جرس» با هدایت الله آقایی غیاث آبادی نماینده فسا در مجلس سوم و از یاران نزدیک آیت‌الله سیدمحمدحسین حسینی ارسنجانی به گفتگو پرداخته که متن آن در پی می‌آید:


آقای آقایی در ابتدا لطفا اشاره‌ای به آشنایی خود با مرحوم آیت الله ارسنجانی داشته باشید.


از سال ۱۳۴۷ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که دانش آموز بودم در فعالیت‌های مذهبی با آقازاده‌های آیت الله ارسنجانی آشنا بودم و پس از آن با خود آیت الله ارسنجانی آشنا شدم. ایشان در آن زمان در مبارزات انقلابی علیه رژیم وقت فعالیت و مبارزه می‌کردند و نمایندگی امام خمینی را در منطقه فارس داشتند و وجوهات را جمع آوری می‌کردند و این اجازه را داشتند که از این وجوهات به نفع مردم استفاده کنند. مردم دوستی آیت الله ارسنجانی یکی از ویژگی‌های برجسته ایشان بود؛ خاطرم هست در آن زمان خشکسالی شدیدی حاکم شده بود و بسیاری از مناطق ایران بخصوص استان فارس را در برگرفته بود و ایشان با استفاده از اختیاراتی که از طرف امام خمینی داشتند با وجوهات آذوقه تهیه کردند و مدتی زیادی کسانی که دستشان تنگ بود بخصوص عشایر منطقه و قشر کم درآمد را کمک کردند. در کنار این فعالیت‌ها، ایشان در فعالیت‌های مذهبی و سیاسی شاید جزو چند چهره معدودی بودند که در سطح کشور و منطقه فارس مبارزه می‌کردند. بسیاری از اوقات در بازداشت و حبس و زندان بودند اما فرزندان ایشان و کسانیکه به ایشان علاقه داشتند راه ایشان را می‌رفتند و من هم در حلقه ایشان قرار داشتم.


در مورد زوایای مختلف زندگی علمی و سیاسی آیت الله ارسنجانی مطالب مکتوب زیادی وجود ندارد می‌توانید در این زمینه بیشتر برایمان بگویید؟


آیت الله ارسنجانی به لحاظ علمی جزو حلقه‌ اول شاگردان حضرت آیت الله بروجردی و جزو اصحاب خمسه ایشان بودند. آیت الله ارسنجانی و آیت الله منتظری از جمله افراد شاخصی بودند که در درس آیت الله بروجردی حضور داشتند. آیت الله ارسنجانی از اشخاص مختلفی مانند آیت الله محلاتی اجازه کتبی اجتهاد در سنین جوانی گرفتند.
خاطرتان هست در چه سنی؟
فکر کنم در حدود سی سالگی ایشان بعنوان مجتهد شناخته شدند. در گذشته، گرفتن اجازه اجتهاد براحتی امکان نداشت؛ برخلاف اینکه متاسفانه امروز گاهی اوقات مشاهده می‌شود و معمول شده که خیلی راحت اجازه اجتهاد داده می‌شود. در حقیقت در آن زمان کسانی می‌توانستند به درجه اجتهاد برسند که مورد اعتماد مراجع و کسانی که در علوم دینی شاخص بودند.


چه ویژگی برجسته‌ای در شخصیت ایشان بود که توانستند در این سن کم اعتماد مراجع و علما را کسب کنند؟


یکی از ویژگی‌هایی ایشان این بود که معتقد بودند روحانیت باید به میان مردم برود و به روحانیتی که بخواهد صرفا به تدریس بپردازد و به میان مردم نرود و درد و رنج مردم را احساس نکنند، اعتقاد نداشتند. این خط و مشی ایشان بود و از همین رو می‌بینیم که آیت الله ارسنجانی اگر در قم یا در تهران می‌ماندند، قطعا بعنوان مرجع معرفی می‌شدند؛ چراکه بسیاری از مراجع امروز به نوعی از لحاظ طراز علمی و دینی بسیار پایین‌تر از ایشان هستند.


علت اینکه در قم نماندند و به فسا رفتند چه بود؟


البته برای ایشان مهم نبود که در فسا باشند یا محل دیگری، بلکه ایشان به خاطر اعتقادی که به مردم داشتند و معتقد بودند که باید در میان مردم باشند، به یک منطقه‌ای خارج از مرکز و دور از مرکز قدرت رفتند تا با مردم بیشتر در ارتباط باشند. در حقیقت، معتقد بودند باید از اندوخته‌های مردم استفاده شود و وظیفه یک روحانی این است که با روح و روان مردم کار کند و به مردم آرامش و اعتماد به نفس دهد. به اعتقاد من ایشان با تمام وجود به کار اصلی روحانیت باور داشتند و معتقد بودند علومی که کسب کرده‌اند، باید بعنوان امانتی در اختیار مردم قرار دهند تا مردم با اعتقاداتشان آگاهانه زندگی کنند و گرفتار اوهام و تخیلات شوند. در هر صورت بطور اتفاقی بخاطر ماموریت‌ها به فسا رفتند و مردم هم علاقه فراوانی به ایشان داشتند و پذیرفتند که در آنجا بمانند، وگرنه دلیل دیگری نداشت.
همانگونه هم که دیدیم علی رغم همه جو سازی‌هایی که علیه آیت الله ارسنجانی شد تشییع جنازه‌ای که برای ایشان برگزار شد بیش از هشتاد درصد مردم آن منطقه حضور داشتند. با وجود اینکه آیت الله ارسنجانی بایکوت خبری شده بودند اما محبوبیت ایشان در قلب‌ها و دل‌ها بود. در فعالیت سیاسی و فکری موضع بسیار مستقلی بدون تاثیرپذیری از جریانهای قدرت طلب داشتند و اصولا با این جریانهای قدرت طلب مخالفت می‌کردند. و کسانیکه حقوق مردم را زیر پا می‌گذاشتند به آن خدشه وارد می‌کردند، آیت الله ارسنجانی تا جایی که می‌توانستند با آن‌ها برخورد می‌کردند. به حق الناس به معنای واقعی اعتقاد داشتند؛ حتی خاطرم هست که از درب قسمتی از گلزار شهدای شهرستان فسا که در رضایت صاحب زمین تردید داشتند وارد نمی‌شدند و از جای دیگر وارد قسمتی می‌شدند که صاحبان آن راضی بودند. این حساسیت به حدی بود که باعث شد که صاحب زمین را که خارج از کشور هم بود پیدا و راضی کنند.


به دغدغه خاص آیت الله ارسنجانی به حق الناس اشاره کردید رویکردشان به حقوق سیاسی مردم چطور بود؟


جدای از حقوق مادی، به حقوق سیاسی مردم بشدت اعتقاد داشتند و می‌گفتند مردم حق دارند و باید در حکومت نظر دهند و باید قدرت مردم از طریق آرای صندوق‌های رای اعمال شود. ایشان هر نوع اندیشه را تحمل می‌کردند، البته تحمل نه به این معنا که امروز مانند در نایاب است و با کوچک‌ترین اختلاف فکری افراد طرد و گوشه نشین می‌شوند. اما ایشان هیچگاه چنین برخورد نمی‌کردند و افراد با اندیشه‌های مختلف را به بحث می‌طلبیدند و از حرف‌ها و عقاید آن‌ها استقبال می‌کردند و پاسخ‌هایشان را می‌دادند. گاهی اوقات هم که می‌دیدند حرفی درست است، با کمال خضوع و خشوع آن حرف را می‌پذیرفتند و فکر خود را اصلاح می‌کردند. من کمتر در میان برخی مذهبیون که تعصبات خشکی که دارند چنین روحیه‌ای را دیدم، البته هستند علمایی که مانند ایشان هستند؛ اما فکر کنم روحیه ایشان می‌تواند یک الگو در میان روحانیت و مردم عادی باشد.


آیت الله ارسنجانی پس از دو دوره نمایندگی در مجلس خبرگان رهبری در انتخابات دورهٔ چهارم مجلس خبرگان رهبری از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند. همین نگاه ایشان به حقوق مادی و حقوق سیاسی مردم باعث این رد صلاحیت شد؟


همانطور که عرض کردم ایشان آزادمنش بودند و اینطور نبود که با شانتاژ و جوسازی از آنچه گفته می‌شد تبعیت کنند، بلکه افکار مستقل خودشان را به هیچ قیمتی از دست نمی‌دادند. و وجدان دینی و اجتماعی خودشان را تحت تاثیر هیچ جریان قدرتی و قدرت طلبانه‌ای قرار نمی‌دادند. اگر ایشان می‌خواستند مانند خیلی از افراد عمل کنند، شاید در بسیاری از مناصب دعوت می‌شدند و سالهای سال‌ها می‌توانستند در قدرت باقی بمانند، اما تمام این پست و مقام‌ها را نادیده گرفتند. حتی در اوایل انقلاب که بحث دستگاه قضایی بود، زمانیکه احساس کردند که نمی‌توانند آن استقلال رای خودشان را در سیستم اعمال کنند از پذیرفتن آن امتناع کردند.


همین استقلال رای را هم در مجلس خبرگان رهبری داشتند؟


به هر حال ایشان اعتراضیه‌هایی نوشتند و نامه‌هایی را امضا کردند، و منتقد برخوردهای بودند که با حضرت آیت الله منتظری می‌شد. مجموعه این‌ها و موضع ایشان به مذاق خیلی‌ها خوش نیامد و همانطور که در جاهای دیگر از جمله نظارتهایی که در کاندیداتوری مجلس می‌شود و ممیزی‌هایی که همه جا متاسفانه بر اساس سلیقه‌های شخصی و برخی افکار متحجرانه صورت می‌گیرد، ایشان هم مشمول این ممیزی شدند و رد صلاحیت شدند.


