جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


مصر دیدار منوچهر متکی را به تعویق انداخت

Posted:

جرس: دولت مصر در اعتراض به اظهارات وزیر امور خارجه ایران در مورد مذاکرات صلح خاورمیانه، سفر وی به قاهره را به تعویق انداخته است.

 

به گزارش بی بی سی به نقل از خبرگزاری خاورمیانه، وزارت امور خارجه مصر با احضار کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در قاهره، با اشاره به سخنان منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران، درباره مذاکرات صلح خاورمیانه، به وی اطلاع داده است که سفر برنامه ریزی شده آقای متکی به مصر نمی تواند در زمان اعلام شده صورت گیرد.

 

بر اساس این گزارش، وفا بسیم، دستیار وزیر امور خارجه مصر، از کاردار سفارت ایران خواسته است که در مورد اظهارات آقای متکی در مورد سران عرب شرکت کننده در همایش از سرگیری مذاکرات مستقیم صلح بین اسرائیل و فلسطینیان توضیح دهد.

 

این اجلاس به دعوت رئیس جمهوری آمریکا برگزار شده و رئیس جمهوری مصر از جمله شرکت کنندگان در آن است.

 

این مقام وزارت خارجه مصر سخنان آقای متکی را "اظهاراتی منفی" توصیف کرده و گفته است که با توجه به این تحول، نشست وزیران خارجه کوبا، مصر و ایران که قرار بود روز دوشنبه در قاهره آغاز به کار کند، نمی تواند در زمان پیش بینی شده برگزار شود.

 

قرار بود منوچهر متکی روز یکشنبه هفته آینده برای دیداری دو روزه به مصر سفر کند.

 

هدف از این سفر، شرکت در جلسه مشترک وزیران خارجه کوبا، مصر و ایران، روسای سابق، کنونی و آتی جنبش غیرمتعهدها بود و گفته می شد قرار است آقای متکی پس از ورود به قاهره در روز یکشنبه، با احمد ابوالغیظ، وزیر امور خارجه مصر، دیدار و گفتگو کند.

 

با اعلام سفر وزیر خارجه ایران به مصر، بعضی از رسانه های مصری اظهار نظر کردند که این سفر می تواند زمینه مساعدی را برای بهبود روابط دو کشور ایجاد کند اما ظاهرا سخنان آقای متکی باعث ناخرسندی مقامات مصری شده است.

 

مذاکرات صلح "خیانت" است

 

برخی منابع خبری مصر نوشته اند که آقای متکی، حضور رهبران چند کشور عربی در نشست آغاز مذاکرات مستقیم تشکیلات خودگردان فلسطینی و اسرائیل را "خیانت" به ملت های آنان دانسته است.

 

به گزارش سایت وزارت امور خارجه ایران، دوشنبه این هفته، منوچهر متکی در سخنانی در تهران، از تلاش برای حل و فصل اختلاف فلسطینیان و اسرائیل از راه مذاکره به شدت انتقاد کرد و حامیان این راه حل را هدف حملات لفظی قرار داد.

 

آقای متکی گفته بود: "برخی از سران سازشکار فلسطین که این روزها به دستور آمریکا در حال ساختن میز مذاکرات با سران رژیم صهیونیستی هستند، بدانند که خائن به ملت فلسطین می باشند و مذاکراتشان میخی بر تابوت سازش است."

 

وی افزود: "اسرائیل این را درست فهمیده است که تنها با مقاومت فلسطینی ها و حمایت جهان اسلام در هم خواهد شکست، فرو خواهد پاشید و از صحنه روزگار محو خواهد شد."

 

وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفت که "ما با چنین نگاهی پیام های انقلاب اسلامی را درجهان مطرح می کنیم و در مقابل بی عدالتی ها می ایستیم" و افزود "با کسی دعوا نداریم، کلام ما، منطق قوی ماست."

 

پادشاه اردن، رئیس جمهوری مصر، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی و نخست وزیر اسرائیل برای اعلام از سرگیری مذاکرات مستقیم اسرائیل و فلسطینیان به دعوت رئیس جمهوری آمریکا به واشنگتن سفر کرده اند.

 

 

وزير علوم: نقش اصلی دانشگاه کادرسازی برای نظام است

Posted:

جرس: وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نقش اصلی دانشگاه را کادرسازی برای نظام عنوان کرد و گفت: دانشگاه در اصل کاری که انجام می‌دهد کادرسازی برای نظام است و محلی است که در آن سرمایه‌های نقدی تبدیل به سرمایه‌های انسانی برای نظام می‌شود، انسانی که قرار است در آینده کلیه مواردی که در ارتباط با مسائل اجرایی، قانونگذاری و قضاوت در کشور وجود دارد را در اختیار بگیرد.


به گزارش خبرنگار ايلنا، کامران دانشجو در مراسم افتتاح پروژه های عمرانی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اينكه تصویری که از دانشگاه چه در ایران اسلامی و چه در دنیا در ذهن ترسیم می شود یادآور محلی برای تحصیل علم و دانش و ارتقای بینش است، گفت: دانشگاه محلی است تا انسان در گروهی قرار گیرد که بتواند از نظر علمی، اجتماعی و بصیرتی در جامعه تأثیرگذار باشد.


وي با تاكيد براينكه ميان "دانش" و "علم" تفاوت هاي وجود دارد، در تشريح اين تفاوت ها گفت: دانش در هر دانشگاهی است اما علم در دانشگاه اسلامی است. بر این اساس عالم نیز تعریف دیگری نسبت به دانشمند دارد.


وی با تأکید بر اینکه کادرسازی برای نظام توسط دانشگاه باید مطابق زیربنای فکری و اعتقادی مردم نظام صورت گیرد، اظهار داشت: یعنی مقررات، قوانین، اساتید، کارکنان و فضایی باید در دانشگاهها باشد و متونی در دانشگاه تدریس شود که در مسیر مبانی فکری مورد قبول مردم نظام حرکت کند. نمی توان با متون برگرفته از تفکرات لیبرال دموکراسی و با ابزار "ایسم هایی (لیبرالیسم، کاپیتالیسم، امپریالیسم، کمونیسم، اومانیسم)" که ساخته و پرداخته ذهن کج فهم عده ای محدود هستند انسان توحیدی به جامعه تحویل داد.


دانشجو با بيان اينكه پيشنهاد مي كنم از مردم درباره نوع محصول مورد انتظارشان از دانشگاه همi پرسي برگزار شود، گفت: از مردم همه پرسی کنیم، از مردم نظرسنجی کنیم که این جوانانتان را که تحویل دانشگاه می دهید چه می خواهید تحویل بگیرید. می خواهید افرادی را تحویل بگیرید که با تفکرات ضد دینی و انحرافی و تزریق غرب پرورش یافته یا افرادی که اسلام ناب محمدی را می خواهد. بدون برو و برگرد مردم نشان دادند که می خواهند فرزندان خود را طوری تحویل بگیرند که حضرت امام می خواست."


وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با بیان اینکه "دانشگاهیان ما اجازه بی‌اعتنایی به دین به بهانه دانش را نمی‌دهند" افزود: دانشگاهیان اجازه نمی‌دهند به بهانه دانش آموختن به محرم و صفر بی اعتنایی شود، که ما هر چه داریم از محرم و صفر است. غیرت دینی دانشگاهیان اجازه نمی دهند کسی به مقدسات ملت توهین کند و در سر کلاس و در فضای دانشگاه مقدسات را به تمسخر بگیرد.


وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در ادامه خطاب به رسانه‌هايي كه اظهار نظر وي را تحريف كرده‌اند، گفت:  شفاف و واضح می‌گویم وزارت علوم و دانشگاهیان با مردم عهد بسته‌ایم که علم توأمان با دین را در دانشگاهها جاری و ساری کنیم و پای این وعده و پیمانمان نیز هستیم. زمین بروید و آسمان بروید این کار را می کنیم. ما ولایت مدار هستیم. از ولایت به یک اشاره و از ما به سر دویدن. این را در عمل ثابت می کنیم و نه در نظر. هر چه علم و عبادت و خوبی است از مسیر ولایت است که ارزش می‌گیرد.
 

تونی بلر: ممکن است چاره‌ای جز راه حل نظامی در برابر ایران نباشد

Posted:

جرس: نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، هشدار داد که جامعه‌ بین‌الملل شاید به نقطه‌ای برسد که "هیچ چاره‌‌ دیگری" جز حمله‌ نظامی به ایران در تقابل با برنامه‌ هسته‌ای این کشور نداشته باشد.

 

به گزارش تابناک، تونی بلر در مصاحبه‌ای با شبکه‌ "بی‌بی‌سی" که روز چهارشنبه انجام شد گفت، تسلیح اتمی ایران به هیچ وجه قابل تحمل نیست و اگر این کشور به برنامه‌ هسته‌ای خود ادامه دهد "باید این پیام را به صدای بلند و واضح" به ایران رساند.

 

در همین حال روسیه نیز نسبت به پیامدهای ماجراجویی اتمی هشدار داد.

 

خبرگزاری "ریانووستی" در گزارشی نوشت: فراهم آوردن شفافیت و همکاری لازم با آژانس بین المللی انرژی اتمی به نفع ایران است. این مطلب را "سرگی لاوروف" وزیر امور خارجه روسیه در دیدار با دانشجویان "انستیتوی دولتی روابط بین‌ الملل مسکو" (ماگیمو) اظهار کرد.

 

وزیر امور خارجه روسیه گفت: ایجاد وضوح در مسائل مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران نه تنها ضروری که پیش از هر چیز به نفع خود ایران است.
 

مردم از خود می پرسند…

Posted:

میرحسین موسوی

 

این روزها مردم ما در با شکوه ترین و زیباترین میهمانی های هستی و نورانی ترین ماه سال حضور دارند. ماهی که نزول آیات و برکات آسمانی در آن صورت گرفته و می گیرد. شبهایی که انوار تجلیات شب قدر آن بر جان و دل یکایک بندگان خالق بی همتا نور افشانی می کند. شبهائی که درآن به مرور کارنامه خود فراخوانده شده ایم. هنگامه ای برای پرسش از آنچه کرده ایم. رستاخیزی کوچک و معاصر در محشر بزرگ قلبهایمان و در پیشگاه عدالت وجدان‌هایمان. دامنه این پرسشها نه تنهاگشوده به عرصه خصوصی و زندگی فردی است، که به عرصه حیات اجتماعی فرا می رود. مگر نه آنکه ما عضوی از جامعه و کنشگری در عرصه عمومی هستیم؟

 

امروز در جامعه ایرانی به تبع آنچه در بیش از یکسال گذشته اتفاق افتاده مردم بیشتر از هر زمانی با پرسشهای تعیین کننده و حساس درباره خود و جامعه ای که بدان تعلق دارند روبرو هستند.

 

در این شبهای قدر

 

مردم از خود می پرســـــــند قیام آنان به عنوان شهروندان، برای برپایی جامعه ای که در آن کرامت انسانی پاس داشته شود و زمینه رشد و شکوفائی استعدادهای خدادادشان فراهم آید و قدمهای روشن برای بهروزی آنان و جامعه برداشته شود، به کجا رسید. به راستی آنها تاچه اندازه به خواستهای بر حقشان یعنی استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت نزدیک گشته اند.

 

مردم ما از خود می پرســـــــند که استقلال سیاسی که ارمغان قیام و نثار خونهای بسیار بوده است تا چه اندازه به عزت و اقتدار و سرفرازی و استقلال اقتصادی کشورمان در جهان ومنطقه انجامیده است؟

 

می پرســـــــند آیا ما امید تحقق آنچه را که در بند یک سند چشم انداز بیست ساله آمده است به باد نداده ایم و آیا مدیریت غلط و ماجراجوئی های نابخردانه و دشمن تراشی های بیهوده در عرصه روابط خارجی، میراث گذشته پرافتخار ما را به باد نداده است؟ چه مانعی باعث شده که نظام نتواند از دستاوردهای سترگ مدیران فداکار و دانشمندان و متخصصان و مدافعان منافع ملی استفاده کند. و آیا می توان از سیاست خارجی که تنها در صدا و سیما و رسانه های مشخص دولتی پر هیبت و بااقتدار جلوه می کند و چهره ترحم انگیز آن را حتی درهای بسته گفتگوهای بی ثمر و ذلت بار نمی تواند پنهان کنند جز این انتظاری داشت؟ مردم ما به حق نگران حرکات خام دولتمردانی فاقد حمایت مردمی هستند، یعنی بی بهره از گرانبهاترین سرمایه و پشتوانه ما در تعاملات خارجی در طول دو دهه گذشته. و نگران از آنکه بی بهرگان از اعتماد ملی در پشت سر ملت چوب حراج بر منافع ملی بزنند و سرزمینی سوخته در پشت سر خود بر جای گذارند.

 

مردم از خود می پرســـــــند چه میزان از آزادی هائی که در پس قرنها اختناق و استبداد با نثار فداکاری ها و تحمل مشقتهای بی شمار به دست آمد و پاسداشت آنها در جای جای قانون اساسی مورد تاکید قرار گرفته باقی مانده است. و باز مردم می پرسند تا چه اندازه در جامعه ای که در آن قلم ها شکسته و دهانها بسته و روزنامه نگاران و فرهیختگان و استادان و معلمان و کارگران و زنان و مردان در پشت میله های زندان هستند و هرگونه انتقاد و اعتراض توطئه همداستانی با دشمنهای خودساخته خوانده می‌شود و هر گامی برای احقاق حق فتنه نامیده می‌شود، بحث از حقوق ملت و کرامت انسانی و آزادی ها موضوعیت دارد. با چمن کاری میدان آزادی و اینکه بگوئیم مردم ایران از بیشترین آزادی ها برخوردار هستند طعم تلخ دیکتاتوری در دهان شیرین نمی شود. مردم سوال می‌کنند که بدون ترس از زندانی شدن تا کجا می توانند از صاحبان قدرت سوال کنند.

 

مردم در شبهای شهادت حضرت علی علیه السلام از خود می پرســـــــند تا چه اندازه در زندگی شان از عدالت اجتماعی و اقتصادی و عدالت قضائی و حقوقی و عدالت اداری و استخدامی برخوردار شده اند؟ آیا در محاکم و دعاوی در پناه قانون هستند، یا قربانی اعمال نفوذ مراکز قدرتی می‌شوند که پایبندی به هیچ قانونی را بر نمی تابند؟ آیا بسیج و نیروهای نظامی و امنیتی و انتظامی از مال و جان و آبرو و حقوق آنان دفاع می کنند یا از مکانت و مکنت و قدرت زور مداران؟

 

مـــــــردم می پرســـــــند آیا سفره آنان امروز رنگین‌تر از دیروز است و یا حاصل وعده دروغین آوردن نفت بر سر سفره هاشان کوچکتر شدن این سفره ها و تحلیل رفتن لوازم رفاه در زندگی آنان بوده است؟

 

آنها سوگمندانه می پرســـــــند و می پرســـــــند کجا رفت آن حقوق شهروندی فارغ از هرگونه باور دینی و پیروی از هر مرام و مسلک، در حالی که چوب تکفیر و تفسیق از سوی محافل قدرت به بهانه دگراندیشی علیه همه متفکران و فرهیختگان بلندشده است؛ تا آنجا که وزیر دولت دانشگاه را به «باخاک یکسان کردن» تهدید می کند و نجوای عاشقانه ربنای یک هنرمند به علت کرنش نکردن در مقابل یال و کوپال داران از سر سفره افطار مومنان قطع می شود.

