جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


شکایت ۲۸ درویش زن آسیب دیده در سرکوب تجمع مقابل دادستانی

Posted: 14 Mar 2014 04:59 AM PDT

جرس: ۲۸ تن از بانوان درویش که در روز دوم تجمع اعتراضی به وضعیت دراویش زندانی در مقابل دادستانی تهران توسط مامورین گارد ویژه مورد ضرب و جرح قرار گرفته بودند، با تنظیم شکایتی علیه برخورد خشن و غیر انسانی ماموران، خواستار معرفی و توبیخ آنان شدند.  

 

به گزارش مجذوبان نور؛ دراویش در این تجمع دو روزه که ۱۷ و ۱۸ اسفند مقابل دادستانی صورت گرفته بود، در فضایی مسالمت آمیز خواستار ادامه درمان دراویش زندانی در مراکز درمانی تخصصی و همچنین بازگشت دو درویش تبعید شده از زندان رجایی شهر به زندان اوین بودند اما تجمع قانونی ایشان با دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی به اغتشاش کشیده شد.

 

دراویش زن آسیب دیده در این حادثه در نامه‌ای به جعفری دولت ابادی خواستار رسیدگی به جرائم وقوع یافته توسط ماموران امنیتی و معرفی دراویش بازداشتی به پزشکی قانونی شده‌اند.

 

در حمله نیروهای امنیتی به دراویش زن، خانم پریسا اسلامی دچار شکستگی دندان، خانم اعلایی وکیل دادگستری دچار شکستگی سر و خونریزی شدید صورت، خانم منظر ملک محمدی دچار شکستگی دست، خانم نازیلا نوری دچار جراحاتی در ناحیه دست و خانم شکوفه یداللهی و سپیده مرادی دچار کبودی‌های متعدد ناشی از ضربات باتوم شده‌اند.

 

این زنان در شکایتنامه خود از ماموری به اسم علی نظری نام برده‌اند که شکوفه یداللهی٬ مادر کسری نوری را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده است و توضبح داده‌اند که وی روسری ایشان را از سرشان کشیده و با کشیدن مو‌ها و توسل به زور سعی در انتقال وی به ون نیروی انتظامی را داشته است.


دخالت بعضی ماموران مرد در ضرب و شتم زنان و و برداشتن چادر و مقنعه و کشیدن مو‌ها و همچنین فحاشی و افترا و تهمت و توهین از مواردی بوده که در این شکایت مورد اعتراض واقع شده است.

 

گفتنی است سمیه علائی٬ وکیل دادگستری و درویش گنابادی که شاهد عینی برخورد ماموران امینتی با دراویش زن بوده است پیگیری این شکایت را برعهده گرفته است و شکایت این زنان را تقدیم دادستانی تهران کرده است.

 

متن شکایتنامه ۲۸ درویش زن به دادستانی تهران به این شرح است:

 

بسمعه تعالی

جناب آقای جعفری دولت آبادی٬ دادستان محترم دادسرای عمومی و انقلاب تهران

احتراما اینجانبان؛ شکوفه یداللهی فارسی٬ معصومه خلیلی٬ سپیده مرادی٬ لیلی نایب زاده٬ فاطمه آسوده٬ صدیقه خلیلی٬ شیما انتصاری٬ پریسا اسلامی٬ راضیه یداللهی٬ منظر ملک محمدی٬ جمیله شهبازیان٬ زرین تاج مرتضوی٬ فریده فلاحتی٬ فهیمه مرادی٬ سمیه علائی٬ بدین وسیله شرح شکوائیه خود را ذیلا اعلام می‌داریم؛


روز یک شنبه مورخ ۱۳۹۲/۱۲/۱۸ محض حضور ایشان در مقابل ساختمان دادسرای عمومی و انقلاب تهران واقع در خیابان ۱۵ خرداد٬ مامورین نیروی انتظامی و مامورین پلیس امنیت و همینطور وزارت اطلاعات شهر تهران اعم از خانم و آقا بدون دلیل و توجیه قانونی به سمت اینجانبان هجوم آورده و با ایجاد ضرب و جرح با سلاح سرد (باتوم) و با وارد آوردن ضربات پا و مشت و مهم ترو اسف بارتر٬ با برداشتن و کشیدن چادر و روسری از سر ایشان حتی از سوی مامورین مرد و هتک حرمت٬ اقدام به سوار کردن ما به خودروهای ون کرده که با شیشه‌های دودی پوشانده شده بودند و با ضرب و شتم شدید و فحاشی و افترا و تهمت و توهین و ایراد ضرب و شتم با سلاح سرد و دست و پا نمودند که در میان ایشان علی الخصوص خانم شکوفه یداللهی٬ مادر کسری نوری از ماموری بنام «علی نظری» که روسری ایشان را از سرشان کشیده و با کشیدن موهای ایشان با توسل به زور سوار ماشین کرده و روی زمین کشیدند٬ لذا از جنابعالی تقاضا می‌شود که به جرائم بوقوع پیوسته سریعا رسیدگی و اینجانبان را به پزشکی قانونی معرفی کنند.

امضا کنندگان؛
شیما انتصاری
صدیقه خلیلی
راضیه یداللهی
فاطمه فلاح
الهام احمدی
فاطمه آسوده
سمیه علائی
آرزو ملک محمدی
سپیده کبیری
جمیله شهبازیان
نازیلا نوری
زهرا رشید‌پور
فاطمه سلطانی
زرین تاج مرتضوی
مریم فراسیابی
سکینه یزدان یار
پریسا اسلامی
شبنم باقری
شهرزاد آثاری‌زاده
گیتا یزدان یار
شهرزاد زاهدانی
لیلی نایب‌زاده
نیلوفر صنعت پرست
سپیده افراسیابی
فریده فلاحتی
فهمیه مرادی
منظر ملک محمدی

 

 

نرگس محمدی: محکوم فتنه نیستم، محکوم بی عدالتی و تبعیض هستم

Posted: 14 Mar 2014 04:59 AM PDT

جرس: نرگس محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر با ارسال نامه ای به محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در خصوص واکنش او به دیدار کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با تعدادی از فعالان حقوق زن، توضیحاتی را ارائه کرد.  

 

پس از ملاقات کاترین اشتون با گوهر عشقی- مادر ستار بهشتی-، نرگس محمدی و 5 فعال دیگر حقوق زن، برخی مسئولان حکومتی و سایت ها و رسانه های وابسته به طیف محافظه کار در موضع گیری هایی با انتقاد از عملکرد دستگاه دیپلماسی، اتهام هایی را هم به خانم محمدی نسبت دادند.


کاترین اشتون اولین سفر خود به تهران را با دیدار با 7 نفر از فعالان حقوق زن آغاز کرد. مادر ستار بهشتی، وبلاگ نویس کشته شده در اثر بدرفتاری در بازداشتگاه پلیس یکی از این 7 نفر بود.

 

خانم محمدی نیز که در دادگاه تجدید نظر به شش سال حبس محکوم شده بود، دو سال پیش به دلیل بیماری جدی با قرار وثیقه، اجازه مرخصی و درمان خارج از زندان دریافت کرد.

 

در مهرماه ۱۳۹۰ خانم اشتون در بیانیه‌ای با ابراز نگرانی از وضعیت نرگس محمدی، نایب‌رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، گفته بود که با توجه به وضعیت سلامتی خانم محمدی، او در زندان به امکانات پزشکی لازم دسترسی نخواهد داشت.

 

به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن نامه نرگس محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر به محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به شرح زیر است:

جناب آقای دکتر ظریف
وزیرمحترم امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام

 

پس از ملاقات سرکار خانم اشتون با سرکار خانم گوهر عشقی- مادر داغدار ستار بهشتی- و اینجانب، شاهد موضعگیری هایی از سوی مقامات و مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران و مطبوعات، سایت ها و ارگان های محافظه کاران افراطی بودیم که اینجانب را با الفاظ و اتهامات بی اساس مورد توهین قرار داده اند. در این موضع گیری های ابهام و افترا آلود، اینجانب محارب، مسلح، فعال فتنه، عامل فتنه، فتنه گر و... نامیده شده ام.


