جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


‘جنگ سایبری’ حکومت ایران چگونه هدایت می شود؟

Posted: 22 Feb 2012 09:14 AM PST

حسین باستانی

 


سرتیپ غلامرضا جلالی، رئیس سازمان "پدافند غیرعامل ایران"، امروز خبر داده است: "ایران نخستین ارتش سایبری خود را راه‌اندازی می‌کند".


"ارتش سایبری ایران"، به یک دلیل مشخص نامی شناخته شده در فضای مجازی ایران است: از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ تا کنون، تعداد زیادی از سایت های اینترنتی خبری و غیر خبری در داخل و خارج ایران، توسط تشکیلاتی با نام "ارتش سایبری ایران" هک شده است.


آیا "ارتش سایبری" مورد اشاره در سخنان سه شنبه ۲ بهمن (۲۱ فوریه) سرتیپ جلالی، با تشکیلات مسئول حملات اینترنتی دو سال و نیم گذشته ارتباطی دارد؟


پیشینه "ارتش سایبری ایران"


ارتش سایبری ایران، گروهی متشکل از تعدادی از متخصصان عملیات هک و نفوذ اینترنتی است که اعضای آن، تاکنون هویت خود را مخفی نگه داشته اند.


هنوز هیچ سازمان یا نهادی در ایران به طور رسمی مسئولیت ارتش سایبری ایران را قبول نکرده، اما شواهد و اطلاعات موجود، از وابستگی احتمالی آن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حکایت دارد.
از جمله این شواهد، می توان به اشارات پراکنده تعدادی از مقام های سپاه پاسداران به فعالیت های این ارتش اشاره کرد.


مثلاً در اردیبهشت ۱۳۹۰، مجتبی ذوالنور معاون سابق نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران گفت که ایران توانسته با استفاده از "ارتش سایبری"، "سایت های دشمن" را هک کند. در همین ماه، محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران اعلام کرد که سپاه از طریق "شناسایی و مقابله" با فعالیت های مخالفان حکومت بر روی شبکه اینترنت "ضربه‌های زیادی" به آنها وارد کرده است.


"در اردیبهشت ۱۳۹۰ مجتبی ذوالنور معاون سابق نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران گفت که ایران توانسته با استفاده از 'ارتش سایبری'، 'سایت های دشمن' را هک کند"


در یک اظهار نظر مرتبط دیگر، در فروردین ماه گذشته، یدالله جوانی، رئیس سابق اداره سیاسی سپاه پاسداران، این نیروی نظامی را دارای "پنجمین ارتش سایبری جهان" دانست.


در آبان ماه ۱۳۹۰ هم، حسین همدانی فرمانده سابق سپاه استان تهران از وجود "دو مرکز جنگ سایبری" در تهران تحت نظر سپاه پاسداران خبر داد.


قابلیت های فنی ارتش سایبری ایران، به حدی است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، علاوه بر هک کردن سایت هایی بسیاری از رسانه های فارسی زبان منتقد حکومت ایران، در کار گروهی از سایت های غیر ایرانی و از جمله شبکه اجتماعی تویتر اخلال ایجاد کرده است. در همین دوره، برخی عملیات جداگانه نفوذ اینترنتی نیز در مناطق مختلف جهان صورت گرفته که ارتش سایبری ایران، از متهمان انجام آنها به شمار می‌رود.


به عنوان نمونه در شهریور ماه گذشته، دولت هلند گزارش داد که احتمالا افراد مرتبط با حکومت ایران، رمز عبور و اطلاعات مبادله شده حدود ۳۰۰ هزار کاربر ایرانی سایت های مختلف، از جمله سرویس های گوگل را به دست آورده اند. در آن زمان، کارشناسان هلندی همچنین این نظر را مطرح کرده اند که ممکن است هکرهای ایرانی دامنه های دیگری همچون دامنه سازمان های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل را نیز هدف قرار داده باشند.


"ایرانی‌ها، به دلایلی که به درستی برای ما روشن نیست، به طرز غیرمنتظره‌ای در جنگ سایبری با استعداد هستند. بنابراین به وضوح آنها در آینده، تهدیدی برای امنیت سایبری به شمار خواهند رفت"


مدیر اجرایی گوگل


در واکنشی دیگر در همین ارتباط، در آذر ماه مدیر اجرایی گوگل در مصاحبه با سی‌ان‌ان گفت: "ایرانی‌ها، به دلایلی که به درستی برای ما روشن نیست، به طرز غیرمنتظره‌ای در جنگ سایبری با استعداد هستند. بنابراین به وضوح آنها در آینده، تهدیدی برای امنیت سایبری به شمار خواهند رفت."


وی در همین ارتباط به به نفوذ ایران به فضای مجازی دانمارک اشاره کرد و گفت که ایرانی ها توانسته اند از طریق هک هوشمندانه، کنترل رفت و آمد اطلاعات اینترنتی را به دست بگیرند. به گفته او هکرها موفق شده بودند مسیر حرکت اطلاعات در دانمارک را به سمت ایران منحرف کنند و بار دیگر به دانمارک بازگردانند.
"قرارگاه دفاع سایبری"


"ارتش سایبری ایران"، تنها تشکیلات ایرانی مسئول عملیات سایبری در فضای مجازی نیست.


از آبان ۱۳۹۰ تشکیلاتی رسمی در ایران به نام "قرارگاه دفاع سایبری" تشکیل شده که زیر نظر "سازمان پدافند غیرعامل" قرار دارد، که سازمانی زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح است.


سازمان پدافند غیرعامل، که از سال ۱۳۸۴ و با فرمان آیت الله خامنه ای شروع به فعالیت کرده، مسئولیت "کمیته دائمی پدافند غیرعامل کشور" را به عهده دارد که در آن، نمایندگان نیروهای مسلح، وزارتخانه ها و سازمان های دولتی مختلف حضور دارند.


"از آبان ۱۳۹۰ تشکیلاتی رسمی در ایران به نام 'قرارگاه دفاع سایبری' تشکیل شده که زیر نظر 'سازمان پدافند غیرعامل' قرار دارد، که سازمانی زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح است"


دبیرخانه این کمیته دائمی، تا شهریور گذشته در ریاست جمهوری قرار داشت و بعد از آن، با فرمان آیت الله خامنه ای و موافقت محمود احمدی نژاد، به ستادکل نیروهای مسلح انتقال یافت. این دبیرخانه، وظیفه ایجاد هماهنگی میان سازمان ها و نهادهای مختلف حکومتی به منظور آماده سازی آنها برای مقابله غیرنظامی با حملات نظامی احتمالی را بر عهده دارد، تا درصورت انجام حمله علیه ایران، خسارت های وارد شده بر زیر ساخت ها و تأسیسات کشور به حداقل برسد.


رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران، که همزمان، ریاست کمیته دائمی پدافندغیرعامل کشور رانیز بر عهده دارد، سرتیپ غلامرضا جلالی است، که با حکم حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به این سمت منصوب شده است.


به گفته غلامرضا جلالی، قرارگاه دفاع سایبری وظیفه امن سازی کشور و زیر ساخت های آن در مقابل تهدیدات سایبری را بر عهده دارد.


