جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


زاینده رود زنده شد...

Posted: 06 Nov 2014 05:57 AM PST

“نصف جهان” جان گرفت

Posted: 06 Nov 2014 05:41 AM PST

جرس: با آغاز نخستین بارقه‌های دوباره حیات در قلب زنده رود انعکاس شفق گون خورشید در پهنه وسیع زنده رود جولان می‌دهد و تقاطع امتداد موج‌های در هم که با وزش هر نسیم استخوان سوز پاییزی به این سو و آن سو می‌رقصند، تولد بهار دیگری در دشت گاو خونی را نوید می دهد.

 

به گزارش ایسنا، منطقه اصفهان، سر پنجه‌های بی جان آفتاب در میانه برگ ریزان پاییز آخرین شانس خود را در رقابت با چنگال پر زور زمستان در پهنه زنده رود محک می‌زنند و قرقاول زیبای ایرانی در آغوش سرمای پاییزی، مستانه چون بهار بال‌های خود را به تن گل آلود آب‌های تازه جاری می‌ساید.

سازه‌های چند طبقه شهری به عنوان مهم‌ترین دستاورد شهرسازی نوین در پس زمینه درختان به خزان نشسته و رنگارنگ در میانه رود به شکل موهومی رنگ باخته‌اند و تصویر نیلگون آسمان بر این پهنه تازه تیمار شده بر عکس همیشه گل آلودگی آب را بیشتر به رخ می‌کشد.

کلاغ‌های فرصت طلب با طمعی وصف ناشدنی در نخستین لحظه‌های نو شدن زنده رود با این خیال بر چهار پایه‌های آهنی میان رودخانه با عرض اندامی کم سابقه به این سو و آن سو می‌نگرند که در زمان تقسیم غنائم این رود کم فروغ چیزی هم نصیب آن‌ها شود غافل از این که پس از 15 ماه خشکی زنده رود سوغات بشر به مسیر لب تشنه این رود چیزی جز خس و خاشاک و زباله نیست.

اگر چه صدای جاری شدن زنده رود پیش از این که همه دیدگان همه شهروندان اصفهانی به رخسار پر حیات آب روشن شود تا هفت محله آن طرف‌تر هم رفته است اما در عصری که ارتباطات کلید حل مشکلات لاینحل زندگی است، ماه‌ها اصرار مردم، کارشناسان، اهالی رسانه و دلسوزان محیط زیست برای دائمی کردن جریان آبی که اکنون به صورت فصلی دل زاینده رود را مرهم می‌بخشد راه به جایی نبرد و چشم‌ها از هم اکنون به ثانیه‌هایی است که دیر یا زود شریان آب را از قلب زنده رود خواهد گرفت و حیات تالاب و رودخانه را برای چندمین بار به یغما خواهد برد.

با وجود این که در ابتدای قرن 21 پیش بینی دنیا برای آینده مردم زمین "جنگ آب" است اما زاینده رود جوشان اصفهان که در تمام قرن‌های پیش از این همواره در تقابل با خشم روزگار فصل‌ها و عصرهای زیادی را برای حیات بشر خروشیده است شایسته این همه بی مهری و کم توجهی مدیران بالادستی کشور در سال‌های گذشته نبوده است زاینده رودی که اکنون در گذر پر رنگ روزها و در انتظار کشنده برای آب، مجبور است برای رسیدن به جرعه ای حیات، روزگار خود و جنبندگان خود را با لب تشنگی به نظاره بنشیند.

سوء مدیریت آب در سال‌های گذشته و برداشت‌های نابجا از سرچشمه‌های زاینده رود، معطلی پروژه‌های آب رسانی به نقاط حاصل خیز اصفهان، زاینده رود را به قبرستان بسیاری از گونه‌های ارزشمند اکولوژیکی در گذر زمان تبدیل کرد و زیست بوم گاو خونی را تا آنجا به افول کشاند که به جای پذیرایی از فلامینگوها و مرغان ماهی خوار فصلی میزبان انبوه زباله‌هایی باشد که بیش از یک سال است در مسیر جریان این رودخانه قرار گرفته‌اند.

حمید 30 ساله از کسانی است که در نخستین ساعات جریان یافتن آب در زاینده رود در حاشیه رودخانه حضور داشته است؛ او با خوشحالی از جاری شدن آب در زاینده رود سخن می‌گوید و امیدوار است آب تا خرداد ماه و با نگاهی خوش بینانه تر تا پایان تابستان سال آینده در اصفهان جاری باشد.

فاطمه صابری یک بانوی شاغل اصفهانی است که با مورد توجه قرار دادن مسیر روزانه کار خود به افسردگی ماه‌های گذشته خود اشاره می‌کند و می‌گوید: جاری بودن آب در زاینده رود روح تازه‌ای را در کالبد مردم و شهر دمیده است امیدوارم مسئولان استانی و کشوری با نگاهی کارشناسانه و با دلسوزی تمام در مورد زاینده رود و ادامه حیات آن تصمیم بگیرند.

شهلا، خانم میانسال دیگری است که همراه با دوست خود برای پیاده روی روزانه به پارک آیینه خانه اصفهان آمده است او که به گفته خود 40 سال است هر روز در حاشیه زاینده رود پیاده روی می‌کند حال روز چند سال اخیر اصفهان را با توجه به خشکی زاینده رود نا امید کننده می‌داند و می‌افزاید: حس و حال مردم و حال و هوای شهر به ویژه در روزهای جاری بودن آب در زاینده رود وصف ناشدنی است به عقیده من حق مردم غیور اصفهان بهره مندی دائمی از آب زاینده رود است.

دختران یکی از دبیرستان‌های اصفهان که قرار بوده امروز خود را تا ظهر در کلاس اضافه ریاضی و فیزیک بگذرانند عطای کلاس را به لقای آن بخشیده‌اند و برای گرفتن عکس سلفی برای صفحات اجتماعی خود صبح زود به کنار زاینده رود آمده‌اند؛ جمع خصوصی آن‌ها را که برای توجیه معلم و مدیر مدرسه نقشه می‌کشیدند بر هم می‌زنیم و درباره حال و هوای آن‌ها در نخستین روز جاری شدنت آب در زاینده رود سؤال می‌کنیم یکی از آن‌ها پاسخ می‌دهد: خوشحالیم برای ما که در آخرین سال تحصیل در دبیرستان هستیم و سرگرمی دیگری جز پیاده روی برای رسیدن به کلاس‌های مختلف کنکور نداریم حضور آب در زاینده رود هر چه قدر هم گل آلود باشد، خواستنی است.

سر و صدای بلند دو کاسب بر سر گران فروشی یک عمده فروش توجه هر رهگذری را به خود جلب می‌کند و همین مساله شروع یک گپ و گفت دوستانه را با این دو نفر را فراهم می‌کند مرد مسن تر با ابراز خشنودی از باز شدن جریان آب می‌گوید: برای کاسب جماعت بروز این مشکلات طبیعی است مهم دل خوش است و روشنی چشم مردم به آب زنده رود نوید بخش توجه مسئولان به مردم، کسبه و اهالی شهر و استان اصفهان است.

هنوز دسته قرقاولان زیبای ایرانی از این سو به آن سوی رودخانه می‌نشینند انگار به دنبال دانه یا غذایی برای خوردن می‌گردند و چون نمی‌یابند، پرواز می‌کنند و با پرواز در اقیانوس بی کران آسمان انگار غزل وداع می‌خوانند؛ وداع با برگ‌های پاییزی با درختان عریان با رودخانه تازه جان گرفته خالی از غذا؛ می‌خوانند باز می‌گردیم روزی که زنده رود پر آب و پویا سفره پر نعمت پروردگار را در گاو خونی برایمان بگستراند، روزی که درختان جامه‌ای سبز پوشیده باشند.

وزیر ارتباطات: شبکه‌های اجتماعی را «فیلتر» نمی‌کنیم، اما مردم مراعات کنند

Posted: 06 Nov 2014 04:06 AM PST

جرس: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات روز گذشته در حاشیه جلسه هیات‌دولت گفت: با وجود اینکه شبکه‌های اجتماعی از نظر اقتصادی به ضرر وزارت ارتباطات است اما قرار نیست آنها را مسدود کنیم، فقط از مردم می‌خواهیم که در این زمینه اخلاق را رعایت کنند.

 

شرق نوشت: محمود واعظی با بیان اینکه دولت بنا ندارد شبکه‌های اجتماعی‌ای که از آنها استفاده درست می‌شود را مسدود کند، افزود: ما همواره از کاربران خواهش کرده‌ایم که از شبکه‌های مجاز استفاده کنند. وزیر ارتباطات ادامه داد: در یکی، دوماه گذشته اقدامات خوبی در این زمینه انجام شده و تعدادی از دانشگاه‌ها و گروه‌های داخلی، شبکه‌های اجتماعی داخلی راه‌اندازی کرده‌اند که بسیار کار ارزنده‌ای است. وی همچنین با تاکید بر اینکه فعالیت این شبکه‌ها از نظر اقتصادی برای وزارت ارتباطات به صرفه نیست، اذعان کرد: با این وجود به‌دلیل استقبال مردم از این شبکه‌ها، فعالیت این شبکه‌ها آزاد است؛ فقط از مردم می‌خواهیم که در استفاده از این شبکه‌ها اخلاق را رعایت کنند. این اظهارنظر صریح وزیر ارتباطات دراین‌باره را می‌توان نقطه‌پایانی بر کش‌وقوس‌های فراوان فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی موبایل‌محور دانست. حدود 40روز پیش بود که حجت‌الاسلام محسنی‌اژه‌ای، معاون اول قوه‌قضاییه با ارسال نامه‌ای به وزیر ارتباطات، از مهلت یک‌ماهه این وزارتخانه برای مسدود‌سازی برخی شبکه‌های اجتماعی خبر داد.

در نامه معاون اول قوه‌قضاییه به صراحت نسبت به فراهم‌آوری زمینه و بستر فنی موردنیاز مسدودسازی و کنترل اطلاعاتی موثر شبکه‌های اجتماعی نظیر «واتس‌آپ»، «وایبر» و «تانگو» سخن به میان آمده بود. سه‌شبکه اجتماعی که در این نامه از آنها یاد شده تعدادی از پرکاربردترین شبکه‌های اجتماعی مورداستفاده روی گوشی‌های تلفن‌همراه است که کاربران با استفاده از آنها امکان مکالمه، ارسال پیام و تصویر به‌صورت رایگان را دارند. اگرچه وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات پیش از این هم درباره این موضوع اظهارنظرهایی کرده بود اما به صراحت از نظر مخالف دولت برای مسدودسازی این شبکه‌ها چیزی نگفته بود. واعظی چندی پیش دراین‌باره گفته بود: «باید در دولت نیز تلاش کنیم دسترسی به سایت‌های غیراخلاقی و مغایر با عفت‌عمومی و سایت‌های خلاف اعتقادات کشور، محدود شود و امکان دسترسی به آنها برای همه آزاد نباشد. اینکه فکر کنیم با بستن شبکه‌های اجتماعی مشکلات برطرف می‌شود، اختلاف‌نظری است که وجود دارد و باید با تعامل با قوه‌قضاییه به راه‌حل مشترک برسیم.»نهم مهر هم آیت‌الله آملی‌لاریجانی، رییس قوه‌قضاییه نیز در جلسه مسوولان عالی قضایی در همین رابطه گفت: «پاک‌کردن فضای مجازی، باید دغدغه مسوولان کشور باشد و امیدواریم همه دوستان در قوه‌قضاییه کمک کنند، هدف قوه‌قضاییه محدودکردن فضای مجازی نیست و ما امیدواریم مجبور به این کار نشویم.» سردار اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی هم دیگر مقام بلندپایه‌ای بود که در همان‌روز در رابطه با موضوع مسدودسازی شبکه‌های اجتماعی اظهارنظر کرد. به گزارش مهر، وی در مورد شبکه‌های اجتماعی مانند، وایبر و واتس‌آپ گفت: «ما با شبکه‌های اجتماعی موافقت یا مخالفتی نداریم و استفاده از آنها مشروط به رعایت ملزومات است و بهتر است که این شبکه‌ها داخلی باشد تا مورد سوءاستفاده قرار نگیریم.»در این مدت، خبر احتمال فیلترکردن این شبکه‌های اجتماعی به بحث داغی در میان کاربران این شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده بود و اغلب آنها به‌دنبال راهکارهای جایگزین، اعم از نصب فیلترشکن یا شبکه‌های مشابه دیگر بودند؛ حال اگر مشکل خاصی پیش نیاید باید این اظهارنظر جدید وزیر ارتباطات را به منزله دوام این شبکه‌های اجتماعی و پایان این مباحث دانست.
 

هدف تندروها از تاکتیک «شبیه‌سازی» در عزاداری‌ها

Posted: 06 Nov 2014 03:45 AM PST

جرس: ارگان دولت نوشت: «کسب و کار بازیگران سیاست در ایام محرم تعطیل نبود. درست در لحظاتی که خیل ایرانیان سرگرم عزاداری برای امام شهیدشان بودند، جمعی دیگر پروژه استفاده سیاسی و تبلیغی از مجالس عزاداری را به صورت گام به گام پیش می‌بردند.»


