جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


دموکراسی فقط انتخابات نیست

Posted: 24 Jan 2015 09:40 AM PST

سعید حنائی کاشانی
"دموکراسی" بدون "جامعۀ مدنی" قوی و نهادهایی مانند نظام قضایی مستقل، و آزادی بیان و مطبوعات و بی‌طرفی نیروهای نظامی در مناقشات سیاسی یا به آشوب و جنگ داخلی می‌کشد یا به برقراری فاشیسم. 


اگر دموکراسی واقعاً دموکراسی باشد و ارادۀ عمومی را نمایندگی کند، همان‌گونه می‌اندیشد و رفتار می‌کند که عموم مردم می‌اندیشند و رفتار می‌کنند. بنابراین، در دموکراسی هم این امکان وجود دارد که به ارزش‌های دینی مردم توجه شود و آنها رعایت شوند، اگر مردم این طور دوست دارند، و هم این امکان وجود دارد که این ارزش‌ها رعایت نشوند، اگر عموم مردم خود به این ارزش‌ها پایبندی نداشته باشند و نخواهند که آنها را رعایت کنند.

"دموکراسی" در مقام نظامی سیاسی "به خودی خود" نسبت به اندیشه‌ها و ادیان و ارزش‌ها و ایدئولوژی‌ها "بی‌طرف" است، اما، وقتی گروهی دست بالا را در قانونگذاری و اجرا داشته باشند، طبعاً اعتقادات و ارزش‌ها و آرمان‌ها و ایدئولوژی‌های آنهاست که بر اکثر مردم فرمان می‌راند. از این جهت، دموکراسی همواره لغزنده است، و می‌تواند میان گرایش‌های چپ و راست و میانه تقسیم شود و، دست کم، در هردوره‌ای قوانینی به سود اکثریتی و زیان اقلیتی، یا به‌عکس، تصویب و اجرا کند.

بنابراین، تاریخ دموکراسی خود گویای آن است که افکار و اعتقادات عمومی، درست یا نادرست، در جهت‌گیری آن نقش دارند و ای بسا در زمان‌هایی به استبداد اکثریت یا فاشیسم توده‌ای هم بینجامد. اما آنچه "دموکراسی" را با دیگر نظام‌ها متفاوت می‌کند پذیرش و آزادی و تحمل اندیشه‌ها و احزاب‌ مخالف و آزادی فعالیت همۀ گروه‌های مدنی برای کسب قدرت به صورت مشارکت در انتخابات و حفظ حقوق فردی و مدنی افراد در هر وضع و حالی است.

فرق رفتار دموکراسی با دین و اعتقادات دینی و نظام‌های استبدادی دینی و غیردینی در این است که در "دموکراسی" عموم مردم حق قضاوت و سنجش در خصوص رعایت کردن ارزش‌های دینی یا رعایت نکردن آنها را دارند، و بنابراین در ترک یا انجام آنها آزادند.

بنابراین، فرق رفتار دموکراسی با دین و اعتقادات دینی و نظام‌های استبدادی دینی و غیردینی در این است که در "دموکراسی" عموم مردم حق قضاوت و سنجش در خصوص رعایت کردن ارزش‌های دینی یا رعایت نکردن آنها را دارند، و بنابراین در ترک یا انجام آنها آزادند، اما در نظام‌های استبدادی دینی، عموم مردم، اولا، حقی در ترک دین ندارند، و ثانیا، حق انحصاری تأویل و تفسیر دین و ارزش‌های دینی نیز در انحصار عده‌ای خاص است که به زور و ارعاب و تهدید یا تطمیع دیگران را ساکت می‌کنند.

بنابراین، اگر در جامعه‌ای فقط درصد اندکی از مردم اعتقادات دینی داشته باشند و درصدد تحمیل آن به دیگر مردمان باشند، دموکراسی با آن دین در تضاد و در تصادم خواهد بود. اما اگر در جامعه‌ای عموم مردم اعتقادات دینی داشته باشند، اما درصدد تحمیل اعتقادات خود به دیگران نباشند، و حقوق اقلیت‌ها و دیگر بی‌اعتقادان به دین حاکم محفوظ باشد، و هیچ گروهی هم حق جلوگیری از بحث و نظر دربارۀ مسائل و مباحث دینی را نداشته باشد، آن‌گاه ارزش‌های دینی می‌توانند در هدایت و جهت‌گیری دموکراسی و تصویب فوانین آن نیز نقش داشته باشند، چون اکثریت جامعه به آنها معتقد است.

مثال‌های تاریخی آن در جوامع غربی بسیار است: قوانین در خصوص رفتار عرفی افراد از ازدواج تا همزیستی یا عشق آزاد، مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر، روسپیگری، سقط جنین، همجنس‌گرایی، ازدواج همجنس‌گرایان، سانسور یا ممیزی آثار هنری، انتشار کتاب‌های دینی مغایر با دین حاکم بر جامعه یا ضددینی و از این قبیل.... همه به یک‌باره از آغاز تاریخ دموکراسی در جوامع وجود نداشته‌اند و قبض و بسط قوانین مدنی تابع پذیرش اجتماعی یا بالا رفتن میزان تحمل آنها در میان مردم بوده است.

به همین سان، این نکته در خصوص اسلام نیز صادق است. اما پاسخ به این پرسش در خصوص اسلام بنا بر قاعده‌ای که گفتیم مشروط به پاسخ به این پرسش‌هاست: ۱) چه کسانی خود را سخنگوی خودگماردۀ "اسلام" می‌دانند؟؛ ۲) این افراد یا گروه‌ها برای کسب آراء اکثریت در جامعه چقدر توانایی دارند؟؛ ۳) اگر توانایی جلب افکار عمومی را ندارند، برای تحمیل اعتقاد خود به اکثریت چقدر "زور" دارند؟ پاسخ به این پرسش‌هاست که تعیین می‌کند آیا "اسلام" توانایی سازگاری با دموکراسی را دارد یا خیر.

***

"دموکراسی" به معنای وجود قاعده‌ای برای بازی اجتماعی است تا تغییرات اجتماعی و تقسیم قدرت در جامعه به صورت مسالمت‌آمیز صورت گیرد و این بازی چیزی نیست که فقط یک بار و تا ابد بس باشد تا حکومت گروهی تثبیت شود و دیگر هیچ حریف و رقیبی در میدان نماند.

جنگ یا انقلاب راه همواری برای برقراری دموکراسی یا صدور آن نیست. "دموکراسی" وقتی استوار و سودبخش خواهد بود که بر ساختارهای اجتماعی محکمی مبتنی باشد، یعنی در زیر یا پشت آن "جامعۀ مدنی" قدرتمندی ایستاده باشد. "دموکراسی" مانند هرچیز دیگری در این جهان به‌تنهایی و جدا از دیگر چیزها معنا و مفهومی ندارد.

دموکراسی فقط رأی‌گیری و انتخابات نیست. دموکراسی نردبانی نیست که یک عده از آن بالا بروند و بعد آن را برچینند تا کسی دیگر بالا نیاید. تجربۀ انقلاب‌های قرن بیستم از کمونیسم روسی و چینی و کوبایی تا انتخاباتی و کودتایی، مانند فاشیسم ایتالیایی و فالانژیسم اسپانیایی و نازیسم آلمانی، نشان داد که صرف حضور مردم در خیابان‌ها و تظاهرات‌های شکوهمند و ستایش رهبران حکومت نیست که نظامی را "دموکراتیک" می‌سازد.

"دموکراسی" به معنای وجود قاعده‌ای برای بازی اجتماعی است تا تغییرات اجتماعی و تقسیم قدرت در جامعه به صورت مسالمت‌آمیز صورت گیرد و این بازی چیزی نیست که فقط یک بار و تا ابد بس باشد تا حکومت گروهی تثبیت شود و دیگر هیچ حریف و رقیبی در میدان نماند.

بنابراین، بر اساس تجربه‌هایی که در تاریخ داشته‌ایم و درس‌هایی که از آنها آموخته‌ایم آنچه امروز در جهان عربی و اسلامی شاهد آن هستیم باز مُهری است بر تأیید این ادعا که "دموکراسی" بدون "جامعۀ مدنی" قوی و نهادهایی مانند نظام قضایی مستقل، و آزادی بیان و مطبوعات و بی‌طرفی نیروهای نظامی در مناقشات سیاسی یا به آشوب و جنگ داخلی می‌کشد یا به برقراری فاشیسم.

بنابراین، نه سرنگونی حکومت‌های جابر به دست نیروهای خارجی می‌تواند راهگشای دموکراسی باشد، در هر شرایطی، و نه صرف سرنگونی "نظام قدیم" به دست انقلابی‌ها. امن‌ترین و بهترین راه تاریخی، همچون انگلستان و برخی کشورهای دیگر اروپایی، این است که نظام‌های سیاسی و گروه‌های حاکم در این جوامع یا جوامعی مانند اینها خود هرچه زودتر راه "تغییر مسالمت‌آمیز" و گذار به "دموکراسی" را بگشایند. 


منبع: بی بی سی 


نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


نشان خدمت در زندان!

