جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


فیض‌الله عرب‌سرخی: دولت به تنهایی نمی‌تواند درباره حصر تصمیم بگیرد اما می‌تواند تلاش کند

Posted: 06 Dec 2014 04:19 AM PST

جرس: فیض‌الله عرب‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به این پرسش که برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب مطرح کرده‌اند که این دولت، دولتی نیست که اصلاح‌طلبان در آن فعالیت کنند. بهتر است که کاری نکنند و فقط تماشاگر باشند، گفت: من شخصا با ایشان [بهزاد نبوی]صحبت کرده‌ام اصلا نگرش ایشان این نیست. آقای نبوی اعتقاد دارند با توجه به اینکه دولت آقای روحانی یک دولت اصلاح‌طلب نیست نباید ما هزینه‌های یک دولت اصلاح‌طلب را به دولت آقای روحانی تحمیل کنیم. اجازه دهیم براساس نگرش‌ها و برنامه‌ها و گرایش‌های خود عمل کند. اینکه مداوم بگونه‌ای صحبت کنیم که گویا ما نمایندگان دولت آقای روحانی هستیم، بدون اینکه در واقعیت چنین باشد؛ هزینه‌هایی را از طرف جناح‌های تندرو به دولت تحمیل می‌کند. بدون اینکه فایده‌ای داشته باشد هزینه را تحمیل خواهد کرد، این صحبت آقای نبوی است.




انتخابات مجلس دهم پیش‌رو است. برعکس گروه‌های اصوگرا که در جنب و جوش هستند و هر روز با برگزاری نشست و همایش، سعی در ایجاد اتحاد بین گروه‌های اصولگرا دارد تا جایی که برای این اتحاد حاضر به کنارآمدن با گروه‌های تندرو هم شده‌اند. این در حالی است که به نظر می‌رسد جریان اصلاح‌طلب هنوز به فکر برنامه‌ریزی برای انتخابات مجلس نیفتاده است.

 

برخی معتقدند که در ۱۵ماهی که از دولت یازدهم می‌گذرد، جریان اصلاح‌طلب منفعلانه برخورد کرده و از شرایط ایجادشده در دولت تدبیر و امید آنچنان که می‌بایست، استفاده‌ای نکرده است. فیض‌الله عرب‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب اما به «انفعال اصلاح‌طلبان» اعتقادی ندارد و می‌گوید: با وجود امکانات محدودی که برای اصلاح‌طلبان از بعد از وقایع ۸۸ وجود داشته به نسبت هم خوب خود را نگه داشته‌اند و توانسته‌اند خود را بازسازی کنند.

 

در همین‌باره «آفتاب» گفت‌و‌گویی با فیض‌الله عرب‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب انجام داده است که در ادامه می‌آید:

اصلاح‌طلب‌ها در روی کارآمدن دولت یازدهم نقش تاثیرگذاری ایفا کردند. در حال حاضر جایگاه اصلاح‌طلب‌ها در این دولت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 

ائتلافی بین اصلاح‌طلبان و دولت تدبیر و امید اتفاق نیفتاده است. اصلاح‌طلبان در عرصه انتخابات ریاست جمهوری نتوانستند، یک نامزد یا کاندیدای حداکثری و اختصاصي داشته باشند. بنابراین از بین نامزدهاي موجود و تأييد شده، فردي را كه بيشترين قرابت و نزديكي را به برنامه‌هاي مورد انتظار داشت، انتخاب كردند. از این حیث آقای دکتر عارف و آقای دکتر روحانی دو نامزدی بودند که در مجموع بخش‌های قابل‌توجهی از مطالبات و دیدگاه‌های اصلاح‌طلبان را نمایندگی می‌کردند. با کنار رفتن آقای دکتر عارف اصلاح‌طلب‌ها به اقتضای نگرش اصلاح‌طلبی خود از تنها نامزدی که بخش‌هایی مهمي از مطالباتشان را نمايندگي مي‌كرد، حمایت کردند؛ این اقدام به مفهوم یک ائتلاف نیست. به همین دلیل، بعد از انتخابات هم که آقای روحانی پیروز شد، اصلاح‌طلب‌ها دنبال سهم نبودند. چون ائتلافی به معنای رایج سیاسی خود اتفاق نیفتاده بود. انتظارشان از آقای روحانی تحقق وعده‌هایی بود که داده شده بود. این نگاه همچنان برقرار است و اصلاح‌طلبان همچنان همین نگرش را تعقیب می‌کنند؛ یعنی همچنان با تاکید بر بخش‌هاي اصلاح‌طلبانه برنامه‌ها و دیدگاه‌های دکتر روحانی که وعده آن در انتخابات داده شده و اصلاح‌طلب‌ها آن‌ها را مبنای حمایت خود از دکتر روحانی قرار داده‌اند. حالا اگر دولت از میان اصلاح‌طلب‌ها کسانی را برای مسئولیت و سمتی انتخاب کرد آن هم از آن بخش از نگاه مشترکی نشات می‌گیرد که بین دولت تدبیر و امید با اطلاح‌طلبان وجود دارد. بنابراین ما اگر نقدی داشته باشیم و بخواهیم مطرح کنیم نه نقد دولت تدبیر و امید براساس یک برنامه اصلاح‌طلبانه است بلکه نقد براساس برنامه دولت تدبیر و امید است.

اما به نظر می‌رسد ائتلافی نانوشته با آقای روحانی صورت گرفت؟

 

ائتلاف اصلاح‌طلب‌ها با آقای روحانی نبوده اما حتما گفت‌وشنودی بین آقای عارف و آقای روحانی بوده است که گفت‌وگوی اصلاح‌طلبان با آقای روحانی نبود. ائتلاف دو نامزد است که یکی به دیدگاه اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر است و یکی به اردوگاه اعتدال‌گرایان.

در هشت سالی که احمدی‌نژاد سر کار بود. خیلی سعی شد تا اصلاح‌طلبان را متلاشی کنند. ضربه‌های شدیدی به آنها وارد شد. برخی اعضای احزاب شاخص به زندان رفتند و برخی از کشور خارج شدند. به اعتقاد شما در این يك سال و نیم دولت آقای روحانی اصلاح‌طلبان توانستند خود را بازیابی کنند؟


من اعتقاد ندارم که اصلاح‌طلبان متلاشی شدند. زمانی که از اصلاح‌طلب‌ها صحبت می‌کنید ممکن است منظورتان یک حزب باشد. یک وقت اصلاح‌طلبی را به عنوان یک نگرش اجتماعی در نظر می‌گیرید. به هیچ‌وجه نگرش اصلاح‌طلبانه از هم پاشیده نشد. برخی احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب ضربه‌هایی را متحمل شدند. اما در مجموع گرایش مردم به سمت اصلاح‌طلبی افزایش یافت. نتیجه انتخابات سال ۹۲ بیانگر این است که همه آن فشارهایی که به جریان اصلاح‌طلب وارد شد، واکنش اجتماعی دقیقا برعکس فشارهاي وارده عمل كرده است. بنابراین احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب ضربه‌هایی خوردند که در تلاش هستند به میزانی که فضا بازتر شده خود را بازسازی کنند. در دوره آقای احمدی‌نژاد فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی با چنین محدودیت‌هایی روبرو بود. از زمانی که آقای روحانی بر سرکار آمده‌اند نمی‌توان گفت که مطلقا اما نسبتا در این نگرش تغییراتی ایجاد شده و به میزان این تغییرات، تشکل‌ها، سازمان‌های اصلاح‌طلب، NGOها وضعیت بهتری پیدا کرده‌اند. اما این شرايط به هيچ وجه یک وضعیت ایده آل و حداکثری نيست.

در این مدت اصلاح‌طلبان از فرصت خوب استفاده کرده‌اند؟


به هر حال ضرباتی که وارد شده بود مقدار زیادی شوك وارد کرده بود، مقدار زیادی نیروها را به کما برده بود، مقدار زیادی ترس و رعب ایجاد کرده بود، برای اینکه این حالت‌ها کمرنگ شود به زمان هم احتیاج است. اما نسبی بد نبوده و به مرور حتما بهتر هم می شود.

برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب مطرح کرده‌اند که این دولت، دولتی نیست که اصلاح‌طلبان در آن فعالیت کنند. بهتر است که کاری نکنند و فقط تماشاگر باشند. افرادی مانند آقای بهزاد نبوی.

نه آقای نبوی چنین نظری را ندارند. من شخصا با ایشان صحبت کرده‌ام اصلا نگرش ایشان این نیست. آقای نبوی اعتقاد دارند با توجه به اینکه دولت آقای روحانی یک دولت اصلاح‌طلب نیست نباید ما هزینه‌های یک دولت اصلاح‌طلب را به دولت آقای روحانی تحمیل کنیم. اجازه دهیم براساس نگرش‌ها و برنامه‌ها و گرایش‌های خود عمل کند. اینکه مداوم بگونه‌ای صحبت کنیم که گویا ما نمایندگان دولت آقای روحانی هستیم، بدون اینکه در واقعیت چنین باشد؛ هزینه‌هایی را از طرف جناح‌های تندرو به دولت تحمیل می‌کند. بدون اینکه فایده‌ای داشته باشد هزینه را تحمیل خواهد کرد، این صحبت آقای نبوی است.

به مرور زمان می‌توان وضعیت را به نفع اصلاح‌طلبان برگرداند؟


حتما به میزانی که دولت آقای روحانی موفق می‌شود به تعهدات خود عمل کند گرایش مثبت‌تری از طرف نیروهای اصلاح‌طلب به طرف این دولت ایجاد می‌شود. هر مقدار که این اتفاق می‌افتد حمایت‌ها و پشتیبانی‌ها پررنگ‌تر می‌شوند. بنابراین دولت تدبیر و امید می‌تواند تاثیر مثبتی بر وضعیت جریانات اصلاح‌طلب بگذارد. جریانات اصلاح‌طلب هم می‌توانند نقش مثبتی را در تقویت دولت آقای روحانی ایفا کنند. اما این به معنای جایگزین شدن هم نیست، هر کدام در جایگاه خود. دولت تدبیر و امید همان طور که خود هم اعلام کرده یک دولت اصلاح‌طلب نیست، بنابراین بی‌خود و بی‌جهت نباید هزینه‌های یک دولت اصلاح‌طلب را به آن تحمیل کرد.

به اعتقاد شما چقدر عملکرد دولت در این مدت براساس شعارهای انتخاباتی‌اش بوده است؟

دولت تدبیر و امید به حوزه سیاست خارجی و مشکلات اقتصادی اولویت بیشتری داده است. دولت به دلیل اهمیت و حساسیت سیاست خارجی و در راس آن بحث هسته‌ای و گرفتاری‌های وسیعی که دولت ۸ ساله احمدی‌نژاد بر اقتصاد تحمیل کرده بود به آن دو حوزه بیشتر پرداخت. فکر می‌کنم که این عملکرد هم کم و بیش ثمربخش بوده است.

اما برخی منتقدان می‌گویند که دولت به وعده‌های سیاسی خود عمل نکرده و شعارش درباره مساله "حصر" حل نشده است.


دولت در حوزه‌هایی مسئول مستقیم است و در حوزه‌هایی می‌تواند تلاش کند. احیانا موضوعاتی که به حوزه نیروهای نظامی و انتظامی بر می‌گردد یا به حوزه تشکل‌های اطلاعاتی موازی برمی‌گردد یا به حوزه قضایی و مجلس بازمی‌گردد در این حوزه‌ها دولت می‌تواند تلاش کند؛ دولت نمی‌تواند تصمیم بگیرد. دولت به تنهایی نمی‌تواند درباره «حصر» تصمیم بگیرد اما می‌تواند تلاش کند. من فکر نمی‌کنم دولت تدبیر و امید تلاش نکرده باشد؛ اینکه تلاش‌ها به نتیجه نرسیده به این معنا نیست که تلاش نکرده است. آزادکردن زندانی‌ها اصلا دست دولت نیست حتما تلاش کرده و من در این مورد مطلع هستم. اما جریاناتی که مایل نبودند که دولت وجهه بهتری در جامعه پيدا كند، اجازه ندادند که تلاش‌های دولت ثمربخش باشد و به نتیجه برسد.

