جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سهام الدین بورقانی تحت فشار و بازجویی شدید قرار دارد

Posted: 13 Feb 2012 09:55 AM PST

شرایط دشوار روحی بورقانی


جرس: بیست و هفت روز از بازداشت سهام الدین بورقانی روزنامه نگار جوان اصلاح طلب می گذرد و خانواده وی هنوز هیچ اطلاعی از اتهام او ندارند.


به گزارش جرس، و به گفته نزدیکانش، وی در تمام این مدت تحت بازجویی شدید قرار داشته و در زندان انفرادی نگهداری شده است. در تمام بیست و هفت روز گذشته و بر خلاف آیین نامه دادرسی کیفری او هیچ گونه ملاقات و یا حتی تماسی با وکیل خود نداشته است.

بازداشت موقت و حبس در زندان انفرادی منحصر به متهمان و مجرمان خطرناک و یا کسانی است که بیم تبانی با دیگران در مورد آنها می رود، اما هیچ یک از این موارد به سهام الدین بورقانی اطلاق نمی گردد.


این روزنامه نگار جوان ظاهرا در شرایط دشوار روحی واقع شده است و علیرغم وعده های مکرر و دروغین بازجویانش، در معرض فشار و بازجویی شدید قرار دارد.


سهام الدین بورقانی، عکاس و روزنامه نگار اصلاح طلب و فرزند ارشد احمد بورقانی در روز 28 دی ماه گذشته در منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

وی اکنون در بند دو الف زندان اوین و در سلول انفرادی زندانی است. مطابق نظر کارشناسان حبس در سلول انفرادی یکی از بدترین انواع شکنجه روانی محسوب می گردد و بعضا اثرات مخرب دراز مدت بر روی فرد زندانی باقی می گذارد.

چه کسی صانع ژاله را فراموش می کند؟

Posted: 13 Feb 2012 08:46 AM PST

کاوه حسینی


بعید می دانم در شهر کوچک پاوه شناختن و صحبت کردن از صانع جرم باشد. اگر هم جرم باشد لابد همه مردم پاوه مجرمند.


متاسفانه من ندیدم کسی از همشهریان صانع برای او بنویسد.در این شهر کوچک با اینکه مردم فرهیخته و صاحب قلم و حتی نویسنده و شاعر زیادند، به نظرم در حق صانع کوتاهی کردند.


البته شاید هم حق دارند. متاسفانه در همین شهر کوچک، از دیر باز فضا امنیتی بوده است. سالهاست که پاوه یک شهر امنیتی با یک کمربند نظامی است.


نمی دانم! شاید هم برای یک شهر مرزی این فضای نظامی و امنیتی عادی باشد. بخصوص که سالها جنگ با صدام پاوه را به مسیری برای عبور و مرور تسلیحات نظامی تبدیل کرده بود و الان هم یکی از گذرگاهای ورود کالای قاچاق و غیر قاچاق است.


در این وضعیت مگر کسی جرات می کند از صانع بنویسد!


اما نه! راستی چرا کسی جرات نمی کند از صانع بنویسد؟ مگر صانع ژاله، بسیجی نبود و توسط منافقین به شهادت نرسید؟ مگر نگفتند و نوشتند که صانع به قول حسین شریعتمداری با نمایندگی رهبری در کیهان همکاری داشت؟ پس براستی چرا کسی جرات ندارد از صانع بنویسد؟ حتی کسی جرات ندارد از صانع بپرسد؟


یکی دو روز دیگر، سالگرد شهادتش است. سراغ مادرش را می گیرم. میخواهم ببینم بعد از صانع چه حال و هوایی دارد. آن قدر که از حرفهای مردم می گوید، از صانع نمی گوید. از همه گله‌مند است، بخصوص از حرفهایی که شنیده است. می گوید بعضی از حرفها داغ صانع را تازه می‌کنند. می‌گوید خیلی ها در این شهر جوانشان را از دست داده اند، پسر من هم مثل یکی از آنها اما گاهی حرفهایی میشنوم که داغ صانع یادم میرود. می گوید به خدا مردنِ پسر آدم هم نعمت است ( کور مه رده ی نه عمه تن ، این یک ضرب مثل کردی است و یعنی گاهی مشکلاتی سراغ آدم می آید که مردن بچه اش در مقایسه با آن نعمت محسوب می شود)


پدر صانع، را برده اند تهران. تا همین چند روز پیش در بیمارستان شهدای پاوه بستری بود. دو روزی است عموی صانع با اصرار دکترها او را برداشته و برده است یکی از بیمارستانهای تهران. شاید کمی حال و روزش بهتر شود. از روزی که صانع رفته است تا به امروز پدرش حال و روز درست و حسابی ندارد…


شماره همراه عمویش را میخواهم، پسرش مانع می شود و به مادرش اجازه نمیدهد. میگوید همه شماره تلفن های خانواده ما کنترل می شوند!


