جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


حقوق بشر در ایران

Posted: 12 Apr 2012 09:11 AM PDT

سید مصطفی علوی
متهم یا محکوم، انسانی است که صرف نظر از اتهام ، جرم ، محکومیت و احیاناٌ شنائت عمل خود، بی پناه ترین فردی است که لزوما بایستی به شرف ، عزت و کرامت انسانی او ارج گذارده شود.


صدور بیانیه حقوق بشر و شهروندی در سال 1789 میلادی در انقلاب فرانسه ،با این جملات:"حقوق بشر یعنی آنکه جان و مال آدمی آزاد باشد و او بتواند به زبان قلم با دیگران سخن گوید. حقوق بشر یعنی آنکه نتوان کسی را بدون حضور یک هیئت منصفه متشکل از افراد مستقل ،محکوم کرد. یعنی آنکه محکومیت کیفری بر اساس مقررات قانونی صورت گیرد. یعنی آنکه انسان بتواند با آرامش خاطربه هر دینی که خود بر می گزیند متدین شود و ...

آغازگر حرکتی بود که در مسیر خود به مواد میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی با مضامینی چون :" هر کس به ارتکاب جرمی متهم شده باشد حق دارد بی گناه فرض شود تا اینکه مقصر بودن او بر طبق قانون محرز گردد :" متهم باید در اسرع وقت و به تفصیل ، به زبانی که او بفهمد از نوع و علل اتهامی که به او نسبت داده می شود مطلع گردد ." و ... منجر گردید که ایران نیز به لحاظ حقوقی پایبند به آنها ست و قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در اصول 32 (هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم قانون .... و یا :... در صورت بازداشت ، موضوع اتهام باید با ذکر دلائل بلافاصله به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحۀ قضائی ارسال شود.)37 (اصل ، برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود ، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.") آنها را به رسمیت شناخته است . میثاقی که به همراه میثاق بین المللی حقوقی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی از دل اعلامیۀ جهانی حقوق بشر که در سال 1948 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید بوجود آمد.

اعلامیه جهانی حقوق بشر که یک پیمان بین المللی است از 30 ماده تشکیل گردیده که به تشریح دیدگاههای سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر می پردازد . مفاد این اعلامیه ، حقوق بنیادی مدنی ، فرهنگی ، اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی که تمام انسانها در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند را مشخص کرده است و بسیاری از صاحب نظران آنرا الزام آور و بر خوردار از اعتبار حقوقی بین الملل دانسته اند . زیرا بطور گسترده ای پذیرفته شده و برای سنجش رفتار کشورها بکار می رود.

اعلامیه جهانی حقوق بشر مشتمل بر ارزشهایی همچون :"حق برخورداری از آزادی و امنیت فردی ، شناسائی هر فرد به عنوان یک انسان در برابر قانون ، تاکید بر ضرورت آزادی از بردگی و شکنجه و یا برخوردهای خشن و غیرانسانی و اهانت آمیز ، تاکید بر ضرورت امنیت افراد از توقیف خودسرانه و بازداشت یا تهدید ، تضمین امنیت قضائی متهمان به جرائم و حق دفاع قانونی در یک محاکمه عادلانه ، تاکید بر اصل برائت و منحصر بودن مجازات به آنچه در قانون مقرر شده است ، تاکید برضرورت آزادی افراد از مداخله های خودسرانه در زندگی خصوصی و خانوادگی ، تاکید بر ممنوعیت باز کردن و تفتیش مکاتبات بین افراد و... می باشد..
اولین جملۀ مقدمۀ اعلامیه جهانی حقوق بشر از شناسائی کرامت ذاتی انسانها سخن می گوید :کرامتی که در بند 6 اصل دوم و اصل 39 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آمده است. همچنین در ماده 5 اعلامیۀ جهانی حقوق بشر آمده است : "هیچکس را نمی توان شکنجه داد یا رفتار یا مجازاتی ظالمانه ، غیر انسانی یا اهانت آمیز با او روا داشت." اصل 38 قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز مقرر داشته :هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت ، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت ، اقرار و سوگندی فاقد ارزش قانونی است . متخلف از این اصل ، طبق قانون مجازات میشود.
در همین راستا اصول دیگری همچون اصل 35( در همه دادگاهها ، طرفین دعوا حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند ، باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد). اصل 36 (حکم به مجازات اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.) اصل 39 (هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر ، بازداشت ، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.)به روشنی حرمت و کرامت انسانی را حق مطلق و خدشه ناپذیری می داند که تجاوز به آن را به هیچ عنوان نباید جایز دانست.

همانگونه که اشاره رفت به مواد میثاقهای حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی به تصویب قوۀ مقننه ایران نیز رسیده است و تعهداتی که یک دولت در قلمرو حقوق بین المللی بر عهده می گیرد ،ب ه لحاظ اهمیت در بالاترین درجه است و هیچ دولتی نمی تواند در پناه قانون ملی خود از تعهدات بین المللی اش بگریزد.

هر چند اما تاکنون تعریف چندان دقیقی از حقوق بشر ارائه نشده که مورد پذیرش همگان باشد و این امر خود مشکلی مهم و اساسی در راه تنظیم بین المللی آن افزوده است ، ولی شاید این تعریف که: " حقوق بشر ، حقوقی بنیادین و انتقال ناپذیر است که برای حیات نوع بشر ، اساسی تلقی می شود ".بتواند حداقل تصویری کلی از ماهیت این حقوق را ارائه نماید.

در مطالعات حقوقی معاصر ، حقوق بشر به نحوی فزاینده در سه مقولۀ جداگانه تنظیم گردیده است :

-حقوق نسل اول: حقوق مدنی و سیاسی
-حقوق نسل دوم:حقوق اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی
-حقوق نسل سوم: حقوق جمعی و گروهی

اکنون مدتهاست که حقوق بشر، در مرکز توجه جهانیان قرار گرفته و یکی از مهمترین موضوعات در حقوق بین الملل معاصر است که حساسیت بسیاری نسبت به رعایت آن وجود دارد. بطوریکه معیار و ملاک مشروعیت و مقبولیت حکومتها ، رعایت حقوق بشر شده است و تقریبا هیچ حکومتی اتهام بی اعتنائی یا نقض حقوق بشر را بر نمی تابد.

