جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


مادرم مال هیچکس نبود

Posted: 15 Nov 2011 07:20 AM PST

منصوره شجاعی



مادرم مال هیچکس نبود، او مال رؤیاها و آرزوهایش بود، مال قول و قراری که روزگاری با زندگی اش گذاشته بود...."

و هم بدین نقل از پرستو فروهر ، مادرش پروانه، زن مبارز ملی گرای ایرانی ، طبق قول و قراری که با زندگی اش گذاشته بود در تاریخ اول آذرماه 1377، در جدالی نابرابر، با جوهرخون خویش حکایتی دیگر برصفحه تاریخ مبارزات ایران نوشت و پا به پای همسر و همرزمش داریوش فروهر به سوی قول و قراری دیگر شتافت.

"مادرم نبود"...پرستو می نویسد. از خانه ای که نشانی از مادرش در آن یافت نمی شود مگر حضور مادربزرگ و خاله ها..!

شمع هست، حلوا هست بوی هِل و زعفران و ردیف تا ردیف استکان و نعلبکی...! چه ابزار بی فایده ای بودند اینها برای مادرش، اگر بود و در مراسم عزای خود نیز نقش داشت . پس چه بود ابزار عزای او ...؟ پرستو می نویسد ...ابزار او درهر فضا وحالی، زبان معترض، قلم بی پروا و کاغذ بی غش ذهن اش بود ...

مادرش اگر بود ، بی تردید عزاداری نمی کرد اعتراض می کرد... و او دختر اعتراض های محقانه و بی پروای این مادر بود...دخترِ مادرِ اعتراض...

پس عزاداری نکرد و شیون عزای پدر ومادر را به فریاد اعتراض و دادخواهی بدل کرد. فریادی که ایران را پُرکرده بود، فریادی که میرفت تا گوش جهان نیز پُر کند... این فریاد به گوش من هم رسید ...

غمگین و خشمگین می شنیدم و نگاه اش می کردم حضور پُرصلابت اش بر شهر سایه افکنده بود...چقدر شبیه مادرش بود آخرین بار که با آن کت و دامن زیبا در خانه دوستی دیده بودم اش...

پرستو که بود ؟ این پرنده مهاجر از کدام سرزمین به ایران آمده بود ؟ از سرمای کدام قاره به شوق آغوش گرم پدر و مادر باز می گشت و حالیا آن آغوش را از خاک سرد پُر کرده بودند. پرستو چرا حالا کوچ کرده بود ؟ فصل کوچ پرستوها دیری گذشته بود...

چرایی پرواز بی هنگام این پرنده مهاجر به سرعت پاسخ خود را یافت... قتل های زنجیره ای یکی پس از دیگری برملا می شد و او همچون سکاندار این کشتی دادخواهی پیش میراند ... زنی از قبیله ی داد...

آمده بود تا که پا در جای مادر و پدر بگذارد. آمده بود که راه را ادامه دهد . آمده بود که مرده درخاک کند و زنده گان را برآن خاک قسم دهد که میدان مبارزه را تا رسیدن به آزادی خالی نگذارند.

شیرینی آشنایی و دوستی با او از همان روزهای تلخ بر جانم نشست... نه بر من که بر جان ایران نشست.

پس از مراسم عزاداری و مسجد رفتن ها در سال بلا ... دیگر هر سال می آمد ...هرسال پرستوی پاییزه می آمد که بهار آزادی ایران را بذرپاشی کند...هرسال می دیدمش ، گاه پیش از مراسم و یا در بازگشت از فلان بازجویی و فلان اداره دولتی برای گرفتن مجوز، می نشست و سیگارش را روشن می کرد و پُرشور و خستگی ناپذیر تعریف می کرد....گاه در کتابخانه زنان یا در گالری نقاشی ، گاه در خانه و یا دفتر یک دوست... و سپس روز موعود فرا می رسید، اول آذر قرار مردم و پرستو همیشه پا برجا بود.

سالهای اول در مسجد و حسینیه و خانه ... اما سالهای بعد پلیس می آمد و پراکنده امان می کرد و ما به هزار بهانه می ماندیم. در خیابان ها و کوچه های اطراف ، کافه سرخیابان ، ساندویچ فروشی، کابین تلفن عمومی، دکه های روزنامه فروشی، ایستگاه اتوبوس ، ... مقصود به رخ کشیدن حضور مردم بود و پاسداشت دو چهره ملی و مبارز ایران! و مردم تهران و حتی شهرستان های اطراف طبق قرارهرساله در روز موعود به سوی خانه پرستو سرازیر می شدند. پلیس نیز می آمد و حمله می کرد و مردم نیز می آمدند و مقاومت می کردند و پرستو...همواره نگاهبان شجاع و غمگین این روز و این خانه بود.

بازجویی ، تهدید ، حبس موقت خانگی ، ممنوع خروجی و هزار ماجرا که بر او می گذشت و هزار ستاره نورانی که در آسمان شهر از چراغ روشن خانه پرستو نور می گرفتند و در کنار هم راه شیری آزادی و رهایی ایران را می ساختند.

هر یک از این ستاره ها روشنگر یک راه بود، یکی از آنها راه موزه زنان ایران را روشن می کرد. همان که در کنار زنانی همچون شیرین عبادی ، نسرین ستوده ، نوشین احمدی خراسانی و نیز پرستوفروهر قرار بود بسازیم و نشد... نه ! نه اینکه دیگر نشود ...کار دل نشد ندارد، یعنی کار دلِ پُرآرزوی زنِ ایرانی نشد ندارد ... زنانی از سلاله پروانه فروهر مادر پرستو و دیگرانی چون او که دل به رؤیاها و آرمان های این جهانی و ساده خویش سپرده اند. زنانی که متعلق به آرزوی خویش اند مثل مادر پرستو که مال هیچکس نبود، مال رؤیاها و آرزوهایش بود، مال قول و قراری که روزگاری با زندگی اش گذاشته بود...

اینک ، سیزده روز دیگر به روز قرار باقی مانده و سیزده سال از آن روز می گذرد... نحسی به دور! پرستو طبق قول و قراری که با زندگی اش گذاشته امسال نیز مثل هرسال به ایران می رود تا چراغ آن خانه با حضورش دوباره روشن شود و ستاره ها روشن شوند و راه شیری آزادی و رهایی را در کنار هم روشن سازند.