آن گونه که از گفته های رسمی مسئولان حکومتی بر می آید، وظیفه این قرارگاه، دفاع در مقابل حملات سایبری – و نه انجام حملات سایبری – است. با این حال برخی از ناظران این احتمال را منتفی نمی دانند که قرارگاه دفاع سایبری، به انجام وظایف تهاجمی هم بپردازد.


در قرارگاه دفاع سایبری، غیراز سازمان پدافند غیرعامل و اعضای نظامی آن، وزارتخانه های ارتباطات، دفاع، اطلاعات و صنایع هم عضویت دارند.


"در قرارگاه دفاع سایبری، سازمان پدافند غیرعامل و وزارتخانه های ارتباطات، دفاع، اطلاعات و صنایع هم عضویت دارند"


ایده تشکیل قرارگاه دفاع سایبری، از زمانی به طور جدی تر پی گیری شد که تأسیسات هسته ای ایران، مورد حمله بدافزار کامپیوتری "استاکس نت" قرار گرفت.


این بدافزار، که به عقیده مسئولان ایرانی توسط اسراییل طراحی شده بود، مشکلات زیادی در کار نیروگاه اتمی بوشهر به وجود آورد که نهایتاً رفع شد، اما شروع به کار این نیروگاه را برای مدتی به تأخیر انداخت.
دیگر نهادهای مسئول عملیات سایبری


گذشته از سپاه پاسداران و سازمان پدافند غیر عامل، در دیگر نهادهای حکومتی ایران نیز ساختارهایی برای انجام عملیات اینترنتی شکل گرفته اند.


یکی از این نهادها، بسیج است که سرمایه گذاری بسیار زیادی را برای این گونه عملیات انجام داده است. بعد از تجدید ساختار بسیج، نیروهای نظامی بسیج به عضویت نیروی زمینی سپاه پاسداران درآمده اند و نیروهای غیرنظامی آن، مسئولیت "جنگ نرم" را به عهده گرفته اند که یکی از مهم ترین زیرمجموعه های آن، به گفته مسئولان بسیج، مبارزه سایبری با دشمنان حکومت ایران است.


البته با توجه به اینکه بسیاری از اعضای بسیج افراد عادی و غیرمتخصص جامعه هستند، مهمترین پروژه ای که در داخل این سازمان در ارتباط با فعالیت های سایبری انجام شده، آموزش کامپیوتر، اینترنت و وبلاگ نویسی به اعضای بسیج بوده است.


در چارچوب همین پروژه، برای ده ها هزار نیروی بسیجی کلاس های آموزشی رایگان برگزار شده و هزاران وبلاگ برای آنها ایجاد شده است تا در آنها به فعالیت بپردازند.


"در داخل بسیج زیر مجموعه ای به نام 'شورای سایبری بسیج' تشکیل شده که یکی از وظایف آن به کارگیری هکرها زیرنظر متخصصان سپاه پاسداران، برای نفوذ به سایت ها و ایمیل های تعیین شده است"


ظاهرا از جمله مهمترین فعالیت هایی که مسئولان بسیج انجام آنها را از بسیجیان انتظار دارند، نوشتن مطالبی در حمایت از حکومت ایران در وبلاگ های خود و کامنت گذاری در سایت های دیگر است.


اما گذشته از این نوع فعالیت های عمومی، در داخل بسیج زیر مجموعه ای به نام "شورای سایبری بسیج" تشکیل شده که یکی از وظایف آن به کارگیری هکرها زیرنظر متخصصان سپاه پاسداران، برای نفوذ به سایت ها و ایمیل های تعیین شده است. حسین همدانی فرمانده سابق سپاه استان تهران، در آذر ۱۳۸۹ از تربیت ۱۵۰۰ "تکاور جنگ سایبری" در شورای سایبری بسیج خبر داد.


به نظر می رسد که علی رغم برنامه های گسترده بسیج و سپاه برای توسعه فعالیت های شورای سایبری، این شورا عمدتاً از نیروهای کمترحرفه ای تشکیل شده و عملیات پیچیده تر و تخصصی تر، هنوز بر عهده ارتش سایبری سپاه پاسداران است.


در پلیس ایران نیز، توجه زیادی به عملیات اینترنتی صورت گرفته است. اگر چه پلیس، از سال ها پیش به انجام عملیات اینترنتی می پرداخته، اما پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ این گونه عملیات به طور جدی تر و سازمان یافته تر پی گیری شده است.


"شاید مهمترین اشاره به فعالیت های سایبری وزارت اطلاعات، روایت تعدادی از منتقدان حکومت ایران باشد که از استناد بازجویان این وزارتخانه به محتوای ایمیل های شخصی خود در هنگام بازجویی گزارش کرده اند"


در آذر ماه ۱۳۸۸ اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی از تشکیل پلیس فضای مجازی خبر داد. این واحد ویژه پلیس در بهمن ماه ۱۳۸۹ "پلیس فتا" (مخفف پلیس "فضای تولید و تبادل اطلاعات") نام گرفت و وظیفه آن، مقابله با جرایم اینترنتی اعلام شد.


بخشی از وظایف پلیس فتا، مشابه وظایف واحدهای مقابله با جرایم اینترنتی در سایر کشورهای دنیا است و شامل مقابله با کلاهبرداری، دزدی اطلاعات مالی و شخصی، تهدید و ... است. اما این واحد پلیس ایران، وظیفه مقابله با "جرایم سیاسی و امنیتی" را نیز دارد که بخش اصلی فعالیت های آن را به خود اختصاص می دهد.


احتمالا عملیات نفوذ به ایمیل های افراد ظنین به انجام فعالیت های امنیتی و سیاسی نامطلوب از نظر حکومت نیز، از جمله وظایف پلیس فتا است.


این نوع از عملیات، در ابعادی متفاوت به وزارت اطلاعات ایران نیز نسبت داده می شود؛ اگرچه گزارش های تایید شده ای از فعالیت های سایبری این نهاد در دست نیست.


شاید مهمترین اشاره به فعالیت های سایبری این وزارتخانه، روایت تعدادی از منتقدان حکومت ایران باشد که از استناد بازجویان وزارت اطلاعات به محتوای ایمیل های شخصی خود در هنگام بازجویی گزارش کرده اند.
هماهنگی جنگاوران سایبری در ایران


"ممکن است تشابه اسمی 'ارتش سایبری' و 'ارتش سایبری ایران' نوعی بدسلیقگی یا تصادف ساده باشد، اما شاید هم باید آن را اقدامی هدف دار تلقی کرد"


با توجه به تعدد نهادهای متصدی عملیات سایبری، به نظر می رسد که تشکیل قرارگاه جنگ سایبری در ایران، تلاشی برای یک کاسه کردن این نوع عملیلات در کشور بوده است.


خبر امروز غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران در مورد تشکیل "ارتش سایبری"، در حالی اعلام شده که این قرارگاه، تاکنون عمدتا جنبه دفاعی فعالیت های خود را برجسته کرده و به طور مشخص، بر تلاش برای محافظت از فضای سایبری ایران در مقابل نفوذ کشورهای دیگر تاکید کرده است.


با توجه به تبعات حقوقی و سیاسی عملیات هک و جاسوسی اینترنتی در سطح بین المللی، احتمالا حکومت ایران مایل به پذیرفتن مسئولیت عملیات تهاجمی تشکل هایی همچون "ارتش سایبری ایران" نیست.


