جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


وعده وزیر ارتباطات برای افزایش سرعت اینترنت

Posted: 23 Mar 2014 03:01 AM PDT

جرس: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: مشکل اینترنت جزیره قشم با ارائه بسته پیشنهادی سازمان منطقه آزاد قشم، بخش خصوصی و شرکت مخابرات اوایل نیمه دوم امسال حل می‌شود.  

 

به گزارش ایسنا، محمود واعظی در جمع خبرنگاران جزیره قشم اظهار کرد: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات آمادگی ارائه مجوزهای لازم برای توسعه زیرساخت‌های مخابراتی در منطقه آزاد قشم را دارد.

 

وی با اشاره به اهمیت توسعه زیرساخت‌های مخابراتی در منطقه آزاد قشم گفت: در دولت تدبیر و امید مناطق آزاد به ویژه قشم جایگاه ویژه‌ای دارند و تقویت زیرساخت‌های مخابراتی در این مناطق بر اساس سیاست‌های کلان دولت بسیار حائز اهمیت است.

 

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات راه‌اندازی شبکه ملی ارتباطات، انتقال خط اینترنت به مناطق محروم و واگذاری پروانه نسل سوم به اپراتورها را سه اولویت مهم این وزرارتخانه در سال جاری برشمرد و گفت: با راه‌اندازی برنامه‌های یاد شده پیش‌بینی می‌شود سرعت اینترنت برای استفاده افراد عادی به حداقل دو مگابایت و در مراکز تجاری بین 10 تا 20 مگابایت افزایش یابد.

 

به گفته وی دولت تدبیر و امید معتقد است: برای شکوفایی اقتصاد کشور از همه ابزارها و ظرفیت‌ها باید به نحو شایسته استفاده کرد و مناطق آزاد بویژه منطقه آزاد قشم در این فرآیند نقش مهمی به عهده دارند.

 

واعظی اظهار کرد: منطقه آزاد قشم به دلیل ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های فراوان می‌تواند بطور جدی در حوزه مسائل تولید و صنعت کشور نقش آفرینی کند و برای این کار باید زیرساخت‌های لازم در این منطقه از جمله زیرساخت‌های مخابراتی تقویت شود.

 

وی گفت: با برقراری فیبر نوری بین قشم و بندرعباس و ارتباط آن با شبکه مخابراتی کشور، نیاز فعالان اقتصادی و بازرگانان و تجار فعال در قشم در زمینه ارتباطات تجاری از طریق مخابرات و اینترنت در سال 93 حل خواهد شد.

 

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با اشاره به اینکه بخشی از جزیره قشم هنوز با مشکل برقراری خط مخابراتی موبایل مواجه است، اظهار امیدواری کرد که طی چند ماه آینده این مشکل با توجه به میزان تردد گردشگر در قشم حل و فصل شود.

 

واعظی گفت: واگذاری بسترهای لازم به بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران در حوزه صنایع مخابراتی، از سیاست‌های مهم دولت تدبیر و امید و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است.  

 

نامه ۲۳ سناتور به اوباما: غنی‌سازی حق مسلم ایران نیست

Posted: 23 Mar 2014 03:01 AM PDT

جرس: ۲۳ سناتور آمریکایی با ارسال نامه‌ای به باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا، از او خواستند تا در توافق نهایی هسته‌ای با ایران تأکید داشته باشد که غنی‌سازی اورانیوم «از حقوق مسلم ایران نیست.»  

 

به گزارش خبرگزاری فرانسه این نامه که روز شنبه دوم فروردین ارسال شده به امضای ۲۲ تن از سناتورهای حزب دموکرات و یک سناتور مستقل رسیده‌است.

 

این ۲۳ سناتور طی این نامه از اوباما خواسته‌اند تا در هرگونه توافق نهایی هسته‌ای با ایران بر این امر تأکید داشته باشد که «بر اساس پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای غنی‌سازی جزو حقوق مسلم ایران نیست.»

 

این نامه که به ابتکار سناتور دموکرات، رابرت منندز، تنظیم شده با یادآوری بندی از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان‌پی‌تی) مربوط به تولید انرژی هسته‌ای برای مقاصد غیرنظامی می‌نویسد که ایران نباید اقدام به غنی‌سازی اورانیوم کند.

 

به گزارش رادیوفردا، ایران و شش قدرت جهانی در سوم آذرماه به توافقی موقت در زمینه حل و فصل مناقشه هسته‌ای خود دست یافتند و مذاکرات برای رسیدن به توافقی نهایی در این خصوص هم‌چنین ادامه دارد که آخرین دور از این مذاکرات در روزهای ۲۷ و ۲۸ اسفند در وین برگزار شد.

 

در نامه ۲۳ سناتور از رویکرد دولت اوباما برای پی‌گیری هم‌زمان مذاکره و تحریم در قبال ایران استقبال شده اما از دولت آمریکا خواسته شده است تا برای اطمینان از عدم دست‌یابی جمهوری اسلامی به جنگ‌افزار هسته‌ای سیاست سختگیرانه‌ای را ادامه دهد.

 

سیاست کنگره آمریکا در قبال ایران همواره از کاخ سفید سختگیرانه‌تر بوده اما نامه روز شنبه نشانگر حساسیت این مسئله حتی در مورد اعضای حزب دموکرات یعنی حزب حاکم ایالات متحده است.

 

بسیاری از ۲۳ سناتور امضاکننده این نامه، ازجمله کارل لوین که دفتر او این نامه تازه را منتشر کرده، اوایل هفته جاری از امضای نامه مشابهی که به امضای ۸۳ نفر از همکاران آنها رسیده بود خودداری کرده‌بودند.

 

نامه یادشده که متنی مشابه اما لحنی تندتر نسبت به این نامه جدید دارد روز چهارشنبه، ۲۸ اسفندماه، از سوی ۳۹۵ نفر از ۴۳۵ عضو مجلس نمایندگان ایالات متحده امضا شده‌بود و در آن نیز تأکید شده‌بود که «ایران در چارچوب معاهده ان‌پی‌تی حق ذاتی برای غنی‌سازی ندارد.»

 

مذاکره‌کنندگان ایرانی و مذاکره‌کنندگان ۱+۵ هر دو با فشار جناح‌های تندروتر در کشورهای خود برای سختگیری بیشتر در قبال گفت‌وگوهای هسته‌ای مواجه‌اند اما با این حال عباس عراقچی، عضو ارشد تيم مذاکره‌کننده هسته‌ای ايران، روز اول فروردین، نسبت به موفقيت اين مذاکرات ابراز اميدواری کرده و از تلاش برای رسیدن به توافق نهایی پیش از مهلت شش ماهه خبر داد.

 

ابراز اميدواری وی در این خصوص اندکی پس از آن بيان شد که او روز ۱۰ اسفند سال گذشته گفته بود که «بدبينی نسبت به غربی‌ها» از يک سو و «سختی موضوعات و پيچيدگی آنها از سوی ديگر» باعث شده که «به سختی بتوان در رابطه با به نتيجه رسيدن گفت‌وگوها خوش‌بين بود.» 

 

کشیده شدن نا‌آرامی‌های لبنان به پایتخت این کشور

Posted: 23 Mar 2014 03:01 AM PDT

جرس: با ادامه ناآرامی‌ها در لبنان دامنه درگیری‌ به بیروت پایتخت این کشور نیز کشیده شد و در درگیری میان طرفداران و مخالفان دولت سوریه یک تن کشته و بیش از 10 تن دیگر زخمی شدند.  

 

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه اسکای نیوز عربی، امروز (یکشنبه) طرفداران شاکر البرجاوی، رییس حزب "التیار العربی" لبنان با شبه نظامیان سلفی در شهر بیروت با هم درگیر شدند که طی آن یک تن کشته و بیش از 10 تن زخمی شدند.

 

به دلیل این درگیری‌ها که از سلاح‌های سبک و مسلسل‌های نیمه سنگین استفاده شد، عبور و مرور در بخش‌هایی از پایتخت لبنان فلج شد و ارتش نیز برای پایان دادن به خشونت‌ها وارد عمل شده است.

 

البرجاوی که از طرفداران حزب الله لبنان محسوب می‌شود مواضعی در تایید دولت سوریه دارد که این امر مورد قبول سلفی‌هایی که از مخالفان سوریه حمایت می‌کنند نیست.

 

درگیری‌هایی چند ماهه در شهر طرابلس واقع در شمال لبنان که گاه و بیگاه میان طرفداران و مخالفان دولت سوریه روی می‌دهد، تا کنون صدها کشته و زخمی بر جای گذاشته است اما همواره بیروت از کانون درگیری‌ ها دور مانده بود.  

 

گزارش اشتون درباره سفرش به ایران

Posted: 23 Mar 2014 12:14 AM PDT

جرس: مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا طی سخنانی در نشست بروکسل گفت که تغییر دولت در ایران به حصول توافق ژنو کمک کرد.  

 

به گزارش  فارس، نشست بروکسل نشست سالانه مقامات عالی‌رتبه سیاسی کشورهایی از آمریکای شمالی و اروپا بوده تا مقامات این کشورها در این نشست به بررسی چالش‌های کنونی که این کشورها در دو سوی اقیانوس اطلس با آن مواجه هستند بپردازند.

 

«کاترین اشتون» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا یکی از شرکت‌کنندگان در این نشست بود. وی طی سخنانی به موضوع توافق ژنو و سفر اخیرش به تهران پرداخت.

 

وی در بخشی از سخنان خود درباره توافق ژنو گفت: عزم گروه 3 کشور اتحادیه اروپا به علاوه سه کشور دیگر برای ایجاد یک رویکرد و همچنین اتحاد این گروه برای یافتن راه حل، به ایجاد توافق ژنو منتهی شد.

 

وی در ادامه گفت تغییر دولت در ایران نیز به حصول توافق ژنو کمک کرد و این تغییر باعث کاهش مشکلات برای انجام مذاکرات شد.

 

اشتون البته به این موضوع اشاره کرد که توافق ژنو آغازی برای دستیابی به یک راه‌حل فراگیر است.

 

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ادامه این سخنان به سفر خود به تهران اشاره و آن را جالب توصیف کرد.

 

وی گفت در روز نخست سفر خود دیدارهای فشرده‌ای داشت و در این سفر توانست با «دکتر جلیلی» همتای سابق خود در مذاکرات هسته‌ای دیدار کند.

 

اشتون گفت: برایم جالب بود  بدانم و ببینم که آقای جلیلی الان چه کار می کند و در چه فضایی فعالیت می‌کند.

