جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


مادر مجید دری: بیست و هشت ماه زندان اما دریغ از یک ساعت مرخصی

Posted: 10 Nov 2011 08:12 AM PST

مژگان مدرس علوم
  جرس: مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی در حالی وارد بیست و نهمین ماه از دوران زندان خود می شود که تاکنون پیگیری های خانواده او برای مرخصی و انتقال وی از زندان بهبهان به زندان تهران بی نتیجه مانده است. روز گذشته یکی از اعضای "خانواده بزرگ زندانیان سیاسی" به خبرنگار جرس گفت که وضعیت جسمی مجید دری در زندان بهبهان رو به وخامت گذاشته است. در پی این خبر با خانواده مجید دری تماس گرفتیم و از آخرین وضعیت این فعال دانشجویی پرسیدیم.


منور هاشمی مادر مجید دری در خصوص آخرین وضعیت فرزندش به "جرس" می گوید: " تقریبا بیست روز پیش بود که به بهبهان رفتیم و با مجید ملاقات کردیم. و الان از وضعیت او خبری نداریم. خوب مجید میگرن و کم خونی دارد. سرگیجه می گیرد و به حالت کما در می آید و می افتد و تا سه و چهار روز نمی تواند از سرجایش بلند شود. همه اینها را به مسئولین گفته ایم پیش از عید او را دکتر بردند که دکتر گفته بود باید اسکن کند اما دیگر پیگیری نکردند و او را برای اسکن نبردند. در ملاقات آخر هم سرما خورده بود و خیلی ضعیف شده بود بطوریکه نمی توانست حرف بزند اما بعد که تلفن زد حالش کمی بهتر شده بود. حتی ناراحتی های جسمانی مجید را به دادستان گفتم اما جوابی نگرفتیم و دستمان به جایی نمی رسد و فقط می گویند نامه برای مرخصی رفته استعلام! از چهار ماه قبل از ماه رمضان تا الان رفته برای استعلام! من هر هفته مراجعه می کنم اما می گویند هیچ خبری نشده اگر خبری شد با شما تماس می گیریم."


خانواده مجید دری بارها برای مرخصی و انتقال او به تهران درخواست داده‌اند اما پیگیری هایی که هیچ گاه به نتیجه نرسیده است.


مادر مجید دری با گلایه از عدم اعطای مرخصی و انتقال مجید به زندان تهران ادامه می دهد: " ما باید از کرج تا بهبهان برویم و مسافت راه خیلی زیاد است و متاسفانه نمی توانیم هر هفته به ملاقات مجید برویم خودش هم ما را می بیند که این همه مسافت را طی می کنیم ناراحت می شود. برای مرخصی هم خیلی پیگیری کردیم و این ماه مجید وارد بیست و نهمین ماهی می شود که زندان است اما دریغ از یک ساعت مرخصی! حتی اینقدر درخواست دادیم و پیگیری کردیم که او را از زندان بهبهان به تهران برگردانند اما قبول نکردند حتی گفتیم برای ما سخت است که برای ملاقات او تا بهبهان برویم اما باز قبول نکردند."


مجید دری روز هیجدهم تیرماه سال 88 در منزل خواهرش در قزوین بازداشت شد. این دانشجوی محروم از تحصیل به اتهامات واهی محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی در دی ماه همان سال به ده سال زندان محکوم شد که طبق حکم، پنج سال از آن را باید در تبعید بگذراند.


مجید دری بعد از صدور رای دادگاه بدوی در نامه ای به رئیس قوه قضاییه نوشت: "جناب قاضی القضات؛ سی ماهی که از عمر من در زندان‌های جمهوری اسلامی گذشت، هرگز قابل بازگشت نیست اما شاید اگر جناب‌عالی بخواهید، هنوز بتوان آینده را نجات داد. من از شما نمی‌خواهم که آزادم کنید، تنها درخواست من داوری شما در پرونده‌ای است که نام مجید دری را روی آن نوشته‌اند. تنها یک بار برای چند ساعتی این فرصت را به من و خود بدهید و با مرور پرونده، ببنید که بر من چه گذشته، قربانی کدامین "سناریو" شدم و دستگاه عدالت‌پرور جناب‌عالی چگونه حق مظلوم را کف دستش می‌گذارد. شاید بازبینی قاضی‌القضات این کشور، خواب سنگین وجدان‌ها را تلنگری زند. این‌ آخرین تلاش من است؛ نه برای خودم که برای آن‌که به شما ثابت شود، چه بسیار جوانان و نیروهای ارزنده‌ این مملکت که اسیر توطئه و سناریوسازی شده‌اند. پرونده‌سازی برای من چنان سخیف، ناشیانه و به‌دور از حقیقت بود که قاضی پیرعباس رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، در پایان رسیدگی به اتهام من و در زمان ابلاغ حکم، در حضور چند شخص بالغ و عاقل از صدور حکم یازده سال زندان برای من ابراز تاسف کرد و گفت که اگر دست من بود و اتهام امنیتی نداشتی، این حکم را صادر نمی‌کردم. شاید اکنون به سود قاضی شما نباشد که این جمله را به یاد آورد اما منشی دادگاه و وکیل من، این جمله را در خاطر دارند، خداوند نیز بی‌شک آن را در بایگانی اعمال مخلوقات خود ثبت کرده است."


اما چند ماه بعد و در سی اردیبهشت ماه 89 وکیل مجید دری از تایید شش سال حبس او در دادگاه تجدید نظر خبر داد و در آغاز پاییز همان سال مجید دری با دستبند و پایبند از بند 350 اوین به زندان بهبهان انتقال یافت.
مادر مجید دری بعد از تایید حکم شش سال حبس برای فرزندش در گفتگویی با جرس گفته بود: "مجید که در دادگاه بدوی به ده سال و تبعید به ایذه محکوم شده بود بعد از دوندگی های زیاد در دادگاه تجدید نظر به شش سال  تبعید محکوم شد که در اصل هیچ تغییری نکرد چون اعتراض ما و مجید به اتهام محاربه بود و در دادگاه تجدید نظر به همین اتهام به پنج سال زندان محکوم شده است. حتی خودش نامه انزجار نوشت و ما به همه جا مراجعه کردیم اما کسی پاسخی نمی دهد. هم مجید و هم ما بصورت کتبی و شفاهی رد کردیم و آن اتهام ارتباط با گروهک منافقین است که ما بشدت این را تکذیب کردیم حتی زمانیکه دادستان کل آقای دولت آبادی که داخل زندان آمده و با مجید صحبت کرده بود خود مجید به صورت کتبی اعلام کرد که با هیچ گروهک و حزبی همکاری نداشته است و این یک اتهام دروغین است فقط برای اینکه حکم زندان بتوانند صادر کنند این اتهام دروغین را وارد کرده اند، وگرنه هیچ مدرکی دال بر این موضوع ندارند و خودشان هم می دانند این "دروغ محض" است. حتی در دادگاه حق دفاع از این اتهام دروغین به فرزندم داده نشد. وکلا هم که پرونده را مطالعه کرده اند هر سه متفق القول هستند که این اتهام و حکمی که صادر کرده اند ناعادلانه است. حتی در آخرین ملاقات مجید بسیار بر روی این نکته تاکید داشت که او به هیچ عنوان این اتهام را قبول ندارد و به همین علت هم از بازپرس و قاضی پرونده شکایت کرده است. اما متاسفانه هیچ گوش شنوایی نیست ما به چندین جا هم مراجعه کردیم حاضر به ملاقات ما نیستند."


گفتنی است، مجید دری در تیرماه سال جاری از دانشگاه علامه طباطبایی اخراج شد. این دانشجوی دربند که از سال 87 تاکنون با تعلیق های پی در پی از سوی کمیته انضباطی دانشگاه علامه مواجه بود، بارها و بارها در تجمعات قبل ار انتخابات به احکام خود و دیگر دانشجویان محروم از تحصیل اعتراض کرد. اعتراضی که پاسخی جز بازداشت و صدور حکم برای او در بر نداشت. این درحالی است که احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی با صراحت وجود دانشجوی ستاره دار را در دولت خود رد کرده است!


یکی از دوستان مجید و دانشجوی محروم از تحصیل به "جرس" می گوید: "چند ماه پیش دانشگاه علامه اعلام کرد که مجید از دانشگاه اخراج است. البته به پایان رسیدن سنوات تحصیلی بهانه ای بیش نیست و اصلا حضور مجید و دانشجویانی امثال او را نمی توانند تحمل کنند. خود مجید قبل از زندانی شدنش بارها از سوی کمیته انضباطی تعلیق شده بود."


اما علی رغم این شرایط سخت و ظالمانه این دانشجوی دربند از درون زندان با روحیه ای محکم و استوار به آینده ای روشن برای ایران و مردم آن امیدوار است و می نویسد: "از ابتدا فریاد زدیم "ما همه با هم هستیم" شعار ما این بود و پیاممان همواره امید بود و تلاش. یأس و دلسردی خواست استبداد است که بر ما مستولی گردد، که در این راه از هیچ کاری دست بردار نیست. اما ما مأیوسشان می کنیم و با ادامه راه سبزمان به سبزی فرداها می اندیشیم. ای کاش اینان می فهمیدند با حبس و تبعید نمی توان جلوی سیل خروشان را گرفت و مسکن این کارها چون آتشی زیر خاکستر خواهد شد که تدبیرش را نمی توانند، ای کاش می فهمیدند نه فقط در بهبهان که در همه جا بسیارند کسانی که تن به ذلت ندهند و سرافرازانه پای حرفشان بمانند. ای کاش می دانستند شمال و جنوب و شرق و غرب خواسته هایی دارند که اگر امروز داده نشوند فردا نخواهند پذیرفت که نوشدارویی خواهد شد پس از مرگ سهراب. ای کاش..."

