جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


پیام عباس امیر انتظام به چهار زندانی اعتصاب غذا کننده

Posted: 10 Nov 2013 09:16 AM PST

بردبار باشید و هرگز امید به آینده را از دست ندهید
جرس: عباس امیر انتظام، قدیمی ترین زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی در پیامی به سعید مدنی، عبدالفتاح سلطانی، امیر خسرو دلیرثانی و مهدی خدایی، از این زندانیان مدافع حقوق بشر خواستند تا صبر پیشه کنند. 

آقای امیر انتظام در پیام خود به این زندانیان مدافع حقوق بشر توصیه کرده است که بردبار باشند و هرگز امید به آینده را از دست ندهند؛ چرا که زمان در سیر طبیعی خود هریک از شما، و حتی خود من را، دیر یا زود به آغوش خانواده و جامعه به سلامت و با سربلندی بازخواهد گرداند تا بتوانیم منشاء خیر و برکت، صلح و آرامش، و دوستی و مسالمت همراه یکدیگر در راه ساختن آینده ای روشن تر گام بردارید.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن پیام عباس امیر انتظام به سعید مدنی، عبدالفتاح سلطانی، امیر خسرو دلیرثانی و مهدی خدایی که در تاریخ 18 آبان ماه 1392 ارسال شده، به شرح زیر است:

عزیزان من،
همراه با درودی به بلندای عشق من به وطن و هموطنانم، و با توجه به شرایط نامساعدی که شما عزیزان متاسفانه در حال حاضر در آن قرار گرفته اید، برایم سعادتی است اگر بتوانم پیامی کوتاه اما مبتنی بر سالها تجربه تلخ، و گاهی هم شیرین! برایتان ارسال نمایم:
اگر بخواهند مرا در برابر فقط یک گزینه جهت توصیف یکایک شما قرار دهند، با دانشی که از شخصیت همگی شما دارم، بدون شک بهره گیری من از عبارت "شرافت انسانی" خواهد بود. این صفتی است که نه میتواند مورد خرید و فروش قرار گیرد، زیرا برای آن قیمتی نمیتوان یافت، و نه میتوان داخل سرنگ قرارش داد تا به درون رگهای آدمی تزریق گردد. اما این صفت نیک میتواند سرمنشاء ای اکتسابی و تربیتی داشته و به لحاظ کیفی و کمی تکامل پذیر باشد، به همان میزان که آسیب پذیر و شکننده است.
تمام انسانهایی که از موهبت دارا بودن چنین صفتی برخوردارند فقط حس خوب برخورداری از این صفت مطلوب میتواند دل دارنده آن را سرشار از انگیزه برای تلاش در راه اشاعه این صفت بی مانند در بطن جامعه نماید. لذا چنانکه بتواند تا شقایق هست زندگی کند و در راستای ساختن جامعه ای سالم تر و شاداب تر هرچه بیشتر کوشش نماید با قدم نهادن در این راه هر فرد شرافتمندی میتواند بسترساز جامعه ای گردد که نسل های بعد و بعدتر در آن پرورش خواهند یافت. بنابراین نبایستی به رنجش دل مجالی داد تا نگرش انسانی به این فرصت خدادادی لیکن یکباره، یعنی حیات دنیوی، را قهرآلود نموده و به آنچه خدایش برای او فراهم آورده پشت نماید. پایمال نمودن چنین فرصتی از راه لطمه زدن آگاهانه به سلامت جسم و جان خویشف که خود نعمت هایی الهی هستند نه خداپسندانه است (اگر به دنبال جلب رضای خدا باشیم) و نه به راحتی قابل توجیه می باشد.
از نظر من بین "بودن" و "نبودن"، ماندن و ادامه راه دادن میتواند منشاء اثر بیشتری بوده و توفیق هر انسان مثبت اندیش را در راه ساختن آینده روشن بیشتر و بهتر تضمین نماید. من بر این باورم که آزادی اندیشه حقی است محفوظ برای همه انسانها، و چنانچه فردی به دلیل نوع اندیشه اش از موهبت آزاد زیستن، حتی برای یک روز و یا یک ساعت، محروم گردد دیدگاه کلان جامعه نسبت به آن فرد نه تنها تهی از احترام و ستایش نخواهد گردید بلکه به عکس بیشتر مورد تقدیر و حمایت قرار خواهد گرفت ولی اگر انسانهایی که به هر دلیل مظلوم واقع شده بخواهند در راستای حفظ نظر و پندار خود، مشروط بر اینکه باورهایشان دارای تبعات تخریبی و زیان آور برای جامعه نباشد، و لذا در راه اثبات بیگناهی خود پافشاری نموده و در توجیه عقاید خویش پرتلاش و مقاوم باقی بمانند، آیا راه درست برای رسیدن به هدف بایستی از طریق اتخاذ روشهایی باشد که لطمات جبران ناپذیری بر سلامت جسم و جان آنها وارد آورده و هر لحظه آنها را به "نبودن" نزدیکتر نماید؟ خوشبختانه (یا متاسفانه!) انتخاب چنین روشهایی از دیدگاه شخص من به سختی قابل توجیه می باشد. باور من بر این است که راه رسیدن به آرزوهایی که هر وطن دوستی برای سربلندی کشور و جامعه اش در دل می پروراند شاید بتواند با امید داشتن، صبر پیشه کردن، و پرهیز از هرگونه تصمیم گیری عجولانه هموارتر گردد. لذا توصیه ام به شما عزیزان این است که بردبار باشید و هرگز امید به آینده را از دست ندهید. زیرا زمان در سیر طبیعی خود هریک از شما، و حتی خود من را، دیر یا زود به آغوش خانواده و جامعه به سلامت و با سربلندی بازخواهد گرداند تا بتوانیم منشاء خیر و برکت، صلح و آرامش، و دوستی و مسالمت همراه یکدیگر در راه ساختن آینده ای روشن تر گام بردارید.
با این امید همواره آرزومند توفیقتان می باشم.
عباس امیرانتظام
تهران 1392/8/18 

دکتر سید علی اصغر غروی بازداشت شد

Posted: 10 Nov 2013 08:11 AM PST

جرس: دکتر سید علی اصغر غروی، نویسنده مقاله «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» صبح روز یکشنبه 19 آبان ماه 1392 توسط ضابطان دادگاه انقلاب در اصفهان احضار و بازداشت شد.  

به گزارش جرس، دکتر علی اصغر غروی به عنوان یک پژوهشگر و دین پژوه مقاله های متعددی را به رشته تحریر درآورده است. او فرزند مرحوم آیت الله غروی و عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران است.

مقاله «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» در روزنامه بهار چاپ شد که به دنبال انتشار این مقاله ، روزنامۀ بهار توقیف موقت و پرونده اش از طرف هیأت نظارت بر مطبوعات به دادگاه ارسال شد.

 

هيگ: امکان توافق هسته‌ای با ايران ظرف چند هفته آينده وجود دارد

Posted: 10 Nov 2013 07:59 AM PST

جرس: ویلیام هیگ ضمن "بسیار دشوار" خواندن مذاکرات گفت که نمی تواند دقیقا بگوید که چه زمانی توافق بین ایران و گروه ۱+۵ در مورد برنامه اتمی ایران حاصل می شود  

 

ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا گفته است که سرانجام می‌توان در مذاکرات مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای ایران به توافق دست یافت.

 

آقای هیگ امروز امروز یکشنبه ۱۰ نوامبر به بی‌بی‌سی گفت: "طرح دستیابی به توافق بر روی میز است و این توافق می تواند عملی شود."

 

مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ که به مدت سه روز در ژنو سوئیس در جریان بود، روز گذشته بدون دستیابی به توافق قطعی پایان یافت.

 

دو طرف موافقت کرده اند که دور بعدی مذاکرات در ۲۰ نوامبر ( ۲۹ آبان) برگزار شود.

 

وزیر امور خارجه بریتانیا مذاکرات را "بسیار دشوار" توصیف کرد و گفت که نمی تواند دقیقا بگوید که چه زمانی توافق بین ایران و گروه ۱+۵ در مورد برنامه اتمی ایران حاصل می شود.

 

آقای هیگ در پاسخ به این سوال که چرا مذاکرات بدون نتیجه متوقف شد، گفت که هنوز هم اختلافاتی بین ایران و سایر کشورها از جمله آمریکا، روسیه و بریتانیا وجود دارد.

