جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


درخواست انگلیس از ایران:  تعهدات بین المللی حقوق بشر خود را انجام دهید

Posted: 12 Jun 2011 06:25 AM PDT

جرس: ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، در بیانیه ای به مناسبت دومین سالگرد انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری در ایران گفت که کشورش همچنان اصرار دارد که ایران تعهدات بین المللی حقوق بشر را به اجرا بگذارد.


 هیگ در این بیانیه با اشاره به تظاهرات مشابه در تونس و مصر و دیگر کشورهای عربی گفت: "تظاهراتی که رژیم ایران هم اکنون ادعا می کند از آنها حمایت می‌کند. این حمایت دروغین زمانی رنج آورتر می‌شود که تحولات ایران از سال ۸۸ تا به حال را مرور می‌کنیم. تمام کسانی که آزادانه و مسالمت آمیز به دنبال بیان دیدگاه های خود بوده‌اند وحشیانه سرکوب شده‌اند و برای سکوت هرگونه مخالفت تلاش شده است."

به گزارش بی بی سی ، در ابتدای این بیانیه که در سایت سفارت بریتانیا در ایران منتشر شده، آمده است: "دو سال پیش شاهد بودیم مردم ایران به خیابان ها رفتند تا نتایج اعلام شده انتخابات سال ۸۸ ریاست جمهوری را رد کنند و خواهان انعکاس اراده‌ مردم شوند. در نهایت این حق از آنها دریغ شد، اما ما همه صحنه های ریختن ایرانیان به خیابان‌ها در اعتراض مسالمت آمیز برای دستیابی به حقوق مدنی و سیاسی خود را به یاد داریم."

به گفته هیگ "اکنون شواهد زیادی در دست است که ایران این روش‌های سرکوب را به متحد دیرینه‌ خود سوریه صادر می‌کند تا حاکمان سوریه با هجوم بر مردم خود بر سر قدرت بمانند."

در این بیانیه آمده است: "دو سال بعد از ریختن مردم خواهان اصلاحات به خیابان ها، من می خواهم یادآور شوم که توجه ما منحرف نشده است و همچنان اصرار داریم ایران تعهدات بین المللی حقوق بشر خود را به اجرا بگذارد.

خواهر هدی صابر در گفت و گوی تلفنی با آیت الله بیات: آیا این اسلام است؟

Posted: 12 Jun 2011 05:52 AM PDT

 جرس: در پی شهادت هدی صابر در اثر شوک قلبی ناشی از اعتصاب غذا در زندان،  آیت الله  بیات زنجانی، در گفتگویی تلفنی با خواهر شهید هدی صابر، ضایعۀ درگذشت آن مرحوم را تسلیت گفت.


به گزارش جرس از صفحه فیس بوک فرزند آیت الله بیات، در این گفت و گوی تلفنی که عصر امروز بدنبال اعلام خبر شهادت هدی صابر انجام شد، خواهر این شهید فقط می پرسیده است که آیا این اسلام است؟

 


هدی صابر روز گذشته در اثر بی مبالاتی مسئولان زندان در ارایه خدمات پزشکی دچار شوک قلبی شده و به شهادت رسید. 


وی در اعتراض به نحوه شهادت هاله سحابی از روز دوازدهم خرداد اعتصاب غذا کرده بود. 

گزارش جرس از جزییات شهادت هدی صابر و شکایت خانواده از مسئولان زندان اوین

Posted: 12 Jun 2011 05:15 AM PDT

جرس: در پی شهادت هدی صابر در اثر شوک قلبی ناشی از اعتصاب غذا در زندان،  خانواده این شهید راه آزادی شکایت خود را از بی مبالاتی و اهمال مسئولان زندان اوین در ارایه خدمات پزشکی تسلیم قاضی کشیک کرده اند.  



به گزارش رسیده به جرس در حال حاضر
نیروهای ویژه با چندین موتور سوار به بیمارستان اعزام شده و خود را آماده مقابله با اعتراضات کرده اند، این در حالی است که پیکر هدی صابر به پزشکی قانونی منتقل شده است. 

شاهدان خبر از حضور گسترده نیروهای امنیتی و لباس شخصی می دهند.

در همین حال خانواده هدی صابر که امروز در جریان خبر شهادت وی قرار گرفتند در برابر بیمارستان تجمع کرده و خواستار تحویل گرفتن پیکر این شهید راه آزادی هستند.

گزارشهای ارسالی از برابر بیمارستان مدرس حاکی است هر لحظه به تعداد افراد اضافه می شود و دوستان و نزدیکان هدی صابر به محض شنیدن خبر خود را به بیمارستان می رساند.


بی توجهی به ناله های دردمندانه هدی صابر

بر اساس گزارشهای رسیده به جرس و بر اساس مستندات موجود از پرونده پزشکی این شهید،  وی
در ساعت 4:30 دقیقه بامداد  روز جمعه از درد قلب و درد در ناحیه سینه  ابراز ناراحتی می کند،   اما مسئولان زندان به آن بی توجهی می کنند. اما در ساعت 10:30 دقیقه به دلیل شدت درد وی را به  بیمارستان مدرس  تهران منتقل می کنند و  حدودا در ساعت 12:30 وی جان به جان آفرین تسلیم می نماید.

پزشکان در این خصوص به جرس گفته اند که 6 ساعت اول کسانی که در ناحیه سینه ابراز درد می کنند به
 goldentime معروف است و متاسفانه برای هدی صابر این زمان بعلت بی مبالاتی مسئولان زندان از دست رفته است.

بر اساس این گزارش دریافتی، هدی صابر روز گذشته  دو بار انژوکت شده و تلاش می شود تا رگهایش باز شود که متاسفانه بی نتیجه بوده است.

صبح امروز، این خبر که از طریق یکی  از کادرهای بیمارستان به نوری زاد  اطلاع داده شده بود، ابتدا در  صفحه فیس بوک نوری زاد منتشر شد و سپس از سوی خانواده و دوستان هدی صابر تایید شد.

