جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


روند تعلیق و ستاره دار کردن دانشجویان همچنان ادامه دارد

Posted:

صدور حکم تعلیق برای هشت دانشجوی دانشگاه علوم و فنون بابل

جرس: در ابتدای سال جدید دور تازه ای از فشارها بر دانشجویان و فعالان دانشجویی آغاز شده است و روند ستاره دار کردن و تعلیق دانشجویان همچنان پی گرفته می شود.

 

به گزارش دانشجونیوز، در همین راستا مدیریت و حراست دانشگاه علوم فنون بابل اقدام به صدور احکام غیرقانونی انضباطی برای فعالان دانشجویی آن دانشگاه کرده اند.


این احکام بدون احضار به کمیته انضباطی برای دانشجویان صادر و در لحظه حضور دانشجویان در دانشگاه برای آغاز ترم جدید به آنان ابلاغ شده است.


تا کنون برای پنج نفر از داشجویان حکم یک ترم محرومیت از تحصیل، برای سه نفر تعلیق معلق و برای ۱۰ دانشجو نیز حکم توبیخ کتبی صادر شده است. به نظر می رسد صدور این احکام همزمان با تأیید احکام زندان فعالان دانشجویی مازندران، ناشی از وحشت نیروهای امنیتی استان از شروع دوباره اعتراضات دانشجویی همزمان با آغاز سال تحصیلی است.


همچنین در خبری دیگر، آرمان صداقتی فعال دانشجویی پلی تکنیک که سابقه بازداشت در سال ۸۶ و حکم دو سال حبس تعلیقی، همچنین یک ترم محرومیت از تحصیل در دانشگاه و حکم سه ترم تعلیق معلق از سوی کمیته انضباطی وزارت علوم را به علت فعالیت در انجمن اسلامی پلی تکنیک را در کارنامه دارد، امسال به جمع دانشجویان ستاره دار پیوست و از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد باز ماند.
 

نامه کمسیون امنیت ملی به احمدی نژاد

Posted:

  

جرس : کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نامه ای به محمود احمدی تژاد  مبنی بر عدم موازی‌کاری در سیاست خارجی  و وحدت و یکپارچگی دراین حوزه ارسال کرده است .

به گزارش خبر آنلاین اسماعیل کوثری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ضمن اعلام این خبر تاکید کرد که در این نامه به دو نکته تاکید شده است .

وی افزود : " اولاً اینکه با توجه به اینکه کشور در شرایط و موقعیت اضطراری وجود دارد ضرورتی برای انتخاب افرادی به عنوان نماینده رئیس جمهور در سیاست خارجی وجود نداردو سیاست های خارجی کشور براساس سیاست های کلان نظام پیگیری می شود تا از این طریق کارها نیز با هماهنگی بیشتری دنبال شود."

نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی تاکید کرد: "در این نامه بر ضرورت یکپارچگی وحدت خصوصاً از طرف وزارت امور خارجه تاکید شده است."

نماینده مردم تهران با تاکید بر اینکه ارسال این نامه به انتخاب آقای مشایی ارتباطی ندارد، گفت:" کمیسیون امنیت ملی براساس یک موضع گیری کلی و کلان اقدام به ارسال این نامه کرده است و تاکنون نیز جوابی از سوی رئیس جمهور دریافت نشده است."

اسفندیار رحیم مشایی هم اکنون به عنوان نماینده ویژه ریس جمهور در خاورمیانه مشغول به کار است . این دومین نامه از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای متوقف شدن فعالیت های نمایندگان ویژه در منطقه است.

دولت دهم نخستین دولتی است که در جمهوری اسلامی ایران نماینده ویژه ای خارج از وزارت امور خارجه برای سیاست خارجی برگزیده است .

نامه های اعماق؛ روایت زندانیان از شکنجه

Posted:

نیلوفر زارع
جرس: نامه هایی از اعماق، روایت سبعیت و خشونت در سیاه چاله ها،پشت میله ها. حدیث ایستادگی و سرخم نکردن. اوین و رجایی شهر و گوهر دشت و پردیس و وکیل آباد. آن جا که بند هست،چشم بند هست،شکنجه هست،خشونت بدنی، تجاوز روحی. آنجا که هدف شکستن زندانی است. خرد کردن اش است تا زندگی اش را، وجدانش را، آرمانش را بی قدر و بی مقدار رها کند و با تباهی همدست شود.

 

