جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


بازداشت سه شهروند کرد در مریوان

Posted:

جرس: بامداد روز سه شنبه نهم شهریورماه، نیروهای امنیتی با یورش به روستای "نی" از توابع شهرستان مریوان در استان کردستان سه شهروند این روستا را بازداشت کردند.

 

به گزارش هرانا، امیر کاوه (22ساله)، مختار افرا (17 ساله) و مصلح بدخش (17 ساله) سه شهروند بازداشتی هستند که بلافاصله به اداره اطلاعات مریوان منتقل شدند.

 

هیچ اتهامی که منجر به بازداشت این افراد شده باشد از سوی نیروهای اطلاعاتی عنوان نشده است.

 

لازم به ذکر است که حدود دو هفته قبل نیز نیروهای امنیتی به روستای مذکور یورش برده بودند و پس از تفتیش منازل برخی روستانشینان پنج تن به نام های بهمن فتاحزاده، اختیار کاوه، بریار کاوه، برهان درخشانی و برهان خسروی را بازداشت و به اداره اطلاعات این شهر منتقل کردند.

 

از علت بازداشت، محل نگهداری و سرنوشت نامبردگان طی این مدت هیچ اطلاعی در دست نیست.
 

محمد خاتمی: دفاع از فلسطين، دفاع از انساني‌ترين حق عالم است

Posted:

جرس: سيد‌محمد خاتمي که چندی است با رسانه ها مصاحبه نداشته است، در مصاحبه با خبرگزاری فارس، با اشاره به اهميت روز قدس، دفاع از فلسطين را دفاع از انساني‌ترين حق عالم دانست.

 

به گزارش فارس، سيد‌محمد خاتمي با اشاره به روز قدس و اهميت حضور حداكثري مردم در راهپيمايي روز قدس، "اسرائيل را مظهر تجاوز به حقوق انسان و دفاع از فلسطين را دفاع از انساني‌ترين حق عالم" دانست و گفت: اين روز متعلق به همه انسانهایي‌ است كه براي عدالت و انسانيت احترام قائل بوده و از ظلم اشغال‌گري، درگيري و تجاوز بري هستند.

 

رئيس بنياد باران در ادامه تعيين روز قدس از سوي بنيان‌گذار جمهوري اسلامي ايران را يك اقدام حكيمانه دانست و افزود: اميدوارم همه ما خصوصا دولت‌هاي اسلامي اهميت اين روز را درك كنند و بدانند كه مسيري كه امروز در آن حركت مي‌كنند به هيچ نتيجه‌اي نخواهد رسيد جزء اينكه بد‌نامي و نفرت ملت‌هاي اسلامي را نسبت به خود جلب كنند.


گفتنی است سید محمد خاتمی روز گذشته در دیدار با کمیته دانشجویی سابق دبیرخانه حمایت از فلسطین تاکید کرده بود که مساله "یا ایران یا فلسطین" برداشت غلطی است.
 

لاوروف: با تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران مخالفیم

Posted:

جرس: سرگئی لاوروف، وزير امور خارجه روسيه، روز چهارشنبه در سخنرانی در انستیتوی دولتی روابط بین‌الملل مسکو (ماگیمو) گفت: تمام اعضای جامعه بين‌المللی بايد با اتفاق نظر در مورد برنامه هسته‌ای ايران عمل کنند. ما نمی‌توانيم با تحريم‌های یک‌جانبه شرکای خود که به موازات قطعنامه‌های شورای امنيت عليه ايران به اجرا درآمده، موافق باشيم.

 

به گزارش بی بی سی، در این سخنرانی که از بخش روسی رادیو آزادی پخش می شد، لاوروف گفت: تمامی اعضای جامعه بين‌المللی بايد با اتفاق نظر در مورد برنامه هسته‌ای ايران عمل کنند و یا به زبان دیگر بر مبنای مسئولیت دوجانبه عمل کنند. ما نمی‌توانيم با تحريم‌های یک‌جانبه شرکای خود که به موازات قطعنامه‌های شورای امنيت عليه ايران به اجرا درآمده، موافق باشيم.

 

وی در ادامه با تأکید بر این امر که هدف از تحریم‌ها، تشویق ایران برای آغاز مذاکرات بر سر مسئله‌ هسته‌ای جمهوری اسلامی است، افزود که روسیه بارها اعلام کرده است که تحریم‌های اعمال شده علیه ایران نتایج مطلوبی در بر نخواهند داشت و منطقه و جهان از پیامد‌های سنگین در انزوا قرار دادن کشوری مانند ایران مصون نخواهند ماند.

 

وزیر خارجه روسیه در ادامه افزود که ظاهرا واشنگتن به این نتیجه رسیده است که انجام اقدامات هماهنگ برای به مشارکت واداشتن ایران در مسائلی نظیر حل و فصل مشکلات منطقه، تأثیر مثبتی بر تصمیمات و برنامه‌های ایران خواهد داشت.

 

آقای لاوروف همچنین از اسرائیلی ها و فلسطینیان خواست تا از عقاید "عهد عتیقی" دست برداشته و برای رسیدن به توافق، وارد مذاکره شوند.

 

در دو ماه گذشته و پس از تصویب چهارمین قطعنامه تحریم علیه جمهوری اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل، ژاپن و سوئیس نیز با قبول تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران، به فهرست کشورهای تحریم‌کننده ایران پیوستند.

 

علاوه بر آن آمریکا، کانادا،‌ استرالیا و اتحادیه اروپا نیز تحریم‌های مضاعفی را علیه ایران اعمال کرده‌اند تا جمهوری اسلامی را وادار به دست کشیدن از فعالیت هسته‌ای کنند؛ فعالیتی که به گفته کشور‌های غربی هدف از آن مقاصد نظامی است. جمهوری اسلامی همواره این اتهام را رد کرده است.

 

سرگئی لاوروف، وزير خارجه روسيه پیش از این از راه اندازی نيروگاه اتمی بوشهر به عنوان یک قدم مهم یاد کرده و گفته بود که این اقدام همانند لنگری است که فعاليت های هسته ای ايران را پیرامون استفاده صلح آميز متمرکز خواهد کرد.

 

پیشتر آقای لاوروف از همکاری روسیه با ایران برای راه اندازی نیروگاه بوشهر حمایت کرده و گفته بود: نيروگاه بوشهر نسبت به هرگونه چرخش و سوءاستفاده تسليحاتی ايمن است و غير از توليد برق، کار ديگری نمی توان با آن انجام داد. تمامی رهبران کشورهای غربی هم از اين مسئله مطمئن هستند.
 

تغییر نیروی انتظامی به نیروهای سپاه در بخش بازرسی فرودگاه های ایران

Posted:

جرس: اخیرا در بخشنامه ای خطاب به نیروی انتظامی از آنها خواسته شده که بخش بازرسی های خود را در ورودی سالن های فرودگاه جمع آوری کرده و این مسئولیت را بر عهده سپاه بگذارند.

