جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


تغییرات قیمت املاک و مستغلات در سال پیش رو

Posted: 12 May 2013 08:09 AM PDT


جرس: در سال 1391، به ویژه در مناطق شهری، رشد قیمتی قابل ‌ملاحظه‌ای در حوزه زمین و ساختمان رخ داد. در واقع، قیمت زمین در دو مرحله در سال‌های 1390 و 1391 افزایش یافت. این تعدیل قیمتی، بالاخص تعدیل دوم، بسیار شدید بود، به گونه‌ای که مثلاً در مناطق 22‌گانه تهران، متوسط قیمت یک مترمربع زمین به 40 میلیون ریال رسید؛ رقمی که نسبت به رقم 10 سال قبل، تقریباً 10 برابر شده بود. نمودار 1 تغییرات متوسط قیمت زمین مسکونی در شهر تهران را نشان می‌دهد. نگاهی به شاخص بانک مرکزی در این زمینه نتایج جالب‌تری را نشان می‌دهد.

هفته نامه تجارت فردا در یادداشتی به قلم حسین عبده تبریزی نوشت: شاخص تغییرات قیمت زمین‌های شهری از سال 1370 از رقم 100 به حدود شش هزار در سال 1391 رسیده است. یعنی، اگر سال 1372 را پایه بگیریم، قیمت زمین در مناطق شهری طی 20 سال حداقل 60 برابر شده است. نمودار 2 بیانگر موقعیت این شاخص است.

رسیدن قیمت‌های زمین به چنین ارقامی، و اعلام قیمت فروش 20 میلیون تومان برای یک مترمربع زمین در شمال شهر تهران، این سوال را مطرح می‌کند که آیا قیمت زمین فراتر از تعدیل‌های قیمتی رفته است، و آیا حباب قیمت زمین را تجربه نمی‌کنیم؟


متوسط قیمت زمین شهری در اروپا 200 تا 400 یورو است. به ندرت می‌توان زمینی یافت که مالک آن بالاتر از 500 یورو برای یک مترمربع زمین طلب کند. بنابراین، حتی با قیمت‌های آزاد ارز، قیمت 300،400 یورو برای یک مترمربع زمین در شهر تهران از کجا آمده است؟ فراتر از مقایسه بین‌المللی، اگر قیمت‌های جاری زمین شهری را ملاک قرار دهیم، و فرض کنیم این قیمت‌ها صحیح است، قیمت یک مترمربع واحد مسکونی ساخته‌شده توجیه‌پذیر به نظر نمی‌رسد.
نمودار شماره 3 تغییرات قیمت یک مترمربع زیربنای مسکونی در شهر تهران را نشان می‌دهد. این نمودار نیز بیانگر افزایش شدید قیمت یک مترمربع زیربنای مسکونی است که در پایان سال 1391، به 36 میلیون ریال رسیده است. به‌رغم این افزایش، قیمت‌های جاری زیربنای مسکونی، قیمت زمین را توجیه نمی‌کند. پس، یا قیمت زمین باید حبابی باشد، و یا قیمت واحدهای مسکونی در سال 1392 کماکان افزایش خواهد یافت.

گزینه اول محتمل‌تر است، چرا که سهم زمین در قیمت واحدهای مسکونی به شدت افزایش یافته است. مشارکت در اراضی کلنگی در شمال شهر تهران که با نسبت 50-50 و یا 45-55 صورت می‌گرفت، اکنون به نفع مالکان زمین تغییر یافته است. آنان سهم 65 و 70 درصد از بناهای ساخته‌شده را مطالبه می‌کنند. روشن نیست که آیا سازندگان حرفه‌ای این نسبت‌ها را کماکان می‌پذیرند و مشارکت‌ها مثل گذشته ادامه خواهد یافت؟ حتی در صورت ادامه ساخت‌وساز با نسبت‌های مشارکت جدید، این امر لزوماً به معنای منطقی بودن قیمت‌های جاری زمین نیست. سازندگان حرفه‌ای مایلند دائماً ساخت‌وسازهای جدید را ادامه دهند، و از این‌رو آمادگی دارند با استفاده از اهرم مالی بالاتر، حاشیه سود کمتری را هم بپذیرند.

موضوع قابل بررسی دیگر، شاخص اجاره واحدهای مسکونی است. نمودارها نشان می‌دهد که طی 10 سال گذشته، اجاره یک مترمربع بنای مسکونی در شهر تهران نیز هشت برابر شده است. شاخص بانک مرکزی نیز بیانگر آن است که طی 20 سال گذشته، قیمت اجاره واحدهای مسکونی (اگر سال 1370 را مبنا بگیریم) حدود 50 برابر شده است. با توجه به قیمت یک مترمربع زمین در پایان سال 1391 و قیمت یک مترمربع اجاره در این زمان، درمی‌یابیم که حدود 15 سال طول می‌کشد تا از محل اجاره، قیمت ملک مستهلک شود.

این رقم در کشورهای با نرخ تورم نزدیک به صفر، 20 تا 25 سال است. بنابراین، در کشوری که 30 درصد تورم سالیانه دارد، قناعت به حتی نرخ‌های اجاره جاری (که از دید مصرف‌کننده، نرخ‌های بسیار بالایی تلقی می‌شود) بیانگر آن است که مالکان کماکان به شدت به عایدی سرمایه‌ای، یعنی افزایش قیمت‌های آتی، دل بسته‌اند. این بدان معناست که هنوز املاک و مستغلات جزو دارایی‌های مورد علاقه سرمایه‌گذاران است، و تقاضا برای آن فراتر از تقاضای مصرفی می‌رود. زمین و ساختمان هنوز دارایی سرمایه‌ای مهمی در این کشور تلقی می‌شود.

متغیر دیگر در این زمینه، نسبت تراکم خانوار است. ارقام بیانگر آن است که تراکم خانوار از رقم 1.27 در سال 1355 به رقم 1.06 در سال 1390 کاهش یافته است. یعنی در سال 1355، به ازای هر 127 خانوار، 100 واحد مسکونی وجود داشته، درحالی‌که در سال 1390، به ازای هر 106 نفر خانوار، 100 واحد مسکونی موجود بوده است. نمودار 6 بیانگر تغییرات ارقام رشد جمیعت، خانوار و درصد رشد واحدهای مسکونی در طول 45 سال گذشته است. اگر تعداد خانه‌های خالی را که بیش از یک میلیون واحد اعلام شده است، به ارقام موجودی مسکن اضافه کنیم، این رقم حتی بهتر می‌شود و به ازای هر 100 خانوار، تقریباً 100 واحد مسکونی وجود خواهد داشت.
بهبود یادشده حداقل دو دلیل اصلی دارد: ساخت‌وساز بیشتر واحدهای مسکونی در سال‌های اخیر و رشد جمعیت و خانوار کمتر در همین بازه زمانی. رشد جمعیت 3.91 سال 1365 به حتی کمتر از یک در سال‌های اخیر رسیده است. با کاهش سطح زیربنا، واحدهای مسکونی بیشتری نیز در سه دهه اخیر ساخته شده است. نمودار 7 رابطه رشد جمعیت و تعداد مسکن طی دهه‌های اخیر را نشان می‌دهد.

برخلاف دهه 40 و 50، در سه دهه اخیر، رشد جمعیت به مراتب کمتر از رشد تعداد مسکن بوده است. دولت احمدی‌نژاد می‌تواند بخشی از این دستاورد را به مسکن مهر گره بزند. نمودار 8 نشان می‌دهد که طی دو دوره ریاست‌جمهوری، پیشرفت مسکن مهر شهری چه وضعیتی داشته است.

