جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سیاست خاتمی عرصه هزینه نیست

Posted: 10 Mar 2012 08:29 AM PST

رضا ایرانی


خاتمی یا هر فعال دیگر سیاسی رو باید با خودش سنجید نه با دیگران ، شاید برای من هم مانند خیلی های دیگه رفتار او غیر قابل توجیه باشه و میدونم که در آخرم منم متهم میشم به ماله کشی ، که در نهایتم میشم. خاتمی نه قدیسه ، نه قهرمان ، چیزی که همیشه طرفداراش دوست داشتن و خودش هم نخواسته ، اون یه مصلح اجتماعیه و گذشته نشون داده خیلی اوقات سازش کاریهایه اون غیر سیاسی بوده. سیاست خاتمی عرصه هزینه نیست اون همیشه طولانی به تحولات نگاه کرده و همین قضاوت و تحلیل رو درباره رفتارهای سیاسیش سخت می کنه . یادمه وقتی خاتمی رییس جمهور بود ، دوستان دانشجو از او توقع هایی داشت که فراتر از تفکرات و نظر خاتمی بود ، خاتمی همیشه همه ی مسایل رو در چارچوب این نظام دیده ، خوب یا بد . فکر می کنم تا اونجایی هم که شده در قالب باورهای خودش برای آزادی و حقوق بشر با سیستم روبرو شده ، این در حالیه که خیلی اوقات جلوتر و تندتر هم حرکت کرده و حداقل می تونم با قاطعیت اعلام کنم نتیجه کلی و اجتماعی رفتار او خیلی مطلوب تر و حتی کار سازتر از کسانی بوده که با شجاعت و شرافت ، هزینه بیشتری نیز می دادند. هنوز فراموش نکردیم در حین اعتراضات مسالمت آمیز ، مردم تهدید به قیامت شدن ایران بعد از دستگیری سران سبز می کردند. چه شد؟

موضوع بالا منو یاد مطلبی که سال 88 یکی از آقایون خبرنگار ، که بصورت خاطره ای از سید محمد خاتمی نوشته بود می اندازه که خیلی قابل تامل بود. (به نقل از خاتمی ) سال 84 برای زیارت به قم رفته بودم و آنجا اکثر مردم در مقابل من ابراز احساسات می کردند ، همان موقع چند لباس شخصی شروع به توهین به من می کنند هرچند که طرفداران من بیشتر از آنها بودن ، اما هیچ کاری نمی کرند . او می گوید در آن لحظه به این نتیجه رسیدم که طرفداران اصلاحات هم مثل مردم در اکثریت هستند اما حاضر به هزینه نیستند.

شاید نفی این مطلب رو مردم در یک مدت زمانی مشخص ، از خود نشان دادند اما بازهم در حالیکه سران سبز به حصر رفتند هیچ واکنشی از سوی مردم دیده نشد ، نمایان بود هزینه های سنگین و سختی به مردم و عزیزان سبز تحمیل شد ، اما نتیجه ای در بر نداشت جز اینکه حاکمیت ، فشارها رو بیشتر و فعالیت سیاسی اصلاح طلبانه رو سخت تر کرد . شاید تصور عموم این باشه که خود زنی ای از سوی نظام صورت گرفته و با نگاه تاریخی به رفتار حکومت به این نتیجه برسیم که عمر حکومت رو به پایان است ولی این نگاه ، نگاه خاتمی نیست . به نظرنگارنده خاتمی هیچ وقت ، گزینه ای دیگر به غیر از انجام اصلاحات در دست نداشته و همین عاملیه که همه چیز رو در چارچوب اصلاحات در همین ساختار ببینه و در همین ساختار هم عمل می کنه . به نظر می رسه باید او را در جایگاه فعلی اش قبول کرد و به صداقتش احترام گذاشت ، و قبول کرد حضور او در این نظام هر چند با یه رای پر حرف حدیث ، بیشتر می تونه به تحولات ایران کمک کنه تا با به حصر رفتن و دور شدن او از صحنه سیاست ، که بدون شک خواست حکومته . امیدوارم عادت بد تاریخی ما که هر وقت رفتاری از سیاست مداران اصلاح گر رو برنمی تابیم و به قصد نابودی به آنان هجمه وارد می کنیم ، در مورد خاتمی صدق نکنه . هنوز خاطره ها ما رو یاد مرحوم بازرگان می اندازه .

به نام ایران آزاد
به یاد مصدق و درود و احترام به نام شهدای سبز
 

سخنی با خاتمی

Posted: 10 Mar 2012 08:25 AM PST

حسین عباسی تبار


 

بعد از حضور شما در انتخابات مجلس سواًلهای زیادی دراذهان عمومی پیدا شد که شما به توجیه عمل خویش برخاستید.البته نظر هر شخص محترم است.من به عنوان یک شهروند این کشور که شاهد جریان های پیش آمده در دوران ریاست جمهوری شما بودم آنچه که بیش از همه نماد پیدا کرد جریان کوی دانشگاه تهران در سال 78 که وزیر کشور وقت در جمع دانشجویان حضور به امر رساند و پاسخ های او برای دانشجویان قانع کننده نبود و دانشجویان متحصن خواستار حضور شما شدند آنها کسانی بودند که به شما رای داده بودند و حفظ خواستار حضور شما در جمع خودشان بود که شاید حقی از حقوق از دست رفته آنها را بتوانی به عنوان رئیس جمهور برآورده کنی و یا اینکه قول برای پیگیری جنایات پیش آمده بدهی شما بالغ بر 20 میلیون رای آورده بودید و صدا و سیما شما را به عنوان رئیس جمهور میشناخت و مجبور بود برای تهیه گزارش حتما در صحنه حضور داشته باشد هرچند که باز تغییراتی حین پخش به آنها داده میشد با این وصول شما در صحنه حاضر نشدید و بماند که رهبر هم قول داد عاملان کوی دانشگاه را به سزای اعمالشان خواهند رسید .

دانشجوی رشته پزشکی نفر دوم کشور در رشته خودش بود در جریان مذکور از یک چشم نا بینا شده بود حال بماند که چه تعدادی از دانشجویان را به شهادت رساند و چه تعدادی را بازداشت و چه عواقبی بر سر آنهایی که فقط حرف حق زده بودند آورند شما هم در بعضی از گفته های خود در آن زمان به این مسئله اشاره کردید که به شما اجازه نمیدهند آنچه که حوزه عمل کرد رئیس دولت هست عمل کنید و این را خود به زبان آورده بودید .