احوال پدرش را از زن عمویش می گیرم. میگوید حال و روز خوبی ندارد. رسانه ها چند بار از او خواسته اند مصاحبه کند اما گفته است نه بخاطر خودم اما به خاطر بقیه پسرهایم حاضر نیستم چیزی بگویم. ان یکی که از دستم رفت، دست کم بگذار این ها را هم …


میگویم چرا میگذارید صانع فراموش شود؟ صانع را همه مردم ایران می شناسند.خون صانع روزی دامن قاتلانش را خواهد گرفت.


زن عمویش می گوید شما چرا می گذارید فراموش شود؟ مگر شما همکلاسی و هم مدرسه و هم ولایتی او نیستید؟ راست می گوید. از خودم خجالت می کشم. تصمیم می گیرم برای صانع بنویسم. بنویسم که صانع ژاله را فراموش نکرده ایم. بنویسم که صانع ژاله فراموش نمی شود.


کسانی صانع ژاله را فراموش کرده اند که جان و جسم و روح صانع را وسیله ای برای حفظ قدرت خود میخواستند. کسانی صانع ژاله را فراموش کرده اند که میخواستند از خون پاک صانع، پیراهنی را خون آلود کنند و آن را به نفع سیاست های ناپاک خود علم سازند. کسانی صانع را فراموش کرده اند که از صانع فقط عکسش را میخواستند تا برایش کارت بسیج صادر کنند. کسانی صانع ژاله را فراموش کرده اند که در سومین روز شهادتش ۲۰ دستگاه اتوبوس را از کرمانشاه به پاوه اوردند تا در یک مراسم دروغین او را به نفع خود مصادره کنند.

ما مردم شهر پاوه صانع ژاله و راه او را فراموش نکرده ایم……. راه هیچکدام از شهیدانمان را فراموش نکرده ایم …


منبع : کلمه

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

پیشنهاد ستاد سبز امید به ایجاد ترافیک های روز ۲۵ بهمن

Posted: 13 Feb 2012 07:37 AM PST

جـــرس: گروهی از حامیان و فعالان جنبش سبز، با ارائه پیشنهادی دیگر برای مراسم اعتراضی ۲۵ بهمن، خواستار مشارکت همگانی – حتی کسانی که امکان حضور پیاده در مسیر راهپیمایی را ندارند- شد


فعالان «ستاد سبز امید» در بیانیه جدید خود آورده اند: در روز ۲۵ بهمن اگر برایمان مقدور نیست که با پای پیاده در راهپیمایی حضور داشته باشیم، می توانیم با استفاده از وسیله نقلیه خود (بویژه اتومبیل) در خیابان ها به این حرکت اعتراضی بپیوندیم. به خاطر بیاوریم که در ایام تبلیغات انتخاباتی سال ۸۸ نیز بسیاری از هموطنان در کنار زنجیره های سبز انسانی با وسایل نقلیه خود و تردد در خیابان ها به موج سبزِ آن روزها پیوستند. همچنین با این حرکت حتی می توانیم در روند ماشین سرکوب حاکمیت نیز اختلال ایجاد کنیم."


ستاد سبز امید در صفحه فیس بوکی خود همچنین اعلام می دارد: حضور همدلانه ی ما با اعتراض ۲۵ بهمن در هر سطح و شکلی، موجب افزایش انرژی مثبت یاران جنبش سبز، قوت قلب معترضان، و البته هراس بیش از پیش اقتدارگرایان خواهد شد.


حمایت سه تشکل سیاسی، مدنی و کارگری از اعتراضات ۲۵ بهمن

Posted: 13 Feb 2012 07:26 AM PST

جـــرس: در ادامۀ اعلام حمایت ها از فراخوان فعالان جنبش سبز برای تظاهرات اعتراضی و راهپیمایی سکوت در روز ۲۵ بهمن، «کانون همبستگی ایرانیان برای رسیدن به دموکراسی»، «انجمن کارگری دمکراسی خواه کارگران» و «سبزهای گیلان» نیز، با صدور بیانیه هایی جداگانه، خواستار حضور همگانی در تجمعات و تظاهرات ۲۵ بهمن شدند.


به گزارش تارنمای «کانون همبستگی ایرانیان برای رسیدن به دموکراسی»، در بیانیۀ این تشکل از فعالان ایرانی پیرامون دعوت به اعتراضات ۲۵ بهمن آمده است: "کانون همبستگی ایرانیان برای رسیدن به دموکراسی ضمن اعلام پشتیبانی از فراخوان راهپیمایی جنبش راه سبز امید اعلام می دارد ؛خیزش عظیم ملّی ایران نه تنها در تهران که در سراسر ایران می تواند، این مرده متحرک (حکومت) را راهی گورستان تاریخ نموده، تهدیدات شوم جنگ و حمله نظامی به ایران را برطرف و ابرهای سیاه و خاکستری که بر فراز آسمان ایران خیمه زده است را محو بار دیگر نور مهر و امید را بر دلهای شکسته و رنجور این ملّت بزرگ و تمدن ساز بتابد."


انجمن کارگری دمکراسی خواه
همچنین انجمن کارگری دمکراسی خواه نیز در بیانیه ای از کارگران خواسته است روز ۲۵ بهمن با حضور در خیابان ها به جنبش اعتراضی مردم توان و قدرت بیشتری بدهند .."


