جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سایت بانک مرکزی ایران هدف «حمله سایبری» قرار گرفت

Posted: 20 Jun 2012 11:28 AM PDT

جـــرس: گزارش های رسیده حاکی است که سایت بانک مرکزی ایران روز سه شنبه مورد حمله سایبری قرار گرفته و شبکه و اینترنت داخلی این بانک نیز قطع شده است.

 

خبرگزاری ایلنا گزارش داده است که سایت بانک مرکزی ایران از صبح روز سه شنبه از دسترس خارج شده است و سایت نهاد سیاستگذار پولی و بانکی کشور هم از کار افتاده است و کاربران از داخل و خارج این بانک به آن دسترسی ندارند.

 

ایلنا در گفت و گو با کارشناسان شبکه اینترنت که نام آنها را اعلام نکرده است نوشته که «این نوع خارج شدن سایت از دسترس به مدت طولانی و قطع شبکه اینترنت داخلی بانک نشان دهنده حمله سایبری به سایت بانک مرکزی است.»

 

به گزارش رادیو اروپای آزاد، بانک مرکزی ایران هنوز به طور رسمی حمله سایبری جدید به سایت های خود را تایید نکرده است. ولی روز ۲۲ خردادماه، محمود بهمنی، رییس این بانک اعلام کرد که «تنها در یک روز ۲۵۰ هزار حمله سایبری» به سایت این نهاد پولی و مالی صورت گرفت.

 

تا عصر روز چهارشنبه دسترسی به سایت رسمی بانک مرکزی ایران به آدرس «cbi.ir» امکان پذیر نبود.

در ماه های اخیر شبکه های اینترنتی و سایت های وابسته به دولت جمهوری اسلامی هدف حملات سایبری گسترده ای قرار گرفته اند.

 

اوایل اردیبهشت ماه، وزارت نفت ایران اعلام کرد که سامانه های الکترونیک این وزارتخانه مورد حملات سایبری قرار گرفته است ولی تاکید کرد که در «حمله ویروس وایپر» به رایانه های آن، هیچ یک از اطلاعات اساسی و حساس آسیب ندیده است.

 

علی‌رضا نیکزاد، سخنگوی وزارت نفت ایران، به خبرگزاری فارس گفته بود: «یک ویروس نفوذی، مادربردهای کامپیوتر‌ها را سوزانده و برای پاک کردن اطلاعات اقدام کرده است، اما به دلیل در دست داشتن نسخه‌ پشتیبان از همه اطلاعات، مشکلی از این بابت وجود ندارد.»

 

به دنبال این حمله سایبری، ستاد ویژه ای برای مقابله با این دست حملات در وزارت نفت تشکیل شده است.

 

خبرگزاری ایلنا با اشاره به حملات اینترنتی به سایت های وزارت نفت نوشته است: «اکنون نیز اگر این سرنوشت برای بانک مرکزی تکرار شده باشد باید نگران اطلاعات بانکی کشور بود که در بزرگترین نهاد سیاستگذار پولی و بانکی کشور ذخیره شده است.»

 

اخیرا نیز کشف شده است که ویروسی موسوم به «فلیم» در سال های اخیر شبکه های کامپیوتری ایران را هدف حملات خود قرار داده و اقدام به جمع آوری اطلاعات لازم از آنها کرده است.

 

روزنامه «واشینگتن پست» در شماره روز سه شنبه خود گزارش داد که آمریکا و اسرائیل در طراحی این ویروس کامپیوتری با هم مشارکت داشته اند.

 

به نوشته این روزنامه، «هدف این بد افزار شناسایی شبکه کامپیوتری ایران و نفود در کامپیوترهای مقامات ارشد حکومتی و ارسال اطلاعاتی که از این طریق جمع آوری می شوند به مرکز کنترل این جاسوس افزار بوده است.»

 

رضا تقی پور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، روز چهارشنبه از شناسایی ویروس «فلیم» خبر داد و گفت: «این ویروس شناسایی شده و آنتی ویروس متناسب با آن نیز نوشته شده و در اختیار دستگا‌ه ‌ها قرار گرفته است.»

 

پیشتر نیز ایران با حملات ویروس «استاکس نت» روبرو شده بود که هدف از آن ایجاد اخلال در برنامه هسته ای جمهوری اسلامی عنوان شده است.

 

باهنر: تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی بعید است

Posted: 20 Jun 2012 11:09 AM PDT

جـــرس: نایب رئیس مجلس شورای اسلامی درباره تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده گفت: تغییر در روند اداره کشور با توجه به قانون اساسی برای انتخابات ریاست‌جمهوری آینده بعید به نظر می‌رسد.

به گزارش فارس، محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسی طی یک نشست خبری در پاسخ به سؤالی در خصوص ریاست احتمالی کمیسیون اصل 90 مجلس نهم گفت: این کمیسیون دارای 8نفر عضو ثابت و یک نماینده از هر یک از کمیسیون‌های تخصصی مجلس است و درباره انتخاب رئیس این کمیسیون باید رأی‌گیری در صحن علنی صورت گیرد و رئیس کمیسیون اصل نود مشخص شود.


دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین افزود: حسینیان و پورمختار گزینه‌های مناسبی برای ریاست کمیسیون اصل نود هستند ولی باید منتظر ماند تا نمایندگان مجلس فرد مورد نظر خود را معرفی کنند.


باهنر درباره تبدیل نظام ریاستی به پارلمانی در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده گفت: تغییر در روند اداره کشور با توجه به قانون اساسی برای انتخابات ریاست‌جمهوری آینده بعید به نظر می‌رسد و به مانند انتخابات گذشته مردم رئیس‌جمهور را انتخاب خواهند کرد.


گفتنی است، رهبر جمهوری اسلامی مهر ماه سال گذشته گفته بود که "اگر احساس شود نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار فعلی وجود ندارد."


اگر امکانات فراهم شود جامعه اسلامی مهندسین را به حزب تبدیل می‌کنیم
دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین تأکید کرد: امیدوارم جمهوری اسلامی ایران به مانند سایر کشورها بتواند دارای چند حزب شناسنامه‌دار شود تا بتواند در عرصه سیاسی گام‌های محکم و با برنامه‌ای بردارد.

وی افزود: به طور حتم اگر امکانات فراهم شود جامعه اسلامی مهندسین را گسترش داده و به یک حزب فراگیر تبدیل خواهیم کرد.


متهم کردن افراد به حضور در پرونده‌های فسادهای مالی اخیر نیاز به مدرک و سند دارد
نایب‌رئیس مجلس نهم در پاسخ به سؤال خبرنگاری درباره اظهارات رحیمی معاون اول رئیس‌ دولت در گرفتن پول به نیابت از وی گفت: به صورت طبیعی یک متهم برای تبرئه کردن خود از اتهامات سعی می‌کند از نام افراد دیگر استفاده کند اما در این راستا عملکرد رسانه‌ها نیز جای تعجب دارد.


وی افزود: قوه قضاییه در برخورد با دو پرونده فساد مالی بزرگ و بیمه عملکرد خوبی داشته است اما باید به این نکته نیز توجه کند که در برخورد با متهمین هیچگونه خط قرمزی قائل نشود.


باهنر اظهار داشت: استناداتی که از سوی برخی از افراد در پرونده‌های فسادهای اخیر صورت می‌گیرد نیاز به مدرک و سند دارد. لذا بدون استنادات اینگونه اظهارنظرها بی‌پایه و اساس است.


مجلس باید در انتخابات ریاست‌جمهوری نقش تأثیرگذاری داشته باشد
دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین اذعان داشت: تورم سنگینی که در حال حاضر در جامعه حکم‌فرما است و طبقات ضعیف و متوسط را آزار می‌دهد از مهم‌ترین موضوعاتی است که در مجلس نهم باید در دستور کار نمایندگان قرار گیرد.

 

مقام وزارت خارجه ایران: سعود الفیصل به صالحی دروغ گفت

Posted: 20 Jun 2012 11:09 AM PDT

جـــرس: معاون عربی آفریقایی وزارت امور خارجه گفت: اتهام اتباع ایرانی اعدام شده در عربستان به جرم قاچاق دو تن مواد مخدر هنوز برای ایران محرز نشده و به اثبات نرسیده است.