هر سال این روزها بی تاب و مضطرب در انتظار آمدنش بودم و به استقبال اش می رفتم... این بار از بد روزگار، نه استقبال کننده که بدرقه کننده او هستم. این روزها دور از یار و دیار حالی غریب دارم. حسی میان اضطراب و حسرت در من می جوشد و مثل خوره از درون می کاهدم. اضطراب از آنچه که ممکن است بر او بگذرد و حسرت بودن در کنار یارانی که امسال نیز دست در دست هم به سوی آن خانه می روند.

 
منبع : مدرسه فیمینیستی


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

آتش افروزانِ جنگ و هیزم آورانِ آن

Posted: 15 Nov 2011 04:59 AM PST

حسن فرشتیان
در این فضایِ سنگین داخلی، جو برای خارجیان نیز وسوسه انگیز می شود


این روزهای خبرها، سخت بودار است، بوی جنگ دارد و بوی خون و باروت.

حوادث اخیر (گزارش آمریکا در رابطه با طرح ترور سفیر عربستان، گزارش آژانس در مورد فعالیت ها و مقاصد هسته ای ایران) نشان از آن دارد که غرب، فضا را آماده می کند تا مساله «ایران» را حل کند. از سویی دیگر، شواهد میدانی، حکایت از آن می کند که گویا «سوریه» یک گذرگاه استراتژی برای حل مساله ایران است. ابتدا سوریه در کانون توجهات قرار می گیرد و سپس نوبت ایران خواهد رسید. ارایه تصویرِ ایران به عنوان کشوری حامی تروریسم از یکسو، و کشوری مهاجم که در پی دستیابی به سلاح هسته ای در آینده ای بسیار نزدیک می باشد، زمینه های این برخورد را فراهم می کند. در ایران نیز حاکمیت، جهان غرب را در آستانه بحران و فروپاشی می پندارد و تمدن کنونی را در «پیچ آخر تاریخ» می بیند.

بخشی از حاکمیت و بخشی از اپوزیسیون، بوی کباب را، در دل، به شادمانی نشسته اند. در دو طرف، گروه هایی هستند که «هیزم بیار» این آتش شده اند.

هر چند هیزم بیاران دو طرف، که در دو سویی متقابل، ولی در مسیری مشترک قرار دارند به نظر اندک می رسند، اما شوربختانه، شرایط زمانه، و خواست ها و تمایلات غربیان، سخت با آنان، همراهی میکند.

الف. هیزم آوران در درون حاکمیت:

افراطیون در حاکمیت، گمان می کنند که اگر بمبی بر ایران فرود آید، حضور میلیونیِ مردم را، به حمایت خویش خواهند داشت و این حضور، برای آنان مشروعیت سیاسی آورده و صدمات ناشی از بحران مشروعیت را ترمیم نموده و تا مدتی بقایشان را تضمین می کند. از سوی دیگر چه کسی هست که نداند، فضای جنگی، و حتی شایعه و تهدید به جنگ، توانایی جذب چه بودجه هایی از محرمانه و آشکار دارد، و آنانکه خود مناقصه گر و مزایده گر بوده و خود نیز برنده از پیش تعیین شده همیشگی این قراردادهای پول درآور هستند، بر طبل جنگ و نفرت زده و بر شیپور خون و جنون می دمند، زیرا منافع مادی و به گمانشان منافع معنوی جنگی محدود، برایشان سرشار و نا محدود است. و دریافت چند بمب را نعمتی آسمانی می پندارند که می تواند توجیه گر ناکارآمدی و عدم کفایت دولتمردانشان شود.

علاوه بر سودهای سیاسی و اقتصادی، نا آگاهی آنان از وضعیت جهان و آرایش و توازن قوا، سبب ناتوانیشان از درک واقعیت های جهان شده و در نهایت نمی توانند اوضاع را چنان که بایسته است رصد کنند. همین حالت، قبل از تجاوز صدام به خاک کشورمان، سبب شده بود که حاکمیت، از رصد کردن و جلوگیری نمودن از تحمیلِ یک جنگِ خانمانسوز، غافل بمانند.

ب. هیزم آوران در اپوزیسیون:

بخشی از اپوزیسیون و مخالفان دولت و یا حاکمیت، نیز که در طول این سالها، سخت ناجوانمردانه از نظام حاکم در ایران صدمه خورده و جوانی و زندگانی خویش را از دست داده اند، نا امیدانه همه راههای تغییرات و یا اصلاحات را بسته پنداشته، و سرشار از نفرت نسبت به حاکمیت، امیدوارند که تیر غیبی شلیک شود و کار حاکمان را یکسره کند. برخی نیز، حالت دومی را تصور می کنند که به هنگام مداخله خارجی، مردم نیز نقشی ایفا کنند، و امید دارند تا با اولین شلیک ها، مردم به خیابان ریخته و کار حکومت را یکسره کنند.

اینان چنین باور دارند که بایستی به هر قیمتی که شده است رها شد از دست حکومتی که با بیرحمی، منتقدانش را سرکوب می کند و مردمش را به خاک و خون می کشد. اینان آمار کشتگان مستقیم و غیر مستقیمِ قربانیان و آسیب دیدگان از خشونت ها را در نظر گرفته و می گویند که هزینه یک حمله نظامی ، بسیار کمتر از هزینه تحمل خشونت و سرکوبگری حاکمانِ کنونی است.
گمان می رود تحلیل های فوق، فقط بخشی از واقعیت است، شاید طبع و ذات بشری متمایل باشد فقط آنچه را دوست میدارد ببیند و آنچه را گوشنوازِ خویش می پندارد، بشنود.

غربیان از تجربه هایِ مداخلات نظامی خویش در اولین دهه قرن بیست و یکم، درس هایِ فراوانی آموختند، نه چونان عراق برای خویش باتلاقی می آفرینند و نه مثل افغانستان با پای خویش به مسلخ می روند. تجربه لیبی را دارند که کارِ خویش می کنند و آن هنگام که شورای انتقالی لیبی تقاضا می کند هنوز بمانید، ناز و کرشمه کرده و می گویند ماموریت ما تمام شد. کمترین هزینه را می پردازند، و بیشترین بهره را می طلبند. سرانجام نیز، همه هزینه هایشان را با سودِ تاخیرِ دیر کرد به حساب ملت های قربانی، فاکتور می کنند.

