جنبش راه سبز - خبرنامه |
- موسای صدر و مسؤولیت سیاسی-اجتماعی
- موسای صدر و رسالت دینی
- گفتگو خانم ملالی جویا نماینده پیشین پارلمان افغانستان
- تشویش
- سلام آقای خمینی!
- روضهخوانی برای مقدسات، بی قطره اشکی برای انسانها
- بازاندیشی در مورد راهبرد و اقدام
- آقای لاریجانی، با قانون گریزی ها و اقدامات فراقانونی وزارت ارشاد برخورد کنید
- اگر یتیم نوازی نمیکنید یتیم سازی نکنید
- متهم اختلاس بیمه: چرا در کمیسیونی که ۵۰ نفر حضور داشتند فقط من مقصر شناخته شدهام
موسای صدر و مسؤولیت سیاسی-اجتماعی Posted: 06 Jun 2012 09:36 AM PDT روایت اولشخص مفرد غایب (۲) اشاره: در مصاحبهها و سخنرانیهای امام صدر بخشهای کمیابی وجود دارند که از خودشان، زندگی و طرز فکرشان و رسالت دینی، سیاسی و اجتماعیشان صحبت میکنند. این روایتهای صریح، می توانند زمینهساز شناخت امام صدر و اندیشهی صدری فراتر از تفسیر و تأویل این و آن، و به دور از حب و بغض دوست و دشمن باشند و فراتر از غبارها و زنگارهای تاریخی بنشینند و تصویری از امام صدر به روایت موسای صدر را پیش روی ما قرار دهند؛ روایت امام صدر آن چنان که بود (/هست) و خود میگفت.
بخش دوم: «موسای صدر و مسؤولیت سیاسی-اجتماعی»
من به عنوان روحانى … سخن نمى گويم؛ بلكه من همچون هموطنى مخلص با شما در اين باره سخن مى گويم. اين كشور نمى تواند يك جامعه جدّىِ مقاوم و جنگى باشد، در حالى كه در خانهها شبانه روز فساد صورت پذيرد. اين امر پذيرفتنى نيست.[۱] * تديّن غير از فرقه گرايى * اهداف ما ميهنى و ملى است. * رسالت من: کاستن از رنج مردم * حکومت دینی * تشكيل جامعهاى صالح * برخورد با پارهای از اوهام مسلمانان در باب جایگاه زن * خطر تفرقه * سازماندهى و تشكيلات * واقعبینی و عطوفت * حق و وظیفه * رضای الهی در مبارزهي منفی * پیرو علی و حسن و حسین ایم … * اعتصاب غذا * حجاب * جوانان با رایحهای از بهشتی * دانش و تكريم علم * با اهمیتتر از آمدن يا رفتن يك وزير … * رفتار با احزاب * اجازه نخواهم داد که در بعلبک یک مسیحی بیگناه کشته شود. * نگرانی از آیندهی لبنان * ترس سوریه * ماجرای خلیج فارس * فاجعهی فلسطين و مسلمین * پاسداری از میهن و بازگشت به دین و اخلاق ————————– [۱] همان. تهیه و تنظیم: علیرضا حقیقتجو منبع: سایت صدر نیوز نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
Posted: 06 Jun 2012 07:44 AM PDT روایت اولشخص مفرد غایب (۱): این روایتهای صریح، می توانند زمینهساز شناخت امام صدر و اندیشهی صدری فراتر از تفسیر و تأویل باشند
* تولد * خانواده * تحصیلات * تسلط به زبانهای خارجی و تألیفات * سفر * یقین و ایمان * روحانیت: راه من * اجتهاد مرجعیت * تدریس مکاسب * آنچه از اين ديار برده ايم، در همين جاها خوانده ايم. * روحانیت سید موسی * مبنای وظیفه دینی * فعاليتهاى دينى من * کار زیادی انجام ندادهام * رسالت من: دعوت حقیقی به اسلام * تفاوت مذاهب سبب پیشرفت اسلام * تکریم سرباز تازه از جنگ برگشته * يك روحانى، با همين شكلى كه امروز پيش شماست * یکسان کردن شعائر اسلامی [۱] «نای و نی»؛ از مجموعهی «در قلمرو اندیشهی امام موسی صدر» ، صص ۲۱۷- ۲۳۰، ترجمهی شادروان علی حجتی کرمانی. تهیه و تنظیم: علیرضا حقیقتجو منبع: سایت صدر نیوز نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
گفتگو خانم ملالی جویا نماینده پیشین پارلمان افغانستان Posted: 06 Jun 2012 07:44 AM PDT احسان سلطانی
نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
Posted: 06 Jun 2012 07:30 AM PDT برای سالگرد هاله سحابی
