جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سانسور اطلاعات به ضرر حکومت سوریه است

Posted: 15 May 2013 08:29 AM PDT

سمیرا سامر
مشکلات روزنامه نگاران در مناطق بحرانی و جنگ زده به شکل نگران کننده‌ای در حال افزایش است.    

 

 

برای نمونه بحران داخلی سوریه  باعث شده که بسیاری از روزنامه نگاران جان خود را در این کشور از دست بدهند و بسیاری دیگر نیز با خطرهای جانی روبرو شده اند. خبرنگارانی که به این کشور می روند باید جانشان را کف دستشان بگذراند و با زندگی‌شان بازی کنند. شریف بشاشیبی تحلیلگر رسانه ای و موسس «سازمان مراقب رسانه های عربی» از کسانی است که در جریان این تحولات قرار دارد. او در سال 2008 به دلیل گزارشهای بی طرفانه خود از جانب «شورای بین المللی رسانه ای» جایزه «بریک اِوِی اَوارد» را دریافت کرد.او در مصاحبه با سایت اینترنتی قنطره درباره مشکلات کارکنان رسانه ها در بحبوحه نزاع‌های مسلحانه و فاجعه جنگ داخلی سوریه سخن گفته است.

متن این گفتگو را بخوانید:


شبکه های خبری العربیه و الجزیره که در سراسر جهان عرب فعالیت دارند چه نقشی را در بهار عربی داشته اند؟ آیا آنها در تحولات مزبور سهیم بوده اند؟

گزارشهای خبری می توانند در برداشت جهان نسبت به بهار عربی مؤثر باشد. اما انقلابهای مزبور عمدتاً تحت تأثیر وقایع جاری در آن کشورها بودند. در واقع نیز برای شبکه‌های خبری بسیار مشکل بود که درباره این انقلابها به نحو مناسبی گزارش کنند. زیرا دول این کشورها به خبرنگاران اجازه ورود به کشور را نداده، تعداد اندکی نیر که اجازه می یافتند، از انجام کارشان ممانعت می شد.
به همین جهت تهیه گزارش مشکل بود و همین امر موجب شد که روزنامه نگاری توسط خود مردم به وجود آید. شبکه‌های اجتماعی مانند فیس بوک و تویتر در نقش میدان اعلانات عمومی مورد استفاده قرار گرفتند و اینها رسانه های جدیدی بودند که برای روزنامه نگاران منبع اطلاعاتی شدند.


بنابراین آیا به نظر شما شبکه های اجتماعی بر گزارشهای مزبور تأثیرات تعیین کننده ای داشته اند؟

 

شبکه‌های اجتماعی نقش بسیار مهمی در روند بهار عربی داشته اند. از آنجایی که خبرگزاری‌های بزرگ، به دلیل ممانعت از ورود خبرنگاران و خشونت دائم در موقعیتی نبودند که کار خود را انجام دهند، مجبور بودند از اطلاعات موجود در شبکه های اجتماعی استفاده کنند. اما مشکل و ضعف این رسانه‌ها در این است که بررسی حقیقت محتوای گزارشهای آنها بسیار مشکل است.
با این حال حکومت ها با ممانعت رسانه ای و محدودیت هایی که اعمال می کنند در تحلیل نهایی به خودشان صدمه می زدند، زیرا بدین صورت به مخالفان خود این امکان را می دادند که از کانال های دیگری که کنترلشان مشکل تر است استفاده کنند.
در حال حاضر ما با جنگ تبلیغاتی میان اپوزیسیون و دولت مواجهیم و همانگونه که در جنگ های دیگر نیز بوده است، در سوریه نیز اطلاعات تحریف شده در هر دو سو، مورد استفاده قرار می گیرند.


در رسانه ای غرب غالبا سخن از این گفته می شود که بشار اسد حامی اقلیت ها در سوریه است. نظر شما نسبت به این فرض چیست؟ و آیا فکر می کنید که این اقلیت ها پس از سرنگونی اسد واقعا در معرض خطر خواهند بود؟

گذشته همزیستی قومیت های مختلف در سوریه به زمان بشار اسد یا پدرش محدود نمی شود. واقعا نیز رژیم بگونه‌ی مضحکی از بیم اقلیت ها سوء استفاده می کند تا بتواند به بقای خویش ادامه دهد. برای مثال خانواده مادری من از اقلیت ارمنی- مسیحی در سوریه است. مادرم در من تصوری از یک جامعه سکولار و آمیخته به مسامحه را به وجود آورد. از جمله بدین طریق که به همسایگان یهودیمان در حلب به هنگام سَبات کمک می کرد یا از جشن عروسی خودش با پدرم که مسلمان است تعریف می کرد و از اینکه تعلقات مذهبی برای او و سایر خانواده ها اهمیتی نداشته است، سخن می گفت. این ها پیش از حاکمیت سلسله ی اسد بود.
البته پس از پایان یافتن حاکمیت اسد به هیچ وجه نباید حقوق اقلیت ها محدود شوند. اما باید این را نیز مورد توجه قرار داد که حامیان اسد فقط از اقلیت ها نیستند و مخالفان او نیز فقط از میان اکثریت مسلمانان که سنّی هستند، بر نمی خیزند. اما کسانی نیز هستند که در باره وقایع سیاسی هیچگونه اظهاری ابراز نمی کنند و این را برخی همکاری با رژیم تلقی می کنند.
از حقوق اکثریت نمی شود بدین گونه حمایت کرد که اکثریت جامعه را تحت فشار قرار داد. به همین دلیل از یکسو وظیفه مخالفان این است که حقوق اقلیت ها را تضمین کنند و از سوی دیگر وظیفه اقلیت‌هاست که در انقلاب هموطنان خود مشارکت کنندد. حقوق همه باید مراعات شده و مورد احترام باشند و باید به طور تساوی با آنها رفتار کرد.

اما اخیراً در رسانه های غرب در باره افزایش و تقویت گروه های افراطی اسلامی از قبیل جبهة النصره گزارش می شود. آیا این خطر وجود ندارد که این گروه ها در سوریه زمانی قدرت را به دست گیرند؟

ویژگی این گروه ها اراده‌ی قوی آنهاست، اما گذشته از توانائی های نظامی شان آنها در جامعه سوریه از پشتیبانی اندکی برخوردارند. کسانی که از القاعده می هراسند و تصور می کنند که یک چنین سازمانی می تواند بر سوریه حاکم شود، باید توجه داشته باشند که برای مثال در کشورهایی نظیر الجزایر، عراق، سومالی، مالی یا یمن آنها به سرعت از مردم منزوی شدند. در جامعه متکثری مانند سوریه نه افراطیگری دینی و نه قومی یا مذهبی مورد حمایت مردم نیست.


پیمان ناتو به درخواست اپوزیسیون سوریه که بیاید و مستقیما در جنگ دخالت کند، پاسخ مثبت نداده است. مردم سوریه با دخالت خارجی ها موافق نیستند. آیا شما فکر می کنید که بهتر است غرب از دخالت در این درگیری نظامی خودداری کند؟

عکس العمل شدید اولیه‌ی اسد در قبال انقلابی که مسالمت آمیز آغاز شد، امروز دخالت نظامی را اجتناب ناپذیر ساخته است. پس از کشتن دائم تظاهرکنندگان صلح جو که در آغاز فقط خواهان اصلاحات بودند، اکنون آنها به خیابان ها رفته و خواهان سقوط رژیم هستند. کسانی که طالب تغییرات مسالمت آمیز بودند، ناگهان خود را به دفاع از خویش مجبور یافتند. مخالفتی که نسبت به دخالت خارجی وجود داشت، حال دیگر تبدیل به دعوت برای ورود نظامی شده است. انقلابیون سوریه، چه از خارج آمده باشند چه از داخل باشند، فقط به تسلیحات سبک مسلح اند. اما ارتش اسد مسلح به تسلیحات سنگین و هواپیماهای جت است. به علاوه اسد از جانب متحدانش (در درجه اول روسیه و ایران) جنگ افزار دریافت می کند. علی رغم بهبودی اخیر تسلیحات شورشیان، هنوز هم عدم تعادل به سود ارتش حکومتی وجود دارد.
در زمان جنگ داخلی بوسنی، تحریم تسلیحاتی بیش از همه به مردم مسلمان صدمه زد. این غیرنظامیان بودند که به سختی گرفتار شدند وگرنه به صربی های بوسنیایی از جانب روسیه تسلیحات می رسید و همین موجب شد که آنها بتوانند عملکردهای وحشیانه و کشتارهای صربنیتسا را که 8 هزار کشته بجای گذاشت، صورت دهند. نظیر همان کار امروز در سوریه انجام می شود. استدلال حامیان اسد که او حق دارد از حمایت خارجی بهره مند شود به این دلیل که رژیم او حاکمیت ملی را نمایندگی می کند سخنی است بی پایه و اساس. هیچ حکومتی در جهان حق ندارد به مردم خود زور بگوید و علاوه بر آن کمک نظامی نیز از خارج دریافت کند تا به این کار ادامه دهد.