 

بنا بر گزارش های رسیده به جرس، قرار است مسئولیت کنترل کیف و ساک و وسایل همراه مسافران بر عهده نیروی انتظامی باشد اما بازرسی مسافران به طور کامل بر عهده سپاه پاسداران قرار گیرد.


گفته می شود این تغییر و تحولات از ابتدای مهرماه در فرودگاه های کشور صورت می گیرد.
 

صدور بخشنامه غیر رسمی وزارت خارجه به تمامی سفارتخانه ها”

Posted:

جرس: وزارت خارجه دولت دهم با صدور یک بخش نامه غیر رسمی از تمامی سفارتخانه های خود خواسته است که آغاز و پایان ماه مبارک رمضان را طبق فتوای رهبر جمهوری اسلامی ترویج کنند.


شنیده ها از تهران حاکی است، این پروژه در پی تلاش جمهوری اسلامی در تحقق عنوان "ولی امر مسلمین جهان" برای آقای الله خامنه ای کلید زده شده است.

 

همچنین این ابلاغیه  درگیری هایی مابین ایرانیان مسلمان مقیم در سایر کشورها و سفارتخانه های ایران به وجود آورده است. برای مثال در مالزی سفارت جمهوری اسلامی زمان برگزاری شبهای قدر را همزمان با ایران اعلام کرده است در صورتی که این روزها طبق تقویم شرعی رسمی این کشور با یک روز اختلاف برگزار می‌شود.

 

در همین حال دانشجویان مالزی با برگزاری مراسم احیا طبق تقویم شرعی مالزی به نظر علمای شیعه مبنی بر دنبال کردن تقویم شرعی کشور محل اقامت، عمل کردند و مراسم‌‌شان با استقبال گسترده مواجه شده است.

 

بسیاری از مراجع معتقد به وحدت مسلمانان در تقویم و آغاز ماه ها با محاسبه مبدا ام القرا (مکه مکرمه) هستند اما آقای خامنه ای بارها تاکید کرده که به هیچ وجه حاضر به پذیرش چنین نظریه ای نیست.

 

درخواست دانشجویان عضو ستاد کروبی برای حضور سبز مردم در روز قدس

Posted:

جرس: جمعی از دانشجویان عضو ستادهای انتخاباتی مهدی کروبی با صدور اطلاعیه ای از مردم خواستند که در راهپیمایی روز قدس حضور سبز داشته باشند.


بنا به گزارش های رسیده به جرس، در بخشی از این اطلاعیه آمده است: روز قدس، روز فریاد مظلومیت علیه ستمگری ها است و فرصتی برای فریاد درد و رنجی که در یکسال و چندماه اخیر بر ملت ما گذشت. ما دانشجویان عضو ستاد انتخاباتی شیخ شجاع اصلاحات، ضمن دعوت از همه گروهها و اقشار به ویژه دانشجویان و جوانان سبز ایران برای شرکت گسترده و باشکوه در راهپیمایی روز قدس، از همگان دعوت می کنیم تا از دادن شعارهایی که تنها موجب سوء استفاده اربابان قدرت و امپراطوری های دروغ می شود پرهیز کنیم و حمایت خود را از رهبران سبز ایران بار دیگر به نمایش بگذاریم.

 

متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است:

 

بیش از یک سال از تلاش و مبارزه مردم ایران برای احقاق حقوق از دست رفته و تغییر وضعیت اسفبار کشور می گذرد. بیش از یک سالی که همواره با حوادث مختلف همراه بوده است؛ از حماسه هایی بزرگ و تاریخ ساز همچون ۲۵ خرداد، روز قدس و عاشورا و…، تا درد و رنج ها و هزینه هایی که در راه آزادی و حقوق انسانی داده شد.

 

سال پیش در چنین روزهایی و در شرایطی که اقتدارگرایان در خیال خام فروکش کردن آنچه که فتنه می خواندند بودند، حماسه ای ساخته شد که در تاریخ مبارزه با ظلم و ستم ماندگار ماند.

 

آری! آزادی همواره هزینه داشته و خواهد داشت و کوچکترین تلاش ها نیز در این راه بی اثر نیست و ای بسا که مدت ها بعد نتیجه خود را نمایان سازد. چه آنکه نهضت ملی دکتر مصدق و کودتای ۲۸ مرداد، یکی از زمینه های انقلاب اسلامی شد. انقلابی که از همان سال های نخست با انحرافاتی رو به رو شد و اوج انحرافش را امروز با پوست و استخوان لمس می کنیم.

 

انحرافی که برای اصلاح آن در انتخابات سال گذشته تلاش شد اما نتیجه اش تقلب گسترده نظامیان در انتخابات و به حبس کشیده شدن یاران و حامیان میرحسین موسوی و کروبی و شهادت جمعی از بهترین های ملت بود.
هم اکنون که صدها زندانی سیاسی از دوستان و همراهانمان را تنها به دلیل دفاع از حقوق مسلم و ابتدایی مان در حبس می بینیم، چگونه می توانیم به کنج خانه بخزیم و تنها نظاره گر باشیم؟!

 

امروز به حرمت خون هایی که در راه آزادی نه تنها در این یک سال که از سال ها قبل در ایران عزیز ریخته شده است و برای عدلت و آزادی، و به پاس مقاومت میرحسین موسوی و یارانش در مقابل تقلب گستره و ایستادگی و پایمردی های مهدی کروبی و اتحادی ماندگار بین این دو که از فردای انتخابات قوتی صدچندان گرفت، از دانشجویان و مردم ایران برای حضوری سبز در راهپیمایی روز قدس دعوت می کنیم.

 

روز قدس، روز فریاد مظلومیت علیه ستمگری ها است و فرصتی برای فریاد درد و رنجی که در یکسال و چندماه اخیر بر ملت ما گذشت. ما دانشجویان عضو ستاد انتخاباتی شیخ شجاع اصلاحات، ضمن دعوت از همه گروهها و اقشار به ویژه دانشجویان و جوانان سبز ایران برای شرکت گسترده و باشکوه در راهپیمایی روز قدس، از همگان دعوت می کنیم تا از دادن شعارهایی که تنها موجب سوء استفاده اربابان قدرت و امپراطوری های دروغ می شود پرهیز کنیم و حمایت خود را از رهبران سبز ایران بار دیگر به نمایش بگذاریم.