 

وزیر امور خارجه بریتانیا گفت: "اختلافات جزیی وجود دارد. شما از من می پرسید سر چه چیزی اختلافات پیش آمد، من در پاسخ می گویم در موارد زیادی توافق حاصل شد."

 

آقای هیگ افزود: "این مذاکرات، مذاکراتی بسیار دشوار است. اما انجام این مذاکرات برای ایجاد صلح و امنیت جهانی در چند سال آینده بسیار مهم است. به همین دلیل ما در مورد آن پافشاری می کنیم."

 

وزیر امور خارجه بریتانیا در بخش دیگری از این گفتگو گفت که اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در این مورد کاملا متحد هستند و نسبت به سه سال گذشته مواضع نزدیکتری به هم دارند.

 

آقای هیگ گفت: "همه ما به ایران یک چیز می گوییم و از توافقی مشترک حمایت می کنیم. به همین دلیل طرف ایرانی باید به دقت در این مورد فکر کند."

 

 

حکومت: حاکمیت و حکمیت

Posted: 10 Nov 2013 07:47 AM PST

سید علی اصغر غروی
 امیرالمؤمنین (ع) خُطَب و جملات بسیاری در این معنی دارد که حکومت و خلافت را طالب نبوده است و به خواست مردم آن را پذیرفته است.  


سلام و برکات خداوندی بر آن دوست معزز. از نقدها و تذکرات حضرتعالی که موجب تعلّم و تعمق بیشتر در فهم و نیز وسعت آموخته‌ها می‌گردد تشکر می‌کنم و پاسخ خود را در چند نکته تقدیم حضور می نمایم.


نکته اول- اشارتی داشتید به «قلّت علم»، که حتماً اینچنین است و هرگز بنده را سودایی در معاملتی پایاپای با دانسته‌هایم نبوده است، و معترف به دانش اندک خود هستم و پیوسته این بیت از ابن سینا را (البته اگر سرایندۀ آن را به اشتباه نگفته باشم) زمزمه می‌کنم:

تا بدانجا رسید دانش من
تا بدانم همی که نادانم


نکته دوم- ایراد به ذکر عبارت ـ حتماً مسجد ـ به جای ـ معسکر یا اردوگاه نظامی ـ بوده است. عنوانی که به خطبه داده شده، شاید توسط خود سید رضی رحمة الله علیه یا شارحان بعد از او بوده است که انطباق کامل با محتوای آن، یا حداقل، با عبارت اول آن ندارد. بدین معنی که اگر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به اردوگاه ـ معسکر ـ خوارج رفته است، و این اردوگاه هنوز در حواشی صفین است، و این سخنان پس قبول حکمیت و پیش از عزیمت به کوفه است، و بعد از واقعه دومة الجندل، سؤال امیرالمؤمنین از جمعیت که کدامین آنها در صفین شرکت داشته‌اند و کدامین شرکت نداشته‌اند، بی‌مورد می‌نماید. چون هنوز لشکر صفین به کوفه بازنگشته و مخاطبان مولی همه از کسانی بوده‌اند که در صفین شرکت داشته‌اند، منتهی بعضی با پذیرفتن حکمیت (حکومت) مخالف شده‌اند، در حالی که خود سبب آن بوده‌اند.


حال اگر بدون عنوان به خطبه بنگریم، سؤال مولی که کدامین شما در صفین بوده و کدامین نبوده است، باید پس از بازگشت از صفین و استقرار در کوفه و بلندتر شدن ساز مخالف، مطرح شده باشد تا منطقی باشد. پس اگر بگوییم در کوفه و در مسجده بوده است، واقعی‌تر بنظر می‌رسد. زیرا اندک زمانی پس از مراجعت امیرالمؤمنین و لشگریان او از صفین، خوارج خروج از کوفه را تدریجاً آغاز کردند و یاران خود را هم از بصره فراخواندند تا در نهروان استقرار یابند.


امیرالمؤمنین علیه السلام پس از خیانت ابوموسی اشعری، یا فریب خوردنش، در همان صفین با اصحاب خود پیمان بست که پس از تجدید قُوا به سمت شام حرکت ‌کند، و در نبردی دیگر، سرانجام معاویه را یکسره سازد. اما اجتماع خوارج در نهروان موجب شد بدان سو کشانده شود. این خطبه می‌تواند در نهروان خطاب به خوارج ایراد شده باشد.
 

نکتۀ سوم- ابن اعثم کوفی شیعی که شاید مفصل‌ترین بخش کتابش را به نزدیک به ۵ سال حکومت مولی علیه السلام اختصاص داده است، کلمات این خطبه را به صورت پراکنده آورده ولی عبارت «واللهِ لَئِن اَبَـیتُها ...» را اصلاً نیاورده است.
 

عبدالفتاح عبد المقصود در مجلد پنجم ـ بازی حکمیت ـ فصل هفتم از بخش حروراء (ص ۳۰۲ به بعد) را به طور کامل به بیان این خطبه اختصاص داده است، اگرچه از محل ایراد آن ذکری بمیان نیاورده است، اما بنظر می‌رسد در حروراء بوده باشد، زیرا در پایان همین بخش آورده است.


در نقل عبدالفتاح عبارت مورد مناقشه «والله لئن ابیتها» وجود دارد (ص ۳۰۶) و از ترجمه، چنین مفهوم است که او نیز، همانند برخی دیگر، این عبارت را در باب «حکمیت» دانسته است. توضیحات عبدالفتاح به گونه‌یی است که گویا مردم در مسجد نشسته‌اند، همه از صفین بازگشته‌اند، حال در حروراءند یا در کوفه، به اصل مطلب زیانی نمی‌رساند.
 

اما این اشکال باقی می‌ماند که اصحاب حروراء همه در صفین شرکت داشته‌اند، پس به چه علت مولی علیه السلام طرح سؤال نموده و آنان را به دو گروه تقسیم می‌کند؟ شرکت کنندگان در صفین و غائبان از آن. آیا این احتمال وجود دارد که این خطبه، یا دست کم، این عبارتِ از آن در نهروان ایراد شده باشد؟!
 

نکته چهارم - اینکه در متن خطبۀ منقول در شرح ابن ابی الحدید، و نیز در شرح مختصر ملافتح الله کاشانی صاحب منهج الصادقین، بر نهج البلاغه، چاپ سنگی ۱۳۱۳ قمری، ، در خطبه مورد بحث که به شماره ۱۴۴ ضبط شده، این عبارت محذوف است. یعنی بعد از جمله (و قد کانَت هذهِ الفِعلَه)، عبارت (و لَقد کُـنّا مع رسولِ الله) را آورده است. بنابراین جملۀ مورد بحث ما (و الله لَئِن اَبَـیتُها...) را فاقدند.
 

از اینرو این احتمال وجود دارد که امیرالمؤمنین (ع) این عبارت را در شأن قبول خلافت فرموده باشد، و سید رضی آن را در میان این خطبه جا داده باشد.
 

نکتۀ پنجم - اگر چنانچه امیرالمؤمنین (ع) این عبارت را هم اصلاً نفرموده باشد، یا در شأن «حکمیت» گفته باشد، اما خُطَب و جملات بسیاری در این معنی دارد که حکومت و خلافت را طالب نبوده است، و به خواست مردم آن را پذیرفته است. مضافاً بر اینکه حضور آن حضرت در صفّین و مقابله با معاویه، ناشی از بیعتی است که مردم بر سرِ حکومت با او کرده‌اند، و بر آمده از مسؤولیتی است که به موجب آن بیعت، بر دوش او نهاده‌اند (یعنی خلافت). براین پایه، اگر بگوید طالب حکمیت نبوده است، گویا تکرار کلمات پیشین او در مدینه بوده است که فرموده: «طالب خلافت نیستم و آن را به هر کس بسپارید من از همه شما نسبت به اوشنواتر و فرمان بردارتر خواهم بود.» (خ ۲۲)


نکته ششم- این استدلالات را البته بدان جهت نیاورده‌ام که خطاء پوشی کرده باشم و اشتباه ناشی از قلّت علم خود را توجیه نمایم، بلکه اطالۀ کلامم بدان سبب است تا بنمایانم که عبارت مذکور در محل سهو و اشتباه قرار دارد، خصوصاً که مغنیه در شرح خود، مرجع ضمیر «هاء» را حکومت دانسته است. توضیحات او را از نظر می‌گذرانیم، در مجلد دوم، ص ۲۲۴ می‌نویسد:

«مرجع ضمیر «هاء» در «اَبَـیتُها» حکومت است و معنای آن این است که امر حکومت نه واجب است نه حرام، و هرکس که آن را پذیرفت می‌تواند هر وقت که بخواهد از آن عدول نماید. پس امام علیه السلام هم می‌تواند آن را قبول کند یا نپذیرد. بلکه می‌تواند قبول کند و سپس ردّش نماید. یا برعکس، بر حسب آنکه اقتضاء حال چه باشد. و هیچ خلافی در مذاهب نیست که «ولیّ»، می‌تواند بر اساس مصلحت، وجوداً و عدماً، تصرف در امور نماید.»