Posted: 24 Jan 2015 09:40 AM PST

 آيا نام آقاي رحيمي در آن ليستي كه هميشه در جيب آقاي احمدي‌نژاد بود و هيچگاه هم افشا نشد، نوشته شده بود؟ 

 

با صدور حكم محكوميت قطعي پنج سال و ٩١ روزه آقاي محمدرضا رحيمي، معاون اول آقاي احمدي‌نژاد كه همراه با حدود چهار ميليارد تومان رد مال و جريمه اموال جابه‌جا شده است، انتظارها براي به سرانجام رسيدن يكي از پرونده‌هاي جنجالي پنج سال اخير به پايان رسيد؛ پرونده‌اي كه يك جزو آن به نام «حلقه فاطمي» و پرونده بيمه بود، شناخته مي‌شد. اميدواريم كه كل حكم صادره با جزييات پرونده نيز به زودي منتشر شود تا افكار عمومي در جريان بخش كوچكي از تخلفات در دوره ٨٤ تا ٩٢ قرار گيرند. ولي فراموش نكنيم كه اين محكوميت بخش بسيار كوچكي از اصل ماجراست و اتفاقا مجموعه ديگري بايد در پيشگاه مردم و وجدان عمومي به محاكمه كشيده شوند. از جمله خود آقاي رحيمي كه از حيث ديگري نيز بايد پاسخگوي جامعه باشد كه در اين يادداشت به برخي از اين نكات پرداخته مي‌شود. اهميت حكم محكوميت آقاي رحيمي در اين است كه وي معاون اول رييس‌جمهور بوده و حتي خودش در اظهارنظري اين جايگاه را ارتقا داد و معاون اولي نظام را براي خود حكم زد!


جالب اينكه وي مدعي است دانش حقوق خوانده، هرچند هيچگاه كسي اجازه نيافت مدرك مورد ادعاي وي را بررسي كند و در نتيجه به حرف و حديث‌هاي فراوان درباره اين مدرك پاسخ داده نشده است. بنابراين وقتي كه كسي با حقوق آشناست، به‌طور طبيعي بايد مي‌فهميد كه رفتارش در پرونده موجود، منجر به حكم محكوميت خواهد شد. حتي اگر حقوق هم نخوانده بود، بايد به صورت شهودي اين نتيجه را مي‌دانست. بنابراين براي احترام به نظام و مسند رياست‌جمهوي بايد از پذيرش پست معاون اولي يا هر پست ديگر دولتي استنكاف مي‌كرد. حتي اگر يقين هم نداشت كه محكوم مي‌شود، بايد از پذيرش پست‌هاي مهم پرهيز مي‌كرد. شايد وجودش در پست معاون اولي رياست‌جمهوري به اين دليل بود كه نوعي مصونيت برايش ايجاد كند كه اگر چنين باشد، واويلاست و بايد به آقاي احمدي‌نژاد دست‌مريزاد گفت!! البته وقتي كه آقاي احمدي‌نژاد اعلام كرد خط قرمز او كابينه است، همه متوجه شدند كه ماجرا چيست. ولي در يك جامعه سالم و عدالت‌محور، وقتي كه مسوولي با اتهامي مواجه مي‌شود، فوري از مسووليت خود كنار مي‌رود تا رسيدگي قضايي بدون دعدغه سياسي صورت گيرد. فارغ از اينكه در نهايت محكوم‌ يا تبرئه شود. اين كار براي جلب اعتماد مردم است. در حالي كه آقاي احمدي‌نژاد نه‌تنها خط قرمز كشيد تا حصار امني را دور آقاي رحيمي ايجاد كند، بلكه او را به رياست ستاد مبارزه با فساد اقتصادي منصوب كرد و از همه جالب‌تر اينكه دو روز مانده به انتخابات سال ٩٢، يعني در ٢٢ خرداد ماه، نشان خدمت جمهوري اسلامي ايران را بر سينه ايشان نصب كرد!! مي‌توان از آقاي احمدي‌نژاد پرسيد كه آيا از واقعيت اتهامات وارده به معاون اول خود بي‌اطلاع بوده است؟ در اين صورت آيا بهتر نبود به جاي اين همه سفر استاني، يك سفر هم داخل ساختمان رياست‌جمهوري انجام مي‌دادند تا از كارهاي بالاترين مقام دولت دست‌پاك خود مطلع شوند؟ اگر هم اطلاع داشته‌اند، چرا او را همچنان معاون اول خود نگه داشتند و سپس رييس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي كرده‌اند و در پايان نيز نشان خدمت با ده‌ها سكه جايزه به او داده‌اند؟ نتيجه اين شده كسي كه نشان خدمت جمهوري اسلامي را دارد، بايد اتهام فساد مالي در پاك‌دست‌ترين دولت تاريخ ايران! ٥ سال و ٩١ روز را در زندان باشد. آيا او مي‌تواند در زندان آن نشان را بر سينه خود نصب كند و به مجرمان و سارقان و كلاهبرداران نشان دهد؟ بنابر اين در كنار اثبات جرم و اجراي كيفر، مسووليت سياسي را نيز بايد متوجه افراد كنيم. همه مسائل محدود به ارتكاب جرم و كيفر قانوني نمي‌شود. پذيرش مسووليت سياسي بسيار مهم است. دولتي كه مدعي است دولت پاكي بوده و خود را پاك‌ترين دولت تاريخ ايران مي‌دانسته است، چگونه مي‌شود كه فقط يك قلم از احكام محكوميت فساد در آن دوره، متوجه نفر دوم كابينه و معاون اول رييس‌جمهور شود؟ كسي كه رييس مبارزه با فساد نيز بوده است! آيا نام آقاي رحيمي در آن ليستي كه هميشه در جيب آقاي احمدي‌نژاد بود و هيچگاه هم افشا نشد، نوشته شده بود؟

نكته مهم ديگر اينكه برخي اصولگرايان درصددند كه خود را قهرمان مبارزه با اين فساد بدانند در حالي كه آنان از لحاظ سياسي شريك اين جرايم محسوب مي‌شوند. حمايت‌هاي بي‌چون و چراي آنان از دولت پيش و مصلحت جويي غالب آنان در جلوگيري از طرح تخلفات دولتي، بيشترين سهم را در شكل‌گيري اين فسادها داشته است. تعداد اصولگراياني كه افشاگر فسادهاي گذشته بودند اندك است و صداي آنان در برابر كساني كه به‌صورت پايدار و در يك جبهه وسيع از آن دولت دفاع مطلق مي‌كردند پژواكي نداشت. بالاخره اينكه فكري به حال نشان خدمت داده شده كنيد. آن را پس بگيريد با جوايز داده شده‌اش. چون در واقع به‌جاي خدمت چيز ديگري انجام شده بوده است. همان‌طور كه جوايز قهرمانان دوپينگ كرده را پس مي‌گيرند. 
 

منبع: اعتماد 


نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


کارلوس کیروش، و کنشگران سبز

Posted: 24 Jan 2015 09:18 AM PST

مرتضی کاظمیان
 کنشگران همدل با جنبش سبز در این زمانه‌ی بنفش ‌شده در متن اقتدارگرایی مسلط و سرکوب تداوم یافته، نمی‌توانند با نقد فلان طیف اصلاح‌طلب که پراگماتیسم پیشه کرده‌، یا بهمان لایه که «معتدل» شده‌ و به مصلحت‌هایی از رهبران و زندانیان جنبش سبز چیزی نمی‌گوید، از اهمیت و اصالت کنش اثباتی خود، صرف‌نظر و سلب مسئولیت کنند. 


مقدمه:

۱. مخاطب این یادداشت، کنشگران «سبز»ی نیستند که با پیروزی دولت روحانی، شیفت گفتمانی یافته و «بنفش» شده‌اند. طرف اصلی سخن این مختصر، کنشگرانی هستند که خود را همچنان و هنوز همدل با جنبش سبز و متعهد به رهبران و فعالان آزاده‌ اما محبوس آن می‌دانند.


۲. با نقطه عزیمت پیشین، این یادداشت در مقام کوبیدن بر طبل افتراق و ایجاد شکاف میان طیف گسترده‌ و متنوع اصلاح‌طلبان ایران نیست، که هر لایه‌ای راهبردی دارد و به طریقی، مطلوب‌ها و چشم‌اندازه‌های خود را می‌جوید. کناره گرفتن این و آن گروه و لایه، توجیه‌گر کنار نشستن من و ما نیست.


۳. این یادداشت نمی‌خواهد به حوزه‌هایی از زندگی شخصی و روزمره، که اتفاقا برخی از آنها وجهی اجتماعی ـ و حتی سیاسی ـ دارند، بی‌اعتنایی نشان دهد. «فوتبال» یکی از همین عرصه‌هاست؛ موضوع/مقوله‌ای بسیار مهم که گاه به جهت وجه انضمامی و ملموس آن، عریان‌کننده‌ی بسیاری از مشکلات ایران و آشکارکننده‌ی عمق و شدت فساد در جمهوری اسلامی است. جایی که از سوی دیگر (در وجه ملی) بازتاب‌دهنده‌ و برجسته‌ساز وطن‌دوستی و همدلی لایه‌های اجتماعی گوناگون است.

 


متن:

آن گروه از «سبز»هایی که این چند روز ـ و به‌ویژه پس از باخت ایران از عراق ـ درگیر ماندن یا رفتن کارلوس کیروش شده‌اند و به‌ویژه جهد وافر برای ابقای او نشان می‌دهند یا درگیر بحث‌‌های مرتبط با این حوزه شده‌اند، لحظه‌ای برکنار از این موضوع، نگاهی نیز به تقویم بیاندازند.


سه هفته‌ی دیگر، ادامه‌ی حصر خانگی و بازداشت غیرقانونی رهبران جنبش سبز، به چهار سال می‌رسد. تا همین‌جا، آنان بدون برگزاری حتی دادگاهی نمایشی و فرمایشی (از آن‌گونه که حتی در سال ۱۳۸۸ شاهد بودیم) افزون بر ۱۴۴۰ روز در حبس مانده‌اند.


وضع ده‌ها فعال مشهور و گمنام جنبش سبز نیز چنین است. از نخستین بازداشت‌شده‌های کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ (دکتر احمد زیدآبادی) تا این اخیر و آخرین آنها (کسی چون محسن رحمانی که به‌خاطر بالا بردن عکس میرحسین موسوی در میتینگ انتخاباتی روحانی در خرداد ۱۳۹۲، مجرم شناخته شده و باید ۷ سال را در زندان سپری کند و به‌گونه‌ای ظالمانه چند هفته‌ای است دوران محکومیت و حبس وی در اوین آغاز شده است).


آتنا فرقدانی، دانشجوی هنر هم یکی دیگر از بازداشت‌شده‌های جدید است، کسی که در مجازاتی مشدد و تعمدی، در زندان قرچک ورامین محبوس شده؛ آنجا که او ـ در تماس تلفنی با محمد نوری‌زاد ـ گزارش داده: «هشتاد و دو نفرند در یک فضای محدود با یک حمام و چهار تا دوش. و آب گرمی که از ساعت نه صبح به بعد تمام می‌شود و آنان مجبورند با آب سرد حمام کنند. زندانی آکنده از بیمار... که تنها روزنامه‌ای که به آن می‌رود "اطلاعات" است...»


این فهرست، مختصر نیست و سوگمندانه، در ایام دولت اعتدال نیز همچنان در حال بسط است.


۱۰ قرن پیش‌تر، ابوسعید ابوالخیر فرمود: «خدا رحمت کناد هر که را گامی فراپیش نهد.» کنشگران همدل با جنبش سبز در این زمانه‌ی بنفش ‌شده در متن اقتدارگرایی مسلط و سرکوب تداوم یافته، نمی‌توانند با نقد فلان طیف اصلاح‌طلب که پراگماتیسم پیشه کرده‌، یا بهمان لایه که «معتدل» شده‌ و به مصلحت‌هایی از رهبران و زندانیان جنبش سبز چیزی نمی‌گوید، از اهمیت و اصالت کنش اثباتی خود، صرف‌نظر و سلب مسئولیت کنند.


هر قدم و اقدام ایجابی در جهت آگاهی‌بخشی در مورد تداوم ستم و کردار ناروا علیه کروبی و موسوی و رهنورد و همراهان آزاده‌ی ایشان، موضوع مهمی است که به‌ویژه در این ایام، قابل اغماض و بی‌اعتنایی نیست. این، به‌ویژه برای آن گروه از سبزهایی که مهاجر شده‌اند و در خارج از کشور، از آزادی و امنیت متفاوتی برخوردارند، به‌شکلی مشدد، مطرح است.


بدیهی است که موضوع فوق (آگاهی‌بخشی در مورد تداوم حبس‌های غیرقانونی و ظالمانه، و اعتراض به ادامه‌ی سرکوب و خشونت اقتدارگرایی) گام نخست و بدیهی و اقدام اولیه برای هر تلاش مهم‌تر و موثرتر است. در همین راستاست که گفت‌وگو و همفکری برای تمهید سیاست عملی به عزم تغییر وضع ناگوار موجود، اهمیت می‌یابد.


این همه، «تذکر»ی به کنشگران سبز است: بودن و نبودن کارلوس کیروش، برای فوتبال ملی مهم؛ اما برای «کنشگران سبز» در این روزهای سرد و سخت کش یافته برای رهبران و فعالان محبوس، اولویت چیست و گام‌های اثباتی کدام است؟

 

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


گاهی مرگ فرصت می آفریند !

Posted: 24 Jan 2015 09:18 AM PST

حمید هوشنگی
چینش کابینه جدید عربستان، حاکی از نمایش ثبات در ریاض و کنترل اوضاع در خاندان سعودی است. 

من به درگذشت ملک عبدالله از زاویه دیگری نگاه می کنم، فرصتی برای ایران در جهت تامین منافع ملی!

سفر دکتر ظریف وزیر خارجه کشورمان به عربستان برای تبریک به ملک سلمان پادشاه جدید و تسلیت به خاندان سعودی, بعد از یک قهر سیاسی طولانی, می تواند با ظرافت و خوش بینانه، به بازگشائی روابط دو کشور منجر شود. مرگ همیشه ریحان نمی چیند ! گاهی فرصت نیز می آفریند! شرایط منطقه حکم می کند هردو کشور به دنبال یک آشتی آبرومندانه باشند.

حوادث چهارسال اخیر منطقه، نشان داده است که کاهش تنش و حل نسبی مسایل خاورمیانه بدون نزدیک شدن دیدگاه‌های تهران و ریاض و هماهنگی بیشتر با ترکیه امکانپذیر نیست.

چینش کابینه جدید عربستان، حاکی از نمایش ثبات در ریاض و کنترل اوضاع در خاندان سعودی است. عربستان و غرب تعیین کننده قیمت نفتی هستند که ایران به فروش آن، با قیمتی مناسب, به شدت نیازمندست. باید واقعیت‌های جهان سیاست و افتصاد جهانی را علیرغم دلپذیر نبودنشان به درستی دید و بر اساس واقعیت‌ها و درک شرایط کشور، در جهت تامین منافع ملی کشور، مدبرانه برنامه ریزی کرد.

پ.ن. : قلبا دوست داشتم تیتر این نوشتار این بود " مرگ همیشه ریحان نمی چیند. گاهی نیز فرصت می آفریند" اما فکر کردم در دیپلماسی، باید با ادب و دیپلماتیک، سخن گفت، حتی با کسی که " اصلا " نمی توانید دوستش داشته باشید!

منبع: فیس بووک نویسنده 
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


درنگی در نامه رهبری به جوانان غربی

Posted: 24 Jan 2015 09:18 AM PST

مهران محمدی فشارکی
اعمال و رفتار حکومت های مدعی اسلام و از جمله جمهوری اسلامی در شناساندن چهره خشن بی‌تاثیر نبوده است 


آقای خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی در مورد حوادث پیش آمده اخیر در فرانسه و گروگانگیری در سیدنی استرالیا که به اسم اسلام و به نوعی جمهوری اسلامی تمام شد نامه‌ای را خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نوشت که در باز خوانی این نامه موارد قابل توجهی از ناهمخوانی‌های موجود درسیاست از حقیقت تا واقعیت را می توان یافت که بنظر می رسد ضروری است به این نکات قبل از نگارش این نامه توجه می شد تا جویندگان اسلام حقیقی فاصله واقعیت تا حقیقت را به خوبی دریافته و آن را ملاک عمل خود قرار دهند .به طور قطع ، نفس در خواست شناخت ادیان الهی واز آن جمله اسلام ناب محمدی (ص) ضرورتی است که همه جهانیان برای رسیدن به سعادت به آن نیازمند ند و نوشتن این نامه علیرغم باز خورد مثبت یا منفی آن فی نفسه عملی پسندیده و در خور تقدیراست اما در این میان آنچه که مورد غفلت یا به عمد و یا به سهو قرار گرفته نادیده انگاشتن و اقعیات موجود در برابر این دین راستین و الهی است واقعیاتی که در تضاد با منافع حاکمان و رهبران به حاشیه رفته و به قول امیر المومنین (ع)ازقر آن جز رسمی و از اسلام جز اسمی باقی نمانده است . به اعتقاد ما مسلمانان اسلام یک دین تئوری صرف یا یک اعتقاد وهمی و خیالی نیست اسلام دینی رهایی بخش است که سراسر اقوال و افعالش برای همه زمانها و مکانها قابل ارائه است در اسلام علاوه برارتقاء سطح مادیات وامکانات زندگی بدنبال رسیدن بشربه عدالت واقعی است و تمامی خواسته‌های انسان امروزی که پایه و اساس پیدایش مکتبها و ایسم‌های ناقص موجود در جهان است را جوابگو می باشد لذا با این مقدمه باید گفت جدا نمودن بخشی از جامعه غرب بعنوان مخاطب نامه رهبری با توجه به جهانی بودن و حقانیت این دین هر چند جوانان در گرایش به دین انگیزه بیشتری دارند عمل صحیحی نبوده است زیرا خود قرآن شریف بعنوان کتاب الهی مسلمانان تمام خطاباتش را با یا ایها الناس و یا ایها الذین آمنوا شروع می کند وهیچگونه تفکیکی سنی و جنسیتی و منطقه‌ای در این موارد قائل نشده است و از این جهت بهتر آن بود که مخاطب این نامه تمامی ملت غرب ونه تنها جوانان وهمچنین نه تنها منطقه اروپا و آمریکایی شمالی که تمام غرب و شرق عالم بوده باشد زیرا خود جناب خامنه‌ای در ادامه نامه مذکور می نویسد : امروز که ابزارهای ارتباطی مرزهای جغرافیایی را شکسته است اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند... و این به معنی این است که دسترسی به اطلاعات و اخبار با و جود امکانات ارتباطی پیشرفته موجود مرزی نداشته که بخواهیم آن را به یک گروه و قشرومنطقه خاصی محصور کنیم و شناخت اسلام با استفاده از این ابزار و وسایل برای همگان قابل بهره برداری است پس جدا سازی بخشی ازمردم دنیا برای شناخت از اسلام عملی توجیه ناپذیر وشاید توهین آمیز باشد در بخش دیگری از این نامه از مخاطبان خود خواسته شده تا مستقیما با قرآن مواجه شده و تعالیم پیامبراسلام و آموزه‌های اخلاقی و انسانی آن را مطالعه نمایند حال چگونه جناب آقای خامنه‌ای چنین درخواستی را از جوانان اروپایی دارند بماند اما بهتر آن بود که رهبری به جای در خواست از جوانان غربی نگاهی به وضعیت دینداری مردم خودمان در همین مرز و بوم می انداختند سپس مطالبات دور از تصور از این جوانان دین گریز داشتند که خداوند می فرماید قوا انفسکم و اهلیکم نارا یعنی اول خودمان و اطافیانمان را از نابودی نجات دهیم وانگهی دستگیر دیگران باشیم این در حالی است که در همین کشور جمهوری اسلامی ایران با جمعیتی بالغ بر ۷۷میلیون نفر و وجود دهها راه برای شناخت و تعالیم قرآنی و اسلامی و یا آشنایی با سیره و روش پیامبراکرم (ص) غالبا نه با رو خوانی قرآن آشناهستند و نه از سیره و روش پیامبراسلام و ائمه اطهار علیهم السلام اطلاع کافی دارند شاهد سخنم اطلاعاتی هست که آمار و ارقام دستگاه‌ها ی مرتبط جمهوری اسلامی به ما می دهند که با یک جستجو در سایتهای اینترنتی به راحتی قابل دسترس می باشد . درقسمت دیگری از نامه رهبری خطاب به جوانان غربی آمده است اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید....


اینجا خوب است کسی به رهبر جمهوری اسلامی بگوید رفتارهای مسلمانان در طول سالیان طولانی و نیز بیان کشورگشائیهای مسلمانان و به برده گرفتن زنان و دختران آنان که بارها از زبان حاکمان و رهبران اسلامی و واعظان بی‌اطلاع با یک غرور و نخوتی بیان گردیده از دلایلی هست که علاوه بر حاکمان غربی ملتهای بی‌اطلاع آنان نیز از این تسخیر و تصرفات واهمه داشته و نگذارند زنان و دخترانشان برای مسلمانان به کنیزی و کلفتی بیفتند شعارهای جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم و صدور انقلاب به تمام جهان و تا بانگ لا اله الاالله و محمد رسول الله در جهان طنین نیفکند مبارزه هست و حمله به سفارتخانه‌های دیگر کشورها و آتش زدن پرچم که نماد ملی یک کشور است در دامن زدن به این اسلام هراسی نه تنهابی تاثیر نبوده است بلکه شعله خشم ونفرت را نسبت به مسلمانان چند برابر کرده و خواهد کرد !


مقام رهبری دردنباله نامه خود خطاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی آورده است : آیا به جز رسانه‌ها پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده اید ؟آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟


همین سوال را با یک تحقیق دم دستی می توان از اطرافیان خودمان داشته باشیم که براستی ما مسلمانان اسلاممان را از چه طریق واز کدام منابع اسلامی بدست آوردیم و از اسلام چه مقدار اطلاع داریم ؟ جوابهای بدست آمده به یقین همگی حاکی از اسلامی است که از طریق پدران و مادرانشان به آنها ارث رسیده و اگر این پدران و مادران دین دیگری اختیار کرده بودند یقین بدانیم الان فرزندانشان نیز به همان کیش و آیین بودند! و اما در مورد اینکه اسلام سالها تمدن علمی و فکری جهان را مدیریت می کرده حرف و سخنی به جاست که لازم است خود مسلمانان نیز که غالبا از این تمدن بی‌اطلاع هستند کمی مطالعه در این زمینه‌ها داشته باشند اما آنچه که برای جوانان امروزی چه مسلمان و یا غیر مسلمان قابل نشان دادن و بهره گیری است همانا علومی است که جهان را تسخیر خود کرده که برای رسیدن به آن جوانان ما دسته دسته و فوج فوج از کشورهای اسلامی به سمت غرب مهاجرت می کنند .


درفرازدیگری از این نامه آمده است: من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند.


باز هم اشاره به این نکته بد نیست که همانگونه که خود رهبری نیز اشاره کرده اند با و جود وسایل ارتباطی پیشرفته که با یک جستجوی سریع می توان به اطلاعات خوبی دسترسی پیدا کرد ضرورتی ندارد که دولتمردان غربی با چهره پردازی جوانان غربی را از اسلام فراری دهند بلکه اعمال و رفتار مسلمانان و نیز حکومتهای مدعی اسلام و از جمله جمهوری اسلامی در شناساندن چهره خشن بی‌تاثیر نبوده است که اگر بپذیریم بوقهای تبلیغاتی غرب دربزرگنمایی این خشونتها نقش داشته اند اما باید پذیرفت عملکرد ناموجه و خلاف قوانین اسلام رهبران و حاکمان اسلامی نقش موثرتری بر مخدوش نمودن چهره اسلام به جهانیان داشته است که گزارش وضعیت حقوق بشر در جهان اسلام و از جمله در ایران و نبود دموکراسی و آزادیهای فردی و اجتماعی و حبس و حصر و اعدامهای ناموجه و تبعیض وفساد تنها گوشه‌ای از این رفتارهای خشن و ضد انسانی است پس در خواست‌های ما از جوانان اروپایی در شناخت هر چه بهتر و بیشتر نسبت به اسلام در خواست متوقعانه و غیر قابل اجرایی است و به قول مولانا آنچه یافت می نشود آنم آرزوست رهبر جمهوری اسلامی آنچه که در خود جمهوری اسلامی بسیاری به دنبال اجرای آن هستند و پیدا نمی شود را از جوانانی می خواهد که از اسلام با این همه تبلیغات راست و دروغ فقط اسمی شنیده اند نه بیشتر پس باید نتیجه گرفت بهترین روش و سیاست برای جلب نظر و اعتماد ملتهای غیر مسلمان و حتی مسلمان ارائه الگوی عملی به دنیاست که متاسفانه پس از قرنها از پیدایش اسلام هنوز الگوی حقیقی نه واقعی برای اسلام نداشته ایم و جمهوری اسلامی هم که خود را‌ام القرای جهان اسلام می نامد برای الگو شدن راه طولانیی در پی دارد که در صورت عزم جدی حاکمیت و ملت نیازمند یک تحول و اصلاح درون ساختاری و سازمانی است با این شرط که این اصلاحات با مشورت بزرگان دین و سیاست بدون در نظر گرفتن کدام خط و جناح و باند و به دور از انگ زنی‌های مرسوم و طرد و فراری دادن نیروهای دلسوز و معتقد به ایران سوای از افکار و عقاید درونی و تقسیم قدرت عادلانه و به دور از مطلق انگاری و نفی خودکامگی و تلاش خستگی ناپذیر و پرداختن به امور داخلی کشور بدون مداخله و هدر دادن سرمایه کشور به امور غیر مربوطه خارجی ، ایران رامانند نگین درخشان بر تارک جهان به نمایش بگذاریم تا ملتها وقتی فتح و ظفر و بزرگی ایران اسلامی رادیدند * اذا جاء نصر الله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا * به قول قرآن فوج فوج رو به اسلام محمدی (ص)خواهند آورد و نیازی به نامه نگاری بی‌پشتوانه هم نیست !

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


احمد جنتی: شکستن حصر، حرف چهار تا آدم عوضی است

Posted: 24 Jan 2015 04:37 AM PST

حصر از مسائل جزئی نظام نیست که هر کسی در مورد آن اظهارنظر کند
 جرس: دبیر شورای نگهبان با بیان اینکه حصر سران فتنه از موضوعات کلی نظام است، گفت: 22 بهمن روز تودهنی به کسانی است که از رفع حصر سخن می گویند.  

 

وی با بیان اینکه "ما باید در دهان آنهایی بزنیم که می گویند حصر باید شکسته شود"، ادعا کرد: آنهایی که می گویند حصر باید شکسته شود به دنبال آن هستند تا فتنه گران دوباره بیرون آمده و فتنه انگیزی کنند.

 

به گزارش خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضاییه، احمد جنتی در همایش سراسری ستادهای دهه فجر انقلاب اسلامی سراسر کشور اظهار کرد: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی مسئولیت سنگینی در برگزاری مراسم تبلیغات اسلامی مخصوصاً یوم الله نهم دی و 22 بهمن ماه دارد.

 

دبیر شورای نگهبان هدف اصلی تبلیغات اسلامی را به صحنه آوردن و نشان دادن حضور مردم عنوان کرد و اذعان کرد: هدف اصلی این حرکت به صحنه آوردن مردم و نشان دادن حضور و پایداری مردم به ارکان نظام اسلامی ، امام و رهبری و انقلاب است.

 

رییس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی تمام هم و غم دشمنان انقلاب اسلامی را جدا کردن مردم از نظام عنوان کرد و گفت: تلاش دشمن در این است که مردم را از نظام جدا کند یا اینکه وانمود کند مردم از نظام جدا شده است و روحیه انقلابی مردم گرفته شده و مردم و نظام فاصله گرفته اند.

 

وی ادامه داد: ما باید این هدف کثیف دشمن را از بین برده و نشان دهیم که پیمان مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پیمانی ناگسستنی است.

 

جنتی حضور در صحنه را مهمترین راهکار مقابله با توطئه های دشمنان خواند و افزود: ممکن است در هر تریبونی صحبت هایی گفته شود و صداوسیما و تبلیغات کارهایی را انجام دهند اما هیچ کدام این نقش ارزنده را ندارند که نشان دهند مردم از نظام و انقلاب فاصله نگرفته اند.

