جنبش راه سبز - خبرنامه |
- پلیس “ضد جرایم سایبری” در تمام استانها تاسیس میشود
- سفارت انگلیس در تهران امروز فعالیت عادی را از سرگرفت
- گزارش وال استریت ژورنال ازکمک های سازماندهی شده جمهوری اسلامی به بشار اسد برای سرکوب اعتراضات مردمی
- سر از تخم در آورده اند، می خواهند مجلس را تضعیف کنند
- توصیه محمدرضا رزاقی به مادرش: صبر پیشه کن
- مهدی طائب: ملیت ما در اسلام ذوب شده است
- روش مشابه سوریه و ایران در برخورد با معترضان
- عملکرد مصداق فعلی ولایت فقیه
- مسجدی ها و اردوگاه اشرف
- خیزش و رویش
پلیس “ضد جرایم سایبری” در تمام استانها تاسیس میشود Posted: 14 Apr 2011 05:43 AM PDT جرس: بدنبال کنترل بیشتر بر کاربران اینترنت، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، گفت: پلیس «فتا» که همان پلیس ضد جرائم سایبری است در اواخر سال گذشته در نیروی انتظامی افتتاح شد و امسال در تمام استانها نیز تاسیس میشود.
|
سفارت انگلیس در تهران امروز فعالیت عادی را از سرگرفت Posted: 14 Apr 2011 05:43 AM PDT جرس: سفارت بریتانیا در تهران، "تهدید امنیتی این سفارتخانه" را دلیل تعطیلی روز چهارشنبه، ۲۴ فروردین ماه، اعلام کرد.
او تاکید کرد که از روز پنجشنبه، ۲۵ فروردین ماه، بخشهای مختلف این سفارت فعالیتهای عادیشان را از سر گرفتهاند. برخی سایتهای خبری، روز چهارشنبه در خبری کوتاه از بسته شدن سفارت بریتانیا تا اطلاع ثانوی خبر داده بودند. برخی سایتهای مخالف دولت نیز با انتشار این خبر که در پی ارسال پیامک از سوی سفارت بریتانیا در تهران به کارمندان کلیه بخشهای این سفارت، از صبح چهارشنبه، ۲۴ فروردینماه، به مدت نامعلوم از کارمندان در کلیه ردهها خواسته شده است که در محل کار خود حاضر نشوند، به موضوع تعطیلی سفارت بریتانیا در تهران پرداختند. در همین حال، یک منبع که نخواست نامش فاش شود، به بیبیسی فارسی گفت که "دلیل تعطیلی سفارت بریتانیا در روز گذشته تهدید به بمبگذاری این سفارت بوده است". این خبر هنوز تائید نشده است. |
گزارش وال استریت ژورنال ازکمک های سازماندهی شده جمهوری اسلامی به بشار اسد برای سرکوب اعتراضات مردمی Posted: 14 Apr 2011 05:21 AM PDT جرس: مقام های آمريکايی میگويند که جمهوری اسلامی ايران برای سرکوب معترضان هوادار دموکراسی در سوريه به طور مخفيانه به رژيم بشار اسد کمک میکند. |
سر از تخم در آورده اند، می خواهند مجلس را تضعیف کنند Posted: 14 Apr 2011 04:29 AM PDT آیت الله موسوی اردبیلی جرس: آیتالله موسوی اردبیلی نسبت به تضغيف مجلس از سوي برخي افراد نوپا هشدار داد و گفت:مجلس بسیار مهم است و این اهمیت تا جایی است که امام همواره تأکید می فرمودند «مجلس در رأس امور است»؛ البته ممکن است برخی که به تازگی سر از تخم مرغ برآوردهاند، بخواهند به این جایگاه خدشه وارد کنند.
|
توصیه محمدرضا رزاقی به مادرش: صبر پیشه کن Posted: 14 Apr 2011 04:29 AM PDT جرس: محمد رضا رزاقی، وکیل دادگستری و عضو کمیته حقوقی ستاد مرکزی انتخاباتی میر حسین موسوی، از ۲۱ شهریور ماه سال ۸۹ در زندان اوین به سر می برد بدون اینکه از حق مرخصی استفاده کرده و یا نوروز را پیش خانواده اش گذرانده باشد. به گزارش کلمه متن این نامه به شرح زیر است: سلام مادر مهربانم سلام بر فداکاری و گذشت سلام بر عشق و حشمت سلام بر امیدها و دلتنگیهایت شاید هر دو عادت کرده باشیم. آخر بیش از ده نوروز است که دلخوش نیستیم .یادت هست دو نوروز را در بیمارستان گذراندم حالم بد بود و افسرده و ناتوان …اما تو می دانی که بزرگترین دل مشغولی ام نه رنج بیماری که هزینه بیمارستان بود که چگونه تامین خواهد شد . یادت هست وقتی از بیمارستان آمدم آنقدر که دغدغه درس و کتاب داشتم، برای مطالعه به پارک شهر رفتم و تو طاقت نیاوردی و نگران پس از چند ساعت به بهانه آوردن میوه و غذا به سراغم آمدی و من …. تو خوب می دانی چرا پارک و البته کتابخانه و گاهی هم راه پله و پشت بام منزل ،پناهگاهم بود .برای اینکه در این سالها متراژ آپارتمان مسکونی مان به زحمت به پنجاه متر می رسید و تازه یکی از صاحبخانه ها نیز چون دختر دم بخت داشت به شرط اینکه هیچکدام از دوستانم به دیدنم نیایند خانه اش را به ما اجاره داد !یادت هست مادر جان چه روزگاری را گذارندیم ؟و حالا با این همه سختی و مشقت تو تنهایی . این نوروز اما کنار هم بندی هایم هستم و دلتنگ تو .