فرمودید که منتقد برخوردهایی که با آیت الله منتظری می‌شد بودند از علاقه و ارتباط ایشان به آیت الله منتظری و نظرشان در مورد حصر ایشان برایمان بگویید؟


آیت الله ارسنجانی نظر کاملا منفی نسبت به حصر آیت الله منتظری داشتند و تلاش هم می‌کردند در جاهایی که امکان داشت حرف بزنند تا شاید حرفشان موثر باشد. ایشان تلاش زیادی کردند تا فشار از روی آیت الله منتظری برداشته شود و معتقد بودند که آیت الله منتظری بعنوان یکی از اسوه‌های روحانیت و کسی که علم و عمل را با هم اندوخته‌اند و خارج از برخوردهای سیاسی و کنش و واکنش سیاسی که ممکن است پیرامون هر کسی خارج از مثبت و منفی بودن آن قرار داشته باشد؛ می‌گفتند آیت الله منتظری چهره‌ای نیستند که این نوع برخورد‌ها با ایشان صورت بگیرد و یا به ایشان توهین شود و در حصر بمانند. بنابراین، بشدت مخالف حصر آیت الله منتظری بودند و بار‌ها از خودشان می‌شنیدم که از این موضوع ناراحت بودند و تا جایی که توانستند تلاش کردند که این‌ها کمتر شود.


نماز جمعه‌های ایشان صرفا جنبه عبادی داشت یا اینکه جنبه سیاسی هم داشت؟


در حقیقت، نماز جمعه بعنوان یک فرضیه عبادی است که مسائل سیاسی و اجتماعی در آن مطرح می‌شود تا باعث آگاهی مردم شود. ایشان همیشه سعی می‌کردند برداشت‌ها و جمع بندی‌هایی که خودشان از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی داشتند را در خطبه‌های نماز جمعه و زمانیکه با مردم ارتباط پیدا می‌کنند بگویند. البته معمولا خطوط کلی با ائمه جمعه هماهنگ می‌شود اما ایشان بسیاری اوقات خارج از چارچوب‌های کلیشه‌ای و روال اداری، نماز جمعه را برگزار می‌کردند و فکر کنم یکی دیگر از دلایلی که از امامت جمعه خلع شدند و کسی دیگری جایگزین ایشان شد همین مسئله بود. یکی دیگر از دلایل هم حرفهایی بود که در دفاع از حقوق مردم می‌زدند و همین باعث شد تا از امامت جمعه کنار گذاشته شوند. مردمی هم که بر حسب وظیفه دینی در نماز جمعه شرکت می‌کردند با ایشان پیوند عاطفی ویژه‌ای داشتند و بعد از خلع ایشان بشدت ناراحت بودند. حتی بعضی از مذهبیون که به ایشان علاقه داشتند فکر می‌کردند که نباید به کسی که جانشین ایشان در امامت جمعه شده‌اند اقتداء کنند. در هر حال در میان مردم عادی اصلا تاثیر خوبی نداشت و نتیجه آن را بعد از فوتشان دیدیم و یک شور و شوق و حالت عاطفی و معنوی شدید در مراسم ترحیم ایشان به چشم می‌خورد؛ این نشان می‌دهد که برخوردهایی که از طرف جریانهای قدرت طلب با آیت الله ارسنجانی شده، سبب شده بود که توده مردم عاطفی‌تر شوند.


زمانیکه از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند خودشان یک نامه اعتراضی نوشتند، در مورد عزل از امامت جمعه واکنششان چه بود؟


اتفاقا در هر دو مورد یعنی رد صلاحیت ایشان برای انتخابات دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری و هم عزل ایشان از امامت نماز جمعه بخاطر علاقه و ارتباطی که با ایشان داشتم برای دلداری به محضرشان رفتم، و در اینجا شهادت می‌دهم و دوستان دیگر هم شاهد بودند که کوچک‌ترین مشکل و ناراحتی به لحاظ شخصی از اینکه این سمت‌ها را از دست دادند نداشتند. منتهی به لحاظ اجتماعی ناراحت بودند که چرا جریاناتی در کشور به این شکل تنگ نظرانه عمل می‌کنند و دغدغه اشان این بود که این رفتار‌ها مردم را از انقلاب دلسرد می‌کند.


بعد از این برخورد‌ها تنها به تدریس پرداختند یا باز‌‌ همان حساسیت‌ها را نسبت به مسائل سیاسی داشتند و موضعگیری می‌کردند؟


ایشان مسائل سیاسی را از دیدگاه دینی مطرح می‌کردند نه بعنوان یک جریان روبنایی که در یک مقطعی باید سیاسی بود و در یک مقطعی نبود؛ بلکه با تمام وجود سیاسی بودند. بنابراین فرقی نمی‌کرد در خطبه‌های نماز و تریبون نماز جمعه باشند یا در جلسات درس. ناگفته نماند که یک حوزه علمیه در فسا بنا کردند و طلاب زیادی را گرفتند و پرورش دادند. برخی از این‌ها الان در مناطق دیگر بعنوان روحانیون مردمی مشغول به کار هستند و تحت تاثیر تعلیمات آیت الله ارسنجانی با مردم ارتباط دارند. به هر حال آیت الله ارسنجانی در هر جایی که بودند مواضع و نقطه نظراتشان را در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی مطرح می‌کردند.


در زمینه خصوصیات اخلاقی آیت الله ارسنجانی اگر خاطره‌ای به یاد دارید بفرمایید.


یکی از خصوصیات اخلاقی ایشان این بود که به بی‌بضاعت‌ترین مردم نسبت به کسانی که در قدرت بودند و ارتباطاتی داشتند علاقه بیشتری داشتند و به جرات می‌توانم بگویم که شاید در منطقه‌ای که ایشان دسترسی داشتند، امکان نداشت دست کمک به سمت ایشان دراز کنند و ایشان از کمک دریغ کنند. حتی کسانی که فوت می‌کردند و کسی را نداشتند آیت الله ارسنجانی برایشان مراسم ختم می‌گرفتند.
ایشان جایگاه علمی بالایی داشتند و بسیاری از مراجع و بزرگان دینی و کسانیکه در سطوح بالا‌تر بودند با ایشان مرتبط و به راحتی پذیرای ایشان بودند. من در یک دوره نماینده مجلس فسا بودم و از نزدیک با ایشان در ارتباط بودم، شهادت می‌دهم کوچک‌ترین استفاده شخصی از امتیازات این ارتباطات نکردند. ویژگی مهم دیگر ایشان این بود که افرادی که از طبقات پایین و محروم بودند در چشم ایشان جزو طبقات اول بودند و حتی خوابشان را فدای مردمی که در مسائل دینی و اجتماعی نیاز به کمک داشتند می‌کردند.


در پایان چنانچه مطلب دیگری از آیت الله ارسنجانی دارید برای خوانندگان بیان کنید.


با تشکر از شما، لازم است این نکته را عرض کنم که مردان بزرگی در جامعه ما هستند که متاسفانه قدر و ارزش آن‌ها شناخته نشده و در آینده شناخته می‌شود. گلایه‌ای هم دارم برخی اوقات یک مسئول کشوری فوت می‌کند رسانه‌ها چنان مسائل را بزرگ می‌کنند اما متاسفانه رسانه‌ها در فوت ایشان بعنوان عالم بزرگی که هفتاد سال از عمر خود را با مردم بوده و سالم زندگی کرده و افکار صحیح دینی، آزادی‌ها و دفاع از حقوق مردم را مطرح کردند خوب عمل نکردند؛ تنها به جهت اینکه با برخی از جریانات قدرتی همدم نشده بودند و متاسفانه به نوعی می‌خواهند از او عبور کنند تا به فراموشی سپرده شود و اساسا سعی می‌شود که نامی از او برده نشود. البته بحث سیاسی نیست، بلکه بحث انسانی است که ما انسان‌ها قدر کسانی را که از خودشان در بعد دینی و اجتماعی و مالی برای همنوعانشان مایه گذاشتند نمی‌دانیم. حضرت آیت الله ارسنجانی انسان وارسته و بزرگی بود که انتظار می‌رفت رسانه‌های ملی و رسمی در کنار این هیاهو‌ها و جنجال‌ها بر سر مسائل پوچ بیشتر به یاد و تجلیل از ایشان می‌پرداختند تا جوانان و نسلهای آینده انسانهای تاثیرگذار و ارزشمند را فراموش نکنند. 

دلنوشته  سعیده منتظری به مناسبت چهارمین سالگرد درگذشت پدر معنوی جنبش سبز

Posted: 19 Dec 2013 04:01 AM PST

جرس: در آستانه چهارمین سالگرد درگذشت مرحوم آیت الله العظمی منتظری، دختر این مرجع سبز طی دلنوشته ای به یکی از سخنان این پدر معنوی جنبش سبز اشاره کرد که گفته بود: "آقایانی که می گویند “حفظ نظام واجب است” حفظ نظام از واجبات نفسی نیست بلکه حفظ نظام وجوب مقدمی دارد. حفظ نظام برای این است که در سایه نظام دستورات اسلام را اجرا کنیم، نه این که دستورات اسلام را زیر پا بگذاریم به اسم حفظ نظام."

 

بانو سعیده منتظری، دختر آن مرجع مردمی، در وبگاه خود به مناسبت چهارمین سالگرد درگذشت پدرش نوشته است: "منتظری برای صیانت از ارزشهای اسلامی و انسانی یک آمر به معروف و ناهی از منکر حقیقی بود. بدین معنا که به انجام این دو فریضه می پرداخت و بر مصائب پس از آن صبوری می نمود؛ مصائبی که بر بیشتر عمر او سایه افکنده بود و زمان نمی شناخت: سالیانی حبس و زجر و شکنجه و تبعید در دوران پهلوی، و سالیانی حصر و هتک و بی حرمتی و تحدید در دوران جمهوری اسلامی."