از سویی دیگر، انتظار حاکمان به پشتیبانی های جان نثاران کنونی، چندان واقع گرایانه نیست. مقایسه هواداران حکومت با سالهای آغازین انقلاب، قیاسی مع الفارق است، نسلی که امروز چماق و اسلحه بدست می گیرد و در خیابان به پشتوانه پول نفت وزورِ حکومت، منتقدان و مخالفان را تحقیر می کند، با شیوه هایی نه شرعی، نه قانونی و نه اخلاقی، به گمان خویش پایه های قدرت را مستحکم می کند، آیا این چنین نسلی از آن چنان پشتوانه عقیدتی برخوردار است که اگر چند روز به دلیل برخی مسایل اقتصادی، حقوق ماهیانه و حق ماموریتش پرداخت نشود آیا باز هم مدافع و جان نثار خواهد بود؟

بدون تردید در بین حاکمیت هنوز معتقدان و جان نثارانی وجود دارند که صادقانه و مخلصانه و از روی عقیده، و نه بر مبنای منافع شخصی خویش، جان نثاری می کنند. ولی چقدر اندک هستند از نسل آن پاسداران غیور و بسیجیان صادقی که با اخلاص تمام و بدون هیچگونه چشمداشتی، غیورانه از کشور و ایمانِ خویش دفاع کردند، گویا خاطره آنها برای نسل جدید به افسانه و اسطوره میماند. چرب و شیرین دنیا کار خودش را کرد و آنانی که اوضاع را بدست گرفته و بر زمین و زمان حکم می رانند از جنس دیگری هستند، شیرینی حلوا مزه کرده است بر دهانشان، گمان نمی رود که در روز حادثه، و در سنگلاخ های راه، اینان، همسفران همراهی باشند و یارانی همدل.

آن نسلی که با وضو و طهارت بر بدن مخالفان شلاق می زد تا به پندار خویش، بهشتی جاودانه را ذخیره آخرت خویش کند، بسیار متفاوت بود با نسل جدید. دیگر این روزها کسی در کهریزک و اوین و قصر، با وضو برای تعذیر و تحقیر به سراغ زندانیان بی پناه نمی رود.

البته سخن در بهتر یا بدتر بودن این نسل از یاورانِ حکومت، و یا آن نسل نیست، بلکه سخن بر آنستکه آنکه با وضو شلاق می زد به باوری ایمان داشت و به حقانیت راهش سخت اطمینان داشت، در آن راستا جان می ستاند و جان می سپرد. اما این جدیدی، فقط شعار «جان نثاری» می دهد، آن هم تا روزی که قطره ای از شیر نفت در انبان او بچکد و سهمی از قدرت و شوکت و ثروتِ حاکمان بهره او شود. روزی که شیرها بسته شود و سهم یاران، «سختی کشیدن» و «مقاومت» باشد، در آن روزِ حادثه، این جدیدی، دیگر، حتی شعار «جان نثاری» نخواهد داد. از قبل فکرِ آن روزش را کرده است، این روزها بی نقاب و بی پوشش در صحنه حاضر نمی شود، فکر روز مبادایش را کرده است.

قرآن کریم، «فتنه جویی» و «فتنه گری» را شدیدتر و بدتر از «قتل و کشتار» می داند: «الفتنة اشدّ من القتل».


«قضات و حقوقدانان» فقط اثر بجا مانده از «سیلی» را می بینند و حکم می کنند چه کسی اول سیلی را نواخت، اما « حافظه تاریخ»، قبل از آن را هم بیاد می آورد، سیلی خورده ای که با دهن کجی و فحاشی، و شکلک در آوردن، موجب شده است تا دیگری بر وی سیلی بزند، نزد قضات، قربانی محسوب می شود، اما نزد «تاریخ»، شکلک در آوردن هایِ وی، آغاز بزهکاری به حساب می آید. تاریخ، از هیزم بیارانِ معرکه، به نیکی یاد نمی کند.

قرآن یک نمونه حکایت تاریخی را برای یادآوریِ تاریخ، جاودانه ساخته است، نقشی از یک «زن» که در آن عصر، شخصیت زن، شخصتی فرعی و در سایه بوده است. مردان، آتش افروزی می کردند و نیک و بدِ آن آتش ها بنام آنان ثبت می شد، و هیزم آوری آن زن به چشم نمی آمد، اما قرآن، در آن تابلوی تاریخی، که سخن از آتش افروزی های ابولهب می راند، همان را که به چشم نمی آمد را برجسته کرده است تا شاید یادآورمان شود به اهمیت نقش هیزم آوران:

«تبّت یدا ابی لهب و تبّ... سیصلی نارا ذات لهب - وامرأته حمالة الحطب» (به زودی وارد آتشی شعله ور می شود همراه با همسرش که هیزم آور این اتش است).

ج. آتش افروزان خارجی:

غربیان، این روزها با پیگیری جدّی نقض حقوق بشر در ایران، و طرح همزمانی آن با مساله هسته ای، گویا اینها را با هم پیوند زده اند. ولی بهتر است مساله را شفاف و عریان دید. غربیان اگر بنا داشتند هزینه جدی دموکراسی و آزادیخواهی دیگران را بپردازند راههایش را خوب بلد بودند، اما نگاه امروز آنان به سیاست، نگاهی لیبرالی به اقتصاد بازار هست با اصولی از عرضه و تقاضا، هزینه و سود.

غربیان، در صحنه سیاست، همچون در صحنه زندگی فردی خویش، در هزینه کردن سخت وسواس به خرج می دهند و همه هزینه هایشان را با سودِ تاخیرِ دیر کرد به حساب ملت های قربانی فاکتور می کنند، هزینه مداخله هایشان را پیشاپیش از پیش فروش و از پیش خرید نفت آن کشورها محاسبه کرده اند. هزینه ای از جیب خویش نمی پردازند.

آنان اگر بنا بود هزینه جدی بپردازند، می توانستند جلوی فروش ابزار سرکوب را به حکومت های خودکامه بگیرند، می توانستند با مات و کیش کردن های اقتصادی و سیاسی، به عنوان مثال، مدتی قید نفت لیبی را بزنند و هزینه افزایش قیمت نفت را از کیسه خویش بپردازند بدون آنکه باز همچنان قربانیان آن تحریم ها، مردم آن کشور قربانی باشند. راهکارهای فراوانی بلد بودند و هستند. می توانستند هزینه خودکامگی و نقض حقوق بشر را برای دولت ها و عواملشان سخت گران کنند. می توانستند ضمانت های اجرایی نقض حقوق بشر را آنچنان بر خودکامگان بیافزایند که خودکامگان و حتی ابزارها و عوامل میدانی دست چندم آنان، دنیا را بر خویش تنگ دیده و کوسِ رسوایی خویش را داخل وخارج نظاره گر باشند. اما این کارها هزینه دارد و هزینه ایش را باید از جیب ملتِ خویش بپردازند، در سیستم سیاسی با نگاه اقتصادی، هر گونه پس و پیش کردن مهره های شطرنج، بایستی بازدهی مطلوب اقتصادی داشته باشد، زیرا آنان برای خویش، رسالتِ موسسات خیریه قایل نیستند، قبل از آن که به «خیری» که می رسانند توجه داشته باشند، به «سودی» که بدست می آورند، چرتکه می اندازند.