 

به امید آزادی، جمعی از دانشجویان عضو ستادهای انتخاباتی مهدی کروبی
 

احمد قابل: نه هر که نامش علی است، علوی باشد

Posted:

فرزانه بذرپور
جرس: شاگرد آيت الله منتظري بودن، اتهامي است كه احمد قابل سالهاست به آن افتخار مي كند، اين روحاني 54 ساله كه كسوت روحاني را با حكم دادگاه روحانيت از تن به در كرده معتقد است كه خداوند حق خاصي براي هيچ كس و از جمله فقها براي حكومت به مردم قائل نشده است. این محقق حوزوی  که سالها در محضر استادش نهج البلاغه آموخته است، علی(ع) را بعد از پیامبر اسلام بزرگترین شخصیت علمی – اخلاقی تاریخ  و اسلام را وامدار علی می داند و معتقد است که حتی اهل سنت هم به بزرگی شخصیت علی (ع) معترفند. به مناسبت لیالی قدر با احمد قابل پیرامون فلسفه قدر ،  نهج البلاغه ، شرط  عدالت حاکمان و دست آخر روز قدس  گفتگو کردیم .  

 

فلسفه شب قدر چیست و اگر مقدرات در این شب معین می شود اختیار انسان چگونه است؟

 

بحث شب قدر به عنوان شبی که قرآن نازل شده و شبی که ارزش خاصی در قرآن دارد. در سوره قدر تصریح می کند که در این شب که همان شب نزول قرآن است، خداوند اعمال انسانها را تقدیر می کند و با لطف و عنایت خودش امکاناتی را در اختیار افراد قرار می دهد. اینکه لطف و عنایت در هر سال بخواهد به افراد منتسب شده و در نظر گرفته شود در گرو اعمال سال قبل اوست و این منافاتی با مساله اختیار آدمی ندارد، می شود با یک مثال این را توضیح داد. دانش آموزی را در نظر بگیرید که در حال تحصیل است در طول سال درس می خواند زحمت می کشد و مطالعه می کند و خودش را آماده می کند تا در انتهای سال با امتحانی که از او می گیرند ارتقا پیدا کند و به مرحله بعدی برود. طبیعی است که هر چه تلاش و زحمت بیشتری کرده باشد احتمال فوز و پیروزی برای او بیشتر است در برابر کسی که وقت خودش را در مسیر نادرست مصرف کرده و توجه ای به علم و درس نداشته نتیجه ای که او می برد یکسان نیست با نتیجه کسی که پیش از این تلاش مثبت کرده است. در حقیقت ترجمان نابرده رنج گنج میسر نمی شود در مساله قدر هم می بینیم، اینکه می گویند در خود شب قدر شب را زنده بدارید مثل این می ماند که شما در روزهای آخر و سر جلسه امتحان توجه خاصی داشته باشید نسبت به سوالات و برگه امتحان. حالا در همان شبی که می خواهد و بعضی چیزها در نظر گرفته بشود اینها در گرو توجه فرد به خدا و نسبت به آینده خودش است.

 

آیا مقدرات این شب نافی اختیار آدمی است؟

 

تقدیر این طور نیست که در دستگاه الهی به اختیار آدمی و سایر آن مسائل حقیقی که نسبت انسان با هستی را رقم می زند، خط بطلان بکشد. تقدیر الهی در حقیقت به کارگیری توجه آدمی در مساله نقش خداوند در فراهم کردن امکانات و نقش خداوند در منصرف کردن انسانها از راههای طبیعی نسبت به اعمال ناصحیح است. و خداوند سبحان با توفیقی که ایجاد می کند آن عزم انسانی و اراده انسانی را جهت می دهد و از طریق خود آن انسان به او حقایقی را الهام می کند و تعیین می کند که بنده اش را راهنمایی کند در آنجا که اگر راهنمایی نباشد صدماتی برای فرد دارد و از آن طرف نسبت به میل و اراده فرد به کارهای ناشایست با قرار دادن افراد صالح  در راه او مقدر می کند که این کار را انجام ندهد. خداوند سبحان تقدیرش را از راه اسباب و علل عملی می کند و این طور هم نیست که مثلا برخی در سخنرانی هایشان مطرح می کنند که حالا همین امشب تقدیر انسان در سال آینده رقم می خورد و به نحوی جبر هم در آن هست و توجه نمی کنند که نتیجه برخی سخنان آنها ممکن است که نفی باورهای اصیل دینی باشد و گویندگان ما باید توجه داشته باشند که مسائل را به طور جامع ببینند و نباید مساله شب قدر را طوری مطرح کنند که مسائل دیگر دینی در قبال آن رنگ ببازد. به نظر من این طور می آید که شب قدر یک امکان مشخصی است که خداوند سبحان برای انسانهایی که توجه می کردند و یا باید توجه می کردند ولی در لحظات آخر امکان را برایشان فراهم می شود از این نظر یک فرصت است اما این طور نیست که این تمام ماجرا باشد و تمام آن تلاشها و زحمات فرد نادیده گرفته شود. شب قدر فرصتی است در کنار تمام فرصت هایی که در طول سال انسان دارد و این طور نیست که دراین  شب چیزی مقدر شود که انسان هیچ اختیاری نداشته باشد .

 

جناب آقای قابل شب قدر را شب دعا می دانند شما فکر می کنید بهترین دعا برای ملت ایران چه دعایی است؟

 

من زمانی که در زندان بودم سه دعا برای دوستان و بستگان و کسانی که به ذهن می آیند می کردم، این سه دعا تقریبا تکرار بود و ترجمان هم شاید بود الان هم همین دعا را من برای کل ملت ایران می کنم، آن سه دعا این بود که یکی می گفتم خدایا که همه آن افرادی که نام می برم و حالا اینجا ملت ایران را مد نظر قرار می دهیم همه آنها را مشمول نعمت خود در دنیا و آخرت قرار بده، دعای دوم این بود که این کسانی که در این دنیا عمری باقی دارند خداوند این عمر را همراه با سلامتی کامل و عزت کامل قرار بده و همه آنهایی که زنده هستند را توفیق بده که آنچه رضای خداست را و مورد رضای اوست را موفق باشند به انجامش و آنچه مورد رضای خدا نیست را پرهیز کنند و انتهای همه دعاها هم این بود که خداوند سعادت دنیا و آخرت را به ملت ایران عنایت کند.

