جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


عرب‌سرخی مطرح کرد: تعامل غیررسمی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل

Posted: 29 Dec 2014 05:01 AM PST

نقش خاتمی در اجماع اصلاح‌طلبان
جرس: یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب با بیان اینکه جریان تندرو و افراطی نمی‌توانند نقش‌آفرین و بازیگر جدی در تحولات آینده جامعه باشند، تاکید کرد: معتقدم مجلس آینده، مجلسی تندرو نخواهد بود و بنابراین حتما ترکیب آن، ترکیب بهتری از مجلس نهم خواهد بود لذا مجلس دهم را مجلسی تخصصی‌تر، کارآمدتر و میانه‌روتر می‌بینم.


 

فیض‌الله عرب‌سرخی در گفت‌وگو با ایلنا، در خصوص ارزیابی‌اش از فضای سیاسی کشور در ماه‌های پیش‌رو و منتهی به انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی٬ گفت: عملا فضای انتخابات شروع شده است. این مسئله زودهنگام است اما به هر حال این فضا آغاز شده و نیروهای سیاسی درگیر آن شده‌اند.

 

وی ادامه داد: البته به دلیل فضای زمانی قابل توجه تا انتخابات، عوامل متعددی بر فضای انتخابات، نحوه مشارکت مردم و رقابت گروه‌ها بر یکدیگر تاثیرگذار هستند. شاید مهمترین مسئله‌ای که پیش‌رو داشته باشیم و بتواند بر انتخابات آتی مجلس نقش تاثیرگذاری داشته باشد، مسئله مذاکرات هسته‌ای است.

 

نوع توافق با 1+5 در انتخابات آتی مجلس تعیین‌کننده است

 

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با بیان اینکه رسیدن به توافق یا عدم توافق با گروه 1+5 بر انتخابات آتی مجلس بسیار تعیین‌کننده است، اظهار داشت: خیلی زود است بگویم چند و چون انتخابات چه خواهد شد ولی به هر حال در کمتر دوره‌ای مشاهده کرده بودیم٬ فضای رقابتی برای انتخابات مجلس چنین زود هنگام شروع شود.

 

عرب‌سرخی در پاسخ به این سوال که اصلاح‌طلبان برای حضور در عرصه انتخابات چه برنامه‌ای دارند٬ تصریح کرد: اصلاح‌طلبان نیز مانند سایر نیروهای سیاسی دیگر، بررسی‌هایشان را در خصوص وضعیت و شرایط جامعه، خود جریان اصلاح‌طلب، افراد واجد شرایط و سازوکارهای حضور و فعالیت در انتخابات آغاز کرده‌اند و طبیعتا موضوعاتی مانند سازماندهی نیروها برای انتخابات و ساماندهی سامانه‌های اطلاع‌رسانی به مردم٬ برای ارتباط‌گیری و انتقال پیام، امور مهمی هستند که امیدواریم بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

 

وی در خصوص اینکه آیا اصلاح‌طلبان بر اساس همان عقل اجتماعی که موجب شد در انتخابات ریاست جمهوری اجماع کنند و با وحدت وارد عرصه انتخابات سال 92 شدند، عمل می‌کنند٬ یادآور شد: بله، این امید هست و امیدوارم اصلاح‌طلبان این عقلانیت که به مرزهای بلوغ و پختگی رسیده و خود را در انتخابات سال 92 نشان داد، استمرار دهند.

 

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تاکید کرد: ان‌شاءالله این عقلانیت دیگر بار تکرار و تقویت شود و باعث حضور هماهنگ و بر مبنای اجماع اصلاح‌طلبان شود.

 

خاتمی در نزدیکی نیروها و کنترل تندروی‌ها ایفای نقش می‌کند

 

عرب‌سرخی در خصوص اینکه نقش سیدمحمد خاتمی در ایجاد اجماع میان اصلاح‌طلبان چیست٬ خاطرنشان کرد: آقای خاتمی به عنوان کسی که مورد حمایت تمامی اصلاح‌طلبان است، همواره نقش متعادل‌کننده‌ای داشته‌اند و طبعا در این انتخابات نیز همین نقش را برای نزدیک و یکدست کردن نیروها و احیانا کنترل تندروی‌ها ایفا خواهد کرد.

 

در برنامه‌های دولت اعتدال، عناصری از جنس تفکر اصلاح‌طلبی وجود داشته و دارد

 

وی درباره تحلیل برخی رسانه‌های منتقد دولت و مخالف اصلاحات مبنی بر اینکه انتخابات آتی مجلس، پایان وحدت استراتژیک اصلاح‌طلبان با دولت خواهد بود، ابراز داشت: باید بگویم که هیچ وقت بین دولت و اصلاح‌طلبان ائتلاف رسمی نبوده است که حال نگران شکستن آن ائتلاف باشیم. در برنامه‌های دولت اعتدال، عناصری از جنس تفکر اصلاح‌طلبی وجود داشته و دارد که این عناصر موجب می‌شود تا اصلاح‌طلبان از آقای روحانی و دولت حمایت کنند.

 

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب افزود: تا زمانی که این عناصر و چارچوب وجود داشته باشد، حمایت اصلاح‌طلبان از دولت ادامه دارد و باید بیان کنم هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که دولت بخواهد دیدگاه‌های اصلاح‌طلبانه را کنار بگذارد.

 

عرب‌سرخی درباره انسجام درونی جریان اصلاحات٬ بیان کرد: فکر می‌کنم اگر نگاهی به فضای عمومی رسانه‌های اصلاحات به این دلیل که آنها دیدگاه‌های مختلف موجود را بازتاب می‌دهند٬ داشته باشیم، متوجه می‌شویم که تقریبا اجماع نظری بر ضرورت شرکت در انتخابات و کار مشترک و هماهنگ در انتخابات وجود دارد و تمامی طیف‌های جریان اصلاح‌طلب بر ضرورت اجماع سخن می‌گویند.

 


تعامل غیررسمی میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل وجود دارد

 

وی در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه ارزیابی‌اش از سخنان سیدمحمد خاتمی در خصوص ضرورت تعامل و گفت‌وگو با جریان‌های اصیل و دلسوز انقلاب در جریان اصولگرایی٬ عنوان کرد: عملا در فضای سیاسی کشور یک تعامل و گفت‌وگوی غیررسمی میان نیروهای معتدل اعم از نیروهای جریان اصلاح‌طلب و نیروهای اصولگرا وجود دارد و هم‌اینک نیز در جریان است.

 

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب اضافه کرد: فکر نمی‌کنم این مسئله به یک گفت‌وگوی رسمی تبدیل شود به این دلیل که نه ساختارها و نه سازوکارهای پذیرفتی در این باره در کشور وجود ندارد. این گفت‌وگو فقط از جنس تعامل فکری است که الان نیز در فضای فکری و رسانه‌ای کشور میان نیروهای معتدل وجود دارد.

 

عرب‌سرخی در این باره که احتمال اجماع میان نیروهای اصلاح‌طلب و اصولگرا چه میزان وجود دارد٬ گفت: بعید می‌دانم ائتلاف رسمی میان این نیروها در جریان انتخابات شکل بگیرد، چراکه نه ممکن است٬ نه مفید. معتقدم حضور نیروهای معتدل در هر دو جریان٬ نفس حضورشان بیشتر کارساز است تا برقراری یک پیوند در قالب ائتلاف. به عبارتی، فکر می‌کنم نیروهای معتدل باید در جریان سیاسی خودشان نقش‌آفرین باشند.

 

وی در ارزیابی‌اش از وضعیت درونی جریان اصولگرا در انتخابات آتی مجلس٬ اظهار داشت: فکر می‌کنم فضای کلی جامعه به سمت نوعی از اعتدال و میانه‌روی پیش می‌رود و جریان تندرو و افراطی نمی‌توانند نقش‌آفرین و بازیگر جدی در تحولات آینده جامعه باشند.

 

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با اشاره به پیش‌بینی‌اش از ترکیب و آرایش مجلس آتی یادآور شد: معتقدم مجلس آینده، مجلس تندرویی نخواهد بود و بنابراین حتما ترکیب آن، ترکیب بهتری از مجلس نهم خواهد بود و مجلس دهم را مجلس تخصصی‌تر، کارآمدتر و میانه‌روتر می‌بینم.
 

 

باراك اوباما: احتمال بازگشایی سفارت آمریكا در ایران دور از ذهن نیست

Posted: 29 Dec 2014 05:01 AM PST

جرس: «باراك اوباما» رئیس‌جمهوری آمریكا تاكید كرد كه احتمال بازگشایی سفارت واشنگتن در تهران دور از ذهن نیست.

 

به گزارش ایلنا به نقل از آسوشیتدپرس، باراك اوباما در گفت‌وگو با رادیو «ان‌پی‌ار» در پاسخ به این پرسش كه آیا می‌تواند بازگشایی سفارت آمریكا در تهران طی دو سال پایانی ریاست‌جمهوری خود را متصور شود یا خیر، گفت: «من هرگز نمی‌گویم هرگز».

 

وی در عین حال گفت كه روابط باید به صورت گام به گام بازسازی شود.

 

اوباما با اشاره به تصمیم آمریكا برای بازگشایی سفارت این كشور در كوبا، گفت كه مساله تهران با هاوانا متفاوت است.

 

وی گفت كه كوبا كشوری كوچك است ولی ایران كشوری بزرگ و تاثیرگذار است.

 

رئیس‌جمهوری آمریكا ابراز امیدواری كرد كه تهران و واشنگتن به توافق هسته‌ای دست یابند و ایران بتواند بار دیگر به جامعه بین‌الملل بپیوندد.وی ابراز امیدواری كرد كه این امر به بهبود روابط ایران و آمریكا منجر شود.

 

جواب تند سیدمحمد خامنه‌ای به روزنامه کیهان/ پاسخ حمید انصاری به گفته‌های خامنه‌ای

Posted: 29 Dec 2014 04:44 AM PST

جرس: ماجرای اظهارات سید محمد خامنه‌ای در گفت‌و‌گو با یک نشریه، در دو شاخه متفاوت ادامه دارد. از یک طرف وی ضمن دفاع از همه مواضعش، کیهان را به داوری گیس سفید مآبانه متهم کرده و از سوی دیگر، حمید انصاری به برخی ادعاهای این نماینده سابق مجلس پاسخ داده است.

 

محمد خامنه‌ای در جوابیه خود نوشت است: اعتماد به گفته اطرافیان و مردم دیگر نه اهانت است و نه اتهام، و نه برخلاف حق و انصاف، زیرا این صفتی است که پیامبر اکرم(ص) به آن موصوف بود. حضرت امام راحل هم با تمام هوش و فراست ولی مانند پیامبر(ص) به اطرافیان و مردم دیگر اعتماد داشت. دشمنان پیامبر(ص) به آن حضرت تعریض می‌‌کردند که وی چرا به هر خبر و سخنی گوش می‌دهد و آن‌را باور می‌کند. قرآن‌مجید به دفاع از آن حضرت نفرمود که پیامبر شما چون معصوم (یعنی بیگناه) است. پس هیچوقت فریب نمی‌خورد! بلکه فرمود «قل‌هو اذن خیر لکم یومن بالله و یومن للمومنین» «سوره توبه/آیه 61) یعنی اشکال نکنید که چرا سخن دروغگویان را باور می‌کند.

 

در مقابل، اعتماد از جمله روزنامه‌هایی است که پاسخ حمید انصاری به اظهارات سیدمحمد خامنه‌ای را در مطلبی با تیتر «نه به عکس امام بلکه به خود امام توهین شده است!» منتشر کرده است.

 

در بخش‌هایی از این مطلب آمده است: واقعیت این است که در اظهارات ایشان نه به عکس امام بلکه به خود امام توهین شده است و شخصیت، مدیریت و صلاحیت امام با تعابیری بد زیر سوال رفته است. با عذرخواهی از خوانندگان محترم و آیت الله هاشمی رفسنجانی، تعبیر گوینده این مطالب که آقای هاشمی را مهره امریکا نامیده و یا تعبیر «باند منحوس هاشمی» حقیقتا حتی از یک فرد عادی تا چه رسد به ایشان، بسیار دور ازشان و انتظار است. وی در ادامه تاکید کرد: مطالب و توهین‌های ایشان در این بخش از جنبه‌های مختلف باید بررسی شود. ایشان مدعی است پیش کشیدن پرونده سید مهدی هاشمی نتیجه لورفتن سفر مک فارلین به ایران و نتیجه توطئه آقای هاشمی و اطرافیان امام برای کنار زدن آقای منتظری به وسیله امام بوده است! اصولا این تهمت مبتنی بر یک خلافگویی آشکار تاریخی است. چنانکه در ادامه مستندا بیان می‌شود حضرت امام دو سال قبل از انتخاب آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری نسبت به خطرات حضور باند سید مهدی هاشمی در بیت آقای منتظری هشدار داده بود.

