جنبش راه سبز - خبرنامه |
- از عذابى كه مىكشيم!
- ولدان، متهم اصلی حمله به مسجد قبا با قرار وثیقه آزاد شد
- شعری در باره زندان و شکنجه
- دم خروس یا...؟
- ميرتاجالديني: جریان فتنه قصد سنگاندازی در اجرای هدفمند کردن یارانه ها را دارد
- سلیمینمین: احمدی نژاد زمینه را برای برخی تشنجها فراهم کرد
- تعطیلی بازار طلای تهران و شیراز در اعتراض به مالیات بر ارزش افزوده
- زهرا مجردی: می گویند لغو مرخصی میردامادی به دلیل شکایت از سپاه است
- 50 درصد از زنان کارجو موفق به کاریابی نمی شوند
- صدر: سکوت مجلس برای وحدت است
Posted: عبدالعلی بازرگان
اين عنوان را وامدار كتاب: "از رنجى كه مىبريم" نوشته شادروان "جلال آل احمد" هستم كه در سال ۱۳۲۶ درشرح انحرافات حزب توده و جريان انشعاب به رشته تحرير درآورده بود. با تفاوتى كه ميان رنج بردن و عذاب كشيدن موجود است! و همچنين تفاوتى كه ميان آن تجربه واين تجربه انقلاب وجود دارد.
"عذاب" در ذهنيت فارسى زبانان، واژهاى دينى تلقى مىشود كه به عنوان تنبيهى از طرف خدا دردنيا يا آخرت در مورد كافران و مشركان اعمال مىشود. اما اين استنباط چندان درست نيست و همچون بسيارى كلمات مشابه دينى، فقط بيان كننده موردى خاص مىباشد. معناى اصلى عذاب، درد و رنج حاصل ازهرنوع "محروميت" است. درد گرسنگى و تشنگى، درد خستگى و بى سرپناهى، درد فقدان سلامتى و آسايش و دردهاى مشابه.
انسان غرائزو نيازهائى دارد كه "محروميت" ازارضاء وپاسخگوئى به هريك از آنها "عذاب"آور است. به همين دليل هم به جوانى كه محروم از پاسخگوئى به غريزه جنسى است "عَذ َبْ" مىگويند. پس هرعاملى كه راحتى و آسايش را ببرد و آدمى را از مقصود و مرادش بازدارد و به مشقت و درد و رنج بيندازد عذاب محسوب مىشود. اما نيازهاى انسان محدود به غرائز حيوانىاش نيست، آزادى و عدالت و امنيت هم از جمله نيازهاى متعالى اوست و چه عذابى بدتر ازاستبداد بدسگالان كه با سلب اين حقوق زندگى را براى يك ملت زهرمىكنند.
جسم ما از اختلال سيستمهاى مختلف بدن مثل: دستگاه گوارش، گرفتارعذاب دل درد و سردرد و يا از اختلال در سيستمهاى عصبى گرفتار عذابهاى روانى مثل افسردگى، اضطراب، ناآرامى و انواع آسيبهاى مشابه مىشود. عذابهاى اجتماعى نيز، هم آسيبهاى مادى (مثل: فقر، بيكارى، دزدى ، فحشاء و… ) در بدنه جامعه ببار مىآورد، هم آسيبهاى روحى روانى (مثل: يأس و نوميدى، رخوت و بى انگيزگى، اعتياد و خودكشى، استبداد و اختلاف، خشونت وخرابى و…).
ما عذابهائى را كه بر سر اُمتهاى منحرف پيشين در طول تاريخ آمده است، انتقامى الهى، از زاويه نظرى، به خاطر باورهاى شرك و كفرآميزشان تلقى مىكنيم. اين برداشتى سطحى از آيات بدون توجه به قبل و بعد و زمينههاى ظهور عذاب است، عذابهاى اُمتهاى پيشين همواره محصول عملكرد ظالمانه خودشان بوده است، نه صرفاً انكار خداى يكتا و يا انكار رسولانش. هرچند ارتباطى بسيار تنگاتنگ ميان چنان باورها و چنين رفتارهائى وجود داشته و دارد.
موجبات عذاب در بدنه جامعه همچون وجود ميكرب در بدن انسان واقعيتى انكار ناپذير است، وجود ميكرب گرچه شرط "لازم" براى شروع بيمارى است، اما موقعى اين شرط كامل و"كافى" مىشود كه بدن در اثر خستگى يا ضعف توانائى خود را در برابر حمله ميكرب از دست داده باشد.
همانطور كه در بدنهاى ضعيف و آماده بيمارى، ميكرب ميدان رشد و نمو پيدا مىكند و از حالت ركود و كمون به تحرك و ظهور و بروزمىرسد، در بدنه جوامع نيزهمواره زمينههاى آسيبهاى گوناگون وجود دارد كه عقلاى قوم بايد با آسيب شناسىهاى علمى موجبات تشخيص دقيق آنها را فراهم آورند و به موقع مهارش نمايند.
اصطلاحى كه قرآن براى گسترش عذاب آسيبها در بدنه جامعه بكار برده كلمه "بعثت" است. بعثت يعنى برانگيخته و فعال شدن هرچيزى كه به حالت خفته و خاموش است و از قوه به فعليت رسيدن آن. همچون اژدهائى سرد و افسرده كه در معرض آفتاب تموز قرار گرفته باشد:
نفست اژدرهاست اوكى مردهاست از غم بى آلتى افســــرده اسـت گــــــر بيــابد آلـت فـــرعـــــون او كه به امر او همى رفت آبِ جـو آنــــــگه او بنيـــــاد فـــرعونى كند راه صد موسى وصدهارون زند كرمك است آن اژدها از دست فقـر پشه اى گـردد ز جاه و مال صقر اژدهــــا را دار در بـــــرفِ فـراق هين مكش اورا به خورشيدعراق
در آموزههاى قرآنى، مردم از برانگيخته شدن (بعثت) چنين عذابهائى، كه به اصطلاح امروز "آسيبهاى اجتماعى" ناميده مىشوند، هشدار داده شدهاند، عذابهائى درونى كه خود موجد و مولد آن هستند و با تنگنظرىها و تعصبات و تجاوزات موجب تشديد آن مىشوند. از جمله آيه ۶۵ سوره انعام كه چهار نوع عذاب ناشى از عملكردهاى يك ملت را تبيين كرده است:
۱-عذاب از بالا (من فوقكم) قدرتهاى مسلط بر جامعه كه با زر و زور و تزوير تسلط مىيابند. ۲- عذاب از پائين (من تحت ارجلكم) قدرتهاى لجام گسيخته تودههاى مهار ناپذيرو بىاعتناى به قانون. ۳- از دست رفتن وحدت و يكپارچگى جامعه و شيوع اختلاف وتفرقه (او يلبسكم شيعا). ۴- دامن گستر شدن خشونت و چشيدن آثار تلخ تفرقه.
