جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


آقا سری به زندان ها بزنید

Posted: 21 Feb 2012 08:28 AM PST

نامه سرگشاده حجج‌‌اسلام خامنه‌ای، منتظری، هاشمی، مشکینی، مصباح، جنتی و...


بسم‌الله الرحمن الرحیم

جناب آقای نخست‌وزیر، متاسفانه در سال‌های اخیر اقداماتی برخلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده و فاصلۀ عمیقی بین ملت و هیات حاکمه ایجاد کرده است، ملت و هیات حاکمه که باید متفقا در پیشرفت و عظمت دین و تعالی کشور بکوشند و با اعتماد و حسن اطمینان به یکدیگر در زمینۀ واحدی فعالیت کنند، با کمال تاسف هر دولتی که روی کار آمده، بجای اینکه به این اختلاف خاتمه دهد، آن را شدید‌تر و احساسات ملت را علیه هیات حاکمه برافروخته‌تر نموده است. ما نمی‌دانیم متصدیان امور چه می‌کنند و در نظر دارند این مملکت را به کجا بکشانند، آیا در این مملکت (باصطلاح دینی و مشروطه) مردم حق هیچگونه اظهارنظر در سرنوشت خود باید نداشته باشند؟ خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از یک طرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر، ملت را از پای درآورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند، سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش زندگی تیرۀ او را تیره‌تر می‌نماید. آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت می‌کند؟! در کدام کشور مراجع و زعمای دینی، سخنگویان مذهبی، روشنفکران، اساتید دانشگاه، تجار و اصناف، بالاخره طبقات متفکر و فعال کشور حق اظهار نظر در شئون اجتماعی خود ندارند، در جهان امروز کجا معمول است عده‌ای مطلق‌العنان حاکم مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند و کسی حق فریاد و تظلم نداشته باشد؟ در کدام گوشه دنیا سابقه دارد که یک مرجع دینی و زعیم فداکار ملی با داشتن مصونیت و صلاحیت قانونی که از کشور خود دفاع می‌کند و می‌گوید نباید بیگانگان با اتکاء به مصونیت مطلق بر مال و جان و ناموس مردم تسلط داشته باشند، او را به اتهام ناجوانمردانه «قیام علیه مصالح کشور و تمامیت ارضی» تبعید و در مملکت دیگری زندانی و ممنوع‌الملاقات نمایند؟ آیا این قسم حکومت در بین ملل نیمه‌وحشی آن هم در دوران حکومت فردی از پست‌ترین حکومت‌ها شمرده نمی‌شده است؟

آقای هویدا شما سری به زندان‌ها بزنید و بپرسید این اصناف مختلف زندانی: علماء، وعاظ، اساتید دانشگاه و دانشجویان، تجار و اصناف به چه جرمی مدت‌ها در زندان بسر می‌برند؟ آیا جز دفاع از حریم قرآن و عظمت کشور و تظلم از خفقان و دیکتاتوری جرمی داشته‌اند؟ آیا اگر کسی گفت نباید اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، کشور در چنگ بیگانگان افتد، ثروت‌های سرشار مملکت به یغما رود، اختناق و فشار بر مردم حکومت کند، دولت‌ها در تامین خواسته‌های مردم باید کوشش نمایند و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشورش اظهار نظر نماید، باید در سیه‌چال زندان زندگی کند و با محرومیت‌های همه جانبه دست به گریبان باشد؟ ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جداً می‌خواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامۀ مردم فکری کنید و به خواسته‌های مردم ترتیب اثر دهید. طبقات مختلف کشور بالخصوص علماء اعلام و بالاخص حوزۀ علمیه قم که مرکز هدایت و پرورش کشور است منتظرند که هر چه زود‌تر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصا در اسرع اوقات رهبر شیعیان مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی مدظله علی روس‌المسلمین را به قم عودت داده و سایر علما و دانشمندان، اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان و اصناف، تجار و متدینین را از زندان آزاد نموده و پیش از این نسبت به احساسات پاک و گرم مردم بی‌اعتنایی نشود.

موسی زنجانی، ابوالفضل النجفی الخونساری، علی قدیری اصفهانی، سید علی خامنه‌ای، محمد محمدی، حسینعلی منتظری، علی قدوسی، اکبر هاشمی، ابراهیم امینی، احمد آذری قمی، محمدعلی گرامی، محمد علامی، یحیی انصاری شیرازی، ابوالقاسم خزعلی، مهدی فیض، عبدالعظیم محصلی، علی المشکینی، الاحقر عبدالرحیم الربانی الشیرازی، سید یوسف حسینی تبریزی، سید هادی خسروشاهی، سید ابوالفضل میرمحمدی، حسین حقانی، الاحقر سید مهدی حسینی ‌لاجوردی، صادق خلخالی، ابوالقاسم مسافری، عباس محفوظی، هاشم تقدیری، علی احمدی، محمدحسین مسجدجامعی، علی‌اکبر مسعودی، محمد موحدی لنکرانی، اسماعیل صدر، احمد جنتی، احمد امامی، میرآقا موسوی زنجانی، یدالله پورهاشمی، محمد یزدی، نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی، مصطفی اعتمادی، سید موسی شبیری‌ زنجانی، مهدی الحسینی الروحانی، محمدحسین الحسینی اللنگرودی، محمد حقی، محمدباقر حسنی، محمدباقر احمد پایانی، عبدالله جوادی، محمدرضا توسلی، محمدتقی صدیقین، شیخ محمد الهمدانی، محمدتقی مصباح ‌یزدی، حسین نوری، حسین شب‌زنده‌دار، علی دوانی، علی‌اکبر موسوی.

۴۳/۱۱/۲۹

- رونوشت دیوان عالی کشور


منبع: تاریخ ایرانی

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

ناسازگاری حکم قتل مرتد با محکمات قرآن

Posted: 21 Feb 2012 08:05 AM PST

محسن کدیور
روایات وجوب قتل و مهدورالدمی مرتد با آیات ارتداد قرآن ناسازگار هستند.


بخش دهم (قسمت دوم) : ناسازگاری حکم قتل مرتد با محکمات قرآن


ب. قرآن و آزادی دین و ارتداد


آیا روایات وجوب قتل و مهدورالدم بودن مرتد شرط الزامی موافقت با قرآن مجید یا حداقل عدم مخالفت با محکمات کتاب خدا را حائز است تا حجت باشد؟ برای پاسخ به این پرسش آیات قرآن کریم را درباره آزادی مذهب و عقیده را در ضمن چهار دسته به اجمال بررسی می کنم و روایات مورد بحث را با آیات هر دسته از حیث موافقت و مخالفت سنجیده در انتها ناسازگاری محکمات قرآن کریم با روایات قتل و مهدورالدم بودن مرتد را اثبات می کنم. (۱۴)

دسته اول : نفی اکراه و اجبار در دین و ایمان

آیه اول: لا اکراه فی الدّین قد تبیّن الرّشد من الغیّ فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروﺓ الوثقی لا انفصام لها والله سمیعٌ علیم (البقره ۲۵۶) «در دین اکراه روا نیست ، چرا که راه از بیراهه به روشنی آشکار شده است ، پس هرکس که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به راستی که به دستاویز استواری دست زده است که گسستگی ندارد و خداوند شنوای دانا است.» آیه فوق متحمل نفی و نهی است . نفی اینکه خداوند امر ایمان را بر اجبار و اکراه و فشار قرار نداده و نهی از اینکه کسی را بر ایمان آوردن اجبار نکنید، چرا که ایمان و کفر اجباری اعتباری ندارد. رد اجبار در این آیه مساوی پذیرش آزادی در امر دین است، و لازمه اش آزادی در دو امر است: آزادی در وارد شدن در دین و آزادی در خارج شدن از دین. اینکه مردم مخیر بین دین خاص و مرگ شوند، یعنی نفی آزادی و پذیرش اکراه در امر دین. اگر افراد آزاد باشند دینی را قبول کنند، اما بعد از ورود در دین آزاد نباشند آن دین را وا نهند، بقایشان در دین تنها با اکراه، اجبار و از ترس مجازات میسر است. درعین حال قرآن کریم ایمان به خداوند را رشد و حق معرفی کرده و تمایز حق و باطل را بسیار روشن و آشکار می داند، بی آنکه بخواهد آدمیان را به دین حق مجبور کند.‬

«قرآن مجید آزادی عقیده و عدم اکراه را به دلیل اطلاقی که از آیه شریفه به دست می آید به دین اسلام اختصاص نداده بلکه هرگونه فشار و اکراه را موضوعاً از کلیه ادیان، بلکه با مدنظرگرفتن الغاء خصوصیت مورد از کلیه عقاید و افکار منتفی اعلام کرده است ، چنین حریت و آزادی که ارتباط طبیعی و ذاتی با ماهیت بشر دارد، نه قابل وضع است و نه قابل رفع». (مهدی حائری یزدی، اسلام و اعلامیه حقوق بشر) (۱۵) «عدم اجبار بر پذيرش دين، خود يکي از احکام ديني است که در همه شرايع و حتي قديمي ترين آن ها که شريعت نوح(ع) است تشريع شده و تا به امروز نيز به قوت خود باقي بوده و نسخ نگرديده است.»(طباطبائی، المیزان، ج ۱۰، ص ۲۰۷) شأن نزول این آیه مسئله ارتداد است. (طبرسی، مجمع البیان، ج ۳ ص ۳۶۴-۳۶۳) برخلاف نظر برخی مفسران اهل سنت آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» به آیات جهاد (التوبــة ۷۳) نسخ نشده است (محقق خویی، البیان فی تفسیر القرآن ۳۰۹-۳۰۷) و تا قیام قیامت سرلوحه آزادی دین در تعالیم اسلامی است. تردیدی نیست درنظرگرفتن مجازات هایی ازقبیل اعدام و حبس ابد برای مرتد، یا مخیرکردن کفار بین اسلام و مرگ از مصادیق بارز اکراه در دین است و منافی و معارض آیه شریفه.

آیه دوم: ولو شاء ربک لآمن من فی الارض کلهم جمیعا افأنت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین(یونس ۹۹) «و اگر پروردگارت می خواست تمامی اهل زمین ایمان می آورند، پس آیا تو (ای پیامبر) مردم را به اکراه وامی داری تا اینکه مؤمن شوند؟» با اینکه ایمان آوردن به خدا و آخرت حق است ، اما خداوند اراده تکوینی بر ایمان آدمیان نکرده است، چه در این صورت اختیار مردم منتفی می شد و ثواب و عقاب بر کفر و ایمان عبث بود. دین و ایمان زمانی ارزش دارد که انسان آزادانه و مختارانه آن را برگزیند. آن گاه که پیامبر(ص) از ایمان نیاوردن برخی افراد نگران می شد و بر مسلمان شدنشان اصرار می ورزید، خداوند به او متذکر می شد که وقتی خدای تو اکراه بر ایمان و دین را نپسندیده است تو چگونه می پسندی؟ بر سبیل استفهام انکاری می پرسد آیا تو مردم را مجبور می کنی که ایمان بیاورند؟ و پاسخ واضح است که منفی است. اگر اکراه و اجبار بر ایمان آوردن و مسلمان شدن روا نیست چگونه اکراه و اجبار در مسلمان ماندن و فشار در ابقای ایمان روا باشد؟ ایمان آوردن و مسلمان شدن حق است، با این همه خداوند اجازه نداده کسی را بر این حق مجبور کنیم، چگونه می توان افراد را بین اسلام و اعدام مخیر کرد؟ هکذا مؤمن ماندن و تبدیل نکردن ایمان به کفر و مرتد نشدن حق است. آیا مجازیم با درنظرگرفتن مجازات هایی از قبیل حبس ابد و اعدام افراد را بر بقای در اسلام و ایمان مجبور کنیم؟

آیه سوم: قال یا قوم ارأیتم ان کنت علی بینّـﺔ من ربی و آتانی رحمـﺔ من عنده فعمیت علیکم انلزمکموها و انتم لها کارهون (هود ۲۸) «(نوح) گفت: ای قوم بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم حجت آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی به من بخشیده باشد و (این حقیقت ) از شما پنهان مانده باشد، پس آیا می توانیم درحالی که شما آن را ناخوش می دارید، شما را به آن ملزم کنیم؟» نوح پیامبر(ع) آن گاه که پیام الهی خود را بر مردم عرضه کرد، با انکار مردم عصر خویش مواجه شد و او را تکذیب کردند. او در احتجاج با قومش آنان را به اندیشه دعوت می کند که چه بسا او از جانب پروردگارش حجت داشته باشد و این حجت از دید مردم مخفی مانده باشد. آیا پیامبر مجاز است درحالی که مردم از حق ابراز کراهت می کنند آن ها را ملزم به پذیرش حق کند؟ استفهام انکاری است یعنی واضح است که پیامبر چنین اجازه ای ندارد. اگر پیامبر چنین اجازه ای ندارد آیا پیروان پیامبران مجازند مردم را به کراهت و زور به اسلام وا دارند یا با فشار و تهدید به مجازات بر بقای در ایمان و اسلام وا دارند؟

نتیجه آیات دسته اول: از این سه آیه می توان این قاعده آمره قرآنی را نتیجه گرفت که نمی توان و نباید کسی را به دین و ایمان مکره و مجبور کرد. آزادی مذهب چیزی جز نفی اکراه و اجبار در این حوزه نیست. روایات وجوب قتل و مهدورالدم بودن مرتد معنایی جز اکراه در بقای در دین ندارد و در مخالفت آشکار با آیات نفی اکراه قرآن است.

دسته دوم : آزادی در اختیار هدایت و ضلالت در دنیا

آیه اول: و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن ومن شاء فلیکفر انا اعتدنا للظالمین نارا (کهف ۲۹) «ای پیامبر، بگو حقّ از جانب پروردگارتان است ، پس هر که می خواهد ایمان بیاورد و هر که می خواهد کافر شود، ما برای ستمکاران آتشی مهیا کرده ایم …». با اینکه در حقانیت اسلام تردیدی نیست ، با این همه قرآن کریم به صراحت اعلام می کند هر که می خواهد بپذیرد و ایمان آورد. و هرکه می خواهد نپذیرد و کافر شود. خداوند تنها جزای اخروی کفر را گوشزد کرده است. اما آیا در دار ابتلا یعنی دنیا قرار است کسی به خاطر عقیده و دینش مجازات شود؟ اگر چنین بود دیگر هرکه ایمان خواهد و هرکه کفر خواهد معنی نداشت. خداوند در این آیه مبنای آزادی مذهب را در دنیا و سزای انتخاب نادرست را در آخرت تذکر می دهد و مؤمنان حق ندارند منطق متین الهی را فرونهند و به منطق خشونت و اجبار و تهدید در دیندار کردن دیگران رو آورند. «ومن شاء فلیکفر» با وجوب اعدام مرتد در تعارض آشکار است.

آیه دوم: قل یا ایها الناس قد جاءکم الحق من ربکم فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه و من ضل فانّما یضل علیها و ما انا علیکم بوکیل (یونس، ۱۰۸) «بگو ای مردم ، حق از جانب پروردگارتان آمد، پس هر که راهیاب شود همانا به سود خویش راهیاب شده باشد و هرکس به بیراهه رود، همانا به زیان خویش بیراهه رفته است و من نگهبان شما نیستم.» تردیدی نیست که قرآن راه را با بیراهه و اسلام را با کفر یکسان نمی شمارد. اما اینکه انسان آزادانه راه را برگزیند هنر است و شایسته پاداش والا اینکه در دنیا فرا روی آدمیان تنها یک راه ـ راه راست ـ قرار داده شده و همگان مجبورباشد به همان راه بروند و الاّ زندگی خود را از دست می دهند، دیگر چه نیازی به آزمایش دنیوی و ثواب و عقاب اخروی؟ اصل اصیل معاد جز با آزادی مذهب در دنیا میسر نیست. افراد را به دلیل خروج از اسلام یا عقیده نادرست مجازات کردن در تعارض با این آیه شریفه است.

آیه سوم: انا انزلنا علیک الکتاب للناس بالحق فمن اهتدی فلنفسه ومن ضل فانما یضل علیها و ما انت علیهم بوکیل (زمر ۴۱) «ما کتاب (قرآن ) را به حق برای مردم برتو فرستادیم ، پس هرکس که راهیاب شود همانا به سود خویش راهیاب شده است و هرکس بیراه می رود، همانا به زیان خویش بیراهه رفته است و تو نگهبان آنان نیستی.» قرآن حق را به مردم نمایانده است ، اما مردم در این دنیا آزادند حق را تبعیت کنند یا حق را زیرپا نهند و آخرت سرای پاداش و ارزیابی است. ما مجاز نیستیم کاری که خدا بر پیامبرش نپسندیده است به مردم روا داریم. خدا ورسولش مردم را در پذیرش دین آزاد گذاشتند و البته حق را به آن ها تذکر دادند. آخرت سرای راحت و سعادت آنان است که آزادانه و با اختیار حق را پذیرفتند. مجازات مرتد و افراد را به زور در دین نگاه داشتن و تخییر بین خرج از اسلام و اعدام در تعارض صریح با مفاد این آیه شریفه است.

آیه چهارم: انما امرت ان اعبد رب هذه البلدﺓ الذی حرّمها و له کل شیء و امرت ان اکون من المسلمین و ان اتلوا القرآن فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه و من ضل فقل انما انا من المنذرین و قل الحمدللّه سیریکم آیاته فتعرفونها و ما ربک بغافل عما تعملون (نمل ۹۳-۹۱) «همانا فرمان یافته ام که پروردگار این شهر را که آن را حرم (امن ) قرار داده است بپرستم و همه چیز او راست وفرمان یافته ام که از مسلمانان باشم و اینکه قرآن بخوانم، پس هرکس راهیاب شود همانا به سود خویش راه یافته است و هرکس بیراه رود بگو که من فقط از هشدار دهندگانم و بگو سپاس خداوند را به زودی آیات خویش را به شما بنمایاند و آن گاه آن ها را بشناسید و پروردگارت از آن چه می کنید غافل نیست.» پیامبر(ص) مردم را از عاقبت ادیان و عقاید باطل انذار می دهد و برحذر می دارد، بر آنان قرآن تلاوت می کند، دین و عقیده درست را به آنان می نمایاند، هر که پذیرفت خوشا به سعادتش و آنکه نپذیرفت خود زیان دیده و در آخرت نتیجه انتخاب ناپسندش را خواهد دید. خداوند ناظری بصیر است و همه انتخاب ها را به دقت زیر نظر دارد.خروج از دین را با اعدام مجازات کردن در تعارض با انذار به ضال در این آیه شریفه است. اگر قرار بود هر گمراهی ا به صلابه بکشیم، پیامبر در این امر احق و اولی بود. خداوند به وی چنین اجازه ای نداده است، دیگران که جای خود دارند. اعدام مرتد در تعارض صریح با این آیه نیز هست.

نتیجه دسته دوم آیات: این دسته از آیات که نمونه ای از آن گذشت با تأکید بر آزادی دنیوی در هدایت و ضلالت از مبانی آزادی عقیده ومذهب است. آزادی عقیده و مذهب با وضع هر گونه مجازات دنیوی به دلیل امور اعتقادی و دینی بویژه وضع مجازات اعدام برای خروج از دین در تعارض کامل است. «من شاء فلیکفر، من ضل فانّما یضل علیها و ما انا علیکم بوکیل، و من ضل فقل انما انا من المنذرین» با نفی مجازات دنیوی گمراه کافر شده تلازم دارد، والا اگر بنا بر مجازات گمراهان اعم از کافر اصلی و غیراصلی باشد این آیات لغو خواهند بود. اگر افراد را بین بقای بر ایمان و مرگ یا حبس ابد با اعمال شاقه مخیر گنیم آنگاه چگونه می توانیم بگوئیم «فمن شاء فلیکفر»؟ اگر بنا بر عدم مجازات دنیوی گمراهان مرتد باشد می توانیم بگوئیم «من ضل فانّما یضل علیها و ما انا علیکم بوکیل»، اما با مجازات اعدام مرتد چنین آیه ای لغو خواهد بود. انذار وقتی معنا می دهد که در این دنیا مجازاتی نباشد و در آخرت عذاب الیم در انتظار باشد. با مجازات اعدام انذار همانند نفی وکالت بی معنی می شود. روایات وجوب قتل مرتد یا مهدورالدم بودن وی در مخالفت با این دسته از محکمات آیات قرآن کریم است. واضح است که این آیات هیچ اختصاصی در کفر و ضلالت ابتدائی ندارند و کافر اصلی و غیر اصلی را یکسان شامل می شوند.

دسته سوّم: وظیفه پیامبر، ابلاغ حق نه اجبار بر حق

در قرآن کریم شأن و جایگاه رفیع پیامبر(ص) در ارتباط با دین مردم به دقت تعیین شده است. وظیفه پیامبر پیام آوری، ابلاغ ارشاد و راهنمایی است، او حق اجبار و اکراه مردم در پذیرش دین حق ندارد:

آیه اول: فذکر انّما أنت مذکر لست علیهم بمصیطر (غاشیه ۲۱ تا ۲۲) «پس تذکر بده که همانا تو تذکردهنده ای و تو بر آنان سیطره نداری» وظیفه پیامبر ابلاغ پیام دین است ، او حق را به مردم متذکر می شود. هر که خواست می پذیرد و از مزایای فراوان حق بهره مند می شود و هر که نخواست نمی پذیرد و البته زیان های فراوان بیراهه رفتن را متحمل می شود. تجلی آثار حق و باطل به طور کامل در قیامت است و دنیا سرای آزمایش . پیامبر بر مردم سلطه و اجباری ندارد تا به ایمان آوردن یا بر ایمان ماندن و ادارشان کند اگر پیامبر چنین اجازه ای ندارد آیا پیروان پیامبر حق دارند آزادی مردم را در مذهب سلب کنند؟

آیه دوم: نحن اعلم بما یقولون و ما أنت علیهم بجبّار فذکّر بالقرآن من یخاف وعید (ق ۴۵) «ما به آن چه می گویند آگاه تریم و تو بر آنان زورگو نیستی پس هرکس که از وعده عذاب من می ترسد به قرآن پند بده.»

آیه سوم: و ما ارسلناک الا مبشّرا و نذیرا قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا و توکل علی الحی الذی لایموت و سبح بحمده و کفی به بذنوب عباده خبیرا (فرقان ۵۶ تا ۵۸) «ما تورا جز مژده رساندن و هشداردهنده نفرستادیم ، بگو برای آن از شما مزدی نمی طلبم مگر اینکه کسی بخواهد که به سوی پروردگارش راهی پیشه کند و بر (خداوند) زنده ای که نمی میرد توکل کن و شاکرانه او را تسبیح بگوی و او به گناهان بندگانش بس آگاه است.»

آیه چهارم: و ان ما نرینّک بعض الذی نعدهم او نتوفّینّک فانمّا علیک البلاغ و علینا الحساب (رعد ۴۰) «اگر بخشی از آن چه به آنان وعده داده ایم به تو بنمایانیم ، یا جان تورا (پیش از آن ) بگیریم، جز این نیست که پیام رسانی بر تو و حسابرسی بر ماست.»

آیه پنجم: و ما علی الرسول الا البلاغ و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون (مائده ۹۹) «بر پیامبر جز پیام رسانی نیست و خداوند می داند آن چه را آشکار می کنید و آن چه پنهان می نمائید.»

نتیجه آیات دسته سوم: این مضمون هم در سور مکی است، هم در سور مدنی، حتی در آخرین سوره نازل شده بر پیامبر (ص). اگر پیامبر که اولین انسان عالم اسلام است در قبال دین دیگران شأنی جز بشارت و انذار ندارد، آیا دیگران مجازند در ارتباط با دین مردم شأنی جز تشویق و انذار برگزیدند و آزادی مردم در دین و عقیده را سلب کنند؟ اگر محاسبه و ارزیابی دین آدمیان کار خداوند و ابلاغ و ارائه طریق کار پیامبر باشد، سلب آزادی عقیده و دین مردم و عقاب و پاداش اخروی را به صحن دنیاکشانیدن نوعی خدایی کردن است، کاری که خدا بر انسان نپسندیده و پیامبرش مرتکب نشده است.مجازات به دلیل تغییر دین بویژه حکم اعدام برای مرتد در تعارض مستقیم با این دسته آیات محکم قرآن کریم است. لازمه اینکه پیامبر فقط تذکر دهنده باشد و سیطره ای بر مردم نداشته باشد، تنها هشدار دهنده و مژده رسان باشد، ابلاغ پیام به عهده او و حساب رسی به عهده خداوند باشد، این است که ورود و خروج در دین اختیاری باشد، نه اینکه فرد بین بقای در دین و مرگ مخیر باشد. اگر مجازات مرگ در انتظار کسی که از اسلام خارج می شود باشد، دیگر اینکه پیامبر (ص) فقط تذکر دهنده است بی معنی خواهد بود، همچنانکه با مجازات اعدام برای مرتد اینکه پیامبر(ص) فقط انذار دهنده و ابلاغ کننده است بی معنی خواهد بود. حکم اعدام یعنی حساب مرتد را دنیا رسیدن، دیگر چه معنایی برای ابلاغ به عهده تو و حساب به عهده ما (خدا) می ماند؟

گفته نشود که بر فرض صحت استدلال به این دسته از آیات دیگر امکان اجرای هیچ مجازاتی از جانب پیامبر (ص) نخواهد بود، حال آنکه پیامبر برخی حدود شرعی را به امر الهی اجرا می کرده است. در پاسخ گفته می شود: مجازات دزد و مرتکب اعمال منافی عفت و برهم زننده امنیت عمومی و مانند آن لازمه نظم اجتماعی در همه جوامع است و مخالفتی با ابلاغ پیام الهی و انذار و امثال آن ندارد، اما مجازات تغییر دین دقیقا بر خلاف موازین یادشده است. اگر قرار باشد پیامبر افراد را با مجازات اعدام بر بقای در اسلام مجبور کند کلیه آیات این دسته لغو می شوند، حال انکه مجازات بر جرائم اجتماعی به چنین تالی فاسدی نمی انجامد. چرا که مجازات دنیوی مرتد با کلیه مجازاتهای دیگر متفاوت و دقیقا در مخالفت با کلیه مفاهیم کلیدی این دسته از آیات است. فتأمل.

دسته چهارم : عدم مجازات دنیوی مرتد

قرآن کریم اگرچه تغییر ایمان به کفر را مذموم دانسته ، اما بنابر منطق متین خود تنها از عاقبت سوء اخروی آنها خبرداده و هیچ مجازات دنیوی از قبیل اعدام و حبس ابد را بر ارتداد تجویز نکرده است.

آیه اول: وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَـٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (البقرة ۲۱۷) «و مشرکان، پیوسته با شما می‌جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند؛ ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد می‌رود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.» آیه شریفه دو بخش دارد. بخش اول درباره جنگ در ماه حرام و هتک مسجدالحرام و اخراج ساکنان آن است. بخش دوم درباره مرتد است.

نکات این بخش به قرار زیر است:

یک. در صدر بخش دوم غرض کافران و مشرکان صدر اسلام از جنگ با مسلمانان خارج کردن ایشان از دینشان دانسته شده است. بنابراین ارتداد موضوع بحث این آیه در ارتباط با جنگیدن با مسلمانان ارتباط تنگاتنگ دارد. مؤید این معنا ارتداد گروهی است که با ضمایر جمع در این آیه به آن اشاره شده است. (اولئک و ضمیر جمع در بیان حکم مرتد).

دو. آیه خبر از مرگ مرتد داده است، ظهور واژه «فیمت» در مرگ طبیعی است نه در اعدام و قتل، اگر قرار بود مرتد کشته شود (اعدام شود) می فرمود: «من یرتدد منکم عن دینه فیقتل او فیصلب» از عبارت «فیمت و هو کافر» به دست می آید که امکان داشت از ارتداد پشیمان شود و برگردد و در حال ایمان بمیرد. بنابراین، برای اینکه فرد استحقاق مجازاتهای مذکور در آیه را پیدا کند صرف ارتداد کافی نیست، بلکه بقاء بر ارتداد تا زمان مرگ نیز لازم است. علاوه بر این آیه دلالت می کند بر اینکه اگر مرتدی پیش از مرگ توبه کند توبه او پذیرفته می شود، و نه تنها مشمول مجازات دنیوی نخواهد بود و نه تنها عمل او حبط نخواهد شد که مجازات اخروی نیز نخواهد داشت، البته به شرط اینکه توفیق توبه پیدا کند.

سه. نخستین مجازات پیش بینی شده در آیه حبط اعمال مرتد در دنیا و آخرت است. حبط بطلان عمل و سقوط آن از تاثیر است. مرتد با اختیار کفر حیات طیبه و نور ایمانی را از دست داده، زندگیش معیشت ضنک و ضیق می شود و اعمالش از تاثیر در سعادت او ساقط می شوند، بر خلاف مومن که عمل دنیوی او موثر در سعادتش است. با اختیار کفر اعمال مرتد همچون ایمانش می میرد. او با انتخاب نادرست خود بجای سعادت شقاوت را برگزیده است. درباره حبط و لوازم آن مستقلا در انتهای همین دسته از آیات مستقلا بحث خواهد شد.

چهار. دومین مجازات مرتد خلود در عذاب دوزخ است. خلود در عذاب سزای کافران است و مرتد کفر را بر ایمان ترجیح داده است.

این مجازات ها همگی امور اخروی هستند.

آیه دوم: كَيْفَ يَهْدِي اللَّـهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ أُولَـئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَــةَ اللَّـهِ وَالْمَلَائِكَــةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَـئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ (آل عمران ۹۰-۸۶) «چگونه خداوند جمعیّتی را هدایت می‌کند که بعد از ایمان و گواهی به حقّانیّت رسول و آمدن نشانه‌های روشن برای آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعیّت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد! کیفر آنها، این است که لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگی بر آنهاست. همواره در این لعن (و طرد و نفرین) می‌مانند؛ مجازاتشان تخفیف نمی‌یابد؛ و به آنها مهلت داده نمی‌شود مگر کسانی که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند، که توبه آنها پذیرفته خواهد شد؛) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است. کسانی که پس از ایمان کافر شدند و سپس بر کفر (خود) افزودند، (و در این راه اصرار ورزیدند،) هیچ‌گاه توبه آنان، (که از روی ناچاری یا در آستانه مرگ صورت می‌گیرد،) قبول نمی‌شود؛ و آنها گمراهان (واقعی) اند (چرا که هم راه خدا را گم کرده‌اند، و هم راه توبه را!).»

در این آیات احکام مرتد طی سه مرحله بیان شده است:

الف. مرتدی که توبه نکند و خود را اصلاح ننماید مشمول مجازاتهای زیر واقع می شود: یک. ظالم است و مشمول هدایت الهی نمی شود. دو. مشمول لعنت ابدی خداوند و فرشتگان و مردم است. سه. مشمول تخفیف مجازات اخروی نمی شود و به وی مهلت نیز داده نمی شود.

ب. مرتدی که توبه کرده و خود را اصلاح نماید خداوند بخشاینده و مهربان است و مشمول آثار و مجازاتهای سه گانه فوق نمی شود.

ج. مرتدی که بجای توبه و اصلاح بر کفر خود بیافزاید اولا توفیق توبه و اصلاح پیدا نمی کند ثانیا چنین کسی گمراه واقعی است.

نتیجه: اول، اگر مجازات مرتد قتل بود امکان توبه و اصلاح و ازدیاد کفر پیدا نمی کرد. ثانیا، برای مرتد پس از انغمار در کفر هم مجازات قتل تجویز نشده است. ثالثا، ارتداد موضوع این آیات خروج از دین بعد از وضوح کامل حق و مشاهده بینات است، یعنی ارتداد عملی و عنادی نه تغییر دین علمی و تحقیق. رابعا،توبه مرتد مادامی که از سر ناچاری و در مرض احتضار نباشد پذیرفته است، به شرطی که توفیق توبه پیدا کند. ازدیاد کفر توفیق توبه را سلب می کند. خامسا، در این آیات برای هیچ ارتدادی اعم از ابتدائی و استمراری مجازات دنیوی از قبیل اعدام و حبس ابد تجویز نشده است. سادسا، آثار دنیوی ارتداد محرومیت از هدایت الهی، مشمول لعن خدا و فرشتگان و مردم شدن و عدم توفیق توبه در صورت تکرار ارتداد است. سابعا، در این آیات همانند آیه سوره البقره بحث از قوم مرتد است نه شخص مرتد، ضمیر جمع در سراسر این آیات قابل توجه است.

آیه سوم: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللَّـهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا (النساء ۱۳۷) «کسانی که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دیگربار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد.» این آیه تبیین آیه ۹۰ سوره آل عمران است. مرتد مورد بحث آیه دوبار از دین خارج شده منغمر در کفر می شود. دو مجازات برای وی پیش بینی شده است: اول، محرومیت از بخشش الهی، دوم، محرومیت از هدایت الهی. در این آیه نیز به احکام مرتد به صورت جمع پرداخته شده نه مفرد. اگر قرار بود مرتد به قتل برسد امکان ارتداد دوباره و ازدیاد کفر نمی یافت. در این آیه نیز از مجازات دنیوی مرتد از قبیل اعدام و حبس ابد خبری نیست.

آیه چهارم: وَمَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (المائده ۵) «و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه می‌گردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.» در این آیه دو اثر بر کفر بعد از ایمان مترتب شده است: اول حبط عمل، دوم، خسارت اخروی. اگرچه ذیل آیه می تواند قرینه بر این باشد که حبط اعمال نیز در آخرت است، اما اطلاق آن می تواند شامل دنیا و آخرت شود همانند آیه ۲۱۷ سوره البقره. در این آیه نیز از مجازات قتل خبری نیست.

آیه پنجم: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّـهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّــةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَــةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّـهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (المائده ۵۴) «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‌رساند)؛ خداوند جمعیّتی را می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد می‌کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.» در این آیه فقط از اراده خداوند به جانشینی گروهی از مومنان مجاهد بجای اهل ارتداد بحث شده و مطلقا به مجازات مرتد اشاره ای نشده است. بالاترین مجازات ایشان این است که آنان محبوب خداوند نیستند اگر توان ادراک این حقیقت را داشته باشند.
آیه ششم: يَحْلِفُونَ بِاللَّـهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَــةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ ۖ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّـهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ (التوبــة ۷۴) «به خدا سوگند می‌خورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند؛ در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته‌اند؛ و پس از اسلام‌ آوردنشان، کافر شده‌اند؛ و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام می‌گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بی‌نیاز ساختند! (با این حال،) اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است؛ و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد؛ و در سراسر زمین، نه ولیّ و حامی دارند، و نه یاوری!» آیه ناظر به قضیه خارجیه است. منافقانی که اظهار کفر کرده و قبل از غزوه تبوک اقدام به ترور پیامبر کرده بودند (مجمع البیان)، با این همه باب توبه بروی آنها مفتوح بوده است و برای اقدام به استهزاء و لعب به ادعای خودشان یا اقدام به ترور و نیز ارتداد محکوم به اعدام نشدند. در صورت عدم توبه این آثار بر مجموعه ارتداد و سوء قصد ایشان به پیامبر بار شده است: اول، عذاب الیم در دنیا و آخرت، دوم، محرومیت از ولایت و نصرت الهی در زمین. در هر صورت مفاد این آیه قابل تعمیم به مطلق ارتداد نیست به دو دلیل: اولا، مفاد آن قضیه حقیقیه نیست، و حاکی از قضیه خارجیه بعد از جنگ تبوک است، بواسطه قرائن متعدد در متن آیه. ثانیا، افراد مورد بحث علاوه بر کفر بعد از ایمان و ارتداد سوء قصدی را مرتکب شده بودند (همّوا بما لم ینالوا) و آثار ذیل آیه بر مجموعه دو مولفه ارتداد و این اقدام بار شده نه بر ارتداد به تنهایی. ضمنا هیچ گزارش تاریخی دال بر اینکه پیامبر (ص) با این افراد جنگیده یا آنان را کشته باشد در دست نیست.

آیه هفتم: مَن كَفَرَ بِاللَّـهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَـكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّـهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (النحل ۱۰۶) «کسانی که بعد از ایمان کافر شوند -بجز آنها که تحت فشار واقع شده‌اند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان!» این آیه شریفه به دو نکته اشاره می کند: اول، بر زبان راندن کلمه کفر به اکراه و اجبار. در اینجا ملاک ایمان قلبی فرد است و ارتداد اکراهی زبانی در کنار اطمینان قلبی اثری ندارد. دوم، کفر اختیاری بعد از ایمان و مرتد شدن دو اثر دارد: مغضوب خداوند واقع شدن، دوم، مشمول عذاب عظیم اخروی شدن. به قرینه خسران اخروی در دنباله توصیف این افراد در آیه ۱۰۹ و نیز نیاز به تصریح در عذاب دنیوی، عذاب ظهور در اخروی دارد. در این آیه نیز از مجازات دنیوی خبری نیست.

آیه هشتم: إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّـهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَــةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّـهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ (محمد ۲۸-۲۵) «کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است! این بخاطر آن است که آنان به کسانی که نزول وحی الهی را کراهت داشتند گفتند: «ما در بعضی از امور از شما پیروی می‌کنیم؟حال آنها چگونه خواهد بود هنگامی که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان می‌زنند و جانشان را می‌گیرند؟! این بخاطر آن است که آنها از آنچه خداوند را به خشم می‌آورد پیروی کردند، و آنچه را موجب خشنودی اوست کراهت داشتند؛ از این رو (خداوند) اعمالشان را نابود کرد!» در حالی که خداوند پنهانکاری آنان را می‌داند.» آیه به قرینه ذیل آن ناظر به قضیه خارجیه است. صیغه جمع و ارتباط افراد مرتد با دشمنان اسلام قابل توجه است. این ارتداد نیز ارتداد عملی و عنادی است نه تغییر دین تحقیق و علمی به قرینه «من بعد ما تبین لهم الهدی» و ذیل آیه. به هر حال چنین ارتدادی تسویل و فریب شیطان معرفی شده است.با این حال در آیه هیچ نشانی از کیفر دنیوی بویژه وجوب قتل ایشان وجود ندارد، بلکه تنها مشمول مجازات اخروی معرفی شده اند.

جمع بندی آیات ارتداد:

الف. آثار دنیوی ارتداد: حبط اعمال در دنیا (البقرة ۲۱۷)، ملعون دائمی خدا و فرشتگان و مردم (آل عمران ۸۷)، محرومیت از هدایت الهی (آل عمران ۸۶ و النساء ۱۳۷)، مغضوب خداوند بودن (النحل ۱۰۶)، محبوب خداوند نبودن (المائده ۵۴)، تسویل و فریب شیطان (محمد ۲۵)

ب. آثار اخروی ارتداد: حبط اعمال (البقرة ۲۱۷، المائده ۵)، عذاب عظیم (النحل ۱۰۶)، خلود در عذاب دوزخ (البقرة ۲۱۷)، محرومیت از تخفیف عذاب و مهلت (آل عمران ۸۸)، محرومیت از مغفرت الهی (النساء ۱۳۷)، خسران در آخرت (المائده ۵)

ج. در اکثر آیات ارتداد گروهی و به صیغه جمع مطرح است (البقرة ۲۱۷، آل عمران ۸۶ و ۹۰، النساء ۱۳۷، التوبــة ۷۴، النحل ۱۰۶، محمد ۲۵). در دو آیه به صورت مفرد است(المائده ۵ و ۵۴).

د. ارتداد مورد بحث از سر عناد و جحد بعد از آشکار بودن حق است (آل عمران ۸۶، التوبــة ۷۴، محمد ۲۵).

ه. توبه مرتد مورد پذیرش است (آل عمران ۸۹، التوبــة ۷۴). در صورت ازدیاد کفر توفیق توبه پیدا نمی کند (آل عمران ۹۰).

از بین آثار دنیوی مرتد مجازات هایی از قبیل زندان و شلاق و اعدام و تبعید و محرومیت اجتماعی سیاسی به چشم نمی خورد. محرومیت از هدایت الهی، مغضوب خداوند بودن، محبوب خداوند نبودن، فریب شیطان را خوردن هیچکدام تلازمی با مجازات دنیوی و حدود شرعی ندارد. لعنت الهی یعنی دور کردن از رحمت و سعادت و لعنت فرشتگان و مردم چنین درخواستی از خداوند است و معلوم است هیچ تلازمی با مجازات دنیوی از قبیل اعدام و حبس ابد با اعمال شاقه ندارد. اما حبط عمل یعنی باطل شدن و از دست رفتن دخالت عمل در سعادت. در صورتی که مرتد در کفر بمیرد اعمالش مانند کافران باطل و در سعادت او بی اثر خواهد بود. آنچنانکه کافر اصلی بودن بنفسه مجازات دنیوی ندارد، کافر غیراصلی یعنی مرتد نیز مجازات دنیوی ندارد. بعلاوه در قرآن کریم اعمال شش گروه مشمول حبط اعمال معرفی شده اند: مشرکان، کافران، منافقان، قاتلان انبیاء و آمرین به قسط، کسانی که با صدای بلندتر از صوت پیامبر با ایشان سخن می گویند و با صدای بلند در برابر او سخن می گویند و بالاخره مرتدها. حبط اعمال در دنیا و آخرت برای سه گروه استعمال شده است: کفار قاتل انبیاء و آمرین به قسط (آل عمران ۲۲)، منافقان (التوبــة ۶۹) و مرتد (البقرة ۲۱۷). از این گروهها تنها کافران قاتل انبیاء و آمرین به قسط به دلیل قتلهایی که مرتکب شده اند به مجازات دنیوی هم می رسند. حبط اعمال هیچ تلازمی با مهدورالدمی و مجازات اعدام ندارد، و الا همه کفار و مشرکان و منافقان و بلندکنندگان صدا در محضر پیامبر می باید مهدورالدم اعلام شده اعدام شوند!
تأمل در تمامی آیات مرتبط با ارتداد نتایج زیر را به دست می دهد:

۱ـ تبدیل ایمان به کفر مطلقاً امر مذموم ، ناپسند و مردودی است. تبدیل ایمان به کفر دوگونه می تواند باشد: اول به واسطه مباحث نظری، علمی، تحقیقی ولو به غلط فرد به انکار خدا و آخرت و نفی اسلام یا شک در حقانیت اسلام برسد (ارتداد نظری و علمی). دوم به واسطه شهوت عملی، انحراف سیاسی، تسویلات شیطانی و دنیاپرستی در عین شناخت حق آن را زیرپا بگذارند و تغییر دین بدهد، یعنی ارتداد به واسطه منافع مادی باشد نه به دلیل شبهات علمی (ارتداد عملی و سیاسی).

۲ـ برای ارتداد علمی و نظری در قرآن کریم هیچ مجازاتی پیش بینی نشده است، نه دینوی نه اخروی. واضح است که چنین کسی از مزایا و برکات وصول به حق به طور وضعی بی بهره خواهد بود.

۳ـ برای ارتداد عملی و سیاسی (یعنی ارتداد من بعد ما تبین له الهدی) مجازات اخروی ـ خلود در عذاب جهنم ـ پیش بینی شده است . در قرآن کریم هر بار از ارتداد بحث شده مراد همین قسم از ارتداد است.

۴ـ برای مرتد ـ مطلقاً ـ در قرآن کریم هیچ مجازات دنیوی از قبیل اعدام و حبس ابد پیش بینی نشده است .

اکنون نوبت به پاسخ به پرسش اصلی این بحث در دسته چهارم آیات رسیده است. آیا روایات وجوب قتل و مهدورالدمی مرتد با آیات مرتد قرآن توافق دارند؟ آیا این روایات با این آیات در تخالف هستند؟ آیات از مجازات اخروی و محرومیت دنیوی مرتدها از هدایت و مغفرت الهی و از تاثیر عمل در سعادت می گویند و از هیچ مجازت دنیوی سخن نگفته اند. روایات اما از وجوب قتل مرد مرتد و حبس با اعمال شاقه زن مرتد سخن گفته اند. واضح است که این روایات با آیات یادشده توافق ندارند. اما تخالف چطور؟ اگر آیات یادشده دلالت بر حصر مجازات مرتد نداشته باشند تخالفی در کار نخواهد بود، نهایتا آیات مجازات اخروی را بیان کرده و روایات مجازات دنیوی را. و اگر لسان آیات حصر و سقف مجازات مرتد باشد در این صورت تخالف بین روایات و این دسته از آیات تخالف تناقض و نفی و اثبات است، آیات نافی مجازات دنیوی و روایات قائل به اثبات آن هستند.

آیا لسان آیات ارتداد حصر و سقف مجازات مرتد است یا نه؟ این آیات ظهور در حصر و سقف مجازات مرتد دارند به قرائن لبّی زیر: اولا خداوند در مقام تشریع مجازات گناهی کثیرالابتلاست. مقام تشریع مجازات مقام حصر و سقف مجازات است. اگر قرار بود بعدا چیزی اضافه شود با عباراتی همانند «لعل الله یحدث بعد ذلک امرا» تنبه داده می شد. فتامل (این پاسخ زمانی تمام است که قرآن کتاب قانون فرض شود، و هو اول الکلام). ثانیا ظهور دیگر دسته های آیات در آزادی مذهب تردیدی در عدم امکان مجازات دنیوی بر خروج از دین باقی نمی گذارد و همین بر ظهور آیات ارتداد بر حصر مجازات دلالت می کند. فتدبّر (این پاسخ تمام است)

در نتیجه: روایات وجوب قتل و مهدورالدمی مرتد با آیات ارتداد قرآن ناسازگار هستند.
 

                                                                         ادامه دارد...
 

پانوشت ها :

(۱۴) سه دسته دیگر از آیات قرآن کریم اگر چه إشعار در مخالفت دارند اما اثبات ظهورشان در مخالفت با وجوب اعدام مرتد با مشکلاتی مواجه است:

دسته اول : نقد شیوه مواجهه ارباب ادیان مختلف با یکدیگر و اراده خداوند بر اختلاف عقاید بشری

آیه اول: ولو شاء ربک لجعل الناس امـﺔ واحدﺓ ولایزالون مختلفین الا من رحم ربک و لذلک خلقهم و تمت کلمـﺔ ربک لأملأنّ جهنم من الجنـﺔ و الناس اجمعین (هود ۱۱۸ و ۱۱۹) «اگر پروردگارت می خواست مردم را امت های یگانه قرارمی داد ولی همچنان اختلاف می ورزند، مگر کسانی که خداوند (بر آنان ) رحمت آورد و برای همین آنان را آفریده است ، وعده پروردگارت (چنین ) سرانجام گرفته است که جهنم را همه از جن و انسان آکنده خواهم ساخت.» اراده الهی بر این تعلق نگرفته است که همگان یک گونه بیندیشند، به زبان دیگر خداوند به مصالحی اختلاف عقاید و ادیان را در دنیا به رسمیت شناخته است و گمراهان را وعده عذاب جهنم داده است. تسطیح اجباری عقاید و ادیان در دنیا دقیقاً بر خلاف بینش قرآنی و اسلامی است. تکثر موجود در ادیات و عقاید و رقابت آزادنه آنها در دنیا واقعیتی است که در قرآن به رسمیت شناخته شده است.

آیه دوم: و قالت الیهود لیست النصاری علی شی و قالت النصاری لیست الیهود علی شی و هم یتلون الکتاب کذلک قال الذین لا یعلمون مثل قولهم فالله یحکم بینهم یوم القیامــة فیما کانوا فیه یختلفون (بقره ۱۱۳) «یهودیان گفتند که مسیحیان بر حق نیستند و مسیحیان گفتند یهودیان بر حق نیستند، حال آنکه کتاب (آسمانی) را می خوانند، کسانی که هیچ چیز نمی دانند سخنی همانند سخن ایشان گفتند سرانجام خداوند در قیامت در آن چه اختلاف داشتند بینشان داوری خواهدکرد.» اینکه هر دینی دین دیگر را هیچ و پوچ بداند از سوی قرآن مذمت شده است. سرای داوری آخرت است نه دنیا. در دنیا مردم آزادند هر دین و عقیده ای را که می خواهند اختیار کنند، البته پیامبران الهی حق را به ایشان تذکر می دهند، اما انتخاب با خود مردم است و آزمایش و ابتلا جز این نیست.

آیه سوم: قل یا ایها الکافرون لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد و لا انا عابد ما عبدتم و لا انتم عابدون ما اعبد لکم دینکم ولی دین (کافرون ۱ تا ۶) «هان ای کافران، من معبود شما را نمی پرستم و شما هم پرستندگان معبود من نیستید، و من پرستنده آن چه شما می پرستید نیستم، و شما هم پرستندگان معبود من نیستید، شما را دین شما و مرا دین من.» سوره کافرون یکی از بزرگترین مستندات آزادی دین و عقیده در قرآن کریم است، آیا مواجهه مسلمانان با دیگر عقاید و ادیان می تواند جز این باشد؟

نتیجه دسته اول آیات: اراده خداوند بر اختلاف عقاید بشری و تکثر و تنوع ادیان مختلف به عنوان یک واقعیت تعلق گرفته است. دار دنیا دار ابتلا و رقابت و انتخاب آزادانه است. اگر چه این آیات ‌إشعار در مخالفت با حکم اعدام مرتد دارد اما ظهوری در این امر ندارد.
دسته دوم : شیوه های دعوت دینی و آزاد اندیشی

آیه اول: ادع الی سبیل ربک بالحکمـﺔ و الموعظـﺔ الحسنـﺔ و جادلهم بالتی هی احسن، ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمتهدین (نحل ۱۲۵) «به راه پروردگارت با حکمت و پندهای پسندیده فراخوان و با آنان به شیوه ای که بهتر است مجادله کن ، چرا که پروردگارت داناتر است که چه کسانی از راه او به در افتاده اند و هم او به راه یافتگان داناتر است.» منطق قرآن در دعوت مردم به دین . طرق معقول و مسالمت آمیز است، استفاده از عقل و خرد مردم ، تذکر و پند بالاخره جدال احسن، ارعاب در تهدید یا اکراه و قتل در این منطق جایی ندارد. اسلام دین رحمت است و دعوت دینی آن نیز رحیمانه است. مجازات اعدام برای خارج شدن از دین بالاترین ضربه به وجهه دین است.دینی که اینگونه منطقی پیروانش را به گفتگو خردورزی خوانده است چه نیازی به اینگونه روشهای خشن و خرد ستیز برای نگاه داشتن افراد در دین دارد؟
آیه دوم: وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّـهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَـئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ وَأُولَـئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (الزمر ۱۸-۱۷) «و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.» قول اسم جنس است. تبعیت از احسن لازمه اش شنیدن حسن ها و احسن است و نتیجه منطقی آن گزینش بهترین قول از میان اقوال مختلف برای تبعیت. این شیوه خردمندانه و حکیمانه توصیه قرآن کریم به پیروان خود است. هدایت الهی در محیطی آزاد نتیجه اش تربیت اولو الالباب است. اگر کسی در این گزینش بشری خطا کرد و احسن را انتخاب نکرد که اعدام نمی شود، حتی اگر به لجاجت و عناد چنین کرده باشد. در قیامت خداوند خود معاندان جحود را بسزای عملشان خواهد رسانید.
نتیجه دسته دوم آیات: شیوه دعوت دینی قرآن مترقی ترین شیوه هاست: حکمت، موعظه حسنه، جدال احسن و انتخاب بهترین بعد از استماع اقوال مختلف. انتخاب اشتباه سزایش مرگ نیست. مجازات مرگ به دلیل تعییر دین با این دسته از آیات موافقت ندارد. این آیات نیز إشعار بر مخالفت با حکم اعدام مرتد دارند.

دسته سوم: مذمت مجازات بر تغییر دین

استفاده از عنصر اجبار در دینداری و مجازات شدید مرتد از دیرباز مطرح بوده است . قرآن کریم ضمن گزارش سه صحنه تاریخی مجازات بر تغییر دین را مذمت کرده است.
آیه اول: قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنّک یا شعیب و الذین آمنوا معک من قریتنا او لتعودنّ فی ملتنا قال او لو کنا کارهین (اعراف ۸۸) «بزرگان قوم او که استکبار ورزیده بودند گفتند ای شعیب تو و کسانی را که به همراه تو ایمان آورده اند از شهرمان بیرون می کنیم مگر اینکه به آئین ما باز گردید. گفت: حتی اگر کراهت داشته باشیم؟» اشراف مستکبر، حضرت شعیب نبی(ع) و مؤمنان عصر او را بر سر دو راهی قرار دادند، یا تبعید را بپذیرند یا اینکه دین خود را تغییر دهند، و ارتداد پیشینه کنند و از ایمان به کفر بگرایند. شعیب نبی(ع) پاسخ می دهد که آیا دینمان را با کراهت تغییر دهیم؟ مگر تغییر دین و ایمان با اکراه و اجبار میسر است؟ ما نمی توانیم با زور از دینمان دست برداریم. منطق شعیب(ع) مقبول قرآن کریم است. نمی توان گفت تغییر دین حق به باطل اجباری نیست، اما تغییر دین باطل به حق می تواند اجباری باشد. در تحلیل آیه کریمه «لا اکراه فی الدین» دریافتیم که قرآن کریم خبر از نفی اکراه و اجبار در مطلق عقیده و دین داده است. مرتد را مجازات کردن ان هم مجازات اعدام کراهت را در بقای دین دخیل کردن است و با مفاد آیه شریفه در تعارض است.
آیه دوم: قالوا آمنّا بربّ العالمین ربّ موسی و هارون، قال فرعون آمنتم به قبل ان آذن لکم ان هذا لمکر مکرتموه فی المدینه لتخرجوا منها اهلها فسوف تعلمون لأقطعنّ ایدیکم و ارجلکم من خلاف ثم لاصلبنّکم اجمعین (اعراف ۱۲۱ تا ۱۲۴) «(ساحران) گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوریم، پروردگار موسی و هارون. فرعون گفت: آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ این مکری است که با یکدیگر در شهر اندیشیده اید تا اهل شهر را از آن آواره کنید، به زودی خواهید دانست که دستها و پاهایتان را در خلاف جهت همدیگر خواهم برید، سپس همه تان را به دار خواهم زد.» ساحران با دیدن معجزه موسی کلیم اللّه(ع) به خداوند ایمان آوردند، کفر را رها کرده و دینشان را تغییر دادند، به عبارتی مرتد شدند. فرعون آشفته می شود که چگونه قبل از اجازه از حضرت ایشان افرادی دینشان را تغییر داده اند. او تغییر دین ساحران را توطئه ای برای آوارگی مردم تبلیغ کرده بلافاصله مجازات مرتدین را اعلام می کند: قطع دست و پا و به دار آویختن. سزای ارتداد و تغییر دین در آئین فرعون اعدام است، در دیار فرعون هر که دینش را تغییر دهد کشته می شود. قرآن این منطق را باور ندارد و آن را مذمت می کند. منطق قرآن در مقابل نفی اکراه و اجبار در دین و به زبان دیگر آزادی عقیده و مذهب است. مرتد را اعدام کردن اقتدا به شیوه مردود فرعون است. مشی قرآن و پیامبر و ائمه دقیقا بر خلاف این شیوه فرعونی مبتنی بر آزادی عقیده و مذهب بوده است.
آیه سوم: قال فرعون ذرونی اقتل موسی و لیدع ربه انی اخاف ان یبدّل دینکم او ان یظهر فی الارض الفساد (غافر ۲۶) «و فرعون گفت مرا بگذارید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند چه می ترسم دین شما را تغییر دهد یا در این سرزمین فتنه و فساد آشکار کند.» در آئین فرعون تبدیل دین مردم (از کفر به ایمان) مجازات مرگ دارد. او موسی (ع) را تهدید می کند، تهدید به اعدام، چرا که می خواهد دین مردم را تغییر دهد و به زعم فرعون در زمین فساد ایجاد کند. قرآن منطق فرعون را مردود می شمارد. مردم در تغییر دینشان آزادند. کسی حق ندارد آنان را به اکراه و اجبار وا دارد که این دین یا آن دین رابپذیرد، راه رشد از گمراهی آشکار است. تعیین مجازات اعدام برای ارتداد پیروی از روش فرعون است. منطق فرآن و پیامبر و ائمه آزادی عقیده و مذهب است.
نتیجه دسته سوم آیات: از این آیات و آیات مشابه در می یابیم که قرآن کریم روش مستکبران و فراعنه را در قبال پدیده ارتداد و تغییر دین مذمت کرده و در عین حق دانستن ایمان به خدا، مردم را در حیات دنیا در ایمان و کفر ابتدایی و استمراری و به زبان دیگر در انتخاب دین و عقیده آزاد می داند. تغییر دین و داخل شدن و خارج شدن از آن لازمه لاینفک آزادی عقیده و مذهب است. اعدام مرتد مجازاتی به روش فرعون است که مورد تقبیح قرآن کریم است و استناد آن به پیامبر و ائمه با مفاد این آیات سازگار نیست. درباره این دسته از آیات این اشکال وارد است که این آیات درباره مجازات تغییر دین باطل به دین حق است، اما درباره تغییر دین حق به باطل ساکت است.

(۱۵) سالنامه مکتب تشیع، شماره ۴، ۱۳۴۱، ص ۷۶-۶۷.


-------------------------------------------------------------------
بخش های پیشین این رساله را می توانید در آدرس های زیر ببینید :

پیشگفتار و مقدمه : رساله نقد مجازات مرتد و سابّ النبی
بخش اول: صدور حکم ارتداد و سبّ النبی خارج از محکمه صالحه و سپردن اجرای حکم اعدام به توده مردم رواج بی قانونی و هرج و مرج است

بخش دوم: ادعای مهدورالدم بودن مرتد و سابّ النبی بر اساس تک خبر واحد مخدوش

بخش سوم : نقد ادعاهای «تواتر معنوی و اجمالی و صحت اکثر روایات قتل مرتد»

بخش چهارم : نقد ادعای اجماع و ضرورت در قتل مرتد و سابّ النبی

 بخش پنجم : هیچ کس به صرف عنوان ارتداد به امر رسول اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) و دیگر ائمه (ع) به قتل محکوم نشده است

بخش ششم : اقوال فقیهان برجسته در تعطیل شدن مطلق حدود، یا تعطیل شدن حدود مستلزم قتل و جرح، و توقف در جواز اقامه حدود در زمان غیبت
بخش هفتم: عدم حجیت خبر واحد در امور مهمه
بخش هشتم: صدور فتاوای اعدام مرتد و سابّ النبی «وهن اسلام» است
بخش نهم: تبدّل موضوع مرتد و نقد دائمی بودن حکم قتل مرتد و سابّ النبی
بخش دهم: (قسمت اول):  ناسازگاری حکم قتل مرتد و سابّ النبی با محکمات قرآن



منبع
: سایت نویسنده



نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

سخنی با خارج نشینان

Posted: 21 Feb 2012 07:54 AM PST

مجید نیکنام

طی سالهای اخیر و در پی افزایش ظلم و بیداد و ستم بر مردم ایران و به دنبال آن موضع گیریهای ایرانیان خارج نشین همواره انگشت اتهام به سوی این قشر نشانه رفته است که خارج از گود نشسته و داعیه دلسوزی برای ایران را دارند درحالیکه خود در شرایط مناسبی به زندگی مشغولند.

ولی واقعیت امر آن است که هموطنانی که هر یک بنا به دلایلی مجبور به جلای وطن گشته اند، همواره دل و جانشان برای ایران تپیده و دغدغه خاطرشان تعهد در برابر هموطنان داخل کشور بوده و هر یک به طریقی به دنبال راهکاری برای نجات ایران از چنگال استبداد و رفع موانع پیشرفت این خاک هستند. داعیه دلسوزی برای ایران و ایرانی ادعای اکثریت قریب به اتفاق خارج نشینان میباشد.

شرایط بحرانی کنونی کشور و افزایش رفتارهای خصمانه و ضد بشری حکومت علیه زندانیان و منتقدین و نیز خفقان حاکم بر این روزهای ایران عزیزمان بیش از هر زمان دیگری نیازمند روشن کردن مرز بین ادعا و عمل برای هموطنان خارج نشین است. فارغ از نوع گرایش فکری و دیدگاه سیاسی و مذهبی، اکنون بر همه آنانی که سالهاست مدعی همراهی با مردم هستند واجب است که صدای مظلومیت آنان را به گوش جهانیان رسانده و با افزایش فشارهای بین المللی و سازمانهای مدافع حقوق بشر بر حکومت ستم پیشه نظام جمهوری اسلامی مانع از تداوم رفتارهای ضد بشری این حکومت گردند.
اینک مهدی خزعلی؛ این شیر بیشه ایران زمین بخاطر اینکه بتواند پژواک صدای مظلومیت همه ایرانیان اسیر دست حاکمان فعلی باشد، دست به اعتصاب غذا زده و در چهل و چهارمین روز اعتصاب به کما رفته است و ما می توانیم برای فشار برحکومت و همراهی با وی گامی بسیار موثر برداریم. زنده بودن و پویایی اعتراضات به همراهی ما با فداکاری این عزیز وابسته است.

هموطن، وقت اثبات ادعای دلسوزی برای ایران و همراهی با مردم داخل فرارسیده و این فرصتی که بواسطه ایثارگری زندانی سیاسی مهدی خزعلی در اختیار ما قرار گرفته است فرصتی طلایی و مغتنم است برای آنکه ما ادعای خود را ثابت کنیم و گامی موثر در جهت برداشتن نقاب از حکومتی که نه جمهوری است و نه اسلامی برداریم و با محکوم نمودن ظلم های رفته بر ایران عرصه را بر ظالمان حاکم تنگ تر نماییم.

اکنون وقت عمل و هنگامه پیکار با حکومت ضد بشری ایران است. این فرصتی است برای آنکه حکومت ایران و همه جهانیان بدانند که جان تک تک اسیران دربند رژیم خودکامه ایران برای هر ایرانی در هر کجای دنیا که باشد ارزش دارد و نفس نفس عمر این آزادگان دربند هزینه گزافی است که ما برای آزادی میدهیم.

با رساندن صدای مظلومیت این عزیزان به جهانیان هزینه تداوم حبس این عزیزان را افزایش دهیم.

و اینک درخواست فوري كمك از تمامي همراهان خارج از كشور :

مهدي خزعلي به بيمارستان قمر بني هاشم منتقل شده است لطفآ با شماره هاي بيمارستان تماس بگيريد و به كادر بيمارستان و مآموران همراه اطلاع دهيد وضعيت مهدي خزعلي براي ما مهم است و نسبت به او بي تفاوت نيستيم .

شماره هاي تماس بيمارستان قمر بني هاشم :
22861926 021
22864372 021
22868885 021


همچنين شماره هاي تماس روابط عمومي قوه قضاييه :
66405170
66405171
66405172


شماره ستاد حقوق بشر قوه قضاييه :
66414145
66956662
66956663


پيش از آنكه شهيد هدي صابري ديگر در راه باشد اقدام كنيم

جاوید باد نام وطن
ماندگار باد نام آزادگانش بر صحنه روزگاران
پاینده باد ایران

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

رویا رویی خامنه ای و احمدی نژاد

Posted: 21 Feb 2012 07:48 AM PST

سعید آگنجی


بیت رهبر جمهوری اسلامی ایران طی یک نامه محرمانه از سپاه خواست تا آماده دریافت پست های دولتی باشند و این موضوع بیانگر رویارویی نمایان، رهبری با رئیس دولت شده است


در چند ماه گذشته درگیری های لفظی و پشت پرده ای بین رهبر و احمدی نژاد وجود داشت اما با نزدیک شدن به انتخابات مجلس و شدت گرفتن تهدیدات داخلی و خارجی و همچنین نارضایتی مردم باعث شده که بیت رهبری احساس خطر جدی کند و به کاری تن دهد که حتی احتمال آن هم نمی دادند ؛ اما به خاطر باقی ماندن در قدرت ،هشدارهای سران سپاه پاسداران به رهبر و همچنین جلوگیری نارضایتی های داخلی که امکان دارد باعث تغییر حاکمیت شود حاضر به رویا رویی با رئیس دولت شدند و سناریو بر کناری احمدی نژاد را به طور علنی رقم زدند. شنیده ها حاکی از این است که مجلس استیضاح احمدی نژاد را استارت زده است و قبل از شروع دور جدید مجلس شورای اسلامی در همین مجلس فعلی احمدی نژاد برکنار شود اما هنوز در حد احتمال است و به یقین تبدیل نشده است .


درگیرهای داخلی جناح اصولگرا با یک دیگر و موضع گیری خیلی از نمایندگان نزدیک به بیت رهبری در برابر دولت ، بیان گر عمق اختلافات و آمادگی رهبری برای برکناری رئیس دولت می باشد در این میان هر دو طرف ، دست به افشا گری بر علیه یکدیگر زده اند تا جایی که منجبر به عقب نشینی یکی از دو طرف شود اما به دلیل اینکه خامنه ای نمی تواند موقعیت خود را در خطر ببیند و دیگر حاضر نیست طرفداران خود را ناراضی نگه دارد ؛ تصمیم گرفته است با تمام قوا در برابر احمدی نژاد صف آرایی کند و تا برکناری احمدی نژاد از قدرت هم پیش برود واین امر کاملا از صحبت ها و عملکرد سازمانها،گروه ها و نیروهای نزدیک به خامنه ای مشخص است .


مجلس شورای اسلامی آینده مشخص کننده بسیاری از معادلات سیاسی در ایران است ؛ مجلسی کاملا مطیع و فرمان بردار از رهبر و نیروهای تحت امر که فقط برای اجرای فرمایشات خامنه ای موظف شده اند ؛ مجلسی که متشکل از نیروهای سپاه و افراد نزدیک به رهبری می باشد ، این مجلس کاملا در برابر سرکشی های طیف احمدی نژاد وجریان انحرافی می ایستاد و اجازه قدرت نمایی و ابراز وجود به آنها را به هیج عنوان نمی دهد و به نوعی احمدی نژاد را در حصر می برد و اگر بخواهد سرکشی انجام دهد به راحتی احمدی نژاد را استیضاح و برکنار می کند اما هنوز مشخص نیست که آیا خامنه ای حذف احمدی نژاد را ، در همین مجلس فعلی انجام می دهد یا در مجلس آینده .شاید هنوز خامنه ای امید به عقب نشینی طیف احمدی نژاد داشته باشد و تا شکل گیری مجلس آینده صبر کند .


باقی ماندن و حفظ ظاهر قدرت باعث شده که درگیری هایی بین بدنه داخل نظام به مرحله ای برسد که افشا گریی هایی انجام شود و بسیاری از قشر مذهبی و طرفدار ولایت ،چهره واقعی حاکمیت را ببینند و کمی از تعصبات خود دست بردارند که همین امر باعث ترس رهبری شده و از دست دادن بدنه مردمی باعث تضعیف هر چه بیشتر جایگاه رهبری خواهد شد و برای جلوگیری از افشاگری ها و ریزش هر چه بیشتر بدنه مذهبی و ولایت مدار ؛رهبری تصمیم به رویارویی مستقیم با احمدی نژاد گرفته است و به خاطر بقای خودت در قدرت و جلوگیری از تهدیدات داخلی و خارجی که شاید باعث فرو پاشی حاکمیت شود؛ اقدام به حذف رئیس دولت گرفته است .اما باید دید خامنه ای چه مقدار صبر دارد و در چه مرحله ای وارد عمل خواهد شد.


از طرف دیگر باید دید احمدی نژاد تا کجا پیش خواهد رفت و افشاگری های خود را تا چه مرحله ای ادامه می دهد زمانی که احمدی نژاد نام پسر خامنه ای را غیر مستقیم می برد و این چنین خط قرمزهای رهبری را می شکند ؛امکان دارد برای حفظ قدرت حتی شخص رهبری را به طور مستقیم مورد هجمه خود قرار دهد و همان گونه که تا کنون توانسته تابو رهبری را بشکند امکان دارد این خطر را انجام دهد و مستقیم به رهبر حمله کند و جایگاه رهبری و اصلیت ولایت فقیه را زیر سوال ببرد.

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

نامه ای برای اتمام حجت با رئیس قوه قضائیه

Posted: 21 Feb 2012 07:34 AM PST

امیر رضایی
عدالت خدا را چون عدالت خود تصور نکنید و مسلم بدانید آنجا حق هر مظلومی گرفته می‌شود و هر ظالمی خوار می‌گردد


حضور محترم آیت الله صادق لاریجانی، ریاست قوه ی قضاییه

با درود به روان پاک همه آزادمردانی که جان خود را برای حفظ و پیشرفت این مرز و بوم بدون هیچ چشم داشتی فدا کردند.

من امیر رضایی از دوستان علی اکبر محمدزاده، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی‌شریف هستم که در سیستم عدل و قضای زیر مجموعه شما به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده است. این عریضه را نه از جهت دادخواهی و تضرع و نه برای رهایی رفیق در بندم، بلکه برای انذار شما از آن‌چه در زیر مجموعه شما در حال وقوع است، می‌نگارم، بدان امید که آخرت خود را به دنیای عده‌ای نفروشید. اتمام حجتی که من نیز چون دیگران با شما می‌کنم که فردا روز در صحرای محشر که مادر فرزند شیرخوارش را رها می‌کند، بیهوده فریاد هل من ناصر ینصرنی سر ندهید که بی‌شک آن زمان تنهاترین خواهید بود. عدالت خدا را چون عدالت خود تصور نکنید و مسلم بدانید آنجا حق هر مظلومی گرفته می‌شود و هر ظالمی خوار می‌گردد و دل خوش به حجت شرعی این و آن نباشید که عدل الهی به مانند سیستم قضای ما توصیه و کلاه شرعی بردار نیست.

علی اکبر که دانشجوی مکانیک ورودی 86 دانشگاه شریف است را بدون ارائه هرگونه حکمی همراه با ضرب و شتم دستگیر کردند. همکاری ماموران حراست دانشگاه در بستن تمامی درب‌های دانشگاه جز درب خیابان آزادی و همچنین دنبال کردن سایه به سایه ایشان جای تعجب نداشت که این نهاد با نام حراست از دانشگاه در خدشه‌دار کردن استقلال آن و حمله به دانشجویانش ید طولایی دارد. من گله از حراست دانشگاه ندارم که هویت‌اش در این شیوه تعریف شده است. تعجب من از آن دانشجویانی است که دوشادوش حراست و نیروهای امنیتی برای دستگیری علی‌اکبر و دیگر اعضای انجمن اسلامی در آن روز سنگ تمام گذاشتند. دانشجویانی که از طریق گروه‌های ظاهرا دانشجویی و در باطن شبه نظامی و اطلاعاتی درون دانشگاه برای دستگیری هم‌دانشگاهی‌های خود چوب حراج به شرف و وجدان خود می‌زنند.

آیا نمی‌شد با در دست داشتن حکم دستگیری و با مراجعه به محل سکونتش او را بازداشت می‌کردند؟ آیا سیستم امنیتی این‌قدر ناتوان است که برای دستگیری فردی که هر روز به دانشگاه می‌آید و دبیر انجمن‌اسلامی است، مجبور به اغوا و تطمیع دیگر دانشجویان برای کمک به دستگیری او می‌شود؟ آیا این نحوه رفتار تفاوتی با آدم‌ربایی دارد؟ من مصرانه از شما درخواست دارم حکم قضایی که برای دستگیری علی‌اکبر صادر شده است را امروز بعد از قریب به 1 سال به خانواده او نشان دهید. پرسش ما این است که چرا سیستم قضا بازیچه دست سیستم اطلاعاتی شده و کارکردش به توجیه و مشروعیت بخشی به اقدامات غیرقانونی این نهادها تقلیل یافته است؟

بگذریم از برگه تفهیم اتهام کپی شده. بگذریم از صدور قرار کفالت پس از تفهیم اتهام و مانع شدن از اطلاع به خانواده او تا تظاهر کنند که علی‌اکبر بدلیل عدم توانایی تودیع کفالت در زندان مانده است. بگذریم از اینکه حتی در صورت اطلاع خانواده، دادسرای اوین دری یک طرفه دارد و تنها زمانی که از داخل احضار شوی امکان ورود داری. بگذریم از ضرب و شتم‌ها، توهین‌ها و الفاظ رکیک. بگذریم از 54 روز انفرادی، از فشار برای اعترافات دروغین. از همه و همه که بگذریم، از دادگاه که بنیادی‌ترین نهاد سیستم قضا است نمی‌توانیم گذشت. دادگاه به وکیل علی‌اکبر اجازه خواندن پرونده را نداد و ناچارن خانواده وکیل او را تغییر داد. دادگاه تنها اتهامات واهی را تکرار می‌کرد بدون اینکه کوچک‌ترین مدرک و یا اعتراف و یا مصداقی برای آن داشته باشد.

با این حال، حتی برای همان اتهامات بی‌سند، در اقدامی کم‌نظیر در مجامع قضایی جهان، این ما به عنوان دوستان و نزدیکان متهم بودیم که اسناد و دلایل و شهود و استعلامات گوناگونی برای رد تک تک اتهامات او فراهم کرده و به دادگاه تحویل دادیم چرا که در قوه قضائیه تحت امر شما هیچ اهمیتی ندارد که بنابر قانون اساسی ما، اصل بر برائت است و اگر قرار بر اتهام زنی باشد، باید برای اتهامات مدرک و سندی ارایه کرد. بلکه اینجا اصل بر اتهام است و این متهم است که باید برای بی‌گناهی خود سند و مدرک ارایه کند. تازه مشکل از جایی آغاز می‌شود که قاضی حتی به شواهد و مدارک ارایه شده، از جمله شهادت مسوولین ارشد دانشگاهی و نمایندگان نهاد رهبری در دانشگاه هم توجهی نمی‌کند و در نهایت برای نوجوانی در سن 21 سالگی، 6 سال حبس قطعی صادر می‌کند.


ریاست محترم دستگاه قضا، جناب آیت الله لاریجانی

سال‌هاست که در باب فساد قضایی و بی‌عدالتی گسترده در همه سطوح کشور حرف و سخن فراوان است. همین امروز هم انبوهی از عریضه‌های گوناگون، از دادخواهی مادران سوگ‌وار و ماتم شهادت فرزند گرفته، تا زنان و مردانی که عزیزان‌شان گرفتار بند و زنجیر شده‌اند فراوان موجود و قابل مشاهده است. با این حال، دست کم برای شخص من، هیچ حجتی همچون بی‌دادی که چشم خود می‌بینم قاطع و متقن نبوده و نیست. پس حال که تمامی این موارد را در همین یک مورد به چشم خود دیده‌ام، قطعا هیچ تردیدی نسبت به فساد و بی‌عدالتی این دستگاه قضایی و آن دستگاه‌های امنیتی و آن نهادهای به ظاهر دانشجویی ندارم. تنها و تنها، از نظر شرعی و عقلی و احساسی و قانونی یک حجت برای من باقی مانده بود و آن اینکه خودم صراحتا و بدون واسطه تمامی این موارد را به اطلاع شما برسانم تا دست کم برای من هم حجت تمام شود که شما از عملکرد عمال تحت امر خود بی‌اطلاع نیستید. پس از این نامه با اطمینان خاطر و یقین قلبی در محضر محکمه عدل الاهی حاضر خواهم شد و در پیشگاه داور بزرگ شهادت می‌دهم که هر حجتی بر شما تمام شد.

به امید بیداری تمامی وجدان‌ها خفته


 

بازگشت به پشت دیوارهای بلند

Posted: 21 Feb 2012 07:13 AM PST

روایتی از بازگشت یک روزنامه نگار زندانی از بیمارستان به زندان ...


طرح تازه کشیدم از حضور دوست

مرتعی که در آن دو میش مهربان در چرای بی شبانی اند

پس از پیگیری های بسیار و بی توجهی های مدام مسئولین ، سرانجام مسعود باستانی برای درمان دردهای که ره آورد بیش از 30 ماه اسارت است از زندان رجایی شهر به بیمارستان سینا اعزام شد. با دستبند و محافظ، به سان مجرمی که هزار خطای نباید را باید ؛ کرده است.

از اینکه مسعود در بیمارستان بستری شد به قدر عجیبی خوشحال شدیم گویی طنز تلخی است که دوستت در بستر بیماری بخوابد و اطباء از مغز و اعصاب تا جراح داخلی بر بالینش بروند و ما در پوست خود نگنجیم از این بلای خوشایند، اما اینهم رسمی از روزگار است هرچند تلخ؛ اما در عالم واقع این روزهای ما چون مرهمی است بر زخم دلتنگی و دلتنگی چه ها که نمی کند با ذات بشر . باید به جای خوشحالی برای درمان و آرزوی بهبودی، مدام به روزهای آینده فکر کنی که دوباره ، بند از نو، اسارت از نو.

دوهفته ای که مسعود در بستر بیماری بود گویی زخم دلتنگی هم مرهمی پیدا کرده بود. از قرار وجدان بیمار ما هم در همان بیمارستان بر تختی خفته بود تا ما هم با خیالی آسوده روزها را گذران کنیم اما دریغ که همیشه روزهای خوش با چشم بر هم گذاشتنی پر می کشند بر خلاف روزهای دلگیری که چون چسبی نا خوشایند مدام کش می آیند.

بازگشت به زندان رجایی شهر:

هوای سرد زمستانی به همراه آلودگی هوا و شلوغی پیاده رو ها احساس خفقانم را تشدید می کند به میدان بهارستان می رسم که اسم با مسمایی دارد اما رسمش هنوز توپخانه سابق است. به مردم می نگرم انگار همه نگرانند چهرها در هم کشیده است کمتر کسی را با چهره شاد می توان پیدا کرد این روزها ، هر چند به خوبی پیداست که دردمان و یا حداقل درد من با آنها مشترک نیست آنها بیشتر غم نان دارند و یحتمل به گذران روز فکر می کنند و من به مسعود که به روزگار اینان می اندیشید به آینده ، به آزادی و به هرآنچه باید بهتر از وضعیت کنونی باشد و حالا دارد به زندان برمی گردد سعی می کنم درکشان کنم همه قرار نیست درد آزادی داشته باشند. به سرعت از میدان رد می شوم بیمارستان نزدیک است آسانسور را که می زنم توامان سعی می کنم چشمان اشک آلودم را پاک کنم و با روحیه بروم برای بدرقه مسعود . جمعی خوشحال از آسانسور خارج می شوند پیداست که بیمارشان را مرخص کرده اند از قهقه مردی که همراهشان است می توان فهمید خوشحالند که البته باید باشند و دل خوش به روزهای آینده اما من غمگینم از اینکه مسعود بهبودی نسبی پیدا کرده است چرا که نه تنها مرخص نمی شود بلکه باید برای بیش از سه سال دیگر به زندان رجایی شهر برگردد .

چالش درونیم را برای پنهان کردن نارحتی و نگرانی به وجدانم می بازم و غمگین وارد اتاق می شود تنها با خود عهد می کنم اشک هایم را در زمانی دیگر سرازیر کنم چرا که ایستادگی عهدی است که مسعود و دوستان دیگر برای آن زندان را تحمل می کنند

دوستان مسعود و همسرش در یک قاب در برابرم هستند همه نگرانند و ناراحت جز مسعود که باید از همه ما بیشتر نگران باشد اما نیست و دارد دیگران را دلداری می دهد به شام آخر حواریون می ماند صحنه اتاق 506 بیمارستان سینا. در دلم می گویم لعت به زندان لعنت به...

چشمانم را می بندم به یاد عهده ای که با خود بسته ام می افتم قرار بود از اشک خبری نباشد پیروز می شوم و خرسند از این پیروزی مسعود را در آغوش می کشم به سان روهای قبل هنوز اصرار داریم که مسعود روند درمانش را کامل انجام دهد و او هم اصرار دارد که دلش برای هم بندی هایش تنگ شده است از حال نامساعد کیوان صمیمی می گوید و اینکه اگر او زودتر برود ممکن است آقای صمیمی را زودتر به بیمارستان اعزام کنند. می گوید آنها هم خانواده اش هستند .در دلم می گویم خانواده ما هم هستند ولی مگر نه اینکه خانواده ها باید کنار یکدیگر باشند مگر نه اینکه قرار بود کسی به جرم ابراز عقیده و انتقاد قربانی نشود و مگرهایی که مدام در ذهنم رژه می روند

لحظه خدا حافظی رسیده است همدیگر را در آغوش می کشیم و انگار دارم به عهدم پشت پا می زنم به بیرون اتاق می روم تا کمی آرام تر شوم مسعود در این لحظات آخر و دم رفتن هم نگران آینده جنبش سبز و دورنمایی دموکراسی در ایران است. از هدف و عقیده اش می گوید تا همسر و دوستانش را آرام کند.

به حیاط بیمارستان می رویم هوا سردتر شده و سوز سرما با آه ما در آمیخته ، آه و حسرتی که نه از سر بیچارگی و درماندگی است بلکه به امید نتیجه داشتن این هزینه ها و سالها عمر گرانبهای دوستان ماست که دارد از دست می رود .

قبل از سوار شدن به خودرو حمل زندانیان، مسعود زندانبان را در آغوش می کشد تقریبا اشک از چشمان همه سرازیر می شود صحنه تکان دهنده ای است که نشان می دهد زندانیان سیاسی به رغم پرداخت هزینه گزاف و تحمل ظلم بسیار، از کسی کینه به دل ندارند و هر چه هست آرزویی بهبودی وضعیت موجود است . راه می افتیم و جالب است که ترافیک هم در این ساعت های قبل از مراجعه به زندان برای ما غنیمتی است به این امید که مسعود پس از سی ماه برای ساعتی هم که شده نظاره گر مردم و خیابان های شهر باشد.

پس از نزدیک به دو ساعت به زندان رجایی شهر می رسیم اتومبیل حامل مسعود و محافظان همراه او هم از راه می رسند حالا دیگر مطمئن شده ایم که مسعود باید دوباره به پشت این دیواره های بلند برود. ما باید با فاصله از خیابان روبروی زندان شاهد صحنه ورود او به زندان باشیم حس غریبی دارد وقتی از نزدیک شاهد ورود یک فرد بی گناه به زندان باشی، مو بر تن سیخ می شود حتی توان ناسزا گفتن هم ندارم تنها راهی که برای آرامش نسبی به ذهنم می رسد این است که روزهای بهتر و فردایی آزادتر را در ذهنم تجسم می کنم و به خودم می گویم این روزها رفتنی است . این دیوارها فرو ریختنی است .


یکی از همراهان مسعود باستانی روزنامه نگار زندانی محبوس در زندان رجایی شهر

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

به زهرا رهنورد: می‌دانستم گل نرگس را خیلی دوست داری

Posted: 21 Feb 2012 06:05 AM PST

ژیلا بنی یعقوب
پرسیدم: «خانم رهنورد، شنیده ام که به درخواست آقای موسوی با حجاب شده‌اید؟»


وقتی می‌خواستم این نامه را برایت بنویسم، خیلی فکر کردم با چه عنوانی خطابت کنم:آنچنان که این روزها مرسوم شده بانوی سبز؟ یا زهره جان، آنچنان که همیشه میرحسین صدایت می‌زند و یا زهرا، همان نام مستعاری که از سال‌ها پیش برای خودت انتخاب کرده ای و هنوز هم خیلی‌ها نمی‌دانند که نام واقعی تو نه زهرا رهنورد که زهره کاظمی است.


من اما ترجیح می‌دهم تو را خانم رهنورد خطاب کنم، همان‌گونه که همیشه صدایت می‌کردم.از همان روز اول که به واسطه یک کلاس قصه نویسی با شما آشنا شدم و تا همین یک سال پیش قبل از اینکه در حصر قرار بگیرید، همیشه برای من خانم رهنورد بودی . از همان موقع که تو استاد دانشگاه هنر بودی و وقتی قصه‌هایم را خواندی، من را که نوجوانی بیشتر نبودم به یک صفحه ادب و هنر در یک روزنامه معرفی کردی و همان برای من راه و انگیزه ای شد که روزنامه نگاری را به عنوان یک حرفه جدی انتخاب کنم. همان خانم رهنوردی که خیلی زود احساساتی می‌شد و بغض می‌کرد، حتی وقتی سرود ای ایران را می‌شنید.


همان خانم رهنوردی که چون در نوجوانی پدرم را از دست دادم، همچون دوستی مهربان آنقدر با من همدردی و البته همراهی کرد که امروز می‌توانم بگویم اگر نبود، شاید هرگز مسیر شغلی و تحصیلی‌ام را پیدا نمی‌کردم.


شاید مهم‌ترین ویژگی‌ات را مهربانی یافته‌ام که با توصیف این ویژگی نامه را شروع کرده‌ام، خیلی‌ها در باره شجاعت ات نوشته‌اند من اما دوست دارم درباره مهربانی هایت بنویسم.


می خواهم از آن شب سرد زمستانی بنویسم، یک میهمانی که جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی نیز در آن حضور داشتند، همان مهمانی که وقتی تمام شد هرکس راهش را کشید و به طرف خانه اش رفت.برخی سوار اتومبیل های خود شدند و برخی سوار اتومبیل های دوستان خود. کسانی هم تاکسی گرفتند.تو مثل همیشه منتظر تاکسی بودی و من که مثل همیشه از حرف زدن با تو سیر نمی شدم تند و تند با تو حرف می زدم، حرفهایی از نوع همان حرفهای شانزده- هفده سالگی ام که در رنج از دست دادن پدر آن همه بی قرار شده بودم، بعد از این همه سال هنوز هم درد دل می گفتم.من با تو حرف می زدم و دیدم این بار برخلاف همیشه دل به حرفهایم نداده ای. به زنی کمی آن دور تر اشاره کردی و گفتی:ببین، خانم(...)این وقت شب و در این سرما پیاده کجا می رود؟تو بدو بدو به طرفش رفتی.می دویدی که خیلی دور نشود و من نیز به دنبالت دویدم...رفتی چادر آن خانم را کشیدی و پرسیدی:این موقع شب تنها و پیاده کجا می روی؟به دستش نگاه کردی که بلیت اتوبوس شرکت واحد را توی دستش فشار می داد.خانه‌اش در انتهای جنوب شهر تهران بود، یک منطقه فقیرنشین که بیش از یک ساعت با آن فاصله داشتیم.


گفت:«می روم تا مسیر اتوبوس را پیدا کنم.»


دستش را کشیدی :«الان خیلی دیر وقت است، اصلا هم معلوم نیست از این حوالی اتوبوسی به طرف خانه ات برود؟»


تاکسی گرفتن ات برای آن زن و پرداخت کرایه اش، شاید کار چندان مهمی نباشد، اما آنچه این خاطره را برایم ماندگار کرده، این است که از میان همه ی آن زنانی که آن شب از آن خانه زدند بیرون، فقط تو آن زن تنها را دیدی.هیچ کس به او توجه نداشت اما تو توجه کردی، مهم تر اینکه اتهامی که به همسرش زده بودند، آنقدر عجیب و حاد بود که خیلی ها ترجیح می دادند از او دوری کنند.بعد از رفتن اش این بار تو بودی که با من درد دل کردی.


گفتی:«ژیلا!دیدی بعضی ها دلشان نمی خواست با او حرف بزنند، دیدی بعضی ها چطور از او فاصله می گرفتند، و دیدی چقدر راحت بعضی ها سوار اتومبیل شان شدند و او را ندیدند؟»


خط سیاسی همسرش برای تو مهم نبود، تو فقط تنهایی آن زن را در آن شب تاریک و سرد می دیدی، چیزی که برخی نمی دیدند.


فقط او نبود، خیلی ها آن روزها به دیدن خانواده های زندانیان سیاسی و شهدای جنبش سبز می رفتند و تو می گفتی سر زدن به این افراد گرچه اهمیت دارد اما ترجیح می دهی که به خانه های زندانیان گمنام بروی، آنها که کمتر کسی سراغ شان را می گیرد.به خانه امید( ...)رفتی، در قسمتی از جنوب شهر تهران که هرگز نامش را هم نشنیده بودم.به دیدن خانواده شهید میثم عبادی رفتی، آن ها هم در جنوب شهر زندگی می کردند، تقریبا جایی در حومه تهران.


سالها بود که تو را ندیده بودم، و بعد از انتخابات و جنبش سبز، فرصتی طلایی برایم بود که دوباره می توانستم ببینمت و ساعتها با هم حرف بزنیم.دلم می خواست بیشتر حرف بزنی، دوست داشتم از زندگی ات با میرحسین بیشتر بدانم، می خواستم هم خودت را بیشتر بشناسم و هم از طریق تو راهی به شناخت بیشتر میرحسین پیدا کنم، مسیری که بدون هیچ افراط و تفریطی و بدون هیچ اغراقی از او بگوید، از او و تحولاتش در همه ی این سالها و بویژه بعد از انتخابات. و تو چه راوی منصفی بودی، هم در بیان ویژگی های همسرت و هم وقتی از دیگران سخن می گفتی.مخصوصا آن روز که از کسی حرف می زدی که هیچ کدام دوستش نداشتیم.ناگهان گفتی اما نباید غیرمنصفانه در باره اش حرف زد و کاملا او را نفی کرد. بعد مثال هایی از برخی از نظرات و اقدام های مثبتش برایم آوردی.


من یکسره از تو سوال می کردم و اغلب با حوصله جواب می دادی...بارها در باره دهه شصت و اعدام های سال 67 پرسیدم.از نظر خودت و میرحسین...و تو یک‌بار گفتی:«ژیلا، این همه در این باره سوال می کنی، یعنی تردید داری که نظر من درباره این موضوع چیست؟تو که باید من را خوب بشناسی...»


می شناختمت و می دانستم نظرت چیست.اما می‌پرسیدم که در ذهن خودم قطعات گم شده پازل دهه ای پر از ابهام را پیدا کنم.


در مصاحبه با نیک آهنگ کوثر همان حرفهایی را که بارها به من در باره اعدام‌های دهه شصت زده بودی، تکرار کردی:« آن اتفاق لکه‌های سیاهی است که به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد.»


با نیک آهنگ کوثر مصاحبه کرده بودی، هم حسین شریعتمدار کیهان به تو انتقاد می کرد که چرا با کسی مصاحبه کرده ای که به گفته وی یک کاریکاتوریست فراری و ضد انقلاب است، و هم خیلی از دوستانت به تو انتقاد می کردند که چرا با کسی مصاحبه کرده ای که بارها در کاریکاتورهایش به تو و میرحسین توهین کرده... و تو با خنده ای می‌گفتی یعنی فقط باید با کسانی مصاحبه کنیم که ما را دوست دارند ؟چه اشکالی دارد که با کسی مصاحبه کنیم که منتقد جدی ماست؟


گاهی هم از رفتارهای میرحسین در زندگی شخصی تان می‌پرسیدم، و هر چه بیشتر می‌شنیدم بیشتر به برابری خواهی عملی او برای زنان و مردان پی می‌بردم.با همه گرفتاری‌ها و مشغله‌هایش در همه ی این سال‌ها در همه امور در کنار تو بود، حتی در امور رسیدگی به خانه و فرزندان. به قول خودت او دلش نمی‌خواست تو زمان ات را کنار گاز آشپزخانه تلف کنی، همچنین می گفتی به دخترهاش هم همیشه می‌گوید به جای اینکه وقت تان را در آشپزخانه بگذرانید فعالیت‌های فکری و اجتماعی بکنید.


می دانستم پیش از ازدواج با او، حجاب نداشتی:«خانم رهنورد، شنیده ام که به درخواست آقای موسوی با حجاب شده‌اید؟»


با همان صراحت همیشگی ات گفتی:« هر کی گفته بی خود گفته.حالا دیگران بگویند تو چرا باور کردی؟به نظرت من آدمی هستم که مثلاً به درخواست شوهرم حجاب بپوشم؟»


و من توضیح می‌دادم نه!باور نکردم، می‌خواستم از زبان خودتان بشنوم.و تو تعریف می‌کردی که در زمان آشنایی با میرحسین یا به قول خودت حسین، حجاب نداشتی و همچون بسیاری از دختران دانشجو در آن دوره لباس می‌پوشیدی.به هنگام ازدواج نیز حجاب نداشتی و مدتی بعد از آن نیز همین طور.


به قول خودت با مطالعه و مطالعه و به انتخاب خودت به سوی حجاب رفتی، نه به خاطر درخواست شوهر کاملاً مذهبی‌ات.


و من کنجکاوانه می‌پرسیدم: یعنی هیچ وقت آقای موسوی که یک مرد کاملاً مذهبی بود به شما نگفت حجاب بپوشید؟ و تو پاسخ می‌دادی:«سؤالت نشان می دهد نه من را درست شناخته ای و نه او را.نه من کسی هستم که چنین امر و نهی‌هایی را بپذیرم و نه موسوی کسی است که امر و نهی کند، حتی به دخترانش نیز هرگز امر و نهی نمی کند.نه به دخترانش و نه به هیچ کس دیگر.»


و من باز می گفتم:الان که می دانم این جوری هستید، نه آقای موسوی می‌تواند شما را مجبور به انجام کاری کند و نه ممکن است که خودتان بپذیرید.اما خب آن موقع‌ها هم شما یک زن خیلی جوان بودید و هم موسوی یک انسان مذهبی که از یک خانواده ستنی برخاسته بود، گفتم شاید آن موقع‌ها...


و می‌گفتی:«موسوی از همان موقع این جوری بود و هیچ علاقه ای به تحمیل عقاید خودش به دیگران از جمله همسرش نداشت» و بعد با خنده ای اضافه می کردی:«بر فرض هم که داشت، مگر من ممکن بود قبول کنم؟من خودم محال است زیر بار این بروم که کسی چیزی را به من تحمیل کند.تا خودم به حقیقتی نرسیده ام مجاب کسی نمی شوم.»


با اصرار می گفتی که حجاب یک انتخاب شجاعانه از جانب خودت بوده است، می گفتی قبل از اینکه موسوی را بشناسی، شناسائی اسلام و حجاب را آغاز کرده بودی ...جریان اسلام‌گرایانه را بیشتر توسط شریعتی در حسینیه ارشاد شناختی . پس با جرئت به این انتخاب دست زدی با این همه هنوز هم معتقد بودی که پوشش زن مسلمان باید انتخاب خودش باشد و نه یک اجبار و دستور. »


تو و موسوی برای من سمبل یک زوج عاشق هستید که بعد از این همه سال زندگی مشترک، همچنان عاشق مانده‌اید . در روزهای انتخابات عکسی از تو در کنار موسوی انتشار یافت که دست در دست هم داشتید که خیلی معروف شد، از نظر خیلی‌ها این عکس کلیشه های رایج در جمهوری اسلامی را شکست.وقتی به تو گفتم این عکس انتخاباتی خیلی مورد توجه قرار گرفته، گفتی :« اما دست در دست هم قدم زدن و راه رفتن عادت ما بود و هست... من و موسوی وقتی در خانه هم راه می‌رویم حتی اگر یک نیمچه پله ای هم مقابلمان باشد دست هم را می‌گیریم یعنی این کار برای ما یک رفتار طبیعی مثل سلام کردن است . ما از زمانی که با هم نامزد شدیم تا الان که نزدیک به 37 یا 38 سال از آن زمان می‌گذرد ،هیچ‌وقت راهی نبوده که دست یکدیگر را نگیریم و در آن گام بگذاریم چه آن مسیر خانه باشد یا بیرون از خانه . استقبال مردم از رفتار طبیعی و ساده ما به روانشناسی جامعه ای باز می گردد که پر از تابو و ممنوعیت‌های بی دلیل است . جامعه ای که در آن بی خود آن را سرشار از تابو و تحریم کرده‌ایم.»


در یک شب بارانی، با جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی به دیدار یک زندانی زن که تازه آزاد شده بود، می‌رفتیم.باران تندی به شیشه های اتومبیل می‌خورد و تو به بیرون خیره شده بودی، به باران.سرنشینان ماشین همه با هم حرف می‌زدند و فقط تو در سکوت باران را نگاه می‌کردی تا اینکه پشت یک چراغ قرمز، جوان گل‌فروش گل‌های نرگس اش را برای فروش به طرف ما گرفت.تو دو دسته گل نرگس از او خریدی.


پرسیدم دو دسته گل را برای زندانی تازه آزاد شده خریده‌اید؟ گفتی که نه، فقط یک دسته‌اش را.


من با شیطنت گفتم:«آهان، فهمیدم و یک دسته‌اش را هم برای آقای موسوی عزیزتان خریده‌اید.»


فوری گفتی:«نه! برای او نگرفته‌ام.برای خودم خریده‌ام.گاهی بد نیست آدم برای خودش هم گل بگیرد.گل نرگس را خیلی دوست دارم.هر وقت بتوانم می‌خرم و در سجاده یا روی میزم می‌گذارم.عطرش سرمست کننده است.»


می‌دانستم گل نرگس را خیلی دوست داری و شاید هم برای همین نام یکی از دخترها را نرگس گذاشته بودی.


و می‌دانستم که میرحسین اغلب روزها در بازگشت از دفتر کارش، شاخه گلی را برایت می‌آورد، شاخه گلی که از باغچه کوچک حیاطتان می‌چید، گل‌هایی که خودش کاشته بود...و حدس می‌زدم دسته گلی را که حالا خودت خریده ای در کنار شاخه گلی که همان روز میرحسین برایت چیده بود، می‌گذاری.


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

۵۱ هم بندی سابق سعید ملک پور بر پاکی و صداقت وی شهادت دادند

Posted: 21 Feb 2012 05:50 AM PST

 جـــرس: در پی تایید حکم اعدام سعید ملک پور، دهها تن از هم بندیان سابق این متهم سایبری محبوس در زندان اوین، ضمن شهادت بر "پاکی و صداقت" وی، خواستار توقف اجرای حکم اعدام او شدند.


بنا به گزارش های رسیده به جرس، هم چنین این افراد، اتهامات عنوان شده علیه سعید ملک پور را شایستۀ شخصیت وی ندانسته و آنرا کذب اعلام کرده اند.


متن کامل شهادت نامه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:


«بسم الله الرحمن الرحيم»
«وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ»(سوره بقره، آیه ۲۸۳)
و شهادت را کتمان مکنيد هر کس که شهادت را کتمان کند، به دل گناهکار است و خداوند به آنچه که می کنيد آگاه است.
ما جمعی از هم بندیان سابق سعید ملک پور که مدتی را با او در زندان اوین سپری کرده ایم؛ گواهی می دهیم که سعید در زندان به همه عقاید احترام می گذاشت و ادب را در حد کمال و نهایت آن پاس می داشت و هرگز به کسی توهین نمی کرد و در تمام کارهای گروهی و وظایف محول شده به خوبی ایفای نقش می کرد.


با توجه به شناختی که از او در مدت زمان همراهی در زندان و زندگی دسته جمعی در کنار وی به دست آوردیم؛ وی را فردی مسئولیت پذیر، محترم، مهربان، بردبار و بی آزار یافتیم و بر این باوریم که چنین اتهاماتی در خور شخصیت سعید ملک‌ پور نیست. شهادت می دهیم که سعید بارها و بارها در نزد ما گفته است که اعترافات او تحت شکنجه و فشارهای روحی و روانی و انفرادی های طویل المدت بوده است و آثار این شکنجه ها هنوز بر بر بدن او باقی است!


بر پاکی و صداقت سعید شهادت می دهیم و شهادت می دهیم که جز مهربانی و شفقت از سعید ندیده ایم. با توجه به فتواهای متعددی که مراجع عظام تقلید در مورد جرایم اینترتی صادر کرده‌اند، شهادت می‌دهیم که سزای سعید ملک‌پور«اعدام» نیست. ما از مسؤولین قضایی و امنیتی کشور درخواست داریم تا ضمن توقف اجرای حکم اعدام سعید ملک پور، بار دیگر این پرونده را دادرسی کنند.


از آنجا که احتمال بروز خطای انسانی به دلیل فقدان کارشناسی فنی و برررسی دقیق در این پرونده می رود و از آنجا که اعدام مجازاتی بازگشت ناپذیراست و جانی که گرفته شد را باز پس نمی توان داد؛ پس حداقل روزنه ای را باز بگذارند تا اگر روزی صادقانه و عادلانه به پرونده سعید رسیدگی شد و بی گناهی اش اثبات گردید راه بازگشتی باشد. همچنین به رفتار مثبت و شایسته‌ی آقای ملک‌پور در زندان نیز توجه داشته باشند و رضای پروردگار رئوف و رحیم را در نظر بگیرند که خداوند متعال به آنچه انجام می دهیم آگاه است.


دوم اسفند ماه_ ۱۳۹۰


1. بهزاد آذرهوشنگ
2. ایمان آذریان بروجنی
3. ساسان آقایی
4. نادر احسنی
5. علی ارشدی
6. مهرداد اصلانی
7. رضا افشار
8. محمد اولیایی فرد
9. علیرضا ایرانشاهی
10. علی بهزادیان نژاد
11. بهروز بهرامی
12. میثم بیگ محمدی
13. مجید پاشایی
14. سعید پورحیدر
15. علی پور واحدی
16. مهدی تاجیک
17. یاسر ترکمن
18. حمید خطیبی
19. سیامک خلیقی
20. ناصر رحمتی
21. محمدرضا رزاقی
22. آرمان رضاخانی
23. رضا رفیعی
24. میثم رودکی
25. فتاح سبحانی
26. سلمان سیما
27. احمدرضا شاه رضایی
28. محسن عبدی
29. مهدی عرب شاهی
30. آبتین غفاری
31. ابوالفضل قاسمی
32. فرشاد قایتی
33. پویا قربانی
34. احمدرضا کافی
35. نوید کامران
36. امین کشاورز
37. حمیدرضا کوچک زاده
38. حسین کیاروستا
39. مسعود لواسانی
40. احسان محرابی
41. هانی محمدزاده
42. سهیل محمدی
43. سام محمودی سرابی
44. ابوذر مهرانی
45. محسن نقاش شوشتری
46. مهدی نوذر
47. حسین نورانی نژاد
48. محمد نوری زاد
49. محمد امین ولیان
50. مجتبی هاشمی
51. اشکان یزدچی


سخنگوی وزارت خارجه: غربی ها یاد بگیرند از موضع برابر صحبت کنند

Posted: 21 Feb 2012 05:20 AM PST

جـــرس: سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی با اشاره به تحریم نفتی انگلیس و فرانسه گفت: آنها باید متوجه باشند که از موضع برابر و با احترام متقابل باید با ملت ما صحبت و برخورد کنند و تصور وجود امپراطوری‌های سابق و استعماری، گذشته است.


رامین مهمانپرست افزود: اینکه اروپا تحت فشارهای سیاسی آمریکا و رژیم صهیونیستی تصمیم اشتباهی را اتخاذ می‌کند و رفتار خصمانه‌ای را علیه مردم ما به اجرا در می‌آورد، واکنش‌هایی را در داخل کشور ایجاد می‌کند که ضربه اصلی این اقدامات اشتباه کشورهای اروپایی متوجه مردم خود آنها خواهد بود که در شرایط سختی به سر می‌برند و این تصمیمات غیرمنطقی، مردم و شرکت‌های اروپایی را تحت فشار قرار می‌دهد.


برگزاری نشست ایران و 1+5 در استانبول هنوز قطعی نشده است
به گزارش ایسنا، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، صبح سه‌شنبه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران در مورد موضوعات مورد بحث در نشست ایران و كشورهای عضو 1+5 ، افزود: با توجه به این كه دو طرف ظاهرا برای برگزاری اجلاس آمادگی دارند مشكلی برای توافق درباره زمان و مكان مذاكرات نیست. مكان‌هایی برای این گفت‌وگو مطرح می‌شود كه استنابط می‌شود شاید استانبول بیش‌ترین احتمال برگزاری نشست را داشته باشد اما هنوز قطعی نشده است.


یمن و بحرین نمونه‌های روشنی از رفتار دوگانه غرب هستند
مهمان‌پرست هم‌چنین در پاسخ به پرسش دیگری درباره تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه سوریه نیز گفت: ‌این اقدامات در ادامه فشارهایی است كه كشورهای غربی به سوریه وارد می‌كنند و مساله جدایی از مطالبات مردمی و دموكراسی‌خواهی‌ كشورهای غربی تلقی می‌شود. اگر واقعا كشورهای غربی دلسوز حقوق بشر و دموكراسی در این كشورها بوده‌اند قاعدتا نباید با رفتار دوگانه برخی از كشورها را تحت شرایط ویژه‌ای قرار دهند و برخی از كشورهای دیگر را فراموش كنند. وضعیت یمن و بحرین نمونه‌های كامل روشنی برای رفتار دوگانه غرب است.


وی ادامه داد: ایجاد بی‌ثباتی و ناامنی در سوریه یكی از اهدافی است كه كشورهای غربی و متاسفانه برخی از كشورهای دیگر منطقه دنبال می‌كنند كه تنها منافع رژیم صهیونیستی در منطقه را دنبال می‌كنند و هدف اصلی آن تضعیف جریان مقاومت در منطقه است.


سخنگوی وزارت خارجه در مورد قطع روابط نفتی ایران با انگلیس و فرانسه نیز گفت: اعلام كردیم اولویت سیاست خارجه ما توسعه روابط با همه كشورها به جز كشورهایی است كه به دلیل خصومت طولانی و تغییر ندادن رویكرد خود هیچ تمایلی برای ادامه رابطه با آن‌ها وجود ندارد كه ایالت متحده آمریكا نمونه اصلی آن است.
او گفت: در شرایط عادی از توسعه روابط با اتحادیه اروپا استقبال می‌كنیم.

مهمان‌پرست گفت:‌ این كه اتحادیه اروپا تحت فشارهای سیاسی آمریكا و رژیم صهیونیستی تصمیم اشتباهی می‌گیرد و می‌خواهد روش‌های خصمانه‌ای را علیه مردم ما به اجرا درآورد، طبیعتا واكنش‌هایی را در داخل كشور ما ایجاد می‌كند. معتقدیم ضربه اصلی از این اقدامات اشتباه كشورهای اروپایی متوجه مردم خود آن‌ها خواهد بود.


متعهد به تامین انرژی مورد نیاز كشورهای مختلف هستیم
سخنگوی وزارت امور خارجه افزود: ما خود را متعهد به تامین انرژی مورد نیاز كشورهای مختلف از جمله اروپا می‌دانیم اما انتظار داریم آن‌ها نیز خود را متعهد به تامین منابع درآمدی كشور ما بدانند. این روابط باید به صورت دوجانبه پیگیری شود. تصور این كه تحریم‌های نفتی می‌تواند فشارهای فزاینده‌ای به ایران وارد كند و در نتیجه این فشارها ملت ما از حقوق اساسی خود دست بكشد اشتباه است. منابع موجود انرژی در ایران مورد توجه بسیاری از كشورها است و سهمی كه اروپا از این منابع دارد 18 درصد صادارت ما است كه به راحتی برای آن‌ها جایگزین وجود دارد.


وی تاكید كرد: ترجیح ما داشتن روابط تجاری با كشورهای مختلف از جمله كشورهای اروپایی و به صورت پایدار و با تعهد طرفینی برای پایبندی به اصول و مقررات مربوط به این كار است.


هر روز شاهد جنایات جدیدی در بحرین هستیم
خبرنگاری در مورد حمله مجدد نیروهای رژیم آل خلیفه به مردم بحرین پرسید كه مهمان‌پرست گفت:‌ سركوب‌ها در بحرین هم‌چنان ادامه دارد و هر روز شاهد جنایات جدیدی هستیم كه مردم بی‌پناه بحرین در مقابل این جنایت‌ها هزینه‌های سنگینی را می‌دهند. جرم آن‌ها این است كه خواسته‌های‌شان را به صورت مسالمت‌آمیز بیان می‌كنند و انتظار دارند كه در اداره كشورشان مشاركت‌ داشته باشند. ما در رایزنی‌های سیاسی و دیدار با مقامات كشورهای مختلف مساله بحرین را دنبال كرده‌ایم و توصیه كردیم راه‌حل آن كنار گذاشتن سركوب‌ها و خشونت‌هاست. صالحی نیز نامه‌های مختلفی را به سازمان‌های منطقه‌یی و بین‌المللی ارسال كرده است و از این سازمان‌ها خواسته كه تا مسوولیت بیش‌تری در قبال جنایت‌ها در بحرین به عهده بگیرد.


باید زمینه گفت‌وگو بین مردم و دولت سوریه فراهم شود
خبرنگار دیگری در مورد وجود راه‌حل پیشنهادی برای حل مسائل اخیر در سوریه پرسید كه دستیار ویژه وزیر خارجه ایران گفت: آن چه غرب در دستور كار خود قرار داده حل مساله سوریه نیست. آن‌ها به دنبال اهداف سیاسی خود هستند. اگر واقعا كشورهای مختلف خواهان ایجاد ثبات در سوریه هستند باید زمینه گفت‌وگوها بین مردم و دولت وكنار گذاشتن خشونت‌ها و اجازه دادن به دولت سوریه برای انجام اصلاحات فراهم شود.


مذاكرات با هیات آژانس برای تعیین چارچوب مذاكرات بعدی است
سخنگوی وزارت امور خارجه كشورمان درباره این كه آیا هیات آژانس درخواست گفت‌وگو با دانشمندان ما را داشته است و اگر درخواستی داشته باشد پاسخ ایران چیست؟ اظهار كرد: ایران و هیات آژانس مشغول بحث و مذاكره در مورد نحوه تعامل هستند. این مذاكرات به منزله تعیین چارچوب همكاری‌ها و مذاكرات بعدی خواهد بود.

او توضیح داد: باید صبر كنیم تا ببینیم نتیجه سفر این هیات به چه موضوعاتی منجر خواهد شد و چه تاثیری در چارچوب مذاكراتی ما با كشورهای 1+5 خواهد داشت.


مهمان‌پرست تاكید كرد: در هر صورت ما آماده مذاكرات هستیم. باید با رویكرد مثبت و سازنده و با اراده‌ای برای همكاری وارد مذاكرات شد. زمان و مكان مذاكرات از اهمیت كم‌تری برخوردار است اما این موضوع نیز در سایه توافق دو طرف تعیین خواهد شد.


كشورها با حسن نیت وارد مذاكره با ایران شوند
وی درباره پاسخ به پرسش دیگری درباره برخی از اخبار رسانه‌های غربی برای ایجاد فشار پیش از انجام مذاكرات در ایران نیز گفت: ایجاد این فضاها برای تاثیر در مذاكرات رویه عادی كشورهای غربی است كه سعی می‌كند با استفاده از ابزار رسانه فضایی ایجاد كنند تا اهداف خود را بیش‌تر برجسته كنند. آن چه كه باید در دستور كار قرار گیرد حسن نیت كشورها برای مذاكره با ایران است و این كه چارچوب مورد توافق دو طرف در مذاكرات مورد توجه قرار گیرد.


فعالیت‌های هسته‌یی هم در دستور كار مذاكرات با 1+5 خواهد بود
سخنگوی دستگاه دیپلماسی كشورمان در ادامه در پاسخ به این پرسش كه آیا در نشست ایران و 1+5 موضوع هسته‌یی در دستور كار است و یا بسته پیشنهادی؟ گفت: بحث فعالیت‌های هسته‌یی صلح‌آمیز كشورمان هم جز دستور كار مذاكرات خواهد بود. مذاكرات حول دستور كارهای مختلفی انجام خواهد گرفت كه یكی از آن‌ها فعالیت‌های هسته‌یی كشور ماست البته باید صبر كنیم تا چارچوب مذاكرات مشخص شود و سپس دو طرف به توافق نهایی برسند.


او درباره‌ی سفر وزیر خارجه‌ی عمان به ایران نیز گفت: این سفر امروز انجام می‌شود و با توجه به روابط بسیار خوب و قدیمی دو كشور كاملا منطقی به نظر می‌رسد و جزء اجزاء روابط خوب ایران و عمان در نظر گرفته می‌شود. طبیعی است در این سفرها مباحث دوجانبه و تحولات منطقه مورد توجه قرار خواهد داشت.


دستیار ویژه وزیر خارجه ایران اظهار كرد: ما به دنبال توسعه روابط با كشورهای منطقه هستیم و از این رفت و آمدها استقبال می‌كنیم. این گفت‌وگوها را به نفع مدرم دو كشور و منطقه می‌دانیم و معتقدیم با رایزنی‌های منطقه‌یی حتما بحران‌هایی كه در منطقه ما وجود دارد سریع‌تر قابل رفع است و ثبات، امنیت و توسعه حاصل این همكاری‌های منطقه‌یی خواهد بود.


از بازگشت اعضای مجاهدین خلق به ایران استقبال می‌كنیم
خبرنگار دیگری از خروج بخشی از ساکنین پایگاه اشرف به پایگاه موقت لیبرتی پرسید، كه مهمان‌پرست گفت: این موضوع جزء مسائل حاكمیتی عراق محسوب می‌شد ما از این اقدام عراق حمایت می‌كنیم. چنان چه افرادی از مجموعه‌ی منافقین آمادگی بازگشت را داشته باشند از آن استقبال خواهیم كرد.


وی گفت: ازكمك‌های سازمان ملل و كمیساریای عالی پناهندگان درباره‌ی اخراج منافقین از عراق استقبال كردیم و از این گونه اقدامات حمایت خواهیم كرد.


خبرنگاری درباره‌ی نتیجه‌ی سفر هیات بازرسان آژانس به ایران پرسید، كه مهمان‌پرست گفت: باید در نظر داشت این هیات، هیات بازرسان نیست بلكه هیات كارشناسی آژانس است كه به ریاست معاون دبیركل آژانس به ایران آمده‌اند. هدف از سفر بازرسی نیست بلكه مذاكرات و گفت‌وگو درباره‌ی ادامه‌ی همكاری‌های میان ایران و آژانس است.


او هم‌چنین در پاسخ به پرسش دیگری درباره موانع اصلی در مذاكرات ایران و 1+5 برای به توافق رسیدن گفت: خواست اصلی كشور ما به رسمیت شناخته شدن حق‌مان برای داشتن فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌یی در جهت اهداف صلح‌آمیز هسته‌یی است. حقی كه حاصل شده و در كشور ما چیزی به عنوان موضوع قابل مذاكره در فعالیت‌های هسته‌یی وجود ندارد. چرخه سوخت در كشور ما به طور كامل به وجود آمده است و با همكاری با آژانس و تحت نظارت آن و در چارچوب تعهدات‌مان به صورت بومی به این فن‌آوری دست یافتیم.


مهمان‌پرست ادامه داد: اگر كشورهایی كه طرف مذاكره هستند با رویكرد منطقی و واقعیتی كه در ایران وجود دارد وارد مذاكره شوند و فضای همكاری در جو سازنده و مثبت ایجاد شود این آمادگی از طرف ایران و كشورهای 1+5 وجود دارد تا مذاكراتی ثمربخش داشته باشند. موضوعات مختلفی می‌تواند در دستور كار باشد كه برای تعیین چارچوب آن باید صبر كنیم تا با توافق دو طرف چارچوب مذاكرات تعیین شود.


ایران و آذربایجان
خبرنگار دیگری پرسید كه آذربایجان پایگاه امنی برای جاسوسان موساد شده است و مهمان‌پرست گفت: ما در شرایط فعلی منطقه انتظار احساس مسوولیت طرفینی از كشورهای منطقه داریم. رژیم صهیونیستی اقداماتی را در منطقه ما دنبال می‌كند و باید نسبت به اقدامات آن‌ها هوشیار بود. ما در مورد اخباری كه به دست‌مان رسید تذكرات لازم را به آذربایجان دادیم. سفیر آن‌ها را احضار كردیم و متن اعتراضی را به آن‌ها منتقل كردیم. مقامات آذربایجان فعالیت عناصر صهیونیستی در كشورشان را رد كردند و ادعا می‌كنند چنین تحركاتی وجود ندارد اما به هر حال باید با هوشیاری و بیداری مراقبت كنیم تا توطئه‌های رژیم صهیونیستی روابط كشورهای منطقه را تحت الشعاع خود قرار ندهد. ما آذربایجان را كشور همسایه با مشتركات فراوان می‌دانیم.


یكی دیگر از خبرنگاران درباره بازگرداندن خاوری از اینترپل و گفت‌وگوها در این‌باره با وزارت خارجه پرسید كه مهمان‌پرست گفت: این موضوع از طریق سیستم قضایی پیگیری می‌شود و مرجع آن اینترپل است. اگر در هر مرحله بتوانیم كمكی انجام دهیم دستگاه سیاست خارجی در خدمت همه دستگاه‌های دیگر كشورمان است.


آماده همكاری با تایلند درباره موضوع تروریستی اخیر هستیم
وی در مورد انفجار اخیر در بانكوك و انتصاب آن از سوی برخی از چهره‌ها در تایلند به مجاهدین خلق گفت: این موضوع از سناریوهایی است كه هدف آن تخریب چهره ایران است و نقش صهیونیست‌ها در این سناریوها كاملا روشن است. ما هرگونه اقدامات تروریستی را محكوم كردیم و به هیچ وجه این اقدامات را تایید نمی‌كنیم. ما آمادگی خود را برای هرگونه همكاری با دولت تایلند اعلام كردیم كه در روشن شدن این موضوع به آن‌ها كمك كنیم.


پهلو گرفتن ناوهای ایرانی در بنادر سوریه نباید حساسیتی ایجاد كند
وی هم‌چنین در پاسخ به این پرسش كه هدف از ماموریت عبور دو ناو ایرانی از كانال سوئز چیست؟ تصریح كرد: حضور در منطقه خود و آب‌های بین‌المللی جزو حقوقی است كه داریم و نباید حساسیت خاصی ایجاد شود. این حضور توانایی و اقتدار كشورمان را ثابت می‌كند و آمادگی كشور ما را برای برقراری امنیت در منطقه نشان می‌دهد. ما با كشورهای مختلفی همكاری‌های نظامی در بخش دریایی و آموزش پرسنل دریایی داریم كه طبق برنامه دنبال می‌شود. حركت ناوهای ایرانی و عبور آن‌ها از كانال سوئز و پهلو گرفتن در كنار بنادر سوریه برنامه‌ای از قبل تعیین شده بود و طبق برنامه كار خود را دنبال كرد. نباید حساسیتی ایجاد كند زیرا جزو حقوق ماست و با اقتدار كامل نیروی دریایی كشورمان در آب‌های منطقه و بین‌المللی با هرگونه ناامنی مقابله خواهیم كرد.


دستیار ویژه وزیر خارجه ایران در مورد آخرین وضعیت مهندسان ایرانی ربوده شده در سوریه نیز گفت: هنوز خبر قطعی از این كه این افراد آزاد شده باشند دریافت نكرده‌ایم و تلاش‌های زیادی در حال انجام است.
او هم‌چنین در مورد اقدامات اخیر اتحادیه عرب كه منجر به اعتراض برخی از كشورهای عضو این اتحادیه از جمله الجزایر شده است گفت: برخی از كشورهای عضو این اتحادیه ممكن است اهدافی را دنبال كنند كه خواست كشورهای مخالف منافع جهان اسلام را تامین كند. تصور این كه فعال شدن این كشورها علیه یك كشور در میان خودشان مورد توجه نهادهای بین‌المللی قرار گیرد اشتباه است.


رویه‌ اتحادیه عرب منجر به فروپاشی این اتحادیه می‌شود
مهمان‌پرست با بیان این كه این فتنه‌ای است كه توسط كشورهای غربی و حامی رژیم صهیونیستی طراحی شده است خاطرنشان كرد: گام اول آن هدف قرار دادن یكی از كشورهای عضو اتحادیه و گام‌های بعدی آن هدف قرار دادن بقیه كشورهای عضو اتحادیه است. اعضای اتحادیه عرب باید بدانند رویه‌ای كه دنبال می‌كنند ممكن است نسبت به خود آن‌ها در آینده دنبال شود و منجر به فروپاشی این اتحادیه و وحدت و همبستگی كشورهای عضو جهان اسلام و جهان عرب شود. انتظار درایت و هوشمندی بیش‌تری از رهبران این كشورها داریم.


وی در پاسخ به پرسش دیگری در مورد قطع روابط نفتی ایران با شركت‌های فرانسوی و انگلیسی گفت: شش سفیر اروپایی به وزارت خارجه دعوت شدند و در مورد روابط تجاری و نفتی دو جانبه بحث و گفت‌وگو شد. تاكید شد اگر قرار است این روابط ادامه داشته باشد كه ما هم خواهان وجود این رابطه و تداوم همكاری‌های ما و كشورهای اروپایی هستیم باید برخی موارد مورد توجه قرار گیرد از جمله موضوع تضمین پرداخت بهای نفت كشورمان و وجود قراردادهای نسبتا بلندمدت در فاصله‌های 3 تا 5 ساله و اجازه نداشتن لغو یك‌جانبه قرارداد توسط خریداران نفتی ما مورد توجه قرار گیرد. این موضوعات می‌تواند یك همكاری نفتی را در دوره زمانی سه تا پنج ساله تضمین كند كه منافع دو طرف را به دنبال داشته باشد.


سخنگوی دستگاه دیپلماسی دولت ایران گفت: ما خود را متعهد به تامین انرژی مورد نیاز كشورها می‌دانیم اروپایی‌ها نیز باید خود را متعهد به تامین پرداخت بهای نفت و درآمدهای نفتی كشورمان بدانند.


او در مورد این كه این دو كشور (فرانسه و انگلیس) زودتر از تصمیم ایران، واردات نفت را متوقف كرده بودند گفت: اگر مقامات و رسانه‌های غربی ادعا می‌كنند كه همكاری نفتی وجود نداشته است، مگر همكاری بانكی میان ایران و انگلیس وجود داشت كه تبلیغ می‌كردند همكاری‌های بانكی را متوقف می‌كنیم. آن چه كه برای آن‌ها غیرقابل تحمل است این است كه یك ملت مستقل و مقتدر تصمیم می‌گیرد آن چه منافع‌اش را تامین می‌كند دنبال كند و نشان می‌دهد تهدیدات و فشارهایی كه آن‌ها سعی می‌كنند به ناحق بر ملت ما وارد كنند تاثیری در كشور آن‌ها ندارد. آن‌ها باید با احترام متقابل با ملت ما صحبت كنند و تصور وجود دنیای پیشین و استعمار آن‌ها را باید از ذهن‌شان دور كنند. دنیای امروز تغییرات جدی داشته است و تصورات مربوط به دوران استعماری كشورها باید به دور ریخته شود.


او درباره برگزاری دو انتخابات در سوریه و یمن نیز گفت: ما از آن چه كه نظر مردم را در كشورهای منطقه فراهم كند استقبال می‌كنیم و برای ما واجد احترام است به شرطی كه اكثریت هر ملت در هر كشوری اجازه یابند در امور خود تاثیر‌گذار باشند. حركت به سمت استقلال كشورها و مشاركت مردم در اداره كشورشان مورد حمایت ما است.

 

وزیر خارجه : مذاکرات اتمی ممکن است در ترکیه برگزار نشود

Posted: 21 Feb 2012 05:17 AM PST

جـــرس: درحالیکه جمهوری اسلامی با تلاش برای میانجیگری ترکیه، این کشور را میزبان گفتگوهای آتی اتمی با جامعه جهانی معرفی کرده بود، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی امروز اعلام کرد "احتمال دارد مذاكرات ایران با كشورهای 1+5 در كشورهای دیگری غیر از تركیه انجام شود. "


همزمان وزیر امور خارجه تركیه در حاشیه نشست گروه بیست، با مسئول سیاسی خارجی اتحادیه اروپا و مقامات ارشد بین المللی درباره برنامه هسته‌یی ایران مذاكره كرد.


به گزارش ایسنا، علی‌اكبر صالحی در نشست مطبوعاتی مشترك خود با وزیر امور خارجه عمان در پاسخ به پرسشی در مورد تعیین مكان گفت‌وگوی ایران با 1+5 گفت: قبلا اعلام كردیم كه تركیه آمادگی خود را برای انجام این گفت‌وگوها مطرح كرده است، البته احتمال دارد كشورهای دیگر هم اعلام آمادگی كنند. به هر حال روز شنبه كشورهای دیگری كه آمادگی‌شان را برای میزبانی این مذاكرات آماده كرده‌اند را بررسی و پس از گفت‌وگوی جلیلی و اشتون نسبت به اعلام مكان مورد توافق تصمیم‌گیری خواهد شد.


وی افزود: تا به امروز فعلا تركیه اعلام آمادگی كرده است، اما احتمال دارد تا شنبه كشور دیگری نیز آمادگی‌اش را اعلام كند و كشورهای دیگر نیز در این باره اقدام كنند. امیدواریم حداكثر شنبه یا یكشنبه این مساله كاملا روشن شده باشد.


وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در عین حال گفت: نظر شخصی من این است كه امیدواریم بتوانیم با توجه به اینكه نشست قبلی در استانبول بوده است این نشست را نیز در استانبول برگزار كنیم. البته در این باره جلیلی تصیم‌گیری خواهد كرد.


در این نشست وزیر خارجه عمان نیز در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره اینكه آیا برای میانجی‌گری بین ایران و آمریكا به تهران سفر كرده‌اید؟ گفت: به صراحت می‌گویم كه این موضوع در دستور كار سفر نبوده است و هیچ‌گونه ماموریت ویژه‌ای در این سفر ندارم.


ترکیه و فعالیت مجدد
همزمان گزارش ها حاکی است، وزیر امور خارجه تركیه در حاشیه نشست گروه بیست درباره ایران مذاكره ‌كرد.


بر اساس این گزارش، روزنامه «تودی زمان» اعلام کرد احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه تركیه روز دوشنبه در حاشیه نشست وزیران امور خارجه گروه بیست در مكزیك با گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان، هكتور ماركوس تیمرمان، وزیر امور خارجه آرژانتین و كاترین اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار كرد.


بر اساس این گزارش، ایران، سوریه، روابط تركیه ـ اتحادیه اروپا و برنامه هسته‌یی ایران در دستور كار مذاكرات این نشست‌ها قرار داشت.


بنا به گفته منابع دیپلماتیك، اشتون به داوود اوغلو گفته است كه تركیه مذاكرات دیپلماتیك مسالمت‌آمیز برای حل مساله‌ هسته‌یی ایران را ترجیح می‌دهد و تركیه آماده است هر اقدام ضروری را در این خصوص انجام دهد.