غربیان، زمانِ کارِ خویش را، دقیق و حساب شده، انتخاب می کنند. در سال 1981 هنگامی که اسراییل تاسیسات هسته ای عراق را بمباران کرد، نیک می دانست که عراق خویش را درگیر جنگ و تجاوز به ایران نموده است و دیکتاتور عراق اگر توان بسیجی داشته باشد باید در برابر رزمندگان ایران، از بصره محافظت کند. زمانیکه در سال 2007 به تاسیسات هسته ای سوریه حمله کرد، نیک می دانست با کشوری مواجه هست که دلسوزانش یا در تبعیدند و یا در حبس، و یا در خانه نشینی و سکوت اجباری، اگر بشار هم بتواند کسی را بسیج کند همان جمعیتی هستند که همراه با نظامیان و شبه نظامیان او در همه مراسم رسمی حکومتی اعلان جانفشانی می کنند و آخرین توان مبارزاتشان، فریادِ «بالروح بالدم نفدیک یا بشار» (با جان وبا خون فدایت می شویم ای بشار)، هست.

امروز بدون شک مردم ایران همچنان دل در گرو مامِ وطن دارند و نگران مداخله بیگانه هستند، اما رفتارهایِ خشن و سرکوبگرایانه، مردم را به آغوش یاس و دلسردی و دلمردگی می کشاند، هنگامی که رییس دولت، آنان را خس و خاشاک خطاب می کند، هنگامیکه فضای کشور امنیتی ونظامی می شود، هنگامیکه ملّیون در حبس و تبعید و خانه نشینی بسر می برند، هنگامیکه مراجع تقلید و بزرگان قوم، از ترس بد دهنی های بی پروایانه نورسیدگان به قدرت، ترجیح می دهند سکوت کنند، هنگامیکه حرمت هیچ حریم پاس داشته نمی شود و کوچکترین انتقادی را وابسته به خارجیان می کنند، و آنکه با ما نیست را حتما بر ما می بینند، فضا از دلسوزان خردمند تهی می شود.


من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند


در این فضایِ سنگین داخلی، جو برای خارجیان نیز وسوسه انگیز می شود، برای اسراییل که خود زرّاد خانه هسته ای دارد فضا سخت طمع برانگیز است تا بتازد بر رقیب. رقیبی که پیشاپیش بهانه ها را فراهم کرده است و با ادبیات تهاجمی و با لفاظی هایش، و با بلند پروازی ها و جاه طلبی هایش، زمینه خوبی برای مشروعیتِ تهاجم فراهم کرده و می کند.

سخن، فَرایِ منافع حکومت هاست، که حکومت ها میهمان چند روزه هستند می آیند و می روند، بحث بحران حاکمیت ملی کشور ماست. شاه قاجار اگر درک نمی کرد بر او خُرده ای نبود، هنگام امضای قراردادی که بخشی از خاک کشور را واگذار می کرد هیچ احساس ناخوشایندی نداشت و می گفت: «ما در کشورمان جنگل زیاد داریم، این مشتی زمین بی حاصل، به چه کارمان می آید»، شاید در گفتارش صادق بود اما جهل و نادانیش حاکمیت یک کشوری را تکه پاره می کرد. ولی این کم توجهی به اصل حاکمیت ملی کشور، در زمانه ی ما، نه زیبنده حاکمان این کشور است و نه زیبنده فرهیختگان موافق یا مخالفِ حکومت.

شاید بزرگان قوم و دلسوزان، بتوانند بر این شیدایی غلبه کنند، مردم، بارها نشان داده اند «فراموش نمی کنند ولی می بخشند»، اگر حکومت تصمیم بگیرد به بهانه ای مبارک، مثلا در عید اخوّت «عید سعید غدیر»، با مردم، برادری کند و همه زندانیان سیاسی را، از رهبران در حصر، تا زندانیان گمنام را آزاد کند، بدون شک، آرایش صحنه جهانی را به نفع ایران بهم خواهد زد. اجماعی نسبی را در این شرایط بحرانی فراهم خواهد آورد. تضمین انتخابات آزاد می تواند دیوار فروریخته اعتماد را تا مقدرای ترمیم کند، تفاهم و همدلی نسبی فراهم آورد. بی تردید، مهمترین سلاحِ حکومت، اعتماد و تکیه بر مردمش هست.

ممکن است آزادی های فوق، و گشودن دریچه ای نسبی از فضای باز در جامعه، حمل بر عقب نشینی و تسلیمِ حکومت شود اما خردورزان و دوراندیشان بی تردید آن را نشانی از خردورزی حکومت می خوانند و در عالم سیاست، نتیجه کارها را به محک می گذارند نه نیت عاملان حرکت سیاسی را. اپوزیسیون باید راهی بیابد تا حرف خویش را بزند، ولی مهم آنستکه تغییرات و اصلاحات را خودِ مردم بخواهند و خودِ مردم به پیش ببرند.

فرصت بسیار اندک است خردمندان قوم اگر چاره ای نیندیشند حسرتی طولانی به دنبال خواهد داشت. به نظر می رسد «اندک سعه صدری» از جانب حکومت می تواند معادلات را بهم زند، هم غربیان را نا امید کند و هم وطن دوستان را امیدوار، امیدوار به اینکه این خانه را خود می توان آباد کرد.
 

چو در تاس لغزنده افتاد مور
رهاننده را چاره باید نه زور

 

 

حمله مسلحانه به یک اتوبوس ایرانی در شرق ترکیه

Posted: 15 Nov 2011 04:10 AM PST

جـــرس: به گزارش منابع خبری ترک، یک اتوبوس مسافران ایرانی در شهر «وان» ترکیه مورد حمله قرار گرفت که به زخمی شدن چند مسافر منجر شد.


به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از منابع ترک، درپی این حمله مسلحانه که صبح سه شنبه رخ داد یک مسافر خانم بر اثر اصابت مستقیم گلوله به سینه اش مجروح شد.


همچنین شش نفر دیگر در اثر شکستن شیشه ها مجروح شده اند.


استاندار وان گفته که افراد مسلح از یک ماشین سواری به سوی این اتوبوس شلیک کرده اند.


هنوز به جزئیات بیشتری از این رویداد و اسامی مجروحان و همچنین شرایط عمومی آنها اشاره ای نشده است.
 

