جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


بحرین: توطئه حمله به سفارت عربستان را خنثی کردیم

Posted: 13 Nov 2011 07:08 AM PST

جرس: مقام‌های رسمی بحرین از خنثی کردن توطئه‌ای برای حمله به سفارت عربستان سعودی در منامه خبر داده‌اند.


به گزارش بخش فارسی بی‌بی‌سی، رسانه‌ها به نقل از سخنگوی وزارت کشور بحرین گزارش داده‌اند که چهار تبعه بحرین در قطر بازداشت و اوایل این ماه به بحرین تحویل داده شده‌اند.


به گفته او، عضو پنجم این گروه "تروریستی" هم در داخل بحرین بازداشت شده است.


همچنین این مقام رسمی دولت بحرین گفته است که اعضای این گروه به دنبال هدف قرار دادن ساختمان وزارت کشور و نیز جاده‌ای بودند که بحرین را به عربستان سعودی وصل می‌کند.


خبرگزاری رسمی بحرین (بنا) گزارش داده است افرادی که متهم به برنامه‌ریزی برای اجرای این توطئه شده‌اند، پول ایرانی به همراه داشته‌اند.


اسامی بازداشت‌شدگان هنوز اعلام نشده است.
 

دولت برمه زندانیان سیاسی بیشتری را آزاد می‌کند

Posted: 13 Nov 2011 03:26 AM PST

جرس: دولت مورد حمایت نظامیان در برمه می‌گوید به زودی با اعلام عفو جدید، تعداد بیشتری از زندانیان سیاسی این کشور را آزاد می کند.

یک مقام رسمی برمه گفت آزادی این زندانیان به زودی صورت خواهد گرفت؛ اظهارنظر این مقام دولت برمه کوتاه زمانی پیش از نشست سران آسه‌آن در بالی صورت می‌گیرد.

به گفته خبرنگاران، دولت غیرنظامی برمه مایل است در این نشست، پیشرفت ها و تحولات دولت جدید برمه را به نمایش بگذارد.

در ماه اکتبر امسال، دولت برمه بیش از ۱۸۰ زندانی سیاسی را آزاد کرد. بسیاری از این افراد، سال ها در زندان بودند.

عفو بین الملل، از سازمان های حقوق بشری گفته است اگر دولت برمه نسبت به اصلاحات در این کشور جدی است، باید تعداد بیشتری از زندانیان سیاسی را آزاد کند.

از سویی روز گذشته سخنگوی آنگ سن سوچی، رهبر مخالفان طرفدار دموکراسی برمه، این احتمال را مطرح کرد که خانم سوچی ممکن است در انتخابات میان دوره ای این کشور که طی چند ماه آینده برگزار خواهد شد، شرکت کند.

یکسال از آزادی آنگ سن سوچی می گذرد و قرار است حزب تحت رهبری او به زودی جلسه ای برگزار کند تا در مورد ثبت نام مجدد به عنوان یک حزب سیاسی تصمیم گیری کند.

"لیگ ملی برای دموکراسی" حزب تحت رهبری خانم سوچی انتخاباتی را که سال پیش برگزار شد، تحریم کرده بود.

در صورتی که این حزب در انتخابات شرکت کند، راه برای حضور مجدد آنگ سن سوچی در عرصه سیاسی برمه فراهم می شود.

آنگ سن سوچی که ۶۶ سال دارد، چند سال پیش برنده جایزه نوبل شد و پانزده سال از مجموع بیست و یک سال گذشته را در حبس گذرانده است.

خانم سو چی در انتخابات عمومی سال ۱۹۹۰ برمه پیروز شد ولی رهبران نظامی برمه این انتخابات را باطل اعلام کردند و از آن هنگام تا روز آزادیش در سیزده نوامبر ۲۰۱۰، در ارتباط با اتهامات مختلف در بازداشت بود.

دولت فعلی برمه که مورد حمایت نظامیان است، پس از برپایی انتخاباتی که مورد انتقادهای گسترده قرار گرفت، شکل گرفت.

این دولت اخیرا دست به اصلاحاتی زده اما هنوز میزان این اصلاحات و کارایی آن مشخص نیست.
 

تخت جمشید ترک خورد

Posted: 13 Nov 2011 03:19 AM PST

یکی ازعظیم‌ترین بناهای سنگی جهان در معرض ریزش
 جرس: ترک‌های متعددی که در تخت جمشید ایجاد شده، این بنا را در معرض ریزش و آسیب جدی قرار داده است.  

 

به گزارش مهر، تخت جمشید همواره به عنوان یکی از بناهای شاخص ایران مطرح بوده است. این بنای جهانی البته مورد آسیبهای مختلفی قرار گرفته که از جمله آن می توان به رطوبت اشاره کرد که این بنای جهانی را مورد تهدید قرار داده است. اما ترک‌هایی که اکنون در این بنای جهانی دیده می شود نیز بر شدت آسیب‌های این بنا افزوده و این امر نگرانی دوستداران میراث فرهنگی را افزوده است.


یک فعال میراث فرهنگی و گردشگری و مدیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی مرودشت با بیان اینکه ترک سنگها یکی از عظیم ترین بناهای سنگی جهان را در معرض خطر ریزش قرار داده در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: یکی از موضوعاتی که با توجه به مرور زمان شاهد افزایش آن در مجموعه جهانی تخت جمشید هستیم مربوط به افزوده شدن ترکهایی بین سنگها، ستونها و کاخهای این مجموعه است.


محمد اسدپور افزود: زمانیکه از پلکانها وارد تخت جمشید می شویم در دروازه ملل ستونهایی وجود دارد که این ستونها ترکهایی خورده و جدید است.


وی ادامه داد: به مرور زمان سنگها تحت تاثیر فرسایش و بارانهای اسیدی، شرایط آب و هوایی و مرور زمان فسیل شده و یکسری ترکهایی در آن به وجود می آید و طی مدت اخیر به دلیل کنترل نکردن از سوی مسئولان و متخصصان این ترکها روز به روز بیشتر شده است.


مدیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی مرودشت در خصوص اقدامات انجام شده برای جلوگیری از ترک خوردن سنگهای مجموعه تخت جمشید اظهار داشت: در این مجموعه هرگردشگری بخواهد بازدیدی از نقاط مختلف داشته باشد به راحتی می تواند این ترکها را مشاهده کند از این رو در صورت ادامه این روند تخت جمشید با مشکلاتی روبه رو خواهد شد.


اسدپور با بیان اینکه به راحتی روزانه به ترکها افزوده می شود، بیان کرد: در دیواره های دروازه ناتمام ترکهای دیده می شود که آجرهای آن قابل مشاهده است و علاوه بر این کاخ صدستون نیز ترکهای زیادی برداشته که به راحتی قابل مشاهده است.


وی بیان کرد: در گذشته نیز تخت جمشید ترکهایی داشته اما با مشاهده ترکهای مختلف در این بنا می توان متوجه شد که بیشتر آنها مربوط به زمان حال است.
این فعال میراث فرهنگی با بیان اینکه دیواره کاخ موزه نیز از این امر مستثنی نیست بیان کرد: ترکهای این بخش به حدی شدید است که وقتی از سمت چپ کاخ وارد موزه شویم این ترکها را مردم عادی نیز به راحتی می توانند مشاهده کنند.


وی گفت: در درگاه ورودی کاخ موزه شکافها .و ترکهای متعددی در بخش شرقی این بنا قابل مشاهده است که باعث انحنای یک ستون شده است.


اسدپور با اشاره به اینکه ترکهای متعدد در کاخها به وفور دیده می شود بیان کرد: نیازمند است کارشناسی دقیق برای جلوگیری از پیشرفت این ترکها انجام و با برنامه ریزی از ان جلوگیری به عمل آید.


این فعال میراث فرهنگی با تشریح علل این ترکها نیز تصریح کرد: ممکن است برخی از این ترکها مربوط به مرور زمان، رانش و یا شرایط فیزیکی و خشکسالی باشد.


وی ادامه داد: اگر این روند ادامه داشته باشد در آینده ای نه چندان دور با فروپاشی نمای کنونی رو به رو خواهیم بود زیرا هر لحظه بر ترکهای سنگ یا دیواره ها افزوده می شود.

اسدپور با بیان اینکه این ترکها زیبایی سایت جهانی تخت جشمید تحت تاثیر قرار داده اظهار داشت: به مسئولان امر پیشنهاد دادیم که درباره علت این ترکها تحقیق شود و مقرر شده کارشناسان برای بررسی این موضوع و جلوگیری از پیشرفت آن به این مجموعه سفر کرده و راهکارها را ارائه دهند.


وی با بیان اینکه در مجموعه جهانی تحت جمشید مدیریت بحران وجود ندارد، بیان کرد: اگر برای این مجموعه مدیریت بحران در نظر گرفته شود می توان از خطراتی که مجموعه را تهدید می کند جلوگیری کرد.


مدیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی مرودشت تاکید کرد: اگر این ترکها به صورت گسل و شکاف باشد و یکی از کاخها تخریب شود دیگر نمی توان کاری انجام داد از این رو ضروری است کارشناسان راهکارهای اساسی را ارائه دهند.
 

صورت مساله ساده است

Posted: 13 Nov 2011 03:17 AM PST

مسعود بهنود

 
صورت مساله ساده تر از آن است که نیازی باشد گروه های آماتور و تمام وقت سیاسی با هم اختلاف و مجادله کنند، به هم در قالب مطالب علمی متلک بگویند و گوشه بزنند و خرده حساب های قدیم را تسویه کنند، یا جمعی از آن فرصت بسازند برای نشان دادن میهن دوستی خود و یا نشان دادن میزان پیشرفت فکری خود، انگار همین که از ناسیونالیزم تبری جوئی به کلاس بالاتر ارتقا یافته ای. بیشتر بحث ها درباره احتمال حمله نظامی خارجی به کشور از این قبیل است، گرچه در آن میانه مقالات درس آموز و نکته بین هم نوشته و خوانده شده است.

به گمانم غم انگیز وضعیت رسانه ای داخل کشورست. سانسور و اختناقی که از انتخابات گذشته ریاست جمهوری به صورت حکومت در پنهان بازجوها حاکم شده است، به کلی رسانه های داخلی را از نشان دادن تپش قلب مردمی که احتمال حمله نظامی به خانه خود را می دهند خالی کرده است. هر آن چه خوانده می شود در این باره، انگار مقالاتی است که به سفارش وزارت ارشاد نوشته شده، انگار مفسران محترمی که شب ها در سیمای یک تا شش ظاهر می شوند فقط چهارپایه ای می جویند که بالای آن بروند و شعار بدهند. دریغ از یک سخن سنجیده، دریغ از یک برداشت منطقی و اصولی. راهنما برای حکومت و یا هشدار دهنده برای اتاق های جنگ واشنگتن و تل آویو.
مقالاتی مغشوش با جملات تکراری که تمامش را می توان در چند ماده خلاصه کرد: غرب دارد منفجر می شود... جنبش وال استریت غرب را رو به انهدام می برد... غرب از ایران اتمی می ترسد... گسترش نفوذ جمهوری اسلامی... همه کشورها در منجلاب فساد و فقر و ورشکستگی افتاده اند... بهارعربی به بهار جمهوری اسلامی منجر شده و اسرائیل دیگر پشت و پناهی ندارد چون چند تا انقلاب اسلامی در منطقه با پول و امکانات و اسلحه و سرباز آمریکائی به نتیجه رسیده است... دریغ از نوآوری و بداعتی در این ترکیب.

