جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


روئین عطوفت فعال ملی-مذهبی، برای اجرای حکم ده ساله خود روانه زندان شد

Posted: 25 Jan 2015 08:01 AM PST

 جرس: محمد رضا روئین عطوفت، فعال ملی-مذهبی که حکم ده ساله اش در آبان سال جاری تایید شده بود امروز برای اجرای حکم روانه زندان شد.

 

به گزارش سایت ملی-مذهبی، این فعال ملی-مذهبی روز پنج شنبه از طریق تلفن به دایره اجرای احکام احضار شده بود.

 

یکی از مسئولان دایره اجرای احکام امروز به این فعال ملی-مذهبی اطلاع داده شش ماه از حبسش را کشیده و باقیمانده حکم وی نیز از امروز آغاز می شود.

 

دادگاه تجدید نظر در آبان ماه حکم ده سال حبس تعزیری رویین عطوفت را آبان ماه تایید کرد.

 

طبق این رای، دادگاه تجدید نظر حکم بدوی شامل ده سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت در احزاب، گروهها و دسته جات سیاسی و فعالیت در فضای مجازی، رسانه ها و مطبوعات را تایید کرد.

 

در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۹۱ بیست نفر از مامورین وزارت اطلاعات با ورود به خانه شخصی ایشان و در حالی که یکی از جلسات فرهنگی شورای رنگین کمان در حال برگزاری بود، رویین عطوفت را دستگیر کردند و به اوین بردند. این جلسات فرهنگی از سال ۱۳۸۳ در آخرین جمعه هر ماه در خانه آقای عطوفت برگزار می شد.

 

عطوفت در تاریخ ۱۹ تیر ۹۲ بعد از ۵ ماه با وثیقه از زندان اوین آزاد شد. بعد از احضار خانوادگی ایشان به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات و چندین نوبت احضار کتبی و تلفنی به دادسرای اوین، بالاخره در تاریخ ۸ تیر ۹۳ به دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی احضار و به اتهام «تاسیس گروهک غیرقانونی و ضدامنیتی موسوم به شورای رنگین کمان در راستای همکاری با گروهک غیر قانونی ملی-مذهبی ها و همچنین فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق صدور و امضای بیانیه های ضد امنیتی» محاکمه شد.

 

وی سپس در ۱۸ تیر امسال به دادگاه انقلاب شعبه ۱۵ احضار و حکم ۱۱ سال حبس و ۲ سال محرومیت از فعالیت به صورت حضوری به رویت ایشان رسید. وی در تاریخ ۲۱ مرداد ۹۳ اعتراض خود به حکم بدوی را به دادگاه تجدیدنظر ارسال کرد که بلافاصله پس از ۵ روز در تاریخ ۲۶ مرداد ۹۳ رای توسط مستشاران شعبه ۵۴ آقایان بابایی و پورعرب صادر شد. در تاریخ ۵ آبان رای صادره از دادگاه تجدید نظر به خانه شخصی ایشان ابلاغ شد. 

 

کمپین من هم عوضی هستم؛ پاسخ به جنتی در شبکه‌های اجتماعی

Posted: 25 Jan 2015 05:07 AM PST

نادر مرزبان
جرس: توهین تازه احمد‌ جنتی دبیر شورای نگهبان قانون اساسی در « عوضی » خواندن کسانی که درخواست رفع حصر رهبران جنبش سبز را دنبال می‌کنند با موجی از واکنش‌ها در شبکه‌های مجازی روبرو شده است.

جنتی روز شنبه ( ۴ دی ماه ) گفت که مطالبه‌ی رفع حصر کار « چهار تا آدم عوضی » است و «آنهايی که می‌گويند حصر بايد شکسته شود به دنبال آن هستند تا فتنه‌گران دوباره بيرون آمده و فتنه‌انگيزی کنند.» او این سخنان را در شرایطی بیان کرد که حدود ۳ هفته دیگر حصر میرحسین موسوی٫ زهرا رهنورد و مهدی کروبی وارد پنجمین سال خود می‌شود.


توهین‌های سابقه‌دار


ادبیات توهین‌امیز خطاب به رهبران جنبش سبز و حامیان آنها توسط چهره‌های حامی حکومت تازگی ندارد. « خس و خاشاک» خواندن معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ توسط محمود احمدی‌نژاد آتشی بر خرمن اعتراض‌ها در آن سال بود. ده‌ها هزار معترض با شعارهای « خس و خاشاک تویی٬ دشمن این خاک تويي» در راهپیمایی‌های اعتراضی به این سخن احمدی‌نژاد واکنش نشان دادند. پارچه‌نوشته « حماسه خس و خاشاک» در تظاهرات میلیونی ۲۵ خردادماه سال ۱۳۸۸ هم جلوه دیگری از پاسخ هواداران جنبش سبز به این سخن احمدی‌نژاد بود. در دی ماه همان سال احمد علم‌الهدی امام جمعه موقت مشهد که در تجمع سازماندهی شده ۹ دی سخنرانی می‌کرد از معترضان با تعبیر « یک مشت بزغاله گوساله » یاد کرد. توهینی که بیش از هر چیز عصبانیت وی و سایر حامیان حکومت نسبت به موج قدرتمند اعتراض‌های عمومی را نشان می‌داد. آنها مدعی بودند که راهپیمایی ۹ دی پایانی بر جنش اعتراضی خواهد بود ولی حالا بعد از ۵ سال هنوز خود را درگیر با بن‌بست ناشی از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ می‌بینند.

 

چرا از محاکمه هراس دارید؟

شاید علی‌مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی را بتوان یکی از چهره‌هایی دانست که احمد جنتی تعبیر « عوضی » را درباره‌اش به کار برده است. او طی ماه‌های اخیر تلاش‌های فراوانی برای متقاعد کردن قوه قضاییه و شورای عالی امنیت ملی جهت تکلیف تکیف در این پرونده انجام داده است. مطهری معتقد است که شورای عالی امنیت ملی نمی‌تواند مرجع حصر باشد و قوه قضاییه باید پرونده رهبران جنبش سبز را به دادگاه بفرستد و همزمان محمود احمدی‌نژاد را نیز محاکمه کند. او اعتقاد دارد که رای دادگاه حتی اگر حاوی مجازاتی برای چهره‌های درحبس باشد این مدت ۴ سال گذشته به عنوان حکم آنها تلقی شود و پرونده خاتمه یابد. علی مطهری به واسطه این تلاش‌ها و اظهاراتش با خشم اصولگرایان روبروست. نطق وی در روز ۲۱ دی ماه با اعتراض‌های تندروهای مجلس نیمه‌کاره ماند و درگیری‌های فیزیکی نیز بین او و برخی از نمایندگان مهاجم به تریبون مجلس پیش‌امد. انتظار می‌رود که مطهری به سخنان اخیر جنتی در « عوضی » دانستن طرفداران رفع حصر نیز پاسخ دهد. اختلاف مطهری و جنتی درباره حصر یک بار هم در ۲۶ مهرماه گذشته به رسانه‌ها کشیده شد. جنتی گفته بود «اگر بنا به محاکمه این‌ها ( رهبران جنبش سبز) بود هیچ قاضی عادل و آگاهی جز حکم اعدام برای آن‌ها صادر نمی‌کرد.» مطهری در واکنش به این سخنان طی نامه‌ای به جنتی نوشت:
« اولا چرا بنا به محاکمه این‌ها نیست؟ چرا این قدر از محاکمه این‌ها هراس دارید؟ آیا جز این است که نگران روشن شدن برخی حقایق هستید و تبلیغات چندساله نقش بر آب خواهد شد؟ ثانیا جناب‌عالی بدون آنکه دفاعیات آن‌ها را بشنوید برایشان حکم اعدام صادر کرده‌اید. آیا این امر عدالت شما را زیر سؤال نمی‌برد و مخل عضویت شما در شورای نگهبان نیست؟ اکنون که آن‌ها اصرار به محاکمه خود دارند چرا آن‌ها را محاکمه نمی‌کنید و علاقه‌مند به حصر شبیه حبس هستید که توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی ندارد و خلاف اصول متعدد قانون اساسی است.»


من هم عوضی هستم
واکنش به توهین‌ احمد جنتی علیه طرفداران رفع حصر با ایجاد کمپینی در شبکه‌های اجتماعی تحت عنوان « من هم عوضی هستم » دنبال شده است. محمدرضا جلایی‌پور که یکی از ایده‌پردازان این کمپین است در صفحه شخصی‌اش در فیس‌بوک به دلایل انتخاب این عنوان پرداخته است. او گفته که « به نظرم استقبال گسترده از این هشتگ و توفیقش (در‌‌ همان حدی که از یک موج هشتگی می‌توان انتظار داشت و نه بیشتر) از جمله به خاطر کوتاهی آن (سه کلمه)، آشنایی‌زدایی‌ و برندگی‌اش، وجه اعتراضی-انتقادیِ کنایی و طنزآمیزش که از موضع قدرت است، تاکید بر پرشمار بودن حامیان رفع حصر (به جای ۴ نفر)، ارتباطش با خبر جملهٔ جنتی از طریق کلمهٔ عوضی، برآفتاب‌افکندن و تاکید بر زشتیِ به کار بردن آن توسط احمد جنتی و پرهزینه‌تر کردن تکرار چنین ادبیات و محتوایی توسط سیاستمداران، توهین‌آمیز نبودن هشتگ و پرهیزش از دهان به دهان شدنِ دونشان و ادب، و ارتباط هم‌افزایانه‌اش با امواج اخیر توییتریِ «من... هستم» در هفته‌های اخیر است. همین‌که نوعی همراهی و اعتراض جمعی را نشان داده و خبر ساخته به هدف فروتنانه‌اش رسیده است.» برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی هم در واکنش به سخنان جمعی به بازنشر مواضع میرحسین موسوی درباره توهین‌هایی از این دست پرداخته‌اند. موسوی روز شنبه ۶ دی از حصر خانگی در واکنش به هجمه‌های حامیان حکومت گفته بود: « آنان اگر به جای اتهام‌زنی‌های کذب و بی‌معنا، رشد و بلوغ یک ملت را آشوب عده‌ای بزغاله و گوساله نمی‌خواندند، امروز مجبور نبودند مفاسد بزرگ را انکار کنند و با جنگ‌های روانی و راه اندازی کاروان‌های روایت، افکار عمومی را از خطرات این‌همه فساد و تباهی منحرف سازند.»

 

 

 

 

عمل جراحی قلب سعید رضوی فقیه

Posted: 25 Jan 2015 03:57 AM PST

 جرس: سعید رضوی‌فقیه که از چند روز پیش از زندان رجایی شهر به بیمارستان منتقل شده، تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت.  

 

سایت انصاف نیوز با انتشار این خبر، در این باره گزارش داده که این زندانی سیاسی در تمام مدت در بیمارستان دستبند به دست داشته و ملاقات ممنوع است. این عضو اسبق دفتر تحکیم وحدت از اسفند ماه سال گذشته در حال سپری کردن دوره ی محکومیت یک ساله است.

 

او هم اکنون در بیمارستان امام خمینی تهران بستری است و چند مامور امنیتی به شدت او را ایزوله کرده و از ارتباط وی با دیگران جلوگیری می کنند. رضوی فقیه تهدید کرده بود که در اعتراض به سهل انگاری و تعلل زندان رجایی شهر در رسیدگی به درمانش اعتصاب غذا خواهد کرد.