 

اشتون به دیدارهای خود با وزیر امور خارجه، رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی ایران نیز اشاره و آنها را دیدارهایی جدی توصیف کرد.

 

از نکاتی که وی ان را جالب توصیف کرد بازتاب سفرش در رسانه‌ها و روزنامه‌های ایران بود. اشتون گفت: احساس کردم که در آنجا از کشورم معروف‌تر هستم.

 

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت که در سفر به اصفهان نیز از مکان‌های فوق‌العاده تاریخی و فرهنگی بازدید کرده است.

 

وی در ادامه این سخنان گفت که یکی از مهمترین موضوعاتی که در تمامی دیدارهای خود با مقامات ایرانی به آن اشاره کرده موضوع سوریه بوده است.

 

وی گفت در ایران گفتم که «اخضر ابراهیمی» نماینده سازمان ملل در امور سوریه نقش بسیار سختی را برای حل بحران سوریه ایفا می‌کند و ما باید از وی حمایت کنیم.

 

اشتون گفت که در دو کنفرانس ژنو 1 و 2 حضور داشته و تمامی تلاش‌ها بر این متمرکز بوده که دو طرف درگیری‌ها در سوریه را روبروی هم نشانده تا با یکدیگر مذاکره کنند.

 

وی گفت که هم اکنون به جز دستیابی به راه‌حل سیاسی راه دیگری برای بحران سوریه وجود ندارد. 

رضا معینی: سکوت دولت به سرکوب مطبوعات کمک می‌کند

Posted: 23 Mar 2014 12:01 AM PDT

جرس: اهالی رسانه در ایران انتظار داشتند که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم شاهد روزنه‌هایی تازه برای فعالیت باشند.  

بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران و صدور مجوز برای نشریات تازه از جمله امیدهای اصلی روزنامه نگاران بود اما با گذشت نزدیک به ۸ ماه از آغاز به کار دولت هنوز فضای رسانه‌ای کشور تغییر چندانی نکرده است. در این مدت دو روزنامه بهار و آسمان به محاق توقیف رفته‌اند و دو روزنامه نشاط و هم میهن هم پیش از انتشار با فشار قوه قضاییه از امکان حضور روی کیوسک محروم شدند. روزنامه نگاران در نامه‌های دسته جمعی که تاکنون به رییس جمهور نوشته‌اند از او خواسته‌اند به وعده‌های خود برای گسترش فضای آزادی مطبوعات عمل کند و جلوی اقدام‌های غیرقانونی در این زمینه را بگیرد اما سوال کلیدی این است که آیا دولت به تنهایی قادر به برداشتن گام‌های مثبت خواهد بود و آیا مانع تراشی نهادهای دیگر عملا نقش دولت را خنثی نخواهد کرد؟ برای پاسخ به این سوال‌ها و سوالهای دیگر درباره وضع مطبوعات ایران در سال ۱۳۹۲ با رضا معینی سخنگوی بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز گفتگو کردیم.


متن کامل گفتگوی جرس با رضا معینی را بخوانید:

 

آقای معینی! گزارشگران بدون مرز، در گزارشی اعلام کرده که وضعیت مطبوعات در ایران رتبه ۱۷۳ در میان ۱۸۰ کشور جهان را کسب کرده است. در این رده بندی جایگاه ایران در مقایسه با سالهای پیش چه تغییراتی داشته است؟


این رده بندی تنها مربوط به یکسال یعنی در طی دی، بهمن ماه سال ۱۳۹۱ تا بهمن ماه سال ۱۳۹۲ بوده است؛ بنابراین یک مجموعه کامل در سال میلادی را در بر می‌گرفته است؛ وضعیت مطبوعات به شکل کلی در طی دهه اخیر تغییر چندانی نکرده است. در حقیقت ایران در رده‌های پنجاه و شصت بوده، اما به یکباره از سال ۲۰۰۰ به پایین رده‌ها سقوط کرد یعنی دقیقا با فرمان حمله‌ای که آقای خامنه‌ای علیه مطبوعات دادند و پس از آن بود که دستگیری‌ها و بازداشت‌ها و توقیف مطبوعات سال به سال افزایش یافت. واقعیت این است که از سال ۱۳۸۴ یعنی با به قدرت رسیدن آقای احمدی‌نژاد وضعیت بسیار وخیم‌تر شد و در پی دو دوره ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد، وضعیت مطبوعات ایران قابل مقایسه با هیچ دوره‌ای پس از سالهای جمهوری اسلامی نبوده است؛ البته ورای سالهای سیاه شصت. بنابراین گزارش اخیر کلیت وضعیت مطبوعات در یکسال را درنظر می‌گیرد.


آیا مسئولیت این وضعیت تنها با مدیریت اجرایی کشور است؟


علی رغم اینکه دولت‌ها مسئولیت اصلی در نقض آزادی اطلاع رسانی را دارند اما تنها به دولت مربوط نمی‌شود. از تیرماه یعنی پس از انتخاب آقای روحانی تا آخر سال میلادی یعنی بهمن ماه که این رده بندی منتشر شده، متاسفانه بهبودی در وضعیت مطبوعات به چشم نمی‌خورد. قول‌ها و وعده‌هایی که آقای روحانی دادند همتاسفانه در زمینه آزادی اطلاع رسانی و آزادی روزنامه نگاران و وب نگاران زندانی به انجام نرسیده است. می‌توان به نوعی گفت که در ایران تا حدودی آن بگیر و ببند و پرونده سازی‌ها و فشارهایی که حکومت احمدی‌نژاد و اطرافیانش می‌آوردند و آن سیاهی که بود اگر سفید نشده، سیاه‌تر هم نشده است.


یکی از شعارهای دولت آقای روحانی این بود که از رسانه‌های آزاد نمی‌هراسد، اما همانگونه که اشاره کردید این وعده تاکنون عملی نشده است، به نظر شما چه موانعی بر سر راه آقای روحانی بوده است؟


در روزنامه‌ها انتشار بسیاری از مطالب کماکان ممنوع است. این مسئله تنها بحث سیاسی نیست بلکه در ارتباط با فساد و معضلات اجتماعی گسترده‌ای که وجود دارد هیچ بحثی خارج از قوانین و خطوط قرمز حکومت امکان انتشار ندارد.. اطلاعیه‌ها و خط قرمزهایی شورای عالی امنیت برای توصیه به سانسور توسط رسانه‌ها هنوز وجود دارد. ورای این مباحث در ایران امروز جنگ و تعدد قدرت یکی از معادلات اصلی است. ممکن است آقای روحانی بخواهند تا حدودی حداقل برای اطرافیان خودشان اعتدال و آزادی‌هایی را فراهم کنند اما جناح مقابل و در راس آن‌ها به فرمان علی خامنه‌ای دستگاه قضایی، باندهای سیاه مافیایی اقتصادی و اجتماعی عملا نمی‌گذارند. چنانچه تلاش‌های که آقای روحانی برای بازگشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران- که بطور غیرقانونی بسته شده است - با ممانعت دستگاه قضایی به جایی نرسید. در واقع، همه این سرکوب‌ها به نوعی به بیت رهبری و نهادهایی مانند سپاه پاسداران، دستگاه قضایی و دیگر اطرافیان ایشان باز می‌گرددد. مسئولیت این وضعیت با آقای خامنه‌ای است اما آقای روحانی هم به عنوان رئیس دولت و بنابر مسئولیتشان در اجرای قانون اساسی در این زمینه مسئول هستند. حداقل سکوت ایشان به ادامه این روند کمک می‌کند.


با توجه به اینکه می‌فرمایید سرکوب مطبوعات به بیت رهبری و نهادهای تحت نظارت ایشان بر می‌گردد آیا چشم انداز روشنی در عرصه مطبوعات دیده می‌شود؟


مطبوعات در بد‌ترین وضعیت توانستند با امکانات و درایت همکاران در ایران کارهایی را انجام دهند. در حقیقت، در جهان امروز عملا قفل و بند کردن اطلاع رسانی امکان ناپذیر است. آنچه که جمهوری اسلامی نمی‌خواهد باور کند این است اطلاع رسانی را نمی‌توان در جهان امروز محدود کرد و در مقابل آن نمی‌توان با تبلیغ یکسویه سیاسی مانع حق دانستن مردم شد. این واقعیتی است که جمهوری اسلامی از اطلاع رسانی شکست خورده است یعنی عملا آن سیستم تمامیت خواهی که تمام انرژی و منافع خود و منافع ملت را در یک سبد ریخته و می‌خواهد با تبلیغات آن را پیش ببرد و جهان را عوض کند و وارانه جلوه دهد، شکست خورده است. دیگر با اینترنت و حتی با‌‌ همان روزنامه‌هایی که در آن فضای سخت کار می‌کنند نمی‌توان اطلاع رسانی را محدود کرد. وگرنه این سرکوب هیچ علتی ندارد که از آغاز سال میلادی یعنی از بهمن ماه تا امروز بیش از چهل روزنامه نگار را به عناوین مختلف تهدید و احضار و بازداشت کنند و عملا از آن‌ها بخواهند که استعفاء دهند.


اگر وضعیت سرکوب مطبوعات در ایران را با موارد مشابه در دیگر کشور‌ها مقایسه کنیم به چه نتیجه‌ای می‌رسیم؟


ایران را تنها می‌توان با کشورهایی در رده ۱۷۰ تا ۱۸۰ یعنی ده کشور جهنمی آخرین رده مقایسه کرد. تاسف آور است که با قدرت و توانمندی که جامعه مدنی و روزنامه نگاران ما دارند ایران را باید با کره شمالی یا اریتره یا امثال این کشور‌ها مقایسه کنم. این به معنای بدبینی نیست؛ بلکه مسوولان ایران باید متوجه شوند نمی‌توان حق دانستن را محدود کرد و هر حکومتی که سعی می‌کند بر خلاف جریان اطلاع رسانی و گردش آزاد اطلاعات شنا کند غرق خواهد شد٬ نه مردم آنجامعه.