در ایران ما نیز حقوق بشر در طول سالیان متمادی همواره مطرح و مورد توجه فعالین مدنی و اجتماعی ، سیاسی و ... بوده است ، ولی علیرغم تصویب میثاقهای بین المللی توسط ایران و لزوم پایبندی حقوقی به آنها از یک سو و صراحت اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی در خصوص رعایت حقوق بشر ، از سوی دیگر ،این اصول از زمان تصویب تاکنون عملا ٌ زیر پا گذشته شده است و در همین راستا در تاریخ 16 /3 / 83 در جهت رفع اشکال و ایراداتی که در مورد رعایت حقوق متهمان و اصولاٌ شهروندان وجود داشت ، قانونی تحت عنوان ،ق انون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی ، به تصویب رسید که کلیۀ دادگاههای عمومی ، انقلاب و نظامی و دادسراها وضابطان قضائی را مکلف نموده بود ، موارد مذکور در آن قانون را رعایت نمایند که متاسفانه این قانون نیز نتوانست تاثیری بر عملکرد مراجع قضائی و ضابطان آنها در جهت مراعات حقوق متهمان بگذارد وهرگاه که دلسوزان کشور و جامعه نسبت به شیوۀ اعمال و اجرای قوانین هشدار دادند،متهم به حمایت و جانبداری از بیگانگان و دشمنان کشور واراذل و اوباش و مجرمان خطرناک و برهم زنان امنیت و نظم اجتماعی گردیدند ، در حالی که اگر محاکمه و محکومیت متهم جزء تکالیف دستگاه قضائی می باشد ، رعایت حقوق متهم (هر فردی که باشد )نیز خود نیز جزء وظایف ذاتی نظام قضائی است.
اینک و در حالی که مسئولین امر مرتباٌ فریاد رعایت حقوق شهروندان و متهمان و زندانیان را سر میدهند، نگاهی گذرا به قانون حقوق شهروندی انداخته و موارد آن را مرور می نماییم تا به عینه مشاهده کنیم که این قوانین هیچگاه برای اجرا تصویب نگردیده و تنها برای ارائه در جلسات و کتابها و مجامع بین المللی و ایجاد ظاهری انسان دوستانه تصویب می شوند.

اینجانب در طول ماهها بازداشت در سلولها ی بازداشتگاههای امنیتی ، بویژه بندهای امنیتی 209 و2 الف با کمال قاطعیت ، نقض اصول قانون اساسی ، آیین دادرسی کیفری ، قانون احترام به حقوق شهروندی ، بیانیۀ جهانی حقوق بشر ، میثاقهای "حقوق مدنی و سیاسی " و حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی " ، آیین نامه اجرایی سازمان زندانها ، آیین نامه اجرائی نحوۀ تفکیک و طبقه بندی زندانیان ، آیین نامه اجرائی نحوه اداره بازداشتگاههای امنیتی و اصول مسلم شرعی ،اخلاقی و انسانی را اعلام و شمه ای از آنها را بیان می دارم .

لازم به توضیح است که آخرین حضور اینجانب در بند 209 زندان اوین در تاریخ 9 مهرماه 88 پایان پذیرفته و در حالیکه روز قبل از آن بدلیل فشارهای وارده و وضعیت نامناسب نگهداری در سلول انفرادی به مدت طولانی و تشدید بیماری و وخامت حالم ، توسط مامورین مراقب بند به اطاق بهداری بند 209 هدایت و درهمان تاریخ 9 مهر ماه به بهداری اوین اعزام و مورد معاینه قرار گرفتم که با تشخیص پزشک متخصص وبه علت وضعیت بد جسمی بایستی بطور اورژانس به بیمارستان خارج از زندان اعزام و در بخش سی.سی .یو بستری گردم واز عجایب این است که در حالی که بایستی جهت بستری به بیمارستان اعزام گردم ، شب هنگام به زندان رجائی شهر انتقال و تحویل گردیدم، گویا نام دیگر این زندان "سی.سی.یو یا بخش مراقبتهای ویژه" بود و ما از آن بی اطلاع بودیم. لازم به توضیح نخواهد بود که بگویم از بدو ورود به زندان ، حتی توسط پزشک عمومی نیز معاینه نشدم و بیماریم نیز بیش از پیش تشدید گردید.

-اما قانون حقوق شهروندی ، ماده 1 این قانون می گوید: " کشف و تعقیب جرائم و اجرای تحقیقات و صدور قرارهای تامین بازداشت موقت می باید مبتنی بر رعایت قوانین و با حکم و دستور قضائی مشخص و شفاف صورت گردد و از اعمال هر گونه سلایق شخصی ، سوء استفاده از قدرت و یا اعمال هرگونه خشونت و یا بازداشتهای اضافی و بدون ضرورت اجتناب شود."

آیا براستی این ماده اجرا می شود؟ دستگیریهای فردی و جمعی بدون حکم شفاف منطبق با کدام قانون است؟ آیا صدور قرارهای بازداشت موقت که در حجم وسیعی انجام می پذیرد بر مبنی سلایق شخصی و سوء استفاده از قدرت نیست؟ آیا نگهداری بعضی از متهمان بصورت بلاتکلیف و تحت قرار بازداشت موقت آن هم در زمان های بس طولانی که گاه از مرز 12 و 13 سال گذاشته است توجیه عقلی ، منطقی و قانونی دارد؟! و آیا از مصادیق عینی بازداشت اضافی و بدون ضرورت ودر حکم بازداشت به میل شخصی نیست؟! و آیا می توان نام دیگری جز نقض حقوق بشر برای آن یافت!!؟؟ مصادیق بسیاری بر این اعمال و رفتارهای غیر انسانی و ضد بشری وجود دارد که بازداشت و جصر خانگی مراجع تقلید مخالف و منتقدی همچون آیات الله منتظری ، قمی ، شریعتمداری ، روحانی ، شیرازی و.... و یا حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی بدون حکم مرجع قضایی و بر اساس تصمیم محفلی مقامات سیاسی و امنیتی از بارزترین نمونه های آنست؟

-ماده 2 این قانون اما بیان می دارد:... تا جرم در دادگاه صالح اثبات نشود و رای مستدل و مستند به مواد قانونی و یا منابع فقهی معتبر (در صورت نبودن قانون) قطعی نگردیده،اصل بر برائت متهم بوده و هر کس حق دارد در پناه قانون از امنیت لازم برخوردار باشد.

آیا دستگاه قضائی قبل از قطعیت رای محکومیت افراد، آنها را در حکم سایرین دانسته و اصل را بر اساس برائت می داند؟؟!! و با این افراد نیز همچون دیگران رفتار می نماید؟ مگر نه این است که به محض احضار یا دستگیری فرد، آبرو ، مال ، ناموس و حتی نزدیکان وی مورد تهدید واقع نمی گردند؟ مگر نه اینست که گاه تا چند سال متهم را بلاتکلیف در بازداشتگاه نگاه داشته و از حقوق اولیۀ هر ذی حیاتی محروم می سازند و رای قطعی نیز صادر نمی نمایند ؟! آیا واقعاٌ متهمان از امنیت لازم برخوردارند.

اما ماده 3 قانون مذکور اشعار داشته:"محاکم و دادسرهای مکلفند حق دفاع متهمان و مشتکی عنهم را رعایت کرده و فرصت استفاده از وکیل و کارشناس را برای آنان فراهم آورند."