مترجم: حمید بهشتی

 

 

شورای محترم نگهبان ، در این تحلیل تأمل کند

Posted: 15 May 2013 05:36 AM PDT

حميد رسايي

پیش از این در آستانه انتخابات مجلس نهم طی یادداشتی ادعا کردم که هاشمی رفسنجانی را باید مرد شطرنج باز سیاست دانست. هاشمی هرگز در میدان سیاست به بازی در یک صفحه شطرنج تن نمی دهد. او مردی است که چند صفحه شطرنج در مقابلش می گشاید تا اگر در یکی مات شد، بازی را در صفحات دیگر ادامه دهد. اکنون با نگاهی به آرایش صحنه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و تعیین صف بندی جریانات مختلف می خواهیم حضور هاشمی را تحلیل کنیم.


برای خیلی ها که خوش بینانه به هاشمی و مواضع سال های اخیرش نگاه می کردند، حضور این چهره سیاسی در عرصه انتخابات غیر قابل باور بود اما آنها که که واقع بینانه، هاشمی و جهت گیری ها و مواضع او را رصد می کردند، می دانستند که هاشمی با اهدافی خواهد آمد.


اکنون باید دید هاشمی با چه نیتی به میدان آمده. آیا واقعا هاشمی برای حضور در میدان رقابت و وزن کشی پا به عرصه انتخابات گذاشته است یا نه، هدف هاشمی از این حضور چیز دیگری است. هرچند در ابتدای امر اینگونه به نظر می رسد که او برای رقابت در میدان انتخابات و به دست گرفتن سکان ریاست جمهوری به این میدان پا نهاده اما تحلیل دیگری که از بسته انتخاباتی فتنه گران برداشت می شود، حضور رفسنجانی در انتخابات یازدهم، نشانه گرفتن سه هدف با یک تیر است، هاشمی برای احیای خودش آمده نه رقابت.


هدف اول _ کسب تایید صلاحیت از شورای نگهبان
کیست که نداند هاشمی رفسنجانی اصلی ترین عنصر محرک در فتنه سال ۸۸ بوده است. کیست که نداند او تنها رأس فتنه سال ۸۸ در داخل کشور بود و رؤس خارجی فتنه نیز از رفتار او و همراهانش در داخل بهره بردند. برای اثبات این مدعا نیاز نیست به خودمان فشار بیاوریم خصوصا که هاشمی خود به نقش محوری اش در فتنه ۸۸ معترف است و برای همین تاکنون از بکار بردن واژه فتنه در باره کودتای سال ۸۸ اکراه دارد.


از نامه بدون سلام والسلام هاشمی چند روز قبل از انتخابات سال ۸۸ به رهبر انقلاب که در آن از دود آتش خشم احزاب و گروه های هوادارش در آینده خبر داده بود تا تحرکات فرزندانش بویژه مهدی و فائزه در هدایت اجرایی کودتای سال ۸۸ و نقش کلیدی همسرش که فرمان به خیابان ریختن را در شبکه های اجتماعی صادر کرد تا آخرین نماز جمعه وی که با تبلیغ و تشویق رسانه ای بیگانه برگزار شد و بسیاری از امور دیگر که در جای خود به آن می پردازیم، همه در نگاه افکار عمومی هاشمی را متهم اول فتنه سال ۸۸ ساخته و تأییدیه شورای نگهبان یعنی برائت نامه ای در دستان هاشمی تا نه تنها او بلکه دنباله سیاسی و رسانه ایش بگوید که اگر حوادث سال ۸۸ فتنه بود و هاشمی در رأس فتنه بود، پس چرا تایید صلاحیت شد؟ بنابر این یا باید ما بپذیریم که حوادث سال ۸۸ فتنه و کودتا نبوده و یا باید بپذیریم که هاشمی و خانواده هماهنگ با او ، نقشی در این فتنه نداشته اند که هر دو نادرست است. واقعا اگر هاشمی تأیید صلاحیت شود افکار عمومی از خود سئوال نمی کند پس چرا هاشمی از ریاست مجلس خبرگان جابجا شد؟ پس چرا اجازه ایراد خطبه نیافت؟ و ... هاشمی به دنبال ایجاد این خراش ها در ذهن جامعه است.


هدف دوم _ استفاده از تریبون صدا و سیما
هاشمی که از شکست سال ۸۴ و "نه" بزرگ توده های مردم به خود عصبانی است، در همان ایام اعلام کرد که شکایت به خدا خواهد برد! او بعدها وقتی از خدا هم بابت این گلایه جوابی نشنید، انتقام این شکست را در انتخابات دهم و بواسطه فتنه سال ۸۸ گرفت. اما هاشمی در این مسیر آنقدر افراط کرد که جبهه ای از منافقین و سلطنت طلبان تا رسانه های کشورهای متخاصم را در پشتیبانی از خود دید بویژه در آخرین نماز جمعه ای که وی توانست از یک تریبون عمومی، اعلام موضع کرد.


از همان جا بود که وقتی مواضع هاشمی با استقبال دشمن و ناراحتی دوست مواجه شد، تنها تریبون عمومی هاشمی هم _ برای عدم بهره برداری دشمن _ قطع شد.
اکنون او می تواند بیاید و از تریبون باز صدا و سیما به بهانه انتخابات بهره برداری کند، او آمده تا از تریبون صدا و سیما خطبه نماز جمعه خود را تکمیل کند، او آمده تا از تریبون صدا و سیما انتقام هشت سال حمایت از تغییر و تحولات کشور به سمت آرمان ها و ارزش ها را بگیرد.


هاشمی در مرز هشتاد سالگی در جایی ایستاده که می داند چیزی برای از دست دادن ندارد چرا که هر چه داشت در قمار فتنه سال ۸۸ باخت و این تنها فرصتی است که او می تواند بیاید و خود را ثابت کند. در حالی که با هر استدلال و دلیلی هاشمی در بهره مندی از تریبون عمومی ای مثل نماز جمعه محروم شده _ که قطعا درست و به جا بوده _ باید در استفاده از تریبون صدا و سیما نیز محروم بماند. قطعا همانطور که دشمن از خطبه های نماز جمعه هاشمی بهره می برد و نظام اسلامی برای حفظ وی او را از این فرصت محروم و دشمن را ناامید کرد، اکنون نیز باید دشمن را ناامید کرد.