به توانمندنی جامعه مدنی و روزنامه نگاران ایران اشاره کردید. با توجه به اینکه در شرایط کنونی انرژی مدیران رسانه‌ها بیشتر صرف این می‌شود که چگونه در این شرایط بقا پیا کنند، شما در این شرایط برای گسترش آزادی مطبوعات و رسانه‌ها چه پیشنهادی دارید؟


در جمهوری اسلامی مشکلات عدیده‌ای وجود دارد که اگر تغییرات ساختاری و عمیق صورت نگیرد، نمی‌شود امکانات را فراهم کرد. لازمه تغییرات ساختاری هم تغییر قوانین است از جمله اصل ۲۴ قانون اساسی که عملا تعریفی مبهم و مغایر با آزادی به مطبوعات می‌دهد و پس از آن قانون مطبوعاتی که عملا برای سرکوب مطبوعات است تا آزادی مطبوعات. مسئولین باید بدانند توسعه و پیشرفت کشور تنها از طریق مبارزه با این معضلاتی مانند فساد، فحشا و رشوه ممکن است و بدون آزادی مطبوعات و میدان دادن به اهل رسانه برای آگاهی بخشی اجتماعی این مشکلات حل نخواهد شد. 

مژگان مدرس علوم

انتخابات ریاست جمهوری؛ خانه تکانی سال ٩٢

Posted: 22 Mar 2014 01:30 PM PDT

علی مزروعی
خانه تکانی سال ٩٢ به ما می آموزد که در میان ناامیدی می توان امید داشت و زندگی ساخت 


سالی دیگر با همه خوشی ها و ناخوشی هایش به پایان رسید. ایرانیان با خانه تکانی به پیشواز سال نو می روند، و فرارسیدن سالی نو را جشن می گیرند تا از نوروز، روزی نو بسازند، و با نَفَس بهار، زندگی شان را بهاری کنند. خانه تکانی سال ٩٢ به ما می آموزد که در میان ناامیدی می توان امید داشت و زندگی ساخت، و اینگونه بود که با همت تحول خواهان « انتخابات ریاست جمهوری؛ نقطه عطف سال ٩٢ » در زندگی ما ایرانیان شد و سرنوشت کشور را از درافتادن بیشتر به فلاکت نجات داد و راهی نو بروی کشور گشود.

نوروز پارسال در حالی فرارسید که کشور سال پایانی دولت کودتایی احمدی نژاد را تجربه می کرد. در سایه سیاست های اجرایی این دولت، که در دل حاکمیت یکدست اقتدارگرایان از سال ٨٤ بدینسو شکل گرفته و پشتیبانی می شد، کشورمان بدترین وضعیت را به لحاظ خارجی و داخلی داشت. در عرصه سیاست خارجی، بدلیل اعمال سیاست تهاجمی و ماجراجویانه، روابط ایران با بسیاری از کشورها برهم خورده و دچار تنش شده بود، و بر سر پرونده هسته ای بین کشورهای قدرتمند نوعی اجماع در برخورد با ایران بوجود آمده بود به گونه ای که پس از صدور چند قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل در ارتباط با این موضوع، تحریم های اقتصادی و سیاسی علیه ایران رو به افزایش نهاد و با اعمال تحریم های گسترده توسط آمریکا و اتحادیه اروپا، به ویژه در ارتباط با صنعت نفت ایران و معاملات بانکی، حلقه محاصره و انزوای ایران تنکتر و سایه شوم جنگ بر سرکشور افتاده بود. تاثیرات مخرب این وضعیت زندگی روزمره و معیشت اکثریت مردم و اقتصاد ایران را دچار تکانه شدید و نابسامان کرد به گونه ای که در دو سال ٩٠ و ٩١ قدرت خرید پول ملی به یک سوم نسبت به سال های قبل کاهش یافت و فشار اقتصادی سنگینی را متوجه اقتصاد کشور و هزینه خانوارهای متوسط و محروم جامعه کرد. نمودار زیر بخوبی این رخداد فاجعه بار را در مقایسه با دولت های پس از انقلاب نشان می دهد.

هرچند روی کار آمدن دولت احمدی نژاد در مرداد ماه سال ٨٤، که با حمایت همه جانبه همه قوا و نهادهای حاکم همراه بود، مصادف شد با افزایش چشمگیر قیمت جهانی هر بشکه نفت، و درآمدی افسانه ای به میزان ۶۳۳٫۵ میلیارد دلار را ظرف هشت سال ٨٤ تا ٩١ در کاسه این دولت ریخت ( بیش از کل درآمد نفتی ایران از ابتدا تا انتهای سال ٨۳ )، اما سوء مدیریت بهمراه سیاست خارجی ماجراجویانه و تشدید تحریم های اقتصادی و سیاسی علیه ایران به ویژه در دوسال ٩٠ و ٩١ باعث شد که کارنامه اقتصادی دولت احمدی نژاد در آخرین سال دولتش با این نمرات پر شود : نرخ رشد اقتصادی منفی ۵٫٨ درصد، نرخ رشد سرمایه گذاری منفی ٢١٫٩ درصد، نرخ تورم ٣١٫۵ درصد، و نرخ بیکاری ١٢٫٢ درصد، و شاخص فلاکت ( نرخ تورم + نرخ بیکاری ) ٤٣٫۷ واحدی، که یکی از بالاترین ارقام فلاکت در جهان است، و خلاصه اقتصادی که در " رکود تورمی " عمیق فرو رفته بود برجای گذاشت!

حال به این وضعیت سیاست خارجی و اقتصادی فلاکت بار اضافه کنید فضای اختناق و امنیتی و پلیسی داخلی را که دولت احمدی نژاد، به ویژه پس از کودتای انتخاباتی سال ٨٨ و برآمدن جنبش سبز، بر جامعه تحمیل و همه فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را زیر سیطره سانسور و کنترل و توقیف برده و جامعه مدنی را از نفس انداخته بود. سال ٩١ در حالی به پایان رسید که همه علائم منفی بود و چشم اندازی برای تغییر مشاهده نمی شد و نوروز نوید روزی نو نمی داد اما ایرانیان سخت جان از بهار آموخته اند که از دل سرد و یخبندان زمستان می توان گذشت و به بهار رسید. و اینگونه بود که شهروندان صبور و هشیار از فرصت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، به رغم همه مسائل و مشکلات مرتبط با انتخابات، استفاده و با انتخاب فردی که بیشترین قرابت را با مطالبات تحول خواهانه و اصلاح طلبانه داشت « انتخابات ریاست جمهوری » را به « نقطه عطف سال ٩٢ » در تعیین سرنوشت ایران تبدیل کردند.

در مجموع سال ٩٢ سال مبارکی برای ایران و ایرانیان بود. هرچند دولت روحانی کارنامه سیاهی را از دولت احمدی نژاد تحویل گرفت و راه دراز و دشواری برای اصلاح وضعیت به ارث رسیده و پاسخگویی به مطالبات تحول خواهانه رای دهندگانش در پیش دارد اما در همین زمان اندک حدود هشت ماه توانسته با تغییر سیاست ها در دو عرصه خارجی و داخلی تا حدودی آرامش و ثبات را به جامعه بازگرداند. درعرصه خارجی با در پیش گیری سیاست تنش زدایی و تعامل سازنده با دیگر کشورهای جهان توانست بر سر پرونده گره خورده هسته ای به مذاکره موفق با کشورهای ۵ + ١ برسد و سایه سنگین تحریم ها و جنگ را از سر ایران بردارد و راه گسترش روابط با جهان پیرامون را به روی کشور بگشاید. این موفقیت درعرصه سیاست خارجی راه نفس کش بروی اقتصاد ایران را بازکرده و به همراه مدیریت کارشناسی دولت در اصلاح قانون بودجه و اعمال انضباط مالی و پولی نوعی آرامش و ثبات را به جامعه تزریق و باعث شده نرخ تورم روند کاهشی بخود گیرد و دولت بتواند پس از هشت سال لایحه بودجه کل کشور را سرموعد به مجلس تقدیم و قانون بودجه پیش از فرارسیدن سال اجرا تصویب و مسیر حرکت اقتصادی دولت و کشور را مشخص و به فعالان اقتصادی علائم درست و مثبت دهد.

البته در عرصه داخلی وضعیت فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنگونه که انتظار می رفته و همپای بهبود سیاست خارجی و اقتصاد به پیش نرفته و دراین زمینه دولت روحانی بدهکار رای دهندگانش است، و باید امید داشت که در سال جدید دولت همگام با اقداماتی که در عرصه سیاست خارجی و اقتصاد برمی دارد بتواند با عبور از فضای امنیتی پلیسی راه را بروی فعالیت جامعه مدنی بگشاید و نشاط و امید را بیش از پیش به شهروندان باز گرداند. درعین حال باید اینرا دانست که تغییر سوء مدیریت و ناامیدی به " تدبیر و امید " جز با حضور فعال و رای اکثریت شهروندان تحول خواه انجام شدنی نبود، و قطعا دولت بدون حمایت و پشتیبانی و حضور فعال حامیانش نمی تواند کار را به پیش برد و به شعارها و وعده هایش عمل کند، و از اینرو لازم است که تحول خواهان و اصلاح طلبان همه نیرو و توان خود را در سال جدید برای فعال کردن جامعه مدنی و سازماندهی نیروهای سیاسی و اجتماعی در قالب تشکل های سیاسی و نهادهای صنفی و مدنی بکار بندند و با کنش فعال در همراهی با دولت امکان گذر کشورمان را از وضعیت اسف بار کنونی به وضعیت بهتر و مطلوب فراهم آورند.

راز و رمز پایداری و ماندگاری " نوروز " در فرهنگ و تمدن ایرانی به همین عمل ایرانیان برمی گردد که می توانند از ناامیدی، امید بسازند، و از زمستان به بهار کوچ کنند، و از فرصت ها به بهترین وجه بهره برند. سال نو، فرصتی دیگر پیشاروی همه ما برای ساختن و آبادانی و رفاه ایران است، و برماست که با بهره گیری از همه توان و نیرو و انرژی مثبتمان در این مسیر گام برداریم. سال نو بر همگان مبارک باشد، و امید به اینکه برای ایران و ایرانیان هر روز نوروز باشد و پیروزی و موفقیت.
 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

ازنوروز بولاغ باشی تا نوروز آگورا

Posted: 22 Mar 2014 01:30 PM PDT

نادر صدیقی
چرا باید میهن ما به منزله مهد چند هزار ساله نوروز از این بعد فضا/مکانی پرجاذبه ،یعنی نوروز‌ زیستی در مکان‌ها وحوزه‌های عمومی محروم بماند؟


جا ومکان آیین‌های نوروزی کجاست؟دیده شدن وشنیده شدن جشن‌های نوروزی در روزگار ما عمدتا منحصر به فضای خصوصی خانه گردیده ومکان‌های مربوط به حیطه عمومی کمتر نوروزی هستند.نوروز هایی که پس از رفع ممنوعیت کمونیستی در آسیای میانه وجمهوری آذربایجان شکوفا شدند ودرپیامد آن شکوه نوروزی کردی وترکی در ترکیه عمدتا از جنبه نمایشی‌دیداری به مراتب بالاتری در مقایسه با نوروز کشورمان برخوردارند و بیش از آنکه در خانه ونهانگاه خصوصی برگزار شوند عمدتا ظهوری عمومی ودیدار پذیر در میادین وآگواراهای شهری دارند.نوروز در "باغ بابر" تاشکند یا در بولوار معروف باکو در ساحل دریای خزر ودر نوروزگاه میلیونی دیاربکر در ترکیه حیطه عمومی خاصی از آنِ خویش دارد.نوروز چه بسا در بدایت خود در میدان‌ها وفضاهای عمومی شهر‌های باستان متولد شده است.در ملاقاتگاه نوروزی تاتار‌های کریمه مرزی عبورناپذیر بین خانه وکاشانه وحیطه عمومی وجود ندارد.جوانان نوروزیه خوان تاتار "آزا نوروز مبارک" گویان به راه افتاده و با ترانه هایی که عمدتا مخاطب آن زنان خانه هستند(مضون این ترانه‌ها با توجه به مسن بودن ویا نوعروس بودن بانوی خانه متفاوت می شوند) عیدی خودرا در همان آستانه خانه می گیرند وشکلی مشهود به جشن نوروزی در میادین روستا می دهند.دختران نیز در آستانه نوروز آنچه را که ما چهارشنبه سوری می نامیم به مراسم آیینی بر سر چشمه ویا آبی که از چشمه آورده آورده اند بدل می کنند. عصمت ذات اف پژوهشگر تاتار کریمه در باره مراسم نوروز سرزمین خود می نویسد:"در روستاهای کریمه تدارک نوروزی از یک هفته قبل آغاز می شود...زنان خانه‌ها را تمیز ودیوار‌ها را رنگ می کنند واشیای کهنه را برای سوزاندن جمع آوری می کنند.دختران دوروز مانده به نوروز،در خانه دوستان خود جمع شده وآماده فال گرفتن در شب نوروز می شوند.آنها کوزه را پر از آب کرده دست بند‌ها وانگشتران خود را به کوزه انداخته وبه خانه خود بر می گردند.شب نوروز دوباره به همان محل اجتماع اولی بازگشته ووجوان‌ترین دختر همزمان با در آوردن تک تک انگشترها ،فال صاحبین انگشتر‌ها را می گوید.دخترک فالگیر به دوستان خود خواهد گفت که .امسال چه کسی عروسی خواهد کرد وداماد چگونه شخصی خواهد بود وخانه عروس چه شکلی است ..."(ذات اف،۲۰۰۲)


اگرچه مراسم مذکور نام "چهارشنبه سوری" ندارد،اما در گذر از تاتارستان وکریمه به قفقاز وجمهوری آذربایجان ،چهارشنبه سوری ذیل عنوان "چهار چهارشنبه آخر سال" غلظت بیشتری به خود می گیرد وهمزمان از دیدار پذیری بیشتری در مکان‌های عمومی روستا برخوردار می شود.در فیلم قدیمی "دلی کور" که بر اساس رمانی به همین نام از شیخ علی قربان اف د رجمهوری آذربایجان ساخته شده دختران روستا را می بینیم که در شب چهارشنبه سوری درخانه دختری به نام "پاکیزه" جمع شده اند تا او ضمن در آوردن انگشتر‌ها از آب چشمه فال آن منتظرین بخت را بگوید.


جویبار‌ها ورودخانه هایی که از دل روستاها ویا اطراف آن عبور می کردند وهمچنین بولاغ باشی یا همان سرچشمه ها، در چهارشنبه سوری‌ها ی آذربایجان حال وهوایی نوروزی داشتند.در آن روزگاران،بولاغ باشی مکانی فراتر از منبع تامین آب مشروب روستا بود.بولاغ باشی در ایامی که حاکمیت سنت، فضاهای بسیار اندکی برای دیدار پذیری زنان تعریف وتعیین می کرد، مکانی به شدت رنگی وزنانه بود.این مکان‌ها در چهار شنبه سوری‌های رنگی تر وزنانه تر می شد.به استناد برخی پژوهش‌ها می توان نشان داد که مراسم وآیین‌ها ی نوروزی در آنسو واینسوی ارس از شدت به مراتب بیشتری در مقایسه با سایر خطه‌های حوزه تمدن نوروزی برخوردار هستند. تراکم نماد‌های نوروزی در آذربایجان می تواند موضوع پژوهش‌های بیشتری قرار گیرد.هنوز هم در آنسوی ارس به جای یک چهارشنبه سوری چهار چهار شنبه سوری برگزار می شود که هر یک عنوان واژگان فارسی چهار عنصر طبیعت، یعنی"آب وآتش ،خاک وباد" را با خود حمل می کنند.چهارشنبه سوری‌های آذری وبخصوص چهارشنبه سوری آب، عمدتا دخترانه وزنانه است ومراسمی از قبیل بر سر چشمه رفتن دختران ،انگشتر وسوزن در آب چشمه انداختن برای فال گرفتن،شاد خواری‌های دخترانه تا صبح شب چهارشنبه سوری که "قدر نشینی " نام گرفته،تماما صبغه‌ای زنانه وچشمه گون دارند.ترانه هایی که از روزگاران سپری شده به یاد مانده، به خوبی تصویر گر آن مناظری است که در جریان پیشروی تمدن وتجدد فاتح در کوچه پس کوچه‌های تاریخ جا ماند:


بولاغ باشی توز اولار

اوستو دولو قیز اولار

اییل دستمالین گوتور

من گوتورسم سوز اولار


بولاغ باشی (سرچشمه) در ترانه‌های فولکوریک آذربایجانی مکانی است سرشار از بار احساسی.داستان آشنایی ومواجهه تصادفی بر سر چشمه ،درون مایه اصلی بسیاری از ترانه هاست:


سودان گلن سرمه لی قیز

چوخ اینجیدیر کوزه سنی

اله ناز ایله گدیرسن

آپاریلار بیزه سنی

(از سر چشمه آید دختر سرمه به چشم

چنان به ناز کوزه می بری

که عروسانه روی خانه ما)


بولاغ باشی را می توان به این اعتبار نوعی "کورنو توپ" یعنی پیوستاری زمانی‌مکانی نامید.کورونوتوپ مرکب از دو واژه یونانی "کورونوس" ( زمان) و"توپوس" (مکان) ،اصطلاحی است که باختین آنرا از فیزیک انیشتنی وام گرفته ودر مفهومی استعاری برای توضیح نقاط تلاقی زمان ومکان ونحوه شکل گیری رخداد‌ها در دل رمان به کار می برد.او می گوید در رمان روستایی ضرب آهنگ زندگی انسان باضرب آهنگ طبیعت همخوانی دارد.بولاغ باشی به عنوان یک پیوستار زمانی‌مکانی در ترانه‌های فولکوریک آذری به عنوان یک ملاقات گاه وصحبت‌گاه شاعران تصویر می شود:


بولاغ سویو شربت اولار

بولاغ باشی صحبت اولار

من سیز سنه زحمت اولار


در آن روزگار در شرایطی که سنت‌های موجود محدودیت‌های معینی برای آشنایی پسران ودختران تحمیل می کرد،ازدحام دختران کوزه به دست بر سر چشمه هافرصتی به شدت گذار وسیال برای شکل گیری آشنایی‌ها د راختیار می گذاشت:


سن بولاغ اوسته گلنده

قیقاجی باخیب گولنده

آلدین صبر وقراریمی

آذربایجان مارالی

آنگاه که تو بر سر چشمه می آیی

نگاه مورب تو خنده تو

صبر وآرام از من می رباید

آهوی اذری

 


این ترانه‌ها بولاغ باشی‌های پر ازدحامی را توصیف می کند که سرشار از حضور رنگین دختران روستا ست با آن دامن‌های بلند وپُرچین وآن دستمال‌ها و روسری‌های بلند وسفید:


گئتیدم گوردوم بولاغدا دی

اّل اوزونو یوماغدادی

قوشا خالار یاناغدادی ...

کولک وورار آغ اورپیین

اویان بویانینا آتار


(دیدمش بر سرچشمه بود/دست ورو می شست...روسری سفیدش پریشان از نسیم)


بولاغ باشی در ترانه‌های فولکوریک همان نقشی را دارد که "جاده" به عنوان یک مکان واقعی ونیز به منزله یک استعاره،در رمان‌های مدرن حامل سرنوشت غیر منتظره می شود:" معمولا در رمان،دیدار‌ها در "جاده" به می پیوندد.جاده،مخصوصا برای دیدار‌های تصادفی محل بسیارمناسبی است.در جاده("جاده برتر")مسیر‌های زمانی ومکانی انسان‌ها ی مختلف‌نمایندگان همه طبقات اجتماعی،نهاد ها،مذاهب،ملیت‌ها وگروه‌های سنی‌در یک نقطه مکانی وزمانی یکدیگر را قطع می کنند. "(میخاییل باختین،جستار هایی در باره رمان،ترجمه رویا پورآذر،ص۳۲۴).در ترانه‌های روستایی بولاغ باشی کارکرد یک پیوستار دیداری وزمان‌مکانی را بر عهده می گیرد ومواجهه‌ای تصادفی در مسیر سرچشمه به نقطه عطف شکل گیری یک عشق ویک زندگی تازه بدل می شود.کلیپی زیبا از ترانه فردی تایفور،زن وشوهری را نشان می دهد که به پای هم پیر شده اند وبر نیمکت یک پارک، خاطره نخستین مواجهه تصادفی بر سر چشمه‌ای در یکی از روستاهای آناطولی را با هم مرور می کنند:


سوسادیم چشمه یه وارماز اولایدیم

الیندن بیر تاس سو ایچمز اولایدیم

یولوم دوشدو کوینونوزدن گچمز اولایدیم

گلمز اولایدیم گوزل یوزونه باخماز اولایدیم


(کاش تشنه بر سر آن چشمه نمی رسیدم/از دستت جام آبی نمی نوشیدم/کاش گذرم بر کوی شما نمی افتاد/کاش نمی آمدم نگاهم بر چهره زیبایت نمی افتاد)


این قبیل صحنه‌ها را با الهام از باختین می توان کورنوتوپ بولاغ باشی نامید.یعنی پیوستاری زمانی‌مکانی که جنبه دیداری دارد وفضایی است که بالاترین درجه احساس را با خود حمل می کند.به همان سان که فی المثل در رمان‌های داستایفسکی پیوستار(کورنوتوپ)هایی از قبیل پلکان،آستانه در،راهرو،در ورودی،ونیز خیابان ومیدان‌های شهری بدل به محل اصلی تکوین داستان می شود و"رخدادهای حیاتی،سقوط ها،تجدید حیات ها،بازسازی ها،مکاشفه‌ها وتصمیم هایی درآن‌ها به وقوع می پیوندد که کل زندگی فرد را رقم می زند"،بولاغ باشی‌های جامعه زراعتی وروستایی نیزمحل شکل گیری تصادف‌ها وتلاقی‌ها سرنوشت ساز بود :


ایندیم بولاغ باشینا

یاریم چیخدی قارشیما

سودا نه دیر؟بیلمزدیم

او دا گلدی باشیما

(بر سر چشمه شدم/یار از روبرو می آمد/دلدادگی چیست نمی دانستم/آن هم آمد بر سرم)


همین چشمه‌ها وجویبار‌ها هستند که درآنسو واینسوی ارس،در اولین چهارشنبه سوری از میان چهار چهارشنبه آخر سال،"چهارشنبه سوری آب"، "ازل چهارشنبه" ویا "نوروز آب ها" نام می گیرند.این قبیل نامگذاری‌ها یادگار دورانی است که حیات طبیعی وزندگی انسان‌ها با یکدیگر درآمیخته بودند وتمیزی زبان به همان زلالی آب‌های ماقبل دوران صنعتی بودند.نوروز اگر در معرض ظرفیت سازی گفتمانی نوینی قرارگیرد می تواند به نقطه آغاز یک آشتی با طبیعت قرارگیرد. طبیعت کجاست؟ طبیعیت کنونی کارون وآبهای نیلگون خلیج فارس که زندگی صنعتی واثرات جانبی جنگ‌ها به قهقرامی راندش یا دریای خزر که ازپس ۷۰ سال تروریسم زیست محیطی کمونیسم وصنایع عقب مانده سواحل جنوبی وشمالی ،دوباره به شکلی دیگر در فضای پسا شوروی در معرض تهاجم شبکه جرائم قاچاق اوزون برون ویورش شرکت‌های چند ملیتی نفتی قرارگرفت؟ طبیعت آیا همان مناطق ییلاقی است که از دست رفتنش در روایتی بوم شناختی فراچنگ می آید؟ کجا بود خلوت با شکوه آن سینه کش کوهستان آق داغ که مرا درکودکی پیشا مدرسه‌ای به مهر پرورد؟تکه بولاغی(چشمه بزکوهی) وترکمن بولاغی آن دو چشمه خویشاوند که در دوسوی اوبا‌ها وچادرهای ما جاری بودند و ازپس بزکوهی‌ها وکبک‌ها ونخستین چوپان‌ها ونخستین گون زن‌ها ی صبحگاهی نوبت من وبی بی‌ومادر می رسید که ضیافت زمزمه‌اش را زندگی کنیم اکنون برای من درترانه‌های به یادگار مانده از آن دوران بازنمایی می شوند.پس همان طور که اولریش بک نظریه پرداز "جامعه بیم" می گوید :"طبیعت به خودی خود طبیعت نیست.طبیعت،یک مفهوم،یک هنجار،یک مجموعه،یک اوتوپیا؛یک طرح بدیل است "(اولریش بک،جامعه درمخاطره جهانی،ترجمه محمد رضا مهدی زاده،ص۴۴)اتوپیایی نوروزی را می توان با خیالواره ملی وفراسرزمینی در باره یک طبیعت حفاظت شده پیوند زد.دموکراسی بوم شناسانه از آنجا که تحولات تکنولوژیک وعرصه فناوری وعمرانی را قلمرو مصون از تصمیم سازی‌های پارلمانی وحوزه‌های عمومی جامعه نمی داند،دموکراسی ناقص عصر مدرنیته وتجدد فاتح سپری شده را پشت سر می گذارد.نوروز به همان سان که مستعد گفتمان سازی بوم شناسانه است،ظرفیت شگرفی برای پیوند یافتن با حوزه عمومی جامعه دارد.درک باستان گرایانه از نوروز مانع از فهم تحول نوروز در بستر تاریخ می شود.در فراسوی درک باستان گرایانه از نوروز باید به این پرسش اندیشید که چگونه می توان نوروزی راکه اجداد ما به آن زیبایی با اسلام جمع زدند گامی فراتر برد وباگفتمان‌های نوین عموم بشری نظیر دموکراسی،صلح،آگاهی‌های زیست بوم شناختی مفصل بندی کرد؟چگونه می توان بر رویت پذیری نوروز در فضاهای شهری افزود واین عید را در فضاهای جمعی وآگورایی شهر مکانمند کرد؟


همین پیوستار زمان‌مکانی بولاغ باشی به تنهایی نشان می دهد که چگونه نوروزدست کم در روستا ها، در جایی بسی فراتر از یک عید محدود ومنحصر به حیطه خصوصی "خانه"، از رویت پذیری بالایی برخوردار بوده ودر عرصه‌های عمومی تر جامعه روستایی به چشم می آمده ودر میدان دید همگانی قرار می گرفته.متاسفانه نوروز همزمان با گذار جوامع حوزه تمدن نوروزی نتوانست مکان‌های نوین حوزه عمومی را به تسخیر خود درآورد وبه رغم همه تبلیغات رسمی ونوروز ستایی‌ها ی رسانه‌ای ،درجایی فراتر از موزائیک‌های نامتداخل شهری و خانگی، تجلی آگورایی ومیدانی در مفهوم جدید این کلمه داشته باشد وبه شکلی جمعی در بزرگترین فضاهای شهری مکان مند شود.

 

 

 

 


شریعتی می گفت " در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا می داریم، گویی خود را در همه نورزهایی که هر ساله در این سرزمین بر پا می کرده اند، حاضر می یابیم ".مکان هایی که در آن‌ها نوروز‌های زیسته ما به شکوفایی می رسند وعینیت می یابند کجایند؟کدام فضاهای شهری داریم که به ما حس نوروزی دهند وتداعی گر همه آن نوروزهایی باشند که گذشتگان ما آنرا زیسته اند؟گویی شریعتی مکان‌های شهری زمان خود را چندان فاقد بعد نوروزی می دیده که اینسان به طبیعت وتاریخ روی آورده:" جشن‌های دیگران غالباً انسان را از کارگاه ها، مزرعه ها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغها و کشتزارها، در میان اتاق‌ها و زیر سقف‌ها و پشت درهای بسته جمع می کند: کافه ها، کاباره ها، زیر زمین ها، سالن ها، خانه‌ها ... در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل‌های کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و ... اما نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف‌ها و درهای بسته فضاهای خفه لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه ها، به دامن آزاد و بیکرانه طبیعت می کشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک ... "


کافه‌ها وسالن‌ها وخیابان‌ها ومیدان‌ها وبه طور کلی حوزه‌های عمومی جامعه شهری در توصیف پیشگفته به عنوان مکان‌ها ی فاقد روح نوروزی دیده می شوند:این مکان‌ها نه رو به سوی نوروزهای زیسته گذشته دارند ،نه مکان‌های گرد هم آیی نوروزی هستند ونه اینکه تخیل جمعی برای نوروز‌های بهتر در دل آنها شکل می گیرد.نوروزی که شهریار در منظومه معروف حیدر بابا به رشته شعر می کشد جان پناه خود را در مختصات زمان‌مکانی روستا می یابد وروبه گذشته دارد:


"حیدر بابا

نامه وپیام مسافری که تازه از آن سوی مرزها (باکو) رسیده بود وآغوز دلچسب گاوهایی که به تازگی زائیده بودند وکشمش وگردوی آخرین چهارشنبه سال ودخترانی که با پریدن از روی آب وآتش بیداری بخت خود را به زلالی آب وآئینه طلب داشتند اکنون نیز در پیش دیدگانم صف کشیده اند وشیرین‌ترین خاطره‌هایم را به یاد می آورند."(ترجمه آزاد به نثر فارسی از سید مهدی دری،ص ۴۵)


هر دو توصیف پیشگفته از یک غیاب بزرگ خبر می دهند:غیاب فضاهای عمومی شهری که نه فقط نوروز زمان حال در دل آنها مکانمند می شوند بلکه تک تک زوایای آن حکایت از نوروز‌های زیسته در طول قرون دارند.باز تولد نوروز در کشورهای همسایه با توجه به ماتریس‌ها وزهدان‌های مدرن شهری که محل این نوع باززایی بوده می تواند توضیحی در باره مکانمندی این عید درحوزه عمومی جامعه در اختیار بگذارد.به عنوان مثال گفتگوی رادیویی زیر تصویر روشنی در باره نحوه تکامل نوروز از نوروز خانه وروستا به نوروز حوزه‌های عمومی جامعه در جمهوری آذربایجان به دست می دهد:


شفق سلطان علی خانلی مجری قدیمی رادیو باکو سالهایی کمونیستی را به خاطر می آورد که در ایام نوروز حتی تلفظ کلمه "بهار" برای مجریان رادیو ممنوع شده بود.در چنین شرایطی شهریار و منظومه "حیدر بابایا سلام" او بهانه و رمز عبور از سانسور بود.خانم شفق سلطان تقریبا د رهمه نوروز‌ها ازاین خاطره سخن می گوید:

" شفق:ممنوعیت‌های عصر شوروی نتوانست مانع نوروز باشد.اگر شما آذربایجان را وجب به وجب بگردید ،بلکه در آذربایجان این اعیاد این مراسم محکم تر از کشور هایی خود را "آزاد"و "مستقل" می نامند توانست خود را حفظ کند.وقتی که چیزی ممنوع می شود برای انسان شیرین تر می شود قدر آنرا بیشتر می داند.

گول لو:اما می دانید من از دوران کودکی به یاد می آورم که این عید برگذار می شد...

شفق:برگذار می شد..

گول لو:اما یک چیز بگویم :محیط شهر تا حدودی ؛بویژه در پایتخت بویژه مامورین ،اینها نمی توانسند این عید را آنچنان که هست برگذار کنند، آنها می کوشیدند لباس‌های مختلفی بر تن این عید بپوشانند.

شفق:مطلقا نمی توانستید.ممنوعیت‌های اصولی وجود داشت.حتی "سبزه" هم نمی شد گفت!

گل لو:ما امسال در آکادمی یک سمپوزیوم برگزار خواهیم کرد.ما البته که در این ایام شلوغی مردم برای چهارشنبه سوری‌ها نمی توانیم هیچ چیز را نمی توانیم ثابت کنیم.با یکی دو برنامه تلویزیونی نمی توان .به همین خاطر دانشمندان را جمع کنیم...

