جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


تحریف عاشورای ۸۸؛ پیام دشمنی صدا و سیما با جنبش سبز

Posted: 17 Nov 2013 08:25 AM PST

نادر مرزبان
جرس: پخش گزارشی درباره حوادث عاشورای سال ۱۳۸۸ از تلویزیون جمهوری اسلامی که در آن رهبران جنبش سبز و حامیان آنان به عنوان فتنه گر معرفی شده بودند با واکنش‌های فراوان در شبکه‌های اجتماعی روبرو شد.

گزارش پخش شده در صدد القای این مساله به مخاطب بود که تظاهرات عاشورای سال ۱۳۸۸ کار فتنه گران بوده و میرحسین موسوی و مهدی کروبی به عنوان سران این فتنه در هماهنگی با سرویس‌های جاسوسی و رسانه‌های غربی به دنبال براندازی و هتک حرمت جمهوری اسلامی بوده‌اند. در این گزارش تصاویری از سطل‌های زباله آتش گرفته و شیشه‌های شکسته مغازه‌ها و بانک‌ها با تصاویر هیات‌های عزاداری ترکیب شده بود تا به مخاطب القا شود که معترضان حرمت شکن و توهین کننده به عاشورا بودند. مضمونی که در گزارش به طور صریح بار‌ها بر آن تاکید شد. با این همه در گزارش تلویزیون هیچ اشاره‌ای به برخوردهای نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها علیه معترضان، تیراندازی مستقیم آنان به مردم و رد شدن با اتومبیل از روی معترضان، پرت کردنشان از روی پل و شلیک مستقیم به آن‌ها و بازداشت صد‌ها نفری در این روز نشد.


تحریف تاریخ در روز روشن

پخش گزارش درباره عاشورای سال ۱۳۸۸ از تلویزیون واکنش بسیاری از کاربران حامی جنبش سبز در شبکه‌های مجازی را به همراه داشت. عمده واکنش‌ها به عزت الله ضرغامی رییس صدا و سیما بود که از دید کاربران، مسوولیت پخش این گزارش در درجه اول به عهده اوست. درباره انگیزه‌های پخش چنین گزارشی هم تحلیلهای متفاوتی دیده می‌شود. گروهی از کاربران اعتقاد داشتند که این گزارش با هدف از بین بردن زمینه‌های رفع حصر رهبران جنبش سبز در هزارمین روز حصر آنان تهیه شده است تا تندرو‌ها به دولت روحانی متذکر شوند که قصد کوتاه آمدن ندارند. گروهی هم انگیزه این گزارش را ناامید سازی شهروندان مشارکت کننده در انتخابات اخیر نسبت به تغییر در فضای سیاسی دانستند. بهرحال این گزارش‌‌ همان طور که انتظار می‌رفت با خوشامد تندرو‌ها روبرو شده است. ۲۱۲ عضو مجلس شورای اسلامی با انتشار بیانیه‌ای از اقدام صدا و سیما در تهیه این گزارش تشکر کردند تا پیام مخالفت خود را هر گونه تغییر در فضای سیاسی کشور علنی کنند. در این بیانیه با اشاره به محتوای گزارش صدا و سیما آمده است که: «این مطالب یک بار دیگر به ملت ایران، توطئه شوم و تلخ فتنه ۸۸ و بی‌حرمتی نسبت به عاشورای حسینی و مقدسات اسلامی را یادآوری و عزم ملت نستوه ایران را برای دفاع از حریم اسلام و عاشورا و انقلاب نشان داد.» ادعاهای تندرو‌ها درباره وقایع عاشوای سال ۱۳۸۸ در شرایطی تکرار می‌شود که میرحسین موسوی پس از وقایع آن سال طی پیامی گفته بود: «بنده به صراحت و روشنی می‌گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد. ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی. تا حال نه کارت تبریکی برای رٰ‌ؤسای کشورهای بزرگ فرستاده‌ایم و نه امید یاری آن‌ها را داریم. مضحک است که به ما تهمت اهانت به قرآن، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام زده شود. مسلما حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد مورد تایید ما نیست، اما بد‌ترین نوع حرمت شکنی کشتن بندگان بی‌گناه و عزادار در روز عاشورا و در ماه‌های حرام است.»


این حصر نیست


انتظار‌ها از دولت حسن روحانی برای زمینه سازی رفع حصر از رهبران جنبش سبز بالاست ولی هنوز هیچ تلاش روشنی از سوی دولت در این زمینه دیده نشده است. روحانی خود در کمپین انتخاباتی‌اش وعده داده بود که در صورت پیروزی این ماجرا را پیگیری خواهد کرد و در ماه‌های گذشته نیز خبرهای جسته و گریخته‌ای از تلاش‌های پشت پرده به گوش رسیده اما در عمل اتفاقی نیفتاده است. حالا خانواده میرحسین موسوی و مهدی کروبی به مناسبت هزارمین روز حصر به دیدار آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام رفته‌اند. هاشمی در این دیدار با اشاره به شرایط رهبران در حصر جنبش سبز گفته است: «این حصر نیست بلکه یک زندان انفرادی است. چندی پیش هم در ملاقاتی به مقام رهبری گفتم اگر اتفاقی برای این محصورین رخ دهد ننگش برای همیشه بر دامن این نظام خواهد ماند. صلاح و خیر نظام در این است که هرچه زود‌تر از آن‌ها رفع حصر شود. درشرایط فعلی رفع حصراز جمله مطالبات جدی مردم است و در ملاقات‌هایی که با اشخاص و گروه‌ها دارم، هرجا که نام کروبی و موسوی برده می‌شود با ابراز احساسات جمع مواجه می‌شوم.» او همچنین در این دیدار از خانواده رهبران جنبش سبز خواسته است که «سلام مخصوص» به موسوی و کروبی برسانند. اظهاراتی که در نوع خود می‌توان بی‌سابقه تلقی کرد و از طرفی نخستین دیدار اعضای خانواده موسوی و کروبی با یک مقام رسمی رده بالای حکومتی تلقی می‌شود. محمد حسین کروبی فرزند مهدی کروبی که در شرح این دیدار گفته «به ایشان [هاشمی رفسنجانی] عرض کردم پس از هزار روز حبس و حصر اینجا اولین جایی است که ما برای تظلم‌خواهی مراجعه کرده‌ایم چون شما با اعضای این دولت که براساس رای مردم انتخاب شده است نزدیک می‌باشید.» او همچنین از بد‌تر شدن برخورد‌ها با مهدی کروبی در دوره دولت جدید سخن گفته است و مسوولیت آن را متوجه وزیر اطلاعات کرده است. چنین دیداری به ویژه از جهت موضع گیری صریح هاشمی در قبال رهبران جنبش سبز می‌تواند عاملی تعدیل کننده در برابر تداوم حملات تندرو‌ها باشد. هر چند که مشخص نیست تا چه حد این اظهارات بتواند تاثیری عملی بر کاهش فشار‌ها علیه رهبران جنبش سبز داشته باشد.

 

هاشمی: به رهبری گفتم اگر اتفاقی برای محصورین رخ دهد ننگش همیشه بر دامن نظام خواهد ماند

Posted: 17 Nov 2013 02:51 AM PST

جرس:‌ فرزندان مهدی کروبی و میرحسین موسوی هفته گذشته با هاشمی رفسنجانی دیدار کردند و هاشمی در این دیدار تاکید کرد: به رهبری گفتم اگر اتفاقی برای محصورین رخ دهد ننگش همیشه بر دامن نظام خواهد ماند  

 

در این دیدار که فرزندان و همسر آقای هاشمی نیز حضور داشتند٬ فرزندان مهدی کروبی و میرحسین موسوی آخرین شرایط جسمی و روحی والدین خود پرداختند و شرایط نامساعد حصر را بیان کردند.

 

محمدحسین کروبی٬ فرزند ارشد مهدی کروبی شرحی از این دیدار را در صفحه‌ی فیس‌بوک‌اش منتشر کرده که در ادامه آمده است:

 

 

هفته پیش فرصتی فراهم شد که همراه با فرزندان آقای موسوی، برای دیدار با آقای هاشمی رفسنجانی به منزل ایشان برویم. در این ملاقات که همسر و فرزندان آقای هاشمی هم حضور داشتند، ابتدا فرزندان آقای موسوی گزارشی از اخرین وضعیت پدر و مادرشان و اتفاقاتی که در روز عید غدیرخم برای آنها پیش آمده بود به آقای هاشمی دادند.

 

سپس من هم گزارشی از محل اقامت نامناسب پدرم و آخرین وضعیت سلامتی ایشان دادم و اشاره کردم که:« آرتروز زانو و پوکی استخوان آقای کروبی را رنج می‌دهد بطوری که نزدیک به دوماه است که قادربه پیاده روی در آپارتمان محل حصرشان نیستند.» همچنین گفتم که با تغییر دولت نه تنها اتفاق مثبتی در برخورد با ایشان صورت نگرفته که از برخی جهات اوضاع بدتر هم شده است.

 

برای آقای هاشمی توضیح دادم که این رفتار ریشه در صحبت وزیر اطلاعات در مجلس دارد که بیان نمودند من با دوچرخه وارد این وزارتخانه خواهم شد و نه با اتوبوس. درحالی که همه می‌دانیم وزیر قبلی با ترن وارد این وزارتخانه شده بود.


به آقای هاشمی گفتم با دوچرخه نمی‌توان به وزارتخانه‌ای رفت که وزیر قبلی‌اش با ترن به آنجا رفته است و عدم تغییر شرایط پدرمان هم به همین دلیل است. به ایشان عرض کردم که پس از هزار روز حبس و حصر اینجا اولین جایی است که ما برای تظلم‌خواهی مراجعه کرده‌ایم چون شما با اعضای این دولت که براساس رای مردم انتخاب شده است نزدیک میباشید. همچنین به آقای هاشمی گفتم که:«حداقل انتظار ما این است که آقای کروبی برای ادامه حصر غیرقانونی به منزل شخصی خود منتقل شود تا شرایط سلامت ایشان تحت نظر خودمان باشد.»

 


آقای هاشمی هم ضمن ابراز تاسف از عدم تغییر شرایط برای آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد بیان کردند که:«این حصر نیست بلکه یک زندان انفرادی است. چندی پیش هم در ملاقاتی به مقام رهبری گفتم اگر اتفاقی برای این محصورین رخ دهد ننگش برای همیشه بر دامن این نظام خواهد ماند. صلاح و خیر نظام در این است که هرچه زودتر از آنها رفع حصر شود. درشرایط فعلی رفع حصراز جمله مطالبات جدی مردم است و در ملاقات‌هایی که با اشخاص و گروه‌ها دارم، هرجا که نام کروبی و موسوی برده می‌شود با ابراز احساسات جمع مواجه می‌شوم.»

 

در پایان این دیدارآقای هاشمی از ما خواستند که سلام مخصوص‌شان را به آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد برسانیم.و انشالله امیدوارم که این نگرانی را علاوه‌ بر ایشان، سران دولت که منتخب مردم هستند نیز داشته باشند تا بلکه تغییری در شرایط فعلی حاصل آید.
 

 

واکنش‌ها به گزارش صداوسیما درباره عاشورای ۸۸

Posted: 17 Nov 2013 02:31 AM PST

جرس: پخش  گزارشی ۱۵دقیقه‌ای تحت عنوان "مستند عبرت" در بخش خبری ساعت ۱۴ شنبه ۲۵ آبان پیرامون وقایع عاشورای ۸۸ از صدا و سیما، در شرایطی که جامعه پس از هزار روز حصر غیرقانونی همچنان و با جدیت بیشتر خواستار رفع حصر رهبران جنبش سبز است، واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشت.  