 

اصولگرایان نیروهای اصلاح‌طلب را با چوب فتنه می‌زنند و از میدان دور می‌کنند. نمونه این موضوع در انتخاب وزیر علوم خود را نشان داد. اصلاح‌طلبان برای ورود به عرصه سیاست چگونه باید با این موضوع مقابله کنند؟


جریاناتی که از پایگاه اجتماعی ضعیفی برخوردار هستند، سعی می‌کنند با ابزار قدرت رقبای خود را حذف کنند. این در انتخابات رياست‌جمهوري، مجلس و شوراها، در انتخاب مدیران ... اتفاق می‌افتد. این روشي است که بخش تندرو (من نمی‌توانم بگویم اصولگرا چون در اصولگرایان یک دیدگاه واحد وجود ندارد) سعی می‌کند ضعف خود را در جامعه با حذف رقبای خود تامین کند. به هر حال این تلاشی است که از طرف این گروه صورت می‌گیرد و طبیعتا در جایی ممکن است موفق به حذف شود. اما انتخابات ۹۲ برای این گروه درس‌آموز بود و همه عصبانیت این گروه از دولت و مردم به همین انتخابات باز می‌گردد. به هر حال آن همه تلاش، تقلا، حذف، بیرون‌کردن و زندان‌کردن نتیجه‌اش انتخابات سال ۹۲ شد. بنابراین ما هم باید همان راهی را برویم که در انتخابات سال ۹۲ طی کردیم. باید همین نگاه منطقی و عقلانی را به حوزه سیاسی داشته باشیم و با حمایت از جریاناتی که عقلانی‌تر عمل می‌کنند زمینه را برای نیروهای تندرو و واپسگرا تنگ کنیم. اصلاح‌طلب‌ها روی پای خود هستند. به میزانی که پایگاهشان در حاکمیت تضعیف شده به دلیل برخورد حذفی که صورت گرفته، پایگاهشان در جامعه تقویت شده است. اگر شخصیت‌های اصلاح‌طلب ردصلاحیت می‌شوند نه به دلیل نداشتن صلاحیت است بلکه به دلیل پایگاه گسترده مردمی است؛ زیرا اگر این افراد تایید شوند رای مردم با آن‌ها خواهد بود. اگر در مورد این افراد حرف جدی وجود داشت که می‌توانست منجر به ردصلاحیت شود در محاکمات آنها مطرح می‌شد. اگر اصلاح‌طلب‌ها به اتهام اجتماع و تبانی که مصداق آن تشکیل یک جلسه حزبی یا شرکت در یک راهپیمایی است، به سال‌ها زندان محکوم می‌شوند برای این است که هیچ نقطه ضعفی از آنها ندارند. بنابراین اصلاح‌طلب‌ها به این معنا و به‌طور عام به وسیله ابزارهای مانند شورای نگهبان و دادگاه‌ها حذف شدند اما پایگاه آنها در جامعه تقویت شده است. تندروها نگران این هستند که اصلاح‌طلبان از هر چهره‌ای که حمایت کنند، آن چهره رای مي‌آورد.

اتکا به شورای مشورتی آقای خاتمی و چند چهره شاخص مصداق فعالیت اصلاح‌طلبانه محسوب می‌شود؟


قطعا آقای خاتمی به عنوان یک چهره محوری و اصلی اصلاح‌طلب‌ها محسوب می‌شود، اگر این فشارها نبود دایره فعالیت‌های او هم گسترش پیدا می‌کرد. الان ما خیلی قدرت انتخاب نداریم. یک قسمت محدودی برای فعالیت‌های تشکیلاتی ما باقی مانده است. در فضاي باقی‌مانده تلاش می‌شود و آقای خاتمی، حزب اعتماد ملی و سایر گروه‌ها و احزاب اصلاح‌طلب هم تلاش می‌کنند. انجمن‌ها و تشکل‌های دانشگاهی و حوزوی هم فعالیت می‌کنند. آن بخش‌هایی که میدان عمل دارند در وسع خود تلاش مي‌كنند. طبیعتا فعالیت‌های آقای خاتمی محدود شده است نه امکان سخنرانی دارند نه می‌توانند از کشور خارج شوند و در مجامع علمي و ...شرکت کنند. ایشان باقی مانده‌اند و یک دفتر و یک تشکیلات غیرسیاسی باران، این همه حیطه فعالیتی هست که برای آقای خاتمی باقی مانده است. آقای خاتمی در همین محدوده کوچک در حال فعالیت است. ما در جبهه اصلاحات به دلیل برخوردهایی که شده به‌رغم پايگاه گسترده اجتماعي، تشکیلات گسترده‌ای نداریم که فعالیت کنیم.

اصولگراها با برگزاری کنگره و نشست به دنبال وحدت در انتخابات مجلس هستند. با این عملکرد اصلاح‌طلبان فکر نمی‌کنید اصولگراها پیروز مجلس آینده باشند؟


اینکه اصولگرایان برای ایجاد وحدت بین خودشان تلاش می‌کنند، اینکه میدان باز عمل خوبی دارند به نظر من منفی نیست. در حقیقت این میدان عمل باید برای هر دو جناح باشد. چون اساسا فعالیت‌های یک بال به تنهایی پاسخ‌گو نیست. در انتخابات اگر یک رقابت منطقی بین دو جناح سیاسی شکل نگیرد، منشا مشارکت گسترده‌ای نخواهد شد. بنابراین اینکه اصولگرایان میدان عمل دارند بسیار خوب است، باید عین این میدان عمل را به این جناح هم بدهند. اگر خواهان گسترش پایگاه حاکمیت در جامعه هستند. اگر می‌خواهیم نظام و حکومت در جامعه تقویت شود باید اجازه دهیم تا اندیشه‌ها و تفکرات مختلف در عرصه رقابت حضور داشته باشند و با رقابت خود مردم را به صحنه بیاورند. در حقیقت مردم از بین گزینه‌ها و اندیشه‌های مختلف بتوانند گزینه مورد نظر خود را انتخاب کنند. اینکه ما نامزدهای یک طیف فکری را در انتخابات تایید کنیم و همه چهره‌های شناخته شده یک طیف دیگر را رد صلاحیت کنیم، طبیعتا انتخابات پررونقی نخواهیم داشت.در عین حال من معتقدم که اصلاح‌طلب‌ها و جریان دولت تدبیر و امید مجموعا اگر از چهره‌های کم نام و نشان هم حمایت کنند، باز هم رای‌آور خواهند بود. این چیزی است که تندروها نگران آن هستند.

 

فکر می‌کنید که در جریان انتخابات بعدی باز هم اصلاح‌طلب ها با اعتدال‌گراها همراه می‌شوند؟

نه به معنای ائتلاف، بلکه به معنای كار هم جهت در زمینه‌های هم فکری که وجود دارد. جریانات همفکر به صورت طبیعی با وجود فضای محدود با توجه به اینکه چهره‌های محدودی در صحنه حضور خواهند داشت، همگرا عمل خواهند کرد. نه اینکه بنشينند و با هم هماهنگ کنند که از یک نفر حمایت کنند. در عمل به نقطه‌های مشترکی می‌رسند.

در بخش سیاست داخلی عملکرد دولت و وزارت کشور در این مدت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


طبیعتا این وزارت کشوری نبوده که مورد انتظار بود. اما این وزارت کشور می‌توانسته وزارت کشور دولت هشتم و نهم باشد که احزاب را سرکوب کند. می‌تواند وزارت کشوری باشد که با احزاب نرم‌تر برخورد کند. می‌تواند وزارت کشوری باشد که فضای تقویت احزاب را فراهم کند. این وزارت کشور کاری در راه تقویت احزاب نکرده اما خوب در مجموع کاری هم علیه احزاب انجام نداده است.

 

معاون وزیر امور خارجه حمله هوایی ایران به داعش را تایید کرد

Posted: 06 Dec 2014 04:19 AM PST

جرس: ابراهیم رحیم‌پور، معاون وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با روزنامه بریتانیایی «گاردین»، حمله هوایی ایران را به مواضع داعش در عراق، تایید کرد.

 

 

آقای رحیم‌پور تاکید کرد که این حمله بدون هماهنگی با آمریکا و با اطلاع دولت عراق انجام شد و گفت که به طور کلی عملیات نظامی ایران در خاک عراق با هماهنگی دولت این کشور و در پی درخواست آنها انجام می‌شود.

 

به گزارش رادیوفردا، این مقام وزارت امور خارجه، علت این حمله را «دفاع در برابر دوستان ایران» توصیف کرد.

 

این نخستین بار است که یک مقام ایرانی به شکل رسمی، حملات هوایی به مواضع داعش را تایید می‌کند.

 

بر اساس گزارش‌های اولیه درباره این حملات، هواپیماهای ایرانی در استان دیاله این حملات را انجام داده‌اند.
 

ایران در قعر جدول؛ وعده‌های ناکام برای آزادی اینترنت

Posted: 06 Dec 2014 04:06 AM PST

مهدی تاجیک
جرس: نام ایران برای دومین سال متوالی در قعر جدول آزادی اینترنت باقی ماند. جدولی که سازمان آمریکایی « خانه آزادی » آن را در پایان هر سال میلادی آماده می‌کند و فراز و فرود حکومت‌ها در احترام به آزادی‌های شهروندی را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.  

ایران در این بررسی بدترین شاخص‌ها را به خود اختصاص داد٬ آن هم در شرایطی که انتظار می‌رفت وضعیت آزادی‌های اینترنتی بعد از روی کار آمدن دولت حسن روحانی بهبود پیدا کند.

زهر چشم از کاربران


خانه آزادی در گزارش خود اشاره کرده که ایران از میان ۱۹۲ کشور جهان رتبه ۱۵۶ را در سرعت اینترنت دارد و این پایین‌ترین میانگین سقف سرعت ارتباطی در جهان است. در این گزارش همچنین آمده است که ۳۱ درصد از جمعیت ۷۶ میلیونی ایران به اینترنت دسترسی دارند هر چند که تمام شبکه‌های اجتماعی پرطرفدار در این کشور مسدود است و کاربران برای دسترسی به آنها ناگزیر به استفاده از فیلترشکن‌ هستند. گزارش خانه آزادی صرفا ناظر به وضعیت فنی آزادی‌های اینترنتی نیست و در این رابطه به پرونده برخی متهمان جرائم اینترنتی در ایران اشاره کرده است. یکی از آخرین نمونه‌های برخورد با کاربران اینترنتی مربوط به پرونده سهیل عربی است که به اتهام « توهین به مقدسات و سب النبی » از طریق نوشته‌هایش در شبکه اجتماعی فیس‌بوک با حکم اعدام روبرو شده است. غلامحسین محسنی اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری هفته گذشته خود در پاسخ به سوالی پیرامون امکان عفو این فعال اینترنتی گفت که « «فعلا عفو مطرح نيست و به عنوان مفسد فی الارض حکمش صادر شده است.» آقای عربی همچنین بابت اتهام توهین به احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و غلامعلی حداد عادل، نماینده تهران در مجلس، از طریق نوشته‌هایش در فیسبوک در دادگاه ویژه کارکنان دولت به ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شد و اتهام توهین به علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، و «تبلیغ علیه نظام» نیز برای وی حکم ۳ سال حبس را به همراه داشته است. پرونده او نمونه روشنی از سیاست ارعاب جمهوری اسلامی علیه فعالیت آزادانه کاربران اینترنتی است.


سیاست‌گذاری‌های ناهمگون


سیاست‌گذاری درباره میزان آزادی‌های اینترنتی محدود به یک مرجع خاص نیست و نهادهای متعددی در این زمینه دخالت دارند. کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه که زیر نظر دادستان کل کشور فعالیت می‌کند ۱۳ عضو دارد و اعضای آن را نمایندگان برخی وزارت‌خانه‌ها در کنار فرمانده نیروی انتظامی و نمانیده سازمان صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و برخی نمایندگان مجلس تشکیل می‌دهند. علاوه بر آن شورای عالی فضای مجازی نیز زیر نظر رییس‌جمهور از سال ۱۳۹۰ به فرمان آقای خامنه‌ای تاسیس شده که در هدف‌گذاری با کمیته تعیین مصادیق مجرمانه تا حد زیادی اشتراک دارد. بعد از کار آمدن دولت حسن روحانی بین این دو مرجع عمده تصمیم‌گیری اختلاف‌نظرهای جدی به وجود آمده است. برای نمونه کمیته تعیین مصادیق مجرمانه خواهان مسدود کردن شبکه اجتماعی واتس‌آپ و وایبر و تانگو است که کاربران معمولا از طریق تلفن‌های همراه از آن استفاده می‌کنند اما رییس‌جمهور تاکنون با اختیارات خود در شورای عالی فضای مجازی جلوی مسدودشدن‌شان را گرفته است. اختلاف درباره آزادی این شبکه‌های مجازی تا جایی بالا گرفت که سخنگوی قوه قضاییه در روز ۲۹ شهریور ماه طی نامه‌ای به محمود واعظی وزیرارتباطات و فن‌اوری اطلاعات به او یک ضرب‌الاجل یک‌ماهه برای بستن آنها داد. در این نامه هشدار داده شده بود که اگر دولت این شبکه‌ها را مسدود نکند قوه قضاییه بر اساس « وظیفه ذاتی خود نسبت به مسدودسازی شبکه‌های اجتماعی دارای محتوای مجرمانه اقدام مقتضی به عمل آورده و با متخلفین از دستورات قضایی در هر رده‌ای طبق قانون برخورد خواهد نمود.» با این حال پس از گذشت دو ماه و نیم از زمان این ضرب‌الاجل هنوز قوه قضاییه اقدام به مسدودسازی این شبکه‌ها نکرده است و به نظر می‌رسد که دولت تاکنون موفق به پیشبردن خواست خود شده است.