شفق:سالهای ممنوعیت را یادآوری کردید ودیکته‌های رادیو تلویزیون را گفتی.در آن سالهای ممنوعیت، در رادیوی آذربایجان وقتی زورمان به هیچ چیز نمی رسید ،در لابلای برنامه ها عادات وسنن این خلق را یادآوری می کردیم.و همچنین قبل از آن یعنی در سالهایی که سالهایی که نوروز شدیدا ممنوع بود، "حیدر بابایا سلام" شهریار که به دست ما می رسید کل حال و هوای نوروزی را حاکم می کرد"


به این ترتیب شعر شهریار در توصیف نوروز‌های روستا،به یمن باز خوانی آن در فضاهای جدید وعمدتا آکادمیک وهنری،"شهری" می شود وآن نوروز از دست رفته ،مکان‌های تازه‌ای را در حوزه عمومی جامعه سابقا کمونیستی به تسخیر خود در می آورد.برخی از توریست هایی که از ایران برای گذراندن ایام نوروز به آنسوی ارس رفته بودند در مصاحبه با گزارشگر "لیدر.تی.وی" گفته بودند نوروز آن دیار"متفاوت" است.زیرا برخلاف نوروز ایرانی،نه در "خانه" که در "خیابان" و"میدان" وسایر فضاهای شهری زیسته می شود.چرا باید میهن ما به منزله مهد چند هزار ساله نوروز از این بعد فضا/مکانی پرجاذبه ،یعنی نوروز‌زیستی در مکان‌ها وحوزه‌های عمومی محروم بماند؟آیا نمی توان از نوروز آرایی‌های جدید همسایگان آموخت؟به گمان من تکیه بیش از حد وافراطی بر بعد "باستانی" نوروز وبدل ساختن آن به ماده خام وابزار یک هویت تکواره قومی، مانع ترکیب پذیری وچند رگه سازی ومتکثر آن گنجینه ومنبع ذخار فرهنگی است.به ویژه نوروزهای تک هویتی وآریا‌نژادی که رسانه‌های جنگ وتحریم در سالهای اخیر مبلغ ومروج آن بودند دقیقا در یک مسیر معکوس با تکامل نهادین وغنای معنایی آیین‌های نوروزی ترکیه،افغانستان وآسیای میانه پیش رفته است.یعنی به همان میزان که گفتمان نوروز طی سالهای اخیر در حال تلاقی وپیوند تدریجی با مقال صلح ودموکراسی بوده وبر محمل فضاهای عمومی وآگوراهای شهری حمل شده،نوروز سازی‌های دیگری توسط رسانه‌های جنگ وتحریم شکل گرفته که با گفتمان‌های نفرت پراکنی‌های قومی ونژاد توام بوده واسلام زدایی و سلب تکثر‌ها ی چندین هویتی وچندین زبانی از نوروز وجه مشخصه آن به شمار می رود.



 

اولین نامه همسر زندانی بیت شریف در اولین روز بهار ۹۳

Posted: 22 Mar 2014 01:30 PM PDT

فخرالسادات محتشمی پور
سرکار خانم خجسته، این سومین نامه‌ای است که برای شما می نویسم و البته دومین نامه نوروزی!


به نام خدای بهار

سرکار خانم خجسته
سلام علیکم


این سومین نامه‌ای است که برای شما می نویسم و البته دومین نامه نوروزی!

برای نوشتن این نامه تردید داشتم از آن رو که نکند بوی عجز از آن استشمام شود که با خوی و خصلت و مشی زینبی و مرام فاطمی خاندان ما بی‌مناسبت است!

می دانید که این نامه‌ها خواننده زیاد دارد و بسیاری از این خواننده‌ها از من در مورد پاسخ نامه‌هایم سوال می کنند. من اما به امید گرفتن پاسخ نامه نگاری نمی کنم چرا که این سال‌ها بیش از گذشته عادت کرده‌ام به روز جزا فکر کنم. روزی که هیچ انسانی اراده و قدرت انکار و توجیه و تعذیر ندارد و دست و زبان و دیگر جوارح آدمی به زبان می آیند برای یادآوری آن چه کرده است! برای من مهم نیست که جواب نامه هایی که به شما و زهرا و بشری خانم نوشته‌ام بگیرم بلکه مهم آن است که شما را مخاطب قرار دهم و پیامم را در دفاع از همسر مظلومم که بیش از سه سال و هفت ماه است به شکل کاملا غیرقانونی در انفرادی و قرنطینه و حصر در زندان اوین است و به همین دلیل بیش از ۴۰ ماه است که روزه داری اختیار کرده به شما و به تبع آن به همه مردم عزیز وطنم برسانم.

سرکار خانم خجسته
مستحضرید که نوروز امسال ما نیز به دلیل لجاجت‌ها و کینه توزی‌های مسئولین قضایی و امنیتی سپاه در پشت دیوارهای بلند اوین گذشت. من و دخترم در سرمایی غیرقابل پیش بینی قرآن به دست به کوی یار نزدیک شدیم که هنگام تحویل سال نو با او در یک هوا تنفس کنیم. ما تمام خیابان‌های خلوت منتهی به اوین را با سرعت طی کردیم تا بتوانیم خود را به موقع به زندان برسانیم. مأموری از ما پرسید کاری دارید؟ گفتیم با شما نه. پس از آن پلیس موتور سواری به ما نزدیک شد و پرسید این جا برای چه ایستاده اید. من از او پرسیدم آیا ایستادن ما اینجا برای شما مشکلی ایجاد می کند؟ او گفت: بله و من گفتم: آمده‌ام تا در کنار همسرم سال را تحویل کنم. شما با این مسئله مشکل دارید؟ او سرش را زیر انداخت و رفت و چند دقیقه بعد ماشین پلیسی با چند مأمور پایین تر ایستادند و من با خود فکر می کردم عجبا به جز من و دخترم کسان دیگری هم هستند که باجبار هنگام تحویل سال به جای نشستن بر سر سفره هفت سین در خانه‌های گرمشان، در کوچه و خیابان به سر می برند. و با خودم فکر می کردم خوب است آن مأمور راهش را گرفت و رفت و شاهد اشک‌های دخترک نماند. دخترکی که اشک شوقش در نوروز ۸۹ با مرخصی پدرش جاری شد و اشک اندوهش در نوروز ۹۰ با بازداشت مادر و حبس او و پدر به طور هم زمان جاری شد وقتی که اجازه دیدار آن دو را حتی برای عید ندادند و مادر در حال اعتصاب غذا و پدر روزه دار سالشان را در انفرادی نو کردند! و بغضش با بازگشت تحیرانگیز پدر در نوروز ۹۱ در پی مرخصی قطره چکانی و عجیب به زندان شکست و اشکش در نوروز ۹۲ درست همین جا پشت دیوارهای اوین جاری شد وقتی از مرخصی و حتی ملاقات پدر ناامید شد. امسال به او گفته بودم هرگز به بندگان خدا امید نبند که سخت حقیر و عاجزند. حقیر از درک رحمانیت و رحیمیت پروردگارشان و عاجز از معرفت بخشندگی و سخاوت او که بندگانش را فارغ از درجه کفر و ایمان روزی می دهد و مهلت می دهد و به نسبت درجه کفر و ایمانشان جزا می دهد. به او گفته بودم مبادا جز به خدا دل ببندی که این شرک است و مبادا از رحمت الهی ناامید شوی که این خود گناهی است نابخشودنی. اما در عین حال او را یادآور شدم که امر الهی قطعی است اما بندگانش را تذکر داده که در این امر تعجیل نکنند. با این همه شما که مادرید از دل نازک دختران دردانه بابا مطلعید! او برای این که بر اندوه خود سرپوش بگذارد درد مردان و زنان جوانی را که در آستانه سال نو چشم انتظار عزیزانشان بودند برای من بازگو می کرد و درد دیگر خانواده‌های زندانیان سیاسی که حضور مظلومانه عزیزانشان دربند ستم توسط مقامات ما انکار می شود تا مبادا متهم به نقض حقوق بشر شویم. خنده دار است نه؟ می گویند لغو مرخصی‌های نوروزی که پیش از این وعده داده شده بود به دلیل گزارش هایی است که از نقض حقوق بشر در ایران در سازمان ملل ارائه شده است و آقایان برای انکار این واقعیت‌ها سعی می کنند که صورت مسئله را پاک کنند.

سرکار خانم خجسته
من امشب وقتی که از این حضور راضی کننده خودم و دخترم در کنار اوین که افتخار میزبانی همسرجان را دارد، باز می گشتم با خود فکر می کردم این گفته رهبری که هر روز زندان انفرادی را معادل ده روز زندان عمومی دانسته اند یا به دروغ به ایشان نسبت داده شده و یا این که ایشان از این ادعا اعراض کرده اند وگرنه مگر می شود کسی خود انفرادی را درک کرده باشد و اجازه دهد که هم چون سید مصطفی تاجزاده‌ای صرفا به دلیل نقد منصفانه و بی‌هیچ دلیل و جرم قضائی محکوم به گذراندن نزدیک به پنج سال انفرادی و از آن بدتر محروم از دیدار خانواده و محروم از خدمات درمانی تخصصی مناسب امراضش باشد؟! و مگر می شود تصور کرد پدری که فرزندانش سخت به آغوش گرم او و نصایح و مشاوره‌های پدرانه‌اش در مسیر زندگی نیازمندند و همسرش سخت به حضور مهرورزانه او محتاج است و پدر و مادر پیرش سخت به اظهار شفقت و مراقبت‌ها از جانب او نیازمندند، گذشته از این که به شکلی انتقام جویانه و کینه توزانه تمام مدت سال در انفرادی است هنگام نوروز نیز در این شرایط باقی بماند. شما می دانید ادامه این وضعیت که موجب تحیر، تعجب و تأسف آزادگان ایران بلکه جهان و منصفان مسلمان بلکه غیرمسلمان است، دل چه کسی یا کسانی را شاد می کند و رضایت خاطر چه کسانی را فراهم می آورد؟!