اما در این میان خبری در سایت مشرق منتشر شد مبنی بر موضع گیری جنابعالی پیرامون این دیدار که اظهار کرده بودید: از ملاقات خانم اشتون با "محکومان فتنه" اطلاعی نداشتم.


هر چند سال ها است که با توهین، افترا، محرومیت و محکومیت های متعدد مواجه بوده ام و این افتراها امری جدید نیست، اما به کار بردن واژه "محکوم فتنه" از سوی وزیر محترم امور خارجه دولت اعتدال و تدبیر برایم غیر منتظره و تعجب انگیز بود.


متاسفانه واژه "فتنه" که از سال 88 مستمسک و بهانه ای برای سرکوب، محکوم کردن و تضییع حقوق تعداد زیادی از شهروندان ایرانی شده است، نه عنوانی است مجرمانه و نه عملی است مشخص و تعریف شده و تندروهای حکومت از این واژه اساسا برای به "سه کنج" راندن مخالفان و منتقدان بهره می جویند و کارکردی سرکوبگرانه پیدا کرده است.

 


جناب آقای ظریف

اینجانب چون هزاران شهروند بی گناه ایرانی که با این عنوان مبهم، حقوق انسانی شان تضییع شده است، "محکوم فتنه" نیستم بلکه محکوم بی عدالتی و تبعیض هستم که نه تنها خودم بلکه اعضای خانواده ام حتی کودکان کوچکم طعم محرومیت و بی پناهی را می چشند. بنده نه تنها فتنه گر نیستم بلکه یک فعال حقوق بشر هستم که قصدی جز بهبود شرایط زیست انسانی هموطنانم ندارم.

ای کاش جنابعالی در این مصاحبه به جای "محکوم فتنه "حد اقل از یک واژه تعریف شده و حقوقی استفاده می کردید و حتی اگر می خواستید مرا یک محکوم به تحمل حبس بخوانید، مغلوب فضاسازی افراطیون نمی شدید و بر چسب افترا انگیز "فتنه گری" را بر پیشانی یک زن ایرانی و یک انسان که حرمت والایی در تفکر دینی ای که شما معتقد به آن هستید، نمی چسباندید.

فراموش نباید کرد که آقای روحانی با شرکت گسترده مردم در انتخابات و با حمایت و آرای تفکر اصلاح طلب و اعتدال گرا بر سر کار آمده و قدرت خود را نه از سوی حکومت و جناح محافظه کار تندرو بلکه از جانب طیف گسترده مردم معتقد به دموکراسی و آزادی کسب کرده است و تصور و توقع این است که گفتمان غالب دولت و سیاست های چنین کابینه ای اگر نه کاملا منطبق با آرای اصلاح خواهان، عدالت طلبان و آزادی طلبان جامعه، حداقل می بایست همسو با چنین جریانات و تفکرهای ملی و مردمی باشد.

استفاده از چنین الفاظی نه در شأن وزیر محترمی چون حضرتعالی است که به واقع موجب افتخار و سربلندی ملت در عرصه بین المللی شده اید و با پشتکار و درایت دولت تدبیر، سایه ابر سیاه جنگ و بخشی از تحریم ها را آرام آرام از سر ملت کنار زده اید، و نه در راستای شعارهای رییس جمهور محترم است که توانست پس از 8 سال برافراشته شدن دیوار ترس و یاس و سرخوردگی ملت در عرصه های داخلی و بین المللی، دوباره جوانه های امید را در دل ملت بکارد و ترکی شکننده بر این دیوار ترس و یاس فرود آورد.

اینجانب نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر و از فعالان زنان جامعه سربلند و متمدن ایرانم و شرکت در چنین ملاقات ها و گفت و گوهایی با مقامات بین المللی و گروه های حقوق بشری را حق طبیعی و مسلم خود می دانم و نیک یقین دارم که جنابعالی به دلیل تخصص و اشراف خود به مسایل روابط و عرف بین الملل اذعان دارید که چنین ملاقات ها و نشست های کاری با فعالان مدنی جوامع، کاملا رایج و معمول بوده و از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است و اساسا طرح مسایلی چون جاسوسی و اقدامات مداخله جویانه از وجاهت قانونی و عرفی برخوردار نیست. این نشست ها نه دیدارهای حاشیه ای بلکه همان طور که سرکار خانم اشتون اظهار داشتند، برنامه هایی هستند که هدف جامعه جهانی است.


در جهان امروز احترام جامعه جهانی به جامعه مدنی در سراسر جهان نه تنها موجب تقویت جوامع مدنی است بلکه سازمان ها و نهادهای بین المللی را نیزدر پیشبرد اهداف صلح خواهانه در جهان یاری می کند.


در این راستا احترام به جامعه مدنی احترام به حقوق ملت ها و اراده مصمم آنها برای تحقق صلح پایدار جهانی و نهادینه شدن حقوق بشر ارزیابی می شود و هیچکس حق ندارد چنین حقی را از ملت ها سلب کند. دولت ها نمی توانند و نباید به تنهایی مخاطب و تصمیم گیر در گفت و گوهای بین المللی به ویژه در عرصه حقوق بشر باشند و نقش نهادهای مدنی بسیار تعیین کننده است.


اینجانب ضمن تشکر و احترام به تفکر بسیار با ارزش و شجاعانه خانم اشتون در احترام به جامعه مدنی و دعوت و گفت و گوی جدی ایشان با بخشی از فعالان زنان و حقوق بشر، این ملاقات را قانونی و در راستای حفظ منافع ملی سرزمینم می دانم و خواهان تداوم آن و به نوعی مشارکت جامعه مدنی در گفت و گوهای بین المللی برای پیشبرد اهداف اصلاح گرایانه جهانی و ملی هستم.

با سپاس

نرگس محمدی  

نظر علی مطهری درباره حضور رویایی در جشنواره شعر فجر: همه اتفاقات را نباید امنیتی نگاه کرد

Posted: 14 Mar 2014 01:55 AM PDT

جرس: یک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: همین که این افراد قبول کردند به یک چنین جشنواره ای بیایند و شرکت کنند نشان می‌دهد چارچوب‌ها و مقررات نظام را قبول دارند و این یک موفقیت برای جمهوری اسلامی است. ما نباید یک سابقه‌ی منفی در پرونده ی یک فرد را به معنای جدایی او تا ابد تلقی کنیم و همه اتفاقات را هم نباید با نگاه امنیتی ببینیم گاهی هم باید نگاه فرهنگی و انسانی داشته باشیم.  

 

به گزارش خبرآنلاین، علی مطهری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در واکنش به اظهار نظر رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح پیرامون جشنواره شعر فجر و رایزنی برای دعوت از یدالله رویایی جهت شرکت در جشنواره اظهار داشت: آقای فیروزآبادی نگاه امنیتی به موضوع داشتند و از این جهت وارد مسئله شدند ولی من شخصا معتقدم این موضوع آنچنان جنبه ی امنیتی ندارد. اما راجع به اصل این اتفاق که آیا ما این افراد را می‌توانیم دعوت کنیم یا اساساً بهتر است دعوت نکنیم من شخصا معتقدم اگر این دعوت ها باعث جذب این افراد شود هر چند در گذشته سابقه مخالفت با انقلاب و حتی توهین به مقامات کشور را هم داشته باشند هیچ اشکالی ندارد.

 

فرزند شهید آیت الله مطهری ادامه داد: همین که این افراد قبول کردند به یک چنین جشنواره ای بیایند و شرکت کنند نشان می دهد چارچوب ها و مقررات نظام را قبول دارند و این یک موفقیت برای جمهوری اسلامی است. ما نباید یک سابقه ی منفی در پرونده ی یک فرد را به معنای جدایی او تا ابد تلقی کنیم فکر می کنم در اینگونه موارد مته به خشخاش گذاشتن کار درستی نیست و همه اتفاقات را هم نباید با نگاه امنیتی ببینیم گاهی هم باید نگاه فرهنگی و انسانی داشته باشیم.

