جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


هاشمی رفسنجانی: هیچ جا اشاره نشده است که باید به زور انسان‌ها را به بهشت برد

Posted: 17 Jun 2012 11:20 AM PDT

جرس: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، داشتن رفاه و ریشه‌کنی فقر را یکی از حقوق مردم خواند و با اشاره به استعداد و ثروت سرشار کشورمان گفت: مردم ایران مستحق داشتن اقتصاد، تولید و زندگی بهتری نسبت به وضع کنونی هستند.

به گزارش ایلنا، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از فعالان فرهنگی تهران و شهر ری، با تبریک مبعث حضرت رسول اکرم(ص)، این عید را از اعیاد بزرگ و مهم مسلمانان خواند و گفت: مدینه‌النبی پیامبر گرامی اسلام بیش از اینکه جامعه‌ای سیاسی و اقتصادی باشد، جامعه‌ای فرهنگی و براساس کرامت انسان‌ها و مکارم اخلاق بود، به‌گونه‌ای که پس از گذشت یک دهه از حضور آن حضرت در مدینه بسیاری از طوایف و قبایل جاهلی آن دوران جذب مکتب رهایی‌بخش اسلام شده بودند.

وی، انقلاب اسلامی ایران را برگرفته از تعالیم ناب اسلام و اهل بیت(ع) خواند و با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی ایران اولین حکومت شیعه است که براساس فقه اهل بیت(ع) شکل گرفته است، تصریح کرد: از دیدگاه حضرت امام(ره) و انقلابیون، حکومت اسلامی بنا داشت با پیاده‌سازی فقه سیاسی و حکومتی، الگویی موفق و الهام‌بخش از جامعه اسلامی که بشر انتظار آن را می‌کشید، برپا کند.

هاشمی رفسنجانی، جمهوری اسلامی ایران را براساس تعالیم اسلام و فقه تشیع، اما جوان و کم تجربه در امر حکومت‌داری خواند و افزود: تجربه حکومتی سه دهه گذشته جمهوری اسلامی ایران، گرانقدر و شایان توجه است اما اشکالات و ضعف‌هایی هم دیده می‌شود که امید است با رفع ایرادات و نواقص بتوانیم شاهد رشد و توسعه بیش از پیش جمهوری اسلامی ایران باشیم.

وی خاطرنشان کرد: اسلام دینی تمام شمول است که برای کلیه امور زندگی برنامه و راهکار دارد و اگر بدون افراط و تفریط و پیرایه‌‌ها و خرافات و برخوردهای سلیقه‌ای پیاده شود، الگوی مناسبی برای مسلمانان و حتی غیرمسلمانان است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه، در پاسخ به پرسشی درباره مشکلات فرهنگی نظام پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، اسلام را حاوی مجموعه‌ای از اعتقادات، اخلاقیات و احکام فردی و اجتماعی خواند و با تأکید بر آیه شریفه «لااکراه فی‌الدین...» بر لزوم اجرای همه‌جانبه اسلام اشاره کرد و گفت: اسلام عزیز راه صحیح و غیرصحیح را به انسان معرفی کرده و در عین حال به بشر اختیار انتخاب داده که راه نور یا ظلمت را انتخاب و به بهشت یا جهنم برود و هیچ جا اشاره نشده است که باید به زور انسان‌ها را به بهشت برد.

وی فقه و اجتهاد پویا را برای انطباق احکام با مسائل روز بسیار موفق دانست و افزود: امام راحل در زمان حیاتشان بسیاری از تابوها و سدهای خرافی را شکستند و الگوهای روشنی به جامعه در مورد مسائل فرهنگی از جمله فیلم، موسیقی، ورزش و سایر امور اجتماعی و سیاسی ارائه کردند.

هاشمی رفسنجانی با تأکید بر آیه شریفه «فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» تفکرات اسلامی را بسیار مترقی، روزآمد و قابل انعطاف خواند و تصریح کرد: مطمئناً اگر معارف اسلامی به صورت صحیح به ذهن و دل انسان‌ها و به خصوص جوانان ارائه و در این راه از روش اقناع استفاده شود، مردم راه صلاح و رستگاری را انتخاب خواهند کرد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به پرسشی درباره مساله عفاف و حجاب و برخوردهایی که در این زمینه با بخشی از جامعه صورت می‌گیرد، معیار و مبنای حجاب را با وجود تفاسیر مختلف، براساس اسلام مشخص خواند و اظهار کرد: آیت‌الله شهید مطهری دیدگاه جالب و میانه‌ای در خصوص حجاب دارند و خوشبختانه آرای این متفکر اسلامی مورد تأیید حضرت امام(ره) هم قرار گرفته است و می‌تواند مبنای خوبی برای مواجهه با امر عفاف و حجاب باشد.

وی افزود: مسائل فرهنگی از جمله حجاب باید شاخص و الگوهای خاصی داشته باشد که اعمال سلیقه نتواند به آن آسیب بزند. البته برخورد با گروهی که عناد و دشمنی داشته و تمرّد از قانون می‌کنند، جداست.

هاشمی رفسنجانی درباره مسائل فرهنگی، اعتقادی و سیاسی نیز با تأکید بر لزوم اجرای کامل اصول قانون اساسی، بویژه بخش حقوق مردم، تاکید کرد: اگر بخش‌های حقوق مردم در قانون اساسی و بالعکس به طور کامل و بدون گزینش و تبعیض اجرا شود، در آن صورت حقوق حاکمیت و جامعه اجرا می‌شود.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، داشتن رفاه و ریشه‌کنی فقر را یکی از حقوق مردم خواند و با اشاره به استعداد و ثروت سرشار کشورمان گفت: مردم ایران مستحق داشتن اقتصاد، تولید و زندگی بهتری نسبت به وضع کنونی هستند.

وی در پاسخ به پرسشی درباره کیفیت روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران، الگوسازی در روابط خارجی را اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی خواند و افزود: ما اگر بتوانیم در داخل اسلام را صحیح و همه‌جانبه اجرا کنیم، آنگاه منطق و سخن مستدل برای سایر جوامع داریم و می‌توانیم با تبلیغ افکار و دیدگاه‌های خود و بدون دخالت، سایر مسلمانان را جذب انقلاب اسلامی کنیم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به پرسش دیگری درباره القاء بی‌توجهی دولت سازندگی به مسائل فرهنگی در مقایسه با مسائل اقتصادی، این برداشت را نادرست خواند و گفت: سیاست اعتدال که در آن دوره شکل گرفت، مناسب‌ترین راه برای اعتلای فرهنگی عمیق، انتخابی و به دور از تحمیل بود و با تشریح اوضاع اقتصادی کشور در مقطع پایان جنگ، ساختن بنیان‌های کشور و افزایش تولید و اشتغال، مهمترین نیاز کشور پس از جنگ بود. هر واقعه‌ای را باید در ظرف زمانی خود تحلیل کرد، در حالی که در طول جنگ بسیاری از زیربناهای کشور ویران و اقتصاد کشور آسیب جدّی دیده بود، نیاز بود با توجه ویژه به اقتصاد، تولید و اشتغال را بالا ببریم تا بتوان کشور را سرپا نگاه داشت.

بر اساس این گزارش، در ابتدای این دیدار برخی از حاضران دیدگاه‌ها و پرسش‌های خود را در رابطه با مشکلات و معضلات فرهنگی کشور ارائه کردند و خواستار پاسخ و ارائه دیدگاه از سوی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در این زمینه شدند.
 

بیانیه 128 فعال داخل ایران در مورد دستگیری دانشجویان اصفهان

Posted: 17 Jun 2012 11:19 AM PDT

جرس: 128 تن از فعالان فعلی و سابق جنبش دانشجویی ایران در داخل کشور با انتشار بیانیه‌ای از دانشجویان بازداشت شده‌ی دانشگاه اصفهان حمایت کرده‌اند و خواستار احترام به دانشجو و حریم دانشگاه شدند.