همانطور که پیش از این هم گفتم، نقل نظرات مرحوم محمد جواد مغنیه، از شرحی که بر نهج البلاغه نگاشته، از آن رو حائز اهمیت است که اولاً از بزرگان علماء شیعۀ لبنان است، و ثانیاً دیدگاه‌های او برآیند عقاید بزرگان علماء شیعه در اعصار گذشته در این باب می باشد. البته بسیارند از نویسندگان قدیم و جدید از اهل سنت که در خصوص خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام کتاب یا رساله یا مقاله نوشته‌اند، از جمله شیخ محمد عبده، عبدالکریم الخطیب، طه حسین و امثال اینها.


نکتۀ ششم - آیا حکومت و حکمیت می‌توانند به یک معنی باشند، همیشه، یا در پاره‌یی از اوقات؟!

نگاهی به کتب لغت بیندازیم:


المنجد: حَکَم یَحکُمُ؛ حُکماً و حکومةً: بالامرِ و لِلرَّجُلِ، او علیه و بیَنهُم؛ قَضی و فَصَلَ. حکم کردن به امری و به سود شخصی و بر ضد شخصی، یا میان اشخاصی، داوری کردن و فیصله دادن.

حکَمَ یحکُمُ حُکماً و حکومةً؛ فی البلاد، تَوَلّی ادارةَ شؤونها فهو حاکم.

حکمرانی کرد در شهرها. یعنی متولی ادارۀ امور و شؤون آنها شد، پس او حاکم است.

الحَکَم؛ الحاکم و الفاصل؛ یُستَعمل للمفرد و الجمع، المُـنـَفِّذ لِلحُکم.

به معنای حاکم و جدا کننده است، هم برای مفرد و هم برای جمع استعمال می‌شود، مجری حکم.

الحاکم؛ ج حُکّام و حاکمون؛ القاضی. المنفِّذُ للحُکم / الحکومة: ارباب السیاسةِ و الحُکم، الهیئةَ الحاکمةُ المؤلّفةُ مِمَّن یَتَوَلَّون ادارةَ شؤون البلاء: ارباب سیاست و حکمرانی، هیأت حاکمۀ متشکل از کسانی که ادارۀ امور کشور را بدست می‌گیرند.
 

قاموس فیروز آبادی ـ الحُکم بالضمِّ؛ القضاء (داوری کردن)

و قد حَکَمَ علیه بالامر، حُکماً و حکومةً و حَکمَ بینهم؛ کذلک و الحاکم، منفّذُ الحُکم. کالحَکَمُ.

می‌بینیم که در قاموس، حاکم و حَکَم را به یک معنی آورده ضمناً معنای ادارۀ شؤون شهر را نیاورده، پس در نظر او «قضاء» هم داوری بین خصوم است و هم ادارۀ امور. اما «حکمیت» که یک مصدر جعلی است و در زبان فارسی ساخته شده، در کتب لغت عرب نیامده، و به جای آن همان مصدر «حُکم و حکومت» را بکار برده‌اند. پس «حکومت» هیأت دولت است به معنای امروز، و اعمال قدرت از طریق آن، و هم منصب قضاء و داوری است.


الرائد: حکَمَ یحکُمُ حُکماً و حکومةً؛ بالامرِ، او لَه، او علیه، او بینَ القومِ، قضی، فَصَلَ. حَکَمَ الـبَلَدَ؛ تولّی ادارَةَ شُؤونه و سیاسَةَ شعبِه.

الحَکَمَ؛ ج الحَکَمَة: الحاکم، القاضی، الفاصِل بین المُتـنازِعَین.

الحُکم: ج احکام: القضاءُ بِالعدل، توَلّی ادارَة شُؤونِ البلاد و سیاسةَ شَعبِها. الحِکمة؛ العِلم.

در این لغت نامه هم مثل المنجد و قاموس، حَکَم را، هم در معنای حاکم و متولی ادارۀ شؤون مملکت و مردم آورده، و هم به معنای قاضی. مصدر آن، «حُکم» را هم به همین مفهوم ذکر کرده است.


لغتنامۀ دهخدا- حُکم: حکومت، امر، مثال فرمودن، احتکام، تحکُّم، امر کردن، فرمان دادن، حکم راندن، فرمان، دستور، فرمان دادن، فتوی دادن، رأی دادن قاضی.

دهخدا در بیان معانی «حُکم» از نفایس الفنون مطلب زیر را آورده است:

«(اصطلاح فقه و اصول) بدانکه «حُکم» عبارتست از خطاب باریتعالی متعلق به افعال متکلفان به اقتضاء، شامل وجوب و نَدب و حرمت و کَراهت. چه آن اقتضاء فعل بُوَد یا اقتضاء ترک. و برهر دو تقدیر، یا منع از نقیض بُوَد یا بی‌منع. اگر اقتضاء فعل بود با منع از نقیض، که ترک است، وجوب و فرض مرادف اوست، پیشِ اکثر، و اگر بی‌منع از نقیض بُوَد، ندب و سنت و نقل است، و اگر اقتضاء ترک بُوَد با منع از نقیض، که فعل است، حرمت و حظر مرادف اوست، و اگر بی‌منع از نقیض، کراهت. پس از اینجا معلوم می‌شود که احکام پنجند: وجوب، ندب، حرمت، اباحت، کراهت، و افعال را به اعتبار تعلق این احکام بدان واجب و مندوب و محظور و مکروه و مباح خوانند.

حَکَم: داور، حکم کننده، حاکم، قاضی، داوری کننده.

حَکَمیت: مصدر جعلی است، میانجیگری در ترافع. داوری.


نکتۀ هفتم - مرحوم دکتر صبحی صالح در کتاب تحقیقی خود تحت عنوان «النُظُمُ الاسلامیه» در صفحۀ ۲۵۱ می‌نویسد:


«حسبُنا ان الاسلام وضع للحکم قواعد العدل و الشوری، و ان النبی فی مجتمع الصحابة کاد یؤلف حکومة کاملة تدبّر للدولة منهاجها، و تضع لها تخطیطها و نظامها، مع تقدیر مقتضیات المصالح و دواعی الحاجات. فها هو ذا القرآن یأمر الحکام بالعدل امراً صریحاً: «وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَينَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ» و قد یتناول هذا النص اول ما یتناول حکم القضاء، و لکنّ صیاغته الشاملة تعمّ بلا ریب عدل السیاسة و تدبیر شؤون الرعیة، فلا موجب للتقیید، و لا مسوّغ للتخصیص. و هو ضرب من العدل لا یمیل له میزان، فلا یتأثر بالقربی و الحنان، و لایتغیر بالتباغض و الشنأن: «وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى»، و «وَلَا يجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى». و‌ها هو ذا الرسول علیه السلام یتحدث عن أحبّ الناس الی الله یوم القیامة و أقربهم منه مجلساً فیراه اماماً عادلاً، و عن أبغض الناس الی الله یوم القیامة و أشدهم عذاباً فیراه اماماً جائراً. و ذلک یقطع فی أن العدل المقصود هو عدل الائمة و الحکام، و لیس مجرّد عدل الاخلاق القائم علی التوازن و الاعتدال، کما فی قوله تعالی: «إِنَّ اللَّهَ يأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ». و إن یفرض القرانُ و السنّة العدلَ علی الحکام، فقد فَرَضا علی الرعیة الطاعة و التقید بالنظام.
 

