جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


جنبش سبز مطمئن ترین راه گذار به دموکراسی

Posted: 15 Feb 2012 08:21 AM PST

حسن یوسفی اشکوری
جنبش سبز  مطمئن ترین و عملی ترین راه ممکن و کم هزینه ترین مسیر برای گذار به دموکراسی است 



به هر ترتیب نخستین سالروز 25 بهمن 89 را پشت سر گذاشتیم. فراخوان به برگزاری یک حرکت اعتراضی، با توجه به مجموعة عوامل و شرایط نامساعد، با موفقیت نسبی همراه بود. به عنوان یک ایرانی حامی جنبش سبز و یکی از هزاران دعوت کننده به راهپیمایی 25 بهمن 90 از تک تک دلیرمردان و شیرزنان ایرانی به ویژه در داخل کشور تشکر می کنم که در اشکال متنوع در اعتراضات مشارکت کردند و نشان دادند که همچنان بر عهد خود ایستاده اند؛ چنان که بزرگانی چون آقایان مهندس میرحسین موسوی و حجه الاسلام مهدی کروبی و خانم دکتر زهرا رهنورد بر عهد خود ایستاده اند.

می خواهم از این فرصت استفاده کرده در مورد جنبش سبز و به ویژه در مورد رهبران آن به نکته مهمی اشاره کنم.

گرچه در این حدود سه سال پر حادثه مردم ایران آسیب فراوان دیده و به ویژه بر جامعه شهری و طبقه متوسط و نخبگان فکری و سیاسی و علمی کشور از جهات مختلف رنج بسیار وارد آمده اما در این میان از بستر این همه رنج و تکاپوی پر هزینه یک واقعیت مهم و تعیین کننده سر بر آورده و پدیدة مبارکی خلق شده و اکنون مراحل رشد و بالندگی اش را طی می کند، و آن، خلق یک اپوزیسیون واقعی و جدی و کارآمد در داخل کشور و از متن و بطن نظام حاکم با ویژگیهای منحصر به فرد است؛ اپوزیسیونی که می تواند مایة امید برای تغییرات اصلاح طلبانه و دموکراتیک در آیندة نزدیک و یا دور باشد.

برای روشنی بیشتر و تبیین مدعای خود به نکاتی مقدماتی اما بنیادین اشاره می کنم.

هر نظام سیاسی و حکومتی در بهترین و مطلوب ترین وضعیت خود نیز محتاج اصلاح و تحولات مثبت به سود آزادی و رعایت حقوق مردم و اجرای عدالت و گسترش مدنیت و کاستن از بدیها و تبعیضها و فسادها و بدکرداریهاست. به تجربه می توان گفت بقای یک نظام و تعالی و بالندگی آن در گرو بازگذاشتن امکان اصلاح و ترمیم درونی و بیرونی خود است تا مصلحان و منتقدان درونی سرای قدرت از یک سو و منتقدان بیرون از بلوک حاکم به عنوان اپوزیسیون از سوی دیگر هر کدام به شیوه و ابزارهای ویژه خویش به ترمیم کاستیها و اصلاح فسادها اقدام کنند. اگر چنین امکانی وجود نداشت، ناگزیر اقدامات آرام و ترمیمی و اصلاحگرانه به تنشهای اجتماعی و ناآرامیهای سیاسی و نقارهای ملی و در نهایت به شورشها و یا انقلابهای تمام عیار مردمی تبدیل خواهد شد.

نکته مهم دیگر این است که به استناد تجارب مکرر تاریخی می توان اذعان کرد که اصلاح طلبی و تحول خواهی همواره از درون بلوک حاکم یعنی هیئت حاکمه (البته نه لزوما حکومت و دولت) بر آمده و در میان جامعه و به تعبیر امروزی در جامعه مدنی و عرصه عمومی نیز همراهان و حامیانی یافته است. اما در مقابل، اندیشه انقلابی و روش انقلابی عموما در بدنه مردم معترض و مخالف جوانه زده و در یک نبرد و چالش دیالکتیکی مبارزاتی با حاکمیت، به دلیل عدم اصلاح پذیری نظام حاکم و انسداد کامل در امر تغییرات لازم و در شرایط یأس مطلق، به قهر و خشم و خشونت و چه بسا انقلاب خونین بدل می شود. تجربه نشان می دهد تا زمانی که اندک امکان امید اصلاح وجود داشته باشد، شرایط برای بروز و ظهور انقلاب فراهم نمی شود. تاریخ معاصر ایران مؤید این مدعاست. روند اصلاح طلبی از عباس میرزا تا میرزا علی خان امین الدوله در سال 1316 هجری به نتیجه مطلوب نرسید ناگزیر جنبش انقلابی مشروطیت رخ داد و بن بست و انسداد سیاسی عصر محمد علیشاه به انقلاب دوم مشروطه و خلع سلطنت شاه و گریختن وی به روسیه منتهی شد. شکست اصلاحات مصدق و دولت ملی او در یک روند منطقی به انقلاب تمام عیار در 57 و واژگونی کامل سلطنت پهلوی انجامید.

اما در دوران پس از انقلاب و در متن نظام جمهوری اسلامی بر آمده از انقلاب نیز همین داستان تاریخ مکرر شد. با این که معمولا نظامهای انقلابی خشن حداقل تا مدتی دراز امکان هر نوع اصلاح طلبی و اقدامات ترمیمی را از داخل و خارج غیر ممکن می کنند، اما در جمهوری اسلامی، به دلایل خاص، از همان آغاز امکان افکار و اقدامات ترمیمی و نقدی محدود وجود داشته و مصلحان درونی نظام کم و بیش امکان بروز و ظهور داشته و طبعا برای منتقدان خارجی نیز چنین ظرفیتی، هرچند محدود، مهیا بوده است. نخستین منتقد اصلاح طلب خودی در بلوک قدرت حاکم، دولت موقت و حزب او (نهضت آزادی) بوده که حتی در روند چالش با جناح با نفوذتر حذف شد اما همچان به روش انتقادی و اصلاح طلبانه اش ادامه داد و همچنان پس از بیش از سه دهه به این روش ادامه می دهد. هرچند پس از پایان مجلس اول (سال 63) در قلمرو جامعه مدنی و در کنار اپوزیسیون خارج از نظام فعالیت می کند. پس از آن اولین رئیس جمهور نیز به زودی به مخالفان اصلاح طلب پیوست اما به زودی از صحنه حذف شد و به جامعه مدنی پیوست و البته دیری است که در برزخ اصلاح و انقلاب گرفتار شده و تا کنون از وضعیت روشنی برخوردار نیست. صف منتقدان درونی و بیرونی حاکمیت جمهوری اسلامی طولانی است اما در میان منتقدان روحانی بلند مرتبه می توان به آیت الله شریعتمداری از نخستین آنها و آیت الله منتظری و آیت الله صانعی از آخرین آنها اشاره کرد.

در کنار این روش اصلاحی از همان نخستین روزهای عمر جمهوری اسلامی افرادی و یا گروهها و سازمانهایی در فواصل کم به با رویکرد خشم و خشونت انقلابی با حاکمیت و رژیم نوبنیاد مواجهه شده و کوشیدند با توسل به جنگ مسلحانه و قتل و ترور و انفجار و تخریب رژیم را به زانو در آورند و خود ماشین دولت و قدرت اجرایی کشور را در اختیار بگیرند. گرچه در طول این بیش از سه دهه سنت اصلاح طلبی درونی و بیرونی حاکمیت به موفقیت مطلوب نرسیده اما از آنجا که انقلابی گریهای نابهنگام و ناموجه در تدوام منطقی سنت اصلاح طلبی و در شرایط انسداد و بن بست کامل و قابل قبول برای عامه مردم و حتی عموم اهل سیاست و تحول خواهان رخ نداده بود، از همان آغاز محکوم به شکست بوده و دیدیم که تا کنون نه تنها دستاوردی نداشته بلکه جز زیان و شوربختی برای خود و مردم و کشور نداشته است. فکر نمی کنم اثبات و مدلل کردن این دعوی کار دشواری باشد.

اگر توانسته باشم مقدمات لازم را به روشنی بیان کنم، بیان اصل مدعا آسان تر خواهد بود. برای وضوح بیشتر گفته های پیشین را بدین گونه صورت بندی می کنم:

1- هر نظام سیاسی و به طور کلی هر جامعه برای تعالی و سلامت و زدودن انحرافات و ترمیم کاستیها محتاج اصلاحات و ترمیمهای مداوم و همیشگی است.

2- معمولا این نوع اصلاح طلبی و اصلاحات از درون نطام حاکم و در بلوک شریک در قدرت رخ می دهد و بعد و یا همزمان در میان مردمان و اهل سیاست و اندیشه نیز حامیان و همراهانی پیدا می کند. تا زمانی که امکان اصلاحاتی از داخل نظام و یا خارج از آن به دست فعالان جامعه مدنی ممکن باشد، اتخاذ استراتژیهای قهرآمیز و خشن و انقلابی نه ممکن است و نه مفید و مقرون به صرفه.

3- در جمهوری اسلامی اسلامی نیز تاریخ مکرر شده و همین روند دوگانه اصلاح/انقلاب از همان آغاز رخ داده و هنوز هم داستان آن ادامه دارد. هرچند روند اصلاح طلبی درونی و بیرونی تا کنون به فرجامی مطلوب نرسیده و با موانع جدی روبروست اما (حداقل به گمان من) هنوز این راه ممکن ترین و کم هزینه ترین راه تغییرات مثبت در ساختار حقوقی و حقیقی جمهوری اسلامی است (البته تحلیل و تبیین این دعوی بزرگ خارج از موضوع این یادداشت کوتاه است).

با چنین مقدمات و مفروضاتی است که می گویم از دستاوردهای مهم و با برکت جنبش اعتراضی سه سال اخیر یکی این است که اپوزیسیونی از درون نظام برآمده که به گمانم مایه امید برای هر نوع تغییرات دموکراتیک و ملی در آینده دور و نزدیک است. گرچه این رویکرد اپوزیسیونی و انتقادی و اصلاح طلبانه درونی حاکمیت ظاهرا یکدست دهه شصت در تداوم اصلاح طلبی دوران خاتمی و بیشتر از مجلس ششم بر آمده و بیش از هر چیزی وامدار آن تکاپوهای مثبت و مدنی و دموکراتیک است اما با توجه به مقتضیات زمانه در سطح متعالی تر و رادیکال تر و دموکراتیک تر و ملی تر قرار دارد. در این جنبش نامدارانی چون موسوی و کروبی دقیقا از کانون اصلی رژیمی بر آمدند که به ویژه در دوران حاکمیت بی چون و چرای دولت فاسد و ویرانگر و متصلب احمدی نژاد اصلاح ناپذیر می نمود. در این دوران شعار «رأی من کو؟» دقیقا به معنای مطالبه حق شهروندی تمام افراد ایرانی و برگزاری انتخابات آزاد با معیارهای متعارف بود و کسانی چون موسوی و کروبی و خاتمی و صدها زندانی اصلاح طلب کنونی با گفتار و رفتار خود بر این حق دریغ شده مهر تأیید نهادند. گرچه در دوران انتخابات تا حدودی در این مورد تردید و ابهام وجود داشت اما پس از آن در بیانیه های هجده گانه موسوی و سخنان و رفتار شجاعانه کروبی و گفتارهای دلیرانه خانم رهنورد و به طور خاص بیانیه های پیاپی زندانیان سیاسی جنبش سبز تعمیق شد و وضوح بیشتری یافت و ابهامات احتمالی نیز در مسیر روشن و تصحیح خواهد شد.

این جریان اصلاح طلبی از جهات مختلف در قیاس با طیف ناهمگون و متنوع اپوزیسیون (به ویژه در خارج از کشور) متمایز و ممتاز است:

1- این مجموعه از درون نظام جمهوری اسلامی برآمده و به همین دلیل به سادگی قابل حذف و حتی قابل نادیده گرفتن نیست و اگر پایداری کند و شرایط موفقیت یک جنبش مدنی را در خود تعمیق و تقویت و جمع کند قطعا حذف نشدنی است. به ویژه این طیف چنان گسترده است که امرور با یک محاسبه سطحی و سرانگشتی می توان نشان داد که از شخصیتهای قدیمی انقلاب و نظام ولایت فقیه و یا از خاندانهای معتبر روحانی مؤسس انقلاب همه کم و بیش و مستقیم و غیر مستقیم حامی این جنبش اعتراضی هستند و تقریبا دیگر کسی در جناح آقای خامنه ای به عنوان رهبر جریان کودتایی و ضد اصلاحات حاکم باقی نمانده است (از بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی بگیرید تا بیوت آیت الله منتظری، آیت الله طالقانی، هاشمی رفسنجانی، صانعی، موسوی اردبیلی، طاهری اصفهانی، بهشتی، مطهری، قدوسی، صدوقی یزدی، ناطق نوری و . . .).

تا کنون رهبر نظام با سرسختی و حتی دشمنی ناموجه و نامعقول در برابر مطالبات اصلاح طلبانه و خیرخواهانه این انبوه یاران انقلاب و حامیان نظام مقاومت کرده اما تا کی می تواند در برابر این جنبش اعتراضی عمیق پایداری کند؟ «جبهة [قلابی] پایداری» مصباح ساخته و مدافع افراطی رهبری هر گز تاب مقاومت در برابر این «جبهة [اصیل] پایداری ملی» را ندارد و روزی «چون برف آب خواهند شد». تازه رهبر کنونی همچنان مقاومت کند، پس از او چه خواهد شد؟ در صورت بقای نظام تضمینی وجود دارد که رهبر بعدی نیز بر همین سمت سلوک کند؟ ساده لوحانه است که با نزدیک بینی همه چیز را پایان یافته تلقی کنیم. قابل تأمل این که هم خامنه ای و جناح امنیتی و سرکوبکر جمهوری اسلامی اصلاحات و جنبش اعتراضی سبز را تمام شده تلقی می کنند و هم در مقابل بخشی از اپوزیسیون (به دلایل کاملا متفاوت) نیز همین شعار را می دهند و بر این اندیشه اصرار دارند که هیچ تغییری ممکن نیست و اصلاح طلبی به پایان خود رسیده است؛ و این هردو شعار غیر واقع بینانه و غیر تاریخی است. وجود انبوه زندانیان سیاسی و به ویژه کسانی چون موسوی و کروبی و رهنورد و ایستادگی آنان، به روشنی از تداوم و چه بسا طی مراحل نخستین مبارزه سبزها برای تحقق آرمانها و مطالبات ملی و دموکراتیک است.