در همان زمان رئیس دولتی شما نمیدانم . با کدام شخص خانم سیاسی و دولتی یک تماس دستی داشتید یا نه گروه های مخالف شما چه ساز و دهلی به راه انداختند چه حرف هایی که زده نشد آیا اینها را به یاد دارید ؟

اینها همه در زمانی رخ داد که شما رئیس دولت بودید حال بماند که چه خبر هایی هم به خاطر مصلحت درز نکرد . جالب اینکه همش صحبت از این است که ما همه دخیل و سهیم هستیم در سرنوشت خویش ولی وقتی زمان برسرنوشت ما میرسد مصلحت جلوش سبز میشود . روی صحبت من شماست آقای خاتمی شما رئیس دولت این سیستم بودید جالب اینکه شما با یک انتخاب 20 میلیونی مواجعه بودید و حتی رقیب شما آقای ناطق نوری نگذاشت شمارش آرا به اتمام برسد و پیام تبریک برای شما فرستاد خوب با علم به این موضوع و صحبت خودتان که گفته بودید دستان شما بسته است حال چطور در انتخابات مجلس بیان میکنید برای اینکه روزنه های اصلاحات از بین نروند من در این انتخابات شرکت کردم شما در زمان رئیس دولتی خیلی برنامه های اصلاحاتی در دست داشتید که حتی اکثریت کرسی های مجلس نیز در دست داشتید به ثمر نرسید . از شما به عنوان سران فتنه نام برده شد فکر میکنید که شما توانستید روزنه ها را حفظ کنید اینکه شما رای دادید یا نه یک مسئله شهروندی و به خود شما مربوط است ولی وقتی در تریبون ها به احظار نظر میپردازید دیگر این مسئله شهروندی شما نیست هر کس این حق را خواهد داشت که دلایلش را بداند .

عاملان جنایت کوی داشنگاه در زمان رئیس جمهوری شما نه دستگیر شدند و نه توبیخ و مثل صدها پرونده دیگر مختومه شد دو سال پیش رهبر گفت نظرات آقای احمدی نژاد به من نزدیکتر است و بعد از دو سال اختلافی بین رهبر و رئیس جمهور افتاده . رهبری که به نوعی احمدی نژاد را تایید کرده بود به اینجا رسیده در صورتی که در زمان انتخاب شما چنین نگرشی به شما نداشت و عملا هم نشان داده شده که در دو قوه مقننه و مجریه نظر وی بالا از نظر و آرای مردم است ! حال چطور شما میخواهد امیدوار باشید روزنه های اصلاح طلبی از بین نروند مجلسی که هم اکنون اکثریت کرسی های آن در دست جناح رهبری و مابقی در دست جمهور افتاده است دیگر اصلا چگونه میتوان اصلاحات را به میان کشید وقتی که کشاکش بر سر مسائل دیگری است .



نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

اینترنت ملی، تهدید  یا فرصت؟

Posted: 10 Mar 2012 08:24 AM PST

امید کاظمی

 

 

چند سالی است که بحث اینترنت ملی در ایران مطرح شده و این موضوع چند ماهی است که از طرف وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که تنها متصدی ارائه اینترنت در ایران است با رنگ و بوی جدی تری دنبال می شود.


در این چند ماهه جمعی از دلسوزان و روشنفکران، ایران را در راه تبدیل شدن به یک «کره شمالی» دیگر دانسته و پروژه اینترنت ملی را که کپی برداری از اینترانت چین است مشابه دیوار بلندی می دانند که مانع از ارتباط ایرانیان داخل با هموطنان خارج از کشور می شود و با قطع یا محدود نمودن درگاه های مرزی اینترنت و جایگزینی سرور های داخلی به جای سرور های خارجی مانع از تحقق جریان آزاد اطلاع رسانی می گردد.


بی شک قصد جریان حاکمیت برای راه اندازی این پروژه عظیم ملی ، زدن دو نشانه با یک تیر است. از طرفی به بهانه ارتقای امنیت و کاهش هزینه، سرور ها به داخل کشور منتقل می شوند و با این کار فیلتر های نظارتی بر محتوایی که تولید و نشر می شوند بیش از پیش افزایش می یابد و از طرفی دیگر با برطرف کردن نیاز های زیر ساختی مانند ایمیل ملی، دولت و بانکداری الکترونیک و... و جایگزینی آنها روی یک شبکه اینترانت محلی[1] نیاز عامه کاربران را به استفاده از سرور های خارجی کم رنگ نموده و با محدود کردن درگاه های ورود و خروج اطلاعات از کشور، کوچکترین ارسال و دریافت اطلاعات زیر ذره بین قرار خواهد گرفت.


زوایای پیدا و پنهان این طرح که هر از چند گاهی عمداً یا سهواً جهت آماده سازی اذهان از زبان شخص وزیر و معاونان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات در خبر گزاری ها منتشر و رسانه ای می شود باعث نگرانی و دغدغه روشنفکران شده است که مبادا «آزادی» که یکی از شعار های سه گانه انقلاب اسلامی در سال 1357 بود دستخوش تغییرات ماهوی گردد.


از آنجایی که فاز دوم اجرای این پروژه ملی به گفته مسئولان و متولیان آن در اواسط سال 1391 به بهره برداری می رسد می توان دریافت که امیدی برای تغییر رویکرد مسئولین در این باره به چشم نمی خورد، اما اینکه با این محدودیت چگونه باید برخورد کرد خود مقوله ایست که باید از هم اکنون میان مخالفان این طرح بحث و بررسی شود.


اینکه پروژه اینترنت ملی برای ایرانیان معترض و منتقدان حاکمیت یک تهدید است بر کسی پوشیده نیست، اما جریان و تفکری موفق است که بتواند همواره با دیدن نیمه پر لیوان، تهدید ها را به فرصت تبدیل کرده و از آن به خوبی بهره برداری کند. اگر با دید مثبت به مسئله بنگریم خواهیم دید که اینترنت ملی نه تنها برای جریان معترض حاکمیت تهدید نیست، بلکه فرصتی است که حاکمیت نا خواسته در اختیار معترضان قرار می دهد، به این شکل که حکومت با ایجاد اینترانت ملی دیگر بهانه ای برای محدود کردن سرعت ندارد و طبق برنامه مصوب، محدودیت سرعت برای کاربران خانگی برداشته خواهد شد. همینطور تمام نقاط کشور اعم از روستا ها و شهرستان های کوچک با سرعتی بالا و هزینه ای ناچیز برای مشترکان بوسیله فیبر نوری به یکدیگر و شهرهای بزرگ متصل می شوند و عملاً ضریب نفوذ اینترانت به شکل چشمگیری چندین برابر اینترنت کنونی می شود.


اگر جریان های منتقد، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی را استراتژی اصلی خود بدانند باید نفوذ اینترانت به روستا ها و شهرستانها را فرصت قلمداد کرده و از این طریق با عوامی که اخبار و اطلاعاتشان را تا آن زمان جز از طریق صدا و سیما دریافت نمی کرده اند ارتباط سازنده و مؤثر برقرار کنند.


فرصت دیگری که در دل این تهدید نهفته است انتقال شبکه های اجتماعی مجازی به اینترانت است. در واقع با افتتاح این پروژه شبکه های اجتماعی مجازی که در حال حاضر تنها مورد استفاده اقشار خاص قرار گرفته است، در ایران فراگیر شده و پتانسیل عظیم نیروهای منتقد از بیرون مرزها به درون آمده و در نهایت از اینترنت به متن جامعه کشیده می شود. در حال حاضر هم شبکه های اجتماعی مختلفی مانند فارس فیس، تبیان و... [2] به تقلید از فیس بوک و به موازات آن در سرور های ایران موجود بوده و بصورت کاملاً قانونی مشغول عضو گیری و فعالیت هستند، با از دسترس خارج شدن فیس بوک و توییتر حلقه های دوستان از شبکه های خارجی به شبکه های داخلی کوچ کرده و با کمی خویشتن داری و میانه روی و احتیاط در عملکرد، طبق قانون اساسی به بیان دیدگاههایشان می پردازند.