 

درس‌گفتارهای دکتر سعید مدنی در بند ۳۵۰ زندان اوین: ویژگی جنبش‌های جدید اجتماعی

Posted: 25 Jan 2015 03:56 AM PST

 جرسه: اتاق ۱۱ بند ۳۵۰ زندان اوین محل برگزاری کلاس‌هایی در زمینه مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فکری و همچنین آموزش زبان‌های خارجی و مباحثی درباره علوم پایه بوده است. دکتر سعید مدنی نیز تا پیش از تبعید به زندان رجایی‌شهر کرج، طی یک سالی که در آن بند زندان اوین حضور داشت، کلاس‌هایی در زمینه مسائل اجتماعی به خصوص جنبش‌های اجتماعی برای زندانیان سیاسی برگزار کرد. 

 

به گزارش کلمه، تقریر سلسله مباحث وی در این کلاس‌ها توسط سیامک قادری، روزنامه‌نگار و از فعالان جنبش سبز، تهیه شده است.

 

پیش‌تر قسمت‌های اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم از درس‌گفتارهای او با موضوع «جنبش‌های اجتماعی» و تاکید بر وضعیت خاص جنبش سبز در ایران و شرایط دیروز، امروز و فردای آن منتشر شده بود. آنچه می‌خوانید، قسمت یازدهم از این سلسله مباحث است:

با عرض سلام خدمت دوستان گرامی!

این یازدهمین جلسه از سلسله بحث‌ها درباره جنبش‌های اجتماعی است و به قول معروف ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم. در این جلسات تمرکز بحث ما بر مفهوم جنبش‌های اجتماعی و ارزیابی جنبش سبز از این منظر بود و پس از مروری بر تعاریف جنبش اجتماعی چهار مولفه مهم این جنبش‌ها یعنی شبکه تعامل غیررسمی، هویت، کنش جمعی برای منازعه و کشمکش و اعتراض را به عنوان فصل مشترک تعاریف بررسی کردیم. همان‌طور که اشاره کردم، اعتراض همواره با مفهوم خشونت پیوند داشته است و جنبش‌ها ناچارند تکلیف‌شان را با خشونت یعنی اعمال زور روشن کنند.

جنبش‌های کلاسیک، قدیم یا انقلابی برای دفاع از خود در برابر هجوم فرادستان، خشونت را تجویز می‌کردند و چاره‌ای جز آن سراغ نداشتند. به قول مرحوم یاسر عرفات «صلح از دهانه لوله تفنگ خارج می‌شود.» این رویکرد به تدریج مورد انتقادات جدی قرار گرفت که طرح آن از حوصله بحث ما خارج است. در جلسه قبل، دیدگاه آنتونیو نگری و هم‌نسلان او را به عنوان رویکرد تعدیل شده مطرح کردیم و درباره ابهامات و تعاریف آن بحث شد.

در این جلسه کمی درباره اندیشه عدم خشونت صحبت می‌کنیم. اندیشه عدم خشونت قدمتی طولانی دارد و در بین برخی ادیان و یا برخی چهره‌های معنوی و اخلاقی این نظر بازتاب داشته است. با این وجود، این مهاتما گاندی بود که این نظریه را نه تنها به عنوان یک اندیشه دینی بلکه به عنوان روشی برای مبارزه مطرح کرد و پس از گاندی نیز بسیاری در سراسر جهان به این مشی رو آوردند.

مارتین لوترکینگ، نلسون ماندلا، اسقف توتو، دالایی‌لاما، مادر ترزا، کامارال، منچو توم، مبارک اوراد، الیاس شکور و … برخی از این خشونت‌پرهیزان هستند که در تحولات جامعه خود نقش مهمی ایفا کردند. در میان متفکران اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی نیز کم نیستند چهره‌هایی که بر اندیشه عدم خشونت تاکید داشته‌اند. از آن جمله باید از «آمارتیاسن» برنده جایزه نوبل اقتصادی در سال ۱۹۹۸ یاد کنیم که اخلاق و انسانیت را با اقتصاد پیوند داد و خواستار مبارزه جهانی با فقرزدایی با هدف رفع خشونت و برقراری صلح و آرامش شد. او به اتکای همین دیدگاه، نظریه برخورد تمدن‌های هانتینگتون را به طور جدی نقد کرد.

در سال‌های اخیر درباره اندیشه گاندی زیاد بحث شده است و البته جامعه ایرانی به خصوص مبارزان سیاسی پیش از انقلاب چندان علاقه‌ای به مشی ضد خشونت گاندی نداشتند، زیرا از سویی تحت تاثیر جنبش‌های انقلابی در سطح جهان مثل کوبا، الجزایر و ویتنام بودند و از سوی دیگر در برابر رژیم پهلوی به عنوان رژیمی خشونت‌ورز قرار داشتند که کم‌ترین انعطافی در برابر مبارزان و مردم ناراضی نشان نمی‌داد و از هر فرصتی برای سرکوب آنان استفاده می‌کرد. شاید مرحوم دکتر مصدق در این زمینه یک استثنا باشد، چنان‌که وقتی حزب توده در جریان کودتای ۲۸ مرداد او را به استفاده از روش مسلحانه و اعمال خشونت تشویق کرد، پاسخ‌اش منفی بود.

لابد این جمله معروف گاندی را شنیده‌اید که «چیز تازه‌ای ندارم که به جهانیان یاد بدهم، حق و ملایمت مانند جبال دنیا قدیمی‌اند» از دیدگاه گاندی خشونت رابطه‌ای با آدمی ندارد و انسان کامل کسی است که از خشونت به هر شکل دوری کند. گاندی اعمال خشونت را حتی نسبت به کسانی که به ما خشونت می‌ورزند، مجاز نمی‌داند. بنابراین اجازه دهید از دیدگاه گاندی به سوالی که یکی از دوستان در جلسه قبل مطرح کرد پاسخ بدهم و آن اینکه بر اساس نظر گاندی آیا وقتی می‌توانیم با خشونت پاسخ کسی را بدهیم که باتوم به سر ما فرود می‌آورد، مجاز به این کار نیستیم؟ گاندی خشونت‌پرهیزی را تنها از وجه سلبی آن تبیین نمی‌کرد، بلکه معتقد بود از این راه مردم می‌توانند به تجربه جمعی و خودآگاهی بیشتری دست پیدا کنند. او می‌گفت: «ملایمت و عدم خشونت در شکل مثبت آن عبارت است از محبت به معنای وسیع و نیکی عظیم. هنگامی که شما پیرو طریقه ملایمت و عدم خشونت شدید، نه تنها باید دشمن را دوست بدارید بلکه باید رفتار شما در قبال خطاهای دشمن که با شما بیگانه است درست مانند رفتاری باشد که با پدر و یا فرزند خطاکار دارید. انسان نمی‌تواند دشمن خود را فریب بدهد یا از او بترسد یا او را بترساند.»

پاسخ گاندی به سوال درباره چگونگی اعتراض از همین جنبه مثبت عدم خشونت، اجبار رنج به خود به جای تحمیل آن بر دیگری بود. برخلاف تصور ابتدایی، این پاسخ گاندی نه تنها به محافظه‌کاری ختم نمی‌شد بلکه جنبه‌ای انقلابی داشت، زیرا به مبارزان دموکراسی و آزادی توصیه می‌کرد سلطه حاکمان را فراموش کرده و در مقابل قوانین ناعادلانه اعتصاب کنند. به همین دلیل این جمله گزنده او را باید به خاطر بسپاریم که می‌گفت: «ملایمت و عدم خشونت با ترس یک‌جا نمی‌گنجند، به نظر من مردی که سرتاپا مسلح است ترسو و بزدل است. مسلح شدن یعنی ترس و ضعف.»

از نظر گاندی «استقلال هند» از راه مبارزه خشونت‌آمیز کوتاه‌مدت میسر بود. اما مبارزه درازمدت، تغییر جامعه خشن هند به اجتماعی غیرخشن و حقیقت آفرین بود.

اندیشه ضد خشونت گاندی به طور مستقیم بر جنبش استقلال هند و جنبش ضد آپارتاید آفریقای جنوبی اثر گذاشت. علاوه بر این جنبش حقوق مدنی آمریکا به رهبری مارتین لوترکینگ نیز از آن بی‌بهره نبود. برخی صاحب‌نظران معتقدند دیدگاه گاندی بر بسیاری از جنبش‌های جدید اجتماعی که پس از سال ۱۹۶۰ به وقوع پیوستند و اغلب آنها مشی ضد خشونت را برگزیدند، اثرات مهمی به جا گذاشت.

در واقع جنبش‌های اجتماعی جدید از هر چهار مولفه‌ای که در این جلسات مورد بحث قرار دادیم، برخوردارند و علاوه بر این برخی ویژگی‌های دیگر آنها را از جنبش‌های جنبش‌های قدیم تفکیک می‌کند. توجه به این ویژگی‌های متمایزکننده بسیار اهمیت دارد، زیرا به نظر بنده جنبش سبز نیز مصداق بارز و روشنی از شیفت جنبش دموکراسی‌خواهی ایران از قدیم به جدید است. اما ویژگی‌ها:

اول اینکه پایگاه اجتماعی جنبش‌های جدید فراتر از ساختار طبقاتی است. در این جنبش‌ها طبقه متوسط نقش محوری دارد و البته بارها تاکید شده که طبقه متوسط استعداد آن را دارد تا فراتر از منافع طبقاتی خود و برای تامین حقوق دیگر طبقات به خصوص فرودستان فعالیت کند.

دوم آنکه محور نظری جنبش‌های جدید، هویت است و نه ایدئولوژی. از این رو گرایش یکسان‌گرایانه را که در جنبش‌های قدیم کاملا مشروع بود نادیده می‌گیرد و تفاوت‌های درون جنبش را به رسمیت می‌شناسد.

سوم آنکه جنبش‌های جدید در فرآیند شکل‌گیری هویت نقش ایفا می‌کنند و برخلاف جنبش‌های قدیم که از همان آغاز به اتکای ایدئولوژی تمام عیار، ابعاد نظری و چارچوب‌های جنبش را تعیین و باب گفت‌وگو و تجدید نظر در آن را می‌بندند، جنبش‌های جدید دائما در حال بازبینی و بازسازی هویت خود هستند.

چهارمین وجه تمایز جنبش‌های جدید از قدیم بر نقش فرد در گروه متمرکز است، در جنبش‌های جدید فرد ذیل هویت جنبش، از آزادی عمل و اندیشه برخوردار بوده و تشویق به ابداع و خلاقیت می‌شود، درحالی که در جنبش‌های قدیم اطلاعت، تمرکزگرایی و حل شدن فرد در جمع مثبت ارزیابی می‌شد.

پنجمین تفاوت آن است که دامنه موضوعات و مسایل مورد توجه جنبش‌های جدید منحصر به مسایل سیاسی نیست و دامنه آن تا حوزه مسایل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی گسترش می‌یابد، درحالی‌که جنبش‌های قدیم صرفا در حوزه سیاست و مسائل سیاسی یعنی امور مربوط به قدرت و منازعه پیرامون آن مداخله می‌کردند.

نکته ششم که پیش از این درباره آن بحث کردیم مربوط است به تاکتیک‌ها. جنبش‌های قدیم تاکتیک‌های محدودی داشتند و بسته به مشی مبارزه از این تاکتیک‌ها سود می‌جستند، اما جنبش‌های جدید دامنه وسیعی از تاکتیک‌ها را مورد استفاده قرار می‌دهند. آنها مرزهای بین امر سیاسی و اجتماعی را در هم شکستند و هر بخش از زندگی روزمره را دستمایه تاکتیکی برای بیان اعتراض قرار دادند.