 

 غلامعلی رجایی در انتقاد از این رفتار صدا و سیما نوشته است: انگار مرگ مرحوم عسکراولادی هم نتوانست بعضی ها را بخود بیاورد. امروز و امشب سیمای ضرغامی در شبکه های گوناگون خود هرچه خواست نثار آقایان موسوی و کروبی کرد و حتی در یک پیشگویی پیامبرانه آنها را از توفیق توبه محروم دانست. جالب این بود که از آنها توقع داشت در این ایام حصر از اقدام بعضی ها اعلام برائت نمایند. اینقدر محتوای این برنامه زشت و یکطرفه بود که نیازی به پاسخ به بعضی مطالب دیکته شده آن نمی بینم. امروز و امشب سیمای تحت مدیریت ضرغامی که از محدود اسم هایی است که از شنیدن آن نفرت دارم تا توانست برعلیه موسوی و کروبی که از خود هیچ امکان دفاعی نداشته و ندارند اتهام زد. دست اندرکاران این برنامه سفارشی سیمای ضرغامی از خدا نترسیدند. در مقام قاضی نشستند و هرچه دلشان خواست گفتند. انگار نه انگار قیامتی هم در کار است.

 

احمد شیرزاد، نماینده سابق مجلس، فیلم پخش شده از شبکه اول صدا و سیمای جمهوری اسلامی با عنوان "۴ سال بعد از عاشورای ۸۸" را مشمئز کننده خوانده و خواستار عذرخواهی عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما شد. شیرزاد در مصاحبه با روز گفت که "واقعا بسیار مشمئز کننده و خجالت آور است و آقای ضرغامی بایستی خجالت بکشد از این کاری که کرده. اگر تحمیل است بایستی طرح کند و اگر کار خودش بوده باید خجالت بکشد و پاسخگو باشد.

 

علی تاجرنیا، نماینده ی مجلس ششم نیز که در سرکوب های ۸۸ بازداشت شد و دوران حبس یک ساله ی خود را در زندان اوین سپری کرد می گوید: اگرچه می‌دانیم دستور حصر از سوی مراجع دیگر صادر شده، اما شورای عالی امنیت ملی در ظاهر مسئول این اتفاق و شرایط معرفی شده است. توجه به این نکته ضروری است که برای حل مساله رفع حصر یک زمان مشخص و معقولی وجود دارد. در صورت بی‌توجهی و عبور ساده از کنار این مسئله، امکان بازگشت کشور به روزهای ملتهب و تنش زا بیشتر می‌شود.

 

 

همچنین سعید شریعتی، از زندانیان سیاسی پس از انتخابات نیز در یادداشتی کوتاه در صفحه شخصی فیس بوک خود خطاب به اقای حسام الدین آشنا و آقای رحمانی فضلی نمایندگان رییس جمهور در شورای نظارت بر صدا و سیما نوشت: گزارش توهین آمیز و تحریک کننده و ضدامنیتی پخش شده در بخش خبری ساعت ۱۴ شبکه سیما بر رویه ها و رفتار و گفتاری استوار بود که رییس محترم جمهور با وعده برچیده شدن آنها اعتماد اکثریت مردم را جلب کرده‌اند. اگر چه روشن است که جنابان عالی در آن شورا اقلیت هستید و حتی اگر اکثریت هم بودید مخالفت و تذکر شما توسط مدیران سیاسی امنیتی سازمان به هیچ گرفته می شد، اما از باب انجام وظیفه ملی با توبیخ و تذکر به رییس سازمان صدا و سیما دامن خود را از رجس این بی اخلاقی ها مصون دارید.

 

عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم نیز با بیان اینکه صدا و سیما نباید یک طرفه عمل کند از اقدام اخیر این رسانه در پخش مستندی درباره وقایع انتخابات ۸۸ انتقاد کرد و گفت: اقدام اخیر صدا وسیما هم خلاف فلسفه عاشورا و هم خلاف مصالح ملی بود.

 

حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی در گفت‌وگو با سایت امید، با انتقاد از پخش مستند اخیر صدا و سیما راجع به وقایع پس از انتخابات ۸۸، اظهار داشت: متأسفانه یکی از موانع توسعه کشور و جمهوری اسلامی، عملکرد جهت دار صدا و سیما به نفع جریان سیاسی خاص کشور است؛ یعنی رسانه ای که متعلق به همه ملت است و باید فضا را برای همه جناح ها و گروه ها باز کند تا بیایند و حرف شان را بزنند، همیشه یک سویه سخن گفته، و سعی کرده خط خاصی را در آن جا حاکم کند و این بر خلاف مصالح ملی است و حتی بر خلاف قانون اساسی است، چون این امکانات متعلق به همه ملت است.
 


سایت آینده نیز در تحلیلی درباره گزارش مغرضانه صداو سیما نوشت: ظاهرا آنچه "فتنه" نامیده شده، اگر برای بسیاری از مردم جز دردسر و رنج و سختی و البته مقداری آگاهی دستاوردی نداشته، برای اقلیتی چنان نان و آبدار بوده که حتی بعد از بیش از ۴ سال حاضر به پایین کشیده شدن فتیله آن نیستند و تا جامعه بخواهد اندکی همدلی را تجربه کند، این اقلیت مافیایی باید در آتش فتنه بدمند و تفرقه و دشمنی و نفرت را هدیه به مردمی کنند که بزرگوارانه با حضور در انتخابات ریاست جمهوری، راه چشم پوشی بر خطاها و پیگیری خط اعتدال را بر گزیدند.

 

در ادامه تحلیل این سایت آمده است: در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲، بعد از آن که رهبر انقلاب، معترضان و منتقدان نظام را هم به حضور در انتخابات فراخواندند، بسیاری از جماعت منتقدی که تصمیم قاطع به قهر با صندوق رای گرفته بودند، وقتی اندک زمینه ای را برای نیل به فضای اعتدالی دیدند، با بزرگواری وارد میدان شدند و در کمال ناباوری حماسه ای بزرگ آفریدند و نشان دادند ۴ سال پمپاژ نفرت و افراطیگری و تخریب چهره هایی چون هاشمی، خاتمی، موسوی و کروبی، ارمغانی نداشته است و مردم به چهره مورد حمایت هاشمی و خاتمی که رفع حصر موسوی و کروبی را هم یکی از وعده های خود قرار داده بود، اعتماد کردند و شب اعلام نتایج نیز در شعارهای خود گوشزد کردند که “روحانی؛ موسوی یادت نره”

 


وبسایت انصاف نیوز نیز در تحلیلی نوشته است: رسانه ای که طبق قانون باید ملی باشد با همان روشی که هیزم آتش حوادث پس از انتخابات را زیاد می‏کرد، امروز شنبه 25 آبان ماه، دو روز پس از عاشورای حسینی با پخش گزارش های یکسویه از وقایع عاشورای 88، همچنان پس از چهار سال و شنیده شدن پیام انتخابات 24 خرداد 1392 همچنان هیزم بر آتشی می‏ریزد که نفاق را در جامعه گسترش می‏دهد.

 

 

در این تحلیل همچنین آمده است: بر خلاف تذکرات هزار باره ی دلسوزان انقلاب و کشور و اساتید اخلاق، امروز صداوسیمای آقای ضرغامی، در بخش های مختلف خبری همچنان به صورت یک طرفه حوادث و عاشورای 88 را روایت کرده و هیچ فرصتی را در اختیار چهره‏های درگیر آن نگذاشت.

 

 

به رغم اظهار خشم و انزجار مردم از گزارش پخش شده در صدا و سیما و واکنش مخالف بسیار، نمایندگان مجلس با امضای بیانیه‌ای از صداوسیما به دلیل آنچه "پوشش مناسب عزاداری‌ها و پخش مستند حرمت‌شکنی فتنه گران در عاشورای سال ۸۸" خواندند تشکر کردند.

 


خبرگزاری تسنیم گزارش داده است که 212 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با امضای بیانیه‌ای نوشته‌اند: همچنین سپاسگذاری ویژه خود را به سبب پخش برنامه آگاهی‌بخش و عبرت‌آموز حرمت‌شکنان در بخش‌های مختلف خبری در روز شنبه 25 آبان 92 اعلام می‌کنیم. این مطالب یک بار دیگر به ملت ایران توطئه شوم و تلخ فتنه 88 و بی‌حرمتی نسبت به عاشورای حسینی و مقدسات اسلامی را یادآوری و عزم ملت نستوه ایران را برای دفاع از حریم اسلام، عاشورا و انقلاب نشان داد.


همچنین نماینده مشهد در مجلس، امروز در میان سخنان خود به مهر گفته بود: عدالت یعنی اینکه دو نفری که در فتنه 88 نقش داشتند و صدا و سیما نیز به خوبی مستندی را در روزهای گذشته از آن ها پخش کرد که مورد تقدیر است، از حصر خانگی خارج نشوند. متاسفانه در برخی وزارتخانه ها برخی مدیران با استفاده از جایگاه خود در جهت رفع حصر این افراد تلاش می کنند.

 

 

برگزاری مراسم گرامیداشت شهدای سبز عاشورای ۸۸

Posted: 17 Nov 2013 01:59 AM PST

جرس: مراسم گرامیداشت یاد شهدای عاشورای سال ۸۸ برگزار شد.  

 

 

به گزارش کلمه، همزمان با عاشورای حسینی که مصادف با هزارمین روز حصر آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد بود، خانوده های شهدای سبز یاد شهیدان عاشورای سال ۸۸ را با حضور بر مزار آنها گرامی داشتند.

 

این مراسم که با حضور کم سابقه مردم و همراهان سبز همراه بود، حاضران با ذکر فاتحه و روشن کردن شمع یاد این شهدا را گرامی داشتند.

 

امیر ارشد تاجمیر، مصطفی کریم بیگی، علی موسوی، شبنم سهرابی، شهرام فرج زاده، جهانبخش پازوکی، مهدی فرهادی راد، محمد علی راسخی نیا و شاهرخ رحمانی از جمله شهدای عاشورای بعد از انتخابات سال ۸۸ هستند.

 

در این مراسم، همچنین یاد دیگر شهدای جنبش سبز گرامی داشته شد.

 

گزارش کلمه حاکی از حضور چشمگیر ماموران امنیتی است که بر سر مزار برخی از شهدای سبز حضور داشته و در مواردی تذکراتی نیز به مردمی که برای ذکر فاتحه بر سر مزار شهدا حاضر شده بودند، داده می شد.

 

در این روز همچنین به یاد هزارمین روز حصر آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد نذری های سبز آماده شده توسط برخی از خانوده های شهدا با نیت آزادی آنها توزیع شد. 

لااقل آزاده باشید

Posted: 17 Nov 2013 12:32 AM PST

غلامعلی رجایی
سیمای تحت مدیریت ضرغامی تا توانست برعلیه موسوی و کروبی اتهام زد. 

 

انگار مرگ مرحوم عسکراولادی هم نتوانست بعضی ها را بخود بیاورد.امروز وامشب سیمای ضرغامی در شبکه های گوناگون خود هرچه خواست نثار آقایان موسوی و کروبی کرد وحتی در یک پیشگویی پیامبرانه آنها را از توفیق توبه محروم دانست.جالب این بود که از آنها توقع داشت در این ایام حصر از اقدام بعضی ها اعلام برائت نمایند!

اینقدر محتوای این برنامه زشت و یکطرفه بود که نیازی به پاسخ به بعضی مطالب دیکته شده آن نمی بینم. امروز و امشب سیمای تحت مدیریت ضرغامی که از محدود اسم هایی است که از شنیدن آن نفرت دارم تا توانست بر علیه موسوی و کروبی که از خود هیچ امکان دفاعی نداشته و ندارند اتهام زد . دست اندرکاران این برنامه سفارشی سیمای ضرغامی از خدا نترسیدند. در مقام قاضی نشستند وهرچه دلشان خواست گفتند. انگار نه انگار قیامتی هم در کار است!

 

این از مردانگی به دور است شخصیت کسانی که در حصر هستند و دستشان از همه چیز کوتاه است هرچند وقت یکبار یکطرفه، در سیمایی که متعلق به همه ملت است اینطور تخریب شود. از عاشورا دو روز بیشتر نگذشته است. پیام حسین را بشنوید که اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.