به گزارش مهر، حسین امیرعبداللهیان در نشستی خبری که بعد از ظهر چهارشنبه در دفتر نمایندگی وزارت امور خارجه در قم برگزار شد، با اشاره به اعدام تعدادی از اتباع ایرانی از سوی حکومت عربستان سعودی در خصوص اتهام این افراد اظهار داشت: پنج سال پیش تعداد 30 نفر از اتباع ایرانی که اهالی منطقه جنوب ایران بودند به اتهام قاچاق دو تن مواد مخدر در عربستان دستگیر شدند.


وی با بیان اینکه در چهار دهه گذشته سابقه نداشته است یک تبعه ایرانی در کشورهای حوزه خلیج فارس به اعدام محکوم شود افزود: در هفته‌های جاری تعداد 18 نفر از اتباع ایرانی دستگیر شده در عربستان، در گروه‌های 8 نفره و 10 نفره اعدام شدند.


امیرعبداللهیان اعدام اتباع ایرانی از سوی عربستان را اقدامی سیاسی خواند و اظهار داشت: گروه اول در روز مذاکره گروه 5+1 با ایران در استانبول و گروه دیگر نیز در روز مذاکره ایران با 5+1 در عراق اعدام شدند که ما این اقدام را یک اقدام سیاسی می‌دانیم.

 


معاون عربی آفریقایی وزارت امور خارجه با بیان اینکه وزیر خارجه عربستان سعودی در مذاکرات خود با دکتر صالحی قول داد تا مسئله اعدام این افراد را به تعویق بیاندازد تا در این خصوص مذاکراتی صورت گیرد افزود: سعود الفیصل به دکتر صالحی دروغ گفت و بعد‌ها مشخص شد در‌‌ همان روزی که وی به وزیر امور خارجه ایران قول داد تا اعدام این افراد را تعویق بیندازند در‌‌ همان روز یک گروه از آن‌ها را اعدام کردند.


وی افزود: اتهام این افراد به جرم قاچاق دو تن مواد مخدر هنوز برای جمهوری اسلامی ایران محرز نشده و به اثبات نرسیده است و عربستان در یک اقدام غیر دیپلماتیک بدون اینکه این افراد از حقوق عادی خود در دفاع از خودشان برخوردار باشند اعدام کردند.


اقدامات ایران در راستای اعلام نارضایتی اعدام اتباع ایرانی توسط عربستان

امیرعبداللهیان با بیان اینکه در هفته‌های اخیر جمهوری اسلامی اقداماتی را در راستای اعلام نارضایتی خود نسبت به حکومت عربستان صورت داده است، افزود: بعد از فوت نایف بن عبدالعزیز ولیعهد عربستان سعودی طبق رسم دیپلماتیک می‌بایست هیئتی برای عرض تسلیت اعزام می‌شدند که در این راستا برای اعلام نارضایتی خود هیچ هیئتی را اعزام نکردیم و به سفیر خود در عربستان نیز اعلام کردیم تنها در یک مراسم وی و آن هم به صورت کمرنگ شرکت کند.


وی در ادامه عنوان کرد: بنده در این هفته قرار بود با سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان سعودی در جده دیداری داشته باشم تا دعوتنامه ملک عبدالله پادشاه عربستان برای شرکت در اجلاس غیر متعهد‌ها که در شهریورماه در تهران برگزار می‌شود به وی تسلیم شود که این سفر انجام نشد.


معاون عربی آفریقایی وزارت امور خارجه همچنین به منتفی شدن سفر رئیس سازمان حج و زیارت به عربستان اشاره کرد و افزود: کمیته‌ای حقوقی نیز از سوی کنسولگری ایران در عربستان ماموریت یافت تا تحقیقات گسترده‌ای در این زمینه برای روشن شدن کامل این اقدام سعودی‌ها تلاش کند.


امیرعبداللهیان ادامه داد: کاردار عربستان سعودی در ایران نیز در غیاب سفیر این کشور به وزارت خارجه فراخوانده شد و یادداشتی دقیق در این زمینه برای پاسخگویی حکومت عربستان تسلیم وی شد.
 

شریعتی پس از 35 سال؛ اندیشه ای با دو خوانش متضاد

Posted: 20 Jun 2012 10:19 AM PDT

مرجان سیادت
 مرجان سیادت: نوشتن درباره مردی که فراز و نشیب های فراوان در حوزه اندیشه طی کرده، چندان آسان نیست چه آنکه هنوز هم درباره آرا و افکار وی محل بحث و جدل است. او به شدت طرفدار اسلام منهای روحانیت بود با این حال طلاب را بر دانشجویان ارج می نهاد، شیعه صفویه را نفی می کرد لیکن به زیارت امام رضا می رفت و نذر می کرد، گاهی آنقدر تند می رفت که اعلام می کرد "اگر می‌توانی بمیران، اگر نمی‌توانی بمیر" و گاهی چنان کند که نوشته هایش سر از کیهان حکومت شاه در آورد.

دکتر علی شریعتی نیازی به تعریف ندارد؛ او را همه می شناسند مخصوصا این روزها که سالگرد وفات اوست و معمولا در رسانه های مختلف از چپ و راست گرفته تا اپوزیسیون و سلطنت طلب درباره اش می نویسند و مصاحبه می کنند و این قضیه نشان می دهد او هنوز شخصیتی بحث برانگیز است. سوژه فحاشی سلطنت طلب ها، مورد نقد برخی اصلاح طلبان لیبرال و چراغ راه ملی- مذهبی به شمار می رود. عده ای او را مروج سکولاریسم و برخی دیگر مروج اسلام ناب می دانند.

شریعتی مورد تنفر روحانیت
مهم ترین وجهه شریعتی علاوه بر جامعه شناس و تاریخ دان بودنش، نگاه منفی او نسبت به پدیده روحانیت در تشیع است. او واژه روحانی را برگرفته از مسیحیت می داند و به جای آن از عالم اسلامی نام می برد و آنها را به آن دلیل می ستاید که چون برخی روشنفکران زیر هیچ قرارداد ننگین علیه کشور را امضا نکردند و بنابراین خائن نیستند.
با این حال روحانیت نظریات تجددگرایانه او نسبت به فقه و دین را به شدت نفی می کردند تا جایی که برخی از مجتهدان وقت او را کافر نامیدند و حتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز درباره شیوه برخورد با وی ساعت های مدیدی به بحث و جدل پرداخته است. نقل است تعدادی از طلاب قم نزد آیات عظام شهاب‌الدین نجفی مرعشی و شریعتمداری مراجعه و می گویند شریعتی در یکی از سخنرانی‌ها امام را انکار کرده و گفته‌است دعای ندبه سند معتبر ندارد که مرعشی پاسخ داده من دکتر شریعتی را نمی‌شناسم ولی اگر او چنین حرفی گفته باشد کافر است. چنین بود که حسینیه منتسب به او به مدت یکسال از آبان 51 تعطیل خرید و فروش کتاب های وی از سوی علما حرام اعلام شد. با این حال امام خمینی و روحانیون نزدیک به وی تنها گروهی بودند که درباره شریعتی سکوت پیشه کردند.
سیدعلی خامنه ای رهبر کنونی ایران در سال 60 و در آستانه پنجمین سالروز فوت شریعتی چنین درباره وی نظر می دهد: "شریعتی را ممکن است به عنوان یک فیلسوف، یک متفکر بزرگ، یک بنیانگذار جریان اندیشه مترقی اسلام معرفی کنند، اما این ها افسانه و مبالغه آمیز است و چنین تعبیراتی در خصوص مرحوم دکتر شریعتی صدق نمی کند. اما متقابلاً شریعتی یک چهره ی پرسوز و پیگیر برای حاکمیت اسلام بود، وی کوشش می‌کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر زندگی‌ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند؛ این بُعد از شخصیت شریعتی آن چنان که باید و شاید شناخته شده نیست. ممکن بود او اشتباهاتی در مسائل اصولی و بنیانی تفکر اسلامی مثل توحید، یا نبوت و یا مسائل دیگر داشته باشد، اما این نباید موجب ‌شود که ما شریعتی را فقط با همین نقاط منفی بشناسیم."
از سوی دیگر روح الله حسینیان رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی از شریعتی ستایش می کند: "بنده به عنوان کسی که اکثر قریب به اتفاق آثار شریعتی را مطالعه و پرونده‌ ساواک وی را به دقت بررسی کرده است، وی را روشنفکر مذهبی نمی‌دانم، بلکه او را یک دیندار روشنفکر می‌شناسم."