 

 

یک گام به پیش یک گام به پس

موفقیت‌های دولت در پیشبرد وعده‌اش برای گسترش آزادی‌های اینترنتی بسیار محدود بوده و حتی در بعضی موارد نشانه‌هایی حاکی از عقب‌گرد‌های جدی هم به چشم می‌خورد. هنوز دولت موفق نشده هیچ از شبکه‌های اجتماعی پرطرفدار نظیر فیس‌بوک٬ توییتر و یوتوب را رفع فیلتر کند و شبکه اجتماعی اینستاگرام که یک شبکه به اشتراک‌گذاری عکس است نیز در خطر فیلترینگ قرار گرفته است. کمیته تعیین مصادیق مجرمانه اینترنتی  در آخرین جلسه خود فیلترینگ هوشمند این شبکه را مصوب کرد و قرار بر این شد که ظرف مدت زمانی مشخص٬ وزارت ارتباطات با هاست خارجی این شبکه اجتماعی مذاکره کند تا دسترسی آن در اختیار وزارت ارتباطات قرار گیرد. بر اساس این مصوبه چنانچه این هاست در اختیار وزارت ارتباطات قرار نگیرد، دوباره بحث فیلتر اینستاگرام مطرح خواهد شد. در همین حال وزارت ارتباطات خود به پیشواز طرح دیگری برای گرفتن آزادی عمل کاربران اینترنتی رفته است. بر اساس این طرح که وزیر ارتباطات روز شنبه ( ۱۵ آذرماه ) از آن سخن گفته است « از این پس کاربران ایرانی در فضای اینترنت شناسنامه‌دار می‌شوند تا کسی بدون هویت مشخص از اینترنت استفاده نکند.» محمود واعظی این طرح را « در راستای اهداف دولت برای دسترسی آزاد به اطلاعات» عنوان کرده است اما مشخص است که احراز هویت کاربران برای نهادهای حکومتی به معنای ایجاد هراس بیشتر در آنها برای فعالیت آزادانه است و ترس از برخوردهای بعدی را در بین کاربران افزایش می‌دهد. گام‌های لرزان دولت و گاه متناقض دولت در پیشبرد آزادی‌های اینترنتی عملا سبب شده که قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی از دست بالا برای تصمیم‌گیری در این حوزه برخوردار شوند و وعده‌های دولت را خنثی کنند. 

 

حسین مرعشی: اگر می‌دانستند روحانی رای دارد،‌ او را هم ردصلاحیت می‌کردند

Posted: 06 Dec 2014 03:48 AM PST

جرس: عضو حزب کارگزاران سازندگی گفت: اکنون دولت به شدت به دنبال اصلاح است، تنها با انتخابات ۹۲ کشور اصلاح نمی‌شود، باید واقع‌بین بود، اکنون باید آماده برای برداشتن گام دوم در انتخابات مجلس شورای اسلامی باشیم، اکنون کسی حق ندارد مایوس شود، پیروزی در انتخابات گذشته به معنی این نبوده که بعد از آن غنائم توزیع شود.


 

به گزارش ایلنا، حسین مرعشی در گردهمایی اصلاح‌طلبان استان سیستان و بلوچستان بیان اینکه اصولگرایان باید به سمت مردم برگردند، چراکه اداره کشور در پناه شورای نگهبان و نهادهای شبه نظامی کار عاقلانه‌ای نیست، گفت: رقیب باید بر اساس قاعده صحیح بازی رقابت کند، بگذارد رقابت‌ها بر اساس این قاعده شکل بگیرد و مردم انتخاب‌کننده باشند.

 

وی با اشاره به تجربه حضورش در دو دوره مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: من دیده‌ام که در مناطق وسیعی از سیستان و بلوچستان جمع زیادی از افراد موثر این استان رد صلاحیت می‌شوند و آن دسته هم که به مجلس می‌روند اصلاح‌طلبند هیچ‌کس حریف یک ملت نمی‌شود. رقابت برای اداره بهتر کشور یک امر ضروری است، مدلی بهتر از این نیست که مردم را به عنوان داوران حقیقی بشناسیم تا انتخاب کنند بین احزاب و شخصیت‌ها.

 

عضو حزب کارگزاران سازنندگی با بیان اینکه اگر دنیا به سمت توسعه رفت و برگشت نکرد زیرا قاعده رقابت را پذیرفته است، تصریح کرد: ملت با هیچ جناحی دست اخوت و برادری نمی‌دهد بلکه بر اساس منافع خود انتخاب می‌کند، این قاعده سیاست است. جریان اصلاح‌طلب نمی‌تواند در آینده نیز روی حمایت مردم حساب باز کند چون مردم تشخیص می‌دهند که چه کسی شعار می‌دهد و چه کسی عمل می‌کند و چه کسی گنجشک را به جای قناری رنگ می‌کند و می‌فروشد.

 

مرعشی ادامه داد: آن روزهایی که کیهان نوشت آقای خاتمی رای دارد ولی رد صلاحیت می‌شود و آقای رفسنجانی رای ندارد، چرا ترسیدند و ایشان را رد صلاحیت کردند؟ به خدا اگر می‌دانستند روحانی رای دارد،‌ او را هم ردصلاحیت می‌کردند. اگر روحانی رد صلاحیت می‌شد، این مردم به جلیلی رای نمی‌دادند چون جریان را در هشت سال گذشته شناخته بودند و می‌دانستند چه جریانی است، این جریان را با گوشت و پوست خود احساس کرده بودند.

 

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تاکید بر اینکه عامه مردم از سیاستمداران جلوترند، خاطرنشان کرد: رای روستاها و شهرهای کوچک در ۲۴ خرداد یکپارچه‌تر بود، خیلی هنر می‌خواست که کسی ۷۰۰ میلیارد از دلارهای اتفاقی نفت را هزینه کند و رشد اقتصادی منفی هفت داشته باشد.

 

وی با بیان اینکه اکنون کشور با مشکلات کاملا واقعی مواجه است، ابراز داشت: اکنون بحران آب متوجه شهرهای کوچک و روستاها نیست،‌ بحران آب در تهران، اصفهان و کلان شهرهای ما جدی است، امروز با مشکل جوانان تحصیل کرده مواجه هستیم، اقتصاد ما در فشار است، تولید ناخالص داخلی در جایگاه مناسب کشور قرار ندارد و نفت ما به حاشیه رفته است، این مشکلات کاملا واقعی و جدی است، خیلی سخت ممکن است که اگر تحریم ها هم برداشته شود ما بتوانیم به عدد فروش نفت چهار میلیون بشکه در روز برسیم.

 

عضو حزب کارگزاران سازنندگی ضمن اشاره به اینکه راه حل خروج از این بحران استفاده از مدیران لایق، استفاده از سرمایه‌های کشور و ارتباط با دنیا است، یادآور شد: کدام اقتصاد می‌تواند بدون ارتباط با دنیا اقتصاد داشته باشد؟ اگر اکنون چین یک اقتصاد است، چون دکترین اداره کشور خود را در سه دهه قبل تغییر داده است،‌ قبل آن اقتدار خود را بر اساس نیروی نظامی و سیاسی می‌دید ولی سپس به خوبی دریافت که اقتدار خود را با این شیوه در دنیای مدرن از دست خواهد داد و رسید به نقطه ضرورت ارتباط با دنیا که حالا تمام بازارهای اقتصادی دنیا را به دست گرفته است.

 

مرعشی اضافه کرد: نابودی کشور یک شبه در دولت احمدی‌نژاد اتفاق نیفتاده، بلکه هشت سال سیاست‌های اشتباه این بلاها را به وجود آورده است، ایشان همه شهرهای کشور رفت و گفت انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست و آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دان‌تان پاره شود. هیچ دولتی که اهل تعامل با دنیا باشد این کارها را نمی‌کرد. این خرابی‌ها یک دفعه اتفاق نیفتاد بلکه به تدریج بوده است، بهبود این وضعیت و اداره کشور نیز زمان می‌خواهد و یک شبه‌ممکن نیست.

 

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب کشته شدن انگیزه‌ها و ناامید کردن کارشناسان را یکی از محصولات اداره اشتباه کشور در هشت سال گذشته برشمرد و بیان کرد: اکنون دولت به شدت به دنبال اصلاح است، تنها با یک انتخابات ۹۲ کشور اصلاح نمی‌شود، باید واقع‌بین بود، اکنون باید آماده برای برداشتن گام دوم و انتخابات مجلس شورای اسلامی باشیم، اکنون کسی حق ندارد مایوس شود، پیروزی در انتخابات گذشته به معنی این نبوده که بعد از آن غنائم توزیع شود.

 

وی در بخش دیگری از سخنانش مهمترین سیاست اختصاصی اصلاح‌طلبان در استان سیستان و بلوچستان را متناسب با نیازهای منطقه حساس خاورمیانه و جهان اسلام، تبعیض‌زدایی و تلاش برای وحدت واقعی بین اهل سنت و اهل تشیع خواند.

 

 

فرزند شهید همت: مسئولان درباره حصر دچار درماندگی شده‌اند

Posted: 06 Dec 2014 03:33 AM PST

جرس: مصطفی همت فرزند شهید همت با تاکید بر این که "مسئولان مدارک کافی برای دادگاهی کردن آقایان موسوی و کروبی ندارند" نوشت: تا همین‌جا هم به نظر می‌آید خود مسئولین امر هم دچار درماندگی شدند و نمی‌دانند چه کنند. نه می‌توانند ایشان را دادگاهی کنند و نه می‌توانند آزادشان کنند.

 

فرزند شهید همت در پی اظهارات اخیر سعید جلیلی در خصوص حصر رهبران جنبش سبز در صفحه فیس بوک خود نوشت:

[سعید جلیلی در دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به موضوع فتنه و اظهارات اخیر علی مطهری درخصوص حصر سران فتنه گفت: حصر ربطی به فتنه ندارد؛ فتنه از ۲۲ خرداد ۸۸ شروع و تا ۲۲ بهمن ماه همان سال به طول انجامید.
وی ادامه داد: در این مدت کسی به افرادی که از آنها به عنوان سران فتنه یاد می شود کاری نداشت و آنها در۲۵ بهمن سال ۸۹ به حصر رفتند یعنی یک سال و ۸ ماه بعد از فتنه و دلیل آن هم این بود که در حال شکل گیری فتنه جدیدی بودند.]

نتیجه‌گیری اخلاقی:

عزیزانی که مدام آقایان موسوی و کروبی را فتنه‌گر می‌نامند و دلیل حصرشان را به اصطلاح فتنهٔ ۸۸ بیان می‌کنند ، بهتر است زین پس ماست‌های‌شان را کیسه کنند. درغیراین صورت از فردا باید آقای جلیلی را دروغ‌گو و فتنه‌گر بنامند!