گفته می شود که  یکی  از کادرهای بیمارستان به نوری زاد  اطلاع  می دهد و وی این خبر را منتشر می کند.

شاهدان گفته اند که هدی صابر ساعتها از شدت درد فریاد می زده است ولی کسی به او توجه نکرده است.


شکایت خانواده از مسئولان زندان

 قاضی کشیک پرونده های جنایی در بیمارستان حاضر و اظهارات خانواده و وکیل وی آقای شریف را ضبط کرده است.  خانواده و وکیل درخواست رسیدگی به این موضوع را دارند که اولا چرا اقدامات پزشکی دیر انجام شده است و ثانیا  چرا به خانواده هیچ خبری داده نشده است. 
 این در حالی که ساعتها از مرگ وی گذشته و آنها باید از روی سایتها خبر را دریافت کنند.

گفته می شود که خانواده هدی صابر با کالبد شکافی مخالفت کرده اند.

خانواده شهید صابر خواستار در اختیار گرفتن پیکر شده اند  و دادخواست شکایت خود را عنوان کرده اند.

 
بر اساس این گزارش، پیکر هدی صابر در بخش انتهایی بیمارستان قرار داده شده بود که سرانجام  با کشمکش های بسیار و در میان اعتراضات  خانواده ، فرزندان و دوستان وی دقایقی اجازه دیدار به اعضای درجه یک داده شد .  


پس از آن  پیکر وی با برانکارد به آمبولانس منتقل و در حالی که همسرش فریده جمشیدی و فرزند بزرگش آن را همراهی می کرد و دوستانش فریاد الله اکبر و لااله الله سر داده بودند  به پزشک قانونی بهشت زهرا منتقل گردید .


تجمع در خانه خواهر هدی صابر


گزارش رسیده به جرس حاکی است که در حال حاضر دوستان عازم خانه خواهر هدی صابر یعنی فیروزه صابر واقع در خیابان دروس ، خیابان هدایت ، کوچه مسجد ، پلاک 3 واحد 6 هستند.


هدی صابر (زاده 
۲۶ اسفند  ۱۳۳۸، درگذشت ۲۲ خرداد ۱۳۹۰) روزنامه نگار، مترجم، و فعال ملی مذهبی و از گردانندگان مجله توقیف شده "ایران فردا" بود.

گفتنی است هدی صابر به همراه خسرو امیرثانی از اعضای شورای فعالان ملی-مذهبی در پی شهادت مظلومانه هاله سحابی، از دوازده خرداد ماه در اعتصاب غذا بود.

رسانه های نزدیک به حکومت با انتشار خبر شهادت هدی صابر سعی دارند مرگ وی را طبیعی ناشی از ایست قلبی عنوان کنند. 

علت شهادت هدی صابر، شوک قلبی ناشی از اثرات اعتصاب غذا در زندان بوده است. 


نسیم الهی

 

پیکر هدی صابر را تحویل دهید

Posted: 12 Jun 2011 04:46 AM PDT

فریاد های دردمندانه فریده جمشیدی در مقابل بیمارستان مدرس
جرس: "جنازه را تحویل مان بدهید. " این فریادهای همسر هدی صابر در مقابل بیمارستان مدرس تهران است .



به گزارش کلمه از مقابل بیمارستان مدرس در نزدیکی سعادت آباد تهران تعداد زیادی از افراد خانواده ، دوستان و فعالان مدنی این روزنامه نگار مقابل این بیمارستان تجمع کرده اند. خانواده هدی صابر مدام فریاد می زنند که جنازه را تحویل مان بدهید اما تنها جوابی که می شنوند فریادهای فردی است که خود را قاضی کشیک معرفی می کند و می گوید که خانواده از آنجا دور شوند.


همچنین خبر می رسدجمعیت حاضر مقابل بیمارستان فریاد الله اکبر  سر می دهند.


هدی صابر روزنامه نگار، و فعال ملی مذهبی در پی اعتصاب غذا در زندان اوین و انتقال به بیمارستان صبح امروز به شهادت رسید. 
 

هدی صابر و امیر خسرو دلیر ثانی از فعالان ملی مذهبی در اعتراض به کشته شدن هاله سحابی و اتفاقاتی که در جریان برگزاری مراسم تشییع جنازه عزت الله سحابی ، فعال ملی-مذهبی و پدر هاله رخ داده بود دست به اعتصاب غذا زده بودند .
 

وی روز گذشته پس از  ده روز اعتصاب غذا  بر اثر حمله قلبی که به گفته پزشکان متخصص ناشی از عوارض اعتصاب غذا بوده است برای همیشه این جهان را ترک کرد.
 

هدی صابر ، مترجم و روزنامه نگار سالها ازسر دبیران مجله توقیف شده ایران فردا بود . او از دوم مردادماه سال ۸۹ در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.


طبق گزارش های منتشر شده از پزشکان بیمارستان مدرس علت مرگ او سهل انگاری مقامات زندان در انتقال به موقع او  به بیمارستان است.


مسئولان قضایی و ماموران وزارت اطلاعات  تا لحظه تنظیم خبر  در ساعت  ۲ بعد از ظهر از تحویل پیکر او به خانواده اش خودداری کرده و تا کنون نیز اجازه برنامه ریزی به خانواده وی جهت برگزاری مراسم تشییع  را نداده اند.