 

در ایام شهادت امام اول شیعیان هستیم شما از شاگردان برجسته آیت الله منتظری هستید ایشان توجه بسیاری به نهج البلاغه داشتند و شرحهای مفصلی بر خطبه های ایشان نوشته اند. این توجه چه دلیلی داشت و چه نقشی در زندگی سیاسی و اجتماعی ایشان ایفا می کرد؟

 

      هر کسی که در شریعت اسلام و مصطفی تامل علمی داشته باشد می داند که بعد از رسول مکرم اسلام ،شخصیتی به بزرگی امیرالمومنین نداریم، بعد از وامداری نسبت به صاحب این مکتب یعنی پیامبر گرامی اسلام، همه وامدار علی هستند. وقتی چنین جایگاهی برای امیرالمومنین قائل هستیم و او را شخصیت دوم اسلام می دانیم و کسی که در مکتب پیامبر صاحب علمی است که هیچ کسی به اندازه او از علم پیامبر بهره نبرده و آن روایت معروفی که که علی می فرمود که پیامبر خدا هزاران باب علم را بر من گشود که از هر کدام هزاران باب علم مفتوح می شد. مطمئنا در علم دین هیچ کس به پای علی نمی رسد. یعنی شخصیت اول رسول گرامی اسلام و شخصیت دوم امیر المومنین است حالا اگر در جایی مطالبی که علی (ع ) بیان کرده است و در نهج البلاغه آمده است طبیعی است توجه به آن به معنا و نمادی به توجه به خود امیرالمومنین است البته نهج البلاغه کامل نیست و همه گفته های ایشان نیامده است و آنهایی هم که آورده همه اش را نقل نکرده و آن قسمت هایی که از نظر فصاحت در اوج بوده جمع آوری کرده است. به همین خاطر استاد مرحوم آیت الله منتظری، یکی از کارهایی که می کردند این بود که وقتی وارد بحث شرح نهج البلاغه می شدند سعی می کردند که منابع اصلی را هم معرفی کنند و تا جایی که می شود کلمات مفقوده را هم بیان کنند. توجه مرحوم استاد ما این بود که جایگاه توجه مردم به نهج البلاغه را می دانست ما در سخنان علمای پیشین داریم که نهج البلاغه را برادر قرآن می دانند اما در جایگاه امیرالمومنین کسی شک ندارد حتی برادران اهل سنت به نظر می آید توجه به بیانات امیرالمومنین و اندیشه دینی در حقیقت بردن مردم به سوی توصیه علی و توصیه پیامبر در حدیث ثقلین بود. یعنی اطمینان خاطر وجود دارد که اگر کسی از طریق فرمایشات علی (ع) حرکت کند اطمینان است برای ثبات و استواری در مسیر همیشه دینی قرار دارد . علی در چهار سال و اندی حکومتی که داشت بسیاری از مسائل اجتماعی اسلام را توضیح داده  و نقل شده است .این مساله از این جهت که بعد از انقلاب چیزی به نام حکومت دینی در کشور ما مطرح شده بود لازم بود که دائم تذکرات ایشان به مردم و مسوولان داده شود و آسیب شناسی هایی که حضرت امیر تذکر داده بود، استاد ما اصرار داشت که این می تواند مناط عمل باشد. مثلا خطبه ای که حقوق متقابل حاکمیت و مردم را بیان می کند و نامه ایشان به مالک اشتر اینها کم نظیر است در متون روایی ما و ایشان هم باتوجه به این نکته بود که حتما اندیشه های حضرت امیر در سطح جامعه منتشر شود و تلاش بسیار خوبی هم داشتند.

 

در حال حاضر با حکومتی مواجه هستیم که خودش را علوی می داند و مخالفانش را اصحاب جمل و نهروان، شما خودتان هم انتقاداتی در دفاعیات دادگاهتان از حاکمان داشتید، به نظر شما برای شناخت یک حکومتی که سیره علوی دارد چه ملاکهایی داریم؟

 

من در بازجویی ها و دادگاه این را نوشتم و تذکر دادم که مقایسه حکومت امیرالمومنین با حکومت فعلی و رفتاری که در گذشته شکل گرفته مقایسه مع الفارقی است و درست نیست.گمان می کنم خود آن کسانی که این مقایسه را انجام می دهند اگر یک دقیقه فکر کنند میان این مقایسه و تشابه رفتار حضرت امیر و حاکمیت خودشان، اگر انصاف داشته باشند می پذیرند که میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. حقیقت این است که اوج عدالتی که امیرالمومنین اعمال می کرد به قدری واضح بود  که حتی دشمنان ایشان هم مقر بودند که عدالت علوی در حقیقت باعث قتل امیر شد و عدالت علی (ع) باعث تقابل سه گروه مسلمانان با ایشان بود. هیچکدام آنها هم نمی توانستند این واقعیت را انکار کنند. امروز مخالفان حکومت فعلی و حکومتهای که قبل از این حکومت به اسم اسلام مستقر شدند آیا مخالفان آنها هم اقرار می کنند که این حکومتها در اوج عدالت هستند و به عدالت این حاکمان اقرار دارند .مثلا فرض کنید همه اعتراضها به بی عدالتی ها و سلب حقوق ملت و شهروندان است . آیا امروز توانسته اند افراد را قانع کنند که آنها مسیر اشتباه می رفتند و در مقابل عدالت آقایان اصرار به ظلم می کنند نه از نوع اقاریری که در محیطهای بازجویی و شکنجه هایی که صورت گرفته است .و بعدا نوشته اند که چه بلاهایی سر آنها آورده اند آن اقاریر نه فقط اقراری که مثلا من در خانه خودم بگویم که تا دیروز کارهایی که من می کردم صف آرایی در مقابل عدالت علوی بوده است .چند نفر چنین اقراری کرده اند حتی همان کسانی که برخی اقاریر را تحت فشار گرفته بودند آیا الان که در بیرون هستند در موضعی هستند که تمام گذشته خودشان را ناحق ارزیابی می کنند و آقایان را برحق می دانند. به نظر می آید خیلی راحت است تشخیص این مساله، فرض کنید معاویه در حضور دیگران به عدالت و فضایل علی (ع) اقرار می کند. فرض کنید اینها که خودشان را جای علی می گذارند خودشان مقر هستند که در مسیر ظلم و ستم هستند. به نظرم می آید همان داستانی که مولوی می گوید که از قیاسش خنده آمد خلق را ، خودشان هم از این قیاس خنده شان می گیرد. آن اوج معنویت و اخلاق و پابندی به قانون کجا و این قانون شکنی های گسترده که هر چه هم گفته می شود با وقاحت تکرار می شود و بی شرمانه تکرار می شود.شما همین الان نگاه کنید ما اسممان مسلمان و شیعه و ایرانی است .ما می خواهیم در منزل یک جلسه ای در شب قدر برگزار کنیم و به گفته آنها که می گویند شما صفر هستید و می خواهیم دور هم باشیم  تا شب قدر را به خودمان بپردازیم و داریم که بالاترین ارزش در شب قدر بحث علمی است و در این شبها زیاد جای بحث سیاسی نیست . و به هر حال بحث سیاسی ولو حکومت اجازه نمی دهد این امکان را فراهم می کنیم . مثلا من می خواستم بحث کنم درباره هدف دین جلوی جلسه گرفته می شود و یا دوستان دیگری در مشهد و تبریز و تهران ، این مجالس را بر هم می زنند و ممانعت می کنند .شما توجه کنید در زمان حضرت امیر می شد کسی را از اینکه در خانه خودش جلسه بگیرد و بخواهد درباره دین اظهار نظر کند ولو اظهار نظر های خلاف و غلط آیا ایشان جلسه را تعطیل می کرد و مزاحمت ایجاد می کرد و مانع آزادی مردم می شد .من نمی دانم این چه قیاسی است که هیچ شباهت ندارد، فقط نام آنکه حاکم است علی است و آیا هر که نامش را علی گذاشت علوی است .