  چه خیال ساده لوحانه ای است که سیاه جامگان،بازجوها یا به قول خوشان کارشناسان امنیتی در سر می پرورانند. آنها روز به روز رسواتر می شوند. نامه های اعماق، نامه های اسیران در بند که جانشان را بر سر وجدانشان و ایمانشان گذاشته اند زندان را و تمام دستگاه امنینی و قضایی را روسیاه کرده است. روایت قربانیان سرکوبهای سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری از شکنجه، از مرگ اخلاق و انسانیت در اتاق های بازجویی، ضرب و شتم های بی دلیل و تهدیدهای پی در پی همچون نوری بر تاریکخانه اشباح ، شکلک بی قواره و چهره خالی از عطوفت بازجویان و زندانبانان را نمایان ساخته است.بازجوها به فرمان بالادستی های خود نه فقط زندانی را که قانون را در سیاه چاله ها قربانی کرده اند. میثاق ملی مردمی که از خشونت و بی رحمی رژیم گذشته به تنگ آمده بودند را ذبح کرده اند. اصل 38 قانون اساسی را به سخره گرفته اند که در سپیده دم پیروزی انقلاب برای پرهیز از تکرار دیکتاتوری هرگونه شكنجه براي گرفتن اقرار و يا كسب اطلاع را ممنوع کرده و نه تنها اجبار شخصي به شهادت ، اقرار يا سوگند را مجاز ندانسته بلکه برای متخلف از این اصل مجازات در نظر گرفته است. آمران و عاملان سرکوب با سربریدن قانون و سرپوش گذاشتن بر فجایع هر روزه بازداشتگاه های رسمی و غیررسمی در پی آنند تا مصونیتی آهنین برای خود دست و پا کنند اما وجدان عمومی  جامعه رهایشان نمی کند. آنها هر روز و هر ساعت پای میز محاکمه اند و افشاگری ها و رنجنامه های قربانیان سرکوب هم کیفرخواستی برای محاکمه آنان است.   "جرس" با مروری بر نامه های قربانیان سرکوب های سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری طی چند گزارش روایت های آنان از شکنجه های جسمی و روحی در زندان را بازتاب خواهد داد. در این گزارش ها به تمام نامه هایی که طی ماه های پس از انتخابات از سوی زندانیان یا خانواده های آنان برای شرح شکنجه ها نوشته شده اشاره خواهد شد و فرازهایی از هر یک از این نامه ها عینا نقل می شود. نامه هایی که هر یک برای اثبات سیاه کاریهای قضایی و امنیتی حکومت کافی است.   شیوا نظرآهاری: دستشویی به مثابه شکنجه   "شیوا نظرآهاری" را حالا خیلی ها می شناسند. دختر جوان پر شوری که حتی وقتی از زندان تماس می گیرد انرژی و سرزندگی در صدایشان موج می زند. او عضو هیات موسس، دبیر سابق و سخن گوی کمیته گزارشگران حقوق بشر و فعال دفاع از زندانیان سیاسی است. دانشجوی محروم از تحصیل است، فعال حقوق کودکان کار، عضو انجمن زنان تارا،عضو کمپین یک میلیون امضا، روزنامه‌نگار و وبلاگ نویس است و اکنون به اتهام هایی چون محاربه، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی در زندان اوین به سر می برد. نظرآهاری پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته برای نخستین بار در 24 خرداد 88 بازداشت شد و پس از گذراندن بیش از سه ماه حبس در اول مهر سال گذشته با وثیقه 200 میلیونی آزاد شد. در روز درگذشت آیت الله العظمی منتظری زمانی که وی و چند نفر دیگر از فعالان سیاسی و مدنی قصد عزیمت به قم برای شرکت در مراسم سوگواری را داشتند برای بار دوم از سوی ماموران امنیتی بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در بازداشت به سر می برد. با توجه به طرح اتهام محاربه علیه او نگرانی های فراوانی درباره حکم دادگاه وی وجود دارد.با این حال نظرآهاری هنوز هم وقتی از زندان با خانواده و دوستانش تماس می گیرد همان حس سرزندگی همیشگی در صدایش هست. او در مدت کوتاهی که سال گذشته با وثیقه از زندان بیرون بود شرحی از وضعیت خود و همبندانش را در زندان بیان کرد.نظرآهاری داستانش را این گونه آغاز می کند:   " ساعت باید حدود 10 شب باشد، سرمان به تلویزیون گرم است.. صدای فریاد زن نگهبان بلند می شود، مثل همیشه دعوا بر سر دستشویی رفتن است، زندانی می گوید:" مااینجا به عنوان زندانی حقوقی داریم و .." زن نگهبان، فریاد می زند که خفه شو، صداتو بیار پایین.. هیس" دعوا بالا می گیرد و فریادها و توهین های نگهبان می پیچد در سکوت راهرو، ما در سلول های دیگر گوشهایمان را چسبانده ایم به دریچه های سلول، صدا از سلول 14 می آید و من حدس می زنم که هنگامه ( شهیدی) باشد. چشمهایمان نگران است و با ناراحتی به صورت هم نگاه می کنیم، بازهم حدیث دستشویی و ممانعت نگهبان از آن.    می گوید:" می برمت جایی که صداتو کسی نشنوه" ... هنگامه می گوید:" هر کاری دلت می خواد بکن، ببینم چیکار می تونی بکنی." و بعد دست او را( احتمالا) می گیرد و کشان کشان جای دیگری می برد، در بسته می شود و ما می فهمیم که هنگامه را برده است سلول انفرادی، باز سکوت برقرار می شود. باز همان خاموشی غذاب آور در راهروهای بند حاکم می شود. کبری نگاهی می کند به من و حوری نیز، عصبانی شده ام، به خاطر هنگامه ناراحتم و نمی دانم چه باید کرد. تصمیم می گیریم که همگی نامه هایی را به رئیس بازداشتگاه بنویسیم و بگوییم که عدم اجازه برای رفتن به دستشویی یک شکنجه است و به آن اعتراض داریم.    می خواهیم برویم دستشویی، اما دودلیم که چراغ را بزنیم یا نه، از ترس نیست که به سمت چراغ نمی رویم، دلمان نمی خواهد با نگهبان درگیری لفظی پیدا کنیم، دلمان نمی خواهد به او اجازه دهیم تا بهمان توهین کند. و او در سکوت راهرو داد می زند که " آنوقت که از صبح تا شب در خیابان ول بودید، نیازی به دستشویی نداشتید؟" یکجوری عجیب به من بر می خورد، ناسزایی می گویم و گوشه سلول می نشینم، غمزده برای هنگامه که حالا چه خواهد شد.   