آیا این فرصت به متهمان داده می شود که اقدام به انتخاب وکیل نموده و از حق قانونی خود استفاده نمایند؟ یا اینکه دادسرها و مقامات امنیتی بکلی منکر این حق بوده و متهم را واجد حق انتخاب وکیل نمی داند؟! مگر نه اینست که صراحتاٌ به زندانیان بندهای امنیتی گفته می شود که حق انتخاب وکیل را ندارند؟

و مگر نه اینست که حتی افرادی که قبل از بازداشت نیز وکیلی انتخاب نموده اند حق ملاقات با وکیل را ندارند؟! و حتی در صورت مراجعه وکلا نیز بدون توجه به شان نزول وکیل در محاکمات قضائی ، حتی اجازه ورود به مراجع مربوطه را نیز به آنان نمی دهند؟؟

و مگر نه اینست علیرغم تصریح قوانین ذکر شده و همچنین تبصرۀ ماده 180 آیین نامه اجرائی سازمان زندانها که بیان می دارد:"... پس از آغاز محاکمه، وکیل مدافع شخص بازداشت شد حق دارد که با او ملاقات نماید و هیچیک از ماموران انتظامی یا اداری با قضائی نمی توانند به هیچ وجه از ملاقات جلوگیری نمایند." ولی هم اینک هستند محکومان بسیاری حتی پس از سالها تحمل محکومیت خود ، هنوز نیز اجازه ملاقات با وکیل را نیافته اند؟؟!! و مگر بسیاری از وکلای آزادیخواه و انساندوست این مرز وبوم همچون آقایان عبدالفتاح سلطانی ، خلیل بهرامیان ، ناصر زرافشان ، محمد مصطفایی ، اولیایی فر و ضیرزنانی چون نسرین ستوده ، شیرین عبادی و

بسیاری دیگر ، تنها به دلیل دفاع از زندانیان بی گناه و بی پناه ، تحت تعقیب و محکومیت های سنگین و محرومیت های فراوان واقع نگردیده اند؟!

-ماده 4 قانون حفظ حقوق شهروندی ،متولیان امر قضا و ضابطان آنها را مکلف نموده که بنحو مناسب و با رعایت اخلاق و موازین اسلامی با دادخواهان و اشخاص در مظان اتهام و مرتکب جرایم و ... و کلاٌ با مردم برخورد نمایند."

احتمالا رفتارهای زشت و توهین آمیز و تحقیر ارباب رجوع ( نه تنها متهمان و مرتکبان جرائم ) در راستای اجرای دقیق همین ماده صورت می گیرد،چرا که متهم که جای خود دارد، هر فردی که به این مراجع و بویژه از نوع امنیتی آن مراجعه نماید با بدترین رفتارها مواجه می گردد که حاکی از دقت نظر متصدیان امر در اجرای هر چه بهتر و دقیق تراین قوانین می باشد!!

-اما ماده 5 این قانون که صراحتاٌ " اصل منع دستگیری و بازداشت افراد" متذکر گردیده و ضابطان و ....را ملزم به اطلاع و اعلام دستگیری فرد به خانواده اش می نماید، توسط متصدیان امر تحت عنوان " اصل وجوب و لزوم دستگیری و بازداشت افراد" و الزام به عدم اعلام دستگیری افراد به خانواده های نگران و بی پناه دستگیر شدگان قرائت و تفسیر و دقیقا بر عکس آن عمل می شود که نمونه های فراوان و غیر قابل شمارش و بی اطلاعی طولانی مدت خانواده ها از سرنوشت عزیزانشان ، خود به قدر کافی گویا و اثباتگر نقض حقوق بشر شهروندان ایرانی است!!؟؟

برخلاف ماده 6 این قانون که بستن چشم و سایر اعضاء و پوشانیدن صورت ، نشستن پشت سر متهم ، بردن به اماکن نامعلوم و تحقیر و استخفاف متهمان را ممنوع نموده است، این رویه کماکان و همچون سالهای گذاشته در بند 209 رواج دارد و در بدو ورود به بند 209 و دیگر بندهای امنیتی ، چشم متهم را بسته و تا لحظۀ خروج از بند که البته شاید چندین ماه و یا سال به طول انجامد،استفاده از چشم بند الزامی است.بالطبع پوشانیدن سر متهم ، بازجوئی از پشت سر،توهین و تحقیر ، ضرب و شتم و انواع شکنجه (روحی و جسمی ) امری مرسوم وبسیاری عادی و مرسوم بوده و انجام آنها جای خود دارد.

-ماده 9 این قانون بیان داشته که: " هرگونه شکنجه متهمان به منظور اخذ اقرار و یا اجبار متهم به امور دیگر ممنوع بوده و اقرارهای اخذ شده بدینوسیله حجیت شرعی و قانونی نخواهد داشت ."
در حالی که شکنجه امری عادی و معمولی است و تاکنون اخبار گوناگون از مرگ متهمان در حین بازجوئی انتشار یافته که در مواردی به جراید و رسانه های جمعی نیز کشیده و راه یافته است . جالب اینست که اگر متهم در دادگاه به شکنجه اش اعتراض و اقاریری را که طبق قانون فاقد ارزش و حجیت شرعی و قانونی است رد نماید ، به این علت که دلیلی برای اثبات شکنجه و فشار ندارد مردود دانسته و بر اساس همان مطالب فاقد ارزش ، مبادرت به صدور رای محکومیت می نمایند.استفاده از داروهای خاص به منظور اخذ اعتراف و اقرار از زندانی و خرد کردن مقاومت وی نیز به وفور مورد استفاده است که با کشف اخیر مقادیر زیادی از این داروها توسط گمرک آلمان موضوع بر همگان روشن تر میگردد..

جالبتر آن است که به منظور امحای آثار شکنجه، متهم را در حالی که ممنوع الملاقات و ممنوع التلفن است و هیچگونه دسترسی به وکیل یا خانواده و غیره ندارد و حتی مجاز به اعلام شکایت نیز نیست ، در بازداشتگاه نگهداری و سپس به بند انتقال می دهند تا قادر به اثبات شکنجه نگردد. در این پروسه زشت ، مراجع قضائی نیز هماهنگ با ضابطان خود بطور متوالی اقدام به تمدید زمان نگهداری زندانی در بازداشتگاه مینمایند تا احیاناٌ مشکلی بوجود نیاید ؟؟!!

یکی دیگر از حقوق اولیه متهمان زندانی از لحظه دستگیری ، نحوی نگهداری آنان است . وقتی در بهترین زندانهای کشور هیچ یک از اصول استانداردهای نگهداری زندانیان رعایت نمی گردد،بازداشتگاهها جای خود داشته و وضعی به مراتب اسفبارتر دارند.

سلولهای فاقد نور و تهویه مناسب ، عدم رعایت مسائل بهداشتی ، فقدان دارو و درمان مناسب ، عدم وجود پزشک ، عدم وجود هواخوری و... همراه با گرمای سخت و طاقت فرسای تابستان و سرمای کشنده زمستان و... نیز حاکی از رعایت مفرط حقوق بشر است .

