جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


مریم بهروزی درگذشت

Posted: 18 Feb 2012 07:49 AM PST

 
جرس: مريم بهروزي دبيركل جامعه زينب(س) ظهر امروز دار فاني را وداع گفت.

به گزارش خبرگزاري  ايسنا مريم بهروزي از فعالان زن اصولگرا كه مدتي بود از بيماري رنج مي‌برد، ظهر امروز(شنبه) درگذشت.

وي براي نهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي كانديدا شده بود.

 

گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید

Posted: 18 Feb 2012 06:39 AM PST

عایشه محمدی

در اردیبهشت 82  کتابی با عنوان سروش مردم  توسط انتشارات دادار منتشر شد. به زعم نویسنده   استاد محمد رضا شجریان در این کتاب در قالب یک مصاحبه مفصل به ارايه ديدگاههایش درخصوص موسيقی  می پرداخت. در این کتاب آمده بود که آهنگ مشهور بیداد ساخته ی محمد رضا لطفی است!دود و عود اثر پرویز مشکاتیان است!و آهنگ انتظار را محمدعلی کیانی نژاد ساخته است! و سروچمان در دستگاه ماهور اجرا شده است و..  این کتاب در کمتر از یکماه به چاپ دوم رسید. انتشار این کتاب خیلی ها را به زحمت انداخت  . بزودی مشخص شد که  بخش اعظمی از این کتاب کپی برداری از کتاب معتبری به اسم راز مانا است و سرشار از اغلاط فاحش . نسخه ی انگلیسی آن که ظاهرا نسخه مرجع باید باشد از اساس وجود خارجی ندارد و  استاد شجریان، در گفتگویی با روزنامه همشهری معترض آن شد گفت که اين كتاب از نظر من از درجه اعتبار ساقط است چرا که  با مؤلف كتاب هيچ گونه مصاحبه اي نداشته است و تنها یکبار نویسنده جوان کتاب را در خانه علیزاده دیده است و بخش اعظم آن کپی برداری از کتاب راز ماناست و...... به تدریج نسخه ی باقی مانده ی این کتاب از بازار جمع آوری شدند و... .نویسنده! و مترجم! این کتاب  دکترعرفان قانعی فرد فارغ التحصیل دانشگاه كمبریج انگلستان و عضو هیات علمی دانشگاه دورهام انگلستان بود!  که سعی کرد با انتشار یادداشتی از شجریان بابت این کار خود عذر خواهی کرد و اقرار کرد که اصل کتاب انگلیسی آن وجود خارجی نداشته و از متن شفاهی راز مانا چگونه استفاده کرده است و ....

اردیبهشت 88، کتابی با عنوان  « پس از شصت سال»  در ایران  منتشر شد  . این کتاب هزار صفحه ای،به زعم نویسنده آن زندگی نامه رسمی! و خاطرات جلال طالبانی رئیس جمهورفعلی عراق به روایت خود او بود که در صورت صحت می توانست به عنوان سند مهمی در تاریخ معاصر عراق و منطقه قابل استفاده باشد. خرداد 89، در کتابخانه ی ملی تهران مراسمی برای معرفی این کتاب برگزار شد. در این افتتتاح 18 نفره، حاضران شرکت کننده در جلسه به شدت به محتوای کتاب وتعریف تاریخ و هتک  بسیاری از شخصیت های مهم تاریخ معاصر کردستان اعتراض کردند.صادق زیبا کلام استاد تاریخ دانشگاه تهران گفت که نمره نویسنده آن صفر است وبخشی از سخنان نویسنده کتاب را درباره ی خود در همان جلسه تکذیب کردو جلال جلالی زاده نماینده  سابق مردم سنندج نویسنده را به رعایت امانت توصیه کرد و.....


دفتر جلال طالبانی رئیس جمهور کتاب به انتشار این واکنش نشان داد. دفتر اتحادیه ی میهنی کردستان با
انتشار بیانیه ای انتساب آن را به جلال طالبانی، تکذیب کرد. در متن این بیانیه آمده است که « نویسنده فرد صادقی نیست و نوشته هاي او آکنده از اشتباه و اظهارات ساختگي است و امضايي که بر روي کتاب شبهه دار او به چشم مي خورد نيز به قلم طالباني نيست . رئیس جمهور عراق نیز در کنگره روزنامه نگاری کردستان عراق در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد نویسنده و کتاب تصریح کرد : " این نکته را باید تصحیح کنم که این فرد به هیچ وجه از نزدیکان من نبوده است. تنها از من خواست که برای کمک به نوشتن پایان نامه دکترایش، به چند سوال او پاسخ دهم و تاکید کرد که پیش از این با کلینتون (رئیس جمهور آمریکا) و رئیس جمهور اسرائیل هم دیدار و گفتگو داشته است. اما پس از پاسخ دادن به سوالات او، به رفتارش مشکوک شدم و او را از خود دور کردم."  نویسنده و مترجم این کتاب نیزعرفان قانعی فرد بود که وعده انتشار این کتاب را به 4 زبان زنده ی دنیا داده بود !

 

کتاب "خاطرات یک رعیت کرد " در سال 1379 در ایران چاپ رسیده است. مترجم! این کتاب، مدعی است که این کتاب را از زبان انگلیسی به فارسی برگردانده است و روایت زندگی شخصی به نام "روناک یاسین"یکی از اساتید دانشگاه هاروارد است که در جریان تحصیل خود در هاروراد با او آشنا شده است.ده سال بعد حسین حسینی استاد دانشگاه سلیمانی، در یک تحقیق مختصر علمی نشان داد که  «روناک یاسین» که در کتاب با عنوان استاد هاروراد و... از او یاد شده بود وجود خارجی ندارد!  حسین حسینی دامنه ی تحقیقات خود را گسترده تر کرده و با انتشار چند مقاله ی کوتاه نشان داد که ادعای مترجم کتاب در خصوص اخذ مدرک زبان شناسی دکترا از دانشگاه کمبریج از بنیاد محال است چون در دانشگاه کمبریج رشته مذکور وجود ندارد و نام فرد در هیچکدام از رکوردهای دانشگاهی به چشم نمی خورد. حسینی همچنین نشان داد که نویسنده برخلاف مدعیات خود دانشجوی دانشگاه هارواد آمریکا نیز نبوده و.... .انگیزه حسین حسینی تنها «روشن شدن حقیقت» بود چون در تمام عمرش نه نویسنده را دیده بود و او را به هیچ وجه می شناخت. مترجم این کتاب سراسر کذب، خالق شخصیت دروغین روناک یاسین و مدعی دکترای دروغین در دانشگاههای کمبریج و هاروارد عرفان قانعی فرد بود.

هر چند هر کدام از این موارد، به تنهایی برای بی اعتبار شدن جایگاه یک فرد در عرصه ی رسانه و تحقیق کافی است اما حواشی عرفان قانعی فرد بسیار بیشتر از اینهاست.ابوالحسین بنی صدر، صارم الدین صادق وزیری، عطاالله مهاجرانی، عبدالله حسن زاده، مرحم ادب، مرحوم یونسی و.. و... هر کدام به نحوی از عدم صداقت و تحریف اظهارات خود توسط عرفان قانعی فرد شاکی شده اند که با یک گوگل کردن ساده قابل کشف است ... 


و توضیح نهایی
: جستجوی یک روزه نگارنده نشان می دهد که عرفان قانعی فرد ( که  تا به حال او را ندیده ام) نه تنها دکتر نیست و تحصیلات او در مقاطع پیش از آن نیز صحت ندارد، بلکه با فهرست بلند بالایی از جعل وسوء استفاده روبروست . ادعاهای سراسر کذب او در انتشار فرهنگ های یونانی و فرانسوی و نروژی و ادعاهای او در خصوص برگزاری مناسب ها  سخنرانی ها و... ابلهانه تر و ساده تر از آن است که محل اعتنا باشند ( این لینک ها ( + و + و +  )را ببنید تا به من برای استفاده از این واژگان حق دهید). در کردستان عراق او را شناخته و رانده اند و ..


  برای نگارنده اصلا عجیب نیست که اینکه این فرد در ایران امروز راست راست راه می رود و می آید و می رود و می پرد و می نویسد و تهمت می زند ، که در جستجو پیرامون شخصیت او می شود نشانه هایی از همراهی با روح الله حسینیان درمرکز
اسناد انقلاب اسلامی یافت که رسالتی جز تیشه زدن به ریشه ی تاریخ و حقیقت ندارد.

حتی  اگر این را هم نادیده بگیریم، در مملکتی که  سنگ ها را بسته و سگ ها را گشاده اند و بهترین فرزندان ملت در زندان و تبعید و حصر به سر می برند، طائب و رحیمی و مرتضوی صاحب قدر اند و موسوی و رهنورد و کروبی در حصراند، برکشیدن کسانی چون قانعی فرد به جایگاه محقق تاریخ معاصر نیز بسیار عادی است.