درست چند شب پیش هم، همین خانم نگهبان با کبری( هم سلولیم) بر سر اینکه چرا دستشویی را زیاد طول می دهد، دعوا کرد و او را به انفرادی برد. می گویم آخر مگر ما مرض داریم که بیش از احتیاجمان به دستشویی برویم و یا بیش از حد در آنجا بمانیم. نمی فهمم مگر محیط توالت، جای دوست داشتنی است که آدم بخواهد در آن بماند. نگهبان اما می گوید، رفتن به دستشویی برای شما تفریح شده است. باز هم خوب است که خودشان می دانند که در چه شرایطی هستیم که رفتن به دستشویی را وسیله تفریح خود می کنیم.    حدیث توالت های ساعتی از اواسط مردادماه در بند حاکم شد. روزی که به هر سلول یک کاغذ نوشته پرینت شده دادند که روی آن ساعت های توالت رفتن را نوشته بود، 4 بار در روز.    از همان ابتدا اعتراض ها شروع شد، هیچ کس نمی خواست زیر بار این قضیه برود. ما چند بار در ملاقات با رئیس بازداشتگاه به او گوشزد کردیم که این کار مصداق شکنجه است، آخر مگر می شود یک نفر را به زور ساعت 6 صبح بیدار کنند و بگویند باید بروی توالت وگرنه تا ساعت 12 ظهر، حق توالت رفتن نداری!... آخر مگر قضای حاجت، ساعت می شناسد..... امروز در گزارشی خواندم که هنگامه در ملاقات با مادرش نسبت به مسأله دستشویی رفتن اعتراض کرده است، ظاهرا همان خانم نگهبان به لجبازی با هنگامه ادامه داده و همچنان او را بر سر این موضوع اذیت می کند. یاد فریادهای آن شبش افتادم که از حقوق زندانیان می گفت و صدایش که سکوت بند را شکسته بود. و یادم می افتد به خودم که گاهی اوقات ناچار بودیم 7-8 ساعت با خودمان کلنجار برویم تا ساعت دستشویی صبح برسد. فکرش را بکنید، صبح زود یک نفر از خواب بیدارتان کند که باید حالا بروی توالت وگرنه تا 6 ساعت دیگر حق چراغ زدن نداری؟   حامد روحی نژاد: اعتراف کردم که از شکنجه رها شوم   حامد روحی نژاد، دانشجوی جوان و بیماری است که حداقل 40 روز پیش از آغاز انتخابات توسط نیروهای امنیتی به اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی بازداشت شد. او با بروز اعتراضات گسترده مردمی پس از انتخابات در ایران از سوی دستگاه امنیتی انتخاب و با تهدید توام با وعده و وعید مجبور به انجام اعتراف های نمایشی در دادگاه های حوادث پس از انتخابات شد. نتیجه اعتراف ها صدور حکم اعدام برای وی بود. این حکم در دادگاه تجدید نظر نهایتا به ده سال حبس تعریزی کاهش یافت اما با توجه به بیماری "ام اس" و عوارض رنج آور این بیماری که منجر به فلج وی نیز شده است نگهداری او حتی برای یک روز در زندان به مثابه شکنجه است اما بازجویان و مسوولان قضایی نه تنها کوچکترین توجهی به مشکل بیماری او نکرده اند بلکه به سخت ترین شکنجه های فیزیکی و روحی گرفتارش کرده اند . او در رنجنامه ای که 18 آبان سال گذشته از زندان خطاب به همبندش منتشر کرد گوشه هایی از شکنجه هایش در زندان را فاش ساخت نامه او این چنین آغاز می شد:   " بعد از حدود 40 روز که هیچ خبری از چاردیواری هولناک انفرادی نداشتم نگهبان به دنبالم آمد و من با ترس و لرز به خاطر اینکه مبادا مجدداً باید برای سناریوی بازجویی بروم و دوباره همان تهدیدها و وعده های دروغین بازجو برایم تکرار شود قدم های نگهبان را می شمردم و تپش قلبم هر آن بیشتر و بیشتر می شد، صدای قدم ها با صدای بازشدن در قطع شد و نگهبان مطابق معمول گفت چشم بندت را بزن و بیا.".... صدای بازجو به گوش رسید که گفت بیا اینجا، رفتم و غافل از اینکه چه حادثه ناخوشایند دیگری قرار است اتفاق بیافتد، کارت تلفنی از جیبش درآورد و بعد شماره منزلمان را خواست، شماره را گرفت و سپس گوشی را به من داد، صدای خواهرم بود، یک الو گفتم و بغض چهل روزه ام شکست، گوشی را رها کردم و دست بر سر بر زمین نشستم، فریادهای بازجو که میگفت بلند شو وگرنه قطع میشود من را از جا بلند کرد و با هق هق با خواهرم صحبت کردم، صحبت نبود همه اش گریه بود، بعد از آن با مادرم حرف زدم. صدایش گویای همه چیز بود، ایکاش کسانی که این بلایا را بر سر مردم می آورند از چیزی به نام انسانیت باخبر بودن، گریه و ضجه مادرم تا ابد در گوشم نجوا خواهد کرد...   ...تنها جرمی که در پرونده ام بود خروج غیرقانونی از کشور بود که آن هم دلایل قانع کننده خود را داشت و برایت گفتم با اجازه وزارت اطلاعات به ایران بازگشتم، به یاد بیاور که با چشمانی اشک آلود به تو گفتم که زیر بار شکنجه های روحی و تهدیدهای وحشتناک هر آنچه را بازجویان از من می خواستند و برایم دیکته می کردند با کراهت تمام و در حالی که از نوشتن آنها لرزه بر اندامم می افتاد، نوشتم. آن هم نه به خاطر وعده های آنان در مورد بازگشت به دامان خانواده ام و نه به خاطر بازگشت به میان مردم و ادامه تحصیل در دانشگاه، بلکه فقط و فقط به خاطر اینکه زیر بار شکنجه های روحی بیماری ام عود نکند و بینایی و حس بدنم را از دست ندهم، هر چند که سرانجام چنین شد و من هم اکنون با صورتی چسبیده به ورق می توانم برایت بنویسم..... تمام ناگفته هایم را برایت گفتم و تو می دانی که تمام اتهاماتی که به من مربوط نیست و برایم تراشیده اند همانها حلقه داری شده اند به دور گردنم و اکنون نیز برایت می گویم که مدتی است که همان اندک توجهی که به بیماری ام می شد نیز وجود ندارد و بازگشت حواس بدن و بینایی ام پس از تجدید نظر در حکم ناعادلانه ای که بی هیچ گناهی برایم صادر کرده اند تنها آروزیم است. تا روز بازگشت به دامان جامعه و خانواده ام را جز با طلب صبر و آرامش از خدا نمی توانم تحمل کنم و البته با تمام وجودم از خدای خود سپاسگذارم که مرا در راهی قرار داد که دغدغه ای جز خدمت به خلقش نداشتم و اکنون نیز به جرم خدمت به مردم در این ناکجا آباد اسیرم و قرار است به همین جرم گرفتار چوبه دار شوم و برایم هیچ افتخاری بالاتر از این نیست که فدای هموطنانم شوم.   