نتیجه‌گیری شخصی:

بنده از سخنان آقای جلیلی به این نتیجه رسیدم که مسئولین امر، مدارک کافی و محکمه‌پسند برای دادگاهی نمودن آقایان کروبی و موسوی ندارند و هدف از گرفتن توبه از ایشان هم ، تخریب‌شان نزد افکار عمومی و گناه‌کار جلوه دادن‌شان در دادگاه افکار مردم بوده است…
بنابراین با توجه به عدم پذیرش شرط توبه از جانب آقایان موسوی و کروبی، بهتر است مسئولین تصمیم گیرنده با بیش از این کش دادن زندان خانگی ایشان، این گره را کورتر نکنند و به جایی نرسانند که هیچ راه چاره‌ای باقی نماند…
تا همین‌جا هم به نظر می‌آید خود مسئولین امر هم دچار درماندگی شدند و نمی‌دانند چه کنند. نه می‌توانند ایشان را دادگاهی کنند و نه می‌توانند آزادشان کنند.(چون به نظر می‌آید گمان می‌کنند آزادی ایشان به معنی اعلام بی‌گناهی‌شان است!) ادامهٔ زندانشان هم فشاری‌ست مضاعف بر دولت و سایر نهادهای حکومتی دراین شرایط پرفشار داخلی و بین‌المللی…

سیدحسن خمینی: بزرگترین لازمه امر به معروف و نهی از منکر، آزادی رسانه‌ها و احزاب است

Posted: 06 Dec 2014 03:33 AM PST

جرس: سیدحسن خمینی با اشاره به گسترده بودن مفهوم امر به معروف و نهی از منکر گفت: از بزرگترین منکرات در جامعه ما دزدی، فساد، رشوه و خوردن حق یکدیگر است.


به گزارش جماران، سید حسن خمینی در دیدار با دبیرکل، اعضای شورای مرکزی و جمعی از مسئولان بخش های حزب وحدت و همکاری ملی با اشاره به طرح بحث «جنگ فقر و غنا» از سوی آیت‌الله خمینی در سال‌های آخر عمرشان، این موضوع را از محورهای مغفول سخنان امام برشمرد و اظهار داشت: این جنگ به معنای جنگ فقیر و غنی نیست و این نگاه که فقرا قرار است به جنگ اغنیاء بروند، یک تحلیل مارکسیستی از سخن امام است؛ چرا که قطعا امام چنین مرادی را از سخن خود نداشته‌اند؛ جنگ فقر و غنا همچنین به این معنا نیست که همه در جامعه فقیر شوند، در حالی که بسیاری فکر می کردند عدالت یعنی توزیع فقر، بدین معنا که همه از نظر مالی ندار باشند.

 

وی افزود: جنگ فقر و غنا به معنای مبارزه با سیستمی است که باعث پیدایش دو گانه فقیر و غنی شده است؛ نظامی که در آن فقر به رسمیت شناخته شده و گروهی غنی و گروهی فقیر می شوند. جامعه ای که به سمت شکاف طبقاتی و توزیع نابرابر ثروت و توسعه فقر در قسمتی از جامعه و انباشت ثروت در بخش دیگری از جامعه می شوند، نه مطلوب است نه پایدار؛ نه اسلامی نه اخلاقی و نه باقی می ماند. البته اینکه در جامعه هرکس به اقتضای توان و همتش مزد می گیرد یک قاعده است و اگر انتظار داشته باشیم که کسی که کار می کند و کسی که کمتر کار می کند یک اندازه از مواهب بهره بگیرند به معنای از بین بردن انگیزه ها و تلاش‌هاست که این هم یک نابرابری است.

 

سید حسن خمینی با بیان اینکه جامعه ی مطلوب جامعه ی تساوی نیست؛ جامعه ی عدالت است، گفت: عدالت یعنی بستر رشد را برای همه فراهم کنیم و اگر کسی خواست همت بیشتری به خرج دهد توان آن را داشته باشد و اگر کسی خواست بیشتر پیشرفت کند راه برای او بسته نباشد؛ جامعه جامعه ای است که توسعه ی امکانات به قومیت و قبیله و نژاد و مذهب وابسته نشود؛ جامعه ای است که در آن اگر کسی خواست پیشرفت کند، بتواند.

 

وی ادامه داد: در تاریخ خوانده ایم کسی که به شاه ساسانی کمک زیادی کرده بود حاضر بود تمام مایملکش را به او بدهد تا پسرش تحصیل کند، اما اجازه نیافت که این یک نظام نادعادلانه است. انقلاب اسلامی ما هم وقتی پدید آمده اگر آن را با این نگاه تحلیل کنیم، بسیاری پایه های عدالت را در دهه نخستین ایجاد کرد؛ یک انقلاب اجتماعی ایجاد کرد؛ طبقات اجتماعی را به هم ریخت، فرصت تحصیل را ایجاد کرد و این حجم بالای دانشجویان که از روستاها و شهرستان‌های کوچک برای تحصیل به شهرهای بزرگ آمدند و تغییر طبقه اجتماعی دادند (که یکی از نمادهای آن دانشگاه آزاد اسلامی است) نشانگر این واقعیت است.

 

نوه آیت‌الله خمینی با اشاره به گفته امام اول شیعیان مبنی بر این که "اگر ثروت نامشروعی دارید آن را غربال می کنیم"، یادآور شد: اما واقعیت این است که آن حضرت هیچ وقت با اصل ثروت اندوزی و پیشرفت مشروع مقابله نکردند؛ بلکه جلوی آن نظامی را که باعث می شود بخشی از هزینه ها به دوش گروهی و بخشی از سرمایه ها به دوش گروهی دیگر باشد را گرفتند.

 

وی گفت: نکته مهم اینجاست که ممکن است این مشکلاتی که برشمرده شد، تابع قانون باشد و شما روی کاغذ نتوانید کسی را متهم به بی قانونی کنید؛ اما قانونی که به شکاف فقیر و غنی منجر شود عادلانه نیست و باید برداشته شود. ممکن است در محکمه ای نتوان یک گروه و طبقه را محکوم کرد، اما در پیشگاه عدالت واقعی که قانون باید در محضر آن زانو بزند، محکوم است.

 

سید حسن خمینی تصریح کرد: در جامعه امروز، هر مشکل اجتماعی را که می بینیم بخش بسیار زیادی از آن تابع فساد و تبعیض و این نظام پذیرفته شده است؛ توزیع فقر عدالت نیست؛ به هم زدن تمام ساختارها و به سمت تساوی غیر ارزشمند رفتن عدالت نیست، بلکه عدالت بستر و امکانات مناسب برای همه فراهم کردن است.

 

وی با بیان اینکه امروز بخش های زیادی از جامعه و فرهنگ بیمار است که همه این‌ها به شاخص های گفته شده برمی گردد، اظهارداشت:در جامعه ای که آمار بیکاری در آن بالاست، فرهنگ آن معیوب است (ولو آنکه شما هزاران سخنرانی فرهنگی کنید)، جامعه ای که در آن فقر وجود دارد (و به تعبیر پیامبر(ص) کفر که به مراتب از فسق بالاتر است را پدید می آورد) مدیران سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که تصدی امور کرده‌اند، باید قبل از از هر امری به این شاخصه ها توجه کنند؛ زیرا در صورت توجه به این موارد، سایر شاخصه ها هم خود به خود راه خود را برای حل موضوع می یابند و می توان از این طریق امور دیگر را حل کرد.

 

وی گفت: اگر در جامعه ای فقر باشد، آن جامعه به هزاران مشکل همچون اعتیاد دچار می شود، جامعه ای که فقیر است، جامعه ای است که بیکار است و باید برای از بین بردن فقر کار ایجاد کنیم و برای از بین بردن بیکاری باید سرمایه گذاری کرد.

 

نوه آیت‌الله خمینی سپس به موضوع «فساد» به عنوان یکی از مشکلات جدی جامعه امروز ایران اشاره کرد و اظهار داشت: متاسفانه بخش هایی از نظام دیوان سالاری، تقنینی و قضایی ما دچار فساد شده است. اگر هم این فساد واقعی نیست، حداقل در ذهن بخش زیادی از جامعه این فساد پررنگ است. احساس فساد برای جامعه از خود فساد بسیار بدتر است. احساس فساد باعث می شود افراد سالم جامعه خیال کنند در یک مسابقه عقب مانده اند و ناخودآگاه آنها هم به فساد دچار می شوند. ما اگر احساس کنیم همه جامعه فاسد است انگیزه های شخصی مان برای ایستادن مقابل فساد بسیار کمرنگ می شود؛ اما اگر احساس کنیم جامعه سالم است برای فاسد شدن دنبال بهانه می گردیم.

 

سید حسن خمینی با تأکید بر اینکه جامعه فاسد احتیاج به نهادهایی دارد که دائما آن را رصد کنند، تصریح کرد: هیچ عاملی برای مقابله با فساد در هر دسته و طبقه، با هر میزانی که باشد، بهتر از نظارت اجتماعی خود مردم نیست. اگر ما واقعا می خواهیم از جامعه مان فساد رخت برببندد، بهترین راه آن گسترش رسانه های عمومی و نظارت عمومی است؛ زیرانظارت دولتی خودش فاسد می شود. اگر می خواهیم جامعه از فساد تهی باشد، باید بپذیریم که بخش هایی از جامعه مانند یک موجود زنده خودش را بررسی کند تا در مقابل درد فریاد کشد. اگر جامعه دچار درد نشود ممکن است یک بیماری یکباره او را از پا بیندازد؛ درد و تب یک نعمت است زیرا باعث می شود ما یک بیماری را طبابت کنیم.

 

سیدحسن خمینی تحزب را یکی از کاردکردهای نهاد نظارتی دانست که الزاما در حوزه سیاسی محدود نمی شود و شامل تمام حوزه ها می شود.

 

وی در همین زمینه ادامه داد: بحث امر به معروف و نهی از منکر یک واجب اخلاقی و دینی نیست؛ یک واجب فطری بشر است، اما بسنده کردن آن به بعضی گروه‌ها و در برخی حوزه ها، تقلیل موضوع است، بنابراین تنها منکر در جامعه ما بدحجابی نیست؛ بلکه از بزرگترین منکرات در جامعه ما دزدی، فساد، رشوه و خوردن حق یکدیگراست؛ بزرگترین معروف در جامعه توسعه عدالت است. اگر ملاک این باشد، جامعه ی بدون امر به معروف و نهی از منکر می میرد؛ اما جامعه را در حد چند منکر پایین دستی محدود کردن و یا بسنده کردن به چند مورد، تقلیل موضوع است.

 

وی گفت: بزرگترین لازمه امرمعروف و نهی از منکر آزادی رسانه ها و احزاب برای نقد و بیان مسائل است تا اگر قدرت در جایی فاسد شد، حزبی با رأی مردم بیاید و آن را اصلاح کند و این ضرورت کارکردی تجمعات و گروه‌هایی است که شما در آنها حضور دارید.

 

پیش از سخنان سیدحسن خمینی، آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی در سخنانی با اشاره به سخنان یکی از حضار در جلسه در خصوص برخی اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی که در مناطقی از کشور وجود دارد، گفت: هدف امام از طرح هفته وحدت این بود که شیعه و سنی با یکدیگر فرقی نداشته و ملاک مسلمانی شهادتین است؛ لذا همه ما برادر هستیم و اگر عده ای جاهل بر خلاف این مسیر عمل کردند به پای نظام و تشیع ننویسید. هدف ایدئولوگ های نظام نیز وحدت است؛ اساس ایران است و همه ما زیر پرچم ایران هستیم.

 

وی افزود: اگر بخواهیم جمهوری اسلامی به اهداف واقعی خودش برسد باید از خط امام نگهبانی کنیم که این خط، خط اسلام اصیل و نه اسلام تحجر است.

 

موسوی بجنوردی گفت: مردم ما روشن هستند و کسانی که بر خلاف فرهنگ اسلام گام برمی دارند مورد قبول نیستند؛ ما باید افکار و اعمال افراد را بر اساس خط امام که خط اسلام راستین است بسنجیم و هر کس در این خط بود در خط انقلاب و اسلام است.

 

در ابتدای این دیدار دکتر محمدرضا راه چمنی دبیرکل حزب وحدت و همکاری کلی ضمن ارائه گزارشی از چگونگی تشکیل حزب، به تشریح فعالیت بخش های گوناگون آن پرداخت.

 

همچنین شماری از مسئولان کمیته های حزب وحدت و همکاری ملی نکاتی در خصوص مشکلات معیشتی جامعه، انتخابات پیش روی خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی و... بیان کردند.

 

احسان شریعتی: مخالف هر گونه حبس و حصر هستم

Posted: 05 Dec 2014 11:39 PM PST

انتقاد از حمله به کوی دانشگاه
روناش: مراسم سخنرانی و پرسش و پاسخ تحت عنوان "هویت فراموش شده دانشجو”به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو با سخنرانی  احسان شریعتی،  صبح روز پنج شنبه در دانشگاه آزاد اسلامی دزفول برگزار شد.