تنها در عجبم که رسانه های رسمی و پر مخاطبی چون بی بی سی و صدای آمریکا و روزنامه شرق! باز هم و باز هم !چرا به این سادگی فریب می خورند و تریبون های زنده خود را در اختیار او می گذارند تا هتاکی هایش را بپرورد و در عرصه ی عموم تکرار کند و عوام را بفریبد ( +). خواص را به زحمت بیاندازد ( + و+ و+ )! یا این همه آدم صاحب نام چگونه فریب او را خورده اند و... شاید هم چیزهای دیگری هست و ما بی خبریم. پناه بر خدا ...

 
 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

پدر عبدالله نوری  در بیمارستان بستری شد

Posted: 18 Feb 2012 05:15 AM PST

 

جرس: پدر عبدالله نوری در بیمارستان بستری شد.

 

حاج محمد علی نوری پدر عبدالله نوری به دلیل عارضه شدید مغزی و ریوی در بخش مراقبت های ویژه (آی سی یو) یکی از بیمارستان های اصفهان بستری شد.


تیم پزشکی معالج، وضعیت سلامتی وی را نگران کننده و بحرانی می دانند.


محمد علی نوری پدر شهید مهدی نوری و مرحوم دکتر علیرضا نوری (رئیس فقید کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ششم) و از متدینین و معتمدین شهر اصفهان
و نیز از دوستان نزدیک و همراهان آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی و شهید مظلوم آیت الله دکتر محمد بهشتی می باشد.


جرس سلامتی و بهبودی وی را از خدای مهربان خواستارست.

 

 

دفاعیات ناتمام متهم ردیف اول پرونده اختلاس بزرگ

Posted: 18 Feb 2012 03:18 AM PST

درخواست اشد مجازات توسط دادستانی

جـــرس: در جریان نخستین جلسه دادگاه متهمان اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، نماینده دادستان تهران موارد اتهامی متهم ردیف اول را افساد فی الارض اعلام کرد و خواستار اشد مجازات برای وی شد.


اما متهم اصلی پرونده، که دفاعیاتش ناگهان توسط دادگاه ناتمام گذاشته شد، با بیان اینکه "اگر فکر خلاف داشتم و اگر می‌خواستم همه پول را از کشور خارج می‌کردم"، تاکید کرده بود که "من یک فعال اقتصادی بودم و قسمت اعظم پول ها در کار اقتصادی کشور بوده، ما 17 کارخانه ایجاد کردیم و اگر می خواستم کلاهبرداری کنم تمامی پول ها را به خارج از کشور می بردم. کارشناسان شما بروند ارزیابی کنند تا ببینند چقدر از این پول ها در داخل هزینه شده است."


به گزارش تارنمای «دادسرای عمومی و انقلاب تهران»، در نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات متهمان فساد بزرگ بانکی که از صبح شنبه 29 بهمن ماه در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی سراج برگزار شد، پس از اظهارات دادستان تهران، فراهانی نماینده دادستانی تهران به قرائت گردشکار پرونده و نیز اتهامات متهم «م . الف » متهم ردیف اول این پرونده پرداخت.


اظهارات دادستان؛ ارتباط سازمان یافته با مدیران سیاسی
در ابتدای این جلسه ، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران در مقدمه کیفرخواست صادره علیه متهمان گفت: "... فساد مالی نه تنها مانع بزرگی برای تحقق اهداف نظام اسلامی است بلکه فساد اقتصادی سازمان‌یافته هر نظامی را متلاشی می‌کند و از این رو پیوند نامیمون ثروت و قدرت در دنیا به یک نگرانی عمومی تبدیل شده است و موجب تصویب معاهدات بین‌المللی مختلف برای مبارزه با فساد گردیده است.


آثار و پیامدهای فساد مالی آن چنان برای هر نظام و کشور مضر است که بسیاری از کشورها شدیدترین مجازات را برای مفسدین اقتصادی لحاظ کرده‌اند. جمهوری اسلامی ایران نیز برای مفسدین اقتصادی از همان دهه‌ی اول انقلاب به بعد در چند قانون بعضی از مفسدین اقتصادی را به عنوان مفسد فی‌الارض شناخته و برای آنان مجازات افساد فی‌الارض پیش‌بینی گردیده است. در مورد پیشگیری از فساد مالی و مبارزه با آن، همه قوا و همه دستگاه‌ها مسؤولیت دارند و البته وظیفه‌ی دستگاه قضایی در این خصوص خطیرتر و سنگین‌تر است. قوه قضاییه باید با مفسدین و کسانی که جرم آن‌ها ثابت شد بدون اغماض و تبعیض برخورد نماید که برای دیگران عبرت و بازدارنده باشد و از طرفی باید نهایت دقت و احتیاط را داشته باشد که خدشه‌ای بر فعالیت‌های سالم اقتصادی و جرأت و جسارت فعالان در این عرصه وارد نشود.
ریاست محترم دادگاه:
صاحبان اصلی شرکت سرمایه‌گذاری آریا، چهار فرزند ذکور منصورخان ، از ملاکین منطقه‌ی عمارلو در شهرستان رودبار می‌باشند. برادران "خسروی" پیش از تأسیس شرکت آب معدنی داماش، زندگی کاملاً معمولی داشتند، تا این که چند سال قبل، تصمیم به اخذ وام و تأسیس یک واحد صنعتی تولید آب معدنی در منطقه‌ی داماش شهرستان رودبار گرفتند. آنان در همان گام اول برای تسریع در روند اجرایی و پیش‌برد اهداف خود، با ارتباط‌های ناصحیح با برخی عناصر اجرایی و سیاسی و پرداخت رشوه اولین قدم را برداشتند و ثروتی کسب کردند. این ارتباط‌های ناصحیح و پرداخت رشوه و کسب درآمد نامشروع به کام آنان شیرین آمد. آنان در سال 1385 شرکتی به نام «توسعه سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا» تأسیس کردند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ اقدامی در آلوده‌سازی افراد و عوامل موثر دستگاه‌ها فروگذار نکرده‌اند. طبق اسناد موجود در پرونده، ده‌ها مورد پرداخت رشوه به برخی از کارکنان، مدیران بانک‌ها و افراد و برخی دستگاه‌های اجرایی تحت عناوین مختلف صورت گرفته است.
گروه مذکور در چند سال اخیر با رهبری «م.الف» با فساد پیچیده و سازمان‌یافته و ارتباطات ناصحیح و پرداخت رشوه‌های کلان و یا پرداخت‌هایی تحت عناوین دیگر به چند هزار میلیارد تومان ثروت نامشروع دست یافت که پس از کشف جرم و تشکیل پرونده قضایی به لحاظ پیچیدگی و ابعاد گسترده فساد مالی ضرورت داشت در بررسی وضعیت سرمایه، گردش مالی، عملکرد اجرایی، مصوبات، وام‌ها، زمین‌های خریداری شده، مالیات، واردات، صادرات، اعتبارات اسنادی، وثایق، سهام‌داران و فعالیت تمامی شرکت‌های تابعه‌ی شرکت توسعه سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا، رسیدگی دقیقی صورت گیرد و در این راستا تیم‌های متعدد قضایی، نظارتی، اجرایی و اطلاعاتی تشکیل گردید تا با جدیت، موضوعات مذکور را پیگیری ‌نمایند. این امر، علاوه بر شفاف‌سازی وضعیت آن‌ها، حجم کلانی از ثروت‌های نامشروع و بادآورده‌ی این گروه را آشکار کرد.

ریاست محترم دادگاه:
پرونده‌ی حاضر، مصداقی از یک باند متشکل و سازمان‌یافته است که با اقدامات مجرمانه‌ در قالب یک شرکت سرمایه‌گذاری، امنیت اقتصادی جامعه را مخدوش کرده است. کشف جرم و تعقیب گروه سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا که در کمتر از یک دهه فعالیت، به یک قطب اقتصادی در کشور تبدیل گردیده است، از مردادماه سال جاری آغاز گردید و به لحاظ گسترده بودن فعالیت‌های گروه و ارتکاب این فعالیت‌ها در حوزه‌های قضایی مختلف از جمله تهران و نیز اهمیت موضوع، در مهرماه سال جاری، رسیدگی به پرونده از دادسرای عمومی و انقلاب اهواز، به دادسرای عمومی و انقلاب تهران احاله شد که به لحاظ اهمیت پرونده از طرف ریاست محترم قوه قضاییه، ناظر ویژه تعیین شد. رسیدگی به این پرونده علاوه بر روند مورد نیاز و معمول در پرونده‌های قضایی، که تحقیق در خصوص متهمان و جمع‌آوری ادله را در پی داشت، از جهت نظارت بر اداره‌ی شرکت‌های گروه سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا به منظور حفظ اموال و نیز جلوگیری از تعطیلی کارخانجات و شرکت‌ها، مستلزم فعالیت‌ها و تلاش شبانه‌روزی همکاران ما در بخش‌های مختلف بوده است که بحمدالله پس از چهار ماه منتهی به صدور کیفرخواست برای تعداد زیادی از متهمان این پرونده (شامل 33 جلد و بالغ بر 12 هزار صفحه) شده است. این کیفرخواست دربرگیرنده‌ی موارد اتهامی سی و دو نفر از متهمان این پرونده و درخواست مجازات برای آنان است و پرونده نسبت به اتهامات دیگر متهمان و نیز سایر اتهامات برخی از متهمان موضوع همین کیفرخواست مفتوح است..."