 

دبیر شورای نگهبان با بیان اینکه همانطور که مردم ایران 8 سال جنگ تحمیلی را تحمل کرده اند و ایستاده اند، خاطر نشان کرد: ملت ایران در جنگ های اقتصادی و سیاسی نیز پیروز خواهند شد و با حضور در خیابان ها و برگزاری تظاهرات ضد استکباری ناتوانی دشمنان را به نمایش خواهند گذاشت.

 

وی گفت: برخی افرادی که مقاصد سوئی دارند می خواهند این موضوع را منکر شوند آنهایی که مردم را نمی شناسند و نیروهای انقلاب را نمی شناسند برخی مشکلات اقتصادی و تحریم ها را می بینند و سعی می کنند مردم را دلسرد کنند اما خبر ندارند که در اشتباه هستند و مردم ایران مقاوم تر از این حرف ها هستند.

 

جنتی اظهار نظر کرد: برخی می گویند باید با دشمن کنار بیاییم تا بتوانیم مشکلات اقتصادی را رفع و جامعه را پویا کنیم اما آنها ظرفیت های مردمی ایران را نمی شناسند و به قدرت مردم ایران واقف نیستند.

 

وی این نوع تفکر را که می توان به دشمن امیدوار بود، یک "تفکر خطرناک" ارزیابی کرد و گفت: افرادی که مسئولیتی دارند با القائات بیگانه می گویند که نمی توان دیگر مقاومت کرد چرا که مردم دیگر تاب و تحمل ندارند و این همان چیزی است که دشمن می خواهد و باید جواب آنها در راهپیمایی 22 بهمن داده شود.

 

جنتی با اشاره به گفته های رهبری که اقتصاد مقاومتی را راهکار برخی از مشکلات اقتصادی عنوان می کند، گفت: من ناراحتم که سخنان مقام معظم رهبری مثل خورشید روشن و واقعیت غیر قابل انکاری است یک عده آن را باور نمی کنند و نمی پذیرند که ما می توانیم مشکلات مان را با ظرفیت های داخلی حل و فصل نماییم.

 

رییس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی "چراغ سبز برخی را به دشمنان آفت بهره مندی از ظرفیت های داخلی" عنوان و ادعا کرد: آنهایی که می گویند در برخی مسائل مثل مسائل هسته ای و اقتصاد باید با دشمنان کنار بیاییم هنوز ظرفیت های مردم ایران را به خوبی نشناخته اند و پیشنهاد آنها رویارویی با مردم انقلاب خون شهدا و رویارویی با جهادگران 8 سال دفاع مقدس است.

 

دبیر شورای نگهبان مدعی شد: طبیعی است که هر بیگانه خو حرفی می زند که ممکن است از تریبون بزرگی هم گفته شود اما باید بگوییم این ها مردم نیستند مردم 9 دی و 22 بهمن هستند.

 

جنتی با بیان اینکه اعتقاد مردم ایران به اسلام و انقلاب اسلامی اعتقاد قلبی و عقیدتی است مدعی شد: اعتقاد مردم ایران به اسلام و ولایت مساله ای عقیدتی است و قلبی است و نه سر زبانی و این ما مسئولین هستیم که باید این اعتقاد قلبی و این گنجینه نهفته را مانند سایر ذخایر زیرزمینی استخراج کنیم و به منصه ظهور برسانیم.

 

وی این رسالت را رسالت شورای هماهنگی دانست و گفت: شورای هماهنگی باید مردم را به صحنه بکشاند و شعارهایی را انتخاب کنید که مطالب درونی و اعماق قلب مردم را به زبان بیاورید و به دوستان نادان و غافلمان بگوییم که دشمن می خواهد اسلام و انقلاب را نابود کند.

 

رییس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با اشاره به اقدام نشریه شارلی عبدو به توهین مقدسات اسلامی گفت: توهین کشور فرانسه همه را ناراحت کرد و بیشتر از همه ما را ناراحت کرد چرا که این حرکت در 25 کشور دیگر اجرا و به 10 زبان ترجمه شد که فاجعه ای برای انسانیت است و رسالت ما این است که این انسان های وحشی و ناجور را بتوانیم به اذن خداوند نجات دهیم و این مسئولیت کشورهای اسلامی است که حداقل کشور فرانسه را تحریم کند. چرا که این کار می تواند درس عبرتی برای کسانی باشد که در صدد این گونه اقدامات هستند.

 

وی با بیان اینکه "ما باید در دهان آنهایی بزنیم که می گویند حصر باید شکسته شود"، گفت: آنهایی که می گویند حصر باید شکسته شود به دنبال آن هستند تا فتنه گران دوباره بیرون آمده و فتنه انگیزی کنند و مردم باید در 22 بهمن با حضور گسترده خود این نقشه فتنه گران را فاش و آن را محکوم کنند؛ چرا که اگر 4 آدم عوضی شروع به حرف زدن در این زمینه کنند آیا این حرف 75 میلیون نفر ایرانی است؟

 

جنتی موضوع حصر را از جمله مسائل کلی نظام عنوان کرد و گفت: این مساله از مسائل کلی نظام است و مسائل جزئی نیست که هر کسی در مورد آن اظهارنظر کند و شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی تا آنجا که می تواند این مطلب را عریان نشان خواهد داد که دشمن چه فکری در این زمینه در سر می پروراند.

 

رییس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در پایان با بیان اینکه 22 بهمن باید این پیام را به دنیا برساند که ایران حافظ ارزش ها، خداوند و پیغمبر اسلام است، تصریح کرد: ایران پای این موضوع ایستاده و همه غرامت های آن را پرداخت می کند؛ چرا که خداوند در کنار ملت و دولت ایران است. 

علی مطهری: امام علی(ع) خوارج را تا زمانی که دست به اسلحه نبردند از حقوق اجتماعی شان محروم نکرد

Posted: 24 Jan 2015 04:24 AM PST

 جرس: علی مطهری در پاسخ به نامه نماینده خرم آباد، تاکید کرده است که امام اول شیعیان خوارج را به عنوان سرسخت‌ترین مخالفان خود تا زمانی که دست به سلاح نبرده بودند تحمل کرد و آنها را از حقوق اجتماعی‌شان محروم نکرد و آنها حق انتقاد و آزادی بیان داشتند.

 

به گزارش فارس، علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس در پاسخ نامه آقامحمدی به وی، جوابیه‌ای خطاب به نماینده خرم‌آباد ارسال داشته که متن آن در ذیل می‌آید:

 

جناب آقای ابراهیم آقامحمدی

 

نماینده محترم خرم‌آباد

با اهداء سلام، در خصوص نامه جناب‌عالی به اینجانب که در خبرگزاری فارس منتشر شد چند نکته قابل ذکر است.

گفته‌اید در گزارش من از ماجرای نطقم، آنجا که رفتار هیاهوکنندگان را که می‌خواستند صدای من به گوش کسی نرسد به رفتار لشکر عمر سعد در روز عاشورا تشبیه کرده‌ام، پس خودم را هم به امام حسین تشبیه کرده‌ام. این برداشت درست نیست زیرا از نظر ادبی و فن بلاغت، در یک تشبیه لازم نیست که از همه جهات میان مشبّه و مشبّه‌به شباهت وجود داشته باشد بلکه شباهت از یک جهت کافی است.

همان طور که فرموده‌اید بنده و جناب‌عالی یک سال در صحن مجلس در کنار هم بوده‌ایم و به دلیل همین مصاحبت، اینجانب شما را فردی صریح و صادق هرچند احساسی یافتم و قلبا به شما علاقه‌مندم اما نمی‌دانم چرا به من نسبت برخورد نخوت‌آلود با دیگران داده‌اید تا آنجا که از نشستن آنها روی صندلی‌ام به دلیل آنکه خودم را بزرگتر و بزرگ‌زاده‌ می‌دانم ناراحت می‌شوم؟! مگر آنکه مزاح‌ها را جدی تلقی کرده باشید که این هم بعید است و شما به شوخ‌طبعی من واقف هستید. احساس خود من این است که نمایندگان چنین برداشتی از رفتار من ندارند و باطنا نیز بسیاری از نمایندگان را در بسیاری از زمینه‌ها برتر از خود می‌دانم.

گفته‌اید با منطق شما اگر در زمان علی علیه‌السلام بودید با جنگ ایشان با خوارج مخالفت می‌کردید. درست برعکس است. حرف من این بود که امام علی علیه‌السلام خوارج را به عنوان سرسخت‌ترین مخالفان خود تا زمانی که دست به سلاح نبرده بودند تحمل کرد و آنها را از حقوق اجتماعی‌شان محروم نکرد و آنها حق انتقاد و آزادی بیان داشتند اما زمانی که اقدام به قیام مسلحانه کردند پس از یک موعظه مؤثر، آنهایی را که از راه خود برنگشتند قلع و قمع کرد؛ یعنی روش ما نیز باید چنین باشد.