نگران من نباش، پسرت اینجا در کنار دوستانش تنها نیست، چرا که تو می دانی برای من که بیشتر زندگی ام برای درس خواندن در یک اتاق شش متری، پارک، کتابخانه، راه پله و پشت بام منزل گذشته، فضای زندان چندان هم آزار دهنده نیست . فقط آنچه آزار دهنده است دوری از توست و دلتنگی برای عزیزترینم . راستی یادت هست روزی برای مطالعه به کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفتم و چون دانشجوی آنجا نبودم مرا بیرون کردند و همان شب از قضا کتابخانه دانشگاه در آتش سوخت و تو گفتی آه من بوده …بعد از آن دیگر آه نکشیده ام و صبر پیشه کرده ام، تو هم صبر پیشه کن، آن گونه که بزرگان گفتند، فقط صبر و صبر. البته دعای خیرت را هم برای من و هم بندانم فراموش مکن . راستی برای گلزار شهدا دلتنگم اگر رفتی نایب الزیاره ام باش . نوروزت مبارک محمد رضا رزاقی، نوروز ۹۰، بند ۳۵۰ زندان اوین |
مهدی طائب: ملیت ما در اسلام ذوب شده است Posted: 14 Apr 2011 02:55 AM PDT جرس: بزرگترین خیانتهایی که در تاریخ به ولایت روا داشته شده، محصور کردن اسلام و یا فهم اسلام در یک قبیله و یا یک منطقه و یا قوم خاص است. وی افزود: گروه دوم هم همین کار را انجام دادند اما به دلیل اشتباه در برداشت و خطای در دید. یعنی آمدند و گفتند قبیلهای خاص و یا منطقهای خاص نسبت به فهم اسلام اولویت دارند و یا اینها اصلا اسلام را فهمیدند! این گروه آدمهای بدی نیستند ولی دچار خطای در برداشت شدند ولی خطر هر دو یکسان است خطرشان این است که به نوعی اسلام را محصور کردهاند. طائب می افزاید: اینکه بگوییم ایرانیها اسلام را بهتر از دیگران فهمیدند، اگر این را از سر ناآگاهی هم بگوییم باید توجه داشته باشیم که در برابر این فهمی که در اینجا وجود دارد یک سد ورودی پیدا میشود برای کسانی که ایرانی وارد کردن ملیت مخالف ادعای ماست که ادعا میکنیم ملیت ایران فهم خاصی از اسلام دارند؛ فهم خاص ایرانیها همین بوده است که ایرانیت را کنار گذاشتند پس اینکه ما مجددا کلمه ایرانیت را وارد بکنیم درست نیست. ما به تعبیر دیگر قبل از اینکه ایرانی باشیم مسلمانیم، یعنی ملیت ما در اسلام ذوب شده و تمام ویژگیهای فردی و خاصی که به اسلام ربطی ندارد و یا با اسلام معارضه دارد را کنار گذاشتیم ولی به هر تقدیر در ایران زندگی میکنیم. وی می گوید: مکتب ایرانی سدی برای صدور انقلاب است. اگر بحث ایرانی مطرح باشد صدور انقلاب معنا ندارد و یا باید جهان عرب دست از عربیت خود بردارد که این محال است؛ چرا که خود خداوند این شعبه شعبه شدن را ساخته است که عرب و عجم باشد؛ و این نشانگر این است که از خط امام کنار رفتهایم و ولایت فقیهی که مردم قبول دارند را گذاشتهایم کنار.
|
روش مشابه سوریه و ایران در برخورد با معترضان Posted: 14 Apr 2011 02:55 AM PDT افشای سند محرمانه وزارت اطلاعات سوریه جرس: انتشار یک سند محرمانه سازمان اطلاعات سوریه پرده از روش مقابله حکومت این کشور با مردم معترض برداشته است. در حالیکه معترضان سوری خواستار عدم دخالت ایران هستند، تحلیلگران روش دو کشور در سرکوب را مشابه یکدیگر میدانند. به گزارش دویچه وله، یک سازمان غیردولتی سوری و مخالف دولت که برای آزادی بیان در این کشور فعالیت میکند، روز چهارشنبه (۱۳ آوریل / ۲۴ فروردین) سندی فوقالعاده محرمانه متعلق به سازمان اطلاعات سوریه را فاش کرد. به گزارش روزنامه فرامنطقهای الشرقالاوسط، در این سند محرمانه، روش مقابله نیروهای دولتی سوریه با تظاهرات اعتراضآمیز مردمی تشریح شده که شباهت زیادی به روشهای حکومت ایران برای مقابله با اعتراضات دارد. صدور این سند سه صفحهای به تاریخ ۲۳ مارس باز میگردد و زیر آن مهر سازمان اطلاعات عمومی سوریه دیده میشود. در این سند آمده است: «گروه کوچکی قصد دارند حوادث تونس و مصر را در سوریه بازسازی کنند و برای این امر به حمایت مالی قطر و شرایط مساعد بینالمللی در حمایت از تظاهرات مردمی تکیه کردهاند. برای مقابله با آنها باید از تجربه تعامل با اخوانالمسلمین و همچنین درس گرفتن از اشتباهات زینالعابدین بنعلی و حسنی مبارک رهبران سابق تونس و مصر استفاده شود». به نوشته این سند، رهبران تونس و مصر، از همان ابتدا ارتش و گارد ریاست جمهوری را بیطرف کرده و به رسانهها اجازه دادند تا تمامی تحولات را پوشش دهند که در نتیجه کنترل روند امور از دست آنها خارج شد.