اشد مجازات می خواهیم
بعد از سخنان دادستان، فراهانی نماینده دادستانی تهران به قرائت گردشکار پرونده و نیز اتهامات متهم «م . الف » متهم ردیف اول این پرونده پرداخت.


وی گفت : آقای « م . الف » مدیرعامل شرکت توسعه¬ی سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا و رییس هیأت مدیره¬ی شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران ، طی سال‌های گذشته مبادرت به تأسیس و یا خرید شرکت‌های متعدد به‌رغم زیان‌ده بودن آن‌ها نموده و با استفاده از مقررات جاری وقت که به تناسب شرایط حاکم بر اقتصاد کشور وضع گردیده‌اند، پس از برقراری ارتباط با بعضی از مدیران بانکی و اشخاص صاحب نفوذ، از سیاست‌های انبساطی بانک‌ها در پرداخت تسهیلات به بهانه‌ی کارآفرینی و اشتغال، سوءاستفاده نموده و منابع هنگفتی را از شبکه بانکی کشور جذب می‌نماید.

فراهانی اضافه کرد: در ادامه، آقای م. الف برای وسعت بخشیدن به دامنه اخذ تسهیلات و فرار از مقررات سیستم بانکی، با تبانی و همکاری دو متهم دیگر پرونده ظرف کمتر از یک سال تعداد دهها فقره گشایش اعتبار اسنادی ایجاد و تنزیل می‌ نماید در حالی که در هیچ کدام از گشایش‌های تنزیل شده، کالایی بین دو شرکت مبادله نمی‌گردد و صرفاً به همان اسناد صوری اکتفا گردیده است این درحالی است که هشدارهایی نیز در زمینه سوء عملکرد گروه سرمایه گذاری امیرمنصور آریا از سوی کمیسیون اصل نود به بانک مرکزی و برخی از بانکها ارایه شده بود.


فراهانی در ادامه به شیوه های سوء استفاده متهم ردیف اول این پرونده از اشخاص پرداخت و در خصوص متهمان دیگر این پرونده نیز گفت : دسته‌ی اول از متهمان به عنوان شرکای اصلی متهم ردیف اول نیز محسوب می‌گردند که در تمام مراحل و عملیات مادی این فرایند، از جعل اسناد و استفاده از اسناد مجعول، مبادله‌ی اسناد گشایش اعتبار اسنادی، ایجاد شرکت‌هایی در ظاهر غیروابسته به گروه امیرمنصور آریا، ، انتقال و تبدیل عواید و وجوه ناشی از گشایش‌ها از طریق شرکت‌ها و افراد واسطه یا خرید املاک، شرکت داشته اند.


وی ادامه داد: دسته دوم از متهمان کسانی هستند که به عنوان شریک آقای م . الف در این فرایند اقدام نموده‌اند، دسته‌ی سوم از این متهمان، اشخاصی هستند که ارتباط آقای م . الف با مدیران بانک‌ها را جهت تبانی، برقرار نموده‌اند، دسته‌ی چهارم از این متهمان، اعضای هیأت مدیره شرکت‌هایی هستند که متقاضی تنزیل گشایش‌های اعتبار اسنادی صوری گردیده‌اند که بعضی از آنها به طمع کارمزد وجوه، به این عمل مبادرت نموده‌اند. بعضی نیز به انگیزه‌ی اخذ دستمزد و حقوق گزاف در ارتکاب بزه شرکت نموده‌اند، دسته‌ی پنجم، برخی کارکنان گروه سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا هستند که عالمانه و با توجه به رابطه‌ی استخدامی ایشان و دریافت حقوق گزاف، هر یک قسمتی از بزه را عهده‌دار بوده‌اند و دسته‌ی ششم اعضای کمیته‌ی اعتبارات و هیأت مدیره، بازرسی و اداره‌ی مناطق آزاد برخی بانکها می‌باشند که بعضاً در انجام وظایفشان، در حفظ وجوه دولتی، تفریط و اهمال نموده‌اند و یا بعضاً عالمانه و عامدانه در تکمیل این فرایند اقدام نموده‌اند.


نماینده دادستان تهران در پایان موارد اتهامی متهم ردیف اول را افساد فی الارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تبانی و فساد در شبکه  بانکی کشور و توسل به روش‌های متقلبانه و مجرمانه و اخذ میلیاردها تومان وجوه غیرقانونی، با علم به مؤثر بودن موضوع در مقابله و اضرار به نظام و مشارکت در کلاهبرداری کلان و تحصیل مال از طریق نامشروع جمعاً به مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۴۰۰/۵۵۴/۲۸ ریال با تشکیل و رهبری یک شبکه سازمان‌یافته برای ارتکاب جرایمی نظیر ارتشاء، اختلاس، کلاهبرداری، جعل و استفاده از اسناد مجعول و صوری، شرکت در پول‌شویی از طریق مصرف عواید حاصل از جرم ، پرداخت بیش از سی فقره رشوه ، استفاده از اسناد مجعول متعدد مرتبط با گشایش های اعتبار اسنادی تنزیل شده و معاونت در جعل اسناد و تسهیل وقوع بزه اعلام کرد.


نماینده دادستان در پایان این گزارش ضمن اشاره به مستندات قانونی، خواستار مجازات برای متهم ردیف اول شد.


تخلفات شرکت امیر منصور آریا در ارتباط با بانک صادرات
نماینده حقوقی بانک صادرات ایران در جلسه دادگاه گفت: بانک صادرات در این پرونده بی‌گناه بوده و تنها بدنام شده است.


به گزارش مهر، در ادامه روند رسیدگی به پرونده فساد مالی بزرگ، نماینده حقوقی بانک صادرات در گزارش شکایت خود از متهمان پرونده گفت: بانک صادرات ایران شعبه‌ای در مجاورت شرکت گروه ملی فولاد ایران که دولتی بوده است داشته که این شعبه در سال 1363 تاسیس شده و پس از اینکه این شرکت در تاریخ 8 تیرماه 88 توسط سازمان خصوصی سازی از طریق مزایده به شرکت امیر منصور آریا واگذار شد، شرکت آریا مدیر قبلی شرکت فولاد را دوباره استخدام کرده و با سندسازی اقدام به تهیه اسناد اعتباری کردند که تمامی این اسناد صوری بوده است.


وی خطاب به قاضی دادگاه گفت: بانک صادرات به علت مخدوش شدن وجهه خود در داخل و خارج از کشور، هتک حیثیت مدیران و کارکنان و در معرض خطر بودن ال سی‌ها از این متهمان شکایت دارد. همچنین بانک صادرات با توجه به اسناد پرونده اعلام می‌کند که هیچ مبلغی از بانک صادرات خارج نشده و تمامی این اوراق ساختگی بوده است.


اعترافات متهم ردیف اول
به گزارش فارس، متهم ردیف اول پرونده فساد مالی اخیر (اختلاس سه هزار میلیاردی) در دفاعیات خود با بیان اینکه به پرداخت 30 مورد رشوه اعتراف کردم در حالی که موارد پرداختی به آقای «ک» در زمینه امور خیریه بوده است، گفت: همه این مبالغ را در قالب چک پرداخت کردم که حجم آن حدود 2 میلیارد و 450 میلیون تومان بود.


وی درباره پرداخت رشوه به یکی دیگر از متهمان پرونده به نام «خ - الف» گفت: به این فرد هم حدود 900 میلیون تومان پرداخت کرده‌ام که برای حفظ سهمیه شمش در فولاد بود.


خسروی درباره پرداخت رشوه به مدیرعامل فراری بانک ملی، گفت: خاوری شماره حسابی در کانادا اعلام کرده بود و قرار بود 2 میلیون دلار به حساب او واریز شود اما در پیگیری‌های بعدی متوجه شدم مبلغ 3 میلیون و 109 هزار و 450 دلار به حساب او واریز شده است که قرار بود در ازای پرداخت این مبلغ سقف اعتباری ما را از طریق بانک مرکزی بالا ببرد. پولی که داده شد به این دلیل بود نه برای تنزیل.


وی ادامه داد: همچنین برای تنزیل در یکی از بانک‌ها 1.1 درصد کارمزد را به آقای «هـ - س» دادم که برخی تنزیل‌ها را انجام دهد.


خسروی درباره ارتباطات میان او و وزارت راه و ترابری گفت: برای اینکه پروژه‌ای را در اختیار بگیریم و 8 هزار نیرو را که نیازمند کار بودند. این پول را پرداخت کردم، قصد خیانت به کشور را نداشتم وگرنه می‌توانستم به راحتی پول‌ها را از کشور خارج کنم.


وی درباره اینکه بخشی از پول‌ها را از کشور خارج کرده‌ام، گفت: به دلیل اینکه تحریم بودیم باید پول را نقداً پرداخت می‌کردیم زیرا بدون پرداخت نقدی پول اجازه گشایش اعتبار به ما نمی‌دادند.