به گزارش «ایران گلوبال»، در بیانیه این تشکل نیز آمده است: "شورای هماهنگی راه سبز امید در آستانه ی ۲۵ بهمن و سالگرد حضور خیابانی مردم به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همچنین سالگرد آغاز زندان خانگی رهبران جنبش سبز در بیانیه ای از تمامی همراهان و حامیان جنبش سبز دعوت کرده از ساعت ۴ تا ۷ بعد از ظهر روز ۲۵ بهمن ماه در تهران در پیاده‌روهای خیابان‌های انقلاب و آزادی، حدفاصل میدان فردوسی و تقاطع نواب، و در شهرستان‌ها در خیابان اصلی هر شهر، بنابر تصمیم فعالان محلی، اقدام به پیاده‌روی سکوت کنند.
دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید از مردم برای شرکت در اعترا ض خیابانی در شرایطی صورت می گیرد، که دامنه سرکوب و اختناق توسط حکومت طی هفته های اخیر و بدنبال اعلام تحریم و عدم شرکت در انتخابات و نگرانی آنها از گسترش اعتراضات سیاسی و اجتماعی، به حد بیسابقهای افزایش یافته و بنحو فزاینده ای همچنان در حال افزایش است...
تداوم این حکومت یعنی تدوام و افزایش بیکاری، سقوط بیش از پیش سطح درآمد کارگران و مزدبگیران، ژرفش شکاف طبقاتی، افزایش کودکان خیابانی، تن فروشی، تشدید استثمار طبقه کارگر، حذف قوانین کار، سرکوب اتحادیه ها و سازمانهای کارگری و...انجمن کارگری دمکراسی خواه، از دعوت شورای هماهنگی راه سبز امید برای شرکت در اعتراض خیابانی حمایت می کند و به سهم خویش از کارگران و مزد بگیران دعوت می کند که بطور وسیع در این اعتراض همگانی ملی شرکت نمایند."


سبزهای گیلان
در ادامه این فراخوان ها، گروهی از فعالین سبز استان گیلان نیز طی بیانیه ای خاطرنسان کرده اند:

"... بدون شك مردم آگاه و شجاع گیلان كه اینك كشور خویش را در وخیم ترین شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و عزت و شرف خویش را در خطری جدی می بینند بار دیگر همگام با تمامی هموطنان خویش در جای جای سرزمین پهناور ایران، 25 بهمن ماه حضوری سبز به هم خواهد رساند تا با زنده نگاه داشتن كلام حق شهدای راه آزادی، خواب را از چشم سیاه دیوان انسان نما بربایند، اثبات نمایند كه آرمان هایشان همانند سخنان دیكتاتورهای جمهوری اسلامی تنها در قامت یك شعار باقی نخواهد ماند تا راه را برای دستیابی به آزادی و آزادگی هموارسازند و چراغی نو بیافروزند در دل های رنج كشیده خانواده شهدا و اسرا و تمامی مردم ایران.
وعده دیدار ما، رشت، خیابان مطهری، ساعت ۴ تا ۷ عصر همزمان با سایر شهرهای ایران"


طی روزهای اخیر، دانشجویان سبز دانشگاه تهران، سبزهای تبریز، گروهی از سبزهای زنجان و همچنین دانشجویان مشهد نیز از حمایت خود از مراسم ۲۵ بهمن و برگزاری آن در زنجان و مشهد خبر داده اند.


هفته گذشته نیز، چند تشکل سیاسی و دانشجویی دیگر، با اعلام حضور در این آکسیون مسالمت آمیز، خواستار حمایت و پیوستن مجدد شهروندان به اعتراضات مدنی شدند.


تشکل مدنی «ستاد سبز امید»، حزب «وحدت ملی ایران» و همچنین جمعی از «جوانان سبز دانشگاه بوعلی سینا، پیام نور و آزاد همدان»، طی بیانیه های جداگانه ای، در اعتراض به ادامه بازداشت فعالان و زندانیان سیاسی، و حمایت از تظاهرات مسالمت آمیز ۲۵ بهمن، خواستار حضور مردم در خیابان ها شدند.

رئیس سندیکای برق: در آینده نزدیک شاهد خاموشی و قطع برق هستیم

Posted: 13 Feb 2012 06:53 AM PST

جـــرس: به گزارش منابع خبری، رئیس سندیکای برق گفت: در صورت اختصاص نیافتن بودجه مناسب بخش نیرو و برق در آینده نزدیک شاهد خاموشی و قطع برق خواهیم بود.


به گزارش ایلنا، محمد پارسا در خصوص میزان مبلغی که در بودجه ۹۱ برای بخش نیرو و برق درنظر گرفته شده افزود: در مجموع۴۰ هزار میلیارد تومان برای اجرای پروژه‌های ۶ وزارتخانه در نظر گرفته شده که بخشی از آن به صورت محدود و به میزان ۶ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برای بخش نیرو اختصاص یافته است.