ویژگی هفتم که جنبش‌های اجتماعی قدیم و جدید را از هم متمایز می‌کند، سازمان و تشکیلات است. جنبش‌های قدیم به شدت متمایل به تشکیل سازمان‌های هرمی و تمرکز در رهبری و اغلب درون سازمان خود فاقد روابط دموکراتیک بودند. جنبش‌های جدید در مقابل بر سازمان‌دهی افقی و شبکه‌ای تاکید دارند و دموکراسی در درون جنبش را ضرورتی و تمرینی برای اشاعه دموکراسی در سطح جامعه می‌دانند. این تفاوت و تمایز حاصل نقدی است که جنبش‌های جدید به تجربه ناموفق اغلب جنبش‌های انقلابی در دستیابی به دموکراسی داشته‌اند.

به نظر «هابرماس» جنبش‌های جدید اشکال مقاومت هستند و به همان اندازه که علیه عقلانیت‌های حاکم و مسلط فعال می‌شوند، کنترل رسمی را نیز آماج حمله خود قرار می‌دهند. جنبش‌های جدید اجتماعی ارزش فوق‌العاده‌ای برای کنش در جامعه مدنی قایل‌اند. هابرماس بر خودانگیختگی و خودجوشی جنبش‌های جدید به عنوان یکی از ویژگی‌های مثبت آنها تاکید می‌کند و اتکای آنها به شبکه‌های غیررسمی اجتماعی را رمز موفقیت‌شان برای دستیابی به اهداف محدود می‌داند.

فکر می‌کنم باید بیشتر از این درباره جنبش‌های اجتماعی جدید بحث کنیم. بی‌شک تلاش‌های جامعه ایران برای احقاق حقوق شهروندی، دموکراسی و آزادی در قالب جنبش‌های جدید تداوم خواهد یافت و جنبش‌ سبز نیز این مسیر را تا پایان به سرانجام می‌رساند.

بنابراین در جلسه آینده بحث درباره جنبش‌های اجتماعی جدید را ادامه خواهیم داد. تا آن موقع پیشنهاد می‌کنم درباره هفت-هشت وجه تمایز جنبش‌های قدیم و جدید و مصادیق آن در جنبش سبز بیشتر گفت‌وگو کنیم. 

حسین راغفر: دولت نهم و دهم، به گونه بی‌سابقه‌ای آسیب‌های تاریخی به اقتصاد کشور زده است

Posted: 25 Jan 2015 03:28 AM PST

 جرس: حسین راغفر استاد اقتصاد، با تاکید بر این که دولت نهم و دهم، به گونه بی سابقه ای آسیب های تاریخی به اقتصاد کشور زده است گفت: مرتفع کردن این موارد حداقل دو دهه با اقتصاد ایران همراه و از موانع دولت های پیش رو خواهد بود.  

 

به گزارش جرس، این اقتصاد دان در سخنانی در مورد آسیب شناسی اقتصاد ایران در سلسله نشست های علمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم تصریح کرد: اقتصاد ایران به دلیل یکی از اصلی ترین ویژگی هایش که مدیریت غلط منابع نفتی است یعنی این که حاکمیت به هر نحوی که دلش خواست و هر میزانی که می خواهد استفاده می کند چون مدیریت مناسبی برای این شیوه وجود ندارد، رابطه بین دولت و بخش های مختلف به شدت تحت تأثیر این شیوه توزیع منابع آسیب خورده است و فساد را در اقتصاد کشور نهادینه کرده است. 

 

متن کامل سخنان حسین راغفر در ادامه آمده است:

 

 

آسیب های اقتصاد ایران

 

از اینکه توفیق شد خدمت حضار محترم نکاتی را به سمع عزیزان برسانم از خداوند متعال سپاسگزارم و امیدوارم مطالبی که عرض می شود مورد استفاد قرار بگیرد و بتوانیم راه حل های مناسبی را برای اقتصاد کشور مطرح کنیم. بنده راجع به ویژگی های اقتصاد ایران، ظرفیت ها و چشم اندازها و اینکه ما با چه مشکلاتی روبرو هستیم می پردازم و به دنبال آن ویژگیهای دولت در ایران را عرض می کنم. ابتدا تذکری عرض کنم و آن اینکه عرائض بنده ممکن است موجب نوعی یأس شود ولی بنده قصد ندارم آنچه را که می فهمم طور دیگری بیان کنم و آنچه عرض می کنم برداشتهای خودم از وضعیت کنونی است و بنابراین من از عزیزان می خواهم که نسبت به عرائض بنده انتقاد داشته باشند و آنچه را بنده عرض می کنم عینا نپذیرند مگر بعد از اینکه احساس کنند با واقعیت مطابقت دارد البته هدف من آشنایی با واقعیت های اقتصاد ایران است و به تناسب راه حل پیدا کنیم. اینکه تنها به نقاط مثبت اکتفا کنیم این امر نوعی تخدیر ذهن بالخصوص برای مسئولین است.
اقتصاد ما ظرفیت های چندگانه ای دارد که از جمله می توان به ظرفیت های طبیعی اشاره کرد. ایران یک کشور استثنایی در جغرافیای جهان به لحاظ ظرفیت های کلیدور حمل و نقل است. کلیدور شمال و جنوب بسیاری از کشورهای شمالی را به دریا وصل کند به جهت اینکه حمل و نقل دریایی هزینه اش کمتر است و در نتیجه کاهش هزینه های کالاها و خدمات را در سطح جهان می تواند فراهم کند. کلیدور شرق به غرب می تواند کشورهای شرقی را به کشورهای غربی در دنیا وصل کند و از این جهت هم یک ظرفیت بسیار بزرگی است. درآمدهای حاصل از کلیدور های حمل و نقل شمال و جنوب و شرق و غرب می تواند بیش از درآمدهای نفتی کشور باشد در واقع به یک معنا ظرفیت های سوق الجیشی کشور است و برقراری این کلیدور ها می تواند موجب امنیت سیاسی برای کشور بشود به جهت اینکه امنیت سیاسی و اقتصادی کشورهای دیگر وابسته به امنیت سیاسی و اقتصادی ایران می شود لذا یکی از دستور العمل های اقتصاد چین که بدون تردید به زودی قدرت اول اقتصاد جهان خواهد شد فعال کردن جاده ابریشم است که از ایران عبور خواهد کرد و زمینه را برای انتقال کالاهای چینی به مرزهای غربی ما و کشورهای اروپایی راحت تر خواهد کرد. این فرصتی برای اقتصاد کشور است. دیگر ظرفیت طبیعی کشور ما دسترسی به منابع طبیعی گسترده ای است که داریم و پیش بینی می شود تا دهه های آینده هم ما از این منابع برخوردار باشیم.
ظرفیت های انسانی بخشی دیگر از ظرفیت های اقتصاد ایران هستند که با کمال تأسف باید گفت جمعیت بزرگی با نژاد ایرانی در سطوح بسیار بالای تخصص در خارج از ایران فعال هستند. تأسف از این جهت است که در داخل فرصت مشارکت آنها برای ساختن کشور فراهم نبوده است و از جهتی دیگر هم فرصت های بزرگی برای تحقق ظرفیت های آنها، خارج از ایران فراهم شده و بسیاری از آنها در مراتب بالای فناوری و حوزه های بسیار پیشرفته در کشورهای صنعتی مشغول به کار هستند. با کمال تأسف در سال های بعد از سال 88 ما شاهد خروج بسیاری از سرمایه های انسانی هستیم. بسیاری از افراد نخبه دانشگاهی کشور به خارج از کشور می روند و مهمترین دلیل هم فقدان ظرفیت های جذب آنها در داخل کشور است. آسیبِ فرار مغزها از کشور، قطعا بیش از اتلاف منابع طبیعی است که در این دوران صورت گرفته است. بسیاری از ایرانی های خارج کشور سرمایه های مالی قابل توجهی دارند چنانچه فرصت حضور آنها در اقتصاد ایران فراهم بشود طبیعتا ورود این منابع می تواند یکی از اصلی ترین عوامل جذب سرمایه از خارج باشد و به دنبال آن سرمایه های مادی دیگر از خارج به ایران خواهد آمد؛ ضمن اینکه در این هشت نه سال گذشته به دلیل سیاست های غلط شاهد فرار سرمایه از کشور بودیم؛ اقتصادی که صدها میلیارد دلار از کشور خارج شده است حتی در شرائط کنونی یک ارزیابی خیلی ساده می گوید در داخل خانواده های ایران بالغ بر بیست میلیارد دلار فقط دلار یا ارز به عنوان سرمایه در منازل نگهداری می شود که نشانه اقتصاد بیمار ایران است.
ظرفیت های اقتصاد ایران یک استثنا در تاریخ است و چنانچه به نحو صحیح از این ظرفیت ها استفاده شود کشور ما خیلی زود می تواند تبدیل به یک قدرت جهانی شود، و یکی از دلائل ناکارآمدی های سیستم موجود کارشکنی های قدرت های جهانی و نفوذ آنها در دستگاه تصمیم گیری کشور و در بخش های مختلف کشور به عنوان یکی از موانع اصلی توسعه اقتصادی کشور است.
ویژگی های اقتصاد ایران بسیار مفصل است. من توضیح مختصری می دهم که ویژگی های اقتصاد ایران چیست؟ البته شواهد تجربی هم این را حکایت می کند. یکی از شاخص های ارزیابی اهمیت بخش های مختلف اقتصاد کشورها، شاخصی به نام نرخ سرمایه گذاری ناخالص است که از سال های 1338 به این طرف مطالعات نشان می دهد سهم بخش مسلط در اقتصاد ایران که سهم عمده ای از سرمایه ها به آن سمت سوق داده شده است بخش تجارت است و متأسفانه بخش صنعت همواره مغفول بوده است. منابع کشور عمدتا در بخش های تجاری مصروف شده است و سهم صنعت بسیار نازل بوده است. بعد از بخش خدمات، صنعت بوده و بعد هم کشاورزی. در بخش خدمات عمده سرمایه گذاری ها معطوف بخش تجارت بوده و در تجارت هم عمدتا معطوف به بخش واردات بوده یعنی خدمات مربوط به صادرات را هم ما به شدت کم داشتیم و این نشان می دهد که ساختار اقتصاد کشور که عمدتا تحت سلطه منافع گروه های وارد کننده در کشور قرار داشته است. این امر تا دوران دولت نهم عمدتا یک روند ملایمی به نفع سرمایه گذاری در بخش تجارت داشت ولی در این دوره یک دفعه فاصله بسیار جدی به زیان بخش صنعت پیدا کرد.
در همه دنیا صنعت مهمترین موتور محرک توسعه است و بنابراین بدون صنعتی شدن کشور امکان توسعه منتفی است و با توجه به ساختارهای اقتصاد ایران حرکت به سمت صنعتی شدن و این تأکیدات مؤکدی که بر بخش تولید صورت گرفته است مثل احکامی که برای اقتصاد مقاومتی مطرح می شود یا احکام دیگری که تأکید بر تولید دارند به دلیل سلطه منافع گروه های حاضر در بخش تجارت اینها هیچ کدام نمی توانند محقق بشوند.
ویژگی مهم اقتصاد ایران وابستگی شدید به درآمدهای بادآورده نفتی است. منابع دولتهای ایران عمدتا متأثر از درآمدهایی است که از نفت و گاز حاصل کردیم، بدون اینکه عملا تلاشی برای این فرآیند صورت داده باشیم. ما چه بخواهیم چه نخواهیم چون اقتصاد جهانی به نفت و گاز ما وابسته است تمایل خواهند داشت که این منابع استخراج بشود و به طور طبیعی سهمی هم به جامعه ما تعلق خواهد گرفت. این فرایندی بوده است که در صد سال گذشته صورت گرفته است و تلاشهایی که برای ملی شدن صنعت نفت انجام شد عمدتا برای کاهش سلطه خارجی و کنترل مدیریت منابع ملی توسط سیاست گذران در داخل بود ولی آنچه که حاصل شده جز دوران کوتاهی که مربوط به دوره ملی شدن صنعت نفت بود در بقیه دوره ها، ویژگی مشترکی را شاهد هستیم و آن وابستگی شدید اقتصاد کشور به درآمدهای نفت وگاز است که بالغ بر هفتاد درصد بودجه دولت می شود. کاهش درآمد نفتی امسال که پیش بینی می شود تا شصت دلار کاهش پیدا کند طبیعی است که آثار مهمی بر کیفیت عملکرد دولت باقی خواهد گذاشت و دلایل متعددی دارد که از جمله فشار بر روسیه و احتمالا ایران است.
ویژگی دیگر اقتصاد ایران رشد نازل اقتصادی است. یعنی علی رغم ظرفیت های بزرگی که در کشور داشته ایم همواره رشد اقتصادی در ایران بسیار نازل بوده است متوسط رشد اقتصادی در سال های پس از انقلاب حدود سه درصد بوده و این رشد با توجه به ظرفیت های بالای ما، نشانه ناکارآمدی بالا است. ضمن اینکه این ارقام دولتی است و به نظر می رسد حتی خیلی کمتر از این باشد که البته در سال های اخیر ما با رشد منفی هم روبرو بوده ایم و علت آن، شیوه مدیریت غلط کشور بوده است.
نکته مهمی که به خصوص بعد از شکل گیری دولت نهم خیلی برجسته تر شد موسسات مالی و اعتباری خصوصی است. بعد از شکل گیری دولت سازندگی و تأکیدی که بعد از جنگ بر بخش خصوصی صورت گرفت نقش نهادهای مالی افزایش پیدا کرد و از سال 78 این زمزمه ها به تأسیس بانک ها و مؤسسات مالی اعتباری خصوصی تبدیل می شود. در واقع خصوصی سازی بخش مالی یکی از غدد سرطانی اقتصاد کشور است که خودش را بیش از هر زمان در دولت های نهم و دهم با شکل گیری تعداد زیادی بانک خصوصی نشان داد و محرک بسیاری از تورم ها و ریشه کنی تولید در کشور است. بحث سرمایه داری مالی سود بسیار زیادی دارد در حالی که در طی این دوره هشت ساله شاهد ورشکستگی های زیادی در بخش تولید هستیم و اخیرا وزیر صنعت و معدن و تجارت از ورشکستگی چهارده هزار واحد تولیدی طی این دوره حکایت می کند و اعلام می کند در زمانی که بخش تولید دچار ورشکستگی است ما شاهد سودهای عجیب و غریب بخش مالی هستیم که حداقل آنها پنجاه درصد و تا صد و هفتاد درصد در سال هم بوده است. این همان ربایی است که تأکید جنگ با خدا و پیامبر در آن شده است؛ ملاحظه می فرمایید که از اضعاف مضاعفه هم بیشتر است درسال 78 اولین بانک های خصوصی در ایران شروع به فعالیت کرد و اوج آن در دولت نهم و دهم بود. نکته مهم این که عمده این بانک ها هم متعلق به نهادهای نظامی و انتظامی است و به همین دلیل مسأله خیلی پیچیده تر شده است، چون اگر بخش خصوصی واقعی بوده هم کنترل آنها ساده تر و هم اینکه امکان مدیریت اقتصاد کشور سهل تر می شد. بنابراین ویژگی دیگر اقتصاد ایران شکل گیری سرمایه داری مالی است که در ماه های اخیر حملاتی از سوی دولت و حتی بانک مرکزی به کارکردهای بانکها و موسسات مالی صورت گرفته است. این اعتراضات اگرچه ملایم است ولی نسبت به عملکرد گذشته دولتها و همینطور نهادهای رسمی مثل بانک مرکزی حاکی از یک پیشرفت است ولی به هر صورت کنترل این نهادهای مالی کار بسیار مشکلی است.
ویژگی دیگر اقتصاد ایران، ناکارآمدی شدید است. نرخ رشد سه درصدی که به نظر من خوش بینانه است، بسیار نازل تر از آن چیزی است که ظرفیت اقتصاد ایران نیازمند آن است. برای اینکه ما بتوانیم یک اقتصاد مستقل و آنچه را که جزء اهداف انقلاب بود، بتوانیم تحقق ببخشیم، یکی استقلال اقتصادی کشور و دومی هم رفع فقر و کاهش نابرابری های اقتصادی ـ اجتماعی است. یکی از اهداف اصلی اقتصاد کشور، عدالت اجتماعی بوده است اما ما شاهد بدتر شدن وضعیت عدالت اجتماعی در کشور به خصوص در تحولات بعد از جنگ هستیم که در جای خود باید به آن پرداخت.
ناکارآمدی در اقتصاد کشور عمدتا ناشی از اشکال مختلف اتلاف منابع ملی و منابع عمومی است. یکی از نشانه های ناکارآمدی اقتصادی در این کشور و هر کشوری واگذاری بازارهای ملی به کالاهای خارجی است و همین علت ناکارآمدی، علت اصلی سقوط شوروی سابق هم بود. ما کالاهایی را در داخل تولید کنیم اما اینها را با قیمت های غیر قابل تصور تولید می کنیم حتی در حوزه های بسیار حساس که ممکن است در بعضی موارد قابل توجیه باشد.
مواردی که من عرض می کنم از پیش از انقلاب وجود داشته ولی تأکید من این است که دولت نهم و دهم، به گونه بی سابقه ای آسیب های تاریخی به اقتصاد کشور زده است و مرتفع کردن این موارد حداقل دو دهه با اقتصاد ایران همراه و از موانع دولت های پیش رو خواهد بود.
یکی از ویژگی های مستمر اقتصاد ما از پیش از انقلاب، اقتصاد مبتنی بر فعالیت های نامولد است. بسیاری از فعالیت های ما غیر تولیدی است، یا اینکه در بخش های سفته بازی، دلالی، تجارت زد و بند قرار دارد. یکی از مواردی که خیلی از افراد مدعی تولیدی بودن آن هستند، بخش مستغلات است. یعنی در ایران برای این ساخت اقتصادی، صنایع ما معطوف به بخش مستغلات است. مستغلات یعنی اینکه منابع ملی را روی زمین قفل می کنیم. بخش هایی که به زیرساخت ها می پردازد و کمک به تجارت و صنعت می کند در خدمت فعالیت های مولد قرار می گیرد ولی آن بخش اعظمی که به ساختمان سازی، برج سازی و مراکز و اماکن تجاری اختصاص داده می شود، هیچ ظرفیتی در کشور خلق نمی کنند بلکه منابع بزرگی از اقتصاد کشور را قفل می کنند، منابعی که می تواند موجب رشد اقتصادی باشد به صورت غیر مولد روی زمین می نشیند. بدتر از این وضعیت اختصاص بخش عمده ای از منابع به فعالیت هایی مثل واردات است که عمده آنها هم به واردات کالاهای مصرفی می پردازد.
اقتصاد ایران به دلیل یکی از اصلی ترین ویژگی هایش که مدیریت غلط منابع نفتی است یعنی این که حاکمیت به هر نحوی که دلش خواست و هر میزانی که می خواهد استفاده می کند چون مدیریت مناسبی برای این شیوه وجود ندارد، رابطه بین دولت و بخش های مختلف به شدت تحت تأثیر این شیوه توزیع منابع آسیب خورده است و فساد را در اقتصاد کشور نهادینه کرده است.