شریعتی و اصلاح طلبان
رابطه اصلاح طلبان با دیدگاه های نظری این متفکر در نوع قابل توجه است؛ شخصیت های چون عبدالکریم سروش درباره نوع نگاه شریعتی به مقوله دموکراسی چنین می گوید: "من بي مهري هاي مرحوم شريعتي را نسبت به دموكراسي مطلقا نمي پسندم و معتقدم كه بايد به جاي آن يك التزام جدي نسبت به دموكراسي را نشاند و از آن دفاع كرد و هيچ قيد و شرطي را هم براي آن قائل نبود."
صادق زیبا کلام می نویسد "واقعيت آن است كه با هيچ تساهلي و با هيچ قرائتي و با هيچ نوع نگاهي، دموكراسي و حاكميت مردم از انديشه سياسي شريعتي استخراج نمي‌شود."
یا غلامرضا کاشی که در سالگرد وی برداشت خود اینگونه از شریعتی بیان می کند: ""گاهي از خودم سوال مي كنم از شريعتي چه چيزي مانده كه من قبول داشته باشم. پاسخي براي اين سوال ندارم. شک نکنید دكتر اگر امروز بود حتما يك باز نگري در افكارش انجام مي داد.
اما مهم ترین بحث را مهدی بازرگان مطرح کرده که به نشات گرفتن اصل ولایت مطلقه فقیه در نظام جمهوری اسلامی از اندیشه های می پردازد "اگر دکتر شریعتی در کتاب امت و امامت آنهمه تکیه و تاکید روی نیاز امت به امام و به رهبر مرشد و مطاع همگان نمی کرد رهبری و ولایت در انقلاب و نظام حاکم چنین قداست و قدرت نمی یافت."
بدین ترتیب نوع نگاه اصلاح طلبان به شریعتی درباره دموکراسی و آزادی منفی است تا جایی که احسان شریعتی فرزند دکتر علی شریعتی چنین به آنها پاسخ می دهد: "امروز عده‌ای از اصلاح‌طلبان، انتقادی که به دکتر وارد می‌کنند این است که اندیشه‌های او ظرفیت خوانش توتالیتر را دارد، در حالی که اتفاقاً این نوع خوانش را خود اینها باب کردند و در اندیشه هایشان خوانش های توتالیتری وجود دارد."

شریعتی و ساواک
نخستین دستگیری این اندیشمند ایرانی به دوران پس از کودتا 28 مرداد بر می گردد که وی با نهضت مقاومت ملی‌ همکاری کرد و در در 25 شهریور 36 به‌ همین‌ علت‌ بازداشت‌ و به‌ تهران‌ اعزام شد و چند روز بعد در 18 مهر ماه 36 آزاد شد. ساواک‌ اتهام‌ وی‌ را "پخش‌ اوراق مضره‌ و تحریک مردم‌ به‌ ارتکاب‌ جنحه‌ و جنایت‌ بر ضد امنیت‌ داخلی‌ و خارجی‌ مملکت‌" اعلام‌ کرد هرچند دادستانی قرار منع تعقیب برای وی در نظر گرفت.
دومین بازداشت شریعتی درتاریخ12 خرداد سال 43 هنگام بازگشت از پاریس در مرز بازگان اتفاق می افتد؛ شریعتی‌ توانست‌ با تعریف و تمجید از اصول‌ انقلاب‌ سفید، در بعد از ۴۵ روز بازداشت‌ از زندان آزاد شود. سپس از تهران به خراسان می رود و همانجا مشغول می شود هرچند ساواک به شدت وی را تحت نظر می گیرد. چهار سال بعد سرتیپ‌ بهرامی‌، رئیس‌ ساواک خراسان، در نامه به‌ ثابتی‌، رئیس‌ اداره‌ی‌ کل‌ سوم‌ ساواک‌، نوشت‌: "به‌ طوری‌ که‌ مکرراً به‌ استحضار رسیده‌، اگر وجود دکتر شریعتی‌ برای‌ عامل بیگانه و عناصر افراطی‌ مفید است‌، برای‌ ساواک‌ و مملکت‌ مفید‌تر خواهد بود؛ مشروط ‌بر اینکه خوب‌ اداره‌ شود. این‌ شخص‌ دانشمند است‌، روحانیون‌ افراطی‌ او را قبول ندارند و چپی‌ها روی‌ این‌ شخص‌ حساب‌ می‌کنند. ساواک‌ خراسان‌ معتقد است‌، محدودیت‌ برای‌ دکتر شریعتی‌ موجب‌ می‌شود که‌ نسبت‌ به‌ دستگاه‌ و مملکت‌ بی‌اعتقاد گردد و چون‌ طرفداران زیادی‌ دارد، نتیجه‌ی‌ مطلوبی‌ نخواهد داشت‌؛ ولی‌ اگر با برنامه‌ و طرحی‌ منظم‌ اداره‌ شود با افکار نوی‌ که‌ دارد می‌تواند مؤثر واقع‌ شود." در همین سال ها بود که آوازه شریعتی در دانشگاه ها جولان می داد و ساواک هم به صورت برنامه ریزی شده جلسات سخنرانی او را مختل می کرد تا اینکه احسان نراقی‌ رئیس‌ مؤسسه‌ی‌ علوم‌ اجتماعی‌ دانشگاه‌ تهران‌ نامه ای به او می دهد با این مضمون که‌ "هر موقع‌ به‌ تهران‌ آمدی‌ ترتیب‌ ملاقات‌ تو را با تیمسارم مقدم خواهم‌ داد."
سرانجام‌ در شهریور ۱۳۴۸ دکتر شریعتی‌ با پرویز ثابتی‌ در تهران‌ ملاقات‌ می‌کند که در نهایت پس از حدود چهار ساعت‌ بحث‌ و تبادل‌ نظر، به وی‌ دستور داده‌ می شود که نظریات و برنامه‌ و هدف‌های‌ فعلی‌ و آینده‌ی‌ خود را بنویسم‌ و تقدیم‌ کند اما ظاهرا شریعتی این درخواست را اجابت نمی کند هرچند به همین واسطه سخنرانی های او در حسینیه ارشاد بلامانع می شود. ساواک در خصوص سخنرانی ها چنین گزارش می دهد: "سخنرانی‌ ایشان‌ مطلب‌ سیاسی‌ ندارد، ولی‌ در معنا و باطن‌ خیلی‌ معنادار و نیش‌دار است. دیده‌ شده‌ که‌ بعد از سخنرانی‌ وی‌ یک‌ بدبینی‌ عجیبی‌ در روحیه‌ی‌ دانشجویان نسبت به‌ مصالح‌ مملکتی‌ ایجاد شد که‌ نهایت‌ ندارد." با این حال طی سال های بعدی روابط شریعتی و ساواک شکراب می شود تا آنکه به مدت هجده ماه به زندان می افتد.

روایت مرگ
آنطور که مرکز مطالعات تاریخ معاصر ایران به ریاست عباس سلیمی نمین نوشته "روز ۲۸ خرداد همسر شریعتی‌ با دخترانش‌ به‌ فرودگاه‌ رفتند؛ ولی‌ پلیس مانع مسافرت‌ همسر دکتر شد و دو دختر شریعتی‌ به‌ لندن‌ پرواز کردند. شریعتی‌ با دنیایی از غم‌ از آن‌ها در فرودگاه‌ لندن‌ استقبال‌ کرد و آن‌ها را به‌ منزلی‌ که‌ شب‌ قبل‌ از یک پاکستانی‌الاصل اجاره‌ کرده‌ بود، برد و مستقر شدند. علی‌ فکوهی‌ میزبان‌ دکتر در لندن‌، در این خصوص می گوید «آن‌ شب‌ دکتر را دیدم‌ که با حالتی‌ بسیار عرفانی‌ به‌ نماز ایستاده‌ است‌... بسیار از آن‌ خلسه‌ی‌ سکرآور تأثیر پذیرفتم.» در نیمه‌های‌ شب‌ مهمانان‌ به‌ خانه‌ و دختران به‌ طبقه‌ی‌ دوم‌ و دکتر به‌ طبقه‌ی‌ اول‌ می‌رود. صبح‌ فردا علی‌ فکوهی‌ به‌ منزل دکتر می‌آید و می‌بیند که‌ دکتر در آستانه‌ی‌ در ورودی‌ به‌ پشت‌ افتاده‌ و بینی‌اش‌ به‌ نحوی‌غیرعادی‌ سیاه‌ شده‌ و باد کرده‌ است‌ و دکتر اورژانس‌ نیز تأیید می‌کند که‌ شریعتی در گذشته است."