هرچند از این اقدام زشت سیمای ضرغامی بسیار متاسفم اما نگران نیستم .چون معتقد هستم خدایی هم هست و می داند چگونه خدایی کند!

خدایا، به کجا باید شکایت برد که در جمهوری بجا مانده از امام، آبروی یاران امام ،همان کسانی که در دوران امام و پس از آن ،آن همه به کشور و ملت خدمت کردند اینگونه به چیزی گرفته نمی شود.

کاش دادرسی بود. 

 

منبع: وب سایت نویسنده

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

اتفاقی که برای دختران موسوی افتاد، هر انسانی را نگران می‌کند

Posted: 17 Nov 2013 12:31 AM PST

نماینده ارومیه
 جرس: عابد فتاحی، نماینده ارومیه در مجلس، در مورد آخرین پیگیری نمایندگان درباره تذکر داده شده به وزیر اطلاعات، درباره برخوردهای صورت گرفته با دختران میرحسین‌ موسوی و زهرا رهنورد در روز عید غدیر،  به روزنامه شرق گفته است: "منتظر پاسخ وزیر اطلاعات به «تذکر» هستیم، اگر پاسخ وی قانع‌کننده نباشد از شخص وزیر «سوال» خواهیم کرد."  

 

دختران میرحسین موسوی، عید غدیر امسال به دیدار خانواده رفتند، این دیدار البته حاشیه‌هایی به‌همراه داشت و در ‌‌‌نهایت تصویری از برخورد فیزیکی با دختران موسوی روی شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. یکی، دو روز بعد علی مطهری در گفت‌وگو با روزنامه «قانون» این اقدام را زیر سوال برده و چند روز بعد چهار نماینده به‌همراه او، درباره رفتار به وجود آمده در مقابل دختران میرحسین به وزیر اطلاعات تذکر دادند. 

 

به گزارش شماره روز یکشنبه ۲۶ آبان روزنامه شرق چاپ تهران، علی مطهری نماینده تهران، غلامرضا تاجگردون نماینده گچساران، مسعود پزشکیان نماینده تبریز، عابد فتاحی نماینده ارومیه و ایرج حسن‌زاده از جمله نمایندگانی هستند که در این زمینه به وزیر اطلاعات تذکر داده بودند.  

متن مصاحبه عابد فتاحی با این روزنامه به این شرح است:


‌ دلیل‏تان برای تذکر به وزارت اطلاعات چه بود؟


اتفاقی که برای دختران میرحسین افتاده، هر انسانی را نگران می‌کند، اینکه حالا چون پدر و مادرشان در «حصر» هستند، دلیل نمی‌شود که با فرزندانشان برخوردی خلاف قانون صورت گیرد. بنابراین من نماینده در برابر رفتارهای خلاف عرف و قانون همه نهاد‌ها احساس مسوولیت می‌کنم و تذکر دادن به مسوول مربوط کمترین کاری است که می‌شود انجام داد. به همین خاطر تذکر دادیم تا کسی دیگر به خود اجازه ندهد که به آن‌ها توهین کند.

البته هنوز شکایتی رسمی از سوی دختران میرحسین به دستگاه قضایی ارایه نشده و هنوز درباره جزییات آن حادثه هیچ نهاد رسمی گزارشی ارایه نکرده است؟

کار نماینده هم همین است، شاید آن‌ها نتوانند شکایتی ارایه کنند، من نماینده وظیفه دارم از حقوق شهروندی انسان‌ها دفاع کنم. این اقدام برای حفظ شأن جمهوری‌اسلامی‌ایران هم خوب است، نگاه جهانی در چنین مواردی به سمت ماست و نباید اجازه دهیم بیگانگان جو رسانه‌‏ای علیه ما درست کنند، اگر کار اشتباهی صورت گرفته، خب مقام مسوول عذرخواهی می‌کند و تمام. برای نمونه در مورد ستار بهشتی هم همین اتفاق افتاد و مجلس احساس وظیفه کرد تا ماجرا را پیگیری کند.

با آقای علوی دیداری هم داشته‌اید؟

 

خیر. بر اساس روال مرسوم منتظر پاسخ وزیر اطلاعات هستیم.

خب اگر پاسخشان قانعتان نکرد، چطور؟


خوشبختانه آقای علوی، نگاه مثبتی به امور دارد و امیدواریم که موضوع را برای ما و افکار عمومی روشن کند، اگر هم قانع نشدیم، طرح سوال خواهیم کرد.

آیا دیدار با دختران میرحسین در دستور کار شما است؟

 

اتفاقا اگر از سخنان وزیر اطلاعات قانع نشویم، بناست یکی به نمایندگی از افراد تذکر‌دهنده به دیدار با وی رفته و شرح ماوقع را از ایشان بپرسد و بر اساس آن گزارشی تدوین شود. اما تا زمانی‌که پاسخ وزارت اطلاعات نیاید، کاری نمی‌کنیم چون دوستان ما در این نهاد بهتر به‌کار خودشان واقف هستند. ما در چارچوب این دیدار هم از حقوق شهروندان خود حمایت کرده و در عین حال حرمت ساختار دولتی خودمان را حفظ خواهیم کرد.

 

اینکه نمایندگان مردم در این مورد خاص ورود پیدا کرده‌اند، چه پیامدهایی دارد؟

 


نخست اینکه ما نمی‌خواهیم این کار‌ها جنجال سیاسی باشد، می‌خواهیم در مقابل چشم جهانیان این روند دیده شود که در ایران قانون حاکم است و این قانون برای تمام زندانیان سیاسی و غیرسیاسی تاثیرگذار است. اگر فردی به زندان یا جایی دیگر فرستاده شده، دلیل نمی‌شود با خانواده او بدرفتاری شود. همه باید بدانند که اگر تخلفی صورت بدهند افرادی هستند که ماجرا را پیگیری می‌کنند. نه‌تنها در این مورد که هر جایی بدانیم قانون سایه‌دار شده، حتما برخورد خواهیم کرد. این کار‌ها به نفع نظام است. 

روحانی در مجلس: بیگانگان نحوه تعامل دولت و مجلس را زیر نظر دارند

Posted: 17 Nov 2013 12:02 AM PST

محمود گورزی وزیر ورزش و جوانان شد
 جرس: رییس جمهور ایران، در جلسه علنی مجلس برای رای اعتماد به چهارمین وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان گفت: شرایط کشور، جامعه، منطقه و بین المللی اقتضا می‌کند که بیش از پیش در کنار یکدیگر باشیم.  

 

در انتهای این جلسه «محمود گودرزی»چهارمین وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان، با کسب ۱۹۹ رای موافق، ۴ رای مخالف و ۲۴ رای ممتنع، وزیر ورزش و جوانان شد و بدین ترتیب با انتخاب هجدهمین وزیر دولت یازدهم، کابینه تدبیر و امید تکمیل شد.  پیش از وی، «مسعود سلطانی فر»، «سیدرضا صالحی امیری» و «نصرالله سجادی» نتوانستند از مجلس نهم، رای اعتماد کسب کنند.

 

در این جلسه رای اعتماد به وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان، دو نفر از نمایندگان به شدت با رای اعتماد به گودرزی مخالفت کردند. 

 

کریمی قدوسی، نماینده مشهد گفت: آقای گودرزی شما توان ایستادگی در مقابل برخی سران فتنه که خود را پدرخوانده و یا قیم رئیس جمهور می دانند ندارید. شما وارد کابینه ای می شوید که توان ایستادگی مقابل این افراد را ندارد.

 

صحبت‌های خارج از موضوع این نماینده که اغلب به نقد مواضع دولت روحانی، انتخاب معاونان وزارت علوم و اظهارات روحانی اختصاص داشت با اعتراض لاریجانی رئیس مجلس مواجه شد که به وی گفت: بهتر است شما کمی هم در مخالفت وزیر صحبت کنید. صحبت های شما بیشتر در خصوص مسائل کلی است.

 

 

ایرانپور نماینده مبارکه نیز از گودرزی خواست تا مواضع خود را در خصوص "فتنه سال 88" به صورت صریح و شفاف به نمایندگان مجلس اعلام کنند.

 

به گزارش ایرنا، روحانی در جلسه علنی روز یکشنبه مجلس شورای اسلامی در دفاع از «محمود گودرزی» گفت:  دولت به حقوق قانونی مجلس توجه دارد و اینکه نمایندگان مجلس به وزیر پیشنهادی رای اعتماد بدهند یا ندهند، حق قانونی آن‌ها می‌داند اما در عین حال در کنار همه حقوق قانونی که در اختیار و وظایفی که بر دوش داریم، شرایط کشور، جامعه، منطقه و بین المللی تقاضا می‌کند که بیش از پیش در کنار یکدیگر باشیم.

 

رییس جمهوری تاکید کرد: باید دست به دست هم دهیم و به اولویت‌هایی که مورد نظر مجلس و مردم و دولت است، بپردازیم.

 

 

**با همدلی مشکلات کشور حل می‌شود

 

رییس جمهوری در ادامه سخنان خود، تنها راه حل مشکلات کشور را همدلی قوا دانست و گفت: دولت مصمم به همکاری با مجلس است.

 

رییس دولت تدبیر و امید افزود: خواست مردم، حل مشکلات معیشتی، مسایل اجتماعی مردم، تورم، اشتغال، مسایل مربوط به سیاست خارجی و موضوعات فرهنگی است و شما خود بهتر می‌دانید که برای حل این مسایل جز همکاری نزدیک دولت و مجلس راه دیگری وجود ندارد.

 

وی با تاکید بر اینکه همه باید دست به دست هم دهیم و از این مشکلات عبور کنیم، اظهار داشت: من تردیدی ندارم که با وحدت، یکپارچگی و همدلی مشکلات جامعه و مردم را حل و فصل خواهیم کرد.

 

 

** بیگانگان نحوه تعامل دولت و مجلس را زیر نظر دارند

 

روحانی ادامه داد: حتی در سیاست خارجی و مسایل خارجی در صورتی دولت موفق خواهد بود که بیگانگان وحدت، اتحاد و یکپارچگی ما را مشاهده کنند و در این وحدت و یکپارچگی قو، ا بیش از همه توجه به دولت و مجلس دوخته شده است.

 

رییس قوه مجریه گفت: دولت مصمم به تعامل و همکاری با مجلس است و من تردید ندارم که اراده مجلس هم همکاری است چرا که دولت و مجلس دغدغه‌های واحد و هدف‌های مشترکی دارند و در راهکار‌ها نیز معمولا راهکارهای مشترکی را مد نظر قرار می‌دهند.

 

 

** تلاش برای آماده کردن لایحه بودجه سال ۹۳ در ماه آینده

 

روحانی همچنین اظهارداشت: در ماه آینده تلاش ما این است که بتوانیم بودجه را آماده کنیم که آن هم میدان تعامل مجلس و دولت است تا بتوانیم بودجه‌ای که در خور این کشور و ملت باشد برای سال آینده با همکاری یکدیگر آماده کنیم، دولت آن را تهیه و مجلس آن را تصویب کند.

 

 

** تاکید دولت بر گسترش ورزش در کشور

 

رییس جمهوری افزود: در زمینه وزارت ورزش و جوانان همانطور که قبلا هم اشاره کردم و در برنامه دولت تدبیر و امید آمده است، ورزش را یک فعالیت نشاط آفرین، سلامت بخش، انسجام آفرین و حتی زمینه بسیار مناسبی برای کاهش هزینه‌های دولت در اداره کشور و ایجاد ثروت ملی می‌دانیم.

 

 

** در سایه ورزش می‌توانیم غرور و افتخار ملی را شاهد باشیم

 

به گزارش ایرنا، روحانی افزود: چون برای چهارمین بار است در مجلس برای معرفی وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان، حاضر می‌شوم فکر می‌کنم مطالب هم کمی تکراری باشد بدلیل اینکه نسبت به اهمیت ورزش و جوانان قبلا نکاتی را به عرض رساندم.