وی در زمینه راه‌آهن خط شیراز - بندرعباس گفت: در این پروژه مشاوری به ما معرفی شد که بالاتر از نرخ با آن قرارداد بستیم تا آقایان بتوانند پولشان را بگیرند و کار را به ما بدهند.


در این زمینه سه تفاهم‌نامه اجرا کردیم و یکی از مشاوران از ما 400 میلیون تومان پول گرفت تا آن را به یکی از مسئولان وقت وزارت راه بدهد اما باز هم اتفاقی نیفتاد تا اینکه کار به صورت فاینانس انجام شد.


خسروی با بیان اینکه در 16 مورد بقیه پرداخت رشوه بسیاری از آنها عیدی بوده است، گفت: مواردی هم مربوط به خاوری و مسئولان وزارت راه است، مبالغ را به جزئیات یاد ندارم و به طور کلی در حیطه اطلاعاتی آقای «گ» است.


خسروی با بیان اینکه 4 میلیارد تومان به یکی از مشاوران در قالب چک پرداخت کردم، گفت: این پول به حساب یکی از مشاوران که در خاطرم نیست واریز شد و او از سهم خود 700 میلیون تومان به عنوان پورسانت داده بود که این مبلغ به حساب ما برگشت و به 3 نفر از مسئولان وزارت راه هم پورسانت داده بود.


متهم ردیف اول پرونده فساد مالی درباره پرداخت پول با کیف‌های مشکی‌رنگ گفت: بابت پول‌هایی که آقای «ن» برای مشارکت به ما داده بود 8 میلیارد تومان به او پرداختیم که بیش از 7 میلیارد آن درون کیف‌های مشکی‌رنگ بود و بقیه آن هم به حساب امور خیریه واریز شده بود.


وی افزود: بابت ما به التفاوت سودی که شرکت فولاد می‌گرفت کیف‌ها را به آقایان «ن» و «س» دادیم و بخش‌هایی را هم آقایان «ن»» و «ش» گرفتند و معمولا درون کیف‌ها را با اسکناس‌های ریال، دلار و یورو پر می‌کردیم.


خسروی با بیان اینکه درون هر کیف مبالغ بین 200 تا 300 میلیون تومان قرار می‌گرفت، گفت: برخی را مقابل منزل خود، برخی در دفتر و برخی را هم در خیابان به آقای «ن» شخصا تحویل می‌دادم.


خانم «الف» کیف‌ها را به من می‌داد و من هم به او تحویل می‌دادم.


ارتباط با مدیران بانک ملی، بانک صادرات و بانک سامان
در ادامه جلسه نماینده دادستان در واکنش به اظهارات متهم مبنی بر بی‌اطلاعی از برخی اقدامات انجام شده، گفت: متهم در اظهارات خود گفت شبکه‌ای را ایجاد نکردم ولی اگر دقت کنید در دفاعیاتش مدعی شده است که در برخی موارد مسائل را به خاطر نمی‌آورد و باید از دیگران پرسید، با توجه به حجم فعالیت‌ها و رشوه‌های پرداختی طبیعی است که ایشان فراموش کنند برخی مبالغ را به چه کسانی داده‌اند.


وی افزود: این موضوع نشان می‌دهد که کار شبکه‌ای صورت گرفته است و ایشان برای اقدامات خود حلقه‌های متعددی از جمله برای ارتباط با مدیران بانک ملی، بانک صادرات و بانک سامان تشکیل داده بود.


وی افزود: بسیاری از کارکنان اعتراف کرده‌اند که به خاطر شدت اعمال فشار و کنترل متهم آنها حتی آب هم نمی‌خوردند بین زیرمجموعه مدیریتی وی اتفاق نظر وجود دارد که مدیریت همه کارها با خسروی بوده است.


نماینده دادستان با طرح این سؤال که آیا تشکیل شرکت‌های صوری برای خدمت به کشور بوده است، گفت: بر اساس اعترافات سایر متهمان تمام این اقدامات برای انجام جرایم بوده است.


وی با بیان اینکه متهم ردیف اول این پرونده را می‌توان سلطان رشوه نامید، گفت: پاشنه آشیل همه کارهای او برای رفع موانع پرداخت رشوه بوده است. خیلی‌ها حرص و طمع داشتند که با او ارتباط برقرار کنند تا مبلغی را از او بگیرند زیرا مشهور شده بود هر کس با او دست بدهد پولی دریافت می‌کند.


نماینده دادستان درباره اظهارات متهم مبنی بر اینکه برخی از مبالغ پرداختی را تحت عنوان امور خیریه داده است، گفت: اینها مؤسسات خیریه‌ای را بعضا با اسامی ائمه تشکیل داده بودند تا اسم رشوه دادن را پرداخت برای امور خیریه جا بزنند.


نماینده دادستان خطاب به متهم و با بیان اینکه سعی کنید با صداقت صحبت کنید، گفت: مهرگان امیرخسروی برادر متهم و خاوری به کانادا فرار کردند. آقایان «ح -س»، «ع- ش»، «ب-ب» در حال حاضر فراری هستند.
نماینده دادستان گفت: همین که متهم قبول دارد شرکت‌های صوری را تشکیل داده است در زمینه اخلال در نظام اقتصادی کفایت می‌کند.


وی خاطر نشان کرد: متهم می‌گوید از مجوز نداشتن اسناد بی‌خبر بوده است اما سؤالی که مطرح است این است که چگونه برای یک ال سی که چند ماه وقت لازم است ایشان در تهران بودند و در اهواز به طور روزانه برایش گشایش اعتبار می‌شد.


متهم بار دیگر در دفاع از خود گفت: من خودم هم قبول دارم با مدیریت من خلاف‌هایی صورت گرفته است،
همچنین مبلغ یک میلیون دلار به آقای «خ- م» پرداخت شد تا در بانک ملی سپرده‌گذاری کند. با آقای «الف» هم به طور خصوصی جلسه برگزار می‌کردم تا اینکه مجوز بانک آریا را گرفت.


خسروی با بیان اینکه 17 کارخانه تأسیس کردم، گفت: من اگر فکر خلاف داشتم و اگر می‌خواستم همه پول را از کشور خارج می‌کردم. من یک آپارتمان در آستاراخان خریدم و قرار بود به گفته خاوری از این طریق قرار بود بخشی از دلارها از این طریق وارد کشور شود.


وی با بیان اینکه 4 ماه پیش حرفی نزدم ولی الان می‌خواهم حرف بزنم و هر حکمی که صادر شود قبول دارم، گفت: می‌دانم که اقدامات خلاف من باعث تزلزل در کشور شده و می‌دانم که تمام اتفاقات با اطلاع من بوده است.


وی همچنین درباره جعل امضا گفت: شخصا به خانم «ع -ح» گفتم که در زمینه پرونده آهن و فولاد امضا کند اما این کار به معنی جعل نبود به عنوان مدیرعامل این کار را کردم و اگر به شخص دیگری هم می‌گفتم این کار را می‌کرد.


مه‌آفرید امیرخسروی درباره اتهامات خود در زمینه پولشویی گفت: از دو هزار و 800 میلیارد تومان، هزار میلیارد آن تسویه شده و این جزء قوانین است که به جای بانک مرجع می‌توان به بانک طلبکار پول داد که ما هم این کار را کردیم.


وی افزود: همه این کارها در اهواز انجام می‌شد و از اینکه مجوز نداشت خبر نداشتم. نمی دانستم که این اتفاقات پولشویی است ولی قبول دارم که این کارها اتفاق افتاده است.


قاضی سراج خطاب به متهم پرسید: از چه زمانی از موضوع ال سی ها باخبر شدی و می‌دانستی که سقف این شعبه پرداخت چنین مبالغی نبوده است و مگر امکان دارد اقدامات بدون پرداخت رشوه صورت گرفته باشد.


متهم در جواب گفت: بانک ملی برای اینکه به سود خودش برسد این کار را کرد و خاوری پولی را که گرفت برای این بود که سقف اعتبارات ما را بالا ببرد.


در ادامه جلسه آقای «س- ک» رئیس شعبه صادرات فولاد ملی در جایگاه قرار گرفت و در واکنش به اظهارات متهم ردیف اول گفت: خسروی به طور کامل از این ماجراها اطلاع داشت و اسناد از سوی کارخانه به دست ما می‌رسید.


وی با بیان اینکه در این ماجرا دو میلیارد و 350 میلیون تومان پول گرفته است، گفت: همه مجموعه بحث مدیریت خسروی در جریان این اقدامات بوده است. شاید روز اول این موضوع را نگفتم ولی مدیر کارخانه وی در جریان تمام امور بود.


پایان نخستین جلسه دادگاه/ دفاعیات خسروی نیمه‌تمام ماند
نخستین دادگاه رسیدگی به پرونده فساد مالی بزرگ ظهر شنبه در حالی ‏به پایان رسید که ‏در کیفرخواست قرائت شده توسط دادستان تهران عنوان شد این اتهامات دربرگیرنده‌ی موارد اتهامی 32 نفر از متهمان این پرونده و درخواست مجازات برای آنان است و پرونده اتهامات دیگر متهمان مفتوح است.