 

به گزارش روناش (پایگاه اطلاع‌رسانی دزفول) این برنامه همانند دیگر برنامه دارای حواشی ای بود که پیش از پرداختن به متن سخنان احسان شریعتی، به این حواشی می پردازیم:

 

** با وجود اینکه برنامه در روز نیمه تعطیل دانشگاه برگزار می شد، اما استقبال گسترده دانشجویان را به همراه داشت. پخش کلیپ از برنامه های جانبی این همایش بود و دانشجویان پرسش های خود در زمینه های مختلف سیاسی ، اجتماعی و آموزشی را از احسان شریعتی پرسیدند.

 

** احسان شریعتی در بخشی از سخنان خود گفت که "از نظر شخصی بعنوان احسان شریعتی مخالف هر گونه حبس و حصر هستم و معتقدم راه های دیگری برای حل اختلافات درون خانوادگی وجود دارد." این سخنان با تشویق بی امان دانشجویان همراه بود و تعدادی در سالن که یک منبع آگاه در گفتگو با«روناش» تعداد آنان را ۴ نفر عنوان و گفت که از دانشگاهی دیگر به این همایش آمده و علیرغم برخی شایعات مبنی بر اخراج آنان از سالن، تا آخر برنامه نیز در سالن برگزاری همایش حضور داشته اند، به این سخن دکتر احسان شریعتی اعتراض کرده و با نوشتن جمله ای کمرنگ بر روی یک ورقه کاغذ با این متن که :"ما هم با حصر مخالفیم ، فتنه گر باید اعدام شود” ، به سخنان وی واکنش نشان داده که این اقدام باعث مورد استقبال رسانه های متمایل به جبهه پایداری در خوزستان شد و با تیترهای درشت سعی داشتند تا این حرکت چند نفر فوق الذکر را ، دیدگاه ، نظر و اعتراض "تمامی" دانشجویان نسبت به سخنان احسان شریعتی نشان دهند.

 

** "حبیب الله آصفی” معاون استاندار و فرماندار ویژه دزفول که پیشتر در سخنرانی خود به مناسبت هفدهم مرداد ماه روز خبرنگار ، تمایل و علاقه خود به مرحوم دکتر شریعتی و اندیشه های وی را ابراز داشته بود ، زمانی که جهت ایراد سخن بر روی سِن رفت، با حالتی بغض آلود با یادآوری خاطرات و مبارزات دکتر علی شریعتی گفت:علاقه زیادی به دکتر داشتم که آرزوی دیدار ایشان به قیامت افتاد.

 

وی ضمن اشاره به اینکه مرحوم شریعتی به گردن انقلاب حق دارند و همچنین با اشاره به نظرات دینی و اسلامی زنده ای از وی که منجر به وقوع انقلاب اسلامی شد ، از دانشجویان خواست تا آثار ماندگار دکتر علی شریعتی را به دقت مطالعه کرده و از آنها بهره گیرند.

 

در ادامه احسان شریعتی طی سخنانی، مدرک گرایی را موجب فراموشی هویت ورسالت دانشجوی عنوان کرد و گفت: دانشجویان برای کسب درآمد وشغل تنها بدنبال مدرک هستند درحالیکه رسالت حقیقی دانشجویان این نیست.

 

احسان شریعتی افزود : دانشجو باید همواره جستجوگر وبدنبال کشف حقیقت باشد.

 

وی با اشاره به مضامین مختلف علم درجهان بینی های گوناگون اظهارکرد: در زمان شاه که نظام استبدادی درایران حکمفرما بود دانشگاه دچار تعرض گردید و ازنظر محتوای آموزشی، صنفی وسانسور مورد تعرض واقع شد، اما پس از انقلاب نیزمحدودیت ها وفشاربه دانشگاه ادامه داشته وگروه های سیاسی موجب اختلاف افکنی دردانشگاه شدند.

 

فرزند دکتر علی شریعتی دانشگاه را نهادی نوپا خواند وگفت: دانشجویان باید توان اندیشیدن مستقل داشته باشند درحالی که دردانشگاه نوعی دوگانگی حاکم بوده به طوریکه ضمن آموزش علوم سنتی دردانشگاه علوم غربی نیزآموزش داده می شود.

 

این پژوهشگر کوتاهی دانشجویان وکم کاری گذشتگان راازدیگر دلایل فراموش شدن هویت ورسالت دانشجویان دانست وگفت: درایران تحولات فکری موجب شد انقلاب اسلامی به عنوان پیشگام ترین انقلاب های دنیا مطرح شود.

 

وی گفت: با تغییرات ایجاد شده دردوران وگفتمان باید درتعریف دانشجو تجدید نظر شود.

 

شریعتی هویت را ایده ، بازگشت به خویش وخودآگاه شدن تعریف کرد و افزود: هویت گرایی یعنی اینکه به ذات اسلامی وایرانی خود بازگردیم.

 

وی برتحلیل دردانشگاه ها تاکید کرد وگفت: درنظام آموزشی کنونی دانشجویان باید قدرت تحلیل داشته باشند این درحالی است که مدرک گرایی وکتاب سازی مانع از بحث جدی در این خصوص شده است.

 

این استاد دانشگاه گفت : باید اختلافات را گام به گام حل کرد وعزم ملی برای رفع مشکلات ایجاد شود.

 

وی به اتفاقات سال های ۷۸ و۸۸ وحمله به خوابگاه دانشجویان تهران اشاره کرد وگفت: حمله شرم آور به خوابگاه دانشجویان درسال ۸۸ نشانه ناکامی و شکست بود واین گسست باید رفع شود .

 

دکتر شریعتی گفت: گسست بین حافظه ونسل ها موجب شده انتظاری ازآینده نداشته باشیم وفرار مغزها به ناکجا آباد را شاهد باشیم.

 

وی گفت: دانشجویان باید نقش روشنفکر ومتفکر حقیقی را داشته و به دنبال تحول انقلابی باشند واین را رسالت خود قرار داده وضعف های گذشته را درهمایش ملی مورد بحث قرار دهند تا مشکلات رفع شود وشاهد تکرار آنها نباشیم.

 

این مدرس دانشگاه با تاکید برضرورت شناخت حساسیت های نسل جوان گفت:عدم شناخت مسوولان ازحساسیت های نسل جوان موجب شد تامرگ یکی ازخوانندگان پاپ درسطح کشور بازتاب وسیعی داشته باشد درحالی که هنوز برخی مسوولان این خواننده را نمی شناسند.

 

وی با تاکید بردفاع از نهاد دانشگاه به عنوان یک نهاد فرهنگی گفت:باید از مفهوم دانش تعریف مجددی داشته باشیم.

 

وی همچنین در بخشی از سخنان خود تاکید کرد:  ما باید در زمینه حجاب و چادر در محیط دانشگاه، کاملا آزادی فکری را ایجاد نمائیم.

 

احسان شریعتی گفت: کسی که عقاید چپ و ملی دارد و کسانی که مذهبی نیستند، باید بتوانند عقاید خود را ابراز کنند و برای ما نواندیشان، هر گونه اکراه در دین قابل قبول نیست.

 

وی گفت: تفکیک جنسیتی به این معنی که هر کلاس را دو بار برگزار کنیم ناممکن است ، بلکه باید پاکی عقلی و علمی در دانشگاه وجود داشته باشد تا سوء ظنی در محیط علمی از هر جنسیتی ایجاد نشود.

 

شریعتی ، دانشجویان را موتور زنده و پیش برنده انقلاب دانست و مسئولیت اساتید و دانشجویان را یادآور شد و اظهار کرد: ما میلیون ها دانشجو داریم، و انتظار این است که از نظر دینی، اخلاقی، اسلامی و تحقق اهداف انقلاب و پیشرفت راه حل های علمی، عملی و کارشناسی ارائه بدهند.

 

پورنجاتی: اصلاح‌طلبان به سيم آخر نمي‌زنند

Posted: 05 Dec 2014 11:39 PM PST

جرس: اصلاحات براي فعالان اين جريان فكري از سال ٧٦ تاكنون دچار تحولاتي شده؛ تحولاتي كه به گفته احمد پورنجاتي، فعال سياسي اصلاح‌طلب و عضو شوراي مشورتي سيد محمد خاتمي حكم نوزايي و رسيدن به بلوغ را داشته است.


 

به گزارش روزنامه اعتماد، گويا شكست در انتخابات ٨٤ و حوادث سال ٨٨ نقطه عطف اين تحول و حركت از كنش‌ها و رويكردهاي سنتي به سمت رويكردهاي مدرن براي اهداف اصلاحي اصلاح‌طلبان بوده است. همان جايي كه اصلاح‌طلبان دريافتند براي پيشبرد اهداف جريان‌هاي تحول‌خواه ديگر نبايد با اتكا به شخصيت‌هاي كاريزماتيك تصميمات تشكيلاتي گرفت. گرچه همچنان سران اين جريان فكري محترمند و مقبول اما اصلاح‌طلبان ديگر قائم به فرد نيستند و از الگوي ارتباط تك محوري تبعيت نمي‌كنند. حاصل سال‌ها محدوديت براي اشخاص و احزاب اصلاح‌طلب به گفته پورنجاتي كنشگري واقعگرايانه‌يي را براي آنها به جا گذاشته است كه اصلاح‌طلبان را براي رسيدن به نتيجه مطلوب با حركتي آرام و تدريجي كمك مي‌كند.

 

در حال حاضر شرايط اصلاح‌طلبان را بعد از روي كار آمدن دولت يازدهم چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

 

به نظر من جريان اصلاح‌طلبي به ويژه بعد از سال ٨٤ فصل تازه‌يي را آغاز كرده است. البته اين تعبير به اين مفهوم نيست كه جمله معروف سعيد حجاريان را به خاطر بياوريم كه گفت «اصلاحات مرد، زنده باد جريان اصلاحات». اين تعبير را از اين جهت به كار مي‌برم كه جريان اصلاح‌طلبي متناسب با واقعيت‌هاي موجود در جامعه، ظرفيت‌هاي اجتماعي و چارچوب ملاحظات حاكم بر اين ظرفيت‌ها و انتظارات اجتماعي وارد يك فرآيند نوزايي شده است. اين نوزايي در واقع تغييراتي را هم از نظر نوع چشم‌اندازهاي مورد نظر جريان اصلاحات و هم از نظر رويكردهاي عملي و خط‌مشي در كنش‌هاي اصلاح‌طلبي به وجود آورد. به هر روي جريان اصلاح‌طلبي در شرايط رو ‌به‌ رشد و در دوران بلوغ خود به سر مي‌برد.

 

فصل تازه‌يي كه معتقديد از سال ٨٤ به بعد در جريان اصلاح‌طلبي آغاز شد و در كنش‌هاي اصلاح‌طلبانه تغييراتي را ايجاد كرد چقدر از گفتمان اصلاحات كه از سال ٧٦ آغاز شد فاصله گرفته است؟

 

فصل تازه جريان اصلاح‌طلبي كه به گمان من از سال ٨٤ آغاز شد از نظر بنيان‌ها چندان فاصله‌يي با گفتمان اصلاح‌طلبي سال ٧٦ ندارد. مولفه‌هاي اصلاح‌طلبي نه فقط از سال ٧٦ بلكه به‌طور كلي دست‌كم از آستانه مشروطه تاكنون تفاوت چنداني نكرده است، از اين رو روح اصلاح‌طلبي را بايد در چند واژه خلاصه كرد؛ حاكميت قانون، پاسخگو بودن حاكميت و پرسشگري جامعه، كنش سازمان يافته جامعه در قالب نهادهاي مدني و از همه مهم‌تر توجه به رشد و توسعه متوازن و روزآمد جامعه در همه عرصه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي.

 

از سال ٨٤ به بعد چقدر اين جريان با تحول رو به رو شده كه به خط مشي و كنش‌هاي امروز رسيد و نتيجه انتخابات ٩٢ را رقم زد؟

 

به نظر من يكي از مهم‌ترين انتقادات و اشتباهات جريان اصلاح‌طلبي در ايران حتي پيش از دوره‌هاي اخير و حتي قبل از دوم خرداد، دوران آقاي خاتمي و مجلس ششم اين است كه اصلاح‌طلبان به صورت يك رويكرد شترمرغي، دوگانه و ناهمساز حركت اصلاح‌طلبي را دنبال مي‌كردند. تا پيش از تحولات سال ٨٨ حركت اصلاح‌طلبي از نظر سازمان اجتماعي از الگوهاي سنتي بهره مي‌برد كه متكي به نوعي رهبري كاريزماتيك بود. به اين معني كه انگار بايد جريان اصلاح‌طلبي به فرد خاصي متكي باشد و تا آن فرد خاص فرصت و موقعيت فعاليت و كنش داشت، حيات حركت‌هاي اصلاح‌طلبي ادامه داشت و اگر آن فرد به هر دليلي دچار محدويت مي‌شد كه نمي‌توانست نقش كاريزماتيك خود را به عنوان يك نماد ادامه دهد جريان اصلاحات هم دچار سكته تاريخي مي‌شد.