انطباق اين نشانهها با آنچه امروز در ميهن ما مىگذرد، آنقدر بديهى است كه نيازى به توضيح اضافى ندارد؛ از استبداد فراگير ولايت مطلقه گرفته تا سلطه گروههاى خودسر لباس شخصى و عوامل ترورو تجاوز و... از صد پارچهگى يك ملت گرفته تا خشم و خشونت و خون و خرابى كه با انحراف انقلاب از اهداف اوليهاش در اين ۳۲ ساله پديد آمده است.
اينك نگاه كنيد به تمام آيه:
انعام ۶۵- قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَىٰ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ ۗ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ (۱)
ما معمولا آسيبهاى اجتماعى را مقولهاى مستقل از عذاب مىشماريم كه "اتفاقاً"! يا ازسرقضا و قدر و شانس و سرنوشت دامنگير مردمانى مىشود، اما همانطور كه در آيه فوق به وضوح نشان داده مىشود، اين آسيبها ريشه در رفتارهاى آحاد مردم و نظام سياسى كه برخود حاكم مىسازند دارد.
راه چاره نيز همانطور كه قرآن به صراحت بيان كرده چيزى جز تغيير عميق و بنيادى شخصيت مردم، و ايجاد انقلاب در اخلاقيات نيست.
رعد ۱۱-… إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ ...
خداوند وضع نيك وبد هيچ قومى را تغيير نمىدهد مگر خودشان آنچه را مربوط به نفوسشان است تغيير دهند.
اين يك بُعد قضيه، يعنى بُعد فردى آنست، بُعد اجتماعى آن آگاه و بيدار بودن نسبت به انحرافات و خيانتهائى است كه در جامعه جريان پيدا مىكند و انتقاد و اعراض به آنها، و گرنه به تعبير قرآن، ستمكارانى بر جامعه سلطه پيدا مىكنند كه بدترين "عذاب"ها را به مردم مىچشانند.
اعراف ۱۶۷- وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ ۗ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ ۖ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ وآنگاه كه پروردگارت اعلام كرد، برچنين مردمى (كه مقابله با متجاوزين نمىكنند) تا روز قيامت كسانى را برخواهد انگيخت كه عذاب بدى را به آنها بچشانند...."
فراز حكيمانه زير ازحضرت على(ع) هشدارى به ملتهاست نسبت به مراقبت از عملكرد حاكمان و پرهيز ازمحافظه كارى و كنار كشيدن از مسئوليتهاى اجتماعى:
مبادا فريضه مراقبت از عملكرد حاكمان و انتقاد به انحرافات (امر به معروف و نهى ازمنكر) را ترك كنيد كه اشرار تان بر شما ولايت (حكمرانى) خواهند كرد! آنگاه (براى خلاصى از شرّ آنها) دعا مىكنيد و هرگز مستجاب نخواهد شد.
لا تتركوا الامربالمعروف والنهى عن المنكر فيولى عليكم شراركم ثم تدعون فلايستجاب لكم (نهج البلاغه نامه ۴۷).
عبدالعلى بازرگان ۲ مهر ۱۳۸۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- بسيارى از مفسرين عذابهاى رديف اول و دوم را عذاب هاى آسمانى (مثل: صاعقه و آتشفشان) و زمينى (مثل: زلزله) شمردهاند. اما با توجه به رديفهاى سوم و چهارم كه به وضوح جنبه انسانى و اجتماعى دارد و ناظر به رفتار آحاد جامعه است، همچنين تفسير منتسب به امام صادق(ع) بيشتر بنظر ميرسد، همان جور جباران و نافرمانى طبقات لجام گسيخته باشد.
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
ولدان، متهم اصلی حمله به مسجد قبا با قرار وثیقه آزاد شد Posted: جرس: در حالی که خبر دستگیری مسئول شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استان فارس به عنوان متهم اصلی حمله به مسجد قبا در شیراز در هفته گذشته منتشر شد، امروز همزمان با انتشار خبر آزادی وی با قرار وثیقه، معاون امور استانهای شورای سیاستگذاری ائمه جمعه خبر بازداشت وی را از پایه تکذیب کرد.
بر اساس این گزارش متهم اصلی هتک حرمت مسجد آیتالله دستغیب و هدایت حملهکنندگان به این مسجد، تنها یک هفته در بازداشت مانده است و این در حالی است که هنوز مسئولان رسمی هیچ گزارشی درباره این حمله و عاملان آن ارائه نکردهاند.