 

متن کامل این دلنوشته که با وصف "هر که در این بزم مقرب تر است،  جام بلا بیشترش می دهند"، آغاز گردیده، به شرح زیر است:

"در این نوشتار کوتاه در صدد نیستم که در وصف “پدر” بگویم؛ قلم ها در وصف کمالات او بسیار نوشته اند؛ هرچند بدخواهان آن قلم ها را شکسته اند و می شکنند، و دهان ها را بسته اند و می بندند؛ بلکه می خواهم چند جمله ای درباره خودمان بگویم.

می خواهم بگویم که اگر نبود آیات قرآن و روایات معصومین و کلام بزرگان که اندکی آرامش و صبوری می آفریند، آتشی که ۲۹ آذر ۸۸ بر زندگی ما زد همه بود و نبود ما را نابود می ساخت و از آن چیزی باقی نمی گذاشت. آری در پناه آنهاست که فقدان پدر را و در پی آن هجران مادر را درک کرده ایم و باز هم روزگار می گذرانیم. روزگاری که لحظه ای از آن برایمان قابل تصور نبود.

«ایام هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود»

و همواره زمزمه می کنم که:

«او سفر کرد و کس نمی داند من در این خاکدان چرا ماندم؟

آتشی بعد کاروان ماند من همان آتشم که جا ماندم»

و در پی آن می خوانم آیاتی از قرآن کریم را که سفارش به صبر کردن و صبوری ورزیدن نموده است. و در ادامه کلام امام حسین(ع) را که در قتلگاه خویش با محبوبش نجوا می کند: «الهی رضاً برضائک و تسلیماً لأمرک». اما باز هم نیازمند توفیق الهی هستم که بتوانم تسلیم امر او باشم، و صبوری ورزم در این مصیبت بزرگ؛ نیازمند صبر ایوبم، و نیازمند صبر یعقوب در فراق یوسف.

و باز در عالم تخیل آرزو می کنم که ای کاش خداوند “امر به معروف” را و “نهی از منکر” را فریضه نفرموده بود، و ای کاش پدر مانند بسیارانی دیگر آسایش و آرامش خود را بر انجام این دو فریضه الهی ترجیح داده بود که در پی آن همه عمر آسایش خود را وقف آن ننماید و خود را فراوان و فراوان در معرض شداید دنیوی قرار ندهد. و اما شاید پاسخ من آیاتی از قرآن کریم باشد درباره اهمیت این دو فریضه الهی؛ که می فرماید: «بهترین امتی که برای مردم به ظهور رسیده است شمایید؛ چرا که امر به معروف می کنید و نهی از منکر می نمایید.» (سوره آل عمران، آیه ۱۱۰). و در آیه ای دیگر حتی آن دو را بر فریضه های دیگری چون اقامه نماز و پرداختن زکات مقدم داشته است.

و نیز می خوانم آیات و روایات فراوانی را که علاوه بر این که علت وجود شداید و گرفتاریها را آزمایش انسان می خواند و بیان می دارد که به وسیله آنهاست که ایمان و صبر مردم آزموده می شود، سلوک انسان را علت اصلی این شداید می داند. آزمایشات و امتحانات الهی برای این جهت است که انسان در خلال آن گرفتاریها کمال یابد. در حقیقت منظور از آزمایش خداوند نوعی پرورش است؛ به این معنا که انسانها را به میدان عمل می کشد تا آزموده و ورزیده و پاک و پاکیزه شوند و لایق قرب الهی گردند. و شنیده ایم که: «البلاء للولاء»: هر که ولی خداست باید تمامی سختی ها و بلاهای این صراط مستقیم را به جان بخرد.

و اینها همه پاسخ می شود بر این پرسش که چرا پدر همه عمر خود را و همه آسایش خود را برای والایی ارزشهای اسلامی و انسانی وقف نمود. و اینها بود که او را از دیگران متمایز کرد و او را “منتظری” نمود؛ همین شداید و ابتلائات و امتحانات دنیوی بود که از او اسطوره ساخت؛ اسطوره شجاعت، مجاهدت، مقاومت و استواری؛ و اسطوره دینداری و آزادگی و وارستگی.

قرآن کریم از زبان حضرت لقمان بیان می فرماید که: «پسرم، نماز را برپا دار و به معروف امر کن و از منکر نهی نما و بر این کار از آنچه به تو می رسد صبر پیشه کن.» (سوره لقمان، آیه ۱۷). می بینیم که به دنبال سفارش به انجام این دو فریضه، سفارش به صبوری شده است؛ بنابراین خداوند متعال بر این نکته اذعان دارد که در پس امر به معروف و نهی از منکر، ابتلائات و شداید بر انسان رو می آورد و باید در برابر آنها صبوری نماید.

و از همه اینها در می یابم که “منتظری” برای صیانت از ارزشهای اسلامی و انسانی یک آمر به معروف و ناهی از منکر حقیقی بود. بدین معنا که به انجام این دو فریضه می پرداخت و بر مصائب پس از آن صبوری می نمود؛ مصائبی که بر بیشتر عمر او سایه افکنده بود و زمان نمی شناخت: سالیانی حبس و زجر و شکنجه و تبعید در دوران پهلوی، و سالیانی حصر و هتک و بی حرمتی و تحدید در دوران جمهوری اسلامی.

و می بینیم که فریاد او و امر به معروف و نهی از منکر او در دوران جمهوری اسلامی بسا رساتر از گذشته است. چرا که منتظری خود را و خانواده اش را وقف مبارزات و مجاهدات برای برقراری نظامی که اصول و ارزشهای آن “استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی” بود قرار داده بود، و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بایستی برای پیاده شدن آن ارزشها تلاش نماید؛ اما پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی وقتی دید بسیاری از ارزشها وا نهاده شد و دیگران تنها تلاششان حفظ نظام است و نه حفظ ارزشها، برای حفظ ارزشهای نظام سکوت نکرد و فریاد برآورد؛ او ارزشهای نظام جمهوری اسلامی را مقدس می دانست نه نفس وجود نظام را. و می فرمود: «آقایانی که می گویند “حفظ نظام واجب است” حفظ نظام از واجبات نفسی نیست بلکه حفظ نظام وجوب مقدمی دارد. حفظ نظام برای این است که در سایه نظام دستورات اسلام را اجرا کنیم، نه این که دستورات اسلام را زیر پا بگذاریم به اسم حفظ نظام».

‎ولی با کمال تأسف آنان که در دوران پهلوی در متن مبارزات و مجاهدات نبودند و بیرون از گود مبارزه از دور بر آن نظارت داشتند و یا حتی آنان که چندان اعتقادی به مبارزه با ظلم و بی عدالتی نداشتند، اندکی پس از استقرار جمهوری اسلامی امر به معروف و نهی از منکر و انتقادات آن مرد مبارزه و مجاهده را برنتافتند و قدر او را آنچنان که شایسته بود نشناختند؛ و کردند آنچه کردند و شد آنچه شد. قلم و زبان قاصر است از بیان ناسپاسی ها و هتک حرمت ها و حصر و زجری که بر او روا داشتند.

و ما تنها بر این دلخوشیم که پدر با کارنامه ای درخشان به دیدار یار شتافت؛ و از خود نیز کارنامه و آثار گرانبها و ماندگاری بر جای گذاشت. اکنون در عدم حضور پدر، حضور خاطرات او و مرور آثار و گاهشمار زندگی اش می تواند راهنمایان باشد. اما باز هم آنچه در وصف ماست این که:

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود

پروردگارا! توفیقمان ده که از جمله حق جویان و حق پویان و حق گویان باشیم. و نیز توفیقمان ده بر صبوری در فقدانش."

 

تصویب قطعنامه حقوق بشری سازمان ملل متحد علیه ایران

Posted: 19 Dec 2013 01:35 AM PST

واکنش تند ایران: سیاه نمایی است
جرس: مجمع عمومی سازمان ملل با ۸۶ رای موافق و۳۶ رای مخالف قطعنامه‌‌ای علیه جمهوری اسلامی تصویب کرد. نماینده ایران در سازمان ملل، نسبت به این قطعنامه واکنش نشان داده و آنرا رد کرده است. سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی نیز طی واکنشی به این مصوبه بین المللی، آن را "سیاه نمایی" خواند.

 

به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل ازرویترز، به موجب این قطعنامه٬ نسبت به نقض حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی شده٬ اما این مجمع تعهدات حسن روحانی در زمینه حقوق بشر را مورد استقبال قرار داده است.

 

متن پیش‌نویس این قطعنامه ۲۸ آبان‌ماه در کمیته سوم مجمع عمومی به تصویب رسیده بود.

 

به گزارش رادیو فردا، این قطعنامه پیامدهای قانونی ندارد اما به گفته رویترز فشار بین‌المللی بر ایران را افزایش داده و انزوای بیشتر جمهوری اسلامی را به دنبال خواهد داشت.

 

روز چهارشنبه ۲۷ آذرماه پیش از تصویب این قطعنامه٬ نماینده ایران در مجمع عمومی سازمان ملل این قطعنامه را «غیرسازنده» دانست و گفت قطعامه مزبور بیانگر واقعیات ایران نیست.

 

آبان‌ماه سال جاری احمد‌ شهید٬ گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران به کمیته سوم این سازمان گفته بود که سابقه حقوق بشری ایران نباید به خاطر قول‌هایی که حسن روحانی به غرب داده است٬ نادیده گرفته شود. او آن زمان از اعدام «۷۲۴ تن» در ایران در عرض ۱۸ ماه انتقاد و تاکید کرد که ده‌ها تن از این افراد پس از انتخاب شدن حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور٬ اعدام شده‌اند.

 

ایران همواره گزارش‌های احمد شهید درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را تکذیب کرده و تاکید دارد که این گزارش‌ها «مغرضانه» هستند و با «انگیزه سیاسی» تهیه می‌شوند.