هدف سوم _ ایجاد انسجام در بدنه رای برای کاندیدای مطلوب
همه می دانند که هاشمی مرد همیشه بازنده انتخابات ها بوده است. تاکنون رقابت انتخاباتی ای نبوده الا این که آرای هاشمی در آن با کاهش نسبت به آرای قبلی مواجه شده. بنابر این هاشمی فقط در صورتی تا پایان این ماراتن، بازی را ادامه خواهد داد که یقین صد در صد کند رأی خواهد آورد. اما اگر اوضاع، طبق روال همیشه مناسب نبود و مردم باز هم به دنبال "نه" به هاشمی بودند، آن وقت چه اقدامی مناسب است؟


از طرفی همه می دانند که هاشمی تمایل داشت تا جبهه فتنه و اصلاحات بر گزینه مورد نظرش، یعنی حسن روحانی اجماع کند. این اتفاق حتی با طرح راهکار ۲+۱ از سوی هاشمی در جبهه اصلاحات و فتنه نیز تحقق نیافت. بنابر این هاشمی تنها راه را ورود خود می دید تا با این حضور هم برخی از گزینه های مدعی را به انصراف ترغیب کند و هم بعد از رسیدن به دو هدف قبل، در لحظات پایانی این رقابت به جای تن دادن به وزن کشی، از پشت تریبون صداو سیما همه آرای متمایل به خود را در سبد گزینه مورد نظر یعنی روحانی متمایل سازد.


روحانی اما روز گذشته با اظهارات خود در جمع دانشجویان بر تحقق این احتمال افزود. او رسما اعلام کرد که تا روز انتخابات در صحنه باقی خواهد ماند و بیست و چهارم خرداد یا او در صحنه انتخابات ایفای نقش خواهد کرد یا هاشمی. البته شاید گفته شود که با توجه به عمر ۸۰ ساله هاشمی، روحانی در انتظار حادثه طبیعی دیگری است که تقدیر الهی برایش رقم می زند! روحانی حتی برای این که مورد قبول افراطیون این جریان قرار بگیرد و این مرحله را در دقیقه ۹۰ با کمترین هزینه طی کند، اتخاذ مواضع افراطی را آغاز نموده و رسما اعلام می کند که آمریکا کدخدای دنیاست و باید با کدخدا ساخت!
بنابراین هاشمی خود را به وزن کشی نخواهد سپرد بویژه که تاکید می کنم وی همواره مرد کاهش رأی در انتخابات ها بوده است. او اولین بار که بعد از جنگ خود را در میدان اجرایی کشور با رأی مردم آزمود با ۹۴ درصد اقبال عمومی مواجه شد و بار دوم (دومین دولت سازندگی) این میزان به ۶۳ درصد رسید و بار سوم (انتخابات دولت نهم سال ۸۴) این میزان محبوبیت با ۶۰ درصد افت مواجه شد و هاشمی رفسنجانی تنها توانست ۳۶ درصد آرا را کسب کند!


با این حساب هاشمی برای رقابت انتخاباتی به میدان نیامده بلکه برای تکمیل خطبه نیمه تمام نماز جمعه سال ۸۸ به میدان آمده، خطبه ای که دشمن را امیدوار ساخت!
تکمله : این تحلیل در صورت انصراف روحانی تا قبل از شروع تبلیغات انتخاباتی و یا رد صلاحیت هاشمی یا رد صلاحیت روحانی قابل خدشه خواهد بود و الا در آن تردید نکنید. 

 

منبع: سایت رجانیوز

 

ستون «جهت اطلاع» منعکس کننده‌ی مطالب تحلیلی مغایر با اهداف جنبش سبز است و صرفا جهت اطلاع همراهان جنبش سبز و خوانندگان جرس منتشر می گردد. 

رد صلاحیت ۳۰۰۰ نفر برای شورای شهر

Posted: 15 May 2013 05:22 AM PDT

جرس: رئیس هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها گفت: در سراسر کشور مجموعا 300 هزار و 165 نفر داوطلب انتخابات شوراها شده‌اند.

 

محمدجواد کولیوند در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس درباره آخرین آمار مربوط به داوطلبان انتخابات چهارمین دوره شوراهای شهر و روستا اظهار داشت: از این تعداد 54 هزار و 29 نفر برای شورای شهر و 246 هزار و 136 نفر برای شورای روستا ثبت‌نام کردند که سهم شهرها از این مجموع 7 هزار و 193 عضو اصلی و 2 هزار و 991 عضو علی‌البدل است.


کولیوند ادامه داد: در روستاها نیز 118 هزار و 96 نفر به عنوان عضو اصلی و 78 هزار و 433 نفر عضو علی‌البدل هستند که جمعا در سراسر کشور باید 207 هزار نفر از مجموع داوطلبان را برای تصدی امور شوراها انتخاب کنیم.


رئیس هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها درباره آمار رد صلاحیت شدگان نیز اظهار داشت: از مجموع داوطلبان شوراها حدود 3 هزار نفر رد صلاحیت شدند که تا روز گذشته 2 هزار و 810 نفر آنها اعتراض کردند که نسبت به مجموع کاندیداها، رقمی کمتر از یک درصد را شامل می‌شود.


کولیوند افزود: بر این اساس بیش از 90 درصد نامزدها تایید صلاحیت شدند و از بین کسانیکه صلاحیت آنها احراز نشده نیز حدود 94 درصد اعتراض کردند و 5 درصد نیز اعتراض نکردند.


وی همچنین اعلام کرد که بیش از 65 درصد رد صلاحیت‌شدگان مربوط به شهرها هستند و حدود 35 درصد نیز مربوط به انتخابات شوراهای روستا می‌شوند.


کولیوند درباره علت اعلام اسامی برخی رد صلاحیت شدگان تصریح کرد: طبق ماده 50 قانون شوراها دلیل رد صلاحیت افراد در هیئت اجرایی به صورت محرمانه به آنها اعلام می‌شود و برخی از آنها خودشان مصاحبه و اعلام کردند که رد صلاحیت شدند.


رئیس هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها اظهار داشت: محور بحث فصل هفتم قانون اساسی شوراهاست که بر اساس آموزه‌های قرآنی شوراها را ارکان تصمیم‌گیری در نظام جمهوری اسلامی معرفی کرده است.


رئیس هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها درباره افزایش تعداد اعضای شوراها در شهرها گفت: تعداد اعضای شورای شهر تهران از 15 نفر به 31 نفر افزایش یافته است.


این مقام حکومتی، بدون اشاره به رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان، دلایل رد صلاحیت‌ها را مختلف و برخی از آنها را عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه، تلاش برای تحکیم رژیم گذشته، محکومیت قضایی به جرم غصب اموال عمومی و همچنین محکومیت قضایی به جرم خیانت و کلاهبرداری عنوان کرد.


رئیس هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها مدعی شد: انتخابات در جمهوری اسلامی توسط مردم اجرا و نظارت می‌شود و اگر کسی در هیئت اجرایی رد صلاحیت شد راه برای اعتراض او باز است.


رئیس هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها درباره نحوه تشخیص عدم التزام افراد به اسلام و ولایت فقیه توضیح داد: رد صلاحیت افراد به دلیل عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه بر اساس بند «ج» ماده 26 انجام می‌شود.


وی افزود: برای این موضوع رفتار و کردار و همچنین سوابق و موضع‌گیری‌ها و همچنین عملکرد افراد در دوره تصدی احتمالی مسئولیت‌هایشان مورد استناد قرار می گیرد و هرگز سلیقه‌ای عمل نمی‌کنیم.

 

 

محسن غرویان: «قم» با هاشمی است؛ از مراجع تا مردم کوچه و بازار

Posted: 15 May 2013 05:22 AM PDT

جرس: محسن غرویان می گوید کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری، با استقبال مراجع تقلید و روحانیان و طلاب مواجه شده و شوق و شادی را به میان مردم کوچه و بازار شهر قم آورده است.

به گزارش عصر ایران، این فعال حوزه با اینکه می گوید نقش "تخریب هاشمی" را در رقم خوردن نتیجه انتخابات نباید دست کم گرفت، ولی هاشمی را رئیس جمهور بعدی ایران می داند.

 

متن گفتگوی غرویان با عصر ایران به شرح زیر است:

*
چنانکه می دانید هاشمی رفسنجانی هم کاندیدای یاست جمهوری شده است. این امر چه بازتابی در حوزه علمیه قم و فضای نهاد روحانیت داشته است؟

ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که روحانیان هم دیدگاههای مختلفی دارند. از طرفی روحانیان در بین مردم هستند و آن طور که از زبان مردم می شنوند، می دانند که مردم از فشارهای اقتصادی و تورم و گرانی، به ستوه آمده اند و دنبال یک منجی می گردند که بتواند وضعیت اقتصادی جامعه را سامان بدهد.