این در حالی است که حتی رسانههای اصولگرا نیزهفته گذشته بازداشت ولدان را تایید کرده و و در اخبار خود آورده بودند: هفته گذشته سه نفر از روحانیون به نامهای حجتالاسلام ضابط، اسفندیاری و آذرنیا بازداشت شدند که در حال حاضر دو نفر آنها آزاد شدند و بعد از آن هم حجتالاسلام ولدان را که رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کهکیلویه و بویراحمد است، بازداشت کردند ولی حقیقتا حضور این افراد در مسائل به خاطر دفاع از ولایت بود.” |
Posted: |
Posted: اشرف منتظری
در خبرها خواندم که پس از به نمایش گذاشتن استوانۀ منشور حقوق بشر کوروش در تهران توسط رئیس دولت، چند تن از شخصیتهای سیاسی به این نمایش انتقاد شدیدی داشتند مبنی بر اینکه چرا با داشتن الگوهای بهتر و بالاتری در مورد حقوق بشر همچون پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) از کوروش اینگونه ستایش و تجلیل میشود؟
فارغ از این جدال سیاسی، سؤال مهمی که به اذهان خطور میکند این است که الگو را پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) قرار دهیم یا کوروش؟ آیا این یک حرکت سیاسی و ابزار گونه است یا واقعی و اعتقادی؟
اگر یک حرکت سیاسی و ابزاری و نمایشی باشد، علاوه بر بیارزش بودن آن، نوعی نفاق نیز خواهد بود که امیدوارم چنین نباشد. و اگر یک عمل اصولی و نشان دهندۀ مبنا و چهارچوب مدیریت کشور و چگونگی برخورد با منتقدان و مخالفان سیاسی باشد شبهات و سؤالات بیشتری را تداعی میکند. شبهاتی از این قبیل: تجلیل از منشور حقوق بشر کوروش با برخوردهایی که صورت گرفته و میگیرد چه تناسب و شباهتی دارد؟
مثلاً حمله به دفتر مرجع فقید مرحوم آیت الله العظمی منتظری، شخصیتی که پدر حقوق بشر ایران خوانده شد و تندیس منشور حقوق بشر در سال گذشته در تاریخ 19 آذر ماه 1388 از سوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران به ایشان اهداء شد، و تخریب آن دفتر و پاره کردن قرآن در حملههای پیشین که خودم مشاهده کردم و غارت پولهای شهریۀ طلاب و سپس پلمب نمودن آن دفتر و یا حمله به دفتر و منزل حضرات آیات صانعی و دستغیب و منزل حجت الاسلام و المسلمین کروبی.
و یا سرکوب و زندانی نمودن مدافعان حقوق بشر و فعالان سیاسی که در راه دفاع از حقوق مردم و آزادیهای قانونی و شرعی فعالیت میکردند و... . آیا تجلیل از منشور کوروش تناسبی و شباهتی با برخوردهای ذکر شده دارد؟ آیا مردم دنیا به ما نمیخندند و نمیگویند: دم خروس را ببینیم یا قسم حضرت عباس را؟
آیا آزادیهایی که به مردم وعده میدادیم و عدالتی که در صدد پیاده نمودن آن بودیم با عملکرد ما همخوانی و شباهتی دارد؟ آیا ما که جهانیان را به ارزشهایی همچون عدالت، آزادی، کرامت انسانی و احترام به حقوق بشر دعوت مینمائیم، در درجۀ اول نباید در کشورمان و در مورد اقشار مختلف ملت خودمان شعارها و ارزشهای ذکر شده را جامۀ عمل بپوشانیم و سپس جهانیان را به آنها فراخوانیم؟
حضرت علی (ع) در منشور حکومتی خود خطاب به مالک اشتر که از طرف آن حضرت عازم رفتن به مصر بود فرمودند: مردم مصر دو دستهاند: یا برادر دینی تو هستند و یا هم نوع تو میباشند. بعنی نباید در برخورد با مردم مصر تفاوتی بین آنان گذاشته و در تأمین عدالت و حقوق آنان تبعیض قائل شوی.
همچنین آن حضرت در جریان ربودن زینت یک زن یهودی توسط لشکر معاویه فرمودند: اگر انسانی از این غصه بمیرد، نباید ملامت شود. علت نگرانی شدید آن حضرت از چنین حادثهای آن بود که این تجاوز به حق یک زن غیر مسلمان، به نام اسلام و حاکمیتی دینی انجام شده بود.
امیدوارم هر چه زودتر متصدیان امور در رفتار خود با مردم و نیز منتقدان سیاسی تجدید نظر کنند و بیش از این موجبات نارضایتی مردم را فراهم ننمایند.
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
ميرتاجالديني: جریان فتنه قصد سنگاندازی در اجرای هدفمند کردن یارانه ها را دارد Posted: وزارت اطلاعات بايد اتاق توطئه را شناسايي كند جرس: معاون پارلماني احمدینژاد گفت: ممكن است كار بزرگي مانند هدفمند كردن يارانهها حواشي و مشكلاتي داشته باشد، گروهي از مخالفان نظام قصد دارند اين حواشي را بزرگ جلوه بدهند تا بتوانند سنگاندازي كنند.
|
سلیمینمین: احمدی نژاد زمینه را برای برخی تشنجها فراهم کرد Posted: اگر دقت داشت این همه هزینه به نظام تحمیل نمیشد جرس: سلیمینمین مدعی شد: آقای احمدینژاد باید از تجارب شخصیت باتجربه و وارستهای مثل رهبری استفاده میکرد و اگر از وی حرفشنوی داشت، این همه هزینه به نظام تحمیل نمیشد.
عباس سلیمینمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در گفت و گو با هفته نامه پنجره به مناظرههای انتخاباتی اشاره کرد و گفت: جناب آقای احمدی نژاد علیالقاعده اشتباهی در جریان مناظرههای انتخاباتی داشتند و در جریان این مناظرهها شاید سهوا به رهنمودهای رهبری تن نداده بودند. رهبری صراحتا متذکر شده بودند که اسم افراد را در مناظرهها نبرید، اگر آقای احمدینژاد به این رهنمود توجه میکردند، ما مشکلات بعد از انتخابات را در این حد نمیداشتیم و برخی در مقام تشخیص دچار مشکل نمیشدند، لکن همین اظهارت موجب شد که حتی بسیاری از شخصیت های برجسته در مقام تشخیص نتوانستند ظرافت و دقت را پی بگیرند و این ناشی از چیزی نبود جز عدم توجه جناب آقای احمدینژاد به رهنمود های رهبری.
وی در ادعای دیگر مطرح کرد: قطعا آقای احمدینژاد در انتخابات رای اکثریت را کسب میکردند اما با یک درصد کمتری چرا که این اسم بردنها یک مقدار شور انتخابات را بیشتر کرد، اما بعد از انتخابات و حتی در آستانه روز انتخابات، زمینهای را هم برای برخی تشنجها فراهم کرد و هزینه چشمگیری به کشور تحمیل شد. اگر آقای احمدینژاد دقت لازم را داشتند، این هزینه سنگین به کشور تحمیل نمیشد.
|
تعطیلی بازار طلای تهران و شیراز در اعتراض به مالیات بر ارزش افزوده Posted: جرس: بازار طلای تهران بار دیگر در اعتراض به مالیات بر ارزش افزوده، تعطیل شد.