به گزارش جرس، در بخشی از این بیانیه تاکید شده است: به مقامات مسئول امنیتی و قضائی توصیه می کنیم به جای صرف کردن بودجه کشور و وقت خود برای برخود با فعالان دانشجویی، امکانات خود را صرف مبارزه با مسئله اتهامات جدی فساد مالی برخی از مسئولین، نظیر رشوه یک و نیم میلیارد تومانی یکی از مهره های اصلی دولت، نقش داشتن برخی مسئولین در پرونده بزرگترین اختلاس تاریخ ایران و مسائلی اینچنین کند.


گفتنی است سه دانشجوی دانشگاه اصفهان ماه گذشته به جرم توزیع نشریه دانشجویی "کبریت" توسط حفاظت اطلاعات سپاه اصفهان دستگیر شدند. عرفان محمدی، محمد مرادی و مجتبی کریمی عصر در خوابگاه دانشجویی دانشگاه اصفهان بازداشت شدند. حراست دانشگاه اصفهان مدعی شده بود که نشریه دانشجویی "کبریت" در حالت توقیف بوده و اجازه انتشار و توزیع نداشته است.


متن کامل بیانیه 128 فعال دانشجویی به شرح زیر است:


به دخالت نهادهای غیر دانشگاهی در دانشگاه ها پایان دهید

روز اول خرداد ماه بود که خبر بازداشت ناگهانی دوستانمان در دانشگاه اصفهان ما را بهت زده کرد. اکنون یک ماه از این بازداشت غیر قانونی می گذرد و هیچ یک از پیگیری ها برای یافتن اطلاعی از سرنوشت این دانشجویان به پاسخی شایسته دست نیافته است. به همین دلیل تصمیم گرفته ایم که به وظیفه ی اجتماعی و انسانی خود در زمینه این هجمه آشکار به مبانی اولیه یک جامعه دموکراتیک از سوی نهادهای قدرت عمل کنیم و نظرات و خواسته های خود را در این رابطه صریح و روشن اعلام کنیم.

بعد از بازداشت سه تن از فعالان دانشجویی اصفهان در ابتدا مسئولان دانشگاه اصفهان اظهار داشتند که بازداشت این سه فعال دانشجوئی به علت پخش نشریه دانشجوئی کبریت صورت گرفته است. این اظهار نظر مسئولان انتصابی دانشگاه اصفهان خود به روشنی گویای نبود یک دستگاه منطقی در تمامی سطوح تصمیم گیرندگان بر ساختارهای اجتماعی است.
نخست اینکه نشریه دانشجوئی کبریت نشریه ای قانونی در دانشگاه اصفهان بوده و تنها اختلافی که بین مسئولین این نشریه و مسئولان دانشگاه وجود داشته مبنی بر پایان یافتن و یا عدم پایان یافتنِ مدت محرومیت نشریه بوده است و نه هیچ مسئله دیگری.
دوم اینکه بر فرض درستی حرف مسئولین دانشگاه مبنی بر تمام نشدن مدت توقیف این نشریه ، این اختلافی درون دانشگاهی است و ورود نیروهای امنیتی به مسئله ای درون دانشگاه و اختلاف بر سر نشریه ای علنی و دارای مجوز که در سطح دانشگاه پخش «نشده» است ،غیر عقلانی و غیر قانونی است.
سوم اینکه حتی صرف نظر از کلیه حقوق اجتماعی بازداشت شدگان، _حتی در چهارچوب نظریات ِ جزم گرایانه ی دارندگان حق تصمیم گیری درباره دانشگاه از سه دانشجوی بازداشت شده تنها یک نفر مدیر مسئول نشریه کبریت بوده است و بازداشت دو نفر دیگر، هیچ توجیهی ندارد.
بازداشت این سه دوست که از یاران ما در جنبش دانشجویی ایران هستند نقض فاحش جایگاه دانشجو و دانشگاه است. البته این جایگاه، جایگاهی است که در روند تکامل نظریات اجتماعی در این نقطه از تاریخ برای دانشجو و دانشگاه از نظر عقلی تصور می شود و ما هیچ ارزش مطلقی را برای فرآورده های ذهن انسان قائل نیستیم. دو نفر از این دانشجویان با همکاری حراست دانشگاه اصفهان بازداشت شده اند و عرفان محمدی هم در محل خوابگاه و با همکاری انتظامات خوابگاه بازداشت شده است و نیروهای امنیتی اجازه یافته اند با ورود به محوطه خوابگاه و اتاق شخصی این فعال دانشجویی، وسایل و لپ تاپ شخصی او را هم با خود ببرند.
با گذشت حدودا یک ماه از بازداشت عرفان محمدی و مجتبی کریمی و همچنین شروع شدن امتحانات پایان ترم دانشگاه اصفهان، در حالی که نهاد بازداشت کننده به خانواده و دوستانمان در قبال سکوتشان وعده ی آزادی آن ها برای شروع امتحانات را داده بودند ، نه تنها به وعده خود عمل نکردند، بلکه زمزه هائی مبنی بر اضافه شدن اتهاماتی بی پایه و اساس به پرونده دوستانمان به گوش می رسد که این سناریو سازی برای فعالان سیاسی-اجتماعی در ایران هم مایه نگرانی و هم عامل تاسف نسبت به این نوع دیدگاه مقامات دولتی به عمل و نظر کسانی است که دغدغه ای جز سرنوشت مردم کشور خود ندارند.

ما جمعی از فعالین دانشجوئی سابق و فعلی دانشگاه های ایران بنا به وظیفه صنفی، انسانی و اجتماعی خود ضمن اعلام حمایت از دانشجویان بازداشت شده دانشگاه اصفهان خواهان پایان یافتن فوری بازداشت موقت این فعالان دانشجویی و رهایی آنها از سلول انفرادی و بسته شدن این پرونده هستیم. اعلام می کنیم این یک مسئله درون دانشگاهی و غیر مرتبط با نیروهای امنیتی است و به مسئولین این پرونده هشدار می دهیم هرگونه برخورد با این دانشجویان و تحت فشار قرار گرفتن دوستانمان برای قبول اتهاماتی که معمولا بر مبنای تخیلات و توهمات مرسوم در بین تیمهای بازجویی زاده می شوند با واکنش لازم از سوی نیروهای اجتماعی مدافع حریم دانشگاه مواجه خواهد شد.
همچنین به مقامات مسئول امنیتی و قضایی توصیه می کنیم به جای صرف کردن بودجه کشور و وقت خود برای برخود با فعالان دانشجویی، امکانات خود را صرف مبارزه با مسئله اتهامات جدی فساد مالی برخی از مسئولین، نظیر رشوه یک و نیم میلیارد تومانی یکی از مهره های اصلی دولت، نقش داشتن برخی مسئولین در پرونده بزرگترین اختلاس تاریخ ایران و مسائلی اینچنین کند. در شرایطی که اکثریت جامعه ایران با بحران در وضعیت معیشت خود روبه رو است این به مراتب عملی عقلانی تر و ضروری تر است . تجربه نشان داده است اهالی دانشگاه خود به خوبی قادر به رفع مشکلات درون دانشگاه هستند و اگر آنان را به خود واگذارند می توانند نقش موثرتری در پیشبرد منافع جمعی مردم ایران داشته باشند.

دانشجویان دانشگاه اصفهان تنها نخواهند بود و هیچ گونه بی حرمتی به دانشجو تحمل نخواهد شد.