ساعت 12:30 امروز نخستین جلسه رسیدگی به ‏اتهامات متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی در حالی به اتمام رسید ‏که مه آفرید خسروی معروف به آریا به عنوان یکی از متهمان اصلی پرونده ‏در حال دفاع از اتهامات خود بود.‏


در این جلسه دادگاه ناصر سراج قاضی پرونده اتهامات وارده به مه آفرید خسروی معروف به آریا را با فراخواندن متهم به جایگاه قرائت کرد.

 

اتهامات مندرج در کیفرخواست
بر اساس این گزارش در متن این کیفرخواست آمده است: 1- ارتشا، اختلاس، کلاهبرداری و جعل اسناد، 2- شرکت در پولشویی از طریق مصارف حاصل از جرم، 3- 136 فقره گشایش اعتبارات اسنادی در بانک صادرات از تاریخ 10 تیر سال 88 تا 9 مرداد سال 90 به تقاضای شرکت فولاد ایران به مبلغ 28 تریلیون و 544 میلیارد و 400 میلیون ریال، 4- استفاده از مبلغ اختلاس در تاسیس بانک آریا، 5- خروج بخشی از سرمایه به خارج از کشور، 6- پرداخت رشوه که 30 فقره رشوه آن را متهم اعتراف کرده و برای 16 مورد پرداخت رشوه قرار مجرمیت صادر شده که یکی از آنها رشوه به مدیر عامل بانک ملی بوده است. همچنین مبلغ 24 میلیارد و 500 میلیون ریال رشوه به رئیس شعبه بانک صادرات اهواز، رشوه به کارکنان شعبه مرکزی، بانک مرکزی کیش، 20 میلیون ریال رشوه به خانم "میم"، 70 میلیون ریال رشوه به آقای "ز"، 50 میلیون ریال رشوه به خانم "الف"، 20 میلیون ریال رشوه به آقای "س"، 10 میلیون ریال رشوه به آقای "ک"، 9 میلیارد ریال رشوه به آقای "الف" از مسئولان عالی وزارت صنایع، 550 میلیارد ریال رشوه به یکی از مسئولان شعب بانک پارسیان که هم اکنون رئیس یکی از شعب بانک تات است. 266 هزار دلار و 350 میلیون ریال رشوه به آقای "ز" از مسئولان وزارت راه و ترابری، 113 هزار یورو رشوه به آقای "پ"، 230 هزار یورو و 800 میلیون ریال رشوه به آقای "الف" از مدیران وزارت راه، 168 هزار یورو به آقای "الف" از مدیران راه و ترابری لارستان بوده است.


اظهارات متهم پرونده به دلیل وقت نماز و اتمام جلسه دادگاه نیمه تمام ماند و الباقی دفاعیات به جلسه بعد ارائه می شود و در پایان جلسه امروز دادگاه نیز قاضی پرونده اعلام کرد: تاریخ بعدی دادگاه متعاقبا ‏اعلام می شود.

 

حاشیه های دادگاه
جلسه محاکمه متهمان پرونده بزرگ فساد مالی در حالی ساعت 9 و 25 دقیقه آغاز شد که متهمان از دو ساعت قبل و تحت تدابیر شدید امنیتی به دادگاه منتقل شدند.


این پرونده 12 هزار صفحه دارد و در 33 جلد تکمیل و به دادگاه فرستاده شده است. ریاست دادگاه بر عهده قاضی ناصر سراج است .تعدادی از متهمان که در بازداشت به سر می برند با لباس زندان به دادگاه منتقل شده و بقیه متهمان با لباس شخصی در محل حاضر شده بودند.


حدود ساعت هشت صبح وکلای متهمان وارد محل برگزاری دادگاه شدند. بستگان تعدادی از متهمان نیز در دادگاه حضور داشتند.


تنها به یک خبرنگار رسانه های تصویری حکومت، اجازه حضور در دادگاه داده شد.


به گزارش مهر، چهار نفر از وکلای متهمان زن هستند که قرار است به دفاع از اتهامات موکلان خود بپردازند.

گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد

Posted: 18 Feb 2012 03:10 AM PST

عبدالکریم سروش
تنها یکبارعلینقی منزوی را دیدم آن هم در ستاد انقلاب فرهنگی‌ که  برای باز گشایی دانشگاه‌ها بود نه برای بستن آن‌ها.

 

منوچهری دامغانی گفت :


گفتند آن یهودان چندان دروغ و بهتان                    بر عیسی بن مریم بر مریم و حواری
من کیستم که بر من نتوان دروغ بستن؟                نه قرص آفتابم نه ماه ده چهاری


پرویز ثابتی ، مدیر کل اداره سوم شکنجه خانه سلطنتی ( ساواک) در تاریخ 7 فوریه 2012 در صدای آمریکا، برنامه افق، مجالی فراخ می‌‌یابد تا نام ننگین خود را با شعبده‌های رنگین طهارت کند. کس دیگری هم با لقب پر طمطراق " محقق تاریخ معاصر " در بحث شرکت می‌کند تا گاه گاه به سوالات مجری پاسخ دهد . اما انبان انباشته از معرفت وتحقیق ، به این " محقق معاصر " اجازه نمی دهد تا موقتاً حفظ ظاهر کند و ظاهراً بی‌ طرف بماند. لذا همینکه مجری از او در باب سروش و بازرگان و شریعتی‌ و ... می‌پرسد ، ناگهان سرعت می‌گیرد و عبارات و کلماتی‌ را نیم جویده و نا تمام بر زبان می‌‌آورد و عالمیان را مبهوت فرزانگی خود میکند : " شریعتی‌ که همکاری با ساواک میکرد ، سروش که ابتدا محلّی از اعراب نداشت و بعداً که کاره یی شد دانشگاه‌ها را بست و بازجوی زندان اوین شد و ازعلینقی منزوی بازجویی کرد. شمس آل احمد هم همدست سروش در دانش کشی‌ بود. بازرگان هم با این که دکتری ترمودینامیک داشت ، کتاب هایی نوشت آکنده از خرافات و موهومات".
این بود خلاصه آن تحقیقات و افاضات .

ازکاروان این نامبردگان ، بازرگان و شریعتی‌ و شمس آل احمد اکنون روی در نقاب‌ تراب کشیده اند واگر چه دستشان از پاسخ گویی کوتاه است، در عوض گوششان هم بر این معرفت فروشی ها بسته است.

میماند سروش که لا جرم باید جهدی کند و قلمی بزند ، آن هم نه در جواب "محققان" مجهول القدر، بل برای اطلاع حقیقت جویان. بلی بر من " بسی‌ کمان ملامت کشیده اند" ، اما تهمت بازجو بودن و بازجویی کردن ، حقیقتاً نوبر است . از لونی دیگر است.

ابتدا در باب شمس آل احمد بگویم که پیش از همهٔ اعضاء هفت گانه ، از ‌ستاد انقلاب فرهنگی‌ کناره گرفت و دومی‌ من بودم که رسما استعفا کردم . ‌ستاد انقلاب فرهنگی‌ هم برای باز گشایی دانشگاه‌ها بود نه برای بستن آن‌ها . و پس از بسته شدن دانشگاه‌ها (که توام با حوادثی خونین بود ) به حکم آیت الله خمینی تشکیل شد و دانشگاه‌های بسته را پس از هجده ماه باز کرد. دانش کشی‌ هم در کار نبود ، بل دانش پروری‌ بود و مرکز نشر دانشگاهی که قریب دو هزار استاد دانشگاه را به کار گرفت و پانصد کتاب درجه اول منتشر کرد از برکات و حسنات آن ‌ستاد بود وهمچنان در ثمر بخشی است .( این نکات البته صد بار گفته ونوشته شده است اما گویا شأن برخی از محققان برتر از حقیقت است).

مرحوم شریعتی‌ هم نامدار ترین مخالف استبداد سلطنتی وقربانی ساواک وموفق‌ترین آموزگار حسینیه ارشاد ، و حسینیه ارشاد موفق‌ترین مرکز مبارز پروری‌ بر ضد سلطنت استبدادی دوران بود و جوانان را مسلح به سلاح تئوریک برای مبارزه می‌‌نمود.

بازرگان هم ظاهراً نه دکترای ترمودینامیک داشت ، نه کتاب‌های خرافی نوشت. ولی اگر فهم آنها در وهم برخی‌ از " محققان " مجهول القدر نمی‌گنجد البته اشکال در آثار استادی است که زندان را بر استادی دانشگاه ترجیح داد و سال‌ها در زندان برازجان نشست و محروم از آزادی و رفاه، برای آزادی و رفاه هموطنان مبارزه کرد. دکتری ترمودینامیک هم  البته  نه نشانه  بیخبری محقق محترم  بلکه  ناشی از سخاوت اوست .