2- دومین امتیاز این جریان این است که به انقلاب و آرمانهای انقلاب و چهارچوبهای کلی و حقوقی نظام جمهوری اسلامی وفادار است و در واقع در پی کامل تحقق آرمانهای اصیل انقلاب (آزادی، عدالت، توسعه و حق حاکمیت ملی و . . .) است و این استرتژی بقا و استفاده از امکانات حقوقی و اجتماعی جنبش اصلاحی و قانونگرایی را تضمین و حداقل در شرایط کنونی ایران قابل دفاع می کند. مسئله این نیست که این ساختارها و از جمله قانون اساسی معیوب اند و روزی باید کاملا دموکراتیک شده و با مطالبات یک جامعه و نظام دموکراتیک منطبق و سازگار شوند، موضوع مهم این است که در استقرار یکم نظام سیاسی مستقر و در اصل مشروع (مراد مشروعیت حقوقی و قانونی است نه لزوما ایدئولوژیک و حقیقی) نمی توان اول قانون اساسی را یک سویه ملغی کرد و آنگاه دست به اصلاحات زد و یا انتخابات آزاد برگزار کرد. در چهارچوب استراتژی اصلاح طلبانه و مدنی این دعوی پارادوکسیکال است. به هرحال امروز رهبران جنبش در حصر و در زندان با شعار «اجرای بی تنازل قانون اساسی»، هم قادرند حاکمیت و به ویژه عملکرد رهبری را به نقد و چالش بکشند و آنها را به اتهام قانون شکنی و تضییع حقوق مردم محاکمه کنند و هم می توانند برای برنامه ها و مطالبات و چالشهای خود مشروعیت قانونی و مردمی کسب کنند و از حمایت ملی نیز به ببرند و این امتیازی است که هیچ اپوزیسیونی (به ویژه از نوع برانداز آن) از آن برخوردار نیست و از این رو اینان هرگز نمی توانند یک جنبش مدنی را در داخل کشور ایجاد و یا جنبش اعتراضی را رهبری کنند.

3- امتیاز سوم این است که اپوزیسیون اصلاح طلب سبز داخل کشور از تجارب گرانبها و ممتازی در مدیریت و سازماندهی کشور برخوردار است. اگر قرار باشد روزی از طریق تغییرات تدریجی دموکراتیک (مثلا رفراندوم و انتخابات آزاد) و حتی در یک انقلاب تمام عیار مردمی و یا حتی در بدترین حالت کودتای نظامی تحولی بنیادین در ساختار حقوقی و حقیقی نظام سیاسی رخ دهد، ناگزیر به مردان سیاست و با تدبیر و با تجربه در امور مختلف کشورداری نیاز است و این مردان مجرب به سادگی در اختیار نخواهند بود. به ویژه در شرایط انقلابی چنین مدیرانی مطمئن و معتمد تقریبا از دسترس خارج خواهند بود. چرا که در فضای تند و انقلابی تمام مدیران حتی صادق و کارآمد نیز به سادگی برچسب ضد انقلابی خواهند داشت. چنان که در انقلاب 57 داستان تلخ حذف چنین مدیرانی را دیدیم و عوارض ناگوار و مخرب آن را همچنان تحمل می کنیم. اکنون صدها مدیر با دانش و توانا و با سابقه مدیریتی کارآمد در سطوح مختلف بدنه جنبش حضور دارند. از مدیران خانه نشین و احیانا شاغل گرفته تا مدیران عالیرتبه و میانی زندانی و تبعیدی در سرزمین های بیگانه. در رهبری این جنبش مردانی قرار دارند که هر کدام هشت سال کار و تجربه انباشته با ارزش در دو قوة مهم کشور (مجریه و مقننه) را در کارنامه خود دارند. نیز مرد متین و با اخلاق و حق مدار ملی دیگر در کنار این رهبران جای گرفته که در مقام ریاست جمهوری هشت سال تجربه اندوخته و اکنون از رهبران سیاسی و دینی محبوب و صلح طلب در سطح جهانی است و این کم نعمتی نیست. مردی که می توان در روز حادثه به او اعتماد کرد. این شخصیتها مردان دوران گذارند و می توانند در یک روند تحولی از نظام موجود به نظام حقوقی و حقیقی مطلوب نقش ملی مهمی ایفا کنند؛ نقشی که از هیچ یک از سیاستمداران صادق و غیر صادق خارج نشین بر نمی آید.

4- امتیاز دیگر برای اپوزیسیون درونی این است که اینان نه ارتباطی با دولتهای خارجی و غالبا استعماری و سلطه جو دارند و نه اصولا چشم توقع و طمع به بیگانگان دوخته اند. اینان در متن مردم و در کنار مردم اند و در غم و شادی توده ها شریک و انبازند و تمام امید و تکیه شان ملت ایران است. همین طور اینان از حمایت اپوزیسیون مدنی خارج از نظام در داخل و تا حدودی در خارج از کشور برخوردارند. تجربه نشان می دهد که در روز حادثه و در لحظات چرخش تند تغییرات اصلاحی و یا انقلابی مردم عموما به چنین مردانی با تجربه و امتحان داده و همراه با آنان اعتماد می کنند نه به کسانی که از آنان بی خبرند و آنها را حتی نمی شناسند و یا حتی (ولو نادرست و از سر توهم و بدگمانی) به آنها مشکوک هستند.

با توجه به این ملاحظات است که می گویم در عالم واقع و در عالم امکان و در حال حاضر جنبش سبز با پیشگامی بخش انشعابی و اصلاح طلب و رادیکال و در عین حال معقول و قانونگرا و مدنی حاکمیت جمهوری اسلامی مطمئن ترین و عملی ترین راه ممکن و کم هزینه ترین مسیر برای گذار به دموکراسی و رسیدن به یک نظام در نهایت دموکراتیک و عرفی است و این ظرفیت در هیچ فرد و یا گروه اپوزیسیون داخلی و خارج نشین نیست. این که برخی به طعن می گویند اینان از مسئولان با سابقه نظام اند و یا هنوز به قانون و نظام وفادارند و هنوز از اصلاحات و اجرای بی تنازل قانون اساسی سخن می گویند، از قضا بیان نقطه قدرت و امتیاز اینان است و نه نقطه ضعف و عیب آنان. اگر قرار است روزی قانون اساسی تغییر کند و به دموکراسی برسیم، وقتی موسوی و کروبی صریحا اعلام می کنند نه تنها چنین کاری ممکن است که ضروری است و در نهایت صندوق رأی قانون و نظام آینده را تعیین می کند، تکلیف آینده نیز روشن است. در این صورت هر نوع موازی کاری و به ویژه تلاش برای بدیل سازی سیاسی (به ویژه از نوع بیگانه ساخته آن) کجراهه است و در عمل نیز آب در هاون کوبیدن است، رسالت ملی و مبارزاتی همه ما حمایت و تقویت تمام عیار از رهبران جنبش سبز در داخل کشور و تلاش بی وقفه برای رهایی رهبران جنبش و زندانیان سیاسی است.

باید افزود این که این مدیران در گذشته در مسئولیتهای خود چه کرده اند، نیز، مهم است و در جای خود قابل رسیدگی، اما این مدعا و یا خطاهای احتمالی نافی ایفای نقش مهم و تاریخی آنان در این مقطع نیست. چنان که در تمام جنبشهای اجتماعی و سیاسی (از جمله جنبش مشروطیت) دقیقا با همین داستان مواجه هستیم.



 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

بلوغ از دیدگاه فقهی و کارشناسی

Posted: 15 Feb 2012 07:45 AM PST

محمد تقی فاضل میبدی
باید با جسارت و جرأت این فاصله ای را که بین فقه و جامعه به وجود آمده از بین برد



تعیین سن بلوغ و علائم آن از مسائل عمده ای است که در عرصه فقه و حقوق معرکه آراء قرار گرفته است و فقیهان در این باب به نظر واحدی دست نیافته اند . هر چند قول مشهور در رساله های عملیه و در قانون مدنی کشور ما در اصلاحات سال 61 13، دختران را در نه سالگی وپسران را درپانزده سالگی قمری بالغ شمرده است ، ولی این نظر مورد اتفاق علما وفقهاء نیست و کارشناسان آن را قابل بررسی می دانند و یا دست کم در هر شرایطی به صورت یک قانون کلی آن را نمی پذیرند . نخست باید نگریست که آیا متون دینی ،یعنی کتاب وسنت، بلوغ را با چه اماره و نشانه ای ثابت می داند و دیگر آنکه آیا تعیین نه سالگی دختران و پانزده سالگی پسران ، امری شرعی و تعبدی و همه جایی و همگانی است و در هر شرایط اقلیمی و عوامل ژنیتیکی ، دختران و پسران در این سن پا به عرصه تکلیف گذاشته و دارای شخصیت حقوقی مستقل می گردند و تکالیف دینی ، حدود ، قصاص ، دیات و سایر احکام لزوما بر آنها جاری می شود ؟ ویا این که بلوغ یک پدیده طبیعی وکارشناسی است ویک مقوله شرعی نمی تواند باشد؟

در قانون مدنی مصوب 21/12/61 آمده است :

هیچکس را نمی توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون و یا عدم رشد محجور نمود ، مگر آنکه عدم رشد و یا جنون او ثابت شده باشد .

تبصره 1 : سن بلوغ در پسر پانزده سال و در دختر نه سال قمری است .

ودرتبصره 2آمده است :برای تصرف دراموال رشد لازم است.

بلوغ یک انقلابی جنسی و امری طبیعی در انسان است و سن مشخصی در تعیین آن هیچ دخالت ندارد و به عنوان یک پدیده طبیعی ، که علائم مخصوص به خود دارد ، از دایره تعبد خارج است . افراد به دلیل عوامل مختلف جغرافیایی و ژنیتیکی در سنی خاص پا به دوران بلوغ می گذارند . از این رو قرآن کریم در تعیین بلوغ، سن خاصی را به عنوان قانون کلی و فراگیر بیان نداشته است و اگر روایاتی – مثلا – نه سالگی را در دختران اماره بلوغ دانسته ،شاید اشعار و اشاره به ممالک گرم ، مانند عربستان ، داشته است . چرا که درکنار سن علائم دیگری وسنین دیگری مطرح کرده است که بعدا اشاره خواهم کرد.

هر چند نظروفتوای غیرنه سال دردختران وغیر پانزده سال در پسران مغلوب رای اول ،که نه سال وپانزده سال است، قرار گرفته و فقهای شیعه کمتر به آن فتوا داده اند ، ولی باید مسئله را کاوید و دید تا چه میزان ادعای نخست ، الزام آور است .

در تعریف بلوغ گفته اند :

شروع فعالیت جنسی که در دختران از دوازده تا چهارده سالگی به وجود می آید و با قاعده گی و برآمدن سینه ها همراه است و در پسران از دوازده تا شانزده سالگی و همراه احتلام و تغییر صدا و رشد موی صورت پیدا می شود .(موسوعه العربیه،تاج العروس،نهایه ابن اثیر،صحاح.واژه بلوغ)

دیدگاه علمی و کارشناسی معنای فوق راتایید می کند . دانشمندان می گویند : در اکثر موارد اولین آثار بلوغ بین سنین یازده و دوازده ظاهر می گردد ... و سی در صد از دختران بین یازده و دوازده سالگی شروع می شود و تعداد کمی از دخترها در یازده سالگی و حتی زودتر قاعده می گردند " .(سیری دربلوغ،دوریس اودلوم،ترجمه کاظم سامی)

بلوغ در آیات قرآن کریم

قران کریم بلوغ را پدیده جنسی و طبیعی می داند و علائم آن چنین است :

1- و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستاً ذنوا ، یعنی هنگامی که کودکان به دوران " حلم " رسیدند ، باید در هنگام ورود به جایگاه استراحت پدران و مادران اجازه بگیرند . (نور/59)

نخست باید گفت که این آیه درمورد ورود نوجوانان به خانه هست که باید درهنگام بلوغ برای ورود درخانه اجازه بگیرند.ودر این جا نشانه بلوغ ، حلم قلمداد شده که به معنی عقل ورشد جنسی است و با جهش عقلی و فکری توام است . این جهش هنگامی صورت می گیرد که هورمونهای مترشحه وارد خون می شوند و انقلاب و دگرگونی سریع در جوان به وجود می آورد . دراین آیه هیچ نشانه ای ازبلوغ درتکلیف عبادات ویا بلوغ کیفری نیست .واین بلوغ برای استیذان وورود در محل خواب پدران است.

2- وابتلواالیتامی حتی اذا بلغوا النکاح فان آنستم منهم رشداً فادفعوا الیهم اموالهم ؛ویتیمان راچون به حد بلوغ رسند بیازمایید؛اگردرآنها رشد کافی یافتید،اموالشان را به آنها بدهید.(نساء/6)

آیه مذکور مربوط به بلوغ مالی یتیمان است و علامت و اماره آن دو چیز است : یکی قدرت جنسی و دیگری کمال عقلی .مجمع البیان ازامام باقر(ع)آورده است:الرشد العقل واصلاح المال.مرادازرشد عقل وصلاحیت درتصرف اموال است. تا هنگامی که در نوجوان این دو علامت آشکار نگردد او بالغ نشده است و توان جسمانی و عقلانی از شرایط تکلیف است . بنابراین قرآن سن را اماره بلوغ ندانسته و تنها علامت آن رسایی حالات جنسی، که توام با توان عقلی است ،می داند . جالب اینکه در آیه دوم بلوغ را امری در حوزه کارشناسی دانسته و فرموده است :وابتلوا .ابتلا یعنی آزمایش کار شناسانه به گونه ای که " آنستم منهم رشدا " یعنی باید رشد او را مشاهده کنید .

