جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


چند نامه از نویسندگان عرب به جنبش‌های انقلابی

Posted: 21 Apr 2011 05:53 AM PDT

 

ز آغاز سال جاری میلادی دنیای عرب شاهد اعتراضات مردمی بی‌سابقه است. مردم برای دو هدف به خیابان می‌آیند: نظام دموکراسی که آزادی‌های مدنی را تأمین کند، و سامانی انسانی که در آن فساد و بی عدالتی جایی نداشته باشد.

این جنبش سراسری تا کنون دو حکومت را در تونس و مصر سرنگون کرده و نظام سیاسی را در کشورهای دیگر مانند لیبی و یمن و سوریه، به لرزه در آورده است.

بخش عربی بی‌بی‌سی از روشنفکران و نویسندگان برجسته عرب خواسته است که نظر خود را در نامه‌ای به جهان عرب درباره حوادث جاری بیان کنند.
 

هشدار نوری جانا، نویسنده تونسی


نوری جانا، نویسنده تونسی، نامه خود را خطاب به کودکان تونس نوشته است. او به آنها هشدار می‌دهد که اجازه ندهند بزرگتران از آنها برای خفه کردن جنبش انقلابی سوءاستفاده کنند.
این نویسنده تونسی که خود در جوانی در جنبش انقلابی میهن علیه دیکتاتوری و امپریالیسم فعال بود، هشدار می دهد که "به خاطر تسلط دیرپای اختناق، در جامعه او فرهنگ استبداد و دیکتاتوری همچنان زنده است. کسانی هستند که تلاش می‌کنند رژیمی شبیه حکومت بن علی را در تونس بر سر کار بیاورند. در برابر این افراد باید هشیار بود."
او به کودکان میهن خود توصیه می‌کند که در خیابان بمانند و از دستاوردهای جنبش دفاع کنند. به نظر او هنوز تحولات انقلابی بیشتری لازم است تا آینده‌ای شکوفا ساخته شود.
"از تونس، این کشور کوچک شمال افریقا بود که شراره جنبش انقلابی به سراسر دنیای عرب سرایت کرد. مردم تونس به ملت‌های دیگر آموختند که با دست خالی هم می‌توان در برابر ظلم و فساد ایستادگی کرد."
نوری جانا، نویسنده و اندیشمند تونسی، در دانشگاه کالیفرنیا در رشته ادبیات تطبیقی، زبان‌ها و فرهنگ‌های شرقی تدریس می‌کند.
او از کارشناسان برجسته در زمینه هنر و ادبیات عرب در مهاجرت به شمار می‌رود.
از آقای جانا نوشته‌هایی درباره سیر اندیشه در جهان عرب و همچنین متونی درباره مراحل ترجمه ادبیات عرب به زبان انگلیسی منتشر شده است.


دعوت أهداف سويف، نویسنده مصری


أهداف سويف از نویسندگان و پژوهشگران نامی مصر است. او نامه خود را به مردم میهن خود و جهان عرب به زبان عامیانه مصری نوشته است.
او در نامه خود از اهداف مردمی و مترقی جنبش مردم مصر پشتیبانی می‌کند و هموطنان خود را به مراقبت از این "مولود تازه" یعنی انقلاب ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ فرا می‌خواند.
خانم سویف به ویژه بر دلیری و هشیاری جوانان تأکید می کند؛ "آنها هستند که باید جنبش را رهبری کنند و آن را تا پیروزی دموکراسی و موازین حقوق بشر هدایت کنند."
او همچنین غرور و خرسندی خود را از مشارکت وسیع زنان مصر در جنبش انقلابی ابراز می‌دارد.
"مصر دومین ایستگاه جنبش انقلابی دنیای عرب بود. مردم قاهره با اعتراضات مسالمت‌آمیز طی تنها ۱۸ روز موفق شدند یکی از رژیم‌های نیرومند منطقه، که خود را ابدی می‌پنداشت، سرنگون کنند."
"حسنی مبارک و دو پسر او، که مصر را ملک شخصی خود می‌دانستند، اینک در بازداشت هستند."
از خانم سویف داستانی به نام "نقشه عشق" برای دریافت جایزه بوکر نامزد شد و به حدود ۳۰ زبان ترجمه شده است.
مقالات و نوشته‌های اهداف سویف در نشریات معتبر بین‌المللی به چاپ می‌رسد. از این نویسنده رمان‌های دیگری منتشر شده است، از جمله: "در چشم آفتاب" و دو مجموعه داستان: "عائشه" و"نوای شن".


نامه‌ای از أمجد ناصر، شاعر اردنی

أمجد ناصر، شاعر اردنی، می‌نویسد که "بهار انقلابات عربی" جهان را غافلگیر کرده است. به نظر او این جنبش فرخنده باید مدت ها پیش روی می‌داد تا در برابر جهانیان از غرور و حیثیت ملت‌های عرب دفاع کند.
او تاکید می‌کند که این انقلابات سرشتی تازه دارد، "زیرا با انگیزه‌های ایدئولوژیک صورت نگرفته و تقلید یا رونوشتی از سایر انقلاب‌ها نیست."
به نظر او آزادی انگیزه اصلی این انقلاب‌هاست. "ملت‌ها پس از دوران طولانی خمودگی و بندگی، علیه نظام‌های دشمن آزادی و زندگی انسانی طغیان کردند. رژیم‌های قبیله‌ای که در فساد و تحجر و عقب‌ماندگی غوطه‌ور بودند و از استثمار و سرکوب ملت خود ارتزاق می‌کردند."
امجد ناصر، شاعر و داستان‌نویس اردنی در لندن زندگی می‌کند. او از پیشروان نوآوری در شعر و نثر عربی شناخته می‌شود.
امجد ناصر سرپرست صفحات فرهنگی نشریه "القدس العربی" است که از سال ۱۹۸۹ در لندن منتشر می‌شود.
او به زبان عربی می‌نویسد، اما برخی از آثار او به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی و ایتالیایی و اسپانیایی و آلمانی ترجمه شده است.
از داستان‌های امجد ناصر این آثار شناخته شده است: "خوشبخت آن که تو را دید!"، "چراگاه جان‌ها"، "تا باران نبارد!"


سخنان هیوا زنگنه، نویسنده و هنرمند عراقی


هیوا زنگنه (هيفاء زنكنه) هنرمند و داستان‌نویس کرد عراقی، جنبش کنونی جهان عرب را نه رویدادی ناگهانی، بلکه ادامه طبیعی جنبش‌های مردمی دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ می‌داند.
او در پیام خود به دنیای عرب می‌گوید که "در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مردم کشورهای عربی در مبارزه با استعمارگران هر روز خیابان‌ها را پر می‌کردند. آنها با قلبی سرشار از امید علیه ظلم و ستم مبارزه می‌کردند."
"توده‌های عرب با مبارزات دلیرانه موفق شدند بیگانگان را از کشورهای خود بیرون کنند، اما بدبختانه به زیر یوغ ستمگران خودی افتادند."
"همه آنها را خفته می‌پنداشتند، درحالی که آنها در دل نفرت و خشم انبار می‌کردند، که لاجرم روزی مشتعل شد و دامان ستمگران را گرفت."
خانم زنکنه (زنگنه) در سال های جوانی در اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط رژیم بعث عراق به زندان افتاد. پس از آزادی از زندان، ناچار به ترک عراق شد. او پس از چند سال اقامت در سوریه و لبنان، در سال ۱۹۷۶ به بریتانیا مهاجرت کرد و از آن زمان تاکنون در لندن زندگی می‌کند.
هیوا زنگنه برای نشریات عربی و انگلیسی مقاله می‌نویسد. از داستان‌های او این آثار بیشتر شناخته شده است: "زنان در سفر"، "کلیدهای شهر" و"خانه مورچه".