ما ظرف یک صد سال گذشته چندین پدیده را همراه با رشد درآمدهای نفتی شاهد هستیم؛ هر زمان که درآمدهای نفتی در ایران افزایش پیدا کرده است شاهد یک رونق نسبی اقتصاد کشور بودیم که قسمتی از این منابع در بخشهای مختلف تزریق شده و موجب اشتغال شده است، بنابراین رونق ظاهری را شکل داده است و هر وقت این منابع کاهش پیدا کرده است ما دچار بحران اقتصادی می شویم. این مسأله به ویژه بعد از سال 48 و سال 52 که شاهد افزایش درآمدهای نفتی در کشور هستیم، پدیده های خاصی را در اقتصاد کشور رقم زده است که وابسته تر شدن ، ناکارآمدتر شدن و رشد فساد در اقتصاد کشور از جمله این موارد بوده است. همراه با این رونق نسبی که در اثر افزایش درآمدهای نفتی حاصل می شده ما شاهد رشد ملایم فساد هم بودیم که به دلیل شیوه مدیریت منابع نفتی است؛ اینکه دولتها به هر کسی دلشان بخواهد هر چقدر هم بخواهد می پردازند، این توزیع منابع ملی و عمومی و بین نسلی که متعلق به نسل حاضر نیست و متعلق به نسلهای بعدی هم هست، شیوه مدیریت این منابع یکی از اصلی ترین دلایل نابرابری های اقتصادی در کشور بوده است و به شکل گیری طبقات فرادست و فرودست انجامیده است و علت اصلی هم مدیریت غلط منابع است که همچنان ادامه دارد
نکته دیگری که باید به عنوان یکی از ویژگی های اقتصاد ایران نام برد این است که تولید یکی از فعالیت های پرخطر است و فعالیت های نامولد بسیار پرسود هستند.
همانطور که عرض کردم طی سال های دولت نهم و دهم این پدیده بسیار برجسته تر شد. عرض کردم که ظرف یک صد سال گذشته هر وقت درآمدهای نفتی افزایش پیدا کرده است همراه با رونق نسبی در اقتصاد کشور شاهد فساد ملایمی هستیم. اتفاقی که افتاد این است که در سال های دولت های نهم و دهم پنجاه و شش درصد از کل درآمدهای ارزی کشور از سال 1338 تا 1391 حاصل شد و بر خلاف یک صد سال گذشته در بسیاری از این سال ها رشد اقتصادی که نداشتیم رشد منفی داشتیم و از آن بدتر اینکه به نحو بی سابقه فساد افزایش یافته است و شواهد متعددی را هم کوی و برزن گواهی می کنند و لزومی به ذکر بنده به صورت گسترده نیست؛ آخرین مورد آن هم بیست و دو میلیارد دلار ارز کشور را به اسم تنظیم قیمت ارز در بازار و وارد کردن ریال، از کشور خارج کردند و یک ریال آن هم برنگشت. این یکی از پدیده های شگرفی است که در هشت ساله گذشته شکل گرفت و مصیبت بسیار بزرگی است. مورد دیگر، هشتاد و هفت میلیارد یورو پول از سال های 2009 تا 2011 از بانک های رسمی کشور از جمله بانک ملی معادل 115 میلیارد دلار به اسم دور زدن تحریمها از کشور خارج و به ترکیه برده شد که از این پدیده در رسانه های ما به عنوان بحران ترکیه نام برده شد ولی اینجا مسکوت ماند و علاوه بر آن گفته می شود چندین تن طلا شامل آن اقلام بوده است. اینها بخشی از فسادی است که در سال های اخیر در اقتصاد کشور نهادینه شده است؛ بنابراین ویژگی اقتصاد ایران فساد دائمی است.
نتیجه همه این شاخصه هایی که عرض کردم نابرابری های ساختاری است که در کشور شکل گرفته است. اقتصاد کشور در این چند سال اخیر نسبت به تکانه های خارجی یعنی بحران های خارجی یا افزایش درآمدهای نفتی بسیار آسیب پذیرتر شده است و عواملی که خارج از اقتصاد ما تعیین می شوند بسیار آسیب زننده هستند.
بحث دیگر این که ما سال آینده قطعا بودجه انقباضی خواهیم داشت. به طور طبیعی دولتی که مقدار زیادی بدهی از دولتهای قبل به ارث برده و همچنین به دلیل اینکه پیش بینی می شود قیمت نفت تا شصت دلار کاهش پیدا کند، نمی تواند به درآمدهای متعارف دسترسی داشته باشد.
یکی دیگر از ویژگی های برجسته اقتصاد ما سرمایه داری خویشاوندی یا سرمایه داری رفاقتی است. سرمایه داری رفاقتی پیش از انقلاب هم در ایران وجود داشت و دوره کوتاهی بعد از انقلاب متوقف می شود ولی به طور خیلی برجسته در دوره دولت های نهم و دهم باز تولید می شود و ویژگی اصلی آن این است که منابع بانک ها با نرخ بهره بسیار پائین به رفقا و دوستان داده می شود. این ویژگی، اصلی ترین شکل دهنده نابرابری های عظیمی در اقتصاد است که رفقای داخل حاکمیت به خاطر دسترسی به منابع ارزان بانکی می توانند تحقق ببخشند و از اصلی ترین دلایل ناکارآمدی اقتصاد کشور است. وجود هشتاد هزار میلیارد تومان معوقه بانکی در واقع نشانه ورشکستگی نظام تصمیم گیری اقتصادی در کشور است که عمدتا ناشی از مداخله سیاست در تصمیمات بانکی می باشد. قوانین بانکی ما خیلی روشن و شفاف اند؛ کسی که وام می خواهد، اولا بیش از حد خاصی به کسی وام داده نمی شود که به کرات این قانون نقض شده است، وقتی پرداخت می شود به تدریج در قبال فعالیت روشنی پرداخت می شود و بعد منابع لازم به عنوان وثیقه باید در اختیار بانک قرار بگیرد یا اینکه واحد تولیدی در اختیار بانک قرار می گیرد تا دیون بازپرداخت شود ولی هیچ کدام از اینها صورت نگرفت و عمل نشد. مثلا زنگ می زدند به رئیس بانک که این رقم را به فلان شخصی پرداخت کنید. همین بنده خدایی که اعدام شد یکی از کسانی بود که گفته می شود مثلا آقای م. زنگ می زده به رئیس بانک و اگر تمکین نمی کردند رئیس بانک عوض می شد. در سال های اوائل دولت نهم بود ظرف یک روز هشت رئیس بانک اصلی کشور را عوض کردند به بهانه اینکه ما می خواهیم نظام بانکی در خدمت توسعه کشور باشد.
جهت استحضار شما مطلب دیگری عرض کنم؛ حدود ده ها هزار میلیارد تومان از منابع بانکی پرداخت شده و اینها بازگشت هم می کنند منتها چند تایی را که در جریان هستم مثلا طرف رفته پانصد میلیون تومان از بانک وام گرفته به اسم ایجاد کارخانه تولید محصولات غذایی و تولید قارچ. این پانصد میلیون را با نرخ بهره چهار درصد گرفته و کل پول را خلاف قوانین بانکی یک دفعه به طرف می پردازند آن شخص هم این هم پول را همان وقت در صندوق کوثر سرمایه گذاری می کند و بیست و دو درصد سود می گیرد. چهار درصد آنها را هم می پردازد و سالی نود میلیون در جیب این آقا قرار می گیرد؛ بعد از چند سال هم پانصد میلیارد تومان نصیب او می شود. این یکی از عوارض اقتصادی ـ اجتماعی مداخله سیاسی در تخصیص منابع بانکی و ویژگی اقتصاد رفاقتی است.
عوارض این شیوه برای اقتصاد کشور بسیار هولناک است که یکی از دلائل بیکاری در کشور هم می باشد. این پول قرار بوده با ایجاد واحدهای کوچک به کاهش بیکاری کمک کند ولی صدها هزار مورد و با ارقام بالاتر به همین شکل پرداخت شده که در جای خود هزینه نشده است.
وقتی توضیح می دهند که چرا بیکاری در ایران وجود دارد، چرا رشد فساد در کشور وجود دارد، چرا طلاق افزایش یافته است، چرا اعتیاد به این صورت گسترده در کشور وجود دارد، توضیح آنها در همین جا باید جستجو شود. اینکه فلان آقا گفته است عملکرد دستگاه های فرهنگی کشور ضعف داشته است اینها منحرف کردن افکار عمومی است؛ اینها واقعیت های تلخی است که نظام اقتصادی ما و دولت های مورد حمایت جناح راست در کشور مرتکب شدند جنایت بسیار بزرگی است که هزینه هایش را مردم بیچاره ای که در خیابانها هستند پرداخت کردند.
وقتی آن شخص پانصد میلیون تومان را گرفته که شغل ایجاد کند، یعنی با این واحد تولیدی که می زده باید چند ده شغل حداقل ایجاد می کرد بخشی از نیازهای غذایی کشور را تأمین می کرد ولی هیچ یک از این کارها صورت نگرفته است و در بانک با بهره بیست و دو درصد سرمایه گذاری شده است و معنای این کار این است که آن بانک باید حداقل چهل درصد سود بدست آورد تا به شما بیست و دو درصد سود بدهد و معنی آن این است که تولید در کشور فلج می شود برای اینکه واحد های تولیدی اگر بخواهند وام بگیرند با کمتر از سی درصد بهره به آنها نمی دهند تازه به همه هم نمی دهند سی تا سی و پنج درصد باید بهره بدهند معنایش این است که این تولید ما در مقابل رقبای خارجی بازار را تحویل خواهد داد. در ترکیه جهت استحضار شما تولید کنندگان چهار درصد بهره بانکی می پردازند ولی درایران تولید کننده سی تا سی و پنج درصد باید بهره بپردازد تازه به دلیل رشوه و فساد گسترده هزینه های تولید به شدت افزایش پیدا کرد همچنین به دلیل سلطه نظام مالی در اقتصاد کشور آن چهارده هزار واحد تولید ورشکسته شدند. همین الان دوازده بانک رسمی کشور سالیانه نرخ سودشان پنجاه درصد بوده است؛ این ارقامی که عرض می کنم از اطلاعات خود بانکهاست که در سایت بورس قرار داده شده است.
ویژگی این اقتصاد ناکارآمدی بسیار بالا است، اقتصاد رفاقتی ناکارآمدی بزرگی را به جا می گذارد البته ویژگی اقتصاد رفاقتی فقط این نیست؛ یکی دیگر از ویژگی های آن تخصیص امتیازها به صورت انحصاری و یا شبه انحصاری است. اینکه سلطان شکر کیست، وارد کننده چادر مشکی کیست اینها تخصیص هایی است که انحصارها را شکل می دهد.
متأسفانه در شکل گیری نهادهای مالی، نقش نهادهای نظامی و انتظامی بسیار برجسته است. در تهران از شمال شرق تا شمال غرب تهران را برج ساختند که ظاهرا نه پولی بابت زمین می دهند نه پولی بابت هزینه های شهرداری می پردازند ولی با قیمت های بسیار کلانی به بازار عرضه می کنند و این یکی از دلایل فرار مغزها است؛ امروزه هیچ جوانی که فارغ التحصیل می شود نمی تواند خانه دار شود.
امروزه گروه های مسلط که در اقتصاد و حاکمیت ما حضور دارند سرمایه دار فکلی و کراواتی نیستند به قول آقای فلانی جزء برادران هستند و مسئول همه عوارض هم هستند و اینکه اذهان را به سمت دیگر سوق می دهند برای مخفی کردن شکستی است که نه تنها خودشان خوردند بلکه بر جامعه تحمیل کردند.
دولت های ایران و دولت هایی که از بستر این اقتصاد حاصل می شوند چند ویژگی دارند که عمدتا در دولت نهم و دهم خیلی برجسته شد و آن نوعی انسداد شدید سیاسی در کشور و تعطیلی بسیاری از احزاب و همچنین روزنامه ها است وقتی انسداد سیاسی مصادف با منابع بسیار بزرگ نفتی می شود و هیچ نوع نظارت و پاسخگویی وجود نداشته باشد این فرمول فساد است. فساد مساوی است با انحصار به علاوه تشخیص مصلحت منهای پاسخگویی، این فرمول خارجی است ما نساختیم هر جا که انحصار قدرت و ثروت پیش بیاید و تشخیص اینکه چگونه از این ثروت و قدرت استفاده بشود به خود آن افراد واگذار شود و به هیچ کسی هم پاسخگو نباشند محصول آن فساد می شود. شما در رفتار یک کارمند شهرداری هم می توانید ببینید؛ اگر به او اختیاری داده شود که کجا مجوز بدهد یا ندهد و بعد تشخیص اینکه به این بدهد یا به آن بدهد به خودش واگذار شود و به هیچ کسی هم پاسخگو نباشد و به هر جا که شکایت کنند به جایی نرسد این حاصلش آن چیزی می شود که در جامعه و دولت ما پیش آمده است هر کسی می خواهد کارش پیش برود باید رشوه بدهد از رئیس نیروی انتظامی در تلویزیون پرسیدند که کارمندان شما رشوه می گیرند؛ گفت حقوق آنها کم است این هم منطق دستگاه های ماست.
دولتی که از دل این اقتصاد در می آید چند ویژگی دارد مهم نیست دولت آقای خاتمی بوده باشد یا احمدی نژاد فقط با توجه به نوع آدم ها شدت و ضعفش بالا و پائین می شود. اولین آنها این است که این دولت نخبه گرا است؛ معنایش این است که دولت هایی هستند که تصمیم گیران سیاسی در آنها منتفعین اقتصادی هم هستند یا با هم ارتباط تنگاتنگی دارند بنابراین تصمیمات اقتصادی برای منافع سیاسی گرفته می شود. بی جهت نیست که در همین دولت آقای روحانی ما شاهد هستیم که جمعیت عظیمی از وزرای او دلال و صاحب ثروت هستند. یک وزیر ثروتش هزار و خرده ای میلیارد اعلام می کند، دیگری هشتصد تا و یکی هم چهار صدتا. به هر صورت اینها مشکل جدی است و من تأسف می خورم که این چگونه شکل می گیرد و اتفاقی هم نیست.
همه می دانند تعارض منافع وجود دارد بین آن کسی که خودش در حاکمیت است باید تصمیمات عمومی بگیرد یعنی برای منافع عمومی تصمیم بگیرد و همزمان در همان حوزه فعالیت صاحب شرکت است و این معنای دیگرش این است که فساد در اقتصاد کشور نهادینه شده است. در انگلستان چند سال پیش وقتی دولت محافظه کار بر سر کار بود یکی از وزرا بعد از این که حزب کارگر سر کار آمد، فعالیتی راه اندازی کرده بود؛ بعدا او را در دادگاه خواستند و به او گفتند بیا ثابت کن آن موقع که وزیر بودی و این قانون را وضع کردی آیا برای امروز که این فعالیت را می کنی منتفع شدی یا نه؟ باید بیایی ثابت کنی که آن موقع این کار را عمدا انجام نداده ای. این علتش تعارض منافع است؛ یک واژه حقوقی است، نمی توان بنده را بر سر کاری بگذارند در حالی که خودم شرکت پتروشیمی دارم و بعد بحث تخصیص منابع پتروشیمی و غیره را به من واگذار کنند. مسلم است این اتفاق افتاده است اتفاق بزرگی که افتاد این است: از سال 78 به این طرف ما نود و نه میلیارد دلار سرمایه گذاری در پتروشیمی کردیم، پنجاه و پنج هزار میلیارد تومان در شرکت های پتروشیمی سرمایه گذاری شد و بعد از چند سال به اسم خصوصی سازی به همین آقایان واگذار شد. وقتی افزایش قیمت حامل های انرژی صورت گرفت گاز و نفت و ... برای همه آدم ها در کشور افزایش قیمت پیدا کرد، ما گاز را سیزده سنت می فروختیم ولی به این شرکتها دو و نیم سنت می دادیم یعنی به سه سنت هم نمی رسید این یعنی یک یارانه بسیار بزرگ بابت نفت و گازی که اینها می خریدند. محصولش این شد که همین زمستان گذشته در بهمن ماه وقتی مجلس تصویب می کند که نرخ گاز واگذاری به پالایشگاه ها سیزده سنت بشود به یکباره بازار بورس در کشور فرو می ریزد علتش این است که اصلی ترین دلیل سود بازار سهام در کشور به خاطر سود سهام پتروشیمی ها است. وقتی این فرو ریخت باز به دلیل همین نفوذ افرادی که در دولت هستند و مشاوره اقتصادی به دولت می دهند است. علی رغم مصوبه مجلس گازی که همین الان به اینها می فروشند یک مقداری کاهش دادند و بازار سهام خودش را ترمیم کرد معنای دیگرش این است که سود حاصله در بازار سهام نه از فعالیت بنگاهها و نه از خلاقیت آنهاست نه از نوآوری نه از تلاش و پشتکار و ارزش افزوده ای است که اینها خلق می کنند بلکه به زد و بند است و به هزینه ملت. این اتفاقی است که کماکان ادامه دارد و به اقتصاد رفاقتی معروف است.