2- ولاتقربوامال الیتیم الاباالتی هی احسن حتی یبلغ اشده (انعام /152)؛به مال یتیم جز به بهترین صورت نزدیک نشوید تا به حد رشد خود برسند.در این که به « بلوغ شد »از آن یاد می شودمربوط به دفع مال یتیم است که از دغدغده های عصر پیامبر بوده است.

3- درآیه دیگر بلوغ شد را به همراه چهل سالگی آورده است که ربطی به تکلیف عبادی یا بلوغ کیفری ندارد.(احقاف/15)

علت اینکه در قرآن سن خاصی به عنوان اماره و علامت بلوغ بیان نگشته ، روشن است . چون محیط جغرافیایی و عوامل ارثی در پرورش و رشد توان جنسی و عقلی موثر است و در هر ناحیه اقلیمی باید علامت بلوغ را از روی رشد جسمانی تعیین کرد . و نیک واضح است که دختر و پسری که باهم ازدواج می کنند ، باید بتوانند مسائل مربوط به خانواده و روابط زناشویی و خصوصیات حمل و تربیت اطفال را تشخیص دهند و در غیر این صورت به خودشان و فرزندانشان زیان وارد می شود و قرآن مجید از آوردن " ضرار " ( یعنی زیان به فرزندان ) نهی کرده است . (لاتضاروالده بولدهاولامولودله بولده/بقره،231)

دختر نه ساله و پسر پانزده ساله که در قانون مدنی ایران ، مصوب 1360بر اساس بعضی از روایات، که مربوط به محیط خاص و بلوغ زودرس بوده است ، حق ازدواج دارند ، با کدام قوای عقلانی و جسمانی می توانند منافع خود و فرزندان خود را تامین کنند و مفاسد ومضار را از خود دفع نمایند ؟

شیخ طوسی فتوا داده است : " زمانی می توان کسی را صاحب اختیار در اموال دانست که رشد در او مشاهده گردد . در غیر این صورت نمی توان اختیار مال را به او داد "(خلاف،ج3ص285،چاپ جامعه مدرسین)

.درقرآن پیش از این که علائم بلوغ در یتیمان جهت دراختیار گرفتن مالشان مطرح شود ،می فرماید:ولا تاتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما؛اموال خودرا که برای قوام جامعه هست در دست سفیهان قرار ند هید.(نساء/5)لهذا اگردربلوغ مالی رشد عقلی شرط است،درمسئله ازدواج ،که مهمتر از تصرف دراموال است به طریق اولی رشد عقلی شرط می باشد.چراکه معامله درازدواج به مراتب مهمتر ازمعامله درمسائل مالی است.

شیخ طوسی می گوید : " حد بلوغ کودکان یکی از این سه علامت است 1- احتلام 2- کمال عقل 2- توان جسمی " . (نهایه،ج3ص628،چاپ دانشگاه تهران)

مرحوم علامه طباطبائی و غالب مفسران در تفسیر آیه 57 سوره نور ، بلوغ را رشد عقلانی دانسته اند که توام با رسایی حالات جنسی و جسمی باشد .واین که کودک بتواندحسن وقبح فعل خودرا درک نماید

به هر حال ما اگر بخواهیم جواب مساله را از قر]ن بجوییم ، پاسخ چنین است :

1- بلوغ که شرط تکلیف ، ازدواج ، اختیار مالی و قوانین کیفری و حقوقی است ، پدیده ای تکوینی و طبیعی است و شارع نمی تواند آن را در انسان جعل و اعتبار کند و بگوید : دختر نه ساله وپسرپانزده ساله، تعبدا بالغ است .

2- علامت این پدیده طبیعی ، رسایی حالات جسمی و جنسی است .

3- اگر بخواهد جنبه حقوقی و تکلیفی برآن بار شود ، باید با رشد عقلانی همراه باشد .وفقهاءازشرایط تکلیف بلوغ وغقل دانسته اند.

بلوغ در روایات

روایاتی که از ائمه اطهار دراین باب به دست ما رسیده است ، چند دسته اند .

1- برخی از روایات سن را تنها علامت بلوغ دانسته اند . پاره ای سن را به همراه قاعدگی در دختران و احتلام در پسران بیان داشته است . و دسته سوم تنها احتلام در پسران و قاعدگی در دختران را نشانه بلوغ ذکر کرده است و هیچ اشاره ای به سن ندارد .

اینک نمونه ای از روایات دسته اول :

1- ابوحمزه ثمالی از امام صادق پرسید:کم تجری الاحکام علی الصبیان ؟قال:فی ثلاث عشره سنه واربع عشره قلت فانه لم یحتلم فیها قال وان کان لم یحتلم فان الاحکام تجری علیه ، در چه دورانی کودکان به تکلیف می رسند ؟ حضرت در پاسخ فرمود : در سیزده و چهارده سالگی ، هر چند در این دوران به بلوغ جنسی هم نرسیده باشند .(وسایل الشیعه،ج14،ص432)

دراین سوال و پاسخ بحثی از دختر و پسر نیست . از بلوغ سوال می شود و پاسخ آن سیزده و یا چهارده سالگی است . چون در این دوران غالب دختران و پسران به بلوغ می رسند .

2- امام صادق در جایی دیگر می فرماید : فرزندان مسلمین در نزد خداوند ، شفاعت کننده و شفاعت شونده هستند و هنگامی که به سن دوازده سالگی رسیدند ، حسنات آنان و در دوران احتلام ، سیئاتشان نوشته خواهد شد .(همان،ج1،ص351)

3- و در موردی دیگر امام فرمود : دختران در نه سالگی به بلوغ مالی می رسند و اعمال آنان مشروع وحدودبرآنها جاری می شود .(من لایحضره الفقیه،ج2،ص283)

اینکه در این روایات سنین مختلف نه و یازده تا چهارده ، دروان بلوغ دانسته شده ، معلوم می شود ممکن است کسی پس از اتمام سال نهم از عمرش پا به دوران بلوغ بگذارد که این نادر است . و نیز ممکن است دختری در سنین بالاتر – مثلا سیزده و چهارده سالگی – علائم بلوغ در او ظاهر شود . لهذا روایاتی که سن راموردنظر قرارداده ،سنین مختلفی رایادکرده است که اماره بلوغ است .روایاتی که بلوغ دختران را نه سالگی دانسته است ،غالبا،راجع به همبستر شدن با شوهران است ؛وآن هم درمقام بیان عدم جوازهم خوابگی درپیش از نه سالگی است .یعنی حداقل سن ازدواج وهم خوابگی نه سال است .که در عرف آن روزگار وآن محیط معمول بوده است.
اسمعیل بن جعفرمی گوید:پیامبربا عایشه همبسترشد،درحالی که ده ساله بود.وجایز نیست همبستری بادختر،مگرآن که به حد زنان رسیده باشد.(وسایل الشیعه ج14ص71). امام باقر می فرماید:لایدخل بالجاریه حتی یاتی لها تسع سنین او عشرسنین،همبستری با زنان تا پیش ازنه سالگی جایز نیست.(همان) .معلوم می شود که درعرف عربستان به دختر ده ساله به عنوان یک زن نگاه می شده است.

اینک به ذکر روایات دسته دوم می پردازیم که سن را همراه با علائم طبیعی ، معیار بلوغ دانسته است :

امام صادق(ع) می فرماید : پسران در سیزده سالگی و دختران در نه سالگی به تکلیف می رسند ؛ چون دراین دوران به قاعدگی می رسند : " لا نها تحیض لتسع سنین "(وسائل الشیعه،ج13،ص431) .یعنی نه سالگی اماره ونشانه قاعدگی وبلوغ آنان است. در این روایات مادامی نه سالگی به عنوان سن تکلیف بیان شده که دختران در این سن به قاعدگی رسیده باشند و این ممکن است درخیلی از کشورها از جمله ایران به ندرت اتفاق بیفتد .

2 – عمارساباطی ازامام صادق (ع)درباره پسران می پرسد که درچه سنی نماز برآنان واجب می شود؟امام می فر ماید :اذااتی علیه ثلاث عشرفان احتلم قبل ذالک فقد وجب علیه الصلوه وجری علیه القلم ،هرگاه سیزده سال براو گذشت ،نماز وسایر تکالیف براو واجب می شود . واگر پیش ازاین محتلم شوند به تکلیف رسیده اند .بعد فرمود:والجاریه مثل ذالک ان اتی علیه ثلاث عشره سنه او حاضت قبل ذلک فقد وجبت علیها الصلوه وجری علیها القلم،ودختران نیز هرگاه بر آنها سیزده سال بگذرد نماز وسایر تکالیف بر آنان واجب می شود؛اما اگر پیش از این به قاعده گی رسیده باشند،بالغ می شوند.(همان ،ج1،ص32) این روایت ،نیز،عادت ماهانه را در دختران وبلوغ جنسی را در پسران نشانه سن تکلیف دانسته است.

روایت مذکور – که مرحوم مجلسی در کتاب ملاذالاخیار راویان آن را توثیق نموده – در مخالفت با فتوای غالب است که تکلیف دختران را نه سالگی و پسران را پانزده سالگی می داند و آشکارا ملاک بلوغ را رشد جنسی دانسته و شرط سنی را طرد می کند .

3 – حمزة بن حمران از امام باقر ( ع ) سوال کرد : اجرای حدود از چه هنگامی بر دختران واجب می شود واز چه سنی می توانند داد و ستد انجام دهند . حضرت فرمود : ان الجاریه اذا تزوجت ... ولها تسع سنین . یعنی دختران راپس از ازدواج ونه سالگی می توان بر آنان اجرای حدود کرد .این که ازدواج درکنارسن قرارداده است،یعنی دختر دراین سن پا به بلوغ عقلی وجنسی گذاشته است.حال آیا درهرشرایطی چنین است؟

اینکه امام ( ع ) ازداوج را نشانه بلوغ دانسته است ، از آن روست که ازدواج موقعی صورت می گیرد که دختر به بلوغ جسمی و جنسی رسیده باشد و مصالح خود را تشخیص دهد .وحسن وقبح رادرک می کند.

در احادیث دسته سوم از سن سخنی به میان نیامده و تنها رشد عقلانی و جسمانی معیار بلوغ ذکر شده است .

1- حضرت علی ( ع ) فرمود : یجب الصلوة علی الصبی اذا عقل و الصوم اذا اطاق و الشهادة و الحدود اذا احتلم .(جامع احادیث شیعه،ج1،ص351)

وجوب نماز بر کودکان هنگامی است که به رشد عقلانی و در روزه هنگامی است که به رشد جسمانی ودر شهادت و حدود هنگامی است که به رشد جنسی دست یافته باشند .

از این روایت استفاده می شود که تعقل ،طاقت و احتلام پدیده ای تکوینی و طبیعی است و نیاز به وضع و جعل شارع ندارد . مضافاً اینکه سن در بلوغ هیچ موضوعیتی ندارد . ومراد ازصبی دختر وپسر می باشد.

2- از امام موسی بن جعفر ( ع ) سوال شد نابالغی کودکان یتیم در چه هنگامی به پایان می رسد . حضرت فرمود : هنگامی که به احتلام و بلوغ جنسی رسیده باشند و به داد و ستد آشنا باشند . (وسائل الشیعه،ج1،ص31)

هر پژوهنده ای که هر سه دسته از روایات را بنگرد و آیات قرآن را ملاحظه کند ، نیک در می یابد که بلوغ به سن بستگی ندارد ،زیاده براین یک امری شرعی و دینی نیست ، بلکه پدیده ای و جسمی وجنسی است و شارع مقدس اگر در گفتار خود علائم بلوغ را لحاظ کرده ، ارشاد به حکم عقل نمو ده و سن را به عنوان یک قانون ثابت در امر بلوغ لحاظ نداشته است . چون پدیده بلوغ درهمه افراد در یک سن خاص به ثمر نمی رسد . ممکن است در دختری نه سالگی و در دیگری پانزده سالگی باشد .

بنابراین روایاتی که سن را به طور مطلق شرط بلوغ دانسته ، باید حمل بر روایاتی کرد که سن را مقید به رشد جنسی و عقلی دانسته است و حمل مطلق بر مقید یک قاعده عقلایی و مورد اتفاق فقهاست . بنابراین فتوای غالب ، که نه سالگی را شرط بلوغ می داند ، پایه محکم قرآنی و حدیثی ندارد .ودرصورت شک وتردید اجرای اصل برائت وعدم تکلیف ،مسئله راروشن می سازد.

شگفت این که دربرخی روایات بلوغ را به رشد قد دانسته اند.امام علی(ع)درباره مرد وکودکی که مرتکب قتل شده بودند فرمود:اذابلغ الغلام خمسه اشباراقتص منه واذالم یبلغ خمسه اشبارقضی بالدیه،اگرقد کودک پنج وجب باشد،قصاص می شود،ودرغیر این صورت باید دیه بپردازد.(وسایل الشیعه،ج19،ص66)ودرمورد بلوغ درذبح نیزقد را مطرح کرده اند.ولی طبیعی است که قدهم نمی تواند به تنهایی نشانه بلوغ باشد.به قول صاحب جواهر این نوع روایات اشاره به تمییز وتشخیص کودک رادارد.(جواهر،ج36ص92)

بلوغ از نظر فقها

هر چند فتوای غالب فقها این است که دختران در نه سالگی و پسران در پانزده سالگی پا به دایره تکلیف می گذارند و باید واجبات شرعی را انجام داده و خود را از محرمات پرهیز دارند ، ولی این مساله از دیر زمان مورد اختلاف علمای شیعه و سنت بوده است . به قول محقق اردبیلی درمجمع الفایده:واما السن ففیه الخلاف بین العلماء. والروایات ایضا مختلفه..(مجمع الفایده،ج9،ص187)

مرحوم صدوق درمن لایحضره الفقیه پس ازنقل روایات براین عقیده است که ملاک بلوغ درپسران عادت ماهانه ودرپسران احتلام است. علی الصبی اذااحتلم الصیام وعلی المراه اذاحاضت الصیام.(من لایحضره الفقیه،ج2،ص76)

مرحوم شیخ طوسی بلوغ را به یکی از این سه امر دانسته است : احتلام ، کمال عقل و رویش مو . وی سن را اصلاًَ لحاظ نکرده است .