 

مادر دکتر مهاجرانی دارفانی را وداع گفت

Posted: 10 Nov 2011 07:11 AM PST

 جرس: مادر دکتر سید عطالله مهاجرانی به رحمت ایزدی پیوست.

علویه عذری سادات میر، مادر دکتر سید عطاالله مهاحرانی و شهید سید محسن مهاجرانی، شب گذشته به رحمت ایزدی پیوست.
مهاجرانی در سایت مکتوب در دلنوشته ای با عنوان خدای خانه ما... به درگذشت مادرش اشاره کرده است.
جرس در گذشت مادر دکتر مهاجرانی را به ایشان و همسرشان، دکتر جمیله کدیور، پدر بزرگوار و سایر اعضای خانواده ایشان تسلیت گفته ، از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه طلب مغفرت و برای خانواده ایشان آرزوی صبر می کند.

بانگ رسای جرس برای همیاری

Posted: 10 Nov 2011 05:53 AM PST

جرس در آستانه خاموشی
جرس: ادامه کار شبکه جنبش راه سبز (جرس) تنها با کمک مالی فوری و مرتب مردم ممکن است.

 
شورای سیاستگذاری جرس در بیانیه ای از مردم خواست برای ادامه کار این رسانه، داوطلبانه کمک کنند.

در این بیانیه با اشاره به مبانی و اصول حاکم بر کار این رسانه سبز در عدم استفاده از کمکهای خارجی آمده است: در صورتی که نتوانیم از حمایت عاجل هموطنان فداکار برای کسری بودجه پنجاه درصدی بهره مند شویم، با عذرخواهی از ملت بزرگمان و با تاسف فراوان مجبور هستیم با توجه به واقعیتهای تلخ موجود درتاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۰ مقارن ۱۵ نوامبر۲۰۱۱ به خدمت رسانه ای خود خاتمه دهیم. 


متن کامل " بیانیه مهم شورای سیاستگذاری در توقف فعالیت جرس" به شرح زیر است: 

هموطنان ارجمند، همراهان سبز و کاربران عزیز "جرس"

بیست و هفت ماه قبل همزمان با مبعث پیامبر رحمت ۲۹ تیر ۱۳۸۸ (۲۰ جولای ۲۰۰۹) سخن اول را با عنوان بانگ جرسی می آید اینگونه آغاز کردیم: «در این موقعیت خطیر، اطلاع رسانی صحیح و سریع و ارائه تحلیلهای راهبردی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از آنجا که استبداد دینی کلیه پایگاههای اطلاع رسانی و تحلیلی داخلی را بر خلاف بدیهی ترین اصول قانون اساسی سرکوب کرده و بسیاری از فعالان عرصه خبر را بر خلاف قانون به زنجیر کشیده است، تأسیس یک شبکه اطلاع رسانی و تحلیلی کاملا ایرانی و متعلق به جنبش سبز مردم ایران بدور از دسترس مأموران حکومتی، معقول ترین تصمیم راهیان راه سبز است.برای پرکردن این خلأ رسانه ای شبکه جنبش راه سبز (جَرَس) تأسیس شده است.

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم / "جرس" فریاد می دارد که بربندید محملها (حافظ).

شبکه راه سبز شبکۀای خبری تحلیلی (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دینی) است که با هدف ترویج، تقویت و ارتقای جنبش سبز مردم ایران فعلا به صورت یک پایگاه اینترنتی منتشر می شود ... این شبکه در راستای به کرسی نشاندن آرمانها و اهداف جنبش سبز در جهت حاکمیت ملت ایران بر سرنوشت خویش حرکت می کند.»

گردانندگان جرس در این مدت کوشیده اند این شمع را در شرایط طوفان خیزحاکم روشن نگه دارند و ازهنر و همت و قلم وقابلیت های ارزنده خبرنگاران آزاده ای، که به دلیل استبداد حاکم بر وطن ناگزیراز مهاجرت به کشورهای دور و نزدیک شده اند، استفاده کنند.

موسسان، شورای سیاست گذاری، کادر فنی و بسیاری ازنویسندگان جرس این خدمت را بطور افتخاری انجام داده و می دهند و برخی نیز تا آنجا که توانسته اند برای پیش برد این امر کمک کرده اند، اما اعضای تحریریه این رسانه، که ایثارگرانه رنج ترک وطن وآوارگی در شرایط بسیار سخت را بر خود هموار کرده اند، ناگزیر از دریافت حق الزحمه ای حداقلی برای گذران زندگی اولیه خود وخانواده شان در غربت غرب هستند. مطابق اساسنامه جرس «این شبکه به لحاظ مالی متکی به هدایای هموطنان است و مطلقا در هیچ مرحله ای ازکمکهای دول خارجی استفاده نخواهد کرد».

جرس در این مدت به یاری خدا و کمک هموطنان توانسته است به سهم خود قدمی در راه خدمت به آرمانهای ملت ایران بردارد. با تشدید فشارهای افزاینده امنیتی و جو خفقان در داخل کشور ادامه کار رسانه های مستقل تنها به اتکای کمک ایرانیان خارج از کشورمیسر است. جرس با تقلیل کادر تحریریه خود به حداقل ممکن برای ادامه خدمت به کمک فوری و مرتب شما نیاز مبرم دارد. در صورتی که نتوانیم از حمایت عاجل هموطنان فداکار برای کسری بودجه پنجاه درصدی بهره مند شویم، با عذرخواهی از ملت بزرگمان و با تاسف فراوان مجبور هستیم با توجه به واقعیتهای تلخ موجود درتاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۰ مقارن ۱۵ نوامبر۲۰۱۱ به خدمت رسانه ای خود خاتمه دهیم.

اگر هر یک از هموطنانی که خط مشی جرس را می پسندند و ادامه کار آنرا به نفع جنبش سبز و حاکمیت ملت ایران می داند متعهد شود ماهانه مبلغی ولو اندک را به این خدمت ملی اختصاص دهد، جرس ادامه خواهد یافت و الا ناگزیر از توقف خواهد بود.

کمکهای خود را به این طریق مرحمت فرمائید: http://www.rahesabz.net/donation/

با عذرتقصیر به درگاه پروردگارغفور و رحیم و پوزش از مردم خوبمان و با آرزوی پیروزی جنبش سبز و استیفای حق حاکمیت ملت و استقرار آزادی و عدالت و زوال استبداد دینی


شورای سیاست گذاری شبکه جنبش راه سبز (جرس)

جمعه ۲۹ مهر ۱۳۹۰- ۲۱ اکتبر ۲۰۱۱

بیاد شهید دکتر حسین فاطمی

Posted: 10 Nov 2011 04:53 AM PST

ندای آزادی

 



حسين فاطمی در 1296 ش در نائين به دنيا آمد. پدرش محمد علی سيف‌العلماء از روحانيون بود و به هنگام نوجوانی حسين درگذشت. حسين چندی در نائين و سپس اصفهان به تحصيل اشتغال داشت. در سال 1315 که برادرش نصرالله سيف پور فاطمی امتياز روزنامه باختر را گرفت، با او همکاری کرد. حسين خيلی زود به پيچ و خمهای کار مطبوعات واقف شد و در کليه امور روزنامه سررشته پيدا کرد. در 1316 برای فعاليت بيشتر مطبوعاتی اصفهان را ترک کرد و به تهران آمد و به توصيه چند نفر به روزنامه ستاره که متعلق به احمد ملکی بود معرفی گرديد و با ماهی 20 تومان استخدام شد. استعداد ذاتی وی در فن نگارش و پرکاری و جديت در کار موجب شد سردبيری روزنامه ستاره به وِی محول شود و تقريباً گردانندۀ اصلی روزنامه بود. در 1319 به اصرار برادرش که به علت اشتغال در سمت شهرداری شيراز ناچار به ترک اصفهان بود، به اصفهان بازگشت و پس از چندی برای ادارۀ روزنامه باختر به تهران انتقال يافت و شرکتس برای ادارۀ آن تشکيل شد و مديريت آن به عهدۀ وی محول گرديد.1

روزنامه باختر به علت مقالات تند و در عين حال مستند و همکاری با گروهی از نويسندگان برجسته جای خود را در محافل سياسی و مطبوعاتی تهران باز کرد، خاصه که روزنامه سياسی و خبری و انتقادی هم بود. روزنامه باختر تا سال 1324 به مديريت حسين فاطمی به طور يوميه انتشار می‌يافت. فاطمی در همين سال تصميم گرفت برای تحصيل در فن روزنامه نگاری و آموزش مطبوعات در اروپا، سفری به فرانسه نمايد. ابتدا به عنوان نماينده مطبوعات در کنفرانس کار به ژنو رفت، سپس در پاريس تحصيلات خود را دنبال نمود. در مدت اقامت در اروپا روابط خود را با مطبوعات ايران قطع نکرد و مقالاتی برای روزنامه مرد امروز و روزنامه ستاره تنظيم و ارسال می‌داشت. در سال 1327 به تهران بازگشت و تصميم به انتشار روزنامه گرفت و در سال 1328 امتياز روزنامه يوميه باختر امروز به نام حسين فاطمی صادر شد.2