جمع آوری امضا برای استیضاح وزیر کشور

Posted: 20 Jun 2012 06:09 AM PDT

سه وزیر در مسیر استیضاح

جـــرس: عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی از تهیه متن و جمع آوری امضا توسط تعدادی از نمایندگان برای استیضاح وزیر کشور خبر داد.

همزمان عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی گفت که هم‌اکنون بحث در خصوص استیضاح سه وزیر در مجلس مطرح است.


عزت الله یوسفیان ملا در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با بیان اینکه با تعدادی از نمایندگان در حال تهیه متنی برای استیضاح وزیر کشور هستیم گفت: نارسایی هایی از جمله رها بودن زیر مجموعه های وزارت کشور، وضعیت نابسامان مدیریتی این وزارتخانه و جوابگو نبودن معاونان دلایلی است که نمایندگان را بر آن داشت تا از وزیر کشور توضیح بخواهند.


وی با اشاره به اینکه روز یکشنبه برای این استیضاح به جمع آوری امضاء خواهیم پرداخت افزود: هنوز هیچ امضایی برای استیضاح مصطفی محمد نجار جمع آوری نشده ولی در این خصوص تعداد زیادی از نمایندگان اعلام آمادگی کرده اند.


سه وزیر در مسیر استیضاح
عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی گفت که هم‌اکنون بحث در خصوص استیضاح سه وزیر در مجلس مطرح است.


جواد جهانگیرزاده در گفت‌وگو با فارس، با بیان اینکه هم‌اکنون بحث در خصوص استیضاح سه وزیر در مجلس مطرح است، اظهار داشت: با توجه به شرایطی که کشاورزان دارند و مشکلات موجود در این عرصه و همچنین افزایش قیمت مواد لبنی و شیر که گرفتاری‌هایی را برای مردم بوجود آورده، یکی از استیضاح‌‌هایی مطرح در مجلس استیضاح‌ وزیر کشاورزی است.

وی ادامه داد: همچنین شنیدم که برخی نمایندگان به دنبال استیضاح‌ وزیر کشور هستند؛ البته از دلایل این استیضاح‌ اطلاع کافی ندارم.


جهانگیرزاده همچنین گفت:‌ استیضاح‌ دیگری که هم از مجلس هشتم مطرح بود، استیضاح‌ شیخ‌الاسلام وزیر کار است. که تعدادی از نمایندگان به دلیل انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی این موضوع را دنبال می‌کنند.
 

اطلاعیه مطبوعاتی رئیس کمیسیون حقوق بشر آلمان

Posted: 20 Jun 2012 06:09 AM PDT

به مناسبت بیست ژوئن روز دفاع از زندانیان سیاسی ایران

جـــرس: توم کونیگز رئیس کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان به مناسبت بیست ژوئن روز جهانی دفاع از زندانیان سیاسی در ایران بیانیه ای صادر کرد.


به گزارش کمپین بین المللی علیه اعدام، روز جمعه ۱۵ ماه ژوئن، مینا احدی فعال حقوق بشری، عضو کمپین، با رئیس کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان ملاقات کرده بود، که در این نشست که از طرف کمیسیون حقوق بشر خانم آنجلینکا گراف نماینده پارلمان از حزب سوسیال دمکرات آلمان و دو نفر از همکاران کمیسیون حقوق بشر نیز حضور داشتند٬ توم کونیگز وعده داد به مناسبت بیست ژوئن یک اطلاعیه مطبوعاتی خواهد داد.


بر اساس این گزارش، در همین راستا روز چهارشنبه بیست ژوئن این اطلاعیه صادر و توسط کمیته بین المللی علیه اعدام به شرح زیر منتشر شد:


همبستگی با زندانیان سیاسی در ایران
اطلاعیه توم کونیگز رئیس کمیسیون حقوق بشر و کمکهای انسانی دولت آلمان به مناسبت روز جهانی دفاع از زندانیان سیاسی در ایران


بیست ژوئن ۲۰۰۹ یک روز سیاه در تاریخ ایران است. در جریان اعتراضات در مورد انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ حداقل چهل نفر کشته شدند و حداقل ۵۰۰۰ نفر از تظاهرات کنندگان بعد از انتخابات دستگیر شدند.


آزادی بیان اولین شاخص هر جامعه آزاد٬ کثرتگرا و دمکراتیک است. در ایران ولی حق انسانی آزادی بیان بشدت محدود است تعداد زیادی از منتقدین حکومت٬ روزنامه نگاران، دانشجویان، مدافعین حقوق انسانی و فعالین مدافع حقوق زنان در زندان هستند. آنها مستحق حمایت و همبستگی ما هستند.
چرا که " بدترین کابوس یک زندانی این فکر است که فراموش شود. " (مازیار بهاری ژورنالیست ایرانی – کانادایی)
با نقض آزادی بیان٬ نقض بقیه حقوق انسانی نیز شروع میشود. در ایران سال گذشته حداقل ٣۶۰ نفر اعدام شده اند پنجاه نفر از آنها در ملا عام اعدام شده اند.

حق زندگی بنیادی ترین حق انسانی است.

این شرط اولیه استفاده و لذت بردن از بقیه حقوق انسانی است. اعدام روشی قدیمی٬ کهنه ٬ ماقبل مدرن و ضد روشنگری برای مجازات است. در حالیکه دولتها وظیفه دارند به دفاع از حق زندگی شهروندان خود برخیزند.
ایران ادعا میکند که از کرامت انسانی دفاع میکند. حکومت اسلامی ایران را فرا میخوانیم که فاصله بین حرف و عمل و ادعا و واقعیت را پر کند. درست در روزی مثل امروز بویژه مهم است که خواست آزادی همه زندانیان سیاسی و لغو مجازات اعدام را تکرار کنیم.

 

تداوم شیب نزولی درآمد نفتی ایران

Posted: 20 Jun 2012 05:55 AM PDT

جـــرس: به گزارش منابع خبری در شرایطی که تا یکماه گذشته هر بشکه نفت خام ایران بیش از ۱۱۲ دلار بفروش می رسید، این روزها به دلیل کاهش قیمت جهانی نفت، درآمد نفتی ایران نیز از محل فروش نفت خام کاهش یافته است.


به گزارش مهر، اداره امور بین الملل شرکت ملی نفت، هر بشکه نفت خام شیرین ایران در یک هفته گذشته به طور میانگین حدود ۹۶ دلار بفروش رسیده است و این امر نشان دهنده کاهش ۱۵ دلاری قیمت فروش نفت خام ایران است.


درعین حال به نظر می رسد با توجه به ادامه روند کاهشی قیمت نفت خام در بازارهای نفتی، روند نزولی قیمت نفت خام ایران همچنان ادامه یابد.


بر اساس این گزارش ، قیمت هر بشکه نفت سبک آمریکا در بازار نیویورک برای تحویل در ماه جولای با ۳۳ سنت کاهش به کمتر از ۸۲٫۹۴ دلار رسیده است . قیمت نفت روز گذشته نیز بیش از ۷۶ سنت کاهش یافته بود .


این گزارش افزوده تیم ایوانز کارشناس ارشد انرژی تاکید کرد اگر اوپک نتواند میزان تولید خود را در هفته های آینده کاهش دهد روند نزولی قیمت نفت ادامه خواهد یافت . اوپک در تازه ترین نشست خود سقف رسمی تولید را در حد ۳۰ میلیون بشکه در روز ثابت حفظ کرد ولی از اعضا خواسته است تا میزان تولید خود را در ماه جولای به ۳۰ میلیون بشکه در روز برسانند . تولید نفت اوپک طی ماه می به بیش از ۳۱٫۶ میلیون بشکه در روز رسیده است .


تحریم های نفتی ایران نیز از دلایل دیگر این کاهش درآمد است.
 