 

انتقاد سازمان ملل از حکومت سوریه و تصویب قطعنامه علیه کره شمالی

مجمع عمومی سازمان ملل روز چهارشنبه همچنین از نقض گسترده حقوق بشر در سوریه ابراز نگرانی کرد و به اتفاق آرا نیز قطعنامه‌ای حقوق بشری علیه کره شمالی تصویب کرد.

 

این مجمع حکومت سوریه و شبه‌نظامیان مرتبط با دولت بشار اسد را به دلیل آنچه «دوام نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر و آزادی‌های اساسی و همچنین نقض قوانین بین‌المللی بشردوستانه» خوانده است٬ به شدت محکوم کرد.

 

در جریان دو سال و نیم جنگ داخلی در سوریه٬ بیش از صد هزار تن در این کشور کشته شده و میلیون‌ها تن آواره شده‌اند.

 

مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه‌ای نیز که به اتفاق آرا به تصویب رسید٬ نسبت به گزارش‌هایی مبنی بر «دوام نقض سیستماتیک و گسترده حقوق شهروندی٬ سیاسی٬ اقتصادی٬ اجتماعی و فرهنگی» در کره شمالی به شدت ابراز نگرانی کرد.

 

به گزارش رویترز دولت کره شمالی یکی از منزوی‌ترین و سرکوب‌گرترین کشورهای جهان به شمار می‌رود که هزاران تن در زندان‌هایش از گرسنگی و شکنجه رنج می‌برند و پیونگ‌یانگ اقدام‌های گسترده‌ای برای جلوگیری از خروج شهروندان کره شمالی از کشور و پناه بردن به سایر کشورها صورت داده است.

 

نماینده کره شمالی در مجمع عمومی می‌گوید این قطعنامه «ساختگی‌» است و توسط «نیروهای متخاصم» تهیه شده است.

 

به گزارش خبرگزاری های ایران، نماینده ایران در مجمع عمومی سازمان ملل نیز قطعنامه علیه جمهوری اسلامی را «غیرسازنده» دانست و گفت قطعامه مزبور بیانگر واقعیات ایران نیست.

 

واکنش تند وزارت خارجه ایران

ساعاتی پس از تصویب قطعنامه بین المللی علیه نقض حقوق بشر در ایران، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی طی واکنشی نسبت به این قطعنامه، آن را "سیاه نمایی" خواند و مدعی شد: "سازوکار حقوق بشر سازمان ملل دستاویز سیاست بازی قرار دارد."

 

به گزارش مهر، مرضیه افخم، سخنگوی دستگاه دیپلماسی دولت ایران گفت: "کلیت قطعنامه مشحون از موارد خلاف واقعیت است که منبع و مأخذی جز سایت‌ها و رسانه‌های مرتبط با بانیان غربی این قطعنامه و گروه‌های تروریستی بدنام و وابسته ندارد."

 

سخنگوی وزارت امور خارجه با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران تصویب این قطعنامه و همچنین محتوای آن را قویاً رد می کند، ادعا کرد: "جمهوری اسلامی ایران بازی های منفعت طلبانه و استفاده ابزاری و سیاسی از حقوق بشر علیه کشورهای مستقل از سوی کشورهای غربی را مردود می‌داند و از اینکه سازو کارها و ابزارهای حقوق بشری سازمان ملل متحد دستاویز سیاست بازی قرار می گیرد، شدیداً متاسف است."

 

افخم با اشاره به اینکه در قبال وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران "اغراق و سیاه نمائی" صورت می گیرد، اضافه کرد: کشورهای مدعی حمایت از حقوق بشر در سابقه تاریخی و امروزه خود موارد سیستماتیک و وحشتناک نقض حقوق بشر را در پرونده شان دارند.

اجرای احکام اعدام دست کم ۲۰ تن در شهرهای مختلف ایران

Posted: 19 Dec 2013 12:21 AM PST

جرس: طی روزهای اخیر دست کم بیست نفر در زندانهای زاهدان، ارومیه، بم، گچساران، رجایی شهر، قزوین و رشت اعدام شدند. جمهوری اسلامی ایران، پس از چین، مقام ممتاز صدور و اجرای احکام اعدام در جهان را دارد.

 

رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی از اعدام بعنوان مجازات تصریحی در قرآن دفاع کرده است.


زندان اورمیه
به گزارش آژانس خبری موکریان، هفت تن از زندانیان محبوس در زندان مرکزی ارومیه که همگی پیشتر به جرم قتل عمد به قصاص محکوم شده بودند، طی سه روز گذشته در زندان اعدام شده اند.

اسامی این افراد عبارتند از ایرج نصیری، چنگیز صالحی و احد شکوری که صبح چهارشنبه ۲۷ آذرماه اعدام شده اند و ۴ نفر دیگر به نام های پیمان محمدی، مهدی اژیر کفاش، حسین آقازاده و قادر نیک اندیش که روز دوشنبه ۲۵ آذرماه ساعت ۶ صبح در زندان مرکزی ارومیه اعدام کردند.


۵ نفر از این افراد اعدام شده اهل شهر ارومیه بوده اند، ولی قادر نیک اندیش اهل شاهیندژ و ایرج نصیری اهل چالدران بودند. همچنین چنگیز صالحی و قادر نیک اندیش از شهروندان کرد بوده و بقیه افراد از شهروندان آذری زبان بوده اند.


در این میان ایرج نصیری که از ۶ سال پیش در زندان است به هنگام وقوع جرم کمتر از ۱۵ سال سن داشته است.


طی هفته های گذشته این دومین اعدام جمعی است که در زندان ارومیه اتفاق می افتد.


اعدام دست‌کم دو زندانی در زندان مرکزی زاهدان
همچنین دست‌کم دو زندانی متهم به قتل عمد طی روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه همین هفته در زندان مرکزی زاهدان اعدام شدند.


به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز سه‌شنبه ۲۶ آذر ماه “ناصر گمشادزهی” که به اتهام قتل عمد به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بود بعد از حدود ۴ سال زندان در محوطه زندان مرکزی زاهدان از طریق چوبه دار اعدام شد.

هم‌چنین روز چهارشنبه ۲۷ آذر ماه فرد دیگری بنام “مهدی جوانمرد” با اتهام قتل عمد در محوطه این زندان بدار آویخته شد.


قزوین
دادستان عمومی و انقلاب استان قزوین نیز روز دوشنبه ۲۵ آذرماه، از اعدام یک متهم به قاچاق مواد مخدر در زندان مرکزی قزوین خبر داد.


به گزارش مهر، حجت الاسلام صادقی در جمع خبرنگاران اظهارداشت: با انجام اقدامات اطلاعاتی صورت گرفته در اداره پلیس مبارزه با مواد مخدر استان مشخص شد فردی با هویت ش.چ ۴۶ ساله و متاهل، در منزل استیجاری اش در شهرک مینودر اقدام به تهیه وتوزیع مواد مخدر می کند.


گچساران
یک متهم به قاچاق مواد مخدر نیز روز ۲۲ آذر ماه در گچساران اعدام شد.


به گزارش واحد مرکزی خبر ،رییس اداره زندان گچساران گفت: این فرد به جرم حمل مواد مخدر اعدام شده است.


افشین نارکی افزود : پس از رسیدگی مراحل مختلف قضایی حکم اعدام برای این قاچاقچی صادر شد و صبح امروز در محوطه زندان گچساران به اجرا در آمد.


رشت
یک زندانی متهم به قاچاق مواد مخدر نیز روز ۲۳ آذر ماه در رشت اعدام شد.


به گزارش واحد مرکزی خبر ،مدیر روابط عمومی دادگستری گیلان گفت: این مرد ۴۴ ساله به جرم تهیه و نگهداری موا د مخدر اعدام شد.


بم
سحرگاه بیست و یکم آذرماه نیز یک زندانی به نام افشین دروازی فرزند صادق در زندان بم اعدام گردید.


به گزارش کردپا، افشین دروازی که از اهالی روستای گنگچین شهرستان ارومیه است سه سال قبل بازداشت و به اتهام “خرید وفروش مواد مخدر” به اعدام محکوم شده بود.


رجایی شهر
سپیده دم بیستم آذر ماه نیز، ۷ زندانی با اتهاماتی همچون، قتل، سرقت مسلحانه و قاچاق مواد مخدر در زندان رجایی شهر کرج از طریق چوبه دار اعدام شدند.


به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روزهای قبل ۹ زندانی از زندان‌های قزلحصار و رجایی شهر جهت اجرای حکم به سلول‌های انفرادی زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بودند که حکم ۷ تن از ایشان سحرگاه روز جاری در محوطه زندان رجایی شهر کرج از طریق چوبه دار به اجرا در آمد.


طی ماه های گذشته موج اعدام ها در ایران  افزایش چمشگیری داشته و مقامات قضایی ایران از این حکم دفاع کرده اند. این درحالیست که محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد موسوم به حقوق بشر در قوه قضائیه ایران، در دیدار با هیات نمایندگان پارلمان اروپا در جریان سفر آنها به تهران، مدعی شد که "شخصا فکر می کنم باید اعمال مجازات اعدام برای جرایم مرتبط با مواد مخدر مورد بازنگری قرار گیرد و با تلاش های مشترک جمعی برای مقابله با قاچاق مواد مخدر جایگزین شود."


همزمان، برادر وی، صادق لاریجانی، رئیس دستگاه قضایی کشور، اعدام را از مجازات های مصروحه در قرآن و شریعت اسلام دانست و سخنان روزهای قبل تر خود مبنی بر اینکه " مخالفت با اعدام، در واقع مخالفت با حکم اسلام است زیرا قصاص نص قرآن کریم است" دفاع کرد.

 

کارشناسان ایران و ۱+۵ امروز در ژنو مذاکره می کنند

Posted: 18 Dec 2013 04:10 PM PST

جرس: یک مقام مسوول دولت ایران خبر داد: مذاکرات کارشناسی ایران و گروه 1+5 ، عصر امروز پنج‌شنبه در ژنو از سر گرفته می‌شود.