هشدار فرانسه نسبت به نتایج عملیات نظامی علیه جمهوری اسلامی

Posted: 15 Nov 2011 03:52 AM PST

اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی جهان را به ورطه‌ای غیرقابل مهار خواهد کشاند

جـــرس: بعد از تکذیب مشارکت المان در هرگونه عملیات نظامی علیه جمهوری اسلامی، فرانسه نیز نسبت به اقدام نظامی علیه ایران هشدار داد و آنرا مدخلی برای ورود جهان به "ورطه‌ای غیرقابل مهار" ذکر کرد.


به گزارش خبرگزاری فرانسه، آلن ژوپه وزیر خارجه فرانسه بعد از نشست وزاری خارجه اتحادیه اروپا در بروکسل هشدارداده است که اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی به دلیل برنامه هسته‌ای این کشور، جهان را به "ورطه‌ای غیرقابل مهار" خواهد کشاند.


این مقام ارشد فرانسوی همزمان تاکید کرد که این اتحادیه تحریم‌ها علیه ایران را تشدید خواهد کرد و از "بانک سرمایه‌گذاری اروپا" خواهد خواست تا پرداخت وام به جمهوری اسلامی ایران را متوقف کند.


ژوپه با اشاره به گزارش هشتم نوامبر آژانس بین المللی انرژی اتمی گفت: "آشکار است که گزارش آژانس نشان می‌دهد که ایران در حال پیشرفت در زمینه ساخت تسلیحات هسته‌ای است و این خطری بزرگ برای ثبات منطقه و جهان است، اما هر گونه مداخله نظامی، بدترین اقدام خواهد بود و ما را به ورطه ای غیرقابل مهار خواهد کشاند."


روز گذشته نیز، وزیر خارجه آلمان در آستانه نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا و بررسی اعمال تحریم‌های بیشتر علیه جمهوری اسلامی، مشارکت آلمان در حمله نظامی علیه ایران را رد کرده و گفته بود: "ما در مباحث مربوط به مداخله نظامی در ایران شرکت نخواهیم کرد."

وستروله استفاده از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای را حق ایران دانست ، اما "خودداری از ساخت سلاح هسته‌ای و شفاف‌سازی در ارتباط با برنامه اتمی" این کشور را وظیفه ایران خواند.


بر اساس گزارش رویترز، در پی انتشار گزارش جدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که ایران را به تحقیقات در زمنیه تسلیحات هسته‌ای متهم می‌کند، کشورهای عضو اتحادیه اروپا موافقت خود را برای اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران اعلام کرده‌اند.


بر اساس این گزارش، وزرای خارجه اتحادیه اروپا در نشست روز دوشنبه، اقدام عملی درباره اعمال تحریم‌های تازه علیه ایران را به اجلاس آتی خود در اول ماه دسامبر موکول کردند.


آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه گفته است ایران هیچ تمایلی به مذاکره نشان نمی‌دهد و به همین دلیل "ما تحریم‌ها را تشدید خواهیم کرد. ما از بانک سرمایه‌گذاری اروپا خواهیم خواست تا سرمایه‌گذاری در ایران را متوقف کند. این سلاحی است که ما امروز می‌توانیم استفاده کنیم و مطمئنا از آن استفاده خواهیم کرد."


پیش از شروع نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا گفت که "مسیری دوگانه" در قبال ایران در پیش گرفته می‌شود. او از یک سو امکان مذاکره را در صورتی که "ایرانی‌ها واقعا اهل مذاکره باشند"، مطرح کرد و از سوی دیگر وعده داد که فشارهای بیشتری از طریق اعمال تحریم‌های تازه بر ایران وارد خواهد شد.


هیگ در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره احتمال اقدام نظامی علیه ایران گفت: "ما در حال حاضر چنین گزینه‌ای را در نظر نداریم. ما نه درخواست اقدام نظامی می‌کنیم و نه مشوق چنین اقدامی هستیم. در عین حال می‌‎گوییم تمام گزینه‌ها باید قابل بررسی باشد. "


دو روز بعد از انتشار گزارش تازه مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و متهم کردن ایران به تحقیق در زمینه ساخت بمب هسته‌ای، دیپلمات‌ها اعلام کردند دولت‌های عضو اتحادیه اروپا احتمالا طی "چند هفته آینده" دور تازه تحریم‌ها علیه ایران را تصویب خواهند کرد.

 

حکیمی پور: درخواست مجوز کرده بودیم، پاسخی داده نشد

Posted: 15 Nov 2011 03:28 AM PST

در واکنش به ادعای وزارت کشور

جـــرس: در واکنش به ادعای مدیرکل سیاسی وزارت کشور مبنی بر اینکه "هیچ درخواستی برای برگزاری همایش اصلاح‌طلبان نرسیده بود تا برای آن مجوز صادر شود"، یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب با انتقاد از ممانعت از برگزاری همایش اصلاح‌طلبان در عید غدیر، گفت: قرار بود این همایش در سالن اصلی وزارت کشور برگزار شود، برای این منظور نیز درخواست مجوز شده بود که پاسخی به آن داده نشد.


روز گذشته محمدعلی پورموسوی، مدیرکل سیاسی وزارت کشور، با اشاره به لغو نشست انتخاباتی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گفت: هیچ درخواستی برای برگزاری چنین همایشی از سوی اصلاح‌طلبان به دست ما نرسیده که بخواهیم به آن مجوز بدهیم یا ندهیم.


به گزارش ایلنا، احمد حکیمی‌پور، فعال سیاسی جنبش اصلاحات در واکنش به این ادعا تصریح کرد: کشور قانون اساسی دارد و همه چیز در قانون مشخص است، اما عده‌ای فکر می‌کنند وقتی قدرت را در دست دارند مملکت هم مال آنهاست.


وی افزود: وقتی صحبت از نظام می‌شود همه شهروندان حقوق یکسان دارند و این درست نیست که برخی از موضع مالک نگاه و برخورد می‌کنند. شرایط رقابت برابر بین جناح‌ها نیست و گروه‌هایی که از طرف قانون نیز اجازه فعالیت دارند، امکانی برایشان فراهم نمی‌شود و نگاه تبعیض‌آمیز در فعالیت گروه‌های سیاسی دیده می‌شود.


این فعال سیاسی اصلاح‌طلب خاطر نشان کرد: ‌اصلاح‌طلب‌ها دغدغه مسائل کشور را دارند اما اجازه فعالیت ندارند و طبیعی است که این نوع رفتار موجب دل سردی و یاس در بین نیرو‌ها و فعالین اصلاح‌طلب خواهد شد.