علامه حلی رویش موی خشن بر عانه ، احتلام و نه و پانزده سالگی را در دختران و پسران علامت بلوغ می داند . یعنی نه سالگی در دوشیزه ای علامت بلوغ است که تناسب با دو علامت دیگر داشته باشند و در شرایطی که دختران بعد از سیزده و چهارده سالگی به رشد جنسی می رسند، معنا ندارد که بگوییم نه سالگی علامت تکلیف است و کشف این علامت به دست فقیه نیست و کارشنا س باید آن را تعیین کند .

صاحب مدارک - سید محمد- که کتابش شرحی برشرایع علامه است،می گوید:این که گفته اند:دختران درسن نه سالگی به تکلیف می رسند،قول مسهور است وروایاتی برآن دلالت می کند؛اما این روایات ازلحاظ سند ضعیف است.واصل استصحاب واصل عدم تکلیف با این روایات آحادازبین نمی رود.

کارشناسان گفته اند : " بلوغ پسران در چهارده تا هفتده سالگی و دختران در چهارده تا شانزده سالگی صورت می گیرد " . البته ممکن است این قاعده در بعضی مناطق حاره تعمیم نداشته باشد و دختران در سن کمتری به حد بلوغ برسند .

کارشناسان میانگین سن بلوغ را در ایران برای دختران از دوازده تا چهارده سالگی و در پسران از سیزده تا شانزده سالگی می دانند . منتسکیو در مورد بلوغ دختران در مناطق حاره می گوید :

" در مناطق گرمسیر دختران و در هشت تا ده سالگی به بلوغ رسیده و بعد از ازدواج بلافاصله آبستن خواهند شد " (روح القوانین،ص430).

نظر دیگر اینکه : بلوغ افراد به حسب انساب و اوضاع جغرافیایی و اجتماعی و کیفیت تغذّی متفاوت است و تحقیقات علمی ثابت کرده که بدایت بلوغ قبل از آنکه به سن ارتباط داشته باشد ، به دورانی معین از تکامل بدن و بافتها مخصوصا رشد عقلی و مغزی بستگی دارد و تکامل بلوغ در دختران خلال سالهای نه تا شانزده سالگی و در پسران خلال سالهای ده تا هفتده سالگی تحقق می یابد .(تشخیص ودرمان بیماریهای هورمنی،دکترهوشنگ دولت آبادی).

بنابر تجربیات پروفسور نواک بلوغ در بین شهرنشینان زودتر از ساکنان روستا تحقق می یابد و با اختلاف شرایط جغرافیایی و ارث و تغذیه و اوضاع اجتماعی و بدنی اختلاف پیدا می کند .(رفتارجنسی،ص186)

مرحوم صاحب جواهر که به این موضوع متفطن بوده ، می گوید :

فان البلوغ من الامور الطبیعیة المعروفة فی الغة و العرف و لیس من الموضوعات الشرعیة التی لاتعلم الا من جهة الشرع کالفاظ العبادات.(جواهر،ج26،ص5)

بلوغ ، مانند عبادت ، امری شرعی نیست ، بلکه پدیده ای طبیعی است که باید از راه لغت و عرف آن را شناخت . قاضی ابن براج نیز کمال عقل را از علائم بلوغ دانسته و معتقد است: «وحد بلوغ الغلام احتلامه او کمال عقله او أن یشعر وحد بلوغ لمرأه تسع سنین فاذا حصل الغلام علی أحدهذه الوجوه فقد حصل فی حد الکمال و وجب علی ولیه تسلیم ماله الیه و تمکینه منه ومن التصرف فیه.این فقیه نامداردختر نه ساله را ازآن جهت مکلف می داند که به کمال عقل رسیده است.

شیخ طوسی نظر عامه را در مورد بلوغ چنین بیان کرده است : شافعی دختران را مانند پسران درپانزده سالگی و ابوحنیفه دختران را در هفده سالگی بالغ می داند . نظر مالک این است که بلوغ امری طبیعی است و سن در آن دخالت ندارد و داوود هم سن را در بلوغ معتبر نمی داند .(خلاف،ج3،کتاب الحجر؛الفقه علی مذاهب الاربعه،ج2ص351)

با توجه به مدارک یاد شده و سایر روایات و نظریاتی که در این نوشتار مجال ذکر آن نیست ، این سوال ممکن است پیش آید که چرا غالب فقهای شیعه ، دختران را پس از پایان سال نهم مکلف دانسته اند و سایر علائم بلوغ را – که مربوط به حوزه علم است – لحاظ نکرده اند ؟

باید گفت اولا مسائل دیگری در فقه ، مانند مساله بلوغ می باشد که فقها یک قول را گرفته و نظر معارض آن را کنار گذاشته اند . نظیر مساله طهارت و نجاست اهل کتاب که استنباط طهارت آنان ازمتون دینی خیلی راحت است ، ولی غالب فقها قول مخالف آن را گرفته اند .ویا مسئله عدم جوازقضاوت زنان ،که هیچ دلیل محکم شرعی،جزیک یا دو روایت ضعیف، ندارد.ولی فقهاءجانب احتیاط راگرفته اندوزنان رااز قضاوت محروم ساخته اند.

ثانیاً این مساله برگشت به این می کند که فقهای شیعه در اجتهاد خود غالباً جانب احتیاط را پیش گرفته اند . چون کمتر با مسائل عینی جامعه سروکار داشته اند و این بی ارتباطی با جامعه و درگیر مسائل عینی نبودن ، انسان را ذهن گرا کرده و فقه را از واقعیتهای اجتماعی دور می دارد. این روحیه احتیاط در فتاوا که معمولا مکلفین را دچار عسر و حرج ساخته و دینداری را در مسیر سرگردانی انداخته ، باید از عرصه اجتهاد دورشود و یا به گفته صاحب جواهر ، خطاب به شیخ انصاری ، آن را به حداقل رسانید . «یا شیخ! قلل من احتیاطک! فان‌الشریعه سهله سمحه.

ممکن است گفته شود : احتیاط امر مطلوبی است و در برخی موارد به آن توصیه شده است ؛ ولی آنجا که به عسر و حرج بیانجامد و فوق طاقت گردد و از وسع انسان خارج شود ، با فلسفه احکام – که قرآن بیان کرده است – منافات دارد . خداوند می فرماید :

یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر؛خداوند برای شما آسانی اراده کرده و مشکل را نخواسته است . (بقره/185)

بنابراین دختر نه ساله ای که رشد نیافته و اندام و اعصاب وعقل او به کمترین توان و طاقت ودرک دست نیافته است ، به روزه واداشتن و جواز ازدواج برای او صادر کردن ، قابل تامل است .ونمی توان چنین قانونی را به حساب دین گذاشت.

پیامبر بارها فرمود که خداوند مرا به دین آسان و هموار برانگیخت :

بعثت بالحنیفیة السمحة السهلة(بحارالانوار،ج82،ص233)

در پیش آوردیم که انجام تکلیف در صورت توان عقلی و جسمی ، صحیح و یا واجب خواهد بود و جایی که رشد عقلانی و جسمانی نباشد ، تکلیف فاقد معنی است . حضرت علی ( ع ) این مبنا را در یک جمله کوتاه روشن ساخته است : یجب الصلوة علی الصبی اذا عقل و الصوم اذا اطاق . نماز و روزه که در صدر شریعت و اساس مذهب قرار گرفته ، توام با عقل و طاقت است .

افزون براین ، بزرگان دین فرموده اند حجت بین خدا و بندگان " عقل " است و روز قیامت خداوند بندگان را به اندازه عقلشان پاداش می دهد .(الاصول من الکافی،ج1،کتاب العقل والجهل)

بنابراین با چه حکمتی می توان دختر نه ساله ای را که فاقد قوای ادراکی است و حجتی بین او وخداوند وجود ندارد ، ملزم به انجام تکلیف کرد و یا او را وادار به ازداوج نمود. ویا اگر معامله کلانی را انجام داد بیع او را صحیح دانست ؟ ممکن است دوشیزه نه ساله ای که هیچ درکی از بیع و شراء ندارد با طیب خاطر و رضایت کامل گردنبند طلای خود را با اسباب بازی مورد پسندش معاوضه نماید و در رساله عملیه و قوانین ما این معامله صحیح شمرده شده ؛ چون فروشنده دارای سن قانونی بوده و با رضایت این را انجام داده است . ولی آیا در عرف و عقل می توان دختر نه ساله ای را روانه بازار کرد و معاملات او را صحیح دانست ؟البته شاید درمعاملات نه چندان مهم کودکان درک دادوستدداشته باشند.وعرف این معاملات را درست بداند.اما درمعاملات مهم ،فی المثل،ملک، اتومبیل وامثال آن،ملاک رشد عقلانی است.برخی فقهاءرشدرا درمعامله شرط دانسته اند. در هر صورت فتوای نه سال را – که در قانون مدنی هم درج است – تنها، به عنوان اماره بلوغ و تکلیف دانستن با واقعیتهای اجتماعی سازگار نیست و موجب ضرر و زیان دوشیزگانی خواهد بود که هیچ تشخیصی از خود نداشته و ممکن است در بعضی افراد تا پانزده سالگی نیز این رشد تحقق نیابد .

البته درقانون مدنی پس ازتعیین سن بلوغ به پانزده سال ونه سال قمری در تبصره دو آمده است که درمسایل مالی ملاک رشد است.

بلوغ کیفری

یکی ازمسایل مهمی که درکنارمسئله بلوغ مورد بحث ومناقشه قرار گرفته است،بلوغ کیفری است.آیا بلوغ کیفری هم زمان با بلوغ عبادی است؟یا این که بلوغ کیفری وتحمل مجازات ،رشد وتوان بیشتری را نیاز دارد؟دراین رابطه درروایات نیز سن مشخصی منظور نگردیده است.وازنشانه های دیگری غیر ازسن اشاره رفته است. باتوجه به این که سن بلوغ درروایات یکسان نیست وعلایم واماراتی که ذکرشده است، اشاره به یک امر طبیعی وکارشناسی می باشد،لهذا میتوان بلوغ کیفری ویابلوغ مالی وازدواج را ازبلوغ عبادی جداکرد . برخی کارشناسان امور کیفری ، بلوغ کیفری را هیجده سال دانسته وبین پسر ودختر فرقی قایل نشده اند.

دراین جا سزاوار است که این مسئله از حالت تعبد وشرعی بودن خارج نموده وآن رایک مسئله عرفی ویا عقلایی تلقی نماییم.چنانچه،آوردیم، صاحب جواهردرکل مسئله بلوغ تصریح دارد.«فان البلوغ من الامورالطبیعیه المعروفه فی الغه والعرف ولیس من الموضوعات الشرعیه التی لا تعلم الا من جهت الشرع کاالفاظ العبادات.»(جواهر،ج 26،ص5)یعنی بلوغ چون عبادات یک امر شرعی نیست ،بلکه پدیده ای است که باید ازراه عرع ولغت آن را شناخت.

غالب فقهاءکیفرحدود وقصاص راازکودک ممیز وغیر ممیز برداشته اند وگفته اند :کودک ممیز هرگاه مرتکب عمل بزه کارانه شودبه جای حد ،کیفرتعزیزدرباره او اجرامیشود که سبکترازحداست.ولی این تعزیزنه به عنوان کیفر،بلکه برای تربیت وتهذیب است.(دکتر فیض ،مقارنه وتطبیق درحقوق جزایی اسلام،ص294)حال این کودک از چه زمانی از کودکی خارج می شود تا بتوان براو احکام کیفری راصادرکرد؟ما اگر به روایات هم نظر بیفکنیم سن خاصی را پیدا نمی کنیم .درموردی امام علی(ع)فرمودند:اما علمت رفع القلم عن ثلاثه .عن الصبی حتی یحتلم وعن المجنون حتی یفیق وعن النائم حتی یستیقظ ؛آیانمیدانی قلم تکلیف ازسه کس برداشته شد؛.ازکودک تا به بلوغ جنسی دست یابد،واز دیوانه تاهشیارگردد،وازخفته تا بیدار شود. در این جا تنها به بلوغ جنسی اشاره شده است. نکته مهمی که درفقه اسلامی مطرح است این که اگر کسی مرتکب جرمی شد ،چنانچه علم به حکم یا موضوع نداشته باشد،نمی توان براواجرای حد نمود .زیرا در مسائل حدود، علم وادراک حکم وموضوع شرط است .استدلال فقهاء دراین جا به قاعده «درء»می باشد .پیامبر فرمودند:تدراالحدود بالشبهات،اگرشبهه ای دراجرای حدوجودداشته باشد،نمی توان آن رااجراکرد. به قول حقوقدانان اگرکسی به نتایج زیانبارجرم خود واقف نباشدوبااراده واختیارجرمی راانجام ندهد،نمی توان مجازات آن کیفررا براوبارکرد.بنابراین کودک تا به مرحله بلوغ عقلی نرسد ،ورشد دراو تحقق نیابد،فاقد مسئولیت جنایی است.البته درمسائل مالی چنین نیست .اگر کودک مال کسی راتلف کرد ،ضامن است وباید از مال او ویاعاقله او جبران خسارت شود.ودرمورد قتلی که کودک مرتکب می شود ،باید به اولیای دم دیه راپرداخت کرد ،تنها حکم قصاص ازاو رفع می شود.فقها براین باورند که حدیث رفع احکام تکلیفی راازکودک برداشته ونفی مواخذه اودرارتباط بامخالفت با احکام تکلیفی است.وحدیث ر.فع اشاره ای به احکام وضعی ندارد.