به گزارش جهاننیوز، بازار طلا با اعتراض به اجرای مالیات بر ارزش افزوده امروز صبح بازار را تعطیل کرده است.
خبرگزاری فارس هم گزارش داد که در پی اعتراض برخی واحدهای صنفی طلا و جواهر بازار تهران به اجرای مالیات بر ارزش افزوده نشست برخی مسئولان سازمان امور مالیاتی با روسای این صنف در حال برگزاری است.
اجرای مالیات بر ارزش افزوده برای مشمولان بند ب در حالی از اول مهرماه کلید خورده است که مسئولان صنف طلا و جواهر معتقدند اعضای صنفشان در این باره آموزشهای لازم را ندیدهاند.
به دنبال تعطیلی بازار طلا، مسئولان و مدیران مالیاتی با فعالان بازار طلا در ساختمان امور مالیاتی کشور جلسه گذاشتند تا آنان را برای ازسرگیری کار قانع کنند.
از سوی دیگر خبرهای رسیده از شیراز حاکی از تعطیلی بازار طلا فروشان در این شهر است. |
زهرا مجردی: می گویند لغو مرخصی میردامادی به دلیل شکایت از سپاه است Posted: جرس: زهرا مجردی همسر میردامادی، دلیل تداوم حبس محسن میردامادی را اعلام جرم علیه "مشفق" و سپاه می داند و بر این عقیده است که به تازگی مسائل صنفی و رفاهی زندانیان نیز دستمایه ای برای نیروهای امنیتی جهت فشار به زندانیان به منظور انجام خواسته های نیروهای امنیتی در آمده است.
به گزارش کلمه، زهرا مجردی همسر میردامادی، دلیل تداوم حبس محسن میردامادی را اعلام جرم علیه "مشفق" و سپاه می داند و بر این عقیده است که به تازگی مسائل صنفی و رفاهی زندانیان نیز دستمایه ای برای نیروهای امنیتی جهت فشار به زندانیان به منظور انجام خواسته های نیروهای امنیتی در آمده است.
مجردی در توضیح دلیل این توقف اظهار داشت: در آخرین روزی که قرار بوده ایشان به مرخصی بیایند گفته شد به علت نامه شکایت از یکی از اعضای سپاه – معاون قرارگاه ثارالله – که ایشان به همراه ۶ نفر دیگر از دوستانشان امضا کرده اند مرخصی ایشان لغو شده است. یعنی به صرف ثبت یک شکایت و درخواست رسیدگی به آن، افراد شاکی به زندان برده می شوند – آن هم در نظامی که ادعای عدالت طلبی آن گوش فلک را کر کرده و طبق قانون اساسی آن هر کس حق دارد خواستار رسیدگی عادلانه به موارد تخلف توسط دادگاه صالحه باشد.
او درباره میزان امیدش به بررسی شکایتنامه میردامادی و دیگر اصلاحطلبان گفت: اگر در مطالب عنوان شده توسط این آقا و سند دیگری که جدیداً پخش شده و از مطالب آن سخنرانی تصویر کاملتری را هم ارائه می کند دقت شود، معنی اش این است که تمام مسئولان و کارگزاران نظام و اطرافیانشان از زمان امام همگی جاسوس یا عامل و دست نشانده بیگانگان بوده اند و اینطور القا می شود که فقط این آقایان که امروز مملکت به دستشان افتاده دلسوز ملک و مملکت هستند و البته مشخص می شود که سالها است مجاز بوده اند دست به هر عملی بزنند و حتی رقبای یک نامزد انتخاباتی را به دلیل همین توهمات با انواع روشها کنار بزنند و روز بعد هم منتقدان فعال را در حبس و سلولهای انفرادی کنند تا متقاعد شوند حرف دلخواه آنان را بزنند.
وی ادامه داد: جالبتر اینکه افراد مسئولی از سپاه هم در برخورد با ما می گویند که این حرفها و تحلیلها را قبول ندارند و از آن بیشتر اینکه رسماً عنوان می کنند فردی مانند آقای مشفق در سیستم امنیتی کشور کاره ای نیست، ولی در عمل اتفاقی که می افتد به جای اینکه به مسأله شکایت رسیدگی شود، افراد تحت ستمی که مدتها در سلولهای انفرادی و شرایط سخت زندان بودند، به زندان بازگردانده می شوند و صراحتاً به ما اعلام شد که مرخصی استعلاجی آقای میردامادی هم به دلیل همین شکایتنامه منتفی شده است.
مجردی افزود: یعنی همین آقایان که عنوان می شود مسئولیتی ندارند و کاره ای نیستند، به نظر می رسد در مهمترین ارکان حکومت منشاء آثار بسیار باشند. شما ببینید لباس شخصی هایی که هر از چندگاه هم ادعا می شود خودسر هستند در روزهای گذشته چه برخورد زشت و زننده ای با خانواده سرداران شهید همت و باکری کردند؟ یا در مورد آقای کروبی که یک محله را نا امن کردند. مثلاً این اوج اقتدار آقایان است که برای مخالف سیاسی و خانواده های زندانیان شاخ و شانه بکشند و از طرف دیگر در هفته ای که گذشت دو پزشک استاد دانشگاه در تهران ترور شدند و یک انفجار در مراسم رسمی در مهاباد رخ داد و یک گروگانگیری هم در مرز پاکستان اتفاق افتاد و اینها همه نشانه این است که امکانات امنیتی برای برقراری در جامعه، در جای صحیح خود استفاده نمی شود.