محمدصدیق کبودوند: آقای لاریجانی! استعفا کنید و به بیدادگری ها پایان دهید

Posted: 20 Jun 2012 05:55 AM PDT

تاکید بر تداوم اعتصاب غذا پس از ٢۶ روز
جـــرس: محمدصدیق کبودوند رییس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در بیست و پنجمین روز اعتصاب غذای خود در زندان طی نامه ای خطاب به صادق لاریجانی خواستار استعفای وی از ریاست قوه قضائیه شد. همزمان در دیدار امروز صبح چهارشنبه اعضای خانواده کبودوند با وی، این فعال حقوق بشری اعلام کرد که همچنان در اعتصاب غذا خواهد ماند.

 

به گزارش کلمه در بخشی از نامه کبودوند به صادق لاریجانی آمده است: از آنجا که امکان نوشتن و ارسال بیش از این چند جمله در زندان امکان پذیر نیست، لذا به همین بسنده نموده و توجه جنابعالی را به رفتارهای خلاف قانون، افزایش خشونت ها و شکنجه ها و افزایش بی دادگری ها و صدور بی رویه احکام غیر عادلانه در دوره چند ساله مدیریت شما بر دستگاه قضایی جلب می نمایم.


محمدصدیق کبودوند، فعال حقوق بشر دربند از روز شنبه ششم خرداد ماه دست به اعتصاب غذا زده است و صبح روز یکشنبه ١۴خردادماه به علت کاهش شدید فشار خون و وخیم شدن وضعیت جسمانی اش به بهداری زندان منتقل و مورد معاینه و درمان قرار گرفت.


کبودوند از بیماری پروستات رنج می برد و پزشکی قانونی برای وی عدم تحمل کیفر صادر کرد اما مانند بسیاری از موارد دیگر دستور پزشک نادیده گرفته شده است.


سردبیر نشریه پیام مردم، از دهم تیر ماه سال ۱۳۸۶ بازداشت شده‌ و در دادگاه انقلاب تهران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل و اداره سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به ده سال حبس و از بابت تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق ارتباط و مراوده با سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر و ارتباط و مکاتبه با شخص کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل متحد و گفتگو با رسانه‌های عمومی به یکسال حبس و جمعاً به یازده سال حبس محکوم شده که در شعبه ۵۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ده سال حبس از بابت تاسیس سازمان، مورد تایید قرار گرفته و قطعی شده است.


به گفته خانواده کبودوند وی که تا پیش از بازداشت هیچگونه سابقه بیماری نداشته، در جریان نگهداری ۷ ماهه وی در شرایط سخت سلول انفرادی، به بیماریهای ریوی، ‏کلیوی و پوستی دچار شده و حتی سکته خفیف مغزی نیز داشته است.


متن کامل نامه این فعال حقوق بشر به شرح زیر است:
جناب آیت الله صادق لاریجانی
رییس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی
از سخنرانی ها و گفتگوهای چندساله اخیر شما پیداست که جنابعالی نه به عنوان یک قاضی القضات دادگر، عدالت پرور، قانون مدار و مستقل، بلکه به عنوان سیاستمداری طرفدار خشونت و سرکوب شناخته شده اید که حتی در برخی سخنرانی های عمومی تان نیز بدون آن که پرونده متهم و یا متهمان را مطالعه کرده باشید و بدون رعایت کمترین اصول و قواعد و استانداردهای قضایی و دادگری و دادخواهی، پیشاپیش حکم به محکومیت حتی در حد اعدام متهمان صادر و اعلام می دارید. و البته قضات زیر نظر جنابعالی کمابیش چنین رویه و رویکردی دارند. و این درحالی است که بخش عمده ای از دستگاه تحت مدیریت زیر نام دادگاه های انقلاب اسلامی، دربست در اختیار دستگاه امنیتی کشور قرار دارند وشنیده و دیده شده که این دسته از قضات بارها اقرار کرده اند که بدون اذن و اجازه بازجویان وزارت خانه امنیتی متصل به قوه اجرایی نمی توانند قلم بر روی کاغذ بیاورند. احکامی که توسط چنین دادگاه هایی به ویژه موارد مربوط به متهمان سیاسی موسوم به متهمان امنیتی ارایه می گردد از پیش توسط بازجویان و پلیس امنیتی و اطلاعاتی صادر شده و فقط امضای آن به قاضی های انقلابی واگذار می شود.
از سویی دادستان ها نیز هیچ گونه اداره و استقلالی از خود ندارند. آنها هم مجری اوامر ماموران وزارت اطلاعات اند آنها تنها قادر اند برخی از سلایق خود رابه جای قوانین که باید در تمامی زندان ها و برای تمامی زندانیان جاری و اجرا شود، اعمال کنند و بر اساس سلایق و امیال خود برخی از زندانیان را بر خلاف قانون رسم، عرف، دین و مذهب و انسانیت از ابتدایی ترین حقوق فردی و خانوادگی محروم کنند و اسم این اقدام غیر قانونی و غیر انسانی را تنبیه افراد، “ماندگار بر سر مواضع خود” بگذارند اگر چه انتظاری بیش از این از شما و دستگاه تحت مدیریت شما نیست، با این حال جنابعالی در حالی از برخورد دولت های دیگر با زندانیان و اعتصاب غذای آنها داد سخن سر می دهید که انگار توجهی خاص به خواسته های انسانی و عاطفی زندانیان سیاسی بیمار و دارای فرزند بیمار دارید!!
شما در حالی دولتی را ضد بشری می دانید که آن دولت بر خلاف رویه و عمل برخی دولت های مدعی رعایت کرامت انسانی و اسلامی انسان ها، زندانیانی که دست به اعتصاب غذا می زنند آزاد می کند، حتی اگر آن زندانی دست به اسلحه برده و بر علیه آن دولت جنگیده باشید.
در هر حال از آنجا که امکان نوشتن و ارسال بیش از این چند جمله در زندان امکان پذیر نیست، لذا به همین بسنده نموده و توجه جنابعالی را به رفتارهای خلاف قانون، افزایش خشونت ها و شکنجه ها و افزایش بی دادگری ها و صدور بی رویه احکام غیر عادلانه در دوره چند ساله مدیریت شما بر دستگاه قضایی جلب می نمایم و به عنوان یک شهروند این کشور جنابعالی را به استعفا و کناره گیری از این مقام دعوت و شما را به قبول امام جماعت و ایراد سخنرانی های آتشین سیاسی فرا می خوانم.
بی تردید استعفای جنابعالی از والا مقامی دستگاه قضایی کمک بزرگی به کاهش بی دادگری ها و بی عدالتی ها در کشور خواهد بود.
تهران زندان اوین
محمد صدیق کبودوند


ادامه می دهم
همزمان دبیرخانه سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان گزارش داده است که در دیدار امروز صبح چهارشنبه (٣١ خرداد ماه) اعضای خانواده کبودوند با وی، این فعال حقوق بشری اعلام کرد که همچنان در اعتصاب غذا خواهد ماند.


وی به خانواده اش اعلام کرد که تا برآورده نشدن خواسته هایش همچنان به اعتصاب غذا ادامه می دهد .


این در حالی است که به گفته خانواده کبودوند وزن وی بشدت کاهش یافته و آثار ضعف بر چهره وی نمایان شده است.


خانواده کبودوند از وی خواسته بودند که به اعتصاب غذا پایان دهد ولی وی گفته بود همچنان در اعتصاب غذا خواهم ماند و ممکن است این اعتصاب غذا را تا یکصد روز ادامه دهم.
 