این مقام مسوول با اعلام این خبر به ایسنا، گفت: مذاکرات کارشناسی عصر روز پنج‌شنبه در ژنو آغاز می‌شود.

 

وی درباره حضور نمایندگان آژانس در این مذاکرات اظهار کرد که از قبل برای حضور در مذاکرات دعوت نشده‌اند اما اگر لازم باشد به مذاکرات اضافه خواهند شد.

 

مذاکرات کارشناسی ایران و 1+5 با حضور ناظرانی از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی 17 آذر ماه در وین آغاز شد و در حالی که گفت‌وگوها به طور فشرده پیش می‌رفت با اقدام یک‌جانبه آمریکا در افزایش تحریم‌ها علیه ایران این مذاکرات از سوی هیات ایرانی متوقف و مذاکره‌کنندگان به تهران بازگشتند.

 

پس از واکنش شدید ایران به این اقدام آمریکا جان کری، وزیر خارجه آمریکا در تماس تلفنی با وزیر خارجه ایران درباره این‌باره گفت‌وگو کرد و بر نهایی کردن زود هنگام پروسه ژنو با هدف رسیدن به یک توافق جامع تاکید کرد.

 

سید عباس عراقچی روز چهارشنبه در سفر به بروکسل با کاترین اشتون رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار کرد و پس از آن دو طرف اعلام کردند که مذاکرات کارشناسی به زودی از سر گرفته می‌شود.

 

مذاکرات کارشناسی ایران و 1+5 در حالی  امروز پنجشنبه از سر گرفته می‌شود که آخرین نشست وزیران خارجه اتحادیه اروپا که انتظار می‌رفت در صورت انجام مذاکرات کارشناسی زمانی برای آغاز اجرای توافق ژنو تعیین شود روز دوشنبه برگزار شد و در آن تنها توافق ژنو مورد تایید این نشست قرار گرفت و به این ترتیب هر گونه تصمیم برای اجرای توافق به ژانویه 2014 موکول شد.

دفاع مجدد رئیس دستگاه قضایی از صدور و اجرای حکم اعدام

Posted: 18 Dec 2013 02:44 PM PST

جرس: رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی، مجددا از ادعای خود پیرامون صدور و اجرای حکم اعدام دفاع کرد و منتقدان را "روشنفکر نما" خواند.

 

رئیس دستگاه قضایی، همزمان با انتقاد از تفسیر و عملکرد «دوگانه غرب» در عرصه دیپلماسی گفت: اگر بناست همچنان تحریم‌ها ادامه یابد چه فرقی می کند که بهانه آن، فعالیت هسته‌ای کشور باشد یا ادعاهای حقوق بشری یا اتهام دفاع از تروریسم؟ این رویکرد همان بداخلاقی سیاسی است که از آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها سراغ داریم.

 

به گزارش اداره کل روابط عمومی قوه قضاییه، صادق لاریجانی در جلسه روز چهارشنبه مسئولان عالی قضایی با تاکید بر اینکه توافق ژنو، با رعایت چارچوب‌ها و خطوط قرمز نظام در قبال شکسته شدن تحریم‌ها و اعتمادسازی مورد موافقت هیئت مذاکره کننده قرار گرفت، اظهار کرد: متاسفانه آمریکایی‌ها از توافق صورت گرفته، تفسیرهای عجیبی ارائه می‌کنند که هیچ شخص عاقلی آن را نمی‌پذیرد و این رفتار مویدی است بر ریشه‌های بی‌اعتمادی عمیقی که ملت ایران به آمریکا و هم‌پیمانانش دارد.

 

رئیس دستگاه قضا با انتقاد از ادعای مقام‌های آمریکایی مبنی بر اینکه توافق صورت گرفته با ایران صرفاً در زمینه انرژی هسته‌ای است و آنان می‌توانند مصادیق جدیدی را در موضوعات غیرهسته‌ای به تحریم‌ها اضافه کنند، تصریح کرد: چنین تفسیری توافق نامه ژنو را «لغو و بی معنی» می‌کند؛ زیرا هیچ انسان عاقلی زیربار چنین توافقی نمی‌رود که از یک جهت تحریم‌هایی برداشته یا متوقف شود و به بهانه‌ای دیگر تحریم‌های جدیدی وضع شود.

 

رئیس قوه قضاییه با تاکید بر حمایت نظام از هیئت مذاکره کننده هسته‌ای خاطر نشان کرد: از وزیر امور خارجه و تیم مذاکره کننده می‌خواهیم که در مذاکرات آتی خود با طرف غربی، شفاف سازی کنند تا امکان تکرار چنین تفسیرهای «نامعقولی» فراهم نشود.

 

 لاریجانی افزود: در متن توافق باید تصریح شود که وضع تحریم‌ها از هر منظری باید متوقف شود هرچند که ممکن است بداخلاقی‌های سیاسی ادامه پیدا کند ؛ البته اطمینان داریم که تیم مذاکره کننده نیز زیر بار تفسیرهای غیرعقلانی ازتوافقات نخواهد رفت و ملت ایران نیز از توافقی که در چارچوب عزت نظام و مصالح کشور باشد و از خطوط قرمز نظام عبور نکند، حمایت خواهد کرد.

 

رفتار متناقض غرب در زمینه حقوق بشر

 رئیس دستگاه قضا در بخش دیگری از سخنان خود مبانی و رفتار «متناقض» غرب در حوزه حقوق بشر را به چالش کشاند و گفت: مواضع حقوق بشری غرب چه در بعد نظری و یا عملی دوگانه است. غرب از یک سو می‌خواهد تفسیر خود از انسان را به جوامع غیرغربی از جمله کشورهای اسلامی به عنوان تنها تفسیر تحمیل کند و از سوی دیگر کرامت انسانی را به گونه‌ای تفسیر می‌کند که از دل آن جواز همجنس‌گرایی هم بیرون می‌آید؛ اما انسانی که اسلام به تصویر می کشد با این تصویر غربی از انسان هیچ سنخیتی ندارد.

 

رئیس قوه قضاییه افزود: اکنون کشورهایی مدعی حقوق بشر شده‌اند که در هرنقطه‌ای از دنیا که بنگریم، دستشان آلوده به خون است؛ سال ها کشورهای دیگر را استعمار کردند و اکنون نیز از حاکمانی دفاع می‌کنند که حتی به مردم خود اجازه رای دادن نمی‌دهند.

 

 لاریجانی دوگانگی رفتار غرب را مختص به موضوع حقوق بشر ندانست و با توجه به حوادث اخیر کشور اوکراین اظهار کرد: مقام‌های آمریکایی از هزاران کیلومتر دورتر خود را به جمع معترضان می‌رسانند و در امور داخلی یک کشور دخالت می‌کنند، اما به روسیه که کشور همسایه اوکراین است می‌گویند حق دخالت ندارد. این مواضع و نحوه رفتار نشان می‌دهد که غرب از حقوق بشر و دیگر مفاهیم ارزشمند آن صرفاً به عنوان «ابزار اعمال فشار» استفاده می‌کند.

 

رئیس قوه قضاییه همچنین با انتقاد از نحوه انعکاس سخنانی که در هفته گذشته در نقد دامن زدن به «نسبی‌گرایی» از سوی افرادی که وی آنان را «روشنفکر‌نماها» خواند، گفت: "متاسفانه مطالب به صورت تحریف شده در برخی رسانه ها بازتاب یافت مخصوصاً «رسانه‌های غربی که به دنبال بهانه‌گیری هستند» و حرف‌های روشن مدلل و متقن را به نحوی دیگر مطرح می‌کنند. متاسفانه برخی از رسانه های داخل هم از قول بنده نوشتند مخالفت با اعدام مخالفت با اسلام است؛ سخن بنده در باب قصاص و حدود بود و اعدام‌هایی که مصداق فساد فی الارض است."

 

 لاریجانی گفت: موضوع بحث، گزارش گزارشگر ویژه حقوق بشر و گفتار برخی از سازما‌ن‌های به اصطلاح حقوق بشری درباره قوانین کشور ما بود که به صراحت در گزارش‌ها و قطعنامه‌هایی که علیه ما طرح می‌شود می‌گویند قوانین کشور شما برخلاف این موازین ما است و باید آن را حذف کنید. یکی از این موازین مورد هجمه، قصاص است؛ در حالیکه قصاص جزو نصوص قرآنی است و مسلمانان نمی‌پذیرند که حکم قصاص لغو شود، این حرف روشنی است. قصاص اعتقاد بیش از یک میلیارد مسلمان در جهان است وغربی‌ها حق ندارند لغو آن را به ما تحمیل کنند.

 

انتقاد به بحث های به ظاهر فقهی برخی «مدعیان فضل‌فروش»

 رئیس قوه قضاییه از مطرح شدن "بحث‌های به ظاهر فقهی" از سوی کسانی که وی آنها را "مدعیان فضل‌فروش" نامید خبر داد، که به زعم وی "به نیابت از دیگران مطالب را به صورت نادرست مطرح کرده اند"، مدعی شد: "ادعا کردند که بحث قصاص یک حق است و صرفاً مقصود از آن اعدام نیست؛ البته روشن است قصاص یک حق است ولی بالاخره این حق را صاحب حق ممکن است استیفا کند که نتیجه اش سلب حیات است، اما غربی ها به ما می‌گویند چرا اجازه می‌دهید؟"

 

لاریجانی با بیان اینکه برخی از اشخاص منتقد که اجرای آن دسته از حدود که منتهی به سلب حیات و اعدام می‌شود را زیر سوال برده و ادعا می‌کنند که مشهور فقها در عصر غیبیت، اجرای حدود را جایز ندانسته اند گفت: حتی از حضرت آیت الله وحید خراسانی نام بردند و گفته‌اند ایشان که با فلانی هم نسبت سببی دارد، قائل به اقامه حدود در زمان غیبت نیست که این سخن کذب است چون ایشان در مسئله 177 «تکمله منهاج» که متن اصلی آن به قلم مرحوم آیت الله خوئی است همان نظر آیت الله خویی را که می‌فرمایند «یجوز للحاکم الجامع للشرائط اقامة الحدود علی‌الاظهر» را می‌پذیرند و حتی احتیاط هم ندارند بنابراین معلوم می‌شود فتوای ایشان هم همین است.