1. استفتائاتی از مراجع تقلید درباره سن مسوولیت کیفری

2. اخیرا ایسنا، استفتائاتی از برخی مراجع تقلید نیز داشته است که برای دیدن اختلاف فتاوی علما چند مورد را ذکر میکنیم. سوالات ایسنا چنین بوده است: *آیا ممکن است قانونگذار به جای لفظ حد بلوغ شرعی، سنی را مشخصاً به عنوان سن قانونی تعیین کند تا بر اساس همین سن قانونی احکام دادگاه‌ها صادر شود؟

*آیا ممکن است قانونگذار سن مسوولیت کیفری در هر دو جنس (دختر و پسر) را یکی در نظر بگیرد؟


پاسخ آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی

«بلوغ پسران در پانزده سال تمام و بلوغ دختران در نه سال تمام قمری است ولی به اعتقاد ما بلوغ بر حسب ادله شرع چند مرحله دارد:

1. بلوغ به معنای سن تکلیف و رعایت واجب و حرام و نماز و مانند آن.

2-بلوغ به معنای آمادگی برای روزه به طوری که مایه ضرر و زیان و بیماری پسران دختران نگردد.

3-بلوغ برای ازدواج به طوری که دختران از نظر جسمی آمادگی کافی داشته باشند و خطر افضاء و نقائص دیگری در کار نباش.

- 4-بلوغ و رشد برای مسائل اقتصادی و مالی و جزائی که نیاز به رشد برای این موضوعات دارد.»

پاسخ آیت‌الله العظمی نوری همدانی:


«بلوغ شرعی در پسران از نظر سن، پانزده سال تمام و در دختران نه سال است ولی حکومت اسلامی می‌تواند بر اساس مصالح اسلام و مسلمین مقررات لازم را اتخاذ نماید و با در نظر گرفتن مراتب رشد و مصلحت اجتماع قانونی وضع کند..


پاسخ آیت‌الله العظمی فاضل لنکرانی:

«بلوغ شرعی همان است که در کتب فقیه آمده است: (تمام شدن پانزده سال قمری در پسران و نه سال قمری در دختران) که در قانون مدنی نیز به آن تصریح شده است. و در تمام مسائل کیفری افرادی که به سن مذکور برسند، مانند دیگران دارای مسوولیت کیفری می‌باشند و غیر از جنون رافعی برای مسوولیت آنان نیست مگر در برخی موارد استثنایی.»

پاسخ آیت‌الله العظمی صانعی:

«با توجه به این‌که قوانین مجازات اسلامی ذیل سه عنوان تعزیرات، حدود و قصاص قرار می‌گیرد، تعیین سن مسوویت کیفری برای هر یک از این عناوین می‌بایست جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.

الف - تعزیرات:

با توجه به اینکه بخش عمده موارد قوانین جزایی اسلام در باب تعزیرات است و جزای بیش از نود و پنج درصد جرم‌ها به علت آنکه تحت عنوان تعزیر قرار دارند، به دست قانون و حکومت است، لذا جواز ترتیب نظام ویژه دادرسی برای جوانان کمتر از ۱۸ سال که در سوال آمده به تعزیر نمودن آنها به انواع تعزیر‌ها و بازدانده‌ها، به نظر اینجانب بلااشکال و بلامانع است، اگر نگوییم با فرض انحصار طریق بازدانده در بعضی از افراد واجب و متیقن است و وجه جواز را در حقیقت تعزیر و علت آن باید جستجو نمود، چون تعزیر لغه و عرفاً و شرعاً عبارت است از منع مجرم از تکرار جرم و منع دیگران از ارتکاب آن در حدی که مقدور است. یعنی کاری که به حسب متعارف و طبع می‌تواند مانع و رادع باشد، آنرا تعزیر می‌گویند و تعریز هم به وسیله آن باید انجام گیرد. به عبارت دیگر تعریز مثل حد به معنای منع است و به کاری که مانع است، - یعنی خود جزا هم – حد و تعزیر گفته می‌شود. آری تفاوت عمده آنها در تعین بحسب شرع و عدم تعین آن می‌باشد که در تعزیر تابع نظر حکومت در بعد قانون‌گزاری و کارشناسی می‌باشد، یعنی احتیاج به قانون در مجلس شورای اسلامی توسط نمایندگان منتخب مردم دارد و مراجعه به کتب فقهیه هر چه زیاد‌تر باشد، حقیقت بودن تعزیر در منع و به ید حکومت بودن آن روشن‌تر می‌شود. علامه در تحریر در مبحث ۱۳ از مباحث احکام قذف می‌گوید: «و هو (اشاره به تعزیر است) یکون بالضرر و الحبس و التوبیخ » و باید دقت نمود که علامه حتی توبیخ را صریحاً در تعزیر کافی دانسته و معلوم است که برای توبیخ خصوصیتی نیست.

چون توبیخ مانند غیر آن از ضرب و حبس جزء حدود نیامده تا بگوییم از باب مشابهه با حدود است بلکه معلوم است که به عنوان یک طریق از طرق مانعه ذکر شده. پس غیر از آن هم از بقیه طرق به نظر ایشان بلکه به نظر بقیه هم در تعزیر کفایت می‌کند و فقیه عالی مقدار و محقق بزرگوار در فقه، مرحوم فاضل اصبهانی مشهور به فاضل هندی صاحب کشف اللثام در بحث تعزیر که در ذیل حد قذف معترض آن شده می‌گوید:«ثم وجوب التعزیر فی کل محرم من فعل او ترک ان لم ینته بالنهی والتوبیخ و نحو هما فهو ظاهر لوجوب انکار المنکر و اما ان انتهی بما دون الضرب فلا دلیل علیه الی ان قال و یمکن تعمیم التعزیر فی کلامه ( ای کلام القواعد ) و کلام غیره لا دون الضرب من مراتب الانکار». و این فقیه بزرگوار گویا برای امروز ما سخن می‌گوید و مخصوصاً صراحت ذیل کلامش هرگونه شبهه‌ای را در عدم جواز تعزیر به غیر ضرب از مراتب انکار و بازدارنده، زدوده و پاسخ فقهی عمیق را داده و شبیه عبات لثام را کتاب فقهی نفیس و گرانقدر جواهر هم دارد و این عبارت بعلاوه ازبیان نظر خودشان و بیان مقتضای قواعد، نظر فقها را هم برای ما بیان نموده‌اند و از عبارت نقل شده، جهت و دلیل تعزیر هم روشن شد که همان جلوگیری و انکار منکر است، لیکن باید به چیزی غیر از حد باشد و باید مانع و رادع باشد. پس تمام مناط ردع و منع است. بهر نحو که حاصل شود و معلوم است جلوگیری و تعزیر و ردع از محرم – که نسبت به سن بعد از بلوغ معتبر است – و یا اصلاح مرتکب و جامعه و تادیب – که نسب به قبل از بلوع و بعد از تمیز معتبر است – ( اگر نگوییم که آنجا هم تعزیر به خاطر جلوگیری از کار خلاف و زشت است بعلاوه از اصلاح و تادیب مرتکب) به حسب موارد واشخاص و محیط‌ها و مکان‌ها و زمان‌ها و غیر آنها از خصوصیات مختلف است و این نظر کارشناسان تربیتی جامعه و نظر جرم شناسان و علمای جزاء و حقوق و نظر قانونگذار است که می‌تواند ضابطه، قاعده و قانون را حسب موارد معین نماید. حاصل کلام آنکه در تعزیرات می‌توان به هر شیوه جدیدی که نقش موثری در بازدارندگی در ساختار شخصیتی نوجوانان قبل از ۱۸ سال دارد، دست زد و دادرسی ویژه‌ای را برای آنان ترتیب داد و گذشت که ترتیب شیوه جدید در بعضی موارد نه تنها جایز است بلکه اگر راه بازدارندگی منحصر به آن باشد، تعزیر به وسیله آن راه و روش جدید به خاطر وجوب تعزیر، لازم و واجب است.


ب – حدود:


در اجرای حدود رسیدن به سن بلوغ شرط می‌باشد و به نظر اینجانب سن بلوغ در پسران تمام شدن پانزده سال قمری و در دختران تمام شده سیزده سال قمری و یا علائم و نشانه‌های دیگری که در رساله‌های علمیه ذکر شده می‌باشد که غالباً آن نشانه‌ها و راه‌ها برای غیر خود مکلف عادتاً معلوم نمی‌گردد. و ناگفته نماند که حدود بسیار محدود است و موارد آن همان طرز که در قواعد آمده به بیش از شش مورد نمی‌رسد و آنچه راهگشای امثال مورد سوال می‌باشد دو امر است. اول اینکه در اجرای حدود و زمان غیبت امام عصر (عج) می‌توان به فتوای علمای فاضل و محققی همانند میرزای قمی در کتاب گران سنگ جامع الشتات عمل نمود که معتقد است، اجرای حدود و زمان غیبت محل تامل و توقف است و باید به جای آن ها تعزیر نمود (چنانکه در قسمت الف گذشت) و دوم اینکه به نظر اینجانب طرق اثبات حد به دو امر منحصر است، راه اول؛ اقراری که ناشی از وجدان دینی مجرم باشد که چهار مرتبه آن در بعضی از حدود دو مرتبه در برخی دیگر لازم است. راه دوم: چهار شاهد عادل در باب زنا و توابعش برویته و آن هم کالمیل فی المکحله و یا دو شاهد عادل در بقیه موارد و معلوم است که اقرار و یا شهادت چهار شاهد عادل به تحقق، بسیار مشکل بلکه در این زمان عادتاً غیر ممکن است. حتی شهادت دو شاهد عادل نیز بر جرمی مانند سرقت با توجه احوال جامعه و نیرنگ‌های سارقان تناسبی ندارد به علاوه که در سرقت موجب حد، شرایطی وجود دارد که تحقق همه آنها، بعید به نظر می‌رسد. نتیجتاً راه اثبات حدود به نظر این جانب تبعاً لغیر واحد من الفقهاء منحصر در این دو طریق بوده و امارات و شواهد نمی‌تواند موجب حد شود، آری می‌تواند موجب تعزیر بر گناهان و مقدمات حدود گردد چرا که در مقدمات قرائن و شواهد حجت است.


ج- قصاص:


به نظر اینجانب درک و تمیز شخص از اینکه عمل او آدم کشی است در اجرای قصاص کفایت می‌کند بلکه از بعضی روایات نیز استفاده می‌شود که تمیز حتی قبل از سن بلوغ شرعی در قصاص کافی است بنابراین تعیین سن مشخص (مثل ۱۸ سال) برای موارد قصاص که حق الناس است. و در قرآن کریم به حیات از آن یاد شده «و لکم فی القصاص حیاه یااولی الالباب »، نمی‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و آنچه می‌تواند در کاهش اجرای حکم قصاص موثر باشد ترویج فرهنگ عفو و بخشش در جامعه می‌باشد، چنانکه در قرآن کریم آمده «فمن عفی واصلح فاجره علی الله». و «فمن عفی له من اخیه شیء فاتباع بالمعروف واداء الیه بالاحسان ذلک تخفیف من ربکم و رحمه» که در نتیجه هم حقوق فردی اولیاء دم و جنبه حیات بودن قصاص مراعات گشته است.

بنابراین بلوغ کیفری رادرسن خاصی-پسران درپانزده سالگی ودختران درنه سالگی به عنوان یک امرتعبدی دیدن ،برخلاف کتاب وسنت وسیره عقلابه نظر می آید. وهمان طور که ملاحظه شد فقها نظر واحدی دراین مورد ندارند.


قوانین ثابت و جهان متحرک

درپایان این بحث لازم می دانم مبنایی را نگارنده نسبت به برخی مسائل دینی به آن باوردارد اشاره نمایم .جامعه شناسان می گویند : " قوانین،غالبا، در برابر حرکت وپویایی جامعه حالت واکنشی داشته و هر مقدار زندگی تغییر یابد ، قوانین نیز به دنبال آن تغییر می یابد و اگر قوانین در برابر تکامل و پویایی جامعه و حیات بشری ثابت بماند ، فرجام چنین جامعه ای انقلاب و انفجار خواهد بود " .

ما در مقام بررسی صحت و سقم گفتار فوق نیستیم و نمی پذیریم که تمام قوانین دینی به دنبال پویایی جامعه تغییر یابد ، ولی جای تردید نیست که زمان و مکان پاره ای از احکام را به دنبال تغییر موضوع ، دگرگون می نماید و به فرموده علامه طباطبایی : " اینکه بخشی از احکام دین متغیر است به معنای تغییر در اصل دین نیست " .
از عوامل عمده ای که در تغییر احکام ، نقشی اساسی و کلیدی دارد ، زمان و مکان است . در اینجا محل طرح این بحث نخواهد بود ، ولی به مناسبت موضوع مقاله یادآور می شویم که در صورت اثبات سن بلوغ دختران ازنگاه روایات وفتاوی ، نمی توان در هر زمان و مکانی این قانون را ثابت دانست . همان سان که از قول کارشناسان آوردیم ، تغییر شرایط جغرافیایی و اقلیمی ، ناسازگاری و ناهمگونی سن بلوغ با شرایط اجتماعی را آشکار ساخته است و این ناسازگاری در نقاط سردسیر بیشتر است.فی المثل در سوئد که دختران در بیست سالگی بلوغ جسمی و جنسی پیدا می کنند ، چگونه می توان ادعا کرد که دختر نه ساله بالغ است و می تواند شوهر کند و باید در ماه رمضان با قصد واجب روزه های خود را بگیرد .

بنابراین جا دارد فقهای بزرگوار در امثال این فتوا تجدید نظر کنند و شرایط زمان و مکان را در نظر گیرند و آرای کارشناسی و علمی را درشناخت موضوعات راه دهند و جمود بر روایات ننمایند تا بتوان جامعه را دینی ساخت و آدمیان را به سوی این دین متعالی جذب کرد و لذت و گوارایی آن را به کام همگان چشانید .

در غیر این صورت اگر بخواهیم تمام فتوای گذشتگان را ،که درشرایط زمانی ومکانی خود معنادار وکارگشا بوده،در این روزگار و در این آب و خاک به عنوان شریعت محمدی ( ص ) عرضه داریم ، ناسازگاری حکم و موضوع خواهد بود که عقلا آن را قبیح می دانند .