ترجمه- ما را بسنده است که اسلام برای حکومت، قواعد «عدل و شوری» را وضع نمود، و اینکه پیامبر، در آستانۀ تشکیل حکومتی کامل، در میان صحابه بود، تا روش و منهاج دولت را تدبیر کند، و نقشه و نظام آن را وضع نماید، همراه با محاسبۀ مقتضیات مصالح و انگیزه‌های نیازها، پس همین قرآن است که حاکمان را به عدالت، به صراحت، فرمان می‌دهد؛ وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَينَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ (نساء ۵۸). این فرمان اول چیزی را که نشانه می‌رود، حکم قضاء (داوری) است، اما بافت و ترکیب فراگیر آن عدل در سیاست و تدبیر شؤون ملت را هم بی‌تردید در بر می‌گیرد. پس موجبی برای مقید کردن و بهانه‌یی برای تخصیص زدن وجود ندارد. و این گونه‌یی از «عدل» است، هیچ میزانی بدان منحرف نگردد، و هرگز از خویشاوندی و دلسوزی متأثر نمی‌شود، و نیز به کنیه توزی و بدخواهی متغیر نگردد. وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى (انعام ۱۵۲). وَلَا يجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى (مائده ۸). و این شخص رسول علیه السلام است که از محبوب‌ترین مردم نزد خدا و نزدیکترینشان به او در روز قیامت سخن می‌گوید، که او «امام عادل» است. و نیز از منفورترین آنها نزد خدا و سخت عذاب‌ترین آنها را در روز قیامت، که «امام جائر» است. و قطعاً مراد قول رسول از «عدل مقصود» عدل پیشوایان و حاکمان است، و تنها به مفهوم عدل اخلاق قائم بر توازن و اعتدال نیست. چنانکه فرموده: إِنَّ اللَّهَ يأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ (نحل ۹۰). پس اگر قرآن و سنت، «اجراء عدالت» را بر حاکمان واجب سازد، پس محققاً، بر ملت اطاعت از آن و تقید بر آن را هم واجب ساخته است.»


صبحی صالح در صفحۀ ۲۵۴ همان کتاب مطلبی را از کتاب «الفتنة الکبری» تألیف طه حسین می‌آورد که گفته است:


«و الاسلام لم یسلب المسلمین حریتهم، و لم یُلغ ارادتهم، و لم یملک علیهم أمرهم کله، و انما ترک لهم حریتهم فی الحدود التی رسمها لهم، و لم یُحصِ علیهم ما ینبغی ان یفعلوا، و کلّ ما ینبغی ان یترکوا، و انّما ترک لهم عقولاً تستبصر، و قلوباً تستذکر، و أذِنَ لهم أن یتوخّوا الخیر و الصواب، و المصلحة العامة و المصالح الخاصة، ما وجدوا الی ذلک سبیلاً.»


اسلام آزادی مسلمانان را ابداً سلب نکرده است، و ارادۀ ایشان را بی‌اثر ننموده است و همۀ امور ایشان را به تملک خود درنیاورده است، و جز این نیست که در مرزهایی که برای ایشان ترسیم نموده آزادی‌شان را عطاء کرده است، و همۀ آنچه را که انجام یا ترکش برای ایشان شایسته است احصاء ننموده، و اما عقلهایی مر ایشان را وانهاد تا بدان بینش یابند، و دلهایی را تا بدان پند گیرند، و ایشان را اجازت داد تا پیوسته در پیِ کسب خیر و صواب باشند، و نیز مصالح فرد و جامعه، خلاصه هر عملی که مفید باشد برای وصول به این هدف.
 

صبحی صالح بحث خود را در این فصل با این عبارات به پایان می‌برد:


«و الخلاصة ان الرسول الکریم لم یلحق بالرفیق الاعلی الاّ وقد خَطا بالسیاسة الرشیدة خُطُوات واسعة أتاحت للراشدین بعده أن یکملوا بتجاربهم ما بدأ، و أن یضمنوا للناس العدل و الحریة، و یحموهم من العسف و الجور، و یرسّخوا فی نفوسهم فقه القواعد العامة التی نادی بها رسول الاسلام، و التی یمکن تلخیصها فی الاصول الاربعة التالیة:

۱- أن الوَلاء للأمة یحل محلّ الولاء للقبیلة. ۲- أن الأخوّة الدینیة هی اساس النظام الاجتماعی. ۳- أن الحاکم المسلم ـ بأی اسم یُسمّی ـ یَجمع فی آنٍ واحد سُلطَتَیِ الدنیا و الدین. ۴- أن الشوری بین الحکام و المحکومین هی الاسلوب المفضّل لضمان التوازن الاجتماعی.»

و خلاصه آنکه رسول کریم به رفیق اعلی نپیوست تا آنکه گامهای بلندی را در ایجاد سیاستی کمال یافته برداشت. و همین امر به (خلفاء) راشدین بعد از او فرصت داد تا با تجارت خود، آنچه را که او شروع کرده بود به قوام آورند، و عدالت و آزادی را برای مردم ضمانت کنند، و از سرکوب و ستم محفوظشان دارند، و در نفسهاشان فهمِ قواعد عامّه را رسوخ دهند، همان قواعدی را که رسول اسلام منادی آن بود، و شاید بتوان در چهار اصل زیر خلاصه‌شان کرد:

۱- ولاء امّت جایگزین ولاء قبیله می‌گردد ۲- برادری دینی اساس نظام اجتماعی است ۳- حاکم مسلمان ـ به هر اسمی که خوانده شود ـ در آنِ واحد قدرت دنیا و دین را دارد ۴- شوری بین حکومت گران و حکومت شدگان، اسلوب برتر برای ضمانت توازن اجتماعی است. 

 

بخش نخست پاسخ نویسنده  به منتقدان را در اینجا بخوانید 


نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


مسعود باستانی و ماشاالله حائری به مرخصی آمدند

Posted: 10 Nov 2013 07:40 AM PST

جرس: مسعود باستانی و ماشاالله حائری از زندان رجایی شهر به مرخصی آمدند.  


به گزارش جرس، مسعود باستانی روزنامه‌نگار زندانی، از تاريخ ۱۴ تير ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبليغ عليه نظام و اجتماع و تبانی برای ايجاد اغتشاش به شش سال زندان محکوم شده است. وی تا بهمن ماه ۱۳۸۸ در زندان اوين به سر می‌برد، اما در تاريخ پنجم بهمن ماه ۱۳۸۸ از زندان اوين به زندان رجايی‌شهر که محل نگهداری مجرمان خطرناک است، منتقل شد.

 

ماشاالله حائری ۵۸ ساله، که ۱۵ آذر ۱۳۸۸ دستگیر و به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد، به مدت ۷۴ روز در سلولهای انفرادی بسر برد و سپس او را به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل کردند.

 

وی توسط قاضی مقیسه، رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به تحمل ۱۵ سال زندان و تبعید با تبعید در زندان رجایی شهر کرج، محکوم شد.
 

درخواست جمعی از وکلای دادگستری از عبدالفتاح سلطانی برای شکستن اعتصاب غذا

Posted: 10 Nov 2013 07:20 AM PST

جرس: جمعی از وکلای دادگستری، با انتشار نامه ای خطاب به عبدالفتاح سلطانی، از وی خواسته اند تا به اعتصاب غذای خود پایان دهد.  

 

به گزارش جرس، در این نامه که به امضای نزدیک به 50 وکیل رسیده، آمده است: مسئولان بی توجه به خواسته های قانونی آنان برای درمان دردهایی که ناشی از محیط غیر بهداشتی زندان و مداوانشدنشان است، زخمی بر زخمهایشان می افزایندکه توانفرساست.

 

متن کامل این نامه به شرح زیر است:


بنام خداوند جان آفرین حکیم سخن درزبان آفرین


زمانی دراز است که دادگویان دربند ما که گناهی جز دفاع از هم میهنان ستمدیده نداشته و ندارند دچار بیماریهای گوناگون افزون برگرفتاریهای ویژه زندان شده اند.

مسئولان بی توجه به خواسته های قانونی آنان برای درمان دردهایی که ناشی از محیط غیر بهداشتی زندان و مداوانشدنشان است، زخمی بر زخمهایشان می افزایندکه توانفرساست، در این راستا همکار ارجمندمان آقای عبدالفتاح سلطانی برای همدردی با زندانیان بیمار به پرهیز از خوردن دست زده اند که می دانیم با گرفتاریهایی که دستگاه گوارشی ایشان دارد و چند ماه پیش نیز بدین سبب دربیمارستان سینای تهران بستری شده بودند چه پی آمد ناگواری خواهد داشت.

شماری ازهمکارانِ دلسوز و نگران از به خطرافتادن تندرستی این سرورگرامی، خواستار شکستن اعتصاب غذایشان هستند.


1- زهره ارزنی
2- محمد اولیایی فرد
3- نسیم بابایی
4- موسی برزین خلیفه لو
5- اباصلت بینایی
6- مهناز پراکند
7- بنفشه پسیخانی
8- گیتی پورفاضل
9- دکتر مجید پور استاد
10- پرویز تابشیان
11- آزاده ترابی دلشاد
12- ندا تیموری شاندیز
13- مینا جعفری
14- پرویز جهانگیری راد
15- شادی حسینی
16- صبا حقیقت
17- مسعود خلیلی
18- مریم دارایی
19- مانی درویشی
20- سعید دهقان
21- سید مصطفی رضوی
22- امیر رئیسیان
23- نسرین ستوده
24- ژینوس شریف رازی
25- محمد شیوایی
26- سارا صباغیان
27- ساقی صمدی بختیاری
28- فریده غیرت
29- دکتر نوبان فشندی
30- مائده قادری
31- فرزانه قدس
32- مریم قزوینی
33- شیما قوشه
34- یاشار کاظمی
35- مریم کرباسی
36- مریم کیان ارثی
37- آرش کیخسروی
38- آکاشا کیقباد
39- نوش آفرین مجدزاده
40- مهران محمد لو
41- دکتر مهران محمودی
42- احسان مزین
43- محمد مصطفایی
44- ایمان میرزا زاده
45- محمد نجفی
46- سید حامد هاشمی
47- دکتر سید محمد هاشمی
48- فواد یوسفی

 

شما از جانب مردم در اجرای قانون اساسی مسئول هستید

Posted: 10 Nov 2013 06:13 AM PST

نامه شورای هماهنگی راه سبز امید به روحانی در هزارمین روز حصر
  جرس: در هزارمین روز حصر موسوی و کروبی، شورای راه سبز امید  نامه ای خطاب به روحانی منتشر کرد. در بخشی از این نامه آمده است:" واقعیت آن است که روزشمار ننگین حصر همراهان سبز مردم در حالی به عدد 1000 نزدیک می شود که حدود 150 روز از انتخاب شما به مقام ریاست جمهوری و حدود 100 روز از تصدی شما در این مقام میگذرد و اینک شما از جانب مردم در اجرای قانون اساسی مسئول هستید."

 

در بخش دیگری از این نامه آمده است: «روزهای حصر انسانهای شریفی که شما آن‌ها را می‌شناسید و می‌دانید که دغدغهای جز اعتلای نام ایران و تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ندارند، در نظامی که برای تشکیل، استقرار و تداوم آن زندگی و آبروی خود را هزینه کردند، چهار رقمی شده است! بر شماست که در اجرای اصل ۱۱۳ قانون اساسی و مسئولیتهای قانونی خود، هرچه زود‌تر از تداوم این وضعیت ننگآلود جلوگیری کنید و با اعاده حیثیت از کسانی که در طول این سال‌ها مورد ظلم قرار گرفتهاند، زمینههای سیر به سوی ایرانی شکوفا و شادان را فراهم آورید و یقین داشته باشید که مردم شریف ایران در این راه همواره پشتیبان و یاور شما خواهند بود.»

 

متن این نامه که در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:


بنام خدا
جناب حجت الاسلام دکتر روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
روزهایی که در آن به سر میبریم مصادف است با هزارمین روز حصر تاسفبار همراهان جنبش سبز مردم ایران و این خبر از رخداد هولناکی میدهد که گویی در نظام جمهوری اسلامی ایران که در درجه اول مبتنی است بر اجرای موازین اخلاقی و اسلامی و همچنین قانون اساسی مورد تایید ملت، دست یازیدن به اعمالی که صراحتا از سوی مراجع عظام «غیرشرعی» معرفی شده و با اصول صریح قانون اساسی در زمینه حقوق شهروندی نیز در تعارض است، به شیوهای مالوف برای حل بحرانها و سرکوب اعتراضات تبدیل شده است. آنها که به خیال خام خود میپنداشتند میتوان با بخشنامه و دستور و پیام و چانهزنی و روندهای صوری، شهروندان ایران زمین را از حق انسانی برای تعیین سرنوشت خویش محروم نمود، در روزهای پس از انتخابات 22 خرداد 1388 مردمی را در پیش چشم خود دیدند که تسلیم صحنهآراییهای خطرناک آنها نشده و بساط شعبدهبازی را به سخره گرفتند. آنها فکر میکردند که با داغ و درفش و حبس و حصر میتوان این مردم و همراهانشان را از پیگیری پاسخ معقول برای پرسش «رای من کجاست؟» منصرف نمود. اما دیدند که مردمی که رای داده بودند ، شجاعانه وبا پرهیز از هرگونه خشونت، خیابانهای شهر را به صحنه پرشکوه ترین تظاهرات مسالمت آمیز سکوت تبدیل کردند و بر تداوم این راه تا رسیدن به نقطه مطلوب –یعنی اذعان به حقوق شهروندان و ضرورت پایبندی به آن- تاکید نمودند.
آنچه از زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در سال 88 تا امروز بر این کشور رفته، دو رویه متنافر را به تصویر میکشد که واکاوی آن برای رهایی از زنجیره فاسد و مفسد استبداد و خشونت ضروری است؛ یکی رویه قدرتی است که در صورت پاسخگو نبودن، برای خود مقام الوهیت قائل میشود و با بهرهگیری از انحصار رسانهای و تبلیغاتی، چنان ترکتازی میکند که فجایعی چون کهریزک و قتل شهروندان در خیابانها و زیر گرفتن عابران به وسیله اتومبیل نیروی انتظامی را در کارنامه خویش ثبت میکند و البته از اذعان به آن شرمی هم ندارد. رویه دیگر را اما مردمی تشکیل میدهند که اگرچه فاقد ابزار اعمال قدرت هستند، اما با ضمن داشتن نیرویی عظیمی که به گواه تاریخ هیچ قدرتی با آن برابری نمی کند، در جان خویش دغدغهای جز آبادانی و سرافرازی میهن ندارند و برای تحقق این هدف به مدنیترین شیوههای ممکن از جمله شرکت در انتخابات و برگزاری تظاهرات غیرخشونتآمیز اقدام میکنند. بازخوانی تجربه چهارساله اخیر به خوبی موید این تصویر است: مردم سبز و همراهان آنها برای اعمال حق مصرح خود در اصل 27 قانون اساسی (تشکیل آزاد تجمعات) یا از وزارت کشور درخواست مجوز نمودند و یا در روزهایی به خیابان آمدند که بنا به عرف مرسوم، روزهای ملی تظاهرات بود. اما در آن سوی، کسانی که با تقلب و شعبده، انتخابات را به آن سرانجام رهنمون شدند، راهپیماییهای سکوت مردم را اردوکشی خیابانی نامیدند و به تاکید از بیمسئولیتی خویش در قبال خسارتهای ناشی از آن خبر دادند؛ شگفتا که کسانی که ابتدائیترین مسئولیتشان حفاظت از جان و مال و ناموس مردم است، به صرف آنکه ملت از ایشان تبعیت مطلق ندارد و هچنان در جستجوی پاسخی است برای سوال «رای من کجاست؟»، از خود رفع مسئولیت میکنند و مظلومان را مسبب آن فجایع مینامند! بهراستی چگونه میتوان لکه ننگی چون جنایت کهریزک را همچنان بر پیشانی داشت و در مقابل، افشاگر این رخداد نامیمون را هزار روز در حصر خانگی از ابتدائیترین حقوق انسانی محروم نمود؟
رییس محترم جمهوری اسلامی ایران!
مردم در انتخابات 24 خرداد 1392 در تداوم روشهای مسالمتآمیز خود، و با وجود تمام تلاشهای اقتدارگرایان برای مهندسی انتخابات –از ممانعت از حضور حجت الاسلام خاتمی و رد صلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی گرفته تا احضار و تهدید فعالان سیاسی به منظور انفعال آنها- و با وجود خاطره دردناکی که از آخرین حضور خود در انتخابات ریاستجمهوری در ذهن داشتند، به پای صندوقهای رای آمدند. آنها شما را برگزیدند و نشان دادند که نارضایتیشان از روندهای جاری در سیاستگزاریها و اجرای آنها تا چه اندازه عمیق است. اما مهمتر آنکه آنها در میتینگهای قبل از انتخابات و در شادیهای پس از انتخابات به روشنی نشان دادند که همچنان سبز هستند و فراموش نکردهاند که در راه پاسداری از حقوق شهروندی، ندا و سهراب و اشکان و ... را فدیه دادهاند و بس بیش از آن، فرزندان پاکدامن خویش را پشت میلههای زندان دیدهاند. اما در این میان از همه دردناکتر حصر غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرشرعی کسانی بود که جرمی نداشتند جز آنکه سخنگوی مردم در دفاع از کرامت و انسانیت خویش شدند. مردم آنها را و پیمان معهود خویش در 22 خرداد 88 را فراموش نکرده بودند و در کنشهای سیاسی قبل، حین و بعد از انتخابات 24 خرداد نشان دادند که مصرانه بر پیگیری حقوق خویش پای خواهند فشرد.
جناب آقای روحانی؛
شما از جمله کسانی بودید که در فعالیتهای انتخاباتی، نارضایتی خود از روندهای موجود را کتمان نمیکردید و به مردم وعده میدادید که در صورت برگزیده شدن به مقام ریاست جمهوری، به جبران این خسارتها اهتمام خواهید ورزید –و البته با توجه به پیشینه و مشی سیاسی حضرتعالی انتظاری جز این نیز نبود. با این حال، واقعیت آن است که روزشمار ننگین حصر همراهان سبز مردم در حالی به عدد 1000 نزدیک میشود که حدود 150 روز از انتخاب شما به مقام ریاست جمهوری و حدود 100 روز از تصدی شما در این مقام میگذرد و اینک شما از جانب مردم در اجرای قانون اساسی مسئول هستید. البته میدانیم که ویرانهای که تحویل شما شد از جهات گوناگون آبستن بحران و آشفتگی است، اما همچنین تردیدی نداریم که مطالبه ملی و محوری رهایی محصورین و محبوسین سیاسی هرگز مقولهای حاشیهای نیست که آنرا به زمانی نامعلوم موکول نماییم. انتظار مردم سبز ایران آن است که مجری منتخبشان در اجرای قانون اساسی، گامهای موثری در جهت تحقق اصول مغفول این قانون بردارد و به روشنی نشان دهد که اجرای وعدههای انتخاباتی و گام برداشتن در مسیر تحقق مطالبات ملی،اولویت نخست و بلافصل او خواهد بود. دوباره تاکید میکنیم این حصر «غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرشرعی» است؛ همانگونه که بسیاری از احکام قضایی صادرشده برای زندانیان سیاسی این مرز و بوم فاقد مبنای قانونی و مستظهر به اجتهاد شخصی بازجویان اطلاعاتی و امنیتی است. بر این اساس، تعلل در رفع این تضییقات به همان اندازه برای همبستگی ملی خطرناک است که وانهادن امور اقتصادی مردم و بیتوجهی به تورم لجامگسیخته! همانطور که تسریع در بازگشت به قانون و اعاده کرامت و حیثیت فعالان سیاسی و صیانت از حقوق شهروندی مردم، ضمن افزایش مشروعیت حکومت و همبستگی ملی، دستهای دستگاه دیپلماسی در چانهزنیهای بینالمللی را نیز گشودهتر خواهد نمود و دفاع از منافع ملی در مذاکره با دولتهای دیگر را سهلتر!
رییسجمهور منتخب مردم ایران؛
جنبش سبز از همان آغاز جنبشی مطالبهمحور بوده و در پیگیری ضرورتهای برساختن ایرانی آباد و آزاد، ذرهای تردید ندارد. این جنبش در لحظه تولد خویش نشان داد که فارغ از نامها و عنوانها در جستجوی سرنوشت «رای» خود است و در این راه از هزینههای گزاف نیز هراسی ندارد؛ همین استقامت و رشادت بود که نامزدهای آن انتخابات را به «همراهان» -و نه «رهبران»- جنبش تبدیل نمود و سیاستهای سنتی هرمیشکل را به سیاست اجتماعی شبکهمحور تبدیل نمود؛ شبکههایی که در 24 خرداد 92 بار دیگر قدرت خویش را به نمایش گذاشتند. امروز نیز مردم در شبکههای اجتماعی از سرنوشت مطالبات خود میپرسند، این سوال برای آنها مطرح است که دولت قانونی تا کنون چه اقداماتی را برای اجرای فصل سوم قانون اساسی و جلوگیری ازاستمرار قانونشکنیها در زمینه حقوق شهروندی انجام داده است و چرا در بسیاری از موارد هنوز در بر همان پاشنه نامیمون میچرخد؟ ما انتظار داریم دولتی که در آن شرایط دشوار، رای اعتماد مردم را با وعدهای مشخص به خود جلب کرد، برای حفظ و تقویت این سرمایه عظیم و با ارزش ,در اسرع وقت و بدون تردید و تعلل اقداماتی ضروری را برای تحقق آن وعدها انجام دهد و موانع و مشکلات را شفاف و صادقانه با صاحبان اصلی حق یعنی مردم در میان بگذارد.

جناب آقای رییسجمهور و پاسدار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

روزهای حصر انسانهای شریفی که شما آنها را میشناسید و میدانید که دغدغهای جز اعتلای نام ایران و تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی سال 1357 ندارند, در نظامی که برای تشکیل,استقرار و تداوم آن زندگی و آبروی خود را هزینه کردند, چهار رقمی شده است! بر شماست که در اجرای اصل 113 قانون اساسی و مسئولیتهای قانونی خود، هرچه زودتر از تداوم این وضعیت ننگآلود جلوگیری کنید و با اعاده حیثیت از کسانی که در طول این سالها مورد ظلم قرار گرفتهاند، زمینههای سیر به سوی ایرانی شکوفا و شادان را فراهم آورید و یقین داشته باشید که مردم شریف ایران در این راه همواره پشتیبان و یاور شما خواهند بود.
شورای هماهنگی راه سبز امید
18 آبان 1392


 

یک سایت حقوق‌بشری: پزشک شاهد ضرب و شتم ستار بهشتی بازداشت شد

Posted: 10 Nov 2013 04:42 AM PST

 جرس: یک سایت فعال در زمینه حقوق بشر خبر داد که "دکتر رضا حیدرپور"، پزشک زندان اوین به دلیل شهادت در خصوص آثار ضرب و جرح در پیکر وبلاگ نویس جان باخته، ستار بهشتی، بازداشت و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد.  

 

به گزارش وب‌سایت"کمپین صلح فعالان در تبعید"، دوشنبه ١٣ آبان، دكتر رضا حيدرپور به شماره نظام پزشكی ١١٠٦٥٩ ، پزشك زندان اوين به دليل شهادت و نوشتن گزارش آثار ضرب و شتم ستار بهشتي در پرونده وی، بعد از ظهر همان روز به هنگام خروج از زندان توسط وزارت اطلاعات دستگير شده است.


بنا بر این گزارش، دکتر حیدرپور به ۲۰۹ منتقل شده و  از وضعیت وی اطلاعی در دسترس نيست. 

 

پانزدهم آبان "کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران" به نقل از یک منبع آگاه به پرونده ستاربهشتی، خبر داده بود که یکسال پس از این واقعه، خانواده وی مطلع شده است که در یک گزارش پزشک قانونی خونریزی ریه، کبد، کلیه و مخچه، در زمان بازداشت آقای بهشتی مطرح شده است. به گفته این منبع این گزارش پزشکی قانونی که درپرونده وجود دارد، جای تردیدی باقی نمی‌گذارد که مرگ این وب لاگ نویس بر اساس خونریزی داخلی و مغزی بوده است.

 

این منبع با اشاره به اینکه پس از ارسال پرونده مرگ ستار بهشتی به دادگاه کیفری آن‌ها از وجود این گزارش پزشک قانونی در میان پرونده ۳۰۰۰ هزار صفحه‌ای این مرگ مطلع شدند به کمپین گفت: «این گزارش یکی از پزشکان پزشک قانونی است که برای تالار تشریح پزشک قانونی سال گذشته فرستاده است اما خانواده و وکیل ستار تا زمانیکه پرونده در مهرماه امسال به دادگاه فرستاده نشده بود حق خواندن پرونده را نداشتند و از آن بی‌اطلاع بودند.»

 

او همچنین گفت: «اواخر مهرماه امسال وکیل ستار بهشتی توانست اجازه کپی نظر پزشک قانونی را از دادگاه بگیرد. پس از آن چون ما متوجه اصطلاحات پزشکی نبودیم آن را به چند دکتر متخصص نشان دادیم. پزشکان متخصص توضیح دادند در این گزارش عنوان شده ستار دچار خونریزی ریه، کبد، کلیه و زیر مخچه در مغز شده و همه پزشکان متفق القول بودند که ستار در اثر این خونریزی‌ها فوت کرده است.»

درخواست ۱۱ زندانی سیاسی رجایی شهر از اعتصاب کنندگان زندان اوین برای پایان اعتصاب غذا

Posted: 10 Nov 2013 04:03 AM PST

جرس: ۱۱ زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر در نامه ای به زندانیان اعتصاب کننده غذا در زندان اوین، از آنان خواسته اند که به اعتصاب خود پایان دهند.  

 

به گزارش کلمه، امضا کنندگان در نامه ی خود آورده اند: ما از پشت دیوارهای بلند رجایی شهر طنین صدای اعتراض شما را شنیدیم و بر شرافت انسانی و روح فداکارتان درود میفرستیم. یقینا وجود ارزشمند شما و سلامتی روح و جسمتان سرمایه ای گرانقدر برای آینده ایران است. لذا ضمن تقدیر از این اقدام ارزشمند از شما تقاضا داریم تا برای جلوگیری از آسیب بیشتر به وجودتان با افطار به اعتصاب غذای خود پایان دهید. ما بر این باوریم که این اقدام شما برای وجدان های بیدار و آگاه جامعه روشنی بخش بوده و آنانی را که در قبال مسئولیت خود در برابر جان انسان ها بی اعتنا هستند،شرمنده خواهد ساخت.

 

عبدالفتاح سلطانی، امیر خسرو دلیر ثانی، سعید مدنی و مهدی خدایی از ظهر روز شنبه در اعتراض به وضعیت زندانیان بیمار که نیاز به رسیدگی پزشکی در خارج از زندان دارند و عدم توجه مسئولین زندان به وضعیت وخیم آنان دست به اعتصاب غذا زده اند. اعتصاب کنندگان خواسته اند که بیماران محبوس به بیمارستانی خارج از زندان اعزام شده و بتوانند از حق مرخصی درمانی بهره مند شوند.

 

متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

 

به نام خدا

دوستان عزیز

آقایان عبدالفتاح سلطانی، سعید مدنی، امیرخسرو دلیرثانی، سید مهدی خدایی

اقدام ایثارگرانه و شجاعانه شما در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان بیمار در بند ۳۵۰ زندان اوین کاری سترگ است. شما با اعتصاب غذای خود از حقوق زندانیان حمایت کرده و اعلام کردید که علی رغم بی تفاوتی ها و اهمال کاری دستگاه قضایی و مدیریت زندان در تسهیل مراحل درمانی زندانیان بیمار، همچنان بر اصل انسانی حق حیات و تقلیل مرارت ها و رنج های بشری وفادارید و با استناد به قوانین موجود از اصول جهانشمول و آرمان های حقوق بشری به دفاع برخاسته اید.

بدون شک برخورداری از امکانات بهداشتی و تجهیزات درمانی حق همه زندانیانی است که در شرایط سخت، دوران حبس خود را سپری میکنند. به ویژه انکه ممکن است بخشی از این آلام و رنج هایشان ناشی از دوران طولانی حبس و مشکلات زندگی در زندان باشد.

در این میانه روشن است که مسئولان قضایی موظفند تا فراتر از مرزبندی های سیاسی-عقیدتی و امنیتی وظایف خویش را که مبتنی بر قوانین موجود داخلی و کنوانسیون های بین المللی است، در جهت تامین سلامتی، بهبود بیماران و کاهش رنج زندانیان بیمار به کار بندند.

این همان نکته ای است که ما نیز چندی پیش طی نامه ای به مسئولان عالی رتبه قضایی اعلام کرده و ضمن هشدار جدی خواستار رسیدگی فوری به وضعیت همبندیان خویش شدیم.

دوستان عزیز

تجربه حضور چند ساله در زندان به ما نیز آموخته است اعتصاب غذا بالاترین سطح اعتراض زندانی است. وقتی همه درها به روی او بسته میشود، زندانی با اعتصاب غذا، بلندترین و آخرین فریادش را به منظور مطالبه ی حق خویش و اطلاع افکار عمومی جامعه نسبت به رفتارهای ظالمانه و غیر قانونی سر میدهد.

اقدام شما از این منظر ارزشی دو چندان یافته است، زیرا که شما با اعتصاب غذای فداکارانه ی خود به حمایت از زندانیان بیماری برخاسته اید که شاید دردمندی و رنجوری ناشی از بیماری، دیگر توانی برای ایشان باقی نگذاشته است.

ما از پشت دیوارهای بلند رجایی شهر طنین صدای اعتراض شما را شنیدیم و بر شرافت انسانی و روح فداکارتان درود میفرستیم. یقینا وجود ارزشمند شما و سلامتی روح و جسمتان سرمایه ای گرانقدر برای آینده ایران است. لذا ضمن تقدیر از این اقدام ارزشمند از شما تقاضا داریم تا برای جلوگیری از آسیب بیشتر به وجودتان با افطار به اعتصاب غذای خود پایان دهید.

ما بر این باوریم که این اقدام شما برای وجدان های بیدار و آگاه جامعه روشنی بخش بوده و آنانی را که در قبال مسئولیت خود در برابر جان انسان ها بی اعتنا هستند، شرمنده خواهد ساخت.

اسامی: جعفر اقدامی، مسعود باستانی، وحید تیزفهم، جمال الدین خانجانی، سعید رضایی، سید محمد سیف زاده، بهروز عزیزی توکلی، کیوان صمیمی، مهدی معتمدی مهر، عفیف نعیمی، مصطفی نیلی 

پیامد مذاکرات ژنو؛ شانس توافق و تقلای تندروها

Posted: 10 Nov 2013 03:45 AM PST

مهدی تاجیک
جرس: ایرانیان بسیاری بودند که بامداد یکشنبه خواب را بر چشمان خود حرام کردند و به صفحه تلویزیون‌هایشان چشم دوختند تا دیپلمات‌ها از پشت درهای بسته بیرون بیایند و خبری از توافق بدهند. با این حال نتیجه‌ای که سرانجام به دست آمد برای ایرانیان بی‌خواب شده راضی کننده نبود. آن‌ها انتظار یک توافق قطعی و معین را داشتند اما حاصل سه روز مذاکرات کنونی تنها یک بیانیه بود که وعده ادامه یافتن گفتگو‌ها را برای ۱۰ روز بعد می‌داد.


خوشبینی به آینده


بیانیه مشترک ایران و طرفین مذاکره کننده‌اش توسط کا‌ترین اشتون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خوانده شد. او با چهره‌ای که خستگی در آن مشهود بود رو به خبرنگاران از حساس و امیدبخش بودن مذاکرات گفت و زمان مذاکرات بعدی را اعلام کرد. محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه ایران که در این کنفرانس همراه کا‌ترین اشتون حضور داشت با صورتی بشاش‌تر و لبخندی بر لب از خوشبینی‌اش به مذاکرات گفت. او مذاکرات سه روز گذشته را خیلی خوب توصیف کرد هر چند که به اختلاف‌های موجود هم تاکید کرد. جان کری وزیر امورخارجه ایالات متحده نیز در گفتگو با خبرنگاران پس از پایان این دور از گفتگو‌ها از امید و خوشبینی به حل بحران هسته‌ای ایران گفت و مذاکرات اخیر را حاوی «پیشرفت‌های بسیار چشمگیر» دانست. او تاکید کرد که در مذاکرات با ایران نه تنها اختلاف نظر‌ها کاهش یافت بلکه دو طرف به نظر واحدی نزدیک شده‌اند.

غیرمنتظره‌های ژنو


مذاکرات اخیر ژنو از چند جهت در نوع خود بی‌سابقه بود و همین مساله به بالارفتن انتظار‌ها برای حصول نتیجه‌ای قطعی انجامیده بود. مهم‌ترین اتفاق سفر غیرمنتظره وزیران امورخارجه کشورهای طرف گفتگو با ایران بود. مذاکرات ابتدا قرار نبود در سطح وزیران امورخارجه انجام شود اما بعد از پیشرفت‌های روز اول بنابه تصمیم کا‌ترین اشتون از تمام وزیران امورخارجه کشورهای طرف مذاکره برای حضور در نشست دعوت شد. وزیر امورخارجه آمریکا، آلمان، فرانسه، روسیه و انگلیس خود را به ژنو رساندند و تنها چین بود که از مشارکت در سطح وزیر امورخارجه خودداری کرد. برگزاری نشست در این سطح طی ۱۰ سالی که از مذاکرات اتمی ایران می‌گذرد بی‌سابقه بوده است. اتفاق بی‌سابقه دیگر مربوط به مذاکرات رو در رو و طولانی مدت مقام‌های ایرانی و آمریکایی در سطح وزیران امور خارجه بود. جان کری و محمدجواد ظریف در ابتدای مهر ماه در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل دیداری دو جانبه به مدت نیم ساعت با یکدیگر داشتند اما در نشست اخیر ژنو، آن‌ها به مدت پنج ساعت با یکدیگر گفتگو کردند و کا‌ترین اشتون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم در این دیدار حضور داشت. دیدار دیگری هم میان عباس عراقچی معاون جواد ظریف و وندی شرمن معاون کری در ژنو انجام شد. در این مذاکرات تصاویر زیادی از لبخندهای دیپلماتیک مقام‌های ایرانی و آمریکایی مخابره شد. تصاویری که به خودی خود گویای از بین رفتن تابوی مذاکره با آمریکاست و نشانه‌های روشنی از خوشبینی به آینده روابط را با خود دارد.


دست انداز فرانسوی


کمتر کسی انتظار داشت که لوران فابیوس وزیر امورخارجه فرانسه کسی باشد که ساز مخالف را برای رسیدن به توافق هسته‌ای با ایران کوک کند. او زمانی که به ژنو وارد شد از ضرورت توجه به نگرانی‌های اسراییل در این مذاکرات گفت و برخی تحلیلگران را بر این داشت که او را مانع به نتیجه رسیدن گفتگو‌ها معرفی کنند. درباره انگیزه‌های فرانسه از این موضع گیری تحلیلهای متفاوتی شده است. این کشور در حال حاضر قراردادهای تجاری و نظامی با ارزش مالی چشمگیر با کشورهای عرب منطقه دارد و به نظر می‌رسد که یکی از انگیزه‌هایش برای سخت گیری به ایران به واسطه جلب نظر کشورهای عربی باشد. نگرانی دیگر فرانسه این است که در سالهای اخیر به ناگزیر بسیاری از سرمایه گذاری‌های خود در بخش خودرو و پتروشیمی ایران را تعطیل کرده و بازاری بزرگ را از دست داده است. اکنون این کشور نگران است که چنانچه مذاکرات به نتیجه برسد دیگر امکان بهره برداری از آن بازار را نداشته باشد. رعایت ملاحظات اسراییل هم که به طور شفاف از سوی وزیر امورخارجه فرانسه مطرح شد بخشی دیگر از انگیزه این کشور را جهت سخت گیری برای ایران شامل می‌شود. در زمانی که رابطه واشنگتن- تل آویو شکرآب شده و دو کشور بر سر موضوع ایران اختلاف نظر جدی پیدا کرده‌اند، این فرانسه است که می‌خواهد با جانبداری از اسراییل از مزایای این حمایت بهره‌مند شود.


بده بستان‌های احتمالی


محرمانه بودن مذاکرات اتمی باعث شده که خبر‌ها درباره جزییات گفتگو‌ها در حد گمانه زنی باشد. بر اساس این گمانه زنی‌ها طرف غربی در این مرحله از مذاکرات خواهان پذیرفتن چند تعهد توسط تهران است. توقف غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی، بی‌اثر سازی اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد، توقف فعالیت در راکتور آب سنگین اراک و توقف استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر IR-۲ که می‌توانند اورانیوم را سه تا پنج برابر سریع‌تر ازمدل‌های قبلی غنی‌سازی کنند، از جمله‌ها مسائلی است که در گمانه زنی‌های رسانه‌ای روی آن تاکید شده است. در عوض ایران مشوق‌هایی نظیر آزادشدن بخشی از دارایی‌های بلوکه شده‌اش که رقمی بالای ۲۰ میلیارد دلار است دست پیدا می‌کند، تحریم‌های مربوط به پتروشیمی برداشته می‌شود، تحریم‌های مربوط به معاملا طلا و فلزات گران بها رفع می‌شود و همچنین تحریم دیرپای منع فروش لوازم و قطعات یدکی هواپیما به ایران هم برداشته خواهد شد. دو طرف درباره این جزییات هیچ موضع گیری صریح رسانه‌ای نکرده‌اند. موضع اعلامی ایران این است که از حق خود برای برخوردای از چرخه سوخت هسته‌ای دست برنخواهد داشت و غنی سازی اورانیوم را نیز بر اساس قوانین بین المللی ادامه می‌دهد. حسن روحانی رییس جمهوری ایران امروز (یکشنبه) نیز همین موضوع را در حاشیه جلسه رای اعتماد به گزینه پیشنهادی‌اش برای وزارت ورزش و جوانان در صحن مجلس شورای اسلامی بیان کرد. او گفت که غنی سازی اورانیوم حق قرمز ایران است. موضعی که ظاهرا قدرت‌های جهانی طرف گفتگو با ایران هم با آن کنار آمده‌اند و شرطشان این است که غنی سازی در خاک ایران به صورت محدود و کاملا تحت نظارت بازرسان آژانس باشد. جزییاتی که از توافق نهایی در مذاکرات کنونی جلوگیری کرد هنوز مشخص نیست اما برخی گمانه‌ها حاکی است که دو طرف بر سر موضوع ادامه فعالیت راکتور آب سنگین اراک اختلاف داشته‌اند. ایران خواهان ادامه فعالیت این راکتور بوده و غرب خواهان تعطیلی و توقف فعالیت‌های آن.


نفس آسوده تندرو‌ها


نرسیدن به توافق نهایی در مذاکرات ژتو برای تندرو‌ها در تهران، تل آویو و واشنگتن خوشحال کننده بود. روزنامه کیهان که نماد تندروهای حامی حکومت در جمهوری اسلامی به شمار می‌رود در روزهای گذشته بار‌ها نسبت به باج خواهی قدرت‌های غربی از ایران هشدار داده بود و دیپلمات‌ها را از توافق با غرب برحذر داشته بود. در تل اویو بنیامین نتانیاهو اتفاقا به طرفین مذاکره با ایران هشدار داده بود و از آن‌ها خواسته بود که از توافق بد با ایران پرهیز کنند. نخست وزیر اسراییل در صفحه تویی‌تر خود نوشته بود که اگر در ژنو توافقی حاصل شود این بزرگ‌ترین معامله قرن برای ایران خواهد بود. تندروهای طرفدار تحریم‌های ایران در کنگره ایالات متحده هم مبتنی بر همین تحلیل‌ها نسبت به کوتاه آمدن غرب در قبال ایران نگران بودند. حالا تندرو‌ها در هر سه قطب کمی آسوده خاطر شده‌اند. این مذاکرات نتیجه‌ای مشخص نذاشت و فقط راه را برای مذاکرات آینده هموار کرد. در این مدت احتمالا لابی‌های اسراییل در آمریکا فعال‌تر خواهد شد و تندروهای تهران هم فشار بیشتری را بر دولت روحانی بار خواهند کرد. با وجود قدرت تنرو‌ها این بار شانس به نتیجه رسیدن گفتگو‌ها بیش از همیشه است و شاید مذاکرات آینده با توافقی مشخص و زمانبندی شده همراه باشد. اتفاقی که در صورت وقوع یک چرخش معنادار در سیاست خارجی جمهوری اسلامی خواهد بود و البته تندرو‌ها بازنده اصلی آن هستند.