راستی پرسیدنی است که اگر در تمام زمینه های ادعائی فرهنگی و علوم تجربی و انسانی، نوآوری و شگفتی سازی هایمان در حد همین جدال تبلیغاتی است که به کسانی که باید نگران باشند گو نگران باش. دو روز پیش رهبر جمهوری اسلامی گفته با مشت متجاوز را به جای خود می نشانیم، در برخی روایت آمده با سیلی... دو روز بعد نگاه کنید به خبرهای خبرگزاری های داخلی مقامات عالی رتبه لشکری و کشوری همین جمله را گردانده اند دریغ از یک تعبیر تازه. باز همین مشت و سیلی. دست کم این لات هائی که ادبیات دولت جدید [گروه انحرافی] را می سازند هر دفعه احمدی نژاد به صحنه می رود یک اصطلاحی از محله ممنوع بر زبان ها جاری می کنند که خانواده های محترم از نقلش ابا دارند. اما نوآوری است به هر حال صبح فردایش همه با اس ام اس و تلفن از هم می پرسند این اب را بریز جائی که سوخته، اشاره به چیست من که در امثال و حکم دهخدا ندیدم.

این صحنه دردناک تبلیغات داخلی که از جمع آن برای هر ناظر خارجی چنین نتیجه می آید که حکومت تنها عامل بازدارنده اش نیروی نظامی است. چنین پیداست که در آخرین تلاش حکومت برای حفظ نظم و نادیده گرفتن اعتراض مردم آرامش جوی سبز، چنان خشونتی به قصد ارعاب در دل ها افکنده شده که به قول قدیمی ها از این خانه فقط صدای نوحه می آید.
اما تعجب آورتر وضعیت ایرانیان تحول خواه و آزادی طلب است که به روایتی پنج و به روایت دیگر هفت میلیون نفرشان خارج از کشورند. یک هزار آن ها اگر اهل نظر و تحقیق و دلیل راه باشند عجب نیست. هفت هزار تن نیروی کارآمدی است برای نظریه سازی، هم فشار بر حکومت و هم کم کردن خطر خطای تصمیم گیرندگان جهانی. ایران که لیبی نیست که همه منتظر قذافی باشند و غربی ها هم چشمشان به کانال های ارتباطی با سیف السلام و سعدی و محمد و اعضای خانواده وی.

به فرض آن که تحولات اخیر جهانی علیه جمهوری اسلامی، مقدمات یک تحرک تازه است که می تواند در صورت خطای طرفین به درگیری نظامی هم بینجامد، فرآورده های فکری مجموعه ایرانیان، داخل و خارج ایران آیا همین چند اعلامیه است که بوی لج بازی و مجادله از آن به مشام می رسد. آیا امیدی که مردم ایران به درست به نیروهای متفکر و طراح و نظرساز خود – داخل و خارج از کشور – دارند به همین اندازه پاسخ می گیرد؟

به صراحت باید گفت هنوز از نیمه جان سعید حجاریان، و همان مصطفی تاج زاده که حکومت از ترس به انفرادیش برگرداند چرا که گاه گاه چند کلمه ای وی در فیس بوک نقل می شد، و همان مرد ساکت و مودب این صحنه یعنی علیرضا رجائی، از همین علیرضا علوی تبار، سعید لیلاز، زیباکلام، هرمیداس باوند و حاتم قادری با همه ملاحظات که بر آنان تحمیل می شود و همه فشارها که هست، سخنی که در این لحظات باید شنید بیشتر به گوش می رسد تا کل سینه چاکان و مدافعان حکومت، که گمان می رود دلشان مرده یا از ترس فرزندان و خانواده و مردم سکوت را مرحج دیده اند.

سرمقاله های دستوری و تحمیلی چنان است که گوئی هنوز قرن نوزده و بیست پا برجاست. انگار نه ماجرا جای دیگرست. آن چه از اواخر قرن بیستم بر سر اروپای شرقی – و به دنبالش شوروی – آمد، و لنگ لنگان به قرن بیست و یکم منتقل شد تا تازگی موجی گشت و به بهار عربی مشهور شد، گرچه ظاهرش شبیه انقلاب های گذشته و صحنه هایش شبیه به جنگ های قرون ماضی است، اما ذاتشان چیز دیگری است. حتی اگر بنا به میل سرمقاله های روزنامه های دستوری و صدا و سیما قبول کنیم که همچنان غربی ها فقط به خاطر منافع اقتصادی خود وارد این ماجرا ها می شوند، باز فرقی نمی کند به هر حال یک دعوتنامه لازم دارند تا بتوانند از مردم مالیات دهنده شان اذن بگیرند سازشان را کوک کنند یا موتورشان را روشن کنند. همان که خانم کلینتون در نوبت شما یا پارازیت گفت. در حقیقت به قول نقل شده از سعید حجاریان "وزیر خارجه آمریکا گفته است ای ملت از شما حرکت، از ناتو برکت".

بدون این دعوتنامه حرکت – به صورت فشار تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی یا حمله نظامی – عملی نیست. این تفاوت جنگ ها و انقلاب های این سی ساله است با همه تاریخ. صدام حسین وقتی به ارتش تحت امرش دستور داد به ایران و سال ها بعد به کویت حمله برند، دعوتنامه ای دریافت نکرده بود از مردم ایران، بلکه نشسته بود در جلسه سران نظام و گفته بود به نظر من ارتش شاهنشاهی شاه داغان شده، آدم هائی سر کار آمده اند که هیچ حکمرانی بلد نیستند، در اطراف کشورشان شورش ها برپاست، با اشغال سفارت آمریکا متحد اصلی ایران یعنی آمریکا هم دشمنشان شده است، پس قرارداد 1975 پاره بجنبید که ناهار را در کاخ سعدآباد تهران بخوریم که صدام گفت خودم سه سال پیش در آن جا میهمان شدم چه خاوریارها بود و چه مرصع پلوئی.
آمریکا و متفقینش وقتی به افغانستان حمله بردند دعوتنامه را بن لادن برایشان فرستاده بود و مقاومت ملاعمر در تحویل عامل یازده سپتامبر، افکارعمومی غرب هم کاملا آماده بودند. برای عراق ناگزیر اسناد جعل شد اما این اطمینان وجود داشت که مردم عراق بعد از سی سال تحریم از پا افتاده اند و آماده استقبال. مگر لنگه کفش ها نبود که بارید بر مجسمه های صدام. اما دیگر تمام شد، اما دیگر نمی شود سند جعل کرد و به خورد افکارعمومی داد. ولی یک سئوال اگر کسانی سینه جلو دادند و گفتند ما بن لادنیم. اگر فلان سردار حرف های درشت تر از اندازه شغل و مقامش زد چه. همین چند سال پیش احمدی نژاد بیشه را خالی دید و یکی به او گفت با هر شعار ضد اسرائیلی تو ده دلار بر بهای هر بشکه نفت اضافه می شود. کرد و شد اما حاصلش این که امروز سه هیات از سه بخش عمده و موثر حکومت در واشنگتن دنبال یکی می گردند که معامله کند اما نیست.

برخی می گویند و غلط نیست استدلالشان به نظر من، که حتی در صورت خطاهای مکرر حکومت، باز حکومت های دموکراتیک باید دعوتنامه از ایرانیان داشته باشند. خانم کلینتون ساده گفت ما را صدا کنید. در مجادله سال 88 چنین اتفاقی نیفتاد. برای دانستن این که امروز در دل جامعه شهری ایران چه می گذرد، همان جامعه ای که چنانش ترسانده اند که دیگر به ماموران سرشماری هم راست نمی گویند، حتما باید مانند قذافی گلوله ای به پای آدم شلیک شود.

سئوال دیگر. بیائید مجادله بیرون کشوری را تمام شده بگیریم و فرض کنیم که همه مردم ایران مخالف دخالت نظامی هستند، اما ایا اطمینانی وجود دارد که این اطلاع به همین اندازه که ما مطمئن هستیم به داخل کاخ سفید و اتاق تصمیم گیری ناتو هم رسوخ کند. یا تصور می کنیم مقاله ای با دویست امضا اگر از ما برسد دیگر واشنگتن و دیگران خطا نمی کنند. اگر آنان اطلاعاتشان را از ایرانیان رانده از کشور و معترض و خشمگین و داغ دیده گرفتند و همین را اساس برنامه خود قرار دادند، آیا جز ملت ایران کس دیگری باید بهای این خطا را بپردازد.

چنین است که گمان دارم جز صدور بیانیه و امضا گذاشتن پای مقالات کار دیگری هم هست ما به عنوان صاحبان خانه باید انجام دهیم. ناگزیریم راهکارهای عملی بیابیم، این وحشت زدگانی را که امروز در مقام اند و دارند اعتماد به نفسشان را از دست می دهند و از میزان فرارشان از کشور پیداست، باید راهنمائی کرد باید در جست جوی راهی باشند که هم با مخالفان مدارا کنند هم امنیت کشور به خطر نیفتد. راهی جز باز کردن راه نفس مخالفان نیست. باید به هر ترتیب نشانه های بین المللی اختناق و دیکتاتوری را از ایران پاک کنند.

کشورهائی که درشان یک نفر تصمیم اصلی را می گیرد، حالا مطابق قانون یا مخالف آن، و آن یک نفر هم منتظر هیچ انتخاباتی نیست بلکه تنها با مرگ از آن مقام عالی جدا می شود، از دیدگاه امروز جهانیان کشور غیردموکراتیک به حساب می آید. آن شخص مادام العمر، حتی اگر مانند عراق و مصر پیشین یا سوریه و ایران امروز مجلسی و انتخاباتی هم در میان باشد، یا معمرقذافی مدعی باشند که هیچ کاره اند و مقامی ندارند که از آن استعفا بدهند، هیچ یک کارساز نیست. از دید جهانی که در تعریف های معمولش دو نوع حکومت بیشتر موجود نیست یا دیکتاتوری یا دموکراتیک، همین قدر که تصمیم گیرنده چرخشی نباشد یعنی دموکراتیک نیست.
حالا ماموران تبلیغات هزار مقاله با استفاده های درست یا نادرست از تاریخ اسلام بنویسد و هزار نقل قول درست یا غلط از گذشتگان بیاورند تا ثابت کنند مردم ایران صد و پنجاه در صدشان [چرا تعجب می کنید مگر جناب رحیمی معاون اول فعلی در زمان استانداری کردستان در دوم خرداد از چند شهر بیشتر از جمعیتش رای به نفع آقای ناطق در نیاورد، مگر صد و سیزده در صد ثبت تاریخ نشد] مدافع و علاقه مند نظام هستند، این متر و معیاری نیست که جهان دارد. در دید جهانیان متر و معیار دموکراسی رای آزاد [بدون نظارت استصوابی] است نه دمونستراسیون خیابانی روز هائی که ما یوم الله می خوانیم. هر یک از این روزها هنوز به بعد از ظهر نرسیده، موضوع تفسیر صدا و سیما و تیتر روزنامه های معلوم است. می نویسند جهان از رای مردم ایران وحشت کرد، یا وحشت آمریکا از هیبت ولایت، یا غرب لرزید و منطقه هم. اما کیست نداند که این ها همه مصرف داخلی دارد و ای بدا که مقامات تصمیم گیرنده را هم به خطا اندازد.

اگر در همین شرایط کسی یا تنها راه ترمیم شکاف درون حکومتی را حمله خارجی دیدند چه. اگر کسانی در اردوی احمدی نژاد فکر کردند مشکلشان برای رسیدن به موعود با یک بنگ بزرگ حل می شود، مانند بنگی که دیروز در تهران صدا کرد چه. اگر در همین شرایط کسانی از اردوی مقابل دولت چنین بنگی را طلب کردند چه. و دست آخر اگر کامیپوترهای خارج و منطقه این بنگ ها را به غلط تفسیر کردند، رمز گشوده شد اما به خطا آن وقت چه. آیا تصور می رود پاسخ گوی درد و رنج های مردمی که تقصیری جز همزمانی با این موجودات ندارند، کی و توسط چه کسانی داده خواهد شد؟

دیشب مردم وحشت زده تهران و شهرهای دیگر، چنان که از نگرانی هایشان آشکار بود، وقتی صدای انفجار مهیب سه بار تکرار شد، تصور کردند حمله ای که تهدیدش شده بود، صورت گرفته. در آن میان کسانی هم دست زدند و شادمانی کردند.