علی کروبی؛  تهدید به تجاوز در خانه خدا   فرزند سوم "مهدی کروبی" در تظاهرات 22 بهمن سال گذشته بازداشت شد. او دوشادوش پدر به صحنه کارزاری آمده بود که لباس شخصی های قمه به دست با بهره مندی از پشتیبانی نیروهای رسمی امنیتی مسوولیت سرکوب هواداران جنبش سبز را به عهده داشتند. علی کروبی در میانه تظاهرات توسط لباس شخصی ها ربوده و به مسجد امیرالمومنین انتقال یافت. او در مدت کوتاه بازداشت خود با انواع شکنجه های جسمی و روحی مواجه شد و شب هنگام او را با تنی مجروح و روحی زخم خورده روانه خانه کردند. فردا روز این ماجرا،"فاطمه کروبی" مادر علی کروبی در نامه ای به آیت الله خامنه ای شرح آن چه در 22 بهمن بر فرزندش رفته را بازگو کرد. نامه او بدین قرار بود:   "...اینجانب که برای شرکت در راهپیمائی رفته بودم با فاصله ای اندک شاهد آنچه گذشت بودم. در همان موقع، علی به جرم نانوشته شرکت و کمک به حفاظت از پدر دستگیر و به مسجد امیر المومنین (ع) برده شد و در خانه خدا این محل امن الهی در کنار سایر بازداشت شدگان کتک خورد و ناسزا شنید.   هنگامیکه اسامی بازداشت شدگان را یادداشت می کردند، اوباش هائی که امروز در لباس ضابطان قرار گرفته اند به هویت علی پی بردند و پس از ده دقیقه و کسب اجازه از مسوولان ارشد خود، او را از جمع جدا کرده و بشدت مورد ضرب و جرح قرار دادند. این از خدا بی خبران مکان امن الهی را به شکنجه گاه فرزندان مردم تبدیل کردند. آنان در کنار ضرب و جرح شدید فیزیکی علی با بکارگیری سخیف ترین و زشت ترین الفاظ نسبت به فاطمه و مهدی کروبی او را تحت فشار روحی قرار دادند و در قبال اعتراض علی نسبت به آن اهانت ها و شکستن حرمت مسجد، نه تنها خشونت فیزیکی و زبانی را افزایش دادند بلکه این مرد ۳۷ ساله را در خانه خدا تهدید به … کردند – مجازات ارتکاب آن فعل در قانون مجازات اسلامی مرگ است. خدا می داند این جماعت وقیح با دست بازی که دارند بر سر جوانان کم سن و سال این کشور چه آورده و می آورند.   براستی که زبان و قلم از بیان وحشی گری این قوم که این روزها بر فرزندان این مرز و بوم حاکم شده اند قاصر و ناتوان است.دستگیری علی فتح الفتوحات این جماعت بی هویت بوده که با افتخار و برای مرعوب کردن سایر بازداشت شدگان او را شکنجه می کردند. در هنگام انتقال بازداشت شدگان آنان علی را از جمع جدا کرده و به گارد ویژه به سرکردگی افراد فاسدی می سپارند که دور جدید شکنجه او آغاز می گردد. در هنگام شکنجه از او فیلم گرفته و با افتخار از اینکه فرزند مهدی کروبی در اسارت آنان است با زشت ترین الفاظ به مهدی کروبی و خانواده او توهین می کنند. هنگامیکه دستور انتقال و آزادی علی به پایگاه خیابان شهید مطهری می رسد، مامور شکنجه ضمن اظهار تاسف می گوید اگر ۲۴ ساعت دیگر اینجا بودی جنازه ات را تحویل می دادم...."   پس از نامه فاطمه کروبی درباره شکنجه فرزندش علی در مسجد امیرالمومنین، دادستان تهران به کلی منکر بازداشت و شکنجه او شد و با گفتن این که "هیچ دستوری مبنی بر بازداشت علی کروبی صادر نشده بود اظهار داشت" اگر ایشان ادعا دارد که بازداشت شده است، باید دلایل و محل نگهداری خود را اعلام کند."   علی ملیحی؛ ضرب و شتم برای پذیرش اتهام های واهی   جوان ریز نقش و پر مطالعه ای که تاریخ جمهوری اسلامی را با جزییاتی خیره کننده می داند. آرمانهایش را با صدای بلند می گوید و از تاوانی که برای آزادی خواهی اش پرداخته هراس ندارد. "علی ملیحی" عضو سازمان دانش آموختگان ( ادوار تحکیم وحدت) است. پس از انتخابات زمانی که دوستان و همفکرانش در این سازمان یعنی "احمد زیدآبادی"،"عبدالله مومنی" و "حسن اسدی زیدآبادی" گرفتار زندان شده بودند و او هنوز آزاد بود از آزادی اش احساس عذاب وجدان داشت.این را می گفت و بی تابی می کرد. نه برای زندان رفتن بلکه برای هوای آزادی. آزادی دوستانش،آزادی همفکرانش. آرزوی آزادی که تحقق نیافت هیچ خودش نیز طعم زندان را چشید.بیستم بهمن ماه سال گذشته ماموران امنیتی به خانه پدری اش هجوم آوردند. وسایل خانه را تفتیش کردند و در نهایت او را با خود بردند. دادگاه بدوی به ریاست "قاضی مقیسه" در مرداد ماه گذشته حکم چهار سال حبس تعزیری را برای او به اتهام اقدام علیه امنیت ملی صادر کرد. ملیحی حدود یک ماه پیش نیز در همراهی با زندانیان سیاسی بند سیصد و پنجاه اوین و در اعتراض به تضییع حقوق زندانیان دست به اعتصاب غذا زد و 16 روز را در اعتصاب گذراند. او در روزهای ابتدای بازجویی نیز بارها با نقض حقوق خود توسط بازجوها روبرو بوده و گزارشهای نگران کننده ای از ضرب و شتم وی در زندان اوین در آن زمان به رسانه ها درز کرد. پدر علی ملیحی در نامه ای سرگشاده به تاریخ 24 اسفند 88 با تایید این گزارش ها در نامه به دادستان تهران شرح آنچه بر فرزندش رفته را بازگو کرد. "جواد ملیحی" در نامه اش نوشت:    ...بیش از یک ماه فرزندم علی در انفرادی بند 240 در بند است در روزهای نخست بازجویی در برابر اصرار غیرقانونی بازجو جهت قبول اتهامات واهی قانونا مقاومت می کند و به همین علت توسط بازجویش به شدت ضرب و شتم می شود و در جهت تظلم و اعتراض چهار روز را دست به اعتصاب غذا می زند. ناباورانه می بینیم همه آنچه را که نبایست ببینیم. حالیه اشک در چشم و خشم در دل و آه بر لب در برابر این سی سال نشسته ام و سرانجام کار را می نگرم. نمی دانم آنگاه که بر حسب وظیفه انسانی خود با فرزند دربندم ملاقات نمودید در وجود نحیف و چشمان کم سوی او چه دیدید؟ مجرمی خطرناک و جانی بالفطره که شرارت سرتاپای او را فراگرفته و دهها و صدها نفر را به خاک سیاه نشانده و یا اینکه مادران بسیاری را داغدار کرده و پدران بیشماری را سیاه پوش، و یا اینکه صدها قبضه سلاح سرد و گرم و اسناد طبقه بندی شده و محرمانه و اسناد جعلی از او کشف شده و زخم خوردگان از ترس او شهامت شکایت ندارند؟ و این چنین است که می بایست او در سلول نمور انفرادی بماند تا شاکیانش شهامت شکایت یابند و جرایمش یکی پس از دیگری کشف و افشا شوند....   ادامه دارد              