 

رئیس قوه قضاییه افزود: همچنین حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در تحریر الوسیله در کتاب الامر باالمعروف و النهی عن المنکر (صفحه482) در بحث ختام فیه مسائل در مسئله دوم می‌فرمایند: فی عصر غیبت ولی الامر و سلطان العصر عجل الله تعالی فرجه الشریف یقوم نوابه العامه ـ و هم الفقهاء الجامعون لشرایط الفتوی والقضاء مقامه فی اجراء السیاسات و سایر ما للامام علیه السلام الا البدأه بالجهاد.

 

رئیس قوه قضاییه همچنین با بیان اینکه گفته شده است مشهور فقها اقامه حدود را در عصر غیبت جایز نمی‌دانند، اظهار عقیده کرد: این هم حرف خلافی است؛ مرحوم آیت الله خویی در مبانی تکمله منهاج در ذیل همین مسئله می‌فرماید «هذا هو المعروف و المشهور بین الاصحاب»، یعنی معروف و مشهور فقهای شیعه این است که در عصر غیبت اجرای حدود توسط حاکم جامع الشرایط جایز است سپس می‌فرماید «بل لم ینقل فیه خلاف الا ما حکی عن ظاهر ابنی زهرة و ادریس من اختصاص ذلک بالامام أو بمن نصبه لذلک» یعنی خلاف این نظر به کسی مگر ابن زهره و ادریس نسبت داده نشده است و در ادامه هم می‌فرماید این نسبت هم ثابت نیست. البته ایشان اضافه می‌کند «... و یظهر من المحقق فی الشرایع و العلامه فی بعض کتبه التوقف» ولکن روشن است توقف غیر از فتوا به عدم جواز است و این مقدار هم شهرت فتوایی درست نمی‌کند.

 

 لاریجانی افزود: البته از فقیهان متاخرتر هم کسانی هستند که قائل به توقف‌اند، همچون مرحوم میرزای قمی حسب نقلی که شده است و نیز مرحوم آیت الله خوانساری که در مواضعی از جامع المدارک در ادله مجوزین خدشه می‌کند اما تصریحی به فتوای عدم جواز ندارد و فقط می‌فرماید:« فلامجال لاستغراب توقف المصنف و غیره قدس الله اسرارهم». ولی چنانکه گفتیم اولاً توقف غیر از فتوای به عدم جواز اقامه حدود در زمان غیبت است و ثانیاً این تعداد قائل، شهرت درست نمی‌کند. خصوصاً که در مقابل حسب نقل جواهر در کتاب امر به معروف و نهی از منکر ـ فحول از فقهای امامیه ایستادند. صاحب جواهر می‌فرماید: «... (و) کیف کان فقد(قیل) و القائل الاسکافی و الشیخان و الدیلمی و الفاضل و الشهیدان و المقداد و ابن فهد و الکرکی و السبزواری و الکاشانی و غیرهم علی ما حکی عن بعضهم:(یجوز للفقهاء العارفین) بالاحکام الشرعیه عن ادلتها التفصیلیته العدول (اقامه الحدود فی حال غیبته الامام علیه السلام کمالهم الحکم بین الناس مع الامن من ضرر سلطان الوقت و یجب علی الناس مساعدتهم علی ذلک...»

 

لاریجانی با اشاره به نظر صاحب جواهر قدس السره که می‌فرماید مشهور همین نظر است و بلکه در آن خلافی یافت نشده است اظهار کرد: الا آنچه که از ظاهر ابن زهره و ابن ادریس حکایت شده و برای ما اثبات نشده است و از اینجا صاحب جواهر، توقف صاحب شرایع را غریب می‌شمرد و در چند صفحه بعد با تندی و عتاب به کسانی که در جواز اجرای حدود در زمان غیبت وسوسه می‌کنند می‌تازد و می‌فرماید: « فمن الغریب وسوسه بعض الناس فی ذلک بل کانه ماذاق من طعم الفقه شیئاً ولافهم من لحن قولهم و رموزهم امراً... » اینکه مجتهد فحلی همچون صاحب جواهر بگوید قائلین به عدم جواز بلکه وسوسه کنندگان در آن از طعم فقه نچشیده‌اند و لحن قول فقها و رموزشان را درنیافته‌اند، سخن کمی نیست.

 

رئیس قوه قضاییه افزود: نمی‌خواهیم در بحث علمی صرفاً به نقل کلمات بسنده کنیم. بحث علمی در مستندات مجال دیگری می‌خواهد و به نظر ما همانطور که صاحب جواهر فرموده با ملاحظه مجموع ادله و توجه به شأن حاکمان شرعی، تردیدی در این حکم نیست.

 

 لاریجانی تصریح کرد: بنابراین برخلاف آنچه برخی با فضل فروشی بسیار ادعا کردند که مشهور فقهای امامیه اعم از متقدمین و متاخرین عدم جواز اجرای حدود در زمان غیبت معصوم است سخن نادرستی است اما این حرف ها را می‌گویند و متاسفانه عده ای هم باور می کنند و این جای تاسف دارد؛ اگر می‌خواهند سخن علمی مطرح کنند از جانب خودشان سخن بگویند چرا تاریخ فقه و سخنان فقهای بزرگوار را تحریف می‌کنند؟

 

مغلطه می کنند

 رئیس قوه قضاییه با تاکید بر اینکه تعطیلی حدود خودش از منهیات در کتاب و سنت است، افزود: مغالطه‌ای نیز در سخن این افراد وجود دارد و آن بی‌توجهی به موضوع بحث است؛ مدعیان حقوق بشری ادعا می‌کنند که اقامه حدود کاری ضد انسانی، خلاف کرامت انسانی و خشونت ناروا است. حال آقایانی که می آیند بحث تعطیلی حدود در زمان غیبت را مطرح می‌کنند، فرض کنند که امام زمان (ع) اکنون ظهور کردند، آیا ایشان اجرای حد نمی‌کنند؟ همچنین باید پرسید کدام یک از آن فقهایی که این جماعت ادعا کردند و تعطیل اجرای حدود را در زمان غیبت واجب می‌شمردند،گفته‌اند اجرای حد غیرانسانی است؟

 

 لاریجانی افزود: بحث ما این نبود که اجرای حد چه زمانی جایز است؟ و چه زمانی جایز نیست؟ بحث این است که آیا در اسلام قصاص و حدود وجود دارد یا نه ؟ اگر وجود دارد آن دعاوی حقوق بشری با اصل معتقدات ما مخالف است پس این مدعیان فضل فروش اگر متدین هستند چرا در راستای این سخنان خلاف دین و خلاف مبانی قرار می‌گیرند؟ ما باید از معتقداتمان دفاع کنیم و دفاع هم می‌کنیم و مسئله مهم این است که بدانیم کجا ایستاده‌ایم و این سازمان‌های حقوق بشری و گزارشگرها از ما چه می‌خواهند؟

 

وی اضافه کرد: "یکی از مدعیانی که متاسفانه نه از علوم حوزوی بهره‌ای برده است و نه از خارج آن، ادعا کرده است که فلانی بین حکمی که در قرآن وجود دارد و حکمی که اکنون باید اجرا شود خلط کرده است. به ایشان عرض می‌کنیم که شما این مقدار فهم نکردید که حکم وقتی حکم است دیگر معنا ندارد که بگوییم باید انجام شود یا انجام نشود مگر اینکه شامل کسی نشود یعنی حکم، زمانی حکم کسی است که بر او تطبیق شده باشد و در اینجا معنا ندارد که گفته شود، باید حکم را انجام دهد یا نه. خداوند در قرآن می‌فرماید« ولکم فی القصاص حیات یا اولی الالباب» ، یا «اولی الالباب» جمعی است که همه صاحبان عقل را از زمان صدور به بعد در سرتاسر تاریخ شامل می‌شود. البته این آقایان ادعا می‌کنند که احکام قرآنی تاریخی هستند، این یک جمله خیلی ساده است ولی در آن حرف های بسیاری نهفته است. اینکه مفاد آیات الاحکام تاریخی است یعنی همه احکام مندرج در قرآن در این زمان تطبیق نمی شود، نه فقط قصاص، پس نماز و روزه و حج و زکات الی آخر همه ساقط‌اند. فساد این سخن به ادله متقن درون دینی و برون دینی ثابت است ولی عجیب است که می‌گویند چرا به قرائت‌های ما اشکال می‌کنید؟!"

 

رئیس قوه قضاییه گفت: چگونه است که اگر کسی در ریاضیات می‌خواهد سخن بگوید باید متخصص باشد و اگر کسی از راه برسد و حرفی بزند دیگران به این حرف ها گوش نمی‌کنند. در پزشکی هم وضع بر همین منوال است اما درباره معارف دینی هر کسی از راه رسید هر چه دلش می‌خواهد بگوید و این هم یک فهم دینی شمرده بشود.

 

حوزه و دانشگاه درباره حقوق بشر بحث کنند

  لاریجانی در ادامه با گرامیداشت بیست و هفتم آذر روز وحدت حوزه و دانشگاه، این دو نهاد علمی را به بررسی بحث های مبنایی حقوق بشر فراخواند و تاکید کرد: حوزه و دانشگاه باید بیدار باشند و به شبهات پاسخ فنی داده شود، حوزه ها و دانشگاه‌ها باید در معارف دینی و مبانی آن تلاش کنند زیرا ما در مورد مقامات انسانی در معارف دینی مطالب ارزشمندی داریم. از جمله واقعاً از حوزه‌ها و مجامع دانشگاهی توقع داریم موضوعات حقوق بشری و مبانی‌اش را مورد بحث قرار دهند و آن وقت روشن می‌شود که ماهیت حرف های آنها چیست و محل افتراق هم روشن می‌شود.

