جنبش راه سبز - خبرنامه |
- جای خالی انسان در غياب خدا
- طوفان توییت در حمایت از دکتر خزعلی
- به ياد احسان هوشمند
- بازتاب رای خاتمی
- ما و خاتمی
- داستان حقیقی مردی که خود را رهروی او می خوانند..
- تاراج بیت المال
- از آن خواهرزاده تا این خواهرزاده
- انتشارات ثالث به جمع ناشران بلاتکلیف و معلق پیوست
- محکومیت احمد غلامی، فعال مطبوعاتی، به یک سال حبس تعلیقی
Posted: 08 Mar 2012 09:24 AM PST داریوش محمد پور نقدی بر مقاله «طرحوارهای از عرفان مدرن»؛ عرفانِ فارغ از مفهوم حقیقت متعالی و فارغ از حقیقتجويی.
نظرات واردهدریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
طوفان توییت در حمایت از دکتر خزعلی Posted: 08 Mar 2012 09:21 AM PST ابراهیم رهپو
http://stream.aljazeera.com/story/mehdikhazalis-hunger-strike-continues-0022064 نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
Posted: 08 Mar 2012 09:13 AM PST شايان اقبالي
|
Posted: 08 Mar 2012 09:07 AM PST آذر منصوری بازتاب گسترده ی رای خاتمی پذیرش این واقعیت است که، اصلاح طلبان دارای پایگاه اجتماعی گسترده و انکار ناپذیری نزد ملت هستند که میتوانند نقش تعیین کننده ای در جلب مشارکت مردم ایفا کنند.
دست بردن به قلم برای امثال من که مجال نوشتن نمی یابند موضوعی بس مهم و حیاتی را طلب میدارد. رای خاتمی در انتخابات اخیر فرصتی مغتنم از این جهت است. نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
Posted: 08 Mar 2012 09:02 AM PST علی تیزقدم
|
داستان حقیقی مردی که خود را رهروی او می خوانند.. Posted: 08 Mar 2012 08:50 AM PST
· وقتی در زمان ابوبکر، ابوسفیان به او پیشنهاد اقدام مسلحانه برای بدست گرفتن قدرت را داد، محکم رد کرد. · وقتی شورشیان، خانه عثمان را محاصره کردند و آب را بروی اهل خانه بستند، پسرانش را به محافظت از خانه گماشت و به اهل آن آب رساند. · وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بیسابقه از او خواستند که حاکم شود گفت “مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید، من هم کمکش میکنم”. اینطور که برخی میگویند نبود که حکومت را حق خداداد خود بداند و تشکیل آن را تکلیف شرعی خود بشمارد و از هر فرصتی استفاده کند. · اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد. بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت “به خانه روید و مطیع باشید”. گفت “در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد به حق کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگهم دارد”. · سعد ابن ابی وقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را برسرش خراب کرد، نه در خانه حبسش کرد و نه حتی علیهش سخن گفت و “خواص بی بصیرت” خواندش. · طلحه و زبیر، به بهانه حج، مدینه را ترک کردند تا در مکه به عایشه بپیوندند و جنگ راه بیندازند. به آن دو گفت “میدانم حج نمی روید!”؛ اما با این وجود نه جلو رفتنشان را گرفت، نه به جرم فتنه گری در خانه حبسشان کرد، و نه اصلا بر سابقه جهادشان خط کشید و “سران فتنه” خواندشان. · شب جنگ جمل، زبیر را صدا زد و با ذکر خاطره برادری سابقشان و سابقه جهادشان با هم در محضر پیغمبر، دل او را لرزاند و از جنگ منصرفش کرد. سلاحش “کلمه” بود. “غلام آن کلماتم که آتش انگیزد”. · روز جمل، اول سپاه مقابل تیراندازی کردند و یک سرباز او را کشتند. یارانش گفتند شروع کنیم. او گفت نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت “اللهم اشهد” (خدایا شاهد باش). سپاه مقابل دومین تیر را انداختند و دومین سرباز او را کشتند. یاران گفتند شروع کنیم. او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت “اللهم اشهد”. تیر سوم را که انداختند و سومین سرباز او را که کشتند، سر به آسمان بلند کرد و گفت “خدایا شاهد باش که ما شروع نکردیم” آنگاه شمشیر کشید. ماجراجو و جنگ طلب نبود. · بعد از جنگ، بر پیکر طلحه گریست و خطاب به او گفت “کاش بیست سال پیش از این مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمین و زیر آسمان نمی دیدم!”