روحانیان معتقدند این منجی باید وزنه سیاسی سنگین و قدرتمندی باشد که با استفاده از تجربیات و نفوذ کلامش بتواند این مشکل را حل کند. آنها در شرایط کنونی، آقای هاشمی را مصداق چنین شخصی می دانند و معتقدند کسان دیگر، فاقد این توانایی و قدرت اند. این تحلیل الان در میان بخشی از روحانیان ما وجود دارد.

 
نکته دیگر این است که آقای هاشمی گفتند اگر احساس کنم مقام معظم رهبری مخالف آمدن من نیستند، کاندیدا می شوم. الان که آقای هاشمی به میدان آمده است، معنایش این است که مقام معظم رهبری مخالفتی با آمدن ایشان نداشته اند و این برای روحانیان نکته بسیار مهم و امیدوارکننده ای است؛ چرا که عدم مخالفت مقام معظم رهبری با حضور آقای هاشمی، می تواند منجر به حل شدن بسیاری از مشکلات کشور شود.

برخی از مراجع با کاندیداتوری آقای هاشمی موافقند و از ریاست جمهوری ایشان حمایت می کنند و این موضوع در بحث های درون حوزه علمیه قم، مطرح است. این هم نکته مهمی برای طلاب و روحانیان جوان است زیرا آنها به بزرگان خودشان در حوزه نگاه می کنند.

*
کدام مراجع حامی کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی بودند؟

من نمی توانم از کسی اسم ببرم. بعضی از مطالب را نمی توانیم صریحاً بیان کنیم. ولی این حمایت به طور ضمنی و اجمالی در سطح مراجع وجود دارد.

*
یعنی برداشت طلاب این است که این مراجع حامی ریاست جمهوری هاشمی اند؟

برداشت برخی از روحانیان این است که بخشی از مراجع حامی ریاست جمهوری آقای هاشمی اند و با او همدلی دارند.
*
مراجع تقلید حامی هاشمی، اکثریت مراجع اند یا اقلیت آنها؟

اکثریت و اقلیتش را ما فعلاً مطرح نمی کنیم. ولی بخشی از مرجعیت حامی آقای هاشمی اند و همین هم نکته مهمی است.

*
در سال 84 هم خیلی از روحانیان بلندپایه از هاشمی حمایت کردند ولی نهایتاً آرای هاشمی، متناسب با آن حمایت ها نبود. ممکن است این بار نیز همان وضع تکرار شود؟

شرایط الان با آن زمان کاملاً متفاوت است. الان شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ما به گونه ای است که مردم مشتاقانه منتظر ریاست جمهوری آقای هاشمی اند و از آمدن ایشان به صحنه انتخابات، خوشحال اند. ما نمونه های این اشتیاق و شادی مردم را آشکارا در کوچه و خیابان شهر قم می بینیم. این وضع نشانه تفاوت شرایط امروز با شرایط سال 84 است. اما باید ببینیم که در روزهای آینده، قدرت تخریب ها چقدر است. بر روی این تخریب ها باید حساب باز کرد.

 
متاسفانه فضای سیاسی جامعه ما، فضایی آلوده و غیراخلاقی شده است. این آلودگی تاثیرات خودش را دارد ولی باز من فکر می کنم شرایط امسال متفاوت از سال 84 است. همچنین باید منتظر بیانیه ها و سخنان کاندیداها و حامیان آنها باشیم.

 
به هر حال، الان شرایط به گونه ای است که بسیاری از مردم و روحانیت از ورود آقای هاشمی به صحنه انتخابات خوشحالند. امیدوارم آقای هاشمی بتوانند مسیر حرکت انقلاب را هر چه بهتر به سمت اهداف انقلاب هدایت کنند.    

*
ترمیم گسست فعلی میان دولت و روحانیت هم لابد یکی از امتیازات هاشمی از نظر روحانیان بلندپایه حوزه علمیه قم است.

بله. این هم یکی از دلایل اصلی حمایت مرجعیت و روحانیت از ورود آقای هاشمی به عرصه انتخابات است. این روزها رابطه دولت آقای احمدی نژاد با حوزه و مرجعیت به صفر و حتی زیر صفر رسیده است. حتی آن روحانیانی که از احمدی نژاد حمایت می کردند، الان صریحاً او را تخطئه می کنند. در واقع می توان گفت که این روزها رابطه دولت با مرجعیت و روحانیت، منفی است و کار به تخاصم و نزاع و کشمکش رسیده است.

*
چرا این وضع پدید آمد؟ آخر سال 84، احمدی نژاد با شعار دولت اسلامی سر کار آمد ولی هاشمی متهم به سکولاریسم بود.

این بحث مفصل است و مجال جداگانه ای می طلبد. ولی به نظر من این اتهامات که آقای هاشمی سکولار است و می خواهد انقلاب را به سمت سکولاریسم ببرد، حرفهایی بی مبنا و غیرعلمی است. این حرفها در حد شعار است ولی همین شعارها و نسبت های ناروا، جو جامعه را آلوده می کنند. وقتی هم که جو جامعه آلوده شد، به این راحتی ها قابل پاکسازی نیست. ولی برای صاحب نظران دقیق النظر، از همان ابتدا معلوم بود که نوع عمل و رفتار دولت آقای احمدی نژاد به چه نهایتی می رسد.

مقاومت هایی که احمدی نژاد در جریان معاون اولی مشایی در برابر مقام معظم رهبری نشان داد و مشایی را با نوعی دهن کجی به فرمایش رهبری، به عنوان ئیس دفترش منصوب کرد، به خوبی دال بر این بود که آقای احمدی نژاد اعتقادی به حقیقت ولایت فقیه ندارد.

احمدی نژاد حتی در برابر علمایی که حامی اش بودند ایستادگی کرد و آنها را متهم به القاب و اوصافی کرد که من نمی خواهم به آنها اشاره کنم. این ها به خوبی نشان می داد که تفکر آقای احمدی نژاد در مقابل تفکر روحانیان و علمای دین است.

 
رفتار احمدی نژاد هم در هنگام ثبت نام مشایی در انتخابات ریاست جمهوری، تخلفی آشکار بود که از شخص دوم مملکت سر زد. رئیس جمهور عالی ترین مقام سیاسی کشور پس از رهبری است ولی آقای احمدی نژاد در برابر دوربین های جهانی، با مشایی به ستاد انتخابات کشور آمد تا او به عنوان نامزد ریاست جمهوری ثبت نام کند.

مجموع این رفتارها را که در کنار هم بگذاریم، به خوبی درمی یابیم که چرا روحانیت و حوزه ها دیدگاهی کاملاً منفی نسبت به دولت فعلی دارند.

*
اگر مشایی نبود، این وضعیت بین روحانیت و دولت احمدی نژاد پدید نمی آمد؟

نمی توان با اطمینان در این باره نظر داد؛ ولی به نظر من، تفکرات آقای مشایی نقش اصلی را در ایجاد این رابطه بین دولت و روحانیت داشته است. اتفاقاً به نظر من، تفکر مشایی کاملاً سکولار است و او اعتقادی به حکومت دینی و ولایت فقیه ندارد. این ها ولایت فقیه را حداکثر شاید یک امر تشریفاتی بدانند. آقای احمدی نژاد دائما بر رای مردم تاکید می کند و آن را در شخص رئیس جمهور متبلور می داند.

احمدی نژاد و مشایی اصلاً حرفی نمی زنند که نشانه باور قلبی به ولایت فقیه باشد. این ها می گویند ما خودمان می توانیم کارهای مملکت را انجام دهیم و نیازی به واسطه هم نداریم. یعنی نیازی به ولی فقیه نیست. این اصلی ترین ویژگی فکری جریان موسوم به انحرافی است. آقای احمدی نژاد رسماً در وزارت کشور گفت احمدی نژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدی نژاد. این حرف نشان می دهد که تفکر احمدی نژاد و مشایی یکی است.  