هدی صابر؛ روح حنیف، بابی ساندز جنبش سبز

Posted: 12 Jun 2011 02:55 AM PDT

مرتضی کاظمیان
مرد آزاده و مخلص، که شیفته‌ی حنیف‌نژاد و تختی بود، چون آنان ماندگار شد

 

 
روح آزاده، مرد موحد، تقواپیشه‌ی بااخلاص، جان شیفته‌ی حق، آموزگار «منش، روش و بینش»، تبلور دوباره‌ی محمد حنیف‌نژاد، یار صادق و همراه جداناشدنی عزت‌الله سحابی، «هدی صابر» در «خرداد»، خرداد سرخ، ماه شهادت «حنیف و یارانش»، به شهادت رسید.
مرد آزاده، در نامه اعتصاب غذایش با دیگر فعال ملی-مذهبی، امیرخسرو دلیرثانی تصریح کرده بود که «در اعتراض به فاجعه روز چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۰ و تهاجم منجر به مرگ فرزند اول سحابی بزرگ که مادرصفت و خواهرگونه در خدمت مردمان و آسیب دیدگان وقایع دو سال اخیر میهن بود، از گاه غروب پنجشنبه ۱۲ خرداد ماه در بند ۳۵۰ زندان اوین بدون طرح هیچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای تر می زند و با آب و چای و قند و نمک، سر می کند.» او تاکید کرده بود که «شاید این اقدام به سهم خود در شرایط وانفسای وطن مصدق – سحابی، مانع از تکرار این بیدادگری‌ها علیه انسان‌های بی‌دفاع شود.»
«بابی ساندز»* جنبش سبز مردم ایران در روزی به آموزگار و مقتدایش، عزت الله سحابی پیوست و خواهرش، هاله را تنها نگذاشت که نامش همراه با «22خرداد» جاودانه شود.
حالا جنبش دموکراسی‌خواهی و آزادی‌طلبی مردم ایران، صدای اعتراض شهیدی دیگر را در متن خود دارد که فریاد کرد اعتصاب می‌کند تا «مانع از تکرار این بیدادگری‌ها علیه انسان‌های بی‌دفاع در وطن مصدقی-سحابی شود.»
 
روح بلند و جان آزاده‌ی در خور زیستن در این سرزمین استبدادزده (به تعبیر مهندس سحابی «مملکت نفرین شده») نبود. او چنان جان باخت که سزاوار زیستن آزاده و حیات اعتراضی و مرام‌اش بود. هدی –که شیفته‌ی محمد حنیف‌نژاد بود- چون حنیف به تاریخ استبدادستیزی ایران پیوست. مرد آزاده که عاشق تختی بود، چون او پهلوانانه زیست و مردانه جان باخت.
سردار ایرانی سربلند در تاریخ آزادی‌خواهی مجاهدان این خلق ستم کشیده، خود را ثبت کرد و جان داد، و ما را تنها –تنهاتر از پیش- گذاشت و رفت... او «منصور حلاج»ی بود که اینک پیکرش، پرچم ماست.
آن که بی هیچ جرم و گناهی، بی هیچ جرم و گناهی دربند شده بود (جز آن‌که به یاری بی‌پناهان و هموطنان بیکار و رنج کشیده‌ی سیستان و بلوچستان مشغول بود)، اسیر خوی خشن و جوهر زشت دیو استبداد و طاغوت فرعون صفتی شد که خودکامگی پیشه کرده و با بی‌اعتنایی به حقوق زندانیان، آنان را به دروازه‌های مرگ سوق می‌دهد. نمی‌دانم تیم بازجویان و گروه امنیتی بازداشت کننده‌ی او، امروز در چه حال‌اند. مقام عظمای ولایت و یاران نظامی-رانتی‌اش؟...
 
 دست ما اگر در این روزها از تغییر نظام استبدادی کوتاه است؛ دست‌مان به دعا بلند است، همراه با موسی(ع)، پیامبر خدا که فرمود: «رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُواْ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِيمَ؛ پروردگارا تا [خلق را] از راه تو گمراه كنند پروردگارا اموالشان را نابود كن و آنان را دل‏سخت گردان كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند (سوره یونس، آیه ۸۸)»
او را سزاوار، مرگ در بستر نبود... شهید ی که متعلق یه این زمان و مکان نبود، روز و روزگاری به شهادت رسید که پرده‌ای دیگر از ماهیت انسان ستیز و نظام استبدادی برگیرد.
 
بیش از این، در این لحظه، که دقایقی از شنیدن خبر شهادت برادر قرآن پژوه و دوست رادمرد و مهربانم می‌گذرد، چیزی نمی‌توانم نوشت.
می‌ماند «چهار عکس». سال پیش، در اردیبهشت 1389 هنگامی که در جلسه‌ای محدود و محفلی خصوصی، سالروز تولد زنده‌یاد مهندس عزت‌الله سحابی را جمعی از دوستان به جشن نشسته بودند، عکس‌های زیر را از او «شکار» کردم. نشان‌اش دادم. به شوخی گفت: «از شهید عکس گرفتی؟!» و به شوخی گفتم: «بله؛ باشد برای روزی که شهید شدی، پوستر کنیم و بزنیم شهید هدی صابر...»
اینک، سالی بیش سپری نشده، سوگمندانه، آن چهار عکس، تمثال کم‌نظیر شهیدی دیگر شده‌اند. چهار عکس را تقدیم می‌کنم به «شهید جدید ایران زمین، بابی ساندز جنبش سبز، هدی صابر» و همه‌ی آنها که طعم و عطر ناب و نایاب مردانگی و آزادگی و ایمان و محبت و خصائل انسانی و پهلوانی آن آزاده‌ی وطن‌دوست و عاشق انسان را چشیده و بوییده بودند یا اینک، به احترام بزرگی جان‌اش، به پاس آزادمردی و استبدادستیزی و فریاد اعتراض‌اش علیه ظلم و دروغ و ریا و بی‌عدالتی، عزم جزم می‌کنند بر صبوری و استقامت.
 









پی‌نوشت:
* بابی ساندز، مبارز ایرلندی و عضو ارتش جمهوری‌خواهان ایرلند بود که در 1981 و در اعتراض به حقوق خود و دیگر همفکرانش، به‌عنوان «زندانی سیاسی» دست به اعتصاب غذا زد و درنهایت جان باخت.
 
 
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

حکومت «وقاحت»، نه حکومت «ولایت»

Posted: 12 Jun 2011 02:54 AM PDT

رضا علیجانی
حکومت از حکومت کردن بر دلهای مردم ناامید شده و یزیدوار میخواهد بر سرهای آنها حکومت کند.