محکومیت ابراهیم ملکی به خلع لباس و پرداخت جزای نقدی

Posted:

جرس: ابراهیم ملکی، پژوهشگر دینی و شاگرد آیت الله منتظری با حکم دادگاه ویژه روحانیت مشهد، به پرداخت پنج میلیون تومان جزای نقدی و خلع لباس محکوم شد.


بنا به اخبار رسیده به جرس، اتهامات وی که 22 اسفند سال گذشته بازداشت شد و یک ماه در سلول انفرادی و سه ماه در بند عمومی اطلاعات مشهد حبس بود، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام مطرح شد.


مستندات این اتهامات دست نوشته های وی در وبلاگش مطرح شده است که در آن نامه هایی به آقای خامنه ای و مسئولان کشور نوشته است و از سیاست های آنان انتقادهایی بی پرده و صریح کرده است.


ملکی همچنین در این وبلاگ نتایج تحقیقاتش در رابطه با محاربه و سایر احکام فقهی که چالش براتگیز است را منتشر کرده است.


گفتنی است در حال حاضر با توجه به حکم خلع لباس، وی از دریافت مستمری حوزه علمیه و بیمه پزشکی و سایر مزایایی که روحانیون از آنان برخوردارند محروم شده است.
 

نامه دانشگاه دورهام به رهبر ایران در مورد احسان عبده تبریزی

Posted:

جرس: دانشگاه دورهام بریتانیا در نامه ای به آقای خامنه‌ای، رهبر ایران، خواهان اعمال نفوذ او برای رسیدگی سریع و عادلانه به پرونده یک دانشجوی زندانی این دانشگاه در ایران شد.

 

به گزارش بی بی سی فارسی، پروفسور آنتونی فورستر، یکی از مقامات ارشد آموزشی دانشگاه دورهام در این نامه نسبت به اتهامات وارد شده به احسان عبده تبریزی و وضعیت نگهداری او در زندان ابراز نگرانی کرده است.

 

عبده تبریزی دانشجوی دوره دکترا در دانشگاه دورهام است که سال گذشته در سفری به ایران و در پی حوادث روز عاشورای تهران بازداشت شد.

 

سفارت ایران در لندن حدود سه ماه پیش و در پاسخ به نامه یکی از استادان دانشگاه اسکس بریتانیا، اتهام عبده تبریزی را "اقدام علیه امنیت ملی و ایجاد ناآرامی در حوادث روز عاشورا" اعلام کرده بود.

 

اما پروفسور فورستر در نامه به  آقای خامنه ای که تاریخ سوم سپتامبر را دارد، به نقل از اعضای خانواده عبده تبریزی نوشته که دادگاه هنوز این اتهامات را تأیید نکرده است.

 

در این نامه آمده است: "در نامه سفارت ایران اعلام شده بود که این پرونده به زودی رسیدگی خواهد شد، اما دانشگاه دورهام از اینکه سرنوشت پرونده با گذشت حدود دو ماه و نیم از آن زمان هنوز روشن نشده نگران است".

 

آقای فورستر از طولانی شدن دوره بازداشت آقای عبده تبریزی و ناروشن ماندن اتهامات او انتقاد کرده و از آقای خامنه ای خواسته که "به خاطر عدالت" از قدرتش برای تضمین رسیدگی هر چه سریعتر و عادلانه تر به این پرونده استفاده کند تا آقای عبده تبریزی بتواند تحصیل خود را در دوره مقتضی به پایان برساند.

 

احسان عبده تبریزی، دانشجوی دوره دکترا در موسسه مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه دورهام، سال گذشته برای گذراندن تعطیلات به ایران سفر کرد.

 

گذرنامه او به محض ورود به فرودگاه امام خمینی تهران توقیف شد و خود او هم پس از چند روز و در پی حوادث روز عاشورا بازداشت شد.

 

بر اساس گزارش ها، خانواده عبده تبریزی در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۸۸ و بعد از گذشت حدود چهار ماه از دستگیری او، موفق شدند با او در زندان ملاقات کنند. در آن زمان مشخص شد که آقای عبده تبریزی ۵۰ روز در سلول انفرادی زندانی بوده است.
 

تصمیم دولت برای برکناری متکی

Posted:

گزینه های جایگزین متکی بزودی معرفی می شوند

جرس: گرچه در پی انتشار خبر استعفای متکی از وزارت خارجه و تاکید بر اختلاف او و احمدی‌نژاد از سوی برخی از نمایندگان مجلس، متکی این خبر را تکذیب کرد و احمدی‌نژاد آن را "جنگ روانی" دانست، اما امروز در خبر است که گزینه‌های جانشین متکی، وزیر امور خارجه به زودی از سوی احمدی‌نژاد معرفی می شود.

 

جهان نیوز امروز در خبری آورده است که نزدیکان احمدی‌نژاد به دنبال تغییر متکی وزیرامورخارجه هستند و تا امروز نیز چند گزینه به عنوان جانشین متکی مطرح شده اند که از مهمترین آنها سعید جلیلی و ثمره هاشمی هستند.


گرچه بر اساس این خبر احمدی‌نژاد هنوز در مورد این افراد نظر نهایی را نداده است.

 

بر اساس این گزارش هنوز هیچ یک از این افراد قطعی نشده اند اما دولت برای برداشتن متکی تصمیم قطعی گرفته است. در همین حال برخی منابع آگاه از مخالفت دلسوزان و بزرگان نظام با این جابجایی ها خبر می دهند.

 
 متکی در آخرین اظهار نظر خود انتقاد تندی به موازی کاریها در سیاست های دیپلماتیک داشت که برخی همان اظهار نظر را برای برداشتن وی کافی دانستند.

 

انحصار اختصاص آگهی‌های دولتی به روزنامه ایران همچنان ادامه دارد

Posted:

جرس: به رغم وعده احمدی‌نژاد مبنی بر ابطال بخشنامه انحصار اختصاص آگهی‌های دولتی به روزنامه ایران، همچنان روزنامه‌های غیردولتی از دریافت آگهی‌های دستگاه‌های دولتی محروم هستند.

 

به گزارش فارس، مدیر‌مسئول روزنامه جام‌جم گفت: علی‌رغم وعده رئیس‌جمهور مبنی بر ابطال بخشنامه انحصار اختصاص آگهی‌های دولتی به روزنامه ایران همچنان روزنامه‌های غیردولتی از دریافت آگهی‌های دستگاه‌های دولتی محروم هستند.