البته ممکن است این تجدید نظرها به مذاق برخی سنت گرایان خوش نیاید و آن را بدعت در دین شمرده و واکنشی نشان دهند ؛ اما نباید در برابر بعضی واکنشها توقف کرد و فقه را در قالب گذشته ریخت . باید با جسارت و جرأت این فاصله ای را که بین فقه و جامعه به وجود آمده از بین برد و آن را مانند خود اسلام جاودانه ساخت و دست تعصب و جهل را – که حیات و جاودانگی فقه را زیر سوال برده است – ازعرصه شریعت کوتاه ساخت و عرف معقول جامعه را لحاظ داشت تا طراوت و شادابی به برخی احکام خشک و بی روح بازگرداننده شود و اهداف دین فدای احکام آن نگردد .
 

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

تبریک به مردم به خاطر 25 بهمن

Posted: 15 Feb 2012 07:24 AM PST

پاسبون

م
ن دیروز از خیابون مفتح تا هفت تیر و از دروازه دولت تا میدون انقلاب و از دانشگاه صنعتی شریف تا نواب رو رفتم و دیدم. ترافیک فوق سنگین بیسابقه، ازدحام جمعیت بیسابقه در پیاده رو ها، شلوغی کم سابقه مترو و توقف نکردن قطار مترو در برخی ایستگاهها مثل آزادی، قطع موبایلها و لشکرکشی نظامی و گارد جنگی گرفتن نیروهای مسلح و ماموران لباس شخصی سر هر تقاطع و گشت زنی بیسابقه پلیس در ایستگاههای مترو، وجه تمایز دیروز از سایر روزها بود.

به نظر من شهروند عامی، جنبش عظیم و برحق سبز، پیروز رسانه ای و تبلیغاتی مصاف دیروز بود. همینکه مردمی که یادشون رفته بود یادشون اومد و در تاکسی و اتوبوس و مترو و شب تو خونه بحثها کردن و خیلیها به هم زنگ زدن که "کجایی؟ مواظب باش، سالگرد بازداشت موسوی و کروبیه، سبزا میخوان تظاهرات کنن، خیابونا پر ماموره، خیلی شلوغه" و همینکه طرف مقابل که مدعی مرگ جریان معارضه، آنچنان لشکرکشی کرد و گارد گرفت که انگار میدون جنگه، همینها اهداف برنامه "پیاده روی سکوت" دیروز رو تامین کرد. عرض تبریک به جنبش سبز و به امید آزادی اسیران سبز، بویژه سبزبانوی میهن و شیخ با غیرت والبته عزیزیکه همون اول به ما گفت:

"تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهن‌ترین تمدن‌ها زاده شده‌ایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است. ما در جاده‌ای به درازای تاریخ همه بشریت قدم می‌زنیم. در این جاده چه بسیار ملت‌ها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سخت‌ترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است...

امیدی که هویت ما را شکل داده است معطوف به چه چیز است؟ قطعا معطوف به امور غیر واقعی و خرافه‌های واهی نیست، و الا نمی‌توانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه این امید معطوف به لطف و فضل الهی است...

از این هویت خود فاصله نگیریم. شما وظیفه خویش را به درستی انجام داده‌اید و غیر ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نیت‌های پاک ادای وظیفه می‌کنند تنها بگذارد...

امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمی‌گیرد و تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانه‌هایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی،‌ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد...

مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم...

شاید بگویید که با این همه قید و بند دیگر فرجه‌ای برای بیان اعتراض باقی نمانده است. این گمان خامی است که مخالفان سطحی‌اندیش و افراطی شما در سر دارند. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه خدا می‌کوشند خداوند آنان را به راه‌های خود هدایت می‌کند. به عنوان نمونه‌هایی از این هدایت به یاد آورید که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بی‌کرانة‌تان مستولی می‌کرد و یا در خلال آنها ظرفیت‌های ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون می‌شد. همان خلاقیت همچنان قادر است که با توجه به تمامی این اصول راه‌کارهایی بکر و موثر پیش‌پای ما قرار دهد، میدان‌های گسترده‌ای برای عمل در مقابل‌ ما بگشاید و تجربیات جدیدی برای آزادیخواهان جهان اندوخته کند... ."

پاورقی:

1- قسمتهایی از بیانیه شماره 9 میرحسین، 10 تیر 88 و پس از تایید نتیجه دروغین انتخابات توسط شورای نگهبان.


 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

تحریف تاریخ برای ثواب آخرت!

Posted: 15 Feb 2012 07:21 AM PST

مصطفی ایزدی
آیت الله منتظری؛ طراح، بنیانگذارو ریاست عالیه دانشگاه امام صادق بودند نه آیت الله مهدوی کنی وآقای خامنه ای!


چند سالی است که تازه به دوران رسیده‌ها، قصد آن کرده‌اند تاریخ مبارزات ملت ایران و انقلاب اسلامی را تحریف نمایند و آنچه خود می‌پسندند به نام خاطره و تاریخ جعل کنند و از طریق رسانه‌های گسترده‌ای که دارند به ذهن و فکر جوانان بار نمایند. یک فرض این است که تحریف‌کنندگان و قصه پردازان تاریخ جعلی، به دلیل عدم حضور فعال در جریان نهضت اسلام و پیروزی انقلاب و بعد از آن، از رخداد ها و نقش اشخاص در آن ها آگاهی ندارند و اگر هم تصویر کمرنگی از آن روزها و سال‌ها داشته‌اند، گرد فراموشی روی آن نشسته است. فرض دیگر این است که آقایان می‌دانند که چه بوده و چه شده و چه کسانی چه کرده‌اند، اما فارغ از اهمیت راست و دروغ، برای ثواب آخرت و بهره‌مندی از تنعّمات همرنگی با سیاست‌های روز، هر آنچه که به میل خود و میل فرادستان خود نزدیک است، به عنوان تاریخ انقلاب بازگو می کنند، هر چند بوی تحریف دهد و کذب بودن آن بر آگاهان جامعه، روشن باشد.

نمونه‌های زیادی برای یادآوری وجود دارد، اما به دو نمونه آن که در این چند روز در صدا و سیما طرح شده است اشاره می‌کنم.

یکی موضوع هفته وحدت و چگونگی پیدایش آن در تاریخ و ادبیات سیاسی سه دهه اخیر ایران است.

همه جراید، کتاب‌ها و سایر منابع اطلاع رسانی دهه اول انقلاب، به وفور و به دفعات و به‌ویژه در ایام ولادت پیامبر اسلام(ص)، نوشته‌اند و ثبت کرده‌اند که حضرت آیت‌الله العظمی منتظری در آذر ماه ۱۳۶۰ طی نامه‌ای به حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه وزیر ارشاد اسلامی، پیشنهاد دادکه فاصله بین ۱۲ تا ۱۷ ربیع الاول هر سال را به عنوان «هفته وحدت» در نظر بگیرند تا ضمن هماهنگی با سایر مسلمانان و تنظیم برنامه‌های پر محتوا در داخل و خارج کشور، زمینه‌های وحدت بین همه مذاهب اسلامی فراهم آید. این پیشنهاد که در انتخاب زمان آن یعنی فاصله دو تاریخی که بر سر روز تولد پیامبر اسلام(ص) بین اهل تسنن و اهل تشیع اختلاف نظر هست، پیشنهادی بسیار هوشمندانه و مورد پذیرش علمای متعهد اسلامی قرار گرفت.

بر این اساس چگونگی اعلام هفته وحدت توسط آیت‌الله منتظری، از بدیهیات تاریخ انقلاب است، اما از وقتی که قرار شد بر فقیه عالیقدر، هر نوع ظلمی روا شود، و در کوبیدن مرجع شجاع شیعه، دنیاداران مسابقه می‌دادند، تحریف نیز در تاریخ زندگی، رفتار، گفتار، پیشنهادات حتی سوابق علمی و مبارزاتی آن عالم مجاهد، رخنه کرد. از جمله در رسانه‌های گروهی متعلق به حکومت، امام خمینی پیشنهاد دهنده و بانی «هفته وحدت» معرفی گردید و یک دروغ بزرگ بر صفحات تاریخ سفارشی جناح راست حک شد. نمونه ی«هفته وحدت» به دلیل تکرار هر ساله آن، چندان که تازه به دوران رسیده‌ها می‌خواهند، هضم ذهن عموم نشده است، لذا نمونه دیگری را یادآوری می‌کنم که در گذشته، رسانه‌ای نشده بود، اما یکی دو سال است که طرح شده و احتمالاً در سال‌های آینده به طور مکرر طرح خواهدشد تا همگان آن را بپذیرند.

این نمونه به تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) مربوط می‌شود که لازم می‌بینم در این خصوص، بیشتر توضیح دهم.

صبح روز یکشنبه ۱۳/۱۱/۱۳۹۰ شبکه اول تلویزیون به مناسبت سی امین سال تأسیس دانشگاه امام صادق(ع)، گفتگوی مفصلی با آقای میرلوحی ازمسوولان دانشگاه مذکور داشت. مجری تلویزیون از وی خواست که چگونگی تأسیس دانشگاه را بازگونماید. آقای میرلوحی که می‌داند بنیانگذار دانشگاه امام صادق(ع) حضرت آیت‌الله منتظری است، اما نمی‌خواست نام ایشان را بر زبان بیاورد، گفت که قبل از انقلاب علماء و مبارزینی که در زندان بودند. تصمیم گرفتند که در ایران همانند کشور مصر که یک دانشگاه بزرگ و بسیار قدیمی به نام جامعه‌الازهر دارد در ایران نیز یک جامعه الامام صادق(ع) داشته باشیم که برای نظام اسلامی کادر تربیت کند و نیز برای تبلیغ اسلام در سایر کشورها، نیروی آشنا به دروس حوزوی و عالم به دروس جدید و نیز توانا به حرف زدن با زبان‌های خارجی مثل عربی، انگلیسسی و فرانسه باشد، آموزش بدهد و تربیت نماید ـ(نقل به مضمون). تا اینجا سخنان آقای میرلوحی به حقیقت و واقعیت نزدیک بود، اما وقتی که دوباره به سراغ زندان رفت و از علماء و مبارزینی که در زندان طرح تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) را ریختند یاد کرد، مجری پرسید، این علماء چه کسانی بودند؟ آقای میرلوحی بدون اینکه احساس کند، تحریف تاریخ نه تنها کار درستی نیست، بلکه رسواکننده است، پاسخ داد: آقای مهدوی کنی، آیت‌الله خامنه‌ای، آقای امینی، مرحوم آیت‌الله مشکینی و ...و ...و امام خمینی و ...

من با شنیدن نام این افراد از زبان یک روحانی که آشکارا حرف غیر واقعی و به دور از حقیقت می‌زد، بسیار تعجب کردم. یعنی این‌ها می‌خواهند جوانان خوب این کشور را جذب کنند و از آنان برای تبلیغ اسلام مبلغ بسازند؟ از او انتظار نبوده و نیست که راست بگوید و نام آیت‌الله منتظری و حاج آقا نوید و حاج آقا خانیان که طراحان اصلی و بنیانگذاران اولیه دانشگاه امام صادق(ع) بودند را بیاورد، اما چرا نام کسانی را بر خلاف واقع بر زبان می‌آورد که بعضی‌هاشان در موقع طرح دانشگاه نه در زندان بوده‌اند و نه روحشان از موضوع خبر داشته است؟. چه ضرورتی بر این تحریف آشکار وجود دارد؟

این آقایان (به جز امام که هیچ نقشی نه در تأسیس و نه در اداره دانشگاه امام صادق داشت)، به اضافه چند نفر دیگر، پس از آن که طرح بنیانگذاری دانشگاه به تصویب هیأت مؤسس رسید، به عنوان هیأت امنای دانشگاه، آن هم توسط آیت‌الله العظمی منتظری انتخاب شدند و قبل از آن هیچ نقشی در پایه‌گذاری دانشگاه نداشته‌اند. جالب است بدانید که آقای سید احمد علم الهدی، اما جمعه مشهد و از مدیران سابق دانشگاه امام صادق(ع) دو سال قبل طی گفتگویی که در هفته نامه پنجره چاپ شد، گفته بود: «اندیشه شکل‌گیری این دانشگاه از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی زمانی که شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله مهدوی کنی و مقام معظم رهبری در زندان بودند و زمانی که خطوط کلی انقلاب توسط آنها ترسیم می‌شد، در ذهن آنها شکل گرفت... وقتی امام از پاریس به ایران بازگشتند و از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب، شهید مطهری این اندیشه را با امام در میان گذاشتند... ایشان[شهید مطهری] همان ابتداء طرح شکل‌گیری این دانشگاه را نوشتند و امام نیز آن را تأیید کردند.»(هفته‌نامه پنجره، شماره۳۵، ۱۵/۱۲/۸۸، ص۷۳)

این گفته امام جمعه بزرگترین شهر مذهبی ایران، به هیچ عنوان با واقعیت و حقیقت و با اسناد تاریخی متقنی که وجود دارد، منطبق نیست. ایشان سال‌های متمادی از مدیران بلند پایه دانشگاه امام صادق(ع) بوده‌اند، چگونه حاضر شده‌اند اسناد را نادیده بگیرند و آشکارا تاریخ را به گونه‌ای غیر واقعی شرح دهند. حداقل به تاریخ حکمی که حضرت آیت‌الله العظمی منتظری برای آیت‌الله مهدوی کنی صادر کرده و وی را رسماً وارد دانشگاه امام صادق(ع) کرده‌اند، توجه می‌کرد! (تاریخ حکم ۱۶/۴/۱۳۶۱ می‌باشد).

به منظور روشن کردن افکار عمومی از واقعیات و حقایق تاریخی، گزیده سخنان حاج سید رحیم خانیان، یکی از اعضای هیأت مؤسس دانشگاه امام صادق(ع) و نیز خلاصه ای‌ از سخنان آیت‌الله مهدوی کنی را نقل می‌کنم:

الف- آقای خانیان: «چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی... عده‌ای از افراد مسلمان و معتقد به نهضت اسلامی که علاقمند کمک به نهضت اسلامی بودند، اطلاع پیدا کردند که قطعه زمینی در چهارراه پهلوی وجود دارد که یکی از بهترین زمین‌های داخل شهر تهران است و این زمین را ایادی فرقه ضاله می‌خواهند بخرند و مرکزی بسازند به عنوان خانه فرانسه و ... این افراد مؤمن دور هم جمع شدند که این زمین را بخرند تا زیر نظر روحانیت از آن به نفع اسلام بهره‌برداری شود.... عده‌ای از این افراد که جرأت بیشتری داشتند به نام هیأت مدیره«شرکت ایران بیت» اسم نوشتند و بنده هم به عنوان مدیر عامل آن تعیین شدم. قرار شد در این زمین مسجد بنا شود و ساختمان‌هایی هم ساخته شود که درآمد آن در اختیار نهضت اسلامی قرار بگیرد...... در زمستان ۱۳۵۷ من به دلیل رابطه‌ای که با شهید اندرزگو داشتم دستگیر شدم.... ما را به بند یک زندان اوین آوردند که حضرت آیت‌الله العظمی منتظری و عده‌ای از روحانیون مبارز در این بند زندانی بودند. در زندان که بودیم من جریان زمین و برنامه‌هایی که داشتیم را برای آیت‌الله منتظری تعریف کردم و ایشان گفتند من نظرم این است که وقتی ان شاءالله از اینجا بیرون رفتیم، در این زمین یک مؤسسه برای علوم جدید و قدیم تأسیس کنیم. این مسأله گذشت تا همه زندانیان سیاسی آزاد شدند و انقلاب به پیروزی رسید.... ما رفتیم خدمت آیت‌الله منتظری و گفتیم که زمین هنوز هست با آن چه کنیم؟ ایشان فرمودند من همان نظر را دارم که باید در این زمین یک دانشگاه اسلامی تأسیس کنیم. گفتیم هر پیشنهاد و دستوری که بفرمایید عمل می‌کنیم. در همان جلسه آقای دکتر اسرافیلیان را هم به من معرفی کردند و گفتند ایشان هم در این کار با شما همکاری می‌کنند. بعد به اتفاق دکتر اسرافیلیان و چند نفر دیگر در جلسات متعدد نشستیم و مقدمات ایجاد جامعه الامام صادق(ع) را فراهم آوردیم که به همین اسم ثبت شد و ریاست عالیه آن را حضرت آیت‌الله العظمی منتظری عهده دار گردیدند. پس از آن یازده نفر از شخصیت‌های روحانی و علمی و بعضی از معتمدین با مشورت آیت‌الله منتظری به عنوان هیأت امناء جامعه الامام صادق تعیین شدند که اسامی آنها در اساسنامه جامعه آمده است.»(کتاب فقیه عالیقدر تألیف مصطفی ایزدی، جلد دوم، ص۵۳۷ و ۵۳۸)

ب- آقای مهدوی کنی:« در پی پیشنهاد آیت‌الله منتظری مبنی بر تأسیس یک دانشگاه اسلامی تحت نام جامعه الامام صادق(ع) و پس از تعیین اساسنامه و تعیین هیأت امناء که آیت‌الله منتظری سرپرستی این هیأت را به عهده دارند، با اعضای هیأت و گروهی از مدرسین حوزه علمیه قم به حضور ایشان رسیدیم تا در مورد تعیین هیأت علمی برای برنامه‌ریزی آموزشی آن مجتمع مذاکره کنیم.»(مطبوعات۲۴/۱۲/۱۳۶۰ به تقل از واحد مرکزی خبر قم)

از چگونگی تأسیس و بانی آن می‌گذرم و چند نکته را به اختصار عرض می‌کنم:

۱- ریاست عالیه دانشگاه امام صادق(ع) از بدو تأسیس(طبق اساسنامه) به عهده آیت‌الله العظمی منتظری بود. پس از کناره‌گیری ایشان در نوروز ۶۸، بعضی از اعضاء هیأت امناء تلاش کردند که آیت‌الله منتظری را از ریاست عالیه بردارند و فرد دیگری را به جای ایشان تعیین کنند. این کار به دو دلیل صورت نگرفت. یکی این که در میان یازده عضو هیأت امنا، اکثریت مخالف این تغییر بودند. دیگر اینکه بر سر نفر بعدی میان موافقان تغییر، اختلاف نظر پیش آمده بود. لذا ایشان طبق اساسنامه، مادام العمر ریاست عالیه دانشگاه را داشت، اما آقای مهدوی کنی و همراهانش هر کار می‌خواستند می‌کردند.

۲- طرح اولیه دانشگاه امام صادق(ع) این نبود که حالا هست. در دو سه دوره اول دانش آموخته‌های بسیار باسواد داشت، اما امروزه مثل سایر دانشگاه‌ها است، قرار نبود که در گزینش دانشجو، معادلات سیاسی، خط بازی و دیدگاه فکری خاصی اعمال شود، اما امروزه هرکس گرایش‌های سیاسی مغایر با جناح راست داشته باشد، راهی به آن دانشگاه ندارد.

۳- بر عکس آنچه مدیران فعلی دانشگاه عزم کرده‌اند، اکثریت قابل توجهی از فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق(ع) در دو دهه اخیر، از سلیقه سیاسی مدیران فاصله گرفته‌اند و در زمره جوانان اصلاح طلب قرار دارند. برخلاف تصوری که وجود دارد و نیز برغم دقتی که در گزینش دانشجو اعمال می‌گردد تا جوانان متمایل به جناح راست وارد این دانشگاه بشوند، خروجی آن نتیجه دلخواه مدعیان اصولگرایی نیست و این امر دقیقا به نوع تعاملات بین مدیران، استادان و دانشجویان مربوط می‌شود. اگر متولیان فعلی دانشگاه امام صادق(ع) این نتیجه‌گیری را نمی‌پذیرند، چشم خود را بر واقعیات بسته‌اند، همانگونه که بدیهیات تاریخی را منکر می‌شوند و به راحتی تاریخ را تحریف می‌نمایند. ۲۴/۱۱/۱۳۹۰
 
 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

قطع مجدد تماس های تلفنی زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین

Posted: 15 Feb 2012 06:59 AM PST

جـــرس: به گزارش منابع خبری، امکان تماس های تلفنی زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین که به تازگی برقرار شده بود، از این هفته دوباره به طور کامل قطع شده است.


گزارش های رسیده به جرس حاکی از آن است که در این بند نزدیک به دویست زندانی سیاسی نگهداری می شوند و امکان تماس های تلفنی آنها پیش از این دو تا سه دقیقه در هر ماه برای هر زندانی بود، که همین هم قطع شد.


بر اساس این گزارش، یکی از ماموران امنیتی با بریدن سیم تلفن همگانی نصب شده در بند ۳۵۰ که زندانی ها اخیرا اجازه استفاده از آن را پیدا کرده بودند، مجددا این امکان را از آنها گرفت.


گزارش ها حاکی از آنست که در دوره جدید که از حدود سه ماه پیش آغاز شده بود، هر زندانی اجازه داشت که یکبار در هرماه با خانواده اش تماس تلفنی بگیرد.


ماموران امنیتی علت قطع دوباره تماس های تلفنی را انتقال خبر زندانیان به بیرون عنوان کرده اند. این در حالی است که تمامی تلفن های زندانیان شنود می شود و خانواده های برخی از زندانیان می گویند که زندانی های شان در یک زمان دوتا سه دقیقه ای تنها فرصت حال و احوالپرسی را با خانواده خود داشته اند.


تا یک سال پیش زندانیان این بند حق داشتند روزانه با خانواده هایشان تماس تلفنی کوتاهی داشته باشند اما ناگهان مسوولان قضایی، زندانیان را از این حق قانونی خود محروم کردند .


گفتنی است، حق تماس تلفنی از حقوق اولیه و تصریح شده زندانیان در آیین نامه سازمان زندان هاست و در بندهای زندان اوین، زندانیان عادی می توانند به راحتی و هر روزه با خانواده های خود تماس تلفنی داشته باشند؛ حقی که از زندانیان سیاسی همچون بسیاری از حقوق دیگرشان سلب شده است.


هم اکنون بسیاری از زندانیان سیاسی از حق ملاقات حضوری و مرخصی بی بهره اند و تعداد زیادی از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین نیز که زندانیان شهرستانی هستند، امکان ملاقات هفتگی با خانواده شان را هم ندارند.


رونمایی از پروژه های جدید اتمی جمهوری اسلامی

Posted: 15 Feb 2012 06:18 AM PST

اعلام تداوم تولید اورانیوم با غنای ۲۰درصد

جـــرس: به گزارش منابع خبری، با حضور محمود احمدی نژاد، پروژه هایی اتمی در کشور رونمایی شد و اورانیوم با غنای بیست درصد وارد رآکتور تحقیقاتی تهران شد.


به گزارش فارس، روز چهارشنبه سوخت‌گذاری اورانیوم با غنای «20 درصد» تولید شده در داخل کشور به رآکتور تحقیقاتی تهران وارد شد، که اعلام گردید دستیابی به فناوری هسته‌ای برای تولید اورانیوم غنی‌شده با غنای‌ 20 درصد گامی دیگر در جهت تکمیل چرخه هسته‌ای است و سوخت‌گذاری راکتور تهران نیز گام نهایی در تولید و استفاده از فناوری هسته‌ای است.


در مراسم رونمایی از دستاوردهای جدید هسته‌ای که از روزهای قبل احمدی نژاد وعدۀ آنرا داده بود، علی اکبر صالحی، فریدون عباسی و کارشناسان سازمان اتمی حضور داشتند.


بر اساس گزارش ها، محمود احمدی نژاد، از دو پروژه جدید هسته‌ای دیگر نیز رونمایی کرده است.


واحد مرکزی خبر گزارش داده است که پروژه های دیگر مربوط به فرایند غنی‌سازی ۲۰ درصدی در کارخانه‌ای در نطنز و پروژه آخر، مربوط به افتتاح نوع جدیدی از سانتریفوژهای پر سرعت برای غنی‌سازی اورانیوم است.


به گزارش مهر، جای گذاری اورانیوم با غنای ۲۰ درصد تولید ایران در قالب صفحه‌های سوخت در راکتور تهران عصر چهارشنبه آغاز شد.


سازمان انرژی اتمی ایران می گوید که تهران "نسل چهارمی از سانتریفوژهای الیاف کربن راه‌اندازی کرده‌است که سرعت بیشتری دارند، ضایعات کمتری تولید می‌کنند و در حالی که با سرعت فراصوتی برای خالص‌سازی اورانیوم می‌چرخند فضای کمتری نسبت به مدل‌های پیشین اشغال می‌کنند."


در حالی که منابع سوختی برای راکتور تهران که در دهه ۹۰ میلادی از آرژانتین خریداری‌شده در حال اتمام است گزارش رسانه های ایران حاکی است که ایران روز چهارشنبه توانست از صفحات سوخت ۲۰ درصدی ساخت داخل برای استفاده در این راکتور رونمایی کند.


سیمای جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه همچنین از ساخت صفحات سوختی با غنای ۲۰ درصدی در نطنز خبر داده است، که پیش از این کارشناسان نسبت به وجود و ساخت آن ابراز تردید کرده‌ بودند.


گفتنی است، در حالیکه رسانه‌های داخلی در میان پروژه‌های رونمایی شده از افتتاح سایت جدید غنی‌سازی در فُردو خبری نداده‌اند، اما علی باقری، معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی روز سه‌شنبه به خبرگزاری ریا نووستی روسیه گفته بود: "تاسیسات هسته‌ای فردو وارد عملیات شده‌است و این تأسیسات تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی در حال کار کردن است."


یانووستی همچنین نوشته است، تزریق سوختی که در داخل ایران تولید شده به نیروگاه تحقیقاتی تهران، یکی از مراحل مهم در پیشرفت هسته‌ای ایران است.


این خبرگزاری روسی همچنین به نقل از معاون دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی نوشته بود که ایران امروز و فردا، پاسخ نامه کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را خواهد داد.


نامه جلیلی به اشتون
روز چهارشنبه در تحولی دیگر پیرامون مسائل اتمی ایران، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی با ارسال نامه ای برای مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی ضمن استقبال از آمادگی گروه 1+5 برای بازگشت به گفت و گوها آمادگی تهران را برای ادامه مذاکرات اعلام کرد.


به گزارش مهر، سعید جلیلی طی نامه ای که امروز 26/11/90 به دفتر 'کاترین اشتون ' تحویل شد، با استقبال از آمادگی گروه 1+5 برای بازگشت به گفت و گوها به منظور برداشتن گام های بنیادین جهت همکاری، مراتب آمادگی جمهوری اسلامی را برای ادامه گفت و گوها اعلام کرد.

 


واکنش علی اکبر جوانفکر به صدور حکم حبس توسط دادگاه

Posted: 15 Feb 2012 05:45 AM PST

جـــرس: در پی اظهارات سخنگوی قوه قضاییه در خصوص قطعیت حکم حبس علی اکبر جوانفکر، مشاور رئیس دولت، وكیل مدافع این مقام دولتی، از اقدام وی برای اعمال ماده 18 قانون تشكیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب جهت اعتراض به رای محكومیت حبس 6 ماهه‌اش خبر داد.


قهرمان شجاعی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به قطعی شدن محكومیت 6 ماه حبس علی‌اكبر جوانفكر در دادگاه تجدیدنظر، افزود: ما از مجاری قانونی برای اعتراض به حكم اعراض نخواهیم كرد.


وی درپاسخ به این سوال كه "آیا برای اعتراض به حكم در مرحله بالاتر اقدام كرده‌اید یا خیر؟" گفت: موكلم اعمال ماده 18 قانون تشكیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب را برای اعتراض به رای درخواست كرده است.


گفتنی است، غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل کشور و سخنگوی دستگاه قضایی، روز دوشنبه درباره پرونده علی اکبر جوانفکر، مدیر مسئول روزنامه ایران و مشاور رئیس دولت و اینكه روند رسیدگی به این پرونده چگونه است، گفته بود: درباره این پرونده باید گفت كه بیش از یك پرونده مطرح بوده و برای یكی از پرونده‌ها حكم صادر شده كه مجازات او شش ماه حبس است. شش ماه حبس نیز در مرحله تجدیدنظر خواهی قطعی شده است.