 

مردم ما از خود می پرســـــــند تا چه اندازه به آرزوهای دیرینه شان برای نیل به به پیشرفت ایران نزدیک شده اند. آیا سرمایه های تجدیدناپذیر در راه گسترش و تقویت زیرساختهای یک اقتصاد مولد و شکوفا هزینه شده است؟ و این پرسش مدام تکرار می شود کجا رفت بیش از چهارصد میلیارد دلار نفتی در سالیان اخیر…

 

آنها می پرســـــــند حاصل نظامی گری در عرصه تولید، توزیع و خدمات کشور آیا جز پدید آمدن قطب های اقتصادی انحصارگر، ناکارآمد و زیان ده و نیز نحیف شدن روزافزون بخش خصوصی و تعاونی بوده؟ آیا خصوصی سازی های نمایشی جز به اختصاصی سازی بنگاه ها و فعالیت های اقتصادی انجامیده است؟ آیا سیاست هایی که در دانشگاه‌ها، به ویژه در قبال علوم انسانی، اتخاذ شده است جز به پادگانی سازی مراکز علم آموزی منتهی شده است؟

 

و باز هم این مردم هستند که می پرســـــــند آیا آنچه با آموزگاران، دبیران و مدیران باتجربه ای که تنها گناهشان مخالفت با سیاست های نسنجیده دولت در حوزه تعلیم و تربیت است می شود ما را به توسعه علمی پایدار خواهد رساند؟ آیا واردات بی رویه کالا، کمر صنعت ملی را نشکسته است؟ چه کسانی و چه باندهائی از این سیاستها آن هم زیر لوای مبارزه با فساد دولتیان سود می برند؟ مگر سیاستگذاری های بی برنامه دولت در حوزه کشاورزی، باغداری، دامداری و شیلات، روستائیان ما را در دل نگرانی مستمر نسبت به آینده خود قرار نداده است؟ آیا اگر اکثریت مردم ایران مواجب بگیر کمیته امداد یا مراکز مشابه شوند، به آرمان جامعه پیشرفته دست یافته ایم؟

 

این پرسش ها و صدها پرسش مانند آن، دغدغه آحاد مردمان ایران عزیز شده است و تبلیغات دروغین در پائین آمدن نرخ تورم، نمایش های پرهزینه برای نشان دادن حمایت مردم از دولت، سخنرانی های پرهیاهو برای موفق نشان دادن سیاست های دولتمردان، اصرار مکرر در نشان دادن خاموشی صدای اعتراض و انتقاد مردم، آنچنان نخ نما و بی فایده شده که گویی استفاده پرتکرار از این ابزارها تنها برای تسلی دل حاکمان است که صورت می پذیرد. و باید هم همین باشد چراکه چشمهای مست از قدرت و تفرعن نمی توانند پوستر “دروغ ممنوع” را ببینند چه رسد اثرات آن را در هدف گذاری ها و سیاستها و اجرا.

 

در این شبها ای کاش حاکمان بیش از هر چیز به شکاف عمیق بی اعتمادی بین خود و مردم می اندیشیدند و عمق فاجعه ای که اتفاق افتاده را درک می کردند. اگر چنین بود، فرصت باقی مانده را غنیمت می شمردند و در این ماه توبه و مغفرت، از ظلمی که بر مردم روا داشته اند به درگاه پروردگار و مردم دست طلب آمرزش بلند می کردند.

 

کاش به جای درخواست های مکرر از بازیگران صحنه بین المللی، یکبار هم که شده از مردم خویش می خواستند که فرصت جبران تمامی ستم ها و جفاهایی را که بر مردم روا داشته اند به آنها بدهند.

 

کاش درهای زندان‌هایی که آزادزنان و آزادمردان دلسوز این آب و خاک را در آن به بند کشیده باز می کردند و از آنان درخواست می کردند که آنها را در نجات یافتن از وضعیت مخاطره آمیزی که در آن قرار دارند یاری دهند. مردم با زبان حال و قال می گویند اینقدر در هر مناسبتی که به بن بست بر می خورید دشمن دشمن نکنید و همه مصیبت ها را به دشمنان خود ساخته و موهوم نسبت ندهید. دشمن واقعی در درون شماست وگرنه وقتی به فریاد آزادی خواهی و مطالبه حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در دانشگاهها بر می‌خوردید، نمی گفتید که دانشگاهای مخالف تفرعن را با خاک یکسان می کنید. گیرم دانشگاهها را ویران کردید، با ملتی تشنه آزادی و فضیلت و عدالت چه می‌کنید؟

 

مردم می گویـــــند کاش به جای مهندسی فرهنگ و دانشگاهها بار دیگر پشتوانه عظیم مردمی را که روزگاری دولتمردان ما به هنگام نشستن پشت میز مذاکره همراه خود داشتند به دست می آوردید، تا می توانستید با عزت و اقتدار، از منافع ملی و بین المللی این سرزمین جانانه دفاع کنید.

 

ای کاش به جای دست و پا زدن برای توجیه مهاجرت بی سابقه سرمایه های انسانی، دست از مهندسی‌های بی فرجام نیروی علمی و کار کشور بر می داشتید و از این بزرگترین و ماندگارترین سرمایه کشور بهترین بهره ها را برای پیشرفت و توسعه این سرزمین محنت زده می گرفتید. شاید هنوز هم راه بازگشت باز باشد. انتخاباتی آزاد برگزار کنید و حق مردم در تعیین سرنوشت خود را به راستی به رسمیت بشناسید. و بدانید که حق تعیین سرنوشت تجلی کرامت انسانی است. شرکت در انتخابات یک حق است و بر گزاری انتخابات آزاد و غیر گزینشی تکلیف حکومت است.

 

از مردم بپرســـــــــید آنها به شما خواهند گفت زندانیان حوادث پس از انتخابات را آزاد و به جای آن، عاملان و آمران فجایع شوم را مجازات کنید و با باز کردن درهای زندان، خود را از چرخه پایان ناپذیر و مضمحل کننده به کارگیری خشونت و ستم بیشتر آزاد نمایید. راه و رسم سخن گفتنتان را با مردم دگرگون و صداقت و شفافیت را جایگزین دروغ و تزویر کنید. با مردم خود آشتی کنید و از پشتوانه آنها عزت کسب کنید، تا مجبور نشوید در مناسبات خارجی خود تن به ذلت دهید.

 

اسلام رحمانی را بجای اسلام متحجرین تشنه قدرت بنشانید، همکاری و همدلی و اتحاد مبتنی بر اجماع ملی را بر استفاده از زر و زور و تزویر ترجیح دهید، آنگاه خواهی دید که همین مردم ستم دیده از شما، آماده بخشش شما خواهد بود و با بزرگ‌منشی، که از ویژگی‌های تاریخی ایرانیان است، به شما فرصت جبران همه جفاهایی را که در حق آنها کرده اید خواهند داد. در غیر این صورت، مردم شما را تنها خواهند گذاشت و سرانجام همه حکومت‌های خودکامه ای که ملتشان آنها را تنها گذاشت، در انتظارتان خواهد بود.

