جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


حمله ارگان رسمی دولت به هاشمی رفسنجانی بدلیل صدور پیام تسلیت برای میرحسین موسوی

Posted: 02 Apr 2011 05:01 AM PDT

جرس: در واکنش به انتشار پیام تسلیت هاشمی رفسنجانی به میرحسین موسوی - پیرامون درگذشت پدر وی- روزنامه رسمی دولت محمود احمدی‌نژاد، ضمن حملات تند به هاشمی، پیام تسلیت وی را، "تداوم روند حمایتی و دوپهلوی" او از جنبش سبز و رهبران آن ذکر کرده و نوشته است "با توجه به نارضایتی افکار عمومی از مواضع و اقدامات هاشمی که روند حمایتی و البته دوپهلو نسبت به جریان فتنه و سران آن داشت، سال نود سرآغاز رویکرد او در عرصه سیاسی کشور باشد."


گفتنی است به دنبال درگذشت پدر میرحسین موسوی و صدور پیام تسلیت از سوی برخی از چهره‌های سیاسی و مراجع تقلید، هاشمی‌رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز، در پیامی با تسلیت درگذشت میراسماعیل موسوی، از میرحسین موسوی تجلیل کرده و وی را " فرزند خدوم و برومند" آن مرحوم ذکر نموده بود.


روزنامه رسمی دولت، «ایران»، در حالیکه از منتقدین و حمله کنندگان به هاشمی طی دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در شش سال اخیر بوده، پیام هاشمی به میرحسین موسوی را "نشان از دور جدید سیاست‌های حمایتی وی از جریان اغتشاش" دانسته و نوشته است "درحالی که به نظر می‌رسید با توجه به نارضایتی افکار عمومی از مواضع و اقدامات هاشمی در سال گذشته که روند حمایتی و البته دوپهلو نسبت به جریان فتنه و سران آن داشت، سال نود سرآغاز رویکرد او در عرصه سیاسی کشور باشد، پیام تسلیت هاشمی به خانواده موسوی در پی درگذشت پدر میرحسین موسوی نشان از ادامه روند نامناسب وی در سال جدید دارد. رفسنجانی که در روزهای پایانی سال، ریاست مجلس خبرگان رهبری را به آیت‌الله مهدوی کنی واگذار کرده بود، در پیام خود که به خانواده موسوی خطاب شده، از عبارات و کلماتی استفاده کرده که نه تنها هیچ نشانه‌ای از تغییر در آن به چشم نمی‌خورد، بلکه نشان از دور جدید سیاست‌های حمایتی وی از جریان اغتشاش دارد. هاشمی از این هم فراتر رفته در اظهارنظری عجیب که هیچ سنخیتی با حوادث دو سال گذشته کشور ندارد، موسوی را فردی خوانده که "خدمات شایسته‌ای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی" کرده است! "


این جوسازی ارگان رسمی دولت در حالیست که رفسنجانی که اکنون تنها ریاست مجمع تشخیص مصلحت را بر عهده دارد، در پیام خود، با اشاره به نخست وزیری موسوی در دوران جنگ گفته بود: "خانواده میرحسین موسوی خدمات شایسته‌ای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی‌مان کردند و افتخار تقدیم چندین شهید در راه اسلام، انقلاب و میهن را در کارنامه خود دارند."


این روزنامه در ادامه حملات خود به هاشمی، همچنین در برابر عبارت "فرزند خدوم" که هاشمی در خصوص میرحسین موسوی گفته، علامت تعجب گذاشته و سپس از گفته هاشمی رفسنجانی درباره "خدمات شایسته" میرحسین موسوی ابراز تعجب کرده و آورده است "وی در این پیام که در سایت رسمی او هم منتشر شده، میرحسین موسوی را فرزند خدوم! ایران نامیده و از تلاش‎های وی برای سربلندی ایران تقدیر کرده است. "


روزنامه ایران می‌نویسد: "آقای رفسنجانی توضیح نداده منظورش از خدمات شایسته میرحسین به ایران، امیدوار کردن ضدانقلاب به براندازی جمهوری اسلامی بوده یا رهبری آشوب‌های خیابانی توسط وی."


ارگان دولت همچنین نوشته است "در همین راستا برخی فعالان سیاسی معتقدند هاشمی در سال جدید هم رویکرد حمایتی خود نسبت به جریان فتنه را حفظ و برای بازگرداندن چهره‌های سرشناس این طیف به عرصه سیاسی کشور تلاش خواهد کرد؛ موضوعی که با توجه به در پیش بودن انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی، جدی به نظر می‌رسد."

 


 

هشدار عربستان در مورد دخالت جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه

Posted: 02 Apr 2011 04:28 AM PDT

جرس: پس از آنکه مقامات بحرین و کویت، ایران را متهم به دخالت در امور داخلی خود کرده و سفرای خود را از تهران فراخواندند، یک مقام عربستانی نیز، در واکنش به بیانیه مجلس شورای اسلامی خطاب به عربستان سعودی در مورد اوضاع بحرین، ضمن متهم کردن جمهوری اسلامی به "دخالت در امور منطقه"، هشدار داد که ایران "حق ندارد تمامیت ارضی بحرین را نقض کند."


کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، روز پنج‌شنبه گذشته در بیانیه‌ای رسمی عربستان سعودی و امارت متحده عربی را "مزدوران آمریکا در منطقه" و "گوش‌به‌فرمان آمریکا" خوانده و به آنها توصیه کرد که خاک بحرین را ترک کنند.