 

نماینده مجلس شورای اسلامی در اداه افزود: فقط کسانی که سابقه اقدام مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی را داشته باشند و توبه هم نکرده باشند ما از شرکت این افراد باید درین اینگونه مجامع جلوگیری کنیم و موارد حساسیت نشان دهیم. ولی در بقیه موارد اگر کسی حتی اگر در گذشته هم مخالفتی هم با نظام داشته نباید سختگیری کنیم و راه بازگشت آنها را نباید ببندیم من با اینگونه سخت گیری ها مخالفم.

 

استاد الهیات دانشگاه تهران با اشاره به سیره پیغمبر اسلام و اولیای دین گفت: مواجهه با سعه صدر باعث تلطیف فضا و رفع سوء تفاهمات می‌شود البته دوگونه است یک بار در حق پیغمبر ظلمی روا داشته می شده که درین موارد شخصی پیغمبر اسلام به راحتی می گذشته است. ولی یک وقت هست که حقوق مردم و حقوق جامعه را پایمال کرده بودند بستگی به این داشت که آیا از راه خود برگشته بودند یا توبه کرده بودند یا نه. اگر پیامبر احساس می کردند که آنها پشیمان شدند یا برگشتند با آغوش باز می پذیرفتند.

 

علی مطهری در پایان اظهار داشت: اگر فرد خاصی در گذشته اظهار نظری هم در مورد نظام داشته همین که الان اعلام آمادگی کرده در یک جشنواره رسمی جمهوری اسلامی شرکت کند نشان می دهد که این نظام را قبول دارد و ما باید در واقع گذشته او را ندیده بگیریم و نباید سخت گیری کنیم حساسیت های برخی دوستان خیلی به جا نیست.

بازرگان و بختيار، رقابت يا رفاقت؟

Posted: 13 Mar 2014 11:51 PM PDT

حسين زاهدي
ملاحظاتی پیرامون میزگرد برنامه ی پرگار در خصوص عدم حمایت بازرگان از بختيار و پذيرش حكم نخست وزيري

 

تلویزیون بی‌بی سی بخش فارسی در برنامه "پرگار"، ميز گردي با شركت آقايان عليجاني (ازجريان ملي مذهبي)، مه منش (از جبهه ملي) و تابان ( ازجريان چپ) تحت عنوان:"ملی- مذهبی" عرضه كرد كه بخشي از آن به انتقاد از بازرگان درعدم حمايت از بختيارو پذيرش حكم نخست وزيري خوداختصاص يافت، از آنجائي كه اين مسئله بخش مهمي از تاريخ مملكت ماست، توضيحات زيرمي تواند حقايقي را روشن نمايد.

۱- اشاره آقای مه منش به اینکه اگر مرحوم بازرگان به جای اینکه در مسیر نخست وزیری خودشان باشند، بختیار را حمایت می کردند، ما امروز وضع دیگری داشتیم ، متاسفانه نادیده گرفتن رویداد‌های آن دوران بود که شاید از ذهن‌شان رفته باشد. جناب علیجانی نیز یا کل آن رویداد‌ها در خاطرشان نبود، و یا وقایع مربوط به این جریان را فراموش کرده بودند. این نوع توجیه کردن‌های خلاف برای تثبیت عمل یا موقعیت یک فرد، نه تنها کمک به روشن شدن مسائل برای تجربه آموختن مردم این زمان نمی کند، بلکه باعث گمراهی و درک نادرست و زیان باري برای جامعه می شود. نگارنده توضیح مختصری بر اساس واقعیت رویدادها می دهم تا آنان که شناخت واقعیت را طالب اند بتوانند آنرا دنبال کنند .
 

۲- قبل از توضیح اصلی، فكر مي كنم تحلیل گران مطلع موافق باشند كه وقتی بختیار نخست وزیری را پذیرفت، خیلی دیر بود و مطلقا شانسی برای موفقیت او وجود نداشت. به همین دلیل هم بود که شاه تصمیم قطعی گرفته بود مملکت را ترک کند. مرحوم ارتشبد فریدون جم که بختیار او را به عنوان وزیر دفاع تعین کرده بود، در مجله ره آورد لوس آنجلس می نویسد وقتی سفارت ایران به او اطلاع می دهد كه از دربار طی تلکسی خواسته اند که او برای قبولی پست وزارت دفاع در کابینه بختیار به تهران برود، پاسخ می دهد که دولت بختیار هیچ شانس موفقیت ندارد و از اعلیحضرت می خواهد اجازه دهند در لندن بماند. البته داستان این مسئله و رفتن و برگشتنش بسیار تامل برانگیز و عبرت آموز است.
 

۳- کل اعضاء شورای مرکزی جبهه ملی، به استثناء مهندس حق شناس (طبق نوشته دکتر سنجابی) بختیار را به دلیل اینکه بدون اطلاع اعضای شورای مرکزی جبهه برای نخست وزیری خودش در تماس با دربار بوده محكوم مي كنند، بد تر آنكه بختيار درحالي كه حکم نخست وزیری را بدون اطلاع همكاران حزبي خود گرفته بود، جلسه‌ای را در منزل آقای حق شناس تشکیل می دهد و به اعضاء می گوید شاه می خواهد نخست وزیری را به جبهه ملی بدهد و حاضرين در اینباره گفتگو می کنند و دکتر سنجابی براي حصول اطمينان از موفقيت در اين پيشنهاد نكاتي را مطرح مي سازد ولی با كمال تعجب چند ساعت بعد توسط یکی از مخبرین فرانسوی مطلع می شود که حکم نخست وزیری بختیار در فرانسه توسط یکی از نشریات اعلام شده است. از این روی فرداي آنروزجلسه مجددی در منزل حق شناس تشکیل می شود كه منجر به اخراج و طرد بختياراز جبهه ملي می گردد، علاوه بر این، حزب خود بختیار نیز او را از جمع خود اخراج می کند. علیرغم این جریانات، مهندس بازرگان برای نجات کشور از فروپاشی نظام و متلاشی شدن سامان مملکت، آنگاه كه بختیار براي مشورت و نظر خواهی یا کمک به او می گوید می خواهد به نام یک ایرانی به پاریس برود و با آیت الله خمینی در مورد مسائل جاري مملکت گفتگو کند. فکر اورا تایید و کوشش می کند توافق شورای انقلاب و موافقت آقای خمینی را به دست آورد. آيا این اقدام، قرباني کردن شانس نخست وزیری خودش نبود؟ بازرگان موفق می شود تایید شورای انقلاب را به دست آورد و شورای انقلاب جریان را به پاریس اطلاع می دهد و به اين ترتيب موفق می شود تایید آقای خمینی را هم به دست آورد، ایشان تنها شرطشان این بود که بختیار طی یک اعلامیه، که متن آن مورد موافقت طرفین قرار گرفت، موضوع سفرش را از طریق رادیو تلویزیون به اطلاع عموم برساند. مقدمات كارانجام و روز حرکت هم اعلام می شود. طبق اظهارات آقای بنی صدر در مصاحبه با بی‌بی سی، که هم صدا و هم متن چاپ شده‌اش موجود است، نیم شبی که قرار بود فردایش بختیار حرکت کند، از طریق مرحوم احمد خمینی آقای خمینی را قانع می کند که اگر بختیار، ولو به نام یک ایرانی، به ملاقات ايشان بیاید، انقلاب مسلما شکست خواهد خورد. آقای خمینی قانع می شود و اعلامیه‌ای صادر می كند که بختیار را فقط به شرط استعفا ی قبلی می پذیرد. و می دانیم که دکتر بنی صدر عضو جبهه ملی بود نه نهضت آزادی و از یاران بازرگان . بازرگان به شدت به پیمان شکنی آقای خمینی اعتراض می کند و طبق نوشته دکتر یزدی در كتاب "آخرین تلاش‌ها در آخرين روزها"، آقای خمینی می گویند همه مسئولیت اخلاقی و شرعی این نقض عهد را خود به عهده می گیرند و بازرگان هیچ مسئولیت اخلاقی و دینی در این مورد ندارد. بختیار در کتاب یکرنگی، که در فرانسه منتشر کرد، نوشته است: در میان رجال انقلابی، بازرگان این تحصیل کرده "اکول دو فرانس" از جنم دیگري است.
 