 

رییس دولت تدبیر و امید با بیان اینکه دولت بر این مبنا نگاهش به مساله ورزش یک نگاه تخصصی است، تصریح کرد: در سایه ورزش ما می‌توانیم غرور، افتخار ملی و انسجام بیشتر ملی را شاهد باشیم.

 

وی خاطرنشان کرد: در سایه توسعه ورزش، می‌توانیم شاهد سلامت جسمی، روحی و اجتماعی در کشورمان باشیم.

 

رییس جمهوری با بیان اینکه در سایه ورزش می‌توانیم به توسعه اقتصادی نیز نگاه کنیم، گفت: صنعت ورزش زمینه‌ای برای اشتغال در جامعه است، بنابراین دولت هم به ورزش حرفه‌ای، هم به ورزش قهرمانی و هم ورزش عمومی توجه خواهد داشت.

 

روحانی افزود: بالا‌تر از این، بسیاری از آسیب‌های اجتماعی را که ما امروز با آن مواجه هستیم، در سایه توسعه ورزش می‌توانیم کاهش دهیم.

 

وی اظهارداشت: اگر بگوییم ورزش عاملی برای امنیت اجتماعی و یا حتی عامل موثری در امنیت ملی است، سخنی به گزاف نگفته‌ایم.

 

رییس قوه مجریه با بیان اینکه در کنار مساله ورزش، موضوع جوانان مطرح است، گفت: گرچه این دو موضوع (ورزش و جوانان) در کنار یکدیگر بار این وزارتخانه را سنگین کرده است اما دولت خود را متعهد می‌داند که قانون مجلس را در زمینه این وزارتخانه اجرا کند.

 

رییس جمهوری با بیان اینکه امروز به مرز سه ماه از زمان فعالیت دولت رسیده‌ایم، ابراز امیدواری کرد که امروز دولت بعد از سه ماه تکمیل شود و بتوانیم بهتر به وظیفه خود عمل کنیم.

 

 

** تلاش دولت، تاخیر نداشتن در انجام وظایف است

 

رییس جمهوری یادآور شد: این دولت در‌‌ همان روز تحلیف ریاست جمهوری، لیست وزرا را تقدیم مجلس شورای اسلامی کرد تا هیچگونه تاخیری در انجام وظیفه خود نداشته باشد.

 

وی خاطرنشان کرد: از این حیث، دولت مورد توجه و تحسین رهبر معظم انقلاب، مردم شریف ایران و نمایندگان مجلس قرار گرفت.

 

 

** مشکل اصلی جوانان، اشتغال و منزلت اجتماعی است

 

رییس جمهوری گفت: مساله توجه به جوانان بسیار حائز اهمیت است؛ جامعه ما یک جامعه جوان است یا به تعبیر بعضی، بسیار جوان است و ما باید به دغدغه‌هایی که مربوط به جوانان جامعه است، توجه کنیم.

 

روحانی با بیان اینکه وزارتخانه‌های مختلفی این مسوولیت را بر دوش دارند، افزود: آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت ارشاد، وزارت کار و تمام بخش‌های اقتصادی دولت و همه آن‌ها یک بخش از وظایفشان مربوط به جوانان جامعه است.

 

رییس دولت تدبیر و امید ادامه داد: اما در عین حال این وزارتخانه (ورزش و جوانان) هم وظیفه خاصی را نسبت به جوانان بر عهده دارد.

 

رییس جمهوری با یادآوری اینکه در روزگاری معضل اصلی جوانان ما تحصیل و تحصیلات عالیه بود که شاید از آن مشکلات عبور کرده باشیم، اضافه کرد: امروز مشکل اصلی برای نسل جوان ما، مساله اشتغال، منزلت اجتماعی و مسایل فرهنگی و اجتماعی است. مسایلی از قبیل رفع مشکلات مسکن و ازدواج است که بسیاری از آن‌ها به مشکل اصلی یعنی اشتغال بر می‌گردد.

 

روحانی با تاکید بر اینکه در این زمینه همه وزارتخانه‌های دولت در بخش‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی در بخش سیاسی و امنیتی، مسوولیت‌های سنگینی را کم و بیش بر عهده دارند، اظهار داشت: وزارت ورزش و جوانان باید با کمک سایر وزارتخانه‌ها به ویژه به مساله جوانان و حل مشکلات آن‌ها بپردازد.

 

رییس جمهوری ادامه داد: برای اینکه فردی بتواند این بار سنگین را بر دوش گیرد، فرد صاحب نظر، متخصص و مدیری برای این وزارتخانه به مجلس شورای اسلامی پیشنهاد شده است.

 

روحانی خاطر نشان کرد: جناب آقای  محمود گودرزی که از نظر تخصصی، دانش و فعالیت دانشگاهی وی در این زمینه بوده، دارای تالیفات متعدد ومقالات فراوانی است و سال‌ها به وظیفه معلمی خود در دانشگاه تهران اشتغال داشته است.

 

رییس جمهور با بیان اینکه آقای گودرزی لااقل در دو زمینه ورزشی، مقام مربیگری دارد و کاملا به این محیط تخصصی آشنا است، اظهار داشت: متخصصان فراوانی زیر دست همین استاد تربیت شده‌اند و از این رو، وی می‌تواند با آشنایی که دارد، افراد متخصص و صاحب نظری را دراین زمینه به کار گیرد.

 

 

** سامان دهی اقتصاد ورزش/۶ هزار میلیارد تومان پروژه ورزشی ناتمام

 

رییس دولت تدبیر و امید با پیش رو بودن مسابقات آسیایی و جام جهانی گفت: هر چه زود‌تر این وزارتخانه دارای مسئول دایمی شود، بهتر می‌توانیم برای آینده این مسابقات و برنامه‌هایی که مد نظر است برنامه ریزی کنیم.

 

رییس جمهوری افزود: ضمن اینکه آقای دکتر گودرزی هم سابقه حضور در نهادهای انقلابی دارد و هم سابقه حضور در جبهه؛ و امیدواریم فضای انقلابی را با حضورشان به این وزارتخانه بیاورند، بیش از آنکه امروز دارای فضای انقلابی است.

 

روحانی اظهار امیدواری کرد: وزارت ورزش و جوانان با صلابت بیشتر و استقرار اخلاق بیشتر آن هم اخلاق قهرمانی، فتوت و مردانگی که در این زمینه همه ورزشکاران ما پیرو راه امیر المومنین (ع) انشاء الله خواهند بود، بتواند در زمینه تخصصی، اخلاقی و فرهنگی و هم به خاطر سوابقی که در مدیریت اقتصادی داشته، بتواند بخش اقتصاد ورزش را سامان دهد.

 

رییس جمهوری با بیان اینکه می‌دانید پروژه‌های بسیاری در زمینه ورزش باقی مانده است، تصریح کرد: ارزش این پروژه‌ها را تا ۶ هزار میلیارد تومان برآورد می‌کنند که نیاز است این پروژه‌ها به بهترین شکل به اتمام برسد.

 

 روحانی گفت: انشاء الله با حضور ایشان (گودرزی) و با رای شما نمایندگان به آقای دکتر گودرزی، هم به ورزش کمک کرده‌اید، هم به جوانان عزیز، امید و نشاط بیشتری داده‌اید و هم انشاء الله امروز شاهد آن باشیم که دولت تکمیل شود و و آقای گودرزی نیز وظایف سنگینی را که قانون و مطالبات مردم بر دوش او گذاشته است، عملی سازد.

 

۴۳ زندانی انتخابات ۸۸: حاکمیت چه نتیجه ای از این همه ستم به محصوران به دست آورده است

Posted: 17 Nov 2013 12:02 AM PST

بیانیه ای به مناسبت هزارمین روز حصر همراهان مردم
 جرس: ۴۳ زندانی سیاسی حوادث پس از انتخابات در بیانیه ای به مناسبت هزارمین روز حصر همراهان جنبش سبز با اعتراض به این ظلم آشکار، هشدار داده اند که قدرت مدارانى که با در اختیار داشتن همه منابع رسمى و غیر رسمى و نیز همه قواى کشور دست به چنین بى قانونى ها و ستم هایى زدند با اندکى تأمل مى توانند دریابند که تاریخ نام آنان را در کنار چه کسانى قرار خواهد داد و آیندگان چه قضاوتى در مورد آنان خواهند داشت.  

 

به گزارش کلمه، این زندانیان سیاسی که خود نیز با حکم های غیرعادلانه در زندان به سر می برند با اشاره به آنچه در این سال ها به مردم و کشور رفته، توجه عاملان وضع موجود را به نتایج انتخابات امسال ارجاع داده و تصریح کردند که مشکل اصلى ایرانیان در این سالها تنها یک دولت بى کفایت و خرافاتى نبود که سامانه اى از خودکامگى اضلاع مهیبش را عریان ساخت تا خود را به عنوان مادر دردها معرفى کند.

 

زندانیان سیاسی در بیانیه ی خود با طرح این سوال که چه انتظارى از واکنش هاى استیصال آمیز کسانى مى رفت که بر اثر خطاها و لجاجت هایشان روز به روز مشروعیت خود را بیشتر از دست مى دهند؟ به خواست میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای تبرئه ی دین از اتهام نسبت داشتن با امیال و احلام صاحبان قدرت اشاره می کنند و عزت و سربلندی ای که جایگاه همراهان جنبش سبز را در همراهی با مردم در این سال ها رفیع تر کرد.

 

متن کامل این بیانیه  به شرح زیر است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

هزار روز از حصر رهبران جنبش سبز مى گذرد. چرا کسانى ننگ این بى قانونى آشکار را به تن خریدند حال آنکه در تشییع پرشکوه مرحوم آیت الله العظمى منتظرى دیده بودند که این چنین رفتارها چگونه به محبوبیت بیشتر قربانیان خود مى انجامد. بلکه آنان در برابر مقاومت و تدبیر انسان هایى تنها که بى بهره از امکانات مادى و تبلیغاتى بر توکل شکوهمند و نیت پاک خود تکیه داشتند مستاصل ماندند.

فشار و آزارى که در این مدت بر موسوى، کروبى و رهنورد وارد شد به مراتب بیشتر از زندانیان سیاسى بود. علاوه بر این در این چند سال از تمام تریبون هاى حکومتى علیه آنان هرچه خواستند و توانستند گفتند بدون آنکه حقى براى دفاع از خود به آنها داده شود. چه نتیجه اى از این همه بى انصافى و ستم به دست آمد؟ بلکه چه انتظارى از واکنش هاى استیصال آمیز کسانى مى رفت که بر اثر خطاها و لجاجت هایشان روز به روز مشروعیت خود را بیشتر از دست مى دهند؟ در نزد آنها که بصیرتى دارند نتایج انتخابات امسال به روشنى گواهى داد که اینک عاملان حصرها و حبس هاى سال هاى اخیر در میان مردم از چه میزان مقبولیت برخوردارند. دولتى که اقتدارگریان براى تحمیل آن بر ملت همه چیز خود را هزینه کردند در پایان کار خود کشور را در همه عرصه ها به حضیض برد و کمرشکن ترین شرایط را براى جانشینانش به ارث گذاشت.

بحران هاى عمیقى که اینک تمامى شئون زندگى مردم را دستخوش خود کرده است از همان خرداد ٨٨ در نظر صاحبان تجربه دیده مى شد. اما همین که مردم عارضه را گشودند تا به درمان بپردازند ریشه هاى بدخیم آن خود را نمایان کرد. خون هاى پاکى ریخته شد تا صحنه هاى جدیدى از پایدارى ملت را رقم بزند. مشکل اصلى ایرانیان در این سالها تنها یک دولت بى کفایت و خرافاتى نبود که از روى اشتباه یا از بد حادثه بر سرنوشت آنان حاکم شده باشند، که سامانه اى از خودکامگى اضلاع مهیبش را عریان ساخت تا خود را به عنوان مادر دردها معرفى کند.