این سند، روش مقابله با معترضان را بر سه عنصر رسانه، فعالیت امنیتی و رویارویی میدانی با مردم معترض متکی میداند. در این سند محرمانه، در زمینه امنیتی آمده است: «به هیچ قیمتی نباید اجازه داد، مسیر اعتراض مردمی متوجه شخصیت اول نظام (بشار اسد) شود؛ چرا که در صورت سکوت در برابر این امر، دیگر کنترل روند اعتراض امکانپذیر نبوده و خطوط قرمز زیر پا گذاشته میشود و در نتیجه بر قدرت معترضان افزوده میشود». در ادامه تاکید شده که «انتظار میرود تجمع معترضان در نقاط شلوغ شهر باشد تا بدین ترتیب بتوانند توجه جلب کرده و دیگر مردم را تشویق کنند تا به آنها بپیوندند. در اینجا باید مکان تجمع بلافاصله تا حد امکان محاصره شده و ارتباط معترضان با خارج قطع شود و همزمان نیروهای امنیتی با لباس شخصی وارد جمع معترضان شده و میان آنها اختلاف ایجاد کنند و در صورت نیاز چهرههای فعال را دستگیر کنند». اجازه تیراندازی به سوی مردم و نیروهای ارتش سند مزبور در مورد مواجهه نیروهای نظامی ـ امنیتی با مردم آورده است: «در صورت بروز مواجهه میان نیروهای امنیتی با تظاهرکنندگان باید دستوری صریح مبنی بر عدم شلیک از طرف ارتش صادر شده و اجازه تیر تنها منحصر به نیروهای آموزشدیده و مخفی باشد. باید از تکتیراندازان برای هدف قرار دادن افراد استفاده شود تا منبع تیراندازی مشخص نشود». در ادامه تاکید شده که «برای در دست گرفتن زمام امور در زمینه تبلیغات؛ تکتیراندازها میتوانند افراد ارتش را نیز هدف قرار داده و به قتل برسانند. این امر باعث میشود تا روحیه ارتش برای مقابلهی تند با تظاهرکنندگان حفظ شود». این سند محرمانه در مورد احتمال از کنترل خارج شدن برخی تجمعها آورده است: «اگر در مکانی، تظاهرات از کنترل خارج شد باید آن منطقه از طرف ارتش و نیروهای امنیتی محاصره شده و تمامی راههای ارتباطی مانند اینترنت و تلفن در آن محل قطع شود. سپس اعضای دو گردان "سیاه" و "مخفی" با حمایت تکتیراندازها وارد عمل شده و معترضان را هدف قرار دهند؛ اما تعداد کشتهشدگان نباید هرگز از بیست نفر بیشتر شود، چرا که این امر توجه مردم دنیا را به سمت خود جلب کرده و در نهایت باعث دخالت خارجی میشود». در زمینه روش مقابله رسانهای با فضای اعتراض عمومی، این سند گفته که «باید رهبری تظاهرات و اعتراض علیه نظام را به شخصیتهایی ربط داد که نزد سوریها منفور هستند، مثل برخی از شخصیتهای عربستان یا لبنان و سپس همه را به اسراییل و آمریکا ارتباط داد. در صورتی که معترضان به قتل رسیدند، رسانهها باید تیراندازی را به گروههای مسلح و تروریست نسبت دهند چرا که ارتش و نیروهای امنیتی مشغول حفظ امنیت هستند». این سند محرمانه بخش دیگری را به روش فعالیت سیاسی در عرصه بینالمللی اختصاص داده و آورده: «سفارتخانههای سوریه در خارج از کشور و وزارت امور خارجه باید به شکل مداوم به آمریکا و همپیمانان غربی آن اطمینانخاطر دهند که در صورت ادامه اعتراضها و کنار رفتن دولت بشار اسد، ممکن است تندروها بر سر کار آمده و سپس امنیت مرز مشترک سوریه و اسراییل در منطقه جولان از بین برود». پس از شروع اعتراض مردمی در تونس و مصر و پس از آن برخی دیگر کشورهای عربی مانند بحرین و یمن؛ مردم سوریه نیز اعتراض علیه دولت بشار اسد را شروع کرد. این در حالی است که بشار اسد رییسجمهور سوریه روز (۳۱ ژانویه/ ۱۱ بهمن) گفته بود که موج اعتراض مردمی علیه حکام عرب که از آن به عنوان «بیماری» یاد کرده بود؛ به سوریه نخواهد رسید چرا که «هیچ نارضایتی عمومی در سوریه وجود ندارد». شایعه حضور نیروهای ایران و حزبالله لبنان در سرکوب مردم سوریه تنها چند هفته بعد از اظهارات اسد بود که اعتراضات مردمی در سوریه شروع شده و اسد برای مقابله با آن مجبور شد از وعدههایی مثل لغو قانون وضعیت فوقالعاده و اصلاحات و همچنین در قدم بعدی انحلال دولت استفاده کند. همزمان با این وعدهها، تعداد قربانیان نیز رو به افزایش گذاشت بطوریکه دو هفته پس از شروع اعتراض مردمی، تعداد قربانیان به صد و هفتاد نفر رسیده است. تظاهرکنندگان سوری در شعارهای خود خواستار عدم دخالت ایران و حزبالله لبنان در مسائل سوریه شدند. در میان مردم سوریه این شایعه به شکل جدی وجود دارد که نیروهای امنیتی سپاه پاسداران ایران و چهرههای امنیتی حزبالله لبنان وارد سوریه شده و به حکومت این کشور برای سرکوب اعتراض مردمی کمک میکنند. برخی تحلیلگران عرب پس از انتشار سند محرمانه متعلق به سازمان اطلاعات سوریه که