در چنین شرایطی، استفاده از نامی مشابه با "ارتش سایبری ایران" برای تشکیلات جدیدی که سرتیپ جلالی خبر از شروع فعالیت آن داده، قابل توجه به نظر می رسد.

ممکن است این تشابه اسمی، نوعی بدسلیقگی یا تصادف ساده باشد. اما شاید هم باید آن را اقدامی هدف دار تلقی کرد، اقدامی که تداعی کننده قدرت"ارتش سایبری ایران"، بدون پذیرش رسمی مسئولیت این ارتش خواهد بود.


منبع: بی بی سی

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

آقا اجازه؟

Posted: 22 Feb 2012 09:10 AM PST

آذر اهورائی



"اگر بر شرایط [رهبری] خدشه‌ای وارد شد، بیایید مشخص کنید و معلوم شود آنهایی که مدعی هستند راه انحراف می‌روند یا اینکه به شرایط رهبری خدشه‌ای وارد شده است....اگر [شرایط رهبری] باقی هست آن وقت در مورد خرده‌ریز‌ها نمی‌پذیرم که شما وارد جزئیات شوید... اینکه بگویید شرایط هست و کاملا وجود دارد، اما ما می‌خواهیم درباره این موارد که مثلا چرا این آقا را به فلان سمت برگزیدید و چرا به فلانی اجازه داده‌اید [بررسی کنیم[، نمی‌شود."

این نقل قول یکی از منصوبان رهبر است به نقل از وی در مورد حد و حدود نظارت خبرگان . برطبق این نقل قول اقا به هیچوجه اجازه نمی دهند که خبرگان منصوب و حقوق بگیر و تحت امر ایشان در امور مربوط به وی دخالت کرده و وارد جزئیات امور شوند و ایشان را بازخواست و محاکمه و خدای ناکرده و زبانم لال محکوم کنند. آنها همین قدر اجازه دارند که در مورد بقا یا زوال شرایط رهبری در ایشان بحث کنند. جای شکرش باقی است که ایشان همین قدر هم به آقایان اجازه داده اند .

اما چگونه می توان در مورد بقا یا زوال شرط عدالت و تقوا در جناب ایشان بحث و بررسی نمود بدون وارد شدن در مصادیق و عملکردها ؟ خدشه در صلاحیت و عدالت و تقوای رهبر از همین جا وارد می شود. این سخن یعنی بستن عملی باب نظارت بر رهبر. ایشان چه حق و اجازه ائی دارد که برای خبرگان تعیین تکلیف کرده و برای نظارت آنها حد و مرز و خط قرمز ترسیم کند؟ این یعنی خروج از شرط عدالت و تقوا و اسقاط شرایط رهبری ؛ این یعنی طغیان و سرکشی دربرابر اراده ملت و قانون. این یعنی ادعای خدائی کردن و انا ربکم الاعلی گفتن چون فرعون.

او با این سخن خود را در حد خدا و بالاتر از انبیا و امامان و مافوق نظارت تصور می کند و اگرنه چگونه می توان بدون وارد شدن به مصادیق و عملکردها و جزئیات امور در مورد عدالت و تقوا و صلاحیت یک نفر قضاوت و اظهار نظر کرد؟ اگر بدون واد شدن به جزئیات و مصادیق و عملکردها و بطور کلی بتوان در مورد وجود یا عدم وجود شروط رهبری در ایشان اظهار نظر کرد تنها همین یک سخن نقل شده از وی برای اثبات عدم صلاحیت ایشان برای رهبری کافی است.

در جائی که خدا پیامبرش را مکلف و موظف به شور و مشورت با آحاد امت در تمامی امور نموده و هیچ استثناء و محدودیتی هم در این امر قائل نشده؛ چگونه ایشان به خود حق و اجازه می دهد که برای نظارت خبرگان بر خود حد و مرز تعیین کند و آنها را از ورود به جزئیات امور تحت امر خویش منع و نهی کند؟

عدالت و تقوای رهبر از عملکرد منصوبین تحت امر وی مشخص می شود نه از حرف و کلام وی. علی تنها حاکم و خلیفه ائی بود که نه تنها نظارت بر خود را وارد و جائز می دانست بلکه آنرا وظیفه و حق مردم می دانست و باب نظارت بر خویش را تا آنجا گشوده بود که یک شهروند یهودی از وی به دادگاه شکایت برد و قاضی بنا به شکایت وی خلیفه را به دادگاه احضار کرد و او را به دلیل نداشتن دلیل و مدرک کافی محکوم نمود.

وقتی خبرگان برای انجام وظیفه نظارت بر رهبری حق دخالت در جزئیات امور مربوط به وی را نداشته باشند آنها چگونه می توانند این وظیفه خود را بانجام رسانند؟ و وقتی خبرگان اجازه نظارت بر عملکرد رهبری را نداشته باشند چگونه از قوه قضائیه منصوب وی می توان انتظار احضار او به دادگاه برای رسیدگی به شکایت شاکیان بر علیه وی را داشت؟

وقتی رهبر خود را مافوق قانون و مافوق نظارت بداند.چگونه می تواند مطابق قانون اساسی در برابر قانون با دیگران مساوی و برابر باشد؟ رهبر جمهوری اسلامی با عدم اجازه ورود خبرگان به بررسی جزئیات عملکردهای وی از یکسو و با اعمال نظارت استصوابی بر انتخابات و گزینش و چینش خبرگان بنا به میل خود از سوی دیگر؛ عملا باب نظارت بر خود را کاملا مسدود نموده و نظارت خبرگان را به شیری بی یال و کوپال تبدیل نموده و این بزرگترین دلیل و بهترین بینه بر عدم صلاحیت وی و عدول او از شرط عدالت و تقوا و اسقاط شرایط رهبری در وی است.


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

کالبد شکافی یک خبر

Posted: 22 Feb 2012 09:03 AM PST

م.عسگری


سه شنبه هفته گذشته بیست وپنجم بهمن ماه سالگرد حصرغیرقانونی آقایان: میر حسین موسوی وشیخ مهدی کروبی وهمسران محترمه ایشان:خانمها دکتر زهرا رهنوروفاطمه کروبی بود.شرایط را همه می دانند.برای اعتراض به این حصر ظالمانه، ازهواداران ایشان ومعترضین به بی قانونیها در کشور،دعوت به حضور در خیابانها وراه پیمایی سکوت شده بود.خبرخبر گزاری فارس رادر این خصوص بخوانیم تا به کالبد شکافی آن برسیم:

"سردار احمدرضا رادان دقایقی پیش در گفت‌و‌گو با فارس گفت:مردم در سرتاسر میهن اسلامی امروز نیز مانند هر روز مشغول انجام امور روزمره خود بودند.

وی اضافه کرد:مردم امروز نیز با بی تفاوتی به القائات و تهییج رسانه ‌های وابسته به بیگانه و مزدور‏،بار دیگر با مشارکت و همکاری با نیروهای انتظامی و اقدامات پیشگیرانه امنیتی برنامه ریزی های دشمنان را نقش برآب کردند."

واینک چند سوال:

1 - چرا غیرازخبرگزاری فارس که گفته می شود وابسته به سپاه است،هیچ رسانه دیگری به این موضوع نپرداخت؟حداقل به همین سبک فارس؟

2 - چراغیرازسرداررادان،هیچ نهاد سیاسی،اجتماعی واطلاع رسانی دیگری در این خصوص اظهارنظری نکرده است؟آیا این سکوت هم خودجوش است؟

3 - به این جمله:" مردم در سرتاسر میهن اسلامی امروز نیز مانند هر روز مشغول انجام امور روزمره خود بودند"، دقت فرمایید.از عبارت "امروزنیز"، معلوم میشود،مردم انتظاراتّفاقی غیر از روزهای پیشین داشته اند.ودرمحاسبات سرداررادان وهمکارانش نیزهمین بوده که اتّفاقی خواهد افتاد.والا باید می گفت:همانطور که قبلا گفته بودیم روز بیست وپنجم بهمن اتفاقی نخواهد افتاد،اتفاقی نیفتاد.موید درستی برداشت راقم این سطور،جمله دوم ایشان است که درمقام گزارش ِ"مشارکت وهمکاری مردم با نیروی انتظامی واقدامات پیشگیرانه"، بیان شده است.ونکته همینجاست.اگر مردم مشغول امور روزمره خود بوده اند،پس چه اقدام پیشگیرانه ای؟چه مشارکتی وچه همکاری ای؟واگر دومی صحیح است؟پس امروز(بیست وپنجم بهمن) با روزهای دیگر وامور روزمره فرق داشته است.منتها سردار درگزارش واقعیتها، کتمان حقیقت کرده است.

4 - سردار رادان که نمی تواند نقش ماهواره ها در تصویر برداری از وقایع ونیز مشاهدات عینی مردم را به کلی نفی نماید،به طرز ناشیانه ای مجبور به بازی با الفاظ شده است.اخلال ده روزه در ارتباطات ضروری اداری وخانوادگی آحادمردم درکشوری با 40 میلیون کاربراینترنتی ومخابراتی، ونیزتجارت الکترونیک در بخش تولید وبازرگانی ومناسبات اداری، اجتماعی وقضایی را، اقدامات پیشگیرانه می نامد.بدون آنکه به هزینه های تحمیل شده به مردم، کوچکترین وقعی گذاشته شود. با اشغال خیابانهای فرعی ،چهار راهها ومراکز حساسیت برانگیز، مثل اطراف دانشگاه ها از جمله دانشگاه تهران، وحتی ورودی مجتمع های مسکونی، توسط نیروی انتظامی ولباس شخصی ها،با تجهیزات مخوف ورعب آور،انبوهی از ماشینها وموتو سیکلتهای تریل بد سابقه دراذهان عمومی چهره شهررادرمحاقّ حکومت نظامی فرومی برند وامنیت روحی وروانی مردم را سلب می کنند،واسمش را می گذارند اقدامات پیشگیرانه.من دوست دارم جناب آقای ابوترابی ،نایب رییس مجلس شورای اسلامی که ظاهرا برای مشاهده اوضاع واحوال،شخصا وبا پای پیاده مسیر میدان انقلاب به سمت ولی عصرراطی می کردند،در دومورد اظهار نظر کنند:

4 - 1- آیاهمه چیز طبق روز های دیگر بود ومردم کلا مشغول امور روزمره خود بودند؟یا برداشت وی این است که، حضورمعترضین به حصر غیر قانونی فوق الاشاره،علیرغم همه محدودیتها، قابل انکار نیست.وجنبش سبز نمرده است.

4 - 2 - آیا این همه نیرووتجهیزات ،به ویژه در محل دپوی نیرو در تقاطع اسکندری ودرب اصلی دانشگاه تهران باآن همه موتوسیکلت وماشین وتذکـُّر مرتب به مردم که از درنگ کردن وحال واحوال کردن با دوست وآشنا هم خود داری کنند،لازم بوده است یا نه،اگر نه چرا این همه تضییع حقوق مردم وعوام فریبی ودروغ را بر می تابند؟نقش ایشان در دفاع از حقوق شهروندان چیست؟

چون تو دادی دین به دنیا، در ره دین کی کنند
پنج حس و هفت اعضا مر ترا فرمانبری
باز خر خود را ز خود، زیرا که نبود تا ابد
تا تو خود را مشتری باشی ،ترا دین مشتری
عقل و دین و ملک و دولت باید، ار نی روزگار
کی دهد هر خوک و خر را ره به قصر قیصری
اندرین ره صد هزار ابلیس آدم روی هست
تا هر آدم روی را زنهار کادم نشمری
از دو چشم راست بین هرگز نخیزد کبر و شرک
شرک مرد از احولی دان کبر مرد از اعوری
گر چه در «الله اکبر» گفتنی، تا با خودی
بندهٔ کبری نه بندهٔ پادشاه اکبری
آفتاب دین، برون از گنبد نیلوفریست
پر بر آر از داد و دانش، بو کزو بیرون پری
ورنه هرگز کی توان کرد آفتاب راه را
از فرود گنبد نیلوفری، نیلوفری
جسم و جان را همچو مریم روزه فرمای از سحر
تا در آید عیسی یک روزه در دین گستری
تا بشد نفس سخنگوی تو در درس هوس
ابن سِکّیتی تو کی زاصلاح ِمنطق بر خوری
چند گویی گرد سلطان گرد تا مقبل شوی
رو تو و اقبال سلطان، ما و دین و مدبری
حرص و شهوت خواجگان را شاه و ما را بنده‌اند
بنگر اندر ما و ایشان، گرت ناید باوری
تو همی لافی که هی من پادشاه کشورم
پادشاه خود، نه ای، چون پادشاه کشوری
در سری، کانجا خرد باید، همه کبرست و ظلم
با چنین سر، مرد افساری، نه مرد افسری
از خرد پر داشت عیسا، زان شد اندر آسمان
ور خرش را نیم پر بودی، نماندی در خری
تا به خشم و شهوتی بر منبر اندر کوی دین
بر سر داری اگر چه سوی خود بر منبری
هر دو گیتی را نظام از راستی دان زان که هست
راستی میخ و طناب خیمهٔ نیلوفری
هیچ رونق بود اندر دین و ملت تا نبود
ذوالفقار حیدری را یار، دست حیدری


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

آقای احمدی‌نژاد، در زمان شما ...

Posted: 22 Feb 2012 08:56 AM PST

جاوید فرداد


آقای احمدی‌نژاد، در زمان شما:

۱. انتشارات «نشر چشمه» توسط وزارت ارشاد لغو امتیاز شد. توجه کردید؟از توقیف یک کتاب حرف نمی‌زنم. حرف از این است که یک انتشارات که هرچقدر ناهماهنگ با نظام، ممکن بود تعدادی کتاب خنثی و سرگرم‌کننده چاپ کند، محو شد.

۲. از طرف دفتر گزینش یا حراست (مگر فرق هم می‌کنند؟) برای یک هیات‌علمی باسابقه فرم گزینش ارسال می‌شود. برای آنکه آن را برای خودش یا همکارش پر کند؟ نه. برای آن که بر اساس سوالهای طرح شده در فرم، هیات علمی برای خودش «شرح زندگی» بنویسد و به دفتر تحویل بدهد.

۳. بر اساس آئین‌نامه‌هائی که وزارت علوم دولت شما نقش مستقیم در آنها داشت، مدیرهای گروههای آموزشی در دانشگاهها از حالت انتخابی توسط اعضای هیات‌علمی به در آمد و مستقیماً توسط رئیس نصب می‌شوند. این در حالی است که وظیفه‌ی عمده‌ی مدیرهای گروههای آموزشی برنامه‌ریزی درسی و هماهنگی برای امور جاری گروهها است.