در دوره دولت نهم و دهم اقتصاد ما واژه دیگری را به خود دید و آن اقتصاد غارتی است. این یکی از ویژگی های اقتصاد کشورهای آفریقایی از جمله نیجریه است که یک سری کودتاچی بر سر کار می آیند منافع نفتی را غارت می کنند چند صباحی دیگر ژنرال دیگری کودتا می کند و نوبت او می شود و این اقتصادی است که متأسفانه در دوره دولت نهم و دهم حاکم شد غارت بسیار بزرگی صورت گرفت که عوارض فرهنگی آنها تا دهه های بعدی با این مردم خواهد بود.
نکته دیگری این که دولت های ما متکی به درآمدهای باد آورده نفتی و گاز هستند و به آنها دولت های رانتی گفته می شود. ویژگی آنها این است که می گویند به ما پول بدهید ما برای شما کار می کنیم. همین طرحی که دولت یازدهم به اسم خروج از رکود تورمی داده است. می گوید نفت بفروشید ارز بفروشید ما می دانیم برای شما چکار کنیم؛ اینکه هنر نیست ما در صد سال گذشته هم، همین روند را طی کردیم و عوارض بسیار عمیقی دارد که فرصت شمردن آنها نیست. یکی از آنها فرار مغزها است میلیاردها تومان خرج تحصیلات عالیه شخصی در کشور می کنند و بعد به سادگی این را تسلیم دشمنان خود می کنیم؛ بویژه بعد از 88 به دلیل بسته شدن فضای سیاسی کشور و به دلیل تبعیض های بسیار گسترده ای که در اقتصاد کشور شکل گرفت این روند فزونی گرفت؛ ضمن اینکه یکی از کاستی های تاریخی اقتصاد ایران پائین بودن دستمزد است یعنی نظام دستمزد در ایران یکی از آسیب های جدی است؛ ما در ظرف صد سال گذشته همواره صادر کننده سرمایه انسانی بوده ایم علتش هم این است که دستمزدی که پرداخت می شود بسیار نازل است. در این چند ساله تقریبا همه کسانی که نیروهای خوبی در حوزه کامپیوتر و نرم افزار بودند بودند جذب خارج شدند و یا در حال جذب شدن هستند علتش هم این است که حقوقی که ما اینجا به اینها می پردازیم هزار و پانصد دلار است ترکیه چهار هزار دلار می دهد و استرالیا هشت هزار و پانصد دلار می دهد طبیعی است کسی که پشت کامپیوتر نشسته است و با جهان ارتباط دارد خیلی زود می تواند شغل پیدا کند اتفاقا کشورهای صنعتی بیشترین نیازشان در همین حوزه ها است و کشورهایی هستند که نرخ رشد جمعیت آنها یا صفر است یا منفی است. آلمان جمعیتش در حال کم شدن است و نیاز نیروی انسانی اش را از کشورهای جهان سوم می گیرد امریکا سیاستش این بوده و به خصوص در این سال های اخیر جذب نخبگان کشورهای دیگر سیاستش است. بسیار جای تاسف است من فهرستی می خواندم تمام شاگردهای اول کنکور سال هشتاد همگی بدون استثنا خارج از ایران هستند همگی امریکا هستند و این سرمایه به دلیل فقدان شغل و دستمزد نازل و تبعیض آمیز از دست می رود.
ویژگی دیگر دولت ما این است که دولت ها بدون استثنا در خدمت منافع سوداگری و واسطه گری تجار وارد کننده هستند و تبعیض زیاد بر علیه بخش مولد و بویژه بخش صنعتی با شدت و ضعف وارد می کنند. تقریبا همگی اینطوری هستند ولی بیشترین دوره سرکوب و انسداد سیاسی در همین دوره دولت نهم و دهم بوده است.
با توجه به نکاتی که عرض کردم چشم اندازی که برای اقتصاد ایران می شود تعریف کرد، ادامه وضع موجود است و ادامه وضع موجود به گسترش شدید نابرابری های اقتصادی ـ اجتماعی در همین دهه 1390 می انجامد و بحران های بسیار بزرگی را ما شاهد خواهیم بود.
ناکارآمدی نظام تصمیم گیری در ایران اصلی ترین دلیل بحران آب در کشور است بحران آب فقط مربوط به خشکسالی نیست بلکه مربوط به سوء مدیریت منابع آبی است حدود نود درصد آب کشور در حوزه کشاورزی مصرف می شود و به صورت کشت غرق آبی صورت می گیرد در حالی که می توانست به شکل دیگری صورت بگیرد. فکر می کنم سال هفتاد و هشت مجلس مصوب کرد که آب را هر کسی هر طوری دلش می خواهد می تواند استفاده کند و این سبب شد که منابع آبی کشور غارت شد. خطری پیش روی کشور خشک شدن فلات ایران و مهاجرت میلیونی به شمال و جنوب کشور است و این یک خطر بسیار بسیار بزرگی است که می تواند تمدن ایرانی را به خطر بیندازد و متأسفانه برنامه خاصی وجود ندارد؛ ادامه وضع موجود قطعا به تعطیلی همین چهار واحد تولیدی موجود می انجامد علتش هم بالا بودن هزینه تولید در ایران است.
ما قانونی در اقتصاد داریم که می گوید اقتصادی که به فعالیت های نامولد پاداش می دهد یعنی به دلالی و ربا خواری صد درصد، هشتاد درصد، شصت درصد سود می دهد در این اقتصاد تولید شکل نمی گیرد و اگر تولید شکل نگیرد جمعیتی که متقاضی کار است بیکار باقی می ماند؛ ما الان پنج میلیون بیکار داریم و سالیانه یک میلیون به این اضافه می شود. ما مطالعه ای راجع به ریشه های اقتصادی بحران های کشورهای عربی انجام دادیم؛ تماما ریشه اینها اقتصادی بوده است آنچه که در مصر و تونس اتفاق افتاد یکی نابرابری شدید و دومی بیکاری جوانان بود. در 29 دسامبر 2009 در تونس یعنی دو روز مانده که سال مسیحی تمام بشود آن جوان خود سوزی کرد دست فروش بود پانزده روز بعد بن علی فرار کرد وقتی شاخص های اقتصادی که توسط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول چاپ می شد نگاه می کنیم هیچ نشانه ای از بحران در این کشورها نمی بینیم اما یکباره انفجاری سبب می شود که این بحران در این کشورها پیش بیاید علی رغم آنچه که در مصر اتفاق افتاد و بعد که نظامیان کودتا می کنند.
اقتصاد مصر تحت کنترل نظامیان بوده است و به همین دلیل دولت غیر نظامی را سرنگون می کند به اسامی مختلف و این خطر بزرگی است که در اقتصاد ایران وجود دارد. ما همه این ویژگی ها را داریم هم نابرابری های گسترده که یک جمعیت بزرگی در سطل های زباله قوت خود و خانواده را جستجو می کنند، عده ای در صف فروش کلیه ایستاده اند در مقابل عده ای هم بچه های بیست و چهار پنج ساله شان سوار بر خودروهای میلیاردی می شوند. بی سابقه است قبل از انقلاب اصلا چنین چیزی وجود نداشته است امروزه در همین روزنامه های همشهری چاپ آگهی را من خودم دیدم که پنت هوس ششصد متری یا هشتصد متری یا یک آپارتمان هشتصد متری که با آسانسور خودروی شما تا بغل خانه می رود با دستگیره طلا. این مصرف گرایی تهوع آور در تاریخ معاصر ایران بی سابقه بوده است و تصویر بسیار نگران کننده ای است. بنابراین ما مسئول هستیم که نگرانی ها را منتقل کنیم.
تصویر دیگر که می تواند خوش بینانه باشد این است که ما هدف گذاری کنیم. مشکل ما در اقتصاد این است که اصلا راهبرد توسعه نداریم نمی دانیم بیست سال دیگر قرار است چه بشویم. چشم انداز چیزهایی تعریف کرده که ما می خواهیم نفر اول در منطقه مثلا در صنعت بشویم در علم نفر اول بشویم البته هیچ کدام از اینها تحقق پیدا نکرد چون قرار بود نرخ رشد هشت و نیم درصد در سال اتفاق بیفتد در حالی که میانگین رسمی سه درصد است، رسما نرخ رشد صفر و منهای پنج و شش دهم درصد اعلام کرده اند.
بنابراین به نظرم اینها باید بازخوانی و بازبینی شود هدف گذاری های جدید صورت گیرد. کشور ما جز از طریق صنعتی شدن امکان توسعه ندارد و امکان توسعه اگر منتفی شود بازارهای ما کلا در اختیار تولید کننده خارجی قرار خواهد گرفت آن موقع برای واردات نیازمند منابع هستیم کشوری که تولید نمی کند نمی تواند درآمد داشته باشید در این صد سال گذشته ما وابسته به درآمدهای بادآورده خدادادی بودیم. در سال 1965 درآمد ناخالص داخلی در ایران حدود دویست و شصت و پنج دلار بود در حالی که همین سال سرانه تولید ناخالص داخلی در کره صد و پنج دلار هست یعنی ما بیش از دو و نیم برابر آنها درآمد داشتیم اما در سال 2012 تولید ناخالص آنها بیست و دو هزار دلار و از ما چهار هزار و پانصد دلار است. این تغییر عمده به دلایل مختلف است و یکی از آنها حتما فرهنگ است فرهنگ کار و سخت کوشی است آماری که داده می شود حالا یا مال 20013 یا 2014 است که کره ای ها در هفته هفتاد ساعت کار می کنند این بالاترین رقم در دنیا است یعنی در هفته هفتاد ساعت کار می کنند این نرخ در ایران یازده ساعت است برای ژاپن شصت و شش ساعت در هفته است یعنی روزی دوازده ساعت کار می کنند در دنیایی که این طور رقابت وجود دارد طبیعی است که ما وقتی اینطوری کار می کنیم این هم عملکرد مدیریت اقتصادی کشور است انتظار دیگری نمی توانیم داشته باشیم. بازارهای ما هر روز در اختیار کشورهای دیگر قرار بگیرد ما با کره شروع کردیم ما پیکان را مونتاژ کردیم آنها هم از دوو شروع کردند امروز آنها همه دنیا را گرفته اند در حالی که ما پانزده شانزده مرتبه برای پیکان ختم گرفتیم.
برای وضعیت جایگزینی چندین مؤلفه وجود دارد بدون اینها حرفهایی که دولت می زند و برنامه هایی که به اسم خروج از رکود تورمی مطرح است اینها کار نمی کند اصلی ترین اقدامی که باید ابتدا صورت بگیرد (البته بقیه فعالیت ها موکول به این نیست) شکل گیری یک نهضت ضد فساد است و این هم با خروج نهادهای نظامی و انتظامی از اقتصاد کشور آغاز می شود. باید حضور اینها در اقتصاد کشور متوقف بشود در غیر این صورت بخش خصوصی حاضر به حضور در فعالیت های اقتصادی نیست چون اگر اعتبار و ارزی وجود داشته باشد به اعتبار نفوذشان به آنها می دهند و می توانند هر رقیبی را له کنند. اگر بخش خصوصی فعالیت نکند پولهای خود را از کشور خارج می کند و مملکت مثل بدنی است که مرتب از آن خون خارج خواهد شد طبیعی است که ضعیف می شود و ضعیف تر هم می شود جوانی که نیاز به شغل و آینده دارد و از آن محروم می شود، افسردگی و اعتیاد نتیجه آن می شود. اعتیاد یک ساز و کار دفاعی توسط افرادی است که نادیده گرفته می شوند و هیچ امیدی به آینده آنها وجود ندارد. حالا من قم را نمی دانم متأسفانه در تهران در این ماه های اخیر بسیار عیان است ویترین بسیاری از جاهای شهر آدمهای جوانی هستند بین سی تا چهل سال نشان می دهد که اینها خانه هایشان پاشیده است با چهره های خیلی مشخص مرتب هم در حال زیاد شدن هستند.
به هر صورت برای مقابله با این وضعیت یک نهضت ضد فساد نیاز داریم تا از این طریق اعتماد بخش خصوصی جلب شود به همین دلیل سران دولت قبلی باید همه محاکمه بشوند به دلیل فساد اقتصادی تا مادامی که این امر تحقق پیدا نکند اعتماد به کشور برنمی گردد.
نکته بعدی هم این است که ما باید استراتژی توسعه صنعتی داشته باشیم و برای هر کدام از بخش های صنعت که عمدتا هم صنایع نفت و گاز است و اصلی ترین غنایمی است که میلیاردها دلار در اینها سرمایه گذاری شده است این منابع را می توانیم به نحو متقضی از آنها استفاده کنیم ما صنایع پتروشیمی تأسیس کرده ایم متأسفانه ناکارآمدی اینها اینگونه است نفت خام می گیرند این را تبدیل به محصولات پتروشیمی کرده و صادر می کنند. آمار سال 90 را خدمت شما عرض کنم ما سال نود نفت خام را تنی هفتصد و هشتاد دلار می فروختیم و محصولات پتروشیمی را هفتصد و چهل دلار می فروختیم. بعد این محصول ما به ترکیه و کره و چین می رفت و تبدیل به فرآورده های نهایی می شد و با دو هزار و پانصد ششصد دلار به ما فروخته می شود. معنی این است که حلقه گمشده ای در صنایع پتروشیمی ما وجود دارد کاری که ما می کنیم صنایع بالا دستی نامیده می شود و کاری که آنها انجام می دهند صنایع پائین دستی گفته می شود این صنایعی که در ایران شکل گرفته است اینها کاستی های خیلی جدی دارد به نظر بنده این مطلب اتفاقی نیست برای اینکه منافع قدرتهای بیرونی به این متکی است.
ویژگی ایران این است که می تواند به سرعت به قدرت جهانی تبدیل شود و این مخالفین خیلی زیادی دارد از جمله آنها هم این حرص و آز و طمع گروه های داخلی است که همسوی با نیات پلید خارجی هر دو یک کار انجام می دهند و آن هم نابودی اقتصاد کشور است. اقتصاد ما دچار بحران سیاسی است راه حلش این نیست که نرخ بهره بانکی را کم یا زیاد کنیم خیلی از این ابزار ها امروز کار نمی کند اقتصاد امروز دچار فساد گسترده ای است بنابراین راه حل اقتصاد ایران سیاسی است در اینجا عرائضم را متوقف می کنم خیلی ببخشید که ناامید کننده بود ولی فکر می کنم اینها دلائل متقن آماری است.
 