اما سروش فقط یکبار علینقی منزوی را دید. آنهم وقتی‌ که در ‌ستاد انقلاب فرهنگی‌ ( طبقه ششم ساختمان وزارت علوم ، خیابان ویلا ، سال 1360 ) به دیدارش آمد. در این دیدار ، منزوی " قلم شیرین " سروش راستود وگفت «خائف است که بر صاحب آن قلم جفا‌ها رود".

از جلال فارسی هم گله کرد که با وی خصومت می ‌ورزد و گناه‌های ناکرده را به  پای او می‌نویسد. بلی او ( منزوی ) از منصور قدر، سفیر شاه در لبنان پول گرفته و کتاب نوشته اما چه میدانسته منبع آن پول‌ها ساواک است. نیز گفت که به ماتریالیسم تاریخی‌ بسیار پایبند است و یادداشت‌های خود را درین باب به علی‌ دشتی داده و او هم کتاب " بیست و سه‌ سال " را بر پایه آنها نوشته است.

این بود شرح اولین و آخرین دیدار سروش و منزوی.

نگارنده به " محققان مجهول القدر و بی‌ طرف معاصر" سوء ظنی‌ ندارد ، لذا گمان می‌کند آمدن منزوی به  نزد سروش ، اشتباها رفتن سروش به نزد منزوی تفسیر شده است . خیابان ویلا هم اشتباها شکل " زندان اوین " گرفته ( مثلا ویلا  بدل  به  وینا شده  و سپس الف را از آخر وینا کنده اند و به اولش چسبانده اند و اوین از آب در آمده ) و بر آن گفتگوی دوستانه و درد دل صمیمانه هم نام بازجویی نهاده اند. مطمئنم هر چه بوده یک دو اشتباه کوچک بوده است. مبادا کسی‌ دوباره اشتباه کند و نام این کارها را جهل و جعل و راهزنی بگذارد که اصلا و ابدا در خور آن محققان مجهول القدر نیست و خدا را خوش نمی آید  والله علیم بذات الصدور.


عبدالکریم سروش
بهمن ماه 1390
 
 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

مصدق و شکنجه !

Posted: 18 Feb 2012 03:05 AM PST

عبدالعلی بازرگان
صدای آمریکا در برنامه "افق"مصاحبه ای داشت با پرویز ثابتی، مقام امنیتی رژیم سابق، که نسل قبل از انقلاب با نام مبارک!خدمات ارزنده! ایشان آشنا هستند


صدای آمریکا در برنامه "افق" روز دوشنبه هشتم فوریه مصاحبه ای داشت با آقای پرویز ثابتی، مقام امنیتی رژیم سابق که نسل قبل از انقلاب با نام مبارک! و خدمات ارزنده! ایشان در پست مدیریت امنیت داخلی ساواک به خوبی آشنا هستند. آقای ثابتی پس از ثلث قرن سکوت! که به نظر می رسد در شرایط فعلی با برنامه ریزی جریانی شناخته شده، برای تخریب رقبای سیاسی و هموار کردن زمینه لازم به صحنه آمده است، در فرافکنی هنرمندانه و حساب شده ای مدعی می شود که :

" بنده چون حقوق خوانده بودم، به سهم خودم با هر چیزی که منجر به شکنجه شود مخالفت کرده ام و هیچ وقت هم خودم نه شکنجه دیده ام و نه بازجوئی کرده ام، من فقط هفت هشت ده نفر را دیده ام که می خواستند مصاحبه تلویزیونی کنند .... در زمان مصدق که آقایون جبهه ملی (را مردم) سمبل دمکراسی و آزاده خواهی می دانند، تمام مدت در زندان ها شکنجه بوده"!!

خوشبختانه شاهد زنده ای، از صدها یا هزاران نمونه شکنجه شده، در انتهای برنامه از غیب رسید تا میزان صدق این ادعا را برای نسل جدید، که چه بسا از آن ایام بی خبر بوده باشند، نشان دهد. راقم این سطور در طول این مدت پرس و جو و تحقیق و تفحص فراوان کرد تا شاید نشانه ای از شکنجه شدگان دوران نخست وزیری دکتر مصدق به دست آورد، در شرایطی که به کلی مایوس شده بود، باز هم شاهدی از غیب، با ارائه سه نمونه معروف، صدق ادعای جناب ثابتی را ثابت کرد. با تشکر از ایشان به خاطر روشن کردن این حقیقت! و به این بهانه، یاد این سه قهرمان شکنجه دیده را بزرگ می داریم:

شکنجه دیده نخست، شهید سرتیپ محمود افشار طوس، پایه گذار سازمان افسران وطن پرست، رئیس شهربانی و یار وفادار دکتر مصدق بود که به دلیل مقابله با مقامات فاسد ارتش، توسط عوامل وابسته به دربار در تاریخ دوم اردیبهشت سال ۱۳۲۲ ربوده شد. ماموران پس از چهار روزجستجو، سرانجام جسد شکنجه دیده او را در حالی که ناخن هایش کشیده شده بود! در خرابه ای در گردنه "تلو" جاده لشگرک یافتند.

فرمانداری نظامی دولت مصدق، طی اعلامیه ای که در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۲از رادیو پخش شد، افسران بازنشسته مخالف دولت، از جمله سرلشگر فضل الله زاهدی و دکتر مظفر بقائی را عامل این جنایت، که برای تضعیف دولت و ایجاد نابسامانی انجام شده بود، معرفی کرد. دکتر مصدق نیز به شاه پیغام داد:" ملت را در جریان توطئه های شما خواهم گذاشت". مخالفان دکتر مصدق علاوه بر این جنایت، می خواستند دکتر فاطمی، سرتیپ ریاحی، دکتر معظمی، دکتر شایگان، مهندس زیرک زاده، تیمسار مهنا و... ( نزدیک ترین همکاران دولت مصدق) را دستگیر کنند.

شهید دوم شاهد شهیرتری درصدق ادعای آقای ثابتی است؛ این شاهد دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه دکتر مصدق، از صادق ترین و وفادارترین یاران آن پیشوای ملت، قهرمان قطع رابطه با انگلیس و تعطیل سفارتخانه و کنسولگری های آن، سردبیر روزنامه پر تیراژ باختر امروز، صدای مظلومان بود. او که یکبار در اولین سالگرد ترور روزنامه نگار شهید محمد مسعود مورد اصابت گلوله عوامل رژیم قرار گرفته بود، پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲و مدتی اختفا، سرانجام در ۶ اسفند همانسال دستگیر شد و در حین انتقال به فرمانداری نظامی، توسط اراذل و اوباش وابسته به دربار، از جمله شعبان جعفری، با ضربات کارد و قمه به شدت مجروح شد و پس از ۶ ماه زندان، در تاریخ ۱۹ آبان سال ۱۳۳۳ بدن نیمه جانش را به تیرباران سپردند.

شهید سوم، امیر مختار کریمپور شیرازی مدیر روزنامه شورش، شاعر و فعال سیاسی طرفدار نهضت ملی و دکتر مصدق بود که به خاطر مقالات نیشدارش در مقابله با توطئه های دربار و انگلیس، دستگیرو مورد شدیدترین شکنجه ها، از جمله سوزاندن بدن با آتش سیگار قرار گرفت. سرانجام روزنامه کیهان شهادت این روزنامه نگار شجاع را این چنین اعلام کرد:

" امروز مقامات انتظامی اطلاع دادند که دیشب کریمپور شیرازی که در مرکز لشگر ۲ زرهی در مجاور زندان آقای دکتر مصدق بازداشت بود قصد فرار داشت و خود را آتش زد"!!

در شگفتم جناب قانعی فرد، تهیه کننده کتاب آقای پرویز ثابتی، که در مدت چند دقیقه آن برنامه تلویزیونی به آسانی کسانی همچون : مهندس بازرگان، دکتر شریعتی،دکتر یزدی، دکتر بهشتی، دکتر بنی صدرو شاهپور بختیار را به دلائل خنده آوری، هرکدام با چند ثانیه! محکوم کرد، چرا از هم بند بودن دکتر مصدق با کریمپور شیرازی، به همین دلیل بسیارروشن که خود مصدق ممکن است او را به آتش کشیده باشد استناد نکرده است؟ آخر مصدق هم حقوق خوانده بود و هم دکترای حقوق خود را از سوئیس گرفته بود!

عبدالعلی بازرگان جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۹۰- ۱۷ فوریه ۲۰۱۲

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

رشد بیکاران کشور تا مرز ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر

Posted: 18 Feb 2012 01:48 AM PST

 جـــرس: در حالیکه مقامات دولت مدعی کاهش بیکاری و "ریشه کنی آن در چشم انداز آینده نزدیک" هستند، نتایج طرح آمارگیری و نیروی کار کشور نشان می‌دهد که تعداد بیکاران از ۲ میلیون و ۶۷۵ هزار نفر در سال ۸۴، به ۳ میلیون و ۵۲۹ هزار نفر بیکار در سال ۸۹ رسیده است.