*
دیروز آقای طائب گفتند کاندیداتوری هاشمی، این بار به حذف همیشگی او از عرصه سیاسی کشور منجر می شود. شما در این باره چه نظری دارید؟

من نمی خواهم وارد این بحث ها شوم اما به نظر من این فضاسازی ها خلاف اخلاق اسلامی است و نباید چنین حرفهایی زده شود. همه کاندیداها طبق قانون نام‌نویسی کردند و شورای نگهبان هم صلاحیت آنها را بررسی می کند. هر کس که صلاحیت داشته باشد تایید می شود و می تواند در معرض رای مردم قرار گیرد.

همه باید طبق قانون جلو بروند. ما نباید طوری حرف بزنیم که گویی می خواهیم چیزی را به جامعه القاء کنیم. هر کس که با کاندیدایی موافق است به او رای بدهد و هر کس هم مخالف آن کاندیداست، به او رای ندهد. ما باید اجازه دهیم که جو کشور آرام باشد و انتخابات با آرامش پیش برود و نتیجه انتخابات هر چه که بود، همگی به آن ملتزم باشیم.

*
آیت الله مصباح هم اخیرا در اشاره به هاشمی، گفتند که فلانی را نماز جمعه هم راه نمی دهند ولی او از وحدت ملی دم می زند. درباره این نقد آقای مصباح بر هاشمی چه نظری دارید؟

من احترام حاج آقای مصباح را همیشه حفظ کرده ام و الان هم احترام ایشان را حفظ می کنم. ولی نباید فراموش کنیم که مقام معظم رهبری، با حکمی پنج ساله، مجدداً اقای هاشمی را به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کرده اند.

معنای این حکم، تایید آقای هاشمی از جانب بالاترین مقام کشور است. ما از این حکم خیلی چیزها را می توانیم بفهمیم اگر بخواهیم بفهمیم. اگر حب و بغض ها اجازه دهند، منصفانه می توانیم خیلی تاییدها را درک کنیم و خیلی از درشت‌گویی‌‌‌ها و سخنان ناروا را هم دریابیم.

ملاک ما در قبال آقای هاشمی، گفتار و عمل مقام معظم رهبری است نه اشخاص دیگر. با این حکمی که مقام معظم رهبری به آقای هاشمی داده اند، ما هاشمی رفسنجانی را مورد تایید رهبری می دانیم.  

شبکه آنلاین «۲۵ خرداد» آغاز به کار کرد + آدرس و لینک شبکه

Posted: 15 May 2013 04:56 AM PDT

جرس: شبکه آنلاین ۲۵خرداد با همکاری تعدادی از کنشگران جنبش سبز در آستانه انتخابات آغاز به کار کرده است.این شبکه درنظر دارد برنامه های خود را روزانه در سه بخش اصلی خبر، تحلیل و تریبون تا انتخابات ادامه دهد.

 

فعالان این شبکه آنلاین تلاش دارند در جهت تحقق اهداف زیر گامی درحد توانِ شان بردارند:

 

-اطلاع رسانی در مورد انتخابات (بخش خبر)

تقویت فرصت گفتاری در فضای شبکه های آنلاین برای نیروهای سیاسی میانه رو و اصلاح طلب (اعم از داخل و خارج از کشور) در آستانه انتخابات (بخش تحلیل)

- جمع آوری و انتشار گفتار سیاسی نیروهای سیاسی میانه رو و اصلاح طلب در خصوص انتخابات پیش رو (بخش تریبون)

 

 از طریق صفحه فیسبوک این شبکه و کانال یوتیوب آن می توان برنامه های آن را دنبال کرد.

 

این شبکه از مخاطبان خود خواسته است تا "با نقدها، نظرات، مشارکت و پیشنهادات تان ما را در ادامه راه یاری کنید."

 

می توان از طریق ایمیل زیر نیز مستقیم با شبکه تماس گرفت:

 

یزدی خطاب به جنتی: اعلام شجاعانه رد صلاحیتها از عبادات ماه رجب بیشتر است

Posted: 15 May 2013 04:55 AM PDT

جرس: شیخ محمد یزدی، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان و از فقهاي شورای نگهبان، با ادعای اینکه "امروز رهبری تنها هستند و دوستان نزدیکشان شمشیر را از رو بستند"، از احمد جنتی، دبیر و عضو دیگر آن نهاد فرا قانونی خواستار "شجاعت" در اعلام رد صلاحیت برخی نامزدهای انتخاباتی شده و آن را "ثواب" و "واجب تر از عبادات ماه رجب" ذکر کرد.


به گزارش ایسنا، محمد یزدی شامگاه سه شنبه طی سخنانی در دفتر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار داشت: روز اول ماه رجب مصادف با اولین جلسه شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت‌های کاندیداهای ریاست جمهوری بود که آیت الله جنتی در ابتدای این جلسه در خصوص اهمیت و فضیلت ماه رجب سخنانی را بیان کردند و گفتند در این روزها که روزهای دعا و عبادت است ما باید بمانیم و در خصوص افراد اظهار نظر کنیم که چه کسی صلاحیت حضور در این عرصه را دارد یا نه و باید بنشینیم و اطلاعات شخصی افراد را که در هیچ کجا بیان نمی‌شود را بشنویم و تصمیم بگیریم.


وی ادامه داد: بعد از سخنان آیت الله جنتی از ایشان وقت خواستم و گفتم که ثواب رسیدگی به اینکه چه کسی صلاحیت حضور در انتخابات را دارد و چه کسی فاقد صلاحیت‌های لازم است و بیان آن با شجاعت که فلانی حق ندارد کاندیدا باشد از انجام مستحبات و عبادات ماه رجب بیشتر است.


در سن 80 سالگی بین خدا و دنیا گیر افتاده‌ایم
وي در ادامه عنوان کرد: اکثر پست‌ها و سمت‌ها انسان را دچار پشیمانی می‌کنند به عنوان مثال همین الان ما در شورای نگهبان مصیبت بزرگی داریم و بین خدا و دنیا گیر افتاده‌ایم و باید مراقب باشیم تا در سن 80 سالگی خدا و آخرتمان را به دنیا نفروشیم.


عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان رهبري با صدایی بغض کرده ادعا کرد: "امروز رهبری تنها است و دوستان نزدیکش شمشیر را از رو بستند... باید برای حفظ این نظام اسلامی دعا کرد و امروز شرایط سختی را در پیش داریم و باید از خداوند درخواست کرد که شر دشمنان را دور کند.
 

محدودیت‌های تازه اینترنتی؛ بازی موش و گربه با کاربران

Posted: 15 May 2013 04:51 AM PDT

فیروزه رمضانزاده
جرس: شریان های اینترنت در ایران بی رمق و کم جان تر شده اند. اتفاق عجیب و غیرمنتظره ای هم نیست. چیزی تا انتخابات ریاست جمهوری باقی نمانده و نهادهای امنیتی حکومت به روال سالهای اخیر، برای مسدود کردن دریچه های ارتباطی حداکثر تلاش خود را می کنند.  

آنها هر بار از تکنیک های جدیدتر برای فیلترینگ سایت های اینترنتی استفاده می کنند و سرعت را به طور عامدانه به حدی پایین می آورند که کاربران اینترنت برای انجام ساده ترین فعالیت های اینترنتی نظیر ایمیل زدن هم به دردسر بیافتند.

منابع خبری از ایران گزارش داده اند که از روزهای نخست اردیبهشت ماه سال جاری، کاربران ایرانی شاهد کاهش سرعت و قطعی مقطعی در همه نرم افزارهای فیلترشکن و وی‌پی آن‌ها بودند. کاربران ایرانی گفته اند که قطعی فقط در هنگام استفاده از فیلترشکن رخ می دهد و به وسیله وی‌پی‌ان‌ نمی‌توانند به سایت‌های فیلترشده دسترسی پیدا کنند. با این وجود، مسئولان ارتباطات در ایران ازجمله علی حکیم جوادی، رئیس سازمان فن‌آوری اطلاعات ایران، ارتباط این مشکلات با نزدیک شدن زمان انتخابات را منکر شده و دلیل آن را نقض فنی اعلام کرده است.