همسر میردامادی با اشاره به پیامدهای دیگر برخوردهایی که بدون فکر و فقط برای تخطئه مخالفینشان استفاده می کنند، گفت: مثلاً یک روش نخ نما که برای شکستن مخالفان استفاده می کردند و می کنند، وصل کردن آنها به گروههای ضدمردمی است که پایگاهی در میان توده اجتماع ندارند؛ مثل منافقین. اما به این نکته ساده توجه ندارند که وقتی برای کوبیدن مخالفان خود به دروغ از این حربه استفاده می کنند و اینکار همینطور در موارد مختلف تکرار می شود، درحقیقت دارند این گرو مرده را جان دوباره می بخشند. این مسأله به گونه ای انجام می شود که گاهی اوقات به نظر می رسد تعمدی دارند که به آن گروهکها کمکی کرده باشند.
وی در پاسخ به این که "آنها واقعاً چه هدفی را دنبال می کنند" تاکید کرد: در همین ماه گذشته برخورد نیروهای امنیتی و قضائی با ماجرای ۱۷ تن در بند ۳۵۰ زندان اوین واقعاً عجیب بود. هر روز مادرانی که با نگرانی از حال و روز فرزندانشان که اعتصاب غذا کرده بودند به هر طرف که فکر می کردند جوابی بگیرند مراجعه می کردند اما متولیان امر نهایتاً با تهدید به دستگیری مادران و برخوردهای زشت و زننده و حدود یک ماه سلول انفرادی بدون کوچکترین تماس تلفنی از دید خودشان اقتدار نداشته شان را به نمایش گذاشتند.
مجردی افزود: حتی بعضی از این زندانیان در زمان حمله و انتقال به انفرادی در اتاق خود نشسته و هیچ تحرکی نداشته اند. اخبار ما از داخل بند هم همین است که بدون هیچ دلیلی نیروهای امنیتی به داخل بند قشون کشی کرده اند و تلفنها را هم از همان روز قطع کرده اند. یعنی حتی بهانه ای هم برای این کار خود نداشته اند. متأسفانه با اینکه می توانستند با درایت و سیاست بیشتری به مسائل اخیر بپردازند، گویا اراده ای در کار بوده که حتماً مسأله با سختی و فشار "مضاعف" بر خانواده ها به پیش برده شود.
همسر میردامادی ادامه داد: به هر حال سیر جریانات بند ۳۵۰ نشان می دهد که هر روز افراد ماجراجوتر با تجربه کمتر و خشونت بیشتر دست بالاتری در اداره این بند پیدا می کنند. امروز بیشتر از ۲ ماه است که کل تماسهای تلفنی زندانیان این بند با خانواده هایشان قطع است و در طول هفته تنها یک ملاقات ۲۰ دقیقه ای کابینی با عزیزان زندانی سهم خانواده ها شده است. یعنی یک گفتگو از پشت شیشه دو جداره بوسیله گوشی که تنها چند دقیقه سهم هریک از اعضای خانواده می شود؛ و برای زندانیان شهرستانی نیز واقعاً عذاب آور است. این درحالی است که سایر بندهای زندان اوین که مربوط به زندانیان غیرسیاسی است به امکانات بسیار مناسبتر فرهنگی و ورزشی نظیر کتابخانه و سالن ورزش مجهز هستند و تماس تلفنی نامحدود و ملاقاتهای حضوری هفتگی و مرخصی های هر از چندگاه دارند – که البته تمام این موارد طبق قانون و آئین نامه سازمان زندانها از حقوق زندانی است – اما بند ۳۵۰ که زندانیان سیاسی با سطح تحصیلات بالا را در خود جای داده – بطوریکه گاهی متوسط سطح تحصیلات افراد یک اتاق فوق لیسانس است! – به تشخیص مرجعی نامعلوم که مشخص نیست چطور با خیال آسوده اجازه نقض تمام مقررات را پیدا می کند، حتی از یک تماس تلفنی ساده و دریافت وسایل و کتب درسی و علمی محروم هستند.
مجردی همچنین اظهار داشت: امروز برخی مسئولان اوین هم معترفند که نه تنها از ابتدای انقلاب تا امروز، بلکه حتی قبل از انقلاب هم سابقه نداشته که امکان برقراری تماسهای تلفنی و ملاقاتهای حضوری تا این مدت طولانی از زندانیان بند عمومی – که درحال گذراندن دوران محکومیت خود هستند – سلب شده باشد و این را هم باید به حساب هدیه ای از جانب دستگاه قضایی عدالت محور و دستگاه امنیتی دولت مهرورز گذاشت. همانطور که گفتم بعضی از دوستان که ما که سابقه زندان رژیم گذشته را هم دارند، شرایط آنزمان از لحاظ ارتباط زندانی با خانواده اش را خیلی بهتر توصیف می کنند. این برای نظام مدعی اسلام زشت است که خانواده هایی که از ابتدای انقلاب و دفاع و جبهه ها و عرصه های مختلف اجتماعی در صف مقدم بوده اند امروز گرفتار چنین ظلمهایی از جانب آن بشوند. برای ما که روشن است عده ای به دنبال انتقام گیری از این افراد و عقده گشایی های شخصی و فرقه ای خود هستند و امروز با تسلطی که به هر ترتیب در عرصه های مختلف کشور بدست آورده اند، مجال را برای این اهداف خود باز می بینند.
وی درباره نتیجه این رفتارها در وضعیت زندانیان خاطر نشان کرد: به نظر می رسد برای زندانیان سیاسی که مشکلات یکسال گذشته و انفرادی های غیرقانونی و غیرانسانی طویل المدت با شرایط سخت و بازجوئیهای مکرر و عجیب و غریب را پشت سر گذاشته اند، جز کمی دردسر اثری نخواهد داشت. آنطور که در خبرها آمده بود در برخوردی که مسئولین این بند با زندانیان داشته اند تهدید کرده اند که "اینجا را تبدیل به کهریزک دوم می کنیم"؛ درحالیکه در اخبار رسمی مملکت ادعا می شود که پذیرفته شده آنچه در کهریزک رخ داد لکه ننگی برای دستگاه قضائی و امنیتی بود تا جائی که از طرف مقامات عالیرتبه دستور رسیدگی به آن صادر شد. واقعاً جای تأسف است که هنوز کسانی اداره امور زندان به بر عهده دارند که تفکر و ادبیاتشان اینگونه است.