ملک سلمان با ایران چه خواهد کرد؟

Posted: 25 Jan 2015 02:24 AM PST

یوچی دریزن
ملک عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی ساعت یک بامداد روز جمعه به وقت محلی جان خود را از دست داد. 

این در حالی بود که واشنگتن در مواردی همچون مبارزه با تهدید داعش و تلاش های منقطع برای براندازی بشار اسد رئیس جمهور سوریه بر متحد خود ریاض، تکیه کرده بود. 

ملک عبدالله به طور رسمی از ماه اوت سال ۲۰۰۵ اداره عربستان سعودی را بر عهده گرفته بود، اما در عمل از سال ۱۹۹۶ که ملک فهد برادر ناتنی‌اش دچار سکته مغزی شد، وی نظارت بر امور داخلی، تامین امنیت کشور و سیاست‌های خارجی را عهده دار شده بود. به گزارش تلویزیون ملی عربستان سعودی، شاهزاده سلمان ۷۹ ساله اکنون به عنوان جانشین برادر خود کنترل امور را در دست خواهد گرفت.


مرگ ملک عبدالله در زمان حساسی برای عربستان سعودی سرشار از نفت، روی داد: عربستان سعودی با تاثیرات سقوط بهای نفت در داخل کشور درگیر شده و داعش در حال قدرت گرفتن است و از سوی دیگر، با افزایش نقش قدرتمندانه متحدان ایران در عراق، لبنان و سوریه، نفوذ این کشور در منطقه خاورمیانه به شدت در حال افزایش است. جانشین ملک عبدالله همچنین با تشدید بحران در یمن مواجه است، چرا که دولت تحت حمایت خاندان آل سعود در این کشور به تدریج قدرت خود را از دست می‌دهد.


روابط میان آمریکا و عربستان سعودی در سال‌های اخیر در پی ناخشنودی ریاض از مذاکرات هسته‌ای دولت باراک اوباما با تهران، رو به وخامت گراییده است. عربستان سعودی و ایران سال‌های طولانی در سایه با یکدیگر در جنگ بوده‌اند و ملک عبدالله بر این باور بود که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در پی تمایل شدید به دستیابی به توافق هسته‌ای، در مقابل ایران سرسختی لازم را نشان نمی‌دهد.
در اتحادی غیرمنتظره، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل نیز در نگرانی‌های ملک عبدالله سهیم است. نتانیاهو قصد دارد به زودی به منظور شرکت در جلسه مشترک کنگره به واشنگتن سفر و علیه تلاش‌ها برای تصویب لایحه اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران در صورت شکست مذاکرات، لابی کند. اوباما تهدید کرده است در صورت تصویب لایحه در کنگره، آن را وتو خواهد کرد و این در حالی است که بسیاری از دیپلمات‌های سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس از این لایحه حمایت و اوباما را در پی مخالفت با این لایحه، سرزنش می‌کنند.


با این حال، در آینده نزدیک هیچ موضوعی برای پادشاه جدید عربستان سعودی پیچیده‌تر از کاهش قابل توجه بهای نفت در بازارهای جهانی نخواهد بود. بهای هر بشکه نفت خام به حدود ۵۰ دلار سقوط کرده است و این مساله با توجه به وابستگی شدید عربستان سعودی به درآمدهای حاصل از فروش نفت، مشکل بزرگی برای این کشور محسوب می‌شود. سقوط بهای نفت عربستان سعودی را در سال ۲۰۱۵ برای اولین بار در سال‌های طولانی با کسری بودجه مواجه خواهد کرد.
کاهش بهای نفت شاهزاده سلمان را در چندین زمینه با چالش مواجه خواهد کرد. مسئله اول اینکه خاندان آل سعود در چندین دهه گذشته با فراهم آوردن رفاه اجتماعی، ثبات داخلی را در این کشور حفظ کرده است و ادامه چنین روندی با توجه به کاهش شدید بهای نفت، دشوار خواهد بود. دوم اینکه عربستان سعودی از درآمدهای نفتی برای تشکیل یکی از قدرتمند‌ترین ارتش‌ها در خاورمیانه از طریق خرید تسلیحات پیشرفته آمریکایی و استخدام هزاران نیروی آمریکایی و غربی برای آموزش نیروهای داخلی، استفاده می‌کرده است. خاندان آل سعود همچنین در سال‌های اخیر به شورشی‌ها در سوریه که علیه دولت بشار اسد می‌جنگند، کمک‌های مالی فراوانی کرده است.


در شرایط کنونی بسیاری از مردم عربستان سعودی می‌خواهند بدانند چه سرنوشتی در انتظار اصلاحاتی که ملک عبدالله به اجرا گذاشته اما به اتمام نرسیده بود، خواهد بود. ملک عبدالله در تلاش بود با ترغیب به استفاده از انرژی هسته‌ای و دیگر گونه‌های انرژی، وابستگی عربستان را به نفت کاهش دهد. ملک عبدالله همچنین در زمینه آزادی زنان اقداماتی را در پیش گرفته بود که از نمونه آن‌ها می‌توان به وعده شرکت زنان در انتخابات اشاره کرد؛ اگرچه این مسئله در پی اعتراض‌های گروه‌های مذهبی و محافظه کار در کشور به تعلیق درآمد. 


سلمان چندین سال نزدیک به ملک عبدالله فعالیت کرده است، اما هنوز معلوم نیست چگونه پادشاهی باشد. بروس ریدل تحلیلگر پیشین سیا حدود دو سال پیش خاطرنشان کرد: «سلمان به شدت بیمار است و عموما فعالیت سیاسی ندارد.» شایعات در مورد سلامت سلمان بسیار است، اما وی و مشاورانش همواره این شایعات را رد کرده‌اند.


پادشاه جدید عربستان مجبور خواهد بود روابط با آمریکا را بهینه سازد و در مورد موضع مناسب در مقابل ایران چه در میدان‌های جنگ در خاورمیانه و چه در مذاکرات وین و ژنو، تصمیم گیری کند. زمانی که خشونت‌ها و تحولات سیاسی منطقه را فرا گرفتند، ملک عبدالله موفق شد به طور نسبی ثبات را در عربستان سعودی حفظ کند. اکنون آینده عربستان در دستان برادر ملک عبدالله است و باید دید آیا سلمان نیز توانایی حفظ ثبات در این کشور را خواهد داشت؟! 

منبع: دیپلماسی ایرانی 

منبع اصلی: فارن پالیسی

 

مترجم: طلا تسلیمی

 

«پیاده روی ظریف و کری» پرسش۲۱ نماینده از وزیر

Posted: 25 Jan 2015 01:24 AM PST

جرس: بیست و یک نماینده مجلس پیاده روی محمدجواد ظریف با جان کری و سفر به فرانسه را ' دو خطای دیپلماتیک در حاشیه مذاکرات اخیر' خواندند و با طرح سوال از وزیر امور خارجه خواهان پاسخگویی او شدند.