وی با تاکید بر انجام مذاکرات برای اختصاص بودجه بیشتر به بخش نیرو در بودجه سال آینده اظهارداشت: آنچه که ما نگران آن هستیم آینده صنعت برق است چرا که در صورت اختصاص نیافتن بودجه مناسب به این بخش در آینده نزدیک شاهد خاموشی و قطع برق خواهیم بود.


بر اساس این گزارش، از کل مبلغ ۳ هزار و۵۰۰ میلیارد تومان طلب پیمانکاران برق‏ تنها ۶ درصد این طلب معادل ۲۰۰ میلیارد تومان به صورت نقدی به پیمانکاران فوق پرداخت شده است.

حزب سبزهای آلمان: حصر موسوی و کروبی “آدم‌ربایی حکومتی” است

Posted: 13 Feb 2012 06:15 AM PST

جـــرس: حزب سبزهای آلمان طی بیانیه‌ای خواستار آزادی میر حسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و سایر زندانیان سیاسی معترض به انتخابات سال ۱۳۸۸ شد.


به گزارش خبرگزاری المان، در این بیانیه همچنین از نامه ۳۹ زندانی سیاسی ایران، که آزادی این سه تن و سایر زندانیان سیاسی را اولین قدم برای برگزاری انتخابات آزاد درایران دانسته بودند، حمایت کرده است.


در بیانیه حزب سبزها که به امضای "کلودیا روت" رهبر این حزب رسیده از حصر خانگی موسوی‌، کروبی و رهنورد به‌عنوان «آدم‌ربائی حکومتی» یاد شده است. خانم روت نوشته است: "۱۴ فوریه سالگرد ربایش و حصر میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد و مهدی کروبی رهبران جنبش دموکراسی‌خواهی ایران به دستور حکومت ایران است. این افراد، به همراه صدها معترض دیگر، به طور غیرقانونی بازداشت شدند. این دستگیر‌ی‌ها نه تنها خلاف کلیه قوانین بین‌المللی است بلکه قوانین ایران را نیز زیر پا گذاشته است."


بازداشت شدگان فراموش نشده‌اند
حزب سبزهای آلمان به تلاش‌های صورت گرفته برای آزادی این سه تن و درمقابل بی‌اعتنایی حکومت ایران به این تلاش‌ها اشاره کرده و تاکید کرده که دنیا این افراد را فراموش نکرده بلکه برعکس، حمایت و پشتیبانی از آنان روزبه روز افزایش یافته است.


در بیانیه حزب سبزهای آلمان از افراد ونهادهایی نام برده شده که تا کنون خواهان آزادی موسوی، کروبی و رهنورد شده اند. شیرین عبادی، انجمن زنان برنده جایزه صلح نوبل و کمپین بین‌المللی حقوق بشر از جمله این افراد و نهادها هستند.


در ادامه این بیانیه آمده است: "ما همچنین از خواسته ۳۹ زندانی سیاسی جنبش سبز که آزادی موسوی، کروبی، رهنورد و سایر زندانیان سیاسی را اولین قدم برای برپایی یک انتخابات آزاد دانسته‌اند حمایت می‌کنیم."


رهبر حزب سبزها همچنین از دولت آلمان خواسته تا خود را پشت پوشش روابط پرتنش با ایران پنهان نکند. خانم روت تاکید کرده که تنها یک تعهد قابل اطمینان برای رعایت حقوق بشر در ایران و یک تلاش پایدار برای آزادی این افراد می‌تواند جمهوری اسلامی را تحت تاثیر قرار دهد.



تک عکس - پدر و مادر صانع ژاله اند در کنار مزارش

Posted: 13 Feb 2012 06:15 AM PST

حرف مردم مهم نیست، سینمای حکومتی باید حرف فلان مسئول را بزند

Posted: 13 Feb 2012 06:01 AM PST

همدردی جهادگران سازندگی با اهالی خانه سینما

جـــرس: در پی انحلال خانه سینما توسط وزارت ارشاد و تاسیس نهادهای حکومتی برای نظارت و کنترل بر سینما و سینماگران کشور، گروهی از اعضای جهادسازندگی در دوران جنگ، طی نامه ای به سینماگران کشور، روند فعلی توقیف و سرکوب و انحلال خانه سینما را، همانند "سرنوشت" جهاد سازندگی پس از جنگ ارزیابی کردند.


بنا به گزارش های رسیده به جرس، در این نامۀ سرگشاده که تحت عنوان "نامه جمعی از سنگر سازان بی سنگر خطاب به اهالی محترم سینما" منتشر شده، جهادگران دوران جنگ هشت ساله نوشته اند: "دوستان عزیز. امروز سینمای مردمی ایران خانه اش ویران می شود. و كسانی از این ویرانی بیشترین استفاده را می برند كه این خانه را محل امن برای اهداف پشت پرده خود نمی دیدند... این تازه آغاز كار است. كم كم فیلمسازش براساس خاص وزارتخانه یا نهاد خاص فیلم بسازد... حرف مردم مهم نیست، حرف فلان مسئول را بزند... در غیر این صورت كنار برود و از صحنه خارج شود و دنبال كار دیگری برود. تازه اینها كه گفتیم بازهم ابتدای كار است. بقیه اش را اهل فن باید بگویند."


متن این نامه که در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:


بسمه تعالی
اهالی محترم سنیما و بویژه اعضای محترم و محبوب خانه سینما
سلام علیكم
چند صباحی است كه می خواهیم برای دوستان عزیزمان نامه ای بنویسیم و به ایشان یاد آور شویم كه در آستانه تاسیس سازمان سینمایی نگاهی به چگونگی تشكیل سازمان مردمی جهاد سازندگی و وضعیت فعلی این نهاد در سی و سومین سالگرد انقلاب شكوهمند مردم ایران بیندازید و مراقب باشید كه خانه مردمی تان به وضعیت سنگر مردمی ما دچار نشود.


سنگری كه امروز تنها نامی از آن مانده و در خلا آرمانهای و اهداف اصلی و فرزندان نامی ومردمی اش بسر می برد.


جهاد سازندگی به عنوان نهادی مردمی تشكیل شد و با تمام سختی ها و كاستی و تنها با امید به دعای خیر مردم و همراهی آنها آرام آرام رشد كرد و بزرگ شد و به نشانه امید مردم تبدیل گشت.


در بحبوحه جنگ تحمیلی وظیفه اصلی خود كه همانا حضور در 2 عرصه مهم جبهه های جنگ و حضور در مناطق محروم بود را به نحو شایسته ای انجام می داد.


اما در پایان جنگ و در دوران جدید پس از امام خمینی به یكبار دچار بحران می شود.


سازمانی مردمی به وزارتخانه تبدیل می شود و و  در گیر و دار بخشنامه های جور و واجور قرار می گیرد.
وارد بازی های سیاسی می شود.
و برخی نیروهایش اندك اندك خوی پشت میز نشینی به خود می گیرد و وظیفه سنگر سازیشان به حاشیه رانده می شود.


پشت میز نشینانش هم به سرعت وكیل الدوله می شوند و یادشان می رود كه هنوز روستایی هم هست كه نیاز به بازسازی داشته و هنوز هم پیرمرد یا پیززنی هست نگاه امیدش به جهاد سازندگی باشد.


در همین زمانهاست كه دوستان نظامی و امنیتی و برخی نیروهایش فرصت را غنیمت می شمردند و به این نتیجه می رسند كه بهتر است جهاد سازندگی بر خواسته از بطن جامعه دیگر وجود نداشته باشد تا آنها را دچار مشكل كند.


اگر كشور نیاز به سازندگی داشته باشد چرا جهاد سازندگی، قرار سازندگی خاتم الانبیاء وظیفه اش را انجام می دهد.


و اگر نیاز به كار فرهنگی باشد بسیج و روحانیون مورد وثوق، این وظیفه خطیر را انجام می دهند.


اگر به خدمات كشاورزی و ... نیاز باشد می تواند با وزارت كشاورزی این كار را انجام داد.


راهسازی و جاده كشی و این قبیل كارها هم كه وزارت خاص خودش را دارد.


برق و آب و گاز و بقیه موارد هم كه بحمدالله و نیروی متخصص و وزارتخانه و سازمانهای خاص خودشان را دارند.


پس اصلا چه نیازی به جهاد سازندگی بوده است؟
بهتر است جهاد سازندگی در این وضعیت ادغام شود.

آن هم بدست نیروی های خودش.
تا پس از این فقط نامی از این فقط بعنوان نامی در كنار نام كشاورزی در تابلوی سر در وزارتخانه نصب شود.
جهاد سازندگی كه از بطن جامعه بیرون آمده كه امید مردم و بخصوص مردم مناطق محروم بود دیگر چیزی از آن باقی نمانده است.


یادمان نرود، نیروهایی هم كه در عرصه های مختلف هنر كار می كردند كه یا شهید شده اند یا وارد نهادها یا وزارتخانه های دیگر شده و یا برای خودشان كار می كنند.


در خارج از كشور هم كه دیگر نیازی به جهاد سازندگی نداریم، سپاه قدس در كنار كارهای دیگرش، البته اگر نیاز شد ،كارهای جهاد سازندگی را نیز انجام می دهد.

اینگونه می شود كه سازمان مردمی جهاد سازندگی ، وزارتخانه شده و سپس ادغام می شود.


البته فراموش نكنیم ، می ماند برخی نیروهای مخلص هم كه یا بازنشسته می شوند و یا بازخریدشان كردند و یا به وزارتخانه های دیگر منتقل شده بود و حالا فقط نیاز بود كه برای همیشه از وزارت جهاد سازندگی جدا شوند.
چهار گروه مختلف در این پیشامد نقش اصلی را بازی كردند.