تا امروز نزدیک به 500 هزار واحد مسکونی از مسکن مهر تحویل شده است. نمودار معاونت مسکن وزارت راه و شهرسازی بیانگر آن است که حدود 725 هزار واحد دیگر که در مرحله نازک‌کاری است، به زودی می‌تواند تحویل شود. حدود یک میلیون واحد دیگر نیز دارای پروانه است و یا مراحل ساخت خود را می‌گذراند. بنابراین، 500 هزار واحد تحویل شده، و حدود 725 هزار واحد دیگر که مراحل نهایی را می‌گذراند، نقشی در موجودی واحدهای مسکونی کشور، به ویژه برای مسکن کم‌درآمدها داشته است. بهبود نسبت تراکم خانوار در واحد مسکونی نباید از چشم سرمایه‌گذاران در زمین و ساختمان دور بماند. این رقم در سال‌های آتی بهبود بیشتری خواهد یافت و به زیر عدد یک خواهد رسید و حتی کشور با موجودی بیشتری از خانه‌های خالی روبه‌رو خواهد شد؛ در آن زمان است که مستغلات می‌تواند از کالای پس‌اندازی فاصله گیرد، به ویژه اگر نرخ تورم نیز آرام گیرد.


در تحلیل متغیرهای اقتصاد کلان برای ترسیم چشم‌اندازی از قیمت‌های زمین و ساختمان در سال 1392، متغیرهای نرخ رشد ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ ارز و میزان فروش نفت از اهمیت بیشتری برخوردار است. در سال 1392 نرخ رشد منفی، تورم حداقل در سطح سال 1391، نرخ ارز افزایشی و میزان فروش نفت کاهشی پیش‌بینی می‌شود. این پیش‌بینی‌ها بدان معناست که عمده حجم نقدینگی جدیدی که در سال 1392 ایجاد خواهد شد، به ناچار روی طبقات دارایی‌های موجود توزیع شده و قیمت آنها را بالا خواهد بود.


در سال 1391، نقدینگی 40 درصد رشد داشت، اما تولیدات جدید چنین رشدی نداشته‌اند؛ به ناچار بخش عمده نقدینگی روی موجودی‌های قبلی متمرکز شد و قیمت آنها را بالا برد. در سال 1391، قیمت طبقه دارایی‌های سهام و نیز املاک و مستغلات افزایش عمده یافت. نرخ ارز در ماه‌های پایانی سال و فروردین‌ماه سال 1392 بالا نرفت. یک دلیل این عدم افزایش، عرضه دولتی در ماه پایانی سال 1391 بود.


با توجه به سه موضوع مورد بررسی در این نوشته (قیمت احتمالاً حبابی زمین، کاهش نرخ تراکم خانوار در واحد مسکونی، و قیمت‌های املاک اجاره‌ای) و نیز با توجه به متغیرهای کلان مورد اشاره، پیش‌بینی می‌شود در سال 1392، ارز طبقه دارایی اصلی جذب‌کننده نقدینگی جدید باشد، و قیمت زمین و ساختمان رشدهای سال‌های 1390 و 1391 را تجربه نکند.


طبق پیش‌بینی 10 سال قبل نویسنده این سطور، متوسط قیمت واحدهای تجاری، به ریال ثابت، کماکان کاهشی خواهد بود و در سال‌های پیش رو، قیمت واحدهای تجاری و واحدهای مسکونی باز هم به یکدیگر نزدیک‌تر خواهد شد.  

اعتصاب رانندگان تاکسی شهر سنندج در مقابل تاکسیرانی

Posted: 12 May 2013 08:09 AM PDT

جرس: رانندگان تاکسی شهر سنندج دیروز با خاموش کردن ماشین های خود دست به اعتصاب زدند و در مقابل تاکسیرانی تجمع کردند. این اعتصاب از ابتدای خیابان نبوت تا چهارراه سیروس این شهر، از ساعت ۹ صبح شروع شد تا دو ساعت ادامه داشت.  

به گزارش تارنمای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، در سطح شهر سنندج همزمان در چند خیابان دیگر از جمله خیابان شاهپور، فردوسی، فیض آباد و… رانندگان دست از کار کشیدند و مابقی رانندگان از سوار کردن مسافران امتناع کردند.

در ساعات اولیه ی اعتصاب، نیروهای انتظامی و اطلاعاتی برای متفرق کردن اعتصاب کنندگان در آنجا حضور پیدا کردند و رانندگان را تهدید به توقیف خودرو و مجوز حمل مسافر کردند که با مقاومت رانندگان و ادامه ی اعتصاب روبرو شدند که سرانجام مامورین سازمان تاکسیرانی اقدام به کندن شماره پلاک تعدادی از تاکسی ها نمودند.

در پی گرانی روز افزون مایحتاج زندگی مردم و مخصوصا کارگران، خواست های رانندگان تاکسی صدور نرخ کرایه تاکسی سال ۹۲ متناسب با نرخ تورم و گرانی، بازگشت یارانه ی قطعات مصرفی که مدتی است از طرف سازمان تاکسیرانی قطع شده، کاهش قیمت سوخت، استخدام رانندگان با دستمزد ماهیانه و ساعات کاری مشخص و همچنین زوج و فرد کردن تاکسی ها برای کاهش ترافیک و سهولت در ارائه خدمات به مردم بوده است. 

علی مطهری: پیام رفتار دیروز احمدی‌نژاد، تهدید نظام بود

Posted: 12 May 2013 07:52 AM PDT

جرس: عضو کمیسیون فرهنگی مجلس،‌ با اشاره به اینکه همراهی احمدی‌نژاد با مشایی هنگام ثبت‌نام در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم دارای پیامی به شورای نگهبان و مقامات کشور بود، این حرکت را تهدید نظام دانست.  

علی مطهری در گفت‌وگو با خانه ملت، درباره حضور احمدی‌نژاد هنگام ثبت‌نام مشایی، گفت: رییس جمهور مجری انتخابات است و مجری باید بی طرف باشد، اینکه احمدی‌نژاد همراه با یک کاندیدا برای ثبت نام آمد، نشان می‌دهد که بی‌طرف نیست.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی چنین رفتاری را خلاف قانون دانست و تصریح کرد: اقدام دیروز احمدی‌نژاد، یک پیام برای شورای نگهبان و مقامات کشور داشت مبنی بر اینکه من پشت سر مشایی ایستاده‌ام و اگر رد صلاحیت بشود، با من طرف هستید.

وی بیان کرد: این جمله که احمدی نژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدی نژاد، می‌خواست بگوید که اگر او را رد صلاحیت کنید، با خود من طرف هستید.

این نماینده مردم در مجلس نهم افزود: به نظر من این کار احمدی‌نژاد، یک نوع تهدید و در مجموع خلاف شأن رییس جمهور بود.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: شاید رییس‌جمهورهای گذشته هم برای دولت بعدی گزینه‌ای مدنظر داشتند ولی هیچ‌گاه از این رفتارها نشان ندادند. 

بیانیه حضور هاشمی در انتخابات: فصلی تازه و سرشار از امید رقم خواهد خورد

Posted: 12 May 2013 06:21 AM PDT

جرس: هاشمی رفسنجانی با صدور بیانیه ای خطاب به مردم ایران، ضمن تشریح دلایل حضورش در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری تاکید کرد:اكنون، با توكل بر خدا و با حضور شما مردم در انتخابات، مطمئنم، فصلي تازه و سرشار از اميد در تاريخ معاصر ايران با خلق حماسه رقم خواهد خورد.  