همچنین سایت فرارو در گزارشی نوشته است، شرکت ارتباطات زیر ساخت, قطعی کابل های بین المللی در کانال سوئز را علت کندی و اختلال در اینترنت کشور اعلام کرده است.اما از آنجا که حکومت بارها وعده اینترنت ملی را به کاربران داده است پس احتمال آن نیز می رود که حکومت در حال آزمایش سیستم جدید فیلترینگ باشد.در همین حال، گزارشگران بدون مرز نسبت به تشدید محدودیت‌های اینترنتی در ایران و فشار به رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اعتراض کرده و گفته است که ایران برای برگزاری «انتخابات پشت درهای بسته» با جهان قطع ارتباط کرده است.


البته پیش از این، مسئولان در جمهوری اسلامی نسبت به مسدودسازی وی پی آن ها در ایران هشدار داده بودند. در آخرین روزهای سال گذشته رمضان علی سبحانی فرد، رئیس کمیته ارتباطات و فناوری اطلاعات مجلس، در گفت وگو با خبرگزاری مهر گفته بود که ظرف چند روز گذشته پورت های وی پی ان "غیرقانونی" در کشور مسدود شده است. پیش تر مسئولان جمهوری اسلامی گفته بودند که از این پس تنها وی پی ان های "قانونی و ثبت نام شده" قابلیت استفاده خواهند داشت.وی پی ان یا شبکه خصوصی مجازی، شبکه ای خصوصی است که امکان تبادل اطلاعات را از طریق اینترنت فراهم می کند ولی با این وجود محل کاربر را در کشور دیگری نشان می دهد.
کاربران در ایران از وی پی ان برای گذر از فیلترینگ اینترنتی استفاده می کنند. همان وی پی ان هایی که مسئولان آنها را "غیرقانونی" می دانند، ماهانه بین دو تا پنج هزار تومان به آنها اجاره داده می شود.


سانسور اینترنت و ظلم به کاربران پایان یابد

مهندس سید علی اکبر موسوی خوئینی، فعال سیاسی و نایب رئیس کمیته مخابرات در مجلس ششم در این زمینه به جرس می گوید: «در واقع این وضعیت مربوط به همان هشداری است که طی یک سال گذشته شخصاً و همراه برخی از کارشناسان در مورد پاره ای از اهداف پروژه موسوم به اینترنت ملی ! در قالب مصاحبه های مختلف داده بودیم." یکی از این اهداف در بخشنامه وزارت ارتباطات موسوم به «جداسازی ترافیک اینترنت جهانی از اینترانت» تشریح شده است . طبق این هدف، دسترسی به سایت ها و ایمیل هایی که در داخل کشور میزبانی می شوند( که طبعا محتوای آنها قابل کنترل خواهند بود) با سرعت و پهنای باند بیشتر مقدور بوده ولی به محض ورود به سایت یا ایمیلی که در خارج از ایران میزبانی می شوند با سرعت کمتر مواجه خواهند شد و البته شدت کاهش سرعت بنا به صلاحدید مقامات حکومت و بسته به شرایط کشور قابل تنظیم است. انجام پروسه تفکیک دوترافیک سایت های داخلی و بین المللی براساس دستورالعمل تغییر در بخش دی ان اس ها طی ماه های گذشته عملی شده است.
پروژهٔ «اینترانت ملی» یا «شبکه ملی اطلاعات»، پروژه‌ای است که ازسوی دولت ایران برای انتقال مراکز داده‌ها و میزبانی وب‌گاه‌های ایرانی به داخل کشور برنامه‌ریزی شده‌است.»
پیش از این برخی از مسئولان وزارت ارتباطات ایران در سخنانی، «اینترنت ملی» را جایگزین «اینترنت جهانی» دانسته بودند.همچنین مدیرعامل شرکت فناوری اطلاعات پیش تر، مسدود شدن سرویس‌های رایانامه خارجی نظیر جی‌میل را فرصتی برای حرکت به سمت «ایمیل ملی» تلقی کرده‌بود. از این رو به نظر می رسد که دولت ایران درپی جداسازی کامل شبکه اینترنت ایران از شبکهٔ جهانی اینترنت است. اگرچه برخی از نمایندگان مجلس و اشخاص حقوقی، وجود برنامه‌ای برای جدا شدن ایران از اینترنت جهانی را تکذیب کرده‌اند.
موسوی خوئینی، پژوهشگر فنآوری اطلاعات در مریلند می افزاید: «از آن جا که هرگونه وی پی ان و حتی فیلترشکن نیاز به حداقلی از پهنای باند برای برقراری لوپ خود دارد، کاهش شدید سرعت اینترنت موجب قطع و وصل شدن آنها به تناسب سرعت می شود .از طرف دیگر برخی پورت هایی هم که مورد استفاده وی پی ان قرار می گیرند در شرایطی مسدود می شوند. مقام های مسوول مدعی هستند که ما اینترنت جهانی را قطع نکرده ایم! که البته راست ودروغ است چرا که ارتباط با اینترنت جهانی به صفر نرسیده ولی عملا فقط سایت های به اصطلاح مجاز داخلی قابل دسترس هستند. با همه این اوصاف، بازی موش و گربه اینترنتی میان کاربران و حکومت همچنان ادامه دارد و تکنولوژی، راهکارهای دیگری نیز پیش روی کاربران قرارمی دهد. البته مردم با دشواری های بیشتری کم وبیش با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند. هر چند از این عمل حکومت عصبانی هستند ولی همچنان در تلاش بر استفاده از حق دسترسی آزاد خود به اینترنت هستند.»
نایب رئیس کمیسیون مخابرات مجلس ششم تاکید می کند: «هر چند نهادها و اراده های فراقانونی در عملی ساختن چنین سانسور سیستماتیکی نقش دارند اما نمی توان از نقش دولت و وزارت ارتباطات منصوب و عضو دولت که مجری زیرساخت فنی همه این سیاست هاست چشم پوشی کرد. به عبارت دیگر رییس دولت مستقر کنونی نیز باید پاسخگوی چنین امر غیرقانونی وخلاف تعهدات دولت در تضمین آزادی بیان و رسانه ها باشد . چنین رییس دولتی که وعده های انتخاباتی برای دور بعد می دهد، برای اثبات صداقت خود اکنون که درموضع قدرت بوده و وزارت ارتباطات را در اختیار دارد باید به سانسور اینترنت و ظلم به کاربران پایان دهد.»


کاربران ایران سختی فیلترینگ را به جان می خرند

نویسنده وبلاگ «مبارزه با فیلترینگ اینترنت» می‌گوید: «مشکل از شنبه چهارم می آغاز شد. هنگام استفاده از نرم افزار فیلتر شکن با مشکل مواجه می‌شوید و ارتباط اینترنتی قطع می‌شود.»
نویسنده وبلاگ «بچه ‏های گزنک» نوشته است،« هرجور که نگاه می کنم می بینم. مسئولین امر در نظام جمهوری اسلامی که نظامی مردم سالار و بر اساس احکام الهی ست باید در مقابل این فیلترینگ بی قاعده و بی بند و بار پاسخ گو باشند. چه به دنبال کسب رضایت مردم باشند چه به دنبال تامین امنیت اخلاقی، اجتماعی، دینی و .. درمورد وظیفه نخست مردم حق دارند از چرایی و چگونگی بیشتر مسدود سازی ها آگاه باشند. درحالی که هم اکنون این گونه نیست.»
صفحه ای به نام« کمپین مبارزه با فیلترینگ اینترنت در ایران» در فیس بوک نوشته است: «اینترنت آزاد و دسترسی آزادانه به محتویات شبکه جهانی اینترنت حق مردم ایران هم است. اما این هیچ وقت در حد شعار نبوده و کاربران ایرانی نشان داده اند که فیلترینگ را نمی پسندند و همچون دیگر مردم در کشورهای دموکرات خواهان دسترسی آزادانه به اینترنت هستند. چه دردآور است که با وجود سرعت بسیار پایین اینترنت در ایران مجبور شوی انواع و اقسام برنامه های فیلترشکن را هم استفاده کنی تا بلکه بتوانی از سد فیلترینگ عبور کنی. اما کاربران ایران این سختی را به جان می خرند تا نشان دهند که هیچ تمایلی به محدود بودن ندارند و خودشان در مورد خوب یا بد بودن اینترنت تصمیم می گیرند.این را آمارهای مختلفی که شرکتهای نرم افزاری مختلف مانند فری گیت و یورفریدوم و سایفون منتشر می کنند، نشان می دهد. آمار جدیدی که از طرف سایت منتشر کننده برنامه SoftEther VPN نیز منتشر شده، نشان می دهد که چطور کاربران ایرانی پویای یافتن راه حلی برای عبور از فیلترینگ هستند. بر طبق آمار این سایت بعد از چین کاربران ایران بیشترین استفاده را از این برنامه دارند و این در حالی است که تا حدود یک ماه پیش ایران در رده خیلی پایین تر این آمار بود ولی اکنون به صورت روزانه در حال افزایش هستند.زنده باد اینترنت آزاد.»