گفتنی است به دنبال شدت گرفتن بحران در بحرين، در اواخر اسفندماه سال ۱۳۸۹ به درخواست مقامات بحرينی واحدهايی متشکل از هزار نيروی نظامی عربستان سعودی به همراه ۵۰۰ پليس اماراتی و نيروهايی از چند کشور عضو شورای همکاری خليج فارس برای کمک به پادشاه بحرين در استقرار نظم وارد بحرين شدند.
ورود نيروهای عربستانی و کشورهای حوزه خليج فارس به بحرين خشم شيعيان در ديگر کشورها به ويژه ايران را برانگيخت، و مقامات تهران تاکنون بارها از این اقدام شدیدا انتقاد کرده‌اند.


به گزارش خبرگزاری فرانسه یک مقام سعودی که نامش فاش نشده، در واکنش به بیانیه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفته است که ایران "به این توجه نمی‌کند که... حق ندارد دماغش را در امور کشورهای خلیج فارس فرو کند."


این مقام سعودی مقامات جمهوری اسلامی را به "نقض استقلال و تمامیت ارضی منطقه" متهم کرده و با اشاره به این که در بیانیه کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران، دخالت آن کشور در امور منطقه عمدا نادیده گرفته شده، جمهوری اسلامی را متهم کرده است که به معیارهای همسایگی بی‌احترامی می‌کند.


این مقام سعودی در ادامه سخنان خود، به تازه‌ترین تنش در میان دو کشور ایران و کویت و آنچه "کشف هسته جاسوسی" وابسته به سپاه پاسداران در کویت نامیده شده اشاره کرده است.

 لازم به یادآوری است روز پنج‌شنبه خبرگزاری رویترز به نقل از یک روزنامه کویتی از تاکید دوباره وزیر امور خارجه کویت بر دست داشتن سپاه پاسداران ایران در جاسوسی در این کشور عربی و "هدف گرفتن امنیت کویت" خبر داده بود.


این خبر دو روز پس از آن منتشر شد که دادگاهی در کویت دو شهروند ایران و یک کویتی را به جرم جاسوسی برای ایران به اعدام محکوم کرد. این در حالی است که جمهوری اسلامی هر گونه دخالت در امور کویت و جاسوسی در این کشور را رد می‌کند.
 

پیام تسلیت مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان به مناسبت درگذشت پدر میرحسین موسوی

Posted: 02 Apr 2011 02:55 AM PDT

جــرس: در ادامه پیام های تسلیت به مناسبت درگذشت پدر میرحسین موسوی، شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان نیز، با صدور پیامی، درگذشت بزرگ خاندان موسوی را به میرحسین موسوی و خانواده آن مرحوم تسلیت گفت.


به گزارش تارنمای «سنی آنلاین»، متن این پیام به شرح ذیل است:


انا لله وانا الیه راجعون
جناب آقای مهندس میر حسین موسوی
خبر درگذشت پدر مکرّم و بزرگوارتان موجب تأثر و تألم گردید.
بدون تردید، زحمات شایان حضرتعالی در زمینه پیشرفت و اعتلای کشور بر کسی پوشیده نیست و مدیریت شایسته امور اجرایی کشور در دوران دفاع مقدس، شاهدی بر این مدعا است. خانواده مرحوم موسوی بر همه ایرانیان حق دارند و إن شاءالله نام نیک وی در اذهان جاودانه خواهد ماند.
اینجانب این مصیبت و ضایعه را به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای آن مرحوم مغفور، علوّ درجات، و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواستارم.

عبدالحمید
امام جمعه اهل سنت زاهدان
 

شمار مقالات ایرانیان در حوزه مهندسی هسته‌ای ۲۵۰ برابر نرخ متوسط جهانی رشد داشته است

Posted: 02 Apr 2011 02:33 AM PDT

جــرس: پایگاه اینترنتی نیوساینتیست می گوید "با آنکه تعداد مقالات منتشر شده در مراکز معتبر علمی در جهان توسط دانشمندان چینی طی سال ۲۰۱۰ نشان داد که این کشور فاصله خود را آمریکا را کم کرده، اما آمار‌ها نشان می‌دهد این ایران است که با توجه به تعداد مقالات منتشر شده در مراکز معتبر علمی جهان، سریعترین و مقام نخست نرخ رشد انتشار مقالات علمی را در جهان طی سال ۲۰۱۰ را بخود اختصاص داده است."


این نشریه همچنین نوشته است "حتی اگر روابط سیاسی ایران و آمریکا متشنج است، ولی در عوض به نظر می رسد که دانشمندان دو کشور به خوبی با یکدیگر کنار می آیند، چرا که میزان مقالات علمی که دانشمندان دو طرف با مشارکت و همکاری یکدیگر به تحریر در می آورند، پنج برابر افزایش یافته است و از تعداد ۳۸۸ به تعداد ۱۸۳۱ مقاله رسیده است. "


به گزارش بی بی سی، انجمن سلطنتی علوم بریتانیا همچنین خاطرنشان ساخته است "ایران با چنین روند رو به رشد و پر سرعتی در زمینه انتشار مقالات علمی، بدون شک باعث شگفتی بسیاری در کشورهای غربی که در زمینه علم و دانش پیشگام هستند، خواهد شد و پیشگامان علم و دانش را شگفت زده خواهد کرد. "


بر اساس این گزارش، با آنکه سال ۲۰۱۰ و تعداد مقالات منتشر شده در مراکز معتبر علمی در جهان توسط دانشمندان چینی نشان داد که این کشور فاصله خود را آمریکا را کم کرده است، اما آمار‌ها نشان می‌دهد این ایران است که مقام نخست علمی جهان در سال ۲۰۱۰ را بخود اختصاص داده است.


در فاصله بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۸، دانشمندان ایرانی ۱۳۲۳۸ مقاله علمی چاپ کرده‌اند، در حالی که این رقم در دوره قبلی ۷۳۶ مقاله بوده و این رشدی هجده برابری را نشان می‌دهد.


به نوشته نشریه نیوساینتیست، رشد علمی در ایران یازده برابر نرخ متوسط جهانی و سریع‌تر از هر کشور دیگری است. به نوشته این نشریه، بررسی شمار مقالات و مطالب علمی نشان می‌دهد که ایران از همه کشورهای دیگر در این زمینه جلو‌تر است.


یک مرکز بررسی و تحلیل داده‌ها در کانادا موسوم به ساینس متریکس با انتشار یک تحلیل همه جانبه نشان داده که نوعی چرخش و جابجایی ژئوپلتیکی در حوزه تولید علم در جهان در حال رخ دادن است و در این رابطه، خاورمیانه یکی از حوزه‌های در حال ظهور تولیدات علمی است که ایران و بعد ترکیه بازیگران اصلی آن هستند. قاره آسیا هم در حالت کلی، از قاره آمریکا در تولیدات علمی پیشی گرفته است.


حوزه‌های بر‌تر رشد علمی در ایران
به نوشته نشریه نیوساینتیست، رشد علمی در ایران یازده برابر نرخ متوسط جهانی و سریع‌تر از هر کشور دیگری است. به نوشته این نشریه، بررسی شمار مقالات و مطالب علمی نشان می‌دهد که ایران از همه کشورهای دیگر در این زمینه جلو‌تر است.


مقامات ایرانی طی سالهای گذشته بار‌ها بر رشد علمی کشور تاکید کرده و از عباراتی نظیر "صعود به قله‌های رفیع افتخارات علمی" برای نشان دادن جدیت خود در پیشرفت‌های علمی دانشگاهی استفاده کرده‌اند. این سیاست منحصر به سیاست‌های دولت‌های اخیر نیست چرا که رشد علمی که بر اساس آمار‌ها به صنایع شیمیایی و هسته‌ای ایران مربوط می‌شوند، نتیجه چندین دهه کار و تمرکز روی چنین برنامه‌هایی است.


بر اساس مطالعات صورت گرفته، رشد مطالعاتی و در نتیجه افزایش تعداد مقالات علمی ایرانی در نشریات بین المللی، چند حوزه علمی را برجسته‌تر نشان می‌دهد. رشته‌هایی چون شیمی هسته‌ای، فیزیک ذرات و مهندسی هسته‌ای از جمله این موارد هستند. به نوشته نیوساینتیست به نقل از مرکز بررسی داده‌ها در کانادا، شمار مقالات دانشمندان ایرانی در حوزه مهندسی هسته‌ای ۲۵۰ برابر نرخ متوسط جهانی رشد کرده است. این رشد در رشته‌های پزشکی و تحقیقات کشاورزی نیز محسوس است.


نیوساینتیست می‌نویسد با آنکه رابطه دولت‌های ایران و آمریکا آنان را در مقابل هم قرار داده، اما ظاهرا از این خصومت در ارتباط دانشمندان ایرانی و آمریکایی اثر منفی نداشته چرا که چاپ مقالات مشترک بین دانشمندان دو کشور بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ پنج برابر شده و از رقم ۳۸۸ به ۱۸۳۱ مورد رسیده است.


در این میان برخی ناظران و صاحبنظران علمی می‌گویند که رشد قابل توجه شمار مقالات علمی چاپ شده در نشریات خارجی نباید باعث غفلت از این نکته شود که تاکید روی مقدار از توجه لازم به کیفیت مقالات می‌کاهد.


غلبه کمیَت بر کیفیت؟
علی مستشاری استاد سیستم‌های فنی اجتماعی از دانشگاه استیونس آمریکا به بی‌بی سی فارسی گفته است که به رشد علمی باید هم مثبت و هم با احتیاط به شکل منفی نگاه کرد. از نظر وی، رشد علمی کلی در ایران در دو سه دهه اخیر کاملا مثبت است، اما جنبه منفی کار اینجاست که "دانشمندان بطور معمول مقاله را برای رشد علم می‌نویسند و نه برای بالا بردن شماره تعداد مقالات چاپ شده، در حالی که برای دست اندرکاران در ایران جنبه عددی قضیه مهم‌تر است و در حالت کلی، فرهنگ تعداد بر فرهنگ کیفیت غلبه می‌کند."


مستشاری در توضیح این حالت گفت: "اکثر مقالات ایرانی در نشریه‌هایی چاپ شدند که استانداردهای پایینی دارند. در ژورنال‌های بر‌تر تعداد مقالات ایرانی کمتر است. در زمینه تحقیقات پزشکی و بیوتکنولوژی مقالاتی که در ایران نوشته می‌شوند کیفیت خیلی خوبی دارند."