عصر روز 8 مرداد 1328، دو روز پس از پايان عمر مجلس پانزدهم و معلق ماندن قرارداد الحاقی نفت، نخستين شماره باختر امروز با سر مقاله‌ای تحت عنوان «يا مرگ يا آزادی» منتشر گرديد و از همان آغاز به انتقاد شديد و گزنده از هيئت حاکمه و دستگاه حکومتی پرداخت.3 افشاگری صادقانه و بيان حقايق، روزنامه باختر امروز را در صف اول مطبوعات ايران قرار داد.4

در اواخر سال 1328 به دنبال تشکيل جبهه ملی، فاطمی در کنار دکتر مصدق قرار گرفت و روزنامه خود را ارگان جبهه ملی کرد. وی توسط اين روزنامه افکار و عقايد جبهه ملی را انتشار می‌داد و در حقيقت کارگردان جبهه ملی و مشاور نزديک مصدق بود.5 بنا به شهادت صريح دکتر مصدق، ابتکار پيشنهاد ملی کردن نفت از سوی دکتر فاطمی بود.6

به هنگام نخست‌وزيری دکتر مصدق، فاطمی معاونت سياسی و پارلمانی او را عهده دار بود. در سال 1330 در اواخر آذر ماه برای شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی از سمت خود کناره گيری نمود. در بهمن 1330 روزنامه باختر امروز مراسمی به مناسبت سالگرد شهادت محمد مسعود بر مزار او تشکيل داد و فاطمی که ناطق مراسم بود، به هنگام سخنرانی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و قريب 8 ماه در تهران و اروپا تحت عمل جراحی و درمان بود.9 در اين هنگام جمعيت فدائيان اسلام به رهبری نواب صفوی در زمرۀ مخالفان دولت در آمده و بالأخره يکی از اعضای آن عامل سوءقصد به دکتر فاطمی بود.10

در انتخابات دوره 17 مجلس شورای ملی فاطمی به وکالت از طرف مردم تهران انتخاب شد ولی تا چند ماه به علت بيماری نتوانست در پارلمان شرکت کند. در مهر ماه 1331 دکتر فاطمی عهده دار وزارت امور خارجه شد. در اين سمت در اجرای سياست خارجی دولت قاطعانه عمل نمود و وزارت امور خارجه را تصفيه نمود. از جمله کارهای اساسی او در وزارت امور خارجه، قطع رابطه سياسی با انگلستان و بستن سفارت انگلستان در تهران و کنسولگريها در شهرستان بود.11

در تاريخ 30 مهر 1331 دکتر فاطمی وزير خارجه ايران، ضمن يادداشتی خطاب به سفارت انگليس، تصميم دولت ايران را به قطع رابطه سياسي با دولت انگلستان اعلام کرد و دليل اخذ اين تصميم را خودداری انگلستان از کمک به حل اختلاف فيمابين و حمايت غير قانونی از شرکت سابق و مداخلات مأمورين رسمی آن دولت در ايجاد تحرکات و اخلال در نظم و آرامش کشور بيان نمود. بدين سان پس از 93 سال روابط اين دو کشور قطع شد و محمدرضا شاه با اين تصميم موافق نبود.12

بعد از واقعۀ 9 اسفند سال 1331، شاه تصميم به خروج از ايران گرفت و در اين وقايع دکتر فاطمی لطمات شديدی را متحمل شد. منزل وی مورد هجوم واقع شد و از اين تاريخ مبارزۀ علنی او با دربار شروع شد. در ماههای نخست سال 1332 دکتر فاطمی به عراق سفر نمود و مورد استقبال مقامات عراقی و علما واقع شد.

در 25 مرداد 1332 پس از خروج شاه از ايران، تظاهراتی بزرگ در ميدان بهارستان انجام شد و در آن جبهه ملی انتقاد شديداللحنی از شاه نمود و دکتر فاطمی نيز خواستار لغو نظام سلطنتی در ايران شد. به دنبال کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت مصدق دکتر فاطمی قريب 7 ماه در مخفيگاه به سر برد تا اينکه در 6 اسفند 1332 توسط مأمورين فرمانداری نظامی دستگير شد و سپس توسط عده‌ای از اراذل و اوباش شعبان جعفری با کارد مورد حمله واقع شد و در نهايت دکتر فاطمی به حکم ناجوانمردانه دادگاه بدوی و تجديد نظر نظامی چهار بار به اعدام محکوم شد.

حکم اعدام روز چهار شنبه 19 ابان 1333 در ميدان تير لشکر 2 زرهی واقع در پادگان قصر اجرا شد و سپس در کنار شهدای 30 تير به خاک سپرده شد.13

تقریبا پانزده ماه پس از کودتای 28 مرداد، در سحرگاه 19 آبان سال 1333دکتر فاطمی اعدام شد. وزیرخارجه کابینه دکتر مصدق و از بازیگران اصلی نهضت ملی شدن نفت، قادر نبود با پای خویش به محل تیرباران برود، چرا که به وحشیانه ترین شکل مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته بود و پیکر بیمارش هنگام اعدام در تب 40 درجه میسوخت. دو سرباز او را به قتلگاه کشاندند. دکتر فاطمی هنگام مرگ37 سال بیشتر نداشت.

او هنوز جوانترین وزیر امورخارجه ایران در تاریخ است.

مصدق بعد از مرگ دکتر فاطمی گفت: "اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با این جانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد".

فاطمی سه سال پیشتر در ٢٣ بهمن ١٣٣٠ در مراسم بزرگداشت محمد مسعود نیز مورد اصابت گلوله محمد مهدی عبدخدایی عضو 16 ساله فدائیان اسلام قرار گرفت. سلاح را صرافان، مأمور سید ضیاء الدین طباطبائی (سردسته انگلیس گرایان)در اختیارفدائیان اسلام گذاشته بود.(*) آثار این جراحت در بدنش باقی ماند و تا آخر عمر او را آزار میداد. حتی پس از انتقال به بیمارستان نیز فاطمی دوباره مورد سوء قصد قرار میگیرد. نیمه شب عده های وارد اطاق شده مشغول برداشتن پانسمان و پاره كردن بخیه هایش می شوند. دکتر فاطمی هنوز در حالت بیهوشی پس از عمل بود. پرستار مراقب سر میرسد و قاتلان میگریزند. فاطمی بار دیگر تحت عمل جراحی قرار میگیرد.

پس از ترور، هنگامی که فاطمی را غرقه در خون به بیمارستان میبردند. در راه به همراهانش گفته بود: «دیدید بالاخره انگلیسیها مرا کشتند.»

همچنین در نخستین مقاله ای که پس از ترور نافرجامش در باختر امروز نوشت گفت: «
این گلوله ی اینتلیجنت سرویس بر پایداری و استقامت من صد چندان افزود و مرا در راه خدمت به میهن عزیزم سرسختتر و آهنین تر و فداکارتر نمود.»

پس از پیروزی کودتا رژیم بیشتر از هرکس به دنبال دكتر فاطمی بود.

چرچیل طی نامه محرمانه ای به تاریخ 30 سپتامبر 1953 از شاه میخواهد حال كه مصدق در كودتا كشته نشده است از اعدام او صرف نظر كند، اما در باره دكتر فاطمی چنین مینویسد: برای فاطمی بهترین جواب اعدام است تا زمانی كه این افراد زنده و در ایران هستند امكان ضد كودتا وجود دارد...

استخراج از سند شماره اف او371/104584

سر دنیس رایت سفیر بازگشته انگلیس به تیمور بختیارچنین میگوید: در نخستین فرصت مشتی به دهان او بكوب تا بداند هیبت امپراطوری بازی كردنی نیست!

شاه در ملاقات با كرومیت روزولت مامور سیا و عامل كودتای 28مرداد چنین میگوید: من تاج و تختم را مدیون خدا، ملتم، ارتشم و شخص شما هستم...و درباره نحوه برخورد با مصدق و یارانش برای مصدق 3 سال و برای ریاحی 2 سال زندان در نظر میگیرد و در ادامه چنین میگوید: فقط یك استثنا وجود دارد و او دكترحسین فاطمی است... او پس از دستگیری اعدام خواهد شد.

سرگرد مولوی هنگام دستگیری با هفت تیر بر سر دكتر فاطمی میكوبد و با همان لباس منزل او را به نزد نصیری میبرد. نصیری شروع به بد دهنی میكند. دكتر فاطمی در جواب ناسزای نصیری میگوید تیمسار شما مودبتر صحبت كنید. نصیری در جواب چنان با مشت به صورت او میكوبد كه تمام صورت و لباس فاطمی پر خون میشود و دماغش میشكند.سرگرد مولوی همان روز به پاس دستگیری فاطمی درجه سرهنگی میگیرد ولی فحشها هم از بختیار میخورد كه چرا دكتر فاطمی را زنده آورده است.