نخست كسانی كه از جهادسازندگی به جبهه ها رفتند ولی دلیل رفتن شان معلوم نبود (توضیحش را خود بهتر می دانید) ، گروه دوم كسانی كه نیروی جهاد سازندگی را از بطن جامعه جدا كرده و پشت میز نشینش كردند، سوم گروهی كه سیاست را وارد سازمانی كه از بازی های سیاسی جدا بود و بدور از بازی های سیاسی برای بازسازی كشور كار و تلاش می كرد و در میان مردم جایگاه ویژه ای پیدا كرده بود، كردند.و چهارم گروهی كه وجود جهاد سازندگی را برای اهداف پشت پرده خود در اینده مضر و خطرناك می دیدند و در ایام تلاش برای ادغام و تكه تكه كردنش، نه تنها سكوت را پیش گرفتند ،بلكه از پشت هم به آن خنجر می زدند.

و متاسفانه امروز در نبود جهادسازندگی مردمی، انقلابی كه در دل مردم جای گرفته بود، بیشترین استفاده را می برند.


دوستان عزیز
وضعیت امروز سینمای مردمی ایران نیز چگونه است.
خانه اش ویران می شود.
و كسانی از این ویرانی بیشترین استفاده را می برند كه این خانه را محل امن برای اهداف پشت پرده خود نمی دیدند.
باید سینما از بطن جامعه جدا شده و به سازمان با اقتضائات خاص خود تبدیل شود.
این تازه آغاز كار است.
كم كم باید خودی شود.
مانند جهاد سازندگی تكه تكه شود.
فیلمسازش براساس خاص وزارتخانه یا نهاد خاص فیلم بسازد.
حرف مردم مهم نیست،حرف فلان مسئول را بزند.
بجای تلاش و خلاقیت،پشت میز نشین شود.
و یا نه، در گیر و دار مسائل اداری گرفتار شود.
تا برای ما و اهداف ما فكر كند،نظر بدهد و فیلم بسازد.
ودر غیر این صورت كنار برود و از صحنه خارج شود و دنبال كار دیگری برود.
تازه اینها كه گفتیم بازهم ابتدای كار است.
بقیه اش را اهل فن باید بگویند.


دوستان عزیز
وضعیت پیش آمده خطرناك تر از آن چیزی است كه بنظر می رسد.
امروز كسانی كه از هالیوود انتقاد می كنند و از آن به بدی یاد می كنند،اتفاقا بر این عقیده پافشاری می كند كه سینمای ایران و كلیه نیروها و عواملش باید به مانند هالیوود اداره و نظارت شوند.
این موضوعی است كه نباید از آن به سادگی بگذرید.

كمی بیشتر بیندیشیم و به ابعاد مختلف ایجاد سازمان سینمایی و توقیف خانه سینما فكر كنیم.
چرا كه وضعیت بوجود آمده حتی بدتر از وضعیتی است كه برای جهادسازندگی و نیروهایش ایجاد كردند.


من الله توفیق


جمعی از علاقه مندان و ارادتمندان به هنر هفتم
جمعی از سنگر سازان بی سنگر


به دروغ و سرکوب و شعبده بازی خاتمه داده و به انتخابات آزاد تن دهید

Posted: 13 Feb 2012 05:36 AM PST

هشدار جوانان اصلاح طلب به حکومت
 جـــرس: در آستانۀ ۲۵ بهمن ماه و سالگشت آغاز حصر خانگی راهبران جنبش، جوانان اصلاح طلب با صدور بیانیه ای، ضمن ابراز نگرانی نسبت به وضعیت آنان و رفتاری که با خانواده شان صورت می گیرد، خواستار توقف روند فعلی در کشور و پایان "بساط شعبده بازی و دروغ" و سرکوب و خفقان شدند.


 در بیانیه جوانان اصلاح طلب آمده است: "اینک در آستانه یک سالگی حبس مهندس میر حسین موسوی، خانم دکتر زهرا رهنورد و شیخ مهدی کروبی، ضمن ابراز نگرانی نسبت به سلامت این عزیزان و نحوه نگهداری شان و رفتاری که با آنان و خانواده شان می شود اعلام می کنیم که این حبس ها و حصر ها چاره ی درد شما نیست و باید درمان را در جای دیگر جستجو کنید. تا دیر نشده صدای مردم خود را بشنوید، صدای جوانان وطن را بشنوید؛ آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد را از حبس رها ساخته و در کنار آنان تمام زندانیان سیاسی را آزاد کنید، امنیت را به جامعه و فعالان سیاسی برگردانید، به انتخابات آزاد و قانونی تن دهید و به این بساط شعبده بازی و دروغ پایان دهید که نظام بر آمده از مردم با تکیه به مردم نیز برپا می ماند نه با تهدید و ارعاب.

به گزارش کلمه، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


ملت شریف و جوانان آگاه ایران
ما جوانان اصلاح طلب با اندک بضاعتمان و با بزرگترین سرمایه مان که همانا پشتیبانی و یاری شما مردم شریف است گام در راهی نهادیم و جوانی مان را صرف آمالی کردیم که مگر از ره تدبیرش ایرانمان از این گردنه صعب تاریخ سربلند عبور کند که آینده ای زیباتر، با سعادت تر و آزادتر برای مردمان مان رقم زنیم.


ما نسلی هستیم که با گفتمان انقلاب اسلامی زاده شدیم. ما آینده سازانی هستیم که پیر جماران نویدمان می داد. فرزندان خمینی کبیر که خود را موظف می دانند نگذارند میراث وی به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. فرزندان پدرانی که بی دریغ جان در کف نهادند و رفتند تا نگذارند ذره ای از این خاک به دست بیگانه بیفتد. فرزندانی که خود را نه زاده دوم خرداد که میراث دار مشروطه و نهضت ملی و وامدار انقلاب اسلامی می دانند و مومنانه بر این اعتقاد پای می فشارند که “اصلاحات” ممکن ترین مسیر برای داشتن ایرانی آباد و آزاد و توسعه یافته است. ما باور داریم که بهترین شیوه برای رسیدن به این هدف تنها تمکین به خواست اکثریت مردم است. ما مصرانه اعتقاد داریم “میزان رای ملت است”.


جوانان ایران زمین
اکنون پس از گذشت ۳۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، می بینیم که نا اهلان و نامحرمان انقلاب را مصادره کرده و شعارهای انقلاب خصوصا آزادی و جمهوری اسلامی به فراموشی سپرده شده است. قرار بود که میزان رای ملت باشد، قرار بود که مردم خود حاکم برای سرنوشتشان باشد و قرار بود که همه آزاد باشند از استاد مارکسیست تا استاد مسلمان در کنار هم تدریس کنند و سخن بگویند. از این رو نیز در تمامی این سال ها با تمامی موانع و مشکلات پیش رو که حتی در مواقعی شرایط را ناعادلانه می نمود در تمامی “انتخابات” ها حضور داشتیم و شما را به پیگیری و مطالبه حقوق حقه تان در تعیین سرنوشت آینده کشور تشویق می نمودیم.


اما متاسفانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و وقایع پس از آن شرایطی را رقم زد که همگی شاهد آن بودیم. ابهامات و سوالات فراوانی که هیچ گاه از سوی برخی مراجع و مسئولان پاسخ داده نشد و در ادامه عدم اقناع افکار عمومی به فجایعی منتهی شد که دل هر انسانی را به درد می آورد. در این بین نیز بیشترین هزینه نیز به جوانان- فارغ از دیدگاه ها و جناح بندی های سیاسی- وارد شد. دستگیری ها و بازداشت های گسترده دوستان مان که در ستادهای انتخاباتی فعال بودند.


در این میان دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، دو یار انقلاب نخست وزیر امام و رییس دو دوره مجلس شورای اسلامی آقایان میر حسین موسوی و کروبی بر سر پیمانی که با جوانان بسته بودند ایستادند و ما را در این روزهای سخت و تلخ تنها نگذاشتند. آنان یک سال محکم ایستادند، توهین شدند دم بر نیاوردند، به خانه هایشان حمله شد صبوری کردند، شهید دادند با شهدای مردم همدلی کردند، اسیر دادند به دیدن اسرای دیگر رفتند و با مردم ماندند تا ۲۵ بهمن ۱۳۸۹٫


بهار عربی فرارسیده بود و موسوی و کروبی از وزارت کشور تقاضای مجوز کردند برای راه پیمایی آرام و مسالمت آمیز، برای همدلی و همراهی با تمامی مردم آزادی خواه جهان خصوصا برای همکیشان خود در کشورهای منطقه، اما چون همیشه و برخلاف اصل ۲۷ قانون اساسی خواست مردم به هیچ انگاشته شد و حضور آنان در خیابان های شهر با تهدید مواجه شد.


مردم اما آمدند تا دعوت رهبران خود را لبیک گفته باشند و آن روز در خیابان های تهران آن شد که همه می دانیم به خون غلطیدن دو جوان و زخمی و بازداشت شدن عده ایی از جوانان وطن و از همه مهمتر در حصر شدن دو رهبر جنبش سبز از آن روز. آقایان موسوی و کروبی و خانم دکتر رهنورد که قصد خروج از خانه داشتند را به خانه برگرداندند و از آن روز بر سر کوچه اختر دیوار آهنین کشیدند و بر پنجره های خانه شیخ میله های فلزی و از آن روز حصر که نه حبس خانگی شروع شد.


جوانان سبز وطن
اکنون یک سال از حبس شدن رهبرانمان می گذرد، دو یار صدیق امام، نخست وزیری که در تمام سال های سخت جنگ سعی کرد همیار و همراه مردم خود باشد و رییس مجلسی که همیشه بر سر آرمان های انقلاب ایستاد و در کنار آنها صدها جوانی که این روزهای خود را در زندان ها می گذارنند. بهاورها، صحابه ها، ملیحی ها، زیدآیادی ها، مومنی ها، باستانی ها، خوربک ها و محمودیان ها و صدها جوان گمنامی که تنها به جرم گرم کردن انتخابات اکنون در زندان به سر می برند.


گناه موسوی و کروبی چه بود جز ایستادگی بر سر حقوق مردم و آرمان های انقلاب؟ گناه جوانان چه بود جز باور داشتن صندوق های رای؟ متاسفانه این هزینه ها تنها به دلیل گوش فرا ندادن مسئولان به انتقادهای مشفقانه دلسوزان نظام به کشور تحمیل شد.


مهندس موسوی بارها و بارها در بیانیه های خود این روزها را هشدار داده بود، روزهایی که اختلاس ها میلیاردی می شود و فساد به نهایت خود میرسد و کشور در سراشیبی سقوط و بحران های بین المللی تشدید می شود، تمامی این ها در بیانیه های دلسوزانه و مشفقانه موسوی و کروبی بود اما نهایت این دلسوزی ها شد زندانی یک ساله بدون ملاقات و بی بهره از ابتدایی ترین امکانات یک زندانی سیاسی.


درهای خانه هایشان را به روی ما بستید که چه شود؟ صدای حق طلبی آنها در گوش ما جاودانه شده است و فریاد “هل من ناصر ینصرنی” آنان را مدتها هست که لبیک گفته ایم. فرقی نمی کند رهبران ما در حبس باشند نیز ما ایستاده ایم محکم و استوار بر سر پیمان خویش که همان پیمان با امام و انقلاب و شهدا که در مقابل ظلم سر فرود نمی آوریم که در مقابل ناعدالتی لحظه ایی سکوت نمی کنیم که بر سر پیمان سبز خود با مردممان ایستاده ایم.


ملت شریف و جوانان اگاه ایران
اینک در آستانه یک سالگی حبس مهندس میر حسین موسوی، خانم دکتر زهرا رهنورد و شیخ مهدی کروبی، ضمن ابراز نگرانی نسبت به سلامت این عزیزان و نحوه نگهداری شان و رفتاری که با آنان و خانواده شان می شود اعلام می کنیم که این حبس ها و حصر ها چاره ی درد شما نیست و باید درمان را در جای دیگر جستجو کنید. تا دیر نشده صدای مردم خود را بشنوید، صدای جوانان وطن را بشنوید؛ آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد را از حبس رها ساخته و در کنار آنان تمام زندانیان سیاسی را آزاد کنید، امنیت را به جامعه و فعالان سیاسی برگردانید، به انتخابات آزاد و قانونی تن دهید و به این بساط شعبده بازی و دروغ پایان دهید که نظام بر آمده از مردم با تکیه به مردم نیز برپا می ماند نه با تهدید و ارعاب.


طومار امضاء برای آزادی بی‌قید و شرط رهبران جنبش سبز و تمامی زندانیان سیاسی در ایران

Posted: 13 Feb 2012 05:16 AM PST

کارزار همبستگی با جنبش سبز مردم ایران
 جـــرس: در ادامۀ تلاش ها برای محکومیت تداوم بازداشت زندانیان سیاسی و حصر غیر قانونی راهبران جنبش سبز، گروهی از فعالان ایرانی تحت عنوان «کارزار همبستگی با جنبش سبز مردم ایران»، با انتشار فراخوانی، خواستار مشارکت همگانی در این زمینه شدند.


به گزارش تارنمای این آکسیون بین المللی، طوماری برای جمع آوری امضا به چند زبان مختلف آماده شده است، که قرار است از سراسر جهان به مقامات ایران ارسال شود.


در بیانیه ای که فعالان کارزار به همین منظور منتشر کرده اند، آمده است:


از شما درخواست می‌کنیم که طومار بین‌المللی جمع‌آوری امضاء برای آزادی رهبران جنبش سبز و همهٔ زندانیان سیاسی در ایران را در سایت «کارزار همبستگی با جنبش سبز مردم ایران»» امضاء بفرمایید و از همهٔ آزادی‌خواهان دیگر نیز بخواهید که نام خود را بدین طومار بیافزایند.


هدف این است که در اسرع وقت هزاران نسخه از این طومار با امضای افراد و گروه‌های خواستار استقلال، آزادی‌، و عدالت‌ اجتماعی برای مردم ایران، از سراسر جهان به مقامات جمهوری اسلامی ایران ارسال گردد و از آنها طلب شود که همهٔ زندانیان سیاسی ایران و رهبران محبوس جنبش سبز را آزاد کنند.


با امضای این طومار، نامهٔ شما به‌طور خودکار برای مقامات جمهوری اسلامی ایمیل می‌شود.


این طومار به چهار زبان فارسی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی در روی سایت «کارزار همبستگی» قرار داده شده و از هم‌اکنون، حتی پیش از علنی شدن، از سوی ده‌ها نفر از شخصیت‌های برجسته جهان و همچنین مسؤولان تعدادی از سازمان‌های پیشرو هوادار صلح و آزادی و اتحادیه‌های کارگری امضاء شده است.


درخواست می‌کنیم که هر چهار نسخهٔ طومار را امضاء بفرمایید تا امضای شما در زیر هر چهار نسخه قرار گیرد.


«کارزار همبستگی با جنبش سبز مردم ایران»


آدرس تارنما:

http://karzar.org


و


http://karzar.org/English