فرموده‌اید با توصیه آقای احمدی‌نژاد در لیست سی‌ نفره تهران قرار گرفتم. این مطلب نیز واقعیت ندارد. در زمان انتخابات مجلس هشتم آقای مصلحی رئیس ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت آیت‌الله مطهری بودند و همکاری داشتیم. من طبعاً اولین بار آمادگی خود برای کاندیداتوری را به ایشان اعلام کردم و آنها خودشان مرا در فهرست قرار دادند. به احتمال قوی اگر به دو شاخه دیگر اصول‌گرایان نیز اعلام می‌کردم همین اتفاق می‌افتاد. علاوه بر این، در انتخابات مجلس نهم در هیچ یک از دو فهرست اصول‌گرایان یعنی جبهه متحد و جبهه پایداری حضور نداشتم و در واقع به صورت مستقل و انفرادی شرکت کردم اگرچه در مدت کوتاه بیست روزه فهرستی از همفکران تحت عنوان «صدای ملت» منتشر کردیم که از نظر امکانات مختلف قابل قیاس با آن دو فهرست نبود و در مجموع رأی قابل قبولی آورد، خودم به خاطر رشد اجتماعی مردم تهران، ری، اسلام‌شهر و شمیرانات جزو نفرات اول شدم که در این حوزه انتخابیه کمتر کسی می‌تواند به صورت مستقل چنین نتیجه‌ای بگیرد، آقای محجوب هم انتخاب شدند و چند نفر نیز تا دور دوم پیش آمدند.

در جای دیگر نامه خود از من انتقاد کرده‌اید که مواضع متناقض داشته‌ام، زمانی از آقایان هاشمی و خاتمی انتقاد کرده‌ام و امروز دفاع می‌کنم. گویی اگر از یک نفر انتقاد کردیم تا آخر عمر و در هر شرایطی باید انتقاد کنیم و اگر از کسی حمایت کردیم همیشه باید حمایت کنیم. زمانی که آنها در رأس قوه مجریه بودند طبعا انتقاداتی داشتم و اکنون که مظلوم واقع شده‌اند از آنها دفاع می‌کنم. شما را به کلام امیرالمؤمنین ارجاع می‌دهم که فرمود «اعرف الحق تعرف اهله» حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. به عبارت دیگر ملاک قضاوت و داوری ما باید حق باشد نه شخصیت‌ها. شخصیت‌ها را باید با حق بسنجیم نه حق را با شخصیت‌ها.

در مذمّت اینجانب فرموده‌اید که حتی یک روز سابقه جبهه ندارد. گرچه به طور کلی این امر برای کسی در شرایط سنی من یک نقص است و کمالی که انسان در میدان جهاد پیدا می‌کند از هیچ راه دیگری پیدا نمی‌کند و اصولا هر کمالی از راه خودش پیدا می‌شود و حدیث نبوی نیز می‌فرماید کسی که جهاد نکرده باشد یا آرزوی جهاد نداشته باشد با شعبه‌ای از نفاق می‌میرد، ولی معتقدم کسی در شرایط کلی من که مسئولیت تدوین آثار به جا مانده از پدری اسلام‌شناس و ایدئولوگ را داشته است – که خوشبختانه از زمان شهادت ایشان تا کنون حدود هشتاد جلد آثار جدید را با حفظ امانت و دقتی مورد تأیید بزرگان منتشر کرده‌ام – در حالی که من به الکفایه برای جبهه و جنگ نیز وجود داشته است چنین کسی شاید کار درستی کرده که به کار تدوین آثار پدر پرداخته است همچنان که به همین دلیل از رشته مهندسی مکانیک منصرف شده به فلسفه و کلام تغییر رشته دادم تا بهتر به این رسالت خود بپردازم، کار طاقت‌فرسایی که جز از کسی که پیوند خونی با آن متفکر داشته باشد برنمی‌آید. علاوه بر این که در آن سالها بی‌ارتباط با جبهه و جنگ نیز نبوده‌ام که مجال و ضرورت توضیح آن نیست. گذشته از اینها بهتر است کسانی که در آن سالها در جبهه‌ها فداکاری کرده‌اند اجر کار بزرگ خود را با بازگو کردن‌های مکرر زایل نکنند.

گفته‌اید روز نهم دی را یوم‌الشیطان نامیده‌ام. متن نطق من نزد همه نمایندگان هست و در رسانه‌ها نیز منتشر شد. از یک جمله شرطیه، شرط آن را حذف کرده و مشروط را آورده‌اید. حرف من این بود که اگر این روز منشأ تفرقه واقع شود، دیگر یوم الله نخواهد بود بلکه یوم الشیطان خواهد بود، و این امری بدیهی است زیرا هر روزی که منشأ تفرقه باشد یوم‌الشیطان است. گویی شرط را مفروض و انجام شده دانسته‌اید، لذا «اگر» را نادیده گرفته‌‌اید.
آخرین مطلب این که شما و دوستانتان که مزاحمت برای نطق من ایجاد کردید و جناب‌عالی حتی اوراق نطق مرا پاره کردید و البته با مدیریت ضعیف رئیس جلسه باعث تعطیلی جلسه علنی مجلس شدید، موجب انعکاس چندین برابر نطق من در داخل و خارج کشور شدید، یعنی درست برخلاف هدف خود که می‌خواستید حرف من به گوش کسی نرسد عمل کردید و نقض غرض نمودید. علاوه بر این، برخلاف توصیه‌های خودتان خوراک برای رسانه‌های خارجی درست کردید. در حالی که اگر طبق تعلیم قرآن و اصول 84 و 86 قانون اساسی و توصیه رهبر گرامی انقلاب، آرام می‌نشستید و گوش می‌دادید، سخنان من چنین انعکاسی نداشت. کل حرف من این بود که حکم شورای عالی امنیت ملی برای مدت موقت و شرایط اضطراری است، اکنون که کشور در شرایط عادی است حصر خانگی نیاز به حکم قضایی دارد. آیا یک نماینده حق گفتن چنین سخنی را ندارد؟

گفته‌اید چرا از پشت تریبون پایین نیامدید؟ می‌گویم برای این که این بلا به سر شما و سایر نمایندگان نیاید. اگر باب شود که به صرف مخالفت رئیس جلسه یا تعدادی از نمایندگان و حتی اکثر نمایندگان با یک نطق، مانع ادامه آن نطق شوند، علاوه بر وهن مجلس، فردا این بلا سر یک نماینده دیگر می‌آید. لذا من اصرار داشتم که نطق من باید تمام شود، هرچند که دو دقیقه از آن از رادیو پخش نشد. همچنین گفته‌اید کجای قرآن اجازه – به قول شما - «کف‌گرگی» داده است؟ می‌گویم اولا «کف‌گرگی» در کار نبود، ثانیاً گاهی برای کسانی که می‌خواهند خفقان ایجاد کنند «کف‌گرگی» لازم است و ثالثاً می‌توانید به آیه 15 سوره قصص (فوکزه موسی فقضی علیه) مراجعه نمایید.

با همه این احوال از کسانی مانند جناب عالی که از روی اعتقاد و به خیال دفاع از نظام دست به این کار زدید بابت ظلمی که بر من رفت گذشتم اما چند نفری را که برای خودنمایی یا پیام دادن به برخی نهادها دست به این کار زدند به خدا واگذار می‌کنم. 

پیام رهبری به جوانان غربی؛ تضاد در گفتار و عمل

Posted: 24 Jan 2015 03:30 AM PST

جرس: آقای خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی به جوانان اروپایی و آمریکایی پیام داده است که اسلام را از طریق رسانه‌ها نشناسند و خود به طور مستقیم به قران و منابع دست اول مراجعه کنند. 

پیام او در واکنش به حملات تروریستی اخیر علیه نشریه شارلی ابدو در فرانسه صادر شده که طی آن گروهی از کارکنان این نشریه به واسطه انتشار کاریکاتور پیامبر اسلام هدف گلوله قرار گرفتند. در پیامد این حمله نگرانی از رشد بنیادگرایی اسلامی در جوامع غربی بیشتر شده است و حالا رهبر جمهوری اسلامی در پیام خود سیاستمداران غربی را متهم به تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از اسلام کرده است.

 

منعطف در چشم غربی‌ها!

حامیان آقای خامنه‌ای از او به عنوان ولی امر مسلمین جهان یاد می‌کنند. عنوانی که گرچه برای یک رهبر دینی- سیاسی شیعه مذهب در پهنه کشورهای عمدتا سنی٬ معنای واقعی ندارد ولی نشان دهنده جایگاهی است که وی برای خود قائل است. پیام او به جوانان اروپایی و آمریکایی نشان می‌دهد که وی حتی نقشی فراتر از رهبری مسلمین جهان نیز برای خود در نظر گرفته و رسالت موعظه برای غیرمسلمانان جهان و دعوت آنها به اسلام را نیز جزء وظایف خود می‌داند. پیام او بر یک موضوع محوری استوار است. آقای خامنه‌ای در این پیام چندین بار اشاره کرده که سیاستمداران غربی در صدد تصویرسازی غلط از اسلام هستند و با « چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف از اسلام» تلاش می‌کنند که « امکان داوری بیطرفانه» را از مردم سلب کنند. او بر همین اساس به جوانان اروپایی و آمریکایی توصیه کرده که درک بدون پیشداوری از اسلام به دست بیاورند. پیام آقای خامنه‌ای در شرایطی صادر می‌شود که او خود از سوی گروه وسیعی از منتقدانش در داخل ایرن متهم به اعمال دیکتاتوری دینی است. تقریبا تمام کسانی که در طول ۲۵ سال رهبری آقای خامنه‌ای بر جمهوری اسلامی نسبت به رویه او در منصب رهبری انتقاد کرده‌اند مصون از سرکوب و فشار نبوده‌اند و منتقدان او با اتهام‌هایی نظیر توهین به رهبری مورد مجازات قرار گرفته‌اند. با این حال وی در پیام خود به جوانان اروپایی و آمریکایی گفته « من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید.» او به طور مشخص در این پیام تلاش کرده چهره‌ای منعطف از خود به نمایش بگذارد و قالبی آزاداندیشانه برای سخنانش‌ بتراشد. قالبی که با رویه حاکم در جمهوری اسلامی در تضاد است.