وی در بیانیه‌ی خود که در وبسایت رسمی او منتشر شده، آورده است: آن‌گونه كه يك سرباز در دفاع از آرمان‌هايش، جانش را در طبق اخلاص مي‌نهد، من نيز آبرو و اعتبارم را كه در طول نيم قرن گذشته از انقلاب اسلامي و مردم گرفته‌ام براي اسلام، انقلاب و مردم و اعتلاي ميهن به دست مي‌گيرم و با تأكيد بر اعتدال علوي كه چپ و راست، افراط و تفريط را ضلالت و گمراهي مي‌داند، پا به ميداني ‌گذارم كه قبلاً در سالهاي پس از جنگ 8 ساله حزب بعث عليه ايران كه نتيجه آن ويراني 5 استان كشور و نابودي زيرساخت‌ها و امكانات بود، تجربه كرده بودم.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی،متن کامل این بیانیه بدین شرح است:


بسم الله الرحمن الرحيم


مردم فهيم، وفادار و قدرشناس ايران اسلامي


پس از گذشت ماهها رايزني با شخصيت‌هاي حقيقي و حقوقي و به پاس قدرداني و احترام به توصيه‌هاي ضمني يا مستقيم برخي مراجع عالي‌قدر و با درخواست فضلا، علماي حوزه‌هاي علميه، ائمه جمعه و جماعات، دانشگاهيان، دانشجويان، صنعتگران، توليدكنندگان، كارگران، كشاورزان، نويسندگان، هنرمندان، ورزشكاران، صنوف مختلف، احزاب، گروه‌هاي متعدد و به‌ويژه خانواده‌هاي مكرم شهدا، ايثارگران و با ايمان كامل به نقش بي‌بديل آحاد مردم خونگرم و صميمي در تعيين سرنوشت كشور، خود را براي انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهوري، در معرض رأي و نظر شما قرار مي‌دهم تا در اين برهه حساس از تاريح كشور كه مشكلات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به ادلّه‌اي كه بر شما مخفي نيست، زمينه تأثير تهديدها و تحريم‌هاي خارجي را هموار كرده است، يك بار ديگر به وظيفه و تكليف انقلابي و تاريخي خويش عمل كرده باشم و نيز با ايجاد رقابتي سالم و مؤثر، شرايط تحقق حماسه سياسي و اقتصادي مورد تأكيد رهبري معظم انقلاب فراهم آيد.


عزم پاسخ قاطع به ادعاهاي كذب و القاي ناكارآمدي نظام اسلامي، ضرورت ايجاد اتحاد، اعتماد و قابليت جمع كردن همه سلايق و طيف‌هاي داخل خانواده نظام و انقلاب اسلامي و مديران دلسوز و با تجربه كشور را مي‌طلبد كه بعضاً به دليل برخوردهاي تنگ‌نظرانه و افراطي، در حال حاضر، كم‌كار، منزوي يا خانه‌نشين شده‌‌اند، ايجاد اعتدال و استفاده از همه قابليت‌هاي مديران مجرب از طيف‌هاي مختلف، مرا نيز مانند ساير دلسوزان نظام بر آن داشت تا با توجه به شرايط داخلي و تهديدات و تحريم‌هاي خارجي، براي رفع تدريجي معضلات و مشكلات عديده كشور، به مدد شما مردم وفادار، پا به عرصه خدمتگزاري بگذارم تا انشاءالله، دست در دست هم دهيم به مهر- ميهن خويش را كنيم آباد.
براي اينجانب، اعتلاي ايران اسلامي و تقويت مكتب اهل بيت(ع) بسيار مهمتر از آن است كه براي انجام وظيفه و تكليف خويش به تعريف و تمجيد اختلاف‌برانگيز دشمنان دانا و تهديد، تحديد، بداخلاقي و تخريب دوستان نادان توجه نمايم، آنگونه كه يك سرباز در دفاع از آرمان‌هايش، جانش را در طبق اخلاص مي‌نهد، من نيز آبرو و اعتبارم را كه در طول نيم قرن گذشته از انقلاب اسلامي و مردم گرفته‌ام براي اسلام، انقلاب و مردم و اعتلاي ميهن به دست مي‌گيرم و با تأكيد بر اعتدال علوي كه چپ و راست، افراط و تفريط را ضلالت و گمراهي مي‌داند، پا به ميداني ‌گذارم كه قبلاً در سالهاي پس از جنگ 8 ساله حزب بعث عليه ايران كه نتيجه آن ويراني 5 استان كشور و نابودي زيرساخت‌ها و امكانات بود، تجربه كرده بودم. سالهايي كه به دليل وجود همدلي، اتحاد و اعتماد در جامعه و به كمك شما مردم فهيم و قدرشناس، به تدريج ركود اقتصادي، دلسردي‌هاي اجتماعي، ويراني‌هاي زيرساخت‌ها و توليد، كسر بودجه، بيكاري و مشكل كسب و كار، از كشور رخت بربست و ايران عزيز به دست شما مردم و استفاده از مديران لايق، دلسوز و معتدل از همه طيف‌ها و سلايق سياسي، به رشد و بالندگي رسيد و در عرصه بين‌المللي و سياست خارجي نيز، با تنش‌زدايي، ايجاد تعامل و گفتگوهاي سازنده و شفاف براساس احترام و حفظ عزت و كرامت، حقانيت سياسي كشور را هم به اثبات رسانديم.


اكنون، با توكل بر خدا و با حضور شما مردم در انتخابات، مطمئنم، فصلي تازه و سرشار از اميد در تاريخ معاصر ايران با خلق حماسه رقم خواهد خورد كه همه ايرانيان با قوميت‌ها، زبان‌ها، مذاهب و اديان و حتي سلايق مختلف سياسي، براي سربلندي خود، ميهن عزيز و نسل‌هاي آينده، تلاش خواهند كرد. انشاءالله 

ايران استفاده از سلاح شيميايی در سوريه را محکوم کرد

Posted: 12 May 2013 06:04 AM PDT

جرس: علی اکبر صالحی، وزير خارجه ايران، روز يکشنبه، ۲۲ ارديبهشت ماه، در گفت و گو با هفته نامه اشپيگل آلمان تصريح کرد که «ما سلاح های شيميايی را محکوم می کنيم.»  

اين سخنان آقای صالحی دو روز بعد از آن اعلام شد که جان کری، وزير خارجه ايالات متحده آمريکا، از وجود «مدارک قوی» سخن گفت که تأييد می کند رژيم بشار اسد در سوريه از جنگ افزار شيميايی برای سرکوب نيروهای شورشی استفاده کرده است.

به گزارش رادیو فردا، وزير خارجه ايران در ادامه خاطرنشان ساخت که کشورش يکی از متحدان قدرتمند دمشق به شمار می رود که خود در جريان جنگ با عراق در دهه ۱۹۸۰ ميلادی هدف حملات شيميايی قرار گرفته است.

در پاسخ به اين پرسش که آيا در صورت اثبات استفاده سوريه از سلاح شيميايی، ايران از حمايت از اين هم پيمان خود دست خواهد برداشت پاسخ آقای صالحی روشن نبود: «ما قاطعانه مخالفت خود را با استفاده از هرگونه جنگ افزار کشتار جمعی اعلام می کنيم.»

تهران هم اکنون به دليل پافشاری بر ادامه برنامه هسته ای مناقشه برانگيزش هدف انتقاد غرب قرار دارد. کشورهای غربی ايران را متهم می کنند که به دنبال ساخت جنگ افزار هسته ای است.

در جنگ داخلی سوريه، هر دو سوی درگيری، يعنی رژيم دمشق و شورشيان، مشکوک به استفاده از سلاح های شيميايی عليه طرف مقابل بوده اند. با اين حال آمريکا و سازمان ملل متحد اعلام کرده اند که هيچ مدرک محکمی مبنی بر درستی اين گمانه به دست نيامده است.

در حالی که جنگ سوريه وارد سال سوم خود می شود، بيم از خونبارتر شدن اين ناآرامی داخلی موجب افزايش تلاش های ديپلماتيک برای حل اين بحران شده است. در همين راستا دولت های ايالات متحده آمريکا و روسيه تلاش های مشترکی را جهت حل غائله سوريه از سر گرفته اند.