قیمت اینترنت در ایران گران‌ترین قیمت ممکن در دنیا به نسبت سرعت و کیفیت و حجم دانلود است. همچنین، تولیدکنندگان محتوا در اینترنت طبق قانون موظفند که اطلاعات شخصی خود و ویژگی‌های فنی وب‌گاه خود را نزد دولت ثبت کنند.
ایمان، کاربر ایرانی ساکن اصفهان می گوید: «سرعت واقعي اينترنت در اصفهان حدود 6kbps هست اگه باور ندارید مي تو انيد از برنامه هاي دانلود كننده استفاده كنيد كه سرعت واقعي دانلود را به شما نشان مي هد. اخر من نمي دانم كجاي دنيا مردم با اين سرعت به اينترنت وصل مي شوند كه ما وصل مي شويم؟ كجاي دنيا به خاطر اين سرعت پايين مردم بايد اين همه پول بدهند كجاي دنيا مجبورت مي كنند فقط از دولت اينترنت بخري آن هم يک چنین اینترنت افتضاحي؟ كجاي دنيا سايت موزيك را فيلتر مي كنند؟ كجاي دنيا وقتي با اينترنت 6kbps وارد می شوی به گوگل و مي خواهي از مشكلات نوجوانان دنيا با خبر بشي سرچ را كه مي زني مي نويسد مشترك گرامي این سایت مسدود است. كجاي دنيا وقتي بر روی ليست سايت ها كليك مي كني يا سرعت آنقدر پايين است كه سايت بالا نمي آید يا اين كه اصلاً فيلتر شده است.»
بنابراعلام سازمان گزارشگران بدون مرز ایران در کنار چین، سوریه، بحرین و ویتنام از جمله دشمنان اینترنت خوانده شده است. بر اساس آمار دسامبر ۲۰۱۲ ایران به لحاظ سرعت اینترنت در دسترسی برای کاربران خانگی، در بین ۱۷۸ کشور در جایگاه ۱۶۳ قرار گرفته ‌است و از بین کشورهای خاورمیانه تنها مصر و سوریه رتبه پایین‌تری دارند.
 

کافرم من گر از این شیوه تو ایمان داری

Posted: 15 May 2013 04:48 AM PDT

سروش دباغ
دیانت و دین ورزی بریده از اخلاق، کرامت انسانی را به هیچ می گیرد و هر خطای اخلاقی را موجه جلوه می دهد.  


اخیرا دیدم حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، در یکی از سرمقاله های خود، سید محمد خاتمیِ نازنین را « مفسد فی الارض»، « وطن فروش» و « جنایتکار» خطاب کرده است......

 

با خواندن سرمقاله ایشان، به یاد خاطره ای افتادم که چند سال پیش سید عطاء الله مهاجرانی در لندن برایم تعریف کردند. دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، در حاشیه جلسه مدیران مسئول مطبوعات با رئیس جمهور، جناب مهاجرانی مجالی برای گفتگو با شریعتمداری می یابد. روزنامه کیهان در آن ایام نوشته بود عبدالکریم سروش در سفر به آلمان جاسوسی کرده و اسرار مملکتی را با بیگانگان در میان گذاشته است. مهاجرانی به شریعتمداری می گوید شما هر اختلافی که با سروش و ایده ها و اطرافیانش داری داشته باش و آنها را بنویس و در روزنامه ات منتشر کن؛ اما شما می دانی، من هم می می دانم که وصله جاسوسی به سروش نمی چسبد و این تهمتی ناروا و غیر موجه است. سروش چه منصب دولتی و اطلاعات محرمانه ای دارد که با خارجی ها در میان بگذارد؟! شریعتمداری در پاسخ می گوید: می دانم سروش جاسوسی نکرده، اما می شود به ایشان « بهتان» زد و «افترا» بست؛ چراکه در فقه بابی داریم تحت عنوان « مباهته». مطابق با این بابِ فقهی، اگر مردم به دور کسی جمع شوند که محبوبیت و نفوذ زیادی دارد و در عین حال خلاف اسلام سخن می گوید و نمی توان مردم را از اطراف او پراکنده کرد، می توان به او « بهتان» و «تهمت » زد و شخصیت او را تخریب کرد و از این طریق با او در پیچید و از نفوذ و تأثیرش کاست......

 

به خاطر می آورم مهدی نصیری، مدیر مسئول هفته نامه «صبح» نیز در اواسط دهه هفتاد شمسی در یکی از سرمقاله های خود به قصه « مباهته» پرداخته و آنرا تبیین همدلانه کرده بود.

 

جد و جهدی که از سوی این افراد برای تئوریزه کردن بی اخلاقی در وادی سیاست ورزیده می شود، الحق اسباب تأسف است و حیرت انگیز و عبرت آموز. اگر «الیناسیون» و «از خود بیگانگی اخلاقی» ، معنایی و مصداقی داشته باشد، که دارد؛ می توان مصادیق روشن آنرا در این سنخ سخنان و آموزه ها سراغ گرفت: ذبح اصولِ بنیادینِ اخلاقی به نام دیانت و فقاهت در پای مصلحتی برتر و در عین حال منت بر سر خدا و خلق او گذاشتن که اینگونه دیانت و سیاست و سیاست ورزی دینی در این روزگار محفوظ می ماند. دیانت و دین ورزیِ بریده از اخلاق، کرامت انسانی و پرنسیب های اخلاقی را به هیچ می گیرد و هر خبط و خطای اخلاقی را موجه جلوه می دهد. همین منطق باطل و خطرناک و فهم معوجِ از دین است که دست امثال شریعتمداری را در دروغ پراکنی و تهمت زدن به خاتمی و دیگر انسانهای شریف و آزادۀ این دیار در دو دهه گذشته باز گذاشته است. در همین راستا، شریعتمداری دو سال و اندی پیش در یک برنامه تلویزیونی به مرحوم صانع ژاله آشکارا تهمت زد و او را در زمرۀ نیروی های امنیتی معرفی کرد....

 

وقتی در احوال و رفتار غریب و اخلاق ستیز و آزادی کشِ شریعتمداری که آبرو و رونق مسلمانی را در این روزگار برده، تأمل می کنم؛ به خدا پناه می برم و با خود زمزمه می کنم: « کافرم من گر از این شیوه تو ایمان داری».  

 

منبع: صفحه فیس بوک نویسنده

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

شهرام ناظری از موانع اجرای «داستان ضحاک» می گوید

Posted: 15 May 2013 04:15 AM PDT

جرس: شهرام ناظری از معدود هنرمندان ایرانی که بر اساس شاهنامه اجراهای بین‌المللی و داخلی داشته، از موانعی که چندین سال پیش روی اجرای "داستان ضحاک" بوده و لزوم قدر نهادن مشاهیر ایران زمین گفت.