موسوى و کروبى چه مى خواستند و چه به دست آوردند؟ آنها مى خواستند دین را از اتهام نسبت داشتن با امیال و احلام صاحبان قدرت تبرئه کنند. پس از چهار سال آیا آنها بدین مقصود نایل نشده اند؟ ریاست جمهورى اگر سکونت در کاخ هاى مجلل و رفت و آمد در موکب هاى فاخر و شرکت در میهمانى هاى پرتشریفات و سفرهاى پر هزینه بود، مهندس موسوى به رغم آرزوى مردم بر این کرسى ننشست. اما اگر قبول رنج و زحمت و کوشش براى رسیدگى به مهمترین نابسامانى هاى کشور است خواست و اراده ملت براى بهره مند شدن از کاردانى هاى فرزند امینش شکست نخورد زیرا او کارش را به این عنوان دوم از همان روز پس از انتخابات آغاز کرد و در این سالهاى سخت حتى یک روز را در اداى وظیفه از دست نداد؛ وظیفه آن که به ما بگوید “صبر، صبر، صبر” صبرى که اینک نتایج روشن آن به خوبى در افق آشکار مى شود.

ردپاى روشنى را که رهبران جنبش سبز در این مدت از خود به جاى گذاشتند مرور کنیم. در مبارزه فرسایشى که میان مردم و خودکامگى جریان دارد آنها میدان را از جایى که بوى خون و خشونت مى داد و در آن بى رحمى و بى انصافى مزیت به حساب مى آمد به صحنه اى بردند که یک ملت هفت هزارساله در آن برترى بى تردید دارند. این چهارسال و چند در عمر ملت ما یک لحظه گذشت و پس از آن لحظه اکنون این اقتدارگرایى است که حل هیچ کدام از مشکلات روزافزونش بدون پذیرش خواست مردم ممکن نیست. در این “یک لحظه” چه کسى فرسوده شد؟

موسوى و کروبى به دنبال چیزى براى خود نبودند که اگر بودند راحت به دست مى آوردند. آنها ناراحتى و رنج را بر خود هموار کردند تا مصلحتى براى همگان فراهم بیاورند. چه کسى مى گفت “همه باید با هم پیروز شویم” ؟ در راهى که پیش رو داشتیم او دوست داشت اگر گروهى جا مانده است او را جا نگذاریم. بلکه لحظه اى تامل کنیم تا دیگران هم برسند، به این نتیجه برسند که کیفیت کنونى حکومت شایسته ملت و کشور ما نیست، زیرا وطن ما نه فقط سرزمینى در جغرافیاى جهان که نیز مجموعه اى از آرزوهاى مشترک است که ما را به هم پیوند مى دهد و علاوه بر خاکى که در آن نشو و نما کرده ایم سرزمین سینه هاى همه این مردم نیز ما را میهن است که باید با غیرت و حمیت از وجب به وجب آن حراست کنیم.

“مبارزه ما آن چیزى نیست که کسى در آن شکست بخورد” چه کسانى این جمله را به ما آموختند. در هزارمین روز از حصرشان آنان بسیار به پیروزى خود نزدیک شده اند.

در هزارمین روز از حصر موسوى، کروبى و رهنورد ما فرزندان دربند ملت ایران اعتراض خود را نسبت به این ظلم آشکار، بار دیگر اعلام مى کنیم نه به این دلیل که رنجى که بر آنها مى رود چیزى از عزت و سربلندى شان کم کرده است، زیرا سدى که در تشنه ترین روزهاى سال کشتزارهاى بسیارى را تا واپسین جرعه ها آبیارى کرده باشد حتى اگر خسته و خالى، اما پیروزمند به نظر مى رسد. و نه چون امیدى به رفع جور جائران بر اثر این اعتراض داریم، که مى گوییم و مى نویسیم و اعتراض مى کنیم تا زشتى هاى آنان را نمایان تر سازیم. محروم کردن فردى از حقوق قانونى خود بدون محکوم شدن در دادگاه صالحه خلاف صریح قانون اساسى است و در قوانن عادى ما نیز چیزى به نام حصر خانگى وجود ندارد.

قدرت مدارانى که با دراختیار داشتن همه منابع رسمى و غیر رسمى و نیز همه قواى کشور دست به چنین بى قانونى ها و ستم هایى زدند با اندکى تأمل مى توانند دریابند که تاریخ نام آنان را در کنار چه کسانى قرار خواهد داد و آیندگان چه قضاوتى در مورد آنان خواهند داشت.

اسامی امضا کنندگان به ترتیب الفبا:

۱-سید محمد ابراهیمی

۲–حسن اسدی زیدآبادی

۳-امیر اسلامی

۴-اکبر امینی ارمکی

۵-رضا انتصاری

۶-عماد بهاور

۷-امید بهروزی

۸-قربان بهزادیان نژاد

۹-سیدعلیرضا بهشتی شیرازی

۱۰-سیدمصطفی تاج زاده

۱۱-مصطفی دانشجو

۱۲-امین چالاکی

۱۳-مهدی خدایی

۱۴-محمد داوری

۱۵-امیرخسرو دلیرثانی

۱۶-هوتن دولتی

۱۷-محمدصادق ربانی املشی

۱۸-علیرضا رجایی

۱۹-محمد رضایی

۲۰-سیدحسین رونقی ملکی

۲۱-مصطفی ریسمان باف

۲۲-عبدالفتاح سلطانی

۲۳-آروین صداقت کیش

۲۴-کیوان صمیمی

۲۵-مصطفی عبدی

۲۶-ابوالفضل عابدینی

۲۷-بهزاد عرب گل

۲۸-سیامک قادری

۲۹-ابوالفضل قدیانی

۳۰-مسعود لدونی

۳۱-افشین کرم پور

۳۲-جعفر گنجی

۳۳–سعید مدنی

۳۴-حمیدرضا مرادی

۳۵-محسن میردامادی

۳۶-عبدالله مومنی

۳۷-ضیاء نبوی

۳۸-نصور نقی پور

۳۹-مصطفی نیلی

۴۰–محمدامین هادوی

۴۱-سیداحمد هاشمی

۴۲-فرشید یدالهی

۴۳-محمدحسن یوسف پورسیفی

 

مهجوریت «منطق» در ایران

Posted: 16 Nov 2013 12:35 PM PST

گفتگو با ضیاء موحد
بزرگان فلسفه تحليلي همگي منطق‌دانان بزرگي هستند و اين­كه تيموتي ويليامسن مي‌گويد فلسفه چيزي جز منطق و تخيل نيست 


 دکتر ضیا موحد استاد و مدیر گروه منطق موسسه پژوهشي حکمت و فلسفه ايران و رئیس انجمن علمي منطق کشور هستند. گفت‌وگوی ذیل به مناسبت روز جهانی فلسفه با ایشان ترتیب داده شده است که در ادامه می‌آید.

 


آقاي دكتر، وضعيت فلسفه و به‌طور خاص، منطق را در كشور چگونه مي‌بينيد؟ لطفاً اين پرسش را با محوريت انجمن منطق، كه يك انجمن علمي در حوزه فلسفه است، پاسخ دهيد و نيز نمايي از وضعيت مطلوبي كه بايد به آن برسيم ترسيم كنيد. مناسب است از انجمن آغاز كنيم. راجع به پيشينه تأسيس انجمن منطق و كارهايي كه تاكنون در اين انجمن انجام شده است و برنامه‌هايي كه در آينده برگزار خواهد شد برايمان توضيح دهيد:

 

انجمن منطق ايران در ارديبهشت سال ۱۳۸۹ تأسيس و در ارديبهشت امسال دوساله شد. فعاليت‌هاي انجمن، در سال اول، بيشتر فعاليت‌هاي اداري بود به­منظور به­ ثبت رساندن انجمن، پيداكردن دفتري براي آن و يافتن محلي براي برگزاري سمينارهاي آن. متأسفانه تاكنون چنين محلي نداريم. فقط يك دفتر در خيابان نجات‌اللهي داريم. در آن‌جا يك سوم از يك اتاق را به ما داده‌اند و بابت آن ماهي ۱۲۵ هزار تومان هم كرايه مي‌دهيم. بنابراين، جايي نداريم براي اين‌كه آرشيوي تشكيل دهيم و برنامه‌هايي را پيگيري كنيم. فعاليت‌هاي مختلفی تاكنون داشته‌ايم؛ يكي از آن‌ها عبارت است از تفاهم‌نامه‌هايي كه با جاهاي مختلف امضا كرديم، ازجمله با انجمن پژوهشي حكمت و فلسفه. جا دارد كه از مؤسسه به خاطر پشتيباني مطلوبي كه از ما مي‌كند تشكر كنم زيرا ما، هر ماه، جلسات هيأت مديره را در اين‌جا تشكيل مي‌دهيم و در همان روزي كه جلسه هيأت مديره را تشكيل مي‌دهيم يك سخنراني هم برگزار مي‌كنيم. يك خبرنامه هم در سايت انجمن داريم. بنابراين، تاكنون سايت و خبرنامه را راه‌اندازي و چند سمينار را هم با پشتيباني مؤسسه برگزار كرده‌ايم. يكي از آن‌ها سمينار «آلن تورينگ» بود كه در برگزاري اين سمينار، علاوه‌بر مؤسسه حكمت و فلسفه، مؤسسه پنجره نيز همكاري داشت و از سمينار حمايت مي‌كرد. همين‌طور، دانشجويان دانشگاه تهران چندين سخنراني ترتيب دادند كه آن‌ها هم با پشتيباني انجمن منطق برگزار شد. انجمن تاكنون كارهايي درحد برگزاري كلاس و سخنراني انجام داده است. فعاليت‌هايي هم كه اعضاي انجمن، به‌خصوص اعضاي هيأت مديره، مثل آقاي دكتر نبوي، آقاي دكتر اژه‌اي، آقاي دكتر محمدزاده و خانم فرشته نباتي مي‌كنند نيز معمولاً با پشتيباني انجمن علمي منطق ايران انجام مي‌گيرد. اين‌ها كارهايي بود كه تاكنون انجمن منطق، درحد امكانات خودش، كه شايد واقعاً بشود گفت امكاناتي نيست، داشته است.

 


آيا تأسيس انجمن منطق پيش از اين سابقه‌اي داشته است؟ يا اين‌كه اساتيد رشته منطق، به‌نوعي، دور هم جمع شوند و كارهاي مشتركي انجام دهند؟

 

نه، قبلاً در قالب N. G. O ما چنين چيزي نداشتيم. اين اولين انجمن علمي منطق ايران است. البته انجمن منطق خود­به­خود «علمي» هست اما چون انجمن‌هاي ديگري هم وجود دارند كه «فني»، «پزشكي» و.. . هستند، وزارت علوم اصرار دارد كه اين انجمن را با عنوان «انجمن علمي» نام ببريم. بنابراين، اگرچه صفت علمي در اين‌جا زائد به‌نظر مي‌رسد، از نظر اداري ما ناچار بوديم كه آن را به كار بريم.

 


در انجمن، درقالب برگزاري كلاس، سمينار و سخنراني بيشتر به چه حوزه‌هاي خاصي پرداخته مي‌شود؟

 

تقريباً مي‌شود گفت كه سعي كرديم همه بخش‌هاي منطق در نظر گرفته شود، يعني، منطق سنتي، منطق جديد، فلسفه منطق قديم و جديد و منطق و كامپيوتر. البته ما اميدواريم كه در آينده كميته‌هايي را تشكيل دهيم. حتي عناوين آن كميته‌ها را هم انتخاب كرده‌ايم كه چه موضوعاتي باشد. طبعاً هر كدام از آن كميته‌ها سرپرستي پيدا مي‌كند و عده‌اي زير نظر آن سرپرست كار و تحقيق مي‌كنند.

 


آيا به غير از خبرنامه‌اي كه در سايت منتشر مي‌كنيد تاكنون فعايتي در قالب انتشار كتاب داشته‌ايد؟

 

متأسفانه امكاني كه ما داريم فعلاً در همين حد است. البته كمال مطلوب ما گرفتن امتياز يك مجله است. فكر اين را كرده‌ايم ولي بايد توجه كنيد كه اين مجله، اولاً، بايد سطح علمي خيلي بالايي داشته باشد و ثانياً، به اندازه كافي براي چند شماره‌ آن مطلب داشته باشيم. بنابراين، اين مجله ماه‌نامه نمي‌تواند باشد و شايد فصل‌نامه يا حتي دو فصل‌نامه مناسب‌تر باشد. فرايند گرفتن امتياز هم مستلزم جرياني اداري است.

 


اگر از منظر يك نظام دانشگاهي به منطق نگاه كنيم، مي‌بينيم كه پرداختن به منطق، به عنوان يك موضوع مستقل، قدمت زيادي ندارد. مثلاً گروه‌‌هاي منطق در تحصيلات تكميلي چند سالي است كه راه‌اندازي شده و مشغول فعاليت شده‌‌اند. در برنامه‌ريزي آموزشي رشته فلسفه نيز به‌نظر مي‌رسد كه منطق همواره در حاشيه بوده است. با اين توضيحات، به نظر شما، پرداختن مستقل به منطق چه تأثيري بر آموزش فلسفه دارد؟ طبعاً انجمن منطق مي‌تواند در اين شرايط بسيار مؤثر باشد.

 

اين موضوع كه به منطق به‌طور مجزا پرداخته نمي‌شود فقط در كشورهايي مثل ايران اتفاق مي‌افتد وگرنه در ديگر كشورها اين طور نيست. منطق رياضي كه جايگاه خاص خودش را دارد و در زمينه مباحثي كه بيشتر جنبه رياضي دارند، تحقیق مي‌شود. در گروه‌هاي فلسفه هم گرايش به منطق بسيار قوي است، خصوصاً در كشورهاي انگليسي‌زبان. اين گرايش روز­به­ روز هم گسترش بيشتري پيدا مي‌كند و بسياري از مسائلي كه در فلسفه زبان، فلسفه ذهن و كامپيوتر طرح مي‌شود پيوند مستقيمي با منطق پيدا مي‌كند. در دايره‌المعارف بريتانيكا علوم به هفت گروه قسمت تقسيم شده است كه يكي از آن‌ها منطق است. منطق، بدون هيچ شك و شبهه‌اي،، در غرب جايگاهي خاص در دپارتمان‌هاي رياضي و فلسفه دارد.

نكته جالب ديگري كه اهميت دارد اين است كه اگر به واژه‌نامه‌هاي توصيفي آكسفورد يا كمبريج يا ديگر كشورهاي انگليسي‌زبان، تأكيد مي‌كنم: «كشورهاي انگليسي‌زبان»، مراجعه كنيد، مي‌بينيد كه مدخل‌هاي منطقي اين كتاب‌ها بسيار زياد است و گاه از 20% هم بيشتر مي‌شود. وقتي كه راهنماي منطق رياضي در يك جلد منتشر شد، راهنماي منطق فلسفي يا فلسفه منطق در چهار جلد منتشر شد. اخيراً اين راهنماي چهار جلدي به شانزده جلد رسيده است. از آن­جا كه زبان تكيه‌گاه استدلال و علم است و از جنبه رياضي محض تا جنبه ادبي را شامل مي‌شود (اخيراً به ادبيات، به‌خصوص «استعاره»، بسيار توجه شده و اين توجه خيلي بيشتر و عميق‌تر از كارهايي بوده كه تاكنون انجام شده است)، جاي تأسف است كه در كشور ما، دانش‌آموزان ما وارد دبيرستان مي‌شوند ولي از منطق گريزان‌اند. منطقي كه در دبيرستان به دانش‌آموزان درس مي‌دهند منطق قديم است كه به اسم «منطق صوري» به آن‌ها درس مي‌دهند و البته آن‌ها به طنز، آن را «منطق زوري» نامیده‌اند.

 


البته يك مسئله‌اي در اين‌جا وجود دارد. يادم هست كه شما سر كلاس‌هايتان از قول تيموتي ويليامسن مي‌گفتيد كه «فلسفه همان منطق است به‌علاوه كمي تخيل» و اين درست برخلاف شهودي است كه ما در اين نظام آموزشي داريم؛ يعني ما، به عنوان دانشجويان فلسفه، هيچ ارتباطي بين آن‌چه به‌عنوان فلسفه مي‌خوانيم، حالا چه فلسفه اسلامي و چه فلسفه غرب، و آن‌چه كه به عنوان منطق مي‌خوانديم، چه منطق قديم و چه منطق جديد، به‌خصوص منطق جديد، نمي‌ديديم. هميشه گويي كلاس‌هاي منطق در حيطه‌اي مجزا از كلاس‌هاي فلسفه و تاريخ فلسفه بوده‌اند. يعني مي‌خواهم بگويم گريز از منطق، علاوه‌بر عللي آموزشي، فرهنگي و تاريخي كه دارد، مي‌تواند اين علت را هم داشته باشد كه خود دانشجو هم كاربرد منطق را در چيزهايي كه مي‌خواند درك نمي‌كند.

 


بله، نكته‌اي كه مي‌گوييد به نقش تعليمات ما برمي‌گردد. توجه نشده است كه منطق، به عنوان علمي كه انسجام ذهني به دانشجو مي‌دهد، و مفاهيم آن در فلسفه و علوم ديگر، فراوان به كار مي‌روند. براي كساني كه فلسفه قديم مي‌خوانند اين نكته البته كاملاً روشن است چراكه در متون ان اصطلاحات منطقي به كار رفته است. مثلاً هنگام خواندن منظومه سبزواري درباره «حمل»، «موضوع» و «محمول» بسيار صحبت مي‌شود. اين رويكرد و اين متون بازمانده دوره‌اي است كه در ايران منطق خيلي جدي گرفته مي‌شد.

در قرن هفتم هجري، منطق در ايران خيلي جدي بوده است. كتاب‌هايي كه از آن زمان باقي مانده‌اند، مثل شرح مطالع و شرح شمسيه يا پیش از آن، قسمت منطقيات اشارات ابن‌سينا جزء لاينفك فلسفه بودند. شايد هيچ­‌كس به اندازه ابن‌سينا منطق ننوشته است. شما باور نمي‌كنيد كه الان در كشورهاي انگليسي‌زبان، كه ارزش منطق شناخته شده است، آن بخشي از آثار ابن‌سينا يا حكماي ما بيشتر جدي گرفته مي‌شود كه منطقي است. كارهايي كه خصوصاً ابن‌سينا در تحليل زبان انجام مي‌دهد بسيار مورد توجه قرار مي‌گيرد. بنابراين، آن بي‌ارتباطي، كه شما احساس مي‌كنيد، به اين دليل است كه ارتباطي كه بين منطق قديم و فلسفه قديم بود ديگر وجود ندارد. شما در درس‌هاي خود آن ارتباط را احساس نمي‌كنيد. اگر فلسفه تحليلي درست تدريس شود، اين مسأله كاملاً مشخص مي‌شود كه چرا اين‌قدر براي ويتگنشتاين منطق مهم بوده است و چگونه است كه تا كسي خوب منطق نخواند، تراكتاتوس را نمي‌فهمد. ويتگنشتاين، كه يكي از سرامدان زمان ماست، خود تحت تأثير فرگه بوده كه منطق‌دان بزرگي است. كواين، كه بسياري معتقدند بعد از راسل مهم‌ترين فيلسوف تحليلي است، معتقد است اساسي‌ترين بخش آثارش منطقياتش است. پاتنم هم همين‌طور است. بزرگان فلسفه تحليلي همگي منطق‌دانان بزرگي هستند و اين­كه تيموتي ويليامسن مي‌گويد فلسفه چيزي جز منطق و تخيل نيست (البته من از او پرسيدم: «آيا اين تعريف شما از فلسفه است؟ ». او گفت: «نه، تعريف من نيست؛ توصيف من است»)، حق دارد كه چنين بگويد. اين‌ها يك دسته فيلسوف هستند، مثل سول كريپكي، ديويد لوييس و خود تيموتي ويليامسن كه نوشته‌هايشان بدون منطق­ دانستن مفهوم نيست. توجه كنيد كه كريپكي با كمك ابزار منطقي چه چيزهايي را ثابت مي‌كند. او در تحليل تفاوت «اسم خاص» با «وصف خاص» از ابزار منطقي استفاده‌هاي زيادي مي‌كند. مي‌گويد چيزهايي كه ضروري هستند لزوماً پيشيني نيستند. به باور او، ما گزاره‌هايي داريم كه ضروري پسيني‌اند و اين به معني خراب كردن بسياري از تزهاي جا افتاده فلسفه غرب است. در فلسفه سنتي اعتقاد بر اين بود كه مي‌توان به بسياري از امور به شكل پيشيني علم داشت زيرا معتقد بودند امور پسيني تجربي هستند و در مورد تجربه هم نمي‌توان گفت چيزي قاطعانه صحيح است. بنابراين، صدق نتيجه‌اي كه از تجربه به دست مي‌آيد «ضروري» نيست بلكه «ممكن» است. يا در اين مسأله كه فلسفه قديم معتقد بود «هر جسم يك دسته خواص اوليه دارد و يك دسته خواص ثانويه»، كريپكي فقط با كمك تحليل منطقي درصدد برمي‌آيد اين باور را رد كند. ببينيد، من نمي‌گويم موفق شده كه آن را رد كند بلكه فقط مي‌گويم ابزار منطقي، تخيل و قدرت تفكر اوست كه در اين كار يا در نظريه صدقي كه ارائه مي‌كند نقش دارد. بزرگ‌ترين مشكل در مورد صدق همين «پارادوكس دروغگو» است. تمام چيزهايي كه درباره پارادوكس دروغگو مي‌گويند تحليل‌هاي منطقي است. در معرفت‌شناسي، مهم‌ترين مثال نقضي كه گفته شده است مثال نقض ادموند گتيه بود كه آن را با تحليلي منطقي طي يك مقاله يك‌صفحه‌اي نشان داده بود. تيموتي ويليامسن در اين‌باره نوشته‌هایی دارد. او مي‌گويد كساني كه تأمل فلسفي صرف، فلسفه‌ورزي روي صندلي (Armchair philosophy) و كاري نداشتن با جهان را دست‌كم مي‌گيرند اشتباه مي‌كنند چون تمام رياضيات همين است. چطور شما در رياضيات قبول مي‌كنيد كه كسي تفكر انتزاعي كند ولي در فلسفه قبول نداريد؟ او با كساني كه معتقدند كه فلاسفه بايد به آزمايشگاه بروند و دست به آزمايش بزنند شديداً مخالف است و مي‌گويد نتايجي كه آن‌ها به دست مي‌آورند، به هيچ وجه قابل مقايسه نيست با آن‌چه كه فيلسوفان ازطريق تحليل فلسفي مي‌توانند به دست آورند. اگر شما ارتباطي بين منطق و آموزش فلسفه نمي‌بينيد به اين دليل است كه فلسفه خوب درس داده نشده است. من چندين كتاب ديده‌ام كه با عنوان Informal logic چاپ شده است. اين‌ها آمده‌اند استدلال‌هايي را كه در كتب قدما هست، از ارسطو و افلاطون گرفته تا دكارت، بيرون كشيده و تحليل كرده‌اند تا ببينند آيا نتايجي كه فيلسوف از آن‌ها گرفته است درست است يا خير. شما مي‌دانيد كه گاهي يك استدلال چند جور تحليل مي‌شود و بسته به اين‌كه آن را چطور تحليل كنيم نتايج مختلفي مي‌توان از آن‌ها گرفت. اين نوع كارها كارهايي است كه فقط با كمك ابزار منطق انجام مي‌شود.

ما تقريباً هيچ فيلسوف بزرگي نداريم كه مدت زيادي منطق كار نكرده باشد؛ حتي آن‌هايي كه به دلايلي، ضد منطق رياضي شدند نيز اطلاعات منطقي زيادي داشتند. من هميشه به دانشجويان مي‌گويم فكر نكنيد آمده‌ايد اين‌جا كه درست استدلال كردن را ياد بگيريد، چون ممكن است شما دانشجوي منطق باشيد ولي در زندگي روزانه اشتباه استدلال كنيد. ارسطو اشتباه دارد؛ فرگه اشتباه مي‌كند و در يك مسأله به‌كلي دچار تناقض شده است؛ گودل هم اشتباه مي‌كند. كواين كتابي نوشت و بعد از چاپ متوجه شدند كه در كتاب تناقض است. اما ما براي فوايد ديگري است كه منطق ياد مي‌گيريم. اين مثال مثال خوبي نيست اما تفاوتي هست بين كسي كه زبان فارسي را خوب حرف مي‌زند و مي‌نويسد و كسي كه صرف و نحو را خوب بلد است. كسي كه صرف و نحو مي‌داند يك علم را بلد است، يك چيز بالاتر و مهم‌تر را بلد است وگرنه صرف حرف زدن را كه همه بلدند.

 


گذشته از اين‌كه ظرف ده- پانزده سال اخير پرداختن به فلسفه تحليلي بيشتر شده است، دو اتفاق هم درمورد منطق به‌طور خاص افتاده است: اولاً، رشته‌اي تحت عنوان «منطق» براي كارشناسي ارشد و دكتري تأسيس شده و ثانياً، به غير از مدخل منطق صوري غلامحسين مصاحب و كتاب شما با عنوان درآمدي به منطق جديد منابع فارسي در منطق، به‌ويژه منطق جديد، كمي بيشتر از گذشته شده است. به نظر شما اين دو اتفاق تأثير مثبتي داشته است؟

 

بله، خيلي. وقتي كتاب درآمدي به منطق جديد منتشر شد، تقريباً هر سه يا چهار سال يك‌بار تجديد چاپ مي‌شد اما الان هر سال تجديد چاپ مي‌شود. جالب است كه بيشتر كساني كه براي من نامه نوشته و يك غلط چاپي را تذكر داده يا پيشنهادي كرده‌اند، كساني هستند كه كتاب را خودشان خوانده‌اند. گاه حتي كساني كه دانشجوي منطق نيستند، خيلي جدي‌تر از دانشجويان فلسفه منطق كار كرده‌اند و علاقه‌مند شده‌اند. اگر به حجم كتاب‌هايي كه هر سال به زبان انگليسي در حوزه منطق منتشر مي‌شود دقت كنيد، متوجه مي‌شويد چه خبر است. من يك‌بار كه به كتابفروشي ديلونز، كه نزديك يونيورسيتي كالج است، رفتم، كتاب‌فروش گفت كه در بخش فلسفه، قفسه منطق پرفروش‌ترين است.

 


تقريباً برعكسِ اين‌جاست.

 

شايد.

 


ولي البته به‌نظر مي‌آيد كه وضع دارد بهتر مي‌شود.

 

بله، كتاب منطق موجهات، كه من فكر نمي‌كردم به اين زودي به چاپ دوم برسد، به چاپ سوم رسيد. تازه منطق موجهات يك بحث خاص است و بايد كمي منطق جديد دانست تا بشود آن را ياد گرفت.

 


البته مي‌شود اين مسأله را ذيل توجهي هم كه در سال‌هاي اخير به فلسفه تحليلي مي‌شود جمع كرد و با آن توضيح داد.

 

هم توجه به فلسفه تحليلي و هم بخش رياضي منطق مؤثر است. در بخش رياضي، آن دسته از دانشجويان ما كه به خارج رفته و برگشته‌اند، الان استادان بسيار خوب و منطق‌دانان ورزيده‌اي شده‌اند. كتابي كه براي منطق رياضي به قلم آقاي دكتر محمد اردشير نوشته شده است نيز در عرض مدت كوتاهي به چاپ دوم رسيد.

 


بازگرديم بهN. G. O‌ها و انجمن علمي منطق ايران. به نظر شما، به‌طور كلي چه كارهايي از N. G. O‌‌هاي فعال در فلسفه و منطق بر مي‌آيد؟ من يك فرضي در ذهنم دارم و آن اين است كه فلسفه در خارج نظام دانشگاهي ما بسيار فعال و پويا است، هم در قالب برخي مؤسسه‌ها و هم در قالب بسياري از كتاب‌هايي كه به‌صورت تأليف يا ترجمه منتشر مي‌شوند. نويسندگان يا مترجمان فعالي هستند كه خارج از نظام دانشگاهي كار مي‌كنند. اما به نظر مي‌رسد كه فلسفه در داخل دانشگاه‌ها حالت پيرو و تابع دارد و بسيار آهسته قدم برمي‌دارد. N. G. O‌ها و مؤسساتي كه در زمينه فلسفه كار مي‌كنند چه نقشي مي‌توانند داشته باشند؟

 

N. G. O‌ها درست به‌دليل كمبودهاي دانشگاه‌ها درست مي‌شوند. در خارج از ايران هم همين‌طور است. يعني وقتي دانشجويان مي‌بينند دانشگاه‌ها خيلي محافظه‌كار شده‌اند، براي بهبود وضعيت خود دست به تشكيل N. G. O‌ها مي‌زنند يا نهادهايي را در بيرون از دانشگاه تأسيس مي‌كنند كه ديگر دچار بوروكراسي اداري و قوانين دست‌و‌پاگير دپارتمان‌ها نباشند. ببينيد، در دپارتمان‌ها، افرادي مي‌آيند و ديگر جا مي‌افتند. بگذاريد از خودم مثال بزنم. من منطق تدريس مي‌كنم. من چقدر مي‌توانم پابه‌‌پاي آن‌چه كه در دنيا اتفاق مي‌افتد جلو بروم؟ بايد نيروهاي تازه‌اي بيايند و جايگزين استادان قديمي‌تر شوند. در دانشگاه‌ها اين كار به‌كندي انجام مي‌گيرد. به‌علاوه، متأسفانه در حال حاضر كساني به دانشگاه تزريق مي‌شوند كه اصلاً صلاحيت تدريس ندارند. يكي از دانشجويان به من گفت معلمي كه در دانشگاه به ما منطق درس مي‌داد كلمه «هم‌ارز» را به‌صورت «هم‌عرض» نوشته بود و بعد كه دانشجويان به او گفتند اين غلط است و «هم‌ارز»، به معني هم‌ارزش، اين‌گونه نوشته مي‌شود، او از كار خودش دفاع مي‌كرد. در چنين مواردي است كهN. G. O‌ها مي‌توانند به داد علاقه‌مندان برسند. گذشته از اين، در كلاس‌هاي آزاد، دانشجوياني از رشته‌هاي ديگر در درس شركت مي‌كنند كه نمي‌توانند بروند سر كلاس رشته فلسفه بنشينند و حتي شايد با مقررات فعلي، آن‌جا راهشان ندهند. در اين كلاس‌ها، پزشك، مهندس، فيزيك‌دان و رياضي‌دان مي‌آيد و حاضر مي‌شود.

اما آفاتي كه گرفتارN. G. O‌ها شده هم زياد است، يعني بعضيN. G. O‌ها كه رونقي دارند، آن‌هايي هستند كه درآمد دارند، نفوذ دارند و مي‌توانند طرح‌هاي مختلف بگيرند و از اين طريق، كسب درآمد كنند و وضع مالي‌شان خوب باشد. ولي انجمن منطق چنين وضعيتي ندارد. ما با كمك اوليه وزارت علوم، كه سه ميليون تومان است و در زمان تأسيس، اين مبلغ را بهN. G. O‌ها مي‌دهد، انجمن را تأسيس كرديم. البته همين مبلغ اندك را هم بعد از بيش از يك‌سال به ما دادند. منبع درآمد ما هم حق عضويت اعضاست كه اغلب آن‌ها دانشجو هستند. ما مجبور شديم به اعضا بگوييم كه همان حق عضويتي را كه سال گذشته داديد براي دو سال از شما قبول مي‌كنيم. بنابراين، ما اصلاً درآمد يا بودجه‌اي نداريم در حالي كه مخارجي هم داريم، مثل اجاره همان دفتر.

 


طبعاً يكي از راهكارها اين است كه حمايتي ازسوي يك نهاد دولتي صورت بگيرد يا اگر حمايت مالي نمي‌شود، از جنبه‌هاي بوروكراتيك امور كم شود و انجمن بتواند ساده‌تر به فعاليت خودش ادامه دهد و نيازمند خيلي از قواعد دست‌و‌پاگير نباشد.

 

ببينيد، در انجمن يك بازرس اصلي و یک علی‌البدل حضور دارد. هيأت مديره هم دو عضو علی‌البدل و هفت عضو اصلي دارد كه البته اول پنج نفر بودند و بعد دو نفر ديگر را هم اضافه كرديم. خانمي بود كه كارهاي اجرايي ما را انجام مي‌داد ولي ايشان، كه اول خيلي با شور و شوق آمده بود، كمي بعد كناره گرفت. الان ما براي برخي كارها، مثل تماس گرفتن با افراد، پيگيري كردن امور و نامه‌نگاری‌ها به منشي نياز داريم ولي چنين كسي را نداريم و تمام بار خبرنامه، خبررساني به افراد و هماهنگ كردن كارها روي دوش يك نفر افتاده است. اين كار خيلي سخت است چون ايشان خودش دانشجوست و الان درحال نوشتن پايان‌نامه است و من خود از اين‌كه كار زيادي به گردن ايشان بيفتد ناراضی هستم. در واقع، ما اصلاً درگيري بوروكراسي نداريم كه اين هم خودش يك عيب محسوب مي‌شود.

 


يعني آن‌قدر امكانات كم است كه به اين حد هم نمي‌رسد؟

 

بله، خيلي‌ از دانشجوها هستند كه مايل به همكاري هستند و خيلي هم علاقه‌مندند اما نمي‌شود روي كمك دائم آن‌ها حساب كرد. ما نمي‌توانيم هر روز منشي عوض كنيم در حالي كه هركس بيايد، تا تجربه‌اي پيدا كند مي‌رود زيرا نه مسئوليتي دارد و نه ما در قبال كاري كه مي‌كند به او حقوقي مي‌دهيم كه بخواهيم از او بازخواست كنيم. تاكنون، به‌واسطه پشتيباني مؤسسه حكمت و فلسفه ايران، انجمن بقا يافته است. ما تصميم داشتيم در زمان تعطيلات تابستان هم ماهي يك سخنراني برگزار كنيم اما حتي يك سالن هم كه بتوانيم سخنراني‌ها را در آن اجرا كنيم ازسوي وزارت علوم به ما داده نشد درحالي كه آن‌ها به ما قول داده بودند كه يك دفتر به ما بدهند. ظاهراً وزارت علوم فقط يك سالن دارد كه براي آن بايد زودتر ثبت نام كنيم و وقت بگيريم كه آن هم اغلب براي روزهاي چهارشنبه، كه جلسات هيأت مديره برگزار مي‌شود، پر است. يعني اگر مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران نبود، ما حتي براي برگزاري جلسات هيأت مديره هم مشكل داشتيم، چه رسد به برگزاري اين سخنراني‌هايي كه تاكنون چند تايي از آن‌ها انجام شده است.

 


وضعيت فعلي كه چندان مطلوب نيست؛ اگر بخواهيد وضعيت مطلوبي را به‌طور عام، در مورد فلسفه، كه منطق هم جزئي از آن است، ترسيم كنيد، با توجه نقشي كه انجمن‌هاي علمي مي‌توانند در كنار فعاليت رسمي نهادهاي دانشگاهي، اساتيد و دانشجويان داشته باشند، چه مي‌گوييد؟ چه وضعيتي را مطلوب مي‌دانيد و اين وضعيت چه ويژگي‌هايي دارد؟

 

ببينيد، فرهنگ يعني تداوم. اين‌كه يك انجمن يك يا دو سال خوب كار كند و بعد از بين برود فايده‌اي ندارد. ما انجمن‌هايي داريم كه موفق‌اند و بايد ببينيم كه آن‌ها چه كار كرده‌اند. مثلاً انجمن رياضي يك انجمن موفق است كه خبرنامه و مجله دارد، كنگره تشكيل مي‌دهد، تعداد زيادي عضو دارد و 30 سال است كه كار مي‌كند. من خود شاهد پاگرفتن انجمن فيزيك بوده‌ام چون همسر من مدير راه‌اندازي آن‌جا بود. آن انجمن هم مدت‌ها جايي نداشت تا اين‌كه فكر مي‌كنم آقاي دكتر ثبوتي جايي را برايشان گرفت. انجمن زبان‌شناسي نيز، كه من در رأس يكي از كميته‌هاي آن هستم، هنوز جايي ندارد درحالي كه تقريباً ده سال است كه تأسيس شده و گاهي، از نظر فعاليت‌هايش، به‌عنوان نهاد غيردولتي برگزيده در سطح بين‌المللي انتخاب شده است. با اين حال، اولاً، انجمن حتماً يك جاي خاص خود مي‌خواهد. ما اگر يك دفتر داشتيم كه مي‌توانستيم فعاليت‌هايمان را در آن‌جا متمركز كنيم، تا الان حتماً آرشيو منطق‌دانان، سيستم اطلاع‌رساني كتابخانه‌اي و مركز ارتباط با مراكز بين‌المللي را تشكيل داده بوديم. براي اين‌كه افراد بتوانند بيايند و با هم صحبت كنند جايي لازم است. ما بايد اين امكان را داشته باشيم كه بتوانيم به منشي انجمن در ماه پولي پرداخت كنيم. ما بايد بتوانيم كميته‌هايمان را تشكيل دهيم. همين الان هم افرادي هستند كه صلاحيت راهنمايي كردن تعدادي دانشجو را دارند و خودشان هم علاقه‌مند به اين كار و داوطلب آن هستند.

 


به‌طور كلي، شما فكر مي‌كنيد براي بهبود وضعيت فرهنگي تداوم مهم است؟

 

بله، تداوم و ارائه خدمت به اعضا مهم است. اعضا حق عضويت مي‌دهند و توقع دارند كه به آن‌ها خدمتي ارائه و نيازي برآورده شود. ما هم دلمان مي‌خواهد اين كار را بكنيم اما از حداقل امكانات بي‌بهره هستيم. من حتي براي شهردار تهران نامه‌اي نوشتم و اهميت قضيه را براي او شرح دادم. البته نمي‌دانم نامه به دست ايشان رسيد يا خير.

 


درمجموع، فكر مي‌كنيد اين انجمن‌ها مي‌توانند در فلسفه كمك بكنند.

 

خیلی اين انجمن‌ها خيلي مهم‌اند. الان انتخاب موضوع و سخنران در همين سخنراني‌هاي ماهانه ما بسيار با دقت است. اين سخنرانان حرف‌هاي كاملاً تازه‌اي مي‌زنند و افراد، وقتي كه وارد پرسش­و­پاسخ مي‌شوند، خود اهميت اين سخنراني‌ها را درك مي‌كنند. معمولاً در اين‌گونه محافل افراد شركت‌كننده منفعل عمل می‌کنند. اما حالت انفعالي نداشتن مهم است؛ اصل فلسفه اين است. ما عادت كرده‌ايم كه پاي منبر سكوت كنيم. تلاش مي‌كنيم در سخنراني‌هاي انجمن منطق اين عادت را بشكنيم.

 


به نظر شما، از دستگاه‌هاي دولتي مي‌توان براي وصول به وضعيت مطلوب فلسفه چه اننتظاري داشت؟

 

من در مقام كسي كه عضو هيأت امناي انجمن منطق و عضو هيأت مديره انجمن فلسفه هستم، طبعاً معتقدم كه دولت بايد كمك كند و اين كمك بايد به شكل فراهم كردن جا و مكان و بعد هم مذاكره با انجمن‌ها و سفارش طرح براي آن‌ها باشد. ببينيد، ما الان براي دوره دبيرستان كتاب مناسبي در منطق جديد نداريم. يكي از كارهايي كه ما مي‌خواستيم براي انجمن بكنيم اين بود كه پيشنهاد نوشتن كتاب درسي به وزارت آموزش و پرورش بدهيم. حتي بعضي دبيران پيش من آمده‌اند و خواسته‌اند كه برايشان سمينار بگذاريم و من حاضرم رايگان در اين كار كمك كنم. بنابراين، ما حاضريم كه به دانشگاه و وزارت آموزش و پرورش خدمات بدهيم. همين برنامه را نيز مي‌توان، با روش‌هاي تازه و نوشتن متن‌هايي كه منسجم باشند، درمورد فلسفه اجرا كرد، چه فلسفه قديم و چه فلسفه جديد. اين‌ها توقعاتي است كه دو طرف، يعني انجمن‌ها و دولت مي‌توانند از هم داشته باشند.

 


در پايان، اگر نكته‌اي به نظرتان مي‌رسد كه طرح آن مي‌تواند مفيد باشد بفرماييد. امسال عنوان همایش روز جهاني فلسفه، «بررسي وضعيت فلسفه در ايران» گذاشته شده است. اگر در اين مورد نكته‌اي داريد بفرماييد.

من نمي‌گويم مسائل يك­شبه حل مي‌شوند. اگر بخواهم درباره وضعيت فلسفه، به‌طور عام، حرف بزنم، بايد بگويم كه فلسفه تحليلي بدون منطق ناقص است. پايه‌گذاران فلسفه تحليلي، فرگه، راسل، ويتگنشتاين، كواين، كارنپ و كريپكي همگي منطق‌داناني هستند كه منطق را در مسائل فلسفي به‌طور جدي به كار مي‌برند. بنابراين، منطق بايد خيلي جدي گرفته شود. مباحثي كه به تازگي در منطق مطرح شده است حتي از سطح فلسفه بالاتر مي‌رود و به هنرها هم كشيده مي‌شود. مثلاً، بحث جهان‌هاي ممكن در منطق موجهات توجه هنرمندان را هم به خودش جلب كرده است. درمورد مسائل متافيزيك بدون منطق نمي‌شود هيچ كاري از پيش برد و حرف حسابي زد. مسائل متافیزیکی را نمی‌شود در آزمایشگاه حل کرد. ابزار آن در منطق قوی و تخیل قوی است. در ایران وضعیت تدریس منطق، قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست. اما تا رسیدن به وضع مطلوب که دانشجوی فلسفه در هر بحثی، حضور منطق را حس کند،‌ فاصله زیادی داریم.
 

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. 


منبع: فرهنگ امروز
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


پرونده هسته ای بهانه بود

Posted: 16 Nov 2013 12:35 PM PST

طاها پارسا
 احمدی نژادی و تحریمی لازم بود تا انرژی هسته‌ای بهانه ی غفلت از پتانسیل‌های نهفته در سرزمینی ثروتمند و سرشاراز انرژی شود 


بهای نفت که سقوط کند، ایران، تحریم هم نباشد، درامد چندانی از فروش نفت نخواهد داشت.


همه ی شواهد حاکی از آن اند که گران شدن نفت در چند سال اخیر و تن دادن اوپک به آن، تله‌ای بیش نبوده است. این گرانی، بهانه ای بود تا تولید گاز و نفت از سنگ‌های رسوبی توجیه اقتصادی داشته باشد. در دو سه سال آینده که معادلات تولید و فروش و مصرف انرژی تغییر کند، خاورمیانه هم – بخوانید تنگه هرمز - جایگاه استراتژیک خود را از دست خواهد داد.


نماینده سابق ایران در اوپک در پاسخ به این سوال که " تولید نفت و گاز از منابع غیرمتعارف در کوتاه مدت است و یا بلند مدت" گفت: تاثیر منفی تولید نفت و گاز از این منابع نامتعارف روی محیط زیست بسیار قابل توجه است، ولی با توجه به بالا بودن هزینه سرمایه گذاری تولید از منابع شیل، با بالا رفتن قیمت نفت، تولید از این منابع نیز توجیه اقتصادی پیدا کرده است، همچنین اوپک با بالا نگه داشتن قیمت نفت در بالای ١٠٠ دلار (در هر بشکه) کمک قابل توجهی به این مهم کرده است.جواد یارجانی در گفت و گو با خبرنگار شانا ( روابط عمومی وزارت نفت) درباره تاثیر برداشت از منابع غیرمتعارف نفتی (شیل اویل و شیل گس) روی امنیت بازار انرژی تصریح کرد: استفاده از شیل‌های گازی در بازار آمریکا بسیار تاثیر گذار است، زیرا گاز تولیدی از این منابع قرار است از آمریکا به کشورهای اروپا و ژاپن صادر شود که این مسئله بازار گاز را تحت تاثیر قرار خواهد داد.


بیژن زنگنه دو ماه پیش گفته بود :  همان گونه که هشت سال پیش نیز گفته بودم، قیمت بالای نفت مورد مخالفت غربی‌ها و مصرف کنندگان بزرگ نیست و نشان هم دادند که با این قیمت‌ها تولید از شیل گس و شیل اویل برای آنها اقتصادی شد و تولید نفت و گاز این کشورها به جایی رسید که سال گذشته اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، اعلام کرد که تا سال ٢٠١٦ آمریکا در زمینه تولید نفت و گاز خودکفا خواهد شد.


همه چیز طبق نقشه پیش می رود. کشورهای عربی همچون عربستان و قطر و کویت و امارات هم باید به تدریج همه ی ذخایر ارزیشان – بخوانید پول‌های بادآورده- را دو دستی به صاحبان اصلی آنها پست بدهند. می گویم پولهای بادآورده چون واقعا کشورهای عربی برای این پول‌ها زحمتی نکشیده اند و می گویم صاحبان اصلی چون واقعا این کشورهای صنعتی هستند که برای تولید ثروت عرق می ریزند و کار می کنند.
 

بهار یکشبه ی عربی هم سرگرمی و بهانه‌ای بهتری بود برای گم شدن حقیقت ماجرا و لاپوشانی خسارت‌های این چند وقت.. و نفت لیبی که شباهت کافی به نفت ایران داشت و چه از این بهتر ...
 

باید از غریبه‌ها می شنیدیم که تحریم‌ها ماهی ۵ میلیارد دلار و سالی بیش از ۶۰ مییلیارد دلار از درآمد فروش نفت ایران کم کرده اند. معلوم نیست انرژی هسته‌ای چه گلی می خواهد به سر مردم ایران بزند اما سالی ۶۰ میلیارد دلار می شود خیلی و بعید است این انرژی ناپاکِ خطرناک بتواند کمی از این ضررها را هم جبران کند.


بهتر از این نمی شد ایران را از تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای و بلکه جهانی بازداشت. رونق اقتصادی دولت خاتمی اگر ادامه داشت، با این گرانی موقت پول نفت، شاید تنها کشوری که دانش کافی برای بهره برداری از آن  را داشت ایران بود. احمدی نژادی و تحریمی لازم بود تا انرژی هسته‌ای بهانه ی غفلت از پتانسیل‌های نهفته در سرزمینی سرشار از انرژی و ثروت شود که پیشرفتش به نفع خیلی ها نیست ...


همه چیز تا الان برای آنها خوبِ خوب پیش رفته است. مذاکرات و تحریم‌ها هم یکی دو سال دیگر ادامه داشته باشد، مسئله حلِ حل است . نه تنها ما، بلکه خاورمیانه باید به دست و پای هند و ژاپن و چین بیفتد که چیزی از او بخرند...


هیچ جا ثابت نشده است که ایران می خواهد بمب هسته‌ای بسازد، اما تا همین جای کار این پرونده ی هسته‌ای است که بسان بمب خطرناکی آینده ی ایران را به بازی گرفته است. قرار نیست جبری گرا باشیم ولی انرژی هسته‌ای هم که نبود، بهانه‌های دیگری می گرفتند، مثلا حقوق بشر.. شاید هم تقصیر از خودمان است که همیشه بهانه‌های کافی برایشان داریم ... به همین اندازه هم که راضی باشند خوب است!
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.