مجردی افزود: البته طبیعی است وقتی متهم اصلی کهریزک ترفیع درجه می گیرد و مثلاً در نماز عید فطر امسال حضورش در کنار مسئولین طراز اول مملکتی پوشش تلویزیونی گسترده پیدا می کند، یک مأمور دون پایه زندان هم براحتی زندانیان را به کهریزکی دیگر تهدید کند. هرچند مجموع این مسائل ممکن است دلالت بر این داشته باشد که باز هم با یک پرونده مشابه قتلهای زنجیره ای، ترور حجاریان، یا کوی دانشگاه مواجهیم که اگرچه در تبلیغات بر علیه عاملان آنها شدت عمل نشان داده می شود، اما نه تنها آمران از مصونیت آهنین در مقابل شکایات برخوردارند، بلکه چنان دست بالا در امور مملکت دارند که علاوه بر ادامه همان رفتارها و عملکردها و فعالیتهای قبلی، همان عاملان را هم بعد از مدتی که آبها از آسیاب افتاد، در جبهه ای دیگر و برای همان اهداف به کار می گیرند.
وی در پاسخ به این سوال که "آیا درخصوص این موارد اقدامی برای شکایت به مراجع ذیصلاح انجام داده اید" گفت: در این نظام قضائی و امنیتی اگر بخواهید پیگیر موضوعی شوید، نمی دانید با چه مرجعی طرف هستید! هرکدام مسئولیت بی قانونی های انجام شده را به گردن دیگری می اندازد و همین مسأله نشان دهنده این است که تصمیمات در جای دیگری گرفته و برای اجرا به عاملان ابلاغ می شود.
مجردی ادامه داد: در هر حال سیر رخدادهای دو ماه قبل بوضوح نشان می دهد که حتی تصمیم گیری درخصوص ریزترین مسائل صنفی زندانیان بند عمومی هم از سیطره سازمان زندانها خارج شده و در اختیار نهادهای امنیتی متصل به منابع قدرت قرار گرفته است. امروز وضعیت بگونه ای است که حتی اگر آقای دادستان مجوز خاصی برای ملاقات حضوری به خانواده یکی از زندانیان این بند بدهد، اگر مسئولین امنیتی باز مخالفتی نکنند و برگه ملاقات پاره نشود، تنها یکی از اعضای خانواده اجازه ملاقات خواهد داشت و باز این از محدودیتهایی است که در هیچیک از بندهای دیگر زندان اوین اعمال نمی شود. برای ما مشخص است که این مسأله هم در راستای سیاستهای جدید فشار بر زندانیان سیاسی و خانواده آنان است که طی آن قرار است مسائل صنفی و رفاهی زندانیان و حقوق خانواده ها، برای حل مشکلات سیاسی نهادهای امنیتی با زندانیان به گرو گرفته شود. مثلاً در خبرها آمده بود که یکی از شروطی که مقامات زندان برای مرخصی های چند روزه بعد از دریافت وثیقه های آنچنانی، از زندانیان می خواهند، تأکید کتبی بر عدم وقوع تقلب در انتخابات سال گذشته است! که خود نشانگر ضعف مفرط این دستگاههای عریض و طویل است که بعد از بی نتیجه بودن انفرادیهای طویل المدت و بازیهای روانی، به آن روی آورده اند تا بلکه نتایج دلخواه خود را بگیرند. این درحالی است که همانطور که اشاره کردم بر اساس آیین نامه سازمان زندانها، این موارد از حقوق مسلم زندانیان است. به نظر می رسد راهکار جدید آقایان برای زندانیان سیاسی، "زندان با اعمال شاقه" است.
وی درباره مرجعی که باید از این اقدامات غیرقانونی مأموران امنیتی جلوگیری کند و در قبال آن پاسخگو باشد، گفت: به نظر من اول از همه رئیس قوه قضائیه باید اقتدار قوه قضائیه را در استقلال قاضی و سایر قسمتهای این قوه از خصوصاً نهادهای امنیتی دولتی ببیند؛ نه اینکه بخواهد مثلاً با قطع تلفنها و شدت عمل با زندانیان سیاسی – که در محاکمی که همه از کیفیت برگزاری آن آگاهند محکوم شده اند – به دنبال اقتدار برای آنچه پیشتر "ویرانه قضائی" خوانده شده باشد. سال گذشته و پس از انتصاب آقای لاریجانی به سمت ریاست دستگاه قضا، به عنوان نمایندگان خانواده های زندانیان سیاسی دیداری با ایشان داشتیم و برخی موارد روندهای طی شده برخلاف قانون را یادآوری کردیم؛ که ایشان پاسخ دادند "اگر نتوانم اینجا را اصلاح کنم این لباس روحانیت را همینجا می گذارم و می روم."
همسر میردامادی ادامه داد: نمونه جدید این بی قانونی ها را می توان در رفتار انجام شده با آقایان تاجزاده و نوری زاد دید که از زمانی که برای گذارندن دوران محکومیت به زندان باز گردانده شده اند – به گفته خانواده هایشان – اصلاً معلوم نیست در کدام قسمت نگهداری می شوند. طبق قانون حداکثر می توانند زندانی را برای مدت ۴۸ ساعت در جایی به نام قرنطینه – آن هم در موارد خاص - هنگهداری کنند اما الان نزدیک به ۶ هفته از بازگرداندن این آقایان گذشته است. یکروز ملاقات ایشان با قاچاقچی ها است. هفته گذشته هم در روز ملاقات زندانیان بند زنان بوده است. باز مشخص است مرجع تصمیمگیری درخصوص وضعیت این افراد، خود را ملزم به اجرای هیچ قانون و آیین نامه ای نمی داند.