آقای صالحی در ادامه مصاحبه خود به اشپيگل گفت که کشورش آمادگی آن را دارد که در کنفرانس بين المللی پيشنهادی آمريکا و روسيه درباره سوريه شرکت کند، - که احتمالاً اواخر همين ماه برگزار خواهد شد.

وزيرخارجه ايران در ادامه سخنانش افزود: «ايران می تواند به عنوان آغازگر گفت و گو ميان دولت سوريه و مخالفان عمل کند.» وی تصريح کرد که «اطمينان دارد» اوضاع در رويارويی های داخلی سوريه رو به بهبودی است.

ناآرامی های سوريه تا کنون منجر به کشته شدن ۷۰ هزار نفر و آوارگی ميليون ها شهروند سوری و روانه شدن موج جنگ زدگان به کشورهای همسايه بوده است. 

زلزله ی عالیجناب

Posted: 12 May 2013 05:55 AM PDT

محمدآزاد جلالی زاده
باور داشته باشیم هاشمی تغییر کرده است و به ایده ی "مردم و جایگاه و نقش آنها در اداره ی عمومی کشور" بیش از پیش ایمان آورده است 

 

شاید آن شبهایی که افرادی در مذمت و حمله و مخالفت با هاشمی و خاندان و برنامه ها و سوابقش، مطالبشان را برای نشریات و سایت ها و ... می نوشتند و مطالب سلسله وار عالیجناب گونه را انتشار می کردند و عالیجناب و سوابقش دست به دست میشد و برای نرسیدنش به کرسی مجلس هر چه در توان داشتند انجام میدادند ، هیچگاه به خاطرشان خطور نمیکرد و فکرش را هم نمی کردند که روزگاری فرارسد که ثبت نام همان عالیجناب در یک انتخابات ریاست جمهوری چنان تب و تابی در فضای واقعی و مجازی و رسانه ای به راه اندازد که همگان را به حیرت وا دارد .

هاشمی سیاستمدار چیره دستی است ، مهره ها را زیبا و به جا حرکت میدهد ، واقع بین است ، و در تاریخ معاصر ایران جایگاه ویژه ای دارد و با همه ی کارهای درست و نادرستش و با همه حمایت ها و حمله ها به او ، یک ویژگی اساسی دارد که نبایستی آن را فراموش کرد او به توسعه ی مدرن گونه و پیشرفت کشور باورنهادینه شده دارد و در کنار آن فردی است که با تکنوکراتها و مدیران واقع بین و کاری سر سازگاری دارد.  حرکات و مواضع و کارهای این چند ساله ی اخیرش به روشنی نشان داده است که یکی از دلسوزان این آب و خاک است و به جای اندیشیدن به اهداف کوتاه مدت خود و همفکران و دار و دسته اش به اعتلا و آبادانی و امنیت همه جانبه ی ایران و ایرانی در بلندمدت می اندیشد .

عالیجناب ، با ورود در عرصه ی انتخابات ریاست جمهوری بزرگترین ریسک سیاسی و اجتماعی زندگیش و تمام داشته ها و نداشته های قبلیش را در طبق اخلاص نهاده و آمده است ، خود نیز به خوبی می داند که زلزله ی خبری و اجتماعی که با آمدنش فضای ایران را در بر گرفته است ، می تواند با اندک عدم مدیریت و یا ناهماهنگی و مدیریت نادرست همه را منجمله خود او را در پیچد .

کنون زمان بازی هوشمندانه تمام دلسوزان ایران و علی الخصوص اصلاح طلبان است، کاری که شورای مشورتی اصلاح طلبان به درستی در همان ساعات آغازین آمدن هاشمی انجام داد و به یاریش پیام و پیک فرستاد . زمان رجوع به گذشته و سرک کشیدن در زوایای درست و نادرست زمامداری و دولتمداری هاشمی و مدیرانش نیست ، زمان نقد بی رحمانه و حتی منصفانه هاشمی نیست، فرصت بحث های روشنفکرانه و شبه روشنفکرانه در عرصه سیاست و فلسفه سیاسی و علوم اجتماعی نیست که برای این کارها زمان بسیار است. اکنون فرصت و زمان دوستی و همراهی و دست یکی بودن دادن با هاشمی است. هاشمی این پیر عرصه سیاست و شطرنج باز ماهر عرصه ی اجرایی و سیاسی می تواند کشور را از این ورطه ی خطرناک و بحرانهای کنونی و پیش رو به سلامت بگذراند.

بایستی باور داشته باشیم هاشمی تغییر کرده است و به ایده ی "مردم و جایگاه و نقش آنها در اداره ی عمومی کشور" بیش از پیش ایمان آورده است و با آنان همراه شده است ، به یاریش بشتابیم و با همیاری و همدلی همگان زلزله ی عالیجناب را به سر منزل مقصود برسانیم.
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 


شمس‌الواعظین: سرنوشت ایران به آخرین فصل زندگی سیاسی هاشمی گره خورده است

Posted: 12 May 2013 05:48 AM PDT

جرس: ماشاءالله شمس الواعظین، معتقد است اگر تا روز انتخابات ریاست جمهوری حادثه سیاسی خارق العاده ای رخ ندهد، هاشمی رفسنجانی قطعاً رئیس جمهور ایران می شود. وی کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی را اقدامی "مسئولیت‌شناسانه" در قبال کشور ایران و تحسین‌برانگیز می داند.

او در گفت‌وگو با "عصر ایران" می‌گوید: هاشمی تنها فردی است که اجماعی حول شخصیت او وجود دارد و می‌تواند وضع ایران را برگرداند به ماقبل وضع ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد. یعنی آرزوی ما این است که برگردیم به همان وضع سال 84 و این تلفات سال‌های اخیر را به حافظه تاریخ بسپاریم که دیگر آنها را تکرار نکنیم. عملکرد احمدی‌نژاد به مردم ایران این درس را داده است که ما نباید داشته‌ها و سرمایه‌های ملی‌مان را در سر بزنگاه‌ها، صرفا برای شعارهایی توخالی و پوشالی همچون انتقال پول نفت به سر سفره‌های مردم، قربانی کنیم.

شمس الواعظین معتقد است هاشمی برخلاف سال 84، این بار رئیس جمهور ایران می شود چرا که نیروهای اجتماعی دموکراسی خواه ایران، این بار به خوبی درک می کنند که هاشمی کاندیدایی است که از بطن نظام ، منتقد وضع برآمده از هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد است.

 

*همان‌طور که می‌دانید هاشمی رفسنجانی هم نامزد مقام ریاست جمهوری شده است. ارزیابی شما از این واقعه مهم در فضای سیاسی ایران، چیست؟

من ارزیابی خودم را از این موضوع، سال 1384 در سرمقاله‌ای در روزنامه شرق تحت عنوان "ضرورت بازگشت به دولت توسعه‌گرا" نوشته‌ام. من در آن سرمقاله، گفتم حالا که اصلاح‌طلبی در ایران، به علت برخوردهای رادیکال داخلی و نیز برخوردهای رادیکال خارجی با ایران، دچار انفارکتوس شده، بهتر است ما عقب‌نشینی نکنیم و از رحم دولت شبه‌دموکراتیک آقای خاتمی، یک دولت شبه‌توتالیتر به دنیا نیاوریم.

من این بحث تئوریک را در کاخ سعدآباد با خود آقای خاتمی هم در میان گذاشتم و به ایشان گفتم که این بازگشت به عقب، یعنی بیرون‌آمدن یک دولت شبه‌توتالیتر از دل دولت اصلاحات، برای کشور ایران خطرناک است. آقای خاتمی توصیه کرد که این دیدگاه را بنویسم. من هم آن را نوشتم و در روزنامه شرق منتشر شد.