 

و سخن آخر این همراه کوچک جنبش سبز، با دیگر همراهان پایدار و مقاوم در سراسر ایران عزیز است. دوستان همراه، نوجوانان، جوانان و سالمندان، زنان و مردان حق طلب، روستائیان و شهرنشینان غیور، در هر کجای این سرزمین پرعظمت که زندگی می کنیم چاره ای جز صبر و استقامت در راه احقاق حق نداریم و باید شعله های آگاهی را در ظلمت ناپایداری که این روزها بر میهنمان سایه افکنده است زنده نگه داریم و به یاد داشته باشیم که در شرایط کنونی، بسیاری از هموطنان ما با چهره های زشت و توانفرسای فقر و تنگدستی در زندگی مواجه هستند. بسیاری از همسایگان ما شب را با دل نگرانی نسبت به فردا سپری می کنند. چه بسیار که در پرداخت هزینه های درمانی فرزندانشان درمانده اند. چه بسیار که خود فروشی و اعتیاد، خانمانشان را برباد داده است. و بی شک وظیفه همه ماست که دست درماندگان را بگیریم، در سفره هایمان با آنها شریک شویم، سنت دیرینه ایرانی در اطعام و نذورات و انفاق را زنده نگه داریم، جلوه های زیبای اسلام رحمانی را به نمایش بگذاریم و از حال و روز یکدیگر با خبر شویم. مگر نه این است که پیشوای پنجم ما به جابر فرمود که شیعیان ما شناخته نمی شوند مگر به تواضع، خشوع در برابر خداوند، امانت و درستکاری، به یاد خدا بودن، روزه و نماز، نیکوکاری نسبت به پدر و مادر، رسیدگی به همسایگان فقیر و بیچاره و ورشکسته و یتیم، راستگویی، قرآن خواندن، بدگویی نکردن به مردم، و درباره مردم سخن نگفتن مگر به نیکی؟ و مگر نه این است که اینها پایه ها و مغز دینداری در همه ادیان الهی است؟ از بزرگداشت خانواده های شهدای انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات غفلت نورزیم، و به یاد داشته باشیم که تعیین کننده سرنوشت این ملت، نه بازیگران منفعت جوی سیاست ورزی رسمی، که ظهور ملتی است که مدنیت پاینده و عزم راسخ خود را برای حق خواهی و تحول برای آینده ای بهتر در راهپیمایی عظیم مردمی ۲۵ خرداد سال گذشته، به نمایش گذاشت. اعتماد به مدنیت، همچون لنگری است که این ملت را در طول بحران ها و توفان های سهمگین، پابرجا نگه داشته است و به اتکای آن، پرچم هویت دینی – ملی خویش را از گزند تندبادهای حوادث، مصون و پراهتزاز نگاه خواهد داشت.

 منبع: کلمه

  *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

روز قدس و جنبش سبز ملت ایران

Posted:

جمیله کدیور

 

رهبران جنبش سبز طی روزهای گذشته مواضع خود را بصراحت و وضوح در باره فلسطین و روز قدس بیان کرده اند. در دیدار روز گذشته آقایان موسوی و کروبی روز قدس یکی از موضوعات مهمی بود که در باره آن بحث و تبادل نظر شد:

 

"حمایت از مسلمانان و ملت های مظلوم بویژه ملت فلسطین همواره مورد توجه ملت بزرگ ایران و امام خمینی بوده است. روز قدس تبلور حمایت مردم آزاده از ملتی مظلوم است که از سرزمین مادری خود رانده شدند و در خلال این مدت رنج ها و مشقت های بسیاری را متحمل گردیدند ملت مظلوم فلسطین علیرغم تصویب قطعنمامه های متعدد از سوی سازمان ملل متحد و عدم تمکین رژیم اشغالگر هنوز نتوانسته حق طبیعی خود را کسب نماید. قانون اساسی در اصل ۱۵۴ استقلال و آزادی را حق همه مردم جهان می داند و در عین خودداری از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر، از مبارزات حق طلبانه ملت های مظلوم حمایت می کند. پرواضح است وضعیت های ایجاد شده در اثر تجاوز در دنیای امروز به رسمیت شناخته نشده و نخواهد شد. همانطور که مجمع عمومی سازمان ملل مطابق اصول اساسی حقوق بین الملل مکررا اعلام کرده است کسب اراضی با استفاده از زور مشروع نیست. لذا با تاکید بر اصل حق تعیین سرنوشت از مبارزه حق طلبانه فلسطینیان و تمام تلاش های صادقانه ای که در جهت دستیابی و احیای حقوق این ملت صورت گیرد حمایت می کنیم و بر این باوریم که با ایجاد بستری مناسب و با مشارکت همه مردم فلسطین اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی (حق رای برابر) در یک پروسه سالم و عادلانه می توان آینده این سرزمین کهن و تاریخی را تعیین کنند و پیروان ادیان الهی در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند».

 

سید محمد خاتمی نیز دیروز گفت:"دفاع از فلسطین، دفاع از انسانی ترین حق عالم است" او پیش از این نیز بصراحت گفته بود  که  "فکر نکنیم که منافع ملی و حیاتی در تعارض با منافع ملت های مظلومی چون ملت فلسطین است ،...  ایران به خاطر آزادی خواهی و استقلال طلبی اش ، بهترین و والاترین مدافع مردم فلسطین است. مساله «یا ایران یا فلسطین» برداشت غلط یا القاء خطرناکی است که از سوی دیگران مطرح می شود...مساله قرار گرفتن ایران و فلسطین در مقابل هم مساله ای نیست که در ذهن و وجدان جامعه ما وجود داشته باشد . همه مردم ایران به فلسطین احترام می گذارند و از رنج این ملت مظلوم رنج می کشند..."

 

 

 

 بی تردید ضروت داشت که رهبران جنبش سبز در باره روزقدس و فلسطین موضع روشنی اتخاذ کنند تا زمینه  ابهام و طرح مواضع و شعارهای انحرافی بر طرف شود. واقعیت این است وقتی ملتی برای آزادی و کسب حقوق تضییع شده خویش مبارزه می کند، نمی تواند به سرکوب و غصب حقوق مردم سایر نقاط جهان بویژه ملت رنج کشیده فلسطین بی تفاوت باشد.

 

دولت اسراییل امروزه نماد حکومتی است که می کوشد یک ملت را از تمامی حقوق بدیهی و اساسی خویش محروم کند. البته به اعتبار و  مدد شبکه های متعدد و متنوع خبری و  لابیهای پرنفوذ صهیونیست ها در تمام جهان از یک سو و اظهارات و سیاستها و شعارهای غیر مدبرانه ، تامل برانگیز و مشکوک دولتمردان ایران طی سالهای اخیر از سوی دیگر، خود را مظلوم نشان می دهد. در این فرایند هیچکس به اندازه کسانی که با ماجراجویی و طرح مسایل مشکوک  مثل انکار هولوکاست و محو اسراییل از سویی و دوستی با اسراییل از سوی دیگر موضع گیری کرده اند، به رژیم اسراییل خدمت نکرده است. بیهوده نیست که مقامات سابق موساد از پیروزی مهندس موسوی در انتخابات ریاست جمهوری ایران ناخرسند بودند و حتی اعلام کردند که هیچکس مثل احمدی نژاد به اسراییل خدمت نکرده است.

 

 در سال گذشته شاهد طرح شعار ها و موضعگیری هایی بودیم که به شدت موجب ایجاد شبهاتی در بین افکار عمومی جهان خصوصا فلسطینیان و جهان عرب شد. به گونه ای وانمود شد که گویی ملت ایران و جنبش سبز  نسبت به رنجهای ملت فلسطین و لبنان حساسیت ندارد و تنها در فکر کشور و ملت خویش و حقوق از دست رفته خود است.

 

به رغم تلاش رسانه های حکومتی  و محافل پیدا و پنهان سیاسی - امنیتی حاکم برای بی تفاوت نشان دادن  سبزها به سرنوشت ملت مظلوم فلسطین، موضعگیری آقایان خاتمی، موسوی و کروبی در آستانه روز قدس نشان داد که آن شعارها و  مواضع ربطی به رهبران جنبش سبز و  جمع زیادی از طرفداران جنبش ندارد و حداکثر می تواند موضع بخشی از فعالان سیاسی تلقی شود که با توجه به تنوع  و گستره رنگین کمانی جنبش سبز منعکس کننده مواضع  طیفی از طیفهای زیر مجموعه جنبش بوده است.

 

حساسیت اوضاع و شرایط بغایت امنیتی حاکم که طی روزهای گذشته نیز بر حجم آن افزوده شده  - و گویی نشان از آن دارد که محاسبه شده  برای در خانه نشاندن سبزها  با تمام توان بسیج شده- می طلبد که همگان بسیار سنجیده و همگام با سیاستهای اعلام شده از سوی رهبران سبز در روز قدس عمل کنند، والا هر عمل نسنجیده و تحریک آمیزی می تواند به بهای آثار غیر قابل پیش بینی برای جنبش و رهبران آن تمام شود.   

 

  *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

سلمان صفوی: محمد خاتمی نزدیکترین شخصیت به سیره امام موسی صدر است

Posted:

جرس: سلمان صفوی، برادر فرمانده سابق سپاه و رئیس مرکز بین المللی مطالعات صلح معتقد است: در ایران در وهله اول شهید آیت الله بهشتی نزدیکترین شخصیت به اندیشه و منش امام موسی صدر بود و امروز نیز رئیس جمهور سابق ایران و معمار گفت‌و‌گوی تمدنها حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی نزدیکترین شخصیت به سیره سلیم و متین امام موسی صدر است.

 

به گزارش روزنامه شرق، رئیس مرکز بین المللی مطالعات صلح با اشاره به اقدامات مهم امام موسی صدر در لبنان گفت: در آن سالها این فقیر از طریق استاد شهید محمد منتظری در پایگاه های فلسطینی درجنوب لبنان حضور داشتم و در بیروت، صور، صیدا، نبطیه و... با برادران فلسطینی و لبنانی از گروههای فلسطینی، لبنانی، سنی، شیعه، دروزی، مسیحی، ناصریست، سوسیالیستها، الفتح ، امل و... گفت‌و گوهای متنوع سیاسی، فرهنگی ونظامی داشتم. آنچه که به وضوح برایم مشخص بود در "هویت چند پارچه لبنان" بدون تاکید بر هویت مذهبی و سیاسی شیعیان امکان دفاع از حقوق آنها وجود نداشت. در آن موقع برخی گروههای فلسطینی مبارز و لبنانی منتقد ایجاد جنبش امل بودند ولی برای دفاع از حقوق شیعیان چاره‌ای بجز تاسیس سازمانی فرهنگی، سیاسی و نظامی مستقلی نبود و ضرورت منطقی ایجاد چنین تشکلی تاکید بر هویت مستقل شیعیان لبنان در "جامعه موزائیکی لبنان" می بود كه امام موسي صدر اين كار را انجام داد.

 

صفوی در ادامه افزود: امام موسی صدر دانش وسیعی از اسلام اصیل داشتند. ایشان فلسفه، عرفان و فقه اسلامی را در سطح عالی می‌دانستند و از جانب دیگر شناخت عینی از مشکلات منطقه و معادلات جهانی و منطقه‌ای داشتند. لذا بر اساس تعالیم اسلامی اولويت اول ما در ارتباط با دیگران گفت‌و‌گو و مفاهمه است و در مقابل دشمن عنود که حاضر به مفهمه و مصالحه نیست و اقدام به تجاوز و تعدی مسلحانه به حقوق مردم می‌کند چاره ای غیر از مقاومت برای یک زندگی و جامعه عزتمند باقی نمی‌ماند و ایشان بر اساس چنین منطقی عمل می‌کردند. امام موسي صدر فرد ماجراجوا و هرج و مرج طلب نبودند بلکه یک مصلح اجتماعی و اصلاح طلب اصیل بودند که بر اساس تعالیم اسلام عزیز و مقتضیات زمان و مکان اندیشه و عمل میکردند به تعبير ديگر امام موسی صدر"حکیم مجاهد" بود.


سر‌دبیر مجله بین المللی دیپلماسی صلح عادلانه با بیان این که اساس و جوهره شخصیت برجسته امام موسی صدر حقایق متعالی تشیع اثنی عشری بود، تشریح کرد: فهم او از مقتضیات زمان و مکان حاصل تحصیلات دانشگاهی و سفرهای بی شمار و گفت‌و‌گوهای متنوع زیاد با اشخاص و احزاب و نهادهای مختلف منطقه‌ای و بین المللی بود. جمع این دو دانش و ضرورت عمل صالح برای تغییر شرایط اجتماعی اسباب اندیشه و رفتار عصری امام موسی صدر بود که هماهنگ با تعالیم اسلام عزیز و نیازهای جامعه لبنان بود. لذا دو گانگی در شحصیت ایشان نبود. در وجود متعالی امام موسی صدر هرچه بود فقط اسلام بود و درد مردم و مسئولیت اجتماعی و روحی مجاهد و آزاده.

 

وی با اشاره به نقش امام موسي صدر در احياء اسلام رحماني گفت: شاکله شخصیت متعالی امام موسي صدر فلسفه و عرفان بود که او را تبیدیل به حکیم قرن بیستمی کرده بود. لذا او مظهر جمع اسم جمال و جلال الهی بود و جمالش بر جلالش غلبه داشت. اسم رحمان صفت امام حضرت حق است و عالم اصیل اسلامی علی العموم حامل رحمانیت حضرت حق می‌باشد. لذا ایشان بر اساس فهم عمیق و سلیم از معارف اسلامی سفیر اسلام رحمانی در مقابل اندیشه خشن، بسته و خشگ مذهبی بود. این نوع فهم از اسلام وحسن اخلاق برجسته ایشان اسباب موفقیتهای ایشان در تبیین تشیع شد.

 

صفوی افزود: امام موسی صدر عالمی مصلح، سیاستمدار و مجاهد بود که بنا بر مقتضیات زمان و مکان بر اساس تعالیم اسلامی عمل میکرد. او دل به خدا تسلیم کرده بود و درد مردم را داشت و از پایگاه مردمی با سیاستمداران جهت مصالح ملی و اسلامی حشر و نشر داشتند. لذا بستر فعالیتهای ایشان اجتماعی بود و حتی هدف ایشان نیز ایجاد یک جنبش اجتماعی بود نه آنکه صرف یک جنبش سیاسی. وی در وهله اول یک مصلح اجتماعی بود و بعد بالضروره سیاستمدار نیز شدند.