وی افزود: مورد دیگر، آقای صفائی فراهانی است که بعد از روزها تأخیر که بالاخره ایشان توسط پزشک اوین معاینه می شود، تأکید می شود که سه دریچه قلب ایشان مشکل پیدا کرده اند و نیازمند خدمات تخصصی فوری پزشکی هستند، اما با اینحال بعد از چند بار که در بند از حال رفته اند و چند روز هم که در بهداری بدون امکانات تخصصی برای بیماری قلبی تحت مراقبت بوده اند، به تازگی بعد از حدود یکماه، به همراه ۳ مأمور امنیتی در بیمارستان بستری شده اند. جدای از این سؤال جدی که چرا باید نصیب مدیران لایق و نمونه ای نظیر صفائی فراهانی را بعد از ۳۰ سال خدمات ارزنده به مملکت و انقلاب، بند ۳۵۰ اوین باشد. باز مورد دیگری الان یادم می آید، آقای حمزه کرمی است که در ملاقات هفته گذشته متوجه شدیم از بیماری قلبی رنج می برند و باید برای آنژیوی قلبی به بیمارستان می رفتند، اما مسئولین امنیتی گفته اند که برای اینکار باید ایشان را با دستبند و پابند منتقل کنند و ایشان نیز به دلیل این برخورد توهین آمیز از رفتن به بیمارستان خودداری کرده است.
مجردی تاکید کرد: بر اساس این صحبتها، به نظر می رسد که خود رئیس قوه قضائیه باید در این مسائل نظارت بیشتری داشته باشند و در این روندها تجدید نظر کنند. به نظر می رسد خود ایشان به خوبی به کاستیهای قوه قضائیه آگاهی داشته باشند؛ اما برای رفع این نابسامانی ها و جلوگیری از این ظلم های مضاعف خصوصاً به خانواده های زندانیان، واقعاً جای اقتدار رئیس قوه قضائیه ای که بدنبال عدالت باشد خالی است.
وی خطاب به مسئولین گفت: من بعنوان کسی که از قبل از انقلاب دغدغه مسائل اجتماعی و بعد از انقلاب تا به امروز نگرانی مسائل انقلاب و کشورم را داشته ام، به نظرم می رسد که در این برهه، کسانی که به هر نحو اداره امور مملکت به دستشان افتاده بدترین روشها را برگزیده اند و اگر مقصودشان حل مشکلات باشد – که البته باید با دیده تردید به آن نگریست – نتایج کاملاً معکوس دارد. مثلاً چطور می توان پذیرفت که نهادهای امنیتی به دنبال ایجاد آرامش باشند و بعد در آستانه بازگشائی دانشگاهها، جلوی منزل آقای کروبی آن آبروریزی به راه بیافتد یا در جلوی دفتر مهندس موسوی از ورود ملاقات کنندگان جلوگیری و دفترش توسط همین مأمورها تفتیش و برخی وسایلش ضبط شود و یا روز اول هفته دفاع مقدس با خانواده شهید همت و شهید باکری آن برخورد زننده را انجام دهند؟ یعنی متوجه نیستند که با این کارها انزجار عمومی از خود را بیشتر و نفرت خانواده های رنج دیده را عمیقتر می کنند؟
وی در پایان افزود: متأسفانه حکومتی که ادعای اداره جهان را دارد درحال حاضر در اعاده کوچکترین حقوق مردمش درمانده است. آنچه برای ما مسلم است این است که این اقدامات نهایتاً به ضرر خودشان خواهد بود، و ایمانی هم که به عدالت خداوند و نظارت عالیه اش بر مقدرات هستی و حساب کشی از مسببان این همه ظلم و ستم داریم باعث می شود همچنان صبوری کنیم. ما معتقدیم نظام هستی به گونه ای طراحی شده که حق و ناحق را می شناسد، حق را ارج می نهد، تداوم ناحقی به مخلوقات را نهایتاً بر نمی تابد؛ و این تجربه و سرنوشت همه ملتها در طول تاریخ بوده است که ظلم پایدار نیست و خداوند در قرآن هم وقتی در این خصوص انذار می دهد، می فرماید "به سرنوشت آنها که قدرت و آثارشان در زمین بسیار بیشتر از شما بوده است بنگرید." هنوز امیدواریم تا دیرتر از این نشده به گفته علی (ع) از تاریخ و تجارب مشابه اقوام و ملل مختلف درس بگیرند و عبرتها را به کار بندند تا هزینه اضافه تر به خودشان و کشور و مردم رنجدیده و آزادی طلب تحمیل نکنند. |
50 درصد از زنان کارجو موفق به کاریابی نمی شوند Posted: جرس: برغم گرایش روزافزون زنان در ورود به بازار کار، داشتن توانمندی، تحصیلات عالیه و تخصص در تصدی مشاغل، هنوز برای آنها در برنامهریزیها جایگاهی تعریف نشده و این موضوع باعث بیکار ماندن حدود 50 درصد از زنان کارجو شده است.
به گزارش مهر، بررسی آمارهای رسمی، نرخ بیکاری 46 درصدی زنان 15 تا 24 ساله را در فصل بهار سالجاری ثبت کرده است و بر این اساس بیش از 500 هزار زن بیکار شدند؛ هرچند برآوردهای غیررسمی این نرخ را 65 درصد برآورد می کند.
تعداد بیکاران زن به 1.2 میلیون نفر رسید
بر اساس این گزارش، نرخ بیکاری زنان از 16.8 درصد سال 88 به 25 درصد در بهار 89 افزایش یافت و تعداد زنان بیکار از 741هزار نفر به 1میلیون و 231 هزار نفر رسیده است.
زنان نیز مانند مردان گرایش بیشتری به اشتغال در بخش خدمات دارند از این رو در فصل بهار امسال، بیش از 46 درصد اشتغال زنان در خدمات، 31 درصد کشاورزی و 23 درصد نیز در صنعت بوده است.
تعداد زنان جویای کار به بیش از 278 هزار نفر رسید
حمایت از طرحهای خود اشتغالی زنان، پیشنهاد تدوین قوانین حمایتی متناسب با شرایط زنان، ارائه الگوی اسلامی- ایرانی اشتغال زنان، تلاش برای حفظ کرامت زنان در محیط کار و تبیین مشاغل ترجیحی برای آنان نیز از جمله برنامه های دیگر وزیر کار دولت دهم بود.
تعداد زنان جویای کاری که از طریق کاریابیهای غیردولتی طی سالهای اخیر جستجوی کار داشته اند، به بیش از 278 هزار نفر رسید، ضمن اینکه شانس از دست دادن شغل در گروههای عمده فعالیت اقتصادی برای زنان بیشتر از مردان است.