به گزارش مهر، شهرام ناظری گفت: اینکه بگوییم هنرمند دیگری نتوانسته در عرصه شاهنامه فعالیت خوبی داشته باشد آنچنان که باید زیبا نیست. البته تعدادی از هنرمندان فعال حوزه موسیقی در یکصد سال گذشته علاقه‌ای به کار روی شاهنامه فردوسی نشان نداده‌اند و ما نمونه بارزی از موسیقدانان برجسته و یا خواننده‌ای که روی شاهنامه کار کرده باشد، نداشتیم.


به ما اجازه اجرا در ایران را ندادند اما…
این خواننده صاحب‌نام موسیقی ایرانی با اشاره به فعالیت‌های خود در عرصه شاهنامه ادامه داد: به هر صورت از دو دهه گذشته من در صحبت‌ها و مصاحبه‌های خودم بارها به موضوع شاهنامه و کارکردها و اهمیت آن در موسیقی اشاره کردم اما متاسفانه آن چیزی که مورد نظر من باشد اتفاق نیفتاد. این موضوع تا مدت‌ها بر دلم ماند تا اینکه ۵ سال پیش طلسم شکست و چون من زورم به پسرم می‌رسید توانستم با گروه او “داستان ضحاک ” را برای اولین‌بار اجرا کنیم.
ناظری افزود: متاسفانه در ابتدای کار که مشغول تولید “داستان ضحاک” بودیم به ما اجازه اجرا در ایران را ندادند و ما مجبور شدیم اجراهایی در کشورهای فرانسه و آمریکا داشته باشیم که با استقبال بی‌نظیر علاقه‌مندان ایرانی و خارجی شاهنامه مواجه شد. البته سه سال بعد از این اجرا مسئولان برای اجرای چنین آثاری در ایران متقاعد شدند و حس کردند که با جلوگیری از تولید چین آثاری راه به جایی برده نمی‌شود.


این استاد آواز درباره این تغییر نگرش توضیح داد: این عزیزان فکر می‌کردند اگر اثر موسیقایی مرتبط با شاهنامه اجرا شود اتفاق عجیبی می‌افتد اما خوشبختانه بعد از مدتی به این نتیجه رسیدند شاهنامه به عنوان یک اثر ملی علاوه‌بر دارا بودن جنبه‌های انسانی می‌تواند به عنوان اثر معنوی ایرانی نامگذاری شود.


تشکیل گروه موسیقی فردوسی با داستان ضحاک
شوالیه آواز ایران با اشاره به تشکیل گروه موسیقی فردوسی هم گفت: بعد از اینکه با تلاش بسیار زیاد، مسئولان را متقاعد کردیم در نهایت تصمیم گرفتیم با مجموعه‌ای از هنرمندانی که موسیقی مقامی کار می‌کردند گروه موسیقی فردوسی را تشکیل دهیم که این گروه با همراهی دوستان من در منطقه کرمانشاه همراه بود و نتیجه آن تولید اثری با عنوان داستان ضحاک بود که این بار با دیدگاه مقامی روی آن کار شد و طوری برنامه‌ریزی کردیم که بتوانیم آن را در تمام شهرهای کشورمان اجرا کنیم که خوشبختانه این امر مدتهاست در حال انجام است.


او افزود: متاسفانه هر سال که برای شاهنامه برنامه‌ای را اجرا می‌کنم این فقط دانشجویان هستند که در اغلب موارد به این گونه برنامه ها بیشتر از مردمان دیگر رغبت نشان می دهند و همین امر سبب می‌شود که من هر ساله در جمع این دانشجویان به ویژه دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف حضور داشته باشم و در این مسیر از هیچ تلاشی دریغ نکنم.


ناظری خاطرنشان کرد: در این چند سال به هر صورتی که شده تلاش کردم به سهم خودم شاهنامه فردوسی را با موسیقی معرفی کنم و این نتیجه تشریک مساعی ما با نهادهای و بنیادهای مختلف درباره شاهنامه است. اما آنچه در این میان مهم است ادامه راه از اینجا به بعد است که مستلزم حمایت‌های بیشتر از جانب تمامی ارگان های فرهنگی است که این بار باید به صورت جدی دور هم جمع شوند و جلسات ویژه‌ای را برگزار کنند که نام فردوسی و شاهنامه بیشتر از اینها مطرح شود.


این خواننده پرآوازه موسیقی ایران در پایان صحبت‌هایش تصریح کرد: اگر بخواهیم با همین شیوه به حرکت خود در مسیر معرفی شاهنامه قدم برداریم بدون تردید یک حرکت درجاست که راه به جایی نمی‌برد. ما همیشه امیدوار هستیم که یک روزی یک اتفاق خوب بیفتد. روزی که همه برای فرهنگ، هنر و مشاهیر ایران زمین ارزشی بیشتر از اینها قائل باشند و امیدوارم روزی شاهد این توفیق بزرگ باشم.

 

کاهش ۵۰ درصدی واردات نفت کره جنوبی از ایران

Posted: 15 May 2013 04:15 AM PDT

جرس: کره جنوبی واردات نفت از ایران را طی ماه آوریل نسبت به دوره زمانی مشابه سال گذشته تا ۵۱ درصد کاهش داده است.


به گزارش رادیو فردا، خبرگزاری بلومبرگ با استناد به آمار اداره گمرک کره جنوبی که چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه منتشر شد، گزارش داده است است که کره جنوبی طی ماه گذشته، آوریل، ۵۰۷ هزار و ۸۲۱ تن نفت (روزانه ۱۲۴ هزار بشکه) از ایران وارد کرده است، در حالی که سال گذشته در همان ماه بیش از یک میلیون تن نفت از ایران خریداری کرده بود.


بر اساس اطلاعات گمرک کره جنوبی، واردات نفت این کشور از ایران طی ماه آوریل نسبت به مارس نیز روزانه تا ۸ هزار بشکه کاهش یافته است.


کره جنوبی طی ماه‌های اوت و سپتامبر سال گذشته واردات نفت از ایران را به‌طور کامل قطع کرد. این کشور در مجموع خرید نفت از ایران را طی سال گذشته میلادی در مقایسه با سال ۲۰۱۱ تا یک سوم کاهش داده است.


این کاهش در سال جدید میلادی نیز ادامه داشته، به‌طوری که آمار رسمی کره جنوبی حاکی است که در سه ماهه اول سال جاری میلادی نیز پالایشگاه‌های این کشور واردات نفت از ایران را باز هم ۲۲ درصد کاهش داده‌اند.


ادامه کاهش خرید نفت ایران توسط کره جنوبی، چهارمین مشتری بزرگ نفت خام ایران، در حالی است که شرکت‌های بیمه این کشور اعلام کرده‌اند که دیگر حاضر به ریسک ارائه بیمه نامه به نفتکش‌های حامل نفت ایران نیستند.


ماه گذشته پالایشگاه‌های این کشور هشدار دادند که در صورت عدم حمایت دولتی مجبور به توقف کامل واردات نفت از ایران هستند.


شرکت‌های اروپایی که ۹۵ درصد از خدمات بیمه‌ای کشتی‌ها در جهان را ارائه می‌کنند، از ماه ژوئیه سال گذشته ارائه بیمه نامه به نفتکش‌های حامل نفت ایران را متوقف کرده‌اند، موضوعی که پالایشگاه‌های آسیایی مشتری نفت ایران را با مشکل مواجه کرده است.


طی چند ماه گذشته به غیر از کره جنوبی، شرکت‌های بیمه هند نیز هشدار داده‌اند که دیگر قادر به تامین بیمه نفت وارداتی از ایران نیستند.


پالایشگاه‌های این کشور از دولت هند خواسته‌اند که بیمه نفت وارداتی از ایران را خود بر عهده بگیرد، اما مذاکرات میان دولت هند، شرکت‌های بیمه و پالایشگاه‌های این کشور طی دوماه گذشته به نتیجه نرسیده است.


صادرات نفت ایران در سال ۲۰۱۲ به‌خاطر تحریم‌های آمریکا و اتحادیه نسبت به سال قبل آن تا نصف کاهش یافت.