 

 من رفیقم ، رهگشایم ، با ب بگشا ؛ نزد من آ
 
صبر صابر هم تمام شد. هدی هم نزد او رفت . پیش عزت و هاله اش.
خبر دهشتناک بود. اول باورم نمیشد. تلفنی به یکی از نزدیکانش زدم. آرام بود و گفت ما هیچ چیز نمیدانیم. در راه بیمارستان بود. تلفن بعدی در سردخانه بود. هنوز ندیده بود. گریه میکرد و نگران . تلفن سوم دیگر جواب نمیداد. تلفن چهار م را همراهش گرفت و با اشک وناله خبر را تایید کرد .
ناله را هر چند میخواهم که پنهان برکشم/ سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن
ما در ایران شاهد حکومت وقاحتیم، نه ولایت.
هر فرد زندان رفته ای ، هر مسئول زندانی ، هر نیروی امنیتی و بازجو و شکنجه گری میداند که دو جا جان زندانی به شدت در خطر است و ممکن است دیالیز شود. یکی زندانی که کابل میخورد و دیگری زندانی که اعتصاب غذا میکند.
هدا صابر بیست و چهار ساعت بوده که درد کشیدن اش را به مسئولان زندان اطلاع داده بود. به جای آنکه خود آنها او را تحت نظر بگیرند. آن ها هدی را اعدام کردند.
حکم اعدام به صورت نامرئی در مورد او اجرا شد.چراکه خطر مرگ برای زندانی در حال اعتصاب بسیار جدی است. این یک امر بسیار معمولی و پیش پا افتاده ای است که همه زندانیان و زندانبانان با تجربه آن را میدانند.
آنها خواستند از شر هدی خلاص شوند. همچنین از شر اعتصاب غذا کنندگان که نمونه عبرتی باشد برای شان.
 دفعه آخری که پس از دوسال میخواستند آزادمان کنند سربازجو به ما گفته بود این تهدید را. او گفت از نظر دوستان ما شماها سیاه شده اید (اصلاح ناپذیر ) این دفعه دیگر بازداشتتان نمیکنیم. همان بیرون با شما برخورد میکنیم. ماهرسه از این جمله پیام تهدید به مرگ را فهمیده بودیم. و فکر میکردیم باز زندان برای مان شاید جای امن تری باشد.
اما این حادثه نشان داد که آن تهدید حالا به اجرا درآمده است. اعدامی نامرئی با واگذاشتن زندانی به خودش و نبردنش به بهداری.
جان آدمیزاد برایشان بی ارزش است. بارها این را تجربه کرده ایم. بار آخر یکی از دوستان اعتصاب غذا کرده بود ، اعتصاب تر. مسئول زندان سپاه یا دو الف اوین به حیاط زندان آمد.فکر کردیم برای دیدن زندانی اعتصاب کرده آمده است. بعد متوجه شدیم برای رسیدگی به لوله فاضلابی که در حیاط بود و مشکل پیدا کرده بود ؛ آمده است. جان آدمیزاد بی بها تر از لوله فاضلاب.
دوستمان اعتصاب تر او را به خشک تبدیل کرد در اعتراض . ظرف دو روز اعتصاب تر و یک روز خشک ، هشت کیلو وزن کم کرد.بهداری چسبیده به حیاط مان بود. آن موقع نمی خواستند انگار بکشند. فرد اعتصابی را  روزی  دو ، سه بار بهداری میبردند و وزن و فشارش را کنتر ل میکردند و روز سوم تقریبا از زندان بیرونش انداختند به عنوان مرخصی. خواسته اش هم فقط دارو بود نه چیز دیگر که زندان اذیتش میکرد در دادن آن. گفتند برو و خودت دارویت را تهیه کن.
اما این بار انگار از مراقبت خبری نبود. و این یعنی میخواستند هدی برود تا آخر خط.
مدتی پیش هم هدی میخواست اعتصاب کند. مهندس سحابی گفت بگویید نکند . من هدی را میشناسم میرود تا آخر خط . آنها هم رسیدگی نمیکنند و هدی خواهد مرد.
وحالا که پدرمان نبود ، این پیش بینی او اتفاق افتاد.
ماموران امنیتی نه تنها از او  مراقبت نکردند ، بلکه از رسیدن پیام شخصیت های سیاسی هم فکرمان  که از هدی خواهان پایان دادن اعتصابش بودند ، به وی خودداری کردند.
روز قبلش هم خانواده سحابی ( زری خانم همسر صبور و فداکار مهندس سحابی و آقای شامخی همسر زجر کشیده هاله ) بدنبال تقاضا از هدی برای اتمام اعتصابش بودند.
اما ماموران امنیتی که چند روز دور خانواده سحابی و پیکر عزت و هاله بودند این بار انگار نه انگار. من با روحیه و اخلاقی که از هدی سراغ دارم مطمئنم اگر خبر این تقاضاها به او میرسید به اعتصابش پایان میداد.
این هم خود دلیل و سند دیگری برای اعدام نامرئی هداست.
آن ها هم هدی را میشناختند. و از صداقتش و مداومتش و پایداری اش بر آنچه گفته و وعده داده بود خبر دار بودند. میداسنتند او تا آخر خط خواهد رفت. آخر خط معرفت و مرام و قول و وفا.
چه غم بار است این خرداد. اگر در 16 آذر 32 ملت ما سه شهید دانشجو را در پای کودتای 28 مرداد قربانی داد؛ حالا هم در این خرداد سه قربانی در پای کودتاگران انتخابات 88 داده ایم ؛ عزت سحابی به خاطر زجری که در این سالیان کشید زجر کش شد و دعایش برای مرگ تحقق یافت. هاله تحت فشار و ضربات شوک آور قوم وحشی شهید شد و حال هدای عزیز نیز وامش را کنار جام بگذاشت ورفت. بس نیست این همه قربانی در این خرداد خونین و پرحادثه. بس نیست خون های ندا و سهراب و کیانوش و ده ها کشته به ظلم دیگر.
در ایران شاهد حکومت وقاحتیم ، نه ولایت.
حکومت از حکومت کردن بر دلهای مردم ناامید شده و یزید وار تنها میخواهد بر سرهای آنها حکومت کند.
اما آگاهی و اراده مردمان و سنتهای خدایی تاریخ نشان داده که این توهم و رویا دیر ی نمی پاید.واشک و آه مردم سینه هارا به تنگ می آورد و تبدیل به فریاد میشود.
هاله هنگام شکستن سرش در میدان بهارستان پر خاطره این نوشته را بالای سرش گرفته بود:
شاه صدای مردم را دیر شنید.
واین پیام هر سه قربانی خرداد ماه ما در پای کودتاگران 88 است.
 