 

امین احمدیان، سپیده احمدی، آرمان احمدی فر، آلاله اردلان، سعیده اسلامی، محمدرضا اسماعلی طبا، بهرام اسماعیل بیگی، امیر عباس آذرم وند، محمد لیاس آزرمی، شایان اصانلو، مصطفی امینی نسب، مهسا امینی، الاهه امینی، امیر امیر قلی، میلاد ایران نژاد، علی بابائی، مجتبی بایرامی، یاشار باریکانی، نگین باقری، زهره بقائی، سعید بهجو، مهرداد بهروزی نژاد، میلاد پناهی پور، زهره پور ابراهیم، ناصر پویافر، بهرنگ تاجبخش، عزت تربتی، عابد توانچه، محسن ثقفی، فاطمه جزایری، ثمین چراغی، مسعود چناسی، حسین حبیبی، محمد حبیبی، مهران حبیبی، اوختای حسینی، سید محمد حسینی، آیدین حلال زاده، پیمان حکمت پور، محمد رضا حمیدی، نوید خانجانی، مهران خانی، زهرا خندان، حمید خوانین، سروش دهقان سلماسی، فریبا راد، حبیب رستمی، سالومه رضازاده، علی رضائی، کاوه رضائی، سیاوش رضائیان، صادق رضائی گیگلو، فاطمه رفیعی، فربد رهنما، پیام زاد توت آغاج، سمانه زرکوب، زینب زنگنه، جعفر زیاری، مصطفی سحری، فرانک سعیدی، حسین سلطانی، سارا سودانی، سیما سیاوشی، فهیمه شایسته، خورشید شاه ابراهیمی، حمیدرضا شاهرخ شاهی، سامان شاه محمدی، غزل شتابی، حامد شجاعی، آرمین شریفی، محمد شوراب، شاهین شیرازی، سعید شیرزاد، اصلان شیعتی، سپهر صاحبان، مهسا صباغی، فرشته ضیائی، مرتضی طاهر، هومن طاهری، شقایق طباطباییٰ، فرشته طوسی، مهرداد عابدی نژاد، فرشته عادلی، پیمان عارف، نیما عبدالله زاده، محسن عبدی، یاسر عزیزی، تایماز عظیمی سجادی، فرید عموزاده خلیلی، عماد عیسی زاده، مصطفی غلام نژاد، میلاد فدائی اصل، پریسا فرخی، پریا فرهادی، آکوقادریان، عرفان قادرنژاد، سینا قاسمی، شاهین قائمی نژاد، راشد قانع، مریم کاویانی، کیانا کریم پور، نجمه کشتکار، امیر کلهر، فرناز کمالی، علی گنجی، میثم گودرزی، رضا لشکر بلوکی، محمد محمد پور، کوروش محمد کلایه، محسن محبوبیان، مهسا محصصی، پیمان مسکین فدا، اشکان مسیبیان، حمیدرضا مسیبیان، طیبه مرادی، عاطفه مرادی، علی مرادی، امیر مهرزاد، سجاد مومنی، احمدرضا میرناصری، مژده مهدیفر، مهدی میثاقی، شایان وحدتی، الهه وفائی، احمد هاشمی، عنایت همائی راد، احسان یوس
 

با شریف صابر از صابر شریف

Posted: 17 Jun 2012 11:06 AM PDT

مرتضی کاظمیان
بیا چون هدای صبور و امیدوار، یأس از دل و جان بشوییم و «دعا»ی مورد علاقه‌اش را «عمل» کنیم


«شریف» عزیز، برادر جان، درود بر تو، و رحمت و برکت خدا برای تو، مادر، حنیف، و به‌ویژه پدر شریف و آزاده و شهیدت، یار مهربان و استاد فروتن من و بسیاری دیگر، هدا صابر.


درد دل‌ات چنان که از جان برخاسته بود، بر جان بسیاری نشست؛ با تو ـ بی تو ـ من و بسیاری دیگر، دوباره اشک ریختیم و در سوگی دوباره نشستیم...
اما پس از آن سوگ دوباره، مایلم نکاتی را با تو عزیز آزاده، به اشتراک گذارم؛ ملاحظاتی برای هر دوی ما، و اگر خواننده‌ای داشت، دیگر همدلان.
پدر بزرگوار و آزاده‌ات در ماهی از جمع ما پر کشید که ماه «ویژه‌»اش بود؛ «خرداد»، ماه شهادت حنیف و یارانش بود؛ و همین یک دلیل، به‌قدر لازم برای او کفایت می‌کرد.
محمد حنیف‌نژاد و یارانش در چهارم خرداد 1351 هدف گلوله‌های استبداد قرار گرفتند و شهید خودآگاه راهی شدند که برگزیده بودند. صابر شریف ما از واکنش مردمان زمان حنیف و محسن و اصغر، خبر نداشت؟ خبر شهادت مردان پاک‌باخته را در ابتدای دهه‌ی پنجاه خورشیدی، چه بخش‌هایی از جامعه ایران، و چند درصد از ایرانیان شنیدند؟ و علت واقعی اعدام آنان را چه میزان از هموطنان دریافتند؟
حنیف و یارانش نخستین کوشندگان برای آزادی و برابری در ایران‌زمین نبودند؛ اما به‌عنوان نمونه‌های والا ـ که هدای حنیف ما بس بدان‌ها دلبسته بود ـ شاهدان این مکتوب شدند.
ابعاد تکثیر صابر شریف ما، از لحظه‌ی سفر همیشگی برگزیدن، به برکت عصر ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات کجا، و حجم و گستره‌ی اطلاع‌رسانی در مورد وضع بسیاری از مظلومان و شهیدان آزادی در این سرزمین کجا؟ بذر این آگاهی، و نشر و روایت ظلم مسلم در حق محققی وطن‌دوست، آیا یک‌سره بر آب و هواست؟ هیچ بستر و زمینی در ایران، از این شهادت متأثر نشده و نمی‌شود؟ آیا ابعاد مظلومیت هدای انسان‌گرا، و فضای اجتماعی آگاه شده از منش و روش و بینش او، تنها خود را در همان «موس کامپیوتر» که گفته‌ای، تعریف و متبلور می‌کند؟ تأثیر جان‌های کمیابی چون هدا، به همان مقطع زمانی حیات یا حتی چند ماه پس از ممات‌شان متوقف و محدود می‌شود؟
بگذار پاسداران استبداد دلخوش باشند که از شهادت مرد رشید ما، «آب از آب تکان نمی‌خورد». آنها البته نه؛ اما تو آیا باور نداری که «وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ »؟ آنهایی که در نظام شاهنشاهی حکم به تیرباران حنیف و یارانش ـ و بسیاری دیگر از مخالفان ـ دادند، و آنها که احکام را اجرا کردند مگر بر همین باور نبودند که «آب از آب تکان نمی‌خورد»؟
اگر قرار بر ناامیدی از جامعه و فضای اجتماعی باشد، چه کسی از روایت اسطوره‌ای نوح نبی، می‌تواند یأس فزون‌تری پیشه کند؟ آنگاه که حاصل «عمری» تلاش برای آگاهی بخشی و انذار و نصیحت‌اش، «کشتی»ای شد آکنده از «حیوانات» و گروه معدودی همدل؛ و دعایی بر لب که «رَبِّ ... لَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا ... وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلَالًا» (پروردگارا؛ جز بر هلاكت‏ستمگران ميفزاى... و جز بر گمراهى ستمكاران ميفزاى.» (سوره نوح)
و حال و روز قریب به اتفاق پیامبران توحیدی ـ چنان که «متن» یگانه‌ی هدای حنیف و شریف ما روایت می‌کند ـ مگر جز این بوده است؟ تا بدان حدّ که «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُواْ جَاءهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَاء وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِين»؛ «تا هنگامى كه فرستادگان [ما] نوميد شدند و [مردم] پنداشتند كه به آنان واقعا دروغ گفته شده يارى ما به آنان رسيد پس كسانى را كه مى‏خواستيم نجات يافتند و[لى] عذاب ما از گروه مجرمان برگشت ندارد.» (سوره یوسف)