هاله جانم سلام .خوبی؟ سلامتی؟ درد هایت کمتر شده اند ؟ هاله جان طبق محاسبات این دنیایی امشب سالروزشهادت تو و وفات پدر بزرگوارت آقای مهندس سحابی است .آیادر آن دنیا هم زمان به تندی اینجا می گذرد ؟می بینی در چشم بهم زدنی یکسال گذشت .اگر از حال ما بپرسی صاف و پوست کنده به تو می گویم حالمان خوب نیست.تشویش داریم .هاله جان از وقتی تو شهید شدی ،برای این که از شهادت تو سخن گفته ایم و یا نوشته ایم .هشدارمان داده اند که نگوئید شهادت !ننویسید شهادت ! مبادا اذهان عمومی ناراحت ودچار تشویش شود .همان اتهامی که به تو تفهیم و ترا به جرم اش به تحمل دوسال زندان محکوم کردند . طوری از تشویش اذهان حرف می زنند که آدم مشوش می شود .انگار اذهان عمومی مثل صورتک های خندان آویخته به دیوار تئاتر های روحوضی لاله زار است که باید همیشه خوشحال و خجسته باشد؟ یا مثل دلقکی باشد که حتی وقتی عزیزش را از دست می دهد برای جلب رضایت تماشاچیان آنها را بخنداند. انگار مردم بدون تشویش از آینده مبهم سرزمین شان وبدون اینکه غم گرانی نان و مسکن و ارزانی جان و آبروی آدم را داشته باشند دور هم به خوبی و خوشی و توی تاکسی و میدان تره بار و مترو جمع می شوند و گل می گویند و گل می شنوند وبعضی مردم آزار ها که نمی توانند این همه شادمانی و خوشی حالی مردم رو ببیند هی الکی آنها را تشویش اذهان می کنند . تو نارنین که خودت را راحت و آزاد کردی ولی ما اینجا با احتیاط تمام طوری که اذهان عمومی را ناراحت و مشوش نکنیم هنوز برای رهایی و آزادی آنهایی که به جرم تشویش اذهان عمومی به زندان و حبس افتاده اندتلاش های مادرانه می کنیم . به مسئولین نامه سرگشاده و سربسته می نویسیم .گاهی تکی ؛گاهی دستجمعی ؛جای امضای قشنگ تو خالی است هاله جان .هنوز هم مثل همونموقع که تو اینجا بودی به خوبی میدانیم که این کار نفع چندانی برای زندانی هایی که اتهام شان تشویش اذهان عمومی است ندارد و مسئولین برای تشویش های ما تره هم خورد نمی کنند و به دغدغه های مادرانه ما برای رهایی فرزندان در حبس مان و بخصوص زنان زندانی وحتی کودکان کوچک آنها عنایت و اعتنایی ندارند و محکومان را به خاطر کمتر شدن تشویش های ما آزاد نمی کنند .اما چه کنیم ما هم مثل تو نمی توانیم به گمان برخی ها مثل اذهان عمومی تنها صورتکی خوشحال بر دیوار های شهر باشیم .ما هم مثل تو می خواهیم نشان دهیم هنوز افرادی هستند که به مدد عشق واخلاق سعی در عبور ازانزوای درخود ماندگی دارند و به قیمت گرو گذاشتن اندک زندگی و زیست مقدماتی ، وبدون این که اذهان عمومی را خیلی د ستکاری کنند و قلقلک بدهند وجدان عمومی را بیدار و هشیار نگاه دارند . اما هاله جان از خدا بپرس که ما چونیم؟؟ او به تو خواهد گفت ما تا چه اندازه مشوش ایم !! خوب بگذریم هاله جان .تو چطوری ؟خوبی؟
محتوای یادداشتها لزوماً دیدگاه جرس نیست.
|
Posted: 06 Jun 2012 07:30 AM PDT مهدیه ایرانی این روزها که ظاهرا همه درها به روی ما بسته شده و کاری از کسی بر نمیآید، تنها راه این است که همگی به قلمها پناه بریم و دلهای پر خود را بر روی صفحه های کاغذی خالی کنیم. نامه بنویسیم بدون اینکه امیدی به خوانده شدنش از سوی مخاطب اصلی داشته باشیم. بنویسیم تا همدلی مان نمیرد، به امید اینکه زنده بمانیم تا روزی که بتوان در آن زندگی کرد. من اما ترجیح دادهام به شما نامه بنویسم. از سویی امیدم بر اینکه شما سخن مرا بشنوید، از زندگان کور و کر بیشتر است، از سوی دیگر در هیایویی که در قلبم برپاست، رشته هر سخنی را که بگیرم، سر رشته به شما میرسد.