۴. همین مدیر گروه آموزشی که شرح نصب آن گفته شد، از این پس، در دولت شما اقای احمدی‌نژاد، به طور سالانه برای دیگر اعضا هیات‌علمی «فرم ارزیابی عملکرد» پر می‌کند و به مافوقهای خودش، که نصبش کرده‌اند، تحویل می‌دهد. فکر می‌کنم اینطوری دیگر جرات یک انتقاد ساده هم پیدا نشود.

۵. در زمان شما آقای احمدی‌نژاد، ایمیل ۳۰ میلیون کاربر ایرانی بیخود و بی جهت از دسترس خارج می‌شود. این در حالی است که هیچ سرویس داخلی کارآمد جایگزین وجود ندارد. در میان این ۳۰ میلیون نفر هر جور آدمی با هر فکر و مرام و هدف و جنس و سنی پیدا می‌شود. عقلای شرق و غرب عالم به این کار «مجازات کور» یا «تنبیه فله‌ای» می‌گویند.

۶. اقای احمدی‌نژاد، اینها که گفتم نه توطئه‌ی دشمن خارجی بوده و نه کار موذیان داخلی. در اینها دولت شما به تنهائی مقصر است و یا دستکم یک شریک مهم در اجراست.

۷. آقای احمدی‌نژاد، برای شما در مدیریت جهان آرزوی موفقیت می‌کنم.

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

تحریم انتخابات مجلس : ماندن در خانه یا.......

Posted: 22 Feb 2012 08:46 AM PST

علی خراباتی


اینکه بین تمامی اعضای اپوزسیون چه در داخل و چه در خارج از کشور این اتفاق نظر وجود دارد که انتخابات نمایشی مجلس نهم باید تحریم شود و از شرکت در آن باید اجتناب گردد، جای شکرگزاری دارد! ولی آیا صرفا عدم شرکت در انتخابات با توجه باینکه آمار حضور و درصد مشارکت را وزارت کشور جمهوری اسلامی اعلان میکند کفایت میکند؟

برای مردم تحریمهای اقتصادی غرب هر لحظه محسوستر میشود. ناپایداری اقتصادی حاصل از تحریمها و بد تر از آن مدیریت فشل حاکم بر اقتصاد کشور برای اکثریت مردم کاملا ملموس گشته اتحاد برخی کسبه طمعکار در تغییر قیمتهااز یکسو و عجز دولت بر کنترل قیمتهااز سوی دیگر باور عموم را بر بی ثباتی مملکت در امور اقتصادی دو چندان نموده است.پس باید اگر تحریمی صورت میگیرد نمود داشته باشد نمودی غیر قابل انکار.

از سوی دیگر برخوردهای خشن با تجمعات اعتراضی و حضور زود هنگام سرکوبگران پیش از معترضین در خیابانها در پی فراخوانهای اعتراضی ترس حکومت از مردم و تا حدودی مردم از مامورین و مزدوران را غیر قابل انکار کرده است.

استیصال حکومت در فراهم نمودن رضایت مردم نسبت به وضعیت زندگی و معیشت خود کاملا مشهود است ونا رضایتی عمومی عامل اتحاد مردم در برابر این رژیم سراسر فاسد است.

و اما چرا به موارد فوق اشاره شد دلیلش این بود که اگر قصد بر تحریم انتخابات باشد باید رفتار جامعه بگونه ای باشد که نمود داشته باشد و مردم با چشمان خود ببینند.

شاید دعوت از مردم برای ماندن در خانه ها برای تحریم انتخابات و خلوت جلوه دادن صندوقهای رای یکی از راههای تحریم باشد ولی آیا نمود بیرونی خواهد داشت؟

این شهروند سبز پیشنهاد دیگری دارد، هر چند قبلا هم ذکر شده ولی انعکاس نیافته شاید زمان مطرح ساختنش زود بوده و یا به گیرندگان اشتباه ارسال شده و یا اینکه مقبول نگردیده ولی از آنجا که با بسیاری از دوستان سبز اندیش دیگر نیز مطرح شده آنرا مثبت ارزیابی کردند مجددا به بیان این پیشنهاد میپردازم.

جمهوری اسلامی دشمن شادی است. چه زیبا سرود آن استاد ادب که استمداد طلبید از همگان که شادی، این طفل گمشده را به خانه اش، به نشان ایران در یکسو خزر و سوی دیگر خلیج فارس بازگردانند.

اگر چه داغی که جمهوری اسلامی بر دل تک تک خانواده های ایرانی نهاده چه آنها که در شکل گیریش سهیم و چه نسلهای بعدی که این جمهوری بر آنها تحمیل شد، لبخند و شادی را در دلهامان مدفون کرده رخسارمان را غم آلود نموده ولی امید به آزادی و آبادی ایران و ایرانی همچون نفسی مسیحایی هنوز در دلهامان جای دارد و این امید شادی را به ما باز خواهد رساند.

ما میتوانیم در روز 12 اسفند روز انتخابات فرمایشی به احترام آزادی، به یاد شهدای در خون تپیده و به پاس مقاومت و استواری زندانیان سیاسی برای تحریم انتخابات فرمایشی نه با حضور در خیابانها و نه با ماندن در خانه ها بلکه با خروج از شهرها و روستاها و محل زندگیمان به دامان طبیعت پناه برده جشن آشتی با طبیعت را برگزار کنیم و در شادی نفی و تحریم انتخابات همبستگی خود را بازیابیم و دستهای یاری رسان خویش به همدیگر را بازیابیم و داغ حضور در انتخابات را بر دل حاکمین ظالم بگذاریم. اگر ما شادی گم کرده ایم شاید و شاید این قوم الظالمین شرم و حیای گم کرده خویش را بازیابند و دست از دغل و دروغ برای حکومتی بی آبرو بردارند.

اگر باز همدیگر را بیابیم حرکت ادامه خواهد یافت. پس بامید دیدار شما در دامان طبیعت ایران زمین در روز 12 اسفند.


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

مبارزه با فقر، از شعار تا عمل

Posted: 22 Feb 2012 08:02 AM PST

علی مزروعی
فاجعه ای که این دولت بر سر اقتصاد کشور آورده است آنچنان بر دامنه " فقر " و " توزیع ناعادلانه درآمد " در جامعه افزوده است که تا سالهای سال نمی توان پیامدهای زیانبارآنرا در کشور از بین برد،


توپخانه تبلیغاتی اقتدارگرایان در همه دوران اصلاحات روی این موضوع قفل شده بود که دولت اصلاحات بر روی موضوع توسعه سیاسی و فرهنگی متمرکز شده و از توسعه اقتصادی باز مانده است. در چنین جو و فضایی بود که رهبری به طرح شعار " مبارزه با فقر و فساد و تبعیض " به عنوان شعار جایگزین " اصلاحات " پرداخت و انتظار داشت که اصلاح طلبان زیر چتر این شعار روند، اما اصلاح طلبان تحقق این شعار را جز در سایه پیشبرد اصلاحات و نهادینه شدن آزادیهای سیاسی و اجتماعی درجامعه و شکل گیری احزاب و تشکل های مدنی و صنفی و رسانه های آزاد و مستقل ممکن نمی دانستند. از اینرو این شعار دستمایه ای برای حمله و هجوم بیشتر اقتدارگرایان به اصلاح طلبان شد و پروژه هایی را هم برای اجرایی کردن آن طراحی کردند که ازجمله به میان آوردن پرونده فساد در شرکت پتروپارس و کشاندن پای افرادی چون بهزاد نبوی در آن بود که البته پس از کلی هیاهو و جوسازی سرشان در این باره که بتوانند یک چهره شاخص اصلاح طلب را به فساد متهم و محکوم کنند به سنگ خورد و آن پرونده رهاشد اما این شعار همچنان در کانون تبلیغات جناح مخالف اصلاحات باقی ماند.