دكتر شریعتی؛ نماد شیعه‌ی مسؤول

Posted: 20 Jun 2012 05:30 AM PDT

مهدی معتمدی‌مهر
  متن كامل سخنرانی در جمع اعضا و علاقه مندان نهضت آزادی به مناسبت سی و یكمین سالگرد درگذشت زنده‌یاد دكتر علی شریعتی 


سال‌هاست كه در كشور ما خرداد ماه، یادآور حسرتی جانكاه است. حسرت از دست دادن مردی كه مرگش همواره در هاله‌ای از تردید فرو ماند. هنوز كسی با صراحت نمی‌گوید كه زنده‌یاد دكتر علی شریعتی به مرگ طبیعی چشم از جهان فرو بست و یا به شهادت رسید اما آن‌چه كه مشخص است این كه این حادثه به هر صورت كه رخ داده باشد، به همان‌گونه‌ای اتفاق افتاده است كه دكتر در مناجاتش طلب كرده بود. « خدایا تو به من چگونه زیستن را بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم آموخت. » اصالت این مرگ در قرارگرفتن در راستای زندگی پر فراز و نشیبی است كه زنده‌یاد دكتر علی شریعتی طی كرده است. روستازاده‌ای از قلمرو كویر، تشنه‌ای كه سر سیراب شدن ندارد، جستجوگری عاشق، كه دلداده‌ی دونوازی قرقره‌ و ریسمان چاه‌های آب است، اما نه فقط برای آن كه خود بنوشد. عطش، بهانه‌ای است برای سیراب كردن خلق خدا . با هر جرعه‌ای كه می‌نوشاند، تشنه‌تر می‌شود اما نه تشنه‌ی نوشیدن كه تشنه‌ی نوشاندن و چنان است كه علی برای خود به مثابه‌ی روشن‌فكر ِمسلمان ِمسوول دو شرط قایل می‌شود، " نداشته باشد و نخواهد "1 تا مگر خدای نكرده محافظه‌كار نشود و ضعف نشان ندهد. در ظاهر نخست، این سیمای مردی است عارف مسلك. اما عرفان ِ علی نیز از دستی دیگر است. عقل در این عرفان حرف اول را می‌زند و شناخت، سنگ زیرین این عرفان است. او عرفانش را از نه تذكره‌‌ها و های و هوی و سماع صوفی‌مآبان نشسته به كنج عافیت كه از فحوای تشیع علوی می‌یابد. اگر دكتر شریعتی را بخواهیم در یك عبارت خلاصه كنیم، تنها باید گفت: علی، تمامت مسوولیت شیعه را زیست و هم از این روست كه به مرگی چونان خفت كه طشت رسوایی زندگان خفته را بر بام هفت فلك بر رسانید.

دكتر شریعتی یك شیعه‌ی تام و تمام است. او نقطه‌ی زایش تاریخی خود را از " نه‌یی " می‌داند كه علی(ع) در شورای خلافت بدون لحظه‌ای تردید به عبدالرحمن عوف می‌گوید2. " نه‌یی " كه سرنوشتی خون‌بار برای امام و فرزندانش به ارمغان می‌آورد. " نه‌یی " كه فاجعه‌ی كربلا و بریده‌شدن سر پسرش را به دنبال دارد. امام به خوبی می‌داند كه هزینه‌ی این نه چیست و فایده‌ی آن كدام؟ امام به درستی آگاه است كه در سایه‌ی قتل عام كربلاست كه عزت دمشق، نگینی می‌شود جاودانه بر تارك تاریخ تشیع. برای دكتر شریعتی، تشیع، تنها یك اصل دارد و آن هم " نه " است. نه به صاحبان زر و زور و تزویر. نه به اشرافیتی كه سمبلش عبدالرحمن است. نه به ارتجاعی كه در ابو موسی اشعری، عمق حماقت و حقارت خود را باز می‌نمایاند. نه به ابوسفیان و عمرو عاص كه حیله و مصلحت را جایگزین حقیقت كرده اند. در روزگاری كه ادبیات روشن‌فكرانه و آتمسفر جاری در كشور، میانه‌ای با مذهبی بودن نداشت و اتصاف به مذهب نه قاتق نان بود و نه اسباب نام و یا جذابیتی در محافل روشن‌فكری و حتی پذیرشی در هیات‌های مذهبی فراهم می‌آورد، دكتر شریعتی با افتخار تمام، خود را شیعه‌‌ی علی (ع) معرفی می‌كند. او علی (ع) را نه با شمشیر كشی‌ها و نه با كندن دروازه خیبر كه با گفتن یك " نه " این گونه شایسته‌ی ولایت می‌بیند. او علی را نه در صحنه‌ی خیبر و خندق و بدر كه گریان و سر فروبرده به چاه‌های مدینه سراغ می‌گیرد. او ولایت و حقانیت علی را در قطرات اشكی كه به چاه‌های مدینه به امانت سپرده و سكوت پر فریادش در طی بیش از ربع قرن، متجلی می‌بیند. علی (ع) برای شریعتی، مصداق انسان كامل و والاترین و موثرترین نصیر دین خداست. اما علی‌یی كه شریعتی می‌شناسد، نه درهم و دیناری دارد و نه شمشیرزنی است كه تاریخ سلاطین خون‌خوار و فرهنگ مبتنی بر عقده‌های سركوب شده‌ی مردمی ستم‌دیده از او ساخته است. علی (ع)، تجسم ایمان به حقیقت است. علی نماد عدالت‌خواهی است. علی (ع) با مصلحتی كه « روپوش دروغین زیبایی بوده است تا حقیقت را در درونش مدفون كنند و تیغ شرعی بوده كه تنها برای ذبح حقیقت، مصرف تاریخی یافته است »3، كاری ندارد و تشیع و دین و مذهبی كه دكتر شریعتی از علی(ع) می‌آموزد، هرگز هدف نیست. شریعتی محور تمام معانی دین و مذهب و سلوك و شریعت را راه می‌داند و به همان اندازه مذهب برای مذهب را مذموم و مضحك می‌شمارد كه هنر برای هنر و شعر برای شعر را. در نظرگاه شریعتی راه یعنی وسیله‌ای كه باید از آن گذر كرد و به مقصد رسید. نه این كه در راه ایستاد و به تجلیل‌های بی‌حقیقت و بی‌هدف پرداخت و او این همه را از علی آموخته است، وقتی كه می‌فرماید: « آنان كه بی‌دانش عبادت می‌كنند، راه می‌پیمایند و به جایی نمی‌رسند، صبح تا شام در حركت‌اند و در راه، اما در پایان راه به همان نقطه‌ای می‌رسند كه آغاز كرده بودند. »4