 

شرط عدالت در رویت کنندگان هلال ماه رمضان و شوال ضروری است، با این احتساب که نظام موعد عید فطر را معین می کند و آنگونه که آیت الله منتظری می فرمودند شرط عدالت از حکومت ساقط شده است، با این حساب تعیین وقت عید فطر از سوی حکومت، آیا می تواند تکلیف را از دوش مکلفین بردارد؟

 

مساله تعیین اول ماه و رویت ماه امر تقلیدی نیست یعنی هرکسی طبق رساله آقایان علما، علم تک تک مکلفین به دخول ماه یا خروج از ماه رمضان است و باید مطمئن بشوند که فردا اول ماه است، چه شوال و چه رمضان. این امر تقلیدی نیست که حالا بگوییم که کسی که این اظهار نظر را می کند برای او عدالت شرط باشد .اما اگر بنا باشد اعتماد کند به فرد دیگری و تلویزیون را روشن می کند و اعلام می کنند که عید فطر است ، اگر واقعا این اعلام نظر با توجه به اینکه رقابتی در این مساله وجود دارد به نظر می رسد امکان دروغگویی وجود نداشته باشد و نهایتا افراد باید دقت کنند به کسی که مرجع علمی آنهاست چه مرجع دانشگا هی و چه مرجع علمی، اگر از آنها بپرسند و مطمئن شوند که آنها هم می گویند که اول ماه است ، این اعتماد بر آنها حجت است ، اگر هم کسی از طریق رادیو تلویزیون، اعتماد می کند، دیگر خیلی این اعتماد می تواند به  اعتماد حکومت ربطی نداشته باشد. به نظر من خود اعلام اول ماه بر می گردد به مبانی علمی افراد خواه دانشگاهی باشند خواه حوزوی باید برایشان علم حاصل شود که امشب شب اول یا آخر ماه است و این برای آنها حجت است .

 

آیا دفاتر مراجع در اعلام ماه رمضان و شوال مطابق خواست حکومت تحت فشار هستند ؟

 

من بعید می دانم ، الان دیگر کسی برای خواست حکومت تره هم خورد نمی کند و اگر هم علما برایشان ثابت شود و بنابر مصلحت نگویند این دیگر تقصیر خود علما است که تا این حد خودشان را در حوزه حکومت می بینند اگر چنین عالمی باشد این تحقیر شایسته اوست. عالم باید از شجاعتی برخوردار باشد که اگر به چیزی به صورت علمی رسید اعلام کند.

 

روز قدس از سوی آیت الله منتظری پیشنهاد شد و حالا سالهاست که بانی این روز از سوی حکومت نادیده گرفته شده است، در مورد تعیین این روز از سوی آیت الله منتظری و تلاشهای ایشان در حمایت از مردم فلسطین صحبتی می فرمایید و نظر شما درباره روز قدس چگونه است ؟                                                                      

 

روز قدس بعد از تعیین آن در تقویم ، آقای هاشمی و خامنه ای در خطبه های نماز جمعه همان زمان با صراحت می گفتند که این پیشنهاد آقای منتظری و تاییدش از سوی آقای خمینی بوده است در این شکی نیست که پیشنهاد از سوی آقای منتظری بود ، ولی آنچه که مهم است در قضیه فلسطین نگاه و باورهای ما درباره مساله فلسطین است. من باورم نسبت به قضیه فلسطین این است که فارغ از علائق، امید ها و آرزوهایمان ما باید به ملت فلسطین این حق را بدهیم که تصمیم خودش را اعمال کند و حق نداریم نامگذاری کنیم بر روی تصمیمات مردم فلسطین ، امروز هیچ مجمع حقوق بشری را شما نمی توانید پیدا کنید که قائل نباشند به اینکه رفتارهای صهیونیست ها بر خلاف اصول اولیه حقوق بشر است و نقص گسترده حقوق بشر در آنجا می شود و هر انسان آزاده ای در برابر این جنایات وظیفه دارد که حداقل یک دفاع ظاهری از مردم فلسطین بکند. اما اینکه حتما باید به شکل راهپیمایی باشد و حضور در یک روز خاص باشد این پیشنهادی بود و اجباری وجود ندارد و اگر کسی فکر می کند که پیشنهاد خوبی است و می شود فرصتی ایجاد کرد در دفاع از حقوق بشر در فلسطین ، و عده ای تصمیم می گیرند که بیایند در خیابانها همین روز را بر گزیند. الان هم که شرایط به گونه ای است که متاسفانه اجازه حضور افراد با اندیشه متفاوت در خیابانها نمی دهند و دست به سرکوب می زنند من پیشنهادم این است که اگر شرایط آماده و مناسب برای حضور در خیابان نباشد از باب اینکه انسان باید جلوی خشونت را بگیرد، افراد اگر راهی پیدا نکردند که بدون خشونت حاضر شوند از این کار پرهیز شود و همین که صدای اعتراض خودشان را با بیانیه ها بتواند بگو یند ، این به نظر من کفایت می کند . 

 

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید.

 

فخرالسادات محتشمی‌پور: من دیشب شاهد صبوری خانواده زندانیان سیاسی بودم

Posted:

جرس: فخرالسادات محتشمی‌پور، همسر مصطفی تاج زاده، در هفدهمین عریضه خود خطاب به دادستان تهران می نویسد: من دیروز یک شاهد بودم و شهادت می دهم که صبوری سبز این خانواده ها برخاسته از ایمان محکمشان و اعتقادات مستحکمشان است. من یک شاهد بودم و شهادت می دهم که خدای مظلومان چتر حمایتش را بر سر این خانواده بزرگ گسترده و اطمینان دارم که در دومین قدر رمضانی مبارک، خداوند صدای آنان و صدای همه مظلومان بی پناه را شنیده و نیکو پاسخی نزدیک است.

 

متن کامل نامه محتشمی‌پور که در وبسایت روزنه منتشر شده، به این شرح است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اللهم اجعل لی فیه الی مرضاتک دلیلاً و لاتجعل للشیطان فیه علیّ سبیلاً واجعل الجنّة لی منزلاً و مقیلاً. یا قاضی حوائج الطالبین.

 

عریضه هفدهم در بیست و یکم رمضان المبارک

 

از: همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی

 

به: دادستان تهران

 

سلام آقای دادستان

 

طاعات قبول. عزای عظمای شهادت مولایمان علی(ع) مفسر عدالت، مرد نخلستان و نبرد، مرد ناله در چاه، مرد مردستان طاها بر ما و شما تعزیت باد. کم می شناسیم علی(ع) را نه؟ اگر خوب می شناختیمش با ادعای عدل علوی ستم نمی کردیم در کشور مدعی مسلمانی! نه نمی شناسیمش یا شاید هم می شناسیم و چون ما از آن امام فرزند زمانه تریم تشخیص می دهیم که امیرمؤمنان نعوذبالله خطا کرده و نباید عدالت را سرلوحه زمامداریش قرار می داده و نباید سهم همه را از بیت المال برابر می پرداخته و نباید تن به قضاوت قاضی می داده و نباید حقوق اهل ذمّه و غیرمسلمانان را رعایت می کرده و نباید حقوق مخالفان و حتی دشمنانش را نیز رعایت می کرده و فرزندانش را به رعایت این حقوق وصیت می کرده و نباید … خوب شد این مصلحت گرایان در زمان مولایمان نبودند تا به او مشورت دهند هرچند آن زمان هم بودند نه در زیر شمشیر حق او بلکه تنها در زیر نگاه تند و غضب آلودش خاموش شدند از شرم عرض اندام . اما مخالفان او نیز کم از منحرفان امروز نیستند. ناکثین و قاسطین و مارقین. شریعتی، معلم شهید عصر ما خوب این سه دسته را به نسل ما شناساند ولی انگار ما سستی کردیم در شناساندن آنان به نسل جوان. نسل جوان جستجوگر. ما سستی کردیم در انتقال داده ها و ارزش ها و حالا آن ها متحیر و سرگردان مانده اند که به راستی اسلام ناب محمدی(ص) را در کدام وادی جستجو کنند؟ اسلام ناب محمدی که در آن اخلاق، فلسفه بعثت پیامبر است نه سلطنت. اخلاق گم شده در سویدای قدرت را فرزندان ما جستجو می کنند و وای به روزی که از یافتنش ناامید شوند و به دین ملوک خود بگروند. هیهات هیهات.

 

دیشب شب مناجات بود آقای دادستان. دیشب تا سحرگاهان بندگان خدا از خلوت انس بهره ها بردند و با خدایشان زمزمه ها کردند. دیشب تا سحرگاه، مناجات مولای متقیان چونان سرمشقی ابدی برای بندگان از غیرخدا رسته و به خدا پیوسته، مشق می شد.و پیوند می خورد با مناجات زندانیان سیاسی در کشور اسلامی ما، ایران پاک. دیشب ما همانجا در زیرآسمان شهرمان روی یکی از همان نیمکت های آماده ای که فرشتگان خدا در بارعام او مهیا کرده بودند و زیر باران رحمتش گوش سپردیم به صدای محکم و مؤمنانه یک زندانی. یک انسان. یک سروآزاده که از درون سلولش خاشعانه و طالبانه خدا را، نه همه او که تنها بخشی از او را دریافته بود. ما دل به دل سودایی او دادیم و با او رفتیم به درون سلول انفرادیش "سلول انفرادی، به قدری که بتوانی دراو دراز بکشی ، و دری سنگین و پرطنین ، با دریچه ای به اندازه ی دو کف دست ، و پنجره ای مشبک ، که به زور ، شب و روز آن سوی پنجره را نشان تو می دهد . سه وعده غذا . و سکوتی به وسعت قبرستانی که از تو همه چیز می خواهد الا حیات .در وسط این قبرستان تنگ و تک به تک ، زندانیان بی کس و تنها ، زانو در بغل نشسته اند . با هزار هول و هراس ، با اضطرابها و نگرانی های تمام نشدنی . و اندوهی از جنس اسید ، که ذره ذره روان زندانیان را آب می کند و آنان را به وادی سرگردانی و گمگشتگی در می اندازد . این که : اکنون ، برسر پدران و مادران ما ، برسر خواهران و برادران ما ، و برسرهمسران و فرزندان ما چه خواهد آمد ؟ سرنوشت ما به کجا خواهد انجامید ؟ کارمان چه خواهد شد ؟ درس ؟ دانشگاه ؟ اجاره خانه ؟ خرج زندگی ؟ خرج تحصیل ؟ حرف و حدیث مردم ؟ در؟ همسایه ؟ واویلا ، هیچ غربتی به گرد پای غریبی یک زندانی بلاتکلیف و بی کس نمی رسد."

 

آری ما با او رفتیم به درون سلول انفرادیش که این همه مدت ذهن جستجوگرمان می خواست تصویرش کند با همه فضای فیزیکی آن و حس و حال زندانیش و نمی توانست. اما سرانجام قلم جادویی تصویرگری توانا به تصویر آن صحنه ها و نگارش آن لحظه ها همت گماشت. خدایش جزای خیر دهاد. دیشب ما به او گوش سپردیم تا خدای او، خدای خودمان را بهتر بشناسیم. آقای دادستان شما هم که تجربه زندان انفرادی و آزار و شکنجه، آن هم نه در ابوغریب و گوانتانامو بلکه در همین ایران اسلامی خودمان و به دست خودی ها را نداشته اید، بد نیست با این عوالم آشنا شوید: درست در میانه ی تهدیدها و ضرب ‌وشتم‌ها و ناسزاها و بلاتکلیفی‌ه ، حس می کنی نسیمی از تو عبور می کند و غوغای درون تو را فرو می نشاند . و چشمانی را می بینی که از همه سو به تو زل‌ زده اند . و لبانی را می بینی که رو به تو لبخند می‌ بارند ، و سر انگشتانی که نوازشت می کنند و اشک هایت می سترند . خوب که نگاهش می‌کنی می‌بینی غریبه ای در کار نیست، هر که هست: آشناست . یک آشنای قدیمی . آری ، او خود خداست . خدایی که با همه‌ی بزرگی‌ش آمده و در سلول کوچک و تنگ انفرادی تو ، با تو هم ‌نشین شده ، زانو به زانو ، و نفس به نفس. اینجاست که بی معطلی و سراسیمه و با شتاب خود را در آغوش او رها می‌کنی.

 

وسط هق‌هق گریه، تو از آنانی که باید برادرت باشند و نیستند ، گله می‌کنی . و او مثل یک مادرصبور و سربه زیر، سرت را به سینه می‌ نهد و صورت به صورتت می ساید!

 

ما دل به دل زندانی دادیم و مشتاق شنیدن دلگویه هایش شرط ادب به جای آورده آرام و سر به زیر شنیدیم آنچه از خدای درون سلول برایمان سرود، خدایی متفاوت از بیرون و دومین قدرمان از سوز و گدازعاشقانه او لبریز شد. بگذار تنها به یک عبارت بسنده کنم و شما را به خواندن و شنیدن تمام واژه های آن مناجات بندگی دعوت کنم در مجالی که این شب ها و روزها بدست آوردنش سخت نیست: "قرآن که می خوانم ، حس می کنم از لابه لای کلمه ها و آیه ها با من می آمیزی . سنگینم ، سبکم می کنی ، زندانی ام ، آزادم می کنی ، زمینی ام ، آسمانی ام می کنی ، به نحوی که می توانم از جا برخیزم ، و از ضخامت دیوارها بگذرم و از پنجره های ضخیم سلول خود گذر کنم ، و بر سر ابرهای آسمان پای گذارم .

 

بگذار بی پرده بگویم خدا ، در بیرون زندان ، “من” خدای توام ، و در سلول انفرادی ، "تو" خدای منی."

 

آقای دادستان

 

دیشب من خدای را سپاس گفتم برای مصاحبت همسرم با نیکو هم نشینی که در این شب های اوج و عروج راه نیایش را خوب بلد است و زبان دعا را نیک می داند و واژه ها در کلام و قلمش مثل موم نرم می شوند و شکل می گیرند و معنا می گیرند. به همسرم غبطه خوردم که نیکو مصاحبی دارد در این شب های عزیز. و جان تشنه خود را به دریای مناجات عارفانه او سپردم تا همراهی با آزاده دربندم را بیشتر حس کنم. دیشب گویی من از درون آن سلول دونفره و هم کلام با عزیزان دربند تاجزاده و نوری زاد ریسمان های دعا را جستجو می کردم و بر آنان چنگ می زدم تا معلق میان زمین و آسمان نمانم در خلسه شب زنده داری دومین و در آغاز راه شیری که نهایتش آن بیکرانه رحمتی است که بی هیچ خسّتی و گزینشی و مرزی و حصری، بندگان خدا را انتظار می کشد.

 

آقای دادستان من نمی دانم شما در دومین احیاء این دومین رمضان شاهد ستم، نیمکتتان را زیر بارش بی امان رحمت الهی در کدام گوشه شهر انتخاب کردید. نمی دانم در تمناهای رازگونه تان اولویت با که و چه بود. این به شما و خدایتان مربوط است اما دوست دارم بدانم آیا در میانه همه آن تمناها، جای کوچکی هم برای حاجات آنان که شما مسئولیتشان را به عهده دارید باز بود؟ آنان که ذکر نامشان صفحه ها سیاه خواهد کرد. عیالوارید آقای دادستان. عائله بزرگتان را در مناجات های قدر دومین به یاد داشتید؟ زندانیان را می گویم. همه اهالی اوین و رجائی شهر و دیگر جاهایی که من نمی شناسم و شما خوب می شناسید. بهترین عائله ها را دارید آقای دادستان به شما نیز غبطه می خورم. جوانان مؤمن و متعهدی که جوانیشان را برای استقرار عدالت و آزادی در سرزمین سروهای آزاده و شقایق های پرپر به قماری خوش فرجام نهادند. مردانی نیکونام و نیکومرام که بی هیچ ادعایی خدمت به ملک و ملت را و استواری بر آرمان ها و اعتقادات راستینشان را بر زندگی راحت و خور و خواب و خشم و شهوت ترجیح دادند.

 

آقای دادستان

 

دیروز من چهره های آرام و دلنشین خانواده های زندانیان سیاسی را در جلسه قرآن دیدم که به برکت این ماه، نورانی تر از گذشته بود. حتی وقتی گزارش وضعیت عزیزانشان را می دادند، می توانستم در وجودشان در عین خشم و نفرت از ظلم و ستم، نوعی تسلیم در برابر اراده الهی را شاهد باشم. مادرانی که ییش از یک سال است برای فرزندانشان پدری هم می کنند و همسرانی که هر روز خانه های کوچک خوشبختی شان را در انتظار بازگشت عشق و امیدشان غبار روبی می کنند و آب گلدان ها را عوض می کنند تا شاخه های گل سرخ در هنگام ورود یار تازه و با طراوت باشد. من دیروز در کنار بی قراری های نوزاد آقای جلالی که چندی است به مسافران اوین خوشبخت پیوسته، آرامش همسرش را شاهد بودم و در دومین سالروز میلاد زیدآبادی عزیز می دیدم که همسر مقاومش چگونه حسرت دوری از یار ۴۵ ساله اش را با نورافشانی امید به آن سو می نهد و همسر سلیمانی آزاده چگونه در میان غمگویه های دیگران، هجران یار و مصائب بسیار را فراموش کرده در محنت دیگر خانواده های زندانیان سیاسی اشک به چشم می آورد و خانواده های شهدایی که هر روز استوارتر از گذشته جستجوی رأی عزیزانشان را به محاکمه قاتلین تیره دل آنان پیوند می زنند. من دیروز یک شاهد بودم و شهادت می دهم که صبوری سبز این خانواده ها برخاسته از ایمان محکمشان و اعتقادات مستحکمشان است. من یک شاهد بودم و شهادت می دهم که خدای مظلومان چتر حمایتش را بر سر این خانواده بزرگ گسترده و اطمینان دارم که در دومین قدر رمضانی مبارک، خداوند صدای آنان و صدای همه مظلومان بی پناه را شنیده و نیکو پاسخی نزدیک است.

 

پاسخ او که بهترین برآورنده حوائج طالبین است.

 

مصباح یزدی: بايد با قوه قهريه جلوي مخالفان را گرفت

Posted:

جرس: رئيس موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گفت:اگر کسانی شلوغ کردند،آشوب کردند و خواستند که کودتا کنند باید با قوه قهریه جلویشان را گرفت.


به گزارش خبرنگار پايگاه خبري فراكسيون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نيوز» محمد تقي مصباح يزدي طي سخناني در شب شهادت حضرت علي(ع)در قم گفت:امروزه شاید دیده باشید، که کسانی که با حکومت ولایت فقیه، موافق نیستند و با آن مخالفت می‌کنند، می‌گویند قرآن گفته است، "لا اکراه فی الدین"، پس حکومت حق ندارد مردم را به کاری الزام کند، در حالی که "لا اکراه فی الدین" برای پذیرفتن اصل دین است و قوامش به ایمان قلبی است.

عضو خبرگان رهبری، ادامه داد: همانطور که گفته شد، ایمان قلبی را با زور نمی‌توان ایجاد کرد، چرا که اکراه بردار نیست، اما اگر کسانی دین را قبول کردند، دیگر از "لا اکراه فی الدین" عبور کردند؛ حال برای اجرای احکام دینی و اجتماعی مجری و مسئول می‌خواهد و این مسئله یک مسئله جدیدی است.

وی افزود: امروزه هم اگر مردم آمدند و تسلیم شدند و رهبری ولی امر مسلمین را پذیرفتند، اگر کسانی شلوغ کردند، آشوب کردند و خواستند که کودتا کنند، اینجا باید با قوه قهریه جلویشان را گرفت.


مصباح یزدی، گفت: کسانی که گفتند، مسلمان هستیم ومی‌خواهیم که احکام اسلامی را اجرا کنیم؛ کار اجرایی و مدیریت هم امام می‌خواهد و وقتی مردم با امام خویش بیعت کردند و جامعه اسلامی تشکیل شده و حکومت حق تحقق پیدا کرده است، اما اگر بعد از آن کسی مخالفت کرد، باید با او برخورد کرده و او را سرجایش نشاند.

وی تصريح كرد:در مقام اجرای احکام اسلامی احکام کیفری می‌طلبد که اگر کسی دزدی کرد، دستش را باید قطع کرد، و این جا جایی نیست که بگوییم کار فرهنگی انجام دهیم.

رئيس موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گفت گفت: یکی از وظایف دولت اسلامی، حفظ ارزش‌های اسلامی است؛ چرا که یک جامعه اسلامی باید ظاهری خداپسندانه داشته باشد و عوامل فساد اخلافی، جنسی و هر نوع فساد دیگری باید سرکوب شود.


وی خاطرنشان كرد: کار خصوصی بحث جدایی است، اما اگر علنا بیایند در خیابان و عربده کشی کنند، یا اگر کسی با سلاح به مردم حمله کرد، این جا دیگر نصیحت جایی ندارد، چرا که کسی که سلاح با خود دارد و با آن به مردم حمله می‌کند، حکم محارب را دارد و حکم محارب نیز اعدام یا قطع دست و پای مخالف و یا تبعید است و اجرای هر کدام از این‌ها بستگی به نظر حاکم دارد.

مصباح یزدی، گفت: در این جا نمی توان گفت "لا اکراه فی‌الدین" است، آزادی و دموکراسی و حقوق بشر است، چرا که در این جا دیگر این حرف‌ها نیست.

وی تأکید کرد: اسلام، احکامی دارد و کسانی که مسلمان شدند واین احکام را قبول کردند، باید به این احکام تن در دهند؛ تا قبول نکردند کسی هم مسئولش نیست، و حتی حاکم اسلامی هم، به دلیل این که یاوری ندارد، وظیفه ندارد، اما اگر حاکم اسلامی یاور داشت، باید کمر را محکم ببندد، و احکام اسلامی را دقیقا اجرا کند و در این جا دیگر بحث دموکراسی، آزادی و حقوق بشر جایی ندارد؛ پس "لا اکراه فی الدین"، برای پذیرش اصل دین است.
 

تهاجم لباس شخصی ها و بازجویی خیابانی از زهرا رهنورد

Posted:

جرس: زهرا رهنورد ، نویسنده و استاد دانشگاه تهران چند روز پیش، پس از خروج از منزل مسکونی اش و تنها چند متر آنسوتر از محل زندگی اش مورد هجوم و بازجویی لباس شخصی ها قرار گرفت.

 

به گزارش کلمه به نقل از شاهدان حاضر در صحنه ، هنگامی که رهنورد در هنگام غروب و نزدیکی افطاربه تنهایی و پیاده از خانه خود در یکی از کوچه های فرعی خیابان پاستور خارج شد ،ناگهان با جمع کوچکی از لباس شخصی ها مواجه شد که او را در حلقه محاصر خود قرار داده بودند.

فردی از میان جمع آنها فریاد زد: « آهای ! رهنورد ! چرا صورتت را پوشاندی ؟»

رهنورد در حالی که تلاش می کرد به راه خود ادامه بدهد ، گفت :«آیا حجابم را به معنای پوشاندن صورت می دانید؟ اگر صورتم را پوشانده بودم که مرا نمی شناختید!»

یکی از آنها به دنبال رهنورد دوید و شانه به شانه او بازجویی خود راشروع کرد : « به من بگو ، تو در زمان انقلاب کجا بودی ؟ آیا دین داشتی ؟ مخالف بودی یا موافق ؟ با چه کسی یا کسانی همکاری می کردی ؟»
 

در ادامه ، یکی دیگراز لباس شخصی ها شانه به شانه رهنورد که بی اعتنا سعی می کرد از محل دور شود ، قرار گرفت و بازجویی خیابانی را ادامه داد .

رهنورد در پاسخ به سوالاتی که اغلب با توهین همراه بود ،گفت « اگر آزادی خواهی ، دفاع از حقوق مردم و دفاع از حقوق زن جرم است ، آری ! من مجرم هستم .شما می توانید هرجرم دیگری را هم که دولت می پسندد به آن اضافه کنید.»

بازجو هایی که مشخص نیست از سوی چه نهاد یا سازمانی رهنورد را در خیابان مورد بازجویی قرار داده بودند، این بار فریاد زدند :«طفره نرو ! تو دروغ می گویی ، جواب سوال های ما را بده که زمان انقلاب کجا بودی و چکار می کردی؟»

رهنورد پاسخ داد: « من به بازجویی خیابانی جواب نمی دهم ، من یک زن مبارز و آزادی طلب هستم ، اگر واقعا علاقمند به شنیدن پاسخ های من هستید ،به جای بازجویی در خیابان ، یک روز به دفترم بیایید و لااقل من را در دفترم بازجویی کنید و نه در خیابان .»

زهرا رهنورد ، یکی از همراهان جنبش سبز است که در یکسال گذشته بارها مورد تهاجم نیروهای لباس شخصی و حتی گارد ویژه پلیس در خیابان قرار گرفته است.
 

به گزارش رسانه های مختلف ،دکتر زهرا رهنورد‌، استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران یک بار در محوطه این دانشکده در حالی که برای بزرگداشت روز دانشجو آماده می‌شده مورد تهاجم لباس شخصی های زن قرار گرفت.این افراد با تعقیب رهنورد در خارج از دانشگاه در میانه خیابان وصال در حالی که او سوار ماشین بود گاز فلفل را از فاصله بسیار نردیک به صورت وی پاشیدند که منجر به آسیب‌دیدگی شدیدش شد.همان موقع وضعیت ریوی و بینایی رهنورد به دلیل پاشیدن گاز فلفل از فاصله نزدیک دچار آسیب دیدگی جدی شد.

یکبار دیگر نیز یک گروه ۱۲ الی ۱۳ نفره از زنان لباس شخصی با حضور در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران قصد حمله به رهنورد را داشتند که با اقدام به موقع حراست دانشگاه موفق به این کار نشدند.

زهرا رهنورد بار دیگر هنگامی که از میدان صادقیه تهران قصد شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن را داشت با محاصره و حمله نیروهای لباس شخصی مواجه شد. لباس شخصی‌ها با باتوم و مشت به رهنورد حمله کرده و سر و کمر او را مورد اصابت قرار دادند

تهاجم به رهنورد تنها به صورت فیزیکی علیه او اعمال نشده است و بارها نیز رسانه های اقتدارگرایان و حامی دولت او را در رسانه های خود مورد اتهام و ترور شخصیت قرار داده اند .