معادله علمی کنونی در جهان
رشد سریع مقالات علمی در ایران، هندوستان و دیگر کشور‌ها مانند چین به این معنا نیست که موازنه توزیع علم به شکل بنیادین متحول شده است، چرا که آمریکا، اروپا و ژاپن هنوز برتری خود در این عرصه را حفظ کرده‌اند اما این برتری با ظهور کشورهای در حال صنعتی شدن در معرض تهدید قرار گرفته است. کشورهایی مانند چین و هندوستان بر سرعت ارائه مقالات علمی خود افزوده‌اند و برزیل نیز از کشورهای مطرح در این عرصه است.


تحقیق جدید نشان می‌دهد که چین بعد از پیشی گرفتن از بریتانیا، دومین کشور بزرگ تولید کننده تحقیقات علمی، تا دو سال دیگر می‌تواند از آمریکا هم سریع‌تر در این زمینه پیشرفت کند. پروفسور کریس لوولین سمیت، مسئول ارشد تهیه این تحقیق، می‌گوید: "با توجه به میزان سرمایه گذاری چین در زمینه تحقیق و توسعه، از به دست آمدن این نتیجه تعجب نکردم."


دولت چین از سال ۱۹۹۹ به بعد میزان سرمایه گذاری در این زمینه را سالانه بیست در صد افزایش داده است و این رقم اکنون به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است.


در سال ۲۰۰۶ در حدود یک و نیم میلیون دانشجوی چینی در رشته‌های مهندسی از دانشگاه‌ها فارغ التحصیل شدند.


این نتیجه گیری یک تحقیق عمده است که توسط آکادمی ملی علوم بریتانیا، به نام انجمن سلطنتی انجام گرفته است.


برخی صاحبنظران با در نظر گرفتن معادله موجود، چنین معتقدند که تفوق و برتری کشورهای اصلی مانند آمریکا، ژاپن و کشورهای عضو اتحادیه اروپا حفظ می‌شود، اما مجموعه کشورهایی که به لحاظ علمی در حال ظهور هستند گسترده‌تر می‌شود.


نشریه نیوسانتیست همچنین نوشته است "نرخ رشد سریع علم در میان کشورهایی همانند چین، هندوستان و برزیل نیز به صورت قابل ملاحظه ای برجسته است، به طوری که در مقایسه با کل کشورهای جهان در سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ در مقایسه با مقالات منتشر شده در حد فاصل سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ قابل توجه می باشد. "


بر اساس این گزارش، همچنین "کشورهای دیگری نیز که در زمینه موضوعات علمی بازیگران کوچکی محسوب می شدند، اکنون همانند ایران به فعالیت های تحقیقاتی خود سرعت بخشیده اند ، به عنوان مثال از میان آنان علاوه بر کشورهای نام برده شده می توان به کشور ترکیه نیز اشاره داشت. "

 

محمدحسین شریف زادگان به قید وثیقه آزاد شد

Posted: 02 Apr 2011 03:31 AM PDT

 جرس: دکتر محمد حسین شریف زادگان به قید کفالت آزاد شد.


به گزارش خبرنگار کلمه، این استاد دانشگاه شهید بهشتی و وزیر سابق رفاه و تامین اجتماعی بعد از ۵۰ روز بازداشت در زندان اوین نیمه شب چهارشنبه ۱۰ فروردین ماه به قید کفالت آزاد شد. آزادی وی که داماد مرحوم میر اسماعیل موسوی است چند ساعت پس از درگذشت ایشان صورت گرفته است.

لغو مراسم ترحیم پدر میرحسین موسوی

Posted: 02 Apr 2011 03:02 AM PDT

جرس: بدنبال فضای شدید امنیتی در تشییع جنازه پدر میرحسین موسوی، مراسم ترحیم وی نیز لغو شد.

 
مراسم ختم میراسماعیل موسوی که قرار بود یکشنبه برگزار شود لغو شد. در پی لغو مراسم، خانواده موسوی متن کوتاه زیر را در اختیار کلمه قرار دادند:


انالله و انا الیه راجعونپی

به آگاهی می رساند برنامه برگزاری مراسم ترحیم پدر عزیزمان حاج میر اسماعیل موسوی در مسجد نور لغو گردیده است.

خانواده موسوی

بيانيه شوراي فعالان ملي-مذهبي به‌مناسبت درگذشت پدرمیرحسین موسوي

Posted: 02 Apr 2011 03:02 AM PDT

 جرس:  شوراي فعالان ملي-مذهبي با انتشار بیانیه ای با تسلیت درگذشت پدر میرحسین موسوی برای وی آرزوی شکیبایی و پایداری کرده است.
 

 

این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت به شرح زیر است:


جناب آقاي مهندس میرحسین موسوي

درگذشت پدر گرامي و بزرگوارتان را خدمت حضرت‌عالي و خاندان موسوي تسليت مي‌گوييم. بي‌ترديد، مهر گسترده‌ي خداوند بخشنده و مهربان نصيب اين آزادمرد خواهد شد؛ او که عمر پربرکت خود را صرف خدمت به دين و ارزش‌هاي انساني نمود و در اين راه، فرزندي صالح تربيت کرد که آزادي، آبادي، و سربلندي ايران را تا سرمنزل مقصود وجهه‌ي همت خويش قرار داده است.