نکته مثبت این قضیه این است که این شبکه های اجتماعی اعضای جدیدی نیز دارند، حلقه دوستان در شهرستان های کوچک و روستا ها و مناطقی که تا کنون دسترسی به اینترنت پرسرعت و حتی کم سرعت نداشته اند شکل می گیرد و آنها از این طریق مطالبی می شنوند که تا کنون از رسانه هایی مانند «رسانه ملی» نشنیده بودند.


جالب است که سایت های دیگری مانند یوتیوب نیز از هم اکنون در ایران کپی برابر اصل شده اند[3] ومی توان بصورت کاملاً قانونی در آنها هم عضو شد و با انتشار محتوای متنی یا تصویری از وقایعی که در شهر های بزرگ رخ میدهد نقش «شهروند خبرنگار»[4] را ایفا کرده و از هر ایرانی یک رسانه ساخت و به موازات خبرگزاری ها و رسانه ملی به فعالیت پرداخت.


اما بهترین و مهم ترین فرصتی که اینترانت ملی برای جریان اعتراضی ایجاد می کند، پایین آوردن سطح خواسته ها و توقعات است. بر کسی پوشیده نیست که افراط گرایی و رادیکال شدن یک جریان منتقد و اعتراضی به مرگ آن می انجامد. وقتی در شبکه های اجتماعی کنونی مثل فیس بوک آزادی در حد بی نهایت باشد و هر کسی به خودش اجازه دهد زیر پوشش اعتراض هر حرفی بزند و هر طور که بخواهد در رسیدن به اهداف و آرمان هایش تند روی کند، در واقع ناخواسته حلقه دوستانش را به سمت رادیکالیزه شدن و فاصله گرفتن از کف مطالبات که همانا «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» می باشد تشویق نموده است. در حالی که در شبکه های اجتماعی داخلی که به نوعی زیر ذره بین نهاد های نظارتی اداره می شوند تمام محتوایی که تولید و نشر می شود می بایست به دور از هرگونه تند روی و منطبق با قانون اساسی باشد و این مسئله در بلند مدت کاملاً به نفع جریان اعتراضی که هدفی جز اصلاح قوانین ندارد خواهد بود.


در رابطه با ابعاد مختلف پروژه اینترنت ملی بحث زیاد است و فرصت های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که مطرح نمودن آنها در این برهه از زمان (قبل از افتتاح رسمی این شبکه) به مصلحت نمی باشد.


به هر حال باید منتظر ماند و دید که آیا این شمشیر دو لبه بر خلاف اهداف و برنامه هایی که دارد می تواند تهدیدی برای شکستن انحصار رسانه ای در ایران باشد؟

 


[1]Local Area Network

    Intranet

 

[4]Citizen Journalism



نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

چند روز دیگر که بگذرد....

Posted: 10 Mar 2012 07:41 AM PST

ژیلا بنی یعقوب



چند روز دیگر که بگذرد، دقیقا دو سال می‌شود که بهمن پایش را از آن زندان بیرون نگذاشته است، زندان اوین را می گویم، حتی برای درمان دندان‌هایش هم اجازه نداده‌اند که چند ساعت پایش را از آن زندان بیرون بگذارد و به یک مطب دندانپزشکی اعزام شود.


چند روز دیگر که بگذرد، دوسال می‌شود که بهمن آن سوی دیوارهای بلند زندان اوین را ندیده، نتوانسته در مسیری که مقابلش دیوارهای بلند نباشد، قدم بزند، نتوانسته که زیبایی‌های طبیعت و کوه و دشت را ببیند و سبکبال در آن قدم بزند.


چند روز دیگر که بگذرد، نزدیک سه سال می‌شود که بهمن در یکی از روزهای پس از آن انتخابات پر از حادثه بازداشت شد و به زندان اوین منتقل شد.تنها در اسفند 88 به یک مرخصی آمد و بعد از بازگشت هرگز اجازه ندادند که از آن زندان بزرگ خارج شود.


چند روز دیگر که بگذرد، نزدیک دو سال است که از حق ملاقات منظم هفتگی محروم بوده، از حق دسترسی به پزشک مناسب و انجام آزمایش‌های پزشکی نیز محروم بوده است.


چند روز دیگر که بگذرد، درست دو سال می‌شود که بهمن نتوانسته مادر پیرش را ببیند، چرا که مادرش بسیار پیر و زمین گیر است و در شهرستان زندگی می‌کند و نمی‌تواند برای ملاقات فرزندش به تهران بیاید.


چند روز دیگر که بگذرد و نوروز بیاید، باز هم بهمن در کنار هفت سین ما نیست و عید را باید با دوستانش در بند 350 اوین بگذراند.


چند روز دیگر که بگذرد، نوروز است. ای کاش مقامات قوه قضاییه حداقل امکانات را برای سفره هفت سین بهمن و دوستانش در بند فراهم کنند.هنوز هم دیر نشده که گندم برای سبز کردن به آن‌ها بدهید.


چند روز دیگر که بیاید، نوروز است و بر خلاف هر جای دیگری از جمله بیمارستان‌ها که بیماران از دیدار خانواده های خود در روزهای عید محروم نیستند، در بزرگ زندان اوین بسته می‌شود و خانواده‌ها در روزهای عید حتی از ملاقات هفتگی نیز محروم می شوند.


آقایان قوه قضاییه، مسوولان زندان و یا مسوولان امنیتی، اگر برای چند روزی هم که شده آزادشان نمی‌کنید و یا مرخصی به آن‌ها نمی‌دهید، لااقل آن‌ها را در روزهای عید از ملاقات محروم نکنید.روز اول عید در زندان را به روی خانواده‌ها باز کنید، همچنان که حتی رژیم شاه نیز در روزهای عید ملاقات زندانیان سیاسی را تعطیل نمی‌کرد و حتی به افراد دورتر خانواده نیز اجازه ملاقات حضوری می‌دادند و حتی اجازه می‌دادند در محوطه اوین روز عید را با یکدیگر ناهار بخورند، شما نیز فکری برای روزهای عید زندانیان و خانواده های شان بکنید.شاید بگویید کارمندان اوین باید به تعطیلات عید بروند!مگر کارکنان بیمارستان‌ها نباید به تعطیلات بروند، اما هرجور شده برنامه‌ها را جوری تنظیم می‌کنند که در روزهای عید ملاقات تعطیل نشود، نباید برنامه ریزی برای این کار خیلی پیچیده باشد.

آقایان!چند روز دیگر که بگذرد، بهار است، شاید هنوز برای برنامه ریزی دیر نشده باشد، البته اگر برایتان مهم است.


منبع: وبلاگ نویسنده


نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
 

در رثای ناصر زندانیان

Posted: 10 Mar 2012 07:35 AM PST

نقلی از خاطرات یک زندانی سال ۶۶


از یلدای زمستان ۱۳۶۶ گذشته بودیم، و خزان پرونده مان هم به زمستان رسیده بود.


شب بود و ما بودیم، ۳ و ۴ نفری غمگین - سکوت بود و دیوار، سلول بود و وحشت، اوین بود و خوفناکی نامش، بوی مرگ می‏آمد.


بازجوها مستقیم و غیرمستقیم خبر از اعدام سید مهدی هاشمی را به گوشمان رسانده بودند.


مرتب تهدید به مرگ و اعدام میشدیم، سلولی که ما ۴ نفر در آن بودیم شبیه اتاق احیاء بیمارستان‏ها شده بود!