اشرف پهلوی نیز چون ماده گرازی خشمگین مصرانه از تیمور بختیار میخواهد كه سریعتر فاطمی را به قتل برساند. او دردفتر تیمور بختیار اسلحه اش را به سمت سر دكتر فاطمی نشانه میرود و سپس به سقف شلیك میكند كه موجب وحشت شدیددكتر فاطمی میشود.

بعدتر هنگامی كه دكتر فاطمی را از شهربانی میاورند شعبان بی مخ و دارودسته اوباش اش با هماهنگی تیمور بختیار پای پله های شهربانی با چاقو بر سر دكتر میریزند و اگر فداكاری خواهر از جان گذشته اش خانم سلطنت فاطمی نبود كار او را همان جا می ساختند. اما خواهر از جان گذشته خود را بر روی او میاندازد و در این مراحم ملوكانه چندین ضربه چاقو نصیب او و چندین ضربه هم نصیب دكترفاطمی میشود. این جراحات حال دكترفاطمی بیمار را وخیمتر مینماید. این خبر همچنین به تمام جهان مخابره میشود و شاه برای جلوگیری از افتضاح بیشتر دستور میدهد فاطمی را تا برگزاری دادگاه زنده نگه دارند.

حكم اعدام دكتر فاطمی قبلا تائید شده بود اما دربار میخواست از او توبه نامه ای هم بگیرد و سرهنگ زیبایی او را به شدت تحت فشار میگذاشت. از جمله اقدامات آنها این بود: هنگامی كه فاطمی میخواست كمی بخوابد ناگهان سر و صدای شدیدی به راه میانداختند و خواب را بر او حرام میكردند. دكتر فاطمی در این هنگام در تب میسوخت فشار خون و ضربان قلب بسیار بدی هم داشت و جلادان بجای مداوای او اتاقش را بسیار گرم میكردند و دكتر فاطمی به شدت عرق میكرد و بعد ناگهان در را باز میكردند و دكتر از سرما میلرزید. اما فاطمی همانگونه که پیشتر پس از آن ترور نافرجام گفته بود، چون كوه مقاوم و استوار باقی ماند.

روز 7 مهر ماه 1333 دكتر فاطمی را كه از درد به خود می پیچید روی برانكارد به دادگاه نظامی منتقل كردند. وكیل او سرتیپ قلعه بیگی از دادگاه خواست تا قاضی و دادستان از محل زندان كه نزدیك محل دادگاه هم بود دیدن کرده و آثار استفراغ خون شب قبل دكتر فاطمی را مشاهده نمایند تا ثابت شود كه محاكمه فاطمی در چنین شرایطی غیرقانونی است. اما پزشكان خائن سرلشكر دكتر خوشنویسان، سرلشكر دكتر ایادی، سرتیپ دكتر مقبل و سرهنگ دكتر تدین اعلام نمودند كه او در سلامت است و وكیل او نیز پس از زمان تنفس دیگر به دادگاه بازنگشت.

برای آن كه سریعتر كار تمام شود دادگاه دكتر شایگان و مهندس رضوی را كه حتی تا آن موقع پرونده را ندیده بودند به عنوان وكیل تسخیریش انتخاب كرد.

آزموده جلاد و منفور که او را «آیشمن ایران» نیز نامیدند از دادگاه خواست تا محاكمه غیر علنی باشد، در حالی كه حتی محاكمه مصدق نیز علنی بود. سرانجام حكم فرمایشی اعدام دكتر فاطمی صادر شد. رئیس دادگاه اولیه سرتیپ قطبی و رئیس دادگاه تجدید نظر سرلشكر مزین بود. تقاضای فرجام نیز رد شد.

1. باقر عاقلی، شرح حال رجال سياسی و نظامی معاصر ايران، ج2، تهران، گفتار، 1380، ص 1069.
2. همان، ص 1072.
3. انور خامه‌ای، «پنجاهمين سال شهادت دکتر حسين فاطمی»، ماهنامه حافظ، ش8، آبان 1383، ص6.
4. باقر عاقلی، ص 1072.
5. همانجا.
6. انور خامه‌ای، ص6.
9. باقر عاقلی، ص 1072.
10. غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ايران و کودتای 28 مرداد، تهران، انتشار، 1364، ص 356.
11. باقر عاقلی، ص 1072.
12. غلامرضا نجاتی، ص 240.
13. باقر عاقلی، ص 1072 ـ 1073.


منابع :

http://iichs.org/index.asp?id=791&doc_cat=7
http://www.full-album.ir/t146503.htm

منبع : ندای‌ آزادی

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 
 

ملت ها را دریابید

Posted: 10 Nov 2011 04:42 AM PST

محمود آخوندی
ملت‌ها پرحوصله و صبورند، هروقت زمانش فرا رسيد خود برمي‌خيزند و پا روي سينه خائنان مي‌گذارند

 

 

چندي‌پيش در خبرها خواندم، آقاي رييس‌جمهور، خطاب به منتقدانش گفته است: «مردم در دو ثانيه مخالفان را از جلو راه برمي‌دارند.» اين گفته، سخن بسيار زيبا و جالب‌توجهي است زيرا حكايت از آن دارد كه رييس‌جمهور كشورمان، توان ملت را مي‌شناسد و مي‌داند كه مردم مي‌توانند در اندك‌زماني موانع پيشرفت و توسعه كشور را از سر راه خود بردارند.
اما بايد دانست كه ملت‌ها احساسي عمل نمي‌كنند. پرحوصله و صبورند، بسيار هوشمند و خردمندانه. هروقت زمانش فرا رسيد خود برمي‌خيزند و پا روي سينه خائنان مي‌گذارند.

گفته‌هاي آقاي رييس‌جمهور، مرا به ياد سخنان يك سياستمدار جهان‌ديده و پرتجربه‌اي انداخت كه در آستانه قرن بيست و يكم گفت: «زمان دولت‌ها گذشته است، ملت‌ها را دريابيد.» هرچند اين سخن براي سران كشورهاي استعمارگر جهان اندرز خوبي است و پيام مي‌دهد كه به خود آيند و در سياست‌هاي استعمارگرانه خود بازنگري كنند؛ روش‌هاي ديرينه و سنتي را كنار بگذارند و روش‌هاي نويني برگزينند تا موفق شوند؛ اما با این وجود اين پيام مي‌تواند هشداري هم براي ملت‌هاي استعمارشده جهان باشد كه بيدار شوند و هوشيار باشند. زيرا كه اين‌بار استعمارگران در فكر آنند كه ملت‌ها را مستقيم و بدون دخالت حاكمان خائن، فاسد، مزدور و دست‌نشانده مورد استعمار قرار دهند، چاره در اين است كه بايد هوشيار بود و بيدار ماند.

  
ملت ايران يعني يكايك شهرونداني كه به اين مرز و بوم تعلق دارند و در رگ‌هاي بدن‌شان خون ايراني مي‌جوشد. همگام با ساير ملت‌هاي جهان، از صفات عاليه انساني و اخلاقي برخوردارند. هيچ‌وقت دروغ نمي‌گويند، در فکر مال‌اندوزی نیستند و تنها خير و صلاح ايران‌زمين و ايراني را مي‌خواهند.


ملت يكسويه عمل نمي‌كند. پير و جوان، زن و مرد، مسلمان و مسيحي، زرتشتي و كليمي را يكسان مي‌داند. به همه انسان‌هاي اين مرز و بوم و شايد به همه جهانيان، بدون توجه به رنگ پوست، زبان و باورهاي سياسي، اجتماعي و عقيدتي به ديده احترام مي‌نگرد. هرآنچه را كه خلاف قانون باشد باطل و بدون ارزش مي‌شناسد. مي‌كوشد تا همه فرزندان اين مرز و بوم به حقوق حقه خود برسند.ملت، خدمتگزاران واقعي خود را خوب مي‌شناسد. بر عملكرد آنان ارج مي‌نهد و از راه‌هاي گوناگون از آنان قدرداني و سپاسگزاري مي‌كند. بدانديشان و نابخردان را خردمندانه ندا مي‌دهد. سعي دارد هر منحرفي را از كج‌روي بازدارد و او را به راه راست بكشاند اما با روش‌هاي متناسب و انسان‌دوستانه و خردمندانه چاره‌انديشي كند. ملت هيچ‌وقت از گروه يا انديشه خاصي حمايت نمي‌كند؛ مگر اينكه خير و صلاح ملي و ميهني در آن باشد. هر شهروندي را با هر انديشه‌اي كه دارد؛ خواه چپي و راستي، افراطي و معتدل، ساده و زرنگ و فقير و غني را با ديده يكسان مي‌نگرد.

 

به هر شهروندي مهرباني مي‌كند چون همه آنان را فرزندان اين مرز و بوم مي‌داند و بر اين باور است كه هر ايراني، حاضر است جان فداي ميهن كند.آري اينچنين است كه كشورها در صدر قوانين خود مي‌نويسند: «حاكميت از آن ملت است.» ملت درست را از نادرست، خوب را از بد، زشت را از زيبا تشخيص مي دهد. اين است كه اگر ملت تصميم بگيرد و بخواهد، هيچ مانعي نمي‌تواند سد راه او باشد و در كوتاه‌ترين مدت به خواسته و حق خود مي‌رسد.