۴- مورد دیگر تلاشی بود كه مرحوم بازرگان و مرحوم احمد صدر حاج سید جوادی و احتمالا نهضت آزادی در همان اول ورود آقای خمینی به تهران كردند( شاید هم در آخرین روزهای اقامت ايشان در پاریس بوده باشد) که آقاي خميني و بختیار را راضی کنند که بختیار استعفا کند و خميني همان وقت حکم نخست وزیری او را صادر کند . بختیار به شرطی می پذیرد که ورقه استعفايش پیش آقاي احمد صدر حاج سید جوادی یا بازرگان بماند تا هر وقت حکم نخست وزیری او را آقای خمینی صادر كرد و به دست آنها داد استعفا نامه را بدهد . آیا کسی دیگری در میان رجال سیاسی مملکت ما مي توان يافت که تا این اندازه به فکر مصالح مردم بوده باشد و تا این درجه حاضر باشد که نخست وزیری مسلم خودش را برای اینکه شیرازه مملکت از هم نپاشد قربانی کند؟ متن استعفاء، هم توسط خمینی و هم توسط بختیار یکی دوبار به خط خود آنها اصلاح می شود و آخرین اصلاح بختیار مورد موافقت خمینی قرار می گیرد. اما وقتی پیش بختیار می آورند که امضاء کند، به دلائلی که روشن نیست یا نگارنده ندیده ام، گویا به بهانه مخالفت ارتش حاضر به امضا نمی شود. آن متن، که اصلاحات خط بختیارهم در آن ملاحظه می شود، توسط دکتر حاج سید جوادی در مصاحبه اي با رونامه نگاران در اوائل سال ۱۳۵۸ مطرح و نشان داده شد .
 

۵- در مقاله‌ای زیر عنوان: "تفکر سنتی در فرهنگ سیاسی ایران"، که در شماره ۳۸ مجله ره آورد، چاپ لس انجلس چاپ وبعدا نيز در یاد نامه‌ای که بعد از درگذشت مهندس بازرگان در ایران چاپ شد، در بخش انعکاس فوت بازرگان درخارج و یا قریب به اين مضمون، مطالب مفصل تری با ذکر ماخذ، در مورد انتقال قدرت از نظام شاهی و به قدرت رسیدن روحانیون وجود دارد. در شماره ۴۰ مجله ره آورد نیز دنباله همان مقاله با عنوان فرعی "پاسخ به پرسش ها" به همين مطلب مي پردازد.
 

۶- شاید در آن زمان تنها راهی که می توانست کشور را از فروپاشي و عواقب آن نجات دهد، این بود که در درجه اول خود شاه تصمیم می گرفت به جای ترک مملکت، با رهبر و سران انقلاب به شکل سنجیده‌ای تماس بگيرد و بگويد برای نجات مملکت حاضر است براي تعيين نظام آينده زیر نظر سازمان ملل رفراندم کند و اگر مردم به تغییر رای دادند می پذیرد و مملکت را ترک خواهد کرد. اینکار باعث آسودگی وجدان او می گردید و نام بلندی در تاریخ از او باقی می ماند. نشانه هائی وجود دارد که آیت الله خمینی نیز این راه حل را می پذیرفت. اما بعد از رفتن شاه، اگر بختیار پيشنهاد بازرگان براي رفراندم زیر نظر سازمان ملل را می پذیرفت، شانس بزرگی برای موقعيت خودش پیدا می شد. به احتمال قوی در آن زمان نیزآقاي خمینی اين راه حل را قبول می کرد و احتمالا بازرگان موافقت ایشان را قبلا براي چنين پيشنهادي جلب كرده بود. اگر بختیار چنین عملی را انجام داده بود، شانس اینکه دولت بعدی را، لا اقل برای مدتی، خودش اداره کند بسیار بود وافتخار حل آن معضل بزرگ را هم به دست مي آورد. 
 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

در سالروز تولد هدی صابر

Posted: 13 Mar 2014 11:51 PM PDT

فريده جمشيدي
هدي عزيزم باور نبودت بسيار سخت است. تولد ٥٤ سالگي ات مبارك. اين سومين سالي است كه بايد تولدت را بر سر مزارت بگيريم 

به نام او كه بال داد، خصلت پرواز داد


هدي عزيزم باور نبودت بسيار سخت است. تولد ٥٤ سالگي ات مبارك. اين سومين سالي است كه بايد تولدت را بر سر مزارت بگيريم. هدي جان امسال نيز هچون سالهاي گذشته در روز تولدت بر سر مزار نوراني ات آمده و آنجا را با گلهاي قرمز و بنفش و زرد آراسته و با اشك ديدگانمان مزارت را مشوييم تا باشد مرهمي بر دل زخمي ما.

در سال اخير با بيماري هاي زيادي دست و پنجه نرم كرده ام. جايت سبز و خالي است. به من و فرزندانت حنيف و شريف عزيزمان براي پشت سر گذاشتن سختي هاي پيش رو كمك كن. همواره چشم به راه تو هستيم.

٢٣ اسفند ١٣٩٢
همسر هميشه داغدارت
فريده جمشيدي


بالنده سروده مرا
در آستانه اوج به اسارت گرفتند
به هنگام منش اش
كندند پر از پرش
تا رسيدند به شاه رگ اش
اسارت پرنده روايت آهنگين من
بحبه هه تابستاني بود در آغاز فصل انگور
پر پر كردنش در هنگامه بهاري از ترانه
گيلاسهاي سرخ و توت فرنگي هاي قرمز از غرور

                                 هدي صابر


  نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

جاوید قربان اوغلی: در عرف‌ دیپلماتیک‌، ظریف‌ نمی‌توانست‌ مانع‌ دیدار اشتون‌ شود

Posted: 13 Mar 2014 11:38 PM PDT

جرس: مدیرکل پیشین افریقای وزارت خارجه گفته است: در عرف دیپلماتیک، هیچ یک از مقام های وزارت خارجه مخصوصا آقای ظریف چه از لحاظ قوانین و پروتکل های دیپلماتیک و چه از لحاظ اخلاقی اجازه ندارند که مانع دیدار مقام دیپلماتیک کشور دیگری شوند.  

 

در آستانه دور جدید مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ نوک پیکان اعتراض ها به دیدار غیر رسمی اشتون به سمت وزارت خارجه گرفته شده است. اعتراض به دیداری که جاوید قربان اوغلی، مدیرکل پیشین افریقای وزارت خارجه مداخله در آن را خارج از اختیارات دستگاه دیپلماسی می داند و به تدبیر می گوید : ” این نوع ملاقات ها ارتباطی با وزارت خارجه هیچ کشوری ندارد . در عرف دیپلماتیک، هیچ یک از مقام های وزارت خارجه مخصوصا آقای ظریف چه از لحاظ قوانین و پروتکل های دیپلماتیک و چه از لحاظ اخلاقی اجازه ندارند که مانع دیدار مقام دیپلماتیک کشور دیگری شوند. این امر در مورد دیدارهای خانم اشتون هم صدق می کنند بنابراین نمی توان انتظار داشت که وزیر خارجه بر خلاف عرف دیپلماتیک رفتار کند.

 

از سوی دیگر این افراد که خانم اشتون با آن ها دیدار کرده شهروند جمهوری اسلامی ایران هستند و در حقوق مدنی کشور ما هیچ منعی برای این گونه دیدارها و ملاقات ها ذکر نشده است. بنا براین چه به لحاظ قانونی و عرف دیپلماتیک و چه از منظر حقوق شهروندی هیچ گونه منعی در قانون اساسی ایران و قوانین منبعث از آن برای این گونه ملاقات ها نداریم. حتی با کسانی هم که در زندان هستند نیز با رعایت مقررات آیین دادرسی می توان دیدار کرد.”