محتوای یادداشتها لزوماً دیدگاه جرس نیست. |
روضهخوانی برای مقدسات، بی قطره اشکی برای انسانها Posted: 06 Jun 2012 07:21 AM PDT مجید محمدی
با فرض درست بودن همه توصیهها (که معلوم نیست فرض درستی باشد و انگیزههای سیاسی نقشی در صادر شدن آنها نداشته باشد) جالب اینجاست که این گروه سی سال است توهین هر روزه به شهروندان ایرانی را نیز میبیند، اما چون سبک زندگیشان عمدتاً همانند طبقه حکومتی بوده کمتر در داخل کشور توهین به خود و دیگر شهروندان را درک کرده یا خواست و توان بیان آن را داشته است.
- هر سوالی که در گزینشهای ایدئولوژیک برای کسب شغل از افراد میپرسند توهین به شخصیت آنهاست،
اگر معیار سخن گفتن یا سرودن و آواز خواندن، وحدتبخشی باشد، آیا این توهینهای میلیونی وحدتبخش بودهاند یا تفرقهآور؟ آیا ایدئولوژی دینی که بر اساس این توهینها شکل گرفته روبنا بوده یا زیربنا؟ آیا ذکر این توهینها به جریان دموکراسیخواهی ضرر میزند یا مفید است؟ آیا ذکر اینها موجب فراموش شدن شکاف دموکراسی و دیکتاتوری میشود یا آن شکاف را تشدید میکند؟ این توهینها به حکومت امکان سرکوب بیشتر را میدهد یا به خارجیها امکان دخالت بشردوستانه را؟ این توهینها آیا مایه رنج تنها افراد غیرمذهبیاند یا مایه رنج هر کس که احترامی برای خود قائل باشد؟
به همان اندازه که صدای اسلامگرایان در داخل کشور بلندتر از صدای بقیه است (با در اختیار داشتن درآمد نفت و دستگاههای تبلیغاتی دولتی) در رسانههای مستقر در خارج کشور نیز شکایت نسبت به انتقاد از دین یا توهین توهمی به آن بیشتر شنیده میشود تا توهین به تکتک شهروندان ایرانی به طور روزمره.
برخی از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی سه دهه است که تحقیر تکتک شهروندان توسط حکومت را نمیبینند. با همین کورچشمی است که پرهیز از توهین به مقدساتی را که وجود خارجی ندارند مایه وحدت مخالفان معرفی میکنند. این گروهها و افراد توجه ندارند که حرمت انسانها از نان شب واجبتر و از معنویت نیز برای آنها مهمتر است. مارکسیستها با موضوع نان و مسکن، چشم بر تحقیر میلیونی مردم میبندند و با تمسک به مسائل خیالی مانند حمله خارجی یا امپریالیسم جهانی و مخالفت با آن، تلاش میکنند کالای کهنه خود را به مخاطب بفروشند. اسلامگرایان سابق و لاحق و دوستان اصلاحطلبشان میکوشند همین کار را از موضع معنویت و احترام به مقدسات و نیازردن مذهبیها انجام دهند.
ستون «جهت اطلاع» منعکس کنندهی مطالب تحلیلی مغایر با اهداف جنبش سبز است و صرفا جهت اطلاع همراهان جنبش سبز و خوانندگان جرس منتشر می گردد.