*نظرات وارده در یادداشت‌ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

مرتضی نبوی: رهبری قلبا و منطقا اعتقادی به نخست وزیری موسوی نداشت و چهار سال تحمل کرد

Posted: 12 Jun 2011 03:37 AM PDT

جرس: مرتضی نبوی با انتقاد از دوران نخست وزیری میرحسین موسوی می گوید: رهبری با وجودی که نه قلبا ونه منطقا ‏اعتقادی به نخست وزیری آقای موسوی نداشت، چهار سال وی را تحمل کرد.

 

وی در گفت و گو با مهر نیوز،  با اشاره به روند شکل گیری مجمع روحانیون افزود: در آغاز مجلس سوم که حضرت امام در قید حیات بودند مجمع ‏روحانیون مبارز از دل روحانیت مبارز بیرون آمد وتشکیل ‏شد واز همان موقع بود که جریان چپ و راست شکل گرفت، بعداز ‏رحلت امام در بعضی از طرفداران مجمع روحانیون یعنی همان ‏جریان موسوم به چپ، تجدیدنظری نسبت به اندیشه سیاسی حضرت ‏امام درخصوص ولایت فقیه پدید آمد، یعنی یک گردش صد و‏هشتاد درجه ای، چرا که این جریان در زمان حضرت امام خود ‏را طرفدار دو آتشه "ولایت مطلقه فقیه" می دانست ولی بعد ‏از امام در شعارها و اندیشه های ایشان تجدید نظر کردند.‏



نبوی  در خصوص دیدگاههای چپ مدعی شد:  اینها از اطلاعات عمیق مذهبی برخوردار ‏نبودند. بعضی از این جریان ها مثل شاخه ای از مجاهدین ‏انقلاب در نشریه‌ای که آن زمان به اسم "عصرما" داشتند ‏صراحتا اعلام کردند ما از نظر سیاسی در خط امام بودیم ‏ومواضع سیاسی مان با امام تطبیق داشت به همین دلیل از امام ‏دفاع می کردیم، ولی اعتقاداتمان همین است که امروزنشان ‏داده ایم
.برخی دیگر از آنها با مطالعه علوم انسانی ‏وارداتی و جامعه شناسی تحت تاثیر این علوم  قرار ‏گرفتند، زیرا این علوم انسانی ولایت فقیه را به عنوان ‏حکومت دینی که نشات گرفته از اصل کلی سیاست عین دیانت است را قبول نداشت، بعدها ‏نیز شخصی مثل بشیریه ایدئولوگ این جریان می شود ، کسی که ‏هیچ اعتقادی به حکوت دینی و نظام جمهوری اسلامی نداشته و شکاف ‏بین جمهوریت و اسلامیت و مباحثی که در دهه دوم مطرح شد و در ‏انتخابات سال 76 بروز پیداکرد، ناشی از همین آموزه ها بود.‏


و ی ادامه داد:
ظهور و بروز این جریان تجدید نظرطلب در سال 76 بود که رسما ‏اعلام  کرد که ما به دنبال جمهوری اسلامی نبوده و خواهان ‏جمهوری سکولار هستیم، در مجلس ششم هم مواضعشان را کاملا روشن ‏کردند به طوری که موضع گیریشان درخصوص آمریکا مقابل فرمان ‏امام قرارگرفت و به سینه چاکان ارتباط با امریکا تبدیل شدند، ‏بعدها نیزمشخص شد این جریان با تکیه بر خارج از مرزها ‏و ارتباط با مراکز مطالعاتی که طراحی انقلاب های رنگی را می ‏کردند قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را داشتند.‏


نبوی با مروری  به حوادث سال ‏های 77 و78  ادعا کرد: گویی لحظه ‏شماری می کردند برای اینکه در مقطع 78 نظام را سرنگون ‏کنند. ‏



این فعال اصولگرا با تکرار تحلیل رهبری  از برنامه ریزی برای براندازی نظام ، ادامه داد: بعداز اتمام مجلس ششم وحوادثی که در درداخل مجلس اتفاق افتاد‏، این جریان در تحلیل های خود اعلام کردند که ما توانستیم ‏با نفوذ در درون حاکمیت مجلس ودولت را در دست بگیریم اما به ‏دلیل نداشتن پشتوانه وشبکه اجتماعی برای رسیدن به مقصد ‏یعنی سکولار کردن جمهوری اسلامی واز کار انداختن ولایت فقیه ‏موفق نبودیم
لذا ده سال دیگر را برای رسیدن به اهدافشان ‏برنامه ریزی کردند.‏

در برنامه ریزی ده ساله دوم بیش از 60 موسسه مطالعاتی در ‏آمریکا وغرب این جریان را کمک وحمایت می کردند که بعدها ‏بعضی از این افراد که آموزش های خاص دیده بودن شناسایی ‏شدند.‏


وی ادعا کرد: جریان فتنه به کمک غربی ها و رسانه هایی مانند اینترنت ‏و شبکه های ماهواره ای تدارک گسترده ای دیده بودند و به ‏همین خاطر شبکه ‏
BBC‏ فارسی و شبکه تلوزیونی ‏VOA ‏  به همراه ‏شبکه های اینترنتی مانند فیس بوک و تویتر با هزینه زیاد و ‏امنیت بالا تامین و راه اندازی شدند.‏


نبوی ادامه داد: ‏ بعد از راه اندازی شبکه های اجتماعی بود که این جریان از ‏فرصت به دست آمده در انتخابات استفاده کردند و دست به ‏اردوکشی های خیابانی زدند
.‏ میرحسین موسوی هم در مصاحبه ای ‏که با شبکه های خارجی داشت در پاسخ به سئوالی که پرسیده ‏شد،  با جوانهایی که به صحنه آوردید اگر در انتخابات موفق ‏نشودید چه کار خواهید کرد؟ جواب داد "این آغاز یک حرکت ‏است".