 

تمام كساني كه به دنبال فعاليت‌هاي اصلاح‌طلبي و تحول تدريجي جامعه بودند با اين مشكل مواجه شدند البته بحث من در اينجا اصلاح‌طلبي به عنوان يك امر اخلاقي و ايدئولوژيك نيست چون اين امر هميشه در طول تاريخ در جريان بوده است. موضوع مورد بحث امري جامعه شناختي است. اصلاح‌طلبي در عين اينكه پديده‌يي متعلق به دوران مدرن تلقي مي‌شود و مقتضيات خاص خود را مي‌طلبد اما در دوران ابتدايي با شيوه‌يي سنتي پيش مي‌رفت. اشكالي كه وجود داشت و جريان اصلاحات را ضربه‌پذير مي‌كرد اين بود كه جريان اصلاحات مي‌خواست با رهبري كاريزماتيك فعاليت سازمان‌يافته اجتماعي مدرن داشته باشد كه به نظر من اين امر يكي از مهم‌ترين عواملي بود كه ناكامي سال ٨٤ را رقم زد و از آن پس اگر موفقيتي به‌طور نسبي در حركت اصلاحات شاهد بوديم نشات گرفته از اين بود كه در عين نگهداشت حرمت كساني كه نماد اصلاح‌طلبي هستند اما ديگر رابطه كاريزماتيكي وجود نداشت. نمونه برجسته و آشكار آن هم نتيجه انتخابات ٩٢ بود. در واقع مخروطي اين حركت را پيش برد كه بدنه و قاعده گسترده آن فارغ از ارتباط كاريزماتيك تصميم‌گيري كردند.

 

تعبير شما اين است كه از سال ٩٢ به بعد جريان اصلاح‌طلبي ديگر قائم به فرد خاصي نبوده است. فعاليت‌هاي تشكيلاتي و سازمان‌يافته يا به نوعي حزبي اصلاح‌طلبان در اين مدت اخير با توجه به محدوديت‌هايي كه با آن مواجه بوده‌اند چطور پيش رفت؟

 

در حال حاضر جريان اصلاح‌طلبي رويكردي دارد كه ديگر قائم به فرد نيست. در عين اينكه حتما اشخاص معيني مثل آقاي خاتمي كه در اين جريان از همه برجسته‌تر است و همچنان به عنوان يك راهنما و نماد در مجموعه اصلاح‌طلبي نقش‌آفريني مي‌كند اما سازمان يافتگي تشكيلاتي اصلاح‌طلبان فارغ از ارتباط كاريزماتيك، با كاركرد بيشتري پيش رفت. همين موضوع وضع موجود، چشم‌انداز و آينده اميد بخش‌تر و با دوام‌تري را براي اصلاح‌طلبان به وجود آورده است.

پيش از اين هم ما حزب، كنگره و كار تشكيلاتي و حزبي انجام مي‌داديم اما آن چه مهم است انديشه و برآيند انديشه، برنامه، تصميم و كنش است كه محصول يك فرآيند عقل جمعي است و قطعا آسيب‌پذيري كمتري دارد نسبت به زماني كه تصميم مبتني بر ديدگاه يك فرد گرفته مي‌شود و ديگران هم به احترام او اين ديدگاه را مي‌پذيرند و اگر در عمل آن ديدگاه به نتيجه مطلوبي نرسيد هيچ كس نمي‌تواند انتقاد داشته باشد چون نقش ارتباط كاريزما از لحاظ روحي و رواني اين اجازه را نمي‌دهد.

در حال حاضر بخش عمده‌يي از جرياني كه با عنوان اصلاح‌طلبي فعاليت مي‌كنند، فارغ از اينكه فقط در دسته و گروه حزبي مطرح باشند احساس مي‌كنند كه در تصميمات مشاركت دارند. احزاب و گروه‌هاي اصلاح‌طلبي همچنان به قوت خود باقي هستند و فعاليت‌هاي تشكيلاتي خود را دنبال مي‌كنند اما فراتر آن يك نوع شركت سهامي معنوي و فكري و از آن مهم‌تر انگيزشي است كه در مجموعه جريان اصلاح‌طلبي به وجود آمده كه به نظر من اين جريان را بسيار مستحكم‌تر و پايدارتر و آينده‌دار‌تر از گذشته كرده است.

 

اتكا به شخصيت‌هاي كاريزماتيك موضوعي است كه اصولگرايان در پي بازسازي آن در ميان جناح راست هستند. فكر مي‌كنيد دور شدن از تكيه بر شخصيت‌هاي كاريزماتيك مي‌تواند انسجام اصلاح‌طلبان را تحت تاثير قرار دهد‌؟

 

به نظر من جنس شرايط جريان اصلاح‌طلب با آنچه بر سر جريان اصولگرا آمده متفاوت است. جريان اصولگرا، واگرايي از شيوه سنتي و پدرسالارانه بعد از رفتن برخي شيوخ يا عزلت گزيني آنها را تجربه مي‌كند. از سويي به دليل يك كارنامه هشت ساله يك دست حاكميتي كه داشته‌اند به اندازه ٥٠ سال داوري براي افكار عمومي ايجاد كرده‌اند بنابراين كار بسيار مشكلي را پيش رو دارند. اصولگرايان اگر الگوي فاصله گرفتن از ارتباط تك محوري را دنبال نمي‌كنند محصول لزوما يك تدبير نيست بلكه ناگزيرند.

امروز ما شاهد اين هستيم كه اصولگرايان با همه حفظ ظاهري كه مي‌كنند و صورت خودشان را با سيلي دعوت به وحدت سرخ نگه مي‌دارند اختلافات اصولي دارند. البته اين اختلافات بيشتر به خاطر ميزان سهمي است كه هر كدام براي طيف و جريان خود از اتفاقات هشت سال گذشته قائلند و بايد باهم تسويه حساب كنند. به خصوص كه بخشي از اين جريان اصولگرا آشكار يا پنهان در پي بازسازي دوران گذشته است و بخش ديگري از اين جريان از آن برائت مي‌جويد. ما در جبهه اصلاحات چنين وضعيتي را نداريم.

بخشي از اصولگرايان معتقدند آنچه در اين مدت اتفاق افتاد مد نظر ما نبود و با باندبازي خلاف عهد عمل شد پس ما هم منتقد هستيم جريان ديگري معتقد است كه اگر مي‌گذاشتند و همين روند ادامه پيدا مي‌كرد مملكت را نجات مي‌داديم. اين دو طيف دو راه متفاوت را طي مي‌كنند حتي اگر همه آنها نام اصولگرا را براي طيف خود انتخاب كنند و جلسه وحدت بگذارند. اتفاقاتي كه براي اصولگرايان افتاده است جنس متفاوتي با روند جريان اصلاح‌طلبي دارد. اصلاح‌طلبان اساسا تحليل‌شان از وضعيت موجود، نقش‌شان در آنچه كه اتفاق افتاد متفاوت بوده است. بخشي از انتقادات اصلاح‌طلبان روي ميز افرادي است كه مي‌توانند منصفانه قضاوت بكنند و تاييد كنند اين پيش‌بيني‌ها چقدر درست بوده است.

 

انتقادي كه همواره از سوي جريان رقيب مطرح بوده طيف‌هاي مختلفي است كه همه زير چتر اصلاحات قرار مي‌گيرند. اين طيف‌هاي مختلف خللي در ايجاد انسجام دروني اصلاح‌طلبان ايجاد نكرده است؟

 

اول بايد آب پاكي را روي دست برخي ريخت كه وقتي بحث يك جريان سياسي به عنوان اصلاح‌طلبي مطرح مي‌شود فكر مي‌كنند از كارخانه‌يي صحبت مي‌كنيم كه محصولات پلاستيكي توليد مي‌كند كه محصولاتش هيچ تفاوتي با هم ندارند. اصلاح‌طلبي در ذات خود تكثر و تنوع ديدگاه را مي‌پذيرد و اگر اين نباشد اصلاح‌طلبي نيست. فقط بحث ما اين است كه اين گفتمان مبتني بر يك پارادايم است. آنچه اهميت دارد اين است كه در جريان اصلاح‌طلبي «به فرموده» كاري انجام نمي‌شود و همه‌چيز طبق قانون و ضابطه پيش مي‌رود.

هر كس بپذيرد كه فرمانبري وجود ندارد بلكه تمكين به قانون و ضوابط قانوني اصل است، اصلاح‌طلب محسوب مي‌شود. يعني آنچه از يك مرجع قانوني صحيح و بي‌خدشه عبور كرده و به امري متبع تبديل شده است بايد اعمال شود. همه طيف‌هاي مدعي اصلاح‌طلب اگر چنين اصلي را قبول دارند حضورشان در اين جريان فكري محترم است. حتي اصولگرايان هم اگر اين بخش را قبول دارند مي‌توانند روي صندلي اصلاح‌طلبي اما در بخش مهمان بنشينند.

دومين موضوع اين است كه بايد به تكثر فرهنگي و سياسي معتقد بود يعني هم براي اظهارنظر خودي‌ها و موافقان و هم براي گفت‌وگو و چالش مربوط به مقدرات كشور و نظام احترام قائل بود و اين امكان را داشت كه با امنيت خاطر حين و بعد از اظهارنظر مواجه بود. هر كس به چنين چيزي معتقد است مي‌تواند در جريان اصلاح‌طلبي جاي بگيرد. در مورد گذشته انقلاب، فعاليت و عملكرد نظام هم موضع اصلاح‌طلبان موضع دفاع اصولي و البته برخورد انتقادي و اصلاحي است. اصلاح‌طلبان به آنچه نامش نظام است به مثابه بنايي كه خودشان و ملت ساخته‌اند مي‌نگرند و در جريان عمل هر جا لازم باشد متناسب با اهداف و آرمان‌هاي انقلاب اين بنا را به سمت تغيير كاربري يا نوسازي مي‌برند.

هر كس معتقد به اين اصول است اصلاح‌طلب است و اتفاقا تنوع در اصلاح‌طلبي در محدوده چنين موضوعاتي است. اگر كسي يا جرياني تحت هر عنواني متولد شود و اين موضوعات را قبول داشته باشند و به محوريت عقل جمعي در حركت اصلاحات اعتقاد داشته باشد در واقع تك‌زني نكند و كنش‌هاي سكتاريستي نداشته باشد در مجموعه اصلاح‌طلبي قرار دارد. تعبيري امير‌المومنين دارد كه مي‌گويد هر چيز را با مخالفانش مي‌شود شناخت و سنجيد. ممكن است برخي با تابلوي اصلاحات حرف‌هاي فردي زده باشند و دامنه‌يي هم در رسانه‌ها داشته است كه ربطي به جريان اصلاحات ندارد. اصلاحات بيرون نظام و جرياني كه خارج از چارچوب پذيرش موجوديت انقلاب و نظام است مورد بحث ما نيست. من احساس مي‌كنم واكنش و رفتاري كه به‌طور كلي از سوي بخش عمده جبهه رقيب اصلاح‌طلب به خصوص بخش تندرو اصولگرا راجع به همه اصلاح‌طلبان مي‌شود و انتقاداتي كه به طيف‌هاي مختلف اصلاح‌طلبان دارند حكايت از اين دارد كه اتفاقا تلقي جريان رقيب از جريان اصلاحات با وجود طيف‌هاي مختلف تلقي يك جريان متحد، منسجم و استخوان‌دار و بي‌منفذ است.

 

هشت سال گذشته جريان اصلاحات با محدوديت‌ها و موانعي رو به رو بوده است. فكر مي‌كنيد اين محدويت‌ها چقدر در عملكرد اين جريان تاثيرگذار باشد و در تصميم‌گيري‌هاي پيش رو اصلاحات را با بحران رو‌به‌رو كند؟

 

چند نكته مهم از آنچه در سال‌هاي اخير بر فضاي سياسي جامعه حاكم بود و بخش گسترده‌تر آن همچون بختك بر سر جريان اصلاحات افتاد مي‌توان آموخت. نكته مهم اين است كه اصلاح‌طلبان با اين محدوديت‌ها ياد گرفتند در تله و دام برخورد‌هاي واكنشي در زمين و ميداني كه ديگران براي‌شان تدبير و تعيين مي‌كنند نيفتند. تلاش‌هاي زيادي مي‌شد كه به اشكال مختلف اصلاح‌طلبان را عصباني كنند تا از نظر رواني دچار برانگيختگي شوند كه به سيم آخر بزنند. در صورتي كه از نظر اصلاح‌طلبان سيم آخر اين است كه در چارچوب نظام فعاليت‌هاي اصلاح‌طلبانه‌شان را ادامه بدهند. اصلاح‌طلبان در اين دوران به نوعي خويشتنداري كنشگرانه و فعال رسيدند. نكته دوم اين است كه در چارچوب مقدورات و محدوديت‌ها به نوعي رويكرد واقعگرايانه و البته معطوف به افق‌هاي بلند دست يافتند.