وی در مورد سخن برخی فعالان اصول‌گرا در مورد این که اصلاح‌‌طلبان خود همایش عید غدیر را برگزار نکردند، گفت: اصول‌گرایان از کجا می‌دانند که چه مسائلی در بین اصلاح‌طلبان مطرح می‌شود؟ قرار بر این بود که پیش‌همایش به عنوان مقدمه‌ای برای همایش اصلی روز غدیر برگزار شود، وقتی اجازه برگزاری پیش همایش را ندادند اجازه برگزاری همایش اصلی را می‌دهند؟


حکیمی‌پور درپایان گفت: قرار بود همایش اصلی در سالن اصلی وزارت کشور برگزار شود، برای این منظور نیز درخواست مجوز شده بود که پاسخی به آن داده نشد.


طی دو روز گذشته نیز، علی محمد غریبانی، رئیس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، با اعلام منتفی شدن برگزاری همایش هم اندیشی اصلاح طلبان در روز عید غدیر، از تبعیض آشکار بین اصلاح طلبان و سایر گروه‌های سیاسی انتقاد کرده و گفته بود: آدم نمی‌داند این درد را به کجا ببرد؟

آزادی موقت آیت نیافر فعال کارگری

Posted: 15 Nov 2011 02:22 AM PST

جـــرس: به گزارش منابع کارگری، آیت نیافر فعال کارگری و از اعضای کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری بعد از ظهر دیروز ۲۱ آبانماه ۱۳۹۰ با قرار وثیقه یکصد میلیون تومانی و پس از تحمل نزدیک به یکماه حبس از زندان آزاد شد.


به گزارش اتحادیه آزاد کارگران، وی روز ۲۵ مهر ماه بدنبال گفتگوی کوتاهی با کارگران کارخانه ایرانیت در متروی شهر ری که عازم تجمعی اعتراضی در مقابل وزارت کار بودند، توسط مامورین امنیتی حاضر در آنجا بازداشت و سپس به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.


آیت نیافر را دیروز در حالی با وثیقه یکصد میلیون تومانی و پس از تحمل نزدیک به یکماه از زندان آزاد کردند که بازداشت و محاکمه و زندانی کردن کارگران و رهبران کارگری معترض همچنان ادامه دارد.


طی روزهای گذشته، علی نجاتی از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه برای تحمل ۶ ماه حبس به زندان برده شد و فعالین کارگری دیگری همچون ابراهیم مددی، رضا شهابی و بهنام ابراهیم‌زاده همچنان در زندان بسر می‌برند.
 

رای نمایندگان مجلس به حقوق مادام العمر برای مسئولان دولتی

Posted: 15 Nov 2011 01:55 AM PST

جـــرس: بنا به مصوبه مجلس شورای اسلامی، مسئولان سیاسی دولتی که دست کم دو سال در چنین سمت هایی کار کرده و سپس به سمت پائین تری منصوب شده باشند به طور مادام العمر از مابه التفاوت حقوق برخوردار خواهند شد.


بر اساس گزارش ها، چون این مصوبه مشمول زمان پس از لازم الاجرا شدن قانون مدیریت خدمات کشوری می‌شود، از آنجا که این قانون در دولت نهم تصویب شده است، شامل مدیران و مسئولان سیاسی دولتهای قبل نمی‌شود و تنها برای مدیران دولت نهم و دهم و بعدی ها قابل اجراست.


به گزارش شفاف نیوز، به گفته سخنگوی کمیسیون اجتماعی بر اساس این مصوبه، کسانی که حداقل دو سال در پستهای سیاسی باشند، در صورتی که از این پست‌ها برکنار شده یا کناره گیری کنند، در صورتی که به سمت پایین‌تر منصوب شوند و حقوقشان کمتر از ۸۰ درصد قبل باشد، باید ما به تفاوت حقوق به آن‌ها پرداخت شود، به گونه ای که از ۸۰ درصد فوق العاده پرداخت حقوق برخوردار شوند.


این گزارش می افزاید: با رای نمایندگان، از این پس با حداقل دو سال پست سیاسی، می‌توان ۸۰درصد حقوق مدیریتی را الی الابد دریافت کرد .


بر اساس این گزارش، نمایندگان مجلس نه تنها این طرح را تصویب کردند بلکه تعمیمش به بازنشستگان این مناصب را نیز تصویب کردند تا خیال دولتی‌ها از بابت حقوق راحت باشد.


همچنین آمده است: در صحن مجلس بسیاری از نمایندگان طرفدار دولت از تصویب چنین طرحی بسیار راضی و خشنود بودند هر چند که مخالفت‌هایی نیز درباره این مساله مطرح شد.


حسن کوهکن سخنگوی هیات رئیسه که مخالف کلیات این اصلاحیه بود، در مخالفت با تعمیم حقوق مدیریتی به افرادی که حداقل دو سال پست مدیریتی داشته اند، با تاکید بر اینکه این مساله بار مالی زیادی دارد، گفت: "اجازه دهید که فقط یک بار حقوق این افراد با هم ترازانشان تطبیق داده شود، نه اینکه همواره این روال ادامه یابد و دولت مکلف به پرداخت حقوق به کسانی باشد که فقط دو سال مدیر بوده اند."


وی افزود: "با این مصوبه در ذهن مردم متهم می‌شویم که داریم برای خودمان حقوق مادام العمر تصویب می‌کنیم."


حسن کامران نماینده اصفهان هم گفت: "چرا وقتی چاق شد باید باز هم به او برسیم؟ آدم چاق، درد مردم فقیر را می‌فهمد؟ چرا مقامات را باید تاقچه بالا سر بگذاریم؟ این کار خلاف روحیه غدیری است که حضرت علی شب به فقرا کمک می‌کرد و روز هم کار می‌کرد...ما نباید هر چه از انقلاب جلو‌تر می‌رویم، روحیه اشرافی‌گری را ترویج کنیم. خداوکیلی مگر برخی از این مقامات، سرجای خودشان نشسته اند؟ فلانی باجناق و پسرخاله اش را می‌آورد و بعد هم با حقوق مدیریتی بازنشسته شود؟"


گفتنی است دولت نهم و دهم همواره مدعی بوده است که مدیران دولتی تنها به قصد خدمت به مردم میز مدیریتی را اشغال کرده‌اند و تنها هدف آن‌ها خدمت بی‌ریا به مردم است.


به گفته نماینده دولت، مصوبه جدید شامل نمایندگان مجلس و کارکنان نهادهای زیر نظر رهبری و وزارت اطلاعات نمی شود زیرا این افراد از شمول قانون خدمات مدیریت کشوری مستثنی هستند و درآمد آنها از منابع دیگری تامین می شود.


بعد از استیضاح وزیر اقتصاد که به رای اعتماد مشروط مجلس به وزیر ختم شد، روز به روز اخباری دال بر مماشات و عقب نشینی مجلس در برابر دولتی ها روی خط رسانه‌های خبری قرار می‌گیرد.
 

انتقاد نصرت‌الله تاجیک از بی تدبیری مسئولین وزارت خارجه

Posted: 15 Nov 2011 01:15 AM PST

جـــرس: نصرت الله تاجیک، سفیر سابق ایران در اردن که پنج سال پیش به اتهام تلاش برای خرید دوربین های دید در شب در انگلیس و در منزلش تاکنون در حبس است، از اقدامات و بی تدبیری سیاسی خارجی مقامات کشور گله کرده است.


به گزارش سحام نیوز، اکنون نصرت‌الله تاجیک سفیر اسبق ایران در اردن به اتهام خرید و فروش تجهیزات دومنظوره و بنا به درخواست آمریکا در حصر خانگی در انگلیس به سر می‌برد و از طرفی وی در حال حاضر در وضعیت وخیم جسمی و روحی به سر می‌برد و این درحالیست که روزشمار برای استرداد تاجیک به امریکا به جریان افتاده است.

در نامه انتقاد آمیز این دیپلمات جمهوری اسلامی آمده است:


"اگر پانزده سرباز و تفنگدار انگلیسی که در آبهای داخلی ایران دستگیر شده بودند به مردم انگلیس هدیه داده نمی شدند؛اگر پنج قایقران انگلیسی که بازهم در آبهای داخلی ایران دستگیر شده بودند یکطرفه از جزیره سیری راهی کشورشان نمی شدند(واقعه ای که حتی در مطبوعات انگلیسی نوشتند که به احتمال زیاد ایران در مقابل آزادی من از این شرایط خفت بار آنها را آزاد خواهد کرد! )؛اگر خبرنگار انگلیسی یونانی دستگیر شده در سال ۱۳۸۸ و حتی خبرنگار انگلیسی اخیری که دستگیرشده بود، به راحتی آزاد نمی شدند؛اگر دو خبرنگار آلمانی دستگیر شده در ایران به وزیر خارجه شان پیش کش نمی شدند؛اگر افراد آمریکایی دستگیر شده در ایران در آستانه سفر رئیس جمهور به نیویورک مورد رحم و شفقت قرار نمی گرفتند؛ و اگر های دیگر که اگر عمری باشد باید هر زمان که به ایران برگشتم با مردم عزیز و مسئولان کشور در میان بگذارم، اگر هایی هستند که هر یک از آنها ضربه ای بر سیاست خارجی ما زده است.... عجب آن است که رفتار مسئولین ایرانی برای طرف انگلیسی نیز نامفهوم است که چرا طرف ایرانی به راحتی اهرمهای خود را از دست می دهد و بعد از خلع سلاح برای دریافت پاسخهای خود به خواهش و تمنا می پردازد...
در همان ایام و قبل از ازادی آمریکایی ها که با مقدمات کارسازی مسئولین دولتی و ایفای نقش شخصیتهای سیاسی متعدد و فراوانی همراه بود بر اساس سندی که در ویکیلیکس در زمینه مذاکره مقامات سویسی با مقامات ایرانی و آمریکایی یافتم، پیشنهاد دادم که بهتر است بجای اینکه سختیها و مشکلات سوء ظن و بی اعتمادی بین ایران و آمریکا متوجه شهروندان دو کشور شود خوب است این دو کشور برای احترام به شخصیت انسانی مردم دو کشور روابط کنسولی مستقیم را به عنوان انسانهایی متمدن با هم بنشینند و حداقل مشکلات کنسولی را خارج از مسائل سیاسی و صرفا” به عنوان جنبه انسانی آن حل و فصل کنند. اگر به این پیشنهاد توجه شده بود دلیلی ندارد که هم زندانیان ایرانی بیشماری در زندانهای آمریکا بسر ببرند و هم من در وسط بازی مکارانه دولت انگلیس قرار بگیرم...در قوانین حقوق بین الملل اجازه داده می شود که حتی مجرم مابقی زندان خود را در کشور خود بگذراند تا حداقل نزدیکانش به دیدارش بیایند چه برسد به متهم که میتواند یک زندگی در شان انسانی خود داشته باشد و مراحل قانونی طی مراحل قضائی نیز سپری شده و اینگونه تلقی نشود که انسانها گروگان روابط سیاسی کشورها قرار گرفته اند. مثلا” من نمیدانم اگر به آمریکا استرداد شوم باید پاسخگوی اقدامات انساندوستانه دوران سفارت خود در اردن باشم یا مسئول گم شدن یک مامور سابق اف بی آی در کیش که مسئولین قضایی آمریکایی درخواست کرده اند هستم؟!"


 

نظارت را می پذیریم، اما دخالت در امور مذهبی را هرگز

Posted: 15 Nov 2011 01:00 AM PST

مخالفت رهبران اهل سنت ایران با طرح ساماندهی مدارس دینی
 جـــرس: به گزارش منابع اهل سنت، ائمه جمعه استان سیستان و بلوچستان ضمن اعتراض نسبت به طرح موسوم به "طرح ساماندهی مدارس دینی اهل سنت"، طی سخنانی در مراسم عید سعید قربان، مخالفت شدید خود را با اجرای این طرح اعلام کردند.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین، ائمه جمعه اهل سنت استان سیستان و بلوچستان، "طرح ساماندهی مدارس دینی اهل سنت"، - که اخیرا به "شواری برنامه ریزی مدارس دینی اهل سنت" تغییر نام یافته است- را نوعی دخالت صریح در امور مذهبی و تعلیمی اهل سنت کشور عنوان کرده و عملی شدن آن را غیرممکن دانستند.


ائمه جمعه اهل سنت استان همچنین نسبت به ممانعت سفر حج برخی از علمای برجسته اهل سنت اعتراض نموده و خواستار رفع تبعیضات مذهبی علیه اهل سنت شدند.


گزیده ای از سخنان "مولانا محمد گل"، مدیر حوزه عملیه مخزن العلوم خاش
"مولانا محمد گل"، مدیر حوزه عملیه مخزن العلوم خاش، در مراسم با شکوه نماز عید سعید قربان در شهرستان خاش، طی سخنانی از تشدید فشارهای مذهبی نسبت به اهل سنت به شدت انتقاد کرد و خواستار رعایت حقوق کامل اهل سنت در سطح کشور و استان شد.