 

او اضافه می کند : “عده ای مشکل را دیدار در سفارت اتریش می دانند. در حالی که روزانه بیش از صدها و شاید هزاران ایرانی به سفارت کشورهای غربی و یا کشورهای عربی برای گرفتن ویزا و … مراجعه می کنند. بنابراین در این زمینه نیز منع قانونی وجود ندارند .علاوه بر این وزارت خارجه هم مسئولیتی در مقابل این دیدار ها ندارد چنان که سفرای ما در خارج از کشور همواره با احزاب اپوزیسیون کشورهای مختلف در تماس هستند و این امر بخشی از فعالیتهای دیپلماتیک آنان است و با هیچ گونه اعتراضی از سوی دیگر کشورها مواجه نمی شود. وزیر خارجه ما هم اگر به کشوری سفر کند حتی ممکن است به درخواست آن دولت یا سفارت با احزاب اپوزیسیونی که در پارلمان نماینده دارند یا بخشی از جریان های سیاسی محل را نمایندگی می کنند دیدار کند.”

 

سفیر پیشین ایران در الجزایر و افریقای جنوبی افزود: ” اگر شما به تلویزیون جمهوری اسلامی ایران نگاه کنید شاهد این هستیم که خبرنگاران صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران روزانه با ده ها مخالف در کشورهای انگلیس ، آمریکا ، فرانسه ، ایتالیا و… مصاحبه می کند و از تلویزیون ما پخش می شود و البته که جزیی از حقوق خبرنگاری و آزادی های مدنی است . بنا بر این از هر وجهی به این موضوع نگاه کنیم این امر مساله ای است عادی که نباید نسبت به آن حساسیت نشان داد و زیبنده کشور بزرگ و قدرتمندی مانند ایران نیست که این همه در مقابل ملاقات یک دیپلمات خارجی شناخته شده با فردی که دوران محکومیت خود را سپری کرده و اکنون آزاد است و یا مادری که ۱۵ ماه است داغ فرزندش را بر دوش می کشد، حساسیت نشان دهد.” 

 

هفته ای که گذشت، هفته اعتراض به وزارت خارجه بود. همه چیز از یک دیدار غیر رسمی کارتین اشتون آغاز شد. رییس گروهی که این روزها بر سر پرونده هسته ای با ایران مذاکره می کند و عصر شنبه گذشته برای دیدار و گفت و گو با مقام های ایرانی به تهران سفر کرد.

 

یکی از حاشیه های سفر مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا دیدار با نرگس محمدی نایب رییس کانون دفاع از حقوق بشر و گوهر عشقی ، مادر ستار بهشتی بود.

 

پس از انتشار خبر این دیدار که در سفارت اتریش صورت گرفت، تعدادی از نمایندگان مجلس به انتقاد از آن پرداختند. روز چهارشنبه نیز تعدادی از بسیجیان مقابل سفارت اتریش تجمع کردند و اشتون را به دخالت در امور داخلی ایران متهم کردند. همزمان بیلبوردهایی در سطح تهران نصب شد که در آن نیمی از چهره اشتون را با صدام حسن ترکیب شده بود. رسانه های نزدیک به محافظه کاران نیز با انتشار اخبار و گفت و گوهایی به این دیدار اعتراض کردند.

 

از سوی دیگر آیت الله آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه اعلام کرد: در کجای دنیا اجازه می‌دهند که یک خارجی بیاید و هر جا دلش خواست برود و با هر کسی دیدار کند؛ مگر کشور در و پیکر ندارد؟ او افزود: اگر بناست چنین روندی ادامه یابد و بر خلاف امنیت و مصالح کشور در چنین سفرهایی اقداماتی صورت گیرد؛ قوه قضاییه وارد عمل می شود و تبعات آن نیز در آینده بر عهده وزارت امور خارجه خواهد بود.

 

در همین حال برخی نمایندگان مجلس اعلام کرده اند که در اعتراض به این دیدار وزیران خارجه و اطلاعات را به مجلس احضار خواهند کرد.

 

در واکنش به این اعتراض ها وزارت خارجه اعلام کرد دیدار اشتون با برخی فعلان زن هماهنگ شده نبوده و این وزارت خانه مراتب اعتراض خود را به سفارت اتریش که این دیدار در آن جا صورت گرفته ابلاغ کرده است.

 

پیش از این نیز در آذر سال جاری دیدار هیات پارلمانی اتحادیه اروپا با نسرین ستوده، وکیل دادگستری و جعفر پناهی، فیلمساز که هر دو در جریان حوادث پس از انتخابات ۸۸ به زندان محکوم شدند، مورد برخی اعتراض ها قرار گرفت.

 

مادر ستار بهشتی: اشتون گفت من هم یک مادر هستم و شما را درک می‌کنم

Posted: 13 Mar 2014 11:38 PM PDT

جرس: گوهر عشقی مادر ستار بهشتی می‌گوید کاترین اشتون در دیدار با او گریه کرد. خانم عشقی با اشاره به این که موبایل و لپ‌تاپ فرزندش را پاک‌شده تحویل او داده‌اند، گفت در دادگاه غیرعلنی بررسی قتل فرزندش شرکت نمی‌کند.  

 

گوهر عشقی مادر ستار بهشتی در گفت‌وگو با دویچه وله دیدار با کاترین اشتون مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا را "عالی" خوانده و می‌گوید، در این دیدار خانم اشتون با او با رویی باز برخورد کرده است.

 

مادر ستار بهشتی به دویچه وله، می‌گوید در این دیدار به کاترین اشتون گفته که فرزندش زیر شکنجه کشته شده است. گوهر عشقی درباره دیدار با اشتون مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا اضافه می‌کند: «به او گفتم من از ایران چیزی نمی‌خواهم، فقط یک دادگاه علنی می‌خواهم. خانم اشتون گفتند که این مسئله را به مسئولان ایران خواهند گفت. من کمی احساساتی شدم و ایشان هم گریه کردند و گفتند من هم یک مادر هستم و احساس یک مادر داغدیده را می‌فهمم.»

 

کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا پس از این دیدار در بیانیه رسمی خود با اشاره به دیدارش با فعالان زن در تهران نوشت: «کسی نباید از اینکه در سفر من به تهران تمرکز زیادی بر موضوع حقوق بشر بود، تعجب کند. من با فعالین زن در روز بین‌المللی زن دیدار کرده و درباره وضعیت زنان و نیز برخی از کارهایی که این زنان، از روزنامه‌نگارها گرفته تا پناهندگان افغان و افرادی که در جامعه مدنی فعالیت می‌کنند، در آنها دخیل هستند و نیز اهمیت جامعه مدنی، سخن گفتم».

 

بعد از دیدار کاترین اشتون مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا با فعالان جقوق زنان از جمله گوهر عشقی مادر ستار بهشتی و نرگس محمدی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران این دیدار را "مداخله در امور داخلی ایران" دانست و اعلام کرد که رسما به سفارت اتریش که این ملاقات در آن‌جا انجام شده اعتراض شده است.

 

مهدی کوچک‌زاده، نماینده مجلس شورای اسلامی نیز با اعتراض به دیدار کاترین اشتون با فعالان زن، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا را "عجوزه" نامید. علی لاریجانی نیز این ملاقات را "دزدانه و دون شان اتحادیه اروپا" دانست.

 

در ادامه اعتراضات به ملاقات کاترین اشتون با فعالان حقوق زنان، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه این دیدار را "دهن کجی به نظام" توصیف کرد و گفت: «اگر این روند ادامه پیدا کند قوه قضائیه وارد عمل می‌شود.»

 

خشم اصولگرایان از دیدار تا ان‌جا پیش رفت که روزنامه جوان نزدیک به سپاه پاسداران حتی عکس گوهر عشقی مادر ستار بهشتی را در کنار کاترین اشتون تحمل نکرد و با دستکاری عکس، تصویر مادر ستار بهشتی را حذف کرد.گوهر عشقی مادر ستار بهشتی به دویچه وله می‌گوید کاترین اشتون در دیدار با او گریه کرد. خانم عشقی با اشاره به این که موبایل و لپ‌تاپ فرزندش را پاک‌شده تحویل او داده‌اند، گفت در دادگاه غیرعلنی بررسی قتل فرزندش شرکت نمی‌کند.