يعني در واقع بر‌خلاف برخي مقاطع گذشته كه به نوعي شرايط پيش‌بيني نشده و ناگهاني فرصت‌هاي بزرگ براي جريان اصلاحات فراهم آورده بود به اين جمع‌بندي رسيدند كه اين موضوع را به شكل يك قاعده نبينند بلكه بدانند اتفاقات استثنايي هميشه امكان رخ دادن دارد مهم اين است كه حركت آرام تدريجي مستمر را مد نظر قرار دهند. نكته سوم هم اين است كه مرزبندي‌هايي كه اصلاح‌طلبان به شكل شفاف بايد داشته باشند هم از سوي كساني كه تصور مي‌كنند به دليل نوع برخوردهايي كه با جريان اصلاح‌طلب شده است اين جريان به سمت بيرون نظام مي‌رود و همچنين مرزبندي‌هايي كه با جرياني داشتند كه فكر مي‌كنند در اين فضاي امنيتي سنگين، محدود‌كننده و تبليغات يكسويه موجبات تنازل اصلاح‌طلبان از مواضع اصولي‌شان را فراهم مي‌كنند و به نوعي به تمكين از مسائلي كه در شأن اصلاح‌طلبي نيست وا داشته مي‌شوند. حفظ اصالت و پاكيزگي و در عين حال پالايش جريان اصلاح‌طلبي حاصل آنچه كه در اين سال‌ها بر اصلاح‌طلبان گذشت، بود.

بديهي است كه اگر شرايط منطبق بر قانون، روابط شفاف و رفتارهاي كاملا درست و البته مساعد براي فعاليت‌هاي آزاد يك جريان سياسي فراهم شود نتيجه بهتري را شاهد خواهيم بود و اين محدوديت‌ها حتما تاثيرگذار بوده است و بعدها هم تاثير مي‌گذارد اما اين تاثير از اين جهت است كه كار را براي جريان اصلاح‌طلبي سخت‌تر مي‌كند. اما به گواهي آنچه در انتخابات ٩٢ اتفاق افتاد برآورد ما اين است كه جامعه ما خواستار يك شرايط خوب و در شأن خود است و از اينكه با شعارهاي دهان پر كن و بزرگ و نتيجه‌هاي كوچك و آزاردهنده زندگي كند خسته شده است. من فكر مي‌كنم چون اصلاح‌طلبان هم امروز بيشتر بر فراهم كردن چنين فضايي در جامعه در همه حوزه‌ها تاكيد دارند تمايل بدنه اجتماعي با اصلاح‌طلبان است. واقعيت‌هاي پيرامون مردم چه در مقياس ملي و چه فراملي ديگر منحصر به يك كانال مديريت شده و عقيم شده رسانه‌هاي رسمي نيست. گويي همه‌چيز روي ميز صبحانه مردم و همه‌چيز پيش چشم مردم است. با همه اين مشكلاتي كه هست رويكرد عمومي به سمت تحول‌خواهي است اما مزاحمت‌ها و تلاش‌هايي كه ممكن است از طريق برخي جريان‌ها مشكلاتي را به وجود ‌آورد نبايد ناديده گرفت. ما اظهار اميدواري مي‌كنيم كه شايد تجربه گذشته موجب شود دستكم نهاد‌ها و دستگاه‌ها و شخصيت‌هاي حقوقي كه به نوعي بايد امانتدار باشند و سلامت سياسي جامعه و برگزاري انتخابات را تضمين كنند دچار احساس مسووليت شرعي براي دخالت در اين امور نشوند.

 

در مورد تعامل اصلاح‌طلبان با مردم صحبت كرديد. جريان رقيب همواره اصلاح‌طلبان را به دوري از بدنه اجتماعي و مواضع صرفا روشنفكرانه متهم كرده است. فكر مي‌كنيد تعامل اصلاحات با بدنه اجتماعي در حال حاضر چگونه است؟

 

ارتباط با بدنه جامعه به مفهوم توده مردم نمي‌تواند در خلأ اتفاق بيفتد به هر حال بايد فضا و امكان براي ايجاد اين تعامل وجود داشته باشد. امكان اينكه يك مراسم مذهبي برگزار شود و چند چهره اصلاح‌طلب در مورد آن واقعه مذهبي صحبت كنند هنوز هم به آساني فراهم نمي‌شود. تمام شبكه تبليغات مذهبي كشور در اختيار يك جريان است. تمام تريبون‌هاي رسمي كشور در اختيار يك تفكر و انديشه است. يعني ما بايد با توجه به واقعيت بررسي كنيم كه آيا اين كم كاري اصلاح‌طلبان است يا حركت اصلاح‌طلبان روي يك ريل و مسير تعيين شده‌يي است كه گاهي سوزنبان جلوي حركت قطار‌شان را مي‌گيرد. مشكل اصلي اصلاح‌طلبان اين است نه اينكه به تعامل و ارتباط با بدنه اجتماعي توجه ندارند. البته حقيقت مطلب اين است كه اصلاح‌طلبان نه به دليل اينكه نسبت به عامه مردم با موضع تكبر و رويكرد نخبه‌گرايي برخورد مي‌كنند بلكه احترام به توده مردم براي اصلاح‌طلبان محفوظ است اما اصلاح‌طلبان اساسا حتي اگر نتيجه بخش هم باشد با حركت‌هاي پوپوليستي موافق نيستند و آن را خلاف مشي اصلاح‌طلبانه مي‌دانند. پيروزي با هر قيمت كار اصلاح‌طلبي نيست.

 

با وجود اينكه قريب به يك سال به انتخابات زمان باقي است اصولگرايان به دنبال فراهم كردن شرايط ائتلاف و وحدت هستند. شوراي مشورتي اصلاح‌طلبان براي انتخابات پيش رو چه برنامه‌يي را دنبال مي‌كند؟

 

شوراي مشورتي متشكل از افرادي است كه طيف‌هاي مختلف اصلاح‌طلب و حتي شخصيت‌هاي مستقل در آن حضور مي‌يابند. جلسات ما همچنان منسجم تشكيل مي‌شود. در حال حاضر بحث انتخابات هم همچون ساير مسائل روز مثل سياست خارجي يا مسائل منطقه‌يي در جلسات بررسي مي‌شود. تصميمات مختلفي هم در مورد اينكه چه بكنيم كه انتخابات پيش رو پرشور برگزار شود و چگونه اصلاح‌طلبان در اشل كشوري بهترين كانديداها را معرفي و انتخاب كنند گرفته شده است. به هر حال شوراي مشورتي اصلاح‌طلبان هم غايب از آنچه در كشور مي‌گذرد و انتخابات پيش رو نيست.

 

با توجه به تصميم‌گيري‌ها و رويكرد شوراي مشورتي فكر مي‌كنيد اصلاح‌طلبان مي‌توانند تجربه مجلس ششم را در دور دهم انتخابات مجلس تكرار كنند؟

هيچ چيز در عالم سياست قابل پيش بيني نيست. البته نه غير ممكن و محال است و نه مي‌توان وعده آن را داد. به هر حال اصلاح‌طلبان بيش از اينكه بخواهند تكرار يك الگوي تاريخي را داشته باشند به دنبال اين هستند كه در استمرار پروژه نجات كشور از شرايط ناگواري كه بوده است و بهبود كشور در تمام زمينه‌ها همان‌طور كه در انتخابات رياست‌جمهوري گام برداشته شد، در مجلس هم با استمرار قدم بردارند، صرف نظر از اينكه به مجلسي يكدست با تابلوي اصلاح‌طلبي دست پيدا كنند.

 

وزیر بهداشت: جامعه ما به سوي خشونت پيش مي‌رود

Posted: 05 Dec 2014 11:39 PM PST

جرس: وزیر بهداشت در یادداشتی با تاکید بر این که "جامعه ما به سوي خشونت پيش مي‌رود" نوشت: اين يك مشكل فرهنگي و رواني است كه هرچه زودتر بايد براي حل آن چاره‌اي انديشيد. براي شروع بايد ياد بگيريم باهم حرف بزنيم. بايد براي تعاملات شفاهي تمرين كنيم؛ از خانه تا مدرسه و جامعه، رسانه‌ها در اين‌زمينه مسئوليت سنگيني دارند. اميدوارم همه به ميدان بياييم و اجازه ندهيم آرامش مردم با چنين رفتارهاي ناهنجاري خدشه‌دار شود.

 

وزیر بهداشت در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت: روز يكشنبه به مجلس رفتم. مباحث مختلفي مطرح شد كه تصويب دائمي شدن تخصيص يك درصد از ماليات برارزش افزوده به حوزه سلامت مهم‌ترين بخش آن بود. مصوبه‌اي كه امكان حل مشكلات اين عرصه را تاحد زيادي فراهم مي‌آورد كه لازم است همين‌جا از نمايندگان محترم براي اين دورانديشي ارزشمند تشكر كنم.

 

جلسه‌اي هم با مديران پرستاري داشتم كه به نتايج خوبي دست يافتيم. اما آنچه بسيار بردلم نشست، مصاحبه دكتر انوري مدير بيمارستان ضياييان بود كه چند شب قبل قرباني حادثه اسيدپاشي شد. توكل، آرامش، بلندنظري، انسان‌دوستي و عشق به كار و تلاش در كلماتش به وضوح پيدا بود.

 

او به جاي هياهو درمورد مشكلي كه برايش پيش‌آمده، مي‌گويد: احساس من هميشه اين بوده كه همه ما در بيمارستان ضياييان عضو يك خانواده هستيم. حالا براي يكي از اعضاي اين خانواده مشكلي پيش آمده است و اضافه مي‌كند كه خدارا شكر به خير گذشت؛ زيرا مي‌توانست خيلي بدتر از اين باشد، الان هم خيلي خوب هستم.

 

دكتر انوري در مورد عاملان اسيدپاشي هم مي‌گويد: من فكر مي‌كنم اين افراد مي‌خواهند، امنيت، آرامش و آسايش مردم را به هم بزنند. آنها هرجا كه احساس مي‌كنند مردم قدري خوشحال هستند يك‌جوري شرايط را به‌هم مي‌زنند، اما بايد بدانند مردم ما با اين چيز‌ها از پا هم درنخواهند آمد و هميشه سرپا هستند. اين‌ها مي‌خواهند. با اين كارشان نشان دهند مملكت ما ناامن است كه خوشبختانه خيلي هم امن است و با اين چيزها امنيتش از بين نمي‌رود.

 

اما شاه‌بيت سخنان اين مدير آنجاست كه مي‌گويد: اميدوارم سرعقل بيايند و از راه گفتگو مشكلات‌شان را حل كنند و تا اين حد باعث آزار و اذيت مردم نشوند. من نمي‌دانم چگونه مي‌خواهند در آن دنيا جواب خدا را بدهند. آرزو مي‌كنم خدا آن‌ها را ببخشد، كينه‌اي از كسي به دل ندارم و شكايتي هم ندارم حتي اگر بدانم كه چه‌كسي بوده است. دعا مي‌كنم خدا به راه راست هدايت‌شان كند.

 

به اعتقاد من دكتر انوري نمونه‌اي كامل از جامعه پزشكي كشور است. جامعه‌اي فداكار، پرتلاش، خستگي‌ناپذير و عاشق خدمت به مردم.

 

در جلسه يكشنبه هيئت‌دولت هم تأكيد كردم كه جامعه ما به سوي خشونت پيش مي‌رود. اين يك مشكل فرهنگي و رواني است كه هرچه زودتر بايد براي حل آن چاره‌اي انديشيد. براي شروع بايد ياد بگيريم باهم حرف بزنيم. بايد براي تعاملات شفاهي تمرين كنيم؛ از خانه تا مدرسه و جامعه، رسانه‌ها در اين‌زمينه مسئوليت سنگيني دارند. اميدوارم همه به ميدان بياييم و اجازه ندهيم آرامش مردم با چنين رفتارهاي ناهنجاري خدشه‌دار شود.

 

الویری: جریانی به دنبال قانونی‌کردن خشونت است

Posted: 05 Dec 2014 11:20 PM PST

جرس: اسفند 94 انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود و هنوز 15 ماه تا آن انتخابات باقی مانده اما اخبار این انتخابات داغ داغ است. درباره رویكرد اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در صحنه انتخابات سوالات و گمانه‌زنی‌های زیادی به وجود آمده است؛ اصلاح‌طلبان چه می‌كنند؟ ناطق نوری برای انتخابات خواهد آمد؟ آیا او محوریت اصولگرایان را برعهده می‌گیرد یا در لیست اصلاح‌طلبان و اعتدالیون قرار می‌گیرد؟ آیا اصولگرایان به اجماع می‌رسند؟و... اینها سوالاتی است كه بسیاری از فعالان سیاسی و تحلیل‌گران در تلاش برای پاسخگویی به آن هستند.

 

مرتضی الویری در گفت‌وگو با "ایلنا" می‌كوشد به تشریح وضعیت اصلاح‌طلبان بپردازد. شهردار اسبق پایتخت معتقد است اصلاح‌طلبان در وضعیت پیش آمده٬ در حال بازسازی تشكیلات و خانه‌تكانی‌اند. الویری درباره استراتژی اصلاح‌طلبان برای انتخابات آتی مجلس از دو نگاه سخن می‌گوید؛ نخست نگاهی كه مجلسی ایده‌آل و یكدست اصلاح‌طلبان را می‌خواهد و در آن ائتلاف معنایی ندارد. نگاه دیگر، رویكرد ائتلافی برای مبارزه با افراطی‌گری و تشكیل یك مجلس مطلوب و كارآمد و میانه‌روست كه در این رهگذر، ائتلاف با اصولگرایان معتدل٬ خود اصلی اساسی محسوب می‌شود.

 

الویری در این گفت‌وگو٬ عارف را از سرمایه‌های ارزشمند کشور و جریان اصلاحات می‌داند و درباره حضور ناطق‌ نوری صحبت می‌كند و اینگونه ارزیابی می‌كند كه شیخ نور به صحنه انتخابات نخواهد آمد. مشروح گفت‌وگوی ایلنا با مرتضی الویری در پی می‌آید:

 

ارزیابی‌تان از وضعیت اردوگاه اصلاح‌طلبی چیست؟ فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان در طول یکسال و نیم گذشته چه تفاوت‌هایی کرده‌اند؟

 

در این مدت، موقعیت مناسبی برای اصلاح‌طلبان ایجاد شد تا به دو موضوع کلیدی و مهم بپردازند. اول اینکه تشکیلات خود را بازسازی و خانه‌تکانی کنند. توضیح اینکه در دوران احمدی‌نژاد مخصوصا دوره دوم شرایط فعالیت برای گروه‌های اصلاح‌طلب بسیار سخت و دشوار بود. دو حزب مهم یعنی مشارکت و مجاهدین انقلاب٬ غیرقانونی اعلام شدند و بسیاری از احزاب نیز اجازه تشکیل مجامع عمومی و بسیاری از فعالیت قانونی خود را نداشتند. در یکسال و نیم اخیر تحرک جدیدی برای تجدید سازمان و رسیدگی به امور تشکیلاتی احزاب سیاسی فراهم آمده است.

موضوع دوم بازنگری و تجدید نظر در قبال مسائل مهم مثلا در قبال مسئله انتخابات است. قبل از 92 اختلاف نظر جدی بین دوستان در مورد نحوه برخورد با پدیده انتخابات وجود داشت اما تجربه انتخابات 92 تقریبا این اجماع را در اصلاح‌طلبان ایجاد کرده است که با صندوق‌های رای قهر نکنند.

 

به مسئله انتخابات اشاره کردید در انتخابات سال گذشته اصلاح‌طلبان با یک اجماع حداکثری و کامل وارد عرصه انتخابات شدند. انتخاباتی بعدی، انتخابات مجلس شورای اسلامی است فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان برای آن انتخابات هم به شکل اجماعی و با وحدت استراتژیک وارد این عرصه خواهند شد؟

 

در جریان اصلاح‌طلب دو طرز تفکر وجود دارد؛ یکی این است که اصلاح‌طلبان برای شکل‌گیری یک مجلس ایده‌آل و مطلوب ظاهر شوند و فعالیت بکنند که در این نگرش ائتلاف معنایی ندارد و باید به دنبال نیروهای داخل اردوگاه اصلاح‌طلبی رفت. اما طرز تفکر غالب٬ که من هم به آن معتقدم٬ این است که به سوی تشکیل یک مجلس مطلوب و کارآمد برویم. این مسئله محتمل‌تر است و نباید مجلس محتمل را قربانی مجلس ایده‌آل کرد. بایستی اولویت ما شکل‌گیری مجلسی بدون جریانات تندرو و افراطی‌ باشد که اساس جمهوریت نظام را نشانه گرفته‌اند. با این نگرش ممکن است اصلاح‌طلبان در برخی از حوزه‌های انتخابیه به جای حمایت از یک نامزد اصلاح‌طلب٬ پشت سر یک اصولگرای معتدل یا نامزد مستقل قرار گیرند که شانس بیشتری برای پیروزی دارد.

 

 

شما از ائتلاف با اصولگرایان معتدل صحبت کردید. فکر می‌کنید که گفت‌وگو و تعامل با جریان اصولگرا چقدر می‌تواند به حل معضلات کمک کند؟

 

کشور در شرایط خطیر و حساسی قرار دارد. شرایط جهانی و منطقه‌ای٬ شکل‌گیری جریانات تندرو و افراطی‌ مانند داعش و القاعده در اطرافمان را باید جدی بگیریم. جریان‌های تندروئی در داخل کشور هستند که دست کمی از نوع خارجی آن ندارند. آنها به خود حق می‌دهند در خیابان متعرض نوامیس مردم شوند. به خود حق می‌دهند حتی به داخل منازل مردم سرک بکشند و در احوال شخصیه مردم دخالت کنند. منتها چون بسیاری از این کارها غیرقانونی است به دنبال قانونی کردن آن هستند. لذا این جریان خطرناک به دنبال تصرف کامل مجلس است تا خشونت و افراطی‌گری را قانونی نمایند. در چنین حالتی باید الگوی کره شمالی با رنگ و لعاب داعش را در نظر مجسم کنیم. تردید ندارم اکثریت اصولگرایان با این پدیده مخالفند. اصلاح‌‌طلبان و اصولگرایان قبل از اندیشیدن به دوستان و اردوگاه سیاسی‌شان باید منافع ملی را مد نظر قرار دهند.

 

در انتخابات قبلی شاهد بودیم که اصلاح‌طلبان بر اساس راهبرد خاتمی ـ هاشمی وارد عرصه انتخابات شدند اما الان از راهبرد خاتمی، هاشمی، عارف، ناطق و روحانی سخن می‌گویند نظر شما در این باره چیست؟

 

عقل یك چیز را می‌گوید و دل یك چیز دیگر. عقل می‌گوید تکیه بر اشخاصی که هر چند محترم و بزرگند جریان منطقی و خرد جمعی که همان احزاب هستند را تخطئه می‌کند. باید احزاب قانونی فراگیر٬ پایه‌های دموکراسی و مردم‌سالاری را مستحکم کنند. تکیه بر اشخاص کاریزماتیک از نظر عقلانی درست نیست چرا که احتمال خطای یک فرد از خطای جمع بیشتر است. ولی دل می‌گوید اگر نقش تعیین‌کننده آقایان خاتمی و هاشمی در سال 92 نبود٬ هم‌اینک، شرایط کشور غیر قابل‌تصور بود. لذا باید از ظرفیت‌های آنان برای عبور کشور از شرایط دشوار استفاده کنیم. تصورم این است که در آینده، در عین استفاده از این اشخاص حقوقی تعیین‌کننده٬ برای رفع تهدیدها باید توجهی دائم به سازوکارهای بشری و جهانی برای دستیابی به شرایط مطلوب داشته باشیم و آن هم شکل دادن احزاب و گروه‌های قانونی فراگیر و شکل‌دادن خردجمعی و کم کردن نقش اشخاص است.

 

 

فکر می‌کنید آقای ناطق در انتخابات سال آتی شرکت خواهد کرد؟

 

همیشه جز ارادتمندان آقای ناطق بوده‌ام. حتی در سال 76 نیز با اینکه جز مبلغان آقای خاتمی بودم٬ ذره‌ای از ارادتم به ایشان کم نشد و همواره در طول این سال‌ها مشاهده کردم که ایشان اهل زدوبند و معامله نیستند و به کار اخلاقی و جوانمردانه در عرصه سیاست معتقد است. در چند نوبتی که با ایشان دیدار و گفت‌وگو داشتم٬ پیشنهادهایی به آقای ناطق دادم ولی در تمامی موارد ایشان از پذیرش آنها استنکاف کردند و تا آنجایی که اطلاع دارم آقای ناطق بنا به دلایلی تمایل برای بازگشت رسمی به عرصه سیاست و از جمله شرکت در انتخابات ندارند.

 

حضور آقای عارف را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

دکتر عارف از سرمایه‌های ارزشمند جمهوری اسلامی و جریان اصلاحات است و حضورشان در عرصه انتخابات مغتنم خواهد بود. بدون تردید حضور دکتر عارف در مجلس آینده نقش موثری در ارتقاء آن خواهد داشت.

 

بسیاری معتقدند که عملکرد و موفقیت دولت در پیروزی جریان اصلاح‌طلب و عقلانی موثر است. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟

 

من هم اینگونه فکر می‌کنم. به هر حال مردم٬ روحانی را کاندیدای مورد حمایت و معرفی اصلاح‌طلبان می‌دانند. موفقیت دولت به زبان بی‌زبانی بهترین تبلیغ برای اصلاح‌طلبان خواهد بود که چون فردی که آنان به مردم معرفی کردند٬ کشور را در مسیر توسعه و پیشرفت جلو برد و در آینده نیز چنین خواهد برد.

 

بسیاری از اصولگرایان بر این طبل می‌کوبند که اصلاح‌طلبان و دولت در انتخابات مجلس از یکدیگر جدا خواهند شد شما چه فکر می‌کنید؟

 

از امروز تا زمان برگزاری انتخابات یک فاصله زمانی 16 ماهه است. ممکن است فضای جامعه تا آن زمان تغییر کند. اما به احتمال قوی نه تنها جدایی اصلاحات با دولت٬ بلکه اتحاد اصلاح‌طلبان با دولت و همکاری آنان با اصولگرایان معتدل برای شکست افراطی‌گری خواهد بود.

 

فکر می‌کنید موفقیت یا عدم‌ موفقیت دولت درعرصه هسته‌ای چقدر در عرصه انتخابات تاثیرگذار باشد؟

 

پیروزی روحانی در فضای بین‌المللی و پرونده هسته‌ای بر مسائل سیاسی و اقتصادی تاثیر قابل توجهی می‌گذارد ولی از سوی دیگر، مردم آگاهند که مسائل و مشکلاتی که امروز دولت با آن مواجه است ناشی از ندانم‌کاری‌ها و خرابکاری‌های دولت قبل است و اگر موفقیت مطلوبی هم به دست نیاید مقصر آن را دولت فعلی نمی‌دانند.

آرزو دارم ایران در پرونده هسته‌ای پیروز شود چراکه آن را یک دستاورد عظیم برای نظام و کشور و تداوم وضعیت فعلی را زیان‌بار می‌دانم.

 

فکر می‌کنید که وضعیت پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان چگونه است؟

 

برداشتم این است که گرایش مردم نسبت به اصلاح‌طلبان همچنان پابرجاست. یعنی اصلاح‌طلبی نه تنها تضعیف نشده بلکه به روند رو به توسعه خود ادامه می‌دهد. حتی بسیاری از اصولگرایان هم همان حرف‌های دیروز اصلاح‌طلبان را می‌زنند که اگر قبلا از سوی اصلاح‌طلبان بیان می‌شد مورد هجمه و توهین قرار می‌گرفتند.

در صحبت‌هائی خصوصی که با برخی از دوستان اصولگرا دارم٬ بعضا مواضعی تندتر از اصلاح‌طلبان می‌گیرند اما اکثرا حاضر نیستند همان حرف‌ها را علنی بیان کنند. از آنجا که جریان اصلاح‌طلبی روی به آینده دارد و در پی حل مشکلات با یافته‌های نو است٬ دائما مخاطبانش افزایش می‌یابد.