 

وی با اشاره به این که کارهای امام موسی صدر بدیع بود، تاکید کرد: همه کارهایی که ایشان کردند نو بود. اما هویت بخشی به شیعیان، تشکیل مجلس اعلای شیعیان و جنبش امل از کارهای بسیار بدیع و ماندگار ایشان است.

 

رئیس مرکز بین المللی مطالعات صلح خاطرنشان کرد: نظامی سیاسی ایده آل ایشان نظامی بود که در آن به اسم مذهب، ملیت، حزب و طبقه به مردم ظلم و اجحاف نشود. مردم زندگی عزتمندانه‌ای داشته باشند و روشنفکران، هنرمندان و عالمان بتوانند آثار و اندیشه‌های خود را بدون ترس از زندان و داغ و درفش و سانسور و صف طولانی مجوز نشر به جامعه معرفی کنند. و در میدان دیالوگ فهمها و اندیشه‌های مختلف مردم مختار انتخاب راه خود باشند.نه آنکه عده‌ای بخواهند با ضرب وشتم و زندان وتوبیخ مردم را به زور روانه بهشت نمایند. نظام سیاسی ایده‌آل ایشان تظامی رحمانی- معنوی بود که مردم به اختیار خود بر اساس تعالیم و عمل صحیح علما و سیاسیون به سوی جامعه برین توحیدی حرکت می‌کنند.

 

وی ادامه داد:جنبش مقاومت ادامه یافت و به صورت تکامل یافته‌تر در حزب الله تجلی یافت. شیعیان بر اساس سنگ بناهای محکمی که امام موسی صدر با مجاهدت بنا نهاد امروز از وضع عزتمندی در لبنان برخوردارند و مظهر اقتدار و مقاومت اسلامی می‌باشند.البته جنبه‌های فلسفی و دیالوگی ایشان کمتر در لبنان امروز استمرار یافته است.

 

صفوی در پاسخ به این سوال که "در داخل ايران سيره و روش امام موسي صدر از سوي روحانيون دنبال مي‌شود" گفت: به نظر من در ایران در وهله اول شهید آیت الله بهشتی نزدیکترین شخصیت به اندیشه و منش امام موسی صدر بود و امروز نیز رئیس جمهور سابق ایران و معمار گفت‌و‌گوی تمدنها حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی نزدیکترین شخصیت به سیره سلیم و متین امام موسی صدر است. در زمانی که امام موسی صدر این کارهای بدیع و ماندگار و عزت بخش را انجام دادند، یک فرد تنها و بدون حکومت و دولت و منابع مالی عظیم بودند. اما با فکر نو و اسلام رحمانی و فهم عینی از شرایط جهانی و منطقه‌ای و نیازهای انسان و جامعه امروز توانستند جنبشی نوینی را سازماندهی کنند و حیات بخش و عزت بخش شد و تاریخ را در مسیر جدیدی قرار دادند.


وی افزود: شایسته است امروز که ما حکومت، دولت، منابع عظیم مالی، کارشناس و نیروی نظامی قوی داریم بتوانیم اسلام را در اندیشه و عمل به اسلوبی به جامعه، جوانان و جهانیان معرفی کنیم که هر روز سوار شدگان به قطار انقلاب اسلامی بیشتر شوند و نه کمتر. شکاف طبقاتی از میان برود. دایره خودی‌ها وسیع شود نه تنگ. مصالح ملی در تصمیمات حاکم باشد نه منافع گروهی. نقد فرا جناحی باشد نه حزبی. حرمت پیش کسوتان انقلاب رعایت شود. سانسور بر چیده شود. جامعه چند صدائی به رسمیت شناخته شود. رسانه‌ها آزاد شوند. کسی بخاطر اندیشه‌اش زندانی نگردد و از حقوق اجتماعی محروم نشود. حقوق شهروندی رعایت شود. حاکمیت نوکری مردم را بکند. رشوه و فساد و دروغ و تزویر بر چیده شود. و مردم پس از سی سال از انقلاب شاهد جامعه ای مبتنی بر عدالت وقسط و آزادی و معنویت باشند.

 

صفوی با بیان این که "امروز دیگر نمی‌شود پس از سی سال از تشکیل حکومت دینی شعار تحویل مردم داد" تصریح کرد: باید کار خالصانه و علمی برای بهبود شرایط زندگی مردم انجام داد و این مهم نیازمند به کار گیری خرد جمعی، تفکر علمی، واقع بینی، مصالحه اجتماعی و اسلام رحمانی می‌باشد. ملت در وهله اول انتظار دارند که روحانیت پیش قراول اصلاحات فکری، اجتماعی و سیاسی بر اساس تعالیم نجات بخش اسلام ناب محمدی و راه امام خمینی باشند. عقب نشینی، سکوت و گوشه گیری روحانیت از تحولات اجتماعی و راه انقلاب اسلامی به هیچ وجه پذیرفته نیست. و هر کس چنین کند بی شک به بیراهه رفته است. ما در شرایط حساس فعلی نیازمند آن هستیم که با امید و توکل بر خداوند قادر راه آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی را با متانت، صبر و بصیرت محکم و استوار پی گیری کنیم.

 

محتشمی پور: خدا نخواست آنچه در مدت بازداشت بر همسرم و همراهانش گذشت، فراموش شود

Posted:

جرس: فخرالسادات محتشمی پور، در هیجدهمین روز بازداشت مصطفی تاجزاده، با نگارش نامه ای جدید، همچنان از محل نگهداری وی اظهار بی اطلاعی کرده است.


در این نامه که در وبلاگ شخصی وی منتشر شد، آمده است: در طول پنج ماهی که بیرون از زندان گذراند آزادگیش را کسی فراموش نکرد اما اسارتش داشت به دست فراموشی سپرده می شد و خیلی چیزهای دیگر هم داشت به دست فراموشی سپرده می شد. مانند آن چه بر او و یارانش در آن نه ماه اسارت و بویژه در نزدیک به چهارماه انفرادی گذشته بود و خدا نخواست و نپسندید این نسیان و بی خبری را از جانب بندگان شیطان برای بندگان خودش که ریسمان های آفریده طاغیش ابلیس، توان انحرافشان از صراط مستقیم را نداشته و نخواهد داشت.


متن کامل عریضه هجدهم فخرالسادات محتشمی پور به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم

 

اللهم افتح لی فیه ابواب فضلک و انزل علیّ فیه برکاتک و وفّقنی فیه لموجبات مرضاتک و اسکنّی فیه بحبوحات جنّاتک یا مجیب دعوة المضطّرین.

 

عریضه هجدهم در بیست و دوم رمضان المبارک

 

از: همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی

 

به: دادستان تهران

 

 

سلام آقای دادستان

 

در آستانه سومین قدرِ دومین رمضان هجران نیکان، هوای نوشتن همچنان با من است. امروز روز بیست و دوم و یک روز مانده به روز قدس، می گویند مجازستان سخت دچار اختلال شده شما می دانید چرا؟ اما من، از آن جا که این عریضه ها باید به طور روزانه و مستمر منتشر شود، بی خیال گسستن همه بندها و سیم های ارتباطی آن چه گفتنی است می گویم و می نویسم. یادتان که هست قرار بود این عریضه ها بشود سندهای غیرقابل حذف و سانسور تاریخی. جزئی از تاریخ معاصر ما و جزئی از تاریخ جهان اسلام. بنابرین من خیلی به کاربرد کوتاه مدتش نمی اندیشم. البته در همین شرایط هم، شما و آن برادران از ما بهتران بعید است مشکل ارتباط داشته باشید و لابد به موقع پیام ما را دریافت خواهید کرد. خدا هم که بی سیم و بی هرگونه ابزاری، آن چه در دل ما و عمق جانمان می گذرد، می داند. که او عالم غیب و شهادت است و ما گاهی خودمان را می زنیم به آن راه و ساده لوحانه سعی می کنیم خیرالماکرین را هم فریب دهیم. جل الخالق!