همچنین آمارها نشان می دهد «جمعیت فعال» (شامل مجموع افراد شاغل و نیز افراد جویای کار) از ۲۳ میلیون و ۲۹۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۴، به ۲۳ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۸ رسیده است.


به گزارش بازتاب، طی این دوره ۴ ساله، تنها ۵۵۰ هزار نفر و به عبارت دیگر سالانه حدود ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار شده‌اند. به بیان دیگر جمعیت فعال کشور در طی سال¬های ۸۸-۱۳۸۴ از رشد بسیار کند کمتر از ۱ درصد برخوردار بوده، که این رقم به دلایل زیر برای افراد آشنا به داده‌های جمعیتی و بازار کار بسی تعجب آور است.


الف- کشور ما دارای جمعیت جوان بوده و بالاترین تعداد جمعیت در گروه سنی ۳۰-۲۰ سال قرار دارند.
ب- میانگین نرخ رشد جمعیت فعال طی سال‌های ۶۵-۵۵ و ۷۵-۶۵ حداقل ۲ درصد و در سالهای ۸۵-۱۳۷۵ سالانه ۴ درصد بوده است.
ج- پیش‌بینی‌های برنامه چهارم افزایش سالانه جمعیت فعال را بیش از ۷۰۰ هزار نفر برآورد کرده است.
اکنون سؤال اینجاست که چرا به جای ۷۰۰ هزار نفر مورد انتظار در سال فقط ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار کشور شده‌اند و بقیه این افراد بالقوه فعال کجا هستند؟


بررسی تغییرات جمعیت فعال
برخی از کارشناسان یکی از دلایل کاهش نرخ رشد ”جمعیت فعال” را گسترش کمی آموزش عالی در سال‌های اخیر به ویژه گسترش دانشگاه پیام نور می‌دانند. اگر چه این موضوع تا حدودی در پایین آوردن وارد شوندگان به بازار کار نقش داشته است، لیکن نمی‌تواند به تنهایی کل تفاوت ۵۶۰ هزار نفری (۵۶۰ =۱۴۰-۷۰۰) را توضیح دهد.


دلیل مهم دیگری که برای این کاهش وجود دارد و با مطالعات نظری و تجربی در سایر کشورها نیز همخوانی دارد وجود نرخ بالای بیکاری در کشور است. در شرایطی که نرخ بیکاری در سطح بالایی قرار داشته باشد، انتظار می‌رود که ”نرخ فعالیت”(نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور) کاهش یابد. این پدیده که به ”اثر مأیوس کنندگی” معروف است افراد را از جست وجوی کار مأیوس می‌کند، زیرا آنان به هر دری که می‌زنند نمی‌توانند شغلی به دست آورند و از جمعیت فعال خارج می‌شوند. مطالعات طرح آمارگیری نیز این عامل را یکی از عوامل کاهش ”نرخ فعالیت” بیان می‌کند.


علاوه بر این برخی افراد اگر چه بیکار و در جست و جوی کار هستند، لیکن نمی‌دانند برای کاریابی به کجا مراجعه کنند و به دلیل عدم اطلاع¬رسانی کامل در بازار کار، نه فقط بیکار که غیرفعال باقی می‌مانند. مطالعات طرح آمارگیری همچنین این عامل را در کاهش ”نرخ فعالیت” دخیل می‌داند. به این ترتیب برخی افراد یا به دلیل ناآگاهی و یا به دلیل یأس از یافتن شغل از جمعیت فعال حذف می‌شوند. این استدلال همچنین تا حدودی در ارتباط با گسترش کمی آموزش عالی نیز صادق است. تقاضای بیش از حد آموزش عالی تا حدود زیادی ناشی از بیکاری جوانان به ویژه بیکاری بالای فارغ التحصیلان دبیرستانی است که مشغول شدن در نهادهای آموزش عالی جایگزین مناسبی برای فعالیت و اشتغال است.


مجموعه این عوامل موجب شده است که به جای سالانه ۷۰۰ هزار نفر، فقط ۱۴۰ هزار نفر در سال وارد بازار کار کشور شوند و در نتیجه نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور، برخلاف تمام پیش‌بینی‌های قبلی، به جای افزایش، از روند کاهشی برخوردار شده و از ۴۱ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۳۹ درصد در سال ۱۳۸۸ برسد.
نکته مهم دیگری که ذکر آن ضروری به نظر می رسد، آنست که جمعیت فعال در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ با نوسانات بسیار زیادی همراه بوده است به گونه‌ای که در دوره ۸۶-۱۳۸۴ از روند نسبتاً فزاینده ولی کند (با رشد سالانه کمتر از ۱ درصد) برخوردار بوده است و در سال ۱۳۸۷ با ۳ درصد کاهش از ۲۳,۵۷۸,۰۰۰ نفر به ۲۲,۸۹۲,۰۰۰ نفر می‌رسد و مجدداً در سال ۱۳۸۸ مشمول ۴ درصد افزایش می‌شود. معلوم نیست دلیل این نوسانات زیاد در جمعیت فعال چیست و نهادهای آماری چه پاسخ قانع کننده‌ای برای آن دارند.


بررسی تغییرات جمعیت شاغل
روند تغییرات جمعیت شاغل در دوره ۸۸-۱۳۸۴ حکایت از افزایش ۳۸۵ هزار نفر در جمعیت شاغل در طی ۴ سال ۸۸-۱۳۸۴ دارد. به بیان دیگر آمار نمونه‌گیری مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ سالانه تنها ۹۷ هزار نفر به جمعیت شاغل کشور اضافه شده است. آخرین آمار موجود در سایت مرکز آمار ایران مربوط به بهار ۱۳۸۹ می‌باشد که تعداد شاغلان را در بهار ۸۹، ۲۰,۶۷۷,۰۰۰ نفر اعلام می‌کند که در مقایسه با میانگین سال ۱۳۸۸ حدود ۳۰۰ هزار نفر کاهش یافته است.


بررسی تغییرات جمعیت بیکار
تعداد بیکاران از ۲ میلیون و ۶۷۵ هزار نفر در سال ۸۴، به ۲ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۸۸ رسیده است و به این ترتیب نرخ بیکاری از ۵/۱۱ درصد به ۹/۱۱ درصد افزایش یافته است. همچنین آمار بهار ۸۹ حاکی از وجود ۳ میلیون و ۵۲۹ هزار نفر بیکار در کشور حکایت دارد که نرخ بیکاری ۵/۱۴ درصدی را به دنبال داشته است.
همان گونه که قبلاً توضیح داده شد جمعیت فعال در طی دوره فوق با کم شماری قابل توجهی روبه رو شده و همین روند کاهنده در “نرخ فعالیت”، خود توضیح می‌دهد که چرا نرخ بیکاری کم وبیش در سطح بین ۱۱ تا ۱۲ درصد باقی مانده و افزایش نیافته است.
توجه به این نکته ضروری است که اگر جمعیت بالقوه فعال که در جستجوی کارند کمتر از واقعیت برآورد شود، بر پایه رابطه (جمعیت شاغل- جمعیت فعال= جمعیت بیکار)، شکاف بین جمعیت فعال و جمعیت شاغل کمتر شده و نرخ بیکاری کاهش می‌یابد و در نتیجه سیاست گزاران چنین برداشت خواهند نمود که ضرورت کمتری برای ایجاد اشتغال وجود دارد.


جمع بندی
در تحلیل نهایی دو نکته زیر قابل توجه است:
الف- به دلیل وجود کم شماری در جمعیت فعال، انتظار می‌رود که جمعیت فعال در آینده نزدیک از رشد فزاینده‌تری برخوردار شده و اقتصاد کشور در سالهای آینده با بیکاری بالاتری در مقایسه با امروز رو به رو شود.
ب- اگر چه نرخ بیکاری و تغییرات آن به طور کلی شاخص مهمی در سیاستگذاری به حساب می‌آید ولی تأکید صرف بر نرخ بیکاری بدون توجه به سایر متغیرها مانند تغییرات جمعیت فعال و شاغل می‌تواند بسیار گمراه کننده باشد. در شرایط موجود که داده‌های آماری ”جمعیت فعال” محل تردید است، مناسب‌ترین شاخص برای ارزیابی وضعیت اشتغال و بیکاری در کشور، می‌تواند بررسی تغییرات سالانه ”جمعیت شاغل” باشد.


هشدار وزیر خارجه بریتانیا به آغاز جنگ سرد جدید توسط جمهوری اسلامی

Posted: 18 Feb 2012 01:25 AM PST

جـــرس: وزیر امور خارجه بریتانیا، هشدار داده است که "بلندپروازی‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی می‌تواند خاورمیانه را به سوی یک جنگ سرد جدید سوق دهد."


به گزارش بی بی سی، ویلیام هیگ در گفت‌وگو با روزنامه تلگراف گفت: اگر ایران تسلیحات هسته‌ای تولید کند، "دیگر کشورها در سراسر خاورمیانه می‌خواهند که کار مشابهی بکنند."


هیگ گفته است که یک "بحران در حال شکل‌گیری است" و اضافه کرد: "ایران به طور واضحی برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را ادامه می‌دهد."


