جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


رئیس حراست قوه قضائیه در میان متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی

Posted: 28 Apr 2012 04:41 AM PDT

 

جرس- شنیده های منابع خبری جرس در تهران حاکی از آن است که در جریان برگزاری دادگاه اختلاس سه هزار میلیارد تومانی مشخص شده است که الیاس محمودی رئیس حراست قوه قضائیه نیز در این پرونده متهم است.
الیاس محمودی همکار سعید مرتضوی در سرکوب مطبوعات و دادگاههای فرمایشی فعالان سیاسی بوده و به همراه محمد رضا رحیمی یکی از متهمان اصلی حلقه ی فاطمی و پرونده شرکت بیمه نیز به شمار می آید. اخیرا مفاسد مالی و ارتباط وی با پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی هم آشکار شده است. روزنامه کیهان در گزارش پرونده یادشده از وی با حروف اختصاری الف. میم  یاد کرده بود.

مروری بر جزئیات تخلفات دولت در حوزه هدفمندی یارانه ها توسط یکی از استادان دانشگاه

Posted: 28 Apr 2012 04:10 AM PDT

جـــرس: یک عضو هیأت علمی و استاد دانشگاه اصفهان به پیش بینی دقیق نرخ ارز همراه با جدول زمان بندی طی سه سال آینده با تأثیر از اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها پرداخته و همزمانبا بیان اینکه "هدف اصلی قانون هدفمند کردن یارانه، کاهش مصرف غیر بهینه بود"، خاطرنشان کرد: "مصرف فرآورده های نفتی در پایان سال گذشته نسبت به سال پیشتر حتی افزایش یافته و اجرای فاز یک قانون هدفمند کردن یارانه، موفق به کاهش مصرف غیر بهینه نشده است."


به گزارش فارس، محمدحسین ادیب در بررسی "عملکرد یکساله اجرای قانون هدفمند کردن یارانه" می گوید: "هدف اصلی قانون هدفمند کردن یارانه،کاهش مصرف غیر بهینه بود، مصرف فرآورده های نفتی در پایان سال 90 نسبت به 89 حدود 2 درصدافزایش یافته است،اجرای فاز یک قانون هدفمند کردن یارانه،موفق به کاهش مصرف غیر بهینه نشده است. قانون هدفمند کردن یارانه در کاهش مصرف فرآورده نفتی ناموفق و در کاهش مصرف گاز موفق بوده است. "


وی همچنین به "مسیر نادرست اجرای قانون هدفمند کردن یارانه" اشاره کرده و می گوید: "در یک پاسخ صریح باید گفت که اجرای این قانون مسیر صحیحی را طی نکرده است چراکه در وضعیت موجود قیمت گاز 60 تا 70 درصد قیمت نفت است به عبارت دیگر قیمت گاز به صورت غیر واقعی در بازار جهانی ارزان است،

راهبرد مناسب برای ایران جایگزین کردن گاز به جای فراورده های نفتی است اما در سال 1390 معکوس عمل شده است. مصرف گاز نیروگاهها از40 میلیارد متر مکعب به 22 میلیارد متر مکعب کاهش یافته و کمبود گاز با افزایش مصرف فرآورده های نفتی جبران شده است،

قانون هدفمندکردن یارانه، باید گاز ارزان را جایگزین نفت گران می کرد اما در جهت عکس مصرف گاز را جایگزین فرآورده نفتی کرده است همه آثار کاهش 18 درصدی مصرف فرآورده های نفتی با افزایش مصرف نیروگاهها خنثی شده است. "


ادیب پیرامون "اجتناب ناپذیر شدن حذف باقی مانده یارانه انرژی" نیز می گوید: "مبتنی بر 6 دلیل عمده، حذف باقی مانده یارانه انرژی اجتناب ناپذیر است که این دلایل عبارتند از:

1- کاهش مصرف فرآورده های نفتی اجتناب ناپذیراست، سالانه تولید نفت ایران 200 هزار بشکه کاهش می یابد، برای حفظ تولید در سطح سابق باید به ازای افزایش تولید به میزان 200 هزاربشکه،سرمایه گذاری جدیدانجام شود.

به گرارش بانک مرکزی تولید نفت از 4.2 میلیون بشکه در سال 1385 به 3.5 میلیون بشکه در سال 88 کاهش یافته، سرمایه گذاری در بخش نفت در این فاصله نسبت به گذشته کاهش نیافته است، هر سال 14 درصد درآمدصادرات نفت به شرکت ملی نفت جهت سرمایه گذاری تخصیص می یابد و با توجه به دوبرابر شدن قیمت نفت در این فاصله، در واقع سرمایه گذاری در بخش نفت 2 برابر شده است، اما آمار تولید نشان می دهد سرمایه گذاری برای افزایش تولید نفت منجر به نتیجه نمی شود،سرمایه گذاری به افزایش تولید نمی انجامد و اگر مصرف داخلی کاهش نیابداین فرایند به کاهش درآمد ارزی کشور می انجامد


2- به استناد اظهار یکی از مسئولان بخش نفت، برای اتمام پروِه های ناتمام در بخش نفت، به 130 میلیارد دلار سرمایه گذاری جدید احتیاج است که با لحاظ کردن بودجه موجود، اتمام پروِه های ناتمام موجود به 20 سال زمان احتیاج دارد لذا اشکال اصلی به تعداد زیاد پروژِه مربوط می شود،پروِژه ها آنقدر زیاد است که تخصیص بودجه جدید،به پیشرفت جدی فیزیکی پروِژه ها نمی انجامد؛


3- کاهش مصرف گاز در سال 1390 مثبت ارزیابی می شوداما کاهش 9 درصدی مصرف گاز نشان می دهد سرمایه گذاری عظیمی که در سال گذشته در بخش گاز شده منجر به افزایش تولید نشده است وقتی 10 میلیارد دلار سرمایه گذاری در سال 1390 به افزایش تولید نمی انجامد راهکار کاهش مصرف است و این فرایند اجتناب ناپذیر است.


4- مصرف گاز صنایع عمده در سال 90 نسبت به سال 89 حدود 4 درصد افزایش داشته و این نشان می دهد اجرای فاز یک قانون هدفمند کردن یارانه به کاهش تولید منجر نشده است و این فرایند بسیار مثبتی است،البته احتمالا برخی از صنایع با کاهش یارانه تعطیل شده اند اما کاهش تولید در برخی رشته ها، با افزایش تولید در رشته های دارای مزیت جبران شده است و این جایگزینی، تغییرات پویا در حوزه تولید را نشان می دهد.

به استثنای پتروشیمی ، 40 درصد یارانه گاز به سه صنعت فولاد ، سیمان و خودرو پرداخت می شود،ارائه طرح جامع برای حمایت از 4 صنعت فوق،بگونه ای که با کاهش یارانه،تولید کاهش نیابد،می تواند آثار منفی کاهش یارانه بر صنعت را خنثی کند به خصوص صنعت سیمان با بدهی سنگین ارزی و با دو برابر شدن نرخ ارز و یا با 2 برابر شدن بدهی خارجی،استعداد کاهش یارانه انرژی را ندارد، برای صنعت سیمان راهکار تداوم یارانه انرژی است تا بدهی خارجی پرداخت شود.


5-تزریق گاز به میادین نفتی در سال 90 تقریبا دو برابر شده که در جهت صیانت از منابع نفت، سازنده ارزیابی می شود


6- در حالی که صادرات گاز در سال 90 نسبت به 89 تقریبا ثابت بوده است اما واردات گاز 3 میلیارد متر مکعب افزایش داشته،فاز یک قانون هدفمند کردن یارانه باید بگونه ای مدیریت می شد که واردات گاز در شرایط ثابت بودن صادرات، افزایش نمی یافت،در عمل یارانه گاز باید در سطح بیشتری کاهش می یافت تا واردات افزایش نیابد،9 درصد کاهش مصرف کافی نبوده است،در حالی که سرمایه گذاری در بخش گاز منجر به افزایش تولید نمی شود کمبود داخلی را نباید با واردات جبران کرد، قیمت ها باید در سطحی افزایش یابد تا بین عرضه و تقاضا تعادل ایجاد شود."


تخلف در اجرای قانون هدفمند کردن یارانه
این استاد دانشگاه در خصوص "تخلف در اجرای قانون هدفمند کردن یارانه" و اینکه "آیا در اجرای قانون هدفمند کردن یارانه مبانی قانونی به دقت لحاظ شده است یا خیر؟" نیز می گوید : "حداقل در دو حوزه از روح حاکم بر اجرای قانون تخلف صورت گرفته است که این دو حوزه عبارتند از:

1-سازمان هدفمند کردن یارانه طی یک سال 15000 میلیارد تومان کسری منابع نسبت به مصارف دارد که نیمی از آن معادل 7700 میلیارد تومان آن از محل منابع بانک مرکزی و نیمی دیگر از محل بودجه عمومی تامین می شود.

پرداخت یارانه انرِژی از محل منابع بانک مرکزی مثل چاپ اسکناس و پرتاب آن با هلیکوپتر بین مردم است ( اصطلاح برنده جایزه نوبل در رشته اقتصاد در سال 2001 ) که به شدت تورم زاست. با ضریب فزایندگی6/4 تامین منابع سازمان هدفمند کردن یارانه35421 میلیاردتومان نقدینگی راافزایش داده است،

در سال 90 نقدینگی 56 هزار میلیارد تومان افزایش یافته که 35421 میلیارد تومان معادل63 درصد آن به پرداخت یارانه نقدی مربوط می شود یکی از عوامل اصلی تورم در سال 90 ،نه اجرای قانون هدفمند کردن یارانه بلکه پرداخت یارانه نقدی به مردم از محل چاپ اسکناس بدون پشتوانه است، قانون هدفمند کردن یارانه، پرداخت یارانه نقدی از مجل چاپ اسکناس نیست آن جه اجرا شده قانون هدفمند کردن یارانه نبوده است.

2-بخشی از پرداخت یارانه نقدی از محل بودجه عمومی، محمل قانونی دارد سالانه حدود 3500 میلیارد تومان یارانه نان پرداخت می شد، با پرداخت یارانه نان به صورت نقدی برداشت از بودجه عمومی به میزان حدودد 3500 میلیارد تومان بدون اشکال است اما برداشت مازاد بر 3500 میلیارد تومان تا 7000 میلیارد تومان با قانون منطبق نیست


پیش بینی نرخ ارز
وی در پیش بینی نرخ ارز طی سه سال آینده نیز گفت: "در وضعیت موجود نرخ ارز واقعی نیست و طی سه سال آینده دچار نوسانات جدی خواهد بود. نرخ ارز به احتمال 3 به 5 در دامنه ترکیبی از راه حل اول و چهارم قابل مدیریت خواهد بود.

به عبارت دیگر، کاهش مصرف به حدود نصف همراه با رشد تولید ناخالص ملی بیش از افزایش نرخ ارز، گره گشا خواهد بود، به تصریح و نه به تلویح،تورم ریالی بسیار بیش از تورم ارزی خواهد بود،اصرار بر تورم حداقلی و یا محدود کردن رشد تولید ناخالص ملی،فقط زمانی ممکن است که از دو ابزار نرخ ارز و کاهش مصرف،بیشتر استفاده شود و این به رکود نفس گیر می انجامد... نرخ ارز میزبان ناکارآمدی اقتصاد باقی نخواهد ماند. در وضعیت موجود ناکارآمدیهای مختلف اقتصادی با نرخ ارز پوشش داده می شود ولی این وضعیت تداوم نخواهد داشت. نرخ ارز منتظر تأخیر در اجرای سیاستهای بهینه در محیط اقتصاد کلان باقی نخواهد ماند. "

افشای اسناد جدید: در ‌بندر شهید رجایی چه می‌گذرد؟

Posted: 28 Apr 2012 03:56 AM PDT

در این گزارش، اسنادی درباره‌ی زدوبند دولت با برخی محافل در جریان مزایده‌های مربوط به این بندر مهم و استراتژیک فاش شده است.

جـــرس: در حالیکه پیش از این گزارش شده بود "بندر شهید رجایی در یک قدمی تبدیل شدن به بندر کانونی (هاب) منطقه قرار دارد"، یکی از منابع خبری با انتشار گزارشی، به افشای اسنادی پیرامون زد و بند دولت با برخی محافل در جریان واگذاری ها (مزایده) پیرامون این بندر مهم و استراتژیک پرداخت.

 

به گزارش عصر ایران، بندر شهید رجایی مهم‌ترین و استراتژیک‌ترین بندر کشور است که به عنوان اصلی‌ترین بندر کانتینری ایران در حال حاضر رتبه ۴۴ را در بین بنادر کانتینری جهان و رتبه چهارم را بین بنادر منطقه دارا است.

بر اساس این گزارش، با اجرایی شدن طرح‌های توسعه این بندر، شاهد ارتقای ظرفیت علمیاتی آن به بیش از شش میلیون TEU کانتینر و قرار گرفتن در فهرست بیست بندر کانتینر جهان خواهیم بود و رسیدن به این سطح از عملیات بندری و حفظ موفقیت بندر شهید رجایی به عنوان بندری که دولت و بخش خصوصی هزاران میلیارد تومان در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند، در شرایط فعلی مستلزم رعایت نکاتی است که نباید از نظر دور بماند.

به عقیده کارشناسان، به نظر می‌رسد برنامه‌های پیش‌رو در این بندر به حفظ صلابت و پایداری آن در آینده ضربه‌های جبران‌ناپذیری خواهد زد که در این‌باره می‌توان به برگزاری مزایده اپراتور دوم در این بندر اشاره کرد.

در شرایط خاص برگزاری این مزایده براساس مصوبه کارگروه توسعه حمل و نقل عمومی و مدیریت مصرف سوخت در فروردین ماه سال ۸۹ در استان هرمزگان انجام شده است.

بر اساس این گزارش، حال فارغ از اینکه انتخاب اپراتور دوم برای بندر شهید رجایی در مصوبه‌ای ۱۲ ماده‌ای که تأکیدش بر کاهش مصرف سوخت است چه جایگاهی داشته و با چه توجیهی در آن ذکر شده است، مسائل فنی، اقتصادی، عملیاتی و اجرایی این تصمیم هم زیر سؤال است که می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

بنابراین گزارش طرح جامع بنادر بازرگانی ایران که به واقع نقشه راه توسعه بنادر کشور تا سال ۹۴ را ترسیم کرده است، سال‌ها قبل به واسطه قرارداد سازمان بنادر و دریانوردی با یک شرکت ایرانی و شرکت "HPC" آلمان که مشاور بندر هامبورگ هم هست منعقد شد.

در این طرح تأکید شده است که بندر شهید رجایی برای موفقیت باید با یک اپراتور فعالیت خود را ادامه دهد؛ لازم به ذکر است این شرکت آلمانی مشاور منطقه آزاد قشم در احداث بندر کاوه، مشاور منطقه آزاد کیش، مشاور منطقه ویژه اقتصادی عسلویه و از این قبیل نیز بوده است و بعید به نظر می‌رسد مسئولان امر از محتویات این برنامه جامع بی‌خبر باشند و بخواهند بدون در نظر گرفتن مسائل فنی بندر شهید رجایی را دو تکه کنند.

از آن سو شرکت «هالکرو» انگیس که مسئولیت طراحی طرح توسعه بندر شهید رجایی را برعهده داشته است نیز به عنوان مشاور سازمان بنادر و دریانوردی و از سوی دیگر به عنوان ناظر بر ساخت بندر شهید رجایی، این بندر را با توجه به طرح جامع بنادر بازرگانی برای فعالیت یک اپراتور طراحی کرده و بر همین اساس نیز بندر شهید رجایی ساخته شده است.

در مصوبه کارگروه مدیریت مصرف سوخت عنوان شده است، دو اپراتوره شدن بندر شهید رجایی به منظور افزایش رقابت در بندر شهید رجایی خواهد بود، حال اینکه در تمامی بنادر بزرگ جهان از جمله در آلمان، امارات، سنگاپور و از این قبیل به منظور حفظ یکپارچگی در بندر، تنها یک اپراتور در این بنادر به فعالیت مشغول است و از همین رو سرعت انجام عملیات و ارائه خدمات به کشتی‌ها با سرعت و مهارت بیشتری صورت گرفته و همچنین از نرم‌افزار واحد در بهره‌برداری بندر استفاده می‌شود.

ترمینال دوم بندر شهید رجایی در مزایده اخیر جذب اپراتور دوم این بندر، واگذار خواهد شد و این در حالی است که در مصوبه کارگروه مذکور به اینکه کدام ترمینال به اپراتور دوم واگذار شود اشاره‌ای نشده و تنها اعلام شده «اپراتور دوم» برای بندر شهید رجایی انتخاب شود.

نکته مهم‌تر اینکه ترمینال دوم بندر شهید رجایی ترمینالی است که تا دو سال آینده به ظرفیت ۴۸ میلیون TEU کانتینر می‌رسد، حجم بالای سرمایه‌گذاری، تربیت نیروی انسانی متخصص و تجربه انجام یک عملیات پیچیده بندری را می‌طلبد.

قطعاً باید اپراتور جدید در حد اپراتور فعلی بندر، حداقل تجربه انجام یک عملیات سه میلیون TEU کانتینری را داشته باشد. این در حالی است که با حذف اپراتور اول از مزایده به دلیل بدهی به سازمان بنادر و دریانوردی، طبق گفته کارشناسان بندری دیگر شرکت‌های اپراتوری در کشور مجموعاً تجربه انجام عملیات حدود سیصد هزار TEU کانتینر را در بنادر کشور دارند.

حال با این شرایط به نظر می‌رسد کارشناسانه‌تر بود اگر اپراتور جدید بندر شهید رجایی که عنوان اپراتور دوم را با خود یدک می‌کشد به دلیل نداشتن "تجربه انجام عملیات کانتینری با حجم بالا" به ترمینال کوچک‌تر منتقل شده تا با فضای جدید بندری آشنا شده و اپراتور فعلی که تجربه انجام عملیات کانتینری حجیم را دارد به ترمینال دوم منتقل شود.

به عقیده کارشناسان بندری یکی دیگر از نکات مبهم در مزایده اخیر واگذاری فاز دو به اپراتور دوم بندر شهید رجایی، تعارض آن با مصوبات جلسه‌ای است که در  اردیبهشت ماه سال ۹۰ در دفتر معاون اقتصادی حوزه معاون اول رئیس‌جمهور برگزار شده است.

این جلسه که تحت عنوان "یجاد دومین محوطه تخلیه و بارگیری از طریق تعیین اپراتور دوم در بندر شهید رجایی" برگزار شده است صراحتاً عنوان می‌کند که مزایده برای عملیات یال غربی و شرقی بندر، به عنوان فاز دوم طرح توسعه برگزار شده و هیچ اشاره‌ای به اسکله‌ای یال جنوبی که هم‌اکنون فعال بوده و دراختیار اپراتور اول است نشده است؛ این در حالی است که مزایده برگزار شده از سوی سازمان بنادر و دریانوردی در تیرماه سال گذشته خلاف مصوباتی است که در جلسه معاون اقتصادی معاون اول رئیس‌جمهور به تصویب رسیده است.

این گزارش می‌افزاید در جلسه فوق‌الذکر که یک جلسه رسمی دولتی است، دو نماینده از شرکتی حضور دارند که هم اکنون خبرهای رسمی حاکی از برنده بودن آنها در مزایده است؛ این افراد که به عنوان مدیرعامل و نماینده شرکت مذکور در آن جلسه حضور یافته‌اند، آمادگی خود را برای حضور در مزایده و سرمایه‌گذاری در بندر شهید رجایی اعلام کرده‌اند.

همچنین شرکت برنده در این مزایده مدعی انعقاد قرارداد مشارکتی با شرکت «شانگهای پورت» به عنوان اولین شرکت کانتینری دنیا شده‌اند که براساس اخبار مندرج در رسانه‌های رسمی کشور و ادعای برخی کارشناسان،‌ وجود خارجی ندارد.

حضور این افراد در این جلسه دولتی جای سؤال از سوی مسئولان دارد. آیا مسئولان متولی حدود دو ماه پیش از انتشار رسمی آگهی مزایده در جراید کشور از یک شرکت خاص حمایت ویژه کرده و درنهایت همان شرکت را به عنوان شرکت برنده اعلام کرده‌اند؟

بنابراین گزارش بندر شهید رجایی با توجه به ابعاد بین‌المللی آن اپراتوری می‌خواهد که دارای برند بین‌المللی باشد و توان سرمایه‌گذاری در این بندر را داشته باشد که در این‌باره می‌توان گفت شرکت‌هایی همچون تایدواتر خاورمیانه (متعلق به مؤسسه مالی و اعتباری مهر)، کشتیرانی خط ـ جنوب (متعلق به کشتیرانی جمهوری اسلامی) و بنیاد بارانداز (متعلق به بنیاد مستضعفان و جانبازان) از مهمترین برند‌های سرمایه‌گذار در بنادر ایران هستند و در این بنادر فعالیت می‌کنند.

در مزایده اپراتور دوم بندر شهید رجایی، سازمان بنادر رسماً در ۱۶ فروردین ماه امسال طی نامه‌ای آن شرکت خاص را برنده مزایده اعلام کرده است در حالی که براساس آگهی روزنامه رسمی مورخ سوم بهمن ماه سال گذشته، این شرکت خود را با تنها چهار میلیارد تومان سرمایه از سهامی خاص به عام تبدیل کرده و در مقابل بیش از ۶۸۴میلیارد ریال دیون مختلف از جمله به بانک‌ها را در کارنامه خود ثبت کرده است.

گزارش مذکور افزاید در ابلاغیه فروردین ۹۱ به شرکت مذکور به عنوان برنده مزایده، ابهاماتی وجود دارد:

الف)چگونه در حالی که تنها یک شرکت در مرحله پایانی مزایده باقی مانده بود برنده اعلام می‌شود؟ اخبار موجود حکایت از انصراف شرکت بنیاد بارانداز به عنوان تنها رقیب این شرکت در مرحله پایانی دارد، بنابراین بر اساس قوانین با انصراف این شرکت مزایده باید تجدید شود، نه اینکه از میان یک شرکت باقی‌مانده نام همان شرکت به عنوان برنده اعلام شود.

ب) در حالی که یکی از شرایط اصلی سازمان برای ورود به مزایده نداشتن بدهی به سازمان بنادر و دریانوردی بوده، اما چگونه پس از اعلام نام برنده، اخذ گواهی آخرین تسویه از این شرکت مطالبه می‌شود؟ این در حالی است که برخی اخبار حاکی از بدهی بیش از صد میلیارد ریالی شرکت مذکور برنده به سازمان بنادر و دریانوردی است و این در حالی است که سازمان بنادر به همین بهانه شرکت‌های دیگر را از ورود به مزایده منع کرده بود.

ج) در بند دوم این ابلاغیه اخذ تأییدیه از معاونت امور بندری سازمان مبنی بر تأیید ادعای شرکت برنده برای انعقاد قرارداد مشارکت با یک شرکت خارجی (SIPG) وجود دارد. چگونه قبل از تأیید چنین ادعایی به شرکت مذکور اجازه ورود به مزایده داده شده در حالی که همین ادعا یکی از امتیازات شرکت در مزایده محسوب شده است؟

د)موضوع امنیتی در بند سوم نه تنها بحث امنیت مسائل کارگری است بلکه به دلیل بعد ملی و استراتژیک بندر شهید رجایی برنده مزایده باید از سوی مسئولان و نهادهای امنیتی کشور مورد ارزیابی و تأیید صلاحیت قرار گیرد نه از سوی حراست سازمان بنادر.

ه) در این شرایط به نظر می‌رسد، ضمن آنکه اساساً دو اپراتوره شدن بندر شهید رجایی خلاف طرح جامع بنادر بازرگانی و طراحی صورت‌گرفته برای بندر شهید رجایی است در عین حال نوع مصوبه کارگروه توسعه حمل و نقل عمومی و مدیریت سوخت و ارتباط آن با انتخاب اپراتور دوم برای بندر شهید رجایی و از سوی دیگر تفسیر صورت‌گرفته از اجرای این بند از مصوبه و به مزایده گذاشتن بزرگ‌ترین ترمینال کانتینری کشور جای تأمل فراوان دارد.

آنچه حائز اهمیت است نحوه برگزاری و انتخاب برنده مزایده است که در صورت اعلام کردن برنده آن باید از سوی سازمان بازرسی کل کشور مورد توجه ویژه قرار گیرد که چگونه مزایده‌ای در مرحله نهایی با انصراف شرکت دوم (قبل از اعلام پیشنهاد قیمت) مواجه شده و درنهایت از میان یک شرکت، همان شرکت برنده اعلام می‌شود؟

حمایت ویژه سازمان بنادر از برنده مزایده بندر شهید رجایی/مهلت ۱۵ روزه برای تسویه بدهی
بنابراین گزارش سازمان بنادر و دریانوردی با ارسال نامه‌ای خطاب به شرکت خدمات دریایی و بندری کاوه به عنوان برنده مزایده اپراتوری بندر شهید رجایی در یک اقدام غیر قانونی، مهلت ۱۵ روزه برای تسویه بدهی به این شرکت داد.

این سازمان در نامه‌ای به تاریخ ۲۹ فروردین امسال و سیزده روز پس از ابلاغ برنده شدن شرکت خدمات دریایی و بندری کاوه در مزایده بندر شهید رجایی و در حالی‌که یکی از شرایط حضور در مزایده نداشتن بدهی به سازمان بنادر و دریانوردی بود، به این شرکت مهلت ۱۵ روزه‌ای برای تسویه بدهی میلیاردی‌اش داده است.

در نامه ذیحساب و مدیرکل امور مالی سازمان بنادر و دریانوردی خطاب به معاون امور بندری و مناطق ویژه اقتصادی این سازمان در خصوص دریافت مفاصا حساب برای عقد قرارداد با شرکت برنده مزایده آمده است: "به علت وجود بدهی این شرکت ‌در سایر بنادر، در حال حاضر امکان صدور گواهی عدم بدهی میسر نمی‌باشد."

همچنین در همین نامه مدیرکل امور مالی سازمان بنادر خواستار مهلت زمانی ۱۵ روزه جهت انعقاد قرارداد شده است.

بنابراین گزارش این اقدام سازمان بنادر در حالی انجام می‌شود که دو ماه قبل از آن در تاریخ سی بهمن ۹۰ مسئول امور حقوقی و قراردادهای اداره کل بنادر و دریانوردی استان هرمزگان در نامه‌ای به شرکت پایانه کانتینری بندرعباس آریا (بکت) که یکی از شرکت‌های اصلی حاضر در مزایده انتخاب اپراتور دوم بندر شهید رجایی بوده است صراحتاً از حذف این شرکت از مزایده به علت بدهی به سازمان بنادر صحبت کرده است.

در نامه حسن انجیدنی به رئیس هیئت مدیره شرکت بکت آمده است: "آن شرکت به علت عدم ارائه گواهی عدم بدهی از اداره کل امور مالی سازمان بنادر در موعد مقرر، واجد شرایط عمومی مزایده شناخته نگردید و از این رو مورد ارزیابی قرار نگرفته و اقدامات آن شرکت در تسویه بدهی بعد از موعد مقرر موثر نمی‌باشد" و این در حالی است که شرکت برنده مزایده اپراتور دوم، کماکان بدهی خود را به سازمان بنادر پرداخت نکرده است و حتی تسویه حساب با سازمان بنادر که یکی از شرایط ورود به مزایده اپراتور دوم بوده است را قبل از انجام مزایده رعایت نکرده است.

حال جای سؤال دارد به چه دلیل شرکت‌هایی نظیر بکت و تایدواتر به علت داشتن بدهی به سازمان بنادر از حضور در مزایده منع شدند و یا در واقع واجد شرایط عمومی مزایده شناخت نشدند و صراحتاً اعلام می‌‌شود پرداخت بدهی بعد از موعد مقرر موثر نخواهد بود، اما در مورد شرکت خدمات دریایی و بندری برنده مزایده، با علم به بدهکار بودن آن، هم اجازه ورود به مزایده داده می‌شود و هم برنده مزایده اعلام می‌شود.

ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که این شرکت پس از برنده شدن در مزایده با وجود عدم توانایی در تسویه بدهی از تاریخ ابلاغ نتیجه مزایده به این شرکت یک ماه فرصت تسویه بدهی داده می‌شود.

در انتهای این گزارش خاطرنشان شده است که مسئولان به خاطر داشته باشند که بندر شهید رجایی ‌شاهرگ اقتصادی کشور به شمار می‌رود و یکی از گزینه‌‌های مؤثر در تولید ناخالص ملی است که هر گونه اختلال در فعالیت آن، حکم ایجاد خلل در اقتصاد کشور را دارا است.

در شاهد این مدعا می‌توان به این جمله بسنده کرد که فعالیت تخلیه و بارگیری کالا در طول سال تنها یک روز و آن هم فقط در روز عاشورای حسینی، در بندر شهید رجایی تعطیل است اما در دیگر روز‌های سال، این بندر فعال بوده و حیات اقتصادی کشور را رقم می‌زند.

مقام ارشد وزارت خارجه ایران: طرفهای حامی ارسال سلاح به سوریه مسؤول کشتار مردم هستند

Posted: 28 Apr 2012 03:38 AM PDT

جـــرس: در حالی که کشتار معترضان در سوریه توسط رژیم استبدادی آن کشور همچنان ادامه دارد و مراجع جهانی از بی توجهی حکام سوریه به آتش‌بس و حمایت سیاسی جمهوری اسلامی از رژیم بعثی سوریه خبر می دهند، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد: طرح اصلاحات رییس جمهور بشار اسد با موفقیت و مقاومت پایدار به پیش می رود، اما طرفهایی که از ارسال سلاح به سوریه حمایت می کنند مسؤول کشتار مردم بی گناه هستند.


به گزارش مهر، حسین امیرعبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی مدعی شد: سوریه از مرحله بحران امنیتی بخوبی عبور کرده است اما برخی طرفها با ارسال سلاح به این کشور و اقدامات تروریستی بدنبال اهداف خاصی هستند.


معاون عربی و افریقای وزارت امور خارجه بدون اشاره به کمک های ارسالی از طرف ایران و روسیه به حکام سوریه، مداخلات خارجی در این کشور را محکوم کرد و اظهار داشت: برخی طرفها خود را برتر از سازمان ملل و طرح نماینده سازمان ملل در امور سوریه دانسته و تلاش می کنند اراده خود را با اقداماتی شتابزده تحمیل کنند.


این مقام جمهوری اسلامی ادعا کرد: "طرح اصلاحات رییس جمهور بشار اسد مناسب ترین راهکار در قبال سوریه است و سوریه صرفا راهکار سیاسی دارد."


امیرعبداللهیان ابراز عقیده کرد: طرح اصلاحات رییس جمهور بشار اسد با موفقیت و مقاومت پایدار به پیش می رود .


رییس هیات ناظران سازمان ملل در سوریه تعیین شد
همزمان خبرگزاری آلمان گزارش داده است که ژنرال رابرت مود از نروژ به‌عنوان رییس ناظران اعزامی سازمان ملل به سوریه معرفی شد. سخنگوی دبیرکل سازمان ملل او را فردی با تجارب طولانی در مدیریت و دانش گسترده در ماموریت‌های حافظ صلح خوانده است.


بر اساس گزارش ها، ژنرال رابرت مود ۵۴ سال دارد و در دهه هشتاد جزو "کلاه آبی"‌های سازمان ملل در ماموریت لبنان بوده است. وی از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ میلادی، ماموریت نظارت بر آتش بس در خاورمیانه را رهبری کرده و در فاصله سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ نیز دو مرتبه در ماموریت کوزوو بوده است. ژنرال مود در سال ۲۰۰۵ به مقام ریاست ستاد ارتش نروژ رسید.


دیپلمات‌های نزدیک به سازمان ملل می‌گویند که ژنرال مود روز شنبه یا یکشنبه وارد دمشق خواهد شد. در حال حاضر ۱۵ ناظر سازمان ملل برای نظارت بر آتش‌بس در سوریه حضور دارند که از ۱۲ آوریل به جریان افتاده است. طبق مصوبه شورای امنیت باید در مجموع ۳۰۰ ناظر برای ماموریتی سه ماهه به سوریه اعزام شوند.


مدافعان حقوق بشر می‌گویند که دست‌کم ۱۱۰۰۰ نفر از آغاز اعتراضات ضد دولتی در سوریه جان خود را از دست داده‌اند. دبیرکل سازمان ملل با متهم کردن بشار اسد به نقض آتش‌بس، از وی خواسته که هرچه زودتر نیروهای نظامی را از شهرهای سوریه خارج سازد.


اما دولت سوریه در این میان سرگرم تدارک انتخابات پارلمانی است که در هفتم ماه مه برگزار خواهد شد.


خبرگزاری دولتی سانا گزارش داده که ۷۱۹۵ نفر خود را نامزد نمایندگی در مجلس سوریه کرده‌اند.


درگیری و بمب‌گذاری‌های مرگبار در سوریه همچنان ادامه دارند
خبرگزاری آلمان گزارش می‌دهد که آتش‌بس در سوریه تنها روی کاغذ وجود دارد و روز جمعه (۲۷ آوریل/ ۸ اردیبهشت) سه انفجار دمشق را به لرزه انداخته است. پزشکان شهر گفته‌اند که دستکم ۱۰ نفر در حملات دمشق جان خود را از دست داده‌اند.


رسانه‌های رسمی سوریه نوشته‌اند که یکی از این حملات انتحاری در حوالی ظهر در نزدیکی مسجد ال‌میدان انجام شده است. این محله سنی‌نشین از آغاز اعتراضات ضد دولتی درسوریه، یکی از کانون‌های تظاهرات مردم بوده و بعید به نظر می‌رسد که مخالفان دولتی در این انفجار دست داشته باشند.


محافل حقوق بشری سوریه گزارش می‌دهند که متمردان ارتشی در شهر حلب سه مامور امنیتی را کشته‌اند.


اپوزیسیون سوریه می‌گوید که نیروهای رژیم اسد در روز جمعه ۲۷ آوریل دست‌کم ۳۷ نفر را به قنل رسانده‌اند که ۱۶ مورد آن در دیرالزور بوده است. سربازان دولتی هم‌چنین در حمص یک همقطار متمرد خود را به گلوله بسته‌اند.


سازمان ملل نیز از کاربرد سلاح‌های سنگین، تجهیزات نظامی و حضور نیروهای ارتشی در مناطق مسکونی شهرهای سوریه انتقاد کرده است. بان کی‌مون دبیر کل سازمان ملل شرایط کنونی سوریه را "غیرقابل قبول" خوانده و افزوده که اوضاع این کشور با تضمین‌های دولت سوریه مغایرت دارد.


سازمان ملل نخستین اولویت در سوریه را استقرار ناظران بین‌المللی در این سرزمین دانسته است. بان کی مون که در حال حاضر در دهلی‌نو به سر می‌برد تاکید کرده که "گام اول در سوریه پایان دادن به خشونت است. پس از آن قادر به کمک‌های انساندوستانه خواهیم بود."


آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل سازمان ناتو نیز اعلام کرده که این پیمان قصد ورود به مناقشه کنونی در سوریه را ندارد. وی در دیدار با ماریو مونتی، نخست وزیر ایتالیا در رم، سرکوب مردم غیرنظامی در سوریه را محکوم کرد و گفت: "ناتو هیچ چشم‌اندازی برای مداخله در سوریه ندارد."


در این میان، شاخه سوری اخوان‌المسلمین از بان کی‌مون خواسته تا ماموریت کوفی عنان را پایان یافته اعلام کند. آنها همچنین خواستار تعلیق عضویت سوریه در سازمان ملل تا سرنگونی بشار اسد شده‌اند. اخوان المسلمین با وجود ممنوع بودن در سوریه، یکی از گروه‌های مهم اپوزیسیون این کشور به شمار می‌رود.

سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی: احتمال جنگ با ایران بسیار، بسیار ضعیف است

Posted: 28 Apr 2012 03:19 AM PDT

جـــرس: سخنگوی وزارت امور خارجه در سفر به لهستان به پرسش هایی درباره ایران پاسخ گفت و تهدید و احتمال حمله غرب به ایران را کم اهمیت جلوه داد و اعلام کرد که دشمنان می دانند هر حمله ای با پاسخ قوی و آهنین تهران روبرو خواهد شد.


به گزارش خبرآنلاین، رامین مهمانپرست در سفری سه روزه به ورشو، پایتخت لهستان، اظهارات اخیر یک نماینده جمهوریخواه کنگره آمریکا و کارشناسان غربی در مورد اینکه جمهوری اسلامی خود را برای یک حمله سایبری فلج کننده علیه آمریکا و متحدانش آماده می کند، "بسیار دور از واقعیت" دانست.


بر اساس این گزارش، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی به کشوری سفر کرده که مهمترین دغدغهٔ سیاست خارجی آن برپایی سامانهٔ دفاع ضد موشکی آمریکا در خاک این کشور است که البته با مخالفت شدید روسها همراه شده‌است.


بنا بر خبری که خبرگزاری فرانسه مخابره کرده است، رامین مهمانپرست در ورشو پایتخت لهستان در جمع خبرنگاران گفت : تهدیدهای غرب در مورد جنگ به طوری صورت می گیرد که ظاهرا باید آن را چنین تلقی کرد که قطعا حمله یا تجاوزی به وقوع نخواهد پیوست.


وی در جریان دیداری از پایتخت لهستان برای انجام مذاکرات دو جانبه گفت: در حال حاضر ، ایران از بزرگترین قابلیت دفاعی در طول تاریخ خود برخوردار است و هرکس که قصد حمله به کشور ما را داشته باشد با پاسخ بسیار قوی روبرو خواهد شد.


دستیار وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفت : به همین دلیل است که دشمنان ما کاملا دریافته اند که نباید به کشورمان حمله کنند و این حمله به یک تراژدی بزرگ برای خود آنها تبدیل خواهد شد.


وی افزود : به همین دلیل ، احتمال جنگ بسیار، بسیار ضعیف است .


سخنگوی وزارت خارجه ایران همچنین از سلسله تحریم های شدید غرب علیه بخش های تجاری و بانکی تهران با هدف متوقف ساختن برنامه هسته ایش انتقاد کرد و آن را اقدامی کاملا نامشروع و توجیه ناپذیر دانست چرا که ملت ایران هیچ جرمی مرتکب نشده است.


وی ابراز عقیده کرد که با این حال تحریم های اعمال شده آثار جانبی خوشایندی داشت چرا که موجب افزایش خودکفایی ایران در بسیاری از بخش های اقتصادی شد.


مهمانپرست گفت: در حالیکه رشد اقتصادی بسیاری از کشورها منفی یا در حد صفر است ، ایران در تولید ناخالص ملی رشد بیش از شش درصد داشته است.


مهمانپرست اظهارات یک نماینده جمهوریخواه کنگره آمریکا و کارشناسان غربی در مورد اینکه جمهوری اسلامی خود را برای یک حمله سایبری بالقوه فلج کننده علیه آمریکا و متحدانش آماده می کند ، بسیار دور از واقعیت دانست.


یک کارشناس اقتصادی: ایران با حراج نفت نمی‌تواند با تحریم‌ها مقابله کند

Posted: 28 Apr 2012 03:11 AM PDT

بالارفتن قیمت جهانی نفت در اثر تحریم ایران، چندان پایدار نخواهد بود

جـــرس: در پی اظهارات مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران پیرامون اینکه "جمهوری اسلامی با برگ برنده نفت ارزان می‌تواند با تحریم‌ها مقابله کند"، یکی از تحلیلگران حوزه اقتصاد و انرژی می گوید "در شرایط کنونی عرضه ارزان قیمت نمی‌تواند کارساز باشد."


هفته گذشته مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران در گفت و گو با خبرگزاری مهر گفته بود "ایران با برگ برنده نفت ارزان می‌تواند با تحریم‌ها مقابله کند."


در همین زمینه حسن منصور، کارشناس اقتصادی، با بیان اینکه "بالارفتن قیمت جهانی نفت در اثر تحریم ایران، چندان پایدار نخواهد بود"، تاکید می کند: "به دلیل شرایط بد اقتصادی به طور کلی تقاضا برای نفت کم است، کمبود عرضه در درازمدت شوک نفتی ایجاد نخواهد کرد."


به گزارش خبرگزاری آلمان، منصور با استدلال‌های مدیر امور بین‌الملل شرکت نفت ایران مخالف است و می‌گوید نه عرضه ارزان و نه حذف شدن احتمالی منابع نفتی غیرمتعارف هیچ کدام نمی‌توانند ترفندهای مناسبی برای مقابله با تحریم‌ها توسط ایران باشند.


این کارشناس اقتصاد و انرژی، پیرامون اینکه "ترفند مورد ادعای مقام ایرانی در شرایط کنونی چه قدر به نظر قابل اجراست"، می گوید: "ایران در شرایط کنونی هم، تخفیف‌هایی روی قیمت‌های موجود به خریدارانش می‌دهد. ولی وقتی تحریم‌ها جنبه‌ی رسمی پیدا کنند و تحریم‌کنندگان یعنی اتحادیه اروپا و آمریکا در برابر کشورهایی نظیر چین و هند و ژاپن هم نخواهند کوتاه بیآیند و آنها هم نخواهند و نتوانند نفت ایران را بخرند، تخفیف زیاد کارساز نخواهد بود."


وی معتقد است "گرچه ایران یک کادر ورزیده‌ی بازاریابی دارد ولی ناگزیر خواهد شد نفت خود را عموماً به وسیله‌ی دلال‌ها بفروشد که این کشورها مسئول نباشند. دلال‌ها نفت را می‌خرند و بعد از آن با دست دوم و سوم به آن کشورها منتقل می‌کنند. در نتیجه درآمد نفتی ایران از این بابت افت می‌کند و البته ثروت مردم ایران به یغما می‌رود."


منصور همچنین خاطرنشان می کند "حتی اگر ایران بخواهد قیمت خودش را بسیار تخفیف دهد، کشورهای مسئول که از یکسو در برابر سازمان ملل و از سوی دیگر در روابط تجاری با کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا درگیرند، تن به تحریم‌شکنی نخواهند داد. ناگزیر دلال‌های بازار نفت این کالا را بسیار ارزان‌تر خواهند خرید و بعد از ترسیم و ترمیم سندهای خودشان، به‌عنوان کالای نوع دیگری به آن کشورها خواهند فروخت. این کار هم البته چون جرم است، تحت تعقیب قرار خواهد گرفت و کار آسانی نخواهد بود که حتی دلال‌ها از عهده‌ی حل این مشکل برآیند."


این کارشناس اقتصادی در خصوص "جایگزینی برای نفت ایران توسط برخی کشورها همچون عربستان"، نیز اظهار عقیده می کند: "در درون اوپک ظرفیت بالای سه میلیون بشکه در روز برای افزایش وجود دارد. در کشورهای غیراوپک نیز این ظرفیت‌ها وجود دارند. منتهی فقط این جنبه‌ی فیزیکی نیست. نفت‌ها به سادگی قابل جایگزینی نیستند. یعنی هر نفتی جای نفت دیگر را نمی‌گیرد، برای این که پالایشگاه‌ها برای فرآوری هر محصول با نفت‌های معینی کوک می‌شوند. بدین ترتیب این کار هزینه دارد. ولی در شرایط بحران و در شرایط تحریم این هزینه‌ها ناگزیر برای کشورهایی که دست به این کار می‌زنند قابل تحمل است."


رییس سابق دستگاه اطلاعاتی اسراییل: هیچ اعتمادی نیست که نتانیاهو و باراک به ایران حمله نکنند

Posted: 28 Apr 2012 02:56 AM PDT

سیاست اسرائیل منجی‌گرایانه و گمراه‌کننده است

جـــرس: رییس سابق دستگاه اطلاعاتی داخلی اسراییل (شین بت) اعلام کرد که هیچ اعتمادی به بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک نخست وزیر و وزیر دفاع اسرائیل ندارد.


به گزارش عصر ایران ، یووال دیسکین، رییس سابق شین بت با انتقاد از سیاست های نتانیاهو و باراک در موضوع حمله به ایران گفت که این دو شایسته رهبری اسراییل نیستند و با ترویج احساسات ناجیگرانه در میان مردم اسراییل در پی برخورد با ایران هستند.


وی گفت : " مساله اصلی من این است که هیچ اعتمادی به دولت نتانیاهو که قرار است رهبری درگیری نظامی با ایران یا یک جنگ احتمالی منطقه ای را بر عهده بگیرند ، ندارم."

وی افزود : " من این دو را قبول ندارم. من به رهبرانی که بر مبنای احساسات ناجیگرایانه تصمیم می گیرند اعتمادی ندارم."


این مقام سابق اطلاعاتی اسراییل خاطر نشان کرد :" باور کنید من از بالا تا پایین این دو نفر را بررسی کرده ام. آنها مردم اسراییل را در مورد موضوع ایران گمراه می کنند. آنها می گویند اگر اسراییل به ایران حمله کند جلوی دست یابی این کشور به سلاح اتمی را خواهد گرفت. این در حقیقت گمراه کردن است. خیلی از کارشناسان معتقدند که حمله نظامی مسابقه اتمی ایران را تسریع خواهد کرد."


دیسکین با اشاره به اینکه نتایج مطالعات اخیر نشان می دهد که جامعه اسراییل در ده –پانزده سال اخیر نژاد پرست تر شده ، دولت نتانیاهو را متهم کرد که به احساسات نژاد پرستانه و دیگر هراسانه مردم دامن می زند.


وی همچنین پیش بینی کرد که با توجه به بالا رفتن احساسات نژاد پرستانه حوادث مشابهی همچون ترور اسحاق رابین نخست وزیر اسبق اسرائیل در آینده نیز از سوی گروه های افراط گرا صورت پذیرد.


این نخستین بار نیست که مقامات سابق اطلاعاتی اسرائیل به انتقاد از سیاست های دولت نتانیاهو در موضوع هسته ای ایران می پردازند و پیشتر مئیر داگان رییس سابق موساد نیز در اظهار نظرهای متعددی سیاست های تل آویو در موضوع هسته ای ایران را به باد انتقاد گرفته و حمله به ایران را "احمقانه" خوانده بود.

کاهش ۱۴ درصدی مصرف شیر در ایران هشداردهنده است

Posted: 28 Apr 2012 02:27 AM PDT

با توجه به پایین بودن سرانه مصرف شیر در کشور این موضوع به معنی تهدید سلامت جامعه است.

جـــرس: به گزارش منابع خبری، مطالعات نشان می دهد که مصرف شیر مایع طی سال گذشته در ایران به طور متوسط چهارده درصد کاهش یافته است برخی منابع خبری هم از کاهش بیست درصدی مصرف لبنیات در ایران خبر داده اند و با توجه به پایین بودن سرانه مصرف شیر در کشور این موضوع به معنی تهدید سلامت جامعه است.


به گزارش روزنامه خراسان، «حسین چمنی» مشاور مدیرعامل صنایع شیر ایران اعلام می کند: مطالعات معنادار جامعه آماری حکایت از کاهش چهارده درصدی مصرف شیر در سال گذشته دارد و این رقم هشداردهنده ای است.


او همچنین می گوید: این آمار همچنین نشان می دهد که متوسط مصرف لبنیات خانواده ها در کشور شش درصد کاهش یافته است.


به گفته این مقام، "در حالی که کشورهای توسعه یافته تا چهار برابر ما شیر مصرف می کنند متاسفانه در کشور ما برنامه و حمایتی برای رشد سرانه مصرف شیر و فرآورده های لبنی که ضامن سلامت جامعه است وجود ندارد."


چمنی می افزاید: میزان مصرف سرانه شیر در دنیا سیصد کیلوگرم است در حالی که مصرف سرانه ما هشتاد کیلوگرم در سال برآورد می شود.


همچنین «رضا باکری» دبیر انجمن صنایع لبنی ایران نیز می گوید: وضعیت مصرف لبنیات سالانه به ازای هر ایرانی ۸۵ لیتر شیر و سایر فرآورده های لبنی است و با ادامه بحران در صنایع شیر این سرانه باز هم کاهش خواهد یافت و بیماری های فراوانی در انتظار هموطنان است.
 

پیشنهادهای موسویان برای مذاکرات آتی جمهوری اسلامی و ۱+۵

Posted: 28 Apr 2012 02:22 AM PDT

احتمال موافقت آمریکا با غنی سازی اورانیوم در ایران

جـــرس: عضو سابق تیم مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ضمن طرح پیشنهادات جدید برای حل مسئله هسته ای ایران از مطالبه غرب از تهران برای توقف غنی سازی انتقاد کرد.


این درحالیست که روزنامه لس آنجلس تایمز از احتمال موافقت ایالات متحده با ادامه بخشی از فعالیت های غنی سازی اورانیوم در ایران به شرط موافقت این کشور با نظارت قوی تر بازرسان بین المللی بر برنامه اتمی آن خبر داده است.


به گزارش عصر ایران، حسین موسویان عضو ارشد گروه سابق مذاکره کننده هسته ای ایران با غرب در مصاحبه با رویترز گفت: در مقابل تهران و قدرت های بزرگ "فرصت تاریخی" برای حل مسئله هسته ای ایران قرار دارد.


وی با این حال گفت که مطالبه غرب از ایران برای توقف غنی سازی در سطح بالا، نوعی تبعیض به شمار می رود.


استاد مهمان در دانشگاه پرینستون آمریکا با ابراز خوشبینی نسبت به مذاکرات آتی ایران و گروه ۱+۵ در بغداد گفت: هنگامی که دو طرف در نشست مذاکرات بغداد حضور می یابند باید خطوط قرمز ویژه برنامه هسته ای ایران را تعیین و براساس آنها گفتگو کنند.


وی افزود: رویکرد مثبت از نشست استانبول آغاز شد. این مهم است که این توجه در نشست بغداد نیز حفظ شود و ادامه یابد.

رویترز می نویسد: موسویان بین سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ و قبل از آغاز ریاست جمهوری احمدی نژاد در مذاکرات ایران و غرب حضور داشت. دیپلمات های غربی دارای شناخت از موسویان گفته بودند که در مقطع مذاکرات وی واقعا تمایل داشت با غرب توافق به دست آید.


وی افزود: باید مبانی (مذاکره) براساس تعامل با خطوط قرمز ایران و گروه ۱+۵ ساخته شوند. اگر خط قرمز برای گروه ۱+۵ ، بمب اتمی است باید راه ها و وسایل همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی در زمینه اقدامات ایجاد شفافیت را بررسی کند.


گروه ۱+۵ متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه) به علاوه آلمان است. این گروه و ایران قبل از این در استانبول مذاکراتی را برگزار کرده بودند و قرار است مرحله بعدی مذاکرات در روز سوم خرداد در بغداد برگزار شود.


موسویان ادامه داد: دو طرف از پیشرفتی که در نشست اخیر استانبول روی داد خوشحال هستند. معاهده منع گسترش سلاح هسته ای اجازه غنی سازی به ایران را می دهد. اگر گروه ۱+۵ در نشست بغداد از ایران بخواهند غنی سازی در سطح بیست درصد را متوقف کند چنین اقدامی علیه حقوق ایران است. حقوقی که معاهده منع گسترش سلاح هسته ای نیز آن را تایید می کند.


عضو سابق تیم مذاکره کننده ایران در گفتگوهای هسته ای با غرب ادامه داد: هر درخواستی برای اعمال تبعیض علیه ایران یا محروم کردن ایران از هر بخش از حقوق مشروع خود، با شکست مواجه خواهد شد.


موسویان همچنین راه حل راضی کننده برای دو طرف پیشنهاد می کند که براساس آن ایران، اعتراف به حقوق هسته ای خود براساس معاهده منع گسترش سلاح هسته ای را دریافت کند و تحریم ها از تهران برداشته شود و در مقابل بالاترین سطح از شفافیت در برنامه هسته ای ایران اعمال شود.


لس آنجلس تایمز: امکان موافقت آمریکا با ادامه غنی سازی در ایران
همزمان، روزنامه لس آنجلس تایمز از احتمال موافقت ایالات متحده با ادامه بخشی از فعالیت های غنی سازی اورانیوم در ایران به شرط موافقت این کشور با نظارت قوی تر بازرسان بین المللی بر برنامه اتمی آن خبر داده است.


به گزارش بی بی سی، لس آنجلس تایمز به نقل از مقام های آمریکایی نوشته است که ایالات متحده ممکن است با غنی سازی اورانیوم در ایران تا غلظت ۵ درصد موافقت کند و در عوض از این کشور بخواهد با نظارت بین المللی شدیدتر و خواسته های دیگری موافقت کند.


دولت آمریکا هنوز به این گزارش واکنشی نشان نداده است.


به نوشته این روزنامه، این خبر می تواند بیانگر اعطای یک امتیاز عمده به وسیله آمریکا به ایران باشد.


به نوشته لس آنجلس تایمز، این باور میان سیاستمداران غربی ایجاد شده است که ایران توقف کامل غنی سازی اورانیوم را نخواهد پذیرفت و اصرار بر این موضوع به ادامه مذاکرات اتمی لطمه خواهد زد.


تاکنون موافقت با هر میزان غنی سازی به وسیله ایران یک موضوع جنجالی بوده است.


ایران و گروه ۱+۵ به تازگی پس از ۱۵ ماه وقفه مذاکرات اتمی را از سر گرفته اند. اولین دور این مذاکرات با اعلام رضایت طرفین در استانبول به پایان رسید.


دو طرف قرار است بیست و سوم مه در بغداد گفت و گو کنند.


علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران پیش تر گفته بود که ایران از حق خود برای غنی سازی گذشت نخواهد کرد ولی گفت و گو درباره میزان غنی سازی را رد نکرد.


اقتصاد ملی ، امیدوار از "استانبول" و چشم انتظار "بغداد"
در آستانه دور جدید مذاکرات میان جمهوری اسلامی و گروه ۱+۵، یکی از رسانه های خبری – تحلیلی حوزه اقتصاد ایران، با اشاره به "آرامش نسبی در بازار ارز و طلا و بورس کشور"، آنرا در مذاکرات اخیر در استانبول جستجو کرده و می نویسد: "هر چند که تحریم های کنونی ، آثار منفی خود را نمایان کرده اند ولی آثار روانی آن ، بسیار بیش از تبعات واقعی اش بوده است و در چنین فضایی ، ایران و گروه ۱+۵ مذاکراتی را به انجام رساندند که به اذعان همه کارشناسان سیاسی ، موفقیت آمیز بود ؛ هم ایران از آن ابراز خرسندی کرد و هم رئیس سیاست خارجی اروپا رضایت خود را اعلام نمود و البته تل آویو ، تنها پایتخت ناراحت جهان بود."


پول نیوز با اشاره به این نکته مهم که "جزئیات مذاکرات (استانبول) رسماً اعلام نشده، اما توافق طرفین بر ادامه گفت و گوها در یک فاصله زمانی کوتاه در بغداد (سوم خرداد) لااقل نشان می دهد که مذاکرات شکست نخورده و به مرحله قابل استمرار برای حصول نتیجه نهایی رسیده"، تصریح می کند: "بعد از مذاکرات موفق استانبول ، بخش مهمی از بار روانی منفی حاکم بر بازارهای مالی عمده ایران مرتفع و سایه جنگ کوتاه شد ، امیدها نسبت به برداشته شدن تحریم ها افزایش یافت و نهایتاً این احتمال تقویت شد که ای بسا در رهگذر مذاکرات گروه ۱+۵ بتوان در میان مدت ، روابط ایران و غرب را در راستای منافع ملی بازسازی کرد."


بر اساس این تحلیل، "هنوز مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ منتج به این نتایج نهایی نشده است اما اثرپذیری آشکار اقتصاد ملی از نشست استانبول ، نشان می دهد که مهم ترین گلوگاه اقتصاد ایران ، سیاست خارجی است که اگر رو به تعامل عزتمند ،حکمت گرا و مصلحت آمیز با جهان برود ، می تواند همچون بارانی بر مزرعه اقتصاد ببارد و آن را به سر سبزی برساند. اقتصاد ایران ، به همان اندازه که سپاسگزار گروه مذاکره کننده ایرانی در استانبول است ، چشم انتظار توفیقات سیاستمداران شورای عالی امنیت ملی در نشست بغداد است."

نه روزی که ایران را لرزاند (روز نهم: تولد یک جنبش)

Posted: 28 Apr 2012 01:49 AM PDT

رحمان مهرگان

 

از روز پنج شنبه اعلام شده بود که مجمع روحانیون مبارز برای ساعت 4 بعدازظهر روز شنبه 30 خرداد تقاضای برگزاری راهپیمایی اعتراضی کرده و از مردم دعوت کرده بود که در این اجتماع شرکت کنند. سایر گروه ها نیز از این دعوت حمایت کرده بودند. وزارت کشور به این تقاضا جوابی نداده بود و مجمع روحانیون پس از صحبت خامنه ای تحت فشار بود که دعوت خود را لغو کند. تمام روز صحبت از سخنان روز گذشته خامنه ای بود و موضع گیری بسیار خشونت آمیز او که از قبل همه جنایاتی را که می خواستند انجام بدهند به حساب مردم و کاندیداهای معترض گذاشته بود. مجمع زیر بار لغو تظاهرات نرفت تا ساعت 2 بعد از ظهر که از اخبار رادیو از طرف آن اعلام شد که تظاهرات امروز لغو شده است. همه می دانستند که لغو تظاهرات تحت فشار است و اعلام آن در آخرین دقایق نوعی زرنگی مجمع روحانیون بود، بنابراین کسی وقعی به آن نگذاشت. هیچ کس آرام و قرار نداشت، مسئله مرگ و زندگی بود در برابر حکومتی که فقط می خواست با زبان زور با مردم سخن بگوید و هر اعتراضی را خفه کند. دیگر نیازی به تلفن و کسب تکلیف و یا توصیه به دیگری که شرکت کند یا نه نبود. هر کس خود باید تصمیم می گرفت که در برابر چنین حکومتی عقب نشینی کند یا پابرجا بایستد. همه چیز معلوم بود و خصم بدکار سلاحش را تیز کرده و از صبح در میادین به رخ مردم می کشید. قبلا هم نشان داده بود که از کشتن ابایی ندارد. حالا هم وقت کشتن بود، اما تا کجا، تا چند؟ و الان نوبت کدام یک از ماست؟ آن روز تمام کسانی که به میدان رزم آمدند، کاملا واقف بودند که دشمن قصد کشتار دارد و اساسا با این آگاهی آمدند. کسانی را می شناسم که غسل شهادت گرفتند و به صحنه آمدند.

 

دلم از مرگ بیزار است،

که مرگ اهرمن خو آدمیخوار است.

ولی، آن دم که ز اندوهان روان زندگی تار است؛

ولی، آن دم که نیکی و بدی را گاه پیکار است؛

فرورفتن به کام مرگ شیرین است.

همان بایسته آزادگی این است.

 


به اتفاق یکی از همکاران مذهبی که ده هفتاد عمر خود را می گذراند و لحظه ای نماز و ذکرش قطع نمی شود، به سمت میدان انقلاب حرکت کردیم. قبل از حرکت پسر او که دو شب پیش در جریان تظاهرات و الله اکبر شبانه باطوم خورده بود، به پدرش التماس کرد که نرود. پدر گفت: "چون خامنه ای دروغ گفته و مردم را تهدید به کشتار کرده، باید بروم و این یک تکلیف است." در نتیجه التماس ها اثری نکرد. سر راه به من گفت که از بعد از انتخابات تا آخر عمر دیگر به مسجد نمی رود و نمازش را در خانه خواهد خواند، چون مساجد به محل توطئه علیه مردم تبدیل شده اند. او گفت سرافکنده است که می بیند عده ای اسلام را وسیله سلطه و چپاول خود کرده اند. "همه دنیا و ثروت هاش اصلا مال شما، دین مردم را چه کار دارید؟" با هم می گفتیم که امروز چه خواهد شد. او باور داشت که حتی اگر مردم از ترس سرکوب و کشتار نیایند، این حکومت دیگر کارش تمام است و فقط با رعب می تواند چند صباحی بیشتر دوام بیاورد و اسکلت بی جانش را سر پا نگه دارد.


راس ساعت 4 وارد میدان انقلاب شدیم. لشکری از همه نوع نیروهای سرکوب شانه به شانه در میدان انقلاب و با فاصله بیشتر در خیابان های منتهی به آن، با لباس ها و وسائل عجیب و غریب صف کشیده بودند و تمام اسباب سرکوب مهیا بود. انگار به صحنه جنگ آمده اند. اگر مذهبی بودم حتما با دیدن این صحنه اشهدم را میخواندم. جمعیت اما، بی اعتنا به آنها راه خود را می رفت. از میدان انقلاب به سمت آزادی که می رفتیم شهامت بیشتری پیدا می کردیم و متشکل تر می شدیم. سر خیابان جمالزاده جمعیت به هم نزدیک شدند و در یک صف حرکت کردند، تا اینکه شعارهای انتخاباتی و شعار یا حسین، میرحسین سر دادند. همین طور بر تعداد جمعیت افزوده می شد و شعارها بلندتر و بلندتر می شد، تا اینکه مقابل دانشکده دامپزشکی به جمعیت حمله شد و هر کس به سمتی رفت. همکار مذهبی را همانجا در اولین یورش گم کردم. بعدا فهمیدم که پس از چند یورش در جوی آبی افتاده و مسئول حقوقی یکی از ادارات که فردی عمیقا مذهبی و اتفاقا تنومند بوده او را از جوی به در آورده و تا آخر این تظاهرات خونین همراه او بوده است. جمعیت تلاش می کرد خود را در خیابان آزادی نگه دارد و همانجا اعتراض کند، اما تاکتیک سرکوب این بود که خیابان های آزادی و انقلاب را حفظ کنند که مردم به یکدیگر متصل نشوند و بقیه خیابان ها را بدهند دست مردم. جمعیت لحظه به لحظه اضافه می شد و آنها هم با باطوم، شوکر، گاز فلفل، گاز اشک آور، گلوله های ساچمه ای و پلاستیکی، تانکر آب پاش و سایر وسائل سرکوب حمله کرده و جمعیت معترض را به خیابان های فرعی می راندند. درگیری ها شدیدتر و شدیدتر و شعارها هم تندتر و تندتر می شد. دیگر هیچ کس علیه احمدی نژاد شعاری نمی داد. کسی در این خشونت از حق رای صحبت نمی کرد، بلکه شعارها مستقیما علیه خامنه ای و نظام جمهوری اسلامی بود. خامنه ای روز گذشته خود به میدان آمده بود و حریف می طلبید، این هم حریف. صحنه واقعی جنگ داخلی. در ساعات اولیه فقط خیابان های آزادی و انقلاب دست حکومت بود و بقیه شهر دست مردم. درگیری و کشت و کشتار تا 7 تیر و سید خندان؛ میدان ونک، میرداماد و چهار راه پارک وی؛ توپخانه، مولوی و راه آهن؛ میدان جمهوری، هاشمی و جیحون؛ میدان توحید، ستارخان و آریاشهر گسترش یافت. همه جا را دود و آتش گرفته بود و به سختی می شد از میدان توحید و ستارخان یا امام حسین، خیابان گرگان، کریمخان یا ولیعصر عبور کرد. گُله گُله خاکستر درگیری ها به جا بود، هر چند ماموران شهرداری از قبل بسیج شده بودند که به سرعت وضعیت را به حالت اولیه برگردانند و وانمود کنند که اتفاقی نیافتاده است. همه چیز این حکومت بر دروغ است، حتی سرکوبشان. در روزهای انقلاب بهمن فقط روز 13 آبان 1357 بود که چنین صحنه ای در مقیاس کوچکتر قابل مشاهده بود که البته بخش اعظم آن توسط ساواک ایجاد شده بود تا مستمسکی برای اعلام حکومت نظامی پیدا کند.


دستگیری و و تعقیب و گریز در میدان نبرد و نیز پس از آن با استفاده از تاریکی شب بیداد می کرد. دختر سردار سابق سپاه هم در این میان دستگیر و پس از چند روز آزاد شد. تعداد زیادی کشته شدند. خامنه ای سکه یک پول شد و دیگر آبرویی برایش نماند، از بس مردم معترص علیه او و مجتبی که خیال جانشینی برای او داشت، شعار دادند و عکس ها و پوسترهای بزرگش را فرو کشیدند و زیر پا له کردند. شب که به خانه رسیدم و بخشی از فیلم های آن روز را دیدم، تازه فهمیدم که چه خبر بوده است. فیلم شهادت ندا آنقدر تکان دهنده بود که من، که خون و مرگ را، هم در انفلاب بهمن و جنگ و هم در این جنبش دیده بودم حتی تا همین الان نتوانستم بیش از یک بار ببینم. جنگی فراتر از انتخابات در گرفته بود که مسئله اش دیگر احمدی نزاد و ریاست جمهوری نبود. اگر به این مردم به پا خواسته و آگاه شده ریاست جمهوری و خود نظام را هم دو دستی تقدیم می کردید، قبول نمی کردند و خواسته هایی دیگر داشتند که پی آن بودند چرا که ملت با فرهنگ ما که از قضا شجاعت خود را هم دیده بود و به آن باور کرده بود، توسط عده ای عقب افتاده و فربه شده از چپاول مال مردم و حکومتی که اجازه هیچ گونه تحولی را به این جامعه پویا در این دنیای متحول نمی داد، تحت فشار قرار داشت.


جنبشی تولد یافته بود که آرمان های انقلاب بهمن را به نیازهای نسل جدید پیوند زده بود و به تدریج دارای رنگ، بو، نشانه، رهبر که مردم در به در دنبالش می گشتند و یافت نمی شد، فرهنگ، هنر، منشور، شهید و جاودانگی تا بخواهید، اتحاد و خلاصه همه چیز شده بود. مردم نه در بیانیه ها و منشورهای گروه های سیاسی که طی تاریخ معاصر هیچ وقت محقق نشده بود، بلکه در عمل و در خیابان یکدیگر را یافتند و با هم متحد شدند. دیگر تفاوت های مذهبی و غیر مذهبی، سکولار و دیندار سیاسی، متجدد و سنتی، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و طبقه متوسط، شهری و روستایی، خارج نشین و داخل گزین، مخالف سنتی و مخالف جدید، ملی گرا و چپ، همه و همه رنگ باختند و به تدریج به یگانگی در عین تفاوت بدل شدند. این بلوغ را در سوی مذهبی این جنبش نوپا می توان در بیانیه های میرحسین که هر یک پتکی بر پیکر نظام پوسیده بود و هر کدام ناگفته یک گام به پیش در بازسازی ایران نوین بود، مشاهده کرد. در جبهه مخالفان سنتی رژیم که زخم خورده این نظام و بدبین به تحول خواهان درون این حکومت بودند، با مشاهده شجاعت، راستی و استواری این مردمان بر مواضع اصولی و حقوق مردم در بزنگاه تاریخ، به درجات نوعی احترام، یاری و اتحاد ناگفته شکل گرفت که توشه این ملت در گذرگاه های آینده این بوم است. این روز به مقطعی تعیین کننده تبدیل شد و با مشاهده عزم و اراده آشکار حکومت در سرکوب مردمی مسالمت جو، تحولی در گفتمان و خواست های مردم به پا خواسته صورت گرفت. دغدغه جنبش نوپا دیگر انتخابات و ریاست جمهوری نبود، بلکه به افق هایی دورتر و چشم اندازهای توسعه سیاسی کشور می نگریست و اندک اندک در این راه تکامل یافت و به بلوغ نزدیک شد.


بازنده اصلی این ماجرا اما، خامنه ای و دستگاه حکومت اسلامی است که نشان داد ارزشی برای ارائه و حرفی برای گفتن که اثری بر مردم داشته باشد تا بتواند باور آن ها را نگه دارد، ندارند و از این پس فقط با زور و سرنیزه بر این مردم با فرهنگ حکومت می کند. همان معتمد نظام که در جوف 20 عضو دیگر دستگاه سرکوب همراه قاضی مرتضوی و اژه ای در روزی که از آن طرف بوی مرگ و از این طرف بوی یاس می آمد، خدمت آقا رفته بودند، می گفت که اگر مردم بدانند که داخل ما چه خبر است و چقدر ضعیف شده ایم، بر سرمان می ریزند و همه چیز را تمام می کنند. همین طور یکی از فامیل های نزدیک اژه ای که خود در دستگاه سرکوب عرض و طولی دارد تعریف می کرد که پسرش از او پرسیده که بابا اینها کی میروند؟ بهش گفته بود بیچاره اگه اینها برند ما هم بدبخت می شیم و دیگه ماشین آخرین مدل زیر پا نخواهی داشت. رژیم پوسیده ای که نزدیکترین مقربان دستگاه سرکوبش نیز به آن باور ندارند و در خانه و فضای نیمه خصوصی خود درست در مقابل نقش رسمی خود هستند، سالهاست که مرده است. مردم اما، از این اسکلت مرده که پول و وسائل سرکوب را در دستش می بینند، وحشت دارند. ولی روزی خواهد آمد که این وحشت نیز فرو می ریزد.


سردار سابق سپاه فردای تولد جبش سبز آمد و خبر دستگیری دخترش و تلاش او برای رهایی عزیزش را داد. معلوم شد خودش، همسر و دخترش در همه این بیم و امیدها شرکت داشته اند و یکی از شهدای بی نام جنبش سبز در روز 30 خرداد در دستان او و خانمش نیمه جان شده و بعدا جان باخته است. او که یک زن میانسال بود وسط درگیری از پشت ضربه محکم باطومی می خورد و بالافاصله نقش زمین می شود. آنها به او تنفس مصنوعی میدهند و بلافاصله آمبولانسی را می یابند که او را به بیمارستان برساند. سر راه این سردار سابق سپاه تلفن موبایل راننده آمبولانس را می گیرد که از مجروح خود مطلع شود. شب که به آن راننده زنگ می زند می گوید که او در راه بیمارستان تمام کرد. علیرغم گفته های شنیدنی زیادی که او و خانمش داشتند، اما من آرام و قرار نداشتم که بپرسم تو چطور توانستی این سرنوشت را پیش بینی کنی؟ گفت قضیه خیلی ساده بود و نیاز به تحلیل های آنچنانی سیاسی و اقتصادی نداشت. او از مدت ها قبل از دفتر خامنه ای اطلاع موثق داشت که نتیجه انتخابات 88 باید احمدی نژاد باشد و آقا با رئیس جمهوری دیگر طرف نخواهد شد؛ حالا مردم هر چه می خواهند رای دهند و بگویند. او گفت در تعداد زیادی از حوزه ها آرا اصلا شمارش نشده و ارقام از پیش تعیین شده ای را در وزارت کشور تنظیم و اعلام کرده اند. می گفت رضایی درخواست آمار تفصیلی را کرده که طبیعتا می بایست آماده باشد و سریعا تحویل او دهند، اما پس از 8 روز از انتخابات هنوز به او نداده اند. همه چیز معلوم بود و آن راز هم بر ما معلوم شد. قطعا رضایی و به احتمال زیاد موسوی و کروبی هم از این خبر و تصمیم قبلی خامنه ای برای تقلب در انتخابات مطلع بوده اند. اما، چرا علیرغم آن در انتخابات شرکت کردند؟ رضایی که معلوم بود، پشتیبانی نداشت و ادعایی هم نداشت. اما آیا ممکن بود که میرحسین یا کروبی اطلاع موثق داشته باشند که آقا می خواهد در صورت نیاز تقلب کند و باز هم در این خیمه شب بازی شرکت کنند؟ احتمالا، آنها هم این قدر وقاحت و شاید بی عقلی را باور نمی کردند که کسی برای چند صباحی ماندن در قدرت این طور گور حکومت دینی و دخالت دین در سیاست را در این کشور بکند، تا در حافظه این ملت ثبت و درسی برای سایر ملل شود.


کسانی که روزی بزرگترین افتخارشان دینداری و پارسایی بود و بر خود می بالیدند که انسان های منزه و پاکی هستند و جامعه هم تا قبل از حکومت دینی، دینداری را معادل زهد و سلامت نفس می دانست، چنان به دروغگویی، تقلب، دزدی و پلشتی رو آوردند که تا نسل ها مایه عبرت آیندگان خواهند شد. و این همه در جلوی چشم مردم و در دنیایی که سرعت انتقال آگاهی در آن به اندازه فشار یک دکمه است، اتفاق افتاد.

 

 

 

توضیح: روایت هایی که در این نه قسمت آمد، مشاهده های مستقیم یک شرکت کننده در جنبش سبز، و نیز شنیده هایی موثق و دست اول از دوستان و نزدیکان اوست. تیتر روایت برگرفته از کتاب جان رید نویسنده امریکایی به نام "ده روزی که دنیا را لرزاند"، شعرها از منظومه آرش کمانگیر، سروده زنده یاد سیاوش کسرایی است و عنوان روزهای پنجم و ششم، برگرفته از نام فیلم بهمن فرمان آرا و شعر ه.ا. سایه با اندکی تغییر است.

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.