 

آقای دادستان

 

فکر می کنید من این نوزده روز دوری و بی خبری از همسرجان را چگونه گذرانده ام؟ من! همسر سید مصطفی تاجزاده، آزاده دربند که در طول نه ماه اسارت سبزش اجازه ندادم کسی فراموش کند آزادگیش را و اسارتش را. و در طول پنج ماهی که بیرون از زندان گذراند آزادگیش را کسی فراموش نکرد اما اسارتش داشت به دست فراموشی سپرده می شد و خیلی چیزهای دیگر هم داشت به دست فراموشی سپرده می شد. مانند آن چه بر او و یارانش در آن نه ماه اسارت و بویژه در نزدیک به چهارماه انفرادی گذشته بود و خدا نخواست و نپسندید این نسیان و بی خبری را از جانب بندگان شیطان برای بندگان خودش که ریسمان های آفریده طاغیش ابلیس، توان انحرافشان از صراط مستقیم را نداشته و نخواهد داشت. انشاء الله.


حالا شما فکر می کنید این سکوت و آرامش من در این شرایط سخت و بی خبری چگونه ممکن شده؟ من که تصور ادامه ظلم به همسرم خواب راحت را سلب و زندگی راحت را حرامم کرده بود! به شما می گویم آقای دادستان. همسرم بعد از خواندن دلنوشته هایم مرا سفارش کرد که این قلم را در خدمت حمایت از همه مظلومان به کار ببرم و من این روزها با مظلومانی از دیار پاکان، ایران عزیز، زیست می کنم. با مظلومانی که نگاهشان هر دل سختی را نرم می کند و بغض و آهشان، هر دل غافلی را می لرزاند. و امید و توکلشان به خدا ایمان مؤمنان را می افزاید. من با این عزیزان زیست می کنم و غم شب و روزشان را می دانم. همه لحظات تنهایی شان را حس می کنم و در کنار دردهای بزرگ آنان، درد الیم خودم فراموشم می شود. درد دوری یار. دوری سرافراز مردی که می توانست بهترین زندگی را در این دو روزه دنیا داشته باشد و نخواست. می توانست همه اوقاتش را به خود و راحت و رفاه خویش و خانواده اش بیندیشد و نیاندیشید. می توانست مجیز بگوید و نگفت. می توانست با مدرک دکترایش امتیازات مادی کسب کند و از هراس این ابتلا، ترجیح داد تا آخر عمر دانشجو بماند. مرد وارسته ای که دنیا را با همه زینت هایش سه طلاقه کرد تا وارسته بماند و تنها بنده خدای سبحان باشد. تاجزاده را هر کس بشناسد، این سخنان برایش فهمیدنی است و آنان که نمی شناسندش دارند در ذهن های بیمارشان چهره یک دشمن فرضی را تصویر می کنند. نقاشی هایی ناموزون با رنگ هایی درهم و برهم که هر روانکاوی با یک نگاه به آن می تواند بیماری تصویرگر آن نقش ها را تشخیص دهد.

 

آقای دادستان

 

صبوری این روزهای من در پس آشفتگی های شبانه و اضطراب های دم به دم غیرطبیعی می نماید. نه؟ آری طبیعی نیست که جان انسان را از کالبدش جدا کرده و جلوی چشمش به بندی گران بکشند و واکنشی دیده نشود. آیا من زنده ام؟ می شود زنده بود و دید و چشید و سکوت کرد؟ نه هرگز. و من با همه صبوری های این روزهایم در کنار دیگر خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی منتظرم تا قدر سوم را نیز بگذرانیم و پس از آن با مدد گرفتن از برکات و نعمات این ماه و این شب های گرانقدر بار دیگر پای در مسیر بگذارم. مسیری که از خدای رمضان خواسته ام که مرا در آن دور از لغزش و پابرجا بدارد.

 

آقای دادستان

 

فردا بیستمین روز بازداشت دوباره همسرم به دنبال انتشار خبر شکایت او و شش دلاور دیگر از کودتا گران است. اما هنوز نمی دانیم او را کجا برده اند. این نقشه اوین را اگر کسی زحمت می کشید برای ما ترسیم می کرد خیلی ممنون می شدیم. نقشه اوین و بندها و سلول ها و سالن ملاقات ها و اتاق های بازجویی و شکنجه گاه ها که شما انکارش می کنید و زندانیان اثبات! من می خواهم لااقل در خیال خود جای او را ترسیم کنم و ستایشگرانه به تماشایش بنشینم. من نمی دانم مصداق شکنجه از نظر شما چیست. اصلا نمی توانم وارد این وادی بشوم چون تصور آن برایم ممکن نیست. در کشور اسلامیِ ولاییِ علوی!!! باید میزگردی گذاشت با حضور زندانیان سیاسی و وکلایشان و خانواده هایشان با حضور بازجوها و قضات و به گفتگو نشست. حرف های من خنده دار است آقای قاضی؟ مدعی باید ادعایش را ثابت کند نه؟ من شاهد زنان و مردان و جوانان افسرده ای هستم که خروج از زندان برای خانواده هایشان هیچ شادمانی به ارمغان نیاورده چرا؟؟؟ چه کرده اند با این عزیزان و چه می کنند؟ مصداق شکنجه را اعم از سیاه و سپید خود زندانیان بگویند در آن میزگرد افسانه ای که ما در خیال انتظارش را می کشیم و انتظار عبثی نیست. اما من در مورد شکنجه های روحی که شب و روز به خانواده های زندانیان و از جمله آزاده سرفراز، مصطفای من، وارد می شود مدعی هستم.


از نظر من هر کسی که در بازداشت همسرم چه در دور اول و چه اکنون دخیل بوده شکنجه گر است. شکنجه که شاخ و دم ندارد آقا. من هر روز و شب باید یک خانه خالی از ماه درخشان زندگیم را تحمل کنم. باید در خیال خود آن به آن هزار قسم فکر بد و پریشان را جاروب کنم و دور بریزم و آنی دیگر خیالی دیگر. چرا که نه ؟ چه چیز قابل انکار است امروزه در این ام القرای مسلمین؟؟؟باید جواب بچه هایم را بدهم که از پدر خبر می خواهند و جواب پدر و مادر پیر و بیمارش را و خواهرها و برادر داغ دیده اش را و جواب همکاران و هم فکران و یارانش را. آقا شما بفرمایید من بگویم همسرم کجاست؟حالش چطور است؟ بگویم همسرم، عزیزدلم، شریک زندگیم، همراه همیشگیم و کسی را که عزیزترین انسان های دوران، روح الله الخمینی، به من محرم و مأنوس کرده و سازش را تا پایان عمر به هر دوی ما توصیه کرد به کجا برده اید و با او چه می کنید؟ و اصلا چرا برده اید؟ شنیده ام امکان استحمام نداشته! حتی در شب های قدر که غسلش مؤکد است؟ آه آه دارم پریشان گویی می کنم با زبان روزه! من از مستحبات می پرسم در حالی که این روزها حرام خدا را حلال کرده اند. این روزها و شب ها ما در پس کوچه های شهرمان عدالت را جستجو می کنیم و کرامت را و اخلاق را. آقای دادستان مرحمتی بنمایید و اگر نشانی درستی دارید دریغ نفرمایید.