این حامی رهبری افزود: همچنین اعلام پیروزی قبل از اعلام نتایج آراء و یا مصاحبه ‏ای که آن خانم قبل از انتخابات انجام می دهد مبنی بر اینکه ‏اگر پیروز نشدیم به خیابانها بیایید و یا نامه هایی که همگی ‏نشان از یک فتنه بزرگ دارد، مجموعا طراحی است که در این ‏مقطع یعنی ده سال دوم از حادثه ای سهمگین تر با ‏حضور شبکه های اجتماعی خبرمی دهد.‏


وی بر خلاف سایر اصولگرایان حرکت اعتراضی مردم را تمام شده ارزیابی نکرد و گفت: توطئه به هیچ وجه تمام نشده است، آمریکا داعیه رهبری جهان ‏را دارد برای این مسئله لشکرکشی می کند، پول خرج می کند ‏توطئه می کند سعی در تغییر افکار عمومی دارد، از فناوری ‏اطلاعات وارتباطات حداکثر استفاده را می کند، از طراحی های ‏جنگ نرم و پیچیده کردن این دستگاها استفاده می کند.‏



باطل سحر
نبوی که این روزها از مخالفان جن گیران و ساحران است ادعا کرد: یکی از معجزات انقلاب ونظام ما این بود که توانستند با یک ‏وقفه براین شبکه ها مسلط شوند و به اصطلاح سحر این ها را ‏باطل کنند . بعداز پیروزی انقلاب این جنگ بین مدرنیته با ‏پیام ضد دین وکنار گذاشتن دین از صحنه سیاسی واجتماعی است ‏با حکومت اسلامی که داعیه حکومت دینی دارد . در حقیقت ‏تعارض دو گفتمان یکی گفتمان دینی ویکی گفتمان ضد دینی است‏‏
.

وی تقلب در انتخابات را رمز انقلابات رنگی خواند و گفت:  همین طراحی را در انتخابات سال 76 هم شاهد بودیم ؛ در سطح ‏گسترده ای این شایعه را پخش کرده بودند که «می نویسیم خاتمی ‏، می خوانند ناطق» یعنی مردم منتظر تقلب باشند. اما خب ‏نتیجه انتخابات به نفع این جریان تمام شد .‏

در سال 88 هم این آمادگی را داشتند و تقلب به عنوان رمز ‏انقلاب رنگی بود. اینها زمینه را آماده کرده بودند، تحلیل ‏هایشان هم این بود که مهندس موسوی رای نمی آورد و به این ‏وسیله اعتراضات و براندازی که نقشه دشمن بود را اجرا کنند.‏


لجبازی یا غرور
وی با انتقاد از مواضع میر حسین موسوی افزود:  تحلیل های خوش بینانه و بدبینانه ای در مورد آقای موسوی ‏وجود دارد؛ اما واقعیت هایی که پیش روی ما است نشان می ‏دهد نخست وزیرامام در زمان حضور حضرت امام به جایگاه ایشان دهن ‏کجی می کند و مورد اعتراض شدید امام واقع می شود
. آقای موسوی ‏استعفایش را از طریق روزنامه جمهوری اسلامی اعلام می کند بدون ‏اینکه امام در جریان آن باشد وامام در اسنادی که موجود است ‏ودر صحیفه  هم ذکر شده از آقای موسوی گله می کنند که چرا بنده را در ‏جریان استعفایتان قرار ندادید.‏

امام در زمان جنگ حمایت ویژه ای از نخست وزیری موسوی داشتند. ‏حتی رئیس جمهور وقت رهبر فعلی در دور دوم به هیچ وجه نمی ‏خواست ایشان را معرفی کند اما نظر امام به این بودکه ‏ایشان بماند. چون نظر عده ای ازنمایندگان مجلس وفرماندهان جنگ ‏براین بودکه تغییر ایشان به نفع جنگ نخواهد بود؛ به همین ‏خاطر رهبری هم علی رغم اینکه نه قلبا ونه منطقا ‏اعتقادی به نخست وزیری آقای موسوی نداشتند چهار سال دیگر ‏ایشان را تحمل می کنند.  حالااین شخصی که اینقدر مورد حمایت ‏امام است با این کار خود به قول خودمان به امام دهن کجی ‏میکند وبدون اطلاع استعفا می دهدووقتی مورد اعتراض شدیدامام ‏قرار می گیرد برمی گردد.‏

این سابقه که از روی لجبازی و یا غرور بوده در کارنامه آقای ‏موسوی وجود دارد که اگر اینها حل نشود و انسان در مقام اصلاح ‏شخصیتش نباشد می تواند اینچنین عکس العمل هایی را در سال ‏‏88 به راحتی انجام دهد.‏