همزمان بود با اعترافات تلویزیونی برخی از بازداشتشدگان در جریان تظاهرات مردمی گفتهاند که روش دولت سوریه برای مقابله با معترضان شباهت زیادی به رفتار حکومت ایران در سرکوب اعتراض مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری دارد. صالح القلاب تحلیلگر روزنامه الشرقالاوسط در این زمینه میگوید: «نظام بشار اسد که هنوز میان برخی مردم سوریه و همچنین منطقه خاورمیانه، نظامی قابل قبول و نسبتا محترم است؛ روشی را برای مقابله با اعتراض مسالمتآمیز مردم در پی گرفته است که با عقل همخوانی ندارد». القلاب میافزاید: «در سناریوهای تبلیغاتی مضحک حکومت سوریه، شباهت زیادی به سناریوهای ایران در مقابله با معترضان آن کشور برمیخوریم. چه کسی باور میکند که اعتراض مردمی ناشی از تحریک خارجی و توسط چند تروریست سازماندهی شده است؟ طراح پدیده هدف گلوله قرار دادن مردم و نیروهای ارتش به شکل همزمان چه کسی بوده است؟» این تحلیلگر نتیجه میگیرد که «دولت سوریه قصد دارد به ایران نشان دهد که اعتراض مردمی ناشی از تحریک خارجی بوده و در راستای شیعهستیزی اهل سنت در منطقه است و این روش به نتایج بسیار خطرناکی میانجامد. |
Posted: 13 Apr 2011 11:05 PM PDT عبدالله ایرانی
دردنامه ی یک بسیجی اصلاح طلب قسمت سوم ·درباره ی عملکرد مصداق فعلی ولایت فقیه بطور اجمالی به مواردی که حافظه ی نزدیک یاری می کند بسنده می کنم گرچه حافظه ی اخیر و دور تیزبینان وحتی مردمی که کمی به اطرافشان دقت می کنند می توانند موارد فراوان دیگری به این لیست بیفزایند: · اولین اقدام برخلاف قانون اساسی و وصیت نامه امام : اولین ایراد همان انتصاب رهبر بود به اتکای نقل قولی از امام خمینی که "رهبر فعلی رابرای تصدی این مقام مناسب شمرده اند" و برمبنای ذکر همین قول ازطرف آقای هاشمی رفسنجانی درجلسه ی خبرگان ،رای کافی را اکتساب نمودند. درحالیکه هنوزاندکی ازوصیت نامه ی همان امام نگذشته بود که ذکرکرده بودند :" هرچه به من منتسب می شود یا باید دست خط من باشد با تایید کارشناسان ویا نوار و فیلم آن درصدا وسیما موجود باشد!!" درحالیکه این توصیه نه مکتوب بود ونه مضبوط!! و ثانیا: اصلا مگر طبق قانون امام حق تعیین جانشین داشتند؟ ثالثا: هنوز قانون اساسی بازنگری شده به رای گذاشته نشده بود ولذا اعتبار نداشت ولذا قانون قبلی ملاک عمل بود و طبق قانون قبلی که هنوز معتبر بود، مرجعیت عام شرط اصلی رهبری بود، درحالیکه این شرط مطلقا در رهبر فعلی درآن زمان حاصل نبود. ·اهانت به مراجع ومرجعیت: جامعه ی مدرسین آیه الله سیستانی را فاقد مقام مرجعیت دانستند ولی رهبر فعلی را درآن شرائط که حتی مجتهد بودن ایشان برای همه مسجّل نبود ( چه برسد به مرجعیت ) درابتدای لیست مراجع مجازالتقلید قراردادند! این درحالی بود که ایشان رساله نداشتند و تا مدتها بعد هم پاسخ مقلدین ایشان ازروی رساله ی امام داده می شد! ·تحقیردردناک و دائمی مردم: رهبری پس ازنشستن برکرسی ولایت فقیه به قم رفتند و دریک برنامه ی کاملا توهین آمیز برای ملت فهیم ایران، برصندلی نشستند ومردم در صفهایی طولانی که با میله ی آهنی سازمان یافته بود به نوبت دست ایشان را می بوسیدند واین صحنه ازصدا وسیما نمایش داده می شد.(برای اثبات چه چیزی وبه چه کسانی؟) ·در سفرهای رهبری به شهرهای مختلف، علاوه بر مخارج سرسام آور تبلیغاتی ازپوستر و پلاکارد وپرچم گرفته تا پذیرائی های چند روزه ، نیروهای داوطلب و اداری وآموزشی از سراسر استان ها رابا اتوبوس به پیشواز می آورند تا درمسیرحرکت تجمع کنند و بدنبال ماشین حامل ایشان چون بردگان بدوند. ·مگر توصیه ی امام علی (ع) این نبود که حاکم اسلامی نباید سواره ومردم پیاده باشند و بدنبال مرکب او بدوند ؟ و بشدت و باعصبانیت آنها را از این کار نهی کرد؟ وفرمود: چون پادشاهان با من رفتار نکنید! آیا همه ی این ارزشها ونهج البلاغه مخصوص منابر و متعلق به قرنها قبل است؟ ·کسی ازطلاب حاضردر قم که فعلا از مریدان رهبراست ، با لحنی تایید و تحسین آمیز گفت در سفر رهبری به قم درسال 89 هرکس ازطلاب نامه ای نوشته ومشکل مالی مطرح کرده بدون تحقیق مبلغ پانصدهزارتومان چک مسافرتی دریافت کرده است. مگرقرارنیست مخارج طبق برنامه های پیش بینی شده وقانونمند تامین شوند؟ و یا شاید(قطعا) قانون این است که بودجه ای کلان وبی حساب وکتاب دراختیار باشد برای این ریخت وپاشهای میلیاردی ومرید پروری ها! ·عملکرد خلاف قانون و قائل بودن جایگاه فراقانونی بر ای ولی فقیه : ·هنگامیکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی از امام خمینی راجع به تصمیمات فراقانونی ایشان و من جمله دادگاه ویژه ی روحانیت سئوال کردند ، ایشان کاملا آشکار فرمودند:" این گونه عملکرد ناشی از اجبار زمانه و شرائط جنگی کشور بوده است و پس از آن بنابراین دارند که درچهارچوب قانون اساسی عمل نمایند". ·ولی پس از رحلت امام، عملکردهای فراقانونی یک حق مسلّم و رویّه ی دائمی ولی فقیه گردیده است. حفظ دادگاه ویژه ی روحانیت(برخلاف قانون) و دخالت های آمرانه درتصمیمات مجلس شورای اسلامی به عنوان حکم حکومتی ،بعنوان مثال "( منع بررسی مجلس برای حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان، منع بررسی واصلاح قانون مطبوعات، دستوربستن فله ای ویک شبه ی انبوهی ازمطبوعات بدون طی مراحل قانونی و...). ·جالب این جاست که محدوه ی اختیارات مصرّح درقانون اساسی برای ولی فقیه را" کف اختیارات " می شمارند ونه "سقف اختیارات " ایشان. ·رونق گرفتن متحجّرین، مغضوبین وغایبین دوران امام: ·امام رحمه الله علیه، انجمن حجتیه را بایکوت کرده و منتسبین به آنانرا خانه نشین ساخت ولی در دوره ی بیست ساله پس ازایشان کسانی نزدیک به انجمن حجتیه و حداقل متهم به ارتباط با انجمن و یا ناشناس دردوران امام رونق گرفتند (آیه الله مجتهدی درحوزه علمیه اش که در نزدیکی بازار تهران بود ، همراهی با انقلاب وانقلابیون نداشت و بادعوت ازمرحوم شیخ حلبی که موسس انجمن حجتیه بود جشن تاجگذاری برگذارمی کرد"عمامه گذاری".درزمان امام حرفی از ایشان دربین نبود ولی در د ودهه ی اخی ررونق داشتند وتایید وتکریم شدند). ·آقای مصباح که درزمان انقلاب و امام و جنگ غیرفعال ودراین زمینه ها ناشناس بود به توصیه ی رهبری، برای جوانان جایگزین آیه الله مطهری شد:(اگرمطهری نیست مصباح هست. جوانان قدرایشان رابدانند). در اکثر کلاسهای آموزشی اجباری برای پرسنل سپاه آقای مصباح حضورفیزیکی دارند(کلاسهای بصیرت) وکتب ایشان نیزجزو دروس آموزشی قرار دارد و افسران سپاه برای کسب درجه باید در کلاسها شرکت کنند و امتحان بدهند . درغیاب ایشان شاگردانشان حاضرند وتفسیر خودشان ازولایت مطلقه وسیاست و.... را ارائه می کنند. به عبارتی واضح تر : سپاه درقرق آقای مصباح وتفکرات ایشان قرارگرفته است. ·صراحت عجیب وصیت نامه ی حضرت امام بر منع ورود نظامیان به دخالت درامور سیاسی بسیار آشکار وغیر قابل تغییر وتفسیر است . به متن زیرکه ازوصیت نامه ی امام است دقت کنید: ·"وصیت اكید من به قوای مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همة ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفة شرعی و میهنی آنان است كه اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند كه ـ بیاشكال به تباهی كشیده میشوند ـ و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند. و بر رهبر و شورای رهبری است كه با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا كشور از آسیب در امان باشد." ·ولی متاسفانه با چراغ سبز و حمایت آشکار اولین جانشین ولایت فقیه، دخالت درسیاست کاراصلی نظامیان و بخصوص سپاه و بسیج گشته است و ابایی هم برای علنی کردن آن ندارند. ظاهرا به زعم ایشان امام نمی دانسته اند که "سپاه پاسداران" یعنی "سپاهی برای پاسداری از انقلاب" و فقط اینها این واقعیت را می فهمند و پاسداری ازانقلاب لازمه اش دخالت درسیاست است و بدون آن ممکن نیست! به اعتراف خودشان ازسالها قبل برنامه ریزی انتخاباتی نموده اند و در اجرای انتخاب کاملا آزادانه دخالت کرده اند.( اعترافات سردارمشفق و..) ·ضعف دانش فقهی: ·درماجرای انتصاب زن به عنوان وزیر بین علمای قم وحکومت مناقشه به پا شد و بعضی از مراجع قم به مخالفت جدی پرداختند . آیه الله صافی درمحاجّه ای با رهبری توانست ایشان رامتقاعد کند که" زن نباید به وزارت برسد" وخود رهبر درجلسه ی درس خارج دوشنبه های خود این مطلب را بین طلاب حاضرمطرح کردند که توسط آیه الله صافی مجاب شده اند که زن نباید وزیر شود. ·بُعد مثبت این پذیرش ،تسلیم دربرابر استدلال است و من آنرا تحسین می کنم. ·ولی ابعاد منفی آن عبارتند از : ·1- ضعف دانش رهبری . چطوردرمسئله ای به این مهمی که نقش 50 درصدجمعیت را محدود می کند ولی فقیه علم و استدلال کافی نداشته باشند که اولا خود بتوانند تصمیم صحیح بگیرند ودرصورت لزوم بتوانند مرجع دیگری راقانع کنند؟ ·2- آیا واقعا دینی که حکومت آنرا تبلیغ می کند همین است کهزن به خاطر جنسیتشعلیرغم توانائی هایش باید ازاعمال توانمندی هایش درمدیریت محروم باشد و عملا جامعه ازتوان مدیریتی نیمی از افرادش محروم بماند؟ ·اگربه این معتقدید چرا بطور آشکار مردم را از اعتقاداتتان آگاه نمی کنید تا حداقل زنان تکلیف خود رابدانند؟ واگر زنان این را می دانستند ویا حالا بدانند در رفراندوم رای " آری" به این طرز تفکر وحکومت می دادند ویا خواهند داد؟ ·عدم صداقت: ·درزمان دولت اصلاحات درسالهای 77 و78 بحث نظارت استصوابی و تاثیرش درانتخابات جدی شده بود و دانشجویان به دلیل محرومیت قشر عظیمی از کاندیداهای نمایندگی مجلس و درمخالفت با قانون اهانت آمیز نظارت استصوابی ، بحث تحریم انتخابات رامطرح کرده بودند. دریک جلسه ی پرسش وپاسخ که آن موقع دریک از دانشگاه ها برقرارشده بود ، رهبری درجواب موضعگیری دانشجویان گفتند :"راه مخالفت این نیست که درانتخابات شرکت نکنید. شرکت کنید مجلس که تشکیل شد راه قانونی دارد وبا ارائه ی طرح ولایحه می توانید اهداف خود راپیگیری کنید". انتخابات برقرار و مجلس تشکیل شد وبحث حذف نظارت استصوابی درجامعه مطرح شد ولی دراولین قدم آن با مخالفت علنی و پرخاشگرانه ی رهبر مواجه وبایکوت کردید.(حکم حکومتی).همچنین لایحه ی اصلاح قانون مطبوعات بدستوررهبری از دستور کار خارج شد. ·حتما می دانید که طبق تفسیر شورای نگهبان، نظر رهبری قانون است !وهرطرح و لایحه ای اگر موافق نظر رهبر نباشد بدون کمترین تاخیری مردود اعلام می شود. ·چند ماه پس از انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری وحمله نیروهای حکومتی درتاریخ 25 خرداد 88 به کوی دانشگاه تهران، دیداری دست چین شده با دانشجویان دربیت رهبری تشکیل شد ودانشجویان درمورد برخوردبا عاملان حمله به کوی دانشگاه سئوال کردند وایشان حمله به کوی دانشگاه راخیانت وبلکه جنایت نامیدند که از سوی افرادی ناشناس!! رخ داده است.!! ·سئوال : آیا آن افراد پس از چند ماه هنوز برای رهبر ناشناس بودند؟ اگراینها برای رهبری ناشناسند پس ایشان ناتوان ازاداره ی کشورهستند ! اگر می شناسند ومی گویند ناشناس پس دروغ می گویند! ما مطمئنیم که می دانستند وبی اطلاع نبودند. (فیلم حمله نیروهای امنیتی،بسیج ، لباس شخصی هاوپلیس به کوی دانشگاه راکه خود نیروهای امنیتی گرفته بودند ونمی دانم چگونه به دست آنها افتاده بود، تلویزون بی بی سی فارسی نشان داد.) ·تحویل کامل سیستم اقتصادی به ارگانهای نظامی چیزی نیست که قابل پنهان کردن باشد. "چو آفتاب آمد دلیل آفتاب"، پروژه های بنادر، راهسازی، نفت، مخابرات، موبایل، راه آهن و..... ·دخالت کاملا آشکار درجبهه گیری های جناحی: ·امام خمینی درنامه ای که سال 68 برای عزل حضرت آیه الله منتظری نوشتند، قسم جلاله خوردند که ایشان درانتخابات ریاست جمهوری به بنی صدر رای نداده اند و با انتخاب ایشان مخالف بوده اند. مطلبی که از این نوشته می شود برداشت کرد این است که پس از نُه سال ،هنوز مردم نظر شخصی امام را در انتخاب رییس جمهور نمی دانند، بطوریکه عده ی کثیری ازمردم هنوز گمان داشتند ایشان به بنی صدر رای داده است. ·این رفتاررامقایسه کنید با انتخابات ریاست جمهوری که پس ازاتمام دو دوره ی ریاست آقای هاشمی ،رقابت اساسی بین آقای ناطق نوری و آقای خاتمی بود. آیا کسی باقی مانده بود که نداند نظر رهبر این است که باید ناطق نوری رای بیاورد؟! حتی بسیاری معتقدند یکی ازعلل رای بالای خاتمی، اطلاع مردم از این بود که نظر رهبررای آوردن ناطق نوری است! واین یک عدم رای به رهبری بود نه رای به خاتمی. ·دوربعدی که رقابت بین احمدی نژاد و میرحسین موسوی بود چه کسی شک داشت که ایشان با هزار لطایف الحیل فریاد میزنند به احمدی نژاد رای بدهید. سفربه کردستان ایشان قبل ازانتخابات اوج این حمایتهای علنی بود. ·آیا این رفتاردرشان جایگزین آن امام است (امامی که پس ازنُه سال قسم خورد من به بنی صدر رای نداده ام؟) ·رهبری هفته بعد انتخابات خرداد88 طاقت نیاوردند و علنی تر از همیشه در نماز جمعه ذکر کردند به احمدی نژاد وسیاستهایش نزدیکتر اند، تا نکند یک وقت کسی با کمتری ضریب هوشی باقی مانده باشد وهنوز این را نگرفته باشد. ·با این رفتار ایشان ازجایگاه "رهبری یک ملت بزرگ" ،به حد " دبیرکل یک حزب وجناج"نزول یافته است. ·توهم توطئه، فرافکنی ناتوانی ها: ·سیاست یک بازی شطرنج است که باید آنرا شناخت. ولی ظاهرا سیاست دراین مملکت فقط دو قانون نخ نما و پوسیده دارد و آن اینکه "هرچه دشمن می گوید ومی خواهد ضد آن عمل کن" ویا " تمام شکست ها وناکامی ها معلول توطئه دشمن است". هراتفاقی بیفتد باید با یکی ازاین دو جورباشد وبی لیاقتی،مقام پرستی، تملق، نخبه کشی، مرید پروری و.....