شوراي فعالان ملي-مذهبي، ضمن درخواست علو درجات براي روح پاک ميراسماعيل موسوي، از خداوند رحمان مي‌خواهد تا ابرهاي تيره و تار را از آسمان ايران زمين بزدايد، و فرزند آزاده و برومند آن مرحوم را در پرتو عنايات خود قرار داده، در شکيبايي و پايداري ياري فرمايد.

 

شوراي فعالان ملي-مذهبي

12 فروردين 1390

 

89؛سال وحدت بين حوزه و دانشگاه!

Posted: 01 Apr 2011 10:07 PM PDT

پدرام فرزاد

به قول مجيد محمدي، «بازنشستگي معادل محترمانه‌اي براي واژه اخراج است». با اين تعبير به ظاهر محترمانه گروهي از برجسته‌ترين اساتيد و روساي دانشگاه‌هاي سراسر کشور طي سال‌هاي اخير ناگزير از ترک کرسي‌هاي خود شده‌اند. روند حذف دانشگاهيان در سال 89 از هميشه پرشتاب‌تر بود. برخي ناظران اين روند را يک کودتاي علمي يا انقلاب فرهنگي مي‌نامند. دست‌کم نزديک 30 رئيس دانشگاه در تابستان گذشته برکنار شدند که در اين بين برکناري پرفسور ثبوتي (رئيس دانشگاه علوم پايه زنجان) از همه حاشيه‌سازتر بود.
وزارت علوم تلاش داشت که اين برکناري را فارغ از جنبه‌هاي سياسي معرفي کند اما تقريبا همه مي‌دانستند که پرفسور ثبوتي بهاي حمايتش از مهدي کروبي را در انتخابات رياست جمهوري مي‌پردازد. صدها دانشجوي طرفدار ادامه کار پرفسور ثبوتي در روز توديع او در محوطه دانشگاه دراز کشيدند تا مانع از اجراي مراسم شوند. اما دعوت‌شدگان به اين مراسم بدون توجه به اعتراض‌هاي دانشجويان دست و پاي آنها را لگد کردند و پا به مراسم گذاشتند.


اين شيوه تغيير رئيس دانشگاه از چشم ناظران چيزي جز يک رسوايي نبود با اين حال وزارت علوم از سياست خود براي تسويه دانشگاه از چهره هايي غير خودي عقب نشيني نکرد. در نيمه دوم سال گروهي از اساتيد برجسته، به ويژه در رشته‌هاي علوم انساني بازنشسته شدند و به برخي ديگر از اساتيد هم اجازه تدريس داده نشد.
براي نمونه كليه كلاس‌هاي دكتر محمدرضا ضيائي بيگدلي (استاد حقوق بين‌الملل عمومي و نويسنده كتاب مرجع اين رشته در ايران كه بدليل شأن بالاي علمي و با گذشت دو سال از بازنشستگي به تدريس ادامه مي‌داد) در دانشگده علوم طباطبايي لغو شد و شنيده‌ها حاکي است که دكتر محمد شريف (استاد حقوق دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي) نيز از ترم آينده اجازه تدريس نخواهد داشت.


جديدترين نمونه از اين برخوردها نيز مربوط به اخراج دکتر حسين سيف‌زاده (استاد روابط بين‌الملل دانشگاه تهران) است که پس از مدت‌ها فشار نهادهاي امنيتي و بازجويي‌هاي توام با توهين و هتاکي، سرانجام مشمول بازنشستگي اجباري شد.
همزمان با اخراج و بازنشستگي اجباري اساتيد دانشگاه‌ها، فيلتر کردن سايت‌هاي اينترنتي مراجع تقليد مستقلي چون آيت الله يوسف صانعي، آيت‌الله علي محمد دستغيب (به اين يكي حتي دعوتنامه حضور در آخرين اجلاس خبرگان رهبري نيز داده نشد) و آيت الله بيات زنجاني، حمله به بيوت يا جلسات آنها و خط و نشان کشيدن رسانه‌اي براي اين مراجع و ساير روحانيون بلندپايه غيرحکومتي بخشي از استراتژي حذف بوده است.


گفتني است بيشتر روحانيوني که با واکنش جبري و قهري حکومت روبرو شدند جايگاهي در قدرت نداشتند. تنها آيت‌الله دستغيب نمايندگي مجلس خبرگان رهبري را به عهده داشت. او در اجلاسيه شهريور ماه اين شورا با نگارش نامه‌اي به ساير اعضاي خبرگان از آنها خواست که به وظيفه خود براي نظارت بر رهبري عمل کنند.
برخي اعضاي خبرگان که از نامه آيت‌الله دستغيب (و البته انتقادهاي قبلي‌اش آشفته بودند) تلاش‌ براي عزل او را آغاز کردند. با اين حال ظاهرا نيازي به اين تشريفات نبود و خود او به نشانه اعتراض از شرکت در اين اجلاس امتناع کرد و بر دامنه انتقادهايش هم افزود تا اين که در اجلاسيه اخير خبرگان حتي دعوتنامه‌اي هم برايش صادر نشد.
بنا به گفته مطلعان از امور، دعوت نكردن از تنها عضو منتقد خبرگان، نشانه روشني از بي‌تمايلي حکومت به شنيدن هرگونه نقد است.


نمونه مشابه حذف روحانيون مستقل طي سال گذشته را مي‌توان مولوي عبدالحميد (امام جمعه سني‌مذهب زاهدان) مشاهده کرد. عبدالحميد پس از انتخابات رياست جمهوري موضع روشني در قبال حکومت گرفت و رفتار سرکوبگرانه آن عليه معترضان را به شدت تقيبيح کرد. او همچنين از نقض حقوق اقليت‌هاي ديني در ايران انتقاد کرد و به اين ترتيب حساسيت حکومت را دو چندان ساخت. تلاش‌ها براي تحت فشار گذاشتن اين روحاني منتقد با اعلام ممنوع الخروجي وي پس از بازگشت از اجلاسي در ترکيه و سپس بازداشت دو دامادش کليد خورد.
نهادهاي امنيتي و رسانه‌هاي حکومتي عبدالحميد را به حمايت از گروه تروريستي ريگي متهم کردند. اين اتهام در حالي به اين شخص بلندپايه مذهبي زده شد که امام جمعه زاهدان همواره واکنش‌هاي شديدي نسبت به اقدام‌هاي تروريستي اين گروه نشان داده بود. پرواضح است كه طرح ادعاها عليه امام جمعه سني مذهب زاهدان، زمينه‌اي براي کنار گذاشتن وي از امامت جمعه اين شهر است. هر چند به دليل محبوبيت بالاي مولوي عبدالحميد ميان شهروندان سني، تن دادن به چنين ريسکي براي حکومتي ساده نيست.


بالاخره چاقو، دسته خودش را بريد

محمود احمدي‌نژاد که سابقه‌اي طولاني در کنار گذاشتن فداييان و همكارانش دارد طي سال گذشته نيز برخي از چهره‌هاي نزديک به خود را حذف کرد. مهرداد بذرپاش (رئيس سازمان ملي جوانان) تنها به اين دليل که از اسفنديار رحيم مشايي انتقاد کرده بود کنار گذاشته شد و برخي شنيده‌ها حاکي از اين امر ااست که بذرپاش بلافاصله پس از بيان انتقاد خود از مشايي در جلسه کابينه توسط رئيس دولت عزل شده و از او خواسته شده که جلسه را ترک کند.
برکناري تحقيرآميز منوچهر متکي (وزير امورخارجه) در حين سفر به سنگال نيز يکي از مهم‌ترين و بحث‌برانگيزترين تسويه‌هاي درون نظام در سال گذشته بود. متکي در ميانه سفر خود به کشور سنگال خبر عزل خود توسط احمدي نژاد را شنيد و اين خبر به حدي شوکه‌کننده بود که محافل ديپلماتيک آن را نشانه‌اي از بي ثباني ساختار سياست خارجي ايران دانستند.


متکي (که گفته مي‌شود وزير منصوب آيت‌الله خامنه‌اي در کابينه احمدي‌نژاد بود) مدتي پس از آن برکنار شد که از تصميم احمدي‌نژاد براي انتخاب رحيم مشايي به عنوان نماينده ويژه ديپلماتيک در امور خاورميانه انتقاد کرده بود.
كنار گذاشته شدن مشاوران احمدي‌نژاد را نيز بهتر است ساده نگيريم. افرادي چون مهدي کلهر(مشاور رسانه‌اي)، مهدي چمران (مشاور امور شوراها)، هامانه (مشاور امور نفت و گاز) و داود دانش‌جعفري (مشاور عالي در امور اقتصادي) به راحتي كنار گذاشته شدند. جالب اينجاست كه دانش جعفري و هامانه براي بار دوم از سوي احمدي‌نژاد عزل مي‌شدند. آنها قبلا در کابيته دولت عهده‌دار پست وزارت بودند.


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


سال 1390، انتخابات مجلس و روزهای حساس برای اعتراضات

Posted: 01 Apr 2011 09:37 PM PDT

پروانه آبی

 

 در حالی وارد سال 1390 شدیم که اکثر ما در کنار خانواده های خود بودیم ، و این در حالی بود که بسیاری از شخصیت های محبوب جنبش نوروز را در حبس یا زندان به سر برده اند. امروز همگی ما دنبال راه های مختلفی برای اعتراض به این وضعیت هستم و یکی از این راه حل ها حضور خیابانی است . اما این حضور باید حساب شده و در روزهای مشخص و با اطلاع رسانی گسترده صورت بپذیرد. ما به مراتب شاهد بوده ایم که اطلاع رسانی راهپیمایی ها صرفا به اینترنت محدود بوده و اطلاع رسانی بیرون از محیط مجازی که اطلاع رسانی دهان به دهان است به کندی صورت می پذیرد و بسیاری که دسترسی به این محیط مجازی ندارند مخصوصا در شهرستان ها بعد از آن مطلع شده اند و نتوانسته اند در چنین جمع هایی حضور داشته باشند.

 

 
 
بنابراین بهتر است روزهای مهم برای اعتراض را همین امروز مشخص کنیم. البته لازم به ذکر است گاهی انتخاب روزی برای اعتراض آن هم به صورت ناگهانی بهتر جواب می دهد و شکی در این قضیه نیست چرا که باعث غافلگیر کردن حکومت می شود. اما در اینجا سعی داریم چند روز بسیار حساس را مورد توجه قرار دهم.
 

 
روزهای 22 و 25 خرداد ماه که همچنان روز اعتراضی ما بوده و اگر از امروز برای آن اطلاع رسانی کنیم بسیار بهتر است و روز مهم بعدی روز برگزاری انتخابات مجلس در سال 1390 می باشد. راهپیمایی در چنین روزی و حتی روزهای قبل و بعد از آن می تواند بسیار کارساز باشد و دست و پای دولت را برای برخورد خواهد بست، چرا که این اولین انتخابات بعد از 22 خرداد 88 خواهد بود و حضور رسانه های خارجی و تبلیغات دولتی برای برگزاری آن چشم گیر خواهد بود. اما روز انتخابات می تواند روز اصلی اعتراضات باشد. امروز که رهبران جنبش در حصر به سر می برند بهترین فرصت برای جنبش ایجاد شده است تا براساس خرد جمعی تصمیم گیری کنیم و یاد بگیریم که در آینده چگونه از آن بهتر استفاده کنیم.
 
ما باید از امروز برای 22 و 25 خرداد و روز انتخابات مجلس که در این یکی دو ماه مشخص می شود اطلاع رسانی کنیم که همه برای اعتراض به این وضعیت بیایند، حضور خانواده ها می تواند پشتوانه محکمی برای جوانان این مرز و بوم باشد،ما باید اگر در حد حضور و دیدار دوباره هم که شده بیاییم تا دوباره به رژیم بفهمانیم ما هم در کنار آقایان موسوی و کروبی همچنان ایستاده ایم و نمی گذاریم خون جوانان پایمال شود... درست است حضور خیابانی تنها کافی نیست اما یکی از راه ها برای نشان دادن اعتراض ما به جهانیان است.
 
امید است دوستانی که در فضای مجازی رسانه های خبری جنبش سبز را دارند این پیشنهاد را به نظرخواهی گذاشته تا ببینیم نتیجه عقل جمعی دوستان در مورد راهپیمایی در روزهای 22 و 25 خرداد و روز برگزاری انتخابات مجلس چه خواهد بود. با تشکر از تلاش صمیمانه همه دوستان سبزم در این دو سالی که گذشت .
و انتهای این قصه سرد و سپید همیشه سبز خواهد بود ... امید است سالی پربرکت در انتظار تمامی ما باشد.
 
 
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

نواندیشی دینی در دو حرکت

Posted: 01 Apr 2011 09:16 PM PDT

محمود صدری
 نزدیک بینی اصلاح با ژرف نگری احیا درمان شدنی است و پاکدینی احیا با واقع بینی اصلاح. اصلاح بدون احیا بی لنگر است و احیا بدون اصلاح بی سکان.

راههای طی شده (16)

حرکت اصلاح:

راه اصلاح را آینده نگر تعریف می کنم. مطلوب آن گذاره هائی ساده و ملموس اند. می خواهد میراث دینی انسانها را با دستاورد های معاصر شان مانند آزادی. مردمسالاری، و حقوق بشر (که ضامن حرمت فیزیکی و فکری افراد و گروههائی مانند زنان، کودکان، و اقلیتهاست) آشتی دهد. در این مکتب مشکل در تعریف اهداف نیست بلکه در یافتن بهترین و بی دردسر ترین روش نیل به آنهاست. بنابراین در مکتب اصلاح خیشی برای شخم زدن مزرع اعقتادات و مناسک فرهنگی و دینی مردم تعبیه نشده. هر آنچه از باور های عارف و عامی ضرری به اهداف فوق الذکر نمی زند به حال خود گذارده می شود تا بنا به شرایط فکری و فرهنگی جامعه متحول شود یا باقی بماند. در مواردی نیز که معتَقدات دینی یا سنتی با اهداف اصلاح همخوانی ندارند حتی الامکان تفسیر عاملان نقد می شود نه اصل و گوهر سنت یا اعتقاد دینی. سرانجام نیز بجای آن تفسیر قرائت دیگری عرضه می شود که با اهداف اصلاح هماهنگی داشته، یا لااقل تناقضی نداشته باشد. بنا براین راه اصلاح را، به تاُسی از سنت های فلسفی پراگماتیستی و پسا مدرن، و با یاری بینش های جامعه شناختی ، کم هزینه ترین راه برای نیل به اهداف نو اندیشی دینی می دانم.

 

البته راه اصلاح، با این تعریف، آفتی نیز دارد که می توانیم از آن به عنوان نزدیک بینی یاد کنیم. اهتمام به صلاح اجتماعی در کوتاه مدت می تواند ما را نسبت به واقعیت های ستبر تاریخی و چشم انداز های دور آینده سهل انگار کند . در اینجاست که حرکت اول نو اندیشی به حرکت دوم آن نیازمند است:

حرکت احیا:

راه احیا را گذشته نگر تعریف می کنم. هدف آن زدودن نا خالصی ها، ابداعات، و اضافات سنتی و فرهنگی از اصل دین است. احیاگران برای دستیابی به چشمه زلال معنویت مذهبی از طرق گوناگون از قبیل نقد تاریخی، کلامی، فلسفی، سیاسی، و اعتقادی وارد می شوند. این کوشش، بویژه هنگامی که با علم به نیاز های زمان و انجام شود پر بار خواهد بود.

البته راه احیا مانند راه اصلاح، آفتی خاص خود نیز دارد و آن پاکدینی است: یعنی وسواسی برای زنده کردن قرائتی مطلوب از تدین به هر قیمتی؛ اصرار بر تقدم این کنکاش بر هر ملاحظه دیگری؛ باور به برتری قرائت مفروض بر هر قرائت متفاوتی، و مشروط کردن سعادت دنیا و فلاح عقبی به پاکدینی است.

 

باید دانست لازمه ادعای پاکدینی باور به "ذات انگاری" و عقل انگاری در حیطه دین است. آنجا که جنگ هفتاد و ملت را عذر می نهند و پای استدلالیان را چوبین می شما رند، چنین باور هائی سخت سوال بر انگیز است. چه کسی به یقین می تواند بگوید که اصل دین کدام است و یا چه مقدار از آنرا می توان یا می باید از صافی تحلیل عقلانی گذراند؟ با چه محکی می توانیم در یابیم که به کنه حقیقت دست یافته ایم؟ و کدام مرجعی صلاحیت چنین قضاوتی را دارد؟ اینها سوالاتی هستند که پاسخشان، هرچند پر اهمیت، همواره در غباری از شک و ابهام فرو رفته است و از اینرو میدان نزاع روشنگران و پسا روشنگران، ارتدکس ها و نو ارتدکس ها، دیندارها و سکولار ها، و مدرن ها و پسا مدرنها بوده و خواهد بود و آنرا کرانه پیدا نیست. حال که چنین است، این سوال پیش می آید: چرا باید دلمشغولی به مقدمات مشکوک را بر نیل به نتایج معلوم ترجیح داد؟

 

در ایران سابقه فکر پاکدینی به احمد کسروی بازمی گردد که این لغت را ضرب زد و به فرهنگ واژه های فارسی افزود. سرنوشت باورها و پیروان او خود سرمشقی است برای آنانکه این بن بست را شاهراه می پندارند. معتقدم مکتب احیا برغم اهمیت بسیارش، به جهت آوای فریبنده پاکدینی راهی پر خطر است و احیا گران باید همواره هوشیار باشند که در آن تاس لغزنده نیافتند.

 

باید تکرار کنم که تداوم روابط فکری بین ایندو جریان را برای دوام و شکوفائی نو اندیشی دینی مفید، بلکه ضروری می دانم. بر این باورم که نزدیک بینی اصلاح با ژرف نگری احیا درمان شدنی است و پاکدینی احیا با واقع بینی اصلاح. اصلاح بدون احیا بی لنگر است و احیا بدون اصلاح بی سکان.

 

***
اجازه بفرمائید بگویم که به سبب زمینه مطالعاتی خویش مکتب اصلاح را در نو اندیشی دینی را بیشتر ملایم طبع خود می یابم و در دهه گذشته به کرات کوشیده ام تا از آسیب نزدیک بینی بر کنار بوده متفکران احیا گرا را نیز از آفت پاکدینی بر حذر دارم. 12 سال پیش مقدمه ای در این زمینه نخست به انگلیسی و سپس به فارسی تحت عنوان "اصناف احیاگری" با یاری برادرم احمد صدری در روزنامه شرق منتشر کردم. اما پس از آن دیگر به صراحت به این مبحث نپرداختم مگر در پاسخ به مقالات همفکران دیگری که در حوزه نو اندیشی دینی قلم می زنند.

نخستین نمونه این تلاش پاسخی بود که به مانیفست جمهوریخواهی دوست ارجمند اکبر گنجی نگاشتم. همچنانکه برخی از خوانندگان به خاطر دارند ایشان در مانیفست خود که آنرا در زندان به رشته تحریر کشیده بودند خودکامگی متولیان جمهوری اسلامی را به ذات اسلام نسبت داده راه برون رفت از این تنگنا را فاصله گرفتن با اسلام پیشنهاد کرده بودند. من نیز نقد خود را به فاصله کوتاهی پس از انتشار مانیفست یعنی در سال 2002 میلادی منتشر کرده، باور نویسنده را مبنی بر اینکه "ذات" اسلام را می توان با نقل آیات و احادیثی چند و قرائن تاریخی معدودی، به نفی یا به اثبات، بدست آورد در معرض نقد و پرسش نهادم و پرسیدم چرا بجای محکوم کردن "اصل" مفروض اسلام به ارزیابی تفاسیر اصلاحی یا قهقرائی از آن نمی پردازیم؟

دومین مورد نقدی بود که بر سخنرانی جناب دکتر عبدالکریم سروش در دانشگاه سوربن نگاشتم و در آن پرسیدم آیا می توان حصول یا عدم حصول پدیداری جامعه شناختی و تاریخی مانند مردم سالاری را به باور های دینی مانند خاتمیت یا مهدویت؛ چنانکه ایشان بیان کرده اند، نسبت داد ؟ دلایل پاسخ منفی خود به این سوال را در آن مقاله بیان کردم. هرچند این نقد را بطور خصوصی به حضور ایشان ارسال کرده بودم، با سعه صدری که در ایشان سراغ دارم از آن استقبال کرده در پایگاه اینترنتی خویش منتشر کردند. تاریخ انتشار این نامه 2006 میلادی است.

هرچند در هیچیک از مقالات فوق به صراحت از دو راه اصلاح و احیا و دو آفتشان، نزدیک بینی و پاکدینی سخنی به میان نیاورده ام، فحوای کلام آنها در جهت تمیز ایندو راه و پرهیز از آن دو آفت است. در دو بخش آینده دو نقد فوق الذکر را مجددا در این چشم انداز منتشر کرده در پایان مجدداً به روابط سازنده، مکمل، و متمّم اصلاح و احیا در چارچوب آینده جهانی و اسلامی ایمان خواهم پرداخت. به امید حق. 

بخش پیشین (قسمت 15)

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.