در سال 84، به هر دلیلی، آقای هاشمی رئیس جمهور نشد و دولت توسعه‌گرا بر سر کار نیامد. در هشت سال گذشه، حتی مطابق تحلیل‌های خوش‌بینانه، ما شاهد وضعیت اسفبار اقتصادی، افزایش شکاف‌های اقتصادی، افزایش حیرت‌انگیز نقدینگی ( 4 برابر دوره خاتمی و 8 برابر دوره هاشمی)، گرانی و تورم و غیرقابل تحمل بودن آنها، سیاست خارجی منزوی، تحریم‌های بین المللی آسیب‌زننده به منافع ملی ایران و اموری از این دست بوده‌ایم.

اگر جدولی از محسنات دولت‌های توسعه‌گرا و شبه‌دموکراتیک هاشمی و خاتمی و دولت احمدی‌نژاد ترسیم کنیم، شاخص‌هایی کاملاً منفی در کارنامه دولت در هشت سال گذشته، مشاهده می‌کنیم؛ دولتی که به طور تصادفی ثروتمندترین دولت تاریخ ایران بوده است. در این دوره، ما شاهد فساد مالی و اختلاس‌های فراوان بودیم که فقط یک پرونده این اختلاس‌ها، 3هزار میلیارد تومان بود.

این وضع منجر به افزایش نگرانی‌های مردم و نخبگان شده است. بنابراین الان وقت مناسبی است که دولتمردی مثل آقای هاشمی، آخرین فصل زندگی سیاسی‌اش را به یک ثقل سیاسی بدل کند و آن را در باسکول اجتماعی قرار دهد.

البته داوری با مردم است ولی من متعقدم که ما با یک سونامی اجتماعی در زمینه داوری درباره کارنامه دولت‌های توسعه‌گرا و شبه‌دموکراتیک آقایان هاشمی و خاتمی مواجهیم. مقایسه عملکرد این دو دولت با عملکرد دولت فعلی، عامل پیدایش این سونامی اجتماعی است.


ما باید قطار دولت را که از ریل خارج شده و فرسنگ‌ها از مسیر اصلی فاصله گرفته، بلافاصله به مسیر درست برگردانیم. یعنی وضعی پدید آید که نخبگان در جامعه جایگاه خوبی داشته باشند، طبقه متوسط که مولد ثروت و منزلت برای ایران است و در این هشت سال گذشته آسیب دیده است، باید دوباره به وضعی برگردد که بتواند تولید ثروت کند و نیز آمار مهاجرت به خارج از کشور – که در میان نخبگان و روزنامه‌نگاران و حتی تکنسین‌ها حیرت‌انگیز است – باید کاهش یابد.

تحقق این امور مستلزم این است که یک شوک امیدوارکننده به جامعه داده شود. به نظر من، ریاست جمهوری آقای هاشمی این شوک را به جامعه می‌دهد؛ چرا که هاشمی تنها فردی است که اجماعی حول شخصیت او وجود دارد و می‌تواند وضع ایران را برگرداند به ماقبل وضع ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد. یعنی آرزوی ما این است که برگردیم به همان وضع سال 84 و این تلفات سال‌های اخیر را به حافظه تاریخ بسپاریم که دیگر آنها را تکرار نکنیم.

به نظر من، آقای هاشمی از آخرین فصل حیات سیاسی‌اش به نحو احسن دارد استفاده می‌کند و با مسئولیت‌شناسی بسیار بالایی که ستایش‌برانگیز هم است، وارد میدان انتخابات ریاست جمهوری شده است. وقتی بنده از لفظ ستایش برانگیز می کنم، دلیلش این است که این تصمیم آقای هاشمی با سرنوشت میهن مرتبط است. من هیچ سابقه‌ای در تجلیل از شخصیت‌های سیاسی ندارم مگر اینکه با سرنوشت میهن پیوند خورده باشد. در این مقطع تاریخی، بهبود وضعیت ما پیوند خورده است به بازگشت آقای هاشمی و مدل دولت توسعه‌گرا در کشور. امیدوارم چنین چیزی محقق شود و ما شاهد تغییر اوضاع باشیم.

* سال 84 که هاشمی کاندیدا شد، نوعی بدنامی گریبانگیر او بود که در شکست او تاثیر قابل توجهی داشت. الان وضع هاشمی را از این حیث چطور ارزیابی می‌کنید؟

ما باید با روش‌های علمی، از جمله نظرسنجی‌های عالمانه، باید به این سوال پاسخ دهیم. ولی صرفنظر از ماهیت انتخابات سال 84، نباید فراموش کنیم که عملکرد آقای هاشمی در هشت سال اخیر، چه سکوتش، چه هشدارهایش و چه توصیه‌هایش، نشان می دهد که هاشمی در مقایسه با سال 84، از موقعیت بسیار مستحکم‌تری برخوردار است. بسیاری از نخبگان خواستار بازگشت ایشان شده‌اند. همین الان که فقط اندکی از ثبت نام آقای هاشمی در ستاد وزارت انتخابات وزارت کشور می‌گذرد، در کل طبقات اجتماعی، تحرک امیدوارکننده‌ای رخ داده است. بلافاصله پس از ثبت نام آقای هاشمی، نرخ دلار در بازار، بین 50 تا 300 تومان کاهش یافت. این وضع دال بر افزایش اقبال نخبگان به هاشمی و افزایش شانس او برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری است.

* پس به نظر شما، احمدی‌نژاد با اینکه هاشمی را در سال 84 شکست داد، ولی عملکردش منجر به اعاده حیثیت سیاسی هاشمی شد.

بله. البته فقط اعاده حیثیت هم نبود. شما تصور کنید اگر ثروتی که در دامن دولت آقای احمدی‌نژاد نشست در دامن دولت هاشمی می‌نشست، وضع ما به کلی متفاوت از الان بود. یعنی عملکرد احمدی‌نژاد نه تنها منجر به اعاده حیثیت سیاسی هاشمی شده است، بلکه بازگشت او را هم ضروری کرده و به مردم ایران این درس را داده است که ما نباید داشته‌ها و سرمایه‌های ملی‌مان را در سر بزنگاه‌ها، صرفاً برای شعارهایی توخالی و پوشالی همچون انتقال پول نفت به سر سفره‌های مردم، قربانی کنیم.

ما نباید فراموش کنیم کل مناقشه دولت احمدی‌نژاد با هاشمی، مناقشه‌ای شعاری بود ولی مناقشه هاشمی با دولت احمدی‌نژاد، مناقشه‌ای آماری بوده است؛ مناقشه‌ای متکی بر آمار و واقعیت‌های عینی جامعه ایران. الان شخصیتی مثل آقای هاشمی می‌تواند این وضع نامطلوب را جمع و جور کند.

البته بیفزایم که هاشمی به تنهایی نمی تواند چنین کاری کند مگر اینکه متوسل شود به مدیران اصلح و برجسته کشور؛ و توانمندی های ملی را از هر گروه و جناحی جمع کند و همه این‌ها را زیر چتر واحدی بیاورد و اوضاع کشور را قدرتمندانه به سوی بهبود نسبی سوق دهد.

* تکثر رقبا، یکی از دلایل شکست هاشمی در سال 84 بود. تکثر رقبا در این انتخابات، احتمالاً بیشتر از سال 84 خواهد بود. آیا این وضع این بار هم کار دست هاشمی خواهد داد؟

با وجود احترامی که برای همه نامزدهای قائلم، به نظر من چهره‌های معروف و برجسته‌ چندانی در میان نامزدهای فعلی وجود ندارد و اگر چنین چهره هایی هم وجود داشته باشند، آنها در برخی از حوزه ها کارنامه خودشان را نشان داده اند. لذا حتی نیازی به مقایسه کارنامه آنها با کارنامه هاشمی نیست.