موسوی؛ نخست وزیر ناموفق
در حالی موفقیتهای میر حسین موسوی در زمان نخست وزیری مورد تایید کارشناسان و متخصصان است، نبوی مدعی شد: در ضمن این حرف که ایشان نخست وزیر موفق امام یا دوران جنگ ‏بوده اند درست نیست، چراکه وقتی دوران نخست وزیری ایشان را ‏در زمان امام و جنگ تحلیل می کنیم با نقاط ضعفی روبرو است. ازجمله تذکرات مکرری که در طول این هشت سال امام به موسوی ‏دادند برای مشارکت مردمی در امر اقتصاد ، تجارت خارجی ، ‏دانشگاه ها، آموزش وپرورش ، صنعت ، ولی ایشان با توجیه ‏کردن، تاکیدات امام را دور می زد و عمل نمی کرد چرا که ‏اومعتقد بود مردم نباید در برخی اموردخالت کنند. یا ‏زمانی که موسوی اقتصاد را به هاشمی تحویل می دهد شرایطی است ‏که اقتصاد کشور در حال سقوط است؛ درچند سال آخر دولت موسوی ‏که رشد جمعیت داشتیم با سقوط تولید ناخالص داخلی و ‏رکود فراگیر اقتصادی و تعطیلی بسیاری از کارخانجات مواجه ‏بودیم. ‏



نبوی از هاشمی رفسنجانی هم انتقاد کرد و گفت: ایشان جزء خواصی هستند که وظیفه نخبگی خودشان را انجام ‏نداند و به جای اینکه موضع شفاف بگیرند و مردم را از فتنه ‏آگاه کنند مواضعشان طوری بود که مورد سواستفاده فتنه گران ‏قرارمی گیرند و به ایشان تکیه می کنند.‏


این حامی رهبری در مقایسه جنبش سبز  وگروه موسوم به  انحرافی آن را یک بحث جدید دانست  و افزود:  ‏انحراف ، انحراف است و شاید نوعش فرق کند. به نظرم تصورگروه ‏انحرافی این بود که با استفاده از اعتقادات مذهبی و مهدویت ‏می توانند تاثیر اجتماعی گسترده ای در جامعه داشته باشند؛ ‏اما خیلی زودتر از آن چیزی که فکر می شد انحراف این گروه ‏برای جامعه و در بین تحصیل کرده ها روشن شد و به همین دلیل احساس خطر جدی ‏در خصوص این جریان ندارم
.

مرتضی نبوی عضومجمع تشخیص مصلحت نظام ومدیر مسئول روزنامه رسالت،  از اعضای کابینه اول میرحسین موسوی بود که در دور دوم به خاطر اختلافات جدی با موسوی و تیم همراه وی به همراه برخی دیگر از چهره‌های شاخص جناح راست برکنار شد. 

ادامه اعتصاب غذای سه زندانی سیاسی کرد در زندان رجایی شهر

Posted: 12 Jun 2011 03:37 AM PDT

 جرس: اعتصاب غذای سه زندانی سیاسی کرد در زندان رجایی شهر همچنان ادامه دارد اما مسوولان زندان هیچ توجهی به شرایط و خواسته های این زندانیان برای پایان اعتصاب غذای شان نشان نمی دهند و حتی نسبت به بدتر شدن اوضاع جسمی شان نیز بی تفاوتی کامل نشان می دهند.


این در حالی است که هدی صابر فعال ملی مذهبی بر اثر شدت آسیبهای ناشی از اعتصاب غذا و بی مبالاتی مسئولان روز گذشته در بیمارستان در گذشت. 


به گزارش کلمه ،سه زندانی سیاسی کرد النور خضری ،کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی در اعتراض به شرایط نگهداری شان و این که در میان زندانیان عادی با جرایمی همچون تجاوز به عنف، قتل و قاچاق مواد مخدر دارند ازدو هفته پیش دست به اعتصاب غذا زده اند.اما مسوولان زندان به خواسته اصلی آنان که همان انتقال به بند زندانیان سیاسی است بی توجهی نشان می دهند . زندانیان دیگر زندان رجایی شهر نیز اعلام کرده اند که در صورت ادامه این بی توجهی آنها هم اعتصاب غذا می کنند .


سه زندانی سیاسی کرد به نامهای النور خضری ،کامران شیخی و سید ابراهیم سیدی که پیش از این در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شدند، در حالی به صورت غیر قانونی به زندان رجایی شهر منتقل شدند که حتی حقوق اولیه آنان نیز رعایت نمی شود.

آنها به مدت ۵۰ روز در بند قرنطینه زندان رجایی شهر نگهداری شدند، جایی با امکانات بسیار نامناسب بهداشتی و رفاهی که معمولا زندانیان در ابتدای ورودشان به زندان به مدت یک روز در آن به سر می برند . پس از آن هم به جای آنکه این زندانیان به بند زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر منتقل شوند به اندرزگاه ۶ زندان رجایی شهر فرستاده شدند .


رمضان احمد کمال، داود عبداللهی و رمضان سعیدی از دیگر زندانیان سیاسی کرد هستند که تاکنون به بند زندانیان سیاسی در رجایی شهر منتقل نشده و با زندانیان عادی نگه داری می شوند.

 

این در حالی است که طبق اصل تفکیک جرایم این زندانیان باید درمیان زندانیان سیاسی که جرایمی مشابه دارند نگهداری شوند.

این سه زندانی خواستار آن هستند که هر چه زودتر به بند زندانیان سیاسی منتقل شوند و در غیر این صورت به صورت نامحدود به اعتصاب غذایشان ادامه می دهند

نماینده حامی احمدی نژاد حرکت اعتراضی مردم را لشکر کشی خیابانی و تخریبی خواند

Posted: 12 Jun 2011 02:36 AM PDT

 جرس: در حالی که پس از دو سال از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری، حقانیت مواضع رهبران جنبش سبز ثابت شده است، نماینده اصولگرای حامی احمدی نژاد با اهانت به میرحسین موسوی و کروبی، حرکت اعتراضی مردم در جنبش سبز را لشکرکشی خیابانی و تخریب خواند. 

به گزارش فارس، رئیس فراکسیون روحانیون مجلس گفت: لکه ننگین حوادث پس از انتخابات همچنان بر دامن فتنه‌گران و سران آنها ماندگار و یادآور اتفاقات نامناسبی است که رخ داد از این رو سران فتنه به ویژه موسوی و کروبی باید پاسخگوی اقدامات ناشایست خود باشند.

محمدتقی رهبر نماینده مردم اصفهان در مجلس رأی اکثریت مردم به احمدی‌نژاد را نشانگر اعتماد و اعتقاد آنها به اصولگرایان دانست و ادعا کرد: افرادی که به موسوی و کروبی رأی داده بودند یا ماهیت این جریان را به خوبی نمی‌شناختند و یا به دلیل سابقه‌شان به آنها رأی دادند و نمی‌دانستند که چه کسانی از این جریان حمایت کرده و به کجا منتهی خواهد شد. 


امام جمعه موقت اصفهان بدون اشاره به حمایت میلیونی مردم از رهبران جنبش سبز اظهار نظر کرد: تنها گروه‌های ورشکسته سیاسی و کسانی که به موسوی و کروبی اعتماد کرده بودند، به آنها رأی دادند. 

وی حرکت اعتراضی مردم را لشکرکشی خیابانی، تخریبی و تأسف‌برانگیز خواند و گفت: لکه ننگین حوادث پس از انتخابات همچنان بر دامن فتنه‌گران و سران آنها ماندگار و یادآور اتفاقات نامناسبی است که رخ داد از این رو سران فتنه به ویژه موسوی و کروبی باید پاسخگوی اقدامات ناشایست خود باشند. 


رهبر بر همین اساس موسوی و کروبی را عامل تمام حوادث پس از انتخابات دانست و افزود: این دو در برابر رأی ملت ایستاده و مردم را به خیابان کشاندند و سوژه به دست دشمنان انقلاب دادند. 


وی در خاتمه حوادث پس از انتخابات 22 خرداد 1388 را درس عبرتی برای همه دوره‌ها دانست و ادعا کرد: باید با عبرت گرفتن از حوادث پس از 22 خرداد ماه اجازه نداد جریان‌های انحرافی خارج از نظام یا منافق موفق شده و به اهداف خود برسند.

پناهیان: اصلاح طلبان التقاطی و غرب زده هستند

Posted: 12 Jun 2011 02:36 AM PDT

جرس: پناهيان با واكاوي شكل‌‌گيري جريان‌هاي التقاطي گفت: جريان‌هاي التقاطي جديد مانند جريان انحرافي در هاله‌اي از برداشت شخصي و غير علمي از دين پنهان شده است كه بايد با برخورد عالمانه، عمق بي‌سوادي اين جريان‌ها را نشان داد.


به گزارش فارس عليرضا پناهيان در نشست هفتگي باشگاه «توانا» با موضوع جريان انحرافي، اظهارداشت:‌ در دهه اول انقلاب بيشتر با التقاط مصرح مواجه بوديم كه بخشي از دين را با بخش‌هايي از آموزه‌هاي تجربي شرقي و غربي در هم مي‌آميختند و نتيجه آن جريان‌هايي مانند منافقين و نهضت آزادي شد.
 

وي افزود: در دهه دوم انقلاب نيز با التقاطي مواجه بوديم كه پنهان‌تر بود و با درآميختن مفاهيم ديني و آموزه‌هاي ليبراليستي همراه بود. اين جريانات نگرش‌هاي غربي خود را پشت سر مفاهيم ديني پنهان مي‌كردند. 

جريان اصلاح طلب نمونه التقاط مفاهيم ديني و آموزه‌هاي ليبراليستي بود
 

پناهيان ادعا کرد:‌ جريان اصلاح طلبي دچار نوعي غرب زدگي بود كه برخي از ديدگاه‌هاي ليبرالي را در زمينه‌هاي اقتصادي و فرهنگي باور كرده بودند. 

وي افزود:‌ وجه مشترك اين دو جريان التقاطي اين بود كه اسلام را با آموزه‌هاي تئوريزه شده و مكاتب الحادي درهم مي‌آميختند اما امروز با التقاط‌هاي جديدي مواجه هستيم كه اسلام را با نظرات شخصي درهم مي‌آميزند و از آنجا كه تئوري مشخص و معرفي شده‌اي دركار نيست، نقد آن دشوارتر است. 

وي ادامه داد: جريان‌هاي التقاطي جديد مانند جريان انحرافي كه هم‌اكنون با آن مواجه هستيم در هاله‌اي از برداشت شخصي، پراكنده و غير علمي پنهان شده است كه بايد با برخورد عالمانه عمق بي‌سوادي جريان‌هاي انحرافي را نشان داد. 

پناهيان در بخش ديگري از اين نشست، با اشاره به مساله حجاب و برخورد غير عالمانه با آن مدعی شد: سياسيون معمولاً به خاطر ترس از عدم مقبوليت از برخورد اصولي با معظل بدحجابي طفره رفته‌اند. در زمان اصلاحات با حاكم كردن فضاي ديكتاتورمآبانه در رسانه‌ها هر فرد به دفاع از حجاب مي‌پرداخت، او را به طالبانيسم متهم مي‌كردند. 

وي به نتيجه يك پژوهش علمي پرداخت و ادعا کرد: 70 درصد دختران در اين پژوهش به علت ترس از توهين، و تمسخر حجاب خود را كم كردند؛ اين هم نوعي اجبار و تحميل است كه موجب رواج بي‌حجابي مي‌شود و لازم است كه جلوي اين تحميل گرفته شود. 

 
پناهيان بدون اشاره به آسیبهای اجتماعی افزود: مقصر اصلي‌ نيمي از بد‌حجابي‌هاي موجود در جامعه، سياسيون بودند؛ اين مديران سياسي جامعه هستند كه با سهل‌گيري‌هاي نابجا فضا را براي ترويج بد‌حجابي باز مي‌گذارند و باز همين مديران سياسي جامعه هستند كه بايد براي كار فرهنگي در زمينه حجاب سرمايه‌گذاري‌هاي لازم را انجام دهند. 

نايب رئيس قرارگاه عمار، عدم برخورد مناسب با مسئله بدحجابي و عدم ترويج صحيح حجاب در جامعه را ناشي از جهل و كم‌‌سوادي خواند.