سوال آخر من از شما که پاسخش نباید خیلی سخت باشد این است که اگر ما در کشورمان رعایت حقوق انسان‌ها را می کنیم چرا وقتی در این زمینه علیه مان گزارش ارائه می شود برافروخته می شویم خوب می شود با مدرک و ادله منطقی این ادعا را رد کرد مثلا می شود زندان‌ها را از زندانی سیاسی خالی کرد و بعد مدعیان را به بازدید دعوت کرد. به همین سادگی! اما شما بهتر از من می دانید که تا زمانی که اوین و دیگر زندان‌های کشورمان اقامت گاه نوابغ و مشاهیر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و علمی است که تنها زبان به انتقاد گشوده اند و گاهی نقدهایشان را نشر داده اند، اجازه حضور و بازدید هیچ مقام بین المللی از زندان‌ها داده نخواهد شد چرا که در این صورت کتمان موارد نقض حقوق بشر امکان پذیر نخواهد بود. می دانم که با پیشنهاد من در نامه قبلی مبنی بر تشکیل دفتری برای رسیدگی به امور زنان از جمله زنان زندانی و خانواده‌های زندانیان سیاسی، موافقت نکرده اید که تاکنون خبری در این مورد نشنیده ایم اما بد نیست با توجه به گزارش هایی که علیه ما در باب نقض حقوق بشر و حقوق زنان ارائه شده و لابد به زودی بیانیه هایی علیه مان صادر می شود که ممکن است نرمش قهرمانانه در سیاست خارجی را تحت الشعاع قرار دهد، شما شخصا به این مسئله، که همه از جمله نمایندگان مجلس از آن فراری اند، ورود نمایید و به جای مقامات بین المللی شنوای حرف دل مادران شهدا و خانواده‌های آسیب دیدگان و خانواده‌های زندانیان سیاسی باشید.

خواهر عزیز
همه ما علاقمندیم که شاهد سرافرازی ایران عزیز و استقلال و عزت آن باشیم اما این مهم تنها با رد و انکار ادعاهای گزارش گران ممکن نیست بلکه باید مانند دوره اصلاحات بهانه‌ها را از بهانه جویان گرفت که بهترین راه آن هم اجرای کامل و بدون تنازل قانون اساسی از جمله آزادی بیان و اندیشه و مطبوعات و احزاب و تجمعات قانونی است. نیک می دانید که حقوق مردم تنها حقوق اقتصادی نیست که فرضا با اقتصاد مقاومتی قابل حل باشد بلکه حقوق سیاسی و اجتماعی ایشان حائز اهمیت بیشتری است.

پایان کلام این که با توجه به نام گذاری امسال به سال اقتصاد و فرهنگ بد نیست یادآور شوم که این جانب افتخار دارم که علاقمند و آشنا به فرهنگ فاطمی و مروج آن هستم و هم از این رو تا زمانی که همسرعزیزتر از جانم تحت ستم غیرقابل انکار مسئولین قضائی و نیز مسئولین امنیتی سپاه است، فاطمه گون علَم دفاع از حقوق او را بردوش کشیده درب خانه‌ها را خواهم زد و ظلم مستمری را که بر او رفته و میرود فریاد می کنم باشد که گوش شنوایی پیدا شود و داد مظلوم بستاند.
و سیعلم الذین ظلموا‌ای منقلب ینقلبون

سال و حال و فالتان خوش باد
فخرالسادات محتشمی پور
همسر آزاده روزه دار در انفرادی و قرنطینه و حصر در زندان سید مصطفی تاجزاده
اولین روز بهار سال ۱۳۹۳
 
منبع: فیس بوک نویسنده 
 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

مانع پنهان “رفع حصر”؟!

Posted: 22 Mar 2014 01:30 PM PDT


مسئله رفع حصر از میر حسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، رهبران اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، در سال 92 یکی از موضوعاتی بود که بارها درباره آن سخن گفته شد و بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. این اتفاق پس از آن رخ داد که حسن روحانی پیروز انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شد. روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود وعده تلاش برای رفع حصر داده بود.


به گزارش فرارو، بحث رفع حصر از سه چهره شناخته شده سیاست ایران، میر حسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد در سال 92 همراه با انتشار اخبار ضد و نقیض، شایعات و دیدگاه های مختلف در این باره همراه شد. این اخبار، شایعات و دیدگاه ها بیش از آنکه نشان دهنده وضعیت این پرونده پیچیده باشد، نشان دهنده رویکرد سیاستمداران دیگر درباره این موضوع بود.


در ابتدای سال 92 و در زمان حاکمیت دولت محمود احمدی نژاد اخباری از تلاش وی برای رفع حصر سران معترضان انتخاباتی منتشر شد. اخباری که با تکذیب های خفیف همراه بود. اما علی مطهری نماینده مردم تهران تائید کرد که احمدی نژاد تلاش هایی در این زمینه صورت داده است.


با آغاز رقابت های انتخابات ریاست جمهوری موضوع برای بخشی از جامعه به یک مطالبه انتخاباتی تبدیل شد و این مطالبه در شبکه های اجتماعی بیشتر از رسانه های دیگر مطرح شد. سوال این بود که کاندیدا های انتخابات یازدهم چگونه با موضوع حصر رهبران معترضان انتخابات یازدهم برخورد می کنند.


طبعیی بود که در بین نامزدهای انتخابات محمد رضا عارف و حسن روحانی بیش از دیگر کاندیدا ها بر این موضوع دست بگذارند و سعی کنند به این مطالبه پاسخ شفاف تری دهند. به این ترتیب محمد رضا عارف از امکان رفع حصر سخن گفت و حسن روحانی در یکی از سخنرانی های خود وعده رفع حصر داد و این وعده بازتاب گسترده ای در جامعه داشت. اما دیگر کاندیداها سعی می کردند سخنی در این باره نگویند.


انتخابات یازدهم ریاست جمهوری برگزار شد و حسن روحانی توانست اکثریت آرا را به دست آورد. پس از پیروزی حسن روحانی طرفدارانش در خیابان های تهران و شهرهای بزرگ کشور به جشن و پایکوبی پرداختند.


با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بحث پیرامون رفع حصر بیش از پیش در محافل سیاسی مطرح شد. برخی انتظار داشتند این اتفاق در صد روز اول دولت روحانی رخ دهد اما نداد. عده ای از تحلیلگرلان سیاسی معتقدند روحانی سیاست های خود را اولویت بندی کرده است و رفع حصر اولویت اصلی او نیست.


اوج شکل گیری امید ها برای رفع حصر زمانی بود که به شکل غیر منتظره ای 80 تن از محکومان سیاسی و امنیتی عفو شدند و از زندان آزاد گشتند. نسرین ستوده از وکلای دادگستری، مهسا امرآبادی روزنامه نگار، فیض الله عرب سرخی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و معاون وزیر بازرگانی در دولت محمد خاتمی، محسن امین زاده عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی و معاون وزیر خارجه در دولت آقای خاتمی و میرطاهر موسوی، نماینده پیشین مجلس و عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی از جمله آزادشدگان بودند.


این عفو بحث رفع حصر را بیش از پیش مطرح کرد. این آزادی ها باعث شد محبوبیت حسن روحانی افزایش یابد و بیشتر طرفداران او این اتفاق را در راستای سیاست های رییس جمهور جدید دانستند. اما محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه در همان مقطع اعلام کرد عفو گروه جدید "محکومان امنیتی"، به دنبال آن صورت گرفته که قوه قضاییه فهرستی پیشنهادی از این محکومان را برای عفو به مقام معظم رهبری ارائه کرده است و این افراد توسط رهبر انقلاب مورد عفو قرار گرفته اند.


اما این تصور که عفوها در راستای سیاست های حسن روحانی بوده است همچنان در جامعه وجود داشت. با گذشت زمان اتفاق تازه ای رخ نداد و قوه قضائیه اعلام کرد که قرار نیست در وضعیت موسوی، کروبی و رهنورد تغییری ایجاد شود.


در همان مقطع (اواخر شهریور) شایعه ای نیز منتشر شد که براساس آن پرونده حصر به شورای عالی امنیت ملی ارجاع داده شده است. شورایی که رییس آن حسن روحانی و دبیر آن علی شمخانی است و وزیر اطلاعات و کشور نیز عضو آن هستند. این شایعه از سوی شورای عالی امنیت ملی تکذیب نشد، همچنین اخباری از دیدار علی شمخانی با میر حسین موسوی منتشر شد که توسط سخنگوی قوه قضائیه تکذیب شد.


مهر ماه کلا ماه پر خبری در حوزه حصر بود، دوم مهر تصویری از یک خانه در برخی از رسانه ها منتشر شد تصویری که به گفته سایت سحام نیوز خانه امن وزارت اطلاعات بود که مهدی کروبی در آن حضور داشت. در این تصویر پنجره های خانه مسدود بود.


از مهر ماه به بعد اتفاقی نیز در حوزه اطلاع رسانی افتاد. آرام آرام اخبار حصر بیشتر از گذشته در رسانه های داخلی پوشش داده شد. اخباری که بعضا از سوی رسانه های نزدیک به موسوی و کروبی منتشر می شد.


مهمترین اتفاقی که رخ داد مربوط به وضعیت مهدی کروبی بود که در زمستان اعلام شد که او از خانه امن وزارت اطلاعات به منزل شخصی خود منتقل شده است. این خبر با استقبال روبه رو شد و حتی شایعاتی درباره رفع حصر کروبی منتشر گردید که 14 بهمن ماه این موضوع از سوی سخنگوی قوه قضائیه تکذیب شد.


در این بین حاشیه های نیز شکل گرفت از جمله برخورد مامور امنیتی با دختران موسوی در هنگام دیدار آن ها با فرزندان شان بود که از سوی وزارت اطلاعات تکذیب شد اما بازتاب گسترده ای در رسانه های اجتماعی داشت.


اخبار ضدو نقیض نیز از تلاش ها برای آزادی رهبران معترضان انتخابات 88 منتشر شد که بسیاری از آن ها هیچ وقت تائید نشد. یکی از آن ها نگارش نامه از سوی آیت الله هاشمی در این باره بود.


مواضع سیاستمداران درباره حصر
نیمه دوم سال 92 بیش از آنکه اتفاق بزرگی در مسئله حصر رخ دهد، اظهار نظر های مهمی در این باره صورت گرفت. اظهار نظرهایی که نشان دهنده اختلاف نظر در بین سیاستمداران ارشد کشور بود. موضع اصلاح طلبان که کاملا روشن و شفاف بود. در این عرصه این اصولگرایان بودند که کمتر اظهار نظر کرده بودند.


اما در پاییز زمستان 92 مطالبی از جانب فعالان و سیاستمداران جریان اصولگرا مطرح شد که در نوع خود جالب توجه بود. آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان اول آذر ماه در نماز جمعه تهران در نماز جمعه تهران با انتقاد ازموسوی و کروبی گفت: "اگر رافت اسلامی نبود اینها باید اعدام می‌شدند" اما جمهوری اسلامی "بر سر اینها منت گذاشته و گفته در خانه خود زنده باشید، امکانات داشته باشید و بهداشت خود را رعایت کنید اما اینها در عین حال حاضر نیستند اظهار ندامت کنند."