روزنامه ایران با این مقدمه در بخش های دیگری از یادداشت خود آورده است: شواهد و برآوردها نشان از این دارد که برخی محافل سیاسی در این 10 روز بیشترین تبلیغات جناحی و جهت‌دار را علیه دولت انجام داده‌اند. در کنار سخنرانی‌ها و خطابه‌های جنجالی که مبلغان خاص در نفی سیاست‌های دولت ایراد کردند، محرم امسال شاهد یک اتفاق کم‌سابقه بود. این اتفاق در قالب انتشار موج شایعه و پمپاژ خبرهای دروغ توسط برخی سایت‌ها و ارگان‌های خبری خاص نقش بست.

این موج تولید شایعه و جنجال از اولین روزهای محرم آغاز شد که در آن ارگان جناح تندروها اتهام تبانی دیپلماسی ایران با طرف آمریکایی را به صورت انبوه منتشر کرد و به تدریج که به روزهای پایانی سوگواری نزدیک شدیم، شایعات دیگری ساخته و پرداخته شد، از جمله این اتهام که مدیران ارشد وزارت ارشاد برای مذاکره راهی آمریکا شده‌اند.

ماجرای سرایت نزاع‌های سیاسی به مجالس مقدس دینی امری مسبوق به سابقه است اما آنچه تازگی دارد استفاده انبوه و سازمان‌یافته از شبکه‌های مجازی و سایت‌های زنجیره‌ای مخالف دولت برای تأثیرگذاری و تخریب ذهن افراد دیندار نسبت به دولت است. آهنگ پروژه تبلیغاتی تندروها علیه دولت نشان از این دارد که گویی این گروه تنها امیدهای از دست رفته خود را در همین تحریک احساسات دینی مردم می‌جوید و به زعم آنها، مناسبت‌های مذهبی تنها فرصت طلایی برای برانگیختن موج مخالفت علیه دولت است.

به مضمون و مفاد مطالبی که شبکه‌ها و سایت‌های خبری این 10 روز به صورت بولتن و بروشور و پوستر در میان مردم دیندار پخش کرده‌اند نگاه کنید؛ اکثریت این مطالب در تقابل با سه رشته از سیاست‌های دولت قرار داشتند؛ مذاکرات هسته‌ای، بهبود اقتصادی و سیاست‌های فرهنگی.

همه تدارک‌های تبلیغاتی این جریان حول این محور جریان داشته که دولت و تصمیم‌های آن در داخل و خارج را مغایر با دین و ارزش‌های دینی وانمود کنند. برای رسیدن به این مقصود از یک تاکتیک آشنایی بهره می‌جویند؛ تاکتیکی به نام «شبیه‌سازی حوادث صدر اسلام با وقایع امروز». طراحان این سناریو می‌کوشند برای همه شخصیت‌های داخل و خارج معادلی در اردوی سپاه کفر پیدا کنند. این تاکتیک با اشتیاق زاید الوصفی از سوی پیروان یک گروه افراطی در محرم امسال دنبال شد، به گونه‌ای که مدام در پی یافتن قرینه‌ای برای شمر، یزید، معاویه یا اشعث یا عمر سعد بودند. به این گفته‌ها که هر کدام بر زبان برخی سخنرانان مخالف دولت جاری شده نگاه کنید که: سازش با یزید، اقتصاد را درست نمی‌کند! شمر زمانه‌ات را بشناس، اشعث‌ها دشمنی آمریکا را باور ندارند! عمر بن سعدها هنوز با محاسبه گندم ری سیاست‌ورزی می‌کنند!

تصور کنید که این قیاس‌های دل‌آزار به صورت پیام‌ها و پیامک‌های خبری توسط چند سایت زنجیره‌ای مخالف دولت هر روز در میان عزاداران پمپاژ می‌شد.

گمان می‌رفت که سنت خطرناک بهره‌جویی حزبی سیاست‌پیشه‌گان از مجالس مذهبی با رفتن دولت پیشین رخت بربندد اما شواهد مختلف از بازتولید این رفتارها حکایت دارد. دست‌کم شاخه تندروهای مخالف دولت اکنون به صورت سازمان‌یافته برای بهره‌جویی از مذهب و آیین‌های مذهبی برای منویات گروهی خیز برداشته است. این گروه به صورت مشخص بر تحرک عده‌ای خاص تکیه می‌کند که به صورت بی‌پروا و بی‌منطق زبان به تخطئه سیاست‌های دولت از مذاکره هسته‌ای تا تغییرات فرهنگی می‌پردازند.

چنین سطحی از دوگانگی در سلوک از سیاست‌پیشگان، امری خطرناک است. آنها از مقدسات و مسائل دینی برای مقابله با دولتی بهره می‌جویند که رئیس آن در منشور انتخابات ریاست جمهوری‌اش، یکی از اهدافش را احیای منزلت و مقام اهل بیت(ع) در جامعه قرار داده و به صراحت اعلام کرده که مأموریت دارد تا لطمه‌هایی را که در هشت سال گذشته بر دین و باورهای مذهبی مردم وارد شد، جبران کند.

معاون وزیر ارشاد: برای ساپورت پوشی طرح امر به معروف تصویب می کنند، اما برای رشوه نه

Posted: 06 Nov 2014 03:45 AM PST

جرس: محمدرضا حشمتی، معاون وزارت ارشاد گفت: متأسفانه یکی از ایرادات ما که احتمالا در مورد طرح امر به معروف و نهی از منکر هم صدق می‌کند این است که تنها یکی دو منکر را بزرگ کرده‌ایم، در حالی که در سیره اهل بیت منکرات دایره وسیعی دارند و آن دسته از منکرات که اخلاق جامعه را به سمت انحراف می‌کشانند از موقعیت خطیرتری برخوردارند.

 

به گزارش سایت جماران، حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدرضا حشمتی معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ عاشورا اظهار کرد: امام حسین(ع) در ابتدای حرکت به سوی کربلا، علت نهضت را اصلاح امت جدشان اعلام کردند. این سخن که طلیعه سخنان امام حسین(ع) در مدینه است به دو روش ممکن بود، یکی اینکه مردم باید متنبه شده، از منکرات دوری کنند و به معروفات تشویق شوند. برای اصلاح امت، حاکمان از مردم دارای نقش مهم‌تری هستند.

وی ادامه داد: حاکمان تنها شامل دولتی‌ها نمی‌شوند و برای مثال در جمهوری اسلامی مردم روحانیون، نیروی انتظامی و حتی برخی سازمان‌های مردم نهاد را حاکم می‌دانند. مثلا مردم رفتار یک روحانی را با اینکه هیچ عضویتی در دولت ندارد، رفتار حاکمیت به حساب می‌آورد. البته ما خودمان در دوره‌ای اینها را به هم پیوند زده‌ایم.

حشمتی که با جماران گفتگو می کرد، درباره ضرورت امر به معروف و نهی از منکر نسبت به حاکمان گفت: اگر حاکمان منکری را مرتکب شوند، مردم باید بتوانند بدون ترس به آنها تذکر دهند. اگر یک نماینده مجلس در نطق علنی به کسی تهمت بزند وظیفه مردم است که به او تذکر دهند و بگویند که این خلاف اسلام است.

معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عمده امر به معروف و نهی از منکر نسبت به حاکمان را در عصر امروزی بر دوش رسانه‌ها دانست و افزود: در عصر ما مردم ممکن است رو در رو نتوانند حاکمان را ببینند و به آنها تذکر بدهند، بنابراین این وظیفه برعهده رسانه‌هاست. رسانه حرف مردم را به حاکمان می‌زند. آن زمان این امکان وجود داشت که مردم مشافعتا به حاکم تذکر بدهند. حتی خلفا هم اگر مرتکب اشتباهی می‌شدند، مردم به راحتی می‌توانستند به آنها تذکر دهند. در حال حاضر دیگر چنین امکانی وجود ندارد ولی رسانه‌ها این نقش را به عهده گرفته‌اند. از همین جهت حاکمان نمی‌توانند نسبت به مطالبی که در رسانه‌ها منتشر می‌شود، بی‌تفاوت باشند.

وی نصیحت‌پذیری را یکی از ویژگی‌های مورد نیاز برای مسئولان دانست و اظهار کرد: امام خمینی می‌فرمایند خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را می‌بازد؛ خود را گم می‌کند.(جهاد اکبر، ص 22) یعنی شما تا زمانی که آمادگی یک مسئولیت را ندارید، اگر آن مسئولیت را بپذیرید، خیانت کرده‌اید. به نظر من حاکمان زمانی که می‌خواهند مسئولیتی را بپذیرند، باید ظرفیت‌هایی داشته‌باشند که یکی از آنها پذیرش نصیحت مردم است. هر چقدر هم که مسئولیت مهم‌تر باشد، آمادگی برای پذیرش نصیحت هم باید بیشتر باشد.

حجت‌الاسلام والمسلمین حشمتی اضافه کرد: متأسفانه برخی از کسانی که در حاکمیت هستند، نمی‌خواهند نصیحت‌پذیر باشند، چرا که خود را مبرای از عیب می‌دانند و وقتی کسی آنها را نقد می‌کند برآشفته می‌شوند. این باعث می‌شود امر به معروف و نهی از منکر نسبت به حاکمان روی زمین می‌ماند.

وی گفت: وقتی خبرنگاری چند بار موضوعی را به یکی از مقامات گوشزد می‌کند ولی تأثیر ندارد، حتی باعث می‌شود که مقام مسئول به هر نحوی تلاش کند که این خبرنگار را از حیز انتفاع ساقط کند، پایه‌های امر به معروف و نهی از منکر در جامعه سست می‌شود.

حشمتی با اشاره به این مسئله که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما به حداقل‌ها تنزل پیدا کرده، اظهار کرد: ما در جایی امر به معروف و نهی از منکر می‌کنیم که مطمئنیم ضرری به ما نمی‌رسد، مثلا به آدم مظلومی که حجابش مناسب نیست و نمی‌تواند در برابر ما از خود دفاع کند، امر و نهی می‌کنیم و حاضر نیستیم از این حد بالاتر برویم. اگر کسی رشوه می‌گیرد به او اعتراضی نمی‌کنیم چون کارمان دست او گیر است.

وی رفتار حاکمان را بر تصویری که مردم از دین دارند مؤثر دانست و در این باره گفت: در جامعه ما دین به رفتار حاکمان پیوند خورده‌است، این در حالی است که قبلا اینگونه نبود. فرد حاکم می‌توانست عملی خلاف شرع انجام دهند، ولی دین ضربه نمی‌خورد. یعنی مردم می‌گفتند شخص عمل خلافی انجام داده‌است. این هم احتمالا ناشی از این است که ما به غلط به مردم گفته‌ایم دین درست را در رفتار حاکمان ببینید. مردم این تفکیک را هم قائل نیستند و رفتار ناشایست حاکمان بر تصویری که از دین دارند، تأثیر می‌گذارد.

حشمتی با بیان این مسئله که بیشتر افراد تنها ژست انتقادپذیری می‌گیرند، ولی تعداد اصلاح طلبان واقعی کم است، گفت: اینکه ما صرفا بگوییم حاضریم دیگران ما را نقد کنند ولی در عمل برآشفته شویم درست نیست. گاهی ما انتقاد را فقط از شخصی قبول می‌کنیم که مقام بالایی داشته‌باشد، نه یک فرد عادی. برای مثال نقد را از فرزند یا همسرمان نمی‌پذیریم. این نشان می‌دهد که ما در انتقاد پذیری صادق نیستیم و فقط پز آن را می‌دهیم.

وی تصریح کرد: سیره اهل بیت نشان می‌دهدکه همیشه دنبال اصلاح بودند. متأسفانه ما اصلاح‌طلب واقعی کم داریم. برای مثال امام خمینی یک اصلاح‌طلب واقعی بود چرا که مخالف جنگ مسلحانه بود و معتقد بود ما باید با گفتار و کردارمان مردم را به سمت مکتب خودمان جذب کنیم. این نکته را هم در نظر داشته باشید که گاهی نیازی نیست یک مسئول با سخنرانی مردم را به امر خیر دعوت کند، رفتارها و تعاملات او با سایر مسئولان بیشتر تأثیر دارد. اگر در رده مسئولان تفرقه و اختلافی وجود داشته‌باشد، تأثیر بسیار بدی بر مردم می‌گذارد.

معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: مسئله اصلی این است که در بسیاری از موارد در جامعه ما نه تنها کسی تحمل شنیدن امر به معروف و نهی از منکر را ندارد، بلکه کسی حال گفتن هم ندارد. اگر ما جامعه را از سخن گفتن بیندازیم، حیات طیبه‌ای نخواهد داشت. حیات طیبه در مورد جامعه‌ای صدق می‌کند که در آن گفت‌وگو و نقد اهمیت دارد. البته مردم هم خودشان زمینه تزلزل امر به معروف و نهی از منکر را فراهم می‌کنند. به میزانی که آزادی و حریت از جامعه رخت بربندد و منافع مردم با منکرات گره بخورد، امر به معروف و نهی از منکر کاهش می‌یابد.

وی افزود: امام حسین قبل از حرکت، فرهنگ اسلامی را به مردم گوشزد می‌کرد و در مسیر سفر هم به همین شکل. مردم هم در عصر عاشورا نقد نمی‌شنیدند و وقتی امام حسین(ع) قرآن می‌خواند آنها هلهله می‌کردند.

حشمتی همچنین با اشاره به طرح امر به معروف و نهی از منکر که کلیات آن چندی پیش در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده و جزئیات آن نیز در حال تصویب شدن است، اظهار کرد: معمولا ما تصور می‌کنیم با برخورد می‌توانیم منکرات را اصلاح کنیم. رویکرد این طرح هم بیشتر تشدید برخورد با منکرات است. این در حالی است که ما چندین سال است به دنبال برخوردیم و هنوز هم اذعان می‌کنیم که نتیجه‌ای نگرفته‌ایم.

وی ادامه داد: ما شاگردان مکتب امام معتقدیم روش مؤثر روش تربیتی است. یعنی افرادی را با فرهنگی که به آن اعتقاد داریم تربیت کنیم و این افراد تبدیل به الگو برای دیگران شوند. مردم باید خودشان به سمتی بروند که کارهای منکر را انجام ندهند. ما باید روش برخوردی را با روش‌های دیگر جایگزین کنیم.

معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در توضیح شیوه تربیتی امام خمینی(س) اظهار کرد: امام خمینی فرموده‌اند، تبلیغات، که همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است‏.(صحیفه امام، ج 21، ص339)ما باید خوبی‌ها را به مردم معرفی کنیم و این خوبی‌ها چنان باشند که خود مردم به آنها گرایش پیدا کنند.

حشمتی تصریح کرد: متأسفانه یکی از ایرادات ما که احتمالا در مورد طرح امر به معروف و نهی از منکر هم صدق می‌کند این است که تنها یکی دو منکر را بزرگ کرده‌ایم، در حالی که در سیره اهل بیت منکرات دایره وسیعی دارند و آن دسته از منکرات که اخلاق جامعه را به سمت انحراف می‌کشانند از موقعیت خطیرتری برخوردارند. ما بیشتر مظاهر برخی گناهان را مهم تلقی می‌کنیم در حالی که به نظر من وقت خودمان را بیهوده هدر می‌دهیم.

وی منکر بزرگ جامعه امروز را «دروغگویی» و «خیانت در امانت» دانست و گفت: رویکرد طرح امر به معروف و نهی از منکر در مجلس به هیچ وجه به این سمت نیست که اگر کسی در جامعه دروغ گفت چه کنیم. در حالی که دروغ بنیاد جامعه را بر هم می‌ریزد. این در حالی است که بی حجابی یک گناه است ولی نسبت به دروغ آسیب بسیار کمتری برای جامعه دارد. برای مثال حکم ربا در اسلام جنگ با خداست، بنابراین اهمیت آن بسیار بیشتر از حجاب است. ما با ربا هیچ برخوردی نمی‌کنیم و ستادی هم برای آن تشکیل نمی‌دهیم. چرا مثلا ما ستاد مبارزه با ربا یا رشوه نداریم ولی برای مبارزه با ساپورت پوشی و برای اینکه بگوییم مردم چه بپوشند و چه نپوشند طرح امر به معروف و نهی از منکر تصویب می‌کنیم.

حشمتی ادامه داد: متأسفانه ما به جامعه هم آدرس غلط می‌دهیم و می‌گوییم همه مشکل ما این است که دختران ما آن گونه که ما می‌خواهیم لباس نمی‌پوشند. این در حالی است که بنیان‌های جامعه از بی‌اخلاقی‌های دیگری مثل رواج تهمت و افترا رنج می‌برد. اگر هدف این طرح این است که اخلاق جامعه را اصلاح کند، باید به محورهای مهم‌تری در مسائل اخلاقی توجه کند. روایت است که از معصومی پرسیدند مسلمان شراب می‌خورد؟ گفتند بله، پرسیدند ممکن است بی حجاب باشد؟ گفتند بله، پرسیدند ممکن است دروغ بگوید؟ گفتند نه مسلمان دروغ نمی‌گوید.

وی در پایان گفت: دسته‌بندی غلط از منکرات و بی‌اخلاقی‌ها این تصور را ایجاد می‌کند که مسائل سیاسی پشت آن است. وقتی مردم ببینند در مسئله شائبه سیاسی بودن است هیچ تأثیری نخواهد داشت.

حضور ایران در نشست شورای حقوق بشر نمایشی بود

Posted: 06 Nov 2014 01:48 AM PST

حسن نایب هاشم
جرس- فیروزه رمضان‌زاده:  بررسی ادواری، یکی از سازوکار‌ها و وظایف شورای حقوق بشر سازمان ملل است که برپایه آن، همه کشور‌ها باید هر چهار سال یک بار، گزارشی از وضعیت حقوق بشر خود را به جامعه جهانی ارائه کنند. 

. در این جلسه، نمایندگان تمامی کشور‌ها، توصیه‌هایی در زمینه‌های مختلف به کشور مورد بررسی ارائه می‌کنند. کشور مورد بررسی اعلام خواهد کرد که کدام پیشنهاد را پذیرفته و کدام را نپذیرفته است. پذیرش پیشنهاد‌ها، کشور مورد بررسی را متعهد می‌کند که در چهار سال آینده، آن پیشنهاد‌ها و توصیه‌ها را اجرا کند. این دوره از بررسی ادواری جهانی وضعیت حقوق بشر ایران، روز جمعه، ٩ مهر (٣١ اکتبر) سال جاری در مقر شورای حقوق بشر در شهر ژنو برگزار شد. به منظور بررسی بیشتر توصیه‌های جدید به هیات جمهوری اسلامی با حسن نایب هاشم، نماینده سازمان غیر دولتی «سودویند» در شورای حقوق بشر گفتگویی انجام دادیم که در پی می‌آید.


آقای نائب هاشم، حضور نمایندگان جمهوری اسلامی در این دوره از جلسه بررسی ادواری شورای حقوق بشر سازمان ملل را در مقایسه دوره قبلی چگونه ارزیابی می‌کنید؟


بررسی ادواری جهانی وضعیت حقوق بشر در دور قبلی، در اوج اعتراضات مردم به انتخابات بحث برانگیز دهم ریاست جمهوری ایران برگزار شد٬ بنابراین این امکان فراهم آمده بود که صد‌ها نفر حتی از کشور امریکا به ژنو آمدند و به روند انتخابات، دستگیری‌ها و سرکوبهای صورت گرفته در این جریانات اعتراض کنند. این بار، این بررسی‌ها در جو و شرایط دیگری برگزار شد. هرچند نوع برخورد هیات همراه لاریجانی تا حد زیادی شبیه چهار سال و نیم پیش بود.

به نظر می‌رسید دولت در یک سال گذشته در مورد حقوق بشر تا حدی می‌خواهد اختیار عمل را در دست بگیرد اما هنوز سکان این امر در دست قوه قضاییه و لاریجانی است. لاریجانی به عنوان رئیس ستاد قوه قضاییه و بسیاری از اعضای این هیات که عضو ستاد حقوق بشر قوه قضاییه هستد با توجه به خوش نام نبودن قوه قضاییه جمهوری اسلامی، برای اینکه وابستگی خود را به قوه قضاییه نشان ندهند اعلام کردند که عضو شورای عالی حقوق بشر جمهوری اسلامی هستند در حالی که چنین نهادی اساساً وجود خارجی نداد. این درحالی است که این ستاد به جای اینکه جنبه حقوق بشری داشته باشد بیشتر به عنوان یک ارگان سازمان دهی شده نظامی عمل می‌کند که به صورت کامل تحت امر قوه قضاییه است. نکته مهمی که باید به آن اشاره کنم‌‌ این است که هیچ یک از نمایندگان شورای حقوق بشر سازمان ملل اجازه بازدید و حضور در ایران را ندارند٬ بنابراین نمایندگان هیات ایران سعی می‌کنند تصویری غیرواقعی از ایران را مطرح کنند و وانمود کنند دستاوردهای بزرگی در مورد مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته‌اند.

نمایندگان کشورهایی از آسیای دور یا برخی از کشورهای آفریقایی این ادعاهای دروغ را باور می‌کنند. آن‌ها نمی‌دانند در ایران چه می‌گذرد. آن‌ها از وضعیت زنان بی‌خبرند. می‌دانید چنانچه قرار باشد گزارشگرهای ویژه از ایران بازدید کنند به صورت کار‌شناسی عمل کرده و به راحتی مو را از ماست می‌کشند. این درحالی است که مقام‌های جمهوری اسلامی حتی اجازه بازدید گزارشگر ویژه غذا، بهداشت و آموزش از ایران را صادر نکرده‌اند.


به صورت خاص اگر بخواهیم مرروی کنیم به پیشنهادهای کشورهای عضو سازمان ملل، کشورهای همسایه و کشورهای همسو با سیاست‌های جمهوری اسلامی چه توصیه‌های به هیات جمهوری اسلامی ارائه کردند؟


می‌توان گفت که کشورهای نزدیک به سیاست‌های ایران، هیچ پیشنهادی ندادند. هر کشوری با توجه به موقعیت خود با این هیات برخورد کرد. برای نمونه، نماینده کشور سوریه در مورد تحریم صحبت کرد و گفت تجریبات خود را از اثرات ناشی از تحریم به دیگر کشور‌ها منتقل کنید. نماینده افغانستان نیز در مورد مساله پناهندگان افغان در ایران صحبت کرد و گفت باید با آن‌ها برابر با مقرارات بین المللی برخورد کنید. نماینده اتریش در مورد موضوع اسیدپاشی صحبت کرد البته فرمول‌های چهار سال و نیم پیش، مطرح شد نه مسایل موقتی، یکی دیگر از پیشنهادها مربوط به نماینده بوسنی و هرزگوین بود که گفت تلاش کنید مشکل مین‌های پاک سازی نشده در ایران حل شود. همچنین پیشنهاداتی در مورد مسائل و مشکلات مربوط به روشنفکران، روزنامه نگاران و دانشجویان اعلام شد. همچنین پیشنهادات بسیاری در مورد خشونت در جامعه ایران به ویژه در بین زنان و کودکان مطرح شد. از بین حدود ۱۸۷ تا ۲۰۰ پیشنهاد مطرح شده ۱۴ پیشنهاد در مورد مساله خشونت غلیه زنان و کودکان بود. نماینده کشور عراق که تعداد ۹۶ تقاضا برای پیشنهاد داشت در مورد آموزش حقوق بشر در بازداشت‌گاه‌ها صحبت کرد. اما در مجموع، همه نمایندگان کشورهای مخاطب با هیات جمهوری اسلامی با لحنی محترمانه صحبت می‌کردند، همه نمایندگان کشور‌ها از هیات ایران به خاطر اینکه در این روند شرکت کرده تشکر کردند ولی متاسفانه رسانه‌های جمهوری اسلامی تصویر دیگری از این اجلاس به نمایش گذاشتند.


در مجموع چند کشور برای گفتگو با اعضای هیات جمهوری اسلامی ثبت نام کردند؟


درمجموع، ۱۱۰ کشور برای صحبت با نمایندگان ایران نام نویسی کردند و البته دو کشور، نام خود را از این فهرست حذف کردند از جمله نماینده کشور ازبکستان صحبت نکرد. نماینده کشور ترکیه که در مورد بسیاری از کشور‌ها اظهار نظر کرد در مورد ایران هیچ اظهار نظر و پیشنهادی ارائه نکرد. به عبارت دیگر۲۹۰ پیشنهاد به ایران مطرح شد یعنی به طور متوسط هر کشور، سه پیشنهاد ارائه کرد. هر یک از نمایندگان کشور‌ها یک دقیقه و پنج ثانیه وقت داشتند البته برخی به صورت کتبی سوالات خود را مطرح کردند.

محمد جواد لاریجانی به عنوان دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه جمهوری اسلامی در این اجلاس چگونه از اقدامات جمهوری اسلامی در حوزه حقوق بشر دفاع کرد؟


هیات ایرانی و به ویژه لاریجانی در این اجلاس بیشتر به شکلی تدافعی سخن می‌گفتند. آن‌ها سعی می‌کردند به گونه ادعاهای واهی و غیرواقعی خود در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران را آرایش دهند. برای نمونه می‌توان به سخنان لاریجانی در مورد نسبیت فرهنگی در ایران اشاره کرد.او خطاب به کشورهای غربی گفت شما‌ معیار‌ها و ارزش‌های خودتان را دارید ما هم معیار‌ها و ارزش‌های خودمان را داریم. او در بخش دیگری از سخنان خود در مورد هم‌جنس گرایی مدعی بود که هم اکنون در اروپا همجنس‌گرایی مد شد و می‌خواهید ما هم با این شرایط تغییر کنیم. او در جای دیگری از سخنان خود به بد‌ترین شکل، سعی کرد اعدام ریحانه جباری را توجیه کند. به اعتقاد من، لاریجانی نمونه مشخص و منحصر به فرد در بین مقام‌های جمهوری اسلامی است که در جاهای مختلف با وقاحت تمام به راحتی درغ گفته و می‌گوید.


هیات جمهوری اسلامی در این اجلاس چه اقداماتی در جهت عملی کردن توصیه‌های پذیرفته شده به عمل آورد و اساسا آیا در این اجلاس موفق عمل کرد؟


هیات جمهوری اسلامی در این مدت کوتاه، عملاً نشان داد که هیات بی‌اختیاری است. در حالی که سایر کشور‌ها در‌‌ همان مقطع پاسخ می‌دهند که کدام یک از پیشنهاد‌ها را پذیرفته و کدام یک را نپذیرفتند و اعلام می‌کنند که وضعیت تعداد مشخصی از پیشنهادات را برای اجلاس بعدی مشخص می‌کنند اما ایران این گونه عمل نکرد و بررسی تمامی ۲۹۰ پیشنهاد ارائه شده را به اجلاس بعدی در ماه مارس ۲۰۱۵ همزمان با نشست ۲۸‌ام شورای حقوق بشر موکول کرد. این هیات در چند دقیقه مطالب خود را خلاصه کردند و گفتند ما پیشنهادات را جدی می‌گیریم و مورد بررسی قرار می‌دهیم. این درحالی است که در دور قبلی ایران با پذیرفتن ۱۲۶ توصیه خود را متعهد به اجرای آن‌ها کرد.

سایر اعضای شرکت کننده در این هیات نسبت به پیشنهادهای مطرح شده به ایران چه واکنشی نشان دادند؟

ببینید اساساً به نظر می‌رسد در اجلاس اخیر، این هیات نمی‌خواست تصمیم گیری داشته باشد بلکه صرفاً قصد داشتند حضوری نمایشی داشته باشند. برای مثال، اسفندیار اختیاری، نماینده زرتشتیان در مجلس ایران در این هیات حضو داشت، برای اینکه تظاهر کنند در مجلس ایران، نماینده اقلیت‌های مذهبی هم حضور دارند. در این هیات، دو نماینده زن به نام‌های بهرخ روحانی اردشیری و فاطمه الیا هم حضور داشتند. هر چند فردی مثل فاطمه الیا نمی‌تواند نماینده زنان ایران باشد. او در سخنان خود بار‌ها به جای تاکید بر شخصیت مستقل زن ایرانی بر نقش مادری او تاکید داشت. حسین علی امیری، یکی از معاونان وزارت کشور هم در این هیات حضور داشت و اعلام کرد که من کرد تبار هستم بنابراین او نیز سعی کرد نشان دهد که از این زاویه، اقلیت‌های دیگر ساکن در ایران در تصمیم گیری‌ها حضور موثری دارند. سخنگوی دوم، هادی صادقی، معاون فرهنگی قوه قضاییه بود که در سخنان خود اشاره کرد که بیشترین موارد اعدام در ایران مربوط به مواد مخدر است. موضوع اعدام در ایران یکی از موضوعاتی بود که بیشترین پیشنهادات را به خود اختصاص داده بود. لاریجانی از او به عنوان دانشمند برجسته یاد کرد. حجه الاسلام صادقی در سخنانی گفته بود که ما در اسلام برادری اسلامی و برابری انسانی داریم، زن و مرد، سیاه و سفید همه یکسان هستند.


برگزاری جلسه بعدی، فرصتی در اختیار سایر فعالان مدنی و حقوق بشر قرار می‌دهد تا فعالیت خود در راستای اجرای پیشنهادات مطرح شده به ایران متمرکز کنند؟


بله، این پیشنهادات یک تعهد بین المللی جدید برای جمهوری اسلامی ایجاد می کند. این چند ماه برای فعالان حقوق بشر و فعالان مدنی فرصتی است که این پیشنهادات را برای جامعه مدنی مطرح کنند و نسبت به این پیشنهادات موضع بگیرند و اگر با این موضوعات موافق بودند با نهادهای جمهوری اسلامی وارد گفتمان شوند و برای گرفتن پاسخ مثبت از مقام‌های جمهوری اسلامی تلاش کنند.  

ندای سبز: روایتی از جنبش سبز ملت ایران

Posted: 06 Nov 2014 01:26 AM PST

محسن کدیور
سه محور جنبش: اجرای اصول معطله‌ی قانون اساسی، پاسخ‌گو کردن حکومت، و نقد استبداد دینی  



محسن کدیور، ندای سبز: روایتی از جنبش سبز مردم ایران،
جلد اول: نوشتارها (۹۳-۱۳۸۸)،
کتاب الکترونیکی، آبان ۱۳۹۳، ۴۷۸ صفحه



جرقه‌ی شروع جنبش سبز اگرچه در اعتراض به بیرون آوردن محمود احمدی‌نژاد از صندوق رأی دهمین دوره‌ی ریاست جمهوری زده‌شد، اما به سرعت به اعتراض مردمی و گسترده به سیاستهای سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی که معترضان از او با عنوان دیکتاتور ایران یاد می‌کردند تبدیل شد. جمهوری اسلامی حق اعتراض مسالمت‌آمیز و مدنی را به رسمیت نشناخت و زندان، شکنجه، خفقان و فشار را چاره‌ی کار دانست. به اعتراف سران سیاسی، نظامی و امنیتی نظام این جنبش که از آن به «فتنه‌ی سبز» یاد می‌کنند، هنوز بزرگترین تهدید داخلی نظام جمهوری اسلامی است و شهروندان به مجرد کمترین نقشی در آن از حقوق و امتیازات اجتماعی و سیاسی محروم می‌شوند. جنبش سبز مبارزه‌ی ملی با انحرافات جمهوری اسلامی از سوی کسانی است که نسل اول آن خود از دست‌اندرکاران این انقلاب و نظام بوده اند و اکنون با پشت سرگذاشتن تجربه‌ی سه دهه و اندی جمهوری اسلامی پخته‌تر شده خواستار اجرای قانون اساسی، و تحقق وعده‌های استقلال، آزادی و عدالت هستند.
«ندای سبز: روایتی از جنبش سبز مردم ایران» روایت نویسنده از جنبش سبز با سه محور «اجرای اصول معطله‌ی قانون اساسی درباره حقوق ملت»، «پاسخگو کردن حکومت» و «نقد ولایت جائر و استبداد دینی» است. کتاب در دو جلد تنظیم شده است، جلد اول: نوشتارها و جلد دوم: گفتارها. جلد نخست شش بخش دارد: مقالات، یادداشتها، نامه‌ها، تسلیت‌ها و تبریک‌ها، بیانیه‌های جمعی، و نامه‌های جمعی. در این جلد هفتاد نوشته‌ی کوتاه و بلند مرتبط با جنبش سبز که در بین سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۳ نوشته‌شده گرد‌آمده‌اند. چهل و چهار نوشتار فردی و بیست و شش نامه و بیانیه جمعی است. درپیش‌گفتار جمع‌بندی اخیر نویسنده همراه با چکیده‌ای از مطالب اصلی کتاب آمده‌است. چهار پیوست، آلبوم تصاویر و مقدمه‌ی انگلیسی از ملحقات کتاب است.


***

 

پیش‌گفتار


بسم الله الرحمن الرحیم


۱



جنبش سبز مهم‌ترین جنبش اعتراضی مردمی در تاریخ جمهوری اسلامی است. این جنبش که با تظاهرات خودجوش میلیونی مردم تهران به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد ۱۳۸۸ با شعار رأی من کو؟ آغاز شد، و با ادامۀ تظاهرات تا چند ماه بعد ادامه یافت، و به کشته شدن ده‌ها معترض بی‌گناه در تظاهرات مسالمت‌آمیز خیابانی از سوی سپاه و بسیج، بازداشت و دستگیری چند هزار نفر و محکومیت چندصد نفر به زندان‌های متوسط و طویل‌المدت و محرومیت‌های اجتماعی برخلاف قانون انجامید، و به ظاهر با حصر غیرقانونی دو چهرۀ شاخص جنبش، میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان زهرا رهنورد و فاطمه کروبی در خانه‌هایشان که تاکنون ادامه دارد (نفر چهارم چند ماه بعد آزاد شد) و قطع ارتباط مطلق آن‌ها با جهان خارج از بهمن ۱۳۸۹ سرکوب شد، اما به اعتراف سران سیاسی، نظامی و امنیتی نظام این جنبش که از آن به «فتنۀ سبز» یاد می‌کنند، هنوز بزرگ‌ترین تهدید داخلی نظام جمهوری اسلامی است و شهروندان به‌مجرد کمترین نقشی در آن از حقوق و امتیازات اجتماعی و سیاسی محروم می‌شوند.
جرقۀ جنبش اگرچه اعتراض به از صندوق رأی ریاست‌جمهوری درآوردن محمود احمدی‌نژاد برای دومین‌بار بود، اما به‌سرعت به اعتراض مردمی و گسترده به سیاست‌های سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی که معترضان از او با عنوان دیکتاتور ایران یاد می‌کردند تبدیل شد. این نخستین رویاروئی آشکار شهروندان طبقۀ متوسط، طیف گسترده‌ای از جوانان، دانشجویان، زنان، روزنامه‌نگاران، و تحصیل‌کردگان با سیاست‌های انقباضی جمهوری اسلامی، تحدید آزادی‌های قانونی از سوی شورای نگهبان، قوۀ قضائیه، سپاه پاسداران و بسیج - که همگی زیر نظر مستقیم مقام رهبری انجام وظیفه می‌کنند- بود. در یک کلمه بخش قابل‌توجهی از جامعه از نحوۀ ادارۀ کشور ناراضی بودند و از اینکه نظام رئیس‌جمهور منصوب خود را به‌جای رئیس‌جمهور منتخب آن‌ها معرفی کرده است بی‌اعتمادی خود را به دست‌اندرکاران ابراز می‌کردند.
این‌گونه اختلاف‌نظرها بین شهروندان و دولت در دیگر کشورها هم پیش می‌آید. در قانون هر کشوری راه‌های برون‌رفت از این اختلافات پیش‌بینی شده است. علی‌القاعده اعتراض به انتخابات می‌بایست توسط نهادهایی از قبیل شورای نگهبان، قوه قضائیه و رهبری به عنوان نهادهای بی‌طرف و مافوق اختلافات ملی رسیدگی شود. اما مشکل در این بود که در جمهوری اسلامی هیچ نهاد بی‌طرف ملی باقی نمانده‌است. به‌طور مشخص در وقایع سال ۱۳۸۸ و پس از آن هر سه نهاد یادشده یکی از طرف‌های دعوا بوده و هستند. مقام رهبری به‌جای اینکه رهبر همۀ مردم کشورش با سلائق مختلف باشد همانند رهبر جناح اصول‌گرا عجولانه برخلاف قانون قبل از پایان مهلت قانونی شکایات و پیش از تأیید صحّت انتخابات از سوی نهادهای قانونی در نمازجمعۀ تهران سلامت انتخابات را محرز و اعتراض به آن را غیرموجّه اعلام کرد. فقهای شورای نگهبان صریحاً از نامزد موردنظر نظام حمایت کردند و سپس در نمازجمعۀ تهران حکم اعدام سران معترض را صادر کردند. قوۀ قضائیه که می‌بایست مجری قانون و عدالت باشد بدون پرده‌پوشی وظیفۀ خود را اجرای فرامین مقام معظم رهبری اعلام می‌کند. برگزاری دادگاه‌های استالینی متهمان جنبش سبز و پخش آن از صداوسیمای حکومتی و کیفرخواست و احکام صادره مهم‌ترین اسناد فساد بنیادین قوۀ قضائیۀ جمهوری اسلامی است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی شبه‌نظامی بسیج به توهّم درخطر قرار گرفتن نظام و انقلاب به قوای سرکوب تظاهرات مردمی تبدیل شدند و خاطرۀ گارد جاویدان شاه را در خاطره‌ها زنده کردند.
بااین‌همه کمیتۀ صیانت از آراء انتخابات دو نامزد معترض (موسوی و کروبی) ادلّه‌ و مستندات خود را دالّ بر تقلب در اعلام نتایج انتخابات اعلام کردند. این مستندات و ادلّه موردقبول طرف مقابل که داوری را نیز به عهده داشت قرار نگرفت. دستگیری گستردۀ فعالان سیاسی اصلاح‌طلب ساعاتی پس از اعلام نتیجۀ انتخابات و قبل از هرگونه راه‌پیمایی از علائم تردیدناپذیر وقوع کودتای نظام علیه انتخابات دموکراتیک بود. نظام تصمیم خود را گرفته بود و به هیچ قیمتی حاضر به تن دادن به آراء عمومی نبود. سخنرانی‌های افشا شدۀ سردار مشفق و سردار جعفری مؤیّد این کودتای انتخاباتی است.
جنبش سبز مانند مسابقۀ فوتبالی بود که داور و کمک‌داورهای آن، مربی تیم حریف و دستیاران او باشند و داور به تمام بازیکنان تیم مقابل کارد زرد و قرمز داده و گاهی فراموش می‌کند داور مسابقه است، و به‌جای بازیکنان تیمش بازی هم می‌کند و گل هم می‌زند! آقای خامنه‌ای از همان آغاز اعتراض مسالمت‌آمیز مردمی را «فتنه» نامید و آن را توطئۀ دشمنان خارجی برعلیه نظام قلمداد کرد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم در تمام مراحل تعزیه‌گردان سرکوب معترضان و استحکام استبداد دینی بود. جمهوری اسلامی حق اعتراض مسالمت‌آمیز و مدنی را به رسمیت نشناخت و زندان و شکنجه و خفقان و فشار را چارۀ کار دانست. هر معترض شناخته‌شده‌ای در داخل کشور بازداشت شد. زندان‌های کشور آکنده از معترضان شدند. روزنامه‌های مستقل توقیف شدند و سانسور مطلق بر فضای رسانه‌ها حاکم شد.
مطالبۀ جنبش سبز چیست؟ طرفداران جنبش سبز را طیف گسترده‌ای از معترضان تشکیل می‌دهند. اما هر معترضی سبز نیست. نظام کوشید سلطنت‌طلب‌ها، مجاهدین خلق، سکولارهای دین‌ستیز، و گروه‌های برانداز متّکی به دول غربی و عربی را به عنوان فتنۀ سبز معرفی کند. این گروه‌ها هم بدشان نمی‌آمد از این نمد برای خود کلاهی تهیه کنند. اما طیف طرفداران جنبش سبز از اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان داخل نظام، تا سکولارهای دموکرات تحول‌خواه داخل و خارج کشور قابل‌شناسائی است. بیانیه‌های هفده‌گانۀ میرحسین موسوی رئیس‌جمهور منتخب مردم که نظام مصلحت ندید آراء واقعی او را اعلام کند، و اعلامیه‌های مهدی کروبی دیگر نامزد معترض به مهندسی آراء خصوصاً منشور جنبش سبز را می‌توان کف مطالبات جنبش سبز و مخرج مشترک آن دانست. موسوی چهارچوب مبارزۀ خود را «اجرای بی‌تنازل قانون اساسی» اعلام کرده بود. صادق‌ترین یاران جنبش سبز زندانیان بی‌گناه آن هستند که گاه‌وبی‌گاه آراء خود را از پشت میله‌های زندان اعلام می‌کنند. سخن‌گویان جنبش سبز زندانیانی همانند سیدمصطفی تاجزاده، محمدامین هادوی، ابوالفضل قدیانی و عماد بهاور هستند که با رشادت بیانیه‌های تشریحی خود را منتشر کرده‌اند، یا عیسی سحرخیز که بعد از آزادی از بند هنوز بر سر پیمان می‌نویسد. مطالبات جنبش سبز را باید از زبان مادر شهید سهراب اعرابی شنید. جنبش سبز مبارزۀ ملی با انحرافات جمهوری اسلامی از سوی کسانی است که نسل اول آن خود از دست‌اندرکاران این انقلاب و نظام بوده‌اند و اکنون با پشت‌سر گذاشتن تجربۀ سه دهه و اندی جمهوری اسلامی پخته‌تر شده خواستار اجرای قانون اساسی، و تحقّق وعده‌های استقلال، آزادی و عدالت هستند.


۲


«ندای سبز: روایتی از جنبش سبز مردم ایران» در دو جلد تنظیم شده است، جلد اول: نوشتارها و جلد دوم: گفتارها. جلد نخست شش بخش دارد: مقالات، یادداشت‌ها، نامه‌ها، تسلیت‌ها و تبریک‌ها، بیانیه‌های جمعی، و نامه‌های جمعی. در این جلد هفتاد نوشتۀ کوتاه و بلند مرتبط با جنبش سبز که در بین سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۳ نوشته شده گرد ‌آمده‌اند. چهل‌وچهار نوشتار فردی و بیست‌وشش نامه و بیانیۀ جمعی است. در انتها بخش پیوست‌ها شامل چهار مطلب و آلبوم تصاویر حاوی تصاویر مرتبط با مطالب کتاب آمده است. اغلب قریب‌به‌اتفاق مطالب این کتاب در تاریخ ذیل هر مطلب، در وبسایت نویسنده و جرس منتشر شده است، و اینک با تصحیح اغلاط تایپی عیناً در این مجموعه منتشر می‌شود.
کتاب با بیانیۀ انتخاباتی نویسنده «به جای مقدمه» آغاز می‌شود:
«موسوی خط قرمز دارد، کم سخن می‌گوید، مرد عمل است، به کارشناسی علمی بها می‌دهد، اهل استقامت بر تصمیمات کارشناسی شده است. از اختیارات قانونی عقب‌نشینی نمی‌کند، وعده‌هایی که داده است در چارچوب همین قانون اساسی مقدور است.»
مهم‌ترین بخش کتاب بخش مقالات در برگیرندۀ ده مقاله است. برش‌هایی از این ده مقاله مروری است بر سیر تحوّل جنبش سبز:
«با مهندسی ناشیانۀ نتیجۀ انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ تیر خلاص به پیکر نیمه‌جان جمهوری اسلامی شلیک شد و آخرین بازماندۀ مشروعیت جمهوری اسلامی – که همانا صداقت و امانت‌داری نسبی انتخاباتش بود- در پای مصلحت نظام اسلامی قربانی شد. نظام اسلامی ترجیح داد تجربۀ به‌زعم وی تلخ دوران مردمی اصلاحات را تکرار نکند و با انشای آنچه از آن به حکم حکومتی مهندسی چند لایه‌ایِ انتخابات یاد می‌شود به افتخارات سالیان اخیر تداوم بخشد. افتخاراتی که به‌زعم منتقدان مشفق چیزی جز قانون‌گریزی، سوءتدبیر، ماجراجوئی، قشری‌نگری و دروغ‌گوئی نبوده است.»
«برخلاف فرمایش آیت‌الله خامنه‌ای جنبش سبز ملت ایران «تقلید مغلوط انقلاب ۵۷» نیست، بلکه تأسّی آگاهانه به انقلاب مردمی‌ای است که با رهبری مغلوط ایشان از مسیر اصلی منحرف شده است. آنچه مغلوط بوده و هست، شیوۀ مدیریت و کشورداری ایشان است که به بحران ملی و خسارت جانی، مالی و آبروئی ایران منجر شده است. ایشان با تمسخر، جنبش سبز ملت ایران را «کاریکاتور انقلاب اسلامی» خطاب کردند. اما برخلاف نظر ایشان، ما کاریکاتور انقلاب نیستیم، ما ادامۀ منطقی انقلابیم، که به دنبال تحقّق اهداف انقلاب اما با روش اصلاح‌طلبانه و به دور از خشونت، می‌خواهیم عرصۀ سیاست کشورمان را از طاغوت‌ها، مستکبران، دیکتاتورها و مدّعیان الوهیت پاک‌سازی کنیم.»
«تظاهرات سیزدهم آبان ۸۸ نقطۀ عطفی در جنبش سبز ملت ایران بود. می‌توان ۲۳ خرداد تا ۱۳ آبان را مرحلۀ اول جنبش سبز نام نهاد. این مرحله اعتراض به دزدیده شدن آراء و غصبی بودن ریاست‌جمهوری در کنار نقد دیکتاتوری مقام رهبری، مطالبۀ اصلی ملت بود. از ۱۳ آبان به یک معنی مرحلۀ دوم جنبش آغاز شد. مرحلۀ دوم جنبش سبز را وارد مرحلۀ ضداستبدادی تمام‌عیار کرد و از اعتراض به انتخابات فرمایشی به اعتراض به ولی مطلق فقیه ارتقا داد. باتوجه به اینکه جنبش هنوز نتوانسته آراء دزدیده شده از صندوق انتخابات را پس بگیرد و رئیس‌جمهور غاصب هنوز با وقاحت بر سر کار است، اشتهای شدید معترضان جوان سبز در به چالش کشیدن رهبر جمهوری اسلامی جای مطالعه دارد.»
«آنچه میرحسین موسوی در بیانیه‌های هفده‌گانه‌اش منتشر کرده مطالبات مرحلۀ اول جنبش سبز ملت ایران است.... پاسخ‌گو کردن قدرت در همۀ سطوحش هدف قانون‌گذار بوده است و قدرت بی‌مهار مادام‌العمر فراقانون غیرپاسخ‌گو با همین قانون اساسی هم قابلِ‌نقد است. من اگرچه بخش ولائی قانون اساسی را به لحاظ شرعی، اخلاقی و حقوقی نادرست می‌دانم، اما باتوجه به مقدورات مرحلۀ نخست جنبش اکتفا به تصحیح جمهوری اسلامی از قرائت‌های استبدادی از قانون اساسی را رویکردی خردمندانه، واقع‌گرایانه و قابلِ‌تحقّق محاسبه می‌کنم.»
«جمهوری اسلامی حقیقتاً با بزرگ‌ترین بحران تاریخ خود مواجه است. البته جناب آقای خامنه‌ای تا این لحظه نپذیرفته است که بحرانی در کار است. اگر بحران، یعنی مسألۀ بسیار بزرگ سیاسی در میان نبود چه لزومی به نُه ماه آماده‌باش سپاه و بسیج و نیروهای انتظامی و مأموران وزارت اطلاعات بود؟ اگر بحرانی در کار نبود چرا ده‌ها بار به خواص نهیب زده می‌شود که چرا از حاکمیت حمایت نمی‌کنند؟ اگر بحرانی در کار نبود چرا کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان – که مطابق اصل ۱۱۱ قانون اساسی وظیفۀ خطیر نظارت بر عملکرد رهبر را به عهده دارد– برای نخستین‌بار در تاریخ جمهوری اسلامی بیانیه علنی صادر کرد؟»
«جنبش سبز مردم ایران به روایت مولّدان و نمایندگان برخوردار از اقبال ملی‌اش مطالباتی حداقلی و استقامتی حداکثری دارد. این مطالبات در اجرای اصول بر زمین ماندۀ قانون اساسی و تفسیر حقوقی و دموکراتیک دیگر اصول آن خلاصه می‌شود. این جنبش (تا برگزاری رفراندم) نه قصد تغییر رژیم دارد و نه مطالبه‌ای فراتر از قانون اساسی جمهوری اسلامی دارد. دموکراسی حداکثری یا سکولاریسم، خارج از مطالبات جنبش سبز است. تاب جنبش محدود و توانش مشخص است. تبیین مطالبات بر اساس ظرفیت جنبش شرط خردمندی است.»
«عدالت مهم‌ترین شاخص کشورداری سالم است. عدالت قضائی در گرو زدودن بازداشت‌های غیرقانونی از قبیل حصر منتقدان بدون حکم دادگاه است. خودکامگی زمانی از کشور رخت برمی‌بندد که کسی به دستور شخصی مقام اول و به دلیل انتقاد و مخالفت با منویّات ایشان از حقوق قانونی خود محروم نشده باشد. زندانبانی که بر روی خانوادۀ زندانی دست بلند می‌کند و با ضرب‌وشتم فرزندان زندانیان در برابر چشمان نگران پدر و مادر بیمار و محصورشان زندانیان را شکنجۀ روانی می‌کنند شاخص ظلم و جور هستند. فهرست محصوران غیرقانونی، اغماض و نرمش با مأموران متجاوز به حقوق ملت، و خشونت کینه‌توزانه با منتقدان و مخالفان قانونی از علائم «ولایت جائر» است.»
«سخنان رهبری و منصوبان او از قبیل جنتی دربارۀ منتقدان مسالمت‌جو و مخالفان قانونیشان بهترین سند برای اثبات عقب‌ماندگی و عدم‌صلاحیت زمامداران جمهوری اسلامی برای ادارۀ کشور است. این سخنان برای افراد چشم و گوش بستۀ نمازجمعۀ تهران شاید کارائی داشته باشد اما برای اکثریت ملت ایران اسباب روسیاهی و خجالت است. زمانی از این تریبون طالقانی و منتظری اسلام رحمانی را با مردم در میان گذاشتند، سر و کار به صدور حکم اعدام و نسبت‌های سراپا دروغ امثال احمد جنتی افتاده است. جنبش سبز ملت ایران تا رفع ولایت جائر، استقرار حاکمیت ملی و اجرای اصول معطّلۀ قانون اساسی به راه خود ادامه خواهد داد.»
«جناب آقای خامنه‌ای با محصور کردن ۱۱ نفر به مدت افزون از ۶۰ سال رکورددار تاریخ ثبت شدۀ ایران به لحاظ تعداد منتقدان محصور و سنوات حصر مخالفان شاخص قانونی است.... جمهوری اسلامی از موسوی و کروبی واهمه دارد. آن‌ها اهل توبه و تقاضای عفو نیستند، و با پیمانی که با ملت بسته‌اند استوارند. این سران جمهوری اسلامی هستند که به دلیل تقلب در انتخابات ۸۸ و تحمیل فردی همچون محمود احمدی‌نژاد باید از پیشگاه ملت نجیب ایران عذر بخواهند. رفع حصر موسوی و کروبی و رهنورد و آزادی زندانیان سیاسی در صدر مطالبات ملی است.... اگر جمهوری اسلامی بر جرم‌انگاری انتقاد و مخالفت قانونی پافشاری کند گور خود را با دستان خود کنده است. هیچ رژیمی بدون پاس داشتن حق انتقاد شهروندان و پذیرش حق اجتماعات و راه‌پیمایی‌های مسالمت‌آمیز و مطبوعات آزاد و فعالیت آزادانۀ احزاب سیاسی و امکان ابراز مخالفت مسالمت‌آمیز با منویّات رهبر نمی‌پاید.»
«راستی بین رفتار شاه با مصدق و آیت‌الله خمینی ازیک‌سو، با رفتار آیت‌الله خمینی با آیت‌الله شریعتمداری ازسوی‌دیگر، و رفتار حجت‌الاسلام خامنه‌ای با آیت‌الله منتظری و میرحسین موسوی ازدیگرسو چه فرقی است؟ آیا حبس و حصر مصدق یا بازداشت و تبعید آیت‌الله خمینی توانست آن‌ها را از تاریخ حذف کند؟
جمهوری اسلامی هرگز جرأت نکرده است رقبای منتقد زمامداران را محاکمه کند. مجازات آیت‌الله شریعتمداری، آیت‌الله منتظری، میرحسین موسوی و مهدی کروبی همگی برخلاف قانون، برخلاف شرع و برخلاف موازین حقوق بشر بوده است. مجازات بدون حکم دادگاه صالح، بدون حق دفاع متهم و تنها به ارادۀ شخص اول هیچ معنایی جز استبداد و دیکتاتوری ندارد. حکومت قانون یعنی ممنوعیت مجازات غیرقانونی. زمانی استبداد در ایران پایان یافته است که احدی به اتهام مخالفت با منویّات اعلی‌حضرت همایونی یا مقام معظم رهبری محبوس و محصور و تبعید نشود. تنها با تغییر اسم رژیم از شاهنشاهی به جمهوری اسلامی که چیزی عوض نمی‌شود. مهم این است که تصمیم‌گیری شخصی شاه یا رهبر مادام‌العمر جایش را به تصمیمات نهادهای قانونیِ جمعیِ پاسخ‌گویِ نظارت‌پذیرِ ادواری بدهد. درهرصورت ایجاد تضییقات برای درمان منتقد محصور غیر از نقض قانون و انسانیت، نهایت ناجوانمردی و عدم مروّت است.
ایران نام نخست‌وزیران خدوم خود امیرکبیر، مصدق و بازرگان را به بزرگی یاد می‌کند، و از عاقبت‌به‌خیری میرحسین موسوی شادمان است. تاریخ شیوۀ سلوک زمامداران با آن‌ها را به دقت ثبت می‌کند. زمامداران ایران می‌باید یاد بگیرند تا زمانی که با منتقدان مسالمت‌جوی خود رفتار قانونی نداشته باشند و کینه‌توزی‌های شخصی را به‌عنوانِ مصلحت نظام جا بزنند، از شمول عنوان دیکتاتور و مستبد خارج نخواهند شد. آزادی در درجۀ نخست با رفتار قانونی با رقبای منتقد زمامداران تعریف می‌شود.»
بخش دوم حاوی دوازده یادداشت نویسنده دربارۀ جنبش سبز است. برش‌هایی از برخی از این یادداشت‌ها به قرار زیر است:
«تنها راه بازگرداندن جمهوریتِ در شُرُف احتضارِ نظام و زدودن تنهائی علی، تن دادن به رفراندم البته با ناظرانی امین و موردِ اعتماد مردم است.... علی برای رفع تنهائیش باید به میزان رأی مردم تن دهد.»
«آخرین عضو شورای انقلاب از قایق مضیّق نظام اخراج شد. اکنون سیدعلی مانده و حوضش و مدّاحان و مطیعان درگاهش. هاشمی در نطق آخرش در مجلس خبرگان گفت که دلگرمیش به خاطراتش است که می‌نویسد. بعید می‌دانم خاطرات سال‌های اخیر وی مجوز انتشار بگیرد. نفس ثبت و مکتوب کردن تاریخ ستودنی است. امیدوارم هاشمی در تأمّلات دوران دوری از قدرت به این پرسش کلیدی پاسخ دهد: چرا جمهوری اسلامی فاسد شد؟»
«میراسماعیل موسوی در خانه‌ای چشم از جهان فروبست که چند دهه قبل رهبر جمهوری اسلامی را بارها از حملۀ مأمورانِ طاغوتِ قبل از انقلاب پناه داده بود. اینک فرزند رشیدش توسط هَموکه اینک به طاغوتی دیگر بدل شده به بند کشیده شده است.... موسوی و کروبی به شهادت بیانیه‌ها و منشور و مصاحبه‌هایشان هیچ درخواستی خارج از قانون اساسی جمهوری اسلامی نداشته‌اند. پرسش اصلی این است آیا جمهوری اسلامی تحمل منتقدان قانونی و مخالفان مسالمت‌جو را ندارد؟»
«در جنبش سبز نیز پس از آیت‌الله منتظری بزرگ‌ترین حامی میرحسین موسوی و مطالبات حق‌طلبانۀ ملت ایران بود. آیت‌الله طاهری به صراحت مسئولان نظام را به خیانت در امانت رأی ملت متهم می‌کند و به شدت از استفادۀ ابزاری از دین و مقدسات و تطهیر خودشان در هاله‌های مقدس و بی‌عدالتی بیّن شورای نگهبان می‌نویسد: بنده به‌عنوانِ یک روحانی کوچک، هم‌صدا با اکثریّت مردمِ رأی‌باخته، این انتخابات را مخدوش و آن را باطل و تصدّی مجدّد رئیس دولت را برای دور بعد نامشروع و غاصبانه می‌دانم.»


۳


بخش سوم به نامه‌ها اختصاص دارد. برش‌هایی از مهم‌ترین این نامه‌ها به شرح زیر است:
‏‏ ‏«سوال ۱– تصدّى مناصبى که بر اساس قانون لازم‌الرعایة – شرط ضمن عقد‏ ‏خدمت کلیۀ متصدّیان خدمات عمومى– مشروط به شرایطى الزامى از قبیل‏ ‏عدالت، امانت‌دارى، تدبیر و برخوردارى از رأى اکثریت مردم است، پس از‏ ‏سقوط شرایط و احراز مکرّر صفات متضاد به نحو شیاع و در حد اطمینان‏ ‏قریب‌به‌یقین، چه حکمى دارد؟
‏ج ۱– از بین رفتن هر یک از شرایط مذکور در سوال که شرعاً و عقلا در صحّت و‏ ‏مشروعیت اصل تولیت و تصدّى امور عامۀ جامعه دخیل است خودبه‌خود و‏ ‏بدون حاجت به عزل، موجب سقوط قهرى ولایت و تصدّى امر اجتماعى و عدم‏ ‏نفوذ احکام صادره از سوى آن متولى و متصدّى می‌گردد، و اما شرایطى غیر از آن‏ ‏شرایط که شرعاً و عقلاً در صحّت و مشروعیت اصل تولیت و‏ ‏تصدّى آن امور معتبر نیست ولى طرفین یعنى متولّى و متصدّى و مردمى که او‏ ‏متولّى و متصدّى کار آن‌ها گردیده بر آن میثاق بسته و تعهد نموده‌اند، تخلف از‏ ‏این‌گونه شرایط موجب خیار تخلف شرط شده و مردم می‌توانند متصدّى و متولّى‏ ‏را به‌واسطۀ تخلف از شرط از منصبش عزل نمایند. ولى سقوط عدالت، امانت‌دارى‏ ‏یا برخوردارى از رأى اکثریت و تأیید مستمر از ناحیۀ آنان که از شروط‏ ‏مشروعیت تولیت و زمامدارى است موجب می‌شود که پس از سقوط آن‌ها، ‏ ‏اصولى مانند حمل بر صحّت و اصالت برائت دربارۀ کارهاى متصدّى در امور‏ ‏جامعه که فاقد شرط گردیده جارى نشود، بلکه وى باید براى اثبات عدم تخلف‏ ‏از شرع و قانون و احقاق حقوق مردم و بقاء بیعت اکثریت مردم با او، بیّنه‌اى معتبر‏ ‏و دلیلى معقول براى مردم بیاورد و آنان را راضى کند. و در موارد اختلاف در‏ ‏پیشگاه داورى آزاد، عادل و بی‌طرف و کاملا مستقل از حاکمیت ادعاى خود را به‏ ‏اثبات رساند. و داورى هر نهادى که زیر نفوذ یا وابسته به او باشد شرعاً و عقلاً ‏حجت نمی‌باشد.»
«این خفقان که به‌مجرد انتقاد از ارباب قدرت، اساتید و مراجع از حوزه و دانشگاه اخراج شوند و مشتی اراذل و اوباش به‌نام دفاع از ولایت فقیه مانع مباحثه‌شان شوند از تخریب دفتر و غارت بیت مرجعیت خطرناک‌تر است.»
«اگر ولی امر دیکتاتوری کرد، درحالی‌که شرعاً از ولایت ساقط شده است، اگر با زور مردم را سرکوب کند و با تهدید یا تطمیع مجلس خبرگان را ساکت کند و به قوای نظامی و امنیتی برای بقای قدرتش متوسل شود، چه باید کرد؟ به کدام دلیل شرعی یا عقلی حکومت مادام‌العمر فقیه به دیکتاتوری منجر نمی‌شود؟ (مادام‌الشّرائط که با پرسش قبلی تعارفی بیش نیست). بالاخره پرسش نهائی این است باتوجه به تجربۀ عملی دو دهۀ اخیر ایران، آیا تصوّر ولایت مطلقۀ فقیه باعث تصدیق به بطلانش نمی‌شود؟»
«شما به‌عنوانِ فقیهی نزیه تنها به خانواده و آشنایان و همشهری‌های خود تعلق ندارید. اکنون ملتی به نفوذ کلام، اقتدار علمی و اقتضای رسالت دینی شما چشم دوخته است. خانوادۀ مظلوم زندانیان بی‌گناه سیاسی که عزیزانشان ماههاست برخلاف حق و قانون و دین محبوسند از شما و دیگر مراجع معظم تقلید انتظار دارند وساطت کنید و این زندانیان بی‌گناه را آزاد کنید.»
«در مکتب سیدالشهدا و زینب کبری و ابوالفضل‌العباس رعایت عدالت و کرامت و رحمت و حرّیت مهم‌تر است یا اکتفا به ظواهر شعائر و سطح مناسک؟ جوانان غیرتمند فدائی امام حسین و پیروان علمدار رشیدش امروز در گوشۀ زندان‌های ایران شکنجه می‌شوند و به زندان‌های طویل‌المدت محکوم شده‌اند. در سیاه‌چال‌های جمهوری اسلامی بازجویان قسیّ‌القلب نقش خداوند را بازی می‌کنند نعوذ بالله، و با نام مقدس یا زهرا شکنجه می‌کنند و شلّاق می‌زنند، آنگاه حضرتعالی به پخش بازی یک هنرپیشه در نقش ابوالفضل در یک برنامۀ تلویزیونی اعتراض می‌فرمائید؟»
«برادرانه از شما می‌خواهم سودای خودسوزی را از سر به‌در کنید. نهضت نقد تزویر و دروغ و فساد و ظلم نظام جمهوری اسلامی که مدت‌هاست از بنیاد فاسد شده است به قلم روان و احساس هنرمندانۀ شما نیاز مبرم دارد. ما به کمک هم ریشۀ ظلم را می‌سوزانیم تا فرزندان ما دیگر به‌نام دین، دروغ و دغل نشنوند و به‌نام اسلام ِرحمت قساوت و خشونت نچشند و به‌عنوانِ بصیرت و فقاهت شاهد جهالت و سوءتدبیر نباشند و به‌نام رسول‌الله و امیرالمؤمنین و امام حسین راه ابوجهل و معاویه و یزید پیموده نشود، و با نشانی بدر و خیبر ملت را به خرابه‌های شام نکشانند.»
«دوست ندارم به این نتیجه برسم که تنها خط قرمز جمهوری اسلامی، برخلاف قانون و منش و روش امیرالمؤمنین علی «نقد رهبری» است. نویسنده‌ای که در نقد عملکرد مقام محترم رهبری با رعایت موازین اخلاقی و دینی و قانونی کتاب و مقاله بنویسد «ممنوع‌القلم» است و از انتشار کتاب، تجدید چاپ کتاب‌های گذشته و حق انتشار مقاله در مجلات بلکه از انتشار هرگونه مطلبی در جراید کشور محروم می‌شود.»
 

۴

پانزده بیانیۀ جمعی بخش پنجم را تشکیل می‌دهد. برش‌هایی از چند بیانیۀ مهم‌تر آن به شرح زیر است:
«ما به‌عنوانِ بخش کوچکی از جنبش سبز سراسری مردم ایران بر این باوریم که در مرحلۀ کنونی مهم‌ترین مطالبات جنبش را می‌توان به قرار زیر اعلام و بر مبنای آن تحرّک آیندۀ جنبش و مناسبات آن با حاکمیت را تنظیم کرد. بخشی از این خواسته‌ها را آقای میرحسین موسوی در بیانیۀ هفدهم خود آورده است که باتوجه به تنگناهای سیاسی داخل کشور جنبۀ حداقلی دارد. ما ضمن حمایت کامل از مواضع رهبران جنبش در داخل کشور (موسوی، کروبی و خاتمی) روایت خود را از خواسته‌های بهینۀ جنبش سبز مردم ایران در این مرحله به شرح ذیل اعلام می‌کنیم: ۱. استعفای آقای محمود احمدی‌نژاد و برگزاری مجدّد انتخابات ریاست‌جمهوری تحت نظارت نهادهای بی‌طرف، لغو نظارت استصوابی، تشکیل کمیسیون مستقل انتخابات با شرکت نمایندگان مخالفان و معترضان به منظور تدوین ضوابط برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه....
«امضاکنندگان این بیانیه، از قوۀ قضائیه و رهبر نظام مصرّانه می‌خواهند که در امر دماء و جان شهروندان اکیداً احتیاط کنند و در اجرای احکام اعدام که عمدتاً توسط قضات فاقد حداقل شرایط شرعی و حقوقی قضاوت صورت می‌گیرد شتاب نکنند. عدم رعایت آیین‌دادرسی کیفری، عدم برخورداری از حق وکیل، عدم حضور هیئت‌منصفه در جریان قضاوت و اتّکا به اقاریر تحت شکنجه و فشار که سکۀ رایج دادگاه‌های جمهوری اسلامی است همگی خلاف نصّ قانون اساسی جمهوری اسلامی، موازین اسلامی، اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و میثاق مدنی سیاسی می‌باشد، درحالی‌که ایران از امضاکنندگان این اسناد بین‌المللی است و جمهوری اسلامی رسماً موظف به رعایت آن‌هاست. مقام اول اعدام، باتوجه به سرانۀ جمعیت در جهان مایۀ شرمندگی است.»
«تجربۀ تلخ ملت ما اینک فراروی شماست، آزموده را بار دیگر نیازمائید. شما در اصل چهارم پیش‌نویسی که به‌عنوانِ قانون اساسی مصر تهیه کرده‌اید، شیخ الازهر و علمای این دانشگاه و حوزۀ علمیۀ بزرگ اسلامی را در جایگاهی قرار داده‌اید که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای فقهای شورای نگهبان، که منصوب رهبری هستند، قرار داده است، در همین بند وابستگی مادی نهاد دین به نهاد دولت را که در ایران نتیجه‌ای بسیار مخرّب بخشیده است گنجانده‌اید. در جمهوری اسلامی ایران کار نهاد دین و روحانیت و مراجع وابسته به قدرت بدانجا رسیده که در برابر ظلم و جور و جنایات آشکار حاکمیت، اگر خود همدست و همداستان نباشند، چاره‌ای جز سکوت و گاه توجیه ندارند! شوم‌تر آنکه حکومت به دلیل آنکه قانون اساسی، دین و دولت را در هم آمیخته، خود را پایگاه اصلی و بلامنازع دین شمرده و قرائت فقهی عقب‌افتادۀ خود از دین را، قرائت حقّه می‌خواند و به اتّکای این ادعای فریبکارانه، صدای هر مخالف و منتقدی را بی‌رحمانه خاموش می‌سازد.»
بالاخره یازده نامۀ جمعی، بخش ششم را تشکیل داده است. برشی از آخرین نامۀ آن به شرح زیر است:
«جنابعالی در حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد حداقل هفت اصل از قانون اساسی را آشکارا نقض کرده‌اید.... رهبر فوق قانون که مخالفانش را برخلاف قانون مدوّن با اوامر شخصی مجازات می‌کند، آشکارترین مصداق استبداد مطلقه و حکومت خودکامه است. راه دوم تجدیدنظر در خطاهای گذشته و بازگشت به اجرای قانون اساسی و احقاق حقوق ملت است. توصیۀ ما همچون دیگر دلسوزان و وطن‌دوستان به شما، انتخاب راه دوم است. به گمان ما باتوجه به شرایط خطیر کنونی کشور و منطقه، و نیز خواست عمومی ملت ایران، که دستیابی به آن با یک نظرسنجی ساده ممکن است، آزادی عاجل و بدون قید و شرط محصورین بهترین راه‌حل است.»
 

۵
 

«ندای سبز: روایتی از جنبش سبز مردم ایران» روایت نویسنده از جنبش سبز است. وی در زمان وقوع این رخداد بزرگ خارج از کشور بوده، و توفیق حضور در صف معترضان را نداشته است، اما دلش در ایران تپیده و به سهم خود کوشیده در موفقیت این اعتراض ملی قدمی بردارد. او نه فعال سیاسی است نه سیاست را دوست دارد، اما در مقاطعی برای سالم زیستن، رهایی و آزادی چاره‌ای جز نقد سیاسی نداشته است. آراء مکتوب در این کتاب - درست یا غلط - متعلق به صاحب آن است و نویسنده احدی را نمایندگی نمی‌کند و نباید دیگران به‌خاطر آن مؤاخذه شوند.
این کتاب گزارش در حین واقعه از یکی مقاطع تاریخ معاصر ایران است. مطالعۀ هر یک از این مکتوبات که به قصد تأثیر در روند جنبش به رشتۀ تحریر درآمده در کنار یکدیگر و پس از گذشت چند سال فرصت نیکوئی است برای ارزیابی آن‌ها، هم برای نویسنده، هم برای خوانندگان تا مشخص شود کجا تندروی، کندروی یا کوتاهی شده و در چه مواردی می‌شد بهتر موضع گرفت.
این مجموعۀ دو جلدی همۀ مطلب نویسنده دربارۀ جنبش سبز نیست. از جمله سوگنامۀ فقیه پاکباز استاد آیت‌الله منتظری (۱۳۹۲) و استیضاح رهبری (۱۳۹۳) آکنده از مطالبی در ارتباط مستقیم با جنبش سبز است.
گرانیگاه مواضع نویسنده در این کتاب «اجرای اصول معطلۀ قانون اساسی دربارۀ حقوق ملت»، «پاسخ‌گو کردن حکومت» و «نقد ولایت جائر و استبداد دینی» بوده و هست. بسیاری از مطالب این مجموعه در زمان انتشار مورد نقد و بررسی و واکنش‌هایی در داخل و خارج از کشور شده است. بررسی این واکنش‌ها مجال دیگری می‌طلبد. جلد دوم کتاب، مجموعۀ گفتارها دربارۀ جنبش سبز است، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها.
آنچه پس از این نوشتارها و گفتارها دربارۀ جنبش سبز نصیب شد اخراج دانشیار رسمی قطعی مؤسسۀ حکمت و فلسفه ایران توسط وزارت علوم، انفصال دائمی از خدمات دولتی و ارسال پرونده به قوۀ قضائیه برخلاف قانون بود. این مجموعه زمانی در قالب کتاب الکترونیکی منتشر می‌شود که نویسنده از سال ۱۳۸۸ از انتشار کاغذی آثارش (حتی تجدید چاپ کتب قبلی) در کشور محروم است، درحالی‌که در همین فاصله چند جلد کتاب و ده‌ها مقاله علیه وی در داخل کشور منتشر شده است. به این می‌گویند آزادی بیان به سبک جمهوری اسلامی! دولت اعتدال و امید هم تغییری در فضای خفقان و سانسور ایجاد نکرد.
نویسنده همچنان به آینده خوش‌بین است و امیدوارانه به مبارزۀ خود برای حاکمیت قانون و پایان استبداد مطلقۀ فردی ادامه می‌دهد. بررسی و نقد این کتاب خدمتی است که خواننده‌ به نویسنده و تاریخ معاصر ایران می‌کند. از همۀ کسانی که در تدوین این مجموعه نویسنده را یاری کردند و به دلایل امنیتی امکان ذکر نامشان نیست صمیمانه تشکر می‌کنم.
 

والسلام
محسن کدیور
آبان ۱۳۹۳


نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

تایید ۱۰ سال حبس رویین عطوفت، فعال ملی مذهبی، در دادگاه تجدیدنظر

Posted: 06 Nov 2014 01:05 AM PST

جرس: دادگاه تجدید نظر حکم ده سال حبس تعزیری رویین عطوفت، فعال فرهنگی ملی- مذهبی، را تایید کرد.

 

به گزارش ملی مذهبی، در پی اعتراض این فعال فرهنگی به حکم دادگاه بدوی، رای دادگاه تجدید نظر به وی ابلاغ شده است. طبق این رای، دادگاه تجدید نظر حکم بدوی شامل ده سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت در احزاب، گروهها و دسته جات سیاسی و فعالیت در فضای مجازی، رسانه ها و مطبوعات را تایید کرده است.

 

در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۹۱ بیست نفر از مامورین وزارت اطلاعات با ورود به خانه شخصی وی و در حالی که یکی از جلسات فرهنگی شورای رنگین کمان در حال برگزاری بود، رویین عطوفت را دستگیر کردند و به اوین بردند. این جلسات فرهنگی از سال ۱۳۸۳ در آخرین جمعه هر ماه در خانه آقای عطوفت برگزار می شد.

 

عطوفت در تاریخ ۱۹ تیر ۹۲ بعد از ۵ ماه با وثیقه از زندان اوین آزاد شد. بعد از احضار خانوادگی وی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات و چندین نوبت احضار کتبی و تلفنی به دادسرای اوین، بالاخره در تاریخ ۸ تیر ۹۳ به دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی احضار و به اتهام «تاسیس گروهک غیرقانونی و ضدامنیتی موسوم به شورای رنگین کمان در راستای همکاری با گروهک غیر قانونی ملی-مذهبی ها و همچنین فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق صدور و امضای بیانیه های ضد امنیتی» محاکمه شد.

 

وی سپس در ۱۸ تیر امسال به دادگاه انقلاب شعبه ۱۵ احضار و حکم ۱۱ سال حبس و ۲ سال محرومیت از فعالیت به صورت حضوری به رویت او رسید. وی در تاریخ ۲۱ مرداد ۹۳ اعتراض خود به حکم بدوی را به دادگاه تجدیدنظر ارسال کرد که بلافاصله پس از ۵ روز در تاریخ ۲۶ مرداد ۹۳ رای توسط مستشاران شعبه ۵۴ آقایان بابایی و پورعرب صادر گردید. در تاریخ ۵ آبان رای صادره از دادگاه تجدید نظر به خانه شخصی وی ابلاغ شد.

انتقاد رئیس حوزه علمیه کاشان از جنتی: چرا برای انتقام‌جویی، فقه را به فضاحت می‌کشید؟

Posted: 06 Nov 2014 12:11 AM PST

جرس: یک مقام حوزه با انتقاد شدید از افراطيون داخلي از جمله اظهارات اخير احمد جنتی درباره لزوم اعدام بدون محاکمه موسوی و کروبی به تأسی از دادگاه موسولینی، رهبر فاشیستهای ایتالیا در زمان جنگ دوم جهانی که توسط کمونیستها اعدام شد، گفت: چرا فقه را به فضاحت می‌کشید؟ کجای فقه ما انتقام‌جویی را ترویج کرده است؟ چرا به عنوان یک فقیه احکام دین را مسخره می‌کنید؟

 

به گزارش بهار نیوز، آیت الله میرسید محمد یثربی، رئیس حوزه علمیه کاشان که در مراسم ظهر عاشورا در مسجد جامع حبیب بن موسی (ع) در کاشان و پیش از آغاز مقتل خوانی سخن می گفت، خاطرنشان کرد: اگر امروز به برکت سید الشهدا (علیه السلام) این سخنان را نگوییم، جامعه مثل جامعه بنی امیه از دین فاصله می گیرد و معیارهای دینی به اشتباه در جامعه حاکم می شود. شما باید بدانید و توجه پیدا کنید که به بعضی قیافه ها، به بعضی از پست ها، به بعضی از عناوین، حتی به ریش سفید، به این حرف ها اهمیت ندهید، آنچه برای شما معیار است آن ریشه ها و اصالت هاست.

ایشان با انتقاد شدید از نگاه کاریکاتوری به دین، امر به معروف و نهی از منکر را یکی از رسالت های اصلی سیدالشهدا(ع) دانست و در تشریح آن گفت: منکر فقط چهار تا موی یک زن و یا آستین کوتاه یک جوان نیست، باید به سیئات اخلاقی و زشتی های هم حاکمان و هم مردم در جامعه ترتیب اثر داده بشود، آیا این منکر نیست که در طول ۸ سال با بیت المال مردم بازی شد و سرمایه های ملی کشور و سرمایه های فردی مردم به کمتراز یک سوم تنزل و تقلیل پیدا کرد و هیچ کس هم پاسخگو نیست؟

رئیس حوزه علمیه کاشان سخنان خود در مراسم ظهر عاشورای مسجد جامع کاشان را که سابقه ای ۱۲۰ ساله دارد، با نقل روایتی از امام صادق (علیه السلام) آغاز کرد و گفت: حضرت در پاسخ به سوال فردی که می پرسد پاداش آن کسی که مرقد سیدالشهدا (علیه السلام) را در کربلا زیارت کند و پاداش آن کسی که مرقد شما و پدر شما علی ابن ابیطالب (علیه السلام) و قبور سایر ائمه (علیهم السلام) را زیارت کند چیست میفرمایند: کسی که قبر جدم سید الشهدا را زیارت کند همانند کسی است که در عرش الهی خدای بزرگ را زیارت کرده است در حالی که پاداش زیارت سایر قبور ائمه حتی امیرالمومنین (علیهم السلام) مانند زیارت قبر رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) است.

وی در پاسخ به این سوال که اباعبدالله (علیه السلام) چه کرده است که کربلا را عرش رحمان و زیارتش را زیارت خداوند قرارداده است، گفت: پاسخ این سوال کار دشواری نیست و این همان نکته دقیقی است که به نص زیارت اربعین، سید الشهدا (علیه السلام) خون قلبش را در راه خدا تقدیم کرد تا بندگان خدا را از گمراهی، سرگردانی، جهل و نادانی نجات دهد و آنان را به سرمنزل هدایت رهنمون سازد.

این استاد برجسته دروس خارج حوزه علمیه قم تأکید کرد: نکته بسیار مهم این است که سید الشهدا (علیه السلام) به نص کلام خویش و نص فرمایش امام صادق (علیه السلام) برای نجات انسان ها و جامعه بشریت از جهل و نادانی و ضلالت و گمراهی حرکت کردند و این امر نامطلوبی است برای صاحبان قدرت و ثروت و برای کسانی که از جهل و نادانی مردم بر بام نافهمی و بی خردی انسانها می نشینند و از این طریق و این مسیر به مطامع و منافع خودشان دست پیدا می کنند.

به نام تفسیر قرآن، لاطائلات به زبان می‌آورند و مردم هم می‌گویند فلان آیت‌الله در تلویزیون گفت
آیت الله یثربی تبیین دین و قرآن و وحی الهی را مقام انحصاری رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) دانست و بیان داشت: در قرآن آمده است که ما قرآن را به تو نازل کردیم تا تو برای مردم تبیین و تفسیر کنی، اما امروز هر کسی مدعی تفسیر قرآن و مفسر قرآن است و در دایره تفسیر قرآن به یک لاطائلات و استنباط های بدون پشتوانه ای اندیشه میکند و به زبان می آورد و گاهی به وسیله صداوسیما منبرهای چند میلیونی در اختیار میگیرند و یک چیزهایی را به عنوان تفسیر قرآن و بی توجه به منابع روایی و علمی، به خورد مردم میدهند و مردم هم میگویند تلویزیون می گوید و فلان آیت الله در تلویزیون میگوید؛ این هم یکی از مصائبی است که امروزه روزگار ما را سخت کرده است.

رئیس حوزه علمیه کاشان گفت: مجتهد در مقام استنباط و اجتهاد، یک حکمی ازاحکام الله را استخراج میکند و در اختیار مردم قرار میدهد؛ اما اگر فتوای مجتهد پشتوانه وحیانی و علمی و روایی از ادله نداشته باشد، آن فتوا حجیت ندارد؛ دینی است که به جنگ دیانت و ایمان آمده است.

عدل و عدالت با حاکمیت چماق و اسلحه و خشونت ممکن نیست

ایشان رسالت انبیاء (علیهم السلام) را برقراری عدالت دانست و افزود: پیغمبری که مامور عدالت است آیین فطرتش عدل و عدالت است اما نه عدل و عدالتی که برخاسته از جبر و زور و خشونت و اعمال قدرت باشد، بلکه عدالتی که با مهرورزی و محبت هماهنگی داشته باشد. لذا این تصور که در هر جامعه ای حاکمیت چماق بکشد و اسلحه بردارد و تندی کند و با مردم به خشونت رفتار کند و مامورین خشن و بی تربیت داشته باشد، عین عدالت است، تصوری نادرست است.

آیت الله یثربی تأکید کرد: اگر قرار است علاوه بر کتاب و سنت و عقل و اجماع از سیره ها استفاده کنیم سیره ای که حجیت دارد سیره رسول الله است، رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) وقتی وارد مکه شدند و خانه خدا و مردم مکه همه در اختیار ایشان درآمد، یک عده از مسلمان های نادان کینه جوی انتقام گر راه افتادند و گفتند آن زمانی که ما در مکه غریب و ضعیف بودیم آنها ما را شکنجه و آزار کردند، امروز نوبت ماست که تلافی کنیم، حضرت فرمودند بروید جلو اینها را بگیرید این شعار غلط است، الیوم یوم المرحمه، امروز که قدرت پیدا کردیم روز رحمت است.

ایشان افزود: ببینید این روزها، حضرت سید الشهدا (سلام الله علیه) چه تابلوی زیبای دلنشینی را در دامنه تاریخ به نمایش گذاشت، حربن یزید ریاحی که راه را بر اباعبدالله (علیه السلام) بسته بود، امروز وقتی آمد پشت خیام حرم سرش را پایین انداخت و گفت یا ابی عبد الله من حر هستم من موجب همه این جرائم و جنایات شدم، حضرت فرمودند: سرت را بالا بگیر تو حر هستی همان گونه که مادرت تو را حر نامید.

معیار احکام فقهی و شرعی ما سیره رسول الله و ائمه است، نه سیره محکمه موسولینی و دادگاه های تفتیش عقاید

ایشان بیان داشت: معیار استخراج احکام و فتاوای فقهی و شرعی ما سیره رسول الله و ائمه است نه سیره دادگاه های تفتیش عقاید و انگیزاسیون، نه سیره محکمه موسولینی؛ چرا فقه را به فضاحت میکشید؟ کجای فقه ما انتقام جویی را ترویج کرده است؟ چرا به عنوان یک فقیه احکام دین را مسخره می کنید؟ استاد برجسته دروس خارج حوزه علمیه قم با بیان این که اگر امروز به برکت سید الشهدا (علیه السلام) این سخنان را نگوییم جامعه مثل جامعه بنی امیه از دین فاصله می گیرد و معیارهای دینی به اشتباه در جامعه حاکم می شود، تصریح کرد: شما باید بدانید و توجه پیدا کنید که به بعضی قیافه ها، به بعضی از پست ها، به بعضی از عناوین، حتی به ریش سفید، به این حرف ها اهمیت ندهید، آنچه برای شما معیار است آن ریشه ها و اصالت هاست.

آیت الله یثربی افزود: روحانی یی که بخواهد وابستگی به قدرت ها داشته باشد و از جایگاه و پلکان قدرت بخواهد خودش را به مردم تحمیل کند، آن روحانی دیگر فقط به دنبال منافع و دین مردم نخواهد بود؛ آن کسانی که صرفا به مردم به منافع مردم به اعتقادات مردم می اندیشند و برای دانش و آگاهی و فهم مردم و رشد سطح اندیشه و آراء مردم تلاش می کنند اینها قیمت و ارزش دارد. ایشان بیان داشت: سید الشهدا در نامه به محمد حنفیه نوشت که من آمدم اصلاح گری کنم، اصلاح یعنی چه؟ یعنی زمانی که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) چشمش را بر بست مسیر انحراف و افساد آغاز شد و ادامه پیدا کرد به نحوی که بدیهیات دینی برای مردم واژگون نشان داده می شد، امر به معروف، منکر میشود و نهی از معروف میشود.

وی افزود: سوال شد که آیا چنین چیزی ممکن است؟ فرمودند: بله، بدتر از این هم میشود، نه اینکه به شما در قالب منکر بگویند دنبال منکر برو، لباس معروف به تن منکر خواهند کرد و خواهند گفت حالا انجام بده؛ این مخاطرات جدی است و لذا من عاجزانه از شما خواهران و برادرانی که به احترام سید الشهدا (علیه السلام) در اینجا اجتماع کرده اید و دیگرانی که سخنان ما را خواهند شنید می خواهم که به احترام ابی عبدالله به این انگیزه حرکتی سید الشهدا (علیه السلام) در واقعه عاشورا همواره توجه داشته باشیم.

آیت الله یثربی در ادامه با ذکر داستان رویارویی مسلم بن عقیل و ابن زیاد تصریح کرد: مسلم بن عقیل در گفتگو با ابن زیاد محکم ایستاد و گفت: ابن زیاد این را باید بدانی ما خانواده ای نیستیم که اهل فتنه باشیم ما منکر را در جامعه دیده ایم و چه منکری بالاتر از اینکه همه زشتی ها و سیئات اخلاقی در جامعه حاکم شده است.

منکر فقط تار موی زن و آستین کوتاه جوان نیست
سیئات اخلاقی و زشتی های حاکمان و مردم است
ایشان افزود: امروز هم من به عنوان اینکه یکی از رسالت های سید الشهدا (علیه السلام) و صحابه ایشان از مسلم تا آخرین صحابی که به شهادت رسید دفاع از این اصل ارزشمند دینی و انسانی امر به معروف و نهی از منکر است براین نکته تکیه می کنم که منکر فقط چهار تا موی یک زن و یا آستین کوتاه یک جوان نیست، باید به سیئات اخلاقی و زشتی های هم حاکمان و هم مردم در جامعه ترتیب اثر داده بشود.

آیا هشت سال بازی با بیت المال و سرمایه های ملی، منکر نیست؟

رئیس حوزه علمیه کاشان به صراحت پرسید: آیا این منکر نیست که در طول ۸ سال با بیت المال مردم بازی شد و سرمایه های ملی کشور و سرمایه های فردی مردم به کمتراز یک سوم تنزل و تقلیل پیدا کرد و هیچ کس هم پاسخگو نیست؟ ایشان در پایان با بیان این که نگاه کاریکاتوری به دین گناهی نابخشودنی است و تعریف دین بر اساس تمایلات و نفسانیات و آراء شخصی و دوری از خاندان عصمت، ثمره اش همین داعش و النصره و وهابیت است، تأکید کردند: دین را آنگونه که هست باید از منابع اصلی عصمت و اهل بیت رسول الله ( صلی الله علیه وآله وسلم) گرفت و معرفی کرد و این خطاست که ما یک بخشی از دین را بگیریم و روی آن بخش فقط مانور بدهیم؛ دین یک مجموعه ارگانیک است و به هم پیوند دارد و نگاه کاریکاتوری به آن کل این مجموعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

فراخوان خالد مشعل به انقلاب علیه اسرائیل

Posted: 05 Nov 2014 11:57 PM PST

جرس: خالد مشعل تمامی گروه های فلسطینی، ریاست تشکیلات خودگردان و آحاد هموطنانش را به انقلابی گسترده علیه اسرائیل در قدس فرا خواند و تاکید کرد: «تنها این انقلاب است که دشمن را از اقداماتش باز می دارد.»

 

به گزارش شفقنا به نقل از مرکز اطلاع رسانی فلسطین، رهبر حماس از عربستان، اردن، مصر و مراکش خواست تا به خاطر موقعیت ویژه شان در جهت حمایت از مسجد الاقصی بکوشند و تاملی جدی در مورد حوادث اخیر قدس داشته باشند.

وی تاکید کرد که حمایت از مسجد الاقصی تنها وظیفه ملت فلسطین نیست ؛ بلکه تمام امت اسلام در این امر مسئول هستند.

این رهبر فلسطینی در گفتگویی ویژه با خبرنگار «بوابه الشرق» به اسرائیل در مورد هر گونه دست درازی به مسجد الاقصی هشدار داد و گفت: «بر خلاف گذشته که این مکان مقدس خطراتی را در مقابل خود داشت، در حال حاضر این مسجد در قلب خطر قرار دارد.»

رهبر حماس در ادامه از مقاومت و سوق دادن ملت به سمت قیام و انقلاب علیه اشغالگران به عنوان یکی از دو عامل اساسی جهت مقابله با اقدامات تل آویو علیه مسجد الاقصی یاد کرد و ابراز داشت: «این کار، دشمن را از اقداماتش باز می دارد که البته این تنها مسئولیت حماس نیست ؛ بلکه تمامی گروه های فلسطینی از جمله فتح و جهاد اسلامی در این مسئولیت شریک هستند. ریاست تشکیلات خودگردان و تمامی مقامات فلسطینی یک مسئولیت سیاسی، تاریخی و ملی را در قبال مسجد الاقصی و آرمان فلسطین دارند، آرمانی که قدس و الاقصی قلب آن به شمار می رود.»

وی در توضیح عامل دوم گفت: «دولت ها و ملت های مسلمان ـ از مقامات رسمی گرفته تا جنبش ها، رهبران، اندیشمندان، گروه ها و احزاب، علما، نویسندگان مسلمان و مسیحی و هر انسانی که ارزش های عدالتخواهانه برایش اهمیت دارد ـ باید به حمایت جدی از مسجد الاقصی بپردازند و صدای خشم خود را به گوش جهانیان برسانند. باید این خشم تمام عیار باشد. این پیام ما به امت اسلامی است.»

این چهره مبارز فلسطینی بر مسئولیت کشورهای عربی و اسلامی و در پیشاپیش همه مصر و اردن تاکید کرد و گفت که این کشورها به حکم موقعیت ویژه ای که در مسئله فلسطین، قدس و مسجد الاقصی دارند، باید وارد عمل شوند.

مشعل در ادامه مواضع اخیر اردن در موضع مسجد الاقصی را ستود و ضمن ارزیابی مثبت این مواضع، خواستار افزایش موضع گیری های مشابه شد. رئیس دفتر سیاسی حماس بر مسئولیت مراکش به عنوان رئیس کمیته قدس در اتحادیه عرب تاکید نمود و از عربستان به خاطر زعامت دینی اش نیز درخواست ایفای نقش در حمایت از مسجد الاقصی کرد.

در بخشی دیگر از گفتگوی خالد مشعل آمده است: «قدس پایتخت تاریخی و دینی جهان و پایتخت سرزمینی است که شاهد ظهور ادیان مختلف بوده است. استفاده از هر گزینه ای در حمایت از مسجد الاقصی وارد می باشد و در مقدمه این گزینه ها مقاومت و ابراز خشم ملی در مقابل دشمن قرار دارد.»

وی ابراز داشت: «آنچه امروز در مسجد الاقصی جریان دارد، چیز جدیدی نیست. دشمن صهیونیستی از زمان اشغال قدس شرقی در سال 1967 در راستای گسترش روند شهرک سازی در این شهر و تغییر هویت آن می کوشد. اشغالگران حفاری های بسیاری در قدس انجام دادند تا برای خود تاریخی کذایی بسازند ؛ ولی در این امر ناکام ماندند و پس از آن مسجد الاقصی را به آتش کشیدند و مورد تجاوزش قرار دادند و همچنان نیز خطر، مسجد الاقصی را تهدید می کند. این صرفا جنگ ملت فلسطین نیست ؛ بلکه جنگ عرب ها، مسلمانان و تمامی انسانیت است.»

خالد مشعل تصریح کرد: «نباید بین این نبرد و دیگر پرونده ها خلط کرد. نباید مسائلی را مطرح کنیم که باعث تضعیف عملکرد مان در انجام وظایف (مربوط به حمایت از مسجد الاقصی) شود. سزاوار است که به خاطر قدس خون بدهیم، شهید بدهیم مانند همان کاری که شهید معتز حجازی کرد و برای گرفتن انتقام حرمت تضییع شده قدس و مسجد الاقصی، تندروترین صهیونیست ها و شهرک نشینان را در قدس هدف قرار داد، همان هایی که اشکال مختلف حمایت مالی و تسلیحاتی را برای (یهودی سازی) قدس و مسجد الاقصی انجام می دهند.»