 

گوهر عشقی مادر ستار بهشتی در گفت‌وگو با دویچه وله دیدار با کاترین اشتون مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا را "عالی" خوانده و می‌گوید، در این دیدار خانم اشتون با او با رویی باز برخورد کرده است.
مادر ستار بهشتی می‌گوید در این دیدار به کاترین اشتون گفته که فرزندش زیر شکنجه کشته شده است. گوهر عشقی درباره دیدار با اشتون مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا اضافه می‌کند: «به او گفتم من از ایران چیزی نمی‌خواهم، فقط یک دادگاه علنی می‌خواهم. خانم اشتون گفتند که این مسئله را به مسئولان ایران خواهند گفت. من کمی احساساتی شدم و ایشان هم گریه کردند و گفتند من هم یک مادر هستم و احساس یک مادر داغدیده را می‌فهمم.»

 

کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا پس از این دیدار در بیانیه رسمی خود با اشاره به دیدارش با فعالان زن در تهران نوشت: «کسی نباید از اینکه در سفر من به تهران تمرکز زیادی بر موضوع حقوق بشر بود، تعجب کند. من با فعالین زن در روز بین‌المللی زن دیدار کرده و درباره وضعیت زنان و نیز برخی از کارهایی که این زنان، از روزنامه‌نگارها گرفته تا پناهندگان افغان و افرادی که در جامعه مدنی فعالیت می‌کنند، در آنها دخیل هستند و نیز اهمیت جامعه مدنی، سخن گفتم».

 

بعد از دیدار کاترین اشتون مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا با فعالان جقوق زنان از جمله گوهر عشقی مادر ستار بهشتی و نرگس محمدی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران این دیدار را "مداخله در امور داخلی ایران" دانست و اعلام کرد که رسما به سفارت اتریش که این ملاقات در آن‌جا انجام شده اعتراض شده است.

 

مهدی کوچک‌زاده، نماینده مجلس شورای اسلامی نیز با اعتراض به دیدار کاترین اشتون با فعالان زن، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا را "عجوزه" نامید. علی لاریجانی نیز این ملاقات را "دزدانه و دون شان اتحادیه اروپا" دانست.

 

در ادامه اعتراضات به ملاقات کاترین اشتون با فعالان حقوق زنان، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه این دیدار را "دهن کجی به نظام" توصیف کرد و گفت: «اگر این روند ادامه پیدا کند قوه قضائیه وارد عمل می‌شود.»

 

خشم اصولگرایان از دیدار تا ان‌جا پیش رفت که روزنامه جوان نزدیک به سپاه پاسداران حتی عکس گوهر عشقی مادر ستار بهشتی را در کنار کاترین اشتون تحمل نکرد و با دستکاری عکس، تصویر مادر ستار بهشتی را حذف کرد.  

 

با این حال گوهر عشقی مادر ستار بهشتی به دویچه وله می‌گوید این مسائل از جمله دستکاری و حذف عکسش در کنار کاترین اشتون برایش مهم نیست. او می‌گوید: «اصل کار برای من ستار است، عکس برای من مهم نیست.»

 

گوهر عشقی همچنین خبر می‌دهد که برخی وسایل ستار بهشتی از جمله موبایل و لپ تاپ فرزندش را در حالی که کاملا محتویات ان را پاک کرده بودند به او تحویل داده‌اند. او می‌گوید: «گوشی موبایل ستار بهشتی را بدون سیم‌کارت و پاک شده تحویل من دادند. همین‌طور لپ‌تاپ ستار را در حالی که پشت آن را باز کرده (هارد آن را برداشته) و آن را کاملا پاک کرده بودند تحویل دادند. به آن‌ها گفتم لباس‌های ستار را به من بدهید، اما ندادند. چون لباس‌های ستار خونی بوده یا زیر شکنجه پاره پاره شده بود تحویل ندادند. هر مادری دلش می‌خواهد لباس بچه‌اش را در آغوش بگیرد. هر چه گفتم لباس‌های ستار را به من تحویل ندادند.»

 

در روزهای اخیر خبرگزاری‌های ایران از برگزاری دادگاه مامور نیروی انتظامی شریک در پرونده ستار بهشتی به اتهام "قتل شبه‌عمد"، در ۱۹ فروردین‌ماه سال ۹۳ در دادگاه کارکنان دولت خبر دادند.

 

بنا بر این گزارش دادگاه برای والدین ستار بهشتی هم احضاریه‌ای ارسال و خواستار حضور آنان در جلسه دادرسی این پرونده شده است.

 

گوهر عشقی مادر ستار بهشتی اما می‌گوید: «من در آن دادگاه حاضر نمی‌شوم. دادگاه باید علنی باشد. من در دادگاه ۱۹ فروردین حاضر نخواهم شد.»

 

ستار بهشتی وبلاگ‌نویس ۳۵ ساله روز نهم آبان ماه در منزلش دستگیر شد و چند روز بعد در بازداشتگاه جان باخت.

سعید عابدینی به بیمارستان منتقل شد

Posted: 13 Mar 2014 11:37 PM PDT

جرس: طبق گزارشی تازه از «مرکز آمریکایی دفاع از قانون وعدالت» سعید عابدینی کشیش ایرانی آمریکایی که در ایران زندانی است، «حدود یک هفته پیش از زندان رجایی شهر به یک بیمارستان خصوصی منتقل شد».  

 

بنا بر این گزارش به او گفته شده بود که در بیمارستان آزمایش‌های تازه‌ای برای بررسی وضعیت پزشکی او انجام خواهد شد. با این همه به گفته این نهاد این وضعیت پس از آنکه کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ایران را ترک کرد، تغییر کرد.

 

به گزارش رادیو فردا، منصور برجی، سخنگوی «کلیساهای ایرانی همگام»، متشکل از کلیساهای پروتستان و بشارتی، در گفت‌وگو با رادیو فردا این گزارش را تائید کرده است.

 

بنا بر این گزارش آقای عابدینی از مدت‌ها پیش از درد شدید در ناحیه شکم رنج می‌برد و به او وعده داده شده بود که در صورت لزوم جراحی خواهد شد.

 

طی یک هفته گذشته آزمایش‌های مختلفی در مورد او انجام شده و داروها و مواد غذایی لازم در اختیار وی قرار گرفته بود. همه این‌ها نشان دهنده تغییرات مثبتی در وضعیت این کشیش زندانی بود.

 

«مرکز آمریکایی دفاع از قانون و عدالت» در بیانیه ای که روز ۱۲ مارس روی وب سایت خود منتشر کرده می نویسد که از روز چهارشنبه یک‌باره شرایط سعید عابدینی و نحوه رفتار ماموران در بیمارستان تغییر کرده است.

 

بنا بر این گزارش «ماموران به اتاقی که در آن بستری بود یورش برده، ملاقات‌کنندگان را بیرون کرده و به سعید عابدینی دستبند می‌زنند. اقوام سالخورده‌اش که به ملاقات آمده بودند با خشونت و بدرفتاری از بیمارستان اخراج می شوند».

 

این گزارش می‌افزاید ماموران گفته‌اند که طبق یک حکم قضایی جدید سعید عابدینی در تمام مدت اقامت در بیمارستان باید دستبند زده شود و حق ملاقات نیز ندارد. پزشکان نیزبه او گفته‌اند که باید بیمارستان را ترک کرده وبه زندان بازگردد. آنها به غیر از داروهای مسکن هیچ داروی دیگری در اختیار او قرار نمی‌دهند. آنها از انجام عمل جراحی سر باز زده و حتی نتیجه آزمایش‌هایی را که طی روزهای اخیر انجام شده به او نمی‌دهند.

 

«مرکز آمریکایی دفاع از قانون و عدالت» در بیانیه خود می‌گوید که وقوع این تغییرات چشمگیر در نحوه رفتار با سعید عابدینی «ظاهرا دلیل ویژه‌ای» دارد؛ «به نظر می‌رسد که هفته گذشته همزمان با دیدار کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از ایران، مقام‌های این کشور تصمیم گرفتند با این کشیش زندانی خوش‌رفتاری کنند. ولی به محض آنکه این مقام اروپایی تهران را ترک کرد به او -بدون دریافت هیچگونه درمان و معالجه واقعی- گفته‌اند به زندان بازگردانده‌ می‌شود».