شریف صابر عزیز ما!
لحظه‌ای خودت را جای فرزندان خیل اعدامیان دهه‌ی 60 بگذار؛ یا حتی خویشان و بستگان شهدای جنبش سبز؛ شهروندانی که برای سئوال در مورد رأی و حق مدنی خود روانه‌ی خیابان شدند و هدف گلوله و شکنجه‌ی مرگ‌بار قرار گرفتند. این‌چنین، اگر قرار بر یأس و نومیدی و کناره گرفتن و خرده گرفتن بر جامعه باشد، بهانه و گواه کم نیست. اما آیا جان‌های شریف و نازنین مظلومان، بی هیچ حاصلی و تاثیری، بر فنا رفته است؟
«جماعت خواب، اجتماع خواب‌زده، جامعه‌ی چرتی»؛ توصیف «بازپرس تأمینات» را در «هزاردستان» علی حاتمی محتمل به‌یاد داری. بگذار بازجوهای اطلاعات و سپاه، مست اسلحه‌های نفتی، جامعه‌ی ایران را همچنان، این‌چنین توصیف کنند. رویدادهای پس از 22 خرداد نیاز به بازخوانی ندارد. تردید داری که جامعه‌ی ایران، آتش زیر سکوت تحمیلی و خاکستر حکومت‌ساخته، است؟ تردید داری که این نظام‌های دموکراتیک‌اند که به سبب اتکا بر سیستم بازنگری پیوسته و گردش نخبگان و فرآیند نقد مستمر، امکان تداوم و ثبات، در عین تغییرات به‌ظاهر سهمگین دارند؟ و نظام‌های اقتدارگرا یک به یک در حال پایان‌اند و در معرض شدیدترین بحران‌ها و تزلزل‌ها و بی‌ثباتی؟ و «امروز» روزی اگر نه، «فردا» روزی به دلایل جامعه‌شناختی، و مدیریتی و ...، گریزی از «تغییر» تحمیلی ندارند؟
صابر شریف ما مأیوس و ناامید نبود؛ او به «انسان عامل تغییر» باور داشت و تاکید می‌کرد: «قرار گرفتن انسان در مدار «ایفا»، جان و جوهر پروژه آدمیت است؛ انسان، «ایفاگر» نقش کوچک و محدود خداست و او بدین منظور، تجهیزکننده‌ ما. «ایفا» نه انسداد فعالیت برمی‌تابد و نه بن‌بست استراتژیک می‌شناسد.»
او با وجود لمس از نزدیک تلخی‌ها و سختی‌ها (از زاهدان تا اوین)، امیدوار بود و کوشا؛ چرا که «مومن» بود : «ایران ما مشحون است از دلخوشی‌ها؛ دلخوشی¬های پیشینی و نیز پسینی.» و البته معتقد بود که «در هر سه‌کنج با دستمایه¬ها و انگاره¬های دو محمد می‌توان دلخوش بود: محمدمصدق، و محمد حنیف‌نژاد؛ یکی کلان، یکی جوان.» و «دلخوشی‌های رو به آینده» را «بس انگیزاننده و کشاننده» می‌دانست.
صابر شریف ما باور داشت که «ما سهمي در اين هستي داريم»؛ و در همین راستا، از حسين ابن علی تا گاندي و چه گوارا، و از ستارخان و ميرزا كوچك‌خان تا مصدق و بازرگان و طالقانی و شریعتی شاهد می‌آورد؛ انسان‌هایی که «براي تغيير آمده بودند، نه اينكه در تشويش بمانند.»
و این‌گونه خود با اتکا به متن (قرآن) و به‌مثابه‌ی «انسان عامل تغییر» در پیام اعلام اعتصاب‌اش نوشت: «شاید این اقدام ما به سهم خود در شرایط وانفسای وطن مصدق - سحابی، مانع از تکرار این بیدادگری‌ها علیه انسان‌های بی‌دفاع شود.»

شریف صابر عزیز!
در ایران ما شمار مردمانی که به زندگی شخصی خود مشغولند کم نیست؛ چنان‌که شمار هموطنانی که غم نان و گذران زندگی روزمره نگذاشته مجال سرک کشیدن و خبر یافتن از دیگر عرصه‌های زندگی را بیابند؛ چنین است شمار ایرانیانی که متاثر از تبلیغات رسانه‌های اقتدارگرای حاکم‌اند و بی‌خبر از بسیاری حقایق؛ اما با این همه، شمار آگاهان و مطلعان نیز کم نیست. تردید نکن که بسیاری از اینان، اینک بسی بیشتر از زمانه‌ی حضور هدای حنیف ما در این جهان، از منش و بینش و روش زندگی او باخبرند. البته همه آرزو می‌کردیم قدر این گوهر کم‌یاب بیش از آنچه شناخته و ارج نهاده شد، دانسته می‌شد و گرامی؛ اما بیا کمی واقع‌بینی پیشه کنیم. همان واقع‌بینی که گریبان هر زندانی تازه آزاد شده را عریان و بی‌تعارف، فردای آزادی‌اش می‌گیرد. زندانی رها شده، در متن جامعه بار دیگر با خیل شهروندانی مواجه می‌شود که در پی کار و زندگی خویش‌اند؛ از آن هولناک‌تر، پرسش‌هایی است که در تنهایی انفرادی، پیوسته زندانی را به‌خود مشغول می‌کند که «اینک که من اینجایم و در چنین وضعی، مردمانم به چه کاری مشغول‌اند؟»...
و هدای حنیف و شریف ما به‌قدر لازم هم سلول‌های انفرادی را تجربه کرده بود، هم پس از هر بار آزادی از زندان، با جامعه‌اش ـ آن هم دور و نزدیک ـ مواجه شده بود (از حاشیه‌نشین‌های محروم زاهدان تا بالاشهرنشین‌های پایتخت). او اما پا پس نگذاشت؛ که باور داشت: «زندگی در صدف خویش گهر ساختن است.» او نه برای دیگران، که برای «خود» می‌کوشید. این‌گونه نه نیازی به «دیده شدن» داشت و نه عطشی به خدم و حشم و لشکرکشی.
او به «خود»خواهانه‌‌ترین شکل ممکن، آگاه به «خویشتن» خویش و «خودآگاه» مسیر و چشم‌اندازهای خود را با سماجت، بی‌یأس و ترس، پی گرفت. نه تهدید نیروهای امنیتی، نه یخ‌زدگی و روزمرگی‌های بخش‌هایی از جامعه، و نه بی‌اطلاعی ناشی از فقر بخش‌هایی دیگر، هیچ‌کدام مانعی ذهنی و روانی برایش نشد. صابر ما با وجود همه‌ی سختی‌ها و مصائب و موانع، صبوری کرد. نه نگاهی بدبینانه به مردمان میهن‌اش داشت، و نه خوش‌بینانه و متوهم، تحولی یک‌شبه و ناگهانی را می‌جست. چنین بود که بی جنجال و هیاهو، کلاس‌های تاریخ و قرآن خود را در حسینیه ارشاد تداوم می‌بخشید، و هم‌زمان دغدغه‌ی اشتغال و زندگی روزمره‌ی هموطنانش در سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط دورافتاده و محروم کشور داشت.
صابر مومن و آزاده‌ی ما ایمان داشت که «إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»؛ «جز گروه كافران كسى از رحمت‏خدا نوميد نمى‏شود.» (سوره یوسف) و باور داشت که «كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء؛ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»؛ «سخن پاك مانند درختى پاك است كه ريشه‏اش استوار و شاخه‏اش در آسمان است؛ و هر دم به اذن پروردگارش میوه مى‏دهد.» (سوره ابراهیم).