در کنار این موارد ، ممنوعیت استفاده از خودکار و کاغذ توسط متهمان به عینه مشهود است . اینجانب در بند 209و بندهای 2 الف و 240 مکررا از نگهبانان بندها تقاضای یک برگ کاغذ و خودکار نمودم تا خطاب به دادستان و رئیس بند 209 نامه ای نوشته و به نحوه نگهداری خود اعتراض نمایم ،اما هر بار اعلام داشتند که نمی
توان کاغذ و قلم در اختیار متهمان قرار داد چون ممنوع است !! آیا واقعا می توان زندانی را حتی از نوشتن یک سطر نامه اداری به مسئولان بند نیز ممنوع کرد ؟؟

عدم وجود هر گونه وسیله ارتباطی ، فقدان هرگونه روزنامه و مجله و رادیو و تلویزیون ... نیز در این بندها معمول و زندانی را شدیدا می آزارد ،بویژه که بدلیل ممنوعیت همراه داشتن ساعت و ندانستن وقت و زمان ، شکنجه ای روحی و بسیار سنگین است .

مسئولان نظام قضائی ایران باید بدانند که متهم یا محکوم ، انسانی است که صرف نظر از اتهام ، جرم ، محکومیت و احیاناٌ شنائت عمل خود ، بی پناه ترین فردی است که لزوما بایستی به شرف ، عزت و کرامت انسانی او ارج گذارده شود.

در اینجا ذکر مطلبی از اولین جلسه دادگاه رادوان کارادزیچ ،جنایتکار جنگی سرب خالی از لطف نبوده و قابل تامل است . آنجا که رئیس دادگاه در اولین سئوال از کارادزیچ پرسید: آیا از محل زندان و نحوه نگهداری خود راضی هستید ؟ و او پاسخ داد:بله،از سویتی با همۀ وسائل آسایش و حق استفاده از تلویزیون و روزنامه و دسترسی به اخبار برخوردارم.دومین سئوال این بود: شما حق سکوت دارید ،می توانید صحبت نکنید یا از وکیل استفاده کنید و سئوال بعدی نیز این بود که : آیا میخواهید با خانواده خود ملاقات کنید ؟ و وقتی شنید که دولت صربستان پاسپورت خانوادۀ این جانی را ضبط نموده است، دستور استرداد پاسپورت آنان و مجوز ملاقات با رادوان در هر زمان را صادر کرد.

این رفتار با جنایتکاری که سالها است تحت تعقیب بود و جنایاتی بسیار زشت و غیر انسانی را مرتکب شده است ، تامل در رفتارهای موجود را با وضوح بیشتری مشخص می سازد .


1391/1/21 دکتر سید مصطفی علوی


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

انتصاب انسیه خزعلی به ریاست دانشگاه الزهرا

Posted: 12 Apr 2012 05:12 AM PDT

پس از ریاست زهرا رهنورد و محبوبه مباشری

جـــرس: طی حکمی از سوی وزیر علوم دولت محمود احمدی نژاد، دختر آیت الله قاسم خزعلی، عضو مجلس خبرگان و از چهره های تندرو جریان اصولگرا به عنوان سرپرست دانشگاه الزهرا منصوب شد.


به گزارش فارس، در بخشی از حکم کامران دانشجو به انسیه خزعلی آمده است: امید است با جلب مشارکت مسئولان استان و بهره‌مندی از تجارب اعضای هیئت علمی دانشگاه و همکاران متعهد در تحقق اهداف تبیینی در برنامه تقدیمی اینجانب به مجلس شورای اسلامی موفق باشید.


در این حکم، همچنین بر "رعایت صرفه جویی در هزینه های غیر ضروری، تقویت نظم و انضباط و تربیت دانش آموختگانی با روحیه قانون پذیری و نگرش ارزشی و معنوی برای جامعه اسلامی تاکید شده است.


انسیه خزعلی پیش از این ریاست دانشکده ادبیات این دانشگاه را برعهده داشته است.


طی سالهای دولت اصلاحات، دکتر زهرا رهنورد، ریاست دانشگاه الزهرا را بر عهده داشت، که با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، محبوبه مباشری به ریاست آن دانشگاه منصوب شد.

محکومیت مجدد آریا آرام نژاد به یکسال حبس

Posted: 12 Apr 2012 05:12 AM PDT

جـــرس: آریا آرام نژاد ، هنرمند جوان هوادار جنبش سبز که به تازگی از زندان آزاد شده، مجددا به یک سال حبس تعزیری محکوم گردید.


آرام نژاد در سایت خود با اعلام این خبر نوشته است: متاسفانه با خبر شدم که دادگاه انقلاب در اقدامی عجیب و غیر موجه با استناد به ماده پانصد قانون مجازات اسلامی مجددا من را به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد، در حالی که پیش از این تفهیم اتهام و تمامی جلسات دادگاه من با سر فصل اقدام علیه امنیت ملی برگزار شده بود و من تمامی دفاعیات خود را بر پایه همان اتهام انتصابی انجام داده بودم."


این هنرمند حامی جنبش سبز، می افزاید "متاسفانه در زمان برگزاری دادگاه بارها به من و خانوده ام اعلام شده بود که از گرفتن وکیل خود داری کنیم و پرونده دوم من بسیار سبک بوده و با توجه به اینکه مورد خاصی در آن وجود ندارد احتمال تبرئه در آن بسیار بالاست، همچنین با توجه به جو سنگین بوجود آمده در شهر بابل عملا تلاشهای خانواده من برای متقاعد کردن وکلا برای قبول وکلات هم به سرانجامی نرسید و دستگاه قضایی در خلاء حضور وکیل با تغییر در سر فصل اتهام انتصابی بار دیگر من را به صرف ارائه آثار هنری به زندان محکوم کرد."


آرام نژاد افزود: "پیش از این در چند روز گذشته بارها مسئولین قضایی شهرستان در ملاقاتهای مختلف با من ضمن ابراز تاسف از وضعیت بوجود آمده برای من در ماه های اخیر، ابراز می داشتند که جای هنرمند زندان نیست . اما اینک این رفتار دوگانه چگونه توجیه خواهد شد."


این هنرمند متعهد تاکید کرد: "من به حکم صادره شده بشدت معترض هستم و قطعا از همه ظرفیتهای موجود قانونی برای احقاق حق آزادی ام استفاده خواهم کرد..."


عربستان پاکستان را به قطع واردات انرژی از ایران تشویق می‌کند

Posted: 12 Apr 2012 04:25 AM PDT

جـــرس: به گزارش منابع منطقه ای، پادشاه عربستان پیشنهاد "بسته جایگزین" را برای برطرف کردن نیازهای رو به رشد پاکستان در حوزه انرژی داده است تا این کشور پروژه های واردات گازی، برقی و نفتی خود با ایران را متوقف کند.


سامانه خبری – تحلیلی «انتخاب» به نقل از منابع پاکستانی گزارش داده است که همزمان با پیشنهاد پادشاه عربستان، معاون وزیر خارجه سعودی نیز پیشنهادی مبنی بر اعطای وام و ساخت تاسیسات نفتی برای خروج پاکستان از بحران اقتصادی و انرژی را داده است.


این منابع گزارش داده اند که پیشنهادات مذکور در جلسات مشترک وزرای عربستان و پاکستان در حال بررسی است.


بر اساس این گزارش، شاهزاد عبدالعزیر بن عبدالعزیز گفتگویی رو در رو با یوسف رضا گیلانی نخست وزیر پاکستان و هیئتی بلندپایه داشت که طی آن پیغام ویژه ملک عبدالله را به آنها منتقل نمود.


کشور پاکستان مراودات بزرگ تجاری با ایران دارد و به همراه هند در حال نهایی کردن قرارداد خط لوله بزرگ نفت با ایران است.


هنوز منابع رسمی پاکستان، عربستان و همچنین رسانه های بین المللی، صحت و سقم این پیشنهادات و واکنش های طرفین را منتشر نکرده اند.

دلایل عقب نشینی مجلس از طرح تغییر آیین نامه سؤال و استیضاح رئیس جمهور

Posted: 12 Apr 2012 04:25 AM PDT

مطهری تشریح کرد

جـــرس: در پی رد طرح اصلاح نحوه سوال از رئیس دولت توسط نمایندگان مجلس، علی مطهری، نماینده منتقد دولت، به تشریح دلایل رای نیاوردن کلیات این طرح پرداخت.


نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز سه شنبه دو فوریت از طرح اصلاح نحوه سوال از رئیس جمهور را تصویب کرده بودند، که در کمتراز ۲۴ ساعت به اصل طرح رأی منفی دادند و از رای اولیه خود عقب نشینی کردند.


به گزارش شرق، علی مطهری در خصوص رد این طرح ابتدا به جلسه سوال از احمدی نژاد در آخرین روز کاری مجلس در سال گذشته و برخورد وی با نمایندگان اشاره کرد و گفت: "جلسه سوال از رییس‌ دولت با همه برکاتی که داشت، کاستی‌های آیین‌نامه داخلی مجلس درخصوص سوال از رییس‌جمهور را نیز آشکار کرد. لازم بود مواد ۱۹۶ و ۱۹۷ آیین‌نامه داخلی مجلس اصلاح شود تا سوال از رییس‌جمهور آثار عملی بیشتری داشته باشد و مثلا رییس‌جمهور با توجه به این که می‌داند رای‌گیری برای قانع‌کننده بودن یا نبودن پاسخ‌های ایشان وجود ندارد، سوالات را با شوخی برگزار نکند."


این نماینده منتقد دولت همچنین با اشاره به موفقت طرح برای روز سه شنبه هفته جاری و شکست آن در کمتر از یک روز گفت: "اینکه دو فوریت این طرح رای آورد ناشی از این بود که نمایندگان با تمام وجود کاستی‌های موجود در آیین‌نامه در ارتباط با سوال از رییس‌جمهور را حس کرده بودند و اینکه روز چهارشنبه کلیات آن رای نیاورد به ما طراحان این طرح و دیگری به هیات‌رییسه مجلس بر می گردد."


وی افزود: "من شخصا خیال می‌کردم که چون دیروز توضیح کافی درباره این طرح داده‌ام امروز فقط مخالف و موافق باید صحبت کنند، بنابراین فردی را برای مطرح کردن طرح در نظر نگرفته بودیم و وقتی که منشی جلسه اعلام کرد که آیا از طراحان کسی طرح را توضیح می‌دهد ما سکوت کردیم، در نتیجه مخالف هم صحبت نکرد و طبعا موافق هم صحبت نکرد و در حالی که نمایندگان در فضای موضوع قرار نگرفته بودند اعلام رای‌گیری شد. از طرفی منشی جلسه و حتی رییس جلسه هم درست توضیح ندادند که درباره کلیات همان طرحی که مربوط به سوال از رییس‌جمهور است رای‌گیری می‌کنیم و موضوع برای برخی از نمایندگان مبهم بود و شاید برخی فکر کردند ماده دیگری از دستور قبلی به رای گذاشته شده است، در نتیجه دو رای کم آورد و کلیات تصویب نشد. البته با امضای بیش از پنجاه نماینده طبق آیین‌نامه طرح به جریان افتاد و برای دو فوریت آن باید دوباره رای‌گیری شود. در ارایه جدید طرح، برخی نواقص جزیی آن را نیز رفع کردیم."


گفتنی است، روز سه شنبه هفته جاری مجلس دو فوریت طرحی را به تصویب رساند که بر اساس آن، اگر رئیس جمهور به سوالات مجلس پاسخ قانع کننده ای ندهد، به دستگاه قضایی معرفی می شود و اگر مجلس از شش جواب رئیس جمهور قانع نشود، استیضاح وی در دستور کار قرار می گیرد.


اما نمایندگان یک روز بعد، در جلسه علنی چهارشنبه، با کلیات طرح دو‌فوریتی اصلاح ماده ۱۹۷ آئین‌نامه داخلی و الحاق دو تبصره به آن مخالفت کردند و با ۱۳۰رای موافق، ۱۷ رای مخالف و ۱۲ رای ممتنع از ۱۹۸ نماینده حاضر در جلسه به کلیات طرح دوفوریتی مذکور رای ندادند.


بر اساس گزارش رسانه ها، طراحان این طرح معتقد بودند نحوه پاسخگویی احمدی نژاد به سوالات مجلس که آن را به شوخی و خنده برگزار کرد و در واقع به آنها جواب نداد، نشان داد که قانون سوال از رئیس جمهور نیاز به اصلاح و ضمانت اجرا دارد تا از این پس هیچ رئیس جمهوری نتواند سوال مجلس را شوخی بگیرد و بی اهمیت بشمارد و با اوضاع کنونی نیز، اگر مجلس صدبار هم از رئیس جمهور سوال کند، تنها کاری که رئیس جمهور باید انجام دهد، سخنرانی یک ساعته در مجلس است و در این سخنرانی هم هر چه بگوید، تکلیف قانونی اش را انجام داده است ولو آن که شوخی کند و به هیچ سوالی پاسخ ندهد.



اعتراض اماراتی ها به سفر احمدی نژاد به جزیره ابوموسی

Posted: 12 Apr 2012 04:24 AM PDT

در ادامه‌ی ادعاهای بی‌اساس مالکیت امارات بر جزایر سه‌گانه

جـــرس: وزیر خارجه امارات می گوید: سفر و سخنان تحریک کننده احمدی نژاد، "ادعاهای دروغ این کشور درخصوص تمایل به ایجاد رابطه خوب همسایگی با امارات را نشان می‌دهد."


به گزارش انتخاب، شیخ عبدالله بن زیاد ال نهیان از سفر محمود احمدی‌نژاد به جزیره ابوموسی انتقاد کرد و این سفر را "نقض وقیحانه حاکمیت امارات بر این جزایر و عقبگرد در تلاش‌های این کشور برای حل مسالمت‌ آمیز اشغال سه جزیره امارات" خواند.


شیخ عبدالله در ادامه مدعی شد و تاکید کرد: "این سفر وضعیت حقوقی جزایر را که بخشی از خاک امارات هستند را تغییر نمی‌دهد."


وی افزود: "سفر و سخنان تحریک کننده احمدی نژاد، ادعاهای دروغ این کشور درخصوص تمایل به ایجاد رابطه خوب همسایگی با امارات را نشان می دهد."


شیخ عبدالله این سفر را همزمان با توافق دو کشور برای حل مشکل جزایر عنوان کرد و گفت که دو کشور موافقت کرده بودند که فضایی را درست کنند که به حل مشکلات منجر شود.


بر اساس گزارش ها، جزیره‌ ابوموسی، بر اساس توافق ايران و امیرنشین شارجه، به طور مشترک اداره می‌شود اما امارات متحده عربی مدعی شده که ايران از سال ۱۹۹۲ این جزيره را در تصرف و اختیار کامل خود گرفته و محل مناقشه ایجاد کرده است.


اماراتی ها در خصوص جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک نیز، ادعاهای تقریبا مشابهی را مطرح کرده اند.

خواننده «پس از باران» از دنيا رفت

Posted: 12 Apr 2012 03:36 AM PDT

درگذشت فریدون پوررضا

جـــرس: فریدون پوررضا ـ خواننده و موسیقیدان گیلكی و صاحب نظر در زمینه موسیقی فولكلوریك این خطه، امروز ـ‌ ۲۳ فروردین ماه ـ درگذشت.


به گزارش ایسنا، این هنرمند عرصه موسیقی كه حدود یك سال با بیماری تنفسی و مشكل ریوی، دست و پنجه نرم می‌كرد، ساعتی پیش در منزل خود از دنیا رفت.

فریدون پوررضا در سوم مهرماه ۱۳۱۱ در لشت نشا متولد شد، او از استادان آوازی چون یونس دردشتی و غلامحسین بنان آواز ایرانی را آموخت و در سال ۱۳۳۳ كار تعزیه را به همراه علی به‌كیش آغاز كرد.


شش سال بعد در آزمون خوانندگی رادیو گیلان رتبه اول را كسب كرد و به طور رسمی به عنوان خواننده آغاز به كار كرد.


این هنرمند از اردیبهشت ۱۳۵۰ همكاری با تلویزیون را آغاز كرد و در همان سال به عنوان پژوهشگر آواهای بومی و با همراهی مشاهیر فرهنگی و هنری ایران همچون سیمین دانشور، محیط طباطبایی، ‌منوچهر آتشی ‌، ایرج افشار و دیگر استادان برجسته دانشگاه تهران به لندن سفر كرد.


پوررضا در سال ۱۳۷۹ موسیقی تیتراژ و متن سریال «پس از باران» را اجرا كرد و یك سال پس از آن مقام اول موسیقی در فیلم و سریال‌های كشور را از آن خود كرد.

سخنگوی دولت لیبی: امام موسی صدر احتمالا کشته شده است

Posted: 12 Apr 2012 03:36 AM PDT

اظهار نظرهای ضد و نقیض ادامه دارد

جـــرس: سخنگوی رسمی دولت لیبی اعلام كرد كه جسدی در منطقه تاجوراء این كشور پیدا شده كه ممكن است پیكر امام موسی صدر باشد.


به گزارش ایسنا، تلویزیون شبكه الجزیرة، طی گزارشی اعلام کرد که ناصر المانع، سخنگوی رسمی دولت لیبی گفته: در قبرستانی واقع در منطقه تاجوراء جسدی پیدا شده است كه احتمال می دهیم جسد امام موسی صدر باشد.


گفتنی است، امام موسی صدر و دوتن از همراهانش در سال ۱۹۷۸در سفر خود به لیبی و بنا به دعوت رسمی معمر القذافی، دیكتاتور سابق لیبی، ربوده شدند.


المانع هم‌ چنین تاكید كرد: این پیكر به یكی از بیمارستان‌های طرابلس منتقل شد تا آزمایش‌ دی ان ای بروی آن انجام بگیرد.


مصطفى عبد الجلیل، رئیس شورای ملی انتقالی لیبی چندی قبل اعلام كرده بود كه كمیته‌‌ای برای تحقیق در خصوص سرنوشت امام موسی صدر تشكیل شده است.


وی هم‌چنین تاكید كرده بود كه برخی از افراد نزدیك به قذافی شاهد "جنایت معمر قذافی در حق امام موسی صدر" بوده‌اند.


اخیرا نیز عدنان منصور، وزیر خارجه لبنان در راس هیاتی رسمی برای پیگیری سرنوشت امام موسی صدر به لیبی سفر كرده بود.


در ادامه اظهار نظرها پیرامون سرنوشت امام موسی صدر، برخی منابع خبری چندی پیش از ادعای حسنی مبارک در خصوص قتل وی توسط معمر قذافی خبر داده بودند.


حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق مصر، در دوازدهمین قسمت از یادداشتهای خود که روزنامه "روزالیوسف" آنها را منتشر می کند، نوشته بود: قذافی امام موسی صدر را در لیبی پس از یک مشاجره کشته است.


مبارک تصریح کرد: قذافی امام موسی صدر را به شام دعوت کرد و در آن هنگام صدای ضبط شده ای را که از مصر به دست او رسیده بود پخش کرد.


مبارک مدعی شد: در این نوار ضبط شده امام موسی صدر سادات را تهدید کرده بود که لیبی را مانند لبنان خواهد کرد؛ پس از آن مشاجره ای کلامی بین امام موسی صدر و قذافی در گرفت، و قذافی و نیروهایش امام و همراهانش را مورد ضرب و شتم قرار دادند و در نهایت به نیروهای خود دستور داد امام و همراهانش را به قتل برسانند و پس از آن همه شاهدان این ماجرا را به قتل رساند، و غیر از خودش هیچ شاهد دیگری در خصوص این ماجرا وجود نداشت. برخی از ناظران عرب این خاطرات را دست‌ساخته‌ی روزنامه‌نگاران می‌دانند.


هنوز هیچ یک از مقامات لبنانی، لیبیایی و ایرانی، اظهاراتی مستند در خصوص سرنوشت رهبر سابق شیعیان لبنان که در جریان سفر به لیبی به دستور قذافی ربوده شد، ارائه نکرده اند.


زیباکلام: اگر در اختیار هاشمی بود، تا کنون رابطه با آمریکا برقرار شده بود

Posted: 12 Apr 2012 03:29 AM PDT

جـــرس: در واکنش به حملات صورت گرفته به اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی پیرامون رابطه با آمریکا و نامه نگاری های وی با رهبر فقید جمهوری اسلامی در این خصوص، صادق زیباکلام، هاشمی را فردی دانست که اگر اختیار بدست او بود تا کنون رابطه با آمریکا برقرار شده بود .


به گزارش خبرآنلاین، این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران ضمن بررسی دلایل هاشمی رفسنجانی برای رسانه ای کردن نامه اش به رهبر فقید جمهوری اسلامی درباره رابطه با امریکا اظهار داشت: هاشمی از همان زمان که از روستای بهرمان به قم نزد برادران مرعشی آمد همواره تلاش داشته تا اعتدال و میانه روی را رعایت کند. به همین دلیل این دغدغه را با امام در میان گذاشت هرچند این مساله مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت البته باید این نکته را یادآوری کنم که هاشمی همواره از سوی افراطیون اصولگرا و اصلاح طلب ضربه خورده است.

 

وی افزود : هاشمی به خوبی می دانست که اگر این مشکلات در زمان حیات امام حل نشود تا ابد نیز حل نخواهد شد .


عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه احتمالا این نامه در سال ۶۵ نوشته شده است گفت: به نظر من بعد از قضیه مک فارلین و ماجرای سید مهدی هاشمی، هاشمی رفسنجانی این نامه را نوشته است زیرا هاشمی به خوبی می دانست که اگر امام تکلیف این مساله را روشن نکند تا ابد کسی نمی تواند این معضل را حل کند زیرا در جمهوری اسلامی همواره گفته شده است که طرفداران رابطه با آمریکا دزد و خائن هستند.


گفتنی است، هاشمی رفسنجانی اخیرا طی گفتگویی با مسئولین فصلنامه مطالعات بین المللی، پیرامون رابطه و آمریکا و ضرورت توجه به این مسئله در اواخر عمر رهبر فقید جمهوری اسلامی گفته بود: "من در سال های آخر حیات امام نامه ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نكردم برای این كه نمی خواستم كسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح كردم و نوشتم شما بهتر است در زمان حیاتتان اینها را حل كنید. در غیر این صورت، ممكن است اینها به صورت معضلی، سد راه آینده كشور شود. گردنه هایی است كه اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور كردن مشكل خواهد بود. یكی از این مسایل، رابطه با آمریكا بود. نوشتم بالاخره سبكی كه الان داریم كه با آمریكا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم قابل دوام نیست. آمریكا قدرت برتر دنیاست. مگر اروپا با آمریكا، چین با آمریكا و روسیه با آمریكا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاكره داریم چرا با آمریكا مذاكره نكنیم؟ معنای مذاكره هم این نیست كه تسلیم آنها شویم. مذاكره می كنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است."

 



انتشار گفتگوی بانی کودتای ۱۲۹۹ در کتابی تازه

Posted: 12 Apr 2012 03:29 AM PDT

سید ضیا از دلایل گرایش خود به بریتانیا می گوید

جـــرس: مجموعه‌ی گفت و گوهای دکتر صدرالدین الهی با سید ضیاء الدین طباطبائی، مرد اول یا دوم کودتای اسفند ۱۲۹۹ به تازگی منتشر شده‌ است، که بنا به گزارش ها، الهی به سید ضیاء قول داده بود که این مصاحبه‌ها را در زمان حیات او منتشر نکند.


به گزارش خبرگزاری آلمان، دکتر صدرالدین الهی، از سید ضیا رک و راست پرسیده و پاسخ‌های بدون پیچ و خم هم گرفته بود. از جمله
- آقا راسته که میگن شما انگلیسی هستید؟
- بله این طور می گویند.


سید ضیا یا «سید عنعناتی» اما در توضیح بیشتر خود می گوید: "تاریخ سیصد ساله اخیر نشان داده و ثابت کرده که انسان در دوستی با انگلستان ضرر می کند. اما دشمنی با انگلستان موجب محو آدمی می شود. من به عنوان یک آدم عاقل در تمام مدت زندگیم، ضرر این دوستی را کشیده ام، اما حاضر نشده ام محو شوم."


دو روزنامه نگار در برابر هم قرار گرفته اند. یک سو سید ضیا، کار کشته، با تجربه و مدیر سه روزنامه رعد و برق و شرق و دیگر سو صدرالدین الهی، جوان و جویای نام. این دومی کیهان ورزشی را پشت سر دارد و "پرند و کارون و سپیده"، امضاهای او در زیر پاورقی هایی است که چون برگ زر خریده می شود.


انتشار «خاطرات فرخ» در مجله سپید و سیاه٬ تهران مصور را نیز به فکر رقابت می اندازد. چه کسی بهتر از سید ضیاءالدین طباطبائی. مردی که او را مسبب کودتای سوم اسفند می‌دانند. کسی که رضا شاه را بر مصدر قدرت نشاند. و هنوز هم نکات ناگفته درباره‌ی زندگی او بسیار است. «برای یک روزنامه‌نگار چه موفقیتی بزرگ‌تر از به حرف درآوردن یک سوژه‌ی خاموش»٬ نکاتی که برخی از آن ها را دکتر الهی از سال ۱۳۴۳ تا کنون به دلیل اخلاق روزنامه نگاری و قولی که به سید ضیا داده بوده از انتشار آن خودداری می کرده است.


دکتر الهی خود نام این کتاب پانصد صفحه ای را «کتابروزنامه» گذاشته است. کتابروزنامه ای که به صورت گزارش/ گفت و گو، نگاشته شده است. گزارش هائی که چه بسا اگر در درون پرسش ها تنیده نمی شد، می توانست کتاب را ملال آور کند. خواننده اما این کتاب قطور را به همان سرعتی می خواند که روزنامه را. کتاب ورق می خورد و پانصد صفحه همچون اوراق روزنامه با سرعت خوانده می شود.


دیکتاتوری همانند موسولینی
سید ضیا فرزند یک مجتهد خوشنام تبریزی است.ولیعهد (مظفرالدین میرزا) به دیدن مجتهد می رود و پسر متعجب است که چرا پدر به دیدن ولیعهد نمی رود. اما پاسخ پدر جهان‌دیده چنین است: "فرزند! او به دیدن من می آید تا مگر از صفای خانه من بهره ای بر گیرد. من چرا به دیدن او بروم که در بازگشت دامن قبایم آلوده به رنگ ستم باشد؟"


مرد اول کودتا از همان خانه پدری در آب انقلاب مشروطه غوطه می خورد. گو این که کارهایش پس از کودتا با هدف های انقلاب جور در نمی آید. تمام روزنامه ها را در صبح روز کودتا توقیف می‌کند. اما در مصاحبه با صدرالدین الهی به نون والقلم سوگند می خورد که هیچ وقت برای قدرت از طریق روزنامه پول خرج نکرده است: "من همیشه این حربه ی کهنه ی قدیمی را دوست دارم. من عاشق روزنامه هستم."


- آقا به نظرتان نمی آید که در اقدامات اولیه حکومت، شبیه فاشیست ها عمل کرده اید، نه شبیه سوسیالیست ها؟
"فاشیسم زائیده تحقیر ملی ایتالیائی ها بود. روزی که من کودتا کردم، ایران در تحقیر آمیزترین لحظات تاریخی خود به سر می برد. رجال ما برای خوابیدن بغل زن هایشان از خارجی اجازه می گرفتند. اگر قیام علیه تحقیر خارجی فاشیزم است، بله من فاشیست بودم."


سید ضیا به دنبال دو هدف بود که تنها یک راه داشت: "من در سرم بود که یک حکومت ملی مقتدر متکی به قدرت نظامی ملی به وجود بیاورم و خودم بشوم رئیس الوزراء. بشوم دیکتاتور."


- مثل موسولینی؟
"ها٬ بارک اللهٓ٬ احسنت!"


رضا شاه را برای نخستین بار «کلنل کاظم خان سیاح» به سید ضیا معرفی می کند. کلنل می گوید یک افسر قزاق پیدا کرده‌ام که به درد کار ما می خورد. هم قد بلند است٬ هم بد اخم٬ هم پر هیبت، هم افسرهایش دوستش دارند٬ فقط باید رویش فکر کرد.


سید ضیا چاره‌ای جز انتخاب همین افسر که به او هشدار داده بودند سوادی هم ندارد نمی‌بیند: "افسرهای با سواد آن روز ما از او ترسوتر بودند و افسرهای شجاع ما از او بی سوادتر. رضا خان معدل افسر معمولی و مقبول آن روز بود."


سید بازگشتی دارد به دوره‌ی قاجار و وضعیت اسف بار آن روزگار: "احمد شاه آخرین شاخه‌ی محکوم به شکستنِ خانواده ای بود که یک خواجه بی سر و پا صد و پنجاه سال پیش آن را به عنوان سلسله سلطنتی مستقر کرده بود و در این صد و پنجاه سال جز نکبت و افلاس و بدبختی چیزی نصیب ایران نشد و میراث این خانواده روزی که ما کودتا کردیم، مقداری شاهزاده جقه چوبی بود و مقداری شاهزاده خانم تنبان فنری."


پذیرائی با آب یونجه!
گفت‌و‌گوی صدرالدین الهی با سید ضیا در خانه روستائی‌وار الهی انجام می‌شود. خانم گودرزی همسر تازه فارغ شده الهی هم در این مصاحبه‌ها حضور دارد و میان او و سیدضیاء رابطه صمیمانه‌ای برقرار می‌شود. در این خانه علاوه بر مرغ و خروس، گاو و گوسفند هم نگاهداری می شود. زمین، یونجه زاری است برای تغذیه همین حیوانات. دختر تازه به دنیا آمده دکتر الهی به خاطر کمبود شیر مادر بناچار شیر پاستوریزه مصرف می‌کند و به همین سبب دائما بیمار است. روزی مستخدم سید ضیا شیشه ای را که از مایعی سبز رنگ پر شده به در خانه ی آن‌ها می‌آورد و می گوید که سید فرستاده و گفته که مادر نوزاد باید همین الان آن را بنوشد. در ملاقات بعدی بازهم از این معجون که جز آب یونجه نیست به او می دهد و می گوید مگر شما از گاو کم ترید؟


فرزند نجات پیدا می کند و توصیه سید در ذهن خانم گودرزی باقی می ماند. این خاطره همراه با چند خاطره دیگر در کتاب آورده شده است.


بخشی از کتاب هم که نزدیک به سی صفحه می شود به همین دامداری و چگونگی مرغداری و روش های اقتصادی مقرون به صرفه برای همین کار و توصیه های سید اختصاص داده شده است. بخشی که شاید با یکی دو صفحه می شد به عنوان گوشه ای از زندگی نامه ی سید به آن اشاره کرد.اما نه به این مفصلی که نبودش از ارزش کتاب به هیچ عنوان نمی کاست.


دستکاری در قانون اساسی
در بخش گفته ها و ناگفته های سید ضیاء که پس از مجموعه گفت و گوها با او آورده شده، به یکی از این ناگفته ها برمی خوریم که دکتر الهی از یادداشت های محرمانه ی سال های دیرین خود بیرون کشیده است.


سید ضیاء میان سویس و تهران در رفت و آمد بوده است. روزی "نصرالله انتظام" که شارژدافر(کاردار) سفارت در برن بوده به سراغ سید می رود و پیامی را از سوی اعلیحضرت به او می رساند.


"اعلیحضرت نظر شما را در مورد ازدواج ولیعهد با والاحضرت فوزیه خواهر ملک فاروق پادشاه مصر جویا شده‌اند."

سید ضیا جا می خورد. زیرا که این کار بر خلاف قانون اساسی ایران بوده است. از انتظام می پرسد علت این انتخاب و ازدواج چیست. مگر دختر در ایران قحط است که باید برویم از مصر ملکه وارد کنیم. مساله ایرانی نبودن مادر ولیعهد را چطور می خواهند توجیه کنند؟


انتظام در پاسخ می گوید که قرار است وزیر عدلیه لایحه ای را در مجلس به تصویب برساند که در آن "اعطای صفت ایرانی الاصل به والاحضرت فوزیه" عنوان شود.


سید ضیاء برآشفته می شود و پیغام می دهد که به شاه بگو سید ضیاءالدین گفت: "رفیق یک دفعه در قانون اساسی دست بردی و سلطنت را به دست آوردی. کافی نیست؟ با قانون اساسی این قدر بازی نکن عاقبت ندارد."
ازدواج اما سر می گیرد و سید ضیاء دو گلدان چینی عتیقه را به ولیعهد و همسرش هدیه می کند.


نسل بی بو و خاصیت
دکتر الهی در کنار گفت و گو با سید ضیا، چند مصاحبه و خاطره ی دیگر را نیز نقل کرده است. از جمله گفت و گوئی که او با «محمد ساعد مراغه ای» سیاستمدار و نخست وزیر داشته و ساعد اشاره ای هم به شخصیت سید ضیا در این مصاحبه کرده است.


در همین گفت و گو با مراغه ای، نویسنده کتاب که در انتظار دیدار این سیاستمدار پیر و مریض است، تصویری گویا و زیبا دارد از فضای پیرامونی خود: "اتاق بوی کهنگی و تخم گشنیز کوبیده می دهد و بوی چارقد ململ سفید عمه خانم های مهربان را که دیرگاهی است به خاک سپرده ایم. وسط اتاق که می ایستیم پنداری در میان دخمه ای ایستاده ای که صاحب به خاک سپرده ی آن، ذخایر رنگارنگش را برای کلنگ باستان شناسی بر جای نهاده است. مبل های مخمل فرسوده، بی حوصلگی خانم و انتظار پایان را آواز می دهد. نسل آدم های آب خورده از سرچشمه شک، و وضو گرفته از برکه یقین. و نسلی به قول بسیاری از منتقدین امروز، بی بو و خاصیت."


کتاب سید ضیا، مرد اول یا مرد دوم کودتا که گفته و ناگفته های تاریخ معاصر ایران را در خود دارد از سوی انتشارات شرکت کتاب در شهر لس آنجلس آمریکا منتشر شده است.