در عین حال، صرفنظر از چگونگی برگزاری انتخابات در سال 84، بنده معتقدم وزن آقای هاشمی در باسکول اجتماعی بسیار سنگینی می کند و ارزیابی من این است که اگر تا روز انتخابات اتفاق ویژه و فوق العاده ای تا روز برگزاری انتخابات رخ ندهد، آقای هاشمی برنده قطعی انتخابات خواهد بود.

* در واقع در تحلیل شما این فرض وجود دارد که نیروهای اجتماعی، این بار منفعل نمی نشینند و شکست هاشمی را نظاره نمی کنند.

بله. به نظر می رسد که طبقه خاموش با تمام قوا وارد میدان می شود و با کنارگذاشتن قهر سیاسی، می کوشد نیاز اصلی کشور را، که تغییر اوضاع مدیریتی کشور است، محقق کند و به مدیریت کشور نزدیک شود.

* ممکن نیست ناخرسندی های ناشی از حوادث پس از انتخابات سال 88، دستمایه موفقیت هواداران تز تحریم انتخابات در این انتخابات شود و آرای بالقوه هاشمی چندان هم بالفعل نشود؟

وضعیت کشور طی چند سال اخیر به گونه ای بغرنج شده است که من تصور نمی کنم که ما دیگر، چه در داخل و در خارج از کشور، جریانی به نام تحریم داشته باشیم. این انتخابات، به یک دلیل کاملاً ساده، وضعیتی به کلی متفاوت پیدا خواهد کرد: این بار کسی می خواهد رئیس جمهور شود که از بطن نظام به نقد جدی و همه جانبه عملکردها تن داده است و می خواهد از آخرین تجربه و توشه حیات سیاسی اش در جهت نجات ایران از وضعیت فعلی استفاده کند. این خیلی مهم است و مردم هم متوجه این نکته هستند.

* بین هاشمی و خاتمی کدامیک گزینه بهتری برای ریاست جمهوری بود؟

من به عنوان روشنفکری که دموکراسی خواهی را سرلوحه برنامه های خودم قرار داده ام، خروج از سیاه‌چال اقتصادی را ضروری ترین، حیاتی ترین و فوری ترین مساله جامعه ایران می دانم. رسیدن به این نقطه مطلوب، با شخصیت آقای هاشمی تناسب بیشتری دارد تا شخصیت آقای خاتمی.
وقتی سر سفره مردم گوشت پیدا نشود، مردم دیگر دنبال دموکراسی نمی روند. بهبود اوضاع اقتصادی، به معنای نجات مردم ایران از وضع نامطلوب کنونی است و از این نظر، می توان گفت که الان هاشمی در قیاس با خاتمی، گزینه مناسب‌تری برای ریاست جمهوری است.

* و نقش هاشمی در تغییر در سیاست خارجی؟

غربی ها نیزبا توجه به موضع گیری ها و گفتمان حاکم بر سیاست خارجی ایران در چند سال گذشته،نیازمند یک شوک هستند تا ببینند اوضاع و مواضع ایران می تواند متحول شود.
ما به شخصیتی نیاز داریم که توانش فراتر از صرف یک رئیس قوه مجریه باشد؛ شخصیتی که بتواند بالانس لازم را به سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران برگرداند. من این قدرت بالانس را در آقای هاشمی می بینم.  

منافع شخصی و حزبی یا منافع ملی

Posted: 12 May 2013 05:20 AM PDT

فرید منعمی
براستي در حمايت و يا عدم حمايت از هاشمي ما به دنبال كدام منافع هستيم؟  با کدام استراتژی زندگی در آینده ی ایران میسور می شود؟


در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ ، بدنه ی جوان احزاب اصلاح طلب آنچنان در بیان مطالبات خود رادیکال عمل نمودند که بزرگان جبهه اصلاح طلب و کاندیدای اصلاح طلبان را نیز مجبور به موضع گیریهاي تندی همچون مخالفت با حکم حکومتی نمودند تا بزرگترین خطای استراتژیک سیاسی اصلاح طلبان در آن انتخابات رقم بخورد و موجبات واگذاری آسوده ی کرسی ریاست جمهوری به کاندیدای رهبری و محافظه کاران فراهم شود.
 

البته تندرور های پیش از آن را نیز نباید فراموش کرد. حذف هاشمی٬ توسط بخشی از اصلاح طلبان تند رو در دوران شعف از پیروزی در عرصه ریاست جمهوری دوم خرداد و سناریوی ایجاد اختلاف بین بخشی از مدیران دوران سازندگی و جبهه اصلاحات نیز، که در انتخابات مجلس هفتم اوج گرفت و سرانجام اسباب جدایی خاتمی٫ کروبی و اصلاح طلبان و تعدد کاندیداها در سال ۸۴ شد.

 

به این معنا، می شود گفت پروژه عملی حذف اصلاح طلبان از قدرت وحاکمیت، از مجلس ششم آغاز شد. یعنی اصلاح طلبان بیش از محافظه کاران ، خود زمینه های عملی این حذف و دوری از قدرت را برای  رقیب تدارک دیدند.


امروز اما و پس از اعلام کاندیداتوری هاشمی٬ به وضوح می توان دید که بدنه جوان تر اصلاحات و جنبش سبز بعضاً پخته تر از برخی تصمیم گیران جنبش و اصلاحات عمل می کنند. این بدنه ی فعال، بدون آنکه از مطالبات موسوی و کروبی و آزادی زندانیان سیاسی دست بکشند به انتخابات پیش رو و عنصر اصلی آن٬ به شکل کاملا استراتژیک نگاه میکنند و بخوبی درک میکنند که راه رسیدن به مطالبات نباید به شکل فاجعه ای برای جامعه اتفاق بیافتد.
 

اینان دانسته اند که مردم در ایران زنده هستند و زندگی میکنند و لذا رسیدن به مطالبات و تغییرات را آمیخته با زندگی روزانه ی خود و خواست عمومي برای تغییر مي دانند تا صرف هزینه احتمالی نه تنها به حداقل برسد بلکه «آگاهی»٬ «خواست» و «بلوغ اجتماعی» لازم، برای همراهی و پرداخت حداقل هزینه های احتمالی مهیا گردد.


و این تکرار همان معناست که مهندس موسوی نیز در بیانیه خود پس از روز قدس ۸۸ از همراهان خود درخواست کرد که «راه سبزامید را زندگی باید کرد.»


با این اوصاف، می توان به نکته اصلي رسید . یعنی در «حمايت يا عدم حمايت» از هاشمي، باید «گوشه چشمی»  به اولويت هاي شخصي، گروهي و بعضاً حزبي داشت و «نگاهی عمیق» به منافع ملي. سرانجام آنچه استراتژی حمایت یا عدم حمایت را میسر می کند و قابل دفاع و اخلاقی میداند پرهیز از تقابلی است که ممکن است میان منافع کلان ملت ایران با منافع شخصی و گروهی ایجاد می شود.
 

از خود بپرسیم : براستي در حمايت و يا عدم حمايت از هاشمي ما به دنبال كدام منافع هستيم؟  با کدام استراتژی زندگی در آینده ی ایران میسور می شود؟
 


  نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 


نیم قرن خاطره و تجربه

Posted: 12 May 2013 05:12 AM PDT

علی مزروعی
کالبدشکافی و آسیب شناسی وقایع و حوادت از دریچه ذهن و دل  مرحوم  عزت الله سحابی  نکات و آموزه‌های بسیار برای یادگیری دارد 


مرحوم عزت الله سحابی از روزگار جوانی تا آخرین روزهای عمرش دغدغه سیاست و مسوولیت اجتماعی داشت و اینگونه زیست را لازمه مسلمانی میدانست. او شش دهه عمرش را بطور فعال در سیاست قدم زد و مانند هر آدم سیاسی و مصلح تاریخ معاصر ایران هزینه‌های بسیاری را متحمل شد. بخشی از عمرش را در زندان رژیم پهلوی و بخشی را در زندان جمهوری اسلامی سپری کرد. جلد اول خاطرات این پایمرد سیاست، که به دوران زندگی و مبارزاتش در رژیم پهلوی اختصاص داشت، پس از انتشار در ایران در سال ۸۸ و درایامی که به اجبار خانه نشین و پنهان بودم خواندم و یادداشتی در باره آن نوشتم که درادامه همین مقال آنرا افزوده ام. یک سال پس از آنکه من از کشور هجرت و در غربت پناه گرفتم این رادمرد سیاست به رحمت خدا رفت و ایران سرمایه بزرگی را از دست داد. روند اوضاع و احوال در ایران بگونه‌ای شده است که جلد دوم خاطرات مرحوم سحابی با عنوان « نیم قرن خاطره و تجربه » برای سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۹ اخیرا در خارج انتشار یافته و همچون سرمایه ارزنده‌ای در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. و باید امیدوار بود که جلد سوم و آخر این خاطرات که اختصاص به سالهای ۱۳۸۰ تا پایان عمر مهندس سحابی دارد نیز توسط نزدیکان و دوستان ایشان انتشار یابد تا یادگار ماندگاری از این پیر سیاست برای همه آنانی باشد که می خواهند به عرصه سیاست ورزی وارد شوند و پاک و مخلصانه و صبورانه از جوانی تا آخرین لحظات عمر براین مشی استوار باشند.


سحابی خاطراتش را با شرح آزادی از زندان شاه شروع می کند و اینکه او هم همچون دیگر زندانیان آزاد شده مات و مبهوت قیام و حضور پرشور مردم علیه رژیم استبدادی پهلوی شده و بی‌درنگ وارد میدان مبارزه می شود : " پس از آزادی، با توجه به جو جامعه و شور و هیجانی که در میان مردم وجود داشت، فعالیت‌های سیاسی خود را از سرگرفتم که این امر تا حدودی موجب دلسردی و رنجش همسرم شد، به ویژه آنکه منزل ما به طور شبانه و روز محل رفت و آمد و جلسات و درگیری‌های مختلف شده بود..."( ص ۱۷ ).


در همین زمینه به اختلاف نگرشی که بین انقلابیون و برخی اعضای نهضت آزادی در مورد روند انقلاب وجود داشته اشاره کرده است : " ما خود هم همیشه با مرحوم بازرگان بحث داشتیم و مخالف این کندی حرکت بودیم، درحالی که ما خسارت بسیار بسیار زیادی را بر همه سرمایه‌های مملکت شاهد بودیم. به خاطر اینکه تغییر رژیم به طور تدریجی یا روش سنگر به سنگر پیشنهادی نهضت آزادی صورت نگرفت. در حالی که اگر رژیم فروپاشی نمی شد و تحول و اصلاح تدریجی صورت می گرفت اینگونه نمی شد. مهندس بازرگان می گفت هیچ یک از ما در بیست و پنج سال گذشته برمسند کار نبوده و برکنار بودیم بنابراین وارد نیستیم. ما به ارتش تسلطی نداشتیم. به امور اقتصادی جاری نیز تسط کافی نداشتیم. زمانی که من از زندان آزاد شدم جو انقلابی و جامعه چنان بود که می گفتند مهندس بازرگان و دکتر سحابی سازشکار هستند و می خواهند سلطنت را حفظ کنند. ولی آنها نیز اخلاقا به این حرفها گوش نمی دادند و این شجاعت را داشتند که در مقابل این جو بایستند و علیرغم آنکه همه می خواستند انقلاب تسریع شود، آنها در مهار انقلاب می کوشیدند و این شجاعت بنظر من بالاتر از شجاعت مقابله با یک جبٌار است. مهندس بازرگان به صراحت می گفت ما و شما انقلابیون اعم از روحانی پیرو آقای خمینی یا مجاهدین یا نیروهای چپ انقلابی و روشنفکری هیچکدام به امور مملکتی وارد نیستیم و تاکنون مسئولیت اداره امور جاری را نداشته ایم و تازه ایشان از همه ما واردتر بود و سابقه داشت. ایشان می گفت ما باید کم کم وارد بشویم و نگذاریم کشور تخریب بشود. آن روز کسی معنی فروپاشی را درک نمی کرد. بعدها دانستیم که پس از این فروپاشی، هنوز که هنوز است نظام مدیریت در این کشور برقرار نشده است، یعنی رئیس اداره کاره‌ای نیست، مدیریت دانشکده کاره‌ای نیست، کارکنان و کارمندان بسته به جو و اینکه کدام گروه قدرت بیشتر داشته باشد، جریانات را به پیش می برند. یعنی نظام مدیریتی کشور پاشیده شده و هنور برقرار نشده است. هم اکنون در همین حکومت جناح راست آیا کسانی که بنادر نامرئی ورود کالای قاچاق را اداره می کنند، از مدیریت و برنامه ریزی از بالا پیروی می کنند؟ و یا مثلا آقای خامنه‌ای از کارهای آنان خبر دارد؟ من چنین باوری ندارم. اینان دولت در دولت اند. درحالی که چنین وضعی در زمان شاه نبود. در زمان شاه دست کم نظام متمرکز مدیریتی وجود داشت که منسجم بود."(صص ۲۴ – ۲۶)


درباره اختلاف نظر انقلابیون و برخی اعضای نهضت آزادی با بازرگان بازهم توضیح می دهد :" غیر از مسئله شتاب یا مهار انقلاب، یکی دیگر از اختلاف نظرهای مرحوم بازرگان، مخالفت ایشان با چپ گرایی بود. قبل از اینکه از زندان آزاد شوم اخباری از حوادث خارج از زندان به ما می رسید. از جمله اعضای مجاهدین نقل می کردند که مهندس بازرگان با جنبش مردم مخالفت می کند. از جمله، آنها به سخنرانی مرحوم بازرگان تحت عنوان آفات توحید که در مسجد قبا در ماه رمضان سال ۵۶ ایراد شده بود، اشاره می کردند.


دراین سخنرانی مرحوم بازرگان چنین بیان نموده بود که برخی مفاهیم منشاء مارکسیستی و لنینیستی دارد. از جمله مفاهیم مورد اشاره مهندس بازرگان، واژه امپریالیسم بود. مهندس بازرگان معتقد بود که این واژه که از سوی لنین بکار برده شده و از سوی مذهبی‌ها هم تکرار می شود واژه صحیحی نیست. ما بجای امپریالیسم باید از کلمه " استیلای خارجی " استفاده کنیم. یکی دیگر از اختلافات مرحوم بازرگان با دیگران بر سر مسئله استعمار و استبداد بود.