. حتی حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت. · سپس به دیدن عایشه رفت و حرفهای درشت او را تحمل کرد و حالش را پرسید، سپس با ۴۰ زن مسلح روپوشیده (شبیه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برش گرداند. با زنان، حتی مجرمانی که اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی کرده بودند، اینطور بود. · کسانیکه با او جنگیدند را “محارب و منافق و فتنه گر” نخواند، گفت “برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!”. · نگذاشت در جنگ صفین، یارانش جواب شعارهای زشت یاران معاویه را بدهند. گفت “من بدم می آید که شما زشت گویی کنید، بهتر آنست که از کارهایشان بگویید و حال و روزشان را یاد کنید و به خدا بگویید خدایا خونهای ما و آنها را حفظ کن!”. · در میانه صفین، درست سر بزنگاه و آنجا که بقول مالک اشتر “فقط چند قدم و ضربت شمشیر تا خیمه معاویه مانده بود”، مردم نامردمش دست از جنگ کشیدند، جز سلاح “کلمه” سلاح دیگری بر این نافرمانان نکشید. حتی اختیار جنگش دست مردم بود. به جای مردم تصمیم نمی گرفت و نظر برحق خودش را به مردم تحمیل نمی کرد. وقتی قرار بر مذاکره و حکمیت شد، او خواست که مالک اشتر یا ابن عباس را بفرستد، مردمش مخالفت کردند و ابوموسی اشعری را فرستادند، و او باز رای برحق خودش را به مردمش تحمیل نکرد و در عمل میزان را رای مردم قرار داد و جز سلاح “کلمه” به کار نگرفت. · خوارج مسلح، در کمال آزادی علیه اش تظاهرات میکردند، نه گفت از من اجازه بگیرید، نه سرکوبشان کرد. · خوارج مسلح، در کمال امنیت در مسجد خدا، وسط نماز جماعت، با صدای بلند برضد او شعار می دادند و او خطاب به خود این آیه را می خواند “فاصبر، ان وعد الله حق”. همین! نه شکنجه، نه تجاوز، نه اعدام.میگفت “نباید چیزی را از شما پنهان کنم جز در جنگ”. · وقتی شنید در مرز کشور تحت حکومتش، مهاجمان خارجی به خانه مردم ریخته اند و غارتگری کرده اند، نگفت “سیاه نمایی نکنید”. خودش اپوزیسیون خودش شد و خبر را به مردم گفت و گفت “مرد مسلمان باید از غم این حادثه بمیرد”! · بارها خودش مردم را به نظارت بر خودش دعوت کرد و انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست! · مرحوم مطهری با ذکر شواهدی از گفتار و رفتارش، تلویحا او را “لیبرال” خواند! آنجا که در کتاب “آینده انقلاب” گفت “تعلیمات لیبرالیستی در متن تعالیم اسلام هست”. · مردم که میگفت فقط مسلمانها را نمی گفت. خودش به صراحت گفت که “مردم یا با ما همدین اند یا همنوع”؛ یعنی حرمت و حقوق همه باید محفوظ باشد. · به منصوبانش میگفت “مبادا مانند گرگ درنده به جان مردم بیفتید و خوردنشان را غنیمت شمرید”. · هیچگاه در خانه مردم را نشکست و حرمت حریم خصوصیشان را، حتی آنجا که دانست بساط فحشا پهن است، نقض نکرد. · به قاضی چنان امنیت و استقلالی داده بود که علیه خودش حکم کرد! · به از کارافتاده ها مقرری داد. · در سفری، وقتی که مردم دنبال مرکبش دویدند، ذوق نکرد، برعکس برسرشان فریاد زد! مردم را خوار نمی خواست. · صورتش را نزدیک آتش می برد و می گفت “بچش علی، این سزای حاکمیست که مردمش را فراموش کند”. · خدمات دولتهای قبل را ستود، بویژه برای عمر سنگ تمام گذاشت، نگفت آنها دزد و فاسد و خائن بودند و حق مرا خوردند! · به معاویه نگفت “خدا حق حکومت را به من داده”. گفت “مردم مرا خواسته اند”. · بر حاکمان واجب کرد که تا ریشه فقر را نکنده اند همسطح فقیرترین مردم زنگی کنند. · در بستر مرگ گفت “مبادا در خون مردم بیفتید و بگویید وای علی کشته شد”.