هیچ جائی درتفسیر حوادث ندارند. ·این طرز تفکر درعالم سیاست ایران به عنوان" توهم توطئه" شناخته شده است.مثالهای فراوانی دارد که می توان ذکر کرد .درماجرای قتلهای زنجیره ای رهبری آنرا با اطمینان و تاکید فراوان توطئه اسرائیل و..خواندند ولی با پیگیری دولت اصلاحات مشخص شدکه بامدیریت یکی ازنیروهای بسیارنزدیک به بیت رهبری"سعید اسلامی " (امامی) وبا امکانات وزارت اطلاعات این قتلها رامرتکب شده اند . البته که سرنوشت او بر همگان معلوم است.ا "خسرالدنیا والآخره " .آنقدرزن محجبه ی اوراشکنجه کردند که اعتراف کرد:" ازصفحات قرآن به عنوان دستمال توالت استفاده می کرده است و با کشورهای دشمن مثل اسرائیل وآمریکا و..ارتباط داشته اند!" (باید صحت تحلیل رهبراثبات شود) بطوری که پخش فیلمهای شکنجه و اعتراف گیری از او درزمان آقای خاتمی درمجلس شورای اسلامی گریه ی همه ی نمایندگان رادرآورد. حالا کسی با اطمینان نمی داند که درحکومت علوی دوران ما ،سرنوشت شکنجه گران وجنایتکاران این داستان ها چه شده است و.... ·توهم "دلارهای آمریکائی درکیف سامسونیت !!برای روزنامه نگاران اصلاح طلب" همچنان درمحاق مانده است. ·توهم "یک میلیارد دلار اهدایی به جنبش سبز و...هفتاد میلیارد باقیمانده ی آن!!!! "هنوز بلا تکلیف است. ·حمایت های بی چون وچرا از احمدی نژاد دردولت نهم: ·رهبری به کرّات وعلناَ حمایت های خود رااز اقدامات دولت غاصب و نالایق احمدی نژاد اعلام کرده اند وحتی دریک سخنرانی رسما اعلام کردند :"حتی انتقاد وارد اگر موجب تضعیف دولت شود نباید مطرح شود". ·سئوال:اگر انتقادی وارد است که اصلاح آن، باید تقویت دولت باشد نه تضعیف! پس معلوم می شود آن چیزی که نباید تضعیف شود :" تک صدائی وقدرت طلبی" است والا جبران "ضعف "که معادل " قوّت "است. ·با اینگونه دفاع کردن از دولت، مسئولیت همه ی اشکالات وگرفتاری های مملکت ما مستقیما به رهبری برمی گردد واگر از نظر آماری درهمه ابعاد عقب گرد داشته ایم مسئول آن کسی جز رهبری نیست.(بیکاری/ فقر/ فساد/ رشوه/ اعتیاد/ بی نزاکتی درگفتار/دروغ/ تهدید خارجی و..). ·ترویجفحاشیوبکاربردن الفاظ نا مقبول اززبانمستولین حکومتی: ·براساس آموزه های دینی بیان حرفهای توهین آمیز ودشنام حتی به کافران، مستقیما ازطرف خداوند درقرآن کریم نهی شده است:" وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَيَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًابغَیرِعِلم"- به کافران دشنام ندهید که آنها هم متقابلا به خدا و رسول او دشنام خواهند داد. ویا" ولا تنابزوا بالالقاب" به همدیگر لقب زشت ندهید. ·ولی متاسفانه این نهی خداوندی ازطرف رهبری نادیده گرفته شده ودشمنان را" احمق" ومخالفان سیاسی را "بی غیرت"(مدافعان مذاکره با آمریکا درزمان خاتمی) و"میکروب" (جنبش سبز) نامیدند . ·این روند پی آمدش آن شده که فحاشی رواج یافته ورئیس جمهورمستقر ازتریبون های بین المللی سبک ترین الفاظ کوچه بازاری را بکارمی برد :" گردن کلفت/ عددی نیستید/آب روبریزاونجائی که می سوزه/ چیه چی هستید؟/ اون ممه رو لولوبرد/ و...." مردم معترض را "خس وخاشاک "وروشنفکران را"کم شعورتر از بزغاله" خواند و... ·علم الهدی روحانی خبرگان وامام جمعه مشهد درتظاهرات سیزده آبان معترضین را"یک مشت بزغاله ی گوساله " نامید. ·پس انتظارش دورازذهن نیست که یک نیروی ارزشی جایزه گرفته ازرهبر،به دخترهاشمی درمقابل دوربین ناظران آن حرف های رکیک رابزند وموردتشویق قلم بدستان مزد بگیر(کیهان و....)هم قراربگیرد.ولی صحنه آنقدرزشت ونامقبول بود که رهبرهم توصیه کرد مراعات کنید!(خرما خورده کی منع رطب کند؟) ·وقتی صاحب منصبان رده ی بالای حکومت فحاشی وبی ادبی کنند از سایرین چه انتظاری می رود؟ وآیا نباید این روند هرروز رونق بیشتری یابد؟ آیا این ها آموزه های قرآنی و دینی و اسلامی و اخلاقی است؟ ومایه ی اقبال جهانی به حکومت ما؟ ادامه دارد. *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
Posted: 13 Apr 2011 09:42 PM PDT حامد محسنی
می گفت در مسجد می گفتند نظامی های عراقی با تانک و زره پوش به جوانان در این اردوگاه حمله کرده و دختران را به خاک و خون کشانده اند و تعدادی کشته شده است.