زندانیان بندهای قتل و دزدی مسلحانه، در شب های مانور و تمرین زندانبانان اوین که صدای رگبار می رسید از آن بوی انقلاب می شنیدند و در تاریکی شب صلوات سر می کردند و شعارهای انقلابی می دادند. در هر زمان فقط زندانیان عقیدتی هستند که به هر ترتیب به آن ها نصیحت می کنند و توجهشان می دهند که انقلابی در کار نیست و اگر بود هم الزاما به آزادی شما و نصبتان بر سر شغل های مهم [از جمله شغل پرهوادار ریاست زندان اوین] نمی انجامد.

مردان سیاست و اندیشه، مخالف یا موافق مشروط جمهوری اسلامی، در بیرون از زندان اوین هم دارند همین نقش را بازی می کنند. ناچار باید تصمیم سازان کشور و افکارسازان دموکراسی های عضو ناتو را از خطا در مورد ایران برحذر دارند. در این موقعیت صرف اظهار نظر من یا دیگری به چه کار می آید. کسی در جهان ننشسته تا نظر من و ما را بداند. مگر به بیماری احمدی نژاد مبتلا شده باشیم، همان بیماری که شاه کوتاه مدتی مبتلایش شد اینک هم احمدی نژاد بدان دچارست. به جای ابلاغ رای و نظرمان، باید از کارشناسان و متبحران، این همه ایرانی دانش آموخته که در سراسر جهان داریم تقاضا کنیم به داد برسند. فارغ از نظر سیاسی شان، بر مشترکات تکیه کنند. مشترکه دور کردن خطری است که امروز هنوز عاجل نیست اما می تواند به خطای یکی از طرفین چنان حاد شود که هیچ ترمزی برای بازداشتنش از حرکت به کار نیاید.


منبع : روز انلاین

  *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

تظاهرات طرفداران اسد در اعتراض به تصمیم اتحادیه عرب

Posted: 13 Nov 2011 02:51 AM PST

جرس: ده‌ها هزار نفر از مردم سوریه در اعتراض به تصمیم اتحادیه عرب مبنی بر تعلیق حضور این کشور در نشست‌های این اتحادیه دست به راهپیمایی زدند.


به گزارش خبرگزاری‌ها، تلویزیون دولتی سوریه تصاویری از جمعیت را در شهرهای دمشق، حلب و لاذقیه نشان داده که عکس های بشار اسد، رئیس جمهور سوریه را در دست داشتند.


شب گذشته، گروهی از مردم سوریه در اعتراض به این تصمیم اتحادیه عرب به سفارت عربستان در دمشق حمله کرده و شیشه های آن را شکستند و آسیب هایی به ساختمان وارد کردند.


اتحاديه عرب در نشست اخير خود به تعليق فعاليت‌هاي هيئت سوري تا زمان اجراي طرح صلح پيشنهادي اين اتحاديه از سوي دولت بشار اسد، راي مثبت داد.


اين اتحاديه همچنين اعمال تحريم‌هاي اقتصادي و سياسي عليه سوريه را خواستار شد و از کشورهاي عرب خواست سفراي خود را از دمشق فرا خوانند.


اتحاديه عرب تصميم تعليق سوريه را در جريان نشست اضطراري خود در دفتر اصلي اين نهاد در قاهره، پايتخت مصر اتخاذ کرد.


گفتني است سوريه از اواسط ماه مارس صحنه ناآرامي‌هاي خشونت بار بوده است.
 

غریبانی: همایش عید غدیر اصلاح‌طلبان برگزار نمی‌شود

Posted: 13 Nov 2011 02:10 AM PST

به دلیل تبعیض آشکار بین اصلاح‌طلبان و سایر گروه‌ها
 جرس: رئیس دوره‌ای شورای هماهنگی اصلاحات درباره چگونگی برنامه‌های انجام شده برای همایش اصلاح طلبان گفت: در اوایل امسال شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تصمیم گرفت که سه ماه مانده به انتخابات همایشی را تحت عنوان هم‌اندیشی اصلاح طلبان برگزار کند.  

به گزارش ایلنا، علی محمد غریبانی با اشاره به اینکه شورا برای چگونگی برگزاری، پیش همایش جلسات متعدد و بحث‌های طولانی انجام داد، افزود: پس از کسب آخرین نظرات گروه‌ها و احزاب اصلاح طلب در ‌‌نهایت زمان انجام مراسم همایش روز عید غدیر تعیین شد.

وی در تشریح دلیل برگزاری پیش همایش گفت: بعد از مصوبه شورای هماهنگی کارگروه‌ها و شوراهای سیاست گذاری و اجرایی انتخاب و عملا‍ کار شورای سیاست گذاری شروع شد و برای اینکه آمادگی بیشتری برای اجرای همایش اصلی ایجاد شود و مقدمات کارهای اجرایی را تهیه كنيم و برای درنظر گرفتن شرایط آزمون و خطا تصمیم بر این شد که پیش همایش را برگزار کنیم.

غریبانی تصریح کرد: قرار بر این شد که پیش همایش در درون تشکیلات و داخل ساختمان یکی از گروه‌ها در روز جمعه ۲۹ مهر برگزار شود.

وی گفت: به همین دلیل اطلاع رسانی در این باره آغاز شد و به تمام گروه‌های اصلاح طلب عضو شورا و همچنین رابطین استانی خود انجام پیش همایش را اعلام نمودیم.

غریبانی خاطر نشان کرد: متاسفانه این فرصت حضوری و تلاش اصلاح طلبان در دقیقه ۹۰ با ممانعت مواجه شد و به دنبال آن شورای هماهنگی به ناچار ۲ روز مانده به همایش طی اطلاعیه‌ای از طرف دبیرخانه شورا، لغو پیش همایش را به رابطین استان و هیات رئیسه گروه‌ها و احزاب اصلاح طلب اعلام و رسماً از آن‌ها عذر خواهی کرد.

وی با اشاره به اینکه با منتفی شدن این پیش همایش تمام زحمات و اقدامات و برنامه‌های زمان بندی شده همایش اصلی به هم ریخت، گفت: علاوه بر به هدر رفتن زحمات چند ماهه خسارت مادی و معنوی نیز به شورا تحمیل شد.

رئیس دوره‌ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بیان داشت: به همین دلیل برنامه‌ها و به تبع آن مسئولیت اجرایی من به حالت تعلیق در آمد.

وی در ادامه افزود: اکنون با توجه به کمی فرصت و مختل شدن برنامه‌ها و اینکه اجازه پیش همایش داده نشده عملا امکان برگزاری همایش اصلی را نیز نخواهیم داشت.

غریبانی تاکید کرد: در صورت امکان و تصویب مجدد شورای هماهنگی ممکن است همایش اصلی به زمان دیگری موکول شود.

وی در پایان گفت: آنچه حائز اهمیت است مشاهده تبعیض آشکار درباره اصلاح طلبان و سایر گروه‌های غیر هم سو است و آدم نمی‌داند این درد را به کجا ببرد؟
 

پدرام؛ شارح راه سوم سیاست در زندان اوین

Posted: 13 Nov 2011 02:00 AM PST

مرتضی کاظمیان
دکتر مسعود پدرام را می‌توان به جرأت یکی از اصلی‌ترین شارحان مفهوم «سپهر عمومی» در ایران دانست


نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی به کجا می‌روند؟ بازداشتی جدید حاکمیت اقتدارگرا، نه یک عمل‌گرای محض سیاسی است، نه روزنامه‌نگاری که انگشت در چشم دروغ‌های اقتدارگرایان کرده باشد، نه یک دانشجوی پر شرّ و شور، نه وبلاگ‌نویسی که حرف‌های ناخوشایند علیه حاکمان در اینترنت پخش کرده باشد، و نه حتی شهروندی معمولی که روی دیوارهای شهر شعار ناخوشایند سوگندخوردگان ولایت مطلقه فقیه نوشته باشد؛ دکتر مسعود پدرام، هرچند عضو شورای فعالان ملی –مذهبی است اما سال‌هاست که دغدغه‌ی اصلی‌اش نظریه‌پردازی سیاسی و تبیین و شرح برخی مفاهیم سیاسی و تأمل علمی در آنهاست.

دکتر مسعود پدرام را می‌توان به جرأت یکی از اصلی‌ترین شارحان مفهوم «سپهر عمومی» در ایران دانست. او سال‌هاست که با تکیه بر آراء و اندیشه‌های هانا آرنت و یورگن هابرماس، دو فیلسوف و نظریه‌پرداز برجسته سیاسی، به بازخوانی روایتی دیگر از سیاست همت گماشته است؛ نگاهی که به تعبیر خود او در برابر رویکرد هابزی می‌نشیند.

پدرام دیرزمانی است که در پی پاسخ به این پرسش است که «چرا بايد انديشه را به اين محدود كنيم كه تنها راه اصلاح امور براى ما از طريق افراد و گروه هايى است كه كم يا بيش در حكومت جايگاه يافته‌اند.» از نظر وی، «پذيرش اين صورت مسئله، اين استدلال را نيز به‌دنبال دارد كه اگر هيچ امكانى در درون حكومت و در ميان افراد و گروه‌هاى سياسى درون حكومت يافت نشد، آنگاه بايد بساط حكومت موجود را برچيد، و با زور و خشونت مبانى حكومتى ديگر را به‌وجود آورد.»*

از همین زاویه، پدرام کوشیده در ميان دو راه «استمرار حكومت» يا «جايگزينى آن»، به «راه سوم»ی اشاره كند كه در عین «جابه‌جا کردن سياست»، به «تفكيك سياست از حكومت» نیز توجه دارد. در اين راه، حكومت از نقطه كانونى تعريف سياست كنار مى‌رود، در حالى كه سياست همچنان باقى است. پدرام با تکیه بر نظريه سياسى هانا آرنت در مورد سياست اصيل و وقوع آن در «سپهر عمومی»، تلاش می‌کند تعریفی از سياست را مورد تشریح قرار دهد که از خواست‌هاى شخصى انسان‌ها جدا، و معطوف به علايق جمعى و مشترك انسانى است.

از نظر پدرام، و مبتنی بر نگاه آرنتی - هابرماسی به سیاست، سياست حاكى از تعامل آزاد و برابر انسان‌ها و مبتنى بر گفت‌وگوست. در اين عرصه است كه در تبادل گفتارى انسان‌ها معانى مشترك شكل مى‌گيرد و در ذهن و عمل انسان جاى خود را باز مى‌كند. سياست در این روایت، در سپهر عمومى متولد مى‌شود و استمرار مى‌يابد.
از منظر آرنتى، مفاهيمى كه در سپهر عمومى از طريق تبادل گفتارى شكل مى‌گيرند و مبناى نظر و عمل افراد جامعه واقع می‌شوند از طريق قدرتى كه جمعيتى از انسان‌ها در سپهر عمومى ايجاد مى‌كنند مى‌تواند به حكومت منتقل شود و حكومت را در مسير قانونى و دموكراتيك نگاه دارد.
«سپهر عمومي» به تعبیر هابرماس، عرصه‌ای اجتماعی است كه در آن افراد از طریق مفاهمه و استدلال و در شرایطی عاری از هرگونه فشار، اضطرار یا اجبار درونی (خودخواسته) یا بیرونی (قهری) و برمبنای آزادی و آگاهی تعاملی و در شرایط برابر برای تمام طرف‌های مشاركت‌كننده در «سپهر عمومي» مذكور، مجموعه‌ای از رفتارها، مواضع و جهت‌گیری‌های ارزشی و هنجاری را تولید می‌كنند كه در نهایت به صورت ابزاری موثر برای تاثیرگذاردن بر رفتار و عملكرد دولت به ویژه در عقلانی ساختن قدرت دولتی عمل می‌كنند.