بعد از ۱۴ ماه انفرادی و گذر از وحشتناکترین زندان ایران که بازداشتگاه توحیدش می‏خواندند، مدتی بود به اوین آورده شده بودیم.


در آن شب تاریخی که هر کدام از ما ۴ نفر به گوشۀ سلول «کز» کرده بود و سر به زیر پتوی عهد باستان خود نموده و در اندیشه فردا و حرفهای بازجو و پرونده غوطه‏ور بود و بخود می‏پیچید که خوابش ببرد و از افکار لعنتی بازجویی بیرون آید...


به ناگهان صدای پایی آرام پشت درب سلول ایستاد. بسیار آرامتر دریچه کوچک درب سلول که اندازه کف دست بود باز شد.


به رسم ادب و آداب سلولها، چون کوچکتر از همه بودم، جایم اول سلول و کنار دیوار راهروی بند و از همه به درب نزدیکتر بودم. هر کسی نیم خیز از رختخواب خاکستری خود به طرف دریچه سلول خیره شد، چشم‏هایی مهربانانه از دریچه به داخل سلول خیره شد، صدایی به دیگری گفت اینجا کی یا هستند؟؟ از جا پریدم. به نظرم صدای آشنا بود و جمله‏اش معنادار! اینجا کی هستند؟


خودم را پشت درب سلول رساندم و به چشمش خیره شدم، دریچه درب سلول به قدری کوچک است که چهره کاملاً معلوم نیست و به سختی می‏توان طرف رو به روی دریچه را شناخت. به نظر آشنا آمد، پرسیدم شما آقای انصاری... آرام و به سرعت گفت: ناصری‌ام - آشنایی نده! در آن لحظه دقیقاً نمیدانستم آقای انصاری در زندانها معروف به ناصری است.


دریچه را بستند و رفتند، بسیار ناراحت و مأیوس سر جایم برگشتم، هم سلولی‏ها پرسیدند چی بود؟ گفتم درست نفهمیدم قضیه چی بود؟


با ترس و شوخی گفتم شاید شب آخر عمرمان است و کمکی و «ناصری» بیاید! حدود ۱۰ دقیقه گذشت سر و صدای نگهبان آمد، درب سلول باز شد، دو روحانی به آرامی وارد سلول شدند، ما همگی پا شدیم و احترام کردیم نشستند، آقای ناصری (همین مرحوم انصاری) که به سالگردش باید هزاران فاتحه خواند.


فرمود: ما آمدیم ببینیم شما کم و کسری و چیزی نیاز ندارید، سئوالی، جوابی، فرهنگی اعتقادی ... و در همین حال به نگهبان که بسیار تیزگوشی می‏کرد و ایستاده بود اشاره کرد که برود.


نگهبان به تلخی رفت و درب سلول را بست. من که او را می‏شناختم بدلیل حساسیتی که پرونده مان داشت و با اتهام فوق سنگین (ارتباط با مهدی هاشمی) مواجه بودم سعی کردم حرفی نزنم. بین ما ۴ زندانی، سید روحانی و جلیل القدر و خوش لهجه و متعبد و مومنی بود که تمام ناراحتی و غصه و عُقده‏اش را یک جا به سر سیگارش میریخت و به سختی به سخن می آمد و لب باز نمی‏کرد، از اهالی سوخته دل و صورت سوختۀ فارس و اگر اشتباه نکنم ظاهراً امام جمعه یا جماعت یکی از شهرهای آن منطقه بود و هیچگاه نمیتوانست به پشت بخوابد و گاهی صبحها زیر پیراهنش به بدنش چسبیده بود! و ما نمیدانستیم چرا؟


در وحشت زندان و سلول و برخوردهای پیچ در پیچ بازجوها فضای ذهنی زندانی بقدری ناامن است که هیچ زندانی براحتی برای زندانی دیگر از پرونده‏اش حرف نمیزند که مبادا به گوش بازجو برسد!


من به زحمت توانسته بودم بدانم چرا این سید گاهی زیر پیراهنش به تنش می‏چسبد! و چرا هیچگاه به پشت نمی‏خوابد!


او برایم گفته بود ۱۱ ماه قبل به اتهام ارتباط با سید مهدی هاشمی در شیراز زندانی شده و از او سئوالات عجیب و غریبی شده! از جمله اینکه با کدام فرکانس و با چه بی‌سیمی با مهدی هاشمی تماس داشته‏ای! و بارها تا بیهوشی کتک خورده است!


البته ایشان میگفت هرگز سید مهدی را ندیده و ارتباطی هم با او نداشته‏ام. فقط در منبر و خطبه‏ها گاهی حرفی دلسوزانه میزدم و در شهر خودمان مورد علاقۀ مردم بودم. و در ماجرای دستگیری‏های مرتبطین سید مهدی، مرا هم به این بهانه دستگیر نمودند و در شیراز بقدری به کمرم کابل و شلاق میزدند که بیهوش می‏شدم و می‏خواستند که بگویم با سید مهدی هاشمی بوده‏ام. و کمرم را باند پیچی میکردند و بعد از چند روز باندها را می‏کندند و مجدداً روی زخم‏ها کابل میزدند.


یک روز یواشکی همانطور که روی دست چپش دراز کشیده بود، دور از چشم دو هم سلولی دیگری، پیراهن و زیر پیراهنش را از پشت بالا کشید و گفت چه می خواهی بدانی؟ این وضع من است! دیدم از نزدیک لگن تا نزدیک گردن او هنوز جای شلاق‏ها بصورت خط و خط کشی شده مانده است و بعضی جاها هنوز زخم و جراحت شبیه کورک دارد که علت چسبیدن زیر پیراهن به بدن و نخوابیدن به پشت، همین جراحات بود.


وقتی آقای ناصری به اشاره صحبت کردند که اگر کسی چیزی کم و کسر دارد و می‏خواهد از خانه‏اش برایش بیاورند بگوید، گفتم حاج آقا ممکن است کسی چیزی نیاز داشته باشد ولی خجالت بکشد به زبان آورد چه کار کند؟


ایشان با هوشیاری و زیرکی فوراً گفت خوب بنویسید.


چون احتمال میدادم بازجوها و مأمورینشان شُنود کنند گفتم چگونه بنویسد؟ ایشان کاغذ کوچک و باریکی را برداشت و بلند گفت بنویسید:

۱- لیف حمام ۲- صابون ۳- جوراب و هر چه نیاز دارد بنویسید.


من هم همان کاغذ را گرفتم و طوری که دیگران نبینند بالای آن نوشتم:

۱- آقای ..... (و نام سید هم سلولی را نوشتم)

۲- ببرید حمام

۳- پشت او را (منظور این بود که پشت او را ببینید)


کاغذ را بدستش دادم، گفتم اینها را زحمتش را بکشید، ایشان یک نگاه به کاغذ کرد، با زیرکی متوجه شد و گفت حتماً حتماً تهیه میکنیم!


موقع خداحافظی این سید مظلوم و به قول خودش مفلوک را به بهانه‏‏ای به حمام سلول که با دستشویی یکی بود بردند و حدود نیم ساعت با او صحبت و بدن او را دیدند و رفتند. این سید زجر دیده بعد از مدتی با اتهامات بسیار بزرگ و سنگین که به او بسته بودند و هر کدام برای اعدام کافی بود در اثر تلاش آن مرحوم (حجت الاسلام انصاری یا ناصری) و فقیه عالیقدر آزاد شد و اکنون انشاء الله مشغول خدمت صادقانه به مردم است.