در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 این احمدی نژاد بود که بر موج این شعار سوار شد و ادعا کرد که برای " مبارزه با فقر و فساد و تبعیض " به میدان آمده است و با تشکیل دولت می خواهد " فقر و فساد و تبعیض " را در کشور ریشه کن کند. بازخوانی شعارها و عده هایی که او دراین باره داد از حوصله این نوشتار خارج است و خوانندگان خود می توانند با رجوع به حافظه شان بیاد آورند، ولی آنچه مهم است اینکه پس از گذشت شش سال از دولت احمدی نژاد و درآمد افسانه ای حدود 600 میلیارد دلاری نفت که طی این مدت در اختیار این دولت قرار گرفته است آیا دامنه " فقر و فساد و تبعیض " در کشور کمتر شده است یا افزایش یافته است؟
در این مقال فقط به پاسخگویی در باره دامنه " فقر " طی ایندوران بطور اختصار می پردازم و در باره " فساد و تبعیض " هرچند اخبار و واقعیت های جامعه ما بخوبی در این باره حکایت از افزایشی وحشتناک دارد، اما بررسی آنرا به فرصتی دیگر می سپارم.

عدم انتشار آمار مربوط به مسئله " فقر " در سه سال اخیر از سوی مراجع رسمی طبعا اظهار نطر در مورد اینکه چند درصد جمعیت کشور زیر خط " فقرمطلق " و " فقر نسبی " بسر می برند را دشوار می کند اما در خوشبینانه ترین برآورد نزدیک به 20 درصد جمعیت کشور زیر خط " فقر مطلق " بسر می برند و نزدیک به 40 درصد زیر خط " فقر نسبی " ، واینرا از ارقام ضریب جینی و نسبت درآمدی دهک و دو دهک ثروتمند به فقیر، که توزیع درآمد را در ایران را نشان می دهد، نیز می توان دریافت، و همچنین از تعداد خانوارهای زیر پوشش کمیته امداد. جالب اینکه رقم این ضریب بیانگر آن است که وضع توزیع درآمد در ایران شباهت تامی به توزیع درآمد در آمریکا دارد و مسئولانی که درایران از جنبش اشغال وال استریت دفاع می کنند ظاهرا حواسشون به این ارقام نیست تا دریابند که اگر حقی برای برپایی این جنبش قائلند باید عین آنرا برای شهروندان ایرانی معترض به این وضعیت قائل باشند! البته از نظر این مسئولان معترضان آمریکایی حق راهپیمایی و تظاهرات برعلیه وضعیت موجود را دارند اما شهروندان ایرانی در هرحالت این حق را ندارند که علیه همین مسئولان و عملکردشان که منجر به توزیع ناعادلانه درآمد و گسترش دامنه " فقر " در جامعه شده است، دست به راهپیمایی و تظاهرات بزنند و اگر زدند بدلیل " اقدام علیه امنیت " سر و کارشان با زندان و شکنجه و دادگاه انقلاب و...خواهد بود!

فارغ از آنچه آمد بر پایه پژوهش های انجام شده بهترین و پرفائده ترین سیاست برای " مبارزه با فقر " در یک جامعه انجام سرمایه گذاری صنعتی و ایجاد اشتغال برای افراد جویای کار است، و نه توزیع پول و کمک نقدی به خانوارها. البته دولت احمدی نژاد در انجام این دومی یعنی سیاست پول پاشی بسیار دست و دلباز عمل کرده است، دردولت نهم آنرا درقالب توزیع سود سهام عدالت انجام داده و در دولت دهم در قالب پرداخت یارانه های نقدی، ولی آنچه جای تامل و اندیشه بسیار دارد اینکه این سیاست چقدر توانسته است زندگی فقراء را بهبود بخشد؟ حتی اگر از این موضوع که چقدر این پرداخت های نقدی توانسته در مقابله با نرخ های تورم سالانه قدرت خرید دریافت کنندگان را حفظ کند، بازهم جای این سئوال باقی می ماند که وضعیت سرمایه گذاری و اشتغال به عنوان اصلی ترین عامل " مبارزه با فقر " در این دوره چگونه بوده است؟

برپایه طرح نمونه‌گیری نیروی کار، اشتغال و بیکاری (مرکز آمار ایران) جمعیت شاغل در سال 84 برابر ۲۰,۶۱۵ هزار نفر بوده است که در بهارسال 89 به ۲۰,۶۷۷ هزار نفر افزایش یافته است یعنی طی این مدت فقط 62 هزار شغل ایجاد شده است. و برپایه همین طرح جمعیت بیکار کشور از ۲,۶۷۵ هزار نفر در سال 84 به ۳,۵۲۹ هزار نفر در بهار سال 89 افزایش یافته و نرخ بیکاری 14.5 درصد گزارش شده است. نمی دانم این ارقام که برآمده از یک گزارش رسمی منتشره در کشور است چقدر برای مقامات عالی کشور که یکدهه است شعار " مبارزه با فقر و فساد و تبعیض " می دهند، معنادار است؟ طی پنج سالی که کشور بیشترین درآمد نفتی را داشته( بالغ بر پانصد میلیارد دلار) فقط 62 هزار شغل جدید ایجاد شده و به همین دلیل بر تعداد جمعیت بیکار کشور افزوده است. آمار این طرح نمونه گیری حاکی از افزایش متوسط سالانه 183 هزار نفر به جمعیت فعال بوده و عملکرد اقتصاد کشور بگونه ای بوده است که تنها فرصت اشتغال برای یک سوم این افراد جویای کار را فراهم آورده است و دوسوم آنان به خیل جمعیت بیکار پیوسته اند. جدای از ادعاهای احمدی نژاد برای ایجاد اشتغال در سال های84 تا 89، ایشان ادعا و اصرار دارند که در سال 89 توانسته اند 1.6 میلیون شغل ایجاد کنند و در سال جاری هم 2.5 میلیون شغل، سرجمع ایندو می شود 4.1 میلیون شغل، یعنی در پایان امسال دیگر باید بیکاری در کشور نباشد چون این تعداد شغل از جمع ۳,۵۲۹ هزار بیکار در بهار سال 89 بعلاوه 366 هزار نفر اضافه شده به جمعیت فعال در دوسال 89 و 90 بیشتر است و در نتیجه نرخ بیکاری هم باید صفر شود. البته این ادعایی است که احمدی نژاد چندین بار مطرح کرده است که با اجرای قانون هدفمندکردن یارانه و در پایان دولتش دیگر هیچ بیکاری در کشور نخواهد بود، اما دولتی که در 5 سال کارنامه اش ایجاد اشتغال متوسط سالانه 62 هزار شغل ثبت شده است چگونه می تواند این ارقام را تحقق بخشد؟ قطعا تحقق چنین وعده و وعیدهایی ناشدنی است و اینرا باید همه آنانی که برای روی کار آوردن دولت احمدی نژاد مایه گذاشتند و حمایت کردند و برای دولت دهم دست به تقلب در آرای ملت برده و کودتا کردند، پاسخگو باشند. فاجعه ای که این دولت بر سر اقتصاد کشور آورده است آنچنان بر دامنه " فقر " و " توزیع ناعادلانه درآمد " در جامعه افزوده است که تا سالهای سال نمی توان پیامدهای زیانبارآنرا در کشور از بین برد، واین است کارنامه حاکمیت یکدست اصولگرایان، ودولتی که آمده بود تا به " مبارزه با فقر و فساد و تبعیض "، یعنی شعار رهبری تحقق بخشد!
 