اطلاعات خاکستری و هجوم رسانه‌ای در ایران

Posted: 18 Dec 2013 12:36 PM PST

علی اصغر رمضانپور
اطلاعات نادرست، بدیل‌های تازه‌ای در برابر حقیقت در ذهن مخاطب می سازد و از شدت اعتماد مخاطب به حقیقت می کاهد. 

 

گزارش نادرست و غیراخلاقی که این هفته از سوی دو رسانه ایرانی حامی حکومت ایران درباره مسیح علی‌نژاد، روزنامه نگار ساکن لندن منتشر شد بار دیگر بحث هایی را درباره هدف و ماهیت این گونه اقدام‌های رسانه‌ای مطرح ساخت که به ویژه در چهار سال اخیر به شکل پیوسته و گسترده‌ای علیه روزنامه نگاران و فعالان مدنی و سیاسی ایرانی به کار برده شده است.


چنین اقدام هایی را می توان به دلیل انتشار اطلاعات از بنیاد نادرست و یا به دلیل ناروایی اخلاقی مطرح کردن اتهام‌های اخلاقی در رسانه، یا تخلف رسانه‌ای و کاری غیر اخلاقی نامید اما این توصیف روشنگر کارکرد و هدف و پیامد این اقدام رسانه‌ای نیست.


برای وارسی دقیق تر شاید بهتر باشد این اقدام بخشی از فرایند انتشار اطلاعات خاکستری نامیده شود.


اطلاعات خاکستری نام فنی است که در دستگاه‌های امنیتی یا سازمان‌های هدایت کننده پروپاگاندا برای بازگویی سازمان یافته آنچه در عرف نامیده می شود به کار برده می شود.


این اصطلاح می کوشد ماهیت اخلاقی این رفتار را پنهان سازد یا به تعبیر دقیق تر آن را در سطح تکنیکی مطرح کند که فراتر از نظام ارزش داوری اخلاقی دیده شود. اگر به این پدیده از این منظر نگریسته شود امکان بیشتری برای بررسی کارکردهای دروغ‌های رسانه‌ای فراهم می شود.

"از این طریق یک دورغ همیشه سنگ بنای دروغ بعدی است که هدف آن سازمان دادن نگرش تازه است. مجموعه‌ای از دروغ‌ها همراه با استنتاج‌های درست از نظر صوری نظام تازه‌ای از مفاهیم را شکل می دهد که شبه حقیقت است."


از منظر نظریه کلاسیک ارتباطات، هدف از انتشار اطلاعات یا ایجاد ارتباط اقناع گیرنده اطلاعات یا مخاطب ارتباط است. بر این مبنا هدف از انتشار اطلاعات خاکستری اقناع از طریق انتشار اطلاعات نادرست است.


در فرآیند انتشار اطلاعات نادرست، هدف محدود به ایجاد باور نسبت به اطلاعات نادرست نیست (اگرچه از تکنیک‌های رایج باور پذیر کردن مانند گفتن‌های بزرگ که کسی احتمال به آن بزرگی را نمی دهد یا دادن جزییات به ظاهر فرعی که مخاطب احتمال بودن آن را نمی دهد یا دادن اطلاعات درست و مشهور در لابلای اطلاعات نادرست، استفاده می شود) بلکه هدف اصلی مخدوش کردن اطلاعات درست یا آن نگرش یا باوری است که از نظر دستگاه پروپاگاندا ناپسند است.


از نظر روانی لازم نیست مخاطب خبری را باور کند تا بر او اثر کند، شگرد قدیمی همه دروغ گوها این است که فقط روی باور کردن توسط مخاطب حساب باز نمی کنند، آن‌ها روی اثر فردی و جمعی دروغ حساب باز می کنند.


به تعبیر دیگر اثر یا اطلاعات نادرست فقط باور کردن آن نیست. بدیل‌های تازه‌ای در برابر حقیقت در ذهن مخاطب می سازد و از شدت اعتماد مخاطب به حقیقت می کاهد.


از این طریق یک دروغ همیشه سنگ بنای دروغ بعدی است که هدف آن سازمان دادن نگرش تازه است. مجموعه‌ای از خبرهای همراه با استنتاج‌های درست از نظر صوری نظام تازه‌ای از مفاهیم را شکل می دهد که شبه حقیقت است.


نظامی از باورها و نگرش‌های تازه که صرفا به دلیل جاخوش کردن در ذهن و در نقل رسانه ای، جایگزین نظامی از باورها و نگرش هایی می شود که حقیقت نامیده می شود یا از نظر حرفه‌ای یا اخلاقی معتبر است.


در سطحی کلی تر، هدف از انتشار این اطلاعات خاکستری استفاده از حساسیت‌های مخاطب برای شکل دادن به برداشت هایی است که زمینه را برای توجیه پذیرکردن اقدام‌های دستگاه سازنده پروپاگاندا یا نظام‌واره فراهم می کند.


به زبان نظامی، این‌ها آتش تهیه توپخانه‌ای است که پیش از وارد عمل شدن نیروهای پیاده نظام به کار برده می شود.


بر این اساس به نظر می رسد واکنش اولیه کسانی که پس از شنیدن این دروغ‌ها به آن لبخند می زنند و روی واضح بودن بودن آنان حساب می کنند نوعی خوش بینی است.


صرف نظر از این که معلوم نیست همه کسانی که دروغ را می شنوند تکذیب آن را هم بشنوند و یا این که از توانایی تجریه و تحلیل آن برای فهم نادرستی آن برخوردار باشند، این اقدام اثرات مخرب خود را به جای خواهد نهاد.


بنابر این نشان دادن واکنش صریح، رسمی، حقوقی و عملی در باره این اقدام‌ها نباید در پشت این نگرش ظاهرا اخلاقی پنهان شود که می پندارد بی‌اعتنایی یا سکوت ناشی از صبوری می تواند چاره کار باشد.


نوع کاربرد این دروغ‌ها و زمان استفاده آن نشان می دهد که این اطلاعات خاکستری هر یک اهداف خاصی دارد. مثلا در بسیاری از موارد افرادی نشانه گرفته می شوند که به دلیل برخورداری از مخاطب بسیار ممکن است به سخنگویانی صاحب نفوذ تبدیل شوند.


هدف این دروغ‌ها گاهی ایجاد زمینه ذهنی منفی یا دامن زدن به زمینه‌های ذهنی منفی پنهان درباره افراد است. گاهی این اقدام‌ها می تواند برای حمایت از یک برنامه سیاسی باشد.


مثلا در زمانی که جریانی در داخل ایران سخن از بازگشت روزنامه نگاران به کشور می گوید جریان رسانه‌ای جناح مقابل به مجموعه‌ای از اخبار که هدف آن ساختن چهره منفی از همین افراد است دامن می زند.


تا زمانی که دولت محمود احمدی نژاد و سیاست پیشین آن در ایران مسلط بود شاید سخن گفتن از موضع مدیران رسانه‌ای در ایران درباره جریان انتشار اطلاعات خاکستری یا دروغ‌های رسانه‌ای نمی توانست معنای عملی داشته باشد.


علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت حسن روحانی به صراحت گفته است که هدایت بخش‌های فرهنگی و رسانه‌ای وزارت ارشاد را دستگاه‌ها و چهره‌های امنیتی برعهده داشته اند که به تعبیر او امور را "دیکته" می کرده اند.


اما اکنون که چنین رویه‌ای از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی مورد انتقاد قرار می گیرد، انتظارها برای واکنش نشان دادن مسئولان رسانه‌ای کشور نسبت به این جریان سازی یا انتشار اطلاعات خاکستری و بالا گرفته است.


این که گروهی از روزنامه نگاران و فعالان مدنی و سیاسی ایرانی در خارج از کشور زندگی می کنند و دستشان از پیگیری حقوقی شکایت کوتاه است نمی تواند مجوزی برای نادیده گرفتن حقوق آنان توسط رسانه‌ای در درون ایران باشد.


تاکنون در موارد زیادی دیده شده است که انتشار این اخبار جهت دار و اطلاعات خاکستری تا چه حد توانسته پیامدهای ناگواری بر زندگی و اعتبار حرفه‌ای افراد داشته باشد.


بنا بر این شاید زمان آن رسیده باشد که روزنامه نگاران و فعالان مدنی و سیاسی از طرق عملی و قانونی بر تلاش خود برای کاستن از این نوع جریان سازی مخرب رسانه‌ای و امنیتی بیافزایند.


منبع: بی بی سی 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

انتشار کتاب «نگاهی به سالهای پایانی زندگی آیت الله شریعتمداری»

Posted: 18 Dec 2013 12:35 PM PST

محسن کدیور
نسخه الکترونیکی  این کتاب ۲۲۳ صفحه‌‌ای در وبسایت نویسنده منتشر شده است  


کتاب «اسنادی از شکسته شدن ناموس انقلاب: نگاهی به سالهای پایانی زندگی آیت الله شریعتمداری» مجموعه‌ی چهار مقاله‌ای است که طی دو ماه آبان تا دی ۱۳۹۱ نوشته و منتشر شد و اینک با افزودن آلبوم تصاویر، فهرست تفصیلی و یک مقدمه در ۲۲۳ صفحه در قالب کتاب در فضای مجازی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.این کتاب نخستین دفتر از مجموعه‌ی «مواجهه‌ی جمهوری اسلامی با علمای منتقد» است.

مقدمه‌ی کتاب به شرح زیر است.