شریف صابر ما!
صابر حنیف و شریف ما چونان «کلمه طیبه» با ریشه‌هایی استوار و شاخه‌هایی سر به فلک کشیده، زندگی کرد، سر بر کشید، میوه داد، و البته همچنان ثمراتش مستدام جلوه‌گری خواهد کرد؛ حتی اگر سرمستان استبداد ـ چنان که توصیف کرده‌ای ـ او را «ریز» ببینند. راستی اگر «درخت» صبور و پرثمر ایران‌زمین، «ریز» بود، چه نیازی به حبس و آزارش؟
بیا بگذریم از « هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ» (وسوسه‌های شیطانی) و به خدا و «خود» آگاه شده، پناه بریم.
بیا چونان پدرِ از خود گذشته‌ات، «خود»خواهی آگاهانه پیشه کنیم؛ عشق به «خویشتن»ی که تداومش با تحقق آزادی و برابری و آگاهی و شادمانی هم‌نوعان (و به‌ویژه هم‌وطنان) پیوند خورده است.
بیا چون هدای صبور و امیدوار، یأس از دل و جان بشوییم و «دعا»ی مورد علاقه‌اش را «عمل» کنیم و به دیگران یادآوری:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ»؛ «اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید، صبر کنید و ایستادگى ورزید و با یکدیگر همبستگی داشته باشید.»
 

محتوای یادداشت‌ها لزوماً دیدگاه جرس نیست. 

پاسخ به آقای خزعلی در ارتباط با سکوت مراجع تقلید

Posted: 17 Jun 2012 11:02 AM PDT

زهرا ربانی املشی
اگر درپی توجیه سکوت آن بزرگواران نباشیم باید عرض کنم که واقعیت چیز دیگری است. 


برادر ارجمند جناب آقای دکتر مهدی خزعلی

با سلام و آرزوی سلامتی برای شما؛ حضرتعالی یکی از شرکت کنندگان برنامه افق شبکه VOA در چند روز پیش بودید که در تشریح علت سکوت مراجع تقلید مطالبی قریب به این مضمون فرمودید: "کسی از مراجع نمی‌خواهد، مگر چقدر دم منزل مراجع رفته‌اند؟ و اگر از مراجع بخواهند آنان اقدام خواهند نمود".

جناب آقای دکتر خزعلی؛ اگر درپی توجیه سکوت آن بزرگواران نباشیم باید عرض کنم که واقعیت چیز دیگری است.

من از نامه‌هایی که خانواده‌های زندانیان به مراجع تقلید می‌نویسند و استمداد می‌طلبند و بی‌جواب می‌ماند سخن نمی‌گویم. من از وقت ملاقات ندادن به خانواده‌های زندانیان سخن نمی‌گویم؛ که صد البته این موارد بسیار مهم است، بلکه از مشاهدات خود می‌گویم.

سال 1376 پس از سخنرانی آیت الله منتظری در 13 رجب، نیروهای بسیج و سپاه پس از 4 روز سازماندهی و فراخوانی نیرو از شهرستان‌ها، با تجمع در مسجد اعظم قم و پس از استماع سخنان یکی از مراجع فعلی، به بیت و دفتر و حسینیه آن مرحوم حمله کردند و 3 شبانه روز در حسینیه شهدا و به قول خودشان جاسوس‌خانه دوم مستقر بودند و کشف اسناد می‌کردند و از بلندگوهای حسینیه هتاکی و فحاشی پخش می‌کردند. در آن زمان که خانواده و دوستان آن مرحوم وحشت زده بودند، چون شواهد زیادی دال بر اینکه سران این تهاجم در صددند که هر لحظه ایشان را بربایند و از بین ببرند، و در آن زمان که با دیلم می‌خواستند درب منزل مسکونی ایشان را بشکنند، و در آن زمان که از بی‌سیم آن فرمانده سپاه چنین شنیده شد: "طناب به گردنش بیندازید و او را ببندید و بیاورید"، بله در آن زمان، من به همراه تعدادی از خواهران مقلّد و دوستدار ایشان به درب خانه مراجع تقلید با هدف استمداد برای نجات جان معظم‌له رفتیم. در حالی که ایشان استاد بعضی از آنان بود. بعضی از مراجع حتی ما را به داخل منزل و دفتر راه ندادند. آیا می‌دانید که بعضی دیگر که اذن ورود داده بودند چه گفتند؟! یکی گفت: "خربزه خورده پای لرزش هم بنشیند". یکی گفت: "می‌خواست سخنرانی نکند". یکی شنید ولی هیچ کلامی نگفت و هیچ کاری نکرد. اما آنان که حرف ما را شنیدند و دل سوزاندند، یکی گفت: "خوب نباید چنین می‌کرد، حالا که جامعه لیاقت ندارد چرا حرف ‌می‌زند؟ ایشان باید بنشینند و درس‌هایشان را مکتوب کنند تا آیندگان اگر لیاقت داشتند استفاده کنند". و دیگری گفت: "با او که آیت الله منتظری و فرد دوم انقلاب بود چنین کردند با من اگر چیزی بگویم چه خواهند کرد؟"

و به این ترتیب، مراجعی که شما می‌فرمایید به درب منزلشان بروید و از آن‌ها بخواهید، چنین گفتند و کاری انجام ندادند که در نهایت منجر به حصر پنج سال و اندی ایشان شد؛ و در طول حصر نیز اکثر قریب به اتفاق آنان برای رفع حصر ایشان، که با توجه به محدودیت‌های حصر دچار امراض جدی شده بودند، هیچ اقدامی انجام ندادند.

در مدت حصر، زمانی بود که از منزل ما به عنوان محلی برای پاسخگویی به مسائل مقلدان ایشان استفاده می‌شد، که آن را هم برنتافتند و درب اتاق‌ها را جوشکاری و پلمب کردند. در آن موقع من شخصاً به درب منزل بعضی از آقایان مراجعه کردم و خواستم که حداقل برای بازدید به آنجا تشریف بیاورند و از ظلمی که به ما می‌شود از نزدیک آگاه شوند، ولی پاسخ مثبتی نشنیدم.

بعد از رحلت ایشان، و حمله به دفتر و پلمب آنجا، علاوه بر نامه‌ای که همسرم به مراجع تقلید جهت دادخواهی نوشتند، اینجانب طی دو نامه سرگشاده از آنان استمداد نمودم؛ ولی هیچکدام از آنان حتی جواب سلام من را هم که یک واجب شرعی است ندادند.
جناب آقای دکتر خزعلی؛

من به منزل مراجع تقلید مراجعه کردم و جوابی نشنیدم، به آنان نامه نوشتم ولی جوابی ندیدم، ولی حضرتعالی بهتر از من می‌دانید مگر در این زمان و با پیشرفت ارتباطات باز برای اطلاع رسانی نیازی به درب منزل رفتن می‌باشد؟! آیا در مواردی که آقایان به صورت انفرادی و گاه همزمان، نسبت به یک مسئله داخلی یا خارجی عکس العمل نشان می‌دهند، به علت مراجعه به دفاترشان و اطلاع رسانی مستقیم است؟! آیا از شرایط مرجعیت آگاهی به زمان و نیازهای آن نیست؟ کافی است که این آقایان به نمایندگان خود در امر اخذ وجوهات شرعیه که در سراسر کشور حضور دارند، امر بفرمایند که مشکلات مردم را هم به اطلاع برسانند.

برادر بزرگوار؛ لابد به یاد دارید که فقیه عالیقدر آیت‌الله منتظری در تاریخ 22/6/1388 در نامه‌ای به مراجع تقلید و علماء چنین نوشت: "چرا مراجع محترم و‏ ‏علماى دين كه حافظ دين و مذهب و حصن اسلام و شريعت و مدافع حقوق‏ ‏مردم و مبين احكام شريعت و از جمله امر به معروف و نهى از منكر و‏ ‏اظهار مخالفت با خلاف‌ها و بدعت‌ها هستند، در مقابل اين همه بدعت‌ها و‏ ‏كارهاى خلافى كه به نام دين و مذهب انجام مى‎شود به پيروى از دستور‏ ‏پيامبر اسلام(ص) اظهار علم و مخالفت صريح با بدعت‌ها نمى‌كنند؟ و آيا‏ ‏اين همه مظالم و حق كشى‌ها و جنايات از بيرون آوردن خلخال از پاى يك‏ ‏زن يهودى توسط سربازان معاويه كمتر است كه مولاى متقيان حضرت‏ ‏على(ع ) فرمود: اگر مرد مسلمانى از غصه آن بميرد نبايد ملامت شود؟!‏"
این بزرگواران حتی جواب یک هم‌صنف خود را ندادند!

به نظر من توجیه شما برای سکوت آقایان قابل قبول نیست، بلکه بر این باورم که مراجع تقلید به مشکلات کم و بیش آگاهند ولی مع‌الاسف سکوت می‌کنند. شاید دلایلی دارند که امیدوارم نزد خداوند سمیع و علیم پذیرفته شود.

اینک که تصمیم به نگارش این سطور گرفته‌ام، روز شهادت امام موسی کاظم(ع) است. آیا آن امام همام با آن درجه والای علمی و عصمت، در مقابل ظلم و ستم زمان خود سکوت کردند و تنها به مراسم عزاداری برای اجداد طاهرینش و برگزاری اعیاد اکتفا نمودند؟ یا اینکه با اعتراض خود، و با امر به معروف و نهی از منکر، سال‌ها زندان با شرایط ناگوار را که در انتها منجر به شهادتشان شد به جان خریدند.

امیدوارم خداوند توفیق انجام وظیفه به همه ما عنایت فرماید.


 

محتوای یادداشت‌ها لزوماً دیدگاه جرس نیست. 

 

پدر شهید نعیم آبادی در گفتگو با جرس:  سه سال گذشت و ما همچنان می خواهیم بدانیم، چرا؟

Posted: 17 Jun 2012 10:37 AM PDT

مژگان مدرس علوم
 جرس: سه سال گذشت! غم و رنج شهادت احمد تا آخر عمر با ماست و فراموش نخواهد شد. شهادت احمد برای ما قابل هضم نیست و از خودمان سوال می کنیم که چرا؟

اینها عباراتی است که پس از گذشت سه سال از کشته شدن احمد نعیم آبادی جوان 22 ساله از زبان پدر دردمندش بیان می شود. او هنوز باور ندارد که چرا در کشوری که دایه دار آزادی و شیعه اسلام محمدیست چنین جنایاتی رخ داده است. سه سال از روزی که احمد با پیشانی بند سبز، دستبند سبز، لباس سبز و کتانی سبز به حمایت از میر حسین موسوی و اعتراض به تقلب در انتخابات از خانه بیرون زد گذشت. سه سال از کشتن احمد و معترضان دیگر توسط عاملین حکومت گذشت. سه سال پر از اندوه و خشم بر خانواده های این شهدا با صبوری و پایداری آنها گذشت و پدر شهید احمد نعیم آبادی با قلبی مالامال از درد و اندوه می گوید: "ما شاهد هستیم که اکثریت مردم طرف ما هستند و وقتی در کنار ما هستند احساس می کنند می توانند حرفهایشان را صریح بزنند و انزجار درونی خود را نسبت به وضعیت موجود بروز دهند. لحظه به لحظه این انزجار "بیشتر" می شود و فشارهای بیرونی هم که بر گرده ی مردم سنگینی می کند باعث شدت گرفتن این انزجار و اعتراض می شود. در واقع وضعیت دشواری است. در این اوضاع، ما هم نه اینکه عزیزی را از دست داده باشیم، بلکه او را در جهت عریان شدن چهره هایی که خود را مخفی کرده بودند تقدیم این ملت و مردم کردیم."
شهید احمد نعیم‌آبادی یکی از اولین شهدای حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم است که در تظاهرات آرام روز 25 خرداد با چهار گلوله در حاشیه میدان آزادی به شهادت رسید.
آقای نعیم آبادی پدر این شهید در خصوص برگزاری سومین سالگرد مراسم فرزندش به "جرس" می گوید: "روز جمعه یعنی بیست و ششم خرداد ماه یک مراسم مختصری با حضور آشنایان و دوستان برگزار کردیم و بر سر مزار احمد هم رنگ سبز و قرمز (به نشانه جنبش سبز و خون شهدا) ریختیم. بعد از آن بر سر مزار دیگر شهدا از جمله ندا آقاسلطان و سهراب اعرابی و ... رفتیم و فاتحه ای بر سر مزار آنها خواندیم و برگشتیم."
او عنوان می کند: "سه سال گذشت. تا آخر عمر این غم و رنج فراموش نخواهد شد و همیشه با ماست. اعضای خانواده هم علیرغم گذشت سه سال اندوهناک هستند چرا که احمد را به گونه ای کشتند که اصلا برای ما قابل تصور نبود. شهادت احمد برای ما قابل هضم نیست و از خودمان سوال می کنیم که چرا؟
چرا باید یک چنین اتفاقی در کشوری که دایه دار آزادی و دایه دار شیعه ی اسلام ناب محمدی است بیفتند؟ چنین جنایتی رخ دهد و مقامات رده ی بالا هم نه تنها پیگیری نمی کنند، بلکه عملکرد آنها به گونه ای است که گویی چنین جنایتی مرتکب نشده اند. زمانیکه از آنها علت کشته شدن احمد را توسط نیروی بسیجی و سپاه می پرسیم، می گویند اینطور نیست و ما هم کشته دادیم و اسم احمد را جزو کشته شدگان خودشان می آورند!"
پدر این شهید جنبش سبز با سکوت دستگاه قضایی در معرفی عامیلن قتل فرزندش خاطر نشان می کند: " دستگاه قضایی نه به اعلام کردند که پرونده مختومه است و نه اعلام کردند که چه کسانی در این جنایت دخیل بوده اند. تنها نتیجه ی کالبدشکافی را به ما داده اند که احمد با اصابت چهار گلوله ی ساچمه ای کشته شده است. ما گفتیم که عوامل این جنایت بسیج و سپاه هستند که اینبار با اسلحه ی شکاری این جنایت را مرتکب شده اند. از بنیاد شهید هم به ما زنگ زدند که چرا بر قبر فرزندتان نوشته اید شهید؟ گفتم پس چه باید می نوشتیم؟! به نظر شما چه کسی احمد را به قتل رسانده است؟ اگر بگوییم که جنگی بین دو کشور رخ داده و فرزندم در راه اعتقادات و حفظ مرز کشورش جان خود را فدا کرده است یک چیز است اما اینگونه به شهادت رسیدن فرزندم از نظر افرادی که آزاده هستند به مراتب بالاتر از شهادت در جنگ با دشمن خارجی است، زیرا احمد در راه امر به معروف و نهی از منکر قدم برداشت تا بر علیه این نابسامانیها، حقه بازیها، عوام فریبی ها و هرچه که بشود اسمش را به بدی نام برد قیام کرد و جان خود را در راه هدفش فدا کرد."
او ادامه می دهد: "حالا بحثی هم در این زمینه نداریم. به نظر ما احمد شهید رفت زیرا با هدف رفت و معترض وضعیت کشور بود که چرا باید اینگونه باشد؟ جوابی هم نداشتند فقط گفتند باید نام شهید و کلمه ی شهادت را از روی سنگ قبر پاک کنید که ما هم به ناچار اینچنین کردیم. به هر ترتیب دستگاه قضایی بعد از گذشت سه سال پاسخی به ما نداده و تا کنون سکوت کرده است. اما علیرغم این سکوت ما همچنان منتظر نتیجه و معرفی عاملان این جنایت هستیم. به ما گفتند دیه بگیرید. سوال من این است اگر شما می گویید کسی از خارج فرزند من را کشته است پس چرا دیه اش را حکومت می خواهد بدهد؟! ما دیه نمی خواهیم بلکه عوامل قتل را به ما معرفی کنید. هیچکس پاسخگو نیست ضمن اینکه از سه سال گذشته تا به امروز مدام در هراس و واهمه به سر می برد که مبادا مجددا چنین حوادثی تکرار شود."
آقای نعیم آبادی تصریح می کند: "در حقیقت آنجایی که دشمن خود را پنهان نمی کند چهره اش مشخص است و تیری هم که به سوی او نشانه می رود معلوم است، اما متاسفانه در وضعیت کنونی دشمن مشخص نیست و چهره ی واقعی خود را پنهان کرده و کسانیکه عوام هستند نمی توانند چهره ی واقعی دشمن را تشخیص دهند. اما کسانیکه خداوند به آنها بینش و آزادگی داده و جوانان فعلی کشور که قاطبه ی آنها این درک و بینش را دارند چهره ی واقعی دشمن را شناخته اند و می خواهند برای بهتر شدن آینده ی کشورشان نقش آفرینی کنند. جوانانی که می خواهند آینده ی کشورشان را به سمت آرمانهای ایده آل برای بشریت و دموکراسی سوق دهند."
پدر شهید احمد نعیم آبادی در پایان اضافه می کند: "خلاصه خانواده ی ما این درد و عصبانیت را با بردباری و صبر در برابر این وضعیت تحمل می کند و ما منتظریم تا ببینیم کسانیکه ظلم کردند به عاقبت اعمال خود برسند تا مرحمی بر دلهای کسانیکه خون عزیزانشان به ناحق به زمین ریخته شده، شود."