 

منبع : شرق

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

محمد توسلی، سیدعلی خامنه‌ای؛ آن‌که روسپید خواهد شد

Posted: 10 Nov 2011 04:37 AM PST

مرتضی کاظمیان
همچون دفعات پیشین، آن‌که از این آزمون و بازداشت، روسیاه بیرون می‌آید، محمد توسلی نیست.


در نیمه‌ی نخست دهه‌ی 1340 که مهندس محمد توسلی در کنار دکتر مصطفی چمران، دکتر ابراهیم یزدی و برخی دیگر از آزادی‌خواهان، در مصر آموزش مبارزه چریکی برپا کرده و به آموزش انقلابیون همت گماشته بودند، بسیاری از صاحبان قدرت در ایران امروز یا کودکان و نوجوانانی بودند که به درس و مشق مشغول بودند و یا جوانانی که دغدغه‌ی ستیز با خودکامگی نداشتند.


اگر مسئولان امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی این روزها مهندس توسلی و بسیاری از همفکرانش را «ممنوع الخروج» می کنند، مرد آزاده بیش از چهار دهه پیش از سوی نهادهای امنیتی رژیم شاهنشاهی «ممنوع الخروج» شد. این چنین اگر در سال 1350 مهندس توسلی، شاگرد مکتب طالقانی و بازرگان و شریعتی در زندان شاه تاوان مبارزه با نظام اقتدارگرای متکی به شخص را می‌داد، بسیاری از مدعیان امروزین اسلام حکومتی در ایران، از امضای بیانیه‌ای انتقادی علیه شاه و اقدامات‌سرکوبگرانه نظام شاهنشاهی،‌ در هراس بودند.
دانش‌آموخته‌ی ارشد مهندسی راه و ترافیک و حمل و نقل از آلمان و آمریکا، با پیروزی انقلاب، پی زندگی و معیشت محض نرفت. نخستین شهردار پایتخت پس از پیروزی انقلاب، کوشید دانش خویش را در راه اعتلای وضع زندگی هموطنانش به‌کار گیرد و خلأ مدیریتی ناشی از تغییر نظام سیاسی را جبران کند.


مهندس مهدی بازرگان که عنان قدرت را به شیفتگانش وانهاد، مهندس توسلی نیز از موقعیت «حاکمیت» به فضای «جامعه مدنی» تغییر جایگاه داد. او همچون استاد و دیگر همفکرانش، از ابتدای دهه 60 از زاویه‌ی یک «منتقد» به نقد «وضع موجود» پرداخت و درجهت تحقق آرمان‌های «انقلاب»ی که برایش کوشیده بود، و جلوگیری از انحراف در مسیر حرکت نظام برآمده از آن انقلاب، همت گماشت.


چنان که قابل پیش‌بینی بود منتقدان در معرض روند تصاعدی تهدید و محدودیت و فشار قرار گرفتند. به چشم برهم زدنی، مهندس محمد توسلی (در کنار برخی دیگر از اعضای نهضت آزادی همچون مهندس هاشم صباغیان) ازجمله اهداف همیشگی پروژه‌های سرکوب و خشونت شد. بازداشت‌های مکرر، توام با توهین و تحقیر و بدرفتاری و شکنجه (ازجمله تحمل «کابل»هایی که «تعزیر»ش می‌خوانند) حکایت زندگی سیاسی مهندس توسلی شد. و این، جدا از تهدیدیها و احضارها و بازجویی‌های پیوسته، گاه و بی‌گاه، است.


مرد آزاده و مومن و متوکل و صبور، به‌گونه‌ای ستایش‌برانگیز، تاکنون تاوان باورهایش را پرداخته است؛ اعتقاد به: ارزش‌های توحیدی و انسانی، ترجیح منافع ملی بر منافع شخصی، و اهمیت تحقق مفاهیمی چون دموکراسی و آزادی و حاکمیت ملی در ایران.


و همه‌ی آنهایی که مهندس توسلی را می‌شناسند، از صاحبان قدرت سخت‌افزاری تا شهروندان جامعه مدنی، نیک می‌دانند که اگر باوری عمیق به ارزش‌های دینی و ملی نداشت، بارها این عرضه را بوسیده و به کنار نهاده بود. چنان‌که در جریان سرکوب‌های غیرانسانی پس از انتخابات 1388 مرد آزاده ازجمله کسانی بود که بیشترین حد فشار و تهدید و خشونت مستقیم و غیرمستقیم را متحمل شد. نخست خود او را بازداشت و روانه‌ی سلول‌های انفرادی اوین کردند؛ بعدتر و در هنگام آزادی‌اش به قید وثیقه، هم‌زمان دختر و دامادش (دکتر سارا توسلی و مهندس فرید طاهری) بازداشت شدند. و این در حالی بود که دیگر دختر این فعال سیاسی (مهندس لیلا توسلی) نیز به‌خاطر شهادت دادن به قتل فجیع یک شهروند در میدان ولیعصر توسط خودروی نیروی انتطامی، در حبس بود. نهادهای امنیتی به این حد از فشار بر «پدر» و البته «دایی» (دکتر ابراهیم یزدی) اکتفا نکردند؛ «پدربزرگ» (مهندس توسلی) را تهدید کردند که نوه‌ی نوجوان‌اش (دختر دکتر سارا و مهندس طاهری) را نیز بازداشت خواهند کرد. چنان‌که دختر نوجوان را حتی برای بازجویی احضار کردند. و این همه درشرایطی رخ می‌داد که مرد آزاده عهده‌دار نگهداری از دو نوه (دختر 14 ساله و پسر 4 ساله) شده بود.


احکام سنگین قضایی صادره علیه دختران مهندس توسلی، از یک‌سو «مضحک» و از سوی دیگر «دردناک و بس تاسف‌بار» بود؛ اما درهرحال، احکامی بود که ذیل پروژه‌های نهادهای امنیتی، انشاء و صادر شده بود. و چه کسی تردید می‌کند که این احکام، در وهله‌ی نخست معطوف به «پدر» و «دایی» متهمان تدوین شده بود؟


مردان آزاده و وطن‌دوست و انسان‌گرا و فضیلت‌گرایی چون مهندس توسلی (یا مهندس هاشم صباغیان) که کارشناسانی خبره و صاحب صلاحیت در حوزه‌ی تخصصی خود محسوب می‌شوند را می‌توان نماد و مصداق بارز این آیه‌ی قرآن دانست:


«رِجَالٌ لَّاتُلْهِيهِمْ تجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ. لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ»؛ «مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات به خود مشغول نمى‏دارد و از روزى كه دلها و ديده‏ها در آن زيرورو مى‏شود مى‏هراسند تا خدا بهتر از آنچه انجام مى‏دادند به ايشان جزا دهد و از فضل خود بر آنان بيفزايد.» (سوره نور آیات 37 و 38)


اگر در میان زندانیان سیاسی که در حال حاضر در زندان‌های کشور به ناحق، و به شکلی غیرقانونی محبوس‌اند، انگشت‌شمار افرادی باشند که رهبر جمهوری اسلامی، آنان و ویژگی‌های دینی و ملی‌شان را نیک بشناسد، بی‌شک مهندس توسلی، یکی از آن معدود است. و همین یک نفر، خود شاهدی است از سیطره یافتن روندی نه تنها غیرملی، که ضدملی، و استقرار وضعی غیراخلاقی بر مدیریت کلان کشور که مبتنی است بر حاکمیت نظام سرکوبگر متکی به حاکم خودکامه و متفرعن. آقای خامنه‌ای از فضائل اخلاقی و ویژگی‌های ملی و علمی و مدیریتی مهندس محمد توسلی به‌قدر لازم مطلع است، و از نیک‌اندیشی و درایت و صداقت و نجابت این مخالف مصلح، خوب خبر دارد؛ و البته تداوم حبس و بازداشت مرد مومن و آزاده، جز با رضایت و همراهی رهبر جمهوری اسلامی ممکن نیست.


شخص نخست نظام اقتدارگرا و باند امنیتی- نظامی – رانتی همراه وی، به‌جای آن‌که در مورد ملاحظاتی که مهندس توسلی و 142 نفر دیگر از فعالان سیاسی و کنشگران مدنی در نامه به آقای خاتمی مورد توجه قرار داده‌اند، بیاندیشند و روندی اصلاحی در پیش گیرند؛ سرکوب و تهدید و ارعاب را همچون تمامی ماه‌های گذشته در دستور کار قرار داده‌اند؛ آن هم در شرایط بیش از پیش بحرانی ایران.


ملالی نیست؛ مهندس توسلی در کنج انفرادی بار دیگر و همچون تمامی روز و شب‌های سخت بازداشت‌های پیشین، قرآن می‌خواند و به تأمل می‌پردازد و آموزه‌هایش را روزی دیگر، با غنای هرچه بیشتر برای علاقه‌مندان تبیین می‌کند.


همچون دفعات پیشین، آن‌که از این آزمون و بازداشت، روسیاه بیرون می‌آید، محمد توسلی نیست.