 

وی در ادامه گفت: متأسفانه باید گفت نسبت ناروایی که جناب آقای سید محمد خامنه‌ای به امام و اطرافیان ایشان بر اساس یک مطلب خلاف واقع زده است، حتی فرا‌تر از مطلبی است که در خاطرات آقای منتظری نوشته‌اند. ولی واقعیت امر با آنچه این دو بزرگوار ادعا کرده‌اند ١٨٠ درجه متفاوت است. از جویندگان حقیقت خواهش می‌کنم به سند قاطع و نکته مهمی که در ادامه بازگو می‌شود به دقت توجه کنند. این نکته شاه کلید اثبات خلاف بودن اساس تحلیلی است که تهمت یادشده و دیگر نسبت‌های ناروایی که در خاطرات و در اظهارات جناب ایشان آمده است که گفته‌اند برکناری آقای منتظری از سوی امام نتیجه توطئه‌ای است برای جانشینی امام که همزمان با دستگیری سید مهدی هاشمی در نیمه دوم سال ۶۵ به وسیله چند نفر از اصحاب نزدیک امام آغاز شد. و هر دو نیز در این تحلیل خلاف واقع، امام خمینی را در این ماجرا در حد وسیله‌ای که تحت تأثیر فریب گزارشات دروغ اطرافیان و از روی عصبانیت تصمیم گرفته است معرفی کرده‌اند. از روح امام راحل و فرزند مظلوم و یاران امام به خاطر بازگو کردن این افترا و نسبت ناروایی که نقل کردم، پوزش می‌طلبم.

 

وی در پایان یادآور شد: مدتی است شاهدیم در زیر سایه آن انواع نسبت‌ها را به امام می‌دهند و متأسفانه رسانه‌هایی هم که باید پاسدار حرمت امام و ارکان انقلاب باشند همزمان آن را بازتاب می‌دهند. من در اینجا درصدد بیان تفصیلی ماجرای سفر مک فارلین و نادرست بودن نسبت‌هایی که ایشان در همین رابطه مستقیما به یاران امام و اعضای شورای عالی دفاع خصوصا آیت الله هاشمی رفسنجانی زده است، نیستم هرچند که به عنوان یک ایرانی و فردی از نسل دوم انقلاب که بر بسیاری از رخداد‌ها و وقایع انقلاب ناظر بوده‌ام نمی‌توانم تاسف عمیق خویش را از این همه خلاف گویی و اهانت ابراز نکنم. و نمی‌توانم دردمندانه و با صدای بلند نسبت به اینکه در گفت‌و‌گوی ایشان به طور مستقیم یا ضمنی حضرت امام و اصحاب امام را فریب خورده بازیگران دسیسه‌های پنهانی امریکا و اسراییل معرفی کرده است، ابراز نکنم. آیا نسبت‌های تکاندهنده‌ای که در این گفت‌و‌گو به مرحوم یادگار امام و مسئولان دولت مورد تایید امام داده شده است قابل سکوت و اغماض است؟ متاسفانه در این گفت‌و‌گو موجی از توهین‌ها و نسبت‌های سهمگین نثار آیت الله هاشمی رفسنجانی شده است که ناخواسته بسیاری از آن‌ها به امام نیز باز می‌گردد مگر نه این است که ایشان باسابقه‌ترین همراهان نهضت امام و از ارکان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در قبل و بعد از رحلت حضرت امام تا به امروز: و از امنای مورد اعتماد مردم و رهبری انقلاب هستند که در کارنامه ٨٠ ساله زندگیش افتخار سال‌های طولانی جهاد و مبارزه با طاغوت توام با تحمل حبس و شکنجه و تبعید و همراهی صادقانه در تمام صحنه‌های دشوار دوران انقلاب با امام، عضویت در شورای انقلاب، نمایندگی‌های متعدد از مردم تهران و ایران در مجالس مختلف و دو دوره ریاست جمهوری، ودوستی دیرین و مشاوری رهبر معظم انقلاب را دارد و منصوب ایشان به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است؟

 

 متن کامل جوابیه محمد خامنه‌ای و پاسخ کیهان

متن کامل جوابیه محمد خامنه‌ای و پاسخ کیهان در ادامه آمده است:

 

مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
جناب آقای شریعتمداری

سلام علیکم؛
احتراما، شما در یادداشت روز چهارشنبه سوم دیماه جاری اول ربیع‌الاول تحت عنوان کاش اینگونه نبود مطالبی درباره حضرت آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای نوشته‌اید که پاسخ آن در زیر ارسال می‌شود و مسلم است که طبق قانون آن را در همان ستون و با همان مشخصات در اولین روز وصول پاسخ به چاپ خواهید رساند.

بسم‌الله‌الرحمن الرحیم
جنابعالی در مقدمه مقاله مزبور چنین وانمود کرده‌اید که مصاحبه حضرت آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای و چاپ آن در ایامی که راهپیمایی عظیم اربعین حسینی شور و نشاط در ایران و جهان برپا کرده بود، عملی نسنجیده و بالطبع ضد آن شور و نشاط ملی بوده است. متاسفانه شما نتوانسته یا نخواسته‌اید ببینید که در عکس‌العمل مردم حزب‌الله نه فقط این مصاحبه و نشر آن که در حکم «نبأ عظیم» را یافت؛ از شور و نشاط آنها کم نکرد بلکه بر بصیرت آنان در این ایام حساس افزود. بصیرتی که مورد تاکید مقام معظم رهبری است و دفاعهای نابجای برخی معدود از اصحاب رسانه می‌رود که آگاهی و بصیرت لازم ملت را زیر غبار ابهام ببرد و مجرمین فتنه 88 و قبل و بعد آنرا به نوعی برائت نسبی برساند.

1. جفای فاحش به امام
شما در یادداشت خود هم‌زبان با دفتر آقای هاشمی و یارانش نوشته‌اید که در مصاحبه آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای «نسبت به ساحت مقدس امام راحل و برخی یاران ایشان جفای فاحش شده است» و به این هم قانع نشده برای تثبیت بیشتر ادعای خلاف خود، در بند 2 آنرا «نه فقط اتهام ناروا و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام(ره) بلکه بیرون از دایره حق و انصاف شمرده‌اید و به این هم قناعت نکرده آن را سبب «مخدوش شدن همه مکتوبات امام»! دانسته‌اید.»

در پاسخ باید دوستانه به شما گفت‌«خطاشناس نئی دلبرا خطا اینجاست.»

اعتماد به گفته اطرافیان و مردم دیگر نه اهانت است و نه اتهام، و نه برخلاف حق و انصاف، زیرا این صفتی است که پیامبر اکرم(ص) به آن موصوف بود. حضرت امام راحل هم با تمام هوش و فراست ولی مانند پیامبر(ص) به اطرافیان و مردم دیگر اعتماد داشت. دشمنان پیامبر(ص) به آن حضرت تعریض می‌‌کردند که وی چرا به هر خبر و سخنی گوش می‌دهد و آن‌را باور می‌کند. قرآن‌مجید به دفاع از آن حضرت نفرمود که پیامبر شما چون معصوم (یعنی بیگناه) است. پس هیچوقت فریب نمی‌خورد! بلکه فرمود «قل‌هو اذن خیر لکم یومن بالله و یومن للمومنین» «سوره توبه/آیه 61) یعنی اشکال نکنید که چرا سخن دروغگویان را باور می‌کند. آن حضرت «اذن خیر» است و خوش‌باور و همانطور که به خدا ایمان دارد به مومنین اطراف خود هم اعتماد می‌کند، یعنی برخلاف گفته شما این باور به گفتار دیگران «نه اتهام ناروا و نه اهانت به ساحت پیامبر(ص) و...) است بلکه خوش‌باوری و قبول قول اطرافیانی می‌باشد که متهم به توطئه و دروغ نباشند یک صفت پسندیده و شایسته مقام بزرگان است. قرآن در جایی دیگر برای جلوگیری از عواقب زودپذیری خوشبینانه اخبار به پیامبر می‌فرماید هر خبری که راوی آن فاسق باشد درباره آن «تبین» و تحقیق کن تا به اشتباه نیفتی: «ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا...» یعنی اگر «تحت تاثیر القائات» مردم قرار گرفتی و آنرا پذیرفتی از روی احتیاط در اطراف آن تحقیق کن تا مبادا نادم و پشیمان شوی «ان تصیبوا طائفه» «بجهاله» و تصبحوا علی ما فعلتم «نادمین» یعنی اگر زودباوری مطلق باشد موجب پشیمانی خواهد شد و نتیجه آنکه اصل گوش فرا دادن به مردم و مخصوصا اطرافیان، سیره پیامبر(ص) است و نسبت آن به حضرت امام(ره) نه اتهام است و نه توهین و نه خروج از حق و انصاف. خود امام راحل در مواردی مطالبی گفتند که موید باور ایشان به سخنان اطرافیان بوده از جمله ادعایی که برخی مسئولین جنگ درباره عدم توان رزمندگان به ادامه جنگ به ایشان دادند که به قبول قطعنامه منتهی شد و پس از پیروزی رزمندگان در صحنه مرصاد و هزیمت دشمنان، حضرت امام به چگونگی آن پی بردند و جمله‌ای درباره تصمیم خود فرمودند (کتاب قطعنامه را بخوانید). نمونه دیگر باور نسبت دروغی بود که علیه رئیس‌جمهور وقت (حضرت آیت‌الله خامنه‌ای) مبنی بر مخالفت ایشان با ولایت فقیه مورد نظر امام داده بودند و نامه و روشنگری مقام معظم رهبری (رئیس‌جمهور وقت) آن توطئه را خنثی کرد و نمونه دیگر اقرار به خطای خود درباره دولت مهندس بازرگان بود که برخی از اعضای شورای انقلاب آنرا به امام بزرگوار معرفی کرده بودند. و همچنین سخن امام(ره) درباره روحانیت مبارز بود که با دخالت رئیس فقید مرحوم جامعه روحانیت مبارز مرتفع شد.

حال به نوشته خود برگردید و ببینید که آیا بزرگنمایی عامدانه شما و «اهانت و توهین و خلاف حق و انصاف» که شما به آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای نسبت داده‌اید که به‌ گمان شما این فرزند و مرید و ذوب در امام آن را مرتکب شده، از طرف شما نوعی اتهام و توهین و خلاف حق و انصاف نسبت به معظم‌له نیست؟ و آیا شما نباید از تهمت و اهانت خود استغفار و توبه کنید؟

شما با تکیه بر برداشت غلطی که از جملات مصاحبه کرده‌اید آنچنان برخلاف حق و انصاف ثقل مقاله خود را روی پایه سست توهین به امام و شهید بهشتی قرار داده‌اید تا با برانگیختن احساسات مریدان حضرت امام، جریان جدیدی ایجاد شود و موضوع اصلی مصاحبه که پاشنه آشیل دشمنان است از نظرها دور بماند و دشمن فتنه‌گر آسوده و در عافیت بماند و این از شما که تصور می‌رفت از مخالفان فتنه و فتنه‌گران و معتقد به طرح مباحث روشنگرانه جدید هستید، بسیار عجیب است.

و در عوض، به یکی از رجال پرتجربه و روحانی و فقیه حکیم و عارفی که پیوسته در حریم حق مانده و برای دفاع از حق سینه سپر کرده و از حقیقت و مصالح اسلام و ملت دفاع کرده و مخلص و مرید امام بوده و هست و عمر خود را وقف جامعه و دین کرده و به دنبال حطام دنیوی نبوده، شما همگام با دشمنان نظام و انقلاب (که در همه عمر سیاسی معظم‌له به او جفا کرده‌اند) جفا کرده‌اید. آقای شریعتمداری «کاش اینگونه نبودید» و این خطا از شما سر نمی‌زد.

2. مرحوم حاج سیداحمد - استظهار نادرست شما از جمله «کسانی در جماران» و تطبیق آن با مرحوم سیداحمد خمینی، نوعی سفسطه و استفاده از شگرد ژورنالیستی و روش روانی برای نتیجه ناروای دیگر بود. طرح و تصریح نام کسی که در وسط نبوده ظلم به آن غایب و کاری بسیار نابجاست. درست نبود که نام کسی را که از او نام برده نشده و در این دنیا زندگی نمی‌کند بر سر زبان‌ها بیندازید و شریک واقعه کنید. این کار هم ظلم به آن مرحوم است و هم به بازماندگان مکرم ایشان.

شما خوب می‌دانید که در جماران و حوالی بیت امام کسانی منزل کرده و حاضر بودند و در مواقعی حساس نقش‌هایی بازی می‌کردند و مرحوم آقا سیداحمد خمینی در بسیاری اقدامات آنها، با آنها اختلاف مشی داشت. ایکاش نام این مرحوم را (که علی‌رغم برخی از سران فتنه) پس از رحلت حضرت امام(ره) بهترین نقش را در دوام رهبری امام و انتقال به رهبر معظم انقلاب و دوام انقلاب داشته در این جریده نمی‌نوشتید و آن مرحوم را به این موضوع که رسوای جهان شده است آلوده نمی‌کردید.

3. شهید بهشتی - شما در دفاع صوری و مصلحتی خود از مرحوم شهید بهشتی توصیف آن شهید به «تمامیت‌خواه» و «دارای ظاهر لیبرالیستی» را «جفای بزرگی در حق آن شهید والامقام» وانمود کرده‌اید ولی در دفاع خود چیزهایی دیگر و از جمله خدمات ایشان را یادآور شده‌اید که نشان از بی‌اطلاعی دقیق شما از شخصیت آن عزیز است. البته آن شهید بزرگوار همواره بر صراط مستقیم بود ولی روشی خاص در مدیریت و در رفتارشناسی سیاسی و اجتماعی داشت.

آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای به گفته خود از سال 35 تا 60 یعنی 25 سال دوست نزدیک و همفکرو همسنگر شهید بهشتی بودند و کمتر کسی مثل ایشان به خصایل و عقاید و روش ایشان وقوف داشتند و همیشه در شداید و مشکلات به کمک آن شهید می‌رفتند.