 

بیژن مقدم در خصوص بخشنامه‌ دولت مبنی بر اختصاص تمامی آگهی‌‌های دستگاه‌های دولتی به روزنامه ایران و دستور احمدی‌نژاد مبنی بر ابطال این بخشنامه اظهار داشت: متاسفانه علی‌رغم پیگیری‌هایی که از سوی مدیران مسئول مطبوعات انجام شد و با وجود قول مساعدی که رئیس جمهور، وزیر ارشاد و معاون مطبوعاتی در خصوص ابطال این مصوبه داده‌اند همچنان این مشکل پابرجاست.

 

وی ادامه داد: چون ابلاغیه دولت مبنی بر انحصار اختصاص آگهی‌های دولتی طی یک بخشنامه رسمی به دستگاه‌های دولتی ابلاغ شده، زمانی این بخشنامه ملغی می‌شود که یک بخشنامه جدید که مصوب دولت باشد، به تمام دستگاه‌های مربوطه ابلاغ شود که این اقدام هنوز از سوی دولت صورت نگرفته است و همچنان طبق بخشنامه اولیه مبنی بر انحصار تمامی آگهی‌های دستگاه‌ دولتی به روزنامه ایران عمل می‌شود.

 

مدیرمسئول روزنامه جام‌جم با اشاره به این نکته که اقدامی از سوی عزیزی معاون احمدی‌نژاد در این خصوص انجام نشده، خاطرنشان کرد: تا زمانی که بخشنامه جدید از سوی دولت ابلاغ نشود، وعده‌هایی که از سوی رئیس‌جمهور و سایر مسئولان در این خصوص داده شده، بی‌فایده است و در طول این مدت تمام روزنامه‌های غیر‌دولتی از دریافت آگهی‌های دستگاه‌های دولتی محروم بوده‌اند.

 

مقام قضایی: براي رسيدگي به جرايم سران فتنه در دادسراي تهران پرونده‌اي تشكيل شده است

Posted:

جرس: معاون امنيتي و سياسي دادستان كل كشور گفت: براي رسيدگي به جرائم سران فتنه در دادسراي تهران پرونده‌اي تشكيل شده‌ است.

 

به گزارش فارس، ناصر سراج معاون امنيتي و سياسي دادستان كل كشور با اعلام اين مطلب افزود: سران فتنه در دادسراي تهران پرونده‌اي براي‌شان تشكيل شده‌ است.

 

وي از هرگونه اطلاع رساني خودداري كرد و اظهار داشت: در مورد اعلام جرم عليه سران فتنه و اطلاع رساني در مورد دستگير شدگان و متهمان صرفاً دادستاني تهران مي‌تواند اطلاع‌رساني كند.
 

طالقانی؛ منادی کدام اسلام؟

Posted:

محمد توسلی

 

 در سي و يكمين سالگرد رحلت آيت‌اله سيدمحمود طالقاني براي گرامي‌داشت ياد و خاطره او مي‌توان در اين مجال محدود به اختصار به واكاوي مباني انديشه و عملكرد او پرداخت، انديشه‌اي كه در چند دهه گذشته در تحولات فرهنگي، اجتماعي و سياسي كشور تأثيرگذار بوده و براي امروز و فرداي جامعه ما مي‌تواند راهگشا باشد. 

طالقاني در سال 1319 فعاليت خود را همراه با شادروان مهندس مهدي بازرگان با انديشه "بازگشت به قرآن" آغاز كرد و تا آخرين روزهاي حيات خود با "پرتوي از قرآن" بر اين راهبرد پاي فشرد تا نسل جوان و تشنه حقيقت جامعه را با سرچشمه زلال وحي آشنا سازد و خرافات و پيرايه‌هايي كه طي قرون بر اين انديشه ناب سايه افكنده و زمينه تحجر، جمود و انحراف فكري جامعه را پديد آورده بود از ذهن و فرهنگ مرم بزدايد و راه براي پرستش خداي واحد و كمال انسان هموار شود. 

طالقاني در تمام عمر پرثمرش با مستبدين زمان كه آزادي را از انسان سلب مي‌كردند سر ستيز داشت زيرا او معتقد بود كه " مكتب قرآن و اسلام، مهمترين مسأله را براي انسان‌ها آزادي مي داند... انسان در بين همه موجودات داراي چنين خصيصه ايست كه مختار آفريده شده يعني در سرنوشت خود و در تصميم خود و اتخاذ راه و روش زندگي آزاد است"... "آن كسي كه فقط وعده آب و نان مي‌دهد دلسوز بشر نيست آن كسي كه آزادي بشر را مي‌خواهد اوست كه طرفدار حيات و زندگي واقعي بشر است". "انسان آزادي مي‌خواهد، انسان كرامت نفس مي‌خواهد و انسان مي‌خواهد راهش باز باشد، تنفس كند".

طالقاني همواره بر حق حاكميت ملت بر سرنوشت خويش در سطوح محلي، شهري و ملي با استناد به آيات قرآني و تجربه بشري تأكيد مي‌ورزيد، در مجلس خبرگان قانون اساسي و در آخرين خطبه‌هاي نماز جمعه خود در بهشت‌زهرا بر اين ضرورت پاي فشرد. اصول فصل شوراهاي قانون اساسي و شكل‌گيري شوراها برگرفته از اين انديشه راهبردي طالقاني است كه در سه دهه گذشته براي اجراي آنها همواره با مقاومت جدي روبرو بوده است.

طالقاني آزادي، حاكميت مردم و كرامت انسان را عين آرمان و فضيلت عدالت مي‌دانست زيرا در چنين شرايطي است كه توزيع عادله قدرت كه مقدمه توزيع عادله ثروت و عدالت اقتصادي و اجتماعي است امكانپذير مي‌گردد. 

طالقاني با مشاركت در كار جمعي در طول حيات خود و مشاركت در تأسيس نهضت آزادي ايران در سال 1340 الگويي تاريخي براي تأكيد بر شكل‌گيري و تقويت نهادهاي مدني وتحزب برپايه آزادي، حاكميت ملت، كرامت انساني وعدالت است. 

طالقاني در سال 1334 يعني دو سال پس از كودتاي 28 مرداد 32 كه كتاب "تنبيه الامه و تنزيه‌المله" آيت اله شيخ محمد حسين ناييني را منتشر و حواشي به آن اضافه كرد، انديشه اجتماعي خود را در آخرين پاورقي آن اينچنين منعكس كرده است: "پيامبران عظام كه كاخهاي استبداد را ويران كردند... 