خدایش انصاری- خدادادی و ناصری که واقعاً ناصر و کمکیار زندانیان بیگناه و گنجینۀ اسرار زندانها و محرم راز فقیه عالیقدر بود، بیامرزد.


روحش با شهدا محشور

و در این سالگرد هزاران صلوات و فاتحه بر روان شادش باد.



نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

آیا خامنه ای؛ هاشمی رفسنجانی  را حذف می کند؟

Posted: 10 Mar 2012 07:27 AM PST

سعید آگنجی

 

نقش هاشمی رفسنجانی در معادلات سیاسی ایران همیشه حائز اهمیت بوده است ، هاشمی از دیرباز سیاست مدار در سایه بوده است همیشه می دانست در سیاست چه بازی انجام دهد و همیشه از هاشمی مرد در سایه نام می برند ، کسی که از ابتدای انقلاب اسلامی مهم ترین نقش را در به وجود آوردن جایگاه ولایت فقیه داشته و شخصی که برای به رهبری رسیدن خامنه ای نقش بسزایی داشته است .خامنه ای همیشه هاشمی رفسنجانی را در معادلات سیاسی ایران قرار می داد و نمی توانست هاشمی را نادیده بگیرد همان گونه که در حال حاضر نمی تواند ،اما با قدرت گرفتن روز افزون رهبری و حذف هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و ریاست مجلس خبرگان رهبری عملا خامنه ای پروژه حذف هاشمی از قدرت را رقم زد ؛اما با توجه به اینکه هاشمی رفسنجانی مهره غیر قابل حذفی است، خامنه ای نتوانست تا سال 88 به طور مستقیم روبروی هاشمی رفسنجانی قرار گیرد ولی با اتمام انتخابات 88 و آغاز اتفاقات بعد از انتخابات و موضع گیری هایی که هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تاریخی خود داشت؛ باعث شد که خامنه ای هاشمی رفسنجانی را یک خطر بزرگ برای جایگاه خود ببیند و از طرفی مصباح یزدی دائما به رهبری تاکید می کند که هاشمی رفسنجانی تهدید بزرگی برای جایگاه رهبری است وخامنه ای آگاه است که هاشمی رفسنجانی دارای مقبولیتی از طرف مراجع تقلید ،تجار،بازریان ،مذهبیون و اقلیتی از مردم است وهمین امر نیز باعث نگرانی های هر چه بیشتر خامنه ای می شود ، در حال حاضر به دلیل ترس روز افزون از هاشمی رفسنجانی ، خامنه ای به طور مستقیم روبروی هاشمی رفسنجانی قرار گرفته و تصیمیم به حذف هاشمی رفسنجانی از قدرت گرفته است ، اما بودن و نبودن هاشمی رفسنجانی برای خامنه ای یک تهدید بزرگ است .


باقی ماندن هاشمی رفسنجانی در قدرت


در صورتی که خامنه ای به این نتیجه برسد که حذف هاشمی رفسنجانی از قدرت باعث می شود که جایگاه رهبری مورد تهدید قرار بگیرد و باعث شود که هاشمی رفسنجانی هم از سایه بیرون بیاید و به رویارویی مستقیم با خامنه ای بپردازد از همین رو خامنه ای باقی ماندن هاشمی و محدود کردن او را ترجیح می دهد به حذف و رویارویی مستقیم با هاشمی رفسنجانی در نتیجه ماندن هاشمی رفسنجانی ولی محدود کردن اختیارات او باعث می شود که رهبری احساس خطر کمتری کند اما خامنه ای و اطرافیان او کاملا به این امر واقف هستند که باوجود هاشمی رفسنجانی در تشخیص مصلحت نظام باعث می شود بسیاری از برنامه های آنان برای حذف جایگاه ریاست جمهوری و تبدیل کردن ولایت فقیه به نهادی کاملا حکم فرما عملی نشود.


حذف هاشمی رفسنجانی از قدرت


در صورتی که خامنه ای، تصمیم به حذف هاشمی رفسنجانی از تشخیص مصلحت نظام بگیرد آن گاه هاشمی رفسنجانی به قم باز خواهد گشت و با سرمایه ، قدرت و مقبولیتی که بین مراجع تقلید دارد قطب روبروی مصباح یزدی قرار می گیرد و همین امر نیز باعث می شود که قدرت خامنه ای نیز بار دیگر به خطر بی افتاد ، به این دلیل که بازگشت هاشمی رفسنجانی به حوزه باعث می شود که هاشمی از ، این فرصت برای بدست گرفتن قم استفاده کند و همین امر باعث از دست دادن مقبولیت خامنه ای در میان حوزه خواهد شد و باعث می شود که قدرت خامنه ای کاهش بییشتر از قبل پیدا کند؛ بازگشت هاشمی رفسنجانی به حوزه"قم" باعث می شود که هاشمی بتواند مراجع را گرد یکدیگر بیاورد و در مقابل خامنه ای صف آرایی کند به دلیل اینکه بخش اعظم قدرت خامنه ای به حوزه"قم"باز می گردد از همین رو خامنه ای هنوز تصمیم قطعی خود مبنی بر حذف هاشمی رفسنجانی از تشخیص مصلحت نظام را نگرفته است.


حذف و باقی ماندن هاشمی رفسنجانی


در این میان خامنه ای خود هنوز شک دارد که هاشمی را حذف کند یا خیر به این دلیل که با باقی ماندن هاشمی رفسنجانی در قدرت نقش های بیت رهبری جلوگیری می کند و عملا محافظه کاران تریبونی به نام تشخیص مصلحت نظام را در دست دارند و همین امر باعث نگرانی خامنه ای می شود؛ از سوی دیگر خامنه ای می داند که بازگشت هاشمی رفسنجانی به حوزه "قم" باعث یک دست شدن اکثریت مراجع تقلید گرد هاشمی رفسنجانی می شود و از سوی دیگر جایگاه خامنه ای روز به روز تنزول پیدا می کند وهمین مسائل باعث شده است که خامنه ای نه می تواند هاشمی رفسنجانی را ، در قدرت نگاه دارد و نه می تواند هاشمی رفسنجانی را حذف کند.



نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

اقدامی عملی کنید تا از این ظلم فاحش تا حدودی جلوگیری شود

Posted: 10 Mar 2012 06:38 AM PST

دومین نامه زهرا ربانی املشی به علما و مراجع
 جـــرس: در پی اقدام مقامات قضایی در محروم سازی زندانیان سیاسی از اعزام به مرخصی های چند روزۀ نوروزی، بانو زهرا ربانی املشی، از حامیان جنبش سبز و عروس مرحوم آیت الله العظمی منتظری، طی نامه ای خطاب به علما و مراجع تقلید، از آنان خواست که نسبت به این موضوع، از خود واکنش نشان دهند.


خانم املشی خطاب به مراجع عظام خاطرنشان ساخت که اگر در مورد آزادی این عزیزان (زندانیان سیاسی) اقدامی نمی‌شود، لااقل نسبت به مرخصی ایام عید آنان اقدامی جدی بفرمایید تا از این ظلم فاحشی که به این خانواده‌ها می‌شود تا حدودی جلوگیری شود و به این وسیله گامی هر چند کوتاه در جهت استقرار و بقای این جمهوری برداشته شود چرا که "الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم".


عروس مرحوم آیت الله منتظری، در نامه ماه گذشته خود خطاب به مراجع تقلید و علما، از آنان خواسته بود در مقابل ظلمی که به زندانیان سیاسی و خانواده بی‌گناه آنان می‌شود اعلام نظر و اقدامي جدّي در حهت دفع ظلم از آنان نمايند.


بنا به گزارش های رسیده به جرس، در نامه بیستم اسفند ماه این حامی جنبش سبز و پشتیبان خانواده های زندانیان به مراجع آمده است: "در خبرها آمده بود که در ایام عید به بسیاری از زندانیان مرخصی داده می شود ولی زندانیان سیاسی از این قاعده مستثنی هستند. آیا همه هزینه تحمل پایین حاکمان در مقابل دگر اندیشان را این همسران و فرزندان باید بپردازند؟ و آیا رواست و اسلامی است که فرزندان خردسال را از فیض حضور پدر آن‌هم در ایام عید محروم نمود؟ یکی از نیازهای انسان به خصوص فرزندان زندانی وجود و دیدن والدین در خانه و در کنار هم، آن‌هم در ایام عید است، علاوه بر آن حق مرخصی و ملاقات خصوصی از دیگر نیازهای همسران زندانی است كه بر عهده حاكمان است. "


به گزارش جرس، متن کامل دومین نامه خانم زهرا ربانی املشی به علما و مراجع عظام تقلید به شرح زیر است:


بسمه تعالی
خدمت علمای کرام و مراجع عظام تقلید دامت برکاتهم
با سلام و آرزوی توفیق شما

این دومین نامه ای است که خدمت شما عزیزان ارسال می کنم. تصور می‌کردم و توقع داشتم که جواب نامه‌اول را یا در قول یا عمل شما حضرات بشنوم یا ببینم؛ ولی متأسفانه چنین نشد و از آنجا که هنوز هم روحانیت اصیل و مراجع بزرگوار را ملجأ و پناهگاهی استوار برای ملت می‌دانم، از باب وظیفه و دلسوزی برای اسلام عزیز و جمهوری اسلامی و نیز احساس وظیفه در مقابل زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنان، به عنوان کسی که درد آنان را چشیده و درک کرده این نامه را به امید پیگیری تقدیم می‌کنم .


جمهوری اسلامی با وعده حکومت اسلام و با همت همگان به ثمر نشست؛ اکنون بعد از گذشت بیش از سه دهه، اسلام را در کجای این حکومت می‌بینیم؟ در اخلاق؟ در اقتصاد ؟ در معنویات؟ در روابط اجتماعی و خانوادگی؟ در ادارات؟ دراماکن خصوصی وعمومی؟ در مناسبات بین المللی؟ در قضاوت؟ در عدالت؟ و....؟ آیا وقتی همه اینها به نام اسلام است ولی محتوای اسلامی ندارد به معنای لوث نمودن و خراب کردن وجهه اسلام نیست؟ و آیا همه اینها به اندازه پیدا بودن چند تار موی زنان اهمیت ندارد که حساسیت علما را بر انگیزد؟!


از مصادیق بارز این موارد وضعیت اسفبار زندانیان سیاسی و خانواده آن‌هاست. از وضعیت رفاهی و معیشتی آنان گرفته تا وضعیت روحی و عاطفی و احساسی.


در این نوشته بنا دارم با استناد به قوانین جمهوری اسلامی و فرمایشات اسلام شناسی چون آیت الله العظمی منتظری پیرامون حکومت اسلامی به بعضی از موارد غیر قانونی و غیر اسلامی که فراوان وجود دارد بپردازم:
الف: آیت الله منتظری در مبانی حكومت اسلامی می فرمایند: "...اما زندانی نمودن مخالفان سیاسی كه با شیوه‌های غیرمسلحانه علیه حاكمیت فعالیت سیاسی می‎كنند، در زمان پیامبراكرم(ص) و حضرت امیرالمومنین(ع) سابقه ای نداشته است و با آنكه از ناحیه منافقین و یا خوارج كارشكنی های زیادی علیه پیامبر(ص) و حضرت امیرالمومنین(ع) صورت می‎گرفت، ولی تا زمانی كه اقدام مسلحانه ای از طرف آنان انجام نمی شد برخوردی با آنان به عمل نمی‌آمد. "


و نیز در کتاب استفتائات آمده است: "در مورد همه زندانیان به طور عام، و همچنین زندانیان سیاسی در فرض جواز شرعی زندانی كردن آنان، باید همه حقوق اجتماعی زندانی رعایت گردد؛ آیت الله منتظری "حقوق اجتماعی زندانی" را این گونه تعریف می‎كند: "مقصود از حقوق اجتماعی تمام حقوقی است كه هر اجتماع بر حسب زمان های مختلف به افراد جامعه خود می‎دهد؛ که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: "حفظ حیثیت و كرامت و حقوق انسانی او، مراعات نیازهای مادی و معنوی زندانی از قبیل بهداشت و تغذیه كافی - دارو و هوای صاف و ناآلوده و امكانات مناسب، فراهم ساختن ملاقات زندانی، ضامن بودن حكومت در صورت كوتاهی و یا زیاده روی نسبت به حقوق زندانیان، مراعات شئون دینی زندانی، حق داشتن وكیل برای دفاع از حقوق خود وادامه كسب و كار و تنظیم امور مربوط به آن، تعلیم و تعلّم".


و نیز می‌نویسند:"ساختمان زندان باید به گونه ای باشد كه بادخور و هواخور داشته باشد و بتواند زندانی را از گرما و سرما حفظ كند و آسایش طبیعی او را فراهم آورد. به همین دلیل است كه می‎بینیم رسول خدا(ص) محكومین را در خانه های معمولی كه مردم در آنها زندگی می‎كردند زندانی می‎نمود و از نظر نور و گشایش كاملا قابل قبول بود، و نیز آنان را در خانه های اصحاب خود پخش می‎كرد."


ب: وجود شکنجه از مواردی است که در زندان‌های جمهوری اسلامی اعمال می‌شود که کمترین مصداق آن زندان انفرادی، باز جویی شبانه، وضعیت نامناسب بهداشت و درمان و... می باشد. در این باره اصل 38 قانون اساسی می گوید: هرگونه شكنجه برای گرفتن اقرار و یا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار و یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.
آیت الله منتظری در مبانی حكومت اسلامی (صفحه 418 ): "امام صادق (ع) از حضرت امیرالمومنین(ع) نقل نموده كه فرمودند: "هركس در اثر ترساندن یا كتك خوردن و یا در زندان به چیزی اقرار نماید، بر او حد جاری نمی شود." (دعائم الاسلام، ج 2، ص 466).
"لازم به ذكر است تعبیر به "حد" در این روایات اختصاص به حد مصطلح ندارد و شامل "تعزیر" نیز می‎گردد، و بر فرض اختصاص به طریق اولی و با تنقیح مناط موارد تعزیرات را نیز دربرمی گیرد. "


"بنابراین هر اقراری كه ناشی از تهدید، فشار روحی و جسمی، نگاه داشتن در زندان و امثال آن - هرچند تحت عنوان تعزیر - باشد اعتباری ندارد، اصولا در شرع مقدس تعزیر پس از ثبوت جرم است نه برای اثبات جرم ".
"همچنین اقرار باید از روی اراده و اختیار و یقین و بدون هرگونه القایی باشد، لذا اقراری كه در اثر تلقین های مكرر بازجو در یك فضای خاص روحی، و یا مثلا در اثر هیپنوتیزم یا خوراندن داروهای خاص از زندانی گرفته می‎شود، از نظر شرع و قانون هیچ‌گونه اعتباری ندارد و مرتكب آن مجرم است".


ج: هتك حرمت و لطمه زدن به شخصیت افراد از موارد ی است كه فراوان در مورد زندانیان سیاسی اعمال میشود از آن جمله می توان به دستبند و پابند در حین محاكمه ، بستن دست و پای بیماران زندانی به تخت، حاضر كردن متهمین در دادگاه با لباس زندان و دمپایی وتوهین و دشنام و....اشاره كرد كه البته از نظر قانون و شرع ممنوع است. در اصل 37 می خوانیم: (هتك حرمت و حیثیت كسی كه به حكم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی و یا تبعید شده به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است).


آیت الله منتظری در این باره می نویسند: "زندگی" هر انسانی بسته به آبرو، حیثیت و شخصیت اجتماعی اوست . بنابراین از بین بردن آبرو و آلوده ساختن "شخصیت اجتماعی" و هتك حرمت هر فردی به مثابه از بین بردن زندگی و حیات اوست. [یعنی سلب آبروی یك نفر به وسیله شایعات و یا نقل اسرار و عیوب او مساوی با اعدام شخصیت اجتماعی اوست]."


د: داشتن پیش فرض‌هایی برای بازداشت افراد و محكوم كردن بر اساس همان پیش فرض‌ها و بنا را بر مجرم قرار دادن، دقیقاً خلاف نظر شرع و قانون است. اصل37 میگوید: اصل برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر این که جرم او در دادگاه ثابت شود.


آیت الله العظمی منتظری در مبانی حكومت اسلامی می نویسند: "اساساً اصل اولی تسلط انسان بر خویشتن، و نیز اصالة البرائة اقتضا می‎كند كه نتوانیم آزادی كسی را بدون مجوز و دلیل قطعی شرعی محدود و سلب نماییم. همان گونه كه گفته شد قدر متیقن از آن در غیر حد و تعزیر، اتهام قتل یا حقوق مهم دیگری است كه در حد اتهام خون باشد و بدون زندانی نمودن استیفاء آن حقوق ممكن نباشد و در این گونه موارد نیز نهایت حقی كه می‎توان سلب نمود، همان آزاد بودن متهم در مدت كشف جرم به خاطر عدم فرار می‎باشد؛ اما سایر حقوق اجتماعی مربوط به مال و عرض و اهل و خانواده، یا كار و شغل و سایر امورات متهم و حتی حضور در نماز جمعه باید كاملا مراعات شود".


و اگر اتهام محاربه یا بغی بر او وارد شود - و آن را نظیر اتهام قتل بدانیم - در این صورت بر فرض جواز زندانی نمودن او، چنین زندانی از قبیل زندان اكتشافی است و مقدار آن نباید از مقدار نیاز بیشتر باشد. و در این مدت كه وی در زندان به سر میبرد اقرار شرعی از او امكان ندارد؛ زیرا امام صادق(ع) فرمود: "هركس در حال ترس و یا در زندان یا در اثر تهدید و یا در حالی كه او را عریان نموده باشند به چیزی اقرار نماید، نباید بر او حد جاری شود." (وسائل الشیعه، ج 18، ص 497)


ه: از مهمترین وسایل كشف اسرار مردم، استفاده از شنودها و دوربین‌های كارگذاشته شده حتی در اماكن خصوصی است كه قباحت آن هم در قانون اساسی و هم در روایات گوشزد شده است. اصل 25 قانون اساسی می گوید: " استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است".


آیت الله منتظری در این باره می فرماید: "سه دسته هستند كه در روز قیامت دچار عذاب الهی خواهند شد و [آنان را برشمرد تا اینكه فرمود:] از جمله كسی كه به مكالمه دیگران گوش دهد در حالی كه آنان به این كار رضایت ندارند. به گوش‌های چنین كسانی در روز قیامت سرب گداخته خواهند ریخت".


در "نورالثقلین" از طریق "عكرمه" از ابن عباس نقل كرده است كه او گفت : من از پیامبرخدا(ص) شنیدم كه فرمود: "هر كس به سخنان و گفتگوی دیگران گوش بسپارد در حالی كه آنان رضایت ندارند، در روز قیامت به گوش‌های او "آنك" یعنی سرب گداخته می‎ریزند.


و: از مسائلی كه از ملزومات حكومت اسلامی است، داشتن روحیه عفو و نیكی در حاكمان است. این نیكی به طریق اولی شامل حال زندانیان سیاسی كه اغلب فقط به دلیل عدم همسویی كامل فكری و سیاسی با حاكمان به زندانهای محیر العقول محكوم شده اند، می گردد. ( و البته این در حالیست كه در قانون اساسی صراحتاً تأكید می كند كه " هیچكس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.")


آیت الله منتظری در كتاب اسلام دین فطرت صفحه 701 می نویسند: "دولت اسلامی می‎تواند محكومانی را كه به خاطر رعایت نكردن حق الله محكوم شده اند، در برخی شرایط عفو كند و یا كسانی را كه از حقوق فردی یا اجتماعی محروم شده اند عفو كند و محرومیت را از آنها بردارد. حتی در برخی موارد، كه تفصیل آن در كتب فقهی آمده است، می‎توان محكومان مربوط به حق الناس را نیز عفو كرد. "


"در مورد اجرای عفوهای عمومی نباید این گونه تصور كرد كه چون در این عفوها برخی افراد ناشایست نیز بخشیده می‎شوند پس نباید اجرا شود، بلكه این نكته كه ممكن است كسانی در بند بمانند كه ماندن آنها در بند محرومیت جایز نیست، باید مورد توجه قرار گیرد. "


در روایت معتبری از امام باقر(ع) نقل شده است كه : "الندامة علی العفو افضل و ایسر من الندامة علی العقوبة" "پشیمانی در مورد عفو بهتر و آسانتر است از پشیمانی در مورد عقوبت ."


"شایسته است كه هر چند سال یك بار زمامداران مسلمان عفو عمومی اعلام كنند و جز حق الناس كه مدعی خصوصی دارد بقیه موارد را ببخشند و روح عفو و رحمت اسلامی را در جوامع خویش بدمند. بلكه در موارد حق الناس نیز زمینه احقاق حقوق از دست رفته و در نتیجه آزادی زندانی را فراهم آورند. "


ز: یکی از نیازهای انسان به خصوص فرزندان زندانی وجود و دیدن والدین در خانه و در کنار هم، آن‌هم در ایام عید است، علاوه بر آن حق مرخصی و ملاقات خصوصی از دیگر نیازهای همسران زندانی است كه بر عهده حاكمان است.