اما علی هرچه از بد بودن و بد کردن هراس داشت، از بدنام شدن ذره ای نمی هراسید. او فهمیده بود که نخستین گام در مسیر حق از خود گذشتن است. (تو خود حجاب خویشتنی حافظ، از میان برخیز خوش آن كسـی كه در این پـرده، بی حجاب رود)
او برای حقیقت و زیبایی زندگی می کرد نه برای به به ها و به خوبی یاد شدن ها در ذهن مردمان... اما چه بسیارند مردمانی که امروزه تن به لباس او پوشانده اند و از ترس جنجال چند شعبان بی مخ و اوباش مواجب گیر، از ظلم جانبداری می کنند، به این امید که شاید چند صباح باقی مانده را نیز با قدرت و ظاهر الصلاحی بگذرانند. حالا تاریخ هر چه در موردشان قضاوت بکند، بکند. وقتی نگهم به تن مریض این سران عمامه بر سر نگاه می کنم، نمی دانم آنکه حقیقت را باور ندارد و خدایی نمی شناسد، رکوع و سجودش را به کدامین قبله در مقابل دوربین ریا ادا می کند؟ |
Posted: 08 Mar 2012 08:36 AM PST کیان
نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
از آن خواهرزاده تا این خواهرزاده Posted: 08 Mar 2012 08:09 AM PST عبدالرحیم رضوانی آن خواهرزاده را شهید کردند تا دائیش را از احقاق حق باز دارند.این خواهرزاده می گوید رأی دائیش راه را بر افراطیون مسدود کرد
تابش انتخابات مجلس را بسیار آرام و مطلوب نظر اصلاح طلبان توصیف می کند و علت آن را نیز«مواضع حکیمانه و سنجیده رهبری» و «عدم سخت گیری تایید صلاحیتها» می داند. وی موضوع شرط گذاشتن برای نظام را سناریوی افراطیون هر دو جناح می داند که با تحریک عده ای از آب گل آلود ماهی می گرفتند. |
انتشارات ثالث به جمع ناشران بلاتکلیف و معلق پیوست Posted: 08 Mar 2012 06:00 AM PST با تصمیم وزارت ارشاد جـــرس: در ادامه اِعمال محدودیت ها و فشار بر ناشران و کتاب فروشی ها، وزارت ارشاد اعلام کرده است که از این پس کتابهای انتشارات ثالث مجوز دریافت نمیکنند. تا این ناشر غیر دولتی نیز به جمع ناشران بلاتکلیف یا معلق بپیوندد.
|
محکومیت احمد غلامی، فعال مطبوعاتی، به یک سال حبس تعلیقی Posted: 08 Mar 2012 05:11 AM PST جـــرس: احمد غلامی، روزنامهنگار و نویسنده، به یک سال حبس تعلیقی محکوم شد.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |