جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


در سنخ شناسی بی قراری

Posted: 04 Feb 2012 06:16 AM PST

علی زمانیان

 

قرار یعنی آرامش، یعنی آن جایی که باید باشم، هستم، آن چیزی که باید داشته باشم، دارم. قرار، یعنی فاصله ی میان بایدها و هست هایم چندان نیست که درونم را آشوب زده و ناراضی کند. قرار، همان وضع و حالی است که در خانه ی خود، به ویژه پس از یک آوارگی تلخ و طولانی، تجربه می کنیم. قرار یعنی داشته های من، با خواسته هایم همسایه است و دست در آغوش یکدیگر دارند. قرار یعنی موجودی هایم، همان مطلوب های من است. یعنی من در وضع خوب و خوشایندی قرار دارم. و قرار یعنی من در نیمه ی روشن و زیبای هستی، ساکن شده ام. بی قراری، اما، وضعیتی رنج آور و ناخوشایندی است که خود را آن گرفتار می یابیم. بی قراری یعنی جهان آن گونه که مطلوب من است، نمی چرخد. بی قراری یعنی هستی، در تاریکی و ظلمت فرو رفته است. یعنی زندگی ام مرا در خود بلعیده است. یعنی دیگر حوصله ی هیچ کاری را ندارم. بی قراری یعنی این و آن پا کردن. بی تابی کردن، سرک کشیدن، از زندگی لذت نبردن و دمی آرام ننشستن. بی قراری یعنی ناخوش بودن و از هست ها نارضایتی داشتن. بی قراری یعنی پریشانی درون و آشفتگی رنج دهنده ی برون. بی قرار یعنی از دست رفتن معنا، آوارگی ذهنی و بی خانمانی عاطفی. بی قراری، یعنی من در این خانه و با این خانه بیگانه ام. این خانه، خانه ی من نیست، خانه ی من جای دیگری است. و باز مفهوم جدایی و فراق مطرح می شود.


شاید بهتر باشد "انسان" را با بی قراری اش تعریف کنیم. در این صورت، می توانیم بگوییم: انسان، حیوان بی قرار است. بی قراری، گویی ذاتی انسان است. بی قراری، سهم آدمی در این وادی حیرانی است. آدمی در میانه ی بی قراری های گونه گون دست و پا می زند. گاهی و موقتا بی قراری اش تمام می شود، در آن زمان، پایکوبان و دست افشان، شادی می کند. اما دیری نمی گذرد که بی قراری دیگری از راه می رسد و او را در امواج متلاطم و خشن، پایین و بالا می برد. به راستی این "قرار" است که ناپایدار و بسیار گذرا است. به زودی، فصل بی قراری از راه می رسد و باز نفس ها به شماره می افتد. "بی قراری"، چون امواج سرکش، اقیانوس آرام زندگی را در هم می کوبد و گاه در هم می شکند. تجربه های زیسته ی آدمیان نشان می دهد که دوره های قرار و آرام، عمری کوتاه دارد و چون برقی است که گاه در آسمان زندگی می جهد و پیش از آن که در روشنایی آن، کوره راه تاریک را بیابد، خاموش می شود و او می ماند و بیابان و تاریکی و تنهایی. بی قراری، سبب می شود افتان و خیزان و گاهی هراسان راه های ناشناخته ی بیابان را در نوردیم و باز در نقطه ی اول سرگردانی، چشم به غروب خورشید می دوزیم و آهی می کشیم. در پس "اندوهی به راستی فاقد موضوع" عنان از کف انتظار می دهیم و با خود زمزمه می کنیم که "چرا چنین چیزی بر من رخ داده است؟ آیا نمی توان رهایم ساخت تا خودم باشم. آیا نمی توان امانم داد تا رنج بکشم، زندگی کنم، بخورم، بخوابم، از رنج و تشویش بر خود بلرزم؟ خواستار این آرامش نیستم."


بیابان را در می نوردیم اما به تعبیر حافظ:

از هرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت


بی قراری، پدیده ی ای به یک شکل و ماهیت نیست. بلکه اصنافی از بی قراری وجود دارد که در هم می پیچند و راه های گریز را بر آدمی می بندند. به نحوی که مستمرا از این بی قراری به نوع دیگری از بی قراری، رانده می شویم. از سوی دیگر، بی قراری هر انسانی به شکل زندگی او و مشابه "بودن" اوست. هم چنان که دردها و آرزوها و رنج ها و پرسش ها و نیازهای هر کسی نیز چنین رنگارنگ است. زیرا "بودن" و جهان هر کسی با دیگری متفاوت است. از این رو ممکن است کسانی برخی از انواع بی قراری را تجربه نکنند و یا دست کم به نحو مدام و مستمر با آن مواجه نشوند.



اصناف بی قراری:

1. بی قراری جسمی و یا جسمانی.

این نوع بی قراری ممکن است نتیجه و محصول یکی از علت های زیر باشد:

الف) نیازهای برآورده نشده، مانند گرسنگی، تشنگی و نظایراین.

ب) بیماری و دردهای جسمانی

ج) اختلالات و نواقص جسمی

د) ناتوانایی های ذهنی – روانی


درد که طولانی می شود، بیماریی که بهبود نمی یابد و جسمی که در فراز و فرود زندگی رنگ می بازد، آدمی را بی قرار می کند. تا جایی که از دست خودش خسته می شود و تحمل بر دوش کشیدن جسم خود را از دست می دهد.


2. بی قراری احساسی و عاطفی:


این نوع از بی قراری را می توان بی تابی و بی قراری روان شناختی هم نامید. زیرا روان آدمی در کشاکش و نبرد با علت هایی به بی قراری دچار می شود. مادری که کودکش را ترک می کند، حالت شادی و قرار را از او می ستاند و این کودک است که باید با بی قراری دست و پنجه نرم کند. بی قراری عاطفی، نتیجه ی شرایط ناگواری است که روان را در هم می ریزد و سامان پیشین اش را می ستاند. این دلایل و علت ها می توانند از درون فرد، نشات بگیرند و ممکن است که منشا بی قراری روان شناختی، عنصری در بیرون از انسان قرار گرفته باشد. بی قراری روان شناختی، بیشتر با خستگی و احساس بیهودگی روان شناختی هم خانه است. این همان چیزی که شوپنهاور از آن یاد می کند. شوپنهاور معتقد است که آدمیان در دو سوی یک طیف، مستمرا در حال رفت و برگشت اند . گاهی به این سو و گاهی به آن سو گام برمی دارند به نحوی که در یک موقعیت، با رنج و در موقعیت دیگر با ملال، مواجه می گردند. رنج نداشتن و رنج خواستن ها و آرزوها. و ملال از داشتن ها و تکرارها.


وقتی مطلوب دلخواهش را ندارد، وقتی هدفی شیرین دارد اما در عمل، فاصله ی چاره ناپذیری میان خود و خواسته اش می بیند، رنج فقدان را تجربه می کند و از این رو، در پی طلب آن بر می آید، اما او اکنون ازدست یافتن به آن ناتوان است، پس رنج می کشد. رنج دوری و فاصله ی میان باید ها و هست ها. رنج فقر و نداشتن ها. اما وقتی که به مطلوبش راه یافت و آن را در تملک خویش درآورد، پس از مدت کوتاهی، از آن دلزده می شود. گرچه قبلا از نداشتن اش احساس ناراحتی و رنج می کرد، اما اکنون از داشتن اش ابراز خشنودی نمی کند. او اکنون دچار ملال گشته است و تکرار آن داشتن، خسته اش می کند. در این مرحله است که ملال مالکیت را با خود حمل می کند. وقتی چیزی را ندارد و آرزو می کند داشته باشد، بی قراری او را رنج می دهد تا آن را که می خواهد فراچنگ آورد. اما هنگامی که آن را می یابد و مدتی با آن سر می کند مجددا بی قرار می شود و در پی آن است، تا از آن رهایی یابد و از کسالت داشتن اش بگریزد. در این نظرگاه، رنج و ملال، گویا نهالی است که در سرشت انسان کاشته شده است.


بی قراری روان شناختی، بی قراری است که ریشه در تشویش ها، اضطراب ها، دلهره و رنج های روان شناختی دارد. وقتی عزیزی را از دست می دهیم، وقتی دچار بیماری سخت و کشنده ای می شویم، وقتی ستمی به ما می رسد، وقتی روان ما لگد کوب این و آن می شود، وقتی در پروسه ی عشق شکست می خوریم و نظایر این ها، در این موقع است که از ناحیه ی روان دچار به هم ریختگی و آشوب می شویم و در نتیجه، آرامش و قرارمان را از دست می دهیم و بی قراری بر ما مستولی می شود


برخی از علل بی قراری روانی عبارت است از:

الف) رنج های روان شناختی آدمی را بی قرار می کند

ب) زخم های روان شناختی آدمی را بی قرار می کند

ج) نیازهای برآورده نشده ی روانی نیز مولد بی قراری است.

د) وضعیت غیر اخلاقی جامعه، روان را بی قرار می کند

ه) بن بست ها و سیاهی های زندگی اجتماعی بی قراری را دامن می زند.

 


3. بی قراری معرفتی:

بی قراری معرفتی، ناشی از عطش عقل برای دانستن و دست یافتن به حقایق است. عقل، در برابر مجهولات، حساس می شود. می خواهد بداند. کاوش های عقلانی و جستجوهای معرفت شناختی، نتیجه ی عدم اقناع عقل در برابر پاسخ های داده در تاریخ بشری است. شوق دانایی و دانستن، عقل را بی قرار می کند. هر کس به میزانی که پرسش دارد، به همان میزان به بی قراری معرفتی مبتلا گشته است. فراوانی پرسش ها، بهترین شاخص برای اندازه گیری پدیده ی بی قراری در شخصی است که آرامشش را از دست داده است. کسانی که فیلسوف مشربند، بالاترین بی قراری معرفتی را تجربه می کنند. یک پرسش، ممکن است خواب را از چشمانشان برباید و آنان را به وادی سرگشتگی بکشاند. وقتی عقل با جهل مواجه می شود، نبرد و نزاع معرفتی آغاز می گردد. گویی، آرامش و آسایش فیلسوف، قربانی این نزاع بی پایان می گردد. از آن جایی که همواره مجهولات آدمی بیش از معلومات اوست، پس بی قراری برای دانستن، امری دایمی و همیشگی می شود. بی قراری معرفتی، همان روحیه ی جستجوگری عقلانی برای شناخت هر چه بیشتر واقعیت ها است.


4. بی قراری وجودی:


گاهی جسم، گاهی عقل و گاهی روان ما، سربازان بی قراری و سپاهیان بی تابی را بر سریر حکومت می نشانند و تازیانه ی بی شکیب را در کف شان می نهد تا هر آن چه می توانند رنج بیافرینند و کشتی را به این سو و آن سو کج کنند. اما بی قراری بنیادین وجودی، کار صد لشگر می کند و به تنهایی، کوزه ی تحمل آدمی را لبریز از بی قراری و بی تابی می نماید. فیلسوفان اگزیستانسیالیسم، در جدال با این گونه بی قراری است که سرشت آدمی را بر ملا می کنند. بی قراری ای که دیوار نیهیلیسم و بی معنایی جهان بر سر انسان ویران می کند و طوفان مرگ، از هر سو می وزد. نیچه، سرآمد، بی قراری وجودی است. خود را غریبه ای در این جهان می یابد. آواره ای سرگردان و عابری خسته که درونش و بلکه وجودش را آشوب فرا گرفته است.


پل تیلیش، سه گونه اضطراب را منشا بی قراری بر می شمارد: "اضطراب از سرنوشت و مرگ"، "اضطراب از پوچی و بی معنایی" و "اضطراب گناه و محکومیت". اضطراب های سه گانه، ذاتی و وجودی آدمی است و نه حالتی غیر طبیعی و یا عرضی. این سخن بدان معنا است که سرشت آدمی در آن درپیچیده شده است و از این رو نازدودنی است. در این میان، کسانی دیگر از اگزیستانسیالیست ها، هم چون اروین یالوم، بر عنصر "تنهایی" چاره ناپذیر آدمی تاکید می ورزند. به تعبیر یالوم، "آدمی بی رحمانه تنها است." در این دیدگاه انسان موجودی تنها است. تنهایی جزو ذاتی اوست و ناچار از آن است.


جهانی که به ظاهر با ثبات و با قرار به نظر می رسد، هر از چند گاه در هم می ریزد و روند آشنایی زدایی از هستی، جان آدمی را بی قرار و مضطرب می کند. چندان که "لنگر در خانه بودن از جای کنده می شود". در این لحظات، دلهره ی عمیق تهی بودن و گم شدن، بر سرزمین آشفته ی درون سایه می افکند . در این حالت است که آدمی خود "در کام صحرای متروک درون خودش می افتد، دنیا ناگهان نا آشنا و بیگانه می شود." حس غریبگی با جهان، بیگانگی با همه چیز حتی بیگانگی با خود و حس تنهایی وجودی، قرار و آرامش را می رباید و بی قراری را به انسان تحویل می دهد.


5. بی قراری عارفانه (معنوی)


بی قراری عارفانه، همنشین و همسایه ی بی قراری اگزیستانسیالسیتی است اما گویا این نوع بی قراری، چیز دیگری است زیرا در این نوع بی قراری، پای امر متعال در میان است. (شاید هم بتوان برای بی قراری عارفانه، ماهیت وجودی قائل شد). وقتی که آدمی به خود می نگرد و در می یابد که موجودی است که می میرد (مرگ آگاهی). تنها است، ناتوان است و یکی از ناتوانی های او، ناتوانایی در معنا کردن خود و هستی و زندگی است.، آن گاه دچار بی قراری می شود. اما در بی قراری عارفانه، چشم آدمی به آسمان خیره می شود و پس از آن که عارف، عظمت هستی را تجربه کرد، آن گاه به کوچکی خود پی می برد. مرزهای میان دو نوع اخیر بی قراری، کدر و ناپیدا است. شاید نتوان مرز مشخصی میان این دو نوع کشید. عارف، تجربه ی فراق و جدایی می کند و از این رو می نالد و بی قرار است. اما برخی از انواع بی قراری های وجودشناسانه، خود را در هستی، تنها می یابد. پرتاب شده به هستی، بیگانه ی بیگانه(هم چون سارتر).


امام علی در نوشته های خود نشان داده است که بی قرارترین جان هستی است. بی تاب ترین روحی است که در قالب انسانی تجسد یافته است. از نهج البلاغه، به روشنی می توان دریافت که پریشانی و بی قراری با او چه می کند و چگونه زندگی اش را در هم می پیچد. پس از او، مولوی است که انعکاس روح بی قرارش را در مثنوی و شمس، به نمایش گذاشته است. نی وجودش از آن رو ناله سر می دهد که او را از نیستان ببریده اند. مثنوی تماما ناله های محزون بی قرار عارفانه و است، اسیری که در پی گریزگاهی است تا خود را از زندان برهاند. هم چون پرنده ای که بال و پر بر میله های قفس می کوبد تا شاید روزنی بیابد. جان عارفان در همه حال، فراق و جدایی از معشوق ازلی و متعالی را از سر می گذراند. ناله های عارفانه یی که در جدایی از معشوق متعالی، سینه را شرحه شرحه می کند. از این رو این نوع بی تابی را می توان بی قراری عاشقانه نام نهاد. عشق، آتشی است که بر نیستان وجود می افتد و همه چیز را می سوزاند.


جان شیرین مولوی در اسارت تلخ جدایی، بی تاب و بی قرار می شود. و از درونی چنین بی قرار و بی تاب است که مثنوی خلق می شود.، آشوبی به نام "مثنوی"، محصول بی قراری مولانا است. شادی عارفانه، جان را شیرین می کند، اما تلخی بی شماری بر کام آدمی می چکاند، تا جایی که از مملکت عرفان، ناله های محزون و اندوهناک به گوش می رسد. عارف، خود را در تنگنای این جهانی اسیر می بیند. او در پی وصل به جان جان و یا هستی هستی ها است. زندگی عارفانه، سراسر تموج و به تعبیر مولانا، زیر و بالا شدن ها است. این دریا، یک دم آرام نمی ماند. در این جا است که مولوی از زمزمه می کند:


غرق حق خواهد که باشد غرق‌تر همچو موج بحر جان زیر و زبر

زیر دریا خوشتر آید یا زبر تیر او دلکش‌تر آید یا سپر


دل بی قرار مولوی، حزین است و در پی روزگار وصل می دود. به تعبیر خودش،" روز از سفر به فاقه و شب‌ها قرار نی".


در زاهدی شکستم به دعا نمود نفرین که برو که روزگارت همه بی‌قرار بادا

نه قرار ماند و نی دل به دعای او ز یاری که به خون ماست تشنه که خداش یار بادا

تن ما به ماه ماند که ز عشق می‌گدازد دل ما چو چنگ زهره که گسسته تار بادا


عارفان و تنهایان، به ما گوشزد می کنند که "قرار"، کمیاب ترین کالای این جهانی است. نادره چیزی است که اندک زمانی و دیر زمانی از ما می رمد. پریچهره ای که تاب مستوری ندارد، اما رخ می نماید و باز در پرده می شود. بی قراری، واقعی ترین واقعیت های این جهانی است. این وضعیت تراژیک آدمی است که میان قرار و بی قراری آرام نمی یابد. آرام و قرار سرابی است بر سر دو قله کوه دور از هم. و زندگی ما آدمیان سعی بین رنج و ملال است. تا خود چه زمانی چشمه ی آرامش بجوشد و ما را سیراب کند.

----------------------------------------------------------------------------------------------

[1] - ژان ماری گوستاو لوکلزیو، خلسه مادی

[2] - شجاعت بودن، پل تیلیش

[3] روان کاوی اگزیستانسیال، اروین یالوم
[4] - پیشین


منبع : وبلاگ نویسنده


نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

سفر کم سابقه رهبر حماس به اردن

Posted: 04 Feb 2012 06:12 AM PST

نیویورک تایمز


استیون فارل
۲۹ ژانویه ۲۰۱۲

خالد مشعل رهبر حماس در روز یکشنبه سفری کم سابقه و بی سرو صدا به اردن داشت، آنهم چند روز پس از آنکه مسئولین حماس علائمی یروز دادند که وی عملاٌ مقر خود در دمشق را رها کرده است.

خالد مشعل به به همراه هیئتی از دفتر سیاسی حماس شامل موسی ابو مرزوق معاونش با ولیعهد قطر شیخ ثامن بن حامد آل ثانی وارد امان شدند و با ملک عبدالله دوم پادشاه اردن دیدار کردند.

این اولین دیدار رسمی رهبر حماس از اردن از سال ۱۹۹۹ است که دفتر حماس توسط دولت اردن تعطیل شد و گروه مجبور به انتقال دفترش به دمشق شد. این تحرکات به منظور آشتی و مصالحه برای هر دوطرف بسیار حساس است.

اردن خواهان بازسازی روابط با حماس گروه تندرو فلسطینی است که غزه را در کنترل دارد، چونکه آنها انشعابی از اخوان المسلمین بوده که متحدین اسلام گرایشان در حال تشکیل دولت های جدید در جهان عرب هستند، و به این دلیل که اردن تمایل دارد که یک واسطه مؤثر در منطقه بماند، بخصوص در مناقشه اعراب و اسرائیل. ولی اردن نمی خواهد که رابطه اش با رقیب اصلی حماس محمود عباس و حزب فتح تخریب شود. اردن همچنین نمی خواهد متحدینش اسرائیل و آمریکا که حماس را یک سازمان تروریستی می دانند برنجاند.

حماس نیز به همان شکل مایل است که فاصله اش را از دولت بشار اسد در سوریه که بطور فزاینده ای دستش به خون آلوده شده، بیشتر کند، ولی نمی خواهد سوریه و یا ارباب قدرتمند آن از لحاظ مالی و سیاسی یعنی ایران را تحریک کند.

پس از آنکه هیئت حماس به رهبری خالد مشعل با ملک عبدالله در روز یکشنبه دیدار کردند، کاخ سلطنتی با انتشار بیانیه ای ضمن تأکید بر مواضع حساس و ظریف اردن در مورد مناقشه اعراب و اسرائیل، از یک راه حل مذاکراتی مبتنی بر شکل گیری دو دولت حمایت کرده و اشاره ای نیز به "اهمیت وحدت بین نیروهای فلسطینی " کرد.

در مقابل آقای مشعل بیانیه ای صادر کرد که ضمن استقبال از این دیدار به عنوان "یک شروع خوب" در آن آمده است که حماس "ثبات و امنیت و همچنین منافع" اردن را درک می کند.

بازگشت کامل همه گروه به اردن به نظرنمی آید محل بحث باشد. برخی تحلیلگران معتقدند که گروه رهبرانش را در منطقه پخش خواهد کرد: آقای مشعل به قطر، که در آنجا منزل دارد؛ آقای مرزوق به مصر، جایی که وی می تواند به خانواده اش در غزه نزدیک باشد؛ و دیگر رهبران به امان و یا بیروت، یا دردمشق- که می توانند به صورت فردی بمانند.

خالد حروب از دانشکاه کمبریج که گروههای اسلام گرا را مطالعه می کند معتقد است که ترک سوریه با "تغییر پارادایمی" در حماس که با رهبری مشعل و با مقاومت یرخی تندروتر ها در غزه در حال انجام است، کاملاٌ مطابقت دارد. تغییر مزبور دورشدن از مبارزه مسلحانه و حرکت به سوی مقاومت مردمی کمتر خشونت آمیز علیه اسرائیل است.

دکتر حروب گفت که "آنها تصمیم گرفته اند که در حال حاضر عدم خشونت استراتژی است. کل استراتژی عدم خشونت مؤثر بودن خود را نشان داده است: بهار عرب این را با سقوط دولت ههای قوی در مصر و تونس ثابت کرده است. با ظهور دولت های جدید در دوران پس از بهار عرب، که بسیاری از آنها اسلام گرا هستند، حماس تمایل دارد که در آن کشورها مورد استقبال قرار گرفته، دفتر داشته باشد و به عنوان مهمان پذیرفته شود. بنابراین آنها می خواهند از حماس قدیم فاصله گیرند. این کاررا برای کشورهایی مانند مصر و تونس که می خواهند با آنها رابطه داشته باشند، بدون اینکه با غرب و آمریکا مشکل ایجاد کند، راحت تر می کند. "

دکتر حروب و دیگران چندان با گزارشاتی مبنی بر استعفای مشعل از رهبری دفتر سیاسی حماس و پذیرش احتمالی پستی در اخوان یا شورای ملی فلسطین (نهاد قانونگزاری سازمان آزادیبخش فلسطین) متقاعد نشده اند. سازمان مذکور اینک تحت رهبری فتح جناح سکولار تر از بین دو گروه اصلی فلسطینی است.

آنها باور دارند که شاید مشعل تلاش می کند که تقاضاهای مردمی را بسیج کند تا باقی بماند، که مشروعیت او را پس از شانزده سال در سمت رهبری تجدید خواهد کرد.
لابیب کامهاوی یک تحلیلگر اردنی می گوید که "این مرد را خیلی خوب می شناسم. همین که خالد می گوید که من ممکن است که کاندیدای پست نباشم و از این حرفها، به این معناست که او کاندیدای پست هست. او می خواهد که در خیابانها تظاهرات ببیند که مردم خالد را طلب کنند."

آقای کامهاوی می گوید آقای مشعل اگر می خواهد رئیس دولت خودگردان فلسطینی شود بایستی رئیس حماس بماند.

در اردن که دو میلیون پناهنده ثبت شده فلسطینی دارد، آقای مشعل که از یک ترور در سال ۱۹۹۷ در اردن جان سالم به در برد، مورد ستایش گسترده ای است. فلسطینی هایی که در امان مصاحبه شدند از بازگشت او اظهار خوشحالی کردند.

مهدی محمود یک پناهنده ۲۶ ساله فلسطینی از اورشلیم گفت که "مطمئناٌ او در اینجا تأثیر بیشتری خواهد داشت، چونکه تعداد بیشتری فلسطینی در اینجا نسبت به سوریه وجود دارد." نادیا جمال ۵۲ ساله گفت وی را نه به عنوان یک رهبر حزبی بلکه یک رهبر فلسطینی می بیند. او گفت که "همه وی را دوست دارند، او برای ما خیلی عزیز است. او یک شخص برجسته است و منزلت دارد."

در اسرائیل ژنرال شالوم حراری مشاور سابق وزارت دفاع در امور فلسطین گفت که ماندن در دمشق برای حماس مادامیکه دولت اسد تحت حاکمیت اقلیت علوی هم مذهبی های سنی آنها را می کشد، غیر ممکن شده است.

وی گفت که این قابل فهم است که حماس در زمانی که متحدین اسلام گرایش می خواهند وجهه بهتری در غرب داشته باشند، چهره خود را کمتر نشان دهد. او گفت که بارزترین نشان در حساسیت حماس به تغییر فضای منطقه ای این بود که سال گذشته تسلیم فشار دولت جدید مصر برای آزادی گیلاد شالیت سرباز اسرائیلی که بیش از پنج سال در اسارت داشت، گردید.

ژنرال حراری در خصوص حماس گفت که "تصمیم این است که خود را در قالب حضور کمرنگ تری پنهان کنند." البته او هشدار داد که گروه "مبارزه مسلحانه، سلاح و بمب را وقتی که فضا مناسب است- و آن وقت می تواند به نزدیکی چند ماه باشد- از سرمی گیرد."


منبع: نیویورک تایمز


نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

من از «اوین» می آیم

Posted: 04 Feb 2012 05:59 AM PST

بهرام پرتوی



من از دخمه های تنگ و تاریک، دهلیزهای بلند و باریــــــک می آیم
من از اتاق های شکنجه، آنجا که فریاد بر تخت بستگان با نوحه می آمیزد می آیم
من از شهر تحقیر و توهین ها، از آنجا که انسان را به هیچ می انــــــــــــــگارند می آیم
من از سلول های انفرادی وحشت، که صدایی جز ضجه ی بندیان سکوت را نمی شکافد می آیم
من از میان خیل منتظران چوبه ی دار، آنجا که عفریته ی مرگ لبخند بر لب شمارش می دارد می آیم
از میان دوزخی از خون و تازیانه از میان یساولان گوش به فرمان عمامه
و در یک کلام از دیار فراموش شدگان، اسیران در بند سرمایه
از «اوین» می آیم.

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

واکنش انجمن ارتباطات میان‌بانکی جهانی به طرح سنای آمریکا در خصوص بانکهای ایران

Posted: 04 Feb 2012 05:39 AM PST

جـــرس: در پی ارائه طرحی به سنای آمریکا مبنی بر قطع ارتباط ایران با سیستم بانکی بین المللی «سوییفت»، این سازمان که مهم‌ترین کانال ارتباطی سیستم بانکی ایران با دنیای خارج به شمار می آید اعلام کرد که در تلاش است از راه قانونی به نگرانی‌های آمریکا و اتحادیه اروپا در خصوص ایران پاسخ دهد.


روز پنج‌شنبه هفته گذشته، کمیته امور بانکی مجلس سنای آمریکا اعلام کرد بررسی طرح‌ها و پیشنهاد‌های تازه‌ای را برای گسترش تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی آغاز می‌کند، که یکی از این طرح‌های تازه قطع مهم‌ترین کانال ارتباطی سیستم بانکی ایران با دنیای خارج است.


به گزارش رادیو فردا، «انجمن ارتباطات میان‌بانکی جهانی»، که به اختصار سوییفت خوانده می‌شود، روز جمعه در بیانیه‌ای تأکید کرد که با مقام‌های ذی‌ربط و بانک‌های مرکزی در ارتباط است تا با دنبال کردن «چارچوبی قانونی، چندجانبه و صحیح»، هرچه سریع‌تر به مسائل مطرح شده در خصوص ایران پاسخ دهد.


سازمان سوییفت در بیانیه روز جمعه خود با تأکید بر ضرورت پاسخ‌گویی به نگرانی‌های آمریکا و اتحادیه اروپا در خصوص ارائه خدمات به بانک‌های تحریم شده ایران، از پیچیدگی این مسئله خبر داد و گفت که باید به طور همزمان پیامدهای این تغییرات را بر سیستم پرداخت مالی در سطح جهانی، و همچنین سرازیر شدن پرداخت‌های مالی مربوط به نیازهای انسانی مردم ایران، مد نظر قرار دهد.


سوییفت یک کد شناسایی ویژه برای بانک‌ها و موسسات مالی بین‌المللی است که از طریق آن می‌توانند نقل و انتقال پول برای خرید و فروش کالا و خدمات را انجام دهند. این کد بزرگ‌ترین و مهم‌ترین سیستم ارتباط الکترونیکی جهان برای بانک‌هاست.


ایران یکی از استفاده‌کنندگان از این سیستم است و بخش بزرگی از مبادلات تجاری خود را با استفاده از همین سیستم انجام می‌دهد و طبق گزارش ها، ایران در سال گذشته میلادی تنها با استفاده از سیستم «ارتباطات الکترونیکی میان‌بانکی» حدود ۳۵ میلیارد دلار از امور تجاری خود را با اروپا انجام داده است.


مخالفان طرح قطع ارتباط جمهوری اسلامی با سیستم سوییفت می‌گویند در صورتی که کنگره آمریکا با این پیشنهاد موافقت کند "اقتصاد ایران نابود خواهد شد."


عده دیگری از منتقدان هم طرفدار محدود‌تر شدن این طرح هستند و می‌گویند که اگر هدف از این تحریم‌ها افزایش فشار بر سپاه پاسداران و دیگر نهاد‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی است، باید به ایران اجازه داده شود برای خرید مواد غذایی، دارو، تجهیزات پزشکی و فروش محدود نفت از سیستم سوییفت استفاده کند.


اگر این طرح به تصویب کمیته امور مالی سنای آمریکا برسد، سازمان خزانه‌داری آمریکا مجاز است در صورت خودداری سوییفت از توقف خدمات‌رسانی به ایران، این سازمان را در فهرست سیاه خود قرار دهد.


جمهوری اسلامی از سیستم سوییفت برای فروش نفت، جلب سرمایه برای گسترش صنایع نفت و گاز، خرید ماشین‌آلات و فناوری‌های مربوط به نفت و گاز و نیز خرید و فروش سایر کالا‌ها و خدمات استفاده می‌کند.


در سال گذشته میلادی، ۱۹ بانک و ۲۵ موسسه ایرانی بیش از دو میلیون بار از سیستم سوییفت استفاده کرده‌اند.


سوییفت یکی از آخرین ابزارهای جمهوری اسلامی برای ادامه تجارت در سطح بین‌المللی و مهم‌ترین کانال ارتباطی سیستم بانکی ایران با دنیای خارج است.


کمیته امور بانکی مجلس سنای آمریکا روز پنج‌شنبه طرح پیشنهادی رابرت منندز، سناتور حزب دموکرات از ایالت نیوجرزی، و راجر ویکر، سناتور جمهوری‌خواه از ایالت می‌سی‌سی‌پی، را بررسی کرد که یکی از مهم‌ترین مفاد آن قطع ارتباط ایران با سیستم الکترونیکی مبادلات بانکی در سطح جهان است.


جمهوری اسلامی تاکنون به این طرح در سنای آمریکا و قطع احتمالی رابطه مالی خود با بخش بزرگی از سیستم بانکی جهان واکنش رسمی نشان نداده است.

بازگشت “پایدار” و نظام “ماندگار”

Posted: 04 Feb 2012 05:35 AM PST

احمدرضا اسدی
نامه سرگشاده عضو هیئت استفتاءآیت الله منتظری به هاشمی رفسنجانی: زمان بازگشت از خطاهای بزرگ و توبه ی عمومی است


باسمه تعالی



حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی دامت افاضاته

با سلام و تحیت

فرمایش اخیر حضرتعالی که «راه خروج از بحران کنونی کشور را بازگشت به مردم»( در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی، دانشجویی و مطبوعاتی در تاریخ 8/11/1390 ) دانسته اید. بسیار نیکو و استوار و در صورت عملی شدن کارساز است. بازگشت واقعی همان توبه مصطلح است و همانطور که اهل معرفت از راه تجربه و برداشت از دلیل های نقلی همراه با شواهد عقلی گفته اند: اول منزل از منازل سلوک و حرکت معنوی تکاملی، که طبق بعضی از انظار صد منزل است، منزل "یقظه" یعنی بیداری از خواب غفلت و برپایی از ایستایی و درجازدن و کاهلی است، و منزل دوم از آن منازل، منزل "توبه" و بازگشت از خطاست، بازگشت به کسی که از او فاصله گرفته شده و بگونه ای حق وی تضییع گردیده است، و آخرین آن منازل منزل "توحید" است، و انسان تا منازل پیشین را طی نکند به توحید حقیقی نخواهد رسید.

این منازل هرچند در ابتدای نظر مربوط به سیروسلوک و حرکت معنوی تکاملی از سوی فرد طالب سالک است که به دنبال ارتقاء معنوی شخص خود می باشد ولی با اندکی تأمل روشن است که اختصاص به سلوک فردی و شخصی ندارد و حرکت تکاملی جوامع خرد و کلان انسانی اعم از حاکمان و آحاد رعیت را شامل می شود. و بنابر این اگر جامعه ای بخواهد جامعه توحیدی و مدینه فاضله گردد باید منازل یاد شده را همانند شخص سالک بپیماید، سرآغاز از خواب عقب ماندگی بیدار شود و در مرتبه بعد از اشتباهات خود بازگشته و توبه نماید. اگر خطا از سوی حاکمان باشد به خداوند و مردم که صاحبان حقوق هستند بازگشته و از آنان عذر و استغفار نمایند و اگر برعکس باشد برعکس، زیرا توبه در کارهای اجتماعی و عمومی باید در ساحت اجتماع، عمومی و علنی باشد تا جامعه از اثر وضعی نامطلوب اشتباهات پدید آمده رهایی یابد، « وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ »(انفال/ آیه 33) . و پس از آن، منازل دیگر را یکی پس از دیگری تا سر منزل "توحید" بپیماید.

به نظر می آید با شرایطی که در سال های اخیر بویژه پس از انتخابات سال 1388 و در سال و حال حاضر برای کشور عزیز ما ایران بوجود آمده است و حاکمیت و عموم مردم را که صاحبان اصلی حکومت و زمامداری هستند سخت زیر فشار اقتصادی، سیاسی، فرهنگی قرار داده است حداقّلِ بیداری برای آنها پدید آمده و درد کاستی خود از قافله کمال را یافته اند:
هرکه او بیدارتر، پردردتر هرکه او آگاه تر، رخ زردتر

اینک نوبت توبه و بازگشت از آن خطای بزرگی است که جامعه و کشور ما را به این سمت و سو کشانده و به مخاطره انداخته است. بدیهی است وضعیت موجود، "خلق الساعه" و دفعی نیست، بلکه معلول یک روش غلط ممتد و دراز مدت است که توسط مجموعه جامعه ما بویژه حاکمان و کارگزاران و طبقه فرهنگی اعم از روحانی و دانشگاهی و دیگر اقشار ملت عملا پی ریزی و طی شده است. با جسارت تمام (که امید است موجب رنجش خاطر حضرتعالی نشود) شما به خصوص در پیدایی این روش، نقش عمده ای داشته اید که اگر بنا باشد برای خروج از بحران کنونی که زاییده این روش درازمدت است، توبه و عذرخواهی و بازگشت به ملت انجام گیرد، شما نیز باید از پیشگامان عذرخواهان بوده و به سهم خود از مردم عذرخواهی کرده و باب این "سنّت حسنه" را بیشتر بگشایید، همانگونه که قبل از این استاد ما و شما و سایر مسئولان این نظام مرحوم آیت الله العظمی منتظری با پاسخ نامه موسوم به «انتقاد از خود» فاتح این باب شد و صریحاً بر اشتباهاتی که به نظر خود انجام داده بود، و رخ ندادن آنها می توانست از بسیاری از حوادث نامطلوب بعدی پیشگیری کند، اعتراف نموده و جسارت و شجاعت در بازگویی خطای خود و نیز معیار قرارندادن خود برای تشخیص حق و باطل را، تعلیم دیگران داد. این جسارت علاوه بر اینکه موجب آمرزش خداوند و گذشت مردم از اشتباهات است می تواند موجب بینش و آگاهی عمومی گشته و راه پیدایش و رسوخ استبداد و استکبار را مسدود نماید و یا حد اقل تنگ و محدود نماید.

جنابعالی از همان آغاز انقلاب به عنوان یکی از ارکان نظام و از اعضای فعّال حزب جمهوری اسلامی، در کنارزدن بسیاری از نیروهای اندیشمند و کارآمد نقش داشته اید و یا حداقل در ممانعت نکردن از کنارزدن آنها سهم ویژه ای داشته و در دو دهه اخیر نیز سهم شما در این رابطه چشم گیر بوده است. و گمان نمی رود این امر بر کسی پوشیده مانده باشد، نمونه بارز آن هجمه و فشار پی در پی و بی نظیری بود که بیش از بیست سال بر "استاد ما و شما و دیگر مسئولان"، یعنی آیت الله العظمی منتظری وارد می شد، یا فشار و اتهاماتی که بر "هم پرونده شما" در دوران ستم شاهی یعنی مرحوم مهندس عزت الله سحابی وارد می شد و در زمان ریاست جمهوری جنابعالی چندین ماه زندانی گشت. و همچنین تضییقاتی که بردیگر هموطنان بوجود آمد، شما در مجموعه هرم قدرت چه عکس العملی از خود نشان دادید؟ تنها پس از رحلت آن دو بزرگوار پیام تسلیت داده شد، این پیام و مانند آن نه تنها برای آنها مفید نبوده و نیست، بلکه برای پیام دهند مضر بوده و خواهد بود، زیرا جای این سئوال بوده و در حافظه تاریخ ماندنی است که آن روش با آن رادمردان چه بود واین پیامها چه؟ و از نظر سیاسی و اخلاقی چگونه قابل جمع اند؟

کنار زدن افراد فرهیخته و اندیشمند و کارآمد یکی از علل عمده پیدایش وضع موجود بوده و هست و اینک خود شما یکی از قربانیان نامدار روش نامبرده گشته اید. بالاخره مشورت با دیگران و تضارب افکار که امری عقلی و عقلایی است و آیات قرآن کریم و روایات نیز برآن تأکید و ترغیب دارد، اختصاص به اشخاص و گروه های همفکر ندارد، بلکه اساساً به نظر دقیق عقلی، مشورت و تضارب افکار باهمفکران در موارد مشخص، معنا و مفهوم درستی نمی تواند داشته باشد و تنها با اختلاف فکر معنا می یابد و اثر مفید دارد. این کشور و حاکمیت هم ملک طلق شخص یا گروه خاص یا وقف آنها نبوده و نیست و حذف مردم و اندیشمندان دلسوز و منتقد و آهنگ تک صدایی نه معقول است و نه مشروع، و حرکت به سمت و سوی آن حرکت برخلاف خواست عمومی و قسری است و داوم ندارد، و چه بسا آثار بسیار نامطلوبی دارد.

یکی دیگر از علل اساسی پیدایش وضع موجود بلکه یکی از پایه های ریشه دار عقب ماندگی اجتماع بشری در ابعاد گوناگون، در طول تاریخ انسانیت، شخصیت گرایی نامعقول و چرخش بر محور لغزان افراد غیر معصوم و در معرض خطا و معیار قراردادن آنها در سنجش حق و باطل و صواب و خطاست و تا این خطیئه بزرگ از جامعه ای رخت برنبندد آن جامعه روی فلاح و شکوفایی را نخواهد دید.

میزان سنجش حق و باطل و عدل و ظلم، عقل صائب و مسلمات شرع مبین است که دو منبع اصلی معرفت و طریقه سیر شناخت از کلی به جزئی و طبعاً مورد اعتماد و معتبرند زیرا چنانکه صدرالمتألهین(ره) فرموده است:«الحق لایعرف الاّ بالبرهان لابالرّجال لانّ المحسوس لایفید المعقول و لایسلّط علیه بل المعقول قاهر علی کل محسوس»(اسفار ج3، ص 475)، «حق تنها با برهان شناخته می شود، نه با مردان(اشخاص انسانی)، زیرا امر محسوس(امر جزئی محدودی چون یک انسان)، امر معقول (امر کلی بلند مرتبه ای چون ثبوت حقانیت برای چیزی و انطباق مفهوم کلی «حق» بر آن) را اثبات نمی کند، (زیرا) امر محسوس بر امر معقول احاطه ندارد بلکه آن امر معقول است که بر هر محسوسی چیره است». و این همان مفاد دیگر سخن حکماست که:«الجزئی لایکون کاسباً و لا مکتسباً».«امر جزئی نه سبب شناخت میشود و نه خود به سبب دیگری شناختنی است». و براین اساس هم در برخی روایات آمده است که:«خذوا الحق من اهل الباطل و لاتأخذوا الباطل من اهل الحق و کونوا نقّاد الکلام»(بحارالانوار ج4، ص96) «حق را از اهل باطل بپذیرید و باطل را از اهل حق قبول نکنید و خود از سخن¬سنجان و ناقدان سخن باشید». یعنی میزان حق و باطل را افراد قرار ندهید و خودتان با میزان عقل صائب که شرع داخلی است و ترازوی شرع بیّن که عقل خارجی است حقیقت را دریابید. سنجش حق و باطل با افراد رسوم گرایی است نه اصول گرایی، و چنانچه میزان حق و باطل افراد باشند، لازمه آن سفسطه و نفی حقیقت نفس الامری است، چون بر این پایه حق بودن چیزی بر مدار شخص می چرخد و حق با چرخش شخص می چرخد و خود حق به خودی خود واقعیت ندارد. و اگر هم در بعضی روایات، اینچنین آمده است که:«علیٌ مع الحق و الحق مع علی یدور معه حیثمادار» بدین جهت است که علی ـ علیه السلام ـ و هر معصوم دیگری به لحاظ گستره و احاطه وجودی که دارد، بر امور جزئی، محیط و چیره است؛ چنانکه شیخ الرئیس گفته است:«علی(ع) اندر میان خلق همچنان بود که معقول اندر میان محسوس» (معراج نامه شیخ الرئیس، ص 94). معصوم(ع)، معقول گفته، معقول رفتار کرده و معقول تقریر و امضا نموده است و تاروپودش عقل گشته است و از اینجهت عصمتش پذیرفته شده و به دنبال آن، گفتار، رفتار و تقریر معصوم، حجت و معتبر شده است. حال با توجه به نکته مذکور، شخص محوری بر مَدار غیر معصوم و او را میزان حق قراردادن چگونه می تواند اصول گرایی محسوب شود؟؟!

متأسفانه بی اعتنایی به این امر مهم در بخش علمی، فرهنگی، سیاسی، خسارت های جبران ناپذیری برای بشر در طول تاریخ علم و فرهنگ و سیاست و از جمله تاریخ و منطقه ایران و انقلاب ما بوجود آورده است، ما باید از اول انقلاب تا کنون تمام اندیشه ها، رفتارها، کردارها را با دو میزان اساسی عقل و شرع محک می زدیم و حق یا باطل بودن آنها را از طریق آن دو در می یافتیم. اگر چنین روش معقول و مقبولی را در پیش می گرفتیم و با غربال اشخاص به تجزیه و تحلیل و عمل و کارگزاری نمی پرداختیم یقیناً وضعی بهتر از وضع کنونی می داشتیم.

اینک زمان بازگشت و توبه عمومی از آن راه ناهموار فرا رسیده است و تأخیر در بازگشت، موجب افزایش کفران نسبت به نعمت عقل و شرع است و « إِنَّمَا النَّسي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ »(توبه / آیه 37)

اندوه که در این رابطه هنوز گاه از افرادی سرشناس سخن هایی شنیده می شود که نمی توان برای آن توجیه معقول و مقبولی نمود، مثل اینکه کسی برای شخصی ادعای عصمت اکتسبابی می نماید، یا به عنوان نمونه گفته می شود:«.... (فلانی) علاقه و تعبد شدیدی به امام خمینی داشت، این تعبد به گونه ای بود که اعتماد آفرین می شد و امام و مرحوم (...) بر او اعتماد فوق العاده ای داشتند و این علقه دو جانبه تا به آن حد باقی ماند که ایشان به همان عللی که می دانیم از روزی که مرحوم آیت الله منتظری از قائم مقام رهبری استعفا دادند تا روزی که آن مرحوم رخت از دنیا بربستند به دیدار ایشان نرفت». (مجله مهرنامه، شماره 17، صفحه 51).

واقعاً چنان سخنانی که در جامعه ما رایج است، از جهت مبنای علمی و نظری چه قیمتی دارد و از جهت بناء عملی و رفتاری چه ارزشی می تواند داشته باشد تا جهت سنجش حقانیت و عرضه نمونه کمال، روانه بازار علم و فرهنگ و سیاست گردد؟!

به هرصورت با رشد روزافزون و سریع آگاهی و عقلانیت در جامعه، و مواجه بودن با توده گسترده اهل دانش، و هجمه سنگین شبهات دینی، تقاضای مخاطبین از ما این است که در مقابل آنان، گفتاری معقول، رفتاری مطلوب و کرداری مقبول داشته باشیم، و در این فضا، خواهی نخواهی ما ناگزیر از گریز از آن روش نادرست هستیم، گریز از سنجش با موازینی که خودساخته و خطوطی که خود ترسیم کرده ایم. خداوند متعال هم هرگز نخواسته است تا سخن او را به هرگونه که باشد بپذیرند و بدان عمل نمایند، بلکه به تدبر و تعقل در آیات کتابش، قرآن کریم، ترغیب و تشوق اکید نموده تا سخنش خردمندانه پذیرفته شود، نه متعبدانه یا زورمندانه یا مزورانه، «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها»(محمد/ 24). راز ماندگاری هر دین و آیین و هر نظام سیاسی و مانند آن بخصوص در عصر عروج و مانور عقل گرایی جز این نیست. بنابراین لازم است از سوی اندیشمندان متعهد و آزاده یک بسیج فراگیر در این زمینه انجام گیرد.

یکی دیگر از علل پیدایش وضع موجود، فاصله گرفتن از اصول اخلاقی است که داستانی دراز دارد، نظام اسلامی منحصر در عمل به احکام فقهی، آن هم نیم بند نیست، بلکه نظامی است که در سه رکن: قانون گذاری، اجرایی، قضایی، پایبند به عقاید، اخلاق و احکام فقهی اسلام باشد، در درجه اول خود حاکمیت و حاکمان به آنها ملتزم باشند و در درجه دوم آنها را در جامعه بسط دهند و از اینرو ایجاد رعب و وحشت و ترس از غیر خداوند متعال و شخص محوری در جامعه، زمینه پدید آمدن نوعی شرک و منافی با نظام توحیدی اسلام است. چنانکه دروغ به مردم و کینه توزی با منتقدان و مانند آن، خلاف نظام اخلاقی اسلام است. همانگونه که گرفتن و دربند کردن افراد، اعم از دانشگاهی، حوزوی و عموم مردم به اتهامات سیاسی و محروم ساختن آنان از حقوق مسلم شهروندی، بر خلاف نظام فقهی و قضایی اسلام است بویژه اینکه جرم سیاسی هنوز تعریف روشن و مسلمی نیافته است.

به هر حال چنانکه شما فرموده اید، بازگشت به مردم راه خروج از بحران است، اما بازگشتی که این بحران را از بن برکند، پایه هایی اصیل و دامنه ای گسترده دارد که باید در عمق جامعه و جان آدمیان به صورت عقل جمعی بالفعل و فعّال یعنی فرهنگی ریشه دار درآید تا نظام هم ماندگار باشد و گرنه پس از مدتی امر به قهقرا باز می گردد.

انشاء الله خداود متعال شرایط بهبودی اوضاع کشورعزیزمان را فراهم نموده و شما و همه کسانی را که در این مسیر گام برمی دارند موفق بدارد.

احمدرضا اسدی
عضو هیئت استفتاء
آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه)


نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

وزیر نفت جمهوری اسلامی: صادرات نفت به برخی کشورهای اروپايی قطع می‌شود

Posted: 04 Feb 2012 05:05 AM PST

جـــرس: یک روز پس از آنکه وزیر نفت جمهوری اسلامی با ارسال نامه‌ای به رئیس اوپک، خواستار تغییر رفتار برخی از کشورهای عضو در قبال تحریم نفت ایران توسط اروپا و عدم افزایش صادرات نفت این سازمان شد، این مقام دولت ایران روز شنبه به طور ناگهانی اعلام کرد که صادرات نفت به برخی کشورهای اروپايی قطع می‌شود.


به گزارش ایلنا، رستم قاسمی، وزير نفت جمهوری اسلامی طی نشستی خبری گفت: اروپا می‌تواند نفت از ايران نخرد اما اگر قرار باشد کل کشور‌ها از ايران نفت نخرند، دنيا دچار تشنج می‌شود که قابل کنترل نيست و در اين صورت هم برای ايران مشکلی پيش نمی‌آيد.


قاسمی در خصوص برخی بحث‌های صورت گرفته در مورد افزايش سقف توليد عربستان گفت: اوپک يک سازمان اقتصادی است و معمولا از چالش‌های ايجاد شده به دور است و ما نيز با روابط خوبی که با اعضای اوپک داريم و از رييس اين سازمان خواستيم تا حسن همجواری را رعايت کرده و حقی از ايران گرفته نشود.


وی ادامه داد: اميدواريم عربستان نيز به اين درخواست ما پاسخ مثبت بدهد که البته با توجه به توصیه‌ای بودن اساسنامه اوپک در صورت تمايل عربستان به افزايش سقف توليد اين مساله بررسی ‌می‌شود و قانونی نوشته شده برای آن وجود ندارد.


قاسمی با بيان اينکه غربی‌ها به خصوص آمريکا بعد از سی و سه سال هنوز نتوانسته‌اند خود را با رفتارهای ايران وفق دهند گفت: برخی کشور‌ها توهم اين را دارند که با فشار بر ايران ‌می‌توانند کشورمان را از دست يابی به خواسته‌های بر حق خود منصرف کنند.


وی تاکيد کرد: هرچقدر که تحريم شدت بگيرد ما کمترين عقب نشينی از خواسته‌های خود نخواهيم کرد و به خواسته‌های بر حق خود پافشاری ‌می‌کنيم.

 

اروپايی‌ها در تحريم خود تجديدنظر کنند
وی با اشاره به بحث تحريم نفتی کشورهای اروپايی گفت: اروپاييان تسليم خواسته آمريکا شده‌اند که اميدواريم در زمان مشخص در تصميم خود تجديدنظر کنند چرا که تحريم نفت ايران اثرات بسيار جدی در بازار بين‌الملل خواهد گذاشت.


پاسدار قاسمی تاکيد کرد: پيش از اين نيز اعلام کرديم اگر همين امروز کشورهای اروپايی نفت ايران را قطع کند هيچ مشکلی نخواهيم داشت‌.


وزير نفت با تاکيد بر اينکه بين مجلس و دولت هيچ اختلافی برای تحريم نفت کشورهای اروپايی وجود ندارد گفت: هيچ الزامی وجود ندارد که کشورهای اروپايی از ايران نفت بخرند چرا که خوشبختانه اقتصاد ايران به سمتی حرکت ‌می‌کند که در بودجه آينده کمترين وابستگی به صادرات نفتی لحاظ شده است.


وی همچنين در خصوص احتمال بستن تنگه هرمز در صورت شدت گرفتن تحريم نفتی ايران افزود: بحث تنگه هرمز يک بحث سياسی است و مسلم است که ايران به دنبال ايجادتنشج در منطقه نيست بلکه به دنبال ايجاد ثبات بوده و سياست وزارت نفت نيز در اين زمينه اقتصادی است.


وی تاکيد کرد: کشورهای غربی بايد توجه کنند که شرايط سختی در دوران جنگ برای فروش نفت پيش روی ايران بود اما زمان تغيير کرده و امروزه ايران دوستان خوبی برای رفع مشکلات احتمالی تحريم در دنيا دارد‌.


نبود نفت ايران بازارهای نفت جهان را متشنج می‌کند
وزير نفت گفت: اگر روزی نفت ايران در بازار نباشد تشنج بسياری در بازارهای نفتی و البته قيمت‌های نفت ايجاد ‌می‌شود که هزينه آن را کشورهای اروپايی بپردازند.


قاسمی با تاکید مجدد اينکه تحريم نفت ايران گزينه‌ای غير قابل اجراست گفت: نفت ايران در دنيا تاثير بسيار بالايی دارد و بسياری از پالايشگاه دنيا متناسب با نفت ايران است اما بايد تاکيد کرد که تحريم نفتی ايران مساله‌ای نيست که کل نظام با آن درگير باشد.


وزير نفت در خصوص قرارداد صادرات گاز ايران به ترکيه افزود: اين قرارداد يک قرارداد ۲۵ ساله برای فروش گاز به ترکيه است که با توجه به راضی نبودن ترکيه از قيمت فعلی گاز داوری برای اين کار تعيين شده تا قيمت مناسب مشخص شود.


قاسمی با بيان اينکه ايران هيچ صادرات نفتی به روسيه ندارد گفت: ايران در صورت تحريم مراودات نفتی خود با کشورهای دوست را جايگزين کشورهای اروپايی خواهد کرد.


وی با ادعای اينکه که "به هيچ کشوری به خاطر فشارهای سياسی باج نمی‌دهيم و کوتاه نمی‌آييم" گفت: ايران حس انسان دوستانه خود در مباحث تحريم را رعايت کرده و راضی به فشار آوردن به مردم کشورهای اروپايی نيست و اينکه برخی ‌می‌گويند بعد از گذشت زمستان فرصت ايران برای تحريم از بين ‌می‌رود صحت ندارد چرا که ايران به دنبال مقابله به مثل با کشور‌ها نيست.


پاسدار قاسمی با بیان اينکه ايران هيچ مشکلی از نظر کمبود ارز ندارد گفت: اگر کشورمان سالی ۵۰ ميليارد دلار واردات داشته باشد قطعا ۱۰۰ ميليارد دلار صادرات دارد که خود نشان از بيشتر بودن بحث صادرات است.


رستم قاسمی روز گذشته در نامه ای به عبدالکریم اللعیبی وزیر نفت عراق و رئیس کنفرانس اوپک تاکید کرده بود: "سیاست‌های برخی از کشورهای عضو اوپک باید منطقی باشد."


گفتنی است، سیدعماد حسینی، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس هفته گذشته از تهیه طرح توقف فروش نفت ایران به اروپا از سوی نمایندگان مجلس خبر داده و گفته بود: در صورت تصویب این طرح، دولت مکلف به توقف فروش نفت به اروپا پیش از آغاز تحریم نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا می‌شود.

 



انتقاد شدید هاشمی رفسنجانی از نمایش ماکت مقوایی رهبر فقید جمهوری اسلامی

Posted: 04 Feb 2012 04:47 AM PST

 جـــرس: در واکنش به ساختن ماکت مقوایی رهبر فقید جمهوری اسلامی و صحنه سازی ورود و حضور وی در ایران، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: برنامه‌های فرهنگی ایام پیروزی انقلاب توسط دستگاه‌های تبلیغی باید در شان آن باشد و از انجام برنامه‌های کم‌محتوا و سخیف مانند بی‌سلیقگی در استفاده از ماکت‌های مقوایی خودداری شود.


به گزارش فرهنگ آشتی آنلاین، هاشمی رفسنجانی، با تبریک ایام پیروزی انقلاب، آن را افتخاری جاویدان برای تاریخ اسلام، تشیع و ایران دانست.


رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با تاکید بر عظمت انقلاب ایران ابراز امیدواری کرد که برنامه‌های فرهنگی و تبلیغی این ایام توسط دستگاه‌های تبلیغی در خور و شان و بزرگی آن باشد و از انجام برنامه‌های کم‌محتوا و سخیف مانند بی‌سلیقگی در استفاده از ماکت‌های مقوایی که بعضا می‌تواند مورد اعتراض مردم فهیم و سوءاستفاده دشمنان انقلاب نیز قرار گیرد، خودداری شود.


وی افزود: دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌های همگانی به ویژه رسانه ملی وظیفه ملی و تاریخی سنگینی در جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب، معرفی درست و واقعی دستاوردهای انقلاب اسلامی دارند و انتظار می‌رود برنامه‌ریزی‌های مناسب و در خور شان مناسب‌تری برای این ایام تدارک دیده شود.

 


آغاز رزمایش مجدد سپاه پاسداران در جنوب کشور

Posted: 04 Feb 2012 04:37 AM PST

افتتاح خط تولید موشک های کروز دریایی

جـــرس: با گذشت یک ماه از مانور دریایی ارتش جمهوری اسلامی در دریای عمان و تنگه هرمز و سپری شدن چند هفته از مانور زمینی سپاه پاسداران در شرق کشور، نیروی زمینی سپاه مجددا و این بار در جنوب کشور، رزمایشی گسترده را آغاز کرد.


همزمان، منابع خبری از افتتاح خط تولید انبوه سامانه موشك كروز دریایی «ظفر» و تحویل‌دهی اولین سری آن به نیروی دریایی سپاه گزارش می دهند.


به گزارش ایسنا، فرمانده نیروی زمینی سپاه گفته است مانور "حامیان ولایت" از سلسله مانورهای تخصصی نیروی زمینی سپاه است.


پاسدار محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه گفته است: "این رزمایش به منظور حفظ و ارتقای آمادگی یگان ها، نمایش بخشی از توانمندی‌های یگان‌های نیروی زمینی سپاه در برابر تهدیدها و در راستای انجام رزمایش های تقویمی تخصصی این نیرو انجام می شود."


وی با بیان اینكه "نزدیك به یك ماه قبل، نیروی زمینی سپاه رزمایش زرهی «شهدای وحدت» را در شرق كشور برگزار كرد"، گفت: هم‌اكنون نیز رزمایش هوابرد "حامیان ولایت" در منطقه عمومی جنوب كشور برگزار می‌شود.


نیروی زمینی سپاه حدود یک ماه قبل نیز در شرق ایران مانور زرهی "شهدای وحدت" را برگزار کرد.


نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی نیز در اوایل دیماه در آب‌های شرقی تنگه هرمز یک مانور (ولایت ۹۰) گسترده ده روزه داشت.


بر اساس این گزارش، فرمانده نیروی زمینی سپاه با تشریح اهداف برگزاری رزمایش حامیان ولایت که از روز شنبه ۱۵ بهمن ماه آغاز شد، تصریح كرد: این رزمایش به منظور حفظ و ارتقاء آمادگی یگان‌ها، نمایش بخشی از توانمندی‌های یگان‌های نیروی زمینی سپاه در برابر تهدیدات و در راستای انجام رزمایش‌های تقویمی تخصصی این نیرو انجام می‌شود.


پاكپور در پایان، با بیان اینكه "بخشی از نوآوری‌ها و توانمندی‌های جدید نیروی زمینی سپاه در رزمایش حامیان ولایت به نمایش درمی‌آید"، تاكید كرد: بالا بردن توانمندی‌های طرح‌ریزی و هدایت در سطوح مختلف نیرو و همچنین ارتقاء آمادگی‌های اطلاعاتی و عملیاتی یگان‌ها به منظور برقراری امنیت در شرایط گوناگون و متفاوت، از دیگر اهداف برگزاری این رزمایش است.


چند روز پیش، فرمانده نیروی دریایی سپاه از برگزاری رزمایش بزرگ با نام «پیامبر اعظم ۷» طی بهمن‌ماه در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز پس از دریافت ابلاغ نهایی مراجع ذیربط خبر داده و گفته بود: "در این رزمایش که به عنوان هفتمین رزمایش از سلسله مانورهای پیامبر اعظم در محدوده خلیج فارس و تنگه هرمز برگزار خواهد شد، تفاوت‌های محسوس این رزمایش با رزمایش‌های گذشته سپاه به اجرا درمی‌آید. "


افتتاح خط تولید موشک کروز دریایی
روز شنبه همچنین منابع خبری از افتتاح خط تولید انبوه سامانه موشك كروز دریایی «ظفر» و تحویل‌دهی اولین سری آن به نیروی دریایی سپاه گزارش دادند.


به گزارش ایسنا، این مراسم با حضور پاسدار احمد وحیدی وزیر دفاع و پاسدار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه، در سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع برگزار شد.


وحیدی در مراسم افتتاح این خط تولیدی، در جمع خبرنگاران گفت: موشك ظفر یك موشك ضدكشتی، كوتاه‌برد و راداری است كه قادر است اهداف كوچك و متوسط را با دقت بسیار بالا هدف قرار دهد و منهدم كند.


وزیر دفاع، قابلیت نصب بر روی انواع شناورهای سبك و تندرو، وزن كم با قابلیت ضد جنگ الكترونیك بالا و قدرت تخریب فوق‌العاده را از ویژگی سامانه موشك كروز ظفر ذكر كرد و افزود: این سامانه صددرصد بومی و بدست توانمند متخصصین زبده و كارآمد سازمان صنایع هوافضا طراحی و ساخته شده است.


وحیدی در ادامه افزود: موشك ظفر پس از شلیك، با كاهش ارتفاع به مرحله كروز می‌رسد تا از دید دشمن پنهان بماند و در مرحله پایانی، پس از كشف هدف در ارتفاع پایین هدف را منهدم می‌كند.


وی با اشاره به سرعت عملیات و قابلیت‌های تاكتیكی این سامانه گفت: موشك ظفر قادر است هر سه ثانیه به صورت تكی و چندتایی اهداف را مورد اصابت قرار دهد.


وحیدی، طراحی، ساخت و تولید انبوه سامانه موشك كروز دریایی ظفر را ظفرمندی دیگری برای صنایع هوافضای وزارت دفاع توصیف كرد كه توانمندی عملیاتی و قدرت تحرك و چابكی نیروهای دریاییمان را به نحو چشمگیری ارتقاء می‌دهد.



حسین موسویان: آمریکا و ایران همیشه با هم در تماس بودند اما بهتر است به شکل مستقیم باشد

Posted: 04 Feb 2012 04:22 AM PST

جـــرس: حسین موسویان عضو سابق تیم مذاکرات اتمی ایران در مصاحبه با روزنامه فرانسوی لوموند تاکید کرد ایران و آمریکا بهتر است مسائل خود و منطقه ای را به شکل مستقیم بررسی کنند.


به گزارش العربیه، موسویان دراین مصاحبه که روز شنبه انجام شد، اظهار عقیده کرد: "برنامه هسته ای جمهوری اسلامی در حال حاضر به اساسی ترین خواسته ملی ایران تبدیل شده است."


وی افزود " زمانی که عضو تیم مذاکرات با غرب بودم به کشورهای غربی گفته بودم متوقف کردن غنی سازی اورانیوم برای ایران خط قرمز است. اگر این اصل در مذاکرات مورد قبول واقع نشود ایران به غنی سازی ادامه می دهد."


او گفت :" آلمان و فرانسه قانع شده بودند اما بریتانیا با تردید با مساله برخورد کرد و آمریکایی ها از آغاز خواستار توقف کامل غنی سازی شده بودند."


وی در پاسخ به سوالی در مورد شیوه برقراری تماس بین ایران و آمریکا گفت: "آمریکا و ایران همیشه با هم در تماس بودند. این تماس ها هیچوقت قطع نشد. اما بهتر است به شکل مستقیم باشد هر چند که ترکیه وعمان می توانند در این مساله نقش میانجی بازی کنند."


وی افزود: " بهترین راه این است که ایالات متحده آمریکا در دو مساله به طور مستقیم با ایران وارد مذاکره شود ؛ برنامه اتمی و مسائل افغانستان وعراق."


وی در مورد تهدید به بستن تنگه هرمز و تاکیدات مقامات ارشد دولت مبنی بر انسداد این آبراه در صورت هرگونه تحریم نفتی ایران گفت :" وزیر دفاع و وزیر خارجه ایران از بستن تنگه هرمز سخن نگفتند این اقدام زمانی صورت می گیرد که به ایران حمله شود."


موسویان در مورد اظهارات مقامات جمهوری اسلامی در مورد نابود کردن اسرائیل و احتمال حمله اتمی علیه اسرائیل پس از رسیدن به بمب اتمی گفت : " ایران حتی اگر به بمب اتمی دست یابد نمی تواند به اسرائیل حمله کند زیرا فلسطینی ها و اسرائیلی ها در یک جا به سر می برند."


وی افزود چنانچه به ایران حمله شود همه منطقه شاهد هرج و مرج وبی ثباتی خواهد شد.


حسین موسویان می گوید که اکنون در آمریکا به تدریس مشغول است.


آیت الله دستغیب: نیازی به این همه لشگرکشی نبود

Posted: 04 Feb 2012 03:51 AM PST

واکنش به برخوردهای امنیتی با سوگواران مرحوم محمّدهاشم دستغیب

 جـــرس: در واکنش به برخوردهای خشونت بار سپاه با سوگواران مرحوم آیة الله سیّد محمّدهاشم دستغیب و ممانعت آنها از حضور آیة الله العظمی سیّد علی‌محمّد دستغیب جهت ایراد نماز و حضور بر پیکر مرحوم محمد هاشم دستغیب، این مرجع مردمی خطاب به آمران و عاملان این برخوردها گفت: "خوب ما می‌آمدیم فاتحه‌ای می‌خواندیم و می‌رفتیم و کاری به کسی نداشتیم؛ لزومی به این همه لشگرکشی نبود!"

به گزارش تارنمای حدیث سرو، جمعی از خانواده آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب به مناسبت رحلت فقیه مجاهد، مرحوم آیة الله سیّد محمّدهاشم دستغیب با آیة الله سیّد علی‌محمّد دستغیب دیدار کردند.


بر اساس این گزارش، در این دیدار فرزند آن مرحوم ضمن اظهار تأسّف از وقایع پیش آمده در مراسم تشییع آن مرحوم و تشکر از آیة الله سیّد علی‌محمّد دستغیب که با تدابیر حکیمانه خویش مانع از درگیری احتمالی شدند، گفت: "جلوگیری از ورود حضرتعالی به مراسم خاکسپاری به ضرر خود آقایان تمام شد و کسانی که با داعیه ایجاد نظم آمده بودند، خود هنجار شکنی کرده و موجب اخلال در این مراسم شدند و این اخلال از ناحیه کنترل شدید نیروهای سپاه بر مراسم به وجود آمد به نحوی که حتی به فرزندان آیة الله سیّد محمّد هاشم دستغیب هم اجازه هیچ گونه عملی داده نشد."


در ادامه یکی دیگر از فرزندان آن مرحوم اظهار داشت: "از چند ماه قبل که حال حضرت آیة الله سیّد محمّد هاشم دستغیب رو به وخامت بود، به بنده فرمود: «اگر اتفاقی برای بنده افتاد و عمرم به دنیا نبود حضرت آیة الله سیّد علی‌محمّد دستغیب نماز من را بخواند.» منتهی وقتی نیروهای امنیتی ما را تحت فشار قرار دادند، ما برای جلوگیری از درگیری و برای حفظ جان حضرتعالی و دوستانتان مجبور شدیم مزاحم شما نشویم و این گونه عمل شد."


آیت الله العظمی دستغیب نیز در همین رابطه فرمود: راجع به حوادث ناگواری که در مراسم تشییع پیکر حضرت آیة الله سیّد محمّد هاشم دستغیب اتفاق افتاد، باید عرض کنم که به جهت احتمال درگیری که بین دو طرف وجود داشت، تصمیم گرفتم که در نماز ایشان حاضر نشوم و برای مراسم خاکسپاری آن مرحوم خود را به صحن مطهر سیّد میر محمّد برسانم. امّا مثل این که مسؤولین سپاه از این جمعیت حاضر وحشت کردند و موانعی را سر راه ایجاد نمودند و لشگری را بسیج نموده تا مانع از حرکت ما شوند. خوب ما می‌آمدیم فاتحه‌ای می‌خواندیم و می‌رفتیم و کاری به کسی نداشتیم؛ لزومی به این همه لشگرکشی نبود!"


گفتنی است، نیروهای سپاه پاسداران با برقراری جو امنیتی و برخوردهای خشن، مانع از شرکت آیت الله علی‌محمد دستغیب در مراسم تشییع و تدفین پیکر محمد‌ هاشم دستغیب فرزند آیت‌الله دستغیب در شیراز شدند.