پیام يوسف زيدان، نویسنده و پژوهشگر مصری


یوسف زیدان در پیام به توده‌های عرب نسبت به دو آفت انقلاب هشدار می‌دهد: خشم افراطی و گرایش به ویرانگری.
آقای زیدان می‌گوید که هر انقلاب از مراحل گوناگونی گذر می‌کند، که مرحله اول آن خشم و طغیان بر نظام پیشین است، اما این مرحله نمی‌تواند ابدی باشد؛ "خشم و غضب جوانان انقلابی باید پایانی داشته باشد."
به نظر این نویسنده، "هر انقلابی مشروعیت خود را از طغیان مردم عادی بر ظلم و ستم ریشه‌دار می‌گیرد. اما این انقلاب که به دست انسان‌های حق‌طلب صورت می‌گیرد، نباید به اعمال غیرانسانی دست بزند، و گرنه سرشت حقیقی و مشروعیت خود را از دست می‌دهد."
آقای زیدان می‌گوید که "انقلاب حرکتی عمومی است، پس باید تمام جامعه، از جمله زنان را از بند ستم‌های دیرین برهاند، و گرنه روز به روز محدودتر و منزوی‌تر می‌شود."
یوسف زیدان از نویسندگان و پژوهشگران نامی مصر است که آثاری در زمینه فرهنگ عرب و گردآوری و ثبت آثار خطی ارائه داده است.
از این نویسنده آثار بسیاری در زمینه اندیشه اسلامی، تصوف و تاریخ پزشکی در دنیای عرب منتشر شده است. از او چند رمان نیز به بازار آمده که با استقبال زیادی روبرو شده‌اند.
آقای زیدان به طور پی‌گیر برای نشریات مصری و عربی قلم می‌زند.


متن نامه‌های نویسندگان عرب را می‌توان با صدای خود آنها در سایت عربی بی‌بی‌سی گوش کرد.

 

بی بی سی

نرخ رشد چالش بزرگ اقتصاد ایران

Posted: 21 Apr 2011 05:02 AM PDT

محمد خوش چهره

 
نرخ رشد اقتصادي امروزه به عنوان يكي از شاخص‌هاي ارزيابي وضعيت اقتصادي دولت‌ها و معياري براي ارزيابي توانمندي يا عدم توانايي يك حكومت، دولت يا احزاب سياسي مسلط در كشورها در حال توسعه، پيشرفته و كمتر توسعه يافته، جايگاه ويژه دارد. در نظر نگرفتن بعضي جنبه‌هاي مادي و غيرمادي پيامدهاي دستيابي به رشد اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه، اشكال‌ها و ايرادهايي تحت عنوان برداشت‌هاي بي‌رويه از منابع طبيعي، خدادادي و به‌خصوص تجديدناپذير و همچنين عدم رعايت عدالت كه به صورت شكاف طبقاتي و گستردگي خط فقر، نمود پيدا مي‌كند و عوارض زيست‌محيطي را در پي خواهد داشت...

نرخ رشد اقتصادي امروزه به عنوان يكي از شاخص‌هاي ارزيابي وضعيت اقتصادي دولت‌ها و معياري براي ارزيابي توانمندي يا عدم توانايي يك حكومت، دولت يا احزاب سياسي مسلط در كشورها در حال توسعه، پيشرفته و كمتر توسعه يافته، جايگاه ويژه دارد. در نظر نگرفتن بعضي جنبه‌هاي مادي و غيرمادي پيامدهاي دستيابي به رشد اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه، اشكال‌ها و ايرادهايي تحت عنوان برداشت‌هاي بي‌رويه از منابع طبيعي، خدادادي و به‌خصوص تجديدناپذير و همچنين عدم رعايت عدالت كه به صورت شكاف طبقاتي و گستردگي خط فقر، نمود پيدا مي‌كند و عوارض زيست‌محيطي را در پي خواهد داشت. تهي‌سازي منابع طبيعي خدادادي، استقراض و بر جاي گذاشتن بدهي براي دولت‌ها و نسل بعدي و به خطر انداختن سطح رفاه نسل‌هاي بعدي و مخاطره‌هاي محيط‌زيستي از ايرادهاي وارده بر مسابقه غيرمنطقي دولت‌ها در مورد نحوه دستيابي به نرخ رشد اقتصادي است. نتيجه طبيعي نرخ رشد اقتصادي بايد به بهبود عمومي سطح زندگي و ارتقاي سطح رفاه مردم منجر شود. ولي در عمل شاهد هستيم در دنياي كنوني و در بسياري از كشورها، اكثريت مردم از مواهب و منافع نرخ رشد اقتصادي، كم‌بهره يا بي‌بهره هستند كه مفهوم آن گستردگي خط فقر، شكاف و اختلاف طبقاتي فاحش است.
در شرايط فعلي كشور و فارغ از سليقه‌هاي مخالف و موافق، فرض بر برخورداري نظام اقتصادي يا مديريت كلان اقتصادي از منطق و عقلانيت در برنامه‌ريزي و دستيابي به متغيرهاي كلان مانند افزايش سطح اشتغال، سرمايه‌گذاري براي دستيابي به نرخ‌هاي رشد اقتصادي بالاتر است كه معمولا بدون توجه به برخي از عوارض و پيامدها اتخاذ شده است، به‌طوري‌كه حداقل از دو دهه قبل تاكنون مي‌توان مشاهده كرد كه در حوزه رقابت سياسي و حكومتي تاكيد مطلق روي نرخ رشد اقتصادي، انحراف‌ها و تحريف‌هايي را چه در مفهوم رشد و چه در نحوه دستيابي به آن به‌همراه داشته است. يكي از مواردي كه در سه دهه اخير موجب تركيب شاخص‌ها و دربرگيري مباحث سياسي و غيراقتصادي در مقوله رشد اقتصادي شد، دستيابي به نرخ رشد اقتصادي بالا آن هم به هر قيمت و با مخاطره انداختن منافع نسل‌هاي آينده، استهلاك‌هاي زودرس و بالاي زيرساختي، افزايش بدهي‌ها يا سيستم‌هاي پيش فروش منابع به هر قيمت و تحت هر شرايطي، معيار موفقيت و كارآمدي در يك مسابقه سياسي بين دولت‌ها در دهه‌هاي اخير بوده است. به‌طوري كه براي بالاتر نشان دادن نرخ رشد اقتصادي توسل به بعضي از ادعاها يا اصطلاحا بازي با اعداد و ارقام در سطح بعضي از مديران كلان اقتصادي به‌عنوان يك رويه مطرح بوده است، در حالي كه نرخ رشد اقتصادي در صحيح‌ترين حالت خود مي‌بايد در ميزان تاثيرگذاري شاخص‌هاي منفرد يا تركيبي در حوزه رفاه، اشتغال، سلامت، بهداشت، درصد آگاهي عمومي، افزايش آگاهي فردي و اجتماعي، مشاركت آحاد مردم در تصميم‌گيري‌هاي سياسي و كلان ملي و متعاقبا بهبود عمومي سطح زندگي و شاخص‌ها تجلي شود.
در حالي كه عموما با يك تصوير ناقص از نرخ رشد اقتصادي كه بعضا در آن برابري و عدالت يا ملاحظه‌هاي محيط ‌زيستي در بعضي از دوره‌ها كمرنگ ديده شده روبه‌رو هستيم. شاخص عددي نرخ رشد اقتصادي با پردازش‌هاي ابداعي در تبيين رقم معياري براي توانمندي‌ دولت‌ها و نشان‌دهنده عملكرد آنها، آن هم در مسابقه ناميمون حاكم شده كه بعضا آثار زيانباري هم مي‌تواند داشته باشد. بنابراين برداشت‌هاي بي‌رويه از منابع طبيعي و ذخاير تجديدناپذير به صرف دستيابي به رشد اقتصادي مورد نظر، بدون توجه به ملاحظه‌هاي اجتماعي و زيست‌محيطي و عدم توجه به بهره‌مند نشدن يا كم بهره‌مند شدن اكثريت مردم از منافع نرخ رشد اقتصادي، اتفاقي است كه امروزه حتي در سطح بسياري از كشورها شاهد هستيم.