 

تضاد گفتار و عمل

پیام آقای خامنه‌ای گرچه توسط چهره‌ها و رسانه‌های حامی‌اش با تعریف و تمجیدهای فراوان روبرو شده اما در رسانه‌های بین‌المللی که ظاهرا باید مخاطب اسلامی چنین پیامی برای انتقال به « جوانان اروپایی و آمریکایی» باشد بازتاب چندانی پیدا نکرد. حالا به جبران این کاستی‌ها نوبت به حماسه سرایی توسط حامیان حکومت رسیده است. برای نمونه « سید هاشم حسینی بوشهری» امام جمعه موقت قم ابراز امیدواری کرده که این پیام به « انقلاب مردمی در اروپا و آمریکا با محوریت جوانان» منجر شود. او از این نامه به عنوان « فرصتی تاریخی » برای جوانان غربی یاد کرده و گفته: « امیدواریم در آینده‌ای نه چندان دور فضایی در دنیای غرب توسط این جوانان به وجود آید که علیه سیاستمداران خود انقلاب کنند و آن‌ها را به چالش بکشانند.» علیرضا پناهیان از دیگر چهره‌های حامی حکومت که به حملات لفظی علیه اصلاح‌طلبان نیز شهرت دارد در دفاع از پیام آقای خامنه‌ای به جوانان غربی گفته که این پیام « آغاز مرحله جدیدی در انقلاب اسلامی» است. او از جوانان حامی نظام نیز خواسته که « رهبرشان را در این عرصه تنها نگذارند» پناهیان گفته « در واقع رهبر انقلاب، به خط مقدم ارتباط با جوانان غربی وارد شده‌اند، و شما نباید ایشان را تنها بگذارید. باید پیگیری کنید. نگذارید این پیام مثل یک شهاب در آسمان باشد، بلکه باید مثل ستارۀ قطبی شود و این به شما بستگی دارد.» در همین حال خبرگزاری فارس خبر از « بسیج کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی » داده تا پیام رهبر جمهوری اسلامی را به جوانان غربی مخابره کنند. هدف این کمپین طراحی پوسترهایی با ارجاع به پیام آقای خامنه‌ای و بازنشر آن در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی است. دعوت به انتقال پیام از طریق شبکه‌های اجتماعی در شرایطی است که پرطرفدارترین این شبکه‌ها یعنی فیس‌بوک و توييتر در ایران فیلتر است و کاربران تنها با استفاده از فیلترشکن به آن دسترسی دارند. تناقضی که در این میان دیده می‌شود درخور توجه است. آقای خامنه‌ای جوانان غربی را به درک بی‌واسطه از اسلام دعوت می‌کند و از آنها می‌خواهد که گرفتار سدهای ساخته شده توسط سیاستمداران نشود اما در کشوری که خود رهبری آن را به عهده دارد سدهای ساخته شده توسط حکومت برای دور نگاه داشتن جوانان از جامعه جهانی روز به روز مرتفع‌تر شده است.
 

یکی از مبارزین قبل از انقلاب بر رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی تاکید کرد

Posted: 24 Jan 2015 02:34 AM PST

در نامه به رهبری
جرس: حبیب الله امیری، از مبارزین قبل از انقلاب در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی نوشت: اینجانب به عنوان یکی از افرادی که در رژیم گذشته، چند سالی فراری و یا زندان بودم و در جمهوری اسلامی چند سال در جبهه حضور داشتم، انتظار دارم به مسئولین ذیربط دستور فرمائید قانون برای همه یکسان باشد و هم صدا با فرزند برومند شهید آیت الله مرتضی مطهری، دکتر علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی که نسبت به رفع حصر از آقای مهندس میرحسین موسوی و سرکار خانم زهرا رهنورد و حجة الاسلام والمسلمین آقای کروبی و آزادی دیگر زندانیان عقیدتی و سیاسی همزمان با دهۀ مبارک فجر دستور آزادی و رفع گرفتاری صادر فرمایید.

 

به گزارش جرس، متن این نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

«پیغمبر اکرم (ص) تابع قانون بود، پس هیچ کس فوق قانون نیست»

حضور محترم رهبر جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای سلام علیکم

مستحضرید آقایان نیوتن و گالیله و دیگر دانشمندان بزرگ علم نجوم از نظم و حاکمیّت قانون در فضا شگفت زده شدند و قائلند که در میلیاردها کهکشان و سیارات، محال و غیر ممکن است حتی یک ستاره لحظه ای از مدار و نظم و قانون خارج شود.

خالق این عالم هستی به بنده برگزیدۀ خویش پیامبر اکرم (صلوات الله و سلامه علیه) در قرآن مجید دستور داده است «به آنچه خدا به تو فرستاده حکم کن و پیرو خواهش های آنان مباش و بیندیش که مبادا تو را در بعضی احکام که خدا به تو فرستاده است فریب دهند.» (مائده/۴۹)

آن بزرگوار در مواردی مثل جنگ احد که حکمی از سوی خدا وجود نداشت، همان گونه که استاد شهید آیت الله مطهری قائل است پس از جلسۀ مشورتی با اصحاب، نظر اکثریت را که مخالف نظر پیامبر(ص) و سالخوردگان صحابه بود، انتخاب فرمود. (نقل به مضمون از سیری در سیرۀ نبوی)

حضرت آقای خامنه ای

در آن هنگامی که حضرت امام خمینی مبارزه با رژیم شاه را شروع نمودند، کسانی پس از سال های آغازین از مبارزه با رژیم فاصله گرفتند و اگر در راه مبارزه کارشکنی نمی کردند هیچ گونه همکاری نیز با مبارزین نداشتند و تا استقرار نظام جمهوری اسلامی و حتی تا رحلت ایشان به سکوت خویش ادامه دادند، لکن پس از رحلت معظم له رفته رفته خود را با نظام هماهنگ نشان دادند تا جائی که اعلام می دارند ولی فقیه فوق قانون است و قانون اساسی فقط جنبۀ تزئینی دارد.

جناب آقای خامنه ای

کیست که نداند ملت ایران با توجّه به سوابق درخشان مرجعیّت شیعه و بر اساس عهد و پیمان با حضرت امام خمینی به صحنه آمدند و مطمئن بودند که هرگز وعده های معظم له نقض نخواهد شد که به چند نمونه از آن اشاره می کنم:

۱- «ما به خواست خدای تعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامه های خود را اعلام خواهیم نمود، ولی این بدان معنا نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه، اصلی بسازم و علیرغم خواست ملت به آن ها تحمیل کنم. به عهدۀ دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند …» (صحیفۀ نور، ج ۴، ص ۱۷۹)

۲- «سرنوشت هر ملت دست خودش است … چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ … چه حقی آن ها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟!» (صحیفۀ نور، ج ۴، ص ۲۸۳)

۳- «شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی خواهد به مردم زورگوئی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگوئی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حکومت می کند. پیغمبر اکرم(ص) هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی توانست تخلف بکند.» (صحیفۀ نور، ج ۱۰، ص ۲۹)

۴- «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد …» (صحیفۀ نور، ج ۴، ص ۱۹۰)

۵- «عموم ملت از همۀ طبقات آگاهانه و آزادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند و …» (صحیفۀ نور، ج ۳، ص ۴۷)

۶- «در جمهوری اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.» (صحیفۀ نور، ج ۳، ص ۴۸)

حضرت آقای خامنه ای

حاصل عمر امام خمینی استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری، قبل از انقلاب وفای به عهد در اسلام را اینگونه بیان داشته اند: «اکثریّت قریب به اتفاق سیاستمداران جهان از اصل غدر و خیانت برای مقصد و مقصودشان استفاده می کنند … همین قدر که منافع در یک طرف قرار گرفت، پیمان در طرف دیگر، فوراً پیمانش را نقض می کند. چرچیل در آن کتابی که در تاریخ جنگ بین الملل دوم نوشته است و … این همان اصل غدر و خیانت است، اصلی که معاویه در سیاستش مطلقا از آن پیروی می کرد. آنچه که علی(ع) را از سیاستمداران دیگر جهان – البته به استثنای امثال پیغمبر اکرم – متمایز می کند، این است که او از اصل غدر و خیانت در روش، پیروی نمی کند و لو به قیمت اینکه آنچه دارد و حتی خلافت از دستش برود، چرا؟ چون می گوید اساساً من پاسدار این اصولم، فلسفۀ خلافت من پاسداری از این اصول انسانی است، پاسداری صداقت است، پاسداری امانت است، پاسداری وفاست، پاسداری درستی است، من خلیفه ام برای این ها، … به مالک اشتر می گوید: مالک! با هر کسی پیمان بستی و لو با کافر حربی، مبادا پیمان خودت را نقض کنی. مادامی که آن ها سر پیمان خودشان هستند، تو نیز باش، البته وقتی آن ها نقض کردند دیگر پیمانی وجود ندارد. «قرآن هم می گوید: فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم » (توبه/۷) (سیری در سیره نبوی، صفحه ۸۲)

حضرت آقای خامنه ای

با توجه به سخنان استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری(ره) که یک اصل خدشه ناپذیر در اسلام است و با توجه به اینکه حضرت امام خمینی(ره) آن همه وعده ها به ملت داده و عصاره آن قانون اساسی است پس نباید به هیچ کسی اجازه داده شود آن عهد و پیمان مرجعیت با ملت نقض شود، بر همین اساس رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی حضرت آیت الله العظمی منتظری(ره) مرقوم فرمودند: «تصویب قانون اساسی یک امر تعبدی نبوده که برای ثوابش آن را تصویب کرده باشند بلکه برای اجرا و عمل تصویب شده است. هیچ یک از شهروندان عقلاً و شرعاً مجاز نیستند نسبت به تخلف قانون اساسی بی تفاوت باشند چه رسد به اینجانب به عنوان رئیس خبرگان قانون اساسی.» (دیدگاهها، ج ۱، ص ۶۰)

جناب آقای خامنه ای

اینجانب به عنوان یکی از افرادی که در رژیم گذشته، چند سالی فراری و یا زندان بودم و در جمهوری اسلامی چند سال در جبهه حضور داشتم، انتظار دارم به مسئولین ذیربط دستور فرمائید قانون برای همه یکسان باشد و هم صدا با فرزند برومند شهید آیت الله مرتضی مطهری، دکتر علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی که نسبت به رفع حصر از آقای مهندس میرحسین موسوی و سرکار خانم زهرا رهنورد و حجة الاسلام والمسلمین آقای کروبی و آزادی دیگر زندانیان عقیدتی و سیاسی همزمان با دهۀ مبارک فجر دستور آزادی و رفع گرفتاری صادر فرمایید.