 

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 
 

ممنوع الملاقاتی تاج زاده پس از یک سال و نیم حبس انفرادی

Posted: 10 Nov 2011 04:31 AM PST

جـــرس: به گزارش منابع خبری جنبش سبز، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با انتشار بیانیه ای اعلام کردند که سیدمصطفی تاج زاده، فعال سیاسی جنبش سبز، که از یک سال و نیم گذشته در قرنطینه و انفرادی به سر می برد و حدود یک سال است در اعتراض به شرایط غیر قانونی دوران محکومیتش دست به روزه زده، در حال حاضر از ملاقات با خانواده نیز محروم و از سوی مسئولین بند غیرقانونی دو-الف سپاه، این ممنوعیت به خانوادۀ ایشان اعلام شده است.  


به گزارش تارنمای کلمه، در این بیانیه همچنین آمده است: ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که در بیانیۀ قبلی اعلام کرده بودیم در هر نامه در خصوص وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی خواهیم کرد، ضمن محکوم کردن این اعمال ضد انسانی و غیر اسلامی از مسئولان نظام می خواهیم با بررسی دقیق وضعیت آقای تاجزاده و سایر عزیزانی که در زندانها و بازداشتگاه های غیر قانونی به سر می برند، تدبیری اندیشیده و تا اوضاع بیش از این وخیم نشده اقدام به آزادی زندانیان سیاسی نموده و تا دیرتر از این نشده به آغوش ملت بازگردند که اگر این پشتوانه را از دست دهند دیگر نه سرمایه ای برایشان خواهد ماند و نه راه بازگشتی خواهند یافت.

 

متن کامل این بیانیه که روز پنجشنبه در اختیار رسانه ها قرار گرفته، به شرح زیر است:


به نام خدا
ماه ذی الحجه را در حالی آغاز کردیم که کشورمان دستخوش بحران ها و آماج تهدیدهای مختلف داخلی و خارجی فراوانی است؛ و متأسفانه در همین زمان که نیاز شدید به وجود نیروهای خدوم و صدیق، برای حفظ کیان و منافع میهن عزیزمان بیش از پیش احساس می شود، شاهد در بند بودن این نیروها بوده و با رفتارها و برخوردهایی مواجهیم که شرایط را سخت تر کرده و هر روز فشارها را بر زندانیان سیاسی و خانواده هایشان بیشتر می نمایند به گونه ای که جای شکی باقی نمی ماند که دست های پشت پرده اینک بیرون شده و بی پرواتر از گذشته، تیشه را بر ریشۀ این مملکت و سرمایه های آن فرود می آورند.


شرایط سخت زندانها، بازجوئی ها، شکنجه و انفرادی ها که در سه سال اخیر خانواده های بسیاری را در گیر کرده و مورد آسیب های جبران ناپذیر قرار داده است، نه تنها کاهش نیافته که متأسفانه هر روز شاهد پیچیده تر شدن و سخت تر شدن آن هستیم و برخورد با آقای مصطفی تاجزاده یکی از وخیم ترین آنهاست. این اسیر جنبش سبز که از یک سال و نیم گذشته در قرنطینه و انفرادی به سر می برد و حدود یک سال است که در اعتراض به شرایط غیر قانونی دوران محکومیتش روزه دار می باشد، در حال حاضر از ملاقات با خانواده نیز محروم گشته و از سوی مسئولین بند غیرقانونی دو-الف سپاه، این ممنوعیت به خانوادۀ ایشان اعلام گردیده است. لازم به ذکر است که ایشان در سال گذشته نیز به دلایل نامعلوم، حدود دو ماه ممنوع الملاقات بوده است.


لذا ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که در بیانیۀ قبلی اعلام کرده بودیم در هر نامه در خصوص وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی خواهیم کرد، ضمن محکوم کردن این اعمال ضد انسانی و غیر اسلامی از مسئولان نظام می خواهیم با بررسی دقیق وضعیت آقای تاجزاده و سایر عزیزانی که در زندانها و بازداشتگاه های غیر قانونی به سر می برند، تدبیری اندیشیده و تا اوضاع بیش از این وخیم نشده اقدام به آزادی زندانیان سیاسی نموده و تا دیرتر از این نشده به آغوش ملت بازگردند که اگر این پشتوانه را از دست دهند دیگر نه سرمایه ای برایشان خواهد ماند و نه راه بازگشتی خواهند یافت.
 

هشدار سازمان ملل متحد در مورد خطر وقوع جنگ داخلی در سوریه

Posted: 10 Nov 2011 03:44 AM PST

آمریکا: اسد باید برود
 جـــرس: یک روز پس از آنکه سازمان ملل متحد شمار کشته‌شدگان در سرکوب‌های هشت‌ماهه معترضان در سوریه را بالغ بر ۳۵۰۰ نفر اعلام کرد، رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد از خطر وقوع جنگ داخلی در سوریه خبر داد و نسبت به آن اعلام نگرانی کرد.


به گزارش سرویس بین المللی بی بی سی و به نقل از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر این سازمان، در گزارشی پیرامون شرایط غیرنظامیان در جریان درگیری های نظامی در شماری از کشورهای جهان، گفته است که سرکوب حقوق بشر توسط حکومت سوریه این کشور را با خطر جنگ داخلی مواجه ساخته است.


خانم پیلای در گزارش خود گفت: "زمانی که حقوق اساسی شهروندان زیر پا گذاشته شود و مطالبات مسالمت آمیز برای تغییر با سرکوب خشونت آمیز مواجه گردد، مردم سرانجام ناگزیر می شوند در برابر ظلم و استبداد سر به شورش بردارند."


کمیسر عالی حقوق بشر، که در جلسه شورای امنیت سخن می گفت، یادآور شد که در لیبی هم، مقاومت خشونت بار حکومت سابق آن کشور در برابر خواست شهروندان بالاخره باعث شد آنان دست به اسلحه ببرند و حکومتگران را با توسل به زور ساقط کنند.


خانم پیلای که پیش از این هم از نحوه برخورد حکومت سوریه با اعتراضات مردم آن کشور به شدت انتقاد کرده بود، در سخنان خود در شورای امنیت هشدار داد که "رویارویی مسلحانه مردم و حکومت در لیبی رخ داد و ممکن است در سوریه هم تکرار شود."


ناوی پیلای بار دیگر اعلام کرد که بنابر ارزیابی شورای حقوق بشر، در جریان تظاهرات ضد حکومتی در سوریه، تا کنون بیش از سه هزار و پانصد تن از معترضان کشته شده اند و عملیات ارتش این کشور علیه مخالفان حکومت و مناطق مسکونی شهرها همچنان ادامه دارد.


وی به عنوان نمونه، گفت که براساس گزارش های رسیده از شهر حمص در سوریه، در روزهای اخیر واحدهای زرهی ارتش این کشور در تعقیب نظامیانی که به خاطر مخالفت با تیراندازی به سوی معترضان، ترک خدمت کرده اند، به محله های شمالی این شهر حمله کرده اند.


این مقام سازمان ملل گفت که با ادامه سرکوب خشونت آمیز مردم سوریه، "شمار هرچه بیشتری از نظامیان از ارتکاب اقداماتی که در قوانین بین المللی، جنایت محسوب می شود خودداری می ورزند و به جای ادامه خدمت در ارتش، به مخالفان می پیوندند."


افزایش شمار نظامیانی که با ترک خدمت به صفوف مخافان می پیوندند خطر جنگ داخلی را افزایش داده است


خانم پیلای تاکید کرد که ادامه این روند به معنی مسلح شدن هرچه بیشتر نیروهای مخالف حکومت است و افزود: "چنین وضعیتی این خطر واقعی و جدی را در پی دارد که ممکن است سوریه به ورطه جنگ داخلی کشانده شود."


به گفته کمیسر حقوق بشر سازمان ملل، علاوه بر سرکوب تظاهرات، نیروهای دولتی "دهها هزار تن از شهروندان مخالف حکومت، از جمله پزشکان، پرستاران و بیماران زخمی را بدون مجوز قانونی در بیمارستان ها دستگیر و زندانی کرده اند بی آنکه کسی از وضعیت آنان خبری داشته باشد و بسیاری از این بازداشت شدگان با خطر جدی شکنجه مواجه هستند."


این مقام سازمان ملل خطاب به پانزده عضو شورای امنیت گفت که بسیار نگران است زیرا "کشتار غیرنظامیان در سوریه متوقف نشده" و از حکومت سوریه خواست تا به یک هیات از بازرسان حقوق بشر سازمان ملل اجازه دهد برای بررسی وضعیت شهروندان سوری به آن کشور سفر کند.


وخامت شرایط سوریه
اظهارات ناوی پیلای در جلسه شورای امنیت در حالی گزارش می شود که براساس گزارش های رسیده از سوریه، ارتش آن کشور در روزهای اخیر بر شدت عمل خود در برابر معترضان به حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری، افزوده و از جمله واحدهای تانک، نقاط مسکونی را آشکارا به توپ بسته اند.


شورای حقوق بشر سازمان ملل از بازداشت دهها هزار تن از جمله بیماران بستری در بیمارستانها خبر داده است


مقابله ارتش با اعتراضات مردم در حالی شدت گرفته که هفته گذشته، دولت سوریه با طرح پیشنهادی اتحادیه عرب برای حل مسالمت آمیز بحران این کشور، شامل خروج نظامیان از نقاط شهری و توقف عملیات ارتش علیه تظاهرکنندگان و معترضان موافقت کرده بود.


تظاهرات اعتراضی در سوریه از حدود هشت ماه پیش با درخواست از بشار اسد برای انجام اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد در تشکیلات حکومتی آغاز اما با سرکوب خشونت آمیز ماموران امنیتی و ارتش این کشور مواجه شد.


با افزایش خشونت علیه معترضان، دامنه مطالبات آنان نیز به تدریج گسترش یافته و شامل کناره گیری بشار اسد و خاتمه حکومت چهل و چند ساله حزب بعث و خانواده اسد شده است.


دولت و رسانه های حکومتی سوریه در ابتدا معترضان را اعضای گروه های اسلامگرا و به تدریج، عوامل مسلح کشورهای بیگانه خوانده و آنان را به اقدام مسلحانه برای براندازی حکومتی متهم کرده اند که، به گفته آنان، مورد حمایت مردم این کشور است.


در حالیکه اکثر گروه ها و شخصیت های مخالف حکومت سوریه بر ادامه اعتراضات مسالمت آمیز تاکید داشته اند، در ماه های اخیر گزارش هایی از گرایش روز افزون برخی از مخالفان به مقابله به مثل در برابر عملیات نیروهای مسلح حکومت و پیوستن نظامیان ناراضی به مخالفان همراه با مواردی از حملات آنان به ماموران دولتی انتشار یافته است.


ماه گذشته، کشورهای اروپایی ضمن ابراز نگرانی از وخامت اوضاع در سوریه، قطعنامه ای را در محکومیت اقدامات خشونت آمیز حکومت علیه معترضان تهیه و به شورای امنیت تسلیم کردند که به دلیل مخالفت چین و روسیه، دو عضو دارای حق وتو در شورا، به تصویب نرسید.


گفتنی است، اعتراضات با درخواست از اسد برای اصلاحات آغاز شد، که به دلیل خلف وعده های وی، به شعارهایی برای سرنگونی حکومت وی منجر گردید.

 

حمایت چین و روسیه
کشورهای غربی گفته اند که اگر چین و روسیه نظر خود را در مورد لزوم اقدام بین المللی برای خاتمه دادن به خشونت در سوریه تغییر دهند، آمادگی دارند پیش نویس قطعنامه دیگری را در شورای امنیت مطرح کنند اما این دو کشور، که ظاهرا تحولات اخیر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را نشانه استقرار حکومت های متمایل به غرب می دانند، به خاطر نگرانی از سقوط رژیم سوریه، تا کنون واکنش مثبتی به تصویب قطعنامه علیه سوریه نشان نداده اند.


در همین زمینه سایت وزارت خارجه روسیه گزارش کرده است که روز چهارشنبه، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه، در تماس تلفنی با نبیل العربی، دبیرکل اتحادیه عرب، اوضاع سوریه و طرح اتحادیه برای حل بحران سیاسی آن کشور را بررسی کرد.


براساس این گزارش، هر دو طرف بر لزوم تلاش برای خاتمه دادن به بحران کنونی از طریق مذاکره بین حکومت سوریه و مخالفان تاکید نهادند و با هرگونه اقدام نظامی خارجی مخالفت کردند.


در همانحال، به گزارش خبرگزاری رویترز، جفری فلتمن، دستیار وزیر خارجه ایالات متحده، گفته است که سقوط بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، "اجتناب ناپذیر" است و دیر یا زود تحقق خواهد یافت.
 فلتمن گفته است که "تقریبا تمامی رهبران و وزیران خارجه کشورهای عربی که با او گفتگو کرده اند متفق القول بوده اند که رژیم اسد به پایان خود نزدیک می شود و حتی برخی از آنان، برای ترغیب بشار اسد به خروج مسالمت آمیز از صحنه، به او پیشنهاد اعطای پناهندگی سیاسی داده اند."


هنوز مقامات سوری در این زمینه اظهار نظری نکرده اند.


این موارد در حالیست که سرکوب ها در سوریه ادامه داشته و بعد از ظهر دیروز، نیروهای امنیتی سوری حداقل هفت معترض دیگر را در استان حماه به قتل رساندند.
 

کتاب جدید دولت آبادی  در خارج از ایران منتشر شده است، در داخل دیگر ضرورتی ندارد

Posted: 10 Nov 2011 03:31 AM PST

معاون وزارت ارشاد:

جـــرس: معاون فرهنگی وزارت ارشاد بدون اشاره به ممیزی ها، اِعمال محدودیت ها و همچنین سخت گیری ها بر نویسندگان و مولفان کشور، در خصوص منتشرنشدن رمان «کلنل» اثر محمود دولت‌آبادی که نامزد جایزه‌ بوکر آسیایی شده، بدون اشاره به توقیف دو سالۀ آن در ممیزی وزارت ارشاد مدعی شد: "به اعتقاد ما، چون کتاب در خارج از ایران منتشر شده است، دیگر ضرورتی ندارد که در ایران هم منتشر شود."


به گزارش ایسنا، بهمن دری، در پاسخ به برخی از منتقدان ممیزی که گفته اند صادر‌ نشدن مجوز نشر برخی آثار داستانی سبب می‌شود ادبیات ایران در سطح جهانی معرفی نشود، مثلاً رمان «کلنل» محمود دولت‌آبادی به عنوان نامزد جایزه‌ی بوکر آسیایی معرفی شده است، دست به فرافکنی زد و با حمایت از ممیزی ها و بویژه کتاب اخیر محمود دولت آبادی، عضو کانون نویسندگان و از منتقدان دولت احمدی نژاد، گفت "در مورد این مسأله، به اعتقاد ما، چون کتاب در خارج از ایران منتشر شده است، دیگر ضرورتی ندارد که در ایران هم منتشر شود. البته کتاب را به بنده داده‌اند که بخوانم."


گفتنی است، محمود دولت‌آبادی، نویسندۀ آثار کلاسیک ایران، بعد از اِعمال محدودیت برای انتشار کتابش، که دو سال در بخش ممیزی ارشاد ماند و اجازه چاپ نداشت، چندی پیش برای رونمایی از چاپ تازه‌ای از رمان زوال کلنل به اروپا سفر کرد و در چند شهر آلمان برنامه کتاب‌خوانی برگزار نمود.


کتاب زوال کلنل نخست در اوایل سال ۲۰۰۹ توسط انتشارات یونیون به زبان آلمانی در زوریخ (سوییس) منتشر شده بود، که امسال همان رمان در قطع پالتویی و با تیراژ بالاتر به بازار آمده است.


رمان زوال کلنل نخستین اثر محمود دولت‌آبادی است که پیش از نشر فارسی به زبان آلمانی منتشر شده است.


دولت‌آبادی در کلن پیش از آغاز داستان‌خوانی برای حاضران، که بیشتر آنها شهروندان آلمانی بودند، توضیح داد که مایل بوده رمان زوال کلنل به زبان فارسی منتشر شود و برای انتشار آن ۲۵ سال صبر کرده است.


او گفت که رمان زوال کلنل از دو سال پیش به همراه کتاب دیگری به نام طریق "بسمل شدن برای دریافت مجوز" توسط نشر چشمه به وزارت ارشاد فرستاده شد، اما تاکنون مجوز انتشار دریافت نکرده است.


این عضو کانون نویسندگان و از فعالان منتقد دولت احمدی نژاد در جریان انتخابات ۸۸، همچنین گفت که پس از سال‌ها انتظار با نشر رمان زوال کلنل به زبان آلمانی موافقت کرده، اما همچنان امیدوار است که این کتاب هرچه زودتر در ایران منتشر شود.


دولت‌آبادی رمان زوال کلنل که از آن بعنوان «کلنل» یاد می کنند را در سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ به روی کاغذ آورده و سپس در سال‌های بعد بارها در آن بازنگری کرده است.


پیش از این چند اثر دیگر دولت‌آبادی به آلمانی منتشر شده بود: جلد اول و دوم از رمان بزرگ کلیدر، جای خالی سلوچ، بابا سبحان و سفر.


دو سال در ارشاد ماند
به گزارش آفتاب، محمود دولت‌آبادی چندی پیش در مورد دلیل انتشار اثرش در خارج از کشور گفت: نزدیک به دو سال است که رمان "کلنل" در اداره ارشاد است. بار نخست این رمان، ۴۳ اصلاحیه خورد که بعداز انجام تمام تصحیحات، کتاب را دوباره به ارشاد فرستادند و حالا با ۲۱ اصلاحیه جدید مواجه شده است. امیدوارم وزارت فرهنگ و ارشاد اجازه دهد تا اسکلت این رمان به فارسی و در تهران منتشر شود.


دولت‌آبادی حاضر نشد درباره این اصلاحیه‌ها توضیح دهد و گفت: پرداختن به آنها اذیتم می‌کند.


ترجمه آلمانی این رمان سال پیش درحالی منتشر شد که نزدیک به یک سال از ارسال نسخه فارسی به ارشاد آن برای کسب مجوز انتشار می‌گذشت.


رمان «کلنل» توسط بهمن نیرومند به آلمانی ترجمه شد. این رمان به نخستین شخصیت نظامی مدرن ایران، افسر خلبان کلنل محمدتقی‌خان پسیان می‌پردازد و یاد او؛ بخش وسیعی از خطوط سپید این کتاب را پر می‌کند.


پیش از این دولت‌آبادی درباره این کتاب گفته بود: رمان «کلنل» از ویژگی‌های تاریخی و اقلیمی بهره‌مند است، این کتاب در حدود ۲۶ـ۲۵ سال پیش بین سال‌های ۱۳۶۲ تا ۶۴ نوشته شده است. این زمان درست قبل از «روزگار سپری شده مردمان سال‌خورده» و سلوک است. شاید بهتر باشد بگویم؛ بیشتر قسمت‌های این رمان را در خواب دیده‌ام. این کتاب، ظرف دو سال بی‌درنگ نوشته شده است.


این نویسندۀ نامی ایران در گفتگویی با خبرگزاری آلمان گفته بود: "در کشور ما مدتی‌است که دیگر در زمینه‌های فرهنگی واکنش جدی وجود ندارد. برای اینکه مسایلی در زندگی مردم می‌آید و جاری می‌شود که اهمیت‌اش بیشتر از آن است که کتابی به زبان آلمانی منتشر شده و مثلاً در زبان فارسی نشده است. آنچه من برخورد می‌کنم و می‌بینم، این که افراد به من که می‌رسیدند می‌گویند فارسی‌اش کی درمی‌آید؟ همین. و من هم می‌گویم امیدوارم دربیاید و همین قدر می‌توانم بگویم که ترجیح می‌دهم به زبان فارسی در ایران منتشر بشود. تکرار می‌کنم، و نه به زبان فارسی در بیرون از ایران."
 

آیا نتانیاهو دوباره بلوف می زند؟

Posted: 10 Nov 2011 03:19 AM PST

تریتا پارسی

۴ نوامبر ۲۰۱۱

آیا آخرین نمایش اسرائیل مبنی بر بمباران ایران را می توان جدی گرفت یا ان که مانند دفعات متعدد قبلی، اخطاری دروغین با انگیزه سیاسی انجام گرفته است؟ مانند یک ساعت کوکی ، زنگ های اخطار اسرائیل در پانزده سال گذشته با تناوب قابل پیش بینی به صدا در آمده است. مقامات اسرائیلی در بیانیه های جنگ طلبانه و تحلیل های اشوب انگیز ، اجرای راه حل های نظامی را ضروری و غیر قابل اجتناب می دانند . ولیکن پس از مدتی بدون هیچ توضیحی شعارهای جنگ طلبی کنار گذارده شده و ایران و اسرائیل به مواضع خصمانه عادی خود باز می گردند.

همانطور که اسناد ویکی لیکس نشان می دهد، مقامات آمریکایی، تهدید های اسرائیل را به عنوان تاکتیکی جهت فشار به امریکا و اروپا برای اعمال اقدامات شدیدتر بر علیه ایران و خودداری از مصالحه با تهران بر سر مسائل هسته ای قلمداد می کنند. این برهه های پرتنش اخطارهای شدید اسرائیل مبنی بر بمباران قریب الوقوع ایران معمولاٌ با بحث های جامعه بین المللی بر سر اعمال تحریم های اضافی بر تهران همزمان شده است.

بدون شک این آخرین اعلام جنگ نیز متفاوت از تهدید های قبلی نیست.

در هفته آینده آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار است گزارشی را منتشر کند. پیش بینی می شود مدارکی راجع به فعالیت های تسلیحات هسته ای ایران در گذشته فاش شود . دولت اوباما و دولت فرانسه از آژانس بین المللی انرژی اتمی خواسته اند که بر علیه ایران اقدامات شدیدتری اعمال کند. در حالی که آژانس، امریکا و کشورهای اروپایی از شورای امنیت سازمان ملل می خواهند که تحریم های شدیدتری بر علیه ایران وضع کند، روسیه و چین به شدت در این زمینه مقاومت می کنند.

دولت اوباما همچنین علیه دولت ایران به شورای امنیت به اتهام تبانی برای توطئه ترور سفیرعربستان سعودی در امریکا شکایت کرده است. هدف از طرح این موضوع ، متقاعد کردن جامعه شکاک بین المللی است که با تحریم های جدید موافقت نماید.

برای اسرائیل تاکتیک تهدید به شروع جنگ، روشی است که اعمال تحریم ها را تضمین کند و این شیوه ای بوده که همواره برایش پرمنفعت بوده است. دولت اسرائیل, امریکا و اتحادیه اروپا را تحت فشار قرار داده که تحریم های بیشتری وضع کنند. اسرائیل همواره مطرح نموده که بدون اقدامات توبیخی جدید، مجبور خواهد بود یکجانبه به ایران حمله کند. واشنگتن نیز از تهدیدات اسرائیل استفاده کرده و به روسیه و چین و مابقی جامعه بین المللی فشار آورده تا برای حفظ صلح، تحریم های جدیدی اعمال کنند. در این تاکتیک تلاش شده بین تحریم و جنگ یکی را انتخاب کرده و نه ان که بین درگیری و دیپلماسی یکی را بر گزینند.

برای حفظ حداقل اعتبار، اسرائیل مجبور است هر تهدیدی را با مشخصات جدیدی مطرح سازد که ان را متفاوت از تحرکات قبلی جلوه دهد. در این دفعه حکایت از این قرار است که مباحثات شدیدی در داخل کابینه دولت اسرائیل بین طرفداران و مخالفین حملات یکجانبه در جریان است. آنچه که قرار بوده سری و بحث های داخلی باشد هم اکنون به خارج درز یافته و کل جهان در جریان این مباحثات بر سر جنگ و صلح قرار گرفته و مانند یک شو واقعی عجیب و غریب تلویزیونی در معرض دید همگان قرار گرفته است.

در حالی که شک و تردید درباره تهدید های نظامی اسرائیل پذیرفتنی است، ولیکن نادیده گرفتن ان ها نیز خطرناک است. حد اقل دو عامل مهم نشان می دهد که الگوی تهدیدات توخالی قبلی احتمالا در حال تغییر هست.

اولا مقاومت شدید ارتش امریکا در گذشته اسرائیل را مجبور می کرد که انجام حملات یکجانبه بر علیه ایران را مورد توجه خاصی قرار دهد. مقامات پنتاگون معتقدند که ایران بین حملات از جانب امریکا یا از جانب اسرائیل تفاوتی قائل نیست. لذا حملات ارتش اسرائیل موجب تلافی شدید ایران بر علیه اهداف امریکا خواهد شد. در ژوئیه ۲۰۰۸ در هنگامی که اسرائیل شدیدا سعی می کرد که پرزیدنت جورج بوش را برای حمله به ایران قبل از پایان دوران ریاست جمهوریش متقاعد سازد، ژنرال مایک مولن رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا هشد ار داد که حمله اسرائیل به ایران برای نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه " بسیار پر دغدغه " خواهد بود. او اضافه کرد "این یک منطقه بسیار بی ثبات جهان است و نیازی نیست که ان را بی ثبات تر کنیم. "

ولیکن در حال حاضر پرزیدنت باراک اوباما در جو انتخاباتی قرار گرفته و لذا ناتانیاهو نیز ممکن است فکر کند بایستی فرصت را غنیمت شمارد. در این زمان که جمهوریخواهان به اوباما به دلیل غیر حساس بودن نسبت به منافع اسرائیل حمله می کنند، اوباما نمی تواند با ناتانیاهو نیز درگیری ایجاد کند. علیرغم ان که حمله اسرائیل به ایران، نیرو های آمریکایی را به خطر می اندازد، توانایی اوباما برای تحمیل بهای سیاسی بر اسرائیل برای انجام چنین کاری بسیار محدود است.

ثانیا همانطور که در کتاب تحت عنوان "یک چرخش تاس : دیپلماسی اوباما با ایران " نوشتم، در دیدگاه اسرائیل اعمال تحریم و انجام حملات نظامی گزینه های متفاوت و یا غیر قابل جمع نیستند، بلکه ان ها مکمل یکدیگرند. در حالی که اعمال تحریم ها بطور سیستماتیک ایران را تضعیف کرده و توانایی ان منجمله توانایی برای پیشبرد برنامه هسته اش را کاهش می دهد، انجام حملات نظامی در صورتی که به باور اسرائیلی ها ایران به پیشرفت مهم اتمی دست یابد،ضروری خواهد بود. تحریم ها می تواند سرعت پیشرفت های اتمی ایران را کند کرده و حملات نظامی می توانند برنامه هسته ای ان کشور را، حتی اگر به طور موقت، عقب اندازد. دستاورد های هیچ کدام از دو راه فوق به تنهایی نمی تواند برای اسرائیل رضایت بخش باشد. در صورتی که هر دو با هم انجام گیرد، این کشور کلیمی مطمئن خواهد بود که تعادل قدرت با تضمین به نفعش برقرار شده است.

از طرفی به دلیل ان که واشنگتن ابزارهای محدودی برای ایجاد تحریم های بیشتر در دست دارد و از طرف دیگر به دلیل تنزل قابل توجه اعتبار اسرائیل به دنبال تهدید های توخالیش، مشخص نیست که تا چه موقع می تواند این بازی در لبه پرتگاه و رجزخوانی ادامه یابد بدون اینکه به واقعیت بپیوندد؟

 

 


منبع: سی .ان. ان

 


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.