 

دور ماندن از نرخ رشد اقتصادي مطلوب كه مفهوم آن حتي نرخ‌هاي رشد اقتصادي بالاتر با آثار اقتصادي گسترده‌تر (مثلا توجه به توليد ناخالص ملي و رفع موانع از سر راه توليد كه مي‌تواند زمينه اشتغال بيشتر، توليد بيشتر، رفاه بيشتر و كاهش فقر را به‌عهده داشته باشد) به جاي آن توجه به نرخ‌هاي رشد اقتصادي بالاتر كه عمدتا ناشي ازمي‌تواند افزايش قيمت نفت و ميعانات گازي يا جريان‌هاي سوداگري در زمين و مسكن ايجاد شده و جريان بي‌رويه واردات نيز كه كاهش توليد ناخالص ملي و دور ماندن از نرخ رشد اقتصادي مطلوب را موجب مي‌شود، موجبات گسترش نابرابري اقتصادي را فراهم مي‌كند يا به‌طور عمده اشكال نابرابري اقتصادي به طور عام، به صورت نابرابري در بين نقاط مختلف جغرافيايي اعم از شهر و روستا، شهرهاي كوچك و كلان‌شهرها در غالب نقاط محروم و مناطق برخوردار متجلي مي‌شود. در ايران، مسابقه ايجاد شده بين دولت‌ها كه در بعضي از مقاطع قابل مشاهده و رويت بوده و بعضا به صورت اتكاي بالا به درآمد ملي به جاي توليد ملي به درآمدهاي نفتي خود سبب شده كه تصميم‌گيري‌هاي غيرعقلايي و اتخاذ رويه آزمون و خطا در موارد متعددي در نظام مديريت كلان اقتصادي را در دهه‌هاي اخير شاهد باشيم كه از جمله نتايج چنين موضوعي اين بوده كه نتوانيم از يك روند منطقي، پايدار، مستمر و تاثيرگذار نرخ رشد اقتصادي كه از الزام‌هاي دستيابي به اهداف چشم‌انداز 20 ساله يا سياست‌هاي ابلاغي رهبر انقلاب است، برخوردار شويم. بنابراين نرخ رشد اقتصادي ايران در مطلوب‌ترين وضعيت، زماني قابل ارزش‌گذاري است كه از يك روند پايدار و مستمر برخوردار باشد. بحث نرخ رشد افتصادي در قالب يك روند پايدار، مستمر و منطقي كه رونق توليد و برابري و عدالت را در بر داشته باشد، بعضا به عنوان يكي از چالش‌هاي بزرگ اقتصاد ايران در دهه اخير بوده است. با افزايش جهش‌وار و افسانه‌اي قيمت نفت كه در سال‌هاي اخير پيش آمد، درآمد بيش از 320 ميليارد دلاري حاصل شد كه خود يك فرصت طلايي براي استمرار بخشيدن نرخ مطلوب و پايدار رشد اقتصادي كشور بود تا در يك سازگاري بين سياست و اقتصاد ملي هرگونه مانع را از سر راه توليد ملي، بردارد. در حالي كه هنوز شاهد هستيم كه به اهداف مهمي از برنامه چهارم توسعه يا هدف‌هاي اقتصادي سند چشم‌انداز به واسطه نوسان‌هاي بالا در نرخ رشد اقتصادي يا تفاوت معني‌دار بين نرخ رشد اقتصادي پيش‌بيني شده، آنچه در عملكرد حاصل شده را شاهد بوده‌ايم. بنابر اين قوه مقننه و مجريه قطعا بايد پاسخگوي چرايي دستيابي به نرخ رشد اقتصادي با ثبات و پايدار متكي بر ظرفيت‌هاي توليد ملي باشند. البته قطعا مسايلي مانند شيطنت دنياي سلطه كه در قالب برخي از محدوديت‌ها و تحريم‌ها براي ايران بوده بي‌تاثير نبوده اما برجستگي كار به آن است كه بتوانيم درك صحيحي از بعضي از غفلت‌ها يا تصميم‌هاي نامناسب اقتصادي يا خلق‌الساعه در نظام تصميم‌گيري داشته باشيم و در جهت رفع آن اقدام منسجمي كنيم تا شاهد داشتن نرخ رشد اقتصادي زير نيم درصد كه مي‌تواند بسيار چالش‌برانگيز در حوزه اقتصادي، سياسي و امنيتي باشد، نباشيم.
*استاد اقتصاد دانشگاه تهران
 

شرق

ایا عزل احمدی نژاد از طریق دیوانعالی کشور کلید خورده است ؟

Posted: 21 Apr 2011 04:37 AM PDT

الف . ع . متین



رئیس مجلس شورای اسلامی تخلف دولت از قانون تشکیل وزارت ورزش و جوانان را به قوه قضائیه اعلام کرده است . معاون قوه قضائیه هم بنا به خبر خبرگزاری ایسنا از ارسال آن به واحد قضائی مربوطه و جدیت در رسیدگی به آن خبر داده است . این تخلف جز به احمدی نژاد به هیچیک از اعضای دولت منتسب نیست ، زیرا که ابلاغ قانون و صدور دستور اجرای آن با رئیس جمهور است .
در قوانین جرائی ایران جرمی تحت عنوان تخلف از اجرای قانون تعریف نشده است و از طرفی طبق اصل 140 قانون اساسی رسیدگی به اتهام رئیس جمهور در مورد جرایم عادی با اطلاع مجلس شورای اسلامی در دادگاهای دادگستری انجام میشود . تا کنون نیز خبری در مورد طرح اتهام رئیس جمهور در مجلس منتشر نشده است وبه حکایت اخبار منتشر شده در خبرگزاریها نیز اقدام رئیس مجلس " اعلام تخلف " نامیده شده ونه " اعلام اتهام "
چون طرح دعوی به خواسته الزام دولت یا رئیس آن به اجرای قانون نیزبا توجه به اینکه قانون ، خود لازم الاجراست ، و با اصل تفکیک قوا نیزسازگار نیست ، تنها یک فرض باقی میماند و آن هم اعمال حکم بند 10اصل 110 قانون اساسی راجع به وظایف و اختیارات رهبری است که میگوید " عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی . "
 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
 

نامه جوانان کردستان به احمدی نژاد!