|
بازاندیشی در مورد راهبرد و اقدام Posted: 06 Jun 2012 07:01 AM PDT علیرضا علوی تبار به نظر می رسد بهترین راهبرد، ترکیبی از “بهبود خواهی حکومتی” و “جنبش اجتماعی” باشد. یکم.پذیره (فرض) اصلی این نوشتار این است که مساله آفرین (problematic) امروز ایران “گذار به مردمسالاری” و دست یابی به توسعه سیاسی است. اگر با این پذیره موافق باشیم، پرسش هایی که طرح می کنیم و محدوده هایی که به دنبال پاسخ می گردیم، مشخص شده و از افرادی که پذیره دیگری دارند، متمایز می شویم. دوم.برای گفت و گوی روش مند و متکی بر تجربیات تنقیح شده بشری، بایستی چارچوب نظری و مفهومی مشخصی برای گفت و گو داشت. از این رو بهره گیری از نظریه های موجود در زمینه گذار به مردمسالاری ضروری است. نظریه های موجود در مورد عوامل، زمینه ها و شرایط گذار به مردمسالاری را می توان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد:
سوم.عوامل ساختاری و کلان زمینه ساز مردمسالاری حداقلی در ایران امروز به دلیل وجود درآمدهای حاصل از فروش نفت فراهم شده اند. از این رو نظریه های ساختاری و کلان کمک زیادی به فهم وضع موجود و چاره اندیشی در مورد آن نمی کنند. نظریه های جامعه محور نیز در تبیین وضعیت امروز ما کارآیی محدودی دارند. طبقات اقتصادی در ایران هنور به طور کامل به طبقات اجتماعی تبدیل نشده اند و از این رو نمی توان انتظار “اقدام طبقاتی جمعی” را داشت. به علاوه اقتصاد ایران، اقتصادی رانتی- نفتی است و حکومت از طبقات اقتصادی مستقل بوده و به عنوان نماینده طبقات فرادست اقتصادی عمل نمی کند. بر این نکات باید افزود که ” حکومت” در ایران طی سالهای اخیر به طور مداوم از نوعی “اندک سالاری” ( الیگارشی) به نوعی “یکه سالاری” نزدیک می شود. به همین دلیل به طور دائم شرکای قبلی حذف می شوند و تصمیم گیری به طور مداوم “فردی تر” می شود. با توجه به این تکات به نظر می رسد نظریه های “جامعه محور” نیز تنها به صورت جانبی می توانند برای توضیح وضعیت کنونی کشور مورد استفاده قرار گیرند. به ناگزیر چارچوب مفهومی- تحلیلی مورد استفاده در توضیح وضعیت ایران بیشتر بر محور نقش و شکل “فرادستان سیاسی” دور می زند و بر آن تاکید می کند. چهارم.برای طبقه بندی شکل های گوناگون گذار به مردمسالاری می توان از سه معیار کمک گرفت: ۱- نیروی محرکه یا منشاء حرکت در گذار (بالا، پایین، بیرون)، ۲- روش آغاز گذار (مسالمت آمیز، غیر مسالمت آمیز)، ۳- گستره و ژرفای گذار (از مردمسالاری حداقلی تا مردمسالاری حداکثری). با توجه به اینکه ایران در حال حاضر در مرحله گذار به مردمسالاری حداقلی است، می توان بر مبنای دو معیار دیگر طبقه بندی زیر را ارائه کرد: پنجم.اگر محور بحث را بر منشأ و نیروی محرکه داخلی برای گذار به مردمسالاری بگذاریم، برای حرکت از وضعیت کنونی به مردمسالاری، سه راهبرد مختلف را ( با توجه به طبقه بندی پیش گفته) می توان ارائه کرد: انقلاب، بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی. انقلاب راه را برای سر زندگی و پویایی سیاسی و اجتماعی توده مردم می گشاید، اما این راه گشایی را آنچنان به انجام می رساند که نه تنها زمینه ای برای عملکرد عقلانی افراد فراهم نمی شود بلکه زمینه بیش از پیش برای رویکرد و رفتار ضدعقلانی پدید می آید. انقلاب نیروهایی را که خام و پیشتر منفعل بوده اند به صحنه می آورد و به متن اصلی درگیری می کشد. آنان دانش و دغدغه چندانی در مورد پیامد اقدام های خود ندارند و تابع شور و احساس به صحنه می آیند و تابع برنامه و هدف تعریف شده ای نیستند. از سوی دیگر تراکم انتظارات و نارضایتی ها جوی را پدید می آورد که تغییر وضع موجود و سرنگونی نظام قبل هدف می شود و تصوری از جایگزین آن ارائه نمی گردد. به همین دلیل رهبران فرصت پیدا می کنند تا به گونه ای دلبخواه و بدن برخورداری از دیدی دقیق و سازمان یافته به اداره امور و اعمال حاکمیت بپردازند. از این رو انقلاب اگر چه تحولی سریع و همه جانبه را وعده می دهند اما به دوره ای از نفی عقلانیت منجر می شوند که هزینه بسیاری را بر جامعه تحمیل می کند. بهبودخواهی حکومتی به طور معمول از بالا توسط سیاستمداران و روشنفکران مرتبط با قدرت طرح می شود و سپس نهادهای قدرت تا آنجا که این پیشنهادهای اصلاحی را عملی می بینند، آن را به اجرا در می آورند. بهبود خواهی می کوشد تا سیر و شتاب تغییرات و بهبود اوضاع را تنظیم کند. بهبودخواهی حکومتی با هدف رفع بحران ها و رفع نارضایتی هایی که منجر به رویارویی با مردم معترض یا آماده اعتراض می شود، انجام می گیرد. بهبودخواهی حکومتی در واقع کلیت وجود نظم موجود را به طور مستقیم به چالش نمی کشد و اگر چه ممکن است به تغییرات اساسی منجر شود اما هیچ گاه این هدف (تغییر بنیادی اوضاع) را دنبال نمی کند و شعارش را نمی دهد. انقلاب از آن رو شکل می گیرد که بهبودخواهی حکومتی تحقق نمی یابد یا اجرای آن چیزی را عوض نمی کند. انقلاب به سان یک حادثه ناگهانی، بدون آنکه کسی به گونه ای سازمان یافته آن را تدارک دیده باشد، روی می دهد، در حالی که بهبود خواهی حکومتی با هدف رفع بحران و کارآتر ساختن شکل اعمال قدرت سازماندهی می شود. جنبش های اجتماعی بیشتر به گونه ای خودجوش و خود به خودی عروج پیدا کرده و سپس به فوریت سر و سامان می گیرند. از نظر زمانی و مکانی گستردگی قابل توجهی دارند. لزوما مرکزیت و رهبری و ایدئولوژی واحدی ندارند، از پویایی برخوردارند و هم اعضای جدید و گاه سمت و سوی جدید پیدا می کنند. جنبش های اجتماعی تغییر شرایط در یک حوزه معین زندگی اجتماعی را می طلبند. جنبش های اجتماعی بر فعالیتی متکی اند که نه انقلابی حرفه ای اند و نه کارگزار حرفه ای قدرت. بلکه در کنار گذران زندگی روزمره خود، برای اهدافی که به زندگی شان مرتبط است، ستیز می کنند. نکته مهم در جنبش های اجتماعی این است که بیش از آنکه به تغییر ساخت قدرت و تحمیل خود به قدرت بیندیشند، به سازماندهی مردم و تغییر افکار و رفتار عمومی می پردازند. چگونه می توان به سوی مردمسالاری حرکت کرد بدون آنکه از “خشونت” یا “نیروی خارجی” بهره گرفت؟ چگونه می توان از عقلانیت ستیزی و تحمیل هزینه سنگین انسانی و مادی به جامعه پرهیز کرد؟ به نظر می رسد بهترین راهبرد، ترکیبی از “بهبود خواهی حکومتی” و “جنبش اجتماعی” باشد. این ترکیب از یک سو منجر به دگرگونی “باورها، گرایش ها و رفتارهای مردم” در جریان مبارزه می شود و از سوی دیگر، با آوردن عقلانیت به درون تصمیم گیری های حکومتی و ایجاد حساسیت به خواسته ها و منافع مردم، زمینه را برای تحول در حکومت فراهم می سازد. این ترکیب می تواند در نهایت به ایجاد دگرگونی های پایدار و اساسی در نظم جامعه منجر شود. حافظان وضع موجود به سادگی تن به تغییر و تحول نمی دهند، از این رو کارگزاران بهبودخواهی حکومتی خیلی زود خلع سلاح می شوند. اما همراهی جنبش اجتماعی با به صحنه آوردن مردم و باز کردن راه برای سرزندگی و پویایی سیاسی و اجتماعی اقشار مختلف مردم، این مشکل را حل خواهد کرد. ششم.برای بحثهای راهبردی، ارائه تصویری مشخص از وضع موجود ضروری به نظر می رسد. به برخی از ویژگی های وضع موجود عرصه سیاست در ایران اشاره می کنیم. اگر “فرادستان حاکم” را به عنوان مجموعه تصمیم گیرندگان در بزرگ ترین و مهم ترین سازمانها و نهادهای عمومی جامعه تعریف کنیم، با توجه به تصفیه های انجام شده پس از سال ۱۳۸۴ می توان گفت که آنها کم و بیش از نظر “ساختاری” و “ارزشی” دارای هماهنگی و یکپارچگی هستند. به این معنا که شبکه ای از روابط رسمی و غیر رسمی آنها را به یکدیگر پیوند داده و کم و بیش از پایگاه اجتماعی مشابه ای برخوردارند (هماهنگی ساختاری). به علاوه در میان آنها در مورد قواعد رسمی و غیر رسمی رفتار سیاسی و ارزش و اهمیت نهادهای سیاسی موجود اتفاق نظر نسبی وجود دارد (هماهنگی ارزشی). بنابراین اگر اختلافی نیز میان آنها مشاهده می شود به طور عمده بر سر نوع خط مشی هاست. آنها رقابت میان خود را مسالمت آمیز تعریف کرده و برد و باخت در آن را نسبی و نه منازعه ای حیاتی تلقی می کنند. نکته مهم این است که در درون طبقه حاکمه موجود، یک جزء در موقعیت مسلط قرار دارد و با توجه به منابع قدرت و دستگاه ایدئولوژیکی که در اختیار دارد، سایر اجزاء را با یکدیگر هماهنگ کرده و موقعیت سرکردگی هسته اصلی قدرت را حفظ می کند. از این رو وضعیت جریان حاکم را بایستی “با ثبات” تلقی کرد. به دلیل وجود یک “جزء مسلط” نمی توان کشمکش های اجزاء “فرادستان حاکم” را نزاعی مستمر و بدون فیصله تلقی کرد. در ارتباط حاکمیت کنونی با مردم نیز باید به این نکته توجه کرد که در حال حاضر ما با نوعی آشفتگی (آنومی) سیاسی مواجهیم. به این معنا که شکاف فزاینده ای میان ایدئولوژی رسمی و افکار و رفتار عمومی پدید آمده و هنجارها و همبستگی های جدیدی نیز جای آن را نگرفته است. از این رو اگر چه نوعی تسلط و حاکمیت ایدئولوژیک وجود دارد که بر حاکمیتی کم و بیش یکپارچه متکی است؛ اما در فقدان نهادهای مدنی و سرکوب شدن آنها جامعه توده وار موجود “منفعل ” بوده و ظرفیت “بسیج ” سیاسی گسترده را ندارد. بنابراین حاکمیتی هماهنگ و دارای سرکردگی در برابر جامعه ای کم و بیش توده وار اما منفعل و بسیج ناپذیر و دارای آشفتگی (آنومی) سیاسی قرار دارد. ترکیب این دو، وضعیت به ظاهر “پایدار” سیاسی را به شدت در مقابل امواج و بحران ها شکننده می کند. هر لحظه می توان با شکاف عمیق در حاکمیت و تلاش هر جناح برای ایجاد سازمان سیاسی و بسیج منابع برای حذف جناح دیگر مواجه شد. موقعیت سرکردگی هسته اصلی قدرت نیز به شدت شکننده است و می تواند با مقاومت های جدی مواجه گردد. به علاوه شرایط بین المللی و اقتصادی نیز به گونه ای است که ممکن است نظام سیاسی را با بحرانی مواجه سازد که کل اجزاء فرادستان حاکم را تهدید کرده و با خطر مواجه سازد. هفتم .اگر راهبرد مناسب برای گذار به مردمسالاری را “بهبود خواهی حکومتی” همراه با “جنبش اجتماعی” فرض کنیم، به نظر می رسد که دو گام اصلی و مقدماتی برای آغاز چنین راهبردی باید برداشته شود. گام اول زمینه سازی برای “کنش سیاسی جمعی” است. سیاست ورزی در ایران تعطیل نشده است. محافل گوناگونی برقرار می شوند و افراد اقدامات سیاسی گوناگونی را انجام می دهند. اما آنچه جایش خالی است “کنش سیاسی جمعی” است. روشن است که منظور در جبهه طرفداران مردمسالاری و منتقدان وضع موجود است و نه حکومتیان. اقدامی سامان یافته، سنجیده و جمعی در برخورد با یک واقعه سیاسی، می تواند فضای ناامید کننده و انفعالی کنونی را بشکند. گام دوم ترغیب و وادار کردن حکومت برای به رسمیت شناختن وجود یک جریان مخالف و منتقد قانونی داخلی و تثبیت وجود این جریان در عرصه سیاست ورزی است. حکومت ایران ترجیح می دهد با مخالفانی غیرقانونی، غیرمسالمت جو و فعال در خارج از ایران مواجه باشد. در مقابل، مخالفان و منتقدان هستند که نیازمند تثبیت وجود خود و به رسمیت شناخته شدن در داخل اند. تنها پس از به رسمیت شناخته شدن در داخل است که می توان به چانه زنی سیاسی، توافق و سازش و مذاکره اقدام کرد. ممکن است پرسیده شود که این دو گام اصلی را چگونه باید برداشت؟ در این جاست که مساله “تاکتیک ها” مطرح می شود. هشتم.راهبرد برابر با روش کلی برای رسیدن به هدف کلی است. اما برای رسیدن به هر هدف کلی باید از مراحلی گذشت. روش گذار از هریک از مرحله ها و مانع ها را “تاکتیک” می گویند. موفقیت در زمینه تحقق راهبرد، نیازمند اتخاذ تاکتیک های مناسب است. به طور اجمالی به چند مورد از تاکتیک های ضروری اشاره می کنیم. نخستین تاکتیک، انتخاب شعار است. شعار، روشن کننده ی جهت گیری یک جریان در زمان حال و با توجه به امکانات و محدودیت های موجود است. مردمسالاری خواهان باید شعاری را برگزینند که از یکسو نشان دهنده ویژگی های اصلی هدف و روش آنها باشد. یعنی بتواند نشان دهنده مردمسالاری خواهی، مسالمت جویی، پرهیز از تنش زایی و ستیزه جویی، جذاب برای حداکثر ممکن مردم، درمان کننده دردهای کهنه و واقع بینانه باشد. از سوی دیگر هزینه پایبندی به آن در کمترین حد ممکن باشد و نتوان آن را دستاویزی برای تشدید سرکوب و فشار قرار داد. تصور می کنم به جای شعار “اجرای بی تنازل قانون اساسی” می توان شعار “دفاع از حقوق قانونی مردم” را طرح کرد. این شعار ضمن آنکه ویژگی های پیش گفته را دارد، ما را به گرداب بحث های بی ثمر در مورد تفسیر قانون اساسی نمی کشاند. تاکتیک دوم، حل مسئله “رهبری جمعی” در جنبش مردمسالاری خواهی است. در شرایطی که احزاب و سازمان های مردمسالاری خواه تحت فشارند و امکان فعالیت ندارند، لازم است جمعی به طور شفاف سخنگویی و رهبری جبهه مردمسالاری خواهی را بر عهده بگیرند. این جمع رهبری کننده می تواند مانع از گسترش مواضع تندروانه به نام جبهه مردمسالاری خواهی شود. به علاوه می تواند ضمن پذیرش دو گرایش (بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی) در درون جبهه اصلاحات از خلط نقش و کارکرد این دو و تعارض میان آنها جلوگیری کند. هر یک از ما باید جایگاه خود را در این دو گرایش مشخص کنیم و الزامات نقشی را که بر عهده گرفته ایم بپذیریم. به علاوه توقعاتمان از دیگران را نیز بر این اساس تنظیم کنیم. تاکتیک سوم به اتخاذ موضع در مورد مسائل اساسی کشور مربوط می شود. طی ماههای آینده ایران با مسایل متعددی مواجه خواهد شد؛ مسایلی چون: ادامه مذاکرات هسته ای و نتایج آن،تشدید درگیری های موجود میان جناح های حاکم، آشکار شدن پیامدهای بی تدبیری ها و عقل ستیزی ها در عرصه خط مشی گذاری اقتصادی کشور، انتخابات ریاست جمهوری و … طرفداران مردمسالاری در هر یک از این موارد باید بتوانند گزینه های ممکن و مطرح را مشخص و طبقه بندی کنند. پس از این بایستی با توجه به ظرفیت نیروهای مردمسالاری خواه در مورد هر کدام به اتخاذ موضع اقدام کرد. اینکه چه موضعی در مورد هر گزینه انتخاب شود، تاکتیکی است که باید در شرایط مشخص اتخاذ کرد. مهم این است که باید بتوانیم انعطاف پذیری و پویایی کافی در نیروهای منتقد و مخالف در تمامی سطوح ایجاد کنیم تا بتوانند سازگار با شرایط به تغییر تاکتیک و اقدامات متفاوت بپردازند. در مجموع به نظر می رسد که فهرست بالا بلندی از تصمیم گیری های ضروری در مقابل طرفداران مردمسالاری قرار دارد. با پراکنده کاری و بی انسجامی کنونی نمی توان تصمیم گیری مناسب و در زمان مناسب داشت. تحول مردمسالارانه در ایران بیش از همیشه به بازاندیشی، همدلی، هماهنگی و شجاعت نیاز دارد. نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
آقای لاریجانی، با قانون گریزی ها و اقدامات فراقانونی وزارت ارشاد برخورد کنید Posted: 06 Jun 2012 07:01 AM PDT صالح دلدم