 

سعید عابدینی در مهر ماه سال ۱۳۹۱ در ایران بازداشت و در بهمن ماه همان سال به هشت سال زندان محکوم شد. اتهام او «تشکیل کلیساهای خانگی به قصد بر هم زدم امنیت عمومی» عنوان شده است.

 

به گفته همسر آقای عابدینی، او در سال ۲۰۰۹ میلادی بازداشت شده و در نهایت به شرط عدم دخالت در فعالیت‌های دینی مخفی در ایران آزاد شد. همسر آقای عابدینی می‌گوید طی این زمان چندین بار به ایران بازگشته و «هرگز از توافق خود تخطی نکرده بود». 

 

عماد بهاور و بهاری که می آید

Posted: 13 Mar 2014 01:31 PM PDT

فرزانه بذرپور
بهاور سیاست را کشت دیم نمی دانست و عملی تجربی که تنها باید در قدرت یا مبارزه آموخت، از همین بود که رشته ی علوم سیاسی را برای کارشناسی ارشد برگزید 


آمدن به سیاست آنگونه که عماد بهاور آمد، اتفاقی نبود که "انتخاب" بود. در پس این انتخاب فرصت یابی به طمع قدرت هم نبود که نهضت، سالیان درازی است از منصب و حکومت به دور بوده و مانده است. سیاستی که عماد می دید رنج داشت و سختی بسیار و شاید به گمان خیلی ها ثمره‌اش بی‌حاصلی و رفتن عمر به تباه بود.


اما آنچه بهاور می خواست گام برداشتن در راهی سنگلاخ است، به امید رسیدن به دشت آزادی و کشیدن نفسی آسوده از استبداد. این جستجو و رفتن به شعار نبود که عماد نه اهل شعار بود و نه از اهالی نمایش و شهرت. انتخاب نهضت آزادی برای عمل سیاسی، نشان می داد که عماد راهکار اصلاحی و انذاری قدرت را می پسندد و هر جا که می نشست و با هر کس که سخنی از سیاست می گفت نه از باب گروه گرایی که نوای وحدت داشت و برای رسیدن به وضعیتی دموکراتیک در حکومت تلاش می کرد.


عماد بهاور رییس شاخه جوانان نهضت آزادی و عضو ستاد میر حسین موسوی، پل ارتباطی شده بود میان نهضت و احزاب اصلاح طلب از مشارکت گرفته تا کارگزاران.


شاخه جوانان نهضت از دهه شصت به این سو و با تشدید فضای امنیتی علیه نهضت و پلمپ دفتر سیاسی و بازداشت سران به سکون و رخوت گرفتار شد و جوانانش میانسالانی شده بودند چون مهندس امیر خرم که او نیز اکنون در زندان است؛ در دهه هشتاد با بازگشت دکتر ابراهیم یزدی به ایران و برقراری جلسات هفتگی تفسیر قرآن و جلسات عمومی نهضت در مناسبت‌های گوناگون دانشجویان و جوانان علاقمند، محفلی برای شناختن نهضت و آرمانهای بنیانگذاران و رهبرانش یافتند و به تدریج جمعی شکل گرفت که می خواستند ایرانی، مسلمان ومصدقی باشند و خواهان فعالیت تشکیلاتی در نهضت شدند . جایی که محفل پیران آزموده بود و ریش سفیدان سیاست ورزِ اخلاق مدارِ آزادیخواه؛ که جوانان را به شناخت راه طی شده و دیدن بینهایت کوچک‌ها رهنمون می شدند تا بیاندیشند و بیاندیشند و باز یاندیشند که در راه آزادی ثمره ی نیست جز رنج و توشه‌ای ندارند جز استقامت و پایداری. عماد از آن جوانان بود که هم راه را می شناخت و هم توشه‌اش سنگین بود و به زودی مورد اعتماد و وثوق بزرگان نهضت قرار گرفت و سکان کشتی جوانان به دست.


در میانه سال ۸۵ با عماد در جلسات نهضت آشنا شدم دکتر یزدی او را "جوان خوشفکر و مومن" معرفی کرد و خواست که در جلسات جوانان شرکت کنم. جمع تازه پا گرفته بود و دوستی‌ها عمیق نبود و عماد سعی می کرد تا با صمیمیت رفتار جمعی و مشاوره و گفتگو را در جلسات حاکم کند و از آن مَنیت‌ها و خود محوری‌ها که شاید میان همسالان عارضه است به دور بود. خوب می شنید و خوب گفتگو می کرد و برای گفتن مطالعه داشت. منظم بود و کوشا در شرکتی مهندسی در تهران کار می کرد و در شهری شمالی علوم سیاسی می خواند. علارغم مسئولیت در دفتر سیاسی و ارتباط مستمر با احزاب اصلاح طلب؛ جلسات جوانان را به تاخیر نمی انداخت و حضور فعال و مستمر داشت. این میان تازه داماد هم بود و مریم، نوعروسش هزار امید و آرزو به او داشت.


بهاور سیاست را کشت دیم نمی دانست و عملی تجربی که تنها باید در قدرت یا مبارزه آموخت، از همین بود که رشته ی علوم سیاسی را برای کارشناسی ارشد برگزید. او که لیسانس فنی داشت، این نیاز را می دید که اگر بخواهد به سیاست بپردازد، باید دیدگاهی علمی به ساختار قدرت داشته باشد و شاهد این مدعا لحنِ آکادمیک نوشته‌های عماد است که سعی دارد به حلاجی اتفاقات سیاسی بپردازد و از نگاهی تئوریک و نه حتی حزبی ، راهکاری ارائه دهد.


در این کوشش برای دموکراسی ، عماد بهاور حتی در زندان هم دچار احساسات نمی شود، آخرین نوشته ی عماد درباره ی سیاست به روزهای قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بازمی گردد و آن وقت که هنوز معلوم نبود هاشمی رد صلاحیت می شود یا نه و بهاور فارغ از اینکه پیروزی در انتخابات با چه کسی است ، عالمانه می نوشت که باید از انتخابات به عنوان یک جنبش اجتماعی بهره گرفت و نه مانند اصلاح طلبان کلاسیک آن را تنها به عنوان شرکت و بودن در نظام تعبیر کرد بلکه باید با اجماع بر سر نامزدی که مشهور نیست و فارغ از گذشته ی آن نامزد، کنشی اجتماعی را شکل داد.


شاید همین نگاه استراتژیک عماد بهاور و اینکه خوب می توانست زنجیر وحدت را میان گروههای اصلاح طلب و نهضت متصل کند، بازجویان اطلاعات را واداشت تا جوانی متواضع و صبور را بارها بازداشت کنند و ناتوانی‌شان را در شکستن عماد و ساختن یک اعتراف تلویزیونی از او در حکم سنگینی بازتاب دهند که به دست قاضی دست آموزی دادند.


بهاور از نسل اصلاحات است و از جوانان معتدل، پاک سیرت، متفکر و دوراندیش که به خاطر نقد بی‌تدبیری‌ها و عقل گریزی‌های حاکمیت به حکمی ده ساله گرفتار شد. عماد گرچه جوان است اما جوانی کمتر کرده است و در عرصه سیاست وقتی پیران، خام و طمع جویانه شتاب می گرفتند عماد پیرانه سر همچنان تغیر گام به گام را نه تاکتیک که استراتژی می دانست. سالهای زندان نیز عماد را جسور نکرد تا تندرویی پیش کند و تحملش را تاب، کمتر نامه‌ای را امضا کرده یا در اعتصابی همراه شده مگر آنکه آن را در راستای منافع ملی ایران و یا تظلم خواهی از حق مظلومی دانسته باشد. جمهوری اسلامی و دولت روحانی به عماد و امثال او مدیون است اگر بداند.


عماد بهاور این بهار که بیاید پنجمین سال زندان را آغاز می کند، زندانی که تا به حال با انواع و اقسام آزار و اذیت همراه بوده است. عماد بارها به انفرادی رفته و بازجوها ساعت‌ها با بدترین و گزنده‌ترین دشنام‌ها سعی کرده اند تا از جوانِ صبور و مودب نهضتی اعترافی بگیرند.