 


اخبار متناقض در خصوص قطع فوری صادرات نفت ایران به چند کشور اروپایی

Posted: 15 Feb 2012 05:29 AM PST

دعوت وزرای خارجه شش کشو به وزارت خارجه

جـــرس: در حالی که برخی از منابع خبری گزارش داده اند که  ایران  صدور نفت خود  را به شش کشور  اروپایی کرده است، مقامات وزارت امورخاجه آن را تکذیب کرده اند.

 

در پی تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی، سفرای ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، یونان، پرتغال و هلند در تهران امروز (چهارشنبه) به وزارت خارجه دعوت شدند.


همزمان جمهوری اسلامی روز چهارشنبه اعلام کرد که صادرات نفت خود را به شش کشور اروپايی قطع می کند. تهران می گويد که اين تصميم در واکنش به تحريم های جديد نفتی اروپا عليه تهران اتخاذ شده است.


به گزارش فارس، در واکنش به تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه کشورمان سفرای ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، یونان، پرتغال و هلند در تهران امروز (چهارشنبه) به وزارت خارجه دعوت شدند.


هنوز از جزئیات اعتراض دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی و مفاد این احضاریه خبری منتشر نشده است، اما تلويزيون انگليسی زبان «پرس تی وی»، وابسته به صدا و سيمای جمهوری اسلامی، در خبری فوری اعلام کرد که صادرات نفت ايران به کشورهای هلند، اسپانيا، ايتاليا، فرانسه، يونان و پرتغال قطع خواهد شد.


اين تصميم جمهوری اسلامی در جريان احضار روز چهارشنبه شش سفير اروپايی به وزارت امور خارجه ايران اعلام شد. وزارت امور خارجه ايران گفته بود که اين سفيران را برای گفت‌وگو درباره تحريم‌های اتحاديه اروپا عليه ايران احضار کرده است.


واحد مرکزی خبر در اين زمينه گزارش داد که وزارت خارجه با احضار سفيران شش کشور اروپايی به آنها اعلام کرد که تهران فروش نفت خود به آنها را مورد تجديدنظر قرار می دهد.


اما ساعاتی بعد خبرگزاری مهر به نقل از "یک مقام مطلع در شرکت نفت" گزارش داد که صدور نفت تنها به دو کشور اروپایی هلند و فرانسه قطع شده است و به چهار کشور اسپانیا، یونان، ایتالیا و پرتغال تنها التیماتوم داده شده است که که اگر قراردادهای بلند مدت خود را تمدید نکنند، تحویل نفت به آنها نیز قطع خواهد شد.


از طرفی دیگر حسن تاجیک، مدیرکل غرب اروپای وزارت امور خارجه  در گفتگو با ایرنا قطع شدن صدور نفت را تکذیب کرد و گفت که که سفیران شش کشور اروپایی را احضار کرده و به آنها در مورد تحریم ها هشدار داده است، اما صدور نفت ایران به اروپا قطع نشده است.


به نظر می رسد که مقامات جمهوری اسلامی در زمینه تصمیم‌گیری برای قطع صدور نفت هماهنگ نیستند .


به دنبال اين تصميم ايران، قيمت نفت برنت دريای شمال با يک دلار افزايش به ۱۱۸ دلار و ۳۵ سنت رسيد. نفت وست تگزاس اينترمديت نيز با ۷۳ سانت افزايش به ۱۰۱ دلار و ۴۷ سانت به ازای هر بشکه رسيد.


وزيران امور خارجه اتحاديه اروپا روز ۲۳ ژانويه طرح تحريم نفت ايران را تصويب کردند ولی به منظور کاهش فشار اقتصادی بيشتر به کشورهايی که از ايران نفت وارد می‌کنند تا يکم ژوييه سال ۲۰۱۲ به آنها فرصت داده شد که به قراردادهای موجود خود با ايران پايان دهند.


تصويب اين تحريم ها خشم مقام های جمهوری اسلامی را برانگیخت و زمزمه هايی مبنی بر قطع زودهنگام صادرات نفت به کشورهای اروپايی از سوی مقام های ايرانی مطرح شد.


احمد قلعه بانی، مدير عامل شرکت ملی نفت ايران، در اولتيماتومی شديد خطاب به کشورهای اروپايی گفت: «يا همين حالا خريدتان را قطع و يا رابطه طولانی مدت خودتان با ايران را حفظ کنید."


رستم قاسمی، وزير نفت ايران نيز روز ۱۵ بهمن ماه از قطع صادرات نفت به کشورهايی خبر داد که به گفته وی، تصميم دارند شش ماه ديگر نفت ايران را مورد تحريم قرار دهند.

 

مجلس شورای اسلامی طی دو هفته اخیر در صدد تصویب طرحی برای قطع صادرات نفت به اروپا بود.
 

بانک‌ها اعطای وام به مردم را متوقف کردند

Posted: 15 Feb 2012 05:26 AM PST

جـــرس: بنا به گزارش منابع خبری، بانک‌های دولتی و خصوصی 10 ماه ابتدای امسال را کمتر وام دادند و متقاضیان تسهیلات خرد را با پاسخ‌هایی چون اعتبار نداریم و بخشنامه اعطای وام هنوز ابلاغ نشده است، شرمنده خود کردند.


بر اساس گزارش همشهری، اخیرا ابلاغ بسته پولی جدید این امیدواری را ایجاد کرده بود که قفل تسهیلات بانکی باز خواهد شد و پرونده‌های بایگانی شده در صف اعطای وام قرار می‌گیرد اما عملا نه‌تنها این اتفاق نیفتاد بلکه این در بسته‌تر هم شد. جالب اینکه سنت همه ساله بانک‌ها مبنی بر عدم‌پرداخت تسهیلات در 2 ماه پایانی سال بازهم امیدها را کمرنگ کرد.


به گزارش این روزنامه، هر سال در ماه‌های پایانی، بانک‌ها پرداخت تسهیلات به مردم و فعالان اقتصادی را به بهانه‌های مختلف متوقف می‌کنند و هشدار مقامات اقتصادی و مسئولان بانک مرکزی هم تا‌کنون راهگشا نبوده است تا بازگشایی پرونده‌ها برای دریافت تسهیلات بانکی به ماه‌های ابتدایی سال بعد موکول شود.


براساس آخرین آمارهای بانک مرکزی بانک‌ها در 9 ماه ابتدای سال‌جاری بیش از توان خود وام داده‌اند که علت اصلی پیشی گرفتن سقف تسهیلات بانکی نسبت به منابع بانک‌ها بیشتر ناشی از اعمال سیاست‌های دستوری پولی و اعتباری بوده است.


در سال‌های اخیر به‌دلیل سرکوب سیاست‌های پولی، شبکه بانکی در جذب سپرده‌های مردم کم توان‌تر از همیشه شده است اما آزادسازی نسبی نرخ سود سپرده‌های بانکی این انتظار منطقی را ایجاد کرده که بانک‌ها بتوانند با جذب نقدینگی سرگردان، شیر اعطای وام را به روی تشنگان ایستاده در صف تسهیلات بانکی بازکنند اما...


این گزارش می افزاید هرچند ابلاغ دیرهنگام و تاخیر توأم با مقاومت دولت و اعضای شورای پول و اعتبار در مقابل آزادسازی نسبی نرخ سود سپرده‌های بانکی، باعث شده تا بانک‌ها فرصت زیادی برای جمع‌آوری پول‌های سرگردان را از دست بدهند اما یک ماه پس از آزادسازی سیاست‌های پولی به‌نظر می‌رسد بانک‌ها عزمی برای تسریع در پرداخت تسهیلات بانکی ندارند.


افزون بر فعالان بخش خصوصی که سال‌جاری را با دشواری‌های زیادی برای تأمین نقدینگی مورد نیاز خود پشت سر می‌گذرانند، بسیاری از جوانان، کارآفرینان، کسبه خرده پا و در یک کلام مردم عادی برای رفع نیازهای مالی اندک خود هم موفق به گرفتن وام و تسهیلات نشدند و الزام‌های قانونی مبنی بر آسان‌سازی‌ و شفاف‌سازی‌ تسهیلات خرد و ارزان قیمت با نرخ سود عقود مبادله‌ای یا همان 12 تا 14‌درصد هم عملا توسط مدیران بانک‌ها به بایگانی سپرده شد.


این گزارش می‌افزاید: تلاش توأم با وعده دولتمردان مبنی بر شفاف‌سازی‌ و آسان‌سازی‌ مسیر دریافت تسهیلات در 6 سال گذشته به‌رغم ابلاغ بخشنامه‌های رنگارنگ و پرشمار تاکنون نتیجه مطلوب به همراه نداشته جز اینکه بسیاری از تسهیلات تکلیفی بانک‌ها دچار پدیده عدم‌بازگشت و معوق ماندن و بلوکه‌شدن منابع بانکی شدند و چاره‌ای پیش روی دولتمردان نماند مگر اینکه به بدهکاران بانکی همچنان ارفاق شود و برای بازپرداخت تسهیلات دریافتی‌شان مهلت بگیرند.


وام‌های بانکی‌؛ بدهکاران وام‌گیرنده و حسرت در صف ماندگان
بسیاری از مردم در روزهای اخیر با اشاره به تبلیغات رنگارنگ و پرشمار بانک‌ها برای جذب سپرده‌های مردم با نرخ سود بالاتر این پرسش را  مطرح می‌کنند که چرا در طول 3 دهه اخیر هیچ بانکی برای اعطای تسهیلات تبلیغ نمی‌کند و چگونه است که همواره عده‌ای به هر دلیلی به راحتی می‌توانند از بانک‌ها وام بگیرند ولی بسیاری از مردم برای گرفتن وام‌های خرد جهت رفع نیازهای ضروری خود باید ماه‌ها در صف انتظار بمانند و دست آخر هم دست خالی و ناامید، بانک‌ها را ترک کنند؟

دستور جدید ارزی معاون اول رئیس دولت

Posted: 15 Feb 2012 05:14 AM PST

جـــرس: قائم مقام معاونت بازرگانی داخلی وزارت صنعت،معدن وتجارت ازدستور معاون اول رئیس‌ دولت برای تشکیل کمیته ویژه رفع گلوگاه های تامین ارزکالاهای اساسی خبرداد و گفت: ارز موردنیاز کالاهای اساسی بدون محدودیت ازطریق بانک مرکزی و بانکهای عامل تامین می‌شود.


به گزراش مهر، حسین مدرس‌خیابانی از مصوبات جلسه اخیر کارگروه کنترل بازار به ریاست محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس‌ دولت خبر داد و گفت: هیچ مشکل و محدودیتی در تامین ارز مورد نیاز کالاهای اساسی وجود ندارد و آنچه که اتفاق افتاده؛ تنها اصلاح رویه‌های تخصیص ارزی بوده که در جهت ارائه بهینه منابع ارزی کشور به بخش‌های مختلف صورت گرفته است.


دستور ویژه رحیمی برای رفع گلوگاههای تخصیص ارز به کالاهای اساسی
وی تصریح کرد: علاوه بر اینکه کمیته 5 نفره وزرا در خصوص ساماندهی مسائل ارزی، یکپارچه سازی و اتصال فرایندهای جاری در حوزه تجارت شامل ثبت سفارش، تخصیص ارز و گشایش اعتبار و نیز گمرک فعال شده است؛ سه شنبه شب با دستور معاون اول رئیس‌ دولت، کمیته ویژه‌ای برای رفع گلوگاههای تامین ارز کالاهای اساسی تشکیل خواهد شد.


این مقام مسئول در وزارت صنعت، معدن و تجارت افزود: این کمیته مامور شده است تا گلوگاههایی تخصیص به موقع ارز به واردات کالاهای اساسی را برطرف کند.


تامین نامحدود ارز کالاهای اساسی
وی مدعی شد: در حال حاضر، ارز مورد نیاز واردات تمامی گروههای کالای اساسی، استراتژیک و ضروری بدون هیچ محدودیتی به نرخ مرجع تامین می شود و گشایش اعتبارات اسنادی بدون مانع صورت می گیرد.


این عضو کارگروه کنترل بازار افزود: هم اکنون حتی تامین نقدی ارز مورد نیاز برای واردات کالاهای اساسی به سرعت صورت می گیرد که به عنوان مثال تامین ارز مورد نیاز تمامی تامین کنندگان روغن خام کشور بدون استثنا با نرخ مرجع در حال انجام است و نسبت به گشایش اعتبارات اسنادی اقدام می شود.


وی به واردات گوشت اشاره کرد و اظهار داشت: واردات گوشت بدون انتقال ارز صورت می گیرد و دولت تمام تلاش خود را بسیج کرده تا این کالای اساسی بدون هیچ مشکلی وارد کشور شوند.


کاهش قیمت گوشت گوساله در روزهای آینده
این عضوکارگروه کنترل بازار افزود: در راستای تامین گوشت قرمز مورد نیاز کشور و در چارچوب ضوابط سازمان دامپزشکی، موضوع تبدیل استان سیستان به مرکز منطقه ای تامین و صادرات گوشت قرمز مطرح و از 10 روز قبل کار قرنطینه دام زنده آغاز شده و طبیعی است از این محل بخشی از گوشت مورد نیاز کشور تامین شود.


مدرس خیابانی ادامه داد: در آینده نزدیک شاهد کاهش قیمت گوشت گوساله در کشور خواهیم بود و توان صادراتی به کشورهای منطقه از طریق استان سیستان نیز با ظرفیت سازی‌های انجام شده افزایش خواهد یافت.


قائم مقام معاونت بازرگانی داخلی وزارت صنعت، معدن و تجارت بدون اشاره به افزایش شدید قیمت کالاهای اساسی گفت: هم اکنون ضمن اینکه موجودی کالاهای اساسی در تمام گروههای کالایی مورد نیاز خوراکی و صنعتی از جمله روغن، شکر، گوشت، مرغ، برنج، پودر شوینده و سایر کالاها در وضعیت بسیار عالی قرار دارد، روند تولید و تجارت و تخصیص منابع ارزی به نرخ مرجع به صورت عادی و حتی در مواردی با شتاب بیشتر نسبت به قبل در حال انجام است.