در خبرها آمده بود که در ایام عید به بسیاری از زندانیان مرخصی داده می شود ولی زندانیان سیاسی از این قاعده مستثنی هستند. آیا همه هزینه تحمل پایین حاکمان در مقابل دگر اندیشان را این همسران و فرزندان باید بپردازند؟ و آیا رواست و اسلامی است که فرزندان خردسال را از فیض حضور پدر آن‌هم در ایام عید محروم نمود؟


ح: از وظایف دیگر حكومت در مقابل زندانی ضامن بودن زندانبان در صورت كوتاهی و زیاده روی است.
آیت الله منتظری در مبانی حكومت اسلامی آورده اند : "اگر زندانبان در تأمین امنیت جایگاه زندانی یا هوا، خوراك، دارو و دیگر نیازمندی‌های ضروری زندگی او كوتاهی كند، و در اثر این كوتاهی زندانی بمیرد و یا بیمار شود، ظاهر این است كه او ضامن است و باید قصاص شود و یا اینكه [در صورت عمدی نبودن این كوتاهی ] دیه او را بپردازد، برای اینكه مرگ و بیماری آن زندانی از نظر عرف به كوتاهی زندانبان نسبت داده می‎شود.
و نیز چنانكه اگر به شخص بیمار ضربه ای بزنند كه به واسطه آن بمیرد، در حالی‌كه معمولا با آن ضربه آدم سالم نمی‌میرد، باز موجب قصاص می‎شود. ا لبته باید توجه داشت كه حكم منحصر به مورد طعام و آب نمی باشد بلكه نسبت به همه نیازمندی‌های حیاتی انسان مانند دارو و غیره نیز شمول دارد، و حتی امثال تهویه و گرم كن و مانند این‌ها را نیز دربرمی‌گیرد."


در پایان مصرّانه از شما گرامیان استدعا دارم که اگر در مورد آزادی این عزیزان اقدامی نمی‌شود لااقل نسبت به مرخصی ایام عید آنان اقدامی جدی بفرمایید تا از این ظلم فاحشی که به این خانواده‌ها می‌شود تا حدودی جلوگیری شود و به این وسیله گامی هر چند کوتاه در جهت استقرار و بقای این جمهوری برداشته شود چرا که "الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم".


از لطفی که خواهید فرمود سپاسگزارم.
زهرا ربانی املشی
20/12/1390


سید محمد خاتمی: دانشور همواره کوشید تا از دل تیرگی‌های دوران، روزنه‌ای به روشنایی بگشاید

Posted: 10 Mar 2012 07:31 AM PST

 جرس: سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق کشورمان با صدور پیامی درگذشت سیمین دانشور را تسلیت گفت.

متن کامل این پیام بدین شرح است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

بزرگ بانوی دردآشنای ادب و هنر و روشنگری دکتر سیمین دانشور- که رحمت خدا بر او باد!- نیز از میان ما رفت و ساحت اندیشه و قلم را سوگوار ساخت.

او که پربارترین دوران عمر خود را در کنار همسر و همدل والانگر، خلاق و متعهد خود جلال آل احمد سپری کرد، همواره کوشید تا از دل تیرگی‌های دوران، روزنه‌ای به روشنایی بگشاید و آفریننده آثاری گرانسنگ بود و تا انسان دردمند را به عالمی بهتر رهنمون شود، به دنیاداران و دنیاخواران پشت کرد و با سربلندی به دیدار معبود مهربان شتافت.

روانش شاد و یادش گرامی باد!

سیدمحمد خاتمی

امیرارجمند: پیام عدم شرکت موسوی در انتخابات، عدم تغییر شرایط کشور بود

Posted: 10 Mar 2012 06:19 AM PST

 جـــرس: مشاور ارشد میرحسین موسوی، تاکید میرحسین و همسرش بر عدم شرکت در انتخابات مجلس نهم را، اعتقاد آنها به عدم تغییر شرایط سیاسی کشور در موقعیت کنونی ذکر کرد.

 

اردشیر امیر ارجمند، پیرامون رای ندادن موسوی و همسرش در انتخابات مجلس خاطرنشان کرد: آقای مهندس موسوی و خانم دکتر رهنورد در ملاقات با دخترانشان با تاکید بر مواضع خود، از فرزندانشان در مورد انتشار اخبار مربوط به خود تشکر کرده اند.


به گزارش رادیو بی بی سی، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید، طی گفتگویی اظهار داشت: "مهندس موسوی و دکتر رهنورد از اخبار مربوط به انتخابات تا حدودی اطلاع داشته و لازم دانسته بودند، اعلام کنند که همانطور که معلوم است در رای گیری شرکت نکرده اند و این دلیلی بر آن است که مهندس موسوی معتقدند شرایط کشور تغییر پیدا نکرده است."


امیر ارجمند خاطرنشان ساخت که "آقای موسوی در بیانیه های مختلف مشخص کرده بودند برای اینکه وضعیت کشور به حالت عادی برگردد باید روندها و روش ها تعییر پیدا بکند و از آنجا که روندها و روشها تغییر پیدا نکرده و احزاب و مطبوعات آزاد نشده اند، همچنان انتخابات بی معنا خواهد بود و ایشان در انتخابات بی معنا شرکت نمی کنند."


مشاور ارشد میرحسین موسوی پیرامون جنجال های پیش آمده در خصوص شرکت محمد خاتمی در انتخابات و پاسخ به این سوال که "آیا  موسوی در دیداری که با دخترانش داشته اشاره کرده به این موضوع یا اصلا با خبر بوده از این ماجرا یا خیر؟"، گفت: "وی از رای دادن خاتمی با خبر بوده و بر ضرورت احترام به تصمیم و شخصیت محمد خاتمی تاکید داشته است."

 

تجمع اعتراضی متقاضیان مسکن مهر

Posted: 10 Mar 2012 05:54 AM PST

جـــرس: به گزارش منابع خبری، جمعی از متقاضیان مسکن مهر به دلیل دریافت نکردن کلید آپارتمان‌های خود که وعده آن داده شده بود، مقابل یک تعاونی مسکن مهر در بریانک تجمع کردند.


به گزارش فارس، جمع کثیری از متقاضیان تعاونی مسکن مهر ۷ منطقه ۱۷ در مقابل تعاونی مسکن مذکور در محله بریانک تجمع کردند.


براساس این گزارش، روز گذشته مقرر شده بود کلید‌های تعدادی از مسکن‌های مهر آماده شده به متقاضیان تحویل داده شود اما واحدهای مسکونی دیگری به این جمعیت حدودا ۲۰۰ نفره نشانه داده شد که واحدهایی نیمه‌کاره بوده و از امکانات اولیه‌ای مانند آب، برق و گاز بهره‌‌مند نبوده است.


شرکت پیمانکار این بخش از تعاونی مسکن مهر نام شرکت را از کیسون به پارسیان بدون اعلام به متقضیان خود تغییر داده که بر این اساس معلوم نیست سرمایه آنها دست کیست و با چه افرادی طرف هستند.


براساس اظهارات افراد تماس گیرنده با خبرگزاری فارس، در حال حاضر متقاضیان با چهار دستگاه‌ اتوبوس و تعداد دیگری با خودروهای شخصی مقابل دفتر تعاونی مسکن مهر ۷ تجمع کرده‌اند و هیچ‌کس جوابگوی آنها نیست.


گزارش مذکور می افزاید این افراد از سال‌ ۸۵ تاکنون در این شرکت ثبت‌نام کرده و مبالغی تا سقف ۱۰ میلیون تومان برای دریافت مسکن مهر پرداخت کرده‌اند.