به عقیده مرحوم بازرگان دشمن اصلی مردم ایران، استبداد بود که علاوه بر تاثیرات سیاسی برحیات این مرز و بوم، از لحاظ فرهنگی و اجتماعی هم تاثیرات بسزایی بر روحیات و رفتار و به طور کلی فرهنک مردم برجای گذاشته است. در این رابطه یک جزوه پانصد صفحه‌ای تحلیل تاریخی هم از سوی ایشان تهیه شده بود که پس از آزادی از زندان برای مطالعه به من سپردند. درآن جزوه مهندس بازرگان ضمن بررسی سرگذشت تاریخی مردم ایران از زمان هخامنشیان تا عصر حاضر، نمونه هایی از خودسری ها، ستمگری ها، پایمال کردن حقوق مردم و...در طول دوهزار و پانصد سال حکومت شاهان ارائه داده و نتیجه گرفته بود که ایران ۲۵۰۰ سال اسیر استبداد بوده است و در نتیجه این حاکمیت طولانی استبداد، طبعا افکار و روحیات و اخلاقیات و فرهنگ مردم با استبداد تطبیق یافته است. و برای اینکه در کشور اصلاحات انجام شود لازم است تا تغییرات بسیاری در افکار، روحیات و به طور کلی فرهنگ مردم ایجاد شود. این تغییر نیز تنها زمانی امکان پذیر است که عامل عینی ایجاد این ضعفها یعنی استبداد حذف شود و لذا مبارزه اصلی باید با استبداد باشد.


من در مقابل استدلال‌های مهندس بازرگان، در بحث هایی که با ایشان داشتم ضمن قبول نقش استبداد، به مسئله استعمار و نقش آن هم اشاره داشتم. به عقیده من از ابتدای قرن نوزدهم، علاوه بر استبداد عامل استعمار هم در تعیین سرنوشت مردم و کشور ما نقش مستقیم داشت. از ابتدای قرن نوزدهم و پس از ورود هیئت انگلیسی به ریاست سرجان ملکم، نقش غیر مستقیم سیاست انگلیس در ایران به یک نقش مستقیم، سازمان یافته و منظم تبدیل شد و بدنبال آن روسیه تزاری نیز به انگلیسی‌ها پیوست."(صص ۴۲-۴۳)


بازگویی وقایع و پیشروی انقلاب، شکل گیری شورای انقلاب و چگونگی عضویت خودش و آیت الله طالقانی و افراد دیگر دراین شورا، و اینکه انقلابیون اطلاعات و شناخت درستی نسبت به اداره امور کشور نداشتند، و دراین مسیر به تحول روحانیت و آشنایی تدریجی آنها به اداره امور خاطرات سحابی را به پیش می برد و وارد فضای پس از پیروزی انقلاب می شود. ۱۴ اسفند و اولین حضور ملی بر مزار مصدق، رفراندوم جمهوری اسلامی، خشونت‌ها و اعدام‌ها پس از پیروزی انقلاب، اختلافات اعضای شورای انقلاب و دولت موقت، تحریکات روحانیون ۲۸ مردادی، تدوین قانون اساسی، تشکیل مجلس خبرگان، طرح و مصوبات شورای انقلاب، قانون معروف مدیریت، ملی کردن بانکها، ترمیم شورای انقلاب، مشکلات دولت موقت، تفرقه افکنان، تغییرات کلی در پیش نویس قانون اساسی، تدوین قانون ولایت فقیه در مجلس خبرگان، ریاست سازمان برنامه و بودجه، مسئله کردستان، نخستین موج ترور، دستگیری محمدرضا سعادتی، اشغال سفارت آمریکا، جزوه تحلیلی نهضت آزادی، کنگره نهضت آزادی، ترمیم دوباره شورای انقلاب، سناریوی والدهایم، دولت شورای انقلاب، نخستین انتخابات ریاست جمهوری، آراء و مواضع بنی صدر، انتخابات نخستین دوره مجلس، نظرات شخصی امام در باره برخی افراد، تشکیل ستاد بسیج، نوار آیت، پایان کار شورای انقلاب، مسئله گروگان ها، مسئله صدا و سیما، گروه‌های چپ گرا،انقلاب فرهنگی، شروع قانونگذاری در مجلس، وقایع دوران نمایندگی مجلس، تغییر مواضع آقای بنی صدر، شروع جنگ تحمیلی، ماجرای اسارت مرحوم تندگویان، گفتگو و مذاکرات با مجاهدین خلق، واقعه چهاردهم اسفند، طرح عدم کفایت رئیس جمهور در مجلس، لایحه قصاص و جبهه ملی، تظاهرات ۳۰ خرداد، دستگیری حامد، مخالفت هایی که سخت تر می شود، در باره حسین تفرشی ها، دوران کوتاه ریاست جمهوری مرحوم رجایی، انفجار حزب جمهوری و دفتر نخست وزیری، سفر به لیبی و الجزائر، تدوین بودجه، درگیری مجلس، لغو قانون حفاظت از صنایع، جنگ و جبهه، ماجرای صادق قطب زاده، و اعدام سعادتی عناوینی است که مرحوم سحابی به بیان خاطرات خود در باره آنها پرداخته و دوره هفتم از خاطرات خود مربوط به سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ را به پایان برده است.


قطعا خواندن این خاطرات برای افرادی چون من که نسل انقلابند نوعی روایت و بازخوانی وقایع و حوادثی است که در آن حضور داشته اند، و برای نسل‌های بعد از انقلاب تاریخی است که حتما باید بدان آگاه شوند و آنرا سرمایه خود کنند برای پیشروی بسوی آینده. کالبدشکافی و آسیب شناسی این وقایع و حوادت از دریچه ذهن و دل سحابی که عمری را در سیاست و مبارزه گذرانده برای هر فردی که میخواهد در ایران سیاست ورزی کند نکات و آموزه‌های بسیار برای یادگیری دارد. نگاهی به مابقی این خاطرات را درمقالی دیگر پی خواهم گرفت.



نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 


نمایشگاه  کتاب امسال با بستن هشت غرفه و توقیف ۸۸۳ کتاب به پایان رسید

Posted: 12 May 2013 04:59 AM PDT

 جرس: رییس بیست‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در آخرن گزارش خود از نمایشگاه امسال، از پلمپ هشت غرفه در ایام نمایشگاه و ۸۸۳ مورد جمع‌آوری کتاب خبر داد.  

 

به گزارش ایسنا، علی اسماعیلی به ارائه توضیحاتی درباره بیست‌وششمین دوره نمایشگاه کتاب پرداخت و گفت: در این دوره از نمایشگاه هیچ رخداد غیرمنتظره و مسأله‌ی امنیتی در نمایشگاه به وجود نیامد. آمار سرقت‌ها و تخلفات بسیار پایین بود. کل موارد سرقتی که در طول ایام نمایشگاه انجام شده، هفت مورد بوده است.

وی افزود: کلا هشت مورد پلمپ غرفه داشتیم.

رئیس نمایشگاه کتال با بیان این که "کل موارد جمع‌آوری کتاب و محصولات در نمایشگاه بیست‌وششم ۸۸۳ مورد بوده است" مدعی شد که این تعداد "در مقابل ۴۵۰ هزار عنوان کتاب عددی نیست."

اسماعیلی همچنین از جمع‌آوری "یک نشریه غیرمجاز" در نمایشگاه خبر داد و افزود: ۷۱۷ مورد کتاب‌های غیرمرتبط نیز در نمایشگاه عرضه می‌شد.

وی سپس آمار بازدیدکنندگان امسال نمایشگاه کتاب را عددی حول و حوش پنج میلیون نفر اعلام کرد و گفت: روز پنج‌شنبه ۱۹ اردیبهشت‌ماه آمار بازدیدکنندگان از نمایشگاه یک میلیون و ۱۲۰ هزار نفر بوده است.

اسماعیلی همچنین اظهار کرد: امسال علی‌رغم این‌که حدود 11 نفر از کاندیداهای ریاست‌جمهوری از نمایشگاه بازدید کردند، هیچ حاشیه‌ای در نمایشگاه به وجود نیامد. تبلیغات آن‌ها در نمایشگاه نیز خیلی جزیی بود که مثلا از نمونه‌های آن می‌توان به عرضه کتاب‌هایی از این چهره‌ها در برخی از غرفه‌ها اشاره کرد که آن هم با تذکر مسؤولان مربوطه رفع شد.