 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

دومین روز تظاهرات ضد ناتو در افغانستان به خشونت کشید

Posted: 22 Feb 2012 05:25 AM PST

جـــرس: بنا به گزارش منابع بین المللی، دست کم چهار نفر در اثر خشونتهای ناشی از تظاهرات ضد ناتو در افغانستان کشته و حدود بیست تن دیگر زخمی شده اند.


این تظاهرات در اعتراض به "بی حرمتی" به قرآن در پایگاه نظامی بگرام صورت گرفته است.


دهها نفر در شرق کابل با سوزاندن تایرهای کهنه و سر دادن شعارهای ضد آمریکایی تظاهرات کرده اند، در حالی که تظاهرات مشابهی نیز در منطقه شینوار در ولایت پروان و همچنین شهر جلال آباد در شرق افغانستان گزارش شده است.


در سایر تظاهرات در لوگر و کنر خشونت کمتری صورت گرفته است.


اوایل روز گذشته (سه شنبه، ۲ حوت / اسفند) گزارشهایی منتشر شد که حاکی از سوزاندن کتابهای مذهبی از جمله نسخه های قرآن در پایگاه نظامی بگرام بود.


صدها نفر با شنیدن این خبر در بیرون پایگاه نظامی بگرام دست به تظاهرات زدند و به طرف پایگاه سنگ پرتاب کردند.


شماری از این تظاهرکنندگان نسخه های نیمه سوخته قرآن را به خبرنگاران نشان دادند که ظاهرا از سوی نیروهای ناتو در پایگاه بگرام آتش گرفته بود.


مقامات ناتو اما گفته اند که هنوز نمی توانند گزارش سوزاندن قرآن را تائید کنند، اما بیرون انداختن برخی از کتابهای مذهبی، از جمله قرآن از داخل پایگاه بگرام تائید شده است.


ظاهرا این کتاب ها در میان اوراق و کتاب های غیرضروری، از پایگاه بگرام بیرون انداخته شده بود، اما کارگران افغانی که این مواد را به بیرون انتقال می دادند، متوجه موجودیت نسخه های قرآن در میان آن شدند.


شعارهای طالبانی
در جریان دومین روز تظاهرات، حداقل یک نفر در کابل، یک نفر در جلال آباد و دو نفر دیگر در منطقه شینوار ولایت پروان کشته شده اند.


نیروهای امنیتی برای متفرق کردن تظاهرکنندگان خشمگین، در هوا شلیک کرده اند.


خبرنگاران می گویند، شماری از تظاهرکنندگان در کابل شعارهایی در حمایت از گروه طالبان سر می دادند.


خبرنگار بی بی سی از محل تظاهرات در کابل می گوید که این افراد به حداقل دو موتر (خودرو) مربوط به ناتو و سازمان ملل متحد در کنار خیابانی در شرق کابل حمله کرده اند.


این افراد همچنین راه اصلی شهر کابل را به شرق این شهر مسدود کردند.


اعتراض مجلس نمایندگان
همزمان با این، اعتراضهای گسترده ای در رابطه به "بی حرمتی" به قرآن، در مجلس نمایندگان افغانستان نیز صورت گرفته است.


این مجلس نشست کاری خود در مورد بررسی مصرف بودجه سال گذشته را تعطیل کرده و به بررسی حادثه روز گذشته در پایگاه نظامی بگرام پرداخته است.


در قطعنامه ای که مجلس نمایندگان منتشر کرد، آمده است که عاملان "بی حرمتی" به قرآن باید شناسایی و مجازات شوند.


در همین حال، حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان هیاتی را تشکیل داده تا در مورد اصل حادثه در پایگاه نظامی بگرام تحقیق کرده و نتایج کار خود را به ریاست جمهوری ارایه دهد.


اشتباه
وزیر دفاع آمریکا و همچنین فرمانده عمومی نیروهای ناتو در افغانستان نسبت به "بی حرمتی" به قرآن، از افغانها عذرخواهی کرده اند.


فرمانده ناتو روز گذشته گفت که این حادثه به هیچ وجه عمدی نبوده است، اما تاکید کرد که برای حقیقت یابی این مسئله، تحقیق می کنند.


کارستن جکوبسن، سخنگوی ناتو به بی بی سی گفت که این یک اشتباه بوده که از سوی سربازان آمریکایی سر زده است.


او گفت: "کارگران محلی نوعیت موادی را که (در بگرام) بیرون انداخته شده بود، شناسایی کرده و از بدتر شدن وضعیت جلوگیری کردند."


افغانها در برابر هر گونه گزارشی در مورد اهانت به مقدسات مذهبی، به ویژه زمانی که از سوی خارجی ها صورت گرفته باشد، حساس هستند.


سال گذشته، حداقل ده نفر از کارمندان سازمان ملل متحد در تظاهرات خشونت آمیزی در مزار شریف، در شمال افغانستان کشته شدند و دهها نفر دیگر نیز زخم برداشتند.


این تظاهرات در اعتراض به تصمیم یک کشیش آمریکایی صورت گرفت که می خواست نسخه های قران را در فلوریدا آتش بزند.


با این حال، در مواردی هم، گروه طالبان و سایر گروه های مخالف دولت، برای برانگیختن مردم علیه نیروهای خارجی تلاش کرده اند گزارشهایی را در مورد اهانت به مقدسات دینی از سوی نیروهای ناتو منتشر کنند.


دو خبرنگار غربی در سوریه کشته شدند

Posted: 22 Feb 2012 05:20 AM PST

تداوم گلوله باران مخالفین توسط نظامیان حکومتی

جـــرس: منابع بین المللی و فعالان حقوق بشری، از کشته شدن دستکم صد نفر از مخالفان حکومت بشار اسد در استان حمص و مناطق اطراف آن خبر داده اند.


به گزارش رادیو فردا، در مناطق هم مرز با ترکیه بر اثر حمله نیروهای دولتی دستکم ۴۴ نفر کشته شده اند . بخشی از نیروهای "ارتش آزاد سوریه " که سربازان و افسران جدا شده از ارتش آن کشور هستند در این منطقه مستقر شده اند.


به گفته نهادی های حقوق بشری سوریه ۲۷ نفر از کشته شدگان جوانانی هستند که با شلیک مستقیم گلوله به سر و سینه شان جان خود را از دست داده اند.


شامگاه سه شنبه هم در شهر حمص که به یکی از مراکز مهم مخالفان بشار اسد تبدیل شده ،بر اثر گلوله باران نیروهای دولتی و حمله تانکها دستکم ۵۴ نفر کشته شدند.


همزمان خبرگزاری آلمان گزارش داده است که دو خبرنگار غربی در پی حمله ارتش سوریه به شهر حمص، مرکز مخالفان این کشور، کشته شدند.


بر اساس این گزارش، به سوی خانه‌ای که این دو خبرنگار در آن سکونت داشته‌اند نارنجک پرتاب شده و انفجار نارنجک به کشته شدن این دو خبرنگار انجامیده است.


یکی از این دو خبرنگار ماری کالوین، خبرنگار پرسابقه آمریکایی بوده که برای روزنامه انگلیسی "ساندی تایمز" کار می‌کرده و نفر دوم نیز رمی اوچلیک، خبرنگار عکاس روزنامه فرانسوی "پاری ماچ" بوده است.

هشدار عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس به جمهوری آذربایجان

Posted: 22 Feb 2012 05:13 AM PST

جـــرس: در پی انتشار خبری مبنی بر "کشف یک گروه تروریستی مرتبط با سپاه پاسداران در جمهوری آذربایجان"، یک مقام ارشد کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، ضمن تکذیب چنین اتهامی، آنرا "فرار به جلو" خواند و همزمان آذربایجان را به همدستی با سازمان‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل در ترور مصطفی احمدی روشن متهم کرد.


وزارت امنيت ملی آذربايجان روز سه‌شنبه اعلام کرد که يک باند تروريستی مرتبط با سپاه پاسداران را متلاشی کرده است که قصد ترور شهروندان خارجی مقيم آذربايجان و همچنين استفاده از مواد منفجره برای عمليات تروريستی را داشته است.


به گزارش فارس، اسماعیل کوثری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، خبر بازداشت تروریست‌های مرتبط با سپاه در آذربایجان را فرار به جلو خوانده و گفته است: "مقامات آذری چون نمی‌توانند از زیر بار مساعدت‌های خود به سازمان‌های جاسوسی فرار کنند، با فرار به جلو اعلام می‌کنند که تیم‌های تروریستی وابسته به ایران را بازداشت کرده‌ایم."


او به مقامات جمهوری آذربایجان هشدار داده است که "عوامل سازمان‌های جاسوسی بیگانه را از مرزهای ایران دور کند" و گفت: ایران مستندات مساعدت مقامات آذربایجان به عوامل موساد و سیا را در اختیار دارد.


این فرمانده سپاه تاکید کرد مسئولین آذربایجانی به خصوص مقامات امنیتی این کشور به خوبی می‌دانند که عوامل موساد و سازمان جاسوسی آمریکا در آذربایجان پایگاه داشته و فعالیت می‌کنند.


کوثری ارتباط گروه تروریستی کشف شده در جمهوری آذربایجان، با سپاه پاسداران را "کذب و غیرواقعی" ذکر کرد.

مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی تاسيسات غنی‌سازی نطنز، در ۲۱ دی‌ماه گذشته در يک بمب‌گذاری در منطقه سيدخندان تهران کشته شد.

به دنبال این حادثه تروریستی، چند نشریه آمریکایی در گزارش‌هایی خبر دادند که این مقام هسته‌ای ایران به دست موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل، به قتل رسیده است. در آخرین گزارش از این دست پای سازمان مجاهدین خلق ایران نیز به عنوان همدست موساد به میان کشیده شد.

حال نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران از وجود مدارکی خبر داده است که نشان می‌دهند آذربایجان با «مساعدت‌هایی به عوامل موساد و سیا» در واقع در ترور آقای احمدی روشن همکاری داشته است.

با این حال این مقام مجلس در گفت‌وگوی خود با خبرگزاری نیمه‌رسمی فارس با اشاره به خبر «اقدامات گروه تروریستی مرتبط با سپاه در جمهوری آذربایجان» تلویحا آن را کذب و غیرواقعی دانسته است.

آخرین دادگاه حسنی مبارک امروز برگزار می شود

Posted: 22 Feb 2012 05:05 AM PST

درخواست مجازات اعدام توسط دادستان

جـــرس: آخرین جلسه محاکمه حسنی مبارک، رئیس جمهوری سابق مصر امروز در قاهره برگزار می شود.

بر اساس گزارش ها، دادستان مصر برای مبارک تقاضای صدور حکم اعدام کرده است.


به گزارش بی بی سی، مبارک اتهامات وارده مانند صدور دستور کشتار معترضان را رد می کند.


ناآرامی ها در این کشور منجر به کناره گیری حسنی مبارک پس از نزدیک به سی سال شد.


در صورت تائید این اتهامات، او ممکن است با مجازات مرگ رو به رو شود.


به گزارش خبرگزاری آلمان، حسنی مبارک، رهبر ۸۳ ساله سابق مصر، روز دوشنبه (۱ اسفند/ ۲۱ فوریه) یک بار دیگر بر روی تخت بیمارستان در دادگاهی که به اتهام‌های او و شمار دیگری از همکارانش رسیدگی می‌کند حاضر شد. دادستان دادگاه، مصطفی سلیمان، در خطابه پایانی خود خواهان اشد مجازات برای مبارک گردید.


مصطفی سلیمان همچنین برای حبیب العادلی، وزیر کشور مبارک، و چهار نفر از مسئولان ارشد دستگاه امنیتی سابق مصر تقاضای صدور حکم اعدام کرده است. او متهمان این پرونده را مسئول کشته شدن کسانی می‌داند که در جریان اعتراض‌های سال گذشته توسط نیروهای نظامی و امنیتی جان خود را از دست داده‌اند.


دادستان مصر می‌گوید موضوع پرونده دولتمردان سابق مصر قتل یک، ده یا بیست نفر نیست بلکه در اینجا مسئله یک ملت مطرح است. مقام‌های حکومت جدید مصر می‌گویند در جریان اعتراض‌هایی که به کناره‌گیری مبارک منجر شد دست‌کم ۸۵۰ نفر کشته شده‌اند. حسنی مبارک در حالی که روی تخت بیمارستانی خود نشسته بود به سخنان دادستان گوش می‌داد. علا، پسر بزرگ حسنی مبارک، هنگام خوانده شدن حکم دادستان در حالی که قرآنی در دست داشت کنار پدرش ایستاده بود.


علا و پسر دیگر حسنی مبارک، جمال، به اتهام رشوه‌خواری و فساد مالی در همین دادگاه محاکمه می‌شوند. قرار است روز چهارشنبه (۲۲ فوریه / ۳ اسفند) پس از آخرین دفاع وکیلان مبارک قاضی دادگاه تاریخ قطعی برای صدور حکم متهمان را مشخص کند. متهمان این دادگاه که در نخستین دفاع خود تمام اتهام‌ها را رد کرده‌اند پیش از صدور حکم فرصت دارند از خود دفاع کنند.


مبارک پس از سی سال حکومت بر مصر با اوج‌گیری جنبش اعتراضی در این کشور از قدرت کناره‌گیری کرد. هم‌اکنون اداره مصر را شورایی از نظامیان بر عهده دارد. شماری از مخالفان مبارک به اداره کشور توسط نظامیان معترض‌اند و معتقدند فرماندهان ارتش همچنان به دیکتاتور سرنگون‌شده‌ مصر وفادارند و جلوی اجرای حکم دادگاه را خواهند گرفت. قرار است در موعد اعلام حکم نهایی دادگاه تظاهرات گسترده‌ای در سراسر مصر برگزار شود.