مقدمه

پدرم ماهنامۀ « درسهایی از مکتب اسلام » را از آغاز انتشار مشترک بود، و نوجوانی من نیز با تورق مجلۀ « نسل جوان » گذشت، اما در آغاز جوانی بین دو مشی متفاوت مرحوم آیت ­الله خمینی و مرحوم آیت ­الله شریعتمداری مثل اکثر هم‌­نسلانم شیفتۀ مشی انقلابی دکتر علی شریعتی و آیت ­الله خمینی شدم و به راه و روش آیت ­الله شریعتمداری و مهندس مهدی بازرگان به دیدۀ سوء­ظن نگریستم. با اینکه از نیمۀ خرداد ۱۳۶۰ در قم طلبه بودم هرگز ندانستم بر مرجع محصور چه گذشت و حتی چگونه درگذشت!

سالها گذشت و من به میزانی که بیشتر خواندم و فهمیدم و تجربه کسب کردم از انقلابی­گری و تندروی­های جمهوری اسلامی بیشتر فاصله گرفتم. آغاز این تحول تابستان ۱۳۶۶ بود. در زمستان ۱۳۶۷ من از مشی سابق کاملاً فاصله گرفته بودم. ۸ فروردین ۱۳۶۸ با چشم گریان عکس آیت­الله خمینی را از دیوار کتابخانه‌­ام پائین کشیدم. دوران عکس دیگر به پایان رسیده بود.

حوالی سال ۱۳۷۲ وقتی داشتم کتاب « نظریه‌­های دولت در فقه شیعه » را تدوین می­کردم برای نخستین بار با دیدگاه سیاسی متفاوت مرحوم آیت ­الله شریعتمداری اجمالاً آشنا شدم. جوّ به قدری علیه ایشان سنگین بود که من به ناگزیر برای اینکه کتاب امکان انتشار داشته باشد، تقریر سوم «نظریۀ دولت انتخابی اسلامی» را که متعلق به ایشان بود به نام شاگرد ایشان مرحوم محمد جواد مغنیه درج کردم. حال آنکه مغنیه در منبع معرفی شده نظریه را عیناً از آیت ­الله شریعتمداری نقل کرده بود!

در أوایل سال ۱۳۸۰ در مقالات « حکومت انتصابی » برای نخستین بار نکته‌­ای را از کتاب القضای آیت­الله شریعتمداری نقل کردم. این کتاب را استادم آیت ­الله منتظری به من معرفی کرده، امانت داده بود. در سال ۱۳۹۰ که شروع به نگارش « سیر تحولات اندیشۀ سیاسی آیت ­الله منتظری » کردم، احساس کردم زمان آن رسیده است که دربارۀ سیر تحولات اندیشۀ سیاسی آیت ­الله شریعتمداری تحقیق کنم. تحقیق قبلی را در انتهای فصل اول نیمه‌­کاره رها کردم و به جمع‌­آوری منابع و مطالعه دربارۀ زندگی و آراء آیت‌­الله­ شریعتمداری مشغول شدم. کار گردآوری منابع و فیش‌­برداری به پایان رسیده بود که اتفاقی در آبان ۱۳۹۱ مرا به نگارش مقالۀ نخست این چهار مقاله کشانید که در صفحۀ ۱۵ متن کتاب آمده است.

مقالۀ اول « اسنادی از مظلومیت آیت­الله شریعتمداری » ( ۱۲ آبان ۱۳۹۱ ) مورد نقدهای متعدد اعضای دفتر و طرفداران آیت ­الله خمینی قرار گرفت. مقالۀ دوم « اسنادی از شکسته شدن ناموس انقلاب » ( ۳۰ آبان ۱۳۹۱ ) در پاسخ مهمترین این نقدها نگارش یافت. مقالۀ دوم هم خوشبختانه باعث نقدهای دیگری شد. و بر همین منوال مقالۀ سوم « ممانعت از اعزام بیمار سالمند مبتلی به سرطان به بیمارستان » ( ۱۶ آذر ۱۳۹۱ ) و مقالۀ چهارم « اعادۀ حیثیت از آیت ­الله شریعتمداری » ( ۱۳ دی ۱۳۹۱ ) در پاسخ به نقدهای بعدی نوشته و منتشر شدند. این مقالات همزمان در وبسایت نویسنده و وبسایت جرس منتشر شده‌اند. نقدها غالباً در پایگاه اطلاع ­رسانی جماران و مهمترین آنها بلافاصله در وبسایت جرس و وبسایت نویسنده بازنشر یافته ­اند.

از مدتها قبل ضرورت گردآوری این مقالات و نقدها احساس می ­شد. تا اینکه چندی قبل برادری جوان داوطلبانه این مهم را به عهده گرفت. اغلاط تایپی را اصلاح و با صفحه ­بندی و تنظیم فهرست و آلبوم تصاویر، کتاب را زیر نظر نویسنده آمادۀ انتشار کرد. از ایشان صمیمانه سپاسگزارم. افسوس که به دلیل محدودیتهای امنیتی مجاز به ذکر نامش نیستم. مقالات چهارگانه بی­ کم و کاست عیناً در این کتاب درج شده­اند.

با توجه به حجم بالای نقدها تصمیم گرفته شد کتاب در دو جلد ارائه شود: جلد اول مجموعۀ مقالات چهارگانه و جلد دوم مجموعۀ نقدها به طور کامل. اینک جلد اول در خدمت شماست. جلد دوم نیز با فاصلۀ کوتاهی بر همین سیاق منتشر می ­شود. ای کاش امکان آن باشد که این مجموعۀ دو جلدی در کشور آزادانه به صورت کاغذی منتشر شود. آیا به راستی دوران « نویسندگان ممنوع­ القلم » به سر رسیده است!؟ همین کتاب آزمون خوبی برای این ادعای دولت‌مردان محترم است.


***


دوران شیفتگی و نفرت گذشته است. مشتاق درک حقیقتم. پرسشی چنگ در افکارم انداخته است: رهبران جمهوری اسلامی با منتقدان و مخالفان مسالمت­ جوی خود چگونه رفتار کرده ­اند؟

پاسخ به این پرسش را با مورد آیت ­الله شریعتمداری آغاز کردم. خلاصۀ پاسخ به این قرار است.

آیت ­الله سید کاظم شریعتمداری ( ۱۳۶۵- ۱۲۸۴ ) یکی از مراجع طراز اول تقلید تشیع، پس از صدور بیانیۀ انتقادی علیه اختیارات ولایت­ فقیه در آستانۀ همه ­پرسی قانون ­اساسی جمهوری ­اسلامی در آذر ۱۳۵۸ از فضای عمومی کشور حذف شد، و به دنبال اتهام اطلاع از کودتای صادق قطب ­زاده از ۲۷ فروردین ۱۳۶۱ تا آخر عمر در خانۀ خود محصور شد و از رسانه ­های صوتی، تصویری و کاغذی و تریبونهای نمازجمعه و مجلس شورای ­اسلامی بی ­آنکه حق دفاع از خود داشته باشد مورد هتک حیثیت قرار گرفت.

برای نخستین ­بار در تاریخ تشیع دو تشکل روحانی از شاگردان آیت ­الله خمینی یعنی جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم و جامعۀ روحانیت مبارز تهران همراه با ائمۀ منصوب جمعه در أوایل اردیبهشت ۱۳۶۱ رقیب رهبر را از مرجعیت خلع کردند. آیت ­الله شریعتمداری از آن تاریخ مورد سنگین­ ترین اتهامات و توهین­ها قرار گرفت، مرگ وی که به دلیل تأخیر در اعزام به بیمارستان اتفاق افتاد به این سیلاب توهین و اتهام پایان نداد. هیچ­یک از مراجع تقلید دهۀ شصت خلع مرجعیت آیت ­الله شریعتمداری را به رسمیت نشناختند، بلکه بقای بر تقلید وی را مجاز دانستند، هرچند در آن هیاهو و خفقان این صداها شنیده نشد و امکان انتشار عمومی نیافت.

نویسنده به عنوان یکی از مدافعان انقلاب ۱۳۵۷ و درس­ آموختۀ حوزۀ علمیۀ قم بر اساس مطالعه‌ و تفحص در کلیۀ اسناد موجود به این نتیجه رسیده است که زمامداران جمهوری اسلامی به ناحق آبروی رقیب بنیانگذار جمهوری اسلامی را ریخته او را از مرجعیت خلع کرده، به ایشان در زمان حصر به دلیل ممانعت از اعزام به بیمارستان به مدت سه سال و ده ماه و هفت روز و نیز در زمان کفن و دفن و ترحیم ظلم کردند.

این کتاب اولین دفتر از مجموعۀ «مواجهۀ جمهوری اسلامی با علمای منتقد» است. در دفترهای مختلف این مجموعه، از یک سو آراء و دیدگاههای مراجع، فقها و علمای مخالف و منتقد جمهوری اسلامی تحلیل می ­شود، از سوی دیگر شیوۀ برخورد نظام جمهوری ­اسلامی با منتقدان قانونی و مخالفان مسالمت‌جو ارزیابی خواهد شد. این مجموعه نشان خواهد داد که بیشترین انتقاد از جمهوری اسلامی از آغاز از ناحیۀ مراجع و فقها صورت گرفته، هرچند به شدت سرکوب شده‌اند. اطلاعات مربوط به این انتقادات نیز یا به کلی حذف شده یا تحریف و قلب شده است.

امیدوارم انتشار این مجموعه قدمی در تصحیح تاریخ معاصر ایران و تشیع از یک سو و تصحیح مشی و عملکرد زمامداران در قبال منتقدان قانونی و مخالفان مسالمت­ جو به حساب آید. بدون عبرت از گذشته نمی­ توان به اصلاح حال و آینده امید بست. نویسنده پیشاپیش از انتقادات و پیشنهادات اهل نظر استقبال می­ کند.


و آخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمین

محسن کدیور

۲۰ آذر ۱۳۹۲ 
 

منبع: وبسایت نویسنده


نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.