وی در مورد "طرح ساماندهی مدارس" گفت: امور تعلیم و تربیت در مدارس اهل سنت مسأله ای است که مربوط به خودِ اهل سنت است و "طرح ساماندهی مدارس علوم دینی اهل سنت" نوعی دخالت در تعلیم و تربیت اهل سنت است که این طرح بارها با مخالفت علمای اهل سنت مواجه شده و علمای اهل سنت بر عدم پذیرش طرح مذکور تاکید دارند.


این فعال اهل سنت با بیان اینکه "نظارت را کما فی السابق می پذیریم، اما دخالت در امور مذهبی را هرگز"، مطالبات و خواسته های جامعه اهل سنت را در چارچوب قانون اساسی دانست و گفت: "آزادی مذهبی" موضوعی است که اصل دوازدهم قانون اساسی کشور به آن تصریح دارد که این اصل باید رعایت شود، لذا جامعه اهل سنت خواهان چیزی فراتر از قانون نیست.


وی تحمل هر نوع مشکل و سختی از سوی جامعه اهل سنت ایران به منظور حفظ وحدت و منافع نظام را چیزی ممکن دانست، اما دخالت در امور مذهبی را "ناخوشایند"، "غیرقابل قبول" و "تحمل ناپذیر" عنوان کرد.
مولانا محمد گل همچنین از "وجود تبعیض در بحث استخدام جوانان اهل سنت" انتقاد کرده و خواستار رفع محدودیتهای موجود در کشور شد.


خطیب مراسم عید قربان اهل سنت خاش در ادامه به توقیف گذرنامه برخی از علمای برجسته اهل سنت و نیز ممانعت از سفر حج دو تن از آنها اشاره کرد و گفت: اخیراً گذرنامه بسیاری از علمای سرشناس اهل سنت، منجمله شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید، توقیف شده اند، که این مسأله برای جامعه اهل سنت بسیار دردآور است. "مفتی محمد قاسم قاسمی، و "مولانا احمد ناروئی" از علمای سرشناس اهل سنت و افرادی خیرخواه به ملت و نظام هستند که متاسفانه از سفر حج این دو شخصیت برجسته نیز ممانعت به عمل آمده است.


وی ضمن ابراز گلایه از مسئولین، این قبیل برخوردها را "حرمت شکنی علمای ربانی اهل سنت" عنوان کرد و خاطرنشان کرد: وقتی علمای اسلام به این اندازه مورد حرمت شکنی قرار گیرند، برای چه کسی حرمتی باقی می ماند؟ امیدواریم به این حرمت شکنی ها، تنگ نظری ها، بی عدالتی ها و تبعیضات خاتمه داده شود.


مدیریت حوزه علمیه مخزن العلوم خاش در پایان سخنان خود، سران کشورهای اسلامی را به عبرت گرفتن از سرنوشت حکام ظالم و مستبدی همچون قذافی، حسنی مبارک، بن علی و غیره توصیه نمود.


گزیده ای از سخنان مولانا عبدالحمید جهاندیده، امام جمعه شهرستان سیب سوران
"مولانا عبدالحمید جهاندیده"، امام جمعه اهل سنت شهرستان سیب سوران، نیز در بخشی از سخنان خود به "طرح ساماندهی مدارس دینی اهل سنت" اشاره کرد و آن را مداخله در امور مذهبی و از عوامل نگرانی جامعه اهل سنت عنوان نمود.


ایشان در این مورد گفت: چند سال قبل طرحی به نام "ساماندهی مدارس دینی اهل سنت"، به میان آمد که موجبات نگرانی جامعه اهل سنت را فراهم نمود. در آن زمان علما و صاحبان مدارس این طرح را نوعی مداخله در امور مذهبی خود دانسته و پیگیر این قضیه شدند، که در نهایت مسئولین مربوطه قبول این طرح از سوی مدارس دینی را اختیاری قرار دادند.


امام جمعه سیب سوران ادامه داد: اما متاسفانه مجدداً همان "طرح ساماندهی" با تغییر عبارات با عنوان "شورای برنامه ریزی مدارس دینی اهل سنت" مطرح شده است که اکثریت اعضای این طرح به اصطلاح "شورای برنامه ریزی" را علمای شیعه تشکیل می دهند و به جز تعداد اندکی از علمای اهل سنت، که آنها نیز چندان مورد اعتماد جامعه اهل سنت نیستند، تشکیل می دهند.


مولانا عبدالحمید جهاندیده در واکنش به این طرح، تصریح کرد: اجرای طرح مذکور نوعی مداخله در امور مذهبی و تعلیم و تربیت دینی اهل سنت است، و باید توجه داشت که این نوع مداخله ها که موجب نگرانی جامعه اهل سنت شده است، باعث رنجش دلها و ایجاد تفرقه می شود.


بر اساس این گزارش، ائمه جمعه دیگر شهرستانها در سطح استان سیستان و بلوچستان نیز در خطبه های عید قربان ضمن انتقاد از فشارها و تبعیضات مذهبی موجود علیه جامعه اهل سنت، اعتراض خود را نسبت به "طرح ساماندهی مدارس دینی اهل سنت" و نیز ممانعت از سفر علمای برجسته اهل سنت به سفر معنوی حج بیت الله الحرام اعلام داشته و خواستار رفع اینگونه تبعیضات شدند.


 

ادامه بازداشت محمد برزگر دبیرکل حزب وحدت ملی ایران

Posted: 15 Nov 2011 12:51 AM PST

جـــرس: به گزارش منابع خبری، محمد برزگر دبیرکل حزب وحدت ملی ایران همچنان در بازداشت به سر می برد .


بنا به گزارش های رسیده به جرس، بعد از برخورد وزارت کشور با خانه احزاب در تاریخ پانزدهم شهریور و تخلیه و پلمپ خانه احزاب مستقر در خیابان فاطمی تهران، محمد برزگر عضو شورای مرکزی  روز بعد از آن بازداشت و دو روز بعد آزاد شد.


بر اساس این گزارش، برزگر مجددا در اوائل مهر توسط چند تن از نیروهای لباس شخصی ربوده شد، که با پیگیری خانواده و دوستان وی از وزارت اطلاعات و پلیس امنیت و مراجع دیگر، تا کنون جوابی دریافت نکرده و فقط تهدید کرده اند که چنانچه حرفی در مورد وی به رسانه ها و سایت ها زده شود، شاید وضعیت وی بدتر از قبل شود."


این منبع خبری افزود که برزگر دبیرکل حزب وحدت ملی و فراکسیون اصلاح طلب شورای مرکزی خانه احزاب بوده است .