در همین راستاست كه شریعتی، شیعه را مترادف با مسوول می‌شناسد و می‌گوید: « شیعه بودن، مسوولیتی ایجاد می‌كند، اخص از انسان بودن و متفكر بودن و مسلمان بودن كه خاك شیعه مسوولیت‌خیز است. اما شیعه‌ی علی و نه شیعه‌ی صفوی كه عامل سلب مسوولیت و نفی همه‌ی امر و نهی‌هایی است كه به انسان مسلمان خطاب شده است. تشیع صفوی، مذهب ِراه‌حل‌یابی است برای گریز از مسوولیت‌ها. مذهب تجلید و تذهیب و تجلیل قرآن، نه تحقیق و تفسیر آن. شیعه‌ی صفوی نگران نیست، زیرا راه حل‌های ساده دارد. كتاب دعا را می‌گشاید، نوشته است كه فلان كلمه را چهار بار بخوانی پولدار می‌شوی. این برای دنیا و اگر همین را بنویسی و رو به قبله بخوانی تمام گناهانت بخشیده می‌شود، این هم برای آخرت. اما در برابرمان علی(ع) ایستاده است كه همه‌ی مصالح خویش و سرنوشت خود و خانواده و فامیل و گروهش را فدای حق و ناس می‌كند و لحظه‌ای میدان جهاد و مبارزه را خالی نمی‌گذارد. »5 و بر اساس چنین دركی است كه دكتر شریعتی برای شیعه‌ی علی مسوولیت می‌شناسد و در این بین، مسوولیت علما را بیشتر می‌داند، اعم از آن كه عالم دینی باشد و یا روشن‌فكر دانشگاهی. و باز هم بر اساس چنین بینش و چنین باوری است كه می‌گوید: « مسوولیت روشن‌فكر این است كه از كافه‌های اشرافی روشن‌فكرانه‌ی بالای شهر كه قهوه‌ی پنج تومانی می‌خورد و راجع به كشورهای عقب‌مانده سخن می‌گوید فرود بیاید و دریابد كه توده چه می‌كشد، زبانش چیست و حركت و تكامل و بیداری و خلاقیت و سازندگی به جامعه ببخشد و مسوولیت عالم مذهبی ایجاد یك انقلاب شیعی است. در نوع برداشت‌ها و فهم زمان ما. مسوولیت گستاخ بودن در برابر مصلحت‌ها، در برابر عوام و پسند عوام و بر ذوق و ذایقه‌ و انتخاب عوام. شلاق زدن و رهبری اجتهاد و علم را تحصیل كردن و عوام را به دنبال اجتهاد و فكر و برداشت خویش كشاندن و به ایمان مردم و بیداری عموم پرداختن. آری رسالت و نه فقط رساله. »6 و شاید از همین روست كه می‌گوید: « از 80 سال پیش تا كنون، هم‌زمان با سید جمال‌ها، كواكبی‌ها، میرزا كوچك‌ خان‌ها، شیخ محمد خیابانی و مدرس‌ها، فقها و مراجع بزرگی داشته‌ایم كه از نظر علمی بر اینان برتری داشته‌اند اما تاثیر اجتماعی‌شان و حتی نقششان در احیاء و پیشبرد اسلام و جامعه‌ی اسلامی اگر نگوییم صفر بوده است باید گفت كه از صفر نیز بالاتر نبوده است. اختلاف اثر وجودی این دو صف، اختلاف میان اندیشمندانی را نشان می‌دهد كه تنها در حوزه و كتاب محصورند با آنانی كه در عین حال در عمل سیاسی عصر خویش شركت جسته‌اند. پس از پیامبر، ابوذر كه از نظر علمی در برابر سلمان یك عامی به حساب می‌آمد چون در مبارزه‌ی سیاسی زمان خویش، فعالانه، قاطعانه و مستقیم شركت جست، اثری را در تاریخ به جای گذاشت كه سلمان كه چهره‌ی علمی و فكری میان اصحاب پیامبر بود، از آن محروم است. »7
و چنین است كه شریعتی از خودسازی به مثابه‌ی رشد هماهنگ ابعاد گوناگون انسانی سخن می‌گوید: یعنی « عبادت، كار و مبارزه‌ی اجتماعی »8 شریعتی، « مقصود از عبادت را اتصال وجودی مستمر میان انسان و خدا می‌داند. خداوندی كه سرچشمه‌ی معنی، زیبایی، هدف و ایمان و همه‌ی ارزش‌های انسانی ماست و بی او همه‌چیز در منجلاب پوچی، عبث و ابتذال فرو می‌افتد. »9 اهمیت كار در منظر شریعتی از آن روست كه « انسان با كار خویش، جامعه را تغییر می‌دهد و می‌سازد و عجیب است كه انسان در همان حال كه می‌سازد، ساخته می‌شود. »10 در بینش شریعتی، « مقصود از سیاسی بودن، گرایش و بینشی است كه فرد را به جامعه‌ای كه در آن زندگی می‌كند، پیوند می‌دهد و این پیوند است كه تجلی‌گاه اراده، آگاهی و انتخاب انسان به شمار می‌رود و تنها انسان است كه موضع اجتماعی خویش را تایید می‌كند و یا بدان اعتراض می‌ورزد. بنابراین انسان غیر سیاسی، انسانی است كه عالی‌ترین تجلی استعداد خویش را باطل گذاشته است. »11 و شریعتی بر اساس نگرش و بینشی این چنین است كه انسانی تعالی‌یافته در این سه بعد را آرزو می‌كند و می‌گوید: « در همان‌حال كه مزدكی احساس می‌كنیم، در درون خویش، بودایی بر پا سازیم و در همان‌حال آزادی انسانی را تا آن‌جا حرمت نهیم كه مخالف را و حتی دشمن فكری خویش را به خاطر تقدس آزادی تحمل كنیم و تنها به خاطر این كه می‌توانیم او را از آزادی تجلی اندیشه‌ی خویش و انتخاب خویش با زور باز نداریم و به نام مقدس‌ترین اصول، مقدس‌ترین اصل را كه آزادی رشد انسان از طریق تنوع اندیشه‌ها و تنوع انتخاب‌ها و آزادی خلق و آزادی تفكر و تحقیق و انتخاب است با روش‌های پلیسی و فاشیستی پایمال نكنیم. زیرا هنگامی كه دیكتاتوری غالب است احتمال این كه عدالتی در جریان باشد، باوری فریبنده و خطرناك است. »12 و عجیب نیست كه دكتر شریعتی، این همه را متجلی و متجسد در شخصیت و منش و ایمان و خلوص علی به مثابه‌ی انسانی واقعی كه رشد یافته‌ی مكتبی متعالی است و حقیقتی جاوید بر گونه‌ی اساطیر ذهنی و غیر واقعی می‌بیند.

اما سوال اساسی آن است كه بیاندیشم اگر دكتر علی شریعتی امروز در حیات جسمی بود، در چه وضعیت و كدام پایگاه قرار داشت؟ از كدام ادبیات استفاده می‌كرد و رابطه‌اش را با مردم و حاكمیت چگونه تنظیم می‌كرد؟


پاسخ به این سوال اگرچه ممكن است كمی ذهنی به نظر برسد، اما شاید غیرممكن نباشد. به زعم نویسنده‌ی این سطور، اگر امروز دكتر شریعتی زنده بود، بی‌گمان پركارتر، با انگیزه‌تر و دل‌سوخته‌تر بود. تردید ندارم كه بسط و تبیین آموزه‌ی تشیع علوی و پروتستانیزم اسلامی، مهم‌ترین پروژه‌‌های در دست او بودند، اگر او امروز در میان ما بود در برابر این همه ستم، این همه بدعت آشكار و این همه تبعیض و بی‌عدالتی هرگز سكوت نمی‌كرد. با آلوده‌كنندگان و ملوثان و به ابتذال كشندگان اصیل‌ترین اصول و آرمان‌های دینی و اخلاقی این ملت به مبارزه بر می‌خاست. كسانی را كه به نام عدالت و دین و ولایت، سرمایه‌های مادی و معنوی این مردم را به ثمن بخس به مزایده گذاشته‌اند، افشا می‌كرد و از درآمدهای رانتی 350 هزار میلیاردی و پانصد هزار میلیاردی و هزار هزار میلیاردی در نمی‌گذشت. اگر شریعتی امروز زنده بود، حتما اعتراض می‌كرد. او حتما سخن‌رانی‌های گوناگونی انجام می‌داد و می‌گفت كه علی (ع) ولی بود اما هرگز از آن دست فقهایی نبود كه در طول تاریخ تنها به حفظ قدرت و امنیت زمامداران اندیشیده‌اند. علی (ع) ولی خدا بود و بر مردم ولایت داشت، چرا كه هرگز خود را حتی به قیمت حكومت خود بر جهان اسلام نیز آلوده به مصلحت‌بینی‌های غیراخلاقی و مخالف اصول انسانی نكرد. علی (ع) ولی خدا بود اما هرگز لباسی جز لباس مردم به تن نكرد و هرگز حاضر نشد تا به گونه‌ای از عادی‌ترین مردم باز شناخته شود. او حتما سخن‌های بسیار می‌گفت از این كه نظریه‌ی ولایت فقیه و حكومت روحانیان، آموزه‌ای آزموده شده است كه نمی‌تواند مشكلی از این مردم و جهان اسلام را بر طرف سازد. اگر شریعتی زنده بود حتما گفتمان روشن‌فكری دینی به برخی از این بیماری‌ها و مباحث صرفا ذهنی دچار نمی‌شد و او حتما صدها كتاب و مقاله در خصوص خودسازی، استحمار، عقیده، انتظار، مسوولیت شیعه بودن و نیایش و دعا و آزادی در اسلام و غیره و غیره می‌نگاشت. اگر دكتر شریعتی زنده بود، بی هیچ مصلحت‌بینی و پرده‌پوشی از اشرافیت روحانی و استبداد دینی سخن می‌گفت. از ناتوانی دین‌داران سنت‌گرا و فقهای رساله‌نگار در پاسخ‌گویی به پرسش‌های جامعه‌ی امروز سخن‌ها می‌گفت. او حتما به این نكته اشاره‌ها می‌داشت كه مسوولیت شیعه ‌بودن روی دیگر سكه‌ی پاسخ‌گویی است. اگر علی (ع) نماد شیعه است و اگر كامل‌ترین نماینده‌ی انسانی این مكتب است از باب آن بوده كه مسوول‌ترین شیعیان است و اگر مسوول‌ترین است به آن جهت بوده كه خود را پاسخ‌گو به خدا و خلق خدا می‌دانسته. از آن جهت بوده كه قرآن علی از خدا آغاز و به مردم ( ناس ) ختم می‌شود.

