جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


در فضليت استعفای مهندس بازرگان

Posted: 02 Nov 2011 09:37 AM PDT

گفت و گو با محمد توسلی

سمیه متقی

در تونل تاريخ وقتي به مبحثي مانند استعفا بر مي‌خوريم، ناخواسته دو ديدگاه به ذهن‌مان خطور مي‌كند؛ از يكسو، استعفا دادن را شانه از زير بار مسئوليت خالي كردن مي‌دانيم و از سوي ديگر، روشي براي سياست مداران در اعلام برائت از علل و عوامل واقعه يا تنگناي ايجاد شده.

يكي از پر مناقشه‌ترين استعفاهاي تاريخ معاصر ايران، استعفاي نخست وزير دولت موقت است.استعفايي كه برخي آن را فرار از مسئوليت و برخي زيركي مهندس بازرگان مي‌دانند. محمد توسلي، رئيس دفتر سياسي نهضت آزادي و از نزديكان مهندس بازرگان، علل اين كناره‌گيري غير منتظره از قدرت را واكاوي كرده است.توسلي در بخشي از سخنانش تاكيد مي‌كند: «اگر فردي نتواند خدمت كند، ولي بر اين مسند همچنان تكيه زده، نشانه خودخواهي و قدرت طلبي اوست.به همين علت زماني كه آقاي مهندس بازرگان استعفا داد بيان كرد اين استعفا، عروسي دوم من است."

***

مهندس بازرگان را انقلابی آرام می خوانند، فردی با سعه صدر بالا و روحیه غیر جنجالی، و در طول تاریخ فعالیت سیاسی ایشان کمتر به چشم میخورد که مهندس بازرگان تصمیمی تند بگیرد. حال این سؤال مطرح است، چنین فردی با چنین روحیه ای چرا از ریاست دولت موقت استعفا میدهد. علت این تصمیم چیست؟

استعفایی که در دولت موقت صورت میگیرد مربوط است به مشکلات طبیعی که پس از هر انقلابی امکان بروز دارد و علت اصلی آن از بین رفتن تمرکز مدیریتی است. به قول مهندس بازرگان یک شهر صاحب صد کلانتر می شود. دولت موقت در این شرایط برای انجام مسئولیت های محوله دارای اختیارات و قدرت لازم نبود. علاوه بر کمیته هایی که تشکیل شده بود و در بخش انتظامی - امنیتی فعالیت داشتند؛ گروه های نامنظم در تهران و شهرهای دیگر در امور وزارت خانه ها و دستگاه های اجرایی دخالت می کردند. جالب آن که خود من را دو بار در شهرداری تهران گروگان گرفتند. این شرایط در تمام وزارت خانه ها وجود داشت؛ افراد غیر مسئول و بدون پست سازمانی در بسیاری از امور جاری کشور دخالت می کردند. ابتدای امر شورای انقلاب جایگاه قانون گذاری را در اختیار گرفت و دولت موقت در جایگاه قوه مجریه قرار داشت؛ با این شرایط دولت موقت زیر نظر شورای انقلاب به فعالیت می پرداخت. اما به مرور زمان، برخی از افراد شورای انقلاب در امور دولت دخالت می کردند. در چنین شرایطی مرحوم مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت در تاریخ 15/ 2/ 58 طی نامه ای مسایل و مشکلات مدیریت کشور را به رهبر انقلاب و شورای انقلاب گزارش می دهد و در آغاز آن می نویسد: " تقاضا داریم این نامه را بعنوان یک هشدار و استمداد که از ناحیه دولت مسئول در جهت ایفای وظایف محوله نوشته شده است تلقی فرمایید".

در نامه ضمن اشاره به فرایند پیچیده ودشوار مأموریت دولت در دوران انتقال به دو پدیده" ضد انقلاب و ضد دولت " که از دشمنان شکست خورده داخل و خارج و از دوستان و ملت ناشی می شود پرداخته شده است. در پایان برای برطرف کردن موانع و مشکلات اصلی که بر سر راه توفیق در انجام وظایف دولت وجود دارد پیشنهادهایی از جمله به تقویت و هماهنگی بیشتر شورای انقلاب با دولت و: " بر حذر داشتن مقامات غیر مسئول ازهرگونه مزاحمت و دخالت در کار دولت..." اشاره شده است. با توجه به اینکه به این تقاضاهای دولت توجه نشد اجبارا پس از خرداد ماه یک یا دوبارموضوع استعفای دولت موقت مطرح شده است اما این استعفاها از سوی امام پذیرفته نشد. مرحوم آقای خمینی وساطت می کنند تا امور حل و فصل شود، برخی از روندها تغییر می یابد، برخی از افراد شورای انقلاب برای هماهنگی در کنار وزرای دولت قرار می گیرند تا انسجام مدیریتی در امور ایجاد شود؛ مثلا آقای هاشمی معاون آقای صباغیان در وزارت کشور می شود، آقای خامنه ای معاون شهید چمران در وزارت دفاع و... . اما این تدبیر هم نهایتا موثر نبود. بازرگان در کتاب خاطرات و مصاحبه هایش به کرّات پیرامون این موضوع صحبت کرده است و دلیل اصلی استعفایش را دخالت های بی رویه در کارها که موجب ناتوانی دولت در اداره کشور شده بیان کرده است: " ما وقتی می دیدیم که جو و شرایط حاکم در روز پیروزی انقلاب ... یکپارچگی و وحدت که شرط بدیهی مدیریت است به گستردگی و کثرت مبدل شده است و از ناحیه بعضی از آقایان ...و نهادها انواع تفرقه و تداخلها بعمل می آید دو راه در پیش داشتیم. یکی مجادله و مخاصمه برای احراز و حفظ قدرت ، و دیگر اینکه خود را دراختیارامام گذاردن و پیشنهاد همکاری و همگامی بیشتر کردن...در اواخر مهرماه 58 هشدار داده تقاضای وحدت تشکیلاتی دو ارگان اصلی یعنی دولت و شورای انقلاب را کردیم که از طرف آقا پذیرفته شد و مواجه با سردی واستقبال کند گردیده آقایان قبول مسئولیت اجرایی اعضای شوری را نمی کردند. در حالی که دخالت ها و مزاحمت ها ادامه داشت باین ترتیب و قبل از حمله به سفارت آمریکا ...دولت تصمیم به استعفا گرفته بود." 1 

واقعه تسخیر سفارت امریکا چقدر بر این تصمیم تاثیر گذاشت؟

پیش از بحث تسخیر سفارت امریکا، باید به رویداد دیگری نیز اشاره کنیم که در جشن سالگرد پیروزی انقلاب الجزیره دعوتی از مهندس بازرگان، شهید چمران و آقای ابراهیم یزدی شده بود. در حاشیه این جلسات مهندس بازرگان و همراهان با برژینسکی دیپلمات امریکایی، دیداری داشتند که پس از بازگشت از این سفر بطور کامل به مردم وامام گزارش دادند؛ مباحثی مانند مطالبات دولت ایران از امریکا، 21 میلیارد دلار، خرید هایی که انجام شده بود و هنوز در مرزهای امریکا باقی مانده بود که بخش اساسی آن ها نیز خریدهای نظامی بود، و دیگر موضوع مورد بحث مسئله سفر شاه به آمریکا بود. هم مهندس بازرگان و هم دکتر یزدی به عنوان وزیر امور خارجه رایزنی هایی انجام داده بودند تا شاه به کشور بازگردد. تمام کارها به خوبی انجام شده بود اما پس از بازگشت از این سفر رسانه ها به شدت در مقابل آن موضع می گیرند و این مذاکرات را غیرقانونی و خارج از اختیارات دولت بیان می کنند و می گویند که چرا مهندس بازرگان و دکتر یزدی بدون اجازه آقای خمینی این کار را انجام داده و مذاکره کرده اند. زنده یاد مهندس بازرگان در همان زمان با صراحت و شفافیت تمام پاسخ دادند « نخست وزیری که نتواند در این سطح مذاکره کند و از حقوق ملتش دفاع کند به درد لای جرز می خورد.» در همین اثنا حادثه 13 آبان و اشغال سفارت امریکا اتفاق می افتد. خود این اتفاق که هم دولت موقت و هم شورای انقلاب با آن مخالف بودند و حتی خود آقای خمینی نیز در جریان آن نبودند فرصت بزرگی را برای چپ گرایان، حزب توده، مجاهدین خلق و غیره فراهم ساخت و موجی گسترده پدید آوردند. در این زمان آقای خمینی، ظاهرا برای کنترل موجی که ایجاد شده بود، در صحبت خود این رخداد را بسیار مهم ارزیابی کردند و اشغال سفارت امریکا را انقلاب دوم خواندند؛ در این زمان بود که دانشجویان خط امام با مصاحبه های مختلف دولت موقت را زیر سوال بردند و دیپلماسی انقلاب را که با اطلاع و نظارت شورای انقلاب صورت گرفته ونقش اساسی در تسهیل روند انقلاب ایفا کرده بود؛ نوعی همراهی با امریکا دانسته و عاملین آن را دست نشانده امریکا خواندند. آنها به تصور خود افشاگری می کردند. در این شرایط متن استعفای دولت موقت در روز 14 آبان ماه در قم توسط آقای مهندس ابوالفضل بازرگان تسلیم آقای خمینی شد. در آن زمان همایش شهرداران کشور در تهران برگزار شده بود و روز 14 آبان برای دیدار ایشان به قم رفته بودیم. قرار بود من از طرف شهرداران کشور صحبتی داشته باشم. قبل از صحبت، ایشان به من گفتند صحبت خودتان را کوتاه کنید. امام با التهابی خاص سخنانی برای شهرداران داشتند و به سرعت رفتند. جمعی از اعضای شورای انقلاب در دفتر ایشان حضور داشتند و قراربود استعفای ایشان پذیرفته نشود و توصیه به ادامه همکاری داشتند. اما موقعی که متن استعفای دولت موقت از رسانه ملی منتشر می شود در مقابل عمل انجام شده قرار می گیرند و استعفای دولت موقت با این توضیحات پذیرفته می شود: " چون جناب آقای مهندس بازرگان با ذکر دلایلی برای معذور بودن از ادامه خدمت در تاریخ 14/8/58 از مقام نخست وزیزی استعفا نمودند ضمن قدردانی از زحمات و خدمات طاقت فرسای ایشان در دوره انتقال و با اعتماد به دیانت و امانت و حسن نیت مشارالیه استعفا را قبول نمودم..." 

در متن استعفانامه آقای بازرگان آمده است:« دخالت ها، مزاحمت ها ، مخالفت ها و اختلاف نظرها انجام وظایف محوله را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیر ممکن ساخته است.» این مشکلات در بیشتر انقلاب های جهان وجود دارد آیا استعفا دادن در چنین بزنگاه تاریخی کار درستی بوده است و شانه زیر بار مسئولیت خالی کردن نبود ؟

این پرسش باید از نظر تاریخی مورد بررسی قرار گیرد. اصولا نیروهای ملی و اسلامی نگاهشان به قدرت، استفاده از مزایای آن نبوده است بلکه خواهان خدمت بوده اند؛ واگر شرایطی پیش بیاید که نتوانند خدمت کنند و حضورشان مغایر با منافع ملی باشد کنار می روند تا افراد و گروه هایی که همسو با مدیریت کشورهستند سر کار آیند. در آن شرایط، همانگونه که توضیح داده شد،هم رهبر فقید انقلاب حضور داشتند و هم شورای انقلاب که بازوی قانون گزاری و مدیریتی ایشان بودند. ادامه کار دولت موقت در حالیکه از اختیار لازم بهره مند نبود به نفع نظام و منافع ملی نبود. باید این نکته را اضافه کنم، افرادی همچون مهندس بازرگان آن قدر به قدرت دید پرهیزکارانه داشتند که در زمان نخست وزیری هیچ حقوقی دریافت نکردند. ایشان بازنشسته دانشگاه بودند و منبع امرار معاششان از همانجا تامین می شد. این بحث فقط مربوط به مهندس بازرگان نیست، همه افرادی که در این مکتب تربیت شده اند که طیف روشنفکران دینی و ملیون ایران را تشکیل می دهند چه قبل از انقلاب همراهان دکتر مصدق و چه بعد از انقلاب، همه گروه ها و افراد با تمام مخالفت هایی که ممکن است نسبت با آنان داشته باشند اما به سلامت اخلاقی و مالی آنان اذعان دارند. برای مثال در شهرداری تهران، حقوق رسمی آن زمان شهردار سی هزار تومان بود و با مزایا و اضافه کار و... به صدهزار تومان می رسید، اما بنده و معاونانم فقط ده هزار تومان برداشت می کردیم. هیچ کس کیسه ای برای این مسئولیت ها ندوخته بود. به نظر من مهندس بازرگان وهمفکران ایشان منافع ملی و مصالح عمومی را فدای خواست فردی و گروهی خود نکردند و جایی که پای منافع ملی در وسط بود از منافع فردی و گروهی شان صرف نظر می کردند. استعفاهای خود من در شهرداری تهران نیز در این راستا قابل ارزیابی است. بعد از استعفای دولت موقت و روی کار آمدن دولت شورای انقلاب استعفای خودم را به آقای بنی صدر رئیس جمهور و رئیس دولت برای هماهنگی مدیریت شهرداری تهران با دولت تسلیم کردم ، اما ایشان با استعفای من موافقت نکرد وخواست که من به خدمات خود در شهرداری تهران ادامه دهم. در دولت شهید رجایی نیزبرپایه همین روش به ایشان استعفا دادم اما باز هم پذیرفته نشد، حدود 5 ساعت در دفتر کار ایشان با هم گفت و گو داشتیم، از سالهای قبل از انقلاب با آقای رجایی دوستی و همکاری اجتماعی داشتیم؛ به ایشان گفتم هماهنگ نبودن مدیریت شهرداری تهران و دولت، به ویژه در شرایطی که هنوز نهادهای نظام مستقر و قانونمند نشده اند به ضرر مردم تهران تمام می شود. اما ایشان استعفای من را نپذیرفت و قول داد تا این هماهنگی را تامین کند، و همین تعهدات را کتبا در پاسخ به استعفای من ابلاغ کرد. اما مدیران دولت و وزرای کابینه ایشان عملا چوب لای چرخ مدیریت شهرداری تهران می گذاشتند و ما این تقابل و تزاحم را به نفع شهر و مردم تهران نمی دیدم. این اختلافات در دو مورد به وضوح نمایان شد، یکی موضوع تداوم اجرای طرح مترو بود که برخی از وزرای دولت که موضع گیری سیاسی داشتند خواهان توقف آن بودند. مورد دیگرمشارکت شوراهای محلات شهرتهران در پشتیبانی تدارکاتی جبهه های جنگ تحمیلی بود که وزیرکشور صریحا با آن مخالفت کرد و اظهار داشت که وظیفه شهرداری تهران فقط جمع آوری زباله ها است! این عدم هماهنگی ها شرایطی را بوجود آورد که اجبارا در دی ماه سال 59 در دیداری که با رهبر فقید انقلاب داشتم پس از ارایه گزارشی از مسایل و مشکلات مدیریت شهر تهران خواستار پذیرش استعفای خود شدم. البته ایشان توصیه به ادامه همکاری ومدارا داشتند. اما پس از خروج از آنجا خبرنگار خبرگزاری در باره موضوع ملاقات گفت و کویی انجام داد و روز بعد در روزنامه ها منعکس شد. روز بعد آیت الله مهدوی کنی که آن زمان وزیر کشور بودند خوشبختانه استعفای این جانب را پذیرفتند. بحث استعفای مهندس بازرگان نیزاز همین مقوله است، ما همیشه منافع جمعی را بر خواست شخصیمان ترجیح می دهیم، زیرا دلیل پذیرش مسولیت خدمت به مردم و اصلاح فرایند مدیریت کشور بود. اگر فردی نتواند خدمت کند ولی بر این مسند همچنان تکیه بزند نشانه خودخواهی و قدرت طلبی او است. به همین علت زمانی که آقای مهندس بازرگان استعفا داد بیان کرد :«این استعفا عروسی دوم من است» ایشان با گفتن این جمله می خواست بگوید ما بهر قیمت چسبیده به قدرت نیستیم و برای انجام خدمت آمدیم، اکنون که نمی توانیم خدمت کنیم جا را باز می کنیم برای آنانی که می توانند.

اما ایشان با این استعفا فضا را برای فعالیت رقیبان خالی کرده اند و ما شاهد آن هستیم که نهضت آزادی و ملی گرایان تا سال ها پس از این واقعه نتوانستند جایگاه سیاسی خود را در نظام بازیابند و تا سال 1376 این نقش همچنان کمرنگ باقی ماند. آیا این واقعا به نفع جامعه بود؟

برخی این پرسش را مطرح می کنند که اگرمهندس بازرگان ایستادگی می کرد شاید تعادل در قدرت به وقوع می پیوست و مانع یک دست شدن قدرت می شد. مرحوم بازرگان تا آبان 58 نیز همین هدف را پیگیری می کرد، اما کارشکنی ها به صورتی بود که دیگر دولت موقت توانایی ادامه خدمت را نداشت. آن ها می خواستند شرایطی به وجود آورند که گفتمان مهندس بازرگان بی اعتبار و مخدوش شود. بازرگان زمانی که استعفا داد توانست درانتخابات دوره اول مجلس درتهران حدود 70 درصد آرای مردم را به خود اختصاص دهد. چرا مردم به گفتمان وبینش و منش او رای دادند؟ زیرا او انسان صادقی است که در دوره 9 ماه نخست وزیری خود با درایت و صداقت به وظایفش عمل کرد و آن موقع که ادامه کار او به نفع مردم ومنافع ملی نبود استعفا داد و کنار کشید. سخرانی های مهندس بازرگان در همان مجلس اول همه و همه در راستای اصول و آرمان های اولیه انقلاب است. حتی تا سال 73 که در قید حیات بودند ایشان، مرحوم دکتر سحابی و آقای دکتر یزدی و همفکران آنان تا امروز همیشه از اصول و آرمان های اولیه انقلاب دفاع می کردند. مطالباتی که امروز در سطح وسیع جامعه مطرح می شود درآن زمان حلقه محدودی مدافع این گفتمان بودند. بحث آزادی، دمکراسی و حقوق بشر که پیشنیاز فضیلت عدالت خواهی است گفتمان این جریان فکری است که در دهه های شصت و هفتاد با مقاومت و تلاش مستمر مهندس بازرگان و همفکران آنان گسترش پیدا کرده است و موجب رشد فکری و گسترش آگاهی در جامعه شده است. استعفای مهندس بازرگان و دولت موقت به منزله خانه نشین شدن این گفتمان نبود بلکه فرصتی برای گسترش این گفتمان در عرصه عمومی بود. مهندس بازرگان می گفت: " جنگ ما جنگ حجت است نه قدرت" برای بررسی پیامد های بحث استعفا در یک نگاه کلان تحولات اجتماعی باید به این پرسش پاسخ داد که اگر بازرگان استعفا نمی داد و مقابله می کرد و این مجموعه توانایی های خود را از دست می داد آیا می توانست به رسالت آگاهی بخشی خود عمل کند. این نگاهی که مردم و حتی بسیاری از مخالفان آن روز بعدها نسبت به بازرگان و گفتمان او پیدا کردند واو را انسانی امین و صادق دانستند که تحت تاثیر تندروی ها و قدرت طلبی قرار نگرفت آیا با ایستادگی و حضور در قدرت از بین نمی رفت؟ برای پاسخ صریح تر به این پرسش باید زمان بیشتری بگذرد تا بتوان راحت تربررسی و قضاوت کرد. 

آیت الله طالقانی مخالف نخست وزیری مهندس بازرگان بود و می گفتند:« کنار آمدن با هم لباسی های من برای بازرگان دشوار است.» مهندس بازرگان چه خصوصیتی داشت که آیت الله طالقانی امکان این استعفا را می دادند و چه شد که بر خلاف این نظر، مهندس بازرگان نخست وزیری را پذیرفتند؟

مرحوم طالقانی این مسئله را باز نکردند. ایشان به عنوان یک همفکر و همراه دیرینه که پس از شهریور بیست با مهندس بازرگان آشنا شده بودند این توصیه را کردند. ابتدا باید به این پرسش پاسخ گفت که چرا بازرگان به توصیه طالقانی گوش نداد و سکان دولت موقت را به دست گرفت؟ می دانیم که انقلاب سال 57 تدارک شده نبود. در آن دوران اختناقی که پس از 15 خرداد سال42 به وجود آمده بود عملا فعالیت علنی تمام احزاب و گروه های سیاسی در ایران متوقف شد و فعالیت های سیاسی عموما به خارج از کشور منتقل گردید. گفتمان و راهبرد مبارزه مخفی و جنگ مسلحانه بعد از 15خرداد در داخل و خارج کشورمورد توجه قرار کرفت. جنبش مسلحانه عملا تا سال54 سرکوب شده بود اما جنبش اجتماعی گسترش پیدا کرده بود. تحولاتی در سطح بین المللی به وجود آمده بود و مسئله حقوق بشر و فضای جهانی کمک کرد که تحولاتی در ایران شکل گیرد. مطالبات مردم و انتظار جامعه جهانی از تحولات چه بود و... خود مباحث طولانی است. اما مهم آن است که در آن شرایط که احزاب و گروه های سازمان یافته منظم وجود نداشتند که بتوانند در ابتدای کار سکان مدیریت جامعه را در دست گیرند، اگر بازرگان که با سوابق فرهنگی و اجتماعی مورد اعتماد عمومی هم قبول مسولیت نمی کرد معلوم نیست چه پیامد هایی در انتظار ایران بود. اگر چه همه اقشار جامعه در انقلاب اسلامی 57 کم و بیش مشارکت داشتند اما بطور مشخص در انقلاب همکاری دو گروه کاملا برجسته است، یکی روحانیت و رهبری آیت الله خمینی که قدرت بسیج توده های مردم را بعهده داشت و دیگری روشنفکران دینی که چند دهه با کار فرهنگی و اجتماعی کادرهایی تربیت کرده بودند و از دهه 20 با روحانیت در تعامل بودند. آقای خمینی نماد توده ها و روحانیت بود و مهندس بازرگان هم نماد روشنفکران دینی و روشنفکران ایران. این دو نیرو در کنار هم قرار گفتند و شورای انقلاب گزینه ای غیر از بازرگان را پیش رو نداشت. در فضای آن زمان فردی همچون بازرگان وجود نداشت که بتواند اعتماد عموم نیروها را به خود جلب کند؛ نیروهایی که هم سابقه خوبی در ذهن مردم داشته باشند و هم توانایی مدیریتی؛ تا بتوانند این دوره انتقال را با کمترین هزینه به انجام برسانند. در آن شرایط غیر ازمهندس بازرگان چه کسی می توانست انتخاب شود که با حضور طیفی از احزاب و گرایش های سیاسی مختلف چون حزب توده، مجاهدین خلق، طیف احزاب چپ، یا طیف موتلفه و... توانایی این مسئولیت خطیر را بعهده بگیرد؟ اگر این انتقال به این شکل صورت نمی گرفت، آن هم در زمانی که بیگانگان به ویژه امریکا و انگلیس منافع خود را در این سرزمین از دست داده بودند و هر لحظه می توانستند کار شکنی کنند و این کار شکنی ها موجب جنگ قدرت می شد و همه این واقعیت ها بود که انتخاب مدیریت اجرایی دوران انتقال را رقم می زد. اگر در این انتخاب دقت نمی شد آیا ایران سرنوشتی همانند افغانستان پیدا نمی کرد؟ بررسی شرایط خطیر این دوران نشان می دهد که مهندس بازرگان با یک نگاه راهبردی قبول مسئولیت کرد تا به وظیفه تاریخی خود عمل کند و در پیشگاه تاریخ پاسخگو باشد. * آیا به طور کلی، استعفا ازمسئولیت، کار مثبتی است ؟ باید دلایل استعفا بررسی شود. اگر دلایل آن اصولی و منطقی و با رعایت منافع ومصالح عمومی باشد و انگیزه خودخواهی و خودبینی نداشته باشد مردم از آن استقبال می کنند. استعفای بازرگان را اکثریت عقلا که بینشی عمیق داشتند با درک شرایط آن دوران پذیرفتند. امروز پس از گذشت 32 سال از آن دوران بررسی تاریخی شرایط نیز این استعفا را عاقلانه نشان می دهد.

با وجود حوادث و رخدادهای تلخ، تعداد استعفا های صورت گرفته در سطح مسئولین طراز اول بسیار کم است علت این مساله را چه می دانید؟

به نظر می رسد اینکه برخی مسئولان، برغم اتهاماتی که متوجه شان است، استعفا نمی دهند، به دلیل منافع فردی و گروهی و مخاطراتی است که در آن استعفا متصور است. در کشورهای دیگری که قانون حاکم است و مردم بر سرنوشت خود حاکمیت دارند اگر تخلفاتی رخ دهد رییس جمهور، نخست وزیر و... استعفا می دهند. اما در ایران می بینید تخلفات سنگین اتفاق افتاده اما هیچ یک از این افراد نه استعفا می دهند و نه از مردم عذر خواهی می کنند بلکه طلبکار هم هستند. دراین شرایط مسئولی که استعفا نمی دهد و نمی خواهد کرسی قدرت را ترک کند، به نوعی از منافع شخصی ویا گروهی خود درحال حاضر و آینده حفاظت می کند. به گمان من، مردم ما به آن حد از تشخیص رسیده اند که بتوانند آن دسته از استعفا ها را که به نفع مردم است و آن دسته که غیر مسئولانه واز منشا خودخواهی و خودبینی است متوجه شوند. به نظر میرسد در مورد اخیرافراد علاقه ای به استعفا ندارند و علت آن وابستگی گروهی و جنگ قدرت باشد. حفظ موقعیت برایشان منافع بسیار به خصوص از جنبه اقتصادی در بر دارد و درصورت استعفا مجبور به چشم پوشی از این منافع می شوند. وقتی پرونده ای در این حد رو شده و عاملینش مشخص، چه دلیل دیگری می توان در نظر گرفت؟ مگر اینکه این افراد ذی نفع و در مسیر اهدافی که در آینده دارند، در این مسئولیت ها مانده اند؟ البته چون اطلاعات ما محدود است نمی توانیم با اطمینان در این باره اظهار نظر بکنیم. ولی در اکثر کشورهای جهان اگر فرد ریگی در کفشش نباشد و به چنین بن بستی برسد و امکان خدمت را نداشته باشد عرصه را برای دیگران باز می کند و خود کنار می رود. *

این منافع فردی و گروهی در بیشتر کشورها مطرح است اما در همین کشورها میزان استعفا و عذرخواهی از مردم هم بیشتر است. علت این رفتار در دیگر کشورها چیست؟

در کشورهای دیگر، که ما ناظر و شاهد رفتارهای منطقی و طبیعی مسئولین در قبال این مسائل هستیم ویژگی بارزشان این است که در این جوامع قانون حاکم است و رسانه ها نیز آزاد هستند به همین دلیل فردی که حتی خطای کوچکی انجام داده است نمی تواند در برابر افکار عمومی مقاومت کند و یا در برابر قانون بایستد اما در جامعه ای که رسانه ها آزاد نیستند و یا قانون به آن شکل قدرت تحکم ندارد؛ باند بازی قدرت می یابد و بیم و هراس از پاسخگویی به افکار عمومی از میان می رود زیرا رسانه های آزاد وجود ندارد و فضا برای بروز فشار از سوی افکار عمومی فراهم نمی شود. *

در این فضا برای برون رفت از این شرایط و عواقب آن چه باید کرد؟

برای حل این معضل هیچ راهی جز حاکمیت قانون ومردمسالاری که مردم منشأ قدرت باشند، آزادی رسانه ها، آزادی فعالیت احزاب و نهاد های مدنی، برگزاری انتخابات آزاد و سالم و ایجاد فضای سالم برای اطلاع رسانی و نقد عملکرد صاحبان قدرت وجود ندارد. در چنین جامعه ای در قبال مسائل گوناگون نه بی دلیل پرونده ای باز می شود و نه بی دلیل مختومه می گردد و مسئول خطا کار راهی جز استعفا وتسلیم قانون شدن نخواهد داشت.

(1) متن سخنرانی آقای مهندس بازرگان بمناسبت ساگرد انقلاب اسلامی ایران در دفتر نهضت آزادی ایران 22/11/60 

منبع ماهنامه نسیم بیداری شماره 21 ، آبان 1390

امیدواریم دیگر دیکتاتورهای منطقه از زورگویی و لجاجت دست بردارند

Posted: 02 Nov 2011 07:51 AM PDT

بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت انتخابات تونس

جـــرس: در پی پیروزی حزب «النهضه» در اولین انتخابات آزاد تونس، تشکل اصلاح طلب مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، با صدور بیانیه ای خطاب به این حزب و همچنین مردم تونس، ضمن تبریک به مناسبت برگزاری انتخاباتی با حداقل تنش و درگیری، راه ساختن تونس بیدار و آزاد و آباد را، گذار از مسیر اراده مردم ذکر کردند.


به گزارش تارنمای این تشکل اصلاح طلب، در بیانیه مذکور همچنین اظهار امیدواری شده است که "دیگر دیکتاتورهای منطقه نیز از خون ریزی و زورگویی و لجاجت دست بردارند و بدانند راهی جز احترام به خواست ملتها پیش روی آنان نیست ."


متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


بسم الهل الرحمن الرحیم
اِنّ الله لا یُغیِّرُ ما بِقُومٍ حَتی یغیّروا ما بِانفُسِهِم (سوره رعد آیه 11)
جناب آقای راشد الغنوشی دبیر محترم حزب نهضت اسلامی تونس با سلام
خبرهای امیدافزا و خوشحال کننده از برگزاری انتخابات آزاد و سالم و تعیین کننده پس از حرکت انقلابی و آزادیبخش ملت تونس موجب تقویت جبهه حق طلبی و یاد آور روزهای طلایی آغاز انقلاب اسلامی ملت شریف ایران است.
حرکت رهایی بخش آن ملت شریف، شراره بیداری را در منطقه عربی فروزان نمود و نقطه آغازی شد بر پایان دیکتاتوری هایی که به نام خلق بر خلق ستم می راندند و خود را رهبران مردمی و منتخب و خیر خواه می خواندند و درهای انتخاب و اختیار را بر خلق و درهای اصلاح و بازسازی را بر نظام سیاسی خود بسته بودند. خدای بزرگ را شاکریم که انقلاب تونس با کمترین تلفات و خون ریزی به پیروزی رسید و اینک با چشمانی نگران و خونبار سرنوشت برادرانمان در یمن، سوریه وبحرین را دنبال می کنیم .


به ملت تونس آفرین می گوییم که با حداقل تنش و درگیری، موفق به برگزاری انتخاباتی سالم شدند و راه ساختن تونس بیدار و آزاد و آباد را که از مسیر اراده مردم می گذرد تا این نقطه پیموده اند. کسب اکثریت آراء برای نهضت اسلامی و اعتماد ملت تونس نسبت به آن نهضت نشان داد نه تنها روح اسلام خواهی در عمق ضمیر امت اسلام ریشه دارد بلکه پیوند اسلام و دموکراسی ریشه دار تر از آن است که با برخی تبلیغات بدبینانه تحت الشعاع قرار گیرد. هرگاه چهره رحمانی و منطقی و انسانی دین پدیدار شود چهره ای که برای انسان کرامت و برای آزادی او حرمت و برای انتخاب او اعتبار قائل است مردم مسلمان و حتی مردم آگاه آزادی خواه غیر مسلمان نیز با اشتیاق به آن روی می آورند.


امیدواریم آینده تونس آینده ای روشن و سازنده باشد و چنانکه تا این نقطه پیشرو است با بنیان افکندن جامعه ای دموکراتیک، عدالت خواه، آزاد، انسانی، اخلاق مدار، روادار و تکثر پذیر که مطلوب همه ادیان و مورد تایید اسلام عزیز است ،نمونه ای باشد برای همه برادران و خواهرانمان در سرتاسر جهان اسلام و آرزومندیم دیگر دیکتاتورهای منطقه نیز از خون ریزی و زور گویی و لجاجت دست بردارند و بدانند راهی جز احترام به خواست ملتها پیش روی آنان نیست .


ملت شریف ایران که با انقلاب اسلامی خود پرچمدار آزادی خواهی و عدالت طلبی و مردم سالاری در میان کشورهای اسلامی بوده و هست بازتابی از روز های شیرین پس از پیروزی انقلاب و تلاش جمعی برای نیل به جامعه ای قانونمند و سازمان یافته در کمترین مدت ممکن را که خواست ملت و تدبیر رهبر کبیر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی بود در وضعیت امروز تونس می بیند و امید دارد که این شعله مقدس با تنگ نظری و زیاده خواهی و خود محوری عده ای اقتدار گرا به خاموشی نگراید.


از خداوند کریم برای ملتهای منطقه توفیق و بهروزی و برای شهیدان این نهضتها رحمت و مغفرت و برای رهبران و سیاستمدارن توفیق روز افزون در خدمتگذاری به مردم و ساختن آینده بهتر برای مردم منطقه، در سایه اسلام و قرآن مسئلت می نماییم.


گفتنی است ۹ ماه پس از سقوط حکومت زین‌العابدین بن علی در نتیجه اعتراض‌های مردمی در تونس، نخستین انتخابات آزاد تاریخ این کشور، یک‌شنبه هفته گذشته برگزار شد، که حزب «النهضه» تونس که از آن به عنوان حزب اسلامی میانه‌رو یاد می‌شود در نخستین انتخابات آزاد این کشور پس از سرنگونی دیکتاتور پیشین، با به دست آوردن ۹۰ کرسی از ۲۱۷ کرسی مجلس مؤسسان به پیروزی دست یافت.


اعضای ارشد حزب «النهضه» پیش از این اعلام کرده‌اند در صورتی که دو حزب سکولار «کنگره برای جمهوری» و التکتل (انجمن دمکراتیک برای کار و‌ آزادی) به آرا کافی در این انتخابات دست پیدا کنند، «النهضه» حاضر است در مجلس با آنها تشکیل یک ائتلاف بدهد.


مقام های ارشد حزب نهضه می گویند که در پی سیاست های افراطی نیستند، به اصول دموکراتیک احترام می گذارند و احزاب دیگر را در قدرت سهیم خواهند کرد.
 

تایید احکام جدید شش ماه حبس برای مهدیه گلرو، بهاره هدایت و مجید توکلی

Posted: 02 Nov 2011 05:42 AM PDT

تداوم حبس فعالان دانشجویی

جــــرس: به گزارش منابع دانشجویی، حکم شش ماه حبس تعزیری بهاره هدایت و مجید توکلی، در شعبه ۵٤ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، تایید گردید تا به این ترتیب حکم حبس بهاره هدایت در مجموع به ده سال و مجید توکلی به هشت و نیم سال زندان افزایش یافت.

همچنین منابع حقوق بشری اعلام کرده اند که حکم شش ماه حبس اضافۀ مهدیه گلرو، فعال دانشجویی محروم از تحصیل و زندانی نیز، در دادگاه تجدید نظر عینا تایید گردید.

به گزارش دانشجونیوز، حکم شش ماه حبس تعزیری بهاره هدایت و مجید توکلی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» در شعبه ۵٤ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شد. بر اساس این حکم که در زندان به فعالین دانشجویی ابلاغ شده است، حکم حبس بهاره هدایت در مجموع به ده سال و مجید توکلی به هشت و نیم سال زندان افزایش می یابد.


افزایش فشار بر بهاره هدایت و مجید توکلی، فعالین سرشناس دانشجویی، پس از وقوع اعتراضات گسترده در شمار زیادی از دانشگاه های کشور در هفته های گذشته و در نزدیکی فرا رسیدن روز دانشجو در آذرماه صورت می گیرد. کنترل فضای دانشگاه های کشور و ارعاب دانشجویان یکی از اهداف اصلی حاکمیت از صدور احکام طولانی مدت حبس برای فعالین سرشناس دانشجویی می باشد که تاکنون ناکام مانده است.


عدم استقلال قوه قضائیه و دخالت ماموران امنیتی در صدور احکام حبس برای فعالین دانشجویی، یکی از مواردی است که در سال های گذشته همواره مورد اعتراض فعالین دانشجویی و مدنی قرار گرفته است.


"تبلیغ علیه نظام" با انتشار نامه به مناسبت روز دانشجو
در پی برگزاری دادگاه بهاره هدایت و مجید توکلی، در روز شنبه دهم اردیبشهت ماه سال ١٣٩٠، و پس از گذشت تنها دو روز، این دو دانشجوی زندانی در دادگاه بدوی، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، هر کدام به شش ماه زندان محکوم شدند.


این فعالین دانشجویی به دلیل انتشار نامه ای از زندان خطاب به دانشجویان خارج از کشور، به مناسبت روز دانشجو، به اتهام "تبلیغ علیه نظام "و "تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی" محاکمه شدند که به علت نقص ادله از اتهام "تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی" تبرئه شدند.


وکلای این دو دانشجو به علت صدور زودهنگام احکام دادگاه در مدت بسیار کوتاه دو روزه، از ارایۀ لایحۀ دفاعی برای پرونده موکلانشان بازماندند. در دادگاه تجدید نظر نیز دکتر مولایی وکالت دانشجویان را بر عهده داشت.


قاضی مقیسه که به همکاری با نیروهای امنیتی و عدم رعایت استقلال قضائی شهرت دارد، در جلسات دادگاه بدوی با حمله به دانشجویان از آنان خواسته بود که با تکذیب بیانیه های منتشر شده و نوشته هایی که به بیرون از زندان درج شده است، از سایت ها و عاملان انتشار این مطالب نیز اعلام شکایت کنند. وی اعلام کرده بود که در صورت پذیرش خواست مسئولان امنیتی تمامی اتهامات جاری این دانشجویان پایان یافته و پرونده در همین جلسه دادگاه مختومه خواهد شد. اما با عدم پذیرش خواست مسولین امنیتی بار دیگر این دانشجویان زندانی با اتهامات "تبلیغ علیه نظام "و "تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی" در دادگاه محاکمه شدند.


بهاره هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و مجید توکلی عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی امیرکبیر از سوی دادگاه انقلاب تهران به یکی از طولانی ترین احکام حبس در بین فعالین سیاسی و دانشجویی محکوم شده اند. لازم به ذکر است که مهدیه گلرو، دیگر دانشجوی زندانی در زندان اوین، نیز به اتهام مشابه ای در دادگاه بدوی به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است. حکم دادگاه تجدیدنظر در مورد پرونده این فعال دانشجویی هنوز صادرنشده است.

مهدیه گلرو
همزمان، کمیته گزارشگران حقوق بشر اعلام کرد که مهدیه گلرو در پی صدور بیانیه بمناسبت ۱۶ آذر ۸۹ به دادگاه انقلاب احضار و به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و "تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی" در شعبه ۲۸ این دادگاه به ریاست قاضی مقیسه به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد که این رای در دادگاه تجدید نظر عینا تایید گردید.

بر اساس این گزارش، حکم مذکور در حالی تایید شد که این فعال دانشجویی آخرین روزهای حکم پیشین خود را در زندان اوین می‌گذراند و در صورت عدم تایید این رای در اوایل آذر ماه امسال آزاد می‌شد و با تایید این حکم زمان آزادی او به اردیبهشت ۹۱ موکول خواهد شد.


مهدیه گلرو فعال دانشجویی محروم از تحصیل، ‌ دبیر انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی، نائب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۳۸۵، بعد از برگزاری انتخابات و تلاش‌هایش در جهت حفظ انجمن اسلامی و همچنین انتقاد‌هایش به دولت محمود احمدی‌نژاد در حالی که تنها دوماه به فارغ التحصیلی‌اش از دانشگاه مانده بود، از ادامهٔ تحصیل محروم شد.

مهدیه گلرو در تاریخ ۱۱ آذر ماه۱۳۸۸ همراه همسرش، وحید لعلی‌پور، در ساعت هفت صبح با ورود بدون حکم تعداد زیادی از مأموران امنیتی به خانه‌اش بازداشت و به زندان اوین و سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. بازجویان با استفاده از بازداشت همسر وی که فعالیت سیاسی نداشت، سعی کردند او را وادار به همکاری کنند. این فعال دانشجویی در دوران بازداشت و انفرادی به شدت از طرف بازجویان تحت فشار برای اخذ اعترافات قرار گرفت. بازجویان با بازداشت همسر وی می‌خواستند که وی اتهام «همکاری با سازمان مجاهدین» را قبول کند که وی این اتهام را هیچ‌گاه نپذیرفت. همسر وی در هفته اول اسفند ماه بعد از حدود دو ماه بازداشت از زندان با قرار وثیقه آزاد و چند ماه بعد و در سال ۱۳۸۹ به یک سال زندان در دادگاه بدوی محکوم شد.

پرونده گلرو در تاریخ ۲۴ اسفند ماه به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی پیرعباسی فرستاده شد. «تبلیغ علیه نظام، تجمع و تبانی علیه نظام» از جمله اتهامات مطروحه علیه وی در دادگاه بود.

در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۳۸۹ شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب گلرو را به تحمل دو سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم کرد. با توجه یه این‌که امیر رئیسیان، وکیل وی تا روز دادگاه موفق به اخذ وکالت نامه به خاطر ممانعت مسئولین قضایی و امنیتی، از وی نشده بود مهدیه گلرو در روز دادگاه «شخصا» و بدون داشتن وکیل از خود دفاع کرده بود.


حکم صادره علیه مهدیه گلرو در تاریخ ۱۶ تیرماه ۱۳۸۹ به شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر ارسال شد و این شعبه در تاریخ سوم مرداد ماه ۱۳۸۹ حکم دو سال و چهار ماه زندان مهدیه گلرو را به دو سال زندان کاهش داد.

وی پیش‌تر دو بار به خاطر پیگیری‌های خود در مورد وضعیت حق تحصیل خود و دیگر دانشجویان بازداشت شده بود. وی در سال ۱۳۸۷ بعد از تحصن در مقابل دانشگاه علامه طباطبایی تهران به خاطر محرومیتش از تحصیل بازداشت و مدت یک هفته را در زندان سپری کرده بود.


گلرو به خاطر یکی از همین بازداشت‌ها، قبل از بازداشت آخرش به یک‌ سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.


گفتنی است، روز گذشته نیز، روزنامه ارگان دولت گزارش داده بود که سعید لیلاز، از محققین، روزنامه نگاران و فعالان حامی جنبش سبز، با حكم دادگاه تجدید‌نظر استان تهران به اتهام "اقدام علیه امنیت كشور"، "توهین به مقامات" و "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به شش سال حبس قطعی محكوم شد و در زندان تحمل كیفر می‌كند.


گزارش تصویری - دبستان عشایر

Posted: 02 Nov 2011 05:29 AM PDT

 

 

ارزش ریال به کم‌ارزش‌ترین حد در تاریخ ایران رسید

Posted: 02 Nov 2011 05:18 AM PDT

دلار ۱۳۳۰ تومان/ پوند ۲۱۰۰ تومان/ یورو ۱۸۳۰ تومان
 جــــرس: در حالیکه رئیس کل بانک مرکزی همچنان طی هفته های اخیر مدعی تلاش نتیجه بخش دولت در ثابت نگاه داشتن قیمت ارز در بازار شده بود، منابع خبری گزارش می دهند که طی دو روز گذشته چند رکورد بی‌سابقه در بازار آزاد ارز تهران به ثبت رسید و ریال ایران را به پایین‌ترین سطح ارزش خود در برابر ارزهای مهم آمریکا، اروپا و آسیا رساند.


به گزارش تارنمای آفتاب و شاهدان عینی از بازار ارز تهران و شیراز، روز گذشته نرخ برابری دلار کانادا در برابر ریال ایران به ۱۳ هزار و ۲۰۰ ریال رسید. روز شنبه نیز هر دلار آمریکا در برابر ۱۳ هزار و ۳۰ ریال مبادله شد تا بالاترین نرخ مبادله ریال ایران در برابر دلار آمریکا ثبت شود.


همچنین در میان ارزهای معتبر آسیایی نیز، یکصدین ژاپن دیروز در مقابل ریال ایران باز هم تقویت شد و بهای آن به ۱۷ هزار و ۵۰ ریال رسید که این نرخ تاکنون بی‌سابقه بوده است. درهم امارات هم روز گذشته بیشترین قیمت خود را در برابر ریال رقم زد. هر درهم دیروز ۳ هزار و ۵۸۰ ریال بود.


ریال ایران در برابر پوند و یوروی اروپایی هم طی دو روز گذشته به ضعیف ترین جایگاه خود رسید. به طوری که روز شنبه رکورد قیمتی ۱۸ هزار و ۳۸۰ ریالی یورو ثبت شد و دیروز هم اوج قیمتی ۲۰ هزار و ۹۵۰ ریال تا ۲۱۲۰۰ پوند انگلیس حاصل شد.


بدین ترتیب ریال ایران به پایین ترین سطح ارزش خود در برابر ارزهای مهم آمریکا، اروپا و آسیا رسیده است.


همچنین بر اساس گزارش خبرآنلاین، حفظ ارزش پول ملی یکی از وظایف اصلی بانک مرکزی هر کشوری از جمله ایران است ولی تاکنون بانک مرکزی ایران برنامه‌ای را برای حفظ ارزش پول ملی کشور اعلام نکرده و محمود بهمنی، رییس کل این بانک، تنها از پیروی از سازو کار بازار که همچنان به زیان ریال در حال حرکت است، سخن گفته است.


محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی، چندی پیش در حاشیه جلسه هیئت دولت ادعا کرده بود که طبق برنامه‌ریزی ها، "نرخ دلار در کشور حدود هفتاد تومان باید کاهش داشته باشد"، که بر خلاف وعده های وی و دولت، قیمت ارز و طلا همچنان رو به افزایش داشته و رکوردهای تاریخی خود را بر جای گذاشته است.


وضعیت بحرانی اقتصادی کشور – بر خلاف ادعای رئیس دولت و منتصبین وی - درحالیست که اخیرا بانک جهانی در تازه‌ترین گزارش خود موسوم به «گزارش فضای کسب و کار ۲۰۱۲» رتبه ایران از نظر فضای کسب و کار در میان ۱۸۳ کشور جهان را ۱۴۴ اعلام کرد. ایران از نظر رده‌بندی جهانی فضای کسب و کار نسبت به سال گذشته سقوط ۴ پله‌ای داشته است. ایران در سال گذشته رتبه ۱۴۰ را در میان ۱۸۲ کشور جهان بدست آورده بود.
 

بیانیۀ ۲۴۰ تن از نمایندگان مجلس در حمایت از نیروی قدس سپاه پاسداران

Posted: 02 Nov 2011 04:59 AM PDT

در واکنش به اتهامات تروریستی اخیر

جــــرس: در ادامۀ واکنش های مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی به اتهامات تروریستی وارده به نیروی قدس سپاه پاسداران از سوی ایالات متحده، ۲۴۰ تن از نمایندگان مجلس، روز چهارشنبه از سپاه پاسداران و واحد برون مرزی آن (نیروی قدس) اعلام حمایت کرده و بیانیه ای در این خصوص صادر کردند.


به گزارش فارس، در بیانیۀ این ۲۴۰ نماینده مجلس شورای اسلامی، از نیروی قدس سپاه پاسداران حمایت شده و با بیان اینکه "سپاه پاسداران به ویژه نیروی قدس با اشراف همه جانبه و دقیق اطلاعاتی از روند تحولات، توانسته از دستاوردهای انقلاب پاسداری کند"، اظهار عقیده کردند: "همواره استکبار و سرکرده آن آمریکای جهانخوار از نیروی مستقل هر کشور دارای استقلال به شدت عصبانی و نگران است، چه رسد به سپاه پاسداران که مدافع نظام اسلامی است."


متن کامل این بیانیه که محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس آن را قرائت کرد، به شرح ذیل است:

"ما امضاکنندگان این بیانیه به نمایندگی از ملت رشید و انقلابی و بصیر و ولایتمدار ایران از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ویژه نیروی قدس با اشراف همه جانبه ودقیق اطلاعاتی و درک عمیق و درست از روند تحولات و رخدادهای منطقه‌ای و بین‌المللی و ماهیت توطئه‌ها و فتنه‌ها و تهدیدات زنجیره‌ای دشمنان توانسته است از دستاوردهای انقلاب اسلامی پاسداری کرده و ارتقای قدرت بازدارندگی کشور در راستای حفظ امنیت و منافع ملی و راهبردی نظام و میهن اسلامی را تدوین کند، قدرشناسی و حمایت همه جانبه خود را اعلام می‌کنیم.

ما می‌دانیم که همواره استکبار و سرکرده آن آمریکای جهانخوار از نیروی مستقل هر کشور دارای استقلال به شدت عصبانی و نگران است چه رسد به سپاه پاسداران که مدافع نظام و انقلاب اسلامی ایران است.

ما همواه شاهد توطئه‌ها و جنگ روانی ناجوانمردانه آمریکا و همدستانش بوده‌ایم و می دانیم که از این پس این نهاد دفاع مقدس مورد تهاجم مستکبرین و زورگویان قرار خواهد گرفت.

به آمریکا و همدستانش هشدار می‌دهیم که هر آنچه علیه فرزندان پاسدار ارزش‌های اسلامی بیشتر تبلیغ کنند، حمایت همه جانبه و در حال افزایش ملت بزرگ ایران را از سپاه و نیروهای مسلح بیشتر خواهد دید.

مطمئن هستیم حاکمان آمریکا و انگلیس نمی‌توانند بحران همه جانبه در درون کشورهای خود و خشم 99 درصدی از مردم خویش را با این فرافکنی‌ها چاره کنند و بهتر است به خواسته‌های ملت خود پاسخ دهند."  

  

گفتنی است، دو هفته پیش مقام های وزارت دادگستری و همچنين پليس فدرال آمريکا از دخالت نیروی قدس سپاه پاسداران در  ترور سفیر عربستان در آمریکا و  سازماندهی عملیات تروریستی در خاک آن کشور خبر داده و اين دو ايرانی را «منصور ارباب سيار»، ۵۶ ساله، و «غلام شکوری» معرفی کرده بودند. بر اساس این ادعا، منصور ارباب سيار دارای تابعيت ايرانی - آمريکايی است و هم اکنون در بازداشت به سر می برد، ولی غلام شکوری فراری است و گفته می شود که وابسته به نيروی قدس سپاه پاسداران است.


طرح این اتهامات، با واکنش های تند مقامات جمهوری اسلامی مواجه شد و آنرا قویا تکذیب کرده اند و طی هفته اخیر نیز علی اکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد که "آمریکایی ها خواستار تحویل غلام شکوری به آن کشور شده اند؛ اما ما صد غلام شکوری در ایران داریم و این اتهامات مضحک است."

 

حقوق پایمال شده مان را پی گیری کنید تا خون به نا حق ریخته جوانان این کشور پایمال نگردد

Posted: 02 Nov 2011 04:24 AM PDT

نامه خانواده بهنود رمضانی به احمد شهید

جــــرس: خانواده بهنود رمضانی از جانباختگان اعتراضات سال گذشته ، با ارسال نامه ای به احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشرسازمان ملل در امور ایران، از این مقام بین المللی خواستند که حقوق پایمال شده آنان را پیگیری کند.


به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، این خانواده داغدار که پیگیری های آنان در هیچ زمینه ای به نتیجه نرسیده، در این نامه نوشته اند که علیرغم اطلاعات جزیی که درمورد ضاربان مرحوم رمضانی فر وجود دارد هیچ شخص یا ارگانی پرونده ضرب و شتمی که منجر به مرگ وی شده شده را پیگیری نکرده است.


بر اساس این گزارش، متن نامه خانواده این جانباختۀ یکی از سه شنبه های اعتراضی اسفند ماه سال گذشته، به شرح زیر است:


حضور محترم نماینده گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران حقوق، جناب آقای احمدشهید
اینجانبان جعفر قلی رمضانی و حوری گلستانی والدین و پارسا رمضانی برادر شهید بهنود رمضانی می باشیم ، که خواهانیم طی این مکتوب فریاد داد خواهی نوگل مان را به عرض حضرت عالی برسانیم.


بهنود عزیز دانشجوی سال اول مهندسی مکانیک دانشگاه نوشیروانی بابل در شب چهارشنبه سوری مورخ ۲۴٫۱۲٫۸۹ در میدان ۲۲ نارمک تهران بدست مزدوران از خدا بی خبر باتوم بدست به طرز فجیع و ناجوانمردانه, بی هیچ گناهی بقتل رسید. طوریکه تمامی مردم آن محل و دوستان پسرم شاهد بودند، ضاربین توسط خودرو سمند سفید رنگ به شماره ” ۲۴۶س۶۱ ایران ۴۴ “عوامل لباس شخصی مزدور بزدلانه پا به فرار گذاشتند.


بر طبق نظریه پزشکی قانونی علت مرگ ضربات متعدد جسم سخت عنوان گردید. و این گزارش توسط تمامی خبر گزاریها و شبکه های ماهواره ای منعکس گردید. پرونده شکایت اینجانبان به شماره ۲۸۰۰۷۰-۱۰-۹۰ که در شعبه ۴ دادسرای ویژه قتل حوزه ۲۷ آذری , نزد دادستان عموزاد و طی همین شماره در شعبه ۱۰ آگاهی مرکز ویژه قتل نزد جناب سروان مخلص آبادی مفتوح می باشد .


پس از گذشت قریب ۶ ماه هنوزهیچ سر نخی پیدا نشد! نکته عجیبتر اینکه با وجود ثبت شماره خودروی حامل ضاربین از خدا بی خبر در پرونده، هنوز پلیس راهنمایی رانندگی، نیروی انتظامی و آگاهی کشور خودرو مورد نظر را توقیف ننموند و مالکین آن مشخص نشدند!


اخیرا مراتب شکایت و دادخواهی را از رئیس قوه قضاییه جناب آقای صادق لاریجانی طی شماره ۶۴۸۴/۱/۹۰۰۱ و رونوشت شکواییه به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس و همینطور طی شماره۳۰۸۸۲/۵۸ به کمیسیون امنیت ملی به اصطلاح کمیسیون حقوق بشر اسلامی به شماره ۲۳۳۳۲ به دفتر فرماندهی کل قوا جناب امیر سرلشگر فیروزآبادی ارسال نمودیم.


در طی این مدت هنوز شخص یا ارگانی حتی پیگیری در مورد پرونده ما نکرده اند. حتی در اولین روزهای از دست دادن بهنود عزیزمان و آغاز سال نو که ما در سوگواری دلبندمان بسرمی بردیم, نامردمان مزدور اقدام به جمع آوری پرچم های سیاه و آگهی های تسلیت نمودند. سوال ما از این جمع ظالمان اینست که پسرمان به چه گناهی اینچنین مورد قساوت قرار گرفت؟


از این رو تصمیم گرفتیم مراتب را به پیشگاه خدا و مردم آگاه و غیور ایران و تمامی آزاد اندیشان جهان برسانیم. از حضور ارجمند شما آقای احمد شهید که فردی مسلمان و آزاد اندیش می باشید و در زمانه بی عدالتی و رنج ایران زمین از سوی سازمان ملل متحد نماینده پی گیری حقوق بشر ایران انتخاب شدید، عاجزانه می خواهیم که حقوق پایمال شده مان را پی گیری نموده تا خون به نا حق ریخته بهنود عزیز و سایر جوانان قربانی در این عرصه ظلم و ستم پایمال نگردد.


به آرزوی روزی که عدالت و و آزادی در تمام جهان در سایه عدل الهی سایه گستر شود.
و من الله توفیق
 

رهبر جمهوری اسلامی: یک صد سند داریم تا آبروی آمریکا و مدعیان حقوق بشر را ببریم

Posted: 02 Nov 2011 04:18 AM PDT

جــــرس: رهبر جمهوری اسلامی می گوید "ما یکصد سند غیرقابل خدشه از نقش امریکا در هدایت ترورها و تروریست‌ها در ایران و منطقه داریم که با ارائه این صد سند، آبروی امریکا و مدعیان حقوق بشر و مبارزه با تروریسم را در افکار عمومی جهان، خواهیم برد."


به گزارش سایت اطلاع رسانی دفتر رهبری، آقای خامنه ای صبح روز چهارشنبه طی سخنانی در دیدار گروهی از دانش آموزان و دانشجویان که در آستانه سیزدهم آبان دعوت شده بودند، از "برخی تحلیل‌های مادی روشنفکرنماها که پیروزی در مقابل آمریکا را محال می دانستند" خبر داد و ضمن حمله به آنان گفت: "برخلاف آن تحلیل‌های مادی، جمهوری اسلامی پیروز و آمریکا مجبور به عقب نشینی شد و در هر دوره‌ای نیز که توطئه‌ای شکل گرفت، جمهوری اسلامی پیروز و آمریکا شکست خورده میدان بود و آینده هم به همین روال خواهد بود."


وی با تأکید بر اینکه هرگونه برنامه ریزی برای آینده باید با چنین تحلیل و نگاهی باشد، افزود: "قطعاً دشمن در آینده مجددا مجبور به عقب نشینی خواهد شد، همانگونه که در سیزده آبان ۵۸، دوران جنگ و در قضیه اعمال تحریم ها ، شاهد بودیم."


رهبر جمهوری اسلامی با بیان اینکه "دست نظام در همه عرصه ها پر است"، اظهار عقیده کرد: "یک نمونه از این دست پر جمهوری اسلامی، ارائه اندیشه سیاسی نو، به دنیا، به نام مردم سالاری دینی است که از لحاظ مبانی فکری و اعتقادی، بسیار مستحکم و از لحاظ علمی، قابل اجرا و پیش رونده است."


آقای خامنه ای از "نگرانی دشمنان از گسترش و الگو برداری مردمسالاری دینی" خبر داد و با اشاره به اتهامات تروریستی اخیر وارده از سوی آمریکا به سپاه پاسداران گفت: "به همین دلیل، دولت امریکا تلاش کرد، در بحبوحه گرفتاریهای روزافزون خود و در اوج حرکت وسیع مردمی جنبش وال استریت، با سناریویی مسخره، جمهوری اسلامی را به یک حرکت تروریستی مهمل و بی منطق متهم کند اما هر فرد صاحب منطق و اهل فن در دنیا، با دیدن این سناریوی مضحک، آنرا رد کرد."


وی "تحت الشعاع قرار دادن" جنبش چپگرایان «وال استریت» و فشار به جمهوری اسلامی را از اهداف دولت آمریکا در این سناریو برشمرد و ضمن دفاع از سپاه اظهار عقیده کرد: "آنها قصد دارند، شریف ترین عناصر مبارز جمهوری اسلامی را متهم به تروریسم کنند در حالیکه امروز، تروریست بزرگ در دنیا، امریکا است."


آقای خامنه ای دست جمهوری اسلامی را در این عرصه نیز "پُر" خواند و گفت: "ما یکصد سند غیرقابل خدشه از نقش آمریکا در هدایت ترورها و تروریست ها در ایران و منطقه داریم که با ارائه این صد سند، آبروی امریکا و مدعیان حقوق بشر و مبارزه با تروریسم را در افکار عمومی جهان، خواهیم برد."


وی آمریکا را "بی آبرو و شکست خورده" خواند و افزود: "آمریکا اکنون در افغانستان و عراق شکست خورده و چاره ای جز خروج از این دو کشور ندارد همانطور که در شمال افریقا هم شکست خورده است. آنها نتوانستند حسنی مبارک و بن علی را در مصر و تونس حفظ کنند زیرا ملتها بر آنها فائق آمدند و در لیبی نیز همین اتفاق روی داد و با وجود ارتباط های پنهانی با قذافی تا قبل از مرگ ذلیلانه اش، نتوانستند او را حفظ کنند."


رهبر جمهوری اسلامی، اعتراضات اخیر چپگرایان در آمریکا و کشورهای مختلف را، "قیام هشتاد کشور جهان بر ضد نظام لیبرال دموکراسی و نشانه شکست خوردگی نظام سرمایه داری غرب" دانست و افزود: شاید امریکا و غربیها بتوانند قیام ها را سرکوب کنند اما این آتش خاموش شدنی نیست.


وی جمهوری اسلامی را "نقطه کانونی حرکت آغاز شده در منطقه و جهان" خواند و اظهار عقیده کرد "به همین دلیل دشمنان تلاش دارند تا با ناامید کردن مردم بویژه جوانان و همچنین مسئولان، در حرکت رو به جلو این نقطه کانونی، اختلال ایجاد کنند اما دشمن همچون گذشته شکست خورده میدان خواهد بود و بینی دشمن به خاک مالیده خواهد شد."
 

نسل ما، محصول مصلحت سنجی شماست

Posted: 02 Nov 2011 03:39 AM PDT

پرسشی سرگشاده از شورای هماهنگی راه سبز امید

جــــرس: آریا آرام نژاد، هنرمند حامی جنبش سبز که در جریان حوادث بعد از انتخابات و ماههای پس از آن، به دلیل اجرای قطعاتی در حمایت از جنبش و مخالفت با استبداد، در بازداشت به سر برده بود، طی پرسشی سرگشاده از شورای هماهنگی راه سبز امید، نسبت به انفعال برخی فعالان جنبش سبز انتقاد خود را مطرح کرده است.


به گزارش صفحۀ فیس بوکی این هنرمند حامی جنبش، وی در نامه و پرسش سرگشادۀ خود از شورای هماهنگی راه سبز امید، خطاب به این فعالانِ حامی میرحسین موسوی آورده است:

"گفتند و مجاب شدیم که گروهی با میر حسین موسوی هستند و میر حسین ، بلندگوی آنهاست . پس بعید نبود وقتی که یک فرد از جمعی حذف شود آن جمع که فقط بلندگویش را از دست داده ، به راهش ادامه دهد و چه خیال که بلندگویش در حصر و یا کشته شده باشد ؟!

حالا ماهها از عدم حضور میر حسین موسوی می گذرد می توان خوب فهمید که چیزی "غایب" است .

نه فقط بلندگویی ، که "ادبیاتی" غایب شده است . چه شد آن لحن حکیمانه ، معرفتی، ادبی و هم – سیاسی بیانیه ها (که با امضای میر حسین موسوی صادر می شد) به یک باره به لحن رسمی و ادبیات کلیشه ای بیانیه های تشکیلاتی مبدل گردید؟! بیانیه هایی چند خطی برای تکذیب و محکوم کردن و تبّری و تولّی جستن !
نه! چیزی غایب شده است !

پرسش من از شما این است که چگونه این جمع ، که فرد مهمی را از دست داده به سادگی از کنارش گذشته است ؟! چرا سکوت می کند ؟! و چرا شما عین خیالتان نیست که ماه هاست "میر حسین موسوی و ادبیاتش" از میان رفته و صرفا در حاشیه، محترم نگاه داشته شده است ؟!

این سوال ، قصد ایجاد توهم توطئه ای را ندارد اما پرسشی جدی است و می خواهد بداند شما چه پاسخی برایش دارید ؟!

لابد ریش سفیدهای قوم فریاد بر خواهند آورد که "مصلحت حکم می کند" !

بله! نسل ما ، محصول مصلحت سنجی شماست !


با احترام آریا آرام نژاد
 

وضعیت وخیم و شرایط حاد جسمانی معصوم فرديس در زندان اوین

Posted: 02 Nov 2011 03:17 AM PDT

جــــرس: دادستان تهران با اعزام به بيمارستان و قرار گرفتن معصوم فرديس، عضو زندانی دولت اصلاحات و زندانى سياسى محبوس در بند ٣٥٠ زندان اوین جهت عمل جراحی، علی رغم شرایط حاد جسمانی، مخالفت کرده است.


به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، معصوم فردیس مدتى است از دردهای ناحیه‌ی نخاعی و بر اثر فشارهایی که به مهره‌هاى گردنش وارد آمده رنج می‌برد.


این گزارش می افزاید براساس آزمايش های مختلف صورت گرفته از جمله" ام آر آى"، بيمارى وى حاد تشخيص داده شد و پزشكان هشدار دادند ادامه حضور وی در زندان و عدم انجام عمل جراحى باعث قطع نخاع وی خواهد شد.


این مهم در حالیست که تلاش هاى خانواده فرديس براى اخذ مجوز اعزام به بيمارستان تاكنون بي نتيجه بوده و دادستان تهران با انجام این عمل جراحی مخالفت می‌نماید.


این زندانی سیاسی از زمان بازداشت به دلیل شرایط وخیم جسمانی، چندین بار به بهداری زندان منتقل شده است.


لازم به یادآوری ست، معصوم فرديس، زندانی سیاسی ۵۷ ساله، معاون وزير ارتباطات و فن آورى اطلاعات در دولت اصلاحات و اوايل دولت نهم بود که هم اکنون در بند ٣٥٠ زندان اوین به سر می‌برد.


بازداشت فردیس که به اتهام واهی "جاسوسی" دستگیر و در دادگاه بدوی نیز به شش سال زندان محکوم شده بود؛ در حالی تداوم دارد که وی در دادگاه تجدید نظر با نقض حکم مواجه شده و در نهایت دیوان عالی کشور نیز وی را از همه اتهامات وارده تبرئه کرده است.