برگزاری گرامی‌داشت سومین سالگرد جنبش سبز در شهر وین

Posted: 17 Jun 2012 10:23 AM PDT

جرس: همزمان با سومین سالگرد جنبش آزادیخواهی مردم ایران، روز شنبه 16 ماه ژوئن جمعی از انجمن‌ها و گروه‌های فعال مدنی و حقوق بشری ایرانی در اتریش همسو با فراخوان شبکه‌ی "همبستگی برای حقوق بشر" و همراه دیگر شهرهای جهان، میز اطلاع رسانی را در "اشتفانزپلاتز" میدان اصلی شهر وین برپا کردند.


بنا به اخبار رسیده به جرس، در این مراسم برگزار کنندگان اطلاعیه‌هایی به زبان‌های مختلف را با مضمون یادآوری اتفاقات سه سال گذشته‌ی ایران و وضعیت زندانیان سیاسی پخش کردند و در ارتباط با نقض حقوق بشر در ایران اطلاع رسانی کردند.


تصاویر جانباختگان حوادث سه سال گذشته و زندانیان سیاسی و پارچه نوشته هایی چون "آزادی برای تمام زندانیان سیاسی در ایران"، "اعدام، شکنجه، تجاوز و تبعیض را در ایران متوقف کنید" و "آزادی برای ایران" در محل نصب شده و در معرض دید همگان قرار داشت.


در پایان شرکت کنندگان در این برنامه ضمن گرامی داشت یاد و خاطره ی جانباختگان، حمایت خود را از مبارزات ملت ایران اعلام کردند و خواستار آزادی فوری تمامی زندانیان سیاسی و رفع حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد شدند.


گفتنی است میزگرد و جلسه ی بحث و گفتگو و پخش فیلم نیز به همین منظور روز جمعه 15 ژوئن در محل خانه ایران برگزار شد و جمعی از ایرانیان مقیم وین با شرکت در این برنامه پیرامون وضعیت کنونی جنبش سبز گفتگو کردند.

 

 


 

جانشین فرمانده سپاه: اظهارنظر درباره ماهیت اشیاء نورانی آسان نیست

Posted: 17 Jun 2012 10:23 AM PDT

جرس: سردار سلامی، جانشین فرمانده سپاه می گوید که اطلاع قطعی از ماهیت اشیاء نورانی که در آسمان ایران و کشورهای منطقه مشاهده شده وجود ندارد اما احتمالا موشک بالستیک آمریکایی یا روسی بوده است.

این اظهارات پس از آن بیان شد که حدود یک هفته پیش، مردم بسیاری از شهرهای ایران و برخی دیگر از کشورهای منطقه شی نورانی را در آسمان مشاهده کردند. در گذشته نیز نمونه های مشابهی از این رویداد ثبت شده است.

جانشین فرمانده سپاه در حاشيه جشنواره جوان سرباز در جمع خبرنگاران گفت: تشخيص ماهيت فني كار دشواری است اما از مجموعه شواهد و قرائنی كه وجود دارد، به نظر مي‌رسد كه يك موشك بالستيك دوربرد در پرتابی ناموفق بوده است و گمانه‌زني‌ها بر اين است كه اين موشك توسط روسيه يا آمريكا پرتاب شده است. به هر حال اظهارنظر قطعي درباره اين پديده آسان نيست.

پیش از این خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران نیز به نقل از "یک مقام آگاه در نیروهای مسلح" که نامی از او ذکر نشده اعلام کرد: شیء نورانی که در آسمان ایران دیده شد، از شرق افغانستان به سمت اسراییل رفته است و پس از آن خبری از این شیء در دسترس نیست. ولی مبدا مشاهده این شیء نورانی مربوط به شرق افغانستان بوده است.
 

تجمع در مادرید برای آزدای زنان زندانی سیاسی در ایران

Posted: 17 Jun 2012 08:39 AM PDT

جرس: گروهی از حامیان حقوق بشر با برگزاری تجمعی در مادرید، پایتخت اسپانیا خواستار آزادی زندانیان سیاسی در ایران به ویژه زنان در بند شدند.

به گزارش سایت ملی- مذهبی، این تجمع آرام با پشیتیبانی سازمان عفو بین الملل و «اتحاد برای برای ایران» در برابر موزه ملکه صوفیا در مرکز مادرید برگزار شد.

شماری از ایرانیان مقیم مادرید و اسپانیایی های مدافع حقوق بشرکه در این برنامه شرکت داشتند همچنین بیانیه هایی را برای درخواست آزادی زنان در بند استبداد در ایران، امضا کردند.

در این برنامه بیش از همه عکسهایی از نرگس محمدی، نسرین ستوده و بهاره هدایت به چشم می خورد.

حاظران در این تجمع در گفت و گو با رسانه های محلی شرایط درآور زندانهای ایران و شکنجه های روانی و جسمی زندانیان سیاسی را تشریح کردند و خواستار اقدام مجامع بین المللی توقف رفتارهای ضد انسانی حکومت ایران شدند. 

قراردادهای نفتی برای بار دوم در دولت دهم تغییر کرد

Posted: 17 Jun 2012 08:39 AM PDT

جرس: نسل جدید قراردادهای نفتی با عنوان چهارمین بازنگری در قراردادهای بیع متقابل در روزهای ابتدای وزارت رستم قاسمی تکمیل و مجوز اجرایی خود را دریافت کرد اما امروز خبر می رسد که نسل جدید قراردادهای نفتی با عنوان " قراردادهای توسعه و بهره برداری" بزودی جایگزین قراردادهای قدیمی نفت می شوند.

هنوز مشخص نیست چرا بازنگری در قراردادهای بیع متقابل که بیش از یکسال به طول انجامید و گفته شد که بیش از بیست کارشناس و مدیرباسابقه نفت برروی آن کار کردند، مسکوت ماند و امروز مسوولان نفتی در تلاشند تا قرارداد دیگری را به عنوان نسل جدید قراردادهای نفتی معرفی کنند.

اما "خبرآنلاین" که یک پایگاه اطلاع رسانی نزدیک به برخی راهیافتگان مجلس است می گوید، به دلیل تحریم های نفتی اکثر پروژه های نفتی با کمبود منابع مالی مواجهند و شاید تدوین قراردادی جدید در راستای ایجاد جذابیت بیشتر برای سرمایه گذاران باشد تا شاید در چنین شرایطی جهت حرکت سرمایه ها به سمت عراق را کمی به سمت ایران تغییر مسیر داد.

این پایگاه در عین حال تغییر قراردادها را مورد انتقاد قرار داده و نوشته است: "در شرایطی که تا اوایل نیمه دوم سال گذشته از نسل جدید قراردادهای نفتی با عنوان نسل چهارم قراردادهای بیع متقابل خبر داده می شد انتشار خبر آمدن نسل جدید قراردادهای نفتی با عنوان قراردادهای توسعه و بهره برداری می تواند این شائبه را دامن بزند که هر یک از مسوولان نفتی پس از نشستن بر مسند این وزارتخانه سعی دارند تا قوانین خود را حتی در پروژه ها لحاظ کنند و این یعنی شروع بی ثباتی در یک مجموعه ملی."

در عین حال، گزارش های موجود حاکی از وجود بحران در صنعت نفت پس از افزایش تحریم های بین المللی است. پیش از این برخی منابع عربی از تلاش ایران برای افزایش قیمت نفت و در عین حال "ارزان فروشی" نفت ایران برای غلبه بر تحریم ها سخن گفته اند.

ایران در حال حاضر برای قراردادهای توسعه و بهره برداری تنها با شرکایی حاضر به همکاری است که قرارداد طویل المدت منعقد کنند و نتوانند به دلیل تحریمها از پروژه های نفتی کنار روند یا در صورت کناره گیری نتوانند سود خود را وصول کنند. در عین حال وزارت نفت ایران می گوید مشوق های ویژه ای در این قراردادها لحاظ کرده است. اما جزییات این مشوق ها اعلام نشده است.
 

امسال از هر هفت چک، یکی برگشت می‌خورد

Posted: 17 Jun 2012 08:23 AM PDT

جرس: گزارش جدید بانک مرکزی از میزان چک‌های برگشتی نشان می‌دهد که رشد آن به بی‌سابقه‌ترین میزان طی 30 سال گذشته رسیده است.

بر اساس گزارش خبرآنلاین، براساس این گزارش تعداد چک های برگشتی تنها در فروردین ماه به رقم بی سابقه ای بالغ بر ۲٫۳ هزار میلیارد تومان رسیده است. همچنین در حالی که در فروردین ماه سال ۹۰ بالغ بر ۳۳۵ هزار برگ چک برگشت خورده بود که معادل ۱۲٫۴ درصد از کل چکهای برگشتی بود، در مدت مشابه در سال ۹۱ این نسبت با برگشت خوردن ۳۹۱ هزار برگه چک، به نرخ ۱۳٫۷ درصد رسید.

روند صعودی رشد درصد چک ها برگشتی در کشور که از سال ۸۷ شدت گرفته بود، از سال ۸۸ دو رقمی شد و اینک به رقمی نگران کننده تر از قبل رسیده است. آمار موجود حکایت از آن دارد که در حال حاضر از هر ۷ چک، یکی برگشت می خورد؛ رقمی که در سال قبل و سالهای قبل‌تر، به ترتیب از هر ۸ چک و ۱۰ چک، یکی (یعنی ۱۲ و پیش از آن ۱۰ درصد) گزارش شده بود.

مساله نگران کننده آن است که آمار بانک مرکزی تنها مربوط به مواردی است که روال قانونی برگشت زدن در بانک‌ها طی می‌شود، و با توجه به اینکه بسیاری از فعالان بازار کسب و کار، در برگشت زدن چک‌های وصول‌نشده‌ی خود فایده‌ای نمی‌بینند و تلاش می‌کنند بدون برگشت زدن و از راه تعامل و استمهال به مطالبات خود برسند، شکی نیست که میزان واقعی چک‌های وصول نشده به مراتب بیشتر از این رقم تقریبی ۱۴ درصد است.

از نگاه کارشناسان، رکود اقتصادی عمده ترین دلیل افزایش شمار چکهای برگشتی است. توضیح آنها برای این موضوع آن است که حجم نقدینگی کاهش نداشته اما سرعت چرخش پول کمتر شده است، که تاثیر مشابهی براقتصاد گذاشته و باعث می شود بنگاههای تجاری از نظر پولی در مضیقه باشند.

رکود فضای کسب و کار و مشکلات نقدینگی به ویژه پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها باعث شده بسیاری از افرادی که در ازای خرید کالا چک بانکی ارایه می کنند، به دلیل ناتوانی در فروش کالا نمی توانند به موقع پول به حسابشان واریز کنند و همین مسئله باعث افزایش شدید چک های برگشتی شده است.

با آنکه بانک مرکزی اقدام به ایجاد محدودیت هایی برای صدور چک کرده اما این تاثیری در رشد نجومی چک های برگشتی نداشته است و تنها راه کاهش آن را باید در سیاستهای کلان دولت جست و جو کرد که ثمره آن چیزی جز بحرانی کردن وضعیت اقتصادی و صدمه به فضای کسب و کار نبوده است.

کارشناسان اقتصادی افزایش میزان چک های برگشتی را نشانه آن می دانند که رکورد به شکلی بی‌سابقه به بالاترین حد خود رسیده که از علل آن رشد بی‌اخلاقی در اقتصاد است که اعتماد‌ها را خدشه‌ دار و جریان طبیعی رشد اقتصاد را دچار آسیب کرده است که یک نمود از آن را در اختلاس چند هزارمیلیاردی می‌بینیم.

پیش‌تر نیز برخی نمایندگان مجلس با هشدار نسبت به وضعیت نابسامان اقتصاد کشور اعلام کرده بودند شرایط فعلی و افزایش روز به روز چک های برگشتی به مناسب نبودن وضعیت اقتصادی کشور برمی گردد؛ موضوعی که فعالان اقتصادی نیز از سال قبل نسبت به آن اعلام خطر کرده‌اند. رئیس کمیسیون صنعت اتاق ایران نیز اردیبهشت سال گذشته خواستار توجه مسوولان به رکود بازار شد و پیامد هدفمندی یارانه‌ها برای بخش تولید را افزایش هزینه‌ها و تعداد بیشتر چک‌های برگشتی خواند. نگرانی هایی که مورد بی توجهی قرار گرفت تا رکوردهای جدیدی در چک های برگشتی هم چون رشد بیکاری، کاهش اشتغال، کاهش رشد اقتصادی و ... در دولت احمدی نژاد به ثبت برسد.

از جمله اقدامات بانک مرکزی، تغییراتی بوده که از اردیبهشت ماه سال جاری بانک مرکزی با دستورالعمل جدید افتتاح حساب های جاری و سخت گیری بیشتر برای صادر کنندگان چکهای بی محل تلاش کرده نرخ چکهای برگشتی را اصلاح کند ولی این وضعیت با توجه به اعتراف مدیران بانک مرکزی، بیشتر محصول وضعیت نامناسب اقتصادی کشور بوده و در نتیجه افزایش سخت گیری ها بیش از آنکه به کاهش نرخ چکهای برگشتی منتهی شود، می تواند بر کاهش استفاده از این سند بهادار و نتیجتا پاک کردن صورت مسئله منجر شود. در چنین حالتی هرچند بانک مرکزی ظاهرا مسئولیت خود را در قبال مبادلات پر ریسک کاهش داده، ولی در فضای کلی اقتصاد کشور تا رکود تورمی ایجاد شده بر طرف نشود نمی توان انتظار بهبود ریسک مبادله را داشت.