آری! اگر دكتر شریعتی امروز بود، قطعا بزرگ‌ترین دغدغه‌اش اسلام و تشیع بود و او در هر منبر و هر كلاس و هر تریبون باز هم از مارقین و ناكثین و خوارج و اهل جمل و فرعون و موسی و بلعم باعورا و قارون و سامری و عقیل و نمونه‌های امروزی نبرد حق و باطل روایت‌ها می‌كرد. از ضرورت شناخت علی، حرمت حقوق و كرامت انسانی، حق انتخابات آزاد، عدم مشروعیت حقوقی و شرعی نظارت استصوابی، " تقلید، به مثابه‌ی بزرگ‌ترین آفت از خود بیگانگی یك روشن‌فكر"13 و از بازگشت به خویشتن سخن می‌گفت. البته چه بسا اگر امروز دكتر شریعتی زنده بود مانند بسیاری از یارانش حق سخن گفتن نداشت. شاید مانند بسیاری از یارانش از ورود و سخن‌رانی در حسینیه‌ی ارشاد ممنوع می‌شد، شاید به او می‌گفتند كه حق ندارد در خصوص قارون و فرعون و یزید كه می‌خواست بیعت اجباری بگیرد، سخنی بگوید، چرا كه مصادیق امروزینش، افشا می‌شدند، چرا كه مراجع مقلد و منصوب ِ بنیادهای مالی حامی ایشان به زیر سوال می‌رفتند، حتی شاید دكتر شریعتی از سخن گفتن در مورد امام هشتم (ع) نیز منع می‌شد، چرا كه آن امام وقتی از دنیا رفت، آن‌قدر ملك و دارایی نداشت كه در زمره‌ی ثروتمندان قرار گیرد، چرا كه ترجیح داد تا در خارج شهری كه حاكمی چون مامون دارد و شرط ولایت و خلافت را اتصاف نژادی و وابستگی به قریش می‌دانست، مدفون شود. امام رضایی كه دكتر ترسیم می‌كرد پا به بنگاه‌های آستان قدس نمی‌گذارد، چرا كه هرگز تجارت نیاموخته و هرگز در جهت تثبیت قدرت هیچ حاكم غیر مردمی، حدیثی نسروده است. اگر شریعتی زنده‌ بود، شاید امروز چندین محكومیت تعزیری و تعلیقی و تحمیلی را یدك می‌كشید. شاید از دانشگاه اخراجش می‌كردند. به كتاب‌هایش اجازه‌ی انتشار نمی‌دادند نشریات و روزنامه‌‌ها از انتشار مطالبش ممنوع بودند. شاید هم به قید وثیقه‌ی چند صد میلیونی آزاد بود و شاید در منزلش دوران حبس خانگی را می‌گذراند. با این همه تردیدی ندارم كه اگر او امروز بود، در هر كجا كه بود، فریاد افشاگرش را دریغ نمی‌كرد و بر همه‌ی ماست كه به عنوان كسانی كه میراث معنوی شریعتی‌ها، بازرگان‌ها، طالقانی‌ها و امثال ایشان و پرچم مبارزه با ستم و فساد و بی‌عدالتی و استبداد را در دست داریم، این جایگاه را پاس بداریم و قدر نهیم. اگر امروز شریعتی در میان ما نیست، دیروز هم علی (ع) در كنار شریعتی حضور فیزیكی نداشت اما او با شناخت علی (ع) قدم در راه بی‌برگشت تعالی نهاد. ما نیز به عنوان پیروان و شیعیان علوی، مكتبی را در اختیار داریم كه امامش تنها به آن جهت امام است كه عادل است. ما امروز كوله‌بار یك مبارزه‌ی هزار و چهار صد ساله را در دست داریم. مبارزه به خاطر آزادی، عدالت، كرامت انسان. ما تاریخ و فرهنگ شیعه را در دست داریم. فرهنگی بالنده و زاینده. مكتبی كه توان پیشبرد و پیشرفت دارد. به ما امكان مقابله با بی‌عدالتی و آزادی‌خواهی را می‌دهد و از این روست كه اگر چه دكتر شریعتی با ما نیست اما اندیشه‌ی او در میان ما حضور دارد، كارایی دارد. مانند شعر حافظ است. كهنگی نمی‌گیرد. از جنس عشق و معرفت است، زوال ندارد و اگر چه ما پیروان شریعتی كه در نهضت آزادی ایران به خاطر آزادی ملت و میهنمان تلاش می‌كنیم، امروز از كم‌ترین حقوق انسانی و شهروندی بی‌بهره‌ایم، اما هرگز ناامید نیستیم و این امید را كه به باور وعده‌های الهی و حقانیت مسوولیت‌مان به دست آورده‌ایم، یگانه راز پیروزی ما و هراس دشمنان آزادی این ملت است. خداوندا به ما توان به دوش كشیدن این مسوولیت را ارزانی فرما.
در پایان قطعه‌ای از نیایش زنده‌یاد دكتر علی شریعتی كه از باور او به وجوه گوناگون انسانی و لزوم خودسازی و تعالی در تمام ابعاد زندگی بشر نشات می‌گرفت و بیان‌گر حسرت‌ها و نیازهای عمیق ما هستند را مناسب دیدم كه با خواندن آن‌ها به عرایض خود خاتمه می‌دهم:

" خدایا: عقیده‌ی مرا از دست عقده‌ام مصون بدار.
خدایا: به من تقوای ستیز بیاموز، تا در انبوه مسوولیت نلغزم و از تقوای پرهیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم.
خدایا: مرا از فقر ترجمه و زبونی تقلید نجات بخش تا قالب‌های ارثی را بشكنم. تا در برابر قالب‌ریزی ِ غرب بایستم و تا هم‌چون این‌ها و آن‌ها دیگران حرف نزنند و من فقط دهانم را تكان دهم.
خدایا: مرا یاری ده تا جامعه‌ام را بر سه پایه‌ی كتاب، ترازو و آهن استوار كنم و دلم را از سه سرچشمه‌ی حقیقت، زیبایی و خیر سیراب سازم." 14
آمین!

پانوشت‌ها:
1. شریعتی، دكتر علی: پدر، مادر، ما متهمیم، سازمان انتشارات حسینیه‌ی ارشاد، 1350، ص134
2. شریعتی، دكتر علی: مسوولیت شیعه بودن، ص 28
3. پیشین: ص30
4. پیشین: ص15
5. پیشین: صص26 الی 27
6. پیشین: ص34
7. شریعتی، دكتر علی: خودسازی انقلابی، ص52
8. پیشین: ص23
9. پیشین: ص24
10. پیشین: ص 29
پیشین: ص45 11.
12. پیشین: صص 20 الی 21
پیشین: ص10 13.
شریعتی، دكتر علی: فلسفه‌ی نیایش، صص 64 الی 67 14.
 

محتوای یادداشت‌ها لزوماً دیدگاه جرس نیست.

شریعتی پرسشگر، پاسخگو

Posted: 20 Jun 2012 05:30 AM PDT

آذر منصوری


عمل ملاک است و عمل یعنی عمل اجتماعی . عمل اجتماعی یعنی رسالت روشنفکر . رسالت روشنفکر یعنی خود آگاهی دادن به جامعه اش، آگاهی دادن انسانی و اجتماعی و طبقاتی به مخاطبش ، به کسانی که در قبالشان انسان آگاه مسولیت دارد. این رسالت اوست. رسالت هدایت فکری و اجتماعی. این رسالت روشنفکر است و این عمل وی. هر مکتبی، هر مذهبی، هر ایدئولوژی خواه مذهبی خواه غیر مذهبی بهرحال ملاک حقانیت و بطلانش نقش اجتماعیش است.

                                                        دکتر شریعتی، اسلام شناسی، ص8

29 خرداد بهانه ای است برای همه آنان که برای درک نقش اجتماعی اسلام درجستو جوی نشانه های بودند و آموزه های پیرامونشان چنین امکانی را برایشان فراهم نمی کرد. این همان رسالت پیامبر (ص) بود که در عصر ما مغفون و مجهول و مظلوم واقع شد.
دکتر شریعتی دریچه ای به بزرگی پاسخ همه ی سوالهای ما گشود که همان شد مبنای عمل بسیاری مانند من. او پاسخ همه سوالهای بدون جواب ما را داد و مسئولیت ما را سنگین تر . . .
بی دلیل نیست که پرسش کنندگان نسل امروز نیز در جستو جوی پاسخ سوال های بی شمار خود در پس تو در توی تاریخ معاصر در میان کثرت اندیشمندان بسیار سراغ شریعتی میروند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

 محتوای یادداشت‌ها لزوماً دیدگاه جرس نیست.