مردمي را تربيت كردند و قدرت بدستشان دادند تا با قدرت شمشير عدالت و خداپرستي، قدرت استبداد و شاه‌پرستي را برانداختند، آن مقاومت و انقلاب و خونريزي امروز به قانون و آراء عمومي تبديل شده، اين حقيقت كه مي‌تواند مستبدين را محدود سازد تا چشم باز كنند و سود و زيان خود و ملت را درك نمايند امروز اوراق انتخابات بجاي شمشير و تير و كمان انقلاب ديروز است، اين يگانه چاره كندن ريشه شاه‌پرستي و خودپرستي و از مصاديق بارز امر به معروف و نهي از منكر مي‌باشد." اين انديشه حدود نيم قرن قبل طالقاني، امروز راهبرد مطالبه انتخابات آزاد و سالم و مبارزه قانوني و پرهيز از خشونت را پيش روي مردم ما نهاده است. 

مروري بر آثار طالقاني نشان مي‌دهد كه نه‌تنها انديشه طالقاني و ياران او در چند دهه گذشته زمينه ساز تحول در ايران و همچنين بارور كردن انديشه روشنفكران ديني ساير كشورهاي اسلامي بوده است بلكه امروز نيز مي‌تواند راهنماي نسل جديد براي بازگشت به مباني اسلام رحماني و انساني و دور ساختن عرصه فرهنگي جامعه از زمينه‌هاي اسلام قشري كه ارزش‌هاي انساني را نفي مي‌كند، باشد. 

رحمت خدا بر او و ياران او باد

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست

ترویج آزاد ازدواج موقت در تبلیغات محله های تهران

Posted:

میرک پنداری
جرس: هنوز غوغای ازدواج موقت و چند همسری لایحه حمایت از خانواده در مجلس فروننشسته که شهروندان تهرانی مناطق مختلف تهران با تبلیغات مراکز ترویج ازدواج موقت در برگه های تبلیغاتی شهری مواجه اند. گویا ایجاد موجی از تبلیغات طی ماه های اخیر قرار است به تجارتی کمک کند که هنوز تکلیف لایحه مشخص نشده به آسانی به خانه ها و محله های شهر راه یافته است.  

 

بسته های تبلیغاتی کنار تبلیغ پیتزا و مراکز خرید و فروش بالا و پایین شهر تازگی ها خدمات دیگری هم ارایه می کند. تسهیل امر ازدواج با دستاویزی به نام ازدواج موقت این روزها تجارت تازه ای را در بروشورها و برگه های تبلیغاتی به راه انداخته است.

 

در حالی که زنان نگران از تصویب لایحه حمایت از خانواده و بندهای مختلف آن این روزها به کمترین امکانات اطلاع رسانی و انتقاد از لایحه روی آورده اند آن سوتر در شهر فرصت تازه ای برای اشتغال و مشارکت در امر ترویج ازدواج در دستور کار قرار گرفته است.

 

 در همین حال بیژن نوباوه، نماینده مردم تهران در مجلس معتقد است که ازدواج موقت می تواند به حل مشکلات اخلاقی در جامعه کمک کند و ازدواج موقت را در سفر و مواقع خاص توصیه می کند.

 

با این حال فعالان حوزه زنان بر این باوراند که ازدواج موقت موضوع بیهوده ای است که تنها می تواند به تسهیل شرایط و روابط مردان در جامعه کمک کند.

 

  یکی از ساکنان منطقه پونک که چند روز پیش بسته تبلیغاتی منطقه به خانه او پست شده می گوید:«جالب است که تبلیغ در این بروشورها برای لباس و پوشاک و هر چیز دیگر مستلزم مجوز از مسئولان و معتمدان است اما می بینیم که به راحتی این نوع تبلیغات در این بسته قرار می گیرد. نمی دانم اصلا فکر نمی کنند که امکان دارد کودک و نوجوان در این زمینه کنجکاو شوند. به حد کافی فسق و فجور در جامعه موج می زند و اصراری بر افزایش آن نیست."

 

علاوه بر منطقه پونک چنین تبلیغاتی در منطقه ونک، شهرک غرب و سعادت آباد تهران نیز مشاهده شده است.

 

تماس با شبکه هایی که تبلیغاتشان را به آسانی روی برگه ها و دفترهای تبلیغاتی محله های شهر تهران چاپ کرده اند کار دشواری نیست. شماره تماس به  راحتی برای برقراری تماسی ساده مهیاست .

 

آقایی آن سوی تلفن پاسخگوست. "امرتان را بفرمایید". امکانات خوبی فراهم کرده اند. ایجاد زمینه های حقوقی و رفع مشکلات حقوقی پیش روی جوانانی که مایل به ازدواج موقت اند. تکرار می کند که برای دختر اصلا اجازه پدر لازم نیست و وقتی در برابر این سوال قرار می گیرد که اگر فرد مورد نظر را نداشته باشیم با لحنی صمیمی مطمئنت می کند که می تواند این مشکل پیش پا افتاده را برطرف کند.

 

شکل گیری چنین شبکه های تجاری برای تسهیل امر ازدواج به گفته مصطفی اقلیما ، رییس انجمن مددکاری ایران اقدامی است که در پس اتفاقات اخیر رخ داده در مجلس وضعیت بحرانی روابط میان زن و مرد را در ایران بدتر از گذشته خواهد کرد.

 

او می گوید:« چه ثبت ازدواج موقت در موارد خاص مورد مجلس تصویب شود و چه نشود، نمایندگان مردم به عنوان حامیان اصلی زنان و مردان خیانت بزرگی به شهروندان کرده اند چرا که دست کم با این سر و صدایی که در مجلس به پا شده آنهایی که اصلا اطلاعاتی درباره ازدواج موقت نداشتند هم به خوبی در این زمینه مطلع و آگاه شدند.»