او می گفت که مسجدیان از ظلم و تعدی نیروهای عراقی و سکوت خبری در این رابطه و عدم اقدام عملی سازمانهای بین المللی سخن می گفته اند. و اینکه نیروهای اردوگاه اشرف باید ظرف چند ماه آینده عراق را ترک کنند.
در لحن پدرم و هم مسجدی هایش که همه از بازاریان سنتی و قدیمی هستند، حس همدردی و محکومیت این جنایت می آمد. پدری که نماز جمعه اش ترک نمی شود. پای ثابت مساجد و منابر است. با همه محدودیتهای خبری که رسانه های داخلی در کشور ایجاد کرده اند،اخبارش همه منطبق بود ازآنچه که من این روزها در اینترنت و سایتهای خبری خارجی دیده بودم.ذره ای افراط نداشت. از من پرسید که فیلم هایش را دیده ام؟ گفتم نه دلش را نداشتم. خیلی فاجعه انگیز بود. با بغضی فرو خفته گفت جوانان ما هستند که به خاک و خون نشسته اند در خاک عراق.
می گفت باید تحریم کنیم رفتن به اماکن متبرکه را! می خواستم برایش بگویم پدرجان روشنفکران می گویند که طبق کنوانسیونها اینها تروریست هستند و جایی در کشوری ندارند، اما شرمم آمد. خواستم بگویم پدر جان می گویند اینها به ارتش صدام کمک کرده اند، نتوانستم آخر خودش قربانی جنگ بود! خواستم از جنایات سازمان بگویم و ترورها. دیدم تاریخ انقلاب را بهتر از من می داند و من بچه بودم که دستم را می گرفت و به تشییع جنازه بهشتی و 72 تن می برد. هر چه خواستم بگویم فرو خوردم و هیچ نگفتم.
او که نه از سیاست می داند و تحت بمبارد همه روزه اخبار صداو سیماست بر این باور است که این جنایت نابخشودنی است و وظیفه مردم است که حکومت عراق را ادب کنند! با تحریم سفر به عتبات عالیات. خجالت کشیدم به پدرم بگویم که حامیان شناخته شده جنبش سبز هنوز هیچ موضع گیری نکرده و این جنایت را محکوم نکرده اند. سکو ت کردم.
نگفتم به پدرم که موسوی و کروبی که در حبس نبودند اعدام چند جوان بی گناه را که به جرم همکاری با سازمان خودساخته پادشاهی محکوم کرده بودند چه صادقانه محکوم کردند. بدون اینکه بترسند از انگها و برچسبها. اما اینها که خودشان را رهرو و امین آنان می دانند در سکوتی عجیب فرو رفته اند. عدم موضع گیری منتسبان به جنبش سبز نسبت به جنایات صورت گرفته در اردوگاه اشرف سوالی است که این روزها خیلی ذهنم را به خودمشغول کرده است. می دانم که دیگران هم.
می گویند سکوت علامت رضاست. خدا نکند که این سکوت رضایت مندی باشد.
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
Posted: 13 Apr 2011 09:26 PM PDT همایون سینا رستاخیز طبیعت و انقلابات آزادیخواهی
این مرض آنقدر مرموز بود که متخصصان غربی در تحلیل آن مانده بودند که چه بگویند و چه کنند . این ویروس چنان تبی به جان مریض بدبخت می انداخت که خودش متوجه تبش نمی شد حتی با گفته دیگران هم به خود نمی آمد که حتی بر آن می شد که دیگری را از تب برهاند. همیشه وقتی سرماخوردگی زیاد می شد مادربزرگم شروع به دعای باران می کرد . خدایش بیامرزد ولی اینبار اگر بارانی می آمد ویروس جدید رشد بیشتری می کرد چرا که این ویروس اساساً بهاریست اما اینبار زودتر از بهار و سرزده رسیده ...
اکنون تعطیلات هم تمام شده زمستان هم تعطیل شده . شکوفه ها جوانه زده اند اما دیکتاتورها همچنان می لرزند . بهار دیگر کاملاً رسیده درختان دارند بیدار می شوند نمی دانم مثل هر سال از گرمی زمین و سنت زمان یا شاید از فریاد جوان مسلمان یا گرمی خون گرمش و فرقی نمی کند؛ ما هم دلمان سبز شده و چرتمان پاره چرا که گویا در خانه همسایه خبری هست . گویا همسایه ای که خفته بود عروسی دارد صدای ساز و دهلش درختان را بیدار کرده چشمان ما هم به سبزی درختان روشن شده . دیگر وقت ان است که روزمرگی را کناری بگذاریم و برویم تا به همسایه تبریکی بگوییم با شاخه های سبزی که از باغچه مان بدست گرفته ایم تا پیشکش کنیم . حالا فرقی ندارد اگر آنجا خفته ای برخاسته اینجا خفته روییده مسلماً فردا هم آنجا سبز است هم اینجا. خوش به حال روزگار *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |