جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


کانون مدافعان حقوق بشر: تمرکز دستگاه‌های امنیتی بر تخریب نهادهای مدنی

Posted: 23 Nov 2014 04:52 AM PST

جرس: کانون مدافعان حقوق بشر در ادامه گزارش های ماهانه خود به بررسی‌ وضعیت حقوق بشر در ایران در آبان ماه ۱۳۹۳ پرداخت.

 

 

کانون مدافعان حقوق بشر که ریاست آن‌ بر عهده شیرین عبادی است در گزارش خود با اشاره به برخوردهای صورت گرفته با نهادها و فعالان مدنی در آبان ماه، از تمرکز دستگاه های امنیتی بر تخریب نهادهای مدنی انتقاد کرد. چرا که این سازمان مردم نهاد معتقد است: «فعالیت های مدنی در چارچوب نهادهای مدنی می تواند کمک کننده دولت ها باشد و به آنان در جهت ارتقای سطح رعایت موازین حقوق بشر یاری رساند.»

 

بر این اساس کانون مدافعان حقوق بشر با انتقاد از بازداشت برخی فعالان مدنی در پی تلاش های مسالمت آمیزشان برای بهبود شرایط کشور، از جمله مهدیه گلرو و سایر افرادی که در اعتراض به اسیدپاشی ها به دختران تجمع کرده بودند، از دولت جدید خواسته است تا با درک این مسأله که در نبود نهادهای مدنی، خطراتی کشورها را تهدید می کند، درصدد تقویت این نهادها برآید.

 

در گزارش کانون مدافعان حقوق بشر که به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود، در سه بخش "حقوق مدنی و سیاسی و فرهنگی"، "حقوق اقتصادی و اجتماعی" و "میراث فرهنگی و محیط زیست" به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخته شده است.

 

به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن گزارش ماه آبان 1393 کانون مدافعان حقوق بشر که در اول آذر ماه 1393منتشر شده، به شرح زیر است:

 

 

گزارشی مختصر از وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه آبان 1393

مقدمه

ماه آبان در حالی به پایان رسید که کمیته سوم سازمان ملل متحد مجدداً قطعنامه ای را مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران صادر کرد؛ قطعنامه ای که در ماه آینده پس از تایید در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اعلام خواهد شد.

شاید بتوان یکی از علل صدور این قطعنامه را ناامیدی افکار عمومی در سطح بین المللی از پیشرفت و بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران دانست. مردم ایران مانند سایر کشورهای عضو سازمان ملل متحد امیدوار بودند تا با انتخاب رییس جمهور جدید، فضای سیاسی و اجتماعی ایران کمی باز شده و امکان فعالیت های مدنی برای شهروندان فراهم آید اما متاسفانه تاکنون این اتفاق رخ نداده است.

این در حالی است که فعالیت های مدنی در چارچوب نهادهای مدنی می تواند کمک کننده دولت ها باشد و به آنان در جهت ارتقای سطح رعایت موازین حقوق بشر یاری رساند. با وجود تأکید حاکمیت و به طور مشخص دولت جمهوری اسلامی ایران که کار مردم به خودشان واگذار شود، نه تنها این امر محقق نشده است بلکه برخی نهادهای حکومتی از جمله دستگاه های امنیتی، نه تنها به مانعی بر سر راه تحقق آن تبدیل شده اند بلکه بر تخریب نهادهای مدنی نیز تمرکز کرده اند. به عنوان مثال در شرایطی که نهادهای مدنی ضعیف هستند و سندیکاهای واقعی کارگری وجود ندارند، کارگران نمی توانند خواسته های خود را به کارفرما و دولت منتقل کنند. اتفاقی که بیشترین زیان آن به کل فضای اقتصادی و دولت به عنوان کارفرمای بزرگ وارد می شود.

در این خصوص می توان به ایجاد مانع بر سر راه فعالیت های انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به عنوان نهاد مستقل و واقعی روزنامه نگاران اشاره کرد که دفتر آن از سال 1388 تا به امروز پلمپ است. همچنین دفتر کانون مدافعان حقوق بشر که نهادی قانونی است، همچنان بسته مانده و نرگس محمدی، نایب رییس این کانون بارها به خاطر فعالیت هایش در کانون مدافعان حقوق بشر مورد بازجویی قرار گرفته است.

برخورد با نهادهای مدنی در حالی صورت گرفته است که برخی از فعالان مدنی به خاطر تلاش های مسالمت آمیزشان برای بهبود شرایط کشور، زندان را تجربه کرده اند؛ در این خصوص می توان به بازداشت مهدیه گلرو و سایر افرادی که در اعتراض به اسیدپاشی ها به دختران تجمع کرده بودند، اشاره کرد.

این در حالی است که وضعیت اسفبار کشورهایی چون لیبی، عراق و سوریه ناشی از فقدان یا ضعف جامعه مدنی است. پس کشوری که جامعه مدنی در آن تأسیس و تقویت نشود هر لحظه ممکن است با مخاطرات جدی مواجه شود. براین اساس انتظار می رود که دولت جدید با درک این مسأله در صدد تقویت جامعه مدنی باشد نه آنکه برخی نهادهای زیر مجموعه آن، خود به مانعی بر سر راه فعالیت های قانونی نهادهای مردمی تبدیل شوند.

در این گزارش همچنین خلاصه ای از وضعیت نقض حقوق بشر در ایران در آبان ماه ۱۳۹3 در پی می آید. این گزارش بر مبنای اطلاعاتی است که در سایت ها و رسانه های مختلف درج شده و صحت آن به احراز رسیده است و در سه بخش و به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود.

وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه آبان 1393

بخش اول – حقوق مدنی، سیاسی و فرهنگی

الف- وضعیت فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی

1) در این ماه حدود 35 نفر بازداشت شدند که بازداشت شدگان عبارتند از: مهدیه گلرو، مریم سادات یحیوی- 2 فعال مدنی-، زهرا محمدی، آریا جعفری و صنم فارسی- 3 خبرنگار-، خالد حسینی- فعال کارگری-، حمید عزیزی و عطا رجبی – 2 شهروند بهایی- و علیرضا جهانشاهی- فعال مذهبی.

همچنین پلیس از بازداشت دو نفر بدون ذکر نام به اتهام انتشار خبرهای دروغ درباره اسیدپاشی اصفهان و شماری بدون ذکر نام و تعداد در حاشیه تجمع مردم اصفهان در اعتراض به اسیدپاشی خبر داد. خبرگزاری فارس نیز از بازداشت مردی با نام مخفف «ب.م.ب» به اتهام شرکت در تجمع ها علیه اسیدپاشی خبر داد.

از سوی دیگر برخی خبرها از بازداشت ﻋﺎﺩﻝ ﻣﺤﻤﺪﯼ- ﻃﻠﺒﻪ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ-، جهانگیر سلیمی و وحید فرودی- دو پیرو آیین یارسان، سبحان رحیمی- دانشجو-، علی حیدری، نجیب رئیسی- 2 فعال مدنی-، محمد تیماس السیلاوی (أبو نصار)، نصار محمد تیماس السیلاوی (أبو أنس)، غضبان بیت صیاح، حمید الحیدری (أبو أمجد)، أمین الساعدی (أبو یسرى)، شقیقه محمد الساعدی، عقیل الساعدی، سید جاسم آلبوشوکه (أبو فاروق)، ابومسعود البدوی، حسن الحزباوی (ابوعلی)، محمد ساعدی، حاچم الناصری، أحمد الحیدری (أبو حوراء)، حسین الباوی، عباس الساری و أحمد البلاوی- 16 نوکیش اهل سنت- و سعید یسایی- پیرو عرفان حلقه- حکایت دارد.

لازم به تذکر است که چند نفر از افراد بازداشت شده پس از چند روز با تودیع وثیقه بصورت موقت تا روز محاکمه از زندان آزاد شدند.

2) رهام برکچی‌زاده- دانشجو- برای گذراندن هفت سال و نیم حبس، عدنان رحمت‌پناه- شهروند بهایی- برای گذراندن یک سال حبس، امیر معبودی- شهروند بهایی- برای گذراندن ۶ ماه حبس و مسعود رضائی- نوکیش مسیحی- برای گذراندن ۵ سال حبس بازداشت و به زندان منتقل شدند. همچنین صالح الدین مرادی- درویش-برای اجرای حکم دو سال تبعید و ۳۰ ضربه شلاق به دادگاه فراخوانده شد.

3) ۱۰ سال حبس رویین عطوفت- فعال ملی، مذهبی-، یک سال حبس سوسن تبیانیان- شهروند بهایی-، پرداخت 5 میلیون تومان جریمه نقدی برای صادق زیباکلام- استاد دانشگاه-، 17 سال حبس کیانوش رستمی و محسن خدابنده‌لو- دو فعال سیاسی- و 10 سال حبس نعمت فتحی- فعال سیاسی- در دادگاه تجدیدنظر تأیید شد. همچنین طناز محمدی- شهروند بهایی- به یک سال حبس و ایرج لهراسب- شهروند بهایی- به دو سال حبس محکوم شدند.

4) جلسه رسیدگی به اتهامات مولوی نقشبندی و عبدالغفار نقشبندی- 2 فعال مذهبی اهل سنت- برگزار شد. همچنین نرگس محمدی- نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر- در دادسرا و رضا فردوس مقدم- درویش گنابادی- در نهاد امنیتی بازجویی شدند. از سوی دیگر خبر ها از احضار محمود محمودی، سهراب جلالی، انور ساعد موچشی و اجلال قوامی- 4 فعال مدنی- به نيروی انتظامی، کاظم دهقان و امان چراغی- 2 درویش گنابادی- به نهاد‌ امنیتی و عبدالحمید (عبدالهادی) خراسانی، حامد نادری و حبیب الله اسلامی فر و سعید (مسعود) کردستانی-4 طلبه اهل سنت- به دادگاه حکایت دارند.

5) میکائیل عظیمی- استاد دانشگاه- از تدریس در دانشگاه منع شد. محمد توانگر- دانشجو- به منع از تحصیل به مدت دو نیم سال با احتساب سنوات و محسن مصلحی- دانشجو- به منع استفاده از امکانات رفاهی تا پایان تحصیل محکوم شدند.

ب- وضعیت حقوق فرهنگی

1) مدیر مسئول روزنامه «آسمان» به جزای نقدی بدل از حبس محکوم شد. همچنین هیأت منصفه دادگاه مطبوعات مدیران مسئول سایت خبری «تابناک»، روزنامه «تهران امروز» و نشریه های ماهنامه «زنان امروز»، «افکار» و «گل» را مجرم شناخت.

2) مقام های مسئول مانع از اکران فیلم «عصبانی نیستم» شدند.

پ- سایر موارد نقض حقوق بشر

1) در این ماه حداقل تعداد 15 نفر اعدام شدند. اسامی اعدام شدگان که نام کامل برخی از آنان مشخص نشده است ولی مقام های قضایی یا رسانه های وابسته به دولت ایران یا سایت های خبری اعدام آنها را تأیید کرده اند، به شرح زیر است: «ریحانه جباری» در زندان، «ب.ن» در بندرعباس و «ح.س» در آمل اعدام شدند. مقام های قضایی اتهام این افراد را قتل عمد عنوان کردند.«نادر حقیقت ناصری» در مشهد اعدام شد. مقام قضایی اتهام این فرد را محاربه اعلام کرد. «ر.م» در شهرستان قائمشهر و در ملاعام اعدام شد. مقام قضایی اتهام این فرد را تجاوز به عنف اعلام کرد. رئیس کل دادگستری استان هرمزگان از اعدام سه نفر در ملا عام در بندعباس به اتهام تجاوز به عنف خبر داد.

همچنین برخی خبرها از اعدام «صلاح الدین بهنام کردار»، «رشید علیزاده کردار»، «رضا طهماسبی» و «یونس گلبهار» به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر، «لطیف محمدی» به اتهام سرقت مسلحانه و «ابراهیم چوپانی» و «یوسف حاجیلو» به اتهام قتل عمد در زندان ارومیه حکایت دارند.

2) اجساد دو شهروند بهایی به نام‌های مهنا سمندری و نرگس خاتون برقی بدون اطلاع خانواده‌هایشان دفن شد.

3) وضعیت زندانیان سیاسی هم چنان ناگوار گزارش می شود، به گونه ای که تعدادی از آنان محمد‌حسین یوسف‌پور، حمیدرضا احمدی، رسول عبداللهی، علیرضا سیدیان، شاهین ذوقی تبار، افشین سهراب زاده و محمد حسین رضایی بیمار هستند که نسبت به درمان و معالجه آنها اقدامی جدی صورت نگرفته است. همچنین حسن طفاح- زندانی ۸۵ ساله مبتلا به سرطان- در پی عدم تمدید مرخصی درمانی به زندان بازگردانده شد.

4) غنچه قوامی- فعال مدنی- به زندان قرچک، سید سراج‌الدین میردامادی- روزنامه نگار و فعال سیاسی- به بند زندانیان مالی زندان اوین، علی عبادی و مهدی جلیلی- 2 زندانی سیاسی- به زندان های درگز و سرخس منتقل شدند.

5) نزدیکان میرحسین موسوی- کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 که در خانه اش زندانی است- از فرسودگی ساختمان محل حصر او و همسرش- زهرا رهنورد- ابراز نگرانی کردند.

بخش دوم – حقوق اقتصادی و اجتماعی

وضعیت اقتصادی در ایران همچنان نامناسب گزارش می شود؛ به گونه ای که وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعی از وجود «پنج تا شش ميليون نفر دارای ثروت بالا مانند ثروتمندان خارجی» و «هفت ميليون نفر در فقر شديد» در ايران خبر داده است. این در حالی است که سخنگوی دولت از وجود دست کم دو میلیون و 257 هزار نفر جوان بیکار در کشور خبر داده است.

1) پرداخت مطالبات شهریور و مهر حدود ۶۰ کارگر کارخانه ایران زاک، پرداخت حقوق دو ماه حدود ۲۰۰ کارگر کارخانه «ماشین آلات صنعتی تراکتورسازی تبریز»، پرداخت حق اضافه کار اردیبهشت و خرداد معلمان، پرداخت حقوق140 کارگر آبفای آبادان برای 5 ماه، پرداخت حقوق ۱۰۰ کارگر خدماتی و فضای سبز شهرداری «فسا» برای دو ماه و پرداخت حق بیمه جمعه کاری و نوبت شیفت ۴۴۵ کارگر واحد نگهداری و تعمیرات مجتمع پتروشیمی رازی برای ۱۵ ماه متوالی به تعویق افتاده است.

همچنین بانک های ملی و ملت به عنوان سهامداران کارخانه قند اهواز در پرداخت حدود ۷۰۰ میلیون تومان از حقوق اضافه کاری ۹۹ کارگر این کارخانه تعلل کردند.

2) رضا گلستانی- نماینده صنفی کارگران آبفا-، حسن سلیمی و محمد لایقی- دو نماینده کارگران شرکت توزیع نوشابه «خوشگوار»-، محمد علی کاظمی، جاوید ذوالقرنی، کریم مافی دوست، مصیب کلهر و مهدی معافی بردبار- ۵ کارگر رسمی کارخانه «ایران زاک»- و جعفر مولایی، عباس شفیعی، حسین امیری، محمد فرجی، علیرضا رضایی، کامبخش کمالی‌ها، جواد قلعه نوعی، اصلان نوری‌زاده و زهرا غفاری- ۹ کارگر رسمی شرکت تولیدی گاز لوله ساوه از محل کار خود اخراج شدند.

همچنین نماینده مریوان در مجلس ایران از صدور حکم اخراج ۳۰۰ نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی استان کردستان و خبرگزاری کار ایران- ایلنا- از اخراج حداقل ۲۰ کارگر قراردادی کارخانه کاشی گیلانا،36 کارگر قراردادی کارخانه سیمان کارون و ۱۱۵ کارگر شرکت زغال سنگ معدنجو خبر دادند.

بخش سوم- میراث فرهنگی و محیط زیست

اخبار منتشر شده از میراث فرهنگی و محیط زیست در آبان ماه نیز همچنان نشان از نامناسب بودن وضعیت این حوزه دارد.

1) وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از جدی بودن آلودگی هوای اهواز خبر داد. این در حالی است که معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اهواز از افزایش شمار مبتلایان به بیماری‌های تنفسی در این منطقه نسبت به سال پیش خبر داده است. باشگاه خبرنگاران وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز با اعلام این خبر که بارش باران اسیدی جمعی از شهروندان خوزستانی را راهی بیمارستان کرده است از آلودگی تاسیسات نفتی و صنعتی و انباشت زباله به عنوان عوامل باران های اسیدی در اهواز نام برده است.

2) فرماندار قصرشیرین از انفجار مین و زخمی شدن دو نفر بر اثر این حادثه خبر داد.

خاتمه

کانون مدافعان حقوق بشر با توجه به بررسی وضعیت حقوق بشر در ماه آبان 1393 معتقد است که ضعف جامعه مدنی، آینده تاریکی برای کشور رقم خواهد زد.

بنابراین با به رسمیت شناختن نهادهای صنفی و تقویت نهادهای مدنی هم فضای عمومی جامعه بهبود می یابد و هم باعث افزایش سطح رضایت مندی شهروندان می شود. در حقیقت دولتمردان باید با احساس مسئولیت و تقویت جامعه مدنی، آینده بهتری را برای کشور رقم زنند.

شیرین عبادی

رییس کانون مدافعان حقوق بشر

اول آذر 1393

درس‌گفتارهای سعید مدنی در بند ۳۵۰ زندان اوین: جنبش سبز؛ دیروز، امروز، فردا

Posted: 23 Nov 2014 04:21 AM PST

جرس: اتاق ۱۱ بند ۳۵۰ زندان اوین محل برگزاری کلاس‌هایی در زمینه مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فکری و همچنین آموزش زبان‌های خارجی و مباحثی درباره علوم پایه بوده است. دکتر سعید مدنی نیز تا پیش از تبعید به سالن ۱۲ زندان رجایی‌شهر کرج، طی یک سالی که در آن بند حضور داشت، کلاس‌هایی در زمینه مسائل اجتماعی به خصوص جنبش‌های اجتماعی برای زندانیان سیاسی برگزار کرد.

 

به گزارش کلمه، تقریر سلسله مباحث وب در این کلاس‌ها توسط سیامک قادری، روزنامه‌نگار و از فعالان جنبش سبز در زندان صورت گرفته است.

 

پیش‌تر اولین قسمت از از درس‌گفتارهای مدنی با موضوع «جنبش‌های اجتماعی» و تاکید بر وضعیت خاص جنبش سبز در ایران و شرایط دیروز، امروز و فردای آن منتشر شده بود و آنچه می‌خوانید، دومین قسمت از این سلسله مباحث است:

 

 

در آغاز جلسه و پیش از ادامه بحث گذشته باید نکته‌ای را مطرح کنم و آن اینکه پس از جلسه هفته گذشته برخی از دوستان حاضر در جلسه نگران عواقب برگزاری این جلسات زیر دوربین مدار بسته زندان بودند و نسبت به امکان شنود مباحث هشدار می‌دادند. در پاسخ به این دوستان عزیز خاطرنشان کردم که اولا حرف اصلی جنبش سبز این بود که برای جلوگیری از ادامه انحرافات نظام پس از انقلاب، ما اعتراضات خودمان را مطرح و دنبال می‌کنیم.

 

برادران در حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد هم بارها تاکید کرده‌اند که قصد و نیت آنها برای تداوم اعتراضات‌شان خیر و صلاح نظام است. (و ما ارید الا الاصلاح) بنابراین جنبشی که افراد مرجع و کلیدی آن چنین دیدگاهی را مطرح می‌کنند نه تنها باید به شکل علنی، روشن و شفاف مواضع و دیدگاه‌ها و نقدشان را بر وضع موجود به اطلاع عموم جامعه و به خصوص صاحب‌منصبان و فرادستان برساند، بلکه مقامات نیز اگر کمی درایت داشته باشند باید از طرح این انتقادات و مواضع به صورت شفاف و علنی استقبال کنند و اجازه دهند منتقدان نقاط ضعف و عوامل تداوم فساد، تبعیض و نابرابری را مطرح و مسببین وضع موجود را مجازات کنند، نه جنبش و آنانکه هدفی جز بهروزی ملت ندارند.

 

نکته دوم آنکه جنبش سبز بازها تصریح کرده که حرکتی اصلاح‌طلبانه، مسالمت‌آمیز و ضد خشونت است که خواستار اجرای بدون تنازل قانون اساسی است. طرح چنین مواضعی چرا باید علنی نباشد؟ چرا ما نباید در زندان و بیرون از زندان این ارزش مندرج در منشور جنبش را با صراحت خطاب به خودمان و مسئولان ام و ارشد نطام یادآور شویم که «جنبش سبز یک جنبش مدنی است که پرهیز از خشونت و حرکت در چارچوب موازین و فعالیت مدنی را سرلوحه خویش قرار داده است. این جنبش با اعتقاد به اینکه کرامت انسانی مردم اصلی‌ترین قربانی خشونت در فضای تقابل‌های نابرابر اجتماعی خواهد بود، ضمن تاکید بر گفتگوی احترام آمیز متقابل، فعالیت مسالمت‌آمیز و توسل به راه‌های غیر خشونت آمیز را ارزشی خدشه‌ناپذیر می‌داند…

 

جنبش سبز با در نظر گرفتن شرایط ، مقتضیات، از کلیه ظرفیت‌های فعالیت مسالمت‌آمیز استفاده خواهد کرد. (منشور جنبش سبز، ویرایش دوم)

 

و بالاخره نکته سوم آنکه جنبش‌های اجتماعی نه محصول عامل خارجی و توطئه بیگانگان بلکه نتیجه تغییرات اجتماعی هستند. در ادامه این مباحث به تفصیل در این باره گفتگو خواهیم کرد. بنابراین ما نه تنها در میان خود بلکه در گفتگو با مقامات و مسئولان نظام، بازجو و هرکس دیگری باید تصریح کنیم که جنبش سبز را من و شما و دیگر زندانیان سبز و حتی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد ایجاد نکرده‌ایم، بلکه چرخه گسترده‌ای از عوامل طی سی سال گذشته جامعه ایران را به این نقطه رسانده‌اند و امکان توقف این سیل ناممکن است. بنابراین باید به جای تشدید برخوردهای امنیتی و مجازات کسانی که عواقب این سیل را به آنها هشدار می‌دهند، سپاسگزارشان باشند.

 

لذا طرح این مباحث به صورت صریح، شفاف و علنی را در این کلاس یا خارج آن ضروری می‌بینم و تصور می‌کنم این روش با مشی جنبش سبز سازگاری بیشتری دارد. در منشور جنبش ذیل عنوان راهکارها در بند ۷ آمده است: «این جنبش بر این باور است که حفظ منافع ملی و دستیابی به اهداف جنبش و کاهش بی‌اعتمادی بحران‌زای کنونی بین ملت و حکومت، مستلزم گفتگوی میان نمایندگان گروه‌های مختلف فکری و سیاسی با یکدیگر و نیز حاکمیت و مردم است.»

 

بر این اساس وظیفه ما آن است که از یک سو عرصه عمومی و جامعه مدنی را مخاطب قرار دهیم و از سوی دیگر حاکمیت و مسئولان کنونی را.

 

یکی از تفاوت‌های جنبش سبز با جنبش‌های انقلابی یا جنبش‌های قدیم همین است. ما ناچاریم برای کاهش هزینه‌های تغییر و اصلاح دائما مخاطرات و پیامد‌های حاصل از ادامه وضع موجود را در گوش فرادستان فریاد زنیم و به این قانع نشویم که «نرود میخ آهنین بر سنگ»

 

جنبش‌های اجتماعی نشان داده‌اند که بالاخره سنگ را هم وادار می‌کنند تا صدای سپر عمومی و جامعه مدنی را بشنوند و چنانکه در جمله انتهایی منشور جنبش آمده: « باور داریم که این همه جز با باور به حقانیت ملت و التزام به کسب مشروعیت از او و در نظرگیری مصالح ملی و منافع ملت، میسر نخواهد بود.»

 

با این مقدمه و توضیح مفصل اجازه دهید بحث را با تعریف جنبش‌های اجتماعی ادامه دهیم. اگر چه تعاریف متعددی از جنبش‌های اجتماعی ارائه شده اما صاحب‌نظران در میان این تعاریف چهار مولفه مشترک را استخراج کرده‌اند:

 

مولفه اول، شبکه تعامل غیررسمی به عنوان پیش شرط بسیج اجتماعی و زمینه‌ساز شکل‌گیری جهان‌بینی یا فهم مشترک از محیط و دنیای پیرامون در میان مشارکت‌کنندگان در جنبش است. گردش منابع اعم از نیروی انسانی و مادی از طریق شبکه تعامل غیررسمی در درون جنبش ممکن خواهد شد. به علاوه بسیاری از مفاهیم مشترک و معانی نیز در جریان تبادلات و پویایی درون شبکه تعامل غیر رسمی فرآیند شکل‌گیری و تداوم هویت جنبش را فراهم می‌آورد. بر این اساس جنبش اجتماعی بدون شبکه تعاملات رسمی و غیر رسمی متصور نمی‌باشد.

 

مولفه دوم مشترک بین تعاریف مختلف از جنبش اجتماعی، «اعتقادات مشترک و همبستگی» مجموعه مشارکت‌کنندگان در جنبش است. واژگان، ایده‌ها و اعمال که در نهایت هویت مشترک جنبش را شکل و سامان می‌دهند در فرآیند پدید‌آیی تا برآمدن جنبش و در جریان تحول آن به تدریج انباشتی از مفاهیم و مواضع را درباره مسایل موجود و آینده جنبش فراهم می‌آورند که زمینه‌ساز پیوند ذهنی درون جنبش می‌شوند. این نظام اندیشگی در نهایت نظام ارزشی مرکب از باید‌ها و نبایدهای جنبش را به وجود می‌آورد که یکی از مهم‌ترین عوامل در تعریف«ما»ی جنبش و تمایز از «آنها»ی غیر یا ضدجنبش هستند. همین نظام ارزشی است که با وجود مقابله نظام‌های مستقر و مسلط از طریق سرکوب امکان تداوم جنبش را فراهم می‌آورند.

 

مولفه سوم در تعریف جنبش‌های اجتماعی «منازعه و کشمکش» است. در جنبش‌های قدیم حوزه منازعه منحصر به امور سیاسی بود اما در جنبش‌های اجتماعی جدید دامنه کشمکش به حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گسترش داده شده و به این ترتیب عاملیت‌های متعدد و متکثر در درون و بیرون از جنبش اهمیت یافته‌اند و در فرآیند سیاسی نقش ایفا می‌کنند.

 

در هرحال منازعه و کشمکش تعیین‌کننده و خط حائل میان «ما»ی جنبشی و «آنها»ی غیر جنبشی است.

 

جنبش‌ها بدون «اعتراض» بی‌معنا و نامفهوم‌اند. اگرچه دامنه اشکال سیاسی اعتراض بسیار گسترده و متنوع است اما بیان اعتراض به هر نحو ممکن و با هرصورت و شکل، جزیی لاینفک از جنبش‌های اجتماعی است. «اعتراض» می‌تواند در قالب‌های نهادینه، رسمی و متعارف یا غیرنهادینه، غیررسمی و غیرمتعاوف بروز و ظهور کنند.

 

بر این اساس و با در نظر گرفتن چهار مولفه مورد اشاره می‌توان جنبش‌های اجتماعی را اینگونه تعریف کرد: شبکه‌س غیر رسمی، مبتنی بر اعتقادات مشترک و همبستگی، که از طریق استفاده از اشکال گوناگون اعتراض حول موضوعات منازعه‌آمیز بسیج می‌شوند.

 

در جلسه آینده بحث درباره مفهوم جنبش اجتماعی را ادامه می‌دهیم.

 

سؤال نمایندگان از علوی درباره انتشار گزارشی “علیه نهادهای امنیتی”

Posted: 23 Nov 2014 04:21 AM PST

جرس: ۱۵ نفر از نمایندگان مجلس از وزیر اطلاعات درباره چگونگی انتشار گزارش منتسب به رئیس‌جمهور علیه یکی از نهادهای امنیتی کشور که به گفته آنان در "رسانه‌های ضدانقلاب" منتشر شده، سؤال کردند و آن را تحویل هیأت رئیسه مجلس دادند.


 

به گزارش فارس، 15 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اجرای ماده 193 آیین‌نامه داخلی از محمود علوی وزیر اطلاعات سؤالی را مطرح کردند و آن را برای طی مراحل قانونی تحویل هیأت رئیسه مجلس دادند.

 

به نظر می‌رسد این سوال مربوط به مطلبی است که به تازگی در "سحام‌نیوز" تحت عنوان "افشای بخشی ازاقدامات دولت پنهان سازمان اطلاعات سپاه برای کودتای سردعلیه دولت" منتشر شده بود.

 

در خلاصه این سوال آمده است: چگونه گزارش منتسب به رئیس‌جمهور که علیه یکی از نهادهای امنیتی کشور تدوین شده است، در رسانه‌های ضد انقلاب منتشر شده است؟ چه نهادی و با چه انگیزه‌ای این گزارش کذب را تهیه کرده است؟

 

در شرح این سؤال نیز ذکر شده است: وزیر محترم اطلاعات، همان طور که مستحضرید چندی پیش یکی از پایگاه‌های خبری ضد انقلاب، اقدام به انتشار گزارشی منتسب به رئیس‌ جمهور کرد که علیه یکی از نهادهای امنیتی کشور تهیه شده بود، این گزارش کذب که متأسفانه با انگیزه‌های افراطی و سیاسی تهیه شده، طبق اظهار نظر این سایت توسط رئیس‌ جمهور به یکی از مسئولان ارشد کشور ارائه شده است.

 

در بخش دیگری از این سوال، چهار سؤال به طور مشروح از وزیر اطلاعات پرسیده شده که به شرح ذیل است:1- آیا اصل این گزارش را تأیید می‌فرمایید و یا فقط توهمات و جنگ روانی رسانه‌های ضد انقلاب است؟2- در صورت تأیید چه نهادی اقدام به این حرکت مغرضانه و خلاف تدبیر کرده است؟ 3- چگونه و توسط چه کسانی این گزارش به دست رسانه‌های ضد انقلاب رسیده است؟ 4- برای شناسایی و مجازات افراد و یا نهادی که این گزارش را تهیه و منعکس کرده‌اند، چه اقدامی انجام داده‌اید؟

 

اسامی نمایندگان سؤال‌کننده از وزیر اطلاعات به شرح ذیل است: جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد و کلات، حبیب آقاجری نماینده بندر ماهشهر، سیدمحمود نبویان نماینده تهران، حسینعلی حاجی‌دلیگانی نماینده شاهین‌شهر، محمد صالح جوکار نماینده یزد، حسین نجابت نماینده تهران، الیاس نادران نماینده تهران، اسماعیل کوثری نماینده تهران، محمدمهدی زاهدی نماینده کرمان، جبار کوچکی‌نژاد نماینده رشت، محمد اسماعیل سعیدی نماینده تبریز، نصرالله پژمانفر نماینده مشهد و کلات، سیدمرتضی حسینی نماینده قزوین، مهدی کوچک‌زاده نماینده تهران، سید علی طاهری نماینده گرگان.
 

شاکی پرونده سعید مرتضوی: سازمان بازرسی کل کشور هم از دادستان سابق تهران شکایت کرد

Posted: 23 Nov 2014 03:26 AM PST

جرس: شاکی پرونده رئیس سابق سازمان تأمین اجتماعی، گفت: سازمان بازرسی کل کشور پس از بررسی پرونده مرتضوی و تأیید تخلفات صورت گرفته در مدیران دوره وی، از این متهم شکایت کرد که به این ترتیب یک شاکی حقوقی دیگر به این پرونده اضافه شد.



به گزارش ایسنا، پیمان حاج محمود عطار درباره تخلفات سعید مرتضوی و روند رسیدگی به پرونده وی در دستگاه قضایی، گفت: سعید مرتضوی به عنوان رئیس وقت تأمین اجتماعی مدعی است وجوهی را که به اشخاص غیرمرتبط با سازمان مذکور پرداخت کرده است، در حوزه اختیارات مدیریتی وی بوده و در قالب بودجه غیرشمول این پرداخت‌ها را انجام داده است.

 


او گفت: اختلاف‌نظری که بین ما سه شاکی پرونده سوءاستفاده مالی از سازمان تأمین اجتماعی وجود دارد، موجب شد بنا به درخواست ما بازپرس پرونده از دو مرجع نظارتی کشور یعنی دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور استعلامی انجام دهد مبنی بر اینکه "آیا رئیس سازمان تأمین اجتماعی می‌تواند این‌گونه وجوه را به اشخاص خارج از سازمان پرداخت کند یا خیر"، که پاسخ هر دو سازمان به این استفساریه منفی بود و این پرداخت‌ها را غیرقانونی عنوان کردند و مصادیق غیر شمول را شامل این پرداخت‌ها ندانستند.

 

این وکیل دادگستری، در ادامه این مطلب گفت: سازمان بازرسی کل کشور علاوه بر اینکه پاسخ بازپرس را اعلام کرد، به عنوان نهاد نظارتی از سعید مرتصوی بابت پرداخت‌های غیرقانونی به دستگاه قضایی شکایت کرد و یک شکایت به شکایت‌های مرتضوی اضافه شد.

 

او گفت: نتیجه‌ای که ما از پیگیری این پرونده به دنبال آن هستیم، این است که با توجه به اتهامات متعدد کلان اقتصادی که متوجه سعید مرتضوی است، بازپرس پرونده باید در مرحله پس از احضار مرتضوی و متناسب با سوءاستفاده‌های کلانی که مورد تأیید مراجع نظارتی قرار گرفته است، برای وی قرار تأمینی مناسب و دستور ممنوع‌الخروجی وی را صادر کند، زیرا بیم این وجود دارد که در آینده دسترسی به مرتضوی فراهم نباشد و اموالی هم نتوان از وی مصادره کند.

 

اشتون، ظریف و کری در راند پنجم/ لاوروف احتمالا امشب به وین می رود

Posted: 23 Nov 2014 03:26 AM PST

جرس: کاترین اشتون، جان کری و محمد جواد ظریف از ساعت 13 به وقت تهران پنجمین دیدار سه جانبه خود در وین 8 را برگزار می کنند.


 

به گزارش خبرآنلاین، آمریکا و کاترین اشتون بار دیگر و از ساعت 13 به وقت تهران در کاخ کوبورگ به یکدیگر به گفتگو و مذاکره می نشینند. این مذاکره در حالی برگزار می شود که جان کری دیشب اظهار داشته اگر طرفین نتوانند طی زمان باقی مانده به نتیجه برسند ناگزیرند ادامه گفتگوها را تمدید کنند. هیئت ایرانی اما بارها تاکید کرده به دنبال تمدید مذاکرات نیست. تلاش ها در روزها و ساعات پایانی برای حصول به توافق بیش از همیشه شده و همه طرفین خواهان رسیدن به نتیجه تا پایان ضرب الاجل سوم آذر ماه هستند.

 

از سوي ديگر آنگونه که خبرنگار خبرآنلاين از وين گزارش کرده است، روسیه پس از چندین روز اظهارات ضد و نقیض از دور بالاخره به صورت عملی و از نزدیک در جريان گفتگوها قرار می گیرد. مقامات و همچنین رسانه های روسی طی چند روز اخیر بارها با اظهاراتی نه چندان معتبر فضای ابهام را مذاکرات ایجاد کرده بودند. حالا و با نزدیک شدن به مهلت نهایی از ساعت 10:30 به وقت وین و 13 به وقت تهران قرار است نماینده روسیه با عراقچی و روانچی دیدار دوجانبه داشته باشد.

 

گمانه ها و اخبار غیر رسمی حاکی از این است که سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه هم تا پایان امشب خود را به وین خواهد رساند.

 

عضو تیم مذاکره کننده ایران: تا امشب توافق نکنیم، مذاکرات تمدید می شود
 

 

یک عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان گفت: اگر تا یک‌شنبه شب در وین بر سر یک تفاهم سیاسی و کلی توافق نکنیم، گزینه تمدید توافق ژنو روی میز قرار می گیرد.

 

به گزارش ایسنا، این عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای از گفت‌وگوی هیات‌های مذاکره کننده ایران و 1+5 بر روی توافق کلی وسیاسی و نه توافق جامع در مذاکرات وین خبر داد.

 

او گفت که با توجه به محدودیت زمان و حجم زیاد جزئیات و ضمائم توافق احتمالی امکان دست یافتن به توافق جامع و کامل تا سوم آذر غیر ممکن است.

 

این عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای گفت: از این رو تلاش داریم بر روی کلیات توافق که اصول توافق را شامل می شود از جمله ابعاد غنی سازی، تعداد سانتریفیوژها و چارچوب زمانی فعالیت ها، چگونگی لغو تحریم ها، فعالیت فردو، اراک وغیره به تفاهم برسیم.

 

او در عین حال گفت: به جرأت می‌توان گفت که همه طرف ها برای رسیدن به توافق در حالی که دور روز تا پایان مهلت تعیین شده برای مذاکرات جامع باقی مانده است جدی و مصمم هستند و هنوز هیچ مذاکره‌ای بر سر تمدید توافق یا مذاکرات صورت نگرفته است.

 

این عضو تیم مذاکره‌کننده گفت که توافق سیاسی به معنای تمدید مذاکرات نیست بلکه به این معناست که تفاهمی سیاسی بر سر اصول توافق جامع به دست می‌آید. اما با توجه به محدودیت زمان و پیچیده و فنی بودن مسائل بعد از یک فاصله کوتاه مجددا باز می‌گردیم و متن تفاهم شده را به همراه جزئیات و ضمائم آن که بسیار زیاد هم هستند، مکتوب و نهایی می کنیم.

 

بازگشایی پرونده بدهکاران بزرگ بانکی در مراجع قضایی

Posted: 23 Nov 2014 03:04 AM PST

جرس: کمیته مطالبات معوق بانک مرکزی با حمایت قوه قضائیه و بانک‌ها، دور جدید وصول مطالبات غیرجاری در مراجع قضائی را آغاز کرد.

 

به گزارش مهر، براساس آخرین آمارهای اعلامی از سوی مسئولان نظام بانکی کشور رقم مطالبات معوق به ۸۷ هزار میلیارد تومان رسیده است، با این وجود چند روز پیش ولی الله سیف در جمع فعالان اقتصادی نسبت مطالبات غیرجاری را با روندی کاهشی ۱۴٫۱ درصد ذکر کرد و افزود: روند مطالبات معوق کاهشی است و امیدواریم که این نسبت به زیر ۵ درصد برسد.

 

همچنین بر اساس آخرین تصمیم گیری ها در جلسات مشترک بانک مرکزی و ستاد اقتصادی دولت، مشتریان بدحساب و خوش حساب از یکدیگر تفکیک شده و تقسیم بندی شده اند و بدحسابان بانکی که از تمکن مالی هم برخوردارند از تمام حقوق محروم شده اند.

 

به هر حال بانک مرکزی به گفته سیف کمیته ای را برای پیگیری و وصول مطالبات معوق تشکیل داده است و این کمیته هر هفته جلسه برگزار می کند و از حمایت قوه قضائیه و بانکها برخوردار است تا بتواند شرایط مطالبات معوق بانکی را بهبود بخشد. در پی این اقدامات فهرستی از بدهکاران بانکی به قوه قضائیه ارسال شده است و کمیته مذکور پیگیری آنها را انجام می دهد.

 

بیشترین مطالبات معوق مربوط به کدام بانک است؟

 

کارگروه ویژه مطالبات معوق در بانک مرکزی به درخواست ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی تشکیل شده است تا نظام بانکی را از مطالبات معوق نجات دهد، گرچه برخی از مدیران بانکی می گویند که دارای کمترین میزان بدهی معوق هستند و یا اینکه کمترین میزان بدهی معوق بانکها به آنها تعلق دارند، اما واقعیت چیز دیگری است.

 

صحبت های مدیران بانکی نیز حاکی از این است که بانک ها برنامه ریزی های ویژه ای را برای وصول مطالبات غیرجاری انجام می دهند، این در حالی است که بانک مرکزی نسبت به وضعیت فزاینده مطالبات معوق نظام بانکی طی ماه های اخیر هشدارهای جدی را به بانکها صادر کرده است.

 

بانک مرکزی و در راس آنها ولی الله سیف از بانکها درخواست کرده است که با توجه به وضعیت نگران کننده مطالبات غیرجاری طی سالهای اخیر، بانکها با مدیریت مدیران عامل کارگروهی را برای پیگیری و ریشه یابی دلایل مطالبت معوق تشکیل دهند.

 

 

به استناد آمارهای بانک مرکزی درصد بزرگی از مطالبات معوق بانکها نزد تعداد محدودی از افراد قرار گرفته است. همچنین حدود ۳۰ درصد مطالبات معوق نظام بانکی کشور سهم بخش تولید است.

 

بررسی ها نشان می دهد که عواملی از جمله بیرونی و درونی در ایجاد این معوقات دخیل بودند که از عوامل بیرونی می توان به رکود تورمی، تحریم های بین المللی، جهش نرخ ارز و از عوامل داخلی می‌توان به عدم اعتبار سنجی دقیق در بانکها و عدم وجود نظم و قاعده مشخصی در برخی بانکها برای پیگیری قضایی مطالبات اشاره کرد.

 

مطالبات معوق نشان دهده ضعف مدیران

 

مسئولان بانک مرکزی معتقدند که وجود مطالبات معوق در دفاتر بانک ها، نشان دهنده ضعف مدیران آن بانک است. علاوه بر آن، تاثیر مطالبات معوق بر کاهش توان تسهیلات دهی شبکه بانکی بسیار چشمگیر است.

 

یکی از مشکلات در این زمینه نیز به ثبت و طبقه بندی مطالبات غیر جاری شرکت های متعلق به بانک ها بازمی گردد. به عبارت دیگر برخی بانک ها به جهت حمایت از شرکت های زیرمجموعه خود این قبیل مطالبات را با ترفندهای مختلف در طبقه جاری حفظ می کنند لذا این مطلب که عنوان می شود مطالبات از شرکت های زیرمجموعه بانک ها پیگیری نمی شود اصولا” دارای شکل دیگری است و نحوه برخورد دیگری را می طلبد.

 

در عین حال بر اساس آخرین اخبار قرار است که بانک مرکزی فردا و در جلسه ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی در مورد پرونده مشتریان کلان بدحساب گزارش ارائه دهد و اقدامات فرادستگاهی در زمینه رسیدگی به مطالبات معوق را بازگشایی کند.

 

جلسه ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی فردا عصر به ریاست اسحاق جهانگیری برگزار می‌شود تا بانک مرکزی گزارشی از تدوین متن نهایی پیش‌نویس مصوبه ستاد برای تکمیل سامانه‌های اطلاعاتی بانکی ارائه کند.

 

آیت‌الله شبیری زنجانی: هر اقدامی منجر به تقویت تکفیری ها شود حرام است

Posted: 23 Nov 2014 12:25 AM PST

جرس: آیت الله شبیری زنجانی جنگ های کنونی در جهان را حرکت هایی غیر انسانی دانست و بر ضرورت ایجاد صلح و آرامش در جهان تاکید کرد.

 

 

به گزارش وبسایت اطلاع‌رسانی آیت‌الله شیبیری زنجانی، وی در پاسخ به سؤال تعدادی از طلبه های حوزه علمیه قم، تکفیری ها را مولود هوا و هوس دانست و گفت: تکفیری ها تئوری دینی ندارند، بلکه اهل هوا و هوس اند و به نام اسلام جنایت می کنند. جنایت های این گروه ها دل هر انسانی را به درد می آورد، این گونه اقدامات ضد انسانی که توسط تروریست ها و گروهک های تکفیری انجام می گیرد با هیچ ملاک و معیار انسانی مطابقت ندارد.

 

آیت الله شبیری زنجانی با اشاره به سیره پیامبر اسلام در تبلیغ دین خاطر نشان کرد: هیچ شیعه ای این گونه آدم کشی را مشروع و انسانی نمی داند. کجا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین جنایاتی را جایز دانسته است؟! ایشان رحمةً للعالمین بودند اما اینها آرامش را از مردم سلب کرده اند. اینها اشقیا هستند و می خواهند با علم کردن پرچم لا الله الا الله و انجام جنایت تحت این نام ، چهره رحمانی اسلام را خشن جلوه داده و مانع از گسترش روزافزون این آیین توحیدی شوند.

 

وی در پاسخ به این سوال که " آیا می توان داعشی ها را به صرف بیان شهادتین مسلمان نامید" ،بیان داشت: خوارج هم شهادتین می گفتند اما مسلمان نبودند؛ چون بغض حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را داشتند. احکام اسلامی بر کسی که بغض حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را در دل دارد بار نمی شود. تکفیری ها هم اگر بغض حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام را داشته باشند، حتی اگر شهادتین را هم بگویند مسلمان نیستند و اگر بغض آن حضرت را هم ندارند چون امنیت را از افراد و جامعه سلب کرده اند، می توان گفت که محارب اند.

 

این مرجع تقلید شیعیان در پاسخ به این سوال که " آیا قوانین فقهی شیعه اجازه مطرح شدن قانون جرم شناخته شدن جنگ در جهان و انجام گفتگو به جای جنگ را می دهد" اظهار داشت: بله، آنچه که در عصر غیبت واجب است دفاع است و هیچ کجای مکتب شیعه چنین کشتارهای غیر انسانی را جایز نمی داند و برای آن جواز صادر نشده است. این جنگ ها، جنگ هایی سبوعانه و غیر انسانی است و باید برای آن فکری کرد.

 

آیت الله شبیری زنجانی با تاکید بر لزوم وحدت مسلمانان برای مبارزه با این گروه ها خاطرنشان کرد: بر همه مسلمانان چه شیـعه و چه سنی لازم است تا با هوشیاری تمام، همبستگی و وحدت کلمه، روشی مناسب برای مقابله با این گروه ها اتخاذ کنند و از اختلاف و تفرقه به هر شکلی پرهیز کنند.

 

استاد حوزه علمیه هر اقدامی را که منجر به تقویت تکفیری ها شود حرام دانست وافزود: تمام کسانی که در راه مقابله با این گروه ها قدم برمی دارند و برای پیروزی اسلام و برگشت آرامش به این کشورهای مورد تعرض قرار گرفته، تلاش می کنند، نزد خداوند متعال مأجورند .

 

سردار حسین علایی: اگر مذاکرات انجام نمی‌شد٬ جای دلواپسی داشت

Posted: 23 Nov 2014 12:25 AM PST

جرس: رئیس اسبق ستاد مشترک سپاه تاکید کرد: اگر مذاکرات انجام نمی‌شد واقعا جای دلواپسی داشت چراکه وضعیت فشارها بر روی ایران توسعه پیدا می‌کرد.


 

مذاکرات روند رو به پیشرفتی را طی کرده است

 

سردار حسین علایی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در خصوص ارزیابی‌اش از مذاکرات صورت گرفته میان ایران و 1+5 چیست؟ گفت: مذاکرات از روزی که شروع شد و تا به امروز روند رو به پیشرفتی را طی کرده است. البته بسیاری انتظار دارند مذاکرات سریع به نتیجه برسد ولی باید گفت این انتظار، انتظار بالایی است. در کل مذاکرات شروع شده و ادامه دارد، موفقیت‌های بالایی را داشته اگر چه هنوز به نتیجه‌ای نرسیده است.

 

قطار تحریم‌ها، متوقف شده است

 

وی با اشاره به نتایج مذاکرات اظهار داشت: مهمترین نتیجه مذاکرات این بوده که زمانی ایران به عنوان خطر برای امینت جهانی معرفی می‌شد اما دیگر چنین تصوری رنگ باخته است و قطار تحریم‌ها که راه افتاده بود و به سرعت راهش را ادامه می‌داد و در حال شتاب گرفتن نیز بود، متوقف شده است. بنابراین مذاکرات اگر چه به نتیجه مورد نظر مردم و حتی دولت نرسیده ولی گام‌های رو به رشدی برداشته است.

 

این فرمانده عالی رتبه سپاه در زمان جنگ تحمیلی در پاسخ به این سوال که عملکرد تیم مذاکره‌کننده را چطور می‌بینید؟ تصریح کرد: تیم مذاکره‌کننده با احتیاط و با تلاش برای تامین منافع ملی اقدام کرده است و سعی می‌کند تمامی اقداماتش را در چارچوب سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی سازمان دهد و از ظرفیت‌های دیپلماسی برای تامین حداکثر منافع جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.

 

اگر مذاکرات انجام نمی‌شد واقعا جای دلواپسی داشت

 

سردار علایی در پاسخ به سوال دیگر مبنی بر اینکه در برهه‌هایی که مذاکرات انجام می‌شد، برخی از گروه‌ها و جریانات سیاسی ابراز دلواپسی و نگرانی می‌کنند. آیا مذاکرات جای دلواپسی داشته و دارد؟ خاطرنشان کرد: اگر مذاکرات انجام نمی‌شد٬ واقعا جای دلواپسی داشت چراکه فشارها بر روی ایران زیاد می‌شد ولی اینکه ما از ظرفیت مذاکرات حداکثر استفاده را ببریم٬ جزء دغدغه‌های همه مردم است که بتوانیم همه ظرفیت‌ هسته‌ای‌مان را حفظ کنیم و هم بتوانیم نوعی روابط عادی با کشورهای دیگر برقرار کنیم تا بتوانیم منافع ملی ایران را در جامعه جهانی تضمین کند. برای همین خوب است همه مردم از برنامه‌ هسته‌ای و هم از مذاکرات برای برداشتن تحریم‌ها حمایت کنند.

 

این تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل درباره اینکه ارزیابی‌تان از نتیجه مذاکرات چیست؟ ابراز داشت: فکر می‌کنم به کندی ولی رو به جلو حرکت می‌کنیم.

 

به احتمال زیاد برای تمدید مذاکرات٬ در مراحل بعدی توافق خواهد شد

 

وی در پاسخ به سوال دیگر در خصوص اینکه فکر می‌کنید تا زمان ضرب‌الاجل به توافق جامع نهایی دست پیدا می‌کنیم؟ تاکید کرد: بعید می‌رسد تا زمان ضرب‌الاجل به یک توافق همه‌جانبه برسیم ولیکن به احتمال زیاد برای تمدید مذاکرات و توافق در مراحل بعدی توافق خواهد شد.

 

رئیس اسبق ستاد مشترک سپاه در خصوص اینکه به فرض عدم توافق، مقصر عدم دستیابی به توافق کیست؟ یادآور شد: در آمریکا جناح‌های مختلفی حضور دارند و برخی از آنها دوست دارند ایران را به عنوان دشمن تلقی کنند و تمایل ندارند که مذاکرات به نتیجه برسد. در ایران نیز افرادی وجود دارد که فکر می‌کنند اگر مذاکرات به نتیجه برسد٬ ممکن است آنها نتوانند در عرصه سیاسی خیلی فعال باشند ولی بسیاری هم در ایران و هم در آمریکا به این رسیده‌اند که تنش‌های چندین ساله کاهش پیدا کند و با ادامه مذاکرات٬ از وضعیت خصمانه به سوی وضعیتی که تنها دو کشور با یکدیگر اختلاف نظر دارند، حرکت کنند.

 

خبرنگار ایلنا از سردار علایی پرسید که فکر می‌کنید پس از 35 سال قطع رابطه سیاسی ایران و آمریکا اکنون زمان تجدید روابط سیاسی فرا نرسیده است؟ که وی عنوان کرد: رابطه سیاسی یک بحث است ولی روابط در حوزه‌هایی که مردم بتوانند از آن استفاده کنند، یک بحث دیگر است؛ مثلا بحث راه افتادن خط هوایی مستقیم ایران و آمریکا به نفع بسیاری از ایرانیان است که هم‌اینک در آمریکا زندگی می‌کنند و تمایل به رفت‌و‌آمد به ایران را دارند. می‌شود از حداقل‌هایی شروع کرد بدون آنکه رابطه سیاسی برقرار کرد.

 

نفس نامه اوباما به ایران نشانه این است که آنها می‌خواهند موضوع سرسختانه خود کنار بگذارند

 

رئیس اسبق ستاد مشترک سپاه در پاسخ به این سوال که رئیس شورای عالی امنیت ملی چندی پیش بیان کرد که در برهه‌هایی به نامه رئیس جمهور آمریکا جواب داده شده است. نظرتان در این باره چیست؟ اذعان داشت: بخشی از دیپلماسی، نامه‌نگاری است. نفس اینکه رئیس جمهور آمریکا به ایران نامه بدهد نشانه این است که آن موضوع سرسختانه و خصمانه را می‌خواهند کنار بگذارند و اینکه ایران پذیرفته چنین نامه‌های را دریافت کند، قبول کرده که دیپلماسی نامه‌نگاری چیز بدی نیست.

 

در داخل پاکستان وضعیت امنیتی مطلوب نیست

 

وی درباره اینکه بهترین روش برای مبارزه با تروریسم مرزی چیست؟ بیان کرد: مشکل بزرگی که وجود دارد این است که در پاکستان دولت مقتدری که مرزهایش را کنترل کند، وجود ندارد و خود نیز سال‌هاست درگیر گروه‌های افراطی و تروریستی است و حتی در چند سال پیش شاهد بودیم که خانم بی‌نظیر بوتو توسط این گروه‌ها ترور شد. در داخل پاکستان وضعیت امنیتی مطلوب نیست و در بعضی از مناطق٬ کنترل آنها توسط قبایل صورت می‌گیرد و دولت در آن اماکن حاکمیتی ندارد.

 

این تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل ادامه داد: در هر حال، هرچند دولت ضعیف است ولی دولت‌ها٬ مسئولیت‌هایی در تامین امنیت مرزها دارند و این مسئولیت نیز از دولت پاکستان منتفی نیست و دولت این کشور موظف است مرزهای خود را با جمهوری اسلامی ایران امن نگه دارد و اجازه ندهد گروه‌هایی از خاک پاکستان به کشورمان نفوذ کنند و امنیت ایران را به خطر بیاندازند و این باعث مشکلات در روابط دو کشور خواهد شد.

 

سردار علایی با بیان اینکه خوشبختانه رابطه ایران و پاکستان از زمان‌های گذشته و از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، رابطه‌ای خوب و مناسبی بوده است و همیشه دولت‌های ایران و پاکستان به یکدیگر اعتماد داشتند و تلاش برای ایجاد روابط خوب میان دو کشور برقرار بوده است، گفت: به هر حال یکی از مشکلات ایران است که در پاکستان دولت مقتدری که بتواند مرزهایش را امن نگه دارد، وجود ندارد و این باعث شده گروه‌های تروریستی از جغرافیای پاکستان برای ایجاد ناامنی در خاک ایران استفاده کنند. در چنین شرایط دولت باید از ظرفیت‌های دیپلماسی حداکثر استفاده را کند و تلاش کند که اجازه ندهد که گروه‌های تروریستی وارد خاک کشورمان شوند.

 

سه چهارم اهالی خاورمیانه معتقدند کشورشان مسیر اشتباهی را طی می‌کند

Posted: 23 Nov 2014 12:25 AM PST

گزارش پیو از آینده مردم خاورمیانه
جرس:  بر اساس گزارش موسسه تحقیقات پیو نزاع های متعددی که در سال های اخیر در خاورمیانه فراگیر شده، آینده و چشم انداز زندگی مردم این منطقه را تیره و تار کرده است.

 

به گزارش شفقنا، در حالیکه مردم اکثر کشورهای درحال توسعه از زندگی حال حاضر خود رضایت دارند و درباره آینده خوش بین هستند، مردم خاورمیانه از وضعیت کشورهای خود، اقتصاد و زندگی خود ناراضی هستند و درباره آینده خود و فرزندانشان نگران اند.

 

براساس بررسی صورت گرفته از سوی موسسه تحقیقات پیو، میانگین تقریبی سه چهارم از اهالی خاورمیانه که مورد مطالعه قرارگرفته اند معتقدند کشور آنها مسیر اشتباهی را طی می کند و اقتصاد آنها به سمت فقیر شدن پیش می رود. این سطح از نارضایتی قابل مقایسه با اهالی کشورهای اروپاییست که با آغاز بحران اقتصادی چشم انداز تیره و تاری فراروی شرایط ملی آنها قرار گرفته است. اما این نارضایتی در خاورمیانه منفی تر از دیدگاهی است که مردم آسیا و آفریقا نسبت به آینده به ویژه در حوزه اقتصادی دارند.

 

این ناخوشنودی اهالی خاورمیانه حتی بر زندگی شخصی آنها نیز تاثیرگذار بوده است. زمانیکه از آنها سوال شد در کجای "نردبان زندگی" ایستاده اید، در حالیکه پله دهم بهترین شرایط زندگی و پله صفر بدترین شرایط زندگی را نشان می دهد، میانگین 15 درصد از این افراد زندگی خود را بر پله سوم یا پایین تر از آن توصیف کرده اند. این عدد در حدود دوبرابر یا بیشتر از درصد افرادیست که در اروپا، آسیا، آمریکای لاتین و آمریکا چنین پاسخی داده اند. تنها منطقه ای که نارضایتی در آن بیشتر از خاورمیانه است، آفریقای جنوب صحرا می باشد. با این حال این نارضایتی بزرگتر در آفریقا مبین این یافته کلی است که مردم کشورهای فقیرتر رضایت کمتری از زندگی خود دارند. به طور میانگین مردم اوگاندا، تانزانیا، کنیا و غنا درآمد بسیار کمتری از مردم اردن، مصر یا تونس دارند.

 

اما این روحیه تضعیف شده تنها به حال حاضر محدود نمی شود: 33 درصد اهالی خاورمیانه معتقدند وضعیت اقتصادی کشور آنها در طی 12 ماه آینده بدتر خواهد شد. این تعداد شامل بیش از چهار دهم افرادی هستند که معتقدند شرایط در لبنان (46 درصد) و فلسطین (44 درصد) بدترخواهد شد. در مقایسه در حدود یک چهارم یا کمتر از این درصد در آسیا، آمریکای لاتین، آفریقا و حتی اروپا چنین بدبینی را اظهار داشته اند.

 

همچنین مردم خاورمیانه بیش از مردم دیگر مناطق بر این اعتقادند که در طی 5 سال آینده وضعیت زندگی آنها بدتر خواهد شد. ایشان همچنین در مورد آینده مالی فرزندان خود نامطمئن هستند به طوریکه 35 درصد این افراد گفته اند زمانی که کودکان آنها بزرگ شوند وضعیت بهتری خواهند داشت در حالیکه 41 درصد آنها معتقدند وضعیت برای کودکان بدتر خواهد شد. تنها اروپاییان و آمریکایی ها در مورد نسل آینده خود بدبین تر از اهالی خاورمیانه هستند.

 

تحلیل دکتر تقی آزاد ارمکی از واکنش به مرگ یک خواننده: سیاست تسلیم فرهنگ خواهد شد

Posted: 23 Nov 2014 12:11 AM PST

جرس: تحلیل واکنش مردم به مرگ خواننده‌ی محبوبشان، مرتضی پاشایی، نه فقط از سر آنکه مرگ یک هنرمند اتفاق افتاده قابل توجه است بلکه از آن روی که ده‌ها هزار نفر به یک همنوایی و همصدایی رسیدند؛ اهمیت می‌یابد.

 

ایلنا این موضوع را با دکتر تقی آزاد ارمکی؛ جامعه‌شناس و استاد دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران درمیان گذاشته است.

 

چنین واکنشی به مرگ یک خواننده که تا پیش از مرگ چندان شناخت و محبوبیتی از او سراغ نداشتیم را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟

 

این اتفاق در جامعه‌ی ایرانی ما؛ طبیعتا ریشه‌های سیاسی؛ اجتماعی؛ اقتصادی؛ فرهنگی و حتی روانشناختی و روانی دارد. اصلا بی‌حساب و آنی نبوده. این‌طور نبوده که بی‌هیچ منطقی ظهور کرده باشد و به سادگی هم تمام شود. دلیلم برای این ادعا این است که این واکنش اجتماعی؛ فراگیری گسترده‌ای داشته که مختص یک تیپ خاص نبود. کسانی که وارد این جریان شدند؛ اقشار متفاوتی بودند. اما باید قبول کرد که قبل از اینکه این اتفاق بیافتد؛ این هنرمند؛ شناخته شده بود. درنتیجه این جریان از یک فضای مبهم بیرون نیامده. او مخاطبانی داشت که کارهایش را دنبال می‌کردند.

جامعه ایران امروز طوری‌ست که اهالی فرهنگ آن بیش از هر بخش دیگری مورد اهمیت هستند و امور هنری و فرهنگی؛ اهمیت بیشتری نسبت به مسایل سیاسی پیدا کرده. البته اگر علم و ادبیات و دین و موسیقی را هم از زیرمجموعه‌های این بخش بدانیم، فرهنگ هم صاحب سطوح مختلفی می‌شود. پس موسیقی اساسا در ایران مهم بوده و مهمتر هم شده. با اینکه علم هم در ایران مهم است و ما عده کثیری را در این رشته داریم اما نکته‌‌ای که امروز برای ما مهم است؛ نجوا کردن است. ما مدام نجوا و مرور می‌کنیم. درواقع نجواگری؛ امری فرهنگی‌ست. گرچه اساس این مسئله در جاهایی به نقد و اعتراض برمی‌گردد و بعضی‌ جاها به نق زدن.

مردم ما در بین مفاهیمی چون نجوا کردن؛ نق زدن؛ زمزمه کردن؛ نقد کردن و اعتراض کردن درحال رفت و برگشت هستند. یک انسان غربی گوش می‌کند و واکنش نشان می‌دهد و درواقع متحیر است اما انسان ایرانی مدام نق می‌زند؛ نجوا می‌کند؛ زمزمه می‌کند؛ جاهایی هم نقد می‌کند و در شرایطی خاص اعتراض. باید باور کرد که ایرانیان عموما مردم اعتراض‌گری نیستند بلکه بیشتر نق می‌زنند و نجوا می‌کنند. نق زدن در واکنش به مناسبت‌های اجتماعی انجام می‌شود. از داخل خانه شروع می‌شود و تا مسائل اقتصادی و سیاسی ادامه پیدا می‌کند. وقتی می‌گویید ایرانیان؛ مردمی فرهنگی هستند و ادبیات و اخلاق و دین برایشان اهمیت دارد؛ واقعا همین‌طور است. نگاه کنید که همه‌ی مسئولان سیاسی؛ متهم اخلاقی هستند؛ بعد متهم سیاسی و مالی درنهایت متهم خانوادگی. این مسئله تبدیل شده به یک نجواگری و مدام تکرار کردن. چیزی که این نکته را در ایران عملی می‌کند؛ موسیقی است نه رمان و قصه و شعر چراکه دچار گرفتاری‌های بسیاری شده. در رمان خیلی قدرتمند نبودیم و نتوانستیم تولیداتی کنیم که مردم از این طریق نجواگری کنند.

در شعر هم انتقال شعر کلاسیک و سنتی‌مان به شعر مدرن دچار انقطاع شده و نتوانستیم این پیوند را ایجاد کنیم یعنی شعرای قدرتمندی که پای قدرتمندی در سنت و مدرنیته داشته باشند و بتوانند به هر دو ارج بنهند و سبک‌های جدیدی را تولید کنند اما در موسیقی تنوع و گوناگونی‌ای وجود دارد که موجب شده کسانی که در این حوزه زیست می‌کنند درعین حال که گوش به موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی دارند؛ بیانشان به موسیقی پاپ باشد یا بلعکس. این باز شدن موسیقی در فضای جامعه ایرانی به معنای عام‌اش یک میدان و دامنه‌ی گسترده ایجاد کرده. شما نمی‌توانید ببینید که ایرانی؛ موسیقی گوش نمی‌دهد اما هرکس؛ نوعی از موسیقی را می‌پسندد. کسی به پاپ قبل از انقلاب گوش می‌دهد؛ دیگری به پاپ بعداز انقلاب؛ بعضی به موسیقی زیرزمینی؛ عده‌ای موسیقی کلاسیک و سنتی و حتی مداحی که خودش نوعی موسیقی‌ست. پس همه در ایران موسیقی مصرف می‌کنند. درحالیکه همه‌ی مردم روزنامه یا کتاب نمی‌خوانند یا به سینما نمی‌روند. از اولین موسیقی ثبت شده‌ی دلکش و مهوش تا موسیقی دهه‌ی 80 و 90، مردم همچنان موسیقی را دنبال می‌کنند. یک بازار گسترده شکل گرفته که مذهبی و غیرمذهبی، رادیکال و غیررادیکال، پنهان و آشکار با این موسیقی مشغول نجواگری هستند.

 

یعنی موسیقی تاثیرگذارترین بخش جامعه‌ی امروز ایران است که نیروی بزرگی را در آماده کرده و ابعاد آن از خود موسیقی و هنرمند فراتر رفته و به جایی رسیده که مردم مشکلات؛ آرزوها و یاس‌های خود را در آن می‌بینند. همین هم موجب شد مردم با مرگ پاشایی احساس دلتنگی کنند؟

 

چون موسیقی یک فضای غیرشخصی دارد و انتخاب فردی و فردیت در آن بسیار بالاست و آدم‌ها می‌توانند شخصی از آن استفاده کنند. با گستردگی فضای مجازی و رسانه‌های جدید، دسترسی به هر نوع موسیقیی در ایران فراهم شده.
یادم هست که قبل از انقلاب برای پیدا کردن یک موسیقی باید به هزاران جا سرمی‌زدیم تا یک نوار تهیه کنیم. اما امروز فرد در جامعه‌ی ایرانی قدرت استفاده پیدا کرده درصورتیکه علم بسیار معطوف به سازمان است و سلسله مراتب سختی دارد. درمورد مسائل دیگر هم مشکلاتی همین‌گونه وجود دارد ولی موسیقی؛ جهان آزادتری دارد و آدم‌ها هم مستقل‌ترند.

برخلاف انتظاری که ما از جامعه‌ی ایرانی داشتیم؛ موسیقی به اولین میدان اثرگذاری و مصرف تبدیل شده است. موسیقی در خانواده‌های مذهبی و غیرمذهبی و قشر بالا و پایین جامعه جاری و ساری‌ست. تمام این اتفاقات به این دلیل است که انسان ایرانی به ساحت نجواگری رسیده.

 

پس آیا موسیقی بهانه‌ای بوده برای یک اعتراض اجتماعی؟ یک فریاد جمعی و یک اعلام حضور جمعی؟

 

خیر؛ این‌طور نیست. حاکمیت در این حادثه می‌توانست مقاومت کنند اما این کار را نکرد و اجازه داد این مسئله بیرون بیاید و این رویداد هم درنهایت ظرفیتی که داشت را نشان داد.

 

به‌نظر می‌‌رسد تلاش شد تا مانعی برایش ایجاد شود اما نتوانستند...‍

 

بله؛ قبول دارم که تلاش کردند اما می‌توانستند جلویش را بگیرند.

 

چگونه می‌شد مانع آن جمعیت شد؟

 

کافی بود اجازه‌ی تجمع ندهند. ما افراد بزرگتر و مهمتری داشتیم که رویداد مرگ برای آنها رخ داد اما جمعیتی که در مرگشان حضور پیدا کرد؛ جمعیت خیلی بزرگی نبود گرچه مهم بودند.

اما وقتی شماره‌ی جمعیت به چند ده هزار نفر می‌رسد؛ جمع کردن آن سخت می‌شود...

این چند ده هزار نفر حضور یک لحظه‌ای نداشتند. درواقع تعاملی بین حوزه‌ی رسمی و غیررسمی اتقاق افتاد. البته ظرفیت آن هم همین بود و بیش از این اتفاق نمی‌افتاد. این ساحت؛ ساحت اعتراضی نبود و ماهیت آن فرهنگی بود. هیچ فریاد "مرگ" یا "درودی" در این جمعیت گفته نشد.

 

آیا می‌شود آن را به شکاف نسل‌ها تعبیر کرد. چیزی که تا پیش از این از آن غافل بودیم؟ آیا این اعلام حضور صدای جدیدی در جامعه‌ی سیاسی اجتماعی و فرهنگی ایران بود که به دنبال آن بودند که بگویند منابع و مراکز مورد رجوعشان تغییر کرده؟

 

خیر؛ کسانی که آمدند مربوط به سن‌های مختلف مردمی بودند.

 

اما سه چهارم جمعیت را متولدان دهه‌ی شصت تشکیل می‌دادند یعنی دهه‌ای که پاشایی هم متعلق به آن است.

 

این نبوده که نسل فقط دهه‌ی 60 در این رویداد حضور یافته باشند. همه بودند. زن و مرد و پیر و جوان. باید باور کنیم که موسیقی یک پدیده‌ی مصرفی‌ست و هرکس مشغول مصرف بخشی از آن است. کسانی که نوحه گوش می‌کنند؛ موسیقی پاپ هم گوش می‌کنند. درواقع همه و همه مشغول به مصرف آن هستند. پس این اتفاق یک اعتراض نیست و اینکه بگوییم این اتفاق؛ فعالیتی علیه قدرت بود تنها ساده کردن یک پدیده‌ی فرهنگی‌ست. اتفاقا حوزه‌ی رسمی به این موج دامن زد و شما دیدید که وزیر ارشاد پیام می‌دهد و رسانه‌ی ملی هم تا حدی حمایت می‌کند.

 

شاید فقط خواستند از موج به‌وجود آمده عقب نمانده باشند؟ شاید هم از آن ترسیدند و راه را در همنوایی با آن دیدند؟

 

عقلانیت در این موج وجود نداشت. اگر عقلانیت وجود داشت؛ کارهای دیگری هم می‌کردند. اصلا این پدیده؛ چنین دغدغه‌هایی نداشت و هدفش براندازی یا ارائه‌ی الگوهای جدید نبود. آنچه این قصه را مهم می‌کند؛ دو سه نکته است: اول موسیقی که برای فرهنگ عامه اهمیت پیدا کرده. ما در حوزه‌ی رسمی آموزشی درباره فرهنگ عمومی و غیرعمومی خیلی کار داشتیم. مردم ایران به مسائل عمومی فرهنگی خیلی حساس‌‌ترند تا حوزه‌های تخصصی‌تر و اساسا کار تخصصی نمی‌کنند. آنها همه جا حاضرند و مداخله می‌کنند.

 

این خوب است یا بد؟ یک ظرفیت است یا یک کاستی؟ یک فرصت است یا تهدید؟

 

قطعا این جامعه بد است. من دوست دارم جامعه تخصصی باشد. موسیقی تخصصی گوش بدهد و علم تخصصی داشته باشد و درنهایت آدم‌ها کار تخصصی بکنند. چرا این کار را کردیم؟ چون دغدغه‌های سیاسی راست و چپ و مدرنیته و حامعه این است و ما از این طریق همه چیز را به نمایش می‌گذاریم. در انتخابات ریاست جمهوری هم این مسائل اتفاق می‌افتد.

 

به این معنا که پشت انتخابات دغدغه‌ی علمی و تخصصی وجود ندارد و می‌توان آن را حضوری موجی و احساسی هم تعبیر کرد؟

 

اگر تخصصی بود که حزب وجود داشت و درواقع حزب؛ یک رییس‌جمهور را سر کار می‌نشاند نه اینکه یک اتفاقی در یک ماه شکل بگیرد و کل کشور را درگیر خودش کند. نمی‌گویم مردم انتخاب نمی‌کنند و دموکراتیک وارد دموکراسی نمی‌شوند اما این بازی؛ بازی فرهنگ عمومی‌ست.

برمی‌گردم به نکات مورد اشاره‌ام. نکته دوم اینکه؛ مفهومی در ایران وجود دارد به نام مظلوم. یک مفهوم بیمار. سرطان باعث شد که جامعه نگاهش بیشتر به پاشایی معطوف شود. بطور مثال کسانی که در زندان هستند یا خارج کشورند؛ بیشتر دیده می‌شوند. اینهم ناشی از مسئله غربت و مظلومیت است.

نکته سوم؛ تیپ این آدم است. او به لحاظ تیپیک؛ بسیار استثنایی بود. در لباس پوشیدن و اجرا کردن بسیار خاص بود. این مسئله مردم را دعوت به تمایز می‌کند.

آیا باوجود این مسائل جامعه اعتراضی کرد؟ آیا موسیقی تغییر پیدا کرد؟ آیا مناسبات اجتماعی شکل دیگری خواهد گرفت؟ خیر؛ به هیچ عنوان. اصلا این پدیده مدام تولید می‌کند و به دنبال اصلاح چیزی نیست. ممکن است که نتیجه‌ی آن تغییر باشد اما خود این پدیده؛ هدفش تغییر نیست. این اتفاق دارد جامعه را به سمت بی‌اعتنایی به قدرت می‌برد نه منازعه با قدرت. این جریان به قدرت می‌گوید تو هرکار که می‌خواهی بکن؛ من تنها به کار خودم اهمیت می‌دهم.

 

آیا قدرت با تجربه‌ای که از این رویداد به‌دست آورد؛ یاد می‌گیرد در مواقع موردنیازش و آنجا که منافعش ایجاب می‌کند؛ با دامن زدن به شعله‌ی احساسات مردم؛ آنها را به نفع خودش مصادره کند؟

 

حوزه‌ی رسمی مدام مشغول این کار است اما این کار برایش جواب نداده و چون جواب نداده بازهم این کار را ادامه می‌دهد. وجه دیگری که در حوزه‌ی سیاسی و فرهنگ دارد؛ این است که این حوزه الزاماتی را قرار می‌دهد و جامعه هم به آن الزامات بی‌اعتنایی می‌کند. نمی‌گویم نفی می‌کند و به آن توجه ندارد؛ بلکه با آن زیست هم می‌کند اما بی‌اعتناست.
حوزه‌ی رسمی تلاش می‌کند موج خودش را بسازد و دیگران را مرعوب خودش کند. اتفاقی که می‌افتد این است که نه برای معارضه با او بلکه در همان چهارچوبی که تولید شده؛ حوزه‌ی رسمی دچار بهت می‌شود و می‌گوید که این نیرو از کجا آمد؟ چراکه این حوزه تنها تبعیت و مرعوب شدن رقیب را می‌خواهد اما درمقابل رقیب نه مرعوب می‌شود و نه معارضه پیشه می‌کند. رقیب بازی خودش را می‌کند. این است که همه می‌گویند ما نفهمیدیم پدیده‌ی مرتضی پاشایی چگونه بوجود آمد؟!

از منظر آدمی مثل من که می‌گویم جامعه‌ی ایرانی درحال تغییرات مستمر بدون وقفه است؛ این اتفاق اصلا موجب غافلگیری نمی‌شود. جامعه دارد بازی خودش را می‌کند. خودش تصمیم می‌گیرد که در یک جریان حضور پیدا کند یا نه. به خیابان بیاید یا نه.

ما ایرانی‌ها درحال اعتراض به همه چیز هستیم اما همین مردم در 22 بهمن هم به خیابان می‌آیند و در عزاداری عاشورا هم حاضر می‌شوند و رییس‌جمهورشان را هم انتخاب می‌کنند. آیا باید بگوییم که این برخوردشان نشان از احمق بودن و احساساتی شدنشان است؟ خیر؛ وضعیتی پیش آمده که نمی‌توانیم تئوری و منطق‌ دوگانه‌ی مردم و حاکمیت را براساس آن توضیح دهیم یا به شکاف نسلی ربطش دهیم. نمی‌گویم آنها وجود ندارند اما چیزی که اتفاق می‌افتاد یک متن مسالمت‌آمیز است. این آدم‌ها مرگ بر و درود بر سرنمی‌دهند. جریان عمومی دعوت به مسالمت و همزیستی‌ست. مردم نق می‌زنند اما خراب نمی‌کنند.

 

در این میان نقش شبکه‌های اجتماعی چیست؟ توصیفی که از جایگاه رهبری آنها در این ماجرا می‌شود؛ درست است؟ در این‌صورت احتمالا قدرت این هشدار را جدی می‌گیرد که در اتفاقات مشابه با محدود و مسدود کردن شبکه‌ها راه را ببندد و حاکمیت ازدست رفته‌اش را احیا کند یا خودش آن را هدایت کند تا منافع خودش را طلب کند؟

 

خیر؛ هیچکدام از این‌ها نیست. فضای مجازی در این ماجرا خیلی غالب نبود و این اتفاق در فضای واقعی بوجود آمد. ما دیدیم که همه‌ی هنرپیشه‌ها و هنرمندان و چهره‌های رسمی به این جریان می‌پیوندند. ما زیست مدرن می‌کنیم. فقط ماشین سوار نمی‌شویم. کالای مدرن هم صرف می‌کنیم و اتفاقا به شکل مدرن هم مصرف می‌کنیم. این مدرنیته‌ی ایرانی به نوعی عقلانی احساسی است همانطور که در جهان غرب وجود دارد. ما مشکل‌مان در بهینه کردن امکانات‌مان است. زندگی در غرب واقعیت‌گرا بودن‌شان را به آدم نشان می‌دهد. منفعت یک پدیده‌ی واقعی است. ما یک انسان غربی را فقط منفعت‌گرا نشان می‌دهیم درصورتی‌که اینجا هم وجود دارد.

درنهایت ما دیدیم که چهره‌های خیلی رسمی در این جریان حضور داشتند و اتفاق کاملا واقعی بود. نمی‌توان گفت شبکه‌های مجازی رهبری کردند. این اتفاق آسان‌تر از آنی که فکر می‌کنیم؛ اتفاق افتاد.

 

بالاخره این ماجرا هشدارهایی هم برای قدرت داشت و تلنگرهایی برای آمادگی در محدود کردن؟

 

اولین حرفی که برای ساختار رسمی داشت این بود که من با تو لجبازی نمی‌کنم و عناد ندارم. دوم اینکه می‌گوید تو دچار بدکاری هستی و در خود مرده‌ای و تمام شده‌ای و درحال فروپاشی هستی اما من به تو بی‌توجهی می‌کنم. سوم اینکه من زیست مثبت را اعلام می‌کنم. به سمت سامان‌دهی حوزه‌ی فرهنگ می‌روم.

درواقع دارد مجموعه‌ای از تناقض‌ها و تعارض‌ها را بیان می‌کند. ما در حوزه‌ی فرهنگ معماهای به بحث گذاشته نشده را داریم. معمای غم و شادی؛ عشق و نفرت؛ تعلق و خیانت؛ تنهایی و بلاتکلیفی. این معماها در حوزه‌ی فرهنگ است و ما به سادگی از آن گذر کردیم. ما در این حوزه‌ها درست کار نکرده‌ایم و متاسفانه بحث‌ها به سمت قدرت رفته است.

در جهان ادبیات؛ غرب بسیار به این حوزه‌ها وارد شده و حتی قدیم هم شعر ما بسیار به این مسائل اهمیت می‌داد. اشعار سعدی و حافظ و مولوی دارند از یک عشق زمینی و جهانی سخن می‌گویند و بحث خیانت را نقد می‌کنند. این روزها در جهان ایرانی ما بی‌اعتنا شده‌ایم. باور کنید وقتی می‌گوییم جامعه‌ی ایرانی؛ جامعه‌ی ادب و شعر و فرهنگ است. به واقع ادبیات و شعر قدیم ما درحال پاسخگویی به این معماها بود. ما قدرت تکرار ضرب‌المثل‌ها؛ شعرخوانی و ارجاع به تاریخ را از مردم گرفته‌ایم و این فضای جدید باعث شده به بیراهه برویم و تنها معماها را تکرار کنیم.

در فرهنگ کنونی دعوت به خیانت را می‌بینیم. می‌گوید تو خیانت کرده‌ای پس من هم خیانت می‌کنم. در زندگی اجتماعی هم این مسئله نمود پیدا می‌کند. درس این ماجرا به ما این است که هرچه سریعتر به معما‌ها و مناقشه‌های جامعه ایرانی برگردیم. جامعه سرگردان و سرگشته است. میل به مواد مخدر؛ میل به ازدواج نکردن و فروپاشی ازدواج؛ فرار از خانه و تنهایی از کجا می‌آید؟ اینها به خاطر همین بی‌اعتنایی به معماهاست. دانشمندان و حوزه‌ی رسمی اصلا توجهی نمی‌کند به مشکلات مردم.

 

نهایتا اگر توجهی بشود هم دستور از آن بیرون می‌آید. دستور صادر می‌شود که ازدواج کنید و قس علی‌هدا...

 

بله؛ اما این اتفاق نیروی فعال برای ما تولید نمی‌کند. ای کاش این جریانی که اتفاق افتاد؛ اعتراضی بود ولی اصلا اعتراضی نیست. ما همچنان درحال بداخلاقی و بدرفتاری هستیم. این فضا قدرت پاسخ به معماها را ندارد. این جریان به حوزه رسمی می‌گوید من معماهای جدید خلق می‌کنم که شما توان پاسخگویی به آن را ندارید.

 

یکی از نکات مورد اهمیت این اتفاق آن بود که بدون حضور رسانه‌های رسمی و غیررسمی از همه مهمتر صدا و سیما رخ داد. رسانه وقتی کار از کار گذشت تنها آن را منعکس کرد تا از موج عقب نیفتد.

 

خیر؛ حوزه‌ی رسمی به هیچ وجه متراکم و منسجم نیست و از قضا ما با یک نظام سازمان یافته رو به رو نیستیم. ای کاش که رویداد یک نه‌ی بزرگ بود و یک حرکت منسجم اما اینطور نیست.

شریعتی به‌عنوان یک متفکر و معلم دینی بطور رسمی در حسینیه‌ی ارشاد کار می‌کرد اما یکدفعه می‌شود یک پدیده‌ی غیررسمی که عده‌ای به او بگویند مارکسیست اسلامی؛ ساواکی؛ ضدقدرت و حاکمیت. همه‌ی تعابیر می‌تواند صادق باشد چون بازی فی‌مابین را انجام داده و بیرون نرفته تا بیانیه بدهد. در ایران هم همین اتفاق افتاد. یک بازی فی‌ما بین بود.

 

با تفاوتی که در خواست عمومی مردم بوجود آمده و تضاد آن با خواست قدرت که مدام نوک پیکانش را به سمت منافع خودش گرفته؛ فکر می‌کنید این جامعه در 20 یا 30 سال آینده؛ چه روندی را طی خواهد کرد؟

 

من در آینده‌ای نه چندان دور تسلیم شدن حوزه‌ی سیاسی و رسمی را درمقابل حوزه‌ی فرهنگی می‌بینم و این خودش یک سازگاری بین این دو حوزه را فراهم خواهد کرد و ما به یک سهولت دستیابی به دموکراسی می‌رسیم.

من به این اتفاق مثبت نگاه می‌کنم و درواقع تسلیم شدگی حوزه‌ی رسمی را درمقابل حوزه‌ی فرهنگی جامعه می‌بینم. البته همه‌ی کسانی که تسلیم می‌شوند؛ فریاد هم می‌زنند؛ لگدی هم می‌زنند و ممکن است که این اتفاق همراه با خونریزی هم باشد و درکنار آن یک رادیکالیسم هم شکل بگیرد. اما مهم این است که در آینده؛ جامعه‌ی راحت‌تری در پیش خواهیم داشت. گرچه این اتفاق تنها ازسوی جامعه و حوزه‌ی فرهنگی نیست و قطعا سیاست همچنان بازیگری خود را خواهد کرد.

نکته دیگر؛ حوزه‌ی اقتصاد است که در ایران بسیار مهم است اما نقش مهمش را مداخله نمی‌دهیم. اگر جامعه به یک سطح نسبتا آسان اقتصادی دست پیدا کند قطعا این بازیگری‌ها ازسوی حوزه‌ی فرهنگ و سیاست دیده نخواهد شد، به‌خصوص حوزه‌ی سیاست.