وزیر خارجه بریتانیا گفت: "اگر آنها توان تولید تسلیحات هسته‌ای را به دست آورند، به نظر من، دیگر کشورها در سراسر خاورمیانه خواهند خواست تا به تسلیحات هسته‌ای دست یابند."


او گفت: "در نتیجه، ممکن است خطرناک‌ترین دور اقدامات (کشورها) برای تکثیر هسته‌ای، با تمام پیامدهایی که در ایجاد بی‌ثباتی دارد، در خاورمیانه آغاز شود."


هیگ اضافه کرده است که چنین شرایطی، خطر "بروز یک جنگ سرد جدید" در خاورمیانه را به دنبال دارد، بدون آنکه تمام "مکانیزم‌های امنیتی" ضروری فراهم باشد.


او گفت: "این شرایط می‌تواند یک فاجعه در امور جهانی باشد."


وزیر امور خارجه بریتانیا با تاکید بر این که بریتانیا از اقدام نظامی علیه ایران حمایت نمی‌کند، به تلگراف گفت: "ما از استراتژی دوگانه (یعنی) اعمال تحریم‌ها از یک سو و فشار برای مذاکره از سوی دیگر حمایت می‌کنیم."


او گفت: "تمام گزینه‌ها باید روی میز باشد"، ولی حمله نظامی می‌تواند "آثار منفی قابل توجهی" داشته باشد و "در شرایط کنونی، ما از ایده حمله نظامی هیچ‌کس به ایران، حمایت نمی‌کنیم."


ذوالنوری: تومور بدخیم جریان انحرافی نیازمند شیمی درمانی است

Posted: 18 Feb 2012 01:16 AM PST

جـــرس: جانشین سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه، گفت: جریان انحرافی (طیف دولتی ها) توموری بدخیم با ذاتی پلید است كه باید با شیمی درمانی مانع رشد آن شویم و ضمن جلوگیری از تحقق اهداف این جریان انحرافی، عقبه و پشتیبان آن را نیز از بین ببریم.


به گزارش فارس، مجتبی ذوالنوری در جمع طلاب و روحانیان استان كهگیلویه و بویراحمد با بیان اینكه جامعه شناسان هر جامعه را به سه لایه رهبری، خواص و توده مردم تقسیم می كنند، اظهار داشت: بر این اساس معتقدند اگر خواص به عنوان حلقه میانی به درستی به وظیفه خود عمل نكنند آن جامعه دچار فروپاشی، از هم گسیختگی و سقوط نظامی و سیاسی خواهد شد.


وی در ادامه به نقش خواص در جامعه ولایی پرداخت و خاطرنشان كرد: خواص در جامعه ما ابتدا باید مواضع، تدابیر و سیاست های رهبری را به خوبی درك كنند، سپس این مواضع را به لایه سوم جامعه كه مردم هستند انتقال دهند و در مرحله بعدی تدابیر و مواضع رهبری را در جامعه نهادینه كنند.


ذوالنوری با ادعای اینكه "مردم رهبری را در فتنه 88" تنها نگذاشتند، ادعا کرد: اگر اتفاقی كه در كربلا رخ داد در فتنه 88 روی می داد و مردم به جای رهبری به دنبال خواص می رفتند، حسین دیگری به مسلخ می رفت.


وی در بخش دیگری از سخنان خود جریان انحرافی را جریانی غیرقابل انكار دانست و گفت: البته جریان انحرافی مساوی با دولت نیست بلكه وزن این جریان به اندازه یك غده چند گرمی است.


ذوالنوری در عین حال جریان انحرافی را توموری بدخیم با ذاتی پلید معرفی كرد و یادآور شد: متأسفانه این تومور بدخیم به مغز و نخاع چسبیده است و عمل جراحی آن كار آسانی نیست و هزینه سنگینی به دنبال خواهد داشت.

فرمانده کل سپاه: بیش از ۸۰ درصد مردم طرفدار مواضع رهبری و نظام هستند

Posted: 18 Feb 2012 01:07 AM PST

جـــرس: فرمانده کل سپاه مدعی شد "طبق نظر سنجی انجام شده از سوی سپاه، بیش از هشتاد درصد مردم طرفدار اصول انقلاب و مواضع رهبری هستند."


به گزارش خبرگزاری شبستان، پاسدار محمد علی جعفری، طی سخنانی در شهرک شهید محلاتی، مراحل مختلف انقلاب از پیروزی تا تشکیل حکومت اسلامی جهانی را بر اساس سخنان رهبر جمهوری اسلامی اینگونه برشمرد: اولین مرحله، مرحله ساقط شدن نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب بود. مرحله بعد از آن استقرار نظام اسلامی بود که با ایثارگری و شهادت ملت ایران بدست آمد. اما مرحله سوم مرحله تشکیل دولت اسلامی به معنی عام آن بود. تشکیل جامعه اسلامی و متعاقبا جهانی شدن و تشکیل حکومت اسلامی جهانی، که از آرزوهای امام بود، جزو مراحل چهارم و پنجم انقلاب اسلامی هستند.


وی در تشریح چگونگی ورود انقلاب اسلامی به مرحله پنجم خود گفت: هم اکنون تشکیل حکومت جهانی اسلام آغاز شده است. در 22 بهمن سال قبل کسی نمی توانست بگوید که که انقلاب اسلامی در دیگر کشور ها وارد شده است ولی اکنون حتی به قلب اروپا و آمریکا نیز نفوذ کرده است. بنابراین می توان گفت که مراحل سوم، چهارم و پنجم انقلاب بطور موازی در حال انجام است و این امر بواسطه اراده الهی در حال وقوع است. به عبارت دیگر با وجود مشکلات سیاسی و اقتصادی و ضعف ها و کاستی هایی که در نیروهای انقلاب وجود دارند این مشیت خداوند متعال است تا انقلاب اسلامی همچنان راه خود را پیموده و وارد مرحله پنجم خود شود.


وی تصریح کرد: مراحل اول و دوم یعنی پیروزی و استقرار نظام اسلامی بطور صد در صد انجام شده است اما تحقق کامل مراحل بعدی منوط به ظهور امام زمان است.


فرمانده کل سپاه در بخش دیگری از سخنان خود به بیان وظایف نیروهای انقلاب و وفادار به راه امام و شهدا در شرایط کنونی پرداخت و افزود: شاید گروهی این تصور را داشته باشند که اکنون که به لطف خداوند متعال انقلاب اسلامی در حال گسترش در جهان است دیگر وظیفه ای بر عهده ندارند. نکته مهم این است که اگر ما در این مرحله دچار ضعف شویم ممکن است اراده الهی تغییر یابد.


سردار جعفری با ادعای این که طبق نظر سنجی انجام شده در خرداد ماه از سوی سپاه، بیش از 80 درصد مردم طرفدار اصول انقلاب و مواضع رهبری هستند، به ذکر ویژگی های انقلابیون بعنوان موتور محرک انقلاب پرداخت و در این خصوص گفت: تحول خواهی یکی از ویژگی های مهم نیروی انقلابی است. از آنجائیکه انقلاب به معنی تحول و دگرگونی است، باید همه روزه در خود، خانواده و جامعه خود بدنبال تحول مثبت مادی و معنوی باشیم. ویژگی دوم، داشتن بصیرت یا بصیر بودن است که همان درک شرایط محیطی و تحولات و انجام وظایف خود است.


در پایان این جلسه تعدادی از سوالات حاضرین از سوی جعفری پاسخ داده شد.

وی در پاسخ به این سوال که اخیرا آمریکا و کشور های غربی اعلام کرده اند که بستن تنگه هرمز از سوی ایران غیر قانونی است و موضع سپاه در این خصوص چیست گفت: با توجه به جغرافیای تنگه هرمز، سپاه پاسداران بعنوان مسئول کنترل نظامی این تنگه، توان بستن نظامی آن را دارد و نگرانی آنها بخاطر تهدیدی است که از طرف ایران مطرح شده است. ایران اعلام کرده است که اگر نفت ایران تحریم شود عبور نفت از این تنگه تنها برای کشور هایی که در تحریم نفتی ایران دخالت نداشته اند امکان پذیر می باشد. این موضع ایران باعث نگرانی شدید اوباما و مقامات اسرائیل شده است و در ادبیات سیاسی آنها دیگر حرفی از تهدید نظامی شنیده نمی شود.


وی پیرامون "دلایل چند برابر شدن هجمه به رهبری طی دو سال گذشته" و "وظیفه امت حزب الله" در این شرایط گفت: دشمنان خارجی و مخالفان داخلی اهمیت نقش رهبری در پیش برد اهداف انقلاب را می دانند و در چند سال اخیر هجمه های خود به رهبری را افزایش داده اند. رابطه عاطفی و قلبی که بین رهبری و مردم در نظام اسلامی وجود دارد در حال حاضر و بخصوص بعد از فتنه 88 در سطح بالایی قرار دارد که اوج آن در راهپیمایی 9 دی بود. این هجمه به بسیج، سپاه و هر نیرویی که در این راستا حرکت کند وارد خواهد شد."