 

او از سوی دیگر به تبعات سوء ناشی از این سبک ازدواج اشاره دارد و می افزاید:« فکر می کنید افزایش آمار سقط جنین در جامعه به چه علت اتفاق افتاده است. می بینیم که این سال ها مردان به راحتی از روش ازدواج موقت استفاده کرده و از طریق آن به راحتی و بدون پذیرش هیچ مسئولیتی وارد ارتباط جنسی با زنان شده و بعد از آن زن را به حال خود رها کرده و بی آگاهی و فقر نیز در زنانی که وارد این شکل از ازدواج می شوند در نهایت به بارداری های ناخوسته منجر می شود. اغلب این زنان که توانایی تامین معاش خود را نیز ندارند یا به سمت سقط جنین های غیربهداشتی و خطرناک می روند و یا نوزاد چند روزه شان را به بهزیستی می سپارند. این ها تنها بخشی از مشکلات ناشی از این ترویج ازدواج موقت در این سال ها بوده حالا فکر کنید در این مدت این همه رسانه ها و آقایان تلاش کردند که این مسئله را در جامعه جا بیندازند بی خبر از آنکه در لایه های مختلفی که به سمت این نوع ازدواج روی آورده اند چه مشکلات حادی برای زنان و نه برای مردان به وجود آمده است.»

 

در همین زمینه سيدحسين موسوي   تبريزي، دبيرکل مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم نيز  می گوید:« در صورت طرح مساله ازدواج موقت بايد براي عواقب ناشي از آن مانند افزايش سقط  جنين و از بين رفتن آبروي خانواده  ها نيز چاره  انديشي شود. طرح موضوع ازدواج موقت با چنين جنجال و سر و صدايي موجب مي  شود که مخالفان و موافقان نتوانند، بر اساس نياز جامعه و مشکلاتي که تحت تاثير آن ايجاد مي شود، صحبت  هاي خود را مطرح کنند.»

 

او نیز مانند اقلیما بر این باور است که نامعلوم بودن سرنوشت فرزندان ناشي از ازدواج  موقت و افزايش سقط  جنين از عواقب ازدواج موقت در جامعه کنونی ما به شمار می آید.

 

فخرالسادات محتشمي  پور نیز که در سال های گذشته به عنوان مديرکل سابق دفتر امور زنان وزارت کشور فعالیت داشته تاکید می کند:« طرح ازدواج موقت بيشترين لطمه را به دختران جوان کشور وارد خواهد کرد. اين طرح  ها براي حل مشکلات جوانان راهکار مناسبي نيست; زيرا طرح  هاي مذکور بيشتر پاسخگويي به هوا و هوس برخي مردان است. باید این را هم بگویم که مشکلات جوانان تنها ازدواج موقت و رابطه با دختران جوان نيست بلکه مهم  ترين مشکل آنان عدم توانايي براي تهيه مسکن و ازدواج است. متاسفانه برخي مسئولان بلافاصله آسان  ترين روش  ها را براي حل مشکلات جوانان مطرح مي  کنند، در حالي  که اين راه  حل  ها عمقي و برطرف کننده عميق مشکلات جوانان نيست. طرح موضوع ازدواج موقت کارايي نداشته و تبعات منفي آن بسيار بيشتر از جنبه  هاي مثبت طرح است.»

 

سایت های بدون فیلتر برای تبلیغ ازدواج موقت

 

اینترنت این روزها مکان مناسبی است اگر کسی بخواهد با موسسه ها و نهادهایی که در ازدواج موقت دست اندرکار هستند دسترسی داشته باشد.

 

در برخی از این سایت ها به طور مکرر به سخنان امامان در زمینه اهمیت ازدواج موقت ارجاع داده شده است.

 

درسایت ازدواج موقت مشهد  در همان ابتدای ورودی سایت حدیثی از امام علی و امام صادق آمده که فرمودند:«اگر خلیفه دوم از ازدواج موقت نهی نمی کرد هیچکس مگر شقی زنا نمی کرد .»

 

همچنین دراین سایت آمده است:«از رایج ترین گناهان میان مجردین مفاسد ناشی از غریزه جنسی است. ازدواج موقت هیجانات جنسی دوران تجرد را از بین برده یا لاقل از شدت آن می کاهد. شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه روایات فراوانی را در این مورد نقل می کند که ازدواج موقت از سنتهای اسلامی است و رسول خدا (ص) و ائمه (ع) نمی پسندیدند که این سنت رها شود.»

 

در سایت های دیگر نیز شما علاوه بر ثبت نام می توانید موارد مورد نظر برای یافتن فرد مناسب و دلخواه تان را برای مدیر سایت نوشته تا آنها نیز در این زمینه اقدام کنند.

 

هزینه موسساتی که در زمینه ازدواج موقت فعالیت می کنند متفاوت بوده و بر اساس نوع خدماتی که ارایه می دهند از 50 تا 300 هزارتومان است.»

 

مدیران سایت هایی که ازدواج موقت را ترویج می کنند به طور مداوم از واژه هایی مانند حلال، اسلامی و مجاز برای تبلیغ سایت خود استفاده می کنند.

 

اقلیما در همین زمینه می گوید:«واقعیت هایی که در جامعه امروز ما جریان دارد نشان می دهد که با وجود تلاش دولت طی این سال ها برای ترویج این نوع از ازدواج ، ازدواج موقت همچنان در میان جوانان امری مطرود و نادرست به شمار آمده و اغلب آنها روابط آزاد خارج از ازدواج را به ازدواج موقت ترجیح دهند و این را نوعی مقابله با سیاستگزاری ها دولت نیز می دانند. اما آنهایی که به ازدواج موقت روی می آورند غالبا مردان هوسران و ثروتمندی هستند که به راحتی می توانند از پس مخارج آن بر ایند و زنانی که مشکلات زندگی آنها را ناگزیر  کرده است.»

 

نعمت احمدي، حقوقدان و وکيل پايه يک دادگستري با انتقاد از فعالیت آزاد سایت هایی که در زمینه ترویج ازدواج موقت فعالیت می کنند می گوید:« موضوع ازدواج موقت به شکلي که از سوي برخي مسئولان و براي رفع بخشي از مشکلات جامعه مطرح مي  شود، ترويج بي  بند و باري براي افراد ثروتمند است. از نظر حقوقي، در فقه شيعه ازدواج موقت مطرح شده، اما تنها براي زمان اضطرار موضوعيت دارد و مردان براي اين ازدواج نيازمند مجوز همسر نيز نيستند. بسياري از افراد تنوع  طلب مي  خواهند; زير سايه اسلام و به بهانه اسلام زنان متعددي را بدون حق و حقوق در نظر گرفته شده، تملک کنند. شايد افراد مطرح  کننده ازدواج موقت سوء نيت نداشته باشند، اما برخي افراد از اين صحبت  هاي مطرح شده سوء استفاده مي کنند.