Posted: 21 Apr 2011 04:17 AM PDT

ائتلاف جمعی از جوانان احزاب اپوزیسیون

 

 

آقای احمدی نژاد سلام!
سلامی از قلب کردستان خسته به تو! به تو که این سومین بار است در کسوت رئیس جمهور به این دیار می آیی!آقای رئیس جمهور!اکنون که دوباره عزم دیار ما کرده ای دوست داریم بی پرده با شما سخن بگوییم .هر چه باشد درست یا غلط، با تقلب یا بی تقلب شما رئیس جمهور ایران خوانده می شوی .ما از خودمان با شما می گوئیم از این دیار خسته و زخمی .از دیار انسانهایی در حاشیه ایران.آخر شما آمده بودی که بقول خودت این معادلات را برهم بزنی اما اکنون بیش از هر کس دیگری در معادلات ضد مردمی دست داری ! اکنون که این نامه را امضاء می کنیم مسوولین شهر از زبان ما وسایر اقشار کردستان در و دیوار را پر از خوشامد گویی به شما کرده اند.راستی مردم کردستان به شما خوشامد می گویند!؟یا احساسات دیگری نسبت به شما دارند !

آه اگر مردم کردستان می توانستند با شما سخن بگویند چه می گفتند؟ همه آنچه در این سفر می شنویی همه و همه حرفهای یک مشت مسوول بی خبر و چاپلوس است .البته شما می توانید اخبار درست کردستان را از دستگاههای عریض و طویل امنیتی استان بخواهید .آنها می دانند در این شهر چه می گذرد.آنها خوب می دانند که در کردستان چه می گذرد!تمام اسنادش هم نزد خودشان موجود است تا روزی که یک ویکی لیکس کردی پیدا شود و دست به انتشار آنها بزند.البته مردم هم می دانند که اتفاقات از کجا آب می خورد!مردم به خوبی میدانند که چه کسانی دست به ترور ماموستایان کرد زدند!مردم به خوبی می دانند که چه کسانی از نا امن جلوه دادن مناطق کردنشین سود می برند!مردم می دانند که انفجار 2 بمب صوتی در کردستان در آستانه سفر پر زرق و برق شما چه معنایی می تواند داشته باشد.مردم می دانند که این ترقه بازی ها کار دستگاه پر ادعای پژاک هم نمی تواند باشد. چرا که آنها این گونه عملیات ها را کسر شان خود می دانند.بگذریم که حضور خود پژاک در چند سال اخیر در شرایطی که اپوزیسیون کردی اعلام مبارزات غیر مسلحانه و مدنی علیه جمهوری اسلامی کرده اند خود بسیار سوال برانگیز است و نخبگان سیاسی کرد و جوانان مبارز با دیده شک به فعالیت این گروه می نگرند.براستی در شرایطی که مسوولان امنیتی استا ن تمامی خیابان های سنندج را پر از دوربین مخفی کرده اند انجام چنین عملیاتی جلو چشم خلق الله به جوک بیشتر شبیه است!

آقای احمدی نژاد !ما جوانان کرد با شما سخنها داریم اما حیف که نمی توانیم سخن بگوییم!می دانی چرا!؟ بسیاری از ما اکنون در زندانیم! این روزها مسوولان شما سنگ را بسته وسگ را رها کرده اند و بجان جوانان کرد افتاده اند .بسیاری از جوانان کرد به جرم هواداری از پژاک و سلفی گری اعدام شدند!و تعدادی از آنان راهی دیار غربت شدند تا پرپر شدن آلاله های این سرزمین را نظاره نباشند!


آقای احمدی نژاد !اکنون که به کردستان می آیی می توانی در دشتهای کردستان شاهد این باشی که از خون جوانان کرد آلاله دمیده است.آلاله های سرخ و زرد!آنها گواه خوبی برای مظلومیت این ملت بی پناه است!ملتی که بیش از یک قرن است در پی مبارزه برای حقوق انسانی خویش است!ملتی که هنوز بعد از 33 سال از جمهوری اسلامی حق داشتن یک استاندار کرد را ندارد!ملتی که هنوز حق اجرای مناسک مذهبی خود را ندارد!ملتی که حق ندارد با زبان خویش سخن بگوید و این ملت خوب می داند که بر تن کردن لباس کردی توسط کسی که کارنامه 2 دوره ریاستش جز سرکوب واختناق واعدام وتحقیر چیزی برایش نداشته خیانت به کرد وکردستان است.
آقای رئیس دولت کودتا!لطفا ما را نکشید !
دیری نخواهد پایید که در میدان آزادی پلاکاردهای شما و حامیان شما توسط همین جوانان به آتش کشیده خواهند شد. اما آن روز خواهی دید که همین جوانان خواهان محاکمه شما در یک دادگاه بی طرف بین المللی خواهند شد تا به جنایات این چند ساله مسوولین شما در کردستان رسیدگی کنند.ما از شما نه جاده می خواهیم نه مدرسه و نه ورزشگاه واشتغال ،لطفا دست از معتاد سازی جوانان ما بردارید و از کشتن جوانان مبارز دست بکشید دیگر چیزها پیش کش شما و مزدورانتان !ما از خیر این امکانات ابتدایی توام با تحقیر گذشته ایم چون می دانیم همه این شعار ها فقط سیاه بازی است.شما فرزندان بی گناه مادران داغ دار این دیار را آزاد کنید! شما فرزاد کمانگر های دیگر را آزاد کنید بقیه پیش کش!فرزندان بی گناهی که حتی تحت فشار عوامل مخوف امنیتی شما حاضر نشدند بگویند که عامل پژاک و آمریکا هستند!
آقای رئیس بخش کوچکی از جمهور ایران ! ما جوانان کرد معتقدیم دیر ی نخواهد پایید که شما و باند شما به این نتیجه خواهید رسید که یا باید کشور را به آتش بکشید (مثل قذافی دیوانه) یا تن به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی بدهید که ظاهرا با توجه به شناختی که از شما داریم این دومی بعید است! ما معتقد به جدایی از ایران نیستیم !ما معتقدیم که راه رهایی همه ملتهای ایران از دست استبداد دیرین ، برقراری یک دولت فدرال دموکرات در ایران است که حقوق همه ایرانیان را پاس بدارد . دیری نخواهد پایید که همچون پارسال همه مردم کردستان یکصدا در برابر شما خواهند ایستاد! مثل پارسال که مبارزه مدنی مردم در قالب اعتصاب سراسری در اعتراض به اعدام دسته جمعی جوانان کرد چشم تمامی جهانیان را خیره کرد !ما منتظر روزی هستیم که همچون جوانان تونس و مصر در همین میدان آزادی پرچم کردستان خود مختار ایالت کردستان را برافرازیم و سرود آزادی سر دهیم و آنگاه سرزمین خود را خود خواهیم ساخت بدور از خشونت و تعصب و جاهلیت و در زیر پرچم ایران واحد ،آزاد و فدرال!
*ائتلاف جمعی از جوانان احزاب اپوزیسیون
کردستان ایران
 

 
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

شمارش دندان های رهبر حراف

Posted: 21 Apr 2011 03:18 AM PDT

سیدابراهیم نبوی
 تاسف من برای اصولگرایانیست که شش سال حذف خودشان را تماشا کرده اند و  برای آدم سیاستمداری مثل خامنه ای است.

 

 

 

بازی رهبری و احمدی نژاد، پیش از آنکه قدرت نمایی یکی برای دیگری باشد، بازی دو سوی مستاصل است. استیصال وضعی است که در آن فرد چاره ای برای رفتن به وضع بهتر ندارد، برای بازگشت به عقب نیز تردید می کند، چون زیان خواهد دید.

وضعیت خامنه ای: او با پیام تبریک خود به احمدی نژاد در روز 23 خرداد 1388 عملا همه تخم مرغهایش را در سبد رئیس جمهور دولت کودتا گذاشت. بخاطر حفظ او بیش از شصت درصد نیروهای اجرایی گذشته حکومت را که مردان خودش بودند از دست داد و هشتاد درصد وکلایی که در دوره های گذشته به مجلس راه یافته بودند، از حکومت و قدرت حذف کرد. نیروهای نظامی و انتظامی و دستگاه تبلیغاتی را پشت سر احمدی نژاد کشاند و حیثیتی که همواره با سکوت سعی می کرد حفظ کند، و به جای برکناری افراد خودشان را وادار به استعفا می کرد از دست داد. مردمی که روز 25 خرداد 80 درصد شعارهای شان علیه احمدی نژاد بود، بعد از یک سال و نیم تقریبا اکثر شعارهای شان علیه خامنه ای است. رهبری همچنین مجلس را پائین تر از دولت نگه داشت و اعمال خلاف قانون قوه قضائیه را تائید کرد. او که در دوره هاشمی و خاتمی عادت داشت، رئیس جمهور را آزاد بگذارد تا دوره دوم و در اواسط دوره دوم او را کاملا مهار و بی خاصیت کند، تصمیم گرفت همین کار را با احمدی نژاد بکند. با این تفاوت که در دوره های قبل، خامنه ای این همه اختیار به هیچ رئیس جمهوری نمی داد. او چون گمان می کرد احمدی نژاد از هاشمی هم به خودش نزدیک تر است، حتی به او اجازه داد بازی رابطه با آمریکا را پیش ببرد و برای رئیس جمهور آمریکا نامه بنویسد و حتی تا مرز آشتی با او برود. در حالی که نه هاشمی و گروه " نیویورکی هایش" و نه خاتمی و " هیات مذاکره اش" هر دو با نهیب خامنه ای بازی آشتی را متوقف کردند. حذف یارانه ها، طرح هاشمی بود و خامنه ای می دانست هر کسی این طرح را انجام بدهد، قدرت را قبضه خواهد کرد. به همین دلیل این طرح را که در سال 75 توسط هاشمی قرار بود انجام شود، متوقف کرد. او همچنین پذیرفت که تمام جناح راست میانه که همواره بخشی از قدرت اجرایی بودند، کاملا از قدرت اجرایی حذف شوند. خامنه ای سلاح هایش را به احمدی نژاد واگذار کرد.

وضعیت احمدی نژاد: محمود احمدی نژاد، بچه عقده ای بی شعور و بی برنامه ای نبود که هوس رفتن نیویورک و هشت سال ملاقات با بزرگان سیاست جهان را داشته باشد و روزی که به او بگویند برو، براحتی برود. او همه قدرت را از خامنه ای گرفته است. به مجلس علنا گفته است که شما در راس امور نیستید. قوه قضائیه را بارها تهدید کرده است و می داند که اگر براحتی، یا با واگذار کردن حکومت به اصولگرایان، یا با حذف شدن توسط مجلس، اگر بنا باشد برود، تمام آنها که در این شش سال، توسط او له شده اند، اعم از عموم مردم و نیروهای حکومتی و مخالفان سیاسی، او را رها نخواهند کرد. احمدی نژاد می خواهد با بازی کردن با افکار عمومی سوسیالیزم یارانه ای و ناسیونالیسم مکتب مشائی را کنار هم بگذارد و با قدرت نمایی در مقابل رهبر، رای مردم را به دست بیاورد. ناسیونال سوسیالیسم ایدئولوژی طبیعی همه پوپولیست هاست. او می داند که بهترین دفاع حمله است. اگر می خواهد دولت را از دست ندهد باید مجلس را هم به دست بیاورد. اگر می خواهد مجلس را به دست بیاورد یا باید قدرتی همتراز با خامنه ای داشته باشد، که اگر این کار را بکند، به دلیل داشتن بدنه اجتماعی قوی تر از اصولگرایان بازی را در انتخابات مجلس می برد و اگر مجلس را ببرد، هیچ دلیلی ندارد که مشائی یا هر کسی دیگر را روی صندلی قدرت ننشاند. برای احمدی نژاد که باور کرده است که خودش یک موهبت آسمانی است، هیچ چیزی غیر قابل تصور نیست. او دندان های خامنه ای را شمرده است. او می داند که خامنه ای خمینی نیست که ظهر عصبانی بشود، عصر بنی صدر را برکنار کند. خامنه ای ممکن است در نگه داشتن قدرت آدمی پرتجربه باشد، اما سیاستمدار تنش و دعوا و درگیری نیست. احمدی نژاد هم می داند که اگر سبزها، حتی معتدل ترین شان اگر وارد بازی شوند، ممکن است بازی مجلس و طبعا ریاست جمهوری به نفع خامنه ای تمام شود.

وضعیت سبزها: سبزها در حال حاضر بهترین وضعیت را دارند. با انحصار تلویزیون در دست همفکران خامنه ای، دستگاه پروپاگاندا به نفع خامنه ای و احمدی نژاد عمل نمی کند. " فارسی وان" میلیونها ایرانی را کاملا از تلویزیون جمهوری اسلامی بریده است، " من و تو" دارد جای وسیعی در ذهن و دل مردم باز می کند و بی بی سی فارسی هم جای خودش را دارد. رسا هنوز نتوانسته جایگزین خبری خوبی برای اخبار صدا و سیما باشد. روز 25 بهمن نشان داد که سبزها ریزش نیرو ندارند. مردم از حکومت متنفرند و خوشبختانه تبلیغات حکومتی فقط برای حامیان حکومت مصرف می شود، نه برای جذب عامه مردم. سبزها، جز گروههایی مثل برخی نمایندگان فعلی مجلس و مشابهات شان که مقبولیت عمومی ندارند، وارد بازی مجلس بعدی نمی شوند. آنچه خاتمی به عنوان شرایط عنوان کرده است، به معنای عقب نشینی کامل خامنه ای و حذف کامل احمدی نژاد است. این شرایط، شرایطی برای نپذیرفتن است، اگر حکومت شرایط خاتمی را بپذیرد، خودش را انکار کرده است. مضافا بر اینکه رادیکالیزه شدن شرایط سبزهای سکولار را هم در معادلات داخل و خارج ایران به گروهی بسیار جدی و سازماندهی شده در فضای سیاسی تبدیل کرده است. بدیهی است که سبزها، فریب بازی مسخره مشائی را نمی خورند. خامنه ای هم اهل عقب نشینی به نفع سبزها نیست. و اگر سبزها به بازی نیایند، که به نظرم نباید بیایند، اصولگرایان و احمدی نژاد بشکلی دیوانه وار با هم درگیر خواهند شد.

حالت های محتمل

اول، احمدی نژاد می داند که اگر یک قدم عقب بگذارد، باید قدرت را کاملا واگذار کند. او محترمانه نخواهد رفت، بلکه مفتضحانه خواهد رفت. اگر نخواهد برود، چاره ای جز به چالش کشیدن خامنه ای ندارد، یعنی همین کاری که با وزیر اطلاعات می کند. او می خواهد یا خامنه ای بپذیرد که او تا آخرین روز دولتش، کارش را بکند، که در این صورت هم مجلس را می برد و هم ریاست جمهوری را و هم برای حفظ خودش مجبور است خامنه ای و اصولگرایان را حذف کند.

دوم، خامنه ای می داند که اگر عقب نشینی کند، همه قدرتی که به احمدی نژاد داده است، بر باد می رود. او چاره ای ندارد جز اینکه همین حالا، تاکید می کنم، همین حالا، احمدی نژاد را حذف کند. اگر مجلس کنونی مجلس خامنه ای است، می تواند عدم کفایت سیاسی او را اثبات و او را حذف کند، اما اگر مجلس بعدی با وزارت کشور احمدی نژاد تشکیل شود، قطعا اکثریت آن با احمدی نژاد و مشائی خواهد بود. به همین دلیل خامنه ای هیچ راهی ندارد، مگر اینکه در همین چند ماه، احمدی نژاد را از بازی حذف کند. مشکل بزرگ خامنه ای این است که او نمی تواند چیزهایی را که برای حفظ احمدی نژاد از دست داده است، با حذف او دوباره به دست بیاورد. و این باخت سنگینی برای اوست.

سوم، اصولگرایان میانه رو و تندرو می دانند که احمدی نژاد اهل ائتلاف نیست، پس حضور آنها را تحمل نمی کند. او قبلا یک بار رئیس مجلس را از شورای امنیت ملی بیرون انداخته و قاضی منفور رئیس قوه قضائیه را بلافاصله بعد از اخراج به دستگاه خودش آورده. اصولگرایان می دانند که نه دستگاه پروپاگاندا دارند، نه پشتوانه نظامی و پلیسی دارند، نه محبوبیتی در بدنه اجتماعی دارند، نه حتی حمایت خامنه ای آنها را در مجلس حفظ می کند. پس هیچ راهی جز حذف احمدی نژاد، همین حالا، ندارند.

پیش بینی من این است که احمدی نژاد عقب نشینی نمی کند، آیت الله خامنه ای هم اهل حذف او نیست، اصولگرایان هم بدون نظر آیت الله خامنه ای احمدی نژاد را حذف نمی کنند. متاسفانه باید بگویم که این بازی را احمدی نژاد خواهد برد. تاسف من برای اصولگرایانی است که شش سال با چشمان بسته حذف خودشان را تماشا کرده اند و تاسف من برای آدم سیاستمداری مثل خامنه ای است که با کسی همپیاله شده است که ظرفیت پیاله خوری اش بالاست. بدیهی است دیدن روزهای تلخ و سیاه ایران، اصلا برای سبزها خوشایند نیست، اما سبزها در هر حال ترجیح می دهند با قدرتی ضعیف تر درگیر شوند تا قدرتی بزرگ. منتظر روزهای آینده می مانیم. انتظار حالا دیگر کشنده نیست.

ابراهیم نبوی، اول اردیبهشت1390
 

*نظرات وارده در  یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

فیلم «موج سبز» برنده جایزه جشنواره بین المللی واشنگتن شد

Posted: 21 Apr 2011 03:18 AM PDT

جــرس: به گزارش منابع خبری، در ادامه موفقیت های جهانیِ فیلم «موج سبز» ساخته علی صمدی احدی، کارگردان جوان ایرانیِ مقیم آلمان، وی برنده جایزه محبوب ترین فیلم مستند تماشاگران «جشنواره بین المللی فیلم واشنگتن» سال ٢٠١١ شد.


به گزارش کلمه، مستند موج سبز از اعتراض های مردمی سال ٢٠٠٩ پس از انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پس از آن است که با آمیزه ای از انیمیشن، تصاویر واقعی ضبط شده با دوربین های تلفن همراه و یادداشت های وبلاگ نویسان و توئیتر و مصاحبه های متعدد ساخته شده است.

 

این مستند هشتاد دقیقه ای که تولید شده در آلمان است، تصاویر اعتراض های مردم ایران را در کلیپ های ویدئویی شهروند خبرنگاران در تارنمای یوتیوب، وبلاگ ها، توئیتر، فیس بوک و خواست جوانان این کشور برای دستیابی به آزادی و احترام را به تصویر می کشد.


مستند «موج سبز» با تصاویر گردهمایی های عظیم هواداران میرحسین موسوی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠٠٩ و شور و شعف آن ها در خیابان های شهرهای ایران آغاز می شود و سپس به برباد رفتن امید طرفداران جنبش سبز و اعتراض های پس از اعلام نتایج انتخابات و پیروزی محمود احمدی نژاد، سرکوب شدید و ناامیدی و سرخوردگی طرفداران این نامزد ها می پردازد و در نهایت این مستند در نقطه ای به پایان می رسد که نیروهای بسیج و لباس شخصی جوانان ایرانی معترض را مورد ضرب و شتم قرار می دهند، ده ها تن از آن ها را به ضرب گلوله به قتل می رسانند و جوانانی همچون ندا آقا سلطان روی سنگفرش خیابان های ایران جان می بازند.


علی صمدی احدی، کارگردان و فیلمنامه نویس این مستند، ٣٧ سال دارد و در شهر تبریز متولد شده است. او در سن دوازده سالگی به همراه خانواده اش به آلمان کوچ کرد. آقای احدی پس از اتمام تحصیلات خود در رشته ارتباطات تصویری فیلم و تلویزیون، در مقام ویرایشگر فیلم، فیلمبردار و مستندساز فعالیت کرده است.

 

جشنواره بین المللی فیلم واشنگتن، گزیده ای از بیش از هزار فیلم کوتاه و بلند از بهترین از آثار سینمایی بیش از ۵۵ کشور جهان را در پایتخت ایالات متحده آمریکا به نمایش درآورد.

 
جوایز دیگر
گفتنی است صمدی احدی، ماه گذشته نیز در سیزدهمین جشنواره حقوق بشر، برنده جایزه بهترین کارگردانی در پراگ شد .


وی همچنین جایزه فیلم مستند در نورنبرگ آلمان را نیز از آن خود کرد.


کارگردان فیلم «موج سبز» همچنین اواسط فروردین ماه امسال، مورد تحسین دست‌اندرکاران سینما و تلویزیون آلمان قرار گرفت و جایزه‌ بخش اطلاعات و فرهنگ "گریم" را از آن خود کرد.


هیئت داوران، درباره‌ی دلایل گزینش این مستند نوشته بود "علی صمدی احدی، واژه‌ها و عکس‌هایی که در باره‌ی روزهای پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ ایران در شبکه‌های اجتماعی یافت می‌شد، به تصویر کشیده است؛ فیلم‌های ویدئویی، وبلاگ‌ها و فیسبوک از منابع صمدی احدی هستند. او این رویدادها را در سرگذشت دو دانشجوی خیالی متبلور ساخته است. این دو با نام‌های آزاده و کاوه، هولناکی جریان انتخابات تابستان ۲۰۰۹ را به ما منتقل می‌کنند."


ساختار فیلم
وظیفه‌‌ روایت داستان فیلم به عهده‌ دو دانشجوی زن و مرد، آزاده و کاوه، واگذار شده است. این دو به شکل تک‌گویی‌هایی درونی و بازگشت به گذشته، چگونگی شرکت در تظاهرات و دستگیری و شکنجه‌شدن خود را بازگو می‌کنند.


روایت‌های این دو دانشجو، جا‌به‌جا با گنجاندن کلیپ‌هایی از تظاهرات مردم که اغلب با دوربین تلفن‌های دستی فیلمبرداری شده، قطع می‌شود. این کلیپ‌ها، بُعدی مستند و واقعی به روایت‌ها می‌بخشد، که در گفت‌وگو با فعالان سیاسی، از جمله پیام اخوان، محسن کدیور، شیرین عبادی و میترا خلعتبری، ژرفا می‌گیرد.


هیئت داوران جایزه‌ی آدولف گریم، درباره‌ی نقش این دو راوی در فیلم همچنین نوشته بود: "این دانشجویان، جامعه‌ی بسیار جوان جمهوری اسلامی را نمایندگی می‌کنند. جامعه‌ای که به گفته‌ی آزاده، به زندان آنان تبدیل شده است."


به گزارش خبرگزاری آلمان، فیلم اخیر سومین ساخته‌ علی صمدی احدی می باشد، چرا که پیش از این دو فیلم "بچه‌های از دست‌رفته" و "سالامی علیکم" را کارگردانی کرده بود.

 

علی صمدی گفته بود که جایزه خود را به نسرین ستوده، وکیل دادگستری دربند در ایران و جعفر پناهی و محمد رسول‌اف دو همکار فیلمسازش تقدیم کرده است.


 

حیدر مصلحی: احمدی نژاد مومن و انقلابی است

Posted: 21 Apr 2011 02:43 AM PDT

جــرس: درحالیکه چالش میان حامیان دولت و اصولگرایان در خصوص برکناریِ استعفاگونۀ وزیر اطلاعات همچنان ادامه دارد، تارنمای مشرق نوشت: حیدر مصلحی در جمع نیروهای وزارت اطلاعات از احمدی‌نژاد به عنوان فردی مومن و انقلابی یاد کرده است.


بر اساس گزارش این سایت وابسته به محافل امنیتی، روز گذشته حیدر مصلحی در نمازخانه وزارت اطلاعات و در جمع پرسنل این وزارتخانه طی سخنانی بازسازی و نوسازی وزارت را یک ضرورت خواند و تاکید کرد ورود من به دولت و پذیرفتن مسئولیت بر اساس شناخت قبلی از روحیات آقای احمدی‌نژاد بود.


مصلحی افزود: من با چشمانی باز و شناختی که از ایمان، انقلابی‌گری، ساده‌زیستی و پرکاری احمدی‌نژاد داشتم این مسئولیت را پذیرفتم و حقیقتا هم به تعریف‌های رهبری از شخص احمدی‌نژاد اعتقاد دارم.


در این مراسم همچنین وزیر اطلاعات، متن نامه رهبری خطاب به وی را قرائت کرد که با تکبیرهای پرسنل وزارت همراه بود.


رهبر جمهوری اسلامی بعد از برکناری وزیر اطلاعات توسط رئیس دولت، ضمن تاکید بر ابقای وزیر مربوطه، طی نامه ای خطاب به وی گفت "از شما می‌خواهم بيش از پيش در انجام مأموريت‌های مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج دهيد."
 

بررسی تعطیلی سفارت بحرین در کمیسیون امنیت ملی مجلس

Posted: 21 Apr 2011 03:07 AM PDT

 

جرس:  در واکنش به تعطیلی سفارت ایران در منامه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در واکنش به تصویب طرح تعطیلی سفارت ایران در بحرین،‌ از بررسی تعطیلی سفارت بحرین در تهران در کمیسیون متبوعش خبر داد.


 به گزارش خبرگزاری مهر، حسین سبحانی‌نیا ، در واکنش به تصویب طرح تعطیلی سفارت ایران در منامه از سوی پارلمان بحرین،‌ گفت: در صورتی که بحرین، این طرح را اجرایی کند، بدون شک عکس‌العمل حداقلی ایران،‌ مقابله به مثل خواهد بود.

نماینده مردم نیشابور با تأکید بر این موضوع که ایران باید عکس‎العملی مناسب و جدی علیه این اقدام بحرین داشته باشد، تصریح کرد: در صورتی که بحرین چنین اقدامی را به دلیل فشارهای آمریکا و کشورهای غربی عملی کند، دست به اشتباه جبران ناپذیری زده است.
 
لزوم واکنش مناسب دستگاه دیپلماسی کشور در برابر طرح تعطیلی سفارت ایران در منامه
 
وی در رابطه با واکنش دستگاه دیپلماسی نسبت به تصویب طرح تعطیلی سفارتخانه ایران در منامه،‌ گفت: دستگاه دیپلماسی باید عکس العمل مناسبی را برای برخورد با این گونه حرکت‌ها داشته باشد تا بتواند از منافع کشور در شرایط کنونی منطقه‌،‌ به خوبی دفاع کند.
 
عضو هیئت رئیسه مجلس،‌ گفت: بحرین و برخی دیگر از کشورهای عربی باید بدانند که تأثیر گرفتن از آمریکا و کشورهای غربی،‌ منفعتی برای آنها به همراه نخواهد آورد.
 
وی با اشاره به این موضوع که آمریکا و کشورهای غربی در تلاش هستند تا منافع کوتاه مدت خود را در منطقه تأمین کنند و به منافع کشورهای عربی توجهی ندارند، افزود: مصلحت این است که بحرین، خودش را با همگرایی منطقه‌ای تطبیق دهد و از وابستگی به غرب پرهیز کند،‌ به عبارت دیگر بحرین تنها در صورتی که به آمریکا و انگلیس وابسته نباشد، امکان حفظ و تأمین منافع خودش را خواهد داشت.
 
به دنبال اعتراض مقامات بحرین به مداخله ایران در اعتراضات خیابانی، پارلمان بحرین روزسه‌ شنبه 30 فروردین- طرحی را مبنی بر تعطیل کردن سفارت ایران در این کشور به تصویب رسانده که براساس آن خواستار بازپس ‎گیری زمین این ساختمان از ایران شده‌اند.

استقرار لباس شخصی های سوریه در خیابانها برای سرکوب معترضان

Posted: 21 Apr 2011 01:43 AM PDT

پس ازکشته و زخمی شدن دهها نفر در شهر حمص
جــرس: در حالیکه طی روزهای اخیر حکومت سوریه بعد از نیم قرن، دستور به لغو وضعیت فوق العاده در آن کشور را صادر کرده و همزمان به سرکوب و کشتار معترضان در شهر حمص دست زده بود، امروز پنجشنبه منابع عربی و شاهدان عینی گزارش دادند که نیروهای ‏امنیتی این کشور با لباس شخصی و حمل اسلحه گرم برای سرکوب معترضان بشکل گسترده ای در این شهر مستقر شدند.‏


به گزارش خبرگزاری ها، طی روزهای گذشته مخالفین با تجمع در میدان اصلی شهر حمص، این شهر مرکزی سوریه ‏را به کانون دیگری از بحران علیه حکومت بشار اسد تبدیل کرده بودند، که توسط ماموران امنیتی و ضد شورش مورد گلوله باران قرار گرفتند.


به گزارش العربیه، برخورد شدید نیروهای امنیتی این کشور تاکنون نتوانسته است به اعتراضات مردم در ‏این شهر پایان دهد و یکی شاهد عینی که توانست از پایگاه بازرسی نیروهای امنیتی سوریه وارد شهر ‏حمص شود، گفت:" مردم حمص از احتمال وقوع حملات مسلحانه بیشتری توسط ‏نیروهای امنیتی علیه معترضان خبر دادند."


این شاهد عینی با اعلام اینکه اوضاع شهر حمص بسیار نگران کننده است افزود:" افرادی مسلح با لباسهای ‏شخصی بنام "گروه شبیحه" در مرکز شهر حمص حضور دارند و برای قلع وقمع ‏تظاهرات در حالت آماده باش بسر می برند."


همچنین فعالان حقوق بشر سوریه اعلام کردند که مردم شهر حمص در اعتراض به کشته ‏شدن دست کم ٢۱ تن در اعترضات روزهای دوشنبه وسه شنبه امروز دست به اعتصاب ‏عمومی زدند .‏


از سوی دیگر هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا اعمال خشونت ‏علیه تظاهرکنندگان در سوریه را محکوم کرد و از مقامات سوری خواست تا ‏سرکوب، معترضان وهمچنین شکنجه زندانیان را متوقف کنند.‏


همگام با اعتراضهای عمومی در کشورهای عربی، سوریه نیز بیش از یک ماه ‏است که شاهد ناآرامی واعتراضات گسترده در اغلب شهر های خود بوده است.‏


بنا به برخی گزارش های فعالان حقوق بشر سوریه ‘ درپی این اعتراضات مردم این کشور تاکنون بیش از ٢٢۰ نفر جان ‏خود را از دست داده اند . ‏

گفتنی است در پی فراگیر شدن اعتراضات مردم سوریه علیه حکومت آن کشور، اواسط هفته جاری رئیس جمهور آن کشور با لغو قانون وضعیت اضطراری که مدت قریب به پنجاه سال در این کشور مورد اجرا قرار گرفته و به موجب آن امکان بازداشت مخالفان و فعالان فراهم بود، به اولین خواستۀ مخالفین و معترضین تن داد، اما همزمان وزارت کشور سوریه ازمردم این کشور خواسته است که از برگزاری هرگونه گردهمایی، تظاهرات و تحصن خودداری کنند. 

 جمهوری اسلامی، حزب الله لبنان و همچنین دولت سوریه، معترضان سوری را "فتنه گر"، "آلت دست بیگانه" و همچنین "اقلیتی ناچیز" ذکر کرده اند.

   

انتقاد از طرح موضوع تشکیل سازمان اطلاعات

Posted: 21 Apr 2011 01:43 AM PDT

جــرس: در واکنش به اظهارات فرمانده اسبق سپاه و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، که خواستار جایگزینیِ "سازمان اطلاعات" به جای "وزارت اطلاعات" و بالتبع خروج از مجموعۀ دولت شده بود، یکی از روزنامه های اصولگرای چاپ تهران، این دیدگاه را مورد انتقاد شدید قرار داد.


گفتنی است در پی چالش های رخ داده پیرامون ماجرای وزیر اطلاعات و استعفا و برکناری و ابقای وی، محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با بیان اینکه "می توان وزارت اطلاعات در کشور را تبدیل به سازمان اطلاعاتی کرد"، گفته بود: "دستگاه اطلاعات کشور باید زیر نظر حاکمیت بوجود بیاید."


در همین رابطه روزنامه «سیاست روز»، در سرمقاله خود با عنوان "چرا وزارت اطلاعات نباید سازمان باشد؟" نوشت:

عصر روز گذشته سایت خبری تابناک که رابطه آن با محسن رضایی مشخص است، خبری به نقل از وی منتشر و در آن بحث لزوم تغییر ساختاری وزارت اطلاعات به سازمان را مطرح کرد.

در دولت محمد خاتمی چنین مباحثی مطرح و هدف موافقان خارج کردن دستگاه نظارتی - اطلاعاتی کشور از مجموعه دولت بود. با نگاهی خوشبینانه می‌توان گفت طراحان می‌خواستند جریان‌های انحرافی به وزارتخانه‌ای مهم راه‌پیدا نکرده و فجایعی مانند قتل‌های زنجیره‌ای، دیگر در کشور رخ ندهد. اما تغییر ساختاری مد نظر آقای رضایی در یک نهاد مهم و خروج آن از مجموعه دولتی که با رای مستقیم مردم انتخاب می‌گردد، چنین خواسته‌ای را برآورده می‌کند؟

دبیر مجمع تشخیص در ادامه این اظهار نظر با بیان اینکه "اطلاعات کشور می‌تواند به طور مثال مشابه صدا و سیما اداره شود" گفته است: "هر سه قوه کشور به اطلاعات نیازمند هستند و نظام هم نمی‌تواند بی‌ارتباط با اطلاعات باشد.معتقدم سازمان اطلاعاتی موفق تر از وزارت اطلاعات خواهد بود."اگرچه آقای رضایی در لفافه پیشنهاد تشکیل سازمان اطلاعات زیر نظر رهبری معظم انقلاب را برای چندمین بار داده‌اند، اما باید از ایشان پرسید که آیا به مضرات قرار گرفتن یک نهاد اطلاعاتی زیر نظر رهبری فکر کرده‌اید؟

آقای رضایی آیا به این موضوع اندیشیده که اگر طرح ایشان پیش از وقوع و کشف قتل‌های زنجیره‌ای عملیاتی شده بود، چه اتفاقی در کشور می‌افتاد و چه بلوایی علیه ولایت فقیه در خارج از مرزها به راه می‌افتاد؟

دلیل اصلی اینکه وزارت اطلاعات زیر مجموعه دولت قرار گرفته این است که به وکلای ملت در مجلس پاسخ‌گو باشد و چنانچه این وزارتخانه هم همچون وزارتخانه‌های دیگر دچار اشتباهی شده باشد به نام حاکمیت نوشته نشود.

سوال مهم از آقای رضایی این است که چگونه شما و همفکران جنابعالی از جمله برادر بزرگوارتان در مجلس شورای اسلامی تنها به این دلیل که سازمان تربیت‌بدنی و رییس آن بر اساس قوانین جاری به مجلس پاسخ‌گو نیست، با وجود قانون کوچک‌سازی دولت طرح تشکیل وزارت ورزش را ارائه می‌دهید، اما به موازات آن، از طرح تغییر ساختار اطلاعات کشور از وزارت به سازمان دفاع می‌کنید؟ آیا تربیت‌بدنی و لزوم پاسخ‌گویی رئیس ورزش به مجلس و نمایندگان ملت در نظام پارلمانی ایران مهم‌تر و حیاتی‌تر از پاسخ‌گویی وزیر اطلاعات است؟


لازم به یادآوری است محسن رضایی روز گذشته در جمع کارشناسان موسسه ای موسوم به «اندیشه ولایت»، با اشاره به موضوع "اطلاعات" گفت: در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا "اطلاعات" یک مساله حاکمیتی و فراتر از امور اجرایی است ، لذا در کشور ما نیز در شرایط مناسبی، می توان وزارت اطلاعات را تبدیل به سازمان اطلاعاتی کرد.


وی بدون اشاره به فشارهای وارده به دولت اصلاحات و محافلی که قصدِ خلع ید از دولت از اصلاحات از کلیه امور حساس داشتند، ادعا کرد "چند سال پیش که این موضوع را طرح کردم، عده ای از اصلاح طلبان با این موضوع مخالفت کردند ولی من همچنان اعتقاد دارم که اطلاعات کشور باید زیر نظر حاکمیت بوجود بیاید."

رضایی با بیان اینکه اطلاعات کشور می تواند به طور مثال مشابه صدا و سیما اداره شود، افزود: هر سه قوه کشور به اطلاعات نیازمند هستد و نظام هم نمی تواند بی ارتباط با اطلاعات باشد.

وی افزود: معتقدم سازمان اطلاعاتی موفق تر از وزارت اطلاعات خواهد بود.