 

اللهم افتح لی فیه ابواب فضلک و انزل علیّ فیه برکاتک و وفّقنی فیه لموجبات مرضاتک

آمین


 

دو کارگر کارخانه کشت و صنعت نیشکر هفت تپه به حبس محکوم شدند

Posted:

جرس: حکم یک سال حبس تعزیری برای دو کارگر کارخانه کشت و صنعت نیشکر هفت تپه از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب دزفول صادر شد.

 

به گزارش هرانا، "علیرضا سعیدی" و "بهروز ملازاده" به اتهام "توهین به رهبری" به تحمل یک سال زندان محکوم شدند.

 

این دو فعال کارگری دی ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بعد از صدور قرار وثیقه 70 میلیون تومانی به صورت موقت آزاد شدند.

 

علت بازداشت و صدور چنین حکمی از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب دزفول وجود کلیپی طنزآمیز در تلفن همراه وی عنوان شده است.
 

سایت آیت الله دستغیب هم فیلتر شد

Posted:

جرس: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله دستغیب هم فیلتر شد.


پایگاه اطلاع رسانی حدیث سرو، که اخبار و مطالب مربوط به این مرجع تقلید را منتشر می کرد، از ساعاتی پیش در ایران فیلتر شد.


این فیلترینگ در حالی صورت گرفت که وی در سخنرانی های ماه رمضان، انتقاد هایی نسبت به حاکمیت داشته و تذکراتی در این خصوص داده بود.
 

مصباح یزدی: می خواهند دین را هم چند صدایی کنند

Posted:

معلوم نشود از 20سال قبل، بیگانگان مهره‌ای را درون دستگاه‌های ما قرار داده اند

جرس: رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی گفت: نشود یک وقتی، بعد از چند سال معلوم شود که از 20سال قبل، دست بیگانگان یک مهره‌ای را درون دستگاه‌های ما قرار داده است.


به گزارش ایلنا، محمدتقی مصباح یزدی، چهارشنبه شب در ادامه سلسله نشست‌های شرح خطبه فدکیه در دفتر رهبری در قم، اظهار داشت: اصرار حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه هم این بود که مردم از راه صحیح خداپرستی منحرف شده‌اند.


عضو خبرگان رهبری گفت: متأسفانه بعضی از اندیشمندان معروف مسلمان، به تفکرات کثرت‌گرایی و پلورالیسم دینی گرایش پیدا کرده‌اند. حرف این‌ها این است که در روح همه ادیان، گرایش به معنویت وجود دارد و چیزی که مهم است همین معنویت است که بشر به آن نیاز دارد؛ چرا که انسان‌ها با درک معنویت، و دل بستگی به آنها، از این قیدهای مادی رها می‌شوند.


وی مدعی شد: این تفکرات سابقه‌ای به مدت چند قرن دارد و از زمان فراماسونری‌ها تقویت شد که شعارش برابری و برادری بود، اما معنی اصلی‌اش این بود که ادیان با هم فرقی نمی‌کند و هیچ کدام بر دیگری برتری و ارجحیت ندارد.


مصباح یزدی، اظهار داشت: متأسفانه امروزه هم چنین نغمه‌هایی، گاهی در مقامات رسمی هم به گوش می‌رسد و می‌گویند که باید بر ارزش‌های مشترک دینی تکیه کرد و آنها را مطرح کرد. باید برابری، عشق به همه انسان‌ها، عدالت و ... مطرح شود و دیگر سخنی از خداپرستی نشود، که این به شعار فراماسونری‌ها خیلی نزدیک و با منطق پلورالیسم مذهبی خیلی سازگاری دارد.


وی با بیان این که "باید احتیاط کنیم"، گفت: نشود یک وقتی، بعد از چند سال معلوم شود که از 20سال قبل، دست بیگانگان یک مهره‌ای را در درون دستگاه‌های ما قرار داده است.


وی با بیان این سؤال که "اصلا تعدد ادیان چه ضرری دارد" گفت: وجود ادیان یک امر انکارناپذیری است، که هم امروزه و هم در گذشته وجود داشته است و هیچ کدام هم یکدیگر را تأیید نمی‌کنند و هر‌کدام دین خود را بهترین ادیان می‌دانند.


رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، با بیان این که تعدد ادیان امری انکارناپذیر است، گفت: برخورد با هرکدام از این ادیان، تابع شرایط خاصی است. در دنیا گرایش‌های مختلفی است که متأسفانه در اثر ارتباطات فرهنگی به کشور ما هم سرایت کرده و حتی عده‌ای از نواندیشان ما نیز به بعضی از آنها تمایل پیدا کرده‌اند.


مصباح یزدی، ادامه داد: در میان بعضی از این گرایشات، بعضی معتقدند که دین اصولا یک مقوله سلیقه‌ای، مانند هنرهای تجسمی، غذاها و ... است که هر انسانی هر چه را که دوست داشت آن را انتخاب کند؛ که بنابراین اعتقاد، اعتقاد به خدا و اعتقاد به دین یک چیز میلی است، که هر انسانی هر چه را دوست داشت، بگوید هست یا نیست.


وی با بیان این که تفکر فوق در بسیاری از نقاط از جمله در مغرب زمین گسترش یافته است، اظهار عقیده کرد: کسانی که این تفکر را دارند، اصلا برای شان معنی ندارد که دین حق و دین باطل کدام است، چرا که معتقدند که هر انسانی هر دینی را که دوست داشته باشد باید انتخاب کند؛ بر این اسای یک تفکر و یک مکتب خاصی به نام کثرت‌گرایی به وجود آمده است که علاوه بر دین، شاخه‌های مختلفی هم در دین و هم در سیاست و دیگر معارف بشری ایجاد کرده است.


رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی گفت: اگر یادتان باشد، چندین سال پیش، در کشور ما بودجه‌ای توسط دولت، برای تأسیس احزاب گذاشته شد. در تمام دنیا، احزاب پول می‌گذاشتند، تا نماینده مجلسی از آنها بیرون بیاید، اما در کشور ما برعکس شد و دولت بودجه برای احزاب تعریف کرد و اسمش را هم تکثرگرایی و جامعه چندصدایی گذاشتند.


وی گفت: اصلا چند صدایی خوب است، اما آنها علاوه بر این که در سیاست این چندصدایی را دنبال می‌کردند، در دین هم همین برنامه را داشتند، و می‌گفتند در دین هم باید چند صدایی باشد، و هرکس بیاید و دین خودش را تبلیغ کند و توجیه هم می‌کنند که اگر چند صدایی باشد، زمینه انتخاب افراد تحقق می‌یابد، کما این که در مسایل سیاسی هم همین‌طور است، اما پشت پرده چیز دیگری بود.


مصباح یزدی، مدعی شد: کل بودجه‌ای که برای احزاب می‌دادند، با بودجه‌ای که برای یک حزب داده می‌شد، برابری نمی‌کرد، چرا که این برنامه‌ها، همه بهانه‌ای بود تا بودجه آن حزب تأمین شود.


وی اضافه کرد: اسم این کثرت‌گرایی را در غرب پلورالیسم مذهبی گذاشته‌اند که روی آن بحث‌های بسیار زیادی صورت گرفته و بیش از هزاران مقاله و کتاب در باره آن نوشته شده است.


رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی اظهار نظر کرد: به هرحال از نظر اسلام، حق یکی است، اما متأسفانه گاهی در دنیای امروز با تمام پیشرفت‌ها حتی شاهد بت‌پرستی بعضی از انسان‌ها هستیم.