این سخنان آیت الله جنتی با واکنش علی مطهری روبه رو شد. اصولگرایی که قائل به آن است که دیگر دلیلی برای ادامه حصر وجود ندارد. مطهری با انتشار نامه‌ای در وبسایت خود گفت که آقای جنتی "مانند همیشه بر طبل تفرقه و خشونت و افراط" کوبیده است و "استدلال او برای بی‌اعتبار کردن مخالفان و درخواست حکم اعدام برای آقایان موسوی و کروبی" از اساس باطل است.


علی مطهری از حبس خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی انتقاد کرد و گفت که آنها شرایط رفاهی خوبی ندارند و اگر تصور آقای جنتی خلاف این است امتحانش مجانی است!



این اظهار نظر تند با انتقاد برخی از اصولگرایان روبه رو شد. اما علی مطهری از مواضعش دست بر نداشت و تا پایان سال بارها از ادامه حصر انتقاد کرد.


پس از آن در 29 آذر ماه عباسعلی کدخدایی عباسعلی کدخدایی، سخنگوی پیشین شورای نگهبان گفت که "بازداشت خانگی مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد مجازات نیست و یک اقدام تنبیهی و تامینی موقت است." کدخدایی عنوان کرد که برای روشن شدن وضعیت موسوی و کروبی و رهنورد باید وضعیت آنان مورد رسیدگی قضایی قرار گیرد.


اما روز 15 بهمن ماه مصطفی پور محمدی وزیر دادگستری ایران در سخنانی مانع اصلی برای رفع حصر را عنوان کرد. مصطفی پورمحمدی گفت: «اگر میرحسین موسوی و مهدی کروبی بگویند که ما قانون‌مند هستیم و به آرامش کشور پایبندیم مشمول عفو می شوند.» پور محمدی از وزرای اصولگرای دولت حسن روحانی است.


برخی دیگر از نزدیکان دولت در گوشه و کنار اعلام می کردند که بخشی از مانع حصر، محصورین هستند و آنها نیز در این رابطه باید قدم هایی بردارند.


21 بهمن ماه غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه و دادستان کل کشور نیز اظهار کرد که میرحسین موسوی و مهدی کروبی "توبه نمی‌کنند و این افتخار ندارد."


در اواخر بهمن ماه موضع گیری در این باره به علی لاریجانی رییس مجلس ایران و سرلشگر عزیز جعفری فرمانده سپاه نیز رسید. علی لاریجانی 29 بهمن در نشست خبری خود گفت: «شورای عالی امنیت ملی باید در این مورد تصمیم سنجیده ای بگیرد.» او توضیح نداد که این تصمیم سنجیده به چه معناست. وی تاکید کرد که "رفع حصر ربطی به قوه قضائیه ندارد بلکه موسوی و کروبی باید فهمشان را درست کنند."


یک روز پس از آن سرلشگر جعفری فرمانده سپاه پاسداران در حاشیه دیدار با اعضای بسیج دانشجویی کشور در پاسخ به سوالی درباره مجازاتی که برای سران معترضین انتخابات دهم در نظر گرفته می شود، گفت: «مجازات آنها همان حبسی است که دارند می کشند.»


اما در روزهای آخر سال محمد جواد لاریجانی مشاور رییس قوه قضائیه در سخنانی ابراز امیدواری کرد که موسوی و کروبی در سال 93 از حصر خارج شوند. این موضع برادر رییس قوه قضائیه بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت.


این اظهار نظر ها آخرین اظهار نظرهای رسمی سیاستمداران و مسئولان بلند پایه کشور در این باره بود. سخنانی که تا حدودی می تواند مانع پنهان در رفع حصر را نشان دهد. آنگونه که علی لاریجانی می گوید محصورین باید "فهمشان" را درست کنند. فهمی که احتمالا به وقایع و وضعیت کشور مربوط است. از طرف دیگر نزدیکان دولت می گویند موسوی و کروبی نیز باید در این رابطه قدم هایی بردارند، به نظر می رسد مشکل اصلی اینجاست. مشکلی که شاید در سال 93 بر طرف شود و موضوع حصر نیز خاتمه یابد.  

منبع: فرارو
 

ستون «جهت اطلاع» منعکس کننده‌ی مطالب تحلیلی مغایر با اهداف جنبش سبز است و صرفا جهت اطلاع همراهان جنبش سبز و خوانندگان جرس منتشر می گردد. 


جهانگیری: اقتصاد ما تحمل شوک جدید ندارد

Posted: 22 Mar 2014 01:26 PM PDT

یارانه دادیم نتوانستیم حقوق کارمندان را بدهیم
جرس: معاون اول رییس جمهوری گفت: اقتصاد ایران به هیچ وجه تحمل شوک جدید و افزایش پنج، شش و هفت برابری قیمت برخی کالاها را ندارد.  

 

به گزارش ایرنا، اسحاق جهانگیری روز شنبه در بازدید از بیمارستان شهید باهنر کرمان افزود: افزایش قیمت در بسیاری از کالاها متوقف شده اما در یک یا دو کالا باید کمی افزایش قیمت داشته باشیم.

 

او گفت: در اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها از مردم خواهش می کنیم با توجه به شرایط اقتصادی کشور از دریافت یارانه انصراف دهند و البته دولت بر اساس قانون وظیفه دارد به افراد نیازمند و متقاضی، یارانه پرداخت کند.

 

جهانگیری گفت: متقاضیان با ثبت نام جدید مشخص می شوند و دولت برای افراد نیازمند نیز تعریفی را داشته باشد که فرم ساده ای در این رابطه تهیه و از مردم سقف درآمدی آنها سووال شده و به پاسخ های مردم اعتماد می کنیم تا اینکه دولت در آینده آنها را بررسی و تصمیم گیری کند.

 

معاون اول رییس جمهوری گفت: نخبگان، صاحبان نفوذ و سرمایه از این فرصت استفاده کنند و برای دریافت یارانه ثبت نام نکنند تا این پول در بخش هایی مانند سلامت، محیط زیست و سایر بخش ها خرج شود.

 

او گفت: در فاصله کوتاهی جمعی از دانشگاهیان، پزشکان، فرهنگیان، ورزشکاران و سایر گروه های جامعه نامه نوشته اند که ما می خواهیم از دریافت یارانه انصراف دهیم و همه مردم را دعوت کرده اند که به کمپین ˈنه به یارانهˈ بپیوندند.

 

جهانگیری گفت: بر اساس آخرین آمار در بهمن سال گذشته، 77 میلیون و 384 هزار نفر در کشور یارانه دریافت کرده اند که این تعداد بیشتر از جمعیت ایران است و اگر جمع قابل توجهی از این آمار حذف شود می تواند برای کارهای بعدی ذخیره شود. معتقدیم که به طبقه نیازمند جامعه مانند افراد زیرپوشش بهزیستی، کمیته امداد و اینگونه نهادهای شناخته شده یارانه بیشتری پرداخت و امنیت عذایی آنها تامین شود.

 

جهانگیری گفت: از اواخر سال 89 همزمان با آغاز هدفمندی یارانه ها تا اسفند گذشته، 93 هزار میلیارد تومان درآمد ناشی از افزایش قیمت حامل های انرژی بوده که باید نیمی از آن بین مردم توزیع می شده در حالی که 135 هزار میلیارد تومان در این مدت بین مردم توزیع شده و همین مسئله باعث شده که نتوانیم حقوق استادان و کارمندان را پرداخت کنیم.

 

او گفت: بیست و دوم هر ماه دغدغه دولت این است که چگونه سه هزار و 500 میلیارد تومان پول پرداخت یارانه ها را تامین و آن را توزیع کند. گام دوم هدفمندی یارانه ها باید با جدیت اجرا شود و اگر ملت ایران خوب در جریان این پول قرار بگیرد، تصمیمات بسیاری می توان گرفت.

 

معاون اول دولت تدبیر و امید همچنین به بخش سلامت اشاره کرد و گفت: مردم هزینه های سنگینی را برای درمان پرداخت می کنند و درمان می تواند به دغدغه و یک نگرانی برای مردم تبدیل شود.

 

او گفت: دولت یازدهم در آغاز کار خود با مشکلات و مسایل مهمی در سطح کلان و بخش ها روبرو بود و برای برون رفت از این مشکلات فرصت اشتباه و خطا نداشتیم اما کار دولت با جدیت، سرعت و دقت پیش رفت. در سیاست خارجی تدبیر جدی را چاشنی تصمیم ها کردیم و در اقتصاد کلان که با رکود روبرو بودیم و سال گذشته منهای 5.8 درصد رشد اقتصاد ما بوده که توانستیم در این زمینه کارهایی انجام دهیم.

 

جهانگیری گفت: در سال 91 کیک اقتصادی کوچکتر شده بود و سهم کمتری به همه مردم می رسید که در کنار این رکورد تورم جدی و کم سابقه ای نیز وجود داشت و مردم ما از نظر گرانی در مرداد و شهریور سال گذشته بیش از 40 درصد تورم را تحمل کردند. طرح های عمرانی کشور تقریبا تعطیل شده بود و افرادی به همین دلیل بیکار شدند.

 

او بیان کرد: در هفت ماه فعالیت دولت یازدهم در سال 92 تمرکز بر روی سیاست خارجی بود و با حماسه سیاسی که مردم رقم زدند رویکرد دنیا با مردم ایران تغییر کرد و فضای بین المللی قدری آرام شد و امیدواریم در آینده بتوانیم از حق ملت دفاع کنیم.

 

معاون اول رییس جمهوری موضوع مهم و اولویت اصلی دولت در سال 93 را پرداختن به بخش سلامت عنوان کرد و گفت: باید هزینه مردم را در درمان کاهش دهیم و با توجه به اینکه در این بخش با افراد تحصیلکرده و نخبه روبرو هستیم با همت دولت و خیران با عزم جدی ورود کنیم تا مشکلات برطرف شود.

 

او گفت: در پایان سال 92 با وجود گرفتاری های مالی بسیار به دستور رییس جمهوری دو هزار و 800 میلیارد تومان به بخش درمان کشور پرداخت شد و همچنین مجلس نیز یک درصد بر مالیات بر ارزش افزوده در سال 93 اضافه کرد که رقم آن سه هزار میلیارد تومان می شود و قرار شد برای سلامت مناطق کوچک و روستایی هزینه شود.