 

به گزارش ایرنا، در متن این سوال که در جلسه علنی روز یکشنبه مجلس شورای اسلامی قرائت شد، آمده است: علت دو خطای دیپلماتیک شما در حاشیه مذاکرات اخیر چیست؟ چرا به نشانه اعتراض به توهین نشریه فرانسوی، سفر خود را به فرانسه لغو نکردید؟

 

سوال کنندگان در متن پرسش خود نوشته اند: جناب آقای وزیر خارجه! متأسفانه حواشی مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 مجدد در ژنو تکرار شده و این یعنی خطای دیپلماتیک از سوی نماینده ارشد جمهوری اسلامی ایران. پیاده روی نمادین شما با وزیر امور خارجه آمریکا و سفر به کشور فرانسه آن هم در زمان هتاکی چندباره نشریه شارلی ابدو به مقدسات مسلمانان هیچ یک شایسته شأن وزیر خارجه ایران نبود.

 

در متن این سوال آمده است: آقای وزیر؛ شما بیش از همه از کارشکنی کشور استکباری آمریکا در روند مذاکرات هسته ای با خبر هستید و حتماً خاطرات زیاده خواهی های شیطان بزرگ را در طول مذاکرات به خصوص مذاکرات مسقط فراموش نکردید، پس نمی توان صمیمیتی میان وزرای خارجه، ایران و آمریکا متصور بود تا منتهی به پیاده روی در خیابان های ژنو شود؛ چرا به این رفتارهای خارج از عرف سفیر جمهوری اسلامی پایان نمی دهید و بدون حاشیه به پیشبرد اهداف والای انقلاب اسلامی در انجام مذاکره نمی پردازید؟

 

جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد ، سید محمود نبویان نماینده تهران ، حمید آقاجری نماینده بندر ماهشهر ، حسینعلی حاجی دلیگانی نماینده شاهین شهر ،نصرالله پژمان فر نماینده مشهد ، محمدرضا آشتیانی نماینده قم ، روح الله عباس پور نماینده بوئین زهرا ، مفید کیایی نژاد نماینده ساوجبلاغ ، رجب رحمانی نماینده تاکستان ، سیدمرتضی حسینی نماینده قزوین ، فاطمه آلیا نماینده تهران ، زهره طبیب زاده نماینده تهران ، حلیمه عالی نماینده زابل ، روح الله حسینیان نماینده تهران ، سیدعلی طاهری نماینده گرگان ، موسی غضنفرآبادی نماینده بم ، سید محمد علی موسوی نماینده خدابنده ، مرتضی آقاتهرانی نماینده تهران ، علی اصغر زارعی نماینده تهران ، محمد سلیمانی نماینده تهران از امضا کنندگان این سوال هستند.

 

یک امضا نیز ناخوانا است.

 

سوال کنندگان پرسیده اند: چرا حضور وزیر خارجه ایران در فرانسه و دیدار با وزیر خارجه این کشور زمانی صورت می گیرد که توهین نشریه شارلی ابدو به ساحت پیامبر اعظم (ص) احساسات صدها میلیون مسلمان را جریحه دار کرده است؟ لغو سفر وزیر خارجه ایران به کشوری که با سیاست های خود زمینه را جهت توهین به ادیان آسمانی و مخصوصاً دین مبین اسلام را فراهم ساخته بود و احضار سفیر فرانسه به وزارت خارجه حداقل انتظار ملت ایران و مسلمانان دنیا از شما بود. آیا در افکار بین المللی حضور وزیر خارجه ایران در فرانسه صرفاً معطوف به مذاکرات هسته ای می شود؟

 

در متن این سوال همچنین آمده است: آقای ظریف! شما پیش از آنکه نماینده ایران در مذاکرات هسته ای باشید، وزیر امور خارجه کشور مسلمان و انقلابی جمهوری اسلامی ایران هستید و قطعاً به خوبی می دانید اعتراض عملی به هتاکی نشریه شارلی ابدو در مقابل مذاکرات هسته ای اهمیت والایی دارد. آقای وزیر! این یعنی ایستادگی با عزت بر اعتقادات اسلامی و هیچگاه معنای غرب با چند کشور هتاک را نمی دهد.  

 

لغو حکم اعدام رهبر اخوان المسلمین

Posted: 25 Jan 2015 12:03 AM PST

نوام چامسکی: انقلاب دیگری در مصر در راه است
 جرس: دادگاه تجدید نظر مصر حکم اعدام محمد بدیع رهبر ارشد اخوان المسلین و ۳۶ نفر دیگر از اعضای این گروه را لغو کرد.

 

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل ازشبکه المیادین ، این دادگاه همچنین حکم حبس ابد 115 نفر از طرفداران اخوان المسلمین را نیز لغو کرد.

 

ماموران امنیتی مصرهمچنین 16 نفر از اعضای گروه اخوان المسلمین را در استان البحیره بازداشت کردند.

 

نوام چامسکی: انقلاب دیگری در مصر در راه است


کارشناس خبره آمریکایی در امور خاورمیانه پیش بینی کرده است که در دوران دولت کنونی رییس جمهور عبدالفتاح السیسی به دلیل ناتوانی وی در حل مشکلات کشور خود، انقلاب جدیدی در مصر روی خواهد داد.

 


به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، نوآم چامسکی، مفسر سیاسی برجسته و استاد زبان شناسی دانشگاه MIT، در روز 16 ژانویه به شبکه ماهواره ای الجزیره گفت آنچه وی با عنوان "رژیم نظامی مصر" نامیده، قادر به حل مشکلات پیش روی این کشور نبوده است.

 

وی افزوده است: انقلاب دیگری در کشور مصر اتفاق خواهد افتاد و دولت کنونی دیگر نخواهد توانست با اتکا به حمایت مالی کشورهای نفت خیز حاشیه خلیج فارس سرپا بایستد.

 

چامسکی اذعان داشته است که با قیام مردم مصر علیه حسنی مبارک، این کشور مهمترین گام را در بهار عربی برداشت و در واقع یک انقلاب واقعی در این کشور اتفاق افتاد که چند سال پیش از آن آغاز شده بود.

 

وی همچنین بیان داشت: کودتای نظامی که در سال 2013 توسط نیروهای مسلح انجام شد تا محمد مرسی، رییس جمهور سابق مصر برکنار شود، در واقع به واسطه سیستم دموکراتیک در حال پیدایش در این کشور به موفقیت دست یافت. با این حال چامسکی تصریح کرده است که مصر از این قیام بهره ها برده است به طوریکه دستاوردهایی را در فعالیت های کارگری بدست آورده و خواسته عموم مردم این کشور بر تغییر قرار گرفته است.

 

عراق در جام ملت‌ها ماند؛ ‌ای‌اف‌سی درخواست ایران را رد کرد

Posted: 24 Jan 2015 11:42 PM PST

 جرس: ای اف سی اعتراض فدراسیون فوتبال ایران در موضوع دوپینگی بودن «علا عبدالزهرا» ملی‌پوش عراقی را رد کرد و رای به ادامه حضور تیم ملی عراق در جام ملت‌های آسیا داد. مهدی محمد نبی، سرپرست تیم ملی در استرالیا این خبر را تایید کرده است. 


به گزارش ایسنا، پس از جنجالی 48 ساعته در موضوع دوپینگی بودن بازیکن سابق تیم تراکتورسازی تبریز و عضو تیم ملی فوتبال عراق، کمیته‌ی انضباطی کنفدراسیون فوتبال آسیا پس از نشستی مفصل و بررسی‌ مستندات و مدارک ارائه شده از سوی ایران رای به رد اعتراض ایران داد و اعلام کرد که ادامه حضور تیم ملی فوتبال عراق در جام ملت‌های آسیا بلامانع است.

 

پس از آن که فدراسیون فوتبال ایران دلایل و مستندات خود را در مورد دوپینگ بازیکن تیم ملی فوتبال عراق ارائه کرد و بررسی این موضوع را خواستار شد، جلسه‌ای در AFC از ظهر روز یک‌شنبه به وقت استرالیا و 7 صبح به وقت ایران برگزار شد، اما سرانجام کنفدراسیون فوتبال آسیا درخواست ایران را برای تغییر نتیجه دیدار مقابل عراق را نپذیرفت و بر این اساس عراق حضورش در ادامه جام ملت‌ها قطعی شد.

 

فدراسیون فوتبال ایران پس از دیدار روز جمعه در مقابل عراق و شکست در ضربات پنالتی بلافاصله دلایل خود را برای دوپینگی بودن علا عبدالزهرا مطرح کرد. پس از مطرح شدن این ادعا از سوی ایران و درخواست ایران از AFC برای بررسی طرح اتهام علیه این بازیکن، کمیته انضباطی AFC جلسه اضطراری را برای این موضوع برگزار کرد.

 

براساس این گزارش، تیم ملی فوتبال ایران پس از این رای کنفدراسیون فوتبال آسیا دوشنبه وارد تهران خواهد شد.  

 

سعید مرتضوی: دادگاه مرا علنی برگزار کنید

Posted: 24 Jan 2015 11:42 PM PST

 جرس: مدیرعامل سابق سازمان تامین اجتماعی، درخواست علنی شدن دادگاه خود را دارد. 


سعید مرتضوی در گفتگو با مهر، در پاسخ به اینکه علی ربیعی وزیر رفاه در گفتگویی اعلام کرده است که سعید مرتضوی در پرونده تامین اجتماعی از وی شکایت کرده است، گفت: این شکایت برای گذشته و حدود ۶ ماه قبل است. این فرد در جمع مدیران تامین اجتماعی گفته بود ۳۰ هزار میلیارد تومان در پرونده بابک زنجانی سوء استفاده مالی شده و اموال تامین اجتماعی تضییع شده است و این میزان ۱۰ برابر پرونده فساد ۳ هزار میلیاردی است.

وی افزود: من همان لحظه هم پاسخ دادم و گفتم که به اندازه یک چوب کبریت هم به بابک زنجانی ندادیم چون این تنها یک تفاهم نامه بوده و بعد هم این تفاهم نامه لغو شد. برای همین تامین اجتماعی هیچ معامله ای با بابک زنجانی انجام نداده و پولی هم رد و بدل نشده است و به دلیل به اتهام افترا و نشر اکاذیب از وزیر رفاه شکایت کردم.

مدیرعامل سابق تامین اجتماعی در پاسخ به اینکه آیا تایید می کنید که بازپرس پرونده شما تغییر کرده است، گفت: وظیفه اطلاع رسانی در این خصوص با من نیست اما چون رسانه ای شده است تایید می کنم.


مرتضوی افزود: می خواهم این دادگاه علنی برگزار شود. پاسخ های من به اتهامات شاکیان را باید رسانه ها ضبط کنند.  

 

بیست وچهارم دی ماه دو تن ازشاکیان پرونده سعید مرتضوی در پرونده تخلفات تامین اجتماعی در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه خواستار محاکمه علنی او شدند.

 

این دو شاکی در نامه‌ای به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، خواستار آن شده‌اند که دستگاه قضایی ایران، دادگاه سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، را علنی کند، چرا که به این ترتیب به گفته آن‌ها «استدلال‌‌های حیرت‌آور متهم» در ضایع کردن اموال کارگران بدل به نمادی از مردم سالاری خواهد شد.

 

سعید مرتضوی در کنار اتهامات دیگر، به «خیانت در امانت، اختلاس و تصرف غیرقانونی در اموال عمومی» در زمان ریاست بر سازمان تامین اجتماعی متهم است.