صفاتی چون تمامیت‌طلبی یا روحیه لیبرالیستی درباره ایشان برای کسانی که به معنی آن دقت کنند و در فکر بهره‌برداری سیاسی و شخصی از این الفاظ نباشند، نوعی ستایش آن شهید است زیرا ایشان به مدیریت بیشتر مسئولین اطمینان نداشت و نظارت و حضور خود را لازم می‌دانست (که می‌شود با کلمه اصرار بر تمامیت تعبیر کرد.) و این برای کسانی که از نزدیک با ایشان کار کرده‌اند روشن است.

از طرفی ایشان آزاد فکر می‌کرد و روشی آزاد و مستقل برای خود داشت و اهل شعار و افراط و تفریط نبود. گاهی از این جناح و گاهی از آن جناح طرفداری می‌کرد و نمونه آن را در اسناد مجلس خبرگان قانون اساسی سال 59 می‌توانید ببینید. روحیه لیبرالیستی یا آزادمنشی با لیبرال که نام نهضت آزادی و دارای بعد سیاسی و ضدانقلابی است فرق دارد. نسبت صفت «ظاهر لیبرالیستی» و «تمامیت‌خواهی» جفا به شهید بهشتی نبود بلکه اگر جفایی واقع شده، جفا به ملت حزب‌الله است که در اثر مغالطه تفسیر نادرست از الفاظ، غبار ابهام برپا شود و جلو بصیرت ملت را بگیرد و توجه مردم را از اصل و متن قضیه که فتنه‌گران هستند به حواشی و فروع بی‌نتیجه منعطف کند.
4. افتادن در دام - شما با تحریف کلمه افتادن در دام وانمود کرده‌اید که آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای ندانسته و از روی اشتباه در دام بقیه 8نفر افتاده‌اند که این استنباط غلط یا نسبت نارواست. ایشان می‌‌گوید در اصل متن نوشته و سوال من و آقای فارسی فقط این سوال بود که وزیر به مجلس بیاید و سفر آن هیئت را توضیح دهد، اما چون نامه سوال دیگری کار جمعی و امضای آن بنفع جمع و ترک تفرقه و تعدد بود و برای فرار از خودنمایی با سؤال انفرادی در برابر جمع دیگر، آن ورقه را که معلوم شد پشت سر آن دامی از طرف مجرمین آن واقعه بوده امضا نمودند و این به لحاظ همگامی آگاهانه با جمع بوده نه افتادن در دام جمع 7 نفر دیگر، آن موقع این سؤال قانونی تبدیل به «دام» شد و آن هشت نماینده صادق و دلسوز در معرض غضب حضرت امام(ره) قرارداد که برخی بر روی آن توطئه‌ای کردند تا از جرم بزرگی که کرده بودند بگریزند.

5. آقای شریعتمداری- جا داشت بجای آن سرمقاله که دفاع تمام قد از متهم فتنه 88 و پرده کشیدن بر روی بصیرت و چشم انتظار مردم آگاه و نعل وارونه و پوشش آن دفاع از مقام مقدس امام و بیت او و شهید بهشتی بود، جنابعالی به اصل موضوع مصاحبه می‌پرداختید و آن را مثبت یا منفی تشریح می‌کردید. شما بهتر بود بجای توهین به فهم مردم و صادقانه، بر اساس تمام آنچه طی سالها درباره آفاتی که از اطراف حیات سیاسی اکبر هاشمی به این انقلاب وارد شده، غبار از حقیقت می‌گرفتید و تحلیل خود را- صحیح یا غلط- از اصل واقعه مک فارلین می‌نوشتید.

شما که قطعاً خاطرات اوج دفاع سال 65 هاشمی و کتاب ماجرای مک فارلین پسرش را خوانده‌اید خوب می‌دانید که ارتباط طرف ایرانی با مقامات آمریکا- به گواهی خود آنها- دست کم یک سال قبل یعنی سال 1364 و در واقع از سال 1985 میلادی بوده که اگر حضرت امام راحل و آقا سید احمد می‌دانستند، جمله «أین تذهبون» را خطاب به آنها می‌گفتند و جلو آن تماسها را می‌گرفتند. آقای شریعتمداری- در حدیث است: «رحم‌الله من عرف قدره ولم یتعد طوره». شما برخلاف این حدیث پا را از گلیم خود فراتر گذاشتید و طبق عادت به کاری پرداختید که در حد شما نبود. سزاوار نبود که گیس سفید مآبانه در جای قاضی و داور بنشینید و بین کسانی داوری کنید که بیش از شما حقایق مبارزه و انقلاب را شاهد بوده و فراز و نشیب‌های بسیاری از نزدیک تجربه کرده‌اند و حکمی صادر کنید که حکم بین دو جریان مرگ و حیات جامعه انقلابی اسلامی ایران است. جامعه‌ای که سایه خطر دشمنان در کنار آنهاست و ملتی که امروز به جزم و فهم و بصیرت بیشتر نیازمندند تا تردید و شک. و حقیقت واقعه مک فارلین و فتنه 88 و حوادث خطرناک آینده را از روزنامه کیهان می‌طلبند نه تردید و توقف در مسائل حاشیه و احیاناً تفرقه در صف متحد اصولگرائی، در زمانی حساس که صف اصولگرایان واقعی باید متحد باشد.

شما در حمله شدید خود به آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای که 35 سال سوابق درخشان مبارزاتی پس از انقلاب و چند دهه سابقه انقلابی پیش از انقلاب دارند و در مواقع سخت و تلخ همواره سینه سپر کرده و خط شکن بوده‌اند و امروز حامی ولایت الهی و چراغ روشن است انقلابی و بصیرت طلب هستند، آیا در مقاله شما سعی نشده بود بین این پیر سرباز مخلص انقلاب و بین ملت حزب‌الله فاصله بیندازید؟ و آیا با طرح نکات خارج از متن و بجای دفاع از خطراتی زنده و در راه برای ملت و انقلاب، خط درست و اصل مسئله را با حواشی خلط نکردید؟ و آیا برخورد با مردی بزرگ از سلاله پیامبر(ص) که همواره در راه اجرای احکام دین و اهداف انقلاب و امام گام برداشته جانب ادب را نگاه داشتید؟ آقای شریعتمداری کاش اینگونه نبودید». والسلام علی من اتبع الهدی.

 

پاسخ کیهان:


1- همانگونه که ملاحظه می‌شود جوابیه طولانی آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای غیر از 3 مورد که به آن اشاره‌ای گذرا خواهیم داشت، تکرار همان مطالبی است که در مصاحبه با مجله رمز عبور بیان کرده بودند و کیهان در یادداشت خود با عنوان «کاش اینگونه نبود» به نقد مستند آن پرداخته بود.

بنابراین پاسخ کیهان همان است که در یادداشت مورد اشاره آمده است و خوانندگان محترم می‌توانند متن یادداشت کیهان و جوابیه ایشان را به مقایسه بنشینند و خود درباره آن قضاوت کنند.

2- آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای در ابتدای جوابیه از مصاحبه خود با «رمز عبور» با عنوان «نبأ عظیم»! یاد می‌کنند که باید گفت؛ همه مفسران بزرگ قرآن ، مصداق «نبأ عظیم» را روز رستاخیز، قرآن، رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین علیه‌السلام تفسیر کرده‌اند و معلوم نیست چگونه می‌توان مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور را هم یکی از مصادیق «نبأ‌عظیم» دانست!؟

3- ایشان در بخشی از جوابیه اشاره کرده‌اند که «پیامبر خدا(ص) نیز سخنان همه را می‌شنیدند و دشمنان پیامبر(ص) به ایشان اعتراض می‌کردند که چرا به هر خبر و سخنی گوش می‌دهند و آن را باور می‌کنند ولی قرآن به دفاع از آن حضرت نفرمود که پیامبر شما چون معصوم است پس هیچ‌وقت فریب نمی‌خورد! بلکه فرمود «قل هو اُذن خیرلکم یؤمن بالله و یؤمن للمومنین» یعنی اشکال نکنید که چرا سخن دروغگویان را باور می‌کند، آن حضرت اُذن خیر است.» در این آیه شریفه کمترین سخنی درباره اینکه «پیامبر(ص) هم ممکن است فریب دروغگویان را بخورد»! دیده نمی‌شود و در همه تفاسیر معتبر آمده است منظور آیه این است که پیامبر رحمت به سخنان همه گوش می‌دهد ولی در هنگام عمل فقط به فرمان خدا توجه دارند و معلوم نیست نظر آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای از کجای این آیه و به نقل از کدام مفسر قرآن مطرح شده است.

زیرا حتی ظاهر آیه نیز دقیقا برخلاف نظر ایشان است و نشان می‌دهد که رسول خدا(ص) فریب دروغگویان را نمی‌خورد و تحت تأثیر آنها قرار نمی‌گیرند. آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای در ادامه همین بخش و بلافاصله به آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا...» اشاره می‌کنند که این استناد نیز تأیید کننده انتقاد کیهان به مصاحبه ایشان است، چرا که در این آیه شریفه خداوند سبحان می‌فرمایند «اگر فاسقی برای شما (همه مؤمنان نه فقط پیامبر خدا(ص)) خبر ‌آورد درباره آن تحقیق کنید تا مبادا، به خاطر آن قومی را به مصیبت گرفتار کنید و سپس پشیمان شوید» همانگونه که به وضوح دیده می‌شود. خدای سبحان می‌فرمایند درباره خبری که افراد فاسق می‌آورند تحقیق کنید. خب! از کجای این آیه برمی‌آید که رسول خدا تحت تأثیر اخبار دروغ قرار می‌گرفته است؟!

4- ایشان در چند جای جوابیه اهانت‌هایی نسبت به کیهان و مدیرمسئول آن روا داشته‌اند که در پی دفاع از خود نیستیم.

 

 

هادی غفاری: از برخوردهای دوگانه و تبعیض‌های موجود گلایه داریم

Posted: 29 Dec 2014 04:44 AM PST

جرس: یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب با اشاره به اینکه در واکنش به برخی اتهامات و توهین‌های نادرست٬ برخوردهای دوگانه وجود دارد٬ گفت: اگر افرادی غیر از اصولگرایان چنین حرف‌هایی می‌زدند یا نشریه‌ای اصلاح‌طلب٬ چنین صحبت‌هایی را منتشر می‌کرد٬ یقینا آن فرد با مشکل مواجه می‌شد و آن نشریه توقیف می‌شد. اینها تبعیض قائل شدن و برخوردهای دوگانه‌ای است که همیشه نسبت به آن انتقاد داشته‌ایم.

 


هادی غفاری در گفت‌و‌گو با ایلنا اظهار داشت: جا دارد اشاره‌ای به برخی بد اخلاقی‌های جامعه داشته باشم که عبارت است از نسبت‌دادن برخی مسائل به کسی که از دنیا رفته و اکنون نیست که این صحبت‌ها را رد یا قبول کند. در چنین حالتی است که هرکسی به خود اجازه می‌دهد هر حرفی را به هرکسی نسبت دهد، که نه قابل رد یا اثبات است. بنابراین افرادی امروز صحبت‌های و اعمالی را به کسانی نسبت می‌دهند که این اظهارات هیچ‌گونه سندیتی ندارد.

 

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب خاطرنشان کرد: با توجه به این‌گونه مباحث و مسائل بود که امام (ره) در زمان حیات خودشان و در بخشی از وصیتنامه این خطر را احساس کردند و فرمودند اگر حتی خودم هم چیزی نوشته یا گفته باشم٬ باز با نظر کار‌شناسان آن را بررسی کنید. در این وضعیت٬ اظهارات آقای سیدمحمد خامنه‌ای تماما غیرقابل اثبات هستند٬ هیچ مبنای واقعی و سندی ندارد. چون از کسانی صحبت می‌کند که خودشان امروز نیستد از خودشان دفاع کنند.

 

غفاری تاکید کرد: ایشان اصلا سابقه مبارزاتی یا حضور در جبهه‌های سیاسی را نداشته است. در دوران جنگ که خانه و زندگی همه زیر تهدید بود و بهترین بچه‌های انقلاب شهید می‌شدند و حتی خود مقام معظم رهبری لباس جنگ بر تن داشتند و در صحنه‌های نبرد بودند٬ ایشان کجا بودند.

 

این فعال سیاسی و مبارزاتی انقلاب سیاسی بیان کرد: امام در نامه‌ای به وی و بعضی از این افراد نهیب زد و خطاب به آنها گفت چرا مانند دشمنان سخن می‌گویید و برای آنها از لفظ "این تذهبون" استفاده کرد، که می‌شود آن را تند‌ترین لفظی دانست که امام نسبت به نیروهای داخلی گفته است.

 

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب این سوال را طرح کرد که از این دست حرف‌ها چه بیرون خواهد آمد. با تهمت زدن به آقای شهید بهشتی و رفسنجانی چه دستاوردی حاصل می‌شود. آن هم در حالی که امام درباره شهید بهشتی فرمود مظلومیت او بالا‌ترین نشان ارزش او است. تحمل و قدرت این بزرگوار هم باعث شد امام از ایشان به عنوان مشاوران دست اول استفاده کند.

 

حجت‌الاسلام هادی غفاری گفت در اینگونه مسائل٬ گویا برخوردهای دوگانه وجود دارد چراکه اگر افرادی غیر از اصولگرایان چنین حرف‌هایی می‌زنند یا نشریه‌ای اصلاح‌طلب٬ چنین صحبت‌هایی را منتشر می‌کرد٬ یقینا آن فرد با مشکل مواجه می‌شد و آن نشریه توقیف می‌شد. اینها برخوردهای دوگانه‌ای است که همیشه نسبت به آن انتقاد داشته‌ایم.
 

ادعای تفهیم اتهام به رهبران جنبش سبز دروغ محض است

Posted: 29 Dec 2014 03:27 AM PST

تقی کروبی و اردشیر امیرارجمند
جرس- مژگان مدرس‌علوم: مهدی طائب رییس شورای قرارگاه عمار به تازگی ادعا کرده که تفهیم اتهام به میرحسین موسوی٬ زهرا رهنورد و مهدی کروبی توسط شورای عالی امنیت ملی انجام شده است. 

ادعای این چهره اصولگرا در حالی بیان می‌شود که اساسا شورای عالی امنیت ملی هیچ اختیاری برای انجام فعالیت‌های قضایی ندارد و خانواده رهبران جنبش سبز نیز چنین اتفاقی را تکذیب کرده‌اند. جرس در گفتگو با محمدتقی کروبی فرزند مهدی کروبی و همچنین اردشیر امیرارجمند سخنگوی شورای راه سبز امید و مشاور ارشد میرحسین موسوی از آنها درباره این ادعا و دلایل بیان آن پرسیده‌است.

متن کامل گفتگو را بخوانید:


آقای کروبی! آیا از وضعیت کنونی حصر پدرتان اطلاعی دارید؟


شرایط نگهداری و حصرهمچون گذشته است و هیچ تغییری حاصل نشده است. در این مدت آسیب‌هایی به وضعیت جسمانی پدر وارد شده که از طریق پزشک محترم اطلاعات و نیز پزشکان مورد اعتماد خانواده روند درمانی ایشان دنبال می‌شود.


اخیرا آقای طائب مدعی شده‌اند که آقایان موسوی و کروبی توسط شورای عالی امنیت ملی تفهیم اتهام شده‌اند. اگر این ادعا درست باشد آیا از نظر حقوقی این شورا در جایگاهی قرار دارد که به مسائل قضایی ورود پیدا کند؟

قانون اساسی به صراحت سه وظیفه را برای این شورا در نظر گرفته است و درهیچیک از این وظایف اختیار قضایی را به شورا نمی‌دهد. قانون اساسی ما با توجه به تجربه دانش بشری تهیه و تنظیم شد و از آنجایی‌که استقلال قوا یکی از مبانی اساسی در علم حقوق است، قانون اساسی هم به این اصل توجه کرده است و مرجع تظلم خواهی را قوه قضاییه دانسته است و این قوه تنها مرجعی است که می‌تواند حکم قضایی صادر کند و در مسائل قضایی ورود پیدا کند. 

بنابراین اینکه آقای طائب مدعی می‌شوند که شورای عالی امنیت ملی به آقایان در حصر تفهیم اتهام کرده است جز سفاهت و بلاهت گوینده سخن٬ چیز دیگری را نمی‌رساند. به علت اینکه اساسا شورای عالی امنیت ملی مرجع قضایی نیست که کار قضایی انجام دهد تا بر اساس آن دستور قضایی صادر و آن را ابلاغ و تفهیم اتهام کند. حتی در مواردی که در پیش از انقلاب حصر‌ها و رفتارهای خلاف قانون اتفاق می‌افتاد و یا بعد از انقلاب چنین رفتاری رقم خورد که نمونه برجسته آن مربوط به حصر آیت الله منتظری در شورای عالی امنیت ملی بود. در آنجا هم به استناد امنیت جانی ایشان٬ دستور حصر موقت که قطع ارتباط بود داده شد. بنابراین، نه شورای عالی امنیت ملی صلاحیت ورود به این مسئله را دارد و نه می‌تواند دستور قضایی دهد و وارد پروسه قضایی شود. نکته‌ای که آقای طائب به آن پرداخته دروغ محض است و از نظر حقوقی امکان پذیر نیست. همانگونه که در بیانیه خانواده کروبی هم آمده٬ کشور هنوز در شرایط هرج و مرج قرار نگرفته است که افرادی با پایین‌ترین سطح درک در شورای امنیت ملی ورود کنند و تصور کنند اختیاری دارند.


سخنان متفاوتی از شورای عالی امنیت ملی در خصوص حصر شنیده شده است. آیا آقای کروبی تاکنون تفهیم اتهام شده‌اند؟


برخی گفته‌اند که تصمیمی در این زمینه گرفته شده است اما حتی تصمیم مبنی بر حصر و یا بازداشت ـ اگرچه غیرقانونی است ـ تاکنون به خانواده آقای کروبی ابلاغ نشده است. در واقع، این روز‌ها اظهارات مختلفی مطرح می‌شود اما آنچه که ما اطلاع داریم و تاکنون به ما گفته شده، این است که پرونده اساسا درون شورا مربوط به این موضوع وجود ندارد. اگر تصمیمی هم در شورا در دولت قبل گرفته شده بود باید به امضای رئیس جمهور وقت می‌رسیده اما نزدیکان آقای احمدی‌نژاد هم مدعی هستند که ایشان هرگز چنین موردی را امضاء نکرده‌اند.


به نظر شما وظیفه آقای روحانی به عنوان رییس‌جمهور در موضوع حصر چیست؟


رئیس جمهور بر طبق قانون اساسی سوگند یاد کرده و متعهد شده است که از حقوق مردم پاسداری کند. در خلال کمپین انتخاباتی هم یکی از مطالبات اساسی که مردم از آقای روحانی داشتند تغییر فضای امنیتی به فضای سیاسی بود و اینکه حصر برداشته شود. درست است که دستگاههای سه گانه قوای کشور استقلال دارند اما رئیس جمهور به عنوان مجری قانون اساسی٬ نقش بسیار کلیدی در اعمال حقوق و آزادی‌های مردم دارد. از طرف دیگر، رئیس جمهور رئیس شورای عالی امنیت ملی است و نقش کلیدی و اساسی در شورا را هم دارا هستند. مهم این است که رئیس جمهور اراده‌اش را برای تغییر فضای امنیتی به فضای سیاسی در کشور نشان دهد اما متاسفانه در مدت ۱۰ ماه گذشته به جز شخص رئیس جمهور که سخنان خوبی در این مورد ایراد کرده‌اند٬اراده عملی از سوی دولت برای انجام تعهدات در این زمینه مشاهده نکرده‌ایم.


به اختیارات حقوقی رئیس جمهور اشاره کردید. حوزه اختیارات ایشان به لحاظ سیاسی چیست؟


رئیس جمهور صرف نظر از اختیارات حقوقی بسیاری که در قوه مجریه دارد و می‌تواند تاثیر جدی بر فضای ایران بگذارد، به لحاظ سیاسی هم نقش کلیدی در کشور دارد. مشاوره‌های او نقش موثری در روند بین المللی و داخلی کشور دارند. اگر رئیس جمهور و مجموعه دولت اراده کنند٬ می‌توانند با رایزنی بسیاری از مسائل و گره‌های موجود را حل کنند. در نظر بگیرید زمانی که آقای کروبی رئیس قوه مقننه بودند (با توجه به این موضوع که جایگاه رئیس قوه مقننه به اندازه رئیس جمهور نیست) با رایزنی توانستند تعدادی از زندانیان را از نماینده مجلس گرفته تا افراد دیگر را در آن تاریخ از زندانهای کشور آزاد کنند و با‌‌ همان رایزنی توانستند فضای سیاسی کشور را باز کنند و انتخابات بهتری را رقم بزنند. پرواضح است که اگر رئیس جمهور اراده جدی در تغییر فضای سیاسی کشور داشته باشد قطعا می‌تواند به این مهم اقدام کند. این در حالیست که رئیس جمهور و کابینه دولت باید سخنشان یکدست باشد اما متاسفانه امروز حرفهایی از «  شنیده می‌شود که فکر نمی‌کنم اگر آقای جلیلی هم انتخاب می‌شد مشاور فرهنگی‌اش غیر این سخنان می‌گفت.


آقای حسن روحانی در جمع دانشجویان گفته‌اند که دولت به همه وعده‌هایی که به مردم داده، پایبند است اما برای دستیابی به آن نیاز به ایجاد اجماع داخلی دارد. منظور از اجماع داخلی چیست؟


اگر اجماع را به معنای نظر اکثریت مردم بپذیریم در حال حاضر این اجماع وجود دارد. اما اگر اجماع را تفسیر به نظر اقلیتی کنیم که طی چند سال گذشته دست باز در اقتصاد داشتند و کشور را به این ویرانی رساندند٬ مسلم است که این اجماع هرگز ایجاد نخواهد شد.  بنابراین اگر با این نگاه به مسئله بنگریم طبیعی است که نه تنها در این موضوع بلکه در دیگر مسائل هم به اجماع آنچنانی نخواهیم دست یافت. اما اگر مراد آقای روحانی اجماع سیاسی عقلای کشور باشد، کسانی که دلشان برای سرزمینشان می‌تپد و نمی‌خواهند کشور مرجع و منبع دزدی‌های مجموعه‌ای شود که بانک‌های اروپا و آمریکا از سرمایه‌های دزدی‌شان به بهای فقر و فلاکت مردم ایران پر شده، این اتفاق به زودی قابل رقم خوردن و تحقق است. ما نیاز داریم از مرحله سخن گفتن به مرحله اجرا برسیم چراکه تنها با سخن گفتن و حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود.


با توجه با اینکه روز به روز بر پیچیدگی این مساله افزوده می‌شود و همانطور که اشاره کردید اراده عملی برای حل آن نیست برخی معتقدند در مورد این مساله همه پرسی شود. نظر شما چیست؟


معنا و مفهوم همه پرسی یعنی رجوع به آراء اکثریت جامعه که در مورد یک مسئله‌ای سخن بگویند. این همه پرسی در قانون اساسی کشور ما هم پیش بینی شده است و در مواردی به آراء عمومی مردم باید مراجعه کرد. به خصوص در مواردی که گروه‌ها و جناح‌های سیاسی ادعاهایی دارند و موضوع به سادگی قابل حل و فصل نیست. البته باور من این است که این موضوع نیاز به همه پرسی ندارد زیرا خواست و اجماع کشور در مورد این مسئله روشن است. اما اگر چنین نگرشی هم وجود دارد قطعا می‌توان از نظرات مردم استفاده کرد و با رجوع به آراء افراد جامعه چنین فضایی را رقم زد. اما فراموش نکنیم که با توجه به چارچوب قانون اساسی و میزانی که قانونی اساسی برای مجلس شورای اسلامی پیش بینی کرده تا بتواند همه پرسی را درخواست کند، با عنایت به ترکیب کنونی مجلس قطعا جریان حاکم هیچگاه تن به همه پرسی نخواهد داد.

تاکنون چندین مورد داشته که نیازمند رجوع به آراء عمومی بوده از جمله موضوع مناقشه برانگیز هسته‌ای یا انتخابات سال ۸۸ اما متاسفانه اینگونه نشد. بنابراین، در چارچوب سیستم فعلی که نقش مردم و تعیین کنندگی آن‌ها نادیده گرفته شده است از این مفاهیم استفاده نمی‌شود. مجموعه اقلیتی در قدرت به هرآنچه که خود تصمیم می‌گیرد عمل می‌کنند و تا آن حد پیش می‌روند که قانون اساسی و تمام اصول آن را بنام مردم تعطیل می‌کنند و مدعی هم هستند که مردم یعنی‌‌ همان طرفداران آن‌ها.


به نظر شما این مساله چگونه حل خواهد شد؟


به اعتقاد من حاکمیت در سال ۸۸ برای به کرسی نشاندن حرف خود تلاشی کرد که هزینه سنگینی را بر کشور رقم زد و از آن بد‌تر اصرار بر نگه داشتن‌‌ همان شرایط بعد از انتخابات بود. اما امروز از این مسیر عبور کردیم و در سال ۹۳ هستیم که کشور با بحران اقتصادی جدی مواجه است. حصر زمانی رقم خورد که رفتار خلاف شرع و قانون و نادیده گرفتن قانون اساسی و آیین دادرسی کیفری و سایر قوانین کشور بوده است و اگر حاکمیت به دنبال بازگرداندن حقوق مردم و شرایط عادی به کشور باشد باید حصر را بردارد و سعی کند فضای امنیتی کشور را به فضای باز سیاسی تغییر دهد که ما از این مساله استقبال خواهیم کرد. حتی اگر امروز هم بخشی از حقوق مردم داده شود بهترین راه برای بازگشت به شرایط عادی است. اما اگر حاکمیت اصرار بر ادامه همین روند دارد حداقل به پیشنهاد آقای کروبی و موسوی عمل کند و بر اساس اصل ۱۶۸ قانون اساسی دادگاهی برگزار کند و اتهاماتی که مطرح کرده در کیفرخواست بیاورد و اجازه دفاع به کسانی که در طی این سال‌ها بطور یکطرفه مورد هجمه قرار گرفته‌اند را بدهد. اگر قاضی و حکم آن دادگاه با توجه به مواضعی که حکومت گرفته و به ویژه شخص رهبری که پیشاپیش حکم دادگاه را سنگین‌تر دانسته به گونه‌ای رقم بخورد که از نظر ما دادگاه عادلانه‌ای نباشد اما باز به لحاظ شکلی می‌توان گفت که حاکمیت مطابق قانون اساسی و خواست کسانی که بطور غیرقانونی در بازداشت قرار گرفته‌اند عمل کرده است.


متن گفتگو با امیراردشیر ارجمند در پی می‌آید:


آقای امیر ارجمند! به نظر شما اظهارات آقای طائب درباره تفهیم اتهام رهبران جنبش سبز توسط شورای عالی امنیت ملی با چه انگیزه‌ای انجام شده است؟


این اظهارات تازه نیست و در طی چهار سال گذشته همواره شاهد سردرگمی کلیه نهادهای وابسته به قدرت و اقتدارگرایان در ایران در رابطه با حصر و ادعای کذب و اظهارات متناقض بوده‌ایم. البته طی هفته‌های گذشته حملات سازمان یافته‌ای دارد صورت می‌گیرد که مبنای آن این است که آقایان نمی‌خواهند قبول کنند که یک تخلف و نقض بیّن قانون و موازین شرعی صورت گرفته و سه نفر را به صورت غیرعادلانه در حبس و حصر قرار داده‌اند.


آیا شورای عالی امنیت ملی جایگاه قضایی برای تفهیم اتهام آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد دارد؟


قطعا شورای عالی امنیت ملی هیچ جایگاه قضایی ندارد. اگر آقای طائب یا امثال او به قانون اساسی مراجعه کنند٬ می‌بینند که در اصل ۱۷۶ قانون اساسی وظایفی برای شورای عالی امنیت ملی تعیین شده که مطابق با وظایف تعریف شده، این شورا نمی‌تواند تفهیم اتهام کند یا حکم قضایی صادر کند. همچنین این اصل قانون اساسی صراحت دارد که مصوبات این شورا با تایید رهبری قابلیت اجرا دارد. بنابراین این شورا هر تصمیمی بگیرد تا زمانی که رهبری تایید نکند فاقد اجرا است.

در حقیقت، مسئولیت حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد قانونا بر عهده رهبری است و اگر شورا بخواهد تصمیم بر رفع حصر بگیرد آقای خامنه‌ای باید آن را تایید کند. نکته مهم دیگر٬ دروغگویی افرادی مانند آقای طائب است که ادعا می‌کند به خود افراد محصور تفهیم اتهام شده است، در صورتی که آقای موسوی و کروبی و خانم رهنورد به صراحت بیان کرده‌اند که چنین چیزی واقعیت ندارد. متاسفانه نهادینه شدن دروغگویی در نظام مسئله بسیار خطرناکی است و اساسا برای مقابله با همین دروغگویی بوده که آقای موسوی وارد صحنه شدند و اعتراض این بزرگواران این است که عده‌ای دارند نظام را از درون از اصول اولیه خود خارج می‌کنند و نظام را به نظامی با محوریت یک فرد و یک جریان فکری خاص و خالی از اسلامیت و جمهوریت تبدیل می‌کنند.


جدای نقش رهبری در تداوم حصر٬ شاهدیم که مجموعه دولت آقای روحانی هم مواضع یکدست و روشنی در قبال این مسئله ندارند و اظهارات ضد ونقیضی از سوی برخی از اعضای کابینه مطرح می‌شود، آیا رئیس جمهور طبق اختیاراتی که قانون اساسی برعهده‌اش گذاشته می‌تواند برای رفع حصر اقدام عملی صورت دهد؟


در هر حال آقای روحانی رئیس شورای عالی امنیت ملی است و اینکه این تصمیم در آن شورا اتخاذ شده پس ایشان باید مسئولیت آن را بپذیرد. اگر آقای روحانی فکر می‌کنند که این شورا دارای چنین صلاحیتی نبوده باید بطور صادق و روشن آن را مطرح کند. اگر مصوبه‌ای از سوی شورا صادر شده و رهبری آن را تایید نکرده باشد، یک مصوبه غیرقانونی است و قابلیت اجرا هم ندارد و اگر رهبری تایید کرده که یک عمل غیرقانونی با تایید ایشان دارد استمرار پیدا می‌کند. متاسفم از اینکه تناقض گویی در بخشی از اعضای هیئت دولت مشاهده می‌شود؛ البته نباید نادیده گرفته شود که بخشی از اعضای هیئت دولت هم دارند تلاش خود را برای رفع حصر انجام می‌دهند و باید از آن‌ها قدردانی شود. آقای پورمحمدی در ابتدا که می‌خواستند وزیر شوند٬ گفتند که می‌توانند با رایزنی موجب پایان دادن به حصر شود اما تا امروز نه تنها این کار را نکرده‌اند بلکه می‌گوید حصر ارتباطی به دولت ندارد! در هر حال اینگونه فرافکنی‌ها قابل قبول نیست. ما می‌دانیم که دولت تصمیم گیرنده در این زمینه نیست اما این بدین معنا نیست که دولت هیچ اختیاری در این زمینه ندارد، حداقل روشن کردن مساله و وضعیت حقوقی محصورین از وظایف دولت است.


دلیل افزایش هجمه‌ها و حملات به رهبران سیاسی در حصر طی هفته‌های اخیر چیست؟


دلایل متعددی وجود دارد. یکی اینکه ما در آستانه سالگرد نهم دی هستیم و آقایان می‌خواهند تجدیدقوایی کنند. از سوی دیگر می‌بینند که در ماههای گذشته بدنه اجتماعی و مردم خواهان پایان دادن به این وضعیت هستند٬ تا جایی که در بدنه نیروهای حامی اقتدارگرایان و بسیجی‌های مومن که ممکن است در تحلیل با هم اختلاف نظر داشته باشیم، این سوال را مطرح می‌کنند که چرا اگر اتهامی به محصورین زده می‌شود هیچ مرجع قضایی آن را دنبال نمی‌کند و چرا هیچ فرآیند قانونی وجود ندارد؟

بنابراین خواسته رفع حصر تنها از سوی طرفداران جنبش سبز و دموکراسی خواهان نیست بلکه حاکمیت از جانب نیروهای خود هم تحت فشار است. از همین رو از یک موضع ضعف دارند حرکت می‌کنند. نکته دیگر نزدیکی به انتخابات آینده است و آقایان از الان دارند تلاش می‌کنند به تمام افرادی که می‌خواهند در انتخابات آینده نامزد شوند این را بگویند که خط قرمز آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد هستند و اگر کسی می‌خواهد وارد عرصه انتخاباتی شود حواسش باشد که نباید از آن خط قرمز‌ها عبور کند. در هر حال توسعه و همگانی شدن مطالبه رفع حصر در تمامی لایه‌های جامعه عامل نگران کننده برای اقتدارگرایان است و متاسفانه دنبال راه حل واقعی هم نیستند. راه حل واقعی قبول اشتباه و آمادگی برای خروج از بحران است.


شما مانع اصلی رفع حصر را در حال حاضر چه می‌دانید؟


مانع اصلی رفع حصر از سوی حاکمیت،‌‌ همان فساد ساختاری است. به عبارت دیگر کشور دچار فساد ساختاری شده است و بسیاری از افرادی که به محصورین حمله می‌کنند دستشان در یک عمل مجرمانه که قابل طرح و مجازات است آلوده است. این فساد ساختاری باعث شد که تقلب در انتخابات و حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد صورت بگیرد و حصر تا الان ادامه پیدا کند. اقتدارگرایان هم حاضر نیستند بصورت سیستماتیک و با یک عزم ملی علیه این فساد ساختاری وارد عمل شوند. همانگونه که آقای موسوی هم گفتند که از جیب مستضعفان و پابرهنگان و فقرا فسادهای عظیم را در کشور ایجاد کردند.


اصرار رهبری بر ادامه حصر هم به همین مساله بر می‌گردد؟


به نظر من اینکه رهبری به تقلب در انتخابات تن داد به خاطر این بود که نمی‌خواست فساد ساختاری در کشور هویدا شود. بر همین اساس از آقای احمدی‌نژاد دفاع کرد که برای آن دفاع توجیهی هم نداشت. البته با حمایت از تقلب در انتخابات، آینده کشور را در خطر و بن بست قرار دادند، بن بستی که زمین‌اش مردابی بود. رهبری باید تصمیم بگیرد که از این بن بست خارج شود و راه خروج از آن هم رفع حصر و ورود کشور به فضای جدید برای مبارزه با فساد است. البته مبارزه با فساد کار ساده‌ای نیست و زمان زیادی می‌خواهد اما مهم این است که حداقل فضا برای ایجاد عزم ملی برای مبارزه با فساد مهیا شود.


وضعیت آقای میرحسین موسوی و خانم رهنورد در حال حاضر چطور است؟


وضعیت به‌‌ همان شکل است و تغییری در شرایط آن‌ها حاصل نشده است مشکلات جسمی همچنان وجود دارد و حتی دیدیم که با وجود روحیه خوب به خاطر غفلت زندانبانان علی رغم تلاش دکتر معتمد دولت و خانواده مشکلات جسمانی‌شان شدید شد. خانم رهنورد هم برای درمان اولیه محروم بودند. دلیل آن هم این است که اقتدارگرایان نمی‌خواهند قانون را اجرا کنند و موانع رفع حصر اعمال شود.
 

معاون قوه قضاییه: ایران جزو ۱۰ کشور اول دنیا از نظر تعداد زندانی است

Posted: 29 Dec 2014 01:57 AM PST

گزارش‌های ناجا نشان دهنده نابسامانی‌ در کشور است
جرس: معاون راهبردی قوه قضاییه ایران را یکی از ۱۰ کشور اول جهان از نظر تعداد زندانی معرفی کرد و گفت: پیشگیری از وقوع جرم در جامعه ما یک امر ضروری است.


 

به گزارش آنا، محمدباقر ذوالقدر در گردهمایی ارتقای اثربخشی برنامه‌ریزی در پیشگیری از وقوع جرم اظهار کرد: پیشگیری از وقوع جرم اگر برای کشور ما یک امر ضروری باشد که هست برای قوه قضاییه یک امر واجب و اجتناب‌ناپذیر است.

وی تاکید کرد: این موضوع برای کشور ضروری است؛ زیرا وضعیت شیوع جرایم و بزه در جامعه وضع قابل قبولی ندارد؛ یعنی با توجه به آرمان‌ها و اهدافی که برای جامعه تعیین شده این میزان جرم و معضل شایسته جامعه دینی و انقلابی ما نیست. جامعه‌ای که قرار است سلامت و الگو برای همه باشد این میزان فتنه در جامعه قابل قبول نیست. ما شاخص‌هایی برای وضعیت سنجش جرم در جامعه داریم و آنها نشان می‌دهند که وضعیت، وضعیت مطلوبی نیست.

معاون راهبردی قوه قضاییه افزود: گزارش‌های ناجا یکی از شاخص‌های سنجش ماست و این گزارش‌ها حاکی از نابسامانی در کشور است. شاخص دیگر وضعیت پرونده‌ها در دستگاه قضایی است. با رشد تصاعدی در پرونده‌ها روبرو بوده‌ایم که این موضوع هشداردهنده است. شاخص دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد گزارش‌هایی است که نهادهای نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور ارائه می‌کنند که این گزارش‌ها نیز در شأن جامعه ما نیست و برخی از این گزارش‌ها همان پرونده‌های فساد است که نشان می‌دهد وضع جامعه ما مطلوب نیست.

وی تصریح کرد: شاخص دیگر آمار زندانیان است که اگر به آن مراجعه کنیم متوجه می‌شویم که این شاخص نیز در شان جامعه ما نیست. ما از نظر تعداد زندانیان جزو 10 کشور اول هستیم و همه اینها نشان می‌دهد پیشگیری از وقوع جرم در جامعه ما یک امر ضروری است.

ذوالقدر با بیان اینکه دو رویکرد برای مواجهه با جرم در جامعه وجود دارد، گفت: رویکرد اول برخورد کیفری و قهرآمیز است و رویکرد دیگر پیشگیری است که این رویکرد، رویکرد خوب و آرمان‌گرایانه‌ای است اما در جمع‌بندی که داشته‌ایم به این رسیدیم که برخورد کیفری در حد ضرورت و پیشگیری در حد امکان است.

معاون راهبردی قوه قضاییه گفت: نقش پیشگیری در این چارچوب نقش حائز اهمیت و مهمی است. پیشگیری برای قوه قضاییه یک امر واجب و الزامی است و به دو دلیل نمی‌توان به آن فکر نکرد. اول به دلیل الزام قانونی که در بند 5 اصل 156 قانون اساسی به صراحت بیان شده و چه بخواهیم و چه نخواهیم این تکلیف بر عهده قوه قضاییه است.

معاون راهبردی قوه قضاییه دلیل دوم را الزام درونی در قوه قضاییه دانست و افزود: قوه قضاییه اگر بر روی پیشگیری از وقوع جرم تمرکز نکند دچار ناکارآمدی می‌شود. همچنین اگر به آن توجه نکند در سایر ماموریت‌ها نیز ناتوان خواهد شد.

 

افزایش تهدیدهای داعش برای حمله به شرق لبنان/ نیروهای ارتش و حزب الله آماده نبرد

Posted: 29 Dec 2014 01:40 AM PST

جرس: منابعی که تحرکات گروه تروریستی تکفیری داعش را در مرزهای لبنان و سوریه پیگیری می کنند، گفته اند که این گروه در حال سازماندهی خود در این منطقه است و دیر یا زود تصمیم حمله به لبنان را عملی می کند.



به گزارش ایرنا، روزنامه لبنانی الدیار با بیان اینکه « داعش درصدد است تا در روزهای پایانی سال جدید و یا نخستین ساعات و روزهای سال 2015 به روستاهای شرق لبنان حمله کند»، تاکید کرده است که نیروهای ارتش و حزب الله لبنان در سراسر مرزهای این کشور با سوریه در حالت آماده باش کامل بسر می برند و هرگونه تحرک تروریست های تکفیری را زیرنظر دارند.

 

اما روزنامه الاخبار نوشت که حضور گسترده عناصر داعش در مرزهای لبنان این فرضیه « شیعیان را از دیالی تا بیروت با خودروهای بمب گذاری شده، هدف می گیریم» تقویت کرده است و این تهدید بارها در پایگاه های اجتماعی وابسته به این گروه تروریستی تکفیری تکرار شده است.

 

الاخبار هم خاطرنشان کرد: آخرین اطلاعات و گزارش های امنیتی حاکی است که داعش درصدد حمله به روستاها و شهرک های لبنانی در منطقه بقاع میانی است بویژه اینکه در این منطقه هزاران پناهجوی سوری بسر می برند.

 

این روزنامه لبنانی افزود: یکی از سرکردگان داعش قبلا به مذاکره کنندگان در پرونده نظامیان ربوده شده لبنانی البته با خنده گفته است که « عجله ای برای مبادله نظامیان لبنانی با زندانیان در زندان رومیه نداریم زیرا تا چند ماه دیگر خود آنها را آزاد می کنیم».

 

به نوشته الاخبار، « ابومصعب» نوه البغدادی که قبلا تصاویر بریده شدن سر 2 نظامی ربوده شده لبنانی را منتشر کرده است، در توئیتر با اشاره به محاصره عناصر مسلح وابسته به داعش توسط ارتش لبنان در بلندی های شهرک عرسال و ممانعت از رسیدن مواد غذایی و سوخت به آنها ، نسبت به تکرار معرکه القصیر هشدار داده و از اهالی طرابلس و منطقه بقاع لبنان خواسته است که مانع اقدامات ارتش شوند.

 

ارتش لبنان از حدود 20 روز قبل تاکنون بسیاری از راه های ارتباطی بین شهرک عرسال و بلندی های این شهرک از جمله گذرگاه های وادی الحصن، وادی الرعیان، وادی عطا را با ایجاد سنگرها و خاکریزها مسدود کرده و برنامه امنیتی محاصره تروریست های تکفیری و جلوگیری از نفوذ آنها را به مرحله اجرا گذاشته و در این میان تنها منطقه وادی حمید باقی مانده است.

 

ارتش لبنان گذرگاه وادی حمید را بر روی اتباع لبنانی و سوری برای رفت و آمد باز گذاشته اما با هماهنگی صورت گرفته نیروهای امنیتی برای رصد و کنترل دقیق تحرکات در این منطقه حاضر شده اند.

 

نظامیان و نیروهای امنیتی لبنان همه خودروها را با دقت بازرسی تا از منتقل نشدن سلاح ، مواد غذایی و سوخت برای تروریست های تکفیری در بلندی های شهرک عرسال مطمئن شوند و یا این تروریست ها با برگه های شناسایی تقلبی وارد لبنان نشوند.

 

منابع امنیتی اعلام کرده اند که ارتش از دو روز قبل تنها به آن دسته از اتباع لبنانی و سوری اجازه رفت و آمد بین وادی حمید و بلندی های شهرک عرسال را می دهد که دارای مجوز از دستگاه های امنیتی لبنانی باشند و این تصمیم تا چند روز بعداز شروع سال جدید میلادی به قوت خود باقی است.

 

براساس این گزارش تعدادی از اهالی شهرک عرسال در اعتراض به این تدابیر امنیتی ارتش لبنان دست به اقدامات اعتراضی زده و برخی راه ها را مسدود کرده و خواستار لغو این تصمیم ارتش شدند.

 

ارتش لبنان یکشنبه شب با صدور اطلاعیه ای بر ادامه تدابیر شدید امنیتی تاکید و هدف این تصمیم را تامین امنیت لبنان و از جمله شهرک عرسال اعلام کرد.

 

 

** داعش و جبهه النصره رودرروی هم در ارتفاعات القلمون

 

روزنامه های لبنانی نوشتند: جبهه النصره، «ابوبکر بغدادی» سرکرده داعش و عناصرش را « خوارج » خوانده و امیران شرعی داعش هم این گروه تکفیری را تکفیر کرده و به آنها اولتیماتوم داده اند که سه راه بیشتر ندارند یا باید با البغدادی بیعت کنند یا مرگ را بپذیرند و یا از منطقه القلمون سوریه خارج شوند.

 

الاخبار خاطرنشان کرد: « شیخ سامی العریدی» معروف به« ابومعاذ» امیر شرعی گروه تروریستی تکفیری« قاعده الجهاد فی بلاد الشام» وابسته به جبهه النصره خواستار جنگ با گروه تروریستی تکفیری داعش شده است.

 

این روزنامه لبنانی با بیان اینکه« جبهه النصره از مرحله دفاع در حال ورود به مرحله جنگ با داعش است»، افزود: برغم گسترش تنش ها و اختلافات و فراخوان امیر شرعی جبهه النصره برای جنگ با داعش اما «ابومالک التلی» سرکرده گروه تروریستی تکفیری جبهه النصره در منطقه القلمون سوریه همچنان درصدد است وارد جنگ با داعش نشود و با آن کنار بیاید.

 

الاخبار همچنین با اشاره به گزارش شنبه گذشته روزنامه السفیر مبنی بر احتمال احضار یک نماینده حزب الله در مجلس لبنان توسط دادگاه بین المللی ویژه رسیدگی به پرونده ترور« رفیق حریری» نخست وزیر اسبق این کشور کند، نوشت: نام این نماینده « علی عمار» است.

 

این روزنامه لبنانی با تردید آمیز خواندن این اقدام دادگاه بین المللی همزمان با شروع گفت وگوهای بین حزب الله و حزب جریان المستقبل به ریاست« سعدالحریری» به نقل از اعضای گروه 14 مارس افزود: انتظار می رود که حزب الله و هوادارانش به این تصمیم دادگاه واکنش شدید نشان دهند.

 

الاخبار به نقل ازبرخی منابع حزب جریان المستقبل که آنها را« معتدل» خوانده است، اضافه کرد:اگر این خبر صحت هم داشته باشد نباید بر گفت وگوهایی که تازه شروع شده تاثیر بگذارد زیرا به نفع دو طرف نیست.
 

 

“کلید رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد در دست کیست؟”

Posted: 29 Dec 2014 01:17 AM PST

در گفت‌‌وگو با احمدمنتظری، تقی کروبی و امیرارجمند
جرس: با نزدیک شدن روز نهم دی‌ماه که از پنج سال پیش به این سو در تقویم رسمی حکومت ایران روز برائت از دست‌اندرکاران آنچه «فتنه ۸۸» توصیف می‌کند نامگذاری شده، گفته‌های متفاوتی درباره حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، رهبران اعتراض‌های سال ۸۸ بر زبان آورده می‌شود.

 

برخی از مقام‌های منتهی‌الیه طیف اصول‌گرایان نامبردگان را حتی متهم به بغی یا سرکشی،‌ براندازی و در نتیجه مستوجب مجازات اعدام تشخیص می‌دهد، و در خواست‌هایی از سوی دیگر در جهت رفع حصر یا بازنگری و بررسی دوباره این موضوع و برگزاری یک محاکمه منصفانه.

 

روز شنبه میرحسین موسوی در واکنش به دسته اول اتهام براندازی را ناشی از بی‌تقوایی و ضعف بهتان زنندگان توصیف کرد و یادآور شد که از ابتدای حصر بارها برای حضور در دادگاهی علنی و صالح اعلام آمادگی کرده است. درخواستی که چندی پیش مهدی کروبی هم آن را تکرار کرد.

 

به گزارش رادیوفردا، پس از بیش از چهار سال حصر این سه چهره و در آستانه پنجمین سالگرد ۹ دی ۱۳۸۹ سه میهمان این هفته برنامه دیدگاه‌ها احتمال و راه‌های رفع حصر را بررسی می‌کنند: احمد منتظری فرزند مرجع تقلید درگذشته شیعه، آیت‌الله حسینعلی منتظری در قم، اردشیر امیرارجمند مشاور ارشد میرحسین موسوی در پاریس و محمدتقی کروبی فرزند مهدی کروبی در لندن.

 

 

گفته‌های مختلفی وجود داشته در مورد حصر اخیرا‌ً. من یکی یکی سعی می‌کنم بعضی از برجسته‌ترین‌های آنها را مطرح کنم. آقای منتظری یکی از آخرین اظهارنظرها درباره حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد را هفته پیش محمدرضا تویسرکانی نماینده رهبر در بسیج مستضعفین بر زبان آورد و گفت: تصمیم حصر با شورای عالی امنیت ملی نبوده و همین نهاد است که با تایید رهبر می‌تواند به حصر پایان دهد و اقدامات علی مطهری نماینده مجلس سبب پیچیده شدن کار می‌شود. در این گفته‌ها حمله و طعن ولعنی دیده نمی‌شود و راهی برای رفع حصر پیشنهاد شده. آیا می‌تواند این نشانه‌ای باشد برای اینکه برخی از نزدیکان به رهبر تلاش‌هایی می‌کنند در سمت و سوی رفع حصر؟
 

 

احمد منتظری: متاسفانه در مورد حصر این سه بزرگوار، مسئولان مختلف جمهوری اسلامی جوری صحبت می‌کنند مثل این که بعد ۳۶ سال هنوز نظامی مستقر نشده و هرکسی می‌آید یک نظری اعلام می‌کند بدون اینکه عواقب آن را ملتزم باشد و در نظر بگیرد.

الان می‌بینیم که در مورد حصر آقای منتظری آمدند گفتند که شورای امنیت ملی. ولی خب زمانی این حصر برداشته شد که شخص آقای خامنه‌ای تصمیم گرفت که این کار انجام شود. یعنی شورای امنیت ملی در واقع یک پوششی بود و این کاری که حصر آقای منتظری به دستور شورای امنیت ملی باشد، با اشاره آقای خامنه‌ای بوده و رفع حصر هم با اشاره و دستور آقای خامنه‌ای بوده. این کاملا‌ً‌ مشخص است.

در مورد این سه بزرگوار هم آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد هم دقیقا‌ً‌ همین است. یعنی آقای خامنه‌ای باید با یک اشاره‌ای بگویند که این حصر برداشته شود و الان گردن شورای امنیت ملی می‌اندازند، مثل این است که ایشان می‌خواهد که به امر ایشان باشد، یعنی به امر رهبری باشد ولی مسئولیتش به اسم ایشان نباشد. ولی این جور نیست. یعنی با این وسایل ارتباط جمعی که هست و مردم آگاه هستند، این دوگانگی بسیار زشت است که در نظام جمهوری اسلامی صورت بگیرد.

 

حالا این که آقای تویسرکانی نماینده رهبر در بسیج مستضعفین گفته باید با تایید رهبر باشد، آیا همان نشانه‌ای هست که یک آدمهایی مثل ایشان که نزدیک به رهبر هستند دارند راه ‌حلی پیدا می‌کنند برای رفع حصر، یا نه؟

 

فقط می‌خواهند وقت کشی کنند و زمان بگیرند. اگر بخواهند رفع حصر کنند این کار چند دقیقه است. شاید چند ثانیه. اینکه آقای خامنه‌ای یک اشاره‌ای بکند و رفع حصر انجام شود.

آقای امیرارجمند، در هفته گذشته همچنین مصطفی کواکبیان نماینده جناح اصلاح‌طلب در هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی در ثانیه‌های آخر یک برنامه تلویزیونی گفت: در هفته وحدت موضوع حصر را رهبر تدبیر کند. جمله‌ای خارج از چارچوب آن بحث که هم مجری و هم طرف مقابل بحث را غافل‌گیر کرد. آیا بر زبان آمدن این گفته می‌تواند نشانه تغییر فضای سیاسی جامعه باشد به نفع طرح موضوع رفع حصر به طور علنی؟
 

اردشیر امیرارجمند: فضای علنی جامعه به ویژه در چند هفته اخیر کاملا‌ً به نفع دنبال کردن مسئله رفع حصر است و نشان داده شده که یک مطالبه عمومی است. این یک واقعیت است. از جانب دیگر ما شاهد هستیم که فشار بر تصمیم‌گیرندگان اساسی در جمهوری اسلامی در خصوص رفع حصر افزایش پیدا کرده است.

مهم تر اینکه مجموعه استدلال‌هایی که اینها برای توجیه کردن حصر ارائه می‌کردند کاملا‌ً ناموجه جلوه شده و من شخصا‌ً صحبت‌های افرادی مثل آقای تویسرکانی را در نتیجه فشار بدنه بسیج می‌بینم. هستند بسیجیان پاک‌ نهادی که واقعا‌ً‌ حضورشان در بسیج به خاطر مسایل عقیدتی است و امروزه با مسئله بی‌نظمی و بی‌قانونی که در مورد این سه نفر صورت می‌گیرد و موازین شرعی هم نقض می‌شود، سئوال برایشان پیش آمده و مجموعه را زیر فشار قرار داده‌اند که راه حلی برای این مسئله پیدا کنند و جواب قانع‌کننده‌ای را ارائه کنند.

 

آقای کروبی، در هفته گذشته هفته‌ نامه صبح صادق وابسته به اداره سیاسی سپاه پاسداران نوشت حصر ناشی از اعتراض‌های به انتخابات ۸۸ نبوده بلکه معلول تغییر روش آقایان موسوی و کروبی همزمان با اعتراضات در تونس و مصر در بهمن ۸۹ بوده و رفتن به سوی براندازی. حرفی که پیش از آن سعید جلیلی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی در مشهد بر زبان آورده بود. این گفته‌ها نشانه چیست؟
 

دلیل و ریشه اصلی آن را هم باید در بی‌قانونی این عمل دانست و این که دستگاه‌ها و سایر بخش‌های حکومتی و دولتی ابتدا امری را رقم زدند و بعد به دنبال آن هستند که برای آن استدلال و دلیلی پیدا کنند. ما می‌دانیم که حصر بعد از انتخابات جنجال آمیز سال ۸۸ و اعتراض مردم به تقلب و حضور رهبران در جمع مردم و بعد حوادث تلخی که در درون این راهپیمایی‌ها اتفاق افتاد برای مردم موجب افزایش فشارها و مسائل دیگری شد.

تا رسیدیم به زمانی که بهار عربی اتفاق افتاد. سران جنبش اتقاقا‌ً‌ به مانند خود حکومت از مردم دعوت کرد که از بهار عربی یا به عبارت حکومت ما بیداری اسلامی حمایت کنند، روزی را در نظر گرفتند برای حمایت. خب طبیعی است که دیکتاتورهایی در منطقه بودند که حقوق مردم را نادیده گرفته بودند.

آقایان کروبی و موسوی برای اینکه میان طرفداران‌شان با آن مجموعه که حکومت با ساز و کار خودش به خیابان می‌آورد، دچار تنش نشوند، روز دیگری را تعیین کردند و از این منظر شاید بتوان آن را هم قدرت نمایی جریان معترض هم دانست. متاسفانه حکومت برنتابید. یعنی به عبارت ساده ‌تر آن چیزی را که خودش حداقل ادعا می‌کرد که خوشحال است از بهار عربی و برای مردم منطقه می‌پسندید، برای مردم خودش نپسندید و برخورد کرد.

امروز توجیه حصر کار بسیار بسیار مشکلی شده، ما با توجه به صحبت‌های متفاوتی که از مقامات و منجمله مقامات سیاسی اجتماعی و نظامی و یا حتی وابستگان به رهبری می‌شنویم، صحبت‌های متفاوتی است. لذا توجیه‌های متفاوتی هم سعی می‌کنند برای آن مطرح کنند و این متاسفانه من فکر می‌کنم کمکی به سیستمی که فکر می‌کرد با حصر و محدودیت رهبران جنبش می‌تواند آنها را به فراموشی بسپارد، و این بخش از اعتراضات مردم ایران را کاملا‌ً ارتباطش را به دنیای بیرون بدهد و خواست دشمن قرار دهد، ناموفق بوده و بنابراین هر روز به دنبال توجیه نکته‌ای هستند که امروز سمت براندازی روی آورده‌اند.
 

 

پر واضح است که آقایان کروبی و موسوی با آن سابقه‌شان به دنبال اصلاح نظامی بودند که فساد بخش اعظم آن را فرا گرفته و امروز به اصطلاح خود مقامات دولت، شخص رییس جمهور، فسادی که تا به امروز تکان دهنده بوده،‌ پنج درصد آن چیزی بوده که اتفاق افتاده و اینها گفته‌اند. بنابراین اینها برای اصلاح این نظام و این ساختار حرکت کردند. که متاسفانه تحمل نشد و حالا برای توجیه آن رفتار ما سخنان متفاوتی را از مقامات می‌شنویم.

آقای منتظری، گفته‌های آقایان تویسرکانی و کواکبیان یک طرف و گفته‌های پیش‌تر عباسعلی کدخدایی، دبیر و سخنگوی سابق شورای نگهبان یک طرف دیگر که نظام با حصر در حق آقایان موسوی و کروبی لطف کرده و در قانون مجازات اسلامی برای اقدام علیه امنیت ملی مجازات اعدام هم پیش‌بینی شده. با چنین اظهارنظرهایی و فشارهایی که آقای امیرارجمند به آن اشاره کردند که یک جناحی از جمهوری اسلامی وارد می‌کند در جهت ادامه حصر، آیا رهبر حتی اگر بخواهد می‌تواند به سوی رفع حصر برود؟


بله. کاملا‌ً. همانطور که آقای کروبی گفتند این یک بی‌قانونی است، نتیجه صحبت تمام این آقایان اطراف این قضیه هر کسی که نظرات مختلفی می‌گویند، نتیجه‌اش یکی است. این بی‌قانونی است. یعنی اگر کسی متهم است که تخلف کرده و متهم است که می‌خواست براندازی کند، خب یک دادگاه صالحه تشکیل دهند و محاکمه کنند.

نه تنها این سه نفر را بلکه آن کسانی را که متهم اند که اصلا‌ً‌ انتخابات را به اینجا کشانده‌اند. از شورای نگهبان گرفته تا نیروهای انتظامی و دیگران بیایند بررسی کنند و پرونده را مختومه کنند. این جور استخوان لای زخم گذاشتن و مردم را بلاتکلیف گذاشتن، افکار عمومی را بلاتکلیف گذاشتن،‌ بسیار به ضرر است. اگر قانون باشد، خب قانون مشخص کرده. دادگاهی باشد با حضور هیئت منصفه. چون دادگاه‌های سیاسی متهم در مقابل حکومت است و باید یک قاضی بیطرف باشد که آن هیئت منصفه است. با وجود هیئت منصفه بیایند بررسی کنند اگر واقعا‌ً‌ می‌گویند تخلفی صورت گرفته.

درباره آن سئوالی که می‌فرمایید من به نظرم اینها همه اش حرف است که می‌آیند می‌گویند دو جناح داخل حکومت هستند و یکی می‌گوید آری یکی می‌گوید نه... اینها در واقع دارند آن کارهایی را که دارد انجام می‌شود و آن حصر غیرقانونی و غیرشرعی که دارد انجام می‌شود را توجیه می‌کنند. این طور نیست که رهبران مملکت نتوانند این مشکل را حل کنند.

 

آقای امیرارجمند، از سوی دیگر در چارچوب چهره‌های شاخص دولت، مصطفی پورمحمدی،‌ وزیر دادگستری گفته نهاد تصمیم‌گیرنده شورای عالی امنیت ملی است و دولت و قوه قضائیه به تنهایی نمی‌توانند این مسئله را پی‌گیری کنند. این حرف‌ها را در وضعیت فعلی و توازن قوایی که بین دولت و قوه قضائیه و نهادهای دیگر وجود دارد چگونه می‌شود بررسی و تفسیر کرد؟

 

اولا‌ً وقتی ایشان خواستند وزیر شوند، یکی از مسائلی را که مطرح می‌کردند این بود که ایشان قول داده بودند که گفتگو می‌کنند و تعامل می‌کنند و این مسئله را حل می‌کنند. بعدا‌ً‌ شاهد بودیم که کم کم ایشان گفتند من کاری نمی‌توانم بکنم و الان ادعا می‌کنند که اصلا‌ً دولت نمی‌تواند کاری کند و مسئله را احاله دادند به شورای عالی امنیت ملی.

به هر حال تا حالا هیچ عضوی از شورای عالی امنیت ملی به عنوان جایگاه حقوقی خودش در این شورا مسئولیت این شورا را در این زمینه قبول نکرده. اگر ما به فصل ۱۳ قانون اساسی رجوع کنیم، اصل ۱۷۶ که اختصاص دارد به شورای عالی امنیت ملی، مشاهده می‌کنیم که هیچگونه وظیفه قضایی برای شورای عالی امنیت ملی پیش‌بینی نشده. یعنی این شورا دارای چنین صلاحیتی نیست.

به علاوه در این ماده آمده به صراحت که مصوبات شورای عالی امنیت ملی پس از تایید مقام رهبری قابل اجرا است. یعنی اساسا‌ً این شورا هر تصمیمی بگیرد، هنگامی اجرایی می‌شود که رهبر تایید کند. پس بنابراین اگر این عمل انجام شده باشد، یعنی تصمیم به حصر در شورای عالی امنیت ملی گرفته شده باشد، که خودش یک عمل غیرقانونی بوده، تا هنگامی که به تایید رهبر هم نمی‌رسید‌، قابلیت اجرا نداشت.

پس اگر این عمل غیرقانونی الان اجرایی شده به تایید رهبر بوده. و تنها رهبر است که می‌تواند رفع اثر کند از این عمل غیرقانونی. این نکته اساسی و مهم است. اما ظاهرا‌ً آقای محمدی فراموش کردند که در قانون اساسی رییس جمهور در عین این که رییس قوه مجریه است، اجرا کننده قانون اساسی است. در مقام اجرای قانون اساسی رییس جمهور می‌باید که از حقوق تک تک شهروندان ایرانی دفاع کند.

ایشان وقتی که آمد به مسند قدرت رسید اولین چیزی را که مطرح کرد، حقوق شهروندی بود. لایحه حقوق شهروندی بود. بعدا‌ً‌ هم تاکید کرد که من می‌خواهم کهن قانون اساسی را اجرا کنم. خب این قولهایی که داده می‌شود کی می‌خواهد اجرا شود؟

تاکید می‌کنم. اگر دو سال دیگر آقای روحانی وقتی انتخابات شود، باز بیاید ازش بپرسند که آقای روحانی شما قولهایتان را در مورد رفع حصر به یاد دارید؟ ایشان بگوید به یاد دارم. خب این چیز مناسبی نیست. شایسته نیست. کسی که خودش را حقوقدان می‌داند، کسی که خودش را مجری قانونی اساسی می‌داند و می‌گوید که آمده‌ام امور را اصلاح کنم.

 

آقای کروبی، در حرف‌های مصطفی پورمحمدی، حمله‌ای به آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد نیست. فقط می‌گوید دولت و قوه قضائیه به تنهایی نمی‌ توانند این مشکل را حل کنند. اما گفته‌های دیگری که اخیرا‌ً جلب نظر کرد گفته ۲۹ آذر رضا اکرمی رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری است که روز ۹ دی ۱۳۸۹ را روز تبری جستن مردم از (به توصیف او) «حادثه سازان فتنه ۸۸» و پالایش بوده. و این گفته دیگر که رفع حصر از وظایف و اختیارات رییس جمهور نیست. این گفته‌ها تحت چه شرایطی بر زبان آورده شده و به جز آن این گفته چگونه قابل فهم است؟ در شرایطی که کمتر از دو هفته پیش از آن حسن روحانی رییس جمهور در پاسخ به شعارهای رفع حصر در دانشگاه تهران هم گفته بود دولت هم همین خواست را دارد.
 

به درستی به واقع ما هم از این همه هماهنگی میان بدنه دولت با شخص رییس جمهور در شگفتیم. از یک سو رییس جمهور در زمان انتخابات و کمپین انتخاباتی، آزادی‌های مدنی و سیاسی و آزادی‌های سیاسی جامعه و حقوق مدنی و سیاسی جامعه را مورد توجه قرار داد. موضوع حصر و زندان‌ها مورد توجه قرار گرفت. همین حتی اخیرا‌ً‌ در حضورشان در دانشگاه هم اشاره کردید، با نگاه مثبت‌شان به این موضوع صحه گذاشتند.

آقای اکرمی متاسفانه همان سخنان دروغ حاکمیت که برای توجیه رفتار خشن و سرکوبگرش در چند سال گذشته به آن متوسل شد و مدام دروغ گفت تا رفتار غیرشرعی و غیرانسانی بخشی از نیروهایش را توجیه کند، دقیقا‌ً این مقام دولتی مرتکب همین عمل شده است.

به عبارت دیگر ایشان در این مصاحبه تاکید می‌کند که مردم مسجد آتش زدند در روز عاشورا. در حالی که می‌دانید مردم ما با لباس سیاه در آن روز حضور داشتند و حتی کسانی که به شهادت رسیدند تصویر‌هایی هم که وجود دارد از آنها چنین است. گفتند که آمدند به امام حسین توهین کنند.

دقیقا‌ً سخنان آن جبهه تندرو، بی‌منطق که چنین اتفاق‌هایی را مطرح کرده از سوی این جریان، می‌بینیم که آقای اکرمی هم در مقام دولتی دقیقا‌ً چنین می‌گوید. از بد حادثه دولت که از ابتدا به قدرت رسید، تقسیم‌بندی بین حل و فصل مسئله مناقشه آمیز هسته‌ای با مسایل داخلی کرد. بسیاری از دوستان دولت بارها به ما گفتند که بعد از حل و فصل موضوع هسته‌ای دولت می‌خواهد به امور داخلی بپردازد.

من فکر می‌کنم همین عدم برنامه دقیق داشتن موجب شده کسانی که تمایل در ماندن بیشتر در قدرت دارند فراموش کنند که چه کسانی آنها را از شرایط گذشته به پاستور فرستادند. خب طبیعی است که دولت در این ارتباط اگر تکلیف خودش را روشن نکند، و آقای اکرمی و امثال اکرمی سخنان این چنینی بر زبان برانند، چگونه می‌توان از بدنه جامعه،‌ کسانی که این دولت را کمک کردند به قدرت رسید و کسانی که پشتیبانی اصلی این حرکت بودند، بخواهند که مجددا‌ً‌ چنین فضایی را رقم بزنند.

به نظر من این عمل هم غیراخلاقی است و هم به لحاظ سیاسی برای دولت بسیار بسیار مضر است که رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری مردم را فتنه گر بداند، معترضان را کسانی بداند که مسجد آتش زدند و به امام حسین توهین کردندو از طرفی بخواهد از سبد آرای این مجموعه از مردم بهره مند باشد. من فکر نمی‌کنم اگر آقای جلیلی هم... من آقای قالیباف را نمی‌گویم چون فکر می‌کنم آقای قالیباف را خیلی اوپن تر و آزادتر به این موضوع نگاه می‌کند. فکر نمی‌کنم که اگر آقای جلیلی هم به قدرت می‌رسید رییس شورای فرهنگی‌اش حرف‌های مزخرف‌تر از حرف‌های آقای اکرمی بر زبان می‌راند.

 

آقای منتظری حالا خارج از چارچوب شورای عالی امنیت ملی، قوه قضائیه، دولت و رهبر، نهادهای نظام چه اقداماتی ممکن است زمینه ساز رفع حصر شود؟ اقداماتی در چارچوب جامعه مدنی و شهروندانی که بیشتر به سیاست علاقه نشان می‌دهند؟

خب همین خواستن مدام، از طرف مردم، که در فضای مجازی کم هزینه‌تر است، در مجامع خصوصی و عمومی، مسلم این پیامش به گوش مسئولین می‌رسد و این که یک خواست عمومی کاملا‌ً‌ بشود که الان هم شده و این که دایم می‌آیند اظهار نظر می‌کنند و راه ارائه می‌دهند و می‌خواهند زمان بخرند و مسئله را پشت گوش بیاندازند تا بلکه فراموش شود، برای همین است که می‌بینند مردم خواستار این هستند.

و آگاهی بخشی آن افرادی که بیشتر می‌دانند به دیگران و اظهار این خواسته که باید رفع حصر شود چون واقعا‌ً‌ خیلی زشت است که یک کار غیرقانونی و غیرشرعی این جوری در مملکتی که از اول این انقلاب خواست پا بگیرد، یعنی قبل انقلاب همه اش صحبت دادگاه عدل علی بود. یعنی خیلی فاصله از صفر تا بی‌نهایت است.

یعنی حضرت علی که حاکم اسلامی بود در دادگاه وقتی طرف مقابلش هم یک یهودی بود می‌نشیند و قاضی وقتی می‌گوید یا ابوالحسن، حضرت اعتراض می‌کند. می‌گوید من یک طرف قضیه ام باید همان با اسم مشخص صدا کنی و کس مقابل هم همینطور. حتی با کنیه صدا کردن یک احترام مضاعف است این را ازت قبول نکرد.

حالا بدون دادگاه و بدون حتی آن دادگاه‌هایی که برای زندانیان سیاسی برگزار کردند که به نظر من آن هم فرمایشی بود، چون باید هیئت منصفه می‌داشت طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی و بدون این که آمدند یک دادگاه بدون هیئت منصفه برگزار کردند، حتی چنین دادگاهی را حاضر نیستند برای این سه بزرگوار برگزار کنند که بالاخره این ها متهم می‌کنند به براندازی.

بیایند ثابت کنند برانداز هستند یا نیستند و اگر مسئله انتخابات است عرض کردم باید جوانب مختلف یعنی از شورای نگهبان گرفته تا نیروهای نظامی انتظامی و دستگاه‌ قضایی بیایند ببینند چه کارهایی کردند که انتخابات ۸۸ به این صورت شد و باعث بی‌آبرویی شد به نظر من. یعنی در دنیا این جور شد که اینها نمی‌توانند یک انتخابات را خودشان برگزار کنند.

ببینند واقعا‌ً چه کسی مقصر بوده. فقط این سه نفر متهم نباشند. یعنی متهمین واقعی مشخص شوند دادگاه برگزار شود و پرونده جمع شود تا مردم یک نفس راحتی بکشند و ببینند نظام توانایی دارد که مسائل خودش را حل کند.

 

آقای امیرارجمند،‌ آقای منتظری اشاره کردند به اقداماتی در شبکه‌های اجتماعی مجازی. آیا به نظر شما اقداماتی که فعالان سیاسی حامی رفع حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد انجام دادند تا به حال به حد کافی بوده؟

 

کافی نبوده. می‌شود با هماهنگی بیشتر و قدرت بیشتر این کار را دنبال کرد. مشخص است که حملات چند وقت اخیر طرف مقابل دقیقا‌ً از یک موضع ضعف است. موضع استیصال است. در مقابل، آنهایی که طرفدار رفع حصر هستند و تغییر وضعیت در یک وضعیت قوی‌تری قرار دارند. باید از این فرصت استفاده کنند برای تحکیم منافع ملی و این مسئله را با قدرت بیشتر دنبال کنند.

این یک وظیفه همگانی است. هر شهروندی به نوبه خودش باید این کار را انجام دهد و باید توجه داشته باشیم که آن اتفاقی که افتاده در کشور همه ریشه در یک مسئله دارد. مسئله فساد ساختاری که در جامعه وجود دارد باعث می‌شود که شهروندان ما مجبور شوند بعضی‌هایشان برای خرید نان خودشان را نسیه بخرند. مایحتاج روزانه خودشان را. بعضی‌ها از آزادی‌هایشان محروم اند و اینها هم در حبس و حصر اند.

ریشه همه این مسایل یک جا است. این فساد ساختاری. رفع حصر کمک می‌کند که فساد ساختاری روندش تغییر کند و امکان تغییر وضعیت فراهم شود. ما انتظار داریم از علما و مراجع و از شخصیت‌های سیاسی، از زنان و مردم آزاده که در هر جایی که هستند دنبال کنند این مسئله را و وظیفه شرعی و قانونی و اخلاقی‌شان هست.

ما باید تشکر کنیم از بعضی از مراجعی مثل آیت‌الله ثانی،‌آقای دستغیب، آقای زنجانی و بیت معظم آقای منتظری که مستمرا‌ً‌ دنبال کرده‌اند این مسئله را. ولی شاید همه در این زمینه تلاش کنند. وظیفه علما و مراجع تقلید بسیار وظیفه مهمی است. دانشگاهیان همینطور. دانشجویان عزیز همواره در صف مقدم بودند و تغییر وضعیت کنونی هم به همت آنها اتفاق افتاده.‌ ما امیدواریم که جامعه مدنی در این زمینه توجه بیشتری به خرج بدهد.

 

آقای کروبی، آقای منتظری صحبت از محاکمه کردند که خواست پدرتان هم هست. اما در چنین توازن قوایی در شرایطی که آن بخش معترض جامعه به حد سال ۸۸ فعال نیست، چنین محاکمه‌ای به نفع این سه نفر هست و به رفع حصر می‌انجامد یا این که بهتر است که این مسئله از طریق شورای امنیت ملی و تصمیم رهبر حل شود؟
 

اصل خود حصر و اتفاق حصر یک رفتار غیرقانونی و فراقانونی است. حتی حصرهایی که پیش از انقلاب و بعد از انقلاب هم اتفاق افتاد که شاید بارزترینش بعد از انقلاب مربوط به مرحوم آیت‌الله منتظری بود و مدت زمان پنج سال و دو ماه طول کشید، آن هم هیچکدام از مبانی قانونی کشور را طی نکرد.

امروز ما می‌بینیم که این شرایط را پدر من برنتابید. امروز مهندس موسوی از طرفش بیانیه منتشر شد و اعلام آمادگی کردند در یک دادگاه صالحه حاضر می‌شوند. اصرار پدر من بر اصل ۱۶۸ قانون اساسی نه برای این است که چنین رفتار غیرقانونی هر روز هم اتفاق بیافتد عملی است که ما از آن استقبال می‌کنیم و باید هم اتفاق بیافتد.

اما موضوع اینجا است که در طی این مدت تهمت‌های فراوان و دروغ‌های فراوانی نسبت به آنها بیان شده و آنها هیچگاه فرصت دفاع از خودشان پیدا نکردند. کدام نظام حکومتی را می‌بینید که یک طرفه در دستگاه تلویزیونش بیاورد یک سره اتهام بزند. هر کدام از افراد سخنی بگویند و کوچکترین فرصتی برای بیان نظرات طرف مقابل قایل نشوند.

آقای جنتی می‌گوید حکم اینها اصلا‌ً‌ اعدام است. مثال موسولینی را می‌زند و می‌گوید فقط باید احراز هویت کرد. ایشان می‌خواهد بگوید که جرم اینها محرز است. ثابت شده است. کدخدایی می‌آید می‌گوید ما اصلا‌ً‌ تامینی و برای حفظ جان آنها نگاهشان داشته ایم. آقای علم‌الهدی و آقای سید احمد خاتمی می‌آیند اتهام بغی را مطرح می‌کنند.

یعنی خود نظام دچار یک سردرگمی و کلافگی است و نمی‌داند خودش هم چه می‌خواهد از این ماجرا. ورود به پروسه دادگاه تن دادن به قانون اساسی است. من فکر می‌کنم آنچه که پدر من اصرار داشت بر اینکه این مسیر باید از طریق دستگاه قضایی انجام شود به این دلیل است که خودش رییس قوه مقننه بود سالها. جزو انقلابیون کشور بود سالها. برای همین قانون اساسی که ماحصل رنج هزاران شهید دوران انقلاب است صحه بگذارند که این پرونده بر اساس قانون اساسی رسیدگی شود.

اگرچه قاضی که آنجا گذاشته می‌شود و اگرچه آن قاضی نمی‌تواند استقلال داشته باشد و باید مطابق نگاه حاکمیت انشای حکم کند، بکند. ولی اجازه بدهند این موضوع از طریق ساختار حقوقی کشور حل شود. صرف نظر از اینکه هر نتیجه‌ای ممکن است در دادگاه آن هم دادگاهی که قاضی آن استقلال در صدور حکم نداشته باشد، رقم بخورد.

دیدار فاطمه کروبی با خانواده احمدرضا احمدپور درقم

Posted: 29 Dec 2014 01:41 AM PST

جرس: فاطمه کروبی روز هفتم دیماه  با همسر احمدرضا احمدپور دیدار کرد.

در صفحه فیس بوک این تبعیدی سیاسی آمده است: روز هفتم دیماه خانم فاطمه کروبی همسر حاج آقا مهدی کروبی که جهت دیدار با برخی مراجع محترم تقلید به قم عزیمت کرده بودند،در حرم مطهر حضرت معصومه س با همسرم دیدار کردند.

در این دیدار که در حرم مطهر و در جوار مقبره پروین اعتصامی صورت پذیرفت، فاطمه کروبی برای آزادی زندانیان و تبعیدیان سیاسی دعا کردند و آرزو کردند مشکلات و گرفتاریهای مردم و کشور رفع گردد. ایشان از روحیه خوب و بالای شیخ درحصر مهدی کروبی خبر دادند و گفتند مهدی کروبی نگران وضعیت کشور و مردم هستند اما نسبت به آینده امیدوارند.

اخیرا مهدی کروبی از رهبران در حصر جنبش سبز طی پیامی به علی مطهری نماینده مردم تهران خواهان برگزاری دادگاه علنی شدند تا در برابر اتهام زنیهای فراوان عاجزان از عدالت از خود و حقوق ملت دفاع کند.

داعش ظرف ۶ ماه در سوریه حدود دو هزار تن را اعدام کرده است

Posted: 28 Dec 2014 10:40 PM PST

جرس: دیده بان حقوق بشر سوریه در بیانیه‌ای اعلام کرد که گروه داعش از پایان ژوئن گذشته تاکنون حدود ۲۰۰۰ تن را در سوریه کشته است که نیمی از آن‌ها از اعضای قبیله "الشعیطات" هستند.



به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه خبری اسکای نیوز، دیده بان حقوق بشر سوریه در این بیانیه اعلام کرد: از بیست و نهم ژوئن گذشته و از زمان برپایی خلافت خودخوانده داعش این گروه ۱۸۷۸ تن را در سوریه کشته است و عملیات کشتار از طریق تیراندازی، سر بریدن یا سنگسار کردن صورت گرفته است.

در این بیانیه آمده است که عملیات کشتار در استان‌های دیرالزور، الحسکه، حمص، حماة، حلب و الرقه بوده است.

به موجب این بیانیه، کسانی که به دست داعش کشته شده‌اند ۱۱۷۵ غیرنظامی هستند که از این میان چهار تن کودک و هشت تن زن و بیش از ۹۳۰ تن از آن‌ها از قبیله "الشعیطات" هستند که داعش آن‌ها را به دلیل عدم بیعت با این گروه کشته است.


همچنین از بین کشته شدگان ۵۰۲ تن از افسران و نیروهای نظام سوریه، ۱۲۰ تن از اعضای خارجی گروه داعش و ۸۰ تن از اعضای جبهه النصره یا گروه‌های مسلح دیگر هستند.

دیده بان حقوق بشر سوریه همچنین اعلام کرد که تعداد واقعی عملیات کشتار توسط داعش بیشتر از تعدادی است که اعلام کرده است اما مشخص کردن آن به دلیل وجود صدها بازداشتی در زندان‌های داعش که سرنوشت آن‌ها مشخص نیست، سخت است.