اطلاعاتی‌ها هر چه در توان داشتند کرده اند تا زندگی بر خانواده عماد و به ویژه همسر بردبارش مریم تنگ و تلخ شود. مریم در این پنج سال که با عماد ازدواج کرده تنها یکسال آزادانه زندگی کرده و اینک چهار سال است که همسرش را به بند می بیند. بهار می آید و بهاور در چهار سالی که گذشت تنها پنج روز به مرخصی آمده است و همین.


اما عماد در زندان گویا به نگاهی تازه رسیده است، در نامه‌ای به مریم شرح می دهد که تنهایی و انفرادی چگونه گوهر وجودش را تابان کرده و در زندان شکسته است. عماد، زندان را حاصل انتخابش می داند و پشیمان نیست و به همسرش می گوید که این دیوار و دوری یک توهم است و باید در درون آزاد بود و آنگاه می توان دستها را چنان باز کرد که نه زندانی بماند و نه زندانبانی.


عماد در زندان به درک لحظات زندگی رسیده است و می گوید که بازجو می خواهد تا وجود زندانی را از زمان حال و لحظه خالی کند و خلایی بسازد که در آن خدا نیست. بازجو دائما زندانی را در حسرت گذشته و آینده می اندازد تا لحظه ی اکنون را بگیرد، جایی که زندانی وجود دارد و نفس می کشد و بازجو می خواهد همین نفس را بکشد اما نمی تواند اگر زندانی بهاور باشد که عاشقانه زندگی را بی‌کینه دوست می دارد و حتی از بازجو نفرتی ندارد.
 

بهار که بیاید پنجمین سال زندان است و بهاور همه ی زندان را توهم می داند و بهارِ زندان را سبز می کند.  
 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

گزارش جدید احمد شهید درباره حقوق بشر ایران

Posted: 13 Mar 2014 01:22 PM PDT

جرس: احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران گزارش ماه مارس سال 2014 خود درباره نقض حقوق بشر ایران را منتشر کرد.

 

به گزارش بی بی سی، احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، هشدار داده است که موارد نقض حقوق بشر و آزادی‌های اساسی شهروندان ایران به طور مستمر و گسترده ادامه دارد.

 

تازه‌ترین گزارش آقای شهید نتیجه گرفته است که با وجود برخی اقدامات «مثبت» دولت حسن روحانی، موارد نقض حقوق اساسی شهروندان به ویژه زنان، فعالان مدنی و اقلیت‌های مذهبی همچنان ادامه دارد.

 

این گزارش مورخ (۱۳ مارس) خواهان آزادی بی‌قید و شرط زندانیانی شده است که به خاطر فعالیت‌های مسالمت آمیز مدنی، عقیدتی یا بیان آزادانه نظراتشان در حبس بسر می‌برند.

 

تحقیق درباره اتهام وقوع شکنجه‌های روانی و جسمی در زندان‌ها، جلوگیری از ارعاب وکلا، توقف اعدام نوجوانان و خودداری از صدور حکم اعدام در موارد مرتبط با قاچاق مواد مخدر یا آنچه جرائم جنسی خوانده می‌شود، از خواسته‌های دیگر گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد است.

 

آقای شهید می‌گوید از زمان به قدرت رسیدن حسن روحانی، حدود ۸۰ زندانی که به خاطر اعتراضات و فعالیت‌های مسالمت آمیز در حبس به سر می‌بردند، آزاد شده‌اند.

 

این نماینده سازمان ملل متحد در عین حال گفته است اقدامات مثبت دولت به طور کامل نگرانی‌های بین المللی از وضع حقوق بشر ایران را برطرف نمی‌کند، چرا که به باور او، این نگرانی‌ها عمدتا در عدم تعهد به حاکمیت قانون، مغایرت قوانین داخلی با معاهدات بین المللی و نیز در عدم تحقیق درباره شکایات از ناقضان حقوق بشر ریشه دارد.

این در حالیست که ایران اتهام نقض حقوق بشر را قویا رد می‌کند.

 

مقام‌های ایرانی از جمله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه و محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر این قوه در گذشته بار‌ها گزارش‌های احمد شهید را نادرست و مغرضانه توصیف کرده‌اند.

 

منشور حقوق بشر

احمد شهید همچنین از اینکه دولت حسن روحانی صد روز پس از انتخابش به عنوان رئیس جمهور ایران، پیش نویس منشور حقوق شهروندی را منتشر کرد، استقبال می‌کند اما آن را کافی نمی‌داند.

او نوشته است: «این منشور به قوانین و مقررات تبعیض آمیز علیه اقلیت‌های دینی از جمله بهائیان نپرداخته است و نیز به اندازه کافی به مساله تبعیض علیه زنان از جمله انتقال ملیت از مادر به فرزند نمی‌پردازد.»

 

محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، اتهام نقض حقوق بشر در ایران را بی اساس می داند

احمد شهید می‌افزاید: «این سند همچنین به مساله مجازات‌های بی‌رحمانه، غیرانسانی و تحقیرکننده از جمله شلاق، سرنگسارو قطع عضو نمی‌پردازد. این سند اعدام بزهکاران نوجوان را منع نمی‌کند.»

 

به گفته احمد شهید، در سال ۲۰۱۳ میلادی گزارش‌های زیادی از ایران حاکی بوده است که بازداشت‌های خودسرانه ادامه داشته است.

آقای شهید می‌گوید برای تدوین این گزارش با ۷۲ نفر از فعالان ایرانی در کشورهایی مانند آلمان و هلند صحبت کرده است. او همچنین می‌گوید از ۶۱ فعال دیگر از داخل ایران ایران و در ترکیه گزارش و جزئیات دریافت کرده است.

گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد همچنین از طرح «جرم سیاسی» در ایران انتقاد کرده و گفته است که به نظر می‌رسد این طرح محدویت‌های بیشتری علیه آزادی بیان و تجمع در نظر می‌گیرد.

طرفداران این طرح در مجلس می‌گویند به دلیل وجود خلاء قانونی در حیطه جرائم سیاسی آن را تدوین کرده‌اند و در صورت تصویب، رسیدگی به جرائم سیاسی با حضور هیات منصفه و به طور علنی برگزار خواهد شد.

در گزارش آقای شهید همچنین در مورد اوضاع اقلیت‌های دینی و قومی ابراز نگرانی شده است.

این گزارش می‌گوید که تا تاریخ سوم ژانویه سال میلادی جاری دست کم ۳۰۷ نفر از اقلیت‌های دینی در زندان بسر می‌برند، از جمله ۱۳۶ بهایی، ۹۰ سنی، ۵۰ مسیحی، ۱۹ درویش (از جمله چهار وکیل درویش مدافع حقوق بشر) و دو زرتشتی.

 

بنا بر این گزارش، نقض حقوق بشر بهائیان در نظر حکومت ایران مبنی بر «فرقه» بودن بهائیان و ارتباط آن‌ها با دشمنان خارجی ایران ریشه دارد. این گزارش همچنین در مورد آزار و اذیت نوکیشان مسیحی که از اسلام به مسیحیت گرویده‌اند ابراز نگرانی می‌کند.

 

احمد شهید در این گزارش در مورد وضعیت پنج شهروند عرب محکوم به اعدام نیز ابراز نگرانی کرده است.

 

جابر آلبوشوکه، هادی راشدی، هاشم شعبانی، مختار آلبوشوکه، محمد علی عموری پنج فعال فرهنگی عضو موسسه الحوار در شهر خلفیه هستند که احکام اعدامشان در ۱۷ تیرماه سال ۹۱ در شعبه دو دادگاه انقلاب اهواز صادر و در شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی فرج اللهی تایید شد.

 

در گزارش احمد شهید به اعدام ۱۶ زندانی بلوچ که در اکتبر سال گذشته به تلافی کشته شدن ۱۴ مرزبان حکم اعدامشان فورا به اجرا گذاشته شد هم اشاره شده است.

 

بنا بر این گزارش، موارد اعدام در سال ۲۰۱۳ در ایران نسبت به سال ۲۰۱۲ میلادی، ۱۶۵ درصد افزایش داشته است.