شانس زنان برای کار کمتر است
در سال 87 بیش از 25 هزار نفر از زنان به دلیل پایین بودن میزان درآمد، بیش از 15 هزار نفر به دلیل تعدیل نیرو و یا اخراج و بیش از 12 هزار نفر نیز به دلیل مسائل خانوادگی محیط کار خود را ترک کردند ولی با وجود پایین تر بودن نرخ مشارکت اقتصادی زنان نسبت به مردان، نرخ بیکاری آنها به مراتب بالاتر است.
بیکاری 81 میلیون زن در جهان
این گزارش می افزاید: بیشترین نرخ بیکاری زنان فارغ التحصیل مربوط به رشته های دامپزشکی، کشاورزی، جنگلداری، شیلات، خدمات بهداشتی و علوم کامپیوتر است و بر اساس برآوردهای جهانی 81 میلیون نفر زن در سال 2008 بیکار بوده اند که این میزان نسبت به 1998، 16.9 درصد رشد داشته است.
این موارد تنها بخشی از مشکلات و چالش هایی است که زنان برای ورود به بازار کار با آن مواجه اند و دولتها موظف هستند در قالب برنامه های اجرایی ضمن آسیب شناسی و تلاش برای رفع معضلات پذیرش زنان در بازار کار، مشاغل متناسب با نیازها و توانمندیهای آنان را نیز ایجاد و گسترش دهند.
جایگاه مبهم زنان در برنامه های اشتغال
حمید حاج اسماعیلی عضو کمیته دفاع از انجمنهای صنفی کارگری سراسر کشور در گفتگو با مهر یکی از مهمترین دلایل بیکاری حدود 50 درصدی زنان کشور را نوع نگاه و برنامه ریزی کلان کشور می داند و معتقد است: متاسفانه زنان هیچگاه در محاسبات و برنامه ریزیها از جایگاه محکمی برخوردار نبوده اند و این موضوع در حوزه اشتغال مشهود است.
عضو کمیته دفاع از انجمن های صنفی کارگری سراسر کشور اظهار داشت: در عین حالی که تعداد زنان دانشگاهی بیشتر از مردان است ولی در مسئله بیکاری، آنها با بحران مواجه هستند و وضعیت مناسبی ندارند.
حاج اسماعیلی با تاکید بر اینکه زنان با معضل رفع نیازهای خود از جمله اشتغال روبرو هستند، ادامه داد: زمانی نسبت به زنان نگاه سنتی وجود داشت و آنها را بیشتر خانه دار محسوب می کردند ولی امروز قضیه فرق کرده و آنها تمایل به استقلال و تحصیلات عالیه دارند.
وی خاطر نشان کرد: دولت موظف است بر اساس خواسته ها و نوع نیازهای زنان، فرصتهای جدید شغلی ایجاد کند ولی متاسفانه می بینیم که زنان در زمره نیروی کار قرار نمی گیرند تا در برنامه ریزیها برای آنها سهمی قائل شوند ولی واقعیت این است که بخش قابل توجهی از بازار کار متوجه زنان است و آنها سعی دارند تا دانش و مهارت خود را وارد بازار کار کنند.
این فعال کارگری تصریح کرد: در مورد درخواست ورود به بازار کار نیز مشاهده می شود زنان نسبت به مردان صف های طولانی تری دارند. امروز زنانی هستند که سرپرستی خانواده ها را بر عهده دارند و این گروه نیاز به شغل خواهند داشت.
حاج اسماعیلی افزود: به جرات می توان گفت بسیاری از بنگاهها تمایل دارند تا زنان را به جای مردان استخدام کنند چون سطح بهره وری و تلاش آنها به مراتب از مردان بالاتر است ولی در بخش انجام کارهای فیزیکی از مردان ضعیف ترند. |
Posted: جرس: نایب رییس مجلس با بیان این مطلب که سکوت مجلس در برابر سخنان احمدینژاد به خاطر حضور وی در آمریکا به نمایندگی از جمهوری اسلامی است، از مواضع لاریجانی و باهنر در دفاع از مجلس حمایت کرد.
به گزارش خانه ملت، سید شهابالدین صدر نایب رییس مجلس شورای اسلامی با اشاره به تاکید رهبری بر حفظ وحدت، دلیل سکوت مجلس در برابر سخنان احمدینژاد را حضور وی در سازمان ملل عنوان کرد و گفت: بنا بر سفارشات مقام معظم رهبری مبنی بر وحدت میان قوا، پرداختن به سخنان رییس جمهور را در شرایط فعلی به صلاح نمیدانم، ولی این را هم قاطعانه میگویم که هرگز در برابر خدشه وارد شدن به سخنان حضرت امام سکوت نخواهیم کرد.
اعلام حمایت از مواضع لاریجانی و باهنر
سکوت مجلس برای وحدت است
نایب رییس مجلس همچنین افزود: اختیارات و جایگاه مجلس در قانون اساسی تعیین شده و این جایگاه در فرمایشهای حضرت امام و مقام معظم رهبری نیز به طور واضح و آشکار مشخص است، حال اگر فردی هم اظهارنظری خلاف این اصول بکند، خدشهای به این اصول وارد نمیشود؛چراکه این اصول در چارچوب قانونی و تعاریف مشخص همواره ثابت و لایتغیر هستند.
صدر با تاکید بر این مطلب که "سخنان حضرت امام شاخص حرکت نظام و سران نظام است"، افزود: شاخص نظام ما سخنان و دیدگاههای امام بزرگوار و نظرات مقام معظم رهبری است و جامعه ما خدشه وارد شدن بر آن را هرگز نخواهد پذیرفت از همین رو طرح چنین موضوعی از سوی رییس جمهور آن هم در آستانه سفر به سازمان ملل به مصلحت نبود.
وی همچنین تصریح کرد: تبدیل این موضوع به یک مناقشه جدید سیاسی و بالاگرفتن اختلافات را به مصلحت نمیدانم و فکر میکنم شرایط امروز کشور ما بیشتر از هر چیز دیگری به وحدت، همدلی و یکپارچگی نیاز دارد. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |