جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


اعلام اعتصاب غذای محمدرضا معتمدنیا برای آزادی رهبران جنبش سبز

Posted: 09 Apr 2012 08:05 AM PDT

معتمد‌نیا مشاور سابق ستاد فرماندهی کل قوا و از مسؤولان ستاد پشتیبانی دفاع و نماینده ویژه‌ی سه نخست‌وزیر بوده است
اعتصاب غذای معتمد نیا، مشاور اجرایی فرماندهی ستادکل قوا و از مسئولان پشتیبانی جنگ دوران جنگ و نماینده ویژه رجایی، باهنر و میرحسین موسوی در بخش صنعت و معدن که اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین محبوس است

جـــرس: زندانی سیاسی محمدرضا معتمدنیا در پیامی از زندان اوین، اعلام کرده که در اعتراض به ظلم ها و نامردی ها و اعمال فشار نا به جا و نا عادلانه و به پاس حرمت خون همه شهدای انقلاب اسلامی و به پاس احترام به تمامی باورهای اعتقادی و ملی مان، تا رفع کامل حصر خانگی میرحسین موسوی، از امروز، دوشنبه وارد اعتصاب غذای تر خواهد شد.


به گزارش کلمه، محمدرضا معتمد نیا، مشاور اجرایی فرماندهی ستادکل قوا و از مسئولان پشتیبانی جنگ دوران جنگ و نماینده ویژه نخست وزیری رجایی، باهنر و مهندس میرحسین موسوی در بخش صنعت و معدن که اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین محبوس است، در پیام خود تاکید می کند: چنانچه ظرف ۴۵ روز آینده خواسته هایم برآورده نشود فقط با آب آن هم فقط ما بین اذان مغرب تا اذان صبح به اعتصابم ادامه خواهم داد.


این زندانی سیاسی بهمن ماه سال گذشته نیز دست به اعتصاب غذای تر زده بود که پس از موافقت با خواسته هایش به اعتصاب غذا پایان داد.


آن زمان دادستان تهران طی نامه ای دستور موافقت و اجرایی شدن خواسته های این زندانی سیاسی را صادر کرده بود.


متن کامل اعلام نامه ی اعتصاب غذای محمدرضا معتمدنیا به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذَ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ (آل عمران ۱۸۷)
خداوند از بندگانش عهد گرفت که در مسیر آگاهی بخشی اهتمام شود و حقایق به بهای مواهب کوتاه و ناچیز دنیوی کتمان نشود و بر آن پرده سکوت کشیده نشود چرا که سکوت و کناره نشینی گناهی عظیم است.


اکنون که بیش از یکسال از حبس خانگی رهبران مظلوم جنبش سبز می گذرد و در این مدت فشار سیاسی و اختناق روز افزون شده است به نحوی که هر صدای حق طلبانه که از گلوی هر ایرانی وطن پرست و آزادی خواهی بر آید با تهدید و حبس و ضرب و شتم و احکام قضایی سنگین و ناعادلانه سرکوب می شود و متاسفانه جناج سرکوبگر بی اعتنا به حقوق حقه ملت، مندرج در قانون اساسی وقعی ننهاده و شیوه ای که در انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ با پایمردی و رشادت مردم شجاع و مظلوم و شهدای این مرز و بوم تثبیت شد، قصد سلب حق حاکمیت ملت و آزادی های مشروع آنان را دارد به گونه ای که امروز ابراز آزادانه افکار و برخوردار دانستن از حق فعالیت آزاد سیاسی جرم تلقی شده است و احکام سنگین و نابحق و ناجوانمردانه ای که به جهت این محدود سازی ها و جرم تراشی های ساختگی صادر شده است، این جانب که خود را یکی از فرزندان این مرز و بوم و انقلاب اسلامی مردم شریف کشور می دانم و در اعتراض به همه این ظلم ها و نامردی ها و اعمال فشار نا به جا و نا عادلانه و به پاس حرمت خون همه شهدای انقلاب اسلامی و به پاس احترام به تمامی باورهای اعتقادی و ملی مان، تا رفع کامل حصر خانگی نخست وزیر امام، این فرزند برومند انقلاب اسلامی و وارث آرش، آریو برزن، ستارخان، باقر خان، شهید باکری و شهید همت و سایر رادمردان تاریخ ایران بزرگ سردار آزادی خواه نسل حاضر جناب مهندس موسوی و همسر مبارز و اندیشمندش سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی با یاری ایزد منان از روز دوشنبه ۹۱/۱/۲۱ اعتصاب غذای (اعتصاب تر) خود را اعلام می نمایم و در این راه فقط و فقط به خداوند بزرگ توکل خواهم داشت.


اگر چنانچه در ظرف ۴۵ روز آینده خواسته هایم برآورده نشود فقط با آب آن هم فقط ما بین اذان مغرب تا اذان صبح به اعتصابم ادامه خواهم داد.


ان الله مع الصابرین
فرزند ایران و انقلاب اسلامی
محمدرضا معتمد نیا
۹۱/۱/۱۹
بند ۳۵۰ زندان اوین
***
محمدرضا معتمد نیا در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ در تاریخ ٨ تیرماه توسط اطلاعات سپاه احضار و بازداشت و پس از ٢ماه انفرادی با وثیقه آزاد شد.
وی در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی پیرعباسی به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم و در تاریخ ٢١ مرداد ماه ٩٠ برای سپری کردن دوران محکومیتش روانه زندان اوین شد.
معتمدنیا یکی از ۴۵ زندانی سیاسی بشارت دهنده صبر و امید در نوروز امسال بود که در پیام تبریک خود به مردم نوشته بود: یزید و یزیدیان حاضر بودند که حسین و یارانش آنها را خلیفه بدانند و بشناسند سپس به سلامت در خانه و مسجد و دیار خود به ذکر و نماز و هر آنچه خواهند بنشینند ولی حاشا و کلا که این دین ابوسفیانی است نه دین محمدی. از پشت این قفس ها و دیوار های سر به فلک کشیده اوین تبریکات صمیمانه خود را و سایر هم بندیانم را به خاک پای همه هموطنان دلیر و شجاع و آزاده و صبورم تقدیم می دارم.


سپاه پاسداران از یک نهاد انقلابی تا یک حزب پادگانی رهبر ساز

Posted: 09 Apr 2012 06:38 AM PDT

زندانی سیاسی

 

وضعیتی که جامعه ایران با آن مواجه است بدون شک با هیچ کدام از برهه‌های تاریخی که در یک صد سال گذشته آن را پشت سر گذاشته قابل مقایسه نیست. یکی از عواملی که آن را تا این حد منحصر به فرد کرده وجود نیرویی جدید, ناشناخته و بسیار تاثیر گذار به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. این نهاد انقلابی پس از ۳۳ سال هم اینک در جایگاهی قرار دارد که جامعه ایران هرگز در دوران مدرن خود با وضعیت چنین نیروی نظامی با ابعاد گسترده عملیاتی, نظامی, اقتصادی, سیاسی, فرهنگی و امنیتی مواجه نبوده است. شاید بتوان موقعیت و جایگاه آن را مشابه احزاب در کشورهای سوسیالیستی – کمونیستی که پس از انقلاب کمونیستی ایجاد شدند و رفته رفته تمام ارکان جوامعشان را در اختیار گرفتند, مقایسه کرد. با این تفاوت که شکل گیری و قدرت یافتن آن کاملا متفاوت و در مواقعی غیر ارادی و ناخواسته به نظر می رسد.


در ۱۰ سال گذشته ادبیات سیاسی ایران با واژه‌ای به نام " حزب پادگانی" روبه رو بوده است. حزبی که به دلیل ساختار نظامی – امنیتی‌اش برای فعالان اجتماعی های– سیاسی و مردم و کارشناسان همچنان ناشناخته است و با ساختار اقتصادی – سیاسی و تشکیلات گسترده و فراگیر در کنار بازوی نظامی اش, آن را در صحنه سیاسی ایران به یک قدرت یکه تاز تبدیل کرده است.


حزبی با پایگاه اجتماعی – ایدئولوژی خاص خود, سازماندهی و تشکیلات فراگیر و گسترده, توان مالی نامحدود و قدرت نظامی که آن را انکار نمی کند و از به کار بردن آن ابایی ندارد. این حزب در سال‌های اخیر در حال کسب تجربه ورود به عرصه سیاسی و مدیریت اجرایی کشور در سطوح کلان داخلی و خارجی است و هم اکنون در جایگاهی قرار دارد که رهبر فعلی ایران در مصاف با آن گاه مجبور به تن دادن به خواسته‌های آن است.


این حزب در حال حاضر رویای بزرگ تری را در سر می پروراند و آن ساختن رهبر آینده ایران و در صورت لزوم ایجاد هر نوع تغییری است که خودش محور آن باشد. به نظر می رسد که آینده ایران را بدون این حزب پادگانی نمی توان تصور کرد. اما این حزب پادگانی چگونه به چنین جایگاه و موقعیتی رسید و چه شرایطی را پشت سر گذاشت تا به این مرحله برسد؟

۱- مرحله شکل گیری و تاسیس


از سال ۵۸ و پس از روی کار آمدن مردان جدیدی که سودای تغییرات بزرگ در ایران و خاورمیانه داشتند, انقلاب ایران نیاز به یک بازوی اجرایی برای حفاظت و نگهداری در مرحله اول و فراهم آوردن امکاناتی برای گسترش پیام خود به خاورمیانه در گام بعدی داشت.


به جرات می توان گفت تمام نیروهای خوش فکر, با تحلیل و علاقمند به سرنوشت انقلاب ایران و کشور که برای خود جایگاهی را در اپوزیسیون جمهوری اسلامی تازه تاسیس, قائل نبودند به سوی این نهاد جدید که حالا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نام گرفته بود, گرایش پیدا کردند.


شروع جنگ بین ایران و عراق و طی آن اهداف مذهبی و شعارهایی با خاستگاه اسلام شیعی که رهبران جمهوری اسلامی به شدت بر آن پای می فشردند, علاوه بر استراتژی نظامی کشور که شکست عراق را از طریق استفاده از امواج انسانی پی گرفت, سبب شد مردان جوان بیشتری با آرزوها و رویاهای بزرگ و انسانی را به درون ساختار و تشکیلات خود جذب کند. سپاه پاسداران در طول دوران جنگ و تا پایان آن در سال ۶۷ بهترین بهره‌ها را از این امواج انسانی برد و آنها را در ساختار سازمانی و تشکیلاتی متعدد خود سازماندهی کرد.


سپاه در کنار این سازماندهی گسترده نیروهای انسانی, با توجه به نفوذی که در سازمان‌ها و ادارات و افکار عمومی داشت و همچنین اهمیت و موقعیتی که مقامات جمهوری اسلامی برای آن قائل بودند, توانست بخش عمده‌ای از امکانات مادی و مالی کشوری که در حال جنگ بود را جذب کند. استفاده از امکانات مالی کشور تا بدانجا پیش رفت که در سال ۶۶ که درآمد ارزی کشور به واسطه کاهش شدید قیمت نفت به اندکی بیش از هفت میلیارد دلار می رسید, سپاه توانست یک میلیارد دلار آن را به عنوان بودجه وزارت سپاه از آن خود کند. این در حالی بود که سیل کمک‌های مالی بازاریان و دیگر گروه‌های اجتماعی به سوی سپاه سرازیر بود.


بسیاری از نیروهای سیاسی و تکنوکراتی که جمهوری اسلامی در دهه اول و دوم عمر خود به جامعه ایران معرفی کرد, همه از درون سپاه وارد عرصه سیاسی و مدیریت اجرایی کشور شدند. این نیروها همان کسانی بودند که سپاه در ابتدای تشکیل و تا سال‌های اولیه آن را تنها جایگاه و محلی می دانستند که می توانستند به انقلاب و اهداف آن خدمت کنند.


در این دوره, سپاه وظیفه و فلسفه وجودی خود را دفاع از انقلاب و در کنار آن صدور پیام انقلاب اسلامی می دانست. یکی از مهم‌ترین بحث هایی که در رده‌های فرماندهی سپاه در آن سال‌ها مطرح بود, ضرورت عمل به عنوان یک ارتش آزادیبخش و در اختیار گرفتن مدیریت سیاسی و اجرایی کشور در دست سپاه به عنوان تنها نیروی وفادار و محرم به آرمان‌های انقلاب بود. در کنار گسترش واحدهای عملیاتی و نظامی سپاه, واحد نهضت‌های آزادیبخش, واحد روابط بین الملل و واحد اطلاعات و امنیت آن نیز ایجاد و تقویت شد. محسن رضایی و برخی از فرماندهان نزدیک به او از جمله کسانی بودند که بیشترین اهتمام و تلاش را برای ورود سپاه به عرصه سیاسی و حضور در تمامی جنبه‌های زندگی اجتماعی – فرهنگی جامعه را داشتند. اما این تفکر مخالفان بزرگ و زیادی داشت. بخش عمده‌ای از نیروهایی که با مدیریت سپاه و تفکر حاکم بر آن و محسن رضایی مخالف بودند در سپاه منطقه ۱۰، که همان سپاه تهران است, گرد آمدند. این سپاه مرکز اپوزیسیون محسن رضایی بود. اما به دلیل جنگ و شرایط آن روز کشور بر تمام اختلافات سرپوش گذاشتند. حاج داود کریمی, فرمانده سپاه تهران از شاخص‌ترین این افراد بود.


با راه اندازی وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲، تمامی تشکیلات حفاظتی و اطلاعاتی سپاه به این وزارت خانه تازه تاسیس منتقل شد. این انتقال به رغم مخالفت تمام قد سپاه صورت گرفت که در نهایت با پا درمیانی آیت الله خمینی و رای او به منفک کردن بخش اطلاعات کشور از سپاه و در اختیار گذاشتن امکاناتش به وزارت اطلاعات خاتمه یافت.


به نظر می رسد که این اتفاق, نخستین اقدام و حرکت رهبران جمهوری اسلامی برای جلوگیری از افزایش روزافزون قدرت سپاه,کاهش حجم اختیارات و حیطه گسترده عمل آن بود. از این مرحله به بعد شاهد تصمیمات و اتفاقاتی هستیم که در نهایت سپاه را به یک نهاد با شاکله صرف نظامی محدود کرد.


دومین اقدام عملی در این جهت, جلوگیری از فعالیت‌های خارج از کشور سپاه و محدود کردن آن تنها به یک نیروی نظامی بود. نیرویی که هم قادر به انجام عملیات کلاسیک همچون ارتش‌های دیگر کشورها باشد و هم بتواند عملیات غیر کلاسیک و نامنظم را پیش ببرد.


از این روست که تنها اقدام مهم و موثر سپاه در خارج از کشور را می توان تشکیل حزب الله لبنان, در آن سال‌ها دانست, راه اندازی حزب الله لبنان هم از نظر ادبیات نظامی یک اقدام صرف نظامی بود نه حضور در خارج از کشور.


پس از سال ۱۹۸۲ که اسرائیل تقریبا جنوب لبنان را به اشغال خود درآورد و نیروهای فلسطینی را مجبور به ترک جنوب لبنان کرد و حتی مراکز آنها را در بیروت به طور کامل نابود کرد, مقامات ارشد ایران به ویژه اکبر هاشمی رفسنجانی بر این اعتقاد بودند که باید سپاه را در لبنان فعال کرد. آنها برای این منظور معتقد بودند که باید چند لشکر سپاه را از طریق سوریه, وارد لبنان کرد. این اقدام درادامه ماموریت برون مرزی سپاه بود. سپاه پاسداران و فرماندهان آن نیز به شدت از این ایده دفاع می کردند.


اما آیت الله خمینی با مخالفت با این تفکر و اقدام, پیشنهاد آموزش خود لبنانی‌ها را داد که منجر به تشکیل حزب الله لبنان شد و نه حضور در خارج از کشور. در این زمینه سپاه فقط نقش آموزش, کمک و تدارکات را بازی می کرد و عمده کار را خود لبنانی‌ها بر عهده داشتند.


تمام این فعالیت‌ها و تلاش‌ها برای محدود کردن قدرت سپاه و پیام هایی که گاه و بیگاه از جانب سران کشور برای دور نگاه داشتن سپاهیان از دخالت در سیاست دیده می شد, نشانه هایی بود از نگرانی هایی که آنها در فردای پس از جنگ با این نیروی نظامی دارای ساختار عظیم و گسترده نیروی انسانی, می دیدند.


در میانه‌های دهه ۶۰ که صحبت از ادغام کمیته‌ها و پلیس شهری و ژاندارمری بود, رئیس وقت کمیته ها, آیت الله مهدوی کنی, در دیداری با آیت الله خمینی به مسائلی اشاره کرد که به وضوح اوج نگرانی آنها را از آینده سپاه و نقشی که می توانست بازی کند, نشان می داد. او در خاطراتش می نویسد که به آیت الله خمینی گفتم من مخالف ادغام کمیته‌ها هستم. ما به نیرویی نیاز داریم که در مقابل سپاهیان بازگشته از جنگ که می توانند سوداهای بزرگ تری در سر داشته باشند, بایستد. این نیرو هم باید یک نیروی انقلابی و همین کمیته‌ها باشند. این نیرو می تواند نقش متعادل کننده را در آن فضا بازی کند.


علاوه بر این دخالت هایی که سپاه در چگونگی تخصیص بودجه‌های نظامی و دفاعی کشور داشت, مدیریت اجرایی و میانی را به شدت نگران و عصبانی کرده بود. سپاهیان در کنار ارتشی‌ها مرتب از دولت تقاضای بودجه و امکانات بیشتر می کردند. عمده تلاش دولت معطوف به پاسخگویی به خواسته‌های آنها و هماهنگ کردن تمام برنامه‌ها و اهداف کلان اقتصادی کشور با برنامه‌های نظامیان بود. بودجه بیشتر برای عملیات جدیدتر که عمدتا به شکست می انجامید. اما این شکست‌ها نظامیان را برای در اختیار گرفتن امکانات مالی و غیر مالی ترغیب می کرد تا شاید در عملیات بعدی نتیجه‌ای بگیرند. امیدها و برنامه‌های واهی بدنه اجرایی و مدیریت کلان اجرایی کشور از این مداخله‌ها و زیاده خواهی بارها به شخص آیت الله خمینی شکایت بردند. که نهایتا در سال‌های آخر جنگ منجر به حضور تمام عیار دولت در جنگ شد و دولت خود تبدیل به ستاد فرماندهی جنگ شد. با این همه هر چه به سال‌های پایانی جنگ نزدیک می شویم, سپاه پاسداران محدود به ماموریت خود در حیطه نظامی می شد و از دخالت آن در عرصه‌های اقتصادی – سیاسی و فرهنگی به شدت مخالفت می شد. عمده‌ترین این مخالفت‌ها از جانب آیت الله خمینی بیان می شد. اوج مخالفت‌های آیت الله خمینی با ورود سپاه به عرصه سیاسی را می توان در حکمی که او برای عبدالله نوری به عنوان نماینده خود در سپاه صادر کرد, دید. نزدیکان آیت الله خمینی و عبدالله نوری بر این باورند که این حکم محکمترین حکمی است که آیت الله صادر کرده و هدفش نه تنها تثبیت نماینده‌اش در سپاه بلکه تلاش برای کور کردن تمام مجراهایی بود که سپاهیان از طریق آنها می توانستند پا به عرصه سیاست بگذارند. این حکم را آیت الله خمینی در اواخر سال ۶۷ صادر کرد. با خاطره تلخی که او از فرماندهان سپاه به ویژه محسن رضایی در خصوص چگونگی ادامه جنگ و پایان آن داشت, آیت الله خمینی تا روز مرگش تمام تلاش خود را برای کنترل انگیزه سپاهیان برای حضور در عرصه سیاسی قرار داد.


عبدالله نوری در مراسم معارفه خود در نخستین روز ورودش به عنوان نماینده بنیان گزار انقلاب, رفتاری از خود بروز می داد که نزدیکانش آن را ناشی از توصیه‌های دوچندان آیت الله خمینی غیر از آنچه که در نامه‌اش برای از بین بردن هر نشانه‌ای از علاقمندی به حضور در سیاست توسط سپاهیان بود, می دانستند. محسن رضایی فرمانده سپاه در آن روز ضمن خیر مقدم به عبدالله نوری در یک سخنرانی طولانی که داشت درباره تمامی حوزه سیاسی – اقتصادی و فرهنگی کشور اظهار نظر کرد. عبدالله نوری که پس از او پشت تریبون رفت در نخستین جملاتی که بیان کرد, گفت: آقای محسن رضایی این سخنان شما به معنای دخالت در سیاست است و من آمده‌ام که جلوی این کارها و رفتارها را بگیرم.


جنگ در مرداد ۶۷ پایان یافت و آیت الله خمینی درخرداد ۶۸ درگذشت. رهبران جدید جمهوری اسلامی با سپاهیان بسیاری که تجربه هشت سال جنگ تمام عیار را پشت سر گذاشته بودند, توان فنی و مهندسی بالایی داشتند و داعیه‌های بزرگی در سر داشتند, مواجه شدند. حالا دیگر بزرگ‌ترین مخالف حضور سپاه در سیاست – آیت الله خمینی و نفوذ معنوی‌اش وجود نداشت. آنها سهم بیشتری از آنچه تاکنون برایشان نوشته شده بود طلب می کردند. به نظر می رسید که این غول عظیم و پر قدرت را بیش از این نمی توانستند در شیشه نگه دارند. لازم بود راهکارهایی برای مهار انرژی‌شان و سرگرم کردنشان به اموری که در آن تجربه داشتند, جسته شود.


- مرحله دوم : گسترش در حوزه اقتصادی


سپاه بازگشته از جنگ, تجربه گرانقیمتی در زمینه‌های فعالیت‌های عمرانی چون راهسازی, پل سازی و ساختمان سازی کسب کرده بود و توانسته بود پروژه‌های بزرگی را مدیریت کند. بزرگ‌ترین و عظیم‌ترین امکانات فنی – مهندسی و راهسازی کشور را در اختیار داشت. بخش هایی که دوران جنگ وظیفه تدارکات و پشتیبانی را بر عهده داشتند اینک با ظرفیت بالایی روبه رو بودند که دیگر نمی توانست خالی بماند. لازم بود که از آنها و ظرفیت‌هایشان در جاهایی استفاده شود.


با شروع ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و رهبری آیت الله خامنه ای, با توافق این دو و پیشنهاد هاشمی رفسنجانی ضروری بود برای مهار, کنترل و جلوگیری از هر نوع سرکشی احتمالی توسط سپاه پاسداران, آن را وارد عرصه اقتصادی کنند. شعار دولت جدید "سازندگی" بود. لزوم پاسخگویی به نیازهایی که در دوران جنگ قادر به تامین آنها نبودند, خرابی‌های گسترده‌ای که از جنگ به جا مانده بود, راه ها, راه آهن و فرودگاه هایی که تخریب شده بودند نیاز به بازسازی فوری داشتند و در حوزه سدسازی و کشاورزی کشور به شدت عقب افتاده بود.


برای تحرک بخشیدن به اقداماتی جهت رونق دوباره اقتصادی و بازسازی زیر ساخت‌های کشور, سپاه با توجه به امکانات و تجربه‌اش می توانست نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد. به ویژه که نیروهای انسانی زیادی هم در زیر مجموعه‌اش وجود داشت که قابلیت‌های فراوانی هم داشتند.

هر چند به نظر می رسد که در این مرحله توافق اصولی میان رهبران جمهوری اسلامی در خصوص چگونگی وارد شدن سپاه به عرصه اقتصادی و حیطه و میزان عمل ان وجود داشت اما کسی به پیامدهای آن توجهی نشان نمی داد و یا اگر وجود داشت, این هشدارها جدی گرفته نشد. پیامدهایی که در سال‌های بعد خود را نشان داد.

از سوی دیگر اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایجاب می کرد که در دوران جدید کشور یک بخش خصوصی فعال اما معتقد به نظام در درون خودش داشته باشد و لازم بود که آن را بسازند. وظیفه این بخش خصوصی سکانداری ارتباط با دنیای مدرن و جدید, جهان خارج و فضای کسب و کاربین المللی و تجارت جهانی بود. فضایی که جمهوری اسلامی به تازگی دروازه‌های خود را به روی آن باز کرده بود. در این زمینه نیز نیروهای سپاه پاسداران که از معتقدترین افراد به جمهوری اسلامی بودند می توانستند کارساز باشند. طی سال‌های پس از جنگ به تدریج سپاهیانی که از بدنه اصلی خارج شده بودند, وارد عرصه بخش خصوصی اقتصاد ایران شدند و با استفاده از رانت, روابط خاص و تجربه کاری کسب کرده, پیشرفت هایی هم به دست آوردند. بخشی از واگذاری‌های انجام شده و امتیازات خاص که به افراد گروه‌ها داده شد, نصیب گروهی از اعضای سابق سپاه شد و تعدادی از آنها نیز در بخش‌های دیگر به کار گمارده شدند.

اما این, همه ی سهم سپاه نبود. این نمی توانست آنها را راضی کند و آرام نگه دارد. قرارگاه سازندگی سپاه که به نام خاتم الانبیا شهرت یافته بود دست اندرکار به واقعیت بدل کردن رویاهای مقامات سیاسیو تکنوکرات‌های پایتخت نشین در گوشه و کنار کشور بود. به پایان بردن پروژه‌های سدسازی کشور از جمله سد کرخه را سپاهیان به نام خود ثبت کردند.

به موازات افزایش اختلاف در خصوص چگونگی اداره کشور بین هاشمی رفسنجانی و آیت الله خامنه ای, توان اقتصادی سپاه با سرعت زیادی در سطح و عمق پیش رفت. بخش عمده‌ای از حضور اقتصادی و کسب امکانات بیشتر را باید به این اختلاف بین این دو, تحلیل و بررسی کرد.

آیت الله خامنه‌ای فاقد نقش کاریزمای آیت الله خمینی بود. جایگاه لازم را در میان مردم, نخبگان و روحانیون نداشت و لازم می دید که یک تکیه گاه بزرگ برای خود ایجاد کند. یکی از مهم‌ترین این تکیه گاه‌ها سپاه بود. به رغم آن که آیت الله خامنه‌ای در میان سپاهیان نسل اول مقبول نبود و هرگز جایگاهی در ذهن و تفکر آنها نداشت, اما با طراحی یک برنامه حساب شده و دقیق در مدت چند سال, او پس از روی کار آمدنش به عنوان رهبر, سیطره خود بر سپاه را کامل کرد.

در ابتدا او با سپاهیانی روبه رو بود که پس از آیت الله خمینی بیشترین رابطه و علاقه را به هاشمی رفسنجانی داشتند. او برای این که سپاهیان را با خود همراه کند, دست روی مهم‌ترین خواسته آنها گذاشت و به تحریک آن پرداخت. حضور در عرصه سیاسی, این چراغ سبزی بود که می توانست سپاهیان پر داعیه را رام و به سوی خود جلب کند و کمبود رهبر جدید را هم برطرف نماید.

وی در نخستین اقدام, شروع به شناسایی نیروهای مورد اعتماد خود در میان فرماندهان سپاه کرد. محسن رضایی فرد قابل اعتمادی نبود. رفتارهایش زیگزاگی بود و گرایش‌های سیاسی – اجتماعی خاصی از خود بروز نمی داد. بیشتر تابع شرایط روز کشور بود و ابن الوقت. ضمن این که در آن زمان با هاشمی رفسنجانی روابط خوبی داشت و می شد گفت به او نزدیک تر محسوب می شد.

آیت الله خامنه‌ای در سال‌های اولیه رهبری‌اش با سه تن از فرماندهان سپاه که احساس می کرد می تواند روی اعتماد و توانایی آنها حساب کند, جلسه محرمانه‌ای گذاشت که سرمنشا بسیاری از تحولات ۲۰ سال بعد ایران شد.

در آن جلسه ذوالقدر, رحیم صفوی و یکی دیگر از فرماندهان سپاه حضور داشتند. مهم‌ترین حرفی که آیت الله خامنه‌ای با آنها در میان گذاشت این بود که شما باید وارد حوزه سیاست شوید. هر چند خبر آن جلسه در محافل مختلف منتشر شد و از آن به عنوان نخستین اقدام رهبر ایران در اجازه به سپاهیان برای ورود به سیاست ذکر می شد, اما این خبر توسط دفتر آیت الله خامنه‌ای یا خودش هرگز تکذیب نشد. به فاصله تنها دو سال پس از مرگ آیت الله خمینی, اینک سپاهیان درهای جدیدی را به روی خود باز می دیدند که می توانست خواست‌های سرکوب شده آنها را محقق کند. بنابراین آنها این فرصت را مغتنم شمردند.

سپاه حالا در حوزه اقتصادی کشور, بزرگ‌ترین نهاد فعال شناخته می شد. موسسات مالی و اعتباری بزرگی با شعبات فراوان در سراسر کشور توان مالی آن را به شدت تقویت می کرد. این موسسات بعدها زمینه پیدایش چهار بانک را در نیمه دوم دهه ۸۰ برای سپاه فراهم آوردند؛ انصار, قوامین,پاسارگاد و ؟. برنده دست اول تمام مناقصه‌های کشور در حوزه نفت و گاز و انرژی, سد سازی, راه آهن, معادن و صنایع سبک و سنگین, از طریق موسسات مالی و شرکت‌های سرمایه گذاری خود توانست بعدها بخش زیادی از سهام شرکت‌های مخابرات و فولاد را در اختیار بگیرد و سرمایه گذاری و فعالیت در صنایع بالادستی و پایین دستی نفت, گاز و پتروشیمی را پیش ببرد.

هنوز عدم اعتماد آیت الله خامنه‌ای به محسن رضایی به عنوان فرمانده سپاه, مانع از این بود که سپاه به صورت علنی و گسترده و تمام عیار و با استفاده از امکانات و توانش وارد حوزه سیاست شود. بنیاد مستضعفان, آستان قدس رضوی و ستاد اجرای فرمان امام, سه رکن اساسی ساختار اقتصادی رهبری جمهوری اسلامی را تشکیل می دهند. او در ابتدا با استفاده از توان و اختیارات این نهادها زمینه تقویت بنیان‌های اقتصادی نیروهای سپاه را در کنار تقویت حضورش در حوزه اقتصادی که علنی بود و مورد حمایت و نیاز دولت, پی گرفت.

بسیار طبیعی بود که یک مرکز اقتصادی به همان میزان که توان تاثیرگذاری اقتصادی‌اش افزایش می یابد, خواهان مشارکت بیشتر در تصمیم گیری و تصمیم سازی سیاسی می شود. به ویژه که این مرکز و قدرت اقتصادی دارای توان نظامی بود و به تازگی چراغ سبز حضور در سیاست را توسط بالاترین فرد در سلسله مراتب قدرت جمهوری اسلامی دریافت کرده بود. انتخابات مجلس پنجم بهانه‌ای شد برای تحرک بیشتر و سرعت گرفتن این حضور سیاسی که حالا از پشتوانه عظیم و گسترده اقتصادی هم برخوردار بود.

- مرحله سوم: سیاست ورزی

با اعلام موجودیت حزب کارگزاران سازندگی در آستانه انتخابات مجلس پنجم در سال ۷۵ و پیروزی قاطع نمایندگان آن در دور اول انتخابات, به ویژه در تهران, برای آیت الله خامنه‌ای آشکار شد که در حال باختن زمین بازی به دوست دیرین و رقیب امروزی و دشمن فردا, هاشمی رفسنجانی است. از این رو تلاش خود را برای استفاده از توان و امکانات سپاه برای حضور گسترده تر در سیاست افزایش داد. این تلاش‌ها سرانجام در مرحله دوم انتخابات نتیجه‌ای را رقم می زند که میزان تاثیر گذاری سپاه و استفاده از تشکیلات و سازماندهی و امکاناش را به نمایش می گذارد.

محسن رضایی نیز که تا پیش از این از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بود و مورد بی‌اعتمای آیت الله خامنه ای, تغییر موضع می دهد و به اردوی آیت الله می پیوندد. تا پیش از این تصور می شد آیت الله خامنه ای, محسن رضایی را از همان روز اول رهبری‌اش برکنار خواهد کرد. در واقع از همان نخستین روزهای رهبری‌اش همه و از جمله خود محسن رضایی انتظار این اقدام را از جانب آیت الله خامنه‌ای داشتند. اما تا آن روز جشن اتفاقی نیافتاد و این‌ها می توانست نشانه هایی باشد که اگر محسن رضایی از خود لیاقت, شایستگی و توانایی نشان دهد و موضع گیری هایی به نفع رهبر به نمایش بگذارد, فرماندهی‌اش بر سپاه تداوم خواهد یافت. رضایی در فاصله مرحله اول و دوم انتخابات مجلس پنجم آشکارا در یک سخنرانی اعلام می کند که لیبرال‌ها با حمایت آمریکایی‌ها به دنبال گرفتن مجلس پنجم هستند و دوستداران انقلاب باید مانع آن بشوند.

حسین مرعشی که در آن زمان رئیس دفتر رئیس جمهور, هاشمی رفسنجانی بود به خوبی به یاد می آورد وقتی خبر این سخنرانی محسن رضایی که نشانه تغییر مواضع او بود را به هاشمی رفسنجانی دادند, هاشمی پس از مدتی سکوت و خیره شدن, گفت فکرش را می کردم که رضایی چنین کاری را بکند.

سخنرانی محسن رضایی دو مخاطب داشت؛ هاشمی رفسنجانی و اطرافیانش که در حزب کارگزاران سازندگی جمع شده بودند و نمایندگان پیروز در انتخابات مرحله اول از یک سو و سپاهیانی که او با نام دوستداران انقلاب از آنها یاد کرده بود. در واقع او به صورت غیر رسمی به نیروهای تحت امرش دستور داد که وارد سیاست شوند و نقش کارساز و تعیین کننده‌ای برعهده بگیرند.

در مرحله اول انتخابات, فائزه هاشمی دختر رئیس جمهور, نفر اول تهران بود. هر چند با تدابیری و باطل کردن آراء چند صندوق نفر دوم شد اما اینها نشانه هایی برای بازی با تمام مهره‌ها و امکاناتی بود که آیت الله خامنه‌ای مقدار زیادی از آنها را در اختیار داشت.

میدان سیاست ایران از این لحظه به بعد با یک عامل جدید روبه رو شد و آن حضور بارز سپاه در سیاست بود. این حضور بارز ابتدا به صورت برگزاری جلسات در خصوص آشنایی با فضای سیاسی کشور و آماده کردن نیروها و اطرافیانشان برای هماهنگ کردن خواسته‌هایشان در صندوق‌های رای بود. آنها هنوز تا دستکاری آرا و تقلب در رای‌های به صندوق ریخته شده راه زیادی در پیش داشتند که باید طی می کردند.

محسن رضایی اگر چه تغییر جهت داده بود و به اردوی آیت الله خامنه‌ای پیوسته بود, اما نخستین قربانی درگیری جدید میان مردان سیاسی جمهوری اسلامی بود. او در فاصله انتخابات مجلس پنجم و ریاست جمهوری سال ۷۶ برکنار شد و جایش را به رحیم صفوی داد. یک نامحرم از سپاه کنار گذاشته شده بود.

سپاهیان برای این که راز و رمز بازی سیاست را یاد بگیرند هنوز لازم بود که تجربه‌های زیادی را پشت سر بگذارند و چیزهای زیادی یاد بگیرند.

با کنار گذاشتن محسن رضایی, ذوالقدر به ریاست سپاه که مرکز ثقل سیاسی سپاه است, انتخاب شد. او سابقه عضویت در جناح راست سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را دارد. در اطراف او در این مرکز مجموعه‌ای شکل گرفت که پروژه سیاسی شدن سپاه را دنبال می کرد.

در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ۷۶، حضور سپاه پر رنگ تر از پیش شد. آنها به نفع ناطق نوری و به صورت تمام عیار وارد عمل شدند. اما هنوز یک حزب تمام عیار که بعدها به حزب پادگانی معروف شد, نشده بودند و هنوز قادر به برهم زدن قوانین و قواعد بازی نبودند و در ابتدای راه بودند و نخستین گام‌های سیاست ورزی را برمی داشتند.

اگر چه آنها مدت‌ها بود که وارد سیاست شده بودند و با وجود انتقادهایی که می شد به صورت علنی و گسترده کار خود را جلو می بردند اما در انتخابات دوم خرداد ۷۶ نتوانستند کارشان را انجام دهند و بازی را به آقای خاتمی و اطرافیانش واگذار کردند.

به نظر می رسد که هم آیت الله خامنه‌ای و هم سپاهیان تا یک سال اول پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ به شدت سرخورده و گیج شده بودند. در این دوره آنها بیشتر انفعالی رفتار می کردند و با ناامیدی در کمین حوادث آینده بودند.

این سرخوردگی و یاس پس از انتخابات مجلس ششم و پیروزی قاطع اصلاح طلبان عمیق تر شد. ترس ناشی از فتح سنگرهای مختلف قدرت, آنها را با این واقعیت روبه رو کرد که باید با سرعت بیشتر و به صورت همه جانبه تری وارد عرصه سیاسی شوند. تجربه‌های گران سنگی اندوخته بودند و زمان حمله به اصلاح طلبان نزدیک بود.

ستاد فرماندهی سپاه و پروژه سیاسی کردن حزب پادگانی سپاه و آیت الله خامنه‌ای نخستین درسی که از انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ۷۶ و مجلس ششم گرفتند این بود که باید در ساختار سازمانی و تشکیلاتی خود بازنگری کنند.

تحلیل آرا و نتایج صندوق‌های رای نشان می داد که بدنه سپاه به رغم تمام تلاش هایی که صورت گرفته بود, همراهی لازم را از خود نشان نداده بود و به رقبایی رای داده بودند که مورد نظر آیت الله خامنه‌ای و ستاد فرماندهی سپاه نبود. به نظر می رسید که باید سپاه دوباره تصفیه سازی نیروهای خود را تجربه کند. تغییر بسیاری از فرماندهان, بازنشسته کردن اجباری و زود هنگام برخی دیگر, ارتقای رده و درجه سازمانی بعضی دیگر و فعال کردن و سازماندهی گسترده بسیج به عنوان بازوی عملیات گشت شهری و شعبه‌های حزبی سپاه در سراسر کشور در دورافتاده‌ترین شهرها و روستاها از این جمله بود.

در جلسه‌ای با حضور رهبران سپاه و بسیج که در ابتدای سال ۷۸ برگزار شد, آیت الله خامنه‌ای طی سخنانی گله آمیز, خود را ناامید از نیروهای چپ و راست و برخی از روحانیون قلمداد می کند و می گوید: این تنها شما سپاهیان و بسیجی‌ها هستید که مورد اعتماد من هستید, باید فعال تر عمل کنید و بسیج را تقویت کنیم.

سپاه با استفاده از بسیج می توانست در تمام مدارس, آموزشگاه ها, ادارات ، موسسات دولتی وشبه دولتی و حتی بخش خصوصی و دانشگاه‌ها حضور فعال و گسترده داشته باشد. دفاتر بسیج می توانست پل ارتباطی سپاه با بدنه فعال و پایگاه اجتماعی‌اش باشد. ضمن این که بازوی اجرایی و سرکوب بسیاری از انجمن ها, حرکت‌های اجتماعی, دانشجویی و کارگری بود و در کنار پلیس سرکوبگر و ضد شورش عمل می کرد.

ازاین مرحله است که یک حزب پادگانی وارد عرصه سیاست ایران می شود. حزبی با بازوهای متعدد اقتصادی, نظامی, حمایت رسانه‌ای و قضایی که در سراسر کشور شعباتی داشت و بودجه نامحدودی هم در اختیار داشت.

اتفاق "قتل‌های زنجیره ای" توسط برخی از نیروهای وزارت اطلاعات, شرایطی را پیش آورد که پس از مدتی این حزب پادگانی یک بازوی اطلاعاتی – امنیتی نیز برای خود ایجاد کند. آیت الله خامنه‌ای و سپاه, وزارت اطلاعات و توان اطلاعاتی آن را از دست داده بودند و نمی توانستند بر روی وزارت اطلاعات دولت اصلاحات حساب کنند. لازم بود که همان بدنه اطلاعاتی که در ابتدای انقلاب در سپاه تشکیل شده بود و در زمان راه اندازی وزارت اطلاعات از او گرفته بودند, دوباره بازسازی و احیا شود, اما حالا با نیروهایی که از وزارت اطلاعات جدا شده بودند.

نخستین ثمره ایجاد بخش اطلاعاتی در سپاه را باید دستگیری فعالان ملی – مذهبی و اعضای نهضت آزادی در سال ۷۹ - ۸۰ دانست. وزارت اطلاعات دولت اصلاحات و وزیر اطلاعات, یونسی اعتقادی به برانداز بودن آنها نداشتند و این موضوع را پس از دستگیری آنها در مصاحبه‌ای اعلام کرد و لزوم به برخورد هم نمی دیدند. از نظر آنها همین که تحت کنترل و نظارت هستند, کفایت می کرد. اما سپاه به پیروی از رهبری, بر این باور بود که آنها برانداز هستند و باید دستگیر شوند. دستگیری آنها پس از این اختلاف نظر با راه اندازی اطلاعات موازی آغاز شد و به دانشجویان و روزنامه نگاران نیز تسری پیدا کرد و تعداد زیادی از آنها توسط سپاه دستگیر, احضار و مورد فشار قرار گرفتند. به موازات آن, کار فشرده اطلاعاتی بر روی اصلاح طلبان درون دولت و مجلس آغاز شد. دستگیری عباس عبدی, قاضیان و بهروز گرانپایه و دادگاهی کردن تعدادی از نمایندگان مجلس, از نخستین اقدامات آنها برای تمرکز اطلاعاتی بر روی اصلاح طلبان ارزیابی می شود.

دولت اصلاحات و نمایندگان مجلس ششم از هر سو تحت فشار و کنترل بودند و سنگرهای فتح شده, یکی پس از دیگری پس گرفته می شدند. دوران پاتک حزب پادگانی سپاه شروع شده بود. حالا آنها دیگر لزومی بر صبر کردن نداشتند. همه عوامل و امکانات را در اختیار داشتند برای این که نیروهای خود را در دولت بنشانند.

- مرحله چهارم: دولت سازی

انتخابات مجلس هفتم و حوادث و حاشیه‌های آن نخستین پروژه تمام عیاری بود که به سپاه واگذار شد و باید در آن سربلند بیرون می آمد. این پروژه می توانست محک خوبی برای سپاهیان تازه وارد به میدان سیاست و آیت الله خامنه‌ای بود که سرنخ آنها را در اختیار داشت و به بازی گرفته بودشان.

رد صلاحیت بیش از دو هزار نفر توسط سپاه که اطلاعات موازی آن را مدیریت می کرد, اولین گام در این راه بود. هدف گذاری صورت گرفته در این مرحله, مهندسی انتخابات و مدیریت کردن شورای نگهبان بود. نتیجه انتخابات مجلس هفتم برای مدیران آن پروژه بسیار راضی کننده بود. آنها توانسته بودند در طی چهار – پنج سال در عرصه سیاست با کسانی که بیش از ۲۰ سال تجربه سیاسی داشتند, دست و پنجه نرم کنند و موفق و راضی کننده از آن میدان بیرون بیایند. آینده درخشانی در انتظار آنها بود و گام‌های بعدی را باید بلندتر و استوارتر برمی داشتند.

جامعه ایران با یک حزب مدرن مواجه شده بود که هر کاری از آن برمی آمد. این حزب در سراسر کشور پادگان و پایگاه‌های بسیج, نیروی سرکوب شهری و سازمان‌های فرهنگی متعدد خود را در زیر مجموعه آنها به وجود آورده بود و روزنامه و خبرگزاری خاص خود را داشت. علاوه بر آن از یک مرکز اطلاعاتی – امنیتی قوی و با نفوذ برخوردار بود که می توانست رفتار و سخنان هر شهروند ایرانی را بشنود و برای آنها پرونده سازی کند. تعداد زیادی نماینده را در مجلس هفتم دست چین و برخی از آنها را وامدار خود کرده بود.

در کمتر از شانزده سال رویای سپاهیان برای ورود به سیاست جامه عمل به خود پوشید. به نظر می رسید گام‌های برداشته شده فراتر از انتظارات و خواست آنها بود. با وجود این راه طولانی تری نیز در پیش رو داشتند.

تجربه انتخابات مجلس هفتم و مدیریت پروژه‌ای به این سنگینی, ایجاد هماهنگی بین نهادهای رسمی و غیر رسمی برای حصول به نتیجه دلخواه, پیش زمینه هایی بود برای میدان بزرگ تر انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴. سازمان بسیج به عنوان بازوی حضور سپاه در شهرها و روستاها در بالاترین حد خود تقویت و سازماندهی شده بود. در بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک کشور, بسیج تنها نهاد و مرجع کارهای مردم بود. امتیازات حکومتی و دولتی زندگی شهری و روستایی از طریق بسیج ارائه می شد و خدمات فرهنگی متعددی ارائه می داد.

عضویت دانش آموزان و دانشجویان در این نهاد برای گرفتن مجموعه‌ای از امتیازات و حقوق ویژه و معافیت ها, موقعیت بسیج را در میان توده‌های مردم تقویت کرده بود, و این همه یعنی گسترش حزب پادگانی سپاه.

آنها قادر بودند که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ بیش از پنج میلیون رای برای فرد گمنام و ناشناخته‌ای به نام محمود احمدی نژاد بسازند. بیش از ۹۰ درصد این آرا واقعی بود و بدون کوچک‌ترین تقلبی به صندوق‌ها ریخته شده بود. در واقع سازمان رای حزب پادگانی سپاه می توانست تا این میزان رای تولید کند. این سازمان بعدها توان و قدرت رای سازی خود را در انتخابات مجلس هشتم باز تجربه کرد.

در بحبوحه رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۸۸، هاشمی رفسنجانی گروهی را برای چانه زنی با فرماندهان سپاه و شنیدن حرف‌هایشان تعیین کرد. هدف این بود که سپاهیان را به سوی خود جذب کنند. او هم از اهمیت ساختار سازمانی و تشکیلاتی حزب پادگانی سپاه خبر داشت و آخرین تلاش‌های خود را برای نزدیکی به آنها به کار می بست.

از طرف فرماندهان سپاه, سردار شوشتری که بعدها در بمب گذاری گروه ریکی در سیستان و بلوچستان کشته شد با تیم هاشمی رفسنجانی وارد مذاکره شد. سردار شوشتری در پاسخ به تقاضای هاشمی برای حمایت سپاه از او, پرسید آقای هاشمی رفسنجانی در ازای این حمایت و همراهی چه چیزی به ما خواهد داد؟ ما دیگر حاضر نیستیم با پروژه‌های کوچکی چون سد کرخه سرگرم شویم.

محتوای این مذاکره نشان می داد که سپاهیان سهمی از دولت می خواهند و هر کس که حاضر باشد سهم بیشتری از دولت آینده ر ابه آنها بدهد, مورد حمایت آنها خواهد بود.

با روی کار آمدن احمدی نژاد, حالا سپاه اعضای خودش را در دولت داشت. وزرای کشور, بازرگانی, نفت, نیرو در کنار همراهی وزارت اطلاعات و پراکندن نیروهایش در رده‌های معاونت‌ها و مدیریت‌های میانی وزارتخانه‌های دیگر. از این به بعد چرخه تولید قدرت, ثروت و سیاست, حزب پادگانی سپاه را به شدت تقویت می کند. در این دوره بیشترین حجم قراردادهای اقتصادی با سپاه و قرارگاه خاتم الانبیا منعقد می شود و عمده واگذاری هایی که دولت تحت عنوان اصل ۴۴ و خصوصی سازی از طریق بورس انجام می دهد, توسط صندوق‌های مالی, موسسات اعتباری و بانک‌های وابسته به سپاه خریداری می شود.

انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ آشکارترین پروژه ملی, سیاسی و گسترده‌ای بود که سپاه آن را مدیریت کرد. سپاه در این مرحله از مهندسی انتخابات یک گام جلوتر رفت و علاوه بر مهندسی انتخابات به دنبال نتیجه سازی انتخابات هم بود.

به همین دلیل است که علاوه بر حداکثر استفاده از توان رای سازی مجموعه‌های زیر نظر خود, در عین حال اقدام به کودتای انتخاباتی می کند که نتیجه نهایی را به سود خود رقم بزند. در واقع حزب پادگانی سپاه از طریق نهادهای قانونی ساز و کار آرا, وارد دولت شد و ضربه آخر را با استفاده از بازوی نظامی ، اطلاعاتی – امنیتی خود وارد کرد و با کودتا, انتخابات سال ۸۸ را به نام خود رقم زد.

سرکوب‌های پس از آن کودتا و حملات گسترده رسانه‌ای علیه مردم, اصلاح طلبان و جنبش سبز, همه توسط حزب پادگانی سپاه که در دولت نهم احمدی نژاد سهم مهمی دارد, انجام می شد.

به نظر می رسد سپاه در حال تکمیل مرحله چهارم خود است و آماده می شود با در دست گرفتن کامل قدرت و انتخاب فردی از میان خود به عنوان رئیس جمهور, مرحله دولت سازی را تکمیل و خود را برای ورود به مرحله بعد آماده کند. اما پیش از وارد شدن به این مرحله باید اقداماتی را برای تکمیل پروژه دولت سازی خود پی بگیرد.

مبارزه با جریان انحرافی و نابودی افراد و جریانی که خود به وجود آوردند, در دستور کار سپاه قرار دارد. آنها در چند سال اخیر در پی پروژه حذف مخالفین بالفعل و بالقوه آیت الله خامنه ای, سهم خواهی هایی کرده بودند و به نظر می رسد که در حال ایجاد جای پایی برای خود در قدرت باشند. حالا حزب پادگانی سپاه برای رسیدن به قله ی روند پروژه دولت سازی که درپیش گرفته, است باید آنهایی را زیر پا بگذارد که در چند سال اخیر راه رسیدن به دولت را برای سپاهیان هموار کرده بودند.

آنها برای احمدی نژاد نقشی بیش از کاتالیزور قائل نبودند و نیستند. او وظیفه‌اش این بود که سریع تر قدرت سیاسی در ایران را یکدست سازد و بسیاری از مخالفان بالفعل و بالقوه آیت الله خامنه‌ای و سپاهیان را حذف کند و جنبش‌های جوانان, دانشجویان, زنان و کارگران ایران را لگدمال کند و همه آنهایی که می توانستند ادعایی داشته باشند را از گردونه رقابت حذف کند.

حالا نوبت کنار رفتن این کاتالیزور سودمند است. به نظر می رسد که حذف و کنار گذاشتن او در مقایسه با دیگر پروژه هایی که تاکنون توسط حزب پادگانی سپاه اجرا شد, چندان دشوار نباشد.

- مرحله پنجم: رهبر سازی

مهم‌ترین و محتمل‌ترین فردی که احتمال جانشین شدنش در غیاب آیت الله خامنه‌ای می رود, علی اکبر هاشمی رفسنجانی است. کنار گذاشتن تدریجی وی از تمام مراجع قدرت, پروژه‌ای بود که آیت الله خامنه‌ای از همان سال ۶۸ که به رهبری انتخاب شد, بسیار زیرکانه و با صبر و حوصله پی گرفت. او در مواقعی, نقش یک حامی بزرگ را برای آیت الله خامنه‌ای بازی کرده بود و حتی رهبر شدنش را به او مدیون است. اما دنیای سیاست و قدرت چنین روابطی را برنمی تابد.

پروژه حذف هاشمی رفسنجانی را شاید بتوان بزرگ ترین, قدیمی‌ترین و سخت‌ترین اقدام حزب پادگانی سپاه و آیت الله خامنه‌ای ارزیابی کرد. به هر حال هاشمی رفسنجانی هم اینک در ضعیف‌ترین موقعیت خود در هرم قدرت جمهوری اسلامی از زمان تشکیل تاکنون قرار دارد. او حتی قادر به تامین امنیت روحی و روانی افراد خانواده خود که زمانی تنها خطوط قرمزش شناخته می شدند, نیست.

از نظر حزب پادگانی سپاه و آیت الله خامنه ای, هاشمی رفسنجانی دیگر محلی از اعراب ندارد و باید او را در کتاب‌های تاریخ جست و جو کرد. اگر چه در این چند سال حتی ردپای او را در تاریخ جمهوری اسلامی نیز به شکلی ظریف پاک کردند.

چنین به نظر می رسد که هم اکنون در عرصه سیاست و قدرت ایران, تنها آیت الله خامنه‌ای و حزب پادگانی سپاه قامت برافراشته‌ای دارند. دو پیکره‌ای که تاکنون همچون یک تن واحد عمل کرده اند. اما عوامل و شواهد و شرایط متعددی وجود دارد که تحلیل و بررسی آنها نشان می دهد, در آینده‌ای نزدیک این تن واحد, دو شقه خواهد شد و آیت الله خامنه‌ای در یک بازی جدید قدرت که علاقه زیادی هم به آن دارد, سرانجام چاره‌ای جز پذیرش عمل در زمین بازی حزب پادگانی سپاه و تن دادن به خواسته‌های آنها نخواهد داشت.

البته نتیجه نهایی فرایند رهبر سازی حزب پادگانی سپاه که از مدتی پیش آغاز شد, می تواند پس از مرگ آیت الله خامنه‌ای و انتخاب و دست چین کردن یک رهبر که توسط سپاهیان ساخته شده, رقم بخورد و یا این که به واسطه یک کودتا که ناشی از شرایط خاص داخلی و بین المللی است, آن را پیش از مرگ آیت الله خامنه‌ای انجام دهند.

تحلیل ویژگی‌های شخصیتی آیت الله خامنه‌ای در این نقش بسیار مهمی بازی می کند:

وی که در پیش از انقلاب و تا چند سال اول پس از انقلاب به عنوان یک روحانی روشنفکر متمایل به اسلام انقلابی و پیشرو و نزدیک به شریعتی و علاقمند به آثارش شناخته می شد, به تدریج به محافظه کارترین و متحجرترین گرایش و برداشت‌های اسلامی متمایل شد. شاید نخستین جرقه‌های این گرایش را زمانی که وی نماینده شورای انقلاب در وزارت دفاع بود, باید جست.

رئیس دفتر وی سرهنگ سلیمی از نیروهای موثر و شاخص انجمن حجتیه بود. اگر چه آیت الله خامنه‌ای هنوز با پوشیدن لباس‌های خاص روحانیون روشنفکر و سنت شکنی چون بهشتی, صدر و خاتمی بر فاصله گذاری‌های خود با روحانیون سنتی اصرار می رزید, پیپ می کشید, موسیقی گوش می داد, رمان می خواند و در محافل شاعران حضور پیدا می کرد, اما به تدریج خود را به طور کامل به حجتیه ای‌ها نزدیک کرد. سرهنگ سلیمی بعدها وزیر دفاع جمهوری اسلامی شد. یکی دیگر از نیروهای حجتیه که او هم سرهنگ نیروی زمینی ارتش بود و رابطه بسیار حسنه‌ای با آیت الله خامنه‌ای داشت, سرهنگ صیاد شیرازی بود. شواهد نشان می دهد به دلیل نزدیکی آیت الله خامنه‌ای به آنها, تعداد زیادی از افراد وابسته به جریان انجمن حجتیه در مشاغل مهمی در ارکان جمهوری اسلامی نفوذ کردند. مهندس جواد مادرشاهی دیگر فرد برجسته حجتیه دراین زمان, مشاور امنیتی آقای خامنه‌ای در پست ریاست جمهوری بود. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آیت الله خامنه‌ای در این است که به شدت متاثر از اطرافیانش است. فردی است کاملا تشکیلاتی که از نزدیکانش حرف شنوی بالایی دارد. برخلاف هاشمی رفسنجانی, فردی تک رو و بی‌تفاوت نسبت به اطرافیان و دوستان خود نیست.

در حال حاضر مهم‌ترین و پر نفوذترین اطرافیان آیت الله خامنه ای, گروهی از فرماندهان ارشد و نیروهای اطلاعاتی – امنیتی سپاه هستند. افرادی که او غیر از آنها, کسی را خودی نمی داند و مهم‌ترین تکیه گاه قدرت خود را بر آنها استوار کرده است.

در سال‌های گذشته آنها به شدت غرق در افتخار, از مزایا و امکانات و تشکیلاتی برخوردار شده اند که امرا و فرماندهان ارتش شاهنشاهی هرگز در خواب هم نمی دیدند. آیت الله خامنه‌ای به برکت توان اقتصادی فزینده‌ای که از طریق بنیاد مستضعفان و بانک و موسسات مالی وابسته به آن, آستان قدس رضوی و ستاد اجرای فرمان امام با بذل و بخشش فراوان و مدیریت سازمان یافته و تشکیلاتی خود, سپاهیان را از سپاهی نزدیک به هاشمی رفسنجانی, تبدیل به یک حزب تمام عیار سیاسی با قدرت منحصر به فرد اقتصادی کرده است. او از طریق بخش اطلاعاتی سپاه به فرماندهی حجت الاسلام تائب و پس از آن در حلقه دوم فرماندهی ستاد عملیات سپاه به رهبری عزیز جعفری به بدنه سپاه وصل است. از آنها مشاوره می گیرد و جلسات خصوصی و محرمانه‌اش را با آنها می گذارد.

او برای سیطره کامل خود بر سپاه, طی چند مرحله اقدام به تصفیه کامل فرماندهان و بخش هایی از بدنه آن کرده است. شایعاتی نیز درباره برخی از فرماندهان با نفوذ سپاه و حذف آنها از طریق یک سری بمب گذاری‌ها و حوادثی چون سقوط هواپیما وجود دارد که به نظر می رسد آیت الله برخی از آنها را در واقع با حذف فیزیکی از سر راه خود کنار زده است.

از سوی دیگر بررسی شکل گیری احزابی چون حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی و فرایند عمل آن در طول چهل سال حاکمیت, یک الگوی مطالعاتی قابل توجه را برای بررسی عملکرد حزب پادگانی سپاه و گمانه زنی هایی در خصوص آینده آن و نقشی که می تواند در سیاست و قدرت ایران بازی کند, در اختیار می گذارد.

از هم اکنون نشانه هایی مبنی بر تن دادن آیت الله خامنه‌ای به خواست سپاه به رغم میل اولیه‌اش را می توان دید.

با توجه به وضعیتی که جنبش سبز در آن قرار دارد, به نظر می رسد که باید شناخت دقیق, جامع و قابل قبولی از این حزب پادگانی و نقشی که درسیاست و قدرت ایران دارد, ارائه داده شود.

جنبش سبز ایران و هر نوع جنبش تحول خواهانه و اصلاح طلبانه باید به پرسش‌های زیادی در این باره پاسخ دهد و نسبت خود را با این قدرت بلامنازع تعریف کند.

۱- چه راهکارهایی برای مقابله با این حزب پادگانی می توان تصور کرد؟

۲- چگونه می توان به آنها این تضمین را داد که در صورت هر نوع تحول دموکراتیک در ایران, نقش, جایگاه و قدرت اقتصادی آنها تا حدودی پذیرفته خواهد شد؟

۳- اصولا برای بی‌طرف کردن این قدرت چه ملزومات و راهکارهایی در پیش رو است؟

۴- تجربه هایی چون اتحاد جماهیر شوروی, ایتالیا و آلمان در دوران فاشیست‌ها و نازی ها, عراق صدام حسین و کشورهایی چون سوریه, مصر و لیبی را در مقابل چشمان خود داریم. از کدامیک از این الگوها می توان پیروی کرد و تا چه حد؟

۵- فرایند دموکراتیزاسیونی که در پی آن هستیم چه جایگاهی برای این حزب قائل است و چگونه با آن وارد گفت و گو و تعامل می ش

سپاه پاسداران از یک نهاد انقلابی تا یک حزب پادگانی رهبر ساز

وضعیتی که جامعه ایران با آن مواجه است بدون شک با هیچ کدام از برهه‌های تاریخی که در یک صد سال گذشته آن را پشت سر گذاشته قابل مقایسه نیست. یکی از عواملی که آن را تا این حد منحصر به فرد کرده وجود نیرویی جدید, ناشناخته و بسیار تاثیر گذار به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. این نهاد انقلابی پس از ۳۳ سال هم اینک در جایگاهی قرار دارد که جامعه ایران هرگز در دوران مدرن خود با وضعیت چنین نیروی نظامی با ابعاد گسترده عملیاتی, نظامی, اقتصادی, سیاسی, فرهنگی و امنیتی مواجه نبوده است. شاید بتوان موقعیت و جایگاه آن را مشابه احزاب در کشورهای سوسیالیستی – کمونیستی که پس از انقلاب کمونیستی ایجاد شدند و رفته رفته تمام ارکان جوامعشان را در اختیار گرفتند, مقایسه کرد. با این تفاوت که شکل گیری و قدرت یافتن آن کاملا متفاوت و در مواقعی غیر ارادی و ناخواسته به نظر می رسد.

در ۱۰ سال گذشته ادبیات سیاسی ایران با واژه‌ای به نام " حزب پادگانی" روبه رو بوده است. حزبی که به دلیل ساختار نظامی – امنیتی‌اش برای فعالان اجتماعی های– سیاسی و مردم و کارشناسان همچنان ناشناخته است و با ساختار اقتصادی – سیاسی و تشکیلات گسترده و فراگیر در کنار بازوی نظامی اش, آن را در صحنه سیاسی ایران به یک قدرت یکه تاز تبدیل کرده است.

حزبی با پایگاه اجتماعی – ایدئولوژی خاص خود, سازماندهی و تشکیلات فراگیر و گسترده, توان مالی نامحدود و قدرت نظامی که آن را انکار نمی کند و از به کار بردن آن ابایی ندارد. این حزب در سال‌های اخیر در حال کسب تجربه ورود به عرصه سیاسی و مدیریت اجرایی کشور در سطوح کلان داخلی و خارجی است و هم اکنون در جایگاهی قرار دارد که رهبر فعلی ایران در مصاف با آن گاه مجبور به تن دادن به خواسته‌های آن است.

این حزب در حال حاضر رویای بزرگ تری را در سر می پروراند و آن ساختن رهبر آینده ایران و در صورت لزوم ایجاد هر نوع تغییری است که خودش محور آن باشد. به نظر می رسد که آینده ایران را بدون این حزب پادگانی نمی توان تصور کرد. اما این حزب پادگانی چگونه به چنین جایگاه و موقعیتی رسید و چه شرایطی را پشت سر گذاشت تا به این مرحله برسد؟

۱- مرحله شکل گیری و تاسیس

از سال ۵۸ و پس از روی کار آمدن مردان جدیدی که سودای تغییرات بزرگ در ایران و خاورمیانه داشتند, انقلاب ایران نیاز به یک بازوی اجرایی برای حفاظت و نگهداری در مرحله اول و فراهم آوردن امکاناتی برای گسترش پیام خود به خاورمیانه در گام بعدی داشت.

به جرات می توان گفت تمام نیروهای خوش فکر, با تحلیل و علاقمند به سرنوشت انقلاب ایران و کشور که برای خود جایگاهی را در اپوزیسیون جمهوری اسلامی تازه تاسیس, قائل نبودند به سوی این نهاد جدید که حالا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نام گرفته بود, گرایش پیدا کردند.

شروع جنگ بین ایران و عراق و طی آن اهداف مذهبی و شعارهایی با خاستگاه اسلام شیعی که رهبران جمهوری اسلامی به شدت بر آن پای می فشردند, علاوه بر استراتژی نظامی کشور که شکست عراق را از طریق استفاده از امواج انسانی پی گرفت, سبب شد مردان جوان بیشتری با آرزوها و رویاهای بزرگ و انسانی را به درون ساختار و تشکیلات خود جذب کند. سپاه پاسداران در طول دوران جنگ و تا پایان آن در سال ۶۷ بهترین بهره‌ها را از این امواج انسانی برد و آنها را در ساختار سازمانی و تشکیلاتی متعدد خود سازماندهی کرد.

سپاه در کنار این سازماندهی گسترده نیروهای انسانی, با توجه به نفوذی که در سازمان‌ها و ادارات و افکار عمومی داشت و همچنین اهمیت و موقعیتی که مقامات جمهوری اسلامی برای آن قائل بودند, توانست بخش عمده‌ای از امکانات مادی و مالی کشوری که در حال جنگ بود را جذب کند. استفاده از امکانات مالی کشور تا بدانجا پیش رفت که در سال ۶۶ که درآمد ارزی کشور به واسطه کاهش شدید قیمت نفت به اندکی بیش از هفت میلیارد دلار می رسید, سپاه توانست یک میلیارد دلار آن را به عنوان بودجه وزارت سپاه از آن خود کند. این در حالی بود که سیل کمک‌های مالی بازاریان و دیگر گروه‌های اجتماعی به سوی سپاه سرازیر بود.

بسیاری از نیروهای سیاسی و تکنوکراتی که جمهوری اسلامی در دهه اول و دوم عمر خود به جامعه ایران معرفی کرد, همه از درون سپاه وارد عرصه سیاسی و مدیریت اجرایی کشور شدند. این نیروها همان کسانی بودند که سپاه در ابتدای تشکیل و تا سال‌های اولیه آن را تنها جایگاه و محلی می دانستند که می توانستند به انقلاب و اهداف آن خدمت کنند.

در این دوره, سپاه وظیفه و فلسفه وجودی خود را دفاع از انقلاب و در کنار آن صدور پیام انقلاب اسلامی می دانست. یکی از مهم‌ترین بحث هایی که در رده‌های فرماندهی سپاه در آن سال‌ها مطرح بود, ضرورت عمل به عنوان یک ارتش آزادیبخش و در اختیار گرفتن مدیریت سیاسی و اجرایی کشور در دست سپاه به عنوان تنها نیروی وفادار و محرم به آرمان‌های انقلاب بود. در کنار گسترش واحدهای عملیاتی و نظامی سپاه, واحد نهضت‌های آزادیبخش, واحد روابط بین الملل و واحد اطلاعات و امنیت آن نیز ایجاد و تقویت شد. محسن رضایی و برخی از فرماندهان نزدیک به او از جمله کسانی بودند که بیشترین اهتمام و تلاش را برای ورود سپاه به عرصه سیاسی و حضور در تمامی جنبه‌های زندگی اجتماعی – فرهنگی جامعه را داشتند. اما این تفکر مخالفان بزرگ و زیادی داشت. بخش عمده‌ای از نیروهایی که با مدیریت سپاه و تفکر حاکم بر آن و محسن رضایی مخالف بودند در سپاه منطقه ۱۰، که همان سپاه تهران است, گرد آمدند. این سپاه مرکز اپوزیسیون محسن رضایی بود. اما به دلیل جنگ و شرایط آن روز کشور بر تمام اختلافات سرپوش گذاشتند. حاج داود کریمی, فرمانده سپاه تهران از شاخص‌ترین این افراد بود.

با راه اندازی وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲، تمامی تشکیلات حفاظتی و اطلاعاتی سپاه به این وزارت خانه تازه تاسیس منتقل شد. این انتقال به رغم مخالفت تمام قد سپاه صورت گرفت که در نهایت با پا درمیانی آیت الله خمینی و رای او به منفک کردن بخش اطلاعات کشور از سپاه و در اختیار گذاشتن امکاناتش به وزارت اطلاعات خاتمه یافت.

به نظر می رسد که این اتفاق, نخستین اقدام و حرکت رهبران جمهوری اسلامی برای جلوگیری از افزایش روزافزون قدرت سپاه,کاهش حجم اختیارات و حیطه گسترده عمل آن بود. از این مرحله به بعد شاهد تصمیمات و اتفاقاتی هستیم که در نهایت سپاه را به یک نهاد با شاکله صرف نظامی محدود کرد.

دومین اقدام عملی در این جهت, جلوگیری از فعالیت‌های خارج از کشور سپاه و محدود کردن آن تنها به یک نیروی نظامی بود. نیرویی که هم قادر به انجام عملیات کلاسیک همچون ارتش‌های دیگر کشورها باشد و هم بتواند عملیات غیر کلاسیک و نامنظم را پیش ببرد.

از این روست که تنها اقدام مهم و موثر سپاه در خارج از کشور را می توان تشکیل حزب الله لبنان, در آن سال‌ها دانست, راه اندازی حزب الله لبنان هم از نظر ادبیات نظامی یک اقدام صرف نظامی بود نه حضور در خارج از کشور.

پس از سال ۱۹۸۲ که اسرائیل تقریبا جنوب لبنان را به اشغال خود درآورد و نیروهای فلسطینی را مجبور به ترک جنوب لبنان کرد و حتی مراکز آنها را در بیروت به طور کامل نابود کرد, مقامات ارشد ایران به ویژه اکبر هاشمی رفسنجانی بر این اعتقاد بودند که باید سپاه را در لبنان فعال کرد. آنها برای این منظور معتقد بودند که باید چند لشکر سپاه را از طریق سوریه, وارد لبنان کرد. این اقدام درادامه ماموریت برون مرزی سپاه بود. سپاه پاسداران و فرماندهان آن نیز به شدت از این ایده دفاع می کردند.

اما آیت الله خمینی با مخالفت با این تفکر و اقدام, پیشنهاد آموزش خود لبنانی‌ها را داد که منجر به تشکیل حزب الله لبنان شد و نه حضور در خارج از کشور. در این زمینه سپاه فقط نقش آموزش, کمک و تدارکات را بازی می کرد و عمده کار را خود لبنانی‌ها بر عهده داشتند.

تمام این فعالیت‌ها و تلاش‌ها برای محدود کردن قدرت سپاه و پیام هایی که گاه و بیگاه از جانب سران کشور برای دور نگاه داشتن سپاهیان از دخالت در سیاست دیده می شد, نشانه هایی بود از نگرانی هایی که آنها در فردای پس از جنگ با این نیروی نظامی دارای ساختار عظیم و گسترده نیروی انسانی, می دیدند.

در میانه‌های دهه ۶۰ که صحبت از ادغام کمیته‌ها و پلیس شهری و ژاندارمری بود, رئیس وقت کمیته ها, آیت الله مهدوی کنی, در دیداری با آیت الله خمینی به مسائلی اشاره کرد که به وضوح اوج نگرانی آنها را از آینده سپاه و نقشی که می توانست بازی کند, نشان می داد. او در خاطراتش می نویسد که به آیت الله خمینی گفتم من مخالف ادغام کمیته‌ها هستم. ما به نیرویی نیاز داریم که در مقابل سپاهیان بازگشته از جنگ که می توانند سوداهای بزرگ تری در سر داشته باشند, بایستد. این نیرو هم باید یک نیروی انقلابی و همین کمیته‌ها باشند. این نیرو می تواند نقش متعادل کننده را در آن فضا بازی کند.

علاوه بر این دخالت هایی که سپاه در چگونگی تخصیص بودجه‌های نظامی و دفاعی کشور داشت, مدیریت اجرایی و میانی را به شدت نگران و عصبانی کرده بود. سپاهیان در کنار ارتشی‌ها مرتب از دولت تقاضای بودجه و امکانات بیشتر می کردند. عمده تلاش دولت معطوف به پاسخگویی به خواسته‌های آنها و هماهنگ کردن تمام برنامه‌ها و اهداف کلان اقتصادی کشور با برنامه‌های نظامیان بود. بودجه بیشتر برای عملیات جدیدتر که عمدتا به شکست می انجامید. اما این شکست‌ها نظامیان را برای در اختیار گرفتن امکانات مالی و غیر مالی ترغیب می کرد تا شاید در عملیات بعدی نتیجه‌ای بگیرند. امیدها و برنامه‌های واهی بدنه اجرایی و مدیریت کلان اجرایی کشور از این مداخله‌ها و زیاده خواهی بارها به شخص آیت الله خمینی شکایت بردند. که نهایتا در سال‌های آخر جنگ منجر به حضور تمام عیار دولت در جنگ شد و دولت خود تبدیل به ستاد فرماندهی جنگ شد. با این همه هر چه به سال‌های پایانی جنگ نزدیک می شویم, سپاه پاسداران محدود به ماموریت خود در حیطه نظامی می شد و از دخالت آن در عرصه‌های اقتصادی – سیاسی و فرهنگی به شدت مخالفت می شد. عمده‌ترین این مخالفت‌ها از جانب آیت الله خمینی بیان می شد. اوج مخالفت‌های آیت الله خمینی با ورود سپاه به عرصه سیاسی را می توان در حکمی که او برای عبدالله نوری به عنوان نماینده خود در سپاه صادر کرد, دید. نزدیکان آیت الله خمینی و عبدالله نوری بر این باورند که این حکم محکمترین حکمی است که آیت الله صادر کرده و هدفش نه تنها تثبیت نماینده‌اش در سپاه بلکه تلاش برای کور کردن تمام مجراهایی بود که سپاهیان از طریق آنها می توانستند پا به عرصه سیاست بگذارند. این حکم را آیت الله خمینی در اواخر سال ۶۷ صادر کرد. با خاطره تلخی که او از فرماندهان سپاه به ویژه محسن رضایی در خصوص چگونگی ادامه جنگ و پایان آن داشت, آیت الله خمینی تا روز مرگش تمام تلاش خود را برای کنترل انگیزه سپاهیان برای حضور در عرصه سیاسی قرار داد.

عبدالله نوری در مراسم معارفه خود در نخستین روز ورودش به عنوان نماینده بنیان گزار انقلاب, رفتاری از خود بروز می داد که نزدیکانش آن را ناشی از توصیه‌های دوچندان آیت الله خمینی غیر از آنچه که در نامه‌اش برای از بین بردن هر نشانه‌ای از علاقمندی به حضور در سیاست توسط سپاهیان بود, می دانستند. محسن رضایی فرمانده سپاه در آن روز ضمن خیر مقدم به عبدالله نوری در یک سخنرانی طولانی که داشت درباره تمامی حوزه سیاسی – اقتصادی و فرهنگی کشور اظهار نظر کرد. عبدالله نوری که پس از او پشت تریبون رفت در نخستین جملاتی که بیان کرد, گفت: آقای محسن رضایی این سخنان شما به معنای دخالت در سیاست است و من آمده‌ام که جلوی این کارها و رفتارها را بگیرم.

جنگ در مرداد ۶۷ پایان یافت و آیت الله خمینی درخرداد ۶۸ درگذشت. رهبران جدید جمهوری اسلامی با سپاهیان بسیاری که تجربه هشت سال جنگ تمام عیار را پشت سر گذاشته بودند, توان فنی و مهندسی بالایی داشتند و داعیه‌های بزرگی در سر داشتند, مواجه شدند. حالا دیگر بزرگ‌ترین مخالف حضور سپاه در سیاست – آیت الله خمینی و نفوذ معنوی‌اش وجود نداشت. آنها سهم بیشتری از آنچه تاکنون برایشان نوشته شده بود طلب می کردند. به نظر می رسید که این غول عظیم و پر قدرت را بیش از این نمی توانستند در شیشه نگه دارند. لازم بود راهکارهایی برای مهار انرژی‌شان و سرگرم کردنشان به اموری که در آن تجربه داشتند, جسته شود.

- مرحله دوم : گسترش در حوزه اقتصادی

سپاه بازگشته از جنگ, تجربه گرانقیمتی در زمینه‌های فعالیت‌های عمرانی چون راهسازی, پل سازی و ساختمان سازی کسب کرده بود و توانسته بود پروژه‌های بزرگی را مدیریت کند. بزرگ‌ترین و عظیم‌ترین امکانات فنی – مهندسی و راهسازی کشور را در اختیار داشت. بخش هایی که دوران جنگ وظیفه تدارکات و پشتیبانی را بر عهده داشتند اینک با ظرفیت بالایی روبه رو بودند که دیگر نمی توانست خالی بماند. لازم بود که از آنها و ظرفیت‌هایشان در جاهایی استفاده شود.

با شروع ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و رهبری آیت الله خامنه ای, با توافق این دو و پیشنهاد هاشمی رفسنجانی ضروری بود برای مهار, کنترل و جلوگیری از هر نوع سرکشی احتمالی توسط سپاه پاسداران, آن را وارد عرصه اقتصادی کنند. شعار دولت جدید "سازندگی" بود. لزوم پاسخگویی به نیازهایی که در دوران جنگ قادر به تامین آنها نبودند, خرابی‌های گسترده‌ای که از جنگ به جا مانده بود, راه ها, راه آهن و فرودگاه هایی که تخریب شده بودند نیاز به بازسازی فوری داشتند و در حوزه سدسازی و کشاورزی کشور به شدت عقب افتاده بود.

برای تحرک بخشیدن به اقداماتی جهت رونق دوباره اقتصادی و بازسازی زیر ساخت‌های کشور, سپاه با توجه به امکانات و تجربه‌اش می توانست نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد. به ویژه که نیروهای انسانی زیادی هم در زیر مجموعه‌اش وجود داشت که قابلیت‌های فراوانی هم داشتند.

هر چند به نظر می رسد که در این مرحله توافق اصولی میان رهبران جمهوری اسلامی در خصوص چگونگی وارد شدن سپاه به عرصه اقتصادی و حیطه و میزان عمل ان وجود داشت اما کسی به پیامدهای آن توجهی نشان نمی داد و یا اگر وجود داشت, این هشدارها جدی گرفته نشد. پیامدهایی که در سال‌های بعد خود را نشان داد.

از سوی دیگر اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایجاب می کرد که در دوران جدید کشور یک بخش خصوصی فعال اما معتقد به نظام در درون خودش داشته باشد و لازم بود که آن را بسازند. وظیفه این بخش خصوصی سکانداری ارتباط با دنیای مدرن و جدید, جهان خارج و فضای کسب و کاربین المللی و تجارت جهانی بود. فضایی که جمهوری اسلامی به تازگی دروازه‌های خود را به روی آن باز کرده بود. در این زمینه نیز نیروهای سپاه پاسداران که از معتقدترین افراد به جمهوری اسلامی بودند می توانستند کارساز باشند. طی سال‌های پس از جنگ به تدریج سپاهیانی که از بدنه اصلی خارج شده بودند, وارد عرصه بخش خصوصی اقتصاد ایران شدند و با استفاده از رانت, روابط خاص و تجربه کاری کسب کرده, پیشرفت هایی هم به دست آوردند. بخشی از واگذاری‌های انجام شده و امتیازات خاص که به افراد گروه‌ها داده شد, نصیب گروهی از اعضای سابق سپاه شد و تعدادی از آنها نیز در بخش‌های دیگر به کار گمارده شدند.

اما این, همه ی سهم سپاه نبود. این نمی توانست آنها را راضی کند و آرام نگه دارد. قرارگاه سازندگی سپاه که به نام خاتم الانبیا شهرت یافته بود دست اندرکار به واقعیت بدل کردن رویاهای مقامات سیاسیو تکنوکرات‌های پایتخت نشین در گوشه و کنار کشور بود. به پایان بردن پروژه‌های سدسازی کشور از جمله سد کرخه را سپاهیان به نام خود ثبت کردند.

به موازات افزایش اختلاف در خصوص چگونگی اداره کشور بین هاشمی رفسنجانی و آیت الله خامنه ای, توان اقتصادی سپاه با سرعت زیادی در سطح و عمق پیش رفت. بخش عمده‌ای از حضور اقتصادی و کسب امکانات بیشتر را باید به این اختلاف بین این دو, تحلیل و بررسی کرد.

آیت الله خامنه‌ای فاقد نقش کاریزمای آیت الله خمینی بود. جایگاه لازم را در میان مردم, نخبگان و روحانیون نداشت و لازم می دید که یک تکیه گاه بزرگ برای خود ایجاد کند. یکی از مهم‌ترین این تکیه گاه‌ها سپاه بود. به رغم آن که آیت الله خامنه‌ای در میان سپاهیان نسل اول مقبول نبود و هرگز جایگاهی در ذهن و تفکر آنها نداشت, اما با طراحی یک برنامه حساب شده و دقیق در مدت چند سال, او پس از روی کار آمدنش به عنوان رهبر, سیطره خود بر سپاه را کامل کرد.

در ابتدا او با سپاهیانی روبه رو بود که پس از آیت الله خمینی بیشترین رابطه و علاقه را به هاشمی رفسنجانی داشتند. او برای این که سپاهیان را با خود همراه کند, دست روی مهم‌ترین خواسته آنها گذاشت و به تحریک آن پرداخت. حضور در عرصه سیاسی, این چراغ سبزی بود که می توانست سپاهیان پر داعیه را رام و به سوی خود جلب کند و کمبود رهبر جدید را هم برطرف نماید.

وی در نخستین اقدام, شروع به شناسایی نیروهای مورد اعتماد خود در میان فرماندهان سپاه کرد. محسن رضایی فرد قابل اعتمادی نبود. رفتارهایش زیگزاگی بود و گرایش‌های سیاسی – اجتماعی خاصی از خود بروز نمی داد. بیشتر تابع شرایط روز کشور بود و ابن الوقت. ضمن این که در آن زمان با هاشمی رفسنجانی روابط خوبی داشت و می شد گفت به او نزدیک تر محسوب می شد.

آیت الله خامنه‌ای در سال‌های اولیه رهبری‌اش با سه تن از فرماندهان سپاه که احساس می کرد می تواند روی اعتماد و توانایی آنها حساب کند, جلسه محرمانه‌ای گذاشت که سرمنشا بسیاری از تحولات ۲۰ سال بعد ایران شد.

در آن جلسه ذوالقدر, رحیم صفوی و یکی دیگر از فرماندهان سپاه حضور داشتند. مهم‌ترین حرفی که آیت الله خامنه‌ای با آنها در میان گذاشت این بود که شما باید وارد حوزه سیاست شوید. هر چند خبر آن جلسه در محافل مختلف منتشر شد و از آن به عنوان نخستین اقدام رهبر ایران در اجازه به سپاهیان برای ورود به سیاست ذکر می شد, اما این خبر توسط دفتر آیت الله خامنه‌ای یا خودش هرگز تکذیب نشد. به فاصله تنها دو سال پس از مرگ آیت الله خمینی, اینک سپاهیان درهای جدیدی را به روی خود باز می دیدند که می توانست خواست‌های سرکوب شده آنها را محقق کند. بنابراین آنها این فرصت را مغتنم شمردند.

سپاه حالا در حوزه اقتصادی کشور, بزرگ‌ترین نهاد فعال شناخته می شد. موسسات مالی و اعتباری بزرگی با شعبات فراوان در سراسر کشور توان مالی آن را به شدت تقویت می کرد. این موسسات بعدها زمینه پیدایش چهار بانک را در نیمه دوم دهه ۸۰ برای سپاه فراهم آوردند؛ انصار, قوامین,پاسارگاد و ؟. برنده دست اول تمام مناقصه‌های کشور در حوزه نفت و گاز و انرژی, سد سازی, راه آهن, معادن و صنایع سبک و سنگین, از طریق موسسات مالی و شرکت‌های سرمایه گذاری خود توانست بعدها بخش زیادی از سهام شرکت‌های مخابرات و فولاد را در اختیار بگیرد و سرمایه گذاری و فعالیت در صنایع بالادستی و پایین دستی نفت, گاز و پتروشیمی را پیش ببرد.

هنوز عدم اعتماد آیت الله خامنه‌ای به محسن رضایی به عنوان فرمانده سپاه, مانع از این بود که سپاه به صورت علنی و گسترده و تمام عیار و با استفاده از امکانات و توانش وارد حوزه سیاست شود. بنیاد مستضعفان, آستان قدس رضوی و ستاد اجرای فرمان امام, سه رکن اساسی ساختار اقتصادی رهبری جمهوری اسلامی را تشکیل می دهند. او در ابتدا با استفاده از توان و اختیارات این نهادها زمینه تقویت بنیان‌های اقتصادی نیروهای سپاه را در کنار تقویت حضورش در حوزه اقتصادی که علنی بود و مورد حمایت و نیاز دولت, پی گرفت.

بسیار طبیعی بود که یک مرکز اقتصادی به همان میزان که توان تاثیرگذاری اقتصادی‌اش افزایش می یابد, خواهان مشارکت بیشتر در تصمیم گیری و تصمیم سازی سیاسی می شود. به ویژه که این مرکز و قدرت اقتصادی دارای توان نظامی بود و به تازگی چراغ سبز حضور در سیاست را توسط بالاترین فرد در سلسله مراتب قدرت جمهوری اسلامی دریافت کرده بود. انتخابات مجلس پنجم بهانه‌ای شد برای تحرک بیشتر و سرعت گرفتن این حضور سیاسی که حالا از پشتوانه عظیم و گسترده اقتصادی هم برخوردار بود.

- مرحله سوم: سیاست ورزی

با اعلام موجودیت حزب کارگزاران سازندگی در آستانه انتخابات مجلس پنجم در سال ۷۵ و پیروزی قاطع نمایندگان آن در دور اول انتخابات, به ویژه در تهران, برای آیت الله خامنه‌ای آشکار شد که در حال باختن زمین بازی به دوست دیرین و رقیب امروزی و دشمن فردا, هاشمی رفسنجانی است. از این رو تلاش خود را برای استفاده از توان و امکانات سپاه برای حضور گسترده تر در سیاست افزایش داد. این تلاش‌ها سرانجام در مرحله دوم انتخابات نتیجه‌ای را رقم می زند که میزان تاثیر گذاری سپاه و استفاده از تشکیلات و سازماندهی و امکاناش را به نمایش می گذارد.

محسن رضایی نیز که تا پیش از این از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بود و مورد بی‌اعتمای آیت الله خامنه ای, تغییر موضع می دهد و به اردوی آیت الله می پیوندد. تا پیش از این تصور می شد آیت الله خامنه ای, محسن رضایی را از همان روز اول رهبری‌اش برکنار خواهد کرد. در واقع از همان نخستین روزهای رهبری‌اش همه و از جمله خود محسن رضایی انتظار این اقدام را از جانب آیت الله خامنه‌ای داشتند. اما تا آن روز جشن اتفاقی نیافتاد و این‌ها می توانست نشانه هایی باشد که اگر محسن رضایی از خود لیاقت, شایستگی و توانایی نشان دهد و موضع گیری هایی به نفع رهبر به نمایش بگذارد, فرماندهی‌اش بر سپاه تداوم خواهد یافت. رضایی در فاصله مرحله اول و دوم انتخابات مجلس پنجم آشکارا در یک سخنرانی اعلام می کند که لیبرال‌ها با حمایت آمریکایی‌ها به دنبال گرفتن مجلس پنجم هستند و دوستداران انقلاب باید مانع آن بشوند.

حسین مرعشی که در آن زمان رئیس دفتر رئیس جمهور, هاشمی رفسنجانی بود به خوبی به یاد می آورد وقتی خبر این سخنرانی محسن رضایی که نشانه تغییر مواضع او بود را به هاشمی رفسنجانی دادند, هاشمی پس از مدتی سکوت و خیره شدن, گفت فکرش را می کردم که رضایی چنین کاری را بکند.

سخنرانی محسن رضایی دو مخاطب داشت؛ هاشمی رفسنجانی و اطرافیانش که در حزب کارگزاران سازندگی جمع شده بودند و نمایندگان پیروز در انتخابات مرحله اول از یک سو و سپاهیانی که او با نام دوستداران انقلاب از آنها یاد کرده بود. در واقع او به صورت غیر رسمی به نیروهای تحت امرش دستور داد که وارد سیاست شوند و نقش کارساز و تعیین کننده‌ای برعهده بگیرند.

در مرحله اول انتخابات, فائزه هاشمی دختر رئیس جمهور, نفر اول تهران بود. هر چند با تدابیری و باطل کردن آراء چند صندوق نفر دوم شد اما اینها نشانه هایی برای بازی با تمام مهره‌ها و امکاناتی بود که آیت الله خامنه‌ای مقدار زیادی از آنها را در اختیار داشت.

میدان سیاست ایران از این لحظه به بعد با یک عامل جدید روبه رو شد و آن حضور بارز سپاه در سیاست بود. این حضور بارز ابتدا به صورت برگزاری جلسات در خصوص آشنایی با فضای سیاسی کشور و آماده کردن نیروها و اطرافیانشان برای هماهنگ کردن خواسته‌هایشان در صندوق‌های رای بود. آنها هنوز تا دستکاری آرا و تقلب در رای‌های به صندوق ریخته شده راه زیادی در پیش داشتند که باید طی می کردند.

محسن رضایی اگر چه تغییر جهت داده بود و به اردوی آیت الله خامنه‌ای پیوسته بود, اما نخستین قربانی درگیری جدید میان مردان سیاسی جمهوری اسلامی بود. او در فاصله انتخابات مجلس پنجم و ریاست جمهوری سال ۷۶ برکنار شد و جایش را به رحیم صفوی داد. یک نامحرم از سپاه کنار گذاشته شده بود.

سپاهیان برای این که راز و رمز بازی سیاست را یاد بگیرند هنوز لازم بود که تجربه‌های زیادی را پشت سر بگذارند و چیزهای زیادی یاد بگیرند.

با کنار گذاشتن محسن رضایی, ذوالقدر به ریاست سپاه که مرکز ثقل سیاسی سپاه است, انتخاب شد. او سابقه عضویت در جناح راست سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را دارد. در اطراف او در این مرکز مجموعه‌ای شکل گرفت که پروژه سیاسی شدن سپاه را دنبال می کرد.

در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ۷۶، حضور سپاه پر رنگ تر از پیش شد. آنها به نفع ناطق نوری و به صورت تمام عیار وارد عمل شدند. اما هنوز یک حزب تمام عیار که بعدها به حزب پادگانی معروف شد, نشده بودند و هنوز قادر به برهم زدن قوانین و قواعد بازی نبودند و در ابتدای راه بودند و نخستین گام‌های سیاست ورزی را برمی داشتند.

اگر چه آنها مدت‌ها بود که وارد سیاست شده بودند و با وجود انتقادهایی که می شد به صورت علنی و گسترده کار خود را جلو می بردند اما در انتخابات دوم خرداد ۷۶ نتوانستند کارشان را انجام دهند و بازی را به آقای خاتمی و اطرافیانش واگذار کردند.

به نظر می رسد که هم آیت الله خامنه‌ای و هم سپاهیان تا یک سال اول پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ به شدت سرخورده و گیج شده بودند. در این دوره آنها بیشتر انفعالی رفتار می کردند و با ناامیدی در کمین حوادث آینده بودند.

این سرخوردگی و یاس پس از انتخابات مجلس ششم و پیروزی قاطع اصلاح طلبان عمیق تر شد. ترس ناشی از فتح سنگرهای مختلف قدرت, آنها را با این واقعیت روبه رو کرد که باید با سرعت بیشتر و به صورت همه جانبه تری وارد عرصه سیاسی شوند. تجربه‌های گران سنگی اندوخته بودند و زمان حمله به اصلاح طلبان نزدیک بود.

ستاد فرماندهی سپاه و پروژه سیاسی کردن حزب پادگانی سپاه و آیت الله خامنه‌ای نخستین درسی که از انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ۷۶ و مجلس ششم گرفتند این بود که باید در ساختار سازمانی و تشکیلاتی خود بازنگری کنند.

تحلیل آرا و نتایج صندوق‌های رای نشان می داد که بدنه سپاه به رغم تمام تلاش هایی که صورت گرفته بود, همراهی لازم را از خود نشان نداده بود و به رقبایی رای داده بودند که مورد نظر آیت الله خامنه‌ای و ستاد فرماندهی سپاه نبود. به نظر می رسید که باید سپاه دوباره تصفیه سازی نیروهای خود را تجربه کند. تغییر بسیاری از فرماندهان, بازنشسته کردن اجباری و زود هنگام برخی دیگر, ارتقای رده و درجه سازمانی بعضی دیگر و فعال کردن و سازماندهی گسترده بسیج به عنوان بازوی عملیات گشت شهری و شعبه‌های حزبی سپاه در سراسر کشور در دورافتاده‌ترین شهرها و روستاها از این جمله بود.

در جلسه‌ای با حضور رهبران سپاه و بسیج که در ابتدای سال ۷۸ برگزار شد, آیت الله خامنه‌ای طی سخنانی گله آمیز, خود را ناامید از نیروهای چپ و راست و برخی از روحانیون قلمداد می کند و می گوید: این تنها شما سپاهیان و بسیجی‌ها هستید که مورد اعتماد من هستید, باید فعال تر عمل کنید و بسیج را تقویت کنیم.

سپاه با استفاده از بسیج می توانست در تمام مدارس, آموزشگاه ها, ادارات ، موسسات دولتی وشبه دولتی و حتی بخش خصوصی و دانشگاه‌ها حضور فعال و گسترده داشته باشد. دفاتر بسیج می توانست پل ارتباطی سپاه با بدنه فعال و پایگاه اجتماعی‌اش باشد. ضمن این که بازوی اجرایی و سرکوب بسیاری از انجمن ها, حرکت‌های اجتماعی, دانشجویی و کارگری بود و در کنار پلیس سرکوبگر و ضد شورش عمل می کرد.

ازاین مرحله است که یک حزب پادگانی وارد عرصه سیاست ایران می شود. حزبی با بازوهای متعدد اقتصادی, نظامی, حمایت رسانه‌ای و قضایی که در سراسر کشور شعباتی داشت و بودجه نامحدودی هم در اختیار داشت.

اتفاق "قتل‌های زنجیره ای" توسط برخی از نیروهای وزارت اطلاعات, شرایطی را پیش آورد که پس از مدتی این حزب پادگانی یک بازوی اطلاعاتی – امنیتی نیز برای خود ایجاد کند. آیت الله خامنه‌ای و سپاه, وزارت اطلاعات و توان اطلاعاتی آن را از دست داده بودند و نمی توانستند بر روی وزارت اطلاعات دولت اصلاحات حساب کنند. لازم بود که همان بدنه اطلاعاتی که در ابتدای انقلاب در سپاه تشکیل شده بود و در زمان راه اندازی وزارت اطلاعات از او گرفته بودند, دوباره بازسازی و احیا شود, اما حالا با نیروهایی که از وزارت اطلاعات جدا شده بودند.

نخستین ثمره ایجاد بخش اطلاعاتی در سپاه را باید دستگیری فعالان ملی – مذهبی و اعضای نهضت آزادی در سال ۷۹ - ۸۰ دانست. وزارت اطلاعات دولت اصلاحات و وزیر اطلاعات, یونسی اعتقادی به برانداز بودن آنها نداشتند و این موضوع را پس از دستگیری آنها در مصاحبه‌ای اعلام کرد و لزوم به برخورد هم نمی دیدند. از نظر آنها همین که تحت کنترل و نظارت هستند, کفایت می کرد. اما سپاه به پیروی از رهبری, بر این باور بود که آنها برانداز هستند و باید دستگیر شوند. دستگیری آنها پس از این اختلاف نظر با راه اندازی اطلاعات موازی آغاز شد و به دانشجویان و روزنامه نگاران نیز تسری پیدا کرد و تعداد زیادی از آنها توسط سپاه دستگیر, احضار و مورد فشار قرار گرفتند. به موازات آن, کار فشرده اطلاعاتی بر روی اصلاح طلبان درون دولت و مجلس آغاز شد. دستگیری عباس عبدی, قاضیان و بهروز گرانپایه و دادگاهی کردن تعدادی از نمایندگان مجلس, از نخستین اقدامات آنها برای تمرکز اطلاعاتی بر روی اصلاح طلبان ارزیابی می شود.

دولت اصلاحات و نمایندگان مجلس ششم از هر سو تحت فشار و کنترل بودند و سنگرهای فتح شده, یکی پس از دیگری پس گرفته می شدند. دوران پاتک حزب پادگانی سپاه شروع شده بود. حالا آنها دیگر لزومی بر صبر کردن نداشتند. همه عوامل و امکانات را در اختیار داشتند برای این که نیروهای خود را در دولت بنشانند.

- مرحله چهارم: دولت سازی

انتخابات مجلس هفتم و حوادث و حاشیه‌های آن نخستین پروژه تمام عیاری بود که به سپاه واگذار شد و باید در آن سربلند بیرون می آمد. این پروژه می توانست محک خوبی برای سپاهیان تازه وارد به میدان سیاست و آیت الله خامنه‌ای بود که سرنخ آنها را در اختیار داشت و به بازی گرفته بودشان.

رد صلاحیت بیش از دو هزار نفر توسط سپاه که اطلاعات موازی آن را مدیریت می کرد, اولین گام در این راه بود. هدف گذاری صورت گرفته در این مرحله, مهندسی انتخابات و مدیریت کردن شورای نگهبان بود. نتیجه انتخابات مجلس هفتم برای مدیران آن پروژه بسیار راضی کننده بود. آنها توانسته بودند در طی چهار – پنج سال در عرصه سیاست با کسانی که بیش از ۲۰ سال تجربه سیاسی داشتند, دست و پنجه نرم کنند و موفق و راضی کننده از آن میدان بیرون بیایند. آینده درخشانی در انتظار آنها بود و گام‌های بعدی را باید بلندتر و استوارتر برمی داشتند.

جامعه ایران با یک حزب مدرن مواجه شده بود که هر کاری از آن برمی آمد. این حزب در سراسر کشور پادگان و پایگاه‌های بسیج, نیروی سرکوب شهری و سازمان‌های فرهنگی متعدد خود را در زیر مجموعه آنها به وجود آورده بود و روزنامه و خبرگزاری خاص خود را داشت. علاوه بر آن از یک مرکز اطلاعاتی – امنیتی قوی و با نفوذ برخوردار بود که می توانست رفتار و سخنان هر شهروند ایرانی را بشنود و برای آنها پرونده سازی کند. تعداد زیادی نماینده را در مجلس هفتم دست چین و برخی از آنها را وامدار خود کرده بود.

در کمتر از شانزده سال رویای سپاهیان برای ورود به سیاست جامه عمل به خود پوشید. به نظر می رسید گام‌های برداشته شده فراتر از انتظارات و خواست آنها بود. با وجود این راه طولانی تری نیز در پیش رو داشتند.

تجربه انتخابات مجلس هفتم و مدیریت پروژه‌ای به این سنگینی, ایجاد هماهنگی بین نهادهای رسمی و غیر رسمی برای حصول به نتیجه دلخواه, پیش زمینه هایی بود برای میدان بزرگ تر انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴. سازمان بسیج به عنوان بازوی حضور سپاه در شهرها و روستاها در بالاترین حد خود تقویت و سازماندهی شده بود. در بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک کشور, بسیج تنها نهاد و مرجع کارهای مردم بود. امتیازات حکومتی و دولتی زندگی شهری و روستایی از طریق بسیج ارائه می شد و خدمات فرهنگی متعددی ارائه می داد.

عضویت دانش آموزان و دانشجویان در این نهاد برای گرفتن مجموعه‌ای از امتیازات و حقوق ویژه و معافیت ها, موقعیت بسیج را در میان توده‌های مردم تقویت کرده بود, و این همه یعنی گسترش حزب پادگانی سپاه.

آنها قادر بودند که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ بیش از پنج میلیون رای برای فرد گمنام و ناشناخته‌ای به نام محمود احمدی نژاد بسازند. بیش از ۹۰ درصد این آرا واقعی بود و بدون کوچک‌ترین تقلبی به صندوق‌ها ریخته شده بود. در واقع سازمان رای حزب پادگانی سپاه می توانست تا این میزان رای تولید کند. این سازمان بعدها توان و قدرت رای سازی خود را در انتخابات مجلس هشتم باز تجربه کرد.

در بحبوحه رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۸۸، هاشمی رفسنجانی گروهی را برای چانه زنی با فرماندهان سپاه و شنیدن حرف‌هایشان تعیین کرد. هدف این بود که سپاهیان را به سوی خود جذب کنند. او هم از اهمیت ساختار سازمانی و تشکیلاتی حزب پادگانی سپاه خبر داشت و آخرین تلاش‌های خود را برای نزدیکی به آنها به کار می بست.

از طرف فرماندهان سپاه, سردار شوشتری که بعدها در بمب گذاری گروه ریکی در سیستان و بلوچستان کشته شد با تیم هاشمی رفسنجانی وارد مذاکره شد. سردار شوشتری در پاسخ به تقاضای هاشمی برای حمایت سپاه از او, پرسید آقای هاشمی رفسنجانی در ازای این حمایت و همراهی چه چیزی به ما خواهد داد؟ ما دیگر حاضر نیستیم با پروژه‌های کوچکی چون سد کرخه سرگرم شویم.

محتوای این مذاکره نشان می داد که سپاهیان سهمی از دولت می خواهند و هر کس که حاضر باشد سهم بیشتری از دولت آینده ر ابه آنها بدهد, مورد حمایت آنها خواهد بود.

با روی کار آمدن احمدی نژاد, حالا سپاه اعضای خودش را در دولت داشت. وزرای کشور, بازرگانی, نفت, نیرو در کنار همراهی وزارت اطلاعات و پراکندن نیروهایش در رده‌های معاونت‌ها و مدیریت‌های میانی وزارتخانه‌های دیگر. از این به بعد چرخه تولید قدرت, ثروت و سیاست, حزب پادگانی سپاه را به شدت تقویت می کند. در این دوره بیشترین حجم قراردادهای اقتصادی با سپاه و قرارگاه خاتم الانبیا منعقد می شود و عمده واگذاری هایی که دولت تحت عنوان اصل ۴۴ و خصوصی سازی از طریق بورس انجام می دهد, توسط صندوق‌های مالی, موسسات اعتباری و بانک‌های وابسته به سپاه خریداری می شود.

انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ آشکارترین پروژه ملی, سیاسی و گسترده‌ای بود که سپاه آن را مدیریت کرد. سپاه در این مرحله از مهندسی انتخابات یک گام جلوتر رفت و علاوه بر مهندسی انتخابات به دنبال نتیجه سازی انتخابات هم بود.

به همین دلیل است که علاوه بر حداکثر استفاده از توان رای سازی مجموعه‌های زیر نظر خود, در عین حال اقدام به کودتای انتخاباتی می کند که نتیجه نهایی را به سود خود رقم بزند. در واقع حزب پادگانی سپاه از طریق نهادهای قانونی ساز و کار آرا, وارد دولت شد و ضربه آخر را با استفاده از بازوی نظامی ، اطلاعاتی – امنیتی خود وارد کرد و با کودتا, انتخابات سال ۸۸ را به نام خود رقم زد.

سرکوب‌های پس از آن کودتا و حملات گسترده رسانه‌ای علیه مردم, اصلاح طلبان و جنبش سبز, همه توسط حزب پادگانی سپاه که در دولت نهم احمدی نژاد سهم مهمی دارد, انجام می شد.

به نظر می رسد سپاه در حال تکمیل مرحله چهارم خود است و آماده می شود با در دست گرفتن کامل قدرت و انتخاب فردی از میان خود به عنوان رئیس جمهور, مرحله دولت سازی را تکمیل و خود را برای ورود به مرحله بعد آماده کند. اما پیش از وارد شدن به این مرحله باید اقداماتی را برای تکمیل پروژه دولت سازی خود پی بگیرد.

مبارزه با جریان انحرافی و نابودی افراد و جریانی که خود به وجود آوردند, در دستور کار سپاه قرار دارد. آنها در چند سال اخیر در پی پروژه حذف مخالفین بالفعل و بالقوه آیت الله خامنه ای, سهم خواهی هایی کرده بودند و به نظر می رسد که در حال ایجاد جای پایی برای خود در قدرت باشند. حالا حزب پادگانی سپاه برای رسیدن به قله ی روند پروژه دولت سازی که درپیش گرفته, است باید آنهایی را زیر پا بگذارد که در چند سال اخیر راه رسیدن به دولت را برای سپاهیان هموار کرده بودند.

آنها برای احمدی نژاد نقشی بیش از کاتالیزور قائل نبودند و نیستند. او وظیفه‌اش این بود که سریع تر قدرت سیاسی در ایران را یکدست سازد و بسیاری از مخالفان بالفعل و بالقوه آیت الله خامنه‌ای و سپاهیان را حذف کند و جنبش‌های جوانان, دانشجویان, زنان و کارگران ایران را لگدمال کند و همه آنهایی که می توانستند ادعایی داشته باشند را از گردونه رقابت حذف کند.

حالا نوبت کنار رفتن این کاتالیزور سودمند است. به نظر می رسد که حذف و کنار گذاشتن او در مقایسه با دیگر پروژه هایی که تاکنون توسط حزب پادگانی سپاه اجرا شد, چندان دشوار نباشد.

- مرحله پنجم: رهبر سازی

مهم‌ترین و محتمل‌ترین فردی که احتمال جانشین شدنش در غیاب آیت الله خامنه‌ای می رود, علی اکبر هاشمی رفسنجانی است. کنار گذاشتن تدریجی وی از تمام مراجع قدرت, پروژه‌ای بود که آیت الله خامنه‌ای از همان سال ۶۸ که به رهبری انتخاب شد, بسیار زیرکانه و با صبر و حوصله پی گرفت. او در مواقعی, نقش یک حامی بزرگ را برای آیت الله خامنه‌ای بازی کرده بود و حتی رهبر شدنش را به او مدیون است. اما دنیای سیاست و قدرت چنین روابطی را برنمی تابد.

پروژه حذف هاشمی رفسنجانی را شاید بتوان بزرگ ترین, قدیمی‌ترین و سخت‌ترین اقدام حزب پادگانی سپاه و آیت الله خامنه‌ای ارزیابی کرد. به هر حال هاشمی رفسنجانی هم اینک در ضعیف‌ترین موقعیت خود در هرم قدرت جمهوری اسلامی از زمان تشکیل تاکنون قرار دارد. او حتی قادر به تامین امنیت روحی و روانی افراد خانواده خود که زمانی تنها خطوط قرمزش شناخته می شدند, نیست.

از نظر حزب پادگانی سپاه و آیت الله خامنه ای, هاشمی رفسنجانی دیگر محلی از اعراب ندارد و باید او را در کتاب‌های تاریخ جست و جو کرد. اگر چه در این چند سال حتی ردپای او را در تاریخ جمهوری اسلامی نیز به شکلی ظریف پاک کردند.

چنین به نظر می رسد که هم اکنون در عرصه سیاست و قدرت ایران, تنها آیت الله خامنه‌ای و حزب پادگانی سپاه قامت برافراشته‌ای دارند. دو پیکره‌ای که تاکنون همچون یک تن واحد عمل کرده اند. اما عوامل و شواهد و شرایط متعددی وجود دارد که تحلیل و بررسی آنها نشان می دهد, در آینده‌ای نزدیک این تن واحد, دو شقه خواهد شد و آیت الله خامنه‌ای در یک بازی جدید قدرت که علاقه زیادی هم به آن دارد, سرانجام چاره‌ای جز پذیرش عمل در زمین بازی حزب پادگانی سپاه و تن دادن به خواسته‌های آنها نخواهد داشت.

البته نتیجه نهایی فرایند رهبر سازی حزب پادگانی سپاه که از مدتی پیش آغاز شد, می تواند پس از مرگ آیت الله خامنه‌ای و انتخاب و دست چین کردن یک رهبر که توسط سپاهیان ساخته شده, رقم بخورد و یا این که به واسطه یک کودتا که ناشی از شرایط خاص داخلی و بین المللی است, آن را پیش از مرگ آیت الله خامنه‌ای انجام دهند.

تحلیل ویژگی‌های شخصیتی آیت الله خامنه‌ای در این نقش بسیار مهمی بازی می کند:

وی که در پیش از انقلاب و تا چند سال اول پس از انقلاب به عنوان یک روحانی روشنفکر متمایل به اسلام انقلابی و پیشرو و نزدیک به شریعتی و علاقمند به آثارش شناخته می شد, به تدریج به محافظه کارترین و متحجرترین گرایش و برداشت‌های اسلامی متمایل شد. شاید نخستین جرقه‌های این گرایش را زمانی که وی نماینده شورای انقلاب در وزارت دفاع بود, باید جست.

رئیس دفتر وی سرهنگ سلیمی از نیروهای موثر و شاخص انجمن حجتیه بود. اگر چه آیت الله خامنه‌ای هنوز با پوشیدن لباس‌های خاص روحانیون روشنفکر و سنت شکنی چون بهشتی, صدر و خاتمی بر فاصله گذاری‌های خود با روحانیون سنتی اصرار می رزید, پیپ می کشید, موسیقی گوش می داد, رمان می خواند و در محافل شاعران حضور پیدا می کرد, اما به تدریج خود را به طور کامل به حجتیه ای‌ها نزدیک کرد. سرهنگ سلیمی بعدها وزیر دفاع جمهوری اسلامی شد. یکی دیگر از نیروهای حجتیه که او هم سرهنگ نیروی زمینی ارتش بود و رابطه بسیار حسنه‌ای با آیت الله خامنه‌ای داشت, سرهنگ صیاد شیرازی بود. شواهد نشان می دهد به دلیل نزدیکی آیت الله خامنه‌ای به آنها, تعداد زیادی از افراد وابسته به جریان انجمن حجتیه در مشاغل مهمی در ارکان جمهوری اسلامی نفوذ کردند. مهندس جواد مادرشاهی دیگر فرد برجسته حجتیه دراین زمان, مشاور امنیتی آقای خامنه‌ای در پست ریاست جمهوری بود. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آیت الله خامنه‌ای در این است که به شدت متاثر از اطرافیانش است. فردی است کاملا تشکیلاتی که از نزدیکانش حرف شنوی بالایی دارد. برخلاف هاشمی رفسنجانی, فردی تک رو و بی‌تفاوت نسبت به اطرافیان و دوستان خود نیست.

در حال حاضر مهم‌ترین و پر نفوذترین اطرافیان آیت الله خامنه ای, گروهی از فرماندهان ارشد و نیروهای اطلاعاتی – امنیتی سپاه هستند. افرادی که او غیر از آنها, کسی را خودی نمی داند و مهم‌ترین تکیه گاه قدرت خود را بر آنها استوار کرده است.

در سال‌های گذشته آنها به شدت غرق در افتخار, از مزایا و امکانات و تشکیلاتی برخوردار شده اند که امرا و فرماندهان ارتش شاهنشاهی هرگز در خواب هم نمی دیدند. آیت الله خامنه‌ای به برکت توان اقتصادی فزینده‌ای که از طریق بنیاد مستضعفان و بانک و موسسات مالی وابسته به آن, آستان قدس رضوی و ستاد اجرای فرمان امام با بذل و بخشش فراوان و مدیریت سازمان یافته و تشکیلاتی خود, سپاهیان را از سپاهی نزدیک به هاشمی رفسنجانی, تبدیل به یک حزب تمام عیار سیاسی با قدرت منحصر به فرد اقتصادی کرده است. او از طریق بخش اطلاعاتی سپاه به فرماندهی حجت الاسلام تائب و پس از آن در حلقه دوم فرماندهی ستاد عملیات سپاه به رهبری عزیز جعفری به بدنه سپاه وصل است. از آنها مشاوره می گیرد و جلسات خصوصی و محرمانه‌اش را با آنها می گذارد.

او برای سیطره کامل خود بر سپاه, طی چند مرحله اقدام به تصفیه کامل فرماندهان و بخش هایی از بدنه آن کرده است. شایعاتی نیز درباره برخی از فرماندهان با نفوذ سپاه و حذف آنها از طریق یک سری بمب گذاری‌ها و حوادثی چون سقوط هواپیما وجود دارد که به نظر می رسد آیت الله برخی از آنها را در واقع با حذف فیزیکی از سر راه خود کنار زده است.

از سوی دیگر بررسی شکل گیری احزابی چون حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی و فرایند عمل آن در طول چهل سال حاکمیت, یک الگوی مطالعاتی قابل توجه را برای بررسی عملکرد حزب پادگانی سپاه و گمانه زنی هایی در خصوص آینده آن و نقشی که می تواند در سیاست و قدرت ایران بازی کند, در اختیار می گذارد.

از هم اکنون نشانه هایی مبنی بر تن دادن آیت الله خامنه‌ای به خواست سپاه به رغم میل اولیه‌اش را می توان دید.

با توجه به وضعیتی که جنبش سبز در آن قرار دارد, به نظر می رسد که باید شناخت دقیق, جامع و قابل قبولی از این حزب پادگانی و نقشی که درسیاست و قدرت ایران دارد, ارائه داده شود.

جنبش سبز ایران و هر نوع جنبش تحول خواهانه و اصلاح طلبانه باید به پرسش‌های زیادی در این باره پاسخ دهد و نسبت خود را با این قدرت بلامنازع تعریف کند.

۱- چه راهکارهایی برای مقابله با این حزب پادگانی می توان تصور کرد؟

۲- چگونه می توان به آنها این تضمین را داد که در صورت هر نوع تحول دموکراتیک در ایران, نقش, جایگاه و قدرت اقتصادی آنها تا حدودی پذیرفته خواهد شد؟

۳- اصولا برای بی‌طرف کردن این قدرت چه ملزومات و راهکارهایی در پیش رو است؟

۴- تجربه هایی چون اتحاد جماهیر شوروی, ایتالیا و آلمان در دوران فاشیست‌ها و نازی ها, عراق صدام حسین و کشورهایی چون سوریه, مصر و لیبی را در مقابل چشمان خود داریم. از کدامیک از این الگوها می توان پیروی کرد و تا چه حد؟

۵- فرایند دموکراتیزاسیونی که در پی آن هستیم چه جایگاهی برای این حزب قائل است و چگونه با آن وارد گفت و گو و تعامل می شود؟

۶- آیا آینده‌ای برایشان متصور هستیم؟

۷- این نیرو در فرایند رشد و گسترش, کارکردهای چندگانه پیدا کرده است و به صورت یک سیستم عمل می کند. بنابراین نباید تکیه بر افراد و جابه جایی آنها گذاشت, گرچه افراد هم نقش دارند.

۸- تحلیل چالش‌های بین المللی و داخلی این نهاد از ضروریات است.

۹- امکان رشد عقلانیت و چانه زنی در برابر چالش‌های بین المللی و تاثیر آنها بر تحولات داخلی با توجه به رانت‌های اقتصادی را چگونه می بینیم؟

ود؟

۶- آیا آینده‌ای برایشان متصور هستیم؟

۷- این نیرو در فرایند رشد و گسترش, کارکردهای چندگانه پیدا کرده است و به صورت یک سیستم عمل می کند. بنابراین نباید تکیه بر افراد و جابه جایی آنها گذاشت, گرچه افراد هم نقش دارند.

۸- تحلیل چالش‌های بین المللی و داخلی این نهاد از ضروریات است.

۹- امکان رشد عقلانیت و چانه زنی در برابر چالش‌های بین المللی و تاثیر آنها بر تحولات داخلی با توجه به رانت‌های اقتصادی را چگونه می بینیم؟
 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

محسنی اژه ای: حکم حبس فائزه هاشمی تایید و قطعی شده و ان‌شاءالله اجرا می شود

Posted: 09 Apr 2012 06:21 AM PDT

محاکمه‌ی چند معاون وزیر هم در پیش است

جـــرس: سخنگوی قوه‌قضاییه از محاكمه چند معاون وزیر در ارتباط با پرونده فساد عظیم بانکی (اختلاس سه هزار میلیارد تومانی) خبر داد و ششمین جلسه دادگاه اختلاس بزرگ را یك‌شنبه هفته آینده اعلام کرد.
 

دادستان کل کشور، همچنین ضمن تایید حكم صادره علیه فائزه هاشمی در دادگاه تجدیدنظر گفت: "این احكام قطعی شده است و به اجرای احكام رفته و ان‌شاءالله اجرایی می‌شود."

 

به گزارش ایسنا، غلامحسین محسنی‌اژه‌‌ای در اولین نشست خبری سال ۹۱، از آغاز فعالیت مركز رسانه این قوه در آینده‌ای نزدیك خبر داد و ضمن ارایه گزارشی از عملكرد قوه قضاییه و دستگاه‌های وابسته در سال گذشته، در مورد علت ابلاغ نشدن قانون مجازات اسلامی گفت: این قانون هنوز از مجلس بیرون نیامده و ابلاغ نشده است.

 

اعلام آمادگی برای همكاری با قوای مجریه و مقننه برای پیگیری شعار سال

وی با اشاره به نامگذاری امسال از سوی رهبری ادامه داد: قوه قضاییه به سهم خود برای تحقق این شعار چند كار را در دستور قرار داده است. در وهله اول به مجلس و دولت اعلام كردیم كه ما حاضریم با تشكیل كمیته‌ای مشترك به صورت مستمر در طول سال موضوعات مرتبط با این شعار را تعقیب كنیم.

 

محسنی اژه‌ای افزود: در زمینه تعرفه، مقررات و مسائلی كه در دولت تصویب می‌شود، اگر جایی لازم باشد دیوان عدالت اداری وارد می‌شود. در واقع باید ببینیم كه قوه قضاییه برای تحقق پیام نوروزی مقام معظم رهبری چه اقداماتی را می‌تواند انجام دهد.

 
تعزیرات سنگر اول مبارزه با قاچاق

وی بدون اشاره به انتصاب برخی متهمان رده بالا و دانه درشت فساد اقتصادی و زد و بند های مالی در راس ستادهای مبارزه با قاچاق اظهار كرد: عمده مسائلی كه در امر قاچاق وجود دارد به عهده تعزیرات است كه تعزیرات و ستاد مبارزه با قاچاق زیر نظر دولت است اما قوه قضاییه هم در بخش‌هایی از این موضوع می‌تواند كمك كند كه با توجه به اینكه ورود قاچاق مهم‌ترین مساله است، برای مبارزه با این امر وارد خواهیم شد.

 
تاكید دادستان كل بر تقویت مجتمع امور اقتصادی

دادستان كل كشور ادامه داد: در زمینه مبارزه با مفسدان اقتصادی و كسانی كه مخل امنیت اقتصادی هستند ان‌شاالله مانند گذشته بلكه بیشتر تعقیب كنیم. در این زمینه انشاءالله مجتمع رسیدگی به جرایم اقتصادی تقویت شود و اگر نیاز باشد آموزش بیشتری به قضات داده شود.

 
تاسیس معاونت راهبردی در قوه قضاییه

سخنگوی دستگاه قضایی یادآور شد: همان‌طور كه رییس قوه قضاییه اعلام كردند در اواخر سال گذشته برای چند اقدام كه ضروری بود تمهیداتی اندیشیده شد. در این زمینه رییس قوه قضاییه تصمیم گرفتند كه معاونت راهبردی ایجاد كنند و ان‌شاالله فردی كه مسئولیت این معاونت را دارد به زودی معرفی خواهد شد.

 
تاكید بر تاسیس مركز رسانه در قوه قضاییه

محسنی اژه‌ای با بیان اینكه قوه قضاییه باید مركز رسانه داشته باشد، خاطر نشان كرد: اگرچه این مقدار اطلاع‌رسانی كه از ناحیه بنده صورت می‌گیرد و حقیقتا آنچه كه از زبان خود شما اصحاب رسانه شنیده می‌شود درست است ولی كفایت نمی‌كند و لازم است كه مركز رسانه با یك جایگاه قابل توجه در خود قوه قضاییه با شرح وظایف بیشتر تاسیس شود. انشاءالله به زودی این بخش فعال خواهد شد.

 

وی خاطرنشان كرد: بخش آموزش را ان‌شاالله مانند سال قبل بتوانیم تقویت كنیم زیرا بسیاری از جرایم سازمان‌یافته و رایانه‌ای و جرایمی كه در آنها اصل جرم یا شیوه‌هایی كه مجرمان به كار می‌گیرند جدید است و مقابله با آنها نیاز به آموزش دارد.

 
تشریح برنامه‌های قوه قضاییه برای سال جدید

سخنگوی قوه قضاییه تصریح كرد: در زمینه مبارزه با مواد مخدر هم باید گفت كه با توجه به اینكه موادمخدر صنعتی در حال حاضر بیشتر از مواد سنتی پیچیدگی و زیان دارد، نیاز است كه آموزش‌های جدیدی برای دادسرا و دادگاه انقلاب داشته باشیم. این كار در حال انجام است و قرار شده كه با هماهنگی كه با نیروی انتظامی صورت گرفته برخورد جدی‌تری با قاچاقچیان موادمخدر داشته باشیم.

 

محسنی اژه‌ای یادآور شد: سازمان بازرسی كل كشور در سال گذشته فعالیت چشمگیری در موضوعات مختلف داشت و در ماموریت‌هایی كه انجام داد كارش به‌روز بود و كارهای بسیار قوی و خوبی در طول سال 90 دنبال كرد.

 

وی درخصوص ایجاد ستاد معاونت پیشگیری از وقوع جرم در قوه قضاییه برای جلوگیری از جرایم انتخاباتی اظهار كرد: در طول حدود سه ماه قبل از انتخابات، حین انتخابات و بعد از انتخابات، این ستاد در حال فعالیت بود و با ارزیابی كه داشتیم، به عنوان كار اول و كاری كه در آستانه انتخابات انجام شد، بسیار مفید بود.

 
ارجاع ۶۸۷ شكایت انتخاباتی به قوه قضاییه

محسنی‌اژه‌ای در خصوص انتخابات نمایشی مجلس نهم ادامه داد: امسال طبق آمار كل دادگستری‌ها از قبل از شروع انتخابات، در مدت تبلیغات و در روز انتخابات ۶۸۷ فقره شكایت به مراجع قضایی گزارش شد كه این تعداد نسبت به سال‌های گذشته كاهش بسیار خوبی را داشته است.

 
تشریح عملكرد دیوان عدالت اداری و برنامه‌ها پیش‌رو

محسنی اژه‌ای با بیان این‌كه دیوان عدالت اداری اقدامات خوبی را با توجه به حجم كار بالا داشته است، اظهار كرد: دیوان عدالت با توجه به حجم كار بالا و كمبودهایی كه از لحاظ قضات، كارمند و هم‌چنین از نظر زیرساخت‌های فناوری دارند توانستند ورودی‌ها را كه در مجموع ۱۱۳ هزار بوده است در سال ۹۰ به ۹۵ هزار پرونده رسیدگی كردند كه این نتیجه، نتیجه‌ی بسیار خوبی بوده است. هم‌چنین طبق قانون، شعب دیوان عدالت در تهران مستقر است و كسانی كه با دیوان كار دارند باید از تمامی استان‌ها به دیوان مركز كه در تهران است مراجعه كنند. در همین راستا تقاضا كردیم دفترهایی را در شهرستان‌ها ایجاد كنند كه خوشبختانه در اصفهان، یزد و گرگان این دفاتر ایجاد شد.

 
پیشخوان قضایی راه‌اندازی می‌شود

وی درباره‌ی راه‌اندازی پیشخوان خدمت گفت: پیشخوان خدمت راه‌اندازی شد كه البته كامل نیست اما برای شروع بسیار خوب است.

 

محسنی اژه‌ای بیان كرد: در بخش فناوری و اطلاعات، زیرساخت‌ها آماده نیست و تا آمادگی كامل به زمان نیاز دارد. هم‌چنین آقای شهریاری یك سری زیرساخت‌ها را تهیه كردند كه به صورت پایلوت در تهران آغاز شده كه امیدواریم این امر گسترش پیدا كند كه برای دستگاه قضایی و سهولت در كار مردم بسیار موثر است.

 
سازمان‌ زندان‌ها و عملكرد سال ۹۰ و برنامه‌های ۹۱

سخنگوی قوه‌قضاییه درخصوص فعالیت‌های سازمان زندان‌ها نیز بیان كرد: سازمان زندان‌ها فعالیت‌های را داشته كه طبق قولی كه در سال گذشته دادم این بود كه بتوانیم اردوگاه‌ها را تجهیز كنیم كه مجرمین مواد مخدر از مجرمین دیگر جدا كنیم كه از لحاظ بهداشت در زندان‌ها بسیار مفید بود. تعداد زیادی از زندانیان مواد مخدر به اردوگاه‌های دیگر منتقل شده و بخش دیگری از این اردوگاه‌ها تا خردادماه آماده می‌شود و بخش دیگرش تا پایان سال آماده می‌شود.

 

وی اذعان كرد: مجرمین مواد مخدر به این دلیل به اردوگاه‌های خاص منتقل می‌شوند كه خود چون قاچاقچی هستند اعتیاد هم دارند كه این مساله مشكل‌ساز است. هم‌چنین تعدادی از زندان‌ها باید به خارج از شهر منتقل شود كه در این خصوص ۱۱ مورد پیش‌بینی شده كه امیدواریم تا آخر سال جاری این انتقال صورت گیرد.

 

محسنی اژه‌ای درباره‌ی ساماندهی مرخصی‌ها و عفوهایی كه به زندانیان تعلق می‌گیرد، گفت: عفو و مرخصی‌ها به كسانی تعلق می‌گیرد كه مجددا به كارهای خلاف روی نمی‌آورند و می‌توانند از مرخصی خود استفاده كنند اما كسانی كه در این زمینه متنبه نمی‌شوند و زمانی كه به مرخصی می‌روند مجددا كارهای خلاف خود را تكرار می‌كنند مرخصی داده نمی‌شود. هم‌چنین تعدادی از زندانیان دارای رای باز هستند كه متخلف بودند و تعقیب شدند و رای باز آنها بسته شد كه این موضوعات در سازمان زندان‌ها ساماندهی شده است.

 

سخنگوی قوه قضاییه درخصوص خانواده‌های زندانیان اظهار كرد: از خانواده‌های زندانیان تقاضا دارم كه به زندانیان خود توصیه كنند كه اگر از زندان خارج می‌شوند خلافی مرتكب نشوند كه دستگاه و نظام را از ارفاق دادن به این افراد پشیمان كند.

 
پرونده‌های جوانفكر و بقایی در حال اجراست

سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سوالی درباره علت اجرا نشدن احكام صادره علیه علی‌اكبر جوانفكر و بقایی گفت: در این موارد حكم صادر شده به دایره اجرای احكام رفته و در حال طی كردن مسیر اجرایی است.

 
اجرای احكام سریع‌تر شده است

محسنی‌‌اژه‌ای هم‌چنین در پاسخ به سوال خبرنگاری كه متوقف ماندن احكام صادره از دادگاه‌ها در دایره اجرای احكام را از جمله ایرادات دستگاه قضایی دانست، تصریح كرد: من خود شما را قاضی قرار می‌دهم. شما گفتید در سال گذشته یا در دوره جدید ریاست قوه قضاییه احكام اجرا نمی‌شود. من به طور دقیق عرض كنم كه اجرای احكام در این دوره اخیر به خصوص در دو سال گذشته مراتب از گذشته سریع‌تر و بیشتر بوده است. رسیدگی به پرونده‌هایی همچون مواد مخدر، شرارت‌ها و مفاسد اقتصادی، از این جمله هستند.

 

وی ادامه داد: من فكر كردم می‌خواهید به پرونده‌های قصاص اشاره كنید زیرا اگر این گفته شود، مطلب درستی است. بعضا احكام قصاصی صادر شده است و اولیای دم هم تقاضای اجرای قصاص داشته‌اند اما این موارد چند دسته هستند كه بخشی از مشكلات در آن به قوانین و مقررات برمی‌گردد.

 

دادستان كل كشور افزود: در برخی از موارد كه اولیای دم تقاضای قصاص داشته‌اند، من از دادستانی و دادسرا سوال كرده‌ام كه چرا قصاص اجرا نمی‌شود و پاسخ داده شده است كه اولیای دم نه درخواست قصاص می‌كنند و نه رضایت می‌دهند. بعضا اولیای دم می‌گویند می‌خواهیم فكر كنیم و گاهی این طلب مدت، سه ماه طول می‌كشد.

 

محسنی اژه‌ای اظهار كرد: در همین سال جدید به مورد این‌چنینی برخوردیم و من گفتم نمی‌شود همینطور بماند. اولیای دم را بخواهید و اگر نمی‌خواهند قصاص كنند، فرد را آزاد كنید.

 

وی خاطرنشان كرد: مورد دیگری كه باعث به طول انجامیدن اجرای حكم می‌شود، بحث تفاضل دیه است. به طور مثال اگر سه نفر عمدا در قتل یك نفر شركت كرده باشند و اولیای دم تقاضای قصاص كنند،‌ برای قصاص هر سه نفر،‌ اولیای دم باید دو دیه بدهند كه بعضا ندارند این مقدار را پرداخت كنند و از طرفی گذشت هم نمی‌كنند. بخش دیگری هم در مورد استیذانی است كه باید انجام بگیرد. استیذان به رییس قوه قضاییه تفویض شده است و شرایطی دارد كه گاهی اوقات طول می‌كشد.

 

سخنگوی دستگاه قضایی یادآور شد: اگر شما موردی را از این دست سراغ دارید، اطلاع دهید چون خود من با اینكه شاید از وظایف قانونی‌ام نباشد - شاید هم با یك تفسیر باشد ـ از مواردی كه دنبال می‌كنم بحث احكامی است كه صادر شده ولی اجرا نشده‌اند.

 

توضیح درباره وضعیت پرونده دبیر سابق شورای عالی ایرانیان خارج از كشور

محسنی اژه‌ای در پاسخ به سوالی درباره وضعیت پرونده دبیر سابق شورای عالی ایرانیان خارج از كشور نیز تصریح كرد: در این پرونده قراری صادر شده بود و آن قرار مورد اختلاف قرار گرفت. دادستان قرار بازپرس را قبول نداشت و حل اختلاف به دادگاه سپرده شد. دادگاه قرار را به نفع خواسته دادستان تایید كرد و پرونده به دادسرا بازگشت و الان در دادسرا مطرح است.

 

كیفرخواست فرد پرتا‌ب كننده كفش به رییس جمهور صادر شده است

خبرنگاری به صحبت‌های محسنی‌اژه‌ای در آخرین نشست خبری وی در سال ۹۰ اشاره كرد و پرسید چرا در سال گذشته برخی از پانصد سوالی كه پرسیده شده است، بارها تكرار شده بودند؟ سپس این خبرنگار به مواردی از جمله پرونده فرد فقیری كه به رییس دولت كفش پرتاب كرد، پرونده قاضی مرتضوی، پرونده شكایت دولت از مداحان و ... اشاره كرد. محسنی‌اژه‌ای در این زمینه اظهار كرد: من بارها عرض كرده‌ام كه در روز ممكن است ده‌ها پرونده در محاكم قضایی ایران تشكیل شود. اولا حضور ذهن نسبت به همه آنها ندارم، ثانیا ممكن است بعضی مطالب برای شما خبرنگاران مهم باشد. به نظر من این امر چیز بدی نیست و ممكن است امسال هم تكرار شود.

 

وی افزود: بعضی از پرونده‌ها هم به سرانجام نمی‌رسد و ممكن است در حال رسیدگی باشند. در بعضی پرونده‌ها هم ما عذر قانونی داریم و تا زمانی كه حكم قطعی نشود، نمی‌توانیم در مورد آن صحبت كنیم.

 

دادستان كل كشور گفت: در مورد كسی كه كفش پرتاب كرد، قبلا سوال پرسیدید و من پاسخ دادم كه این فرد تحت تعقیب قرار گرفته است. امروز هم عرض می‌كنم كه این فرد سه ماه بازداشت شد و تحقیقات جامعی در مورد این فرد انجام شد تا ببینیم كه این یك اقدام فردی بوده یا وابسته به گروهی بوده است ولی به هرحال كیفرخواست صادر شده و پرونده به دادگاه رفته است ولی هنوز حكمی صادر نشده است. این فرد هم در حال حاضر با قرار وثیقه آزاد است.

 

محسنی اژه‌ای افزود: پرونده‌های دیگری هم كه از آنها اسم بردید یا در حال رسیدگی هستند یا در آنها حكم صادر شده است. البته همه این مطالب مانع پیگیری و انتقاد شما نیست. پیگیری شما ما را هم وادار به پیگیری و احساس مسئولیت بیشتر می‌كند.

 
چند معاون وزیر محاكمه می‌شوند

سخنگوی دستگاه قضایی هم‌چنین گفت: در میان ۳۲ متهمی كه در پرونده فساد عظیم بانكی برایشان كیفرخواست صادره شده و محاكمه‌ آنان در جریان است، تعدادی معاون وزیر نیز حضور دارند.

 

محسنی اژه‌ای در ادامه نشست روز دوشنبه خود با خبرنگاران با بیان این مطلب تصریح كرد: این افراد نیز به زودی در دادگاه حضور می‌یابند و محاكمه می‌شوند.

 
سعید مرتضوی احضار می‌شود

سخنگوی دستگاه قضایی در ادامه هم‌چنین درباره پرونده «مرتضوی» گفت: همان‌طور كه قبلا گفتم پرونده باز است و طبیعی است كه این پرونده در حال رسیدگی است و اگر احضار نشده است، احضار خواهند شد.قرار منع تعقیب صادره برای این پرونده در دادگاه نقض شده است و طبیعی است كه برای رسیدگی مجدد احضار خواهد شد.

 

وی در پاسخ به سوالی دیگر درباره مرتضوی و سمت جدید وی با توجه به تعلیقش از كسوت قضاوت گفت: چه كسی گفته است كه اگر یك نفر از قضاوت تعلیق شود هیچ كاری نمی‌تواند بكند؟ شما مستند بیاورید، بعد در این زمینه با هم صحبت می‌كنیم.

 
توضیح درباره وكالت‌ها پرونده فساد عظیم بانكی

محسنی اژه‌ای در پاسخ به سوال یكی از خبرنگاران مبنی بر اینكه آیا قضات پرونده فساد مالی اخیر به ارتباط جهرمی با خسروی دست یافته‌اند یا خیر؟ گفت: چون شما اسم بردید من معذور هستم جواب بدهم. در یكی از رسانه‌ها اسامی اعلام شده كه اگر كسی از این رسانه به دلیل ذكر اسامی شكایت كند، قابل تعقیب است.

 

خبرنگاری سوال خود را این‌گونه مطرح كرد كه یك روحانی در لباس روحانیت وكالت متهمی را بر عهده گرفته كه اتهامش افساد فی‌الارض است. چگونه یك روحانی این وكالت را بر عهده گرفته است؟ محسنی اژه‌ای پاسخ داد: یك شخص روحانی ایرادی ندارد كه وكالت را بر عهده بگیرد اما بالاخره این لباس و جایگاه و موقعیت با توجه به نوع پرونده و جرم و تخلفی كه مرتكب شده شان و منزلتی دارد. تذكر شما را به‌جا می‌دانم و كار خوبی نبوده است. این انتقاد وارد است.

 

وی ادامه داد: وكالت وكیل برای هر فردی كه اعم از یك محكمه جنایی و حقوقی باشد خوب است و به نفع دادگاه و متهم است، برای اینكه خیلی از متهمان و اصحاب دعوا به مسائل حقوقی آشنا نیستند اما به شرطی كه این وكیل طبق قانون امانتدار باشد و واقعا از حق دفاع كند.

 

دادستان كل كشور افزود: وكیل حق ندارد كه به موكل خود بگوید دروغ بگوید و مطالب را خلاف واقع بیان كند یا اقدام به كتمان كند بلكه وكیل موظف است علاوه بر برگه وكالت‌نامه‌ای كه تحویل دادگاه می‌دهد، قرارداد حق‌الوكاله خود را كه بین خود و موكلش بسته شده به دادگاه بدهد. با كمال تاسف بعضی از وكلا قراردادهای میلیاردی می‌بندند كه این مساله قابل تعقیب است و كانون وكلا باید در این زمینه ورود پیدا كند.

 

محسنی اژه‌ای تاكید كرد: بعضی وكلا قراردادی می‌نویسند، مبالغ بسیار هنگفتی از این قرارداد می‌گیرند كه این موضوع قابل تعقیب انتظامی است. اگر ثابت شود وكیل با ابزار و حیله و با اعتراض بی‌جا جلسه دادگاه را طولانی می‌كند، در واقع متخلف است و اگر چنانچه وكیل یك كار تصنعی و ظاهری انجام دهد خلاف قانون بوده و این موضوع قابل تعقیب انتظامی است.

 

محسنی‌اژه‌ای ادامه داد: خبری رسیده مبنی بر اینكه وكیلی قرارداد ده میلیارد تومانی بسته ولی بعد اعلام كرده كه حق‌الوكاله چیزی دریافت نكرده است یا یكی دیگر از وكلا وكالت را مجانی بر عهده گرفته، این بسیار خوب است اما اگر بعدا ثابت شد كه مبلغی را دریافت كرده خلاف قانون است در واقع طبق قانون وكالت اگر وكیلی خارج از حق‌الوكاله خود تحت هر عنوان وجهی یا سندی یا تضمینی را دریافت كند قابل تعقیب است.

 

وی تصریح كرد: مطلبی به دست ما رسیده بود كه یكی از قاضی‌های محترم به بنده منتقل كردند كه فلان كس به خبرنگاران گفته كه من از جلسه دادگاه بیرون می‌روم و شما از من سوال كنید تا من بتوانم فضاسازی كنم كه خبرنگاران متوجه شدند و خبرنگاران این كار را نكردند. شما اصحاب رسانه پیگیری كنید اگر این خبرها درست باشد باید این وكیل قابل تعقیب است. در واقع وكیل حق ندارد دروغ بگوید یا به موكل خود یاد بدهد كه دروغ بگوید.

 
توضیح دادستان كل درباره دیه سال جدید

سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سوال خبرنگاری در مورد میزان دیه اظهار كرد: پارسال یك اتفاق خاص افتاد و آن اختلاف نظری بود كه به وجود آمد. به این شكل كه دولت و بیمه‌ مركزی گفتند ما با مشكل مواجه می‌شویم و این ممكن است در مساله تورم تاثیرگذار باشد كه به یك ساز و كارهایی رسیدند و این موضوع به یك كار دو مرحله‌ای انجامید ولی امسال اینگونه نیست و از روزهای اول، میزان دیه مشخص شد.

 

محسنی‌اژه‌ای تصریح كرد: از قبل از سال جدید با كارشناسانی در این رابطه صحبت شد. در جلسه‌ عالی مسئولان قضایی نیز در مورد این موضوع سخن گفتند و حتی رییس قوه قضاییه وقت فراوانی را در این راستا گذاشته كه بر همین اساس میزان دیه تعیین و ابلاغ شد.

 
محاكمه همه متهمان در پرونده فساد عظیم بانكی

وی در پاسخ به سوال خبرنگاری در مورد رسیدگی به اتهامات برخی مسئولان اجرایی در جریان محاكمه عوامل فساد عظیم بانكی نیز، بدون اشاره به دانه درشت ها و آقازاده های احضار نشده گفت: در جلسات این دادگاه هیچ اغماضی صورت نگرفت و در این جلسه با تمام دقت و وسواس كارها انجام شده و تمام كسانی كه اتهامی متوجه آنان بود به دادگاه احضار شده‌اند. در مورد این افراد به تناسب اتهاماتشان كه به هر میزانی بوده قرار مناسب صادر شده است و به اتهامات تمام كسانی كه به عنوان متهم تحت تعقیب قرار گرفته‌اند رسیدگی می‌شود.

 

دادستان كل كشور در همین راستا اظهار كرد: اگر ما می‌خواستیم همه‌ پرونده را تكمیل كنیم و یك‌جا به دادگاه بفرستیم زمان زیادی می‌برد؛ لذا مواردی كه امكان آن بود، تكمیل شد و بر همین اساس ۳۲ نفربه دادگاه فرستاده شدند. امیدواریم این جلسات با فاصله‌ كمتری برگزار شود و خواهش من این بود كه اگر می‌توانند در هفته دو یا سه جلسه را برگزار كنند كه گفتند این امر امكان‌پذیر نیست و ششمین جلسه دادگاه یك‌شنبه هفته آینده برگزار می‌شود.

 
پرونده‌های علیه دولت در حال رسیدگی است

محسنی اژه‌ای در پاسخ به سوال خبرنگاری دیگر در مورد آنچه كه آن را تعیین شعباتی ویژه‌ برای رسیدگی به تخلفات دولت می‌خواند، تصریح كرد: این پرونده‌ها در حال رسیدگی است. یك‌سری جرایم برای رسیدگی طبق قانون نیازمند شعبه‌ ویژه هستند. مواردی هم وجود دارد كه به دلیل كثرت نیازمند شعبه‌ ویژه هستند. در مجموع اگر بخواهیم به هر پرونده شعبه ویژه بدهیم، خودش غیر ویژه می‌شود. همچنین گزارشاتی كه از مجلس به دست ما رسیده به یك میزان نیست و برخی مربوط به دیوان عدالت، برخی دیگر مربوط به دادگستری تهران و بعضی دیگر مربوط به دیوان عالی كشور می‌شود كه موضوع واحد و در صلاحیت یك بخش نیست كه ما بتوانیم یك شعبه‌ ذی‌ربط تشكیل دهیم. این‌ها در بخش‌های مربوط به خود در حال رسیدگی هستند.

 
مشاور مرتضوی تحت تعقیب قرار گرفته است

وی همچنین در پاسخ به سوالی در مورد بازداشت فردی كه در اصفهان اقدام به تیراندازی كرده و خود را مشاور مرتضوی نامیده است و نیز وصف مجرمانه فعل او اظهار كرد: كار او مصداق محاربه نیست اما این را كه این فرد مشاور مرتضوی هست یا خیر اطلاعی ندارم. در خصوص اقدامی هم كه انجام داده تحت تعقیب قرار گرفته و پرونده در دادسرای اصفهان تشكیل شده است زیرا این اتفاق در روز اول امسال رخ داده بود؛ لذا قرار عدم صلاحیت صادر شده و رسیدگی در تهران دنبال خواهد شد.

 
مسوولان حامی گروه آریا متهم‌اند

سخنگوی قوه قضاییه هم‌چنین در پاسخ به سوالی در مورد وضعیت افراد مسئولی كه از گروه امیرمنصور آریا حمایت كرده‌اند، گفت: اگر كسی با علم به اینكه دارد عمل خلافی صورت می‌گیرد از این گروه حمایت كرده باشد، متهم است.

 

خبرنگاری به آنچه كه آن را توصیه‌نامه‌های دفتر ریاست جمهوری در حمایت از گروه امیرمنصور آریا می‌خواند اشاره كرد و پرسید آیا افرادی كه از این گروه حمایت كرده‌اند مدنظر قوه قضاییه هستند؟ كه محسنی اژه‌ای پاسخ داد: افرادی كه از این گروه حمایت كرده‌اند، چند دسته هستند. یك دسته ممكن است به عنوان اینكه این گروه دارد فعالیت اقتصادی می‌كند از آن حمایت كرده باشند و هیچ‌گونه بهره‌برداری شخصی نكرده باشند ولی اگر كسی با علم به اینكه دارد عمل خلافی صورت می‌گیرد حمایت كرده باشد، چه این حمایت كتبی باشد چه شفاهی، ممكن است مصداق معاونت باشد زیرا برخی هستند كه اقدامی در حمایت از این گروه كرده‌اند و ذی‌نفع هم هستند لذا این قضیه متفاوت است.

 

وی ادامه داد: هر امری كه در این پرونده عنوان مجرمانه داشته است چه به صورت كتبی و چه به صورت شفاهی تحت تعقیب قرار گرفته است؛ لذا توصیه به ناحق و برخلاف مقررات جرم است و هر توصیه‌ای جرم نیست.

 
درباره «شستا» چیزی به قوه قضاییه نیامده است

سخنگوی دستگاه قضایی در پاسخ به سوالاتی درباره‌ اقدامات غیرقانونی وكلا و همچنین اقدامات شركت شستا اظهار كرد: اگر خدای نكرده یك وكیل در مسیر دفاع كار خلافی كند قابل تعقیب است. در مورد این شركت هم چیزی به قوه قضاییه ارجاع نشده است.

 
حكم فائزه هاشمی اجرا می‌شود

خبرنگاری به تایید حكم صادره علیه فائزه هاشمی در دادگاه تجدیدنظر استان اشاره كرد و پرسید آیا واقعا دختر آقای هاشمی به زندان می‌رود؟ كه محسنی اژه‌ای پاسخ داد: من عرض كردم كه این احكام قطعی شده است و به اجرای احكام رفته و ان‌شاالله اجرایی می‌شود.

همین خبرنگار در مورد زمان اجرای حكم پرسید كه اژه‌ای افزود: من زمان آن را نمی‌دانم. برای مراحل اجرا من نمی‌توانم زمان تعیین كنم.

وی در پاسخ به سوالی در مورد علت ابلاغ نشدن قانون مجازات اسلامی گفت: این قانون هنوز از مجلس بیرون نیامده و ابلاغ نشده است.

 
توضیح درباره علت فاش نشدن هویت متهمان اقتصادی

خبرنگاری از علت فاش نشدن هویت متهمان پرونده فساد اقتصادی سوال كرد و گفت آیا این پرونده مهم‌تر از پرونده‌ی دادگاه فتنه نیست كه از تلویزیون پخش می‌شد؟ محسنی اژه‌ای در پاسخ به این خبرنگار اظهار كرد: ایشان یك نقد به قانون دارند. قبل از اینكه قانون آیین دادرسی كیفری باشد، علنی بودن به این معنا بود كه هویت افراد هم فاش شود ولی با اضافه شدن این تبصره علنی بودن به این معناست كه افراد و رسانه‌ها می‌توانند در دادگاه حضور پیدا كنند اما نمی‌توانند اسم یا تصویری از متهمان پخش كنند. ممكن است این نقد وارد باشد ولی همه ما باید به قانون ملتزم باشیم.

 

سخنگوی قوه قضاییه افزود: این‌كه می‌گویند چرا در یك مورد خلاف این تبصره عمل شده است باید گفت در آن شرایط مسئولان وقت به لحاظ مسائل امنیتی تشخیصی داشتند كه این تشخیص در همان زمان هم مورد سوال و ایراد بود. به فرض اینكه در آن زمان ضرورت زمانی یا هر دلیل قانونی ایجاب كرده ولی الان قانون این است و ما ناگزیریم به قانون ملتزم باشیم وگرنه قانون فرقی بین فساد كوچك و بزرگ نگذاشته است.

 

خبرنگار دیگری به اظهارات وكلا در پرونده فساد اقتصادی مبنی بر متهم بودن برخی از معاونان وزرا در این پرونده اشاره كرد و پرسید آیا زمینه‌ حضور معاونان وزرا در دادگاه فراهم است؟ كه محسنی اژه‌ای پاسخ داد: اصلا در حال حاضر برخی از همین ۳۲ نفر كه كیفرخواست برای آنها صادر شده است جزو معاونان وزیر هستند.

 

مخالفان حکومت سوریه، شروط بشار اسد برای برقراری آتش‌بس را رد کردند

Posted: 09 Apr 2012 06:20 AM PDT

جـــرس: به گزارش منابع بین المللی، مخالفان بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، شرط‌های جدید دولت این کشور را برای برقراری آتش‌بس رد کرده‌اند.


به گزارش بی بی سی، فرمانده مخالفان مسلح بشار اسد گفته است که آنها به طرح صلح پیشنهادی مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب وفادار خواهند ماند، ولی تا زمانی که نیروهای ارتش به حمله‌های خود ادامه دهند، به طور مستقیم با دولت سوریه وارد تعامل نخواهند شد.


در چارچوب طرحی که کوفی عنان، فرستاده ویژه مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه، برای پایان دادن به خشونت‌ها و برقراری آرامش در سوریه ارائه کرده، انتظار می‌رود تمام طرف‌های درگیر در این کشور از روز سه‌شنبه دهم آوریل (فردا) به برخوردهای نظامی پایان دهند.


اما روز گذشته و تنها ۴۸ ساعت قبل از آغاز اجرای این طرح صلح، دولت سوریه اعلام کرد که فقط در صورتی نیروهای نظامی از مناطق مسکونی سوریه خارج خواهند شد که مخالفان، تعهدنامه‌ای مکتوب برای پایان دادن به برخوردهای مسلحانه با نیروهای دولتی ارائه دهند.


با نزدیک شدن به موعد ضرب‌الاجل طرف‌های درگیر برای پایان دادن به خشونت‌ها در سوریه، دولت چین امروز، دوشنبه، ۲۱ فروردین، در بیانیه‌ای از دولت سوریه خواست تا به تعهداتش در چارچوب طرح صلح عمل کند.


این درخواست از سوی چین همزمان با سفر امروز وزیر امور خارجه سوریه به مسکو مطرح شده است.
در بیش از یک سال گذشته و با وجود ادامه درگیری‌ها در سوریه، دولت‌های چین و روسیه از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه حمایت کرده‌اند.


با این حال، طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان مورد حمایت هر دو کشور چین و روسیه بوده است و نمایندگان آنها در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد، با این طرح صلح اعلام موافقت کرده‌اند.


بر اساس این گزارش، دولت روسیه هم‌اکنون خود را در موقعیتی دشوار یافته و مقامات این کشور از طرح پیشنهادی کوفی عنان حمایت کرده‌اند و در شرایط کنونی، با خودداری دولت سوریه از عقب راندن نیروهای نظامی از شهرها و مناطق مسکونی ((در چارچوب این طرح)، آنها گزینه‌های سختی پیش رو دارند.


همچنین گزارش شده است که کوفی عنان در ادامه تلاش‌هایش برای جلب حمایت جهانی و منطقه‌ای به منظور برقراری آرامش در سوریه، فردا، سه‌شنبه، راهی ایران می‌شود.


هنوز درباره جزئیات سفر آقای عنان به تهران، گزارشی منتشر نشده، ولی گزارش شده است که او پیش از آن که به ایران برود، راهی اردوگاه پناهجویان سوری در منطقه مرزی ترکیه با سوریه خواهد شد.


پیش از این، دولت ترکیه اعلام کرده بود که با توجه به هجوم انبوه پناهجویانی که به منطقه مرزی دو کشور گریخته‌اند، احتمالا برای کمک‌رسانی به آنها نیازمند کمک‌های سازمان ملل متحد خواهد بود.


شدت یافتن خشونت‌ها
در آستانه موعد ضرب‌الاجل طرف‌های درگیر برای پایان دادن به خشونت‌ها در چارچوب این طرح صلح، بر شدت برخوردهای مسلحانه و خشونت‌ها نیز افزوده شده است.


مخالفان دولت گفته‌اند که روز یکشنبه، هشتم آوریل (۲۰ فروردین)، نزدیک به ۷۰ نفر کشته شده‌اند که تعداد کشته‌شدگان در دو روز گذشته را به دست‌کم ۱۸۰ نفر می‌رساند. بیشتر این کشته‌شدگان افراد غیرنظامی بوده‌اند.
مخالفان دولت سوریه می‌گویند که درخواست‌های جدید دولت سوریه، ترفندی از سوی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، است تا مانع اجرایی شدن طرح صلح در این کشور شود.


ارتش آزاد، متعهد به طرح عنان
برنامه زمانی طرح صلح نیز به شرح زیر اعلام شده است:
- ۱۰ آوریل: دولت باید نیروهای ارتش و تسلیحات سنگین مثل تانک‌ها را از شهرها، روستاها و دیگر مناطق مسکونی خارج کند
- در مدت ۴۸ ساعت بعد: آتش‌بس کامل در سوریه برقرار می‌شود
- ۱۲ آوریل: ساعت ۶ صبح به وقت محلی، باید هرگونه خشونتی از طرف تمام طرف‌های درگیر متوقف شده باشد
- گام بعد: تمام طرف‌ها برای یافتن راه‌حلی دیپلماتیک وارد مذاکره می‌شوند


ریاض اسعد، از فرماندهان ارتش آزاد سوریه گفته است که نیروهای تحت امرش "به طرح صلح عنان متعهد هستند".


ارتش آزاد سوریه از گروه‌های مسلح مخالف بشار اسد است.


اسعد گفت: "ما تضمین‌ها و تعهدات خود را به جامعه بین‌الملل و نه به این رژیم (سوریه) ارائه خواهیم کرد."
در چارچوب طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان، بنا بوده است ۴۸ ساعت بعد از پایان یافتن خشونت‌ها در سوریه و عقب‌نشینی نیروهای ارتش از شهرها و مناطق مسکونی سوریه، آتش‌بس کامل در این کشور برقرار شود.


اما روز یکشنبه، هشتم آوریل، وزارت امور خارجه سوریه در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که دولت نمی‌خواهد با عقب‌نشینی نیروهای ارتش، هیچ فرصتی برای سازماندهی و تسلیح دوباره مخالفان فراهم شود.


صدور این اطلاعیه تردیدهای جدیدی را درباره برقراری آرامش در سوریه به وجود آورده است.


وزارت امور خارجه سوریه اعلام کرده است: "کوفی عنان هنوز تعهدنامه‌های مکتوبی را که نشان دهد گروه‌های تروریستی مسلح پذیرفته‌اند به تمام خشونت‌ها پایان دهند، ارائه نکرده است."


در این اطلاعیه، خروج نیروهای ارتش از شهرها و مناطق مسکونی سوریه مشروط به دریافت تعهدنامه مکتوب از مخالفان مسلح دولت سوریه اعلام شده و آمده است که دولت سوریه همچنین منتظر دریافت تعهدنامه‌های کتبی از دولت‌های قطر، عربستان سعودی و ترکیه است که نشان دهد آنها "به حمایت مالی از گروه‌های تروریستی پایان می‌دهند."


در عین حال، سخنگوی وزارت امور خارجه سوریه گفته است که "سوریه برای عقب‌نشینی نیروهای ارتش برنامه‌ریزی کرده است و این طرح هم‌اکنون در مرحله اجرایی است، ولی تکمیل عملیات و تحقق هدف اصلی (عقب نشینی کامل) نیازمند دریافت تعهدنامه‌هایی از طرف مقابل و حامیان آنهاست."


با این حال، کوفی عنان که طرح صلح در سوریه را ارائه کرده است، شدت یافتن خشونت‌ها در این کشور را "غیرقابل پذیرش" خوانده و از دولت سوریه خواسته است تا به تعهداتش عمل کند.


او گفت: "زمان آن رسیده که لازم است همه ما هرچه سریع‌تر برای پایان دادن به خصومت‌ها (در سوریه) وارد عمل شویم."


خدمت سربازی ۲۱ ماه شد؛ توقف اجرای معافیت سه برادری

Posted: 09 Apr 2012 05:33 AM PDT

جـــرس: سازمان وظیفه عمـومی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در مورد مدت خدمت دوره ضرورت در سال ۹۱ اعلام کرد: برابر ابلاغ ستاد کل نیروهای مسلح مدت خدمت دوره ضرورت برای مشمولانی که از فروردین ماه سال ۹۱ به خدمت اعزام می‌شوند به نسبت مدت قانونی آن که ۲۴ ماه بوده حسب مورد کاهش یافته و به ۲۱ ماه رسیده است.


به گزارش همشهری، طبق آخرین ابلاغیه ستاد کل نیروهای مسلح مدت خدمت دوره ضرورت برای کارکنان وظیفه درنیروهای مسلح و یگان‌های حفاظت ۲۱ ماه و این مدت برای کارکنان وظیفه مامور به دستگاه‌های غیرنظامی به جز یگان حفاظت ۲۴ماه است و همچنین مدت خدمت کارکنان وظیفه در مناطق جنگی و امنیتی درگیر ۱۸ ماه و برای کارکنان وظیفه غیربومی در مناطق امنیتی غیردرگیر و مناطق عملیاتی و مناطق محروم و بد آب و هوا ۱۹ ماه است.


بر اساس این گزارش، سربازانی که در سال ۹۰ و قبل ازآن به خدمت اعزام شده‌اند، مدت خدمت آنان برابر مقررات سابق (مناطق عادی؛ ۱۸ماه، مناطق جنگی و عملیاتی؛ ۱۶ ماه، مناطق محروم و بد آب و هوا؛ ۱۷ ماه) است.


همچنین سازمان وظیفه عمـومی نـاجـا اعلام کرد: معافیت سه برادری (بعنی معافیت یک فرزند از خانواده‌ای که سه فرزند آن خدمت کرده) از سال ۸۸ برابر مصوبات و ابلاغیه ستاد کل نیروهای مسلح به مرحله اجرا درآمد و تا پایان سال ۹۰ نیز استمرار داشت اما اجرای این معافیت از اول فروردین ماه ۹۱متوقف شده است.


سازمان وظیفه عمـومی نـاجـا به درخواست تمام مشمولان که تا پایان سال ۹۰ واجد شرایط این معافیت بوده و درخواست خود را تا ۲۹ اسفند ماه سال ۹۰ از طریق دفا‌تر خدمات الکترونیک انتظامی به ثبت رسانیده باشند، رسیدگی خواهد کرد.



اوباما با اجرای تحریم‌های جمهوری اسلامی موافقت کرد

Posted: 09 Apr 2012 05:33 AM PDT

جـــرس: خبرگزاری آسوشیتدپرس در آستانه برگزاری گفت‌وگوهای گروه ۵+۱ با ایران، از تصمیم نهایی رئیس‌جمهوری آمریکا برای اجرای تحریم‌هایی که پیشتر علیه بانک مرکزی و صنعت نفت ایران به تصویب رسیده بود، خبر داد.


به گزارش فارس، در شرایطی که شب گذشته اخباری از توافق صورت گرفته در خصوص برگزاری گفت‌وگوهای ۵+۱ با ایران منتشر شد، خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی درباره تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران نوشت.


خبرگزاری آسوشیتدپرس با اشاره به بیانیه‌ای که روز جمعه باراک اوباما درباره تصمیم نهایی خود در خصوص تحریم‌های به تصویب رسیده در پایان ماه دسامبر سال گذشته میلادی (اوایل دی ماه) نوشت: اوباما پس از تصمیم‌گیری در این رابطه که ذخایر نفت خام کافی در بازارهای جهانی وجود دارد که متحدان آمریکا را در مضیقه قرار ندهد، در تلاش است تا تحریم‌های شدید جدیدی را علیه ایران با هدف ممانعت به عمل آوردن از صادرات نفت این کشور به اجرا درآورد.


بنا بر این گزارش، این اقدام اوباما به آمریکا اجازه می‌دهد تا تحریم‌ها علیه بانک‌های خارجی را که به خرید نفت از ایران ادامه می‌دهند عملی کنند.


مقامات آمریکایی ابراز امیدواری کرده‌اند که این افزایش فشار اقتصادی بتواند برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند و در عین حال نیز اسرائیل را متقاعد کند تا پیش از اینکه برای هرگونه حمله نظامی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران دست به اقدامی بزند، به تحریم‌ها فرصت دهد تا نتایج مطلوب را حاصل سازند.


این گزارش افزود: پس از آنکه اوباما پایان ماه دسامبر سال گذشته میلادی تحریم‌های ایران را تحت لایحه بودجه آمریکا به امضا رساند، تنها تا روز جمعه گذشته فرصت داشت تا تصمیم نهایی خود را در رابطه با این موضوع اعلام کند که ایا ذخایر نفت کاف در بازارهای جهانی وجود دارد که به کشورها اجازه دهد واردات نفت خود از ایران را متوقف کنند یا خیر. اوباما در نهایت تصمیم خود را روز جمعه در بیانیه‌ای در این رابطه اعلام کرد که البته پیش از اعلام این تصمیم خبر آن از طریق یک منبع مطلع در اختیار آسوشیتدپرس قرار گرفته بود.


اوباما در این بیانیه اعلام کرده که تصمیم خود را بر اساس شرایط اقتصاد جهانی، ذخایر نفت موجود در بازارها و تولیدات بیشتر نفت توسط برخی کشورها و همچنین برخی عوامل دیگر اتخاذ کرده است.


وی همچنین افزود: به نظارت خود بر بازار جهانی به طور دقیقی ادامه خواهم داد تا اطمینان حاصل شود که این بازار می‌تواند کاهش خرید نفت از ایران را به خوبی مدیریت کند یا خیر.


این گزارش افزود: تضمین این موضوع بویژه برای شخص اوباما در سال جاری میلادی که چند ماهی تا انتخابات دوره جدید ریاست‌جمهوری در این کشور باقی نمانده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.


بنا بر این گزارش، این تحریم‌های جدید علیه ایران که طرح آن از سوی کنگره آمریکا ارائه شده بود، موسسات مالی خارجی را که با بانک مرکزی ایران روابط دارند، هدف قرار داده و آنها را از ادامه فعالیت در آمریکا برای خرید یا فروش نفت ایران منع می‌کند.


این تحریم‌ها با پایان ماه ژوئن (اواسط تیرماه) به اجرا در خواهد آمد و بنا بر لوایح به تصویب رسیده در این رابطه تنها کشورهایی می‌توانند از عواقب این تحریم‌ها در امان باشند که تا پیش از فرا رسیدن موعد مقرر اقدامات چشمگیری را در کاهش واردات نفت خود از ایران انجام دهند.


اوباما پیشتر با به تصویب رسیدن این تحریم‌ها مخالف بود و حتی در نامه‌ای به وزیر خزانه‌داری آمریکا هشدار داده بود در صورت تصویب این تحریم‌ها در مجلس سنای آمریکا قیمت نفت در بازاهای جهانی به شدت افزایش می‌یابد و این موضوع را به نفع ایران ارزیابی کرده بود که البته همین امر نیز محقق شد.


باب منندز سناتور دموکرات ایالت نیوجرسی که این تحریم‌های جدید علیه ایران را به همراه مارک کرک سناتور جمهوریخواه ایالت ایلینوی طراحی کرده بود، از تصمیم اوباما برای حمایت از تحریم‌ها علیه بانک مرکزی ایران استقبال کرد و گفت که پیشتر از تصمیم اوباما مطلع شده است.



صدور قرار جلب برای مرتضوی

Posted: 09 Apr 2012 05:01 AM PDT

همزمان با احتمال نشست وی با طراحان استیضاح

جـــرس: در ادامه چالش ها پیرامون انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تاکین اجتماعی، منابع خبری روز دوشنبه گزارش داده اند که قاضی دادگاه عمومی تهران برای سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران قرار جلب به دادرسی صادر کرده است.


این درحالیست که منابع پارلمانی همزمان از قول یک مقام مسئول دولتی، از احتمال حضور مرتضوی در مجلس و جلسه با طراحان استیضاح شیخ الاسلامی خبر داده اند.


به گزارش مهر، پس از صدور قرار منع تعقیب برای دادستان سابق تهران در پرونده معروف به بازداشتگاه کهریزک، شاکیان پرونده به این قرار اعتراض کردند.


در ادامه نیز پرونده برای رفع اختلاف به شعبه ۱۰۶۰ دادگاه عمومی تهران فرستاده شد، که رئیس این شعبه پس از بررسی اعتراض شاکیان پرونده و قرار صادر شده از سوی دادسرا اقدام به صدور قرار جلب به دادرسی کرد.


بر اساس این گزارش، در ادامه نیز پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۵ دادسرای تهران فرستاده شده و پدر یکی از جانباختگان حادثه کهریزک و یکی از شاکیان این پرونده نیز گفته است: قرار است به زودی در شعبه ۱۵بازپرسی دادسرای تهران به سعید مرتضوی تفهیم اتهام شود.


این گزارش بدون اشاره به نفوذ و دخالت نهادها و مقامات فراقانونی برای حمایت از مرتضوی نوشت: با صدور قرار و کیفرخواست برای دادستان سابق تهران پرونده او برای محاکمه به دادگاه فرستاده خواهد شد.

 

امکان نقض حکم مرتضوی توسط دیوان عدالت اداری

همزمان، غلامرضا مصباحی مقدم نماینده مجلس شورای اسلامی و از امضا کنندگان طرح استیضاح وزیر کار ، با بیان اینکه انتصاب مرتضوی به عنوان رییس سازمان تامین اجتماعی خلاف قانون مدیریت خدمات کشوری است، گفت : با توجه به اینکه قانون مدیریت خدمات کشوری اقتضا می کند کسانی که مسئولیتی را در دولت می پذیرند تجربه آن کار را داشته باشند و سوابق و تحصیلاتشان متناسب با آن شغل باشد،انتصاب مرتضوی تخلف است.

وی افزود: در انتصاب سعید مرتضوی تخلف انجام شده و انتصاب وی خلاف قانون است و حتی این امکان وجود دارد که توسط دیوان عدالت اداری اقدام به نقض حکم مسئولیت سعیدمرتضوی شود.


احتمال نشست مرتضوی با طراحان استیضاح
همزمان خانه ملت گزارش داده است که یک مقام مسئول در وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی از احتمال حضور مرتضوی در مجلس و جلسه با طراحان استیضاح شیخ الاسلامی خبر داده و در خصوص استیضاح شیخ الاسلامی، اظهارداشت: احتمال دارد مرتضوی به دعوت منتخبی از طراحان استیضاح وزیر و هیئت رئیسه مجلس طی امروز یا فردا به مجلس برود.


وی ادامه داد: به نظر می رسد این جلسه به منظور رایزنی برای استعفا و کنارگیری مرتضوی از مدیرعاملی صندوق تامین اجتماعی باشد.


به گزارش فارس، روز گذشته نیز الیاس نادران یکی از طراحان استیضاح وزیر تعاون،‌کار و رفاه اجتماعی از احتمال استعفای مرتضوی خبر داده بود.

 


فرمانده پدافند: رادار ثامن تا ده روز دیگر به بهره برداری می‌رسد

Posted: 09 Apr 2012 05:00 AM PDT

جـــرس: در ادامه آماده سازی های نظامی، فرمانده قرارگاه پدافند خاتم الانبیاء در خصوص اقدامات جدید این قرارگاه در سال جدید گفت: در زمینه کشف، رادار ثامن که در یکی از نقاط سخت کشور نصب شده است، در کمتر از ده روز دیگر به بهره برداری می رسد.


به گزارش مهر، پاسدار فرزاد اسماعیلی فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء در حاشیه مراسم سالگرد صیاد شیرازی افزود: این رادار در یکی از نقاط سخت کشور نصب شده است و به عنوان کشف کمکی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.


فرمانده قرارگاه پدافند خاتم الانبیاء تصریح کرد: پس از نصب این رادار سعی می شود در سایر نقاط کشور نیز از این رادار استفاده شود.


اسماعیلی در ادامه تصریح کرد: سامانه اطلاعاتی «صیاد ۴۰» نیز به نقطه قوت خوبی رسیده و در اشراف اطلاعاتی به ما کمک می کند.


وی همچنین در پاسخ به سئوال دیگری در خصوص فعالیت های این قرارگاه در سال جدید اظهار عقیده کرد: تحریم ها به ما کمک کردند که به سرمایه داخلی متکی باشیم و در زمینه دفاعی تنها از توانایی قرارگاه، دانشگاه و صنایع استفاده کنیم و به خرید از خارج نیندیشیم.


گفتنی است، پیش از این قرار بود روسیه سامانه موشکی اس ۳۰۰ را به ایران ارسال کند، که پس از سال ها تعویق، از فروش و ارسال آن به ایران خودداری کرد.

محل مذاكرات ایران و گروه ۱+۵ اعلام شد: دور اول استانبول، دور دوم بغداد

Posted: 09 Apr 2012 04:44 AM PDT

صالحی: باید صادقانه پای مذاکره بیایند

جـــرس: در حالیکه مخالفت ناگهانی جمهوری اسلامی با برگزاری مذاکرات آتی اتمی در استانبول ترکیه، خشم مقامات کشور میزبان را برانگیخته و موجب حملات تندی به تهران شده بود، روز دوشنبه نهم آوریل، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی اعلام كرد دور نخست گفت‌وگوها در استانبول و دور بعدی آن در بغداد انجام می شود.


به گزارش ایسنا، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی طی بیانیه ای اعلام كرد: به دنبال انجام چندین دور مذاكرات فشرده میان معاونان سعید جلیلی و كاترین اشتون، دو طرف با برگزاری دور نخست گفت‌وگوها در روز شنبه ۲۶ فروردین ماه در استانبول و انجام دور بعدی آن در بغداد موافقت كردند.


همچنین قرار شد زمان برگزاری گفت‌وگوها در بغداد در پایان گفت‌وگوهای استانبول اعلام شود.


طی هفته های اخیر، ترکیه خود را مجددا کاندیدای میزبانی مذاکرات کرده بود، که همانند سال گذشته ابتدا مورد موافقت ایران قرار گرفت، اما در پی بحرانی شدن روابط بین دو کشور پیرامون موضوع سوریه و سپر موشکی، جمهوری اسلامی اعلام کرد عراق را گزینه اول برای میزبانی مذاکرات می‌داند.


اعضای گروه ۱+۵ (آلمان بعلاوه کشورهای عضو دائم شورای امنیت) به شدت با برگزاری مذاکرات در عراق مخالفت کرده و خواستار برگزاری گفت‌وگوها در اروپا یا استانبول بودند.


ایران روز پنجشنبه گذشته درخواست اشتون برای انجام مذاکرات در یکی از سه کشور نروژ، سوئیس و اتریش را هم نپذیرفته بود.


مذاکرات اتمی میان جمهوری اسلامی و جامعه جهانی در برهه های مختلف دچار بن بست و شکست شده است.

 

صالحی: ۱+۵ باید صادقانه پای مذاکره بیاید
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی با بیان اینکه تلاش می‌کنیم در مذاکرات با گروه ۱+۵ هر دو طرف به صورت برد-برد به نتایج راضی‌کننده‌ای دست یابند، گفت: امیدواریم در این نشست قدم‌هایی رو به جلو برداشته شود.


به گزارش تارنمای خانه ملت، علی‌اکبر صالحی درباره برخی اخبار منتشر شده در رسانه‌های غربی مبنی بر اینکه ۱+۵ در مذاکرات آتی با ایران شروطی را مطرح خواهد کرد، گفت: موارد مطرح شده تنها موضوعات رسانه‌ای است و ما نمی‌توانیم مبنای قضاوت خودمان را مسائل منعکس شده در رسانه‌ها قرار دهیم.


وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ادامه داد: گذاشتن هر شرط و شروطی قبل از نشست یعنی نتیجه‌گیری قبل از مذاکره که کاملا بی‌معناست و هیچ یک از طرفین شروطی را که قبل از مذاکره گذاشته می‌شود نخواهد پذیرفت.


صالحی با اظهار امیدواری به اینکه این نشست نسبت به نشست‌های گذشته نتایج مثبتی داشته باشد، گفت: امیدوارم در مذاکره آتی یک قدم رو به جلو برداشته شود.


این عضو هیات دولت با اشاره به مواضع اخیر گروه ۱+۵ گفت: امیدواریم ۱+۵ صادقانه پای میز مذاکره بنشیند.


می توان غنی سازی را متوقف کرد

همزمان رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نیز، درخواست جامعه جهانی برای توقف غنی‌سازی ۲۰ درصد را غیرمنطقی ذکر کرد و گفت: "اما در عین حال از احتمال توقف غنی‌سازی ۲۰ درصد پس از آنکه به مقدار کافی سوخت تا غنای ۲۰ درصد تولید کردیم، می توان سخن گفت."

 

به گزارش واحد مرکزی خبر، فریدون عباسی طی گفتگو با شبکه اول صدا و سیما افزود: "خواست کشورهای ۱+۵ در رابطه با تعلیق فعالیت‌های سایت فردو غیرمنطقی است. سایت فردو هیچ فرقی با سایت نطنز ندارد، هر دو برای انجام غنی‌سازی اورانیوم طراحی شده‌اند و هر دو در زیر زمین قرار دارند. تا به حال سوخت تا غنای ۲۰ درصد در نطنز تولید می‌شد اما با توجه به این که آزمایشگاه طراحی شده برای تولید سوخت تا غنای ۲۰ درصد را برای کار دیگری نیاز داشتیم، انجام این کار را به سایت فردو منتقل کردیم. از نظر من به لحاظ مکانی این دو سایت هیچ تفاوتی با هم ندارند... ما هیچ توجیهی برای چنین درخواستی از سوی کشورهای ۱+۵ نمی‌بینیم... اما سوخت از غنای ۲۰ درصد را بیشتر از نیازمان تولید نمی‌کنیم چرا که به صرف ما نیست که آن را تولید و نگهداری کنیم. ما به اندازه‌ای تولید می‌کنیم که پاسخگوی راکتور تهران و نیز سوخت راکتور بعدی که می‌خواهیم در آینده آن را بسازیم و به آژانس اعلام خواهیم کرد، باشد."

 

اظهار وی درحالیست که هفته گذشته یک عضو برجسته اصولگرایان مجلس، از تسهیلات غنی سازی در کشور خبر داده و طی اظهاراتی جنجالی، خاطرنشان کرده بود که از بیست درصد تا هفتاد و پنج درصد غنی سازی، راهی بسیار کوتاه لازم دارد و ما می توانیم انرا انجام دهیم."


تئوری تبلیغی حکومت؛ تولید آثار سفارشی برای جعل واقعیت

Posted: 09 Apr 2012 05:38 AM PDT

نیلوفر زارع
  جرس:حامیان حکومت مدام از مرگ جنبش سبز سخن می گویند و از هر راهی برای انکار اعتراض های وسیع اجتماعی استفاده می کنند ولی ناخواسته خود را در وضعیتی متناقض نما قرار می دهند. آنها از یک سو بر آرام بودن اوضاع و فقدان هرگونه پتانسیل اعتراضی علیه حکومت تاکید می کنند و از طرف دیگر دست به رفتارهایی می زنند که برملاکننده هراسشان از جنبش دموکراسی خواهی است. هراس حامیان حکومت در دو وجه عمده قابل مشاهده است. بخشی از آن شامل انسداد فضای سیاسی با استفاده از ابزارهای قضایی و امنیتی است و بخش دیگر شامل اقدام های تبلیغی و رسانه ای است که تجلی آن را می توان در انتشار کتاب ها، مستندهای تلویزیونی و فیلم های سینمایی علیه مخالفان حکومت مشاهده کرد. این اقدام ها روی هم رفته گویای آن است که حکومت علیرغم تظاهر به اعتماد به نفس تا چه حد نسبت به جریان دموکراسی خواه ایران احساس تشویش و دلهره دارد.


بودجه ای در خدمت تحریف واقعیت


فضاسازی تبلیغی و رسانه ای علیه جریان هوادار تغییر از همان عصر 22 خرداد سال 1388 آغاز شد. با بروز اعتراض ها به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری که بعدا به جنبش سبز مشهور شد، فضاسازی تبلیغی حکومت نیز قوت گرفت. سناریوهای رسانه ای آنها از متدها و اسلوب های نسبتا واحدی بهره برده است. تئوریسین های حکومت در تلاش بوده اند که جریان دموکراسی خواهی ایران را وابسته به بیگانه، غیرملی،ضد دین و حامیان آن را فریب خورده معرفی کنند. انتخاب تعبیر" جریان فتنه" برای " جنبش سبز" نیز به خوبی نگاه تبلیغی و رسانه ای حکومت به مخالفان را تببین می کند. برای این فضاسازی رسانه ای بودجه های کلانی خرج شده است و گروهی از حامیان حکومت برای انتشار آثاری علیه جریان دموکراسی خواهی به خدمت گرفته شده اند.این آثار در دو سال و نیم گذشته به شکلی انبوه تولید و توزیع شده است. در نمایشگاه کتاب سال 1389 و 1390 این تولیدات به ظاهر فرهنگی در معرض دید مخاطبان قرار گرفت. "بهمن دری " معاون فرهنگی وزارت ارشاد در اسفند سال 1389 اظهار داشت که نزدیک 400 اثر با موضوع " فتنه" منتشر شده است. از آن زمان تاکنون نزدیک یک سال و دو ماه می گذرد و طبعا بر حجم این آثار افزوده شده است.


متدهای کتابهای سفارشی


تنها نگاهی به آثار انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای پی بردن به کثرت آثار تولید شده علیه جنبش سبز کفایت می کند. این انتشارات به تنهایی 9 اثر را علیه جنبش سبز منتشر کرده است. در کتاب "شنبه پس از انتخابات" نوشته " محمد سعید کاوه" از اعتراض های پس از انتخابات به عنوان اغتشاش یاد شده و نویسنده ان ادعا کرده که "وقایع فردای روز انتخابات و اعتراض بی‌رویه و شبهه‌افکنی در نتیجه‌ و نحوه‌ی برگزاری انتخابات باعث شکل‌گیری جو تشنج در جامعه" بوده است. " فرشاد مهدی پور" در کتاب " تقلب بزرگ" با اشاره به اعتراض "میرحسین موسوی" علیه نتایج انتخابات گفته" نامزدی که خود را پیروز انتخابات می‌دانست و در تمامی دوره‌ی تبلیغات، از خود چهره‌ای قانون‌مدار و متعهد به نمایش گذاشته بود، ناگهان تغییر موضع داد و (در همان لحظات اولیه) بی‌اقامه هیچ دلیل و دعوایی، خواهان ابطال انتخابات شد." او پس از زیر سوال بردن دلیل اصلی اعتراضها مدعی شده که جنبش سبز اسباب دو قطبی شدن جامعه ایران را پس از انتخابات فراهم کرد. "آرش پاک اندیش" در کتاب " مهدی کروبی در مدار سقوط" به کارنامه این رهبر جنبش سبز پرداخته و با اشاره به هشدار کشورهای غربی درباره وضع سلامت وی تلاش کرده که کروبی را حمایت شده از طرف غرب معرفی کند. کتابهای " نقش بهاییت در فتنه 1388 " و نقش انگلیس در فتنه 1388" نیز همان طور که از عناوین آنها پیداست حاوی ادعاهایی مبنی بر هدایت اعتراضهای پس از انتخابات ریاست جمهوری توسط بهاییان و دولت انگلیس است.

 

علاوه بر اینها کتابی تحت عنوان " نقشه راه ، ۸۸ قطعه از بیانات مقام معظم رهبری درباره نقش بصیرت در فتنه ۸8" نیز توسط انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده که حاوی سخنرانی های آقای خامنه ای علیه جنبش سبز و رهبران آن است. " روح الله حسینیان" روحانی تندرو عضو مجلس شورای اسلامی نیز کتابی را در انتشارات سازمان تبلیغات با عنوان " نظریه فتنه" به چاپ رسانده است و در آن با شبیه سازی اعتراض های پس از انتخابات با تحولات صدر اسلام مدعی شده فتنه زمانی اتفاق می افتد که" منافقان داخلی و دنیاطلبانی که احساس می‌کنند منافع مادی آنها تامین نشده با تحریک مخالفان ایدئولوژیک خارجی، دست به توطئه می‌زنند و با ایجاد شبهه و تردید، با تمسک به دین و تاویل قرآن و تفسیر به رای، قسمتی از مردم را به طغیان علیه رهبری انقلاب بر می‌انگیزند." او با این تعریف آشکارا در صدد مصادره وضعیت به نفع رهبر جمهوری اسلامی برآمده و اعتراضها علیه حکومت تحت تصدی وی را مترادف اعتراضها علیه پیامبر اسلام دانسته است.


کتابی دیگر تحت عنوان " شورش اشرافیت بر جمهوریت، ریشه یابی حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸" نیز توسط "حمید رضا اسماعیلی" نوشته شده است و او در این کتاب ادعا کرده که اعتراضهای پس از انتخابات نشان دهنده "غلبه روح طاغوتی و زیاده‌خواهی " بوده است.کتاب "تحلیلی بر مواضع هاشمی رفسنجانی در انتخابات دهم ریاست جمهوری" نوشته "روح الامین سعیدی" نیز در یک کلام به دنبال تخطئه آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بابت تلاش اش برای دلجویی از معترضان و پایان دادن به جو خفقان و سرکوب است. در این آثار عناصر تبلیغی و خط رسانه ای حکومت علیه جریان دموکراسی خواهی به شیوه ای نسبتا یکدست بکار رفته است. توزیع وسیع آنها در میان دستگاه های دولتی و کتابخانه های عمومی سراسر کشور نشان می دهد که تئورسین های رسانه ای حکومت با چه مکانیسمی در صدد القاء ادعاهای دست ساز خود به مخالفان هستند.


فضاسازی چندلایه


فضاسازی تبلیغی حکومت علیه جریان دموکراسی خواه صرفا به انتشار آثار مکتوب محدود نبوده است. مستندهای تلویزیونی برای زیرسوال بردن ماهیت اعتراض ها نظیر مستندی که در آن "قتل ندا آقا سلطان" انکار می شد بخشی از پروژه حکومت برای بی اعتبار سازی مخالفان خود طی نزدیک به سه سال گذشته بوده است. نمونه اخیر این قبیل اقدام ها را می توان در تولید فیلم " قلاده های طلا" توسط "ابوالقاسم طالبی" مشاهده کرد که هدف آن در یک کلام مرتبط کردن معترضان داخلی به دولت های بیگانه و گروه های بدنام سیاسی است. مقام های حکومتی ابایی ندارند از این که آثار تولید شده با چنین محتوایی را از رانت های بی حساب و کتاب بهره مند ساخته و تولیدکنندگان آنها را مورد تشویق قرار دهند،چنان که "محمود احمدی نژاد" رییس دولت دهم روز یکشنبه(20 فروردین) با انتشار لوحی به کارگردان " قلاده های طلا" از او تقدیر کرد. این در حالی است که بخش عمده سالن های سینما در تهران و شهرهای بزرگ برای پخش این فیلم به خدمت گرفته شده اند و تیزرهای آن مدام در رسانه های وابسته به حکومت پخش می شود. هدف از چنین اقدام هایی کاملا مشخص است. حکومت می خواهد که روایت ساخته‌ی خود از تحولات پس از انتخابات را به خورد افکار عمومی بدهد. روایتی که دستکم از طرف معترضان به وضع موجود کاملا مردود است و بیش از هر چیز هراس و سراسیمگی حکومت نسبت به جنبش اعتراضی را برملا می کند.معترضان می گویند که اگر حکومت  هراس و تشویشی نداشت این همه هزینه برای تخریب جنبش سبز هم معنا و مفهومی پیدا نمی کرد.