با سلام و احترام

سوم بهمن ۱۳۹۳

حبیب الله امیری

بیانیه ۱۶۷ روزنامه نگار در اعتراض به توقیف روزنامه ها در ایران

Posted: 24 Jan 2015 02:34 AM PST

جرس: ۱۶۷ روزنامه نگار با انتشار بیانیه ای نسبت به شیوه غیرقانونی توقیف و تعطیلی زنجیره‌ای مطبوعات درایران اعتراض کردند. در این بیانیه آمده است: توقیف مطبوعات از انباشت دانش و تجربه جلوگیری کرده و این فرصت را از روزنامه نگاران و مطبوعات می‌گیرد تا به تدریج مخاطبان را به رسانه ها جلب کنند.

 

به گزارش جرس متن این بیانیه بشرح زیر است:

 

بیانیه ۱۶۷ روزنامه نگار در اعتراض به توقیف رسانه‌ها

 

شیوه غیرقانونی توقیف و تعطیلی زنجیره‌ای مطبوعات را درایران پایانی نیست. در یک ماه اخیر شاهد توقیف روزنامه‌های «مردم امروز» و «روزان» به بهانه‌های گوناگون بودیم . توقیف نشریات حق رسانه ها و جامعه را بر گردش آزاد اطلاعات ، اخبار و افکار گوناگون و حق مردم را برای دانستن پایمال کرده و امنیت شغلی و استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاران را به خطر می‌اندازد. توقیف مطبوعات از انباشت دانش و تجربه جلوگیری کرده و این فرصت را از روزنامه نگاران و مطبوعات می‌گیرد تا به تدریج مخاطبان را به رسانه ها جلب کنند.
ما روزنامه‌نگاران توقیف رسانه ها را محکوم کرده و خواهان فضایی هستیم که رسانه ها با اطمینان به کار خود ادامه داده و شور و نشاط به تحریریه مطبوعات بازگردد تا رسانه‌های کشور ما بتوانند کارکردهای حرفه ای خود را در انتقال خبرها و اطلاعات و افکار به جامعه تحقق بخشند.

اسامی امضا‌کنندگان:
1- علیزاده منصوری٬ مریم
2- آذر٬ شبنم
3- آذر٬ شکوفه
4- آقازاده٫ محمد
5- آموسا، مریم
6- آیینی٬ فرزانه
7- ابراهیمی٬ احسان
8- ابراهیم‌زاده٬ حمید
9- ابوالفتاحی٬ حسین
10- احمدی٬ محسن
11- اسفندیاری٬ مهتاب
12- اسلامی‌راد٬ حمید
13- اصغری٬ رسول
14- اعتضادالسلطنه٬ نوژان
15- اعظمی٬ فرشاد
16- افتخاری٬ آزاده
17- افشار‌نیک٬ مهدی
18- اقتصادنیا٬ ساناز
19- الوندی٬ پدرام
20- امیرآبادیان٬ نزهت
21- امیری٬ نوشابه
22- امیری٬ مریم
23- انصاری‌راد٬ رضا
24- اکبرین٬ محمدجواد
25- ایاز٬ لیدا
26- ایکدر٬ سولماز
27- بابایی، سما
28- باقی٬ مریم
29- بدیعی٬ مینو
30- بذرپور٬ فرزانه
31- برآبادی٬ سعید
32- بردبار٬ بهداد
33- بنیاد٬ تارا
34- بهرنگ٬ کامیار
35- بهمنی٬ آرش
36- بهنام٬ علیرضا
37- بهکام٬ سپیده
38- بهکام٬ نگین
39- بهنود٬ مسعود
40- بیاتی٬ سحر
41- تاجیک٬ مهدی
42- تنگستانی٬ محمد
43- تهرانی٬ مانی
44- توکلی٬ دلبر
45- جامی٬ مهدی
46- جانی‌پور٬ حمید
47- جمال‌پور٬ فاطمه
48- جهان‌بین٬ شیدا
49- چوپانکاره، زهرا
50- حائری‌نژاد٫ فرید
51- حاجی‌حسینی٬ رضا
52- حاجی‌زاده٫ مولود
53- حسینی٬ مجتبی
54- حسینی‌نژاد٬ لیدا
55- حقیقت‌نژاد٬ رضا
56- حیدریان٬ جواد
57- خسروانی٬ نازنین
58- خطیبی٬ فرناز
59- خلجی٬ مصطفی
60- خلقی٬ عاطفه
61- خلعتبری٬ میترا
62- خوارزمی٬ مهراوه
63- خیری٬ همایون
64- دماوندیان٬ سارا
65- دهقی٬ فرحناز
66- دوستدار٬ نعیمه
67- راد٬ نیما
68- رافت٬ احمد
69- ربانی٬ ویدا
70- رحیمی٬ طاهره٬
71- رضایی٬ نسرین
72- رفیعی٬ بهرام
73- رفیعی٬ رضا
74- رفیع‌زاده٬ شهرام
75- رمضانپور٬ علی‌اصغر
76- رهبر٬ محمد
77- روحانی٬ صادق
78- روشنی٬ سارا
79- ریاحی٬ طاهره
80- زارع‌کهن٬ نفیسه
81- سبوکی٬ افشین
82- سحرخیز٬ عیسی
83- سراب‌پور٬ سونیتا
84- سربخشیان٬ حسن
85- سروش٬ فریبرز
86- سرکوهی٬ فرج
87- سعادتی٬ لیلا
88- سلامی٬ لادن
89- سوری٫ پوریا
90- سیار‌سریع٬ آیدین
91- شعبانی٬ شبنم
92- شعردوست٬ صبا
93- شفیعی٬ شادی
94- شمس٫ سعید
95- شهرابی٬ شیما
96- شیرازی٬ علی
97- صارمی٬ نیوشا
98- صف‌سری٬ بیژن
99- صمدبیگی٬ بهروز
100- طالبی٬ رضا
101- ظهیری٫ نسرین
102- عبداللهی٬ شیرزاد
103- عزیزی بنی‌طرف٬ یوسف
104- عزیزی٬ آرش
105- علوی٬ حسین
106- علیجانی٬ ارشاد
107- علی‌نظری٬ مزدک
108- علیزاده منصوری٬ مریم
109- علمی٬ حدیث
110- غفوری٬ کامبیز
111- غلامحسین‌پور٬ ماهرخ
112- فاریابی٬ فرشید
113- فامیلی٬ شیرین
114- فتحی٬ سایه
115- فتحی٬ حسن
116- فخرایی٬ پویان
117- فراهانی٬ عذرا
118- فراهانی٬ منصوره
119- فردوسی٬ میترا
120- فرجی٬ مهران
121- فرجامی٬ محمود
122- فرهادیان٬ سروش
123- فرهودی٬ بیژن
124- فغفوری٬ گیسو
125- قادری٬ سیامک
126- قاضی٬ فرشته
127- قجر٬ آیدا
128- قدمعلی٬ محمد
129- قدیمی٬ مهدی
130- قربانی‌فر٬ مریم
131- قلمچی٬ احسان
132- کاظمی٬ مسعود
133- کاظمی٬ نازنین
134- کاویانی٬ مریم
135- کریمی٬ روزبه
136- کسایی‌زاده٫ محمد
137- کمره‌ای٬ نفیسه
138- کوثر٬ نیک‌‌اهنگ
139- گلپاد٬ فرزین
140- گنجی٬ رضا
141- لاری‌پور٬ نیلوفر
142- لطیفیان٬ علیرضا
143- لقایی٬ ساقی
144- لواسانی٬ مسعود
145- مافی٬ حمید
146- محسنی٬ مهدی
147- متین‌نیا٬ نازنین
148- محمدی٬ صابر
149- محمودی‌ سرابی٬ سام
150- مزروعی٬ علی
151- مزروعی٬ حنیف
152- مصلی٬ امیرحسین
153- معمار٬ داریوش
154- مقامی٬ علی
155- ملکی٬ رویا
156- مهرابی٬ احسان
157- منتظری٬ امید
158- موسوی٬ آمنه
159- مومنی٬ مینو
160- ناعمه٬ مرتضی
161- نجفی٬ مجتبی
162- نفیسی٬ ساناز
163- نیستانی٬ توکا
164- نیستانی٬ مانا
165- نیکونظر٬ لیلی
166- ویسمه٬ اعظم
167- یوسفی٬ میثم