هابرماس از عرصه عمومى به عنوان حلقه مفقوده در جامعه مدرن یاد كند كه مى‎تواند واسطه‌اى میان جامعه مدنى و دولت باشد و دولت را از اقتدار و نسخه‌پیچى مدرن بازدارد. روزنامه‌ها و نشریات، رادیو و تلویزیون، سینما، ویدیو، ماهواره‌ها، شبكه‌های اینترنت، كامپیوتر و... به‌مثابه‌ی مهم‌ترین ابزارهای بازتولید و احیاى سپهر عمومی قابل اشاره‌اند.

دکتر مسعود پدرام بنا بر «تشخیص» نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، امکان ادامه تحصیل در علوم سیاسی را در ایران نیافت. او پس از کسب مدرک دکترا در هند نیز از امکان تدریس در دانشگاه‌های دولتی و آزاد و نیمه‌دولتی محروم ماند. پدرام چند سالی بود که در گوشه‌ای از پایتخت جمهوری اسلامی، به تحقیق و ترجمه در مورد مفاهیمی چون سپهر عمومی همت گماشته بود. نظام اقتدارگرا که بیش از هر زمان با «بحران مشروعیت» دست به گریبان است اما پژوهش‌ها و تاملات علمی او را برای تداوم «اقتدار» خود خطرخیز دید؛ این‌چنین او را در محل کارش بازداشت کردند! تو گویی اگر احضار می‌شد، «چریک»ی می‌گریخت!؟


پرونده‌ی نیمه باز پدرام در دادگاه تجدیدنظر، مرتبط با بازداشت فله‌ای فعالان ملی – مذهبی‌ در اسفند 79، بهانه‌ی احضار و تهدید جدید او در هفته‌های اخیر شده بود. پرونده‌ای که برایش در دادگاه بدوی، چهار سال حبس تعزیری به همراه داشت، و در تمام این سالها (از زمان صدور حکم در بهار 1382 تاکنون، او نیز چون دیگر متهمان به قید وثیقه آزاد بود و بی‌خبر از حکم دادگاه تجدیدنظر).

محتمل، کسی به پژوهشگر ارشد سیاست نگفته بود که «به اندیشیدن خطر مکن!» یا اگر گفته، او نتوانسته است «نیاندیشد». پدرام شارح بزرگ هابرماس و آرنت در ایران، و اندیشمند سیاسی است. او در سپهر عمومی «اندیشید» و به تیغ سرکوب دولت هابزی، محبوس شد.
این‌که پدرام از همان منظر آرنتی/هابرماسی دلبسته‌ی جنبش سبز باشد، منطقا نباید موجب خشم نهادهای امنیتی اطلاعاتی شده باشد. پس گریزی نیست که باور کنیم یا این نهادها فاقد حداقل اطلاعات و تحلیل صحیح از کنش مخالفان و اقدامات منتقدان و وضع دگراندیشان هستند، و این‌چنین، یک پژوهشگر را «قربانی» می‌کنند؛ یا این‌که صاحبان قدرت دچار چنان هراسی در مورد «بحران اقتدار» خود شده‌اند که «اندیشیدن» و توصیه به «گفت‌وگو» و «مفاهمه» و «بحث استدلالی» (مفاهیم برخاسته از مضمون سپهر عمومی) را برهم زننده‌ی امنیت خویش ارزیابی می‌کنند؛ و یا آن‌که تمامیت‌خواهان از زاویه‌ای کاملا آگاهانه، به نشر «معرفت دروغین» و «تحریف حقیقت» برای تداوم اقتدار نامشروع خود همت گماشته‌اند و جز این را با شدت سرکوب می‌کنند.

نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی و صاحبان قدرت (طبقه نظامی-رانتی-امنیتی همراه رهبر جمهوری اسلامی) اگر سری آسوده بر بالین نمی‌نهند، «مسعود پدرام»ها با وجدانی آرام و نشاطی مستدام، زندگی فکری - سیاسی خود را حتی در کنج سلول‌های انفرادی یا بندهای 350 اوین و رجایی‌شهر تداوم می‌بخشند. پدرام، مجال کافی خواهد داشت تا برای زندانیان اوین، مفهوم «سپهر عمومی» را بیش از پیش تبیین کند، و در امکانی که «دشمنان آزادی» برای همه‌ی «آزادگان دربند» فراهم آورده‌اند، «سپهر عمومی» سامان دهد و با دیگر زندانیان سیاسی، به گفت‌وگو و بحث و مفاهمه در مورد موضوعات مبتلابه جامعه (و ازجمله «راه سوم» سیاست‌ورزی در ایران امروز) بپردازد.

شارح بزرگ مفهوم «سپهر عمومی» آنگاه به حتم برای هم‌بندان خود توضیح خواهد داد که از منظر آرنتی- هابرماسی، «اگر روشنفكر بر سر اين دو راه قرار گيرد كه از يك سو وضع موجود نامطلوب است و اصلاح نيز امكان‌پذير نيست و از سويى ديگر انقلاب صلاح نيست، آنگاه انديشيدن به راه سوم سياست ممكن مى شود. در برابر تلاش براى تغيير، با كانونى پنداشتن حكومت در امر سياست، مى‌توان به اين تجربه موفق اما پر‌مخاطره نيز انديشيد كه تغيير از طريق جابه‌جايى سياست از حكومت به عرصه عمومى، بنيادى‌تر و ماندگارتر است. جامعه نياز به مفاهيم و آگاهى‌هاى بنيادين و مشتركى دارد تا در وضعيت بازانديشى آن را در نظر آورد و به آن تكيه كند. اگر اين تكيه‌گاه در حكومت يافت نشود، در عرصه عمومى مى‌توان آن را ايجاد كرد. در حال حاضر اگر وضع حكومت به‌گونه‌اى است كه به افراد و گروه‌ها و جريان‌هاى سياسى منتقد و مستقل اجازه نمى‌دهد در وضعيتى آزاد و برابر مورد انتخاب مردم باشند، مسئله انتخابات بايد از سوى روشنفكر فعال در سياست در عرصه عمومى مطرح شود تا از يك سو نحوه انتخاب آزاد مورد توافق افراد جامعه قرار گيرد و از حكومت طلب شود، و از سويى ديگر افراد و گروه‌هاى سياسى اعتبار خود را در آنجا كسب و به حكومت تحميل كنند. در صورت استمرار گفت‌وگوى افراد جامعه در عرصه عمومى و شكل‌گيرى مفاهيم در تبادل گفتارى، جامعه به نوعى خودآگاهى مشترك دست مى‌يابد كه با وجود آن، حكومت‌ها به‌سادگى نمى‌توانند از قوانين تخطى كنند، يا يك دموكراسى نو پا در اثر مخالفت مراكز قدرت در درون حكومت، به‌سادگى به شكست نمى انجامد.»*

صدای مسعود پدرام حتی از پشت دیوارهای بلند اوین، به قدر لازم رساست؛ اگر «سبزها» گوش کنند.

 


*پی‌نوشت:
استنادات، بخش‌هایی از یادداشت دکتر مسعود پدرام است با عنوان «جابه‌جايى سياست: راه سوم»، مندرج در روزنامه شرق، سال 1384



 
 *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


اختلاس ۷۰۰ میلیونی در مسکن مهر؛ این بار در غرب کشور

Posted: 13 Nov 2011 01:27 AM PST

جرس: با بررسی اسناد مالی یکی از پروژه‌های مسکن مهر در غرب کشور مشخص شد در این پروژه، حدود 700 میلیون تومان اختلاف حساب وجود دارد.


به گزارش روزنامه خراسان، بر این اساس، دستگاه‌های نظارتی اقدام به بررسی حساب‌های مالی دو عضو هیئت مدیره این پروژه کرده‌اند که یکی از آن‌ها هم اکنون شهردار یکی از شهرهای همجوار و دیگری عضو شورای شهر همان شهر محل ساخت این مجتمع‌های مسکونی است.


پیش از این اخباری مبنی بر فرار مدیرعامل تعاونی مسکن مهر یکی از مناطق غرب کشور با ۶۰۰ میلیون تومان آورده اعضا منتشر شده بود.


همچنین سال گذشته، دادستان قزوین از کشف جریان اختلاس ۱00 میلیارد تومانی در مسکن مهر قزوین خبر داده بود.
 

رييس مركز آمار ايران: درآمد هر ایرانی سالانه ۴ هزار و ۴۰۰ دلار است

Posted: 13 Nov 2011 12:55 AM PST

 جرس: در حالی که چندی پیش، وزیر اقتصاد در آمد هر ایرانی را سالانه به طور میانگین ۱۲ هزار ۵۰۰ دلار اعلام کرده بود، رییس مرکز آمار ایران گفت: درآمد سالانه هر ایرانی به طور میانگین ۴ هزار و ۴۰۰ دلار است.  

عادل آذر در گفت‌و‌گو با ایلنا با بیان اینکه سر شماری عمومی نفوس و مسکن سال ۹۰ عصر امروز به پایان می‌رسد اظهار داشت: نتایج اولیه این سرشماری در نیمه اول آذر ماه و نتایج نهایی آن در اواخر و یا اوایل خرداد ماه اعلام می‌شود.

وی در ادامه سر شماری عمومی نفوس و مسکن سال ۹۰ را یکی از موفق‌ترین سرشماری‌های انجام گرفته تا کنون اعلام کرد و بیان داشت: ۵ ساله بودن این سرشماری بعد از سرشماری سال ۸۵ و همچنین برنامه ریزی منطقه‌ای و ملی از ویژگی‌های سر شماری امسال بوده است.

آذر در خصوص در آمد سالانه هر ایرانی به طور میانگین گفت: درآمد سالانه هر ایرانی به طور میانگین ۴ هزار و ۴۰۰ دلار است.

وي ادامه داد:نرخ ناخالص داخلی در سال ۸۸ حدود ۶ درصد بوده است که در آینده نزدیک نرخ ناخالص داخلی سال ۸۹ نیز اعلام خواهد شد.

آمار‌های متناقض در خصوص نرخ تورم، نرخ تولید ناخالص داخلی و همچنین نرخ خط فقر همیشه باعث سرگردانی و نابسامانی آماری در اقتصاد کشور به خصوص کار‌شناسان شده است.
 

نماینده‌ کبودرآهنگ: اگر نمي خواهيد، بگوييد ما از وزرا سوال نكنيم

Posted: 13 Nov 2011 12:48 AM PST

خطاب به رئیس مجلس

جرس: نماینده کبودر آهنگ نسبت به عدم تعیین تکلیف سوالاتش از وزرای دولت واکنش نشان داد.

به گزارش ایلنا، عیسی جعفری در تذکری آئین نامه‌ای خطاب به علی لاریجانی گفت: بیش از یک سال است که سوالات بنده از ۴ وزیر نفت، ارتباطات، فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین وزیر دادگستری هنوز تعیین تکلیف نشده است.

جعفری اظهار داشت: آقای لاریجانی اگر دوست ندارید یا نمی‌خواهید، بگویید که ما سوال نکنیم، ولی اجازه دهید که‌ شان نظارتی مجلس حفظ شود و کمیسیون‌ها هم باید بر اساس وظیفه خود عمل کنند.