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی با سلام احتراما بدینوسیله به استحضار می رساند پیرو انحلال غیرقانونی خانه سینما توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ممانعت از فعالیت های این نهاد صنفی و نقض این اقدامات غیرقانونی توسط دیوان عدالت اداری و بازگشایی مجدد خانه سینمای ایران جهت خدمت به سینمای کشور در راستای ارزش های انقلاب و نظام ، متاسفانه شاهد هستیم که بار دیگر مسئولان وزارت ارشاد در جهت ایجاد تک صدایی در عرصه سینمای کشور بر اقدامات فراقانونی خود علیه مجموعه خانه سینما پافشاری می نمایند و هرروز به بهانه ای به ایجاد فضای تخریب و مزاحمت در برابر فعالیت قانونی خانه سینما می پردازند . در شرایط امروز سینمای کشور که متاسفانه به واسطه سوء مدیریت مدیران سینمایی کشور شرایط اسفناکی را می گذراند و شاهد رکود اقتصادی سالن های سینما ، توقیف فیلم های سینمایی و ویدئویی و نابودی سرمایه تهیه کنندگان و سینماداران در سال حمایت از کار و سرمایه ایرانی که از سوی مقام معظم رهبری جهت شکوفایی در عرصه های مختلف اقتصادی کشور نام گذاری شده است و بیکاری سینماگران به واسطه رکود در تولید و استفاده از رانت های مختلف توسط عده قلیلی از نورچشمی های وزارت ارشاد هستیم ، متاسفانه مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در راس آن وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت سینمایی ایشان جواد شمقدری به جای حل مشکلات عدیده سینمای کشور که ناشی از مدیریت غلط این عزیزان می باشد تمام توان و امکانات بیت المال را در جهت پیشبرد اقدامات فراقانونی خود در جهت نابودی خانه سینما بکار گرفته اند این در حالی است که در چندماهه گذشته که شاهد انحلال غیرقانونی خانه سینما از سوی وزارت ارشاد بودیم اتفاقات ناگواری در عرصه سینمای کشور ناشی از مدیریت انحرافی و محفلی دوستان وزارت ارشاد بودیم که از آن جمله می توان به حوادث تاسف برانگیز اکران نوروزی امثال ، قاچاق فیلم های ایرانی همزمان با بی تفاوتی و انفعال ستاد صیانت از آثار معاونت سینمایی و موارد متعدد دیگری از این دست بودیم . لذا از جنابعالی به عنوان ریاست اصلی ترین نهاد نظارتی و قانون گذاری نظام مقدس جمهوری اسلامی و پیرو منویات مقام معظم رهبری درخواست می گردد اقدام عاجلی جهت برخورد با قانون گریزی ها و اقدامات فراقانونی مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که کمر به نابودی خانه سینما و در نهایت سینمای ملی کشور بسته اند مبذول فرمایید تا بار دیگر شاهد بازگشت آرامش به سینمای ملی کشور که مولود انقلاب شکوهمند اسلامی می باشد و سپردن امور به مدیران لایق و دلسوزان سینمای کشور باشیم .
صالح دلدم تهیه کننده و کارگردان
خبرگزاری ها و روزنامه های رسمی کشور نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
اگر یتیم نوازی نمیکنید یتیم سازی نکنید Posted: 06 Jun 2012 06:01 AM PDT زهرا ربانی املشی از شما خواهش میکنم به خاطر خدا، به خاطر علی(ع) و به خاطر علی و کیانای رحمانی، نرگس را برای مداوا آزاد کنید
نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
متهم اختلاس بیمه: چرا در کمیسیونی که ۵۰ نفر حضور داشتند فقط من مقصر شناخته شدهام Posted: 06 Jun 2012 05:06 AM PDT از اعطای رشوه های چند صد میلیونی تا برداشت پول از حق اتباع خارجی طبق دستور احمدی نژاد جـــرس: درحالیکه رسیدگی به اتهام متهم دولتی و دانه درشت پرونده اختلاس بیمه ایران (موسوم به خانه فاطمی) همچنان در مُحاق مانده، ششمین جلسه دادگاه اختلاس بیمه ایران و استانداری، روز چهارشنبه در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران تشکیل شد.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |