جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


گزارش تصویری - معترضین به قبض‌های گاز

Posted: 12 Apr 2011 07:38 AM PDT

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دولت سوریه مانع دسترسی پزشکان به مجروحان اعتراض های اخیر شد

Posted: 12 Apr 2011 05:39 AM PDT

جــرس: بنا به گزارش منابع خبری، در حالیکه سرکوب خونین اعتراضات در شهرهای مختلف سوریه همچنان ادامه داشته و آمار کشته شدگان و مجروحان خیزش مردم آن کشور رو به افزایش است، منابع حقوق بشری مستقل اعلام کرده اند که نیروهای امنیتی سوریه مانع از دسترسی پزشکان به مجروحان اعتراض‌ها‌ی هفته گذشته در این کشور شده اند.


به گزارش تارنمای سازمان «دیده بان حقوق بشر»، مدیر بخش خاورمیانۀ این سازمان غیر دولتی گفته است که در اعتراض‌های هفته گذشته در درعا در جنوب سوریه و منطقه‌ای در حومه دمشق، عده‌ای از معترضان زخمی شدند اما نیروهای امنیتی نگذاشتند پزشکان و امدادگران آنها را مداوا کنند، که این رفتار غیر انسانی و غیر قانونی است."


این درحالیست که طبق آخرین گزارش ها، اعتراضات در شهر درعای سوریه همچنان ادامه دارد و همزمان نيروها و ادوات نظامی سنگين دولتی، وارد شهر نفت خیز بانیاس جهت کنترل و سرکوب اعتراضات شده اند.


بنا بر آخرین خبار رسیده از سوریه، طی روزهای گذشته در منطقه دوما در شمال دمشق تظاهراتی علیه دولت بشار اسد برگزار شد که نیروهای امنیتی ۱۹۰ تن را بازداشت کردند و ۸ نفر در اثر تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شدند.


همچنین در شهر دمشق دانشجویان به تظاهرات علیه دولت پرداختند که خبرهای تائید نشده حاکی از کشته شدن یک نفر می باشد.


در پی یک ماه تظاهرات مردم سوریه ، مطابق گزارش‌های مجامع دفاع از حقوق بشر، در جریان برخورد‌های نیروهای امنیتی سوری و مردم معترض، من‌جمله درگیری‌های هفته اخیر در شهر بانیاس، تاکنون حدود ۱۳۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند.


گفتنی است تنها واکنش عملی بشار اسد، رئیس جمهور موروثی سوریه، طی هفته های اخیر، برکناری دولت و دادن وعده های مبهم به مردم و معترضان بود، ضمن اینکه مخالفان را "فتنه گران تحریک شده توسط اسراییل" خواند.
بخش دیگری از وعده‌های بشار اسد اجرای اصلاحات سیاسی من‌جمله لغو "شرایط فوق‌العاده" امنیتی بود که از سال ۱۹۶۳ تاکنون بهانه اداره جامعه با شیوه‌های پلیسی و تعطیلی آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در آن کشور بوده، اما این وعده هم عملی نشد.


از چهار هفته پيش که سوريه شاهد اعتراض‌های مردمی است، فشارها بر رسانه‌های مستقل و خبرگزاری‌های بين‌المللی در آن کشور افزايش يافته و گروهی از خبرنگاران خارجی نیز بازداشت و اخراج شده اند.


 

اتحادیه اروپا ۳۲ تن از مقامات ارشد جمهوری اسلامی را در لیست تحریم قرار داد

Posted: 12 Apr 2011 05:13 AM PDT

جــرس: چند هفته بعد از آنکه کشورهای عضو اتحادیه اروپا توافق کردند تا به سرعت تحریم هایی را علیه افرادی که مسئول "نقض شدید حقوق بشر" در ایران هستند وضع کنند، امروز سه شنبه (۱۲ آوریل / ۲۳ فروردین) وزیر امور خارجه‌ بریتانیا، اعلام کرد که اتحادیه اروپا ۳۲ تن از کارگزاران بلندپایه‌ی جمهوری اسلامی را تحریم کرده است.


به گزارش دویچه وله، ویلیام هیگ، این افراد را که نام آنها هنوز مشخص نشده، از مقامات بلندپایه‌ سپاه پاسداران، قوه‌ی قضاییه و نیروی انتظامی و اتهام آنها را " نقض حقوق بشر در ایران" اعلام کرد. 

 
پیشتر برخی گزارش ها از احتمال قرار دادن نام افراد زیر در این فهرست خبر داده بودند:

محمد علی جعفری، فرمانده سپاه، حسن فیروزآبادی، رییس ستاد کل نیروهای مسلح، علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه، عبدالله عراقی و حسین همدانی از فرماندهان سپاه محمد رسول الله، حسین طائب، رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج، اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی و همچنین وزیران کشور، ارشاد، دادگستری و علوم همراه با رییس قوه قضاییه، معاون اول وی، سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران و چند قاضی دادگاه های انقلاب."


هیگ ضمن اشاره به اینکه وضعیت حقوق بشر در ایران بدتر شده، گفت: "دولت ایران فکر کرده که با بروز ناآرامی در کشورهای عربی می‌تواند بدون اینکه جهانیان متوجه شوند، حقوق بشر را نقض کند، اما آنها باید بدانند اتحادیه اروپا این وضعیت را نمی‌پذیرد."


گفتنی است کشورهای عضو اتحادیه اروپا اواخر ماه گذشته در مورد تحریم آن گروه از مقام‌های جمهوری اسلامی که در نقض حقوق بشر در ایران مشارکت دارند با یکدیگر به توافق رسیدند و پس از جلسه‌ای در بروکسل پایتخت بلژیک، با انتشار بیانیه‌ای تاکید کردند که توافق نموده‌اند تا به سرعت تحریم هایی را علیه افرادی که مسئول "نقض شدید حقوق بشر" در ایران هستند وضع کنند.

۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در آن بیانیه همچنین نسبت به وضعیت "رو به زوال" حقوق بشر در ایران، "افزایش شدید اعدام‌ها در ماه‌های اخیر و سرکوب سیستماتیک شهروندان ایرنی" ابراز نگرانی کرده‌ و از جمهوری اسلامی ایران خواسته شده بود تا ضمن پایبندی به میثاق‌های بین‌المللی، زندانیان سیاسی را فورا آزاد کرده و اعدام‌ها را متوقف کند.


اقدام های اتحادیه اروپا در حالی صورت می‌گیرد که پیشتر نیز ۳۸ سازمان حقوق بشری مستقل خاورمیانه، آفریقا و آسیا با ارسال نامه‌ای به وزیران خارجه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، از آنها خواستند تا از تعیین و اعزام گزارشگر حقوق بشر برای ایران از سوی سازمان ملل حمایت کنند.


در این نامه که از سوی اعضای سازمان‌های حقوق بشری کشورهایی نظیر الجزایر، مصر، بحرین، اندونزی، عراق، لبنان، مالزی، سوریه، اوگاندا و نیجریه تهیه شده، از کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی خواسته شده بود تا از پیش نویس قطعنامه‌ای برای تعیین گزارشگر ویژه سازمان ملل به منظور نظارت بر وضعیت حقوق بشر ایران پشتیبانی کنند.


لازم به یادآوری است شیرین عبادی، حقوقدان ایرانی و برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل، اخیرا گفته بود که از اتحادیه‌ی اروپا خواسته است، دارایی‌های ۸۰ تن از مقامات جمهوری اسلامی را مسدود کند و به آنان اجازه‌ی ورود به خاک کشورهای اتحادیه‌ی اروپا را ندهد.


کریم لاهیجی، رئيس اتحادیه‌ی حقوق بشر ایران و نایب رئيس فدراسیون بین‌المللی جوامع حقوق بشر نیز اعلام کرد که با کمک خانم شیرین عبادی، فهرستی ۸۰ نفره تهیه کرده که دربرگیرنده‌ی نام افرادی است که مسئول سیاست سرکوب در ایران هستند.


چندی پیش برخی منابع اعلام کرده بودند که حسين الله‌کرم رييس شورای هماهنگی نیروهای حزب‌الله، حسين طائب فرمانده پیشین بسیج، علی فضلی معاون بسيج، عباس کارگرجاويد (نيروی بسيجی که گفته می‌شود ندا آقاسلطان را در ۲۰ ژوئن ۲۰۰۹ به قتل رساند)، مهرداد اميدی رئيس بخش جرائم رايانه‌ای نيروی انتظامی، بهروز کماليان رئيس گروه رايانه‌ای آشيانه سپاه پاسداران، صادق لاريجانی رئیس قوه قضائیه، مصطفی محمدنجار وزیر کشور، صادق محصولی وزیر رفاه، کامران دانشجو وزیر علوم، غلام‌حسین محسنی اژه‌ای دادستان کل، دری نجف‌آبادی دادستان پیشین کل و عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران در اين ليست قرار دارند.


روزنامه کيهان چاپ تهران نیز، اسفند ماه با انتشار گزارشی اعلام کرده بود محمدتقی مصباح يزدی عضو مجلس خبرگان رهبری، احمد خاتمی عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه تهران، محمد يزدی عضو مجلس خبرگان رهبری و حسين شريعتمداری، مدیر روزنامه کیهان نیز در ليست تحريم اتحاديه اروپا قرار دارند.
کیهان همچنین از حسن فيروزآبادی رئيس ستاد کل نيروهای مسلح، محمدعلی جعفری فرمانده سپاه پاسداران، علی سعيدی نماينده ولی فقيه در سپاه، يدالله جوانی رئيس اداره سياسی سپاه، عبدالله عراقی جانشين فرمانده نيروی زمينی سپاه، حسين همدانی فرمانده سپاه تهران، اسماعيل احمدی‌مقدم فرمانده نيروی انتظامی، احمدرضا رادان جانشين فرمانده نيروی انتظامی، ابراهیم رئیسی معاون اول رئیس قوه قضائیه، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، مرتضی بختیاری وزیر دادگستری و مرتضی تمدن، استاندار تهران به عنوان دیگر افرادی که در فهرست تحریم قرار دارند، نام برد.
لازم به یادآوری است دو هفته گذشته نيز محمدرضا نقدی، فرمانده کل بسیج و عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران از سوی آمريکا به نقض حقوق بشر متهم و تحریم شده و این اقدام جهت "همبستگی با قربانيان شکنجه، سرکوب و بازداشت‌های خودسرانه آن‌ها" اعلام شد و همزمان وزارت خزانه‌داری آمريکا اعلام کرد که نقدی و دولت‌آبادی در فهرست سياهی قرار گرفته‌اند که دارايی‌ها و اموال آن‌ها در آمريکا مسدود خواهد شد.


دولت آمريکا مهرماه سال گذشته هشت تن از مقامات دولتی ايران را به دليل نقض حقوق بشر و سرکوب اعتراضات مردم ايران در وقايع پس از انتخابات رياست جمهوری در اين کشور، در فهرست تحريم‌های خود قرار داده بود، که محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران، غلام‌حسين محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضائيه، حيدر مصلحی وزير اطلاعات، صادق محصولی وزير رفاه، سعيد مرتضوی دادستان پيشين تهران، مصطفی محمدنجار وزير کشور و جانشين فرمانده کل قوا در نيروی انتظامی، احمدرضا رادان فرمانده نيروی انتظامی تهران بزرگ و حسين طائب معاون اطلاعات سپاه پاسداران، در آن لیست قرار داشتند.
 

عربستان: مقامات جمهوری اسلامی قدرت ما را تست نکنند، ما توان مقابله با آنها را داریم

Posted: 12 Apr 2011 04:54 AM PDT

جــرس: یک مقام دیپلماتیک عربستان طی مصاحبه ای پیرامون اوضاع منطقه، اظهار عقیده کرد "اگر مقامات جمهوری اسلامی بخواهند کشورهای حاشیه خلیح فارس را بی ثبات کنند، ما توانایی مقابله با آنها را داریم. آنها باید بدانند کشورهای حاشیه خلیج فارس و امنیت آنها ، خط قرمز ماست. ما اجازه نقض امنیت را به آنها را نمی دهیم امیدوارم که قدرت ما را تست نکنند. من دوست دارم چیزهایی که نگفتم یادآور بشوم."


به گزارش انتخاب، احمد القتان سفیر عربستان سعودی در مصر، طی مصاحبه با شبکه تلویزیونی «الحیات»، ادعا کرد: ما در عربستان سعودی مخصوصا ملک عبدالله از زمانی که وی ولیعهد بود تلاش کرده ایم که دست دوستی را به سوی ایران دراز کنیم به هر شکلی. اما متاسفانه، توطئه های ایران در کشورهای حاشیه خلیج فارس هرگز تمامی ندارد.


وی بدون اشاره به رخدادهای منطقه و اعزام نیروهای نظامی منطقه برای سرکوب معترضان بحرینی، ایران را مورد حمله قرار داده و گفت: تا امروز، آنها با توهم امپراطوری فارس زندگی می کنند. اظهارات اخیر ایرانیان عجیب و غریب است. آنها عربستان سعودی را متهم به دخالت در امور بحرین کردند. این حقیقت ندارد و من می توانم آن را ثابت کنم.


احمد القتان مدعی می شود: این اتهامات زمانی از سوی ایران متوجه ما می شود که ایران هم در حال مداخله در امور لبنان عراق، مصر و کشورهای حاشیه خلیج فارس است.


سفیر عربستان سعودی در مصر، می افزاید: وضعیت ما با ایران در منطقه به صورت وحشتناکی است. ما پیام قدرتمندانه و مهمی را به آنها منتقل کرده ایم: ما اجازه نقض امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را نمی دهیم. امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس، خط قرمز ما در عربستان سعودی است. مطمئنا شما به یاد دارید که عربستان چگونه به حمله کویت پاسخ داد!


احمد القتان در ادامه ادعاهایش، می گوید: اهداف ایران در ایجاد یک شبکه جاسوسی در کویت چه بود؟ کل این قضیه هشدار دهنده است. ایران چندین سال است که جزیره های امارات را اشغال کرده است! و هنوز هم از هر نوع مذاکره ای در این مورد سرباز می زند! و حتی داوری بین المللی را هم قبول نمی کند!


وی با ادعای این که “ما در عربستان سعودی خیلی از دست ایران رنج کشیدیم” ... من فکر نمی کنم که سیاست ایران با سیاست مصر در یک خط است. ایران برنامه های خود را دارد. من از اعماق قلبم آرزو می کنم که مصر قادر باشد که ایران را متقاعد کند که روابط همسایگی اش را حفظ کند و به کنوانسیون های بین اللمی احترام بگذارد و دست از دخالت در کشورهای حاشیه خلیج فارس دست بردارد.


وی خطاب به مصاحبه کننده می گوید: برادر عزیر، شما باور نمی کنید که این ایرانی ها دارند در کشورهای حاشیه خلیج فارس چه می کنند. تنها چیزی که این کشور به آن اهمیت می دهد دخالت در هر قسمت از کشورهای جهان عرب است. مصر هم اکنون دارد از این قضیه رنج می برد. مانند خیلی دیگر از کشورهای عربی دیگر، من می توانم در مورد هر کشور عربی دیگری، مثال های زیادی بزنم!


سفیر عربستان سعودی در مصر، در ادامه ، تلویحاً ایران را تهدید به حمله نظامی می کند و می گوید: من به این چیزی که می گویم اعتقاد دارم: امیدوارم ایرانی ها قدرت ما را امتحان نکنند. آنها نباید قدرت ما را تست کنند. انشالله، اگر آنها بخواهند کشورهای حاشیه خلیح فارس را بی ثبات کنند، ما توانایی مقابله با ایران را داریم. مصاحبه کننده در این لحظه پرسید: منظور شما از قدرت به معنای خود کلمه است. وی پاسخ داد: بله. مصاحبه کننده دوباره پرسید که این شامل حمله نظامی هم می شود. سفیر عربستان در مصر پاسخ داد: منظور من ایران است. کشورهای حاشیه خلیج فارس و امنیت آنها ، خط قرمز ماست. ما اجازه نقض امنیت را به آنها را نمی دهیم امیدوارم که قدرت ما را تست نکنند. من دوست دارم چیزهایی که نگفتم یادآور بشوم.


احمد القتان اضافه می کند: ما از دست ایرانی ها در فصل های مختلف حج خیلی رنج بردیم و آزار دیدیم! آنها به عربستان می آید و باعث آشوب در طول فصل حج می شوند.


گفتنی است امروز سرتیپ احمدرضا پوردستان، فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران نیز گفته است ارتش در همه مناطق مرزی کشور مستقر خواهد شد و تاکید کرد "جمهوری اسلامی با فاز جدیدی از تهدیدات روبروست که ازنظر نوع، شکل و اندازه با گذشته خیلی فرق دارد، به همین علت، ارتش ازاین پس در همه مرزها مستقر خواهد شد."


شایان ذکر است پس از اظهارنظرهای هشدار آمیز مقامات بحرینی و کویتی علیه جمهوری اسلامی، این بار عربستان در رده ای بالاتر، ایران را تهدید به حمله نظامی می کند.
 

دولت هرکاری می خواهد انجام می دهد و فقط مجلس را متهم می کند

Posted: 12 Apr 2011 04:30 AM PDT

عضو فراکسیون اقلیت مجلس
جــرس: یک عضو فراکسیون اقلیت مجلس تاکید کرد "میان دولت و مجلس همه چیز یک‌طرفه است، دولت هر کاری که می‌خواهد می‌کند، هر چیزی که می‌خواهد می‌گوید و در آخر وقتی قانون مصوب اجرایی نمی‌شود و دولت به تکالیف خود عمل نمی‌کند، مشکل ایجاد می‌شود، مثل خلاف عمل کردن مصوبه مجلس در بحث هدفمندی یارانه‌ها که با افزایش ناگهانی قیمت گاز همه چیز به هم ریخته شده و نتیجه عمل نکردن به قانون این بود که کشاورزی تعطیل شده، صنعت رو به تعطیلی رود و نارضایتی در جامعه زیاد می‌شود و مجلس را متهم می‌کند."



به گزارش اعتدال، قدرت الله علیخانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اسلامی، به مصوبات اجرا نشده از سوی دولت اشاره کرده و گفته است "مصوبه مترو، مصوبه ورزش و ۳۷ مصوبه اجرا نشده از سوی دولت نشانگر بی‌قانونی کردن دولت است."


علیخانی تصریح کرد: دولت در مصاحبه‌های خود مکرر مجلس و قوه قضاییه را مورد بی‌مهری قرار می‌دهد، اما مجلس و قوه قضاییه برای اینکه اختلافات به جامعه کشیده نشود پاسخی نمی‌دهند، ولی برای مردم قابل قبول نیست زیرا می‌گویند اگر حرف‌های دولت درست است چرا قوه قضاییه و مجلس کاری نمی‌کنند، اگر ناصحیح است چرا گفته‌های رییس دولت را رد نمی‌کنند، لذا یک ابهام بزرگی برای مردم به وجود آمده هر چند حق با مجلس است.


وی افزود: کار مجلس قانون‌گذاریست، اما وقتی قانون مصوب اجرایی نمی‌شود و دولت به تکالیف خود عمل نمی‌کند، مشکل ایجاد می‌شود، مثل خلاف عمل کردن مصوبه مجلس در بحث هدفمندی یارانه‌ها که با افزایش ناگهانی قیمت گاز همه چیز به هم ریخته شده و نتیجه عمل نکردن به قانون این بود که کشاورزی تعطیل شده، صنعت رو به تعطیلی رود و نارضایتی در جامعه زیاد می‌شود.


نماینده قزوین در خاتمه گفت: مجلس به بهانه مدارا با دولت، باعث به وجود آمدن این مشکلات نیز شده است، به نظر من مجلس باید شدیدا به تکالیف خود عمل کند و لایحه های لازم را صادر کند، زیرا دولت آمار صحیح نمی‌دهد؛ مثلا در امر اشتغال، ۱میلیون ۶۰۰ هزار نفری که در سال ۸۹ اشتغال درست کرده است صحت ندارد و با آمار تطبیق ندارد الان هم که در سال ۹۰ مدعی ایجاد بیش از ۲ میلیون شغل شده که بعید است محقق شود.
 

پرداختهای بی ضابطه برخی دولتی ها به نمایندگان مجلس، جنجال ساز شد

Posted: 12 Apr 2011 04:12 AM PDT

جــرس: در حالیکه موضوع پرداخت کمکهایی خاص از سوی برخی دولتمردان به تنی چند از نمایندگان، در آخرین روزهای سال گذشته به طور ضمنی مطرح و در برخی محافل مجلسیون مورد بحث و انتقاد و پرسش قرار گرفته بود، امروز نیز رسانه های خبری از حاشیه ساز شدن این اقدام هدف دارِ دولت گزارش داده اند.


به گزارش خبرآنلاین، نورالله حیدری دستنایی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس از نامشخص بودن ملاک تخصیص کمک های اعتباری به استان های مختلف انتقاد کرد و گفت: ضروری است، دولت برای پرداخت کمک های مختلف به استان های کشور سازوکار قانونی مشخصی تعیین کند.


به گفته وی، برخی نمایندگان طی مکاتباتی با برخی اعضای دولت، توانستهاند منابعی را دریافت کنند اما دیگرانی نتوانستهاند. در برخی استانها هم این کمکها شامل حال برخی نمایندگان بوده است. وی از هیات رئیسه خواست تا ضابطه پرداخت این کمک ها از سوی دولت به برخی نمایندگان مشخص شود.


شهاب الدین صدر که در غیاب علی لاریجانی ریاست جلسه را بر عهده داشت، در واکنش به این تذکر با بیان اینکه این کمکها باید صرفا در چارچوب قانون بودجه باشد، تاکید کرد که نباید هیچ تبعیضی در این زمینه وجود داشته باشد. اما اگر نمایندگان مواردی را سراغ دارند، به هیات رئیسه اعلام کنند تا پیگیری شود.


گفتنی است مواردی از پرداخت های خاص دولت به برخی نمایندگان، از خبرساز ترین اقدامات دولتی ها در قبال پارلمان بوده، که از جمله می توان به پرداخت های پنج میلیون تومانی به برخی از نمایندگان که به بهانه "کمک به تعمیر مساجد"، از آنها برای پس گرفتن درخواست استیضاح علی کردان (وزیر کشور وقت) امضا اخذ می کردند. (ماجرا از آنجا آغاز شده بود که مدیرکل پارلمانی دولت، که گویا مامور پرداخت پنج میلیون تومان به نمایندگان مجلس - در قالب کمک به مساجد حوزه های انتخابیه نمایندگان - بود، در قبال ارائه چک های مورد نظر به نمایندگان، دو رسید دریافت می کرد: رسید اول، تاییدیه وصول چک بود و دومی که گفته می شود زیر رسید اول بوده و بدون آنکه متن آن به نمایندگان نشان داده شود، به عنوان نسخه دوم رسید وصول چک معرفی می شد که نمایندگان باید آن را امضا می کردند و البته متن نامه زیر رسید هم انصراف از استیضاح علی کردان، وزیر کشور بوده است.)


هنوز مشخص نیست موج جدید پرداخت ها، به دلیل بحث جمع آوری امضا جهت "پرسش از رئیس دولت" بوده، یا علل دیگری دخیل بوده است.
 

دولت عراق برای خروج مجاهدین خلق از خاک عراق اولتیماتوم زمانی تعیین کرد

Posted: 12 Apr 2011 03:43 AM PDT

درخواست برای تحقيقات بين المللی مستقل در خصوص اردوگاه اشرف
جــرس: در ادامه فشارهای متعدد دولت عراق به ساکنین اردوگاه اشرف، و چند روز بعد از حملات مسلحانه و خونین نظامیان عراقی به آن اردوگاه، سخنگوی دولت عراق از ضرب الاجل برای تعطیل کردن این اردوگاه تا پايان سال جاری میلادی (آذرماه) و همچنين انتقال ساکنان آن به خارج از عراق خبر داده است.


 

به گزارش خبرگزاری آلمان، علی الدباغ، روز دوشنبه ٢٢ آوریل، طی بيانيه ای رسمی از طرف دولت آن کشور، سازمان مجاهدين خلق را به عنوان يک "سازمان تروريستی" معرفی کرد و بدون اشاره مستقیم به حملات روز جمعۀ نظامیان عراقی که منجر به کشته و مجروح و بازداشت تعدادی از ساکنان آن اردوگاه شد، گفت: دولت عراق تصميم قبلی خود برای بستن اردوگاه اشرف را اجرا خواهد کرد و ساکنان اين اردوگاه تا پايان ماه دسامبر فرصت دارند که عراق را ترک کنند.

 

 


وی همچنين گفته است: "مجاهدين خلق می‌بايست با همکاری سازمان ملل متحد و ديگر سازمان های بين المللی و با استفاده از همه ابزارهای سياسی و ديپلماتيک از خاک عراق خارج شود، چرا که عراق برای اعضای آنها گزينه‌ای (برای ماندن) نيست."

 

 


بر اساس گزارش آسوشیتدپرس، شاهين قبادی، يکی از سخنگويان سازمان مجاهدين خلق در پاریس روز دوشنبه اعلام کرد که "ساکنان اردوگاه اشرف مايلند به آمريکا يا کشورهای اتحاديه اروپا منتقل شوند، در صورتی که دولت‌های اين کشورها مايل باشند به اين افراد پناهندگی سياسی بدهند، ما هم تمايلی به ماندن در عراق نداريم، ولی تاکنون پاسخ دريافت نکرده‌ايم."

 

 


گزارش مذکور همچنین از قول این سخنگوی سازمان مجاهدین خلق افزود که "در صورت تضمين سلامت و امنيت اعضای سازمان از سوی جمهوری اسلامی، آنها حتی مايل خواهند بود به ايران بروند."

 

 


گفتنی است سحرگاه روز جمعه نوزدهم فروردین امسال، نيروهای امنيتی و نظامی عراقی، با حمله به اردوگاه اشرف، شماری را کشته و زخمی و بازداشت کردند.
 

 

اتحادیه اروپا و سازمان ملل از دولت عراق خواسته اند، با اعزام بازرسان بین‌المللی به این اردوگاه موافقت کند.


 از سوی دیگر، فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) و جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران (LDDHI) امروز در بيانيه مشترک مطبوعاتی اعلام کردند: در باره حملات عليه غيرنظاميان ساکن اردوگاه اشرف در روز ۱۹ فروردين بايد تحقيقات بين المللی مستقل انجام شود. براساس حقوق بين المللی بشردوستانه مقامات عراقی ملزم به پايان دادن خشونت بر ضد ساکنان اردوگاه هستند. ساکنان اردوگاه از موقعيت «اشخاص تحت حمايت» به تعريف کنوانسيون چهارم ژنو برخوردارند. فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران اين حمله ها را که در ادامه يک رشته حمله های ديگر رخ داده، به شدت محکوم می کنند.

 

سید حسن خمینی: وظیفه روحانیت مطالبه حق مردم است

Posted: 12 Apr 2011 03:47 AM PDT

افراطی گری مضر و منجر به بدبینی مردم می شود
 جرس: سید حسن خمینی با اشاره به اینکه افراطی گری غیرلازم و مضر است و منجر به بدبینی جامعه می شود به وظیفه نهاد روحانیت و لزوم استقلال آن پرداخت و خاطر نشان کرد که نهاد روحانیت به عنوان سخنگوی مردم حقوق آنان را مطالبه  می کند.


 

سید حسن خمینی با اشاره به اینکه افراطی‌گری، غیرلازم و مضر  است و هم، جامعه را نسبت به نتایج بدبین می‌کند، اظهار داشت: تفکر افراطی یعنی تفکری فراتر از قانون وقتی حق مسلم مردم در اندیشه‌ای  نادیده گرفته می‌شود، این تفکر افراطی است. چنان‌که وقتی حق شارع رد می‌شود، تفکر افراطی است. پس تفکرهای افراطی، ملی‌گرایی‌های سکولار و فاشیسم هر دو از یک آبشخور سیراب می‌شوند. البته طبیعی است که تفکر زمینه عملکردهای افراطی می‌شود. یکی از این تفکرات که امروز خطرناک است و توسط مراجع که اصلی‌ترین پایگاه حفظ دین هستند، نسبت به آن هشدار داده شده است، بسط دادن به عرفان‌های دروغین و ادعاهای واهی نسبت به ارتباط با مراکز غیبی از جمله حضرت بقیه‌الله الاعظم ارواحنا فداه و ... است. شما جا دارد جدا به زمینه پیدایش بهائیت بیندیشید. پیدایش تفکر بابیت و بهائیت یک شبه پدید نیامده است. البته اندیشه شیخیه اعتقاد به رکن رابع و رابطه دروغین با امام زمان تحت عنوان «باب» یعنی در امام زمان رواج پیدا می‌کند، بعد از زمینه پیدایش مکتب دروغین بهائیت فراهم می‌شود. هشدار عالمان دین نسبت به رواج خرافات، وعده ظهور و بروز یا خواب‌نما شدن‌ها و غیره نیست مگر با عنایت به آنچه از این خرافه پدید می‌آید. جا دارد در اینجا از مرحوم آیت‌الله توسلی هم یاد کنم که در این زمینه به موقع هشدار دادند.


 سیدحسن خمینی در گفت‌وگویی با مهرنامه  به اندیشه آیت الله خمینی در مورد نهاد روحانیت پرداخت و گفت: پس انتظار از دیدگاه مکتب امام(ره) این است که نهاد روحانیت به عنوان سخنگوی مردم حقوق مردم را مطالبه کند. هم حقوق دینی و هم حقوق دنیوی که البته دین برای روحانیت تعریف کرده، اتفاقا این موردی است که نهاد روحانیت را تاثیرگذار کرده است. برای مثال به بحث «عدالت» هم، می‌توان کانتی نگاه کرد و هم، می‌توان گفت عدالت وظیفه‌ای صددرصد اسلامی و دینی بوده، وظیفه‌ای است که خداوند خواسته و اراده کرده است. مبارزه با ظلم هم همین است. این‌که نهاد روحانیت به برخی ظواهر حساسیت دارد به این دلیل است که زاویه نگاهش زاویه دینی است. این انتظار که نهاد روحانیت نسبت به ظواهر شرع حساسیت نداشته باشد انتظار بی‌جایی است؛ البته نباید به ظواهر شرع بسنده شود اما این بدان معنا نیست که به ظواهر شرعی توجه نداشته باشد که به اعتقاد من تا نقطه مطلوب فاصله داریم اما نمی‌توانیم بگوییم مجموعه حوزه و نهاد روحانیت در مسیر گمراه شده‌ای قرار دارد و به گمراهی افتاده؛ چراکه این‌گونه نیست.



متن کامل این گفت و گو نقل از پایگاه اطلاع رسانی جماران به شرح زیر است: 


در یکی، ‌دو سال گذشته آرا و مواضع امام (ره) در زمینه‌های متعدد از سوی جریان‌های مختلف مورد بازخوانی قرار گرفته است؛ موضوعات متعددی از جمله حق مردم، مشروعیت حکومت و ... لازم به نظر می‌رسد پیش از ورود به مباحث مربوط به حوزه علمیه و پس از آسیب‌‌شناسی آن، آرا و مواضع امام (ره) در این موضوع را بازخوانی کنیم و بعد به قضاوت بنشینیم که آیا انتظارات امام (ره) محقق شده یا نه؟ اما در بدو امر با تفاسیر متفاوتی از آرای امام (ره) مواجه می‌شویم. یک تفسیر، تفسیر شماست به عنوان یکی از نزدیک‌ترین افراد به امام (ره) که اتفاقا این تفسیر امکان پیدا نمی‌کند تا روز چهاردهم خرداد نظر خود را بیان کند. تفاسیری دیگر هم الی ماشاء‌الله وجود دارند. سوال اول این است که امروز کدام نحله بیشتر از سایر جریان‌ها آرای امام (ره) را نمایندگی می‌کند؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
قبل از پاسخ به سوال شما، این نکته را لازم است اشاره کنم که این تفسیر اگرچه در 14 خرداد امکان نظر دادن، ندارد ولی به نظر من با توجه به دفاع یکپارچه مراجع و اندیشمندان حوزه و دانشگاه و طبقات مختلف مردم، می‌توان گفت که دارای پایگاه غنی و مورد اقبال اکثریت قاطع مردم ایران است. آنچه در روزهای بعد از 14 خرداد اتفاق افتاد، صرفا دفاع از یک نفر نبود، بلکه اولا دفاع از مظلوم و در مرحله دوم نفی یک رفتار در گستره جامعه بود. اما در پاسخ به سوال شما: طبیعی است هرکس تفسیر خود را درست و صحیح می‌داند. مثلا من تفسیر خود را اصلح می‌دانم و آرا و تفاسیر دیگر را باطل؛ که البته طبیعت اجتهاد این است. سابق بر این بحثی مبنی بر این مطرح کرده بودم که می‌شود در اندیشه امام (ره) اجتهاد کرد تا دیدگاه‌های مختلف مطرح شود اما متاسفانه بحث اجتهاد در آرای امام (ره) بد فهمیده شد. بحث پیشنهادی من اصلا بحث نقد امام (ره) نبود بحث اجتهاد در اندیشه‌های امام(ره) بود. به این معنا که آرا و اندیشه‌های امام (ره) را به عنوان یک مکتب ببینم. همان‌طور که ما مکتب تشیع داریم و متعاقب آن مجتهدانی در مکتب تشیع، که می‌بینید شیخ انصاری یک مجتهد این مکتب است و امام (ره) یک مجتهد دیگر، بقیه هم هستند.
اگر به اندیشه امام (ره) به عنوان یک مکتب نگاه شود آن وقت این اجازه را به مجتهدان صاحب صلاحیت می‌دهد تا در این مکتب اجتهاد کنند.
دقت کنید من می‌گویم مکتب امام خمینی که، تقریری کامل از مکتب تشیع است همانند فقه شیعه دارای مجتهدینی است که در آن اجتهاد می‌کنند. مگر مجتهدین شیعه، مکتب امام صادق را نقد می‌کنند؟؟ خیر، در آن اجتهاد می‌کنند. پس اجتهاد در مکتب امام نیز یعنی تلاش برای یافتن پاسخ‌های لازم به سوالات جدید بر مبنای اندیشه مکتب مذکور.
این اجتهاد هم مانند مابقی اجتهادها اصولی دارد و قاعدتا تنها مجتهدی اجازه ورود به این مباحث را دارد که اصول اجتهاد را بلد باشد که اگر نظری اجتهادی پایبند به اصول اجتهاد مطرح شود، پذیرفته شده است. البته پذیرفته شده بودن به معنای صحیح بودن نیست کما اینکه پیش‌تر گفتم طبیعتا هر مجتهدی نظر خود را صحیح و آرای دیگر را غلط می‌داند و اگر غیر از این بود اصلا آرای خود را مطرح نمی‌کرد. مثلا الان هستند افرادی که در مکتب امام صادق (ع) اجتهاد می‌کنند و آرای متفاوتی هم مطرح است اما همه به آرای هم احترام می‌گذارند مگر اینکه فردی از متد اجتهاد خارج شود. در اینجا هم اینکه نظر کدام مجتهد مکتب شیعه جعفری مطابق‌تر با اسلام است قاعدتا هر مجتهدی نظر خودش را مطابق با اسلام یا مطابق‌تر می‌داند. برای مثال فرض کنید مجتهدی نماز جمعه را واجب می‌داند اما مجتهد دیگر نماز جمعه را تنها به شرط حضور معصوم واجب می‌‌داند، طبیعتا هم آنکه نماز جمعه را واجب و هم آنکه نماز جمعه را به فرض وجود معصوم واجب می‌داند، معتقدند تنها نظر خودشان صحیح است. بر این مبنا نظر خودشان را عقیده شارع اسلام می‌دانند.

* و با این تفاسیر معتقدید بحث اجتهاد در آرای امام (ره) نادرست تفسیر شد؟
بله، چراکه فکر کردند صحبت من از اجتهاد به این معنا است که امام (ره) را نقد بکنند. برداشت‌های متفاوت و مختلفی از این پیشنهاد شد اما به ‌آنچه مدنظر من بود کمتر پرداخته شد. دقت کنید اینکه نقد بشود یا نشود، بحثی است که کاری به درستی و غلطی آن ندارم ولی می‌گویم ربطی به حرف من ندارد.

* طبیعتا اغلب به اجتهاد بر آرای سیاسی امام (ره) تاکید داشتند.
اما حرف من این بود که در دیدگاه‌های غیرفقهی امام اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... نظام و چارچوبی وجود دارد که مسایل جهان فعلی را مطرح کرده و طبیعتا اعم از سیاست است. نگاه کنید، تاکید من روی اندیشه امام و مکتب امام، صرفا یک امر احساسی نیست، از این جهت نیست که علقه پدری و فرزندی، مرا به چنین سخنی کشانده باشد. البته به هر حال هر کسی پدرانش را دوست دارد و دوست دارد تذکار آنها در جامعه باقی بماند. ولی باور کنید تمام تلاش من آن است که حقیقت را بیشتر دوست بدارم و از همین منظر است که می‌گویم ما محتاج مکتب امام هستیم. امام به رحمت خدا رفته و محتاج من و شما نیست. ما و آینده محتاج این اندیشه و این پرچم هستیم.
بر این مطلب هم استدلال دارم امام نقطه تلاقی سه آرزوی تاریخی امروزی ملت ماست: دینداری، آزادی و استقلال. انقلاب اسلامی اگر به خاطر این سه پایه نبود پیروز نمی‌شد و اگر در هر یک از آنها خللی ایجاد شد، بقای آن با مشکل مواجه می‌شود؛ ضمن اینکه این دیگر مکتب دوم نیست. در جامعه دیندار ما و از نگاه ما که دین را و اسلام را عامل سعادت می‌دانیم، حرکت‌های دین‌ستیز هم، باطل هستند و هم، محکوم به شکست. کما اینکه حرکت‌های گروهی که آزادی یا استقلال کشور را محدود می‌کند و از محدوده اسلامی آن را ضعیف‌تر می‌کند، هم، محکوم به شکست است و هم، از منظر دینی باطل است. امیرالمومنین می‌فرماید: «لاتکن عبد غیرک و قد خلقک الله حرا» عبد و دست ستبر غیر از خودت نباش چرا که خدا تو را آزاد آفریده است.
حال این نقطه تلاقی که سعادت آینده ما در گرو رسیدن به آن است، دارای پرچم و عَلَمی است که می‌توان زیر آن بود و آن را نگاه داشت تا راه گم نشود. آنها که این عَلَم را نمی‌خواهند در حقیقت خود را از پتانسیل اجتماعی تعیین‌کننده محروم کرده‌اند و قطعا راه را گم خواهند کرد.

* اما آنچه مطرح شد تاکید عده‌ای بر وجوه دموکراتیک اندیشه‌های امام (ره) بود و بحث طیفی دیگر از وجهی دیگر، که البته صدای این سوی ماجرا بیشتر و بلند بود.
بحث درباره قسمت‌های مختلف اندیشه امام (ره) یا به تعبیر من، مکتب امام نیاز به بسط و توضیح بیشتر دارد. آرای امام (ره) مثل آزادی‌های اجتماعی، آزادی‌های سیاسی، حق رای مردم و دخالت آنها در نظام سیاسی از مسایلی هستند که می‌شود پاسخش را در مکتب امام (ره) یافت. باتوجه به این نکته آنهایی هم که امروز آرای امام (ره) را نفی و یک طایفه نیستند، گروهی اصل دین و گروهی نیز حضور دین در عرصه اجتماع را نفی می‌کنند و معتقدند دین مربوط به روابط فرد با خداست و گروهی هم مکتب امام را نفی می‌کنند در حالی که به سکولاریسم هم معتقد نیستند. این دسته هم از مکتب امام خمینی (ره) خارج شده‌اند. در مکتب امام، نقش دین، نقش مردم، نقش روحانیت، نقش اقشار سیاسی، نظامی، اقتصادی و ... تعریف شده است. هر که به قسمتی از آن بپردازد و قسمت دیگرش را نفی کند، به مکتب امام خمینی پشت کردن است. اعتراض من به برخی از برداشت‌های سال‌های اخیر، از همین منظر است که مصداق «نومن ببعض و نکفر ببعض» شده‌اند، به وجهه‌های نفی سکولاریسم در اندیشه امام می‌پردازند ولی به وجهه‌های حق مردم اشاره نمی‌کنند.

* بزرگ ‌ترین آسیبی را که ممکن است در این مسیر متوجه استفاده از مکتب امام (ره) شود، در چه می‌بینید؟
ما امروز با سوالات جدیدی مواجهیم که برای پاسخ به این پرسش‌های جدید نباید دنبال پاسخ‌های از پیش داده‌شده باشیم. این همان نکته‌ای است که من روی آن تاکید دارم و البته امروز هم بسیاری به خلاف این روش متوسل می‌شوند. چنان‌که برای اتفاقی که امروز افتاده دنبال پاسخی از پیش داده‌شده می‌گردند. این تنها مختص به مکتب و آرای امام (ره) نیست. در مورد مکتب امام صادق (ع) هم صدق می‌کند. امروز اتفاقی سیاسی و اجتماعی می‌افتد و برخی مجتهدان به دنبال پاسخی می‌گردند که از ابتدا مطرح بوده انگار که پاسخ را از قبل گذاشته‌اند لای کتاب و حالا تنها کار شما این است که لای کتاب‌ها را بگردید و پاسخ را پیدا کنید. ما در طول تاریخ با سوالات جدیدی مواجه شده و می‌شویم که به سه طریق می‌توان به آنها پاسخ داد.
رویکرد اول همان است که گفتم. گشتن دنبال پاسخ‌های از پیش داده‌شده که این روش، روش اهل حدیث و برخی نحله‌های اهل سنت و سلفی‌هاست. روش دوم این است که اصلا به گذشته کاری نداشته باشیم و به همه متون گذشته پشت‌پا بزنیم، بگوییم کاری به آنها نداریم و دنبال جواب جدید هستیم. راه سومی هم وجود دارد و آن این است که ما با حمایت و تکیه بر متون تجربه‌ها و داشته‌های خودمان به دنبال پاسخ جدید باشیم و این همان اجتهادی است که می‌گویم و همان روشی است که در کلام ائمه اطهار علیهماالسلام مورد تاکید است؛ مثلا امام به زواره یا یونس‌بن‌عبدالرحمن می‌فرماید: «بروید در مسجد بنشینید و حوایج شرعی مردم را با اجتهاد حل کنید.» در جایی می‌فرمایند: «ما اصول را می‌گوییم و شما از آنها فروع را استخراج کنید.» مثلا امروز تلویزیون، رادیو و ماهواره پدید می‌آید که ما از سه منظر می‌توانیم با آن مواجه شویم. یک روش این است که در متون گذشته بگردیم ببینیم حکم رادیو یا تلویزیون چیست. وقتی در متون و کتاب مقدس می‌گردیم و چیزی پیدا نمی‌کنیم، یا اصل را بر حرمت می‌گذاریم یا حلیت. به این معنا که بگوییم هر چه گفته نشده حلال است یا هر آنچه گفته نشده حرام است. راه دیگر این است که بگوییم متون ما متعلق به دنیای قدیم است و دنیای جدید، ادبیات جدید می‌خواهد و متون گذشته در مقابل این پرسش‌ها پاسخگو نیست این اندیشه به نفی دین و مکتب می‌انجامد. راه سومی هم هست مبنی بر اینکه ما عمومات و مطلقاتی را که در متون گذشته وجود دارد مورد اتکا و توجه قرار دهیم و بر آن مبنا اجتهاد کنیم. مثلا بگوییم رادیو فی‌نفسه اشکال ندارد اما اگر از آن استفاده حرام شود، حرام است. بر این مبنا در استفاده از رادیو، رعایت شرایطی است که مطلقات و عمومات مکتب بر آن تاکید دارد و همین جا عرض کنم که این در اجتهاد شیعه جایگاه رفیعی دارد. پذیرش بنای عقلا، توقیفی نبودن عقود و بسیاری دیگر از مسائل که الان مجال طرحش نیست، از اموری است که اجتهاد را پویا می‌کند. تاکید امام بر نقش زمان و مکان در اجتهاد و تغییراتی که این دو عنصر در حکم و موضوعات شرعی می‌دهند، باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد.

* و در مورد مکتب امام؟
ما نباید امروز بگوییم انتظار امام (ره) از جامعه امروز ما چیست. پاسخ‌های امام (ره) مربوط به قضیه‌های واقع شده روزگار خودشان است، اما مکتب امام (ره) برای امروز هم پاسخ دارد. همان‌طور که مکتب شیعه برای هر زمان و هر جغرافیا پاسخ دارد. اگر الان بپرسیم امام صادق (ع) درباره امروز چه گفته خب معلوم است، امام صادق (ع) که مشخصا با ذکر جزئیات راجع به امروز چیزی نگفته‌اند، اما مکتب امام صادق (ع) برای امروز پاسخ دارد. اگر ما فرد را به عنوان فرد ببینیم به سلفی‌گری یا نفی می‌رسیم. یا باید بگوییم او به درد ما نمی‌خورد و باید کنار بگذاریم و تنها از منظر تاریخی به آن نگاه کنیم.
در حالی که روش درست این است که بگوییم مکتب تشیع برای همیشه تاریخ پاسخ دارد چنان‌که مکتب امام برای امروز پاسخی در خور دارد.

* اجازه اجتهاد در آرای امام به چه کسانی باید داده شود یا به تعبیری دیگر چه کسانی مجوز ورود به اجتهاد در مکتب امام (ره) را دارند؟
شرط اجتهاد در این مکتب همان شرایط اجتهاد در سایر مکتب‌هاست. الان چه کسانی اجازه اجتهاد در مکتب تشیع را دارند؟ طبیعتا کسانی که درسش را خوانده و اصول اولیه‌اش را بلد باشند، متدش را بدانند و بخواهند با دانشی که در این زمینه دارند از مکتب استفاده کنند؛ فکر نمی‌کنم چندان مساله پیچیده‌ای باشد.
ما در فقه علاوه بر همه روش‌های رایج، یک متد ارزشمند، داریم به نام «مذاق شارع». در بسیاری موارد، فقیهی که هفتاد سال با کلمات شارع سروکار دارد، می‌گوید: از مذاق شارع در این مورد چنین استفاده می‌شود. به همین سبب است که ما محتاج نظرات کسانی هستیم که هفتاد سال با امام بوده‌اند، وقتی آنها می‌گویند: «امام چنین بود» این بسیار در اجتهاد ما در مکتب امام، موثر است چرا که این اگرچه مستقیما از رفتار یا کردار و یا گفتار امام خبر نمی‌دهد، ولی تشریح مذاق مکتب امام است.

* برگردیم به بحث خودمان؛ انتظار امام (ره) از حوزه‌ها چه بود یا به تعبیر شما مکتب امام (ره) چه انتظاراتی از حوزه دارد و باز هم از دیدگاه مکتب امام (ره) حوزه با چه آسیب‌هایی روبه‌روست؟ به ویژه آنکه چندی است بحث دولتی شدن حوزه مطرح می‌شود.
من بهتر می‌دانم از حوزه به عنوان نهاد روحانیت یاد کنم. از دیرباز در جامعه ما نهادی به نام روحانیت به وجود آمده که وقتی تشیع در جامعه، عام و فراگیر شد، این نهاد اهمیت بیشتری یافت و حق زیادی به گردن جامعه ایران دارد. در هر دوره‌ای کسانی قصد حذف این نهاد را داشته‌اند و تلاش‌هایی هم کردند چراکه فکر می‌کردند این نهاد قابل حذف است. در حالی که نهاد روحانیت به خاطر ریشه بسیار محکمی که در پایگاه اجتماعی و دینی داشت قابل حذف نبود و از این رو تلاش‌هایی هم که به صورت فرهنگی و هم غیرفرهنگی برای حذف آن سامان داده شد، به نتیجه نرسید. مثلا در دوره رضاشاه، عمامه را از سر برمی‌داشتند و در دوره‌های بعد کارهای گسترده‌تر می‌کردند تا اینگونه القاء کنند اینها عقب‌افتاده هستند؛ به ویژه در دوره مشروطیت که شتابان به سوی غربی‌شدن می‌رفتند. واژه‌های سکولار و دیگر تعابیر بعدها مورد استفاده قرار گرفت مساله‌ای که در آن دوره مطرح می‌کردند این بود که اینها عقب‌افتاده هستند. اما به‌رغم این تلاش‌ها تاثیرات اجتماعی در هر دوره‌ای از نهاد روحانیت منفک نبوده مثلا می‌بینید اصل مشروطه به واسطه نهاد روحانیت شکل گرفته. آخوند خراسانی، مرحوم طباطبایی، مرحوم بهبهانی و مرحوم حاج شیخ‌فضل‌الله نوری، نمایندگان نهاد روحانیت بودند که در مشروطه ایفای نقش کردند. حضور روحانیت در دوره خفقان و استبداد صغیر هم روشن و بارز است. مقاومت ثقه‌الاسلام در تبریز و مرحوم مدرس از این جمله‌اند. جلوتر که بیاییم علت عدم انفکاک آذربایجان از ایران، روحانیت و به طور مشخص مرجعیت بوده. وفات مرحوم آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی در سال 1325، آذربایجان را اعم از ملیون و متدینین سوگوار می‌کند. در واقع علت عدم منفک شدن آذربایجان از ایران، ایشان بودند و این یکی از حقوق بزرگی است که نهاد مرجعیت به گردن ملت ایران دارد وگرنه امروز آذربایجان مثل سرزمین‌های شمال رود ارس، کشور خودمختار دیگری بود.
این نقش و تاثیر را در ایام و رویدادهای پیش از کودتای 28 مرداد از جمله ملی کردن نفت می‌بینم که مرحوم کاشانی به عنوان نماینده‌ای از نهاد روحانیت چقدر تاثیرگذار بود و در شکاف بین ملّیون و مذهبیون کودتای 28 مرداد شکل گرفت. نمونه آخر هم سال‌های منتهی به انقلاب بود که تفکر حذف روحانیت اوج گرفت اما مردم، انقلاب کردند. در این میان بدبین‌ترین تحلیل‌گران اگر منصفانه به این رویداد نگاه کنند، نمی‌توانند چشم خود را بر تاثیر نهاد روحانیت در انقلاب اسلامی ببندند و اذعان می‌کنند اگر روحانیت نبود در جامعه ایران اینچنین حرکت عمیقی پدید نمی‌آمد.

* بعد از انقلاب چه؟
بعد از انقلاب هم همین‌گونه بود. مطمئن باشید نهاد روحانیت که یکی از پایگاه‌های مولد و موسسش حوزه علمیه است این نقش را ادامه می‌دهد. اما نکته‌ای که امروز در صحبت‌های مراجع مطرح است این است که نهاد روحانیت باید مستقل از دولت‌ها بوده و زیرنظر دولت‌ها واقع نشود البته من به جد معتقدم حوزه علمیه و نهاد روحانیت از دولت مستقل است و اگر احیانا دغدغه‌ای و ابراز نگرانی وجود دارد برای این است که دولتی نشود نه اینکه دولتی شده‌اند. حوزه‌های علمیه همیشه با چیزی که نمی‌خواهند و نمی‌پسندند کمترین همکاری را دارند. پس انتظار از دیدگاه مکتب امام (ره) این است که نهاد روحانیت به عنوان سخنگوی مردم حقوق مردم را مطالبه کند. هم حقوق دینی و هم حقوق دنیوی که البته دین برای روحانیت تعریف کرده، اتفاقا این موردی است که نهاد روحانیت را تاثیرگذار کرده است. برای مثال به بحث «عدالت» هم، می‌توان کانتی نگاه کرد و هم، می‌توان گفت عدالت وظیفه‌ای صد در صد اسلامی و دینی بوده، وظیفه‌ای است که خداوند خواسته و اراده کرده. مبارزه با ظلم هم همین است. اینکه نهاد روحانیت به برخی ظواهر حساسیت دارد به این دلیل است که زاویه نگاهش زاویه دینی است. این انتظار که نهاد روحانیت نسبت به ظواهر شرع حساسیت نداشته باشد انتظار بی‌جایی است؛ البته نباید به ظواهر شرع بسنده شود اما این بدان معنا نیست که به ظواهر شرعی توجه نداشته باشد که به اعتقاد من تا نقطه مطلوب فاصله داریم اما نمی‌توانیم بگوییم مجموعه حوزه و نهاد روحانیت در مسیر گمراه شده‌ای قرار دارد و به گمراهی افتاده؛ چرا که اینگونه نیست. به اعتقاد من حوزه‌ علمیه با همه فراز و فرودی که داشته نه تنها دولتی نشده بلکه به شدت هم نسبت به این مساله حساسیت و مقاومت دارد و در این میان نقش ممتاز مراجع تقلید، تعیین‌کننده است علاوه بر این عامه روحانیون مشکلات مردم را هم، می‌دانند و هم، به عینه لمس می‌کنند چرا که در میان مردم زندگی می‌کنند و به خوبی می‌دانند حیاتشان در گرو این است که زبان و مطالبه‌کننده خواسته‌های مردم باشند.

* از نقش و حقوق روحانیت در طول تاریخ نمونه‌هایی برشمردید. حالا این پرسش پیش می‌آید که حقوق مردم بر گردن نهاد روحانیت چیست؟
جایگاه روحانیت همان جایگاهی است که نهاد دین دارد و از این منظر مردم باید هر آنچه را که از دین مطالبه می‌کنند از این نهاد هم مطالبه کنند. انتظار مردم از دین چیست؟ همان انتظار از کسانی است که به نوعی زبان دین هستند. مردم همان حقی را بر دینداران دارند که بر دین دارند.
چنین است و طبیعی است که وقتی دین در عرصه اجتماعی وارد می‌شود مردم انتظار زندگی بهتر داشته باشند. انتظار رفع فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و فقر اخلاقی را داشته باشند. چنان که وقتی مردم به یک دین، متدین شوند، انتظار دارند که آسایش دنیا و آخرت آنها را پدید آورد و دقیقا به همین جهت است که چون دین می‌تواند مشکل‌گشا باشد، در جامعه باقی می‌ماند و ادیانی که دروغین بوده‌اند از بین رفته‌اند. 
البته توجه کنید که یکی از آفت‌هایی که ممکن است نهاد روحانیت را با مشکل مواجه کند سنت‌های غیردینی جامعه است که با ارزش‌های دینی اشتباه گرفته می‌شود و بر پایه این اشتباه هر چیز جدیدی با مقاومت جدی از سوی متدینین مواجه می‌شود و این سوال مطرح نمی‌شود که آیا این پدیده مقوله‌ای دینی یا امری دینی هست یا نه؟ اشتباه گرفتن این امر باعث می‌شود دین‌داران با ابزار دین به دفاع از سنت بپردازند در حالی که اصلا لزومی ندارد. وظیفه روحانیت دفاع از دین است نه سنت. البته بحمدالله سنت‌گراها هم قدرت دارند، هم تریبون و جای دفاع و خود باید از خود دفاع کنند که البته به شوخی بگویم ما می‌بینیم که بزرگ‌ترین مدافعین سنت‌گرایی خود در قلب مدرنیسم نشسته‌اند. بنده بسیاری از ارزش‌های سنتی جامعه خودمان را دوست دارم. به واقع این سنت‌ها آنقدر برای ما عزیز است که قطعا بدون آنها نمی‌توانم زندگی کنم. اما این نکته مهم است که ما به عنوان نهاد دین و نهاد روحانیت مدافع سنت‌های غیردینی جامعه نیستیم. مگر اینکه احساس کنیم اینها خاکریزهایی هستند که از بین رفتن آنها از بین رفتن ارزش‌های دینی را به دنبال دارد. ارزش‌های دینی می‌توانند در قالب سنت‌های جامعه ایران یا جامعه مالزی، لبنان یا عراق هم شکل بگیرند. اینکه دینداران به جای دفاع از ارزش‌های دینی، پاسدار سنت‌های غیردینی شوند مساله‌ساز شده و روحانیت به این متهم می‌شود که توانایی ارتباط با دنیای جدید را ندارد، توانایی پیشرفت و پذیرش چیزهای جدید را ندارد و این اتهامات پایه‌ای می‌شود تا بر مبنای آن بگویند دوره حضور روحانیت و جامعه دیندار به سر آمده اما نمی‌دانند اگر متدینین در این جایگاه نبودند چه مقدار مشکل به ویژه در ذهنیت جامعه دیندار پدید می‌آمد. البته اینکه بخواهیم تمام آنچه را که در 30 سال گذشته اتفاق افتاده مورد برسی قرار دهیم بحث مفصلی پیش می‌آید و سوال پرتنشی است؟! چراکه ابتدا باید رویدادها را در حوزه‌های مختلف شاخه‌شاخه کنیم و بعد در مورد آن وارد بحث و گفت‌وگو شویم. اما شرایط موجود اجازه تصویر شرایط آن فضاها را نمی‌دهد چه برسد به اینکه بعد از تصویر کردن به نقد هم بپردازیم. یک مثالی برای شما بزنم، ببینید من و شما بالای یک درخت هستیم. همه قرائن و شواهد عقلایی حاکی از این است که با توفانی که در راه است درخت می‌شکند و اگر ما روی درخت بمانیم با افتادن درخت می‌میریم. اگر هم بخواهیم از درخت پایین بپریم دست و پایمان خواهد شکست. اینجا حکم عقلایی چیست؟ این است که باید برای نجات جان از درخت به زمین پرید، من می‌پرم و شما نمی‌پرید، پای من می‌شکند اما از قضا درخت نمی‌شکند و شما سالم می‌مانید. اینجا دیگر نمی‌توان به آن کس که پریده خرده گرفت؛ چرا که تصمیم عقلایی جامعه عقلایی در آن شرایط و آن فضا، آن تصمیم بود. اگر گذر زمان نشان داد تصمیم، اشتباه بوده، به این معنا نیست که تصمیم‌گیرنده اشتباه کرده است. باید توجه داشت شرایط امروز جامعه ما اجازه تصویر شرایط سابق را به ما نمی‌دهد چراکه هر چه بگوییم مشابه‌سازی می‌شود و به جای حل مساله، درگیری ایجاد می‌کند.
بررسی این موضوعات شرایط آرامی می‌طلبد که وقتی به وجود بیاید به اعتقاد بنده بسیاری از امور قابل دفاع است. مثل مثالی که مطرح کردم. البته من نمی‌گویم همه امور این‌گونه است.

* مسائل دیگر حوزه چطور؟ چه آسیب‌های دیگری ممکن است بر سر راه باشد؟
ببینید آنچه ما انجام می‌دهیم، می‌آموزیم یا رفتار می‌کنیم یا آلی‌اند یا اصالی. آلی به این معنی است که آلت و ابزار هستند و اصالی یعنی خودشان اصالت دارند و به خاطر خودشان، آنها را انجام می‌دهیم. درس‌های روحانیت آلی است و آنچه اصالت دارد این است که روحانیت پس از تلمذ و آموختن دروس آلی به میان مردم برگشته و آنها را به دین دعوت کنند که طبیعتا نخست خود باید دیندار باشند.
روحانیون اصلا تفقه می‌کنند تا جامعه را به دین دعوت کنند. دغدغه بنده و نهاد روحانیت دغدغه دین جامعه است. اما دین نه‌تنها به معنای ظواهر بلکه به معنای 1) اعتقادات دینی مردم، 2) رفتارهای دینی مردم، یعنی رفتاری که دین از جامعه انتظار دارد و 3) اعمال و ظواهری است که در دین و نظام دینی وجود دارد. از حیث اجتماعی هم اینکه رابطه شخصیت‌های حقیقی و حقوقی باید مطابق ارزش‌های دینی باشد.
توجه کنید جامعه دینی جامعه‌ای است که همه روابط آن بر مبنای ارزش‌ها و هنجارهای دینی باشد. در آن ظلم نباشد، کسی از گفتن حرف خویش نترسد، در آن ربا و رشوه نباشد، حجاب و عفاف بر آن حکمفرما باشد، دروغ و غیبت و تهمت در آن رواج نداشته باشد، مردم به عبادت واجب شرعی عامل باشند. از محرمات شرعی اجتناب کنند. فقر در آن ریشه‌کن شده باشد، زن و مرد آن جامعه احساس امنیت کنند. احساس آرامش کنند. هر کسی مطمئن باشد که اگر حقی از او ضایع شد، بدون هیچ هزینه‌ای می‌تواند حق خود را بازپس بگیرد، قوانین آن مطابق با حکم اسلام باشد، مردم در سرنوشت خویش سهیم باشند و این سهیم بودن را لمس کنند، کارشناس دین‌شناس بر روابط جامعه نظارت کند و هیچ‌کس از مشکلات معیشتی رنج نکشد. دینداران دغدغه دینی بودن جامعه را دارند و اگر هر کس را خارج از دایره ارزش‌های دینی ببینند، رنج می‌کشند.

* از افراطی‌ها به عنوان یکی از آسیب‌هایی که می‌تواند متوجه نهاد روحانیت شود نام می‌برند. چقدر این آسیب را جدی می‌بینید؟
بگذارید اول افراط را معنی کنیم. مساله‌ای که ما امروز داریم در دو اصطلاح علت غایی و علت فاعلی خلاصه می‌شود. علت غایی یعنی هدف و علت فاعلی یعنی علت انجام‌دهنده‌ای که برای رسیدن به هدف لازم است. به این معنا که اگر هدفی نباشد تحرکی نخواهد بود، اگر غایتی نباشد فاعلیتی رخ نمی‌دهد و درست‌ترین میزان بر آنکه تشخیص دهیم چه کاری عاقلانه است تناسب  علت غایی و علت فاعلی است؛ به بیان دیگر ما به اموری عاقلانه می‌گوییم که بین غایت و فاعلیتش دفاعیاتش تناسب باشد. بنابراین با این مقوله رویکرد افراطی به رویکردی می‌گویند که بین غایت و فاعلیت آن تناسیب نیست. برای مثال من می‌خواهم شما را به خوردن خرما دعوت کنم. یک راهش این است که ظرف خرما را پیش بیاورم و بگویم بفرمایید خرما میل کنید و به زبان خوش شما را قانع کنم که آن را بخورید (و اتفاقا اگر قانع شدید، خودتان دنبال آن می‌آیید و چه بسا شما طالب شوید و حتی حاضر باشید برای آن هزینه بدهید) و راه دوم این است که به زور خرما را به گلوی شما فرو کنم. این غایت با این فاعلیت تناسبی ندارد بنابراین اگر فاعلیت فاعل از غایت شدیدتر بود افراط پیش می‌آید به تعبیر دیگر هزینه‌ای بیش از لزوم برای چیزی پرداختن، افراط است. یعنی جایی که می‌شود با 100 تومان وارد شد 100 هزار تومان بدهیم. حرکت افراطی در حوزه قانون و امور تقنینی این است که بدون رعایت قانون حرکت شود. البته قوانین باید خودشان، خودشان را اصلاح کنند و راه اصلاح خود را باز بگذارند و گرنه جامعه را به افراط می‌کشاند. عکس این مساله هم صادق است. اینکه شما بخواهید برای خرید زمینی تلاش کنید که 10 میلیون است در حالی که دو میلیون بیشتر ندارید. خب این رفتار هم غیرعاقلانه است، چرا که هزینه‌ای که لازم است پرداخت کنیم، نداریم.
هدف نظام روحانیت این است که جامعه را به دین و دینداری برگرداند. وقتی تلاش‌هایی که در این حوزه می‌شود خیلی تناسبی با علت غایی نداشته باشد، یا حرکتی افراطی است و یا حرکتی تفریطی و کمترین نتیجه آن نائل نشدن به هدف است. حال با توجه به این تعریف، افراطی‌گری اولین مشکلش تحمیل هزینه‌ای غیرلازم است، در ثانی، باعث می‌شود کسانی که باید هزینه را بپردازند (که طبعا در حوزه مسائل اجتماعی، عامه مردم هستند) از پرداخت هزینه سر باز بزنند و طبعا به نتیجه نائل نشوند در حالی که اگر جامعه هزینه لازم را بخواهد بپردازد، با کمال میل می‌پذیرد. به همین سبب است که باید گفت؛ افراطی‌گری هم، غیرلازم است و هم، مضر و هم، جامعه را نسبت به نتایج بدبین می‌کند. اگر نگاهی به تاریخ صفویه بیندازیم، در این زمینه درس‌آموز است.

* آیا تفکری می‌تواند افراطی باشد یا افراطی‌گری فقط در حوزه اجرا و عمل است؟
گفتم، هر دو. تفکر افراطی یعنی تفکری فراتر از قانون وقتی حق مسلم مردم در اندیشه‌ای  نادیده گرفته می‌شود، این تفکر افراطی است. چنان‌که وقتی حق شارع رد می‌شود، تفکر افراطی است. پس تفکرهای افراطی، ملی‌گرایی‌های سکولار و فاشیسم هر دو از یک آبشخور سیراب می‌شوند. البته طبیعی است که تفکر زمینه عملکردهای افراطی می‌شود. یکی از این تفکرات که امروز خطرناک است و توسط مراجع که اصلی‌ترین پایگاه حفظ دین هستند، نسبت به آن هشدار داده شده است، بسط دادن به عرفان‌های دروغین و ادعاهای واهی نسبت به ارتباط با مراکز غیبی از جمله حضرت بقیه‌الله الاعظم ارواحنا فداه و ... است. شما جا دارد جدا به زمینه پیدایش بهائیت بیندیشید. پیدایش تفکر بابیت و بهائیت یک شبه پدید نیامده است. البته اندیشه شیخیه اعتقاد به رکن رابع و رابطه دروغین با امام زمان تحت عنوان «باب» یعنی در امام زمان رواج پیدا می‌کند، بعد از زمینه پیدایش مکتب دروغین بهائیت فراهم می‌شود. هشدار عالمان دین نسبت به رواج خرافات، وعده ظهور و بروز یا خواب‌نما شدن‌ها و غیره نیست مگر با عنایت به آنچه از این خرافه پدید می‌آید. جا دارد در اینجا از مرحوم آیت‌الله توسلی هم یاد کنم که در این زمینه به موقع هشدار دادند.

 

 

 

فرمانده نیروی زمینی ارتش خواستار اخراج همه اعضای سازمان مجاهدین خلق از عراق شد

Posted: 12 Apr 2011 03:25 AM PDT

جرس: فرمانده نيروي زميني سپاه با اشاره به حمله عراق به اردوگاه اشرف ، سازمان مجاهدین را معضلی برای منطقه دانست و گفت: آنها بايد از عراق خارج شوند.


 

به گزارش فارس، سردار محمد پاكپور فرمانده نيروي زميني سپاه صبح امروز (سه‏شنبه) در حاشيه همايش فرماندهان اين نيرو كه به مناسبت هفته سلامت برگزار شد، با حضور در جمع خبرنگاران در خصوص برنامه هاي نيروي زميني در اجراي موضوع جهاد اقتصادي در سال 90 گفت: هرساله اولين همايش فرماندهان يگان‌ها و قرارگاه‌هاي نيروي زميني سپاه در ارديبهشت ماه برگزار مي شود اما امسال به دليل اهميت موضوع و تبيين شاخص‌هاي لازم و ابلاغ برنامه‌ها به فرماندهان، اين همايش قدري زودتر صورت گرفت. 


* گروهك تروريستي منافقين معضلي براي تمام ملت‌هاي منطقه هستند 

فرمانده نيروي زميني سپاه در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به اقدام اخير ارتش عراق و درگيري آنها با منافقين در پادگان اشرف، گروهك منافقين را يك معضل براي همه مردم منطقه دانست و افزود: آنها حتي در جنگ 8ساله ايران با رژيم بعث، علاوه بر اقداماتي كه عليه جمهوري اسلامي انجام مي‌دادند، براي حمايت از صدام نيز دست به اقدامات جنايتكارانه عليه خود مردم عراق مي‌زدند و از هيچ خدمتي به رژيم بعث دريغ نمي‌كردند. 

پاكپور افزود: مردم عراق اين موضوع را مي‌دانند و اين حق آنهاست كه بخواهند زمين‌هاي غصب شده خود را كه در زمان صدام كه به گروهك منافقين داده شده پس بگيرند اما بايد بدانيم كه اين حضور گروهك منافقين در عراق و ادامه حيات آنها در سايه آمريكاست كه عملي شده و مردم و دولت عراق از آنها بيزارند. 

وي با تأكيد بر اينكه امروز گروهك منافقين نه‎تنها در ايران و عراق بلكه در هيچ‌كجاي منطقه جايي ندارند، تصريح كرد: آنها بايد از عراق خارج شوند اما اينكه آمريكا تا كي از آنها حمايت مي‌كند موضوع ديگري است. 


پاكپور ضمن محكوم كردن دخالت ارتش سعودي براي سركوب مردم بحرين، آن را يك موضوع داخلي دانست و افزود: شايد آنها بگويند ما بر اساس معاهده‌اي كه داريم در برابر امنيت يكديگر مسئوليم، اما اين معاهده‌ها در خصوص امنيت منطقه‌اي است و آنها حق ندارند در امورات داخلي ديگران دخالت كنند.

وي همچنين با رد هرگونه دخالت جمهوري اسلامي ايران در امور داخلي ديگر كشورها گفت: بايد آثار دخالت را ديد و ببينيم كه ايران دخالت مي‏كند يا ديگر كشورها مانند عربستان؟ جمهوري اسلامي ايران هيچ قدمي در جهت دخالت در امور داخلي كشورها بر نخواهد داشت. 

خطر فوکوشیما  در سطح چرنوبیل

Posted: 12 Apr 2011 03:25 AM PDT

جرس: مقامات ژاپن، در آخرین ارزیابی از وضعیت نیروگاه هسته‌ای فوکوشیما، سطح هشدار ناشی از آسیب‌های واردشده به این نیروگاه را هفت در مقیاس بین‌المللی حوادث هسته‌ای اعلام کرده‌اند.


 دیلی میل به نقل از مقامات ژاپنی نوشت سطح 5 خطر به سطح 7 صعود پیدا کرده و اینک خطر انسانی و زیست محیطی جان مردم را تهدید جدی می کند. مقامات ژاپنی اواخر سه شنبه به وقت محلی تایید کردند که اوضاع از دست آنها خارج شده است. سطح هفت خطر یکبار در تاریخ آنهم در چرنوبیل در زمان تسلط شوروی سابق بر اکراین به سال 1986 رخ داد و اینک فاجعه هسته ای چرنوبیل در حال تکرار شدن است.آژانس ایمنی صنعتی ژاپن اعلام کرده مقادیر متنابهی رادیو اکتیو در هوا منتشر شده است.

یک مقام غیر رسمی اعلام کرد میزان رادیو اکتیو پخش شده تا کنون در فوکوشیما معادل 10 درصد میزانی است که در چرنوبیل پخش شد و انتشار همچنان ادامه دارد. مینورا اوگودا از آژانس ایمنی ژاپن در این باره گفت: هوا ، سبزیجات و محصولات کشاورزی،آب رودخانه ها و اقیانوس آلوده به مواد رادیو اکتیو شده است. به گفته وی مواد رادیو اکتیوی که از ابتدای حادثه تا کنون در هوا پخش شده نشان می دهد سطح خطر به هفت رسیده است. در این کنفرانس خبریکه در توکیو برگزار شد کنکیچی هیروسه رییس آژانس ایمنی صنعتی ژاپن نیزحضورداشت.

18 مارس یک هفته بعد از زلزله و سونامی 8.9 ریشتری مقامات ژاپنی، سطح خطر در فوکوشیما را به اندازه بحران تری مایل امریکا (در سال 1979) اعلام کردند.

مشکل دیگر به گفته کارشناسان این است که زلزله دیگری در همین ابعاد می تواند سایر نیروگاه های هسته ای ژاپن را نابود کند. روزدوشنبه زلزله 7 ریشتری در منطقه فوکوشیما باعث شد مجددا نیروگاه بلرزد، هر چند مقامات آنرا ابتدا تکذیب کردند.